مطالب
تاریخ شمسی با Extension Method برای DateTime
برای تبدیل تاریخ میلادی به شمسی راه‌های زیادی وجود داره که خوب این هم یک نوع از اونها هست.
برای این کار با استفاده از Extension Method برای کلاس DateTime تاریخ رو تبدیل می‌کنیم.
برای فرمت‌های‌های نمایشی تاریخ هم می‌بایست به صورت متن به Method بدهید تا تاریخ رو به اون صورتی که می‌خواهید نمایش بدهد، برای نوشتن فرمت‌ها هم می‌توانید از این لینک استفاده کنید.
خوب برای این کار ابتدا یک کلاس با نام PersianDateExtensionMethods  بسازید و تمام کد زیر رو جایگزین کد‌های کلاس کنید:
using System;
using System.Globalization;
using System.Reflection;

namespace System 
{
    public static class PersianDateExtensionMethods
    {
        private static CultureInfo _Culture;
        public static CultureInfo GetPersianCulture()
        {
            if (_Culture == null)
            {
                _Culture = new CultureInfo("fa-IR");
                DateTimeFormatInfo formatInfo = _Culture.DateTimeFormat;
                formatInfo.AbbreviatedDayNames = new[] { "ی", "د", "س", "چ", "پ", "ج", "ش" };
                formatInfo.DayNames = new[] { "یکشنبه", "دوشنبه", "سه شنبه", "چهار شنبه", "پنجشنبه", "جمعه", "شنبه" };
                var monthNames = new[]
                {
                    "فروردین", "اردیبهشت", "خرداد", "تیر", "مرداد", "شهریور", "مهر", "آبان", "آذر", "دی", "بهمن",
                    "اسفند",
                    ""
                };
                formatInfo.AbbreviatedMonthNames =
                    formatInfo.MonthNames =
                    formatInfo.MonthGenitiveNames = formatInfo.AbbreviatedMonthGenitiveNames = monthNames;
                formatInfo.AMDesignator = "ق.ظ";
                formatInfo.PMDesignator = "ب.ظ";
                formatInfo.ShortDatePattern = "yyyy/MM/dd";
                formatInfo.LongDatePattern = "dddd, dd MMMM,yyyy";
                formatInfo.FirstDayOfWeek = DayOfWeek.Saturday;
                System.Globalization.Calendar cal = new PersianCalendar();

                FieldInfo fieldInfo = _Culture.GetType().GetField("calendar", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
                if (fieldInfo != null)
                    fieldInfo.SetValue(_Culture, cal);

                FieldInfo info = formatInfo.GetType().GetField("calendar", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
                if (info != null)
                    info.SetValue(formatInfo, cal);

                _Culture.NumberFormat.NumberDecimalSeparator = "/";
                _Culture.NumberFormat.DigitSubstitution = DigitShapes.NativeNational;
                _Culture.NumberFormat.NumberNegativePattern = 0;
            }
            return _Culture;
        }

        public static string ToPeString(this DateTime date,string format = "yyyy/MM/dd")
        {
            return date.ToString(format,GetPersianCulture());
        }
    }
}

در کد بالا ما بااستفاده از متد GetPersianCulture یک کالچر برای تاریخ شمسی و فرمت‌های اون می‌سازیم و در متد ToPeString از اون استفاده و به متد ToString از کلاس DateTime پاس می‌دهیم.
چند مثال هم برای استفاده از متد ToPeString :
var date1 = DateTime.Now.ToPeString("yyyy/MM/dd");
var date2 = DateTime.Now.ToPeString("dddd, dd MMMM,yyyy");

//Output:
//1391/12/13
//یکشنبه, 13 اسفند,1391

نکته : با استفاده از Culture ای که در کلاس بالا در متد GetPersianCulture ساخته می‌شود امکانش هست که خود کلاس DateTime رو به شمسی تبدیل کرد، برای این کار باید به صورت زیر عمل کرد:
Thread.CurrentThread.CurrentCulture = Thread.CurrentThread.CurrentUICulture =  PersianDateExtensionMethods.GetPersianCulture();

var d1 = DateTime.Now.ToString();
//Output : 1391/12/13 11:25:44 ب.ظ

یک نکته‌ی تکمیلی: کتابخانه‌ی «DNTPersianUtils.Core» به همراه نکات این مطلب است؛ مانند:
Thread.CurrentThread.CurrentCulture = PersianCulture.Instance;
مطالب
پراپرتی سفارشی در EF Database First
فرض کنید در روش EF Database First می‌خواهید فیلدی به مدل اضافه شود که در دیتابیس وجود ندارد، درواقع فیلدی محاسباتی به مدل اضافه کنید.راه حل چیست؟ اولین روشی که ممکن است به ذهن برسد این است که به کلاس مدل که از جدول دیتابیس ساخته شده، فیلدی محاسباتی اضافه می‌کنیم.  
public class Person
{
    public string FullName {
        get
        {
            return FirstName + " " + LastName;
        }
    }
}
 به نظر راه حل درستی می‌رسد، اما مشکل این روش چیست؟
 اگر مدل برنامه از روی دیتابیس بروزشود، چه اتفاقی می‌افتد؟
خب قاعدتا این فیلد محاسباتی از دست می‌رود و باید دوباره آن را به کلاس مدل جدید و بروز شده اضافه کنیم. که به نظر راه حل منطقی و خوبی نمیرسد. در چنین مواقعی می‌توان به جای اینکه این پراپرتی را به کلاس تولید شده از روی دیتابیس اضافه کرد، این فیلد را به یک Partial Class از کلاس تولید شده که درهمان پروژه و فضای نام کلاس تولید شده از دیتابیس قراردارد، اضافه کرد. به این ترتیب با هر بار بروز شدن مدل از روی دیتابیس، این فیلد از بین نمی‌رود. 
public partial class Person
{
    public string FirstName {get; set;}
    public string LastName {get; set; }
}
public partial class Person
{
    public string FullName {
        get
        {
            return FirstName + " " + LastName;
        }
    }
}

اما این روش محدودیت هایی نیز دارد :
1. همه قسمت‌های Partial Class باید در یک اسمبلی باشند.
2. پراپرتی‌های درون Partial Class در دیتابیس ذخیره نمی‌شوند.
3. ونیز این پراپرتی‌ها در عبارات Linq قابل استفاده نیستند.چون عبارت Linq در نهایت به یک رشته SQL تبدیل شده و در دیتابیس اجرا می‌شود.البته با فرض این که دیتاپرووایدر، SQL  باشد.
 
مطالب
EF Code First #3

بررسی تعاریف نگاشت‌ها به کمک متادیتا در EF Code first

در قسمت قبل مروری سطحی داشتیم بر امکانات مهیای جهت تعاریف نگاشت‌ها در EF Code first. در این قسمت، حالت استفاده از متادیتا یا همان data annotations را با جزئیات بیشتری بررسی خواهیم کرد.
برای این منظور پروژه کنسول جدیدی را آغاز نمائید. همچنین به کمک NuGet، ارجاعات لازم را به اسمبلی EF، اضافه کنید. در ادامه مدل‌های زیر را به پروژه اضافه نمائید؛ یک شخص که تعدادی پروژه منتسب می‌تواند داشته باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Name { set; get; }
public string LastName { set; get; }
public string Email { set; get; }
public string Description { set; get; }
public byte[] Photo { set; get; }
public IList<Project> Projects { set; get; }
}
}

using System;

namespace EF_Sample02.Models
{
public class Project
{
public int Id { set; get; }
public DateTime AddDate { set; get; }
public string Title { set; get; }
public string Description { set; get; }
public virtual User User { set; get; }
}
}

به خاصیت public virtual User User در کلاس Project اصطلاحا Navigation property هم گفته می‌شود.
دو کلاس زیر را نیز جهت تعریف کلاس Context که بیانگر کلاس‌های شرکت کننده در تشکیل بانک اطلاعاتی هستند و همچنین کلاس آغاز کننده بانک اطلاعاتی سفارشی را به همراه تعدادی رکورد پیش فرض مشخص می‌کنند، به پروژه اضافه نمائید.

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data.Entity;
using EF_Sample02.Models;

namespace EF_Sample02
{
public class Sample2Context : DbContext
{
public DbSet<User> Users { set; get; }
public DbSet<Project> Projects { set; get; }
}

public class Sample2DbInitializer : DropCreateDatabaseAlways<Sample2Context>
{
protected override void Seed(Sample2Context context)
{
context.Users.Add(new User
{
AddDate = DateTime.Now,
Name = "Vahid",
LastName = "N.",
Email = "name@site.com",
Description = "-",
Projects = new List<Project>
{
new Project
{
Title = "Project 1",
AddDate = DateTime.Now.AddDays(-10),
Description = "..."
}
}
});

base.Seed(context);
}
}
}

به علاوه در فایل کانفیگ برنامه، تنظیمات رشته اتصالی را نیز اضافه نمائید:

<connectionStrings>
<add
name="Sample2Context"
connectionString="Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2012;Integrated Security = true"
providerName="System.Data.SqlClient"
/>
</connectionStrings>

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در اینجا name به نام کلاس مشتق شده از DbContext اشاره می‌کند (یکی از قراردادهای توکار EF Code first است).

یک نکته:
مرسوم است کلاس‌های مدل را در یک class library جداگانه اضافه کنند به نام DomainClasses و کلاس‌های مرتبط با DbContext را در پروژه class library دیگری به نام DataLayer. هیچکدام از این پروژه‌ها نیازی به فایل کانفیگ و تنظیمات رشته اتصالی ندارند؛ زیرا اطلاعات لازم را از فایل کانفیگ پروژه اصلی که این دو پروژه class library را به خود الحاق کرده، دریافت می‌کنند. دو پروژه class library اضافه شده تنها باید ارجاعاتی را به اسمبلی‌های EF و data annotations داشته باشند.

در ادامه به کمک متد Database.SetInitializer که در قسمت دوم به بررسی آن پرداختیم و با استفاده از کلاس سفارشی Sample2DbInitializer فوق، نسبت به ایجاد یک بانک اطلاعاتی خالی تشکیل شده بر اساس تعاریف کلاس‌های دومین پروژه، اقدام خواهیم کرد:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
var project1 = db.Projects.Find(1);
Console.WriteLine(project1.Title);
}
}
}
}

تا زمانیکه وهله‌ای از Sample2Context ساخته نشود و همچنین یک کوئری نیز به بانک اطلاعاتی ارسال نگردد، Sample2DbInitializer در عمل فراخوانی نخواهد شد.
ساختار بانک اطلاعاتی پیش فرض تشکیل شده نیز مطابق اسکریپت زیر است:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Name] [nvarchar](max) NULL,
[LastName] [nvarchar](max) NULL,
[Email] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[Photo] [varbinary](max) NULL,
CONSTRAINT [PK_Users] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]


CREATE TABLE [dbo].[Projects](
[Id] [int] IDENTITY(1,1) NOT NULL,
[AddDate] [datetime] NOT NULL,
[Title] [nvarchar](max) NULL,
[Description] [nvarchar](max) NULL,
[User_Id] [int] NULL,
CONSTRAINT [PK_Projects] PRIMARY KEY CLUSTERED
(
[Id] ASC
)WITH (PAD_INDEX = OFF, STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF,
IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]
) ON [PRIMARY]

GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] WITH CHECK ADD CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id] FOREIGN KEY([User_Id])
REFERENCES [dbo].[Users] ([Id])
GO

ALTER TABLE [dbo].[Projects] CHECK CONSTRAINT [FK_Projects_Users_User_Id]
GO

توضیحاتی در مورد ساختار فوق، جهت یادآوری مباحث دو قسمت قبل:
- خواصی با نام Id تبدیل به primary key و identity field شده‌اند.
- نام جداول، همان نام خواص تعریف شده در کلاس Context است.
- تمام رشته‌ها به nvarchar از نوع max نگاشت شده‌اند و null پذیر می‌باشند.
- خاصیت تصویر که با آرایه‌ای از بایت‌ها تعریف شده به varbinary از نوع max نگاشت شده است.
- بر اساس ارتباط بین کلاس‌ها فیلد User_Id در جدول Projects اضافه شده است که توسط قیدی به نام FK_Projects_Users_User_Id، جهت تعریف کلید خارجی عمل می‌کند. این نام گذاری پیش فرض هم بر اساس نام خواص در دو کلاس انجام می‌شود.
- schema پیش فرض بکارگرفته شده، dbo است.
- null پذیری پیش فرض فیلدها بر اساس اصول زبان مورد استفاده تعیین شده است. برای مثال در سی شارپ، نوع int نال پذیر نیست یا نوع DateTime نیز به همین ترتیب یک value type است. بنابراین در اینجا این دو نوع به صورت not null تعریف شده‌اند (صرفنظر از اینکه در SQL Server هر دو نوع یاد شده، null پذیر هم می‌توانند باشند). بدیهی است امکان تعریف nullable types نیز وجود دارد.


مروری بر انواع متادیتای قابل استفاده در EF Code first

1) Key
همانطور که ملاحظه کردید اگر نام خاصیتی Id یا ClassName+Id باشد، به صورت خودکار به عنوان primary key جدول، مورد استفاده قرار خواهد گرفت. این یک قرارداد توکار است.
اگر یک چنین خاصیتی با نام‌های ذکر شده در کلاس وجود نداشته باشد، می‌توان با مزین سازی خاصیتی مفروض با ویژگی Key که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، آن‌را به عنوان Primary key معرفی نمود. برای مثال:

public class Project
{
[Key]
public int ThisIsMyPrimaryKey { set; get; }

و ضمنا باید دقت داشت که حین کار با ORMs فرقی نمی‌کند EF باشد یا سایر فریم ورک‌های دیگر، داشتن یک key جهت عملکرد صحیح فریم ورک، ضروری است. بر اساس یک Key است که Entity معنا پیدا می‌کند.


2) Required
ویژگی Required که در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations تعریف شده است، سبب خواهد شد یک خاصیت به صورت not null در بانک اطلاعاتی تعریف شود. همچنین در مباحث اعتبارسنجی برنامه، پیش از ارسال اطلاعات به سرور نیز نقش خواهد داشت. در صورت نال بودن خاصیتی که با ویژگی Required مزین شده است، یک استثنای اعتبارسنجی پیش از ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی صادر می‌گردد. این ویژگی علاوه بر EF Code first در ASP.NET MVC نیز به نحو یکسانی تاثیرگذار است.


3) MaxLength و MinLength
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند (اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند و جزو اسمبلی‌ پایه System.ComponentModel.DataAnnotations.dll نیستند). در ذیل نمونه‌ای از تعریف این‌ها را مشاهده می‌کنید. همچنین باید درنظر داشت که روش دیگر تعریف متادیتا، ترکیب آن‌ها در یک سطر نیز می‌باشد. یعنی الزامی ندارد در هر سطر یک متادیتا را تعریف کرد:

[MaxLength(50, ErrorMessage = "حداکثر 50 حرف"), MinLength(4, ErrorMessage = "حداقل 4 حرف")]
public string Title { set; get; }

ویژگی MaxLength بر روی طول فیلد تعریف شده در بانک اطلاعاتی تاثیر دارد. برای مثال در اینجا فیلد Title از نوع nvarchar با طول 30 تعریف خواهد شد.
ویژگی MinLength در بانک اطلاعاتی معنایی ندارد.
هر دوی این ویژگی‌ها در پروسه اعتبار سنجی اطلاعات مدل دریافتی تاثیر دارند. برای مثال در اینجا اگر طول عنوان کمتر از 4 حرف باشد، یک استثنای اعتبارسنجی صادر خواهد شد.

ویژگی دیگری نیز به نام StringLength وجود دارد که جهت تعیین حداکثر طول رشته‌ها به کار می‌رود. این ویژگی سازگاری بیشتر با ASP.NET MVC‌ دارد از این جهت که Client side validation آن‌را نیز فعال می‌کند.


4) Table و Column
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند. بنابراین اگر تعاریف مدل‌های شما در پروژه Class library جداگانه‌ای قراردارند، نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی EntityFramework.dll نیز داشته باشند.
اگر از نام پیش فرض جداول تشکیل شده خرسند نیستید، ویژگی Table را بر روی یک کلاس قرار داده و نام دیگری را تعریف کنید. همچنین اگر Schema کاربری رشته اتصالی به بانک اطلاعاتی شما dbo نیست، باید آن‌را در اینجا صریحا ذکر کنید تا کوئری‌های تشکیل شده به درستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا گردند:

[Table("tblProject", Schema="guest")]
public class Project

توسط ویژگی Column سه خاصیت یک فیلد بانک اطلاعاتی را می‌توان تعیین کرد:

[Column("DateStarted", Order = 4, TypeName = "date")]
public DateTime AddDate { set; get; }

به صورت پیش فرض، خاصیت فوق با همین نام AddDate در بانک اطلاعاتی ظاهر می‌گردد. اگر برای مثال قرار است از یک بانک اطلاعاتی قدیمی استفاده شود یا قرار نیست از شیوه نامگذاری خواص در سی شارپ در یک بانک اطلاعاتی پیروی شود، توسط ویژگی Column می‌توان این تعاریف را سفارشی نمود.
توسط پارامتر Order آن که از صفر شروع می‌شود، ترتیب قرارگیری فیلدها در حین تشکیل یک جدول مشخص می‌گردد.
اگر نیاز است نوع فیلد تشکیل شده را نیز سفارشی سازی نمائید، می‌توان از پارامتر TypeName استفاده کرد. برای مثال در اینجا علاقمندیم از نوع date مهیا در SQL Server 2008 استفاده کنیم و نه از نوع datetime پیش فرض آن.

نکته‌ای در مورد Order:
Order پیش فرض تمام خواصی که قرار است به بانک اطلاعاتی نگاشت شوند، به int.MaxValue تنظیم شده‌اند. به این معنا که تنظیم فوق با Order=4 سبب خواهد شد تا این فیلد، پیش از تمام فیلدهای دیگر قرار گیرد. بنابراین نیاز است Order اولین خاصیت تعریف شده را به صفر تنظیم نمود. (البته اگر واقعا نیاز به تنظیم دستی Order داشتید)


نکاتی در مورد تنظیمات ارث بری در حالت استفاده از متادیتا:
حداقل سه حالت ارث بری را در EF code first می‌توان تعریف و مدیریت کرد:
الف) Table per Hierarchy - TPH
حالت پیش فرض است. نیازی به هیچگونه تنظیمی ندارد. معنای آن این است که «لطفا تمام اطلاعات کلاس‌هایی را که از هم ارث بری کرده‌اند در یک جدول بانک اطلاعاتی قرار بده». فرض کنید یک کلاس پایه شخص را دارید که کلاس‌های بازیکن و مربی از آن ارث بری می‌کنند. زمانیکه کلاس پایه شخص توسط DbSet در کلاس مشتق شده از DbContext در معرض استفاده EF قرار می‌گیرد، بدون نیاز به هیچ تنظیمی، تمام این سه کلاس، تبدیل به یک جدول شخص در بانک اطلاعاتی خواهند شد. یعنی یک table به ازای سلسله مراتبی (Hierarchy) که تعریف شده.
ب) Table per Type - TPT
به این معنا است که به ازای هر نوع، باید یک جدول تشکیل شود. به عبارتی در مثال قبل، یک جدول برای شخص، یک جدول برای مربی و یک جدول برای بازیکن تشکیل خواهد شد. دو جدول مربی و بازیکن با یک کلید خارجی به جدول شخص مرتبط می‌شوند. تنها تنظیمی که در اینجا نیاز است، قرار دادن ویژگی Table بر روی نام کلاس‌های بازیکن و مربی است. به این ترتیب حالت پیش فرض الف (TPH) اعمال نخواهد شد.
ج) Table per Concrete Type - TPC
در این حالت فقط دو جدول برای بازیکن و مربی تشکیل می‌شوند و جدولی برای شخص تشکیل نخواهد شد. خواص کلاس شخص، در هر دو جدول مربی و بازیکن به صورت جداگانه‌ای تکرار خواهد شد. تنظیم این مورد نیاز به استفاده از Fluent API دارد.

توضیحات بیشتر این موارد به همراه مثال، موکول خواهد شد به مباحث استفاده از Fluent API که برای تعریف تنظیمات پیشرفته نگاشت‌ها طراحی شده است. استفاده از متادیتا تنها قسمت کوچکی از توانایی‌های Fluent API را شامل می‌شود.



5) ConcurrencyCheck و Timestamp
هر دوی این ویژگی‌ها در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations و اسمبلی به همین نام تعریف شده‌اند.
در EF Code first دو راه برای مدیریت مسایل همزمانی وجود دارد:
[ConcurrencyCheck]
public string Name { set; get; }

[Timestamp]
public byte[] RowVersion { set; get; }

زمانیکه از ویژگی ConcurrencyCheck استفاده می‌شود، تغییر خاصی در سمت بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت، اما در برنامه، کوئری‌های update و delete ایی که توسط EF صادر می‌شوند، اینبار اندکی متفاوت خواهند بود. برای مثال برنامه جاری را به نحو زیر تغییر دهید:

using System;
using System.Data.Entity;

namespace EF_Sample02
{
class Program
{
static void Main(string[] args)
{
Database.SetInitializer(new Sample2DbInitializer());
using (var db = new Sample2Context())
{
//update
var user = db.Users.Find(1);
user.Name = "User name 1";
db.SaveChanges();
}
}
}
}

متد Find بر اساس primary key عمل می‌کند. به این ترتیب، اول رکورد یافت شده و سپس نام آن‌ تغییر کرده و در ادامه، اطلاعات ذخیره خواهند شد.
اکنون اگر توسط SQL Server Profiler کوئری update حاصل را بررسی کنیم، به نحو زیر خواهد بود:

exec sp_executesql N'update [dbo].[Users]
set [Name] = @0
where (([Id] = @1) and ([Name] = @2))
',N'@0 nvarchar(max) ,@1 int,@2 nvarchar(max) ',@0=N'User name 1',@1=1,@2=N'Vahid'

همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای به روز رسانی فقط از primary key جهت یافتن رکورد استفاده نکرده، بلکه فیلد Name را نیز دخالت داده است. از این جهت که مطمئن شود در این بین، رکوردی که در حال به روز رسانی آن هستیم، توسط کاربر دیگری در شبکه تغییر نکرده باشد و اگر در این بین تغییری رخ داده باشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
همین رفتار در مورد delete نیز وجود دارد:
//delete
var user = db.Users.Find(1);
db.Users.Remove(user);
db.SaveChanges();
که خروجی آن به صورت زیر است:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where (([Id] = @0) and ([Name] = @1))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ',@0=1,@1=N'Vahid'

در اینجا نیز به علت مزین بودن خاصیت Name به ویژگی ConcurrencyCheck، فقط همان رکوردی که یافت شده باید حذف شود و نه نمونه تغییر یافته آن توسط کاربری دیگر در شبکه.
البته در این مثال شاید این پروسه تنها چند میلی ثانیه به نظر برسد. اما در برنامه‌ای با رابط کاربری، شخصی ممکن است اطلاعات یک رکورد را در یک صفحه دریافت کرده و 5 دقیقه بعد بر روی دکمه save کلیک کند. در این بین ممکن است شخص دیگری در شبکه همین رکورد را تغییر داده باشد. بنابراین اطلاعاتی را که شخص مشاهده می‌کند، فاقد اعتبار شده‌اند.

ConcurrencyCheck را بر روی هر فیلدی می‌توان بکاربرد، اما ویژگی Timestamp کاربرد مشخص و محدودی دارد. باید به خاصیتی از نوع byte array اعمال شود (که نمونه‌ای از آن‌را در بالا در خاصیت public byte[] RowVersion مشاهده نمودید). علاوه بر آن، این ویژگی بر روی بانک اطلاعاتی نیز تاثیر دارد (نوع فیلد را در SQL Server تبدیل به timestamp می‌کند و نه از نوع varbinary مانند فیلد تصویر). SQL Server با این نوع فیلد به خوبی آشنا است و قابلیت مقدار دهی خودکار آن‌را دارد. بنابراین نیازی نیست در حین تشکیل اشیاء در برنامه، قید شود.
پس از آن، این فیلد مقدار دهی شده به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی، در تمام updateها و deleteهای EF Code first حضور خواهد داشت:

exec sp_executesql N'delete [dbo].[Users]
where ((([Id] = @0) and ([Name] = @1)) and ([RowVersion] = @2))',N'@0 int,@1 nvarchar(max) ,
@2 binary(8)',@0=1,@1=N'Vahid',@2=0x00000000000007D1

از این جهت که اطمینان حاصل شود، واقعا مشغول به روز رسانی یا حذف رکوردی هستیم که در ابتدای عملیات از بانک اطلاعاتی دریافت کرده‌ایم. اگر در این بین RowVesrion تغییر کرده باشد، یعنی کاربر دیگری در شبکه این رکورد را تغییر داده و ما در حال حاضر مشغول به کار با رکوردی غیرمعتبر هستیم.
بنابراین استفاده از Timestamp را می‌توان به عنوان یکی از best practices طراحی برنامه‌های چند کاربره ASP.NET درنظر داشت.


6) NotMapped و DatabaseGenerated
این دو ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارند، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌اند.
به کمک ویژگی DatabaseGenerated، مشخص خواهیم کرد که این فیلد قرار است توسط بانک اطلاعاتی تولید شود. برای مثال خواصی از نوع public int Id به صورت خودکار به فیلدهایی از نوع identity که توسط بانک اطلاعاتی تولید می‌شوند، نگاشت خواهند شد و نیازی نیست تا به صورت صریح از ویژگی DatabaseGenerated جهت مزین سازی آن‌ها کمک گرفت. البته اگر علاقمند نیستید که primary key شما از نوع identity باشد، می‌توانید از گزینه DatabaseGeneratedOption.None استفاده نمائید:
[DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
public int Id { set; get; }

DatabaseGeneratedOption در اینجا یک enum است که به نحو زیر تعریف شده است:

public enum DatabaseGeneratedOption
{
None = 0,
Identity = 1,
Computed = 2
}

تا اینجا حالت‌های None و Identity آن، بحث شدند.
در SQL Server امکان تعریف فیلدهای محاسباتی و Computed با T-SQL نویسی نیز وجود دارد. این نوع فیلدها در هربار insert یا update یک رکورد، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی می‌شوند. بنابراین اگر قرار است خاصیتی به این نوع فیلدها در SQL Server نگاشت شود، می‌توان از گزینه DatabaseGeneratedOption.Computed استفاده کرد.
یا اگر برای فیلدی در بانک اطلاعاتی default value تعریف کرده‌اید، مثلا برای فیلد date متد getdate توکار SQL Server را به عنوان پیش فرض درنظر گرفته‌اید و قرار هم نیست توسط برنامه مقدار دهی شود، باز هم می‌توان آن‌را از نوع DatabaseGeneratedOption.Computed تعریف کرد.
البته باید درنظر داشت که اگر خاصیت DateTime تعریف شده در اینجا به همین نحو بکاربرده شود، اگر مقداری برای آن در حین تعریف یک وهله جدید از کلاس User درکدهای برنامه درنظر گرفته نشود، یک مقدار پیش فرض حداقل به آن انتساب داده خواهد شد (چون value type است). بنابراین نیاز است این خاصیت را از نوع nullable تعریف کرد (public DateTime? AddDate).

همچنین اگر یک خاصیت محاسباتی در کلاسی به صورت ReadOnly تعریف شده است (توسط کدهای مثلا سی شارپ یا وی بی):

[NotMapped]
public string FullName
{
get { return Name + " " + LastName; }
}

بدیهی است نیازی نیست تا آن‌را به یک فیلد بانک اطلاعاتی نگاشت کرد. این نوع خواص را با ویژگی NotMapped می‌توان مزین کرد.
همچنین باید دقت داشت در این حالت، از این نوع خواص دیگر نمی‌توان در کوئری‌های EF استفاده کرد. چون نهایتا این کوئری‌ها قرار هستند به عبارات SQL ترجمه شوند و چنین فیلدی در جدول بانک اطلاعاتی وجود ندارد. البته بدیهی است امکان تهیه کوئری LINQ to Objects (کوئری از اطلاعات درون حافظه) همیشه مهیا است و اهمیتی ندارد که این خاصیت درون بانک اطلاعاتی معادلی دارد یا خیر.


7) ComplexType
ComplexType یا Component mapping مربوط به حالتی است که شما یک سری خواص را در یک کلاس تعریف می‌کنید، اما قصد ندارید این‌ها واقعا تبدیل به یک جدول مجزا (به همراه کلید خارجی) در بانک اطلاعاتی شوند. می‌خواهید این خواص دقیقا در همان جدول اصلی کنار مابقی خواص قرار گیرند؛ اما در طرف کدهای ما به شکل یک کلاس مجزا تعریف و مدیریت شوند.
یک مثال:
کلاس زیر را به همراه ویژگی ComplexType به برنامه مطلب جاری اضافه نمائید:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace EF_Sample02.Models
{
[ComplexType]
public class InterestComponent
{
[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest1 { get; set; }

[MaxLength(450, ErrorMessage = "حداکثر 450 حرف")]
public string Interest2 { get; set; }
}
}

سپس خاصیت زیر را نیز به کلاس User اضافه کنید:

public InterestComponent Interests { set; get; }

همانطور که ملاحظه می‌کنید کلاس InterestComponent فاقد Id است؛ بنابراین هدف از آن تعریف یک Entity نیست و قرار هم نیست در کلاس مشتق شده از DbContext تعریف شود. از آن صرفا جهت نظم بخشیدن به یک سری خاصیت مرتبط و هم‌خانواده استفاده شده است (مثلا آدرس یک، آدرس 2، تا آدرس 10 یک شخص، یا تلفن یک تلفن 2 یا موبایل 10 یک شخص).
اکنون اگر پروژه را اجرا نمائیم، ساختار جدول کاربر به نحو زیر تغییر خواهد کرد:

CREATE TABLE [dbo].[Users](
---...
[Interests_Interest1] [nvarchar](450) NULL,
[Interests_Interest2] [nvarchar](450) NULL,
---...

در اینجا خواص کلاس InterestComponent، داخل همان کلاس User تعریف شده‌اند و نه در یک جدول مجزا. تنها در سمت کدهای ما است که مدیریت آن‌ها منطقی‌تر شده‌اند.

یک نکته:
یکی از الگوهایی که حین تشکیل مدل‌های برنامه عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، null object pattern نام دارد. برای مثال:

namespace EF_Sample02.Models
{
public class User
{
public InterestComponent Interests { set; get; }
public User()
{
Interests = new InterestComponent();
}
}
}

در اینجا در سازنده کلاس User، به خاصیت Interests وهله‌ای از کلاس InterestComponent نسبت داده شده است. به این ترتیب دیگر در کدهای برنامه مدام نیازی نخواهد بود تا بررسی شود که آیا Interests نال است یا خیر. همچنین استفاده از این الگو حین کار با یک ComplexType ضروری است؛ زیرا EF امکان ثبت رکورد جاری را در صورت نال بودن خاصیت Interests (صرفنظر از اینکه خواص آن مقدار دهی شده‌اند یا خیر) نخواهد داد.


8) ForeignKey
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
اگر از قراردادهای پیش فرض نامگذاری کلیدهای خارجی در EF Code first خرسند نیستید، می‌توانید توسط ویژگی ForeignKey، نامگذاری مورد نظر خود را اعمال نمائید. باید دقت داشت که ویژگی ForeignKey را باید به یک Reference property اعمال کرد. همچنین در این حالت، کلید خارجی را با یک value type نیز می‌توان نمایش داد:
[ForeignKey("FK_User_Id")]
public virtual User User { set; get; }
public int FK_User_Id { set; get; }

در اینجا فیلد اضافی دوم FK_User_Id به جدول Project اضافه نخواهد شد (چون توسط ویژگی ForeignKey تعریف شده است و فقط یکبار تعریف می‌شود). اما در این حالت نیز وجود Reference property ضروری است.


9) InverseProperty
این ویژگی نیز در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations قرار دارد، اما در اسمبلی EntityFramework.dll تعریف شده‌است.
از ویژگی InverseProperty برای تعریف روابط دو طرفه استفاده می‌شود.
برای مثال دو کلاس زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("Books")]
public Author Author {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("Author")]
public virtual ICollection<Book> Books {get; set;}
}

این دو کلاس همانند کلاس‌های User و Project فوق هستند. ذکر ویژگی InverseProperty برای مشخص سازی ارتباطات بین این دو غیرضروری است و قراردادهای توکار EF Code first یک چنین مواردی را به خوبی مدیریت می‌کنند.
اما اکنون مثال زیر را درنظر بگیرید:
public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

public Author FirstAuthor {get; set;}
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

این مثال ویژه‌ای است از کتابخانه‌ای که کتاب‌های آن، تنها توسط دو نویسنده نوشته‌ شده‌اند. اگر برنامه را بر اساس این دو کلاس اجرا کنیم، EF Code first قادر نخواهد بود تشخیص دهد، روابط کدام به کدام هستند و در جدول Books چهار کلید خارجی را ایجاد می‌کند. برای مدیریت این مساله و تعین ابتدا و انتهای روابط می‌توان از ویژگی InverseProperty کمک گرفت:

public class Book
{
public int ID {get; set;}
public string Title {get; set;}

[InverseProperty("BooksAsFirstAuthor")]
public Author FirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("BooksAsSecondAuthor")]
public Author SecondAuthor {get; set;}
}

public class Author
{
public int ID {get; set;}
public string Name {get; set;}

[InverseProperty("FirstAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsFirstAuthor {get; set;}
[InverseProperty("SecondAuthor")]
public virtual ICollection<Book> BooksAsSecondAuthor {get; set;}
}

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، بین این دو جدول تنها دو رابطه تشکیل خواهد شد و نه چهار رابطه؛ چون EF اکنون می‌داند که ابتدا و انتهای روابط کجا است. همچنین ذکر ویژگی InverseProperty در یک سر رابطه کفایت می‌کند و نیازی به ذکر آن در طرف دوم نیست.




مطالب
آموزش LINQ بخش سوم
در ادامه سری آموزشی LINQ  به بررسی متغیرهای Range می‌پردازیم:
4 عنصر یک عبارت پرس و جو عبارتند از:
• علملگرهای LINQ
• کلمات کلیدی Keyword
• متغیر‌های Range

Range Variable : متغیر تعریف شده‌ی در یک محدوده خاص.

  عبارت پرس و جوی زیر را در نظر بگیرد:
var query = from word in list
where word.StartsWith("a")
select word;
در این پرس و جو (from,in,where,select) کلمات کلیدی محسوب می‌شوند. البته where و select می‌توانند به عنوان عملگر محسوب شوند.
شناسه‌ی list یک متغیر محلی است و تنها موردی که باقی می‌ماند شناسه‌ی word است که به آن متغیر Range می‌گوییم. متغیر‌های Range همانند متغیر‌های مرسوم مورد استفاده‌ی در برنامه‌ها هستند که بصورت فقط خواندنی مهیا شده اند. با این اوصاف متغیر‌های Range در ابتدا کمی عجیب به نظر می‌رسند. به این علت که در وسط عبارت پرس و جو معرفی می‌شوند و نیازی به تعریف شدن به روش مرسوم به شکل زیر را ندارند:
 String word;
در این حالت معرفی Word از طریق عبارت from انجام می‌شود. کامپایلر نوع داده‌ی متغیر را از طریق فرآیندی به نام Type Inference مشخص می‌کند. در مثال بالا کامپایلر تشخیص می‌دهد که Word از نوع string  است؛ به این علت که جدا شده از <list<string  می‌باشد.

متغیر word  در دو حالت ممکن است قابل دسترس نباشد :
  • پایان پرس و جو
  • مواجه شدن با کلمه کلیدی into . این کلمه‌ی کلیدی برای اتصال دو Query استفاده می‌شود.

نکته
:در بعضی مواقع باید وضعیت متغیر Range را صریحا مشخص کنیم؛ بطور مثال کد زیر با خطا مواجه خواهد شد:
object[] ints = new object[] { 1, 2, 3 };
           var query = from num in ints
                        where num < 3
                        select num;
در زمان پردازش دستور Where، کامپایلر نمی‌تواند عملگر مقایسه‌ای را برای یک نوع int و یک نوع object اجرا کند. برای حل این مشکل بصورت صریح (Explicit) نوع متغیر Range را مشخص می‌کنیم:
var query = from int num in ints
where num < 3
select num;
همانطور که می‌بینید در این حالت به کامپایلر اعلام می‌کنیم که num از نوع int می‌باشد و cast کردن با موفقیت انجام می‌شود و خروجی همان چیزی است که ما انتظار داریم.

تذکر : بهتر است از تعریف صریح متغیر Range پرهیز کنیم؛ مگر در شرایطی مثل کد بالا .

قطعه کد زیر به‌راحتی کامپایل می‌شود و نیازی به اعلان صریح نوع متغیر range نیست. زیر از طریق مکانیزیم Type Inference نوع متغیر مشخص شده است.
List<string> list = new List<string> {"LINQ","Query","adventure"};
var query = from string word in list
where word.Contains("r")
orderby word ascending
select word;
اعلان صریح متغیر Range باعث می‌شود که پشت پرده، عملیات <Cast<T اتفاق بیافتد و در مواقع غیر ضروری مثل کد فوق ممکن است کارآیی را کاهش دهد. یکی از نقاطی که در صورت پایین بودن کارآیی دستورات LINQ باید بررسی شود همین مورد CAST است. البته تنها استثنایی که در این مورد وجود دارد، توالی‌های غیر جنریک هستند (non generic Enumerable). در این حالت باید از Cast استفاده کرد.
متغیر Range در محدوده‌ی مورد استفاده باید از یک شناسه‌ی یکتا برخوردار باشد.
 string word="test";
List<string> list = new List<string> {"LINQ","Query","adventure"};
var query = from string word in list
where word.Contains("r")
orderby word ascending
select word;
همانطور که مشاهده می‌کنید کامپایلر خطای تعریف دو شناسه‌ی یکتا را در یک محدوده، اعلام می‌کند.

تا اینجا از طریق کلمه‌ی کلیدی from، متغیری را تعریف کردیم. با استفاده از کلمات کلیدی let ،into و join  نیز می‌توان متغیر‌های Range تعریف کرد.

عبارت let

کلمه‌ی کلیدی let این امکان را فراهم می‌کند تا یک متغیر Range جدید را ایجاد کرده و در عبارت‌های بعدی از آن استفاده کنیم. در کد زیر از طریق کلمه‌ی کلیدی let، یک متغیر Range جدید را بنام IsDairy تعریف می‌کنیم که از نوع bool  می‌باشد:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 200}
};

IEnumerable<Ingredient> highCalDairyQuery =
from i in ingredients
let isDairy = i.Name == "Milk" || i.Name == "Butter"
where i.Calories >= 150 && isDairy
select i;

foreach (var ingredient in highCalDairyQuery)
{
   Console.WriteLine(ingredient.Name);
}
  متغیر isDairy در عبارت (clause) بعدی که where باشد، مورد استفاده قرار گرفته است. توجه داشته باشید که متغیر i  تعریف شده‌ی در ابتدای پرس و جو، در بخش Select قابل دسترسی است. دستور let باعث از دسترس خارج شدن متغیر در بخش بعدی نمی‌شود.

در کد زیر قصد داریم عملیات‌های زیر را بر روی توالی ورودی اعمال کنیم:
1- جدا کردن عناصر توالی ورودی بر اساس جدا کننده‌ی "  ," 
2- تبدیل همه‌ی حروف عناصر توالی ایجاد شده به حروف بزرگ
3- جدا کردن عناصر توالی حاصل از مرحله‌ی 2، به شرط برابر بودن با MILK,BUTTER,CHEESE
4- نمایش توالی ایجاد شده
string[] csvRecipes = { "milk,sugar,eggs", "flour,BUTTER,eggs", "vanilla,ChEEsE,oats" };
var dairyQuery = from csvRecipe in csvRecipes
let ingredients = csvRecipe.Split(',')
from ingredient in ingredients
let uppercaseIngredient = ingredient.ToUpper()
where
  uppercaseIngredient == "MILK" ||
  uppercaseIngredient == "BUTTER" ||
  uppercaseIngredient == "CHEESE"
select uppercaseIngredient;

foreach (var dairyIngredient in dairyQuery)
{
   Console.WriteLine($"{dairyIngredient} is dairy");
}
همانطور که مشاهده می‌کنید متغیر ایجاد شده‌ی توسط let می‌تواند یک مقدار عددی (مثال قبل) و یا یک مجموعه را در خود ذخیره کند (مثال فوق).

 عبارت Into 
متغیر جدیدی که توسط این دستور ایجاد می‌شود، می‌تواند نتیجه‌ی حاصل از دستور Select را در خود ذخیره کند. در کد زیر یک نوع بی‌نام ایجاد کرده و در ادامه‌ی پرس و جو از آن استفاده می‌کنیم:
 Ingredient[] ingredients =
{
   new Ingredient {Name = "Sugar", Calories = 500},
   new Ingredient {Name = "Egg", Calories = 100},
   new Ingredient {Name = "Milk", Calories = 150},
   new Ingredient {Name = "Flour", Calories = 50},
   new Ingredient {Name = "Butter", Calories = 200}
};

IEnumerable<Ingredient> highCalDairyQuery =
from i in ingredients
select new //نوع بی نام
{
  OriginalIngredient = i,
  IsDairy = i.Name == "Milk" || i.Name == "Butter",
  IsHighCalorie = i.Calories >= 150
}
into temp
where temp.IsDairy && temp.IsHighCalorie
select temp.OriginalIngredient;

foreach (var ingredient in highCalDairyQuery)
{
   Console.WriteLine(ingredient.Name);
}
نکته‌ای که در ابتدای این بحث اشاره شد، در این مثال خود را نشان می‌دهد و آن هم عدم دسترسی به متغیر i در بخش پایانی پرس و جو (select  نهایی) می‌باشد.

در ادامه‌ی این سری آموزشی، به بررسی عبارت join  می‌پردازیم. 
مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

مطالب
ویژگی Static Using Statements در سی شارپ 6
مروری بر کاربردهای مختلف دستور Using تا پیش از ارائه‌ی سی شارپ 6
1- اضافه کردن فضاهای نام مختلف، برای سهولت دسترسی به اعضای آن:
using System.Collections.Generic;
2- تعریف نام مستعار (alias name) برای نوع داده‌ها و فضای نام‌ها
using BLL = DotNetTipsBLLLayer;//نام مستعار برای فضای نام
using EmployeeDomain = DotNetTipsBLLLayer.Employee;//نام مستعار برای یک نوع داده
3- تعریف یک بازه و مشخص کردن زمان تخریب یک شیء و آزاد سازی حافظه‌ی تخصیص داده شده:
using (var sqlConnection = new SqlConnection())
            {
                //کد 
            }
در سی شارپ 6 ، Static Using Statements برای بهبود کدنویسی و تمیز‌تر نوشتن کد‌ها ارائه شده‌است.
در ابتدا نحوه‌ی عملکرد اعضای static را مرور می‌کنیم. متغیر‌ها و متدهایی که با کلمه‌ی کلیدی static معرفی می‌شوند، اعلام می‌کنند که برای استفاده‌ی از آنها به نمونه سازی کلاس آن‌ها احتیاجی نیست و برای استفاده‌ی از آنها کافی است نام کلاس را تایپ کرده (بدون نوشتن new) و متد و یا خصوصیت مورد نظر را فراخوانی کنیم.
با معرفی ویژگی جدید Static Using Statement نوشتن نام کلاس برای فراخوانی اعضای استاتیک نیز حذف می‌شود.
اتفاق خوبی است اگر بتوان  اعضای استاتیک را همچون  Data Typeهای موجود در سی شارپ استفاده کرد. مثلا بتوان به جای ()Console.WrriteLine  نوشت ()WriteLine  
نحوه استفاده از این ویژگی: در ابتدای فایل و بخش معرفی کتابخانه‌ها بدین شکل عمل می‌کنیم using static namespace.className .
در بخش className،  نام کلاس استاتیک مورد نظر خود را می‌نویسیم .
مثال : 
 using static System.Console;
using static System.Math;

namespace dotnettipsUsingStatic
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {

            Write(" *** Cal Area *** ");
            int r = int.Parse(ReadLine());
            var result = Pow(r, 2) * PI;
            Write($"Area  is : {result}");
            ReadKey();
       }
    }
}

همان طور که در کدهای فوق می‌بینید، کلاس‌های Console و Math، در ابتدای فایل با استفاده از ویژگی جدید سی شارپ 6 معرفی شده‌اند و در بدنه برنامه تنها با فراخوانی نام متد‌ها و خصوصیت‌ها از آنها استفاده کرده ایم.
 
استفاده از ویژگی using static و Enum:
فرض کنید می‌خواهیم یک نوع داده‌ی شمارشی را برای نمایش جنسیت تعریف کنیم:
enum Gender
    {
        Male,
        Female
    }

تا قبل از سی شارپ 6 برای استفاده‌ی از نوع داده شمارشی بدین شکل عمل می‌کردیم: 

var gender = Gender.Male;

و اکنون بازنویسی استفاده‌ی ازEnum  به کمک ویژگی جدید static using statement :

در قسمت معرفی فضاهای نام بدین شکل عمل می‌کنیم: 

using static dotnettipsUsingStatic.Gender;

و در برنامه کافیست مستقیما نام اعضای Enum  را ذکر کنیم  .

var gender = Male;//تخصیص نوع داده شمارشی
WriteLine($"Employee Gender is : {Male}");//استفاده مستقیم از نوع داده شمارشی


استفاده از ویژگی using static و متد‌های الحاقی :

تا قبل از ارائه سی شارپ 6 اگر نیاز به استفاده‌ی از یک متد الحاقی خاص همچون where در فضای نام System.Linq.Enumeable داشتیم می‌بایستی فضای نام System.Linq را به طور کامل اضافه می‌کردیم و راهی برای اضافه کردن یک فضای نام خاص درون فضای نام بزرگتر وجود نداشت. 

اما با قابلیت جدید اضافه شده می‌توانیم بخشی از یک فضای نام  را اضافه کنیم:

  using static System.Linq.Enumerable;


متد‌های استاتیک و متد‌های الحاقی در زمان استفاده از ویژگی using static:

فرض کنید کلاس  static ای بنام MyStaticClass داشته باشیم که متد Print1  و  Print2 در آن تعریف شده باشند:

public static class MyStaticClass
    {
        public static void Print1(string parameter)
        {
            WriteLine(parameter);
        }
        public static void  Print2(this string parameter)
        {
            WriteLine(parameter);
        }

    }

برای استفاده از متد‌های تعریف شده به شکل زیر عمل می‌کنیم : 

//فراخوانی تابع استاتیک
Print1("Print 1");//روش اول
MyStaticClass.Print1("Prtint 1");//روش دوم
//فراخوانی متد الحاقی استاتیک
MyStaticClass.Print2("Print 2");
"print 2".Print2();


ویژگی‌های جدید ارائه شده در سی شارپ 6 برای افزایش خوانایی برنامه‌ها و تمیز‌تر شدن کد‌ها اضافه شده‌اند. در مورد ویژگی‌های ارائه شده در مقاله‌ی جاری این نکته مهم است که گاهی قید کردن نام کلاس‌ها خود سبب افزایش خوانایی کد‌ها می‌شود .

مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت سوم
قبل از ادامه، بهتر است یک مقدمه کوتاه درباره انواع منابع موجود در ASP.NET ارائه شود تا درک مطالب بعدی آسانتر شود.

نکات اولیه
- یک فایل Resource درواقع یک فایل XML شامل رشته هایی برای ذخیره سازی مقادیر (منابع) موردنیاز است. مثلا رشته هایی برای ترجمه به زبانهای دیگر، یا مسیرهایی برای یافتن تصاویر یا فایلها و ... . پسوند این فایلها resx. است (مثل MyResource.resx).
- این فایلها برای ذخیره منابع از جفت داده‌های کلید-مقدار (key-value pair) استفاده می‌کنند. هر کلید معرف یک ورودی مجزاست. نام این کلیدها حساس به حروف بزرگ و کوچک نیست (Not Case-Sensitive).
- برای هر زبان (مثل fa برای فارسی) یا کالچر موردنظر (مثل fa-IR برای فارسی ایرانی) می‌توان یک فایل Resource جداگانه تولید کرد. عناون زبان یا کالچر باید جزئی از نام فایل Resource مربوطه باشد (مثل MyResource.fa.resx یا MyResource.fa-IR.resx). هر منبع باید دارای یک فایل اصلی (پیش‌فرض) Resource باشد. این فایل، فایلی است که برای حالت پیش‌فرض برنامه (بدون کالچر) تهیه شده است و در عنوان آن از نام زیان یا کالچری استفاده نشده است (مثل MyResource.resx). برای اطلاعات بیشتر به قسمت اول این سری مراجعه کنید.
- تمامی فایل‌های Resource باید دارای کلیدهای یکسان با فایل اصلی Resource باشند. البته لزومی ندارد که این فایل‌ها حاوی تمامی کلیدهای منبع پیش‌فرض باشند. درصورت عدم وجود کلیدی در یک فایل Resource عملیات پیش فرض موجود در دات نت با استفاده از فرایند مشهور به fallback مقدار کلید موردنظر را از نزدیکترین و مناسبترین فایل موجود انتخاب می‌کند (درباره این رفتار در قسمت اول توضیحاتی ارائه شده است).
- در زمان اجرا موتور پیش فرض مدیریت منابع دات نت با توجه به کالچر UI در ثرد جاری اقدام به انتخاب مقدار مناسب برای کلیدهای درخواستی (به همراه فرایند fallback) می‌کند. فرایند نسبتا پیچیده fallback در اینجا شرح داده شده است.

منابع Global و Local
در ASP.NET دو نوع کلی Resource وجود دارد که هر کدام برای موقعیت‌های خاصی مورد استفاده قرار می‌گیرند:

- Resourceهای Global: منابعی کلی هستند که در تمام برنامه در دسترسند. این فایل‌ها در مسیر رزرو شده APP_GlobalResources در ریشه سایت قرار می‌گیرند. محتوای هر فایل resx. موجود در این فولدر دارای دسترسی کلی خواهد بود.

- Resourceهای Local: این منابع همان‌طور که از نامشان پیداست محلی! هستند و درواقع مخصوص همان مسیری هستند که در آن تعبیه شده اند! در استفاده از منابع محلی به ازای هر صفحه وب (aspx. یا master.) یا هر یوزرکنترل (ascx.) یک فایل resx. تولید می‌شود که تنها در همان صفحه یا یوزرکنترل در دسترس است. این فایل‌ها درون فولدر رزرو شده APP_LocalResources در مسیرهای موردنظر قرار می‌گیرند. درواقع در هر مسیری که نیاز به این نوع از منابع باشد، باید فولدری با عنوان App_LocalResources ایجاد شود و فایلهای resx. مرتبط با صفحه‌ها یا یوزرکنترل‌های آن مسیر در این فولدر مخصوص قرار گیرد.
در تصویر زیر چگونگی افزودن این فولدرهای مخصوص به پروژه وب اپلیکیشن نشان داده شده است:

نکته: دقت کنید که تنها یک فولدر App_GlobalResources به هر پروزه می‌توان افزود. همچنین در ریشه هر مسیر موجود در پروژه تنها می‌توان یک فولدر Appp_LocalResources داشت. پس از افزودن هر یک از این فولدرهای مخصوص، منوی فوق به صورت زیر در خواهد آمد:

نکته: البته با تغییر نام یک فولدر معمولی به این نام‌های رزرو شده نتیجه یکسانی بدست خواهد آمد.
 
نکته: در زمان اجرا، عملیات استخراج داده‌های موجود در این نوع منابع، به صورت خودکار توسط ASP.NET انجام می‌شود. این داده‌ها پس از استخراج در حافظه سرور کش خواهند شد.

برای روشن‌تر شدن مطالب اشاره شده در بالا به تصویر فرضی! زیر توجه کنید (اسمبلی‌های تولید شده برای منابع کلی و محلی فرضی است):

در تصویر بالا محل قرارگیری انواع مختلف فایلهای Resource و نیز محل نهایی فرضی اسمبلی‌های ستلایت تولید شده، برای حداقل یک زبان غیر از زبان پیش فرض برنامه، نشان داده شده است.

نکته: نحوه برخورد با این نوع از فایل‌های Resource در پروژه‌های Web Site و Web Application کمی باهم فرق می‌کند. موارد اشاره شده در این مطلب بیشتر درباره Web Applicationها صدق می‌کند.

برای آشنایی بیشتر بهتر است یک برنامه وب اپلیکیشن جدید ایجاد کرده و همانند تصویر زیر یکسری فایل Resource به فولدرهای اشاره شده در بالا اضافه کنید:

همانطور که مشاهده می‌کنید به صورت پیش‌فرض برای منابع کلی یک فایل cs. تولید می‌شود. اما اثری از این فایل برای منابع محلی نیست.
حال اگر پنجره پراپرتی فایل منبع کلی را باز نمایید با چیزی شبیه به تصویر زیر مواجه خواهید شد:

می‌بینید که خاصیت Build Action آن به Content مقداردهی شده است. این مقدار موجب می‌شود تا این فایل به همین صورت و در همین مسیر مستقیما در پابلیش نهایی برنامه ظاهر شود. در قسمت قبل به خاصیت Buil Action و مقادیر مختلف آن اشاره شده است.
هم‌چنین می‌بینید که مقدار پراپرتی Custom Tool به GlobalResourceProxyGenerator تنظیم شده است. این ابزار مخصوص تولید کلاس مربوط به منابع کلی در ویژوال استودیو است. با استفاده از این ابزار فایل Resource1.Designer.cs که در تصویر قبلی نیز نشان داده شده، تولید می‌شود.
حالا پنجره پراپرتی‌های منبع محلی را باز کنید:

می‌بینید که همانند منبع کلی خاصیت Build Action آن به Content تنظیم شده است. همچنین مقداری برای پراپرتی Custom Tool تنظیم نشده است. این مقدار پیش فرض را تغییر ندهید، چون با تنظیم مقداری برای آن چیز مفیدی عایدتان نمی‌شود! 

نکته: برای به روز رسانی مقادیر کلیدهای منابعی که با توجه به توضیحات بالا به همراه برنامه به صورت فایلهای resx. پابلیش می‌شوند، کافی است تا محتوای فایلهای resx. مربوطه با استفاده از یک ابزار (همانند نمونه ای که در قسمت قبل شرح داده شد) تغییر داده شوند. بقیه عملیات توسط ASP.NET انجام خواهد شد. اما با تغییر محتوای این فایلهای resx. با توجه به رفتار FCN در ASP.NET (که در قسمت قبل نیز توضیح داده شد) سایت Restart خواهد شد. البته این روش تنها برای منابع کلی و محلی درون مسیرهای مخصوص اشاره شده کار خواهد کرد.

استفاده از منابع Local و Global
پس از تولید فایل‌های Resource، می‌توان از آن‌ها در صفحات وب استفاده کرد. معمولا از این نوع منابع برای مقداردهی پراپرتی کنترل‌ها در صفحات وب استفاده می‌شود. برای استفاده از کلیدهای منابع محلی می‌توان از روشی همانند زیر بهره برد:
<asp:Label ID="lblLocal" runat="server" meta:resourcekey="lblLocalResources" ></asp:Label> 
اما برای منابع کلی تنها می‌توان از روش زیر استفاده کرد (یعنی برای منابع محلی نیز می‌توان از این روش استفاده کرد):
<asp:Label ID="lblGlobal" runat="server" Text="<%$ Resources:CommonTerms, HelloText %>" ></asp:Label> 
به این عبارات که با فوت پررنگ مشخص شده اند اصطلاحا «عبارات بومی‌سازی» (Localization Expression) می‌گویند. در ادامه این سری مطالب با نحوه تعریف نمونه‌های سفارشی آن آشنا خواهیم شد.
به نمونه اول که برای منابع محلی استفاده می‌شود نوع ضمنی (Implicit Localization Expression) می‌گویند. زیرا نیازی نیست تا محل کلید موردنظر صراحتا ذکر شود!
به نمونه دوم که برای منابع کلی استفاه می‌شود نوع صریح (Explicit Localization Expression) می‌گویند. زیرا برای یافتن کلید موردنظر باید آدرس دقیق آن ذکر شود!

بومی سازی ضمنی (Implicit Localization) با منابع محلی
عنوان کلید مربوطه در این نوع عبارات همانطور که در بالا نشان داده شده است، با استفاده از پراپرتی مخصوص meta:resoursekey مشخص می‌شود. در استفاده از منابع محلی تنها یک نام برای کل خواص کنترل مربوطه در صفحات وب کفایت می‌کند. زیرا عنوان کلیدهای این منبع باید از طرح زیر پیروی کند:
ResourceKey.Property
ResourceKey.Property.SubProperty    یا    ResourceKey.Property-SubProperty
برای مثال در لیبل بالا که نام کلید Resource آن به lblLocalResources تنظیم شده است، اگر نام صفحه وب مربوطه page1.aspx باشد، برای تنظیم خواص آن در فایل page1.aspx.resx مربوطه باید از کلیدهایی با عناوینی مثل عنوان‌های زیر استفاه کرد:
lblLocalResources.Text
lblLocalResources.BackColor
برای نمونه به تصاویر زیر دقت کنید:


بومی سازی صریح (Explicit Localization)
در استفاده از این نوع عبارات، پراپرتی مربوطه و نام فایل منبع صراحتا در تگ کنترل مربوطه آورده می‌شود. بنابراین برای هر خاصیتی که می‌خواهیم مقدار آن از منبعی خاص گرفته شود باید از عبارتی با طرح زیر استفاده کنیم:
<%$ Resources: Class, ResourceKey %>
در این عبارت، رشته Resources پیشوند (Prefix) نام دارد و مشخص کننده استفاده از نوع صریح عبارات بومی سازی است. Class نام کلاس مربوط به فایل منبع بوده و اختیاری است که تنها برای منابع کلی باید آورده شود. ResourceKey نیز کلید مربوطه را در فایل منبع مشخص می‌کند.
برای نمونه به تصاویر زیر دقت کنید:


نکته: استفاده همزمان از این دو نوع عبارت بومی سازی در یک کنترل مجاز نیست!

نکته: به دلیل تولید کلاسی مخصوص منابع کلی (با توجه به توضیحات ابتدای این مطلب راجع به پراپرتی Custom Tool)، امکان استفاده مستقیم از آن درون کد نیز وجود دارد. این کلاسها که به صورت خودکار تولید می‌شوند، به صورت مستقیم از کلاس ResourceManager برای یافتن کلیدهای منابع استفاده می‌کنند. اما روش مستقیمی برای استفاده از کلیدهای منابع محلی درون کد وجود ندارد. 

نکته: درون کلاس System.Web.UI.TemplateControl و نیز کلاس HttpContext دو متد با نامهای GetGlobalResourceObject و GetLocalResourceObject وجود دارد که برای یافتن کلیدهای منابع به صورت غیرمستقیم استفاده می‌شوند. مقدار برگشتی این دو متد از نوع object است. این دو متد به صورت مستقیم از کلاس ResourceManager استفاده نمیکنند! هم‌چنین ازآنجاکه کلاس Page از کلاس TemplateControl مشتق شده است، بنابراین این دو متد در صفحات وب در دسترس هستند.

دسترسی با برنامه نویسی
همانطور که در بالا اشاره شد امکان دستیابی به کلیدهای منابع محلی و کلی ازطریق دو متد GetGlobalResourceObject و GetLocalResourceObject نیز امکان پذیر است. این دو متد با فراخوانی ResourceProviderFactory جاری سعی در یافتن مقادیر کلیدهای درخواستی در منابع موجود می‌کنند. درباره این فرایند در مطالب بعدی به صورت مفصل بحث خواهد شد.

کلاس TemplateControl
این دو متد در کلاس TemplateControl از نوع Instance (غیر استاتیک) هستند. امضای (Signature) این دو متد در این کلاس به صورت زیر است:

متد GetLocalResourceObject:
protected object GetLocalResourceObject(string resourceKey)
protected object GetLocalResourceObject(string resourceKey, Type objType, string propName)
در متد اول، پارامتر resourceKey در متد GetLocalResourceObject معرف کلید منبع مربوطه در فایل منبع محلی متناظر با صفحه جاری است. مثلا lblLocalResources.Text. ازآنجاکه به صورت پیش‌فرض موقعیت فایل منبع محلی مرتبط با صفحات وب مشخص است بنابراین تنها ارائه کلید مربوطه برای یافتن مقدار آن کافی است. مثال:
txtTest.Text = GetLocalResourceObject("txtTest.Text") as string;
متد دوم برای استخراج کلیدهای منبع محلی با مشخص کردن نوع داده محتوا (معمولا برای داده‌های غیر رشته‌ای) و پراپرتی موردنظر به کار می‌رود. در این متد پارامتر objType برای معرفی نوع داده متناظر با داده موجود در کلید resourceKey استفاده می‌شود. از پارامتر propName نیز همانطور که از نامش پیداست برای مشخص کردن پراپرتی موردنظر از این نوع داده معرفی شده استفاده می‌شود.

متد GetGlobalResourceObject:
protected object GetGlobalResourceObject(string className, string resourceKey)
protected object GetGlobalResourceObject(string className, string resourceKey, Type objType, string propName)
در این دو متد، پارامتر className مشخص کننده نام کلاس متناظر با فایل منبع اصلی (فایل منبع اصلی که کلاس مربوطه با نام آن ساخته می‌شود) است. سایر پارامترها همانند دو متد قبلی است. مثال:
TextBox1.Text = GetGlobalResourceObject("Resource1", "String1") as string;

کلاس HttpContext
در این کلاس دو متد موردبحث از نوع استاتیک و به صورت زیر تعریف شده‌اند:

متد GetLocalResourceObject: 
public static object GetLocalResourceObject(string virtualPath, string resourceKey)
public static object GetLocalResourceObject(string virtualPath, string resourceKey, CultureInfo culture)
در این دو متد، پارامتر virtualPath مشخص کننده مسیر نسبی صفحه وب متناظر با فایل منبع محلی موردنظر است، مثل "Default.aspx/~". پارامتر resourceKey نیز کلید منبع را تعیین می‌کند و پارامتر culture نیز به کالچر موردنظر اشاره دارد. مثال:
txtTest.Text = HttpContext.GetLocalResourceObject("~/Default.aspx", "txtTest.Text") as string;
 
متد GetGlobalResourceObject:
public static object GetGlobalResourceObject(string classKey, string resourceKey)
public static object GetGlobalResourceObject(string classKey, string resourceKey, CultureInfo culture)
در این دو متد، پارامتر className مشخص کننده نام کلاس متناظر با فایل منبع اصلی (فایل منبع بدون نام زبان که کلاس مربوطه با نام آن ساخته می‌شود) است. سایر پارامترها همانند دو متد قبلی است. مثال:
TextBox1.Text = HttpContext.GetGlobalResourceObject("Resource1", "String1") as string;
 
نکته: بدیهی است که در MVC تنها می‌توان از متدهای کلاس HttpContext استفاده کرد.

روش دیگری که تنها برای منابع کلی در دسترس است، استفاده مستقیم از کلاسی است که به صورت خودکار توسط ابزارهای Visual Studio برای فایل منبع اصلی تولید می‌شود. نمونه‌ای از این کلاس را که برای یک فایل Resource1.resx (که تنها یک ورودی با نام String1 دارد) در پوشه App_GlobalResources تولید شده است، در زیر مشاهده می‌کنید:
//------------------------------------------------------------------------------
// <auto-generated>
//     This code was generated by a tool.
//     Runtime Version:4.0.30319.17626
//
//     Changes to this file may cause incorrect behavior and will be lost if
//     the code is regenerated.
// </auto-generated>
//------------------------------------------------------------------------------

namespace Resources {
    using System;
    
    /// <summary>
    ///   A strongly-typed resource class, for looking up localized strings, etc.
    /// </summary>
    // This class was auto-generated by the StronglyTypedResourceBuilder
    // class via a tool like ResGen or Visual Studio.
    // To add or remove a member, edit your .ResX file then rerun ResGen
    // with the /str option or rebuild the Visual Studio project.
    [global::System.CodeDom.Compiler.GeneratedCodeAttribute("Microsoft.VisualStudio.Web.Application.StronglyTypedResourceProxyBuilder", "10.0.0.0")]
    [global::System.Diagnostics.DebuggerNonUserCodeAttribute()]
    [global::System.Runtime.CompilerServices.CompilerGeneratedAttribute()]
    internal class Resource1 {
        
        private static global::System.Resources.ResourceManager resourceMan;
        
        private static global::System.Globalization.CultureInfo resourceCulture;
        
        [global::System.Diagnostics.CodeAnalysis.SuppressMessageAttribute("Microsoft.Performance", "CA1811:AvoidUncalledPrivateCode")]
        internal Resource1() {
        }
        
        /// <summary>
        ///   Returns the cached ResourceManager instance used by this class.
        /// </summary>
        [global::System.ComponentModel.EditorBrowsableAttribute(global::System.ComponentModel.EditorBrowsableState.Advanced)]
        internal static global::System.Resources.ResourceManager ResourceManager {
            get {
                if (object.ReferenceEquals(resourceMan, null)) {
                    global::System.Resources.ResourceManager temp = new global::System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", global::System.Reflection.Assembly.Load("App_GlobalResources"));
                    resourceMan = temp;
                }
                return resourceMan;
            }
        }
        
        /// <summary>
        ///   Overrides the current thread's CurrentUICulture property for all
        ///   resource lookups using this strongly typed resource class.
        /// </summary>
        [global::System.ComponentModel.EditorBrowsableAttribute(global::System.ComponentModel.EditorBrowsableState.Advanced)]
        internal static global::System.Globalization.CultureInfo Culture {
            get {
                return resourceCulture;
            }
            set {
                resourceCulture = value;
            }
        }
        
        /// <summary>
        ///   Looks up a localized string similar to String1.
        /// </summary>
        internal static string String1 {
            get {
                return ResourceManager.GetString("String1", resourceCulture);
            }
        }
    }
}

نکته: فضای نام پیش‌فرض برای منابع کلی در این کلاس‌ها همیشه Resources است که برابر پیشوند (Prefix) عبارت بومی سازی صریح است.

نکته: در کلاس بالا نحوه نمونه سازی کلاس ResourceManager نشان داده شده است. همانطور که مشاهده می‌کنید تعیین کردن مشخصات فایل اصلی Resource مربوطه که در اسمبلی نهایی تولید و کش می‌شود، اجباری است! در مطلب بعدی با این کلاس بیشتر آشنا خواهیم شد.

نکته: همانطور که قبلا نیز اشاره شد، کار تولید اسمبلی مربوط به فایل‌های منابع کلی و محلی و کش کردن آن‌ها در اسمبلی در زمان اجرا کاملا بر عهده ASP.NET است. مثلا در نمونه کد بالا می‌بینید که کلاس ResourceManager برای استخراج نوع Resources.Resource1 از اسمبلی App_GlobalResources نمونه‌سازی شده است، با اینکه این اسمبلی و نوع مذبور در زمان کامپایل و پابلیش وجود ندارد!

برای استفاده از این کلاس می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
TextBox1.Text = Resources.Resource1.String1;

نکته: همانطور که قبلا هم اشاره شد، متاسفانه روش بالا (برخلاف دو متدی که در قسمت قبل توضیح داده شد) به صورت مستقیم از کلاس ResourceManager استفاده می‌کند، که برای بحث سفارشی سازی پرووایدرهای منابع مشکل‌زاست. در مطالب بعدی با معایب آن و نیز راه حل‌های موجود آشنا خواهیم شد.

نکات نهایی
حال که با مفاهیم کلی بیشتری آشنا شدیم بهتر است کمی هم به نکات ریزتر بپردازیم:

نکته: فایل تولیدی توسط ویژوال استودیو در فرایند مدیریت منابع ASP.NET تاثیرگذار نیست! باز هم تاکید می‌کنم که کار استخراج کلیدهای Resource از درون فایلهای resx. کاملا به صورت جداگانه و خودکار و در زمان اجرا انجام می‌شود (درباره این فرایند در مطالب بعدی شرح مفصلی خواهد آمد). درواقع شما می‌توانید خاصیت Custom Tool مربوط به منابع کلی را نیز همانند منابع محلی به رشته‌ای خالی مقداردهی کنید و ببینید که خللی در فرایند مربوطه رخ نخواهد داد!

نکته: تنها برای حالتی که بخواهید از روش آخری که در بالا اشاره شد برای دسترسی با برنامه‌نویسی به منابع کلی بهره ببرید (روش مستقیم)، به این کلاس تولیدی توسط ویژوال استودیو نیاز خواهید داشت. دقت کنید که در این کلاس نیز کار اصلی برعهده کلاس ResourceManager است. درواقع می‌توان کلا از این فایل خودکارتولیدشده صرفنظر کرد و کار استخراج کلیدهای منابع را به صورت مستقیم به نمونه‌ای از کلاس ResourceManager سپرد. این روش نیز در قسمت‌های بعدی شرح داده خواهد شد.

نکته: اگر فایل‌های Resource درون اسمبلی‌های جداگانه‌ای باشند (مثلا در یک پروژه جداگانه، همانطور که در قسمت اول این سری مطالب پیشنهاد شده است)، موتور پیش فرض منابع در ASP.NET بدرد نخواهد خورد! بنابراین یا باید از نمونه‌های اختصاصی کلاس ResourceManager استفاده کرد (کاری که کلاس‌های خودکار تولیدشده توسط ابزارهای ویژوال استودیو انجام می‌دهند)، یا باید از پرووایدرهای سفارشی استفاده کرد که در مطالب بعدی نحوه تولید آن‌ها شرح داده خواهد شد.
 
همانطور که در ابتدای این مطلب اشاره شد، این مقدمه در اینجا صرفا برای آشنایی بیشتر با این دونوع Resource آورده شده تا ادامه مطلب روشن‌تر باشد، زیرا با توجه به مطالب ارائه شده در قسمت اول این سری، در پروژه‌های MVC استفاده از یک پروژه جداگانه برای نگهداری این منابع راه حل مناسبتری است.
در مطلب بعدی به شرح نحوه تولید پرووایدرهای سفارشی می‌پردازم.
مطالب
بالا بردن سرعت بارگذاری اولیه EF Code first با تعداد مدل‌های زیاد
EF Code first هربار در حین آغاز اجرای برنامه و اولین کوئری که به بانک اطلاعاتی ارسال می‌کند، کار تشخیص روابط بین کلاس‌ها و همچنین نگاشت آن‌ها را به بانک اطلاعاتی، انجام می‌دهد. این مورد شاید با تعداد کم کلاس‌ها آنچنان به نظر نرسد، اما اگر تعداد کلاس‌های شما به بالای 200 عدد رسید، زمان آغاز برنامه آزار دهنده خواهد شد. راه حلی برای این مساله وجود دارد به نام ایجاد Viewهای متناظر با نگاشت‌ها و سپس کامپایل آن به عنوان جزئی از برنامه، که در ادامه نحوه انجام این‌کار را مرور خواهیم کرد.

بررسی ساختار pre-generated views

برای کامپایل نگاشت‌های EF در خود برنامه (بجای تولید پویای هربار آن‌ها)، ابتدا باید فایل edmx متناظر با مدل‌ها و روابط بین آن‌ها تشکیل شود:
    var ms = new MemoryStream();
    using (var writer = XmlWriter.Create(ms))
    {
        EdmxWriter.WriteEdmx(new Context(), writer);
    }
پس از اینکه edmx تشکیل شد، باید از ساختار فشرده آن سه جزء زیر را استخراج کرد:
الف) ssdl : storageModels
ب) csdl : conceptualModels
ج) msl : mappings

اینکار را به صورت زیر می‌توان انجام داد:
    var xDoc = XDocument.Load(ms);

    var ssdl = xDoc.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2009/02/edm/ssdl}Schema").Single();
    var csdl = xDoc.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/edm}Schema").Single();
    var msl = xDoc.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/mapping/cs}Mapping").Single();
پس از آن باید محتوای این سه جزء را توسط متد Save هر کدام، در فایل‌های xml ایی ذخیره کرد و توسط ابزاری به نام EdmGen.exe که جزئی از  ویژوال استودیو است، فایل Context.Views.cs را تولید، به برنامه اضافه و سپس کامپایل کرد:
 EdmGen.exe /mode:ViewGeneration /incsdl:Context.csdl  /inmsl:Context.msl /inssdl:Context.ssdl /outviews:Context.Views.cs
بهتر است این پروسه هر بار که قرار است ارائه نهایی برنامه صورت گیرد، انجام شود.

علاوه بر این‌ها اگر علاقمند باشید که کار فایل EdmGen را شبیه سازی کنید، کلاس زیر این‌کار را انجام داده و قادر است خروجی vb یا cs متناظری را نیز تولید کند:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Design;
using System.Data.Entity.Infrastructure;
using System.Data.Mapping;
using System.Data.Metadata.Edm;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Xml;
using System.Xml.Linq;

namespace EfUtils
{
    public static class PreGeneratedViewsWriter
    {
        public static void CreatePreGeneratedViewsFile(
                this DbContext contextInstance,
                LanguageOption language = LanguageOption.GenerateCSharpCode,
                string viewsFile = "Context.Views.cs",
                string edmxFile = "context.edmx",
                string ssdlFile = "context.ssdl.xml",
                string csdlFile = "context.csdl.xml",
                string mslFile = "context.msl.xml")
        {
            using (var contextViewsMemoryStream = new MemoryStream())
            {
                using (var edmxMemoryStream = new MemoryStream())
                {
                    var edmx = createEdmx(contextInstance, edmxFile, edmxMemoryStream);
                    var mappingItemCollection = createMappingItemCollection(ssdlFile, csdlFile, mslFile, edmx);
                    generateViews(language, viewsFile, contextViewsMemoryStream, mappingItemCollection);
                }
            }
        }

        private static void generateViews(LanguageOption language, string viewsFile, MemoryStream contextViewsMemoryStream, StorageMappingItemCollection mappingItemCollection)
        {
            var viewGenerator = new EntityViewGenerator // It's defined in System.Data.Entity.Design.dll
            {
                LanguageOption = language
            };
            using (var streamWriter = new StreamWriter(contextViewsMemoryStream))
            {
                var errors = viewGenerator.GenerateViews(mappingItemCollection, streamWriter).ToList();

                if (errors.Any())
                    throw new InvalidOperationException(errors.First().Message);

                contextViewsMemoryStream.Position = 0;
                using (var reader = new StreamReader(contextViewsMemoryStream))
                {
                    var codeData = reader.ReadToEnd();
                    File.WriteAllText(viewsFile, codeData);
                }
            }
        }

        private static StorageMappingItemCollection createMappingItemCollection(string ssdlFile, string csdlFile, string mslFile, XDocument edmx)
        {
            var ssdl = edmx.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2009/02/edm/ssdl}Schema").Single();
            ssdl.Save(ssdlFile);
            var storeItemCollection = new StoreItemCollection(new[] { ssdl.CreateReader() });

            var csdl = edmx.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/edm}Schema").Single();
            csdl.Save(csdlFile);
            var edmItemCollection = new EdmItemCollection(new[] { csdl.CreateReader() });

            var msl = edmx.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/mapping/cs}Mapping").Single();
            msl.Save(mslFile);

            var mappingItemCollection = new StorageMappingItemCollection(edmItemCollection, storeItemCollection, new[] { msl.CreateReader() });
            return mappingItemCollection;
        }

        private static XDocument createEdmx(DbContext contextInstance, string edmxFile, MemoryStream edmxMemoryStream)
        {
            var settings = new XmlWriterSettings { Indent = true };
            using (var writer = XmlWriter.Create(edmxMemoryStream, settings))
            {
                EdmxWriter.WriteEdmx(contextInstance, writer);
            }
            File.WriteAllBytes(edmxFile, edmxMemoryStream.ToArray());

            edmxMemoryStream.Position = 0;
            var edmx = XDocument.Load(edmxMemoryStream);
            return edmx;
        }
    }
}
در اینجا همان مراحلی که عنوان شد، تکرار می‌شود. فایل edmx متناظر با وهله‌ای از DbContext برنامه، تولید شده و سه جزء آن استخراج می‌شوند. سپس این موارد به EntityViewGenerator موجود در اسمبلی System.Data.Entity.Design.dll ارسال شده و کد نهایی متناظر قابل کامپایل در برنامه تولید می‌گردد.
پس از تولید فایل Context.Views.cs یا Context.Views.vb، آن‌را به پروژه اضافه کنید.
اینبار نحوه استفاده از آن باید به صورت زیر باشد:
 Database.SetInitializer<MyContext>(null);
 از این جهت که تمام اطلاعات لازم جهت آغاز کار، در فایل تولیدی Context.Views وجود دارد و اکنون جزئی از فایل اجرایی برنامه است و نیازی به تکرار ساخت مجدد پویای آن نیست.

مرجع:
Entity Framework Code First View Generation Templates On Visual Studio Code Gallery

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی
فعال سازی تنظیمات مسیریابی

یکی دیگر از تغییرات عمده‌ی ASP.NET Core با نگارش‌های قبلی آن، نحوه‌ی مدیریت مسیریابی‌های سیستم است. در نگارش‌های قبلی مبتنی بر HTTP Moduleها، مسیریابی‌ها توسط یک HTTP Module مخصوص، با pipeline اصلی ASP.NET یکپارچه شده‌اند و زمانیکه مسیر درخواستی با تنظیمات سیستم تطابق داشته باشد، پردازش کار به HTTP Handler مخصوص ASP.NET MVC منتقل می‌شود:


اما در ASP.NET Core مبتنی بر میان افزارها، زیر ساخت مسیریابی به صورت زیر تغییر کرده‌است:


میان افزار ASP.NET MVC را که در قسمت قبل فعال کردیم، باید بتواند کنترلر و اکشن متد متناظر با URL درخواستی را مشخص کند. این تصمیم گیری نیز بر اساس تنظیماتی به نام Routing انجام می‌شود. در قسمت قبل، حالت ساده و پیش فرض این تنظیمات را مورد استفاده قرار دادیم
 app.UseMvcWithDefaultRoute();
که مطابق سورس ASP.NET Core، معادل است با فراخوانی متد app.UseMvc، با قالب پیش فرضی به صورت زیر:
    public static IApplicationBuilder UseMvcWithDefaultRoute(this IApplicationBuilder app)
    {
      if (app == null)
        throw new ArgumentNullException("app");
      return app.UseMvc((Action<IRouteBuilder>) (routes => routes.MapRoute("default", "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}")));
    }
قالب مشخص شده‌ی در اینجا به ASP.NET MVC می‌گوید که از کدام قسمت‌های URL باید نام کلاس کنترلر (کلاس ویژه‌ای که به کلمه‌ی Controller ختم می‌شود) و نام اکشن متد متناظر با آن‌را انتخاب کند (اکشن متد، متدی است عمومی در آن کلاس).
روش دیگر معرفی این تنظیمات، استفاده از Attribute routing است:
 [Route("[controller]/[action]")]


مسیریابی‌های قراردادی

در قسمت قبل، یک POCO Controller را به صورت ذیل تعریف کردیم و این کنترلر، بدون تعریف هیچ نوع مسیریابی خاصی در دسترس بود:
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  public class HomeController
  {
   public string Index()
   {
    return "Running a POCO controller!";
   }
  }
}
علت کار کردن مسیریابی آن نیز به ذکر متد app.UseMvcWithDefaultRoute در کلاس آغازین برنامه بر می‌گردد و همانطور که عنوان شد، این فراخوانی را می‌توان با فراخوانی واضح‌تر ذیل جایگزین کرد:
app.UseMvc(routes =>
{
  routes.MapRoute(
   name: "default",
   template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
});
پارامتر این متد که جایگزین متد ConfigureRoutes، در نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC شده‌است، از نوع IRouteBuilder می‌باشد.
در این تعاریف، هر کدام از قسمت‌های قرارگرفته‌ی داخل {}، مشخص کننده‌ی قسمتی از URL دریافتی بوده و نام‌های controller و action در اینجا جزو نام‌های از پیش مشخص شده هستند و برای نگاشت اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرند. برای مثال اگر آدرس home/index/ درخواست شد، برنامه به کلاس HomeController و متد عمومی Index آن هدایت می‌شود. همچنین قسمت آخر این پردازش به ?id ختم شده‌است. وجود  ?، به معنای اختیاری بودن این پارامتر است و اگر در URL ذکر شود، به پارامتر id این اکشن متد، نگاشت خواهد شد. مواردی که پس از = ذکر شده‌اند، مقادیر پیش فرض مسیریابی هستند. برای مثال اگر صرفا آدرس home/ درخواست شود، مقدار اکشن متد آن با مقدار پیش فرض index جایگزین خواهد شد و اگر تنها مسیر / درخواست شود، کنترل Home و اکشن متد Index آن پردازش می‌شوند.
در اینجا به هر تعدادی که نیاز است می‌توان متدهای routes.MapRoute را فراخوانی و استفاده کرد؛ اما ترتیب تعریف آن‌ها حائز اهمیت است. هر مسیریابی که در ابتدای لیست اضافه شود، حق تقدم بالاتری خواهد داشت و هر تطابقی با یکی از مسیریابی‌های تعریف شده، در همان سطح سبب خاتمه‌ی پردازش سایر مسیریابی‌ها می‌شود.


استفاده از Attributes برای تعریف مسیریابی‌ها

بجای تعریف قرار دادهای پیش فرض مسیریابی در کلاس آغازین برنامه، می‌توان از ویژگی Route نیز استفاده کرد. هرچند روش تعریف مسیریابی‌های قراردادی، از نگارش‌های آغازین ASP.NET MVC به همراه آن بوده‌اند، اما با زیاد شدن تعداد کنترلرها و مسیریابی‌های سفارشی هر کدام، اینبار با نگاه کردن به یک کنترلر، سریع نمی‌توان تشخیص داد که چه مسیریابی‌های خاصی به آن مرتبط هستند. برای ساده سازی مدیریت برنامه‌های بزرگ و ساده سازی تعاریف مسیریابی‌های خاص آن‌ها، استفاده از ویژگی Route نیز به ASP.NET MVC اضافه شده‌است.
یک مثال: کنترلر About را درنظر بگیرید:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  public class AboutController : Controller
  {
   public ActionResult Hello()
   {
    return Content("Hello from DNT!");
   }
 
   public ActionResult SiteName()
   {
    return Content("DNT");
   }
  }
}
این کلاس و کنترلر، به صورت پیش فرض نیاز به تعریف هیچ نوع مسیریابی جدیدی ندارد. همان مسیریابی پیش فرض ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه، تمام متدهای عمومی آن یا همان اکشن متدهای آن‌را پوشش می‌دهد. برای مثال جهت رسیدن به اکشن متد SiteName آن، می‌توان آدرس /About/SiteName/ را درخواست داد.
اما اگر آدرس /About/ را درخواست دهیم چطور؟ چون در مسیریابی پیش فرض، تعریف {action=Index} را داریم، یعنی هر زمانیکه در URL درخواستی، قسمت action آن ذکر نشد، آن‌را با index جایگزین کن و این کنترلر دارای متد Index نیست. در ادامه اگر بخواهیم متد Hello را تبدیل به متد پیش فرض این کنترلر کنیم، می‌توان با استفاده از ویژگی Route به صورت ذیل عمل کرد:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  [Route("About")]
  public class AboutController : Controller
  {
   [Route("")]
   public ActionResult Hello()
   {
    return Content("Hello from DNT!");
   }
 
   [Route("SiteName")]
   public ActionResult SiteName()
   {
    return Content("DNT");
   }
  }
}
در اینجا با اولین Route تعریف شده، مشخص کرده‌ایم که اگر قسمت اول URL درخواستی معادل about بود، پردازش برنامه باید به این کنترلر هدایت شود. بدیهی است الزامی به یکی بودن نام Route، با نام کنترلر، وجود ندارد. همچنین Route تعریف شده‌ی با رشته‌ی خالی، به معنای مسیریابی پیش فرض است. یعنی اگر آدرس /about/ درخواست داده شد، اکشن متد پیش فرض آن، متد Hello خواهد بود. در این حالت، ذکر Route بعدی برای اکشن متد SiteName الزامی است و اگر این‌کار صورت نگیرد، به استثنای ذیل خواهیم رسید:
 AmbiguousActionException: Multiple actions matched. The following actions matched route data and had all constraints satisfied:

Core1RtmEmptyTest.Controllers.AboutController.Hello (Core1RtmEmptyTest)
Core1RtmEmptyTest.Controllers.AboutController.SiteName (Core1RtmEmptyTest)
که عنوان کرده‌است در این حالت مشخص نیست که اکشن متد پیش فرض، کدام است.

روش بهتر و refactoring friendly آن نیز به صورت ذیل است:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
  [Route("[controller]")]
  public class AboutController : Controller
  {
   [Route("")]
   public ActionResult Hello()
   {
    return Content("Hello from DNT!");
   }
 
   [Route("[action]")]
   public ActionResult SiteName()
   {
    return Content("DNT");
   }
  }
}
عموما مرسوم است که نام مسیریابی کنترلر همان نام کنترلر باشد و نام مسیریابی اکشن متد، همان نام اکشن متد مربوطه. به همین جهت می‌توان از توکن‌های ویژه‌ی [controller] و [action] نیز در اینجا استفاده کرد که دقیقا به همان نام کنترلر و اکشن متد متناظر با آن‌ها تفسیر خواهند شد. مزیت این‌کار این است که در صورت تغییر نام متدها یا کنترلرها، دیگر نیازی نیست تا نام‌های تعریف شده‌ی در ویژگی‌های Route را نیز تغییر داد.

یک نکته: در حین تعریف مسیریابی یک کنترلر می‌توان پیشوندهایی را نیز ذکر کرد؛ برای مثال:
 [Route("api/[controller]")]
وجود api در اینجا به این معنا است که از این پس تنها آدرس /api/about/ پردازش خواهد شد و اگر صرفا آدرس /about/ درخواست شود، با خطای 404 و یا یافت نشد، کار خاتمه می‌یابد.


تعریف قیود، برای مسیریابی‌های تعریف شده

فرض کنید به کنترلر About فوق، اکشن متد ذیل را که یک خروجی JSON را بازگشت می‌دهد، اضافه کرده‌ایم:
//[Route("/Users/{userid}")]
[Route("Users/{userid}")]
public IActionResult GetUsers(int userId)
{
    return Json(new { userId = userId });
}
در اینجا تعریف مسیریابی آن با users/ و user معانی کاملا متفاوتی را دارند. اگر مسیریابی Users/{userid}/ را تعریف کنیم، یعنی مسیر ذیل از ریشه‌ی سایت باید درخواست شود: http://localhost:7742/users/1
و اگر مسیریابی Users/{userid} را تعریف کنیم، یعنی این مسیریابی پس از ذکر کنترلر about، به عنوان یک اکشن متد آن مفهوم پیدا می‌کند:
http://localhost:7742/about/users/1
در هر دو حالت، ذکر پارامتر userid الزامی است (چون با ? مشخص نشده‌است)؛ مانند:
[Route("/Users/{userid:int?}")]
در اینجا اگر بخواهیم نوع پارامتر درخواستی را نیز دقیقا مشخص و مقید کنیم، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 [Route("Users/{userid:int}")]
اگر این کار را انجام ندهیم، با درخواست مسیر http://localhost:7742/dnt/about/users/test مقدار صفر به userId ارسال می‌شود (چون پارامتر test عددی نیست). اگر تنظیم فوق را انجام دهیم، کاربر خطای 404 را دریافت می‌کند.

قیودی را که در اینجا می‌توان ذکر کرد به شرح زیر هستند:
• alpha - معادل است با  (a-z, A-Z).
• bool - برای تطابق با مقادیر بولی.
• datetime - برای تطابق با تاریخ میلادی.
• decimal - برای تطابق با ورودی‌های اعشاری.
• double - برای تطابق با اعداد اعشاری 64 بیتی.
• float - برای تطابق با اعداد اعشاری 32 بیتی.
• guid - برای تطابق با GUID ها
• int - برای تطابق با اعداد صحیح 32 بیتی.
• length - برای تعیین طول رشته.
• long - برای تطابق با اعداد صحیح 64 بیتی.
• max - برای ذکر حداکثر مقدار یک عدد صحیح.
• maxlength - جهت ذکر حداکثر طول رشته‌ی مجاز ورودی.
• min - برای ذکر حداقل مقدار یک عدد صحیح.
• minlength - جهت ذکر حداقل طول رشته‌ی مجاز ورودی.
• range - ذکر بازه‌ی اعداد صحیح مجاز.
• regex - ذکر یک عبارت با قاعده جهت مشخص سازی الگوی قابل پذیرش.

برای ترکیب چندین قید مختلف نیز می‌توان از : استفاده کرد:
 [Route("/Users/{userid:int:max(1000):min(10)}")]


ذکر نام Route برای ساده سازی تعریف آدرسی به آن

در حین تعریف یک Route می‌توان نام دلخواهی را نیز به آن انتساب داد (همانند نام default مسیریابی ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه):
 [Route("/Users/{userid:int}", Name="GetUserById")]
مزیت آن این است که اکنون برای اشاره‌ی به این مسیریابی خاص می‌توان از این نام تعریف شده استفاده کرد:
 string uri = Url.Link("GetUserById", new { userid = 1 });
پارامتر اول ذکر شده، نام مسیریابی و پارامتر دوم، پارامترهای مرتبط با این مسیریابی هستند.


مشخص سازی ترتیب پردازش مسیریابی‌ها

ترتیب مسیریابی‌های ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه، همان ترتیب افزوده شدن و ذکر آن‌ها است.
در اینجا می‌توان از خاصیت order نیز استفاده کرد و اعداد کوچکتر، ابتدا پردازش می‌شوند (مقدار پیش فرض آن نیز صفر است):
 [Route("/Users/{userid:int}", Name = "GetUserById", Order = 1)]


امکان تعریف قیود سفارشی

اگر قیودی که تا اینجا ذکر شدند، برای کار شما مناسب نبودند و نیاز بود تا الگوریتم خاصی را جهت محدود سازی دسترسی به یک مسیریابی خاص پیاده سازی کنید، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
using System;
using System.Globalization;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Routing;
 
namespace Core1RtmEmptyTest
{
  public class CustomRouteConstraint : IRouteConstraint
  {
   public bool Match(HttpContext httpContext, IRouter route, string routeKey, RouteValueDictionary values,
    RouteDirection routeDirection)
   {
    object value;
    if (!values.TryGetValue(routeKey, out value) || value == null)
    {
      return false;
    }
 
    long longValue;
    if (value is long)
    {
      longValue = (long)value;
      return longValue != 10;
    }
 
    var valueString = Convert.ToString(value, CultureInfo.InvariantCulture);
    if (long.TryParse(valueString, NumberStyles.Integer,
      CultureInfo.InvariantCulture, out longValue))
    {
      return longValue != 10;
    }
    return false;
   }
  }
}
در اینجا یک کلاس جدید را که اینترفیس IRouteConstraint را پیاده سازی می‌کند تعریف کرده‌ایم:
public class CustomRouteConstraint : IRouteConstraint
سپس در متد match آن بررسی کرده‌ایم که اگر userid=10 بود، خطای 404 صادر شود.
در آخر برای ثبت و معرفی آن باید به متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه مراجعه کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddRouting(options =>options.ConstraintMap.Add("Custom", typeof(CustomRouteConstraint)));
پس از آن، این نام جدید ثبت شده‌ی در اینجا، به نحو ذیل قابل استفاده است:
 [Route("/Users/{userid:int:custom}")]
به این ترتیب userid باید از نوع int بوده و همچنین قید custom را نیز پوشش دهد (یعنی userid=10 نباشد).

یک نکته:  اگر به سورس ASP.NET Core مراجعه کنید ، تمام قیودی را که پیشتر نام بردیم (مانند int، guid و امثال آن) نیز به همین روش تعریف و پیشتر ثبت شده‌اند.


معرفی بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.SpaServices

مسیریابی‌های پیش فرض ASP.NET Core با مسیریابی‌های برنامه‌های SPA مانند AngularJS (و امثال آن) تداخل دارند؛ از این جهت که درخواست‌های رسیده‌ی به سرور، ابتدا به موتور پردازشی ASP.NET وارد می‌شوند و اگر یافت نشدند، کاربر با پیام 404 مواجه خواهد شد و دیگر در اینجا برنامه به مسیریابی خاص مثلا AngularJS 2.0 هدایت نمی‌شود.
برای این موارد مرسوم است که یک fallback route را در انتهای مسیریابی‌های موجود اضافه کنند (به آن catch all هم می‌گویند)
app.UseMvc(routes =>
{
  routes.MapRoute(
   name: "default",
   template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
 
  routes.MapRoute(
   name: "spa-fallback",
   template: "{*url}",
   defaults: new { controller = "Home", action = "Index" });
});
در اینجا هر درخواستی که با مسیریابی default تطابق نداشت، توسط الگوی عمومی {url*} پردازش می‌شود و این پردازش در نهایت سبب راه اندازی برنامه‌ی SPA می‌گردد. اما مشکل اینجا است که برای فایل‌های استاتیک غیرموجود مانند تصاویر، فایل‌های js و css نیز خروجی HTML ایی خواهیم داشت؛ بجای خروجی 404 و یافت نشد.
برای حل این مشکل مایکروسافت بسته‌ای را به نام Microsoft.AspNetCore.SpaServices ارائه داده است.
برای افزودن آن بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.AspNetCore.SpaServices را جستجو کرده و نصب نمائید:


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
{
    "dependencies": {
       //same as before  
       "Microsoft.AspNetCore.SpaServices": "1.0.0-beta-000007"
 },
پس از بازیابی و نصب آن، اکنون catch all را حذف کرده و با یک سطر routes.MapSpaFallbackRoute ذیل جایگزین کنید:
app.UseMvc(routes =>
{
  routes.MapRoute(
   name: "default",
   template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
 
  routes.MapSpaFallbackRoute("spa-fallback", new { controller = "Home", action = "Index" });
});
و برای یادآوری مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» در AngularJS 2.0، علاوه بر عمومی کردن پوشه‌ی wwwroot توسط UseFileServer نیاز است پوشه‌ی node_modules را هم با تنظیمات ذیل عمومی کرد و در معرض دید عموم قرار داد (جایی که بسته‌های node.js نصب می‌شوند):
// Serve wwwroot as root
app.UseFileServer();
 
// Serve /node_modules as a separate root (for packages that use other npm modules client side)
app.UseFileServer(new FileServerOptions
{
  // Set root of file server
  FileProvider = new PhysicalFileProvider(Path.Combine(Directory.GetCurrentDirectory(), "node_modules")),
  // Only react to requests that match this path
  RequestPath = "/node_modules",
  // Don't expose file system
  EnableDirectoryBrowsing = false
});
نظرات مطالب
بخش دوم - بررسی امکانات (کلاس ها و متدهای) کتابخانه Gridify
من قصد پیاده سازی یک صفحه برای جستجوی پیشرفته بین همه جداول رو دارم. برای این کار یک کلاس تعریف کردم و در ورودی تابع یک لیست از این نوع را بهش پاس میدم. این کلاس اینطور تعریف شده:
public class SearchDTO
{
    public string TableName { get; set; }
    public string ColumnName { get; set; }
    public string searchPhrase { get; set; } = string.Empty;
    public DateTimeOffset? searchDateFrom { get; set; }
    public DateTimeOffset? searchDateTo { get; set; }
    public int Include { get; set; } = 1;
}
کاربر اسم جدول و اون ستونی که میخواد شرط رو براش اعمال کنه رو انتخاب میکنه و بعدش عبارت یا محدوده تاریخ رو وارد میکنه. این که شامل بشه یا نشه رو هم با Include میتونه مشخص کنه. 
من هر چی داکومنت رو خوندم توی همشون اسم جدول رو نمیشد به صورت string وارد کرد. اگه اشتباه میکنم لطفا اصلاح کنید.
رویه ای که مدنظرم هست اینه که داخل یه حلقه for یا foreach یک کوئری بنویسم که همه‌ی جداولی که کاربر انتخاب کرده رو با هم join کنه. بعدش توی یه حلقه دیگه شرط‌ها رو روی ستون هایی که انتخاب کرده اعمال کنم.
در نهایت ستون‌های نتیحه نهایی رو Select کنم تا اون ستون هایی که مجاز هستند به سمت کلاینت برگشت داده بشه. اسامی این ستون‌ها رو توی یه فایل .resx ذخیره کردم.
یعنی یه چیزی شبیه به این کد:(ولی این کد درست و قابل اجرا نیست)
// Join the tables dynamically based on the table names
for (int i = 1; i < filterList.Count; i++)
{
    var joinEntityType = entityTypes.FirstOrDefault(t => t.ClrType.Name == filterList[0].TableName)?.ClrType;
    if (entityType == null)
    {
        return (null, 0, 0);
    }
    var joinEntityQuery = (IQueryable<object>)Activator.CreateInstance(typeof(DbSet<>).MakeGenericType(joinEntityType), _dbContext);
    query = query.Join(joinEntityQuery.ToList(),
                                    x => x.GetType().GetProperty($"{filterList[i - 1].TableName}.{filterList[i - 1].TableName}Id").GetValue(x),
                                    y => y.GetType().GetProperty($"{filterList[i].TableName}.{filterList[i].TableName}Id").GetValue(y),
                                    (x, y) => x);
}

// Apply the conditions dynamically based on the column names and conditions
for (int i = 0; i < filterList.Count; i++)
{
    if (!string.IsNullOrEmpty(filterList[i].searchPhrase))
    {
        var parameter = Expression.Parameter(entityType, "x");
        var condition = Expression.Call(
            typeof(string).GetMethod("Contains", new[] { typeof(string) }),
            Expression.PropertyOrField(parameter, filterList[i].ColumnName),
            Expression.Constant(filterList[i].searchPhrase)
        );
        var lambda = Expression.Lambda<Func<object, bool>>(condition, parameter);

        query = query.Where(lambda);
    }
    if (filterList[i].searchDateFrom.HasValue)
    {
       //must write expression for date constraint
    }
}

// Select the specified columns dynamically
ResourceManager resourceManager = new ResourceManager(typeof(TablePropertiesResources));
var columnNames = resourceManager.GetResourceSet(CultureInfo.CurrentCulture, true, true)
    .OfType<DictionaryEntry>()
    .Select(entry => entry.Key.ToString())
    .ToList();
var selectColumns = columnNames.ToArray();
var selectedData = query
    .Select(x => new
    {
        // Dynamically select the desired properties
        Result = selectColumns.ToDictionary(column => column, column => x.GetType().GetProperty(column).GetValue(x))
    })
    .ToList();
آیا اینکار با gridify امکان پذیر می‌باشد؟