مطالب
با HttpHandler بیشتر آشنا شوید
در  مقاله قبل توضیح دادیم که وظیفه httphandler رندر و پردازش خروجی یک درخواست هست؛ حالا در این مقاله قصد داریم که مفهوم httphandler را بیشتر بررسی کنیم.

HttpHandler
برای تهیه‌ی یک httphandler، باید کلاسی را بر اساس اینترفیس IHttpHandler پیاده سازی کنیم و بعدا آن را در web.config برنامه معرفی کنیم. برای پیاده سازی این اینترفیس، به یک متد به اسم ProcessRequest با یک پارامتر از نوع HttpContext و یک پراپرتی به اسم IsReusable نیاز داریم که مقدار برگشتی این پراپرتی را false بگذارید؛ بعدا خواهم گفت چرا اینکار را می‌کنیم. نحوه‌ی پیاده‌سازی یک httphandler به شکل زیر است:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {        
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
با استفاده از شیء context می‌توان به دو شیء httpresponse و httprequest دسترسی داشت. تکه کد زیر مثالی است در مورد نحوه‌ی تغییر در محتوای سایت:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        HttpRequest request = context.Request;

        response.Write("Every Page has a some text like this");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
بگذارید همین کد ساده را در وب کانفیگ معرفی کنیم:
<system.web>
  <httpHandlers>
      <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>
  </httpHandlers>
</system.web>
اگر نسخه IIS شما همانند نسخه‌ی من باشد، نباید هیچ تغییری مشاهده کنید؛ زیرا کد بالا فقط در مورد نسخه‌ی IIS6 صدق می‌کند و برای نسخه‌های IIS 7 به بعد باید به شیوه زیر عمل کنید:
<configuration>
  <system.web>
    <httpHandlers>

  <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>

    </httpHandlers>
  </system.web>
</configuration>
خروجی نهایی باید تنها این متن باشد: Every Page has a some text like this 
گزینه Type که نام کلاس می‌باشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName  
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete می‌باشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواست‌ها اجرا می‌کند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آن‌ها را استفاده کنید، با , از هم جدا می‌شوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همه‌ی گزینه‌ها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. 
 گزینه‌ی path این امکان را به شما می‌دهد که مسیر و نوع فایل‌هایی را که قصد دارید روی آن‌ها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفته‌ایم که تنها روی فایل‌هایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همه‌ی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیت‌های دادن پسوند این است که می‌توانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده می‌کنند که به مراتب سبک‌تر از aspx هست و شامل بخش ui نمی‌شود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که می‌نویسید مشخص می‌شود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. 

  IHttpHandlerFactory
کار این اینترفیس پیاده سازی یک کلاس است که خروجی آن یک کلاس از نوع IHttpHandler هست. اگر دقت کنید در مثال‌های قبلی ما برای معرفی یک هندلر در وب کانفیگ یک سری path را به آن میدادیم و برای نمونه aspx.* را معرفی می‌کردیم؛ یعنی این هندلر را بر روی همه‌ی فایل‌های aspx اجرا کن و اگر دو یا چند هندلر در وب کانفیگ معرفی کنیم و برای همه مسیر aspx را قرار بدهیم، یعنی همه این هندلرها باید روی صفحات aspx اجرا گردند ولی در httphandlerfactory، ما چند هندلر داریم و میخواهیم فقط یکی از آن‌ها بر روی صفحات aspx انجام بگیرد، پس ما یک هندلرفکتوری را برای صفحات aspx معرفی می‌کنیم و در حین اجرا تصمیم می‌گیریم که کدام هندلر را ارسال کنیم.
اجازه بدهید نوشتن این نوع کلاس را آغاز کنیم،ابتدا دو هندلر به نام‌های httphandler1 و httphandler2 می‌نویسیم :
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler
{
   
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler1");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler
{

    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler2");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
سپس کلاس MyFactory را بر اساس اینترفیس IHttpFactory پیاده سازی می‌کنیم و باید دو متد برای آن صدا بزنیم؛ یکی که هندلر انتخابی را بر میگرداند و دیگری هم برای رها کردن یا آزادسازی یک هندلر هست که در این مقاله کاری با آن نداریم. عموما GC دات نت در این زمینه کارآیی خوبی دارد. در قسمت هندلرهای غیرهمزمان به طور مختصر خواهیم گفت که GC چطور آن‌ها را مدیریت می‌کند. کد زیر نمونه کلاسی است که توسط IHttpFactory پیاده سازی شده است:
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory
{
    public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
در متد GetHandler چهار آرگومان وجود دارند که به ترتیب برای موارد زیر به کار می‌روند:
 Context یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم می‌کند.
 RequestType  مشخص می‌کند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت می‌کند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواست‌های Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواست‌های نوع Post
 URL مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده 
 PathTranslated مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال می‌کند. 
متد GetHandler را بدین شکل می‌نویسیم و میخواهیم همه صفحات aspx هندلر شماره یک را انتخاب کنند و صفحات aspx که نامشان با t شروع می‌شوند، هندلر  شماره دو را انتخاب کند:
 public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        string handlername = "MyHttpHandler1";
        if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t"))
        {
            handlername = "MyHttpHandler2";
        }

        try
        {
            return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername));
        }
        catch (Exception e) 
        {
            throw new HttpException("Error: " + handlername, e);
        }
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
شی Activator که برای ساخت اشیاء با انتخاب بهترین constructor موجود بر اساس یک نوع Type مشخص به کار می‌رود و خروجی Object را می‌گرداند؛ با یک تبدیل ساده، خروجی به قالب اصلی خود باز میگردد. برای مطالعه بیشتر در مورد این کلاس به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
نحوه‌ی تعریف factory در وب کانفیگ مانند قبل است و فقط باید در Type به جای نام هندلر نام فکتوری را نوشت. برنامه را اجرا کنید تا نتیجه آن را ببینیم:
تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل default.aspx است:

تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل Tours_List.aspx است:

AsyncHttpHandlers
برای اینکه کار این اینترفیس را درک کنید بهتر هست اینجا را مطالعه کنید. در اینجا به خوبی تفاوت متدهای همزمان و غیرهمزمان توضیح داده شده است.
متن زیر خلاصه‌ترین و بهترین توضیح برای این پرسش است، چرا غیرهمزمان؟
در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد. 
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافه‌تر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:
 public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
پراپرتی ISResuable هم موقعی که true برگشت بدهد، باعث می‌شود pooling فعال شده و این هندلر در حافظه باقی بماند و تمامی درخواست‌ها از طریق همین یک نمونه اجرا شوند.
به زبان ساده‌تر، این پراپرتی می‌گوید اگر چندین درخواست از طرف کلاینت‌ها برسد، توسط یک نمونه یا instance از هندلر پردازش خواهند شد؛ چون به طور پیش فرض موقعی که تمام درخواست‌های از pipeline بگذرند، هندلر‌ها توسط httpapplication در یک لیست بازیافت قرار گرفته و همه‌ی آن‌ها با null مقداردهی می‌شوند تا از حافظه پاک شوند ولی اگر این پراپرتی true برگرداند، هندلر مربوطه نال نشده و برای پاسخگویی به درخواست‌های بعدی در حافظه خواهد ماند.
مهمترین مزیت این گزینه، این می‌باشد که کاآیی سیستم را بالا می‌برد و اشیا کمتری به GC پاس می‌شوند. ولی یک عیب هم دارد که این تردهایی که ایجاد می‌کند، امنیت کمتری دارند و باید توسط برنامه نویس این امنیت بالاتر رود. این پراپرتی را در مواقعی که با هندلرهای همزمان کار می‌کنید برابر با false بگذارید چون این گزینه بیشتر بر روی هندلرهای غیرهمزمان اثر دارد و هم اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند که false بگذارید چون GC مدیریت خوبی در مورد هندلرها دارد و هم این که ارزش یافتن باگ در کد را ندارد.
بر میگردیم سراغ کد نویسی هندلر غیر همزمان. در آخرین قطعه کد نوشته شده، ما دو متد دیگر را پیاده سازی کردیم که یکی از آن‌ها BeginProcessRequest  است و خروجی آن کلاسی است که از اینترفیس IAsyncResult  ارث بری کرده است. پس یک کلاس با ارث بری از این اینترفیس می‌نویسیم و در این کلاس نیاز است که 4 پراپرتی را پیاده سازی کنیم که این کلاس به شکل زیر در خواهد آمد:
public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }
}
متدهای private اجباری نیستند؛ ولی برای ذخیره مقادیر get و set نیاز است. همانطور که از اسامی آن‌ها پیداست مشخص است که برای چه کاری ساخته شده اند.
خب اجازه بدهید یک تابع سازنده به آن برای مقداردهی اولیه این متغیرهای خصوصی داشته باشیم:
   public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }
همانطور که می‌بینید موارد موجود در متد BeginProcessRequest را تحویل می‌گیریم تا اطلاعات درخواستی مربوطه را داشته باشیم و مقدار _Completed را هم برابر با false قرار می‌دهیم. سپس نوبت این می‌رسد که ما درخواست را در صف pool قرار دهیم. برای همین تکه کد زیر را اضافه می‌کنیم: 
   public void StartAsyncWork()
    {
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);
    }
با اضافه شدن درخواست به صف، هر موقع درخواست‌های قبلی تمام شوند و callback خودشان را ارسال کنند، نوبت درخواست‌های جدیدتر هم میرسد. StartAsyncTask هم متدی است که وظیفه‌ی اصلی پردازش درخواست را به دوش دارد و موقعی که نوبت درخواست برسد، کدهای این متد اجرا می‌گردد که ما در اینجا مانند مثال اول روی صفحه چیزی نوشتیم:
 private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }
دو خط اول اطلاعات را چاپ کرده و در خط سوم متغیر _completed را true کرده و در آخر این درخواست را فراخوانی مجدد می‌کنیم تا بگوییم که کار این درخواست پایان یافته‌است؛ پس این درخواست را از صف بیرون بکش و درخواست بعدی را اجرا کن.
نهایتا کل این کلاس را در متد BeginProcessRequest  صدا بزنید:
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
کل کد مربوطه : (توجه:کدها از داخل سایت msdn برداشته شده است و اکثر کدهای موجود در نت هم به همین قالب می‌نویسند)
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler
{
    public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
       throw new InvalidOperationException(); 

    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }

    public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }


    public void StartAsyncWork()
    {
        
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);

    }
    private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }

آشنایی با فایل ASHX
در مطالب بالاتر به فایل‌های Ashx اشاره کردیم. این فایل به نام Generic Web Handler شناخته می‌شوند و می‌توانید با Add New Item این نوع فایل‌ها را اضافه کنید. این فایل شامل هیچ UI ایی نمی‌باشد و فقط شامل بخش کد می‌باشد. برای همین نسبت به aspx سبک‌تر بوده و شامل یک directive به اسم  WebHandler@ است.
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandler‌ها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point می‌گویند) که در پاسخ به درخواست‌های رسیده شده توسط asp.net application اجرا می‌شوند و بیشترین درخواست هایی هم که می‌رسد از نوع صفحات Aspx می‌باشد و موقعی که کاربری درخواست صفحه‌ی aspx می‌کند هندلرهای مربوط به page اجرا می‌شوند.
در متن بالا به خوبی روشن هست که ashx به دلیل نداشتن UI، تعداد کمتری از handlerها را در مسیر Pipeline قرار می‌دهند و اجرای آن‌ها سریعتر است. غیر از این دو هندلر aspx و ashx، هندلر توکار دیگری چون asmx که مختص وب سرویس هست و axd مربوط به اعمال trace نیز وجود دارند.

در این لینک که در بالاتر هم درج شده بود یک نمونه هندلر برای نمایش تصویر نوشته است. اگر تصاویرتان را بدین صورت اجرا کنید می‌توان جلوی درخواست‌های رسیده از وب سایت‌های دیگر را سد کرد. برای مثال یک نفر مطالب شما را کپی می‌کند و در داخل وبلاگ یا وب سایتش می‌گذارد و شما در اینجا درخواست‌های رسیده خارج از وب سایت خود را لغو خواهید کرد و تصاویر کپی شده نمایش داده نخواهند شد.
مطالب
دریافت اطلاعات بیشتر از Social Provider ها در VS 2013
هنگامی که یک پروژه جدید ASP.NET را در VS 2013 می‌سازید و متد احراز هویت آن را Individual User Accounts انتخاب می‌کنید، قالب پروژه، امکانات لازم را برای استفاده از تامین کنندگان ثالث، فراهم می‌کند، مثلا مایکروسافت، گوگل، توییتر و فیسبوک. هنگامی که توسط یکی از این تامین کننده‌ها کاربری را احراز هویت کردید، می‌توانید اطلاعات بیشتری درخواست کنید. مثلا عکس پروفایل کاربر یا لیست دوستان او. سپس اگر کاربر به اپلیکیشن شما سطح دسترسی کافی داده باشد می‌توانید این اطلاعات را دریافت کنید و تجربه کاربری قوی‌تر و بهتری ارائه کنید.

در این پست خواهید دید که چطور می‌شود از تامین کننده Facebook اطلاعات بیشتری درخواست کرد. پیش فرض این پست بر این است که شما با احراز هویت فیسبوک و سیستم کلی تامین کننده‌ها آشنایی دارید. برای اطلاعات بیشتر درباره راه اندازی احراز هویت فیسبوک به  این لینک  مراجعه کنید.

برای دریافت اطلاعات بیشتر از فیسبوک مراحل زیر را دنبال کنید.

  • یک اپلیکیشن جدید ASP.NET MVC با تنظیمات Individual User Accounts بسازید.
  • احراز هویت فیسبوک را توسط کلید هایی که از Facebook دریافت کرده اید فعال کنید. برای اطلاعات بیشتر در این باره می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.
  • برای درخواست اطلاعات بیشتر از فیسبوک، فایل Startup.Auth.cs را مطابق لیست زیر ویرایش کنید.
 List<string> scope = newList<string>() { "email", "user_about_me", "user_hometown", "friends_about_me", "friends_photos" };
 var x = newFacebookAuthenticationOptions();
 x.Scope.Add("email");
 x.Scope.Add("friends_about_me");
 x.Scope.Add("friends_photos");
 x.AppId = "636919159681109";
 x.AppSecret = "f3c16511fe95e854cf5885c10f83f26f";
 x.Provider = newFacebookAuthenticationProvider()
{
    OnAuthenticated = async context =>
    {
         //Get the access token from FB and store it in the database and
        //use FacebookC# SDK to get more information about the user
        context.Identity.AddClaim(
        new System.Security.Claims.Claim("FacebookAccessToken",
                                             context.AccessToken));
    }
};
 x.SignInAsAuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie;
 app.UseFacebookAuthentication(x);

در خط 1 مشخص می‌کنیم که چه scope هایی از داده را می‌خواهیم درخواست کنیم.
از خط 10 تا 17 رویداد OnAuthenticated را مدیریت می‌کنیم که از طرف Facebook OWIN authentication اجرا می‌شود. این متد هر بار که کاربری با فیسبوک خودش را احراز هویت می‌کند فراخوانی می‌شود. پس از آنکه کاربر احراز هویت شد و به اپلیکیشن سطح دسترسی لازم را اعطا کرد، تمام داده‌ها در FacebookContext ذخیره می‌شوند. 
خط 14 شناسه FacebookAccessToken را ذخیره می‌کند. ما این آبجکت را از فیسبوک دریافت کرده و از آن برای دریافت لیست دوستان کاربر استفاده می‌کنیم.
نکته: در این مثال تمام داده‌ها بصورت Claims ذخیره می‌شوند، اما اگر بخواهید می‌توانید از ASP.NET Identity برای ذخیره آنها در دیتابیس استفاده کنید.
در قدم بعدی لیست دوستان کاربر را از فیسبوک درخواست می‌کنیم. ابتدا فایل Views/Shared/_LoginPartial.cshtml را باز کنید و لینک زیر را به آن بیافزایید.
 <li>
      @Html.ActionLink("FacebookInfo", "FacebookInfo","Account")
</li>

 هنگامی که کاربری وارد سایت می‌شود و این لینک را کلیک می‌کند، ما لیست دوستان او را از فیسبوک درخواست می‌کنیم و بهمراه عکس‌های پروفایل شان آنها را لیست می‌کنیم.
تمام Claim‌ها را از UserIdentity بگیرید و آنها را در دیتابیس ذخیره کنید. در این قطعه کد ما تمام Claim هایی که توسط OWIN دریافت کرده ایم را می‌خوانیم، و شناسه FacebookAccessToken را در دیتابیس عضویت ASP.NET Identity ذخیره می‌کنیم.
//
        // GET: /Account/LinkLoginCallback
        publicasyncTask<ActionResult> LinkLoginCallback()
        {
            var loginInfo = await AuthenticationManager.GetExternalLoginInfoAsync(XsrfKey, User.Identity.GetUserId());
            if (loginInfo == null)
            {
                return RedirectToAction("Manage", new { Message = ManageMessageId.Error });
            }
            var result = await UserManager.AddLoginAsync(User.Identity.GetUserId(), loginInfo.Login);
            if (result.Succeeded)
            {
                var currentUser = await UserManager.FindByIdAsync(User.Identity.GetUserId());
                //Add the Facebook Claim
                await StoreFacebookAuthToken(currentUser);
                return RedirectToAction("Manage");
            }
            return RedirectToAction("Manage", new { Message = ManageMessageId.Error });
        }
خط 14-15 شناسه FacebookAccessToken را در دیتابیس ذخیره می‌کند.
StoreFacebookAuthToken تمام اختیارات (claim)‌های کاربر را از UserIdentity می‌گیرد و Access Token را در قالب یک User Claim در دیتابیس ذخیره می‌کند. اکشن LinkLoginCallback هنگامی فراخوانی می‌شود که کاربر وارد سایت شده و یک تامین کننده دیگر را می‌خواهد تنظیم کند.
اکشن ExternalLoginConfirmation هنگام اولین ورود شما توسط تامین کنندگان اجتماعی مانند فیسبوک فراخوانی می‌شود.
در خط 26 پس از آنکه کاربر ایجاد شد ما یک FacebookAccessToken را بعنوان یک Claim برای کاربر ذخیره می‌کنیم.
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> ExternalLoginConfirmation(ExternalLoginConfirmationViewModel model, string returnUrl)
        {
            if (User.Identity.IsAuthenticated)
            {
                return RedirectToAction("Manage");
            }
 
            if (ModelState.IsValid)
            {
                // Get the information about the user from the external login provider
                var info = await AuthenticationManager.GetExternalLoginInfoAsync();
                if (info == null)
                {
                    return View("ExternalLoginFailure");
                }
                var user = newApplicationUser() { UserName = model.Email };
                var result = await UserManager.CreateAsync(user);
                if (result.Succeeded)
                {
                    result = await UserManager.AddLoginAsync(user.Id, info.Login);
                    if (result.Succeeded)
                    {
                        await StoreFacebookAuthToken(user);
                        await SignInAsync(user, isPersistent: false);
                        return RedirectToLocal(returnUrl);
                    }
                }
                AddErrors(result);
            }
 
            ViewBag.ReturnUrl = returnUrl;
            return View(model);
        }


اکشن ExternalLoginCallback هنگامی فراخوانی می‌شود که شما برای اولین بار یک کاربر را به یک تامین کننده اجتماعی اختصاص می‌دهید. در خط 17 شناسه دسترسی فیسبوک را بصورت یک claim برای کاربر ذخیره می‌کنیم.
//
        // GET: /Account/ExternalLoginCallback
        [AllowAnonymous]
        publicasyncTask<ActionResult> ExternalLoginCallback(string returnUrl)
        {
            var loginInfo = await AuthenticationManager.GetExternalLoginInfoAsync();
            if (loginInfo == null)
            {
                return RedirectToAction("Login");
            }
 
            // Sign in the user with this external login provider if the user already has a login
            var user = await UserManager.FindAsync(loginInfo.Login);
            if (user != null)
            {
                //Save the FacebookToken in the database if not already there
                await StoreFacebookAuthToken(user);
                await SignInAsync(user, isPersistent: false);
                return RedirectToLocal(returnUrl);
            }
            else
            {
                // If the user does not have an account, then prompt the user to create an account
                ViewBag.ReturnUrl = returnUrl;
                ViewBag.LoginProvider = loginInfo.Login.LoginProvider;
                return View("ExternalLoginConfirmation", newExternalLoginConfirmationViewModel { Email = loginInfo.Email });
            }
        }
در آخر شناسه FacebookAccessToken را در دیتابیس ASP.NET Identity ذخیره کنید.
privateasyncTask StoreFacebookAuthToken(ApplicationUser user)
        {
            var claimsIdentity = await AuthenticationManager.GetExternalIdentityAsync(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);
            if (claimsIdentity != null)
            {
                // Retrieve the existing claims for the user and add the FacebookAccessTokenClaim
                var currentClaims = await UserManager.GetClaimsAsync(user.Id);
                var facebookAccessToken = claimsIdentity.FindAll("FacebookAccessToken").First();
                if (currentClaims.Count() <=0 )
                {
                    await UserManager.AddClaimAsync(user.Id, facebookAccessToken);
                }

پکیج Facebook C#SDK را نصب کنید. http://nuget.org/packages/Facebook
فایل AccountViewModel.cs را باز کنید و کد زیر را اضافه کنید.
    public class FacebookViewModel
     {
         [Required]
         [Display(Name = "Friend's name")]
         public string Name { get; set; }
  
        public string ImageURL { get; set; }
    }

کد زیر را به کنترلر Account اضافه کنید تا عکس‌های دوستان تان را دریافت کنید.
//GET: Account/FacebookInfo
[Authorize]
publicasyncTask<ActionResult> FacebookInfo()
{
    var claimsforUser = await UserManager.GetClaimsAsync(User.Identity.GetUserId());
    var access_token = claimsforUser.FirstOrDefault(x => x.Type == "FacebookAccessToken").Value;
    var fb = newFacebookClient(access_token);
    dynamic myInfo = fb.Get("/me/friends");
    var friendsList = newList<FacebookViewModel>();
    foreach (dynamic friend in myInfo.data)
    {
        friendsList.Add(newFacebookViewModel()
           {
               Name = friend.name,
               ImageURL = @"https://graph.facebook.com/" + friend.id + "/picture?type=large"
           });
    }
 
    return View(friendsList);
}

در پوشه Views/Account یک نمای جدید با نام FacebookInfo.cshtml بسازید و کد Markup آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید.
@model IList<WebApplication96.Models.FacebookViewModel>
 @if (Model.Count > 0)
 {
     <h3>List of friends</h3>
     <div class="row">
             @foreach (var friend in Model)
             {
               <div class="col-md-3">
                <a href="#" class="thumbnail">
                  <img src=@friend.ImageURL alt=@friend.Name />
                 </a>
               </div>
              }
     </div>
 }
در این مرحله، شما می‌توانید لیست دوستان خود را بهمراه عکس‌های پروفایل شان دریافت کنید.
پروژه را اجرا کنید و توسط Facebook وارد سایت شوید. باید به سایت فیسبوک هدایت شوید تا احراز هویت کنید و دسترسی لازم را به اپلیکیشن اعطا کنید. پس از آن مجددا به سایت خودتان باید هدایت شوید.
حال هنگامی که روی لینک FacebookInfo کلیک می‌کنید باید صفحه ای مشابه تصویر زیر ببینید.

این یک مثال ساده از کار کردن با تامین کنندگان اجتماعی بود. همانطور که مشاهده می‌کنید، براحتی می‌توانید داده‌های بیشتری برای کاربر جاری درخواست کنید و تجربه کاربری و امکانات بسیار بهتری را در اپلیکیشن خود فراهم کنید.

مسیرراه‌ها
الگوهای طراحی
الگوهای Gang Of Four

دسته تکوینی Creational
Abstract Factory
پیاده سازی Abstract Factory با جنریک ها
Buillder
Factory Method
ProtoType
Singleton
پشتیبانی توکار الگوی Singleton از دات نت 4 به بعد

دسته ساختاری Structural
Adapter
Bridge
Composite
Decorator
Facade
Flyweight
Proxy

دسته رفتاری Behavioral
Chain of Responsibility
Mediator
Command
Interpreter
Iterator
memento
Observer
State
Strategy
Template Method
Visitor

الگوهای همزمانی Concurrency Patterns

Active Object
Balking
Binding Properties
Double-Checked Locking
Event-Based Asyncronous
Guarded Suspension
Join
Lock
Monitor
Proactor
Reactor
ReadWrite Lock
Scheduler
Thread Pool
Thread-Local Storage

الگوهای معماری Architectural Pattern

Front Controller
Interceptor
MVC
MVP
n-Tier
Specification
Publish-Scribe
Service Locator
Active Record
Identity Map
Data Access Object
Data Transfer Object
ADR
Inversion Of Control 

 دیگر الگوها
Black Broad
  Business Delegate
Composite Entity
Dependency Injection
و یکی دیگر
Intercepting Filter
Lazy Loading
Mocking Object
Null Object
الگوی Special Case مکمل Null Object 
Object Pool
Servant
Tween
Type Tunnel
بازخوردهای دوره
آشنایی با AOP Interceptors
پیشنیازهای آن در سایت مطرح شده‌اند. ابتدا نیاز دارید تا تزریق وابستگی‌ها را در ASP.MVC پیاده سازی کنید. پس از اینکه کنترل وهله سازی یک کنترلر تماما در اختیار IoC Container قرار گرفت، سایر مباحث آن با مطلب جاری تفاوتی نمی‌کند و یکی است. این یک راه حل است. راه دیگر آن استفاده از امکانات توکار خود ASP.NET MVC است و استفاده از فیلترهای آن که در حقیقت نوعی Interceptor توکار و یکپارچه هستند.
مطالب
Message Header سفارشی در WCF
فرض کنید در حال توسعه یک سیستم مبتنی بر WCF هستید. بنابر نیاز باید  یک سری اطلاعات مشخص در اکثر درخواست‌های بین سرور و کلاینت ارسال شوند یا ممکن است بعد از انجام بیش از 50 درصد پروژه این نیاز به وجود آید که  یک یا بیش از یک  پارامتر (که البته از سمت کلاینت تامین خواهند شد) در اکثر کوئری‌های گرفته شده سمت سرور شرکت داده شوند. خوب! در این وضعیت علاوه بر حس همدردی با اعضای تیم توسعه دهنده این پروژه چه می‌توان کرد؟
»اولین راه حلی که به ذهن می‌رسد این است که پارامتر‌های مشخص شده را در متد‌های سرویس‌های مورد نظر قرار داد و به نوعی تمام سرویس‌ها را به روز رسانی کرد. این روش به طور قطع در خیلی از قسمت‌های پروژه به صورت مستقیم اثرگذار خواهد بود و در صورت نبود ابزار‌های تست ممکن است با مشکلات جدی روبرو شوید.
»راه حل دوم این است که یک Message Header سفارشی بسازیم و در هر درخواست اطلاعات مورد نظر را در هدر قرار داده و سمت سرور این اطلاعات را به دست آوریم. این روش کمترین تغییر مورد نظر را برای پروژه دربر خواهد داشت و از طرفی نیاز متد‌های سرویس به پارامتر را از بین می‌برد و دیگر نیازی نیست تا تمام متد‌های سرویس‌ها دارای پارامتر‌های یکسان باشند.
پیاده سازی
برای شروع کلاس مورد نظر برای ارسال اطلاعات را به صورت زیر خواهیم ساخت:
 [DataContract]
    public class ApplicationContext
    {
        [DataMember( IsRequired = true )]
        public string UserId
        {
            get {  return _userId; }
            set
            {
                _userId = value;
            }
        }
        private string _userId;      

        [DataMember( IsRequired = true )]
        public static ApplicationContext Current
        {
            get
            {
                return _current;
            }
            private set { _current = value; }
        }
        private static ApplicationContext _current;  
 public static void Register( ApplicationContext appContext ) { Current = appContext; IsRegistered = true; } }
در این کلاس به عنوان نمونه مقدار Id کاربر جاری باید در هر درخواست به سمت سرور ارسال شود. حال نیاز به یک MessageInspector داریم ، کافیست که اینترفیس IClientMessageInspector را توسط یک کلاس به صورت زیر پیاده سازی نماییم:
public class ClientMessageHeaderInspector<T> : IClientMessageInspector
    {
        private readonly T _vaccine;

        public ClientMessageHeaderInspector( T vaccine )
        {
            this._vaccine = vaccine;
        }

        public void AfterReceiveReply( ref Message reply, object correlationState )
        {
        }

        public object BeforeSendRequest( ref Message request, IClientChannel channel )
        {
            MessageHeader messageHeader = MessageHeader.CreateHeader( typeof( T ).Name, typeof( T ).Namespace, this._vaccine );
            request.Headers.Add( messageHeader );
            return null;
        }
    }
نوع T مورد استفاده برای تعیین نوع داده ارسالی سمت سرور است که در این مثال کلاس ApplicationContext خواهد بود. در متد BeforeSendRequest باید Header سفارشی را ساخته و آن را به هدر درخواست اضافه نماییم. حال باید MessageInspector ساخته شده بالا را با استفاده از IEndPointBehavior به MessageInspcetor‌های نمونه ساخته شده از ClientRuntime اضافه نماییم. برای این کار به صورت زیر عمل می‌نماییم:
public class ApplicationContextMessageBehavior : IEndpointBehavior
    {
        ClientMessageHeaderInspector<ApplicationContext> inspector = null;

        public ApplicationContextMessageBehavior()
        {
            inspector = new ClientMessageHeaderInspector<ApplicationContext>( ApplicationContext.Current );
        }

        public void AddBindingParameters( ServiceEndpoint endpoint, BindingParameterCollection bindingParameters )
        {
        }

        public void ApplyClientBehavior( ServiceEndpoint endpoint, ClientRuntime clientRuntime )
        {
            clientRuntime.MessageInspectors.Add( inspector );
        }

        public void ApplyDispatchBehavior( ServiceEndpoint endpoint, EndpointDispatcher endpointDispatcher )
        {
        }

        public void Validate( ServiceEndpoint endpoint )
        {          
        }
    }
همان طور که می‌بینید در کلاس بالا یک نمونه از کلاس ClientMessageInspector را بر اساس ApplicationContext می‌سازیم و در متد ApplyClientBehavior به نمونه clientRuntime اضافه می‌نماییم. اگر دقت کرده باشید می‌توان هر تعداد MessageInspector را به clientRunTime اضافه کرد.
در مرحله آخر باید تنظیمات مربوط به ChannelFactory را انجام دهیم.
public class ServiceMapper<TChannel>
    {      
        internal static EndpointAddress EPAddress
        {
            get
            {
                return _epAddress;
            }
        }
        private static EndpointAddress _epAddress;

        public static TChannel CreateChannel( Binding binding, string uriBase, string serviceName, bool setCredential )
        {
            _epAddress = new EndpointAddress( String.Format( "{0}{1}", uriBase, serviceName ) );

            var factory = new ChannelFactory<TChannel>( binding, _epAddress );        
         
           ApplicationContext.Register( new ApplicationContext
            {
                UserId = Guid.NewGuid()
            } );  
factory.Endpoint.Behaviors.Add( new ApplicationContextMessageBehavior() ); TChannel proxy = factory.CreateChannel(); if ( factory.Endpoint.Behaviors.OfType<ApplicationContextMessageBehavior>().Any() ) { using ( var scope = new OperationContextScope( ( IClientChannel )proxy ) ) { OperationContext.Current.OutgoingMessageHeaders.Add( MessageHeader.CreateHeader( typeof( ApplicationContext ).Name, typeof( ApplicationContext ).Namespace, ApplicationContext.Current ) ); } } return proxy; }
چند نکته:
»در متد CreateChannel، ابتدا تنظیمات مربوط به EndPointAddress و ChannelFactory انجام می‌شود. سپس یک نمونه از کلاس ApplicationContext را  توسط متد Register به کلاس مورد نظر رجیستر می‌کنیم. به این ترتیب مقدار خاصیت Current در کلاس ApplicationContext برابر با نمونه ساخته شده می‌شود. سپس کلاس ApplicationContextMessageBehavior به خاصیت Behavior در ChannelFactory  اضافه می‌شود. در انتها نیز هدر سفارشی ساخته شده به MessageHeader‌های نمونه جاری OperationContext اضافه می‌شود. این عمل توسط کد زیر انجام می‌گیرد:
OperationContext.Current.OutgoingMessageHeaders.Add( MessageHeader.CreateHeader( typeof( ApplicationContext ).Name, typeof( ApplicationContext ).Namespace, AppConfiguration.Application ) );
از این پس هر درخواستی که از سمت کلاینت به سمت سرور ارسال شود به همراه خود یک نمونه از کلاس ApplicationContext را خواهد داشت. فقط دقت داشته باشید که برای ساخت ChanelFactory باید همیشه از متد CreateChannel استفاده نمایید.
استفاده از هدر سفارشی سمت سرور

حال قصد داریم که اطلاعات مورد نظر را از هدر درخواست در سمت سرور به دست آورده و از آن در کوئری‌های خود استفاده نماییم. کد زیر این کار را برای ما انجام می‌دهد:
 if ( OperationContext.Current != null && OperationContext.Current.IncomingMessageHeaders.FindHeader( typeof( ApplicationContext ).Name , typeof( ApplicationContext ).Namespace ) > 0 )
            {
                _application = OperationContext.Current.IncomingMessageHeaders.GetHeader<ApplicationContext>( typeof( ApplicationContext ).Name , typeof( ApplicationContext ).Namespace );
            }
متد FindHeader در خاصیت IncomingMessageHeader با استفاده از نام و فضای نام به دنبال هدر سفارشی می‌گردد. اگر خروجی متد از 0 بیشتر بود بعنی هدر مورد نظر موجود است. در پایان نیز با استفاده از متد GetHeader، نمونه ساخته شده کلاس ApplicationContext را به دست می‌آوریم.

مطالب
راهنمای گام به گام انتقال پروژه از MVC 5 به MVC 6
با اینکه چند ماهی از انتشار نسخه‌های مختلف ASP.NET 5 و MVC 6 می‌گذرد و مطالب زیادی هم در همین سایت در مورد ویژگی‌ها و امکانات جدید آن قرار داده شده، اما شاید افرادی هم باشند که مانند من از تغییرات زیادی که در ساختار پروژه‌ها در MVC 6 به وجود آمده این ترس را داشته باشند که مهاجرت به آن، کار سخت و زمانبری است و ترجیح می‌دهند که پروژه‌های قدیمی خود را به همان حالت حفظ کنند و همین امر باعث شده که از لذت امکانات جدید و فوق العاده‌ی ASP.NET 5 محروم بمانند. خب باید بگویم که من این کار را برای پروژه‌ی خودم انجام دادم و پیچیدگی زیادی ندارد. در ادامه سعی می‌کنم، گام به گام مراحلی را که طی کرده‌ام خدمتتان عرض کنم و تجربیاتی را که در این بین کسب نموده‌ام، در اختیارتان قرار دهم.

شما برای این کار باید چند مرحله را انجام دهید:

مرحله‌ی اول: یک پروژه‌ی جدید بسازید

در ویژوال 2015 یک پروژه‌ی جدید را از نوع ASP.NET Web Application ایجاد نمایید. نام دلخواهی را قرار داده و در قسمت بعد ASP.NET 5 Empty template را انتخاب نمایید. پروژه را اجرا کنید تا از صحت و درستی آن مطمئن شوید.
نکته: برای اینکار می‌توانید پروژه را از نوع ASP.NET 5 Web Application نیز انتخاب نمایید و مراحل کوتاه‌تری را طی نمایید. اما راه اندازی دستی قسمت‌های مختلف پروژه برای یکبار، به درک بهتر ساختار آن کمک زیادی می‌کند. از طرفی کار کردن بر روی یک پروژه‌ی تمیز و خالی، برای انتقال داده‌های مورد نیاز از یک پروژه‌ی دیگر، از بروز خطاهای پیش بینی نشده و تداخل‌های احتمالی نیز جلوگیری می‌کند.

مرحله‌ی دوم: اعمال تنظیمات جهت استفاده‌ی از MVC

همان طور که مشاهده می‌کنید در این پروژه دیگر خبری از web.config نیست. اما نگران نباشید، امکان اعمال تنظیمات، باز هم وجود دارد و فقط به فایل‌های json منتقل شده‌اند که project.json هم یکی از آن‌هاست. برای استفاده‌ی از Microsoft.AspNet.Mvc فقط کافی است فایل project.json را باز کنید و در قسمت "dependencies" پکیج "Microsoft.AspNet.Mvc" را به آن اضافه نمایید تا به صورت خودکار دانلود و به پروژه اضافه گردد.

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.Server.IIS": "1.0.0-beta5",
    "Microsoft.AspNet.Server.WebListener": "1.0.0-beta5",
    "Microsoft.AspNet.Mvc": "6.0.0-beta5"
  },
همان طور که می‌بینید خبری از فایل Global.asax و همچنین فایل‌های موجود در پوشه‌ی App_Start هم نیست. خب در عوض Routing به فایل startup.cs منتقل شده است. این فایل را باز کنید و دو تغییر زیر را در آن انجام دهید:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
      services.AddMvc();
}

public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
     app.UseMvc(routes =>
     {
            routes.MapRoute(
                    name: "default",
                    template: "{controller=Home}/{action=Index}/{id?}");
       });
}
تنها کاری که در این مرحله می‌ماند، ایجاد یک view و controller تستی در پروژه است تا کار را تا همین‌جا تست کنید. سپس دو پوشه‌ی Controllers و Views را اضافه کنید. یک کنترلر جدید را به نام HomeController به پوشه‌ی Controller و سپس متناسب با آن یک پوشه‌ی جدید را به نام Home در پوشه‌ی Views اضافه نمایید. در آخر هم یک View به نام Index در مسیر Views/Home اضافه نمایید و داخل آن را به صورت زیر قرار دهید:
<h1>My First MVC6 Website!</h1>
دقت کنید ساختار پروژه تا به اینجای کار به شکل زیر خواهد شد:


برنامه را اجرا کنید تا خروجی مورد انتظار را مشاهده نمایید.


مرحله‌ی سوم: انتقال فایل‌های پروژه‌ی قبلی به پروژه‌ی جدید

خب زمان انتقال فایل‌ها فرا رسیده است. برای این منظور باید تمام فایل‌های client-side، شامل استایل‌ها و فایل‌های js و نیز فایل‌های موجود در پوشه‌های model و view و controller، به پروژه‌ی جدید منتقل شوند. بهتر است تمام فایل‌ها را با هم انتقال ندهید. با یک فایل سبک شروع کنید. در صورت موفقیت آمیز بودن بقیه را هم منتقل کنید. به عنوان مثال می‌توانید از کنترلر Home شروع کنید که معمولا اکشن‌های Contact و About را دارا هستند. تمام محتویات این کنترلر را انتقال دهید و به این نکته نیز توجه داشته باشید که خروجی تمامی این اکشن‌ها در MVC 5 از نوع ActionResult است؛ ولی در MVC6 به IActionResult تغییر می‌کند. اما چندان هم مهم نیست؛ چرا که با ActionResult هم مشکلی نخواهد داشت.
View‌های مربوط به این controller را نیز به پوشه‌ی Views/Home منتقل نمایید و پروژه را بار دیگر اجرا نمایید. حال باید نمایی از محتوای این فایل‌ها بدون اعمال استایل‌ها را مشاهده نمایید.
همان طور که می‌دانیم MVC 5 برای استایل صفحات خود از bootstrap استفاده می‌کند و فایل‌های مورد نیاز آن در پوشه‌های Content و Script -که در root سایت موجود هستند- قرار دارند و نیز ارجاع به این فایل‌ها در Layout.cshtml_ قرار دارد. اما در MVC 6 قضیه کمی متفاوت و البته بهتر شده است. در MVC 6 تمام فایل‌های client-side شامل css و js در پوشه‌ی wwwroot قرار دارند و ما می‌تواینم فایل‌های bootstrap و غیره را از پروژه‌ی خود، به این مکان کپی نماییم. ولی روش بهتر، استفاده از ابزارهای bower و gulp برای این کار است. همان طور که میدانید bower یک package manager برای نصب، به روزرسانی و مدیریت کتابخانه‌های سمت کلاینت و gulp نیز یک task runner برای انجام کارهای مختلف از قبیل script minification و ... در سمت کلاینت است. gulp و bower به طور تو کار در ویژوال 2015 پشتیبانی می‌شوند و حتی اگر پروژه‌ی خود را از نوع ASP.NET 5 Web Application انتخاب کرده باشید، به صورت پیش فرض از آنها استفاده می‌کند.
در اینجا برای استفاده، ابتدا یک فایل از نوع Bower JSON Configuration را به root پروژه اضافه کرده و آن را bower.json بنامید و در خاصیت "dependencies" آن bootstrap, jquery,  jquery-validation, jquery-validation-unobtrusive را اضافه نمایید.

نکته: من در این قسمت، در restore کردن پکیج‌ها با استفاده از bower، با خطای زیر مواجه شدم:

visual 2015 ECMDERR Failed to execute "git ls-remote --tags --heads git://github.com/jquery/jquery.git", exit code of #-532462766

من از نسخه‌ی Visual Studio 2015 Update 1 CTP استفاده می‌کنم، ولی ظاهرا این مشکل در نسخه‌های دیگر هم وجود دارد و فایل bower.cmd ویژوال به درستی کار نمی‌کند. من برای حل این مشکل، ابتدا git را نصب کردم و در تنظیمات bower، مسیر پیش فرض ویژال رو به مسیر نصب git تغییر دادم. یعنی در پروژه بر روی پوشه‌ی Bower کلیک راست و configure external tools را انتخاب کردم و تیک $(DevEnvDir)\Extensions\Microsoft\Web Tools\External\git را برداشته و در عوض مسیر پیش فرض خودم یعنی C:\Program Files\Git\bin را اضافه کردم. 

اگر راه درست و اصولی‌تری برای حل این مشکل وجود دارد ممنون می‌شوم دوستان راهنمایی بفرمایند.

خب بعد از اضافه کردن خاصیت dependencies و پکیج‌های مورد نیاز، خاصیت exportsOverride را نیز مانند نمونه به فایل bower.json اضافه نمایید.

{
  "name": "ASP.NET",
  "private": true,
  "dependencies": {
    "bootstrap": "3.3.6",
    "jquery": "2.1.4",
    "jquery-validation": "1.14.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.4"
  },
  "exportsOverride": {
    "bootstrap": {
      "js": "dist/js/*.*",
      "css": "dist/css/*.*",
      "fonts": "dist/fonts/*.*"
    },

    "jquery": {
      "": "jquery.{js,min.js,min.map}"
    },
    "jquery-validation": {
      "": "jquery.validate.js"
    },
    "jquery-validation-unobtrusive": {
      "": "jquery.validate.unobtrusive.{js,min.js}"
    }
  }
}
Bower به صورت خودکار پکیج‌ها و وابستگی‌های آن‌ها را دانلود می‌کند، ولی توجه نمایید که هنوز فایل‌ها در پوشه‌ی wwwroot قرار نگرفته‌اند و قابل استفاده نیستند. پس باید از gulp کمک بگیریم تا این فایل‌ها را پردازش و در wwwroot قرار دهد. برای نصب gulp در پروژه، یک فایل NPM configuration به پروژه اضافه می‌کنیم و آن را package.json می‌نامیم. خاصیت "devDependencies" آن را همانند زیر تکمیل می‌کنیم:
"devDependencies": {
    "gulp": "3.9.0",
    "rimraf": "2.4.4",
    "gulp-concat": "2.6.0"
  }
بعد از ذخیره‌ی تغییرات باید پوشه‌ی NPM را در مسیر Dependencies مشاهده نمایید که شامل gulp و بقیه پکیج‌ها باشد.

حال که از نصب بودن gulp در پروژه مطمئن هستید فایل تنظیمات آن یعنی یک فایل Gulp Configuration را به root پروژه اضافه نمایید و آن را Gulpfile.js بنامید. برای استفاده از bower باید تنظیمات gulp را به صورت زیر انجام دهید:
var gulp = require('gulp');
var rimraf = require('rimraf');

var paths = {
    bower: "./bower_components/",
    lib: "./wwwroot/lib/"
};

gulp.task('clean', function (callback) {
    rimraf(paths.lib, callback);
});

gulp.task('default', ['clean'], function () {
    var bower = {
        "bootstrap": "bootstrap/dist/**/*.{js,map,css,ttf,svg,woff,eot}",
        "jquery": "jquery/jquery*.{js,map}",
        "jquery-validation": "jquery-validation/jquery.validate.js",
        "jquery-validation-unobtrusive":
                "jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"
    };

    for (var destinationDir in bower) {
        gulp.src(paths.bower + bower[destinationDir])
                .pipe(gulp.dest(paths.lib + destinationDir));
    }
});
تنظیمات مورد نیاز برای استفاده‌ی از bower و gulp تمام شد. حال باید از این ابزارها برای مدیریت فایل‌های client-side خود استفاده نماییم. روی Gulpfile.js کلیک راست کرده و Task Runner Explorer را انتخاب نمایید. از پنجره‌ی سمت چپ روی default دوبار کلیک نمایید تا خروجی زیر نمایان شود.


اگر پردازش فوق با موفقیت و بدون خطا انجام شود، می‌توانید پکیج‌های ایجاد شده را در مسیر wwwroot/lib، مشاهده نمایید.


مرحله‌ی چهارم: ویرایش برخی از view ها

حال که پکیج‌های مورد نیاز پروژه، در پوشه‌ی wwwroot قرار گرفتند، باید view هایی که ارجاعی را به این فایل‌ها دارند، نیز ویرایش نماییم. یکی از این فایل‌ها Layout.cshtml_ است که در مسیر Views/Shared قرار دارد. این فایل را باز کرده و به جای متد ()Styles .Render از عنصر <link> برای لود کردن استایل‌های بوت استرپ و غیره استفاده نمایید.

<link rel="stylesheet" href="~/lib/bootstrap/dist/css/bootstrap.css" />
<link rel="stylesheet" href="~/css/site.css" />
برای فایل‌های js نیز متد () Scripts.Render را با عنصر <script> جایگزین نمایید.
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.js"></script>


مرحله‌ی پنجم(اختیاری): جایگزین کردن متدهای Html helper با ساختار Tag Helper

یکی از ویژگی‌های جالب و مفید MVC 6 ساختار TagHalper ‌ها هستند که در واقع جایگزینی برای متدهای HtmlHelper و عملکردی مشابه به آنها دارند. البته استفاده از این ویژگی اجباری نیست ولی اگر تعداد ویوهای شما زیاد نیست و خواهان استفاده‌ی از این قابلیت در پروژه‌ی خود هستید، تنها کاری که باید انجام دهید، پیدا کردن HtmlHelper‌ها و جایگزینی آنها به صورت زیر می‌باشد: 

@Html.TextBoxFor(model => model.Name, new { style = "width: 100px" })
جایگزین شود با
<input asp-for="Name" style="width: 100px" />


نتیجه گیری
همان طور ملاحظه نمودید انتقال پروژه از ASP.NET MVC 5 به ASP.NET MVC 6 شامل انجام چند مرحله است و دشواری خاصی ندارد. عمده‌ی این تغییرات و پیچیدگی‌ها هم مربوط به انتقال فایل‌های client-side و نحوه‌ی کار با ابزارهای مدیریت پکیج می‌شود و البته تنظیماتی که در این بین باید انجام شوند. البته قسمت‌های دیگری مانند تنظیمات bundling و connection string نیز با MVC 5 تفاوت هایی دارد و کار با آن‌ها نیز بسیار ساده می‌باشد.

نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها
نکته‌ای مهم در مورد تزریق وابستگی‌ها در کلاس ویژه‌ی آغازین برنامه

عموما کلاس‌های کار با بانک اطلاعاتی، با طول عمر Scoped مشخص می‌شوند (جهت پیاده سازی الگوی واحد کار):
 services.AddScoped<IOperationScoped, Operation>();
به این معنا که یک وهله از کلاس Operation در طول درخواست جاری در بین تمامی درخواست کننده‌های آن به اشتراک گذاشته خواهد شد. این به اشتراک گذاری فقط زمانی معنا خواهد داشت که طول عمر درخواست جاری را مدنظر داشته باشیم و همچنین تزریق وابستگی IOperationScoped به صورت متداولی در کنترلرها، View Components، فیلترها و غیره انجام شود.
اما اگر از سرویس فرضی IOperationScoped در متدهای مختلف کلاس آغازین برنامه استفاده کنیم، طول عمری را که دریافت خواهیم کرد singleton خواهد بود و نه Scoped. علت اینجا است که در پشت صحنه، در ابتدای هر درخواست توسط سرویسی به نام IServiceScopeFactory کار وهله سازی scope صورت گرفته و در پایان درخواست این scope رهاسازی می‌شود:
using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
{
   // ...
}
اما در کلاس آغازین برنامه، ما هنوز داخل scope قرار نگرفته‌ایم. بنابراین هر درخواست وهله‌ای از سرویس IOperationScoped با طول عمر Scoped، تنها همان وهله‌ی ابتدایی آن‌را باز می‌گرداند و singleton رفتار می‌کند؛ چون scope ایی ایجاد و تخریب نشده‌است.
در یک چنین مواردی، برای اطمینان حاصل کردن از dispose شدن سرویس در پایان کار، نیاز است مراحل ایجاد scope و dispose آن‌را به صورت دستی به نحو ذیل مدیریت کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app,
   ILoggerFactory loggerFactory,
   IServiceScopeFactory scopeFactory)
{
   using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
   {
     var initializer = scope.ServiceProvider.GetService<IOperationScoped>();
     initializer.SeedAsync().Wait();
   }
}
بنابراین به صورت خلاصه
اگر سرویسی با طول عمر Scoped تعریف شد (و نه سایر حالت‌ها)، درخواست وهله‌ای از آن در کلاس آغازین برنامه، طول عمر singleton را خواهد داشت؛ مگر اینکه صراحتا scope را به نحو فوق ایجاد و تخریب کنید.
این نکته در متدهای الحاقی که قرار است در کلاس آغازین برنامه اجرا شوند، مفید خواهد بود.
مطالب
استفاده از Fluent Validation در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت سوم - اعتبارسنجی سمت کلاینت
FluentValidation یک کتابخانه‌ی اعتبارسنجی اطلاعات سمت سرور است و راهکاری را برای اعتبارسنجی‌های سمت کلاینت ارائه نمی‌دهد؛ اما می‌تواند متادیتای مورد نیاز unobtrusive java script validation را تولید کند و به این ترتیب بسیاری از قواعد آن دقیقا همانند روش‌های توکار اعتبارسنجی ASP.NET Core در سمت کلاینت نیز کار می‌کنند؛ مانند:
• NotNull/NotEmpty
• Matches (regex)
• InclusiveBetween (range)
• CreditCard
• Email
• EqualTo (cross-property equality comparison)
• MaxLength
• MinLength
• Length

اما باید دقت داشت که سایر قابلیت‌های این کتابخانه، قابلیت ترجمه‌ی به قواعد unobtrusive java script validation ندارند؛ مانند:
- استفاده‌ی از شرط‌ها توسط متدهای When و یا Unless (برای مثال اگر خاصیت A دارای مقدار 5 بود، آنگاه ورود اطلاعات خاصیت B باید اجباری شود)
- تعریف قواعد اعتبارسنجی سفارشی، برای مثال توسط متد Must
- تعریف RuleSetها (برای مثال تعیین کنید که از یک مدل، فقط تعدادی از خواص آن اعتبارسنجی شوند و نه تمام آن‌ها)

در یک چنین حالت‌هایی باید کاربر اطلاعات کامل فرم را به سمت سرور ارسال کند و در post-back صورت گرفته، نتایج اعتبارسنجی را دریافت کند.


روش توسعه‌ی اعتبارسنجی سمت کلاینت کتابخانه‌ی FluentValidation جهت سازگاری آن با  unobtrusive java script validation

باتوجه به اینکه قواعد سفارشی کتابخانه‌ی FluentValidation، معادل unobtrusive java script validation ای ندارند، در ادامه مثالی را جهت تدارک آن‌ها بررسی می‌کنیم. برای این منظور، معادل مطلب «ایجاد ویژگی‌های اعتبارسنجی سفارشی در ASP.NET Core 3.1 به همراه اعتبارسنجی سمت کلاینت آن‌ها» را بر اساس ویژگی‌های کتابخانه‌ی FluentValidation پیاده سازی می‌کنیم.

1) ایجاد اعتبارسنج سمت سرور

می‌خواهیم اگر مقدار عددی خاصیتی بیشتر از مقدار عددی خاصیت دیگری بود، اعتبارسنجی آن با شکست مواجه شود. به همین منظور با پیاده سازی یک PropertyValidator سفارشی، LowerThanValidator را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
using System;
using FluentValidation;
using FluentValidation.Validators;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class LowerThanValidator : PropertyValidator
    {
        public string DependentProperty { get; set; }

        public LowerThanValidator(string dependentProperty) : base($"باید کمتر از {dependentProperty} باشد")
        {
            DependentProperty = dependentProperty;
        }

        protected override bool IsValid(PropertyValidatorContext context)
        {
            if (context.PropertyValue == null)
            {
                return false;
            }

            var typeInfo = context.Instance.GetType();
            var dependentPropertyValue =
                Convert.ToInt32(typeInfo.GetProperty(DependentProperty).GetValue(context.Instance, null));

            return int.Parse(context.PropertyValue.ToString()) < dependentPropertyValue;
        }
    }

    public static class CustomFluentValidationExtensions
    {
        public static IRuleBuilderOptions<T, int> LowerThan<T>(
            this IRuleBuilder<T, int> ruleBuilder, string dependentProperty)
        {
            return ruleBuilder.SetValidator(new LowerThanValidator(dependentProperty));
        }
    }
}
- در اینجا dependentProperty همان خاصیت دیگری است که باید مقایسه با آن صورت گیرد. در متد بازنویسی شده‌ی IsValid، می‌توان مقدار آن‌را از context.Instance استخراج کرده و سپس با مقدار جاری context.PropertyValue مقایسه کرد.
- همچنین جهت سهولت کار فراخوانی آن، یک متد الحاقی جدید به نام LowerThan نیز در اینجا تعریف شده‌است.
- البته اگر قصد اعتبارسنجی سمت سرور را ندارید، می‌توان در متد IsValid، مقدار true را بازگشت داد.


2) ایجاد متادیتای مورد نیاز جهت unobtrusive java script validation در سمت سرور

در ادامه نیاز است ویژگی‌های data-val خاص unobtrusive java script validation را توسط FluentValidation ایجاد کنیم:
using FluentValidation;
using FluentValidation.AspNetCore;
using FluentValidation.Internal;
using FluentValidation.Resources;
using FluentValidation.Validators;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ModelBinding.Validation;

namespace FluentValidationSample.Models
{
    public class LowerThanClientValidator : ClientValidatorBase
    {
        private LowerThanValidator LowerThanValidator
        {
            get { return (LowerThanValidator)Validator; }
        }

        public LowerThanClientValidator(PropertyRule rule, IPropertyValidator validator) :
            base(rule, validator)
        {
        }

        public override void AddValidation(ClientModelValidationContext context)
        {
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val", "true");
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-LowerThan", GetErrorMessage(context));
            MergeAttribute(context.Attributes, "data-val-LowerThan-dependentproperty", LowerThanValidator.DependentProperty);
        }

        private string GetErrorMessage(ClientModelValidationContext context)
        {
            var formatter = ValidatorOptions.MessageFormatterFactory().AppendPropertyName(Rule.GetDisplayName());
            string messageTemplate;
            try
            {
                messageTemplate = Validator.Options.ErrorMessageSource.GetString(null);
            }
            catch (FluentValidationMessageFormatException)
            {
                messageTemplate = ValidatorOptions.LanguageManager.GetStringForValidator<NotEmptyValidator>();
            }
            return formatter.BuildMessage(messageTemplate);
        }
    }
}
در این کدها، تنها قسمت مهم آن، متد AddValidation است که کار تعریف و افزودن متادیتاهای unobtrusive java script validation را انجام می‌دهد و برای مثال سبب رندر یک چنین تگ HTML ای می‌شود که در آن پیام اعتبارسنجی و خاصیت دیگر مدنظر ذکر شده‌اند:
<input dir="rtl" type="number"
 data-val="true"
 data-val-lowerthan="باید کمتر از Age باشد"
 data-val-lowerthan-dependentproperty="Age"
 data-val-required="'سابقه کار' must not be empty."
 id="Experience"
 name="Experience"
 value="">


3) تعریف مدل کاربران و اعتبارسنجی آن

مدلی که در این مثال از آن استفاده شده، یک چنین تعریفی را دارد و در قسمت اعتبارسنجی خاصیت Experience آن، از متد الحاقی جدید LowerThan استفاده شده‌است:
    public class UserModel
    {
        [Display(Name = "نام کاربری")]
        public string Username { get; set; }

        [Display(Name = "سن")]
        public int Age { get; set; }

        [Display(Name = "سابقه کار")]
        public int Experience { get; set; }
    }

    public class UserValidator : AbstractValidator<UserModel>
    {
        public UserValidator()
        {
            RuleFor(x => x.Username).NotNull();
            RuleFor(x => x.Age).NotNull();
            RuleFor(x => x.Experience).LowerThan(nameof(UserModel.Age)).NotNull();
        }
    }


4) افزودن اعتبارسنج‌های تعریف شده به تنظیمات برنامه

پس از تعریف LowerThanValidator و LowerThanClientValidator، روش افزودن آن‌ها به تنظیمات FluentValidation به صورت زیر است:
namespace FluentValidationSample.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddControllersWithViews().AddFluentValidation(
                fv =>
                {
                    fv.RegisterValidatorsFromAssembly(Assembly.GetExecutingAssembly());
                    fv.RegisterValidatorsFromAssemblyContaining<RegisterModelValidator>();
                    fv.RunDefaultMvcValidationAfterFluentValidationExecutes = false;

                    fv.ConfigureClientsideValidation(clientSideValidation =>
                    {
                        clientSideValidation.Add(
                            validatorType: typeof(LowerThanValidator),
                            factory: (context, rule, validator) => new LowerThanClientValidator(rule, validator));
                    });
                }
            );
        }


5) تعریف کدهای جاوا اسکریپتی مورد نیاز

پیش از هرکاری، اسکریپت‌های فایل layout برنامه باید چنین تعریفی را داشته باشند:
<script src="~/lib/jquery/dist/jquery.min.js"></script>
<script src="~/lib/bootstrap/dist/js/bootstrap.bundle.min.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation/dist/jquery.validate.js"></script>
<script src="~/lib/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.js"></script>
<script src="~/js/site.js" asp-append-version="true"></script>
در اینجا مداخل jquery، سپس jquery.validate و بعد از آن jquery.validate.unobtrusive را مشاهده می‌کنید. در ادامه فایل js/site.js را به صورت زیر تکمیل خواهیم کرد:
$.validator.unobtrusive.adapters.add('LowerThan', ['dependentproperty'], function (options) {
    options.rules['LowerThan'] = {
        dependentproperty: options.params['dependentproperty']
    };
    options.messages['LowerThan'] = options.message;
});

$.validator.addMethod('LowerThan', function (value, element, parameters) {      
    var dependentProperty = '#' + parameters['dependentproperty'];
    var dependentControl = $(dependentProperty);
    if (dependentControl) {
        var targetvalue = dependentControl.val();
        if (parseInt(targetvalue) > parseInt(value)) {
            return true;
        }
        return false;
    }
    return true;
});
در اینجا یکبار اعتبارسنج LowerThan را به validator.unobtrusive معرفی می‌کنیم. سپس منطق پیاده سازی آن‌را که بر اساس یافتن مقدار خاصیت دیگر و مقایسه‌ی آن با مقدار خاصیت جاری است، به اعتبارسنج‌های jQuery Validator اضافه خواهیم کرد.


6) آزمایش برنامه

پس از این تنظیمات، اگر Viewما چنین تعریفی را داشته باشد:
@using FluentValidationSample.Models
@model UserModel
@{
    ViewData["Title"] = "Home Page";
}
<div dir="rtl">
    <form asp-controller="Home"
          asp-action="RegisterUser"
          method="post">
        <fieldset class="form-group">
        <legend>ثبت نام</legend>
            <div class="form-group row">
                <label asp-for="Username" class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10">
                    <input dir="rtl" asp-for="Username" class="form-control" />
                    <span asp-validation-for="Username" class="text-danger"></span>
                </div>
            </div>
            <div class="form-group row">
                <label asp-for="Age" class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10">
                    <input dir="rtl" asp-for="Age" class="form-control" />
                    <span asp-validation-for="Age" class="text-danger"></span>
                </div>
            </div>
            <div class="form-group row">
                <label asp-for="Experience" class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10">
                    <input dir="rtl" asp-for="Experience" class="form-control" />
                    <span asp-validation-for="Experience" class="text-danger"></span>
                </div>
            </div>

            <div class="form-group row">
                <label class="col-md-2 col-form-label text-md-left"></label>
                <div class="col-md-10 text-md-right">
                    <button type="submit" class="btn btn-info col-md-2">ارسال</button>
                </div>
            </div>
        </fieldset>
    </form>
</div>
در صورتیکه سابقه‌ی کار را بیشتر از سن وارد کنیم، به یک چنین خروجی سمت کلاینتی (بدون نیاز به post-back کامل به سمت سرور) خواهیم رسید:

مطالب دوره‌ها
استفاده از AOP Interceptors برای حذف کدهای تکراری INotifyPropertyChanged در WPF
هرکسی که با WPF کار کرده باشد با دردی به نام اینترفیس INotifyPropertyChanged و پیاده سازی‌های تکراری مرتبط با آن آشنا است:
public class MyClass : INotifyPropertyChanged
{
    private string _myValue;
    public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
    public string MyValue
    {
        get
        {
            return _myValue;
        }
        set
        {
            _myValue = value;
            RaisePropertyChanged("MyValue");
        }
    }
    protected void RaisePropertyChanged(string propertyName)
    {
        if (PropertyChanged != null)
            PropertyChanged(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
    }
}
چندین راه‌حل هم برای ساده سازی و یا بهبود آن وجود دارد از Strongly typed کردن آن تا روش‌های اخیر دات نت 4 و نیم در مورد استفاده از ویژگی‌های متدهای فراخوان. اما ... با استفاده از AOP Interceptors می‌توان در وهله سازی‌ها و فراخوانی‌ها دخالت کرد و کدهای مورد نظر را در مکان‌های مناسبی تزریق نمود. بنابراین در مطلب جاری قصد داریم ارائه متفاوتی را از پیاده سازی خودکار INotifyPropertyChanged ارائه دهیم. به عبارتی چقدر خوب می‌شد فقط می‌نوشتیم :
public class MyDreamClass : INotifyPropertyChanged
{
    public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
    public string MyValue { get; set; }
}
و ... همه چیز مثل سابق کار می‌کرد. برای رسیدن به این هدف، باید فراخوانی‌های set خواص را تحت نظر قرار داد (یا همان Interception در اینجا). ابتدا باید اجازه دهیم تا set صورت گیرد، پس از آن کدهای معروف RaisePropertyChanged را به صورت خودکار فراخوانی کنیم.


پیشنیازها

ابتدا یک برنامه جدید WPF را آغاز کنید. تنظیمات آن‌را از حالت Client profile به Full تغییر دهید.
سپس همانند قسمت قبل، ارجاعات لازم را به StructureMap و Castle.Core نیز اضافه نمائید:
 PM> Install-Package structuremap
PM> Install-Package Castle.Core


ساختار برنامه

برنامه ما از یک اینترفیس و کلاس سرویس تشکیل شده است:
namespace AOP01.Services
{
    public interface ITestService
    {
        int GetCount();
    }
}

namespace AOP01.Services
{
    public class TestService: ITestService
    {     
        public int GetCount()
        {
            return 10; //این فقط یک مثال است برای بررسی تزریق وابستگی‌ها
        }
    }
}
همچنین دارای یک ViewModel به شکل زیر می‌باشد:
using AOP01.Services;
using AOP01.Core;

namespace AOP01.ViewModels
{
    public class TestViewModel  : BaseViewModel
    {
        private readonly ITestService _testService;
        //تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس
        public TestViewModel(ITestService testService)
        {
            _testService = testService;
        }

        // Note: it's a virtual property.
        public virtual string Text { get; set; }
    }
}
سه نکته در این ViewModel حائز اهمیت هستند:
الف) استفاده از کلاس پایه BaseViewModel برای کاهش کدهای تکراری مرتبط با INotifyPropertyChanged که به صورت زیر تعریف شده است:
using System.ComponentModel;

namespace AOP01.Core
{
    public abstract class BaseViewModel : INotifyPropertyChanged
    {
        public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;

        public void RaisePropertyChanged(string propertyName)
        {
            var handler = PropertyChanged;

            if (handler != null)
                handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
        }
    }
}
ب) کلاس سرویس، در حالت تزریق وابستگی‌ها در سازنده کلاس در اینجا مورد استفاده قرار گرفته است. وهله سازی خودکار آن توسط کلاس‌های پروکسی و DI صورت خواهند گرفت.
ج) خاصیتی که در اینجا تعریف شده از نوع virtual است؛ بدون پیاده سازی مفصل قسمت set آن و فراخوانی مستقیم RaisePropertyChanged کلاس پایه به صورت متداول. علت virtual تعریف کردن آن به امکان دخل و تصرف در نواحی get و set این خاصیت توسط Interceptor ایی که در ادامه تعریف خواهیم کرد بر می‌گردد.


پیاده سازی NotifyPropertyInterceptor

using System;
using Castle.DynamicProxy;

namespace AOP01.Core
{
    public class NotifyPropertyInterceptor : IInterceptor
    {
        public void Intercept(IInvocation invocation)
        {
            // متد ست، ابتدا فراخوانی می‌شود و سپس کار اطلاع رسانی را انجام خواهیم داد
            invocation.Proceed();

            if (invocation.Method.Name.StartsWith("set_"))
            {
                var propertyName = invocation.Method.Name.Substring(4);
                raisePropertyChangedEvent(invocation, propertyName, invocation.TargetType);
            }
        }

        void raisePropertyChangedEvent(IInvocation invocation, string propertyName, Type type)
        {
            var methodInfo = type.GetMethod("RaisePropertyChanged");
            if (methodInfo == null)
            {
                if (type.BaseType != null)
                    raisePropertyChangedEvent(invocation, propertyName, type.BaseType);
            }
            else
            {
                methodInfo.Invoke(invocation.InvocationTarget, new object[] { propertyName });
            }
        }
    }
}
با اینترفیس IInterceptor در قسمت قبل آشنا شدیم.
در اینجا ابتدا اجازه خواهیم داد تا کار set به صورت معمول انجام شود. دو حالت get و set ممکن است رخ دهند. بنابراین در ادامه بررسی خواهیم کرد که اگر حالت set بود، آنگاه متد RaisePropertyChanged کلاس پایه BaseViewModel را یافته و به صورت پویا با propertyName صحیحی فراخوانی می‌کنیم.
به این ترتیب دیگر نیازی نخواهد بود تا به ازای تمام خواص مورد نیاز، کار فراخوانی دستی RaisePropertyChanged صورت گیرد.


اتصال Interceptor به سیستم

خوب! تا اینجای کار صرفا تعاریف اولیه تدارک دیده شده‌اند. در ادامه نیاز است تا DI و DynamicProxy را از وجود آن‌ها مطلع کنیم.
برای این منظور فایل App.xaml.cs را گشوده و در نقطه آغاز برنامه تنظیمات ذیل را اعمال نمائید:
using System.Linq;
using System.Windows;
using AOP01.Core;
using AOP01.Services;
using Castle.DynamicProxy;
using StructureMap;

namespace AOP01
{
    public partial class App
    {
        protected override void OnStartup(StartupEventArgs e)
        {
            base.OnStartup(e);

            ObjectFactory.Initialize(x =>
            {
                x.For<ITestService>().Use<TestService>();

                var dynamicProxy = new ProxyGenerator();
                x.For<BaseViewModel>().EnrichAllWith(vm =>
                {
                    var constructorArgs = vm.GetType()
                            .GetConstructors()
                            .FirstOrDefault()
                            .GetParameters()
                            .Select(p => ObjectFactory.GetInstance(p.ParameterType))
                            .ToArray();

                    return dynamicProxy.CreateClassProxy(
                                classToProxy: vm.GetType(),
                                constructorArguments: constructorArgs,
                                interceptors: new[] { new NotifyPropertyInterceptor() });
                });
            });
        }
    }
}
مطابق این تنظیمات، هرجایی که نیاز به نوعی از ITestService بود، از کلاس TestService استفاده خواهد شد.
همچنین در ادامه به DI مورد استفاده اعلام می‌کنیم که ViewModelهای ما دارای کلاس پایه BaseViewModel هستند. بنابراین هر زمانی که این نوع موارد وهله سازی شدند، آن‌ها را یافته و با پروکسی حاوی NotifyPropertyInterceptor مزین کن.
مثالی که در اینجا انتخاب شده، تقریبا مشکل‌ترین حالت ممکن است؛ چون به همراه تزریق خودکار وابستگی‌ها در سازنده کلاس ViewModel نیز می‌باشد. اگر ViewModelهای شما سازنده‌ای به این شکل ندارند، قسمت تشکیل constructorArgs را حذف کنید.


استفاده از ViewModel مزین شده با پروکسی در یک View

<Window x:Class="AOP01.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Grid>
        <TextBox Text="{Binding Text, Mode=TwoWay, UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />
    </Grid>
</Window>
اگر فرض کنیم که پنجره اصلی برنامه مصرف کننده ViewModel فوق است، در code behind آن خواهیم داشت:
using AOP01.ViewModels;
using StructureMap;

namespace AOP01
{
    public partial class MainWindow
    {
        public MainWindow()
        {
            InitializeComponent();

            //علاوه بر تشکیل پروکسی
            //کار وهله سازی و تزریق وابستگی‌ها در سازنده را هم به صورت خودکار انجام می‌دهد
            var vm = ObjectFactory.GetInstance<TestViewModel>(); 
            this.DataContext = vm;
        }
    }
}
به این ترتیب یک ViewModel محصور شده توسط DynamicProxy مزین با NotifyPropertyInterceptor به DataContext  ارسال می‌گردد.

اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، مشاهده خواهیم کرد که با وارد کردن مقداری در TextBox برنامه، NotifyPropertyInterceptor مورد استفاده قرار می‌گیرد:



دریافت مثال کامل این قسمت
AOP01.zip