اشتراک‌ها
کلاس‌های Utility؛ خوب یا بد؟

دیدگاه‌های مختلفی در مورد کلاس‌های Utility وجود داشته و عده‌ای وجود آن‌ها را صحیح نمی‌دانند.

کلاس‌های Utility؛ خوب یا بد؟
مطالب دوره‌ها
بررسی جزئیات تزریق وابستگی‌ها در قالب پروژه WPF Framework
در قالب طراحی شده، نه در کدهای Viewهای اضافه شده و نه در ViewModelها، اثری از کدهای مرتبط با تزریق وابستگی‌ها و یا حتی وهله سازی ViewModel مرتبط با یک View مشاهده نمی‌شود. در ادامه قصد داریم جزئیات پیاده سازی آن‌را مرور کنیم.

مدیریت خودکار وهله سازی ViewModelها

اگر به فایل MVVM\ViewModelFactory.cs قرار گرفته در پروژه Common مراجعه کنید، کدهای کلاسی که کار وهله سازی ViewModelها را انجام می‌دهد، مشاهده خواهید کرد:
using System.Windows;
using StructureMap;

namespace WpfFramework1999.Common.MVVM
{
    /// <summary>
    /// Stitches together a view and its view-model
    /// </summary>
    public class ViewModelFactory
    {
        private readonly FrameworkElement _control;

        /// <summary>
        /// سازنده کلاس تزریق وابستگی‌ها به ویوو مدل و وهله سازی آن
        /// </summary>
        /// <param name="control">وهله‌ای از شیءایی که باید کار تزریق وابستگی‌ها در آن انجام شود</param>
        public ViewModelFactory(FrameworkElement control)
        {
            _control = control;
        }

        /// <summary>
        /// وهله متناظر با ویوو مدل
        /// </summary>
        public IViewModel ViewModelInstance { get; private set; }

        /// <summary>
        /// کار تزریق خودکار وابستگی‌ها و وهله سازی ویوو مدل مرتبط انجام خواهد شد
        /// </summary>        
        public void WireUp()
        {
            var viewName = _control.GetType().Name;
            var viewModelName = string.Concat(viewName, "ViewModel"); //قرار داد نامگذاری ما است

            if (!_control.IsLoaded)
            {
                _control.Loaded += (s, e) =>
                {
                    setDataContext(viewModelName);
                };
            }
            else
            {
                setDataContext(viewModelName);
            }
        }

        private void setDataContext(string viewModelName)
        {
            //کار تزریق خودکار وابستگی‌ها و وهله سازی ویوو مدل مرتبط انجام خواهد شد
            ViewModelInstance = ObjectFactory.TryGetInstance<IViewModel>(viewModelName);
            if (ViewModelInstance == null) // این صفحه ویوو مدل ندارد
                return;

            _control.DataContext = ViewModelInstance;
        }
    }
}
در این کلاس، یک وهله از صفحه‌ای که توسط کاربر درخواست شده‌است، در سازنده کلاس دریافت گردیده و سپس در متد WireUp، بر اساس قرارداد نامگذاری که پیشتر نیز عنوان شد، ViewModel متناظر با نام View از IoC Container استخراج و وهله سازی می‌گردد. سپس این وهله به DataContext صفحه انتساب داده می‌شود.
چند سؤال مهم:
- IoC Container از کجا می‌داند که ViewModelها در کجا قرار دارند؟
- این کلاس ViewModelFactory چگونه به وهله‌ای از یک صفحه درخواستی توسط کاربر دسترسی پیدا می‌کند و در کجا؟


IoC Container از کجا می‌داند که ViewModelها در کجا قرار دارند؟

اگر بحث سری جاری را از ابتدا دنبال کرده باشید، عنوان شد که ViewModelها را در این قالب، باید مشتق شده از کلاس پایه‌ای به نام BaseViewModel تهیه کنیم. برای مثال:
/// <summary>
/// ویوو مدل افزودن و مدیریت کاربران
/// </summary>
public class AddNewUserViewModel : BaseViewModel
این کلاس پایه که در فایل MVVM\BaseViewModel.cs پروژه Common قرار دارد، به نحو زیر آغاز شده است:
/// <summary>
/// کلاس پایه ویوو مدل‌های برنامه که جهت علامتگذاری آن‌ها برای سیم کشی‌های تزریق وابستگی‌های برنامه نیز استفاده می‌شود
/// </summary>
public abstract class BaseViewModel : DataErrorInfoBase, INotifyPropertyChanged, IViewModel
اگر دقت کنید در اینجا اینترفیس IViewModel نیز ذکر شده است. این اینترفیس برای علامتگذاری ViewModelها و یافتن خودکار آن‌ها توسط IoC Container مورد استفاده درنظر گرفته شده است. اگر به فایل Core\IocConfig.cs پروژه Infrastructure مراجعه کنید، چنین تنظیمی را در آن مشاهده خواهید نمود:
// Add all types that implement IView into the container,
// and name each specific type by the short type name.
scan.AddAllTypesOf<IViewModel>().NameBy(type => type.Name);
به این ترتیب StructureMap با اسکن اسمبلی Infrastructure کلیه کلاس‌های پیاده سازی کننده IViewModel را یافته و سپس آن‌ها را بر اساس نام متناظری که دارند، ذخیره می‌کند. با این تنظیم، اکنون در کلاس ViewModelFactory یک چنین کدی کار خواهد کرد:
 //کار تزریق خودکار وابستگی‌ها و وهله سازی ویوو مدل مرتبط انجام خواهد شد
ViewModelInstance = ObjectFactory.TryGetInstance<IViewModel>(viewModelName);


کلاس ViewModelFactory چگونه به وهله‌ای از یک صفحه درخواستی توسط کاربر دسترسی پیدا می‌کند و در کجا؟

در اینجا قسمتی از کدهای فایل Core\FrameFactory.cs قرار گرفته در پروژه Infrastructure را ملاحظه می‌کنید:
namespace WpfFramework.Infrastructure.Core
{
    /// <summary>
    /// ایجاد یک کنترل فریم سفارشی که قابلیت تزریق وابستگی‌ها را به صورت خودکار دارد
    /// به همراه اعمال مسایل راهبری برنامه که از منوی اصلی دریافت می‌شوند
    /// </summary>
    public class FrameFactory : Frame
    {
        /// <summary>
        /// در اینجا می‌شود به وهله‌ای از صفحه‌ای که قرار است اضافه گردد دسترسی یافت
        /// </summary>
        protected override void OnContentChanged(object oldContent, object newContent)
        {
            base.OnContentChanged(oldContent, newContent);

            var newPage = newContent as FrameworkElement;
            if (newPage == null)
                return;

            _currentViewModelFactory = new ViewModelFactory(newPage);
            _currentViewModelFactory.WireUp(); //کار تزریق وابستگی‌ها و وهله سازی ویوو مدل مرتبط انجام خواهد شد
        }
    }
}
در این کلاس، یک Frame سفارشی را طراحی کرده‌ایم؛ از این جهت که بتوان متد OnContentChanged آن‌را تحریف کرد. در این متد، newContent دقیقا وهله‌ای از صفحه جدیدی است که توسط کاربر درخواست شده‌است. خوب ... این وهله را داریم، بنابراین تنها کافی است آن‌را به کلاس ViewModelFactory ارسال کنیم و متد WireUp آن‌را بر روی وهله کلاس صفحه درخواستی فراخوانی نمائیم. به این ترتیب، صفحه‌ای نمایش داده خواهد شد که DataContext آن با وهله‌ای از ViewModel متناظر مقدار دهی شده‌است. از این جهت که این وهله سازی توسط IoC Container صورت می‌گیرد، کلیه وابستگی‌های تعریف شده در سازنده کلاس ViewModel نیز به صورت خودکار وهله سازی و مقدار دهی خواهند شد.

نهایتا فراخوانی متد IocConfig.Init، در فایل App.xaml.cs پروژه ریشه، در آغاز برنامه قرار گرفته است.
مطالب
قسمت اول - ساخت گزارش در محیط Telerik Reporting
یکی از ضروریات نرم افزارها وجود گزارشات مختلف در قالب لیست‌ها ، نمودارها و ... در آنها می‌باشد.یک نرم افزار خوب باید توانایی ارائه گزارشات خوب و زیبا را نیز داشته باشد.گزارشات در حقیقت نمایشی از داده‌ها هستند که عموما به چاپ می‌رسند. مورد دیگری که در خصوص گزارشات حائز اهمیت می‌باشد ، تبدیل آنها به فرمت‌های مختلف جهت حمل و جابه جایی آسان از سیستمی به سیستم دیگر می‌باشد. برای مثال تبدیل گزارشات به قالب Pdf مزایایی بسیاری از نظر قابل حمل بودن در پی خواهد داشت. در برنامه نویسی دات نت گزارشات را می‌توان توسط دستورات چاپ در دات تهیه ، نمایش و چاپ نمود. اما تهیه گزارش توسط دستورات دات نت کاری مشکل و طاقت فرسا می‌باشد. همچنین امکان تبدیل این گزارشات به فرمت‌های دیگر نظیر Pdf ، به راحتی انجام نمی‌شود و باید از کلاس‌ها و ابزارهای جانبی که برای این کار تهیه شده اند استفاده نمود . از این رو ابزارهای مختلفی در جهت تهیه گزارشات به وجود آمدند.ابزارهایی نظیر :

• Crystal Report
• Stimul Report
• Telerik Reporting
• … 

در ادامه این سری آموزش‌ها قصد داریم Telerik Reporting و نحوه تهیه گزارش با آن را مورد بررسی قرار دهیم. این ابزار امکانات بسیاری در خصوص تهیه گزارش برنامه‌های دات نتی نظیر Windows Form ، Asp.net و ... در اختیار ما قرار می‌دهد.در ادامه و برای شروع ، ساخت یک گزارش ساده در این محیط را بررسی میکنیم.

 
 نکته : گزارشاتی که توسط Telerik Reporting تهیه می‌شوند به وسیله کدهای C# جنریت می‌شوند.بنابراین همیشه توصیه می‌شود گزارشات خود را درون یک یا چند پروژه Class Library قرار دهیم و از این پس ، این گزارشات از درون پروژه‌های دیگر (ویندوزی ، وب و ...) در دسترس هستند.کافی ست پروژه Class Library را به عنوان Reference به پروژه مورد نظر خود اضافه کنیم..  برای شروع می‌توان یک پروژه جدید  از نوع Class Library  ایجاد کرد.پس از آن روی نام پروژه راست کلیک کنید و گزینه Telerik Report را انتخاب نمایید.پس از تعیین نام گزارش کلید Ok را کلیک نمایید.

انتخاب گزینه Telerik Reporting از پنجره New Item


در این حالت فایل گزارش به پروژه افزوده می‌شود. در ادامه می‌توانید توسط ویزاردی که نمایش داده می‌شود کارهای عمومی مربوط به پیاده سازی گزارش (انتخاب منبع داده(Data Source) ، ساخت Query جهت بارگذاری اطلاعات ، فیلدهایی که باید نمایش داده شوند ، گروه بندی داده‌ها و ...) را توسط این ویزارد انجام دهید. برای اینکار در پنجره ای که نمایش داده می‌شود بر روی کلید Next کلیک نمایید.
جهت ایجاد یک گزارش جدید در پنجره  Report Choose Page گزینه New Report را انتخاب نموده و کلید Next را کلیک نمایید.
جهت انتخاب منبع داده گزارش در پنجره Choose Data Source گزینه Add New Data Source را انتخاب نمایید.در این حالت می‌توانید گزینه‌های متفاوتی را به عنوان منبع داده گزارش خود انتخاب نمایید. گزینه‌های نمایش داده شده به شرح ذیل است:
• Sql Data Source : جهت اتصال مستقیم به بانک اطلاعات Microsoft Sql Server
• Object Data Source :  جهت اتصال به کلاس‌های لایه Business و بارگذاری داده از این کلاس ها
• Entity Data Source : جهت اتصال به  Entity Framework
• Open Access Data Source : جهت اتصال به Open Access ORM ساخت شرکت Telerik
• Cube Data Source : جهت اتصال و نمایش داده‌های تحلیل شده
  در ادامه برای اینکه بتوان مستقیما به Sql Server وصل شد و Query‌های مربوط به گزارش را روی آن اجرا نمود؛ می‌توان گزینه Sql Data Source را انتخاب نمود و بر روی کلید Ok کلیک کرد.سپس در پنجره Choose Your Data Connection گزینه New Connection را کلیک کنید و یک اتصال به بانک مورد نظر خود ایجاد کنید.پس ایجاد و تست Connection ساخته شده روی Next  کلیک کنید.در پنجره Save the connection string می‌توان نامی را جهت Connection string انتخاب کرد تا Connection string با همان نام در فایل Config پروژه ذخیره شود.در ادامه کلید Next را کلیک کرده و وارد مرحله بعد شوید. در پنجره Configure Data Source Command گزینه Query Builder را جهت ساخت Query مورد نظر برای بارگذاری داده‌ها انتخاب نمایید.

انتخاب جداول جهت ساخت Query


پنجره ساخت Query

پس از ساخت Query مورد نظر کلید Ok را کلیک نمایید. در پنجره Configure Data Source Command کوئری ساخته شده به شما نمایش داده می‌شود.کلید Next را کلیک کنید. 

سپس وارد مرحله Preview Data Source Result می‌شوید که در آن قادر خواهید بود پیش نمایشی از داده هایی که بعدا توسط Query ساخته شده بارگذاری خواهند شد را مشاهده نمایید. Next را کلیک نموده تا وارد مرحله بعد شوید.مرحله بعد Standard Report Type می‌باشد که در این مرحله شما می‌توانید نوع گزارش خود را انتخاب نمایید و کلید Next را فشار دهید.در بخش Design Data Layout چند فیلد را از بخش سمت چپ (Available Fields) انتخاب نموده و کلید Details را کلیک نمایید.فیلدهای انتخاب شده به بخش Details گزارش اضافه خواهند شد.در ادامه Next را کلیک کنید تا وارد بخش Choose Report Layout شوید.شما می‌توانید در این بخش یک حالت نمایشی را برای گزارش خود انتخاب نمایید و Next را کلیک نمایید.در بخش Choose Report Style یک قالب بندی جهت گزارش خود انتخاب نمایید.در ادامه Next و سپس Finish را کلیک نمایید.کدهای گزارش Generate شده می‌توان در قسمت Designer گزارش را مشاهده نمود. 

در این حالت کارهای زیر توسط Wizard به صورت اتوماتیک انجام خواهد شد:
• بایند شدن اتوماتیک فیلدهای گزارش به ستوان‌های مرتبط
• اعمال قالب بندی انتخاب شده برای صفحه و سر ستونها
• افزودن تاریخ و شماره صفحه به پایین گزارش
در ادامه پروژه را Rebuild کرده و گزینه Preview را در Designer جهت نمایش ، پیش نمایش گزارش کلیک نمایید.

نکته : در هر برنامه‌ی گزارش سازی بخش Designer گزارش به 4 بخش کلی تقسیم می‌شود:
•  Report Header: مواردی که در این بخش از گزارش قرار میگیرند در بالای صفحه اول گزارش نمایش داده می‌شوند.
•  Page Header: مواردی که در این بخش از گزارش قرار میگیرند در بالای همه صفحات گزارش قرار گرفته و تکرار می‌شوند.
•  Details: داده‌های اصلی گزارش که شامل جزئیات و بخش اصلی گزارش می‌باشند و سطر به سطر نیز تکرار می‌شوند در این بخش قرار می‌گیرند.
•  Page Footer: مواردی که در این بخش از گزارش قرار میگیرند در پایین همه صفحات نمایش داده می‌شوند.
•  Report Footer:مواردی که در این بخش قرار می‌گیرند در پایین صفحه آخر گزارش نمایش داده می‌شوند.  

ادامه دارد ...
مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت اول - معرفی و تعیین نوع props کامپوننت‌ها
React به صورت پیش‌فرض از ES6 برای توسعه‌ی برنامه‌‌های خودش استفاده می‌کند؛ اما استفاده‌ی از TypeScript با پروژه‌های React، مزایای قابل توجهی را مانند type checking در زمان کامپایل برنامه، دسترسی به intellisense آنی، امکان refactoring بهتر را در اختیار توسعه دهنده قرار می‌دهد که نه فقط سرعت و سهولت توسعه را افزایش می‌دهند، بلکه از بروز بسیاری از خطاهای زمان اجرای برنامه نیز جلوگیری می‌کند.


ایجاد پروژه‌های React مبتنی بر TypeScript

برای ایجاد ساختار ابتدایی پروژه‌های React که جهت استفاده‌ی از TypeScript تنظیم شده‌اند، دستور زیر را در خط فرمان اجرا می‌کنیم:
npx create-react-app tssample --template typescript
مزیت کار با npx، عدم نیاز به نصب محلی برنامه‌ی create-react-app است. به این ترتیب هربار که این دستور را به این نحو اجرا می‌کنیم، مطمئن خواهیم بود که از آخرین نگارش برنامه‌ی create-react-app استفاده خواهد شد؛ و نه نگارش محلی که پیشتر نصب کرده‌ایم که ممکن است هم اکنون تاریخ مصرف گذشته باشد.
بنابراین npx create-react-app کار اجرای آخرین نسخه‌ی برنامه‌ی ایجاد ساختار پروژه‌های React را انجام می‌دهد. پس از آن یک نام دلخواه ذکر شده‌است و در آخر توسط سوئیچ template typescript-- سبب خواهیم شد تا این ساختار بجای استفاده‌ی از ES6 پیش‌فرض، بر اساس TypeScript ایجاد و تنظیم شود.


بررسی ساختار پروژه‌ی TypeScript ای ایجاد شده


در تصویر فوق، نمونه‌ای از این ساختار ابتدایی ایجاد شده‌ی مبتنی بر TypeScript را مشاهده می‌کنید. اولین تفاوت مهم این ساختار، با ساختار پیش‌فرض پروژه‌های React مبتنی بر ES6، وجود فایل جدید tsconfig.json است. کار آن تنظیم پارامترهای کامپایلر TypeScript است. همچنین اینبار بجای پسوندهای js و jsx، پسوندهای ts و tsx قابل مشاهده هستند؛ مانند فایل‌های serviceWorker.ts ، index.tsx و App.tsx. البته اگر به ساختار این فایل‌ها دقت کنید، آنچنان تفاوت مهمی را با نمونه‌های قبلی ES6 خود ندارند و تقریبا یکی هستند. روش اجرای آن‌ها نیز مانند قبل است و با همان دستور npm start صورت می‌گیرد:



قابلیت استفاده‌ی از کدهای جاوا اسکریپتی موجود، در پروژه‌های تایپ اسکریپتی جدید

داخل پوشه‌ی src، پوشه‌ی جدید components را ایجاد کرده و داخل آن فایل جدید Head.js را اضافه می‌کنیم. سپس داخل آن rfac را نوشته و دکمه‌ی tab را فشار می‌دهیم تا ساختار ابتدایی یک react arrow functional component جدید ایجاد شود:
import React from "react";

export const Head = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Hello</h1>
    </div>
  );
};
در ادامه جهت نمایش آن، آن‌را به فایل src\App.tsx به شکل متداولی، ابتدا با import تابع آن و سپس درج المان متناظر با آن در تابع App، اضافه می‌کنیم:
import { Head } from "./components/Head";
// ...

function App() {
  return (
    <div className="App">
      <Head />
      // ... 
    </div>
  );
}

export default App;
اگر دقت کرده باشید، پسوند این فایل را js درنظر گرفته‌ایم (src\components\Head.js) و نه ts و بدون مشکل می‌توان از آن در داخل یک فایل tsx استفاده کرد. علت آن به وجود تنظیم allowJs در فایل tsconfig.json برنامه بر می‌گردد. مزیت وجود یک چنین تنظیمی، امکان مهاجرت ساده‌تر کدهای ES6 موجود، به یک پروژه‌ی تایپ اسکریپتی جدید است. به این ترتیب می‌توان از تمام این کدها بدون مشکل در برنامه‌ی جدید خود استفاده کرد و سر فرصت، یکی یکی آن‌ها را به tsx تبدیل نمود.
به همین جهت پس از مشاهده‌ی این قابلیت، پسوند فایل کامپوننت جدید js ایجاد شده را به tsx تغییر می‌دهیم (src\components\Head.tsx). البته در یک چنین حالتی اگر هنوز دستور npm start در حال اجرا است، نیاز خواهید داشت یکبار آن‌را بسته و مجددا اجرا کنید. پس از آن، باز هم برنامه بدون مشکل کامپایل می‌شود و نشان دهنده‌ی این است که کدهای نوشته شده‌ی در کامپوننت Head، کدهای کاملا معتبر تایپ اسکریپتی نیز هستند. علت اینجا است که TypeScript، در حقیقت Superset جاوا اسکریپت به‌شمار می‌رود و قابلیت‌های جدیدی را به TypeScript استفاده می‌کند. بنابراین کدهای جاوااسکریپتی موجود، کدهای معتبر تایپ اسکریپتی نیز به‌شمار می‌روند.


مشخص کردن نوع props کامپوننت‌ها توسط TypeScript

اولین استفاده‌ی ما از TypeScript در اینجا، مشخص کردن نوع props یک کامپوننت است:
import React from "react";

export const Head = ({ title, isActive }) => {
  return (
    <div>
      <h1>{title}</h1>
      {isActive && <h3>Active</h3>}
    </div>
  );
};
برای این منظور، دو خاصیت جدید را از طریق شیء props به این کامپوننت ارسال کرده و از آن‌ها جهت نمایش یک عنوان و تعیین نمایش یک برچسب استفاده می‌کنیم. اولین موردی را که پس از این تغییر متداول مشاهده می‌کنیم، خط قرمز کشیده شدن زیر متغیرهای حاصل از Object Destructuring مربوط به شیء props است:


علت اینجا است که این فایل، tsx است و نه js. به همین جهت نوع این متغیرها را، همان حالت پیش‌فرض جاوا اسکریپت که any است، درنظر گرفته‌است و ... این مورد بر اساس تنظیمات فایل tsconfig.json برنامه، ممنوع است. البته اگر به این فایل دقت کنید، شاید چنین گزینه‌ای را به صورت صریح نتوانید در آن پیدا کنید. علت اینجا است که تعداد گزینه‌های قابل تنظیم در فایل tsconfig روز به روز بیشتر می‌شوند. به همین جهت برای ساده سازی فعالسازی آن‌ها، از TypeScript 2.3 به بعد، پرچم strict نیز به این تنظیمات اضافه شده‌است. کار آن فعالسازی یکجای تمام بررسی‌های strict است؛ مانند noImplicitAny، strictNullChecks و غیره.
{ 
    "compilerOptions": { 
        "strict": true  /* Enable all strict type-checking options. */ 
    } 
}
در این حالت اگر نیاز به لغو یکی از گزینه‌ها بود، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
{ 
    "compilerOptions": { 
        "strict": true, 
        "noImplicitAny": false 
    } 
}
گزینه‌ی strict تمام بررسی‌های متداول را فعال می‌کند؛ اما ذکر و تنظیم صریح noImplicitAny به false، تنها این یک مورد را لغو خواهد کرد.
بنابراین چون در فایل tsconfig.json برنامه‌ی React ما گزینه‌ی strict به true تنظیم شده‌است، گزینه‌ی فعال noImplicitAny نیز جزئی از آن است و دیگر نمی‌توان متغیر یا خاصیتی را بدون ذکر صریح نوع آن، رها کرد.

برای رفع خطای noImplicitAny موجود، به ابتدای فایل src\components\Head.tsx، نوع جدید Props را اضافه می‌کنیم (نام آن کاملا دلخواه است):
type Props = {
  title: string;
  isActive: boolean;
};
و سپس از آن جهت مشخص سازی نوع شیء props رسیده، به نحو زیر استفاده خواهیم کرد:
export const Head = ({ title, isActive }: Props) => {
پس از این تغییر، خطای noImplicitAny پیشین، برطرف می‌شود و دیگر خطوط قرمز ذیل دو متغیر حاصل از Object Destructuring، مشاهده نمی‌شوند.

یک نکته: البته اگر از سری React 16x بخاطر داشته باشید، می‌توان یک چنین قابلیتی را توسط propTypes خود React نیز پیاده سازی کرد:
Head.propTypes = {
  title: PropTypes.string,
  isActive: PropTypes.bool
}
 اما روش کار با TypeScript، نسبت به آن بسیار پیشرفته‌تر است. برای کار با TypeScript، نیازی به import یک بسته‌ی جدید، مانند PropTypes نیست و همچنین بررسی PropTypes توسط خود React، در زمان اجرای برنامه صورت می‌گیرد؛ اما با TypeScript، بررسی زمان کامپایل برنامه را خواهیم داشت و همچنین نمایش آنی خطاهای مرتبط با عدم رعایت آن‌ها، در ادیتورهایی مانند VSCode. به علاوه روش تعریف type ذکر شده‌ی توسط TypeScript، نسبت به نمونه‌ی پیشنهاد شده‌ی توسط React با propTypes، بسیار تمیزتر و خواناتر است.

پس از این تغییر، اگر به فایل src\App.tsx مراجعه کنیم، مشاهده می‌کنیم که ذیل تعریف المان کامپوننت Head، مجددا خط قرمزی کشیده شده‌است:


عنوان می‌کند که بر اساس نوع جدید Props ای که تعریف کرده‌اید، نیاز است دو خاصیت اجباری title و isActive را نیز در اینجا ذکر کنید؛ وگرنه تعریف این المان، بدون آن‌ها ناقص است.
امکان جالب دیگری که با تعریف نوع props توسط تایپ‌اسکریپت رخ می‌دهد، فعال شدن intellisense متناظر با تعریف این خواص و ویژگی‌ها است:


در ادامه با تعریف این دو ویژگی جدید، خط قرمز رنگ ذیل کامپوننت Head برطرف می‌شود:
<Head title="Hello" isActive={true} />
و اگر در حین تعریف این ویژگی‌ها، نوع‌های مقادیر آن‌ها را به درستی وارد نکنیم، بازهم شاهد تذکر آنی خطاهای مرتبط با آن‌ها خواهیم بود:


همچنین در این حالت، کد برنامه نیز کامپایل نمی‌شود و ذکر این خطاها صرفا منحصر به ادیتور مورد استفاده نیست.

بنابراین به صورت خلاصه مزیت‌های کار با TypeScript برای تعاریف نوع props به شرح زیر است:
- auto-complete و داشتن intellisense خودکار.
- اگر نام المان کامپوننتی و یا نام یکی از props را به اشتباه وارد کنیم، بلافاصله خطای یافت نشدن آن‌ها را نمایش می‌دهد.
- اگر ذکر یک prop اجباری را فراموش کنیم، بلافاصله خطای متناظری را دریافت می‌کنیم.
- اگر نوع مقدار یکی از props را به اشتباه وارد کنیم، باز هم خطایی را جهت گوشزد کردن آن مشاهده خواهیم کرد.
- فعال بودن TypeScript، امکان refactoring بسیار قوی‌تری را میسر می‌کند. برای مثال با فشردن دکمه‌ی F2 می‌توان نام یک کامپوننت را در کل برنامه به سادگی تغییر داد. همچنین یک چنین قابلیتی برای تغییر نام props نیز میسر است و به صورت خودکار تمام کاربردهای آن‌را نیز به روز می‌کند.
- اگر نوع prop ای را در تعریف آن تغییر دادیم، اما مقدار منتسب به آن‌را خیر، باز هم بلافاصله متوجه این مشکل خواهیم شد.

به این ترتیب با دسترسی به بررسی‌های دقیق زمان کامپایل برنامه، می‌توان مشکلات بسیار کمتری را در زمان اجرای آن شاهد بود.
مطالب
آغاز کار با الکترون
در مقاله «آشنایی با الکترون» با نحوه نصب و راه اندازی آن آشنا شدیم. در این مقاله با تعدادی اصطلاح، آشنا شده و یک برنامه ساده را برای نوشتن و خواندن فایل‌ها، می‌نویسیم.
فرآیندها (Processes) در الکترون به دو بخش تقسیم می‌شوند:

یک. فرآیند اصلی (Main Process) که همان فایل جاوااسکریپتی است و توسط main، در فایل package.json مشخص شده‌است .فرآیند اصلی تنها فرآیندی است که قابلیت دسترسی به امکانات گرافیکی سیستم عامل را از قبیل نوتیفیکشن ها، دیالوگ‌ها ،Tray و ... دارد. فرآیند اصلی می‌تواند با استفاده از شیء BrowserWindow که در قسمت قبلی کاربرد آن را مشاهده کردیم، render process را ایجاد کند. با هر بار ایجاد یک نمونه از این شیء، یک Render Process ایجاد می‌شود.

دو. فرآیند رندر (Render Process): از آنجا که الکترون از کرومیوم استفاده می‌کند و کرومیوم شامل معماری چند پردازشی است، هر صفحه‌ی وب می‌تواند پردازش خود را داشته باشد که به آن Render Process می‌گویند. به طور معمول در مرورگرها، صفحات وب در محیطی به نام SandBox اجرا می‌شوندکه اجازه دسترسی به منابع بومی را ندارند. ولی از آنجا که الکترون می‌تواند از Node.js استفاده کند، قابلیت دسترسی به تعاملات سطح پایین سیستم عامل را نیز داراست.

در فرآیند اصلی، پنجره‌ها توسط BrowserWindow ایجاد می‌شوند و هر پنجره‌ای که صفحه وبی را برای خودش باز می‌کند، شامل Render Process خودش است و هر پنجره‌ای که کارش خاتمه یابد، فرآیند مربوط به خودش به اتمام می‌رسد. فرآیند اصلی، همه صفحات وب به همراه Render Process مربوط به خودشان را مدیریت می‌کند و هر فرآیند رندر، از دیگری مجزا و محافظت شده است و تنها تمرکزش بر روی صفحه وبی است که متعلق به خودش است.


در ابتدا قصد داریم یک منو برای برنامه‌ی خود درست کنیم. برای ساخت منو، راه‌های متفاوتی وجود دارند که فعلا ما راه استفاده از template را بر می‌گزینیم که به صورت یک آرایه نوشته می‌شود. کدهای زیر را در فایل index.js یا هر اسمی که برای آن انتخاب کرده‌اید بنویسید:
const electron = require('electron');
const {app,dialog,BrowserWindow,Menu,shell} = electron;

let win;

app.on('ready', function () {
  win = new BrowserWindow({width: 800, height: 600});
  win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);

var app_menu=[
  {
    label:'پرونده',
    submenu:[
      {
        label:'باز کردن',
        accelerator:'CmdOrCtrl+O',
        click:()=>{
        }
      },
      {
        label:'ذخیره',
        accelerator:'CmdOrCtrl+S',
        click:()=>{
        }
      }
    ]
  },
  {
    label:'سیستم',
    submenu:[
        {
        label:'درباره ما',
        click:()=>
        {
                   shell.openExternal('https://www.dntips.ir');
        }
      },
      {
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        click:()=>
        {
          win=null;
          app.quit();
        }
      }
    ]
  }
];
تا به اینجای کار، بیشتر کدها برای شما آشناست و فقط تغییرات اندکی در آن‌ها ایجاد شده‌است. مثلا شیء app و سایر اشیاء به طور خلاصه‌تری نوشته شده‌اند. در اینجا دو شیء menu و dialogو shell برای شما جدید هستند. بعد از آن ما یک آرایه را برای منو تدارک دیده‌ایم که نحوه ساخت آن و تعاریفی مثل عنوان، کلید میانبر یا ترکیبی و نحوه انتساب رویدادها را می‌بینید.
 
در خطوط بعدی، یک کار اضافه‌تر را جهت آشنایی بیشتر انجام می‌دهیم. قصد داریم اگر سیستم عامل مکینتاش بود، نام برنامه هم در ابتدای نوار منو نمایش داده شود. به همین جهت در ادامه خطوط زیر را اضافه می‌کنیم:
  if(process.platform=="darwin")
  {
    const app_name=app.getName();
    app_menu.unshift({
      label:app_name
    })
  }
با استفاده از process.platform در node.js می‌توانیم نوع پلتفرم جاری را دریافت کنیم. مقادیر زیر، مقادیری هستند که بازگردانده می‌شوند:

ویندوز
win32 حتی اگر 64 بیتی باشد.
 لینوکس  linux
 مک  darwin
 فری بی اس دی
 freebsd
سولاریس
 sunos
سپس نام برنامه را از شیء app دریافت می‌کنیم و با استفاده از متد unshift، مقادیر داده شده را به ابتدای آرایه اضافه می‌کنیم.

دستو shell در بالا به شما اجازه می‌دهد با محیط دسکتاپ، یکپارچگی خود را حفظ کنید و دستوراتی از قبیل باز کردن url، باز کردن یک مسیر دایرکتوری، باز کردن یک فایل، انتقال فایل به سطل آشغال یا بازیافت و صدای بوق سیستم (بیپ) را به شما می‌دهد. مستندات این شیء را در اینجا مطالعه فرمایید.

دستور app.quit همانطور که از نامش پیداست، باعث خاتمه برنامه می‌شود. ولی یک نکته در اینجا وجود دارد که الزامی به نوشتن کدی برای اینکار نیست. می‌توانید زیرمنوی بالا را به شکل زیر هم بنویسید:
{
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        role:'close'
 }
خصوصیت role شامل چندین نوع اکشن مانند minimize,close,undo,redo و... می‌باشد که لیست کاملتر آن در اینجا قرار دارد. اگر خصوصیت کلیک و role را همزمان استفاده کنید، خصوصیت role نادیده گرفته خواهد شد.

در انتها با اجرای دو دستور زیر، منو ساخته می‌شود:
  var menu=Menu.buildFromTemplate(app_menu);
  Menu.setApplicationMenu(menu);
در خط اول، منو توسط قالبی که با آرایه‌ها ایجاد کردیم ساخته می‌شود و در خط دوم، منو به برنامه ست می‌شود.
حال قصد داریم برای زیرمنوی «باز کردن فایل» یک دیالوگ open درخواست کنیم. برای این کار از شیء dialog استفاده می‌کنیم. پس خطوط زیر را به رویداد کلیک این زیرمنو اضافه می‌کنیم:
 dialog.showOpenDialog({
             title:'باز کردن فایل متنی',
              properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
             ,filters:[
             {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
             {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
              ]
           },
             (filename)=>{
               if(filename===undefined)
                  return;
               dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
            });
این متد سه پارامتر دارد که اولین و آخرین پارامتر آن اختیاری می‌باشد. اولین پارامتر آن شیء پنجره است. دومین پارامتر آن، تنظیم یک سری خصوصیات که شامل (پسوند‌های قابل قبول، عنوان، مسیر پیش فرض، قابلیت انتخاب چندگانه، قابلیت باز کردن دایرکتوری و...) می‌شود که لیست کامل آن را می‌توانید در این صفحه ببینید. سومین پارامتر هم که در کد بالا ذکر شده است، callback می‌باشد که خروجی آن، مسیر فایل مورد نظر است و اگر انتخاب چندگانه باشد، آرایه‌ای با نام فایل‌هاست، که همگی آن‌ها به همراه مسیرشان می‌باشند. در صورتیکه کاربر از دیالوگ انصراف بدهد، پارامتر دریافتی با خروجی undefined همراه است.  آخرین دیالوگ هم نمایش یک پیام ساده است که نام فایل جاری را بر میگرداند. اگر خصوصیت buttons را با آرایه خالی مقداردهی کنید، دکمه Ok نمایش داده می‌شود و اگر هم مقداردهی نکنید با خطا روبرو خواهید شد.
برای قسمت ذخیره هم کد زیر را می‌نویسیم:
    dialog.showSaveDialog({
            title:'باز کردن فایل متنی',
             properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
            ,filters:[
            {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
             ]
          },
            (filename)=>{
              if(filename===undefined)
                 return;

           });

حال بهتر است این دیالوگ‌های جاری را هدفمند کنیم و بتوانیم فایل‌های متنی را به کاربر نمایش دهیم، یا آن‌ها را ذخیره کنیم. به همین علت فایل html زیر را نوشته و طبق دستوری که در مقاله «آشنایی با الکترون» فرا گرفتیم، آن را نمایش می‌دهیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    Fie Content:<br/>
    <textarea id="TextFile" cols="100" rows="50"></textarea>
 
  </body>
</html>
برای تشکیل ساختار HTML می‌توانید عبارت HTML را تایپ نمایید تا بعد از زدن Enter، ساختار آن به طور خودکار تشکیل شود. سپس محتوا را مثل بالا به شکل دلخواه تغییر می‌دهیم.

کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که فایل متنی را باز کرده و محتوای آن را در کادر متنی نشان دهیم و موقع ذخیره نیز محتوای نوشته شده در کادر متنی را در فایلی ذخیره کنیم. از آنجا که main Process به المان‌های DOM یا Render Process دسترسی ندارد، باید از طریقی، ارتباط آن را برقرار کنیم. یکی از راه‌های برقراری این ارتباط، IPC است. IPC در واقع یک فرستنده و یک شنونده است که هر کدام در یک سمت قرار گرفته اند. فرستنده پیام را تحت یک عنوان ارسال می‌کند و شنونده منتظر دریافت پیامی تحت همان عنوان میماند و پیام دریافتی را پاسخ می‌دهد. در این مقاله، ما فقط قسمتی از این نوع ارتباطات را بررسی میکنیم.

در نتیجه محتوای callback کدهای دیالوگ open و save را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
Open
 dialog.showOpenDialog({
                 title:'باز کردن فایل متنی',
                  properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                 ,filters:[
                 {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
                 {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
                  ]
               },
                 (filename)=>{
                   if(filename===undefined)
                      return;

                      win.webContents.send('openFile',filename);
                  // dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
                });
Save
  dialog.showSaveDialog({
                title:'باز کردن فایل متنی',
                 properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                ,filters:[
                {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
                 ]
              },
                (filename)=>{
                  if(filename===undefined)
                     return;
                       win.webContents.send('saveFile',filename);
               });
دستور win.webContents.send یک پیام را به صورت Async به سمت RenderProcess مربوطه ارسال میکند. پارامتر اول، عنوان IPC است و پارامتر دوم، پیام IPC است.
برای ایجاد شنونده هم کد زیر را به فایل index.html اضافه می‌کنیم:
  <script>
    const {ipcRenderer} = require('electron');
    var fs=require('fs');

    ipcRenderer.on('openFile', (event, arg) => {
      var content=  fs.readFileSync(String(arg),'utf8');
      document.getElementById("TextFile").value=content;
    });

    ipcRenderer.on('saveFile', (event, arg) =>{
      var content=document.getElementById("TextFile").value;
      fs.writeFileSync(String(arg),content,'utf8');
      alert('ذخیره شد');
    });
    </script>

در اینجا شونده‌هایی را از نوع ipcRenderer ایجاد می‌کنیم و با استفاده از متد on، به پیام‌هایی تحت عنوان‌های مشخص شده گوش فرا می‌دهیم. پیام‌های ارسالی را که حاوی آدرس فایل می‌باشند، به شیءای که از نوع fs می‌باشد، می‌دهند و آن‌ها را می‌خوانند یا می‌نویسند. خواندن و نوشتن فایل، به صورت همزمان صورت میگیرد. ولی اگر دوست دارید که به صورت غیر همزمان پیامی را بخوانید یا بنویسید، باید عبارت Sync را از نام متدها حذف کنید و یک callback را به عنوان پارامتر دوم قرار دهید و محتوای آن را از طریق نوشتن یک پارامتر در سازنده دریافت کنید.

فایل‌های پروژه
 

نظرات مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
- در SQL Server قابلیتی به نام Linked servers وجود دارد که توسط آن در یک شبکه داخلی می‌شود چندین بانک اطلاعاتی SQL Server را در نودهای مختلف شبکه به هم متصل کرد و با آن‌ها یکپارچه و مانند یک دیتابیس واحد کار کرد. این مورد در برنامه‌های سازمانی خیلی مرسوم است. قرار نیست به ازای هر برنامه‌ای که برای یک سازمان نوشته می‌شود، هر کدام جداگانه بانک اطلاعاتی کاربران و لاگین خاص خودشان را داشته باشند. عموما یک دیتابیس مرکزی مثلا مدیریت منابع انسانی وجود دارد که مابقی برنامه‌ها را تغذیه می‌کند. حتی می‌شود به یک بانک اطلاعاتی MySQL هم متصل شد (^).
- ORMها صرفا کارهایی را قادر به انجام هستند که بانک اطلاعاتی مورد استفاده پشتیبانی می‌کند. برای نمونه در SQL Server امکان تهیه رابطه بین دو جدول از دو بانک اطلاعاتی مختلف وجود ندارد. منظور مثلا ایجاد کلید خارجی بین جداول دو بانک اطلاعاتی مختلف است و نه نوشتن کوئری بین آ‌ن‌ها که از این لحاظ مشکلی نیست.
A FOREIGN KEY constraint can reference columns in tables in the same database or within the same table
- هدف از پشتیبانی چند Context در EF 6، تلفیق این‌ها با هم در قالب یک بانک اطلاعاتی است (مطلب فوق).
- همچنین در EF 6 می‌توان چندین Context را به چندین بانک اطلاعاتی مختلف با رشته‌های اتصالی متفاوت، انتساب داد. مباحث آغاز بانک‌های اطلاعاتی هر کدام جداگانه عمل کرده و مستقل از هم عمل می‌کنند.
یک مثال جهت اجرا و آزمایش:
Sample25.cs
- اگر می‌خواهید به انعطاف پذیری Linked servers برسید (مثلا در طی یک کوئری و نه چند کوئری از جداول دو بانک اطلاعاتی مختلف در دو سرور متفاوت کوئری بگیرید)، نیاز خواهید داشت مثلا View یا SP تهیه کنید و سپس این‌ها را در برنامه مورد استفاده قرار دهید. Viewها با استفاده از T-SQL می‌توانند کوئری واحدی از چند بانک اطلاعاتی تهیه کنند. اینبار برنامه هم نهایتا به یک بانک اطلاعاتی متصل می‌شود و برای آن اهمیتی ندارد که View یا SP به چه نحوی تهیه شده و با چند بانک اطلاعاتی کار می‌کند.
- تراکنش‌های توزیع شده هم نیاز به تنظیمات خاصی در SQL Server دارند و  باید MSDTC راه اندازی و تنظیم شود: (^). در غیراینصورت پیام خطای The underlying provider failed on Open. MSDTC on server is unavailable را دریافت خواهید کرد. بعد از آن باید از TransactionScope برای کار همزمان با چند Context استفاده کنید.
نظرات مطالب
MVVM و فراخوانی متدهای اشیاء View از طریق ViewModel
درود بر شما جناب نصیری و همینطور شاهین کیاست که لطف کردن و موضوع رو مطرح کردن. 
من هم با جناب نصیری موافقم که ادامه چنین کاری نیاز به فضای متقابل و طبیعتا دلگرمی و انگیزه داره؛ اما صحبت اینجاست که «من اگر بنشینم، تو اگر بنشینی، چه کسی برخیزد؟». فکر میکنم به گفته Hossein Raziee باید یه حرکتی بهرحال انجام داد؛ اینطور که من برداشت کردم، فکر میکنم دو تا موضوع وبلاگ نویسی IT در ایران رو تحت الشعاع قرار داده: یکی گرایش به تالارهاست. و دومی گرایش به بلاگ های خارجی. اکثر برنامه نویسای قوی که دست به قلم هستن، توی تالارها فعالیت میکنن؛ ظاهرا اهمیت وبلاگ ها هنوز برای ما جا نیفتاده. دوستانی هم که یه مقداری از مشق و تمرین بالاتر میرن، معمولا نه تنها خودشون شروع به انتقال نمیکنن، بلکه حتی برای ارتقای خودشون و پیگیری مطالب سراغ بلاگ های غیر فارسی میرن؛ فکر میکنم نیاز به یه حرکت اصولی و درست و حساب شده داریم تا موضوع تولید محتوی IT به زبان فارسی رو تو یه مسیر درست بندازیم. یکی از راههایی که به ذهن من میرسید، ایجاد یه شبکه بین نویسنده های ایرانی بود؛ حدود یه سال پیش این موضوع رو با چند تا از دوستان اینترنتیم مطرح کردم که استقبال نشد. حالا دوباره از دوستان میپرسم که نظرشون چیه؟ 
نمونه بسیار مفید (ولی تنها یه شمّه) خلاصه اشتراک هایی هست که جناب نصیری منتشر میکنن؛ وقتی یه نفر مثل وحید نصیری لینکی رو منتشر میکنه من مطمئنم که مطلب مفیدی هست؛ پس حتما میرم و میخونم؛ و چه بسا جزو خوانندگان دائمی اون سایت هم بشم؛ حالا عرض بنده اینه که این موضوع باید منسجم و شبکه ای باشه؛ 
با جناب نصیری موافقم؛ با شاهین هم موافقم؛ اما موافق این نیستم که آقای نصیری بگن میخوام بکشم کنار و من و شاهین کیاست هم بگیم نه اینکارو نکنید؛ چون وحید نصیری شاید امروز احساساتی بشه و بخاطر من و امثال من ادامه بده، اما فردا دوباره بی انگیزگی یا خستگی میاد سراغش و باز همین داستان؛
من فکر میکنم باید راه چاره رو پیدا کرد؛ راهی که به نظر من میرسید رو عرض کردم؛ از دوستان که تا جاییکه من میشناسم و مطالب رو دنبال میکنم، میدونم همشون از افراد تاثیر گذار در IT ایران و با دانش و تجربه زیاد هستن هم خواهش میکنم که هر راهی به ذهنشون میرسه عنوان کنن که با همفکری هم بتونیم به یه راه حل درست برسیم؛
به سهم خودم هم از جناب نصیری عمیقا تشکر میکنم و از پرحرفی و زیاده گوییم پوزش میخوام. پاینده باشید؛
مطالب
خودمیزبانی ماژول های Nancy
در ادامه بررسی پروژه Nancy، در این مطلب به میزبانی پروژه‌های Nancy بدون نیاز به Asp.net می‌پردازیم. به این معنی که برنامه اجرایی که شما می‌نویسید خود یک سرور ایجاد می‌کند و کاربر با وارد کردن آدرس دستگاه شما در مرورگر خود، صفحات و ماژول‌های طراحی شده توسط شما را مشاهده می‌کند.
از کاربردهای چنین سیستمی به سایت‌های قابل حمل، و یا ارائه خدمات یک نرم افزار بر روی صفحات html می‌توان اشاره کرد. مثل گوگل دسکتاپ و یا گزارشات برخی سرویس‌های ویندوزی و یا حتی تنظیم یک سخت افزار متصل به سیستم از روی شبکه. یک ایده جالب می‌تواند ارسال اس ام اس از طریق شبکه و با جی اس ام مودم باشد. که به عنوان مثال کاربران با ورود به یک صفحه و ثبت پیام بتوانند از طریق جی اس ام مودم متصل به سرور آن را ارسال کنند. با یک مثال ساده ادامه می‌دهیم.

برای شروع یک پروژه از نوع Console بسازید و در Package manager کتابخانه Nancy.Hosting.Self را نصب کنید.
حالا یک ماژول جدید به نام TestModule.cs به پروژه اضافه می‌کنیم.
public class TestModule:NancyModule
{
 public TestModule()
 {
 Get["/"] = x=> { return "It is a test for nancy self hosting."; };

 }
}

حالا وارد program.cs شده و در متدMain کد زیر را می‌نویسیم:
var selfHost = new NancyHost(new Uri("http://localhost:12345"));
selfHost.Start();
Console.ReadKey();
selfHost.Stop();

در خط اول پورتی که منتظر دریافت درخواست‌های کاربران است را برابر 12345 قرار می‌دهیم. بنابراین برای تست این کد باید در مرورگر آدرس

http://localhost:12345 را تایپ کنید. اگر بخواهیم کاربر عدد انتهایی را وارد نکند باید از پورت 80 استفاده کنیم که پیش فرض http است ولی اکثرا در سیستم برنامه نویس‌ها توسط IIS مشغول می‌باشد.
در خط بعد سرور را اجرا کرده ایم و برنامه را به حالت انتظار برای فشرده شدن کلیدی در کنسول برده ایم.
وقتی کلیدی در کنسول فشرده شود سرور به حالت توقف می‌رود و اجرای برنامه پایان می‌یابد.
Nancy امکانات دیگری هم دارد. به عنوان مثال می‌توان برای طراحی نمای ماژول‌ها از موتور‌های دید استفاده کرد (ViewEngines). موتورهایی مثل Razor و ... . در صورت علاقمندی دوستان، در این باره هم خواهم نگاشت. 
مطالب
چرا نباید از کوئری‌های select * استفاده کرد؟

عموما اولین پاسخی که به این سؤال داده می‌شود این است که این نوع کوئری‌ها اطلاعات زیادی را باز می‌گردانند و در نتیجه ترافیک شبکه بی‌جهت افزایش خواهد یافت. اما اگر طراحی دیتابیس صحیح بوده و اصول نرمال سازی در آن پیاده سازی شده باشد، این پاسخ آنچنان صادق نخواهد بود (زیرا جداول اینگونه دیتابیس‌ها از تعداد فیلدهای بسیاری تشکیل نخواهند شد). برای مثال به نتیجه اجرای کوئری‌های زیر بر روی دیتابیس AdventureWorks با 89 هزار رکورد، دقت بفرمائید:
SELECT * FROM Production.TransactionHistoryArchive
WHERE ReferenceOrderID < 100

SELECT ReferenceOrderLineID FROM Production.TransactionHistoryArchive
WHERE ReferenceOrderID < 100

اختلاف ترافیک شبکه در این مثال تنها 15K یا حدودا 10 درصد است (180K در مقابل 165K). هر چند ارزش بررسی و برطرف کردن را دارد اما تفاوت حاصل آنچنان قابل ملاحظه نیست.
مهم‌ترین دلیلی که اینجا باید به آن دقت داشت، تفاوت چشمگیر execution plan این دو کوئری (Ctrl-L) و بحث index coverage است. اس کیوال سرور برای اجرای بهینه کوئری‌ها از ایندکس‌های موجود استفاده خواهد کرد. اگر ایندکس تعریف شده از تمامی فیلدهای درخواستی شما تشکیل شده باشد، دیگر حتی به سراغ جدول هم نخواهد رفت (به این مفهوم، پوشش ایندکسی گفته می‌شود).



برای تولید تصویر فوق، کلیدهای Ctrl+L را در management studio فشار دهید.
این دیتابیس را از آدرس زیر می‌توانید دریافت کنید:
http://www.codeplex.com/MSFTDBProdSamples

کوئری اول از مزایای پوشش ایندکسی برخودار نخواهد بود (از روش جستجوی Clustered Index استفاده می‌کند) و در حالت دوم از Index Seek استفاده می‌گردد. حالت Index Seek یک‌صد بار بهینه‌تر از استفاده از Clustered Index عمل می‌کند زیرا در حالت کوئری اول باید تمامی رکوردهای جدول بررسی شوند (این عدد از مقایسه نتایج execution plan بدست آمده است).
تنها در صورتیکه بر روی تمامی فیلدهای جدول ایندکس تعریف کرده باشید (که اصلا توصیه نمی‌شود)، کوئری اول توسط ایندکس‌ها پوشش داده شده و سریع اجرا خواهد شد.
بنابراین اگر از کندی اجرای کوئری‌ها با تعداد رکورد بالا شکایت دارید بهتر است نگاهی به نحوه تعریف آنها داشته باشید و تنها فیلدهایی را در کوئری تعریف کنید که به آنها نیاز دارید. در این حالت از مزایای پوشش ایندکسی برخودار شده ، کوئری‌های سریعتری را خواهید داشت و همچنین در این حالت میزان مصرف CPU و حافظه نیز بر روی سرور کمتر خواهد بود.
همچنین در حالت کوئری‌هایی از نوع دوم ذکر شده، موتور بهینه ساز اس کیوال سرور پیشنهادات بهتری را برای ایجاد ایندکس‌های جدید و گوشزد نمودن کمبود آنها با ارائه included columns مناسب، ارائه می‌دهد.
بعلاوه مشخص ساختن تعداد دقیق فیلدهای مورد نیاز، نگهداری برنامه را ساده‌تر ساخته و فیلدهای اضافه شده آتی سبب تغییر رفتار کوئری‌ها برنامه نخواهند شد و استفاده نکردن از آن نشانه این است که هیچ برآوردی از ابعاد واقعی کار در دست نیست.

مآخذ:
Speed Up Your Site! 8 ASP.NET Performance Tips
The real reason SELECT * queries are bad: index coverage