مطالب
رمزنگاری خودکار فیلدها توسط Entity Framework Core
از EF Core 2.1 به بعد، قابلیت جدیدی تحت عنوان «تبدیلگرهای مقدار»، به آن اضافه شده‌است. برای مثال در EF Core، زمانیکه اطلاعات Enums، در بانک اطلاعاتی ذخیره می‌شوند، معادل عددی آن‌ها درج خواهند شد. اگر علاقمند باشید تا بجای این مقادیر عددی دقیقا همان رشته‌ی تعریف کننده‌ی Enum درج شود، می‌توان یک «تبدیلگر مقدار» را برای آن نوشت. برای مثال در موجودیت Rider زیر، خاصیت Mount از نوع یک enum است.
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}

public enum EquineBeast
{
    Donkey,
    Mule,
    Horse,
    Unicorn
}
برای اینکه در حین درج رکوردهای Rider در بانک اطلاعاتی دقیقا از مقادیر رشته‌ای EquineBeast استفاده شود، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
{
    modelBuilder
        .Entity<Rider>()
        .Property(e => e.Mount)
        .HasConversion(
            v => v.ToString(),
            v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
}
در اینجا در حین تعریف جزئیات نگاشت یک مدل می‌توان متد جدید HasConversion را نیز فراخوانی کرد. پارامتر اول آن، روش تبدیل مقدار enum را به یک رشته، جهت درج در بانک اطلاعاتی و پارامتر دوم آن، روش تبدیل مقدار رشته‌ای خوانده شده‌ی از بانک اطلاعاتی را جهت وهله سازی یک Rider داری خاصیت enum، مشخص می‌کند.

نکته 1: مقادیر نال، هیچگاه به تبدیلگرهای مقدار، ارسال نمی‌شوند. اینکار پیاده سازی آن‌ها را ساده‌تر می‌کند و همچنین می‌توان آن‌ها را بین خواص نال‌پذیر و نال‌نپذیر، به اشتراک گذاشت. بنابراین برای مقادیر نال نمی‌توان تبدیلگر نوشت.

نکته 2: کاری که در متد HasConversion فوق انجام شده‌است، در حقیقت وهله سازی ضمنی یک ValueConverter و استفاده از آن است. می‌توان اینکار را به صورت صریح نیز انجام داد:
var converter = new ValueConverter<EquineBeast, string>(
    v => v.ToString(),
    v => (EquineBeast)Enum.Parse(typeof(EquineBeast), v));
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
مزیت اینکار این است که اگر قرار شد برای چندین خاصیت از تبدیلگر مقدار مشابهی استفاده کنیم، می‌توان از یک converter تعریف شده بجای تکرار کدهای آن استفاده کرد.


تبدیلگرهای مقدار توکار EF Core

برای بسیاری از اعمال متداول، در فضای نام Microsoft.EntityFrameworkCore.Storage.ValueConversion، تعدادی تبدیلگر مقدار تدارک دیده شده‌اند که به این شرح می‌باشند:
BoolToZeroOneConverter: تبدیلگر bool به صفر و یک
BoolToStringConverter: تبدیلگر bool به Y و یا N
BoolToTwoValuesConverter: تبدیلگر bool به دو مقداری دلخواه
BytesToStringConverter: تبدیلگر آرایه‌ای از بایت‌ها به یک رشته‌ی Base64-encoded
CastingConverter: تبدیلگر یک نوع به نوعی دیگر
CharToStringConverter: تبدیلگر char به string
DateTimeOffsetToBinaryConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به یک مقدار 64 بیتی باینری
DateTimeOffsetToBytesConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به آرایه‌ای از بایت‌ها
DateTimeOffsetToStringConverter: تبدیلگر DateTimeOffset به رشته
DateTimeToBinaryConverter: تبدیلگر DateTime به یک مقدار 64 بیتی با درج DateTimeKind
DateTimeToStringConverter: تبدیلگر DateTime به یک رشته
DateTimeToTicksConverter: تبدیلگر DateTime به ticks آن
EnumToNumberConverter: تبدیلگر Enum به عدد متناظر با آن
EnumToStringConverter: تبدیلگر Enum به رشته
GuidToBytesConverter: تبدیلگر Guid به آرایه‌ای از بایت‌ها
GuidToStringConverter: تبدیلگر Guid به رشته
NumberToBytesConverter: تبدیلگر اعداد به آرایه‌ای از بایت‌ها
NumberToStringConverter: تبدیلگر اعداد به رشته
StringToBytesConverter: تبدیلگر رشته به آرایه‌ای از بایت‌های UTF8 معادل آن
TimeSpanToStringConverter: تبدیلگر TimeSpan به رشته
TimeSpanToTicksConverter: تبدیلگر TimeSpan به ticks آن

برای نمونه در این لیست، EnumToStringConverter نیز وجود دارد. بنابراین نیازی به تعریف دستی آن مانند مثال ابتدای بحث نیست و می‌توان به صورت زیر از آن استفاده کرد:
var converter = new EnumToStringConverter<EquineBeast>();
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion(converter);
نکته: تمام تبدیل کننده‌های مقدار توکار EF Core، بدون حالت هستند. بنابراین می‌توان یک تک وهله‌ی از آن‌ها را بین چندین خاصیت به اشتراک گذاشت.


تعیین نوع تبدیلگر مقدار، جهت ساده سازی تعاریف

برای حالاتی که تبدیلگر مقدار توکاری تعریف شده‌است، صرفا تعریف نوع تبدیل، کفایت می‌کند:
modelBuilder
    .Entity<Rider>()
    .Property(e => e.Mount)
    .HasConversion<string>();
برای نمونه در اینجا با ذکر نوع رشته، تبدیل enum به string به صورت خودکار انجام خواهد شد. معادل اینکار، تعریف نوع سمت بانک اطلاعاتی این خاصیت است:
public class Rider
{
    public int Id { get; set; }

    [Column(TypeName = "nvarchar(24)")]
    public EquineBeast Mount { get; set; }
}
در این حالت حتی نیازی به تعریف HasConversion هم نیست.


نوشتن تبدیلگر خودکار مقادیر خواص، به نمونه‌ای رمزنگاری شده

پس از آشنایی با مفهوم «تبدیلگرهای مقدار» در +EF Core 2.1، اکنون می‌توانیم یک نمونه‌ی سفارشی از آن‌را نیز طراحی کنیم:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
      // …

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            // Custom application mappings
            builder.Entity<ConfigurationValue>(entity =>
            {
                entity.Property(e => e.Value).IsRequired().HasConversion(encryptedConverter);
            });
        }
    }
}
در اینجا معکوس کردن رشته‌ها به عنوان الگوریتم ساده‌ی رمزنگاری اطلاعات انتخاب شده‌است. نحوه‌ی اعمال این ValueConverter جدید را نیز ملاحظه می‌کنید.
می‌توان قسمت HasConversion را به صورت زیر خودکار کرد:
ابتدا یک Attribute جدید را به نام Encrypted به برنامه اضافه می‌کنیم:
using System;

namespace Test
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, Inherited = false, AllowMultiple = false)]
    public sealed class EncryptedAttribute : Attribute
    { }
}
هدف از این Attribute خالی، صرفا نشانه گذاری خاصیت‌هایی است که قرار است به صورت رمزنگاری شده در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند؛ مانند خاصیت Value زیر:
namespace DbConfig.Web.DomainClasses
{
    public class ConfigurationValue
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Key { get; set; }

        [Encrypted]
        public string Value { get; set; }
    }
}
پس از آن، متد OnModelCreating را به صورت زیر اصلاح می‌کنیم تا به کمک Reflection و اطلاعات موجودیت‌های ثبت شده‌ی در سیستم، متد SetValueConverter را بر روی خواصی که دارای EncryptedAttribute هستند، به صورت خودکار فراخوانی کند:
namespace DbConfig.Web.DataLayer.Context
{
    public class MyAppContext : DbContext
    {
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            var encryptedConverter = new ValueConverter<string, string>(
               convertToProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()), // encrypt
               convertFromProviderExpression: v => new string(v.Reverse().ToArray()) // decrypt
            );

            foreach (var entityType in builder.Model.GetEntityTypes())
            {
                foreach (var property in entityType.GetProperties())
                {
                    var attributes = property.PropertyInfo.GetCustomAttributes(typeof(EncryptedAttribute), false);
                    if (attributes.Any())
                    {
                        property.SetValueConverter(encryptedConverter);
                    }
                }
            }
        }


تاثیر ValueConverter‌ها بر روی اعمال متداول کار با بانک اطلاعاتی

از دیدگاه برنامه، ValueConverterهای تعریف شده، هیچگونه تاثیری را بر روی کوئری نوشتن و یا ثبت و ویرایش اطلاعات ندارند و عملکرد آن‌ها کاملا از دیدگاه سایر قسمت‌های برنامه مخفی است. برای مثال در برنامه، فرمان به روز رسانی خاصیت Value را با مقدار .A new value to test صادر کرده‌ایم (مقدار دهی متداول)، اما همانطور که ملاحظه می‌کنید، نمونه‌ی رمزنگاری شده‌ی آن به صورت خودکار در بانک اطلاعاتی درج شده‌است (پارامتر p0):
 Executed DbCommand (22ms) 
   [Parameters=[@p1='1', 
                @p0='.tset ot eulav wen A' (Nullable = false) (Size = 4000)],
CommandType='Text', CommandTimeout='180']
SET NOCOUNT ON;
UPDATE [Configurations] SET [Value] = @p0
WHERE [Id] = @p1;
SELECT @@ROWCOUNT;

و یا کوئری زیر
 db.Set<ConfigurationValue>().Where(x => x.Value.EndsWith("world!"))
به این نحو ترجمه خواهد شد:
SELECT [x].[Id], [x].[Key], [x].[Value]
FROM [Configurations] AS [x]
WHERE RIGHT([x].[Value], LEN(N'world!')) = N'!dlrow'
یعنی نیازی نیست تا مقداری را که در حال جستجوی آن هستیم، خودمان به صورت دستی رمزنگاری کرده و سپس در کوئری قرار دهیم. اینکار به صورت خودکار انجام می‌شود.
مطالب
خروجی Excel با حجم بالا در برنامه‌های ‌ASP.NET Core با استفاده از MiniExcel

امکان خروجی اکسل از گزارشات سیستم، یکی از بایدهای بیشتر سیستم‌های اطلاعاتی می‌باشد؛ یکی از چالش‌های اصلی در تولید این نوع خروجی، افزایش مصرف حافظه متناسب با افزایش حجم دیتا می‌باشد. از آنجایی‌که بیشتر راهکارهای موجود از جمله ClosedXml یا Epplus کل ساختار را ابتدا تولید کرده و اصطلاحا خروجی مورد نظر را بافر می‌کنند، برای حجم بالای اطلاعات مناسب نخواهند بود. راهکار برای خروجی CSV به عنوان مثال خیلی سرراست می‌باشد و می‌توان با چند خط کد، به نتیجه دلخواه از طریق مکانیزم Streaming رسید؛ ولی ساختار Excel به سادگی فرمت CSV نیست و برای مثال فرمت Excel Workbook با پسوند xlsx یک بسته Zip شده‌ای از فایل‌های XML می‌باشد.

معرفی MiniExcel

MiniExcel یک کتابخانه سورس باز با هدف به حداقل رساندن مصرف حافظه در زمان پردازش فایل‌های Excel در دات نت می‌باشد. در مقایسه با Aspose از منظر امکانات شاید حرفی برای گفتن نداشته باشد، ولی از جهت خواندن اطلاعات فایل‌های Excel با قابلیت پشتیبانی از ‌LINQ و Deferred Execution در کنار مصرف کم حافظه و جلوگیری از مشکل OOM خیلی خوب عمل می‌کند. در تصویر زیر مشخص است که برای عمده عملیات پیاده‌سازی شده، از استریم‌ها بهره برده شده است.

همچنین در زیر مقایسه‌ای روی خروجی ۱ میلیون رکورد با تعداد ۱۰ ستون در هر ردیف انجام شده‌است که قابل توجه می‌باشد:

Logic : create a total of 10,000,000 "HelloWorld" excel
LibraryMethodMax Memory UsageMean
MiniExcel'MiniExcel Create Xlsx'15 MB11.53181 sec
Epplus'Epplus Create Xlsx'1,204 MB22.50971 sec
OpenXmlSdk'OpenXmlSdk Create Xlsx'2,621 MB42.47399 sec
ClosedXml'ClosedXml Create Xlsx'7,141 MB140.93992 sec

به شدت API خوش دستی برای استفاده دارد و شاید مطالعه سورس کد آن از جهت طراحی نیز درس آموزی داشته باشد. در ادامه چند مثال از مستندات آن را می‌توانید ملاحظه کنید:

var path = Path.Combine(Path.GetTempPath(), $"{Guid.NewGuid()}.xlsx");
MiniExcel.SaveAs(path, new[] {
    new { Column1 = "MiniExcel", Column2 = 1 },
    new { Column1 = "Github", Column2 = 2}
});

// DataReader export multiple sheets (recommand by Dapper ExecuteReader)

using (var cnn = Connection)
{
    cnn.Open();
    var sheets = new Dictionary<string,object>();
    sheets.Add("sheet1", cnn.ExecuteReader("select 1 id"));
    sheets.Add("sheet2", cnn.ExecuteReader("select 2 id"));
    MiniExcel.SaveAs("Demo.xlsx", sheets);
}

طراحی یک ActionResult سفارشی برای استفاده از MiniExcel

برای این منظور نیاز است تا Stream مربوط به Response درخواست جاری را در اختیار این کتابخانه قرار دهیم و از سمت دیگر دیتای مورد نیاز را به نحوی که بافر نشود و از طریق مکانیزم Streaming در EF (استفاده از Deferred Execution و Enumerableها) مهیا کنیم. برای امکان تعویض پذیری (این سناریو در پروژه واقعی و باتوجه به جهت وابستگی‌ها می‌تواند ضروری باشد) از دو واسط زیر استفاده خواهیم کرد:

public interface IExcelDocumentFactory
{
    ILargeExcelDocument CreateLargeDocument(IEnumerable<ExcelColumn> headers, Stream stream);
}


public interface ILargeExcelDocument : IAsyncDisposable, IDisposable
{
    Task Write<T>(
        PaginatedEnumerable<T> items,
        int count,
        int sizeLimit,
        CancellationToken cancellationToken = default) where T : notnull;
}

متد CreateLargeDocument یک وهله از ILargeExcelDocument را در اختیار مصرف کننده قرار می‌دهد که قابلیت نوشتن روی آن از طریق متد Write را خواهد داشت. روش واکشی دیتا از طریق Delegate تعریف شده با نام PaginatedEnumerable به مصرف کننده محول شده‌است که در ادامه امضای آن را می‌توانید مشاهده کنید:

public delegate IEnumerable<T> PaginatedEnumerable<out T>(int page, int pageSize);

در ادامه پیاده‌سازی واسط ILargeExcelDocument برای MiniExcel به شکل زیر خواهد بود:

internal sealed class MiniExcelDocument(Stream stream, IEnumerable<ExcelColumn> columns) : ILargeExcelDocument
{
    private const int SheetLimit = 1_048_576;
    private bool _disposedValue;

    public async Task Write<T>(
        PaginatedEnumerable<T> items,
        int count,
        int sizeLimit,
        CancellationToken cancellationToken = default)
        where T : notnull
    {
        ThrowIfDisposed();
        
        // TODO: apply sizeLimit
        var properties = FastReflection.Instance.GetProperties(typeof(T))
            .ToDictionary(p => p.Name, StringComparer.OrdinalIgnoreCase);

        var sheets = new Dictionary<string, object>();
        var index = 1;
        while (count > 0)
        {
            cancellationToken.ThrowIfCancellationRequested();

            IEnumerable<Dictionary<string, object>> reader = items(index, SheetLimit)
                .Select(item =>
                {
                    cancellationToken.ThrowIfCancellationRequested();
                    return columns.ToDictionary(h => h.Title, h => ValueOf(item, h.Name, properties));
                });

            sheets.Add($"sheet_{index}", reader);
            count -= SheetLimit;
            index++;
        }

        // This part is forward-only, and we are pretty sure that streaming will happen without buffering.
        await stream.SaveAsAsync(sheets, cancellationToken: cancellationToken);
    }

    private void Dispose(bool disposing)
    {
        if (!_disposedValue)
        {
            if (disposing)
            {
                // TODO: dispose managed state (managed objects)
            }

            // TODO: free unmanaged resources (unmanaged objects) and override finalizer
            // TODO: set large fields to null
            _disposedValue = true;
        }
    }

    ~MiniExcelDocument()
    {
        Dispose(disposing: false);
    }

    public void Dispose()
    {
        // Do not change this code. Put cleanup code in 'Dispose(bool disposing)' method
        Dispose(disposing: true);
        GC.SuppressFinalize(this);
    }

    public async ValueTask DisposeAsync()
    {
        Dispose();
        await ValueTask.CompletedTask;
    }

    private void ThrowIfDisposed()
    {
        if (!_disposedValue) return;
        
        throw new ObjectDisposedException(nameof(MiniExcelDocument));
    }
    private static object ValueOf<T>(T record, string prop, IDictionary<string, FastPropertyInfo> properties)
        where T : notnull
    {
        var property = properties[prop] ??
                       throw new InvalidOperationException($"There is no property with given name [{prop}]");

        return NormalizeValue(property.GetValue?.Invoke(record));
    }

    private static object NormalizeValue(object? value)
    {
        if (value == null) return null!;

        return value switch
        {
            DateTime dateTime => dateTime.ToShortPersianDateTimeString(),
            TimeSpan time => time.ToString(@"hh\:mm\:ss"),
            DateOnly dateTime => dateTime.ToShortPersianDateString(false),
            TimeOnly time => time.ToString(@"hh\:mm\:ss"),
            bool boolean => boolean ? "بلی" : "خیر",
            IEnumerable<object> values => string.Join(',', values.Select(NormalizeValue).ToList()),
            Enum enumField => enumField.GetEnumStringValue(),
            _ => value
        };
    }
}

در بدنه متد Write باتوجه به تعداد کل رکوردها، یک کوئری برای هر شیت از طریق فراخوانی متد منتسب به پارامتر items اجرا خواهد شد؛ توجه کنید که اجرای این کوئری مشخصا به تعویق افتاده و تا زمان اولین MoveNext، اجرایی صورت نخواهد گرفت (مفهوم Deferred Execution). به این ترتیب باقی کارها از جمله فرمت کردن مقادیر در سمت برنامه و از طریق Linq To Object انجام خواهد شد. همچنین پیاده‌سازی Factory مرتبط با آن به شکل زیر خواهد بود:

internal sealed class ExcelDocumentFactory : IExcelDocumentFactory
{
    public ILargeExcelDocument CreateLargeDocument(IEnumerable<ExcelColumn> columns, Stream stream)
    {
        return new MiniExcelDocument(stream, columns);
    }
}

در ادامه ActionResult سفارشی برای گرفتن خروجی اکسل را به شکل زیر می توان پیاده‌سازی کرد:

public class ExcelExportResult<T>(PaginatedEnumerable<T> items, int count, ExportMetadata metadata) : ActionResult
    where T : notnull
{
    private const string ContentType = "application/vnd.openxmlformats-officedocument.spreadsheetml.sheet";
    private const string Extension = ".xlsx";
    private const int SizeLimit = int.MaxValue;

    private readonly IReadOnlyList<FastPropertyInfo> _properties = FastReflection.Instance.GetProperties(typeof(T));

    public override async Task ExecuteResultAsync(ActionContext context)
    {
        var sp = context.HttpContext.RequestServices;
        var factory = sp.GetRequiredService<IExcelDocumentFactory>();

        var disposition = new ContentDispositionHeaderValue(DispositionTypeNames.Attachment);
        disposition.SetHttpFileName(MakeFilename());

        context.HttpContext.Response.Headers[HeaderNames.ContentDisposition] = disposition.ToString();
        context.HttpContext.Response.Headers.Append(HeaderNames.ContentType, ContentType);
        context.HttpContext.Response.StatusCode = StatusCodes.Status200OK;

        //TODO: deal with exception, because our global exception handling cannot take into account while the response is started.

        await using var bodyStream = context.HttpContext.Response.BodyWriter.AsStream();
        await context.HttpContext.Response.StartAsync(context.HttpContext.RequestAborted);
        await using (var document = factory.CreateLargeDocument(MakeColumns(), bodyStream))
        {
            await document.Write(items, count, SizeLimit, context.HttpContext.RequestAborted);
        }

        await context.HttpContext.Response.CompleteAsync();
    }

    private string MakeFilename()
    {
        return
            $"{metadata.Title} - {DateTime.UtcNow.ToEpochSeconds()}{Extension}";
    }

    private IEnumerable<ExcelColumn> MakeColumns()
    {
        var types = _properties.ToDictionary(p => p.Name, p => p.PropertyType, StringComparer.OrdinalIgnoreCase);
        return metadata.Fields.Select(f =>
        {
            var type = types[f.Name];

            type = Nullable.GetUnderlyingType(type) ?? type;

            if (type.IsEnum ||
                type == typeof(DateOnly) ||
                type == typeof(TimeOnly) ||
                type == typeof(bool) ||
                type == typeof(TimeSpan) ||
                type == typeof(DateTime))
            {
                type = typeof(string);
            }

            return new ExcelColumn(f.Name, f.Title, type);
        });
    }
}

در اینجا از طریق ExportMetadata که از سمت کاربر تعیین می‌شود، مشخص خواهد شد که کدام فیلدها در فایل نهایی حضور داشته باشند. در بدنه متد ExecuteResultAsync یکسری هدر مرتبط با کار با فایل‌ها تنظیم شده‌است و سپس از طریق BodyWriter و متد AsStream به استریم مورد نظر دست یافته و در اختیار متد Write مربوط به document ایجاد شده، قرار داده‌ایم. یک نمونه استفاده از آن برای موجودیت فرضی مشتری می تواند به شکل زیر باشد:

[ApiController, Route("api/customers")]
public class CustomersController(IDbContext dbContext) : ControllerBase
{
    [HttpGet("export")]
    public async Task<ActionResult> ExportCustomers([FromQuery] ExportMetadata metadata,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        var count = await dbContext.Set<Customer>().CountAsync(cancellationToken);
        return this.Export(
            (page, pageSize) => dbContext.Set<Customer>()
                .OrderBy(c => c.Id)
                .Skip((page - 1) * pageSize)
                .Take(pageSize)
                .AsNoTracking()
                .AsEnumerable(), // Enable streaming instead of buffering through deferred execution
            count,
            metadata);
    }
}

در اینجا از طریق Extension Method مهیا شده روش کوئری کردن برای هر شیت را مشخص کرده‌ایم؛ نکته مهم در ایجاد استفاده از ‌متد AsEnumerable می باشد که در عمل یک Type Casting انجام می دهد که باقی متدهای استفاده شده روی خروجی، از طریق Linq To Object اعمال شود و همچنین نیاز به استفاده از ToList و یا موارد مشابه را نخواهیم داشت. نمونه درخواست GET برای این API می تواند به شکل زیر باشد:

http://localhost:5118/api/customers/export?Title=Test&Fields[0].Name=FirstName&Fields[0].Title=First name&Fields[1].Name=LastName&Fields[1].Title=Last name&Fields[2].Name=BirthDate&Fields[2].Title=BirthDate

سورس کد مثال قابل اجرا از طریق مخزن زیر قابل دسترس می باشد:

https://github.com/rabbal/large-excel-streaming

در این مثال در زمان آغاز برنامه، ۱۰ میلیون رکورد در جدول Customer ثبت خواهد شد که در ادامه می توان از آن خروجی Excel تهیه کرد.

نکته مهم: توجه داشته باشید که استفاده از این روش قابلیت از سرگیری مجدد برای دانلود را نخواهد داشت و شاید بهتر است این فرآیند را از طریق یک Job انجام داده و با استفاده از قابلیت‌های Multipart Upload مربوط به یک BlobStroage مانند Minio، خروجی مورد نظر از قبل ذخیره کرده و لینک دانلودی را در اختیار کاربر قرار دهید.

نظرات مطالب
EF Code First #7
یعنی میفرمایید من چه رابطه ای بین این دو کلاس تعریف کنم تا رابطه 0..1-0..1 داشته باشم؟
    public class Order
    {
        public int OrderId { get; set; }
        public virtual Quotation Quotation { get; set; }
    }
    public class Quotation
    {
        public int QuotationId { get; set; }
        public virtual Order Order { get; set; }
    }

مطالب
اشیاء تغییر ناپذیر (Immutable Object)
کلمه‌ی mutable به معنای تغییر پذیر و کلمه‌ی immutable به معنای تغیر ناپذیر در زبان انگلیسی تعریف شده‌اند. در دنیای IT این دو واژه نیز همین معنا را دارند. بطور مثال: یک رشته‌ی mutable، یعنی رشته‌ای که بتوان آن را تغییر داد و یک رشته‌ی immutable یعنی رشته‌ای که غیر قابل تغییر است.



در حین مطالعه‌ی منابع مختلف درباره‌ی موضوع این مطلب، جمله‌ای را با این مضمون دیدم: برای ساخت کوزه، گل را تا مرطوب هست باید شکل داد. زمانیکه گل خشک شود، دیگر نمی‌توان کوزه را تغییر شکل داد. اشیاء تغییر ناپذیر هم به همین شکل هستند. بعد از ایجاد این اشیاء، دیگر نمی‌توان به هیچ وجه آنها را تغییر داد.

تعریف اشیاء تغییر ناپذیر (Immutable Objects) :
این اشیاء، اشیائی هستند که بعد از بارگزاری در حافظه، به هیچ وجه نمی‌توانند اصلاح و یا تغییر کنند. نه از طریق خارجی (کاربران External) و نه از طریق داخلی (اعضای کلاس Internal).

چه زمانی از این اشیاء استفاده می‌کنیم؟
اشیاء تغییر ناپذیر برای داده‌های استاتیک استفاده می‌شوند و نمونه‌هایی از آن در بخش زیر لیست شده‌اند:

 • داده‌های اصلی (Master Data): یکی از بیشترین کاربرد‌های اشیاء تغییر ناپذیر، برای بارگذاری داده‌های اصلی است (کشور‌ها، واحد‌های پولی، استان ها) و داده‌هایی که به ندرت تغییر می‌کنند. این داده‌های اصلی بعد از بارگزاری در حافظه، دیگر تغییر نخواهند کرد.

 • اطلاعات پیکره‌بندی (Configuration Data): همه‌ی برنامه‌ها نیاز به اطلاعات پیکره‌بندی دارند. در دنیای برنامه‌های مایکروسافت، عموما این اطلاعات پیکره بندی را در فایل‌های web.config و App.config ذخیره می‌کنیم. این نوع اطلاعات بصورت یک شیء در حافظه بارگذاری می‌شوند و بعدا تغییر نخواهند کرد.

 • اشیاء Singleton: اشیاء singleton اشیائی هستند که تنها یک نمونه از آنها را می‌توان ایجاد کرد. در برنامه‌ها از این اشیاء برای اشتراک گذاشتن اطلاعات استاتیک استفاده می‌کنند. اگر این اطلاعات تغییر نکنند، یکی از گزینه‌ها، استفاده از اشیاء تغییر ناپذیر هستند.

چگونه می‌توان در سی شارپ اشیاء تغییر ناپذیر را ایجاد کنیم؟

اشیاء تغییر ناپذیر (immutable objects) تنها توسط کلاس‌های تغییر ناپذیر (immutable classes) می‌توانند ایجاد شوند.
برای ایجاد کلاسی تغییر ناپذیر، سه مرحله باید طی شود:
 1- حذف بلاک Set: همانطور که گفته شد، بخش Set از property ‌ها باید حذف شود. با حذف این بخش بعد از بارگزاری شیء در حافظه، دیگر نمی‌توان آن را تغییر داد:
public class Currency
{
  private string _currencyName;
  private string _countryName;

  public string CurrencyName
  {
     get { return _currencyName; }
  }

  public string CountryName
  {
     get { return _countryName; }
  }
}

 2- مهیا کردن پارامتر‌ها از طریق سازنده‌ی کلاس: با حذف بلاک set، راهی برای بارگزاری اطلاعات، در کلاس وجود ندارد. از این رو می‌توان از طریق پارامتر‌های سازنده‌ی کلاس، اطلاعات را به شیء ارسال کرد.
  private string _currencyName;
  private string _countryName;
  public Currency(string paramCurrencyName,string paramCountryName)
  {
     _currencyName= paramCurrencyName;
     _countryName = paramCountryName;
  }

 3- تعریف متغیر‌های کلاس به صورت فقط خواندنی READONLY
در تعریف اولیه گفته شد که اشیاء immutable نه از طریق خارجی (کاربر) و «کمی فراتر» نه از طریق داخلی (اعضای کلاس) قابل تغییر نیستند. اما کلاس ایجاد شده را می‌توان بعد از ایجاد نمونه‌ای از آن، مجددا تغییر داد. کافی است یک متد به شکل زیر در آن تعریف کنیم و به‌راحتی وضعیت شیء را از طریق آن تغییر دهیم.
  public void DoSomthing()
  {
     _countryName = "somthing else";
  }

راه حل ارائه شده‌ی برای حل این موضوع، معرفی متغیر‌ها به صورت readonly می‌باشد. متغیرهایی که بصورت فقط خواندنی تعریف می‌شوند، تنها از طریق سازنده‌ی شیء می‌توانند مقداردهی اولیه شوند.
باز طراحی نهایی کلاس Currency  به صورت زیر است:
 public class Currency
{
  private readonly string _currencyName;
  private readonly string _countryName;
  public string CurrencyName
  {
    get { return _currencyName; }
  }

  public string CountryName
  {
    get { return _countryName; }
  }
  public Currency(string paramCurrencyName,string paramCountryName)
  {
     _currencyName= paramCurrencyName;
     _countryName = paramCountryName;
  }
}
مطالب
الگوی شیء نال Null Object Pattern
این الگو شاید به نظر ساده برسد، ولی در بعضی موارد می‌تواند در سطوح بالاتر، کدهای تمیزتر و خلوت‌تری را در اختیار شما بگذارد. در مورد این الگو، در کتاب توسعه چابک عمو باب نیز آمده است. بسیاری ممکن است نسبت به این الگو جبهه بگیرند و بگویند که بررسی نال بودن یک شیء بهتر است و یا حتی رخ دادن خطای Null Pointer Exception در برنامه باعث می‌شود بتوانیم باگ‌ها را پیدا کنیم. در جواب باید گفت که این الگو قرار نیست در همه جا مورد استفاده قرار گیرد. در مثال زیر می‌توانید تا حدی به جایگاه استفاده از این الگو برسید. اینکه چگونه و در کجا از یک الگو استفاده کنید، به عهده برنامه نویس است.
کار این الگو در یک جمله این است که اگر متدی نتواند خروجی مناسبی را بدهد و به جای آن قرار باشد نال را برگشت دهد، به جای برگشت دادن نال، از یک شیء که هیچ رفتاری ندارد استفاده می‌کند و آن شیء را برمی‌گرداند تا در ادامه کد، بررسی نال بودن، یا خطای NPE رخ ندهد.

به عنوان مثال فرض کنید قرار است یک کاربر با نام کاربری Ali به سیستم وارد شود؛ در اینجا سه حالت وجود دارد:
  1. این کاربر یافت شده و اجازه دسترسی دارد.
  2. این کاربر یافت شده و اجازه دسترسی ندارد.
  3. این کاربر یافت نمی‌شود.

اگر در حالتیکه کاربر یافت نشود، بخواهیم نال برگردانیم، در ادامه‌ی کد باید بررسی نال بودن و یا گاها انتظار خطای NPE را داشته باشیم؛ یا اینکه در عوض از الگوی شیء نال بهره ببریم.

بدون استفاده از الگو
در این مثال ابتدا کلاس یوزر را می‌سازیم:
 public class User
    {
        public String Usernam { get; set; }
        public bool Authenticated { get; set; }
    }
در لایه سرویس هم خروجی را برمی‌گردانیم:
 public User GeUser(string uname)
        {
            if (uname == "Ali")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Ali",
                    Authenticated = true
                };
            }
            else if (uname == "Reza")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Reza",
                    Authenticated = false
                };
            }
            else
            {
                return null;
            }
        }
در این حالت کد بعدی شما باید اینگونه باشد:
 var userServices=new UserServices();
            var user = userServices.GeUser("Ali");
            if (user != null && user.Authenticated)
            {
                Console.WriteLine("You are Authorized");
            }
همانطور که می‌بینید یک خط کد شرطی به سیستم اضافه شد و در یک سیستم بزرگتر این بررسی‌ها بیشتر شده و حتی در بعضی نقاط ممکن است با یک عدم بررسی، وقوع خطای NPE را افزایش دهید. حالا همین مثال بالا را با همین الگو جلو می‌بریم.

استفاده از الگو

ابتدا یک کلاس جدید را با ارث بری از کلاس یوزر می‌سازیم:
public class NullUser:User
    {
        public NullUser()
        {
            Authenticated = false;
        }
    }
این کلاس همان شیء نالی است که قرار است به جای خود عبارت Null برگشت دهیم:
  public User GeUser(string uname)
        {
            if (uname == "Ali")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Ali",
                    Authenticated = true
                };
            }
            else if (uname == "Reza")
            {
                return new User()
                {
                    Usernam = "Reza",
                    Authenticated = false
                };
            }
                return new NullUser();
        }
بدین ترتیب در ادامه کد الزامی به بررسی نال نیست:
var userServices=new UserServices();
            var user = userServices.GeUser("xxx");
            if (user.Authenticated)
                Console.WriteLine("You are Authorized");

یک نکته اضافه تر اینکه، در صورتی که قصد دارید متدی را در کلاس پدر تحریف کنید، بهتر است یک اینترفیس یا کلاس انتزاعی را تعریف و هر دو کلاس را از آن ارث بری کنید که برای مثال بالا می‌شود اینترفیس IUser و  دو کلاس User و NullUser هم مشتقات آن.
مطالب
بررسی ORM های مناسب جهت استفاده در اندروید
با آمدن ORM‌ها به دنیای برنامه نویسی، کار برنامه نویسی نسبت به قبل ساده‌تر و راحت‌تر شد. عدم استفاده کوئری‌های دستی، پشتیبانی از چند دیتابیس و از همه مهمتر و اصلی‌ترین هدف این ابزار "تنها درگیری با اشیا و مدل شیء گرایی" کار را پیش از پیش آسان‌تر نمود.
در این بین به راحتی می‌توان چندین نمونه از این ORM‌ها را  نام برد مثل IBatis , Hibernate ,Nhibernate و EF که از معروفترین آن‌ها هستند.
من در حال حاضر قصد شروع یک پروژه اندرویدی را دارم و دوست دارم بجای استفاده‌ی از Sqlitehelper، از یک ORM مناسب بهره ببرم که چند سوال برای من پیش می‌آید. آیا ORM ای برای آن تهیه شده است؟ اگر آری چندتا و کدامیک از آن‌ها بهتر هستند؟ شاید در اولین مورد کتابخانه‌ی Hibernate جاوا را نام ببرید؛ ولی توجه به این نکته ضروری است که ما در مورد پلتفرم موبایل و محدودیت‌های آن صحبت می‌کنیم. یک کتابخانه همانند Hibernate مطمئنا برای یک برنامه اندروید چه از نظر حجم نهایی برنامه و چه از نظر حجم بزرگش در اجرا، مشکل زا خواهد بود و وجود وابستگی‌های متعدد و دارا بودن بسیاری از قابلیت‌هایی که اصلا در بانک‌های اطلاعاتی موبایل قابل اجرا نیست، باعث می‌شود این فریمورک انتخاب خوبی برای یک برنامه اندروید نباشد.

معیارهای انتخاب یک فریم ورک مناسب برای موبایل:
  • سبک بودن: مهمترین مورد سبک بودن آن است؛ چه از لحاظ اجرای برنامه و چه از لحاظ حجم نهایی برنامه
  • سریع بودن: مطمئنا ORM‌های طراحی شده‌ی موجود، از سرعت خیلی بدی برخوردار نخواهند بود؛ اگر سر زبان هم افتاده باشند. ولی باز هم انتخاب سریع بودن یک ORM، مورد علاقه‌ی بسیاری از ماهاست.
  • یادگیری آسان و کانفیگ راحت تر.

OrmLight

این فریمورک مختص اندروید طراحی نشده ولی سبک بودن آن موجب شده‌است که بسیاری از برنامه نویسان از آن در برنامه‌های اندرویدی استفاده کنند. این فریم ورک جهت اتصالات JDBC و Spring و اندروید طراحی شده است.

نحوه معرفی جداول در این فریمورک به صورت زیر است:
@DatabaseTable(tableName = "users")
public class User {
    @DatabaseField(id = true)
    private String username;
    @DatabaseField
    private String password;
 
    public User() {
        // ORMLite needs a no-arg constructor
    }
    public User(String username, String password) {
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
 
    // Implementing getter and setter methods
    public String getUserame() {
        return this.username;
    }
    public void setName(String username) {
        this.username = username;
    }
    public String getPassword() {
        return this.password;
    }
    public void setPassword(String password) {
        this.password = password;
    }
}
با استفاده از کلمات کلیدی DatabaseTable@ در بالای کلاس و DatabaseField@ در بالای هر پراپرتی به معرفی جدول و فیلدهای جدول می‌پردازیم.
سورس این فریمورک را می‌توان در گیت هاب یافت و مستندات آن در این آدرس قرار دارند.


SugarORM
این فریمورک مختص اندروید طراحی شده است. یادگیری آن بسیار آسان است و به راحتی به یاد می‌ماند. همچنین جداول مورد نیاز را به طور خودکار خواهد ساخت. روابط یک به یک و یک به چند را پشتیبانی می‌کند و عملیات CURD را با سه متد Save,Delete و Find که البته FindById هم جزء آن است، پیاده سازی می‌کند.

برای استفاده از این فریمورک نیاز است ابتدا متادیتا‌های زیر را به فایل manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="DATABASE" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="VERSION" android:value="1" />
<meta-data android:name="QUERY_LOG" android:value="true" />
<meta-data android:name="DOMAIN_PACKAGE_NAME" android:value="com.my-domain" />
برای تبدیل یک کلاس به جدول هم از کلاس این فریم ورک ارث بری می‌کنیم:
public class User extends SugarRecord<User> {
    String username;
    String password;
    int age;
    @Ignore
    String bio; //this will be ignored by SugarORM
 
    public User() { }
 
    public User(String username, String password,int age){
        this.username = username;
        this.password = password;
        this.age = age;
    }
}
بر خلاف OrmLight که باید فیلد جدول را معرفی می‌کردید، اینجا تمام پراپرتی‌ها به اسم فیلد شناخته می‌شوند؛ مگر اینکه در بالای آن از عبارت Ignore@ استفاده کنید.

باقی عملیات آن از قبیل اضافه کردن یک رکورد جدید یا حذف رکورد(ها) به صورت زیر است:
User johndoe = new User(getContext(),"john.doe","secret",19);
johndoe.save(); //ذخیره کاربر جدید در دیتابیس


//حذف تمامی کاربرانی که سنشان 19 سال است
List<User> nineteens = User.find(User.class,"age = ?",new int[]{19});
foreach(user in nineteens) {
    user.delete();
}
برای اطلاعات بیشتر به مستندات آن رجوع کنید.


GreenDAO
موقعیکه بحث کارآیی و سرعت پیش می‌آید نام GreenDAO هست که می‌درخشد. طبق گفته‌ی سایت رسمی آن این فریمورک میتواند در ثانیه چند هزار موجودیت را اضافه و به روزرسانی و بارگیری نماید. این لیست حاوی برنامه‌هایی است که از این فریمورک استفاده می‌کنند. جدول زیر مقایسه‌ای است بین این کتابخانه و OrmLight که نشان میدهد 4.5 برابر سریعتر از OrmLight عمل می‌کند.

غیر از این‌ها در زمینه‌ی حجم هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. حجم این کتابخانه کمتر از 100 کیلوبایت است که در اندازه‌ی APK اثر چندانی نخواهد داشت.

آموزش راه اندازی  آن در اندروید استادیو، سورس آن در گیت هاب و مستندات رسمی آن.


Active Android
این کتابخانه از دو طریق فایل JAR و به شیوه maven قابل استفاده است که می‌توانید روش استفاده‌ی از آن را در این لینک ببینید و سورس اصلی آن هم در این آدرس قرار دارد. بعد از اینکه کتابخانه را به پروژه اضافه کردید، دو متادیتای زیر را که به ترتیب نام دیتابیس و ورژن آن هستند، به manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="AA_DB_NAME" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="AA_DB_VERSION" android:value="1" />
بعد از آن  عبارت ;()ActiveAndroid.Initialize را در اکتیویتی‌های مدنظر اعمال کنید:
public class MyActivity extends Activity {
    @Override
    public void onCreate(Bundle savedInstanceState) {
        super.onCreate(savedInstanceState);
        ActiveAndroid.initialize(this);
 
        //ادامه برنامه
    }
}
برای معرفی کلاس‌ها به جدول هم از دو اعلان Table و Column مانند کد زیر به ترتیب برای معرفی جدول و فیلد استفاده می‌کنیم.
@Table(name = "User")
public class User extends Model {
    @Column(name = "username")
    public String username;
 
    @Column(name = "password")
    public String password;
 
    public User() {
        super();
    }
 
    public User(String username,String password) {
        super();
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
}
جهت اطلاعات بیشتر در مورد این کتابخانه به مستندات آن رجوع کنید.


ORMDroid
 از آن دست کتابخانه‌هایی است که سادگی و کم حجم بودن شعار آنان است و سعی دارند تا حد ممکن همه چیز را خودکار کرده و کمترین کانفیگ را نیاز داشته باشد. حجم فعلی آن حدود 20 کیلوبایت بوده و نمی‌خواهند از 30 کیلوبایت تجاوز کند.

برای استفاده‌ی از آن ابتدا دو خط زیر را جهت معرفی تنظیمات به manifest اضافه کنید:
<meta-data
  android:name="ormdroid.database.name"
  android:value="your_database_name" />

<meta-data
  android:name="ormdroid.database.visibility"
  android:value="PRIVATE||WORLD_READABLE||WORLD_WRITEABLE" />
برای آغاز کار این کتابخانه، عبارت زیر را در هرجایی که مایل هستید مانند کلاس ارث بری شده از Application یا در ابتدای هر اکتیویتی که مایل هستید بنویسید. طبق مستندات آن صدا زدن چندباره این متد هیچ اشکالی ندارد.
ORMDroidApplication.initialize(someContext);
معرفی مدل جدول بانک اطلاعاتی هم از طریق ارث بری از کلاس Entity می‌باشد .
public class Person extends Entity {
  public int id;
  public String name;
  public String telephone;
}

//====================

Person p = Entity.query(Person.class).where("id=1").execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();

// یا

Person person = Entity.query(Person.class).where(eql("id", id)).execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();
کد بالا دقیقا یادآوری به EF هست ولی حیف که از Linq پشتیبانی نمی‌شود.
سورس آن در گیت هاب

در اینجا سعی کردیم تعدادی از کتابخانه‌های محبوب را معرفی کنیم ولی تعداد آن به همین جا ختم نمی‌شود. ORM‌های دیگری نظیر AndRom و سایر ORM هایی که در این لیست معرفی شده اند وجود دارند.


نکته نهایی اینکه خوب می‌شود دوستانی که از این ORM‌های مختص اندروید استفاده کرده اند؛ نظراتشان را در مورد آن‌ها بیان کنند و مزایا و معایب آن‌ها را بیان کنند.
مطالب
بررسی تغییرات HttpClient در NET 5.0.
پیشتر بسته‌ی نیوگتی به نام Microsoft.AspNet.WebApi.Client وجود داشت/دارد که کار آن ارائه‌ی یک سری متد الحاقی کار با JSON، جهت HttpClient است. در نگارش 5 دات نت، تمام این متدهای الحاقی جزئی از دات نت استاندارد شده‌اند و برای کار با آن‌ها دیگر نیازی به استفاده‌ی از بسته‌های نیوگت خاصی نیست.


تغییرات API دات نت 5 از دیدگاه افزونه‌های HttpClient

در اینجا لیست کامل متدهای الحاقی اضافه شده‌ی به فضای نام جدید و استاندارد System.Net.Http.Json را مشاهده می‌کنید:
namespace System.Net.Http.Json {
    public static class HttpClientJsonExtensions {
        public static Task<object> GetFromJsonAsync(this HttpClient client, string requestUri, Type type, JsonSerializerOptions options, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<object> GetFromJsonAsync(this HttpClient client, string requestUri, Type type, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<object> GetFromJsonAsync(this HttpClient client, Uri requestUri, Type type, JsonSerializerOptions options, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<object> GetFromJsonAsync(this HttpClient client, Uri requestUri, Type type, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<TValue> GetFromJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, string requestUri, JsonSerializerOptions options, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<TValue> GetFromJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, string requestUri, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<TValue> GetFromJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, Uri requestUri, JsonSerializerOptions options, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<TValue> GetFromJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, Uri requestUri, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<HttpResponseMessage> PostAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, string requestUri, TValue value, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<HttpResponseMessage> PostAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, string requestUri, TValue value, CancellationToken cancellationToken);
        public static Task<HttpResponseMessage> PostAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, Uri requestUri, TValue value, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<HttpResponseMessage> PostAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, Uri requestUri, TValue value, CancellationToken cancellationToken);
        public static Task<HttpResponseMessage> PutAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, string requestUri, TValue value, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<HttpResponseMessage> PutAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, string requestUri, TValue value, CancellationToken cancellationToken);
        public static Task<HttpResponseMessage> PutAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, Uri requestUri, TValue value, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<HttpResponseMessage> PutAsJsonAsync<TValue>(this HttpClient client, Uri requestUri, TValue value, CancellationToken cancellationToken);
    }

    public static class HttpContentJsonExtensions {
        public static Task<object> ReadFromJsonAsync(this HttpContent content, Type type, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
        public static Task<T> ReadFromJsonAsync<T>(this HttpContent content, JsonSerializerOptions options = null, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken));
    }

    public sealed class JsonContent : HttpContent {
        public Type ObjectType { get; }
        public object Value { get; }
        public static JsonContent Create(object inputValue, Type inputType, MediaTypeHeaderValue mediaType = null, JsonSerializerOptions options = null);
        public static JsonContent Create<T>(T inputValue, MediaTypeHeaderValue mediaType = null, JsonSerializerOptions options = null);
        protected override void SerializeToStream(Stream stream, TransportContext context, CancellationToken cancellationToken);
        protected override Task SerializeToStreamAsync(Stream stream, TransportContext context);
        protected override Task SerializeToStreamAsync(Stream stream, TransportContext context, CancellationToken cancellationToken);
        protected override bool TryComputeLength(out long length);
    }
}


متدهای الحاقی جدید کلاس HttpClientJsonExtensions

این متدها به صورت خلاصه شامل سه متد زیر می‌شوند:
- GetFromJsonAsync : یک درخواست Get را به آدرسی خاص ارسال کرده و خروجی JSON دریافتی را به کمک امکانات توکار System.Text.Json، پردازش و deserialize می‌کند.
- PostAsJsonAsync : یک درخواست POST را به آدرسی خاص، ارسال می‌کند. شیء ارسالی به آن به صورت خودکار به JSON تبدیل شده و سپس به سمت سرور ارسال می‌گردد.
- PutAsJsonAsync : یک درخواست PUT را به آدرسی خاص، ارسال می‌کند. شیء ارسالی به آن به صورت خودکار به JSON تبدیل شده و سپس به سمت سرور ارسال می‌گردد.

در ذیل چند مثال را در مورد نحوه‌ی کار با این متدهای الحاقی جدید فضای نام استاندارد System.Net.Http.Json، مشاهده می‌کنید:
var httpClient = new HttpClient();
httpClient.BaseAddress = new Uri("https://localhost:5000");

var profiles = await httpClient.GetFromJsonAsync<Profile[]>("api/users/profiles");

var profile = new Profile { FirstName = "User 1", LastName = "Name 1", Age = 25 };
using var response1 = await httpClient.PostAsJsonAsync("api/users/profiles", profile);
response1.EnsureSuccessStatusCode();


var updatedProfile = new Profile { FirstName = "User 2", LastName = "Name 2", Age = 40 };
using var response2 = await httpClient.PutAsJsonAsync("api/users/profiles", profile);
response2.EnsureSuccessStatusCode();

اگر می‌خواستیم یک چنین کارهایی را پیش از دات نت 5 انجام دهیم، می‌بایستی قسمت Serialize کردن و همچنین تنظیم content-type را دستی انجام می‌دادیم:
var profile = new Profile { FirstName = "User 1", LastName = "Name 1", Age = 25 };
var json = JsonSerializer.Serialize(profile);
var stringContent = new StringContent(json, Encoding.UTF8, "application/json");
using var response4 = await httpClient.PostAsync("api/users/profiles", stringContent);
response4.EnsureSuccessStatusCode();


متدهای الحاقی جدید کلاس HttpContentJsonExtensions

این کلاس، متد الحاقی جدید ReadFromJsonAsync را ارائه می‌دهد که کار آن، خواندن یک محتوای HTTP از نوع HttpContent و deserialize آن به صورت JSON است. یک مثال:
var httpClient = new HttpClient();
httpClient.BaseAddress = new Uri("https://localhost:5000");

var request = new HttpRequestMessage(HttpMethod.Get, "api/users/profiles");
using var response1 = await httpClient.SendAsync(request);
if (response1.IsSuccessStatusCode)
{
  var profiles = await response1.Content.ReadFromJsonAsync<Profile[]>();
}

انجام اینکار در نگارش‌های پیشین دات نت، نیاز به فراخوانی دستی JsonSerializer.DeserializeAsync را دارد:
var request = new HttpRequestMessage(HttpMethod.Get, "api/users/profiles");
using var response2 = await httpClient.SendAsync(request);
if (response2.IsSuccessStatusCode)
{
   using var streamResult = await response2.Content.ReadAsStreamAsync();
   var profiles = JsonSerializer.DeserializeAsync<Profile[]>(streamResult);
}


متدهای جدید کلاس JsonContent

روش‌های زیادی برای کار با HttpClient وجود دارند. یک روش آن، ساخت دستی HttpRequestMessage و سپس ارسال آن توسط متد SendAsync است؛ بجای استفاده از متد PostAsJsonAsync که بررسی شد. در این حالت با استفاده از متد جدید JsonContent.Create، می‌توان کار تبدیل یک شیء را به JSON و همچنین تنظیم content-type را به صورت خودکار انجام داد:
var httpClient = new HttpClient();
var uri = "https://localhost:5000";
httpClient.BaseAddress = new Uri(uri);

var requestMessage = new HttpRequestMessage(HttpMethod.Post, "https://localhost:5000")
{
   Content = JsonContent.Create(new Profile { FirstName = "User 1", LastName = "Name 1", Age = 25 })
};
using var reponse1 = await httpClient.SendAsync(requestMessage);
reponse1.EnsureSuccessStatusCode();
مطالب
مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت چهارم
طراحی API برنامه توسط Actionها

روش مرسوم طراحی Fluent interfaces، جهت ارائه روش ساخت اشیاء مسطح به کاربران بسیار مناسب هستند. اما اگر سعی در تهیه API عمومی برای کار با اشیاء چند سطحی مانند معرفی فایل‌های XML توسط کلاس‌های سی شارپ کنیم، اینبار Fluent interfaces آنچنان قابل استفاده نخواهند بود و نمی‌توان این نوع اشیاء را به شکل روانی با کنار هم قرار دادن زنجیر وار متدها تولید کرد. برای حل این مشکل روش طراحی خاصی در نگارش‌های اخیر NHibernate معرفی شده است به نام loquacious interface که این روزها در بسیاری از APIهای جدید شاهد استفاده از آن هستیم و در ادامه با پشت صحنه و طرز تفکری که در حین ساخت این نوع API وجود دارد آشنا خواهیم شد.

در ابتدا کلاس‌های مدل زیر را در نظر بگیرید که قرار است توسط آن‌ها ساختار یک جدول از کاربر دریافت شود:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class Table
    {
        public Header Header { set; get; }
        public IList<Cell> Cells { set; get; }
        public float Width { set; get; }
    }

    public class Header
    {
        public string Title { set; get; }
        public DateTime Date { set; get; }
        public IList<Cell> Cells { set; get; }
    }

    public class Cell
    {
        public string Caption { set; get; }
        public float Width { set; get; }
    }
}
در روش طراحی loquacious interface به ازای هر کلاس مدل، یک کلاس سازنده ایجاد خواهد شد. اگر در کلاس جاری، خاصیتی از نوع کلاس یا لیست باشد، برای آن نیز کلاس سازنده خاصی درنظر گرفته می‌شود و این روند ادامه پیدا می‌کند تا به خواصی از انواع ابتدایی مانند int و string برسیم:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class TableApi
    {
        public Table CreateTable(Action<TableCreator> action)
        {
            var creator = new TableCreator();
            action(creator);
            return creator.TheTable;
        }
    }

    public class TableCreator
    {
        readonly Table _theTable = new Table();
        internal Table TheTable
        {
            get { return _theTable; }
        }

        public void Width(float value)
        {
            _theTable.Width = value;
        }

        public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
        {
            _theTable.Header = ...
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            _theTable.Cells = ...
        }        
    }
}
نقطه آغازین API ایی که در اختیار استفاده کنندگان قرار می‌گیرد با متد CreateTable ایی شروع می‌شود که ساخت شیء جدول را به ظاهر توسط یک Action به استفاده کننده واگذار کرده است، اما توسط کلاس TableCreator او را مقید و راهنمایی می‌کند که چگونه باید اینکار را انجام دهد.
همچنین در بدنه متد CreateTable، نکته نحوه دریافت خروجی از Action ایی که به ظاهر خروجی خاصی را بر نمی‌گرداند نیز قابل مشاهده است.
همانطور که عنوان شد کلاس‌های xyzCreator تا رسیدن به خواص معمولی و ابتدایی پیش می‌روند. برای مثال در سطح اول چون خاصیت عرض از نوع float است، صرفا با یک متد معمولی دریافت می‌شود. دو خاصیت دیگر نیاز به Creator دارند تا در سطحی دیگر برای آن‌ها سازنده‌های ساده‌تری را طراحی کنیم.
همچنین باید دقت داشت که در این طراحی تمام متدها از نوع void هستند. اگر قرار است خاصیتی را بین خود رد و بدل کنند، این خاصیت به صورت internal تعریف می‌شود تا در خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و در intellisense ظاهر نشود.
مرحله بعد، ایجاد دو کلاس HeaderCreator و CellsCreator است تا کلاس TableCreator تکمیل گردد:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class CellsCreator
    {
        readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
        internal IList<Cell> Cells
        {
            get { return _cells; }
        }

        public void AddCell(string caption, float width)
        {
            _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
        }
    }

    public class HeaderCreator
    {
        readonly Header _header = new Header();
        internal Header Header
        {
            get { return _header; }
        }

        public void Title(string title)
        {
            _header.Title = title;
        }

        public void Date(DateTime value)
        {
            _header.Date = value;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _header.Cells = creator.Cells;
        }
    }
}
نحوه ایجاد کلاس‌های Builder و یا Creator این روش بسیار ساده و مشخص است:
مقدار هر خاصیت معمولی توسط یک متد ساده void دریافت خواهد شد.
هر خاصیتی که اندکی پیچیدگی داشته باشد، نیاز به یک Creator جدید خواهد داشت.
کار هر Creator بازگشت دادن مقدار یک شیء است یا نهایتا ساخت یک لیست از یک شیء. این مقدار از طریق یک خاصیت internal بازگشت داده می‌شود.

البته عموما بجای معرفی مستقیم کلاس‌های Creator از یک اینترفیس معادل آن‌ها استفاده می‌شود. سپس کلاس Creator را internal تعریف می‌کنند تا خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و استفاده کننده نهایی فقط با توجه به متدهای void تعریف شده در interface کار تعریف اشیاء را انجام خواهد داد.

در نهایت، مثال تکمیل شده ما به شکل زیر خواهد بود:
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace Test
{
    public class TableCreator
    {
        readonly Table _theTable = new Table();
        internal Table TheTable
        {
            get { return _theTable; }
        }

        public void Width(float value)
        {
            _theTable.Width = value;
        }

        public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
        {
            var creator = new HeaderCreator();
            action(creator);
            _theTable.Header = creator.Header;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _theTable.Cells = creator.Cells;
        }
    }

    public class CellsCreator
    {
        readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
        internal IList<Cell> Cells
        {
            get { return _cells; }
        }

        public void AddCell(string caption, float width)
        {
            _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
        }
    }

    public class HeaderCreator
    {
        readonly Header _header = new Header();
        internal Header Header
        {
            get { return _header; }
        }

        public void Title(string title)
        {
            _header.Title = title;
        }

        public void Date(DateTime value)
        {
            _header.Date = value;
        }

        public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
        {
            var creator = new CellsCreator();
            action(creator);
            _header.Cells = creator.Cells;
        }
    }
}
نحوه استفاده از این طراحی نیز جالب توجه است:
var data = new TableApi().CreateTable(table =>
            {
                table.Width(1);
                table.AddHeader(header=>
                {
                    header.Title("new rpt");
                    header.Date(DateTime.Now);
                    header.AddCells(cells=>
                    {
                        cells.AddCell("cell 1", 1);
                        cells.AddCell("cell 2", 2);
                    });
                });
                table.AddCells(tableCells=>
                {
                    tableCells.AddCell("c 1", 1);
                    tableCells.AddCell("c 2", 2);
                });
            });

این نوع طراحی مزیت‌های زیادی را به همراه دارد:
الف) ساده سازی طراحی اشیاء چند سطحی و تو در تو
ب) امکان درنظر گرفتن مقادیر پیش فرض برای خواص
ج) ساده‌تر سازی تعاریف لیست‌ها
د) استفاده کنندگان در حین استفاده نهایی و تعریف اشیاء به سادگی می‌توانند کدنویسی کنند (مثلا سلول‌ها را با یک حلقه اضافه کنند).
ه) امکان بهتر استفاده از امکانات Intellisense. برای مثال فرض کنید یکی از خاصیت‌هایی که قرار است برای آن Creator درست کنید یک interface را می‌پذیرد. همچنین در برنامه خود چندین پیاده سازی کمکی از آن نیز وجود دارد. یک روش این است که مستندات قابل توجهی را تهیه کنید تا این امکانات توکار را گوشزد کند؛ روش دیگر استفاده از طراحی فوق است. در اینجا در کلاس Creator ایجاد شده چون امکان معرفی متد وجود دارد، می‌توان امکانات توکار را توسط این متدها نیز معرفی کرد و به این ترتیب Intellisense تبدیل به راهنمای اصلی کتابخانه شما خواهد شد.
مطالب
آموزش Knockout.Js #2
در پست قبلی با مفاهیم و ویژگی‌های کلی KO آشنا شدید. KO از الگوی طراحی MVVM استفاده می‌کند. از آن جا که یکی از پیش نیاز‌های KO آشنایی اولیه با مفاهیم View و Model است نیاز به توضیح در این موارد نیست اما اگر به هر دلیلی با این مفاهیم آشنایی ندارید می‌توانید از اینجا شروع کنید. اما درباره ViewModel که کمی مفهوم متفاوتی دارد، این نکته قابل ذکر است که KO از ViewModel برای ارتباط مستقیم بین View و Model استفاده می‌کند، چیزی شبیه به منطق MVC با این تفاوت که ViewModel به جای Controller قرار خواهد گرفت.

ابتدا باید به شرح برخی مفاهیم در KO بپردازم:
»Observable(قابل مشاهده کردن تغییرات)
KO از Observable برای ردیابی و مشاهده تغییرات خواص ViewModel استفاده می‌کند. در واقع Observable دقیقا شبیه به متغیر‌ها در JavaScript عمل می‌کنند با این تفاوت که به KO اجازه می‌دهند که تغییرات این خواص را پیگیری کند و این تغییرات را به بخش‌های مرتبط View اعمال نماید. اما سوال این است که KO چگونه متوجه می‌شود که این تغییرات بر کدام قسمت در View تاثیر خواهند داشت؟ جواب این سوال در مفهوم Binding است.
»Binding
برای اتصال بخش‌های مختلف View به Observable‌ها باید از binding(مقید سازی) استفاده کنیم. بدون عملیات binding، امکان اعمال تغییرات Observable‌ها بر روی عناصر HTML امکان پذیر نیست.
برای مثال در شکل زیر یکی از خواص ViewModel را به View متناظر مقید شده است.

با کمی دقت در شکل بالا این نکته به دست می‌آید که می‌توان در یک ViewModel، فقط خواص مورد نظر را به عناصر Html مقید کرد.

دانلود فایل‌های مورد نیاز

فایل‌های مورد نیاز برای KO رو می‌توانید از اینجا دانلود نمایید و به پروژه اضافه کنید. به صورت پیش فرض فایل‌های مورد نیاز KO، در پروژه‌های MVC 4 وجود دارد و نیاز به دانلود آن‌ها نیست و شما باید فقط مراحل BundleConfig را انجام دهید.

تعریف ViewModel

برای تعریف ViewModel و پیاده سازی مراحل Observable و binding باید به صورت زیر عمل نمایید:

<html lang='en'>
<head>
<title>Hello, Knockout.js</title>
<meta charset='utf-8' />
<link rel='stylesheet' href='style.css' />
</head>
<body>
<h1>Hello, Knockout.js</h1>
<script type='text/javascript' src='knockout-2.1.0.js'>   
      <script type='text/javascript'>
             var personViewModel = {
                  firstName: "Masoud",
                  lastName: "Pakdel"
                };
                 ko.applyBindings(personViewModel);
       </script>
</script>
</body>
</html>
مشاهده می‌کنید که ابتدا یک ViewModel به نام person ایجاد کردم همراه با دو خاصیت به نام‌های firstName و lastName. تابع applyBinding برای KO بدین معنی است که این آبجکت به عنوان یک ViewModel در این صفحه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما برای مشاهده تغییرات باید یک عنصر HTML را یه این ViewModel مقید(bind) کنیم.

مقید سازی عناصر HTML

برای مقید سازی عناصر HTML به ViewModel‌ها باید از data-bind attribute استفاده نماییم. برای مثال:
<p><span data-bind='text: firstName'></span>'s Shopping Cart</p>
اگر به data-bind در تگ span بالا توجه کنید خواهید دید که مقدار text در این تگ را به خاصیت firstName در viewModel این صفحه bind شده است. تا اینجا KO می‌داند که چه عنصر از DOM به کدام خاصیت از ViewModel مقید شده است اما هنوز دستور ردیابی تغییرات(Observable) را برای KO تعیین نکردیم.

چگونه خواص را Observable کنیم
در پروژه‌های WPF، فقط در صورتی تغییرات خواص یک کلاس ردیابی می‌شوند که اولا کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد ثانیا، در متد set این خواص، متد OnPropertyChanged(البته این متد می‌تواند هر نام دیگری نیز داشته باشد) صدا زده شده باشد. نکته مهم و اساسی در KO نیز همین است که برای اینکه KO بتواند تغییرات هر خاصیت را مشاهده کند حتما خواص مورد نظر  باید Observable  شوند. برای این کار کافیست به صورت عمل کنید:
var personViewModel = {
  firstName: ko.observable("Masoud"),
  lastName: ko.observable("Pakdel")
};
مزیت اصلی برای اینکه حتما خواص مورد نظرتان  Observable شوند این است که، در صورتی که مایل نباشید تغییرات یک خاصیت  بر روی View اعمال شود کافیست از دستور بالا استفاده نکنید. درست مثل اینکه هرگز مقدار آن تغییر نکرده است.

پیاده سازی متد‌های get و set
همان طور که متوجه شدید، Observable‌ها متغیر نیستند بلکه تابع هستند در نتیجه برای دستیابی به مقدار یک observable کافیست آن را بدون پارامتر ورودی صدا بزنیم و برای تغییر در مقدار آن باید همان تابع را با مقدار جدید صدا بزنیم. برای مثال:
personViewModel.firstName() // Get
personViewModel.firstName("Masoud") // Set
البته این نکته را هم متذکر شوم که در ViewModel‌های خود می‌توانید توابع سفارشی مورد نیاز را بنویسید و از آن‌ها در جای مناسب استفاده نماید(شبیه به مفاهیم Command‌ها در WPF)
مقید سازی تعاملی
اگر با WPF آشنایی دارید می‌دانید که در این گونه پروژه‌ها می‌توان رویداد‌های مورد نظر را به Command‌های خاص در ViewModel مقید کرد. در KO نیز این امر به آسانی امکان پذیر است که به آن Interactive Bindings می‌گویند. فقط کافیست در data-bind attribute  از نام رویداد استفاده نماییم. مثال:
ایتدا بک ViewModel به صورت زیر خواهیم داشت:
function PersonViewModel() {
   this.firstName = ko.observable("Masoud");
   this.lastName = ko.observable("Pakdel");
   this.clickMe= function() {
    alert("this is test!");
  };
};
تنها نکته قابل ذکر تعریف تابع سفارشی به نام clickMe است که به نوعی معادل Command مورد نظر ما در WPF است.  در عنصر HTML مورد نظر که در این جا button است باید data-binding به صورت زیر باشد:
<button data-bind='click: clickMe'>Click Me...</button>
در نتیجه بعد از کلیک بر روی button بالا تابع مورد نظر در viewModel اجرا خواهد شد.
پس به صورت خلاصه:
  • ابتدا ViewModel مورد نظر را ایجاد نمایید؛
  • سپس با استفاده از data-bind عملیات مقید سازی بین View و ViewModel را انجام دهید
  • در نهایت با استفاده از Obsevable تغییرات خواص مورد نظر را ردیابی نمایید.

ادامه دارد...

 
نظرات مطالب
بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core
اگر در Model پروپرتی Photo از جنس string باشد و در ViewModel این پروپرتی رو برای استفاده از امکانات validation و غیره به IFormFile تغییر بدیم. برای ارسال آدرس فایل به مدل که از طریق viewmodel تغذیه میشه، آیا نیاز به تعریف یک پروپرتی دیگر از جنس string  در viewmodel داریم؟ یا اینکه روش دیگری برای این کار وجود دارد؟
 public class Model
    {
        public string Photo { get; set; }        
    }

 public class viewModel
    {
        public IFormFile Photo { get; set; }
    }