مطالب
زیباتر کد بنویسیم

داشتن آگاهی در مورد ساختارهای داده‌‌ها، الگوریتم‌ها و یا عملگرهای بیتی بسیار عالی است و یا تسلط بر نحوه‌ی کارکرد ابزارهایی مانند SharePoint و امثال آن این روزها ضروری است. اما باید در نظر داشت، کدی که امروز تهیه می‌شود شاید فردا یا ماه دیگر یا چند سال بعد نیاز به تغییر داشته باشد، بنابراین دانش زیبا نوشتن یک قطعه کد که خواندن آن‌را ساده‌تر می‌کند و در آینده افرادی که از آن نگهداری خواهند کرد زیاد "زجر" نخواهند کشید، نیز ضروری می‌باشد. (اگر کامنت‌های سایت را خوانده باشید یکی از دوستان پیغام گذاشته بود، اگر به من بگویند یک میلیون بگیرید و برنامه فعلی را توسعه دهید یا رفع اشکال کنید، حاضرم 10 هزارتومان بگیرم و آن‌را از صفر بنویسم! متاسفانه این یک واقعیت تلخ است که ناشی از عدم خوانا بودن کدهای نوشته شده می‌باشد.)
در ادامه یک سری از اصول زیبا نویسی کدها را بررسی خواهیم کرد.


1- سعی کنید میزان تو در تو بودن کدهای خود را محدود کنید.
لطفا به مثال زیر دقت نمائید:

void SetA()
{
if(a == b)
{
foreach(C c in cs)
{
if(c == d)
{
a = c;
}
}
}
}

توصیه شده است فقط یک سطح تو در تو بودن را در یک تابع لحاظ کنید. تابع فوق 4 سطح تو رفتگی را نمایش می‌دهد (برای رسیدن به a=c باید چهار بار از tab استفاده کنید). برای کاهش این تعداد سطح می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

void SetA()
{
if(a != b)
return;

foreach(C c in cs)
a = GetValueOfA(c);
}

TypeOfA GetValueOfA(C c)
{
if(c == d)
return c;

return a;
}

خواناتر نشد؟!

افزونه‌های CodeRush و refactor pro مجموعه‌ی DevExpress از لحاظ مباحث refactoring در ویژوال استودیو حرف اول را می‌زنند. فقط کافی است برای مثال قطعه کد if داخلی را انتخاب کنید، بلافاصله سه نقطه زیر آن ظاهر شده و با کلیک بر روی آن امکان استخراج یک تابع از آن‌را برای شما به سرعت فراهم خواهد کرد.



مثالی دیگر:

if (foo) {
if (bar) {
// do something
}
}

به صورت زیر هم قابل نوشتن است (جهت کاهش میزان nesting):

if (foo && bar) {
// do something
}

افزونه‌ی Resharper امکان merge خودکار این نوع if ها را به همراه دارد.



و یا یک مثال دیگر:
میزان تو در تو بودن این تابع جاوا اسکریپتی را ملاحظه نمائید:

function findShape(flags, point, attribute, list) {
if(!findShapePoints(flags, point, attribute)) {
if(!doFindShapePoints(flags, point, attribute)) {
if(!findInShape(flags, point, attribute)) {
if(!findFromGuide(flags,point) {
if(list.count() > 0 && flags == 1) {
doSomething();
}
}
}
}
}
}

آن‌را به صورت زیر هم می‌توان نوشت با همان کارآیی اما بسیار خواناتر:

function findShape(flags, point, attribute, list) {
if(findShapePoints(flags, point, attribute)) {
return;
}

if(doFindShapePoints(flags, point, attribute)) {
return;
}

if(findInShape(flags, point, attribute)) {
return;
}

if(findFromGuide(flags,point) {
return;
}

if (!(list.count() > 0 && flags == 1)) {
return;
}

doSomething();
}

2- نام‌های با معنایی را برای متغیرها وتوابع خود انتخاب کنید.
با وجود پیشرفت‌های زیادی که در طراحی و پیاده سازی IDE ها صورت گرفته و با بودن ابزارهای تکمیل سازی خودکار متن تایپ شده در آن‌ها، این روزها استفاده از نام‌های بلند برای توابع یا متغیرها مشکل ساز نیست و وقت زیادی را تلف نخواهد کرد. برای مثال به نظر شما اگر پس از یک سال به کدهای زیر نگاه کنید کدامیک خود توضیح دهنده‌تر خواهند بود (بدون مراجعه به مستندات موجود)؟

void UpdateBankAccountTransactionListWithYesterdaysTransactions()
//or?
void UpdateTransactions()

3- تنها زمانی از کامنت‌ها استفاده کنید که لازم هستند.
اگر مورد 2 را رعایت کرده باشید، کمتر به نوشتن کامنت نیاز خواهد بود. از توضیح موارد بدیهی خودداری کنید، زیرا آن‌ها بیشتر سبب اتلاف وقت خواهند شد تا کمک به افراد دیگر یا حتی خود شما. همچنین هیچگاه قطعه کدی را که به آن نیاز ندارید به صورت کامنت شده به مخزن کد در یک سیستم کنترل نگارش ارسال نکنید.

//function thisReallyHandyFunction() {
// someMagic();
// someMoreMagic();
// magicNumber = evenMoreMagic();
// return magicNumber;
//}

زمانیکه از ورژن کنترل استفاده می‌کنید نیازی به کامنت کردن قسمتی از کد که شاید در آینده قرار است مجددا به آن بازگشت نمود، نیست. این نوع سطرها باید از کد شما حذف شوند. تمام سیستم‌های ورژن کنترل امکان revert و بازگشت به قبل را دارند و اساسا این یکی از دلایلی است که از آن‌ها استفاده می‌شود!
به صورت خلاصه جهت نگهداری سوابق کدهای قدیمی باید از سورس کنترل استفاده کرد و نه به صورت کامنت قرار دادن آن‌ها.

از کامنت‌های نوع زیر پرهیز کنید که بیشتر سبب رژه رفتن روی اعصاب خواننده می‌شود تا کمک به او! (خواننده را بی‌سواد فرض نکنید)

// Get the student's id
thisId = student.getId();

کامنت زیر بی معنی است!

// TODO: This is too bad. FIX IT!

اگر شخص دیگری به آن مراجعه کند نمی‌داند که منظور چیست و دقیقا مشکل کجاست. شبیه به افرادی که به فوروم‌ها مراجعه می‌کنند و می‌گویند برنامه کار نمی کند و همین! طرف مقابل علم غیب ندارد که مشکل شما را حدس بزند! به توضیحات بیشتری نیاز است.


4- عدم استفاده از عبارات شرطی بی‌مورد هنگام بازگشت دادن یک مقدار bool:
مثال زیر را درنظر بگیرید:

if (foo>bar) {
return true;
} else {
return false;
}

آن‌را به صورت زیر هم می‌توان نوشت:

return foo>bar;

5- استفاده از متغیرهای بی مورد:
برای مثال:

Something something = new Something(foo);
return something;

که می‌شود آ‌ن را به صورت زیر هم نوشت:

return new Something(foo);

البته یکی از خاصیت‌های استفاده از افزونه‌ی Resharper ویژوال استودیو، گوشزد کردن و اصلاح خودکار موارد 4 و 5 است.



6- در نگارش‌های جدید دات نت فریم ورک استفاده از ArrayList منسوخ شده است. بجای آن بهتر است از لیست‌های جنریک استفاده شود. کدی که در آن از ArrayList استفاده می‌شود طعم دات نت فریم ورک 1 را می‌دهد!

7- لطفا بین خطوط فاصله ایجاد کنید. ایجاد فواصل مجانی است!

دو تابع جاوا اسکریپتی زیر را (که در حقیقت یک تابع هستند) در نظر بگیرید:

function getSomeAngle() {
// Some code here then
radAngle1 = Math.atan(slope(center, point1));
radAngle2 = Math.atan(slope(center, point2));
firstAngle = getStartAngle(radAngle1, point1, center);
secondAngle = getStartAngle(radAngle2, point2, center);
radAngle1 = degreesToRadians(firstAngle);
radAngle2 = degreesToRadians(secondAngle);
baseRadius = distance(point, center);
radius = baseRadius + (lines * y);
p1["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle1) + center["x"]);
p1["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle1) + center["y"]);
pt2["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle2) + center["y"]);
pt2["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle2) + center["y");
// Now some more code
}

function getSomeAngle() {
// Some code here then
radAngle1 = Math.atan(slope(center, point1));
radAngle2 = Math.atan(slope(center, point2));

firstAngle = getStartAngle(radAngle1, point1, center);
secondAngle = getStartAngle(radAngle2, point2, center);

radAngle1 = degreesToRadians(firstAngle);
radAngle2 = degreesToRadians(secondAngle);

baseRadius = distance(point, center);
radius = baseRadius + (lines * y);

p1["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle1) + center["x"]);
p1["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle1) + center["y"]);

pt2["x"] = roundValue(radius * Math.cos(radAngle2) + center["y"]);
pt2["y"] = roundValue(radius * Math.sin(radAngle2) + center["y");
// Now some more code

}

کدامیک خواناتر است؟
استفاده از فاصله بین خطوط در تابع دوم باعث بالا رفتن خوانایی آن شده است و این طور به نظر می‌رسد که سطرهایی با عملکرد مشابه در یک گروه کنار هم قرار گرفته‌اند.

8- توابع خود را کوتاه کنید.
یک تابع نباید بیشتر از 50 سطر باشد (البته در این مورد بین علما اختلاف هست!). اگر بیشتر شد بدون شک نیاز به refactoring داشته و باید به چند قسمت تقسیم شود تا خوانایی کد افزایش یابد.
به صورت خلاصه یک تابع فقط باید یک کار را انجام دهد و باید بتوان عملکرد آن‌را در طی یک جمله توضیح داد.

9- از اعداد جادویی در کدهای خود استفاده نکنید!
کد زیر هیچ معنایی ندارد!

if(mode == 3){ ... }
else if(mode == 4) { ... }

بجای این اعداد بی مفهوم باید از enum استفاده کرد:

if(mode == MyEnum.ShowAllUsers) { ... }
else if(mode == MyEnum.ShowOnlyActiveUsers) { ... }

10- توابع شما نباید تعداد پارامتر زیادی داشته باشند
اگر نیاز به تعداد زیادی پارامتر ورودی وجود داشت (بیش از 6 مورد) از struct و یا کلاس جهت معرفی آن‌ها استفاده کنید.

مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت دهم- ذخیره سازی اطلاعات کاربران IDP در بانک اطلاعاتی
تا اینجا تمام قسمت‌های این سری، برای اساس اطلاعات یک کلاس Config استاتیک تشکیل شده‌ی در حافظه ارائه شدند. این روش برای دمو و توضیح مفاهیم پایه‌ی IdentityServer بسیار مفید است؛ اما برای دنیای واقعی خیر. بنابراین در ادامه می‌خواهیم این قسمت را با اطلاعات ذخیره شده‌ی در بانک اطلاعاتی تعویض کنیم. یک روش مدیریت آن، نصب ASP.NET Core Identity دقیقا داخل همان پروژه‌ی IDP است. در این حالت کدهای ASP.NET Core Identity مایکروسافت، کار مدیریت کاربران IDP را انجام می‌دهند. روش دیگر اینکار را که در اینجا بررسی خواهیم کرد، تغییر کدهای Quick Start UI اضافه شده‌ی در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer»، جهت پذیرفتن مدیریت کاربران مبتنی بر بانک اطلاعاتی تهیه شده‌ی توسط خودمان است. مزیت آن آشنا شدن بیشتر با کدهای Quick Start UI و درک زیرساخت آن است.


تکمیل ساختار پروژه‌ی IDP

تا اینجا برای IDP، یک پروژه‌ی خالی وب را ایجاد و به مرور، آن‌را تکمیل کردیم. اما اکنون نیاز است پشتیبانی از بانک اطلاعاتی را نیز به آن اضافه کنیم. برای این منظور چهار پروژه‌ی Class library کمکی را نیز به Solution آن اضافه می‌کنیم:


- DNT.IDP.DomainClasses
در این پروژه، کلاس‌های متناظر با موجودیت‌های جداول مرتبط با اطلاعات کاربران قرار می‌گیرند.
- DNT.IDP.DataLayer
این پروژه Context برنامه و Migrations آن‌را تشکیل می‌دهد. همچنین به همراه تنظیمات و Seed اولیه‌ی اطلاعات بانک اطلاعاتی نیز می‌باشد.
رشته‌ی اتصالی آن نیز در فایل DNT.IDP\appsettings.json ذخیره شده‌است.
- DNT.IDP.Common
الگوریتم هش کردن اطلاعات، در این پروژه‌ی مشترک بین چند پروژه‌ی دیگر قرار گرفته‌است. از آن جهت هش کردن کلمات عبور، در دو پروژه‌ی DataLayer و همچنین Services استفاده می‌کنیم.
- DNT.IDP.Services
کلاس سرویس کاربران که با استفاده از DataLayer با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار می‌کند، در این پروژه قرار گرفته‌است.


ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer

در اینجا ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer، بر اساس جداول کاربران و Claims آن‌ها تشکیل می‌شود:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class User
    {
        [Key]
        [MaxLength(50)]       
        public string SubjectId { get; set; }
    
        [MaxLength(100)]
        [Required]
        public string Username { get; set; }

        [MaxLength(100)]
        public string Password { get; set; }

        [Required]
        public bool IsActive { get; set; }

        public ICollection<UserClaim> UserClaims { get; set; }

        public ICollection<UserLogin> UserLogins { get; set; }
    }
}
در اینجا SubjectId همان Id کاربر، در سطح IDP است. این خاصیت به صورت یک کلید خارجی در جداول UserClaims و UserLogins نیز بکار می‌رود.
ساختار Claims او نیز به صورت زیر تعریف می‌شود که با تعریف یک Claim استاندارد، سازگاری دارد:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class UserClaim
    {         
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength(50)]
        [Required]
        public string SubjectId { get; set; }
        
        public User User { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ClaimType { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ClaimValue { get; set; }
    }
}
همچنین کاربر می‌توان تعدادی لاگین نیز داشته باشد:
namespace DNT.IDP.DomainClasses
{
    public class UserLogin
    {
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength(50)]
        [Required]
        public string SubjectId { get; set; }
        
        public User User { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string LoginProvider { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(250)]
        public string ProviderKey { get; set; }
    }
}
هدف از آن، یکپارچه سازی سیستم، با IDPهای ثالث مانند گوگل، توئیتر و امثال آن‌ها است.

در پروژه‌ی DNT.IDP.DataLayer در پوشه‌ی Configurations آن، کلاس‌های UserConfiguration و UserClaimConfiguration را مشاهده می‌کنید که حاوی اطلاعات اولیه‌ای برای تشکیل User 1 و User 2 به همراه Claims آن‌ها هستند. این اطلاعات را دقیقا از فایل استاتیک ‍Config که در قسمت‌های قبل تکمیل کردیم، به این دو کلاس جدید IEntityTypeConfiguration منتقل کرده‌ایم تا به این ترتیب متد GetUsers فایل استاتیک Config را با نمونه‌ی دیتابیسی آن جایگزین کنیم.
سرویسی که از طریق Context برنامه با بانک اطلاعاتی ارتباط برقرار می‌کند، چنین ساختاری را دارد:
    public interface IUsersService
    {
        Task<bool> AreUserCredentialsValidAsync(string username, string password);
        Task<User> GetUserByEmailAsync(string email);
        Task<User> GetUserByProviderAsync(string loginProvider, string providerKey);
        Task<User> GetUserBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<User> GetUserByUsernameAsync(string username);
        Task<IEnumerable<UserClaim>> GetUserClaimsBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<IEnumerable<UserLogin>> GetUserLoginsBySubjectIdAsync(string subjectId);
        Task<bool> IsUserActiveAsync(string subjectId);
        Task AddUserAsync(User user);
        Task AddUserLoginAsync(string subjectId, string loginProvider, string providerKey);
        Task AddUserClaimAsync(string subjectId, string claimType, string claimValue);
    }
که توسط آن امکان دسترسی به یک کاربر، اطلاعات Claims او و افزودن رکوردهایی جدید وجود دارد.
تنظیمات نهایی این سرویس‌ها و Context برنامه نیز در فایل DNT.IDP\Startup.cs جهت معرفی به سیستم تزریق وابستگی‌ها، صورت گرفته‌اند. همچنین در اینجا متد initializeDb را نیز مشاهده می‌کنید که با فراخوانی متد context.Database.Migrate، تمام کلاس‌های Migrations پروژه‌ی DataLayer را به صورت خودکار به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند.


غیرفعال کردن صفحه‌ی Consent در Quick Start UI

در «قسمت چهارم - نصب و راه اندازی IdentityServer» فایل‌های Quick Start UI را به پروژه‌ی IDP اضافه کردیم. در ادامه می‌خواهیم قدم به قدم این پروژه را تغییر دهیم.
در صفحه‌ی Consent در Quick Start UI، لیست scopes درخواستی برنامه‌ی کلاینت ذکر شده و سپس کاربر انتخاب می‌کند که کدامیک از آن‌ها، باید به برنامه‌ی کلاینت ارائه شوند. این صفحه، برای سناریوی ما که تمام برنامه‌های کلاینت توسط ما توسعه یافته‌اند، بی‌معنا است و صرفا برای کلاینت‌های ثالثی که قرار است از IDP ما استفاده کنند، معنا پیدا می‌کند. برای غیرفعال کردن آن کافی است به فایل استاتیک Config مراجعه کرده و خاصیت RequireConsent کلاینت مدنظر را به false تنظیم کرد.


تغییر نام پوشه‌ی Quickstart و سپس اصلاح فضای نام پیش‌فرض کنترلرهای آن

در حال حاضر کدهای کنترلرهای Quick Start UI داخل پوشه‌ی Quickstart برنامه‌ی IDP قرار گرفته‌اند. با توجه به اینکه قصد داریم این کدها را تغییر دهیم و همچنین این پوشه در اساس، همان پوشه‌ی استاندارد Controllers است، ابتدا نام این پوشه را به Controllers تغییر داده و سپس در تمام کنترلرهای ذیل آن، فضای نام پیش‌فرض IdentityServer4.Quickstart.UI را نیز به فضای نام متناسبی با پوشه بندی پروژه‌ی جاری تغییر می‌دهیم. برای مثال کنترلر Account واقع در پوشه‌ی Account، اینبار دارای فضای نام DNT.IDP.Controllers.Account خواهد شد و به همین ترتیب برای مابقی کنترل‌ها عمل می‌کنیم.
پس از این تغییرات، عبارات using موجود در Viewها را نیز باید تغییر دهید تا برنامه در زمان اجرا به مشکلی برنخورد. البته ASP.NET Core 2.1 در زمان کامپایل برنامه، تمام Viewهای آن‌را نیز کامپایل می‌کند و اگر خطایی در آن‌ها وجود داشته باشد، امکان بررسی و رفع آن‌ها پیش از اجرای برنامه، میسر است.
و یا می‌توان جهت سهولت کار، فایل DNT.IDP\Views\_ViewImports.cshtml را جهت معرفی این فضاهای نام جدید ویرایش کرد تا نیازی به تغییر Viewها نباشد:
@using DNT.IDP.Controllers.Account;
@using DNT.IDP.Controllers.Consent;
@using DNT.IDP.Controllers.Grants;
@using DNT.IDP.Controllers.Home;
@using DNT.IDP.Controllers.Diagnostics;
@addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers


تعامل با IdentityServer از طریق کدهای سفارشی

پس از تشکیل «ساختار بانک اطلاعاتی کاربران IdentityServer» و همچنین تهیه سرویس‌های متناظری جهت کار با آن، اکنون نیاز است مطمئن شویم IdentityServer از این بانک اطلاعاتی برای دریافت اطلاعات کاربران خود استفاده می‌کند.
در حال حاضر، با استفاده از متد الحاقی AddTestUsers معرفی شده‌ی در فایل DNT.IDP\Startup.cs، اطلاعات کاربران درون حافظه‌ای برنامه را از متد ()Config.GetUsers دریافت می‌کنیم.
بنابراین اولین قدم، بررسی ساختار متد AddTestUsers است. برای این منظور به مخزن کد IdentityServer4 مراجعه کرده و کدهای متد الحاقی AddTestUsers را بررسی می‌کنیم:
 public static class IdentityServerBuilderExtensions
 {
        public static IIdentityServerBuilder AddTestUsers(this IIdentityServerBuilder builder, List<TestUser> users)
        {
            builder.Services.AddSingleton(new TestUserStore(users));
            builder.AddProfileService<TestUserProfileService>();
            builder.AddResourceOwnerValidator<TestUserResourceOwnerPasswordValidator>();

            return builder;
        }
}
- ابتدا یک TestUserStore را به صورت Singleton ثبت کرده‌است.
- سپس سرویس پروفایل کاربران را اضافه کرده‌است. این سرویس با پیاده سازی اینترفیس IProfileService تهیه می‌شود. کار آن اتصال یک User Store سفارشی به سرویس کاربران و دریافت اطلاعات پروفایل آن‌ها مانند Claims است.
- در آخر TestUserResourceOwnerPasswordValidator، کار اعتبارسنجی کلمه‌ی عبور و نام کاربری را در صورت استفاده‌ی از Flow ویژه‌ای به نام ResourceOwner که استفاده‌ی از آن توصیه نمی‌شود (ROBC Flow)، انجام می‌دهد.

برای جایگزین کردن AddTestUsers، کلاس جدید IdentityServerBuilderExtensions را در ریشه‌ی پروژه‌ی IDP با محتوای ذیل اضافه می‌کنیم:
using DNT.IDP.Services;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace DNT.IDP
{
    public static class IdentityServerBuilderExtensions
    {
        public static IIdentityServerBuilder AddCustomUserStore(this IIdentityServerBuilder builder)
        {
            // builder.Services.AddScoped<IUsersService, UsersService>();
            builder.AddProfileService<CustomUserProfileService>();
            return builder;
        }
    }
}
در اینجا ابتدا IUsersService سفارشی برنامه معرفی شده‌است که User Store سفارشی برنامه است. البته چون UsersService ما با بانک اطلاعاتی کار می‌کند، نباید به صورت Singleton ثبت شود و باید در پایان هر درخواست به صورت خودکار Dispose گردد. به همین جهت طول عمر آن Scoped تعریف شده‌است. در کل ضرورتی به ذکر این سطر نیست؛ چون پیشتر کار ثبت IUsersService در کلاس Startup برنامه انجام شده‌است.
سپس یک ProfileService سفارشی را ثبت کرده‌ایم. این سرویس، با پیاده سازی IProfileService به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace DNT.IDP.Services
{
    public class CustomUserProfileService : IProfileService
    {
        private readonly IUsersService _usersService;

        public CustomUserProfileService(IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
        }

        public async Task GetProfileDataAsync(ProfileDataRequestContext context)
        {
            var subjectId = context.Subject.GetSubjectId();
            var claimsForUser = await _usersService.GetUserClaimsBySubjectIdAsync(subjectId);
            context.IssuedClaims = claimsForUser.Select(c => new Claim(c.ClaimType, c.ClaimValue)).ToList();
        }

        public async Task IsActiveAsync(IsActiveContext context)
        {
            var subjectId = context.Subject.GetSubjectId();
            context.IsActive = await _usersService.IsUserActiveAsync(subjectId);
        }
    }
}
سرویس پروفایل، توسط سرویس کاربران برنامه که در ابتدای مطلب آن‌را تهیه کردیم، امکان دسترسی به اطلاعات پروفایل کاربران را مانند Claims او، پیدا می‌کند.
در متدهای آن، ابتدا subjectId و یا همان Id منحصربفرد کاربر جاری سیستم، دریافت شده و سپس بر اساس آن می‌توان از usersService، جهت دریافت اطلاعات مختلف کاربر، کوئری گرفت و نتیجه را در خواص context جاری، برای استفاده‌های بعدی، ذخیره کرد.

اکنون به کلاس src\IDP\DNT.IDP\Startup.cs مراجعه کرده و متد AddTestUsers را با AddCustomUserStore جایگزین می‌کنیم:
namespace DNT.IDP
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddIdentityServer()
             .AddDeveloperSigningCredential()
             .AddCustomUserStore()
             .AddInMemoryIdentityResources(Config.GetIdentityResources())
             .AddInMemoryApiResources(Config.GetApiResources())
             .AddInMemoryClients(Config.GetClients());
تا اینجا فقط این سرویس‌های جدید را ثبت کرده‌ایم، اما هنوز کار خاصی را انجام نمی‌دهند و باید از آن‌ها در برنامه استفاده کرد.


اتصال IdentityServer به User Store سفارشی

در ادامه، سازنده‌ی کنترلر DNT.IDP\Quickstart\Account\AccountController.cs را بررسی می‌کنیم:
        public AccountController(
            IIdentityServerInteractionService interaction,
            IClientStore clientStore,
            IAuthenticationSchemeProvider schemeProvider,
            IEventService events,
            TestUserStore users = null)
        {
            _users = users ?? new TestUserStore(TestUsers.Users);

            _interaction = interaction;
            _clientStore = clientStore;
            _schemeProvider = schemeProvider;
            _events = events;
        }
- سرویس توکار IIdentityServerInteractionService، کار تعامل برنامه با IdentityServer4‌  را انجام می‌دهد.
- IClientStore پیاده سازی محل ذخیره سازی اطلاعات کلاینت‌ها را ارائه می‌دهد که در حال حاضر توسط متد استاتیک Config در اختیار آن قرار می‌گیرد.
- IEventService رخ‌دادهایی مانند لاگین موفقیت آمیز یک کاربر را گزارش می‌دهد.
- در آخر، TestUserStore تزریق شده‌است که می‌خواهیم آن‌را با User Store سفارشی خودمان جایگزین کنیم.  بنابراین در ابتدا TestUserStore را با UserStore سفارشی خودمان جایگزین می‌کنیم:
        private readonly TestUserStore _users;
        private readonly IUsersService _usersService;
        public AccountController(
    // ...
            IUsersService usersService)
        {
            _usersService = usersService;
    // ...
        }
فعلا فیلد TestUserStore را نیز سطح کلاس جاری باقی نگه می‌داریم. از این جهت که قسمت‌های لاگین خارجی سیستم (استفاده از گوگل، توئیتر و ...) هنوز از آن استفاده می‌کنند و آن‌را در قسمتی دیگر تغییر خواهیم داد.
پس از معرفی فیلد usersService_، اکنون در قسمت زیر از آن استفاده می‌کنیم:
در اکشن متد لاگین، جهت بررسی صحت نام کاربری و کلمه‌ی عبور و همچنین یافتن کاربر متناظر با آن:
        public async Task<IActionResult> Login(LoginInputModel model, string button)
        {
    //...
            if (ModelState.IsValid)
            {
                if (await _usersService.AreUserCredentialsValidAsync(model.Username, model.Password))
                {
                    var user = await _usersService.GetUserByUsernameAsync(model.Username);
تا همینجا برنامه را کامپایل کرده و اجرا کنید. پس از لاگین در آدرس https://localhost:5001/Gallery/IdentityInformation، هنوز اطلاعات User Claims کاربر وارد شده‌ی به سیستم نمایش داده می‌شوند که بیانگر صحت عملکرد CustomUserProfileService است.


افزودن امکان ثبت کاربران جدید به برنامه‌ی IDP

پس از اتصال قسمت login برنامه‌ی IDP به بانک اطلاعاتی، اکنون می‌خواهیم امکان ثبت کاربران را نیز به آن اضافه کنیم.
این قسمت شامل تغییرات ذیل است:
الف) اضافه شدن RegisterUserViewModel
این ViewModel که فیلدهای فرم ثبت‌نام را تشکیل می‌دهد، ابتدا با نام کاربری و کلمه‌ی عبور شروع می‌شود:
    public class RegisterUserViewModel
    {
        // credentials       
        [MaxLength(100)]
        public string Username { get; set; }

        [MaxLength(100)]
        public string Password { get; set; }
سپس سایر خواصی که در اینجا اضافه می‌شوند:
    public class RegisterUserViewModel
    {
   // ...

        // claims 
        [Required]
        [MaxLength(100)]
        public string Firstname { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(100)]
        public string Lastname { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(150)]
        public string Email { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(200)]
        public string Address { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength(2)]
        public string Country { get; set; }
در کنترلر UserRegistrationController، تبدیل به UserClaims شده و در جدول مخصوص آن ذخیره خواهند شد.
ب) افزودن UserRegistrationController
این کنترلر، RegisterUserViewModel را دریافت کرده و سپس بر اساس آن، شیء User ابتدای بحث را تشکیل می‌دهد. ابتدا نام کاربری و کلمه‌ی عبور را در جدول کاربران ثبت می‌کند و سپس سایر خواص این ViewModel را در جدول UserClaims:
varuserToCreate=newUser
{
  Password=model.Password.GetSha256Hash(),
  Username=model.Username,
  IsActive=true
};
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("country",model.Country));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("address",model.Address));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("given_name",model.Firstname));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("family_name",model.Lastname));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("email",model.Email));
userToCreate.UserClaims.Add(newUserClaim("subscriptionlevel","FreeUser"));
ج) افزودن RegisterUser.cshtml
این فایل، view متناظر با ViewModel فوق را ارائه می‌دهد که توسط آن، کاربری می‌تواند اطلاعات خود را ثبت کرده و وارد سیستم شود.
د) اصلاح فایل ViewImports.cshtml_ جهت تعریف فضای نام UserRegistration
در RegisterUser.cshtml از RegisterUserViewModel استفاده می‌شود. به همین جهت بهتر است فضای نام آن‌را به ViewImports اضافه کرد.
ه) افزودن لینک ثبت نام به صفحه‌ی لاگین در Login.cshtml
این لینک دقیقا در ذیل چک‌باکس Remember My Login اضافه شده‌است.


اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، ابتدا مشاهده می‌کنیم که صفحه‌ی لاگین به همراه لینک ثبت نام ظاهر می‌شود:


و پس از کلیک بر روی آن، صفحه‌ی ثبت کاربر جدید به صورت زیر نمایش داده خواهد شد:


برای آزمایش، کاربری را ثبت کنید. پس از ثبت اطلاعات، بلافاصله وارد سیستم خواهید شد. البته چون در اینجا subscriptionlevel به FreeUser تنظیم شده‌است، این کاربر یکسری از لینک‌های برنامه‌ی MVC Client را به علت نداشتن دسترسی، مشاهده نخواهد کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای برنامه:
- ابتدا به پوشه‌ی src\WebApi\ImageGallery.WebApi.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا WebAPI برنامه راه اندازی شود.
- سپس به پوشه‌ی src\IDP\DNT.IDP مراجعه کرده و و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا برنامه‌ی IDP راه اندازی شود.
- در آخر به پوشه‌ی src\MvcClient\ImageGallery.MvcClient.WebApp وارد شده و dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید تا MVC Client راه اندازی شود.
اکنون که هر سه برنامه در حال اجرا هستند، مرورگر را گشوده و مسیر https://localhost:5001 را درخواست کنید. در صفحه‌ی login نام کاربری را User 1 و کلمه‌ی عبور آن‌را password وارد کنید.
مطالب
AngularJS #4
در این قسمت قصد دارم تا یک سیستم ارسال دیدگاه را به کمک Angular پیاده سازی کنم. هدف از این مثال؛ آشنایی با چند Directive توکار Angular و همچنین آموختن چگونگی کار با سرویس http$ برای ارتباط با سرور است.
کدهای HTML زیر را در نظر بگیرید:
<div ng-app="myApp">
    <div ng-controller="CommentCtrl">

        <div ng-repeat="comment in comments">
            <div style="float:right;cursor:pointer;" ng-click="remove(comment.Id,$index);">X</div>
            <a href="#">
                <img style="width:32px;" ng-src="/Content/user.gif" alt="{{comment.Name}}">
            </a>
            <div>
                <h4>{{comment.Name}}</h4>
                {{comment.CommentBody}}
            </div>
        </div>

        <div>
            <form action="/Comment/Add" method="post">
                <div>
                    <label for="Name">Name</label>
                    <input id="Name" type="text" name="Name" ng-model="comment.Name" placeholder="Your Name" />
                </div>
                <div>
                    <label for="Email">Email</label>
                    <input id="Email" type="text" name="Email" ng-model="comment.Email" placeholder="Your Email" />
                </div>
                <div>
                    <label for="CommentBody">Comment</label>
                    <textarea id="CommentBody" name="CommentBody" ng-model="comment.CommentBody" placeholder="Your Comment"></textarea>
                </div>
                <button type="button" ng-click="addComment()">Send</button>
            </form>
        </div>

    </div>
</div>
خب از ابتدا ساختار را مورد بررسی قرار می‌دهم و موارد ناآشنای آن را توضیح می‌دهم:

ng-app: خاصیت ng-app جز خواص پیش فرض HTML نیست و یک خاصیت سفارشی است که توسط Angular به صورت پیش فرض تعریف شده است. این خاصیت به Angular می‌گوید که کدام بخش از DOM باید توسط Angular مدیریت و پردازش شود. در اینجا div ای که با خاصیت ng-app مزین شده است به همراه تمامی عناصر فرزند آن توسط موتور پردازش گر DOM توکار مورد پردازش قرار گرفته و اصطلاحا کامپایل می‌شود. بله! اینجا از لفظ کامپایل شدن برای بیان این فرآیند استفاده کردم. هیچ کدام از این Directive‌های سفارشی به خودی خود برای مرورگر قابل تفسیر نیست و اینجاست که Angular وارد عمل شده و این Directive‌ها را به کدهای HTML و جاوا اسکریپت که برای مرورگر قابل فهم است تبدیل می‌کند. به همین جهت با ng-app مشخص می‌کنیم که کدام بخش از DOM باید توسط Angular تفسیر و مدیریت شود.شاید این سوال برای شما مطرح شده باشد که در مثال قبلی ng-app مقداری نداشت و برای تگ html تعریف شده بود. پاسخ این است که در مثال قبلی چون برنامه‌ی ما دارای یک ماژول بیشتر نبود می‌توانستیم از مقدار دهی ng-app صرف نظر کنیم؛ اما در این مثال ما قصد داریم کمی هم مفهوم ماژول را در Angular بررسی کنیم. در نتیجه در این مثال برنامه‌ی ما از ماژولی به نام myApp تشکیل شده است. دلیل اینکه در این مثال ng-app بر روی یک div تعریف شده است این است که همین قسمت از DOM توسط Angular تفسیر شود برای ما کفایت می‌کند. هنگامی ng-app را بر روی html تعریف می‌کنیم که قصد داشته باشیم کل صفحه توسط Angular تفسیر شود.
 
ng-controller: در Angular کنترلر‌ها تابع سازنده‌ی کلاس‌های ساده‌ی جاوا اسکریپتی هستند که به کمک آن‌ها بخشی از صفحه را مدیریت می‌کنیم. این که کدام بخش از صفحه توسط کدام کلاس کنترل و مدیریت شود، توسط ng-controller مشخص می‌شود. در اینجا هم عنصری که با ng-controller مشخص شده به همراه تمامی فرزندانش، توسط کلاس جاوا اسکریپتی به نام CommentCtrl مدیریت می‌شود. در حقیقت ما به کمک ng-controller مشخص می‌کنیم که کدام قسمت از View توسط کدام Controller مدیریت می‌شود. مرسوم است که در Angular نام کنترلرها با Ctrl خاتمه یابد.
   
ng-repeat: همه‌ی نظرات دارای یک قالب html یکسان هستند که به ازای داده‌های متفاوت تکرار شده اند. اگر می‌خواستیم نظرات را استفاده از موتور نمایشی Razor نشان دهیم از یک حلقه‌ی foreach استفاده می‌کردیم. خبر خوب این است که ng-repeat هم دقیقا به مانند حلقه‌ی foreach عمل می‌کند.در اینجا عبارت comment in comments دقیقا برابر با آن چیزی است که در یک حلقه‌ی foreach می‌نوشتیم. Comments در اینجا یک لیست به مانند آرایه ای از comment هست که در کنترلر مقدار دهی شده است. پس اگر با حلقه‌ی foreach مشکلی نداشته باشید با مفهوم ng-repeat هم مشکلی نخواهید داشت و دقیقا به همان شکل عمل می‌نماید.
     
ng-click: همان طور که گفتیم Directive‌های تعریف شده می‌توانند یک event سفارشی نیز باشند. ng-click هم یک Directive تو کار است که توسط Angular به صورت پیش فرض تعریف شده است. کاملا مشخص است که یک تابع به نام remove تعریف شده است که به هنگام کلیک شدن، فراخوانی می‌شود. دو پارامتر هم به آن ارسال شده است. اولین پارامتر Id دیدگاه مورد نظر است تا به سرور ارسال شود و از پایگاه داده حذف شود. دومین پارامتر index$ است که یک متغیر ویژه است که توسط Angular در هر بار اجرای حلقه‌ی ng-repeat مقدارش یک واحد افزایش می‌یابد. index$ هم به تابع remove ارسال می‌شود تا بتوان فهمید در سمت کلاینت کدام نظر باید حذف شود.
 
ng-src: از این Directive برای مشخص کردن src عکس‌ها استفاده می‌شود. البته در این مثال چندان تفاوتی بین ng-src و src معمولی وجود ندارد. ولی اگر آدرس عکس به صورت Content/{{comment.Name}}.gif می‌بود دیگر وضع فرق می‌کرد. چرا که مرورگر با دیدن آدرس در src سعی به لود کردن آن عکس می‌کند و در این حالت در لود کردن آن عکس با شکست روبرو می‌شود. ng-src سبب می‌شود تا در ابتدا آدرس عکس توسط Angular تفسیر شود و سپس آن عکس توسط مرورگر لود شود.
   
{{comment.Name}}: آکلودهای دوتایی برای انقیاد داده (Data Binding) با view-model استفاده می‌شود. این نوع اقیاد داده در مثال‌های قبلی مورد بررسی قرار گرفته است و نکته‌ی بیشتری در اینجا مطرح نیست.
   
ng-model: به کمک ng-model می‌توان بین متن داخل textbox و خاصیت شی مورد نظر انقیاد داده بر قرار کرد و هر دو طرف از تغییرات یکدیگر آگاه شوند. به این عمل انقیاد داده دوطرفه (Two-Way Data-Binding) می‌گویند.برای مثال textbox مربوط به نام را به comment.Name و textbox مربوط به email را به comment.Email مقید(bind) شده است. هر تغییری که در محتوای هر کدام از طرفین صورت گیرد دیگری نیز از آن تغییر با خبر شده و آن را نمایش می‌دهد.
   
تا به اینجای کار قالب مربوط به HTML را بررسی کردیم. حال به سراغ کدهای جاوا اسکریپت می‌رویم:
var app = angular.module('myApp', []);

app.controller('CommentCtrl', function ($scope, $http) {

    $scope.comment = {};

    $http.get('/Comment/GetAll').success(function (data) {

        $scope.comments = data;

    })

    $scope.addComment = function () {

        $http.post("/Comment/Add", $scope.comment).success(function () {

            $scope.comments.push({ Name: $scope.comment.Name, CommentBody: $scope.comment.CommentBody });

            $scope.comment = {};

        });
    };

    $scope.remove = function (id, index) {

        $http.post("/Comment/Remove", { id: id }).success(function () {

            $scope.comments.splice(index, 1);

        });
    };

});
در تعریف ng-app اگر به یاد داشته باشید برای آن مقدار myApp در نظر گرفته شده بود. در اینجا هم ما به کمک متغیر سراسری angular که توسط خود کتابخانه تعریف شده است، ماژولی به نام myApp را تعریف کرده ایم. پارامتر دوم را فعلا توضیح نمی‌دهم، ولی در این حد بدانید که برای تعریف وابستگی‌های این ماژول استفاده می‌شود که من آن را برابر یک آرایه خالی قرار داده ام.
در سطر بعد برای ماژول تعریف شده یک controller تعریف کرده ام. شاید دفعه‌ی اول است که تعریف کنترلر به این شکل را مشاهده می‌کنید. اما چرا به این شکل کنترلر تعریف شده و به مانند قبل به شکل تابع سازنده‌ی کلاس تعریف نشده است؟
پاسخ این است که اکثر برنامه نویسان از جمله خودم دل خوشی از متغیر سراسری ندارند. در شکل قبلی تعریف کنترلر، کنترلر به شکل یک متغیر سراسری تعریف می‌شد. اما استفاده از ماژول برای تعریف کنترلر سبب می‌شود تا کنترلرهای ما روی هوا تعریف نشده باشند و هر یک در جای مناسب خود باشند. به این شکل مدیریت کدهای برنامه نیز ساده‌تر بود. مثلا اگر کسی از شما بپرسد که فلان کنترلر کجا تعریف شده است؛ به راحتی می‌گویید که در فلان ماژول برنامه تعریف و مدیریت شده است.
در تابعی که به عنوان کنترلر تعریف شده است، دو پارامتر به عنوان وابستگی درخواست شده است. scope که برای ارتباط با view-model و انقیاد داده به کار می‌رود و http$  که برای ارتباط با سرور به کار می‌رود. نمونه‌ی مناسب هر دوی این پارامترها توسط سیستم تزریق وابستگی تو کار angular در اختیار کنترلر قرار می‌گیرد.
قبلا چگونگی استفاده از scope$ برای اعمال انقیاد داده توضیح داده شده است. نکته‌ی جدیدی که مطرح است چگونگی استفاده از سرویس http$ برای ارتباط با سرور است. سرویس http $   دارای 4 متد put ، post ، get و delete است.
واقعا استفاده از این سرویس کاملا واضح و روشن است. در متد addComment وقتی که دیدگاه مورد نظر اضافه شد، به آرایه‌ی کامنت‌ها یک کامنت جدید می‌افزاییم و چون انقیاد داده دو طرفه است، بالافاصله دیدگاه جدید نیز در view به نمایش در می‌آید.کار تابع remove هم بسیار ساده است. با استفاده از index ارسالی، دیدگاه مورد نظر را از آرایه‌ی کامنت‌ها حذف می‌کنیم و ادامه‌ی کار توسط انقیاد داده دو طرفه انجام می‌شود.
همان طور که مشاهده می‌شود مفاهیم انقیاد داده دو طرفه و تزریق وابستگی خودکار سرویس‌های مورد نیاز، کار با angularjs را بسیار ساده و راحت کرده است. اصولا در بسیاری از موارد احتیاجی به باز اختراع چرخ نیست و کتابخانه‌ی angular آن را برای ما از قبل تدارک دیده است.
   
کدهای این مثال ضمیمه شده است. این کدها در Visual Studio 2013 و به کمک ASP.NET MVC 5 و Entity Framework 6 نوشته شده است. سعی شده تا مثال نوشته شده به واقعیت نزدیک باشد. اگر دقت کنید مدل کامنت در مثالی که نوشتم به گونه ای است که دیدگاه‌های چند سطحی به همراه پاسخ هایش مد نظر بوده است. به عنوان تمرین نمایش درختی این گونه دیدگاه‌ها را به کمک Angular انجام دهید. کافیست Treeview in Angular را جست و جو کنید؛ مطمئنا به نتایج زیادی می‌رسید. گرچه در مثال ضمیمه شده اگر جست و جو کنید من پیاده سازیش را انجام دادم. هدف از جست و جو در اینترنت مشاهده این است که بیشتر مسائل در Angular از پیش توسط دیگران حل شده است و احتیاجی نیست که شما با چالش‌های جدیدی دست و پنجه نرم کنید.
پس به عنوان تمرین، دیدگاه‌های چند سطحی به همراه پاسخ که نمونه اش را در همین سایتی که درحال مشاهده آن هستید می‌بینید را به کمک AngularJS پیاده سازی کنید.
  
در مقاله‌ی بعدی چگونگی انتقال منطق تجاری برنامه از کنترلر به لایه سرویس و چگونگی تعریف سرویس جدید را مورد بررسی قرار می‌دهم.
   

مطالب
Performance در AngularJS 1.x قدم ششم
موضوع این مقاله استفاده مستقیم از توابع و عملیات محاسباتی برای Binding در View می‌باشد که در پروژه‌های بزرگ که حجم المنت‌ها در صفحه زیاد است عملکردی منفی در Performance دارد که قابل چشم پوشی نیست. برای اینکه این مورد ملموس باشد بنده مثالی را آماده کرده‌ام که هدف آن بیشتر درک درست شما از این موضوع است.
کد زیر را مشاهده کنید:
<input type="text" ng-model="newItemTitle">
<button type="button" ng-click="add()">افزودن</button>
<ul>
     <li ng-repeat="item in items">{{item.title}}</li>
</ul>
<div ng-show="showMSG()">شما بیش از ۱۰ استان ثبت کرده اید</div>
و قسمت Controller:
$scope.newItemTitle='';           

$scope.add=function(){
     $scope.items.push({
          title:$scope.newItemTitle
     });
}

$scope.items=[
     {title:'اردبیل'},
     {title:'تهران'},
     {title:'اصفهان'},
     {title:'شیراز'},
     {title:'مشهد'},
];  

$scope.showMSG=function(){
     return $scope.items.length>10;
}
 همانطور که مشاهده میکنید این کد یک مثال ساده است که شامل لیست استانها و قسمتی برای افزودن استان جدید و در قسمت پایینتر در صورتی که بیش از ۱۰ استان ثبت شده باشد به کاربر پیغامی نمایش می‌دهیم.

سوال اول، مشکل کجاست؟
این کد کاملا صحیح است، اما بهینه نیست. مشکل اصلی در View است که مستقیما تابع showMSG را صدا میزند. صدا زدن مستقیم توابع از View در قسمت‌هایی که Bind شده‌اند، در Performance نتیجه منفی دارند. منظور از صدا زدن مستقیم توابع در قسمت‌های Bind روش‌های زیر است:
ng-show="showMSG()"
ng-if="showMSG()"
ng-hide="showMSG()==false"
ng-class="{'red',getResult()}"
ng-style="{'width':getWidth()}"
سوال دوم، چرا Performance را کاهش میدهد؟
AngularJS برای اینکه بتواند تکلیف ng-show هایی را که در div نوشته شده‌است، مشخص کند، مجبور است تابع showMSG را صدا بزند. تا این قسمت هیچ مشکلی نیست. اما وقتی که AngularJS می‌خواهد در زمان‌های بعدی هم متوجه تغییرات بشود مجبود هست دوباره تابع showMSG را صدا بزند و این کار تکرار می‌شود و در مواقعی که تغییرات انجام شده هیچ ارتباطی با این Binding ندارند باز هم اجرا می‌شود و این تداوم در اجرا که اکثرا لازم نیستند باعث کاهش Performance می‌شود. حالا فرض کنید در پروژه‌ای بزرگ در بیشتر قسمت‌های صفحه از این روش استفاده کرده اید و پروژه با داده‌های حجیم کار میکند.

سوال سوم، راهکار چیست؟ 
راهکار این موضوع خیلی ساده است؛ اما در بهبود کارآیی پروژه، خیلی تاثیر مثبتی دارد. به طور کلی سعی کنید در ‌Binding‌های View از متغییر استفاده کنید و هیچ تابعی و یا عملیات محاسباتی را در Binding قرار ندهید . منظور از عملیات محاسباتی در Binding روش زیر است:
<div ng-show="items.length>10">شما بیش از ۱۰ استان ثبت کرده اید</div>
حتی این روش هم مناسب نیست. روشی که می‌توان برای حل این مشکل در نظر گرفت به شرح زیر است:
$scope.maxItem=false';           

$scope.add=function(){
     $scope.items.push({
          title:$scope.newItemTitle
     });
     $scope.maxItem=$scope.items.length>10;
}

<div ng-show="maxItem">شما بیش از ۱۰ استان ثبت کرده اید</div>
این مشکل با متفیر maxItem و انتقال منطق به تابع add حل می‌شود.
نتیجه گیری کلی، در پروژه‌هایی که با داده‌های حجیم کار میکنند، هیچ وقت از توابع و عملیات محاسباتی در View استفاده نکنید. 
مطالب
چگونه کد قابل تست بنویسیم - قسمت اول
مقدمه 
نوشتن تست برای کدها بسیار عالی است، در صورتیکه بدانید چگونه این کار را بدرستی انجام دهید. متأسفانه بسیاری از منابع آموزشی موجود، این مطلب که چگونه کد قابل تست بنویسیم را رها می‌کنند؛ بدلیل اینکه آنها مراقبند در بین لایه هایی که در کدهای واقعی وجود دارند گیر نکنند، جایی که شما لایه‌های خدمات (Service Layer)، لایه‌های داده، و غیره را دارید. به ضرورت، وقتی میخواهید کدی را تست کنید که این وابستگی‌ها را دارد، تست‌ها بسیار کند و برای نوشتن دشوار هستند و اغلب بدلیل وابستگی‌ها شکست میخورند و نتیجه غیر قابل انتظاری خواهند داشت.

پیش زمینه
کدی که به خوبی نوشته شده باشد از لایه‌های جداگانه ای تشکیل شده است که هر لایه مسئول یک قسمت متفاوت از وظایف برنامه خواهد بود. لایه‌های واقعی بر اساس نیاز و نظر توسعه دهندگان متفاوت است، ولی یک ساختار رایج به شکل زیر خواهد بود.

لایه نمایش / رابط کاربری : این قسمت کد منطق نمایش و تعامل رابط کاربری می‌باشد.
منطق تجاری / لایه خدمات : این قسمت منطق تجاری کد شما میباشد. برای نمونه در کد مربوط به یک کارت خرید، این کارت خرید میداند چگونه جمع کارت را محاسبه نماید و یا چگونه اقلام موجود در سفارش را شمارش کند.
لایه دستیابی به داده / لایه ماندگاری :  این کد میداند چگونه به منبع داده متصل شود و یک کارت خرید را بازگرداند و یا چگونه یک کارت را در منبع داده ذخیره نماید.
منبع داده : اینجا جایی است که محتویات کارت در آن ذخیره میشود.

مزیت مدیریت وابستگی‌ها 

بدون مدیریت وابستگی‌ها، وقتی شما برای لایه نمایش تست می‌نویسید، کد شما در خدمات واقعی که به کد واقعی دستیابی به منبع داده وابسته است، گرفتار می‌شود و سپس به منبع داده اصلی متصل می‌شود. در واقع، وقتی شما در حال تست نویسی برای گزینه "اضافه به کارت" و یا "دریافت تعداد اقلام" هستید، می‌خواهید کد را به صورت مجزا تست کنید و قادر باشید نتایج قابل پیش بینی را تضمین نمایید. بدون مدیریت وابستگی‌ها، تست‌های نمایش شما برای گزینه "اضافه به کارت" کند هستند و وابستگی‌ها نتایج غیر قابل پیش بینی بازمیگردانند که میتوانند باعث پاس نشدن تست شما شوند.

راه حل تزریق وابستگی است
راه حل این مسأله تزریق وابستگی است. تزریق وابستگی برای کسانی که تا بحال از آن استفاده نکرده اند، اغلب گیج کننده و پیچیده به نظر میرسد، اما در واقع، مفهومی بسیار ساده و فرآیندی با چند اصل ساده است. آنچه میخواهیم انجام دهیم مرکزیت دادن به وابستگی هاست. در این مورد، استفاده از شیء کارت خرید است و سپس رابطه بین کدها را کم می‌کنیم تا جاییکه وقتی شما برنامه را اجرا می‌کنید، از خدمات و منابع واقعی استفاده کند و وقتی آنرا تست می‌کنید، می‌توانید از خدمات جعلی (mocking) استفاده نمایید که سریع و قابل پیش بینی هستند. توجه داشته باشید که رویکردهای متفاوت بسیاری وجود دارند که میتوانید استفاده کنید، ولی من برای ساده نگهداشتن این مطلب، فقط رویکرد Constructor Injection را شرح میدهم.

گام 1 -  وابستگی‌ها را شناسایی کنید
وابستگی‌ها وقتی اتفاق می‌افتند که کد شما از لایه‌های دیگر  استفاده می‌نماید. برای نمونه، وقتی لایه نمایش از لایه خدمات استفاده می‌نماید. کد نمایش شما به لایه خدمات وابسته است، ولی ما میخواهیم کد لایه نمایش را به صورت مجزا تست کنیم.
public class ShoppingCartController : Controller
{
    public ActionResult GetCart()
    {
        //shopping cart service as a concrete dependency
        ShoppingCartService shoppingCartService = new ShoppingCartService();
        ShoppingCart cart = shoppingCartService.GetContents();
        return View("Cart", cart);
    }
    public ActionResult AddItemToCart(int itemId, int quantity)
    {
        //shopping cart service as a concrete dependency
        ShoppingCartService shoppingCartService = new ShoppingCartService();
        ShoppingCart cart = shoppingCartService.AddItemToCart(itemId, quantity);
        return View("Cart", cart);
    }
}

 
گام 2 – وابستگی‌ها را مرکزیت دهید
این کار با چندین روش قابل انجام است؛ در این مثال من میخواهم یک متغیر عضو از نوع ShoppingCartService ایجاد کنم و سپس آنرا به وهله ای که در Constructor ایجاد خواهم کرد، منتسب کنم. حال هرجا ShoppingCartService نیاز باشد بجای آنکه یک وهله جدید ایجاد کنم، از این وهله استفاده می‌نمایم. 
public class ShoppingCartController : Controller
{
    private ShoppingCartService _shoppingCartService;
    public ShoppingCartController()
    {
        _shoppingCartService = new ShoppingCartService();
    }
    public ActionResult GetCart()
    {
        //now using the shared instance of the shoppingCartService dependency
        ShoppingCart cart = _shoppingCartService.GetContents();
        return View("Cart", cart);
    }
    public ActionResult AddItemToCart(int itemId, int quantity)
    {
        //now using the shared instance of the shoppingCartService dependency
        ShoppingCart cart = _shoppingCartService.AddItemToCart(itemId, quantity);
        return View("Cart", cart);
    }
}

 در قسمت بعد درباره مواردی مانند از بین بردن ارتباط لایه ها، تزریق وابستگی و نوشتن تست بحث خواهم کرد.
مطالب
با ASP.MVC چه مزایایی را به دست خواهیم آورد
عموما در اکثر مطالب مقایسه‌ای بین وب فرم‌ها و ASP.NET MVC به جداسازی بهتر منطق کدها از فرم‌ها و قابلیت بهتر تهیه آزمون‌های واحد اشاره می‌شود. در این مطلب از دیدگاهی دیگر به این مساله خواهیم پرداخت؛ از لحاظ فنی و جدای از مسایل یاد شده، چه مزایای دیگری را می‌توان با استفاده از ASP.NET MVC نسبت به وب فرم‌ها به دست آورد؟

1- آدرس‌های تمیزتر
در ASP.NET MVC به صورت پیش فرض از سیستم Routing موجود در زیر ساخت ASP.NET برای نمایش Urlهایی بدون پسوند استفاده می‌شود. همچنین این سیستم امکان تهیه آدرس‌هایی با سازگاری بهتر با موتورهای جستجو را نیز از ابتدا مدنظر داشته است.
بله. این زیر ساخت در اختیار وب فرم‌ها نیز هست؛ اما فرق است بین حالتی که از ابتدا مجبور شویم تمیزتر کار کنیم با زمانیکه این انتخاب را داریم و ... عموما هم از آن در وب فرم‌ها استفاده نمی‌شود.

2- عدم وابستگی الزامی به فایل‌های فیزیکی موجود در سیستم
کلیه درخواست‌ها در MVC برخلاف وب فرم‌ها در بدو امر به فایل‌های موجود در سیستم منتقل نمی‌شوند. درخواست‌ها به متدهای موجود در کنترلرها منتقل می‌شوند. همین مساله سبب می‌شود که آدرس‌ها الزاما به یک فایل فیزیکی موجود در سیستم اشاره نکنند. به این ترتیب می‌توان درخواست‌ها را بر اساس شرایط، به Viewهای مختلف هدایت کرد و نه اینکه هر درخواست ابتدا به یک view رسیده و سپس به متدی ارجاع داده شود.
این مساله از لحاظ امنیتی نیز مهم است. درخواست‌های رسیده به MVC سبب اجرای هیچ فرمی نخواهند شد. درخواست‌ها حتما باید از فیلتر یک کنترلر عبور کنند تا اجرایی شوند.

3- امکان مدیریت بهتر قسمت‌های مختلف سایت در پوشه‌های جداگانه
اگر به سورس اکثر سایت‌های مبتنی بر ASP.NET Web forms توجه کنیم، تمام فایل‌های آن‌ها در ریشه سایت قرار دارند منهای فایل‌های CSS و JS و تصاویر. در ASP.NET MVC از ابتدای کار، هر قسمت از سایت در پوشه‌های جداگانه‌ای قرار می‌گیرد و به این ترتیب مدیریت فایل‌ها و نظم دهی به آن‌ها ساده‌تر خواهد بود.

4- امکان تعریف تمام اجزای یک فرم یا view به صورت strongly typed
در ASP.NET MVC می‌توان یک کلاس را به یک فرم یا View نسبت داد. به این ترتیب کنترل‌های web forms تبدیل به خواص این کلاس در MVC خواهند شد. مزیت این امر امکان کنترل تمام اجزای فرم‌های سایت توسط کامپایلر است.
به این ترتیب اگر در طی یک حلقه، جدولی را ایجاد کنیم، تمام عناصر تشکیل دهنده این حلقه (چه کدهای آن و چه المان‌هایی که اطلاعات را در صفحه نمایش می‌دهند) نیز توسط کامپایلر قابل بررسی و خطایابی هستند.

5- مقدار دهی خودکار مدل متناظر با یک فرم یا View در ASP.NET MVC
روال متداول کار با وب فرم‌ها، قرار دادن تعدادی کنترل در صفحه و سپس دریافت دستی مقادیر آن‌ها در فایل code behind است. در MVC دیگر نیازی نیست تا این کارها را دستی انجام دهید. به یک فرم یا View کلاسی را انتساب خواهید داد. فریم ورک خواص آن‌را به صورت خودکار در حین ارسال به سرور مقدار دهی خواهد کرد. این مورد حتی در حین کار با jQuery Ajax نیز صادق  است.
این مساله کار با ORMها را نیز ساده‌تر می‌کند. از این جهت که تمام آن‌ها نهایتا با یک سری مدل و کلاس کار خواهند کرد و تمام فیلدها و جداول به تعدادی کلاس و خاصیت تعریف شده در آن‌ها نگاشت می‌شوند.
به این ترتیب چون دیگر نیازی به ارجاع مستقیم به اشیاء بصری در فایل‌های code behind که در اینجا کنترلر نام گرفته‌اند نیست، نوشتن آزمون واحد برای این کلاس‌ها نیز به شدت ساده‌تر شده است.

6- ASP.NET MVC به همراه یک فرم ساز توکار ارائه می‌شود
اگر کسی به شما گفته است که سرعت کار با ASP.NET MVC پایین است به طور قطع دو فصل اول یک کتاب MVC را بیشتر مطالعه نکرده است. در MVC یک کلاس متناظر با فرمی را طراحی می‌کنید. توسط ابزار scaffolding همراه با VS.NET از روی این کلاس و مدل، با چند کلیک یک فرم تولید خواهد شد. فرمی که حتی مقدار دهی و انتساب عناصر بصری آن به کلاس متناظر با آن نیز خودکار است.
سرعت پیاده سازی یک برنامه با ASP.NET MVC به مراتب بیشتر است از کار با وب فرم‌ها.

7- حذف View State در MVC
از آنجائیکه فرم‌های ASP.NET Web forms از نوع strongly typed نیستند (در دات نت 4 و نیم اندکی بهبود در حد گرید‌های آن حاصل شده البته)، برای اینکه پس از ارسال یک فرم به سرور باز هم کنترل‌های نمایش داده شده در صفحه همان مقادیر قبلی را نمایش دهند، مکانیزم View State به همراه ذخیره سازی اطلاعات فرم در فیلدهای مخفی فرم جاری طراحی شد.
در MVC نیازی به این مکانیزم نیست. زیرا فقط کافی است که اطلاعات مدل را مجددا به View ارسال کنیم. نمایش و انتساب نهایی آن در اینجا خودکار است. بنابراین نیازی به View State وجود ندارد.

8- کنترل بهتر بر روی اعتبار سنجی اطلاعات دریافتی
در وب فرم‌ها اگر بخواهیم سیستم اعتبارسنجی آن‌را غیرفعال کنیم، مثلا برای دریافت html از کاربر، نیاز است کلا آن‌را از کار بیندازیم (یا در سطح فرم یا در سطح کل برنامه). در MVC می‌توان این اعتبار سنجی را تنها در سطح یک خاصیت که قرار است اطلاعات HTML ایی را دریافت کند، غیرفعال کرد؛ نه برای کل فرم و نه در سطح کل برنامه.

9- امکان استفاده از فرم‌های و Viewهای Razor بجای موتور وب فرم‌ها
در وب فرم‌ها تا این زمان فقط محدود به تنها موتور نمایشی مخصوص به آن هستیم. اما در MVC این محدودیت برداشته شده و تا به حال چندین و چند View engine در این بین توسط مایکروسافت و سایر برنامه نویس‌ها طراحی شده است. مهم‌ترین آن‌ها Razor است که تمام برنامه نویس‌های MVC پس از مدتی به روان بودن و طراحی طبیعی و عالی آن اعتراف دارند.

10- امکان تعریف بیش از یک فرم در صفحه
طراحی ASP.NET Web forms از روز اول آن محدود به یک فرم در صفحه بوده است. این محدودیت در MVC برداشته شده و مزیت آن امکان ارسال اطلاعات قسمت‌های مختلف یک فرم به کنترلرهای مختلف و جداسازی بهتر کدهای قسمت‌های مختلف برنامه است.

11- امکان Refactoring بهتر کدهای تکراری در ASP.NET MVC به کمک مفهوم فیلترها
فیلترها در MVC یک سری attribute هستند که می‌توان آن‌ها را به متدهای کنترلرها اعمال کرد و به صورت خودکار توسط فریم ورک پیش یا پس از اجرای یک متد اجرا می‌شوند. به این ترتیب حجم قابل ملاحظه‌ای از if و else‌ها را می‌توان در این فیلترها کپسوله کرد و کدهای متدهای کنترلرها را تمیزتر و زیباتر نمود.

12- سازگاری کامل با jQuery و jQuery Ajax و کلا انواع و اقسام فریم‌ورک‌های جاوا اسکریپتی
در MVC وب کنترل‌ها کنار گذاشته شده‌اند و سعی شده است با وب به همان نحو که هست برخورد شود. به این ترتیب اگر نیاز داشتید، کل دکمه‌های فرم را با spanها جایگزین کرده و توسط فریم ورک‌های CSS ایی تزئین کنید، بدون نیاز به نگارش جدیدی از ASP.NET MVC، باز هم برنامه کار خواهد کرد.
یا برای کار با اجزای مختلف فرم از ده‌ها و صدها افزونه موجود برای jQuery به سادگی می‌توان استفاده کرد. برای نمونه کل سیستم اعتبار سنجی توکار MVC با اعتبار سنجی jQuery یکپارچه و جایگزین شده است.
یا برای کار با jQuery Ajax نیازی نیست تا متدی را static تعریف کنید و به این ترتیب از مزایای امنیتی توکار ASP.NET محروم شوید (مثلا دسترسی به شیء User اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌ها). یا اگر فرم شما 10 فیلد دارد، کل این فیلدها به صورت خودکار به خواص متناظر با آن‌ها نگاشت خواهد شد و نیازی نیست برای این مورد کد بنویسید. به علاوه باید درنظر داشت که jQuery Ajax نسبت به فریم ورک Ajax همراه با ASP.NET web forms بسیار سبک‌تر و سریعتر عمل می‌کند چون نیازی ندارد تا هر بار View state را نیز به سرور ارسال کند.
همچنین در اینجا دیگر ID کنترل‌های مورد استفاده در اسکریپت‌ها به صورت خودکار تولید نمی‌شوند و برنامه نویس از ابتدای امر کنترل کاملی را روی این مساله دارد.

13- امکانات فشرده سازی css و js بهتر
در MVC 4 سیستم bundling آن از نمونه مشابه موجود در وب فرم‌ها کامل‌تر است و جهت فشرده سازی و یکی کردن هر دو مورد فایل‌های css و js می‌تواند بکارگرفته شود؛ به همراه تنظیمات کش مرورگر و gzip خودکار حاصل. به علاوه این سیستم را سفارشی سازی نیز می‌توان ساخت و بهینه سازی عملکرد آن مطابق نیاز میسر است.

14- یکپارچگی بهتر EF Code first با MVC
عنوان شد که وجود مدل‌ها و فرم‌های strongly typed یکی از مزایای کار با MVC است و ORMها نیز نهایتا با همین کلاس‌ها هستند که کار می‌کنند. در MVC سیستم کد سازی به نام scaffolding وجود دارد (تهیه شده توسط خود مایکروسافت) که می‌تواند بر اساس مدل‌های EF code first شما، قسمت عمده‌ای از کدهای یک برنامه ASP.NET MVC را تولید کند. سپس می‌توانید به سفارشی سازی آن مشغول شوید.

15- تزریق وابستگی‌ها در MVC ساده‌تر است
در هر دو فریم ورک وب فرم‌ها و MVC امکان تزریق وابستگی‌ها وجود دارد. اما در MVC می‌توان در میانه کار وهله سازی کنترلرها، دخالت کرد و کنترل آن را کاملا در دست گرفت. همین امر سبب می‌شود حین کار با کتابخانه‌های تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET MVC حجم کد نویسی به شدت کاهش پیدا کند.

16- امکانات امنیتی MVC بیشتر است
عنوان شد که در MVC می‌توان اعتبار سنجی را تنها در حد یک خاصیت غیرفعال کرد. فیلتر مبارزه با حملات CSRF جزئی از فریم ورک MVC است. به همراه فیلتر Authorize آن که باز هم اعمال سفارشی سیستم اعتبار سنجی مبتنی بر فرم‌ها را ساده‌تر می‌کند با امکان یکپارچگی بهتر با Role providerهای سفارشی.
و یا برای نمونه Razor به صورت پیش فرض امن طراحی شده است. خروجی Razor همواره و در بدو امر، html encoded است مگر اینکه برنامه نویس آگاهانه آن‌را تغییر دهد. این مورد مقاومت در برابر حملات XSS را بالا خواهد برد.
امکان استفاده از فیلترهای سفارشی که عنوان شد، جهت مسایل امنیتی بسیار کاربرد دارند. برای مثال بررسی referrer فرم ارسال به سرور را درنظر بگیرید. در وب فرم‌ها می‌توان این‌کار را با یک http module که روی کل برنامه تاثیر گذار است انجام داد. اما در MVC این فیلتر را تنها می‌توان بر روی یک فرم خاص عمومی برای مثال اعمال کرد و نه کل برنامه.
مطالب
مدیریت حالت در برنامه‌های Blazor توسط الگوی Observer - قسمت دوم
در قسمت قبل، روشی را بر اساس الگوی Observer، برای به اشتراک گذاری حالت و مدیریت سراسری آن، بررسی کردیم. در این روش می‌توان چندین مخزن حالت را نیز داشت؛ اما هر کدام مستقل از هم عمل می‌کنند. برای تکمیل آن فرض کنید قرار است عمل افزودن مقدار یک شمارشگر، در دو مخزن حالت متفاوت و مجزای از هم، در هر کدام سبب بروز تغییر حالتی خاص شود که در این مطلب روش مدیریت آن‌را بررسی خواهیم کرد.


نیاز به یک Dispatcher برای تعامل با بیش از یک مخزن حالت


در اینجا برای نمونه دو مخزن حالت تعریف شده‌اند؛ اما روش تعامل با این مخازن حالت، دیگر مانند قبل نیست. برای نمونه در اثر تعامل یک کاربر با View ای خاص، رخدادی صادر شده و اینبار مدیریت این رخداد توسط یک Action (که عموما یک پیام رشته‌ای است)، به Dispatcher مرکزی ارسال می‌شود (و نه مستقیما به مخزن حالت خاصی). اکنون این Dispatcher، اکشن رسیده را به مخازن کد مشترک به آن ارسال می‌کند تا عمل متناسب با آن اکشن درخواستی را انجام دهند. مابقی آن همانند قبل است که پس از تغییر حالت در هر کدام از مخازن حالت، کار به روز رسانی UI، در کامپوننت‌های مشترک صورت خواهد گرفت. بدیهی است در اینجا مخازن حالت، مجاز به صرفنظر کردن از یک اکشن خاص هستند و الزامی به پیاده سازی آن ندارند. هدف اصلی این است که اگر اکشنی قرار بود در تمام مخازن حالت پیاده سازی شود و حالت‌های آن‌ها را تغییر دهد، روشی را برای مدیریت آن داشته باشیم.
بنابراین اگر به این الگوی جدید دقت کنید، چیزی نیست بجز یک الگوی Observer دو سطحی:
الف) Dispatcher ای (Subject) که مشترک‌هایی را مانند مخازن حالت دارد (Observers).
ب) مخازن حالتی (Subjects) که مشترک‌هایی را مانند کامپوننت‌ها دارند (Observers).

اگر پیشتر با React کار کرده باشید، این الگو را تحت عناوینی مانند Flux و یا Redux می‌شناسید و در اینجا می‌خواهیم پیاده سازی #C آن‌را بررسی کنیم:


در الگوی Flux، در اثر تعامل یک کاربر با کامپوننتی، اکشنی به سمت یک Dispatcher ارسال می‌شود. سپس Dispatcher این اکشن را به مخزن حالتی جهت مدیریت آن ارسال می‌کند که در نهایت سبب تغییر حالت آن شده و به روز رسانی UI را در پی خواهد داشت.


پیاده سازی یک Dispatcher برای تعامل با بیش از یک مخزن حالت

پیش از هر کاری نیاز است قالب اکشن‌های ارسالی را که قرار است توسط مخازن حالت مورد پردازش قرار گیرند، مشخص کنیم:
namespace BlazorStateManagement.Stores
{
    public interface IAction
    {
        public string Name { get; }
    }
}
عموما هر اکشنی با نام و یا پیامی مشخص می‌شود. بر این اساس می‌توان اکشن افزودن و یا کاهش مقادیر شمارشگر را به صورت زیر تعریف کرد:
namespace BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
{
    public class IncrementAction : IAction
    {
        public const string Increment = nameof(Increment);

        public string Name { get; } = Increment;
    }

    public class DecrementAction : IAction
    {
        public const string Decrement = nameof(Decrement);

        public string Name { get; } = Decrement;
    }
}
مزیت تعریف و استفاده از یک کلاس در اینجا این است که اگر نیاز بود به همراه اکشنی، اطلاعات اضافه‌تری نیز به سمت مخازن کد ارسال شوند، می‌توان آن‌ها را داخل هر کدام از کلاس‌ها، بسته به نیاز برنامه تعریف کرد و صرفا محدود به Name و یا یک مقدار رشته‌ای معرف آن، نخواهند بود.

پس از تعریف ساختار یک اکشن، اکنون نوبت به پیاده سازی راه حلی برای ارسال آن به تمام مخازن حالت برنامه است:
using System;

namespace BlazorStateManagement.Stores
{
    public interface IActionDispatcher
    {
        void Dispatch(IAction action);
        void Subscribe(Action<IAction> actionHandler);
        void Unsubscribe(Action<IAction> actionHandler);
    }

    public class ActionDispatcher : IActionDispatcher
    {
        private Action<IAction> _actionHandlers;

        public void Subscribe(Action<IAction> actionHandler) => _actionHandlers += actionHandler;

        public void Unsubscribe(Action<IAction> actionHandler) => _actionHandlers -= actionHandler;

        public void Dispatch(IAction action) => _actionHandlers?.Invoke(action);
    }
}
پیاده سازی ActionDispatcher ای را که ملاحظه می‌کنید، دقیقا مشابه CounterStore قسمت قبل است و در اینجا توسط متد Subscribe، مخازن حالت برنامه مشترک آن شده و یا توسط متد Unsubscribe، قطع اشتراک می‌کنند. همچنین متد Dispatch نیز شبیه به متد BroadcastStateChange قسمت قبل عمل می‌کند و سبب می‌شود تا اکشن ارسالی به آن، به تمام مشترکین این سرویس، ارسال شود.
این سرویس را نیز با طول عمر Scoped به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌کنیم که سبب می‌شود تا پایان عمر برنامه (بسته شدن مرورگر یا ریفرش کامل صفحه‌ی جاری)، در حافظه باقی مانده و وهله سازی مجدد نشود. به همین جهت تزریق آن در مخازن حالت مختلف برنامه، دقیقا حالت یک Dispatcher اشتراکی را پیدا خواهد کرد.
namespace BlazorStateManagement.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...
            builder.Services.AddScoped<IActionDispatcher, ActionDispatcher>();
            // ...
        }
    }
}


استفاده از IActionDispatcher در مخازن حالت برنامه

در ادامه می‌خواهیم مخازن حالت برنامه را تحت کنترل سرویس IActionDispatcher قرار دهیم تا کاربر بتواند اکشنی را به Dispatcher ارسال کند و سپس Dispatcher این درخواست را به تمام مخازن حالت موجود، جهت بروز واکنشی (در صورت نیاز)، اطلاعات رسانی نماید.
برای این منظور سرویس ICounterStore قسمت قبل ، به صورت زیر تغییر می‌کند که اینترفیس IDisposable را پیاده سازی کرده و همچنین دیگر به همراه متدهای عمومی افزایش و یا کاهش مقدار نیست:
using System;

namespace BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
{
    public interface ICounterStore : IDisposable
    {
        CounterState State { get; }

        void AddStateChangeListener(Action listener);
        void BroadcastStateChange();
        void RemoveStateChangeListener(Action listener);
    }
}
بر این اساس، پیاده سازی CounterStore به صورت زیر تغییر خواهد کرد:
using System;

namespace BlazorStateManagement.Stores.CounterStore
{
    public class CounterStore : ICounterStore
    {
        private readonly CounterState _state = new();
        private bool _isDisposed;
        private Action _listeners;
        private readonly IActionDispatcher _actionDispatcher;

        public CounterStore(IActionDispatcher actionDispatcher)
        {
            _actionDispatcher = actionDispatcher ?? throw new ArgumentNullException(nameof(actionDispatcher));
            _actionDispatcher.Subscribe(HandleActions);
        }

        private void HandleActions(IAction action)
        {
            switch (action)
            {
                case IncrementAction:
                    IncrementCount();
                    break;
                case DecrementAction:
                    DecrementCount();
                    break;
            }
        }

        public CounterState State => _state;

        private void IncrementCount()
        {
            _state.Count++;
            BroadcastStateChange();
        }

        private void DecrementCount()
        {
            _state.Count--;
            BroadcastStateChange();
        }

        public void AddStateChangeListener(Action listener) => _listeners += listener;

        public void RemoveStateChangeListener(Action listener) => _listeners -= listener;

        public void BroadcastStateChange() => _listeners.Invoke();

        public void Dispose()
        {
            Dispose(disposing: true);
            GC.SuppressFinalize(this);
        }

        protected virtual void Dispose(bool disposing)
        {
            if (!_isDisposed)
            {
                try
                {
                    if (disposing)
                    {
                        _actionDispatcher.Unsubscribe(HandleActions);
                    }
                }
                finally
                {
                    _isDisposed = true;
                }
            }
        }
    }
}
توضیحات:
- با توجه به اینکه CounterStore یک سرویس ثبت شده‌ی در سیستم است، می‌تواند از مزیت تزریق سایر سرویس‌ها در سازنده‌ی خودش بهره‌مند شود؛ مانند تزریق سرویس جدید IActionDispatcher.
- پس از تزریق سرویس جدید IActionDispatcher، متدهای Subscribe آن‌را در سازنده‌ی کلاس و Unsubscribe آن‌را در حین Dispose سرویس، فراخوانی می‌کنیم. البته فراخوانی و یا پیاده سازی Unsubscribe و Dispose در اینجا غیرضروری است؛ چون طول عمر این کلاس با طول عمر برنامه یکی است.
- بر اساس این الگوی جدید، هر اکشنی که به سمت Dispatcher مرکزی ارسال می‌شود، در نهایت به متد HandleActions یکی از مخازن حالت تعریف شده، خواهد رسید:
        private void HandleActions(IAction action)
        {
            switch (action)
            {
                case IncrementAction:
                    IncrementCount();
                    break;
                case DecrementAction:
                    DecrementCount();
                    break;
            }
        }
در اینجا می‌توان با استفاده از patterns matching، بر اساس نوع اکشن مدنظر، عملیات خاصی را انجام داد. فقط در اینجا دیگر متدهای IncrementCount و DecrementCount، عمومی نیستند. به همین جهت باید به کامپوننت شمارشگر مراجعه کرد و تعریف قبلی:
@inject ICounterStore CounterStore

@code {

    private void IncrementCount()
    {
        CounterStore.IncrementCount();
    }
را به صورت زیر تغییر داد:
- ابتدا در انتهای فایل Client\_Imports.razor، فضای نام سرویس جدید IActionDispatcher را اضافه می‌کنیم:
@using BlazorStateManagement.Stores
- سپس از آن جهت ارسال IncrementAction به مخازن حالت برنامه استفاده خواهیم کرد:
// ...
@inject IActionDispatcher ActionDispatcher


@code {

    private void IncrementCount()
    {
        ActionDispatcher.Dispatch(new IncrementAction());
    }
با این تغییر جدید، هربار که بر روی دکمه‌ی افزایش مقدار شمارشگر، کلیک می‌شود، در آخر یک IncrementAction به تمام مخازن حالت موجود در برنامه ارسال خواهد شد و آن‌ها بر اساس نیازشان تصمیم خواهند گرفت که آیا به آن واکنش نشان دهند یا خیر.

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: BlazorStateManagement-Part-2.zip
نظرات مطالب
رمزنگاری JWT و افزایش امنیت آن در ASP.NET Core
نیازی به درج آن به صورت جداگانه نیست (البته بحث تطابق Id دریافتی از توکن (و نه view-model البته)، با Id جاری شخص باید صورت گیرد). چون زمانیکه توکن را تولید می‌کنید، Id کاربر لاگین شده‌ی به سیستم هم در آن توکن به صورت یک ClaimTypes.NameIdentifier وجود دارد و پس از اعتبارسنجی درخواست با ارسال توکن به سمت سرور، جزئی از HttpContext.User.Identity as ClaimsIdentity استاندارد می‌شود. این اطلاعات هم توسط کاربر قابل تغییر و دستکاری نیست؛ حتی اگر توکن رمزنگاری هم نشده باشد. مرحله‌ی اعتبارسنجی توکن که رخ می‌دهد، یکی از کارهای آن، بررسی امضای دیجیتال توکن دریافتی از سمت کاربر هست. به همین جهت توکن دستکاری شده، هیچگاه به مرحله‌ی تولید و لحاظ شدن در HttpContext.User.Identity نمی‌رسد.
بنابراین آیا باید به Id کاربر ارسالی توسط view-model اطمینان کرد؟ خیر. این Id کاربر اصلا نباید در view-model وجود داشته باشد. از id موجود در خود توکن برای تشخیص کاربر استفاده کنید. این Id پس از تعیین اعتبار توکن، معتبر است و نیاز به بررسی و لایه‌های بیشتری ندارد.
برای ویرایش یک رکورد، ابتدا UserId اصلی آن‌را استخراج کنید. بعد این UserId ردیف بانک اطلاعاتی را با مقدار ClaimTypes.NameIdentifier استخراجی از توکن دریافتی از کاربر، تطابق دهید؛ اگر یکی نبودند، یعنی این رکورد متعلق به کاربر جاری لاگین شده‌ی به سیستم نیست و حق ویرایش آن‌را ندارد (البته اگر آن کاربر ادمین نیست).
مطالب
Blazor 5x - قسمت 31 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 1 - انجام تنظیمات اولیه
در قسمت قبل، امکان سفارش یک اتاق را به همراه پرداخت آنلاین آن، به برنامه‌ی Blazor WASM این سری اضافه کردیم؛ اما ... هویت کاربری که مشغول انجام اینکار است، هنوز مشخص نیست. بنابراین در این قسمت می‌خواهیم مباحثی مانند ثبت نام و ورود به سیستم را تکمیل کنیم. البته مقدمات سمت سرور این بحث را در مطلب «Blazor 5x - قسمت 25 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 2 - تامین پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت»، بررسی کردیم.


ارائه‌ی AuthenticationState به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌ی Blazor WASM

در قسمت 22، با مفاهیم CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView در برنامه‌های Blazor Server آشنا شدیم؛ این مفاهیم در اینجا نیز یکی هستند:
- کامپوننت CascadingAuthenticationState سبب می‌شود AuthenticationState (لیستی از Claims کاربر)، به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌یBlazor  ارسال شود. در مورد پارامترهای آبشاری، در قسمت نهم این سری بیشتر بحث شد و هدف از آن، ارائه‌ی یکسری اطلاعات، به تمام زیر کامپوننت‌های یک کامپوننت والد است؛ بدون اینکه نیاز باشد مدام این پارامترها را در هر زیر کامپوننتی، تعریف و تنظیم کنیم. همینقدر که آن‌ها را در بالاترین سطح سلسله مراتب کامپوننت‌های تعریف شده تعریف کردیم، در تمام زیر کامپوننت‌های آن نیز در دسترس خواهند بود.
- کامپوننت AuthorizeRouteView امکان محدود کردن دسترسی به صفحات مختلف برنامه‌ی Blazor را بر اساس وضعیت اعتبارسنجی و نقش‌های کاربر جاری، میسر می‌کند.

روش اعمال این دو کامپوننت نیز یکی است و نیاز به ویرایش فایل BlazorWasm.Client\App.razor در اینجا وجود دارد:
<CascadingAuthenticationState>
    <Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
        <Found Context="routeData">
            <AuthorizeRouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)">
                <Authorizing>
                    <p>Please wait, we are authorizing the user.</p>
                </Authorizing>
                <NotAuthorized>
                    <p>Not Authorized</p>
                </NotAuthorized>
            </AuthorizeRouteView>
        </Found>
        <NotFound>
                <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
                    <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
                </LayoutView>
        </NotFound>
    </Router>
</CascadingAuthenticationState>
کامپوننت CascadingAuthenticationState، اطلاعات AuthenticationState را در اختیار تمام کامپوننت‌های برنامه قرار می‌دهد و کامپوننت AuthorizeRouteView، امکان نمایش یا عدم نمایش قسمتی از صفحه را بر اساس وضعیت لاگین شخص و یا محدود کردن دسترسی بر اساس نقش‌ها، میسر می‌کند.


مشکل! برخلاف برنامه‌های Blazor Server، برنامه‌های Blazor WASM به صورت پیش‌فرض به همراه تامین کننده‌ی توکار AuthenticationState نیستند.

اگر سری Blazor جاری را از ابتدا دنبال کرده باشید، کاربرد AuthenticationState را در برنامه‌های Blazor Server، در قسمت‌های 21 تا 23، پیشتر مشاهده کرده‌اید. همان مفاهیم، در برنامه‌های Blazor WASM هم قابل استفاده هستند؛ البته در اینجا به علت جدا بودن برنامه‌ی سمت کلاینت WASM Blazor، از برنامه‌ی Web API سمت سرور، نیاز است یک تامین کننده‌ی سمت کلاینت AuthenticationState را بر اساس JSON Web Token دریافتی از سرور، تشکیل دهیم و برخلاف برنامه‌های Blazor Server، این مورد به صورت خودکار مدیریت نمی‌شود و با ASP.NET Core Identity سمت سروری که JWT تولید می‌کند، یکپارچه نیست.
بنابراین در اینجا نیاز است یک AuthenticationStateProvider سفارشی سمت کلاینت را تهیه کنیم که بر اساس JWT دریافتی از Web API کار می‌کند. به همین جهت در ابتدا یک JWT Parser را طراحی می‌کنیم که رشته‌ی JWT دریافتی از سرور را تبدیل به <IEnumerable<Claim می‌کند. سپس این لیست را در اختیار یک AuthenticationStateProvider سفارشی قرار می‌دهیم تا اطلاعات مورد نیاز کامپوننت‌های CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView تامین شده و قابل استفاده شوند.


نیاز به یک JWT Parser

در قسمت 25، پس از لاگین موفق، یک JWT تولید می‌شود که به همراه قسمتی از مشخصات کاربر است. می‌توان محتوای این توکن را در سایت jwt.io مورد بررسی قرار داد که برای نمونه به این خروجی می‌رسیم و حاوی claims تعریف شده‌است:
{
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1616396383,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress": "vahid@dntips.ir",
  "Id": "582855fb-e95b-45ab-b349-5e9f7de40c0c",
  "DisplayName": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1616396383,
  "exp": 1616397583,
  "aud": "Any"
}
بنابراین برای استخراج این claims در سمت کلاینت، نیاز به یک JWT Parser داریم که نمونه‌ای از آن می‌تواند به صورت زیر باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Security.Claims;
using System.Text.Json;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    /// <summary>
    /// From the Steve Sanderson’s Mission Control project:
    /// https://github.com/SteveSandersonMS/presentation-2019-06-NDCOslo/blob/master/demos/MissionControl/MissionControl.Client/Util/ServiceExtensions.cs
    /// </summary>
    public static class JwtParser
    {
        public static IEnumerable<Claim> ParseClaimsFromJwt(string jwt)
        {
            var claims = new List<Claim>();
            var payload = jwt.Split('.')[1];

            var jsonBytes = ParseBase64WithoutPadding(payload);

            var keyValuePairs = JsonSerializer.Deserialize<Dictionary<string, object>>(jsonBytes);
            claims.AddRange(keyValuePairs.Select(kvp => new Claim(kvp.Key, kvp.Value.ToString())));
            return claims;
        }

        private static byte[] ParseBase64WithoutPadding(string base64)
        {
            switch (base64.Length % 4)
            {
                case 2: base64 += "=="; break;
                case 3: base64 += "="; break;
            }
            return Convert.FromBase64String(base64);
        }
    }
}
که آن‌را در فایل BlazorWasm.Client\Utils\JwtParser.cs برنامه‌ی کلاینت ذخیره خواهیم کرد. متد ParseClaimsFromJwt فوق، رشته‌ی JWT تولیدی حاصل از لاگین موفق در سمت Web API را دریافت کرده و تبدیل به لیستی از Claimها می‌کند.


تامین AuthenticationState مبتنی بر JWT مخصوص برنامه‌‌های Blazor WASM

پس از داشتن لیست Claims دریافتی از یک رشته‌ی JWT، اکنون می‌توان آن‌را تبدیل به یک AuthenticationStateProvider کرد. برای اینکار در ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization را به برنامه‌ی کلاینت اضافه کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization" Version="5.0.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
سپس سرویس سفارشی AuthStateProvider خود را به پوشه‌ی Services برنامه اضافه می‌کنیم و متد GetAuthenticationStateAsync کلاس پایه‌ی AuthenticationStateProvider استاندارد را به نحو زیر بازنویسی و سفارشی سازی می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class AuthStateProvider : AuthenticationStateProvider
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public AuthStateProvider(HttpClient httpClient, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _httpClient = httpClient ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpClient));
            _localStorage = localStorage ?? throw new ArgumentNullException(nameof(localStorage));
        }

        public override async Task<AuthenticationState> GetAuthenticationStateAsync()
        {
            var token = await _localStorage.GetItemAsync<string>(ConstantKeys.LocalToken);
            if (token == null)
            {
                return new AuthenticationState(new ClaimsPrincipal(new ClaimsIdentity()));
            }

            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", token);
            return new AuthenticationState(
                        new ClaimsPrincipal(
                            new ClaimsIdentity(JwtParser.ParseClaimsFromJwt(token), "jwtAuthType")
                        )
                    );
        }
    }
}
- اگر با برنامه‌های سمت کلاینت React و یا Angular پیشتر کار کرده باشید، منطق این کلاس بسیار آشنا به نظر می‌رسد. در این برنامه‌ها، مفهومی به نام Interceptor وجود دارد که توسط آن به صورت خودکار، هدر JWT را به تمام درخواست‌های ارسالی به سمت سرور، اضافه می‌کنند تا از تکرار این قطعه کد خاص، جلوگیری شود. علت اینجا است که برای دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور، نیاز است هدر ویژه‌ای را به نام "Authorization" که با مقدار "bearer jwt" تشکیل می‌شود، به ازای هر درخواست ارسالی به سمت سرور نیز ارسال کرد؛ تا تنظیمات ویژه‌ی AddJwtBearer که در قسمت 25 در کلاس آغازین برنامه‌ی Web API انجام دادیم، این هدر مورد انتظار را دریافت کرده و پردازش کند و در نتیجه‌ی آن، شیء this.User، در اکشن متدهای کنترلرها تشکیل شده و قابل استفاده شود.
در اینجا نیز مقدار دهی خودکار httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را مشاهده می‌کنید که مقدار token خودش را از Local Storage دریافت می‌کند که کلید متناظر با آن‌را در پروژه‌ی BlazorServer.Common به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantKeys
    {
        // ...
        public const string LocalToken = "JWT Token";
    }
}
به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود در تمام سرویس‌های برنامه‌ی WASM که با HttpClient کار می‌کنند، مدام سطر مقدار دهی httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را تکرار کنیم.
- همچنین در اینجا به کمک متد JwtParser.ParseClaimsFromJwt که در ابتدای بحث تهیه کردیم، لیست Claims دریافتی از JWT ارسالی از سمت سرور را تبدیل به یک AuthenticationState قابل استفاده‌ی در برنامه‌ی Blazor WASM کرده‌ایم.

پس از تعریف یک AuthenticationStateProvider سفارشی، باید آن‌را به همراه Authorization، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه در فایل Program.cs اضافه کرد:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddAuthorizationCore();
            builder.Services.AddScoped<AuthenticationStateProvider, AuthStateProvider>();

            // ...
        }
    }
}
و برای سهولت استفاده‌ی از امکانات اعتبارسنجی فوق در کامپوننت‌های برنامه، فضای نام زیر را به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم:
@using Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization


تهیه‌ی سرویسی برای کار با AccountController

اکنون می‌خواهیم در برنامه‌ی سمت کلاینت، از AccountController سمت سرور که آن‌را در قسمت 25 این سری تهیه کردیم، استفاده کنیم. بنابراین نیاز است سرویس زیر را تدارک دید که امکان لاگین، ثبت نام و خروج از سیستم را در سمت کلاینت میسر می‌کند:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public interface IClientAuthenticationService
    {
        Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication);
        Task LogoutAsync();
        Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration);
    }
}
و به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class ClientAuthenticationService : IClientAuthenticationService
    {
        private readonly HttpClient _client;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public ClientAuthenticationService(HttpClient client, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _client = client;
            _localStorage = localStorage;
        }

        public async Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signin", userFromAuthentication);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<AuthenticationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalToken, result.Token);
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails, result.UserDTO);
                _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", result.Token);
                return new AuthenticationResponseDTO { IsAuthSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }

        public async Task LogoutAsync()
        {
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalToken);
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails);
            _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = null;
        }

        public async Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signup", userForRegisteration);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<RegisterationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                return new RegisterationResponseDTO { IsRegisterationSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }
    }
}
که به نحو زیر به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...
            builder.Services.AddScoped<IClientAuthenticationService, ClientAuthenticationService>();
            // ...
        }
    }
}
توضیحات:
- متد LoginAsync، مشخصات لاگین کاربر را به سمت اکشن متد api/account/signin ارسال کرده و در صورت موفقیت این عملیات، اصل توکن دریافتی را به همراه مشخصاتی از کاربر، در Local Storage ذخیره سازی می‌کند. این مورد سبب خواهد شد تا بتوان به مشخصات کاربر در صفحات دیگر و سرویس‌های دیگری مانند AuthStateProvider ای که تهیه کردیم، دسترسی پیدا کنیم. به علاوه مزیت دیگر کار با Local Storage، مواجه شدن با حالت‌هایی مانند Refresh کامل صفحه و برنامه، توسط کاربر است. در یک چنین حالتی، برنامه از نو بارگذاری مجدد می‌شود و به این ترتیب می‌توان به مشخصات کاربر لاگین کرده، به سادگی دسترسی یافت و مجددا قسمت‌های مختلف برنامه را به او نشان داد. نمونه‌ی دیگر این سناریو، بازگشت از درگاه پرداخت بانکی است. در این حالت نیز از یک سرویس سمت سرور دیگر، کاربر به سمت برنامه‌ی کلاینت، Redirect کامل خواهد شد که در اصل اتفاقی که رخ می‌دهد، با Refresh کامل صفحه یکی است. در این حالت نیز باید بتوان کاربری را که از درگاه بانکی ثالث، به سمت برنامه‌ی کلاینت از نو بارگذاری شده، هدایت شده، بلافاصله تشخیص داد.

- اگر برنامه، Refresh کامل نشود، نیازی به Local Storage نخواهد بود؛ از این لحاظ که در برنامه‌های سمت کلاینت Blazor، طول عمر تمام سرویس‌ها، صرفنظر از نوع طول عمری که برای آن‌ها مشخص می‌کنیم، همواره Singleton هستند (ماخذ).
Blazor WebAssembly apps don't currently have a concept of DI scopes. Scoped-registered services behave like Singleton services.
بنابراین می‌توان یک سرویس سراسری توکن را تهیه و به سادگی آن‌را در تمام قسمت‌های برنامه تزریق کرد. این روش هرچند کار می‌کند، اما همانطور که عنوان شد، به Refresh کامل صفحه حساس است. اگر برنامه در مرورگر کاربر Refresh نشود، تا زمانیکه باز است، سرویس‌های در اصل Singleton تعریف شده‌ی در آن نیز در تمام قسمت‌های برنامه در دسترس هستند؛ اما با Refresh کامل صفحه، به علت بارگذاری مجدد کل برنامه، سرویس‌های آن نیز از نو، وهله سازی خواهند شد که سبب از دست رفتن حالت قبلی آن‌ها می‌شود. بنابراین نیاز به روشی داریم که بتوانیم حالت قبلی برنامه را در زمان راه اندازی اولیه‌ی آن بازیابی کنیم و یکی از روش‌های استاندارد اینکار، استفاده از Local Storage خود مرورگر است که مستقل از برنامه و توسط مرورگر مدیریت می‌شود.

- در متد LoginAsync، علاوه بر ثبت اطلاعات کاربر در Local Storage، مقدار دهی client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز ملاحظه می‌کنید. همانطور که عنوان شد، سرویس‌های Blazor WASM در اصل دارای طول عمر Singleton هستند. بنابراین تنظیم این هدر در اینجا، بر روی تمام سرویس‌های HttpClient تزریق شده‌ی به سایر سرویس‌های برنامه نیز بلافاصله تاثیرگذار خواهد بود.

- متد LogoutAsync، اطلاعاتی را که در حین لاگین موفق در Local Storage ذخیره کردیم، حذف کرده و همچنین client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز نال می‌کند تا دیگر اطلاعات لاگین شخص قابل بازیابی نبوده و مورد استفاده قرار نگیرد. همین مقدار برای شکست پردازش درخواست‌های ارسالی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور کفایت می‌کند.

- متد RegisterUserAsync، مشخصات کاربر در حال ثبت نام را به سمت اکشن متد api/account/signup ارسال می‌کند که سبب افزوده شدن کاربر جدیدی به بانک اطلاعاتی برنامه و سیستم ASP.NET Core Identity خواهد شد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-31.zip