نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت دوم - معرفی کامپوننت‌ها
یک نکته‌ی تکمیلی
روشی که در سری ابتدایی Angular مطرح شد‌ه‌است، مبتنی بر سیستم مدیریت ماژول‌های system.js هست. اما در نهایت روش توصیه شده‌ی توسط تیم Angular استفاده از Angular CLI است که مبتنی بر webpack است. این روش بسیار ساده‌تر (کار با ابزاری استاندارد)، ساخت‌یافته‌تر (به همراه تنظیماتی مبتنی بر best practices)، بهینه‌تر (به همراه بهینه سازی‌های بسیاری جهت کاهش حجم نهایی و کاهش تعداد فایل‌های تولیدی) و پیشرفته‌تر از روش system.js هست و توضیحات تکمیلی آن در مطلب « Angular CLI - قسمت پنجم - ساخت و توزیع برنامه» ارائه شده‌اند. این روشی است که برای ارائه‌ی نهایی از آن استفاده می‌شود و در مطالبی مانند «یکپارچه سازی Angular CLI و ASP.NET Core در VS 2017» و «سفارشی سازی صفحه‌ی اول برنامه‌های Angular CLI توسط ASP.NET Core» از آن‌ها استفاده شده‌است.   
نظرات مطالب
کامپایل پویای کد در دات نت
سلام
آقای نصیری من چندتا مشکل با این موضوع دارم اگه کمکم کنید ممنون میشم.
1- من زمان اجرای فایل تولید شده یه فرم ظاهر بشه در حالی که اضافه بر فرم یه صفحه Command هم باز میشه! چطور میشه کاری کرد که این صفحه باز نشه؟
2- چطور میشه برای فایل های اجرایی تولید شده آیکون در نظر گرفت.
3- توی کدی که قرار است توسط CodeDom کامپایل شود یه متغیر از نوع آرایه ای از Byte دارم که باید توسط برنامه اصلی مقدار دهی شود روشی که استفاده کردم به اینصورته
"byte[] a = new byte[]{"+MyByteArray[0] + "," + MyByteArray[1] + "};"
ولی این روش هم سرعت برنامه رو پایین میاره هم محدودیت برای تعداد کاراکتری که باید کامپایل شوند ایجاد میکند. شما چه روشی رو برای مقدار دهی این آرایه پیشنهاد میکنید.
پاسخ به پرسش‌ها
ساخت یک دیتابیس ترکیبی از SQL و فایل های XML

بله درسته. بنابراین، طبق گفته های شما و آقای نصیری، روش دوم باید کنار گذاشته بشه.

در روش اول، مشکل من بیشتر با ثبت و کنترل این تعداد رکورد (در مدت زمان کوتاه) هستش و در مورد حجم دیتابیس همانگونه که شما اشاره کردید این تعداد رکورد برای SQL (در صورتیکه صحیح مدیریت شود) عدد بسیار کوچکی است و مشکلی ایجاد نخواهد کرد.

در مورد تعداد پیشبینی رشد، نهایتا 1000 کالا و 1000 سایت خواهد بود و بیش از این نخواهد شد.

ولی ثبت همین تعداد رکورد (1 میلیون رکورد روزانه) هم باید در مدت زمان کوتاهی (مثلا 10 دقیقه) انجام بشه. در واقع، مشکل اصلی، مدت زمانی است که باید این داده ها دریافت و ثبت بشه. من دنبال روشی هستم (مثلا تغییر طراحی دیتابیس یا افزایش سرعت ثبت اطلاعات) که بشه این کار رو در زمان کوتاهی انجام داد. بررسی هایی که من انجام دادم دریافت اطلاعات از وب، زمان زیادی لازم ندارد و بیشتر بحث مدت زمانی است که داده ها در دیتابیس ثبت می شوند.

.بنابراین، اگر طراحی دیتابیس مشکلی نداشته باشه، باید روشی پیدا کنم که بتونم این داده ها رو در مدت زمان مورد نظر ثبت کنم

طبق مقالاتی که آقای نصیری به اون ها ارجاع دادند، با استفاده از روش هایی مثل MultiThreading میشه این کار رو انجام داد.

مطالب
Minimal API's در دات نت 6 - قسمت پنجم - پیاده سازی الگوی CQRS
تا قسمت قبل موفق شدیم فایل Program.cs برنامه‌ی Minimal API's را خلوت کنیم و همچنین زیرساختی را برای توسعه‌ی مبتنی بر ویژگی‌ها، ارائه دهیم. اما ... هنوز endpoints ما چنین شکلی را دارند:
        endpoints.MapGet("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx) =>
        {
            var authors = await ctx.Authors.ToListAsync();
            return authors;
        });

        endpoints.MapPost("/api/authors", async (MinimalBlogDbContext ctx, AuthorDto authorDto) =>
        {
            var author = new Author();
            author.FirstName = authorDto.FirstName;
            author.LastName = authorDto.LastName;
            author.Bio = authorDto.Bio;
            author.DateOfBirth = authorDto.DateOfBirth;

            ctx.Authors.Add(author);
            await ctx.SaveChangesAsync();

            return author;
        });
 و یک چنین رویه‌ای جهت کار مستقیم با DbContext در اکشن متدهای MVC هیچگاه توصیه نمی‌شود. برای مثال به طور معمول، عملیاتی که در بدنه‌ی Lambda expressions فوق انجام شده، عموما به Repositories و Services محول شده و در نهایت از سرویس‌ها، در اکشن متدها استفاده می‌شود. در معماری جاری که در پیش گرفته‌ایم، دو لایه‌ی Repositories و Services حذف شده‌اند و دیگر خبری از آن‌ها نیست. در اینجا کار سرویس‌ها و مخازن، به هندلرهای معماری CQRS واگذار خواهند شد. هر هندلر نیز متکی به خود است و مستقل از سایر هندلرها طراحی می‌شود و این‌ها صرفا بر اساس نیازهای ویژگی جاری توسعه خواهند یافت و دقیقا در همان پوشه‌ی ویژگی مورد بررسی نیز قرار می‌گیرند؛ و نه پراکنده در لایه‌ای و یا پروژه‌ای دیگر. به این ترتیب درک یک ویژگی متکی به خود برنامه، ساده‌تر شده و در طول زمان، نگهداری و توسعه‌ی آن نیز ساده‌تر خواهد شد. مشکل داشتن سرویس‌هایی بزرگ که در معماری‌های متداول وجود دارند، استفاده‌ی از متدهای آن‌ها در چندین اکشن متد و چندین کنترلر مختلف است و اگر یکی از متدهای این سرویس بزرگ ما تغییر کند، بر روی چندین کنترلر تاثیر می‌گذارد که ممکن است سبب از کار افتادگی بعضی از آن‌ها شود؛ اما در اینجا هرکاری که انجام می‌شود و هر هندلری که توسعه می‌یابد، فقط مختص به یک کار و یک ویژگی مشخص است.


ایجاد Command و هندلر مخصوص ایجاد یک نویسنده‌ی جدید


در الگوی CQRS، یک دستور، کاری را بر روی بانک اطلاعاتی انجام می‌دهد. برای مثال در اینجا قرار است نویسنده‌ای را ثبت کند. در ادامه می‌خواهیم بدنه‌ی endpoints.MapPost فوق را با الگوی CQRS انطباق دهیم. به همین جهت به یک Command نیاز داریم:
using MediatR;
using MinimalBlog.Domain.Model;

namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class CreateAuthorCommand : IRequest<Author>
{
    public AuthorDto AuthorDto { get; set; } = default!;
}
اینترفیس IRequest کتابخانه‌ی MediatR که در انتهای قسمت قبل به پروژه اضافه شد، چنین امضایی را دارد:
public interface IRequest<out TResponse> : IBaseRequest
یعنی <IRequest<Author به این معنا است که قرار است «خروجی» این عملیات، یک Author باشد و CreateAuthorCommand می‌تواند شامل تمام خواصی باشد که در جهت برآورده کردن این دستور مورد نیاز هستند؛ برای مثال کل اطلاعات شیء AuthorDto در اینجا.

سپس نیاز به یک هندلر است تا دستور رسیده را پردازش کند:
namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class CreateAuthorCommandHandler : IRequestHandler<CreateAuthorCommand, Author>
{
    private readonly MinimalBlogDbContext _context;
    private readonly IMapper _mapper;

    public CreateAuthorCommandHandler(MinimalBlogDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context ?? throw new ArgumentNullException(nameof(context));
        _mapper = mapper ?? throw new ArgumentNullException(nameof(mapper));
    }

    public async Task<Author> Handle(CreateAuthorCommand request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        if (request == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(nameof(request));
        }

        var toAdd = _mapper.Map<Author>(request.AuthorDto);
        _context.Authors.Add(toAdd);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);
        return toAdd;
    }
}
اینترفیس IRequestHandler چنین امضایی را دارد:
public interface IRequestHandler<in TRequest, TResponse> where TRequest : IRequest<TResponse>
که اولین آرگومان جنریک آن، همان Command ای است که قرار است پردازش کند و خروجی آن، اطلاعاتی است که قرار است بازگشت دهد. یعنی متد Handle فوق، قرار است عملیات endpoints.MapPost را پیاده سازی کند و در اینجا با استفاده از AutoMapper، انتساب‌های آن حذف و ساده شده‌اند و مابقی آن، با بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints.MapPost، یکی است. این هندلر، معادل یک یا چند متد از متدهای یک سرویس بزرگ است که در اینجا به صورت اختصاصی جهت پردازش فرمانی در کنار هم قرار می‌گیرند و متکی به خود هستند.

پس از این تغییرات، بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints.MapPost به صورت زیر تغییر کرده و ساده می‌شود:
endpoints.MapPost("/api/authors", async (IMediator mediator, AuthorDto authorDto) =>
{
     var command = new CreateAuthorCommand { AuthorDto = authorDto };
     var author = await mediator.Send(command);
     return author;
});
در اینجا تزریق وابستگی IMediator را مشاهده می‌کنید. با فراخوانی متد Send آن، شیء‌ای به هندلر متناظری ارسال شده، پردازش می‌شود و در نهایت شیءای را بازگشت خواهد داد. برای مثال در اینجا شیء Dto یک نویسنده به هندلر CreateAuthorCommandHandler ارسال و تبدیل به شیءای از نوع Author مربوط به دومین برنامه شده، سپس در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شود و در نهایت این نویسنده که اکنون به همراه یک Id نیز هست، بازگشت داده می‌شود. بنابراین هر هندلر یک object in و یک object out دارد که به عنوان آرگومان‌های جنریک IRequestHandler تعریف می‌شوند.



نکته 1: await داخل بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints را فراموش نکنید. تمام متدهای IMediator از نوع aysnc هستند؛ هرچند روش نامگذاری SendAsync را رعایت نکرده‌اند و اگر این await فراموش شود، مشاهده خواهید کرد که برنامه در حین فراخوانی endpoints در مرورگر، در حالت هنگ و صبر کردن نامحدود قرار می‌گیرد، بدون اینکه کاری را انجام دهد و یا حتی استثنایی را صادر کند.


نکته 2: در پیاده سازی هندلر، استفاده از cancellationToken را نیز مشاهده می‌کنید. تقریبا تمام متدهای async مربوط به EF-Core به همراه پارامتری جهت دریافت cancellationToken هم هستند. اگر کاربری قصد لغو یک درخواست طولانی را داشته باشد و بر روی دکمه‌ی stop مرورگر کلیک کند و یا حتی صفحه را چندین بار ریفرش کند، این به معنای abort درخواست(های) رسیده‌است. وجود این cancellationTokenها، بار سرور را کاهش داده و عملیات در حال اجرای سمت سرور را در یک چنین حالت‌هایی متوقف می‌کند.
البته هندلری که در اینجا تعریف شده، این cancellationToken را باید از mediator دریافت کند که در کدهای endpoint فوق، چنین نیست. برای رفع این مشکل باید به صورت زیر عمل کرد:
endpoints.MapGet("/api/authors", async (IMediator mediator, CancellationToken ct) =>
        {
            var request = new GetAllAuthorsQuery();
            var authors = await mediator.Send(request, ct);
            return authors;
        });
این مورد را می‌توان به صورت یک best practice، به تمام endpoints اضافه کرد.


نکته 3: هندلرها عموما چیزی را بازگشت نمی‌دهند؛ صرف نظر از هندلر فوق که نیاز بوده تا Id شیء ذخیره شده را بازگشت دهد، عموما به همراه هیچ خروجی نیستند. به همین جهت در حین تعریف آن‌ها فقط کافی است در آرگومان‌های جنریک آن‌ها، نوع خروجی را ذکر نکنیم:
public class Handler : IRequestHandler<Command>
در یک چنین حالتی، امضای IRequestHandler به صورت خودکار به همراه خروجی از نوع Unit خواهد بود:
public interface IRequestHandler<in TRequest> : IRequestHandler<TRequest, Unit> where TRequest : IRequest<Unit>
که این Unit معادل Void در کتابخانه‌ی mediator است و به نحو زیر در هندلرها مدیریت می‌شود:
public async Task<Unit> Handle(Command request, CancellationToken cancellationToken)
{
   // ...
   return Unit.Value;
}
در یک چنین حالتی، تعریف یک Command نیز بر اساس اینترفیس IRequest انجام می‌شود:
public class Command : IRequest


ایجاد Query و هندلر مخصوص بازگشت لیست نویسنده‌‌ها

در الگوی CQRS، یک کوئری قرار است اطلاعاتی را بازگشت دهد و ... وضعیت بانک اطلاعاتی را تغییر نمی‌دهد. بنابراین در اینجا یک IRequest که قرار است لیستی از نویسندگان را بازگشت دهد، تعریف می‌کنیم. بدنه‌ی آن هم می‌تواند خالی باشد و یا به همراه خواصی مانند اطلاعات صفحه بندی و یا مرتب سازی گزارشگیری رسیده‌ی از درخواست:
using MediatR;
using MinimalBlog.Domain.Model;

namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class GetAllAuthorsQuery : IRequest<List<Author>>
{
}
سپس نیاز به یک هندلر است تا درخواست رسیده را پردازش کند. این هندلر، کوئری فوق را دریافت کرده و لیست کاربران را بازگشت می‌دهد:
namespace MinimalBlog.Api.Features.Authors;

public class GetAllAuthorsHandler : IRequestHandler<GetAllAuthorsQuery, List<Author>>
{
    private readonly MinimalBlogDbContext _context;

    public GetAllAuthorsHandler(MinimalBlogDbContext context)
    {
        _context = context ?? throw new ArgumentNullException(nameof(context));
    }

    public Task<List<Author>> Handle(GetAllAuthorsQuery request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        return _context.Authors.ToListAsync(cancellationToken);
    }
}
پس از این تغییرات، بدنه‌ی lambda expression مربوط به endpoints.MapGet به صورت زیر تغییر کرده و ساده می‌شود:
endpoints.MapGet("/api/authors", async (IMediator mediator) =>
{
   var request = new GetAllAuthorsQuery();
   var authors = await mediator.Send(request);
   return authors;
});
مزیت استفاده‌ی از الگوی CQRS، تنها به حذف لایه‌ی سرویس و رسیدن به ویژگی‌هایی مستقل و متکی به خود، منحصر نیست. با استفاده از این الگو می‌توان مقیاس پذیری برنامه را نیز افزایش داد. برای مثال یک بانک اطلاعاتی بهینه سازی شده را صرفا برای کوئری‌ها، درنظر گرفت و بانک اطلاعاتی دیگری را تنها برای اعمال Write که Commands بر روی آن اجرا می‌شوند و در اینجا تنها نیاز به همگام سازی اطلاعات بانک اطلاعاتی Write، با بانک اطلاعاتی Read است که در بسیاری از اوقات پرکارتر از بانک‌های اطلاعاتی دیگر است:


و یا حتی معماری CQRS با معماری Event store نیز قابل ترکیب است:


در اینجا بجای استفاده از بانک اطلاعاتی Write، از یک Event store استفاده می‌شود. کار event store، دریافت رویدادهای write است و سپس باز پخش آن‌ها به بانک اطلاعاتی Read؛ تا کار همگام سازی به این نحو صورت گیرد.


روشی برای نظم دادن به نحوه‌ی تعریف کلاس‌های الگوی CQRS

تا اینجا برای مثال کلاسCreateAuthorCommand  را در یک فایل مجزا و سپس هندلر آن‌را به نام CreateAuthorCommandHandler در یک فایل دیگر تعریف کردیم. می‌توان جهت بالابردن خوانایی برنامه، کاهش رفت و برگشت‌ها برای یافتن کلاس‌های مرتبط و همچنین سهولت یافتن هندلرهای مرتبط با هر متد mediator.Send، از روش زیر نیز استفاده کرد:
public static class CreateAuthor
{
    public class Command : IRequest<AuthorGetDto>
    {
        // ...
    }

    public class Handler : IRequestHandler<Command, AuthorGetDto>
    {
       // ...
    }
}
در اینجا از nested classes استفاده شده‌است. ابتدا نام اصلی Command و یا کوئری ذکر می‌شود؛ که نام کلاس دربرگیرنده‌ی اصلی را تشکیل می‌دهد. سپس دو کلاس بعدی فقط Command و Handler نام می‌گیرند و نه هیچ نام دیگری. به این ترتیب به یکسری نام یک دست در کل پروژه خواهیم رسید. زمانیکه قرار است mediator.Send فراخوانی شود، اینبار چنین شکلی را پیدا می‌کند که مزیت آن، سهولت یافتن هندلر مرتبط، فقط با پیگیری کلاس اصلی CreateAuthor است:
var command = new CreateAuthor.Command { AuthorDto = authorDto };
var author = await mediator.Send(command, ct);

در مورد کوئری‌ها هم می‌توان به قالب مشابهی رسید که در اینجا هم کوئری و هندلر آن، ذیل نام اصلی مدنظر قرار می‌گیرند:
public static class GetAllAuthors
{
    public class Query : IRequest<List<AuthorGetDto>>
    {
       //...
    }

    public class Handler : IRequestHandler<Query, List<AuthorGetDto>>
    {
       //...
    }
}
و اگر کدهای نهایی این سری را که از قسمت اول قابل دریافت است بررسی کنید، از همین ساختار یکدست، برای تعاریف دستورات و کوئری‌ها استفاده شده‌است.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 13 - معرفی View Components
روش رندر یک View در ASP.NET MVC، بر مبنای اطلاعاتی است که از کنترلر، در اختیار View آن قرار می‌گیرد. اما گاهی از اوقات نیاز است بعضی از قسمت‌های صفحه همواره نمایش داده شوند (مانند نمایش تعداد کاربران آنلاین، سخن روز، منوهای کنار صفحه و امثال آن). یک راه حل برای این مساله، اضافه کردن اطلاعات مورد نیاز View در ViewModel ارائه شده‌ی توسط کنترلر است. هرچند این روش کار می‌کند اما پس از مدتی به ViewModel هایی خواهیم رسید که تشکیل شده‌اند از چندین و چند خاصیت اضافی که الزاما مرتبط با تعریف آن ViewModel نیستند. راه حل بهتر، قرار دادن قسمت‌های مشترک صفحات در فایل layout برنامه است؛ اما فایل layout، به سادگی نمی‌تواند از دایرکتیو model@ برای مشخص سازی مدل و یا مدل‌های مورد نیاز خود استفاده کند (هر چند ممکن است؛ اما بیش از اندازه پیچیده خواهد شد).
در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، یک چنین مسائلی را با معرفی Child Actionها
    public partial class SidebarMenuController : Controller
    {
        const int Min15 = 900;

        [ChildActionOnly]
        [OutputCache(Duration = Min15)]
        public virtual ActionResult Index()
        {
            return PartialView("_SidebarMenu");
        }
    }
و سپس نمایش آن‌ها توسط Html.RenderAction در فایل layout برنامه، حل می‌کنند. در ASP.NET Core، جایگزین Child Actionها، مفهوم جدیدی است به نام View Components.


یک مثال: تهیه‌ی اولین View Component

ساختار یک View Component، بسیار شبیه است به ساختار یک Controller، اما با عملکردی محدود. به همین جهت کار تعریف آن با افزودن یک کلاس سی‌شارپ شروع می‌شود و این کلاس را می‌توان در پوشه‌ای به نام ViewComponents در ریشه‌ی پروژه قرار داد (اختیاری).


سپس برای نمونه، کلاس ذیل را به این پوشه اضافه کنید:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Core1RtmEmptyTest.Services;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.ViewComponents
{
    public class SiteCopyright : ViewComponent
    {
        private readonly IMessagesService _messagesService;
 
        public SiteCopyright(IMessagesService messagesService)
        {
            _messagesService = messagesService;
        }
 
        public IViewComponentResult Invoke(int numberToTake)
        {
            var name = _messagesService.GetSiteName();
            return View(viewName: "Default", model: name);
        }
 
        //public async Task<IViewComponentResult> InvokeAsync(int numberToTake)
        //{
        //    return View();
        //}
    }
}
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تزریق وابستگی‌ها در تمام قسمت‌های ASP.NET Core در دسترس هستند. در اینجا نیز از سرویس MessagesService بررسی شده‌ی در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها» برای نمایش نام سایت استفاده می‌کنیم.

ساختار کلی یک کلاس ViewComponent شامل دو جزء اصلی است:
الف) از کلاس پایه ViewComponent مشتق می‌شود. به این ترتیب توسط ASP.NET Core قابل شناسایی خواهد شد.
ب) دارای متد Invoke ایی است که بجای Html.RenderAction در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، قابل فراخوانی است. این متد یک View را باز می‌گرداند.
ج) در اینجا امکان تعریف نمونه‌ی Async متد Invoke نیز وجود دارد (برای مثال جهت کار با متدهای Async بانک اطلاعاتی).
روش فراخوانی این متدها نیز به این صورت است: ابتدا به دنبال نمونه‌ی async می‌گردد. اگر یافت شد، همینجا کار خاتمه می‌یابد. اگر یافت نشد، نمونه‌ی sync یا معمولی آن فراخوانی می‌شود و اگر این هم یافت نشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
د) متد Invoke می‌تواند دارای پارامترهای دلخواهی نیز باشد و حالت پیش فرض آن بدون پارامتر است.

روش یافتن یک view component توسط ASP.NET Core به این صورت است:
الف) این کلاس باید عمومی بوده و همچنین abstract نباشد.
ب) «یکی» از مشخصه‌های ذیل را داشته باشد:
1) نامش به ViewComponent ختم شده باشد.
2) از کلاس ViewComponent ارث بری کرده باشد.
3) با ویژگی ViewComponent مزین شده باشد.


نحوه و محل تعریف View یک View Component

پس از تعریف کلاس ViewComponent مورد نظر، اکنون نیاز است View آن‌را اضافه کرد. روش یافتن این Viewها توسط ASP.NET Core نیز بر این مبنا است که
الف) اگر این View Component عمومی و سراسری است، باید درون پوشه‌ی shared، پوشه‌ی جدیدی را به نام Components ایجاد کرده و سپس ذیل این پوشه، بر اساس نام کلاس ViewComponent، یک زیر پوشه‌ی دیگر را ایجاد و داخل آن، View مدنظر را اضافه کرد (تصویر ذیل).
 /Views/Shared/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml
ب) اگر این View Component تنها باید از طریق Viewهای یک کنترلر خاص قابل دسترسی باشند، زیر پوشه‌ی Component یاد شده را ذیل پوشه‌ی View همان کنترلر قرار دهید (و آن‌را از قسمت Shared خارج کنید).
 /Views/[CurrentController]/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml


یک نکته: اگر نام کلاسی به ViewComponent  ختم شده بود، نیازی نیست تا ViewComponent  را هم در حین ساخت پوشه‌ی آن ذکر کرد.


نحوه‌ی استفاده‌ی از View Component تعریف شده و ارسال پارامتر به آن

و در آخر برای استفاده‌ی از این View Component تعریف شده، به فایل layout برنامه مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل فراخوانی کنید:
 <footer>
    <p>@await Component.InvokeAsync("SiteCopyright", new { numberToTake = 5 })</p>
</footer>
اولین پارامتر متد InvokeAsync، همان نام کلاس View Component است. اگر خواستید پارامتر(های) دلخواهی را به متد Invoke کلاس View Component ارسال کنید (مانند پارامتر int numberToTake در مثال فوق)، آن‌را در همینجا می‌توان ذکر کرد (با فرمت dictionary و یا  anonymous type).

یک نکته: متدهای قدیمی Component.Invoke و Component.Renderدر اینجا حذف شده‌اند (اگر مقالات پیش از RTM را مطالعه کردید) و روش توصیه شده‌ی در اینجا، کار با متدهای async است.


تفاوت‌های View Components با Child Actions نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC

پارامترهای یک View Component از طریق یک HTTP Request تامین نمی‌شوند و همانطور که ملاحظه کردید در همان زمان فراخوانی آن‌ها به صورت مستقیم فراهم خواهند شد. بنابراین مباحث model binding در اینجا دیگر وجود خارجی ندارند. همچنین View Components جزئی از طول عمر یک کنترلر نیستند. بنابراین اکشن فیلترهای مختلف تعریف شده، تاثیری را بر روی آن‌ها نخواهند داشت (این مشکلی بود که با Child Actions در نگارش‌های قبلی مشاهده می‌شد). همچنین View Components به صورت مستقیم از طریق درخواست‌های HTTP قابل دسترسی نیستند. به علاوه Child actions قدیمی، از فراخوانی‌های async پشتیبانی نمی‌کنند.
زمانیکه کلاسی از کلاس پایه ViewComponent ارث بری می‌کند، تنها به این خواص عمومی از درخواست HTTP جاری دسترسی خواهد داشت:
[ViewComponent]
public abstract class ViewComponent
{
   protected ViewComponent();
   public HttpContext HttpContext { get; }
   public ModelStateDictionary ModelState { get; }
   public HttpRequest Request { get; }
   public RouteData RouteData { get; }
   public IUrlHelper Url { get; set; }
   public IPrincipal User { get; }

   [Dynamic]  
   public dynamic ViewBag { get; }
   [ViewComponentContext]
   public ViewComponentContext ViewComponentContext { get; set; }
   public ViewContext ViewContext { get; }
   public ViewDataDictionary ViewData { get; }
   public ICompositeViewEngine ViewEngine { get; set; }

   //...
}


فراخوانی Ajax ایی یک View Component

در ASP.NET Core، یک اکشن متد می‌تواند خروجی ViewComponent نیز داشته باشد و این تنها روشی است که می‌توان یک View Component را از طریق درخواست‌های HTTP، مستقیما قابل دسترسی کرد:
public IActionResult AddURLTest()
{
   return ViewComponent("AddURL");
}
در این حالت می‌توان این اکشن متد را به صورت Ajax ایی نیز بارگذاری و به صفحه اضافه کرد:
$(document).ready (function(){
    $("#LoadSignIn").click(function(){
         $('#UserControl').load("/Home/AddURLTest");
    });
});


امکان بارگذاری View Components از اسمبلی‌های دیگر نیز وجود دارد

در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها» روش دسترسی به Viewهای برنامه را که در اسمبلی آن قرار گرفته بودند، بررسی کردیم. دقیقا همان روش در مورد view components نیز صادق است و کاربرد دارد. جهت یادآوری، این مراحل باید طی شوند:
الف) اسمبلی ثالث حاوی View Component‌های برنامه باید ارجاعاتی را به ASP.NET Core و قابلیت‌های Razor آن داشته باشد:
"dependencies": {
   "NETStandard.Library": "1.6.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": {
   "version": "1.0.0-preview2-final",
   "type": "build"
  }
},
"tools": {
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": "1.0.0-preview2-final"
}
ب) محل قرارگیری viewهای این اسمبلی ثالث نیز همانند قسمت «نحوه و محل تعریف View یک View Component» مطلب جاری است و تفاوتی نمی‌کند. فقط برای  قرار دادن این Viewها در اسمبلی برنامه باید گزینه‌ی embed را مقدار دهی کرد:
"buildOptions": {
   "embed": "Views/**/*.cshtml"
}
ج) مرحله‌ی آخر هم معرفی این اسمبلی ثالث، به RazorViewEngineOptions به صورت یک EmbeddedFileProvider جدید است. در این مثال، ViewComponentLibrary نام فضای نام این اسمبلی است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddMvc();
   //Get a reference to the assembly that contains the view components
   var assembly = typeof(ViewComponentLibrary.ViewComponents.SimpleViewComponent).GetTypeInfo().Assembly;
   //Create an EmbeddedFileProvider for that assembly
   var embeddedFileProvider = new EmbeddedFileProvider(assembly,"ViewComponentLibrary");
   //Add the file provider to the Razor view engine
   services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
   {
      options.FileProviders.Add(embeddedFileProvider);
   });
د) جهت رفع تداخلات احتمالی این اسمبلی با سایر اسمبلی‌ها بهتر است ویژگی ViewComponent را به همراه نامی مشخص ذکر کرد (در حین تعریف کلاس View Component):
 [ViewComponent(Name = "ViewComponentLibrary.Simple")]
public class SimpleViewComponent : ViewComponent
و در آخر فراخوانی این View Component بر اساس این نام صورت خواهد گرفت:
 @await Component.InvokeAsync("ViewComponentLibrary.Simple", new { number = 5 })
مطالب
تشخیص تعداد تخصیص‌های حافظه‌ی یک برنامه
یکی از مواردی که فشاری بر روی garbage collector را بالا می‌برد، تخصیص‌های حافظه‌ی مخفی یا Hidden allocations هستند که سبب تخصیص‌های حافظه‌ی کوچک و عموما پر تعدادی بر روی heap می‌شوند. برای نمونه به مثال ذیل دقت کنید و سعی کنید تعداد تخصیص‌های حافظه‌ی آن را حدس بزنید:
public static void PrintSum(int a, int b)
{
    Console.WriteLine("Sum of a {0} b {1} is {2}", a, b, a + b);
}
در این مثال ... سه تخصیص حافظه‌ی کوچک رخ می‌دهد. از این جهت که متد Console.WriteLine ایی که در اینجا استفاده می‌شود، در نهایت به یک چنین کدی کامپایل خواهد شد:
 Console::WriteLine(string, object, object, object)
در این مثال بر روی تمام پارامترهای int دریافتی، عملیات boxing (تبدیل یا cast) به object صورت می‌گیرد و عملیات boxing، یک نوع allocation است که نتیجه‌ی آن بر روی heap ذخیره می‌گردد.


روشی برای نمایان ساختن تخصیص‌های حافظه‌ی نهان در ویژوال استودیو

اگر از ReSharper استفاده می‌کنید، افزونه‌ی «Heap Allocations Viewer» آن و یا اگر از VS 2015 و Roslyn استفاده کنید، افزونه‌ی «Roslyn Clr Heap Allocation Analyzer» آن، سبب نمایان شدن allocation‌های مخفی می‌شوند. برای مثال قطعه کد فوق یک چنین نمایشی را پیدا می‌کند:


در اینجا در ذیل هر سه موردی که عملیات boxing allocation رخ داده، یک خط قرمز کشیده است. یکی از روش‌هایی که می‌تواند boxing allocation فوق را حذف کند، بکار گیری متد ToString بر روی مقادیر int است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار دیگر خبری از خطوط قرمز، ذیل پارامترهای متد Console.WriteLine نیست. باید دقت داشت که ToString نیز سبب تخصیص حافظه می‌شود، اما اینبار دیگر int32 آن بر روی heap ذخیره نمی‌گردد. به عبارتی هر دو حالت سبب تخصیص حافظه‌ی یک رشته‌ی جدید می‌شوند؛ اما در حالت اول علاوه بر این شیء جدید، شیء int32 نیز بر روی heap ذخیره می‌گردد.


تشخیص تخصیص اشیاء مخفی با افزونه‌های Heap Allocations Viewer

نمونه‌ی دیگر پر کاربرد این نوع بهینه سازی‌ها را در مثال ذیل می‌توان مشاهده کرد:
public static void PrintA(int a)
{
   Console.WriteLine("a is " + a);
}
این مثال، یک چنین نمایش بصری دارد:


اینبار یک خط زرد رنگ ظاهر شده به همراه یک خط قرمز رنگ. خط قرمز رنگ را پیشتر بررسی کردیم و علت وجودی آن Boxing allocation ایی است که رخ می‌دهد. خط زرد رنگ در ذیل + ظاهر شده‌است و عنوان می‌کند که عملیات جمع زدن رشته‌ها، سبب تخصیص حافظه‌ی یک شیء جدید می‌شود. رشته‌ها در دات نت immutable هستند. به همین جهت هر تغییری در آن‌ها، سبب تخصیص یک شیء جدید می‌شود. بنابراین در همین مثال ساده، دو تخصیص حافظه‌ی مخفی وجود دارند. مورد جمع زدن را با بکارگیری string.Format و مشکل boxing را با ToString می‌توان برطرف کرد:
public static void PrintA(int a)
{
   Console.WriteLine("a is {0}", a.ToString());
}



منابع دیگری که سبب تخصیص‌های حافظه‌ی مخفی می‌شوند

تا  اینجا دو مورد از منابع متداول تخصیص‌های حافظه‌ی مخفی را بررسی کردیم. اما این لیست شامل موارد ذیل نیز می‌شود:
1) فراخوانی متدهایی با پارامترهایی از نوع param همیشه سبب تخصیص حافظه‌‌ای جهت تشکیل یک آرایه‌ی در برگیرنده‌ی پارامترهای ارسالی می‌شود.
2) متدهایی که پارامتر از نوع IEnumerable دارند:
        public static int Sum(IEnumerable<int> list)
        {
            var sum = 0;
            foreach (var number in list)
            {
                sum += number;
            }
            return sum;
        }
در این مثال هربار که متد Sum فراخوانی شود، یکبار دیگر IEnumerable آن تخصیص خواهد یافت که در تصویر ذیل با enumerator allocation مشخص شده‌است:


برای حل این مشکل فقط کافی است IEnumerable را با List تعویض کنید.
3)  کار با LINQ نیز سبب تخصیص‌های حافظه‌ی قابل توجهی است. برای مثال در کد پایه‌ی Roslyn، برای رسیدن به حداکثر کارآیی، بسیاری از الگوریتم‌ها را با روش‌های غیر LINQ پیاده سازی کرده‌اند. البته برای تیمی مانند Roslyn رسیدن به یک چنین کارآیی جهت رقابت با سایر محصولات مشابه ضروری بوده‌است و گرنه در بسیاری از کارهای متداول، استفاده از LINQ به خوانایی هر چه بیشتر کدها کمک شایانی می‌کند.


برای مطالعه‌ی بیشتر

Roslyn code base – performance lessons - part 2
Unusual Ways of Boosting Up App Performance. Boxing and Collections
On performance in .NET
مطالب
ASP.NET MVC #24

مروری بر نمونه سؤالات ASP.NET MVC امتحانات مایکروسافت در چند سال اخیر

در قسمت آخر سری ASP.NET MVC بد نیست مروری داشته باشیم بر نمونه سؤالات امتحانات مایکروسافت؛ امتحانات 70-515 و 70-519 که در آن‌ها تعدادی از سؤالات به ASP.NET MVC اختصاص دارند. در این سؤالات امکان انتخاب بیش از یک گزینه نیز وجود دارد.


1) شما در حال توسعه یک برنامه‌ی ASP.NET MVC ‌هستید. باید درخواست Ajax ایی از صفحه‌ای صادر شده و خروجی زیر را از اکشن متدی دریافت کند:
["Adventure Works","Contoso"] 

کدام نوع خروجی اکشن متد زیر را برای اینکار مناسب می‌دانید؟
a) AjaxHelper 
b) XDocument
c) JsonResult
d) DataContractJsonSerializer



2) شما در حال طراحی یک برنامه ASP.NET MVC ‌هستید. محتوای یک View باید بر اساس نیازمندی‌های زیر تشکیل شود:
الف) ارائه محتوای رندر شده user controls/partial views به مرورگر
ب) کار انتخاب user controls/partial views مناسب در اکشن متد کنترلر باید انجام شود
استفاده از کدام روش زیر را توصیه می‌کنید؟
a) Use the Html.RenderPartial extension method
b) Use the Html.RenderAction extension method
c) Use the PartialViewResult class
d) Use the ContentResult class


3) در حین طراحی یک برنامه ASP.NET MVC، نیاز است منطق مدیریت استثناهای رخ داده و همچنین ثبت وقایع مرتبط را در یک مکان یا کلاس مرکزی مدیریت کنید. کدام روش زیر را پیشنهاد می‌دهید؟
a) استفاده از try/catch در تمام متدها
b) تحریف متد OnException در کنترلرها
c) مزین سازی تمام کنترلرها به ویژگی HandleError سفارشی شده
d) مزین سازی تمام کنترلرها به ویژگی HandleError پیش فرض


4) شما در حال توزیع برنامه‌ی ASP.NET MVC خود جهت اجرا بر روی IIS 6.x هستید. چه ملاحظاتی را باید مدنظر داشته باشید تا برنامه به درستی کار کند؟
a) تنظیم IIS به نحوی‌که تمام درخواست‌ها را بر اساس wildcard‌ خاصی به aspnet_isapi.dll هدایت کند.
b) تنظیم IIS به نحوی‌که تمام درخواست‌ها را بر اساس wildcard‌ خاصی به aspnet_wp.exe هدایت کند.
c) تغییر برنامه به نحوی‌که تمام درخواست‌ها را به یک HttpHandler خاص هدایت کند.
d) تغییر برنامه به نحوی‌که تمام درخواست‌ها را به یک HttpModule خاص هدایت کند.


5) شما در حال توسعه برنامه‌ی ASP.NET MVC هستید که در پوشه Views/Shared/DisplayTemplates آن، فایلی به نام score.cshtml به عنوان یک templated helper نمایش سفارشی اعداد صحیح تعریف شده است. مدل برنامه هم مطابق تعاریف زیر است:
public class Player
{
public String Name { get; set; }
public int LastScore { get; set; }
public int HighScore { get; set; }
}

در اینجا اگر نیاز باشد تا فایل score.cshtml یاد شده به صورت خودکار به خاصیت LastScore در حین فراخوانی متد HtmlHelper.DisplayForModel اعمال شود، چه روشی را پیشنهاد می‌دهید؟
a) فایل score.cshtml باید به LastScore.cshtml تغییر نام یابد.
b) فایل یاد شده باید از پوشه Views/Shared/DisplayTemplates به پوشه Views/Player/DisplayTemplates منتقل شود.
c) باید از ویژگی UIHint به همراه مقدار score جهت مزین سازی خاصیت LastScore استفاده کرد.
[UIHint("Score")]
d) باید از ویژگی زیر برای مزین سازی خاصیت مورد نظر استفاده کرد:
[Display(Name="LastScore", ShortName="Score")]


6) شما در حال طراحی برنامه‌ی ASP.NET MVC هستید که در آن متد Edit کنترلری باید تنها توسط کاربران اعتبارسنجی شده قابل دسترسی باشد. استفاده از کدام دو گزینه زیر را برای این منظور توصیه می‌کنید؟
a) [Authorize(Users = "")]
b) [Authorize(Roles = "")]
c) [Authorize(Users = "*")]
d) [Authorize(Roles = "*")]

7) قطعه کد HTML زیر را درنظر بگیرید:
<span id="ref">
<a name=Reference>Check out</a>
the FAQ on
<a href="http://www.contoso.com">
Contoso</a>'s web site for more information:
<a href="http://www.contoso.com/faq">FAQ</a>.
</span>
<a href="http://www.contoso.com/home">Home</a>

قصد داریم به کمک jQuery در span ایی با id مساوی ref، متن تمام لینک‌ها را ضخیم کنیم. کدام گزینه زیر را پیشنهاد می‌دهید؟

a) $("#ref").filter("a[href]").bold();
b) $("ref").filter("a").css("bold");
c) $("a").css({fontWeight:"bold"});
d) $("#ref a[href]").css({fontWeight:"bold"});


مطالب
اجزاء معماری سیستم عامل اندروید :: بخش دوم
در مطلب قبلی در مورد سه ویژگی اصلی معماری اندروید توضیحاتی ارائه شد و در این مطلب ویژگی آخر از این معماری را توضیح خواهم داد:

Applications در معماری اندروید چه کاربردی دارد؟
اجزای یک اپلیکیشن در پلتفرم اندروید جزء اصلی ارائه به کاربر نهایی می‌باشد؛ بدین معنا که کاربر تنها با برنامه در ارتباط است و سیستم عامل، میزبان آن برنامه یا اپلیکیشن خواهد بود. اپلیکیشن جاییست که لیست تماس‌ها، شماره تلفن‌ها، پیام‌های کاربر و ... در آنجا قرار می‌گیرند و با دیگر اجزای نرم افزاری در ارتباط هستند!
بعنوان یک توسعه دهنده اندروید، محصول نهایی، در قالب یک اپلیکیشن با استفاده از API‌ها و کتابخانه‌ها و همچنین ماشین مجازی دال‌ویک اجرا می‌شوند. اگر شما بتوانید تغییراتی را در سیستم عامل اصلاح و ویرایش کنید، تنها در سطوح لایه‌های نرم افزاری اعمال میشود و شما بر روی امنیت برنامه یا اپلیکیشن درون هسته دسترسی لازم را ندارید و این یک معضل است و باید در لایه‌های اولیه برنامه، امنیت را بر روی برنامه اعمال کنید.
با این وجود اگر هسته یا دستگاه آسیب ببیند و مورد سوءاستفاده قرار بگیرد کاری از دست شما برنمی آید!


Security به معنای ایمنی یا امنیت در اندروید به چه معناست؟
ایمنی یا امنیت در اندروید، موضوع بسیار وسیعی است که در ابعاد مختلف این پلتفرم قابل بحث است. اول اجازه دهید هویت شما را تشخیص دهیم. آیا شما یک توسعه دهنده هستید؟ یا شاید شما یک کاربر عادی هستید که به حفاظت از خودتان از یک حمله اینترنتی علاقمندید! در هر صورت، شما در حال نوشتن یک برنامه هستید که به وسیله یک نفر دیگر و یا احتمالا هزاران نفر در هزاران مایل دورتر نصب خواهد شد.


از کاربر خود در یک برنامه محافظت کنید!
برنامه شما باید تلاش کند تا بهترین عملکرد ممکن را در زمان ارائه محصول نهایی داشته باشد. از داده‌های کاربران خود محافظت کنید، یعنی قبل از اینکه شروع به توسعه کنید، درباره امنیت محصول خود فکر کنید. ممکن است کاربری که در هزاران مایل دورتر از شما قرار دارد در خصوص امنیتی که شما بر روی برنامه خود اعمال کرده‌اید اطلاعاتی نداشته باشد و شما شاید امنیت داده‌های او را نقض کنید که این معادل عدم اطمینان همان شخص نسبت به شما خواهد بود! برنامه‌ریزی درباره امنیت، پیش از توسعه یک محصول می‌تواند باعث شود که شما از بررسی‌های بد و از دست دادن ضررهای بعد از آن جلوگیری کنید. پس یک برنامه برای حفاظت از داده‌های درون اپلیکیشن خود ایجاد کنید! برنامه‌ای که هم کاربردی باشد، هم از اطلاعات کاربران محافظت نماید.


خطرات امنیتی (Security Risks)  
کاربران دستگاه‌های تلفن همراه در مقایسه با کاربران دسکتاپ، با برخی مخاطرات منحصر به فردی مواجه هستند که نباید نادیده گرفته شود. صرف‌نظر از امکان از دست دادن تجهیزات سخت افزاری، اطلاعات، حریم خصوصی و داده‌های محرمانه شخصی کاربران دستگاه تلفن همراه را به خطر می‌اندازند. چرا این موضوع در پلتفرم جامع اندروید تا این حد پر اهمیت است؟ آیا شما بعنوان توسعه دهنده به این نکات دقت داشته‌اید؟
اول اینکه، کیفیت داده‌های ذخیره‌شده در دستگاه‌های تلفن همراه کاربر بیشتر شخصی می‌شود تا مواردی دیگر! به غیر از ایمیل، پیام‌های فوری، SMS / MMS ، لاگ تماس‌ها، عکس‌ها و پست صوتی وجود دارند که عموما توسعه دهندگان را دچار مشکل می‌کند. 

برخی از گزینه‌های فوق بر روی یک کامپیوتر رومیزی هم وجود دارند، ولی اهمیت این داده‌ها بر روی اندروید و اجزای آن اهمیت فوق العاده‌ای دارد. اطلاعات روی دستگاه موبایل شما به احتمال زیاد از ارزش بیشتری برخوردار خواهد بود، چرا که آن‌ها را در یک صفحه 4 - 5 اینچی به همراه خود حمل می‌کنید و با خود هر کجا می‌برید! این حالت، یک پلتفرم همگرا را بوجود می‌آورد؛ به این دلیل که سیستم رومیزی شما و تلفن همراه یک مجموعه غنی و کامل از اطلاعات حساس هستند که هردوی آنها شامل اطلاعات شخصی می‌باشند و برای شما اهمیت زیادی خواهند داشت. تصور کنید زمانیکه برای جلوگیری از نفوذ یا به سرقت رفتن شماره تلفن‌های خود، یک پشتیبان بر روی سیستم رو میزی خود تهیه می‌کنید و فایل پشتیبان شماره‌های تماس را بر روی سیستم شخصی نگه داری می‌کنید! آیا این همان پلتفرم همگرا نیست؟ آیا این دو سیستم مکمل هم نیستند؟حتی اگر همگام‌سازی را با یک مکان دوردست (Google Drive) انجام دهید، با این حال شما فقط در مقابل از دست دادن داده‌ها محافظت کرده‌اید و نه از دست دادن حریم خصوصی! 

همچنین در نظر بگیرید که فرمت داده‌های ذخیره‌شده در دستگاه‌های تلفن همراه، تعیین و مشخص شوند! این کار اطلاعات حساس شما را به مرز سرقت نزدیکتر می‌کند. هر تلفن همراه SMS / MMS ، تماس‌ها، و پست صوتی خواهد داشت. مکان‌های ذخیره شده از روی GPS و مواردی دیگر که قطعا اطلاع دارید، تمامی اینها جزء مواردی هستند که خطرات امنیتی را در سیستم عامل اندروید شامل می‌شود. حالا در نظر بگیرید که این اطلاعات تا چه حد مهم است؟ برای کاربرانی که هیچ گونه پشتیبانی از اطلاعاتی از خود ندارند، از دست دادن داده‌ها قابل تصور نیست!

خطرناکترین نوع حملات بر روی پلتفرم اندروید انجام می‌شوند، در سکوت کامل و چندین هزار مایل دروتر از شما و فرد مهاجم نیازی به دسترسی فیزیکی و لمس تلفن همراه شما نخواهد داشت! این نوع حملات در هر زمانی ممکن است رخ دهد و اغلب می‌تواند به دلیل امنیت ضعیف در جای دیگری بر روی دستگاه رخ دهد.

در مطلب بعدی پیرامون امنیت معماری اندروید صبحت خواهیم کرد...

مطالب
رمزنگاری خودکار فیلدها توسط Entity Framework Core
از EF Core 2.1 به بعد، قابلیت جدیدی تحت عنوان «تبدیلگرهای مقدار»، به آن اضافه شده‌است. برای مثال در EF Core، زمانیکه اطلاعات Enums، در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شوند، معادل عددی آن‌ها درج خواهند شد. اگر علاقمند باشید تا بجای این مقادیر عددی دقیقا همان رشته‌ی تعریف کننده‌ی Enum درج شود، می‌توان یک «تبدیلگر مقدار» را برای آن نوشت. برای مثال در موجودیت Rider زیر، خاصیت Mount از نوع یک enum است.
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}

public enum EquineBeast
{
    Donkey,
    Mule,
    Horse,
    Unicorn
}
برای اینکه در حین درج رکوردهای Rider در بانک اطلاعاتی دقیقا از مقادیر رشته‌ای EquineBeast استفاده شود، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder
        .Entity<Rider>()
        .Property(e => e.Mount)
        .HasConversion(
            v => v.ToString(),
            v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
}
در اینجا در حین تعریف جزئیات نگاشت یک مدل می‌توان متد جدید HasConversion را نیز فراخوانی کرد. پارامتر اول آن، روش تبدیل مقدار enum را به یک رشته، جهت درج در بانک اطلاعاتی و پارامتر دوم آن، روش تبدیل مقدار رشته‌ای خوانده شده‌ی از بانک اطلاعاتی را جهت وهله سازی یک Rider داری خاصیت enum، مشخص می‌کند.

نکته 1: مقادیر نال، هیچگاه به تبدیلگرهای مقدار، ارسال نمی‌شوند. اینکار پیاده سازی آن‌ها را ساده‌تر می‌کند و همچنین می‌توان آن‌ها را بین خواص نال‌پذیر و نال‌نپذیر، به اشتراک گذاشت. بنابراین برای مقادیر نال نمی‌توان تبدیلگر نوشت.

نکته 2: کاری که در متد HasConversion فوق انجام شده‌است، در حقیقت وهله سازی ضمنی یک ValueConverter و استفاده از آن است. می‌توان اینکار را به صورت صریح نیز انجام داد:
var converter = new ValueConverter<EquineBeast, string>(
    v => v.ToString(),
    v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
مزیت اینکار این است که اگر قرار شد برای چندین خاصیت از تبدیلگر مقدار مشابهی استفاده کنیم، می‌توان از یک converter تعریف شده بجای تکرار کدهای آن استفاده کرد.


تبدیلگرهای مقدار توکار EF Core

برای بسیاری از اعمال متداول، در فضای نام Microsoft.EntityFrameworkCore.Storage.ValueConversion، تعدادی تبدیلگر مقدار تدارک دیده شده‌اند که به این شرح می‌باشند:
BoolToZeroOneConverter: تبدیلگر bool به صفر و یک
BoolToStringConverter: تبدیلگر bool به Y و یا N
BoolToTwoValuesConverter: تبدیلگر bool به دو مقداری دلخواه
BytesToStringConverter: تبدیلگر آرایه‌ای از بایت‌ها به یک رشته‌ی Base64-encoded
CastingConverter: تبدیلگر یک نوع به نوعی دیگر
CharToStringConverter: تبدیلگر char به string
DateTimeOffsetToBinaryConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به یک مقدار 64 بیتی باینری
DateTimeOffsetToBytesConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به آرایه‌ای از بایت‌ها
DateTimeOffsetToStringConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به رشته
DateTimeToBinaryConverter: تبدیلگر DateTime به یک مقدار 64 بیتی با درج DateTimeKind
DateTimeToStringConverter: تبدیلگر DateTime به یک رشته
DateTimeToTicksConverter: تبدیلگر DateTime به ticks آن
EnumToNumberConverter: تبدیلگر Enum به عدد متناظر با آن
EnumToStringConverter: تبدیلگر Enum به رشته
GuidToBytesConverter: تبدیلگر Guid به آرایه‌ای از بایت‌ها
GuidToStringConverter: تبدیلگر Guid به رشته
NumberToBytesConverter: تبدیلگر اعداد به آرایه‌ای از بایت‌ها
NumberToStringConverter: تبدیلگر اعداد به رشته
StringToBytesConverter: تبدیلگر رشته به آرایه‌ای از بایت‌های UTF8 معادل آن
TimeSpanToStringConverter: تبدیلگر TimeSpan به رشته
TimeSpanToTicksConverter: تبدیلگر TimeSpan به ticks آن

برای نمونه در این لیست، EnumToStringConverter نیز وجود دارد. بنابراین نیازی به تعریف دستی آن مانند مثال ابتدای بحث نیست و می‌توان به صورت زیر از آن استفاده کرد:
var converter = new EnumToStringConverter<EquineBeast>();
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
نکته: تمام تبدیل کننده‌های مقدار توکار EF Core، بدون حالت هستند. بنابراین می‌توان یک تک وهله‌ی از آن‌ها را بین چندین خاصیت به اشتراک گذاشت.


تعیین نوع تبدیلگر مقدار، جهت ساده سازی تعاریف

برای حالاتی که تبدیلگر مقدار توکاری تعریف شده‌است، صرفا تعریف نوع تبدیل، کفایت می‌کند:
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion<string>();
برای نمونه در اینجا با ذکر نوع رشته، تبدیل enum به string به صورت خودکار انجام خواهد شد. معادل اینکار، تعریف نوع سمت بانک اطلاعاتی این خاصیت است:
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }

    [Column(TypeName = "nvarchar(24)")]
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}
در این حالت حتی نیازی به تعریف HasConversion هم نیست.


نوشتن تبدیلگر خودکار مقادیر خواص، به نمونه‌ای رمزنگاری شده

پس از آشنایی با مفهوم «تبدیلگرهای مقدار» در +EF Core 2.1، اکنون می‌توانیم یک نمونه‌ی سفارشی از آن‌را نیز طراحی کنیم:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
      // …

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            // Custom application mappings
            builder.Entity<ConfigurationValue>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Value).IsRequired().HasConversion(encryptedConverter);
            });
        }
    }
}
در اینجا معکوس کردن رشته‌ها به عنوان الگوریتم ساده‌ی رمزنگاری اطلاعات انتخاب شده‌است. نحوه‌ی اعمال این ValueConverter جدید را نیز ملاحظه می‌کنید.
می‌توان قسمت HasConversion را به صورت زیر خودکار کرد:
ابتدا یک Attribute جدید را به نام Encrypted به برنامه اضافه می‌کنیم:
using System;

namespace Test
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, Inherited = false, AllowMultiple = false)]
    public sealed class EncryptedAttribute : Attribute
    { }
}
هدف از این Attribute خالی، صرفا نشانه گذاری خاصیت‌هایی است که قرار است به صورت رمزنگاری شده در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند؛ مانند خاصیت Value زیر:
namespace DbConfig.Web.DomainClasses
{
    public class ConfigurationValue
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Key { get; set; }

        [Encrypted]
        public string Value { get; set; }
    }
}
پس از آن، متد OnModelCreating را به صورت زیر اصلاح می‌کنیم تا به کمک Reflection و اطلاعات موجودیت‌های ثبت شده‌ی در سیستم، متد SetValueConverter را بر روی خواصی که دارای EncryptedAttribute هستند، به صورت خودکار فراخوانی کند:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            foreach (var entityType in builder.Model.GetEntityTypes())
            {
                foreach (var property in entityType.GetProperties())
                {
                    var attributes = property.PropertyInfo.GetCustomAttributes(typeof(EncryptedAttribute), false);
                    if (attributes.Any())
                    {
                        property.SetValueConverter(encryptedConverter);
                    }
                }
            }
        }


تاثیر ValueConverter‌ها بر روی اعمال متداول کار با بانک اطلاعاتی

از دیدگاه برنامه، ValueConverterهای تعریف شده، هیچگونه تاثیری را بر روی کوئری نوشتن و یا ثبت و ویرایش اطلاعات ندارند و عملکرد آن‌ها کاملا از دیدگاه سایر قسمت‌های برنامه مخفی است. برای مثال در برنامه، فرمان به روز رسانی خاصیت Value را با مقدار .A new value to test صادر کرده‌ایم (مقدار دهی متداول)، اما همانطور که ملاحظه می‌کنید، نمونه‌ی رمزنگاری شده‌ی آن به صورت خودکار در بانک اطلاعاتی درج شده‌است (پارامتر p0):
 Executed DbCommand (22ms) 
   [Parameters=[@p1='1', 
                @p0='.tset ot eulav wen A' (Nullable = false) (Size = 4000)],
CommandType='Text', CommandTimeout='180']
SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Configurations] SET [Value] = @p0
WHERE [Id] = @p1;
SELECT @@ROWCOUNT;

و یا کوئری زیر
 db.Set<ConfigurationValue>().Where(x => x.Value.EndsWith("world!"))
به این نحو ترجمه خواهد شد:
SELECT [x].[Id], [x].[Key], [x].[Value]
FROM [Configurations] AS [x]
WHERE RIGHT([x].[Value], LEN(N'world!')) = N'!dlrow'
یعنی نیازی نیست تا مقداری را که در حال جستجوی آن هستیم، خودمان به صورت دستی رمزنگاری کرده و سپس در کوئری قرار دهیم. اینکار به صورت خودکار انجام می‌شود.
مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دوم - ایجاد ساختار اولیه‌ی مثال این سری
در این قسمت قصد داریم ساختار مقدماتی مثال این سری را که لیستی از تصاویر آپلود شده‌ی توسط کاربران مختلف را نمایش می‌دهد، بدون افزودن مباحث امنیتی و سطوح دسترسی کاربران وارد شده‌ی به سیستم، تشکیل دهیم. در قسمت‌های بعدی، به تدریج آن‌را با قابلیت‌های مختلف IdentityServer 4x یکپارچه خواهیم کرد. در اینجا فرض بر این است که حداقل SDK نگارش 2.1.401 را پیشتر نصب کرده‌اید.


بررسی ساختار WebAPI مقدماتی مثال این سری


این پروژه‌ی مقدماتی که هنوز قسمت‌های اعتبارسنجی به آن اضافه نشده‌اند، از دو قسمت WebApi و MvcClient تشکیل می‌شود.
کار قسمت WebApi، ارائه‌ی یک Restful-API برای کار با گالری تصاویر است. برای اجرای آن وارد پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp شده و ابتدا فایل restore.bat و سپس dotnet_run.bat را اجرا کنید.
در این حالت برنامه بر روی پورت 7001 در دسترس خواهد بود:


این پورت نیز در فایل Properties\launchSettings.json تنظیم شده‌است تا با پورت کلاینت MVC تهیه شده، تداخل نکند.
کار این سرویس، ارائه‌ی ImagesController است که توسط آن می‌توان لیستی از تصاویر موجود، اطلاعات یک تصویر و همچنین کار ثبت، ویرایش و حذف تصاویر را انجام داد.
در این Solution، رکوردهای تصاویری که در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شوند، یک چنین ساختاری را دارند:
using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace ImageGallery.WebApi.DomainClasses
{
    public class Image
    {
        [Key]
        public Guid Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(150)]
        public string Title { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(200)]
        public string FileName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(50)]
        public string OwnerId { get; set; }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا OwnerId نیز در نظر گرفته شده‌است تا بتوان پس از اعمال مباحث اعتبارسنجی، تصاویر را از کاربری خاص دریافت و همچنین صرفا تصاویر متعلق به او را به آن کاربر خاص نمایش داد.
در این قسمت توسط کلاس ImageConfiguration کار مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی به کمک متد HasData مربوط به EF Core 2.1 صورت گرفته‌است و به این ترتیب می‌توان برنامه را برای نمایش مقدماتی جاری، بدون داشتن سیستم اعتبارسنجی و مفاهیم کاربران، نمایش داد.
این قسمت از Solution، به نحو زیر تشکیل شده‌است:
- ImageGallery.WebApi.DataLayer
در اینجا کار تشکیل DbContext برنامه و همچنین مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی و تنظیمات Migrations قرار گرفته‌اند.
- ImageGallery.WebApi.DomainClasses
در این پروژه کلاس‌های موجودیت‌های متناظر با جداول بانک اطلاعاتی قرار می‌گیرند.
- ImageGallery.WebApi.Mappings
این پروژه کار تهیه نگاشت‌های AutoMapper برنامه را انجام می‌دهد؛ نگاشت‌هایی بین Models و DomainClasses که در ImagesController از آن‌ها استفاده می‌شود.
- ImageGallery.WebApi.Models
در این پروژه همان DTO's پروژه قرار گرفته‌اند. جهت رعایت مسایل امنیتی نباید کلاس موجودیت Image فوق را مستقیما در معرض دید API عمومی قرار داد. به همین جهت تعدادی Model در اینجا تعریف شده‌اند که هم برای ثبت، ویرایش و حذف اطلاعات بکار می‌روند و هم جهت گزارشگیری از رکوردهای موجود جدول تصاویر.
- ImageGallery.WebApi.Services
در این پروژه کار با DbContext انجام شده و توسط آن اطلاعات تصاویر به بانک اطلاعاتی اضافه شده و یا واکشی می‌شوند.
- ImageGallery.WebApi.WebApp
این پروژه، همان پروژه‌ی اصلی است که سایر قسمت‌های یاد شده را در کنار هم قرار داده و به صورت یک Restful-API ارائه می‌دهد.



بررسی ساختار MvcClient مقدماتی مثال این سری

پس از اجرای WebAPI و آماده بودن آن جهت استفاده، اکنون یک کلاینت ASP.NET Core MVC را جهت کار با امکانات ImagesController آن، تدارک دیده‌ایم.
برای اجرای آن وارد پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp شده و ابتدا فایل restore.bat و سپس dotnet_run.bat را اجرا کنید.
در این حالت برنامه بر روی پورت 5001 در دسترس خواهد بود:


این پورت نیز در فایل Properties\launchSettings.json تنظیم شده‌است.


در اینجا نمایی از اجرای این برنامه را مشاهده می‌کنید که لیستی از تصاویر را توسط GalleryController، از سرویس ImagesController مربوط به WebAPI، دریافت کرده و سپس نمایش می‌دهد. در این لیست تصاویر تمام کاربران با هم نمایش داده شده‌اند و هنوز امکان فیلتر کردن آن‌ها بر اساس کاربران وارد شده‌ی به سیستم را نداریم که در قسمت‌های بعدی آن‌ها را تکمیل خواهیم کرد.

این قسمت از Solution به نحو زیر تشکیل شده‌است:
- ImageGallery.MvcClient.Services
در اینجا یک Typed HTTP Client مخصوص NET Core 2.1. را تهیه کرده‌ایم. این سرویس جهت دسترسی به آدرس https://localhost:7001 که WebAPI برنامه در آن قرار دارد، تشکیل شده‌است. روش ثبت مخصوص آن‌را نیز در فایل آغازین پروژه‌ی MvcClient.WebApp توسط متد services.AddHttpClient ملاحظه می‌کنید.
- ImageGallery.MvcClient.ViewModels
مدل‌های متناظر با ساختار Viewهای Razor برنامه‌ی وب، در اینجا قرار می‌گیرند.
- ImageGallery.MvcClient.WebApp
این پروژه، همان پروژه‌ی اصلی است که سایر قسمت‌های یاد شده را در کنار هم قرار داده و به صورت یک برنامه‌ی MVC قابل مرور در مرورگر، ارائه می‌دهد.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای آن ابتدا باید پروژه‌ی WebApi.WebApp را اجرا کنید و سپس پروژه‌ی MvcClient.WebApp.