نظرات مطالب
EF Code First #12
قبلاً در این باره در سایت بحث شده (+) به جای آن باید به این صورت استفاده شود:
var container = new Container(x => {
// تنظیمات در اینجا
});
در کل باید پیاده سازی آن را به صورت زیر تغییر دهید:
public static class ObjectFactory
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
        public static IContainer Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }
 
        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container(x =>
            {
                // تنظیمات در اینجا
            });
        }
    }

مطالب
تغییرات رمزنگاری اطلاعات در NET Core.
در NET Core. به ظاهر دیگر خبری از کلاس‌هایی مانند RNGCryptoServiceProvider برای تولید اعداد تصادفی و یا SHA256Managed (و تمام کلاس‌های Managed_) برای هش کردن اطلاعات نیست. در ادامه این موارد را بررسی کرده و با معادل‌های آن‌ها در NET Core. آشنا خواهیم شد.


تغییرات الگوریتم‌های هش کردن اطلاعات

با حذف و تغییرنام کلاس‌هایی مانند SHA256Managed (و تمام کلاس‌های Managed_) در NET Core.، معادل کدهایی مانند:
using (var sha256 = new SHA256Managed()) 
{ 
   // Crypto code here... 
}
به صورت ذیل درآمده‌است:
public static string GetHash(string text)
{
  using (var sha256 = SHA256.Create())
  {
   var hashedBytes = sha256.ComputeHash(Encoding.UTF8.GetBytes(text));
   return BitConverter.ToString(hashedBytes).Replace("-", "").ToLower();
  }
}
البته اگر از یک برنامه‌ی ASP.NET Core استفاده می‌کنید، اسمبلی‌های مرتبط آن به صورت پیش فرض به پروژه الحاق شده‌اند. اما اگر می‌خواهید یک کتابخانه‌ی جدید را ایجاد کنید، نیاز است وابستگی ذیل را نیز به فایل project.json آن اضافه نمائید:
 "dependencies": {
  "System.Security.Cryptography.Algorithms": "4.2.0"
},

به علاوه اگر نیاز به محاسبه‌ی هش حاصل از جمع چندین byte array را دارید، در اینجا می‌توان از الگوریتم‌های IncrementalHash به صورت ذیل استفاده کرد:
using (var md5 = IncrementalHash.CreateHash(HashAlgorithmName.MD5))
{
  md5.AppendData(byteArray1, 0, byteArray1.Length);
  md5.AppendData(byteArray2, 0, byteArray2.Length); 
  var hash = md5.GetHashAndReset();
}
این الگوریتم‌ها شامل MD5، SHA1، SHA256، SHA384 و SHA512 می‌شوند.


تولید اعداد تصادفی Thread safe در NET Core.

روش‌های زیادی برای تولید اعداد تصادفی در برنامه‌های دات نت وجود دارند؛ اما مشکل اکثر آن‌ها این است که thread safe نیستند و نباید از آن‌ها در برنامه‌های چند ریسمانی (مانند برنامه‌های وب)، به نحو متداولی استفاده کرد. در این بین تنها کلاسی که thread safe است، کلاس RNGCryptoServiceProvider می‌باشد؛ آن هم با یک شرط:
   private static readonly RNGCryptoServiceProvider Rand = new RNGCryptoServiceProvider();
از کلاس آن باید تنها یک وهله‌ی static readonly در کل برنامه وجود داشته باشد (مطابق مستندات MSDN).
بنابراین اگر در کدهای خود چنین تعریفی را دارید:
 var rand = new RNGCryptoServiceProvider();
اشتباه است و باید اصلاح شود.
در NET Core. این کلاس به طور کامل حذف شده‌است و معادل جدید آن کلاس RandomNumberGenerator است که به صورت ذیل قابل استفاده است (و در عمل تفاوتی بین کدهای آن با کدهای RNGCryptoServiceProvider نیست):
    public interface IRandomNumberProvider
    {
        int Next();
        int Next(int max);
        int Next(int min, int max);
    }

    public class RandomNumberProvider : IRandomNumberProvider
    {
        private readonly RandomNumberGenerator _rand = RandomNumberGenerator.Create();

        public int Next()
        {
            var randb = new byte[4];
            _rand.GetBytes(randb);
            var value = BitConverter.ToInt32(randb, 0);
            if (value < 0) value = -value;
            return value;
        }

        public int Next(int max)
        {
            var randb = new byte[4];
            _rand.GetBytes(randb);
            var value = BitConverter.ToInt32(randb, 0);
            value = value % (max + 1); // % calculates remainder
            if (value < 0) value = -value;
            return value;
        }

        public int Next(int min, int max)
        {
            var value = Next(max - min) + min;
            return value;
        }
    }
در اینجا نیز یک وهله از کلاس RandomNumberGenerator را ایجاد کرده‌ایم، اما استاتیک نیست. علت اینجا است که چون برنامه‌های ASP.NET Core به همراه یک IoC Container توکار هستند، می‌توان این کلاس را با طول عمر singleton معرفی کرد که همان کار را انجام می‌دهد:
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IRandomNumberProvider, RandomNumberProvider>();
و پس از این تنظیم، می‌توان سرویس IRandomNumberProvider را در تمام قسمت‌های برنامه، با کمک تزریق وابستگی‌های آن در سازنده‌ی کلاس‌ها، استفاده کرد و نکته‌ی مهم آن thread safe بودن آن جهت کاربردهای چند ریسمانی است. بنابراین دیگر در برنامه‌های وب خود از new Random استفاده نکنید.


نیاز به الگوریتم‌های رمزنگاری متقارن قوی و معادل بهتر آن‌ها در ASP.NET Core

ASP.NET Core به همراه یکسری API جدید است به نام data protection APIs که روش‌هایی را برای پیاده سازی بهتر الگوریتم‌های هش کردن اطلاعات و رمزنگاری اطلاعات، ارائه می‌دهند و برای مثال ASP.NET Core Identity و یا حتی Anti forgery token آن، در پشت صحنه دقیقا از همین API برای انجام کارهای رمزنگاری اطلاعات استفاده می‌کنند.
برای مثال اگر بخواهید کتابخانه‌ای را طراحی کرده و در آن از الگوریتم AES استفاده نمائید، نیاز است تنظیم اضافه‌تری را جهت دریافت کلید عملیات نیز اضافه کنید. اما با استفاده از data protection APIs نیازی به اینکار نیست و مدیریت ایجاد، نگهداری و انقضای این کلید به صورت خودکار توسط سیستم data protection انجام می‌شود. کلیدهای این سیستم موقتی هستند و طول عمری محدود دارند. بنابراین باتوجه به این موضوع، روش مناسبی هستند برای تولید توکن‌های Anti forgery و یا تولید محتوای رمزنگاری شده‌ی کوکی‌ها. بنابراین نباید از آن جهت ذخیره سازی اطلاعات ماندگار در بانک‌های اطلاعاتی استفاده کرد.
فعال سازی این سیستم نیازی به تنظیمات اضافه‌تری در ASP.NET Core ندارد و جزو پیش فرض‌های آن است. در کدهای ذیل، نمونه‌ای از استفاده‌ی از این سیستم را ملاحظه می‌کنید:
    public interface IProtectionProvider
    {
        string Decrypt(string inputText);
        string Encrypt(string inputText);
    }

namespace Providers
{
    public class ProtectionProvider : IProtectionProvider
    {
        private readonly IDataProtector _dataProtector;

        public ProtectionProvider(IDataProtectionProvider dataProtectionProvider)
        {
            _dataProtector = dataProtectionProvider.CreateProtector(typeof(ProtectionProvider).FullName);
        }

        public string Decrypt(string inputText)
        {
                var inputBytes = Convert.FromBase64String(inputText);
                var bytes = _dataProtector.Unprotect(inputBytes);
                return Encoding.UTF8.GetString(bytes);
        }

        public string Encrypt(string inputText)
        {
            var inputBytes = Encoding.UTF8.GetBytes(inputText);
            var bytes = _dataProtector.Protect(inputBytes);
            return Convert.ToBase64String(bytes);
        }
    }
}
کار با تزریق IDataProtectionProvider در سازنده‌ی کلاس شروع می‌شود. سرویس آن به صورت پیش فرض توسط ASP.NET Core در اختیار برنامه قرار می‌گیرد و نیازی به تنظیمات اضافه‌تری ندارد. پس از آن باید یک محافظت کننده‌ی جدید را با فراخوانی متد CreateProtector آن ایجاد کرد و در آخر کار با آن به سادگی فراخوانی متدهای Unprotect و Protect است که ملاحظه می‌کنید.
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.TryAddSingleton<IProtectionProvider, ProtectionProvider>();
پس از طراحی این سرویس جدید نیز می‌توان وابستگی‌های آن‌را به نحو فوق به سیستم معرفی کرد و از سرویس IProtectionProvider آن در تمام قسمت‌های برنامه (جهت کارهای کوتاه مدت رمزنگاری اطلاعات) استفاده نمود.

مستندات مفصل این API را در اینجا می‌توانید مطالعه کنید.


معادل الگوریتم Rijndael در NET Core.

همانطور که عنوان شد، طول عمر کلیدهای data protection API محدود است و به همین جهت برای کارهایی چون تولید توکن‌ها، رمزنگاری کوئری استرینگ‌ها و یا کوکی‌های کوتاه مدت، بسیار مناسب است. اما اگر نیاز به ذخیره سازی طولانی مدت اطلاعات رمزنگاری شده وجود داشته باشد، یکی از الگوریتم‌های مناسب اینکار، الگوریتم AES است.
الگوریتم Rijndael نگارش کامل دات نت، اینبار نام اصلی آن یا AES را در NET Core. پیدا کرده‌است و نمونه‌ای از نحوه‌ی استفاده‌ی از آن، جهت رمزنگاری و رمزگشایی اطلاعات، به صورت ذیل است:
public string Decrypt(string inputText, string key, string salt)
{
    var inputBytes = Convert.FromBase64String(inputText);
    var pdb = new Rfc2898DeriveBytes(key, Encoding.UTF8.GetBytes(salt));
 
    using (var ms = new MemoryStream())
    {
        var alg = Aes.Create();
 
        alg.Key = pdb.GetBytes(32);
        alg.IV = pdb.GetBytes(16);
 
        using (var cs = new CryptoStream(ms, alg.CreateDecryptor(), CryptoStreamMode.Write))
        {
            cs.Write(inputBytes, 0, inputBytes.Length);
        }
        return Encoding.UTF8.GetString(ms.ToArray());
    }
}
 
public string Encrypt(string inputText, string key, string salt)
{
 
    var inputBytes = Encoding.UTF8.GetBytes(inputText);
    var pdb = new Rfc2898DeriveBytes(key, Encoding.UTF8.GetBytes(salt));
    using (var ms = new MemoryStream())
    {
        var alg = Aes.Create();
 
        alg.Key = pdb.GetBytes(32);
        alg.IV = pdb.GetBytes(16);
 
        using (var cs = new CryptoStream(ms, alg.CreateEncryptor(), CryptoStreamMode.Write))
        {
            cs.Write(inputBytes, 0, inputBytes.Length);
        }
        return Convert.ToBase64String(ms.ToArray());
    }
}
همانطور که در کدهای فوق نیز مشخص است، این روش نیاز به قید صریح key و salt را دارد. اما روش استفاده‌ی از data protection APIs مدیریت key و salt را خودکار کرده‌است؛ آن هم با طول عمر کوتاه. در این حالت دیگر نیازی نیست تا جفت کلیدی را که احتمالا هیچگاه در طول عمر برنامه تغییری نمی‌کنند، از مصرف کننده‌ی کتابخانه‌ی خود دریافت کنید و یا حتی نام خودتان را به عنوان کلید در کدها به صورت hard coded قرار دهید!
مطالب
طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای تولید خودکار کد منحصر به فرد در زمان ثبت رکورد جدید

هدف از این مطلب، ارائه راه حلی برای تولید خودکار کد یا شماره یکتا و ترتیبی در زمان ثبت رکورد جدید به صورت یکپارچه با EF Core، می‌باشد. به عنوان مثال فرض کنید در زمان ثبت سفارش، نیاز است بر اساس یکسری تنظیمات، یک شماره منحصر به فرد برای آن سفارش، تولید شده و در فیلدی تحت عنوان Number قرار گیرد؛ یا به صورت کلی برای موجودیت‌هایی که نیاز به یک نوع شماره گذاری منحصر به فرد دارند، مانند: سفارش، طرف حساب و ... 


یک مثال واقعی

در زمان ثبت یک Task، کاربر می‌تواند به صورت دستی یک شماره منحصر به فرد را نیز وارد کند؛ در غیر این صورت سیستم به طور خودکار شماره‌ای را به رکورد در حال ثبت اختصاص خواهد داد. بررسی یکتایی این کد در صورت وارد کردن به صورت دستی، توسط اعتبارسنج مرتبط باید انجام گیرد؛ ولی در غیر این صورت، زیرساخت مورد نظر تضمین می‌کند که شماره یکتایی را ایجاد کند.

ایجاد یک قرارداد برای موجودیت‌های دارای شماره منحصر به فرد
public interface INumberedEntity
{
    string Number { get; set; }
}
با استفاده از این واسط می‌توان از تکرار یکسری از تنظیمات مانند تنظیم طول فیلد Number و همچنین ایجاد ایندکس منحصر به فرد برروی آن، به شکل زیر جلوگیری کرد.
foreach (var entityType in builder.Model.GetEntityTypes()
    .Where(e => typeof(INumberedEntity).IsAssignableFrom(e.ClrType)))
{
    builder.Entity(entityType.ClrType)
        .Property(nameof(INumberedEntity.Number)).IsRequired().HasMaxLength(50);

    if (typeof(IMultiTenantEntity).IsAssignableFrom(entityType.ClrType))
    {
        builder.Entity(entityType.ClrType)
            .HasIndex(nameof(INumberedEntity.Number), nameof(IMultiTenantEntity.TenantId))
            .HasName(
                $"UIX_{entityType.ClrType.Name}_{nameof(IMultiTenantEntity.TenantId)}_{nameof(INumberedEntity.Number)}")
            .IsUnique();
    }
    else
    {
        builder.Entity(entityType.ClrType)
            .HasIndex(nameof(INumberedEntity.Number))
            .HasName($"UIX_{entityType.ClrType.Name}_{nameof(INumberedEntity.Number)}")
            .IsUnique();
    }
}

ایجاد یک Entity برای نگهداری شماره قابل استفاده بعدی مرتبط با موجودیت‌ها
public class NumberedEntity : Entity, IMultiTenantEntity
{
    public string EntityName { get; set; }
    public long NextNumber { get; set; }
    
    public long TenantId { get; set; }
}

با تنظیمات زیر:
public class NumberedEntityConfiguration : IEntityTypeConfiguration<NumberedEntity>
{
    public void Configure(EntityTypeBuilder<NumberedEntity> builder)
    {
        builder.Property(a => a.EntityName).HasMaxLength(256).IsRequired().IsUnicode(false);
        builder.HasIndex(a => a.EntityName).HasName("UIX_NumberedEntity_EntityName").IsUnique();
        builder.ToTable(nameof(NumberedEntity));
    }
}

شاید به نظر، استفاده از این موجودیت ضروریتی نداشته باشد و خیلی راحت می‌توان آخرین شماره ثبت شده‌ی در جدول مورد نظر را واکشی، مقداری را به آن اضافه و به عنوان شماره منحصر به فرد رکورد جدید استفاده کرد؛ با این رویکرد حداقل دو مشکل زیر را خواهیم داشت:

  • ایجاد Gap مابین شماره‌های تولید شده، که مدنظر ما نمی‌باشد. (با توجه به اینکه امکان ثبت دستی را هم داریم، ممکن است کاربر شماره‌ای را وارد کرده باشد که با آخرین شماره ثبت شده تعداد زیادی فاصله دارد که به خودی خود مشکل ساز نیست؛ ولی در زمان ثبت رکورد بعدی اگر به صورت خودکار ثبت شماره داشته باشد، قطعا آخرین شماره (بزرگترین) را که به صورت دستی وارد شده بود، از جدول دریافت خواهد کرد)


پیاده سازی یک PreInsertHook برای مقداردهی پراپرتی Number

internal class NumberingPreInsertHook : PreInsertHook<INumberedEntity>
{
    private readonly IUnitOfWork _uow;
    private readonly IOptions<NumberingConfiguration> _configuration;

    public NumberingPreInsertHook(IUnitOfWork uow, IOptions<NumberingConfiguration> configuration)
    {
        _uow = uow ?? throw new ArgumentNullException(nameof(uow));
        _configuration = configuration ?? throw new ArgumentNullException(nameof(configuration));
    }

    protected override void Hook(INumberedEntity entity, HookEntityMetadata metadata)
    {
        if (!entity.Number.IsNullOrEmpty()) return;

        bool retry;
        string nextNumber;
        
        do
        {
            nextNumber = GenerateNumber(entity);
            var exists = CheckDuplicateNumber(entity, nextNumber);
            retry = exists;
            
        } while (retry);
        
        entity.Number = nextNumber;
    }

    private bool CheckDuplicateNumber(INumberedEntity entity, string nextNumber)
    {
       //...
    }

    private string GenerateNumber(INumberedEntity entity)
    {
       //...
    }
}

ابتدا بررسی می‌شود اگر پراپرتی Number مقداردهی شده‌است، عملیات مقداردهی خودکار برروی آن انجام نگیرد. سپس با توجه به اینکه ممکن است به صورت دستی قبلا شماره‌ای مانند Task_1000 وارد شده باشد و NextNumber مرتبط هم مقدار 1000 را داشته باشد؛ در این صورت به هنگام ثبت رکورد بعدی، با توجه به Prefix تنظیم شده، دوباره به شماره Task_1000 خواهیم رسید که در این مورد خاص با استفاده از متد CheckDuplicateNumber این قضیه تشخیص داده شده و سعی مجددی برای تولید شماره جدید صورت می‌گیرد.


بررسی متد GenerateNumber

private string GenerateNumber(INumberedEntity entity)
{
    var option = _configuration.Value.NumberedEntityOptions[entity.GetType()];

    var entityName = $"{entity.GetType().FullName}";

    var lockKey = $"Tenant_{_uow.TenantId}_" + entityName;

    _uow.ObtainApplicationLevelDatabaseLock(lockKey);

    var nextNumber = option.Start.ToString();

    var numberedEntity = _uow.Set<NumberedEntity>().AsNoTracking().FirstOrDefault(a => a.EntityName == entityName);
    if (numberedEntity == null)
    {
        _uow.ExecuteSqlCommand(
            "INSERT INTO [dbo].[NumberedEntity]([EntityName], [NextNumber], [TenantId]) VALUES(@p0,@p1,@p2)", entityName,
            option.Start + option.IncrementBy, _uow.TenantId);
    }
    else
    {
        nextNumber = numberedEntity.NextNumber.ToString();
        _uow.ExecuteSqlCommand("UPDATE [dbo].[NumberedEntity] SET [NextNumber] = @p0 WHERE [Id] = @p1 ",
            numberedEntity.NextNumber + option.IncrementBy, numberedEntity.Id);
    }

    if (!string.IsNullOrEmpty(option.Prefix))
        nextNumber = option.Prefix + nextNumber;
    
    return nextNumber;
}

ابتدا با استفاده از متد الحاقی ObtainApplicationLevelDatabaseLock یک قفل منطقی را برروی یک منبع مجازی (lockKey) در سطح نرم افزار از طریق sp_getapplock ایجاد می‌کنیم. به این ترتیب بدون نیاز به درگیر شدن با مباحث isolation level بین تراکنش‌های همزمان یا سایر مباحث locking در سطح row یا table، به نتیجه مطلوب رسیده و تراکنش دوم که خواهان ثبت Task جدید می‌باشد، با توجه به اینکه INumberedEntity می‌باشد، لازم است پشت این global lock صبر کند و بعد از commit یا rollback شدن تراکنش جاری، به صورت خودکار قفل منبع مورد نظر باز خواهد شد.

پیاده سازی متد مذکور به شکل زیر می‌باشد:

public static void ObtainApplicationLevelDatabaseLock(this IUnitOfWork uow, string resource)
{
    uow.ExecuteSqlCommand(@"EXEC sp_getapplock @Resource={0}, @LockOwner={1}, 
                @LockMode={2} , @LockTimeout={3};", resource, "Transaction", "Exclusive", 15000);
}

با توجه به اینکه ممکن است درون تراکنش جاری چندین نمونه از موجودیت‌های INumberedEntity در حال ذخیره سازی باشند و از طرفی Hook ایجاد شده به ازای تک تک نمونه‌ها قرار است اجرا شود، ممکن است تصور این باشد که اجرای مجدد sp مذکور مشکل ساز شود و در واقع به Lock خود برخواهد خورد؛ ولی از آنجایی که پارامتر LockOwner با "Transaction" مقداردهی می‌شود، لذا فراخوانی مجدد این sp درون تراکنش جاری مشکل ساز نخواهد بود. 

گام بعدی، واکشی NextNumber مرتبط با موجودیت جاری می‌باشد؛ اگر در حال ثبت اولین رکورد هستیم، لذا numberedEntity مورد نظر مقدار null را خواهد داشت و لازم است شماره بعدی را برای موجودیت جاری ثبت کنیم. در غیر این صورت عملیات ویرایش با اضافه کردن IncrementBy به مقدار فعلی انجام می‌گیرد. در نهایت اگر Prefix ای تنظیم شده باشد نیز به ابتدای شماره تولیدی اضافه شده و بازگشت داده خواهد شد.

ساختار NumberingConfiguration

public class NumberingConfiguration
{
    public bool Enabled { get; set; }

    public IDictionary<Type, NumberedEntityOption> NumberedEntityOptions { get; } =
        new Dictionary<Type, NumberedEntityOption>();
}
public class NumberedEntityOption
{
    public string Prefix { get; set; }
    public int Start { get; set; } = 1;
    public int IncrementBy { get; set; } = 1;
}

با استفاده از دوکلاس بالا، امکان تنظیم الگوی تولید برای موجودیت‌ها را خواهیم داشت.

گام آخر: ثبت PreInsertHook توسعه داده شده و همچنین تنظیمات مرتبط با الگوی تولید شماره موجودیت‌ها

public static void AddNumbering(this IServiceCollection services,
    IDictionary<Type, NumberedEntityOption> options)
{
    services.Configure<NumberingConfiguration>(configuration =>
    {
        configuration.Enabled = true;
        configuration.NumberedEntityOptions.AddRange(options);
    });
    
    services.AddTransient<IPreActionHook, NumberingPreInsertHook>();
}

و استفاده از این متد الحاقی در Startup پروژه

services.AddNumbering(new Dictionary<Type, NumberedEntityOption>
{
    [typeof(Task)] = new NumberedEntityOption
    {
        Prefix = "T_",
        Start = 1000,
        IncrementBy = 5
    }
});

و موجودیت Task

public class Task : TrackableEntity, IAggregateRoot, INumberedEntity
{
    public const int MaxTitleLength = 256;
    public const int MaxDescriptionLength = 1024; 

    public string Title { get; set; }
    public string NormalizedTitle { get; set; }
    public string Description { get; set; }
    public TaskState State { get; set; } = TaskState.Todo; 
    public byte[] RowVersion { get; set; }
    public string Number { get; set; }
}

با خروجی‌های زیر

پ.ن ۱: در برخی از Domain‌ها نیاز به ریست کردن این شماره‌ها براساس یکسری فیلد موجود در موجودیت مورد نظر نیز مطرح می‌باشد. به عنوان مثال در یک سیستم انبارداری شاید براساس FiscalYear و در یک سیستم فروش با توجه به نحوه فروش (SaleType)، لازم باشد این ریست برای شماره‌های موجودیت «سفارش»، انجام پذیرد. در کل با کمی تغییرات می‌توان از این روش مطرح شده در چنین حالاتی نیز به عنوان یک ابزار شماره گذاری خودکار کمک گرفت.
پ.ن ۲: استفاده از امکانات  Sequence در Sql Server هم شاید اولین راه حلی باشد که به ذهن می‌رسد؛ ولی از آنجایی که از تراکنش‌ها پشتیبانی ندارد، مسئله Gap بین شماره‌ها پابرجاست و همچنین آزادی عملی را به این شکل که در مطلب مطرح شد، نداریم.
مطالب
ایجاد سرویس چندلایه‎ی WCF با Entity Framework در قالب پروژه - 2
برای استفاده از کلاس‏های Entity که در نوشتار پیشین ایجاد کردیم در WCF باید آن کلاس‎ها را دست‎کاری کنیم. متن کلاس tblNews را در نظر بگیرید:
namespace MyNewsWCFLibrary
{
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    
    public partial class tblNews
    {
        public int tblNewsId { get; set; }
        public int tblCategoryId { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Description { get; set; }
        public System.DateTime RegDate { get; set; }
        public Nullable<bool> IsDeleted { get; set; }
    
        public virtual tblCategory tblCategory { get; set; }
    }
}
 مشاهده می‌کنید که برای تعریف کلاس‌ها از کلمه کلیدی partial استفاده شده است.  استفاده از کلمه کلیدی partial به شما اجازه می‌دهد که یک کلاس را در چندین فایل جداگانه تعریف کنید. به عنوان مثال می‌توانید فیلدها، ویژگی ها و سازنده‌ها را در یک فایل و متدها را در فایل دیگر قرار دهید. 
به صورت خودکار کلیه‌ی ویژگی‌ها به توجه به پایگاه داده ساخته شده اند. برای نمونه ما برای فیلد IsDeleted در SQL Server ستون Allow Nulls را کلیک کرده بودیم که در نتیجه در اینجا عبارت Nullable پیش از نوع فیلد نشان داده شده است. برای استفاده از این کلاس در WCF باید صفت  DataContract را به کلاس داد. این قرارداد به ما اجازه استفاده از ویژگی‌هایی که صفت DataMember را می‌گیرند را می‌دهد.
کلاس بالا را به شکل زیر بازنویسی کنید:
using System.Runtime.Serialization;

namespace MyNewsWCFLibrary
{
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    
    [DataContract]
    public partial class tblNews
    {
        [DataMember]
        public int tblNewsId { get; set; }
        [DataMember]
        public int tblCategoryId { get; set; }
        [DataMember]
        public string Title { get; set; }
        [DataMember]
        public string Description { get; set; }
        [DataMember]
        public System.DateTime RegDate { get; set; }
        [DataMember]
        public Nullable<bool> IsDeleted { get; set; }

        public virtual tblCategory tblCategory { get; set; }
    }
}
هم‌چنین کلاس tblCategory را به صورت زیر تغییر دهید:
namespace MyNewsWCFLibrary
{
    using System;
    using System.Collections.Generic;
    using System.Runtime.Serialization;

    [DataContract]
    public partial class tblCategory
    {
        public tblCategory()
        {
            this.tblNews = new HashSet<tblNews>();
        }

        [DataMember]
        public int tblCategoryId { get; set; }
        [DataMember]
        public string CatName { get; set; }
        [DataMember]
        public bool IsDeleted { get; set; }
    
        public virtual ICollection<tblNews> tblNews { get; set; }
    }
}
با انجام کد بالا از بابت مدل کارمان تمام شده است. ولی فرض کنید در اینجا تصمیم به تغییری در پایگاه داده می‌گیرید. برای نمونه می‌خواهید ویژگی Allow Nulls فیلد IsDeleted را نیز False کنیم و مقدار پیش‌گزیده به این فیلد بدهید. برای این کار باید دستور زیر را در SQL Server اجرا کنیم:
BEGIN TRANSACTION
GO
ALTER TABLE dbo.tblNews
DROP CONSTRAINT FK_tblNews_tblCategory
GO
ALTER TABLE dbo.tblCategory SET (LOCK_ESCALATION = TABLE)
GO
COMMIT
BEGIN TRANSACTION
GO
CREATE TABLE dbo.Tmp_tblNews
(
tblNewsId int NOT NULL IDENTITY (1, 1),
tblCategoryId int NOT NULL,
Title nvarchar(50) NOT NULL,
Description nvarchar(MAX) NOT NULL,
RegDate datetime NOT NULL,
IsDeleted bit NOT NULL
)  ON [PRIMARY]
 TEXTIMAGE_ON [PRIMARY]
GO
ALTER TABLE dbo.Tmp_tblNews SET (LOCK_ESCALATION = TABLE)
GO
ALTER TABLE dbo.Tmp_tblNews ADD CONSTRAINT
DF_tblNews_IsDeleted DEFAULT 0 FOR IsDeleted
GO
SET IDENTITY_INSERT dbo.Tmp_tblNews ON
GO
IF EXISTS(SELECT * FROM dbo.tblNews)
 EXEC('INSERT INTO dbo.Tmp_tblNews (tblNewsId, tblCategoryId, Title, Description, RegDate, IsDeleted)
SELECT tblNewsId, tblCategoryId, Title, Description, RegDate, IsDeleted FROM dbo.tblNews WITH (HOLDLOCK TABLOCKX)')
GO
SET IDENTITY_INSERT dbo.Tmp_tblNews OFF
GO
DROP TABLE dbo.tblNews
GO
EXECUTE sp_rename N'dbo.Tmp_tblNews', N'tblNews', 'OBJECT' 
GO
ALTER TABLE dbo.tblNews ADD CONSTRAINT
PK_tblNews PRIMARY KEY CLUSTERED 
(
tblNewsId
) WITH( STATISTICS_NORECOMPUTE = OFF, IGNORE_DUP_KEY = OFF, ALLOW_ROW_LOCKS = ON, ALLOW_PAGE_LOCKS = ON) ON [PRIMARY]

GO
ALTER TABLE dbo.tblNews ADD CONSTRAINT
FK_tblNews_tblCategory FOREIGN KEY
(
tblCategoryId
) REFERENCES dbo.tblCategory
(
tblCategoryId
) ON UPDATE  NO ACTION 
 ON DELETE  NO ACTION 

GO
COMMIT
پس از آن مدل Entity Framework را باز کنید و در جایی از صفحه راست‌کلیک کرده و از منوی بازشده گزینه Update Model from Database را انتخاب کنید. سپس در پنجره بازشده، چون هیچ جدول، نما یا روالی به پایگاه داده‌ها نیفزوده ایم؛ دگمه‌ی Finish را کلیک کنید. دوباره کلاس tblNews را بازکنید. متوجه خواهید شد که همه‌ی DataContractها و DataMemberها را حذف شده است. ممکن است بگویید می‌توانستیم کلاس یا مدل را تغییر دهیم و به وسیله‌ی Generate Database from Model به‌هنگام کنیم. ولی در نظر بگیرید که نیاز به ایجاد چندین جدول دیگر داریم و مدلی با ده‌ها Entity دارید. در این صورت همه‌ی تغییراتی که در کلاس داده ایم زدوده خواهد شد. 
در بخش پسین، درباره‌ی این‌که چه کنیم که عبارت‌هایی که به کلاس‌ها می‌افزاییم حذف نشود؛ خواهم نوشت.
مطالب
استفاده از الگوی Adapter در تزریق وابستگی‌ها

در بعضی از مواقع ممکن است که در هنگام استفاده از اصل تزریق وابستگی‌ها، با یک مشکل روبرو شویم و آن این است که اگر از کلاسی استفاده می‌کنیم که به سورس آن دسترسی نداریم، نمی‌توانیم برای آن یک Interface تهیه کنیم و اصل (Depend on abstractions, not on concretions) از بین می‌رود، حال چه باید کرد.
برای اینکه موضوع تزریق وابستگی‌ها (DI) به صورت کامل در قسمتهای دیگر سایت توضیح داده شده است، دوباره آن را برای شما بازگو نمی‌کنیم .
لطفا به کد‌های ذیل توجه کنید:

کد بدون تزریق وابستگیها

به سازنده کلاس ProductService و تهیه یک نمونه جدید از وابستگی مورد نیاز آن دقت نمائید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class Product
    {
    }

    public class ProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private ProductRepository _productRepository;
        public ProductService()
        {
            _productRepository = new ProductRepository();
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products;
            string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
            products = (List<Product>)HttpContext.Current.Cache.Get(storageKey);
            if (products == null)
            {
                products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
                HttpContext.Current.Cache.Insert(storageKey, products);
            }
            return products;
        }
    }
}

همان کد با تزریق وابستگی

using System;
using System.Collections.Generic;

namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public interface IProductRepository
    {
        IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId);
    }

    public class ProductRepository : IProductRepository
    {
        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            IList<Product> products = new List<Product>();
            // Database operation to populate products …
            return products;
        }
    }

    public class ProductService
    {
        private IProductRepository _productRepository;
        public ProductService(IProductRepository  productRepository)
        {
            _productRepository = productRepository;
        }

        public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
        {
            //…
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید به علت دسترسی به سورس، به راحتی برای استفاده از کلاس ProductRepository در کلاس ProductService، از تزریق وابستگی‌ها استفاده کرده‌ایم.
اما از این جهت که شما دسترسی به سورس Http context class را ندارید، نمی‌توانید به سادگی یک Interface را برای آن ایجاد کنید و سپس یک تزریق وابستگی را مانند کلاس ProductRepository برای آن تهیه نمائید.
خوشبختانه این مشکل قبلا حل شده است و الگویی که به ما جهت پیاده سازی آن کمک کند، وجود دارد و آن الگوی آداپتر (Adapter Pattern)  می‌باشد.
این الگو عمدتا برای  ایجاد یک Interface از یک کلاس به صورت یک Interface سازگار و قابل استفاده می‌باشد. بنابراین می‌توانیم این الگو را برای تبدیل HTTP Context caching API به یک API سازگار و قابل استفاده به کار ببریم.
در ادامه می‌توان Interface سازگار جدید را در داخل productservice که از اصل تزریق وابستگی‌ها (DI ) استفاده می‌کند تزریق کنیم.

یک اینترفیس جدید را با نام ICacheStorage به صورت ذیل ایجاد می‌کنیم:

public interface ICacheStorage
{
    void Remove(string key);
    void Store(string key, object data);
    T Retrieve<T>(string key);
}
حالا که شما یک اینترفیس جدید دارید، می‌توانید کلاس produceservic را به شکل ذیل به روز رسانی کنید تا از این اینترفیس، به جای HTTP Context استفاده کند.
public class ProductService
{
    private IProductRepository _productRepository;
    private ICacheStorage _cacheStorage;
    public ProductService(IProductRepository  productRepository,
    ICacheStorage cacheStorage)
    {
        _productRepository = productRepository;
        _cacheStorage = cacheStorage;
    }

    public IList<Product> GetAllProductsIn(int categoryId)
    {
        IList<Product> products;
        string storageKey = string.Format("products_in_category_id_{0}", categoryId);
        products = _cacheStorage.Retrieve<List<Product>>(storageKey);
        if (products == null)
        {
            products = _productRepository.GetAllProductsIn(categoryId);
            _cacheStorage.Store(storageKey, products);
        }
        return products;
    }
}
مسئله ای که در اینجا وجود دارد این است که HTTP Context Cache API صریحا نمی‌تواند Interface ایی که ما ایجاد کرده‌ایم را اجرا کند.
پس چگونه الگوی Adapter می‌تواند به ما کمک کند تا از این مشکل خارج شویم؟
هدف این الگو به صورت ذیل در GOF مشخص شده است .«تبدیل  Interface از یک کلاس به یک Interface مورد انتظار Client»
تصویر ذیل، مدل این الگو را به کمک UML نشان می‌دهد:
 

همانطور که در این تصویر ملاحظه می‌کنید، یک Client ارجاعی به یک Abstraction در تصویر (Target) دارد (ICacheStorage در کد نوشته شده). کلاس Adapter اجرای Target را بر عهده دارد و به سادگی متدهای Interface را نمایندگی می‌کند. در اینجا کلاس Adapter، یک نمونه از کلاس Adaptee را استفاده می‌کند و در هنگام اجرای قراردادهای Target، از این نمونه استفاده خواهد کرد.

اکنون کلاس‌های خود را در نمودار UML قرار می‌دهیم که به شکل ذیل آنها را ملاحظه می‌کنید.
 


در شکل ملاحظه می‌نمایید که یک کلاس جدید با نام HttpContextCacheAdapter مورد نیاز است. این کلاس یک کلاس روکش (محصور کننده یا Wrapper) برای متدهای HTTP Context cache است. برای اجرای الگوی Adapter کلاس HttpContextCacheAdapter را به شکل ذیل ایجاد می‌کنیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Web;
namespace ASPPatterns.Chap2.Service
{
    public class HttpContextCacheAdapter : ICacheStorage
    {
        public void Remove(string key)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Remove(key);
        }

        public void Store(string key, object data)
        {
            HttpContext.Current.Cache.Insert(key, data);
        }

        public T Retrieve<T>(string key)
        {
            T itemStored = (T)HttpContext.Current.Cache.Get(key);
            if (itemStored == null)
                itemStored = default(T);
            return itemStored;
        }
    }
}
حال به سادگی می‌توان یک caching solution دیگر را پیاده سازی کرد بدون اینکه در کلاس ProductService  اثر یا تغییری ایجاد کند .

منبع : Professional Asp.Net Design Pattern
 
مطالب
نگاهی به هویت سنجی کاربران در ASP.NET MVC 5
در مقاله پیش رو، سعی شده‌است به شکلی تقریبا عملی، کلیاتی در مورد Authentication در MVC5 توضیح داده شود. هدف روشن شدن ابهامات اولیه در هویت سنجی MVC5 و حل شدن مشکلات اولیه برای ایجاد یک پروژه است.
در MVC 4 برای دسترسی به جداول مرتبط با اعتبار سنجی (مثلا لیست کاربران) مجبور به استفاده از متدهای از پیش تعریف شده‌ی رفرنس‌هایی که برای آن نوع اعتبار سنجی وجود داشت، بودیم. راه حلی نیز برای دسترسی بهتر وجود داشت و آن هم ساختن مدل‌های مشابه آن جدول‌ها و اضافه کردن چند خط کد به برنامه بود. با اینکار دسترسی ساده به Roles و Users برای تغییر و اضافه کردن محتوای آنها ممکن می‌شد. در لینک زیر توضیحاتی در مورد روش اینکار وجود دارد.
 در MVC5 داستان کمی فرق کرده است. برای درک موضوع پروژه ای بسازید و حالت پیش فرض آن را تغییر ندهید و آن را اجرا کنید و ثبت نام را انجام دهید، بلافاصله تصویر زیر در دیتابیس نمایان خواهد شد.

دقت کنید بعد از ایجاد پروژه در MVC5 دو پکیج بصورت اتوماتیک از طریق Nuget به پروژه شما اضافه میشود:
 Microsoft.AspNet.Identity.Core
Microsoft.AspNet.Identity.EntityFrameWork
عامل اصلی تغییرات جدید، همین دو پکیج فوق است.
 اولین پکیج شامل اینترفیس‌های IUser و IRole است که شامل فیلدهای مرتبط با این دو می‌باشد. همچنین اینترفیسی به نام IUserStore وجود دارد که چندین متد داشته و وظیفه اصلی هر نوع اضافه و حذف کردن یا تغییر در کاربران، بر دوش آن است.
 دومین پکیج هم وظیفه پیاده سازی آن‌چیزی را دارد که در پکیج اول معرفی شده است. کلاس‌های موجود در این پکیج ابزارهایی برای ارتباط EntityFramework با دیتابیس هستند.
اما از مقدمات فوق که بگذریم برای درک بهتر رفتار با دیتابیس یک مثال را پیاده سازی خواهیم کرد.

 فرض کنید میخواهیم چنین ارتباطی را بین سه جدول در دیتابیس برقرار کنیم، فقط به منظور یادآوری، توجه کنید که جدول ASPNetUsers جدولی است که به شکل اتوماتیک پیش از این تولید شد و ما قرار است به کمک یک جدول واسط (AuthorProduct) آن را به جدول Product مرتبط سازیم تا مشخص شود هر کتاب (به عنوان محصول) به کدام کاربر (به عنوان نویسنده) مرتبط است.
 بعد از اینکه مدل‌های مربوط به برنامه خود را ساختیم، اولا نیاز به ساخت کلاس کانتکست نداریم چون خود MVC5 کلاس کانتکست را دارد؛ ثانیا نیاز به ایجاد مدل برای جداول اعتبارسنجی نیست، چون کلاسی برای فیلدهای اضافی ما که علاقمندیم به جدول Users اضافه شود، از پیش تعیین گردیده است.

دو کلاسی که با فلش علامت گذاری شده اند، تنها فایل‌های موجود در پوشه مدل، بعد از ایجاد یک پروژه هستند. فایل IdentityModel را به عنوان فایل کانتکست خواهیم شناخت (چون یکی از کلاسهایش Context است). همانطور که پیش از این گفتیم با وجود این فایل نیازی به ایجاد یک کلاس مشتق شده از DbContext نیست. همانطور که در کد زیر میبینید این فایل دارای دو کلاس است:
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
    }

    public class ApplicationDbContext : IdentityDbContext<ApplicationUser>
    {
        public ApplicationDbContext()
            : base("DefaultConnection")
        {
        }
      
}
کلاس اول همان کلاسی است که اگر به آن پراپرتی اضافه کنیم، بطور اتوماتیک آن پراپرتی به جدول ASPNetUsers در دیتابیس اضافه می‌شود و دیگر نگران فیلدهای نداشته‌ی جدول کاربران ASP.NET نخواهیم بود. مثلا در کد زیر چند عنوان به این جدول اضافه کرده ایم.
namespace MyShop.Models
{
    // You can add profile data for the user by adding more properties to your ApplicationUser class, please visit http://go.microsoft.com/fwlink/?LinkID=317594 to learn more.
    public class ApplicationUser : IdentityUser
    {
        [Display(Name = "نام انگلیسی")]
        public string EnglishName { get; set; }

        [Display(Name = "نام سیستمی")]
        public string NameInSystem { get; set; }

        [Display(Name = "نام فارسی")]
        public string PersianName { get; set; }

        [Required]
        [DataType(DataType.EmailAddress)]
        [Display(Name = "آدرس ایمیل")]
        public string Email { get; set; }
     }
}
کلاس دوم نیز محل معرفی مدلها به منظور ایجاد در دیتابیس است. به ازای هر مدل یک جدول در دیتابیس خواهیم داشت. مثلا در شکل فوق سه پراپرتی به جدول کاربران اضافه میشود. دقت داشته باشید با اینکه هیچ مدلی برای جدول کاربران نساخته ایم اما کلاس ApplicatioUsers کلاسی است که به ما امکان دسترسی به مقادیر این جدول را می‌دهد(دسترسی به معنای اضافه و حذف وتغییر مقادیر این جدول است) (در MVC4 به کمک کلاس membership کارهای مشابهی انجام میدادیم)
 در ساختن مدل هایمان نیز اگر نیاز به ارتباط با جدول کاربران باشد، از همین کلاس فوق استفاده میکنیم. کلاس واسط(مدل واسط) بین AspNetUsers و Product در کد زیر زیر نشان داده شده است :
namespace MyShop.Models
{
    public class AuthorProduct
    {
        [Key]
        public int AuthorProductId { get; set; }
       /* public int UserId { get; set; }*/

        [Display(Name = "User")]
        public string ApplicationUserId { get; set; }

        public int ProductID { get; set; }

        public virtual Product Product { get; set; }
    
        public virtual ApplicationUser ApplicationUser { get; set; }
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، به راحتی ارتباط را برقرار کردیم و برای برقراری این ارتباط از کلاس ApplicationUser استفاده کردیم. پراپرتی ApplicationUserId نیز فیلد ارتباطی ما با جدول کاربران است. جدول product هم نکته خاصی ندارد و به شکل زیر مدل خواهد شد.
namespace MyShop.Models
{
    [DisplayName("محصول")]
    [DisplayPluralName("محصولات")]
    public class Product
    {
        [Key]
        public int ProductID { get; set; }

        [Display(Name = "گروه محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductGroupID { get; set; }

        [Display(Name = "مدت زمان")]
        public string Duration { get; set; }

   
        [Display(Name = "نام تهیه کننده")]
        public string Producer { get; set; }

        [Display(Name = "عنوان محصول")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public string ProductTitle { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "کلید واژه")]
        public string MetaKeyword { get; set; }

        [StringLength(200)]
        [Display(Name = "توضیح")]
        public string MetaDescription { get; set; }

        [Display(Name = "شرح محصول")]
        [UIHint("RichText")]
        [AllowHtml]
        public string ProductDescription { get; set; }

        [Display(Name = "قیمت محصول")]
        [DisplayFormat(ApplyFormatInEditMode = true, DataFormatString = "{0:#,0 ریال}")]
        [UIHint("Integer")]
        [Required(ErrorMessage = "لطفا {0} را وارد کنید")]
        public int ProductPrice { get; set; }
        [Display(Name = "تاریخ ثبت محصول")]

        public DateTime? RegisterDate { get; set; }

    }
}
به این ترتیب هم ارتباطات را برقرار کرده‌ایم و هم از ساختن یک UserProfile اضافی خلاص شدیم.
برای پر کردن مقادیر اولیه نیز به راحتی از seed موجود در Configuration.cs مربوط به migration استفاده میکنیم. نمونه‌ی اینکار در کد زیر موجود است:
protected override void Seed(MyShop.Models.ApplicationDbContext context)
        {
            context.Users.AddOrUpdate(u => u.Id,
                      new ApplicationUser() {  Id = "1",EnglishName = "MortezaDalil", PersianName = "مرتضی دلیل", UserDescription = "توضیح در مورد مرتضی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "2", EnglishName = "MarhamatZeinali", PersianName = "محسن احمدی", UserDescription = "توضیح در مورد محسن", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "3", EnglishName = "MahdiMilani", PersianName = "مهدی محمدی", UserDescription = "توضیح در مورد مهدی", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" },
                            new ApplicationUser() { Id = "4", EnglishName = "Babak", PersianName = "بابک", UserDescription = "کاربر معمولی بدون توضیح", Email = "mm@mm.com", Phone = "2323", Address = "test", NationalCode = "2222222222", ZipCode = "2222222222" }
                     
                        );


            context.AuthorProducts.AddOrUpdate(u => u.AuthorProductId,
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 1, ProductID = 1, ApplicationUserId = "2" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 2, ProductID = 2, ApplicationUserId = "1" },
              new AuthorProduct() { AuthorProductId = 3, ProductID = 3, ApplicationUserId = "3" }

          );
 می‌توانیم از کلاس‌های خود Identity برای انجام روش فوق استفاده کنیم؛ فرض کنید بخواهیم یک کاربر به نام admin و با نقش admin به سیستم اضافه کنیم.
            if (!context.Users.Where(u => u.UserName == "Admin").Any())
            {
                var roleStore = new RoleStore<IdentityRole>(context);
                var rolemanager = new RoleManager<IdentityRole>(roleStore);

                var userstore = new UserStore<ApplicationUser>(context);
                var usermanager = new UserManager<ApplicationUser>(userstore);
                
                var user = new ApplicationUser {UserName = "Admin"};
                
                usermanager.Create(user, "121212");
                rolemanager.Create(new IdentityRole {Name = "admin"});
                
                usermanager.AddToRole(user.Id, "admin");
            }
   در عبارت شرطی موجود کد فوق، ابتدا چک کردیم که چنین یوزری در دیتابیس نباشد، سپس از کلاس RoleStore که پیاده سازی شده‌ی اینترفیس IRoleStore است استفاده کردیم. سازنده این کلاس به کانتکست نیاز دارد؛ پس به آن context را به عنوان ورودی می‌دهیم. در خط بعد، کلاس rolemanager را داریم که بخشی از پکیج Core است و پیش از این درباره اش توضیح دادیم ( یکی از دو رفرنسی که خوبخود به پروژه اضافه میشوند) و از ویژگی‌های Identity است. به آن آبجکتی که از RoleStore ساختیم را پاس میدهیم و خود کلاس میداند چه چیز را کجا ذخیره کند.
برای ایجاد کاربر نیز همین روند را انجام می‌دهیم. سپس یک آبجکت به نام user را از روی کلاس ApplicationUser میسازیم. برای آن پسورد 121212 سِت میکنیم و نقش ادمین را به آن نسبت میدهیم. این روش قابل تسری به تمامی بخش‌های برنامه شماست. میتوانید عملیات کنترل و مدیریت اکانت را نیز به همین شکل انجام دهید. ساخت کاربر و لاگین کردن یا مدیریت پسورد نیز به همین شکل قابل انجام است.
 بعد از آپدیت دیتابیس تغییرات را مشاهده خواهیم کرد. 
نظرات اشتراک‌ها
قلم (فونت) فارسی صمیم
اعداد انگلیسی، خوب، انگلیسی نمایش داده می‌شوند. برای نمایش فارسی اعداد، خودتان باید این تغییر را دستی اعمال کنید:
        public static string ToPersianNumbers(this string data)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(data)) return string.Empty;
            return
               data.Replace("0", "۰")
                .Replace("1", "۱")
                .Replace("2", "۲")
                .Replace("3", "۳")
                .Replace("4", "۴")
                .Replace("5", "۵")
                .Replace("6", "۶")
                .Replace("7", "۷")
                .Replace("8", "۸")
                .Replace("9", "۹")
                .Replace(".", ",");
        }
مطالب
معرفی List Patterns Matching در C# 11
در C# 11، افزونه‌ای به switch expressionها اضافه شده‌است که امکان بررسی توالی مقادیر آرایه‌ها و مجموعه‌ها را نیز می‌دهد که به آن list expressions هم می‌گویند. List Patterns امکان بررسی شکل یک لیست و یا آرایه را ممکن می‌کنند. برای مثال اگر نیاز است بررسی کنیم که آیا مجموعه‌ای با یک مقدار خاص، شروع می‌شود، پایان می‌یابد و یا حاوی آن است، List Patterns مفید واقع خواهند شد. در اینجا List Patterns، با [] مشخص می‌شوند و در بین []ها، توالی مقادیری را که قرار است با اعضای مجموعه‌ی مشخص شده، انطباق داده شوند، مشخص می‌کنیم. این افزونه به همراه ویژگی slice pattern نیز هست که امکان انطباق با صفر و یا چند المان یک مجموعه را میسر می‌کند. در این حالت از دو نقطه برای نمایش آن در بین []ها استفاده می‌شود. برای مثال الگوی زیر:
[1, 2, .., 10]
با تمام آرایه‌های زیر انطباق دارد:
int[] arr1 = { 1, 2, 10 };
int[] arr2 = { 1, 2, 5, 10 };
int[] arr3 = { 1, 2, 5, 6, 7, 8, 9, 10 };

بررسی چند مثال جهت آشنایی با مفهوم List Patterns

ابتدا مجموعه‌ی زیر را در نظر بگیرید:
int[] collection = { 1, 2, 3, 4 };

الف) روش انطباق با یک توالی مشخص
Console.WriteLine(collection is [1, 2, 3, 4]); // True
Console.WriteLine(collection is [1, 2, 4]); // False
توالی مشخص شده‌ی در الگوی اول، دقیقا با توالی عناصر آرایه انطباق دارد. اما در حالت دوم، چون توالی اعداد الگوی مشخص شده، با توالی اعداد آرایه یکی نیست، انطباقی رخ نداده‌است.

ب) امکان استفاده از discard و همچنین لیستی از عناصر
Console.WriteLine(collection is [_, 2, _, 4]); // True
Console.WriteLine(collection is [.., 3, _]); // True
- اگر نیاز به صرفنظر کردن از عناصر خاصی در یک توالی بود، می‌توان از discard و یا همان _ استفاده کرد؛ مانند الگوی اول. الگوی اول به معنای نیاز به انطباق با چهار عدد است که حتما باید دومین و چهارمین آن‌ها اعداد 2 و 4 باشند؛ اما مقدار اولین و سومین آن‌ها، مهم نیست.
- الگوی دوم به معنای تعریف یک توالی نامشخص، اما خاتمه یافته‌ای با عنصر 3 است و سپس صرفنظر کردن از آخرین عنصر آرایه.

در مثال زیر، الگوی انطباق با مجموعه‌ای که حداقل دو عضو دلخواهی را دارد، مشاهده می‌کنید:
if (new[] { 6, 7, 8 } is [_, _, ..])
{
   Console.WriteLine($"collection with at least two items");
}
و الگوی انطباق با مجموعه‌ای که اولین و آخرین عضو آن صفر هستند:
if (new[] { 0, 42, 42, 0 } is [0, .., 0])
{
   Console.WriteLine($"collection with first and last element equal to 0");
}


ج) امکان تعریف اعمال منطقی
Console.WriteLine(collection is [_, >= 2, _, _]); // True
بر اساس این الگو، هر مجموعه‌ی چهارتایی که عنصر دوم آن، بزرگتر و یا مساوی 2 باشد، معتبر شناخته می‌شود؛ صرفنظر از مقدار سایر عناصر آن.

در مثال زیر، الگوی انطباق با مجموعه‌ای را که اولین عضو آن یک عدد مثبت است، مشاهده می‌کنید:
if (new[] { 9, -1, -2 } is [> 0, ..])
{
   Console.WriteLine($"collection with positive first element");
}
و یا الگوی انطباق با مجموعه‌ای که دومین عضو آن، یکی از دو عدد 42 و منهای 42 می‌تواند باشد:
if (new[] { 1, 42, 0 } is [_, 42 or -42, ..])
{
   Console.WriteLine($"collection with second element equal to 42 or -42");
}


یک مثال دیگر: بررسی نحوه‌ی عملکرد List Patterns

namespace CS11Tests;

public static class ListPatternsMatching
{
    public static void Test()
    {
        Console.WriteLine(CheckSwitch(new[] { 1, 2, 10 }));          // prints 1
        Console.WriteLine(CheckSwitch(new[] { 1, 2, 7, 3, 3, 10 })); // prints 1
        Console.WriteLine(CheckSwitch(new[] { 1, 2 }));              // prints 2
        Console.WriteLine(CheckSwitch(new[] { 1, 3 }));              // prints 3
        Console.WriteLine(CheckSwitch(new[] { 1, 3, 5 }));           // prints 4
        Console.WriteLine(CheckSwitch(new[] { 2, 5, 6, 7 }));        // prints 50
    }

    public static int CheckSwitch(int[] values)
        => values switch
        {
            [1, 2, .., 10] => 1,
            [1, 2] => 2,
            [1, _] => 3,
            [1, ..] => 4,
            [..] => 50
        };
}
توضیحات:

- اولین الگوی تعریف شده‌ی در متد CheckSwitch، به معنای انطباق با هر توالی است که با 1 و 2 شروع می‌شود و سپس می‌تواند شامل هر نوع توالی دلخواهی باشد (صرفنظر از مقدار و یا ترتیب این مقادیر) و در نهایت با عدد 10 خاتمه پیدا می‌کند.
- دومین الگوی تعریف شده، تنها یک آرایه‌ی دو عضوی با مقادیر مشخص 1 و 2 را می‌پذیرد.
- توالی قابل انطباق با سومین الگوی تعریف شده، از دو عضو تشکیل می‌شود. اولین عضو آن حتما باید 1 باشد و مقدار دومین عضو آن مهم نیست.
- توالی قابل انطباق با چهارمین الگوی تعریف شده، از یک یا چند عضو دلخواه تشکیل می‌شود که اولین عضو آن حتما باید عدد 1 باشد.
- هر توالی تعریف شده‌ای با پنجمین الگوی تعریف شده، انطباق پیدا می‌کند.


امکان ترکیب list pattern matching و object pattern matching

در مثال‌های زیر، نمونه‌ای از ترکیب list pattern matching و object pattern matching را جهت ساخت شرط‌های پیچیده‌ای، مشاهده می‌کنید:
if (new[] { 1, 2, 3 } is [var first, _, _])
{
   Console.WriteLine($"three item collection with first item {first}");
}

if (new[] { 4, 5, 6 } is [_, var second, _])
{
   Console.WriteLine($"three item collection with second item {second}");
}
این الگو که var pattern هم نامیده می‌شود، به همراه ذکر var و نام یک متغیر است. در این حالت کار الگو، دریافت مقدار واقع شده‌ی در آن موقعیت خاص است.
نمونه مثالی از این قابلیت جهت جدا سازی اجزای یک URL:
var uri = new Uri("http://www.mysite.com/categories/category-a/sub-categories/sub-category-a.html");
var result = uri.Segments switch
{
    ["/"] => "Root",
    [_, var single] => single,
    [_, .. string[] entries, _] => string.Join(" > ", entries)
};


سایر نوع‌هایی که توسط List patterns قابل بررسی هستند

List patterns تنها با آرایه‌ها و لیست‌ها کار نمی‌کنند. بلکه می‌توان از آن‌ها با هر نوعی که به همراه تعریف indexer‌ها و یا خواص Length و Count است نیز استفاده کرد. اگر نیاز به استفاده از Slice patterns بود، این الگو با نوع‌هایی کار می‌کند که دارای indexer هایی با آرگومان‌هایی از نوع Range است و یا به همراه متد Slice دارای دو آرگومان Int است. برای مثال رشته‌ها نیز در اینجا قابل بررسی هستند.
مطالب
طراحی گردش کاری با استفاده از State machines - قسمت دوم
معرفی کتابخانه stateless به عنوان جایگزین سبک وزنی برای Windows workflow foundation

کتابخانه سورس باز Stateless، برای طراحی و پیاده سازی «ماشین‌های حالت گردش کاری مانند» تهیه شده و مزایای زیر را نسبت به Windows workflow foundation دارا است:
- جمعا  30 کیلوبایت است!
- تمام اجزای آن سورس باز است.
- دارای API روان و ساده‌ای است.
- امکان تبدیل UML state diagrams، به نمونه معادل Stateless بسیار ساده و سریع است.
- به دلیل code first بودن، کار کردن با آن برای برنامه نویس‌ها ساده‌تر بوده و افزودن یا تغییر اجزای آن با کدنویسی به سادگی میسر است.

دریافت کتابخانه Stateless از Google code و یا از NuGet


پیاده سازی مثال کلید برق با Stateless

در ادامه همان مثال ساده  کلید برق قسمت قبل را با Stateless پیاده سازی خواهیم کرد:
using System;
using Stateless;

namespace StatelessTests
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            try
            {
                string on = "On", off = "Off";
                var space = ' ';

                var onOffSwitch = new StateMachine<string, char>(initialState: off);

                onOffSwitch.Configure(state: off).Permit(trigger: space, destinationState: on);
                onOffSwitch.Configure(state: on).Permit(trigger: space, destinationState: off);

                Console.WriteLine("Press <space> to toggle the switch. Any other key will raise an error.");

                while (true)
                {
                    Console.WriteLine("Switch is in state: " + onOffSwitch.State);
                    var pressed = Console.ReadKey(true).KeyChar;
                    onOffSwitch.Fire(trigger: pressed);
                }
            }
            catch (Exception ex)
            {
                Console.WriteLine("Exception: " + ex.Message);
                Console.WriteLine("Press any key to continue...");
                Console.ReadKey(true);
            }
        }
    }
}
کار با ایجاد یک وهله از ماشین حالت (new StateMachine) آغاز می‌شود. حالت آغازین آن (initialState) مطابق مثال قسمت قبل، مساوی off است.
امضای کلاس StateMachine را در ذیل مشاهده می‌کنید؛ جهت توضیح آرگومان‌های جنریک string و char معرفی شده در مثال:
public class StateMachine<TState, TTrigger>
که اولی بیانگر نوع حالات قابل تعریف است و دومی نوع رویداد قابل دریافت را مشخص می‌کند.
برای مثال در اینجا حالات روشن و خاموش، با رشته‌های on و off مشخص شده‌اند و رویداد قابل قبول دریافتی، کاراکتر فاصله است.
سپس نیاز است این ماشین حالت را برای معرفی رویدادهایی (trigger در اینجا) که سبب تغییر حالت آن می‌شوند، تنظیم کنیم. اینکار توسط متدهای Configure و Permit انجام خواهد شد. متد Configure، یکی از حالات از پیش تعیین شده را جهت تنظیم، مشخص می‌کند و سپس در متد Permit تعیین خواهیم کرد که بر اساس رخدادی مشخص (برای مثال در اینجا فشرده شدن کلید space) وضعیت حالت جاری، به وضعیت جدیدی (destinationState) منتقل شود.
نهایتا این ماشین حالت در یک حلقه بی‌نهایت مشغول به کار خواهد شد. برای نمونه یک Thread پس زمینه (BackgroundWorker) نیز می‌تواند همین کار را در برنامه‌های ویندوزی انجام دهد.


یک نکته
علاوه بر روش‌های یاد شده‌ی تشخیص الگوی ماشین حالت که در قسمت قبل بررسی شدند، مورد refactoring انبوهی از if و elseها و یا switchهای بسیار طولانی را نیز می‌توان به این لیست افزود.



استفاده از Stateless Designer برای تولید کدهای ماشین حالت

کتابخانه Stateless دارای یک طراح و Code generator بصری سورس باز است که آن‌را به شکل افزونه‌ای برای VS.NET می‌توانید در سایت Codeplex دریافت کنید. این طراح از کتابخانه GLEE برای رسم گراف استفاده می‌کند.

کار مقدماتی با آن به نحو زیر است:
الف) فایل StatelessDesignerPackage.vsix را از سایت کدپلکس دریافت و نصب کنید. البته نگارش فعلی آن فقط با VS 2012 سازگار است.
ب) ارجاعی را به اسمبلی stateless به پروژه خود اضافه نمائید (به یک پروژه جدید یا از پیش موجود).
ج) از منوی پروژه، گزینه Add new item را انتخاب کرده و سپس در صفحه ظاهر شده، گزینه جدید Stateless state machine را انتخاب و به پروژه اضافه نمائید.
کار با این طراح، با ادیت XML آن شروع می‌شود. برای مثال گردش کاری ارسال و تائید یک مطلب جدید را در بلاگی فرضی، به نحو زیر وارد نمائید:
<statemachine xmlns="http://statelessdesigner.codeplex.com/Schema">
  <settings>
    <itemname>BlogPostStateMachine</itemname>
    <namespace>StatelessTests</namespace>
    <class>public</class>
  </settings>
  <triggers>     
    <trigger>Save</trigger>
    <trigger>RequireEdit</trigger>
    <trigger>Accept</trigger>
    <trigger>Reject</trigger>
  </triggers>
  <states>     
    <state start="yes">Begin</state>
    <state>InProgress</state>     
    <state>Published</state>      
    <state>Rejected</state>      
  </states>
  <transitions>
    <transition trigger="Save" from="Begin" to="InProgress" />

    <transition trigger="Accept" from="InProgress" to="Published" />
    <transition trigger="Reject" from="InProgress" to="Rejected" />

    <transition trigger="Save" from="InProgress" to="InProgress" />

    <transition trigger="RequireEdit" from="Published" to="InProgress" />
    <transition trigger="RequireEdit" from="Rejected" to="InProgress" />
  </transitions>
</statemachine>
حاصل آن گراف زیر خواهد بود:


به علاوه کدهای زیر که به صورت خودکار تولید شده‌اند:
using Stateless;

namespace StatelessTests
{
  public class BlogPostStateMachine
  {
    public delegate void UnhandledTriggerDelegate(State state, Trigger trigger);
    public delegate void EntryExitDelegate();
    public delegate bool GuardClauseDelegate();

    public enum Trigger
    {
      Save,
      RequireEdit,
      Accept,
      Reject,
    }

    public enum State
    {
      Begin,
      InProgress,
      Published,
      Rejected,
    }

    private readonly StateMachine<State, Trigger> stateMachine = null;

    public EntryExitDelegate OnBeginEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnBeginExit = null;
    public EntryExitDelegate OnInProgressEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnInProgressExit = null;
    public EntryExitDelegate OnPublishedEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnPublishedExit = null;
    public EntryExitDelegate OnRejectedEntry = null;
    public EntryExitDelegate OnRejectedExit = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = null;
    public GuardClauseDelegate GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = null;
    public UnhandledTriggerDelegate OnUnhandledTrigger = null;

    public BlogPost()
    {
      stateMachine = new StateMachine<State, Trigger>(State.Begin);
      stateMachine.Configure(State.Begin)
        .OnEntry(() => { if (OnBeginEntry != null) OnBeginEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnBeginExit != null) OnBeginExit(); })
        .PermitIf(Trigger.Save, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave != null) return GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.InProgress)
        .OnEntry(() => { if (OnInProgressEntry != null) OnInProgressEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnInProgressExit != null) OnInProgressExit(); })
        .PermitIf(Trigger.Accept, State.Published , () => { if (GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept != null) return GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept(); return true; } )
        .PermitIf(Trigger.Reject, State.Rejected , () => { if (GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject != null) return GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject(); return true; } )
        .PermitReentryIf(Trigger.Save , () => { if (GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave != null) return GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.Published)
        .OnEntry(() => { if (OnPublishedEntry != null) OnPublishedEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnPublishedExit != null) OnPublishedExit(); })
        .PermitIf(Trigger.RequireEdit, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit != null) return GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit(); return true; } )
      ;
      stateMachine.Configure(State.Rejected)
        .OnEntry(() => { if (OnRejectedEntry != null) OnRejectedEntry(); })
        .OnExit(() => { if (OnRejectedExit != null) OnRejectedExit(); })
        .PermitIf(Trigger.RequireEdit, State.InProgress , () => { if (GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit != null) return GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit(); return true; } )
      ;
      stateMachine.OnUnhandledTrigger((state, trigger) => { if (OnUnhandledTrigger != null) OnUnhandledTrigger(state, trigger); });
    }

    public bool TryFireTrigger(Trigger trigger)
    {
      if (!stateMachine.CanFire(trigger))
      {
        return false;
      }
      stateMachine.Fire(trigger);
      return true;
    }

    public State GetState
    {
      get
      {
        return stateMachine.State;
      }
    }
  }
}
توضیحات:

ماشین حالت فوق دارای چهار حالت شروع، در حال بررسی، منتشر شده و رد شده است. معمول است که این چهار حالت را به شکل یک enum معرفی کنند که در کدهای تولیدی فوق نیز به همین نحو عمل گردیده و public enum State معرف چهار حالت ذکر شده است. همچنین رویدادهای ذخیره، نیاز به ویرایش، ویرایش، تائید و رد نیز توسط public enum Trigger معرفی شده‌اند.
در قسمت Transitions، بر اساس یک رویداد (Trigger در اینجا)، انتقال از یک حالت به حالتی دیگر را سبب خواهیم شد.
تعاریف اصلی تنظیمات ماشین حالت، در سازنده کلاس BlogPostStateMachine انجام شده است. این تعاریف نیز بسیار ساده هستند. به ازای هر حالت، یک Configure داریم. در متدهای OnEntry و OnExit هر حالت، یک سری callback function فراخوانی خواهند شد. برای مثال در حالت Rejected یا Approved می‌توان ایمیلی را به ارسال کننده مطلب جهت یادآوری وضعیت رخ داده، ارسال نمود.
متدهای PermitIf سبب انتقال شرطی، به حالتی دیگر خواهند شد. برای مثال رد یا تائید یک مطلب نیاز به دسترسی مدیریتی خواهد داشت. این نوع موارد را توسط delgateهای Guard ایی که برای مدیریت شرط‌ها ایجاد کرده است، می‌توان تنظیم کرد. PermitReentryIf سبب بازگشت مجدد به همان حالت می‌گردد. برای مثال ویرایش و ذخیره یک مطلب در حال انتشار، سبب تائید یا رد آن نخواهد شد؛ صرفا عملیات ذخیره صورت گرفته و ماشین حالت مجددا در همان مرحله باقی خواهد ماند.

نحوه استفاده از ماشین حالت تولیدی:
همانطور که عنوان شد، حداقل استفاده از ماشین‌های حالت، refactoing انبوهی از if و else‌ها است که در حالت مدیریت یک چنین گردش‌های کاری باید تدارک دید.
namespace StatelessTests
{
    public class BlogPostManager
    {
        private BlogPostStateMachine _stateMachine;
        public BlogPostManager()
        {
            configureWorkflow();
        }

        private void configureWorkflow()
        {
            _stateMachine = new BlogPostStateMachine();

            _stateMachine.GuardClauseFromBeginToInProgressUsingTriggerSave = () => { return UserCanPost; };
            _stateMachine.OnBeginExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };

            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToPublishedUsingTriggerAccept = () => { return UserIsAdmin; };
            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToRejectedUsingTriggerReject = () => { return UserIsAdmin; };
            _stateMachine.GuardClauseFromInProgressToInProgressUsingTriggerSave = () => { return UserHasEditRights; };
            _stateMachine.OnInProgressExit = () => { /* save data + save state + send an email to user */ };

            _stateMachine.OnPublishedExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };
            _stateMachine.GuardClauseFromPublishedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = () => { return UserHasEditRights; };

            _stateMachine.OnRejectedExit = () => { /* save data + save state + send an email to admin */ };
            _stateMachine.GuardClauseFromRejectedToInProgressUsingTriggerRequireEdit = () => { return UserHasEditRights; };
        }

        public bool UserIsAdmin
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is an admin.
            }
        }

        public bool UserCanPost
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is authenticated
            }
        }

        public bool UserHasEditRights
        {
            get
            {
                return true; // TODO: Evaluate if user is owner or admin
            }
        }

        // User actions
        public void Save() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Save); }
        public void RequireEdit() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.RequireEdit); }

        // Admin actions        
        public void Accept() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Accept); }
        public void Reject() { _stateMachine.TryFireTrigger(BlogPostStateMachine.Trigger.Reject); }
    }
}
در کلاس فوق، نحوه استفاده از ماشین حالت تولیدی را مشاهده می‌کنید. در delegateهای Guard، سطوح دسترسی انجام عملیات بررسی خواهند شد. برای مثال، از بانک اطلاعاتی بر اساس اطلاعات کاربر جاری وارد شده به سیستم اخذ می‌گردند. در متدهای Exit هر مرحله، کارهای ذخیره سازی اطلاعات در بانک اطلاعاتی، ذخیره سازی حالت (مثلا در یک فیلد که بعدا قابل بازیابی باشد) صورت می‌گیرد و در صورت نیاز ایمیلی به اشخاص مختلف ارسال خواهد شد.
برای به حرکت درآوردن این ماشین، نیاز به یک سری اکشن متد نیز می‌باشد. تعدادی از این موارد را در انتهای کلاس فوق ملاحظه می‌کنید. کد نویسی آن‌ها در حد فراخوانی متد TryFireTrigger ماشین حالت است.

یک نکته:
ماشین حالت تولیدی به صورت پیش فرض در حالت State.Begin قرار دارد. می‌توان این مورد را از بانک اطلاعاتی خواند و سپس مقدار دهی نمود تا با هر بار وهله سازی ماشین حالت دقیقا مشخص باشد که در چه مرحله‌ای قرار داریم و TryFireTrigger بتواند بر این اساس تصمیم‌گیری کند که آیا مجاز است عملیاتی را انجام دهد یا خیر.
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC
اگر بازار هدف یک محصول شامل چندین کشور، منطقه یا زبان مختلف باشد، طراحی و پیاده سازی آن برای پشتیبانی از ویژگی‌های چندزبانه یک فاکتور مهم به حساب می‌آید. یکی از بهترین روشهای پیاده سازی این ویژگی در دات نت استفاده از فایلهای Resource است. درواقع هدف اصلی استفاده از فایلهای Resource نیز Globalization است. Globalization برابر است با Internationalization + Localization که به اختصار به آن g11n میگویند. در تعریف، Internationalization (یا به اختصار i18n) به فرایند طراحی یک محصول برای پشتیبانی از فرهنگ(culture)‌ها و زبانهای مختلف و Localization (یا L10n) یا بومی‌سازی به شخصی‌سازی یک برنامه برای یک فرهنگ یا زبان خاص گفته میشود. (اطلاعات بیشتر در اینجا).
استفاده از این فایلها محدود به پیاده سازی ویژگی چندزبانه نیست. شما میتوانید از این فایلها برای نگهداری تمام رشته‌های موردنیاز خود استفاده کنید. نکته دیگری که باید بدان اشاره کرد این است که تقرببا تمامی منابع مورد استفاده در یک محصول را میتوان درون این فایلها ذخیره کرد. این منابع در حالت کلی شامل موارد زیر است:
- انواع رشته‌های مورد استفاده در برنامه چون لیبل‌ها و پیغام‌ها و یا مسیرها (مثلا نشانی تصاویر یا نام کنترلرها و اکشنها) و یا حتی برخی تنظیمات ویژه برنامه (که نمیخواهیم براحتی قابل نمایش یا تغییر باشد و یا اینکه بخواهیم با تغییر زبان تغییر کنند مثل direction و امثال آن)
- تصاویر و آیکونها و یا فایلهای صوتی و انواع دیگر فایل ها
- و ...
 نحوه بهره برداری از فایلهای Resource در دات نت، پیاده سازی نسبتا آسانی را در اختیار برنامه نویس قرار میدهد. برای استفاده از این فایلها نیز روشهای متنوعی وجود دارد که در مطلب جاری به چگونگی استفاده از آنها در پروژه‌های ASP.NET MVC پرداخته میشود.

Globalization در دات نت
فرمت نام یک culture دات نت (که در کلاس CultureInfo پیاده شده است) بر اساس استاندارد RFC 4646 (^ و ^) است. (در اینجا اطلاعاتی راجع به RFC یا Request for Comments آورده شده است). در این استاندارد نام یک فرهنگ (کالچر) ترکیبی از نام زبان به همراه نام کشور یا منطقه مربوطه است. نام زبان برپایه استاندارد ISO 639 که یک عبارت دوحرفی با حروف کوچک برای معرفی زبان است مثل fa برای فارسی و en برای انگلیسی و نام کشور یا منطقه نیز برپایه استاندارد ISO 3166 که یه عبارت دوحرفی با حروف بزرگ برای معرفی یک کشور یا یک منطقه است مثل IR برای ایران یا US برای آمریکاست. برای نمونه میتوان به fa-IR برای زبان فارسی کشور ایران و یا en-US برای زبان انگلیسی آمریکایی اشاره کرد. البته در این روش نامگذاری یکی دو مورد استثنا هم وجود دارد (اطلاعات کامل کلیه زبانها: National Language Support (NLS) API Reference). یک فرهنگ خنثی (Neutral Culture) نیز تنها با استفاده از دو حرف نام زبان و بدون نام کشور یا منطقه معرفی میشود. مثل fa برای فارسی یا de برای آلمانی. در این بخش نیز دو استثنا وجود دارد (^).
در دات نت دو نوع culture وجود دارد: Culture و UICulture. هر دوی این مقادیر در هر Thread مقداری منحصربه فرد دارند. مقدار Culture بر روی توابع وابسته به فرهنگ (مثل فرمت رشته‌های تاریخ و اعداد و پول) تاثیر میگذارد. اما مقدار UICulture تعیین میکند که سیستم مدیریت منابع دات نت (Resource Manager) از کدام فایل Resource برای بارگذاری داده‌ها استفاده کند. درواقع در دات نت با استفاده از پراپرتی‌های موجود در کلاس استاتیک Thread برای ثرد جاری (که عبارتند از CurrentCulture و CurrentUICulture) برای فرمت کردن و یا انتخاب Resource مناسب تصمیم گیری میشود. برای تعیین کالچر جاری به صورت دستی میتوان بصورت زیر عمل کرد:
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = new CultureInfo("fa-IR");
Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture("fa-IR");
دراینجا باید اشاره کنم که کار انتخاب Resource مناسب با توجه به کالچر ثرد جاری توسط ResourceProviderFactory پیشفرض دات نت انجام میشود. در مطالب بعدی به نحوه تعریف یک پرووایدر شخصی سازی شده هم خواهم پرداخت.

پشتیبانی از زبانهای مختلف در MVC
برای استفاده از ویژگی چندزبانه در MVC دو روش کلی وجود دارد.
1. استفاده از فایلهای Resource برای تمامی رشته‌های موجود
2. استفاده از View‌های مختلف برای هر زبان
البته روش سومی هم که از ترکیب این دو روش استفاده میکند نیز وجود دارد. انتخاب روش مناسب کمی به سلیقه‌ها و عادات برنامه نویسی بستگی دارد. اگر فکر میکنید که استفاده از ویوهای مختلف به دلیل جداسازی مفاهیم درگیر در کالچرها (مثل جانمایی اجزای مختلف ویوها یا بحث Direction) باعث مدیریت بهتر و کاهش هزینه‌های پشتیبانی میشود بهتر است از روش دوم یا ترکیبی از این دو روش استفاده کنید. خودم به شخصه سعی میکنم از روش اول استفاده کنم. چون معتقدم استفاده از ویوهای مختلف باعث افزایش بیش از اندازه حجم کار میشود. اما در برخی موارد استفاده از روش دوم یا ترکیبی از دو روش میتواند بهتر باشد.

تولید فایلهای Resource
بهترین مکان برای نگهداری فایلهای Resource در یک پروژه جداگانه است. در پروژه‌های از نوع وب‌سایت پوشه‌هایی با نام App_GlobalResources یا App_LocalResources وجود دارد که میتوان از آنها برای نگهداری و مدیریت این نوع فایلها استفاده کرد. اما همانطور که در اینجا توضیح داده شده است این روش مناسب نیست. بنابراین ابتدا یک پروژه مخصوص نگهداری فایلهای Resource ایجاد کنید و سپس اقدام به تهیه این فایلها نمایید. سعی کنید که عنوان این پروژه به صورت زیر باشد. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره نحوه نامگذاری اشیای مختلف در دات نت به این مطلب رجوع کنید.
<SolutionName>.Resources
برای افزودن فایلهای Resource به این پروژه ابتدا برای انتخاب زبان پیش فرض محصول خود تصمیم بگیرید. پیشنهاد میکنم که از زبان انگلیسی (en-US) برای اینکار استفاده کنید. ابتدا یک فایل Resource (با پسوند resx.) مثلا با نام Texts.resx به این پروژه اضافه کنید. با افزودن این فایل به پروژه، ویژوال استودیو به صورت خودکار یک فایل cs. حاوی کلاس متناظر با این فایل را به پروژه اضافه میکند. این کار توسط ابزار توکاری به نام ResXFileCodeGenerator انجام میشود. اگر به پراپرتی‌های این فایل resx. رجوع کنید میتوانید این عنوان را در پراپرتی Custom Tool ببینید. البته ابزار دیگری برای تولید این کلاسها نیز وجود دارد. این ابزارهای توکار برای سطوح دسترسی مخنلف استفاده میشوند. ابزار پیش فرض در ویژوال استودیو یعنی همان ResXFileCodeGenerator، این کلاسها را با دسترسی internal تولید میکند که مناسب کار ما نیست. ابزار دیگری که برای اینکار درون ویژوال استودیو وجود دارد PublicResXFileCodeGenerator است و همانطور که از نامش پیداست از سطح دسترسی public استفاده میکند. برای تغییر این ابزار کافی است تا عنوان آن را دقیقا در پراپرتی Custom Tool تایپ کنید.

نکته: درباره پراپرتی مهم Build Action این فایلها در مطالب بعدی بیشتر بحث میشود.
برای تعیین سطح دسترسی Resource موردنظر به روشی دیگر، میتوانید فایل Resource را باز کرده و Access Modifier آن را به Public تغییر دهید.

سپس برای پشتیبانی از زبانی دیگر، یک فایل دیگر Resource به پروژه اضافه کنید. نام این فایل باید همنام فایل اصلی به همراه نام کالچر موردنظر باشد. مثلا برای زبان فارسی عنوان فایل باید Texts.fa-IR.resx یا به صورت ساده‌تر برای کالچر خنثی (بدون نام کشور) Texts.fa.resx باشد. دقت کنید اگر نام فایل را در همان پنجره افزودن فایل وارد کنید ویژوال استودیو این همنامی را به صورت هوشمند تشخیص داده و تغییراتی را در پراپرتی‌های پیش فرض فایل Resource ایجاد میکند.
نکته: این هوشمندی مرتبه نسبتا بالایی دارد. بدین صورت که تنها درصورتیکه عبارت بعد از نام فایل اصلی Resource (رشته بعد از نقطه مثلا fa در اینجا) متعلق به یک کالچر معتبر باشد این تغییرات اعمال خواهد شد.
مهمترین این تغییرات این است که ابزاری را برای پراپرتی Custom Tool این فایلها انتخاب نمیکند! اگر به پراپرتی فایل Texts.fa.resx مراجعه کنید این مورد کاملا مشخص است. در نتیجه دیگر فایل cs. حاوی کلاسی جداگانه برای این فایل ساخته نمیشود. همچنین اگر فایل Resource جدید را باز کنید میبنید که برای Access Modifier آن گزینه No Code Generation انتخاب شده است.
در ادامه شروع به افزودن عناوین موردنظر در این دو فایل کنید. در اولی (بدون نام زبان) رشته‌های مربوط به زبان انگلیسی و در دومی رشته‌های مربوط به زبان فارسی را وارد کنید. سپس در هرجایی که یک لیبل یا یک رشته برای نمایش وجود دارد از این کلیدهای Resource استفاده کنید مثل:
<SolutionName>.Resources.Texts.Save
<SolutionName>.Resources.Texts.Cancel

استفاده از Resource در ویومدل ها
دو خاصیت معروفی که در ویومدلها استفاده میشوند عبارتند از: DisplayName و Required. پشتیبانی از کلیدهای Resource به صورت توکار در خاصیت Required وجود دارد. برای استفاده از آنها باید به صورت زیر عمل کرد:
[Required(ErrorMessageResourceName = "ResourceKeyName", ErrorMessageResourceType = typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
در کد بالا باید از نام فایل Resource اصلی (فایل اول که بدون نام کالچر بوده و به عنوان منبع پیشفرض به همراه یک فایل cs. حاوی کلاس مربوطه نیز هست) برای معرفی ErrorMessageResourceType استفاده کرد. چون ابزار توکار ویژوال استودیو از نام این فایل برای تولید کلاس مربوطه استفاده میکند.
متاسفانه خاصیت DisplayName که در فضای نام System.ComponentModel (در فایل System.dll) قرار دارد قابلیت استفاده از کلیدهای Resource را به صورت توکار ندارد. در دات نت 4 خاصیت دیگری در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations به نام Display (در فایل System.ComponentModel.DataAnnotations.dll) وجود دارد که این امکان را به صورت توکار دارد. اما قابلیت استفاده از این خاصیت تنها در MVC 3 وجود دارد. برای نسخه‌های قدیمیتر MVC امکان استفاده از این خاصیت حتی اگر نسخه فریمورک هدف 4 باشد وجود ندارد، چون هسته این نسخه‌های قدیمی امکان استفاده از ویژگی‌های جدید فریمورک با نسخه بالاتر را ندارد. برای رفع این مشکل میتوان کلاس خاصیت DisplayName را برای استفاده از خاصیت Display به صورت زیر توسعه داد:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
  {
    private readonly DisplayAttribute _display;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string resourceName, Type resourceType)
    {
      _display = new DisplayAttribute { ResourceType = resourceType, Name = resourceName };
    }
    public override string DisplayName
    {
      get
      {
        try
        {
          return _display.GetName();
        }
        catch (Exception)
        {
          return _display.Name;
        }
      }
    }
  }
در این کلاس با ترکیب دو خاصیت نامبرده امکان استفاده از کلیدهای Resource فراهم شده است. در پیاده سازی این کلاس فرض شده است که نسخه فریمورک هدف حداقل برابر 4 است. اگر از نسخه‌های پایین‌تر استفاده میکنید در پیاده سازی این کلاس باید کاملا به صورت دستی کلید موردنظر را از Resource معرفی شده بدست آورید. مثلا به صورت زیر:
public class LocalizationDisplayNameAttribute : DisplayNameAttribute
{
    private readonly PropertyInfo nameProperty;
    public LocalizationDisplayNameAttribute(string displayNameKey, Type resourceType = null)
        : base(displayNameKey)
    {
        if (resourceType != null)
            nameProperty = resourceType.GetProperty(base.DisplayName, BindingFlags.Static | BindingFlags.Public);
    }
    public override string DisplayName
    {
        get
        {
            if (nameProperty == null) base.DisplayName;
            return (string)nameProperty.GetValue(nameProperty.DeclaringType, null);
        }
    }
}
برای استفاده از این خاصیت جدید میتوان به صورت زیر عمل کرد:
[LocalizationDisplayName("ResourceKeyName", typeof(<SolutionName>.Resources.<ResourceClassName>))]
البته بیشتر خواص متداول در ویومدلها از ویژگی موردبحث پشتیبانی میکنند.
نکته: به کار گیری این روش ممکن است در پروژه‌های بزرگ کمی گیج کننده و دردسرساز بوده و باعث پیچیدگی بی‌مورد کد و نیز افزایش بیش از حد حجم کدنویسی شود. در مقاله آقای فیل هک (Model Metadata and Validation Localization using Conventions) روش بهتر و تمیزتری برای مدیریت پیامهای این خاصیت‌ها آورده شده است.

پشتیبانی از ویژگی چند زبانه
مرحله بعدی برای چندزبانه کردن پروژه‌های MVC تغییراتی است که برای مدیریت Culture جاری برنامه باید پیاده شوند. برای اینکار باید خاصیت CurrentUICulture در ثرد جاری کنترل و مدیریت شود. یکی از مکانهایی که برای نگهداری زبان جاری استفاده میشود کوکی است. معمولا برای اینکار از کوکی‌های دارای تاریخ انقضای طولانی استفاده میشود. میتوان از تنظیمات موجود در فایل کانفیگ برای ذخیره زبان پیش فرض سیستم نیز استفاه کرد.
روشی که معمولا برای مدیریت زبان جاری میتوان از آن استفاده کرد پیاده سازی یک کلاس پایه برای تمام کنترلرها است. کد زیر راه حل نهایی را نشان میدهد:
public class BaseController : Controller
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    protected override void ExecuteCore()
    {
      var cookie = HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.ExecuteCore();
    }
  }
راه حل دیگر استفاده از یک ActionFilter است که نحوه پیاده سازی یک نمونه از آن در زیر آورده شده است:
public class LocalizationActionFilterAttribute : ActionFilterAttribute
  {
    private const string LanguageCookieName = "MyLanguageCookieName";
    public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
    {
      var cookie = filterContext.HttpContext.Request.Cookies[LanguageCookieName];
      string lang;
      if (cookie != null)
      {
        lang = cookie.Value;
      }
      else
      {
        lang = ConfigurationManager.AppSettings["DefaultCulture"] ?? "fa-IR";
        var httpCookie = new HttpCookie(LanguageCookieName, lang) { Expires = DateTime.Now.AddYears(1) };
        filterContext.HttpContext.Response.SetCookie(httpCookie);
      }
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang);
      base.OnActionExecuting(filterContext);
    }
  }
نکته مهم: تعیین زبان جاری (یعنی همان مقداردهی پراپرتی CurrentCulture ثرد جاری) در یک اکشن فیلتر بدرستی عمل نمیکند. برای بررسی بیشتر این مسئله ابتدا به تصویر زیر که ترتیب رخ‌دادن رویدادهای مهم در ASP.NET MVC را نشان میدهد دقت کنید:

همانطور که در تصویر فوق مشاهده میکنید رویداد OnActionExecuting که در یک اکشن فیلتر به کار میرود بعد از عملیات مدل بایندینگ رخ میدهد. بنابراین قبل از تعیین کالچر جاری، عملیات validation و یافتن متن خطاها از فایلهای Resource انجام میشود که منجر به انتخاب کلیدهای مربوط به کالچر پیشفرض سرور (و نه آنچه که کاربر تنظیم کرده) خواهد شد. بنابراین استفاده از یک اکشن فیلتر برای تعیین کالچر جاری مناسب نیست. راه حل مناسب استفاده از همان کنترلر پایه است، زیرا متد ExecuteCore قبل از تمامی این عملیات صدا زده میشود. بنابرابن همیشه کالچر تنظیم شده توسط کاربر به عنوان مقدار جاری آن در ثرد ثبت میشود.

امکان تعیین/تغییر زبان توسط کاربر
برای تعیین یا تغییر زبان جاری سیستم نیز روشهای گوناگونی وجود دارد. استفاده از زبان تنظیم شده در مرورگر کاربر، استفاده از عنوان زبان در آدرس صفحات درخواستی و یا تعیین زبان توسط کاربر در تنظیمات برنامه/سایت و ذخیره آن در کوکی یا دیتابیس و مواردی از این دست روشهایی است که معمولا برای تعیین زبان جاری از آن استفاده میشود. در کدهای نمونه ای که در بخشهای قبل آورده شده است فرض شده است که زبان جاری سیستم درون یک کوکی ذخیره میشود بنابراین برای استفاده از این روش میتوان از قطعه کدی مشابه زیر (مثلا در فایل Layout.cshtml_) برای تعیین و تغییر زبان استفاه کرد:
<select id="langs" onchange="languageChanged()">
  <option value="fa-IR">فارسی</option>
  <option value="en-US">انگلیسی</option>
</select>
<script type="text/javascript">
  function languageChanged() {
    setCookie("MyLanguageCookieName", $('#langs').val(), 365);
    window.location.reload();
  }
  document.ready = function () {
    $('#langs').val(getCookie("MyLanguageCookieName"));
  };
  function setCookie(name, value, exdays, path) {
    var exdate = new Date();
    exdate.setDate(exdate.getDate() + exdays);
    var newValue = escape(value) + ((exdays == null) ? "" : "; expires=" + exdate.toUTCString()) + ((path == null) ? "" : "; path=" + path) ;
    document.cookie = name + "=" + newValue;
  }
  function getCookie(name) {
    var i, x, y, cookies = document.cookie.split(";");
    for (i = 0; i < cookies.length; i++) {
      x = cookies[i].substr(0, cookies[i].indexOf("="));
      y = cookies[i].substr(cookies[i].indexOf("=") + 1);
      x = x.replace(/^\s+|\s+$/g, "");
      if (x == name) {
        return unescape(y);
      }
    }
  }
</script> 
متدهای setCookie و getCookie جاوا اسکریپتی در کد بالا از اینجا گرفته شده اند البته پس از کمی تغییر.
نکته: مطلب Cookieها بحثی نسبتا مفصل است که در جای خودش باید به صورت کامل آورده شود. اما در اینجا تنها به همین نکته اشاره کنم که عدم توجه به پراپرتی path کوکی‌ها در این مورد خاص برای خود من بسیار گیج‌کننده و دردسرساز بود. 
به عنوان راهی دیگر میتوان به جای روش ساده استفاده از کوکی، تنظیماتی در اختیار کاربر قرار داد تا بتواند زبان تنظیم شده را درون یک فایل یا دیتابیس ذخیره کرد البته با درنظر گرفتن مسائل مربوط به کش کردن این تنظیمات.
راه حل بعدی میتواند استفاده از تنظیمات مرورگر کاربر برای دریافت زبان جاری تنظیم شده است. مرورگرها تنظیمات مربوط به زبان را در قسمت Accept-Languages در HTTP Header درخواست ارسالی به سمت سرور قرار میدهند. بصورت زیر:
GET https://www.dntips.ir HTTP/1.1
...
Accept-Language: fa-IR,en-US;q=0.5
...
این هم تصویر مربوط به Fiddler آن:

نکته: پارامتر q در عبارت مشخص شده در تصویر فوق relative quality factor نام دارد و به نوعی مشخص کننده اولویت زبان مربوطه است. مقدار آن بین 0 و 1 است و مقدار پیش فرض آن 1 است. هرچه مقدار این پارامتر بیشتر باشد زبان مربوطه اولویت بالاتری دارد. مثلا عبارت زیر را درنظر بگیرید:
Accept-Language: fa-IR,fa;q=0.8,en-US;q=0.5,ar-BH;q=0.3
در این حالت اولویت زبان fa-IR برابر 1 و fa برابر 0.8 (fa;q=0.8) است. اولویت دیگر زبانهای تنظیم شده نیز همانطور که نشان داده شده است در مراتب بعدی قرار دارند. در تنظیم نمایش داده شده برای تغییر این تنظیمات در IE میتوان همانند تصویر زیر اقدام کرد:

در تصویر بالا زبان فارسی اولویت بالاتری نسبت به انگلیسی دارد. برای اینکه سیستم g11n دات نت به صورت خودکار از این مقادیر جهت زبان ثرد جاری استفاده کند میتوان از تنظیم زیر در فایل کانفیگ استفاده کرد:
<system.web>
    <globalization enableClientBasedCulture="true" uiCulture="auto" culture="auto"></globalization>
</system.web>
در سمت سرور نیز برای دریافت این مقادیر تنظیم شده در مرورگر کاربر میتوان از کدهای زیر استفاه کرد. مثلا در یک اکشن فیلتر:
var langs = filterContext.HttpContext.Request.UserLanguages;
پراپرتی UserLanguages از کلاس Request حاوی آرایه‌ای از استرینگ است. این آرایه درواقع از Split کردن مقدار Accept-Languages با کاراکتر ',' بدست می‌آید. بنابراین اعضای این آرایه رشته‌ای از نام زبان به همراه پارامتر q مربوطه خواهند بود (مثل "fa;q=0.8").
راه دیگر مدیریت زبانها استفاده از عنوان زبان در مسیر درخواستی صفحات است. مثلا آدرسی شبیه به www.MySite.com/fa/Employees نشان میدهد کاربر درخواست نسخه فارسی از صفحه Employees را دارد. نحوه استفاده از این عناوین و نیز موقعیت فیزیکی این عناوین در مسیر صفحات درخواستی کاملا به سلیقه برنامه نویس و یا کارفرما بستگی دارد. روش کلی بهره برداری از این روش در تمام موارد تقریبا یکسان است.
برای پیاده سازی این روش ابتدا باید یک route جدید در فایل Global.asax.cs اضافه کرد:
routes.MapRoute(
    "Localization", // Route name
    "{lang}/{controller}/{action}/{id}", // URL with parameters
    new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional } // Parameter defaults
);
دقت کنید که این route باید قبل از تمام routeهای دیگر ثبت شود. سپس باید کلاس پایه کنترلر را به صورت زیر پیاده سازی کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void ExecuteCore()
  {
    var lang = RouteData.Values["lang"];
    if (lang != null && !string.IsNullOrWhiteSpace(lang.ToString()))
    {
      Thread.CurrentThread.CurrentUICulture = CultureInfo.CreateSpecificCulture(lang.ToString());
    }
    base.ExecuteCore();
  }
}
این کار را در یک اکشن فیلتر هم میتوان انجام داد اما با توجه به توضیحاتی که در قسمت قبل داده شد استفاده از اکشن فیلتر برای تعیین زبان جاری کار مناسبی نیست.
نکته: به دلیل آوردن عنوان زبان در مسیر درخواستها باید کتترل دقیقتری بر کلیه مسیرهای موجود داشت!

استفاده از ویوهای جداگانه برای زبانهای مختلف
برای اینکار ابتدا ساختار مناسبی را برای نگهداری از ویوهای مختلف خود درنظر بگیرید. مثلا میتوانید همانند نامگذاری فایلهای Resource از نام زبان یا کالچر به عنوان بخشی از نام فایلهای ویو استفاده کنید و تمام ویوها را در یک مسیر ذخیره کنید. همانند تصویر زیر:

البته اینکار ممکن است به مدیریت این فایلها را کمی مشکل کند چون به مرور زمان تعداد فایلهای ویو در یک فولدر زیاد خواهد شد. روش دیگری که برای نگهداری این ویوها میتوان به کار برد استفاده از فولدرهای جداگانه با عناوین زبانهای موردنظر است. مانند تصویر زیر:

روش دیگری که برای نگهداری و مدیریت بهتر ویوهای زبانهای مختلف از آن استفاده میشود به شکل زیر است:

استفاه از هرکدام از این روشها کاملا به سلیقه و راحتی مدیریت فایلها برای برنامه نویس بستگی دارد. درهر صورت پس از انتخاب یکی از این روشها باید اپلیکشن خود را طوری تنظیم کنیم که با توجه به زبان جاری سیستم، ویوی مربوطه را جهت نمایش انتخاب کند.
مثلا برای روش اول نامگذاری ویوها میتوان از روش دستکاری متد OnActionExecuted در کلاس پایه کنترلر استفاده کرد:
public class BaseController : Controller
{
  protected override void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context)
  {
    var view = context.Result as ViewResultBase;
    if (view == null) return; // not a view
    var viewName = view.ViewName;
    view.ViewName = GetGlobalizationViewName(viewName, context);
    base.OnActionExecuted(context);
  }
  private static string GetGlobalizationViewName(string viewName, ControllerContext context)
  {
    var cultureName = Thread.CurrentThread.CurrentUICulture.Name;
    if (cultureName == "en-US") return viewName; // default culture
    if (string.IsNullOrEmpty(viewName))
      return context.RouteData.Values["action"] + "." + cultureName; // "Index.fa"
    int i;
    if ((i = viewName.IndexOf('.')) > 0) // ex: Index.cshtml
      return viewName.Substring(0, i + 1) + cultureName + viewName.Substring(i); // "Index.fa.cshtml"
    return viewName + "." + cultureName; // "Index" ==> "Index.fa"
  }
}
همانطور که قبلا نیز شرح داده شد، چون متد ExecuteCore قبل از OnActionExecuted صدا زده میشود بنابراین از تنظیم درست مقدار کالچر در ثرد جاری اطمینان داریم.
روش دیگری که برای مدیریت انتخاب ویوهای مناسب استفاده از یک ویوانجین شخصی سازی شده است. مثلا برای روش سوم نامگذاری ویوها میتوان از کد زیر استفاده کرد:
public sealed class RazorGlobalizationViewEngine : RazorViewEngine
  {
    protected override IView CreatePartialView(ControllerContext controllerContext, string partialPath)
    {
      return base.CreatePartialView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, partialPath));
    }
    protected override IView CreateView(ControllerContext controllerContext, string viewPath, string masterPath)
    {
      return base.CreateView(controllerContext, GetGlobalizationViewPath(controllerContext, viewPath), masterPath);
    }
    private static string GetGlobalizationViewPath(ControllerContext controllerContext, string viewPath)
    {
      //var controllerName = controllerContext.RouteData.GetRequiredString("controller");
      var request = controllerContext.HttpContext.Request;
      var lang = request.Cookies["MyLanguageCookie"];
      if (lang != null && !string.IsNullOrEmpty(lang.Value) && lang.Value != "en-US")
      {
        var localizedViewPath = Regex.Replace(viewPath, "^~/Views/", string.Format("~/Views/Globalization/{0}/", lang.Value));
        if (File.Exists(request.MapPath(localizedViewPath))) viewPath = localizedViewPath;
      }
      return viewPath;
    }
و برای ثبت این ViewEngine در فایل Global.asax.cs خواهیم داشت:
protected void Application_Start()
{
  ViewEngines.Engines.Clear();
  ViewEngines.Engines.Add(new RazorGlobalizationViewEngine());
}

محتوای یک فایل Resource
ساختار یک فایل resx. به صورت XML استاندارد است. در زیر محتوای یک نمونه فایل Resource با پسوند resx. را مشاهده میکنید:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<root>
  <!-- 
    Microsoft ResX Schema ...
    -->
  <xsd:schema id="root" xmlns="" xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" xmlns:msdata="urn:schemas-microsoft-com:xml-msdata">
   ...
  </xsd:schema>
  <resheader name="resmimetype">
    <value>text/microsoft-resx</value>
  </resheader>
  <resheader name="version">
    <value>2.0</value>
  </resheader>
  <resheader name="reader">
    <value>System.Resources.ResXResourceReader, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <resheader name="writer">
    <value>System.Resources.ResXResourceWriter, System.Windows.Forms, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b77a5c561934e089</value>
  </resheader>
  <data name="RightToLeft" xml:space="preserve">
    <value>false</value>
    <comment>RightToleft is false in English!</comment>
  </data>
</root>
در قسمت ابتدایی تمام فایلهای resx. که توسط ویژوال استودیو تولید میشود کامنتی طولانی وجود دارد که به صورت خلاصه به شرح محتوا و ساختار یک فایل Resource میپردازد. در ادامه تگ نسبتا طولانی xsd:schema قرار دارد. از این قسمت برای معرفی ساختار داده ای فایلهای XML استفاده میشود. برای آشنایی بیشتر با XSD (یا XML Schema) به اینجا مراجعه کنید. به صورت خلاصه میتوان گفت که XSD برای تعیین ساختار داده‌ها یا تعیین نوع داده ای اطلاعات موجود در یک فایل XML به کار میرود. درواقع تگهای XSD به نوعی فایل XML ما را Strongly Typed میکند. با توجه به اطلاعات این قسمت، فایلهای resx. شامل 4 نوع گره اصلی هستند که عبارتند از: metadata و assembly و data و resheader. در تعریف هر یک از گره‌ها در این قسمت مشخصاتی چون نام زیر گره‌های قابل تعریف در هر گره و نام و نوع خاصیتهای هر یک معرفی شده است.
بخش موردنظر ما در این مطلب قسمت انتهایی این فایلهاست (تگهای resheader و data). همانطور در بالا مشاهده میکنید تگهای reheader شامل تنظیمات مربوط به فایل resx. با ساختاری ساده به صورت name/value است. یکی از این تنظیمات resmimetype فایل resource را معرفی میکند که درواقع مشخص کننده نوع محتوای (Content Type) فایل XML است(^). برای فایلهای resx این مقدار برابر text/microsoft-resx است. تنظیم بعدی نسخه مربوط به فایل resx (یا Microsoft ResX Schema) را نشان میدهد. در حال حاضر نسخه جاری (در VS 2010) برابر 2.0 است. تنظیم بعدی مربوط به کلاسهای reader و writer تعریف شده برای استفاده از این فایلهاست. به نوع این کلاسهای خواننده و نویسنده فایلهای resx. و مکان فیزیکی و فضای نام آنها دقت کنید که در مطالب بعدی از آنها برای ویرایش و بروزرسانی فایلهای resource در زمان اجرا استفاده خواهیم کرد.
در پایان نیز تگهای data که برای نگهداری داده‌ها از آنها استفاده میشود. هر گره data شامل یک خاصیت نام (name) و یک زیرگره مقدار (value) است. البته امکان تعیین یک کامنت در زیرگره comment نیز وجود دارد که اختیاری است. هر گره data مینواند شامل خاصیت type و یا mimetype نیز باشد. خاصیت type مشخص کننده نوعی است که تبدیل text/value را با استفاده از ساختار TypeConverter پشتیبانی میکند. البته اگر در نوع مشخص شده این پشتیبانی وجود نداشته باشد، داده موردنظر پس از سریالایز شدن با فرمت مشخص شده در خاصیت mimetype ذخیره میشود. این mimetype اطلاعات موردنیاز را برای کلاس خواننده این فایلها (ResXResourceReader به صورت پیشفرض) جهت چگونگی بازیابی آبجکت موردنظر فراهم میکند. مشخص کردن این دو خاصیت برای انواع رشته ای نیاز نیست. انواع mimetype قابل استفاده عبارتند از:
- application/x-microsoft.net.object.binary.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Binary.BinaryFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود (راجع به انکدینگ base64 ^ و ^).
- application/x-microsoft.net.object.soap.base64: آبجکت موردنظر باید با استفاده از کلاس System.Runtime.Serialization.Formatters.Soap.SoapFormatter سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
- application/x-microsoft.net.object.bytearray.base64: آبجکت ابتدا باید با استفاده از یک System.ComponentModel.TypeConverter به آرایه ای از بایت سریالایز شده و سپس با فرمت base64 به یک رشته انکد شود.
نکته: امکان جاسازی کردن (embed) فایلهای resx. در یک اسمبلی یا کامپایل مستقیم آن به یک سَتِلایت اسمبلی (ترجمه مناسبی برای satellite assembly پیدا نکردم، چیزی شبیه به اسمبلی قمری یا وابسته و از این قبیل ...) وجود ندارد. ابتدا باید این فایلهای resx. به فایلهای resources. تبدیل شوند. اینکار با استفاده از ابزار Resource File Generator (نام فایل اجرایی آن resgen.exe است) انجام میشود (^ و ^). سپس میتوان با استفاده از Assembly Linker ستلایت اسمبلی مربوطه را تولید کرد (^). کل این عملیات در ویژوال استودیو با استفاده از ابزار msbuild به صورت خودکار انجام میشود!

نحوه یافتن کلیدهای Resource در بین فایلهای مختلف Resx توسط پرووایدر پیش فرض در دات نت
عملیات ابتدا با بررسی خاصیت CurrentUICulture از ثرد جاری آغاز میشود. سپس با استفاده از عنوان استاندارد کالچر جاری، فایل مناسب Resource یافته میشود. در نهایت بهترین گزینه موجود برای کلید درخواستی از منابع موجود انتخاب میشود. مثلا اگر کالچر جاری fa-IR و کلید درخواستی از کلاس Texts باشد ابتدا جستجو برای یافتن فایل Texts.fa-IR.resx آغاز میشود و اگر فایل موردنظر یا کلید درخواستی در این فایل یافته نشد جستجو در فایل Texts.fa.resx ادامه می‌یابد. اگر باز هم یافته نشد درنهایت این عملیات جستجو در فایل resource اصلی خاتمه می‌یابد و مقدار کلید منبع پیش فرض به عنوان نتیجه برگشت داده میشود. یعنی در تمامی حالات سعی میشود تا دقیقترین و بهترین و نزدیکترین نتیجه انتخاب شود. البته درصورتیکه از یک پرووایدر شخصی سازی شده برای کار خود استفاده میکنید باید چنین الگوریتمی را جهت یافتن کلیدهای منابع خود از فایلهای Resource (یا هرمنبع دیگر مثل دیتابیس یا حتی یک وب سرویس) درنظر بگیرید.

Globalization در کلاینت (javascript g11n)
یکی دیگر از موارد استفاده g11n در برنامه نویسی سمت کلاینت است. با وجود استفاده گسترده از جاوا اسکریپت در برنامه نویسی سمت کلاینت در وب اپلیکیشنها، متاسفانه تا همین اواخر عملا ابزار یا کتابخانه مناسبی برای مدیریت g11n در این زمینه وجود نداشته است. یکی از اولین کتابخانه‌های تولید شده در این زمینه کتابخانه jQuery Globalization است که توسط مایکروسافت توسعه داده شده است (برای آشنایی بیشتر با این کتابخانه به ^ و ^ مراجعه کنید). این کتابخانه بعدا تغییر نام داده و اکنون با عنوان Globalize شناخته میشود. Globalize یک کتابخانه کاملا مستقل است که وابستگی به هیچ کتابخانه دیگر ندارد (یعنی برای استفاده از آن نیازی به jQuery نیست). این کتابخانه حاوی کالچرهای بسیاری است که عملیات مختلفی چون فرمت و parse انواع داده‌ها را نیز در سمت کلاینت مدیریت میکند. همچنین با فراهم کردن منابعی حاوی جفتهای key/culture میتوان از مزایایی مشابه مواردی که در این مطلب بحث شد در سمت کلاینت نیز بهره برد. نشانی این کتابخانه در github اینجا است. با اینکه خود این کتابخانه ابزار کاملی است اما در بین کالچرهای موجود در فایلهای آن متاسفانه پشتیبانی کاملی از زبان فارسی نشده است. ابزار دیگری که برای اینکار وجود دارد پلاگین jquery localize است که برای بحث g11n رشته‌ها پیاده‌سازی بهتر و کاملتری دارد.

در مطالب بعدی به مباحث تغییر مقادیر کلیدهای فایلهای resource در هنگام اجرا با استفاده از روش مستقیم تغییر محتوای فایلها و کامپایل دوباره توسط ابزار msbuild و نیز استفاده از یک ResourceProvider شخصی سازی شده به عنوان یک راه حل بهتر برای اینکار میپردازم.
در تهیه این مطلب از منابع زیر استفاده شده است: