مطالب
ارسال خودکار مطلب به بلاگر

اکثر خدمات گوگل دارای API هم هستند و به این ترتیب با استفاده از برنامه نویسی نیز می‌توان به آن‌ها دسترسی پیدا کرد. برای نمونه API دسترسی به Blogger در اینجا توضیح داده شده است. برای کار با این امکانات یا می‌توان چرخ را از نو اختراع کرد یا از کتابخانه‌های مرتبطی همانند Gdata API for .NET استفاده نمود. برای دات نت فریم ورک، از آدرس http://code.google.com/p/google-gdata/ می‌توان آخرین کتابخانه‌های کار با GData یا Google Data API را دریافت کرد. برای نمونه فایل Google_Data_API_Setup_1.9.0.0.msi فعلی آن حدود 28 مگ حجم دارد و به درد کسانی می‌خورد که علاقمند هستند تا تمام امکانات موجود آن‌را بررسی کنند. راه ساده‌تری هم برای دسترسی به این کتابخانه‌ها وجود دارد؛ می‌توان از NuGet استفاده کرد.


به این ترتیب به سادگی و سرعت هرچه تمامتر فایل 200 کیلوبایتی Google.GData.Client.dll دریافت شده و ارجاعی نیز به آن اضافه خواهد شد. همین حد جهت کار با بلاگر کافی است.
برای نمونه قطعه کد زیر کار ارسال یک مطلب جدید به وبلاگ بلاگری شما را انجام خواهد داد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using Google.GData.Client;

namespace BloggerAutoPoster
{
public class BloggerAutoPoster
{
public string UserName { set; get; }

public string Password { set; get; }

public string PostTitle { set; get; }

public IList<string> PostTags { set; get; }

public string PostBody { set; get; }

public string BlogUrl { set; get; }

public bool PostAsDraft { set; get; }

public bool PostNewEntry()
{
var service = new Service("blogger", "blogger-example")
{
Credentials = new GDataCredentials(UserName, Password)
};
var newPost = constructNewEntry();
var result = service.Insert(new Uri(BlogUrl), newPost);
return result != null;
}

private AtomEntry constructNewEntry()
{
var newPost = new AtomEntry
{
Title = { Text = PostTitle },
Content = new AtomContent
{
Content = string.Format(@"<div xmlns=""http://www.w3.org/1999/xhtml"">{0}</div>", PostBody),
Type = "xhtml"
},
IsDraft = PostAsDraft
};

foreach (var tag in PostTags)
{
newPost.Categories.Add(
new AtomCategory
{
Term = tag,
Scheme = "http://www.blogger.com/atom/ns#"
});
}

return newPost;
}
}
}

مثالی از استفاده آن هم به صورت زیر می‌باشد:

new BloggerAutoPoster
{
BlogUrl = "https://www.blogger.com/feeds/number/posts/default",
UserName = "name@gmail.com",
Password = "pass",
PostTitle = "بررسی ارسل خودکار-3",
PostTags = new List<string> { "بررسی ارسال خودکار" },
PostBody = "تست می‌شود123",
PostAsDraft = false
}.PostNewEntry();

نام کاربری و کلمه عبور آن، همان مشخصات وارد شدن به اکانت جی‌میل شما است. اگر می‌خواهید مطلب ارسالی بلافاصله در سایت ظاهر نشود PostAsDraft را true کنید. همچنین BlogUrl آن، همانطور که ملاحظه می‌کنید فرمت خاصی دارد. جهت یافتن آن می‌توان از قطعه کد زیر کمک گرفت:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Google.GData.Client;

namespace BloggerAutoPoster
{
public class BlogInfo
{
public string Title { set; get; }
public string Url { set; get; }
}

public class BloggerInfo
{
public static IList<BlogInfo> FindMyBlogsUrls(string username, string password)
{
var result = new List<BlogInfo>();

var service = new Service("blogger", "blogger-example")
{
Credentials = new GDataCredentials(username, password)
};

var query = new FeedQuery { Uri = new Uri("https://www.blogger.com/feeds/default/blogs") };
var feed = service.Query(query);

if (feed == null)
throw new NotSupportedException("You don't have any blogs!");

foreach (var entry in feed.Entries)
{
result.AddRange(entry.Links.Where(t => t.Rel.Equals("http://schemas.google.com/g/2005#post"))
.Select(t => new BlogInfo
{
Url = new Uri(t.HRef.ToString()).AbsoluteUri,
Title = entry.Title.Text
}));
}

return result;
}
}
}

توسط کد فوق، آدرس ویژه و عنوان تمام بلاگ‌های ثبت شده‌ی بلاگری شما بازگشت داده می‌شود.


مطالب
MVVM و الگوی ViewModel Locator

اگر ViewModel را همان فایل code behind عاری از ارجاعاتی به اشیاء بصری بدانیم، یک تفاوت مهم را علاوه بر مورد ذکر شده نسبت به Code behind متداول خواهد داشت: وهله سازی آن باید دستی انجام شود و خودکار نیست.
اگر به ابتدای کلاس‌های code behind‌ دقت کنید همیشه واژه‌ی partial قابل رویت است، به این معنا که این کلاس در حقیقت جزئی از همان کلاس متناظر با XAML ایی است که مشاهده می‌کنید؛ یا به عبارتی با آن یکی است. فقط جهت زیبایی یا مدیریت بهتر، در دو کلاس قرار گرفته‌اند اما واژه کلیدی partial این‌ها را نهایتا به صورت یکسان و یکپارچه‌ای به کامپایلر معرفی خواهد کرد. بنابراین وهله سازی code behind هم خودکار خواهد بود و به محض نمایش رابط کاربری،‌ فایل code behind آن هم وهله سازی می‌شود؛ چون اساسا و در پشت صحنه، از دیدگاه کامپایلر تفاوتی بین این دو وجود ندارد.

اکنون سؤال اینجا است که آیا می‌توان با ViewModel ها هم همین وهله سازی خودکار را به محض نمایش یک View متناظر، پیاده سازی کرد؟
البته صحیح آن این است که عنوان شود ViewModel متناظر با یک View و نه برعکس. چون روابط در الگوی MVVM از View به ViewModel به Model است و نه حالت عکس؛ مدل نمی‌داند که ViewModel ایی وجود دارد. ViewModel هم از وجود View ها در برنامه بی‌خبر است و این «بی‌خبری‌ها» اساس الگوهایی مانند MVC ، MVVM ، MVP‌ و غیره هستند. به همین جهت شاعر در وصف ViewModel فرموده‌اند که:

ای در درون برنامه‌ام و View از تو بی خبر_________وز تو برنامه‌ام پر است و برنامه از تو بی خبر :)

پاسخ:
بله. برای این منظور الگوی دیگری به نام ViewModel Locator طراحی شده است؛ روش‌های زیادی برای پیاده سازی این الگو وجود دارند که ساده‌ترین آن‌ها مورد زیر است:
فرض کنید ViewModel ساده زیر را قصد داریم به کمک الگوی ViewModel Locator به View ایی تزریق کنیم:

namespace WpfViewModelLocator.ViewModels
{
public class MainWindowViewModel
{
public string SomeText { set; get; }
public MainWindowViewModel()
{
SomeText = "Data ...";
}
}
}

برای این منظور ابتدا کلاس ViewModelLocatorBase زیر را تدارک خواهیم دید:

using WpfViewModelLocator.ViewModels;

namespace WpfViewModelLocator.ViewModelLocator
{
public class ViewModelLocatorBase
{
public MainWindowViewModel MainWindowVm
{
get { return new MainWindowViewModel(); }
}
}
}

در اینجا یک وهله از کلاس MainWindowViewModel توسط خاصیتی به نام MainWindowVm در دسترس قرار خواهد گرفت. برای اینکه بتوان این کلاس را در تمام Viewهای برنامه قابل دسترسی کنیم، آن‌را در App.Xaml تعریف خواهیم کرد:

<Application x:Class="WpfViewModelLocator.App"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:vml="clr-namespace:WpfViewModelLocator.ViewModelLocator"
StartupUri="MainWindow.xaml">
<Application.Resources>
<vml:ViewModelLocatorBase x:Key="ViewModelLocatorBase" />
</Application.Resources>
</Application>

اکنون فقط کافی است در View خود DataContext را به نحو زیر مقدار دهی کنیم تا در زمان اجرا به صورت خودکار بتوان به خاصیت MainWindowVm یاد شده دسترسی یافت:

<Window x:Class="WpfViewModelLocator.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Grid DataContext="{Binding Path=MainWindowVm, Source={StaticResource ViewModelLocatorBase}}">
<TextBlock Text="{Binding SomeText}" VerticalAlignment="Top" Margin="5" />
</Grid>
</Window>

در مورد ViewModel ها و Viewهای دیگر هم به همین ترتیب خواهد بود. یک وهله از آن‌ها به کلاس ViewModelLocatorBase اضافه می‌شود. سپس Binding Path مرتبط به DataContext به نام خاصیتی که در کلاس ViewModelLocatorBase مشخص خواهیم کرد، Bind خواهد شد.

روش دوم:
اگر در اینجا بخواهیم Path را حذف کنیم و فقط دسترسی عمومی به ViewModelLocatorBase را ذکر کنیم، باید یک Converter نوشت (چون به این ترتیب می‌توان به اطلاعات Binding در متد Convert دسترسی یافت). سپس یک قرار داد را هم تعریف خواهیم کرد؛ به این صورت که ما در Converter به نام View دسترسی پیدا می‌کنیم (از طریق ریفلکشن). سپس نام viewModel ایی را که باید به دنبال آن گشت مثلا ViewName به علاوه کلمه ViewModel در نظر خواهیم گرفت. در حقیقت یک نوع Convection over configuration است:

using System;
using System.Globalization;
using System.Linq;
using System.Windows.Data;

namespace WpfViewModelLocator.ViewModelLocator
{
public class ViewModelLocatorBaseConverter : IValueConverter
{
public object Convert(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
{
//مقدار در اینجا همان مشخصات ویوو است
if (value == null) return null;
string viewTypeName = value.GetType().Name;

//قرار داد ما است
//ViewModel Name = ViewName + "ViewModel"
string viewModelName = string.Concat(viewTypeName, "ViewModel");

//یافتن اسمبلی که حاوی ویوو مدل ما است
var asms = AppDomain.CurrentDomain.GetAssemblies();
var viewModelAsmName = "WpfViewModelLocator"; //نام پروژه مرتبط
var viewModelAsm = asms.Where(x => x.FullName.Contains(viewModelAsmName)).First();

//یافتن این کلاس ویوو مدل مرتبط
var viewModelType = viewModelAsm.GetTypes().Where(x => x.FullName.Contains(viewModelName)).FirstOrDefault();
if (viewModelType == null)
throw new InvalidOperationException(string.Format("Could not find view model '{0}'", viewModelName));

//وهله سازی خودکار آن
return Activator.CreateInstance(viewModelType);
}

public object ConvertBack(object value, Type targetType, object parameter, CultureInfo culture)
{
throw new NotImplementedException();
}
}
}

کار این تبدیلگر بسیار ساده و واضح است. Value‌ دریافتی، وهله‌ای از view است. پس به این ترتیب می‌توان نام آن‌را یافت. سپس قرارداد ویژه خودمان را اعمال می‌کنیم به این ترتیب که ViewModel Name = ViewName + "ViewModel" و سپس به دنبال اسمبلی که حاوی این نام است خواهیم گشت. آن‌را یافته، کلاس مرتبط را در آن پیدا می‌کنیم و در آخر، به صورت خودکار آن‌را وهله سازی خواهیم کرد.
اینبار تعریف عمومی این Conveter در فایل App.Xaml به صورت زیر خواهد بود:

<Application x:Class="WpfViewModelLocator.App"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:vml="clr-namespace:WpfViewModelLocator.ViewModelLocator"
StartupUri="MainWindow.xaml">
<Application.Resources>
<vml:ViewModelLocatorBaseConverter x:Key="ViewModelLocatorBaseConverter" />
</Application.Resources>
</Application>

و استفاده‌ی آن در تمام View های برنامه به شکل زیر می‌باشد (بدون نیاز به ذکر هیچ نام خاصی و بدون نیاز به کلاس ViewModelLocatorBase یاد شده در ابتدای مطلب):

<Window x:Class="WpfViewModelLocator.MainWindow"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
DataContext="{Binding RelativeSource={RelativeSource Self},
Converter={StaticResource ViewModelLocatorBaseConverter}}"
Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
<Grid>
<TextBlock Text="{Binding SomeText}" VerticalAlignment="Top" Margin="5" />
</Grid>
</Window>


نظرات مطالب
امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت ششم - کار با User Claims
Claim type: http://schemas.microsoft.com/claims/authnmethodsreferences - Claim value: pwd
Claim type: http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier - Claim value: 1
Claim type: auth_time - Claim value: 1651417673
Claim type: http://schemas.microsoft.com/identity/claims/identityprovider - Claim value: local
Claim type: name - Claim value: meysanm
Claim type: given_name - Claim value: soleymani
Claim type: role - Claim value: admin
Claim type: http://schemas.microsoft.com/claims/authnmethodsreferences - Claim value: pwd
Claim type: http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/nameidentifier - Claim value: 1
Claim type: auth_time - Claim value: 1651417673
Claim type: http://schemas.microsoft.com/identity/claims/identityprovider - Claim value: local
Claim type: name - Claim value: meysanm
Claim type: given_name - Claim value: soleymani
Claim type: role - Claim value: admin
مطالب
مقایسه کارآیی روش‌های مختلف جایگزین کردن حروف در یک رشته در برنامه‌های NET.
فرض کنید قصد دارید عملیات نرمال سازی اطلاعات را بر روی یک رشته انجام داده و برای مثال اعداد فارسی و انگلیسی موجود در یک رشته را یک‌دست کنید. اولین روشی که برای اینکار به ذهن می‌رسد، استفاده از متد Replace است:
private static string toPersianNumbersUsingReplace(string data)
{
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
    return
      data
        .Replace("0", "\u06F0")
        .Replace("1", "\u06F1")
        .Replace("2", "\u06F2")
        .Replace("3", "\u06F3")
        .Replace("4", "\u06F4")
        .Replace("5", "\u06F5")
        .Replace("6", "\u06F6")
        .Replace("7", "\u06F7")
        .Replace("8", "\u06F8")
        .Replace("9", "\u06F9");
}
اما آیا این روش، کارآیی مناسبی را به همراه دارد؟ در ادامه چند روش دیگر را نیز جهت جایگزین کردن حروف، معرفی کرده و کارآیی آن‌ها را با هم مقایسه می‌کنیم.


جایگزین کردن حروف با استفاده از Replace معمولی توسط رشته‌ها

نگارش اصلی تبدیل تمام اعداد موجود در یک رشته به اعداد فارسی، به صورت زیر است که در آن یک دست سازی اعداد عربی هم درنظر گرفته شده‌اند (برای مثال طرز نگارش عدد 4 فارسی و عربی متفاوت است):
        private static string toPersianNumbersUsingReplace(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
            return
                toEnglishNumbers(data)
                .Replace("0", "\u06F0")
                .Replace("1", "\u06F1")
                .Replace("2", "\u06F2")
                .Replace("3", "\u06F3")
                .Replace("4", "\u06F4")
                .Replace("5", "\u06F5")
                .Replace("6", "\u06F6")
                .Replace("7", "\u06F7")
                .Replace("8", "\u06F8")
                .Replace("9", "\u06F9");
        }

        private static string toEnglishNumbers(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
            return
               data.Replace("\u0660", "0") //٠
                   .Replace("\u06F0", "0") //۰
                   .Replace("\u0661", "1") //١
                   .Replace("\u06F1", "1") //۱
                   .Replace("\u0662", "2") //٢
                   .Replace("\u06F2", "2") //۲
                   .Replace("\u0663", "3") //٣
                   .Replace("\u06F3", "3") //۳
                   .Replace("\u0664", "4") //٤
                   .Replace("\u06F4", "4") //۴
                   .Replace("\u0665", "5") //٥
                   .Replace("\u06F5", "5") //۵
                   .Replace("\u0666", "6") //٦
                   .Replace("\u06F6", "6") //۶
                   .Replace("\u0667", "7") //٧
                   .Replace("\u06F7", "7") //۷
                   .Replace("\u0668", "8") //٨
                   .Replace("\u06F8", "8") //۸
                   .Replace("\u0669", "9") //٩
                   .Replace("\u06F9", "9"); //۹
        }


جایگزین کردن حروف با استفاده از Replace معمولی توسط کاراکترها

اینبار همان حالت قبل را درنظر بگیرید؛ با این تفاوت که بجای رشته‌ها از کاراکترها استفاده شود. برای مثال بجای:
  .Replace("\u0669", "9") //٩
خواهیم داشت:
  .Replace('\u0669', '9') //٩


جایگزین کردن حروف با استفاده از String Builder

در ادامه بجای استفاده از متد Replace متداول، آرایه‌ای از حروف قابل جایگزینی را توسط یک StringBuilder ایجاد کرده و حروف را یکی یکی تبدیل می‌کنیم و به این ترتیب برخلاف متد Replace، هربار برای جایگزینی یک مورد خاص، مجددا از ابتدای رشته شروع به جستجو نمی‌شود:
        private static string toPersianNumbersUsingStringBuilder(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;

            var strBuilder = new StringBuilder(data);
            for (var i = 0; i < strBuilder.Length; i++)
            {
                switch (strBuilder[i])
                {
                    case '0':
                    case '\u0660':
                        strBuilder[i] = '\u06F0';
                        break;

                    case '1':
                    case '\u0661':
                        strBuilder[i] = '\u06F1';
                        break;

                    case '2':
                    case '\u0662':
                        strBuilder[i] = '\u06F2';
                        break;

                    case '3':
                    case '\u0663':
                        strBuilder[i] = '\u06F3';
                        break;

                    case '4':
                    case '\u0664':
                        strBuilder[i] = '\u06F4';
                        break;

                    case '5':
                    case '\u0665':
                        strBuilder[i] = '\u06F5';
                        break;

                    case '6':
                    case '\u0666':
                        strBuilder[i] = '\u06F6';
                        break;

                    case '7':
                    case '\u0667':
                        strBuilder[i] = '\u06F7';
                        break;

                    case '8':
                    case '\u0668':
                        strBuilder[i] = '\u06F8';
                        break;

                    case '9':
                    case '\u0669':
                        strBuilder[i] = '\u06F9';
                        break;

                    default:
                        strBuilder[i] = strBuilder[i];
                        break;
                }
            }

            return strBuilder.ToString();
        }


جایگزین کردن حروف با استفاده از ToCharArray

متد زیر دقیقا شبیه به حالت استفاده از String Builder است؛ با یک تفاوت مهم: بجای استفاده از String Builder برای تهیه‌ی آرایه‌ای از حروف قابل تغییر، از متد ToCharArray استفاده شده‌است:
        private static string toPersianNumbersUsingToCharArray(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;

            var letters = data.ToCharArray();
            for (var i = 0; i < letters.Length; i++)
            {
                switch (letters[i])
                {
                    case '0':
                    case '\u0660':
                        letters[i] = '\u06F0';
                        break;

                    // مانند قبل

                }
            }

            return new string(letters);
        }


جایگزین کردن حروف با استفاده از string.Create

string.Create یکی از تازه‌های NET Core. است که امکان تغییر مستقیم یک قطعه string را میسر می‌کند:
        private static string toPersianNumbersUsingStringCreate(string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;

            return string.Create(data.Length, data, (chars, context) =>
            {
                for (var i = 0; i < data.Length; i++)
                {
                    switch (context[i])
                    {
                        case '0':
                        case '\u0660':
                            chars[i] = '\u06F0';
                            break;

                    // مانند قبل

                    }
                }
            });
        }
در کدهای فوق، ابتدا طول رشته‌ی نهایی بازگشتی از string.Create مشخص می‌شود. سپس توسط پارامتر دوم، داده‌هایی که قرار است بر روی آن‌ها کاری صورت گیرد به متد string.Create ارسال می‌شوند. در آخر عملیات نهایی در action delegate تعریف شده رخ می‌دهد. در اینجا chars، به بافر درونی رشته‌ای که بازگشت داده می‌شود، اشاره می‌کند و باید پر شود (این بافر مستقیما در دسترس است). context همان پارامتر دوم متد string.Create است.

توضیحات بیشتر:
در دات نت، رشته‌ها نوع‌های ارجاعی (reference type) غیرقابل تغییر (immutable) هستند. به این معنا که هر زمانیکه ایجاد شدند، دیگر نمی‌توان محتوای آن‌ها را تغییر داد. به همین جهت است که مجبور هستیم آن‌ها را برای مثال توسط ToCharArray به یک آرایه تبدیل کنیم و سپس این آرایه‌ی قابل تغییر را ویرایش کنیم. در حین کار با رشته‌ها، این غیرقابل تغییر بودن، سبب تخصیص حافظه‌های بیش از حدی می‌شوند. اگر بخواهیم قسمتی از یک رشته را جدا و یا جایگزین کنیم و یا تعدادی رشته را با هم جمع بزنیم، نتیجه‌ی آن نیاز به یک تخصیص حافظه‌ی جدید را دارد. راه حل استاندارد مواجه شدن با این مشکل، استفاده از StringBuilder است که از یک بافر داخلی برای انجام کارهای خودش استفاده می‌کند و زمانیکه نتیجه‌ی نهایی را از آن درخواست می‌کنیم، تخصیص حافظه‌ای را برای تولید رشته‌ی حاصل انجام می‌دهد. البته این مورد نیاز به اندازه گیری دارد و ارزش StringBuilder با حجم بالایی از اطلاعات متنی مشخص می‌شود؛ وگرنه همانطور که مشاهده می‌کنید (در نتیجه‌ی نهایی بحث در ادامه)، الزاما کدهای سریعتری را به همراه نخواهد داشت.
هدف از string.Create، ایجاد رشته‌ها از داده‌های موجود است. هدف اصلی آن کاهش تخصیص‌های حافظه و کپی کردن اطلاعات است و امضای آن به صورت زیر می‌باشد:
public static string Create<TState> (int length, TState state, System.Buffers.SpanAction<char,TState> action);
مزیت این متد، عدم نیاز به یک پیش‌بافر است؛ به این معنا که مستقیما بر روی قسمتی از حافظه کار می‌کند که ارجاعی را به رشته‌ی «بازگشتی» دارد. یعنی در حالت کار با string.Create، غیرقابل تغییر بودن رشته‌ها در دات نت دیگر صادق نخواهد بود و برای تغییر آن نیازی به تخصیص بافر، کپی کردن و تخصیص حافظه‌ی نهایی برای بازگشت نتیجه نیست. پارامتر SpanAction آن، امکان دسترسی مستقیم به این ناحیه‌ی از حافظه را میسر می‌کند.
هنگام کار با این متد، chars ای که در اختیار ما قرار می‌گیرد، یک <Span<char اشاره کننده به رشته‌ی نهایی است که قرار است بازگشت داده شود (در ابتدای کار بر اساس اندازه‌ای که مشخص می‌شود، یک رشته‌ی خالی تخصیص داده می‌شود، اما بافر پر کردن آن اینبار در دسترس است و نیازی به تخصیص و کپی جداگانه‌ای را ندارد). بنابراین روش کار با این متد، پر کردن بافر درونی رشته‌ی بازگشتی (همان chars در اینجا) به صورت مستقیم است؛ کاری که با یک رشته‌ی معمولی نمی‌توان انجام داد.
State یا همان پارامتر دوم این متد، هر چیزی می‌تواند باشد. اگر نیاز است چندین رشته را در اینجا دریافت کنید تا بتوان بر اساس آن رشته‌ی نهایی را تشکیل داد، یک struct را تعریف کرده و بجای state به آن ارسال کنید. سپس این state توسط پارامتر context مربوط به SpanAction<char, string> action قابل دریافت و استفاده‌است که در این مثال، context همان data ارسالی به این متد است.

سؤال: در حین کار با string.Create، باید از پارامتر data استفاده کنیم و یا از context دریافتی؟ به نظر در مثال فوق، data و context یکی هستند. اکنون داخل action delegate مهیا که جهت ساخت رشته‌ی نهایی بکار می‌رود، باید از data استفاده کرد و یا از context؟
 return string.Create(data.Length, data, (chars, context) => {});
در اینجا اگر در داخل action delegate، ارجاعی را به data داشته باشیم، یک closure تشکیل می‌شود و در این حالت کامپایلر برای مدیریت آن، نیاز به تولید یک کلاس را در پشت صحنه خواهد داشت که خودش سبب کاهش کارآیی می‌گردد. به همین جهت متد Create، پارامتر state را به صورت معمولی دریافت می‌کند و آن‌را توسط context در اختیار delegate قرار می‌دهد تا نیازی نباشد delegate تعریف شده، یک closure را تشکیل دهد.


نتیجه‌ی نهایی بررسی کارآیی روش‌های مختلف جایگزین کردن حروف در یک رشته

کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: ReplacePerformanceTests.zip


ستون op/s در اینجا، مهم‌ترین ستون گزارش است و به معنای تعداد عملیات قابل انجام در یک ثانیه است. از 670 هزار عملیات در ثانیه با Replace معمولی، به 5 میلیون عملیات در ثانیه رسیده‌ایم که بسیار قابل توجه‌است.
همانطور که مشاهده می‌کنید، string.Create، سریعترین نگارش موجود است. در این بین نگارشی که از ToCharArray استفاده می‌کند، قابلیت انتقال بیشتری را دارد؛ از این جهت که نگارش‌های دیگر NET. هنوز دسترسی به string.Create را ندارند. همچنین نگارش کاراکتری متد Replace، از متد رشته‌ای آن سریعتر عمل کرده‌است.
مطالب
معرفی Selector های CSS - قسمت 7
61- :any-link
تمامی تگ‌هایی را انتخاب می‌کند که می‌توانند نقش لینک را در صفحه ایفا کنند. در واقع تگ‌های a، area و link را انتخاب می‌نماید که دارای ویژگی href هستند و به عنوان لینک عمل می‌کنند.
<style>
    :any-link {
        color: red;
    }
</style>
<a href="page1.htm">Link 1</a>
در مثال فوق، متن Link 1 به رنگ قرمز نمایش می‌یابد.
           Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :any-link  4
62- :local-link
تمامی لینک هایی را انتخاب می‌کند که با آدرس صفحه‌ی جاری یکسان می‌باشند.
<style>
    :local-link {
        color: red;
    }
</style>
<a href="http://www.example.com/article/">Link 1</a>
<a href="http://www.example.com/article">Link 2</a>
<a href="http://www.example.com/article/">Link 3</a>
<a href="http://www.example.com/article/12">Link 4</a>
با فرض اینکه آدرس صفحه‌ی جاری http://www.example.com/article/   می باشد مثال فوق را بررسی می‌کنیم. متن Link 1 و Link3 به رنگ قرمز نمایش می‌یابند، زیرا مشابه آدرس صفحه‌ی جاری می‌باشند.
           Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :local-link  4 
63- :local-link(n)
تمامی لینک هایی را انتخاب می‌کند که آدرس آنها با آدرس صفحه‌ی جاری یکسان بوده و n بخش از آدرس آنها با بخش‌های آدرس جاری یکسان باشند. در واقع n، تعداد بخش هایی از آدرس لینک را مشخص می‌کند که با بخش‌های آدرس صفحه‌ی جاری مطابقت داشته باشند. در مطابقت آدرس، از scheme، username، password، port، query string و fragment صرف نظر می‌شود تا یکسان بودن آدرس را تشخیص دهد. سپس تشخیص می‌دهد کدام بخش‌های آدرس با هم یکسان می‌باشند. جهت اطلاع باید عرض کنم که شکل کامل یک آدرس به صورت scheme:[//[user:password@]host[:port]][/]path[?querystring][#fragment] می‌باشد.
<style>
    :local-link {
        color: red;
    }
    :local-link(0) {
        text-decoration: none;
    }
    :local-link(1) {
        text-decoration: overline;
    }
    :local-link(2) {
        background: blue;
    }
</style>
<a href="http://www.example.com">Link 1</a>
<a href="http://www.example.com/2016">Link 2</a>
<a href="http://www.example.com/2016/01">Link 3</a>
<a href="http://www.example.com/2016/01/">Link 4</a>
<a href="http://www.example.com/2016/01/02">Link 5</a>
<a href="https://www.example.com/2016/01/">Link 6</a>
<a href="http://example.com/2016/01">Link 7</a>
با فرض اینکه آدرس صفحه‌ی جاری http://www.example.com/2016/01/ می باشد مثال فوق را بررسی میکنیم. Link 1 تحت تاثیر Selector دوم، بدون زیرخط نمایش می‌یابد. Link 2 تحت تاثیر Selector دوم و سوم، بدون زیرخط و با روخط نمایش می‌یابد. Link 3، Link 5 و Link 6 تحت تاثیر Selector دوم و سوم و چهارم، بدون زیرخط، با روخط و پس زمینه‌ی آبی نمایش می‌یابند. Link 6 به دلیل استفاده از https نمی‌تواند تحت تاثیر Selector اول قرار بگیرد. Link 4 تحت تاثیر Selector اول و دوم و سوم و چهارم، به رنگ قرمز، بدون زیرخط، با روخط و پس زمینه‌ی آبی نمایش می‌یابد. Link 7 هم بدون تاثیر هیچ Selector ی بر روی آن، بدون قالب باقی می‌ماند، زیرا قسمت host لینک با آدرس مطابقت ندارد.
           Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :local-link(n)  4
64- :active-drop-target
تگی را انتخاب می‌کند که در حال حاضر به عنوان مقصد یک تگ drag (کشیده) شده در نظر گرفته شده است. به عبارت دیگر، تگی را با عمل drag کشیده ایم و بر روی یک تگ مقصد قرار داده ایم، ولی هنوز عمل drop یا رها کردن صورت نگرفته است.
              Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :active-drop-target   4 
65- :valid-drop-target
تگی را انتخاب می‌کند که در حال حاضر به عنوان مقصد یک تگ drag (کشیده) شده در نظر گرفته شده است و برای عمل drop معتبر می‌باشد. به عبارت دیگر، تگ مقصد امکان پذیرش یک تگ را با عمل Drag & Drop دارد.
              Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :valid-drop-target   4 
66- :invalid-drop-target
تگی را انتخاب می‌کند که در حال حاضر به عنوان مقصد یک تگ drag (کشیده) شده در نظر گرفته شده است و برای عمل drop معتبر نمی‌باشد. به عبارت دیگر، تگ مقصد امکان پذیرش یک تگ را با عمل Drag & Drop ندارد.
              Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :invalid-drop-target   4 
<style>
    :active-drop-target {
        background: blue;
    }
    :valid-drop-target {
        border: 1px solid green;
    }
    :invalid-drop-target {
        border: 1px solid red;
    }
    .container {
        width: 200px;
        height: 200px;
    }
</style>
<div class="container"></div>
<img src="image.jpg" draggable="true"/>
در مثال فوق، با Drag نمودن تصویر بر روی تگ div، تحت تاثیر Selector اول، رنگ پس زمینه‌ی div آبی می‌شود. اگر امکان پذیرش img توسط تگ div وجود داشته باشد، کادری سبز رنگ دور تگ div نمایش می‌یابد در غیر اینصورت کادر قرمز رنگ دور آن نمایش خواهد یافت.
67- :current
تگی را انتخاب می‌کند که در حال حاضر در حال نمایش یا ارائه می‌باشد. این Selector در زمان پردازش صوت، تصویر، نمایش زیر نویس و غیره در تگ canvas مورد استفاده قرار می‌گیرد.
              Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :current   4 
68- :past
تگی را انتخاب می‌کند که قبل از :current نمایش یافته است.
              Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :past   4 
69- :future
تگی را انتخاب می‌کند که بعد از :current نمایش یافته است.
              Selector  نسخه CSS
No No
No
No No :future   4 
هر سه Selector فوق می‌توانند با دریافت آرگومان به صورت مجموعه ای از Selector ها، تگ‌های خاصی را انتخاب کنند یا نتیجه‌ی انتخاب را محدود نمایند. اگر بدون آرگومان به کار روند، تک مورد نظر را بدون در نظر گرفتن محدویت انتخاب می‌نمایند.
<style>
    :past(div,p) {
        background: red;
    }
    :current(div,p) {
        background: green;
    }
    :future(div,p) {
        background: yellow;
    }
</style>
در مثال فوق، تگ‌های div یا p که در حال حاضر در حال نمایش می‌باشند، با پس زمینه‌ی سبز، تگی که قبل از :current نمایش یافته است با پس زمینه‌ی قرمز و تگی که بعد از :current نمایش خواهد یافت با پس زمینه‌ی زرد نمایش می‌یابد.
70- :placeholder-shown
تمامی تگ‌های input و textarea را انتخاب می‌کند که در حال نمایش یا حاوی placeholder می‌باشند و هنوز متنی در آنها وارد نشده است. در حال حاضر به صورت آزمایشی و با vendor prefix قابل استفاده است.
<style>
    :placeholder-shown {
        color: gray;
    }
</style>
<input placeholder="Enter Username"/>
<input placeholder="Enter Password"/>
در مثال فوق، اگر در هر کدام از تگ‌های input، هیچ متنی وارد نشده باشد، متن‌های Enter Username و Enter Password به رنگ طوسی نمایش می‌یابند.
              Selector  نسخه CSS
-webkit- -wekit-
-ms-
-moz- -webkit- :placeholder-shown   4 















مطالب
C# 7.1 - default Literals
Literal چیزی است مانند null و در حقیقت یک واژه‌ی کلیدی‌است که دارای مقداری مشخص می‌باشد. واژه کلیدی default نیز مفهوم مشابهی را به همراه دارد. تا پیش از C# 7.1 برای دسترسی به مقدار پیش‌فرض value types به صورت ذیل عمل می‌شد:
 int a = default(int);
در اینجا مقدار پیش‌فرض نوعی که بین پرانتزها ذکر می‌شود، بازگشت داده خواهد شد. اگر int ذکر شود، صفر و اگر bool ذکر شود، مقدار false را بازگشت می‌دهد. همچنین در اینجا اگر یک reference type مانند string ذکر شود، مقدار null بازگشت داده خواهد شد.
var number = default(int); // 0
var date = default(DateTime); // DateTime.MinValue
var obj = default(object); // null
در C# 7.1 با بهبود کامپایلر، مفهوم type inference پیاده سازی شده‌است. به این معنا که در مثال فوق مشخص است که a نوع int دارد. بنابراین نیازی نیست تا default به همراه ذکر صریح int باشد و می‌توان int را از آن حذف کرد:
int a = default; // 0
Guid guid = default; // 00000000-0000-0000-0000-000000000000


مثال‌هایی از default Literals در C# 7.1

 C# 7.1
 C# 7.0
 
 int i = default;
 int i = default(int);
 Local Variable Defaults  
 Person Create() => default;
 Person Create() => default(Person);
 Local function 
 Person Create(string name, int age = default)
 Person Create(string name, int age = default(int))
 Optional Parameter Default Value 
 (string Name, int Age) person = ("User 1", default);
 (string Name, int Age) person = ("User 1", default(int));
 Tuple Element Default Value 
Person p = new Person
{
  Name = default,
  Age = default
};
Person p = new Person
{
  Name = default(string),
  Age = default(int)
};
 Object Initializer Default Value 
var people = new[]
{
  new Person(),
  default,
  new Person()
};

var ages = new[] {18, default, 50};
var people = new[]
{
  new Person(),
  default(Person),
  new Person()
};

var ages = new[] {18, default(int), 50};
 Array Initializer Default Value 
 int i = default;
Console.WriteLine(i is default);
 int i = default(int);
Console.WriteLine(i is default(int)); // true
 Is Operator 
 // Local method returning a tuple
(T, T) CreateTwo<T>() => (default, default);
 // Local method returning a tuple
(T, T) CreateTwo<T>() => (default(T), default(T));
 Generic Defaults 
 bool IsAnswerKnown()=> false;
int? p = IsAnswerKnown() ? 42 : default;
 bool IsAnswerKnown()=> false;
int? p = IsAnswerKnown() ? 42 : (int?)null;
 Conditional Operator Defaults 

در این مثال‌ها مفهوم type inference را بهتر می‌توان مشاهده کرد. برای مثال در آرایه‌ی ذیل چون اعضای آن int هست، مقدار default نیز به همان مقدار پیش‌فرض int اشاره می‌کند و همچنین نوع آرایه نیز int درنظر گرفته می‌شود و نیازی به ذکر آن نیست:
 var ages = new[] {18, default, 50};
اما اگر در اینجا اعداد را حذف کنیم و default باقی بماند:
 var ages = new[] { default };
دیگر تشخیص نوع پیش‌فرض میسر نبوده و این قطعه از کد کامپایل نخواهد شد.
نمونه‌ی دیگر آن قطعه کد ذیل است:
string s = default;
if(s == default)
{

}
در اینجا s از نوع string است و مقایسه‌ی انجام شدهی در قطعه کد if، بر اساس مقدار پیش فرض string یا همان null صورت خواهد گرفت.
و یا در مقایسه‌ی ذیل 1.5 یک عدد double است. بنابراین default در اینجا به مقدار پیش‌فرض double و یا 0.0 اشاره می‌کند:
int a = default;
var x = a > 0 ? default : 1.5;
نظرات مطالب
غیرمعتبر کردن توکن و یا کوکی سرقت شده در برنامه‌های مبتنی بر ASP.NET Core
یک نکته‌ی تکمیلی
« fingerprintjs » کتابخانه‌ای است برای انتساب یک device-id به کاربر (بر اساس user-agent، اندازه‌ی صفحه، فونت‌های نصب شده، پلاگین‌های در حال استفاده و غیره). برای استفاده‌ی از آن، ابتدا اسکریپت آن باید اضافه شود:
<script src="https://cdn.jsdelivr.net/npm/@fingerprintjs/fingerprintjs@3.12.1/dist/fingerprint2.min.js"></script>
سپس یک کوکی از نتیجه‌ی آن تهیه می‌شود:
string fingerprint = "";
string fingerprintScript = @"<script>
    const fpPromise = FingerprintJS.load();
    fpPromise.then(fp => {
        fp.get().then(result => {
            const values = result.values;
            const fingerprint = values.join('');
            document.cookie = 'DeviceFingerprint=' + fingerprint + '; path=/';
        });
    });
</script>";
Response.Write(fingerprintScript);
و این کوکی که با نام DeviceFingerprint ذخیره شده، به صورت زیر قابل خواندن است:
string fingerprint = Request.Cookies["DeviceFingerprint"]?.Value;
if (fingerprint == null)
{
    // Device fingerprint cookie not found
}
مطالب دوره‌ها
نگاهی به افزونه‌های کار با اسناد در RavenDB
توانمندی‌های RavenDB جهت کار با اسناد، صرفا به ذخیره و ویرایش آن‌ها محدود نمی‌شوند. در ادامه، مباحثی مانند پیوست فایل‌های باینری به اسناد، نگهداری نگارش‌های مختلف آن‌ها، حذف آبشاری اسناد و وصله کردن آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. تعدادی از این قابلیت‌ها توکار هستند و تعدادی دیگر توسط افزونه‌های آن فراهم شده‌اند.


پیوست و بازیابی فایل‌های باینری

امکان پیوست فایل‌های باینری نیز به اسناد RavenDB وجود دارد. برای مثال به کلاس سؤالات قسمت اول این سری، خاصیت FileId را اضافه کنید:
public class Question
{
    public string FileId { set; get; }
}
اکنون برای ذخیره فایلی و همچنین انتساب آن به یک سند، به روش ذیل باید عمل کرد:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.PutAttachment(key: "file/1",
                                                         etag: null,
                                                         data: System.IO.File.OpenRead(@"D:\Prog\packages.config"),
                                                         metadata: new RavenJObject
                                                         { 
                                                            { "Description", "توضیحات فایل" }
                                                         });
                    var question = new Question
                    {
                        By = "users/Vahid",
                        Title = "Raven Intro",
                        Content = "Test....",
                        FileId = "file/1"
                    };
                    session.Store(question);

                    session.SaveChanges();
                }
            }
کار متد store.DatabaseCommands.PutAttachment، ارسال اطلاعات یک استریم به سرور RavenDB است که تحت کلید مشخصی ذخیره خواهد شد. متد استاندارد System.IO.File.OpenRead روش مناسبی است برای دریافت استریم‌ها و ارسال آن به متد PutAttachment. در قسمت metadata این فایل، توسط شیء RavenJObject، یک دیکشنری از key-valueها را جهت درج اطلاعات اضافی مرتبط با هر فایل می‌توان مقدار دهی کرد. پس از آن، جهت انتساب این فایل ارسال شده به یک سند، تنها کافی است کلید آن‌را به خاصیت FileId انتساب دهیم.
در این حالت اگر به خروجی دیباگ سرور نیز دقت کنیم، مسیر ذخیره سازی این نوع فایل‌ها مشخص می‌شود:
 Request # 2: PUT   - 200 ms - <system> - 201 - /static/file/1
بازیابی فایل‌های همراه با اسناد نیز بسیار ساده است:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var question = session.Load<Question>("questions/97");
                    var file1 = store.DatabaseCommands.GetAttachment(question.FileId);
                    Console.WriteLine(file1.Size);
                }
            }
فقط کافی است سند را یکبار Load کرده و سپس از متد store.DatabaseCommands.GetAttachment برای دستیابی به فایل پیوست شده استفاده نمائیم.


وصله کردن اسناد

سند سؤالات قسمت اول و پاسخ‌های آن، همگی داخل یک سند هستند. اکنون برای اضافه کردن یک آیتم به این لیست، یک راه، واکشی کل آن سند است و سپس افزودن یک آیتم جدید به لیست پاسخ‌ها و یا در این حالت، جهت کاهش ترافیک سرور و سریعتر شدن کار، RavenDB مفهوم Patching یا وصله کردن اسناد را ارائه داده است. در این روش بدون واکشی کل سند، می‌توان قسمتی از سند را وصله کرد و تغییر داد.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.Patch(key: "questions/97",
                                                 patches: new[]
                                                          {
                                                             new PatchRequest
                                                             {
                                                                Type = PatchCommandType.Add,
                                                                Name = "Answers",
                                                                Value = RavenJObject.FromObject(new Answer{ By= "users/Vahid", Content="data..."})
                                                             }
                                                          });
                }
            }
برای وصله کردن اسناد از متد store.DatabaseCommands.Patch استفاده می‌شود. در اینجا ابتدا Id سند مورد نظر مشخص شده و سپس آرایه‌ای از تغییرات لازم را به صورت اشیاء PatchRequest ارائه می‌دهیم. در هر PatchRequest، خاصیت Type مشخص می‌کند که حین عملیات وصله کردن چه کاری باید صورت گیرد؛ برای مثال اطلاعات ارسالی اضافه شوند یا ویرایش و امثال آن. خاصیت Name، نام خاصیت در حال تغییر را مشخص می‌کند. برای مثال در اینجا می‌خواهیم به مجموعه پاسخ‌های یک سند، آیتم جدیدی را اضافه کنیم. خاصیت Value، مقدار جدید را دریافت خواهد کرد. این مقدار باید با فرمت JSON تنظیم شود؛ به همین جهت از متد توکار RavenJObject.FromObject برای اینکار استفاده شده است.


افزونه‌های RavenDB

قابلیت‌های ذکر شده فوق جهت کار با اسناد به صورت توکار در RavenDB مهیا هستند. این سیستم افزونه پذیر است و تاکنون افزونه‌های متعددی برای آن تهیه شده‌اند که در اینجا به آن‌ها Bundles گفته می‌شوند. برای استفاده از آن‌ها تنها کافی است فایل DLL مرتبط را درون پوشه Plugins سرور، کپی کنیم. دریافت آن‌ها نیز از طریق NuGet پشتیبانی می‌شود؛ و یا سورس آن‌ها را دریافت کرده و کامپایل کنید. در ادامه تعدادی از این افزونه‌ها را بررسی خواهیم کرد.


حذف آبشاری اسناد

 PM> Install-Package RavenDB.Bundles.CascadeDelete -Pre
فایل افزونه حذف آبشاری اسناد را از طریق دستور نیوگت فوق می‌توان دریافت کرد. سپس فایل Raven.Bundles.CascadeDelete.dl دریافتی را درون پوشه plugins کنار فایل exe سرور RavenDB کپی کنید تا قابل استفاده شود.
استفاده مهم این افزونه، حذف پیوست‌های باینری اسناد و یا حذف اسناد مرتبط با یک سند، پس از حذف سند اصلی است (که به صورت پیش فرض انجام نمی‌شود).
یک مثال:
var comment = new Comment
{
   PostId = post.Id
};
session.Store(comment);

session.Advanced.GetMetadataFor(post)["Raven-Cascade-Delete-Documents"] = RavenJToken.FromObject(new[] { comment.Id });
session.Advanced.GetMetadataFor(post)["Raven-Cascade-Delete-Attachments"] =  RavenJToken.FromObject(new[] { "picture/1" });

session.SaveChanges();
برای استفاده از آن باید از متد session.Advanced.GetMetadataFor استفاده کرد. در اینجا شیء post که دارای تعدادی کامنت است، مشخص می‌شود. سپس با مشخص سازی Raven-Cascade-Delete-Documents و ذکر Id کامنت‌های مرتبطی که باید حذف شوند، تمام این اسناد با هم پس از حذف post، حذف خواهند شد. همچنین دستور Raven-Cascade-Delete-Attachments سبب حذف فایل‌های مشخص شده با Id مرتبط با یک سند، می‌گردد.


نگهداری و بازیابی نگارش‌های مختلف اسناد

 PM> Install-Package RavenDB.Bundles.Versioning
فایل افزونه Versioning اسناد را از طریق دستور نیوگت فوق می‌توان دریافت کرد. سپس فایل dll دریافتی را درون پوشه plugins کنار فایل exe سرور RavenDB کپی کنید تا قابل استفاده شود. فایل Raven.Bundles.Versioning.dll باید در پوشه افزونه‌ها کپی شود و فایل Raven.Client.Versioning.dll به برنامه ما ارجاع داده خواهد شد.
با استفاده از قابلیت document versioning می‌توان تغییرات اسناد را در طول زمان، ردیابی کرد؛ همچنین حذف یک سند، این سابقه را از بین نخواهد برد.
 تنظیمات اولیه آن به این صورت است که توسط شیء VersioningConfiguration به سشن جاری اعلام می‌کنیم که چند نگارش از اسناد را ذخیره کند. اگر Exclude آن به true تنظیم شود، اینکار صورت نخواهد گرفت.
session.Store(new VersioningConfiguration
{
  Exclude = false,
  Id = "Raven/Versioning/DefaultConfiguration",
  MaxRevisions = 5
});
تنظیم Id به Raven/Versioning/DefaultConfiguration، سبب خواهد شد تا VersioningConfiguration فوق به تمام اسناد اعمال شود. اگر نیاز است برای مثال تنها به BlogPosts اعمال شود، این Id را باید به Raven/Versioning/BlogPosts تنظیم کرد.
بازیابی نگارش‌های مختلف یک سند، صرفا از طریق متد Load میسر است و در اینجا شماره Id نگارش به انتهای Id سند اضافه می‌شود. برای مثال "blogposts/1/revisions/1" به نگارش یک مطلب شماره یک اشاره می‌کند.
برای بدست آوردن سه نگارش آخر یک سند باید از متد ذیل استفاده کرد:
 var lastThreeVersions = session.Advanced.GetRevisionsFor<BlogPost>(post.Id, 0, 3);