_categoryService.AddNewCategory(category); _uow.SaveAllChanges(); throw new InvalidOperationException(); return RedirectToAction("Index");
public interface IRunAtInit { void Execute(); } public interface IRunAfterEachRequest { void Execute(); } public interface IRunAtStartUp { void Execute(); } public interface IRunOnEachRequest { void Execute(); } public interface IRunOnError { void Execute(); }
public class TaskRegistry : StructureMap.Configuration.DSL.Registry { public TaskRegistry() { Scan(scan => { scan.Assembliy("yourAssemblyName"); scan.AddAllTypesOf<IRunAtInit>(); scan.AddAllTypesOf<IRunAtStartUp>(); scan.AddAllTypesOf<IRunOnEachRequest>(); scan.AddAllTypesOf<IRunOnError>(); scan.AddAllTypesOf<IRunAfterEachRequest>(); }); } }
ioc.AddRegistry(new TaskRegistry());
protected void Application_Start() { // other code foreach (var task in SmObjectFactory.Container.GetAllInstances<IRunAtInit>()) { task.Execute(); } } protected void Application_BeginRequest() { foreach (var task in SmObjectFactory.Container.GetAllInstances<IRunOnEachRequest>()) { task.Execute(); } } protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { try { foreach (var task in SmObjectFactory.Container.GetAllInstances<IRunAfterEachRequest>()) { task.Execute(); } } finally { HttpContextLifecycle.DisposeAndClearAll(); MiniProfiler.Stop(); } } protected void Application_Error() { foreach (var task in SmObjectFactory.Container.GetAllInstances<IRunOnError>()) { task.Execute(); } }
public class TransactionPerRequest : IRunOnEachRequest, IRunOnError, IRunAfterEachRequest { private readonly IUnitOfWork _uow; private readonly HttpContextBase _httpContext; public TransactionPerRequest(IUnitOfWork uow, HttpContextBase httpContext) { _uow = uow; _httpContext = httpContext; } void IRunOnEachRequest.Execute() { _httpContext.Items["_Transaction"] = _uow.Database.BeginTransaction(System.Data.IsolationLevel.ReadCommitted); } void IRunOnError.Execute() { _httpContext.Items["_Error"] = true; } void IRunAfterEachRequest.Execute() { var transaction = (DbContextTransaction) _httpContext.Items["_Transaction"]; if (_httpContext.Items["_Error"] != null) { transaction.Rollback(); } else { transaction.Commit(); } } }
_categoryService.AddNewCategory(category); _uow.SaveAllChanges(); throw new InvalidOperationException(); return RedirectToAction("Index");
الگوهای طراحی، سندها و راه حلهای از پیش تعریف شده و تست شدهای برای مسائل و مشکلات روزمرهی برنامه نویسی میباشند که هر روزه ما را درگیر خودشان میکنند. هر چقدر مقیاس پروژه وسیعتر و تعداد کلاسها و اشیاء بزرگتر باشند، درگیری برنامه نویس و چالش برای مرتب سازی و خوانایی برنامه و همچنین بالا بردن کارآیی و امنیت افزونتر میشود. از همین رو استفاده از ساختارهایی تست شده برای سناریوهای یکسان، امری واجب تلقی میشود.
الگوهای طراحی از لحاظ سناریو، به سه گروه عمده تقسیم میشوند:
1- تکوینی: هر چقدر تعداد کلاسها در یک پروژه زیاد شود، به مراتب تعداد اشیاء ساخته شده از آن نیز افزوده شده و پیچیدگی و درگیری نیز افزایش مییابد. راه حلهایی از این دست، تمرکز بر روی مرکزیت دادن به کلاسها با استفاده از رابطها و کپسوله نمودن (پنهان سازی) اشیاء دارد.
2- ساختاری: گاهی در پروژهها پیش میآید که میخواهیم ارتباط بین دو کلاس را تغییر دهیم. از این رو امکان از هم پاشی اجزایِ دیگر پروژه پیش میآید. راه حلهای ساختاری، سعی در حفظ انسجام پروژه در برابر این دست از تغییرات را دارند.
3- رفتاری: گاهی بنا به مصلحت و نیاز مشتری، رفتار یک کلاس میبایستی تغییر نماید. مثلا چنانچه کلاسی برای ارائه صورتحساب داریم و در آن میزان مالیات 30% لحاظ شده است، حال این درصد باید به عددی دیگر تغییر کند و یا پایگاه داده به جای مشاهدهی تعدادِ معدودی گره از درخت، حال میبایست تمام گرهها را ارائه نماید.
الگوی فکتوری:
الگوی فکتوری در دستهء اول قرار میگیرد. من در اینجا به نمونهای از مشکلاتی که این الگو حل مینماید، اشاره میکنم:
فرض کنید یک شرکت بزرگ قصد دارد تا جزییات کامل خرید هر مشتری را با زدن دکمه چاپ ارسال نماید. چنین شرکت بزرگی بر اساس سیاستهای داخلی، بر حسب میزان خرید، مشتریان را به چند گروه مشتری معمولی و مشتری ممتاز تقسیم مینماید. در نتیجه نمایش جزییات برای آنها با احتساب میزان تخفیف و به عنوان مثال تعداد فیلدهایی که برای آنها در نظر گرفته شده است، تفاوت دارد. بنابراین برای هر نوع مشتری یک کلاس وجود دارد.
یک راه این است که با کلیک روی دکمهی چاپ، نوع مشتری تشخیص داده شود و
به ازای نوع مشتری، یک شیء از کلاس مشخص شده برای همان نوع ساخته شود.
// Get Customer Type from Customer click on Print Button int customerType = 0; // Create Object without instantiation object obj; //Instantiate obj according to customer Type if (customerType == 1) { obj = new Customer1(); } else if (customerType == 2) { obj = new Customer2(); } // Problem: // 1: Scattered New Keywords // 2: Client side is aware of Customer Type
همانگونه که مشاهده مینمایید در این سبک کدنویسی غیرحرفهای، مشکلاتی مشهود است که قابل اغماض نیستند. در ابتدا سمت کلاینت دسترسی مستقیم به کلاسها دارد و همانگونه که در شکل بالا قابل مشاهده است کلاینت مستقیما به کلاس وصل است. مشکل دوم عدم پنهان سازی کلاس از دید مشتری است.
راه حل: این مشکل با استفاده از الگوی فکتوری قابل حل است. با استناد به الگوی فکتوری، کلاینت تنها به کلاس فکتوری و یک اینترفیس دسترسی دارد و کلاسهای فکتوری و اینترفیس، حق دسترسی به کلاسهای اصلی برنامه را دارند.
گام نخست: در ابتدا یک class library به نام Interface ساخته و در آن یک کلاس با نام ICustomer می سازیم که متد Report() را معرفی مینماید.
//Interface
namespace Interface { public interface ICustomer { void Report(); } }
گام دوم: یک class library به نام MainClass ساخته و با Add Reference کلاس Interface را اضافه نموده، در آن دو کلاس با نام Customer1, Customer2 میسازیم و using Interface را Import مینماییم. هر دو کلاس از ICustomer ارث میبرند و سپس متد Report() را در هر دو کلاس Implement مینماییم.
// Customer1 using System; using Interface; namespace MainClass { public class Customer1 : ICustomer { public void Report() { Console.WriteLine("این گزارش مخصوص مشتری نوع اول است"); } } } //Customer2 using System; using Interface; namespace MainClass { public class Customer2 : ICustomer { public void Report() { Console.WriteLine("این گزارش مخصوص مشتری نوع دوم است"); } } }
گام سوم: یک class library به نام FactoryClass ساخته و با Add Reference کلاس Interface, MainClass را اضافه نموده، در آن یک کلاس با نام clsFactory می سازیم و using Interface, using MainClass را Import مینماییم. پس از آن یک متد با نام getCustomerType ساخته که ورودی آن نوع مشتری از نوع int است و خروجی آن از نوع Interface-ICustomer و بر اساس کد نوع مشتری object را از کلاس Customer1 و یا Customer2 میسازیم و آن را return می نماییم.
//Factory using System; using Interface; using MainClass; namespace FactoryClass { public class clsFactory { static public ICustomer getCustomerType(int intCustomerType) { ICustomer objCust; if (intCustomerType == 1) { objCust = new Customer1(); } else if (intCustomerType == 2) { objCust = new Customer2(); } else { return null; } return objCust; } } }
گام چهارم (آخر): در قسمت UI Client، کد نوع مشتری را از کاربر دریافت کرده و با Add Reference کلاس Interface, FactoryClass را اضافه نموده (دقت نمایید هیچ دسترسی به کلاسهای اصلی وجود ندارد)، و using Interface, using FactoryClass را Import مینماییم. از clsFactory تابع getCustomerType را فراخوانی نموده (به آن کد نوع مشتری را پاس میدهیم) و خروجی آن را که از نوع اینترفیس است به یک object از نوع ICustomer نسبت میدهیم. سپس از این object متد Report را فراخوانی مینماییم. همانطور که از شکل و کدها مشخص است، هیچ رابطه ای بین UI(Client) و کلاسهای اصلی برقرار نیست.
//UI (Client) using System; using FactoryClass; using Interface; namespace DesignPattern { class Program { static void Main(string[] args) { int intCustomerType = 0; ICustomer objCust; Console.WriteLine("نوع مشتری را وارد نمایید"); intCustomerType = Convert.ToInt16(Console.ReadLine()); objCust = clsFactory.getCustomerType(intCustomerType); objCust.Report(); Console.ReadLine(); } } }
ایجاد یک پروژهی جدید Blazor WASM
برای پیاده سازی و اجرای مثالهای این قسمت، نیاز به یک پروژهی جدید Blazor WASM را داریم که میتوان آنرا با اجرای دستور dotnet new blazorwasm --hosted در یک پوشهی خالی، ایجاد کرد.
یک نکته: دستور فوق به همراه یک سری پارامتر اختیاری مانند hosted-- نیز هست. برای مشاهدهی لیست آنها دستور dotnet new blazorwasm --help را صادر کنید. برای مثال ذکر پارامتر hosted-- سبب میشود تا یک ASP.NET Core host نیز برای Blazor WebAssembly app ایجاد شده تولید شود.
حالت hosted-- آن یک چنین ساختاری را دارد که از سه پروژه و پوشهی Client ،Server و Shared تشکیل میشود:
در اینجا یک پروژهی خالی WASM ایجاد شده که برخلاف حالت معمولی dotnet new blazorwasm که در قسمت قبل آنرا بررسی کردیم، دیگر از فایل استاتیک wwwroot\sample-data\weather.json در آن خبری نیست. بجای آن، یک پروژهی استاندارد ASP.NET Core Web API را در پوشهی جدید Server ایجاد کرده که کار ارائهی اطلاعات این سرویس آب و هوا را انجام میدهد و برنامهی WASM ایجاد شده، این اطلاعات را توسط HTTP Client خود، از سرور Web API دریافت میکند.
بنابراین اگر مدل برنامهای که قصد دارید تهیه کنید، ترکیبی از یک Web API و WASM است، روش hosted--، آغاز آنرا بسیار ساده میکند.
نکته: روش اجرای این نوع برنامهها با اجرای دستور dotnet run در داخل پوشهی Server پروژه، انجام میشود. با اینکار هم سرور ASP.NET Core آغاز میشود و هم برنامهی WASM توسط آن ارائه میگردد. در این حالت اگر آدرس https://localhost:5001 را در مرورگر باز کنیم، هم قسمتهای بدون نیاز به سرور پروژهی WASM قابل دسترسی است (مانند کار با شمارشگر آن) و هم قسمت دریافت اطلاعات از سرور آن، در منوی Fetch Data.
شروع به کار با Razor
پس از ایجاد یک پروژهی جدید WASM، به فایل Client\Pages\Index.razor آن مراجعه کرده و محتوای پیشفرض آنرا بجز سطر اول زیر، حذف میکنیم:
@page "/"
در فایلهای razor. میتوان ترکیبی از کدهای #C و HTML را نوشت. برای مثال:
@page "/" <p>Hello, @name</p> @code { string name = "Vahid N."; }
یک نکته: با توجه به اینکه تغییرات زیادی را در فایل جاری اعمال خواهیم کرد، بهتر است برنامه را با دستور dotnet watch run اجرا کرد، تا این تغییرات را تحت نظر قرار داده و آنها را به صورت خودکار کامپایل کند. به این صورت دیگر نیازی نخواهد بود به ازای هر تغییر، یکبار دستور dotnet run اجرا شود.
در زمان درج متغیرهای #C در بین کدهای HTML توسط razor، استفاده از تمام متدهای الحاقی زبان #C نیز مجاز هستند؛ مانند:
<p>Hello, @name.ToUpper()</p>
یا حتی میتوان یک متد جدید را مانند CustomToUpper در قطعه کد razor، تعریف کرد و از آن به صورت زیر استفاده نمود:
@page "/" <p>Hello, @name.ToUpper()</p> <p>Hello, @CustomToUpper(name)</p> @code { string name = "Vahid N."; string CustomToUpper(string value) => value.ToUpper(); }
<p>Let's add 2 + 2 : @2 + 2 </p>
<p>Let's add 2 + 2 : @(2 + 2) </p>
<button @onclick="@(()=>Console.WriteLine("Test"))">Click me</button>
در اینجا اگر از Console.WriteLine("Test")@ استفاده میشد، به معنای انتساب یک رشتهی محاسبه شده به رویداد onclick بود که مجاز نیست.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
@page "/" <button @onclick="@WriteLog">Click me 2</button> @code { void WriteLog() { Console.WriteLine("Test"); } }
@page "/" <button @onclick="@(()=>WriteLogWithParam("Test 3"))">Click me 3</button> @code { void WriteLogWithParam(string value) { Console.WriteLine(value); } }
یک نکته: اگر به اشتباه بجای WriteLogWithParam، همان WriteLog قبلی را بنویسیم، کامپایلر (در حال اجرای توسط دستور dotnet watch run) خطای زیر را نمایش میدهد؛ پیش از اینکه برنامه در مرورگر اجرا شود:
BlazorRazorSample\Client\Pages\Index.razor(12,25): error CS1501: No overload for method 'WriteLog' takes 1 arguments
امکان تعریف کلاسها در فایلهای razor.
در فایلهای razor.، محدود به تعریف یک سری متدها و متغیرهای ساده نیستیم. در اینجا امکان تعریف کلاسها نیز وجود دارد و همچنین میتوان از کلاسهای خارجی (کلاسهایی که خارج از فایل razor جاری تعریف شدهاند) نیز استفاده کرد.
@page "/" <p>Hello, @StringUtils.MyCustomToUpper(name)</p> @code { public class StringUtils { public static string MyCustomToUpper(string value) => value.ToUpper(); } }
البته این کلاس را تنها میتوان داخل همین کامپوننت استفاده کرد. برای اینکه بتوان از امکانات این کلاس، در سایر کامپوننتها نیز استفاده کرد، میتوان آنرا در پروژهی Shared قرار داد. اگر به تصویر ابتدای مطلب جاری دقت کنید، سه پروژه ایجاد شدهاست:
الف) پروژهی کلاینت: که همان WASM است.
ب) پروژهی سرور: که یک پروژهی ASP.NET Core Web API ارائه کنندهی سرویس و API آب و هوا است و همچنین هاست کنندهی WASM ما.
ج) پروژهی Shared: کدهای این پروژه، بین هر دو پروژه به اشتراک گذاشته میشوند و برای مثال محل مناسبی است برای تعریف DTO ها. برای نمونه WeatherForecast.cs قرار گرفتهی در آن، DTO یا data transfer object سرویس API برنامه است که قرار است به کلاینت بازگشت داده شود. به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود تا این تعاریف را در پروژههای سرور و کلاینت تکرار کنیم و میتوان کدهای اینگونه را به اشتراک گذاشت.
کاربرد دیگر آن تعریف کلاسهای کمکی است؛ مانند StringUtils فوق. به همین به پروژهی Shared مراجعه کرده و کلاس StringUtils را به صورت زیر در آن تعریف میکنیم (و یا حتی میتوان این قطعه کد را داخل یک پوشهی جدید، در همان پروژهی WASM نیز قرار داد):
namespace BlazorRazorSample.Shared { public class StringUtils { public static string MyNewCustomToUpper(string value) => value.ToUpper(); } }
پس از آن روش استفادهی از این کلاس کمکی خارجی اشتراکی به صورت زیر است:
@page "/" @using BlazorRazorSample.Shared <p>Hello, @StringUtils.MyNewCustomToUpper(name)</p>
یک نکته: میتوان به فایل Client\_Imports.razor مراجعه و مدخل زیر را به انتهای آن اضافه کرد:
@using BlazorRazorSample.Shared
کار با حلقهها در فایلهای razor.
همانطور که عنوان شد، یکی از کاربردهای پروژهی Shared، امکان به اشتراک گذاشتن مدلها، در برنامههای کلاینت و سرور است. برای مثال یک پوشهی جدید Models را در این پروژه ایجاد کرده و کلاس MovieDto را به صورت زیر در آن تعریف میکنیم:
using System; namespace BlazorRazorSample.Shared.Models { public class MovieDto { public string Title { set; get; } public DateTime ReleaseDate { set; get; } } }
@using BlazorRazorSample.Shared.Models
@page "/" <div> <h3>Movies</h3> @foreach(var movie in movies) { <p>Title: <b>@movie.Title</b></p> <p>ReleaseDate: @movie.ReleaseDate.ToString("dd MMM yyyy")</p> } </div> @code { List<MovieDto> movies = new List<MovieDto> { new MovieDto { Title = "Movie 1", ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-1) }, new MovieDto { Title = "Movie 2", ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-2) }, new MovieDto { Title = "Movie 3", ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-3) } }; }
یک نکته: در حین تعریف فیلدهای code@، امکان استفادهی از var وجود ندارد؛ مگر اینکه از آن بخواهیم در داخل بدنهی یک متد استفاده کنیم.
و یا نمونهی دیگری از حلقههای #C مانند for را میتوان به صورت زیر تعریف کرد:
@for(var i = 0; i < movies.Count; i++) { <div style="background-color: @(i % 2 == 0 ? "blue" : "red")"> <p>Title: <b>@movies[i].Title</b></p> <p>ReleaseDate: @movies[i].ReleaseDate.ToString("dd MMM yyyy")</p> </div> }
نمایش شرطی عبارات در فایلهای razor.
اگر به مثال توکار Client\Pages\FetchData.razor مراجعه کنیم (مربوط به حالت host-- که در ابتدای مطلب عنوان شد)، کدهای زیر قابل مشاهده هستند:
@page "/fetchdata" @using BlazorRazorSample.Shared @inject HttpClient Http <h1>Weather forecast</h1> <p>This component demonstrates fetching data from the server.</p> @if (forecasts == null) { <p><em>Loading...</em></p> } else { <table class="table"> <thead> <tr> <th>Date</th> <th>Temp. (C)</th> <th>Temp. (F)</th> <th>Summary</th> </tr> </thead> <tbody> @foreach (var forecast in forecasts) { <tr> <td>@forecast.Date.ToShortDateString()</td> <td>@forecast.TemperatureC</td> <td>@forecast.TemperatureF</td> <td>@forecast.Summary</td> </tr> } </tbody> </table> } @code { private WeatherForecast[] forecasts; protected override async Task OnInitializedAsync() { forecasts = await Http.GetFromJsonAsync<WeatherForecast[]>("WeatherForecast"); } }
برای رفع این مشکل، ابتدا یک if@ مشاهده میشود، تا نال بودن forecasts را بررسی کند:
@if (forecasts == null) { <p><em>Loading...</em></p> }
روش نمایش عبارات HTML در فایلهای razor.
فرض کنید عنوان اول فیلم مثال جاری، به همراه یک تگ HTML هم هست:
new MovieDto { Title = "<i>Movie 1</i>", ReleaseDate = DateTime.Now.AddYears(-1) },
<p>Title: <b>@((MarkupString)movie.Title)</b></p>
کدهای کامل این مطلب را از اینجا میتوانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-03.zip
برای اجرای آن وارد پوشهی Server شده و دستور dotnet run را اجرا کنید.
برپایی پیشنیازها
در اینجا برای بررسی React Hooks، یک پروژهی جدید React را ایجاد میکنیم:
> npm i -g create-react-app > create-react-app sample-30 > cd sample-30 > npm start
> npm install --save bootstrap
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
همچنین اگر به فایل package.json موجود در ریشهی پروژه دقت کنیم، برای کار با React-hooks، نیاز است نگارش بستههای React و React-dom، حداقل مساوی 16.7 باشند که در زمان نگارش این مطلب، نگارش 16.12.0 آن به صورت خودکار نصب میشود. بنابراین بدون مشکلی میتوانیم شروع به کار با React hooks کنیم.
معرفی useState Hook
در اینجا قصد داریم یک شمارشگر را به همراه یک دکمه، در صفحه نمایش دهیم؛ بطوریکه این شمارشگر، تعداد بار کلیک بر روی دکمه را ردیابی میکند. از پیش میدانیم که برای ردیابی مقدار تعداد بار کلیک شدن، باید متغیر آنرا درون state یک class component قرار داد:
import "./App.css"; import React, { Component } from "react"; class App extends Component { state = { count: 0 }; incrementCount = () => { this.setState({ count: this.state.count + 1 }); }; render() { return ( <button onClick={this.incrementCount} className="btn btn-primary m-3"> I was clicked {this.state.count} times! </button> ); } } export default App;
اکنون میخواهیم همین کامپوننت را توسط React hooks بازنویسی کنیم. در ابتدا، فایل app.js را به AppClass.js، تغییر نام میدهیم تا نگارش قبلی class component را برای مقایسه، در اختیار داشته باشیم. در ادامه فایل جدید AppFunction.js را برای بازنویسی آن توسط یک کامپوننت تابعی، توسط میانبرهای imrc و سپس sfc در VSCode، ایجاد میکنیم. البته این تغییر نام فایلها، نیاز به تغییر نام ماژولهای import شدهی در فایل index.js را نیز به صورت زیر دارد:
//import App from "./AppClass"; import App from "./AppFunction";
اولین سؤالی که اینجا مطرح میشود، این است: در این کامپوننت تابعی جدید، state را از کجا بدست بیاوریم؟
با React Hooks، بجای تعریف یک state به صورت خاصیت، آنرا صرفا use میکنیم و این دقیقا نام اولین React Hooks ای است که بررسی میکنیم؛ یا همان useState. بنابراین ابتدا این شیء را import خواهیم کرد:
import React, { useState } from 'react';
const App = () => { const [count, setCount] = useState(0);
useState<number>(initialState: number | (() => number)): [number, React.Dispatch<React.SetStateAction<number>>]
import React, { useState } from "react"; const App = () => { const [count, setCount] = useState(0); const incrementCount = () => { setCount(count + 1); }; return ( <button onClick={incrementCount} className="btn btn-primary m-3"> I was clicked {count} times! </button> ); }; export default App;
- همچنین در اینجا (داخل این متد) دیگر خبری از thisها نیست؛ onClick، مستقیما به متغیر incrementCount اشاره میکند و {count} نیز مستقیما از خروجی useState، که به مقدار جاری count اشاره میکند، تامین میشود.
- اکنون با هربار کلیک بر روی این دکمه، متد منتسب به متغیر incrementCount فراخوانی شده و در داخل آن، همان متد setCount را جهت به روز رسانی state، فراخوانی میکنیم (بجای فراخوانی this.setState عمومی قبلی). در اینجا ابتدا مقدار جاری متغیر count در state، دریافت شده و سپس یک واحد به آن اضافه میشود. امضای متد جنریک setCount به صورت زیر است:
const setCount: (value: React.SetStateAction<number>) => void
استفاده از مقدار قبلی state توسط useState
زمانیکه متد this.setState فراخوانی میشود، اینکار سبب در صف قرار گرفتن رندر مجدد کامپوننت جاری خواهد شد. همچنین اعمال این متد نیز ممکن است در صف قرار گیرد. یعنی اگر پس از فراخوانی this.setState، سعی در خواندن state به روز شده را داشته باشیم، ممکن است مقدار اشتباهی را دریافت کنیم:
incrementCount = () => { this.setState({ count: this.state.count + 1 }); };
incrementCount = () => { this.setState(prevState => ({ count: prevState.count + 1 })); };
این نکته در مورد کامپوننتهای تابعی نیز وجود دارد:
const incrementCount = () => { setCount(count + 1); };
const incrementCount = () => { setCount(prevCount => prevCount + 1); };
به روز رسانی بیش از یک خاصیت در state
فرض کنید قصد داریم به مثال جاری، یک مربع را در صفحه اضافه کنیم که با کلیک بر روی آن، رنگش تغییر میکند (خاموش و روشن میشود):
در حالت AppClass یا کامپوننت کلاسی، کدهای برنامه به صورت زیر تغییر میکنند:
import "./App.css"; import React, { Component } from "react"; class App extends Component { state = { count: 0, isOn: false }; incrementCount = () => { this.setState(prevState => ({ count: prevState.count + 1 })); }; toggleLight = () => { this.setState(prevState => ({ isOn: !prevState.isOn })); }; render() { return ( <> <h1>App Class</h1> <h2>Counter</h2> <button onClick={this.incrementCount} className="btn btn-primary m-3"> I was clicked {this.state.count} times! </button> <h2>Toggle Light</h2> <div style={{ height: "50px", width: "50px", cursor: "pointer" }} className={ this.state.isOn ? "alert alert-info m-3" : "alert alert-warning m-3" } onClick={this.toggleLight} /> </> ); } } export default App;
- در متد رندر، نیاز است تا تنها یک child، بازگشت داده شود. به همین جهت میتوان از React.Fragment، برای محصور سازی المانهای تعریف شده، استفاده کرد. البته در React 16.7.0، دیگر نیازی به ذکر صریح React.Fragment نبوده و فقط میتوان نوشت </><> تا بیانگر یک فرگمنت باشد.
- سپس یک div تعریف شده که با استفاده از ویژگی style، یک سری شیوهنامهی ابتدایی، مانند طول و عرض و نوع اشارهگر ماوس آن، تعیین شدهاند.
- اکنون برای اینکه بتوان با کلیک بر روی این div، رنگ آنرا تغییر داد، نیاز است بتوان توسط متغیری، مقدار خاموش و روشن بودن را ردیابی کرد. به همین جهت خاصیت جدید isOn را به state اضافه میکنیم.
- در آخر، رویداد onClick این div را به متد رویدادگران toggleLight متصل میکنیم تا توسط آن و فراخوانی this.setState، بتوان مقدار قبلی isOn را در state، دریافت و سپس آنرا معکوس کرد و بجای مقدار جاری isOn در state درج کنیم. این فراخوانی، سبب رندر مجدد کامپوننت جاری شده و در نتیجهی آن، مقدار className را بر اساس مقدار this.state.isOn، به صورت پویا تغییر میدهد.
برای مشاهدهی خروجی برنامه در این حالت، نیاز است به index.js مراجعه و تغییر زیر را اعمال کرد تا کامپوننت App، از ماژول AppClass تامین شود:
import App from "./AppClass"; //import App from "./AppFunction";
اکنون قصد داریم دقیقا معادل همین قطعه کد را در کامپوننت تابعی خود پیاده سازی کنیم. به همین جهت به فایل src\AppFunction.js بازگشته و تغییرات زیر را اعمال میکنیم:
import React, { useState } from "react"; const App = () => { const [count, setCount] = useState(0); const [isOn, setIsOn] = useState(false); const incrementCount = () => { setCount(prevCount => prevCount + 1); }; const toggleLight = () => { setIsOn(prevIsOn => !prevIsOn); }; return ( <> <h1>App Function</h1> <h2>Counter</h2> <button onClick={incrementCount} className="btn btn-primary m-3"> I was clicked {count} times! </button> <h2>Toggle Light</h2> <div style={{ height: "50px", width: "50px", cursor: "pointer" }} className={isOn ? "alert alert-info m-3" : "alert alert-warning m-3"} onClick={toggleLight} /> </> ); }; export default App;
- اگر دقت کنید، کلیات این کامپوننت تابعی، با کامپوننت کلاسی، آنچنان متفاوت نیست. متد رندر آن دقیقا همان markup را بازگشت میدهد؛ با یک تفاوت مهم: در اینجا دیگر نیازی به ذکر thisها نیست، چون تمام ارجاعات، به متغیرهای داخل تابع App انجام شدهاست و نه به متدها و یا خاصیتهای یک کلاس.
- مرحلهی بعد تغییر، جایگزینی this.state.isOn قبلی، با یک متغیر درون تابع App است. به همین جهت در اینجا یک useState دیگر را تعریف میکنیم. هر useState، تنها به قسمتی از state اشاره میکند و مانند خاصیت کلی state مربوط به یک کلاس نیست. همچنین در خاصیت state یک کلاس، مقدار آن همواره به یک شیء اشاره میکند؛ اما با useState چنین اجباری وجود ندارد و میتواند هر نوع مجاز جاوا اسکریپتی باشد. برای مثال در اینجا مقدار اولیهی آن به false تنظیم شدهاست. پس از آن، خروجی این متد، قسمتی از state را که کنترل میکند، به نام متغیر isOn و تنظیم کنندهی آنرا به نام متد setIsOn، معرفی خواهد کرد. متد useState، یک متد جنریک است. یعنی نوع خروجیهای آن بر اساس نوع مقدار اولیهای که به آن انتساب داده میشود، تعیین میشود. برای مثال اگر نوع مقدار اولیهی آن، Boolean باشد، به صورت خودکار نوع متغیر و پارامتر متد خروجی از آن نیز Boolean خواهند بود.
- در آخر خاصیت toggleLight کلاس کامپوننت، تبدیل به یک متغیر یا ثابت، در تابع جاری App میشود و بجای this.setState کلی قبلی، از متد اختصاصیتر setIsOn، برای تغییر مقدار state متناظر، کمک گرفته خواهد شد. در اینجا با استفاده از prevIsOn، به مقدار دقیق پیشین متغیر isOn در state، دسترسی یافته و سپس آنرا معکوس میکنیم.
برای مشاهدهی خروجی برنامه در این حالت، نیاز است به index.js مراجعه و تغییر زیر را اعمال کرد تا کامپوننت App، از ماژول AppFunction تامین شود:
// import App from "./AppClass"; import App from "./AppFunction";
معرفی useEffect Hook
فرض کنید قصد داریم برچسب دکمهی «I was clicked {this.state.count} times» را در المان Title صفحه، نمایش دهیم. برای انجام چنین کاری نیاز است با DOM API تعامل داشته باشیم؛ اما پیشتر یک چنین کاری را تنها با class components میشد انجام داد. برای رفع این محدودیت در کامپوننتهای تابعی، hook جدیدی به نام useEffect، ارائه شدهاست که باید import شود:
import React, { useEffect, useState } from "react";
در اینجا effect به معنای side effect و یا اثرات جانبی است؛ مانند: تعامل با یک API خارجی، کار با API مرورگر و کلا هر جائیکه در برنامه با دنیای خارج تعاملی وجود دارد، به عنوان یک side effect شناخته میشود. بنابراین با استفاده متد useEffect، میتوان در کامپوننتهای تابعی نیز با دنیای خارج، تعامل برقرار کرد.
import React, { useEffect, useState } from "react"; const App = () => { const [count, setCount] = useState(0); useEffect(() => { document.title = `You have clicked ${count} times`; });
در اولین بار اجرای برنامه، عبارت «You have clicked 0 times»، در عنوان صفحهی جاری، ظاهر میشود که از مقدار پیشفرض count، استفاده کردهاست. اکنون اگر بر روی دکمه، کلیک کنیم، پس از تغییر برچسب دکمه (یا همان رندر کامپوننت، پس از تغییری در state)، آنگاه عنوان نمایش داده شدهی در مرورگر نیز تغییر میکند.
یک نکته: چون useEffect دارای همان scope متغیر count است، نیاز به API خاصی برای خواندن مقدار آن در اینجا نیست.
سؤال: برای پیاده سازی چنین قابلیتی در یک کامپوننت کلاسی چه باید کرد؟ در این مثال، در ابتدای کار باید مقدار پیشفرض موجود در state را در عنوان صفحه مشاهده کرد و پس از هربار به روز رسانی state نیز باید این عنوان، تغییر کند.
برای پیاده سازی معادل متد useEffect ای که در یک کامپوننت تابعی استفاده شد، در اینجا باید از دو life-cycle hook متفاوت، به نامهای componentDidMount و componentDidUpdate، استفاده کنیم:
class App extends Component { componentDidMount() { document.title = `You have been clicked ${this.state.count} times`; } componentDidUpdate() { document.title = `You have been clicked ${this.state.count} times`; }
- همچنین چون میخواهیم به ازای هر تغییری در state نیز این عنوان تغییر کند (با هر بار کلیک بر روی دکمه)، باید از متد componentDidUpdate هم استفاده کنیم.
پاکسازی اثرات جانبی در useEffect Hook
فرض کنید قصد داریم موقعیت فعلی کرسر ماوس را در مرورگر نمایش دهیم. برای انجام اینکار در کامپوننت کلاسی، میتوان از متد componentDidMount جهت دسترسی به DOM API و استفاده از متد addEventListener آن، برای گوش فرا دادن به حرکات کرسر ماوس، استفاده کرد:
class App extends Component { componentDidMount() { // ... window.addEventListener("mousemove", this.handleMouseMove); }
handleMouseMove = event => { this.setState({ x: event.pageX, y: event.pageY }); };
class App extends Component { state = { //... x: 0, y: 0 };
<h2>Mouse Position</h2> <p>X position: {this.state.x}</p> <p>Y position: {this.state.y}</p>
- تعدادی از آنها نیازی به پاکسازی و خارج شدن از حافظه را ندارند؛ مانند به روز رسانی عنوان صفحه در مرورگر. میتوان یک چنین side effect هایی را اجرا و سپس آنها را فراموش کرد.
- اما تعدادی از side effectها را حتما باید پاکسازی کرد؛ مانند mousemove listener تعریف شدهی در مثال فوق. در اینجا زمانیکه کامپوننت جاری mount میشود، این listener را تعریف میکنیم؛ اما با Unmount شدن آن، باید این listener را حذف کرد تا برنامه دچار نشتی حافظه نشود (اگر اینکار انجام نشود، در این مثال مرورگر هنگ خواهد کرد!). روش انجام اینکار در متد componentWillUnmount، به صورت زیر است:
componentWillUnmount() { window.removeEventListener("mousemove", this.handleMouseMove); }
در این حالت نیز میتوان از متد useEffect استفاده کرد. البته ابتدا باید state شیء ای را برای نگهداری اطلاعات به روز موقعیت مکانی کرسر ماوس، ایجاد کرد:
const [mousePosition, setMousePosition] = useState({ x: 0, y: 0 });
سپس side effect خود را در قسمت effect function متد useEffect قرار میدهیم که آن نیز به متغیر handleMouseMove اشاره میکند:
const [mousePosition, setMousePosition] = useState({ x: 0, y: 0 }); useEffect(() => { // ... window.addEventListener("mousemove", handleMouseMove); }); const handleMouseMove = event => { setMousePosition({ x: event.pageX, y: event.pageY }); };
سپس برای نمایش x و y به روز رسانی شدهی در state، میتوان از markup زیر در متد رندر استفاده کرد.
<h2>Mouse Position</h2> {JSON.stringify(mousePosition, null, 2)} <br />
اگر effect function تعریف شده، دارای یک خروجی (از نوع تابع) باشد، به این معنا است که این side effect، نیاز به پاکسازی دارد و این متد را در زمان Unmount آن فراخوانی میکند:
useEffect(() => { // … // componentDidMount & componentDidUpdate window.addEventListener("mousemove", handleMouseMove); // componentWillUnmount return () => { window.removeEventListener("mousemove", handleMouseMove); }; });
سؤال: اگر بخواهیم از اجرای یک side effect، به ازای هر بار رندر جلوگیری کنیم، چه باید کرد؟
برای اینکار میتوان آرگومان دومی را به متد useEffect اضافه کرد که آرایهای از مقادیر است. توسط اعضای آن میتوان مقدار و یا مقادیری را مشخص کرد که side effect تعریف شده، به آن وابستهاست. اکنون اگر این مقدار تغییر کند، آنگاه side effect متناظر با آن نیز اجرا میشود:
useEffect(() => { document.title = `You have clicked ${count} times`; window.addEventListener("mousemove", handleMouseMove); return () => { window.removeEventListener("mousemove", handleMouseMove); }; },[]);
برای رفع این مشکل، باید به useEffect اعلام کنیم که side effect تعریف شدهی در آن، وابستهاست به مقدار count و با تغییرات آن در state، نیاز است مجددا اجرا شود:
useEffect(() => { // ... },[count]);
کار با چندین listener مختلف در متد useEffect
سؤال: آیا تنظیم یک وابستگی خاص در متد useEffect، امکان تنظیم event listenerهای دیگر را غیرممکن میکند؟
برای پاسخ به این سؤال، چند event listener دیگر را ثبت میکنیم. برای مثال یکی دیگر از APIهای مرورگر، navigator نام دارد که توسط آن میتوان وضعیت آنلاین و آفلاین بودن را به کمک خروجی خاصیت navigator.onLine آن، مشخص کرد. به کمک این API میخواهیم این وضعیت را نمایش دهیم. برای این منظور ابتدا state آنرا در کامپوننت تابعی، ایجاد میکنیم:
const [status, setStatus] = useState(navigator.onLine);
اکنون برای گوش فرا دادن به تغییرات این خاصیت (online و یا offline شدن کاربر)، نیاز است دو event listener را به کمک متد addEventListener ثبت کنیم و همچنین این متدها نیاز به پاکسازی هم دارند:
useEffect(() => { // ... window.addEventListener("online", handleOnline); window.addEventListener("offline", handleOffline); return () => { // ... window.removeEventListener("online", handleOnline); window.removeEventListener("offline", handleOffline); }; }, [count]);
const handleOnline = () => { setStatus(true); }; const handleOffline = () => { setStatus(false); };
<h2>Network Status</h2> <p> You are <strong>{status ? "online" : "offline"}</strong> </p>
برای آزمایش حالت offline آن، فقط کافی است به ابزار توسعه دهندگان مرورگر مراجعه کرده و در برگهی network آن، حالت online را offline کنید:
در این حالت هم نمایش وضعیت آنلاین بودن کاربر به درستی کار میکند و هم سایر قسمتهایی که تاکنون اضافه کردهایم. به این معنا که هر چند توسط ذکر پارامتر [count]، وابستگی خاصی برای side effect ویژهای، مشخص شدهاست، اما ما را از تنظیم event listenerهای دیگری در قسمتهای mount و unmount محروم نمیکند.
پاکسازی اثرات جانبی در useEffect Hook، زمانیکه روشی برای آن وجود ندارد
در مثالی دیگر میخواهیم از API موقعیت جغرافیایی کاربر در مرورگر یا navigator.geolocation استفاده کنیم. توسط این API هم میتوان طول و عرض جغرافیایی را به دست آورد و هم تغییرات آنرا تحت نظر قرار داد. برای مثال با بررسی این تغییرات میتوان سرعت را نیز به دست آورد.
در این حالت نیز ابتدا با تعریف state مختص به آن شروع میکنیم و اینبار به عنوان مثال، مقدار اولیهی آنرا خارج از تابع جاری تنظیم میکنیم (جهت نمایش یک گزینهی مهیای دیگر):
const initialLocationState = { latitude: null, longitude: null, speed: null }; const App = () => { // ... const [location, setLocation] = useState(initialLocationState);
useEffect(() => { // ... navigator.geolocation.getCurrentPosition(handleGeolocation); const watchId = navigator.geolocation.watchPosition(handleGeolocation); return () => { // ... navigator.geolocation.clearWatch(watchId); }; }, [count]);
یک روش برای حل این مشکل و غیرفعال کردن دستی listener متد getCurrentPosition پس از unmount، تعریف یک متغیر mounted پیش از متد useEffect است:
let mounted = true; useEffect(() => { // ... return () => { // ... mounted = false; }; }, [count]);
const handleGeolocation = event => { if (mounted) { setLocation({ latitude: event.coords.latitude, longitude: event.coords.longitude, speed: event.coords.speed }); } };
<h2>Geolocation</h2> <p>Latitude is {location.latitude}</p> <p>Longitude is {location.longitude}</p> <p>Your speed is {location.speed ? location.speed : "0"}</p>
سؤال: در اینجا شیء location چندین بار تکرار شدهاست. آیا میتوان مقادیر خواص آنرا توسط Object Destructuring نیز به دست آورد؟
پاسخ: بله. در اینجا هم Object Destructuring بر روی location state، کار میکند:
const [{ latitude, longitude, speed }, setLocation] = useState( initialLocationState );
<h2>Geolocation</h2> <p>Latitude is {latitude}</p> <p>Longitude is {longitude}</p> <p>Your speed is {speed ? speed : "0"}</p>
کدهای کامل این قسمت را از اینجا میتوانید دریافت کنید: sample-30-part-01.zip
EF Code First #10
// note: remove this line if you received : CreateDatabase is not supported by the provider.
- ضمنا گروه مرتبط با EF Prof و محصولات مشابه اینجا است:
http://groups.google.com/group/efprof
بهتر است این نوع مشکلات را با خودشون مطرح کنید.
ارتباطات بلادرنگ و SignalR
- من از جزئیات کار شما اطلاعی ندارم. نه خطایی را عنوان کردید و نه پروژهای برای دیباگ پیوست شده. ایشان عنوان کرده که اجرا میشود؛ یک فیلم هم پیوست کرده. ضمنا با jQuery Ajax کار کرده قسمتی را. یعنی یک سری پیشنیاز دیگر را هم باید به پروژه و صفحه اضافه کنید. در کل از راه دور و بدون دیدن کار شما نمیشود نظر داد (کل کار البته).
- در آن مقاله سایت ثالث، dependency_OnChange فقط زمانی رجیستر میشود که GetData یکبار فراخوانی شود. ضمنا این کد نشتی حافظه دارد. چون مدام دارد new OnChangeEventHandler را ایجاد میکند بدون اینکه فکری برای حذف موارد ثبت شده کند. همچنین JobInfoRepository را در سطح یک Web API Controller وهله سازی کرده. یعنی این وهله به ازای هر درخواست رسیده یکبار ایجاد میشود (ونه اینکه یکبار ایجاد شده و بارها استفاده شود) و به این ترتیب یکبار دیگر نیز OnChangeEventHandler رجیستر خواهد شد. خلاصه اینکه روش مناسبی نبوده و توصیه نمیشود.
مطلبت حذف شد. تکرار کنی خودت هم حذف میشی. شک نداشته باش.
اول اینکه مستندات و مثالها و کدهای زیادی ازش در اینترنت یافت میشه
دوم اینکه برنامه نویسهای بیشتری در این کتابخانه در ایران هستند که در صورت پروژه ای که قبلا با انگیولار نوشته شده باشه و نیاز به توسعه در آینده داشته باشه و اگه تیم سابق نباشه میشه افرادی جدیدتری رو سریع و راحتتر پیدا کرد.
سوم اینکه انگیولار توسط گوگل منتشر میشه که نسبت به بقیه معتبرتره و هم اینکه چون بازنویسی کردن احتمال مشکل در آینده براش به شدت پایین میاد.
فکر میکنم اون هشت گزینه ای که شما مطح کردید رو انگیولار به خوبی داره.
1) فراموش میکنیم تا اسکریپت اصلی jQuery را به درستی پیوست و مسیردهی کنیم.
2) مسیر Generic handler دیگری را ذکر میکنیم.
3) مسیرهای تصاویری را که Image slider باید نمایش دهد، کاملا بیربط ذکر میکنیم.
4) خروجی JSON نامربوطی را بازگشت میدهیم.
5) یکبار هم یک استثنای عمدی دستی را در بین کدها قرار خواهیم داد.
و ... بعد سعی میکنیم با استفاده از Firebug عیوب فوق را یافته و اصلاح کنیم؛ تا به یک برنامه قابل اجرا برسیم.
معرفی برنامهای که کار نمیکند!
یک برنامه ASP.NET Empty web application را آغاز کنید. سپس سه پوشه Scripts، Content و Images را به آن اضافه نمائید. در این پوشهها، اسکریپتهای نمایش دهنده تصاویر، Css آن و تصاویری که قرار است نمایش داده شوند، قرار میگیرند:
سپس یک فایل default.aspx و یک فایل OrbitHandler.ashx را نیز به پروژه با محتویات ذیل اضافه کنید: (در این دو فایل، 5 مورد مشکل ساز یاد شده لحاظ شدهاند)
محتویات فایل OrbitHandler.ashx.cs مطابق کدهای ذیل است:
using System.Collections.Generic; using System.IO; using System.Web; using System.Web.Script.Serialization; namespace OrbitWebformsTest { public class Picture { public string Title { set; get; } public string Path { set; get; } } public class OrbitHandler : IHttpHandler { IList<Picture> PicturesDataSource() { var results = new List<Picture>(); var path = HttpContext.Current.Server.MapPath("~/Images"); foreach (var item in Directory.GetFiles(path, "*.*")) { var name = Path.GetFileName(item); results.Add(new Picture { Path = /*"Images/" + name*/ name, Title = name }); } return results; } public void ProcessRequest(HttpContext context) { var items = PicturesDataSource(); var json = /*new JavaScriptSerializer().Serialize(items)*/ string.Empty; throw new InvalidDataException("همینطوری"); context.Response.ContentType = "text/plain"; context.Response.Write(json); } public bool IsReusable { get { return false; } } } }
همچنین کدهای صفحه ASPX ایی که قرار است (به ظاهر البته) از این Generic handler استفاده کند به نحو ذیل است:
<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="default.aspx.cs" Inherits="OrbitWebformsTest._default" %> <!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd"> <html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml"> <head runat="server"> <title></title> <link href="Content/orbit-1.2.3.css" rel="stylesheet" type="text/css" /> <script src="Script/jquery-1.5.1.min.js" type="text/javascript"></script> <script src="Scripts/jquery.orbit-1.2.3.min.js" type="text/javascript"></script> </head> <body> <form id="form1" runat="server"> <div id="featured"> </div> </form> <script type="text/javascript"> $(function () { $.ajax({ url: "Handler.ashx", contentType: "application/json; charset=utf-8", success: function (data) { $.each(data, function (i, b) { var str = '<img src="' + b.Path + '" alt="' + b.Title + '"/>'; $("#featured").append(str); }); $('#featured').orbit(); }, dataType: "json" }); }); </script> </body> </html>
مراحل عیب یابی برنامهای که کار نمیکند!
ابتدا برنامه را در فایرفاکس باز کرده و سپس افزونه Firebug را با کلیک بر روی آیکن آن، بر روی سایت فعال میکنیم. سپس یکبار بر روی دکمه F5 کلیک کنید تا مجددا مراحل بارگذاری سایت تحت نظر افزونه Firebug فعال شده، طی شود.
اولین موردی که مشهود است، نمایش عدد 3، کنار آیکن فایرباگ میباشد. این عدد به معنای وجود خطاهای اسکریپتی در کدهای ما است.
برای مشاهده این خطاها، بر روی برگه Console آن کلیک کنید:
بله. مشخص است که مسیر دهی فایل jquery-1.5.1.min.js صحیح نبوده و همین مساله سبب بروز خطاهای اسکریپتی گردیده است. برای اصلاح آن سطر زیر را در برنامه تغییر دهید:
<script src="Scripts/jquery-1.5.1.min.js" type="text/javascript"></script>
مجددا دکمه F5 را فشرده و سایت را با تنظیمات جدید اجرا کنید. اینبار در برگه Console و یا در برگه شبکه فایرباگ، خطای یافت نشدن Generic handler نمایان میشوند:
برای رفع آن به فایل default.aspx مراجعه و بجای معرفی Handler.ashx، نام OrbitHandler.ashx را وارد کنید.
مجددا دکمه F5 را فشرده و سایت را با تنظیمات جدید اجرا کنید.
اگر به برگه کنسول دقت کنیم، بروز استثناء در کدها تشخیص داده شده و همچنین در برگه Response پاسخ دریافتی از سرور، جزئیات صفحه خطای بازگشتی از آن نیز قابل بررسی و مشاهده است.
اینبار به فایل OrbitHandler.ashx.cs مراجعه کرده و سطر throw new InvalidDataException را حذف میکنیم. در ادامه برنامه را کامپایل و مجددا اجرا خواهیم کرد.
با اجرای مجدد سایت، تبادل اطلاعات صحیحی با فایل OrbitHandler.ashx برقرار شده است، اما خروجی خاصی قابل مشاهده نیست. بنابراین بازهم سایت کار نمیکند.
برای رفع این مشکل، متد ProcessRequest را به نحو ذیل تغییر خواهیم داد:
public void ProcessRequest(HttpContext context) { var items = PicturesDataSource(); var json = new JavaScriptSerializer().Serialize(items); context.Response.ContentType = "text/plain"; context.Response.Write(json); }
بله. تمام تنظیمات به نظر درست هستند، اما در برگه شبکه فایرباگ تعدادی خطای 404 و یا «یافت نشد»، مشاهده میشوند. مشکل اینجا است که مسیرهای بازگشت داده شده توسط متد Directory.GetFiles، مسیرهای مطلقی هستند؛ مانند c:\path\images\01.jpg و جهت نمایش در یک وب سایت مناسب نمیباشند. برای تبدیل آنها به مسیرهای نسبی، اینبار کدهای متد تهیه منبع داده را به نحو ذیل ویرایش میکنیم:
IList<Picture> PicturesDataSource() { var results = new List<Picture>(); var path = HttpContext.Current.Server.MapPath("~/Images"); foreach (var item in Directory.GetFiles(path, "*.*")) { var name = Path.GetFileName(item); results.Add(new Picture { Path = "Images/" + name, Title = name }); } return results; }
اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بدون مشکل کار خواهد کرد.
بنابراین در اینجا مشاهده کردیم که اگر «برنامهای مبتنی بر jQuery کار نمیکند»، چگونه باید قدم به قدم با استفاده از فایرباگ و امکانات آن، به خطاهایی که گزارش میدهد و یا مسیرهایی را که یافت نشد بیان میکند، دقت کرد تا بتوان برنامه را عیب یابی نمود.
سؤال مهم: اجرای کدهای jQuery Ajax فوق، چه تغییری را در صفحه سبب میشوند؟
اگر به برگه اسکریپتها در کنسول فایرباگ مراجعه کنیم، امکان قرار دادن breakpoint بر روی سطرهای کدهای جاوا اسکریپتی نمایش داده شده نیز وجود دارد:
در اینجا همانند VS.NET میتوان برنامه را در مرورگر اجرا کرده و تگهای تصویر پویای تولید شده را پیش از اضافه شدن به صفحه، مرحله به مرحله بررسی کرد. به این ترتیب بهتر میتوان دریافت که آیا src بازگشت داده شده از سرور فرمت صحیحی دارد یا خیر و آیا به محل مناسبی اشاره میکند یا نه. همچنین در برگه HTML آن، عناصر پویای اضافه شده به صفحه نیز بهتر مشخص هستند:
کاربر یا مدیر سیستم بهتر از هر کسی میتواند جنبههایهای مختلف اجرای برنامه را مشخص کند. به عنوان نمونه ممکن است مدیر سیستم بخواهد فایلهای یک برنامه را سمت هارد دیسک سیستم کاربر انتقال دهد یا اطلاعات مانیفست یک اسمبلی را رونویسی کند و مباحث نسخه بندی که در آینده در مورد آن صحبت میکنیم.
با ارائه یک فایل پیکربندی در شاخه برنامه میتوان به مدیر سسیتم اجازه داد تا کنترل بیشتر بر روی برنامه داشته باشد. ناشر برنامه میتواند این فایل را همراه دیگر فایلهای برنامه پکیج کند تا در شاخه برنامه نصب شود تا بعدا مدیر یا کاربر سیستم بتوانند آن را تغییر و ویرایش کنند. CLR هم محتوای این فایل را تفسیر کرده و قوانین بارگیری اسمبلیها و ... را تغییر میدهد. این فایل پیکربندی میتواند به صورت XML هم ارائه شود. مزیت قرار دادن یک فایل جداگانه نسبت به رجیستری این مزیت را دارد که هم قابل جابجایی و پشتیبانی گیری است و هم اینکه تغییر آن سادهتر است.
البته در آینده بیشتر در مورد این فایل صحبت میکنیم ولی در حال حاضر بهتر است اندکی طعم آن را بچشیم. فرض را بر این میگذاریم که ناشر میخواهد فایلهای اسمبلی MultiFileLibrary را در دایرکتوری جداگانهای قرار دهد و چیزی شبیه به ساختار زیر را در نظر دارد:
AppDir directory (contains the application’s assembly files) Program.exe Program.exe.config (discussed below) AuxFiles subdirectory (contains MultiFileLibrary’s assembly files) MultiFileLibrary.dll FUT.netmodule RUT.netmodule
حال با تنظیم بالا به دلیل اینکه CLR انتظار دارد این اسمبلی را در دایرکتوری برنامه بیابد و با این جابجایی قادر به انجام این کار نیست، استثنای زیر را صادر میکند:
System.IO.FileNotFoundException
<configuration> <runtime> <assemblyBinding xmlns="urn:schemasmicrosoftcom:asm.v1"> <probing privatePath="AuxFiles" /> </assemblyBinding> </runtime> </configuration>
نحوه عملکرد اسکن CLR برای بارگزاری اسمبلی ها
موقعی که CLR قصد بارگزاری اسمبلیهای خنثی را دارد، شاخههای زیر را به طور خودکار اسکن خواهد نمود ( مسیرهای FirstPrivatePath و SecondPrivatePath توسط فایل پیکربندی مشخص شده است)
AppDir\AsmName.dll AppDir\AsmName\AsmName.dll AppDir\firstPrivatePath\AsmName.dll AppDir\firstPrivatePath\AsmName\AsmName.dll AppDir\secondPrivatePath\AsmName.dll AppDir\secondPrivatePath\AsmName\AsmName.dll ...
این نکته ضروری است که اگر اسمبلی شما در یک دایرکتوری همنام خودش (در مثال ما MultiFileLibrary) قرار بگیرد، نیازی نیست این مسیر را در فایل پیکربندی ذکر کنید؛ زیرا CLR در صورت نیافتن دایرکتوری با این نام را اسکن خواهد نمود. بعد از آن اگر به هر نحوی CLR نتواند اسمبلی را در هیچ کدام از دایرکتوریهای گفته شده بیابد، با همان قوانین گفته شده اینبار به دنبال فایلی با پسوند exe خواهد بود و اگر باز هم جست و جوی آن نتیجهای را در بر نداشته باشد، استثنای زیر را صادر میکند:
FileNotFoundException
C:\AppDir\enUS\AsmName.dll C:\AppDir\enUS\AsmName\AsmName.dll C:\AppDir\firstPrivatePath\enUS\AsmName.dll C:\AppDir\firstPrivatePath\enUS\AsmName\AsmName.dll C:\AppDir\secondPrivatePath\enUS\AsmName.dll C:\AppDir\secondPrivatePath\enUS\AsmName\AsmName.dll C:\AppDir\enUS\AsmName.exe C:\AppDir\enUS\AsmName\AsmName.exe C:\AppDir\firstPrivatePath\enUS\AsmName.exe C:\AppDir\firstPrivatePath\enUS\AsmName\AsmName.exe C:\AppDir\secondPrivatePath\enUS\AsmName.exe C:\AppDir\secondPrivatePath\enUS\AsmName\AsmName.exe C:\AppDir\en\AsmName.dll C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.dll C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.dll C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.dll C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.dll C:\AppDir\en\AsmName.exe C:\AppDir\en\AsmName\AsmName.exe C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName.exe C:\AppDir\firstPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName.exe C:\AppDir\secondPrivatePath\en\AsmName\AsmName.exe
نحوه اسکن کردن CLR میتواند به ما بگوید که عمل اسکن میتواند گاهی اوقات با زمان زیادی روبرو شود (به خصوص که قابلیت اسکن روی شبکه را هم دارد). برای محدود کردن ناحیه یا نواحی اسکن میتوانید یک یا چند المان culture را در فایل پیکربندی مشخص کنید. همچنین مایکروسافت ابزاری به نام FUSLogVw.exe را ارائه داده است که میتواند نواحی اسکن را در حین اجرای برنامه به ما گزارش دهد.
نام و محل فایل پیکربندی بسته به نوع برنامه میتواند متغیر باشد:
برای فایلهای اجرایی EXE فایل پیکربندی باید در شاخه فایل اجرایی باشد و باید نام فایل پیکربندی همانند فایل exe بوده و یک پسوند config. را به آن اضافه کرد.
برای برنامههای وب فرم، فایل web.config موجود است که در ریشه شاخه مجازی وب اپلیکیشن قرار میگیرد و هر زیر دایرکتوری هم میتواند یک web.config جداگانه داشته باشد که میتواند از web.config ریشه هم تنظمیاتش را ارث بری کند. برای نمونه آدرس زیر را در نظر بگیرد:
https://www.dntips.ir/newsarchive
یک فایل کانفیگ در ریشه قرار میگیرد و یکی هم در زیر شاخه newsArchive میتواند قرار بگیرد.
فصل دوم «نحوه ساخت و توزیع اسمبلی ها» از بخش اول «اصول اولیه CLR» پایان یافت. فصل بعدی در مورد اسمبلیهای اشتراکی است که بعد از آماده شدن این فصل، قسمتهای بعدی در دسترس عزیزان قرار خواهد گرفت.