مطالب
بازیابی پایگاه داده (database recovery)

در این مقاله آموزشی که یکی دیگر از سری مقالات آموزشی اصول و مبانی پایگاه داده پیشرفته می‌باشد، قصد داریم به یکی دیگر از مقوله‌های مهم در طراحی سیستم‌های مدیریت پایگاه داده (DBMS) بپردازیم. همانطور که در مباحث قبلی  بیان کردیم یکی از وظایف سیستم مدیریت پایگاه داده، حفظ سازگاری(consistency) داده‌ها می‌باشد. برای مثال یکی از راهکار هایی که برای این منظور ارائه می‌دهد انجام عملیات در قالب تراکنش هاست که در مبحث مربوط به تراکنش ها مفصل در مورد آن بحث کردیم. با این حال گاهی خطا‌ها و شکست هایی (failure) در حین عملیات ممکن است پیش بیاید که منجر به خروج سیستم از وضعیت سازگار خود گردد. بعنوان مثال ممکن است سخت افزار سیستم دچار مشکل شود، مثلا دیسک از کار بیفتد (disk crash) یا آنکه برق قطع شود. خطاهای نرم افزاری نیز می‌توانند جزو موارد شکست و خرابی بحساب آیند که خطای منطق برنامه (logic) از این نمونه می‌باشد. در چنین شرایطی بحثی مطرح می‌شود تحت عنوان بازیابی  (recovery)  و ترمیم پایگاه داده که در این مقاله قصد داریم در مورد آن صحبت کنیم. بنا به تعریف بازیابی به معنای بازگرداندن یک پایگاه داده به وضعیت سازگار گذشته خود، بعد از وقوع یک شکست یا خرابی است. توجه داشته باشید که اهمیت بازیابی و ترمیم پایگاه داده تا آنجایی است که حدود 10 درصد از سیستم‌های مدیریت پایگاه داده را به خود اختصاص می‌دهند. 

آنچه که در اینجا در مورد آن صحبت خواهیم کرد بازیابی بصورت نرم افزاری است که از آن تحت عنوان fail soft نام برده می‌شود. دقت داشته باشید در بیشتر مواقع می‌توان از طریق نرم افزاری عمل بازیابی را انجام داد، اما در کنار راهکار‌های نرم افزاری باید حتما اقدامات سخت افزاری ضروری نیز پیش بینی شود. بعنوان مثال گرفتن نسخه‌های پشتیبان یک امر ضروری در سیستم‌های اطلاعاتی است. چرا که گاهی اوقات خرابی‌های فیزیکی باعث از دست رفتن تمامی اطلاعات می‌گردند که در این صورت نسخه‌های پشتیبان می‌توانند به کمک آیند و با کمک آنها سیستم را مجدد بازیابی کرد. در شکل زیر نمونه ای از روش‌های پشتیبان گیری بنام mirroring نشان داده شده است که روش رایجی در سیستم‌های بانک اطلاعاتی بشمار می‌رود. همانطور که در شکل نشان داده شده است در کنار نسخه اصلی (DISK)، نسخه(MIRROR) آن  قرار داده شده است. این دو نسخه کاملا مشابه یکدیگرند و هر عملی که در DICK انجام می‌شود در MIRROR ان نیز اعمال می‌شود تا در مواقع خرابی DISK بتوان از نسخه MIRROR استفاده نمود. 

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید. 

نیازمندی‌های اصلی در بازیابی پایگاه داده

برای آنکه وارد بحث اصلی شویم باید بگویم در یک نگاه کلی می‌توان گفت که ساختار زیر سیستم بازیابی پایگاه داده بر پایه سه عملیات استوار است که عبارتند از  log ،  redo  و  undo . برای آنکه بتوان در هنگام رخ دادن خطا عمل ترمیم و بازیابی را انجام داد، سیستم پایگاه داده با استفاده از مکانیزم لاگ کردن(logging) خود تمامی عملیاتی را که در پایگاه داده رخ می‌دهد و بنحوی منجر به تغییر وضعیت ان می‌گردد را در جایی ثبت و نگهداری می‌کند. اهمیت لاگ کردن وقایع بسیار بالاست، چرا که پس از رخ دادن شکست در سیستم ملاک ما برای بازیابی و ترمیم فایل‌های لاگ  (log files)  می باشند.

سیستم دقیقا خط به خط این لاگ‌ها را می‌خواند و بر اساس وقایعی که رخ داده است تصمیمات لازم را برای بازیابی اتخاذ می‌کند. در حین خواندن فایل‌های لاگ، سیستم برخی از وقایع را باید بی اثر کند. یعنی عمل عکس آنها را انجام دهد تا اثر آن‌ها بر روی پایگاه داده از بین برود. به این عمل undo کردن می‌گوییم که همانطور که در بالا گفته شد یکی از عملیات اصلی در بازیابی است. عمل دیگری وجود دارد بنام انجام مجدد یا redo کردن که در برخی از مواقع باید صورت بگیرد. انجام مجدد همانطور که از اسمش پیداست به این معنی است که عملی که از لاگ فایل خوانده شده است باید مجدد انجام گیرد. بعنوان مثال در فایل لاگ به تراکنشی برخورد می‌کنیم و سیستم تصیم می‌گیرد که آن را مجدد از ابتدا به اجرا در آورد. دقت داشته باشید که سیستم بر اساس قوانین و قواعدی تصمیم می‌گیرد که تراکنشی را redo  و یا undo نماید که در ادامه این بحث آن قوانین را باز خواهیم کرد.

در کنار لاگ فایل ها، که مبنای کار در بازیابی هستند، فایل دیگری نیز در سیستم وجود دارد که به DBMS در بازیابی کمک می‌کند. این فایل  raster file  نام دارد که در بخش‌های بعدی این مقاله در مورد آن و کارایی آن بیشتر صحبت خواهیم نمود.

Recovery Manager

مسئولیت انجام بازیابی بصورت نرم افزاری (fail soft) بر عهده زیر سیستمی از DBMS بنام مدیر بازیابی (recovery manager) می باشد و همانطور که اشاره شد این زیر سیستم چیزی در حدود 10 در صد DBMSرا به خود اختصاص می‌دهد. برای آنکه این زیر سیستم بتواند مسئولیت خود را بنحو احسن انجام دهد بطوری که عمل بازیابی بدون نقص و قابل اعتماد باشد، باید به نکاتی توجه نمود. اولین نکته اینست که در لاگ کردن و همچنین خواندن لاگ فایل به جهت بازیابی و ترمیم پایگاه داده هیچ تراکنشی نباید از قلم بیفتد. تمامی تراکنش‌ها در طول حیات سیستم باید لاگ شود تا بازیابی ما قابل اعتماد و بدون نقص باشد. نکته دوم اینست که اگر تصمیم به اجرای مجدد (redo) تراکنشی گرفته شد، طوری باید عمل Redo انجام شود که بلحاظ منطقی آن تراکنش یک بار انجام شود و تاثیرش یکبار بر دیتابیس اعمال گردد. بعنوان مثال فرض کنید که در طی یک تراکنش مبلغ یک میلیون تومان به حساب شخصی واریز می‌شود. مدتی بعد از اجرای و تمکیل تراکنش سیستم دچار مشکل می‌شود و مجبور به انجام بازیابی می‌شویم. در حین عمل بازیابی سیستم مدیریت بازیابی و ترمیم تصمیم به اجرای مجدد تراکنش مذکور می‌گیرد. در اینجا سیستم نباید مجدد یک میلیون تومان دیگر به حساب ان شخص واریز کند. چرا که در این صورت موجودی حساب فرد دو میلیون تومان خواهد شد که این اشتباه است. سیستم باید طوری عمل کند که پس از انجام مجدد تراکنش باز هم موجودی همان یک میلیون تومان باشد. یعنی مثلا ابتدا یک میلیون کسر و سپس یک میلیون به آن اضافه کند. این مسئله نکته بسیار مهمی است که طراحان DBMS باید حتما آن را مد نظر قرار دهند.

لاگ کردن:

همانطور که گفته شد هر تغییری که در پایگاه داده رخ می‌دهد باید لاگ شود. لاگ کردن به این معنی است که هر گونه عملیاتی که در پایگاه داده انجام می‌شود در فایل هایی به نام فایل لاگ (log file) ذخیره شود. توجه داشته باشید  لاگ فایل‌ها در بسیاری از سیستم‌های نرم افزاری دیگر نیز استفاده می‌شود. بعنوان مثال در سیستم عامل ما انواع مختلفی فایل لاگ داریم. بعنوان نمونه یک فراخوانی سیستمی (system call) که در سیستم عامل توسط کاربر انجام می‌شود در فایلی مخصوص لاگ می‌شود. یکی از کاربرد این لاگ فایل شناسایی کاربران بد و خرابکار (malicious users) می تواند باشد که کارهای تحقیقاتی زیادی هم در این رابطه انجام شده و میشود. بدین صورت که می‌توان با بررسی این فایل لاگ و آنالیز فراخوانی‌های یک کاربر بدنبال فراخوانی هایی غیر عادی گشت و از این طریق تشخیص داد که کاربر بدنبال خرابکاری بوده یا خیر. مشابه چنین فایل هایی در DBMS نیز وجود دارد که هدف نهایی تمامی انها حفظ صحت، سازگاری و امنیت اطلاعات می‌باشد.

حال ببینیم در لاگ فایل مربوط به بازیابی اطلاعات چه چیز هایی نوشته می‌شود. در طول حیات پایگاه داده عملیات بسیار گوناگونی انجام می‌گیرد که جزئیات تمامی آنها باید لاگ شود. بعنوان مثال هنگامی که رکوردی درج می‌شود در لاگ فایل باید مشخص شود که در چه زمانی، توسط چه کاربری چه رکوردی، با چه شناسه ای به کدام جدول از دیتابیس اضافه شد. یا اینکه در موقع حذف باید مشخص شود چه رکوردی از چه جدولی حذف شده است. در هنگام بروز رسانی (update) باید علاوه بر مواردی که در درج لاگ می‌کنیم نام فیلد ویرایش شده، مقدار قبلی و مقدار جدید آن نیز مشخص شود. تمامی عملیات ریز لاگ می‌شوند و هیچ عملی نباید از قلم بیفتد. بنابراین فایل لاگ با سرعت زیاد بزرگ خواهد و اندازه دیتابیس نیز افزایش خواهد یافت. این افزایش اندازه مشکل ساز می‌تواند باشد. چراکه معمولا فضایی که ما بر روی دیسک به دیتابیس اختصاص می‌دهیم فضایی محدود است. بهمین دلیل به لحاظ فیزیکی نمی‌توان فایل لاگی با اندازه نامحدود داشت. این در حالی است که چنین فایل هایی باید نامحدود باشند تا همه چیز را در خود ثبت نمایند. برای پیاده سازی ظرفیت نامحدود به لحاظ منطقی یکی از روش‌ها پیاده سازی فایل‌های حلقه ای(circular) است. بدین صورت که هنگامی که سیستم به انتهای فایل لاگ می‌رسد مجددا به ابتدا آن بر می‌گردد و از ابتدا شروع به نوشتن می‌کند. البته چنین ساختار هایی بدون اشکال نیستند. چرا که پس از رسیدن به انتهای فایل و شروع مجدد از ابتدا ما برخی از تراکنش‌های گذشته را از دست خواهیم داد. این مسئله یکی از دلایلی است که بر اساس آن پیشنهاد می‌شود تا جایی که امکان دارد تراکنش‌ها را کوچک پیاده سازی کنیم. گاهی اوقات بر روی لاگ فایل عمل فشرده سازی را نیز انجام می‌دهند. البته فشرده سازی بمعنای رایج ان مطرح نیست. بلکه منظور از فشرده سازی آنست که رکورد هایی که غیر ضروری هستند را حذف کنیم. بعنوان مثال فرض کنید رکوردی را از 50 به 60 تغییر داده ایم. مجددا همان رکورد را از 60 به 70 تغییر می‌دهیم. در این صورت برای این عملیات دو رکورد در فایل لاگ ثبت شده است که در هنگام فشرده سازی در صورت امکان می‌توان ان دو را به یک رکورد تبدیل نمود (تغییر از 50 به 70 را بجای ان دو لاگ کرد). بعنوان مثال دیگر فرض کنید تراکنشی در گذشته دور انجام شده است و با موفقیت کامیت شده است. می‌توان رکورد‌های لاگ مربوط به این تراکنش را نیز بنا به شرایط حذف کرد.

دقت داشته باشید که ما عملیاتی مانند عملیات محاسباتی را در این لاگ فایل ثبت نمی‌کنیم. بعنوان مثال اگر دو فیلد با هم باید جمع شوند و نتیجه در فیلدی باید بروز گردد، جمع دو فیل را در سیستم لاگ نمی‌کنیم بلکه تنها مقدار نهایی ویرایش شده را ثبت می‌کنیم. چرا که عملیات محاسباتی در بازیابی ضروری نیستند و ثبت انها تنها باعث بزرگ شدن فایل می‌شود.

در برخی از سیستم‌های حساس، ممکن است برای فایل‌های لاگ هم یک کپی تهیه کنند تا در صورت بروز خطا در لاگ فایل بتوان آن را نیز بازیابی نمود.

انواع رکورد‌های لاگ فایل :

در فایل لاگ رکورد‌های مختلفی  ممکن است درج شود که در این جا به چند نمونه از انها اشاره می‌کنیم:

  • [start-transaction, T]
  • [write-item, T, X, old-value, new-value]
  • [read-item, T, X]
  • [commit, T]

در آیتم‌های بالا منظور از  T  شناسه تراکنش است،  X  نیز می‌تواند شامل نام دیتابیس، نام جدول، شماره رکورد و فیلد‌ها باشد. البته توجه داشته باشید که این‌ها تنها نمونه هایی از رکورد‌های فایل‌های لاگ هستند که در اینجا آورده شده اند. بعنوان مثال رکورد مربوط به عملیات نوشتن خود شامل سه رکورد درج، حذف و بروز رسانی می‌شود.

در شکل زیر نمونه بسیار ساده از نحوه لاگ کردن در حین اجرای تراکنش‌ها را مشاهده می‌کنید.

در  این شکل نکته ای وجود دارد که به آن اشاره ای می‌کنیم. همانطور که میبینید در شکل از اصطلاحimmediate update استفاده شده است. در برخی از سیستم‌ها تغییرات تراکنش‌ها بصورت فوری اعمال میشوند که اصطلاحا می‌گوییم immediate updates دارند. در مقابل این اصطلاح ما deffered را داریم. در این مدل تغییرات در انتهای کار اعمال می‌شوند (در زمان commit). 

Write-Ahead Log (WAL) :

بر اساس آنچه تابحال گفته شد هر تغییری در پایگاه داده شامل دو عمل می‌شود. یکی انجام تغییر (اجرای تراکنش) و دیگری ثبت آن در لاگ فایل. حال سوالی که ممکن است مطرح شود اینست  که کدامیک از این دو کار بر دیگری تقدم دارد؟ آیا اول تراکنش را باید اجرا کرد و سپس لاگ آن را نوشت و یا برعکس باید عمل کرد. یعنی پیش از هر تراکنشی ابتدا باید لاگ آن را ثبت کرد و سپس تراکنش را اجرا نمود. بر همین اساس سیاستی تعریف می‌شود بنام سیاست write-ahead log یا WAL که سوال دوم را تایید می‌کند. یعنی می‌گوید هنگامی که قرار است عملی در پایگاه داده صورت گیرد ابتدا باید ان عمل بطور کامل لاگ شود و سپس آن را اجرا نمود. این سیاست هدفی را دنبال می‌کند. 

پیش از آنکه هدف این سیاست را توضیح دهیم لازم است نکته ای در مورد عملیات redo و  undo بیان شود. شما با این دو عملیات در برنامه‌های مختلفی مانند آفیس، فتوشاپ و غیره آشنایی دارید. اما توجه داشته باشید که در DBMS این دو عملیات از پیچیدگی بیشتری برخوردار می‌باشند. اصطلاحا در پایگاه داده گفته میشود که عملیات redo و undo باید idempotent باشند. معنی idempotent بودن اینست که اگر قرار است تراکنشی در پایگاه داده undo شود، اگر بار‌ها و بارها عمل undo را بر روی آن تراکنش انجام دهیم مانند این باشد این عمل را تنها یکبار انجام داده ایم. در مورد redo نیز این مسئله صادق است. 

در تعریف idempotent بودن ویژگی‌های دیگری نیز وجود دارد. بعنوان مثال گفته می‌شود undo بر روی عملی که هنوز انجام نشده هیچ تاثیری نخواهد داشت. این مسئله یکی از دلایل اهمیت استفاده از سیاستWAL را بیان می‌کند. بعنوان مثال فرض کنید می‌خواهیم رکوردی را در جدولی درج کنیم. همانطور که گفتیم دو روش برای این منظور وجود  دارد. در روش اول ابتدا رکورد را در جدول مورد نظر درج می‌کنیم و سپس لاگ آن را می‌نویسیم. در این صورت اگر پس از درج رکورد سیستم با مشکل مواجه شود و مجبور به انجام عمل بازیابی شویم، بدلیل آنکه برای بازیابی بر اساس لاگ فایل عمل می‌کنیم و برای درج آن رکورد لاگی در سیستم ثبت نشده است، آن عمل را از دست می‌دهیم. در نتیجه بازیابی بطور کامل نمی‌تواند سیستم را ترمیم نماید. چراکه درج صورت گرفته اما لاگی برای آن ثبت نشده است. در روش دوم فرض کنید بر اساس سیاست WAL عمل می‌کنیم. ابتدا لاگ مربوط به درج رکورد را می‌نویسم. سپس پیش از آنکه عمل درج را انجام دهیم سیستم crash می کند و مجبور به بازیابی می‌شویم. دراین صورت هنگامی که Recovery Manager به رکورد مربوط به عمل درج در لاگ فایل می‌رسد یا باید آن را redo کند و یا undo (بعدا می‌گوییم بر چه اساس تصمیم گیری می‌کند). اگر تصمیم به undo کردن بگیرد بدلیل ویژگی گفته شده، عمل undo بر روی عملی که انجام نشده است هیچ تاثیری در پایگاه داده نخواهد گذاشت. اگر عمل redo را بخواهد انجام دهد نیز بدلیل آنکه لاگ مربوط به عمل درج در سیستم ثبت شده بدون هیچ مشکلی این عمل مجددا انجام می‌گیرد. بنابراین بر خلاف روش قبل هیچ تراکنشی را از دست نمی‌دهیم و سیستم بطور کامل بازیابی و ترمیم می‌شود. به این دلیل است که توصیه می‌شود در طراحیDBMS ها سیاست WAL بکار گیری شود. 

نکته بسیار مهمی که در اینجا ذکر آن ضروری بنظر می‌رسد اینست که در هنگام لاگ کردن تراکنش ها، علاوه بر آنکه خود تراکنش لاگ می‌شود و این لاگ‌ها نیز در فایل فیزیکی باید نوشته شوند، عملیات لازم برای Redo کردن و یا undo کردن آن نیز لاگ می‌شود تا سیستم در هنگام بازیابی بداند که چه کاری برایredo و undo کردن باید انجام دهد. توجه داشته باشید در این سیاست، COMMIT تراکنشی انجام نمی‌شود مگر انکه تمامی لاگ‌های مربوط به عملیات redo و undo آن تراکنش در لاگ فایل فیزیکی ثبت شود. 

قرار دادن  checkpoint  در لاگ فایل:

گفتیم که در هنگام رخ دادن یک خطا، برای بازیابی و ترمیم پایگاه داده به لاگ فایل مراجعه می‌کنیم و بر اساس تراکنش هایی که در آن ثبت شده است، عمل ترمیم را انجام می‌دهیم. علاوه بر آن، این را هم گفتیم که لاگ فایل، معمولا فایلی بزرگ است که از نظر منطقی با ظرفیت بینهایت پیاده سازی می‌شود. حال سوال اینجاست که اگر  بعد گذشت ساعت‌ها از عمر پایگاه داده و ثبت رکورد‌های متعدد در لاگ فایل خطایی رخ داد، آیا مدیر بازیابی و ترمیم پایگاه داده باید از ابتدای لاگ فایل شروع به خواندن و بازیابی نماید؟ اگر چنین باشد در بانک‌های اطلاعاتی بسیار بزرگ عمل بازیابی بسیار زمان بر و پر هزینه خواهد بود. برای جلوگیری از این کار مدیر بازیابی پایگاه داده وظیفه دارد در فواصل مشخصی در لاگ فایل نقاطی را علامت گذاری کند تا اگر خطایی رخ داد عمل undo کردن تراکنش را تنها تا همان نقطه انجام دهیم (نه تا ابتدای فایل). به این نقاط checkpoint گفته می‌شود که انتخاب صحیح آنها تاثیر بسیاری در کیفیت و کارایی عمل بازیابی دارد. 


نکته بسیار مهمی که در مورد checkpoint ها وجود دارد اینست که آنها چیزی فراتر از یک علامت در لاگ فایل هستند. هنگامی که DBMS به زمانی میرسد که باید در لاگ فایل checkpoint قرار دهد، باید اعمال مهمی ابتدا انجام شود.  اولین کاری که در زمان checkpoint باید صورت بگیرد اینست که رکورد هایی از لاگ فایل که هنوز به دیسک منتقل نشده اند، بر روی لاگ فایل فیزیکی بر روی دیسک نوشته شوند. به این عمل flush کردن لاگ رکورد‌ها نیز گفته می‌شود. دومین کاری که در این زمان باید صورت بگیرید اینست که رکوردی خاص بعنوان checkpoint record در لاگ فایل درج گردد. در این رکورد در واقع تصویری از وضعیت دیتابیس در زمان checkpoint را نگهداری می‌کنیم. دقت داشته باشید که در زمان checkpoint،DBMS برای یک لحظه تمامی تراکنش‌های در حال اجرا را متوقف می‌کند و لیستی از این تراکنش‌ها را در رکورد مربوط به checkpoint نگهداری می‌کند تا در زمان بازیابی بداند چه تراکنش هایی در آن زمان هنوز commit نشده و تاثیرشان به پایگاه داده اعمال نشده است. سومین کاری که در این لحظه بایدا انجام گیرد ایسنت که اگر داده هایی از پایگاه داده هستند که عملیات مربوط به آنها COMMIT شده اند اما هنوز به دیسک منتقل نشده اند بر روی دیسک نوشته شوند.آخرین کاری که باید انجام شود اینست که آدرس رکورد مربوط به checkpoint در فایلی بنام raster file ذخیره شود. علت این کار آنست که در هنگام بازیابی بتوانیم بسرعت آدرس آخرین checkpoint را بدست آوریم.


عمل  UNDO :

در اینجا قصد داریم معنی و مفهوم عمل undo را بر روی انواع مختلف تراکنش‌ها را بیان کنیم.

  • هنگامی که می‌گوییم یک عمل بروز رسانی (update) را می‌خواهیم undo کنیم منظور اینست که مقدار قبلی فیلد مورد نظر را به جای مقدار جدید آن قرار دهیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات حذف می‌خواهیم انجام دهیم منظور اینست که مقدار قبلی جدول (رکورد حذف شده) را مجددا باز گردانیم.
  • هنگامی که عمل undo را بر روی عملیات درج (insert) می خواهیم انجام دهیم منظور این است که مقدار جدید درج شده در جدول را حذف کنیم.
البته این موارد ممکن است کمی بدیهی بنظر برسد اما برای کامل‌تر شدن این مقاله آموزشی بهتر دانستیم که اشاره ای به آنها کرده باشیم. 

انجام عمل بازیابی و ترمیم :

تا اینجا مقدمات لازم برای ترمیم پایگاه داده را گفتیم. حال می‌خواهیم بسراغ چگونگی انجام عمل ترمیم برویم. هنگامی که می‌خواهیم پایگاه داده ای را ترمیم کنیم اولین کاری که باید انجام گیرد اینست که بوسیله raster file، آدرس آخرین checkpoint لاگ فایل را پیدا کنیم. سپس فایل لاگ را از نقطه checkpoint  به پایین اسکن می‌کنیم. در هنگام اسکن کردن باید تراکنش‌ها را به دو گروه تقکیک کنیم، تراکنش هایی که باید undo شوند و تراکنش هایی که باید عمل redo بر روی انها انجام گیرد. علت این کار اینست که در هنگام undo کردن از انتهای لاگ فایل به سمت بالا باید حرکت کنیم و برای Redo کردن بصورت عکس، از بالا به سمت پایین می‌آییم. بنابراین جهت حرکت در لاگ فایل برای این دو عمل متفاوت است. بهمین دلیل باید ابتدا تراکنش‌ها تفکیک شوند. اما چگونه این تفکیک صورت می‌گیرد؟

  

هنگام اسکن کردن (از نقطه checkpoint به سمت انتهای لاگ فایل (لحظه خطا) )، هر تراکنشی که رکورد لاگ مربوط به commit آن دیده شود باید در گروه redo قرار گیرد. بعبارت دیگر تراکنش هایی که در این فاصله commit شده اند را در گروه redo قرار می‌دهیم. در مقابل هر تراکنشی که commit آن دیده نشود (commit نشده اند) باید undo  شود. باز هم تاکید می‌کنیم که این عمل تنها در فاصله بین آخرینcheckpoint تا لحظه وقوع خطا انجام می‌شود.

  

  دقت داشته باشید که در شروع اسکن کردن اولین رکوردی که خوانده می‌شود رکورد مربوط بهcheckpoint می باشد که حاوی تراکنش هایی است که در زمان checkpoint در حال انجام بوده اند، یعنی هنوز commit نشده اند. بنابراین تمامی این تراکنش‌ها را ابتدا در گروه تراکنش هایی که باید undo شوند قرار می‌دهیم. بمرور که عمل اسکن را ادامه می‌دهیم اگر به تراکنشی رسیدیم که رکورد مربوط به شروع ان ثبت شده باشد، باید آن تراکنش را در لیست undo قرار دهیم. تراکنش هایی که commit آنها دیده شود را نیز باید از گروه undo حذف و به گروه Redo اضافه نماییم. پس از خاتمه عمل اسکن ما دو لیست از تراکنش‌ها داریم. یکی تراکنش هایی که باید Redo شوند و دیگری  آنهایی که باید undo  گردند. 


پس از مشخص شدن دو لیست Redo و Undo، باید دو کار دیگر انجام شود. اولین کار اینست که تراکنش هایی که باید undo شوند را از پایین به بالا undo کنیم. یکی از دلایل اینکه ابتدا عملیات undo را انجام می‌دهیم ایسنت هنگامی که تراکنش ها commit نشده اند، قفل هایی را که بر روی منابع پایگاه داده زده اند هنوز آزاد نکرده اند. با عمل undo کردن این قفل‌ها را آزاد می‌کنیم و بدین وسیله کمک می‌کنیم تا درجه همروندی پایگاه داده پایین نیاید. پس از خاتمه عملیات undo، به نقطه checkpoint می رسیم. در این لحظه مانند اینست که هیچ تراکنشی در سیستم وجود ندارد. حالا بر اساس لیست redo از بالا یعنی نقطهcheckpoint به سمت پایین فایل لاگ حرکت می‌کنیم و تراکنش‌های موجود در لیست  redo را مجدد اجرا می‌کنیم. پس از خاتمه این گام نیز عملیات بازیابی خاتمه می‌یابد می‌توان گفت سیستم به وضعیت پایدار قبلی خود باز گشسته است.

  

برای روشن‌تر شدن موضوع به شکل زیر توجه کنید. در این شکل نقطه Tf زمان رخ دادن خطا را در پایگاه داده نشان می‌دهد. اولین کاری که برای بازیابی باید انجام گیرد، همانطور که گفته شده اینست که آدرس مربوط به زمان checkpoint (Tc) از raster file خوانده شود. پس از این کار از لحظه Tc به سمت Tf شروع به اسکن کردن لاگ فایل می‌کنیم. بدلیل آنکه در زمان Tc دو تراکنش T2 و T3 در حال اجرا بودند (و نام آنها در checkpoint record نیز ثبت شده است)، این دو تراکنش را در لیست redo قرار می‌دهیم. سپس عمل اسکن را به سمت پایین ادامه می‌دهیم. در حین اسکن کردن ابتدا به رکورد start trasnactionمربوط به تراکنش T4 می رسیم. بهمین دلیل این تراکنش را به لیست undo ها اضافه می‌کنیم. پس از آن به commit تراکنش T2 می رسیم. همانطور که گفته شد باید T2 را از لیست undo ها خارج و به یست تراکنش هایی که باید redo شوند اضافه گردد. سپس به تراکنش T5 می رسیم که تازه آغاز شده است. ان را نیز در گروه undo قرار می‌دهیم. بعد از ان رکورد مربوط به commit تراکنش T4 دیده می‌شود و ان را از لیست undo حذف و لیست redo اضافه می‌کنی. اسکن را ادامه می‌دهیم تا به نقطه Tf می رسیم. در ان لحظه لیست undo ها شامل دو تراکنش T3 و T5 و لیست Redo ها شامل تراکنش های T2 و T4 می باشند. در مورد تراکنش T1 نیز چون پیش از لحظه Tc کامیت شده است عملی صورت نمی‌گیرد. 


موفق و پیروز باشید

نظرات اشتراک‌ها
چرا از آنگولار به ری اکت + ری داکس سوئیچ کردم!
- فسلفه React مبتنی بر مخلوط کردن جاوا اسکریپت و HTML با هم هست در فایل‌های JSX (نوشتن HTML با کدهای جاوا اسکریپت). به این صورت شما مزیت‌های ذاتی HTML و CSS را یکجا از دست می‌دید؛ چون دیگه نمی‌تونید HTML جدا یا CSS جدای از جاوا اسکریپت را داشته باشین. در حالیکه در Angular این دو یا این سه (TypeScript، HTML و CSS) از هم جدا هستند که مزیت آن دسترسی به انواع ادیتورهایی هست که بدون اینکه برای Angular نوشته شده باشند، در همان بدو معرفی آن، با آن سازگار هستند که سادگی توسعه را به همراه داره. شاید تولید کامپوننت‌های ساده React تولید شده با کدهای جاوا اسکریپتی ساده باشه، اما کمی که حجم آن بیشتر شد، کنترل و مدیریت این مخلوط، سخت‌تر و سخت‌تر میشه و به علاوه مخلوط کردن کدهای یک فریم ورک با HTML و CSS خیلی شبیه به PHP کلاسیک و یا ASP کلاسیک هست و این روزها کسی را پیدا نمی‌کنید که برای پروژه‌های واقعی حتی از PHP در حالت کلاسیک آن بدون یک فریم ورک جانبی استفاده کنه. در Angular از همان بدو امر مباحث طراحی ماژول‌ها، کامپوننت‌ها و جدا سازی کدها به صورت ذاتی طراحی شده‌اند.
- مزیت کار کردن با TypeScript در مقایسه با ES6 خالص در React، امکان دسترسی به کامپایل آفلاین هست و مباحث پیشرفته‌ی کامپایلر مانند tree-shaking (حذف کدهای مرده) و AOT (a head of time compilation) که سبب می‌شن هم حجم نهایی کمتری تولید شود و هم پیش از اجرای برنامه در مرورگر و سپس یافتن باگ‌های احتمالی در زمان اجرا، پیش از موعد و توسط کامپایلر این باگ‌ها گزارش شوند. اگر قصد داشته باشید به یک چنین کیفیت و بررسی کدی در React برسید، باید تعداد آزمون‌های واحد قابل توجهی را داشته باشین تا بتونید یافتن مشکلاتی را که کامپایلر TypeScript گوشزد می‌کند، شبیه سازی کنید. همچنین شما در TypeScript می‌تونید به تمام امکانات پیشرفته‌ی زبان جاوا اسکریپت (حتی پس از ES6) دسترسی داشته باشید، اما کد نهایی جاوا اسکریپتی تولید شده‌ی توسط آن‌را برای ES5 که تمام مرورگرها از آن پشتیبانی می‌کنند، تولید کنید که این هم خودش یک مزیت مهم هست. بنابراین TypeScript فقط یک static type checker ساده نیست.
- اینکه Angular یک فریم‌ورک هست به خودی خودش یک مزیت مهم هست نسبت به React که یک کتابخانه است و اجزای آن باید از منابع مختلفی تهیه شوند. فریم ورک یعنی به روز رسانی‌های منظم تمام اجزای آن توسط خود تیم Angular و سازگاری کامل و یک‌دست هر جزء با نگارش فعلی یا همان آخرین نگارش موجود. اگر با دنیای وابستگی‌های ثالث در یک پروژه‌ی واقعی کار کرده باشید به خوبی می‌دونید که هر چقدر تعداد آن‌ها کمتر باشند، نگهداری طولانی مدت آن پروژه آسان‌تر می‌شود؛ چون روزی ممکن است آن کتابخانه‌ی ثالث دیگر توسعه پیدا نکند، یا منسوخ شود یا دیرتر از آخرین نگارش ارائه شده به روز رسانی شود. مزیت داشتن یک فریم ورک یک‌دست، درگیر نشدن با این مسایل است؛ خصوصا اینکه عموما کتابخانه‌های ثالث کیفیتشون در حد کتابخانه‌ی اصلی نیست و اینکه مثلا خود تیم Angular ماژول روتر، اعتبارسنجی یا فرم‌های اون رو توسعه می‌ده، قطعا کیفیتشون از کتابخانه‌های ثالث دیگه بهتر هست.
- در مورد سرعت و کارآیی و حتی مصرف حافظه، مطابق  یک benchmarck خیلی معتبر، وضعیت Angular اندکی بهتر از React است؛ هرچند در کل از این لحاظ به هم نزدیک هستند.
- این مباحث انحصاری شدن و این‌ها هم در مورد محصولات سورس باز، زیاد مفهومی ندارند و بیشتر یکسری شعار ایدئولوژیک هست توسط کسانیکه حتی تغییر رفتار این شرکت‌ها را هم دنبال نمی‌کنند و منابع و ماخذی رو که مطالعه کردن مربوط به یک دهه قبل هست. 
پروژه‌ها
فروشگاه اینترنتی شهر طلایی من

از این سیستم میتوان برای راه اندازی فروشگاه اینترنتی استفاده کرد ؛ در توسعه آن از Asp.net MVC 5 و EF Code first به صورت N-Tier استفاده شده است. چند ماه پیش برای یک هایپر مارکت در ارومیه این پروژه را کار میکردیم با دوستم آقای محمد شریفی ولی مشتری اواسط کار منصرف شد و ما هم دیگه دلسرد شدیم و به دلیل شروع کلاس‌های دانشگاه از ادامه کار منصرف شدیم . پروژه کامل نشده ولی تا اونجایی که وقت یاری میداد از اکثر Best practice‌‌های موجود در سایت بهره بردم . هدف بنده و دوستم ادامه و تکمیل پروژه بود و الان هدف بنده از به اشتراک گذاری این پروژه، ادامه و تکمیل آن به کمک دوستان است. 

لازم است اشاره کنم که پروژه IRIS  دید خیلی خوبی به بنده داد .  

نام کاربری :09146208938 
کلمه عبور :09146208938 
دمو :شهر طلایی من    
برای راه اندازی از این مقاله  استفاده کنید.  

مطالب
توزیع کلاس‌های اندرویدی با استفاده از Gradle قسمت اول
یکی از روش‌هایی که امروزه مورد استقبال برنامه نویسان اندروید و جاوا قرار گرفته‌است، استفاده از یک سیستم DSL به نام Gradle (+) است. ابتدا در سیستم‌های Apache Ant (+) و Maven (+) مورد استفاده قرار می‌گرفت، ولی با جمع کردن نقاط ضعف آن دو سیستم، و رفع عیوب آن‌ها و افزودن مزیت‌های جدید، Gradle ایجاد شد. یکی از استفاده‌هایی که به شدت مورد استفاده‌ی برنامه نویسان اندروید قرار می‌گیرد، استفاده از یک سیستم توزیع برای کلاس‌های اندرویدی است. اگر امروزه به خیلی از سورس‌های قرار گرفته بر روی گیت هاب، نگاه کنید، به غیر از روش افزودن آن سورس به پروژه به عنوان ماژول، روش دیگری نیز وجود دارد که آن، استفاده از سیستم توزیع Gradle است. استفاده از این روش محبوبیت زیادی دارد و بسیار هم راحت‌تر است از افزودن یک سورس به پروژه.

برای افزودن یک ماژول به پروژه از طریق گریدل، به صورت زیر اقدام می‌کنیم:
هر ماژول شامل یک فایل به نام build.gradle است که تنظیمات سطح آن ماژول را به عهده دارد و پروژه نیز یک build.gradle  دارد که تنظیمات آن در سطح پروژه صورت می‌گیرد. برای اقزودن سورس در سطح یک ماژول لازم است که تعدادی خط کد را که معرف و آدرس آن سورس را دارد، به فایل build.gradle اضافه کنیم. به عنوان مثال برای سورس Active Android را که یک ORM عالی در سطح اندروید به شمار می‌آید، به ماژولمان اضافه می‌کنیم:

dependencies {
    compile 'com.michaelpardo:activeandroid:3.1.0-SNAPSHOT'
}
ولی یک سوال پدید می‌آید که این خط کوتاه که تنها شامل نام و نسخه‌ی کتابخانه است، چگونه می‌تواند آدرس آن سورس را به دست بیاورد؟ در این نوشتار قصد داریم این مساله را بررسی کرده و بدانیم که این سورس‌ها چگونه به این سیستم توزیع اضافه شده‌اند.

سوال : اندروید استودیو، کتابخانه‌های اندرویدی را از کجا دانلود می‌کند؟
Apache Maven یک سیستم آزاد است که برای توزیع کتابخانه‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. سرورهای این سیستم شامل یک مخزن maven هستند که کتابخانه‌ها در آن قرار می‌گیرند و شناسه‌ی دسترسی به آن کتابخانه از طریق همان شناسه‌ای است که شما در build.gradle تعریف می‌کنید. به طور عادی دو سرور استاندارد برای اینکار وجود دارند که یکی از آن‌ها jcenter و دیگری mavenCnteral است. البته سرورهای دیگری نیز وجود دارند، یا اینکه حتی خودتان هم می‌توانید میزبانی را به عهده بگیرید و یا بعضی از شرکت‌ها برای خود مخزنی جداگانه دارند.

JCenter
این سرور که یک مخزن maven است، توسط Bintray میزبانی می‌شود که می‌توانید آن را در این آدرس بیابید. برای اینکه شناسه‌های gradle مربوط به این سرور در اندروید استودیو دانلود شود، نیاز است خط زیر را به build.gradle سطح پروژه اضافه کنید:
allprojects {
    repositories {
        jcenter()
    }
}

MavenCentral
این مخزن توسط Sonatype.org میزبانی می‌شود که کل مخزن آن را می‌توانید در این آدرس بیابید. برای دسترسی به مخازن این سرور نیاز است خطوط زیر را به gradle سطح پروژه اضافه کنید:
allprojects {
    repositories {
        mavenCentral()
    }
}
موقعی که شما شناسه‌ی گریدل را اضافه می‌کنید، حتما باید دقت کنید مخزن آن کجا قرار گرفته است؟ آیا در یکی از آدرس‌های بالاست یا حتی می‌تواند در هر دو آدرس بالا قرار گرفته باشد؛ یا مخزنی غیر از مخازن بالاست.

به عنوان مثال Twitter's Fabric.io خودش کتابخانه‌ی خودش را میزبانی می‌کند و مخزن آن در این آدرس https://maven.fabric.io/public قرار گرفته است و برای افزودن این کتابخانه به پروژه نیاز است مسیر زیر طی شود:
//project build.gradle
repositories {
    maven { url 'https://maven.fabric.io/public' }
}

//module build.gradle
dependencies {
    compile 'com.crashlytics.sdk.android:crashlytics:2.2.4@aar'
}

سوال : کدامیک از مخازن بالا را انتخاب کنیم؟

اینکه کدامیک را انتخاب کنیم مساله ای است که به خودتان مرتبط است و هر دو برای یک هدف ایجاد شده‌اند و آن میزبانی کتابخانه‌های جاوا و اندرویدی است. بسیاری از توسعه دهندگان از هر دو استفاده می‌کنند؛ ولی بعضی‌ها هم تنها یکی از آن دو را بر می‌گزینند. اندروید استودیو در نسخه‌های اولیه‌ی خود به طور پیش فرض mavencenteral را صدا میزد و به طور پیش فرض در buil.gradle پروژه، آن را معرفی کرده بود. ولی مساله ای که در این بین بود، این بود که این مخزن چندان به مذاق توسعه دهندگان خوش نمی‌آمد و کمی کار با آن دشوار و سخت بود. لذا تیم اندروید بنا به دلایلی مثل آن و موارد امنیتی و ... و اینکه توسعه دهندگان بیرونی بیشتر از jcenter استفاده می‌کردند، آن هم به سمت jcenter رفتند که در ورژن‌های فعلی اندروید استودیو می‌توانید ببینید که کتابخانه‌ی پیش فرض تغییر یافته است و ()jcenter به جای ()mavencentral صدا زده می‌شود.

دلایل مهاجرت از mavencentral به jcenter:

  1. سیستم jcenter از طریق یک CDN عمل می‌کند که در این صورت می‌تواند تجربه‌ی خوبی از سرعت بهتر را برای توسعه دهندگان به همراه داشته باشد.
  2. کتابخانه‌های jcenter بسیار بیشتر از mavencentral هستند؛ تا جایی که می‌توان گفت اکثر کتابخانه‌هایی که روی mavencenteral پیدا می‌شوند، روی jcenter هم هست و jcenter بزرگترین مخزن به شمار می‌آید.
  3. آپلود کتابخانه بر روی jcenter بسیار راحت‌تر است و نیاز به کار پیچیده‌ای ندارد.
در این نوشتار سعی داریم ابتدا کتابخانه‌ی AndroidBreadCrumb را بر روی jcenter آپلود کنیم و سپس با استفاده از روش آسانتری آن را به سمت mavenCentral بفرستیم.

بررسی قسمت‌های یک شناسه Gradle

هر شناسه شامل سه قسمت می‌شود:
GROUP_ID:ARTIFACT_ID:VERSION
قسمت اول نام پکیج است که به آن Group_ID می‌گویند و می‌تواند خانواده‌ای از یک پکیج را نیز مشخص کند. سپس قسمت Artifact، نامی است که بر روی پروژه‌ی خود گذاشته‌اید و سپس ورژن است که در قالب x.y.z معرفی می‌شود و در صورت اختیار می‌توانید عباراتی مثل beta- و snapshot- را هم داشته باشید.
کتابخانه‌های زیر، از یک خانواده هستند که به راحتی می‌توانید آن‌ها را از هم تشخیص دهید:
dependencies {
  compile 'com.squareup:otto:1.3.7'
  compile 'com.squareup.picasso:picasso:2.5.2'
  compile 'com.squareup.okhttp:okhttp:2.4.0'
  compile 'com.squareup.retrofit:retrofit:1.9.0'
}
پس نحوه‌ی دریافت کتابخانه‌ها به این شکل است که ابتدا اندروید استودیو به ترتیب مخازن معرفی شده‌ی در سطح پروژه را چک می‌کند و از طریق شناسه‌ی آن‌ها بررسی می‌کند که آیا این کتابخانه اینجا موجود است، یا خیر و اگر موجود بود آن را دانلود می‌کند.

شناخت فایل‌های AAR
همانطور که می‌دانید فرمت فایل‌های بایت کدی جاوا JAR می‌باشد که هم توسط جاوا و هم اندروید پشتیبانی می‌شود. ولی در صورتیکه کلاس شما یک پروژه‌ی اندرویدی باشد، نمی‌توانید آن را در قالب یک فایل JAR منتشر کنید. چرا که که کلاس اندرویدی می‌تواند شامل فایل مانیفست، منابع و ... باشد که در فایل JAR جایی برای آن‌ها مهیا نشده است. به همین علت فایل‌های نوع AAR برای اینکار مهیا شده‌اند که این فایل در واقع یک فایل زیپ است که محتویات مورد نظر داخل آن قرار گرفته است و یکی از آن فایل Classes.jar برای کدهاست و مابقی آن به شرح زیر است:
- /AndroidManifest.xml (الزامی)
- /classes.jar (الزامی )
- /res/ (الزامی )
- /R.txt (الزامی )
- /assets/ (اختیاری)
- /libs/*.jar (اختیاری )
- /jni/<abi>/*.so (اختیاری )
- /proguard.txt (اختیاری )
- /lint.jar (اختیاری )

در مقاله‌ی بعدی کار را با jcenter آغاز می‌کنیم.
نظرات اشتراک‌ها
آیا یک توسعه دهنده‌ی وب می‌تواند یک طراح وب هم باشد؟
به نظر تعبیر عبارت "طراح وب"  طی سال‌های اخیر دست خوش تغییراتی شده است و امروزه برای بسیاری از ما بخوبی روشن و واضح نیست.
من معتقدم برداشت شما از عبارت طراح وب در مطلب فوق، باید به دو شکل مجزا و متمایز تعریف شود. اول طراح گرافیک و دوم طراحی رابط کاربری. در طراحی گرافیک هنر و شناخت مخاطب در خلق یک اثر هنری حرف اول و آخر را می‌زند. لطفاً توجه داشته باشید که عبارت شناخت به مسائل مختلفی اشاره دارد. دوم، طراح رابط کاربری. طراحی رابط کاربری موضوع بسیار حساسی است. در یک طراحی رابط کاربری کمتر صحبت از خلق یک اثر هنری است. من معتقدم آن دوران که از وب سایت به عنوان ارائه و تبلیغات استفاده می‌شد رو به پایان است. در واقع این نوع نگرش به وب سایت موجب استفاده حداقلی از ظرفیت آن است.
لذا امروزه شاهد این داستان هستیم که ضمن خلاقیت، بیشتر تمرکز طراحان وب (برنامه‌های کاربردی وب و وب سایت ها) بروی کاربرد پذیری و رقم زدن تجربه مناسبی برای کاربر از کار کردن با برنامه است. در این راستا رابط گرافیکی کاربر تنها بخش کوچکی از فاکتورهایی است که تجارب کاربری را شکل می‌دهد.
من منکر بحث خلاقیت و هنر نیستم اما باید پذیرفت که ما تابع قدرت‌های برتر اینترنت هستیم. برای مثال اگر کاربری بطور روزانه ساعت‌های زیادی را در سرویس‌های متعدد سایت گوگل می‌گذراند و یا بخشی از زندگی اجتماعی خود را در توییتر و فیس بوک سپری می‌کند، چیزی را تجربه می‌کند که ما باید تابع آن باشیم. 
زمانی که شما برنامه ای را برای مشتری آماده می‌کنید درخواست‌های حداقلی او مربوط به همین تجارب روزانه اش است.  نقش Framework هایی مانند Bootstrap در اینجا نمایان می‌شود. در حقیقت Framework ی با عنوان Bootstrap سعی دارد تا تجارب کاربری افراد را تکرار کند و بهبود بخشد.
بنابراین اینگونه نتیجه می‌گیریم که یک توسعه دهنده برنامه‌های تحت وب بهتر است تا توانمندی‌های خود را در خلق یک تجربه کاربری مناسب بهبود بخشد. در این راستا Framework هایی مانند Bootstrap کمک می‌کند تا ضمن حفظ استانداردها به یک طراحی منعطف رسید که امکانات حداقلی سایت‌ها و سرویس دهنده‌های مطرح اینترنت را فراهم می‌کند.
حال اگر بحث طراحی یک وب سایت شکیل و سرشار از خلاقیت است باید از یک طراح گرافیست کمک گرفت که در حوزه وب و نرم افزار فعال باشد. برای مثال اگر حمل بر تبلیغ نشود آقای مصطفی مقدم + یکی از طراحان گرافیکی است که ضمن اشراف کامل به خلق یک اثر هنری و تأثیرگذار، به ASP.NET هم اشراف دارند. وجود چنین فردی در تیم توسعه نرم افزار و استفاده هم زمان از Framework Bootstrap به ایجاد یک ادبیات مشترک بین برنامه نویس و طراح منجر خواهد شد که در نهایت برنامه ای منعطف و مطابق با استاندارد‌های جهانی وب را منتج خواهد شد.
خوب است در تمام علوم مطالعه داشته باشیم اما در علومی باید تخصص کسب کرد. مطالعه و تقویت یک توانمندی خوب است اما معنای تخصص را نمی‌دهد. اخیراً شاهد این امر هستیم که دوستانی بدون حتی یک پروژه عملی قابل قبول در جایگاهی قرار دارند که همایش‌های معتبر جهانی را  در این حوزه در ایران برگزار می‌کنند. من مخالف این همایش‌ها نیستم اما بهتر است به تخصص‌ها احترام بگزاریم و صرفاً بدلیل مطالعه 2 کتاب و چند مقاله ادعای تخصص در علومی نکنیم، آن هم تا جایی که ...
امیدوارم مفید واقع شود.

پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
خطا و راهنمایی
سلام جناب نصیری
- شما فرمودید که AppPath به پوشه bin  اشاره می‌کند در صورتی که فایل نهایی در پوشه pdf هر پروژه ذخیره می‌شود. به چه صورت است ؟
- تغییر مسیر در AppPath از  bin به محل دیگری به چه صورت است ؟
- نحوه ذخیره سازی فایل نهایی در مسیری خارج از پروژه به چه صورت است ؟ آیا در این حالت هم باید از AppPath  استفاده نمود ؟ 
 - نحوه ذخیره سازی فایل‌ها در بانک اطلاعاتی به چه صورت است ؟
- امکان استفاده از border‌های متفاوت و با ضخامت‌های مختلف و یا panel وجود دارد ؟
با تشکر
پ.ن.
بابت سوالات پیش پا افتاده عذرخواهم.
اشتراک‌ها
کتاب Customer Success for C# Developers Succinctly
نویسنده Ed Freitas در این کتاب با تاکید بر رضایت مشتریان و اهمیت حفظ آن در موفقیت شرکت ها، نقش برنامه نویسان را در ارائه خدمات بهتر به مشتریان بیان می‌کند.

  Table of Contents

Why Customer Success Matters
Incident Management
Helpdesk Tactics
Reflection to the Rescue

 
کتاب Customer Success for C# Developers Succinctly
مطالب
SQL Injection چیست؟
برای ایجاد امنیت در نرم افزار، باید ابتدا مشکلات رایج را بدانیم. یکی از رایجترین نقائص امنیتی نرم افزارها SQL Injection می‌باشد.
SQL Injection در لغت به معنی تزریق کد SQL می‌باشد. در اصلاح یعنی تزریق دستوراتی به کد SQL تولیدی یک نرم افزار به نحوی که به جای عمل مورد انتظار برنامه نویس آن، کاری را که ما می‌خواهیم انجام دهد. مثلا به جای اینکه هنگام ورود به برنامه وقتی کاربر مشخصات کاربری خود را وارد می‌کند، مشخصات کاربری را به نحوی وارد کنیم که بتوانیم بعنوان مدیر سامانه و یا یک کاربر معمولی بدون داشتن کلمه عبور وارد سیستم شویم.
البته همیشه از این نوع حمله برای ورود به سیستم استفاده نمی‌شود. یعنی ممکن است هکر به عنوان یک کاربر عادی وارد سیستم شود ولی با به کاربردن دستورات خاص SQL در بخش‌های مختلف، بتواند اطلاعاتی را حذف نماید.
خوب حالا این کار چگونه انجام می‌شود؟
فرض کنید برنامه نویسی کد چک نام کاربری را اینگونه نوشته باشد:
SqlCommand cmd=new SqlCommand ("select count(*) from login where user='"+userName+"' and pass='"+password+"'",con);

فکر نکنید خوب این نوع کد نویسی مربوط به زمان تیرکمون شاه است! همین امروز در نظارت از یک پروژه به این نکته برخورد کردم! دلیل نوشتن این مقاله هم همین کد بود.
خوب حالا مگر کد بالا چه مشکلی دارد؟ ;) اگر کاربر در نامه کاربری و کلمه عبور مقادیر معمولی وارد کند (مانند admin, salam123) کد sql تولید شده به شکل زیر خواهد بود:

select count(*) from login where user='admin' and pass='salam123'

خوب حالا اگر کاربر کمی با ورودی‌ها بازی کند. به عنوان مثال فرض کنید به جای کلمه عبور تایپ کند
' or 1=1 --

نتیجه حاصله خواهد بود:
select count(*) from login where user='admin' and pass='' or 1=1 --'

با وارد کردن این دستور کاربر بدون داشتن کلمه عبور خواهد توانست وارد سیستم شود. موردی که توضیح دادم پایه مسئله بود. ما قصد آموزش هک نداریم ولی داشتن اطلاعات پایه لازم است. ممکن است فردی بگوید خوب ما قبل از تولید همچین کدی ' را از رشته کلمه عبور حذف می‌کنیم. خیلی خوب ولی اگر هکر از معادل unicode آن استفاده کرد چه؟ اگر و اگر و اگر...
راه حل‌های متعددی برای این موضوع پیشنهاد شده است. ولی ساده‌ترین و کارآمد‌ترین راه، استفاده از پارامترها می‌باشد که علاوه بر حذف این خطر باعث ایجاد و ذخیره query plan در sql server می‌شود و اجرای این query را در آینده تسریع می‌کند.
بنابراین می‌توان کد فوق را به صورت زیر بازنویسی کرد:
SqlCommand cmd=new SqlCommand ("select count(*) from login where user=@u and pass=@p",con);

cmd.Parameters.Add("@u", SqlDbType.Varchar, 10).Value=TextLogin.Text.Trim();

cmd.Parameters.Add("@p", SqlDbType.Varchar,10).Value=TextPwd.Text.Trim();
مطالب
ایجاد ابزارهای سراسری ویژه NET Core.
از زمان ارائه نگارش net core 2.1.، ابزارهای سراسری (Global tools) نیز معرفی شدند. استفاده از این ابزارها در محیط cli در جهت آسان‌تر شدن و سریعتر شدن وظایف، صورت می‌پذیرد. net core sdk. مربوطه، تمامی امکانات لازم از جهت ایجاد، حذف و به روزرسانی ابزارها را از طریق nuget شامل می‌گردد. تعداد بسیار زیادی از این ابزارها در حال حاضر ایجاد شده‌اند که در لیست زیر، تعدادی از آن‌ها را معرفی میکنیم و سپس به نحوه‌ی ایجاد این نوع ابزارها میپردازیم.
  • dotnet-ignore : این ابزار جهت دریافت فایل‌های gitignore. کاربرد داشته و از یک مخزن عمومی گیت هاب جهت دریافت این فایل‌ها استفاده میکند. این مخزن شامل انواع قالب‌های gitignore در پروژه‌های متفاوت میباشد. با استفاده از این ابزار، ایجاد فایل gitignore راحت‌تر و سریعتر امکانپذیر میباشد.
  • dotnet-serve : میزبانی و نمایش لیست فایل‌های استاتیک محلی و اجرای آن‌ها را در بستر http، فراهم مینماید.
  • dotnet-cleanup : جهت پاکسازی محیط بیلد مانند دایرکتوری‌های bin و obj میباشد. همان کار گزینه clean در منوی بیلد را بازی میکند.
  • dotnet-warp : این ابزار در واقع پروژه Warp است که برای ایجاد یک تک فایل اجرایی جهت انتقال راحت‌تر فایل پروژه صورت میگیرد که همه وابستگی‌های آن در همان تک فایل قرار میگیرد.
  • Amazon.ECS.Tools Amazon.ElasticBeanstalk.Tools  و  Amazon.Lambda.Tools  : این ابزارها که به صورت رسمی از طرف آمازون ارائه شده‌اند که جهت deploy شدن راحت‌تر پروژه به محیط‌های توسعه وب آمازون مورد استفاده قرار میگیرند.
جهت مشاهده لیست کامل این ابزارها، به این مخزن گیت هاب مراجعه نمایید. نام ابزار و همچنین لینک‌ها و توضیحات هر کدام، در این مخزن موجود است. همچنین جهت اضافه شدن ابزاری که در لیست نیست، از طریق ایجاد issue یا pull request لیست را به روزرسانی نمایید.

نحوه‌ی نصب، حذف و به روزرسانی ابزارهای سراسری
جهت نصب یک ابزار، از دستور زیر استفاده میکنیم:
dotnet tool install -g dotnet-ignore
سوییچ g به معنای نصب سراسری ابزار و افزوده شدن آن به متغیرهای محیطی PATH میباشد که به راحتی در هر مسیری از محیط کنسول در دسترس خواهد بود و به مسیر dotnet/tools/. محدود نخواهد بود.
جهت مشاهده لیست تمامی ابزاهای سراسری نصب شده بر روی سیستم میتوانید از کامند زیر استفاده نمایید:
dotnet tool list -g
نحوه به روزرسانی ابزار و ارتقا آن به آخرین نسخه پایدار، با دستور زیر میباشد:
dotnet tool update -g dotnet-ignore
دستور حذف:
dotnet tool uninstall -g dotnet-ignore

ایجاد یک ابزار سراسری
جهت ساخت یک ابزار سراسری نیاز است تا یک پروژه را از نوع کنسول ایجاد نمایید و سپس به فایل csproj، خطوط زیر را اضافه کنید:
<PropertyGroup>
    <PackAsTool>true</PackAsTool>
    <ToolCommandName>dotnet-mytool</ToolCommandName>
    <PackageOutputPath>./nupkg</PackageOutputPath>
</PropertyGroup>
گزینه PackAsTool، امکان تبدیل فایل اجرایی شما را به یک ابزار سراسری فراهم میکند. دو گزینه بعدی که اختیاری است، به ترتیب شامل نام ابزار سراسری است که در صورت ذکر نشدن نام فایل پروژه، بدون پسوند csproj. میباشد و سومین مورد نیز مسیر قرارگیری فایل ابزار سراسری به عنوان یک بسته nuget میباشد.
جهت ساخته شدن فایل، ابتدا یکبار پروژه را بیلد کرده و پس از اجرای دستور dotnet pack، فایل پکیج در مسیر ذکر شده ساخته میشود و آماده انتقال به مخازن nuget میباشد. جهت تست و اجرای ابزار بر روی سیستم خود قبل از عرضه نهایی نیاز است تا با دستور زیر آن را بر روی سیستم خود نصب و آزمایش نمایید:
dotnet tool install --global --add-source ./nupkg globaltools
سوییچ global که در بالاتر نیز توضیح داده شد، باعث نصب سراسری ابزار میگردد و سوییچ add-source که بعد از آن مسیر فایل ابزار، آمده است، به این معنا است که به صورت موقت، این دایرکتوری یا مسیر را به عنوان مخزن nuget  شناسایی کرده تا امکان یافتن بسته در آن مسیر مهیا گردد و سپس نام پروژه در پایان ذکر میگردد. در آخر جهت اطمینان از نصب میتوانید ابزار را صدا بزنید:
dotnet-mytool
با توجه به اینکه اصل مطلب گفته در رابطه با ایجاد یک ابزار سراسری در اینجا به پایان میرسد، ولی ایجاد یک ابزار خط فرمانی نیازمند یک سری کدنویسی‌ها جهت ایجاد کامندها و سوییچ‌ها و راهنمای مربوط به آن نیز میباشد. بدین جهت کتابخانه زیر را نصب نمایید:
https://www.nuget.org/packages/McMaster.Extensions.CommandLineUtils
این کتابخانه شامل کلاس هایی جهت ایجاد یک ابزار خط فرمانی راحت‌تر میباشد.

ایجاد یک ابزار عمومی جهت یادداشت نویسی
برای استفاده از این کتابخانه، یک پروژه از نوع کنسول را با نام globaltools ایجاد نمایید و کتابخانه‌ی بالا را نصب نمایید. سپس به ازای هر کامند، یک کلاس را ایجاد میکنیم. ابتدا جهت ایجاد کامندی با نام NewNote یک کلاس را به همین نام میسازیم:
[Command(Description="Add a new note")]
    public class NewNote
    {
        [Required]
        [Option(Description="title of note")]
        public string Title{ get; set; }

        [Option(Description="content of note")]
        public string Body{ get; set; }
    }
با مزین کردن کلاس به ویژگی command، این کلاس را یک کامند معرفی کرده و شرحی از کاری که این کامند را انجام میدهد، نیز وارد می‌کنیم. این شرح بعدا در ابزار تولید شده به عنوان متن راهنما به کار می‌رود. سپس پراپرتی‌هایی را که با ویژگی option مزین گشته‌اند، به عنوان سوییچ معرفی میکنیم. همچنین میتوان از DataAnotation‌ها نیز جهت اعتبار سنجی نیز استفاده نمود. 
بعد از ایجاد موارد بالا، نیاز است که اکشنی که باید این کامند را اجرا کند، به آن اضافه کرد. جهت افزودن این اکشن، یک متد را با نام OnExecute، به بدنه این کلاس اضافه می‌کنیم:
[Command(Description="Add a new note")]
    public class NewNote:BaseClass
    {
        [Required]
        [Option(Description="title of note")]
        public string Title{ get; set; }

        [Option(Description="content of note")]
        public string Body{ get; set; }

        public void OnExecute(IConsole console)
        {

            var dir = GetBaseDirectory();
            if(!Directory.Exists(dir))
            {
                Directory.CreateDirectory(dir);
            }
            var filePath = Path.Combine(dir, Title + ".txt");
            File.WriteAllText(filePath, Body);
            console.WriteLine("the note is saved");
        }
    }
در پارامتر این متد، یک اینترفیس با نام IConsole جهت ارتباط با محیط کنسول دیده میشود که در پایان عملیات، پیام «یادداشت ذخیره شد» توسط آن چاپ میگردد. کار این متد به طور خلاصه این است که مسیر اجرایی ابزار جاری را دریافت کرده و سپس در یک دایرکتوری با نام notes، برای هر یادداشت یک فایل ایجاد شده و محتوای دریافتی از کاربر داخل آن قرار میگرد و نام هر فایل، موضوع یادداشتی است که کاربر وارد کرده‌است. متد GetBaseDirectory که مسیر ذخیره یادداشت‌ها را بر میگرداند، در کلاس BaseClass با محتوای زیر قرار گرفته است:
public class BaseClass
    {
        protected string GetBaseDirectory(){
            var baseDirectory = Environment.CurrentDirectory;
            return (Path.Combine(baseDirectory, "notes"));
        }
    }

کامند بعدی، لیست یادداشت‌های ثبت شده‌است:
public class List:BaseClass
    {
        [Option(Description="search a phrase in notes title")]
        public string Grep{ get; set; }
        public void OnExecute(IConsole console)
        {
            try
            {
                var baseDirectory = GetBaseDirectory();

                var dir = new DirectoryInfo(baseDirectory);
                var files = dir.GetFiles();
                foreach(var file in files)
                {
                    if(!String.IsNullOrEmpty(Grep) && !file.Name.Contains(Grep))
                        continue;

                    console.WriteLine(Path.GetFileNameWithoutExtension(file.Name));
                }
            }
            catch (Exception e)
            {
                console.WriteLine(e.Message);
            }
        }
    }
کار این کلاس، بازگردانی لیستی از یادداشت‌های ثبت شده است که حاوی سوییچ grep برای فیلتر کردن اسامی یادداشت هاست.
کلاس بعدی show نیز جهت نمایش کلاس بر اساس عنوان یادداشت است:
[Command(Description="show contnet of note")]
    public class Show:BaseClass
    {
        [Required]
        [Option(Description="title of note")]
        public string Title{ get; set; }


        public void OnExecute(IConsole console){
            var baseDirectory = GetBaseDirectory();
            var file = Path.Combine(baseDirectory, Title+".txt");

            if(!File.Exists(file))
            {
                console.WriteLine("The Note NotFound...");
                return;
            }
            console.WriteLine(File.ReadAllText(file));

        }
    }
در صورتیکه یادداشت مورد نظر وجود نداشته باشد، با پیام The Note NotFound کار به پایان میرسد.
بعد از اتمام کامندهای مربوطه، به کلاس program رفته و برای آن نیز ویژگی command را اضافه می‌کنیم و همچنین ویژگی subCommand را جهت معرفی کامندهایی که در برنامه در دسترس کاربر قرار میگیرند، اضافه میکنیم:
    [Command(Description="An Immediate Note Saver")]
    [Subcommand(typeof(NewNote),typeof(List),typeof(Show))]
    class Program
    {
        static int Main(string[] args)
        {
            return CommandLineApplication.Execute<Program>(args);
        }

        public int OnExecute(CommandLineApplication app, IConsole console)
        {
            console.WriteLine("You must specify a subcommand.");
            console.WriteLine();
            app.ShowHelp();
            return 1;
        }
    }
از آنجا که کلاس Program نیز به ویژگی command مزین شده‌است، متد OnExecute را اضافه می‌کنیم. تنها تفاوت این متد با متدهای قبلی، در نوع خروجی آن است که هر مقدار غیر از صفر، به منزله خطا میباشد. در این حالت چون کاربر کامندی را صادر نکرده است، ابتدا به کاربر اجباری بودن کامند را گوشزد کرده و سپس از طریق متد ShowHelp، راهنمای کار با ابزار را به او نشان داده و سپس کد یک را به منزله رخ دادن خطا یا اعلام شرایط غیرعادی بازمیگردانیم. نوع خروجی متد OnExecute در صورتی که void باشد، به معنای مقدار 0 میباشد که در کلاس‌های قبلی از آن استفاده کرده‌ایم.
در نهایت متد Main را نیز به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
        static int Main(string[] args)
        {
            return CommandLineApplication.Execute<Program>(args);
        }
تکه کد CommandLineApplication.Execute آرگومان‌های ورودی را دریافت کرده و کامند مورد نظر را شناسایی میکند و همچنین مقدار عددی که از آن جهت return شدن استفاده می‌کند، همان عددهای صفر و غیر صفر میباشد که در بالا توضیح داده شده است.

نمونه استفاده از ابزار نهایی
PS D:\projects\Samples\globaltools> dotnet-notes new-note -t "sample1" -b "this is body"
the note is saved
PS D:\projects\Samples\globaltools> dotnet-notes new-note -t "test1" -b "this is body of another note"
the note is saved
PS D:\projects\Samples\globaltools> dotnet-notes list
sample1
test1
PS D:\projects\Samples\globaltools> dotnet-notes list -g sa
sample1
PS D:\projects\Samples\globaltools> dotnet-notes show -t sample1
this is body
در ابزار بالا کامند new-note به صورت جدا از هم با خط تیره مشخص شده‌است. دلیل این امر نیز جداشدن این کلمات در نام کلاس با حروف بزرگ است. در صورتیکه قصد ندارید نام کامندها با خط تیره از هم جدا شوند، باید نام کلاس را از NewNote به Newnote تغییر دهید.