مطالب دوره‌ها
ارزیابی و تفسیر مدل در داده کاوی
مقدمه
دانشی که در مرحله یادگیری مدل تولید می‌شود، می‌بایست در مرحله ارزیابی مورد تحلیل قرار گیرد تا بتوان ارزش آن را تعیین نمود و در پی آن کارائی الگوریتم یادگیرنده مدل را نیز مشخص کرد. این معیارها را می‌توان هم برای مجموعه داده‌های آموزشی در مرحله یادگیری و هم برای مجموعه رکوردهای آزمایشی در مرحله ارزیابی محاسبه نمود. همچنین لازمه موفقیت در بهره مندی از علم داده کاوی تفسیر دانش تولید و ارزیابی شده است.

ارزیابی در الگوریتم‌های دسته بندی 
برای سادگی معیارهای ارزیابی الگوریتم‌های دسته بندی، آنها را برای یک مسئله با دو دسته ارائه خواهیم نمود. در ابتدا با مفهوم ماتریس درهم ریختگی (Classification Matrix) آشنا می‌شویم. این ماتریس چگونگی عملکرد الگوریتم دسته بندی را با توجه به مجموعه داده ورودی به تفکیک انواع دسته‌های مساله دسته بندی، نمایش می‌دهد.

هر یک از عناصر ماتریس به شرح ذیل می‌باشد:
TN: بیانگر تعداد رکوردهایی است که دسته واقعی آنها منفی بوده و الگوریتم دسته بندی نیز دسته آنها را بدرستی منفی تشخیص داده است.
TP: بیانگر تعداد رکوردهایی است که دسته واقعی آنها مثبت بوده و الگوریتم دسته بندی نیز دسته آنها را بدرستی مثبت تشخیص داده است.
FP: بیانگر تعداد رکوردهایی است که دسته واقعی آنها منفی بوده و الگوریتم دسته بندی دسته آنها را به اشتباه مثبت تشخیص داده است.
FN: بیانگر تعداد رکوردهایی است که دسته واقعی آنها مثبت بوده و الگوریتم دسته بندی دسته آنها را به اشتباه منفی تشخیص داده است.

مهمترین معیار برای تعین کارایی یک الگوریتم دسته بندی دقت یا نرخ دسته بندی (Classification Accuracy - Rate) است که این معیار دقت کل یک دسته بند را محاسبه می‌کند. در واقع این معیار مشهورترین و عمومی‌ترین معیار محاسبه کارایی الگوریتم‌های دسته بندی است که نشان می‌دهد، دسته بند طراحی شده چند درصد از کل مجموعه رکوردهای آزمایشی را بدرستی دسته بندی کرده است.
دقت دسته بندی با استفاده از رابطه I بدست می‌آید که بیان می‌کند دو مقدار TP و TN مهمترین مقادیری هستند که در یک مسئله دودسته ای باید بیشینه شوند. (در مسائل چند دسته ای مقادیر قرار گرفته روی قطر اصلی این ماتریس - که در صورت کسر محاسبه CA قرار می‌گیرند - باید بیشینه باشند.)
معیار خطای دسته بندی (Error Rate) دقیقاً برعکس معیار دقت دسته بندی است که با استفاده از رابطه II بدست می‌آید. کمترین مقدار آن برابر صفر است زمانی که بهترین کارایی را داریم و بطور مشابه بیشترین مقدار آن برابر یک است زمانی که کمترین کارائی را داریم.
ذکر این نکته ضروری است که در مسائل واقعی، معیار دقت دسته بندی به هیچ عنوان معیار مناسبی برای ارزیابی کارایی الگوریتم‌های دسته بندی نمی‌باشد، به این دلیل که در رابطه دقت دسته بندی، ارزش رکوردهای دسته‌های مختلف یکسان در نظر گرفته می‌شوند. بنابراین در مسائلی که با دسته‌های نامتعادل سروکار داریم، به بیان دیگر در مسائلی که ارزش دسته ای در مقایسه با دسته دیگر متفاوت است، از معیارهای دیگری استفاده می‌شود.
همچنین در مسائل واقعی معیارهای دیگری نظیر DR و FAR که به ترتیب از روابط III و IV بدست می‌آیند، اهمیت ویژه ای دارند. این معیارها که توجه بیشتری به دسته بند مثبت نشان می‌دهند، توانایی دسته بند را در تشخیص دسته مثبت و بطور مشابه تاوان این توانایی تشخیص را تبیین می‌کنند. معیار DR نشان می‌دهد که دقت تشخیص دسته مثبت چه مقدار است و معیار FAR نرخ هشدار غلط را با توجه به دسته منفی بیان می‌کند.
 

معیار مهم دیگری که برای تعیین میزان کارایی یک دسته بند استفاده می‌شود معیار (AUC (Area Under Curve است.

AUC نشان دهنده سطح زیر نمودار (ROC (Receiver Operating Characteristic می‌باشد که هر چه مقدار این عدد مربوط به یک دسته بند بزرگتر باشد کارایی نهایی دسته بند مطلوب‌تر ارزیابی می‌شود. نمودار ROC روشی برای بررسی کارایی دسته بندها می‌باشد. در واقع منحنی‌های ROC منحنی‌های دو بعدی هستند که در آنها DR یا همان نرخ تشخیص صحیح دسته مثبت (True Positive Rate - TPR) روی محور Y و بطور مشابه FAR یا همان نرخ تشخیص غلط دسته منفی (False Positive Rate - FPR) روی محور X رسم می‌شوند. به بیان دیگر یک منحنی ROC مصالحه نسبی میان سودها و هزینه‌ها را نشان می‌دهد.

بسیاری از دسته بندها همانند روش‌های مبتنی بر درخت تصمیم و یا روش‌های مبتنی بر قانون، به گونه ای طراحی شده اند که تنها یک خروجی دودویی (مبنی بر تعلق ورودی به یکی از دو دسته ممکن) تولید می‌کنند. به این نوع دسته بندها که تنها یک خروجی مشخص برای هر ورودی تولید می‌کنند، دسته بندهای گسسته گفته می‌شود که این دسته بندها تنها یک نقطه در فضای ROC تولید می‌کنند.
بطور مشابه دسته بندهای دیگری نظیر دسته بندهای مبتنی بر روش بیز و یا شبکه‌های عصبی نیز وجود دارند که یک احتمال و یا امتیاز برای هر ورودی تولید می‌کنند، که این عدد بیانگر درجه تعلق ورودی به یکی از دو دسته موجود می‌باشد. این دسته بندها پیوسته نامیده می‌شوند و بدلیل خروجی خاص این دسته بندها یک آستانه جهت تعیین خروجی نهایی در نظر گرفته می‌شود.

یک منحنی ROC اجازه مقایسه تصویری مجموعه ای از دسته بندی کننده‌ها را می‌دهد، همچنین نقاط متعددی در فضای ROC قابل توجه است. نقطه پایین سمت چپ (0,0) استراتژی را نشان می‌دهد که در یک دسته بند مثبت تولید نمی‌شود. استراتژی مخالف، که بدون شرط دسته بندهای مثبت تولید می‌کند، با نقطه بالا سمت راست (1,1) مشخص می‌شود. نقطه (0,1) دسته بندی کامل و بی عیب را نمایش می‌دهد. بطور کلی یک نقطه در فضای ROC بهتر از دیگری است اگر در شمال غربی‌تر این فضا قرار گرفته باشد. همچنین در نظر داشته باشید منحنی‌های ROC رفتار یک دسته بندی کننده را بدون توجه به توزیع دسته‌ها یا هزینه خطا نشان می‌دهند، بنابراین کارایی دسته بندی را از این عوامل جدا می‌کنند. فقط زمانی که یک دسته بند در کل فضای کارایی به وضوح بر دسته دیگری تسلط یابد، می‌توان گفت که بهتر از دیگری است. به همین دلیل معیار AUC که سطح زیر نمودار ROC را نشان می‌دهد می‌تواند نقش تعیین کننده ای در معرفی دسته بند برتر ایفا کند. برای درک بهتر نمودار ROC زیر را مشاهده کنید.
 

مقدار AUC برای یک دسته بند که بطور تصادفی، دسته نمونه مورد بررسی را تعیین می‌کند برابر 0.5 است. همچنین بیشترین مقدار این معیار برابر یک بوده و برای وضعیتی رخ می‌دهد که دسته بند ایده آل بوده و بتواند کلیه نمونه‌های مثبت را بدون هرگونه هشدار غلطی تشخیص دهد. معیار AUC برخلاف دیگر معیارهای تعیین کارایی دسته بندها مستقل از آستانه تصمیم گیری دسته بند می‌باشد. بنابراین این معیار نشان دهنده میزان قابل اعتماد بودن خروجی یک دسته بند مشخص به ازای مجموعه داده‌های متفاوت است که این مفهوم توسط سایر معیارهای ارزیابی کارایی دسته بندها قابل محاسبه نمی‌باشد. در برخی از مواقع سطح زیر منحنی‌های ROC مربوط به دو دسته بند با یکدیگر برابر است ولی ارزش آنها برای کاربردهای مختلف یکسان نیست که باید در نظر داشت در این گونه مسائل که ارزش دسته‌ها با یکدیگر برابر نیست، استفاده از معیار AUC مطلوب نمی‌باشد. به همین دلیل در این گونه مسائل استفاده از معیار دیگری به جزء هزینه (Cost Matrix) منطقی به نظر نمی‌رسد. در انتها باید توجه نمود در کنار معیارهای بررسی شده که همگی به نوعی دقت دسته بند را محاسبه می‌کردند، در دسته بندهای قابل تفسیر نظیر دسته بندهای مبتنی بر قانون و یا درخت تصمیم، پیچیدگی نهایی و قابل تفسیر بودن مدل یاد گرفته شده نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. 

از روش‌های ارزیابی الگوریتم‌های دسته بندی (که در این الگوریتم روال کاری بدین صورت است که مدل دسته بندی توسط مجموعه داده آموزشی ساخته شده و بوسیله مجموعه داده آزمایشی مورد ارزیابی قرار می‌گیرد.) می‌توان به روش Holdout اشاره کرد که در این روش چگونگی نسبت تقسیم مجموعه داده‌ها (به دو مجموعه داده آموزشی و مجموعه داده آزمایشی) بستگی به تشخیص تحلیگر دارد که معمولاً دو سوم برای آموزش و یک سوم برای ارزیابی در نظر گرفته می‌شود. مهمترین مزیت این روش سادگی و سرعت بالای عملیات ارزیابی است ولیکن روش Holdout معایب زیادی دارد از جمله اینکه مجموعه داده‌های آموزشی و آزمایشی به یکدیگر وابسته خواهند شد، در واقع بخشی از مجموعه داده اولیه که برای آزمایش جدا می‌شود، شانسی برای حضور یافتن در مرحله آموزش ندارد و بطور مشابه در صورت انتخاب یک رکورد برای آموزش دیگر شانسی برای استفاده از این رکورد برای ارزیابی مدل ساخته شده وجود نخواهد داشت. همچنین مدل ساخته شده بستگی فراوانی به چگونگی تقسیم مجموعه داده اولیه به مجموعه داده‌های آموزشی و آزمایشی دارد. چنانچه روش Holdout را چندین بار اجرا کنیم و از نتایج حاصل میانگین گیری کنیم از روشی موسوم به Random Sub-sampling استفاده نموده ایم. که مهمترین عیب این روش نیز عدم کنترل بر روی تعداد دفعاتی که یک رکورد به عنوان نمونه آموزشی و یا نمونه آزمایشی مورد استفاده قرار می‌گیرد، است. به بیان دیگر در این روش ممکن است برخی رکوردها بیش از سایرین برای یادگیری و یا ارزیابی مورد استفاده قرار گیرند.
چنانچه در روش Random Sub-sampling به شکل هوشمندانه‌تری عمل کنیم به صورتی که هر کدام از رکوردها به تعداد مساوی برای یادگیری و تنها یکبار برای ارزیابی استفاده شوند، روش مزبور در متون علمی با نام Cross Validation شناخته می‌شود.
همچنین در روش جامع k-Fold Cross Validation کل مجموعه داده‌ها به k قسمت مساوی تقسیم می‌شوند. از k-1 قسمت به عنوان مجموعه داده‌های آموزشی استفاده می‌شود و براساس آن مدل ساخته می‌شود و با یک قسمت باقی مانده عملیات ارزیابی انجام می‌شود. فرآیند مزبور به تعداد k مرتبه تکرار خواهد شد، به گونه ای که از هر کدام از k قسمت تنها یکبار برای ارزیابی استفاده شده و در هر مرتبه یک دقت برای مدل ساخته شده، محاسبه می‌شود. در این روش ارزیابی دقت نهایی دسته بند برابر با میانگین k دقت محاسبه شده خواهد بود. معمول‌ترین مقداری که در متون علمی برای k در نظر گرفته می‌شود برابر با 10 می‌باشد. بدیهی است هر چه مقدار k بزرگتر شود، دقت محاسبه شده برای دسته بند قابل اعتماد‌تر بوده و دانش حاصل شده جامع‌تر خواهد بود و البته افزایش زمان ارزیابی دسته بند نیز مهمترین مشکل آن می‌باشد. حداکثر مقدار k برابر با تعداد رکوردهای مجموعه داده اولیه است که این روش ارزیابی با نام Leaving One Out شناخته می‌شود.
در روش هایی که تاکنون به آن اشاره شده، فرض بر آن است که عملیات انتخاب نمونه‌های آموزشی بدون جایگذاری صورت می‌گیرد. به بیان دیگر یک رکورد تنها یکبار در یک فرآیند آموزشی مورد توجه واقع می‌شود. چنانچه هر رکورد در صورت انتخاب شدن برای شرکت در عملیات یادگیری مدل بتواند مجدداً برای یادگیری مورد استفاده قرار گیرد روش مزبور با نام Bootstrap و یا   0.632 Bootstrap  شناخته می‌شود. (از آنجا که هر Bootstrap معادل 0.632 مجموعه داده اولیه است)
 

 
 ارزیابی در الگوریتم‌های خوشه بندی
به منظور ارزیابی الگوریتم‌های خوشه بندی می‌توان آنها به دو دسته تقسیم نمود:
شاخص‌های ارزیابی بدون ناظر، که گاهی در متون علمی با نام معیارهای داخلی شناخته می‌شوند، به آن دسته از معیارهایی گفته می‌شود که تعیین کیفیت عملیات خوشه بندی را با توجه به اطلاعات موجود در مجموعه داده بر عهده دارند. در مقابل، معیارهای ارزیابی با ناظر با نام معیار‌های خارجی نیز شناخته می‌شوند، که با استفاده از اطلاعاتی خارج از حیطه مجموعه داده‌های مورد بررسی، عملکرد الگوریتم‌های خوشه بندی را مورد ارزیابی قرار می‌دهند.
از آنجا که مهمترین وظیفه یک الگوریتم خوشه بندی آن است که بتواند به بهترین شکل ممکن فاصله درون خوشه ای را کمینه و فاصله بین خوشه ای را بیشینه نماید، کلیه معیارهای ارزیابی بدون ناظر سعی در سنجش کیفیت عملیات خوشه بندی با توجه به دو فاکتور تراکم خوشه ای و جدائی خوشه ای دارند. برآورده شدن هدف کمینه سازی درون خوشه ای و بیشینه سازی میان خوشه ای به ترتیب در گرو بیشینه نمودن تراکم هر خوشه و نیز بیشینه سازی جدایی میان خوشه‌ها می‌باشد. طیف وسیعی از معیارهای ارزیابی بدون ناظر وجود دارد که همگی در ابتدا تعریفی برای فاکتورهای تراکم و جدائی ارائه می‌دهند سپس توسط تابع (F(Cohesion, Separation مرتبط با خود، به ترکیب این دو فاکتور می‌پردازند. ذکر این نکته ضروری است که نمی‌توان هیچ کدام از معیارهای ارزیابی خوشه بندی را برای تمامی کاربردها مناسب دانست.

ارزیابی با ناظر الگوریتم‌های خوشه بندی، با هدف آزمایش و مقایسه عملکرد روش‌های خوشه بندی با توجه به حقایق مربوط به رکوردها صورت می‌پذیرد. به بیان دیگر هنگامی که اطلاعاتی از برچسب رکوردهای مجموعه داده مورد بررسی در اختیار داشته باشیم، می‌توانیم از آنها در عملیات ارزیابی عملکرد الگوریتم‌های خوشه بندی بهره بریم. لازم است در نظر داشته باشید در این بخش از برچسب رکوردها تنها در مرحله ارزیابی استفاده می‌شود و هر گونه بهره برداری از این برچسب‌ها در مرحله یادگیری مدل، منجر به تبدیل شدن روش کاوش داده از خوشه بندی به دسته بندی خواهد شد. مشابه با روش‌های بدون ناظر طیف وسیعی از معیارهای ارزیابی با ناظر نیز وجود دارد که در این قسمت با استفاده از روابط زیر به محاسبه معیارهای Rand Index و Jaccard می پردازیم به ترتیب در رابطه I و II نحوه محاسبه آنها نمایش داده شده است:

Rand Index را می‌توان به عنوان تعداد تصمیمات درست در خوشه بندی در نظر گرفت.
TP: به تعداد زوج داده هایی گفته می‌شود که باید در یک خوشه قرار می‌گرفتند، و قرار گرفته اند.
TN: به تعداد زوج داده هایی گفته می‌شود که باید در خوشه‌های جداگانه قرار داده می‌شدند و به درستی در خوشه‌های جداگانه جای داده شده اند.
FN: به تعداد زوج داده هایی گفته می‌شود که باید در یک خوشه قرار می‌گرفتند ولی در خوشه‌های جداگانه قرار داده شده اند.
FP: به تعداد زوج داده هایی اشاره دارد که باید در خوشه‌های متفاوت قرار می‌گرفتند ولی در یک خوشه قرار گرفته اند. 


 ارزیابی در الگوریتم‌های کشف قوانین انجمنی
به منظور ارزیابی الگوریتم‌های کشف قوانین انجمنی از آنجایی که این الگوریتم‌ها پتانسیل این را دارند که الگوها و قوانین زیادی تولید نمایند، جهت ارزیابی این قوانین به عواملی همچون شخص استفاده کننده از قوانین و نیز حوزه ای که مجموعه داده مورد بررسی به آن تعلق دارد، وابستگی زیادی پیدا می‌کنیم و بدین ترتیب کار پیدا کردن قوانین جذاب، به آسانی میسر نیست. فرض کنید قانونی با نام R داریم که به شکل A=>B می‌باشد، که در آن A و B زیر مجموعه ای از اشیاء می‌باشند.
پیشتر به معرفی دو معیار Support و Confidence پرداختیم. می‌دانیم از نسبت تعداد تراکنش هایی که در آن اشیاء A و B هر دو حضور دارند، به کل تعداد رکوردها Support بدست می‌آید که دارای مقداری عددی بین صفر و یک می‌باشد و هر چه این میزان بیشتر باشد، نشان می‌دهد که این دو شیء بیشتر با هم در ارتباط هستند. کاربر می‌تواند با مشخص کردن یک آستانه برای این معیار، تنها قوانینی را بدست آورد که Support آنها بیشتر از مقدار آستانه باشد، بدین ترتیب می‌توان با کاهش فضای جستجو، زمان لازم جهت پیدا کردن قوانین انجمنی را کمینه کرد. البته باید به ضعف این روش نیز توجه داشت که ممکن است قوانین با ارزشی را بدین ترتیب از دست دهیم. در واقع استفاده از این معیار به تنهایی کافی نیست. معیار Confidence نیز مقداری عددی بین صفر و یک می‌باشد، که هر چه این عدد بزرگتر باشد بر کیفیت قانون افزوده خواهد شد. استفاده از این معیار به همراه Support مکمل مناسبی برای ارزیابی قوانین انجمنی خواهد بود. ولی مشکلی که همچنان وجود دارد این است که امکان دارد قانونی با Confidence بالا وجود داشته باشد ولی از نظر ما ارزشمند نباشد.
از معیارهای دیگر قوانین انجمنی می‌توان به معیار Lift که با نام‌های Intersect Factor یا Interestingness نیز شناخته می‌شود اشاره کرد، که این معیار میزان استقلال میان اشیاء A و B را نشان می‌دهد که می‌تواند مقدار عددی بین صفر تا بی نهایت باشد. در واقع Lift میزان هم اتفاقی بین ویژگی‌ها را در نظر می‌گیرد و میزان رخداد تکی بخش تالی قانون (یعنی شیء B) را در محاسبات خود وارد می‌کند. (بر خلاف معیار Confidence)
مقادیر نزدیک به عدد یک معرف این هستند که A و B مستقل از یکدیگر می‌باشند، بدین ترتیب نشان دهنده قانون جذابی نمی‌باشند. چنانچه این معیار از عدد یک کمتر باشد، نشان دهنده این است که A و B با یکدیگر رابطه منفی دارند. هر چه مقدار این معیار بیشتر از عدد یک باشد، نشان دهنده این است که A اطلاعات بیشتری درباره B فراهم می‌کند که در این حالت جذابیت قانون A=>B بالاتر ارزیابی می‌شود. در ضمن این معیار نسبت به سمت چپ و راست قانون متقارن است در واقع اگر سمت چپ و راست قانون را با یکدیگر جابجا کنیم، مقدار این معیار تغییری نمی‌کند. از آنجائی که این معیار نمی‌تواند به تنهایی برای ارزیابی مورد استفاده قرار گیرد، و حتماً باید در کنار معیارهای دیگر باشد، باید مقادیر آن بین بازه صفر و یک نرمال شود. ترکیب این معیار به همراه Support و Confidence جزو بهترین روش‌های کاوش قوانین انجمنی است. مشکل این معیار حساس بودن به تعداد نمونه‌های مجموعه داده، به ویژه برای مجموعه تراکنش‌های کوچک می‌باشد. از این رو معیارهای دیگری برای جبران این نقص معرفی شده اند.
معیار Conviction برخی ضعف‌های معیارهای Confidence و Lift را جبران می‌نماید. محدوده قابل تعریف برای این معیار در حوزه 0.5 تا بی نهایت قرار می‌گیرد که هر چه این مقدار بیشتر باشد، نشان دهنده این است که آن قانون جذاب‌تر می‌باشد. بر خلاف Lift این معیار متقارن نمی‌باشد و مقدار این معیار برای دلالت‌های منطقی یعنی در جایی که Confidence قانون یک می‌باشد برابر با بی نهایت است و چنانچه A و B مستقل از هم باشند، مقدار این معیار برابر با عدد یک خواهد بود.


معیار Leverage که در برخی متون با نام Novelty (جدید بودن) نیز شناخته می‌شود، دارای مقداری بین 0.25- و 0.25+ می‌باشد. ایده مستتر در این معیار آن است که اختلاف بین میزان هم اتفاقی سمت چپ و راست قانون با آن مقداری که مورد انتظار است به چه اندازه می‌باشد.
معیار Jaccard که دارای مقداری عددی بین صفر و یک است، علاوه بر اینکه نشان دهنده وجود نداشتن استقلال آماری میان A و B می‌باشد، درجه همپوشانی میان نمونه‌های پوشش داده شده توسط هر کدام از آنها را نیز اندازه گیری می‌کند. به بیان دیگر این معیار فاصله بین سمت چپ و راست قانون را بوسیله تقسیم تعداد نمونه هایی که توسط هر دو قسمت پوشش داده شده اند بر نمونه هایی که توسط یکی از آنها پوشش داده شده است، محاسبه می‌کند. مقادیر بالای این معیار نشان دهنده این است که A و B تمایل دارند، نمونه‌های مشابهی را پوشش دهند. لازم است به این نکته اشاره شود از این معیار برای فهمیدن میزان همبستگی میان متغیرها استفاده می‌شود که از آن می‌توان برای یافتن قوانینی که دارای همبستگی بالا ولی Support کم هستند، استفاده نمود. برای نمونه در مجموعه داده سبد خرید، قوانین نادری که Support کمی دارند ولی همبستگی بالایی دارند، توسط این معیار می‌توانند کشف شوند.   

معیار (Coefficient (φ نیز به منظور اندازه گیری رابطه میان A و B مورد استفاده قرار می‌گیرد که محدوده این معیار بین 1- و 1+ می‌باشد.
از دیگر معیارهای ارزیابی کیفیت قوانین انجمنی، طول قوانین بدست آمده می‌باشد. به بیان دیگر با ثابت در نظر گرفتن معیارهای دیگر نظیر Support، Confidence و Lift قانونی برتر است که طول آن کوتاه‌تر باشد، بدلیل فهم آسانتر آن.
 

در نهایت با استفاده از ماتریس وابستگی (Dependency Matrix)، می‌توان اقدام به تعریف معیارهای متنوع ارزیابی روش‌های تولید قوانین انجمنی پرداخت. در عمل معیارهای متعددی برای ارزیابی مجموعه قوانین بدست آمده وجود دارد و لازم است با توجه به تجارب گذشته در مورد میزان مطلوب بودن آنها تصمیم گیری شود. بدین ترتیب که ابتدا معیارهای برتر در مسئله مورد کاوش پس از مشورت با خبرگان حوزه شناسائی شوند، پس از آن قوانین انجمنی بدست آمده از حوزه کاوش، مورد ارزیابی قرار گیرند. 

مطالب دوره‌ها
نگاهی به افزونه‌های کار با اسناد در RavenDB
توانمندی‌های RavenDB جهت کار با اسناد، صرفا به ذخیره و ویرایش آن‌ها محدود نمی‌شوند. در ادامه، مباحثی مانند پیوست فایل‌های باینری به اسناد، نگهداری نگارش‌های مختلف آن‌ها، حذف آبشاری اسناد و وصله کردن آن‌ها را مورد بررسی قرار خواهیم داد. تعدادی از این قابلیت‌ها توکار هستند و تعدادی دیگر توسط افزونه‌های آن فراهم شده‌اند.


پیوست و بازیابی فایل‌های باینری

امکان پیوست فایل‌های باینری نیز به اسناد RavenDB وجود دارد. برای مثال به کلاس سؤالات قسمت اول این سری، خاصیت FileId را اضافه کنید:
public class Question
{
    public string FileId { set; get; }
}
اکنون برای ذخیره فایلی و همچنین انتساب آن به یک سند، به روش ذیل باید عمل کرد:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.PutAttachment(key: "file/1",
                                                         etag: null,
                                                         data: System.IO.File.OpenRead(@"D:\Prog\packages.config"),
                                                         metadata: new RavenJObject
                                                         { 
                                                            { "Description", "توضیحات فایل" }
                                                         });
                    var question = new Question
                    {
                        By = "users/Vahid",
                        Title = "Raven Intro",
                        Content = "Test....",
                        FileId = "file/1"
                    };
                    session.Store(question);

                    session.SaveChanges();
                }
            }
کار متد store.DatabaseCommands.PutAttachment، ارسال اطلاعات یک استریم به سرور RavenDB است که تحت کلید مشخصی ذخیره خواهد شد. متد استاندارد System.IO.File.OpenRead روش مناسبی است برای دریافت استریم‌ها و ارسال آن به متد PutAttachment. در قسمت metadata این فایل، توسط شیء RavenJObject، یک دیکشنری از key-valueها را جهت درج اطلاعات اضافی مرتبط با هر فایل می‌توان مقدار دهی کرد. پس از آن، جهت انتساب این فایل ارسال شده به یک سند، تنها کافی است کلید آن‌را به خاصیت FileId انتساب دهیم.
در این حالت اگر به خروجی دیباگ سرور نیز دقت کنیم، مسیر ذخیره سازی این نوع فایل‌ها مشخص می‌شود:
 Request # 2: PUT   - 200 ms - <system> - 201 - /static/file/1
بازیابی فایل‌های همراه با اسناد نیز بسیار ساده است:
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    var question = session.Load<Question>("questions/97");
                    var file1 = store.DatabaseCommands.GetAttachment(question.FileId);
                    Console.WriteLine(file1.Size);
                }
            }
فقط کافی است سند را یکبار Load کرده و سپس از متد store.DatabaseCommands.GetAttachment برای دستیابی به فایل پیوست شده استفاده نمائیم.


وصله کردن اسناد

سند سؤالات قسمت اول و پاسخ‌های آن، همگی داخل یک سند هستند. اکنون برای اضافه کردن یک آیتم به این لیست، یک راه، واکشی کل آن سند است و سپس افزودن یک آیتم جدید به لیست پاسخ‌ها و یا در این حالت، جهت کاهش ترافیک سرور و سریعتر شدن کار، RavenDB مفهوم Patching یا وصله کردن اسناد را ارائه داده است. در این روش بدون واکشی کل سند، می‌توان قسمتی از سند را وصله کرد و تغییر داد.
            using (var store = new DocumentStore
            {
                Url = "http://localhost:8080"
            }.Initialize())
            {
                using (var session = store.OpenSession())
                {
                    store.DatabaseCommands.Patch(key: "questions/97",
                                                 patches: new[]
                                                          {
                                                             new PatchRequest
                                                             {
                                                                Type = PatchCommandType.Add,
                                                                Name = "Answers",
                                                                Value = RavenJObject.FromObject(new Answer{ By= "users/Vahid", Content="data..."})
                                                             }
                                                          });
                }
            }
برای وصله کردن اسناد از متد store.DatabaseCommands.Patch استفاده می‌شود. در اینجا ابتدا Id سند مورد نظر مشخص شده و سپس آرایه‌ای از تغییرات لازم را به صورت اشیاء PatchRequest ارائه می‌دهیم. در هر PatchRequest، خاصیت Type مشخص می‌کند که حین عملیات وصله کردن چه کاری باید صورت گیرد؛ برای مثال اطلاعات ارسالی اضافه شوند یا ویرایش و امثال آن. خاصیت Name، نام خاصیت در حال تغییر را مشخص می‌کند. برای مثال در اینجا می‌خواهیم به مجموعه پاسخ‌های یک سند، آیتم جدیدی را اضافه کنیم. خاصیت Value، مقدار جدید را دریافت خواهد کرد. این مقدار باید با فرمت JSON تنظیم شود؛ به همین جهت از متد توکار RavenJObject.FromObject برای اینکار استفاده شده است.


افزونه‌های RavenDB

قابلیت‌های ذکر شده فوق جهت کار با اسناد به صورت توکار در RavenDB مهیا هستند. این سیستم افزونه پذیر است و تاکنون افزونه‌های متعددی برای آن تهیه شده‌اند که در اینجا به آن‌ها Bundles گفته می‌شوند. برای استفاده از آن‌ها تنها کافی است فایل DLL مرتبط را درون پوشه Plugins سرور، کپی کنیم. دریافت آن‌ها نیز از طریق NuGet پشتیبانی می‌شود؛ و یا سورس آن‌ها را دریافت کرده و کامپایل کنید. در ادامه تعدادی از این افزونه‌ها را بررسی خواهیم کرد.


حذف آبشاری اسناد

 PM> Install-Package RavenDB.Bundles.CascadeDelete -Pre
فایل افزونه حذف آبشاری اسناد را از طریق دستور نیوگت فوق می‌توان دریافت کرد. سپس فایل Raven.Bundles.CascadeDelete.dl دریافتی را درون پوشه plugins کنار فایل exe سرور RavenDB کپی کنید تا قابل استفاده شود.
استفاده مهم این افزونه، حذف پیوست‌های باینری اسناد و یا حذف اسناد مرتبط با یک سند، پس از حذف سند اصلی است (که به صورت پیش فرض انجام نمی‌شود).
یک مثال:
var comment = new Comment
{
   PostId = post.Id
};
session.Store(comment);

session.Advanced.GetMetadataFor(post)["Raven-Cascade-Delete-Documents"] = RavenJToken.FromObject(new[] { comment.Id });
session.Advanced.GetMetadataFor(post)["Raven-Cascade-Delete-Attachments"] =  RavenJToken.FromObject(new[] { "picture/1" });

session.SaveChanges();
برای استفاده از آن باید از متد session.Advanced.GetMetadataFor استفاده کرد. در اینجا شیء post که دارای تعدادی کامنت است، مشخص می‌شود. سپس با مشخص سازی Raven-Cascade-Delete-Documents و ذکر Id کامنت‌های مرتبطی که باید حذف شوند، تمام این اسناد با هم پس از حذف post، حذف خواهند شد. همچنین دستور Raven-Cascade-Delete-Attachments سبب حذف فایل‌های مشخص شده با Id مرتبط با یک سند، می‌گردد.


نگهداری و بازیابی نگارش‌های مختلف اسناد

 PM> Install-Package RavenDB.Bundles.Versioning
فایل افزونه Versioning اسناد را از طریق دستور نیوگت فوق می‌توان دریافت کرد. سپس فایل dll دریافتی را درون پوشه plugins کنار فایل exe سرور RavenDB کپی کنید تا قابل استفاده شود. فایل Raven.Bundles.Versioning.dll باید در پوشه افزونه‌ها کپی شود و فایل Raven.Client.Versioning.dll به برنامه ما ارجاع داده خواهد شد.
با استفاده از قابلیت document versioning می‌توان تغییرات اسناد را در طول زمان، ردیابی کرد؛ همچنین حذف یک سند، این سابقه را از بین نخواهد برد.
 تنظیمات اولیه آن به این صورت است که توسط شیء VersioningConfiguration به سشن جاری اعلام می‌کنیم که چند نگارش از اسناد را ذخیره کند. اگر Exclude آن به true تنظیم شود، اینکار صورت نخواهد گرفت.
session.Store(new VersioningConfiguration
{
  Exclude = false,
  Id = "Raven/Versioning/DefaultConfiguration",
  MaxRevisions = 5
});
تنظیم Id به Raven/Versioning/DefaultConfiguration، سبب خواهد شد تا VersioningConfiguration فوق به تمام اسناد اعمال شود. اگر نیاز است برای مثال تنها به BlogPosts اعمال شود، این Id را باید به Raven/Versioning/BlogPosts تنظیم کرد.
بازیابی نگارش‌های مختلف یک سند، صرفا از طریق متد Load میسر است و در اینجا شماره Id نگارش به انتهای Id سند اضافه می‌شود. برای مثال "blogposts/1/revisions/1" به نگارش یک مطلب شماره یک اشاره می‌کند.
برای بدست آوردن سه نگارش آخر یک سند باید از متد ذیل استفاده کرد:
 var lastThreeVersions = session.Advanced.GetRevisionsFor<BlogPost>(post.Id, 0, 3);
مطالب
احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت چهارم - به روز رسانی خودکار توکن‌ها
در قسمت قبل، عملیات ورود به سیستم و خروج از آن‌را تکمیل کردیم. پس از ورود شخص به سیستم، هربار انقضای توکن دسترسی او، سبب خواهد شد تا وقفه‌ای در کار جاری کاربر، جهت لاگین مجدد صورت گیرد. برای این منظور، قسمتی از مطالب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity»  و یا «پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x» به تولید refresh_token در سمت سرور اختصاص دارد که از نتیجه‌ی آن در اینجا استفاده خواهیم کرد. عملیات به روز رسانی خودکار توکن دسترسی (access_token در اینجا) سبب خواهد شد تا کاربر پس از انقضای آن، نیازی به لاگین دستی مجدد نداشته باشد. این به روز رسانی در پشت صحنه و به صورت خودکار صورت می‌گیرد. refresh_token یک guid است که به سمت سرور ارسال می‌شود و برنامه‌ی سمت سرور، پس از تائید آن (بررسی صحت وجود آن در بانک اطلاعاتی و سپس واکشی اطلاعات کاربر متناظر با آن)، یک access_token جدید را صادر می‌کند.


ایجاد یک تایمر برای مدیریت دریافت و به روز رسانی توکن دسترسی

در مطلب «ایجاد تایمرها در برنامه‌های Angular» با روش کار با تایمرهای reactive آشنا شدیم. در اینجا قصد داریم از این امکانات جهت پیاده سازی به روز کننده‌ی خودکار access_token استفاده کنیم. در مطلب «احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران در برنامه‌های Angular - قسمت دوم - سرویس اعتبارسنجی»، زمان انقضای توکن را به کمک کتابخانه‌ی jwt-decode، از آن استخراج کردیم:
  getAccessTokenExpirationDateUtc(): Date {
    const decoded = this.getDecodedAccessToken();
    if (decoded.exp === undefined) {
      return null;
    }
    const date = new Date(0); // The 0 sets the date to the epoch
    date.setUTCSeconds(decoded.exp);
    return date;
  }
اکنون از این زمان در جهت تعریف یک تایمر خود متوقف شونده استفاده می‌کنیم:
  private refreshTokenSubscription: Subscription;

  scheduleRefreshToken() {
    if (!this.isLoggedIn()) {
      return;
    }

    this.unscheduleRefreshToken();

    const expiresAtUtc = this.getAccessTokenExpirationDateUtc().valueOf();
    const nowUtc = new Date().valueOf();
    const initialDelay = Math.max(1, expiresAtUtc - nowUtc);
    console.log("Initial scheduleRefreshToken Delay(ms)", initialDelay);
    const timerSource$ = Observable.timer(initialDelay);
    this.refreshTokenSubscription = timerSource$.subscribe(() => {
      this.refreshToken();      
    });
  }

  unscheduleRefreshToken() {
    if (this.refreshTokenSubscription) {
      this.refreshTokenSubscription.unsubscribe();
    }
  }
کار متد scheduleRefreshToken، شروع تایمر درخواست توکن جدید است.
- در ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا کاربر لاگین کرده‌است یا خیر؟ آیا اصلا دارای توکنی هست یا خیر؟ اگر خیر، نیازی به شروع این تایمر نیست.
-  سپس تایمر قبلی را در صورت وجود، خاتمه می‌دهیم.
- در مرحله‌ی بعد، کار محاسبه‌ی میزان زمان تاخیر شروع تایمر Observable.timer را انجام می‌دهیم. پیشتر زمان انقضای توکن موجود را استخراج کرده‌ایم. اکنون این زمان را از زمان جاری سیستم برحسب UTC کسر می‌کنیم. مقدار حاصل، initialDelay این تایمر خواهد بود. یعنی این تایمر به مدت initialDelay صبر خواهد کرد و سپس تنها یکبار اجرا می‌شود. پس از اجرا، ابتدا متد refreshToken ذیل را فراخوانی می‌کند تا توکن جدیدی را دریافت کند.

در متد unscheduleRefreshToken کار لغو تایمر جاری در صورت وجود انجام می‌شود.

متد درخواست یک توکن جدید بر اساس refreshToken موجود نیز به صورت ذیل است:
  refreshToken() {
    const headers = new HttpHeaders({ "Content-Type": "application/json" });
    const model = { refreshToken: this.getRawAuthToken(AuthTokenType.RefreshToken) };
    return this.http
      .post(`${this.appConfig.apiEndpoint}/${this.appConfig.refreshTokenPath}`, model, { headers: headers })
      .finally(() => {
        this.scheduleRefreshToken();
      })
      .map(response => response || {})
      .catch((error: HttpErrorResponse) => Observable.throw(error))
      .subscribe(result => {
        console.log("RefreshToken Result", result);
        this.setLoginSession(result);
      });
  }
در اینجا هرزمانیکه تایمر اجرا شود، این متد فراخوانی شده و مقدار refreshToken فعلی را به سمت سرور ارسال می‌کند. سپس سرور این مقدار را بررسی کرده و در صورت تعیین اعتبار، یک access_token و refresh_token جدید را به سمت کلاینت ارسال می‌کند که نتیجه‌ی آن به متد setLoginSession جهت ذخیره سازی ارسال خواهد شد.
در آخر چون این تایمر، خود متوقف شونده‌است (متد Observable.timer بدون پارامتر دوم آن فراخوانی شده‌است)، یکبار دیگر کار زمانبندی دریافت توکن جدید بعدی را در متد finally انجام می‌دهیم (متد scheduleRefreshToken را مجددا فراخوانی می‌کنیم).


تغییرات مورد نیاز در سرویس Auth جهت زمانبندی دریافت توکن دسترسی جدید

تا اینجا متدهای مورد نیاز شروع زمانبندی دریافت توکن جدید، خاتمه‌ی زمانبندی و دریافت و به روز رسانی توکن جدید را پیاده سازی کردیم. محل قرارگیری و فراخوانی این متدها در سرویس Auth، به صورت ذیل هستند:
الف) در سازنده‌ی کلاس:
  constructor(
    @Inject(APP_CONFIG) private appConfig: IAppConfig,
    private browserStorageService: BrowserStorageService,
    private http: HttpClient,
    private router: Router
  ) {
    this.updateStatusOnPageRefresh();
    this.scheduleRefreshToken();
  }
این مورد برای مدیریت حالتی که کاربر صفحه را refresh کرده‌است و یا پس از مدتی مجددا از ابتدا برنامه را بارگذاری کرده‌است، مفید است.

ب) پس از لاگین موفقیت آمیز
در متد لاگین، پس از دریافت یک response موفقیت آمیز و تنظیم و ذخیره سازی توکن‌های دریافتی، کار زمانبندی دریافت توکن دسترسی بعدی بر اساس refresh_token فعلی انجام می‌شود:
this.setLoginSession(response);
this.scheduleRefreshToken();

ج) پس از خروج از سیستم
در متد logout، پس از حذف توکن‌های کاربر از کش مرورگر، کار لغو تایمر زمانبندی دریافت توکن بعدی نیز صورت خواهد گرفت:
this.deleteAuthTokens();
this.unscheduleRefreshToken();

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، یک چنین خروجی را که بیانگر دریافت خودکار توکن‌های جدید است، پس از مدتی در کنسول developer مرورگر مشاهده خواهید کرد:


ابتدا متد scheduleRefreshToken اجرا شده و تاخیر آغازین تایمر محاسبه شده‌است. پس از مدتی متد refreshToken توسط تایمر فراخوانی شده‌است. در آخر مجددا متد scheduleRefreshToken جهت شروع یک زمانبندی جدید، اجرا شده‌است.

اعداد initialDelay محاسبه شده‌ای را هم که ملاحظه می‌کنید، نزدیک به همان 2 دقیقه‌ی تنظیمات سمت سرور در فایل appsettings.json هستند:
  "BearerTokens": {
    "Key": "This is my shared key, not so secret, secret!",
    "Issuer": "http://localhost/",
    "Audience": "Any",
    "AccessTokenExpirationMinutes": 2,
    "RefreshTokenExpirationMinutes": 60
  }


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.AngularClient وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng serve -o، برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد (و یا همان اجرای فایل ng-serve.bat). همچنین باید به پوشه‌ی ASPNETCore2JwtAuthentication.WebApp نیز مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat را اجرا کنید، تا توکن سرور برنامه نیز فعال شود.
مطالب
نحوه‌ی محاسبه‌ی هش کلمات عبور کاربران در ASP.NET Identity
روش‌های زیادی برای ذخیره سازی کلمات عبور وجود دارند که اغلب آن‌ها نیز نادرست هستند. برای نمونه شاید ذخیره سازی کلمات عبور، به صورت رمزنگاری شده، ایده‌ی خوبی به نظر برسد؛ اما با دسترسی به این کلمات عبور، امکان رمزگشایی آن‌ها، توسط مهاجم وجود داشته و همین مساله می‌تواند امنیت افرادی را که در چندین سایت، از یک کلمه‌ی عبور استفاده می‌کنند، به خطر اندازد.
در این حالت هش کردن کلمات عبور ایده‌ی بهتر است. هش‌ها روش‌هایی یک طرفه هستند که با داشتن نتیجه‌ی نهایی آن‌ها، نمی‌توان به اصل کلمه‌ی عبور مورد استفاده دسترسی پیدا کرد. برای بهبود امنیت هش‌های تولیدی، می‌توان از مفهومی به نام Salt نیز استفاده نمود. Salt در اصل یک رشته‌ی تصادفی است که پیش از هش شدن نهایی کلمه‌ی عبور، به آن اضافه شده و سپس حاصل این جمع، هش خواهد شد. اهمیت این مساله در بالا بردن زمان یافتن کلمه‌ی عبور اصلی از روی هش نهایی است (توسط روش‌هایی مانند brute force یا امتحان کردن بازه‌ی وسیعی از عبارات قابل تصور).
اما واقعیت این است که حتی استفاده از یک Salt نیز نمی‌تواند امنیت بازیابی کلمات عبور هش شده را تضمین کند. برای مثال نرم افزارهایی موجود هستند که با استفاده از پرداش موازی قادرند بیش از 60 میلیارد هش را در یک ثانیه آزمایش کنند و البته این کارآیی، برای کار با هش‌های متداولی مانند MD5 و SHA1 بهینه سازی شده‌است.


روش هش کردن کلمات عبور در ASP.NET Identity

ASP.NET Identity 2.x که در حال حاضر آخرین نگارش تکامل یافته‌ی روش‌های امنیتی توصیه شده‌ی توسط مایکروسافت، برای برنامه‌های وب است، از استانداردی به نام RFC 2898 و الگوریتم PKDBF2 برای هش کردن کلمات عبور استفاده می‌کند. مهم‌ترین مزیت این روش خاص، کندتر شدن الگوریتم آن با بالا رفتن تعداد سعی‌های ممکن است؛ برخلاف الگوریتم‌هایی مانند MD5 یا SHA1 که اساسا برای رسیدن به نتیجه، در کمترین زمان ممکن طراحی شده‌اند.
PBKDF2 یا password-based key derivation function جزئی از استاندارد RSA نیز هست (PKCS #5 version 2.0). در این الگوریتم، تعداد بار تکرار، یک Salt و یک کلمه‌ی عبور تصادفی جهت بالا بردن انتروپی (بی‌نظمی) کلمه‌ی عبور اصلی، به آن اضافه می‌شوند. از تعداد بار تکرار برای تکرار الگوریتم هش کردن اطلاعات، به تعداد باری که مشخص شده‌است، استفاده می‌گردد. همین تکرار است که سبب کندشدن محاسبه‌ی هش می‌گردد. عدد معمولی که برای این حالت توصیه شده‌است، 50 هزار است.
این استاندارد در دات نت توسط کلاس Rfc2898DeriveBytes پیاده سازی شده‌است که در ذیل مثالی را در مورد نحوه‌ی استفاده‌ی عمومی از آن، مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Diagnostics;
using System.Security.Cryptography;
using System.Text;
 
namespace IdentityHash
{
    public static class PBKDF2
    {
        public static byte[] GenerateSalt()
        {
            using (var randomNumberGenerator = new RNGCryptoServiceProvider())
            {
                var randomNumber = new byte[32];
                randomNumberGenerator.GetBytes(randomNumber);
                return randomNumber;
            }
        }
 
        public static byte[] HashPassword(byte[] toBeHashed, byte[] salt, int numberOfRounds)
        {
            using (var rfc2898 = new Rfc2898DeriveBytes(toBeHashed, salt, numberOfRounds))
            {
                return rfc2898.GetBytes(32);
 
            }
        }
    }
 
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var passwordToHash = "VeryComplexPassword";
            hashPassword(passwordToHash, 50000);
            Console.ReadLine();
        }
 
        private static void hashPassword(string passwordToHash, int numberOfRounds)
        {
            var sw = new Stopwatch();
            sw.Start();
            var hashedPassword = PBKDF2.HashPassword(
                                        Encoding.UTF8.GetBytes(passwordToHash),
                                        PBKDF2.GenerateSalt(),
                                        numberOfRounds);
            sw.Stop();
            Console.WriteLine();
            Console.WriteLine("Password to hash : {0}", passwordToHash);
            Console.WriteLine("Hashed Password : {0}", Convert.ToBase64String(hashedPassword));
            Console.WriteLine("Iterations <{0}> Elapsed Time : {1}ms", numberOfRounds, sw.ElapsedMilliseconds);
        }
    }
}
شیء Rfc2898DeriveBytes برای تشکیل، نیاز به کلمه‌ی عبوری که قرار است هش شود به صورت آرایه‌ای از بایت‌ها، یک Salt و یک عدد اتفاقی دارد. این Salt توسط شیء RNGCryptoServiceProvider ایجاد شده‌است و همچنین نیازی نیست تا به صورت مخفی نگه‌داری شود. آن‌را  می‌توان در فیلدی مجزا، در کنار کلمه‌ی عبور اصلی ذخیره سازی کرد. نتیجه‌ی نهایی، توسط متد rfc2898.GetBytes دریافت می‌گردد. پارامتر 32 آن به معنای 256 بیت بودن اندازه‌ی هش تولیدی است. 32 حداقل مقداری است که بهتر است انتخاب شود.
پیش فرض‌های پیاده سازی Rfc2898DeriveBytes استفاده از الگوریتم SHA1 با 1000 بار تکرار است؛ چیزی که دقیقا در ASP.NET Identity 2.x بکار رفته‌است.


تفاوت‌های الگوریتم‌های هش کردن اطلاعات در نگارش‌های مختلف ASP.NET Identity

اگر به سورس نگارش سوم ASP.NET Identity مراجعه کنیم، یک چنین کامنتی در ابتدای آن قابل مشاهده است:
 /* =======================
* HASHED PASSWORD FORMATS
* =======================
*
* Version 2:
* PBKDF2 with HMAC-SHA1, 128-bit salt, 256-bit subkey, 1000 iterations.
* (See also: SDL crypto guidelines v5.1, Part III)
* Format: { 0x00, salt, subkey }
*
* Version 3:
* PBKDF2 with HMAC-SHA256, 128-bit salt, 256-bit subkey, 10000 iterations.
* Format: { 0x01, prf (UInt32), iter count (UInt32), salt length (UInt32), salt, subkey }
* (All UInt32s are stored big-endian.)
*/
در نگارش دوم آن از الگوریتم PBKDF2 با هزار بار تکرار و در نگارش سوم با 10 هزار بار تکرار، استفاده شده‌است. در این بین، الگوریتم پیش فرض HMAC-SHA1 نگارش‌های 2 نیز به HMAC-SHA256 در نگارش 3، تغییر کرده‌است.
در یک چنین حالتی بانک اطلاعاتی ASP.NET Identity 2.x شما با نگارش بعدی سازگار نخواهد بود و تمام کلمات عبور آن باید مجددا ریست شده و مطابق فرمت جدید هش شوند. بنابراین امکان انتخاب الگوریتم هش کردن را نیز پیش بینی کرده‌اند.

در نگارش دوم ASP.NET Identity، متد هش کردن یک کلمه‌ی عبور، چنین شکلی را دارد:
public static string HashPassword(string password, int numberOfRounds = 1000)
{
    if (password == null)
        throw new ArgumentNullException("password");
 
    byte[] saltBytes;
    byte[] hashedPasswordBytes;
    using (var rfc2898DeriveBytes = new Rfc2898DeriveBytes(password, 16, numberOfRounds))
    {
        saltBytes = rfc2898DeriveBytes.Salt;
        hashedPasswordBytes = rfc2898DeriveBytes.GetBytes(32);
    }
    var outArray = new byte[49];
    Buffer.BlockCopy(saltBytes, 0, outArray, 1, 16);
    Buffer.BlockCopy(hashedPasswordBytes, 0, outArray, 17, 32);
    return Convert.ToBase64String(outArray);
}
تفاوت این روش با مثال ابتدای بحث، مشخص کردن طول salt در متد Rfc2898DeriveBytes است؛ بجای محاسبه‌ی اولیه‌ی آن. در این حالت متد Rfc2898DeriveBytes مقدار salt را به صورت خودکار محاسبه می‌کند. این salt بجای ذخیره شدن در یک فیلد جداگانه، به ابتدای مقدار هش شده اضافه گردیده و به صورت یک رشته‌ی base64 ذخیره می‌شود. در نگارش سوم، از کلاس ویژه‌ی RandomNumberGenerator برای محاسبه‌ی Salt استفاده شده‌است.
مطالب
هزینه استفاده از دات نت فریم ورک چقدر است؟

سؤالی از طریق ایمیل از من پرسیده شده که ترجیح می‌دهم آن‌را به صورت باز در اینجا پاسخ دهم. اگر فرض کنیم همین فردا مجبور شویم برای عمده‌ی کارهای خود لایسنس تهیه کنیم، آیا می‌توان از ابزارهای موجود دات نت در یک شرکت تازه تاسیس (startup) استفاده کرد؟ آیا هزینه‌ی کار با ویندوز واقعا بالا است؟ آیا ...
همچنین عموم تازه واردان به این جمع هم از لیست امکانات رایگان مهیا که فقط پس از خرید یک لایسنس اولیه ویندوز در اختیار آن‌ها خواهند بود، بی‌اطلاع هستند. بنابراین بد نیست این‌ها را با هم لیست کنیم.

سؤال: هزینه استفاده از دات نت فریم ورک چقدر است؟
پاسخ: رایگان است! از زمان ارائه ویندوز سرور 2003 به بعد، دات نت فریم ورک به عنوان یکی از کامپوننت‌های اصلی ویندوز عرضه می‌شود و هر شخصی که مجوز اصلی استفاده از ویندوز را خریده باشد، به صورت خودکار مجوز استفاده از دات نت فریم ورک را هم خواهد داشت و نیازی نیست بابت آن هزینه‌ی خاصی را متقبل شود. برای مثال ویندوز سرور 2003 ، دات نت 1.1 سرخود است و ویندوز 7 و ویندوز سرور 2008 ، دات نت سه و نیم سرخود هستند.

سؤال: آیا برای توسعه‌ی دات نت حتما نیاز است تا ویژوال استودیوی چند هزار دلاری را خرید؟!
پاسخ: خیر! ویژوال استودیو، نسخه‌های مختلفی دارد و حتما نیازی نیست تا از نسخه‌ی ultimate آن استفاده کنید. برای مثال نسخه‌ی Express آن که توسط خود مایکروسافت ارائه شده، رایگان است (+). مهم‌ترین تفاوت آن با نسخه‌ی ultimate در این است که افزونه پذیر نیست و این مورد شاید برای خیلی‌ها اصلا اهمیتی نداشته باشد چون عموما افزونه‌های بد نوشته شده، باعث ناپایداری IDE می‌شوند یا مثلا نسخه‌ی ultimate به همراه MSTests جهت انجام ساده‌تر unit testing‌ ارائه شده که در نسخه‌ی Express وجود ندارد، این هم مهم نیست چون فریم ورک‌های سورس باز آزمون واحد دیگری مانند Nunit ، MBUnit و غیره هم وجود دارند که اصلا نیازی به هیچ IDE‌ خاصی جهت کار ندارند و مسایلی از این دست. یا برای سورس کنترل می‌شود از SVN ، Git ، مرکوریال و غیره هم همیشه استفاده کرد. این‌ها هم مستقل هستند از نوع IDE مورد استفاده.
همچنین یک گروه مستقل، IDE دیگری را به نام SharpDevelop تهیه کر‌ده‌اند که بسیار با کیفیت بوده و از همه مهم‌تر سورس باز است و رایگان. خیلی‌ها از کنترل‌های این IDE در پروژه‌های خودشون استفاده می‌کنند (مثل syntax highlighting همراه آن و غیره)

در کنار تمام این‌ها، هیچ وقت دقت کرده‌اید که در پوشه دات نت نصب شده در ویندوز چه چیزهایی یافت می‌شوند؟! مثلا به آدرس C:\Windows\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319 مراجعه کنید. فایل csc.exe همان کامپایلر خط فرمان سی شارپ است. کاری هم که IDE ها انجام می دهند این است که لیست فایل‌های شما رو به صورت آرگومان به این برنامه ارسال می‌کنند. این اتوماسیون به صورت دستی هم میسر است. IDE شما می‌شود مثلا برنامه رایگان notepad++ ایی که syntax highlighting تمام زبان‌های دات نتی را پشتیبانی می‌کند. ساده‌ترین سیستم build شما یک فایل bat خواهد بود که csc.exe را مدیریت می‌کند.

سؤال: من شنیدم دات نت فقط با SQL Server کار می‌کنه. این هم که گرونه؟!
پاسخ: خیر! نسخه‌ی رایگان SQL server به نام SQL Server express هم موجود است و در نسخه‌ی 2008 R2 آن محدودیت حجم بانک اطلاعاتی آن به 10 گیگ رسیده که برای اکثر کارها تا چند سال کافی است (+).
ضمنا قبلا در مورد لیست بانک‌های اطلاعاتی قابل استفاده توسط دات نت فریم ورک مطلب نوشتم و در سایت موجود است. بنابراین دات نت اصلا به SQL Server محدود نیست (+).

سؤال: دات نت سورس بسته است! نه این اصلا خوب نیست؛ آینده نداره!
پاسخ: خیر. سورس کامل دات نت فریم ورک تحت مجوز MS-PL چندسالی هست که منتشر شده و این مجوز جزو مجوزهای معتبر و پذیرفته شده سورس باز است (+).
لینک دریافت

خبر مرتبط

ضمنا کارهای سورس باز مایکروسافت به این یک قلم ختم نمی‌شود. برای مثال به سایت CodePlex مراجعه کنید تا سورس کامل ASP.NET MVC نگارش 3 را دریافت کنید(+)، همینطور مجموعه کنترل‌های WPF و Silverlight و غیره‌ای که تهیه‌ کرده‌اند (+) و بسیاری موارد دیگر.

سؤال: دات نت که فقط روی ویندوز اجرا میشه. نه؛ این خوب نیست!
پاسخ: خیر! پروژه‌ای سابقا تحت عنوان Mono وجود دارد/داشت (+) که توسط شرکت ناول اداره می‌شد و کار آن انتقال دات نت به لینوکس و سایر سکوهای کاری بود. پس از فروخته شدن ناول، این پروژه به ظاهر متوقف شد، اما تیم اصلی آن تحت نام دیگری به نام زاماریان (+) دوباره شروع به کار کرده و جالب اینجا است که تا دات نت 4 را هم تحت لینوکس پشتیبانی می‌کند(+). جهت اطلاع ASP.NET رو به صورت کامل می‌تونید تحت لینوکس اجرا کنید (+). همچنین سایر موارد پشتیبانی شده رو.


سؤال: وضعیت بازار کار دات نت در ایران چطور است؟
پاسخ: آقای محبی برنامه‌ای رو درست کرده‌اند به نام کارویس که من مدتی است مشترک فید آن هستم تا حدودا از نیازهای عمومی بازار کار برنامه نویسی ایران اطلاع کسب کنم (+). نکته‌ی جالبی که در فید این برنامه مشخص است، درخواست بالای نیاز به برنامه نویس دات نت در کشور است. بالای 80 درصد آگهی‌ها نیاز به برنامه نویس دات نت دارند.


در کنار تمام این مباحث، بحث «هزینه یادگیری و آموزش» را هم اضافه کنید. شاید یکی بیاد بگه CPP فلان، اون یکی بهمان! ولی این سؤالات هم برای من نوعی که تیم گوگل کروم نوشته شده با CPP رو مدیریت نمی‌کنم (و به قول اونطرف آبی‌ها یک Average Joe هستم!) مهم هستند:
- چندتا کتاب فارسی آموزشی خوب در این زمینه در کشور موجود است. من یادم میاد اولین کتاب VC منتشر شده در کشور پس از 450 صفحه به شما یاد می‌داد چطور با MFC دکمه به صفحه اضافه کنید، چطور منو درست کنید و همین! این شد برنامه نویسی CPP!
- چند عدد انجمن رفع اشکال فعال را که تاریخ آخرین به روز رسانی و پرسش و پاسخ آن‌ها مثلا دیروز بوده را در مورد زبان xyz می‌توان یافت؟
- اگر به مشکل برخوردم، کسی هست به داد من برسه؟ چه زمانی؟! مثلا هفته بعد یا تا آخر امروز؟
- چندتا وبلاگ فعال در این زمینه موجود است؟ آیا هستند کسانی که در این زمینه‌ها فعالانه مطلب منتشر کنند؟ اطلاع رسانی کنند؟
- اگر کارمند برنامه نویس شرکتی امروز قهر کرد، مدیر بخش توسعه تا چه زمانی می‌تونه یک نفر رو جایگزین اون کنه؟ مثلا تا آخر ماه یا تا آخر سال؟! اون هم با چه کیفیتی؟ با چه دستمزدی؟
و اینجا است که وضعیت دات نت در ایران بسیار مطلوب‌تر از موارد مشابه به نظر می‌رسد. از نظر تعداد کتاب فارسی مهیا، تعداد انجمن، تعداد وبلاگ فعال و غیره.

مطالب
ASP.NET MVC #5

بررسی نحوه انتقال اطلاعات از یک کنترلر به View‌های مرتبط با آن

در ASP.NET Web forms در فایل code behind یک فرم مثلا می‌توان نوشت Label1.Text و سپس مقداری را به آن انتساب داد. اما اینجا به چه ترتیبی می‌توان شبیه به این نوع عملیات را انجام داد؟ با توجه به اینکه در کنترلر‌ها هیچ نوع ارجاع مستقیمی به اشیاء رابط کاربری وجود ندارد و این دو از هم مجزا شده‌اند.
در پاسخ به این سؤال، همان مثال ساده قسمت قبل را ادامه می‌دهیم. یک پروژه جدید خالی ایجاد شده است به همراه HomeController ایی که به آن اضافه کرده‌ایم. همچنین مطابق روشی که ذکر شد، View ایی به نام Index را نیز به آن اضافه کرده‌ایم. سپس برای ارسال اطلاعات از یک کنترلر به View از یکی از روش‌های زیر می‌توان استفاده کرد:

الف) استفاده از اشیاء پویا

ViewBag یک شیء dynamic است که در دات نت 4 امکان تعریف آن میسر شده است. به این معنا که هر نوع خاصیت دلخواهی را می‌توان به این شیء انتساب داد و سپس این اطلاعات در View نیز قابل دسترسی و استخراج خواهد بود. مثلا اگر در اینجا به شیء ViewBag، خاصیت دلخواه Country را اضافه کنیم و سپس مقداری را نیز به آن انتساب دهیم:

using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";
return View();
}
}
}

این اطلاعات در View مرتبط با اکشنی به نام Index به نحو زیر قابل بازیابی خواهد بود (نحوه اضافه کردن View متناظر با یک اکشن یا متد را هم در قسمت قبل با تصویر مرور کردیم):

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<p>
Country : @ViewBag.Country
</p>

در این مثال، @ در View engine جاری که Razor نام دارد، به این معنا می‌باشد که این مقداری است که می‌خواهم دریافت کنی (ViewBag.Country) و سپس آن‌را در حین پردازش صفحه نمایش دهی.


ب) انتقال اطلاعات یک شیء کامل و غیر پویا به View

هر پروژه جدید MVC به همراه پوشه‌ای به نام Models است که در آن می‌توان تعاریف اشیاء تجاری برنامه را قرار داد. در پروژه جاری، یک کلاس ساده را به نام Employee به این پوشه اضافه می‌کنیم:

namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employee
{
public string FirstName { get; set; }
public string LastName { get; set; }
public string Email { get; set; }
}
}

اکنون برای نمونه یک وهله از این شیء را در متد Index ایجاد کرده و سپس به view متناظر با آن ارسال می‌کنیم (در قسمت return View کد زیر مشخص است). بدیهی است این وهله سازی در عمل می‌تواند از طریق دسترسی به یک بانک اطلاعاتی یا یک وب سرویس و غیره باشد.

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication1.Models;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewBag.Country = "Iran";

var employee = new Employee
{
Email = "name@site.com",
FirstName = "Vahid",
LastName = "N."
};

return View(employee);
}
}
}

امضاهای متفاوت (overloads) متد کمکی View هم به شرح زیر هستند:

ViewResult View(Object model)
ViewResult View(string viewName, Object model)
ViewResult View(string viewName, string masterName, Object model)


اکنون برای دسترسی به اطلاعات این شیء employee در View متناظر با این متد، چندین روش وجود دارد:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country <‪br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>

می‌توان از طریق شیء استاندارد دیگری به نام Model (که این هم یک شیء dynamic است مانند ViewBag قسمت قبل)، به خواص شیء یا مدل ارسالی به View جاری دسترسی پیدا کرد که یک نمونه از آن‌را در اینجا ملاحظه می‌کنید.
روش دوم، بر اساس تعریف صریح نوع مدل است به نحو زیر:

@model MvcApplication1.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
Country: @ViewBag.Country
<‪br />
FirstName: @Model.FirstName
</div>

در اینجا در مقایسه با قبل، تنها یک سطر به اول فایل View اضافه شده است که در آن نوع شیء Model تعیین می‌گردد (کلمه model هم در اینجا با حروف کوچک شروع شده است). به این ترتیب اینبار اگر سعی کنیم به خواص این شیء دسترسی پیدا کنیم، Intellisense ویژوال استودیو ظاهر می‌شود. به این معنا که شیء Model بکارگرفته شده اینبار دیگر dynamic نیست و دقیقا می‌داند که چه خواصی را باید پیش از اجرای برنامه در اختیار استفاده کننده قرار دهد.
به این روش، روش Strongly typed view هم گفته می‌شود؛ چون View دقیقا می‌داند که چون نوعی را باید انتظار داشته باشد؛ تحت نظر کامپایلر قرار گرفته و همچنین Intellisense نیز برای آن مهیا خواهد بود.
به همین جهت این روش Strongly typed view، در بین تمام روش‌های مهیا، به عنوان روش توصیه شده و مرجح مطرح است.
به علاوه استفاده از Strongly typed views یک مزیت دیگر را هم به همراه دارد: فعال شدن یک code generator توکار در VS.NET به نام scaffolding. یک مثال ساده:
تا اینجا ما اطلاعات یک کارمند را نمایش دادیم. اگر بخواهیم یک لیست از کارمندها را نمایش دهیم چه باید کرد؟
روش کار با قبل تفاوتی نمی‌کند. اینبار در return View ما، یک شیء لیستی ارائه خواهد شد. در سمت View هم با یک حلقه foreach کار نمایش این اطلاعات صورت خواهد گرفت. راه ساده‌تری هم هست. اجازه دهیم تا خود VS.NET، کدهای مرتبط را برای ما تولید کند.
یک کلاس دیگر به پوشه مدل‌های برنامه اضافه کنید به نام Employees با محتوای زیر:

using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication1.Models
{
public class Employees
{
public IList<Employee> CreateEmployees()
{
return new[]
{
new Employee { Email = "name1@site.com", FirstName = "name1", LastName = "LastName1" },
new Employee { Email = "name2@site.com", FirstName = "name2", LastName = "LastName2" },
new Employee { Email = "name3@site.com", FirstName = "name3", LastName = "LastName3" }
};
}
}
}

سپس متد جدید زیر را به کنترلر Home اضافه کنید.

public ActionResult List()
{
var employeesList = new Employees().CreateEmployees();
return View(employeesList);
}

برای اضافه کردن View متناظر با آن، روی نام متد کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه ظاهر شده:


تیک مربوط به Create a strongly typed view را قرار دهید. سپس در قسمت Model class، کلاس Employee را انتخاب کنید (نه Employees جدید را، چون از آن می‌خواهیم به عنوان منبع داده لیست تولیدی استفاده کنیم). اگر این کلاس را مشاهده نمی‌کنید، به این معنا است که هنوز برنامه را یکبار کامپایل نکرده‌اید تا VS.NET بتواند با اعمال Reflection بر روی اسمبلی برنامه آن‌را پیدا کند. سپس در قسمت Scaffold template گزینه List را انتخاب کنید تا Code generator توکار VS.NET فعال شود. اکنون بر روی دکمه Add کلیک نمائید تا View نهایی تولید شود. برای مشاهده نتیجه نهایی مسیر http://localhost/Home/List باید بررسی گردد.


ج) استفاده از ViewDataDictionary

ViewDataDictionary از نوع IDictionary با کلیدی رشته‌ای و مقداری از نوع object است. توسط آن شیء‌ایی به نام ViewData در ASP.NET MVC به نحو زیر تعریف شده است:

public ViewDataDictionary ViewData { get; set; }

این روش در نگارش‌های اولیه ASP.NET MVC بیشتر مرسوم بود. برای مثال:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
ViewData["DateTime"] = "<‪br/>" + DateTime.Now;
return View();
}
}
}

و سپس جهت استفاده از این ViewData تعریف شده با کلید دلخواهی به نام DateTime در View متناظر با اکشن Index خواهیم داشت:

@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<div>
DateTime: @ViewData["DateTime"]
</div>

یک نکته امنیتی:
اگر به مقدار انتساب داده شده به شیء ViewDataDictionary دقت کنید، یک تگ br هم به آن اضافه شده است. برنامه را یکبار اجرا کنید. مشاهده خواهید کرد که این تگ به همین نحو نمایش داده می‌شود و نه به صورت یک سطر جدید HTML . چرا؟ چون Razor به صورت پیش فرض اطلاعات را encode شده (فراخوانی متد Html.Encode در پشت صحنه به صورت خودکار) در صفحه نمایش می‌دهد و این مساله از لحاظ امنیتی بسیار عالی است؛ زیرا جلوی بسیاری از حملات cross site scripting یا XSS را خواهد گرفت.
احتمالا الان این سؤال پیش خواهد آمد که اگر «عالمانه» بخواهیم این رفتار نیکوی پیش فرض را غیرفعال کنیم چه باید کرد؟
برای این منظور می‌توان نوشت:
@Html.Raw(myString)

و یا:
<div>@MvcHtmlString.Create("<h1>HTML</h1>")</div>

به این ترتیب خروجی Razor دیگر encode شده نخواهد بود.


د) استفاده از TempData

TempData نیز یک dictionary دیگر برای ذخیره سازی اطلاعات است و به نحو زیر در فریم ورک تعریف شده است:

public TempDataDictionary TempData { get; set; }

TempData در پشت صحنه از سشن‌های ASP.NET جهت ذخیره سازی اطلاعات استفاده می‌کند. بنابراین اطلاعات آن در سایر کنترلرها و View ها نیز در دسترس خواهد بود. البته TempData یک سری تفاوت هم با سشن معمولی ASP.NET دارد:
- بلافاصله پس از خوانده شدن، حذف خواهد شد.
- پس از پایان درخواست از بین خواهد رفت.
هر دو مورد هم به جهت بالابردن کارآیی برنامه‌های ASP.NET MVC و مصرف کمتر حافظه سرور درنظر گرفته‌ شده‌اند.
البته کسانی که برای بار اول هست با ASP.NET مواجه می‌شوند، شاید سؤال بپرسند این مسایل چه اهمیتی دارد؟ پروتکل HTTP، ذاتا یک پروتکل «بدون حالت» است یا Stateless هم به آن گفته می‌شود. به این معنا که پس از ارائه یک صفحه وب توسط سرور، تمام اشیاء مرتبط با آن در سمت سرور تخریب خواهند شد. این مورد متفاوت‌ است با برنامه‌های معمولی دسکتاپ که طول عمر یک شیء معمولی تعریف شده در سطح فرم به صورت یک فیلد، تا زمان باز بودن آن فرم، تعیین می‌گردد و به صورت خودکار از حافظه حذف نمی‌شود. این مساله دقیقا مشکل تمام تازه واردها به دنیای وب است که چرا اشیاء ما نیست و نابود شدند. در اینجا وب سرور قرار است به هزاران درخواست رسیده پاسخ دهد. اگر قرار باشد تمام این اشیاء را در سمت سرور نگهداری کند، خیلی زود با اتمام منابع مواجه می‌گردد. اما واقعیت این است که نیاز است یک سری از اطلاعات را در حافظه نگه داشت. به همین منظور یکی از چندین روش مدیریت حالت در ASP.NET استفاده از سشن‌ها است که در اینجا به نحو بسیار مطلوبی، با سربار حداقل توسط TempData مدیریت شده است.
یک مثال کاربردی در این زمینه:
فرض کنید در متد جاری کنترلر، ابتدا بررسی می‌کنیم که آیا ورودی دریافتی معتبر است یا خیر. در غیراینصورت، کاربر را به یک View دیگر از طریق کنترلری دیگر جهت نمایش خطاها هدایت خواهیم کرد.
همین «هدایت مرورگر به یک View دیگر» یعنی پاک شدن و تخریب اطلاعات کنترلر قبلی به صورت خودکار. بنابراین نیاز است این اطلاعات را در TempData قرار دهیم تا در کنترلری دیگر قابل استفاده باشد:

using System;
using System.Web.Mvc;

namespace MvcApplication1.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult InsertData(string name)
{
// Check for input errors.
if (string.IsNullOrWhiteSpace(name))
{
TempData["error"] = "name is required.";
return RedirectToAction("ShowError");
}
// No errors
// ...
return View();
}

public ActionResult ShowError()
{
var error = TempData["error"] as string;
if (!string.IsNullOrWhiteSpace(error))
{
ViewBag.Error = error;
}
return View();
}
}
}

در همان HomeController دو متد جدید به نام‌های InsertData و ShowError اضافه شده‌اند. در متد InsertData ابتدا بررسی می‌شود که آیا نامی وارد شده است یا خیر. اگر خیر توسط متد RedirectToAction، کاربر به اکشن یا متد ShowError هدایت خواهد شد.
برای انتقال اطلاعات خطایی که می‌خواهیم در حین این Redirect نمایش دهیم نیز از TempData استفاده شده است.
بدیهی است برای اجرا این مثال نیاز است دو View جدید برای متدهای InsertData و ShowError ایجاد شوند (کلیک راست روی نام متد و انتخاب گزینه Add view برای اضافه کردن View مرتبط با آن اکشن).
محتوای View مرتبط با متد افزودن اطلاعات فعلا مهم نیست، ولی View نمایش خطاها در ساده‌ترین حالت مثلا می‌تواند به صورت زیر باشد:

@{
ViewBag.Title = "ShowError";
}

<h2>Error</h2>

@ViewBag.Error

برای آزمایش برنامه هم مطابق مسیریابی پیش فرض و با توجه به قرار داشتن در کنترلری به نام Home، مسیر http://localhost/Home/InsertData ابتدا باید بررسی شود. چون آرگومانی وارد نشده، بلافاصله صفحه به آدرس http://localhost/Home/ShowError به صورت خودکار هدایت خواهد شد.


نکته‌ای تکمیلی در مورد Strongly typed viewها:
عنوان شد که Strongly typed view روش مرجح بوده و بهتر است از آن استفاده شود، زیرا اطلاعات اشیاء و خواص تعریف شده در یک View تحت نظر کامپایلر قرار می‌گیرند که بسیار عالی است. یعنی اگر در View بنویسم FirstName: @Model.FirstName1 چون FirstName1 وجود خارجی ندارد، برنامه نباید کامپایل شود. یکبار این را بررسی کنید. برنامه بدون مشکل کامپایل می‌شود! اما تنها در زمان اجرا است که صفحه زرد رنگ معروف خطاهای ASP.NET ظاهر می‌شود که چنین خاصیتی وجود ندارد (این حالت پیش فرض است؛ یعنی کامپایل یک View‌ در زمان اجرا). البته این باز هم خیلی بهتر است از ViewBag، چون اگر مثلا ViewBag.Country1 را وارد کنیم، در زمان اجرا تنها چیزی نمایش داده نخواهد شد؛‌ اما با روش Strongly typed view، حتما خطای Compilation Error به همراه نمایش محل مشکل نهایی، در صفحه ظاهر خواهد شد.
سؤال: آیا می‌شود پیش از اجرای برنامه هم این بررسی را انجام داد؟
پاسخ: بله. باید فایل پروژه را اندکی ویرایش کرده و مقدار MvcBuildViews را که به صورت پیش فرض false هست، true نمود. یا خارج از ویژوال استودیو با یک ادیتور متنی ساده مثلا فایل csproj را گشوده و این تغییر را انجام دهید. یا داخل ویژوال استودیو، بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و سپس گزینه Unload Project را انتخاب کنید. مجددا بر روی این پروژه Unload شده کلیک راست نموده و گزینه edit را انتخاب نمائید. در صفحه باز شده، MvcBuildViews را یافته و آن‌را true کنید. سپس پروژه را Reload کنید.
اکنون اگر پروژه را کامپایل کنید، پیغام خطای زیر پیش از اجرای برنامه قابل مشاهده خواهد بود:

'MvcApplication1.Models.Employee' does not contain a definition for 'FirstName1' 
and no extension method 'FirstName1' accepting a first argument of type 'MvcApplication1.Models.Employee'
could be found (are you missing a using directive or an assembly reference?)
d:\Prog\MvcApplication1\MvcApplication1\Views\Home\Index.cshtml 10 MvcApplication1

البته بدیهی است این تغییر، زمان Build پروژه را مقداری افزایش خواهد داد؛ اما امن‌ترین حالت ممکن برای جلوگیری از این نوع خطاهای تایپی است.
یا حداقل بهتر است یکبار پیش از ارائه نهایی برنامه این مورد فعال و بررسی شود.

و یک خبر خوب!
مجوز سورس کد ASP.NET MVC از MS-PL به Apache تغییر کرده و همچنین Razor و یک سری موارد دیگر هم سورس باز شده‌اند. این تغییرات به این معنا خواهند بود که پروژه از حالت فقط خواندنی MS-PL به حالت متداول یک پروژه سورس باز که شامل دریافت تغییرات و وصله‌ها از جامعه برنامه نویس‌ها است، تغییر کرده است (^ و ^).

مطالب
استفاده از افزونه‌های Owin مخصوص سایر نگارش‌های ASP.NET در ASP.NET Core
همانطور که اطلاع دارید یکسری از کتابخانه‌های کمکی و ثالث ASP.NET Core همچون OData و SignalR ، Thinktecture IdentityServer هنوز در حال تکمیل هستند و از آنجایی که هر روزه محبوبیت ASP.NET Core در بین برنامه نویسان در حال افزایش است و خیلی از پروژه‌های نرم افزاری که امروزه start میخورند، از این فریم ورک جدید استفاده میکنند، پس خیلی به اهمیت این مقوله افزوده میشود که بتوان از تکنولوژی‌های فوق در پروژه‌های جدید نیز استفاده کرد و یکی از معقول‌ترین راه‌های ممکن آن، پیاده سازی Owin  در کنار ASP.NET Core Pipeline میباشد. بدین معنا که ما قصد نداریم owin pipeline را جایگزین آن نماییم؛ همانطور که در ادامه‌ی این مقاله گفته خواهد شد، از هر دو معماری (افزونه‌های Owin مخصوص نگارش کامل دات نت و همچنین خود ASP.NET Core) در کنار هم استفاده خواهیم کرد.
پیشنیاز این مقاله آشنایی با ASP.NET Core و MiddleWare و همچنین آشنایی با Owin میباشد. همانطور که عرض کردم اگر مقاله‌ی پیاده سازی OData را مطالعه کرد‌ه‌اید و هم اکنون قصد و یا علاقه‌ی به استفاده‌ی از آن را در پروژه‌ی ASP.NET Core خود دارید، میتوانید این مقاله را دنبال نمایید.
پس تا کنون متوجه شدیم که هدف از این کار، توانایی استفاده از ابزارهایی است که با Owin سازگاری کامل را دارند و همچنین به نسخه‌ی پایدار خود رسیده‌اند. بطور مثال IdentityServer 4 در حال تهیه است که با ASP.NET Core سازگار است. اما هنوز چند نسخه‌ی beta از آن بیرون آمده و به پایداری کامل نرسیده است. همچنین زمان توزیع نهایی آن نیز دقیقا مشخص نیست.
شما برای استفاده از ASP.NET Core RTM 1.0 احتیاج به Visual studio 2015 update 3 دارید. ابتدا یک پروژه‌ی #C از نوع Asp.Net Core Web Application  را «به همراه full .Net Framework» به نام OwinCore میسازیم.
در حال حاضر بدلیل اینکه پکیج‌هایی مانند OData, SignalR هنوز به نسخه‌ی Net Coreی خود آماده نشده‌اند (در حال پیاده سازی هستند)، پس مجبور به استفاده از full .Net framework هستیم و خوب مسلما برنامه در این حالت چند سکویی نخواهد بود. اما به محض اینکه آن‌ها آماده شدند، میتوان full .Net را کنار گذاشته و از NET Core. استفاده نمود و از آنجایی که Owin فقط یک استاندارد هست، هیچ مشکلی با NET Core. نداشته و برنامه را میتوان بدان منتقل کرد و از مزایای چند سکویی بودن آن نیز بهره برد. پس مشکل در حال حاضر Owin نبوده و مجبور به منتظر بودن برای آماده شدن این پکیج‌ها خواهیم بود. مثال عملی این قضیه نیز Nancy است که نسخه‌ی NET Core.ی آن با استفاده از Owin در ASP.NET Core پیاده سازی شده است. در اینجا مثال عملی آن را میتوانید پیدا کنید.


در قسمت بعد، قالب را هم از نوع empty انتخاب مینماییم.


در ادامه فایل project.json را باز کرده و در قسمت dependencies، تغییرات زیر را اعمال نمایید.

قبل از اینکه شما را از این همه وابستگی نگران کنم، باید عرض کنم فقط Microsoft.Owin , Microsoft.AspNetCore.Owin، پکیج‌های اجباری هستند؛ باقی آن‌ها برای نشان دادن انعطاف پذیری بالای این روش میباشند:

"dependencies": {
    "Microsoft.AspNet.OData": "5.9.1",
    "Microsoft.AspNet.SignalR": "2.2.1",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Client": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Core": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNet.WebApi.Owin": "5.2.3",
    "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Hosting": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
    "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
    "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
    "Microsoft.Net.Http": "2.2.29",
    "Microsoft.Owin": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.Diagnostics": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.FileSystems": "3.0.1",
    "Microsoft.Owin.StaticFiles": "3.0.1",
    "Newtonsoft.Json": "9.0.1"
  },
//etc...

بعد از ذخیره کردن این فایل، در پنجره‌ی Output خود شاهد دانلود شدن این پکیج‌ها خواهید بود. در اینجا پکیج‌های مربوط به Owin, Odata, SignalR را مشاهد می‌کنید. ضمن اینکه در کنار آن، AspNetCore.Mvc را نیز مشاهده میفرمایید. دلیل این کار این است که این دو نوع متفاوت قرار است در کنار هم کار کنند و هیچ مشکلی با دیگری ندارند.

در مسیر اصلی پروژه‌ی خود کلاسی به نام OwinExtensions را با محتوای زیر بسازید:

namespace OwinCore
{
    public static class OwinExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseOwinApp(
            this IApplicationBuilder aspNetCoreApp,
            Action<IAppBuilder> configuration)
        {
            return aspNetCoreApp.UseOwin(setup => setup(next =>
            {
                AppBuilder owinAppBuilder = new AppBuilder();

                IApplicationLifetime aspNetCoreLifetime = (IApplicationLifetime)aspNetCoreApp.ApplicationServices.GetService(typeof(IApplicationLifetime));

                AppProperties owinAppProperties = new AppProperties(owinAppBuilder.Properties);

                owinAppProperties.OnAppDisposing = aspNetCoreLifetime?.ApplicationStopping ?? CancellationToken.None;

                owinAppProperties.DefaultApp = next;

                configuration(owinAppBuilder);

                return owinAppBuilder.Build<Func<IDictionary<string, object>, Task>>();
            }));
        }
    }
}

یک Extension Method به نام UseOwinApp اضافه شده به IApplicationBuilder که مربوط به ASP.NET Core میباشد و درون آن نیز AppBuilder را که مربوط به Owin pipeline میباشد، نمونه سازی کرده‌ایم که باعث میشود Owin pipeline بر روی ASP.NET Core pipeline سوار شود.

حال میخواهیم یک Middleware سفارشی را با استفاده از Owin نوشته و در Startup پروژه، آن را فراخوانی نماییم. کلاسی به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware را با محتوای زیر تولید مینماییم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware : OwinMiddleware
    {
        public AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware(OwinMiddleware next)
            : base(next)
        {
        }
        public async override Task Invoke(IOwinContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test", new[] { context.Request.Uri.ToString() });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

کلاسی است که از owinMiddleware ارث بری کرده و در متد override شده‌ی Invoke نیز با استفاده از IOwinContext، به پیاده سازی Middleware خود میپردازیم. Exception مربوطه را comment کرده (بعدا در مرحله‌ی تست از آن نیز استفاده مینماییم) و در خط بعدی در هدر response هر request، یک شیء را به نام Test و با مقدار Uri آن request، میسازیم.

خط بعدی هم اعلام میدارد که به Middleware بعدی برود.

در ادامه فایل Startup.cs را باز کرده و اینگونه متد Configure را تغییر دهید:

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });
        }

مشاهده میفرمایید با استفاده از UserOwinApp میتوانیم Middleware‌های Owinی خود را register نماییم و نکته‌ی قابل توجه این است که در کنار آن نیز می‌توانیم از IHostingEnviroment مربوط به ASP.NET core استفاده نماییم. owinApp.UseErrorPage از Microsoft.Owin.Diagnostics گرفته شده است و در خط بعدی نیز Middleware شخصی خود را register کرده‌ایم. پروژه را run کرده و در response این را مشاهد مینمایید.

اکنون اگر در Middleware سفارشی خود، آن Exception را از حالت comment در بیاوریم، در صورتیکه در حالت development باشیم، با این صفحه مواجه خواهیم شد:

Exception مربوطه را به حالت comment گذاشته و ادامه میدهیم.

برای اینکه نشان دهیم Owin و ASP.NET Core pipeline در کنار هم میتوانند کار کنند، یک Middleware را از نوع ASP.NET Core نوشته و آن را register مینماییم. کلاسی جدیدی را به نام AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware
    {
        private readonly RequestDelegate Next;

        public AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware(RequestDelegate next)
        {
            Next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            //throw new InvalidOperationException("ErrorTest");

            context.Response.Headers.Add("Test2", new[] { "some text" });

            await Next.Invoke(context);
        }
    }
}

متد Configure در Startup.cs را نیز اینگونه تغییر میدهیم

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }

                owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

اکنون AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware رجیستر شده است و بعد از run کردن پروژه و بررسی header response باید این را ببینیم

میبینید که به ترتیب اجرای Middleware‌ها، ابتدا Test مربوط به Owin و بعد آن Test2 مربوط به ASP.NET Core تولید شده است.

حال اجازه دهید Odata را با استفاده از Owin پیاده سازی نماییم. ابتدا کلاسی را به نام Product با محتوای زیر تولید نمایید:

namespace OwinCore
{
    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public decimal Price { get; set; }
    }
}

حال کلاسی را به نام ProductsController با محتوای زیر میسازیم:

namespace OwinCore
{
    public class ProductsController : ODataController
    {
        [EnableQuery]
        public IQueryable<Product> Get()
        {
            return new List<Product>
            {
                 new Product { Id = 1, Name = "Test" , Price = 10 }
            }
            .AsQueryable();
        }
    }
}

اگر مقاله‌ی پیاده سازی Crud با استفاده از OData را مطالعه کرده باشید، قاعدتا با این کد‌ها آشنا خواهید بود. ضمن اینکه پرواضح است که OData هیچ وابستگی به entity framework ندارد.

برای config آن نیز در Startup.cs پروژه و متد Configure، تغییرات زیر را اعمال مینماییم.

public void Configure(IApplicationBuilder aspNetCoreApp, IHostingEnvironment env)
        {
            //aspNetCoreApp.UseMvc();

            aspNetCoreApp.UseOwinApp(owinApp =>
            {
                if (env.IsDevelopment())
                {
                    owinApp.UseErrorPage(new ErrorPageOptions()
                    {
                        ShowCookies = true,
                        ShowEnvironment = true,
                        ShowExceptionDetails = true,
                        ShowHeaders = true,
                        ShowQuery = true,
                        ShowSourceCode = true
                    });
                }
                // owinApp.UseFileServer(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseStaticFiles(); as like as asp.net core static files middleware
                // owinApp.UseWebApi(); asp.net web api / odata / web hooks

                HttpConfiguration webApiConfig = new HttpConfiguration();
                ODataModelBuilder odataMetadataBuilder = new ODataConventionModelBuilder();
                odataMetadataBuilder.EntitySet<Product>("Products");
                webApiConfig.MapODataServiceRoute(
                    routeName: "ODataRoute",
                    routePrefix: "odata",
                    model: odataMetadataBuilder.GetEdmModel());
                owinApp.UseWebApi(webApiConfig);

                owinApp.MapSignalR();

                //owinApp.Use<AddSampleHeaderToResponseHeadersOwinMiddleware>();
            });

            //aspNetCoreApp.UseMiddleware<AddSampleHeaderToResponseHeadersAspNetCoreMiddlware>();
        }

برای config مخصوص Odata، به HttpConfiguration نیاز داریم. بنابراین instanceی از آن گرفته و برای مسیریابی Odata از آن استفاده مینماییم.

با استفاده از پیاده سازی که از استاندارد Owin انجام دادیم، مشاهده کردید که Odata را همانند یک پروژه‌ی معمولی asp.netی، config نمودیم. در خط بعدی هم SignalR را مشاهده مینمایید.

اکنون اگر آدرس زیر را در مرورگر خود وارد نمایید، پاسخ زیر را از Odata دریافت خواهید کرد:

http://localhost:YourPort/odata/Products

بعد از فرستادن request فوق، باید response زیر را دریافت نمایید:

{ 
 "@odata.context":"http://localhost:4675/odata/$metadata#Products","value":[
    {
      "Id":1,"Name":"Test","Price":10
    }
  ]
}

تعداد زیادی Owin Middleware موجود همانند Thinktecture IdentityServer, NWebSec, Nancy, Facebook OAuth , ... هم با همان آموزش راه اندازی بر روی Owin که دارند میتوانند در ASP.NET Core نیز استفاده شوند و زمانی که نسخه‌ی ASP.NET Core اینها به آمادگی کامل رسید، با کمترین تغییری میتوان از آنها استفاده نمود.
اگر در پیاده سازی مقاله‌ی فوق با مشکل رو به رو شدید (اگر مراحل به ترتیب اجرا شوند، مشکلی نخواهید داشت) میتوانید از Github ، کل این پروژه را clone کرده و همچنین طبق commit‌های منظم از طریق history آن، مراحل جلو رفتن پروژه را دنبال نمایید.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها
تا اینجا یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0 را به مرحله‌ی فعال سازی ASP.NET MVC و تنظیمات مسیریابی‌های اولیه‌ی آن رسانده‌ایم. مرحله‌ی بعد، افزودن Viewها، نمایش اطلاعاتی به کاربران و دریافت اطلاعات از آن‌ها است و همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، برای «ارتقاء» نیاز است «15 مورد» ابتدایی مطالب ASP.NET MVC سایت را پیش از ادامه‌ی این سری مطالعه کنید.

معرفی فایل جدید ViewImports

پروژه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0 فاقد پوشه‌ی Views به همراه فایل‌های آغازین آن است. بنابراین ابتدا در ریشه‌ی پروژه، پوشه‌ی جدید Views را ایجاد کنید.
فایل‌های آغازین این پوشه هم در مقایسه‌ی با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC اندکی تغییر کرده‌اند. برای مثال در نگارش قبلی، فایل web.config ایی در ریشه‌ی پوشه‌ی Views قرار داشت و چندین مقصود را فراهم می‌کرد:
الف) در آن تنظیم شده بود که هر نوع درخواستی به فایل‌های موجود در پوشه‌ی Views، برگشت خورده و قابل پردازش نباشند. این مورد هم از لحاظ مسایل امنیتی اضافه شده بود و هم اینکه در ASP.NET MVC، برخلاف وب فرم‌ها، شروع پردازش یک درخواست، از فایل‌های View شروع نمی‌شود. به همین جهت است که درخواست مستقیم آن‌ها بی‌معنا است.
در ASP.NET Core، فایل web.config از این پوشه حذف شده‌است؛ چون دیگر نیازی به آن نیست. اگر مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» را به خاطر داشته باشید، هر پوشه‌ای که توسط میان افزار Static Files عمومی نشود، توسط کاربران برنامه قابل دسترسی نخواهد بود و چون پوشه‌ی Views هم به صورت پیش فرض توسط این میان افزار عمومی نمی‌شود، نیازی به فایل web.config، جهت قطع دسترسی به فایل‌های موجود در آن وجود ندارد.

ب) کاربرد دیگر این فایل web.config، تعریف فضاهای نام پیش فرضی بود که در فایل‌های View مورد استفاده قرار می‌گرفتند. برای مثال چون فضای نام HTML Helperهای استاندارد ASP.NET MVC در این فایل web.config قید شده بود، دیگر نیازی به تکرار آن در تمام فایل‌های View برنامه وجود نداشت. در ASP.NET Core، برای جایگزین کردن این قابلیت، فایل جدیدی را به نام ViewImports.cshtml_ معرفی کرده‌اند، تا دیگر نیازی به ارث بری از فایل web.config وجود نداشته باشد.


برای مثال اگر می‌خواهید بالای Viewهای خود، مدام ذکر using مربوط به فضای نام مدل‌ها برنامه را انجام ندهید، این سطر تکراری را به فایل جدید view imports منتقل کنید:
 @using MyProject.Models

و این فضاهای نام به صورت پیش فرض برای تمام viewها مهیا هستند و نیازی به تعریف مجدد، ندارند:
• System
• System.Linq
• System.Collections.Generic
• Microsoft.AspNetCore.Mvc
• Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering


افزودن یک View جدید

در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، اگر بر روی نام یک اکشن متد کلیک راست می‌کردیم، در منوی ظاهر شده، گزینه‌ی Add view وجود داشت. چنین گزینه‌ای در نگارش RTM اول ASP.NET Core وجود ندارد و مراحل ایجاد یک View جدید را باید دستی طی کنید. برای مثال اگر نام کلاس کنترلر شما PersonController است، پوشه‌ی Person را به عنوان زیر پوشه‌ی Views ایجاد کرده و سپس بر روی این پوشه کلیک راست کنید، گزینه‌ی add new item را انتخاب و سپس واژه‌ی view را جستجو کنید:


البته یک دلیل این مساله می‌تواند امکان سفارشی سازی محل قرارگیری این پوشه‌ها در ASP.NET Core نیز باشد که در ادامه آن‌را بررسی خواهیم کرد (و ابزارهای از پیش تعریف شده عموما با مکان‌های از پیش تعریف شده کار می‌کنند).


امکان پوشه بندی بهتر فایل‌های یک پروژه‌ی ASP.NET Core نسبت به مفهوم Areas در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC

حالت پیش فرض پوشه بندی فایل‌های اصلی برنامه‌های ASP.NET MVC، مبتنی بر فناوری‌ها است؛ برای مثال پوشه‌های views و Controllers و امثال آن تعریف شده‌اند.
Project   
- Controllers
- Models
- Services
- ViewModels
- Views
روش دیگری را که برای پوشه بندی پروژه‌های ASP.NET MVC پیشنهاد می‌کنند (که Area توکار آن نیز زیر مجموعه‌ی آن محسوب می‌شود)، اصطلاحا Feature Folder Structure نام دارد. در این حالت برنامه بر اساس ویژگی‌ها و قابلیت‌های مختلف آن پوشه بندی می‌شود؛ بجای اینکه یک پوشه‌ی کلی کنترلرها را داشته باشیم و یک پوشه‌ی کلی views را که پس از مدتی، ارتباط دادن بین این‌ها واقعا مشکل می‌شود.
هرکسی که مدتی با ASP.NET MVC کار کرده باشد حتما به این مشکل برخورده‌است. درحال پیاده سازی قابلیتی هستید و برای اینکار نیاز خواهید داشت مدام بین پوشه‌های مختلف برنامه سوئیچ کنید؛ از پوشه‌ی کنترلرها به پوشه‌ی ویووها، به پوشه‌ی اسکریپت‌ها، پوشه‌ی اشتراکی ویووها و غیره. پس از رشد برنامه به جایی خواهید رسید که دیگر نمی‌توانید تشخیص دهید این فایلی که اضافه شده‌است ارتباطش با سایر قسمت‌ها چیست؟
ایده‌ی «پوشه بندی بر اساس ویژگی‌ها»، بر مبنای قرار دادن تمام نیازهای یک ویژگی، درون یک پوشه‌ی خاص آن است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، در این حالت تمام اجزای یک ویژگی، داخل یک پوشه قرار گرفته‌اند؛ از کنترلر مرتبط با Viewهای آن تا فایل‌های css و js خاص آن.
برای پیاده سازی آن:
1) نام پوشه‌ی Views را به Features تغییر دهید.
2) پوشه‌ای را به نام StartupCustomizations به برنامه اضافه کرده و سپس کلاس ذیل را به آن اضافه کنید:
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
  public class FeatureLocationExpander : IViewLocationExpander
  {
   public void PopulateValues(ViewLocationExpanderContext context)
   {
    context.Values["customviewlocation"] = nameof(FeatureLocationExpander);
   }
 
   public IEnumerable<string> ExpandViewLocations(
    ViewLocationExpanderContext context, IEnumerable<string> viewLocations)
   {
    return new[]
    {
      "/Features/{1}/{0}.cshtml",
      "/Features/Shared/{0}.cshtml"
    };
   }
  }
}
حالت پیش فرض ASP.NET MVC، یافتن فایل‌ها در مسیرهای Views/{1}/{0}.cshtml و Views/Shared/{0}.cshtml است؛ که در اینجا {0} نام view است و {1} نام کنترلر. این ساختار هم در اینجا حفظ شده‌است؛ اما اینبار به پوشه‌ی جدید Features اشاره می‌کند.
RazorViewEngine برنامه، بر اساس وهله‌ی پیش فرضی از اینترفیس IViewLocationExpander، محل یافتن Viewها را دریافت می‌کند. با استفاده از پیاه سازی فوق، این پیش فرض‌ها را به پوشه‌ی features هدایت کرده‌ایم.
3) در ادامه به کلاس آغازین برنامه مراجعه کرده و پس از فعال سازی ASP.NET MVC، این قابلیت را فعال سازی می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
  services.AddMvc();
  services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
  {
   options.ViewLocationExpanders.Add(new FeatureLocationExpander());
  });
4) اکنون تمام فایل‌های مرتبط با یک ویژگی را به پوشه‌ی خاص آن انتقال دهید. منظور از این فایل‌ها، کنترلر، فایل‌های مدل و ویوومدل، فایل‌های ویوو و فایل‌های js و css هستند و نه مورد دیگری.
5) اکنون باید پوشه‌ی Controllers خالی شده باشد. این پوشه را کلا حذف کنید. از این جهت که کنترلرها بر اساس پیش فرض‌های ASP.NET MVC (کلاس ختم شده‌ی به کلمه‌ی Controller واقع در اسمبلی که از وابستگی‌های ASP.NET MVC استفاده می‌کند) در هر مکانی که تعریف شده باشند، یافت خواهند شد و پوشه‌ی واقع شدن آن‌ها مهم نیست.
6) در آخر به فایل project.json مراجعه کرده و قسمت publish آن‌را جهت درج نام پوشه‌ی Features اصلاح کنید (تا در حین توزیع نهایی استفاده شود):
"publishOptions": {
 "include": [
  "wwwroot",
  "Features",
  "appsettings.json",
  "web.config"
 ]
},


در اینجا نیز یک نمونه‌ی دیگر استفاده‌ی از این روش بسیار معروف را مشاهده می‌کنید.


امکان ارائه‌ی برنامه بدون ارائه‌ی فایل‌های View آن

ASP.NET Core به همراه یک EmbeddedFileProvider نیز هست. حالت پیش فرض آن PhysicalFileProvider است که بر اساس تنظیمات IViewLocationExpander توکار (و یا نمونه‌ی سفارشی فوق در مبحث پوشه‌ی ویژگی‌ها) کار می‌کند.
برای راه اندازی آن ابتدا نیاز است بسته‌ی نیوگت ذیل را به فایل project.json اضافه کرد:
{
  "dependencies": {
        //same as before
   "Microsoft.Extensions.FileProviders.Embedded": "1.0.0"
  },
سپس تنظیمات متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه را به صورت ذیل جهت معرفی EmbeddedFileProvider تغییر می‌دهیم:
services.AddMvc();
services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
{
  options.ViewLocationExpanders.Add(new FeatureLocationExpander());
 
  var thisAssembly = typeof(Startup).GetTypeInfo().Assembly; 
  options.FileProviders.Clear();
  options.FileProviders.Add(new EmbeddedFileProvider(thisAssembly, baseNamespace: "Core1RtmEmptyTest"));
});
و در آخر در فایل project.json، در قسمت build options، گزینه‌ی embed را مقدار دهی می‌کنیم:
"buildOptions": {
  "emitEntryPoint": true,
  "preserveCompilationContext": true,
  "embed": "Features/**/*.cshtml"
},
در اینجا چند نکته را باید مدنظر داشت:
1) اگر نام پوشه‌ی Views را به Features تغییر داده‌اید، نیاز به ثبت ViewLocationExpanders آن‌را دارید (وگرنه، خیر).
2) در اینجا جهت مثال و بررسی اینکه واقعا این فایل‌ها از اسمبلی برنامه خوانده می‌شوند، متد options.FileProviders.Clear فراخوانی شده‌است. این متد PhysicalFileProvider  پیش فرض را حذف می‌کند. کار PhysicalFileProvider  خواندن فایل‌های ویووها از فایل سیستم به صورت متداول است.
3) کار قسمت embed در تنظیمات build، افزودن فایل‌های cshtml به قسمت منابع اسمبلی است (به همین جهت دیگر نیازی به توزیع آن‌ها نخواهد بود). اگر صرفا **/Features را ذکر کنید، تمام فایل‌های موجود را پیوست می‌کند. همچنین اگر نام پوشه‌ی Views را تغییر نداده‌اید، این مقدار همان Views/**/*.cshtml خواهد بود و یا **/Views


4) در EmbeddedFileProvider می‌توان هر نوع اسمبلی را ذکر کرد. یعنی می‌توان برنامه را به صورت چندین و چند ماژول تهیه و سپس سرهم و یکپارچه کرد (options.FileProviders یک لیست قابل تکمیل است). در اینجا ذکر baseNamespace نیز مهم است. در غیر اینصورت منبع مورد نظر از اسمبلی یاد شده، قابل استخراج نخواهد بود (چون نام اسمبلی، قسمت اول نام هر منبعی است).


فعال سازی کامپایل خودکار فایل‌های View در ASP.NET Core 1.0

این قابلیت به زودی جهت یافتن مشکلات موجود در فایل‌های razor پیش از اجرای آن‌ها، اضافه خواهد شد. اطلاعات بیشتر
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 13 - معرفی View Components
روش رندر یک View در ASP.NET MVC، بر مبنای اطلاعاتی است که از کنترلر، در اختیار View آن قرار می‌گیرد. اما گاهی از اوقات نیاز است بعضی از قسمت‌های صفحه همواره نمایش داده شوند (مانند نمایش تعداد کاربران آنلاین، سخن روز، منوهای کنار صفحه و امثال آن). یک راه حل برای این مساله، اضافه کردن اطلاعات مورد نیاز View در ViewModel ارائه شده‌ی توسط کنترلر است. هرچند این روش کار می‌کند اما پس از مدتی به ViewModel هایی خواهیم رسید که تشکیل شده‌اند از چندین و چند خاصیت اضافی که الزاما مرتبط با تعریف آن ViewModel نیستند. راه حل بهتر، قرار دادن قسمت‌های مشترک صفحات در فایل layout برنامه است؛ اما فایل layout، به سادگی نمی‌تواند از دایرکتیو model@ برای مشخص سازی مدل و یا مدل‌های مورد نیاز خود استفاده کند (هر چند ممکن است؛ اما بیش از اندازه پیچیده خواهد شد).
در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، یک چنین مسائلی را با معرفی Child Actionها
    public partial class SidebarMenuController : Controller
    {
        const int Min15 = 900;

        [ChildActionOnly]
        [OutputCache(Duration = Min15)]
        public virtual ActionResult Index()
        {
            return PartialView("_SidebarMenu");
        }
    }
و سپس نمایش آن‌ها توسط Html.RenderAction در فایل layout برنامه، حل می‌کنند. در ASP.NET Core، جایگزین Child Actionها، مفهوم جدیدی است به نام View Components.


یک مثال: تهیه‌ی اولین View Component

ساختار یک View Component، بسیار شبیه است به ساختار یک Controller، اما با عملکردی محدود. به همین جهت کار تعریف آن با افزودن یک کلاس سی‌شارپ شروع می‌شود و این کلاس را می‌توان در پوشه‌ای به نام ViewComponents در ریشه‌ی پروژه قرار داد (اختیاری).


سپس برای نمونه، کلاس ذیل را به این پوشه اضافه کنید:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Core1RtmEmptyTest.Services;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.ViewComponents
{
    public class SiteCopyright : ViewComponent
    {
        private readonly IMessagesService _messagesService;
 
        public SiteCopyright(IMessagesService messagesService)
        {
            _messagesService = messagesService;
        }
 
        public IViewComponentResult Invoke(int numberToTake)
        {
            var name = _messagesService.GetSiteName();
            return View(viewName: "Default", model: name);
        }
 
        //public async Task<IViewComponentResult> InvokeAsync(int numberToTake)
        //{
        //    return View();
        //}
    }
}
همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، تزریق وابستگی‌ها در تمام قسمت‌های ASP.NET Core در دسترس هستند. در اینجا نیز از سرویس MessagesService بررسی شده‌ی در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها» برای نمایش نام سایت استفاده می‌کنیم.

ساختار کلی یک کلاس ViewComponent شامل دو جزء اصلی است:
الف) از کلاس پایه ViewComponent مشتق می‌شود. به این ترتیب توسط ASP.NET Core قابل شناسایی خواهد شد.
ب) دارای متد Invoke ایی است که بجای Html.RenderAction در نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC، قابل فراخوانی است. این متد یک View را باز می‌گرداند.
ج) در اینجا امکان تعریف نمونه‌ی Async متد Invoke نیز وجود دارد (برای مثال جهت کار با متدهای Async بانک اطلاعاتی).
روش فراخوانی این متدها نیز به این صورت است: ابتدا به دنبال نمونه‌ی async می‌گردد. اگر یافت شد، همینجا کار خاتمه می‌یابد. اگر یافت نشد، نمونه‌ی sync یا معمولی آن فراخوانی می‌شود و اگر این هم یافت نشد، یک استثناء صادر خواهد شد.
د) متد Invoke می‌تواند دارای پارامترهای دلخواهی نیز باشد و حالت پیش فرض آن بدون پارامتر است.

روش یافتن یک view component توسط ASP.NET Core به این صورت است:
الف) این کلاس باید عمومی بوده و همچنین abstract نباشد.
ب) «یکی» از مشخصه‌های ذیل را داشته باشد:
1) نامش به ViewComponent ختم شده باشد.
2) از کلاس ViewComponent ارث بری کرده باشد.
3) با ویژگی ViewComponent مزین شده باشد.


نحوه و محل تعریف View یک View Component

پس از تعریف کلاس ViewComponent مورد نظر، اکنون نیاز است View آن‌را اضافه کرد. روش یافتن این Viewها توسط ASP.NET Core نیز بر این مبنا است که
الف) اگر این View Component عمومی و سراسری است، باید درون پوشه‌ی shared، پوشه‌ی جدیدی را به نام Components ایجاد کرده و سپس ذیل این پوشه، بر اساس نام کلاس ViewComponent، یک زیر پوشه‌ی دیگر را ایجاد و داخل آن، View مدنظر را اضافه کرد (تصویر ذیل).
 /Views/Shared/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml
ب) اگر این View Component تنها باید از طریق Viewهای یک کنترلر خاص قابل دسترسی باشند، زیر پوشه‌ی Component یاد شده را ذیل پوشه‌ی View همان کنترلر قرار دهید (و آن‌را از قسمت Shared خارج کنید).
 /Views/[CurrentController]/Components/[NameOfComponent]/Default.cshtml


یک نکته: اگر نام کلاسی به ViewComponent  ختم شده بود، نیازی نیست تا ViewComponent  را هم در حین ساخت پوشه‌ی آن ذکر کرد.


نحوه‌ی استفاده‌ی از View Component تعریف شده و ارسال پارامتر به آن

و در آخر برای استفاده‌ی از این View Component تعریف شده، به فایل layout برنامه مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل فراخوانی کنید:
 <footer>
    <p>@await Component.InvokeAsync("SiteCopyright", new { numberToTake = 5 })</p>
</footer>
اولین پارامتر متد InvokeAsync، همان نام کلاس View Component است. اگر خواستید پارامتر(های) دلخواهی را به متد Invoke کلاس View Component ارسال کنید (مانند پارامتر int numberToTake در مثال فوق)، آن‌را در همینجا می‌توان ذکر کرد (با فرمت dictionary و یا  anonymous type).

یک نکته: متدهای قدیمی Component.Invoke و Component.Renderدر اینجا حذف شده‌اند (اگر مقالات پیش از RTM را مطالعه کردید) و روش توصیه شده‌ی در اینجا، کار با متدهای async است.


تفاوت‌های View Components با Child Actions نگارش‌های پیشین ASP.NET MVC

پارامترهای یک View Component از طریق یک HTTP Request تامین نمی‌شوند و همانطور که ملاحظه کردید در همان زمان فراخوانی آن‌ها به صورت مستقیم فراهم خواهند شد. بنابراین مباحث model binding در اینجا دیگر وجود خارجی ندارند. همچنین View Components جزئی از طول عمر یک کنترلر نیستند. بنابراین اکشن فیلترهای مختلف تعریف شده، تاثیری را بر روی آن‌ها نخواهند داشت (این مشکلی بود که با Child Actions در نگارش‌های قبلی مشاهده می‌شد). همچنین View Components به صورت مستقیم از طریق درخواست‌های HTTP قابل دسترسی نیستند. به علاوه Child actions قدیمی، از فراخوانی‌های async پشتیبانی نمی‌کنند.
زمانیکه کلاسی از کلاس پایه ViewComponent ارث بری می‌کند، تنها به این خواص عمومی از درخواست HTTP جاری دسترسی خواهد داشت:
[ViewComponent]
public abstract class ViewComponent
{
   protected ViewComponent();
   public HttpContext HttpContext { get; }
   public ModelStateDictionary ModelState { get; }
   public HttpRequest Request { get; }
   public RouteData RouteData { get; }
   public IUrlHelper Url { get; set; }
   public IPrincipal User { get; }

   [Dynamic]  
   public dynamic ViewBag { get; }
   [ViewComponentContext]
   public ViewComponentContext ViewComponentContext { get; set; }
   public ViewContext ViewContext { get; }
   public ViewDataDictionary ViewData { get; }
   public ICompositeViewEngine ViewEngine { get; set; }

   //...
}


فراخوانی Ajax ایی یک View Component

در ASP.NET Core، یک اکشن متد می‌تواند خروجی ViewComponent نیز داشته باشد و این تنها روشی است که می‌توان یک View Component را از طریق درخواست‌های HTTP، مستقیما قابل دسترسی کرد:
public IActionResult AddURLTest()
{
   return ViewComponent("AddURL");
}
در این حالت می‌توان این اکشن متد را به صورت Ajax ایی نیز بارگذاری و به صفحه اضافه کرد:
$(document).ready (function(){
    $("#LoadSignIn").click(function(){
         $('#UserControl').load("/Home/AddURLTest");
    });
});


امکان بارگذاری View Components از اسمبلی‌های دیگر نیز وجود دارد

در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 10 - بررسی تغییرات Viewها» روش دسترسی به Viewهای برنامه را که در اسمبلی آن قرار گرفته بودند، بررسی کردیم. دقیقا همان روش در مورد view components نیز صادق است و کاربرد دارد. جهت یادآوری، این مراحل باید طی شوند:
الف) اسمبلی ثالث حاوی View Component‌های برنامه باید ارجاعاتی را به ASP.NET Core و قابلیت‌های Razor آن داشته باشد:
"dependencies": {
   "NETStandard.Library": "1.6.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0",
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": {
   "version": "1.0.0-preview2-final",
   "type": "build"
  }
},
"tools": {
   "Microsoft.AspNetCore.Razor.Tools": "1.0.0-preview2-final"
}
ب) محل قرارگیری viewهای این اسمبلی ثالث نیز همانند قسمت «نحوه و محل تعریف View یک View Component» مطلب جاری است و تفاوتی نمی‌کند. فقط برای  قرار دادن این Viewها در اسمبلی برنامه باید گزینه‌ی embed را مقدار دهی کرد:
"buildOptions": {
   "embed": "Views/**/*.cshtml"
}
ج) مرحله‌ی آخر هم معرفی این اسمبلی ثالث، به RazorViewEngineOptions به صورت یک EmbeddedFileProvider جدید است. در این مثال، ViewComponentLibrary نام فضای نام این اسمبلی است.
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddMvc();
   //Get a reference to the assembly that contains the view components
   var assembly = typeof(ViewComponentLibrary.ViewComponents.SimpleViewComponent).GetTypeInfo().Assembly;
   //Create an EmbeddedFileProvider for that assembly
   var embeddedFileProvider = new EmbeddedFileProvider(assembly,"ViewComponentLibrary");
   //Add the file provider to the Razor view engine
   services.Configure<RazorViewEngineOptions>(options =>
   {
      options.FileProviders.Add(embeddedFileProvider);
   });
د) جهت رفع تداخلات احتمالی این اسمبلی با سایر اسمبلی‌ها بهتر است ویژگی ViewComponent را به همراه نامی مشخص ذکر کرد (در حین تعریف کلاس View Component):
 [ViewComponent(Name = "ViewComponentLibrary.Simple")]
public class SimpleViewComponent : ViewComponent
و در آخر فراخوانی این View Component بر اساس این نام صورت خواهد گرفت:
 @await Component.InvokeAsync("ViewComponentLibrary.Simple", new { number = 5 })
مسیرراه‌ها
SQL Server
آخرین تاریخ بروزرسانی 93/10/21


SQL Server 2005

SQL Server 2008

SQL Server 2012

SQL Serve 2014