مطالب
پیاده سازی کتابخانه PagedList.MVC برای صفحه بندی اطلاعات در ASP.NET MVC
یکی از مواردی که در هر پروژه‌ای به چشم می‌خورد و وجود دارد، نمایش داده‌های ذخیره شده‌ی در بانک اطلاعاتی، به کاربر می‌باشد. احتمالا وب سایت‌هایی را دیده‌اید که تمامی اطلاعات را در یک صفحه بدون هیچ صفحه بندی به کاربر نشان میدهند که حس خوبی را به کاربر استفاده کننده منتقل نمیکند و نتیجه منفی هم بر روی  سئو خواهد گذاشت ( عدم داشتن Url‌های منحصر بفرد به ازای هر صفحه).
بعضا دیده می‌شود که برنامه نویس یک Paging را به صورت Ajax ی پیاده سازی میکند که با تغییر صفحه‌ها، اطلاعات را خوانده و به کاربر نمایش میدهد و هیچ اتفاقی در آدرس بار صفحه نمی‌افتد  و خیلی خرسند است از کاری که انجام داده‌است. در چنین مواردی اگر کاربر استفاده کننده از برنامه بخواهد لینک صفحه دهم گرید و یا لیست اطلاعات را برای کسی بفرستد، باید چکار کند؟
توضیح بالا صرفا به این دلیل بیان شد تا به ضرورت داشتن Url‌های منحصر بفرد برای هر Page برسیم؛ هر چند بحث جاری درباره سئو نیست. ولی ترجیح دادم در کنار  موضوع مقاله، توجهی هم داشته باشیم به این موضوع که رعایت آن حس بهتری را به کاربران برنامه می‌دهد.
کتابخانه‌های زیادی برای صفحه بندی اطلاعات وجود دارند و یا اینکه بعضی از برنامه نویسان و یا شرکت‌ها ترجیح می‌دهند خود چرخ را  مطابق میل خود از نو طراحی کنند. در ادامه قصد داریم به پیاده سازی کتابخانه PagedList که خیلی محبوب و پر طرفدار می‌باشد در ASP.NET MVC بپردازیم.

1- ابتدا قبل از هر کاری، با استفاده از دستور زیر اقدام به نصب کتابخانه آن می‌نماییم:
Install-Package PagedList.Mvc
2- بعد از نصب این کتابخانه، متد الحاقی ToPagedList در اختیار ما قرار داده می‌شود که بر روی IQueryable , IEnumerable در دسترس می‌باشد. 
3- در کنترلر فقط کافیست متد ToPagedList را فراخوانی کرده و مقدار بازگشتی را به View ارسال نمود.
4 - و در نهایت در داخل View (ها) فقط کافیست برای نمایش صفحه بندی، دستور Html.PagedListPager را فراخوانی کنیم.

چهار مورد فوق تقریبا تمام کارهایی است که باید انجام شوند تا قادر باشیم از این کتابخانه برای صفحه بندی اطلاعات استفاده کنیم. در ادامه نحوه پیاده سازی آن را به همراه چند مثال بیان می‌کنیم.

ابتدا یک مدل فرضی را همانند زیر تهیه می‌کنیم:
 public class Post
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Body { get; set; }

    }
و کلاسی را همانند زیر برای دریافت یک لیست از پست‌ها می‌نویسیم:
public static class PostService
    {
        public static IEnumerable<Post> posts = new List<Post>() {
            new Post{Id=1,Title="Title 1",Body="Body 1"},
            new Post{Id=2,Title="Title 2",Body="Body 2"},
            new Post{Id=3,Title="Title 3",Body="Body 3"},
            new Post{Id=4,Title="Title 4",Body="Body 4"},
            new Post{Id=5,Title="Title 5",Body="Body 5"},
            new Post{Id=6,Title="Title 6",Body="Body 6"},
            new Post{Id=7,Title="Title 7",Body="Body 7"},
            new Post{Id=8,Title="Title 8",Body="Body 8"},
            new Post{Id=9,Title="Title 9",Body="Body 9"},
            new Post{Id=10,Title="Title 10",Body="Body 10"},
            new Post{Id=11,Title="Title 11",Body="Body 11"},
            new Post{Id=12,Title="Title 12",Body="Body 12"},
            };
    
        public static IEnumerable<Post> GetAll()
        {
            return posts
            .OrderBy(row => row.Id);
        }
    }  
ابتدا یک کنترلر را ایجاد نمایید. در اکشن متدی که قصد داریم لیستی از اطلاعات را به کاربر نمایش دهیم، باید یک متغییر از نوع int برای شماره صفحه در نظر گرفته شود:
    public ActionResult Index(int? page)
        {
           var pageNumber = page ?? 1; 
            var posts = PostService.GetAll(); 
            var result = posts.ToPagedList(pageNumber, 10); 
            ViewBag.posts = result;
            return View();        
        }
و در view مربوطه داریم:
@using PagedList.Mvc; 
@using PagedList; 
<link href="/Content/PagedList.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
<h2>List of posts</h2>
<ul>
    @foreach (var post in ViewBag.posts)
    {
        <li>@post.Title</li>
    }
</ul>
@Html.PagedListPager((IPagedList)ViewBag.posts, page => Url.Action("Index", new { page }))
توسط متد postService.Getall، تمامی پست‌ها از دیتابیس خوانده شده که جمعا 12 رکورد می‌باشند. فراخوانی ToPagedList به تعداد پارامتر دوم  رکوردها را بر میگرداند و در متغییر result قرار می‌دهد و در پایان برای نمایش صفحه بندی، اقدام به فراخوانی متد الحاقی PagedListPager نموده‌ایم.
بله، درست حدس زده‌اید! این روش دارای یک عیب می‌باشد و آن این است که ابتدا ما تمامی رکورد‌ها را از دیتابیس فراخونی کرده و بعد از آن به تعداد 10 رکورد را از آن انتخاب نموده‌ایم. هر چند در مثال جاری تعداد رکورد‌ها زیاد نمی‌باشد، ولی با مرور زمان و حجیم شدن دیتابیس، کوئری فوق امکان دارد به کندی اجرا شود. به همین دلیل نیاز به متدی داریم که با توجه به صفحه جاری، تعداد n رکورد را از دیتابیس خوانده و نمایش دهد. برای این منظور متدی همانند زیر را به کلاس postService اضافه می‌نماییم:
       public static IEnumerable<Post> GetAll(int page, int recordsPerPage,out int totalCount)
        {
            totalCount = posts.Count();
            return posts
            .OrderBy(row => row.Id).Skip(page * recordsPerPage).Take(recordsPerPage); // in real projects change like this .skip(()=>resultforSkip).Take(()=>recordsPerPage )
        }
از totalCount برای نگه داری جمع کل رکورد‌ها استفاده میکنیم و قصد نداریم تمامی اطلاعات را از دیتابیس واکشی نماییم.

در صفحه بندی به صورت دستی، تا حدودی اکشن Index تغییر خواهد کرد. در این روش داریم:
public ActionResult Index(int? page)
        {
              var pageIndex = (page ?? 1) - 1; 
            var pageSize = 10;
            int totalPostCount; 
            var posts = PostService.GetAll(pageIndex, pageSize, out totalPostCount);
            var result = new StaticPagedList<Post>(posts, pageIndex + 1, pageSize, totalPostCount);
            ViewBag.posts = result;
            return View();    
        }
نکته: مقدار PagedIndex نمی‌تواند صفر باشد؛ چون شروع اعداد صفحه بندی  از یک هست. به این خاطر، PageIndex با یک واحد، جمع شده است. در روش قبلی مقدار پیش فرض  آن را 1 قرار دادیم. ولی در این روش ابتدا یک واحد از آن کم میکنیم؛ به این خاطر که در متد Skip شاهد اطلاعات دقیقی باشیم. محتوای view به همان روش قبلی می‌باشد و نیازی به تغییر آن نیست.

مقدار page به صورت کوئری استرینگ به انتهای url اضافه خواهد شد. جهت نظم بخشیدن به آن می‌بایست اقدام به افزودن route سفارشی نمایید که در حالت پیش فرض به صورت زیر می‌باشد:
http://localhost:53192/?page=2

   routes.MapRoute(
               name: "paging",
               url: "{controller}/{action}/{page}",
               defaults: new { controller = "Home", action = "Index", page = UrlParameter.Optional }
           );

در روش‌هایی که شرح آنها گذشت، از viewbag برای انتقال داده‌ها استفاده کردیم. می‌توان view مورد نظر را strongly-typed معرفی نمود و داده‌ها را از طریق return view به سمت view بفرستید. در این حالت در view مربوطه داریم :
@model PagedList.IPagedList <pagedListmvc.Models.Post>
و تغییر حلقه for به صورت زیر :
  @foreach (var post in Model)
    {
        <li>@post.Title</li>
    }

سفارشی کردن Url: فرض کنید همراه با کلیک بر روی شماره‌ی صفحات، بخواهیم یک سری دیتای دیگر را هم به اکشن پاس دهیم؛ برای مثال tag=mvc. برای این منظور داریم:
@Html.PagedListPager( myList, page => Url.Action("Index", new { page = page, tag= "mvc" }) )

استایل خروجی html حاصل از Html.PagedListPager بر اساس کتابخانه Bootstrap می‌باشد. در صورتیکه در پروژه خود از این کتابخانه استفاده نمی‌کنید، می‌توانید فقط فایل PagedList.css را از Nuget دریافت نموده و به پروژه‌ی خود اضافه نمایید.
یکی از overload‌های Html.PagedListPager پارامتری را تحت عنوان PagedListRenderOptions دارد که از آن می‌توانید برای پیکربندی صفحه بندی استفاده نمایید. برای نمونه نمایش فقط 5 صفحه:
@Html.PagedListPager((IPagedList)ViewBag.posts, page => Url.Action("Index", new { page = page }), PagedListRenderOptions.OnlyShowFivePagesAtATime)
همچنین قادر خواهید بود یکسری تنظیمات دستی را بر روی شماره صفحات تولید شده انجام دهید؛ برای نمونه تغییر عناوین Next , Prev با عناوین فارسی:
@Html.PagedListPager((IPagedList)ViewBag.posts, page => Url.Action("Index", new { page = page }), new PagedListRenderOptions { LinkToFirstPageFormat = "<< ابتدا", LinkToPreviousPageFormat = "< قبلی", LinkToNextPageFormat = "بعدی>", LinkToLastPageFormat = "آخرین >>" })
مطالب
کار با Areas در ASP.NET Core
کار با Areas را تا ASP.NET MVC 5.x می‌توانید در مطلب «ASP.NET MVC #14» مطالعه کنید. در ASP.NET Core، کلیات آن ثابت مانده‌است و تنظیمات ابتدایی آن اندکی تغییر کرده‌اند.


مفهوم Areas

Areas یکی از روش‌های ساماندهی برنامه‌های بزرگ، به نواحی کوچکتری مانند قسمت‌های مدیریتی، پشتیبانی از کاربران و غیره است. به این ترتیب می‌توان کنترلرها، Viewها و مدل‌های هر قسمت را از قسمتی دیگر، جدا کرد و مدیریت پروژه را ساده‌تر نمود. هر Area دارای ساختار پوشه‌های مرتبط به خود می‌باشد و به این نحو است که جداسازی این نواحی مختلف را میسر می‌کند؛ تا بهتر مشخص باشد که هر المانی متعلق است به چه ناحیه‌ای. به علاوه در این حالت می‌توان پروژه را بین چندین توسعه دهنده‌ی مختلف نیز تقسیم کرد؛ بدون اینکه در کار یکدیگر تداخلی ایجاد کنند.


ایجاد Areas

اگر با ASP.NET MVC 5.x کار کرده باشید، می‌دانید که ویژوال استودیو با کلیک راست بر روی پروژه‌ی جاری، گزینه افزودن یک Area جدید را به همراه دارد. یک چنین قابلیتی تا ASP.NET Core 1.1 به ابزارهای همراه آن افزوده نشده‌است. بنابراین تمام مراحل ذیل را باید دستی ایجاد کنید و هنوز قالب از پیش تعریف شده و ساده کننده‌‌ای برای اینکار وجود ندارد:


همانطور که در تصویر نیز ملاحظه می‌کنید، نیاز است در ریشه‌ی پروژه، پوشه‌ی جدیدی را به نام Areas ایجاد کرد. سپس در داخل این پوشه می‌توان نواحی مختلفی را با پوشه بندی‌های مجزایی ایجاد نمود. برای مثال در اینجا ناحیه‌ی Blog ایجاد شده‌است که در این ناحیه نیز پوشه‌های Controllers و Views آن باید به صورت دستی ایجاد شوند.


افزودن مسیریابی مرتبط با Areas

پس از اضافه کردن دستی پوشه‌های Areas و ناحیه‌ی جدید، به همراه ساختار پوشه‌های کنترلرها و Viewهای آن، اکنون نیاز است این ناحیه‌ی جدید را به سیستم مسیریابی معرفی نمود. برای این منظور به فایل آغازین برنامه مراجعه کرده و در متد Configure آن، تعریف جدید ذیل را اضافه می‌کنیم:
app.UseMvc(routes =>
{
    routes.MapRoute(
        name: "areas",
        template: "{area:exists}/{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
 
    routes.MapRoute(
        name: "default",
        template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}"); 
});
مسیریابی پیش‌فرض را در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 9 - بررسی تغییرات مسیریابی» پیشتر بررسی کرده‌ایم. در اینجا پیش از این مسیریابی، مسیریابی جدید areas تعریف شده‌است. قید exists در اینجا به معنای تنها استفاده‌ی از نواحی تعریف شده‌ی در برنامه‌ی جاری است و الگوی تعریف شده، تمام آن‌ها را شامل می‌شود و دیگر نیازی به تعریف مسیریابی جداگانه‌ای به ازای ایجاد هر Area جدید نیست (برخلاف ASP.NET MVC 5.x).


علامتگذاری کنترلرهای یک ناحیه

تمام اصول کار کردن با کنترلرهای یک ناحیه، مانند سایر کنترلرهای دیگر برنامه‌است؛ با یک تفاوت:
[Area("Blog")]
public class HomeController : Controller
{
    public IActionResult Index()
    {
        return View();
    }
}
در ASP.NET Core حتما نیاز است توسط ویژگی جدید Area، نام ناحیه‌ی کنترلر را صریحا مشخص کرد؛ در غیراینصورت، صرفنظر از محل تعریف این کنترلر، اطلاعات آن متعلق به هیچ ناحیه‌ای نبوده و وارد سیستم مسیریابی Areas نمی‌شود.

یک نکته: اگر از Attribute routing استفاده می‌کنید، توکن مرتبط با نواحی، [area] نام دارد:
 [Route("[area]/app/[controller]/actions/[action]/{id:weekday?}")]


فعالسازی Layout و Tag Helpers در Areas

اگر در همین حال، برنامه را اجرا و به مسیر http://localhost/blog مراجعه کنید، هرچند اطلاعات View متناظر با کنترلر Home و اکشن متد Index آن نمایش داده می‌شوند، اما این View نه layout دارد و نه Tag helpers آن پردازش شده‌اند. برای فعالسازی این دو مورد، دو فایل ViewStart.cshtml_ و ViewImports.cshtml_ را از پوشه‌ی views اصلی پروژه، به پوشه‌ی views این Area جدید کپی کنید. فایل ViewStart، نام و مسیر فایل layout پیش فرض ناحیه را مشخص می‌کند و فایل ViewImports حاوی تعاریف فعالسازی Tag helpers است:
 @addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers
 هر Area می‌تواند layout خاص خودش را داشته باشد؛ اما اگر فایل ViewStart آن به نحو ذیل مقدار دهی شود، به فایل اصلی واقع در پوشه‌ی Views/Shared/_Layout.cshtml ریشه‌ی پروژه، اشاره می‌کند.
 @{
 Layout = "_Layout";
}
و برای تغییر و یا مقداردهی صریح آن می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
 @{
 Layout = "~/Areas/Blog/Views/Shared/_Layout.cshtml";
}


Areas و تاثیر آن‌ها در حین لینک دهی به قسمت‌های مختلف برنامه

اگر قرار است لینکی به قسمتی واقع در همان Area جاری مرتبط شود، نیازی نیست تا هیچ نکته‌ی خاصی را درنظر گرفت و تولید لینک‌ها به نحو صحیحی صورت می‌گیرند:
 <a asp-action="Index" asp-controller="Home">Link</a>
اما اگر می‌خواهیم به ناحیه‌ی جدیدی به نام Services و کنترلر و اکشن متد خاصی از آن، از یک ناحیه‌ی دیگر لینک دهیم، نیاز است asp-area را صریحا ذکر کرد:
 <a asp-area="Services" asp-controller="Home" asp-action="Index">Go to Services’ Home Page</a>
به علاوه  اگر قصد تعریف لینکی را به یک اکشن متد واقع در کنترلری که در هیچ ناحیه‌ای قرار ندارد، داشته باشیم، باید asp-area آن‌را خالی ذکر کنیم:
 <a asp-action="Index" asp-controller="Home" asp-area="">Link</a>


تاثیر Areas بر روی تنظیمات توزیع برنامه

فایل‌های View موجود در Areas نیز باید در حین توزیع نهایی برنامه ارائه شوند؛ مگر اینکه آن‌ها را از پیش کامپایل کرده باشیم. اگر از حالت از پیش کامپایل کردن Viewها استفاده نمی‌شود، نیاز است قسمت publishOptions فایل project.json را به نحو ذیل در جهت الحاق فایل‌های Viewهای نواحی مختلف، ویرایش و تکمیل کرد:
"publishOptions": {
     "include": [
       "Areas/**/*.cshtml",
       ....
       ....
     ]
بازخوردهای دوره
بایدها و نبایدهای استفاده از IoC Containers
با سلام؛ یعنی اگر من در یک برنامه mvc و در یک کنترلر، از IoC container مستقیما برای تولید اشیا استفاده کنم در واقع از تزریق وابستگی‌ها استفاده نمیکنم و دارم از الگوی Service locator استفاده میکنم؟
public partial class Test : Controller
    {
        private IUnitOfWork _uow;
        private IService _Service;

        public Test()
        {
            _uow = ObjectFactory.GetInstance<IUnitOfWork>();
            _userService = ObjectFactory.GetInstance<IService>();
        }

    // Other Methods
}
مثلا در کلاس Service که اصلا از IOC container مستقیم استفاده نشده، و هنگام ایجاد شی در کنترلر به صورت خودکار وابستگیش تامین میشود ، الگوی تزریق وابستگی‌ها درست پیاده شد؟
مطالب
امکان بررسی سلامت برنامه در ASP.NET Core 2.2
ASP.NET Core 2.2 به همراه تعدادی قابلیت جدید است که یکی از آن‌ها بررسی سلامت برنامه یا Health Check نام دارد. در بسیاری از اوقات ممکن است از سرویس‌های ping و یا درخواست مشاهده‌ی صفحات وب سایت در بازه‌های زمانی مشخصی، جهت اطمینان حاصل کردن از برپایی و سلامت آن استفاده کنید. اما این سرویس‌ها الزاما وضعیت سلامت برنامه را نمی‌توانند به خوبی گزارش کنند. به همین جهت امکان ارائه‌ی گزارش‌های دقیق‌تری توسط ویژگی Health Check به ASP.NET Core اضافه شده‌است.

پیاده سازی ویژگی Health Check بدون استفاده از قابلیت‌های ASP.NET Core 2.2

اگر بخواهیم در بررسی سلامت برنامه، وضعیت بانک اطلاعاتی آن‌را گزارش دهیم، می‌توان یک چنین اکشن متدی را طراحی کرد که در آن اتصالی به بانک اطلاعاتی باز شده و اگر در حین فراخوانی مسیر working/، استثنائی رخ داد، با بازگشت status code مساوی 503، عدم سلامت برنامه اعلام شود؛ کاری که سرویس‌های ping متداول نمی‌توانند آن‌را با این دقت انجام دهند:
[Route("working")]
public ActionResult Working()
{
    using (var connection = new SqlConnection(_connectionString))
    {
        try
        {
            connection.Open();
        }
        catch (SqlException)
        {
            return new HttpStatusCodeResult(503, "Generic error");
        }
    }
   return new EmptyResult();
}

بازنویسی قطعه کد فوق با ویژگی جدید Health Check در ASP.NET Core 2.2

اکنون اگر بخواهیم قطعه کد فوق را با کمک ویژگی‌های جدید ASP.NET Core 2.2 بازنویسی کنیم، روش کار به صورت زیر خواهد بود:
namespace MvcHealthCheckTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHealthChecks()
                    .AddCheck("sql", () =>
                        {
                            using (var connection = new SqlConnection(Configuration["connectionString"]))
                            {
                                try
                                {
                                    connection.Open();
                                }
                                catch (SqlException)
                                {
                                    return HealthCheckResult.Unhealthy();
                                }
                            }
                            return HealthCheckResult.Healthy();
                        });
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.UseHealthChecks("/working");
- ابتدا توسط متد services.AddHealthChecks، سرویس بررسی سلامت برنامه، ثبت و معرفی می‌شود.
- سپس توسط متد app.UseHealthChecks، بدون اینکه نیاز باشد کنترلر و اکشن متد جدیدی را جهت بازگشت وضعیت سلامت برنامه، تعریف کنیم، مسیر working/ قابل دسترسی خواهد شد.
تا اینجا اگر این مسیر را به سرویس بررسی uptime برنامه‌ی خود معرفی کنید، صرفا وضعیت قابل دسترسی بودن مسیر working/ را دریافت خواهید کرد. اگر نیاز به گزارش دقیق‌تری وجود داشت، می‌توان به کمک متد AddCheck، یک منطق سفارشی را نیز به آن افزود؛ همانند بررسی امکان اتصال به بانک اطلاعاتی، به روشی که ملاحظه می‌کنید. در اینجا اگر منطق مدنظر با موفقیت اجرا شد، HealthCheckResult.Healthy بازگشت داده می‌شود و یا HealthCheckResult.Unhealthy در صورت عدم موفقیت. هر کدام از این متدها می‌توانند توضیحات و یا اطلاعات بیشتری را نیز توسط پارامترهای خود ارائه دهند.


امکان تهیه سرویس‌های سفارشی بررسی سلامت برنامه

در مثال قبل، منطق بررسی سلامت برنامه را همانجا داخل متد ConfigureServices، به کمک متد services.AddHealthChecks().AddCheck معرفی کردیم. امکان انتقال این کدها به سرویس‌های سفارشی، با پیاده سازی اینترفیس IHealthCheck نیز وجود دارد:
    public class SqlServerHealthCheck : IHealthCheck
    {
        private readonly IConfiguration _configuration;

        public SqlServerHealthCheck(IConfiguration configuration)
        {
            _configuration = configuration;
        }

        public Task<HealthCheckResult> CheckHealthAsync(
            HealthCheckContext context, CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken))
        {
            using (var connection = new SqlConnection(_configuration["connectionString"]))
            {
                try
                {
                    connection.Open();
                }
                catch (SqlException)
                {
                    return Task.FromResult(HealthCheckResult.Unhealthy());
                }
            }
            return Task.FromResult(HealthCheckResult.Healthy());
        }
    }
در اینجا کدهای AddCheck را به متد CheckHealthAsync منتقل کردیم. پس از آن برای معرفی آن به سیستم می‌توان از روش زیر استفاده کرد:
namespace MvcHealthCheckTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddHealthChecks()
                    .AddCheck<SqlServerHealthCheck>("sql");
متد AddCheck، کلاس SqlServerHealthCheck را به صورت یک سرویس جدید با طول عمر Transient به سیستم تزریق وابستگی‌های NET Core. معرفی می‌کند (یعنی با هربار درخواست مسیر working/، یک وهله‌ی جدید از این کلاس ساخته شده و استفاده می‌شود) که امکان تزریق در سازنده‌ی کلاس آن نیز وجود دارد.


سفارشی سازی خروجی بررسی سلامت برنامه‌ها

تا اینجا از متدهای کلی Unhealthy و Healthy برای بازگشت وضعیت سلامت برنامه استفاده کردیم؛ خروجی‌های بهتری را نیز می‌توان ارائه داد:
public Task<HealthCheckResult> CheckHealthAsync(
            HealthCheckContext context,
            CancellationToken cancellationToken = default(CancellationToken))
        {
            using (var connection = new SqlConnection(_configuration["connectionString"]))
            {
                try
                {
                    connection.Open();
                }
                catch (SqlException)
                {
                    return Task.FromResult(new HealthCheckResult(
                                                   status: context.Registration.FailureStatus,
                                                   description: "It is dead!"));
                }
            }
            return Task.FromResult(HealthCheckResult.Healthy("Healthy as a horse"));
        }
در نهایت نیاز است خروجی از نوع HealthCheckResult بازگشت داده شود. این خروجی را یا می‌توان توسط متدهای Healthy و Unhealthy با پارامترهای مخصوص آن‌ها ایجاد کرد و یا مانند این مثال، توسط وهله سازی مستقیم آن.
روش دیگر سفارشی سازی خروجی آن، استفاده از پارامتر دوم متد app.UseHealthChecks است:
namespace MvcHealthCheckTest
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            app.UseHealthChecks("/working", new HealthCheckOptions
            {
                ResponseWriter = async (context, report) =>
                {
                    var result = JsonConvert.SerializeObject(new
                    {
                        status = report.Status.ToString(),
                        errors = report.Entries.Select(e =>
                        new
                        {
                            key = e.Key,
                            value = Enum.GetName(typeof(HealthStatus), e.Value.Status)
                        })
                    });
                    context.Response.ContentType = MediaTypeNames.Application.Json;
                    await context.Response.WriteAsync(result);
                }
            });
در اینجا یک خروجی JSON، از ریز خطاهای گزارش شده، تهیه شده و توسط context.Response.WriteAsync به فراخوان ارائه می‌شود.


معرفی کتابخانه‌ای از IHealthCheckهای سفارشی

از مخزن کد AspNetCore.Diagnostics.HealthChecks می‌توانید IHealthCheckهای سفارشی مخصوص SQL Server، MySQL و غیره را نیز دریافت و استفاده کنید.
مطالب
استفاده از Razor در فایل Css
در مقاله «استفاده از Razor در فایل‌های JavaScript و CSS» با نحوه‌ی استفاده از Razor در فایل‌های Js و Css آشنا شدید. در مقاله‌ی جاری با روش دیگری، با نحوه‌ی استفاده از Syntax Razor در فایل‌های Css آشنا خواهید شد.

در ابتدا بعد از ایجاد یک پروژه‌ی جدید، نیاز دارید تا اسمبلی RazorEngin را توسط Package Manager Console به پروژه اضافه نماید.
Install-Package RazorEngine -Version 3.7.0



در گام بعدی نیاز است در کنترلری، یک اکشن متد را تعریف نماید که خروجی آن از نوع رشته خواهد بود و دستورات زیر در آن تعریف می‌شوند:
using System.Web.Mvc;
using RazorEngine;

namespace dynamicCSS.Controllers
{
    public class StyleController : Controller
    {
        /// <summary>
        /// نام متد ارجاعی به فایل سی اس اس 
        /// </summary>
        /// <returns></returns>
        public string Index()
        {
            //The ContentType property specifies the HTTP content type for the response. If no ContentType is specified, the default is text/HTML.  
            Response.ContentType = "text/css";
            //با استفاه از متد           
            //ReadAllText
            //فایل رو خوانده و سپس از متد 
            //Parse in Razor Class
            //به صورت رشته برگشت خواهیم داد
             return Razor.Parse(System.IO.File.ReadAllText(Server.MapPath("/Content/Site.css")));
        }
    }
}
در خط 21، فایل Css موجود در پوشه‌ی Content واقع در ریشه‌ی پروژه، خوانده شده و با متد Parse در کلاس Razor پردازش و بازگشت داده می‌شود. در کد زیر تمامی متدهای موجود در کلاس Razor را می‌توانید ملاحظه کنید:
#region Assembly RazorEngine.dll, v2.1.4039.23635
// Your Address\dynamicCSS\packages\RazorEngine.2.1\lib\.NetFramework 4.0\RazorEngine.dll
#endregion

using RazorEngine.Templating;
using System;
using System.Collections.Generic;

namespace RazorEngine
{
    public static class Razor
    {
        public static TemplateService DefaultTemplateService { get; }
        public static IDictionary<string, TemplateService> Services { get; }

        public static void AddResolver(Func<string, string> resolverDelegate);
        public static void AddResolver(ITemplateResolver resolver);
        public static void Compile(string template, string name);
        public static void Compile(string template, Type modelType, string name);
        public static void CompileWithAnonymous(string template, string name);
        public static string Parse(string template, string name = null);
        public static string Parse<T>(string template, T model, string name = null);
        public static string Run(string name);
        public static string Run<T>(T model, string name);
        public static void SetActivator(Func<Type, ITemplate> activator);
        public static void SetActivator(IActivator activator);
        public static void SetTemplateBase(Type type);
    }
}


در این حالت می‌توان از دستورات Razor در فایل Css نیز استفاده کرد:
@{
    // در اینجا دو متغییر با کلمه کلیدی 
    // var
    // ساخته و به صورت پیش فرض مقدار دهی نمودیم
    var  redColor = "red";
    var sizeMode = "100px";
}

h1 {
 // روش استفاده از متغییر‌ها 
  color: @redColor !important;
  font-size : @sizeModel !impotant;
 }
و در انتها می‌بایست در Layout پروژه، آدرس فایل Css را مشخص کرد:
//تغییر ادرس فایل به اکشن متد در  کنترلر
//Home
//<link href="/Content/Site.Css" rel="stylesheet" />
//شکل صحیح آدرس دهی
<link href="@Url.Action("Style", "Home")" rel="stylesheet" />

نکته: در صورتیکه متغیری بعد از دستورات استفاده شده تعریف گردد، با خطای زیر روبرو خواهید شد:




در خروجی نهایی تگ h1  با فونت 100 پیکسل و رنگ قرمز به نمایش در می‌آید:


Image

 

 :در صورتیکه خروجی نهایی به شکل صحیح اجرا نگردید، برای تست صحیح بودن گام‌های قبلی می‌توانید اکشن متد را در مرورگر اجرا کنید
 localhost:1599/Home/Style
مطالب
Functional Programming - قسمت چهارم - برخورد با Exception ها
چنانچه قسمت‌های قبلی سری آموزش برنامه نویسی تابعی Functional Programming را مطالعه نکرده‌اید، پیشنهاد میکنم قبلا آن‌ها را  (+  و  +  و  +) قبل از شروع بخوانید. در این قسمت قرار است تاثیر استثناءها (exception) را بر روی کدها بررسی کرده و راهکاری را از جنس functional برایش ارائه کنیم. 



Exception و خوانایی کد

تکه کد زیر را در نظر بگیرید: یک Action معمولی در Asp.Net MVC که یک نام را دریافت کرده و یک کارمندرا ایجاد میکند:

public ActionResult CreateEmployee(string name) { 
    try { 
        ValidateName(name);
        // ادامه کد‌ها return View("با موفقیت ثبت شد");
        }
    catch (ValidationException ex) 
    { 
        return View("خطا", ex.Message);
    }
}

private void ValidateName(string name) { 
    if (string.IsNullOrWhiteSpace(name)) 
        throw new ValidationException("نام نمی‌تواند خالی باشد");

    if (name.Length > 100) 
        throw new ValidationException("نام نمی‌تواند طولانی باشد");
}

در این قطعه کد، در متد ValidateName، در صورت معتبر نبودن ورودی، یک Exception رخ میدهد و بلاک کد try/catch، این exception را دریافت کرده و خطای مناسبی را به کاربر نشان خواهد داد. تا اینجا ظاهرا همه چیز مرتب است و مشکلی ندارد! احتمالا کد‌های مشابه به این کد را زیاد دیده‌اید. در اینجا متد ValidateName، صادق نیست. در قسمت اول، در مورد Honesty صحبت کردیم. به عبارت ساده‌تر شما از امضای این متد نمی‌توانید به نوع خروجی و کاری که قرار است انجام دهد، پی ببرید. در واقع شما همیشه باید پیاده سازی متد را گوشه‌ای، در ذهن خود داشته باشید و برای اطمینان از کاری که متد انجام میدهد، همیشه باید به بدنه‌ی متد برگردیم. اگر به‌خاطر داشته باشید، توابع برنامه نویسی را به توابع ریاضی تشبیه کردیم. پس میتوانیم بگوییم: 

به عبارت دیگر وقتی از exception‌ها برای کنترل flow برنامه استفاده میکنید، مشابه کاری را انجام می‌دهید که دستور GOTO انجام می‌داد. این دستور در روش‌های قبل از برنامه نویسی ساخت یافته وجود داشت و توسط یک دانشمند هلندی به نام آقای دیکسترا حذف شد. وقتی از دستور GOTO یا JUMP استفاده میکنیم، فهمیدن flow برنامه پیچیدگی‌های زیادی را خواهد داشت. چراکه فراخوانی قطعه‌های کد و متد‌ها، وابستگی شدیدی خواهند داشت و البته میتوان گفت استفاده از exception‌ها برای کنترل جریان برنامه، می‌توانند از GOTO هم بد‌تر باشند؛ چرا که exception میتواند از لایه‌های مختلف کد نیز عبور کند.

امیدوارم تا اینجا به یک عقیده‌ی مشترک رسیده باشیم. خوب راهکار چیست؟ تصور کنید که تکه کد بالا را به صورت زیر تبدیل کنیم: 

public ActionResult CreateEmployee(string name) { 
    string error = ValidateName(name);

 if (error != string.Empty) 
        return View("خطا", error);
    // ادامه کد‌ها return View("با موفقیت ثبت شد");
}

private string ValidateName(string name) { 

    if (string.IsNullOrWhiteSpace(name)) 
        return "نام نمی‌تواند خالی باشد";

    if (name.Length > 100) 
        return "طول نام نمی‌تواند بیشتر از 100 کاراکتر باشد";

    return string.Empty;
}

با refactor ای که انجام دادیم، متد ValidateName را به یک تابع ریاضی تبدیل کردیم. به این معنا که هر آنچه را که از امضای متد، مشخص است، انجام می‌دهد و در این حالت چیزی مخفی نیست. توجه داشته باشید که این راهکار نهایی ما نیست و لطفا مقاله را تا انتها بخوانید!  



موارد استفاده Exception

با همه‌ی بدی‌هایی که از Exception‌ها گفتیم، با این حساب پس چه زمانی از آن استفاده کنیم؟

  1. Exception‌ها واقعا برای موارد استثنائی هستند.
  2. Exception‌ها برای شرایطی هستند که به معنای واقعی یک باگ باشند.
  3. منتظر رخ دادن Exception نباشیم! 

در توضیح مورد سوم، در اعتبار سنجی داده‌های کاربر (Validation) انتظار داده‌ی نادرستی را می‌توان داشت، پس نمی‌توانیم آن را یک حالت استثنایی بدانیم. معماری زیر را در نظر بگیرید


دیتایی که به API ما ارسال خواهد شد، همیشه شامل عملیات Filter یا به عبارتی Validation است و از آنجایی که می‌توان انتظار استفاده‌ی نادرست یا دیتای نادرست را داشت، نمیتوانیم این را حالتی از استثنائات در نظر بگیریم؛ ولی بر خلاف آن، وقتی در دامین پروژه و ارتباط بین دامین‌های مختلف، دیتایی رد و بدل می‌شود که معتبر نیست، میتوانیم آن را جزء استثناء‌ها در نظر بگیریم. به مثال زیر دقت کنید:

public ActionResult UpdateEmployee(int employeeId, string name) { 
    string error = ValidateName(name);
    
    if (error != string.Empty) 
        return View("Error", error);
    
    Employee employee = GetEmployee(employeeId); 
    employee.UpdateName(name);
}

public class Employee { 

    public void UpdateName(string name){

        if (name == null) 
            throw new ArgumentNullException();
        
        // ادامه کد‌ها }
}

در قطعه کد بالا تصور این است که کلاس Employee و متد UpdateName خارج از دامین می‌باشند. همانطورکه مشاهده میکنید، ما در action controller، از خالی نبودن نام اطمینان حاصل کردیم و سپس آن را به متد UpdateName ارجاع دادیم. ولی اگه به بدنه‌ی متد UpdateName دقت کنید، می‌بینید که مجددا از خالی نبودن نام اطمینان حاصل کرده‌ایم و در صورت خالی بودن، یک Exception را صادر میکنیم! به این مدل چک کردن‌ها در دامین‌های مختلف، معمولا guard clause گفته می‌شود و یک نوع قرارداد بین برنامه نویس هاست. اگر طبق تعریفی که بالاتر ارائه کردیم هم چک کنیم، میتوانیم حدس بزنیم که خالی بودن نام، نشان یک باگ در نرم افزار است! 



مفهوم fail fast

تا اینجا متوجه شدیم که از exception‌ها باید در شرایط استثنائی استفاده کنیم. خوب با توجه به این مساله، چه طور میتوانیم آن‌ها را Handle کنیم؟ این سؤال ما را به مفهومی به نام fail fast می‌رساند. این مفهوم به ما میگوید:

  • کار جاری را به محض یک اتفاق استثنائی باید متوقف کنیم.
  • رعایت این نکته در نهایت ما را به یک نرم افزار پایدار خواهد رساند.


برای درک هر چه بهتر این موضوع، بیایید به عکس این حالت نگاه کنیم؛ اصطلاحا Fail Silently.

متد زیر را ببینید: 

public void ProcessItems(List<Item> items) { 

    foreach (Item item in items) { 
        try { 
            Process(item);
 } 
        catch (Exception ex) 
        { 
            Logger.Log(ex);
 }
 }
 }

در قطعه کد بالا، در نگاه اول احتمالا حس نرم افزار پایدار‌تر و بدون خطا را خواهیم داشت. اما در واقع اینطور نیست. احتمال اینکه خطا از چشم برنامه نویس به دور باشد و بعد از اجرا باعث شود که یکپارچگی داده‌ها را به هم بریزد وجود دارد. در واقع هیچ راهی برای زمانیکه این عملیات نباید انجام شود، در نظر گرفته نشده‌است. طبق صحبت‌هایی که بالا‌تر داشتیم، شرایط غیر منتظره، در واقع یک باگ در نرم افزار است و هیچ مزیتی در جلوگیری از وقوع این باگ بدون حل مشکل نیست!

به صور خلاصه مهم‌ترین مزیت Fail Fast را میتوانیم به صورت زیر خلاصه کنیم:

  • مسیر رسیدن به خطا‌ها سر راست‌تر می‌شود.
  • نرم افزار به پایداری مناسبی خواهد رسید.
  • از اعتبار دیتای ذخیره شده اطمینان خواهیم داشت.


کجا exception‌ها را به دام بیندازیم؟

در یکی از حالت‌های زیر:

  • لاگ کردن
  • متوقف کردن عملیات
  • هیچ گاه در بلاک catch هیچ منطقی را پیاده نکنید.


حالت دیگر در استفاه از کتابخانه‌های دیگران (3rd parties) است. به طور مثال در استفاده از EF ممکن است به دلیل عدم برقراری ارتباط با دیتابیس، خطایی را دریافت کنید. در این حالت با توجه به نکات فوق، با این استثنائات برخورد کنید:

  • جلوی این نوع استثنائات را در پایین‌ترین حد ممکن در کد خود بگیرید.
  • Exception هایی را catch کنید که میدانید در حالت استثناء، چه کاری را می‌توانید انجام دهید.


این به این معنی میباشد که به صورت کلی همه نوع Exception ای را به صورت کلی نگیرید و نوع Exception اختصاصی را در بلاک catch قرار دهید. الان که قرار شد در بعضی از حالت‌ها جلوی استثنائات را بگیریم، خوب است ببینیم چطور باید اینکار را انجام بدیم.

قطعه کد زیر را در نظر بگیرید:

public void CreateCustomer(string name) { 
    Customer customer = new Customer(name); 
    bool result = SaveCustomer(customer);
    if (!result) { 
        MessageBox.Show("Error connecting to the database. Please try again later.");
    }
}

private bool SaveCustomer(Customer customer) { 
    try { 
        using (MyContext context = new MyContext()) { 
            context.Customers.Add(customer);
         context.SaveChanges();
        } 
        return true;
    }
    catch (DbUpdateException ex) { 
        if (ex.Message == "Unable to open the DB connection") 
            return false; 
        else 
            throw;
    }
}

همانطور که مشاهده میکنید، در حالتیکه خطایی از نوع DbUpdateException رخ میدهد، مقدار بازگشتی متد را برابر با false میکنیم. اما مشکلی که وجود دارد این است که این‌کار به اندازه‌ی کافی خوانا نیست. همچنین honest بودن متد را نقض کرده‌ایم. به علاوه مشکل بزرگتر دیگر این است که ما با بازگرداندن یک مقدار bool، میتوانیم به متد بالاتر اطلاع بدهیم که کار مورد نظر انجام شده یا نه، اما در مورد دلیل انجام نشدن آن، هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. پیشنهاد من برای مقدار بازگشتی متد‌هایی که احتمال انجام نشدن کاری در آن‌ها می‌رود، استفاده از یک نوع اختصاصی می‌باشد.

در اینجا من این نوع را با نام کلاس Result معرفی میکنم. انتظاری که از این نوع اختصاصی داریم:

  • Honest بودن متد را نگه دارد.
  • خروجی متد را به همراه وضعیت اجرا شدن برگرداند.
  • شکل یکسانی را برای خطا‌ها داشته باشد.
  • فقط جلوی خطا‌های غیر منتظره را بگیرد.


برای مثال کد بالا را به شکل زیر refactor می‌کنیم:

private Result SaveCustomer(Customer customer) { 
    try { 

        using (var context = new MyContext()) { 

            context.Customers.Add(customer); 
            context.SaveChanges();
 } 

        return Result.Ok();
    } 
    catch (DbUpdateException ex) { 
        if (ex.Message == "Unable to open the DB connection") 
            Result.Fail(ErrorType.DatabaseIsOffline);

        if (ex.Message.Contains("IX_Customer_Name")) 
            return Result.Fail(ErrorType.CustomerAlreadyExists);

        throw;
    }
}

به عبارتی با این روش میتوانیم از انجام شدن/نشدن عملیات اطمینان حاصل کنیم و خروجی/دلیل انجام نشدن را نیز میتوانیم برگردانیم.

اگر به امضای متد‌های زیر نگاه کنیم، می‌توانیم آن‌ها را طبق الگوی CQS دسته‌بندی کنیم: 

به عنوان نمونه یک پیاده سازی از این کلاس را در اینجا  قرار داده‌ام. قطعا میتوانیم پیاده سازی‌های بهتری را از این کلاس داشته باشیم. خوشحال می‌شوم که نظرات خود رو با ما به اشتراک بگذارید. امیدوارم که این قسمت و صحبت‌هایی که در مورد استثنائات داشتیم، توانسته باشد دیدگاه جدیدی را به کدهایتان بدهد. در ادامه‌ی این سری مطالب، مفاهیم پارادایم برنامه نویسی تابعی را بیشتر مورد بررسی قرار خواهیم داد. 

مطالب
افزودن یک صفحه‌ی جدید و دریافت و نمایش اطلاعات از سرور به کمک Ember.js
در قسمت قبل با مقدمات برپایی یک برنامه‌ی تک صفحه‌ای وب مبتنی بر Ember.js آشنا شدیم. مثال انتهای بحث آن نیز یک لیست ساده را نمایش می‌دهد. در ادامه همین برنامه را جهت نمایش لیستی از اشیاء JSON دریافتی از سرور تغییر خواهیم داد. همچنین یک صفحه‌ی about را نیز به آن اضافه خواهیم کرد.


پیشنیازهای سمت سرور

- ابتدا یک پروژه‌ی خالی ASP.NET را ایجاد کنید. نوع آن مهم نیست که Web Forms باشد یا MVC.
- سپس قصد داریم مدل کاربران سیستم را توسط یک ASP.NET Web API Controller در اختیار Ember.js قرار دهیم. مباحث پایه‌ای Web API نیز در وب فرم‌ها و MVC یکی است.
مدل سمت سرور برنامه چنین شکلی را دارد:
namespace EmberJS02.Models
{
    public class User
    {
        public int Id { set; get; }
        public string UserName { set; get; }
        public string Email { set; get; }
    }
}
کنترلر Web API ایی که این اطلاعات را در ختیار کلاینت‌ها قرار می‌دهد، به نحو ذیل تعریف می‌شود:
using System.Collections.Generic;
using System.Web.Http;
using EmberJS02.Models;
 
namespace EmberJS02.Controllers
{
    public class UsersController : ApiController
    {
        // GET api/<controller>
        public IEnumerable<User> Get()
        {
            return UsersDataSource.UsersList;
        }
    }
}
در اینجا UsersDataSource.UsersList صرفا یک لیست جنریک ساده از کلاس User است و کدهای کامل آن‌را می‌توانید از فایل پیوست انتهای بحث دریافت کنید.

همچنین فرض بر این است که مسیریابی سمت سرور ذیل را نیز به فایل global.asax.cs، جهت فعال سازی دسترسی به متدهای کنترلر UsersController تعریف کرده‌اید:
using System;
using System.Web.Http;
using System.Web.Routing;
 
namespace EmberJS02
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    { 
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
               name: "DefaultApi",
               routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
               defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
               );
        }
    }
}

پیشنیازهای سمت کاربر

پیشنیازهای سمت کاربر این قسمت با قسمت «تهیه‌ی اولین برنامه‌ی Ember.js» دقیقا یکی است.
ابتدا فایل‌های مورد نیاز Ember.js به برنامه اضافه شده‌اند:
 PM> Install-Package EmberJS
سپس یک فایل app.js با محتوای ذیل به پوشه‌ی Scripts اضافه شده‌است:
App = Ember.Application.create();
App.IndexRoute = Ember.Route.extend({
    setupController:function(controller) {
        controller.set('content', ['red', 'yellow', 'blue']);
    }
});
و  در آخر یک فایل index.html با محتوای ذیل کار برپایی اولیه‌ی یک برنامه‌ی مبتنی بر Ember.js را انجام می‌دهد:
<!DOCTYPE html>
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head>
    <title></title>
    <script src="Scripts/jquery-2.1.1.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/handlebars.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/ember.js" type="text/javascript"></script>
    <script src="Scripts/app.js" type="text/javascript"></script>
</head>
<body>
    <script type="text/x-handlebars" data-template-name="application">
        <h1>Header</h1>
        {{outlet}}
    </script>
    <script type="text/x-handlebars" data-template-name="index">
        Hello,
        <strong>Welcome to Ember.js</strong>!
        <ul>
            {{#each item in content}}
            <li>
                {{item}}
            </li>
            {{/each}}
        </ul>
    </script>
</body>
</html>
تا اینجا را در قسمت قبل مطالعه کرده بودید.
در ادامه قصد داریم به هدر صفحه، دو لینک Home و About را اضافه کنیم؛ به نحوی که لینک Home به مسیریابی index و لینک About به مسیریابی about که صفحه‌ی جدید «درباره‌ی برنامه» را نمایش می‌دهد، اشاره کنند.


تعریف صفحه‌ی جدید About

برنامه‌های Ember.js، برنامه‌های تک صفحه‌ای وب هستند و صفحات جدید در آن‌ها به صورت یک template جدید تعریف می‌شوند که نهایتا متناظر با یک مسیریابی مشخص خواهند بود.
به همین جهت ابتدا در فایل app.js مسیریابی about را اضافه خواهیم کرد:
App.Router.map(function() {
    this.resource('about');
});
به این ترتیب با فراخوانی آدرس about/ در مرورگر توسط کاربر، منابع مرتبط با این آدرس و قالب مخصوص آن، توسط Ember.js پردازش خواهند شد.
بنابراین به صفحه‌ی index.html برنامه مراجعه کرده و صفحه‌ی about را توسط یک قالب جدید تعریف می‌کنیم:
<script type="text/x-handlebars" data-template-name="about">
    <h2>Our about page</h2>
</script>
تنها نکته‌ی مهم در اینجا مقدار data-template-name است که سبب خواهد شد تا به مسیریابی about، به صورت خودکار متصل و مرتبط شود.

در این حالت اگر برنامه را در حالت معمولی اجرا کنید، خروجی خاصی را مشاهده نخواهید کرد. بنابراین نیاز است تا لینکی را جهت اشاره به این مسیر جدید به صفحه اضافه کنیم:
<script type="text/x-handlebars" data-template-name="application">
    <h1>Ember Demo App</h1>
    <ul class="nav">
        <li>{{#linkTo 'index'}}Home{{/linkTo}}</li>
        <li>{{#linkTo 'about'}}About{{/linkTo}}</li>
    </ul>
    {{outlet}}
</script>
اگر از قسمت قبل به خاطر داشته باشید، عنوان شد که قالب ویژه‌ی application به صورت خودکار با وهله سازی Ember.Application.create به صفحه اضافه می‌شود. اگر نیاز به سفارشی سازی آن وجود داشت، خصوصا جهت تعریف عناصری که باید در تمام صفحات حضور داشته باشند (مانند منوها)، می‌توان آن‌را به نحو فوق سفارشی سازی کرد.
در اینجا با استفاده از امکان یا directive ویژه‌ای به نام linkTo، لینک‌هایی به مسیریابی‌های index و about اضافه شده‌اند. به این ترتیب اگر کاربری برای مثال بر روی لینک About کلیک کند، کتابخانه‌ی Ember.js او را به صورت خودکار به مسیریابی about و سپس نمایش قالب مرتبط با آن (قالب about ایی که پیشتر تعریف کردیم) هدایت خواهد کرد؛ مانند تصویر ذیل:


همانطور که در آدرس صفحه نیز مشخص است، هرچند صفحه‌ی about نمایش داده شده‌است، اما هنوز نیز در همان صفحه‌ی اصلی برنامه قرار داریم. به علاوه در این قسمت جدید، همچنان منوی بالای صفحه نمایان است؛ از این جهت که تعاریف آن به قالب application اضافه شده‌اند.


دریافت و نمایش اطلاعات از سرور

اکنون که با نحوه‌ی تعریف یک صفحه‌ی جدید و برپایی سیم کشی‌های مرتبط با آن آشنا شدیم، می‌خواهیم صفحه‌ی دیگری را به نام Users به برنامه اضافه کنیم و در آن لیست کاربران ارائه شده توسط کنترلر Web API سمت سرور ابتدای بحث را نمایش دهیم.
بنابراین ابتدا مسیریابی جدید users را به صفحه اضافه می‌کنیم تا لیست کاربران، در آدرس users/ قابل دسترسی شود:
App.Router.map(function() {
    this.resource('about');
    this.resource('users');
});
سپس نیاز است مدلی را توسط فراخوانی Ember.Object.extend ایجاد کرده و به کمک متد reopenClass آن‌را توسعه دهیم:
App.UsersLink = Ember.Object.extend({});
App.UsersLink.reopenClass({
    findAll: function () {
        var users = [];
        $.getJSON('/api/users').then(function(response) {
            response.forEach(function(item) {
                users.pushObject(App.UsersLink.create(item));
            });
        });
        return users;
    }
});
در اینجا متد دلخواهی را به نام findAll اضافه کرده‌ایم که توسط متد getJSON جی‌کوئری، به مسیر /api/users سمت سرور متصل شده و لیست کاربران را از سرور به صورت JSON دریافت می‌کند. در اینجا خروجی دریافتی از سرور به کمک متد pushObject به آرایه کاربران اضافه خواهد شد. همچنین نحوه‌ی فراخوانی متد create مدل UsersLink را نیز در اینجا مشاهده می‌کنید (App.UsersLink.create).

پس از اینکه نحوه‌ی دریافت اطلاعات از سرور مشخص شد، باید اطلاعات این مدل را در اختیار مسیریابی Users قرار داد:
App.UsersRoute = Ember.Route.extend({
    model: function() {
        return App.UsersLink.findAll();
    }
});
 
App.UsersController = Ember.ObjectController.extend({
    customHeader : 'Our Users List'
});
به این ترتیب زمانیکه کاربر به مسیر users/ مراجعه می‌کند، سیستم مسیریابی می‌داند که اطلاعات مدل خود را باید از کجا تهیه نماید.
همچنین در کنترلری که تعریف شده، صرفا یک خاصیت سفارشی و دلخواه جدید، به نام customHeader برای نمایش در ابتدای صفحه تعریف و مقدار دهی گردیده‌است.
اکنون قالبی که قرار است اطلاعات مدل را نمایش دهد، چنین شکلی را خواهد داشت:
<script type="text/x-handlebars" data-template-name="users">
    <h2>{{customHeader}}</h2>
    <ul>
        {{#each item in model}}
        <li>
            {{item.Id}}-{{item.UserName}} ({{item.Email}})
        </li>
        {{/each}}
    </ul>
</script>
با تنظیم data-template-name به users سبب خواهیم شد تا این قالب اطلاعات خودش را از مسیریابی users دریافت کند. سپس یک حلقه نوشته‌ایم تا کلیه عناصر موجود در مدل را خوانده و در صفحه نمایش دهد. همچنین در عنوان قالب نیز از خاصیت سفارشی customHeader استفاده شده‌است:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EmberJS02.zip
مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت اول - معرفی
گاهی از اوقات، برای نوشتن آزمون‌های واحد، ایزوله سازی قسمتی که می‌خواهیم آن‌را بررسی کنیم، از سایر قسمت‌های سیستم مشکل می‌شود. برای مثال اگر در کلاسی کار اتصال به بانک اطلاعاتی صورت می‌گیرد و قصد داریم برای آن آزمون واحد بنویسیم، اما قرار نیست که الزاما با بانک اطلاعاتی کار کنیم، در این حالت نیاز به یک نمونه‌ی تقلیدی یا Mock از بانک اطلاعاتی را خواهیم داشت، تا کار دسترسی به بانک اطلاعاتی را شبیه سازی کند. در این سری با استفاده از کتابخانه‌ی بسیار معروف Moq (ماک‌یو تلفظ می‌شود؛ گاهی از اوقات هم ماک)، کار ایزوله سازی کلاس‌ها را انجام خواهیم داد، تا بتوانیم آن‌ها را مستقل از هم آزمایش کنیم.


Mocking چیست؟

فرض کنید برنامه‌ای را داریم که از تعدادی کلاس تشکیل شده‌است. در این بین می‌خواهیم تعدادی از آن‌ها را به صورت ایزوله‌ی از کل سیستم آزمایش کنیم. البته باید درنظر داشت که این کلاس‌ها در حین اجرای واقعی برنامه، از تعدادی وابستگی خاص در همان سیستم استفاده می‌کنند. برای مثال کلاسی در این بین برای بررسی میزان اعتبار مالی یک کاربر، نیاز دارد تا با یک وب سرویس خارجی کار کند. اما چون می‌خواهیم این کلاس را به صورت ایزوله‌ی از کل سیستم آزمایش کنیم، اینبار بجای استفاده‌ی از وابستگی واقعی این کلاس، آن وابستگی را با یک نمونه‌ی تقلیدی یا Mock object در اینجا، جایگزین می‌کنیم.
بنابراین Mocking به معنای جایگزین کردن یک وابستگی واقعی سیستم که در زمان اجرای آن مورد استفاده قرار می‌گیرد، با نمونه‌ی تقلیدی مختص زمان آزمایش برنامه، جهت بالابردن سهولت نوشتن آزمون‌های واحد است.


دلایل و مزایای استفاده‌ی از Mocking

- یکی از مهم‌ترین دلایل استفاده‌ی از Mocking، کاهش پیچیدگی تنظیمات اولیه‌ی نوشتن آزمون‌های واحد است. برای مثال اگر در برنامه‌ی خود از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کنید و کلاسی دارای چندین وابستگی تزریق شده‌ی به آن است، برای آزمایش این کلاس نیاز به تدارک تمام این وابستگی‌ها را خواهید داشت تا بتوان این کلاس را وهله سازی کرد و همچنین برنامه را نیز کامپایل نمود. اما در این بین ممکن است آزمایش متدی در همان کلاس، الزاما از تمام وابستگی‌های تزریق شده‌ی در یک کلاس استفاده نکند. در این حالت، Mocking می‌تواند تنظیمات پیچیده‌ی وهله سازی این کلاس را به حداقل برساند.
- Mocking می‌تواند سبب افزایش سرعت اجرای آزمون‌های واحد نیز شود. برای مثال با تقلید سرویس‌های خارجی مورد استفاده‌ی در برنامه (هر عملی که از مرزهای سیستم رد شود مانند کار با شبکه، بانک اطلاعاتی، فایل سیستم و غیره)، می‌توان میزان I/O و همچنین زمان صرف شده‌ی به آن‌را به حداقل رساند.
- از mock objects می‌توان برای رهایی از مشکلات کار با مقادیر غیرمشخص استفاده کرد. برای مثال اگر در کدهای خود از DateTime.Now استفاده می‌کنید یا اعداد اتفاقی و امثال آن، هربار که آزمون‌های واحد را اجرا می‌کنیم، خروجی متفاوتی را دریافت کرده و بسیاری از آزمون‌های نوشته شده با مشکل مواجه می‌شوند. به کمک mocking می‌توان بجای این مقادیر غیرمشخص، یک مقدار ثابت و مشخص را بازگشت دهد.
- چون به سادگی می‌توان mock objects را تهیه کرد، می‌توان کار توسعه و آزمایش برنامه را پیش از به پایان رسیدن پیاده سازی اصلی سرویس‌های مدنظر، همینقدر که اینترفیس آن سرویس مشخص باشد، شروع کرد که می‌تواند برای کارهای تیمی بسیار مفید باشد.
- اگر وابستگی مورد استفاده ناپایدار و یا غیرقابل پیش بینی است، می‌توان توسط mocking به یک نمونه‌ی قابل پیش بینی و پایدار مخصوص آزمون‌های برنامه رسید.
- اگر وابستگی خارجی مورد استفاده به ازای هر بار استفاده، هزینه‌ای را شارژ می‌کند، می‌توان توسط mocking، هزینه‌ی آزمون‌های برنامه را کاهش داد.


Unit test چیست؟

بدیهی است در کنار آزمایش ایزوله‌ی قسمت‌های مختلف برنامه توسط mocking، باید کل برنامه را جهت بررسی دستیابی به نتایج واقعی نیز آزمایش کرد که به این نوع آزمون‌ها، آزمون یکپارچگی (Integration Tests)، API Tests ،UI Tests و غیره می‌گویند که در کنار Unit tests ما حضور خواهند داشت. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که یک Unit چیست؟
در برنامه‌ای که از چندین کلاس تشکیل می‌شود، به یک کلاس، یک Unit گفته می‌شود. همچنین اگر در این سیستم، دو یا چند کلاس با هم کار می‌کنند (کلاسی که از چندین وابستگی استفاده می‌کند)، این‌ها با هم نیز یک Unit را تشکیل دهند. بنابراین تعریف Unit بستگی به نحوه‌ی درک عملکرد یک سیستم و تعامل اجزای آن با هم دارد.


واژه‌های متناظر با Mock objects

در حین مطالعه‌ی منابع مرتبط با آزمون‌های واحد ممکن است با این واژه‌های تقریبا مشابه مواجه شوید: fakes ،stubs ،dummies و mocks. اما تفاوت آن‌ها در چیست؟
- Fakes در حقیقت یک نمونه پیاده سازی واقعی، اما غیرمناسب محیط واقعی و اصلی پروژه‌است. برای نمونه EF Core به همراه یک نمونه in-memory database هم هست که دقیقا با مفهوم Fakes تطابق دارد.
- از Dummies صرفا جهت تهیه‌ی پارامترهای مورد نیاز برای اجرای یک آزمایش استفاده می‌شوند. این پارامترها، هیچگاه در آزمایش‌های انجام شده مورد استفاده قرار نمی‌گیرند.
- از Stubs برای ارائه‌ی پاسخ‌هایی مشخص به فراخوان‌ها استفاده می‌شود. برای مثال یک متد یا خاصیت، دقیقا چه چیزی را باید بازگشت دهند.
- از Mocks برای بررسی تعامل اجزای مختلف در حال آزمایش استفاده می‌شود. آیا متدی یا خاصیتی مورد استفاده قرار گرفته‌است یا خیر؟

باید درنظر داشت که زمانیکه یک شیء Mock را توسط کتابخانه‌ی Moq تهیه می‌کنیم، هر سه مفهوم stubs ،dummies و mocks را با هم به همراه دارد. به همین جهت در این سری زمانیکه به یک mock object اشاره می‌شود، هر سه مفهوم مدنظر هستند.

واژه‌ی دیگری که ممکن است در این گروه زیاد مشاهده شود، «Test double» نام دارد که ترکیب هر 4 مورد fakes ،stubs ،dummies و mocks می‌باشد. در کل هر زمانیکه یک شیء مورد استفاده‌ی در زمان اجرای برنامه را جهت آزمایش ساده‌تر آن جایگزین می‌کنید، یک Test double را ایجاد کرده‌اید.


بررسی ساختار برنامه‌ای که می‌خواهیم آن‌را آزمایش کنیم

در این سری قصد داریم یک برنامه‌ی وام دهی را آزمایش کنیم که قسمت‌های مختلف آن دارای وابستگی‌های خاصی می‌باشند. ساختار این برنامه را در ادامه مشاهده می‌کنید:


موجودیت‌های برنامه‌ی وام دهی
namespace Loans.Entities
{
    public class Applicant
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Name { set; get; }

        public int Age { set; get; }

        public string Address { set; get; }

        public decimal Salary { set; get; }
    }
}

namespace Loans.Entities
{
    public class LoanProduct
    {
        public int Id { set; get; }

        public string ProductName { set; get; }

        public decimal InterestRate { set; get; }
    }
}

namespace Loans.Entities
{
    public class LoanApplication
    {
        public int Id { set; get; }

        public LoanProduct Product { set; get; }

        public LoanAmount Amount { set; get; }

        public Applicant Applicant { set; get; }

        public bool IsAccepted { set; get; }
    }

    public class LoanAmount
    {
        public string CurrencyCode { get; set; }

        public decimal Principal { get; set; }
    }
}

مدل‌های برنامه‌ی وام دهی

namespace Loans.Models
{
    public class IdentityVerificationStatus
    {
        public bool Passed { get; set; }
    }
}

سرویس‌های برنامه‌ی وام دهی

using Loans.Models;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface IIdentityVerifier
    {
        void Initialize();

        bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress);

        void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress, out bool isValid);

        void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress,
            ref IdentityVerificationStatus status);
    }
}

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface ICreditScorer
    {
        int Score { get; }

        void CalculateScore(string applicantName, string applicantAddress);
    }
}

using System;
using Loans.Entities;
using Loans.Services.Contracts;

namespace Loans.Services
{
    public class LoanApplicationProcessor
    {
        private const decimal MinimumSalary = 1_500_000_0;
        private const int MinimumAge = 18;
        private const int MinimumCreditScore = 100_000;

        private readonly IIdentityVerifier _identityVerifier;
        private readonly ICreditScorer _creditScorer;

        public LoanApplicationProcessor(
            IIdentityVerifier identityVerifier,
            ICreditScorer creditScorer)
        {
            _identityVerifier = identityVerifier ?? throw new ArgumentNullException(nameof(identityVerifier));
            _creditScorer = creditScorer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(creditScorer));
        }

        public bool Process(LoanApplication application)
        {
            application.IsAccepted = false;

            if (application.Applicant.Salary < MinimumSalary)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            if (application.Applicant.Age < MinimumAge)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            _identityVerifier.Initialize();

            var isValidIdentity = _identityVerifier.Validate(
                application.Applicant.Name, application.Applicant.Age, application.Applicant.Address);

            if (!isValidIdentity)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
            if (_creditScorer.Score < MinimumCreditScore)
            {
                return application.IsAccepted;
            }

            application.IsAccepted = true;
            return application.IsAccepted;
        }
    }
}

using System;
using Loans.Models;
using Loans.Services.Contracts;

namespace Loans.Services
{
    public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier
    {
        public DateTime LastCheckTime { get; private set; }

        public void Initialize()
        {
            // Initialize connection to external service
        }

        public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            Connect();
            var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
            LastCheckTime = DateTime.Now;
            Disconnect();

            return isValidIdentity;
        }

        private void Connect()
        {
            // Open connection to external service
        }

        private bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            // Make call to external service, interpret the response, and return result

            return false; // Simulate result for demo purposes
        }

        private void Disconnect()
        {
            // Close connection to external service
        }

        public void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress, out bool isValid)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }

        public void Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress,
            ref IdentityVerificationStatus status)
        {
            throw new NotImplementedException();
        }
    }
}
توضیحات:
هدف از این برنامه، درخواست یک وام جدید است. Application در اینجا به معنای درخواست یا فرم جدید است و Applicant نیز شخصی است که این درخواست را داده‌است.
در اینجا بیشتر تمرکز ما بر روی کلاس LoanApplicationProcessor است که دارای دو وابستگی تزریق شده‌ی به آن نیز می‌باشد:
        public LoanApplicationProcessor(
            IIdentityVerifier identityVerifier,
            ICreditScorer creditScorer)
        {
            _identityVerifier = identityVerifier ?? throw new ArgumentNullException(nameof(identityVerifier));
            _creditScorer = creditScorer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(creditScorer));
        }
از این وابستگی‌ها برای تصدیق هویت درخواست کننده و همچنین بررسی میزان اعتبار او استفاده می‌شود.
تمام این منطق نیز در متد Process آن قابل مشاهده‌است که هدف اصلی آن، بررسی قابل پذیرش بودن درخواست یک وام جدید است.


نوشتن اولین تست، برای برنامه‌ی وام دهی

در اولین تصویر این قسمت، پروژه‌ی class library دومی را نیز به نام Loans.Tests مشاهده می‌کنید. فایل csproj آن به صورت زیر برای کار با MSTest تنظیم شده‌است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.2</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\Loans\Loans.csproj" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.NET.Test.Sdk" Version="16.3.0" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestAdapter" Version="2.0.0" />
    <PackageReference Include="MSTest.TestFramework" Version="2.0.0" />    
  </ItemGroup>
</Project>
که در آن ارجاعی به پروژه‌ی Loans.csproj و همچنین وابستگی‌های MSTest، تنظیم شده‌اند.

اکنون اولین آزمون واحد ما در کلاس جدید LoanApplicationProcessorShould چنین شکلی را پیدا می‌کند:
using Loans.Entities;
using Loans.Services;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;

namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {
        [TestMethod]
        public void DeclineLowSalary()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_100_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};
            var processor = new LoanApplicationProcessor(null, null);
            processor.Process(application);

            Assert.IsFalse(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در حین کار با MSTest، کلاس آزمون واحد باید به ویژگی TestClass و متدهای public void آن به ویژگی TestMethod مزین شوند تا توسط این فریم‌ورک آزمون واحد شناسایی شده و مورد آزمایش قرار گیرند.
در این آزمایش، شخص درخواست کننده، حقوق کمی دارد و می‌خواهیم بررسی کنیم که آیا LoanApplicationProcessor می‌تواند آن‌را بر اساس مقدار MinimumSalary، رد کند یا خیر؟
public class LoanApplicationProcessor
{
    private const decimal MinimumSalary = 1_500_000_0;

در حین وهله سازی LoanApplicationProcessor، دو وابستگی آن به null تنظیم شده‌اند؛ چون می‌دانیم که بررسی MinimumSalary پیش از سایر بررسی‌ها صورت می‌گیرد و اساسا در این آزمایش، نیازی به این وابستگی‌ها نداریم.
اما اگر سعی در اجرای این آزمایش کنیم (برای مثال با اجرای دستور dotnet test در خط فرمان)، آزمایش اجرا نشده و با استثنای زیر مواجه می‌شویم:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.DeclineLowSalary threw exception:
System.ArgumentNullException: Value cannot be null.
Parameter name: identityVerifier
چون در سازنده‌ی کلاس LoanApplicationProcessor، در صورت نال بودن وابستگی‌های دریافتی، یک استثناء صادر می‌شود. بنابراین ذکر آن‌ها الزامی است:
        public LoanApplicationProcessor(
            IIdentityVerifier identityVerifier,
            ICreditScorer creditScorer)
        {
            _identityVerifier = identityVerifier ?? throw new ArgumentNullException(nameof(identityVerifier));
            _creditScorer = creditScorer ?? throw new ArgumentNullException(nameof(creditScorer));
        }


نصب کتابخانه‌ی Moq جهت برآورده کردن وابستگی‌های کلاس LoanApplicationProcessor

در این آزمایش چون وجود وابستگی‌های در سازنده‌ی کلاس، برای ما اهمیتی ندارند و همچنین ذکر آن‌ها نیز الزامی است، می‌خواهیم توسط کتابخانه‌ی Moq، دو نمونه‌ی تقلیدی از آن‌ها را تهیه کرده (همان dummies که پیشتر معرفی شدند) و جهت برآورده کردن بررسی صورت گرفته‌ی در سازنده‌ی کلاس LoanApplicationProcessor، آن‌ها را ارائه کنیم.
کتابخانه‌ی بسیار معروف Moq، با پروژه‌های مبتنی بر NETFramework 4.5. و همچنین NETStandard 2.0. به بعد سازگار است و برای نصب آن، می‌توان یکی از دو دستور زیر را صادر کرد:
> dotnet add package Moq
> Install-Package Moq

اما چرا کتابخانه‌ی Moq؟
کتابخانه‌ی Moq این اهداف را دنبال می‌کند: ساده‌است، به شدت کاربردی‌است و همچنین strongly typed است. این کتابخانه سورس باز بوده و تعداد بار دانلود بسته‌ی نیوگت آن میلیونی است.


پس از نصب آن، اولین آزمایشی را که نوشتیم، به صورت زیر اصلاح می‌کنیم:
using Loans.Entities;
using Loans.Services;
using Loans.Services.Contracts;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;
using Moq;

namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {
        [TestMethod]
        public void DeclineLowSalary()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_100_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>();
            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();

            var processor = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            processor.Process(application);

            Assert.IsFalse(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در اینجا بجای ارسال null به سازنده‌ی کلاس LoanApplicationProcessor، جهت برآورده کردن مقدار پیش‌فرض پارامترهای آن و کامپایل شدن برنامه، نمونه‌های تقلیدی دو وابستگی مورد نیاز آن‌را تهیه و به آن ارسال کرده‌ایم.
کار با ذکر new Mock شروع شده و آرگومان جنریک آن‌را از نوع وابستگی‌هایی که نیاز داریم، مقدار دهی می‌کنیم. سپس خاصیت Object آن، امکان دسترسی به این شیء تقلید شده را میسر می‌کند.
اکنون اگر مجددا این آزمون واحد را اجرا کنیم، مشاهده خواهیم کرد که بجای صدور استثناء، با موفقیت به پایان رسیده‌است:



گاهی از اوقات جایگزین کردن یک وابستگی null با نمونه‌ی Mock آن کافی نیست

در مثالی که بررسی کردیم، اشیاء mock، کار برآورده کردن نیازهای ابتدایی آزمایش را انجام داده و سبب اجرای موفقیت آمیز آن شدند؛ اما همیشه اینطور نیست:
using Loans.Entities;
using Loans.Services;
using Loans.Services.Contracts;
using Microsoft.VisualStudio.TestTools.UnitTesting;
using Moq;

namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {        
        [TestMethod]
        public void Accept()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>();
            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();

            var processor = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            processor.Process(application);

            Assert.IsTrue(application.IsAccepted);
        }
    }
}
تفاوت این آزمایش جدید با قبلی، در دو مورد است: مقدار Salary به MinimumSalary تنظیم شده‌است و در آخر Assert.IsTrue را داریم.
اگر این آزمایش را اجرا کنیم، با شکست مواجه خواهد شد. علت اینجا است که هرچند در حال استفاده‌ی از دو mock object به عنوان وابستگی‌های مورد نیاز هستیم، اما تنظیمات خاصی را بر روی آن‌ها انجام نداده‌ایم و به همین جهت خروجی مناسبی را در اختیار LoanApplicationProcessor قرار نمی‌دهند. برای مثال مرحله‌ی بعدی بررسی اعتبار شخص در کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی سرویس identityVerifier و متد Validate آن است که خروجی آن بر اساس کدهای فعلی، همیشه false است:
_identityVerifier.Initialize();
var isValidIdentity = _identityVerifier.Validate(
    application.Applicant.Name, application.Applicant.Age, application.Applicant.Address);
در قسمت بعدی، کار تنظیم اشیاء mock را انجام خواهیم داد.

کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-01.zip
مطالب
اتریبیوت اختصاصی برای قفل کردن یک اکشن جهت جلوگیری از تداخلات درخواست‌های همزمان

در کتابخانه‌ی Microsoft AspNetCore Identity میتوان با این کد، فیلد Email را منحصر به‌فرد کرد:

//Program.cs file
builder.Services.AddIdentity<User, Role>(options =>
{
    options.User.RequireUniqueEmail = true;
}).AddEntityFrameworkStores<DatabaseContext>();

برنامه را اجرا و درخواست‌ها را یکی یکی به سمت سرور ارسال میکنیم و اگر ایمیل تکراری باشد به ما خطا میده و میگه: "ایمیل تکراری است".

ولی مشکل اینجاست که کد بالا فیلد Email رو داخل دیتابیس منحصر به‌فرد نمیکنه و فقط از سمت نرم افزار بررسی تکراری بودن ایمیل رو انجام میده. حالا اگه ما با استفاده از نرم افزارهای "تست برنامه‌های وب" مثل Apache JMeter تعداد زیادی درخواست را به سمت برنامه‌مان ارسال کنیم و بعد رکوردهای داخل جدول کاربران را نگاه کنیم، با وجود اینکه داخل نرم افزارمان پراپرتی Email را منحصر به‌فرد کرده‌ایم، ولی چندین رکورد، با یک ایمیل مشابه در داخل جدول User وجود خواهد داشت.

برای تست این سناریو، برنامه Apache JMeter را از این لینک دانلود می‌کنیم (در بخش Binaries فایل zip رو دانلود می کنیم).

نکته: داشتن jdk ورژن 8 به بالا پیش نیاز است. برای اینکه بدونید ورژن جاوای سیستمتون چنده، داخل cmd دستور java -version رو صادر کنید.

اگه تمایل به نصب، یا به روز رسانی jdk را داشتید، میتونید از این لینک استفاده کنید و بسته به سیستم عاملتون، یکی از تب‌های Windows, macOS یا Linux رو انتخاب کنید و فایل مورد نظر رو دانلود کنید (برای Windows فایل x64 Compressed Archive رو دانلود و نصب میکنیم).

حالا فایل دانلود شده JMeter رو استخراج میکنیم، وارد پوشه‌ی bin میشیم و فایل jmeter.bat رو اجرا میکنیم تا برنامه‌ی JMeter اجرا بشه.

قبل از اینکه وارد برنامه JMeter بشیم، کدهای برنامه رو بررسی می‌کنیم.

موجودیت کاربر:

public class User : IdentityUser<int>;

ویوو مدل ساخت کاربر:

public class UserViewModel
{
    public string UserName { get; set; } = null!;

    public string Email { get; set; } = null!;

    public string Password { get; set; } = null!;
}

کنترلر ساخت کاربر:

[ApiController]
[Route("/api/[controller]")]
public class UserController(UserManager<User> userManager) : Controller
{
    [HttpPost]
    public async Task<IActionResult> Add(UserViewModel model)
    {
        var user = new User
        {
            UserName = model.UserName,
            Email = model.Email
        };
        var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);
        if (result.Succeeded)
        {
            return Ok();
        }
        return BadRequest(result.Errors);
    }
}

حالا وارد برنامه JMeter میشیم و اولین کاری که باید انجام بدیم این است که مشخص کنیم چند درخواست را در چند ثانیه قرار است ارسال کنیم. برای اینکار در برنامه JMeter روی TestPlan کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Threads (Users) -> Thread Group

حالا باید بر روی Thread Group کلیک کنیم و بعد در بخش Number of threads (users) تعداد درخواست‌هایی را که قرار است به سمت سرور ارسال کنیم، مشخص کنیم؛ برای مثال عدد 100.

گزینه Ramp-up period (seconds) برای اینه که مشخص کنیم این 100 درخواست قرار است در چند ثانیه ارسال شوند که آن را روی 0.1 ثانیه قرار می‌دهیم تا درخواست‌ها را با سرعت بسیار زیاد ارسال کند.

الان باید مشخص کنیم چه دیتایی قرار است به سمت سرور ارسال شود:

برای اینکار باید یک Http Request اضافه کنیم. برای این منظور روی Thread Group که از قبل ایجاد کردیم، کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Sampler -> Http Request

حالا روی Http Request کلیک میکنیم و متد ارسال درخواست رو که روی Get هست، به Post تغییر میدیم و بعد Path رو هم به آدرسی که قراره دیتا رو بهش ارسال کنیم، تغییر میدهیم:

https://localhost:7091/api/User

حالا پایینتر Body Data رو انتخاب میکنیم و دیتایی رو که قراره به سمت سرور ارسال کنیم، در قالب Json وارد میکنیم:

{
  "UserName": "payam${__Random(1000, 9999999)}",
  "Email": "payam@gmail.com",
  "Password": "123456aA@"
}

چون بخش UserName در پایگاه داده منحصر به‌فرد است، با این دستور:

${__Random(1000, 9999999)}

یک عدد Random رو به UserName اضافه میکنیم که دچار خطا نشیم.

حالا فقط باید یک Header رو هم به درخواستمون اضافه کنیم، برای اینکار روی Http Request که از قبل ایجاد کردیم، کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Config Element -> Http Header Manager

حالا روی دکمه‌ی Add در پایین صفحه کلیک میکنیم و این Header رو اضافه میکنیم:

Name: Content-Type
Value: application/json

همچنین میتونیم یک View result رو هم اضافه کنیم تا وضعیت تمامی درخواست‌های ارسال شده رو مشاهده کنیم. برای اینکار روی Http Request که از قبل ایجاد کردیم، کلیک راست میکنیم و بعد:

Add -> Listener -> View Results Tree

فایل Backup، برای اینکه مراحل بالا رو سریعتر انجام بدید:

File -> Open

حالا بر روی دکمه‌ی سبز رنگ Play در Toolbar بالا کلیک میکنیم تا تمامی درخواست ها را به سمت سرور ارسال کنه و همچنین میتونیم از طریق View result tree ببینیم که چند درخواست موفقیت آمیز و چند درخواست ناموفق انجام شده‌است.

حالا اگر وارد پایگاه داده بشیم، میبینیم که چندین رکورد، با Email یکسان، در جدول User وجود داره:

در حالیکه ایمیل رو در تنظیمات کتابخانه Microsoft AspNetCore Identity به صورت Unique تعریف کرده‌ایم:

//Program.cs file
builder.Services.AddIdentity<User, Role>(options =>
{
    options.User.RequireUniqueEmail = true;
}).AddEntityFrameworkStores<DatabaseContext>();

دلیل این مشکل این است که درخواست‌ها در قالب یک صف، یک به یک اجرا نمیشوند؛ بلکه به صورت همزمان فریم ورک ASP.NET Core برای بالا بردن سرعت اجرای درخواست‌ها از تمامی Thread هایی که در اختیارش هست استفاده می‌کند و در چندین Thread جداگانه، درخواست‌هایی رو به کنترلر User میفرسته و در نتیجه، در یک زمان مشابه، چندین درخواست ارسال میشه که آیا یک ایمیل برای مثال با مقدار payam@yahoo.com وجود داره یا خیر و در تمامی درخواست‌ها چون همزمان انجام شده، جواب خیر است. یعنی ایمیل تکراری با آن مقدار، در پایگاه داده وجود ندارد و تمامی درخواست‌هایی که همزمان به سرور رسیده‌اند، کاربر جدید را با ایمیل مشابهی ایجاد می‌کنند.

این مشکل را میتوان حتی در سایت‌های فروش بلیط نیز پیدا کرد؛ یعنی چند نفر یک صندلی را رزرو کرده‌اند و همزمان وارد درگاه پرداخت شده و هزینه‌ایی را برای آن پرداخت میکنند. اگر آن درخواست‌ها را وارد صف نکنیم، امکان دارد که یک صندلی را به چند نفر بفروشیم. این سناریو برای زمانی است که در پایگاه داده، فیلد‌ها را Unique تعریف نکرده باشیم. هر چند که اگر فیلدها را نیز Unique تعریف کرده باشیم تا یک صندلی را به چند نفر نفروشیم، در آن صورت هم برنامه دچار خطای 500 خواهد شد. پس بهتر است که حتی در زمان‌هایی هم که فیلدها را Unique تعریف میکنیم، باز هم از ورود چند درخواست همزمان به اکشن رزرو صندلی جلوگیری کنیم.

راه حل

برای حل این مشکل میتوان از Lock statement استفاده کرد که این راه حل نیز یک مشکل دارد که در ادامه به آن اشاره خواهم کرد.

Lock statement به ما این امکان رو میده تا اگر بخشی از کد ما در یک Thread در حال اجرا شدن است، Thread دیگری به آن بخش از کد، دسترسی نداشته باشد و منتظر بماند تا آن Thread کارش با کد ما تموم شود و بعد Thread جدید بتونه کد مارو اجرا کنه.

نحوه استفاده از Lock statement هم بسیار ساده‌است:

public class TestClass
{
    private static readonly object _lock1 = new();

    public void Method1()
    {
        lock (_lock1)
        {
            // Body
        }
    }
}

حالا باید کدهای خودمون رو در بخش Body اضافه کنیم تا دیگر چندین Thread به صورت همزمان، کدهای ما رو اجرا نکنند.

اما یک مشکل وجود داره و آن این است که ما نمیتوانیم در Lock statement، از کلمه کلیدی await استفاده کنیم؛ در حالیکه برای ساخت User جدید باید از await استفاده کنیم:

var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);

برای حل این مشکل میتوان از کلاس SemaphoreSlim بجای کلمه‌ی کلیدی lock استفاده کرد:

[ApiController]
[Route("/api/[controller]")]
public class UserController(UserManager<User> userManager) : Controller
{
    private static readonly SemaphoreSlim Semaphore = new (initialCount: 1, maxCount: 1);

    [HttpPost]
    public async Task<IActionResult> Add(UserViewModel model)
    {
        var user = new User
        {
            UserName = model.UserName,
            Email = model.Email
        };

        // Acquire the semaphore
        await Semaphore.WaitAsync();
        try
        {
            // Perform user creation
            var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);
            if (result.Succeeded)
            {
                return Ok();
            }
            return BadRequest(result.Errors);
        }
        finally
        {
            // Release the semaphore
            Semaphore.Release();
        }
    }
}

این کلاس نیز مانند lock عمل میکند، ولی توانایی‌های بیشتری را در اختیار ما قرار میدهد؛ برای مثال میتوان تعیین کرد که همزمان چند ترد میتوانند به این کد دسترسی داشته باشند؛ در حالیکه در lock statement فقط یک Thread میتوانست به کد دسترسی داشته باشد. مزیت دیگر کلاس SemaphoreSlim این است که میتوان برای اجرای کدمان Timeout در نظر گرفت تا از بلاک شدن نامحدود Thread جلوگیری کنیم.

با فراخوانی await semaphore.WaitAsync، دسترسی کد ما توسط سایر Thread ها محدود و با فراخوانی Release، کد ما توسط سایر Thread ها قابل دسترسی می‌شود.

مشکل قفل کردن Thread ها

هنگام قفل کردن Thread ها، مشکلی وجود دارد و آن این است که اگر برنامه‌ی ما روی چندین سرور مختلف اجرا شود، این روش جوابگو نخواهد بود؛ چون قفل کردن Thread روی یک سرور تاثیری در سایر سرورها جهت محدود کردن دسترسی به کد ما ندارد. اما به صورت کلی میتوان از این روش برای بخش‌هایی خاص از برنامه‌هایمان استفاده کنیم.

پیاده سازی با کمک الگوی AOP

برای اینکه کارمون راحت تر بشه، میتونیم کدهای بالا رو به یک Attribute انتقال بدیم و از اون Attribute در بالای اکشن‌هامون استفاده کنیم تا کل عملیات اکشن‌هامونو رو در یک Thread قفل کنیم:

[AttributeUsage(AttributeTargets.Method)]
public class SemaphoreLockAttribute : Attribute, IAsyncActionFilter
{
    private static readonly SemaphoreSlim Semaphore = new (1, 1);

    public async Task OnActionExecutionAsync(ActionExecutingContext context, ActionExecutionDelegate next)
    {
        // Acquire the semaphore
        await Semaphore.WaitAsync();
        try
        {
            // Proceed with the action
            await next();
        }
        finally
        {
            // Release the semaphore
            Semaphore.Release();
        }
    }
}

حالا میتونیم این Attribute را برای هر اکشنی استفاده کنیم:

[HttpPost]
[SemaphoreLock]
public async Task<IActionResult> Add(UserViewModel model)
{
    var user = new User
    {
        UserName = model.UserName,
        Email = model.Email
    };

    var result = await userManager.CreateAsync(user, model.Password);
    if (result.Succeeded)
    {
        return Ok();
    }
    return BadRequest(result.Errors);
}
مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش سوم (پایانی)
در بخش پیشین  به بررسی جزئی‌تر ایجاد پایگاه داده و همچنین توسعه Custom Filter Attribute پرداختیم که وظیفه تایید صلاحیت کاربر جاری و بررسی دسترسی وی به API Method مورد نظر را بررسی می‌کرد. در این مقاله به این بحث می‌پردازیم که در Filter Attribute توسعه داده شده، قصد داریم یک سرویس Access Control ایجاد نماییم.
این سرویس وظیفه تمامی اعمال مربوط به نقش‌ها و دسترسی‌های کاربر را بر عهده خواهد داشت. این سرویس به صورت زیر تعریف می‌گردد:
public class AccessControlService
{
        private DbContext db;

        public AccessControlService()
        {
            db = new DbContext();
        }

        public IEnumerable<Permission> GetUserPermissions(string userId)
        {
            var userRoles = this.GetUserRoles(userId);
            var userPermissions = new List<Permission>();
            foreach (var userRole in userRoles)
            {
                foreach (var permission in userRole.Permissions)
                {
                    // prevent duplicates
                    if (!userPermissions.Contains(permission))
                        userPermissions.Add(permission);
                }
            }
            return userPermissions;
        }
        public IEnumerable<Role> GetUserRoles(string userId)
        {
            return db.Users.FirstOrDefault(x => x.UserId == userId).Roles.ToList();
        }

        public bool HasPermission(string userId, string area, string control)
        {
            var found = false;
            var userPermissions = this.GetUserPermissions(userId);
            var permission = userPermissions.FirstOrDefault(x => x.Area == area && x.Control == control);
            if (permission != null)
                found = true;
            return found;
        }
{
همانطور که ملاحظه می‌کنید، ما سه متد GetUserPermissions، GetUserRoles و HasPermission را توسعه داده‌ایم. حال اینکه بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را نیز به این سرویس اضافه نمایید. متد اول، وظیفه‌ی واکشی تمامی permissionهای کاربر را عهده دار می‌باشد. متد GetUserRoles نیز تمامی نقش‌های کاربر را در سیستم، بازمی‌گرداند و در نهایت متد سوم، همان متدی است که ما در Filterattribute از آن استفاده کرد‌ه‌ایم. این متد با دریافت پارامترها و بازگردانی یک مقدار درست یا نادرست، تعیین می‌کند که کاربر جاری به آن محدوده دسترسی دارد یا خیر.
تمامی حداقل‌هایی که برای نگارش سمت سرور نیاز بود، به پایان رسید. حال به بررسی این موضوع خواهیم پرداخت که چگونه این سطوح دسترسی را با سمت کاربر همگام نماییم. به طوری که به عنوان مثال اگر کاربری حق دسترسی به ویرایش مطالب یک سایت را ندارد، دکمه مورد نظر که او را به آن صفحه هدایت می‌کند نیز نباید به وی نشان داده شود. سناریویی که ما برای این کار در نظر گرفته‌ایم، به این گونه می‌باشد که در هنگام ورود کاربر، لیستی از تمامی دسترسی‌های او به صورت JSON به سمت کلاینت ارسال می‌گردد. حال وظیفه مدیریت نمایش یا عدم نمایش المان‌های صفحه، بر عهده زبان سمت کلاینت، یعنی AngularJs خواهد بود. بنابراین در ابتدایی‌ترین حالت، ما نیاز به یک کنترلر و متد Web API داریم تا لیست دسترسی‌های کاربر را بازگرداند. این کنترلر در حال حاضر شامل یک متد است. اما بر حسب نیاز، می‌توانید متدهای بیشتری را به کنترلر اضافه نمایید.
    [RoutePrefix("َAuth/permissions")]
    public class PermissionsController : ApiController
    {
        private AccessControlService _AccessControlService = null;
        public PermissionsController()
        {
            _AccessControlService = new AccessControlService();
        }

        [Route("GetUserPermissions")]
        public async Task<IHttpActionResult> GetUserPermissions()
        {
            if (!User.Identity.IsAuthenticated)
            {
                return Unauthorized();
            }
            return Ok(_AccessControlService.GetPermissions(User.Identity.GetCurrentUserId()));
        }        
    }
در متد فوق ما از متد سرویس Access Control که لیست تمامی permissionهای کاربر را باز می‌گرداند، کمک گرفتیم. متد GetUserPermissions پس از ورود کاربر توسط کلاینت فراخوانی می‌گردد و لیست تمامی دسترسی‌ها در سمت کلاینت، در rootScope انگیولار ذخیره سازی می‌گردد. حال نوبت به آن رسیده که به بررسی عملیات سمت کلاینت بپردازیم.

توسعه سرویس‌ها و فرآیندهای سمت وب کلاینت AngularJS

در ابتدا در سمت کلاینت نیاز به سرویسی داریم که دسترسی‌های سمت سرور را دریافت نماید. از این رو ما نام این سرویس را permissionService می‌نامیم.
'use strict';
angular.module('App').factory('permissionService', ['$http', '$q', function ($http, $q) {

    var _getUserPermissions = function () {
        return $http.get(serviceBaseUrl + '/api/permissions/GetUserPermissions/');
    }

    var _isAuthorize = function (area, control) {
        return _.some($scope.permissions, { 'area': area, 'control': control });
    }

    return {
        getUserPermissions: _getUserPermissions,
        isAuthorize: _isAuthorize
    };
}]);
اگر بخواهیم مختصری درباره‌ی این سرویس صحبت کنیم، متد اول که یک دستور GET ساده است و لیست دسترسی‌ها را از PermissionController دریافت می‌کند. متد بعدی که در آینده بیشتر با آن آشنا می‌شویم، عملیات تایید صلاحیت کاربر را به ناحیه مورد نظر، انجام می‌دهد (همان مثال دسترسی به دکمه ویرایش مطلب در یک صفحه). در این متد برای جستجوی لیست permissions از کتابخانه‌ای با نام Lodash کمک گرفته‌ایم. این کتابخانه کاری شبیه به دستورات Linq را در کالکشن‌ها و آرایه‌های جاوااسکریپتی، انجام می‌دهد. متد some یک مقدار درست یا نادرست را بازمی‌گرداند. بازگردانی مقدار درست، به این معنی است که کاربر به ناحیه‌ی مورد نظر اجازه‌ی دسترسی را خواهد داشت.
حال باید متد‌های این سرویس را در کنترلر لاگین فراخوانی نماییم. در این مرحله ما از rootScope dependency استفاده می‌کنیم. برای نحوه‌ی عملکرد rootScope میتوانید به مقاله‌ای در این زمینه در وب سایت toddomotto مراجعه کنید. در این مقاله ویژگی‌ها و اختلاف‌های scope و rootScope به تفصیل بیان شده است. مقاله‌ای دیگر در همین زمینه نوشته شده است که در انتهای مقاله به بررسی چند نکته در مورد کدهای مشترک پرداخته شده‌است. تکه کد زیر، متد login را نمایش می‌دهد که در loginController قرار گرفته است و ما در آن از نوشتن کل بلاک loginController چشم پوشی کرده‌ایم. متد savePermissions تنها یک کار را انجام می‌دهد و آن هم این است که در ابتدا، به سرویس permissionService متصل شده و تمامی دسترسی‌ها را واکشی می‌نماید و پس از آن، آنها را درون rootScope قرار می‌دهد تا در تمامی کنترلرها قابل دسترسی باشد.
    $scope.login = function () {
        authService.login($scope.loginData).then(function (response) {
            savePermissions();
            $location.path('/userPanel');
        },
         function (err) {
             $scope.message = err.error_description;
         });
    };

    var savePermissions = function () {
        permissionService.getUserPermissions().then(function (response) {
            $rootScope.permissions = response.data;
        },
        function (err) {
        });
    }
}

   حال تمامی اطلاعات دسترسی، در سمت کلاینت نیز قابل دسترسی می‌باشد. تنها کاری که نیاز است، broadCast کردن متد isAuthorize است که آن هم باید در rootScope قرار بگیرد. ما برای این انتساب یک راهکار را ارائه کرده‌ایم. معماری سیستم کلاینت به این صورت است که تمامی کنترلرها درون یک parentController قرار گرفته‌اند. از این رو می‌توان در parentController این انتساب (ایجاد دسترسی عمومی برایisAuthorize) صورت گیرد. برای این کار در parentController تغییرات زیر صورت می‌گیرد:
App.controller('parentController', ['$rootScope', '$scope', 'authService', 'permissionService', function ($rootScope, $scope, authService, permissionService) {
        $scope.authentication = authService.authentication;

        // isAuthorize Method
        $scope.isAuthorize = permissionService.isAuthorize();

        // rest of codes
}]);
در کد فوق ما isAuthorize را درون scope قرار داده‌ایم. دلیل آن هم این است که هر چه که در scope قرار بگیرد، تمامی کنترلر‌های child نیز به آن دسترسی خواهند داشت. البته ممکن است که این بهترین نوع پیاده سازی برای به اشتراک گذاری یک منبع نباشد.
 در گام بعدی کافیست المان‌های صفحه را بر اساس همین دسترسی‌ها فعال یا غیر فعال کنیم. برای این کار از دستور ng-if میتوان استفاده کرد. برای این کار به مثال زیر توجه کنید:
<div ng-controller="childController">
    <div ng-if="isAuthorize('articles', 'edit')" >
    <!-- the block that we want to not see unauthorize person -->
    </div>
</div>
همانطور که مشاهده می‌کنید، تمامی المان‌ها را می‌توان با دستور ساده ng-if، از دید کاربران بدون صلاحیت، پنهان نمود. البته توجه داشته باشید که شما نمی‌توانید تنها به پنهان کردن این اطلاعات اکتفا کنید. بلکه باید تمامی متدهای کنترلرهای سمت سرور را هم با همین روش (فیلتر کردن با Filter Attribute) بررسی نمایید. به ازای هر درخواست کاربر باید بررسی شود که او به منبع مورد نظر دسترسی دارد یا خیر.
تنها نکته‌ای که باقی می‌ماند این است که طول عمر scope و rootScope چقدر است؟! برای پاسخ به این سوال باید بگوییم هر بار که صفحه refresh می‌شود، تمامی مقادیر scope و rootScope خالی می‌شوند. برای این کار هم یک راهکار خیلی ساده (و شاید کمی ناشیانه) در نظر گرفته شده‌است. میتوان بلاک مربوط به پر کردن rootScope.permissions را که در loginController نوشته شده بود، به درون parentController انتقال داد و آن را با استفاده از emit اجرا کرد و در حالت عادی، در هنگام refresh شدن صفحه نیز چون parentController در اولین لحظه اجرا می‌شود، میتوان تمامی مقادیر rootScope.permissions را دوباره از سمت سرور دریافت کرد.