نظرات مطالب
آپلود فایل‌ها توسط برنامه‌های React به یک سرور ASP.NET Core به همراه نمایش درصد پیشرفت
با سلام؛ فرض کنید در یک فرم ثبت محصول، فیلد عنوان محصول و آپلود تصویر را داریم و یک دکمه آپلود فایل برای آپلود تصویر و یک دکمه برای ثبت محصول. یک حالت این است که کاربر تصویر را آپلود کند و بعد عنوان را پر کند و در نهایت دکمه ثبت را بزند، ولی فکر کنید کاربر تصویر را آپلود میکند و به هر دلیلی عنوان را پر نمیکند و دکمه ثبت را نمیزند؛ حال تکلیف تصویر آپلود شده چه میشود؟ آیا راهی وجود دارد برای حل این مشکل؟
اشتراک‌ها
GrandNode - موتور جدید nopCommerce

GrandNode  یک نرم افزار open source بر ASP. NET Core و بانک اطلاعاتی MongoDB است که توسط nopCommerce ساخته شده است که می‌خواهد نیازهای مشتریان را برای stability و سرعت فروشگاه آنلاین برآورده کند.

با توجه به نیاز بسیاری از مشتریان این تصمیم گرفته شده است که موتور nopCommerce را تغییر دهند تا به حداکثر کارایی، قابلیت استفاده و امنیت دست یابد.
 

Free and Open Source Ecommerce Shopping Cart solution based on ASP. NET CORE and MongoDB

grandnode resources

GrandNode Site: https://grandnode.com

Demo store: https://grandnode.com/demo

Features https://grandnode.com/benefits

Requirements: https://grandnode.com/system-requirements

Forums: https://grandnode.com/boards

Facebook: https://www.facebook.com/grandnodecom

GrandNode - موتور جدید nopCommerce
مطالب
WF:Windows Workflow #1
چرا از WorkFlow در پروژه‌های نرم افزاری استفاده می‌شود ؟

زمانیکه در حال انجام یک پروژه نرم افزاری هستید که این پروژه دارای پیچیدگی خاصی از لحاظ فرآیند و قوانین کاری می‌باشد بهترین راه حل Workflow Engine یا BPMS Engine می‌باشد.
البته شایان ذکر می‌باشد که میان این دو Engine تفاوت‌های بسیاری وجود دارد. شاید خیلی از برنامه نویس‌ها از خود این سوال را بپرسند که تمام قوانین کاری و فرآیند‌های یک سازمان را می‌توان با کد نویسی انجام داد، چه نیازی به این Engine‌ها برای مکانیزه کردن فرایند‌های یک سازمان است؟
جواب این سوال را با یک مثال ساده آغاز می‌کنم :
فرض کنید یک فرآیند خیلی ساده داریم که کار آن دریافت اطلاعات از بانک اطلاعاتی و ارسال آن به مدیر بخش و دریافت تایید از طرف مدیر می‌باشد. این کار توسط دو کاربر انجام می‌شود که در سازمان نقش و سطح دسترسی مختلفی را دارا می‌باشند و به این نکته توجه کنید و آن اینکه فرض کنید زمانیکه نرم افزار شما در سازمانی در حال انجام کار می‌باشد به شما خبر داده می‌شود که کاربر x به مرخصی رفته و نقش آن به کسی دیگر سپرده شده است و این کار باید از طریق سیستم و با تایید مدیر انجام شود و یا سطح دسترسی افراد در سازمان عوض شود. این ساده‌ترین فرآیند‌ی است که در زمان انجام پروژه با آن رو به رو می‌شویم .
اگر این فرآیند‌های ساده را بخواهیم با  100% کد نویسی  انجام دهیم، تعداد خط کد‌ها بسیار زیاد، زمان بر و انرژی زیادی از گروه گرفته می‌شود و مشکل به تعداد خط کد زیاد نیست، مشکل اصلی آن جایی است که برای پروژه بعدی قصد استفاده از این سیستم را داشته باشیم و نیاز به تغییر در بعضی از قسمت‌های سیستم باشد در این قسمت است که بیشترین زمان و انرژی از گروه گرفته می‌شود ولی در صورت استفاده از Workflow می‌توان در کمترین زمان و هزینه، پیچیده‌ترین Business Logic‌ها را پیاده سازی کرد.
نکته دیگری که در مورد اینگونه Engine‌ها باید گفته شود این است که در معماری SOA نقش فراوانی را دارا می‌باشند .
نظرات اشتراک‌ها
لینک دریافت مستقیم ویندوز 8 32 بیتی Enterprise از مایکروسافت
بین final و rtm تفاوتی وجود نداره. تنها تفاوت زمان ارائه هست نه محتوای محصول. برای مثال نگارش RTM مدتی زودتر در اختیار انبوه سازان (شرکت‌های تولید لپ تاپ مثلا) قرار می‌گیره. یک ماه بعد همان محصول در اختیار عموم خواهد بود.


نظرات مطالب
چک لیست تهیه یک برنامه ASP.NET MVC
با سلام همونطوری که فرمودید که کمتر از VIEW BAG یا VIEW DATA  استفاده کنیم
من قبلا برای ایجاد صفحه محصول شاخه‌های محصول رو در view bag قرار میدادم و میخوندم
آیا با view model میشه اینکار رو کرد؟
بازخوردهای پروژه‌ها
Page Break
سلام
مدتی است که با این کتابخانه شروع به کار کردم و از آن بسیار راضی هستم. از شما بدلیل زحماتتان سپاسگزارم.  یک راهنمایی می‌خواستم.
در حالتی که از ستون‌های با قلب سفارشی HTML استفاده می‌کنیم، آیا امکان مدیریت انتقال به صفحات جدید وجود دارد.
برای مثال در نمونه پروژه سوالات امتحانی، و یا پروژه هایی که جهت تبدیل HTML به PDF استفاده می‌شوند تگ H1 همیشه در صفحه جدید نمایش داده شود. آیا این امکان وجود دارد و یا راه حل مشابهی برای مدیریت این موضوع دارید؟
مطالب
قراردادن کلاس های Metdata در اسمبلی جداگانه برای کار با WCF Ria Service توسط FluentMetadata
اصلی‌ترین مزیت این پکیج ،امکان جداکردن dataModel و Metadata در پروژه یا اسمبلی جداگانه است . در حالیکه WCF RIA Service استاندارد فاقد این قابلیت میباشد و باید dataModel و Metadata در یک پروژه و در یک namespace تعریف شوند. 
برای استفاده از FluentMetadata :
1) ابتدا فرض می‌کنیم که کلاس Product ما در یک اسمبلی دیگر به نام DataModel تعریف شده است ، بصورت زیر :
public class Product
{
        public int ProductId { get; set; }
        public string ProductName { get; set; }
        public long ProductPrice { get; set; }
}
2) حال یک پروژه جدید به نام DataModelsMetadata تعریف می‌کنیم و ارجاعی به اسمبلی بالا یعنی DataModel نیز به آن اضافه می‌کنیم .
2-1) ابتدا باید پکیج FluentMetadata را توسط Nuget نصب کرد. راهنمای نصب
2-2) سپس کلاس‌های Metadata موردنظر خود را برای کلاس Product تعریف میکنیم .
public class ProductMetadata : MetadataClass<Product>
{
    public ProductMetadata ()
    {
        this.Validation(x => x.ProductName).Required("عنوان محصول وارد نشده است");
        this.Validation(x => x.ProductPrice).Range(1000,100000,"قیمت محصول باید بین هزار تومان تا صدهزار تومان باشد");
    }
}
2-3) سپس یک کلاس MetadataConfiguration که برای نمونه سازی تمام کلاس‌های متادیتا ایجاد می‌کنیم.
public class FluentMetadataConfiguration : IFluentMetadataConfiguration
{
    public void OnTypeCreation(MetadataContainer metadataContainer)
    {
        metadataContainer.Add(new ProductMetadata());
    }
}
2-4) در آخر اضافه کردن MetadataConfiguration  ایجاد شده به Domain Service توسط ویژگی FluentMetadata.
[EnableClientAccess()]
[FluentMetadata(typeof(FluentMetadataConfiguration))]
public class FluentMetadataTestDomainService : DomainService
{
    ...
}
منابع :
مطالب
مایکرو سرویس‌ها - قسمت 1 - معرفی
در نرم افزار‌های Enterprise، توسعه محصول، چالش اصلی تیم نمی‌باشد. اصلی‌ترین چالش، بعد از استقرار نرم افزار و زیر بار رفتن آن به‌وجود می‌آید؛ مسائلی نظیر مدیریت تغییرات و scaling و چنانچه نرم افزار بصورت صحیحی توسعه نیافته باشد، می‌توان گفت که انجام موارد ذکر شده بسیار سخت یا شاید غیر ممکن شوند و باید نرم افزار، بازنویسی شود.
برای روشن شدن موضوع یک مثال میزنم.
فرض کنید یک نرم افزار جامع بیمه (Core Insurance) داریم که بصورت یک نرم افزار یکپارچه (Monolithic) ارائه شده است. بعد از چند سال قرار است در زیر سیستم‌های مختلف تغییراتی انجام شود؛ مثلا زیر سیستم‌های بیمه عمر، بیمه مسافرتی و بیمه درمان، نیاز به تغییر دارند. فرض کنید تغییرات در بیمه درمان سریعتر انجام شده و آماده استفاده برای مشتری می‌باشد؛ اما به دلیل یکپارچه بودن سیستم، این انتشار نسخه باید تا اتمام کار زیر سیستم‌های دیگر، به تعویق بیفتد. یا اینکه به دلیل بالا رفتن تعداد کاربران می‌خواهیم سیستم را  scale out کنیم. برای این منظور باید چند نسخه از کل سیستم را در پروسه‌های مجزایی قرار دهیم.
با توجه به توضیحات بالا متوجه این منظور میشویم که مدیریت تغییرات، بخاطر وابستگی‌های بیش از حد سیستم، با کندی روبه رو می‌شود و همچنین هزینه Scale سیستم با توجه به اینکه باید کل سیستم را  در پروسه‌های مختلفی نصب کرد، بالا می‌باشد.
اگر این سیستم یکپارچه به زیر سیستم‌های مجزایی شکسته می‌شد، هزینه تغییرات و Scale آن به مراتب کمتر می‌شد. حتی از این جلوتر بریم و هر کدام از این زیر سیستم‌ها قابلیت‌های کسب و کار (Business Capabilities) خودشان را به‌صورت سرویس‌های مجزایی ارائه دهند، هزینه تغییرات و نگهداری آن‌ها چگونه خواهد بود؟!
برای مثال اگر زیر سیستم بیمه عمر را تصور و آن‌را به سه قسمت درخواست بیمه نامه ، صدور بیمه نامه و بخش خسارت تقسیم کنیم که هر کدام از این قسمت‌ها به تنهایی قابل ارائه به مشتری باشند.
برای مثال درخواست بیمه نامه شامل پر کردن فرم پیشنهاد، بررسی اطلاعات وارد شده توسط پزشکان بیمه و اعلام نظر کار شناسان بیمه برای افزایش نرخ بیمه نامه بر اساس ریسک‌های پزشکی و شغلی بیمه شده می‌باشد که در نهایت بعد از چند روز، یک فرم پیشنهاد به تایید کارشناسا ن رسیده و تازه به بیمه نامه تبدیل می‌شود. همانطور که می‌بینید این بخش به تنهایی می‌تواند در اختیار نمایندگی‌های شرکت بیمه قرار گرفته و قسمت اولیه فروش بیمه نامه را پشتیبانی کند. حالا اگر نیاز به تغییرات یا scaling سیستم وجود داشته باشد، انجام دادن آن‌ها به مراتب راحت‌تر و کم هزینه‌تر می‌باشد.

مایکرو سرویس چیست ؟

در یک تعریف کوتاه، در معماری مایکرو سرویس، توسعه یک نرم افزار به‌صورت مجموعه‌ای از سرویسهای کوچک می‌باشد که این سرویسها به‌صورت کاملا مستقلی قابلیت استقرار دارند و هر کدام از این سرویسها می‌توانند توسط تیم‌های جداگانه‌ای با پلتفرم توسعه و زبان برنامه نویسی و بانک اطلاعاتی جداگانه‌ای توسعه داده شوند  و با یک مکانیزم سبک  وزن مانند Http با یکدیگر در ارتباط باشند.

این روش پیاده سازی قابلیت مقیاس پذیری و تست پذیری را بالا میبرد و توسعه و نگهداری سیستم را آسان می‌کند. دلیل آن هم کاملا مشخص است؛ هر سرویس یک وظیفه مشخص دارد و تیم توسعه‌ی آن کاملا بر آن مسلط می‌باشد و با توجه به اینکه این سرویسها خیلی بزرگ نیستند، تغییرات و تست و نگهداری آن آسان میشود .

چرا معماری مایکرو سرویس؟

مایکرو سرویس‌ها به شما قابلیت چابکی بیشتری می‌دهند و شما را قادر میسازند تا به‌صورت بهتری بتوانید یک سیستم بزرگ، پیچیده و در مقیاس بزرگ را نگهداری کنید.
این سرویس‌ها به تنهایی قابلیت scaling دارند و برخلاف یک سیستم یکپارچه که برای scaling باید تمام سیستم را به عنوان یک واحد scale out کرد، در مایکرو سرویس‌ها شما می‌توانید سرویس‌هایی را که بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرند، بصورت کاملا مستقلی scale out کنید و به این صورت چابکی شما در مواجه با تغییرات که از خصوصیات اصلی یک سیستم نرم افزاری می‌باشد، بالا می‌رود. 
با توجه به توضیحات بالا تصویر زیر گویای همه‌ی این موارد هست:

مقایسه سیستم یکپارچه با مایکروسرویسدر مطالب بعدی در موردی مشخصه‌های مایکرو سرویس‌ها صحبت خواهیم کرد.

مطالب
#Defensive Code in C - قسمت اول

Defensive Coding به معنی است که شما با انجام یکسری کار‌ها و در نظر گرفتن یکسری زیر ساخت‌ها در توسعه‌ی نرم افزار خود، به اهداف ذیل دست پیدا کنید:

1. Quality (کیفیت)

2. Comprehensible (جامعیت)

3. Predictable  (قابلیت پیش بینی)

دستیابی به هر کدام از این اهداف و روش‌های اعمال آنها بر روی یک پروژه‌ی نرم افزاری، در ادامه بحث خواهند شد. 

1. Clean Code

یکی از اهداف Defensive Coding که در ابتدای مقاله بحث شد جامعیت یا Comprehension بود. برای رسید به این هدف از مفهومی به نام Clean Code  استفاده می‌شود. Clean Code علاوه بر این مسئله، در پی ساده کردن ساختار بندی پشتیبانی و کاهش باگ‌های نرم افزار نیز هست. ویژگی‌های Clean Code در بالا با  توجه به شکل ذیل تشریح می‌شوند: 

· Easy to read

یک کد Clean  قابلیت خوانایی بالایی دارد. بسیاری از برنامه نویسان در سطوح مختلف با اهمیت این مسئله در توسعه نرم افزار آشنایی دارند. ولی بسیاری از همین برنامه نویسان این اصول را رعایت نمی‌کنند و سعی نمی‌کنند با اصول پیاده سازی آن در نرم افزارآشنا شوند.

اگر قابلیت خوانایی یک کد بالا باشد:

§ شما می‌توانید Pattern ‌های موجود در کد خود را که می‌توانید به عنوان نامزدهایی جهت Refactoring  هستند، تشخیص دهید.

§ برنامه نویسان دیگر به راحتی قصد و اهداف ( intent ) شما را از نوشتن یک کد خاص درک خواهند کرد و در طول زمان با خطا‌های زیادی روبرو نمی‌شوند.

§ توسعه‌ی راحت‌تر و در شرایط وجود فشار، ایجاد سریع یک قابلیت جدید در نرم افزار.

· Clear intent

یک کد Clear دارای اهداف روشن و قابل فهمی می‌باشد.

· Simple

پیچیدگی با کم هزینه بودن توسعه‌ی و پشتیبانی تضاد مستقیم دارد. بنابراین سادگی در کدها باید جزو اهداف اصلی قرار بگیرد.

· Minimal

کد باید به گونه‌ای باشد که تنها یک چیز را انجام داده و آن را به درستی انجام دهد. همچنین وابستگی بین اجزای کد باید در کمترین حد ممکن باشند.

· Thoughtful

یک کد Clean  کدی است که ساختار آن متفکرانه طراحی شده باشد. از نحوه‌ی طراحی یک کلاس گرفته تا layering و Tiering پروژه باید کاملا هوشمندانه و با توجه به پارامتر‌های موجود باشند. همچنین خطا‌های خطرناک و استثناء‌ها باید کاملا هندل شوند. 

همه‌ی ما با دیدن کد بالا سریعا مفهوم اسپاگتی کد به ذهنمان خطور می‌کند. تغییر، توسعه و پشتیبانی نرم افزارهایی که کد آنها به این صورت نوشته شده است، بسیار سخت و پر هزینه می‌باشد. در این حالت تغییر هر یک از اجزاء ممکن است بر سایر قسمت‌های دیگر تاثیرات مختلفی داشته باشد. راه کاری که در این حالت ارائه می‌شود، Refactoring می‌باشد. در این روش کد را به کلاس‌ها و متدهایی بر حسب عملکرد تقسیم خواهیم کرد. در نهایت کد تولید شده دارای کمترین تاثیر بر سایر قسمت‌ها خواهد بود. توجه داشته باشید که با انجام این کار، قدمی به سوی SOC یا Separation Of Concern برداشته‌اید.

1. Testable Code & Unit Test

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding افزایش کیفیت یا Quality می‌باشد که برای رسیدن به این هدف از مفهوم Testable Code & Unit Test استفاده می‌شود. بسیاری از ویژگی‌های Testable Code و Clean Code با هم مشابه می‌باشند. برای مثال Refactor کردن هر متد به متد‌های کوچکتر، تست آن را ساده‌تر خواهند کرد. در نتیجه نوشتن کد‌های Testable ، با نوشتن کد‌های clean شروع می‌شود.

در این قسمت اشاره‌ای به Unit Test شده است؛ اما این مفهوم می‌تواند به یک مفهوم گسترده‌تر به نام  Automated Code testing، تعمیم داده شود. به این دلیل که تست فقط به Unit Testing محدود نمی‌شود و می‌تواند شامل سایر انواع تست‌ها مانند  integration test نیز باشد.

برای مثال شکل ذیل را در نظر بگیرید. در انتهای این سناریو یک Page جدید اضافه شده است. خوب؛ برای تست کد اضافه شده، مجبورید برنامه را اجرا کنید، login کنید، داده‌های مورد نظر را در فرم وارد کرده و در نهایت شرایط لازم را جهت تست، فراهم کنید تا بتوانید کد جدید را تست کنید. در این بین با خطایی مواجه می‌شوید. پس برنامه را متوقف می‌کنید و تغییرات لازم را اعمال می‌کنید. حال فرض کنید این خطا به این زودی‌ها رفع نشود. در این حالت باید فرآیند بالا را چندین و چند بار انجام دهید. نتیجه اینکه این روش بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. البته میزان هزینه و زمان رابطه‌ی نزدیکی با وسعت تغییرات دارند. برای رفع مسائلی از این دست مایکروسافت زیرساختی به نام MS Test ارائه داده است که می‌توان با آن سناریوهای تست متفاوتی را پیاده سازی و اجرا نمود. متاسفانه این مسئله در بسیار از جوامع توسعه نرم افزار رعایت نمی‌شود و در بسیاری از این جوامع، نیروی انسانی، این فرآیند و فرآیندهایی از این دست را انجام می‌دهند. درحالیکه چنین فرآیندهایی به راحتی توسط ابزارهای ارائه شده‌ی توسط شرکت‌های مختلف قابل مدیریت است.

 


1. Predictability

یکی دیگر از اهداف Defensive Coding، قابلیت پیش بینی یا Predictability می‌باشد. فرآیند تشخیص و پیش بینی خطا‌ها را Predictability می‌گویند. با درنظر گرفتن امکان وقوع خطاهای مختلف و تصمیم گرفتن در مورد اینکه در هنگام رخ دادن این خطا باید چه کاری صورت بگیرد، می‌توان در رسیدن به این هدف قدم بزرگی برداشت. 

برای رسیدن به این هدف باید اصل Trust but Verify را دنبال کنیم. برای مثال این اصل به ما می‌گوید که در هنگام تعریف متد‌های public باید یکسری موارد را در نظر بگیریم. یک متد باید از یکسری قرارداد‌ها پیروی کند. یک متد قرارداد می‌کند که یکسری پارامتر‌ها را با یک data type خاص به عنوان ورودی دریافت کند. قرارداد می‌کند که یک مقدار خاص با یک data type خاص را به عنوان نوع بازگشتی بازگرداند یا اینکه هیچ مقداری را باز نگرداند و در نهایت یک متد متعهد می‌شود که یکسری Exception ‌تعریف شده و پیش بینی شده را صادر کند. اما برای اینکه مطمئن شویم یک application واقعا قابل پیش بینی است و این اصل را به درستی پیاده سازی کرده است، اعتماد می‌کنیم اما Verify را هم انجام می‌دهیم. برای verify کردن باید پارامترها، دیتا‌های متغیر، مقادیر بازگشتی و استثناء‌ها به گونه‌ای بررسی شوند که مطمئن شویم انتظارت ما را برآورده کرده‌اند. 

زیاده روی بیش از حد خوب نیست و آدم باید همیشه حد اعتدال را رعایت کند. این مسئله اینجا هم صادق است؛ به گونه‌ای که زیاده روی بیش از حد در پیاده سازی و اعمال هر کدام یک از این مواردی که در بالا ذکر گردید، ممکن است باعث پیچیدگی ساختار کد و به طبع آن Application شود. بنابراین رعایت حد اعتدال می‌تواند در رسیدن به این هدف بسیار مهم باشد.