مطالب
اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت
نامگذاری (Naming) اشیا یک برنامه شاید در نگاه اول دارای اهمیت بالایی نباشه، اما تجربه نشون داده که در پروژه‌های بزرگ که با کمک چندین مجموعه به انجام میرسه نامگذاری صحیح و اصولی که از یکسری قواعد کلی و مناسب پیروی میکنه میتونه به پیشبرد اهداف و مدیریت راحتتر برنامه کمک بسیاری بکنه.
بیشتر موارد اشاره شده در این مطلب از کتاب جامع و مفید Framework Design Guidelines اقتباس شده که خوندن این کتاب مفید رو به خوانندگان توصیه میکنم.
برای کمک به نوشتن اصولی و راحتتر سورسهای برنامه‌ها در ویژوال استودیو نرم افزارهای متعددی وجود داره که با توجه به تجربه شخصی خودم نرم افزار Resharper  محصول شرکت Jetbrains یکی از بهترین هاست که در مورد خاص مورد بحث در این مطلب نیز بسیار خوب عمل میکنه.
برخی از موارد موجود در مطلب جاری نیز از قراردادهای پیشفرض موجود در نرم افزار Resharper نسخه 6.0 برگرفته شده است و قسمتی نیز از تجربه شخصی خودم و سایر دوستان و همکاران بوده است.
اصل این مطلب حدود یکسال پیش تهیه شده و اگر نقایصی وجود داره لطفا اشاره کنین.

اصول و قراردادهای نام‌گذاری در دات‌نت
انواع نام‌گذاری
نام‌گذاری اشیا در حالت کلی را می‌توان به سه روش زیر انجام داد:
1. Pascal Casing: در این روش حرف اول هر کلمه در نام شی به صورت بزرگ نوشته می‌شود.
FirstName
2. camel Casing: حرف اول در اولین کلمه نام هر شی به صورت کوچک و حرف اول بقیه کلمات به صورت بزرگ نوشته می‌شود.
firstName
3. Hungarian: در این روش برای هر نوع شی موجود یک پیشوند درنظر گرفته می‌شود تا از روی نام شی بتوان به نوع آن پی برد. در ادامه و پس از این پیشوندها سایر کلمات بر اساس روش Pascal Casing نوشته می‌شوند.
strFirstName
lblFirstName
نکته: استفاده از این روش به جز در نام‌گذاری کنترل‌های UI منسوخ شده است.

قراردادهای کلی
1. نباید نام اشیا تنها در بزرگ یا کوچک بودن حروف با هم فرق داشته باشند. به عنوان مثال نباید دو کلاس با نام‌های MyClass و myClass داشته باشیم. هرچند برخی از زبان‌ها case-sensitive هستند اما برخی دیگر نیز چنین قابلیتی ندارند (مثل VB.NET). بنابراین اگر بخواهیم کلاس‌های تولیدی ما در تمام محیط‌ها و زبان‌های برنامه نویسی قابل اجرا باشند باید از این قرارداد پیروی کنیم.
2. تا آنجا که امکان دارد باید از به‌کار بردن مخفف کلمات در نام‌گذاری اشیا دوری کنیم. مثلا به جای استفاده از GetChr باید از GetCharacter استفاده کرد.
البته در برخی موارد که مخفف واژه موردنظر کاربرد گسترده ای دارد می‌توان از عبارت مخفف نیز استفاده کرد. مثل UI به جای UserInterface و یا IO به جای InputOutput.
 
آ. اصول نام‌گذاری فضای نام (namespace)
1. اساس نام‌گذاری فضای نام باید از قاعده زیر پیروی کند:
<Company>.<Technology|Produt|Project>[.<Feature>][.<SubNamespace>]
( < > : اجباری        [ ] : اختیاری )
2. برای نام‌گذاری فضای نام باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. در هنگام تعریف فضاهای نام به وابستگی آنها توجه داشته باشید. به عنوان مثال اشیای درون یک فضای نام پدر نباید به اشیای درون فضای نام یکی از فرزندانش وابسته باشد. مثلا در فضای نام System نباید اشیایی وجود داشته باشند که به اشیای درون فضای نام System.UI وابسته باشند.
4. سعی کنید از نام‌ها به صورت جمع برای عناوین فضای نام استفاده کنید. مثلا به جای استفاده از Kara.CSS.HQ.Manager.Entity از Kara.CSS.HQ.Manager.Entities استفاده کنید. البته برای مورادی که از عناوین مخفف و یا برندهای خاص استفاده کرده‌اید از این قرارداد پیروی نکنید. مثلا نباید از عنوانی شبیه به Kara.CSS.Manager.IOs استفاده کنید.
5. از عنوانی پایدار و مستقل از نسخه محصول برای بخش دوم عنوان فضای نام استفاده کنید. بدین معنی که این عناوین با گذر زمان و تغییر و تحولات در محتوای محصول و یا تولیدکننده نباید تغییر کنند. مثال:
Microsoft.Reporting.WebForms
Kara.Support.Manager.Enums
Kara.CSS.HQ.WebUI.Configuration
6. از عناوین یکسان برای فضای نام و اشیای درون آن استفاده نکنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Manager در فضای نام Kara.CSS.Manager وجود داشته باشد.
7. از عناوین یکسان برای اشیای درون فضاهای نام یک برنامه استفاده نکنید. مثلا نباید دو کلاس با نام Package در فضاهای نام Kara.CSS.Manger و Kara.CSS.Manger.Entities داشته باشید.

ب. اصول نام‌گذاری کلاس‌ها و Structها
1. عنوان کلاس باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری کلاس‌ها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل C یا Cls نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف (و یا در برخی موارد خیلی خاص، شماره نسخه) در نام‌گذاری کلاس‌ها استفاده شود.
مثال:
درست:
PackageManager , PacakgeConfigGenerator
Circle , Utility , Package
نادرست:
CreateConfig , classdata
CManager , ClsPackage , Config_Creator , Config1389
6. در نام‌گذاری اشیای Generic از استفاده از عناوینی چون Element, Node, Log و یا Message پرهیز کنید. این کار موجب به‌وجودآمدن کانفلیکت در عناوین اشیا می‌شود. در این موارد بهتر است از عناوینی چون FormElement, XmlNode, EventLog و SoapMessage استفاده شود. درواقع بهتر است نام اشیای جنریک، برای موارد موردنیاز، کاملا اختصاصی و درعین حال مشخص‌کننده محتوا و کاربرد باشند.
7. از عناوینی مشابه عناوین کتابخانه‌های پایه دات‌نت برای اشیای خود استفاده نکنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Console, Parameter, Action و یا Data را توسعه دهید. هم‌چنین از کابرد عناوینی مشابه اشیای موجود در فضاهای نام غیرپایه دات‌نت و یا غیردات‌نتی اما مورداستفاده در پروژه خود که محتوا و کاربردی مختص همان فضای نام دارند پرهیز کنید. مثلا نباید کلاسی با عنوان Page در صورت استفاده از فضای نام System.Web.UI تولید کنید.
8. سعی کنید در مواردی که مناسب به‌نظر می‌رسد از عنوان کلاس پایه در انتهای نام کلاس‌های مشتق‌شده استفاده کنید. مثل FileStream که از کلاس Stream مشتق شده است. البته این قاعده در تمام موارد نتیجه مطلوب ندارد. مثلا کلاس Button که از کلاس Control مشتق شده است. بنابراین در به‌کاربردن این مورد بهتر است تمام جوانب و قواعد را درنظر بگیرید.

پ. اصول نام‌گذاری مجموعه‌ها (Collections)
یک مجموعه در واقع یک نوع کلاس خاص است که حاوی مجموعه‌ای از داده‌هاست و از همان قوانین کلاس‌ها برای نام‌گذاری آن‌ها استفاده می‌شود.
1. بهتر است در انتهای عنوان مجموعه از کلمه Collection استفاده شود. مثال:
CenterCollection , PackageCollection
2. البته درصورتی‌که کلاس مورد نظر ما رابط IDictionary را پیاده‌سازی کرده باشد بهتر است از پسوند Dictionary استفاده شود.

ت. اصول نام‌گذاری Delegateها
1. عنوان یک delegate باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری delegateها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل D یا del نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری delegateها استفاده شود.
6. نباید در انتهای نام یک delegate از عبارت Delegate استفاده شود.
7. بهتر است که درصورت امکان در انتهای نام یک delegate که برای Event Handler استفاده نمی‌شود از عبارت Callback استفاده شود. البته تنها درصورتی‌که معنی و مفهوم مناسب را داشته باشد.
مثال:
نحوه تعریف یک delegate
public delegate void Logger (string log);
public delegate void LoggingCallback (object sender, string reason);

ث. اصول نام‌گذاری رویدادها (Events)
1. عنوان یک رویداد باید فعل یا مصدر باشد.
2. در نام‌گذاری کلاس‌ها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری رویدادها استفاده شود.
6. بهتر است از پسوند EventHandler در عنوان هندلر رویداد استفاده شود.
7. از به کاربردن عباراتی چون AfterXXX و یا BeforeXXX برای نمایش رویدادهای قبل و یا بعد از رخداد خاصی خودداری شود. به جای آن باید از اسم مصدر (شکل ingدار فعل) برای نام‌گذاری رویداد قبل از رخداد و هم‌چنین شکل گذشته فعل برای نام‌گذاری رویداد بعد از رخداد خاص استفاده کرد.
مثلا اگر کلاسی دارای رویداد Open باشد باید از عنوان Openning برای رویداد قبل از Open و از عنوان Opened برای رویداد بعد از Open استفاده کرد.
8. نباید از پیشوند On برای نام‌گذاری رویداد استفاده شود.
9. همیشه پارامتر e و sender را برای آرگومانهای رویداد پیاده سازی کنید. sender که از نوع object است نمایش دهنده شیی است که رویداد مربوطه را به وجود آورده است و e درواقع آرگومانهای رویداد مربوطه است.
10. عنوان کلاس‌آرگومان‌های رویداد باید دارای پسوند EventArgs باشد.
مثال:
عنوان کلاس‌آرگومان:
AddEventArgs , EditEventArgs , DeleteEventArgs
عنوان رویداد:
Adding , Add , Added
تعریف یک EventHandler:
public delegate void <EventName>EventHandler  (object sender, <EventName>EventArgs e);
نکته: نیاز به تولید یک EventHandler مختص توسعه یک برنامه به‌ندرت ایجاد می‌شود. در اکثر موارد می‌توان با استفاده از کلاس جنریک <EventHandler<TEventArgs تمام احتیاجات خود را برطرف کرد.
تعریف یک رویداد:
public event EventHandler <AddEventArgs> Adding;

ج. اصول نام‌گذاری Attributeها
1. عنوان یک attribute باید اسم یا موصوف باشد.
2. در نام‌گذاری attributeها باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. نباید از عناوین مخففی که رایج نیستند استفاده کرد.
4. از پیشوندهای زائد مثل A یا atr نباید استفاده شود.
5. نباید از کاراکترهایی به غیر از حروف در نام‌گذاری attributeها استفاده شود.
6. بهتر است در انتهای نام یک attribute از عبارت Attribute استفاده شود.
مثال:
DisplayNameAttribute , MessageTypeAttribute

چ. اصول نام‌گذاری Interfaceها
1. در ابتدای عنوان interface باید از حرف I استفاده شود.
2. نام باید اسم، موصوف یا صفتی باشد که interface را توصیف می‌کند.
به عنوان مثال:
IComponent  (اسم)
IConnectionProvider (موصوف)
ICloneable (صفت)
3. از روش Pascal Casing استفاده شود.
4. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج.
5. باید تنها از کاراکترهای حرفی در نام interface استفاده شود.
 
ح. اصول نام‌گذاری Enumerationها
1. استفاده از روش Pascal Casing
2. خودداری از کاربرد عبارات مخفف غیررایج
3. تنها از کاراکترهای حرفی در نام Enumretionها استفاده شود.
4. نباید از پسوند یا پیشوند Enum یا Flag استفاده شود.
5. اعضای یک Enum نیز باید با روش Pascal Casing نام‌گذاری شوند.
مثال:
public enum FileMode {
    Append,
    Read, …
}
6. درصورتی‌که enum موردنظر از نوع flag نیست باید عنوان آن مفرد باشد. 
7. درصورتی‌که enum موردنظر برای کاربرد flag طراحی شده باشد نام آن باید جمع باشد. مثال:
[Flag]
public enum KeyModifiers {
    Alt = 1, 
    Control = 2,
    Shift = 4
}
8. از به‌کاربردن پسوند و یا پیشوندهای اضافه در نام‌گذاری اعضای یک enum نیز پرهیز کنید. مثلا نام‌گذاری زیر نادرست است:
public enum OperationState {
    DoneState, 
    FaultState,
    RollbackState
}

خ. اصول نام‌گذاری متدها
1. نام متد باید فعل یا ترکیبی از فعل و اسم یا موصوف باشد.
2. باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج و یا استفاده زیاد از اختصار
4. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام متد استفاده شود.
مثال:
AddDays , Save , DeleteRow , BindData , Close , Open

د. اصول نام‌گذاری Propertyها
1. نام باید اسم، صفت یا موصوف باشد.
2. باید از روش Pascal Casing استفاده شود.
3. خودداری از بکاربردن عبارات مخفف غیررایج.
4. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام‌گذاری پراپرتی استفاده شود.
مثال:
Radius , ReportType , DataSource , Mode , CurrentCenterId
5. از عبارت Get در ابتدای هیچ Propertyای استفاده نکنید.
6. نام خاصیت‌هایی که یک مجموعه برمی‌گرداند باید به صورت جمع باشد. عنوان این Propertyها نباید به‌صورت مفرد به همراه پسوند Collection یا List باشد. مثال:
public CenterCollection Centers { get; set; }
7. خواص Boolean را با عناوینی مثبت پیاده‌سازی کنید. مثلا به‌جای استفاده از CantRead از CanRead استفاده کنید. بهتر است این Propertyها پیشوندهایی چون Is, Can یا Has داشته باشند، البته تنها درصورتی‌که استفاده از چنین پیشوندهایی ارزش افزوده داشته و مفهوم آن را بهتر برساند. مثلا عنوان CanSeek مفهوم روشن‌تری نسبت به Seekable دارد. اما استفاده از Created خیلی بهتر از IsCreated است یا Enabled کاربرد به مراتب راحت‌تری از IsEnabled دارد.
برای تشخیص بهتر این موارد بهتر است از روش ifسنجی استفاده شود. به عنوان مثال
if (list.Contains(item))
if (regularExpression.Matches(text))
if (stream.CanSeek)
if (context.Created)
if (form.Enabled)
مفهوم درست‌تری نسبت به موارد زیر دارند:
if (list.IsContains(item))
if (regularExpression.Match(text))
if (stream.Seekable)
if (context.IsCreated)
if (form.IsEnabled)
8. بهتر است در موارد مناسب عنوان Property با نام نوعش برابر باشد. مثلا
public Color Color { get; set; }

ذ. اصول نام‌گذاری پارامترها
پارامتر درحالت کلی به آرگومان وروی تعریف شده برای یک متد گفته می‌شود.
1. حتما از یک نام توصیفی استفاده شود. از نام‌گذاری پارامترها براساس نوعشان به‌شدت پرهیز کنید.
2. از روش camel Casing استفاده شود.
3. تنها از کاراکترهای حرفی برای نام‌گذاری پارامترها استفاده شود.
مثال:
firstName , e , id , packageId , centerName , name
4. نکاتی برای نام‌گذاری پارامترهای Operator Oveloading:
- برای operatorهای دو پارامتری (binary operators) از عناوین left و right برای پارامترهای آن استفاده کنید:
public static MyType operator +(MyType left, MyType right)
public static bool operator ==(MyType left, MyType right)
- برای operatorهای تک‌پارامتری (unary operators) اگر برای پارامتر مورد استفاده هیچ عنوان توصیفی مناسبی پیدا نکردید حتما از عبارت value استفاده کنید:
public static MyType operator ++(MyType value)
- درصورتی‌که استفاده از عناوین توصیفی دارای ارزش افزوده بوده و خوانایی کد را بهتر می‌کند حتما از این نوع عناوین استفاده کنید:
public static MyType operator /(MyType dividend, MyType divisor)
- نباید از عبارات مخفف یا عناوینی با اندیس‌های عددی استفاده کنید:
public static MyType operator -(MyType d1, MyType d2) // incorrect!

ر. اصول نام‌گذاری متغیر (Variable)ها
- نام متغیر باید اسم، صفت یا موصوف باشد.
نام‌گذاری متغیرها باید با توجه به نوع آن انجام شود.
1. متغیرهای عمومی (public) و protected و Constantها
- استفاده از روش Pascal Casing
- تنها از کاراکترهای حرفی برای نام متغیر عمومی استفاده شود.
مثال:
Area , DataBinder , PublicCacheName
2. متغیرهای private (در سطح کلاس یا همان field)
- نام این نوع متغیر باید با یک "_" شروع شود.
- از روش camel Casing استفاده شود.
مثال:
_centersList
_firstName
_currentCenter
3. متغیرهای محلی در سطح متد
- باید از روش camel Casing استفاده شود.
- تنها از کاراکترهای حرفی استفاده شود.
مثال:
parameterType , packageOperationTypeId

ز. اصول نام‌گذاری کنترل‌های UI
1. نام باید اسم یا موصوف باشد.
2. استفاده از روش Hungarian !
3. عبارت مخفف معرفی‌کننده کنترل، باید به اندازه کافی برای تشخیص نوع آن مناسب باشد.
مثال:
lblName (Label)
txtHeader (TextBox)
btnSave (Button)

ژ. اصول نام‌گذاری Exceptionها
تمام موارد مربوط به نام‌گذاری کلاس‌ها باید در این مورد رعایت شود. 
1. باید از پسوند Exception در انتهای عنوان استفاده شود.
مثال:
ArgumentNullException , InvalidOperaionException

س. نام‌گذاری اسمبلی‌ها و DLLها
1. عناوینی که برای نام‌گذاری اسمبلی‌ها استفاده می‌شوند، باید نمایش‌دهنده محتوای کلی آن باشند. مثل:
System.Data
2. از روش زیر برای نام‌گذاری اسمبلی‌ها استفاده شود:
<Company>.<Component>.dll
<Company>.<Project|Product|Technology>.<Component>.dll
مثل:
Microsoft.CSharp.dll , Kara.CSS.Manager.dll

ش. نام‌گذاری پارامترهای نوع (Generic (type parameter
1. از حرف T برای پارامترهای تک‌حرفی استفاده کنید. مثل:
public int IComparer<T> {…}
public delegate bool Predicate<T> (T item)
2. تمامی پارامترهای جنریک را با عناوینی توصیفی و مناسب که مفهوم و کاربرد آنرا برساند نام‌گذاری کنید، مگر آنکه یافتن چنین عباراتی ارزش افزوده‌ای در روشن‌تر کردن کد نداشته باشد. مثال:
public int ISessionChannel<TSession> {…}
public delegate TOutput Converter<TInput, TOutput> (TInput from)
public class Nullable<T> {…}
public class List<T> {…}
3. در ابتدای عناوین توصیفی حتما از حرف T استفاده کنید.
4. بهتر است تا به‌صورتی روشن نوع قید قرار داده شده بر روی پارامتری خاص را در نام آن پارامتر نمایش دهید. مثلا اگر قید ISession را برای پارامتری قرار دادید بهتر است نام آن پارامتر را TSession درنظر بگیرید.
 
ص. نام‌گذاری کلید Resourceها
به دلیل شباهت ساختاری که میان کلیدهای resource و propertyها وجود دارد قواعد نام‌گذاری propertyها در اینجا نیز معتبر هستند.
1. از روش نام‌گذاری Pascal Casing برای کلیدهای resource استفاده کنید.
2. از عناوین توصیفی برای این کلیدها استفاده کنید. سعی کنید تا حد امکان به هیچ وجه از عناوین کوتاه و یا مخففی که مفهوم را به‌صورت ناکامل می‌رساند استفاده نکنید. درواقع سعی کنید که خوانایی بیشتر کد را فدای فضای بیشتر نکنید.
3. از کلیدواژه‌های CLR و یا زبان مورداستفاده برای برنامه‌نویسی در نام‌گذاری این کلیدها استفاده نکنید.
4. تنها از حروف و اعداد و _ در نام‌گذاری این کلیدها استفاده کنید.
5. سعی کنید از عناوین توصیفی همانند زیر برای پیام‌های مناسب خطاها جهت نمایش به کاربر برای کلیدهای مربوطه استفاده کنید. درواقع نام کلید باید ترکیبی از نام نوع خطا و یک آی‌دی مشخص‌کننده پیغام مربوطه باشد:
ArgumentExceptionIllegalCharacters
ArgumentExceptionInvalidName
ArgumentExceptionFileNotFound
 
نکاتی درمورد کلمات مرکب
کلمات مرکب به کلماتی گفته می‌شود که در آن از بیش از یک کلمه با مفهوم مستقل استفاده شده باشد. مثل Callback یا FileName. 
باید توجه داشت که با تمام کلمات موجود در یک کلمه مرکب نباید همانند یک کلمه مستقل رفتار کرد و حرف اول آن را در روش‌های نام‌گذاری موجود به‌صورت بزرگ نوشت. کلمات مرکبی وجود دارند که به آن‌ها closed-form گفته می‌شود. این کلمات مرکب با اینکه از 2 یا چند کلمه دارای مفهوم مستقل تشکیل شده‌اند اما به‌خودی‌خود دارای مفهوم جداگانه و مستقلی هستند. برای تشخیص این کلمات می‌توان به فرهنگ لغت مراجعه کرد (و یا به‌سادگی از نرم‌افزار Microsoft Word استفاده کرد) و دریافت که آیا کلمه مرکب موردنظر آیا مفهوم مستقلی برای خود دارد، یعنی درواقع آیا عبارتی closed-form است. با کلمات مرکب از نوع closed-form همانند یک کلمه ساده برخورد می‌شود! 
در جدول زیر مثال‌هایی از عبارات رایج و نحوه درست و نادرست استفاده از هریک نشان داده شده است.

Pascal Casing

camel Casing

Wrong

Callback

callback

CallBack

BitFlag

bitFlag

Bitflag / bitflag

Canceled

canceled

Cancelled

DoNot

doNot

Donot / Don’t

Email

email

EMail

Endpoint

endpoint

EndPoint / endPoint

FileName

fileName

Filename / filename

Gridline

gridline

GridLine / gridLine

Hashtable

hashtable

HashTable / hashTable

Id

id

ID

Indexes

indexes

Indices

LogOff

logOff

Logoff / LogOut !

LogOn

logOn

Logon / LogIn !

SignOut

signOut

Signout / SignOff

SignIn

signIn

Signin / SignOn

Metadata

metadata

MetaData / metaData

Multipanel

multipanel

MultiPanel / multiPanel

Multiview

multiview

MultiView / multiView

Namespace

namespace

NameSpace / nameSpace

Ok

ok

OK

Pi

pi

PI

Placeholder

placeholder

PlaceHolder / placeHolder

UserName

username

Username / username

WhiteSpace

whiteSpace

Whitespace / whitespace

Writable

writable

Writeable / writeable

همان‌طور که در جدول بالا مشاهد می‌شود در استفاده از قوانین عبارات مخفف دو مورد استثنا وجود دارد که عبارتند از Id و Ok. این کلمات باید همان‌طور که در اینجا نشان داده شده‌اند استفاده شوند.
 
نکاتی درباره عبارات مخفف
1. عبارات مخفف (Acronym) با خلاصه‌سازی کلمات (Abbreviation) فرق دارند. یک عبارت مخفف شامل حروف اول یک عبارت طولانی یا معروف است، درصورتی‌که خلاصه‌سازی یک عبارت یا کلمه از حذف بخشی از آن به‌دست می‌آید. تا آنجاکه امکان دارد از خلاصه‌سازی عبارات نباید استفاده شود. هم‌چنین استفاده از عبارات مخفف غیررایج توصیه نمی‌شود.
مثال: IO و UI
2. براساس تعریف، یک مخفف حداقل باید 2 حرف داشته باشد. نحوه برخورد با مخفف‌های دارای بیشتر از 2 حرف با مخفف‌های دارای 2 حرف باهم متفاوت است. با مخفف‌های دارای 2 حرف همانند کلمه‌ای یک حرفی! برخورد می‌شود، درصورتی‌که با سایر مخفف‌ها همانند یک کلمه کامل چندحرفی برخورد می‌شود. به‌عنوان مثال IOStream برای روش PascalCasing و ioStream برای روش camelCasing استفاده می‌شود. هم‌چنین از HtmlBody و htmlBody به‌ترتیب برای روش‌های Pascal و camel استفاده می‌شود.
3. هیچ‌کدام از حروف یک عبارت مخفف در ابتدای یک واژه نام‌گذاری‌شده به روش camelCasing به‌صورت بزرگ نوشته نمی‌شود!
نکته: موارد زیادی را می‌توان یافت که در ابتدا به‌نظر می‌رسد برای پیاده‌سازی آنها باید قوانین فوق را نقض کرد. این موارد شامل استفاده از کتابخانه‌های سایر پلتفرم‌ها (مثل MFC, HTML و غیره)، جلوگیری از مشکلات جغرافیایی! (مثلا در مورد نام کشورها یا سایر موقعیت‌های جغرافیایی)، احترام به نام افراد درگذشته، و مواردی از این دست می‌شود. اما در بیشتر قریب به اتفاق این موارد هم می‌توان بدون تقض قوانین فوق اقدام به نام‌گذاری اشیا کرد، بدون اینکه با تغییر عبارت اصلی (که موجب تطابق با این قوانین می‌شود) لطمه‌ای به مفهوم آن بزند. البته تنها موردی که به‌نظر می‌رسد می‌تواند قوانین فوق را نقض کند نام‌های تجاری هستند. البته استفاده از نام‌های تجاری توصیه نمی‌شود، چون این نام‌ها سریع‌تر از محتوای کتابخانه‌های برنامه‌نویسان تغییر می‌کنند!
نکته: برای درک بهتر قانون "عدم استفاده از عبارات مخففی که رایج نیستند" مثالی از زبان توسعه دهندگان دات‌نت‌فریمورک ذکر می‌شود. در کلاس Color متد زیر با Overloadهای مختلف در دسترس است:
public class Color {
    …
    public static Color FromArgb(…)
    { … }
}
همان‌طور که مشاهده می‌شود برای رعایت قوانین فوق به‌جای استفاده از ARGB از عبارت Argb استفاده شده است. اما این نحوه استفاده موجب شده تا این سوال به‌ظاهر خنده‌دار اما درست پیش‌آید:
"چطور می‌شود در این کلاس رنگی را از ARGB تبدل کرد؟ هرچه که من میبینم فقط تبدیل از طریق (Argb) آرگومان b است!"
حال در این نقطه به‌نظر می‌رسد که در اینجا باید قوانین فوق را نقض کرد و از عنوان FromARGB که مفهوم درست را می‌رساند استفاده کرد. اما با کمی دقت متوجه می‌شویم که این قوانین در ابتدا نیز با پیاده‌سازی نشان داده شده در قطعه کد بالا نقض شده‌اند! همه می‌دانیم که عبارت RGB مخفف معروفی برای عبارت Red Green Blue است. اما استفاده از ARGB برای افزودن کلمه Alpha به ابتدای عبارت مذکور چندان رایج نیست. پس استفاده از مخفف Argb از همان ابتدا اشتباه به‌نظر می‌رسد. بنابراین راه‌حل بهتر می‌تواند استفاده از عنوان FromAlphaRgb باشد که هم قوانین فوق را نقض نکرده و هم مفهوم را بهتر می‌رساند.
 
دیگر نکات
1. قراردادهای اشاره شده در این سند حاصل کار شبانه روزی تعداد بسیاری از برنامه نویسان در سرتاسر جهان در پروژه‌های بزرگ بوده است. این اصول کلی تنها برای توسعه آسان‌تر و سریع‌تر پروژه‌های بزرگ تعیین شده‌اند و همان‌طور که روشن است تنها ازطریق تجربه دست‌یافتنی هستند. بنابراین چه بهتر است که در این راه از تجارب بزرگان این عرصه بیشترین بهره برده شود.
2. هم‌چنین توجه داشته باشید که بیشتر قراردادهای اشاره شده در این سند از راهنمای نام‌گذاری تیم توسعه BCL دات‌نت‌فریمورک گرفته شده است. این تیم طبق اعتراف خودشان زمان بسیار زیادی را برای نام‌گذاری اشیا صرف کرده‌اند و توصیه کرده‌اند که دیگران نیز برای نام‌گذاری، زمان مناسب و کافی را در توسعه پروژه‌ها درنظر بگیرند.
 
مطالب
خلاصه اشتراک‌های روز جمعه 8 مهر 1390
نظرات مطالب
چگونه پروژه‌های Angular ی سبکی داشته باشیم - قسمت اول
بله برای web application ‌ها اصلا حجم زیادی نیستن اما از نظر خیلی از کارفرماها، حجم بالای 1 مگ برای web site‌ها حجم زیادی است. و همانطور که در موارد ذکر شده مشاهده می‌شود، خیلی از web site‌ها حجم بالایی دارند. 

دلیل خیلی از شرکت‌ها برای انتخاب react  و vue نسبت به انگیولار حجم زیاد و کند بودن آن است (حداقل از همکاران 3 شرکت مختلف این را شنیده ام) . در صورتی که دلیل اصلی آن ساختار اشتباه پروژه هاست
اشتراک‌ها
ده‌هزار بار سریع‌تر! شدن تشخیص جفت‌های آکولاد در VSCode، یک درس آموزنده برای برنامه‌نویس‌ها

درس بسیار آموزنده در تشخیص اینکه جای چه پروسه‌ای کجاست. ماژولار کردن همه چیز، خوب نیست.

تیم VSCode این قابلیت رو از افزونه به هسته‌ی اصلی محصول منتقل کرد و بهینه شدن عجیب محصول رو محیا کرد

ده‌هزار بار سریع‌تر! شدن تشخیص جفت‌های آکولاد در VSCode، یک درس آموزنده برای برنامه‌نویس‌ها
مطالب
ASP.NET MVC #1

چرا ASP.NET MVC ؟

با وجود فریم ورک پخته‌ای به نام ASP.NET web forms، اولین سؤالی که حین سوئیچ به ASP.NET MVC مطرح می‌شود این است: «برای چی؟». بنابراین تا به این سؤال پاسخ داده نشود، هر نوع بحث فنی در این مورد بی فایده است.

مزایای ASP.NET MVC نسبت به ASP.NET web forms

1) سادگی نوشتن آزمون‌های واحد
مهم‌ترین دلیل استفاده از ASP.NET MVC صرفنظر از تمام دلایل دیگر، بحث طراحی ویژه آن جهت ساده سازی تهیه آزمون‌های واحد است. مشکل اصلی نوشتن آزمون‌های واحد برای برنامه‌های ASP.NET web forms، درگیر شدن مستقیم با تمام جزئیات طول عمر یک صفحه است. به علاوه فایل‌های code behind هر چند به ظاهر کدهای منطق یک صفحه را از کدهای HTML مانند آن جدا می‌کنند اما در عمل حاوی ارجاعات مستقیمی به تک تک عناصر بصری موجود در صفحه هستند (حس غلط جدا سازی کدها از اجزای یک فرم). اگر قرار باشد برای این وب فرم‌ها و صفحات، آزمون واحد بنویسیم باید علاوه بر شبیه سازی چرخه طول عمر صفحه و همچنین رخدادهای رسیده، کار وهله سازی تک تک عناصر بصری را نیز عهده دار شویم. اینجا است که ASP.NET web forms گزینه‌ی مطلوبی برای این منظور نخواهد بود و اگر نوشتن آزمون واحد برای آن غیرممکن نباشد، به همین دلایل آنچنان مرسوم هم نیست.
البته شاید بپرسید که این مساله چه اهمیتی دارد؟ امکان نوشتن ساده‌تر آزمون‌های واحد مساوی است با امکان ساده‌تر اعمال تغییرات به یک پروژه بزرگ. تغییرات در پروژه‌های بزرگی که آزمون واحد ندارند واقعا مشکل است. یک قسمت را تغییر می‌دهید، 10 قسمت دیگر به هم می‌ریزند. اینجا است که مدام باید به کارفرما گفت: «نه!»، «نمیشه!» یا به عبارتی «نمی‌تونم پروژه رو جمع کنم!» چون نمی‌تونم سریع برآورد کنم که این تغییرات کدام قسمت‌ها را تحت تاثیر قرار می‌دهند، کجا به هم ریخت. من باید خودم سریع بتونم مشخص کنم با این تغییر جدید چه قسمت‌هایی به هم ریخته تا اینکه دو روز بعد زنگ بزنند: «باز جایی رو تغییر دادی، یکجای دیگر کار نمی‌کنه!»

2) دستیابی به کنترل بیشتر بر روی اجزای فریم ورک
در طراحی ASP.NET MVC همه‌جا interface ها قابل مشاهد هستند. همین مساله به معنای افزونه پذیری اکثر قطعات تشکیل دهنده ASP.NET MVC است؛ برخلاف ASP.NET web forms. برای مثال تابحال چندین view engine، routing engine و غیره توسط برنامه نویس‌های مستقل برای ASP.NET MVC طراحی شده‌اند که هیچکدام با ASP.NET web forms میسر نیست. برای مثال از view engine پیش فرض آن خوشتان نمی‌آید؟ عوضش کنید! سیستم اعتبار سنجی توکار آن‌را دوست ندارید؟ آن‌را با یک نمونه بهتر تعویض کنید و الی آخر ...
به علاوه طراحی بر اساس interface ها یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد و آن هم ساده سازی mocking (تقلید) آن‌ها است جهت ساده سازی نوشتن آزمون‌های واحد.

3) سرعت بیشتر اجرا
ASP.NET MVC یک سری از قابلیت‌های ذاتی ASP.NET web forms را مانند ViewState حذف کرده است. اگر وب را جستجو کنید، برنامه نویس‌های ASP.NET web forms مدام از این مساله شکایت دارند و راه‌ حل‌های مختلفی را جهت حذف یا فشرده سازی آن ارائه می‌دهند. ViewState در ابتدای امر جهت شبیه سازی محیط دسکتاپ در وب درنظر گرفته شده بود و مهاجرت ساده‌تر برنامه نویس‌های VB6 به وب، اما واقعیت این است که اگر یک برنامه نویس ASP.NET web forms به اندازه آن توجهی نداشته باشد، ممکن است حجم آن در یک صفحه پیچیده تا 500 کیلوبایت یا بیشتر هم برسد. همین مساله بر روی سرعت دریافت و اجرا تاثیر گذار خواهد بود.

4) کنترل‌های ASP.NET web forms آنچنان آش دهن‌سوزی هم نیستند!
خوب، ViewState حذف شده، بنابراین اکثر کنترل‌های ASP.NET web forms هم کاربرد آنچنانی در ASP.NET MVC نخواهند داشت؛ اما واقعیت این است که اکثر اوقات اگر شروع به سفارشی سازی یک کنترل توکار ASP.NET web forms کنید تا مطابق نیازهای کاری شما رفتار کند، پس از مدتی به یک کنترل کاملا از نو بازنویسی شده خواهید رسید! بنابراین در ابتدای امر تا 80 درصد کار اینطور به نظر می‌رسد که به عجب سرعت بالایی در توسعه دست یافته‌ایم، اما هنگامیکه قرار است این 20 درصد پایانی را پر کنیم، به این نتیجه خواهیم رسید که این کنترل‌ها با این وضع ابتدایی که دارند قابل استفاده نیستند و نیاز به دستکاری قابل ملاحظه‌ای دارند تا نیازهای واقعی کاری را برآورده کنند.

5) کنترل کامل بر روی HTML نهایی تولیدی
اگر علاقمند به کار با jQuery باشید، مدام نیاز خواهید تا با ID کنترل‌ها و عناصر صفحه کار کنید. پیشتر ASP.NET web forms این ID را یک طرفه و به صورت مقدار منحصربفردی تولید می‌کرد که جهت کار با فریم ورک‌های جاوا اسکریپتی عموما مشکل ساز بود. البته ASP.NET web forms در نگارش‌های جدید خود مشکل عدم امکان مقدار دهی ClientId سفارشی را برای کنترل‌های وب خود برطرف کرده است و این مورد را می‌توان دستی هم تنظیم کرد ولی در کل باز هم آنچنان کنترلی رو خروجی HTML نهایی کنترل‌های تولیدی نیست مگر اینکه مانند مورد چهارم یاد شده یک کنترل را از صفر بازنویسی کنید!
همچنین اگر باز هم بیشتر با jQuery و ASP.NET web forms کار کرده باشید می‌دانید که jQuery آنچنان سنخیتی با ViewState و Postback وب فرم‌ها ندارد و همین مساله عموما مشکل‌زا است. علاوه بر آن اخیرا مایکروسافت توسعه ASP.NET Ajax خود را تقریبا در حالت تعلیق و واگذار شده به شرکت‌های ثالث درآورده است و توصیه آن‌ها استفاده از jQuery Ajax است. اینجا است که مدل ASP.NET MVC سازگاری کاملی را با jQuery Ajax دارد هم از لحاظ نبود ViewState و هم از جنبه‌ی کنترل کامل بر روی markup نهایی تولیدی.
یا برای مثال خروجی پیش فرض یک GridView، جدول HTML ایی است که این روزها همه‌جا علیه آن صحبت می‌شود. البته یک سری آداپتور CSS friendly برای اکثر این کنترل‌ها موجود است و ... باز هم دستکاری بیش از حد کنترل‌های پیش فرض جهت رسیدن به خروجی دلخواه. تمام این‌ها را در ASP.NET MVC می‌شود با معادل‌های بسیار باکیفیت افزونه‌های jQuery جایگزین کرد و از همه مهم‌تر چون ViewState و مفاهیمی مانند PostBack حذف شده، استفاده از این افزونه‌ها مشکل ساز نخواهد بود.

6) استفاده از امکانات جدید زبان‌های دات نتی
طراحی اصلی ASP.NET web forms مربوط است به دوران دات نت یک؛ زمانیکه نه Generics وجود داشت، نه LINQ و نه آنچنان مباحث TDD یا استفاده از ORMs متداول بود. برای مثال شاید ایجاد یک strongly typed web form الان کمی دور از ذهن به نظر برسد، زمانیکه اصل آن بر مبنای بکارگیری گسترده datatable و dataset بوده است (با توجه به امکانات زبان‌های دات نتی در آن دوران). بنابراین اگر علاقمند هستید که این امکانات جدید را بکاربگیرید، ASP.NET MVC برای استفاده از آن‌ها طراحی شده است!

7) از ASP.NET web forms ساده‌تر است
طراحی ASP.NET MVC بر اساس ایده Convention over configuration است. به این معنا که اجزای آن بر اساس یک سری قرار داد در کنار هم مشغول به کار هستند. مشخص است View باید کجا باشد، نام کنترلرها چگونه باید تعیین شوند و قرار داد مرتبط به آن چیست، مدل باید کجا قرار گیرد، قرار داد پردازش آدرس‌های صفحات سایت به چه نحوی است و الی آخر. خلاصه در بدو امر با یک فریم ورک حساب شده که شما را در مورد نحوه استفاده صحیح از آن راهنمایی می‌کند، مواجه هستید.
به همین ترتیب هر پروژه MVC دیگری را هم که مشاهده کنید، سریع می‌توانید تشخیص دهد قراردادهای بکارگرفته شده در آن چیست. بنابراین اگر قرار است ASP.NET را امروز شروع کنید و هیچ سابقه‌ای هم از وب فرم‌ها ندارید، یک راست با ASP.NET MVC شروع کنید.

8) محدود به پیاده سازی مایکروسافت نیست
پیاده سازی‌های مستقلی هم از ASP.NET MVC توسط اشخاص و گروه‌های خارج از مایکروسافت وجود دارد: ^، ^، ^، ^ و ...


و در پایان یکی دیگر از دلایل سوئیچ به ASP.NET MVC ، «یاد گرفتن یک چیز جدید است» یا به عبارتی فرا گرفتن یک روش دیگر برای حل مسایل، هیچگاه ضرری را به همراه نخواهد داشت که هیچ، بلکه باعث بازتر شدن میدان دید نیز خواهد گردید.


یک دیدگاه دیگر
ASP.NET MVC برای شما مناسب نخواهد بود اگر ...
1) با پلی‌مرفیزم مشکل دارید.
ASP.NET MVC پر است از interfaces، abstract classes، virtual methods و امثال آن. بنابراین اگر تازه کار هستید، ابتدا باید مفاهیم شیءگرایی را تکمیل کنید.

2) اگر نمی‌توانید فریم ورک خودتون رو بر پایه ASP.NET MVC بنا کنید!
ASP.NET MVC برخلاف وب فرم‌ها به همراه آنچنان تعداد بالایی کنترل و افزونه از پیش مهیا شده نیست. در بدو امر شما فقط یک سری url helper، html helper و ajax helper ساده را خواهید دید؛ این نقطه ضعف ASP.NET MVC نیست. عمدا به این نحو طراحی شده است. همانطور که عنوان شد اکثر اجزای این فریم ورک قابل تعویض است. بنابراین دست شما را باز گذاشته است تا با پیاده سازی این اینترفیس‌ها، امکانات جدیدی را خلق کنید. البته پس از این چندین و چند سال که از ارائه آن می‌گذرد، به اندازه کافی افزونه برای ASP.NET MVC طراحی شده است که به هیچ عنوان احساس کمبود نکنید یا اینکه نیازی هم نداشته باشید تا آنچنان فریم ورک خاصی را بر پایه ASP.NET MVC تهیه کنید. برای مثال پروژه MvcContrib موجود است یا شرکت telerik یک مجموعه سورس باز کامل مخصوص ASP.NET MVC را ارائه داده است و الی آخر.

3) اگر نمی‌توانید از کتابخانه‌های سورس باز استفاده کنید.
همانطور که عنوان شد ASP.NET MVC به همراه کوهی از کنترل‌ها ارائه نشده است. اکثر افزونه‌های آن سورس باز هستند و کار با آن‌ها هم دنیای خاص خودش را دارد. چگونه باید کتابخانه‌های مناسب را پیدا کرد، کجا سؤال پرسید، کجا باگ گزارش داد، چگونه مشارکت کرد و غیره. خلاصه منتظر یک بسته شکیل حاضر و آماده نباید بود. خود ASP.NET MVC هم تحت مجوز MSPL به صورت سورس باز در دسترس است.


و یک نکته تکمیلی
مایکروسافت مدتی است شروع کرده به پرورش و زمزمه ایده «یک ASP.NET واحد». به عبارتی قصد دارند در یکی دو نگارش بعد، این دو (وب فرم و MVC) را یکی کنند. هم اکنون اگر مطالب وبلاگ‌ها را مطالعه کنید زیرساخت آن به نام ASP.NET Web API آماده شده است و در مرحله بتا است. نکته جالب اینجا است که این Web API امکان تعریف یکپارچه و مستقیم کنترلر‌های MVC را در وب فرم‌ها میسر می‌کند. ولی باز هم نام آن Controller است یعنی جزئی از ASP.NET MVC و کسی می‌تواند از آن استفاده کند که با MVC‌ مشکلی نداشته باشد. بنابراین یادگیری MVC هیچ ضرری نخواهد داشت و جای دوری نخواهد رفت!



نظرات مطالب
هزینه استفاده از دات نت فریم ورک چقدر است؟
سلام دوست عزیز بنده قصد تخریب یا نفی گفته های شما رو ندارم فقط نکاتی که به نظرم میرسه بیان می کنم:

نسخه express ویژوال استودیو به گفته خود مایکروسافت هم در سطحی نیست که توسعه دهنده های حرفه ای نرم افزار ازش استفاده کنن و بیشتر برای علاقه مندان و دانشجو ها و یا تست پروژه کاربردش توصیه شده. برای مثال می تونید از همین شرکت های ایرانی فعال در نرم افزار بپرسیم که کدومشون می تونن از نسخه express بدون مشکل استفاده کنن. IDE های دیگر هم برای دات نت به پای ویژوال استودیو نمی رسن اکثرا هم این مورد رو موافقن که بهترین IDE برای دات نت همون ویژوال استودیو هست. اون مورد هم که به صورت دستی کامپایل و دیباگ رو انجام بدیم که به این موضوع بر می گرده که اصلا از IDE استفاده بکنیم یا نه؟ هدف تو دات نت اینه که توسعه دهنده فکر و نیروش روی طراحی و منطق برنامه بگذاره و تا حد امکان درگیر این مسایل نشه بنابراین کار با IDE برای هماهنگی با این موضوع ضروری هست. اگه توسعه دهنده ها بخوان زحمت این ریزه کاری ها رو تحمل کنن خیلی بهتره که به جای دات نت سراغ یه پلتفرم و زبان دیگه برن چون عملا از خیلی از مزایاش استفاده نمی کنن.

در مورد پروژه مونو هم بیشتر میشه گفت این تعریف ها اسم هست تا واقعی. برای مثال میشه به این نگاه کرد که چه پروژه ی بزرگی تا به حال با مونو پیاده سازی شده؟ به جز چند برنامه متن باز و پروژه های کوچیک دیگه شرکتی پیدا نمیشه که بخواد روی مونو سرمایه گذاری کلانی کنه. یکی از دلایل این عدم استقبال از مونو مربوط میشه به ترس از این که امکان داره مایکروسافت با شکایت علیه مونو تمام مجوز های استفاده از اون رو سلب کنه و اون وقته که هر چی رشته بودن پنبه میشه. حتی پروژه های متن باز هم سعی می کنن تا جایی که امکان داره از مونو دوری کنن. واقعا به طور عملی نمیشه فعلا روی مونو حسابی باز کرد مخصوصا از نوع تجاری.

این موارد رو فقط برای این گفتم که با دید بازتری به مساله نگاه کنیم نه این که حرف های شما رو نقض کنم. ولی باید این مورد هم در نظر داشت که با وجود این که سری رایگان  محصولات express مایکروسافت و پروژه مونو وجود دارن آیا در یک محیط کاری و تجاری میشه از اون ها استفاده کرد یا خیر. چیزی که تو تقریبا تمام شرکت ها مشاهده می کنیم که که عملا همه از نسخه های پولی ویژوال استودیو و SQL server استفاده می کنن و خبری هم از مونو نیست.

حرف آخرم اینه منظورم این نیست که بگیم باید از مایکروسافت دوری کرد. مایکروسافت یه پلتفرم درست کرده برای یه عده از توسعه دهنده ها که تونسته موفق هم باشه و خیلی ها هم جذب کنه. اتفاقا خیلی هم خوبه که در دات نت توی ایران پر بار هستیم. ولی آیا زبان ها و پلتفرم های دیگه هم به اون جایگاهی که دارن در ایران رسیدن؟ بازار کار دات نت در ایران خوبه اما آیا این تک قطبی شدن بازار به نفع توسعه دهنده یا مشتری هست؟ منابع غیر دات نت در ایران کم هست اما این دلیل میشه که زبان های دیگرو نفی کنیم و همه منابع انگلیسی و دیگر اون ها رو نادیده بگیرم؟ اگه فقط بخوایم به چیزی که جا افتاده هست مهر تایید بزنیم و بقیه رو نادیده بگیریم خب حرفی باقی نمی مونه اما اگه می خوایم دانش کامپیوتر رو گسترش بدیم به بقیه هم باید همون قدر بها بدیم.
با احترام
نظرات مطالب
هزینه استفاده از دات نت فریم ورک چقدر است؟
سلام دوست عزیز بنده قصد تخریب یا نفی گفته های شما رو ندارم فقط نکاتی که به نظرم میرسه بیان می کنم:

نسخه express ویژوال استودیو به گفته خود مایکروسافت هم در سطحی نیست که توسعه دهنده های حرفه ای نرم افزار ازش استفاده کنن و بیشتر برای علاقه مندان و دانشجو ها و یا تست پروژه کاربردش توصیه شده. برای مثال می تونید از همین شرکت های ایرانی فعال در نرم افزار بپرسیم که کدومشون می تونن از نسخه express بدون مشکل استفاده کنن. IDE های دیگر هم برای دات نت به پای ویژوال استودیو نمی رسن اکثرا هم این مورد رو موافقن که بهترین IDE برای دات نت همون ویژوال استودیو هست. اون مورد هم که به صورت دستی کامپایل و دیباگ رو انجام بدیم که به این موضوع بر می گرده که اصلا از IDE استفاده بکنیم یا نه؟ هدف تو دات نت اینه که توسعه دهنده فکر و نیروش روی طراحی و منطق برنامه بگذاره و تا حد امکان درگیر این مسایل نشه بنابراین کار با IDE برای هماهنگی با این موضوع ضروری هست. اگه توسعه دهنده ها بخوان زحمت این ریزه کاری ها رو تحمل کنن خیلی بهتره که به جای دات نت سراغ یه پلتفرم و زبان دیگه برن چون عملا از خیلی از مزایاش استفاده نمی کنن.

در مورد پروژه مونو هم بیشتر میشه گفت این تعریف ها اسم هست تا واقعی. برای مثال میشه به این نگاه کرد که چه پروژه ی بزرگی تا به حال با مونو پیاده سازی شده؟ به جز چند برنامه متن باز و پروژه های کوچیک دیگه شرکتی پیدا نمیشه که بخواد روی مونو سرمایه گذاری کلانی کنه. یکی از دلایل این عدم استقبال از مونو مربوط میشه به ترس از این که امکان داره مایکروسافت با شکایت علیه مونو تمام مجوز های استفاده از اون رو سلب کنه و اون وقته که هر چی رشته بودن پنبه میشه. حتی پروژه های متن باز هم سعی می کنن تا جایی که امکان داره از مونو دوری کنن. واقعا به طور عملی نمیشه فعلا روی مونو حسابی باز کرد مخصوصا از نوع تجاری.

این موارد رو فقط برای این گفتم که با دید بازتری به مساله نگاه کنیم نه این که حرف های شما رو نقض کنم. ولی باید این مورد هم در نظر داشت که با وجود این که سری رایگان  محصولات express مایکروسافت و پروژه مونو وجود دارن آیا در یک محیط کاری و تجاری میشه از اون ها استفاده کرد یا خیر. چیزی که تو تقریبا تمام شرکت ها مشاهده می کنیم که که عملا همه از نسخه های پولی ویژوال استودیو و SQL server استفاده می کنن و خبری هم از مونو نیست.

حرف آخرم اینه منظورم این نیست که بگیم باید از مایکروسافت دوری کرد. مایکروسافت یه پلتفرم درست کرده برای یه عده از توسعه دهنده ها که تونسته موفق هم باشه و خیلی ها هم جذب کنه. اتفاقا خیلی هم خوبه که در دات نت توی ایران پر بار هستیم. ولی آیا زبان ها و پلتفرم های دیگه هم به اون جایگاهی که دارن در ایران رسیدن؟ بازار کار دات نت در ایران خوبه اما آیا این تک قطبی شدن بازار به نفع توسعه دهنده یا مشتری هست؟ منابع غیر دات نت در ایران کم هست اما این دلیل میشه که زبان های دیگرو نفی کنیم و همه منابع انگلیسی و دیگر اون ها رو نادیده بگیرم؟ اگه فقط بخوایم به چیزی که جا افتاده هست مهر تایید بزنیم و بقیه رو نادیده بگیریم خب حرفی باقی نمی مونه اما اگه می خوایم دانش کامپیوتر رو گسترش بدیم به بقیه هم باید همون قدر بها بدیم.
با احترام
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC
اگر بازار هدف یک محصول شامل چندین کشور، منطقه یا زبان مختلف باشد، طراحی و پیاده سازی آن برای پشتیبانی از ویژگی‌های چندزبانه یک فاکتور مهم به حساب می‌آید. یکی از بهترین روشهای پیاده سازی این ویژگی در دات نت استفاده از فایلهای Resource است. درواقع هدف اصلی استفاده از فایلهای Resource نیز Globalization است. Globalization برابر است با Internationalization + Localization که به اختصار به آن g11n میگویند. در تعریف، Internationalization (یا به اختصار i18n) به فرایند طراحی یک محصول برای پشتیبانی از فرهنگ(culture)‌ها و زبانهای مختلف و Localization (یا L10n) یا بومی‌سازی به شخصی‌سازی یک برنامه برای یک فرهنگ یا زبان خاص گفته میشود. (اطلاعات بیشتر در اینجا).
استفاده از این فایلها محدود به پیاده سازی ویژگی چندزبانه نیست. شما میتوانید از این فایلها برای نگهداری تمام رشته‌های موردنیاز خود استفاده کنید. نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که تقرببا تمامی منابع مورد استفاده در یک محصول را میتوان درون این فایلها ذخیره کرد. این منابع در حالت کلی شامل موارد زیر است:
- انواع رشته‌های مورد استفاده در برنامه چون لیبل‌ها و پیغام‌ها و یا مسیرها (مثلا نشانی تصاویر یا نام کنترلرها و اکشنها) و یا حتی برخی تنظیمات ویژه برنامه (که نمیخواهیم براحتی قابل نمایش یا تغییر باشد و یا اینکه بخواهیم با تغییر زبان تغییر کنند مثل direction و امثال آن)
- تصاویر و آیکونها و یا فایلهای صوتی و انواع دیگر فایل ها
- و ...
 نحوه بهره برداری از فایلهای Resource در دات نت، پیاده سازی نسبتا آسانی را در اختیار برنامه نویس قرار میدهد. برای استفاده از این فایلها نیز روشهای متنوعی وجود دارد که در مطلب جاری به چگونگی استفاده از آنها در پروژه‌های ASP.NET MVC پرداخته میشود.

Globalization در دات نت
فرمت نام یک culture دات نت (که در کلاس CultureInfo پیاده شده است) بر اساس استاندارد RFC 4646 (^ و ^) است. (در اینجا اطلاعاتی راجع به RFC یا Request for Comments آورده شده است). در این استاندارد نام یک فرهنگ (کالچر) ترکیبی از نام زبان به همراه نام کشور یا منطقه مربوطه است. نام زبان برپایه استاندارد ISO 639 که یک عبارت دوحرفی با حروف کوچک برای معرفی زبان است مثل fa برای فارسی و en برای انگلیسی و نام کشور یا منطقه نیز برپایه استاندارد ISO 3166 که یه عبارت دوحرفی با حروف بزرگ برای معرفی یک کشور یا یک منطقه است مثل IR برای ایران یا US برای آمریکاست. برای نمونه میتوان به fa-IR برای زبان فارسی کشور ایران و یا en-US برای زبان انگلیسی آمریکایی اشاره کرد. البته در این روش نامگذاری یکی دو مورد استثنا هم وجود دارد (اطلاعات کامل کلیه زبانها: National Language Support (NLS) API Reference). یک فرهنگ خنثی (Neutral Culture) نیز تنها با استفاده از دو حرف نام زبان و بدون نام کشور یا منطقه معرفی میشود. مثل fa برای فارسی یا de برای آلمانی. در این بخش نیز دو استثنا وجود دارد (^).
در دات نت دو نوع culture وجود دارد: Culture و UICulture. هر دوی این مقادیر در هر Thread مقداری منحصربه فرد دارند. مقدار Culture بر روی توابع وابسته به فرهنگ (مثل فرمت رشته‌های تاریخ و اعداد و پول) تاثیر میگذارد. اما مقدار UICulture تعیین میکند که سیستم مدیریت منابع دات نت (Resource Manager) از کدام فایل Resource برای بارگذاری داده‌ها استفاده کند. درواقع در دات نت با استفاده از پراپرتی‌های موجود در کلاس استاتیک Thread برای ثرد جاری (که عبارتند از CurrentCulture و CurrentUICulture) برای فرمت کردن و یا انتخاب Resource مناسب تصمیم گیری میشود. برای تعیین کالچر جاری به صورت دستی میتوان بصورت زیر عمل کرد:
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = new CultureInfo("fa-IR");
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture("fa-IR");
دراینجا باید اشاره کنم که کار انتخاب Resource مناسب با توجه به کالچر ثرد جاری توسط ResourceProviderFactory پیشفرض دات نت انجام میشود. در مطالب بعدی به نحوه تعریف یک پرووایدر شخصی سازی شده هم خواهم پرداخت.

پشتیبانی از زبانهای مختلف در MVC
برای استفاده از ویژگی چندزبانه در MVC دو روش کلی وجود دارد.
1. استفاده از فایلهای Resource برای تمامی رشته‌های موجود
2. استفاده از View‌های مختلف برای هر زبان
البته روش سومی هم که از ترکیب این دو روش استفاده میکند نیز وجود دارد. انتخاب روش مناسب کمی به سلیقه‌ها و عادات برنامه نویسی بستگی دارد. اگر فکر میکنید که استفاده از ویوهای مختلف به دلیل جداسازی مفاهیم درگیر در کالچرها (مثل جانمایی اجزای مختلف ویوها یا بحث Direction) باعث مدیریت بهتر و کاهش هزینه‌های پشتیبانی میشود بهتر است از روش دوم یا ترکیبی از این دو روش استفاده کنید. خودم به شخصه سعی میکنم از روش اول استفاده کنم. چون معتقدم استفاده از ویوهای مختلف باعث افزایش بیش از اندازه حجم کار میشود. اما در برخی موارد استفاده از روش دوم یا ترکیبی از دو روش میتواند بهتر باشد.

تولید فایلهای Resource
بهترین مکان برای نگهداری فایلهای Resource در یک پروژه جداگانه است. در پروژه‌های از نوع وب‌سایت پوشه‌هایی با نام App_GlobalResources یا App_LocalResources وجود دارد که میتوان از آنها برای نگهداری و مدیریت این نوع فایلها استفاده کرد. اما همانطور که در اینجا توضیح داده شده است این روش مناسب نیست. بنابراین ابتدا یک پروژه مخصوص نگهداری فایلهای Resource ایجاد کنید و سپس اقدام به تهیه این فایلها نمایید. سعی کنید که عنوان این پروژه به صورت زیر باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه نامگذاری اشیای مختلف در دات نت به این مطلب رجوع کنید.
<SolutionName>.Resources
برای افزودن فایلهای Resource به این پروژه ابتدا برای انتخاب زبان پیش فرض محصول خود تصمیم بگیرید. پیشنهاد میکنم که از زبان انگلیسی (en-US) برای اینکار استفاده کنید. ابتدا یک فایل Resource (با پسوند resx.) مثلا با نام Texts.resx به این پروژه اضافه کنید. با افزودن این فایل به پروژه، ویژوال استودیو به صورت خودکار یک فایل cs. حاوی کلاس متناظر با این فایل را به پروژه اضافه میکند. این کار توسط ابزار توکاری به نام ResXFileCodeGenerator انجام میشود. اگر به پراپرتی‌های این فایل resx. رجوع کنید میتوانید این عنوان را در پراپرتی Custom Tool ببینید. البته ابزار دیگری برای تولید این کلاسها نیز وجود دارد. این ابزارهای توکار برای سطوح دسترسی مخنلف استفاده میشوند. ابزار پیش فرض در ویژوال استودیو یعنی همان ResXFileCodeGenerator، این کلاسها را با دسترسی internal تولید میکند که مناسب کار ما نیست. ابزار دیگری که برای اینکار درون ویژوال استودیو وجود دارد PublicResXFileCodeGenerator است و همانطور که از نامش پیداست از سطح دسترسی public استفاده میکند. برای تغییر این ابزار کافی است تا عنوان آن را دقیقا در پراپرتی Custom Tool تایپ کنید.

نکته: درباره پراپرتی مهم Build Action این فایلها در مطالب بعدی بیشتر بحث میشود.
برای تعیین سطح دسترسی Resource موردنظر به روشی دیگر، میتوانید فایل Resource را باز کرده و Access Modifier آن را به Public تغییر دهید.

سپس برای پشتیبانی از زبانی دیگر، یک فایل دیگر Resource به پروژه اضافه کنید. نام این فایل باید همنام فایل اصلی به همراه نام کالچر موردنظر باشد. مثلا برای زبان فارسی عنوان فایل باید Texts.fa-IR.resx یا به صورت ساده‌تر برای کالچر خنثی (بدون نام کشور) Texts.fa.resx باشد. دقت کنید اگر نام فایل را در همان پنجره افزودن فایل وارد کنید ویژوال استودیو این همنامی را به صورت هوشمند تشخیص داده و تغییراتی را در پراپرتی‌های پیش فرض فایل Resource ایجاد میکند.
نکته: این هوشمندی مرتبه نسبتا بالایی دارد. بدین صورت که تنها درصورتیکه عبارت بعد از نام فایل اصلی Resource (رشته بعد از نقطه مثلا fa در اینجا) متعلق به یک کالچر معتبر باشد این تغییرات اعمال خواهد شد.
مهمترین این تغییرات این است که ابزاری را برای پراپرتی Custom Tool این فایلها انتخاب نمیکند! اگر به پراپرتی فایل Texts.fa.resx مراجعه کنید این مورد کاملا مشخص است. در نتیجه دیگر فایل cs. حاوی کلاسی جداگانه برای این فایل ساخته نمیشود. همچنین اگر فایل Resource جدید را باز کنید میبنید که برای Access Modifier آن گزینه No Code Generation انتخاب شده است.
در ادامه شروع به افزودن عناوین موردنظر در این دو فایل کنید. در اولی (بدون نام زبان) رشته‌های مربوط به زبان انگلیسی و در دومی رشته‌های مربوط به زبان فارسی را وارد کنید. سپس در هرجایی که یک لیبل یا یک رشته برای نمایش وجود دارد از این کلیدهای Resource استفاده کنید مثل:
<SolutionName>.Resources.Texts.Save
<SolutionName>.Resources.Texts.Cancel

استفاده از Resource در ویومدل ها
دو خاصیت معروفی که در ویومدلها استفاده میشوند عبارتند از: DisplayName و Required. پشتیبانی از کلیدهای Resource به صورت توکار در خاصیت Required وجود دارد. برای استفاده از آنها باید به صورت زیر عمل کرد:
[Required(ErrorMessageResourceName = "ResourceKeyName", ErrorMessageResourceType = typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
در کد بالا باید از نام فایل Resource اصلی (فایل اول که بدون نام کالچر بوده و به عنوان منبع پیشفرض به همراه یک فایل cs. حاوی کلاس مربوطه نیز هست) برای معرفی ErrorMessageResourceType استفاده کرد. چون ابزار توکار ویژوال استودیو از نام این فایل برای تولید کلاس مربوطه استفاده میکند.
متاسفانه خاصیت DisplayName که در فضای نام System.ComponentModel (در فایل System.dll) قرار دارد قابلیت استفاده از کلیدهای Resource را به صورت توکار ندارد. در دات نت 4 خاصیت دیگری در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations به نام Display (در فایل System.ComponentModel.DataAnnotations.dll) وجود دارد که این امکان را به صورت توکار دارد. اما قابلیت استفاده از این خاصیت تنها در MVC 3 وجود دارد. برای نسخه‌های قدیمیتر MVC امکان استفاده از این خاصیت حتی اگر نسخه فریمورک هدف 4 باشد وجود ندارد، چون هسته این نسخه‌های قدیمی امکان استفاده از ویژگی‌های جدید فریمورک با نسخه بالاتر را ندارد. برای رفع این مشکل میتوان کلاس خاصیت DisplayName را برای استفاده از خاصیت Display به صورت زیر توسعه داد:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
  {
    private readonly DisplayAttribute _display;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string resourceName, Type resourceType)
    {
      _display = new DisplayAttribute { ResourceType = resourceType, Name = resourceName };
    }
    public override string DisplayName
    {
      get
      {
        try
        {
          return _display.GetName();
        }
        catch (Exception)
        {
          return _display.Name;
        }
      }
    }
  }
در این کلاس با ترکیب دو خاصیت نامبرده امکان استفاده از کلیدهای Resource فراهم شده است. در پیاده سازی این کلاس فرض شده است که نسخه فریمورک هدف حداقل برابر 4 است. اگر از نسخه‌های پایین‌تر استفاده میکنید در پیاده سازی این کلاس باید کاملا به صورت دستی کلید موردنظر را از Resource معرفی شده بدست آورید. مثلا به صورت زیر:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
{
    private readonly PropertyInfo nameProperty;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string displayNameKey, Type resourceType = null)
        : base(displayNameKey)
    {
        if (resourceType != null)
            nameProperty = resourceType.GetProperty(base.DisplayName, BindingFlags.Static | BindingFlags.Public);
    }
    public override string DisplayName
    {
        get
        {
            if (nameProperty == null) base.DisplayName;
            return (string)nameProperty.GetValue(nameProperty.DeclaringType, null);
        }
    }
}
برای استفاده از این خاصیت جدید میتوان به صورت زیر عمل کرد:
[LocalizationDisplayName("ResourceKeyName", typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
البته بیشتر خواص متداول در ویومدلها از ویژگی موردبحث پشتیبانی میکنند.
نکته: به کار گیری این روش ممکن است در پروژه‌های بزرگ کمی گیج کننده و دردسرساز بوده و باعث پیچیدگی بی‌مورد کد و نیز افزایش بیش از حد حجم کدنویسی شود. در مقاله آقای فیل هک (Model Metadata and Validation Localization using Conventions) روش بهتر و تمیزتری برای مدیریت پیامهای این خاصیت‌ها آورده شده است.

پشتیبانی از ویژگی چند زبانه
مرحله بعدی برای چندزبانه کردن پروژه‌های MVC تغییراتی است که برای مدیریت Culture جاری برنامه باید پیاده شوند. برای اینکار باید خاصیت CurrentUICulture در ثرد جاری کنترل و مدیریت شود. یکی از مکانهایی که برای نگهداری زبان جاری استفاده میشود کوکی است. معمولا برای اینکار از کوکی‌های دارای تاریخ انقضای طولانی استفاده میشود. میتوان از تنظیمات موجود در فایل کانفیگ برای ذخیره زبان پیش فرض سیستم نیز استفاه کرد.
روشی که معمولا برای مدیریت زبان جاری میتوان از آن استفاده کرد پیاده سازی یک کلاس پایه برای تمام کنترلرها است. کد زیر راه حل نهایی را نشان میدهد:
public class BaseController : Controller
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    protected override void ExecuteCore()
    {
      var cookie = HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.ExecuteCore();
    }
  }
راه حل دیگر استفاده از یک ActionFilter است که نحوه پیاده سازی یک نمونه از آن در زیر آورده شده است:
public class LocalizationActionFilterAttribute : ActionFilterAttribute
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
    {
      var cookie = filterContext.HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        filterContext.HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.OnActionExecuting(filterContext);
    }
  }
نکته مهم: تعیین زبان جاری (یعنی همان مقداردهی پراپرتی CurrentCulture ثرد جاری) در یک اکشن فیلتر بدرستی عمل نمیکند. برای بررسی بیشتر این مسئله ابتدا به تصویر زیر که ترتیب رخ‌دادن رویدادهای مهم در ASP.NET MVC را نشان میدهد دقت کنید:

همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید رویداد OnActionExecuting که در یک اکشن فیلتر به کار میرود بعد از عملیات مدل بایندینگ رخ میدهد. بنابراین قبل از تعیین کالچر جاری، عملیات validation و یافتن متن خطاها از فایلهای Resource انجام میشود که منجر به انتخاب کلیدهای مربوط به کالچر پیشفرض سرور (و نه آنچه که کاربر تنظیم کرده) خواهد شد. بنابراین استفاده از یک اکشن فیلتر برای تعیین کالچر جاری مناسب نیست. راه حل مناسب استفاده از همان کنترلر پایه است، زیرا متد ExecuteCore قبل از تمامی این عملیات صدا زده میشود. بنابرابن همیشه کالچر تنظیم شده توسط کاربر به عنوان مقدار جاری آن در ثرد ثبت میشود.

امکان تعیین/تغییر زبان توسط کاربر
برای تعیین یا تغییر زبان جاری سیستم نیز روشهای گوناگونی وجود دارد. استفاده از زبان تنظیم شده در مرورگر کاربر، استفاده از عنوان زبان در آدرس صفحات درخواستی و یا تعیین زبان توسط کاربر در تنظیمات برنامه/سایت و ذخیره آن در کوکی یا دیتابیس و مواردی از این دست روشهایی است که معمولا برای تعیین زبان جاری از آن استفاده میشود. در کدهای نمونه ای که در بخشهای قبل آورده شده است فرض شده است که زبان جاری سیستم درون یک کوکی ذخیره میشود بنابراین برای استفاده از این روش میتوان از قطعه کدی مشابه زیر (مثلا در فایل Layout.cshtml_) برای تعیین و تغییر زبان استفاه کرد:
<select id="langs" onchange="languageChanged()">
  <option value="fa-IR">فارسی</option>
  <option value="en-US">انگلیسی</option>
</select>
<script type="text/javascript">
  function languageChanged() {
    setCookie("MyLanguageCookieName", $('#langs').val(), 365);
    window.location.reload();
  }
  document.ready = function () {
    $('#langs').val(getCookie("MyLanguageCookieName"));
  };
  function setCookie(name, value, exdays, path) {
    var exdate = new Date();
    exdate.setDate(exdate.getDate() + exdays);
    var newValue = escape(value) + ((exdays == null) ? "" : "; expires=" + exdate.toUTCString()) + ((path == null) ? "" : "; path=" + path) ;
    document.cookie = name + "=" + newValue;
  }
  function getCookie(name) {
    var i, x, y, cookies = document.cookie.split(";");
    for (i = 0; i < cookies.length; i++) {
      x = cookies[i].substr(0, cookies[i].indexOf("="));
      y = cookies[i].substr(cookies[i].indexOf("=") + 1);
      x = x.replace(/^\s+|\s+$/g, "");
      if (x == name) {
        return unescape(y);
      }
    }
  }
</script> 
متدهای setCookie و getCookie جاوا اسکریپتی در کد بالا از اینجا گرفته شده اند البته پس از کمی تغییر.
نکته: مطلب Cookieها بحثی نسبتا مفصل است که در جای خودش باید به صورت کامل آورده شود. اما در اینجا تنها به همین نکته اشاره کنم که عدم توجه به پراپرتی path کوکی‌ها در این مورد خاص برای خود من بسیار گیج‌کننده و دردسرساز بود. 
به عنوان راهی دیگر میتوان به جای روش ساده استفاده از کوکی، تنظیماتی در اختیار کاربر قرار داد تا بتواند زبان تنظیم شده را درون یک فایل یا دیتابیس ذخیره کرد البته با درنظر گرفتن مسائل مربوط به کش کردن این تنظیمات.
راه حل بعدی میتواند استفاده از تنظیمات مرورگر کاربر برای دریافت زبان جاری تنظیم شده است. مرورگرها تنظیمات مربوط به زبان را در قسمت Accept-Languages در HTTP Header درخواست ارسالی به سمت سرور قرار میدهند. بصورت زیر:
GET https://www.dntips.ir HTTP/1.1
...
Accept-Language: fa-IR,en-US;q=0.5
...
این هم تصویر مربوط به Fiddler آن:

نکته: پارامتر q در عبارت مشخص شده در تصویر فوق relative quality factor نام دارد و به نوعی مشخص کننده اولویت زبان مربوطه است. مقدار آن بین 0 و 1 است و مقدار پیش فرض آن 1 است. هرچه مقدار این پارامتر بیشتر باشد زبان مربوطه اولویت بالاتری دارد. مثلا عبارت زیر را درنظر بگیرید:
Accept-Language: fa-IR,fa;q=0.8,en-US;q=0.5,ar-BH;q=0.3
در این حالت اولویت زبان fa-IR برابر 1 و fa برابر 0.8 (fa;q=0.8) است. اولویت دیگر زبانهای تنظیم شده نیز همانطور که نشان داده شده است در مراتب بعدی قرار دارند. در تنظیم نمایش داده شده برای تغییر این تنظیمات در IE میتوان همانند تصویر زیر اقدام کرد:

در تصویر بالا زبان فارسی اولویت بالاتری نسبت به انگلیسی دارد. برای اینکه سیستم g11n دات نت به صورت خودکار از این مقادیر جهت زبان ثرد جاری استفاده کند میتوان از تنظیم زیر در فایل کانفیگ استفاده کرد:
<system.web>
    <globalization enableClientBasedCulture="true" uiCulture="auto" culture="auto"></globalization>
</system.web>
در سمت سرور نیز برای دریافت این مقادیر تنظیم شده در مرورگر کاربر میتوان از کدهای زیر استفاه کرد. مثلا در یک اکشن فیلتر:
var langs = filterContext.HttpContext.Request.UserLanguages;
پراپرتی UserLanguages از کلاس Request حاوی آرایه‌ای از استرینگ است. این آرایه درواقع از Split کردن مقدار Accept-Languages با کاراکتر ',' بدست می‌آید. بنابراین اعضای این آرایه رشته‌ای از نام زبان به همراه پارامتر q مربوطه خواهند بود (مثل "fa;q=0.8").
راه دیگر مدیریت زبانها استفاده از عنوان زبان در مسیر درخواستی صفحات است. مثلا آدرسی شبیه به www.MySite.com/fa/Employees نشان میدهد کاربر درخواست نسخه فارسی از صفحه Employees را دارد. نحوه استفاده از این عناوین و نیز موقعیت فیزیکی این عناوین در مسیر صفحات درخواستی کاملا به سلیقه برنامه نویس و یا کارفرما بستگی دارد. روش کلی بهره برداری از این روش در تمام موارد تقریبا یکسان است.
برای پیاده سازی این روش ابتدا باید یک route جدید در فایل Global.asax.cs اضافه کرد:
routes.MapRoute(
    "Localization", // Route name
    "{lang}/{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
    new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);
دقت کنید که این route باید قبل از تمام routeهای دیگر ثبت شود. سپس باید کلاس پایه کنترلر را به صورت زیر پیاده سازی کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void ExecuteCore()
  {
    var lang = RouteData.Values["lang"];
    if (lang != null && !string.IsNullOrWhiteSpace(lang.ToString()))
    {
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang.ToString());
    }
    base.ExecuteCore();
  }
}
این کار را در یک اکشن فیلتر هم میتوان انجام داد اما با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل داده شد استفاده از اکشن فیلتر برای تعیین زبان جاری کار مناسبی نیست.
نکته: به دلیل آوردن عنوان زبان در مسیر درخواستها باید کتترل دقیقتری بر کلیه مسیرهای موجود داشت!

استفاده از ویوهای جداگانه برای زبانهای مختلف
برای اینکار ابتدا ساختار مناسبی را برای نگهداری از ویوهای مختلف خود درنظر بگیرید. مثلا میتوانید همانند نامگذاری فایلهای Resource از نام زبان یا کالچر به عنوان بخشی از نام فایلهای ویو استفاده کنید و تمام ویوها را در یک مسیر ذخیره کنید. همانند تصویر زیر:

البته اینکار ممکن است به مدیریت این فایلها را کمی مشکل کند چون به مرور زمان تعداد فایلهای ویو در یک فولدر زیاد خواهد شد. روش دیگری که برای نگهداری این ویوها میتوان به کار برد استفاده از فولدرهای جداگانه با عناوین زبانهای موردنظر است. مانند تصویر زیر:

روش دیگری که برای نگهداری و مدیریت بهتر ویوهای زبانهای مختلف از آن استفاده میشود به شکل زیر است:

استفاه از هرکدام از این روشها کاملا به سلیقه و راحتی مدیریت فایلها برای برنامه نویس بستگی دارد. درهر صورت پس از انتخاب یکی از این روشها باید اپلیکشن خود را طوری تنظیم کنیم که با توجه به زبان جاری سیستم، ویوی مربوطه را جهت نمایش انتخاب کند.
مثلا برای روش اول نامگذاری ویوها میتوان از روش دستکاری متد OnActionExecuted در کلاس پایه کنترلر استفاده کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context)
  {
    var view = context.Result as ViewResultBase;
    if (view == null) return; // not a view
    var viewName = view.ViewName;
    view.ViewName = GetGlobalizationViewName(viewName, context);
    base.OnActionExecuted(context);
  }
  private static string GetGlobalizationViewName(string viewName, ControllerContext context)
  {
    var cultureName = Thread.CurrentThread.CurrentUICulture.Name;
    if (cultureName == "en-US") return viewName; // default culture
    if (string.IsNullOrEmpty(viewName))
      return context.RouteData.Values["action"] + "." + cultureName; // "Index.fa"
    int i;
    if ((i = viewName.IndexOf('.')) > 0) // ex: Index.cshtml
      return viewName.Substring(0, i + 1) + cultureName + viewName.Substring(i); // "Index.fa.cshtml"
    return viewName + "." + cultureName; // "Index" ==> "Index.fa"
  }
}
همانطور که قبلا نیز شرح داده شد، چون متد ExecuteCore قبل از OnActionExecuted صدا زده میشود بنابراین از تنظیم درست مقدار کالچر در ثرد جاری اطمینان داریم.
روش دیگری که برای مدیریت انتخاب ویوهای مناسب استفاده از یک ویوانجین شخصی سازی شده است. مثلا برای روش سوم نامگذاری ویوها میتوان از کد زیر استفاده کرد:
public sealed class RazorGlobalizationViewEngine : RazorViewEngine
  {
    protected override IView CreatePartialView(ControllerContext controllerContext, string partialPath)
    {
      return base.CreatePartialView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, partialPath));
    }
    protected override IView CreateView(ControllerContext controllerContext, string viewPath, string masterPath)
    {
      return base.CreateView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, viewPath), masterPath);
    }
    private static string GetGlobalizationViewPath(ControllerContext controllerContext, string viewPath)
    {
      //var controllerName = controllerContext.RouteData.GetRequiredString("controller");
      var request = controllerContext.HttpContext.Request;
      var lang = request.Cookies["MyLanguageCookie"];
      if (lang != null && !string.IsNullOrEmpty(lang.Value) && lang.Value != "en-US")
      {
        var localizedViewPath = Regex.Replace(viewPath, "^~/Views/", string.Format("~/Views/Globalization/{0}/", lang.Value));
        if (File.Exists(request.MapPath(localizedViewPath))) viewPath = localizedViewPath;
      }
      return viewPath;
    }
و برای ثبت این ViewEngine در فایل Global.asax.cs خواهیم داشت:
protected void Application_Start()
{
  ViewEngines.Engines.Clear();
  ViewEngines.Engines.Add(new RazorGlobalizationViewEngine());
}

محتوای یک فایل Resource
ساختار یک فایل resx. به صورت XML استاندارد است. در زیر محتوای یک نمونه فایل Resource با پسوند resx. را مشاهده میکنید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<root>
  <!-- 
    Microsoft ResX Schema ...
    -->
  <xsd:schema id="root" xmlns="" xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" xmlns:msdata="urn:schemas-microsoft-com:xml-msdata">
   ...
  </xsd:schema>
  <resheader name="resmimetype">
    <value>text/microsoft-resx</value>
  </resheader>
  <resheader name="version">
    <value>2.0</value>
  </resheader>
  <resheader name="reader">
    <value>System.Resources.ResXResourceReader, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <resheader name="writer">
    <value>System.Resources.ResXResourceWriter, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <data name="RightToLeft" xml:space="preserve">
    <value>false</value>
    <comment>RightToleft is false in English!</comment>
  </data>
</root>
در قسمت ابتدایی تمام فایلهای resx. که توسط ویژوال استودیو تولید میشود کامنتی طولانی وجود دارد که به صورت خلاصه به شرح محتوا و ساختار یک فایل Resource میپردازد. در ادامه تگ نسبتا طولانی xsd:schema قرار دارد. از این قسمت برای معرفی ساختار داده ای فایلهای XML استفاده میشود. برای آشنایی بیشتر با XSD (یا XML Schema) به اینجا مراجعه کنید. به صورت خلاصه میتوان گفت که XSD برای تعیین ساختار داده‌ها یا تعیین نوع داده ای اطلاعات موجود در یک فایل XML به کار میرود. درواقع تگهای XSD به نوعی فایل XML ما را Strongly Typed میکند. با توجه به اطلاعات این قسمت، فایلهای resx. شامل 4 نوع گره اصلی هستند که عبارتند از: metadata و assembly و data و resheader. در تعریف هر یک از گره‌ها در این قسمت مشخصاتی چون نام زیر گره‌های قابل تعریف در هر گره و نام و نوع خاصیتهای هر یک معرفی شده است.
بخش موردنظر ما در این مطلب قسمت انتهایی این فایلهاست (تگهای resheader و data). همانطور در بالا مشاهده میکنید تگهای reheader شامل تنظیمات مربوط به فایل resx. با ساختاری ساده به صورت name/value است. یکی از این تنظیمات resmimetype فایل resource را معرفی میکند که درواقع مشخص کننده نوع محتوای (Content Type) فایل XML است(^). برای فایلهای resx این مقدار برابر text/microsoft-resx است. تنظیم بعدی نسخه مربوط به فایل resx (یا Microsoft ResX Schema) را نشان میدهد. در حال حاضر نسخه جاری (در VS 2010) برابر 2.0 است. تنظیم بعدی مربوط به کلاسهای reader و writer تعریف شده برای استفاده از این فایلهاست. به نوع این کلاسهای خواننده و نویسنده فایلهای resx. و مکان فیزیکی و فضای نام آنها دقت کنید که در مطالب بعدی از آنها برای ویرایش و بروزرسانی فایلهای resource در زمان اجرا استفاده خواهیم کرد.
در پایان نیز تگهای data که برای نگهداری داده‌ها از آنها استفاده میشود. هر گره data شامل یک خاصیت نام (name) و یک زیرگره مقدار (value) است. البته امکان تعیین یک کامنت در زیرگره comment نیز وجود دارد که اختیاری است. هر گره data مینواند شامل خاصیت type و یا mimetype نیز باشد. خاصیت type مشخص کننده نوعی است که تبدیل text/value را با استفاده از ساختار TypeConverter پشتیبانی میکند. البته اگر در نوع مشخص شده این پشتیبانی وجود نداشته باشد، داده موردنظر پس از سریالایز شدن با فرمت مشخص شده در خاصیت mimetype ذخیره میشود. این mimetype اطلاعات موردنیاز را برای کلاس خواننده این فایلها (ResXResourceReader به صورت پیشفرض) جهت چگونگی بازیابی آبجکت موردنظر فراهم میکند. مشخص کردن این دو خاصیت برای انواع رشته ای نیاز نیست. انواع mimetype قابل استفاده عبارتند از:
- application/x-microsoft.net.object.binary.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Binary.BinaryFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود (راجع به انکدینگ base64 ^ و ^).
- application/x-microsoft.net.object.soap.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Soap.SoapFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
- application/x-microsoft.net.object.bytearray.base64: آبجکت ابتدا باید با استفاده از یک System.ComponentModel.TypeConverter به آرایه ای از بایت سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
نکته: امکان جاسازی کردن (embed) فایلهای resx. در یک اسمبلی یا کامپایل مستقیم آن به یک سَتِلایت اسمبلی (ترجمه مناسبی برای satellite assembly پیدا نکردم، چیزی شبیه به اسمبلی قمری یا وابسته و از این قبیل ...) وجود ندارد. ابتدا باید این فایلهای resx. به فایلهای resources. تبدیل شوند. اینکار با استفاده از ابزار Resource File Generator (نام فایل اجرایی آن resgen.exe است) انجام میشود (^ و ^). سپس میتوان با استفاده از Assembly Linker ستلایت اسمبلی مربوطه را تولید کرد (^). کل این عملیات در ویژوال استودیو با استفاده از ابزار msbuild به صورت خودکار انجام میشود!

نحوه یافتن کلیدهای Resource در بین فایلهای مختلف Resx توسط پرووایدر پیش فرض در دات نت
عملیات ابتدا با بررسی خاصیت CurrentUICulture از ثرد جاری آغاز میشود. سپس با استفاده از عنوان استاندارد کالچر جاری، فایل مناسب Resource یافته میشود. در نهایت بهترین گزینه موجود برای کلید درخواستی از منابع موجود انتخاب میشود. مثلا اگر کالچر جاری fa-IR و کلید درخواستی از کلاس Texts باشد ابتدا جستجو برای یافتن فایل Texts.fa-IR.resx آغاز میشود و اگر فایل موردنظر یا کلید درخواستی در این فایل یافته نشد جستجو در فایل Texts.fa.resx ادامه می‌یابد. اگر باز هم یافته نشد درنهایت این عملیات جستجو در فایل resource اصلی خاتمه می‌یابد و مقدار کلید منبع پیش فرض به عنوان نتیجه برگشت داده میشود. یعنی در تمامی حالات سعی میشود تا دقیقترین و بهترین و نزدیکترین نتیجه انتخاب شود. البته درصورتیکه از یک پرووایدر شخصی سازی شده برای کار خود استفاده میکنید باید چنین الگوریتمی را جهت یافتن کلیدهای منابع خود از فایلهای Resource (یا هرمنبع دیگر مثل دیتابیس یا حتی یک وب سرویس) درنظر بگیرید.

Globalization در کلاینت (javascript g11n)
یکی دیگر از موارد استفاده g11n در برنامه نویسی سمت کلاینت است. با وجود استفاده گسترده از جاوا اسکریپت در برنامه نویسی سمت کلاینت در وب اپلیکیشنها، متاسفانه تا همین اواخر عملا ابزار یا کتابخانه مناسبی برای مدیریت g11n در این زمینه وجود نداشته است. یکی از اولین کتابخانه‌های تولید شده در این زمینه کتابخانه jQuery Globalization است که توسط مایکروسافت توسعه داده شده است (برای آشنایی بیشتر با این کتابخانه به ^ و ^ مراجعه کنید). این کتابخانه بعدا تغییر نام داده و اکنون با عنوان Globalize شناخته میشود. Globalize یک کتابخانه کاملا مستقل است که وابستگی به هیچ کتابخانه دیگر ندارد (یعنی برای استفاده از آن نیازی به jQuery نیست). این کتابخانه حاوی کالچرهای بسیاری است که عملیات مختلفی چون فرمت و parse انواع داده‌ها را نیز در سمت کلاینت مدیریت میکند. همچنین با فراهم کردن منابعی حاوی جفتهای key/culture میتوان از مزایایی مشابه مواردی که در این مطلب بحث شد در سمت کلاینت نیز بهره برد. نشانی این کتابخانه در github اینجا است. با اینکه خود این کتابخانه ابزار کاملی است اما در بین کالچرهای موجود در فایلهای آن متاسفانه پشتیبانی کاملی از زبان فارسی نشده است. ابزار دیگری که برای اینکار وجود دارد پلاگین jquery localize است که برای بحث g11n رشته‌ها پیاده‌سازی بهتر و کاملتری دارد.

در مطالب بعدی به مباحث تغییر مقادیر کلیدهای فایلهای resource در هنگام اجرا با استفاده از روش مستقیم تغییر محتوای فایلها و کامپایل دوباره توسط ابزار msbuild و نیز استفاده از یک ResourceProvider شخصی سازی شده به عنوان یک راه حل بهتر برای اینکار میپردازم.
در تهیه این مطلب از منابع زیر استفاده شده است: