مطالب
فشرده سازی اطلاعات توسط الگوریتم Zstandard فیسبوک
Zstandard یا به اختصار Zstd، یک الگوریتم فشرده سازی سریع و بدون افت کیفیت است که از سرعت و قدرت خوبی برخوردار است. این الگوریتم توسط Facebook توسعه داده شده و استفاده می‌شود.
الگوریتم‌های دیگری مانند  Snappy (الگوریتم فشرده سازی گوگل)،  LZ4 (جز سریع‌ترین الگوریتم ها) و LZMA (جز قوی‌ترین الگوریتم‌ها) نیز وجود دارند ولی Zstd تعادل (trade-off) خوبی بین سرعت و میزان فشرده سازی را فراهم می‌کند.
در این مقاله برای فشرده سازی اطلاعات با الگوریتم Zstd، از کتابخانه دات نتی  ZstdNet استفاده خواهیم کرد. علاوه بر این، کتابخانه دیگری نیز به نام  Zstandard.Net  با پشتیبانی از Streaming نیز وجود دارد.
ابتدا لازم است کتابخانه مذکور از Nuget نصب شود.
Install-Package ZstdNet
این کتابخانه شامل کلاسی به نام Compessor برای فشرده سازی است که متد Wrap آن آرایه‌ای byte‌ها را دریافت کرده و پس از فشرده سازی، آرایه‌ای از byte‌ها را باز می‌گرداند. به عنوان مثال :
byte[] sourceData = GetData(); //for example : File.ReadAllBytes(filePath);
byte[] compressedData;
using (var compressor = new Compressor())
{
    compressedData = compressor.Wrap(sourceData);
}  
برای تنظیمات فشرده سازی، از جمله میزان فشرده سازی می‌توان وهله‌ای از CompressionOptions را به سازنده کلاس Compressor ارسال کرد.
کلاس  CompressionOptions در سازنده خود، پارامتری را به نام  compressionLevel از نوع int، دریافت می‌کند که میزان فشرده سازی را مشخص می‌کند. مقدار پیش‌فرض آن 3 است و می‌تواند بین 1 تا 22 ( MaxCompressionLevel) باشد. افزایش این مقدار به معنی افزایش میزان فشرده سازی و طبیعتا افزایش زمان فشرده سازی است. 
var compressor = new Compressor(new CompressionOptions(compressionLevel: 5))
برای خارج کردن از حالت فشرده نیز از کلاس Decompressor و متد Unwrap آن استفاده می‌کنیم که آرایه بایتی فشرده شده را دریافت و پس از Decompress کردن، آرایه بایتی اصلی آن (حالت عادی و غیر فشرده شده) را باز می‌گرداند.
using (var decompressor = new Decompressor())
{
    byte[] sourceData = decompressor.Unwrap(compressedData);
}  
با استفاده از روش فوق می‌توانید قبل از ذخیره سازی فایل‌هایتان آنها را فشرده سازی کنید؛ مخصوصا اگر تصمیم به ذخیره سازی درون دیتابیس را دارید، این امکان می‌تواند به کاهش حجم دیتابیس شما کمک کند.
برای فشرده سازی و ذخیره فایل روی هارد نیز می‌توانید از کلاس کمکی زیر استفاده کنید.
public static class ZstdCompression
{
    public static (decimal savedPercent, long savedSizeKB) Compress(string filePath, string savePath, int compressionLevel = 5)
    {
        var sourceData = File.ReadAllBytes(filePath);
        byte[] compressedData;

        using (var compressor = new Compressor(new CompressionOptions(compressionLevel)))
            compressedData = compressor.Wrap(sourceData);

        File.WriteAllBytes(savePath, compressedData);

        var diff = sourceData.LongLength - compressedData.LongLength;
        var savedpercent = (decimal)diff * 100 / sourceData.LongLength;
        var savedSizeKB = diff / 1024;

        return (savedpercent, savedSizeKB);
    }

    public static void Decompress(string filePath, string savePath)
    {
        var compressedData = File.ReadAllBytes(filePath);
        byte[] decompressedData;

        using (var decompressor = new Decompressor())
            decompressedData = decompressor.Unwrap(compressedData);

        File.WriteAllBytes(savePath, decompressedData);
    }
}  
و برای استفاده :
var compressInfo = ZstdCompression.Compress(@"c:\video.mp4", @"c:\compressedFile");
Console.Write($"Saved : {compressInfo.savedPercent}% ({compressInfo.savedSizeKB} KB)");
//Output => Saved : 57% (7530 KB)

مطالب
کش کردن اطلاعات غیر پویا در ASP.Net - قسمت چهارم

قسمت‌های اول تا سوم این مقاله: + و + و +

در قسمت چهارم قصد داریم هدر مربوط به Content Expiration Date را توسط یک Http module به محتوای غیرپویای سایت مانند تصاویر ، فایل‌های CSS و غیره اعمال کنیم. این روش از روش قسمت دوم ساده‌تر است و جامع‌تر.
ابتدا یک پروژه‌ی Class library جدید را به نام StaticContentCacheModule ایجاد کرده و سپس ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web.dll به آن خواهیم افزود. سپس کدهای مرتبط با این ماژول به شرح زیر هستند:

//StaticCache .cs
using System;
using System.Web;

namespace StaticContentCacheModule
{
public class StaticCache : IHttpModule
{
public void Init(HttpApplication context)
{
context.PreSendRequestHeaders += context_PreSendRequestHeaders;
}

static void context_PreSendRequestHeaders(object sender, EventArgs e)
{
//capture the current Response
var currentResponse = ((HttpApplication)sender).Response;

if (CacheManager.ShouldCache(currentResponse.ContentType))
{
currentResponse.AddHeader("cache-control", "public");
currentResponse.AddHeader("Expires", DateTime.Now.Add(TimeSpan.FromDays(30)).ToString());
}
}

public void Dispose() { }
}
}

در اینجا ContentType تک تک عناصری که توسط وب سرور ارائه خواهند شد، بررسی می‌شود. اگر نیازی به کش شدن آن‌ها وجود داشت (توسط کلاس CacheManager این امر مشخص می‌گردد)، هدر مربوطه اضافه می‌گردد.

//CacheManager.cs
using System;

namespace StaticContentCacheModule
{
class CacheManager
{
public static bool ShouldCache(string contentType)
{
contentType = contentType.ToLower();
string[] parts =
contentType.Split(
new[] { ';' },
StringSplitOptions.RemoveEmptyEntries
);

if (parts.Length > 0)
contentType = parts[0];

bool cache = false;

switch (contentType)
{
case "text/css":
cache = true; break;
case "text/javascript":
case "text/jscript":
cache = true; break;
case "image/jpeg":
cache = true; break;
case "image/gif":
cache = true; break;
case "application/octet-stream":
cache = true; break;
default:
{
if (contentType.Contains("javascript"))
cache = true;
if (contentType.Contains("css"))
cache = true;
if (contentType.Contains("image"))
cache = true;
if (contentType.Contains("application"))
cache = true;
}
break;
}

return cache;
}
}
}

در این کلاس، contentType دریافتی بررسی می‌شود. اگر نوع محتوای قابل ارائه از نوع CSS ، JavaScript ، تصویر و یا Application بود، یک مقدار true بازگشت داده خواهد شد.
نهایتا برای استفاده از این Http module جدید در IIS6 به قبل در وب کانفیگ برنامه خواهیم داشت:

<httpModules>
<add name="StaticContentCacheModule" type="StaticContentCacheModule.StaticCache, StaticContentCacheModule"/>
</httpModules>

و یا در IIS7 این تغییرات به صورت زیر می‌تواند باشد:

<system.webServer>
<modules>
<add name="StaticContentCacheModule" type="StaticContentCacheModule.StaticCache, StaticContentCacheModule"/>
</modules>

اکنون اگر یک پروژه‌ی آزمایشی جدید ASP.Net را گشوده و فایل css ساده‌ای را به آن اضافه کنیم، بررسی هدر نهایی توسط افزونه‌ی YSlow به صورت زیر خواهد بود:



مطالب
اصلاح Urlها در فایل‌های PDF با استفاده از iTextSharp
نحوه ایجاد لینک در فایل‌های PDF به کمک iTextSharp

حداقل دو نوع لینک را در فایل‌های PDF می‌توان ایجاد کرد:
الف) لینک به منابع خارجی؛ مانند یک وب سایت
ب) لینک به صفحه‌ای داخل فایل PDF
در ادامه مثالی را مشاهده خواهید نمود که شامل هر دو نوع لینک است:
        void WriteFile()
        {
            using (var doc = new Document(PageSize.LETTER))
            {
                using (var fs = new FileStream("test.pdf", FileMode.Create))
                {
                    using (var writer = PdfWriter.GetInstance(doc, fs))
                    {
                        doc.Open();
                        var blueFont = FontFactory.GetFont("Arial", 12, Font.NORMAL, BaseColor.BLUE);
                        doc.Add(new Chunk("Go to URL", blueFont).SetAction(new PdfAction("http://www.google.com/", false)));

                        doc.NewPage();
                        doc.Add(new Chunk("Go to Test", blueFont).SetLocalGoto("entry1"));

                        doc.NewPage();
                        doc.Add(new Chunk("Test").SetLocalDestination("entry1"));

                        doc.Close();
                    }
                }
            }
        }
حاصل این مثال، یک فایل PDF است با سه صفحه. در صفحه اول لینکی به سایت Google وجود دارد. در صفحه دوم، لینکی به صفحه سوم تهیه شده است.
در صفحه سوم یک Local Destination تعبیه شده است. در صفحه دوم به کمک یک Local Goto، لینکی به این مقصد داخلی ایجاد خواهد شد.


اصلاح لینک‌ها در فایل‌های PDF

همان مثال فوق را درنظر بگیرید. فرض کنید لینک خارجی ذکر شده در ابتدای فایل را می‌خواهیم به مقصدی که در صفحه دوم ایجاد کرده‌ایم، تغییر دهیم. برای مثال خروجی PDF ایی را درنظر بگیرید که لینک‌های اصلی آن به مقالاتی در یک سایت اشاره می‌کنند. اما همین مقالات اکنون در فایل نهایی خروجی نیز قرار دارند. بهتر است این لینک‌های خارجی را به لینک‌های ارجاع دهنده به مقالات موجود در فایل اصلاح کنیم، تا استفاده از نتیجه حاصل، ساده‌تر گردد.
پیش از اینکه کدهای این قسمت را بررسی کنیم، نیاز است کمی با ساختار سطح پایین فایل‌های PDF آشنا شویم. پس از آن قادر خواهیم بود تا نسبت به اصلاح این لینک‌ها اقدام کنیم.




در تصویر اول نحوه ذخیره شدن named destinationها را در یک فایل PDF مشاهده می‌کنید.
در تصویر دوم، ساختار دو نوع لینک تعریف شده در صفحات، مشخص هستند. یکی بر اساس Uri کار می‌کند و دیگری بر اساس GoTo.
کاری را که در ادامه قصد داریم انجام دهیم، تبدیل حالت Uri به GoTo است. برای مثال، در ادامه می‌خواهیم لینک مثال فوق را ویرایش کرده و آن‌را تبدیل به لینکی نمائیم که به entry1 اشاره می‌کند. کدهای انجام اینکار را در ادامه ملاحظه می‌کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using iTextSharp.text.pdf;

namespace ReplaceLinks
{
    public class ReplacePdfLinks
    {
        Dictionary<string, PdfObject> _namedDestinations;
        PdfReader _reader;

        public string InputPdf { set; get; }
        public string OutputPdf { set; get; }
        public Func<Uri, string> UriToNamedDestination { set; get; }

        public void Start()
        {
            updatePdfLinks();
            saveChanges();
        }

        private PdfArray getAnnotationsOfCurrentPage(int pageNumber)
        {
            var pageDictionary = _reader.GetPageN(pageNumber);
            var annotations = pageDictionary.GetAsArray(PdfName.ANNOTS);
            return annotations;
        }

        private static bool hasAction(PdfDictionary annotationDictionary)
        {
            return annotationDictionary.Get(PdfName.SUBTYPE).Equals(PdfName.LINK);
        }

        private static bool isUriAction(PdfDictionary annotationAction)
        {
            return annotationAction.Get(PdfName.S).Equals(PdfName.URI);
        }

        private void replaceUriWithLocalDestination(PdfDictionary annotationAction)
        {
            var uri = annotationAction.Get(PdfName.URI) as PdfString;
            if (uri == null)
                return;

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(uri.ToString()))
                return;

            var namedDestination = UriToNamedDestination(new Uri(uri.ToString()));
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(namedDestination))
                return;

            PdfObject entry;
            if (!_namedDestinations.TryGetValue(namedDestination, out entry))
                return;

            annotationAction.Remove(PdfName.S);
            annotationAction.Remove(PdfName.URI);

            var newLocalDestination = new PdfArray();
            annotationAction.Put(PdfName.S, PdfName.GOTO);
            var xRef = ((PdfArray)entry).First(x => x is PdfIndirectReference);
            newLocalDestination.Add(xRef);
            newLocalDestination.Add(PdfName.FITH);
            annotationAction.Put(PdfName.D, newLocalDestination);
        }

        private void saveChanges()
        {
            using (var fileStream = new FileStream(OutputPdf, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            using (var stamper = new PdfStamper(_reader, fileStream))
            {
                stamper.Close();
            }
        }

        private void updatePdfLinks()
        {
            _reader = new PdfReader(InputPdf);
            _namedDestinations = _reader.GetNamedDestinationFromStrings();

            var pageCount = _reader.NumberOfPages;
            for (var i = 1; i <= pageCount; i++)
            {
                var annotations = getAnnotationsOfCurrentPage(i);
                if (annotations == null || !annotations.Any())
                    continue;

                foreach (var annotation in annotations.ArrayList)
                {
                    var annotationDictionary = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(annotation);

                    if (!hasAction(annotationDictionary))
                        continue;

                    var annotationAction = annotationDictionary.Get(PdfName.A) as PdfDictionary;
                    if (annotationAction == null)
                        continue;

                    if (!isUriAction(annotationAction))
                        continue;

                    replaceUriWithLocalDestination(annotationAction);
                }
            }
        }
    }
}
توضیح این کدها بدون ارجاع به تصاویر ارائه شده میسر نیست. کار از متد updatePdfLinks شروع می‌شود. با استفاده از متد GetNamedDestinationFromStrings به کلیه named destinationهای تعریف شده دسترسی خواهیم داشت (تصویر اول). در ادامه Annotations هر صفحه دریافت می‌شوند. اگر به تصویر دوم دقت کنید، به ازای هر صفحه یک سری Annot وجود دارد. داخل اشیاء Annotations، لینک‌ها قرار می‌گیرند. در ادامه این لینک‌ها استخراج شده و تنها مواردی که دارای Uri هستند بررسی خواهند شد.
کار تغییر ساختار PDF در متد replaceUriWithLocalDestination انجام می‌شود. در اینجا آدرس استخراجی به استفاده کننده ارجاع شده و named destination مناسبی دریافت می‌شود. اگر این «مقصد نام دار» در مجموعه مقاصد نام دار PDF جاری وجود داشت، خواص لینک قبلی مانند Uri آن حذف شده و با GoTo به آدرس این مقصد جدید جایگزین می‌شود.
در آخر، توسط یک PdfStamper، اطلاعات تغییر کرده را در فایلی جدید ثبت خواهیم کرد.

یک نمونه از استفاده از کلاس فوق به شرح زیر است:
            new ReplacePdfLinks
            {
                InputPdf = @"test.pdf",
                OutputPdf = "mod.pdf",
                UriToNamedDestination = uri =>
                {
                    if (uri.Host.ToLowerInvariant().Contains("google.com"))
                    {
                        return "entry1";
                    }

                    return string.Empty;
                }
            }.Start();
در این مثال، اگر لینکی به آدرس Google.com اشاره کند، ویرایش شده و اینبار به مقصدی داخلی به نام entry1 ختم خواهد شد.

چند نکته تکمیلی
- اگر قصد داشته باشیم تا لینکی را ویرایش کرده اما تنها Uri آن‌را تغییر دهیم، تنها کافی است URI آن‌را به نحو زیر در متد replaceUriWithLocalDestination ویرایش کنیم:
annotationAction.Put(PdfName.URI, new PdfString("http://www.bing.com/"));
- اگر بجای یک مقصد نام دار، تنها قرار است لینک موجود، به صفحه‌ای مشخص اشاره کند، تغییرات متد replaceUriWithLocalDestination به نحو زیر خواهد بود:
newLocalDestination.Add((PdfObject)_reader.GetPageOrigRef(pageNum: 2));
RemovePdfLinks.7z
مطالب
استفاده از Flash Uploader در ASP.NET MVC
چندسال قبل یک کنترل آپلود فایل در برنامه‌های ASP.NET Web forms در سایت Code projects منتشر شد که من در چند پروژه از آن استفاده کردم.
در ادامه نحوه سازگار سازی این مجموعه را با ASP.NET MVC مرور خواهیم کرد:

الف) سورس‌های اصلی Flash کنترل ارسال فایل‌ها
اگر علاقمند به تغییر اطلاعاتی در فایل فلش نهایی هستید به پوشه OriginalFlashSource پروژه پیوست شده مراجعه کنید. در اینجا برای مثال یک سری از برچسب‌های آن فارسی شده‌اند و کامپایل مجدد.


ب) مزیت استفاده از Flash uploader
با استفاده از Flash uploader امکان انتخاب چندین فایل با هم وجود دارد. همچنین در صفحه دیالوگ انتخاب فایل‌ها دقیقا می‌توان پسوند فایل‌های مورد نظر را نیز تعیین کرد. این دو مورد در حالت ارسال معمولی فایل‌ها به سرور و استفاده از امکانات معمولی HTML وجود ندارند. به علاوه امکان نمایش درصد پیشرفت آپلود فایل‌ها و همچنین حذف کلی لیست و حذف یک آیتم از لیست را هم درنظر بگیرید.



ج) معادل کنترل Web forms را در ASP.NET MVC به شکل زیر می‌توان تهیه کرد:

@helper AddFlashUploader(
                string uploadUrl,
                string queryParameters,
                string flashUrl,
                int totalUploadSizeLimit = 0,
                int uploadFileSizeLimit = 0,
                string fileTypes = "",
                string fileTypeDescription = "",
                string onUploadComplete = "")
    {      
        onUploadComplete = string.IsNullOrEmpty(onUploadComplete) ? "" : "completeFunction=" + onUploadComplete;
        queryParameters = Server.UrlEncode(queryParameters);        
        fileTypes = string.IsNullOrEmpty(fileTypes) ? "" : "&fileTypes=" + Server.UrlEncode(fileTypes);
        fileTypeDescription = string.IsNullOrEmpty(fileTypeDescription) ? "" : "&fileTypeDescription=" + Server.UrlEncode(fileTypeDescription);
        var totalUploadSizeLimitData = totalUploadSizeLimit > 0 ? "&totalUploadSize=" + totalUploadSizeLimit : "";
        var uploadFileSizeLimitData = uploadFileSizeLimit > 0 ? "&fileSizeLimit=" + uploadFileSizeLimit : "";
        var flashVars = onUploadComplete + fileTypes + fileTypeDescription + totalUploadSizeLimitData + uploadFileSizeLimitData + "&uploadPage=" + uploadUrl + "?" + queryParameters;
    <object classid="clsid:d27cdb6e-ae6d-11cf-96b8-444553540000" codebase="http://fpdownload.macromedia.com/pub/shockwave/cabs/flash/swflash.cab#version=9,0,0,0"
        width="575" height="375" id="fileUpload" align="middle">
        <param name="allowScriptAccess" value="sameDomain" />
        <param name="movie" value="@flashUrl" />
        <param name="quality" value="high" />
        <param name="wmode" value="transparent">
        <param name=FlashVars value="@flashVars">
        <embed src="@flashUrl"
               FlashVars="@flashVars" 
               quality="high" 
               wmode="transparent" 
               width="575" 
               height="375" 
               name="fileUpload" 
               align="middle" 
               allowScriptAccess="sameDomain" 
               type="application/x-shockwave-flash" 
               pluginspage="http://www.macromedia.com/go/getflashplayer" />
    </object>                        
}
این اطلاعات در فایلی به نام FlashUploadHelper.cshtml در پوشه App_Code قرار خواهند گرفت.


د) نحوه استفاده از HTML helper فوق:

@{
    ViewBag.Title = "Index";
    var uploadUrl = Url.Action("Uploader", "Home");
    var flashUrl = Url.Content("~/Content/FlashUpload/FlashFileUpload.swf");
}
<h2>
    Flash Uploader</h2>
<div style="background: #E0EBEF;">
    @FlashUploadHelper.AddFlashUploader(
                uploadUrl: uploadUrl,
                queryParameters: "User=Vahid&Id=تست",
                flashUrl: flashUrl,
                fileTypeDescription: "Images",
                fileTypes: "*.gif; *.png; *.jpg; *.jpeg",
                uploadFileSizeLimit: 0,
                totalUploadSizeLimit: 0,
                onUploadComplete: "alert('انجام شد');")
</div>
با کدهای کنترلری معادل:
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcFlashUpload.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        public ActionResult Uploader(string User, string Id, IEnumerable<HttpPostedFileBase> FileData)
        {
            var queryParameter1 = User;
            var queryParameter2 = Id;
            // ...

            foreach (var file in FileData)
            {
                if (file.ContentLength > 0)
                {
                    var fileName = Path.GetFileName(file.FileName);
                    var path = Path.Combine(Server.MapPath("~/App_Data/Uploads"), fileName);
                    file.SaveAs(path);
                }
            }

            return Content(" ");
        }
    }
}

توضیحات:
در اینجا uploadUrl، مسیر اکشن متدی است که قرار است اطلاعات فایل‌ها را دریافت کند. queryParameters اختیاری است. اگر تعریف شود تعدادی کوئری استرینگ دلخواه را می‌تواند به متد Uploader ارسال کند. برای نمونه در اینجا User و Id ارسال شده‌اند یا هر نوع کوئری استرینگ دیگری که مدنظر است.
flashUrl مسیر فایل SWF را مشخص می‌کند. در اینجا فایل FlashFileUpload.swfدر پوشه Content/FlashUpload قرار گرفته است.
fileTypeDescription برچسبی است که نوع فایل‌های قابل انتخاب را به کاربر نمایش می‌دهد و fileTypes نوع‌های مجاز قابل ارسال را دقیقا مشخص می‌کند.
پارامترهای uploadFileSizeLimit و totalUploadSizeLimit در صورتیکه مساوی صفر وارد شوند، به معنای عدم محدودیت اندازه در فایل‌ها و جمع حجم ارسالی در هر بار است.
استفاده از پارامتر onUploadComplete اختیاری است. در اینجا می‌توان پس از پایان عملیات از طریق جاوا اسکریپت عملیاتی را انجام داد. برای مثال اگر خواستید کاربر را به صفحه خاصی هدایت کنید، window.locationرا مقدار دهی نمائید.
در متد Uploader کنترلر فوق، پارامترهای User و id اختیاری بوده و بر اساس queryParameters متد FlashUploadHelper.AddFlashUploader مشخص می‌شوند. اما نام FileData نباید تغییری کند؛ از این لحاظ که دقیقا همین نام در فایل فلش، مورد استفاده قرار گرفته است.
در اکشن متد دریافت فایل‌ها، لیستی از فایل‌های ارسالی به سرور دریافت شده و سپس بر این اساس می‌توان آن‌ها را در مکانی مشخص ذخیره نمود.


دریافت پروژه
MvcFlashUploader.zip
مطالب
Blazor 5x - قسمت 31 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران Blazor WASM - بخش 1 - انجام تنظیمات اولیه
در قسمت قبل، امکان سفارش یک اتاق را به همراه پرداخت آنلاین آن، به برنامه‌ی Blazor WASM این سری اضافه کردیم؛ اما ... هویت کاربری که مشغول انجام اینکار است، هنوز مشخص نیست. بنابراین در این قسمت می‌خواهیم مباحثی مانند ثبت نام و ورود به سیستم را تکمیل کنیم. البته مقدمات سمت سرور این بحث را در مطلب «Blazor 5x - قسمت 25 - تهیه API مخصوص Blazor WASM - بخش 2 - تامین پایه‌ی اعتبارسنجی و احراز هویت»، بررسی کردیم.


ارائه‌ی AuthenticationState به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌ی Blazor WASM

در قسمت 22، با مفاهیم CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView در برنامه‌های Blazor Server آشنا شدیم؛ این مفاهیم در اینجا نیز یکی هستند:
- کامپوننت CascadingAuthenticationState سبب می‌شود AuthenticationState (لیستی از Claims کاربر)، به تمام کامپوننت‌های یک برنامه‌یBlazor  ارسال شود. در مورد پارامترهای آبشاری، در قسمت نهم این سری بیشتر بحث شد و هدف از آن، ارائه‌ی یکسری اطلاعات، به تمام زیر کامپوننت‌های یک کامپوننت والد است؛ بدون اینکه نیاز باشد مدام این پارامترها را در هر زیر کامپوننتی، تعریف و تنظیم کنیم. همینقدر که آن‌ها را در بالاترین سطح سلسله مراتب کامپوننت‌های تعریف شده تعریف کردیم، در تمام زیر کامپوننت‌های آن نیز در دسترس خواهند بود.
- کامپوننت AuthorizeRouteView امکان محدود کردن دسترسی به صفحات مختلف برنامه‌ی Blazor را بر اساس وضعیت اعتبارسنجی و نقش‌های کاربر جاری، میسر می‌کند.

روش اعمال این دو کامپوننت نیز یکی است و نیاز به ویرایش فایل BlazorWasm.Client\App.razor در اینجا وجود دارد:
<CascadingAuthenticationState>
    <Router AppAssembly="@typeof(Program).Assembly" PreferExactMatches="@true">
        <Found Context="routeData">
            <AuthorizeRouteView RouteData="@routeData" DefaultLayout="@typeof(MainLayout)">
                <Authorizing>
                    <p>Please wait, we are authorizing the user.</p>
                </Authorizing>
                <NotAuthorized>
                    <p>Not Authorized</p>
                </NotAuthorized>
            </AuthorizeRouteView>
        </Found>
        <NotFound>
                <LayoutView Layout="@typeof(MainLayout)">
                    <p>Sorry, there's nothing at this address.</p>
                </LayoutView>
        </NotFound>
    </Router>
</CascadingAuthenticationState>
کامپوننت CascadingAuthenticationState، اطلاعات AuthenticationState را در اختیار تمام کامپوننت‌های برنامه قرار می‌دهد و کامپوننت AuthorizeRouteView، امکان نمایش یا عدم نمایش قسمتی از صفحه را بر اساس وضعیت لاگین شخص و یا محدود کردن دسترسی بر اساس نقش‌ها، میسر می‌کند.


مشکل! برخلاف برنامه‌های Blazor Server، برنامه‌های Blazor WASM به صورت پیش‌فرض به همراه تامین کننده‌ی توکار AuthenticationState نیستند.

اگر سری Blazor جاری را از ابتدا دنبال کرده باشید، کاربرد AuthenticationState را در برنامه‌های Blazor Server، در قسمت‌های 21 تا 23، پیشتر مشاهده کرده‌اید. همان مفاهیم، در برنامه‌های Blazor WASM هم قابل استفاده هستند؛ البته در اینجا به علت جدا بودن برنامه‌ی سمت کلاینت WASM Blazor، از برنامه‌ی Web API سمت سرور، نیاز است یک تامین کننده‌ی سمت کلاینت AuthenticationState را بر اساس JSON Web Token دریافتی از سرور، تشکیل دهیم و برخلاف برنامه‌های Blazor Server، این مورد به صورت خودکار مدیریت نمی‌شود و با ASP.NET Core Identity سمت سروری که JWT تولید می‌کند، یکپارچه نیست.
بنابراین در اینجا نیاز است یک AuthenticationStateProvider سفارشی سمت کلاینت را تهیه کنیم که بر اساس JWT دریافتی از Web API کار می‌کند. به همین جهت در ابتدا یک JWT Parser را طراحی می‌کنیم که رشته‌ی JWT دریافتی از سرور را تبدیل به <IEnumerable<Claim می‌کند. سپس این لیست را در اختیار یک AuthenticationStateProvider سفارشی قرار می‌دهیم تا اطلاعات مورد نیاز کامپوننت‌های CascadingAuthenticationState و AuthorizeRouteView تامین شده و قابل استفاده شوند.


نیاز به یک JWT Parser

در قسمت 25، پس از لاگین موفق، یک JWT تولید می‌شود که به همراه قسمتی از مشخصات کاربر است. می‌توان محتوای این توکن را در سایت jwt.io مورد بررسی قرار داد که برای نمونه به این خروجی می‌رسیم و حاوی claims تعریف شده‌است:
{
  "iss": "https://localhost:5001/",
  "iat": 1616396383,
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/name": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.xmlsoap.org/ws/2005/05/identity/claims/emailaddress": "vahid@dntips.ir",
  "Id": "582855fb-e95b-45ab-b349-5e9f7de40c0c",
  "DisplayName": "vahid@dntips.ir",
  "http://schemas.microsoft.com/ws/2008/06/identity/claims/role": "Admin",
  "nbf": 1616396383,
  "exp": 1616397583,
  "aud": "Any"
}
بنابراین برای استخراج این claims در سمت کلاینت، نیاز به یک JWT Parser داریم که نمونه‌ای از آن می‌تواند به صورت زیر باشد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Security.Claims;
using System.Text.Json;

namespace BlazorWasm.Client.Utils
{
    /// <summary>
    /// From the Steve Sanderson’s Mission Control project:
    /// https://github.com/SteveSandersonMS/presentation-2019-06-NDCOslo/blob/master/demos/MissionControl/MissionControl.Client/Util/ServiceExtensions.cs
    /// </summary>
    public static class JwtParser
    {
        public static IEnumerable<Claim> ParseClaimsFromJwt(string jwt)
        {
            var claims = new List<Claim>();
            var payload = jwt.Split('.')[1];

            var jsonBytes = ParseBase64WithoutPadding(payload);

            var keyValuePairs = JsonSerializer.Deserialize<Dictionary<string, object>>(jsonBytes);
            claims.AddRange(keyValuePairs.Select(kvp => new Claim(kvp.Key, kvp.Value.ToString())));
            return claims;
        }

        private static byte[] ParseBase64WithoutPadding(string base64)
        {
            switch (base64.Length % 4)
            {
                case 2: base64 += "=="; break;
                case 3: base64 += "="; break;
            }
            return Convert.FromBase64String(base64);
        }
    }
}
که آن‌را در فایل BlazorWasm.Client\Utils\JwtParser.cs برنامه‌ی کلاینت ذخیره خواهیم کرد. متد ParseClaimsFromJwt فوق، رشته‌ی JWT تولیدی حاصل از لاگین موفق در سمت Web API را دریافت کرده و تبدیل به لیستی از Claimها می‌کند.


تامین AuthenticationState مبتنی بر JWT مخصوص برنامه‌‌های Blazor WASM

پس از داشتن لیست Claims دریافتی از یک رشته‌ی JWT، اکنون می‌توان آن‌را تبدیل به یک AuthenticationStateProvider کرد. برای اینکار در ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization را به برنامه‌ی کلاینت اضافه کرد:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.BlazorWebAssembly">
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization" Version="5.0.4" />
  </ItemGroup>
</Project>
سپس سرویس سفارشی AuthStateProvider خود را به پوشه‌ی Services برنامه اضافه می‌کنیم و متد GetAuthenticationStateAsync کلاس پایه‌ی AuthenticationStateProvider استاندارد را به نحو زیر بازنویسی و سفارشی سازی می‌کنیم:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class AuthStateProvider : AuthenticationStateProvider
    {
        private readonly HttpClient _httpClient;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public AuthStateProvider(HttpClient httpClient, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _httpClient = httpClient ?? throw new ArgumentNullException(nameof(httpClient));
            _localStorage = localStorage ?? throw new ArgumentNullException(nameof(localStorage));
        }

        public override async Task<AuthenticationState> GetAuthenticationStateAsync()
        {
            var token = await _localStorage.GetItemAsync<string>(ConstantKeys.LocalToken);
            if (token == null)
            {
                return new AuthenticationState(new ClaimsPrincipal(new ClaimsIdentity()));
            }

            _httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", token);
            return new AuthenticationState(
                        new ClaimsPrincipal(
                            new ClaimsIdentity(JwtParser.ParseClaimsFromJwt(token), "jwtAuthType")
                        )
                    );
        }
    }
}
- اگر با برنامه‌های سمت کلاینت React و یا Angular پیشتر کار کرده باشید، منطق این کلاس بسیار آشنا به نظر می‌رسد. در این برنامه‌ها، مفهومی به نام Interceptor وجود دارد که توسط آن به صورت خودکار، هدر JWT را به تمام درخواست‌های ارسالی به سمت سرور، اضافه می‌کنند تا از تکرار این قطعه کد خاص، جلوگیری شود. علت اینجا است که برای دسترسی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور، نیاز است هدر ویژه‌ای را به نام "Authorization" که با مقدار "bearer jwt" تشکیل می‌شود، به ازای هر درخواست ارسالی به سمت سرور نیز ارسال کرد؛ تا تنظیمات ویژه‌ی AddJwtBearer که در قسمت 25 در کلاس آغازین برنامه‌ی Web API انجام دادیم، این هدر مورد انتظار را دریافت کرده و پردازش کند و در نتیجه‌ی آن، شیء this.User، در اکشن متدهای کنترلرها تشکیل شده و قابل استفاده شود.
در اینجا نیز مقدار دهی خودکار httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را مشاهده می‌کنید که مقدار token خودش را از Local Storage دریافت می‌کند که کلید متناظر با آن‌را در پروژه‌ی BlazorServer.Common به صورت زیر تعریف کرده‌ایم:
namespace BlazorServer.Common
{
    public static class ConstantKeys
    {
        // ...
        public const string LocalToken = "JWT Token";
    }
}
به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود در تمام سرویس‌های برنامه‌ی WASM که با HttpClient کار می‌کنند، مدام سطر مقدار دهی httpClient.DefaultRequestHeaders.Authorization را تکرار کنیم.
- همچنین در اینجا به کمک متد JwtParser.ParseClaimsFromJwt که در ابتدای بحث تهیه کردیم، لیست Claims دریافتی از JWT ارسالی از سمت سرور را تبدیل به یک AuthenticationState قابل استفاده‌ی در برنامه‌ی Blazor WASM کرده‌ایم.

پس از تعریف یک AuthenticationStateProvider سفارشی، باید آن‌را به همراه Authorization، به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه در فایل Program.cs اضافه کرد:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...

            builder.Services.AddAuthorizationCore();
            builder.Services.AddScoped<AuthenticationStateProvider, AuthStateProvider>();

            // ...
        }
    }
}
و برای سهولت استفاده‌ی از امکانات اعتبارسنجی فوق در کامپوننت‌های برنامه، فضای نام زیر را به فایل BlazorWasm.Client\_Imports.razor اضافه می‌کنیم:
@using Microsoft.AspNetCore.Components.Authorization


تهیه‌ی سرویسی برای کار با AccountController

اکنون می‌خواهیم در برنامه‌ی سمت کلاینت، از AccountController سمت سرور که آن‌را در قسمت 25 این سری تهیه کردیم، استفاده کنیم. بنابراین نیاز است سرویس زیر را تدارک دید که امکان لاگین، ثبت نام و خروج از سیستم را در سمت کلاینت میسر می‌کند:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public interface IClientAuthenticationService
    {
        Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication);
        Task LogoutAsync();
        Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration);
    }
}
و به صورت زیر پیاده سازی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client.Services
{
    public class ClientAuthenticationService : IClientAuthenticationService
    {
        private readonly HttpClient _client;
        private readonly ILocalStorageService _localStorage;

        public ClientAuthenticationService(HttpClient client, ILocalStorageService localStorage)
        {
            _client = client;
            _localStorage = localStorage;
        }

        public async Task<AuthenticationResponseDTO> LoginAsync(AuthenticationDTO userFromAuthentication)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signin", userFromAuthentication);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<AuthenticationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalToken, result.Token);
                await _localStorage.SetItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails, result.UserDTO);
                _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("bearer", result.Token);
                return new AuthenticationResponseDTO { IsAuthSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }

        public async Task LogoutAsync()
        {
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalToken);
            await _localStorage.RemoveItemAsync(ConstantKeys.LocalUserDetails);
            _client.DefaultRequestHeaders.Authorization = null;
        }

        public async Task<RegisterationResponseDTO> RegisterUserAsync(UserRequestDTO userForRegisteration)
        {
            var response = await _client.PostAsJsonAsync("api/account/signup", userForRegisteration);
            var responseContent = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            var result = JsonSerializer.Deserialize<RegisterationResponseDTO>(responseContent);

            if (response.IsSuccessStatusCode)
            {
                return new RegisterationResponseDTO { IsRegisterationSuccessful = true };
            }
            else
            {
                return result;
            }
        }
    }
}
که به نحو زیر به سیستم تزریق وابستگی‌های برنامه معرفی می‌شود:
namespace BlazorWasm.Client
{
    public class Program
    {
        public static async Task Main(string[] args)
        {
            var builder = WebAssemblyHostBuilder.CreateDefault(args);
            // ...
            builder.Services.AddScoped<IClientAuthenticationService, ClientAuthenticationService>();
            // ...
        }
    }
}
توضیحات:
- متد LoginAsync، مشخصات لاگین کاربر را به سمت اکشن متد api/account/signin ارسال کرده و در صورت موفقیت این عملیات، اصل توکن دریافتی را به همراه مشخصاتی از کاربر، در Local Storage ذخیره سازی می‌کند. این مورد سبب خواهد شد تا بتوان به مشخصات کاربر در صفحات دیگر و سرویس‌های دیگری مانند AuthStateProvider ای که تهیه کردیم، دسترسی پیدا کنیم. به علاوه مزیت دیگر کار با Local Storage، مواجه شدن با حالت‌هایی مانند Refresh کامل صفحه و برنامه، توسط کاربر است. در یک چنین حالتی، برنامه از نو بارگذاری مجدد می‌شود و به این ترتیب می‌توان به مشخصات کاربر لاگین کرده، به سادگی دسترسی یافت و مجددا قسمت‌های مختلف برنامه را به او نشان داد. نمونه‌ی دیگر این سناریو، بازگشت از درگاه پرداخت بانکی است. در این حالت نیز از یک سرویس سمت سرور دیگر، کاربر به سمت برنامه‌ی کلاینت، Redirect کامل خواهد شد که در اصل اتفاقی که رخ می‌دهد، با Refresh کامل صفحه یکی است. در این حالت نیز باید بتوان کاربری را که از درگاه بانکی ثالث، به سمت برنامه‌ی کلاینت از نو بارگذاری شده، هدایت شده، بلافاصله تشخیص داد.

- اگر برنامه، Refresh کامل نشود، نیازی به Local Storage نخواهد بود؛ از این لحاظ که در برنامه‌های سمت کلاینت Blazor، طول عمر تمام سرویس‌ها، صرفنظر از نوع طول عمری که برای آن‌ها مشخص می‌کنیم، همواره Singleton هستند (ماخذ).
Blazor WebAssembly apps don't currently have a concept of DI scopes. Scoped-registered services behave like Singleton services.
بنابراین می‌توان یک سرویس سراسری توکن را تهیه و به سادگی آن‌را در تمام قسمت‌های برنامه تزریق کرد. این روش هرچند کار می‌کند، اما همانطور که عنوان شد، به Refresh کامل صفحه حساس است. اگر برنامه در مرورگر کاربر Refresh نشود، تا زمانیکه باز است، سرویس‌های در اصل Singleton تعریف شده‌ی در آن نیز در تمام قسمت‌های برنامه در دسترس هستند؛ اما با Refresh کامل صفحه، به علت بارگذاری مجدد کل برنامه، سرویس‌های آن نیز از نو، وهله سازی خواهند شد که سبب از دست رفتن حالت قبلی آن‌ها می‌شود. بنابراین نیاز به روشی داریم که بتوانیم حالت قبلی برنامه را در زمان راه اندازی اولیه‌ی آن بازیابی کنیم و یکی از روش‌های استاندارد اینکار، استفاده از Local Storage خود مرورگر است که مستقل از برنامه و توسط مرورگر مدیریت می‌شود.

- در متد LoginAsync، علاوه بر ثبت اطلاعات کاربر در Local Storage، مقدار دهی client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز ملاحظه می‌کنید. همانطور که عنوان شد، سرویس‌های Blazor WASM در اصل دارای طول عمر Singleton هستند. بنابراین تنظیم این هدر در اینجا، بر روی تمام سرویس‌های HttpClient تزریق شده‌ی به سایر سرویس‌های برنامه نیز بلافاصله تاثیرگذار خواهد بود.

- متد LogoutAsync، اطلاعاتی را که در حین لاگین موفق در Local Storage ذخیره کردیم، حذف کرده و همچنین client.DefaultRequestHeaders.Authorization را نیز نال می‌کند تا دیگر اطلاعات لاگین شخص قابل بازیابی نبوده و مورد استفاده قرار نگیرد. همین مقدار برای شکست پردازش درخواست‌های ارسالی به منابع محافظت شده‌ی سمت سرور کفایت می‌کند.

- متد RegisterUserAsync، مشخصات کاربر در حال ثبت نام را به سمت اکشن متد api/account/signup ارسال می‌کند که سبب افزوده شدن کاربر جدیدی به بانک اطلاعاتی برنامه و سیستم ASP.NET Core Identity خواهد شد.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-31.zip
مطالب
یکی کردن اسمبلی‌های ارجاعی یک برنامه WPF با فایل خروجی آن
ممکن است برای شما هم پیش آمده باشد که بخواهید پس از پابلیش برنامه‌ای که نوشته‌اید، تمامی فایل‌های اسمبلی استفاده شده در برنامه را نیز با فایل خروجی آن ادغام کنید و به اصلاح تنها یک فایل، برای اجرا داشته باشید. مایکروسافت ابزاری را به نام ILMerge، برای اینکار معرفی کرده است که به وسیله آن، امکان ادغام اسمبلی‌ها با فایل اصلی برنامه وجود دارد؛ بجز اسمبلی‌های مربوط به WPF، به خاطر داشتن فایل‌های XAML.
برای حل این مسئله می‌توان از دو راه استفاده کرد:
  • اضافه کردن اسمبلی‌ها به صورت دستی به پروژه و تنظیم Build Action آن‌ها به Embedded Resource
  • تنظیم فایل csproj پروژه برای Embed کردن خودکار رفرنس‌های پروژه در زمان Build


روش اول

بعد از این که ارجاع اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کردید، نیاز است مقدار Copy Local آن‌ها را نیز در پنجره Properties به False تغییر دهید و سپس با استفاده از گزینه Add -> Existing Item فایل اسمبلی مورد نظر را به پروژه اضافه کرده و مقدار Build Action را در پنجره Properties به Embedded Resource تغییر دهید.
نکته: در صورتی که فایل اسمبلی به صورت unmanaged / native داشتید و امکان افزودن ارجاعی به آن وجود نداشت، تنها کافیست آن را به صورت Embedded Resource اضافه کنید.
تا به اینجا کار ادغام اسمبلی‌ها با فایل خروجی برنامه با موفقیت انجام شد و به علت یکسان بودن کد مربوط به بارگذاری اسمبلی‌ها، بعد از روش دوم، توضیح داده خواهد شد.


روش دوم

در این روش باید فایل csproj و یا vbproj برنامه را در یک ادیتور باز کرده ( یا با استفاده از گزینه Unload Project و انتخاب گزینه Edit projectName.csproj ) و در قسمت انتهای فایل، قبل از تگ Project، این کد را اضافه می‌کنیم:
<Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
  <ItemGroup>
    <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
    <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="'%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
      <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
    </EmbeddedResource>
  </ItemGroup>
  <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
</Target>
<Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
  <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" />
</Target>
بعد از اضافه کردن این کد به فایل پروژه و بارگذاری مجدد پروژه، با اجرای برنامه یا Build کردن آن، در پوشه bin (پوشه خروجی برنامه) مشاهده می‌کنید که فایل‌های اسمبلی ارجاعی برنامه در این پوشه وجود ندارند و حجم فایل خروجی افزایش یافته است.

همانطور که در تصویر بالا نیز مشاهده می‌کنید، اسمبلی‌های ارجاعی برنامه TestApp به صورت Resource به آن اضافه شده‌اند.


نحوه بارگذاری اسمبلی‌های Embed شده

در پروژه‌های WPF، در OnStartup event کلاس App و در پروژه‌های WinForm در متد Main کلاس Program، قطعه کد زیر را وارد می‌کنیم:

private void App_OnStartup( object sender, StartupEventArgs e )
{
    AppDomain.CurrentDomain.AssemblyResolve += OnResolveAssembly;
    var assembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
    foreach (var name in assembly.GetManifestResourceNames())
    {
        if ( name.ToLower()
                 .EndsWith( ".resources" ) ||
             !name.ToLower()
                  .EndsWith( ".dll" ) )
            continue;
        EmbeddedAssembly.Load( name,
                               name );
    }
}

static Assembly OnResolveAssembly( object sender, ResolveEventArgs args )
{
    var fields = args.Name.Split( ',' );
    var name = fields[0];
    var culture = fields[2];
    if ( name.EndsWith( ".resources" ) &&
         !culture.EndsWith( "neutral" ) )
        return null;

    return EmbeddedAssembly.Get( args.Name );
}

با استفاده از رویداد AssemblyResolve می توان اسمبلی Embed شده را در زمانیکه نیاز به آن است، بارگذاری کرد. کد مربوط به کلاس EmbeddedAssembly نیز به این صورت می‌باشد:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Security.Cryptography;

public static class EmbeddedAssembly
{
    static Dictionary< string, Assembly > _dic;

    public static void Load( string embeddedResource,
                                string fileName )
    {
        if ( _dic == null )
            _dic = new Dictionary< string, Assembly >();

        byte[] ba;
        Assembly asm;
        var curAsm = Assembly.GetExecutingAssembly();

        using ( var stm = curAsm.GetManifestResourceStream( embeddedResource ) )
        {
            if ( stm == null )
                return;

            ba = new byte[(int)stm.Length];
            stm.Read( ba,
                      0,
                      (int)stm.Length );
            try
            {
                asm = Assembly.Load( ba );

                _dic.Add( asm.GetName().Name,
                            asm );
                return;
            }
            catch
            {
            }
        }

        bool fileOk;
        string tempFile;

        using ( var sha1 = new SHA1CryptoServiceProvider() )
        {
            var fileHash = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( ba ) )
                                        .Replace( "-",
                                                    string.Empty );

            tempFile = Path.GetTempPath() + fileName;

            if ( File.Exists( tempFile ) )
            {
                var bb = File.ReadAllBytes( tempFile );
                var fileHash2 = BitConverter.ToString( sha1.ComputeHash( bb ) )
                                            .Replace( "-",
                                                        string.Empty );

                fileOk = fileHash == fileHash2;
            }
            else
            {
                fileOk = false;
            }
        }

        if ( !fileOk )
        {
            File.WriteAllBytes( tempFile,
                                ba );
        }

        asm = Assembly.LoadFile( tempFile );

        _dic.Add( asm.GetName().Name,
                    asm );
    }

    public static Assembly Get( string assemblyFullName )
    {
        if ( _dic == null ||
                _dic.Count == 0 )
            return null;

        var name = new AssemblyName( assemblyFullName ).Name;
        return _dic.ContainsKey( name )
            ? _dic[name]
            : null;
    }
}

با استفاده از متد Load کلاس بالا، کل اسمبلی‌هایی که بارگذاری شده‌اند در یک دیکشنری استاتیک نگهداری می‌شوند. ابتدا اسمبلی‌ها را با استفاده از []byte بارگذاری می‌کنیم و در صورتیکه بارگذاری اسمبلی با خطایی مواجه شود، بارگذاری را با استفاده از فایل temp انجام می‌دهیم (که معمولا برای فایل‌های unmanaged این مورد اتفاق می‌افتد).

با استفاده از متد Get که در زمان نیاز به یک اسمبلی توسط AssemblyResolve فراخوانی می‌شود، اسمبلی مربوطه از دیکشنری پیدا شده و برگشت داده می‌شود.


نکته ها

  • در صورتیکه بخواهید فایلی را از Embed کردن خودکار (روش دوم) استثناء کنید، باید از Condition استفاده کنید:
  <Target Name="EmbedReferencedAssemblies" AfterTargets="ResolveAssemblyReferences">
    <ItemGroup>
      <AssembliesToEmbed Include="@(ReferenceCopyLocalPaths)" />
      <EmbeddedResource Include="@(AssembliesToEmbed)" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(AssembliesToEmbed.Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) And '%(AssembliesToEmbed.Extension)' == '.dll'">
        <LogicalName>%(AssembliesToEmbed.DestinationSubDirectory)%(AssembliesToEmbed.Filename)%(AssembliesToEmbed.Extension)</LogicalName>
      </EmbeddedResource>
    </ItemGroup>
    <Message Importance="high" Text="Embedding: @(AssembliesToEmbed->'%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)', ', ')" />
  </Target>
  <Target Name="DeleteAllReferenceCopyLocalPaths" AfterTargets="Build">
    <Delete Files="@(ReferenceCopyLocalPaths->'$(OutDir)%(DestinationSubDirectory)%(Filename)%(Extension)')" Condition="$([System.Text.RegularExpressions.Regex]::IsMatch('%(Filename)', '^((?!Microsoft).)*$')) Or '%(Extension)' == '.xml'" />
  </Target>

برای نمونه در اینجا با استفاده از Regex، تمامی فایل‌هایی که شروع نام آنها با Microsoft است، استثناء شده‌اند. فقط توجه داشته باشید در صورتیکه شرطی را برای Embed کردن تعریف می‌کنید، حتما در هر دو قسمت، شرط را وارد کنید.
  • در صورتیکه بعد از اجرای برنامه و یا اجرای به صورت دیباگ با خطای Stackoverflow مواجه شدید که به خاطر ارجاعات زیاد Resource‌های برنامه پیش می‌آید، کد زیر را به فایل AssemblyInfo، در پوشه Properties اضافه کنید:
[assembly: NeutralResourcesLanguage("en-US", UltimateResourceFallbackLocation.MainAssembly)]


  • در صورتیکه پروژه شما از نوع Office Add-Ins باشد، باید در کد مربوط به AssemblyResolve را در فایل ThisAddIn.Designer.cs (در صورت عدم تغییر نام) به متد Initialize اضافه کنید و دستور بارگذاری را در متد ThisAddIn_Startup اضافه کنید. نکته خیلی مهم:  در فایل csproj حتما در قسمت Condition باید اسمبلی‌هایی را که با نام Microsoft شروع می‌شوند، از Embed شدن استثناء کنید و در قسمت DeleteAllReferenceCopyLocalPaths مقدار "AfterTargets="VisualStudioForApplicationsBuild را قرار دهید (تا امکان Build پروژه برای شما باشد) و همچنین پسوند vsto را نیز نباید حذف کنید.

مطالب
الگوهای طراحی API - مکانیزم جلوگیری از پردازش تکراری درخواست ها - Request Deduplication

در فضایی که همواره هیچ تضمینی وجود ندارد که درخواست ارسال شده‌ی به یک API، همواره مسیر خود را همانطور که انتظار می‌رود طی کرده و پاسخ مورد نظر را در اختیار ما قرار می‌دهد، بی‌شک تلاش مجدد برای پردازش درخواست مورد نظر، به دلیل خطاهای گذرا، یکی از راهکارهای مورد استفاده خواهد بود. تصور کنید قصد طراحی یک مجموعه API عمومی را دارید، به‌نحوی که مصرف کنندگان بدون نگرانی از ایجاد خرابی یا تغییرات ناخواسته، امکان تلاش مجدد در سناریوهای مختلف مشکل در ارتباط با سرور را داشته باشند. حتما توجه کنید که برخی از متدهای HTTP مانند GET، به اصطلاح Idempotent هستند و در طراحی آنها همواره باید این موضوع مدنظر قرار بگیرد و خروجی مشابهی برای درخواست‌های تکراری همانند، مهیا کنید.

در تصویر بالا، حالتی که درخواست، توسط کلاینت ارسال شده و در آن لحظه ارتباط قطع شده‌است یا با یک خطای گذرا در سرور مواجه شده‌است و همچنین سناریویی که درخواست توسط سرور دریافت و پردازش شده‌است ولی کلاینت پاسخی را دریافت نکرده‌است، قابل مشاهده‌است.

نکته: Idempotence یکی از ویژگی های پایه‌ای عملیاتی در ریاضیات و علوم کامپیوتر است و فارغ از اینکه چندین بار اجرا شوند، نتیجه یکسانی را برای آرگومان‌های همسان، خروجی خواهند داد. این خصوصیت در کانتکست‌های مختلفی از جمله سیستم‌های پایگاه داده و وب سرویس‌ها قابل توجه می‌باشد.

Idempotent and Safe HTTP Methods

طبق HTTP RFC، متدهایی که پاسخ یکسانی را برای درخواست‌های همسان مهیا می‌کنند، به اصطلاح Idempotent هستند. همچنین متدهایی که باعث نشوند تغییری در وضعیت سیستم در سمت سرور ایجاد شود، به اصطلاح Safe در نظر گرفته خواهند شد. برای هر دو خصوصیت عنوان شده، سناریوهای استثناء و قابل بحثی وجود دارند؛ به‌عنوان مثال در مورد خصوصیت Safe بودن، درخواست GET ای را تصور کنید که یکسری لاگ آماری هم ثبت می‌کند یا عملیات بازنشانی کش را نیز انجام می‌دهد که در خیلی از موارد به عنوان یک قابلیت شناسایی خواهد شد. در این سناریوها و طبق RFC، باتوجه به اینکه هدف مصرف کننده، ایجاد Side-effect نبوده‌است، هیچ مسئولیتی در قبال این تغییرات نخواهد داشت. لیست زیر شامل متدهای مختلف HTTP به همراه دو خصوصیت ذکر شده می باشد:

HTTP MethodSafeIdempotent
GETYesYes
HEADYesYes
OPTIONSYesYes
TRACEYesYes
PUTNoYes
DELETENoYes
POSTNoNo
PATCHNoNo

Request Identifier as a Solution

راهکاری که عموما مورد استفاده قرار می‌گیرد، استفاده از یک شناسه‌ی یکتا برای درخواست ارسالی و ارسال آن به سرور از طریق هدر HTTP می باشد. تصویر زیر از کتاب API Design Patterns، روش استفاده و مراحل جلوگیری از پردازش درخواست تکراری با شناسه‌ای همسان را نشان می‌دهد:

در اینجا ابتدا مصرف کننده درخواستی با شناسه «۱» را برای پردازش به سرور ارسال می‌کند. سپس سرور که لیستی از شناسه‌های پردازش شده‌ی قبلی را نگهداری کرده‌است، تشخیص می‌دهد که این درخواست قبلا دریافت شده‌است یا خیر. پس از آن، عملیات درخواستی انجام شده و شناسه‌ی درخواست، به همراه پاسخ ارسالی به کلاینت، در فضایی ذخیره سازی می‌شود. در ادامه اگر همان درخواست مجددا به سمت سرور ارسال شود، بدون پردازش مجدد، پاسخ پردازش شده‌ی قبلی، به کلاینت تحویل داده می شود.

Implementation in .NET

ممکن است پیاده‌سازی‌های مختلفی را از این الگوی طراحی در اینترنت مشاهده کنید که به پیاده سازی یک Middleware بسنده کرده‌اند و صرفا بررسی این مورد که درخواست جاری قبلا دریافت شده‌است یا خیر را جواب می دهند که ناقص است. برای اینکه اطمینان حاصل کنیم درخواست مورد نظر دریافت و پردازش شده‌است، باید در منطق عملیات مورد نظر دست برده و تغییراتی را اعمال کنیم. برای این منظور فرض کنید در بستری هستیم که می توانیم از مزایای خصوصیات ACID دیتابیس رابطه‌ای مانند SQLite استفاده کنیم. ایده به این شکل است که شناسه درخواست دریافتی را در تراکنش مشترک با عملیات اصلی ذخیره کنیم و در صورت بروز هر گونه خطا در اصل عملیات، کل تغییرات برگشت خورده و کلاینت امکان تلاش مجدد با شناسه‌ی مورد نظر را داشته باشد. برای این منظور مدل زیر را در نظر بگیرید:

public class IdempotentId(string id, DateTime time)
{
    public string Id { get; private init; } = id;
    public DateTime Time { get; private init; } = time;
}

هدف از این موجودیت ثبت و نگهداری شناسه‌های درخواست‌های دریافتی می‌باشد. در ادامه واسط IIdempotencyStorage را برای مدیریت نحوه ذخیره سازی و پاکسازی شناسه‌های دریافتی خواهیم داشت:

public interface IIdempotencyStorage
{
    Task<bool> TryPersist(string idempotentId, CancellationToken cancellationToken);
    Task CleanupOutdated(CancellationToken cancellationToken);
    bool IsKnownException(Exception ex);
}

در اینجا متد TryPersist سعی می‌کند با شناسه دریافتی یک رکورد را ثبت کند و اگر تکراری باشد، خروجی false خواهد داشت. متد CleanupOutdated برای پاکسازی شناسه‌هایی که زمان مشخصی (مثلا ۱۲ ساعت) از دریافت آنها گذشته است، استفاده خواهد شد که توسط یک وظیفه‌ی زمان‌بندی شده می تواند اجرا شود؛ به این صورت، امکان استفاده‌ی مجدد از آن شناسه‌ها برای کلاینت‌ها مهیا خواهد شد. پیاده سازی واسط تعریف شده، به شکل زیر خواهد بود:

/// <summary>
/// To prevent from race-condition, this default implementation relies on primary key constraints.
/// </summary>
file sealed class IdempotencyStorage(
    AppDbContext dbContext,
    TimeProvider dateTime,
    ILogger<IdempotencyStorage> logger) : IIdempotencyStorage
{
    private const string ConstraintName = "PK_IdempotentId";

    public Task CleanupOutdated(CancellationToken cancellationToken)
    {
        throw new NotImplementedException(); //TODO: cleanup the outdated ids based on configurable duration
    }

    public bool IsKnownException(Exception ex)
    {
        return ex is UniqueConstraintException e && e.ConstraintName.Contains(ConstraintName);
    }

    // To tackle race-condition issue, the implementation relies on storage capabilities, such as primary constraint for given IdempotentId.
    public async Task<bool> TryPersist(string idempotentId, CancellationToken cancellationToken)
    {
        try
        {
            dbContext.Add(new IdempotentId(idempotentId, dateTime.GetUtcNow().UtcDateTime));
            await dbContext.SaveChangesAsync(cancellationToken);

            return true;
        }
        catch (UniqueConstraintException e) when (e.ConstraintName.Contains(ConstraintName))
        {
            logger.LogInformation(e, "The given idempotentId [{IdempotentId}] already exists in the storage.", idempotentId);
            return false;
        }
    }
}

همانطور که مشخص است در اینجا سعی شده‌است تا با شناسه‌ی دریافتی، یک رکورد جدید ثبت شود که در صورت بروز خطای UniqueConstraint، خروجی با مقدار false را خروجی خواهد داد که می توان از آن نتیجه گرفت که این درخواست قبلا دریافت و پردازش شده‌است (در ادامه نحوه‌ی استفاده از آن را خواهیم دید).

در این پیاده سازی از کتابخانه MediatR استفاده می کنیم؛ در همین راستا برای مدیریت تراکنش ها به صورت زیر می توان TransactionBehavior را پیاده سازی کرد:

internal sealed class TransactionBehavior<TRequest, TResponse>(
    AppDbContext dbContext,
    ILogger<TransactionBehavior<TRequest, TResponse>> logger) :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
    where TRequest : IBaseCommand
    where TResponse : IErrorOr
{
    public async Task<TResponse> Handle(
        TRequest command,
        RequestHandlerDelegate<TResponse> next,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        string commandName = typeof(TRequest).Name;
        await using var transaction = await dbContext.Database.BeginTransactionAsync(IsolationLevel.ReadCommitted, cancellationToken);

        TResponse? result;
        try
        {
            logger.LogInformation("Begin transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command})", transaction.TransactionId, commandName, command);

            result = await next();
            if (result.IsError)
            {
                await transaction.RollbackAsync(cancellationToken);

                logger.LogInformation("Rollback transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command}) due to failure result.", transaction.TransactionId, commandName, command);

                return result;
            }

            await transaction.CommitAsync(cancellationToken);

            logger.LogInformation("Commit transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command})", transaction.TransactionId, commandName, command);
        }
        catch (Exception ex)
        {
            await transaction.RollbackAsync(cancellationToken);

            logger.LogError(ex, "An exception occured within transaction {TransactionId} for handling {CommandName} ({@Command})", transaction.TransactionId, commandName, command);

            throw;
        }

        return result;
    }
}

در اینجا مستقیما AppDbContext تزریق شده و با استفاده از خصوصیت Database آن، کار مدیریت تراکنش انجام شده‌است. همچنین باتوجه به اینکه برای مدیریت خطاها از کتابخانه‌ی ErrorOr استفاده می کنیم و خروجی همه‌ی Command های سیستم، حتما یک وهله از کلاس ErrorOr است که واسط IErrorOr را پیاده سازی کرده‌است، یک محدودیت روی تایپ جنریک اعمال کردیم که این رفتار، فقط برروی IBaseCommand ها اجرا شود. تعریف واسط IBaseCommand به شکل زیر می‌باشد:

 
/// <summary>
/// This is marker interface which is used as a constraint of behaviors.
/// </summary>
public interface IBaseCommand
{
}

public interface ICommand : IBaseCommand, IRequest<ErrorOr<Unit>>
{
}

public interface ICommand<T> : IBaseCommand, IRequest<ErrorOr<T>>
{
}

public interface ICommandHandler<in TCommand> : IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<Unit>>
    where TCommand : ICommand
{
    Task<ErrorOr<Unit>> IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<Unit>>.Handle(TCommand request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        return Handle(request, cancellationToken);
    }

    new Task<ErrorOr<Unit>> Handle(TCommand command, CancellationToken cancellationToken);
}

public interface ICommandHandler<in TCommand, T> : IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<T>>
    where TCommand : ICommand<T>
{
    Task<ErrorOr<T>> IRequestHandler<TCommand, ErrorOr<T>>.Handle(TCommand request, CancellationToken cancellationToken)
    {
        return Handle(request, cancellationToken);
    }

    new Task<ErrorOr<T>> Handle(TCommand command, CancellationToken cancellationToken);
}

در ادامه برای پیاده‌سازی IdempotencyBehavior و محدود کردن آن، واسط IIdempotentCommand را به شکل زیر خواهیم داشت:

/// <summary>
/// This is marker interface which is used as a constraint of behaviors.
/// </summary>
public interface IIdempotentCommand
{
    string IdempotentId { get; }
}

public abstract class IdempotentCommand : ICommand, IIdempotentCommand
{
    public string IdempotentId { get; init; } = string.Empty;
}

public abstract class IdempotentCommand<T> : ICommand<T>, IIdempotentCommand
{
    public string IdempotentId { get; init; } = string.Empty;
}

در اینجا یک پراپرتی، برای نگهداری شناسه‌ی درخواست دریافتی با نام IdempotentId در نظر گرفته شده‌است. این پراپرتی باید از طریق مقداری که از هدر درخواست HTTP دریافت می‌کنیم مقداردهی شود. به عنوان مثال برای ثبت کاربر جدید، به شکل زیر باید عمل کرد:

[HttpPost]
public async Task<ActionResult<long>> Register(
     [FromBody] RegisterUserCommand command,
     [FromIdempotencyToken] string idempotentId,
     CancellationToken cancellationToken)
{
     command.IdempotentId = idempotentId;
     var result = await sender.Send(command, cancellationToken);

     return result.ToActionResult();
}

در اینجا از همان Command به عنوان DTO ورودی استفاده شده‌است که وابسته به سطح Backward compatibility مورد نیاز، می توان از DTO مجزایی هم استفاده کرد. سپس از طریق FromIdempotencyToken سفارشی، شناسه‌ی درخواست، دریافت شده و بر روی command مورد نظر، تنظیم شده‌است.

رفتار سفارشی IdempotencyBehavior از ۲ بخش تشکیل شده‌است؛ در قسمت اول سعی می شود، قبل از اجرای هندلر مربوط به command مورد نظر، شناسه‌ی دریافتی را در storage تعبیه شده ثبت کند:

internal sealed class IdempotencyBehavior<TRequest, TResponse>(
    IIdempotencyStorage storage,
    ILogger<IdempotencyBehavior<TRequest, TResponse>> logger) :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
    where TRequest : IIdempotentCommand
    where TResponse : IErrorOr
{
    public async Task<TResponse> Handle(
        TRequest command,
        RequestHandlerDelegate<TResponse> next,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        string commandName = typeof(TRequest).Name;

        if (string.IsNullOrWhiteSpace(command.IdempotentId))
        {
            logger.LogWarning(
                "The given command [{CommandName}] ({@Command}) marked as idempotent but has empty IdempotentId",
                commandName, command);
            return await next();
        }

        if (await storage.TryPersist(command.IdempotentId, cancellationToken) == false)
        {
            return (dynamic)Error.Conflict(
                $"The given command [{commandName}] with idempotent-id [{command.IdempotentId}] has already been received and processed.");
        }

        return await next();
    }
}

در اینجا IIdempotencyStorage تزریق شده و در صورتی که امکان ذخیره سازی وجود نداشته باشد، خطای Confilict که به‌خطای 409 ترجمه خواهد شد، برگشت داده می‌شود. در غیر این صورت ادامه‌ی عملیات اصلی باید اجرا شود. پس از آن اگر به هر دلیلی در زمان پردازش عملیات اصلی،‌ درخواست همزمانی با همان شناسه، توسط سرور دریافت شده و پردازش شود، عملیات جاری با خطای UniqueConstaint برروی PK_IdempotentId در زمان نهایی سازی تراکنش جاری، مواجه خواهد شد. برای این منظور بخش دوم این رفتار به شکل زیر خواهد بود:

internal sealed class IdempotencyExceptionBehavior<TRequest, TResponse>(IIdempotencyStorage storage) :
    IPipelineBehavior<TRequest, TResponse>
    where TRequest : IIdempotentCommand
    where TResponse : IErrorOr
{
    public async Task<TResponse> Handle(
        TRequest command,
        RequestHandlerDelegate<TResponse> next,
        CancellationToken cancellationToken)
    {
        if (string.IsNullOrWhiteSpace(command.IdempotentId)) return await next();

        string commandName = typeof(TRequest).Name;
        try
        {
            return await next();
        }
        catch (Exception ex) when (storage.IsKnownException(ex))
        {
            return (dynamic)Error.Conflict(
                $"The given command [{commandName}] with idempotent-id [{command.IdempotentId}] has already been received and processed.");
        }
    }
}

در اینجا عملیات اصلی در بدنه try اجرا شده و در صورت بروز خطایی مرتبط با Idempotency، خروجی Confilict برگشت داده خواهد شد. باید توجه داشت که نحوه ثبت رفتارهای تعریف شده تا اینجا باید به ترتیب زیر انجام شود:

services.AddMediatR(config =>
{
   config.RegisterServicesFromAssemblyContaining(typeof(DependencyInjection));

   // maintaining the order of below behaviors is crucial.
   config.AddOpenBehavior(typeof(LoggingBehavior<,>));
   config.AddOpenBehavior(typeof(IdempotencyExceptionBehavior<,>));
   config.AddOpenBehavior(typeof(TransactionBehavior<,>));
   config.AddOpenBehavior(typeof(IdempotencyBehavior<,>));
});

به این ترتیب بدنه اصلی هندلرهای موجود در سیستم هیچ تغییری نخواهند داشت و به صورت ضمنی و انتخابی، امکان تعیین command هایی که نیاز است به صورت Idempotent اجرا شوند را خواهیم داشت.

References

https://www.mscharhag.com/p/rest-api-design

https://www.manning.com/books/api-design-patterns

https://codeopinion.com/idempotent-commands/

مطالب
OpenCVSharp #5
استفاده از پنجره‌ی native خود OpenCV، روش مرسومی است در زبان‌های مختلف برنامه نویسی که از OpenCV استفاده می‌کنند و این پنجره مستقل است از سکوی کاری مورد استفاده. اما شاید در دات نت علاقمند باشید که نتیجه‌ی عملیات را در یک picture box استاندارد نمایش دهید. در ادامه، تبدیل تصاویر OpenCV را به فرمت دات نت، در دو قالب برنامه‌های WinForms و همچنین WPF، بررسی خواهیم کرد.


استفاده از OpenCVSharp در برنامه‌های WinForms به کمک PictureBoxIpl

یکی از اسمبلی‌های کتابخانه‌ی OpenCVSharp را که در پوشه‌ی bin برنامه می‌توان مشاهده کرد، OpenCvSharp.UserInterface.dll نام دارد. این اسمبلی حاوی یک picture box جدید به نام PictureBoxIpl است که می‌تواند تصاویری را با فرمت IplImage، دریافت کند.


می‌توانید این picture box ویژه را از طریق منوی ToolBox -> Choose items و سپس صفحه‌ی دیالوگ فوق، به نوار ابزار WinForms اضافه کرده و از آن استفاده کنید و یا می‌توان با کدنویسی نیز به آن دسترسی یافت:
using (var iplImage = new IplImage(@"..\..\Images\Penguin.png", LoadMode.Color))
{
    Cv.Dilate(iplImage, iplImage);
 
    var pictureBoxIpl = new OpenCvSharp.UserInterface.PictureBoxIpl
    {
        ImageIpl = iplImage,
        AutoSize = true
    };
    flowLayoutPanel1.Controls.Add(pictureBoxIpl); 
}
در اینجا تصویر مورد نظر را توسط کلاس IplImage بارگذاری کرده و سپس برای نمونه فیلتر Dilate را به آن اعمال کرده‌ایم. سپس وهله‌ی جدیدی از کنترل PictureBoxIpl ایجاد و خاصیت ImageIpl آن، به تصویر بارگذاری شده، تنظیم و در آخر این picture box با کدنویسی به صفحه اضافه شده‌است.

یک نکته
هر نوع تغییری به iplImage پس از انتساب آن به خاصیت ImageIpl، نمایش داده نخواهد شد. برای به حداقل رساندن سربار ایجاد اشیاء جدید (خصوصا برای نمایش اطلاعات رسیده‌ی از دوربین یا WebCam)، از متد RefreshIplImage استفاده کنید. این متد بجای ایجاد یک شیء جدید، تنها ناحیه‌ی موجود را مجددا ترسیم خواهد کرد و بسیار سریع است:
 pictureBoxIpl.RefreshIplImage(iplImage);


استفاده از OpenCVSharp در برنامه‌های WinForms به کمک PictureBox

اگر نخواهید از کنترل جدید PictureBoxIpl استفاده کنید، می‌توان از همان Picture box استاندارد WinForms نیز کمک گرفت:
Bitmap bitmap;
using (var iplImage = new IplImage(@"..\..\Images\Penguin.png", LoadMode.Color))
{
    bitmap = iplImage.ToBitmap(); // BitmapConverter.ToBitmap()
}
 
var pictureBox = new PictureBox
{
    Image = bitmap,
    ClientSize = bitmap.Size
}; 
 
flowLayoutPanel1.Controls.Add(pictureBox);
تنها نکته‌ای که در اینجا جدید است، استفاده از متد الحاقی ToBitmap می‌باشد که در کلاس BitmapConverter کتابخانه‌ی OpenCVSharp تعریف شده‌است. به این ترتیب تصویر با فرمت OpenCV، به یک Bitmap دات نتی تبدیل می‌شود. اکنون می‌توان این بیت‌مپ را برای مثال به یک Picture box استاندارد انتساب داد و یا حتی متد Save آن‌را فراخوانی کرد و آن‌را بر روی دیسک سخت، ذخیره نمود.

یک نکته
در اینجا نیز برای به حداقل رسانی به روز رسانی‌های بعدی picture box بهتر است از متد ToBitmap به شکل زیر کمک گرفت:
 iplImage.ToBitmap(dst: (Bitmap)pictureBox.Image);
به این ترتیب سربار وهله سازی یک شیء جدید Bitmap حذف خواهد شد و صرفا ناحیه‌ی نمایشی مجددا ترسیم می‌شود.





استفاده از OpenCVSharp در برنامه‌های WPF

در WPF می‌توان با استفاده از متد الحاقی ToWriteableBitmap کلاس BitmapConverter، فرمت IplImage را به منبع تصویر یک کنترل تصویر استاندارد، تبدیل کرد:
using System.Windows.Media;
using OpenCvSharp;
using OpenCvSharp.Extensions;
 
namespace OpenCVSharpSample05Wpf
{
    public partial class MainWindow
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();
            loadImage();
        }
 
        private void loadImage()
        {
            using (var iplImage = new IplImage(@"..\..\Images\Penguin.png", LoadMode.Color))
            {
                Cv.Dilate(iplImage, iplImage);
 
                Image1.Source = iplImage.ToWriteableBitmap(PixelFormats.Bgr24);
            }
        }
    }
}

کدهای کامل WPF و WinForms این مطلب برای دریافت.
مطالب
Implementing second level caching in EF code first
هدف اصلی از انواع و اقسام مباحث caching اطلاعات، فراهم آوردن روش‌هایی جهت میسر ساختن دسترسی سریعتر به داده‌هایی است که به صورت متناوب در برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند، بجای مراجعه مستقیم به بانک اطلاعاتی و خواندن اطلاعات از دیسک سخت.

عموما در ORMها دو سطح کش می‌تواند وجود داشته باشد:
الف) سطح اول کش
که نمونه بارز آن در EF Code first استفاده از متد context.Entity.Find است. در بار اول فراخوانی این متد، مراجعه‌ای به بانک اطلاعاتی صورت گرفته تا بر اساس primary key ذکر شده در آرگومان آن، رکورد متناظری بازگشت داده شود. در بار دوم فراخوانی متد Find، دیگر مراجعه‌ای به بانک اطلاعاتی صورت نخواهد گرفت و اطلاعات از سطح اول کش (یا همان Context جاری) خوانده می‌شود.
بنابراین سطح اول کش در طول عمر یک تراکنش معنا پیدا می‌کند و به صورت خودکار توسط EF مدیریت می‌شود.

ب) سطح دوم کش
سطح دوم کش در ORMها طول عمر بیشتری داشته و سراسری است. هدف از آن کش کردن اطلاعات عمومی و پر مصرفی است که در دید تمام کاربران قرار دارد و همچنین تمام کاربران می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند. بنابراین محدود به یک Context نیست.
عموما پیاده سازی سطح دوم کش خارج از ORM مورد استفاده قرار می‌گیرد و توسط اشخاص و شرکت‌های ثالث تهیه می‌شود.
در حال حاضر پیاده سازی توکاری از سطح دوم کش در EF Code first وجود ندارد و قصد داریم در مطلب جاری به یک پیاده سازی نسبتا خوب از آن برسیم.


تلاش‌های صورت گرفته

تا کنون دو پیاده سازی نسبتا خوب از سطح دوم کش در EF صورت گرفته:

Entity Framework Code First Caching
Caching the results of LINQ queries

مورد اول برای ایده گرفتن خوب است. بحث اصلی پیاده سازی سطح دوم کش، یافتن کلیدی است که معادل کوئری LINQ در حال فراخوانی است. سطح دوم کش را به صورت یک Dictionary تصور کنید. هر آیتم آن تشکیل شده است از یک کلید و یک مقدار. از کلید برای یافتن مقدار متناظر استفاده می‌شود.
اکنون مشکل چیست؟ در یک برنامه ممکن است صدها کوئری لینک وجود داشته باشد. چطور باید به ازای هر کوئری LINQ یک کلید منحصربفرد تولید کرد؟
در مطلب «Entity Framework Code First Caching» از متد ToString استفاده شده است. اگر این متد، بر روی یک عبارت LINQ در EF Code first فراخوانی شود، معادل SQL آن نمایش داده می‌شود. بنابراین یک قدم به تولید کلید منحصربفرد متناظر با یک کوئری نزدیک شده‌ایم. اما ... مشکل اینجا است که متد ToString پارامترها را لحاظ نمی‌کند. بنابراین این روش اصلا قابل استفاده نیست. چون کاربر به ازای تمام پارامترهای ارسالی، همواره یک نتیجه را دریافت خواهد کرد.
در مقاله «Caching the results of LINQ queries» این مشکل برطرف شده است. با parse کامل expression tree یک عبارت LINQ کلید منحصربفرد معادل آن یافت می‌شود. سپس بر این اساس می‌توان نتیجه کوئری را به نحو صحیحی کش کرد. در این روش پارامترها هم لحاظ می‌شوند و مشکل مقاله قبلی را ندارد.
اما این مقاله دوم یک مشکل مهم را به همراه دارد: روشی را برای حذف آیتم‌ها از کش ارائه نمی‌دهد. فرض کنید مقالات سایت را در سطح دوم کش قرار داده‌اید. اکنون یک مقاله جدید در سایت ثبت شده است. اصطلاحا برای invalidating کش در این روش، راهکاری پیشنهاد نشده است.


پیاده سازی بهتری از سطح دوم کش در EF Code fist

می‌توان از همان روش یافتن کلید منحصربفرد معادل با یک کوئری LINQ، که در مقاله دوم فوق، یاد شد، کار را شروع کرد و سپس آن‌را به مرحله‌ای رساند که مباحث حذف کش نیز به صورت خودکار مدیریت شود. پیاده سازی آن را برای برنامه‌های وب در ذیل ملاحظه می‌کنید:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Data;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Objects;
using System.Diagnostics;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Caching;

namespace EfSecondLevelCaching.Core
{
    public static class EfHttpRuntimeCacheProvider
    {
        #region Methods (6)

        // Public Methods (2) 

        public static IList<TEntity> ToCacheableList<TEntity>(
                            this IQueryable<TEntity> query,
                            int durationMinutes = 15,
                            CacheItemPriority priority = CacheItemPriority.Normal)
        {
            return query.Cacheable(x => x.ToList(), durationMinutes, priority);
        }

        /// <summary>
        /// Returns the result of the query; if possible from the cache, otherwise
        /// the query is materialized and the result cached before being returned.
        /// The cache entry has a one minute sliding expiration with normal priority.
        /// </summary>
        public static TResult Cacheable<TEntity, TResult>(
                            this IQueryable<TEntity> query,
                            Func<IQueryable<TEntity>, TResult> materializer,
                            int durationMinutes = 15,
                            CacheItemPriority priority = CacheItemPriority.Normal)
        {
            // Gets a cache key for a query.
            var queryCacheKey = query.GetCacheKey();

            // The name of the cache key used to clear the cache. All cached items depend on this key.
            var rootCacheKey = typeof(TEntity).FullName;

            // Try to get the query result from the cache.
            printAllCachedKeys();
            var result = HttpRuntime.Cache.Get(queryCacheKey);
            if (result != null)
            {
                debugWriteLine("Fetching object '{0}__{1}' from the cache.", rootCacheKey, queryCacheKey);
                return (TResult)result;
            }

            // Materialize the query.
            result = materializer(query);

            // Adding new data.
            debugWriteLine("Adding new data: queryKey={0}, dependencyKey={1}", queryCacheKey, rootCacheKey);
            storeRootCacheKey(rootCacheKey);
            HttpRuntime.Cache.Insert(
                    key: queryCacheKey,
                    value: result,
                    dependencies: new CacheDependency(null, new[] { rootCacheKey }),
                    absoluteExpiration: DateTime.Now.AddMinutes(durationMinutes),
                    slidingExpiration: Cache.NoSlidingExpiration,
                    priority: priority,
                    onRemoveCallback: null);

            return (TResult)result;
        }

        /// <summary>
        /// Call this method in `public override int SaveChanges()` of your DbContext class 
        /// to Invalidate Second Level Cache automatically.
        /// </summary>        
        public static void InvalidateSecondLevelCache(this DbContext ctx)
        {
            var changedEntityNames = ctx.ChangeTracker
                                      .Entries()
                                      .Where(x => x.State == EntityState.Added ||
                                                  x.State == EntityState.Modified ||
                                                  x.State == EntityState.Deleted)
                                      .Select(x => ObjectContext.GetObjectType(x.Entity.GetType()).FullName)
                                      .Distinct()
                                      .ToList();

            if (!changedEntityNames.Any()) return;

            printAllCachedKeys();
            foreach (var item in changedEntityNames)
            {
                item.removeEntityCache();
            }
            printAllCachedKeys();
        }
        // Private Methods (4) 

        private static void debugWriteLine(string format, params object[] args)
        {
            if (!Debugger.IsAttached) return;
            Debug.WriteLine(format, args);
        }

        private static void printAllCachedKeys()
        {
            if (!Debugger.IsAttached) return;
            debugWriteLine("Available cached keys list:");
            int count = 0;
            var enumerator = HttpRuntime.Cache.GetEnumerator();
            while (enumerator.MoveNext())
            {
                if (enumerator.Key.ToString().StartsWith("__")) continue; // such as __System.Web.WebPages.Deployment
                debugWriteLine("queryKey: {0}", enumerator.Key.ToString());
                count++;
            }
            debugWriteLine("count: {0}", count);
        }

        private static void removeEntityCache(this string rootCacheKey)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(rootCacheKey)) return;
            debugWriteLine("Removing items with dependencyKey={0}", rootCacheKey);
            // Removes all cached items depend on this key.
            HttpRuntime.Cache.Remove(rootCacheKey);
        }

        private static void storeRootCacheKey(string rootCacheKey)
        {
            // The cacheKeys of a cacheDependency that are not already in cache ARE NOT inserted into the cache 
            // on the Insert of the item in which the dependency is used.
            if (HttpRuntime.Cache.Get(rootCacheKey) != null)
                return;

            HttpRuntime.Cache.Add(
                rootCacheKey,
                rootCacheKey,
                null,
                Cache.NoAbsoluteExpiration,
                Cache.NoSlidingExpiration,
                CacheItemPriority.Default,
                null);
        }

        #endregion Methods
    }
}

توضیحات کدهای فوق

در اینجا یک متدالحاقی به نام Cacheable توسعه داده شده است که می‌تواند در انتهای کوئری‌های LINQ شما قرار گیرد. مثلا:

var data = context.Products.AsQueryable().Cacheable(x => x.FirstOrDefault());

کاری که در این متد انجام می‌شود به این شرح است:
الف) ابتدا کلید منحصربفرد معادل کوئری LINQ فراخوانی شده محاسبه می‌شود.
ب) بر اساس نام کامل نوع Entity در حال استفاده، کلید دیگری به نام rootCacheKey تولید می‌گردد.
شاید بپرسید اهمیت این کلید چیست؟
فرض کنید در حال حاضر 1000 آیتم در کش وجود دارند. چه روشی را برای حذف آیتم‌های مرتبط با کش Entity1 پیشنهاد می‌دهید؟ احتمالا خواهید گفت تمام کش را بررسی کرده و آیتم‌ها را یکی یکی حذف می‌کنیم.
این روش بسیار کند است (و جواب هم نمی‌دهد؛ چون کلیدی که در اینجا تولید شده، هش MD5 معادل کوئری است و نمی‌توان آن‌را به موجودیتی خاص ربط داد) و ... نکته جالبی در متد HttpRuntime.Cache.Insert برای مدیریت آن پیش بینی شده است: استفاده از CacheDependency.
توسط CacheDependency می‌توان گروهی از آیتم‌های هم‌خانواده را تشکیل داد. سپس برای حذف کل این گروه کافی است کلید اصلی CacheDependency را حذف کرد. به این ترتیب به صورت خودکار کل کش مرتبط خالی می‌شود.
ج) مراحل بعدی آن هم یک سری اعمال متداول هستند. ابتدا توسط HttpRuntime.Cache.Get بررسی می‌شود که آیا بر اساس کلید متناظر با کوئری جاری، اطلاعاتی در کش وجود دارد یا خیر. اگر بله، نتیجه از کش خوانده می‌شود. اگر خیر، کوئری اصطلاحا materialized می‌شود تا بر روی بانک اطلاعاتی اجرا شده و نتیجه بازگشت داده شود. سپس این نتیجه را در کش قرار می‌دهیم.

مورد بعدی که باید به آن دقت داشت، خالی کردن کش، پس از به روز رسانی اطلاعات توسط کاربران است. این کار در متد InvalidateSecondLevelCache صورت می‌گیرد. به کمک ChangeTracker می‌توان نام نوع‌های موجودیت‌های تغییر کرده را یافت. چون کلید اصلی CacheDependency را بر مبنای همین نام نوع‌های موجودیت‌ها تعیین کرده‌ایم، به سادگی می‌توان کش مرتبط با موجودیت یافت شده را خالی کرد.
استفاده از متد InvalidateSecondLevelCache یاد شده به نحو زیر است:

using System.Data.Entity;
using EfSecondLevelCaching.Core;
using EfSecondLevelCaching.Test.Models;

namespace EfSecondLevelCaching.Test.DataLayer
{
    public class ProductContext : DbContext
    {
        public DbSet<Product> Products { get; set; }

        public override int SaveChanges()
        {
            this.InvalidateSecondLevelCache();
            return base.SaveChanges();
        }        
    }
}

در اینجا با تحریف متد SaveChanges، می‌توان درست در زمان اعمال تغییرات به بانک اطلاعاتی، قسمتی از کش را غیرمعتبر کرد.


نحوه استفاده از سطح دوم کش توسعه داده شده

مثالی از کاربرد متدهای الحاقی توسعه داده شده را در ذیل مشاهده می‌کنید:

using System.Data.Entity;
using System.Linq;
using EfSecondLevelCaching.Core;
using EfSecondLevelCaching.Test.DataLayer;
using EfSecondLevelCaching.Test.Models;
using System;

namespace EfSecondLevelCaching
{
    public static class TestUsages
    {
        public static void RunQueries()
        {
            using (ProductContext context = new ProductContext())
            {
                var isActive = true;
                var name = "Product1";

                // reading from db
                var list1 = context.Products
                                   .OrderBy(one => one.ProductNumber)
                                   .Where(x => x.IsActive == isActive && x.ProductName == name)
                                   .ToCacheableList();

                // reading from cache
                var list2 = context.Products
                                   .OrderBy(one => one.ProductNumber)
                                   .Where(x => x.IsActive == isActive && x.ProductName == name)
                                   .ToCacheableList();

                // reading from cache
                var list3 = context.Products
                                   .OrderBy(one => one.ProductNumber)
                                   .Where(x => x.IsActive == isActive && x.ProductName == name)
                                   .ToCacheableList();

                // reading from db
                var list4 = context.Products
                                   .OrderBy(one => one.ProductNumber)
                                   .Where(x => x.IsActive == isActive && x.ProductName == "Product2")
                                   .ToCacheableList();
            }

            // removes products cache
            using (ProductContext context = new ProductContext())
            {
                var p = new Product()
                {
                    IsActive = false,
                    ProductName = "P4",
                    ProductNumber = "004"
                };
                context.Products.Add(p);
                context.SaveChanges();
            }

            using (ProductContext context = new ProductContext())
            {
                var data = context.Products.AsQueryable().Cacheable(x => x.FirstOrDefault());
                var data2 = context.Products.AsQueryable().Cacheable(x => x.FirstOrDefault());
                context.SaveChanges();
            }
        }
    }
}

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم به یک چنین خروجی در پنجره Debug ویژوال استودیو خواهیم رسید:

Adding new data: queryKey=72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F, dependencyKey=EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product

Available cached keys list:
queryKey: EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product
queryKey: 72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F
count: 2

Fetching object 'EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product__72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F' from the cache.

Available cached keys list:
queryKey: EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product
queryKey: 72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F
count: 2

Fetching object 'EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product__72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F' from the cache.

Available cached keys list:
queryKey: EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product
queryKey: 72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F
count: 2

Adding new data: queryKey=11A2C33F9AD7821A0A31003BFF1DF886, dependencyKey=EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product

Available cached keys list:
queryKey: 72AF5DA1BA9B91E24DCCF83E88AD1C5F
queryKey: 11A2C33F9AD7821A0A31003BFF1DF886
queryKey: EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product
count: 3

Removing items with dependencyKey=EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product
Available cached keys list:
count: 0
Available cached keys list:
count: 0

Adding new data: queryKey=02E6FE403B461E45C5508684156C1D10, dependencyKey=EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product

Available cached keys list:
queryKey: 02E6FE403B461E45C5508684156C1D10
queryKey: EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product
count: 2


Fetching object 'EfSecondLevelCaching.Test.Models.Product__02E6FE403B461E45C5508684156C1D10' from the cache.

توضیحات:
در زمان تولید list1 چون اطلاعاتی در کش سطح دوم وجود ندارد، پیغام Adding new data قابل مشاهده است. اطلاعات از بانک اطلاعاتی دریافت شده و سپس در کش قرار داده می‌شود.
حین فراخوانی list2 که دقیقا همان کوئری list1 را یکبار دیگر فراخوانی می‌کند، به عبارت Fetching object خواهیم رسید که بر دریافت اطلاعات از کش سطح دوم بجای مراجعه به بانک اطلاعاتی دلالت دارد.
در list4 چون پارامترهای کوئری تغییر کرده‌اند، بنابراین دیگر کلید منحصربفرد معادل آن با list1 و lis2 یکی نیست و اینبار پیغام Adding new data مشاهده می‌شود؛ چون برای دریافت اطلاعات آن نیاز است که به بانک اطلاعاتی مراجعه شود.
در ادامه یک context دیگر باز شده و در آن رکوردی به بانک اطلاعاتی اضافه می‌شود. به همین دلیل اینبار پیام Removing items with dependencyKey قابل مشاهده است. به عبارتی متد InvalidateSecondLevelCache وارد عمل شده است و بر اساس تغییری که صورت گرفته، کش را غیرمعتبر کرده است.
سپس در context بعدی تعریف شده، دوبار متد FirstOrDefault فراخوانی شده است. اولین مورد Adding new data است و دومین فراخوانی به Fetching object ختم شده است (دریافت اطلاعات از کش).

کدهای کامل این پروژه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
  EfSecondLevelCaching.zip
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت دوم
در قسمت قبلی ما به بررسی درخت و اصطلاحات فنی آن پرداختیم و اینکه چگونه یک درخت را پیمایش کنیم. در این قسمت مطلب قبل را با درخت‌های دودویی ادامه می‌دهیم.

درخت‌های دودویی Binary Trees
همه‌ی موضوعات و اصطلاحاتی را که در مورد درخت‌ها به کار بردیم، در مورد این درخت هم صدق می‌کند؛ تفاوت درخت دودویی با یک درخت معمولی این است که درجه هر گره نهایتا دو خواهد بود یا به عبارتی ضریب انشعاب این درخت 2 است. از آن جایی که هر گره در نهایت دو فرزند دارد، می‌توانیم فرزندانش را به صورت فرزند چپ Left Child و فرزند راست Right Child صدا بزنیم. به گره‌هایی که فرزند ریشه هستند اینگونه می‌گوییم که گره فرزند چپ با همه فرزندانش می‌شوند زیر درخت چپ Left SubTree و گره سمت راست ریشه با تمام فرزندانش زیر درخت راست Right SubTree صدا زده می‌شوند.

نحوه پیمایش درخت دودویی

این درخت پیمایش‌های گوناگونی دارد ولی سه تای آن‌ها اصلی‌تر و مهمتر هستند:

In-order یا LVR (چپ، ریشه، راست): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ ملاقات (چاپ) می‌شوند و سپس ریشه و بعد گره‌های سمت راست.

Pre-Order یا VLR (ریشه، چپ، راست) : در این حالت ابتدا گره‌های ریشه ملاقات می‌شوند. بعد گره‌های سمت چپ و بعد گره‌های سمت راست.

Post_Order یا LRV (چپ، راست، ریشه ): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ، بعد راست و نهایتا ریشه، ملاقات می‌شوند.

حتما متوجه شده‌اید که منظور از v در اینجا ریشه است و با تغییر و جابجایی مکان این سه حرف RLV میتوانید به ترکیب‌های مختلفی از پیمایش دست پیدا کنید.

اجازه دهید روی شکل بالا پیمایش LVR را انجام دهیم: همانطور که گفتیم باید اول گره‌های سمت چپ را خواند، پس از 17 به سمت 9 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که 9، خود والد است. پس به سمت 6 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که فرزند چپی ندارد؛ پس خود 6 را ملاقات می‌کنیم، سپس فرزند راست را هم بررسی می‌کنیم که فرزند راستی ندارد پس کار ما اینجا تمام است و به سمت بالا حرکت می‌کنیم. 9 را ملاقات می‌کنیم و بعد عدد 5 را و به 17 بر می‌گردیم. 17 را ملاقات کرده و سپس به سمت 15 می‌رویم و الی آخر ...

6-9-5-17-8-15-10

VLR:

17-9-6-5-15-8-10

LRV:

6-5-9-8-10-15-17


نحوه پیاده سازی درخت دودویی:

public class BinaryTree<T>
{
    /// <summary>مقدار داخل گره</summary>
    public T Value { get; set; }
 
    /// <summary>فرزند چپ گره</summary>
    public BinaryTree<T> LeftChild { get; private set; }
 
    /// <summary>فرزند راست گره</summary>
    public BinaryTree<T> RightChild { get; private set; }
   
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    /// <param name="leftChild">فرزند چپ</param>
    /// <param name="rightChild">فرزند راست
    /// </param>
    public BinaryTree(T value,
        BinaryTree<T> leftChild, BinaryTree<T> rightChild)
    {
        this.Value = value;
        this.LeftChild = leftChild;
        this.RightChild = rightChild;
    }
 
    /// <summary>سازنده بدون فرزند
    /// </summary>
    /// <param name="value">the value of the tree node</param>
    public BinaryTree(T value) : this(value, null, null)
    {
    }
 
    /// <summary>‏‏‎LVR پیمایش</summary>
    public void PrintInOrder()
    {
        // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }
    }
}
 
/// <summary>
/// نحوه استفاده از کلاس بالا
/// </summary>
public class BinaryTreeExample
{
    static void Main()
    {
        BinaryTree<int> binaryTree =
            new BinaryTree<int>(14,
                    new BinaryTree<int>(19,
                          new BinaryTree<int>(23),
                          new BinaryTree<int>(6,
                                  new BinaryTree<int>(10),
                                  new BinaryTree<int>(21))),
                    new BinaryTree<int>(15,
                          new BinaryTree<int>(3),
                          null));
 
        binaryTree.PrintInOrder();
        Console.WriteLine();
 
        // خروجی
        // 23 19 10 6 21 14 3 15
    }
}

تفاوتی که این کد با کد قبلی که برای یک درخت معمولی داشتیم، در این است که قبلا لیستی از فرزندان را داشتیم که با خاصیت Children شناخته می‌شدند، ولی در اینجا در نهایت دو فرزند چپ و راست برای هر گره وجود دارند. برای جست و جو هم از الگوریتم In_Order استفاده کردیم که از همان الگوریتم DFS آمده‌است. در آنجا هم ابتدا گره‌های سمت چپ به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند. بعد خود گره و سپس گره‌های سمت راست به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند.

برای باقی روش‌های پیمایش تنها نیاز است که این سه خط را جابجا کنید:

  // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }


درخت دودویی مرتب شده Ordered Binary Search Tree

تا این لحظه ما با ساخت درخت‌های پایه آشنا شدیم: درخت عادی یا کلاسیک و درخت دو دویی. ولی در بیشتر موارد در پروژه‌های بزرگ از این‌ها استفاده نمی‌کنیم چرا که استفاده از آن‌ها در پروژه‌های بزرگ بسیار مشکل است و باید به جای آن‌ها از ساختارهای متنوع دیگری از قبیل درخت‌های مرتب شده، کم عمق و متوازن و کامل و پر و .. استفاده کرد. پس اجازه دهید که مهمترین درخت‌هایی را که در برنامه نویسی استفاده می‌شوند، بررسی کنیم.

همان طور که می‌دانید برای مقایسه اعداد ما از علامتهای <>= استفاده می‌کنیم و اعداد صحیح بهترین اعداد برای مقایسه هستند. در درخت‌های جست و جوی دو دویی یک خصوصیت اضافه به اسم کلید هویت یکتا Unique identification  Key داریم که یک کلید قابل مقایسه است. در تصویر زیر ما دو گره با مقدارهای متفاوتی داریم که با مقایسه‌ی آنان می‌توانیم کوچک و بزرگ بودن یک گره را محاسبه کنیم. ولی به این نکته دقت داشته باشید که این اعداد داخل دایره‌ها، دیگر برای ما حکم مقدار ندارند و کلید‌های یکتا و شاخص هر گره محسوب می‌شوند.

خلاصه‌ی صحبت‌های بالا: در هر درخت دودویی مرتب شده، گره‌های بزرگتر در زیر درخت راست قرار دارند و گره‌های کوچکتر در زیر درخت چپ قرار دارند که این کوچکی و بزرگی بر اساس یک کلید یکتا که قابل مقایسه است استفاده می‌شود.

این درخت دو دویی مرتب شده در جست و جو به ما کمک فراوانی می‌کند و از آنجا که می‌دانیم زیر درخت‌های چپ مقدار کمتری دارند و زیر درخت‌های راست مقدار بیشتر، عمل جست و جو، مقایسه‌های کمتری خواهد داشت، چرا که هر بار مقایسه یک زیر درخت کنار گذاشته می‌شود.

برای مثال فکر کنید می‌خواهید عدد 13 را در درخت بالا پیدا کنید. ابتدا گره والد 19 را مقایسه کرده و از آنجا که 19 بزرگتر از 13 است می‌دانیم که 13 را در زیر درخت راست پیدا نمی‌کنیم. پس زیر درخت چپ را مقایسه می‌کنیم (بنابراین به راحتی یک زیر درخت از مقایسه و عمل جست و جو کنار گذاشته شد). سپس گره 11 را مقایسه می‌کنیم و از آنجا که 11 کوچکتر از 13 هست، زیر درخت سمت راست را ادامه می‌دهیم و چون 16 بزرگتر از 13 هست، زیر درخت سمت چپ را در ادامه مقایسه می‌کنیم که به 13 رسیدیم.

مقایسه گره‌هایی که برای جست و جو انجام دادیم:

19-11-16-13

درخت هر چه بزرگتر باشد این روش کارآیی خود را بیشتر نشان می‌دهد.

در قسمت بعدی به پیاده سازی کد این درخت به همراه متدهای افزودن و جست و جو و حذف می‌پردازیم.