مطالب
EF Code First #12

پیاده سازی الگوی Context Per Request در برنامه‌های مبتنی بر EF Code first

در طراحی برنامه‌های چند لایه مبتنی بر EF مرسوم نیست که در هر کلاس و متدی که قرار است از امکانات آن استفاده کند، یکبار DbContext و کلاس مشتق شده از آن وهله سازی شوند؛ به این ترتیب امکان انجام امور مختلف در طی یک تراکنش از بین می‌رود. برای حل این مشکل الگویی مطرح شده است به نام Session/Context Per Request و یا به اشتراک گذاری یک Unit of work در لایه‌های مختلف برنامه در طی یک درخواست، که در ادامه یک پیاده سازی آن‌را با هم مرور خواهیم کرد.
البته این سشن با سشن ASP.NET یکی نیست. در NHibernate معادل DbContextایی که در اینجا ملاحظه می‌کنید، Session نام دارد.


اهمیت بکارگیری الگوی Unit of work و به اشتراک گذاری آن در طی یک درخواست

در الگوی واحد کار یا همان DbContext در اینجا، تمام درخواست‌های رسیده به آن، در صف قرار گرفته و تمام آن‌ها در پایان کار، به بانک اطلاعاتی اعمال می‌شوند. برای مثال زمانیکه شیءایی را به یک وهله از DbContext اضافه/حذف می‌کنیم، یا در ادامه مقدار خاصیتی را تغییر می‌دهیم، هیچکدام از این تغییرات تا زمانیکه متد SaveChanges فراخوانی نشود، به بانک اطلاعاتی اعمال نخواهند شد. این مساله مزایای زیر را به همراه خواهد داشت:

الف) کارآیی بهتر
در اینجا از یک کانکشن باز شده، حداکثر استفاده صورت می‌گیرد. چندین و چند عملیات در طی یک batch به بانک اطلاعاتی اعمال می‌گردند؛ بجای اینکه برای اعمال هرکدام، یکبار اتصال جداگانه‌ای به بانک اطلاعاتی باز شود.

ب) بررسی مسایل همزمانی
استفاده از یک الگوی واحد کار، امکان بررسی خودکار تمام تغییرات انجام شده بر روی یک موجودیت را در متدها و لایه‌های مختلف میسر کرده و به این ترتیب مسایل مرتبط با ConcurrencyMode عنوان شده در قسمت‌های قبل به نحو بهتری قابل مدیریت خواهند بود.

ج) استفاده صحیح از تراکنش‌ها
الگوی واحد کار به صورت خودکار از تراکنش‌ها استفاده می‌کند. اگر در حین فراخوانی متد SaveChanges مشکلی رخ دهد، کل عملیات Rollback خواهد شد و تغییری در بانک اطلاعاتی رخ نخواهد داد. بنابراین استفاده از یک تراکنش در حین چند عملیات ناشی از لایه‌های مختلف برنامه، منطقی‌تر است تا اینکه هر کدام، در تراکنشی جدا مشغول به کار باشند.


کلاس‌های مدل مثال جاری

در مثالی که در این قسمت بررسی خواهیم کرد، از کلاس‌های مدل گروه محصولات کمک گرفته شده است:

using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.DomainClasses { public class Category { public int Id { get; set; } public virtual string Name { get; set; } public virtual string Title { get; set; } public virtual ICollection<Product> Products { get; set; } } }

using System.ComponentModel.DataAnnotations; 
namespace EF_Sample07.DomainClasses { public class Product { public int Id { get; set; } public string Name { get; set; } public decimal Price { get; set; }
[ForeignKey("CategoryId")] public virtual Category Category { get; set; } public int CategoryId { get; set; } } }


در کلاس Product، یک خاصیت اضافی به نام CategoryId اضافه شده است که توسط ویژگی ForeignKey، به عنوان کلید خارجی جدول معرفی خواهد شد. از این خاصیت در برنامه‌های ASP.NET برای مقدار دهی یک کلید خارجی توسط یک DropDownList پر شده با لیست گروه‌ها، استفاده خواهیم کرد.



پیاده سازی الگوی واحد کار

همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، DbContext در EF Code first بر اساس الگوی واحد کار تهیه شده است، اما برای به اشتراک گذاشتن آن بین لایه‌های مختلف برنامه نیاز است یک لایه انتزاعی را برای آن تهیه کنیم، تا بتوان آن‌را به صورت خودکار توسط کتابخانه‌های Dependency Injection یا به اختصار DI در زمان نیاز به استفاده از آن‌، به کلاس‌های استفاده کننده تزریق کنیم. کتابخانه‌ی DI ایی که در این قسمت مورد استفاده قرار می‌گیرد، کتابخانه معروف StructureMap است. برای دریافت آن می‌توانید از Nuget استفاده کنید؛ یا از صفحه اصلی آن در Github : (^).
اینترفیس پایه الگوی واحد کار ما به شرح زیر است:

using System.Data.Entity;
using System; 
namespace EF_Sample07.DataLayer.Context { public interface IUnitOfWork { IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class; int SaveChanges(); } }

برای استفاده اولیه آن، تنها تغییری که در برنامه حاصل می‌شود به نحو زیر است:

using System.Data.Entity;
using EF_Sample07.DomainClasses; 
namespace EF_Sample07.DataLayer.Context { public class Sample07Context : DbContext, IUnitOfWork { public DbSet<Category> Categories { set; get; } public DbSet<Product> Products { set; get; }
#region IUnitOfWork Members public new IDbSet<TEntity> Set<TEntity>() where TEntity : class { return base.Set<TEntity>(); } #endregion } }

توضیحات:
با کلاس Context در قسمت‌های قبل آشنا شده‌ایم. در اینجا به معرفی کلاس‌هایی خواهیم پرداخت که در معرض دید EF Code first قرار خواهند گرفت.
DbSetها هم معرف الگوی Repository هستند. کلاس Sample07Context، معرفی الگوی واحد کار یا Unit of work برنامه است.
برای اینکه بتوانیم تعاریف کلاس‌های سرویس برنامه را مستقل از تعریف کلاس Sample07Context کنیم، یک اینترفیس جدید را به نام IUnitOfWork به برنامه اضافه کرده‌ایم.
در اینجا کلاس Sample07Context پیاده سازی کننده اینترفیس IUnitOfWork خواهد بود (اولین تغییر).
دومین تغییر هم استفاده از متد base.Set می‌باشد. به این ترتیب به سادگی می‌توان به DbSetهای مختلف در حین کار با IUnitOfWork دسترسی پیدا کرد. به عبارتی ضرورتی ندارد به ازای تک تک DbSetها یکبار خاصیت جدیدی را به اینترفیس IUnitOfWork اضافه کرد. به کمک استفاده از امکانات Generics مهیا، اینبار
uow.Set<Product> 

معادل همان db.Products سابق است؛ در حالتیکه از Sample07Context به صورت مستقیم استفاده شود.
همچنین نیازی به پیاده سازی متد SaveChanges نیست؛ زیرا پیاده سازی آن در کلاس DbContext قرار دارد.


استفاده از الگوی واحد کار در کلاس‌های لایه سرویس برنامه

using EF_Sample07.DomainClasses;
using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public interface ICategoryService { void AddNewCategory(Category category); IList<Category> GetAllCategories(); } }

using EF_Sample07.DomainClasses;
using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public interface IProductService { void AddNewProduct(Product product); IList<Product> GetAllProducts(); } }

لایه سرویس برنامه را با دو اینترفیس جدید شروع می‌کنیم. هدف از این اینترفیس‌ها، ارائه پیاده سازی‌های متفاوت، به ازای ORMهای مختلف است. برای مثال در کلاس‌های زیر که نام آن‌ها با Ef شروع شده است، پیاده سازی خاص Ef Code first را تدارک خواهیم دید. این پیاده سازی، قابل انتقال به سایر ORMها نیست چون نه پیاده سازی یکسانی را از مباحث LINQ ارائه می‌دهند و نه متدهای الحاقی همانندی را به همراه دارند و نه اینکه مباحث نگاشت کلاس‌های آن‌ها به جداول مختلف یکی است:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public class EfCategoryService : ICategoryService { IUnitOfWork _uow; IDbSet<Category> _categories; public EfCategoryService(IUnitOfWork uow) { _uow = uow; _categories = _uow.Set<Category>(); }
public void AddNewCategory(Category category) { _categories.Add(category); }
public IList<Category> GetAllCategories() { return _categories.ToList(); } } }

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses; 
namespace EF_Sample07.ServiceLayer { public class EfProductService : IProductService { IUnitOfWork _uow; IDbSet<Product> _products; public EfProductService(IUnitOfWork uow) { _uow = uow; _products = _uow.Set<Product>(); }
public void AddNewProduct(Product product) { _products.Add(product); }
public IList<Product> GetAllProducts() { return _products.Include(x => x.Category).ToList(); } } }


توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید در هیچکدام از کلاس‌های سرویس برنامه، وهله سازی مستقیمی از الگوی واحد کار وجود ندارد. این لایه از برنامه اصلا نمی‌داند که کلاسی به نام Sample07Context وجود خارجی دارد یا خیر.
همچنین لایه اضافی دیگری را به نام Repository جهت مخفی سازی سازوکار EF به برنامه اضافه نکرده‌ایم. این لایه شاید در نگاه اول برنامه را مستقل از ORM جلوه دهد اما در عمل قابل انتقال نیست و سبب تحمیل سربار اضافی بی موردی به برنامه می‌شود؛ ORMها ویژگی‌های یکسانی را ارائه نمی‌دهند. حتی در حالت استفاده از LINQ، پیاده سازی‌های یکسانی را به همراه ندارند.
بنابراین اگر قرار است برنامه مستقل از ORM کار کند، نیاز است لایه استفاده کننده از سرویس برنامه، با دو اینترفیس IProductService و ICategoryService کار کند و نه به صورت مستقیم با پیاده سازی آن‌ها. به این ترتیب هر زمان که لازم شد، فقط باید پیاده سازی‌های کلاس‌های سرویس را تغییر داد؛ باز هم برنامه نهایی بدون نیاز به تغییری کار خواهد کرد.

تا اینجا به معماری پیچیده‌ای نرسیده‌ایم و اصطلاحا over-engineering صورت نگرفته است. یک اینترفیس بسیار ساده IUnitOfWork به برنامه اضافه شده؛ در ادامه این اینترفیس به کلاس‌های سرویس برنامه تزریق شده است (تزریق وابستگی در سازنده کلاس). کلاس‌های سرویس ما «می‌دانند» که EF وجود خارجی دارد و سعی نکرده‌ایم توسط لایه اضافی دیگری آن‌را مخفی کنیم. شیوه کار با IDbSet تعریف شده دقیقا همانند روال متداولی است که با EF Code first کار می‌شود و بسیار طبیعی جلوه می‌کند.


استفاده از الگوی واحد کار و کلاس‌های سرویس تهیه شده در یک برنامه کنسول ویندوزی

در ادامه برای وهله سازی اینترفیس‌های سرویس و واحد کار برنامه، از کتابخانه StructureMap که یاد شد، استفاده خواهیم کرد. بنابراین، تمام برنامه‌های نهایی ارائه شده در این قسمت، ارجاعی را به اسمبلی StructureMap.dll نیاز خواهند داشت.
کدهای برنامه کنسول مثال جاری را در ادامه ملاحظه خواهید کرد:

using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07 { class Program { static void Main(string[] args) { Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>());
HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize(); ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IUnitOfWork>().CacheBy(InstanceScope.Hybrid).Use<Sample07Context>(); x.For<ICategoryService>().Use<EfCategoryService>(); });
var uow = ObjectFactory.GetInstance<IUnitOfWork>(); var categoryService = ObjectFactory.GetInstance<ICategoryService>();
var product1 = new Product { Name = "P100", Price = 100 }; var product2 = new Product { Name = "P200", Price = 200 }; var category1 = new Category { Name = "Cat100", Title = "Title100", Products = new List<Product> { product1, product2 } }; categoryService.AddNewCategory(category1); uow.SaveChanges(); } } }

در اینجا بیشتر هدف، معرفی نحوه استفاده از StructureMap است.
ابتدا توسط متد ObjectFactory.Initialize مشخص می‌کنیم که اگر برنامه نیاز به اینترفیس IUnitOfWork داشت، لطفا کلاس Sample07Context را وهله سازی کرده و مورد استفاده قرار بده. اگر ICategoryService مورد استفاده قرار گرفت، وهله مورد نظر باید از کلاس EfCategoryService تامین شود.
توسط ObjectFactory.GetInstance نیز می‌توان به وهله‌ای از این کلاس‌ها دست یافت و نهایتا با فراخوانی uow.SaveChanges می‌توان اطلاعات را ذخیره کرد.

چند نکته:
- به کمک کتابخانه StructureMap، تزریق IUnitOfWork به سازنده کلاس EfCategoryService به صورت خودکار انجام می‌شود. اگر به کدهای فوق دقت کنید ما فقط با اینترفیس‌ها مشغول به کار هستیم، اما وهله‌سازی‌ها در پشت صحنه انجام می‌شود.
- حین معرفی IUnitOfWork از متد CacheBy با پارامتر InstanceScope.Hybrid استفاده شده است. این enum مقادیر زیر را می‌تواند بپذیرد:

public enum InstanceScope
{
        PerRequest = 0,
        Singleton = 1,
        ThreadLocal = 2,
        HttpContext = 3,
        Hybrid = 4,
        HttpSession = 5,
        HybridHttpSession = 6,
        Unique = 7,
        Transient = 8,
} 

برای مثال اگر در برنامه‌ای نیاز داشتید یک کلاس به صورت Singleton عمل کند، فقط کافی است نحوه کش شدن آن‌را تغییر دهید.
حالت PerRequest در برنامه‌های وب کاربرد دارد (و حالت پیش فرض است). با انتخاب آن وهله سازی کلاس مورد نظر به ازای هر درخواست رسیده انجام خواهد شد.
در حالت ThreadLocal، به ازای هر Thread، وهله‌ای متفاوت در اختیار مصرف کننده قرار می‌گیرد.
با انتخاب حالت HttpContext، به ازای هر HttpContext ایجاد شده، کلاس معرفی شده یکبار وهله سازی می‌گردد.
حالت Hybrid ترکیبی است از حالت‌های HttpContext و ThreadLocal. اگر برنامه وب بود، از HttpContext استفاده خواهد کرد در غیراینصورت به ThreadLocal سوئیچ می‌کند.


استفاده از الگوی واحد کار و کلاس‌های سرویس تهیه شده در یک برنامه ASP.NET MVC

یک برنامه خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. سپس یک HomeController جدید را نیز به آن اضافه نمائید و کدهای آن‌را مطابق اطلاعات زیر تغییر دهید:
using System.Web.Mvc;
using EF_Sample07.DomainClasses;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using System.Collections.Generic; 
namespace EF_Sample07.MvcAppSample.Controllers { public class HomeController : Controller { IProductService _productService; ICategoryService _categoryService; IUnitOfWork _uow; public HomeController(IUnitOfWork uow, IProductService productService, ICategoryService categoryService) { _productService = productService; _categoryService = categoryService; _uow = uow; }
[HttpGet] public ActionResult Index() { var list = _productService.GetAllProducts(); return View(list); }
[HttpGet] public ActionResult Create() { ViewBag.CategoriesList = new SelectList(_categoryService.GetAllCategories(), "Id", "Name"); return View(); }
[HttpPost] public ActionResult Create(Product product) { if (this.ModelState.IsValid) { _productService.AddNewProduct(product); _uow.SaveChanges(); }
return RedirectToAction("Index"); }
[HttpGet] public ActionResult CreateCategory() { return View(); }
[HttpPost] public ActionResult CreateCategory(Category category) { if (this.ModelState.IsValid) { _categoryService.AddNewCategory(category); _uow.SaveChanges(); }
return RedirectToAction("Index"); } } }

نکته مهم این کنترلر، تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس کنترلر است؛ به این ترتیب کنترلر جاری نمی‌داند که با کدام پیاده سازی خاصی از این اینترفیس‌ها قرار است کار کند.
اگر برنامه را به همین نحو اجرا کنیم، موتور ASP.NET MVC ایراد خواهد گرفت که یک کنترلر باید دارای سازنده‌ای بدون پارامتر باشد تا من بتوانم به صورت خودکار وهله‌ای از آن‌را ایجاد کنم. برای رفع این مشکل از کتابخانه StructureMap برای تزریق خودکار وابستگی‌ها کمک خواهیم گرفت:

using System;
using System.Data.Entity;
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07.MvcAppSample
{ // Note: For instructions on enabling IIS6 or IIS7 classic mode, // visit http://go.microsoft.com/?LinkId=9394801
public class MvcApplication : System.Web.HttpApplication { public static void RegisterGlobalFilters(GlobalFilterCollection filters) { filters.Add(new HandleErrorAttribute()); }
public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes) { routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
routes.MapRoute( "Default", // Route name "{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults ); }
protected void Application_Start() { Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>()); HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize(); AreaRegistration.RegisterAllAreas(); RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters); RegisterRoutes(RouteTable.Routes); initStructureMap(); }
private static void initStructureMap() { ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IUnitOfWork>().HttpContextScoped().Use(() => new Sample07Context()); x.ForRequestedType<ICategoryService>().TheDefaultIsConcreteType<EfCategoryService>(); x.ForRequestedType<IProductService>().TheDefaultIsConcreteType<EfProductService>(); });
//Set current Controller factory as StructureMapControllerFactory ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory()); }
protected void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects(); } }
public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory { protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType) { return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller; } } }

توضیحات:
کدهای فوق متعلق به کلاس Global.asax.cs هستند. در اینجا در متد Application_Start، متد initStructureMap فراخوانی شده است.
با پیاده سازی ObjectFactory.Initialize در کدهای برنامه کنسول معرفی شده آشنا شدیم. اینبار فقط حالت کش شدن کلاس Context برنامه را HttpContextScoped قرار داده‌ایم تا به ازای هر درخواست رسیده یک بار الگوی واحد کار وهله سازی شود.
نکته مهمی که در اینجا اضافه شده‌است، استفاده از متد ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory می‌باشد. این متد نیاز به وهله‌ای از نوع DefaultControllerFactory دارد که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس StructureMapControllerFactory مشاهده می‌کنید. به این ترتیب در زمان وهله سازی خودکار یک کنترلر، اینبار StructureMap وارد عمل شده و وابستگی‌های برنامه را مطابق تعاریف ObjectFactory.Initialize ذکر شده، به سازنده کلاس کنترلر تزریق می‌کند.
همچنین در متد Application_EndRequest با فراخوانی ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects از نشتی اتصالات به بانک اطلاعاتی جلوگیری خواهیم کرد. چون وهله الگوی کار برنامه HttpScoped تعریف شده، در پایان یک درخواست به صورت خودکار توسط StructureMap پاکسازی می‌شود و به نشتی منابع نخواهیم رسید.


استفاده از الگوی واحد کار و کلاس‌های سرویس تهیه شده در یک برنامه ASP.NET Web forms

در یک برنامه ASP.NET Web forms نیز می‌توان این مباحث را پیاده سازی کرد:

using System;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.ServiceLayer;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample { public class Global : System.Web.HttpApplication { private static void initStructureMap() { ObjectFactory.Initialize(x => { x.For<IUnitOfWork>().HttpContextScoped().Use(() => new Sample07Context()); x.ForRequestedType<ICategoryService>().TheDefaultIsConcreteType<EfCategoryService>(); x.ForRequestedType<IProductService>().TheDefaultIsConcreteType<EfProductService>();
x.SetAllProperties(y=> { y.OfType<IUnitOfWork>(); y.OfType<ICategoryService>(); y.OfType<IProductService>(); }); }); }
void Application_Start(object sender, EventArgs e) { Database.SetInitializer(new MigrateDatabaseToLatestVersion<Sample07Context, Configuration>()); HibernatingRhinos.Profiler.Appender.EntityFramework.EntityFrameworkProfiler.Initialize(); initStructureMap(); }
void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e) { ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects(); }

در اینجا کدهای کلاس Global.asax.cs را ملاحظه می‌کنید. توضیحات آن با قسمت ASP.NET MVC آنچنان تفاوتی ندارد و یکی است. البته منهای تعاریف SetAllProperties که جدید است و در ادامه به علت اضافه کردن آن‌ها خواهیم رسید.
در ASP.NET Web forms برخلاف ASP.NET MVC نیاز است کار وهله سازی اینترفیس‌ها را به صورت دستی انجام دهیم. برای این منظور و کاهش کدهای تکراری برنامه می‌توان یک کلاس پایه را به نحو زیر تعریف کرد:

using System.Web.UI;
using StructureMap; 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample { public class BasePage : Page { public BasePage() { ObjectFactory.BuildUp(this); } } }

سپس برای استفاده از آن خواهیم داشت:

using System;
using EF_Sample07.DataLayer.Context;
using EF_Sample07.DomainClasses;
using EF_Sample07.ServiceLayer; 
namespace EF_Sample07.WebFormsAppSample { public partial class AddProduct : BasePage { public IUnitOfWork UoW { set; get; } public IProductService ProductService { set; get; } public ICategoryService CategoryService { set; get; }
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e) { if (!IsPostBack) { bindToCategories(); } }
private void bindToCategories() { ddlCategories.DataTextField = "Name"; ddlCategories.DataValueField = "Id"; ddlCategories.DataSource = CategoryService.GetAllCategories(); ddlCategories.DataBind(); }
protected void btnAdd_Click(object sender, EventArgs e) { var product = new Product { Name = txtName.Text, Price = int.Parse(txtPrice.Text), CategoryId = int.Parse(ddlCategories.SelectedItem.Value) }; ProductService.AddNewProduct(product); UoW.SaveChanges(); Response.Redirect("~/Default.aspx"); } } }


اینبار وابستگی‌های کلاس افزودن محصولات، به صورت خواصی عمومی تعریف شده‌اند. این خواص عمومی توسط متد SetAllProperties که در فایل global.asax.cs معرفی شدند، باید یکبار تعریف شوند (مهم!).
سپس اگر دقت کرده باشید، اینبار کلاس AddProduct از BasePage ما ارث بری کرده است. در سازند کلاس BasePage، با فراخوانی متد ObjectFactory.BuildUp، تزریق وابستگی‌ها به خواص عمومی کلاس جاری صورت می‌گیرد.
در ادامه نحوه استفاده از این اینترفیس‌ها را جهت مقدار دهی یک DropDownList یا ذخیره سازی اطلاعات یک محصول مشاهده می‌کنید. در اینجا نیز کار با اینترفیس‌ها انجام شده و کلاس جاری دقیقا نمی‌داند که با چه وهله‌ای مشغول به کار است. تنها در زمان اجرا است که توسط StructureMap ، به ازای هر اینترفیس معرفی شده، وهله‌ای مناسب بر اساس تعاریف فایل Global.asax.cs در اختیار برنامه قرار می‌گیرد.

کدهای کامل مثال‌های این سری را از آدرس زیر هم می‌توانید دریافت کنید: (^)


به روز رسانی
کدهای قسمت جاری را به روز شده جهت استفاده از EF 6 و StructureMap 3 در VS 2013، از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EF_Sample07  
مطالب
بررسی ORM های مناسب جهت استفاده در اندروید
با آمدن ORM‌ها به دنیای برنامه نویسی، کار برنامه نویسی نسبت به قبل ساده‌تر و راحت‌تر شد. عدم استفاده کوئری‌های دستی، پشتیبانی از چند دیتابیس و از همه مهمتر و اصلی‌ترین هدف این ابزار "تنها درگیری با اشیا و مدل شیء گرایی" کار را پیش از پیش آسان‌تر نمود.
در این بین به راحتی می‌توان چندین نمونه از این ORM‌ها را  نام برد مثل IBatis , Hibernate ,Nhibernate و EF که از معروفترین آن‌ها هستند.
من در حال حاضر قصد شروع یک پروژه اندرویدی را دارم و دوست دارم بجای استفاده‌ی از Sqlitehelper، از یک ORM مناسب بهره ببرم که چند سوال برای من پیش می‌آید. آیا ORM ای برای آن تهیه شده است؟ اگر آری چندتا و کدامیک از آن‌ها بهتر هستند؟ شاید در اولین مورد کتابخانه‌ی Hibernate جاوا را نام ببرید؛ ولی توجه به این نکته ضروری است که ما در مورد پلتفرم موبایل و محدودیت‌های آن صحبت می‌کنیم. یک کتابخانه همانند Hibernate مطمئنا برای یک برنامه اندروید چه از نظر حجم نهایی برنامه و چه از نظر حجم بزرگش در اجرا، مشکل زا خواهد بود و وجود وابستگی‌های متعدد و دارا بودن بسیاری از قابلیت‌هایی که اصلا در بانک‌های اطلاعاتی موبایل قابل اجرا نیست، باعث می‌شود این فریمورک انتخاب خوبی برای یک برنامه اندروید نباشد.

معیارهای انتخاب یک فریم ورک مناسب برای موبایل:
  • سبک بودن: مهمترین مورد سبک بودن آن است؛ چه از لحاظ اجرای برنامه و چه از لحاظ حجم نهایی برنامه
  • سریع بودن: مطمئنا ORM‌های طراحی شده‌ی موجود، از سرعت خیلی بدی برخوردار نخواهند بود؛ اگر سر زبان هم افتاده باشند. ولی باز هم انتخاب سریع بودن یک ORM، مورد علاقه‌ی بسیاری از ماهاست.
  • یادگیری آسان و کانفیگ راحت تر.

OrmLight

این فریمورک مختص اندروید طراحی نشده ولی سبک بودن آن موجب شده‌است که بسیاری از برنامه نویسان از آن در برنامه‌های اندرویدی استفاده کنند. این فریم ورک جهت اتصالات JDBC و Spring و اندروید طراحی شده است.

نحوه معرفی جداول در این فریمورک به صورت زیر است:
@DatabaseTable(tableName = "users")
public class User {
    @DatabaseField(id = true)
    private String username;
    @DatabaseField
    private String password;
 
    public User() {
        // ORMLite needs a no-arg constructor
    }
    public User(String username, String password) {
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
 
    // Implementing getter and setter methods
    public String getUserame() {
        return this.username;
    }
    public void setName(String username) {
        this.username = username;
    }
    public String getPassword() {
        return this.password;
    }
    public void setPassword(String password) {
        this.password = password;
    }
}
با استفاده از کلمات کلیدی DatabaseTable@ در بالای کلاس و DatabaseField@ در بالای هر پراپرتی به معرفی جدول و فیلدهای جدول می‌پردازیم.
سورس این فریمورک را می‌توان در گیت هاب یافت و مستندات آن در این آدرس قرار دارند.


SugarORM
این فریمورک مختص اندروید طراحی شده است. یادگیری آن بسیار آسان است و به راحتی به یاد می‌ماند. همچنین جداول مورد نیاز را به طور خودکار خواهد ساخت. روابط یک به یک و یک به چند را پشتیبانی می‌کند و عملیات CURD را با سه متد Save,Delete و Find که البته FindById هم جزء آن است، پیاده سازی می‌کند.

برای استفاده از این فریمورک نیاز است ابتدا متادیتا‌های زیر را به فایل manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="DATABASE" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="VERSION" android:value="1" />
<meta-data android:name="QUERY_LOG" android:value="true" />
<meta-data android:name="DOMAIN_PACKAGE_NAME" android:value="com.my-domain" />
برای تبدیل یک کلاس به جدول هم از کلاس این فریم ورک ارث بری می‌کنیم:
public class User extends SugarRecord<User> {
    String username;
    String password;
    int age;
    @Ignore
    String bio; //this will be ignored by SugarORM
 
    public User() { }
 
    public User(String username, String password,int age){
        this.username = username;
        this.password = password;
        this.age = age;
    }
}
بر خلاف OrmLight که باید فیلد جدول را معرفی می‌کردید، اینجا تمام پراپرتی‌ها به اسم فیلد شناخته می‌شوند؛ مگر اینکه در بالای آن از عبارت Ignore@ استفاده کنید.

باقی عملیات آن از قبیل اضافه کردن یک رکورد جدید یا حذف رکورد(ها) به صورت زیر است:
User johndoe = new User(getContext(),"john.doe","secret",19);
johndoe.save(); //ذخیره کاربر جدید در دیتابیس


//حذف تمامی کاربرانی که سنشان 19 سال است
List<User> nineteens = User.find(User.class,"age = ?",new int[]{19});
foreach(user in nineteens) {
    user.delete();
}
برای اطلاعات بیشتر به مستندات آن رجوع کنید.


GreenDAO
موقعیکه بحث کارآیی و سرعت پیش می‌آید نام GreenDAO هست که می‌درخشد. طبق گفته‌ی سایت رسمی آن این فریمورک میتواند در ثانیه چند هزار موجودیت را اضافه و به روزرسانی و بارگیری نماید. این لیست حاوی برنامه‌هایی است که از این فریمورک استفاده می‌کنند. جدول زیر مقایسه‌ای است بین این کتابخانه و OrmLight که نشان میدهد 4.5 برابر سریعتر از OrmLight عمل می‌کند.

غیر از این‌ها در زمینه‌ی حجم هم حرف‌هایی برای گفتن دارد. حجم این کتابخانه کمتر از 100 کیلوبایت است که در اندازه‌ی APK اثر چندانی نخواهد داشت.

آموزش راه اندازی  آن در اندروید استادیو، سورس آن در گیت هاب و مستندات رسمی آن.


Active Android
این کتابخانه از دو طریق فایل JAR و به شیوه maven قابل استفاده است که می‌توانید روش استفاده‌ی از آن را در این لینک ببینید و سورس اصلی آن هم در این آدرس قرار دارد. بعد از اینکه کتابخانه را به پروژه اضافه کردید، دو متادیتای زیر را که به ترتیب نام دیتابیس و ورژن آن هستند، به manifest اضافه کنید:
<meta-data android:name="AA_DB_NAME" android:value="my_database.db" />
<meta-data android:name="AA_DB_VERSION" android:value="1" />
بعد از آن  عبارت ;()ActiveAndroid.Initialize را در اکتیویتی‌های مدنظر اعمال کنید:
public class MyActivity extends Activity {
    @Override
    public void onCreate(Bundle savedInstanceState) {
        super.onCreate(savedInstanceState);
        ActiveAndroid.initialize(this);
 
        //ادامه برنامه
    }
}
برای معرفی کلاس‌ها به جدول هم از دو اعلان Table و Column مانند کد زیر به ترتیب برای معرفی جدول و فیلد استفاده می‌کنیم.
@Table(name = "User")
public class User extends Model {
    @Column(name = "username")
    public String username;
 
    @Column(name = "password")
    public String password;
 
    public User() {
        super();
    }
 
    public User(String username,String password) {
        super();
        this.username = username;
        this.password = password;
    }
}
جهت اطلاعات بیشتر در مورد این کتابخانه به مستندات آن رجوع کنید.


ORMDroid
 از آن دست کتابخانه‌هایی است که سادگی و کم حجم بودن شعار آنان است و سعی دارند تا حد ممکن همه چیز را خودکار کرده و کمترین کانفیگ را نیاز داشته باشد. حجم فعلی آن حدود 20 کیلوبایت بوده و نمی‌خواهند از 30 کیلوبایت تجاوز کند.

برای استفاده‌ی از آن ابتدا دو خط زیر را جهت معرفی تنظیمات به manifest اضافه کنید:
<meta-data
  android:name="ormdroid.database.name"
  android:value="your_database_name" />

<meta-data
  android:name="ormdroid.database.visibility"
  android:value="PRIVATE||WORLD_READABLE||WORLD_WRITEABLE" />
برای آغاز کار این کتابخانه، عبارت زیر را در هرجایی که مایل هستید مانند کلاس ارث بری شده از Application یا در ابتدای هر اکتیویتی که مایل هستید بنویسید. طبق مستندات آن صدا زدن چندباره این متد هیچ اشکالی ندارد.
ORMDroidApplication.initialize(someContext);
معرفی مدل جدول بانک اطلاعاتی هم از طریق ارث بری از کلاس Entity می‌باشد .
public class Person extends Entity {
  public int id;
  public String name;
  public String telephone;
}

//====================

Person p = Entity.query(Person.class).where("id=1").execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();

// یا

Person person = Entity.query(Person.class).where(eql("id", id)).execute();
p.telephone = "555-1234";
p.save();
کد بالا دقیقا یادآوری به EF هست ولی حیف که از Linq پشتیبانی نمی‌شود.
سورس آن در گیت هاب

در اینجا سعی کردیم تعدادی از کتابخانه‌های محبوب را معرفی کنیم ولی تعداد آن به همین جا ختم نمی‌شود. ORM‌های دیگری نظیر AndRom و سایر ORM هایی که در این لیست معرفی شده اند وجود دارند.


نکته نهایی اینکه خوب می‌شود دوستانی که از این ORM‌های مختص اندروید استفاده کرده اند؛ نظراتشان را در مورد آن‌ها بیان کنند و مزایا و معایب آن‌ها را بیان کنند.
مطالب
روش‌های مختلف انجام چند کار به صورت همزمان در C# .NET - قسمت اول
آیا تا به حال لیستی از دیتا داشته‌اید که بخواهید بر روی آنها کاری را انجام دهید؟ مثلا لیستی از مشتریان که باید برای تک تک آنها Pdf ای را بسازید، یا لیستی از مشتریان که باید برای تک تک آنها بیمه نامه صادر کنید، یا مثلا لیست اطلاعات بلیط‌های قابل فروش را گرفته‌اید و برای تک تک آنها می‌خواهید کمیسیون حساب کنید و ...

در اکثر مواقعی کاری که برای تک تک آیتم‌ها قرار است انجام شود، ساده است و با استفاده از یک حلقه foreach کار تمام میشود. اما در بعضی مواقع کار زمانبر است؛ حال یا به علت وجود کاری CPU bound مثل درست کردن Pdf و محاسبات، یا کار IO Bound است مثل ارسال یک HTTP Request به ازای هر مشتری، یا ذخیره کردن چیزی در دیتابیس که هم CPU bound است و هم IO bound و ترکیبی از مواردی که گفتیم را دارد.

فرض کنیم صد مشتری داریم و برای تک تک آنها میخواهیم کاری انجام دهیم. اگر از یک foreach ساده استفاده کنیم و هر عمل یک ثانیه طول بکشد، کل روال 100 ثانیه طول می‌کشد که جالب نیست.
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();

    foreach (var customer in customers)
    {
        await DoSomethingWithCustomer(customer);
    }
}
با اندکی جستجو در اینترنت به Task.WhenAll می‌رسیم و مشکلی که دارد این است که هر 100 کار را با هم شروع می‌کند که میتواند اثرات مخربی روی کلیت عملکرد سرور بگذارد:
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();
    await Task.WhenAll(customers.Select(c => DoSomethingWithCustomer(c)));
}
اگر چه می‌توانیم خودمان آیتم‌ها را دسته بندی کنیم و مثلا هر 25 تا 25 آنها را با هم پردازش کنیم، ولی این دسته بندی خیلی معقول نیست، چون RX اینجاست!
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();

    await customers.Select(c => Observable.FromAsync(() => DoSomethingWithCustomer(c))).Merge(maxConcurrent: 25);
}
به خاطر وجود maxConcurrent: 25 در دستور فوق، مشتری‌ها بسته به وضعیت کلی سرور، حداکثر 25 تا 25 تا پردازش می‌شوند، ولی ممکن است مثلا 10 تا 10 پردازش شوند. البته انتظار هوشمندی خیلی زیادی از آن نداشته باشید.

استفاده از Rx وقتی که دستورات داخل DoSomethingWithCustomer به صورت IO bound باشند (اتصال به دیتابیس و ارسال Http Request و ...) به خوبی جواب می‌دهد. ولی اگر دستورات داخل DoSomethingWithCustomer به صورت CPU bound باشند، مثل محاسبات یا ساختن Pdf و ... دیگر این روش جواب نمی‌دهد و اینجاست که باید از Task Parallel Library استفاده کنیم ( البته Task Parallel Libraray یا به اختصار TPL هم برای IO Bound و هم برای CPU Bound مناسب است).
برای استفاده از TPL داریم:
public async Task Sample()
{
    var customers = await GetCustomersFromSomeWhere();

    ActionBlock<Customer> action = new ActionBlock<Customer>(c => DoSomethingWithCustomer(c), new ExecutionDataflowBlockOptions
    {
        MaxDegreeOfParallelism = 25
    }); 

    foreach (var customer in customers)
    {
        action.Post(customer);
    }

    action.Complete();

    await action.Completion;
}
همانطور که می‌بینید، بحث 25 تا 25 تا اجرا کردن در اینجا نیز وجود دارد، با این تفاوت که بسیار هوشمندانه‌تر کارها را به صورتی پیش می‌برد که از منابع سرور به بهینه‌ترین شکل ممکن استفاده شود و همین TPL را هم برای اعمال IO bound و هم اعمال CPU bound مناسب می‌کند.

سایر گزینه هایی که داریم شامل Parallel Linq و Parallel.ForEach است که عموما برای کارهای CPU bound مناسبند.
گزینه‌هایی از قدیم نیز وجود دارند، مانند استفاده از Thread و Semaphore و ... که ابدا استفاده مستقیم از آنها توصیه نمیشود.
البته با TPL و RX میشود کارهای خیلی بیشتری نیز انجام داد و این دو فقط برای این سناریو ساخته نشده‌اند و همه جا جایگزین یکدیگر نیستند و هر دو دنیای وسیعی هستند که توصیه می‌کنم به هر دو نگاهی بیاندازید. همچنین TPL تا جایی که می‌دانم جزو مواردی است که در بیرون از دنیای NET. وجود ندارد و یکی از ارزشمندترین ویژگی‌های Unique در NET. است که به این سادگی چنین مسئله‌ای با این کیفیت حل شود.

توجه داشته باشید که اگر فرآیندی که برای تک تک Customer‌ها در مثال فوق قرار است انجام شود، خود یک روال سنگین و زمان بر باشد، بهتر است از روش‌های دیگری مبتنی بر Event processing و ابزارهایی چون Azure Service Bus یا Mass Transit استفاده کنیم که کمک می‌کنند اگر مثلا سه سرور داریم، بار پردازش آن 100 مشتری مثال ما، بین سه سرور هم پخش شود که این مورد پیچیدگی‌های خود را دارد و در اینجا که فرض بر این است که سناریو خیلی پیچیده و میزان بار خیلی زیاد نیست و همچنین نیازی هم به استفاده از این موارد و اضافه کردن پیچیدگی‌های بیشتر به برنامه نیست. در واقع TPL علیرغم کار بسیار ارزشمندی که می‌کند، در نهایت یک Nuget Package است که در یک دستگاه موبایل Android و با Xamarin نیز قابل استفاده است.

البته این همه داستان نیست. برای مثال در صورتی که فرآیندی بخواهد به صورت Concurrent / Parallel انجام شود و در انجام آن از Entity Framework Db Context استفاده شده باشد، کد به مشکل بر میخورد و خطا می‌دهد، چون یک Instance از DbContext مناسب انجام چند کار همزمان نیست. به واقع تمامی Objectهایی که Thread Safe نباشند، در روش‌های فوق به مشکل بر میخوردند. همچنین بحث مدیریت کردن Transaction در صورتی که بخواهید با دیتابیس هم کار کنید نیز خود مسئله‌ای است که باید حل شود.
حل مسائلی که گفته شد و ادغام کردن روش‌های فوق با بحث Dependency Injection و ... موضوع بحث قسمت بعدی این مطلب است.
مطالب
مدیریت خطا ها در ASP.NET MVC
احتمال بوجود اومدن خطا در اجرای یک برنامه همیشه هست. خطاهایی که برنامه نویس ممکنه هیچ وقت فکر نکنه چنین خطایی در اجرای برنامه ای که نوشته بوجود بیاد و هیچ وقت هم از اون خطا اطلاع پیدا نکنه. ثبت و بررسی خطاهایی که در برنامه بوجود میاد میتونه مفید باشه اما آیا باید همه‌ی خطا‌ها رو ثبت کرد؟
خیر. ممکنه برخی از این خطا‌ها سلامت سیستم رو به خطر نندازه و اصلا ارتباطی هم به برنامه نداشته باشه . به طور مثال زمانی که کاربر یک صفحه ای و یا فایلی رو درخواست میده که وجود نداره.
توسط رویداد OnException میتونیم به خطاهای بوجود اومده در سطح یک Controller دسترسی داشته باشیم و اون رو مدیریت کنیم.
protected override void OnException(ExceptionContext filterContext)
{
    // Bail if we can't do anything
    if (filterContext == null)
        return;

    // log
    var ex = filterContext.Exception ??
            new Exception("No further information exists.");
    // save log ex.Message
    
    filterContext.ExceptionHandled = true;

    filterContext.Result = View("ViewName");
    base.OnException(filterContext);
}

ما تمام خطا هایی که در سطح یک کنترل اتفاق می‌افته رو با دوباره نویسی(override) متد OnException مدیریت میکنیم. اما اگه بخواهیم محدوده‌ی این مدیریت رو بیشتر کنیم و کاری کنیم که روی تمام نرم افزار اعمال بشه باید چه کار کنیم؟
رویداد Application_Error در Global.asax محل مناسبی برای انجام این کار هست اما باید چند مسئله رو در نظر بگیریم:

  • Server.Transfer : این متد یک فایل (میتونه یک صفحه باشه)رو به خروجی میفرسته بدون اینکه آدرس تغییر کنه(کاربر به صفحه دیگه ای منتقل بشه) نکته ای که وجود داره اینه که برای انتقال نیاز به وجود یک فایل فیزیکی بر روی سیستم داره تا اون فایل رو به خروجی منتقل کنه ، در پروژه‌های MVC فایل فیزیکی (به شکلی که در ASP.NET وجود داره) وجود نداره و بوسیله route‌ها ، controllerها و  view ‌ها یک صفحه(خروجی) تولید میشه بنابراین ما نمیتونیم  در ASP.NET MVC از این متد استفاده کنیم و باید به دنبال راه حلی برای فرستادن پاسخ مناسب باشیم.
  • Response.Redirect : این متد کاربر رو به یک صفحه‌ی دیگه منتقل میکنه و StatusCode رو برابر با 301 مقدار دهی میکنه که معنای انتقال صفحه هست و برای مشخص کردن "خطای داخلی سرور" (Internal Server Error) با کد 500 و پیدا نشدن فایل با کد 404 مناسب نیست .این کد(StatusCode) برای موتور‌های جستجو اهمیت زیادی داره لیست کامل این کدها و توضیحاتشون رو میتونید در این آدرس مطالعه کنید.
  • Response.Clear : این متد باید فراخوانی بشه تا خروجی تولید شده تا این لحظه رو پاک کنیم.
  • Server.ClearError :  این متد باید فراخوانی بشه تا از ایجاد صفحه زرد رنگ خطا جلوگیری کنه.
با توجه به نکات بالا، با طی کردن مراحل زیر میتونیم خطا‌های ایجاد شده رو مدیریت کنیم.
  1. بدست آوردن آخرین خطای ایجاد شده.
  2. بدست آوردن کد خطای ایجاد شده.
  3. ثبت خطا برای بررسی (ممکن هست شما برخی خطاها مثل پیدا نشدن فایل رو ثبت نکنید).
  4. پاک کردن خروجی ایجاد شده تا این لحظه.
  5. پاک کردن خطای ایجاد شده در سرور.
  6. فرستادن یک خروجی مناسب بدون تغییر مسیر.
protected void Application_Error(object sender, EventArgs e)
{
    var error = Server.GetLastError();
    var code = (error is HttpException) ? (error as HttpException).GetHttpCode() : 500;

    if (code != 404)
    {
        // save log error.Message
    }

    Response.Clear();
    Server.ClearError();

    string path = Request.Path;
    Context.RewritePath(string.Format("~/Errors/Http{0}", code), false);
    IHttpHandler httpHandler = new MvcHttpHandler();
    httpHandler.ProcessRequest(Context);
    Context.RewritePath(path, false);
}
  خروجی مناسب به کاربر از طریق از یکی از Action هایی انجام میشه که در ErrorsController هست. باید توجه داشته باشید که اگه در خود این ErrorsController خطایی رخ بده ، یک حلقه‌ی بی پایان بین این کنترلر و رویداد Application_Error اتفاق خواهد افتاد.
public class ErrorsController : Controller
{
    [HttpGet]
    public ActionResult Http404()
    {
        Response.StatusCode = 404;
        return View();
    }

    [HttpGet]
    public ActionResult Http500()
    {
        Response.StatusCode = 500;
        return View();
    }
}

نظرات مطالب
چک لیست تهیه یک برنامه ASP.NET MVC
بله. لایه سرویس هم می‌تونه domain model بازگشت بده و هم view model. در عموم کارهای مایکروسافت این دو بجای هم بکار رفتن و یکی هستند. ما اینجا جداشون کردیم.
مطالب
پیاده سازی برنامه‌های چند مستاجری در ASP.NET Core

سناریویی را در نظر بگیرید که یک برنامه وب نوشته شده، قرار است به چندین مستاجر (مشتری یا tenant) خدماتی را ارائه کند. در این حالت اطلاعات هر مشتری به صورت کاملا جدا شده از دیگر مشتریان در سیستم قرار دارد و فقط به همان قسمت‌ها دسترسی دارد.

مثلا یک برنامه مدیریت رستوران را در نظر بگیرید که برای هر مشتری، در دامین مخصوص به خود قرار دارد و همه آنها به یک سیستم متمرکز متصل شده و اطلاعات خود را از آنجا دریافت می‌کنند.

 در معماری Multi-Tenancy، چندین کاربر می‌توانند از یک نمونه (Single Instance) از اپلیکیشن نرم‌افزاری استفاده کنند. یعنی این نمونه روی سرور اجرا می‌شود و به چندین کاربر سرویس می‌دهد. هر کاربر را یک Tenant می‌نامیم. می‌توان به Tenantها امکان تغییر و شخصی‌سازی بخشی از اپلیکیشن را داد؛ مثلا امکان تغییر رنگ رابط کاربری و یا قوانین کسب‌وکار، اما آنها نمی‌توانند کدهای اپلیکیشن را شخصی‌سازی کنند.

بدون داشتن دانش کافی، پیاده سازی معماری multi tenant می‌تواند تبدیل یه یک چالش بزرگ شود. مخصوصا در نسخه‌ی قبلی ASP.NET که یکپارچه نبودن فریم ورک‌های مختلف می‌توانست باعث ایجاد چندین پیاده سازی مختلف در برنامه شود. موضوع وقتی پیچیده‌تر می‌شد که شما قصد داشتید در یک برنامه چندین فریم ورک مختلف مثل SignalR, MVC, Web API را مورد استفاده قرار دهید.

خوشبختانه اوضاع با وجود OWIN بهتر شده و ما در این مطلب قصد استفاده از یک تولکیت را به نام SaasKit، برای پیاده سازی این معماری در ASP.NET Core داریم. هدف از این toolkit، ساده‌تر کردن هر چه بیشتر ساخت برنامه‌های SaaS (Software as a Service) هست. با استفاده از OWIN ما قادریم که بدون در نظر گرفتن فریم ورک مورد استفاده، رفتار مورد نظر خودمان را مستقیما در یک چرخه درخواست HTTP پیاده سازی کنیم و البته به لطف طراحی خاص ASP.NET Core 1.0 و استفاده از میان افزار‌هایی مشابه OWIN در برنامه، کار ما با SaasKit باز هم راحت‌تر خواهد بود.

شروع کار 

یک پروژه ASP.NET Core جدید را ایجاد کنید و سپس ارجاعی را به فضای نام SaasKit.Multitenancy  (موجود در Nuget) بدهید. 
PM> Install-Package SaasKit.Multitenancy
بعد از اینکار ما باید به SaasKit اطلاع دهیم که چطور مستاجر‌های ما را شناسایی کند.

شناسایی مستاجر (tenant) 

اولین جنبه در معماری multi-tenant، شناسایی مستاجر بر اساس اطلاعات درخواست جاری می‌باشد که می‌تواند از hostname ، کاربر جاری یا یک HTTP header باشد.
ابتدا به تعریف کلاس مستاجر می‌پردازیم: 
    public class AppTenant
    {
        public string Name { get; set; }
        public string[] Hostnames { get; set; }
    }
سپس از طریق پیاده سازی اینترفیس ITenantResolver  و نوشتن یک tenant resolver به SaasKit اطلاع می‌دهیم که چطور مستاجر جاری را بر اساس اطلاعات درخواست جاری شناسایی کند و در صورتیکه موفق به شناسایی شود، یک وهله از نوع <TenantContext<TTenant را بازگشت خواهد داد. 
    public class AppTenantResolver : ITenantResolver<AppTenant>
    {
        IEnumerable<AppTenant> tenants = new List<AppTenant>(new[]
        {
            new AppTenant {
                Name = "Tenant 1",
                Hostnames = new[] { "localhost:6000", "localhost:6001" }
            },
            new AppTenant {
                Name = "Tenant 2",
                Hostnames = new[] { "localhost:6002" }
            }
        });
        public async Task<TenantContext<AppTenant>> ResolveAsync(HttpContext context)
        {
            TenantContext<AppTenant> tenantContext = null;
            var tenant = tenants.FirstOrDefault(t =>
                t.Hostnames.Any(h => h.Equals(context.Request.Host.Value.ToLower())));
            if (tenant != null)
            {
                tenantContext = new TenantContext<AppTenant>(tenant);
            }
            return tenantContext;
        }
    }
در نظر داشته باشید که اینجا ما اطلاعات مستاجر را از روی hostname استخراج کردیم؛ اما از آنجا که شما به شیء HttpContext دسترسی کاملی دارید، می‌توانید از هر چیزی که مایل باشید استفاده کنید؛ مثل URL، اطلاعات کاربر، هدر‌های HTTP و غیره. در اینجا فعلا مشخصات مستاجر‌های خودمان را در کد نوشتیم. اما شما می‌توانید در برنامه خودتان این اطلاعات را از فایل تنظیمات برنامه و یا یک بانک اطلاعاتی دریافت کنید.
 

سیم کشی کردن 

بعد از پیاده سازی این اینترفیس نوبت به سیم کشی‌های SaasKit میرسد. من در اینجا سعی کردم که مثل الگوی برنامه‌های ASP.NET Core عمل کنم. ابتدا نیاز داریم که وابستگی‌های SaasKit را ثبت کنیم. فایل startups.cs  را باز کنید و کدهای زیر را در متد ConfigureServices اضافه نمایید: 
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
        services.AddMultitenancy<AppTenant, AppTenantResolver>();
    }
سپس باید میان افزار SaasKit را ثبت کنیم. کدهای زیر را به متد Configure اضافه کنید:
    public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory)
    {
        // after .UseStaticFiles()
        app.UseMultitenancy<AppTenant>();
        // before .UseMvc()
    }


دریافت مستاجر جاری 

حالا هر جا که نیاز به وهله‌ای از شیء مستاجر جاری داشتید، می‌توانید به روش زیر عمل کنید: 
    public class HomeController : Controller
    {
        private AppTenant tenant;
        public HomeController(AppTenant tenant)
        {
            this.tenant = tenant;
        }
    }
به عنوان مثال قصد داریم نام مستاجر را در عنوان سایت نمایش دهیم. برای اینکار ما از قابلیت جدید MVC Core یعنی تزریق سرویس‌ها به View استفاده خواهیم کرد.  در فایل Layout.cshtml_ تکه کد زیر را به بالای صفحه اضافه کنید:
    @inject AppTenant Tenant;
این کد، AppTenant را برای ما در تمامی View‌ها از طریق شی Tenant قابل دسترس می‌کند. حالا می‌توانیم در View خود از جزییات مستاجر به شکل زیر استفاده کنیم: 
    <a asp-controller="Home" asp-action="Index">@Tenant.Name</a>


اجرای نمونه مثال 

فایل project.json را باز کنید و مقدار web را به شکل زیر مقدار دهی کنید: (در اینجا برای سایت خود 3 آدرس را نگاشت کردیم) 
    "commands": {
      "web": "Microsoft.AspNet.Server.Kestrel --server.urls=http://localhost:6000;http://localhost:6001;http://localhost:6002",
    },
سپس کنسول را در محل ریشه پروژه باز نموده و دستور زیر را اجرا کنید: 
    dotnet run
حال اگر در مرورگر خود آدرس http://localhost:6000 را وارد کنیم، مستاجر 1 را خواهیم دید:


و اگر آدرس http://localhost:6002 را وارد کنیم، مستاجر 2 را مشاهده می‌کنیم:


قابل پیکربندی کردن مستاجر ها 

از آنجائیکه نوشتن مشخصات مستاجر‌ها در کد زیاد جالب نیست، برای همین تصمیم داریم که این مشخصات را با استفاده از قابلیت‌های ASP.NET Core از فایل appsettings.json دریافت کنیم. تنظیمات مستاجر‌ها را مطابق اطلاعات زیر به این فایل اضافه کنید:

    "Multitenancy": {
      "Tenants": [
        {
          "Name": "Tenant 1",
          "Hostnames": [
            "localhost:6000",
            "localhost:6001"
          ]
        },
        {
          "Name": "Tenant 2",
          "Hostnames": [
            "localhost:6002"
          ]
        }
      ]
    }
سپس کلاسی را که بیانگر تنظیمات چند مستاجری باشد، می‌نویسیم: 
    public class MultitenancyOptions
    {
        public Collection<AppTenant> Tenants { get; set; }
    }
حالا نیاز داریم که به برنامه اعلام کنیم تا تنظیمات مورد نیاز خود را از فایل appsettings.json بخواند. کد زیر را به ConfigureServices اضافه کنید: 
    services.Configure<MultitenancyOptions>(Configuration.GetSection("Multitenancy"));
سپس کدهای resolver خود را جهت دریافت اطلاعات از MultitenancyOptions مطابق زیر تغییر می‌دهیم: 
    public class AppTenantResolver : ITenantResolver<AppTenant>
    {
        private readonly IEnumerable<AppTenant> tenants;
        public AppTenantResolver(IOptions<MultitenancyOptions> options)
        {
            this.tenants = options.Value.Tenants;
        }
        public async Task<TenantContext<AppTenant>> ResolveAsync(HttpContext context)
        {
            TenantContext<AppTenant> tenantContext = null;
            var tenant = tenants.FirstOrDefault(t => 
                t.Hostnames.Any(h => h.Equals(context.Request.Host.Value.ToLower())));
            if (tenant != null)
            {
                tenantContext = new TenantContext<AppTenant>(tenant);
            }
            return Task.FromResult(tenantContext);
        }
    }
برنامه را یکبار re-build کرده و اجرا کنید . 


در آخر 

اولین قدم در پیاده سازی یک معماری multi-tenant، تصمیم گیری درباره این موضوع است که شما چطور مستاجر خود را شناسایی کنید. به محض این شناسایی شما می‌توانید عملیات‌های بعدی خود را مثل تفکیک بخشی از برنامه، فیلتر کردن داده‌ای، نمایش یک view خاص برای هر مستاجر و یا بازنویسی قسمت‌های مختلف برنامه بر اساس هر مستاجر، انجام دهید.

_ سورس مثال بالا در گیت هاب قابل دریافت می‌باشد.

_ منبع: اینجا  

مطالب
ساخت ActionResult سفارشی
پیشتر با انواع ActionResult آشنا شدید. حال فرض کنید می‌خواهید نوعی رو برگردونید که براش ActionResult موجود نباشه مثلا RSS و یا فایل از نوع Excel و...
خوب، فرض کنید می‌خواهید اکشن متدی رو بنویسید که قراره نام یک فایل متنی رو بگیره و انو تو مروگر به کاربر نمایش بده.
برای اینکار از کلاس ActionResult، کلاس دیگه‌ی رو بنام TextResult به ارث می‌بریم و از این ActionResult سفارشی شده، در اکشن متد مربوطه استفاده می‌کنیم:
public class TextResult : ActionResult
{
    public string FileName { get; set; }
    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        var filePath = Path.Combine(context.HttpContext.Server.MapPath(@"~/Files/"), FileName);
        var data = File.ReadAllText(filePath);
        context.HttpContext.Response.Write(data);
    }
}
نحوه استفاده
    public ActionResult DownloadTextFile(string fileName)
    {
        return new TextResult { FileName = fileName };
    }
در واقع متد اصلی اینجا ExecuteResult هست که نتیجه‌ی کار یک اکشن رو می‌تونیم پردازش کنیم.
خوب، سوالی که اینجا پیش میاد اینه که چرا این همه کار اضافی، چرا از Return File  استفاده نمی‌کنی؟
    public ActionResult DownloadTextFile(string fileName)
    {
        var filePath = Path.Combine(HttpContext.Server.MapPath(@"~/Files/"), fileName);
        return File(filePath, "text");
    }
 یا کلا دلیل استفاده از ActionResult سفارشی چیه؟

  • جلوگیری از پیچیدگی و  تکرار کد
همیشه کار مثل مورد بالا راحت و کم کد! نیست.
به مثال زیر توجه کنید که قراره خروجی CSV  بهمون بده.
public class CsvActionResult : ActionResult
{
    public IEnumerable ModelListing { get; set; }

    public CsvActionResult(IEnumerable modelListing)
    {
        ModelListing = modelListing;
    }

    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        byte[] data = new CsvFileCreator().AsBytes(ModelListing);
        var fileResult = new FileContentResult(data, "text/csv")
        {
            FileDownloadName = "CsvFile.csv"
        };
        fileResult.ExecuteResult(context);
    }
}
و نحوه استفاده:
    public ActionResult ExportUsers()
    {
        IEnumerable<User> model = UserRepository.GetUsers();
        return new CsvActionResult(model);
    }
حال فرض کنید بخواهیم همه این کدها رو داخل اکشن متد داشته باشیم، یکم پیچیده میشه و یا فرض کنید کنترلر دیگه‌‌ای نیاز به خروجی CSV  داشته باشه، تکرار کد زیاد میشه.

  • راحت کردن گرفتن تست واحد از اکشن‌ها متدها
کاربرد ActionResult سفارشی تو تست واحد اینه که وابستگی‌های یک اکشن رو که Mock کردنش سخته می‌بریم داخل ActionResult و هنگام نوشتن تست واحد درگیر کار با اون وابستگی نمی‌شیم.
به مثال زیر توجه کنید که قراره برای اکشن Logout  تست واحد بنویسیم
ابتدا بردن وابستگی‌ها به خارج از اکشن به کمک ActionResult سفارشی
public class LogoutActionResult : ActionResult
{
    public RedirectToRouteResult ActionAfterLogout { get; set; }
    public LogoutActionResult(RedirectToRouteResult actionAfterLogout)
    {
        ActionAfterLogout = actionAfterLogout;
    }
    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        FormsAuthentication.SignOut();
        ActionAfterLogout.ExecuteResult(context);
    }
}
نحوه استفاده از ActionResult سفارشی
    public ActionResult Logout()
    {
        var redirect = RedirectToAction("Index", "Home");
        return new LogoutActionResult(redirect);
    }
و سپس نحوه تست واحد نوشتن
    [TestMethod]
    public void The_Logout_Action_Returns_LogoutActionResult()
    {
        //arrange
        var account = new AccountController();

        //act
        var result = account.Logout() as LogoutActionResult;

        //assert
        Assert.AreEqual(result.ActionAfterLogout.RouteValues["Controller"], "Home");
    }
خوب به راحتی ما میایم فراخوانی متد SignOut رو از داخل اکشن می‌کشیم بیرون و این کار از اجرای متد SignOut  از داخل اکشن متد جلوگیری می‌کنه و همچنین با این کار هنگام تست واحد نوشتن نیاز نیست با Mock  کردن کلاس FormsAuthentication سروکار داشته باشیم و فقط کافیه چک کنیم خروجی از نوع LogoutActionResult هست یا خیر و یا می‌تونیم ActionAfterLogout رو چک کنیم.

منابع و مراجع: + و +
 
مطالب
معرفی Bit Platform
پلتفرم Bit یک پروژه تماما Open Source در GitHub میباشد که هدف آن تسهیل توسعه نرم افزار با کیفیت و پرفرمنس بالا بر بستر ASP.NET Core و زبان #C است که با آن بتوان فقط با یکبار کدنویسی و با کمک استانداردهای وب همچون HTML / CSS و Web Assembly ، خروجی‌هایی چون Android / iOS / Windows را با دسترسی کامل به امکانات سیستم‌عامل به همراه برنامه‌های تحت وب SPA و PWA (با یا بدون Pre-Rendering) گرفت.
پلتفرم Bit تا به اینجا از دو قسمت Bit Blazor Components (شامل بیش از ۳۰ کمپوننت کاربردی، کم حجم و High Performance مانند Tree / Multi Select / Data Grid / Date Picker / Color Picker و...) به همراه Bit Project Templates (قالب پروژه‌های حاوی امکانات پر استفاده) تشکیل شده است.
برخی مواردی که در رابطه با آنها صحبت شد، ممکن است برای شما آشنا نباشند، بنابراین قبل از بررسی مفصل‌‌تر Bit Platform، نگاهی به آن می‌اندازیم:


وب اسمبلی چیست؟

برای درک بهتر وب اسمبلی ابتدا باید بدانیم این تکنولوژی اصلا از کجا آمده و هدف آن چیست؟
میدانیم که مرورگر‌ها پروایدر صفحات وب هستند و ما برای اینکه بتوانیم اپلیکیشنی که ساختیم را در محیط وب برای کاربران به اشتراک بگذاریم باید از این مرورگر‌ها و زبان ارتباطی آن‌ها پیروی کنیم. این زبان‌های ارتباطی مشخصا سه چیز است: HTML CSS JavaScript
اما آیا راهی هست که بتوان بجای JavaScript از زبان‌های دیگر هم در سمت مرورگر استفاده کرد؟
وب اسمبلی یا همان WASM، آمده تا به ما اجازه دهد از هر زبانی که خروجی به Web Assembly دارد، برای تعاملات UI استفاده کنیم. یعنی با زبان هایی مثل #C / C++ / C و... میتوان کدی نوشت که مرورگر آن را اجرا کند. این یک تحول بزرگ است که امروزه تمامی مرورگرها (به جز مرورگرهایی که از دور خارج شده اند) از آن پشتیانی می‌کنند چرا که Web Assembly به یکی از اجزای استاندارد وب تبدیل شده است.
اطلاعات بیشتر در رابطه با وب اسمبلی را میتوانید از این مقاله بخوانید. 


تعریف SPA و PWA:
SPA: Single Page Application
PWA: Progressive Web Application
در گذشته برای رندر کردن صفحات وب با عوض شدن URL یا درخواست کاربر برای دریافت اطلاعات جدید از سرور و نمایش آن ، صفحه مرورگر ملزم به رفرش شدن مجدد و از سر گیری کل فرایند تولید HTML میشد. طبیعتا این تکرار برای کاربر هنگام استفاده از اپلیکیشن خیلی خوشایند نبود چرا که هربار میبایست زمانی بیشتر صرف تولید مجدد صفحات را منتظر میماند. اما در مقابل آن Single Page Application (SPA)‌‌ها این پروسه را تغیر داد.
در رویکرد SPA، کل CSS , HTML و JS ای که برای اجرای هر صفحه ای از اپلیکیشن نیاز هست در همان لود اولیه برنامه توسط مرورگر دانلود خواهد شد. با این روش هنگام تغییر URL صفحات مرورگر دیگر نیازی به لود دوباره اسکریپت‌ها ندارد. همچنین وقتی قرار است اطلاعات جدیدی از سرور آپدیت و نمایش داده شود این درخواست بصورت یک دستور Ajax به سرور ارسال شده و سرور با فرمت JSON اطلاعات درخواست شده را پاسخ میدهد. در نهایت مرورگر نیز اطلاعات برگشتی از سرور را مجدد جای گذاری میکند و کل این روند بدون هیچگونه رفرش دوباره صفحه انجام میشود.
در نتیجه‌ی این امر، کاربر تجربه خوشایند‌تری هنگام کار کردن با SPA‌ها خواهد داشت. اما همانقدر که این تجربه در طول زمان استفاده از برنامه بهبود یافت، لود اولیه اپلیکیشن را کند‌تر کرد، چرا که اپلیکیشن میبایست همه کدهای مورد نیاز خود برای صفحاتش را در همان ابتدا دانلود کند.(در ادامه با قابلیت Pre-Rendering این اشکال را تا حدود زیادی رفع میکنیم)
با استفاده از PWA میتوانید وبسایت‌های SPA را بصورت یک برنامه نصبی و تمام صفحه، با آیکن مجزایی همانند اپلیکیشن‌های دیگر در موبایل و دسکتاپ داشته باشید. همچنین وقتی از PWA استفاده میکنیم برنامه وب میتواند به صورت آفلاین نیز کار کند.
البته حتی در برنامه‌هایی که لازم نیست آفلاین کار کنند، در صورت قطعی ارتباط کاربر با شبکه، به جای دیدن دایناسور معروف، اینکه برنامه در هر حالتی باز شود و به صورتی کاربر پسند و قطعی نت به وی اعلام شود ایده خیلی بهتری است (": 


قابلیت Pre-Rendering:
هدف Pre-Rendering بهبود گشت گذار کاربر در سایت است. شیوه کارکرد آن به این صورت است که وقتی کاربر وارد وبسایت میشود، سرور در همان ابتدای کار و جلوتر از اتمام دانلود اسمبلی‌ها، فایلی حاوی HTML ، CSS‌های صفحه ای که کاربر درخواست کرده را در سمت سرور می‌سازد و به مرورگر ارسال میکند. در همین حین، اسمبلی‌ها نیز توسط مرورگر دانلود می‌شوند و برنامه از محتوای صرف خارج شده و حالت تعاملی می‌گیرد. اصطلاحا به این قابلیت Server-Side Rendering(SSR) نیز میگویند. در این حالت کاربر زودتر محتوایی از برنامه را میبیند و تجربه بهتری خواهد داشت. این امر در بررسی Search Engine‌‌ها و سئو وبسایت نیز تاثیر بسزایی دارد. 


نگاهی به Blazor:
تا اینجا هر آنچه که نیاز بود برای درک بهتر از Blazor بدانیم را فهمیدیم، اما خود Blazor چیست؟ در یک توضیح کوتاه، فریمورکی ارائه شده توسط مایکروسافت میباشد برای پیاده‌سازی UI و منطق برنامه‌ها شامل امکانات Routing ، Binding و...
بلیزر در انواع مختلفی ارائه شده که هرکدام کاربرد مشخصی دارد:

Blazor Server
در بلیزر سرور پردازش‌ها جهت تعامل UI درون سرور اجرا خواهد شد. برای مثال وقتی کاربر روی دکمه ای کلیک میکند و آن دکمه مقداری عددی را افزایش می‌دهد که از قضا متن یک Label به آن عدد وابسته است، رویداد کلیک شدن این دکمه توسط SignalR WebSocket به سرور ارسال شده و سرور تغیر متن Label را روی همان وب سوکت به کلاینت ارسال می‌کند.
با توجه به این که تعامل کاربر با صفحات برنامه، بسته به میزان کندی اینترنت کاربر، ممکن است کند شود و همچنین Blazor Server قابلیت PWA شدن ندارد و علاوه بر این بار پردازش زیادی روی سرور می‌اندازد (بسته به پیچیدگی پروژه) و در نهایت ممکن است در آن از Component هایی استفاده کنیم که چون در حالت Blazor Server پردازش سمت سرور بوده، متوجه حجم دانلود بالای آنها نشویم و کمی بعدتر که با Blazor Hybrid می‌خواهیم خروجی Android / iOS بگیریم متوجه حجم بالای آنها شویم، استفاده از Blazor Server را در Production توصیه نمی‌کنیم، ولی این حالت برای Debugging بهترین تجربه را ارائه می‌دهد، بالاخص با امکان Hot Reload و دیدن آنی تغییرات C# / HTML / CSS در ظاهر و رفتار برنامه موقع کدنویسی.

Blazor WebAssembly
در بلیزر وب اسمبلی منطق مثال قبلی که با C# .NET نوشته شده است، روی مرورگر و با کمک Web Assembly اجرا می‌شود و نیازی به ارتباط جاری با سرور توسط SignalR نیست. این باعث میشود که با بلیزر وب اسمبلی بتوان اپلیکیشن‌های PWA نیز نوشت.
یک برنامه Blazor Web Assembly می‌تواند چیزی در حدود دو الی سه مگ حجم داشته باشد که در دنیای امروزه حجم بالایی به حساب نمیاید، با این حال با کمک Pre Rendering و CDN می‌توان تجربه کاربر را تا حدود زیادی بهبود داد.
برای مثال سایت Component‌های Bit Platform جزو معدود دموهای Component‌های Blazor است که در حالت Blazor Web Assembly ارائه می‌شود و شما می‌توانید با باز کردن آن، تجربه حدودی کاربرانتان را در حین استفاده از Blazor Web Assembly ببینید. به علاوه، در dotnet 7 سرعت عملکرد Blazor Web Assembly بهبود قابل توجهی پیدا کرده است.

Blazor Hybrid
از Blazor Hybrid زمانی استفاده می‌کنیم که بخواهیم برنامه‌های موبایل را برای Android , iOS و برنامه‌های Desktop را برای ویندوز، با کمک HTML , CSS توسعه دهیم. نکته اصلی در Blazor Hybrid این است که اگر چه از Web View برای نمایش HTML / CSS استفاده شده، اما منطق سمت کلاینت برنامه که با C# .NET توسعه داده شده است، بیرون Web View و به صورت Native اجرا می‌شود که ضمن داشتن Performance بالا، به تمامی امکانات سیستم عامل دسترسی دارد. علاوه بر دسترسی به کل امکانات Android / iOS Sdk در همان C# .NET ، عمده کتابخانه‌های مطرح مانند Firebase، با ابزار Binding Library ارائه شده توسط مایکروسافت، دارای Wrapper قابل استفاده در C# .NET هستند و ساختن Wrapper برای هر کتابخانه Objective-C ، Kotlin، Java، Swift با این ابزار فراهم است.

اگر شما در حال حاضر فقط #HTML , CSS , C بدانید، اکنون با بلیزر میتوانید هر اپلیکیشنی که بخواهید توسعه دهید. از وبسایت‌های SPA گرفته تا اپ‌های موبایل Android ، IOS و برنامه‌های دسکتاپی برای Windows , Mac و بزودی نیز برای Linux
سری آموزش بلیزر را میتوانید از این لینک‌ها (1 ، 2) دنبال کنید. 


معرفی پکیج Bit Blazor UI:
پکیج Bit Blazor UI مجموعه ای از کامپوننت‌های مرسومی است که بر پایه بلیزر نوشته شده و به ما این امکان را میدهد تا المان‌های پیچیده ای مثل Date Picker , Grid , Color Picker , File Upload , DropDown و بسیاری از المان‌های دیگر را با شکلی بهینه، بدون نیاز به اینکه خودمان بخواهیم برای هر یک از اینها از نو کدنویسی کنیم، آن را در اختیار داشته باشیم.
عمده مشکل کامپوننت‌های ارائه شده برای بلیزر حجم نسبتا بالای آن است که باعث میشد بیشتر در مصارفی از قبیل ایجاد Admin Panel کارایی داشته باشد. اما این موضوع به خوبی در Bit Blazor UI مدیریت شده و در حال حاضر با بیش از 30 کامپوننت با حجم بسیار پایینی، چیزی حدود 200 کیلوبایت قابل نصب است. از لحاظ حجمی نسبت به رقبای خود برتری منحصر به فردی دارد که باعث میشود به راحتی حتی در اپلیکیشن‌های موبایل هم قابل استفاده باشد و کماکان پرفرمنس خوبی ارائه دهد.
این کامپوننت‌ها با ظاهر Fluent پیاده سازی شده و میتوانید لیست کامپوننت‌های بلیزر Bit را از این لینک ببینید. 


معرفی Bit TodoTemplate:
قبل از اینکه به معرفی Bit TodoTemplate بپردازیم باید بدانیم که اصلا پروژه‌های Template چه هستند. در واقع وقتی شما Visual Studio را باز میکنید و روی گزینه Create New Project کلیک میکنید با لیستی از پروژه‌های تمپلیت روبرو میشوید که هرکدام چهارچوب خاصی را با اهدافی متفاوت در اختیارتان قرار میدهند.
Bit Platform هم Project Template ای با نام TodoTemplate توسعه داده که میتوانید پروژه‌های خودتان را از روی آن بسازید، اما چه امکاناتی به ما میدهد؟
در یک جمله، هر آنچه تا به اینجا توضیح داده شد بصورت یکجا در TodoTemplate وجود دارد.
در واقع TodoTemplate چهارچوبی را فراهم کرده تا شما تنها با دانستن همین مفاهیمی که در این مقاله خواندید، از همان ابتدا امکاناتی چون صفحات SignUp، SignIn یا Email Confirmation و... را داشته باشید و در نهایت بتوانید تمامی خروجی‌های قابل تصور را بگیرید.
اما چگونه؟
در TodoTemplate همه این قابلیت‌ها تنها درون یک فایل و با کمترین تغیر ممکن نوع خروجی کدی که نوشته اید را مشخص میکند. این تنظیمات به شکل زیر است :
<BlazorMode> ... </BlazorMode>
<WebAppDeploymentType> ... </WebAppDeploymentType>
شما میتوانید با تنظیم <BlazorMode> بین انواع hosting model‌های بلیزر سوییچ کنید. مثلا برای زمانی که در محیط development هستید نوع بلیزر را Blazor Server قرار دهید تا از قابلیت‌های debugging بهتری برخوردار باشید ، وقتی میخواهید وبسایت تکمیل شده تان را بصورت SPA / PWA پابلیش کنید نوع بلیزر را به Blazor WebAssembly و برای پابلیش‌های Android ، IOS ، Windows ، Mac نوع بلیزر را به Blazor Hybrid تغیر دهید.
به علاوه، شما تنها با تغیر <WebAppDeploymentType> قادر خواهید بود بین SPA (پیش فرض)، SSR و PWA سوئیچ کنید.
قابلیت‌های TodoTemplate در اینجا به پایان نمیرسد و بخشی دیگر از این قابلیت‌ها به شرح زیر است :
  • وجود سیستم Exception handling در سرور و کلاینت (این موضوع به گونه ای بر اساس Best Practice‌‌ها پیاده سازی شده که اپلیکیشن را از بروز هر خطایی که بخواهد موجب Crash کردن برنامه شود ایزوله کرده)
  • وجود سیستم User Authentication بر اساس JWT که شما در همان ابتدا که از این تمپلیت پروژه جدیدی میسازید صفحات SignIn ، SignUp را خواهید داشت.
  • پکیج Bit Blazor UI که بالاتر درمورد آن صحبت کرده ایم از همان ابتدا در TodoTemplate نصب و تنظیم شده تا بتوانید به راحتی صفحات جدید با استفاده از آن بسازید.
  • کانفیگ استاندارد Swagger در سمت سرور.
  • ارسال ایمیل در روند SignUp.
  • وجود خاصیت AutoInject برای ساده‌سازی تزریق وابستگی ها.
  • و بسیاری موراد دیگر که در داکیومنت‌های پروژه میتوانید آنهارا ببینید.
با استفاده از TodoTemplate پروژه ای با نام Todo ساخته شده که میتوانید چندین مدل از خروجی‌های این پروژه را در لینکهای پایین ببینید و پرفرمنس آن را بررسی کنید.
توجه داشته باشید هدف TodoTemplate ارائه ساختار Clean Architecture نبوده ، بلکه هدف ارائه بیشترین امکانات با ساده‌ترین حالت کدنویسی ممکن بوده که قابل استفاده برای همگان باشد و شما میتوانید از هر پترنی که میخواهید براحتی در آن استفاده کنید.
پلتفرم Bit یک تیم توسعه کاملا فعال تشکیل داده که بطور مداوم در حال بررسی و آنالیز خطاهای احتمالی ، ایشو‌های ثبت شده و افزودن قابلیت‌های جدید میباشد که شما به محض استفاده از این محصولات میتوانید در صورت بروز هر اشکال فنی برای آن ایشو ثبت کنید تا تیم مربوطه آن را بررسی و در دستور کار قرار دهد. در ادامه پلتفرم Bit قصد دارد بزودی تمپلیت جدیدی با نام Admin Panel Template با امکاناتی مناسب برای Admin Panel مثل Dashboard و Chart و... با تمرکز بر Clean Architecture نیز ارائه کند. چیزی که مشخص است اوپن سورس بودن تقریبا %100 کارها میباشد از جلسات و گزارشات کاری گرفته تا جزئیات کارهایی که انجام میشود و مسیری که در آینده این پروژه طی خواهد کرد.
میتوانید اطلاعات بیشتر و مرحله به مرحله برای شروع استفاده از این ابزار‌ها را در منابعی که معرفی میشود دنبال کنید.

منابع:

مشارکت در پروژه:
  • شما میتوانید این پروژه را در گیتهاب مشاهده کنید.
  • برای اشکالات یا قابلیت هایی که میخواهید برطرف شود Issue ثبت کنید.
  • پروژه را Fork کنید و Star دهید.
  • ایشوهایی که وجود دارد را برطرف کنید و Pull Request ارسال کنید.
  • برای در جریان بودن از روند توسعه در جلسات برنامه ریزی (Planning Meeting) و گزارشات هفتگی (Standup Meeting ) که همه اینها در Microsoft Teams برگزار میشود شرکت کنید. 
نظرات مطالب
نحوه استفاده از ViewModel در ASP.NET MVC
سلام؛ وقتی رو صفحه اصلی سایت کاربر روی ادامه مطلب کلیک میکنه و وارد صفحه مربوط به اون مطلب میشه، صفحه جدید از یک پارشال ویوو تشکیل شده که دارای یک تگ فرم هست برای ارسال نظرات کاربران و هم چنین یک پارشال ویوو دیگر برای نمایش مطلب کامل اون لینک میباشد. برای استفاده هردو مدل یک view model تعریف شده که شامل هر دو موجودیت‌ها است. وقتی توی ویوو اصلی دکمه ادامه مطلب زده میشه این ارور داده میشه:

The model item passed into the dictionary is of type 'Class.Domain.Enities.Product', but this dictionary requires a model item of type 'WebAli.ViewModel.ProductCommentListViewModel'.