مطالب
تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET Core - بخش 4 - طول حیات سرویس ها یا Service Lifetime
در قسمت‌های قبلی این سری، به ترتیب ابتدا در مورد مبحث تزریق وابستگی‌ها صبحت کردیم، بعد اولین سرویس‌مان را در ASP.NET Core ثبت و واکشی کردیم. در بخش سوم، تنظیمات را درون سامانه، ثبت و استفاده کردیم و حالا در این بخش می‌خواهیم به مبحث طول حیات سرویس‌ها بپردازیم.
همانطور که گفتیم، وظیفه‌ی DI Container، ایجاد یک نمونه از سرویس درخواست شده، تزریق آن به کلاس درخواست دهنده و در انتها از بین بردن یا Dispose شیء ایجاد شده از سرویس ثبت شده‌است. بنابراین ما باید در هنگام ثبت سرویس، بر اساس تحلیل و نیاز برنامه‌ی خودمان، طول عمر سرویس/Service Life Time را مشخص کنیم.

بصورت کلی در Microsoft Dependency Injection Container و اکثر DI Container‌های دیگر، 3 نوع کلی چرخه‌ی حیات وجود دارند که به ترتیب پایداری و طول عمر شیء ایجاد شده، در زیر آورده شده‌اند:
  •  Singleton
  •  Scoped
  •  Transient

Singleton (یگانه)

فقط و فقط یک شیء از سرویس ثبت شده با این طول عمر، در اولین درخواست ایجاد می‌شود و سپس در کل طول حیات برنامه، از همین شیء ایجاد شده، استفاده می‌گردد.  به همین دلیل به آن «یگانه» یا Singleton می‌گویند. هر زمانیکه این سرویس در خواست داده می‌شود، DI Container، همان یک شیء را در اختیار درخواست دهنده قرار می‌دهد و این شیء، هیچگاه از بین نمی‌رود.  به بیان دیگر، DI Container هیچگاه این شیء را از بین نمی‌برد. شیء ساخته شده از سرویس ثبت شده‌ی با حالت Singleton، بین تمامی استفاده کنندگان، به صورت اشتراکی استفاده می‌شود. این طول عمر تقریبا مشابه‌ی اشیاء ساخته شده توسط Singleton Pattern عمل می‌کند.
با توجه به مطالب گفته شده، ویژگی‌های سرویس‌های Singleton به شرح زیر هستند:
  •   در اولین درخواست به سرویس، یک نمونه از آن ساخته می‌شود و تا پایان برنامه در حافظه نگه داشته می‌شود.
  •   در سایر درخواست‌ها، همان یک نمونه‌ی ساخته شده‌ی از سرویس، ارائه داده می‌شود. 
  •   به علت موجود بودن در حافظه، معمولا دسترسی به آن‌ها و عملکرد آن‌ها سریعتر است.
  •   بار کاری بر روی Garbage Collector فریمورک را کاهش می‌دهند.

بنابراین در هنگام تعریف کردن یک سرویس به صورت Singleton باید نکات زیر را مد نظر قرار بدهید:
  • باید سرویس مورد نظر Thread Safe باشد .
  •  نباید استفاده کننده‌ی از این سرویس، امکان تغییر State آن را داشته باشد.
  •  اگر ساخت شیء‌ای از یک سرویس، هزینه‌ی زیادی را داشته باشد ، احتمالا Singleton کردن آن می‌تواند ایده‌ی خوبی باشد.
  •  شیء ساخته شده‌ی از این سرویس، تا زمان اجرای برنامه، بخشی از حافظه‌ی برنامه را اشغال می‌کند. پس باید حجم اشغالی در حافظه را نیز مد نظر قرار داد.
  •  تعداد دفعات استفاده را در برابر مصرف حافظه در نظر بگیرید.
معمولا سرویس‌هایی مثل تنظیمات برنامه، از این نوع تعریف می‌شوند.

برای ثبت یک سرویس به صورت Singleton می‌توانیم از متدهای توسعه‌ای با نام ()AddSingleton، با سربارهای مختلف بر روی IServiceCollection استفاده کنیم. علاوه بر این، در هنگام استفاده از Option Pattern، متد Configure، خودش سرویس مورد نظر را به صورت Singleton ثبت می‌کند.

خب، به روش زیر سرویس GuidProvider را بعنوان یک Singleton  تعریف می‌کنیم:
services.AddSingleton(services => new GuidProvider());
 اکنون این سرویس را درون اکشن Index  و کنترلر HomeController تزریق می‌کنیم:
        public HomeController(ILogger<HomeController> logger,
            IMessageServiceA messageService,
            LiteDbConfig liteDbConfig,
            GuidProvider guidHelper)
        {
            _logger = logger;
            _messageService = messageService;
            _messageService = new MessageServiceAA();
            _guidHelper = guidHelper;
        }

حالا اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌بینید که با تازه سازی صفحه‌ی Home/Index ، همچنان Id، برابر با یک رشته‌ی یکسان است. حتی اگر تب دیگری را در مرورگر باز کنیم و دوباره به این صفحه برویم، می‌بینیم که Id برابر همان رشته‌ی قبلی است و دلیل این موضوع، ثبت سرویس Guid Service به صورت Singleton است.


Scoped ( محدود شده )

به ازای هر درخواست (در اینجا معمولا درخواست‌های Http مد نظر است) یک نمونه از این سرویس ساخته می‌شود و در طول حیات این درخواست، DI Container به هر کلاسی که به این سرویس نیاز دارد، همان یک نمونه را برگشت می‌دهد و این نمونه در کل طول اجرای این درخواست، بین تمامی سرویس گیرندگان، یکسان است. هر زمانی، درخواست به پایان برسد، نمونه‌ی ساخته شده از سرویس، Disposed می‌گردد و GC می‌تواند آن را از بین ببرد.

معمولا سرویس‌های اتصال به پایگاه داده‌ها و کار بر روی آنها که شامل خواندن، نوشتن، ویرایش، حذف می‌شوند را با طول حیات Scoped ، درون DI Container ثبت می‌کنند . EF Core به صورت پیش فرض ، Db Context را به صورت Scoped ثبت می‌کند.

سرویس‌های Scoped در محدوده‌ی درخواست، مانند  Singleton عمل می‌کنند و شیء ساخته شده و وضعیت آن در بین تمامی سرویس‌هایی  که به آن نیاز دارند، مشترک است. بنابراین باید به این نکته در هنگام تعریف سرویس به صورت Scoped ، توجه داشته باشید.

تمام Middleware ‌های ASP.NET Core هم فقط همان نمونه‌ی ایجاد شده از سرویس Scoped را در طی اجرای یک درخواست خاص، می‌گیرند.

هر سرویسی که به سرویس‌های Scoped نیاز دارد، یا باید به صورت Transient و یا باید به صورت Scoped ثبت شود، تا مانع از این شویم که شیء ساخته شده، فراتر از طول حیات موردنظرمان، در حافظه بماند و از آن استفاده شود .

برای ثبت یک سرویس به صورت Scoped می‌توانیم از متدهای توسعه‌ای با نام AddScoped() با سربارهای مختلف بر روی IServiceCollection استفاده کنیم. در اینجا از نسخه‌ای که دو پارامتر جنریک را می‌گیرد، برای ثبت یک سرویس به صورت Scoped استفاده می‌کنیم:

services.AddScoped<IMessageServiceB, MessageServiceBA>();

می توانیم سرویس GuidProvider را  به جای Signleton ، به صورت Scoped ثبت کنیم: 

services.AddScoped(services => new GuidProvider());
حال اگر برنامه را اجرا کنیم، می بینید که این بار با تازه سازی صفحه‌ی Home/Index، مقدار  Id برابر با یک رشته‌ی جدید است.  

 

Transient (گذرا)

به ازای هر درخواست دهنده‌ی جدید، یک نمونه‌ی جدید از سرویس، توسط DI Container ساخته می‌شود و در اختیار آن قرار می‌گیرد.

سرویس‌هایی را به این صورت ثبت کنید که:

  •   نیاز به Thread Safe بودن داشته باشند.
  • نمی توانید طول عمر سرویس را حدس بزنید.

سرویس‌های Transient ، کارآیی پائین‌تری دارند و سربار عملکردی زیادی بر روی Garbage Collector می گذارند؛ ولی به علت اینکه به ازای هر واکشی، یک نمونه‌ی جدید از آن‌ها ساخته می‌شود و State بین این اشیاء به اشتراک گذاشته نمی‌شود، امنیت بیشتری دارند و درک و خطایابی آنها ساده‌تر است.

برای ثبت سرویس‌های Transient از متد توسعه‌ای AddTransient() استفاده می‌کنیم. سربارهای این متد مانند سربارهای متدهای AddSingleton() و AddScoped() است:

services.AddTransient<IMessageServiceC, MessageServiceCA>();

 

وابستگی‌های محصور شده

یک سرویس نباید وابسته‌ی به سرویسی باشد که طول حیاتی کمتر از طول حیات خودش را دارد.

برای مثال اگر درون سرویسی با طول حیات Singleton، از یک سرویس با طول حیات Transient استفاده کنیم، اینکار باعث می‌شود که یک نمونه از سرویس Transient در طول حیات برنامه، همیشه درون حافظه بماند و این ممکن است باعث خطاهای عجیبی در هنگام اجرا شود که معمولا خطایابی و رفع آن‌ها مشکل است.


اثرات جانبی وابستگی‌های محصور شده:

  • به اشتراک گذاری تصادفی وضعیت یک شیء بین Thread ‌ها درون سرویس‌هایی که Thread Safe نیستند.
  • اشیاء، بیش از زمان پیش بینی شده‌ی برایشان، درون حافظه باقی می‌مانند.


سرویس‌های Transient می‌توانند به سرویس‌هایی با طول حیات زیر وابستگی داشته باشند:

  •   Transient
  •   Scoped
  •   Singleton

 

سرویس‌های Scoped می‌توانند به سرویس‌هایی با طول حیات زیر وابستگی داشته باشند:

  • Transient
  •   Scoped


سرویس‌های Singleton می‌توانند به سرویس هایی با طول حیات زیر وابستگی داشته باشند:

Singleton  


می‌توانید از جدول زیر به عنوان راهنمای خلاصه شده‌ی برای استفاده‌ی امن از سرویس‌ها درون یکدیگر بهره ببرید:


Scope Validation 

این قابلیت که به صورت پیش فرض در حالت توسعه‌ی برنامه‌های ASP.NET Core فعال است، در زمان شروع برنامه و در Startup ، بررسی می‌کند که سرویس‌ها، وابستگی به سرویس‌هایی با طول حیاتی مناسب، داشته باشند.

مطالب
روش استفاده‌ی از jQuery در برنامه‌های AngularJS 2.0
استفاده‌ی گسترده‌ی از jQuery به همراه برنامه‌های AngularJS 2.0 ایده‌ی خوبی نیست؛ زیرا jQuery و کدهای آن، ارتباط تنگاتنگی را بین DOM و JavaScript برقرار می‌کنند که برخلاف رویه‌ی فریم‌ورک‌های MVC است. اما با این حال استفاده‌ی از افزونه‌های بی‌شمار jQuery در برنامه‌های AngularJS 2.0، جهت غنا بخشیدن به ظاهر و همچنین کاربردپذیری برنامه، یکی از استفاده‌های پذیرفته شده‌ی آن است.
روش استفاده‌ی از jQuery نیز در حالت کلی همانند مطلب «استفاده از کتابخانه‌های ثالث جاوا اسکریپتی در برنامه‌های AngularJS 2.0» است؛ اما به همراه چند نکته‌ی اضافه‌تر مانند محل فراخوانی و دسترسی به DOM، در کدهای یک کامپوننت.


هدف: استفاده از کتابخانه‌ی Chosen

می‌خواهیم جهت غنی‌تر کردن ظاهر یک دراپ داون در برنامه‌های AngularJS 2.0، از یک افزونه‌ی بسیار معروف jQuery به نام Chosen استفاده کنیم.


تامین پیشنیازهای اولیه

می‌توان فایل‌های این کتابخانه را مستقیما از GitHub دریافت و به پروژه اضافه کرد. اما بهتر است این‌کار را توسط bower مدیریت کنیم. این کتابخانه هنوز دارای بسته‌ی رسمی npm نیست (و بسته‌ی chosen-npm که در مخزن npm وجود دارد، توسط این تیم ایجاد نشده‌است). اما همانطور که در مستندات آن نیز آمده‌است، توسط دستور ذیل نصب می‌شود:
bower install chosen
برای مدیریت این مساله در ویژوال استودیو، به منوی project و گزینه‌ی add new item مراجعه کرده و bower را جستجو کنید:


در اینجا نام پیش فرض bower.json را پذیرفته و سپس محتوای فایل ایجاد شده را به نحو ذیل تغییر دهید:
{
    "name": "asp-net-mvc5x-angular2x",
    "version": "1.0.0",
    "authors": [
        "DNT"
    ],
    "license": "MIT",
    "ignore": [
        "node_modules",
        "bower_components"
    ],
    "dependencies": {
        "chosen": "1.4.2"
    },
    "devDependencies": {
    }
}
ساختار این فایل هم بسیار شبیه‌است به ساختار package.json مربوط به npm. در اینجا کتابخانه‌ی chosen در قسمت لیست وابستگی‌ها اضافه شده‌است. با ذخیره کردن این فایل، کار دریافت خودکار بسته‌های تعریف شده، آغاز می‌شود و یا کلیک راست بر روی فایل bower.json دارای گزینه‌ی restore packages نیز هست.
پس از دریافت خودکار chosen، بسته‌ی آن‌را در مسیر bower_components\chosen واقع در ریشه‌ی پروژه می‌توانید مشاهده کنید.


استفاده از jQuery و chosen به صورت untyped

ساده‌ترین و متداول‌ترین روش استفاده از jQuery و افزونه‌های آن شامل موارد زیر هستند:
الف) تعریف مداخل مرتبط با آن‌ها در فایل index.html
<script src="~/node_modules/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
<script src="~/node_modules/bootstrap/dist/js/bootstrap.min.js"></script>

<script src="~/bower_components/chosen/chosen.jquery.min.js"></script>
<link href="~/bower_components/chosen/chosen.min.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
که در اینجا jQuery و بوت استرپ و chosen به همراه فایل css آن اضافه شده‌اند.
ب) تعریف jQuery به صورت untyped
declare var jQuery: any;
همینقدر که این یک سطر را به ابتدای ماژول خود اضافه کنید، امکان دسترسی به تمام امکانات جی‌کوئری را خواهید یافت. البته بدون intellisense و بررسی نوع‌های پارامترها؛ چون نوع آن، any یا همان حالت پیش فرض جاوا اسکریپت تعریف شده‌است.


محل صحیح فراخوانی متدهای مرتبط با jQuery

در تصویر ذیل، چرخه‌ی حیات یک کامپوننت را مشاهده می‌کنید که با تعدادی از آن‌ها پیشتر آشنا شده‌‌ایم:

روش متداول استفاده از jQuery، فراخوانی آن پس از رخداد document ready است. در اینجا معادل این رخداد، hook ویژ‌ه‌ای به نام ngAfterViewInit است. بنابراین تمام فراخوانی‌های jQuery را باید در این متد انجام داد.
همچنین جی‌کوئری نیاز دارد تا بداند هم اکنون قرار است با چه المانی کار کنیم و کامپوننت بارگذاری شده کدام است. برای این منظور، یکی از سرویس‌های توکار AngularJS 2.0 را به نام ElementRef، به سازنده‌ی کلاس تزریق می‌کنیم. توسط خاصیت this._el.nativeElement آن می‌توان به المان ریشه‌ی کامپوننت جاری دسترسی یافت.
constructor(private _el: ElementRef) {
}


تهیه‌ی کامپوننت نمایش یک دراپ داون مزین شده با chosen

در ادامه قصد داریم نکاتی را که تاکنون مرور کردیم، به صورت یک مثال پیاده سازی کنیم. به همین جهت فایل جدید using-jquery-addons.component.ts را به پروژه اضافه کنید به همراه فایل قالب آن به نام using-jquery-addons.component.html؛ با این محتوا:
الف) کامپوننت using-jquery-addons.component.ts
import { Component, ElementRef, AfterViewInit } from "@angular/core";

declare var jQuery: any; // untyped

@Component({
    templateUrl: "app/using-jquery-addons/using-jquery-addons.component.html"
})
export class UsingJQueryAddonsComponent implements AfterViewInit {

    dropDownItems = ["First", "Second", "Third"];
    selectedValue = "Second";

    constructor(private _el: ElementRef) {
    }

    ngAfterViewInit() {
        jQuery(this._el.nativeElement)
            .find("select")
            .chosen()
            .on("change", (e, args) => {
                this.selectedValue = args.selected;
            });
    }
}

ب) قالب using-jquery-addons.component.html
<select>
    <option *ngFor="let item of dropDownItems"
            [value]="item"
            [selected]="item == selectedValue">
        {{item}} option
    </option>
</select>

<h4> {{selectedValue}}</h4>
با این خروجی


توضیحات

کلاس UsingJQueryAddonsComponent، اینترفیس AfterViewInit را پیاده سازی کرده‌است؛ تا توسط متد ngAfterViewInit بتوانیم با عناصر DOM کار کنیم. هرچند در کل اینکار باید صرفا محدود شود به مواردی مانند مثال جاری و در حد آغاز یک افزونه‌ی jQuery و اگر قرار است تغییراتی دیگری صورت گیرند بهتر است از همان روش binding توکار AngularJS 2.0 استفاده کرد.
در سازنده‌ی کلاس، سرویس ElementRef تزریق شده‌است تا توسط خاصیت this._el.nativeElement آن بتوان به المان ریشه‌ی کامپوننت جاری دسترسی یافت. به همین جهت است که پس از آن از متد find، برای یافتن دراپ داون استفاده شده‌است و سپس chosen به نحو متداولی به آن اعمال گردیده‌است.
در اینجا هر زمانیکه یکی از آیتم‌های دراپ داون انتخاب شوند، مقدار آن به خاصیت selectedValue انتساب داده شده و این انتساب سبب فعال سازی binding و نمایش مقدار آن در ذیل دراپ داون می‌گردد.
در قالب این کامپوننت هم با استفاده از ngFor، عناصر دراپ داون از آرایه‌ی dropDownItems تعریف شده در کلاس کامپوننت، تامین می‌شوند. متغیر محلی item تعریف شده‌ی در اینجا، در محدودی همین المان قابل دسترسی است. برای مثال از آن جهت تنظیم دومین آیتم لیست به صورت انتخاب شده، در حین اولین بار نمایش view استفاده شده‌است.


استفاده از jQuery و chosen به صورت typed

کتابخانه‌ی jQuery در مخزن کد https://github.com/DefinitelyTyped/DefinitelyTyped/tree/master/jquery دارای فایل d.ts. خاص خود است. برای نصب آن می‌توان از روش ذیل استفاده کرد:
npm install -g typings
typings install jquery --save --ambient
پس از افزودن فایل typings این کتابخانه، در ابتدای فایل main.ts یک سطر ذیل را اضافه کنید:
 /// <reference path="../typings/browser/ambient/jquery/index.d.ts" />
اینکار سبب خواهد شد تا intellisense درون ویژوال استودیو بتواند مداخل متناظر را یافته و راهنمای مناسبی را ارائه دهد.

در ادامه به فایل using-jquery-addons.component.ts مراجعه کرده و تغییر ذیل را اعمال کنید:
// declare var jQuery: any; // untyped
declare var jQuery: JQueryStatic; // typed
فایل d.ts. اضافه شده، امکان استفاده‌ی از نوع جدید JQueryStatic را مهیا می‌کند. پس از آن در کدهای تعریف شده، chosen به رنگ قرمز در می‌آید، چون در تعاریف نوع دار jQuery، این افزونه وجود خارجی ندارد. برای رفع این مشکل، فایل typings/browser/ambient/jquery/index.d.ts را گشوده و سپس به انتهای آن، تعریف chosen را به صورت دستی اضافه کنید:
interface JQuery {
   //...
   chosen(options?:any):JQuery;
}
declare module "jquery" {
   export = $;
}
به این ترتیب این متد به عنوان جزئی از متدهای زنجیروار jQuery، شناسایی شده و قابل استفاده خواهد شد.


کدهای کامل این پروژه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
استفاده از کتابخانه‌های ثالث جاوا اسکریپتی در برنامه‌های AngularJS 2.0
هزاران کتابخانه‌ی جاوا اسکریپتی مستقل از AngularJS 2.0 وجود دارند که نیاز است بتوانیم از آن‌ها در برنامه‌های مختلفی استفاده کنیم. در این مطلب، دو روش بارگذاری آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.


هدف: استفاده از کتابخانه‌ی jsSHA

می‌خواهیم در یک برنامه‌ی AngularJS 2.0، از کتابخانه‌ی jsSHA استفاده کرده و هش SHA512 یک رشته را محاسبه کنیم.


تامین پیشنیازهای اولیه

می‌توان فایل‌های این کتابخانه را مستقیما از GitHub دریافت و به پروژه اضافه کرد. اما بهتر است این‌کار را توسط npm مدیریت کنیم. به همین جهت فایل package.json آن‌را گشوده و سپس مدخل متناظری را به آن اضافه کنید:
"dependencies": {
    // ...
    "jssha": "^2.1.0",
    // ...
  },
به این ترتیب با اجرای دستور npm install بر روی پوشه‌ی جاری و یا ذخیره‌ی فایل در ویژوال استودیو، کار دریافت خودکار این کتابخانه صورت گرفته و در مسیر node_modules\jssha\src ذخیره می‌شود.


بارگذاری فایل‌های کتابخانه به صورت پویا

یک روش استفاده از این کتابخانه یا هر کتابخانه‌ی جاوا اسکریپتی، افزودن مدخل تعریف آن به صفحه‌ی index.html است:
 <script src="node_modules/jssha/src/sha512.js"></script>
این روش هر چند کار می‌کند، اما با توجه به اینکه AngularJS 2.0 از System.JS برای مدیریت ماژول‌های خود کمک می‌گیرد، می‌تواند با روش پویای ذیل جایگزین شود. برای این منظور ابتدا فایل systemjs.config.js را باز کنید و سپس دو تغییر ذیل را به آن اعمال نمائید:
// map tells the System loader where to look for things
var map = {
    // ...
    'jssha': 'node_modules/jssha/src'
};
 
// packages tells the System loader how to load when no filename and/or no extension
var packages = {
    // ...
    'jssha': { main: 'sha512.js', defaultExtension: 'js' }
};
در اینجا به اشیاء map و packages آن فایل که کار بارگذاری ماژول‌ها را به صورت خودکار انجام می‌دهد، تعاریف جدید jssha را اضافه کرده‌ایم. در قسمت map، مسیر پوشه‌ی فایل‌های js این کتابخانه مشخص شده‌اند و در قسمت packages، نام فایل اصلی مدنظر و پسوندهای آن‌ها ذکر گردید‌ه‌اند.
به این ترتیب هر زمانیکه کار import این کتابخانه صورت گیرد، بارگذاری پویای آن انجام خواهد شد. به علاوه ابزارهای بسته بندی و deploy پروژه هم این فایل را پردازش کرده و به صورت خودکار، کار bundling، فشرده سازی و یکی سازی اسکریپت‌ها را انجام می‌دهند.


استفاده از jsSHA به صورت untyped

پس از دریافت بسته‌های این کتابخانه و مشخص سازی نحوه‌ی بارگذاری پویای آن، اکنون نوبت به استفاده‌ی از آن است. در اینجا منظور از untyped این است که فرض کنیم برای این کتابخانه، فایل‌های typings مخصوص TypeScript وجود ندارند و پس از جستجوی در مخزن کد https://github.com/DefinitelyTyped/DefinitelyTyped نتوانسته‌ایم معادلی را برای آن پیدا کنیم. بنابراین فایل جدید untyped-sha.component.ts را با محتوای ذیل به پروژه اضافه کنید:
import { Component, OnInit } from '@angular/core';
 
var jsSHA = require("jssha"); // ==> loads `sha512.js` file dynamically using `systemjs.config.js` file definitions
//declare var jsSHA: any; // ==> this requires adding <script src="node_modules/jssha/src/sha512.js"></script> to the first page manually.
 
@Component({
    templateUrl: 'app/using-third-party-libraries/untyped-sha.component.html'
})
export class UnTypedShaComponent implements OnInit {
    hash: String;
 
    ngOnInit(): void {
        let shaObj = new jsSHA("SHA-512", "TEXT");
        shaObj.update("This is a test");
        this.hash = shaObj.getHash("HEX");
    }
}
با این قالب untyped-sha.component.html
<h1>SHA-512 Hash / UnTyped</h1>
 
<p>String: This is a test</p>
<p>HEX: {{hash}}</p>
توضیحات
هر زمانیکه فایل‌های typing یک کتابخانه‌ی جاوا اسکریپتی در دسترس نبودند، فقط کافی است از روش declare var jsSHA: any استفاده کنید. در اینجا any به همان حالت استاندارد و بی‌نوع جاوا اسکریپت اشاره می‌کند. در این حالت برنامه بدون مشکل کامپایل خواهد شد؛ اما از تمام مزایای TypeScript مانند بررسی نوع‌ها و همچنین intellisense محروم می‌شویم.
در این مثال در hook ویژه‌ای به نام OnInit، کار ساخت شیء SHA را انجام داده و سپس هش عبارت This is a test محاسبه شده و به خاصیت عمومی hash انتساب داده می‌شود. سپس این خاصیت عمومی، در قالب این کامپوننت از طریق روش interpolation نمایش داده شده‌است.

دو نکته‌ی مهم
الف) اگر از روش declare var jsSHA: any استفاده کردید، کار بارگذاری فایل sha512.js به صورت خودکار رخ نخواهد داد؛ چون ماژولی را import نمی‌کند. بنابراین تعاریف systemjs.config.js ندید گرفته خواهد شد. در این حالت باید از همان روش متداول افزودن تگ script این کتابخانه به فایل index.html استفاده کرد.
ب) برای بارگذاری پویای کتابخانه‌ی jsSHA بر اساس تعاریف فایل systemjs.config.js از متد require کمک بگیرید:
 var jsSHA = require("jssha");
در این حالت باز هم متغیر jsSHA تعریف شده از نوع any است؛ اما اینبار متد require کار بارگذاری خودکار ماژولی را به نام jssha، انجام می‌دهد. این بارگذاری هم بر اساس تعاریف قسمت «بارگذاری فایل‌های کتابخانه به صورت پویا» ابتدای بحث کار می‌کند.


استفاده از jsSHA به صورت typed

کتابخانه‌ی jsSHA در مخزن کد https://github.com/DefinitelyTyped/DefinitelyTyped/tree/master/jssha دارای فایل d.ts. مخصوص خود است. برای نصب آن از یکی از دو روش ذیل استفاده کنید:
الف) نصب دستی فایل‌های typings
 npm install -g typings
typings install jssha --save --ambient
توسط خط فرمان، به پوشه‌ی ریشه‌ی پروژه وارد شده و دو دستور فوق را صادر کنید. به این ترتیب فایل‌های d.ts. لازم، به پوشه‌ی typings پروژه اضافه می‌شوند.
ب) تکمیل فایل typings.ts
{
    "ambientDependencies": {
         // ...
        "jssha": "registry:dt/jssha#2.1.0+20160317120654"
    }
}
برای این منظور فایل typings.json را گشوده و سپس سطر جدید فوق را به آن اضافه کنید. اکنون اگر فایل package.json را یکبار دیگر ذخیره کنید و یا دستور npm install را صادر کنید، همان مراحل قسمت الف تکرار خواهند شد.

پس از نصب فایل‌های typings این پروژه، به فایل main.ts مراجعه کرده و مدخل ذیل را به ابتدای آن اضافه کنید:
/// <reference path="../typings/browser/ambient/jssha/index.d.ts" />
اینکار سبب خواهد شد تا intellisense درون ویژوال استودیو بتواند مداخل متناظر را یافته و راهنمای مناسبی را ارائه دهد.

در ادامه فایل جدید typed-sha.component.ts را با محتوای ذیل به پروژه اضافه کنید:
import { Component, OnInit } from '@angular/core';
//import { jsSHA } from "jssha";
import * as jsSHA from "jssha"; // ===> var jsSHA = require("jssha"); // ===> loads `sha512.js` file dynamically using `systemjs.config.js` file definitions
 
@Component({
    templateUrl: 'app/using-third-party-libraries/typed-sha.component.html'
})
export class TypedShaComponent implements OnInit{
    hash: String;
 
    ngOnInit(): void {
        let shaObj = new jsSHA("SHA-512", "TEXT");
        shaObj.update("This is a test");
        this.hash = shaObj.getHash("HEX");
    }
}
محتویات فایل typed-sha.component.html با محتویات فایل untyped-sha.component.html که پیشتر عنوان شد، یکی است.
در اینجا تنها نکته‌ی مهم و جدید نسبت به روش قبل (استفاده از jsSHA به صورت untyped)، روش import این کتابخانه است. روش "import * as jsSHA from "jssha به عبارت var jsSHA = require("jssha") ترجمه می‌شود که در نهایت سبب بارگذاری خودکار فایل‌های jssha بر اساس تعاریف مداخل آن در فایل systemjs.config.js می‌گردد.


کدهای کامل این پروژه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت اول
در مقاله قبل در مورد نحوه ذخیره سازی در حافظه نوشتیم و به user mode و kernel mode اشاراتی کردیم که می‌توانید به آن رجوع کنید.
در این سری مقالات قصد داریم به بررسی اجزا و روند کاری موجود در IIS بپردازیم که چگونه IIS کار می‌کند و شامل چه بخش هایی می‌شود. مطمئنا آشنایی با این بخش‌ها در روند شناسایی رفتارهای وب اپلیکیشن‌ها و واکنش‌های سرور، کمک زیادی به ما خواهد کرد. در اینجا نسخه IIS7 را به عنوان مرجع در نظر گرفته‌ایم.
وب سرور IIS در عبارت مخفف Internet information services به معنی سرویس‌های اطلاعاتی اینترنت می‌باشد. IIS شامل کامپوننت‌های زیادی است که هر کدام ازآن‌ها کار خاصی را انجام میدهند؛ برای مثال گوش دادن به درخواست‌های ارسال شده به سرور، مدیریت فرآیندها Process و خواندن فایل‌های پیکربندی Configuration؛ این اجزا شامل protocol listener ،Http.sys و WSA و .. می‌شوند.
Protocol Listeners
این پروتکل‌ها به درخواست‌های رسیده گوش کرده و آن‌ها را مورد پردازش قرار می‌دهند و پاسخی را به درخواست کننده، ارسال می‌کنند. هر listener بر اساس نوع پروتکل متفاوت هست. به عنوان مثال کلاینتی، درخواست صفحه‌ای را می‌کند و http listener که به آن Http.sys می‌گویند به آن پاسخ می‌دهد. به طور پیش فرض http.sys به درخواست‌های http و https گوش فرا می‌دهد، این کامپوننت از IIS6 اضافه شده است ولی در نسخه 7 از SSL نیز پشتیبانی می‌کند.
Http.sys یا Hypertext transfer protocol stack
کار این واحد در سه مرحله دریافت درخواست، ارسال آن به واحد پردازش IIS و ارسال پاسخ به کلاینت است؛ قبل از نسخه 6 از Winsock یا windows socket api  که یک کامپوننت user-mod بود استفاده می‌شد ولی Http.sys یک کامپوننت Kernel-mod هست.

Http.sys مزایای زیر را به همراه دارد:

  • صف درخواست مد کرنل: به خاطر اینکه کرنل مستقیما درخواست‌ها را به پروسه‌های مربوطه میفرستد و اگر پروسه موجود نباشد، درخواست را در صف گذاشته تا بعدا پروسه مورد نظر آن را از صف بیرون بکشد.
  • برای درخواست‌ها یک پیش پردازش و همچنین اعمال فیلترهای امنیتی اعمال می‌گردد. 
  • عملیات کش کردن تماما در محیط کرنل مد صورت می‌گیرد؛ بدون اینکه به حالت یوزرمد سوییچ کند. مد کرنل دسترسی بسیار راحت و مستقیمی را برای استفاده از منابع دارد و لازم نیست مانند مد کاربر به لایه‌های زیرین، درخواست کاری را بدهد؛ چرا که خود مستقیما وارد عمل می‌شود و برداشته شدن واسط در سر راه، موجب افزایش عمل caching می‌شود. همچنین دسترسی به کش باعث می‌شود که مستقیما پاسخ از کش به کاربر برسد و توابع پردازشی در حافظه بارگذاری نشوند. البته این کش کردن محدودیت هایی را هم به همراه دارد:
    1. کش کرنل به صورت پیش فرض بر روی صفحات ایستا فعال شده است؛ نه برای صفحاتی با محتوای پویا که البته این مورد قابل تغییر است که نحوه این تغییر را پایینتر توضیح خواهیم داد.
    2. اگر آدرس درخواستی شامل کوئری باشد صفحه کش نخواهد شد:    http://www.site.info/postarchive.htm?id=25 
    3. برای پاسخ ازمکانیزم‌های فشرده سازی پویا استفاده شده باشد مثل gzip کش نخواهد شد
    4. صفحه درخواست شده صفحه اصلی سایت باشد کش نخواهد شد :   http://www.dotnettip.info ولی اگر درخواست بدین صورت باشه http://www.domain.com/default.htm  کش خواهد کرد.
    5. درخواست به صورت ناشناس anonymous نباشد  و نیاز به authentication داشته باشد کش نخواهد شد (یعنی در هدر شامل گزینه authorization می‌باشد).
    6. درخواست باید از نوع نسخه http1 به بعد باشد.
    7. اگر درخواست شامل Entity-body باشد کش نخواهد کرد.
    8. درخواست شامل If-Range/Range header باشد کش نمی‌شود.
    9. کل حجم response بییشتر از اندازه تعیین شده باشد کش نخواهد گردید، این اندازه در کلید ریجستری UriMaxUriBytes قرار دارد. اطلاعات بیشتر
    10. اندازه هدر بیشتر از اندازه تعیین شده باشد که عموما اندازه تعیین شده یک کیلو بایت است.
    11. کش پر باشد، کش انجام نخواهد گرفت.
    برای فعال سازی کش کرنل راهنمای زیر را دنبال کنید:
    گزینه output cache را در IIS، فعال کنید و سپس گزینه Add را بزنید. کادر add cache rule که باز شود، از شما میخواهد یکی از دو نوع کش مد کاربر و مد کرنل را انتخاب کنید و  مشخص کنید چه نوع فایل‌هایی (مثلا aspx) از این قوانین پیروری کنند و مکانیزم کش کردن به سه روش جلوگیری از کش کردن، کش زمان دار و کش بر اساس آخرین تغییر فایل انجام گردد.


    برای تعیین مقدار سایز کش response که در بالا اشاره کردیم می‌توانید در همان پنجره، گزینه edit feature settings را انتخاب کنید.


    این قسمت از مطلب که به نقل از مقاله  آقای Karol Jarkovsky در این آدرس است یک سری تست هایی با نرم افزار(Web Capacity Analysis Tool (WCAT  گرفته است که به نتایج زیر دست پیدا کرده است:
    Kernel Cache Disabled    4 clients/160 threads/30 sec      257 req/sec
    Kernel Cache Enabled     4 clients/160 threads/30 sec      553 req/sec 
    همانطور که می‌بینید نتیجه فعال سازی کش کرنل پاسخ به بیش از دو برابر درخواست در حالت غیرفعال آن است که یک عدد فوق العاده به حساب میاد.
    برای اینکه خودتان هم تست کرده باشید در این آدرس  برنامه را دانلود کنید و به دنبال فایل request.cfg بگردید و از صحت پارامترهای server و url اطمینان پیدا کنید. در گام بعدی 5 پنجره خط فرمان باز کرده و در یکی از آن‌ها دستور netsh http show cachestate را بنویسید تا تمامی وروردی‌های entry که در کش کرنل ذخیره شده اند لیست شوند. البته در اولین تست کش را غیرفعال کنید و به این ترتیب نباید چیزی نمایش داده شود. در همان پنجره فرمان wcctl –a localhost –c config.cfg –s request.cfg  را زده تا کنترلر برنامه در وضعیت listening قرار بگیرد. در 4 پنجره دیگر فرمان wcclient localhost از شاخه کلاینت را نوشته تا تست آغاز شود. بعد از انجام تست به شاخه نصب کنترلر WCAT رفته و فایل log را بخوانید و اگر دوباره دستور نمایش کش کرنل را بزنید باید خالی باشد. حالا کش را فعال کنید و دوباره عملیات تست را از سر بگیرید و اگر دستور netsh را ارسال کنید باید کش کرنل دارای ورودی باشد.
    برای تغییرات در سطح http.sys می‌توانید از ریجستری کمک بگیرید. در اینجا تعداد زیادی از تنظیمات ذخیره شده در ریجستری برای http.sys لیست شده است.
    مطالب
    ایجاد کپچایی (captcha) سریع و ساده در ASP.NET MVC 5

    در این مثال به کمک MVC5، یک کپچای ساده و قابل فهم را تولید و استفاده خواهیم کرد. این نوشته بر اساس این مقاله  ایجاد شده و جزئیات زیادی برای درک افراد مبتدی به آن افزوده شده است که امیدوارم راهنمای مفیدی برای علاقمندان باشد.

    با کلیک راست بر روی پوشه کنترلر، یک کنترلر به منظور ایجاد کپچا بسازید و اکشن متد زیر را در آن کنترلر ایجاد کنید: 

    public class CaptchaController : Controller
        {
            public ActionResult CaptchaImage(string prefix, bool noisy = true)
            {
                var rand = new Random((int)DateTime.Now.Ticks);
                //generate new question
                int a = rand.Next(10, 99);
                int b = rand.Next(0, 9);
                var captcha = string.Format("{0} + {1} = ?", a, b);
    
                //store answer
                Session["Captcha" + prefix] = a + b;
    
                //image stream
                FileContentResult img = null;
    
                using (var mem = new MemoryStream())
                using (var bmp = new Bitmap(130, 30))
                using (var gfx = Graphics.FromImage((Image)bmp))
                {
                    gfx.TextRenderingHint = TextRenderingHint.ClearTypeGridFit;
                    gfx.SmoothingMode = SmoothingMode.AntiAlias;
                    gfx.FillRectangle(Brushes.White, new Rectangle(0, 0, bmp.Width, bmp.Height));
    
                    //add noise
                    if (noisy)
                    {
                        int i, r, x, y;
                        var pen = new Pen(Color.Yellow);
                        for (i = 1; i < 10; i++)
                        {
                            pen.Color = Color.FromArgb(
                            (rand.Next(0, 255)),
                            (rand.Next(0, 255)),
                            (rand.Next(0, 255)));
    
                            r = rand.Next(0, (130 / 3));
                            x = rand.Next(0, 130);
                            y = rand.Next(0, 30);
    
                            gfx.DrawEllipse(pen, x - r, y - r, r, r);
                        }
                    }
    
                    //add question
                    gfx.DrawString(captcha, new Font("Tahoma", 15), Brushes.Gray, 2, 3);
    
                    //render as Jpeg
                    bmp.Save(mem, System.Drawing.Imaging.ImageFormat.Jpeg);
                    img = this.File(mem.GetBuffer(), "image/Jpeg");
                }
    
                return img;
            }

    همانطور که از کد فوق پیداست، دو مقدار a و b، به شکل اتفاقی ایجاد می‌شوند و حاصل جمع آنها در یک Session نگهداری خواهد شد. سپس تصویری بر اساس تصویر a+b ایجاد می‌شود (مثل 3+4). این تصویر خروجی این اکشن متد است. به سادگی می‌توانید این اکشن را بر اساس خواسته خود اصلاح کنید؛ مثلا به جای حاصل جمع دو عدد، از کاربرد چند حرف یا عدد که بصورت اتفاقی تولید کرده‌اید، استفاده نمائید.

    فرض کنید می‌خواهیم کپچا را هنگام ثبت نام استفاده کنیم.

    در فایل AccountViewModels.cs در پوشه مدل‌ها در کلاس RegisterViewModel  خاصیت زیر را اضافه کنید:

    [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
             [Display(Name = "حاصل جمع")]
             public string Captcha { get; set; }

    حالا در پوشه View/Account به فایل Register.Cshtml خاصیت فوق را اضافه کنید:

    <div class="form-group">
                            <input type="button" value="" id="refresh" />
    
                            @Html.LabelFor(model => model.Captcha)
    
                            <img alt="Captcha" id="imgcpatcha" src="@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")" style="" />
                        </div>

    وظیفه این بخش، نمایش کپچاست. تگ img دارای آدرسی است که توسط اکشن متدی که در ابتدای این مقاله ایجاد نموده‌ایم تولید می‌شود. این آدرس تصویر کپچاست.  یک دکمه هم با شناسه refresh برای به روز رسانی مجدد تصویر در نظر گرفته‌ایم. 

    حالا کد ایجکسی برای آپدیت کپچا توسط دکمه refresh را  به شکل زیر بنویسید (من در پایین ویوی Register، اسکریپت زیر را قرار دادم): 

    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $('#refresh').click(function () {
    
    
                $.ajax({
                    url: '@Url.Action("CaptchaImage","Captcha")',
                    type: "GET",
                    data: null
                })
                .done(function (functionResult) {
                    $("#imgcpatcha").attr("src", "/Captcha/CaptchaImage?" + functionResult);
                });
    
            });
        });
    </script>

    آنچه در url نوشته شده است، شاید اصولی‌ترین شکل فراخوانی یک اکشن متد باشد. این اکشن در ابتدای مقاله تحت کنترلری به نام Captcha معرفی شده بود و خروجی آن آدرس یک فایل تصویری است. نوع ارتباط، Get است و هیچ اطلاعاتی به اکشن متد فرستاده نمیشود، اما اکشن متد ما آدرسی را به ما برمی‌گرداند که تحت نام FunctionResult آن را دریافت کرده و به کمک کد جی کوئری، مقدارش را در ویژگی src تصویر موجود در صفحه جاری جایگزین می‌کنیم. دقت کنید که برای دسترسی به تصویر، لازم است جایگزینی آدرس، در ویژگی src به شکل فوق صورت پذیرد.*

    تنها کار باقیمانده اضافه کردن کد زیر به ابتدای اکشن متد Register درون کنترلر Account است. 

    if (Session["Captcha"] == null || Session["Captcha"].ToString() != model.Captcha)
                {
                    ModelState.AddModelError("Captcha", "مجموع اشتباه است");
                }

    واضح است که اینکار پیش از شرط if(ModelState.IsValidate) صورت میگیرد و وظیفه شرط فوق، بررسی ِ برابریِ مقدار Session تولید شده در اکشن CaptchaImage  (ابتدای این مقاله) با مقدار ورودی کاربر است. (مقداری که از طریق خاصیت تولیدی خودمان  به آن دسترسی داریم) . بدیهی‌است اگر این دو مقدار نابرابر باشند، یک خطا به ModelState اضافه می‌شود و شرط ModelState.IsValid که در اولین خط بعد از کد فوق وجود دارد، برقرار نخواهد بود و پیغام خطا در صفحه ثبت نام نمایش داده خواهد شد.

    تصویر زیر نمونه‌ی نتیجه‌ای است که حاصل خواهد شد  :


    * اصلاح : دقت کنید بدون استفاده از ایجکس هم میتوانید تصویر فوق را آپدیت کنید:

      $('#refresh').click(function () {
             
                var d = new Date();
                $("#imgcpatcha").attr("src", "Captcha/CaptchaImage?" + d.getTime());
    
            });

    رویداد کلیک را با کد فوق جایگزین کنید؛ دو نکته در اینجا وجود دارد :

    یک. استفاده از زمان در انتهای آدرس به خاطر مشکلاتیست که فایرفاکس یا IE با اینگونه آپدیت‌های تصویری دارند. این دو مرورگر (بر خلاف کروم) تصاویر را نگهداری میکنند و آپدیت به روش فوق به مشکل برخورد میکند مگر آنکه آدرس را به کمک اضافه کردن زمان آپدیت کنید تا مرورگر متوجه داستان شود

    دو. همانطور که میبینید آدرس تصویر در حقیقت خروجی یک اکشن است. پس نیازی نیست هر بار این اکشن را به کمک ایجکس صدا بزنیم و روش فوق در مرورگرهای مختلف جواب خواهد داد.

    مطالب
    آناتومی یک گزارش خطای خوب
    به مشکلی در برنامه‌ای برخورده‌اید؟ کتابخانه‌ای کار نمی‌کند؟ خطایی را دریافت کرده‌اید؟ برنامه کامپایل نمی‌شود؟ برنامه آنطور که مدنظر شما است رفتار نمی‌کند؟ برای طرح این مسایل، صرف عنوان کردن «برنامه کار نمی‌کنه» یا «خطا می‌ده» منزلت خودتان را تا حد یک کاربر عادی تازه کار تنزل داده‌اید. در ادامه ساختار یک گزارش خطای خوب را بررسی خواهیم کرد، تا شما را سریعتر به مقصودتان برساند و همچنین کار پیگیری برنامه نویس یا برنامه نویس‌های مسئول را نیز مقداری ساده‌تر کند.


    کارهای لازم پیش از طرح سؤال
    - سعی کنید انجمن‌های مرتبط را یکبار بررسی و جستجو کنید.
    - عین خطای دریافتی را در گوگل جستجو کنید. اگر از برنامه‌ها یا کتابخانه‌های معروف و متداول استفاده می‌کنید، یکی از مزیت‌های مهم کار با آن‌ها، «تنها نبودن» است! یقین داشته باشید خطایی را که دریافت کرده‌اید پیشتر توسط ده‌ها نفر دیگر در سایت‌های مختلف مطرح شده‌اند و بالاخره با بررسی آن‌ها می‌توان به پاسخ رسید.
    - شاید راهنمای برنامه در این مورد خاص مطلبی را عنوان کرده است.

    و ... به صورت خلاصه باید بتوانید به این سؤال پاسخ دهید: «خودت چکار کردی؟». حداقل نشان دهید که فرد حاضر و آماده طلبی نیستید و پیشتر یک حداقل تقلایی را انجام داده‌اید.


    کجا باید سؤال پرسید؟
    - اگر به انجمنی برای طرح سؤال خود مراجعه کرده‌اید، حتما زیر شاخه صحیحی را انتخاب کنید تا سؤال شما بسته نشود یا کلا حذف نگردد. برای مثال سؤال ASP.NET را در بخش سی‌شارپ نپرسید یا برعکس یا اگر سایتی مقاله‌ای را منتشر کرده، ذیل آن در مورد نحوه بک آپ گرفتن از اکانت توئیتر خود سؤال نپرسید!
    - اگر پاسخی را دریافت کردید، ادامه بحث را ذیل همان مطلب پیگیری کنید و مجددا مطلب جدیدی را ایجاد نکنید.
    - اگر تا نیم ساعت بعد جوابی را دریافت نکردید، کل بخش‌های یک سایت را با ارسال پیام خود اسپم نکنید. یکبار ارسال یک سؤال کافی است. اکثر این سایت‌ها حالت یک «چت آفلاین» را دارند. به این معنا که ابتدا پیغام خود را می‌گذارید، اگر مدتی بعد (ممکن است چند ساعت بعد) شخصی آن‌را مشاهده کرد و قادر به پاسخ دهی بود، به شما کمک خواهد کرد. بنابراین اگر سریعا به جواب نرسیدید، نه کل سایت را اسپم کنید و نه ... شروع به رفتارهای ناشایست کنید. اینکار با فریاد کشیدن وسط یک جمع تفاوتی ندارد. اشخاص مرتبط همواره آنلاین نیستند؛ ضمنا ممکن است واقعا پاسخی برای یک سؤال نداشته باشند. منصف باشید.
    - از ایمیل‌های خصوصی افراد یا قسمت پیام‌های خصوصی سایت‌ها برای ارسال سؤالات شخصی استفاده نکنید. ایمیل خصوصی، مخصوص کارهای شخصی است. قسمت پیام‌های خصوصی یک سایت عموما مخصوص رسیدگی به مشکلات کاربری است. این تصور را نداشته باشید که اشخاص مشاور شخصی رایگان پروژه‌های تجاری شما هستند.
    - بهترین محل برای پرسیدن سؤالات مرتبط با یک پروژه خاص، mailing list یا انجمن گفتگو و یا issue tracker آن پروژه است. وقت خودتان را با ارسال خطاهای یک پروژه خاص، در یک انجمن عمومی و همه منظوره تلف نکنید. کمی جستجو کنید که سایت اصلی پروژه کجا است. بعد دقت کنید آیا جایی برای پرسش و پاسخ دارد یا خیر. اکثر پروژه‌های خوب، مکانی را جهت جمع آوری بازخوردهای پروژه خود، اختصاص می‌دهند.


    چطور باید سؤال پرسید؟
    سؤال فنی خوب پرسیدن هم یک هنر است؛ که تعدادی از مشخصه‌های مهم آن‌را در ذیل مرور خواهیم کرد:
    - عنوان مناسبی را برای سؤال خود انتخاب کنید. «لطفا کمک کنید» یا «من مشکل دارم» یا «مشکل در پروژه»، عموما واکنش‌های تندی را به همراه دارند؛ و تا حد ارسال اسپم در یک سایت بی‌کیفیت تلقی می‌شوند. ضمن اینکه انتخاب عنوان‌های مناسب، جستجوهای بعدی را در سایت ساده می‌کنند و کمک بزرگی خواهند بود به افراد بعدی.
    - محیطی را که خطا در آن رخ داده است، توضیح دهید. ذکر IIS تنها کافی نیست. کدام نگارش آن؟ در کدام ویندوز؟
    برای مثال شماره نگارش کتابخانه یا نرم افزار مورد استفاده را ذکر کنید. شاید خطایی که گرفته‌اید در نگارش بعدی آن برطرف شده است.
    ذکر شماره نگارش VS.NET یا شماره نگارش دات نت مورد استفاده، سیستم عامل و کلا توصیف محیط بروز خطا، عموما بسیار مفید هستند.
    - حتما کل خطای دریافت شده را ارسال کنید. اگر در یک برنامه C خطایی حاصل شود، احتمالا شکلی مانند Error 0xABCD را دارد. اما استثناءهای دات نت به همراه stack trace و حتی شماره سطر خطای حاصل نیز هستند. همین مساله می‌تواند به خطایابی نهایی بسیار کمک کند.
    - سؤال خود را طوری مطرح کنید که شخص مقابل بتواند آن‌را در کمترین زمان ممکن «باز تولید» کند. برای مثال ذکر خطای دریافتی بسیار خوب است. اگر داده‌ای که سبب بروز این خطا شده است را هم ارسال کنید، مفید‌تر خواهد بود؛ یا اگر دستور پاور شل خاصی در کنسول نیوگت خطا می‌دهد، صرفا عنوان نکنید که جواب نگرفته‌اید. چه دستوری را اجرا کرده‌اید؟ چه خطایی را دریافت کرده‌اید؟ ساختار پروژه شما چیست؟ آیا شخص مقابل می‌تواند بر اساس اطلاعاتی که ارائه دادید یک آزمایش شخصی را تدارک ببیند؟ آیا می‌تواند آن‌را با توضیحات شما مجددا تولید کند؟
    زمان باز تولید خطا را هم مدنظر داشته باشید. برای مثال اگر بتوانید قطعه کدی را ارائه دهید که در کمترین زمان ممکن، صرفا با کپی و پیست آن در VS.NET قابل کامپایل باشد، بسیاری علاقمند به پاسخگویی به شما خواهند شد. در غیراینصورت آنچنان انتظار نداشته باشید که شخص پاسخ دهنده وقت زیادی را برای رسیدگی به جزئیات سؤال شما صرف کند؛ یا مدتی مشغول به تهیه یک مثال جدید بر مبنای توضیحات شما شود.
    حجم کدهای ارسالی شما نیز در اینجا مهم هستند. کل پروژه خود را ارسال نکنید! سعی کنید یک مثال کوچک را که بتواند سریعا خطای مدنظر شما را بازتولید کند، ارسال کنید و نه بیشتر. همچنین کدهایی که برای اجرا نیاز به GUI نداشته باشند نیز در این حالت اولویت دارند.
    و به صورت خلاصه، خودتان را بجای پاسخ دهنده قرار دهید. آیا با چند جمله‌ای که ارائه داده‌اید، می‌توان انتظار پاسخی را داشت یا خیر.
    - ایمیل شخصی خود را در انتهای پیام ارسال نکنید. کسی اهمیتی نمی‌دهد! اگر سؤال شما پاسخی داشته باشد، همانجا دریافت خواهید کرد و نه در میل باکس شخصی.
    - املاء و انشای متنی را که ارسال می‌کنید، یکبار بررسی کنید. اگر برای شما اهمیتی ندارد که چه کلمات و جمله بندی را باید بکار برد، برای شخص مقابل هم آنچنان اهمیتی نخواهد داشت که زیاد وقت صرف کند.
    - از بکار بردن smileyهای بیش از حد یا قرار دادن تعداد علامت تعجب‌های بیش از حد خودداری کنید. این موارد عموما به مسخره کردن شخص مقابل تفسیر می‌شوند.
    - در بدو امر فریاد نکشید که «باگ» پیدا کرده‌اید؛ خصوصا اگر به mailing list اختصاصی یک پروژه پیامی را ارسال می‌کنید. چون اگر مشکل شما واقعا باگ نباشد، بیشتر یک توهین تلقی خواهد شد و در دفعات بعدی پاسخ دادن به شما به صورت ضمنی مؤثر خواهند بود؛ یا جواب نمی‌گیرید و یا جدی گرفته نخواهید شد.  
    - هدف از کاری را که مشغول به انجام آن بود‌ه‌اید را نیز ذکر کنید. ذکر خطای دریافتی بسیار مفید است اما اگر بتوانید یک دید کلی را نسبت به کاری که مشغول به آن بوده‌اید، ایجاد کنید، شاید پاسخ بهتری را دریافت کنید. برای مثال جهت رسیدن به هدف و مقصود شما بهتر است از روش دیگری استفاده کنید.
    - پس از اینکه پیامی را دریافت کردید، یک حداقل واکنشی را ارسال کنید. مثلا خوب بود؛ کمک کرد و یا مفید نبود. همین واکنش‌ها در آینده به کمک نتایج جستجوهای انجام شده خواهند آمد و اشخاص بعدی حداقل خواهند دانست که پاسخ داده شده صحیح بوده است یا خیر.

    و همیشه بخاطر داشته باشید: تمام خدماتی که سایت‌های عمومی به شما ارائه می‌دهند «یک لطف» است و حقی را برای شما ایجاد نمی‌کنند. این اشخاص از شما پول نمی‌گیرند تا به سؤالات شما پاسخ دهند یا تبدیل به مشاور خصوصی رایگان شما شوند. می‌توانید محیط را برای این اشخاص، با اندکی احترام، ملایمت و انصاف، دلپذیرتر کنید.
    مطالب
    قسمت دوم -- نگاهی دقیق تر به اولین پروژه VC++ (درک مفهوم فایلهای سرآیند و فضای نام ، ویژگیهای زبان ++C و برخی قوانین برنامه نویسی در ++C)
    در این قسمت نگاهی دقیق‌تر به فایلهای سرآیند ، فضای نام ، ویژگیهای زبان ++C  و برخی قوانین برنامه نویسی ++C  خواهیم داشت و همچنین در مورد  اولین پروژه توضیحات جامع‌تری ارائه میکنیم .

    یک برنامه مجموعه ای از دستورات است که توسط کامپیوتر اجرا میگردد ، برنامه نویسان برای نوشتن این دستورات از زبانهای برنامه نویسی استفاده میکنند ، برخی از این زبانها مسقیما قابل فهم توسط کامپیوتر بوده و برخی نیاز به ترجمه دارند . زبانهای برنامه نویسی را میتوان به سه دسته تقسیم نمود :
    1 -  زبانهای ماشین
    2 - زبانهای اسمبلی
    3 - زبانهای سطح بالا

    زبانهای ماشین :
      زبانی که مستقیما و بدون نیاز به ترجمه قابل فهم توسط کامپیوتر می‌باشد . هر پردازنده یا processor  زبان خاص خود را دارد !... در نتیجه تنوع زبان ماشین بستگی به انواع پردازنده‌های موجود دارد و اگر دو کامپیوتر دارای پردازنده‌های یکسان نباشتد ، زبان ماشین آنها با یکدیگر متفاوت و غیر قابل فهم برای دیگری می‌باشد . زبان ماشین وابسته به ماشین یا Machine independent  می‌باشد . تمامی دستورات در این زبان توالی از 0 و 1 می‌باشند . برنامه‌های اولیه را با این زبان می‌نوشتند در نتیجه نوشتن برنامه سخت و احتمال خطا داشتن در آن زیاد بود . ار آنجا که نوشتن برنامه به این زبان سخت و فهم برنامه‌های نوشته شده به آن دشوار بود ، برنامه نویسان به فکر استفاده از حروف بجای دستورات زبان ماشین افتادند ( پیدایش زبان اسمبلی )

    زبانهای اسمبلی :
    به زبانی که دستورات زبان ماشین را با نمادهای حرفی بیان میکند، زبان اسمبلی  (Assembley Language) می‌گویند . چون این زبان مستقیما قابل فهم برای کامپیوتر نیست باید قبل از اجرا آن را به زبان ماشین ترجمه کرد ، به این مترجم اسمبلر گفته میشود . برنامه‌های نوشته شده به این زبان قابل فهم برای برنامه نویس بود اما از آنجا که به ازای هر دستور زبان ماشین یک دستور زبان اسمبلی داشتیم از حجم برنامه‌ها کاسته نشد ! .. بعلاوه چون زبان اسمبلی همانند زبان ماشین از دستورات پایه ای و سطح پایین استفاده میکرد نوشتن برنامه با این زبان هم سخت و مشکل بود . لذا اهل خرد به فکر ابداع نسلی از زبانهای بهتر بودند (پیدایش زبانهای سطح بالا)

    زبانهای سطح بالا :
    زبانهای سطح بالا قابل فهم بودند و این امکان را داشتند تا چند دستور زبان ماشین یا اسمبلی را بتوان در قالب یک دستور نوشت ( منظور توابع کتابخانه ای در ++C/C) . پس هم فهم ، هم نوشتن برنامه در این زبانها راحت و هم تعداد خطوط کد کمتر شد . این زبانها به زبانهای برنامه نویسی سطح بالا یا High-Level Programming Language  معروفند . البته برنامه نوشته شده در این زبان نیز برای کامپیوتر قابل فهم نبوده و باید به زبان ماشین ترجمه شوند ، این وظیفه بر عهده کامپایلر می‌باشد . اولین زبانهای برنامه نویسی سطح بالا مانند  FORTRAN ، COBOL ، PASCAL و C  می‌باشند . زبان برنامه نویسی ++C تکامل یافته زبان  میباشد .
    هر یک از زبانهای برنامه نویسی سطح بالا یک روش برنامه نویسی را پشتیبانی میکند به طور مثال زبان C  و  PASCAL  از روشهای برنامه نویسی  ساخت یافته ای و پیمانه ای و زبانهای مانند ++C و JAVA  از روش برنامه سازی شی گرا یا Object Oriented Programming یا به اختصار (OOP) استفاده میکنند . زبان ++C  چون زبان C را بطور کامل در بر  دارد پس از هر سه روش برنامه نویسی ساخت یافته و پیمانه ای و شی گرا استفاده میکند .

    تا اینجا با تاریخچه ای از زبانها و مراحل تکامل آنها آشنا شدیم . حال ویژگیها و دلایل استفاده از زبان  ++C  را مرور میکنیم :

    زبان C  در سال 1972 توسط دنیس ریچی طراحی شد . زبان C تکامل یافته زبان  BCPL است که طراح آن مارتین ریچاردز می‌باشد ، زبان BCPL نیز از زبان B  مشتق شده است که طراح آن  کن تامسون بود . (خداوند روح دنیس ریچی را همچون هوگو چاوز با مسیح بازگرداند ! ...) .
    از این زبان برای نوشتن برنامه‌های سیستمی ، همچون سیستم عامل ، کامپایلر ، مفسر ، ویرایشگر ، برنامه‌های مدیریت بانک اطلاعاتی ، اسمبلر استفاده میکنند .
    زبان C  برای اجرای بسیاری از دستوراتش از توابع کتابخانه ای استفاده میکند و بیشتر خصوصیات وابسته به سخت افزار را به این توابع واگذار میکند لذا نرم افزار تولید شده با این زبان به سخت افزار خاصی بستگی ندارد و با اندکی تغییرات می‌توانیم نرم افزار مورد نظر را روی ماشینهای متفاوت اجرا کنیم ، در نتیجه برنامه نوشته شده با C  قابلیت انتقال (Portability) دارند . بعلاوه کاربر میتواند توابع کتابخانه ای خاص خودش را بنویسد و از آنها در برنامه هایش استفاده کند .
    برنامه‌های مقصدی که توسط کامپیلرهای C  ساخته میشود بسیار فشرده و کم حجم‌تر از برنامه‌های مشابه در سایر زبانهاست ، این امر باعث افزایش سرعت اجرای آنها میشود .
    ++C  که از نسل  C  است تمام ویژگیهای ذکر شده بالا را دارد ، علاوه بر آن شی گرا نیز می‌باشد . برنامه‌های شی گرا منظم و ساخت یافته اند و قابل آپدیت هستند و به سهولت تغییر و بهبود می‌یابند و قابلیت اطمینان و پایداری بیشتری دارند .

    تحلیل  اولین پروژه :



    در اولین پروژه  کد فوق را بکار بردیم ، حال به شرح دستورات آن می‌پردازیم .
    #include <iostream>
    دستوراتی که علامت # پیش از آنها قرار میگیرد ، دستورات راهنمای پیش پردازنده هستند . این خط یک دستور پیش پردازنده است که توسط پیش پردازنده و قبل از شروع کامپایل ، پردازش میشود . این کد فایل iostream  را به برنامه اضافه میکند . کتابخانه استاندارد  ++C  به چندین بخش تقسیم شده است و هر بخش فایل سرآیند خود را دارد . دلیل قرار گرفتن این دستور در ابتدای برنامه این است  که ، پیش از استفاده از هر تابع و فراخوانی کردن آن در برنامه ، کامپایلر لازم است اطلاعاتی در مورد آن تابع داشته باشد .  در خط کد بالا فایل سرآیند  iostream  استفاده نمودیم زیرا شامل توابع مربوط به I/O  ( ورودی / خروجی ) می‌باشد .

    int  main()
    {
     
       return 0;
    }
    دستور فوق بخشی از هر برنامه ++C  است ، main  تابع اصلی هر برنامه ++C است که شروع برنامه از آنجا آغاز می‌شود . کلمه  int  در ابتدای این خط ، مشخص میکند که تابع main پس از اجرا و به عنوان مقدار برگشتی (;return 0)  یک عدد صحیح باز می‌گرداند .

    std::cout<<"Hello world ...\n";
    دستور فوق یک رشته را در خروجی استاندارد که معمولا صفحه نمایش می‌باشد ارسال میکند . std  یک فضای نام است . فضای نام محدوده ای است که چند موجودیت در آن تعریف شده است . مثلا موجودیت cout  در فضای نام std در فایل سرآیند iostream تعریف شده است .


    در زبان ++C  هر دستور به ; (سیموکالن) ختم میشود .


     

    مطالب
    مروری بر کاربردهای Action و Func - قسمت چهارم
    طراحی API برنامه توسط Actionها

    روش مرسوم طراحی Fluent interfaces، جهت ارائه روش ساخت اشیاء مسطح به کاربران بسیار مناسب هستند. اما اگر سعی در تهیه API عمومی برای کار با اشیاء چند سطحی مانند معرفی فایل‌های XML توسط کلاس‌های سی شارپ کنیم، اینبار Fluent interfaces آنچنان قابل استفاده نخواهند بود و نمی‌توان این نوع اشیاء را به شکل روانی با کنار هم قرار دادن زنجیر وار متدها تولید کرد. برای حل این مشکل روش طراحی خاصی در نگارش‌های اخیر NHibernate معرفی شده است به نام loquacious interface که این روزها در بسیاری از APIهای جدید شاهد استفاده از آن هستیم و در ادامه با پشت صحنه و طرز تفکری که در حین ساخت این نوع API وجود دارد آشنا خواهیم شد.

    در ابتدا کلاس‌های مدل زیر را در نظر بگیرید که قرار است توسط آن‌ها ساختار یک جدول از کاربر دریافت شود:
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    
    namespace Test
    {
        public class Table
        {
            public Header Header { set; get; }
            public IList<Cell> Cells { set; get; }
            public float Width { set; get; }
        }
    
        public class Header
        {
            public string Title { set; get; }
            public DateTime Date { set; get; }
            public IList<Cell> Cells { set; get; }
        }
    
        public class Cell
        {
            public string Caption { set; get; }
            public float Width { set; get; }
        }
    }
    در روش طراحی loquacious interface به ازای هر کلاس مدل، یک کلاس سازنده ایجاد خواهد شد. اگر در کلاس جاری، خاصیتی از نوع کلاس یا لیست باشد، برای آن نیز کلاس سازنده خاصی درنظر گرفته می‌شود و این روند ادامه پیدا می‌کند تا به خواصی از انواع ابتدایی مانند int و string برسیم:
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    
    namespace Test
    {
        public class TableApi
        {
            public Table CreateTable(Action<TableCreator> action)
            {
                var creator = new TableCreator();
                action(creator);
                return creator.TheTable;
            }
        }
    
        public class TableCreator
        {
            readonly Table _theTable = new Table();
            internal Table TheTable
            {
                get { return _theTable; }
            }
    
            public void Width(float value)
            {
                _theTable.Width = value;
            }
    
            public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
            {
                _theTable.Header = ...
            }
    
            public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
            {
                _theTable.Cells = ...
            }        
        }
    }
    نقطه آغازین API ایی که در اختیار استفاده کنندگان قرار می‌گیرد با متد CreateTable ایی شروع می‌شود که ساخت شیء جدول را به ظاهر توسط یک Action به استفاده کننده واگذار کرده است، اما توسط کلاس TableCreator او را مقید و راهنمایی می‌کند که چگونه باید اینکار را انجام دهد.
    همچنین در بدنه متد CreateTable، نکته نحوه دریافت خروجی از Action ایی که به ظاهر خروجی خاصی را بر نمی‌گرداند نیز قابل مشاهده است.
    همانطور که عنوان شد کلاس‌های xyzCreator تا رسیدن به خواص معمولی و ابتدایی پیش می‌روند. برای مثال در سطح اول چون خاصیت عرض از نوع float است، صرفا با یک متد معمولی دریافت می‌شود. دو خاصیت دیگر نیاز به Creator دارند تا در سطحی دیگر برای آن‌ها سازنده‌های ساده‌تری را طراحی کنیم.
    همچنین باید دقت داشت که در این طراحی تمام متدها از نوع void هستند. اگر قرار است خاصیتی را بین خود رد و بدل کنند، این خاصیت به صورت internal تعریف می‌شود تا در خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و در intellisense ظاهر نشود.
    مرحله بعد، ایجاد دو کلاس HeaderCreator و CellsCreator است تا کلاس TableCreator تکمیل گردد:
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    
    namespace Test
    {
        public class CellsCreator
        {
            readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
            internal IList<Cell> Cells
            {
                get { return _cells; }
            }
    
            public void AddCell(string caption, float width)
            {
                _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
            }
        }
    
        public class HeaderCreator
        {
            readonly Header _header = new Header();
            internal Header Header
            {
                get { return _header; }
            }
    
            public void Title(string title)
            {
                _header.Title = title;
            }
    
            public void Date(DateTime value)
            {
                _header.Date = value;
            }
    
            public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
            {
                var creator = new CellsCreator();
                action(creator);
                _header.Cells = creator.Cells;
            }
        }
    }
    نحوه ایجاد کلاس‌های Builder و یا Creator این روش بسیار ساده و مشخص است:
    مقدار هر خاصیت معمولی توسط یک متد ساده void دریافت خواهد شد.
    هر خاصیتی که اندکی پیچیدگی داشته باشد، نیاز به یک Creator جدید خواهد داشت.
    کار هر Creator بازگشت دادن مقدار یک شیء است یا نهایتا ساخت یک لیست از یک شیء. این مقدار از طریق یک خاصیت internal بازگشت داده می‌شود.

    البته عموما بجای معرفی مستقیم کلاس‌های Creator از یک اینترفیس معادل آن‌ها استفاده می‌شود. سپس کلاس Creator را internal تعریف می‌کنند تا خارج از کتابخانه قابل دسترسی نباشد و استفاده کننده نهایی فقط با توجه به متدهای void تعریف شده در interface کار تعریف اشیاء را انجام خواهد داد.

    در نهایت، مثال تکمیل شده ما به شکل زیر خواهد بود:
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    
    namespace Test
    {
        public class TableCreator
        {
            readonly Table _theTable = new Table();
            internal Table TheTable
            {
                get { return _theTable; }
            }
    
            public void Width(float value)
            {
                _theTable.Width = value;
            }
    
            public void AddHeader(Action<HeaderCreator> action)
            {
                var creator = new HeaderCreator();
                action(creator);
                _theTable.Header = creator.Header;
            }
    
            public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
            {
                var creator = new CellsCreator();
                action(creator);
                _theTable.Cells = creator.Cells;
            }
        }
    
        public class CellsCreator
        {
            readonly IList<Cell> _cells = new List<Cell>();
            internal IList<Cell> Cells
            {
                get { return _cells; }
            }
    
            public void AddCell(string caption, float width)
            {
                _cells.Add(new Cell { Caption = caption, Width = width });
            }
        }
    
        public class HeaderCreator
        {
            readonly Header _header = new Header();
            internal Header Header
            {
                get { return _header; }
            }
    
            public void Title(string title)
            {
                _header.Title = title;
            }
    
            public void Date(DateTime value)
            {
                _header.Date = value;
            }
    
            public void AddCells(Action<CellsCreator> action)
            {
                var creator = new CellsCreator();
                action(creator);
                _header.Cells = creator.Cells;
            }
        }
    }
    نحوه استفاده از این طراحی نیز جالب توجه است:
    var data = new TableApi().CreateTable(table =>
                {
                    table.Width(1);
                    table.AddHeader(header=>
                    {
                        header.Title("new rpt");
                        header.Date(DateTime.Now);
                        header.AddCells(cells=>
                        {
                            cells.AddCell("cell 1", 1);
                            cells.AddCell("cell 2", 2);
                        });
                    });
                    table.AddCells(tableCells=>
                    {
                        tableCells.AddCell("c 1", 1);
                        tableCells.AddCell("c 2", 2);
                    });
                });

    این نوع طراحی مزیت‌های زیادی را به همراه دارد:
    الف) ساده سازی طراحی اشیاء چند سطحی و تو در تو
    ب) امکان درنظر گرفتن مقادیر پیش فرض برای خواص
    ج) ساده‌تر سازی تعاریف لیست‌ها
    د) استفاده کنندگان در حین استفاده نهایی و تعریف اشیاء به سادگی می‌توانند کدنویسی کنند (مثلا سلول‌ها را با یک حلقه اضافه کنند).
    ه) امکان بهتر استفاده از امکانات Intellisense. برای مثال فرض کنید یکی از خاصیت‌هایی که قرار است برای آن Creator درست کنید یک interface را می‌پذیرد. همچنین در برنامه خود چندین پیاده سازی کمکی از آن نیز وجود دارد. یک روش این است که مستندات قابل توجهی را تهیه کنید تا این امکانات توکار را گوشزد کند؛ روش دیگر استفاده از طراحی فوق است. در اینجا در کلاس Creator ایجاد شده چون امکان معرفی متد وجود دارد، می‌توان امکانات توکار را توسط این متدها نیز معرفی کرد و به این ترتیب Intellisense تبدیل به راهنمای اصلی کتابخانه شما خواهد شد.
    مطالب
    اصول پایگاه داده - تراکنش ها
    در این مقاله آموزشی قصد داریم به یکی از مهمترین و اساسی‌ترین مفاهیم تعریف شده در پایگاه داده بنام تراکنش‌ها بپردازیم. بعنوان تعریف می‌توان اینگونه بیان نمود که تراکنش یک واحد کاری منطقی است که عملی را بر روی پایگاه داده انجام می‌دهد. عموما تراکنش‌ها دنباله ای از عملیات پایگاه داده هستند که رویه هم رفته انجام یک کار یا وظیفه را بر عهده دارند. نکته مهمی که در مورد تراکنش‌ها مطرح می‌شود اینست که آنها باید به گونه ای مدیریت شوند که پایگاه داده را از یک وضعیت سازگار و درست (consistent) به وضعیت سازگار دیگری ببرند. به بیان دیگر اگر تراکنش از چند عملیات تشکیل شده باشد، پس از پایان اجرای تمامی عملیات مربوط به تراکنش نباید در داده‌های پایگاه داده هیچ تناقضی با قوانین پایگاه داده (integrity rules) بوجود بیاید. مزیت استفاده از تراکنش نیز همین مسئله است که به توسعه دهنده نرم افزار این اطمینان را می‌دهد که صحت و درستی پایگاه داده در اثر اجرای دستورات او از بین نخواهد رفت. علاوه بر آن اگر در حین اجرای یکی از دستورات خللی ایجاد گردد، پایگاه داده دوباره به وضعیت سازگار قبلی خود باز گردانده خواهد شد. نسل‌های اولیه سیستم‌های مدیریت پایگاه داده فاقد پیاده سازی تراکنش بودند و بهمین دلیل توسعه دهندگان کار بسیار مشکلی در شبیه سازی این واحد‌های یکپارچه منطقی داشتند. خوشبختانه اکثر DBMS‌های امروزی این مفهوم مهم را پشتیبانی می‌کنند و نیازی به نگرانی در مورد پیاده سازی آن نیست. تنها کاری که لازم است انجام گیرد کسب مهارت در زمینه استفاده از آنهاست.
    تعریف تراکنش‌ها و مشخص کردن عملیات موجود در آنها اغلب توسط خود توسعه دهنده برنامه صورت می‌گیرد. اوست که تعیین می‌کند تراکنشش باید چه عملیاتی را با چه ترتیبی انجام دهد. اما در کنار این قسم از تراکنش‌ها که توسط کاربران تعریف می‌شود، تراکنش‌های دیگری نیز وجود دارند که توسط خود سیستم مدیریت پایگاه داده تعریف می‌شوند. به این قبیل تراکنش‌ها که واحد‌های کاری بسیار کوچک و عموما تجزیه ناپذیری هستند تراکنش‌های خودکار یا auto transactions گفته می‌شود. بعنوان مثال اگر ما تراکنشی را تعریف کرده باشیم که شامل یک عمل خواندن و یک عمل درج باشد، در هنگام اجرا سیستم این تراکنش را به دو تراکنش کوچکتر می‌شکند که در یکی عمل خواندن و در دیگری عملی نوشتن و درج را انجام می‌دهد. البته توجه داشته باشید که اگر چه این دو عملیات جدا و مستقل از هم اجرا می‌شوند اما رابطه منطقی آنها با یکدیگر  حفظ می‌شود و در صورت خللی در یکی از آنها اثر دیگری نیز بازگردانده شده و پایگاه داده دوباره به حالت قبل از جرا برگردانده می‌شود. به این کار عمل undo شدن تراکنش گفته می‌شود. 
     
    گفتیم که تعریف تراکنش توسط کاربر صورت می‌پذیرد و مدیریت آن بر عهده پایگاه داده قرار می‌گیرد. در این میان نکته حائز اهمیتی وجود دارد که در اینجا باید به آن اشاره شود. اندازه تراکنش نقشی بسیار موثر در کارایی پایگاه داده ایفا می‌کند. توجه داشته باشید که اندازه تراکنش‌ها نباید خیلی بزرگ باشد. چراکه منجر به بزرگ شدن بیرویه فایل مربوط به ثبت وقایع پایگاه داده (log file) می‌گردد. تمامی علیات تاثیر گذار بر روی پایگاه داده در این فایل ثبت می‌شوند تا در موقع لزوم بتوان با استفاده از عمل بازیابی و ترمیم پایگاه داده (recovery) را انجام داد. بزرگ بودن این فایل در هنگام ترمیم می‌تواند بر روی کارایی تاثیر گذار باشد. علاوه بر این موضوع اندازه تراکنش‌ها اثر سوء دیگری نیز می‌تواند در پی داشته باشد و آن محدود نمودن درجه همروندی است. یعنی اگر اندازه تراکنش بیش از حد معمول باشد ممکن است بر روی تعداد تراکنش هایی که می‌توانند بطور موازی و همزمان اجرا شوند تاثیر منفی بگذارد. چرا که معمولا در آغاز تراکنش بر روی منابعی که مورد استفاده تراکنش قرار می‌گیرد قفل گذاری می‌شود تا بگونه ای مسئله نواحی بحرانی حل شود. این قفل‌ها زمانی آزاد می‌شوند که تمامی عملیات داخل تراکنش بطور کامل اجرا شده باشند یا اینکه مشکلی در حین اجرا بوجود آید. در این صورت هرچه تراکنش بزرگ‌تر باشد اجرای آن بیشتر طول خواهد کشید و در نتیجه قفل‌های آن نیز دیر‌تر آزاد می‌شوند. بدین ترتیب سایر تراکنش هایی که می‌خواهند از منابع مشترک استفاده کنند باید تا پایان اجرای تراکنش بزرگ ما منتظر بمانند. این مسئله یعنی کاهش درجه اجرای موازی با همروندی که اگر در سیستم‌های بزرگ به آن دقت نشود به گلوگاهی تبدیل خواهد شد و کارایی را به نحو قابل توجهی کاهش می‌دهد.
     
     تعریف تراکنش‌ها :
    بدنه اصلی هر تراکنش را چهار کلمه کلیدی تشکیل می‌دهند که البته ممکن است صریحا در تعریف توسط کاربر لحاظ نشوند اما این چهار کلمه کلیدی باید در تمامی تراکنش‌ها چه بصورت صریح و چه بصورت ضمنی آورده شوند. این کلمات عبارتند از BEGIN TRANSACTION، END TRANSACTION، ROLLBACK و COMMIT. کلمات کلیدی BEGIN TRANSACTION و END TRANSACTION  همانطور که از نامشان پیداست آغاز و پایان یک تراکنش را نشان می‌دهد. اینکه تراکنش از چه نقطه ای آغاز و در چه نقطه ای به پایان رسیده است برای مدیریت آن بسیار مهم و حیاتی است بخصوص در مواقعی که در حین انجام مشکلی پیش بیاید. از کلمه کلیدی ROLLBACK هنگامی استفاده می‌کنیم که بخواهیم تغییراتی که تا این لحظه بر روی پایگاه داده صورت گرفته است را مجددا بی اثر کنیم و پایگاه داده را به حالت پیش از شروع تراکنش بازگردانیم. توجه داشته باشید که در برخی از مواقع ممکن است این کلمه را خودمان در بدنه تراکنش مستقیما قرار دهیم. بعنوان مثال یک خطای منطقی را در بخشی از روال انجام تراکنش با یک عبارت شرطی تشخیص می‌دهیم و با استفاده از ROLLBACK به مدیریت پایگاه داده اعلام می‌کنیم که عملیات بازگردانی را انجام بده. گاهی ممکن است ما صریحا این کلمه را در تراکنش نیاورده باشیم اما درحین انجام تراکنش خطایی رخ دهد، در این صورت خود سیستم مدیریت پایگاه داده خطا را شناسایی کرده و عملیات مربوط به ROLLBACK را انجام می‌دهد تا صحت و سازگاری پایگاه داده حفظ گردد. کلمه کلیدی COMMIT نیز باید در انتهای تراکنش آورده شود تا به مدیریت پایگاه داده اعلام شود که عملیات کامل شده است و تغییرات باید در پایگاه داده بطور فیزیکی اعمال شوند. توجه داشته باشید که تا زمانی که مدیریت پایگاه داده به دستور COMMIT نرسیده باشد، تغییرات را جهت اعمال بر روی حافظه فیزیکی به واحد مدیریت حافظه نمی‌دهد و بنابراین این تغییرات تا پیش از COMMIT از چشم سایر کاربران مخفی خواهد ماند.
     
    نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که فرمان COMMIT به معنی این نیست که بلافاصله تغییرات بر روی دیسک و حافظه جانبی نوشته می‌شود. بلکه به این معنی است که تمامی عملیات تراکنش با موفقیت انجام شده است و سیستم مدیریت پایگاه می‌تواند آنها را برای نوشته شدن در حافظه جانبی به واحد مدیریت حافظه تحویل دهد. در اینجاست که یکی دیگر از پیچیدگی‌های طراحی سیستم مدیریت پایگاه داده روشن می‌شود و آن اینست که این سیستم باید بنحوی این داده‌ها را در فاصله بین COMMIT و نوشته شدن در حافظه برای سایر کاربران قابل مشاهده نماید. 
     
    در ادامه نمونه ای از یک تراکنش را مشاهده می‌کنید :
    BEGIN TRANSACTION;
    INSERT INTO SP RELATION {S#  S#(‘S5’), P#  P#(‘P1’), 
                        QTY  QTY(1000)}};
    IF any error occurred THEN GOTO UNDO; END IF;
    UPDATE P WHERE P# = P#(‘P1’)
        TOTAL:=TOTAL + QTY(1000);
    IF any error occurred THEN GOTO UNDO; END IF;
    COMMIT;
    GOTO FINISH;
    UNDO:  ROLLBACK;
    FINISH: RETURN;
    همانطور که مشاهده می‌کنید تراکنش بالا دارای تمامی بخش‌های اصلی تراکنش که ذکر شد می‌باشد. البته این امکان وجود دارد که صراحتا این کلمات را در تعریف بدنه تراکنش نیاوریم. بعنوان مثال می‌توان از آوردن COMMIT صرف نظر کرد. در این صورت خود سیستم مدیریت پایگاه داده پس از اجرای آخرین دستور تراکنش در صورتی که هیچ خطایی رخ نداده باشد بطور خودکار عمل COMMIT را انجام می‌دهد. این امر در مورد ROLLBACK و END نیز صادق است. اما در مورد BEGIN TRANSACTION نکته ای وجود دارد و آن اینست که ما باید به پایگاه داده اعلام کنیم که بطور خودکار در پایان یک تراکنش برای شروع تراکنش بعدی BEGIN TRANSACTION را لحاظ کند. این کار را باید با دستور SET IMPLICIT TRANSACTION ON انجام دهیم.
    گفتیم که وقوع خطا می‌تواند توسط برنامه نویس شناسایی شود و یا توسط سیستم. یک نمونه از تشخیص خطا توسط برنامه نویس را در مثال بالا مشاهده می‌کنید. عموما دراین قبیل خطا‌ها پس از انجام عمل ROLLBACK تراکنش UNDO شده و اجرای آن متوقف می‌شود که اصطلاحا می‌گوییم تراکنش ABORT می‌شود. اما در مورد خطاهایی که خود سیستم تشخیص می‌دهد وضع به این منوال نیست. در شرایط خطا، سیستم پس از UNDO کردن تراکنش عموما آن را ABORT نمی‌کند بلکه مجددا اجرا می‌کند که به این عمل REDO گفته می‌شود. در بخش‌های بعدی بطور کامل در مورد دو عمل REDO  و UNDO بحث خواهیم کرد.
     
    ویژگی‌های تراکنش‌ها :
    هر تراکنشی که در سیستم اجرا میشود باید دارای چهار ویژگی باشد. در حقیقت این ویژگی‌ها باید به نحوی تامین شوند تا مقصود و هدف کلی تراکنش‌ها که بردن پایگاه داده از یک وضعیت صحیح به وضعیت صحیح دیگری است برآورده شود. در ادامه هر کدام را یک به یک شرح می‌دهیم :
     
    Atomicity:
    اولین ویژگی ای که یک تراکنش باید داشته باشد اینست که اثری که بر روی پایگاه داده ما می‌گذارد اثری کامل و بدون نقص باشد. به این معنا که اگر قرار است مجموعه از عملیات تغییراتی را اعمال کنند باید تمامی آن تغییرات بر روی جداول اعمال شوند. در صورتی که حتی یکی از عملیات با مشکل مواجه شود باید تاثیرات عملیات قبلی بازگردانده شوند. به بیانی ساده‌تر در تراکنش یا تمامی عملیات باید بطور کامل انجام شوند و یا هیچ یک از آنها نباید اجرا شده و اثرگذار باشند. به این ویژگی Atomicity گفته می‌شود.
     
    توجه داشته باشید که در حین اجرای یک تراکنش احتمالا پایگاه داده به وضعیت غیر سازگار و نادرست خواهد رفت. یکی از وظایف سیستم مدیریت پایگاه داده اینست که این وضعیت ناسازگار را از دید سایر تراکنش‌ها مخفی بسازد تا زمانی که تراکنش COMMIT شود.
     
    در مورد Atomicity در برخی مقالات و مطالب آموزشی گفته می‌شود که این مفهوم یعنی تراکنش نباید قابل شکسته شدن باشد که این تعریف چندان صحیحی از Atomicity نمی‌باشد. چراکه یک تراکنش در حین اجرا ممکن است بار‌ها و بارها شکسته شود و یا از یک تراکنش بر روی تراکنش دیگری سوئیچ شود. بنابراین مراد از Atomicity همان واحد کاری کامل است نه واحد کاری غیر قابل شکسته شدن.
     
     
    Consistency:
    تراکنش باید تغییرات را به گونه ای اعمال کند که پایگاه داده را از وضعیت صحیح به وضعیت صحیح دیگری ببرد.از آنجا که صحت پایگاه داده را قوانین جامعیت پایگاه داده (integrity rules) تضمین می‌کنند بنابراین تراکنش باید تغییرات را بگونه ای اعمال کند که این قوانین نقض نشوند. به این خاصیت از تراکنش‌ها Consistency گفته می‌شود.
     
    Isolation:
    عموما برنامه‌های مبتنی بر پایگاه در دنیای واقعی برنامه هایی چند کاربره هستند که در برخی از آنها ممکن است میلیون‌ها تراکنش بطور همزمان با یکدیگر در حال اجرا باشند. در چنین حجم بالایی یکی از مسائلی که مطرح می‌شود اینست که تراکنش‌های موازی تاثیر سوئی بر روی یکدیگر نداشته باشند. بعنوان مثال یکی از مشکلاتی که در اجرای همروند و موازی تراکنش‌ها ممکن است رخ دهد مشکل lost update می‌باشد. بر همین اساس یکی دیگر از ویژگی هایی که یک تراکنش باید داشته باشد که اینست که اثر سوئی بر روی تراکنش‌های همروند دیگر نداشته باشد. به این ویژگی Isolation گفته می‌شود.
    در مورد ایزولاسیون (isolation) تراکنش‌ها باید گفت که ایزولاسیون سطوح و درجه بندی هایی دارد که هر کدام از این سطوح مشخص می‌کنند که تراکنش‌ها تا چه حدی اجازه دارند بر روی هم تاثیر گذار باشند. در واقع این سطوح، میزان عایق بندی تراکنش‌ها را نسبت به یکدیگر مشخص می‌کنند. هرچه درجه ایزولاسیون بالاتر باشند به این معنی است که تراکنش‌ها تاثیر کمتری بر روی یکدیگر خواهند داشت. خوب در ظاهر ممکن است این قضیه بسیار خوب در نظر بیاید چرا که به ما اطمینان  می دهد که اثر ناخواسته ای بر روی یکدیگر نخواهند داشت. اما باید این نکته را نیز در نظر بگیریم که هر چه درجه ایزولاسیون بالاتر باشد درجه همروندی (concurrency) پایین می‌آید و این به معنای کاهش امکان پردازش موازی تراکنش‌ها می‌باشد. این مسئله در مورد پایگاه‌های داده بسیار بزرگ که میلیون‌ها تراکنش همزمان در خواست اجرا داده می‌شوند به یک مسئله بحرانی و یک گلوگاه می‌تواند تبدیل شود. بنابراین تعیین درجه ایزولاسیون بسیار مهم است و باید با درنظر گرفته شرایط پروژه انجام گیرد. 
    اینکه پایگاه داده ما در چه سطحی از ایزولاسیون باید عمل نماید توسط کاربر تعیین می‌شود. البته بحث در مورد ارجای موازی تراکنش‌ها و ایزولاسیون آنها بسیار مفصل است و انشاالله در مطلبی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
     
     
    Durability:
    تغییراتی که تراکنش‌ها بر روی پایگاه داده می‌گذارند باید بعد از COMMIT شدن آن پایدار و قابل مشاهده باشند. به این خاصیت durability گفته می‌شود.
     
    وضعیت‌های یک تراکنش :
    تراکنش‌ها در سیستم همانند یک موجودیت (entity) فعال است هستند. همانطور که می‌دانید ساده‌ترین موجودیت فعال در سیستم فرآیند‌ها (process) می‌باشند که cpu را بعنوان یک ابزار در اختیار گرفته و وظایفی را انجام می‌دهند. تراکنش نیز یک موجودیت فعال می‌باشد و همانند سایر موجودیت‌های فعال دارای وضعیت هایی (state) می‌باشند که در ادامه هریک شرح داده شده اند :
     
    فعال (Active) : تراکنشی که در حالت اجرا است در وضعیت فعال می‌باشد.
    کامیت جزئی (Partially Committed): پس از اجرای آخرین دستور تراکنش به وضعیت کامیت جزئی می‌رود.
    شکست (Failed): در این وضعیت، در روند اجرا خطایی رخ داده و اجرای ادامه تراکنش امکان پذیر نمی‌باشد.
    خاتمه (Aborted): پس از تشخیص خطا تراکنش می‌تواند به وضعیت Aborted که در انجا اجرا متوفق شده و تغییرات ROLLBACK می‌شوند.
    Committed: در این وضعیت اجرای تراکنش با موفقیت انجام شده و تراکنش پایان می‌پذیرد.
     
    در ادامه نمودار حالت تراکنش‌ها نشاد داده شده است :


    نکته ای که در اینجا لازم به ذکر است اینست که در حالت پس از حالت شکست به دو شکل امکان ادامه کار وجود دارد. در صورتی که خطای منطقی در تراکنش دیده شود که عموما توسط کاربر تشخیص داده می‌شود تراکش پس از شکست به حالت خاتمه برده می‌شود و کار تمام است. اما در برخی از شرایط خطایی سیستم توسط خود سیستم رخ می‌دهد. که در چنین حالاتی پس از شکست تراکنش مجددا تراکنش ممکن است به حالت فعال برگردانده شود و اجرای ان دوباره از ابتدای تراکنش شروع شود. به این وضعیت اصطلاحا REDO شدن تراکنش گفته می‌شود که در بخش RECOVERY و ترمیم پایگاه داده باید به آن پرداخته شود.
     
    اعمال زمان COMMIT:
    در زمان COMMIT (بصورت صریح و یا ضمنی)  باید اعمالی انجام شود که در اینجا به آن می‌پردازیم. اولین کاری که صورت می‌گیرد اینست که سیگنالی به DBMS ارسال می‌شود مبنی بر اینکه تراکنش با موفقیت به پایان رسیده است. پس از اینکار سیستم مدیریت پایگاه داده شروع به آزاد کردن قفل هایی می‌کند که در طول اجرای تراکنش بر روی منابع مختلف پایگاه داده زده شده است تا از تاثیر سوء تراکنش‌ها بر روی یکدیگر جلوگیری به عمل آید. علاوه بر کار ذکر شده تغییراتی که توسط تراکنش داده شده است باید پایدار و قابل رویت توسط سایر تراکنش‌ها گردد.
    همانطور که در بخش ابتدایی این مطلب آموزشی اشاره کردیم COMMIT به معنی نوشته شدن تغییرات بر روی دیسک سخت نیست. سیستم مدیریت پایگاه داده تنها درخواست نوشتن داده‌ها را به سیستم مدیریت حافظه می‌دهد و نوشتن ان بر عهده مدیریت حافظه می‌باشد. سیستم مدیریت پایگاه داده باید اطلاع داشته باشد که چه تغییراتی نوشته شده است و چه تغییراتی هنوز در حافظه نوشته نشده است. بنابراین یکی دیگر از پیچیدگی‌های طراحی سیستم‌های مدیریت پایگاه داده اینست که تغییراتی را برای سایرین قابل رویت کند که هنوز در حافظه سخت نوشته نشده است.
     
    اعمال زمان ROLLBACK:
    در زمان ROLLBACK ناموفق بودن تراکنش باید به DBMS اطلاع داده شود. پس از انکه سیستم مدیریت پایگاه داده مطلع شد تمامی تغییرات اعمال شده تا آن لحظه را UNDO می‌کند. البته توجه داشته باشید که در این زمان همانند زمان COMMIT قفل‌ها نیز آزاد می‌شوند تا سایر تراکنش‌ها بتوانند از منابع در اختیار این تراکنش استفاده کنند و درجه همروندی پایین نیاید.
     
    پردازش پیام‌ها در زمان اجرای تراکنش‌ها :
    به مثال زیر توجه کنید. 

     Read Sav_Amt
      Sav_Amt := Sav-Amt - 500
        if Sav-Amt <0 then do
           put (“insufficient fund”)
           rollback
           end
        else do
          Write Sav_Amt
          Read Chk_Amt
          Chk_Amt := Chk_Amt + 500
          Write Chk-Amt
          put (“transfer complete”)
    End transaction
    در تراکنش بالا مبلغ 500 دلار از حساب فردی برداشته شده و به حساب دیگر او منتقل می‌شود. همانطور که مشاهده می‌کنید در خلال اجرای یک تراکنش ممکن است پیام هایی را به کاربر نمایش دهیم. حال در نظر بگیرید که در حین اجرا ما پیامی را در خروجی نمایش می‌دهیم و پس از آن تراکنش با شکست مواجه شده و ROLLBACK می‌گردد. در این شرایط پیامی به کاربر مبنی بر انتقال موفق نمایش داده شده است در حالی که در عمل تراکنش با شکست رو به رو شده است. برای حل این مشکل در ضمن کار پیام‌های مختلفی که در خروجی باید نمایش داده شوند بافر می‌شوند تا پس از COMMIT یا ROLLBACK شدن به کاربر نمایش داده شوند. توجه داشته باشید که در زمان  بافر کردن پیام ها، انها در دو گره پیام‌های مربوط به COMMIT و پیام‌های زمان ROLLBACK تقسیم می‌شوند تا هرکدام در شرایط خود نمایش داد شوند. این عمل توسط زیر سیستمی از DBMS بنام سیستم مدیریت ارتباطات داده ای (Data Communication Manager) انجام می‌گیرد.
     
    انواع تراکنش‌ها :
    تراکنش‌ها انواع و اقسام مختلفی دارند که به سبب پیچیدگی بعضی از آنها به لحاظ پیاده سازی ممکن است آنها را در برخی از پایگاه داده‌ها نداشته باشیم.
     
    Flat Transactions:
    ساده‌ترین نوع تراکنش‌ها می‌باشند که در تمامی پایگاه‌های داده پشتیبانی می‌شوند و مثال هایی که تا کنون در این نقاله زده شد از این دست می‌باشند.
     
    Distributed Transactions:
    این قبیل تراکنش‌ها مربوط به پایگاه داده‌های توزیع شده می‌باشند که داده‌های آنها بر روی ماشین‌های مختلفی قرار دارند. بر روی هریک از این ماشین‌ها ممکن است DBMS‌های مختلفی نیز نصب شده باشد که هر یک سیستم مدیریتی مربطو به خود را دارند. از آنجایی که هر یک از این ماشین‌ها یک سیستم مدیریت پایگاه داده مستقل دارند بنابراین قوانین جامعیتی محلی ای را نیز باید لحاظ نمایند. البته باید توجه داشت که علاوع بر این قوانین محلی یک سری قوانین سراسری نیز وجود خواهد داشت که مربوط به کل پایگاه داده توزیع شده می‌باشد. بعنوان مثال سیستم در یکی سیستم دانشگاهی که در شهر‌های مختلفی توزیع شده است، ممکن است بخواهیم تعداد کل دانشجویان ثبت نام شده در سیستم از هزار نفر بیشتر نباشد. عموما درچنین سیستم هایی یک DBMS مدیریت کننده نیز وجود دارد که مسئول برقراری هماهنگی بین سایر DBMS‌ها و نیز اعمال اینگونه قوانین جامعیتی سراسری می‌باشد.  
    تراکنش‌های توزیع شده یک یا چند تراکنش جزئی تشکیل شده اند که ممکن است هریک از آنها مربوط به یکی از DBMS‌های سیستم باشد. چنین تراکنش هایی معمولا ابتدا توسط سیستم مدیریتی مرکزی دریافت می‌شوند و سپس هرکدام از پرس و جو‌های داخلی آن به DBMS مربوطه ارسال می‌گردد. اجرای هرکدام از پرس و جو‌های جزئی (که خود می‌توانند تراکنشی مستقل نیر باشند) بطور مستقل و محلی بر روی ماشین مربوطه اجرا شده و در انتها نیز نتیجه اجرا به سیستم مدیریتی باز گردانده می‌شود. سیستم مدیریتی مرکزی منتظر می‌ماند که تمامی تراکنش‌ها اعلام COMMIT کنند تا از انجام موفقیت آمیز همه انها اطمینان حاصل نماید. پس از کسب اطمینان کل تراکنش توسط این سیستم مرکزی COMMIT شده و در نتیجه تغییرات بر روی پایگاه داده توزیه شده اعمال می‌شوند. به این سیاست COMMIT کردن، کامیت دو مرحله ای یا Two-phase Commit گفته می‌شود. توجه داشته باشید که در صورتی که هریک از DBMS‌ها اعلام شکست نمایند تمامی تراکنش توزیع شده ROLLBACK می‌گردد.  
    tx_begin();
                execute T1  //at site D
                execute T2  //at site C
                Execute T3  //at site B
                …
    tX_commit ();
    همانطور که در مثال بالا مشاهده می‌کنید تراکنش اصلی از سه تراکنش T1، T2 و T3 تشکیل شده که مر بوط به سه سایت متفاوت می‌باشند. در زمانی تراکنش اصلی COMMIT خواهد شد که هر سه سایت اعلام موفقیت کنند.
     
    تراکنش‌های تو در تو (Nested Transaction):
    این نوع از تراکنش نسبت به دو نوع تراکنش قبلی پیچیدگی بیشتری به لحاظ پیاده سازی و مدیریت دارند. این گونه تراکنش‌ها عموما واحد‌های کاری بزرگی هستند که در داخل آنها درختی از تراکنش‌های تو در تو را داریم که مجموعه تمامی انها در نهایت یک کار واحد بلحاظ منطقی را انجام می‌دهند. هر یک از تراکنش‌های داخلی بعنوان یک گره در این ساختار درختی قرار دارند که می‌توانند پدر و یا فرزندانی داشته باشند.
     
    در تراکنش‌های تو در تو شرایطی حاکم است.
    هر گره در ساختار درختی تراکنش تنها قادر به دیدن برادر‌های خود می‌باشد. به بیان دیگر فرزندان برادران خود را نمی‌بیند و نسبت به انها هیچ اطلاعی ندارد. 
    در تراکنش‌های تو در تو امکان اجرای موازی فرزندان یک گره وجود دارد.
    امکان اجرای موازی تراکنش‌ها منجر می‌شود به این که تراکنش‌های داخلی قادر به دیدن خروجی حاصل از اجرا همدیگر نباشند.
    هر تراکنشی به طور مستقل ویژگی atomicity را دارد اما پایداری (durability) و کامیت شدن آنها وابسته به پدرانشان می‌باشد.
    در صورتی که پدری تصمیم بگیرد می‌تواند تمامی زیر تراکنش هایش را خاتمه (abort) دهد.
    در تراکنش‌های موازی COMMIT شدن یک گره پدر به دو صورت امکان پذیر است. 
     
    حالت AND: در این حالت یک تراکنش در صورتی کامیت خواهد شده که تمامی فرزندان آن با موفقیت اجرا و COMMIT شده باشند.
    حالت OR: در این حالت اگر حتی یکی از تراکنش‌های فرزند نیز موفق به COMMIT شده باشد تراکنش پدر نیز COMMIT خواهد شد.
     
    تراکنش‌های چند سطحی (Multi-level Transactions) :
    این نوع نیز همانند تراکنش‌های تو در تو پیچیده است. از نظر ساختاری تراکنش‌های چند سطحی مشابه تراکنش‌های تو در تو می‌باشند ولی به لحاظ مفهومی با یکدیگر متفاوت هستند. اولین تفاوت موجود بین این دو نوع اینست که هر زیر تراکنشی قادر است خروجی زیر تراکنش‌های دیگر را ببیند. این مسئله باعث می‌شود که تنوانیم زیر تراکنش‌ها را بصورت همروند و موازی اجرا کنیم که این دومین تفاوت مفهومی بین این دو می‌باشد. هنگامی که زیر تراکنش کامل شد (COMMIT) تمامی قفل‌های مربوط به خود را آزاد می‌کند که این مورد نیز در مورد تراکنش‌های تو در تو صادق نمی‌باشد. یکی از مهمترین تفاوت‌های دیگر بین این دو نوع در اینست که در تراکنش‌های چند سطحی تمامی برگ‌ها در یک سطح از درخت قرار دارند و تنها تراکنش‌های برگ هستند که مستقیما به پایگاه داده مراجعه می‌کنند. در مورد کایت شدن نیز شروط مربوط به تراکنش‌های تو در تو در اینجا وجود ندارند و زیر تراکنش‌ها می‌توانند بدون هیچ شرطی کامیت شوند.
     
    تراکنش‌های زنجیره ای (Chained Transaction):
    همانطور که از نام این نوع از تراکنش‌ها پیداست، این تراکنش‌ها از زنجیره ای از زیر تراکنش‌های پی در پی تشکیل شده اند. تا زمانی که تمامی حلقه‌های این زنجیر با موفقیت اجرا نشوند سیستم به حالت سازگاری نخواهد نرفت. دراین نوع از تراکنش‌های COMMIT هر حلقه باعث پایداری شدن (durable) داده‌های در پایگاه داده خواهد شد. این مسئله ممکن است پایگاه داده را به وضعیت ناسازگاری ببرد. در هنگام کامیت شدن هر حلقه قفل‌های مربوط به آن نیز آزاد می‌شود.
     
    حلقه‌های مختلف زنجیره تراکنشی می‌توانند با یکدیگر تبادل اطلاعات کنند. البته توجه داشته باشید که منابعی که هر کدام از آنها بر روی آن کار می‌کنند با دیگری متفاوت می‌باشد. بعنوان نمونه تراکنشی را نظر بگیرد که قصد دارد متوسط مبلغ مکالمه تلفن همراه مشترکان یک مخابرات را محاسبه کند. بدلیل تعداد بالای مشترکان ممکن است این تراکنش را در قالب یک تراکنش زنجیره ای پیاده سازی کنیم که هر حلقه از آن مسئول محاسبه این مبلغ برای ده هزار نفر از کاربران باشد. توجه داشته باشید که برای بدست آوردن مقدار متوسط نیاز داریم که هر زیر تراکنش‌ها قادر به تبادل اطلاعات باشند. از طرفی منابع مورد استفاده آنها (رکورد ها) با یکدیگر متفاوت خواهد بود و نمی‌توانند تغییرات یکدیگر را ببینند. سوالی که مطرح می‌شود اینست که مبادله اطلاعات بین حلقه‌های تراکنش به چه صورت باید انجام شود؟ در جواب این سوال باید گفت که مبادله اطلاعات بین تراکنش‌ها از طریق متغیر‌های رابطه ای که هما متغیر‌های پایگاه داده هستند انجام می‌گیرد.
     
     
    SavePoint:
    در برخی شرایط ممکن است بخواهیم در هنگام ROLLBACK مجددا به ابتدای تراکنش باز نگردیم تا مجبور باشیم دوباره کار را از ابتدا از سر بگیریم. بعنوان مثال تا قسمتی از تراکنش پیش رفتیم، به خطایی بر خورد می‌کنیم و می‌خواهیم از نقطه ای خاص از تراکنش کا را از سر بگیریم. در چنین کاربرد هایی از ابزاری بنام SavePoint استفاده می‌کنم.
     
    برای روشن‌تر شدن مفهوم SavePoint فرض کنید قصد داریم بلیطی از تهران به سیدنی رزرو کنیم. برای این منظور ابتدا عمل رزرواسیون را از تهران به دوبی انجام می‌دهیم و سپس از دوبی به سنگاپور و در نهایت از سنگاپور به سیدنی. حال در این بین می‌توانیم در نقطه تهران – دوبی SavePoint قرار دهیم تا در صورت بروز هرگونه خطا مجددا رزرواسیون را از ابتدا آغاز نکنیم. اگر در هنگام رزرو بلیط دوبی – سنگاپور خطایی بروز دهد می‌توانیم به نقطه تهران – دوبی ROLLBACK کنیم و از آنجا مسیر دیگری را انتخاب کنیم. توجه داشته باشید که ROLLBACK به SavePoint وضعیت پایگاه داده به همان نقطه بازگردانده می‌شود. 
    begin transaction();
                s1;
                sp1:= create savepoint(0);
                s2;
                sp2:= create savepoint(0);
                if (condition)
                rollback (spi);
                …
                …
                commit
    Auto Transaction:
    این قبیل تراکنش‌ها تراکنش‌های کوچکی هستند  که توسط سیستم تعریف می‌شوند. بعنوان مثال سیستم برای انجام دستورات زیر تراکنش تعریف می‌کند :
    Alter table, Create, delete, insert, open, drop, fetch, grant, revoke, select, truncate table, update
    یکی از علت‌های این امر اینست که در صورت بروز خطا در حین این تراکنش‌های خود کار امکان اجرای مجدد هر کدام فراهم گردد.
     
    شروع تراکنش‌ها :
    همانطور که گفته شد برای شروع تراکنش‌ها می‌توانیم صراحتا از BEGIN TRANSACTION استفاده کنیم. البته راهکار دیگری نیز وجود دارد که در آن می‌توانیم به DBMS اعلام کنیم که با پایان یک تراکنش پیش از شروع تراکنش بعدی BEGIN TRANSACTION را قرار بده. برای این منظور از دستور زیر استفاده می‌کنیم :
    Set implicit_transaction on
    برخی از ویژگی‌های تراکنش‌ها را می‌توان تغییر داد. بعنوان مثال می‌توان گفت که تراکنش جاری تنها اجازه خواندن از پایگاه داده را دارد. در این حالت از دستور زیر می‌توان استفاده نمود : 
    SET TRANSACTION READ ONLY
    همچنین میتوان اجازه تغییر را  به آن داد :
    SET TRANSACTION READ WRITE
    علاوه بر موارد بالا می‌توان سطح ایزولاسیون تراکنش را با دستود SET تغییر داد. این سطوح در زیر آورده شده اند که بحث در مورد آنها را به مقاله دیگر در مقوله همروندی موکول می‌کنیم. 
    READ UNCOMMITTED, READ COMMITTED, REPEATABLE READ, SERIALIZABLE
    موفق و پیروز باشید
    مطالب
    مسیریابی تو در تو در Angularjs با استفاده از UI-Router

    UI-Router   ابزاری برای مسیریابی در AngularJS است که این امکان را برایتان فراهم می‌کند تا بخش‌های برنامه رابط کاربریتان را به شکل یک ماشین حالت ساماندهی کنید. برخلاف سرویس route$ که بر اساس مسیریابی URL‌ها ساماندهی شده و کار می‌کند، UI-Router بر اساس حالت‌ها کار می‌کند، که این حالت‌ها می‌توانند در صورت لزوم مسیریابی هم داشته باشند.


    UI-Router یکی از افزونه‌های مجموعه Angular-ui، و پاراگراف بالا معرفی آن در صفحه خانگیش است (تقریبا!). این افزونه جزئیات مفصلی دارد و در این مطلب تنها به معرفی آن خواهم پرداخت (بر اساس مطالب صفحه خانگیش). پیش از ادامه پیشنهاد می‌کنم اگر مطالب زیر را نخوانده‌اید ابتدا آن‌ها را مرور کنید:
    برای استفاده از UI-Router باید:
    1. فایل جاوا اسکریپت آن را دانلود کنید (released یا minified).
    2. در صفحه اصلی برنامه‌تان پس از include کردن فایل اصلی AngularJS فایل angular-ui-router.js (یا angular-ui-router.min.js) را include کنید.
    3. 'ui.router' را به لیست وابستگی‌های ماژول اصلی اضافه کنید.
    نتیجه چیزی شبیه این خواهد بود:
    <!doctype html>
    <html ng-app="myApp">
    <head>
        <script src="//ajax.googleapis.com/ajax/libs/angularjs/1.1.5/angular.min.js"></script>
        <script src="js/angular-ui-router.min.js"></script>
        <script>
            var myApp = angular.module('myApp', ['ui.router']);
            // For Component users, it should look like this:
            // var myApp = angular.module('myApp', [require('angular-ui-router')]);
        </script>
        ...
    </head>
    <body>
        ...
    </body>
    </html>

    حالت‌ها و viewهای تو در تو

    قابلیت اصلی UI-Router امکان تعریف حالت‌ها و vieweهای تو در تو است. در مطلب مسیریابی در AngularJs #بخش اول دایرکتیو ng-view معرفی شده است. هنگام استفاده از سرویس route$ با این دایرکتیو می‌توان محل مورد نظر برای بارگذاری محتویات مربوط به مسیرها را مشخص کرد. دایرکتیو ui-view در UI-Router همین نقش را دارد. فرض کنید این کد فایل index.html باشد:
    <!-- index.html -->
    <body>
        <div ui-view></div>
        <!-- We'll also add some navigation: -->
        <a ui-sref="state1">State 1</a>
        <a ui-sref="state2">State 2</a>
    </body>
    همانطور که ملاحظه می‌کنید در تگ‌های a از دایرکتیو ui-sref استفاده شده است. این دایرکتیو علاوه بر مدیریت تغییر حالت، خصوصیت href تگ a را در صورتی که حالت مشخص شده URL داشته باشد تولید می‌کند. البته برای استفاده از UI-Router ملزم به استفاده از دایرکتیو ui-sref نیستید و می‌توانید href را مشخص کنید. ولی با استفاده از ui-sref لازم نیست مسیر یک حالت را به یاد داشته باشید، و یا در صورت تغییر آن، همه hrefها را به روز کنید.
    در ادامه برای هر کدام از حالت‌ها یک template اضافه می‌کنیم:
    فایل state1.html:
    <!-- partials/state1.html -->
    <h1>State 1</h1>
    <hr/>
    <a ui-sref="state1.list">Show List</a>
    <div ui-view></div>
    فایل state2.html:
     <!-- partials/state2.html -->
    <h1>State 2</h1> 
    <hr /> 
    <a ui-sref="state2.list">Show List</a> 
    <div ui-view></div>

    دو نکته قابل توجه در این templateها وجود دارد. اول اینکه همانطور که می‌بینید templateها خود شامل تگی با دایرکتیو ui-view هستند. و دوم مقدار دایرکتیو ui-sref است که به صورت state1.list و state2.list آمده است. این جدا سازی با نقطه نشان دهنده سلسله مراتب حالت‌هاست. یعنی حالت‌های state1 و state2 هرکدام حالت فرزندی به نام list دارند. در ادامه وقتی حالت‌ها و مسیریابی را در ()app.config تعریف کنیم این مسائل از هاله‌ای از ابهام که در آن هستند خارج می‌شوند! فعلا بیاید با راهنمای UI-Router پیش برویم و فایل‌های template حالت‌های فرزند را تعریف کنیم. templateهایی که قرار است در ui-view پدرانشان بارگذاری شوند:
    <!-- partials/state1.list.html -->
    <h3>List of State 1 Items</h3>
    <ul>
      <li ng-repeat="item in items">{{ item }}</li>
    </ul>

    <!-- partials/state2.list.html -->
    <h3>List of State 2 Things</h3>
    <ul>
      <li ng-repeat="thing in things">{{ thing }}</li>
    </ul>
    خوب! حالا برویم سراغ شعبده بازی! برای اینکه از UI-Router استفاده کنید لازم است stateProvider$ و urlRouterProvider$ را به عنوان وابستگی به ()app.config تزریق کنید:
    myApp.config(['$stateProvider', '$urlRouterProvider',
    function($stateProvider, $urlRouterProvider) {
      //
      // For any unmatched url, redirect to /state1
      $urlRouterProvider.otherwise("/state1");
      //
      // Now set up the states
      $stateProvider
        .state('state1', {
          url: "/state1",
          templateUrl: "partials/state1.html"
        })
        .state('state1.list', {
          url: "/list",
          templateUrl: "partials/state1.list.html",
          controller: function($scope) {
            $scope.items = ["A", "List", "Of", "Items"];
          }
        })
        .state('state2', {
          url: "/state2",
          templateUrl: "partials/state2.html"
        })
        .state('state2.list', {
          url: "/list",
            templateUrl: "partials/state2.list.html",
            controller: function($scope) {
              $scope.things = ["A", "Set", "Of", "Things"];
            }
          })
        }]);
    در ابتدا با متد ()urlRouterProvider.otherwise$ مسیر پیشفرض مشخص شده است. متد otherwise را باید از مقالات مسیریابی در AngularJS به یاد داشته باشید. سپس حالت‌های برنامه با استفاده از متد state تعریف شده است. این متد دو پارامتر ورودی دارد؛ اولی نام حالت و دومی یک شی شامل خصوصیات حالت. همانطور که می‌بینید این شی خصوصیاتی شبیه به همان‌ها که در متد ()routeProvider.when$ وجود داشت دارد. می‌شود گفت این خصوصیات همان‌ها هستند و همان عملکرد را دارند.
    خصوصیت url مشخص کننده مسیر حالت است. این خصوصیت همان مقداریست که به عنوان پارامتر اول به ()routeProvider.when$ پاس می‌شد. در این پارامتر می‌شود متغیرهای url را هم به همان ترتیب تعریف کرد. مثلا اگر حالت state1 در آدرسش یک پارامتر id داشته باشد می‌شود آن را به این ترتیب تعریف کرد:
    .state('state1', {
          url: "/state1/:id",
          templateUrl: "partials/state1.html"
        })
    برای خواندن مقدار این متغیر باید از stateParams$ استفاده کرد:
    $stateParams.id
    به خصوصیت url دو حالت state1.list و state2.list دقت کنید. هردو برابر 'list/' است. یعنی هردو یک مسیر دارند؟ نه! بلکه مسیر state1.list برابر '/state1/list' و مسیر state2.list برابر '/state2/list' است. در واقع حالت state1.list یعنی list فرزند state1 و به همین ترتیب state2.list یعنی list فرزند state2. و می‌توان گفت UI-Router آدرس url حالت فرزند را، آدرسی نسبی، نسبت به url حالت پدر می‌داند. این رابطه سلسله مراتبی و پدر و فرزندی را می‌توان با استفاده از خصوصیت parent به صورت صریح‌تری مشخص کرد:
    .state('list', {
        parent: "state1",
        url: "/list",
        templateUrl: "partials/state1.list.html",
        controller: function($scope) {
            $scope.items = ["A", "List", "Of", "Items"];
        }
    })
    .state('list', {
        parent: "state2",
        url: "/list",
        templateUrl: "partials/state2.list.html",
        controller: function($scope) {
            $scope.items = ["A", "List", "Of", "Items"];
        }
    })
    تا اینجای کار، اگر آدرس "state1/" وارد شود، فایل "partials/state1.html" در "ui-view" فایل "index.html" بارگذاری خواهد شد. اگر آدرس "state1/list/" وارد شود، ابتدا فایل "partials/state1.html" در "ui-view" فایل "index.html" بارگذاری شده، سپس فایل "partials/state1.list.html" در "ui-view"  آمده در فایل فایل "partials/state1.html" بارگذاری می‌شود. این همان امکان حالت‌ها و viewهای تو در تو است که UI-Router فراهم می‌کند. 
    اینجا می‌توانید خروجی کدهای بالا را مشاهده کنید.
    اگر مستقیما url یک حالت فرزند وارد شود، یا به عبارت دیگر، اگر بخواهیم مستقیما برنامه به حالتی که فرزند حالت دیگر است برود، UI-Router برنامه را ابتدا به حالت پدر، و پس از آن به حالت فرزند خواهد برد. حالت فرزند دو چیز را از حالت پدر به ارث می‌برد:
    1. وابستگی‌های فراهم شده در حالت پدر به وسیله "resolve"
    2. داده‌های سفارشی مشخص شده در خصوصیت data حالت پدر
    استفاده از resolve در UI-Router مشابه استفاده از آن در route$  است. ولی افزودن داده‌های سفارشی کمی متفاوت است. برای افزودن داده‌های سفارشی باید از خصوصیت data یک حالت استفاده کرد:
    .state('state1', {
        url: "/state1",
        templateUrl: "partials/state1.html",
        data:{
            foodata: 'addorder'
        }
    })
    برای دسترسی به این داده‌ها هم می‌توان از state.current.data$ استفاده کرد:
    $state.current.data.foodata


    Viewهای نامگذاری شده و چندگانه

    یکی دیگر از قابلیت‌های کاربردی UI-Router امکان داشتن چند ui-view در هر template است (استفاده همزمان از این قابلیت و حالت‌های تو در تو، امکان مدیریت واسط کاربری را به خوبی فراهم می‌کند).  برای توضیح این قابلیت، با راهنمای UI-Router همراه شویم:
    1. دستورالعمل برپایی UI-Router که در بالا آمده را اجرا کنید.
    2. یک یا چند ui-view به برنامه‌تان اضافه کنید و آن‌ها را نامگذاری کنید:
    <!-- index.html -->
    <body>
        <div ui-view="viewA"></div>
        <div ui-view="viewB"></div>
        <!-- Also a way to navigate -->
        <a ui-sref="route1">Route 1</a>
        <a ui-sref="route2">Route 2</a>
    </body>
    3. حالت‌های برنامه‌تان را در روال config ماژول تعریف کنید:
    myApp.config(function ($stateProvider) {
        $stateProvider
          .state('index', {
              url: "",
              views: {
                  "viewA": { template: "index.viewA" },
                  "viewB": { template: "index.viewB" }
              }
          })
          .state('route1', {
              url: "/route1",
              views: {
                  "viewA": { template: "route1.viewA" },
                  "viewB": { template: "route1.viewB" }
              }
          })
          .state('route2', {
              url: "/route2",
              views: {
                  "viewA": { template: "route2.viewA" },
                  "viewB": { template: "route2.viewB" }
              }
          })
    });
    4. خروجی کدهای بالا را اینجا مشاهده کنید.


    چند نکته

    UI-Router جزئیات فراوانی دارد و آنچه آمد تنها پرده برداری از آن بود. دلم می‌خواست می‌توانستم بیش از این آن را معرفی کنم، اما متاسفانه این روزها وقت آزاد کافی ندارم. در انتها می‌خواهم به چند نکته اشاره کنم:
    روش controller as
    برای استفاده از روش controller as در UI-Router باید به این ترتیب عمل کنید:
    .state('list', {
        parent: "state1",
        url: "/list",
        templateUrl: "partials/state1.list.html",
        controller: "state1ListController as listCtrl1"
        }
    })
    .state('list', {
        parent: "state2",
        url: "/list",
        templateUrl: "partials/state2.list.html",
        controller: "state2ListController as listCtrl2"
        }
    })

    حالت‌های انتزاعی

    حالت انتزاعی حالتی است که url ندارد و در نتیجه برنامه نمی‌تواند در آن حالت قرار گیرد. حالت‌های انتزاعی بسیار به درد خور هستند! مثلا فرض کنید چند حالت دارید که اشتراکاتی با هم دارند (همه باید در template مشابهی بارگذاری شود، یا وابستگی‌های یکسانی دارند، یا حتی سطح دسترسی یکسان). با تعریف یک حالت انتزاعی و جمع کردن همه وابستگی‌ها در آن، و تعریف حالت‌های مورد نظرتان به عنوان فرزندان حالت انتزاعی، می‌توانید اشتراکات حالت‌های برنامه را ساده‌تر مدیریت کنید.

    حساسیت به حروف بزرگ و کوچک

    در سرویس route$ با مقداردهی خصوصیت caseInsensitiveMatch می‌توانستیم مشخص کنیم که بزرگ و کوچک بودن حروف در تطبیق آدرس صفحه با پارامتر route در نظر گرفته بشود یا نه. خودمانیش اینکه url به حروف بزرگ و کوچک حساس باشد یا نه. متاسفانه در UI-Router از این امکان خبری نیست (البته فعلا) و آدرس‌های تعریف شده به حروف بزگ و کوچک حساس هستند.
     اینجا روشی برای حل این مشکل پیشنهاد شده، به این ترتیب که همه url‌های وارد شده به حروف کوچک تبدیل شود (راستش من این راه حل را نمی‌پسندم!).
    چند روز قبل هم تغییراتی در کد UI-Router داده شده که امکان حساس نبودن به حروف کوچک و بزرگ فراهم شود. این تغییر هنوز در نسخه نهایی فایل UI-Router نیامده است. هرچند اگر بیاید هم آنچه تا امروز (23 اسفند 92) انجام شده مشکل را حل نمی‌کند.
    اگر شما هم مثل من می‌خواهید کلا آدرس‌ها به حروف بزرگ و کوچک حساس نباشند، و فرصت حل کردن اساسی مشکل را هم ندارید به این ترتیب عمل کنید:
    • در فایل "angular-ui-router.js" عبارت "new RegExp(compiled)" را پیدا کرده و آن را به  "RegExp(compiled, 'i')" تبدیل کنید. و یا در "angular-ui-router.min.js" (هرکدام از فایل‌ها که استفاده می‌کنید) عبارت new RegExp(o) را پیدا کرده و آن را به new RegExp(o, "i")  تبدیل کنید. همین؛ صدایش را هم در نیاورید!