مطالب
Asp.Net Identity #3
در مقاله‌ی  پیشین  نگاهی داشتیم به نحوه‌ی برپایی سیستم Identity. در این مقاله به نحوه‌ی استفاده از این سیستم به منظور طراحی یک سیستم مدیریت کاربران خواهیم پرداخت و انشالله در مقاله‌های بعدی این سیستم را تکمیل خواهیم نمود. کار را با اضافه کردن یک کنترلر جدید به پروژه آغاز می‌کنیم.
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using Microsoft.AspNet.Identity.Owin;
using Users.Infrastructure;

namespace Users.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private AppUserManager UserManager
        {
            get { return HttpContext.GetOwinContext().GetUserManager<AppUserManager>(); }
        }
        // GET: Home
        public ActionResult Index()
        {
            return View(UserManager.Users);

        }

}
در خط 10 یک پروپرتی از نوع AppUserManager (کلاسی که مدیریت کاربران را برعهده دارد) ایجاد می‌کنیم. اسمبلی Microsoft.Owin.Host.SystemWeb یک سری متدهای الحاقی را به کلاس HttpContext اضافه می‌کند که یکی از آنها متد GetOwinContext می‌باشد. این متد یک شیء Per-Request Context را از طریق رابط IOwinContext به OwinApi ارسال می‌کند؛ با استفاده از متد الحاقی <GetUserManager<T که T همان کلاس AppUserManager می‌باشد. حال که نمونه‌ای از کلاس AppUserManager را بدست آوردیم، می‌توانیم درخواستهایی را به جداول کاربران بدهیم. مثلا در خط 17 با استفاده از پروپرتی Users میتوانیم لیست کاربران موجود را بدست آورده و آن را به ویو پاس دهیم.
@using Users.Models
@model IEnumerable<AppUser>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
}
<div class="panel panel-primary">
    <div class="panel-heading">
        User Accounts
    </div>
    <table class="table table-striped">
        <tr><th>ID</th><th>Name</th><th>Email</th></tr>
        @if (!Model.Any())
        {
            <tr><td colspan="3" class="text-center">No User Accounts</td></tr>
        }
        else
        {
            foreach (AppUser user in Model)
            {
                <tr>
                    <td>@user.Id</td>
                    <td>@user.UserName</td>
                    <td>@user.Email</td>
                </tr>
            }
        }
    </table>
</div>
@Html.ActionLink("Create", "CreateUser", null, new { @class = "btn btn-primary" })

نحوه‌ی ساخت یک کاربر جدید
ابتدا در پوشه Models یک کلاس ایجاد کنید : 
 namespace Users.Models
    {
        public class CreateModel
        {
            [Required]
            public string Name { get; set; }
            [Required]
            public string Email { get; set; }
            [Required]
            public string Password { get; set; }
        }
    }
فقط دوستان توجه داشته باشید که در پروژه‌های حرفه‌ای و تجاری هرگز اطلاعات مهم مربوط به مدل‌ها را در پوشه‌ی Models قرار ندهید. ما در اینجا صرف آموزش و برای جلوگیری از پیچیدگی مثال این کار را انجام میدهیم. برای اطلاعات بیشتر به این مقاله مراجعه کنید.
حال در کنترلر برنامه کدهای زیر را اضافه می‌کنیم:
 public ActionResult CreateUser()
        {
            return View();
        }

        [HttpPost]
        public async Task<ActionResult> CreateUser(CreateModel model)
        {
            if (!ModelState.IsValid)
                return View(model);

            var user = new AppUser { UserName = model.Name, Email = model.Email };
            var result = await UserManager.CreateAsync(user, model.Password);

            if (result.Succeeded)
            {
                return RedirectToAction("Index");
            }

            foreach (var error in result.Errors)
            {
                ModelState.AddModelError("", error);
            }
            return View(model);
        }
در اکشن CreateUser ابتدا یک شیء از کلاس AppUser ساخته و پروپرتی‌های مدل را به پروپرتی‌های کلاس AppUser انتساب می‌دهیم. در مرحله‌ی بعد یک شیء از کلاس IdentityResult به نام result ایجاد کرده و نتیجه‌ی متد CreateAsync را درون آن قرار می‌دهیم. متد CreateAsync از طریق پروپرتی از نوع AppUserManager قابل دسترسی است و دو پارامتر را دریافت می‌کند. پارامتر اول یک شیء از کلاس AppUser و پارامتر دوم یک رشته‌ی حاوی Password می‌باشد و خروجی متد یک شیء از کلاس IdentityResult است. در مرحله‌ی بعد چک می‌کنیم اگر Result، مقدار Succeeded را داشته باشد (یعنی نتیجه موفقیت آمیز بود) آن‌وقت ... در غیر اینصورت خطاهای موجود را به ModelState اضافه نموده و به View می‌فرستیم.
@model Users.ViewModels.CreateModel

@Html.ValidationSummary(false)

@using (Html.BeginForm())
{
    <div class="form-group">
        <label>Name</label>
        @Html.TextBoxFor(x => x.UserName, new { @class = "form-control" })
    </div>
    <div class="form-group">
        <label>Email</label>
        @Html.TextBoxFor(x => x.Email, new { @class = "form-control" })
    </div>

    <div class="form-group">
        <label>Password</label>
        @Html.PasswordFor(x => x.Password, new { @class = "form-control" })
    </div>
    <button type="submit" class="btn btn-primary">Create</button>
    @Html.ActionLink("Cancel", "Index", null, new { @class = "btn btn-default" })
}

اعتبار سنجی رمز
عمومی‌ترین و مهمترین نیازمندی برای هر برنامه‌ای، اجرای سیاست رمزگذاری می‌باشد؛ یعنی ایجاد یک سری محدودیتها برای ایجاد رمز است. مثلا رمز نمی‌تواند از 6 کاراکتر کمتر باشد و یا باید حاوی حروف بزرگ و کوچک باشد و ... . برای اجرای سیاست‌های رمزگذاری از کلاس PasswordValidator استفاده میشود. کلاس PasswordValidator برای اجرای سیاستهای رمزگذاری از پروپرتی‌های زیر استفاده می‌کند.

var manager = new AppUserManager(new UserStore<AppUser>(db))
            {
                PasswordValidator = new PasswordValidator
                {
                    RequiredLength = 6,
                    RequireNonLetterOrDigit = false,
                    RequireDigit = false,
                    RequireLowercase = true,
                    RequireUppercase = true
                }
            };

فقط دوستان توجه داشته باشید که کد بالا را در متد Create از کلاس AppUserManager استفاده کنید.


اعتبار سنجی نام کاربری

برای اعبارسنجی نام کاربری از کلاس UserValidator به صورت زیر استفاده می‌کنیم:

manager.UserValidator = new UserValidator<AppUser>(manager)
            {
                AllowOnlyAlphanumericUserNames = true,
                RequireUniqueEmail = true
            };

کد بالا را نیز در متد Create  از کلاس AppUserManager قرار می‌دهیم.

نظرات مطالب
ASP.NET MVC #20
من یه viewmodel به صورت زیر درست کردم:
 public class viewmodel1
    {
        public model1 M1 { get; set; }
        public IEnumerable<model1> IEM1 { get; set; }
    }
این viewmodel رو تو view استفاده می‌کنم. از M1 برای گرفتن بازه گزارشگیری از کاربر و از IEM1 برای وب گرید، ولی به محض اجرای برنامه، اون قسمت که دارم وب گرید رو با IEM1،
 new میکنم خطای null میده.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 18 - کار با ASP.NET Web API
یک نکته‌ی تکمیلی: چگونه فقط Web API را در ASP.NET Core بدون اضافات MVC آن داشته باشیم؟

زمانیکه در کلاس آغازین برنامه، متد AddMvc را فراخوانی می‌کنیم، به همراه آن AddViews، AddRazorViewEngine، AddRazorPages، AddCacheTagHelper و غیره نیز به صورت خودکار به برنامه اضافه می‌شوند و وجود آن‌ها در آخر به معنای یکی بودن MVC و Web API با هم است. اما اگر برنامه‌ی ما فقط یک برنامه‌ی SPA، یا تک صفحه‌ای وب باشد، عملا به هیچکدام از این قابلیت‌ها نیازی نیست.
برای اینکه فقط Web API را فعال کنیم، باید از متد الحاقی دیگری به نام AddMvcCore استفاده کرد (البته در نگارش 3x این مورد با AddControllers ساده‌تر شده‌است). کار آن فعالسازی routing, attributes, filters, result executors, model binders, controllers است. برای دسترسی به آن تنها نصب سه بسته‌ی ذیل کفایت می‌کنند:
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Cors
Microsoft.AspNetCore.Mvc.Formatters.Json
در این حالت نحوه‌ی استفاده‌ی از MvcCore تنها، به صورت ذیل است؛ بدون به همراه داشتن ویژگی‌های MVC، مانند کار با Views و TagHelpers:
namespace AspNetCoreWebAPIOnly 
{ 
    public class Startup 
    { 
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services) 
        { 
            var mvcCoreBuilder = services.AddMvcCore(); 
            mvcCoreBuilder 
                .AddFormatterMappings() 
                .AddJsonFormatters() 
                .AddCors(); 
        } 

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env) 
        { 
            app.UseMvc(); 
        } 
    } 
}

نکته‌ی مهم:
در این حالت چون قسمت‌های پردازش View مربوط به MVC حذف می‌شوند، نمی‌توان از کلاس پایه Controller جهت تعریف کنترلرها استفاده کرد؛ چون این کلاس پایه، بازگشت Viewها و Partial Viewها و غیره را نیز شامل می‌شود. اما همین کلاس پایه Controller از کلاس عمومی‌تری به نام ControllerBase مشتق می‌شود که به معنای پشتیبانی از Web API، بدون Viewها است. بنابراین نحوه‌ی تعریف کنترلرها اینبار به صورت ذیل خواهد بود (مشتق شده‌ی از ControllerBase):
namespace AspNetCoreWebAPIOnly.Controllers 
{ 
    [Route("api/[controller]")] 
    // ControllerBase instead of Controller 
    public class ValuesController : ControllerBase 
    { 
        // GET api/values 
        [HttpGet] 
        public IEnumerable<string> Get() 
        { 
            return new[] { "value1", "value2" }; 
        } 
    } 
}
مطالب
چرخه‌ی حیات یک درخواست در ASP.NET MVC

در Asp.net دو چرخه‌ی حیات مهم وجود دارند که اساس چارچوب MVC را تشکیل می‌دهند :

  1. چرخه‌ی حیات برنامه (Application)؛ از لحظه‌ای که برنامه برای اولین بار اجرا می‌شود و تا لحظه‌ی خاتمه‌ی آن را شامل می‌شود.
  2. چرخه‌ی حیات یک درخواست ( Request مسیری که یک درخواست طی می‌کند، اصطلاحا PipeLine نامیده می‌شود که همان چرخه‌ی حیات یک درخواست نیز هست و از لحظه‌ای که درخواست تحویل asp.net شده، تا زمانیکه درخواست ارسال می‌شود را شامل می‌شود.

تمرکز بنده بیشتر بر روی روند و مسیری است که یک درخواست طی می‌کند و قصد دارم با بهره گیری از کتاب Pro Asp.net Mvc 5 و دیگر منابع، چرخه‌ی حیات درخواست را در برنامه‌های Mvc بررسی کرده و در مقالات آتی ماژولها و هندلرها را بررسی کنم.

در asp.net ، برنامه global فایلهای شامل دو فایل Global.asax , Global.asax.cs است.

فایل Global.asax که هیچ گاه نیاز به ویرایش آن نداریم محتویاتی مانند زیر دارد:

<%@ Application Codebehind="Global.asax.cs" Inherits="YourAppName.MvcApplication" Language="C#" %>
و صرفا فایل code behind   مرتبط را برای asp.net مشخص می‌کند. این نوع مشخص سازی را از وب فرمها به یاد داریم.

در این مقاله منظور از فایل global فایل  Global.asax.cs است که مشتق شده از کلاس System.Web.HttpApplication است:

public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        {
            ...//
        }
    }
به صورت پیش فرض کدهای بالا ایجاد شده و کلاس MvcApplication شامل متد Application_Start است که نقطه‌ی شروع چرخه‌ی حیات برنامه را مشخص می‌کند. اما متد دیگری به نام Application_End() نیز وج ود دارد که در زمان خاتمه‌ی برنامه فراخوانی خواهد شد و فرصتی را برای آزاد سازی منابع اشغال شده توسط برنامه فراهم می‌آورد .

Asp.net برای پاسخگویی به درخواست‌های واصله، وهله‌هایی از کلاس MvcApplication را می‌سازد ولی این دو متد صرفا در نقاط شروع و پایان برنامه فراخوانی شده و عملا در وهله‌های یاد شده صدا زده نخواهند شد و به جای آنها رویدادهایی را که در ذیل آنها را معرفی می‌کنیم، فراخوانی شده و چرخه‌ی حیات درخواست را برای ما مشخص می‌سازند .

  BeginRequest : به عنوان اولین رویداد، به محض وصول یک درخواست جدید رخ خواهد داد. 

  AuthenticateRequest ,PostAuthenticateRequest : رویداد AuthenticateRequest برای شناسایی کاربر ارسال کننده درخواست، کاربرد دارد و پس از پردازش کلیه‌ی توابع، رویداد PostAuthenticateRequest صدا زده می‌شود.

  AuthorizeRequest :به‌هنگام صدور مجوزهای یک درخواست رخ می‌دهد و مشابه رویداد بالا پس از پردازش کلیه‌ی توابع، رویداد PostAuthorizeRequest صدا زده خواهد شد.  

ResolveRequestCache : پس از صدور مجوزهای یک درخواست در رویداد authorization  زمانیکه ماژولهای کش می‌خواهند اطلاعاتی را از کش سرور مطالبه کنند، رخ می‌دهد و به مانند دو رخداد قبلی، PostResolveRequestCache نیز پس از اتمام پردازش توابع رویداد رخ می‌دهد.

  MapRequestHandler : زمانی که Asp.net می‌خواهد هندلری را برای پاسخگویی به درخواست واصله انتخاب کند رخ می‌دهد و PostMapRequestHandler نیز پس از این انتخاب، تریگر می‌شود.  

AcquireRequestState : جهت بدست آوردن داده‌هایی نظیر سشن و ... مرتبط با درخواست جاری کاربرد داشته و PostAcquireRequestState نیز پس از پردازش توابع رویداد رخ خواهد داد.

  PreRequestHandlerExecute : بالافاصله قبل و همچنین بلافاصله بعد از این که یک هندلر بخواهد درخواستی را پردازش کند، رخ می‌دهد. PostRequestHandlerExecute نیز همانند دیگر رویدادهای گذشته، پس از اتمام پردازش توابع، این رویداد رخ خواهد داد. 

ReleaseRequestState : زمانی رخ می‌دهد که داده‌های مرتبط با درخواست جاری، در ادامه‌ی روند پردازش درخواست مورد نیاز نباشند و پس از پردازش توابع رویداد، PostReleaseRequestState رخ خواهد داد .

UpdateRequestCache : به جهت اینکه ماژولهای مسئول کش، توانایی به روز رسانی داده‌های خود، برای پاسخگویی به درخواستهای بعدی را داشته باشند، این رویداد رخ می‌دهد.

  LogRequest : قبل از انجام عملیات لاگین برای درخواست جاری رخ می‌دهد و پس از پردازش توابع رویداد نیز PostLogRequest تریگر می‌شود.  

  EndRequest : پس از پایان کار پردازش درخواست جاری و مهیا شدن پاسخ مرتبط جهت ارسال به مرورگر تریگر خواهد شد. 

PreSendRequestHeaders : قبل از ارسال HTTP headers به مرورگر این رویداد رخ خواهد داد.

  PreSendRequestContent : بعد از ارسال شدن هدرها و قبل از ارسال محتوای صفحه به مرورگر رخ می‌دهد. 

Error : هر زمان و در هر مرحله از پردازش درخواست، چنانچه خطایی صورت پذیرد این رویداد رخ خواهد داد.

فریم ورک Asp.net   جهت مدیریت بهتر یک درخواست، در تمام مسیر پردازش، رویدادهای بالا را مهیا کرده است. در ادامه نحوه‌ی هندل کردن رویدادهای چرخه‌ی حیات درخواست را در فایل global توضیح می‌دهم. هر چند که استفاده از این فایل بدین منظور، صرفا برای مدیریت مسائل ابتدایی مناسب بوده و در یک پروژه‌ی بزرگ موجب به هم ریختگی فایل global با کدهای زیاد و خوانایی پایین بوده که قابلیت استفاده مجدد در دیگر پروژه‌ها را نیز ندارد.

Asp.net این مشکل را با معرفی ماژولها که در مقالات آتی توضیح خواهم داد، مرتفع کرده است.

در فایل global هر گاه متدی را با پیشوند Application_ و نام یکی از رویدادهای بالا بنویسید Asp.net آن را به عنوان هندلری برای رویداد مذکور می‌شناسد. به عنوان مثال متدی با نام Application_BeginRequest  متد رویداد BeginRequest می‌باشد.

ابتدا یک پروژه‌ی MVC جدید را به نام SimpleApp ایجاد کرده و فایل global آن را مطابق ذیل تغییر می‌دهیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
namespace SimpleApp
{
    public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication
    {
        protected void Application_Start()
        { 
            AreaRegistration.RegisterAllAreas();
            RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
        }
        protected void Application_BeginRequest() 
        {
            RecordEvent("BeginRequest");
        }
        protected void Application_AuthenticateRequest() 
        {
            RecordEvent("AuthenticateRequest");
        }
        protected void Application_PostAuthenticateRequest()
        { 
            RecordEvent("PostAuthenticateRequest");
        }
        private void RecordEvent(string name)
        {
            List<string> eventList = Application["events"] as List<string>;
            if (eventList == null) 
            { 
                Application["events"] = eventList = new List<string>(); 
            } 
            eventList.Add(name);
        }
    }
}

در اینجا متدی به نام RecordEvent را در کدهای ذکر شده مشاهده می‌کنید که نام یک رویداد را دریافت و جهت در دسترس قرار دادن در کل برنامه به خاصیت Application از کلاس HttpApplication نسبت داده و متد مذکور را از سه متد دیگر فراخوانی کرده‌ایم. این متدها در زمان رخ دادن رویدادهای BeginRequest, AuthenticateRequest, PostAuthenticateRequest صدا زده خواهند شد.

حال جهت نمایش اطلاعات رویداد نیاز است تغییراتی مشابه ذیل در کنترلر Home ایجاد نماییم.

using System.Web.Mvc;
namespace SimpleApp.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public ActionResult Index()
        {
            return View(HttpContext.Application["events"]);
        }

    }
}

ویوی مرتبط با اکشن متد index را مطابق کدهای ذیل بازنویسی می‌کنیم:

@model List<string>
@{
    ViewBag.Title = "Events List";
 
}
<h5>Events</h5>
<table>
    @foreach (string eventName in Model)
    {    
        <tr>
            <td>@eventName</td>
        </tr>      
    }

</table>
خروجی آن مطابق ذیل خواهد بود :

در این مقاله سعی کردیم ابتدا چرخه‌ی حیات یک Request را فرا گرفته و سپس از طریق فایل global و توسط متدهایی با پیشوند Application_ +نام رویداد (اصطلاحا متدهای ویژه نامیده می‌شوند) چرخه حیات یک درخواست را مدیریت کنیم.
مطالب
بررسی تغییرات Blazor 8x - قسمت چهارم - معرفی فرم‌های جدید تعاملی
در قسمت قبل مشاهده کردیم که چگونه می‌توان کل برنامه را به صورت سراسری، تعاملی کرد تا بتوان توسط آن، Blazor Server سنتی را شبیه سازی نمود؛ اما ... آیا واقعا نیاز است چنین کاری را انجام دهیم؟! چون در این صورت از قابلیت‌‌های جدید SSR به همراه Blazor 8x محروم می‌شویم. اگر کل قابلیت‌های تعاملی مورد نیاز ما در حد یک فرم و ارسال اطلاعات آن به سمت سرور است، می‌توان در Blazor 8x هنوز هم در همان حالت SSR قرار گرفت و از فرم‌های جدید تعاملی آن استفاده کرد تا برای پردازش چنین مواردی، نیازی به برقراری اتصال دائم SignalR نباشد. جزئیات نحوه‌ی کار با اینگونه فرم‌ها را در ادامه بررسی می‌کنیم.


امکان تعریف HTML Forms استاندارد در Blazor 8x

فرم‌های استاندارد HTML، پیش از ظهور جاوااسکریپت و SPAها وجود داشتند (دقیقا همان زمانیکه که فقط مفهوم SSR وجود خارجی داشت) و هنوز هم جزء مهمی از اغلب برنامه‌های وب را تشکیل می‌دهند. با ارائه‌ی دات نت 8 و قابلیت server side rendering آن، کامپوننت‌های برنامه، فقط یکبار در سمت سرور رندر شده و HTML ساده‌ی آن‌ها به سمت مرورگر کاربر بازگشت داده می‌شود. در این حالت، فرم‌های استاندارد HTML، امکان دریافت ورودی‌های کاربر و ارسال داده‌های آن‌ها را به سمت سرور میسر می‌کنند (چون دیگر خبری از اتصال دائم SignalR نیست و باید اطلاعات را به همان نحو استاندارد پروتکل HTTP، به سمت سرور Post کرد). در دات نت 8، دو راه‌حل برای کار با فرم‌ها در برنامه‌های Blazor وجود دارد: استفاده از EditForm خود Blazor و یا استفاده از HTML forms استاندارد و ساده، به همان نحوی که بوده و هست.


روش کار با EditForm در برنامه‌های Blazor SSR

البته ما قصد استفاده از فرم‌های ساده‌ی HTML را در اینجا نداریم و ترجیح می‌دهیم که از همان EditForm استفاده کنیم. EditForms در Blazor بسیار مفید بوده و امکان بایند خواص یک مدل را به اجزای مختلف ورودی‌های تعریف شده‌ی در آن میسر می‌کند و همچنین قابلیت‌هایی مانند اعتبارسنجی و امثال آن‌را نیز به همراه دارد (اطلاعات بیشتر). اما چگونه می‌توان از این امکان در برنا‌مه‌های Blazor SSR نیز استفاده کرد؟
برای این منظور، ابتدا مثالی را به صورت زیر تکمیل می‌کنیم (که بر اساس قالب dotnet new blazor --interactivity Server تهیه شده) و سپس توضیحات آن ارائه خواهد شد:

الف) تهیه یک مدل برای تعریف محل‌های مرتبط با یک سفارش در فایل Models/OrderPlace.cs

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace Models;

public record OrderPlace
{
    public Address BillingAddress { get; set; } = new();
    public Address ShippingAddress { get; set; } = new();
}

public class Address
{
    [Required] public string Name { get; set; } = default!;
    public string? AddressLine1 { get; set; }
    public string? AddressLine2 { get; set; }
    public string? City { get; set; }
    [Required] public string PostCode { get; set; } = default!;
}

ب) تهیه‌ی یک کامپوننت Editor برای دریافت اطلاعات آدرس فوق در فایل Components\Pages\Chekout\AddressEntry.razor

@inherits Editor<Models.Address>

<div>
    <label>Name</label>
    <InputText @bind-Value="Value.Name"/>
</div>
<div>
    <label>Address 1</label>
    <InputText @bind-Value="Value.AddressLine1"/>
</div>
<div>
    <label>Address 2</label>
    <InputText @bind-Value="Value.AddressLine2"/>
</div>
<div>
    <label>City</label>
    <InputText @bind-Value="Value.City"/>
</div>
<div>
    <label>Post Code</label>
    <InputText @bind-Value="Value.PostCode"/>
</div>

ج) استفاده از مدل و ادیتور فوق در یک EditForm تغییر یافته برای کار با برنامه‌های Blazor SSR در فایل Components\Pages\Chekout\Checkout.razor

@page "/checkout"

@using Models
@if (!_submitted && PlaceModel != null)
{
    <EditForm Model="PlaceModel" method="post" OnValidSubmit="SubmitOrder" FormName="checkout">
        <DataAnnotationsValidator/>

        <h4>Bill To:</h4>
        <AddressEntry @bind-Value="PlaceModel.BillingAddress"/>

        <h4>Ship To:</h4>
        <AddressEntry @bind-Value="PlaceModel.ShippingAddress"/>

        <button type="submit">Submit</button>
        <ValidationSummary/>
    </EditForm>
}

@if (_submitted && PlaceModel != null)
{
    <div>
        <h2>Order Summary</h2>

        <h3>Shipping To:</h3>
        <dl>
            <dt>Name</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.Name</dd>
            <dt>Address 1</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.AddressLine1</dd>
            <dt>Address 2</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.AddressLine2</dd>
            <dt>City</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.City</dd>
            <dt>Post Code</dt>
            <dd>@PlaceModel.BillingAddress.PostCode</dd>
        </dl>
    </div>
}

@code {
    bool _submitted;

    [SupplyParameterFromForm]
    public OrderPlace? PlaceModel { get; set; }

    protected override void OnInitialized()
    {
        PlaceModel ??= GetOrderPlace();
    }

    private void SubmitOrder()
    {
        _submitted = true;
    }

    private static OrderPlace GetOrderPlace() =>
        new()
        {
            BillingAddress = new Address
                             {
                                 PostCode = "12345",
                                 Name = "Test 1",
                             },
            ShippingAddress = new Address
                              {
                                  PostCode = "67890",
                                  Name = "Test 2",
                              },
        };

}
توضیحات:
باید بخاطر داشت که این فرم بر اساس حالت Server Side Rendering در اختیار مرورگر کاربر قرار می‌گیرد. یعنی برای بار اول، یک HTML خالص، در سمت سرور بر اساس اطلاعات آن تهیه شده و بازگشت داده می‌شود و زمانیکه به کاربر نمایش داده شد، دیگر برخلاف Blazor Server پیشین، اتصال SignalR ای وجود ندارد تا قابلیت‌های تعاملی آن‌را مدیریت کند. در این حالت اگر به view source صفحه‌ی جاری رجوع کنیم، چنین خروجی قابل مشاهده‌است:
<form method="post">
   <input type="hidden" name="_handler" value="checkout" />
   <input type="hidden" name="__RequestVerificationToken" value="CfDxxx" />
.
.
.
   <button type="submit">Submit</button>
</form>
یعنی زمانیکه این فرم به سمت سرور ارسال می‌شود، همان HTTP POST استاندارد رخ می‌دهد و برای اینکار، نیازی به اتصال وب‌سوکت SignalR ندارد.
این EditForm تعریف شده، دو قسمت اضافه‌تر را نسبت به EditFormهای نگارش‌های قبلی Blazor دارد:
<EditForm Model="PlaceModel" method="post" OnValidSubmit="SubmitOrder" FormName="checkout">
در اینجا نوع HTTP Method ارسال فرم، مشخص شده و همچنین یک FormName نیز تعریف شده‌است. علت اینجا است که Blazor باید بتواند اطلاعات POST شده و دریافتی در سمت سرور را به کامپوننت متناظری نگاشت کند؛ به همین جهت این نامگذاری، ضروری است.
همانطور که در نحوه‌ی تعریف فرم HTML ای فوق مشخص است، فیلد مخفی handler_، کار متمایز ساختن این فرم را به عهده داشته و از مقدار آن در سمت سرور جهت یافتن کامپوننت متناظر، استفاده خواهد شد.

همچنین برای دریافت و پردازش این اطلاعات در سمت سرور، تنها کافی است خاصیت مرتبط با آن‌را با ویژگی SupplyParameterFromForm مزین کنیم:
[SupplyParameterFromForm]
public OrderPlace? PlaceModel { get; set; }

جریان کاری این فرم به صورت خلاصه به نحو زیر است (که در آن متد OnInitialized دوبار فراخوانی می‌شود و باید به آن دقت داشت):
- در بار اول نمایش این صفحه (با فراخوانی مسیر /checkout در مرورگر)، متد OnInitialized فراخوانی شده و در آن، مقدار شیء PlaceModel نال است.
- بنابراین به متد GetOrderPlace مراجعه کرده و اطلاعاتی را دریافت می‌کند؛ برای مثال، این اطلاعات را از سرویسی می‌خواند.
- پس از پایان هر روال رخدادگردانی در Blazor، در پشت صحنه به صورت خودکار، متد تغییر حالت جاری کامپوننت (متد StateHasChanged) هم فراخوانی می‌شود. این فراخوانی خودکار، باعث رندر مجدد UI آن بر اساس اطلاعات جدید خواهد شد. یعنی قسمت‌های نمایش فرم و نمایش اطلاعات ارسالی، یکبار ارزیابی شده و در صورت برقراری شرط‌ها، نمایش داده می‌شوند.
- در ادامه، کاربر فرم را پر کرده و به سمت سرور POST می‌کند.
- پیش از هر رخ‌دادی، خواص شیء PlaceModel به علت مزین بودن به ویژگی SupplyParameterFromForm، بر اساس اطلاعات ارسالی به سرور، مقدار دهی می‌شوند.
- سپس متد OnInitialized فراخوانی شده و چون اینبار مقدار PlaceModel نال نیست، به متد GetOrderPlace جهت دریافت مقادیر ابتدایی خود مراجعه نمی‌کند. سطر تعریف شده‌ی در متد OnInitialized فقط زمانی سبب مقدار دهی شیء PlaceModel می‌شود که مقدار این شیء، نال باشد (یعنی فقط در اولین بار نمایش صفحه)؛ اما اگر این مقدار توسط پارامتر مزین شده‌ی به SupplyParameterFromForm به علت ارسال داده‌های فرم به سرور، مقدار دهی شده باشد، دیگر به منبع داده‌ی ابتدایی رجوع نمی‌کند.
- چون متد رخ‌دادگردان OnInitialized فراخوانی شده، پس از پایان آن (و فراخوانی خودکار متد StateHasChanged در انتهای آن)، یکبار دیگر کار رندر UI فرم جاری بر اساس اطلاعات جدید، انجام خواهد شد.
- اکنون است که پس از طی این رخ‌دادها، متد رویدادگردان SubmitOrder فراخوانی می‌شود. یعنی زمانیکه این متد فراخوانی می‌شود، شیء PlaceModel بر اساس اطلاعات رسیده‌ی از طرف کاربر، مقدار دهی شده و آماده‌ی استفاده است (برای مثال آماده‌ی ذخیره سازی در بانک اطلاعاتی؛ با فراخوانی سرویسی در اینجا).
- پس از پایان فراخوانی متد رویدادگردان SubmitOrder، به علت تغییر حالت کامپوننت (و فراخوانی خودکار متد StateHasChanged در انتهای آن)، یکبار دیگر نیز کار رندر UI فرم جاری بر اساس اطلاعات جدید انجام خواهد شد. یعنی اینبار قسمت Order Summary نمایش داده می‌شود.


مدیریت تداخل نام‌های HTML Forms در Blazor 8x SSR

تمام فرم‌هایی که به این صورت در برنامه‌های Blazor SSR مدیریت می‌شوند، باید دارای نام منحصربفردی که توسط خاصیت FormName مشخص می‌شود، باشند. برای جلوگیری از این تداخل نام‌ها، کامپوننت جدیدی به نام FormMappingScope معرفی شده‌است که نمونه‌ای از آن‌را در فایل فرضی Components\Pages\Chekout\CheckoutForm.razor تعریف شده‌ی به صورت زیر مشاهده می‌کنید:

@page "/checkout"

<FormMappingScope Name="store-checkout">
    <CheckoutForm />
</FormMappingScope>
در اینجا ابتدا ویژگی page@ کامپوننت CheckoutForm را حذف کرده و آن‌را تبدیل به یک کامپوننت معمولی بدون قابلیت مسیریابی کرده‌ایم. سپس آن‌را توسط کامپوننت FormMappingScope در صفحه‌ای دیگر معرفی و محصور می‌کنیم.
اکنون اگر برنامه را اجرا کرده و خروجی HTML آن‌را بررسی کنیم، به فرم زیر خواهیم رسید:
<form method="post">
   <input type="hidden" name="_handler" value="[store-checkout]checkout" />
   <input type="hidden" name="__RequestVerificationToken" value="CfDxxxxx" />
.
.
.
   <button type="submit">Submit</button>
</form>
همانطور که ملاحظه می‌کنید، اینبار مقدار فیلد مخفی handler_ که کار متمایز ساختن این فرم را به عهده دارد و از آن در سمت سرور جهت یافتن کامپوننت متناظری استفاده می‌شود، با حالتی‌که از کامپوننت FormMappingScope استفاده نشده بود، متفاوت است و نام FormMappingScope را در ابتدای خود به همراه دارد تا به این نحو، از تداخل احتمالی نام‌های فرم‌ها جلوگیری شود.

یک نکته: اگر به تگ‌های فرم HTML ای فوق دقت کنید، به همراه یک anti-forgery token نیز هست که کار تولید و مدیریت آن، به صورت خودکار صورت می‌گیرد و میان‌افزاری نیز برای آن طراحی شده که در فایل Program.cs برنامه، به صورت app.UseAntiforgery بکارگرفته شده‌است.


یک نکته: در Blazor 8x SSR می‌توان بجای EditForm، از همان HTML form متداول هم استفاده کرد

اگر بخواهیم بجای استفاده از EditForm، از فرم‌های استاندارد HTML هم در حالت SSR استفاده کنیم، این کار میسر بوده و روش کار به صورت زیر است:
<form method="post" @onsubmit="SaveData" @formname="MyFormName">
    <AntiforgeryToken />

    <InputText @bind-Value="Name" />

    <button>Submit</button>
</form>
در اینجا ذکر دایرکتیوهای onsubmit@ و formname@ را (شبیه به خواص و رویدادگردان‌های مشابهی در EditForm) به همراه ذکر صریح کامپوننت AntiforgeryToken، مشاهده می‌کنید. در حین استفاده از EditForm، نیازی به درج این کامپوننت نیست و به صورت خودکار اضافه می‌شود.


پردازش فرم‌های GET در Blazor 8x

در حالتی‌که از فرم‌های استاندارد HTML ای استفاده می‌شود، ممکن است method فرم، بجای post، حالت get باشد که نتایج آن به صورت کوئری استرینگ در نوار آدرس مرورگر ظاهر می‌شوند؛ مانند جستجوی گوگل که اشخاص می‌توانند کوئری استرینگ و لینک نهایی را به اشتراک بگذارند. روش پردازش یک چنین فرم‌هایی به صورت زیر است:
@page "/"

<form method="GET">
    <input type="text" name="q"/>
    <button type="submit">Search</button>
</form>


@code {
    [SupplyParameterFromQuery(Name="q")]
    public string SearchTerm { get; set; }
    
    protected override async Task OnInitializedAsync()
    {
       // do something with the search term
    }
}
در اینجا از ویژگی SupplyParameterFromQuery برای دریافت کوئری استرینگ استفاده شده و چون نام پارامتر تعریف شده با نام input فرم یکی نیست، این نام به صورت صریحی توسط خاصیت Name آن مشخص شده‌است.


یک ابتکار! تعاملی کردن قسمتی از صفحه بدون فعالسازی کامل Blazor Server و یا Blazor WASM کامل

این دکمه‌ی قرار گرفته‌ی در یک صفحه‌ی SSR را ملاحظه کنید:
<button class="nav-link border-0" @onclick="BeginSignOut">Log out</button>
در اینجا می‌خواهیم، اگر کاربری بر روی آن کلیک کرد، روال رویدادگردان منتسب به onclick اجرا شود. اما ... اگر در این حالت برنامه را اجرا کرده و بر روی دکمه‌ی Log out کلیک کنیم، هیچ اتفاقی رخ نمی‌دهد! یعنی روال رویدادگران BeginSignOut اصلا اجرا نمی‌شود. علت اینجا است که صفحات SSR، در نهایت یک static HTML بیشتر نیستند و فاقد قابلیت‌های تعاملی، مانند واکنش نشان دادن به کلیک بر روی یک دکمه هستند. برای رفع این مشکل یا می‌توان این قسمت از صفحه را کاملا تعاملی کرد که روش انجام آن‌را در قسمت‌های بعدی با جزئیات کاملی بررسی می‌کنیم و یا ... می‌توان این دکمه را داخل یک فرم جدید تعاملی به صورت زیر محصور کرد:
<EditForm Context="ctx" FormName="LogoutForm" method="post" Model="@Foo" OnValidSubmit="BeginSignOut">
     <button type="submit" class="nav-link border-0">Log out</button>
</EditForm>

@code{
    [SupplyParameterFromForm(Name = "LogoutForm")]
    public string? Foo {  get; set; }

    protected override void OnInitialized() => Foo = "";

    async Task BeginSignOut()
    {
        // TODO: SignOutAsync();
        // TODO: NavigateTo("/authentication/logout");
    }
}
در این حالت چون این فرم، از نوع فرم‌های جدید تعاملی است، برای پردازش آن نیازی به اتصال دائم SignalR و یا فعالسازی یک وب‌اسمبلی نیست. پردازش آن بر اساس استاندارد HTTP Post و فرم‌های آن، صورت گرفته و به این ترتیب می‌توان عملکرد onclick@ کاملا تعاملی را با یک فرم تعاملی جدید، شبیه سازی کرد.


یک نکته: می‌توان حالت post-back مانند فرم‌های تعاملی Blazor 8x را تغییر داد.

به همراه ویژگی‌های جدید مرتبط با صفحات SSR، ویژگی هدایت بهبودیافته هم وجود دارد که جزئیات بیشتر آن‌را در قسمت‌های بعدی این سری بررسی می‌کنیم. برای نمونه اگر مثال این قسمت را اجرا کنید، فرم آن به همراه یک post-back مانند به سمت سرور است که کاملا قابل احساس است؛ این رفتار هرچند استاندارد است، اما بی‌شباهت به برنامه‌های MVC ، Razor pages و یا وب‌فرم‌ها نیست و با فرم‌های بی‌صدا و سریع نگارش‌های قبلی Blazor متفاوت است. در Blazor8x می‌توان این نوع ارسال اطلاعات را Ajax ای هم کرد که به آن enhanced navigation می‌گویند. برای اینکار فقط کافی است ویژگی Enhance را به تگ EditForm اضافه کرد و یا ویژگی جدید data-enhance را به تگ‌های فرم‌های استاندارد HTML ای افزود. پس از آن اگر برنامه را اجرا کنیم، دیگر یک post-back استاندارد وب‌فرم‌ها مشاهده نمی‌شود و رفتار این صفحه بسیار سریع، نرم و روان خواهد بود.
<EditForm Model="PlaceModel" method="post" OnValidSubmit="SubmitOrder" FormName="checkout" Enhance>
در اینجا تنها تغییری که حاصل شده، اضافه شدن ویژگی Enhance به المان EditForm است. این ویژگی به صورت پیش‌فرض غیرفعال است که جزئیات بیشتر آن‌را در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor8x-Server-Normal.zip
مطالب
مدیریت پیشرفته‌ی حالت در React با Redux و Mobx - قسمت اول - Redux چیست؟
Redux و Mobx، کتابخانه‌های کمکی هستند برای مدیریت حالت برنامه‌های پیچیده‌ی React. هرچند React به صورت توکار به همراه امکانات مدیریت حالت است، اما این کتابخانه‌ها مزایای ویژه‌ای را به آن اضافه می‌کنند. در این سری ابتدا کتابخانه‌ی Redux را به صورت خالص و مجزای از React بررسی می‌کنیم. از این کتابخانه در برنامه‌های Angular و Ember هم می‌توان استفاده کرد و به صورت اختصاصی برای React طراحی نشده‌است. سپس آن‌را به برنامه‌های React متصل می‌کنیم. در آخر کتابخانه‌ی محبوب دیگری را به نام Mobx بررسی می‌کنیم که برای مدیریت حالت، اصول برنامه نویسی شیءگرا و همچنین Reactive را با هم ترکیب می‌کند و این روزها در برنامه‌های React، بیشتر از Redux مورد استفاده قرار می‌گیرد.


چرا به ابزارهای مدیریت حالت نیاز داریم؟

به محض رد شدن از مرز پیاده سازی امکانات اولیه‌ی یک برنامه، نیاز به ابزارهای مدیریت حالت نمایان می‌شوند؛ خصوصا زمانیکه نیاز است با اطلاعات قابل توجهی سر و کار داشت. مهم‌ترین دلیل استفاده‌ی از یک ابزار مدیریت حالت، مدیریت منطق تجاری برنامه است. منطق نمایشی برنامه مرتبط است به نحوه‌ی نمایش اجزای آن در صفحه؛ مانند نمایش یک صفحه‌ی مودال، تغییر رنگ عناصر با عبور کرسر ماوس از روی آن‌ها و در کل منطقی که مرتبط و یا وابسته‌ی به هدف اصلی برنامه نیست. از سوی دیگر منطق تجاری برنامه مرتبط است با مدیریت، تغییر و ذخیره سازی اشیاء تجاری مورد نیاز آن؛ مانند اطلاعات حساب کاربری شخص و دریافت اطلاعات برنامه از یک API که مختص به برنامه‌ی خاص ما است و به همین دلیل نیاز به ابزاری برای مدیریت بهینه‌ی آن وجود دارد. برای مثال اینکه در کجا باید منطق تجاری و نمایشی را به هم متصل کرد، می‌تواند چالش بر انگیر باشد. چگونه باید اطلاعات کاربر را ذخیره کرد؟ چگونه React باید متوجه شود که اطلاعات ما تغییر کرده‌است و در نتیجه‌ی آن کامپوننتی را مجددا رندر کند؟ یک ابزار مدیریت حالت، تمام این مسایل را به نحو یک‌دستی در سراسر برنامه، مدیریت می‌کند.
اگر از یک ابزار مدیریت حالت استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد تمام اطلاعات منطق تجاری را در داخل state کامپوننت‌ها ذخیره کنیم که توصیه نمی‌شود؛ چون مقیاس پذیر نیست. برای مثال فرض کنید قرار است تمام اطلاعات state را داخل یک کامپوننت ذخیره کنیم. هر زمانیکه بخواهیم این state را از طریق یک کامپوننت فرزند تغییر دهیم، نیاز خواهد بود این اطلاعات را به والد آن کامپوننت ارسال کنیم که اگر از تعداد زیادی کامپوننت تو در تو تشکیل شده باشد، زمانبر و به همراه کدهای تکراری زیادی خواهد بود. همچنین اینکار سبب رندر مجدد کل برنامه با هر تغییری در state آن می‌شود که غیرضروری بوده و کارآیی برنامه را کاهش می‌دهد. به علاوه در این بین مشخص نیست هر قسمت از state، از کدام کامپوننت تامین شده‌است. به همین جهت نیاز به روشی برای مدیریت حالت در بین کامپوننت‌های برنامه وجود دارد.


داشتن تنها یک محل برای ذخیره سازی state در برنامه

همانطور که در قسمت 8 ترکیب کامپوننت‌ها در سری React 16x بررسی کردیم، هر کامپوننت در React، دارای state خاص خودش است و این state از سایر کامپوننت‌ها کاملا مستقل و ایزوله‌است. این مورد با بزرگ‌تر شدن برنامه و برقراری ارتباط بین کامپوننت‌ها، مشکل ایجاد می‌کند. برای مثال اگر بخواهیم دکمه‌ای را در صفحه قرار داده و توسط این دکمه درخواست صفر شدن مقدار هر کدام از شمارشگرها را صادر کنیم، با صفر کردن value هر کدام از این کامپوننت‌ها، اتفاقی رخ نمی‌دهد. چون state محلی این کامپوننت‌ها، با سایر اجزای صفحه به اشتراک گذاشته نمی‌شود و باید آن‌را تبدیل به یک controlled component کرد، بطوریکه دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود. تازه این روش در مورد کامپوننت‌هایی صدق می‌کند که رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود دارد. اگر چنین رابطه‌ای وجود نداشت، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. برای مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون کامپوننت‌های ما، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت. این مورد هم مانند مثال انتقال اطلاعات کاربر لاگین شده‌ی به سیستم، به تمام زیر قسمت‌های برنامه، نیاز به ارسال اطلاعات از طریق props یک کامپوننت، به کامپوننت بعدی را دارد و به همین ترتیب برای مابقی که به props drilling مشهور است و روش پسندیده‌ای نیست.


Redux چیست؟ ذخیره سازی کل درخت state یک برنامه، در یک محل. به این ترتیب به یک شیء جاوا اسکریپتی بزرگ خواهیم رسید که در برگیرنده‌ی تمام state برنامه‌است. یکی از مزایای آن امکان serialize و deserialize کل این شیء، به سادگی است. برای مثال توسط متد JSON.stringify می‌توان آن‌را در جائی ذخیره کرد و سپس آن‌را به صورت یک شیء جاو اسکریپتی در زمانی دیگر بازیابی کرد. یکی از مزایای آن، امکان بازیابی دقیق شرایط کاربری است که دچار مشکل شده‌است و سپس دیباگ و رفع مشکل او، در زمانی دیگر.


تاریخچه‌ای از سیستم‌های مدیریت حالت

همه چیز با AngularJS 1x شروع شد که از data binding دو طرفه پشتیبانی می‌کرد. هرچند این روش برای همگام نگه داشتن View و مدل برنامه، مفید است، اما در Viewهای پیچیده، برنامه را کند می‌کند. در همین زمان فیس‌بوک، روش مدیریت حالتی را به نام Flux ارائه داد که از data binding یک طرفه پشتیبانی می‌کرد. به این معنا که در این روش، همواره اطلاعات از View به مدل، جریان پیدا می‌کند. کار کردن با آن ساده‌است؛ چون نیازی نیست حدس زده شود که اکنون جریان اطلاعات از کدام سمت است. اما مشکل آن عدم هماهنگی model و view، در بعضی از حالات است. Flux از این جهت به وجود آمد که مدیریت حالت در برنامه‌های React آن زمان، پیچیده بود و مقیاس پذیری کمی داشت (پیش از ارائه‌ی Context و Hooks). در کل Flux صرفا یکسری الگوی مدیریت حالت را بیان می‌کند و یک کتابخانه‌ی مجزا نیست. بر مبنای این الگوها و قراردادها، می‌توان کتابخانه‌های مختلفی را ایجاد کرد. از این رو در سال 2015، کتابخانه‌های زیادی مانند Reflux, Flummox, MartyJS, Alt, Redux و غیره برای پیاده سازی آن پدید آمدند. در این بین، کتابخانه‌ی Redux ماندگار شد و پیروز این نبرد بود!


توابع خالص و ناخالص (Pure & Impure Functions)

پیش از شروع بحث، نیاز است با یک‌سری از واژه‌ها مانند توابع خالص و ناخالص آشنا شد. این نکات از این جهت مهم هستند که Redux فقط با توابع خالص کار می‌کند.
توابع خالص: تعدادی آرگومان را دریافت کرده و بر اساس آن‌ها، مقداری را باز می‌گردانند.
// Pure
const add = (a, b) => {
  return a + b;
}
در اینجا یک تابع خالص را مشاهده می‌کنید که a و b را دریافت کرده و بر این اساس، یک خروجی کاملا مشخص را بازگشت می‌دهد.

توابع ناخالص: این نوع توابع سبب تغییراتی در متغیرهایی خارج از میدان دید خود می‌شوند و یا به همراه یک سری اثرات جانبی (side effects) مانند تعامل با دنیای خارج (وجود یک console.log در آن تابع و یا دریافت اطلاعاتی از یک API خارجی) هستند.
// Impure
const b;

const add = (a) => {
  return a + b;
}
تابع تعریف شده‌ی در اینجا ناخالص است؛ چون با اطلاعاتی خارج از میدان دید خود مانند متغیر b، تعامل دارد. این تعامل با دنیای خارج، حتی در حد نوشتن یک console.log:
// Impure
const add = (a, b) => {
  console.log('lolololol');
  return a + b;
}
یک تابع خالص را تبدیل به یک تابع ناخالص می‌کند و یا نمونه‌ی دیگر این تعاملات، فراخوانی سرویس‌های backend در برنامه هستند که یک تابع را ناخالص می‌کنند:
// Impure
const add = (a, b) => {
   Api.post('/add', { a, b }, (response) => {
    // Do something.
   });
};


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در اشیاء در جاوا اسکریپت

ایجاد تغییرات در آرایه‌ها و اشیاء (Mutating arrays and objects) نیز ناخالصی ایجاد می‌کند؛ از این جهت که سبب تغییراتی در دنیای خارج (خارج از میدان دید تابع) می‌شویم. به همین جهت نیاز به روش‌هایی وجود دارد که از این نوع تغییرات جلوگیری کرد:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = Object.assign({}, original);
برای تغییری در یک شیء، تنها کافی است خاصیتی را به آن اضافه کنیم و یا با استفاده از واژه‌ی کلیدی delete، خاصیتی را از آن حذف کنیم. به همین جهت برای اینکه تغییرات ما بر روی شیء اصلی اثری را باقی نگذارند، یکی از روش‌ها، استفاده از متد Object.assign است. کار آن، یکی کردن اشیایی است که به آن ارسال می‌شوند. به همین جهت در اینجا با یک شیء خالی، از صفر شروع می‌کنیم. سپس دومین آرگومان آن را به همان شیء مدنظر، تنظیم می‌کنیم. به این ترتیب به یک کپی از شیء اصلی می‌رسیم که دیگر به آن، اتصالی را ندارد. به همین جهت اگر بر روی این شیء کپی تغییراتی را ایجاد کنیم، به شیء اصلی کپی نمی‌شود و سبب تغییرات در آن (mutation) نخواهد شد.
برای مثال در React، برای انجام رندر نهایی، در پشت صحنه کار مقایسه‌ی اشیاء صورت می‌گیرد. به همین جهت اگر همان شیءای را که ردیابی می‌کند تغییر دهیم، دیگر نمی‌تواند به صورت مؤثری فقط قسمت‌های تغییر کرده‌ی آن‌را تشخیص داده و کار رندر را فقط بر اساس آن‌ها انجام دهد و مجبور خواهد شد کل یک شیء را بارها و بارها رندر کند که اصلا بهینه نیست. به همین جهت، ایجاد تغییرات مستقیم در شیءای که به state آن انتساب داده می‌شود، مجاز نیست.

متد Object.assign، چندین شیء را نیز می‌تواند با هم یکی کند و شیء جدیدی را تشکیل دهد:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = Object.assign({}, original, extension);
روش دیگر ایجاد یک کپی و یا clone از یک شیء را که پیشتر در سری «React 16x» بررسی کردیم، به کمک امکانات ES-6، به صورت زیر است:
// Copy object
const original = { a: 1, b: 2 };
const copy = { ...original };
در اینجا نیز ابتدا یک شیء خالی را ایجاد می‌کنیم و سپس توسط spread operator، خواص شیء قبلی را درون آن باز کرده و قرار می‌دهیم. به این ترتیب به یک clone از شیء اصلی می‌رسیم. این حالت نیز از ترکیب چندین شیء با هم، پشتیبانی می‌کند:
// Extend object
const original = { a: 1, b: 2 };
const extension = { c: 3 };
const extended = { ...original, ...extension };


روش‌هایی برای جلوگیری از تغییرات در آرایه‌ها در جاوا اسکریپت

متد slice آرایه‌ها نیز بدون ذکر آرگومانی، یک کپی از آرایه‌ی اصلی را ایجاد می‌کند:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [1, 2, 3].slice();
همچنین معادل همین قطعه کد در ES-6 به همراه spread operator به صورت زیر است:
// Copy array
const original = [1, 2, 3];
const copy = [ ...original ];
و یا اگر بخواهیم یک کپی از چندین آرایه را ایجاد کنیم می‌توان از متد concat استفاده کرد:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = original.concat(4);
const moreExtended = original.concat([4, 5]);
متد Array.push، هرچند سبب افزوده شدن عنصری به یک آرایه می‌شود، اما یک mutation را نیز ایجاد می‌کند؛ یعنی تغییرات آن به دنیای خارج اعمال می‌گردد. اما Array.concat یک آرایه‌ی کاملا جدید را ایجاد می‌کند و همچنین امکان ترکیب آرایه‌ها را نیز به همراه دارد.
معادل قطعه کد فوق در ES-6 و به همراه spread operator آن به صورت زیر است:
// Extend array
const original = [1, 2, 3];
const extended = [ ...original, 4 ];
const moreExtended = [ ...original, ...extended, 5 ];


مفاهیم ابتدایی Redux


در Redux برای ایجاد تغییرات در شیء کلی state، از مفهومی به نام dispatch actions استفاده می‌شود. action در اینجا به معنای رخ‌دادن چیزی است؛ مانند کلیک بر روی یک دکمه و یا دریافت اطلاعاتی از یک API. در این حالت مقایسه‌ای بین وضعیت قبلی state و وضعیت فعلی آن صورت می‌گیرد و تغییرات مورد نیاز جهت اعمال به UI، محاسبه خواهند شد.
اصلی‌ترین جزء Redux، تابعی است به نام Reducer. این تابع، یک تابع خالص است و دو آرگومان را دریافت می‌کند:


تابع Reducer، بر اساس action و یا رخ‌دادی، ابتدا کل state برنامه را دریافت می‌کند و سپس خروجی آن بر اساس منطق این تابع، یک state جدید خواهد بود. اکنون که این state جدید را داریم، برنامه‌ی React ما می‌تواند به تغییرات آن گوش فرا داده و بر اساس آن، UI را به روز رسانی کند. به این ترتیب کار اصلی مدیریت state، به خارج از برنامه‌ی React منتقل می‌شود.

در این تصویر، تابع action creator را هم ملاحظه می‌کند که کاملا اختیاری است. یک action می‌تواند یک رشته و یا یک عدد باشد. با پیچیده شدن برنامه، نیاز به ارسال یک‌سری متادیتا و یا اطلاعات بیشتری از اکشن رسیده‌است. کار action creator، ایجاد شیء action، به صورت یک دست و یکنواخت است تا دیگر نیازی به ایجاد دستی آن نباشد.


مزایای کار با Redux

- داشتن یک مکان مرکزی برای ذخیره سازی کلی حالت برنامه (به آن «source of truth» و یا store هم گفته می‌شود): به این ترتیب مشکل ارسال خواص در بین کامپوننت‌های عمیق و چند سطحی، برطرف شده و هر زمانیکه نیاز بود، از آن اطلاعاتی را دریافت و یا با قالب خاصی، آن‌را به روز رسانی می‌کنند.
- رسیدن به به‌روز رسانی‌های قابل پیش بینی state: هرچند در حالت کار با Redux، یک شیء بزرگ جاوا اسکریپتی، کل state برنامه را تشکیل می‌دهد، اما امکان کار مستقیم با آن و تغییرش وجود ندارد. به همین جهت است که برای کار با آن، باید رویدادی را از طریق actionها به تابع Reducer آن تحویل داد. چون Reducer یک تابع خالص است، با دریافت یک سری ورودی مشخص، همواره یک خروجی مشخص را نیز تولید می‌کند. به همین جهت قابلیت ضبط و تکرار را پیدا می‌کند؛ همان بحث serialize و deseriliaze، توسط ابزاری مانند: logrocket. به علاوه قابلیت undo و redo را نیز می‌توان به این ترتیب پیاده سازی کرد (state جدید محاسبه شده، مشخص است، کل state قبلی را نیز داریم یا می‌توان ذخیره کرد و سپس برای undo، آن‌را جایگزین state جدید نمود). افزونه‌ی redux dev tools نیز قابلیت import و export کل state را به همراه دارد.
- چون تابع Reducer، یک تابع خالص است و همواره خروجی‌های مشخصی را به ازای ورودی‌های مشخصی، تولید می‌کند، آزمایش کردن، پیاده سازی و حتی logging آن نیز ساده‌تر است. در این بین حتی یک افزونه‌ی مخصوص نیز برای دیباگ آن تهیه شده‌است: redux-devtools-extension. تابع خالص، تابعی است که به همراه اثرات جانبی نیست (side effects)؛ به همین جهت عملکرد آن کاملا قابل پیش بینی بوده و آزمون پذیری آن به دلیل نداشتن وابستگی‌های خارجی، بسیار بالا است.


Context API خود React چطور؟

در قسمت 33 سری React 16x، مفهوم React Context را بررسی کردیم. پس از معرفی آن با React 16.3، مقالات زیادی منتشر شدند که ... Redux مرده‌است (!) و یا بجای Redux از React context استفاده کنید. اما واقعیت این است که React Redux در پشت صحنه از React context استفاده می‌کند و تابع connect آن دقیقا به همین زیر ساخت متصل می‌شود.
کار با Redux مزایایی مانند کارآیی بالاتر، با کاهش رندر‌های مجدد کامپوننت‌ها، دیباگ ساده‌تر با افزونه‌های اختصاصی و همچنین سفارشی سازی، مانند نوشتن میان‌افزارها را به همراه دارد. اما شاید واقعا نیازی به تمام این امکانات را هم نداشته باشید؛ اگر هدف، صرفا انتقال ساده‌تر اطلاعات بوده و برنامه‌ی مدنظر نیز کوچک است. React Context برخلاف Redux، نگهدارنده‌ی state نیست و بیشتر هدفش محلی برای ذخیره سازی اطلاعات مورد استفاده‌ی در چندین و چند کامپوننت تو در تو است. هرچند شبیه به Redux می‌توان اشاره‌گرهایی از متدها را به استفاده کنندگان از آن ارسال کرد تا سبب بروز رویدادها و اکشن‌هایی در کامپوننت تامین کننده‌ی Contrext شوند (یا یک کتابخانه‌ی ابتدایی شبیه به Redux را توسط آن تهیه کرد). بنابراین برای انتخاب بین React Context و Redux باید به اندازه‌ی برنامه، تعداد نفرات تیم، آشنایی آن‌ها با مفاهیم Redux دقت داشت.
مطالب دوره‌ها
حذف یک ردیف از اطلاعات به همراه پویانمایی محو شدن اطلاعات آن توسط jQuery در ASP.NET MVC
فرض کنید تعدادی ردیف در گزارشی نمایش داده شده‌اند. قصد داریم برای هر ردیف یک دکمه حذف را قرار دهیم. این حذف باید Ajax ایی باشد؛ به علاوه در حین حذف ردیف، پویانمایی محو آن ردیف را نیز سبب شود.


مدل و منبع داده برنامه

namespace jQueryMvcSample06.Models
{
    public class BlogPost
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }
    }
}

using System.Collections.Generic;
using jQueryMvcSample06.Models;

namespace jQueryMvcSample06.DataSource
{
    /// <summary>
    /// منبع داده فرضی جهت سهولت دموی برنامه
    /// </summary>
    public static class BlogPostDataSource
    {
        private static IList<BlogPost> _cachedItems;
        static BlogPostDataSource()
        {
            _cachedItems = createBlogPostsInMemoryDataSource();
        }

        /// <summary>
        /// هدف صرفا تهیه یک منبع داده آزمایشی ساده تشکیل شده در حافظه است
        /// </summary>        
        private static IList<BlogPost> createBlogPostsInMemoryDataSource()
        {
            var results = new List<BlogPost>();
            for (int i = 1; i < 30; i++)
            {
                results.Add(new BlogPost { Id = i, Title = "عنوان " + i, Body = "متن ... متن ... متن " + i});
            }
            return results;
        }

        public static IList<BlogPost> LatestBlogPosts
        {
            get { return _cachedItems; }
        }
    }
}
در اینجا مدل برنامه که ساختار نمایش یک سری مطلب را تهیه می‌کند، ملاحظه می‌کنید؛ به علاوه یک منبع داده فرضی تشکیل شده در حافظه جهت سهولت دموی برنامه.


کنترلر برنامه

using System.Web.Mvc;
using System.Web.UI;
using jQueryMvcSample06.DataSource;
using jQueryMvcSample06.Security;

namespace jQueryMvcSample06.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        [HttpGet]
        public ActionResult Index()
        {
            var postsList = BlogPostDataSource.LatestBlogPosts;
            return View(postsList);
        }

        [AjaxOnly]
        [HttpPost]
        [OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
        public ActionResult DeleteRow(int? postId)
        {
            if (postId == null)
                return Content(null);

            //todo: delete post from db

            return Content("ok");
        }
    }
}
کنترلر برنامه بسیار ساده بوده و نکته خاصی ندارد. در حین اولین بار نمایش صفحه، لیست مطالب را به View مرتبط ارسال می‌کند. همچنین یک اکشن متد حذف ردیف‌های نمایش داده شده را نیز در اینجا تدارک دیده‌ایم. این اکشن متد از طریق ارسال اطلاعات به صورت Ajax، شماره مطلب را در اختیار برنامه قرار می‌دهد که توسط آن در ادامه برای مثال می‌توان این رکورد را از بانک اطلاعاتی حذف کرد. امضای متد DeleteRow بر اساس پارامترهای ارسالی توسط jQuery Ajax مشخص و تنظیم شده‌اند:
 data: JSON.stringify({ postId: postId }),

View برنامه

@model IEnumerable<jQueryMvcSample06.Models.BlogPost>
@{
    ViewBag.Title = "Index";
    var postUrl = Url.Action(actionName: "DeleteRow", controllerName: "Home");
}
<h2>
    حذف یک ردیف از اطلاعات به همراه پویانمایی محو شدن اطلاعات آن</h2>
<table>
    <tr>
        <th>
            عملیات
        </th>
        <th>
            عنوان
        </th>
    </tr>
    @foreach (var item in Model)
    {
        <tr>
            <td>
                <span id="row-@item.Id">حذف</span>
            </td>
            <td>
                @item.Title
            </td>
        </tr>
    }
</table>
@section JavaScript
{
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $('span[id^="row"]').click(function () {
                var span = $(this);
                var postId = span.attr('id').replace('row-', '');
                var tableRow = span.parent().parent();
                $.ajax({
                    type: "POST",
                    url: '@postUrl',
                    data: JSON.stringify({ postId: postId }),
                    contentType: "application/json; charset=utf-8",
                    dataType: "json",
                    complete: function (xhr, status) {
                        var data = xhr.responseText;
                        if (xhr.status == 403) {
                            window.location = "/login";
                        }
                        else if (status === 'error' || !data || data == "nok") {
                            alert('خطایی رخ داده است');
                        }
                        else {
                            $(tableRow).fadeTo(600, 0, function () {
                                $(tableRow).remove();
                            });
                        }
                    }
                });
            });
        });
    </script>
}
کدهای View برنامه را در ادامه ملاحظه می‌کنید. اطلاعات مطالب دریافتی به صورت یک جدول در صفحه نمایش داده شده‌اند. در هر ردیف توسط یک span که با css تزئین گردیده است، یک دکمه حذف را تدارک دیده‌ایم. برای اینکه در حین کار با jQuery بتوانیم id هر ردیف را بدست بیاوریم، این id را در قسمتی از id این span اضافه شده قرار داده‌ایم.
در کدهای اسکریپتی صفحه، ابتدا کلیک بر روی کلیه spanهایی که id آن‌ها با row شروع می‌شود را مونیتور خواهیم کرد:
 $('span[id^="row"]').click(function () {
سپس هر زمان که بر روی یکی از این spanها کلیک شد، می‌توان بر اساس span جاری، id و همچنین tableRow مرتبط را استخراج کرد:
 var span = $(this);
var postId = span.attr('id').replace('row-', '');
var tableRow = span.parent().parent();
اکنون که به این اطلاعات دسترسی پیدا کرده‌ایم، تنها کافی است آن‌ها را توسط متد ajax به کنترلر برنامه برای پردازش نهایی ارسال نمائیم. همچنین در پایان کار عملیات، توسط متدهای fadeTo و remove ایی که ملاحظه می‌کنید، سبب حذف نمایشی یک ردیف به همراه پویانمایی محو آن خواهیم شد.


دریافت کدها و پروژه کامل این قسمت
jQueryMvcSample06.zip 
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 5 - فعال سازی صفحات مخصوص توسعه دهنده‌ها
اولین Middleware موجود در بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.Diagnostics را در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 3 - Middleware چیست؟» با نمایش welcome page آن، بررسی کردیم. در این مطلب سایر صفحات مخصوص توسعه دهنده‌های موجود در این بسته را مرور خواهیم کرد.



مشاهده‌ی جزئیات اطلاعات سرور و بسته‌های نصب شده‌ی بر روی آن

در نگارش‌های قبل از RTM، با فراخوانی app.UseRuntimeInfoPage در متد Configure کلاس Startup، ریز اطلاعاتی از وضعیت سرور و بسته‌های موجود در آن با مراجعه‌ی به آدرس http://site/runtimeinfo نمایش داده می‌شدند. این مورد خاص از نگارش RTM حذف شده‌است (احتمالا به دلایل امنیتی). البته اگر علاقمند به بررسی کدهای آن باشید، هنوز تاریخچه‌ی آن در GitHub موجود است .


مدیریت خطاها در برنامه‌های ASP.NET Core 1.0

به متد Configure کلاس Startup مراجعه کرد و یک سطر استثناء را به ابتدای کدهای Middleware انتهایی آن اضافه کنید:
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
    app.Run(async context =>
    {
        throw new Exception("Generic Error");
        await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
    });
}
هدف این است که بررسی کنیم اگر استثنایی در یک Middleware رخ داد، برنامه چه خروجی را نمایش می‌دهد.
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، این خروجی را دریافت خواهیم کرد:


و اگر به وضعیت بازگشت داده شده‌ی از طرف سرور دقت کنیم، فقط internal server error است:


در اینجا برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET، دیگر حتی صفحه‌ی زرد رنگ معروف نمایش خطاها (yellow screen of death) نیز فعال نیستند. برای فعال سازی آن نیاز است Middleware مرتبط با آن‌را به نحو ذیل به برنامه معرفی کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseDeveloperExceptionPage();
پس از این فعال سازی، اگر مجددا برنامه را اجرا کنید، این خروجی را می‌توان در مرورگر مشاهده کرد:


به دلایل امنیتی و عدم نشت اطلاعات سمت سرور و خصوصا عدم امکان دیباگ از راه دور برنامه توسط مهاجمین، این Middleware به صورت پیش فرض فعال نیست.
بنابراین این سؤال مطرح می‌شود که چگونه می‌توان این صفحه را تنها در حین توسعه‌ی برنامه نمایش داد؟
پاسخ آن به نحوه‌ی طراحی متد Configure در کلاس Startup بر می‌گردد. این متد امضای ثابتی را ندارد. هر تعداد سرویسی را که نیاز داشتید، می‌توانید به عنوان پارامتر این متد معرفی کنید و کار تزریق وابستگی‌ها و نمونه سازی آن‌ها، توسط امکانات توکار ASP.NET Core به صورت خودکار انجام می‌شود. برای مثال سرویس IApplicationBuilder، یکی از سرویس‌های توکار ASP.NET Core است و برای تنظیم آن نیازی نیست تا کار خاصی را انجام دهیم. به همین جهت است که صرفا معرفی اینترفیس آن در این متد، وهله‌ای را از سازنده‌ی برنامه در اختیار ما قرار می‌دهد. سرویس‌ها را در مطلبی جداگانه مورد بررسی قرار خواهیم داد، اما فعلا جهت تکمیل بحث باید درنظر داشت که یکی دیگر از سرویس‌های توکار ASP.NET Core، به نام IHostingEnvironment، اطلاعاتی را در مورد محیطی که برنامه را در آن اجرا می‌کنیم در اختیار ما قرار می‌دهد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
روش معرفی آن نیز همانند روش معرفی سرویس IApplicationBuilder است و تنها کافی است به عنوان یک پارامتر جدید متد Configure معرفی شود. وهله سازی و تنظیمات آن نیز به صورت خودکار توسط ASP.NET Core انجام خواهد شد. اکنون پس از تزریق این سرویس، می‌توان صفحه‌ی نمایش جزئیات خطاها را تنها محدود به محیط توسعه کرد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
    if (env.IsDevelopment())
    {
        app.UseDeveloperExceptionPage();
    }
در مورد انواع محیط‌های توسعه، در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 2 - بررسی ساختار جدید Solution» در انتهای بحث به «نقش فایل launchsetting.json» اشاره شد. اگر بر روی پروژه کلیک راست کرده و به صفحه‌ی properties آن مراجعه کنید و یا دوبار کلیک بر روی گره properties، یک چنین تنظیمی را می‌توان مشاهده کرد:


این متغیر محیطی می‌تواند سه مقدار Development, Staging و Production را داشته باشد و بر اساس این متغیر و مقدار آن است که یکی از سه متد ذیل مفهوم پیدا می‌کنند و true یا false را باز می‌گردانند:
if(env.IsDevelopment()){ }
if(env.IsProduction()){ }
if(env.IsStaging()){ }


نمایش و مدیریت خطاها در حالت Production

از app.UseDeveloperExceptionPage صرفا در حالت توسعه استفاده کنید؛ چون اطلاعات نمایش داده شده‌ی توسط آن، بیش از اندازه برای مهاجمین مفید است. اما در حالت توزیع نهایی بر روی سرور چه باید کرد؟
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
    if (env.IsDevelopment())
    {
        app.UseDeveloperExceptionPage();
    }
    else
    {
        app.UseExceptionHandler(errorHandlingPath: "/MyControllerName/SomeActionMethodName");
    }
در این حالت از Middleware دیگری به نام ExceptionHandler با فراخوانی app.UseExceptionHandler می‌توان کمک گرفت. کار آن هدایت کاربر به صفحه‌ای خاص از برنامه، در صورت بروز استثنایی است. در اینجا شما می‌توانید یک صفحه‌ی عمومی «خطایی رخ داده‌است» را بدون ذکر هیچ نوع جزئیاتی، به کاربر نمایش دهید.
به علاوه در اینجا (در این قسمت خاص برنامه که توسط پارامتر errorHandlingPath مشخص شده‌است) با استفاده از قطعه کد ذیل، دسترسی کاملی را به اطلاعات خطای رخ داده، جهت ثبت و لاگ آن دارید:
 var feature = HttpContext.Features.Get<IExceptionHandlerFeature>();
var error = feature?.Error;


بررسی میان‌افزار StatusCode

این میان افزار برای مدیریت responseهایی که status code آن‌ها بین 400 تا 600 هستند، طراحی شده‌است. بر اساس این شماره‌ها، می‌توان خطای خاصی را بازگشت داده و یا کاربر را به یک صفحه یا کنترلر خاصی در برنامه، هدایت کرد.
در حالت عادی ثبت آن
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
    if (env.IsDevelopment())
    {
        app.UseStatusCodePages();
        app.UseDeveloperExceptionPage();
    }
    else
    {
        app.UseExceptionHandler(errorHandlingPath: "/MyControllerName/SomeActionMethodName");
    }
}
تنها یک خروجی متنی را نمایش می‌دهد.


برای نمونه در اینجا مسیری درخواست داده شده‌است که توسط برنامه پردازش نمی‌شود و وجود ندارد.
اگر خواستید تا status code واقعی، به کاربر بازگشت داده شود، اما خروجی نمایش داده شده را سفارشی سازی کنید، می‌توانید از متد UseStatusCodePagesWithReExecute استفاده نمائید:
 app.UseStatusCodePagesWithReExecute("/MyControllerName/SomeActionMethodName/{0}");
در اینجا کاربر هنوز status code مساوی 404 را دریافت می‌کند (مناسب برای موتورهای جستجو)، اما اکشن متد خاصی در برنامه، سبب بازگشت یک View سفارشی به کاربر خواهد شد (بجای نمایش یک متن ساده). پارامتر {0} آن نیز همان شماره status code بازگشتی است.
مطالب
استفاده از FluentValidation در ASP.NET MVC
برای هماهنگی این کتابخانه با ASP.NET MVC نیاز به نصب FluentValidation.Mvc3 یا FluentValidation.Mvc4 از طریق Nuget یا دانلود کتابخانه از سایت CodePlex می‌باشد. بعد از نصب کتابخانه، نیاز به تنظیم FluentValidationModelValidatorProvider داخل متد Application_Start (فایل Global.asax) داریم: 

protected void Application_Start() {
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();

    RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);

    FluentValidationModelValidatorProvider.Configure();
}
تصور کنید دو کلاس Person و PersonValidator را به صورت زیر داریم:
[Validator(typeof(PersonValidator))]
    public class Person {
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Email { get; set; }
    public int Age { get; set; }
}
 
public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
    public PersonValidator() {
        RuleFor(x => x.Id).NotNull();
        RuleFor(x => x.Name).Length(0, 10);
        RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
        RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
    }
}
همان طور که ملاحظه می‌کنید، در بالای تعریف کلاس Person با استفاده از ValidatorAttribute مشخص کرده ایم که از PersonValidator جهت اعتبارسنجی استفاده کند.
در آخر می‌توانیم Controller و View ی برنامه مان را درست کنیم:
public class PeopleController : Controller {
    public ActionResult Create() {
        return View();
    }
 
    [HttpPost]
    public ActionResult Create(Person person) {
 
        if(! ModelState.IsValid) { // re-render the view when validation failed.
            return View("Create", person);
        }
 
        TempData["notice"] = "Person successfully created";
        return RedirectToAction("Index");
    }
}
@Html.ValidationSummary()
 
@using (Html.BeginForm()) {
Id: @Html.TextBoxFor(x => x.Id) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Id)
<br />
Name: @Html.TextBoxFor(x => x.Name) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Name) 
<br />
Email: @Html.TextBoxFor(x => x.Email) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Email)
<br />
Age: @Html.TextBoxFor(x => x.Age) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Age)
 
<input type="submit" value="submit" />
}
اکنون DefaultModelBinder موجود در MVC برای اعتبارسنجی شیء Person از FluentValidationModelValidatorProvider استفاده خواهد کرد.
توجه داشته باشید که FluentValidation با اعتبارسنجی سمت کاربر ASP.NET MVC به خوبی کار خواهد کرد منتها نه برای تمامی اعتبارسنجی ها. به عنوان مثال تمام قوانینی که از شرط‌های When/Unless استفاده کرده اند، Validator‌های سفارشی، و قوانینی که در آن‌ها از Must استفاده شده باشد، اعتبارسنجی سمت کاربر نخواهند داشت. در زیر لیست Validator هایی که با اعتبارسنجی سمت کاربر به خوبی کار خواهند کرد آمده است:
  • NotNull/NotEmpty
  • Matches 
  • InclusiveBetween 
  • CreditCard 
  • Email 
  • EqualTo 
  • Length 
صفت CustomizeValidator
با استفاده از CustomizeValidatorAttribute می‌توان نحوه اجرای Validator را تنظیم کرد. به عنوان مثال اگر میخواهید که Validator تنها برای یک RuleSet مخصوص انجام شود می‌توانید مانند زیر عمل کنید: 
public ActionResult Save([CustomizeValidator(RuleSet="MyRuleset")] Customer cust) {
  // ...
}


مواردی که تا اینجا گفته شد برای استفاده در یک برنامه‌ی ساده MVC کافی به نظر می‌رسد، اما از اینجا به بعد مربوط به مواقعی است که نخواهیم از Attribute‌ها استفاده کنیم و کار را به IoC بسپاریم. 
استفاده از Validator Factory با استفاده از یک IoC Container
Validator Factory چیست؟ Validator Factory یک کلاس می‌باشد که وظیفه ساخت نمونه از Validator‌‌ها را بر عهده دارد. اینترفیس IValidatorFactory به صورت زیر می‌باشد:  
public interface IValidatorFactory {
   IValidator<T> GetValidator<T>();
   IValidator GetValidator(Type type);
}
ساخت Validator Factory سفارشی:
برای ساخت یک Validator Factory شما می‌توانید به طور مستقیم IValidatorFactory را پیاده سازی نمایید یا از کلاس ValidatorFactoryBase به عنوان کلاس پایه استفاده کنید (که مقداری از کارها را برای شما انجام داده است). در این مثال نحوه ایجاد یک Validator Factory که از StructureMap استفاده می‌کند را بررسی خواهیم کرد. ابتدا نیاز به ثبت Validator‌ها در StructureMap داریم: 
ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
 
public class MyRegistry : Registry {
    public MyRegistry() {
        For<IValidator<Person>>()
    .Singleton()
    .Use<PersonValidator>();
    }
}
در اینجا StructureMap را طوری تنظیم کرده ایم که از یک Registry سفارشی استفاده کند. در داخل این Registry به StructureMap میگوییم که زمانی که خواسته شد تا یک نمونه از IValidator<Person> ایجاد کند، PersonValidator را بر گرداند. متد CreateInstance نوع مناسب را نمونه سازی می‌کند (CustomerValidator) و آن را بازمی گرداند ( یا Null بر می‌گرداند اگر نوع مناسبی وجود نداشته باشد) 
استفاده از AssemblyScanner 
FluentValidation دارای یک AssemblyScanner می‌باشد که کار ثبت Validator‌ها داخل یک اسمبلی را راحت‌تر می‌سازد. با استفاده از AssemblyScanner کلاس MyRegistery ما شبیه قطعه کد زیر خواهد شد: 
public class MyRegistry : Registry {
   public MyRegistry() {
 
     AssemblyScanner.FindValidatorsInAssemblyContaining<MyValidator>()
       .ForEach(result => {
            For(result.InterfaceType)
               .Singleton()
               .Use(result.ValidatorType);
       });
   }
}
حالا زمان استفاده از factory ساخته شده در متد Application_Start برنامه می‌باشد:
protected void Application_Start() {
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
 
    //Configure structuremap
    ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
    ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
 
    //Configure FV to use StructureMap
    var factory = new StructureMapValidatorFactory();
 
    //Tell MVC to use FV for validation
    ModelValidatorProviders.Providers.Add(new FluentValidationModelValidatorProvider(factory));        
    DataAnnotationsModelValidatorProvider.AddImplicitRequiredAttributeForValueTypes = false;
}
اکنون FluentValidation از StructureMap برای نمونه سازی Validatorها استفاده خواهد کرد و کار اعتبارسنجی مدل‌ها به FluentValidaion سپرده شده است.
مطالب
توسعه برنامه‌های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت دوازدهم
در این قسمت قصد داریم به بررسی چند زبانه سازی برنامه‌ها بپردازیم. برای چند زبانه کردن یک برنامه باید حداقل به موارد زیر توجه شود:
1- بحث Right to left و Left to right در صورتیکه زبان هایی که قصد پشتیبانی از آن‌ها را داریم، از هر دو مدل باشند.
2- بحث string‌های استفاده شده در View (مثلا Text یک Button) و View Model (مثل متن هشدار Alert Dialog)
3- بحث تقویم شمسی، قمری و میلادی در صورت لزوم.

همه کنترل‌ها در Xamarin Forms دارای Property ای با نام FlowDirection هستند که مقادیر RightToLeft، LeftToRight و MatchParent را می‌پذیرد. MatchParent که مقدار پیش فرض است، به این معنی است که مثلا اگر در ContentPage، مقدار FlowDirection را RightToLeft دهیم، تمامی کنترل‌های داخل آن صفحه RightToLeft باشند و بالعکس.
برای اطلاعات بیشتر، به مستندات مربوطه مراجعه کنید.

برای string هایی که ممکن است در View یا View Model استفاده شوند، از فایل‌های resx استفاده می‌کنیم. در پروژه XamApp، یک فولدر بسازید با نام Resources و در آن فولدر، یک فایل از نوع Resources file را اضافه کنید با نام Strings.resx

مجددا یک Resources file را با نام Strings.fa.resx و یکی دیگر را با نام Strings.en.resx اضافه کنید. برای درک بهتر وضعیت نهایی، پروژه XamApp را Clone/Pull کنید و آن را بررسی کنید.

در فایل Strings.resx یک ردیف جدید اضافه کنید که Name آن برابر با HelloWorld باشد و Value آن خالی است. این نام، در کد نویسی ما استفاده می‌شود و مثلا نباید شامل Space، علامت ! و ... باشد. در فایل Strings.fa.resx یک ردیف جدید اضافه کنید که Name آن برابر با همان HelloWorld باشد و Value آن برابر با سلام دنیا! در نهایت در فایل Strings.en.resx یک ردیف جدید را اضافه کنید که Name آن HelloWorld بوده و Value آن ! Hello world باشد.

سپس در فایل App.xaml.cs می‌توانید قبل از اولین NavigationService.NavigateAsync، از کد زیر را استفاده کنید:

 
Strings.Culture = CultureInfo.CurrentUICulture = new CultureInfo("en"); // or new CultureInfo("fa");

برای نمایش پیام در View Model با استفاده از IUserDialogs نیز می‌توانید به شکل زیر عمل کنید:

await UserDialogs.AlertAsync(message: Strings.HelloWorld);

در صورتیکه بخواهید پارامتری را در string‌های چند زبانه خود داشته باشید نیز می‌توانید به شکل زیر عمل کنید:

 Name  En Value  Fa Value
 ButtonTappedCount   Button tapped {0} times!   دکمه {0} کلیک شده است 
سپس در Xaml داریم: (مثال در فایل HelloWorldMultiLanguageView.xaml قرار دارد)
<Label Text="{Binding StepsCount, StringFormat={x:Static resx:Strings.ButtonTappedCount}}" />
که باعث نمایش چنین چیزی می‌شود: "دکمه 7 بار کلیک شده است!" 
namespace مربوطه یعنی resx هم در بالای فایل Xaml باید قرار داده شود، که می‌شود:
xmlns:resx="clr-namespace:XamApp.Resources"
و در CSharp داریم:
await UserDialogs.AlertAsync(string.Format(Strings.ButtonTappedCount, StepsCount));
یکی از کتابخانه‌های خوب در این زمینه، Humanizer است. فرض کنید می‌خواهید string هایی چون "آخرین ورود: بیست ساعت پیش" و ... را بسازید. این کتابخانه فوق العاده در این زمینه به شما کمک می‌کند که استفاده از آن را شدیدا توصیه می‌کنم.
برای داشتن تقویم شمسی، میلادی و هجری نیز می‌توانید از Bit Date Picker استفاده کنید که توضیح نحوه استفاده از آن در این پست آورده شده است.