مطالب
امکان تعریف حلقه‌ی foreach بر روی هر نوع مجموعه‌ای از داده‌ها در C# 9.0
عبارت foreach در زبان #C، امکان پیمایش اعضای یک مجموعه را میسر می‌کند؛ اما نه هر مجموعه‌ای. این مجموعه‌ی خاص باید به این صورت تعریف شده باشد:
الف) <IEnumerable<T را پیاده سازی کرده باشد.
ب) و یا ... مهم نیست که این مجموعه حتما <IEnumerable<T را پیاده سازی کرده باشد. اگر این مجموعه به همراه یک متد عمومی خاص با نام GetEnumerator باشد که خروجی آن دارای خاصیت عمومی T Current است (یکی از اعضای اینترفیس <IEnumerable<T) و همچنین به همراه متد عمومی bool MoveNext نیز هست (یکی از اعضای اینترفیس IEnumerator)، قابلیت کار با حلقه‌ی foreach را پیدا می‌کند و ... اکنون در C# 9.0 می‌توان متد GetEnumerator را به صورت یک متد الحاقی، به هر نوع دلخواهی اعمال کرد! یعنی می‌توان برای هر نوعی در صورت نیاز، یک GetEnumerator خاص را طراحی کرد که سبب به کار افتادن حلقه‌ی foreach بر روی آن شود.


مثال 1: نوع <IEnumerator<T با حلقه‌ی foreach سازگار نیست

نوع <IEnumerator<T به دلیل نداشتن متد عمومی GetEnumerator که ذکر شد:
    public interface IEnumerator<out T> : IEnumerator, IDisposable
    {
        //
        // Summary:
        //     Gets the element in the collection at the current position of the enumerator.
        //
        // Returns:
        //     The element in the collection at the current position of the enumerator.
        T Current { get; }
    }
قابلیت پیمایش توسط حلقه‌ی foreach را ندارد. اگر در C# 8.0 این حلقه را بر روی آن اعمال کنیم، به خطای کامپایلر زیر می‌رسیم:
Error CS1579 foreach statement cannot operate on variables of type ‘IEnumerator’
because ‘IEnumerator’ does not contain a public instance or extension definition for ‘GetEnumerator’
 اما می‌توان به صورت زیر در C# 9.0، این متد را به آن اضافه کرد:
static class Extensions
{
   public static IEnumerator<T> GetEnumerator<T>(this IEnumerator<T> enumerator) => enumerator;
}

اکنون حلقه‌ی foreach را می‌توان بر روی نوع‌های <IEnumerator<T نیز بکار گرفت:
class Program
{
    void Main()
    {
        var enumerator = Enumerable.Range(0, 10).GetEnumerator();
        foreach (var item in enumerator)
        {
            Console.WriteLine(item);
        }
    }
}

این نکته بر روی نمونه‌ی async آن نیز قابل اعمال است که مثالی از آن‌را در ادامه مشاهده می‌کنید:
static class Extensions
{
    public static IAsyncEnumerator<T> GetAsyncEnumerator<T>(this IAsyncEnumerator<T> enumerator) => enumerator;
}

class Program
{
    static async Task Main()
    {
        var enumerator = GetAsyncEnumerator();
        await foreach (var item in enumerator)
        {
            Console.WriteLine(item);
        }
    }

    static async IAsyncEnumerator<int> GetAsyncEnumerator()
    {
        yield return 0;
        await Task.Delay(1);
        yield return 1;
    }
}


مثال 2: اضافه کردن پشتیبانی از حلقه‌ی foreach بر روی نوع‌های tuple

مثال زیر را درنظر بگیرید:
class Program
{
    static void Main()
    {
        foreach (var item in (1, 2, 3))
        {
            Console.WriteLine(item);
        }
    }
}
در اینجا سعی کرده‌ایم تا حلقه‌ی foreach را بر روی یک tuple سه عضوی، اعمال کنیم. اما با خطای کامپایلر زیر مواجه می‌شویم:
foreach statement cannot operate on variables of type '(int, int, int)'
because '(int, int, int)' does not contain a public instance or extension definition
for 'GetEnumerator' [CS9Features]csharp(CS1579)
برای رفع این خطا در C# 9.0 تنها کافی است متد الحاقی GetEnumerator مخصوص نوع آن‌را طراحی و به برنامه اضافه کرد:
static class Extensions
{
    public static IEnumerator<object> GetEnumerator<T1, T2, T3>(this ValueTuple<T1, T2, T3> tuple)
    {
        yield return tuple.Item1;
        yield return tuple.Item2;
    }
}
مطالب
الگوی Composite
الگوی Composite یکی دیگر از الگوهای ساختاری می‌باشد که قصد داریم در این مقاله آن را بررسی نماییم.

الگوی Composite در عمل یک Collection Pattern (الگوی مجموعه ای) است. که می‌توان در درون آن ترکیبی از زیر مجموعه‌های مختلف را قرار داد و سپس هر زیر مجموعه را به نوبه خود فراخوانی نمود.به بیان دیگر الگوی Composite به ما کمک می‌کند که در یک ساختار درختی بتوانیم مجموعه ای (Collection ی)،از بخشی از آبجکتهای سلسله مراتبی را نمایش دهیم. این الگو به Client اجازه می‌دهد، که رفتار یکسانی نسبت به یک Collection ی از آبجکتها یا یک آبجکت تنها داشته باشد.

مثالهای متعددی می‌توان از الگوی Composite زد، که در ذیل به چند نمونه از آنها می‌پردازیم:

نمونه اول: همانطور که می‌دانیم یک سازمان از بخشهای مختلفی تشکیل شده است، که بصورت سلسله مراتبی با یکدیگر در ارتباط می‌باشند، چنانچه بخواهیم بخشها و زیر مجموعه‌های تابعه آنها را بصورت آبجکت نگهداری نماییم، یکی از بهترین الگوهای پیشنهاد شده الگوی Composite می‌باشد.

نمونه دوم: در بحث حسابداری،یک حساب کل از چندین حساب معین تشکیل شده است و هر حساب معین نیز از چندین سرفصل حسابداری تشکیل می‌شود. بنابراین برای نگهداری آبجکتهای معین مرتبط به حساب کل، می‌توان آنها را در یک Collection قرار داد. و هر حساب معین را می‌توان،در صورت داشتن چندین سرفصل در مجموعه خود به عنوان یک Collection در نظر گرفت. برای دسترسی به هر حساب معین و سرفصل‌های زیر مجموعه آن نیز می‌توان از الگوی Composite استفاده نمود.

نمونه سوم: یک File System را در نظر بگیرید،که ساختارش از File و Folder تشکیل شده است. و می‌تواند یک ساختار سلسله مراتبی داشته باشد.بطوریکه درون هر Folder می‌تواند یک یا چند File یا Folder قرار گیرد. و در درون Folder‌های زیر مجموعه می‌توان چندین File یا Folder دیگر قرار داد.اگر بخواهیم به عنوان نمونه شکل ساختار درختی File و فولدر را نمایش دهیم بصورت زیر خواهد بود:

در ساختار درختی به Folder شاخه یا Branch گویند، چون می‌تواند زیر شاخه‌های دیگری نیز در خود داشته باشد. و به File برگ یا Leaf گویند.برگ نمی‌تواند زیر مجموعه ای داشته باشد. در واقع برگ (Leaf) بیانگر انتهای یک شاخه می‌باشد.

نمونه آخر:می توان به ساختار منوها در برنامه‌ها اشاره نمود.هر منو می‌تواند شامل چندین زیر منو باشد. و همان زیر منوها می‌توانند از چندین زیر منوی دیگر تشکیل شوند. این ساختار نیز یک ساختار سلسله مراتبی می‌باشد، و برای نگهداری آبجکتهای یک مجموعه می‌توان از الگوی Composite استفاده نمود.

الگوی Composite از سه Component اصلی تشکیل شده است،که یکایک آنها را بررسی می‌کنیم:

  • Component: کلاس پایه ای است که در آن متدها یا Functionality‌های مشترک تعریف می‌گردد. Component می‌تواند یک Abstract Class یا Interface باشد.
  • Leaf : به آبجکتهای گفته می‌شود که هیچ Child ی ندارند. و فقط یک آبجکت مستقل تنها می‌باشد. کلاس Leaf متدهای مشترک تعریف شده در Component  را پیاده سازی می‌کند.اگر مثال File و Folder را بخاطر آورید،File یک آبجکت از نوع Leaf است چون نمی‌تواند هیچ فرزندی داشته باشد و یک آبجکت تنها می‌باشد.
  • Composite: کلاس فوق Collection ی از آبجکتها را در خود نگهداری می‌کند، به عبارتی در Composite می‌توان بخشی از ساختار درختی را قرار داد، که این ساختار می‌تواند ترکیبی از آبجکتهای Leaf و Composite باشد. در مثال File و Folder، یک Folder را می‌توان به عنوان Composite در نظر گرفت،زیرا که یک Folder می‌تواند چندین File یا Folder را در خود جای دهد. در کلاس Composite معمولا متدهایی همچون Add (افزودن Remove،( Child (حذف یک Child) و غیرو... وجود دارد. 
کلاس Leaf و کلاس Composite از کلاس Component ارث بری (Inherit) می‌شوند.
شکل زیر بیانگر الگوی Composite می‌باشد:


توصیف شکل: طبق تعاریف گفته شده، دو کلاس Leaf و Composite از Inherit ،Component شده اند. و Client نیز فقط متد‌های مشترک تعریف شده در Component را مشاهده می‌کند، به عبارتی Client رفتار یکسانی نسبت به Leaf و Composite خواهد داشت.
برای درک بیشتر الگوی Composite مثالی را بررسی می‌کنیم، فرض کنید در کلاس Component متدی به نام Display را تعریف می‌کنیم،بطوریکه نام آبجکت را نمایش دهد.بنابراین خواهیم داشت:
اینترفیسی را برای Component در نظر می‌گیریم، و متد Display را در آن تعریف می‌کنیم:
public interface Icomponent
    {
        void Display(int depth);
    }
در کلاس Leaf، اینترفیس IComponent را پیاده سازی می‌نماییم:
 public class Leaf:Icomponent
    {
        private String name = string.Empty;
        public Leaf(string name)
        {
            this.name = name;
        }

        public void Display(int depth)
        {

            Console.WriteLine(new String('-', depth) + ' ' + name);

        }
    }
در کلاس Composite نیز اینترفیس IComponent را پیاده سازی می‌نماییم، با این تفاوت که متد‌های Add و Remove را نیز در کلاس Composite اضافه می‌کنیم، چون قبلا هم گفته بودیم، Composite در حکم یک Collection می‌باشد، بنابراین می‌بایست قابلیت حذف و اضافه نمود آبجکت در خود را داشته باشد. پیاده سازی متد Display در آن بصورت Recursive (بازگشتی) میباشد. و علتش این است که بتوانیم ساختار سلسله مراتبی را بازیابی نماییم.
 public class Composite:Icomponent
    {
        private List<Icomponent> _children = new List<Icomponent>();
        private String name = String.Empty;

        public Composite(String sname)
        {
            this.name = sname;
        }

        public void Add(Icomponent component)
        {

            _children.Add(component);

        }


        public void Remove(Icomponent component)
        {

            _children.Remove(component);

        }


        public void Display(int depth)
        {

            Console.WriteLine(new String('-', depth) + ' ' + name);



            // Recursively display child nodes

            foreach (Icomponent component in _children)
            {

                component.Display(depth + 2);

            }

        }
    }
در ادامه بوسیله چندین آبجکت Leaf و Composite یک ساختار درختی را ایجاد می‌کنیم.
class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            // Create a tree structure

            Composite root = new Composite("root");

            root.Add(new Leaf("Leaf A"));

            root.Add(new Leaf("Leaf B"));



            Composite comp = new Composite("Composite X");

            comp.Add(new Leaf("Leaf XA"));

            comp.Add(new Leaf("Leaf XB"));



            root.Add(comp);

            root.Add(new Leaf("Leaf C"));



            // Add and remove a leaf

            Leaf leaf = new Leaf("Leaf D");

            root.Add(leaf);

            root.Remove(leaf);



            // Recursively display tree

            root.Display(1);

            Console.ReadKey();
        }
    }
در ابتدا یک آبجکت Composite ایجاد می‌کنیم و آن را به عنوان ریشه در نظر گرفته و نام آن را Root قرار می‌دهیم. سپس دو آبجکت LeafA و LeafB را به آن می‌افزاییم، در ادامه آبجکت Composite دیگری به نام Comp ایجاد می‌کنیم، که خود دارای دو فرزند به نامهای LeafXA و LeafXB  می باشد. و سر آخر هم یک آبجکت LeafC ایجاد می‌کنیم.
آبجکت LeafD صرفا جهت نمایش افزودن و حذف کردن آن در یک آبجکت Composite نوشته شده است. برای این که بتوانیم ساختار سلسله مراتبی کد بالا را مشاهده نماییم، متد Root.Display را اجرا می‌کنیم و خروجی آن بصورت زیر خواهد بود:

اگر بخواهیم،شکل درختی آن را تصور کنیم بصورت زیر خواهد بود:


درپایان باید بگویم،که نمونه کد بالا را می‌توان به ساختار File و Folder نیز تعمیم داد، بطوریکه متدهای مشترک بین File و Folder را در اینترفیس IComponent تعریف می‌کنیم و بطور جداگانه در کلاسهای Composite و Leaf پیاده سازی می‌کنیم.
امیدوارم توضیحات داده شده در مورد الگوی Composite مفید واقع شود.

نظرات مطالب
بخش دوم - بررسی امکانات (کلاس ها و متدهای) کتابخانه Gridify
من قصد پیاده سازی یک صفحه برای جستجوی پیشرفته بین همه جداول رو دارم. برای این کار یک کلاس تعریف کردم و در ورودی تابع یک لیست از این نوع را بهش پاس میدم. این کلاس اینطور تعریف شده:
public class SearchDTO
{
    public string TableName { get; set; }
    public string ColumnName { get; set; }
    public string searchPhrase { get; set; } = string.Empty;
    public DateTimeOffset? searchDateFrom { get; set; }
    public DateTimeOffset? searchDateTo { get; set; }
    public int Include { get; set; } = 1;
}
کاربر اسم جدول و اون ستونی که میخواد شرط رو براش اعمال کنه رو انتخاب میکنه و بعدش عبارت یا محدوده تاریخ رو وارد میکنه. این که شامل بشه یا نشه رو هم با Include میتونه مشخص کنه. 
من هر چی داکومنت رو خوندم توی همشون اسم جدول رو نمیشد به صورت string وارد کرد. اگه اشتباه میکنم لطفا اصلاح کنید.
رویه ای که مدنظرم هست اینه که داخل یه حلقه for یا foreach یک کوئری بنویسم که همه‌ی جداولی که کاربر انتخاب کرده رو با هم join کنه. بعدش توی یه حلقه دیگه شرط‌ها رو روی ستون هایی که انتخاب کرده اعمال کنم.
در نهایت ستون‌های نتیحه نهایی رو Select کنم تا اون ستون هایی که مجاز هستند به سمت کلاینت برگشت داده بشه. اسامی این ستون‌ها رو توی یه فایل .resx ذخیره کردم.
یعنی یه چیزی شبیه به این کد:(ولی این کد درست و قابل اجرا نیست)
// Join the tables dynamically based on the table names
for (int i = 1; i < filterList.Count; i++)
{
    var joinEntityType = entityTypes.FirstOrDefault(t => t.ClrType.Name == filterList[0].TableName)?.ClrType;
    if (entityType == null)
    {
        return (null, 0, 0);
    }
    var joinEntityQuery = (IQueryable<object>)Activator.CreateInstance(typeof(DbSet<>).MakeGenericType(joinEntityType), _dbContext);
    query = query.Join(joinEntityQuery.ToList(),
                                    x => x.GetType().GetProperty($"{filterList[i - 1].TableName}.{filterList[i - 1].TableName}Id").GetValue(x),
                                    y => y.GetType().GetProperty($"{filterList[i].TableName}.{filterList[i].TableName}Id").GetValue(y),
                                    (x, y) => x);
}

// Apply the conditions dynamically based on the column names and conditions
for (int i = 0; i < filterList.Count; i++)
{
    if (!string.IsNullOrEmpty(filterList[i].searchPhrase))
    {
        var parameter = Expression.Parameter(entityType, "x");
        var condition = Expression.Call(
            typeof(string).GetMethod("Contains", new[] { typeof(string) }),
            Expression.PropertyOrField(parameter, filterList[i].ColumnName),
            Expression.Constant(filterList[i].searchPhrase)
        );
        var lambda = Expression.Lambda<Func<object, bool>>(condition, parameter);

        query = query.Where(lambda);
    }
    if (filterList[i].searchDateFrom.HasValue)
    {
       //must write expression for date constraint
    }
}

// Select the specified columns dynamically
ResourceManager resourceManager = new ResourceManager(typeof(TablePropertiesResources));
var columnNames = resourceManager.GetResourceSet(CultureInfo.CurrentCulture, true, true)
    .OfType<DictionaryEntry>()
    .Select(entry => entry.Key.ToString())
    .ToList();
var selectColumns = columnNames.ToArray();
var selectedData = query
    .Select(x => new
    {
        // Dynamically select the desired properties
        Result = selectColumns.ToDictionary(column => column, column => x.GetType().GetProperty(column).GetValue(x))
    })
    .ToList();
آیا اینکار با gridify امکان پذیر می‌باشد؟
نظرات مطالب
حذف فضاهای خالی در خروجی صفحات ASP.NET MVC
با تشکر از مطلب ارسالی شما 
برای اینکه فضای خالی به درستی حذف شود و همچنین تگ Pre هم در این الگوریتم لحاظ نشود. می‌توان از اکشن فیلتر زیر استفاده کرد 
public class RemoveWhitespacesAttribute : ActionFilterAttribute
    {

        public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext filterContext)
        {

            var response = filterContext.HttpContext.Response;
      
            if (filterContext.HttpContext.Request.RawUrl != "/sitemap.xml")
            {

                if (response.ContentType == "text/html" && response.Filter != null)
                {
                    response.Filter = new HelperClass(response.Filter);
                }
            }
        }

        private class HelperClass : Stream
        {

            private System.IO.Stream Base;

            public HelperClass(System.IO.Stream ResponseStream)
            {

                if (ResponseStream == null)
                    throw new ArgumentNullException("ResponseStream");
                this.Base = ResponseStream;
            }

            StringBuilder s = new StringBuilder();

            public override void Write(byte[] buffer, int offset, int count)
            {

                string HTML = Encoding.UTF8.GetString(buffer, offset, count);

                Regex reg = new Regex(@"(?<=\s)\s+(?![^<>]*</pre>)");
                HTML = reg.Replace(HTML, string.Empty);

                buffer = System.Text.Encoding.UTF8.GetBytes(HTML);
                this.Base.Write(buffer, 0, buffer.Length);
            }

            #region Other Members

            public override int Read(byte[] buffer, int offset, int count)
            {

                throw new NotSupportedException();
            }

            public override bool CanRead { get { return false; } }

            public override bool CanSeek { get { return false; } }

            public override bool CanWrite { get { return true; } }

            public override long Length { get { throw new NotSupportedException(); } }

            public override long Position
            {

                get { throw new NotSupportedException(); }
                set { throw new NotSupportedException(); }
            }

            public override void Flush()
            {

                Base.Flush();
            }

            public override long Seek(long offset, SeekOrigin origin)
            {

                throw new NotSupportedException();
            }

            public override void SetLength(long value)
            {

                throw new NotSupportedException();
            }

            #endregion
        }

    }
برای اجرا هم در Global.asax آن را فراخوانی کرد.  
 protected void Application_Start()
        {
            try
            {
                GlobalFilters.Filters.Add(new App_Start.RemoveWhitespacesAttribute());
            }
            catch
            {
                HttpRuntime.UnloadAppDomain(); // سبب ری استارت برنامه و آغاز مجدد آن با درخواست بعدی می‌شود
                throw;
            }

        }
در نهایت خروجی به شکل زیر رندر می‌شود

برای Gzip هم  اکثر در این حالت که هردو مورد با هم قرار داده شده است در برخی از موارد فایل‌های جاواسکریپ را با مشکل روبرو می‌کند .به نظر من از Gzip توکار IIS استفاده شود بهتر است. البته باید ماژول آن در ISS فعال شده باشد.

برای اینکار هم داخل Web.config کد‌های زیر را داخل configuration قرار بدید.


<httpCompression directory="%SystemDrive%\inetpub\temp\IIS Temporary Compressed Files">
      <scheme name="gzip" dll="%Windir%\system32\inetsrv\gzip.dll" staticCompressionLevel="9" />
      <dynamicTypes>
        <add mimeType="text/*" enabled="true" />
        <add mimeType="message/*" enabled="true" />
        <add mimeType="application/x-javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json; charset=utf-8" enabled="true" />
        <add mimeType="application/atom+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="application/xaml+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="*/*" enabled="false" />
      </dynamicTypes>
      <staticTypes>
        <add mimeType="text/*" enabled="true" />
        <add mimeType="message/*" enabled="true" />
        <add mimeType="application/x-javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/javascript" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json" enabled="true" />
        <add mimeType="application/json; charset=utf-8" enabled="true" />
        <add mimeType="application/atom+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="application/xaml+xml" enabled="true" />
        <add mimeType="*/*" enabled="false" />
      </staticTypes>
    </httpCompression>
    <urlCompression doStaticCompression="true" doDynamicCompression="true" />
  </system.webServer>
  <location path="Default Web Site">
    <system.webServer>
      <serverRuntime enabled="true"
         frequentHitThreshold="1"
         frequentHitTimePeriod="10:00:00" />
    </system.webServer>
  </location>


مطالب
معرفی Async Parallel.ForEach در دات نت 6
عموما زمانیکه می‌خواهیم تمام وظایف مدنظر، به صورت موازی اجرا شوند، آن‌ها را Task.WhenAll می‌کنیم. برای مثال 10 هزار درخواست HTTP را به صورت وظایفی، WhenAll می‌کنیم و ... در این حالت ... سرور ریموت، IP شما را خواهد بست! چون کنترلی بر روی تعداد وظیفه‌ی در حالت اجرای موازی وجود ندارد و یک چنین عملی، شبیه به یک حمله‌ی DDOS عمل می‌کند! برای مدیریت بهتر یک چنین مواردی، در دات نت 6 متدهای Parallel.ForEachAsync ارائه شده‌اند تا دیگر نیازی به استفاده از راه‌حل‌های ثالثی که عموما آنچنان بهینه هم نیستند، نباشد.
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, CancellationToken cancellationToken, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
public static Task ForEachAsync<TSource>(IAsyncEnumerable<TSource> source, ParallelOptions parallelOptions, Func<TSource, CancellationToken, ValueTask> body)
این مجموعه متدها از ValueTaskها بجای Taskها استفاده می‌کند تا سربار ایجاد Taskها در حلقه‌ها کاهش یابد. همچنین در اینجا degree of parallelism به صورت پیش‌فرض به تعداد هسته‌های سی‌پی تنظیم شده‌است (Environment.ProcessorCount)؛ چون عموما توسعه دهنده‌ها نمی‌دانند که چه عددی را باید برای آن انتخاب کنند. هر چند امکان تنظیم دستی آن‌ها هم وجود دارد (یکی از مهم‌ترین مشکلات کار با WhenAll).

یک مثال: در اینجا می‌خواهیم به صورت موازی، مشخصات کاربرانی از Github را توسط HttpClient دریافت کنیم. هر بار هم فقط می‌خواهیم سه وظیفه اجرا شوند و نه بیشتر
using System.Net.Http.Headers;
using System.Net.Http.Json;
 
var userHandlers = new []  { "users/VahidN", "users/shanselman", "users/jaredpar", "users/davidfowl" };
 
using HttpClient client = new()
{
    BaseAddress = new Uri("https://api.github.com"),
};
client.DefaultRequestHeaders.UserAgent.Add(new ProductInfoHeaderValue("DotNet", "6"));
 
ParallelOptions parallelOptions = new() { MaxDegreeOfParallelism = 3 };
 
await Parallel.ForEachAsync(userHandlers, parallelOptions, async (uri, token) =>
{
    var user = await client.GetFromJsonAsync<GitHubUser>(uri, token); 
    Console.WriteLine($"Name: {user.Name}\nBio: {user.Bio}\n");
});
 
public class GitHubUser
{
    public string Name { get; set; }
    public string  Bio { get; set; }
}
در این مثال، نمونه‌ای از کارکرد متد جدید Parallel.ForEachAsync را مشاهده می‌کنید که اینبار، MaxDegreeOfParallelism آن قابل تنظیم است. یعنی با تنظیم فوق، هربار فقط سه وظیفه به صورت موازی اجرا خواهند شد. البته تنظیم آن به منهای یک، همان حالت WhenAll را سبب خواهد شد؛ یعنی محدودیتی وجود نخواهد داشت.
متد Parallel.ForEachAsync، آرایه‌ای را که باید بر روی آن کار کند، دریافت می‌کند. سپس تنظیمات اجرای موازی آن‌ها را هم مشخص می‌کنیم. در ادامه آن‌ها را در دسته‌های مشخصی، به صورت موازی بر اساس منطقی که مشخص می‌کنیم، اجرا خواهد کرد.


وضعیت امکان اجرای موازی متدهای async همزمان، تا پیش از دات نت 6

<List<T به همراه متد الحاقی ForEach است که می‌تواند یک <Action<T را بر روی المان‌های این لیست، اجرا کند و ... عموما زمانیکه به وظایف async می‌رسیم، به اشتباه مورد استفاده قرار می‌گیرد:
customers.ForEach(c => SendEmailAsync(c));
مثال فوق، با اجرای حلقه‌ی زیر تفاوتی ندارد:
foreach(var c in customers)
{
    SendEmailAsync(c); // the return task is ignored
}
یعنی یک عملیات async، بدون await فراخوانی شده‌است و تا پایان عملیات مدنظر، صبر نخواهد شد. حداقل مشکل آن این است که اگر در این بین استثنایی رخ دهد، هیچگاه متوجه آن نخواهید شد و حتی می‌تواند کل پروسه‌ی برنامه را خاتمه دهد. شاید عنوان کنید که می‌شود این مشکل را به صورت زیر حل کرد:
customers.ForEach(async c => await SendEmailAsync(c));
اما ... این روش هم تفاوتی با قبل ندارد. از این لحاظ که متد ForEach یک <Action<T را دریافت می‌کند که خروجی آن void است. یعنی در نهایت با راه حل دوم، فقط یک async void ایجاد می‌شود که باز هم قابلیت صبر کردن تا پایان عملیات را ندارد. نکته‌ی مهم اینجا است که اجرای موازی آن‌ها توسط متد Parallel.ForEach نیز دقیقا همین مشکل را دارد.
تنها راه حل پذیرفته‌ی شده‌ی چنین عمل async ای، فراخوانی آن‌ها به صورت متداول زیر و بدون استفاده از متد ForEach است:
foreach(var c in customers)
{
   await SendEmailAsync(c);
}
و یا Task.WhenAll کردن آن‌ها، با علم به این موضوع که MaxDegreeOfParallelism آن قابل کنترل نیست (حداقل به صورت استاندارد و بدون نیاز به کتابخانه‌های جانبی). برای مثال بجای نوشتن:
foreach(var o in orders)
{
    await ProcessOrderAsync(o);
}
می‌توان آن‌را به صورت زیر درآورد:
var tasks = orders.Select(o => ProcessOrderAsync(o)).ToList();
await Task.WhenAll(tasks);
در این حالت عملیات ProcessOrderAsync را تبدیل به لیستی از وظایف مدنظر کرده و به متد Task.WhenAll ارسال می‌کنیم تا به صورت موازی اجرا شوند. اما ... اگر 10 هزار Task وجود داشته باشند، کنترلی بر روی تعداد وظایف در حال اجرای موازی وجود نخواهد داشت و این مورد نه تنها سبب بالا رفتن کارآیی نخواهد شد، بلکه می‌تواند سرور را هم با اخلال پردازشی، به علت کمبود منابع در دسترس مواجه کند.

دات نت 6، هم کنترل MaxDegreeOfParallelism را میسر کرده‌است و هم اینکه اینبار نگارش async واقعی Parallel.ForEachAsync را ارائه داده‌است تا دیگر همانند حالت قبلی Parallel.ForEach، به async void‌ها و مشکلات مرتبط با آن‌ها نرسیم.
مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت هفتم- امن سازی Web API
تا اینجا بجای قرار دادن مستقیم قسمت مدیریت هویت کاربران، داخل یک یا چند برنامه‌ی مختلف، این دغدغه‌ی مشترک (common concern) بین برنامه‌ها را به یک برنامه‌ی کاملا مجزای دیگری به نام Identity provider و یا به اختصار IDP منتقل و همچنین دسترسی به کلاینت MVC برنامه‌ی گالری تصاویر را نیز توسط آن امن سازی کردیم. اما هنوز یک قسمت باقی مانده‌است: برنامه‌ی کلاینت MVC، منابع خودش را از یک برنامه‌ی Web API دیگر دریافت می‌کند و هرچند دسترسی به برنامه‌ی MVC امن شده‌است، اما دسترسی به منابع برنامه‌ی Web API آن کاملا آزاد و بدون محدودیت است. بنابراین امن سازی Web API را توسط IDP، در این قسمت پیگیری می‌کنیم. پیش از مطالعه‌ی این قسمت نیاز است مطلب «آشنایی با JSON Web Token» را مطالعه کرده و با ساختار ابتدایی یک JWT آشنا باشید.


بررسی Hybrid Flow جهت امن سازی Web API

این Flow را پیشتر نیز مرور کرده بودیم. تفاوت آن با قسمت‌های قبل، در استفاده از توکن دومی است به نام access token که به همراه identity token از طرف IDP صادر می‌شود و تا این قسمت از آن بجز در قسمت «دریافت اطلاعات بیشتری از کاربران از طریق UserInfo Endpoint» استفاده نکرده بودیم.


در اینجا، ابتدا برنامه‌ی وب، یک درخواست اعتبارسنجی را به سمت IDP ارسال می‌کند که response type آن از نوع code id_token است (یا همان مشخصه‌ی Hybrid Flow) و همچنین تعدادی scope نیز جهت دریافت claims متناظر با آن‌ها در این درخواست ذکر شده‌اند. در سمت IDP، کاربر با ارائه‌ی مشخصات خود، اعتبارسنجی شده و پس از آن IDP صفحه‌ی اجازه‌ی دسترسی به اطلاعات کاربر (صفحه‌ی consent) را ارائه می‌دهد. پس از آن IDP اطلاعات code و id_token را به سمت برنامه‌ی وب ارسال می‌کند. در ادامه کلاینت وب، توکن هویت رسیده را اعتبارسنجی می‌کند. پس از موفقیت آمیز بودن این عملیات، اکنون کلاینت درخواست دریافت یک access token را از IDP ارائه می‌دهد. اینکار در پشت صحنه و بدون دخالت کاربر صورت می‌گیرد که به آن استفاده‌ی از back channel هم گفته می‌شود. یک چنین درخواستی به token endpoint، شامل اطلاعات code و مشخصات دقیق کلاینت جاری است. به عبارتی نوعی اعتبارسنجی هویت برنامه‌ی کلاینت نیز می‌باشد. در پاسخ، دو توکن جدید را دریافت می‌کنیم: identity token و access token. در اینجا access token توسط خاصیت at_hash موجود در id_token به آن لینک می‌شود. سپس هر دو توکن اعتبارسنجی می‌شوند. در این مرحله، میان‌افزار اعتبارسنجی، هویت کاربر را از identity token استخراج می‌کند. به این ترتیب امکان وارد شدن به برنامه‌ی کلاینت میسر می‌شود. در اینجا همچنین access token ای نیز صادر شده‌است.
اکنون علاقمند به کار با Web API برنامه‌ی کلاینت MVC خود هستیم. برای این منظور access token که اکنون در برنامه‌ی MVC Client در دسترس است، به صورت یک Bearer token به هدر ویژه‌ای با کلید Authorization اضافه می‌شود و به همراه هر درخواست، به سمت API ارسال خواهد شد. در سمت Web API این access token رسیده، اعتبارسنجی می‌شود و در صورت موفقیت آمیز بودن عملیات، دسترسی به منابع Web API صادر خواهد شد.


امن سازی دسترسی به Web API

تنظیمات برنامه‌ی IDP
برای امن سازی دسترسی به Web API از کلاس src\IDP\DNT.IDP\Config.cs در سطح IDP شروع می‌کنیم. در اینجا باید یک scope جدید مخصوص دسترسی به منابع Web API را تعریف کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // api-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<ApiResource> GetApiResources()
        {
            return new List<ApiResource>
            {
                new ApiResource(
                    name: "imagegalleryapi",
                    displayName: "Image Gallery API",
                    claimTypes: new List<string> {"role" })
            };
        }
هدف آن داشتن access token ای است که در قسمت Audience آن، نام این ApiResource، درج شده باشد؛ پیش از اینکه دسترسی به API را پیدا کند. برای تعریف آن، متد جدید GetApiResources را به صورت فوق به کلاس Config اضافه می‌کنیم.
پس از آن در قسمت تعریف کلاینت، مجوز درخواست این scope جدید imagegalleryapi را نیز صادر می‌کنیم:
AllowedScopes =
{
  IdentityServerConstants.StandardScopes.OpenId,
  IdentityServerConstants.StandardScopes.Profile,
  IdentityServerConstants.StandardScopes.Address,
  "roles",
  "imagegalleryapi"
},
اکنون باید متد جدید GetApiResources را به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Startup.cs معرفی کنیم که توسط متد AddInMemoryApiResources به صورت زیر قابل انجام است:
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddMvc();

            services.AddIdentityServer()
             .AddDeveloperSigningCredential()
             .AddTestUsers(Config.GetUsers())
             .AddInMemoryIdentityResources(Config.GetIdentityResources())
             .AddInMemoryApiResources(Config.GetApiResources())
             .AddInMemoryClients(Config.GetClients());
        }

تنظیمات برنامه‌ی MVC Client
اکنون نوبت انجام تنظیمات برنامه‌ی MVC Client در فایل ImageGallery.MvcClient.WebApp\Startup.cs است. در اینجا در متد AddOpenIdConnect، درخواست scope جدید imagegalleryapi را صادر می‌کنیم:
options.Scope.Add("imagegalleryapi");

تنظیمات برنامه‌ی Web API
اکنون می‌خواهیم مطمئن شویم که Web API، به access token ای که قسمت Audience آن درست مقدار دهی شده‌است، دسترسی خواهد داشت.
برای این منظور به پوشه‌ی پروژه‌ی Web API در مسیر src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و دستور زیر را صادر کنید تا بسته‌ی نیوگت AccessTokenValidation نصب شود:
dotnet add package IdentityServer4.AccessTokenValidation
اکنون کلاس startup در سطح Web API را در فایل src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp\Startup.cs به صورت زیر تکمیل می‌کنیم:
using IdentityServer4.AccessTokenValidation;

namespace ImageGallery.WebApi.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddAuthentication(defaultScheme: IdentityServerAuthenticationDefaults.AuthenticationScheme)
               .AddIdentityServerAuthentication(options =>
               {
                   options.Authority = Configuration["IDPBaseAddress"];
                   options.ApiName = "imagegalleryapi";
               });
متد AddAuthentication یک defaultScheme را تعریف می‌کند که در بسته‌ی IdentityServer4.AccessTokenValidation قرار دارد و این scheme در اصل دارای مقدار Bearer است.
سپس متد AddIdentityServerAuthentication فراخوانی شده‌است که به آدرس IDP اشاره می‌کند که مقدار آن‌را در فایل appsettings.json قرار داده‌ایم. از این آدرس برای بارگذاری متادیتای IDP استفاده می‌شود. کار دیگر این میان‌افزار، اعتبارسنجی access token رسیده‌ی به آن است. مقدار خاصیت ApiName آن، به نام API resource تعریف شده‌ی در سمت IDP اشاره می‌کند. هدف این است که بررسی شود آیا خاصیت aud موجود در access token رسیده به مقدار imagegalleryapi تنظیم شده‌است یا خیر؟

پس از تنظیم این میان‌افزار، اکنون نوبت به افزودن آن به ASP.NET Core request pipeline است:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.UseAuthentication();
محل فراخوانی UseAuthentication باید پیش از فراخوانی app.UseMvc باشد تا پس از اعتبارسنجی درخواست، به میان‌افزار MVC منتقل شود.

اکنون می‌توانیم اجبار به Authorization را در تمام اکشن متدهای این Web API در فایل ImageGallery.WebApi.WebApp\Controllers\ImagesController.cs فعالسازی کنیم:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp.Controllers
{
    [Route("api/images")]
    [Authorize]
    public class ImagesController : Controller
    {


ارسال Access Token به همراه هر درخواست به سمت Web API

تا اینجا اگر مراحل اجرای برنامه‌ها را طی کنید، مشاهده خواهید کرد که برنامه‌ی MVC Client دیگر کار نمی‌کند و نمی‌تواند از فیلتر Authorize فوق رد شود. علت اینجا است که در حال حاضر، تمامی درخواست‌های رسیده‌ی به Web API، فاقد Access token هستند. بنابراین اعتبارسنجی آن‌ها با شکست مواجه می‌شود.
برای رفع این مشکل، سرویس ImageGalleryHttpClient را به نحو زیر اصلاح می‌کنیم تا در صورت وجود Access token، آن‌را به صورت خودکار به هدرهای ارسالی توسط HttpClient اضافه کند:
using System;
using System.Net.Http;
using System.Net.Http.Headers;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Authentication;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.Configuration;
using Microsoft.IdentityModel.Protocols.OpenIdConnect;

namespace ImageGallery.MvcClient.Services
{
    public interface IImageGalleryHttpClient
    {
        Task<HttpClient> GetHttpClientAsync();
    }

    /// <summary>
    /// A typed HttpClient.
    /// </summary>
    public class ImageGalleryHttpClient : IImageGalleryHttpClient
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly IConfiguration _configuration;
        private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;

        public ImageGalleryHttpClient(
            HttpClient httpClient,
            IConfiguration configuration,
            IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
        {
            _httpClient = httpClient;
            _configuration = configuration;
            _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
        }

        public async Task<HttpClient> GetHttpClientAsync()
        {
            var currentContext = _httpContextAccessor.HttpContext;
            var accessToken = await currentContext.GetTokenAsync(OpenIdConnectParameterNames.AccessToken);
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken))
            {
                _httpClient.SetBearerToken(accessToken);
            }

            _httpClient.BaseAddress = new Uri(_configuration["WebApiBaseAddress"]);
            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Accept.Clear();
            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Accept.Add(new MediaTypeWithQualityHeaderValue("application/json"));

            return _httpClient;
        }
    }
}
اسمبلی این سرویس برای اینکه به درستی کامپایل شود، نیاز به این وابستگی‌ها نیز دارد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netstandard2.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions" Version="2.1.1.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Http" Version="2.1.1.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Authentication.Abstractions" Version="2.1.1.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.IdentityModel.Protocols.OpenIdConnect" Version="5.2.0.0" />
    <PackageReference Include="IdentityModel" Version="3.9.0" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا با استفاده از سرویس IHttpContextAccessor، به HttpContext جاری درخواست دسترسی یافته و سپس توسط متد GetTokenAsync، توکن دسترسی آن‌را استخراج می‌کنیم. سپس این توکن را در صورت وجود، توسط متد SetBearerToken به عنوان هدر Authorization از نوع Bearer، به سمت Web API ارسال خواهیم کرد.
البته پس از این تغییرات نیاز است به کنترلر گالری مراجعه و از متد جدید GetHttpClientAsync بجای خاصیت HttpClient قبلی استفاده کرد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، پس از لاگین، دسترسی به Web API امن شده، برقرار شده و برنامه بدون مشکل کار می‌کند.


بررسی محتوای Access Token

اگر بر روی سطر if (!string.IsNullOrWhiteSpace(accessToken)) در سرویس ImageGalleryHttpClient یک break-point را قرار دهیم و محتویات Access Token را در حافظه ذخیره کنیم، می‌توانیم با مراجعه‌ی به سایت jwt.io، محتویات آن‌را بررسی نمائیم:


که در حقیقت این محتوا را به همراه دارد:
{
  "nbf": 1536394771,
  "exp": 1536398371,
  "iss": "https://localhost:6001",
  "aud": [
    "https://localhost:6001/resources",
    "imagegalleryapi"
  ],
  "client_id": "imagegalleryclient",
  "sub": "d860efca-22d9-47fd-8249-791ba61b07c7",
  "auth_time": 1536394763,
  "idp": "local",  
  "role": "PayingUser",
  "scope": [
    "openid",
    "profile",
    "address",
    "roles",
    "imagegalleryapi"
  ],
  "amr": [
    "pwd"
  ]
}
در اینجا در لیست scope، مقدار imagegalleryapi وجود دارد. همچنین در قسمت audience و یا aud نیز ذکر شده‌است. بنابراین یک چنین توکنی قابلیت دسترسی به Web API تنظیم شده‌ی ما را دارد.
همچنین اگر دقت کنید، Id کاربر جاری در خاصیت sub آن قرار دارد.


مدیریت صفحه‌ی عدم دسترسی به Web API

با اضافه شدن scope جدید دسترسی به API در سمت IDP، این مورد در صفحه‌ی دریافت رضایت کاربر نیز ظاهر می‌شود:


در این حالت اگر کاربر این گزینه را انتخاب نکند، پس از هدایت به برنامه‌ی کلاینت، در سطر response.EnsureSuccessStatusCode استثنای زیر ظاهر خواهد شد:
An unhandled exception occurred while processing the request.
HttpRequestException: Response status code does not indicate success: 401 (Unauthorized).
 System.Net.Http.HttpResponseMessage.EnsureSuccessStatusCode()
برای اینکه این صفحه‌ی نمایش استثناء را با صفحه‌ی عدم دسترسی جایگزین کنیم، می‌توان پس از دریافت response از سمت Web API، به StatusCode مساوی Unauthorized = 401 به صورت زیر عکس‌العمل نشان داد:
        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            var httpClient = await _imageGalleryHttpClient.GetHttpClientAsync();
            var response = await httpClient.GetAsync("api/images");

            if (response.StatusCode == System.Net.HttpStatusCode.Unauthorized ||
                response.StatusCode == System.Net.HttpStatusCode.Forbidden)
            {
                return RedirectToAction("AccessDenied", "Authorization");
            }
            response.EnsureSuccessStatusCode();


فیلتر کردن تصاویر نمایش داده شده بر اساس هویت کاربر وارد شده‌ی به سیستم

تا اینجا هرچند دسترسی به API امن شده‌است، اما هنوز کاربر وارد شده‌ی به سیستم می‌تواند تصاویر سایر کاربران را نیز مشاهده کند. بنابراین قدم بعدی امن سازی API، عکس العمل نشان دادن به هویت کاربر جاری سیستم است.
برای این منظور به کنترلر ImageGallery.WebApi.WebApp\Controllers\ImagesController.cs سمت API مراجعه کرده و Id کاربر جاری را از لیست Claims او استخراج می‌کنیم:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp.Controllers
{
    [Route("api/images")]
    [Authorize]
    public class ImagesController : Controller
    {
        [HttpGet()]
        public async Task<IActionResult> GetImages()
        {
            var ownerId = this.User.Claims.FirstOrDefault(claim => claim.Type == "sub").Value;
اگر به قسمت «بررسی محتوای Access Token» مطلب جاری دقت کنید، مقدار Id کاربر در خاصیت sub این Access token قرار گرفته‌است که روش دسترسی به آن‌را در ابتدای اکشن متد GetImages فوق ملاحظه می‌کنید.
مرحله‌ی بعد، مراجعه به ImageGallery.WebApi.Services\ImagesService.cs و تغییر متد GetImagesAsync است تا صرفا بر اساس ownerId دریافت شده کار کند:
namespace ImageGallery.WebApi.Services
{
    public class ImagesService : IImagesService
    {
        public Task<List<Image>> GetImagesAsync(string ownerId)
        {
            return _images.Where(image => image.OwnerId == ownerId).OrderBy(image => image.Title).ToListAsync();
        }
پس از این تغییرات، اکشن متد GetImages سمت API چنین پیاده سازی را پیدا می‌کند که در آن بر اساس Id شخص وارد شده‌ی به سیستم، صرفا لیست تصاویر مرتبط با او بازگشت داده خواهد شد و نه لیست تصاویر تمام کاربران سیستم:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp.Controllers
{
    [Route("api/images")]
    [Authorize]
    public class ImagesController : Controller
    {
        [HttpGet()]
        public async Task<IActionResult> GetImages()
        {
            var ownerId = this.User.Claims.FirstOrDefault(claim => claim.Type == "sub").Value;
            var imagesFromRepo = await _imagesService.GetImagesAsync(ownerId);
            var imagesToReturn = _mapper.Map<IEnumerable<ImageModel>>(imagesFromRepo);
            return Ok(imagesToReturn);
        }
اکنون اگر از برنامه‌ی کلاینت خارج شده و مجددا به آن وارد شویم، تنها لیست تصاویر مرتبط با کاربر وارد شده، نمایش داده می‌شوند.

هنوز یک مشکل دیگر باقی است: سایر اکشن متدهای این کنترلر Web API همچنان محدود به کاربر جاری نشده‌اند. یک روش آن تغییر دستی تمام کدهای آن است. در این حالت متد IsImageOwnerAsync زیر، جهت بررسی اینکه آیا رکورد درخواستی متعلق به کاربر جاری است یا خیر، به سرویس تصاویر اضافه می‌شود:
namespace ImageGallery.WebApi.Services
{
    public class ImagesService : IImagesService
    {
        public Task<bool> IsImageOwnerAsync(Guid id, string ownerId)
        {
            return _images.AnyAsync(i => i.Id == id && i.OwnerId == ownerId);
        }
و سپس در تمام اکشن متدهای دیگر، در ابتدای آن‌ها باید این بررسی را انجام دهیم و در صورت شکست آن return Unauthorized را بازگشت دهیم.
اما روش بهتر انجام این عملیات را که در قسمت بعدی بررسی می‌کنیم، بر اساس بستن دسترسی ورود به اکشن متدها بر اساس Authorization policy است. در این حالت اگر کاربری مجوز انجام عملیاتی را نداشت، اصلا وارد کدهای یک اکشن متد نخواهد شد.


ارسال سایر User Claims مانند نقش‌ها به همراه یک Access Token

برای تکمیل قسمت ارسال تصاویر می‌خواهیم تنها کاربران نقش خاصی قادر به انجام اینکار باشند. اما اگر به محتوای access token ارسالی به سمت Web API دقت کرده باشید، حاوی Identity claims نیست. البته می‌توان مستقیما در برنامه‌ی Web API با UserInfo Endpoint، برای دریافت اطلاعات بیشتر، کار کرد که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت قبل مشاهده کردید، اما مشکل آن زیاد شدن تعداد رفت و برگشت‌های به سمت IDP است. همچنین باید درنظر داشت که فراخوانی مستقیم UserInfo Endpoint جهت برنامه‌ی MVC client که درخواست دریافت access token را از IDP می‌دهد، متداول است و نه برنامه‌ی Web API.
برای رفع این مشکل باید در حین تعریف ApiResource، لیست claim مورد نیاز را هم ذکر کرد:
namespace DNT.IDP
{
    public static class Config
    {
        // api-related resources (scopes)
        public static IEnumerable<ApiResource> GetApiResources()
        {
            return new List<ApiResource>
            {
                new ApiResource(
                    name: "imagegalleryapi",
                    displayName: "Image Gallery API",
                    claimTypes: new List<string> {"role" })
            };
        }
در اینجا ذکر claimTypes است که سبب خواهد شد نقش کاربر جاری به توکن دسترسی اضافه شود.

سپس کار با اکشن متد CreateImage در سمت API را به نقش PayingUser محدود می‌کنیم:
namespace ImageGallery.WebApi.WebApp.Controllers
{
    [Route("api/images")]
    [Authorize]
    public class ImagesController : Controller
    {
        [HttpPost]
        [Authorize(Roles = "PayingUser")]
        public async Task<IActionResult> CreateImage([FromBody] ImageForCreationModel imageForCreation)
        {
همچنین در این اکشن متد، پیش از فراخوانی متد AddImageAsync نیاز است مشخص کنیم OwnerId این تصویر کیست تا رکورد بانک اطلاعاتی تصویر آپلود شده، دقیقا به اکانت متناظری در سمت IDP مرتبط شود:
var ownerId = User.Claims.FirstOrDefault(c => c.Type == "sub").Value;
imageEntity.OwnerId = ownerId;
// add and save.
await _imagesService.AddImageAsync(imageEntity);

نکته‌ی مهم: در اینجا نباید این OwnerId را از سمت برنامه‌ی کلاینت MVC به سمت برنامه‌ی Web API ارسال کرد. برنامه‌ی Web API باید این اطلاعات را از access token اعتبارسنجی شده‌ی رسیده استخراج و استفاده کند؛ از این جهت که دستکاری اطلاعات اعتبارسنجی نشده‌ی ارسالی به سمت Web API ساده‌است؛ اما access tokenها دارای امضای دیجیتال هستند.

در سمت کلاینت نیز در فایل ImageGallery.MvcClient.WebApp\Views\Shared\_Layout.cshtml نمایش لینک افزودن تصویر را نیز محدود به PayingUser می‌کنیم:
@if(User.IsInRole("PayingUser"))
{
  <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="AddImage">Add an image</a></li>
  <li><a asp-area="" asp-controller="Gallery" asp-action="OrderFrame">Order a framed picture</a></li>
}
علاوه بر آن، در کنترلر ImageGallery.MvcClient.WebApp\Controllers\GalleryController.cs نیاز است فیلتر Authorize زیر نیز به اکشن متد نمایش صفحه‌ی AddImage اضافه شود تا فراخوانی مستقیم آدرس آن در مرورگر، توسط سایر کاربران میسر نباشد:
namespace ImageGallery.MvcClient.WebApp.Controllers
{
    [Authorize]
    public class GalleryController : Controller
    {
        [Authorize(Roles = "PayingUser")]
        public IActionResult AddImage()
        {
            return View();
        }
این مورد را باید به متد AddImage در حالت دریافت اطلاعات از کاربر نیز افزود تا اگر شخصی مستقیما با این قسمت کار کرد، حتما سطح دسترسی او بررسی شود:
[HttpPost]
[Authorize(Roles = "PayingUser")]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<IActionResult> AddImage(AddImageViewModel addImageViewModel)

برای آزمایش این قسمت یکبار از برنامه خارج شده و سپس با اکانت User 1 که PayingUser است به سیستم وارد شوید. در ادامه از منوی بالای سایت، گزینه‌ی Add an image را انتخاب کرده و تصویری را آپلود کنید. پس از آن، این تصویر آپلود شده را در لیست تصاویر صفحه‌ی اول سایت، مشاهده خواهید کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب
استفاده از Razor در فایل‌های JavaScript و CSS
یکی از مشکلات سینتکس Razor سمت سرور، این است که در فایل‌های JavaScript و CSS سمت کاربر نمی‌توانیم از آن استفاده کنیم، به عنوان مثال فرض کنید در یک فایل JavaScript نیاز به مشخص سازی آدرس یک اکشن متد دارید؛ مثلاً انجام یک عملیات ای‌جکسی. در این حالت به عنوان یک Best Practice بهتر است از Url.Action استفاده کنید. اما همانطور که عنوان شد، این امکان یعنی استفاده از سینتکس Razor در فایل‌های JS و CSS مهیا نیست.
ساده‌ترین راه‌حل، تولید ویوهای سمت سرور JavaScript ایی است. برای اینکار تنها کاری که باید انجام دهیم، تغییر مقدار Content-Type صفحه به مقدار موردنظر می‌باشد؛ مثلاً text/javascript برای فایل‌های JS و text/css برای فایل‌های CSS. به عنوان مثال برای فایل‌های CSS به این صورت عمل خواهیم کرد:
public ActionResult Style()
{
            Response.ContentType = "text/css";
            var model = new Style
            {
                Color = "red",
                Background = "blue"
            };
            return View(model);
}
برای ویوی آن نیز خواهیم داشت:
@model ExternalJavaScript.Models.Style
@{
    Layout = null;
}
body {
    color : @Model.Color;
    background-color : @Model.Background;
}
در نهایت ویوی فوق را به عنوان فایل CSS در فایل Layout استفاده خواهیم کرد:
<link rel="stylesheet" href="@Url.Action("Style","Home")" />
برای حالت فوق می‌توانیم یک اکشن فیلتر به صورت زیر تهیه کنیم:
public class ContentType : ActionFilterAttribute
    {
        private string _contentType;
        public ContentType(string ct)
        {
            this._contentType = ct;
        }

        public override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context) { /* nada */ }
        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext context)
        {
            context.HttpContext.Response.ContentType = this._contentType;
        }
    }
و برای استفاده از آن خواهیم داشت:
[ContentType("text/css")]
public ActionResult Style()
 {
     var model = new Style
      {
                Color = "red",
                Background = "blue"
      };
     return View(model);
}

برای فایل‌های JS نیز می‌توانیم از یک View به عنوان محل قرارگیری کدهای جاوا اسکریپت استفاده کنیم:
public class JavaScriptSettingsController : Controller
{
        public ActionResult Index()
        {
            return PartialView();
        }
}
در این حالت در داخل فایل Index.cshtml کدهای جاوا اسکریپت را همراه با سینتکس Razor می‌توانیم بنویسیم:
$(function(){
    $.post('@Url.Action("GetData", "Home")', function (data) {
        $('.notificationList').html(data);
            if ($(data).filter("li").length != 0) {
                $('#notificationCounter').html($(data).filter("li").length);
            }
    });
});
سپس در داخل فایل Layout.cshtml_ می‌توانیم به ویوی فوق ارجاعی داشته باشیم:
<script src="/JavaScriptSettings"></script>
این روش به خوبی برای ویوهای JS و CSS کار خواهد کرد؛ اما از آنجائیکه ویوی ما توسط ویژوال استودیو به عنوان یک فایل JS و یا CSS معتبر شناخته نمی‌شود، Intellisense برای آن مهیا نیست. برای فعال سازی Intellisense و همچنین معتبر شناخته شدن ویوی فوق، بهترین راه‌حل قرار دادن کدهای JS درون بلاک script است (برای فایل‌های CSS نیز همینطور):
<script>
    $(function () {
        $.post('@Url.Action("Index", "Home")', function (data) {
            $('.notificationList').html(data);
            if ($(data).filter("li").length != 0) {
                $('#notificationCounter').html($(data).filter("li").length);
            }
        });
    });
</script>
اما با اجرای برنامه، در کنسول مرورگر بلافاصله خطای Uncaught SyntaxError: Unexpected token < را دریافت خواهید کرد. در این حالت به روشی نیاز داریم که در زمان اجرا بلاک script را حذف نمائید. بنابراین از یک اکشن فیلتر سفارشی برای اینکار استفاده خواهیم کرد. کار این اکشن فیلتر، تغییر مقدار Content-Type و همچنین حذف بلاک مورد نظر می‌باشد:
public class ExternalFileAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        private readonly string _contentType;
        private readonly string _tag;
        public ExternalFileAttribute(string ct, string tag)
        {
            this._contentType = ct;
            _tag = tag;
        }

        public override void OnResultExecuted(ResultExecutedContext filterContext)
        {
            var response = filterContext.HttpContext.Response;
            response.Filter = new StripEnclosingTagsFilter(response.Filter, _tag);
            response.ContentType = _contentType;
        }

        private class StripEnclosingTagsFilter : MemoryStream
        {
            private static Regex _leadingOpeningScriptTag;
            private static Regex _trailingClosingScriptTag;

            //private static string Tag;

            private readonly StringBuilder _output;
            private readonly Stream _responseStream;

            /*static StripEnclosingTagsFilter()
            {
                LeadingOpeningScriptTag = new Regex(string.Format(@"^\s*<{0}[^>]*>", Tag), RegexOptions.Compiled);
                TrailingClosingScriptTag = new Regex(string.Format(@"</{0}>\s*$", Tag), RegexOptions.Compiled);
            }*/

            public StripEnclosingTagsFilter(Stream responseStream, string tag)
            {
                _leadingOpeningScriptTag = new Regex(string.Format(@"^\s*<{0}[^>]*>", tag), RegexOptions.Compiled);
                _trailingClosingScriptTag = new Regex(string.Format(@"</{0}>\s*$", tag), RegexOptions.Compiled);

                _responseStream = responseStream;
                _output = new StringBuilder();
            }

            public override void Write(byte[] buffer, int offset, int count)
            {
                string response = GetStringResponse(buffer, offset, count);
                _output.Append(response);
            }

            public override void Flush()
            {
                string response = _output.ToString();

                if (_leadingOpeningScriptTag.IsMatch(response) && _trailingClosingScriptTag.IsMatch(response))
                {
                    response = _leadingOpeningScriptTag.Replace(response, string.Empty);
                    response = _trailingClosingScriptTag.Replace(response, string.Empty);
                }

                WriteStringResponse(response);
                _output.Clear();
            }

            private static string GetStringResponse(byte[] buffer, int offset, int count)
            {
                byte[] responseData = new byte[count];
                Buffer.BlockCopy(buffer, offset, responseData, 0, count);

                return Encoding.Default.GetString(responseData);
            }

            private void WriteStringResponse(string response)
            {
                byte[] outdata = Encoding.Default.GetBytes(response);
                _responseStream.Write(outdata, 0, outdata.GetLength(0));
            }
        }
    }
 در نهایت می‌توانیم اکشن‌متد موردنظرمان را با فیلتر سفارشی مزین کنیم:
[ExternalFile("text/javascript", "script")]
public ActionResult Index()
{
      return PartialView();
}
برای تولید ویوهای CSS نیز کافی است مقادیر فیلتر را تغییر دهیم:
[ExternalFile("text/css", "style")]
public ActionResult Style()
{
            var model = new Style
            {
                Color = "red",
                Background = "blue"
            };
            return View(model);
}
مطالب دوره‌ها
ویژگی StringLength و اعمال maxlength به صورت خودکار در ASP.NET MVC
خاصیت نام را که توسط ویژگی StringLength مزین شده است درنظر بگیرید:
[StringLength(10, ErrorMessage = "حداکثر 10 حرف")]
public string Name { set; get; }
قصد داریم در سمت کاربر، فیلد متناظر را طوری تنظیم کنیم که واقعا کاربر نتواند بیش از 10 حرف را وارد کند:
        $(function () {
            $("input[data-val-length-max]").each(function (i, e) {
                var input = $(e);
                var maxlength = input.attr("data-val-length-max");
                input.attr("maxlength", maxlength);
            });
        });
توضیحات این کدها به نحوه رندر ویژگی StringLength بر می‌گردد:
<input class="text-box single-line" data-val="true" data-val-length="حداکثر 10 حرف" 
data-val-length-max="10" data-val-required="(*)" id="Name" name="Name" type="text" value="" />
توسط قطعه کد جی‌کوئری نوشته شده، ابتدا کلیه inputهایی که دارای data-val-length-max هستند را می‌یابیم و در این بین مقدار data-val-length-max را یافته و سپس خاصیت maxlength آن‌ها را به صورت پویا تنظیم می‌کنیم. به این ترتیب کاربر دیگر نمی‌تواند رشته‌ای دلخواه را در ابتدای کار وارد نماید و به طول تنظیم شده محدود می‌گردد.