مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت دوم - نصب و پیکربندی React‌JS برای Visual Studio Code

برای شروع به نصب و پیکربندی، باید بدانیم به چه چیزهایی احتیاج داریم. قطعا به کتابخانه React نیاز داریم. اما بسته به نوع کدنویسی که میخواهیم در پیش بگیریم، احتمالا به کتابخانه‌های دیگری هم احتیاج پیدا خواهیم کرد. در قسمت قبل نحوه‌ی ساخت یک تگ HTML، با React آورده شد. دوباره به آن نگاهی بیاندازیم:

var ClickableImage = function (props) {
    return (
        <a href={props.href}>
            <img src={props.src} />
        </a>
    )
};
میان یک فایل جاوااسکریپت، از تگ‌های HTML استفاده شده‌است. چرا و چطور؟! 

React از دو روش برای ساخت تگ‌ها استفاده میکند. روش ساده‌تر همین مثالی است که در بالا آمده؛ یعنی از تگ‌های HTML را به صورت مستقیم استفاده می‌کند. روش دیگر، استفاده از زبان جاوااسکریپت به تنهایی است. مثلا تگ‌های <a> و <img>  بالا به صورت زیر نوشته میشوند:

var ClickableImage = function(props) {
    React.createElement(
        "a", 
        {href: props.href}, 
        React.createElement(
            "img",
            {src: props.src}
        )
    )
};

وقتی تصور کنیم که قرار است یک جدول یا یک فرم را ایجاد کنیم، ارزش روش ساده‌تر، مشخص میشود. در واقع تگ‌هایی که استفاده شده، واقعا تگ‌های HTML نیستند؛ چیزی هستند به نام JSX.  


JSX

JSX زبان یا روشی است که اجازه میدهد از تگ‌های مشابه با HTML در جاوااسکریپت استفاده کنیم. به دلیل تفاوت‌های مختصری که دارند، گفته شد که این تگ‌ها دقیقا HTML نیستند. برای مثال در تگ‌های HTML خاصیت‌های class و for را داریم؛ اما در تگ‌های JSX باید به ترتیب از className و htmlFor استفاده کنیم. مسئله بعدی این است که اساسا JSX همراه با React ارائه نشده و برای اینکه بتوانیم از JSX استفاده کنیم، نیاز به ابزاری اضافه داریم تا JSX را برای JavaScript و مرورگر ترجمه کند که فیسبوک، Babel را پیشنهاد میدهد. اگر از JSX بدون ابزار مترجم استفاده کنیم با پیام خطای زیر مواجه می‌شویم. 

  > Uncaught SyntaxError: Unexpected token

یعنی کاراکتر شروع (>) تگ‌ها را تشخیص نمیدهد.


نصب کتابخانه‌ها

این کتابخانه‌ها را می‌شود به مدل‌های مختلفی دریافت و پیکربندی کرد. بسته به نوع پروژه و محیط توسعه و پیکربندی‌های خاص هر پروژه، روش کار میتواند متفاوت باشد. هدف اصلی، مروری بر امکانات React است. پس ساده‌ترین روش نصب را برای ادامه کار انتخاب میکنیم. مانند هر کتابخانه‌ی دیگری میشود بطور یکجا React و Babel را از سایت‌های اصلی یا Github دانلود و به پروژه اضافه و استفاده کرد؛ مثل jQuery و Bootstrap. اما راه استاندارد و پیشنهاد شده، استفاده از ابزارهای مدیریت بسته‌ها مثل npm است. در قدم اول با فرض بر اینکه VSCode و npm بر روی سیستم نصب هستند، اول یک پوشه خالی را در VSCode به عنوان پروژه باز میکنیم و از منوی View -> Integrated Terminal  را انتخاب میکنیم. در ترمینال باز شده دستور نصب زیر را وارد میکنیم.

npm install react react-dom
با این کار پوشه node_modules به ریشه پروژه اضافه میشود که حاوی کتابخانه React است. پوشه node_modules مختص به React نیست. هر کتابخانه‌ای را که به این صورت نصب کنیم، به این پوشه اضافه میشود. مرحله بعد، نصب کتابخانه Babel جهت استفاده‌ی از JSX است. کتابخانه Babel یک مترجم بزرگ است که اجزای مختلفی دارد. ما به حداقل‌هایی از آن برای ترجمه تگ‌های JSX  احتیاج داریم. برای این کار همانند قبل، ترمینال را انتخاب میکنیم و دستور نصب زیر را اجرا میکنیم. با این دستور نصب، کتابخانه مختصر babel-standalone به پوشه node_modules اضافه میشود.
npm install babel-standalone

نحوه استفاده

فایل index.html را به ریشه پروژه اضافه کنید و کدهای زیر را درون تگ Body قرار دهید: 

<div id="reactTestContainer"></div>

<script src="node_modules/react/dist/react.min.js"></script>
<script src="node_modules/react-dom/dist/react-dom.min.js"></script>
<script src="node_modules/babel-standalone/babel.min.js"></script>
<script src="react-test.js" type="text/babel"></script>

برای کار با کتابخانه React به دو فایل react.js و react-dom.js نیاز داریم. اولی بخش اصلی کتابخانه و دومی برای ساخت تگ‌ها و تبادل با بخش HTML DOM استفاده میشود؛ مثلا اضافه کردن تگ‌های ساخته شده به HTML. ذکر ویژگی "type="text/babel برای فایل‌هایی که در آنها از تگ‌های JSX استفاده شده ضروری است؛ در غیر اینصورت Babel  تشخیص نمیدهد که کار ترجمه را برای چه فایلهایی باید انجام دهد. در نهایت قطعه کد زیر را در فایل react-test.js وارد کنید. 

var ClickableImage = function (props) {
    return (
        <a href={props.href}>
            <img src={props.src} />
        </a>
    )
};

ReactDOM.render(
    <ClickableImage href="http://google.com" src="google.jpg"/>, 
    document.getElementById("reactTestContainer")
)

با اجرا کردن پروژه، تصویری قابل کلیک به مقصد گوگل، در تگ <div>، با ویژگی "id=”reactTestContainer ایجاد خواهد شد.

تا به این قسمت متوجه شدیم که کتابخانه React چیست و چطور میشود از آن استفاده کرد. در قسمت بعد نگاهی دقیق‌تر به کامپوننت‌های React خواهیم داشت.

مطالب
دیباگ سرویس‌های ویندوز
یکی از سخت‌ترین چالش‌های تهیه سرویس‌های ویندوز، دیباگ آن‌ها است. برای تست و دیباگ کد‌ها در ویندوز سرویس‌ها، راهکارها و ابزارهای متفاوتی ارائه شده‌اند که در این مقاله قصد دارم یکی از آن‌ها را معرفی کنم.

برای تست کدها در ویندوز سرویس، اولین راه پیشنهادی همیشه این بوده که سرویس را موقتا به Console Application تبدیل کنیم و با تهیه یک متد در سرویس و فراخوانی آن در متد Main برنامه کنسولی، بتوانیم به دیباگ برنامه بپردازیم. مثال: 
تغییرات مورد نیاز در سرویس : 
 public Service1(string[] args)
        {
            this.args = args;
        }

        internal void TestStartupAndStop(string[] args)
        {
            this.OnStart(args);
            Console.ReadLine();
            this.OnStop();
        }
        protected override void OnStart(string[] args)
        {
            Console.WriteLine("Service Started");
            //Do Somthing
        }
تغییرات مورد نیاز در متد Main : 
static void Main(string[] args)
        {
            if (Environment.UserInteractive)
            {
                Service1 service1 = new Service1(args);
                service1.TestStartupAndStop(args);
            }
            else
            {
                // Put the body of your old Main method here.
                ServiceBase[] ServicesToRun;
                ServicesToRun = new ServiceBase[]
                {
                new Service1()
                };
                ServiceBase.Run(ServicesToRun);
            }
        }
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد این روش برای دیباگ، میتوانید به این لینک مراجعه نمایید.
این راه حل کلی، عموما جوابگوی نیازها هست و تست و دیباگ را میتوانیم از همین طریق انجام دهیم. اما مشکلات زیادی هم دارد. به طور مثال یکی از مشکلات هنگام استفاده از این راه حل، تفاوت دسترسی‌ها و کاربر اجرا کننده برنامه، در حالت کنسول و سرویس ویندوز است. به همین دلیل بسیار با این مشکل مواجه خواهید شد که هنگام دیباگ مشکلی وجود نداشته ولی بعد از نصب سرویس، برنامه بدرستی کار نکند. به طور مثال وقتی شما سرویس را به صورت Network Service ویا Local System نصب کنید، دسترسی برنامه به کلیدهای رجیستری , فایل سیستم و Environment تغییر میکند. در نتیجه اگر مانند روشی که در بالا ذکر شد دیباگ را انجام دهید، نمیتوانید مشکلات را شناسایی و رفع کنید. همینطور روش قبلی صرفا برای دیباگ نیازمند تغییر در سورس کد اصلی برنامه است که خود میتواند مشکلات یا محدودیت‌هایی را هنگام کار به صورت تیمی ایجاد کند.

برای دیباگ سرویس نصب شده چه باید کرد ؟
در این مطلب نمیخواهم وارد جزئیات نحوه نصب ویندوز سرویس‌ها شوم؛ چراکه خودش مبحث گسترده‌ایست. برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد نحوه‌ی نصب سرویس‌ها میتوانید به این لینک مراجعه نمایید.
برای اینکه بعد از نصب سرویس بتوانیم به دیباگ آن بپردازیم، مراحل زیر را طی کنید.
1- اول در ابتدای متد OnStart سرویس، تکه کد زیر را وارد نمایید و یک BreakPoint کنارش قرار دهید:
System.Diagnostics.Debugger.Launch(); // Start Debugger
البته پیشنهاد میکنم که این بخش را به صورت زیر وارد کنید تا فقط درصورتیکه سرویس شما در حالت Debug ساخته شده باشد، اجرا شود.
#if DEBUG
      System.Diagnostics.Debugger.Launch(); // Start Debugger
#endif
2- سرویس را با استفاده از installutil نصب کرده و استارت نمایید.
هنگام استارت سرویس، پنجره زیر نمایان میشود.


درصورتی که Yes را انتخاب نمایید، میتوانید در یک Solution جدید به دیباگ برنامه بپردازید و دیباگر به صورت خودکار کدهای مورد نیاز را برای شروع کار، برای شما بارگذاری خواهد کرد. اما در پروژه‌های بزرگ‌تر به دلیل وابستگی‌های سرویس به کتابخانه‌های متعدد، امکان دیباگ کامل را هنوز در اختیار نداریم و دیباگ ما در اینجا، محدود به خود سرویس است. برای اینکه بتوانیم دیباگ را کامل در Solution اصلی برنامه انجام دهید، قبل پاسخ دادن به پنجره بالا یک مرحله دیگر از کار باقی مانده است.
3- در Solution اصلی برنامه خود، کلید‌های Ctrl+Alt+P را فشار دهید؛ یا از طریق منوی Debug > Attach to process، پنجره Attack to Process را باز نمایید.

همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، ID پروسه را در هر دو عکس برایتان مشخص کرد‌ه‌ام (هایلایت زرد) که به راحتی میتوانید پروسه سرویستان را از این طریق پیدا کنید.
کافیست روی کلید Attach کلیک نمایید تا در Solution اصلی برنامه بتوانید به صورت کامل به دیباگ سرویس نصب شده بپردازید. پس از اتچ کردن پروسه به Solution خود، پنجره اول (Visual Studio Just-In Time debugger) را ببندید یا گزینه No را انتخاب نمایید.
نکته: برای استفاده از این روش باید Visual Studio به صورت Administrator اجرا شده باشد.
مطالب
تزریق وابستگی‌های Automapper به کمک Autofac
در این مقاله قصد دارم به وسیله Autofac تزریق وابستگی‌های Automapper و همچنین Register کردن فایل‌های Profile Mapper را توضیح دهم.
حتما مقالات مقالات متعدد در رابطه با تزریق وابستگی را که در این سایت وجود دارند، مطالعه کرده‌اید. در این بخش قصد دارم از Autofac (بجای StructureMap) برای تزریق Automapper استفاده کنم.
1. ابتدا ساختار پروژه را بررسی می‌کنیم. بدین منظور یک پروژه جدید را با عنوان AufacDI ایجاد میکنیم. 
2. در این مرحله یک پروژه از نوع Class Library را با عنوان AufacDI.DomainClasses، برای شبیه سازی مدل ایجاد میکنیم. 
3. سپس یک پروژه از نوع Class Library را با عنوان AufacDI.IocConfig برای تعریف تنظیمات تزریق وابستگی ایجاد میکنیم.
4. در ادامه، پروژه‌ای را از نوع Class Library با عنوان AufacDI.MapperProfile برای معرفی Profile‌های Mapper ایجاد میکنیم.
5. همچنین پروژه‌ای را برای ViewModel‌ها تعریف میکنیم؛ با عنوان AufacDI.ViewModel. 
6. و در آخر ایجاد پروژه‌ای برای بخش UI با عنوانAufacDI.WebApplication

در ابتدا نیاز است که بسته‌های زیر را از Nuget دریافت و  نصب کنیم:
PM>Install-Package Autofac
PM>Install-Package Autofac.Mvc5
PM>Install-Package AutoMapper
بسته Autofac را در لایه AufacDI.IocConfig و AufacDI.ConsoleApplication نصب می‌کنیم.
بسته Install-Package Autofac.Mvc5  را برای تزریق وابستگی‌ها در لایه UI استفاده میکنیم.
و بسته AutoMapper را در لایه AufacDI.MapperProfile , AufacDI.IocConfig و  AufacDI.WebApplication  نصب میکنیم (به دلیل اینکه این پروژه برای مثال، Automapper به لایه UI اضافه شده است وگرنه باید در لایه Service ارجاع داده شود).

حال در این بخش به تعاریف داخلی پروژه می‌پردازیم:
لازم است ابتدا یک Domain Class را تعریف کنیم؛ به صورت زیر:
namespace AufacDI.DomainClasses
{
    public class Category
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }
}
سپس ViewModel متناظر با آن را تعریف میکنیم:
namespace AufacDI.ViewModel
{
    public class CategoryViewModel
    {
        public int Id { get; set; }
        public int Name { get; set; }
    }
}
سپس یک  Profile را برای مدل نمونه تعریف میکینم. (ارجاعات لازم به DomainClasses و ViewModel داده شود)
using AufacDI.DomainClasses;
using AufacDI.ViewModel;
using AutoMapper;

namespace AufacDI.MapperProfile
{
    public class CategoryProfile : Profile
    {
        public CategoryProfile()
        {
            CreateMap<Category, CategoryViewModel>();
            CreateMap<CategoryViewModel, Category>();
        }
    }
}

حال به بخش اصلی میرسیم؛ یعنی تکمیل بخش IocConfig: (ارجاعات لازم به MapperProfile داده شود)
using AufacDI.MapperProfile;
using Autofac;
using AutoMapper;
using System;
using System.Linq;

namespace AufacDI.IocConfig
{
    public static class IoCContainer
    {
       public static void Register(ContainerBuilder builder)
        {
            // شناسایی پروفایل‌ها براساس نمونه از کلاس پر.وفایل 
            var profiles = from types in typeof(CategoryProfile).Assembly.GetTypes()
                           where typeof(Profile).IsAssignableFrom(types)
                           select (Profile)Activator.CreateInstance(types);

            // رجیستر کردن کلاس‌های پروفایل در اتومپر
            builder.Register(ctx => new MapperConfiguration(cfg =>
            {
                foreach (var profile in profiles)
                    cfg.AddProfile(profile);
            })).SingleInstance().AutoActivate().AsSelf();

            // رجیستر کردن کلاس  MapperConfiguration و ایجاد آن براساس IMapper
            builder.Register(ctx => ctx.Resolve<MapperConfiguration>().CreateMapper()).As<IMapper>().InstancePerRequest();
        }
    }
}

در ادامه با یک مثال، روند کلی را توضیح میدهیم:
            var builder = new ContainerBuilder();

            // تزریق کنترلرها برای تزریف سایر المان‌ها در سازنده
            builder.RegisterControllers(typeof(MvcApplication).Assembly).InstancePerDependency();

            // فراخوانی متد رجیستر برای تزریق وابستگی مپر و کلاس‌های پروفایل آن
            IoCContainer.Register(builder);

            // ایجاد نمونه از سازنده
            var container = builder.Build();
            DependencyResolver.SetResolver(new AutofacDependencyResolver(container));
این بخش، معرفی و تعریف نگاشت‌های تزریق وابستگی می‌باشد.
نمونه‌ای از پیاده سازی در سطح کنترلر
namespace AufacDI.WebApplication.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IMapper _mapepr;
        public HomeController(IMapper mapepr)
        {
            _mapepr = mapepr;
        }

        public ActionResult Index()
        {
            // مپ کردن یک کلاس به یک کلاس
            var categoryViewModel = new CategoryViewModel { Id = 1, Name = "News" };
            var categoryModel = _mapepr.Map<CategoryViewModel, Category>(categoryViewModel);

            // مپ کردن لیست از کلاس به لیستی از کلاس
            var categoryListModel = new List<Category>();
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 1, Name = "A" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 2, Name = "B" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 3, Name = "C" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 4, Name = "D" });
            categoryListModel.Add(new Category { Id = 5, Name = "E" });

            var categoryListViewModel = categoryListModel.AsQueryable().ProjectTo<CategoryViewModel>(_mapepr.ConfigurationProvider).ToList(); ;

            return View();
        }
    }
}
نکته: برای مپ کردن یک آبجکت به آبجکتی دیگر، از متد Map استفاده می‌شود و برای مپ کردن لیستی از آبجکت‌ها از ProjectTo استفاده می‌شود.
نمونه ای از مثال AufacDI.rar
مطالب
معماری اطلاعات (Information Architecture)

معماری اطلاعات یا Information Architecture و یا به اختصار IA در یک تیم توسعه نرم‌افزار، یک وظیفه پایه و اساسی است که معمولا بین طراحان، توسعه دهندگان و یا طراحان استراتژی محتوا تقسیم می‌گردد. اما صرف نظر از اینکه چه کسی در یک تیم آن را بر عهده می‌گیرد، IA تخصص خاص خود را نیازمند است که این تخصص که شامل ابزارها و شاخص‌ها و منابعی است که باید به درستی تحقیق و گردآوری گردند. در این مقاله قصد داریم تا به این امر بپردازیم که واقعا IA چیست؟ و چرا یک جنبه‌ی مهم و ارزشمند در طراحی فرآیندهای user experience به شمار می‌رود؟


Information Architecture چیست؟

بیان کردن یک تعریف دقیق برای IA کمی پیچیده‌تر از تعاریف دیگری همچون content strategy و یا interaction design به نظر می‌رسد. بر خلاف content strategy که به وسیله طراحان استراتژی محتوا و یا interaction design که توسط طراحان UI/UX انجام می‌گیرد، IA به ندرت در زمره‌ی یک کار جداگانه قرار می‌گیرد. اما با این وجود، این کار در مهندسی نرم افزار بسیار با ارزش و لازم محسوب می‌گردد. (منبع)

بر اساس تعریف ویکی‌پدیا، IA اینگونه تعریف می‌گردد: "معماری اطلاعات عبارت است از طراحی ساختاری سامانه‌های اشتراک اطلاعات، که با هدف یافت پذیری و کاربرد پذیری انجام می‌شود."

در فرهنگ معماری اطلاعات، مفهوم یافت‌پذیری یا Findability به زبان ساده، شاخصی است که قابلیت یافت شدن و مکان‌یابی یک مجموعه اطلاعات را محک می‌زند. به عنوان مثال سامانه‌های اطلاع‌رسانی مانند وب سایت‌ها باید به گونه‌ای طراحی شوند که مردم در هر سطحی، به سادگی بتوانند اطلاعات مورد نظر خود را پیدا کنند.

مفهوم کاربرد‌پذیری یا Usability ، شاخصه‌ای است که میزان سهولت کاربری یک ابزار را نشان می‌دهد. این تعریف را می‌توان به این صورت کامل نمود: "میزانی که یک محصول می‌تواند توسط کاربران خاصی برای رسیدن به هدفی مشخص مورد استفاده قرار گیرد و در حین استفاده، ضمن داشتن اثربخشی و کارآیی، رضایت کاربر را در زمینه مورد استفاده تامین کند." به عنوان مثال هنگامیکه شما قصد خرید اینترنتی را داشته باشید، در درجه اول مفهوم یافت‌پذیری برای شما پررنگ خواهد شد و پس از آن با انجام خرید حس کاربردپذیری فروشگاه خواهد بود که برای دفعات بعدی شما را به آن وب‌سایت هدایت خواهد کرد.

بنا بر آنچه که گفته شد، مفهوم یافت‌پذیری مقدم بر کاربرد‌پذیری است. یعنی اگر کاربر نتواند آنچه را که به دنبال آن است بیابد، هرگز فرصت استفاده از آنرا نخواهد داشت. به علاوه اگر یافت‌پذیری محقق شود، کاربرد‌پذیری هم بهبود خواهد یافت، چرا که مردم می‌توانند به سرعت و سهولت به آنچه که نیاز دارند دست یابند. ذکر این نکته نیز حائز اهمیت است که موتور‌های جست و جو، تنها وظیفه‌ی هدایت کاربران را به وب‌سایت هدف خواهند داشت. اما وظیفه یافت پذیری، با بازدید کاربران از وب‌سایت آغاز می‌گردد. به نوعی می‌توان گفت که یافت‌پذیری می‌کوشد به مردم این امکان را بدهد تا در هنگام گذار در وب‌سایت، به اطلاعاتی که نیاز دارند دست یابند.

معماری اطلاعات یکی از مهم‌ترین مراحل توسعه‌ی نرم‌افزار، به خصوص توسعه‌ی نرم‌افزار‌های تحت وب به شمار می‌رود. در حقیقت با انجام معماری اطلاعات دقیق، می‌توان مواردی از قبیل رسیدن به اهداف تعیین شده، کم کردن هزینه‌ی نگه‌داری و به روز رسانی، افزایش کارآیی و در نهایت کم شدن ریسک‌ها را مدیریت نمود.

بر اساس آنچه که در وب‌سایت UXmatters و webmonkey گفته شده است، IA در شش مرحله صورت می‌گیرد:

1. ارزیابی هدف کسب و کار ( Assess business intent )

2. ارزیابی هدف کاربران ( Assess user intent )

3. ارزیابی محتوا ( Assess content )

4. مدیریت محتوا ( Organize content )

5. برقرارسازی ارتباط میان اطلاعات ( Enable information relationships )

6. فراهم‌سازی فرآیند هدایت محتوا ( Provide navigation )

تصویر زیر که برگرفته از وب‌سایت SitePoint می‌باشد برخی از مراحل فوق را به صورت مختصر و ساده نمایش داده است.

اگر به وب‌سایت رسمی انجمن معماری اطلاعات سری بزنید مطالب مفیدی در زمینه‌ی پیاده سازی IA به دست خواهید آورد.

تصویر زیر ارتباط تنگاتنگ سه مبحث Information Design ، Interaction Design و Sensorial Design را نمایش می‌دهد. همانطور که می‌بینید، محتوا در مرکزیت هر سه موضوع قرار دارد. بنابراین می‌توان اینگونه استنباط کرد که محتوا اصلی‌ترین بخش یک کسب‌وکار نرم‌افزاری را تشکیل می‌دهد. اما در بخش پیشین دیدیم که محتوا به تنهایی نمی‌تواند راهگشای نتیجه‌ی عالی از یک نرم‌افزار باشد. با توجه به دو مفهوم یافت‌پذیری و کاربرد‌پذیری دیدیم برای آنکه بتوانیم در تولید نرم‌افزار بهترین باشیم، بایستی در قدم اول مفهوم یافت‌پذیری را رعایت نماییم. به زبان ساده باید هر چیزی را در جای مورد نظر خود قرار دهیم تا کاربر در مدت زمان خیلی کمی بتواند به آن دسترسی داشته باشد.

همانطور که در تصویر فوق ملاحظه میکنید دو اصطلاح شاید نا آشنای دیگر نیز آورده شده است، Interaction Design و Sensorial Design. در مقاله‌ای دیگر به آنها خواهیم پرداخت.

مطالب
Iterators در ES 6
یکی از اهداف ES 6، استاندارد سازی کار با Iterators و Iterables است. فرض کنید شیءایی را داریم که مجموعه‌ای از عناصر را در بر دارد. این مجموعه می‌تواند آرایه‌ای از عناصر باشد و یا set و map اضافه شده به ES 6 و یا حتی اشیایی که در زمان اجرا ایجاد می‌شوند. اگر این مجموعه Iterable باشد، حرکت بر روی آن یک Iterator را تولید می‌کند که امکان حرکت در این مجموعه را آیتم به آیتم میسر خواهد کرد:
 


هر Iterator شیءایی است که دارای متد next می‌باشد. هر بار که این متد فراخوانی می‌شود، عضو بعدی مجموعه، بازگشت داده خواهد شد. خروجی هر مرحله، درون یک شیء با دو خاصیت value و done قرار داده می‌شود. value‌، مقدار مرحله‌ی بعد است و done مشخص می‌کند که آیا به پایان مجموعه رسیده‌ایم یا خیر (بنابراین در اینجا تعداد اعضای Iterator مشخص نیست).


مثالی از پیمایش یک آرایه با چندین روش مختلف

در مثال زیر، آرایه‌ای از اعداد را داریم که نیاز است جمع اعضای آن محاسبه شود:
 let sum = 0;
let numbers = [1,2,3,4];
این‌کار را می‌توان با استفاده از یک حلقه‌ی for متداول انجام داد. از آنجائیکه آرایه دارای خاصیت length است، می‌توان از آن جهت تعیین حد بالایی آرایه استفاده کرد:
 // for loop
sum = 0;
for(let i =0; i < numbers.length; i++){
     sum += numbers[i];
}
//sum = 10
روش دوم انجام این‌کار، استفاده از حلقه‌ی for in است. این حلقه هربار ایندکس بعدی قابل استفاده‌ی آرایه را بازگشت می‌دهد که از آن می‌توان جهت دسترسی به اعضای آرایه استفاده کرد:
 // for in
sum = 0;
for(let i in numbers) {
    sum += numbers[i];
}
//sum = 10
روش دیگر انجام این‌کار با استفاده از Iterators است:
 // iterator
sum = 0;

let iterator = number.values();
let next = iterator.next();
while(!next.done){
    sum += next.value;
    next = iterator.next();
}
//sum = 10
برای کار با Iterators، ابتدا باید یک شیء Iterator را از مجموعه‌ایی که در اختیار داریم، تولید کنیم. برای مثال آرایه‌ها دارای متدی به نام values هستند که با فراخوانی ()number.values، سبب تولید یک Iterator می‌شوند. این Iterator امکان حرکت بین مقادیر آرایه را در اینجا میسر می‌کند.
مرحله‌ی بعدی، فراخوانی متد next این Iterator است. این عملیات باید در طی یک حلقه، تا پایان کار Iterator انجام شود. همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، خروجی متد next یک شیء است که دارای خواص value و done می‌باشد. اگر done مساوی true شد، یعنی به پایان کار پیمایش رسیده‌ایم.
البته هدف از این مثال، صرفا نمایش سطح پایین کار با Iterators بود. در عمل از حلقه‌ی جدیدی به نام for of برای انجام این پیمایش استفاده می‌شود.


معرفی حلقه‌ی for of

جاوا اسکریپت سال‌ها است که دارای حلقه‌ی for in می‌باشد و نمونه‌ای از کاربرد آن‌را در مثال قبل مشاهده کردید. اگر این حلقه بر روی آرایه‌ها فراخوانی شود، هربار ایندکس پیمایش شده را بازگشت می‌دهد و اگر بر روی یک شیء فراخوانی شود، خواص آن شیء را بازگشت می‌دهد:
 var person = { first: "Vahid", last "N" };
for(let i in person) {
   console.log(person[i]);
}
در این مثال، i بار اول به first و بار دوم به خاصیت last اشاره می‌کند.
چون این حلقه صرفا ایندکس‌ها و کلیدها را بازگشت می‌دهد، جهت کار با Iterators که نیاز است به مقادیر اعضاء دسترسی پیدا کنیم، مناسب نیست. به همین جهت در ES 6، حلقه‌ی جدیدی به نام for of برای کار با Iterators معرفی شده‌است:
 let numbers = [1,2,3,4];
for(let i of numbers) {
   console.log(i);
}
این حلقه برخلاف for in، بر روی values، کار پیمایش را انجام می‌دهد. همچنین به صورت خودکار در پشت صحنه متد next یک Iterator را فراخوانی می‌کند و خاصیت done آن‌را بررسی کرده و زمانیکه این خاصیت مساوی true شد، حلقه را خاتمه می‌دهد. برای نمونه مثال سطح پایین while دار ابتدای بحث را به نحو ساده‌تری با حلقه‌ی for of ذیل می‌توان جایگزین کرد:
let sum = 0;
let numbers = [1,2,3,4];

for(let n of numbers){
   sum += n;
}

for of یکی از روش‌های پیمایش Iterators است. پارامترهای rest و همچنین Array.from نیز چنین قابلیتی را فراهم می‌کنند.

امکان پیاده سازی Iterators سفارشی نیز وجود دارد که پیشنیاز آن، درک مبحث جدید Symbols است که به صورت جداگانه‌ای بررسی خواهد شد.
مطالب
راه اندازی سرور Git با استفاده از Bonobo Git Server و انتقال از ساب ورژن به گیت
تا چندی پیش شاید برای استفاده‌ی از گیت و راه اندازی سرور عملیاتی آن در ویندوز، مشکلاتی مانند سبک راه اندازی آن که لینوکسی و کامندی بود، مانعی برای استفاده بود. ولی با استفاده از Bonobo Git Server که با ASP.NET MVC نوشته شده‌است و بصورت مدفون شده (embedded) از گیت استفاده می‌کند، راه انداختن سرور گیت خیلی آسان و با مراحلی خیلی کمتر و پسندیده‌تر، قابل انجام است. من تا مدتی قبل، برای استفاده‌ی شخصی به مدتی طولانی از Subversion برای نگهداری تاریخچه‌ی پروژه‌ها استفاده و حتی مثالهایی را که می‌نوشتم در این سرور ذخیره می‌کردم. ولی با توجه به سرعت فوق العاده‌ای که گیت داشت و نیز یکپارچگی که با آن در داخل ویژوال استودیو به‌وجود آمده، شاید بد نباشد حتی برای استفاده‌ی شخصی و بصورت تیم تک نفره هم این سورس کنترلر قوی را انتخاب کرد.
برای این منظور ابتدا آخرین نسخه‌ی  Bonobo Git Server را از آدرس مخرن آن دریافت می‌کنید و با توجه ویندوز، پیشنیاز‌های آن را نصب می‌کنیم:
- نصب و راه اندازی IIS
- نصب دات نت فریمورک 4.5
- نصب ASP.NET MVC نسخه 4.0
مانند هاست کردن یه برنامه وب ASP.NET محتوای آن را هاست میکنیم:
 همانطور که در تصویر زیر می‌بینید، این برنامه از فولدر App_Data بصورت پیش فرض برای نگهداری گیت و مخازن آن استفاده کرده است :

این سرور در فایل config.xml قرار گرفته در فولدر App_Data، تنظیمات مربوط به فراخوانی‌هایی را که در داخل برنامه‌ی وب به گیت می‌دهد، ذخیره می‌کند؛ از جمله در آن مشخص می‌شود که فولدر نگهداری مخازن کجا قرار گرفته‌است. من برای استفاده، این آدرس را به درایوی غیر از درایو ویندوز تغییر دادم:
<?xml version="1.0"?>
<Configuration xmlns:xsd="http://www.w3.org/2001/XMLSchema" xmlns:xsi="http://www.w3.org/2001/XMLSchema-instance">
  <AllowAnonymousPush>false</AllowAnonymousPush>
  <Repositories>D:\GitRepo</Repositories>
  <AllowUserRepositoryCreation>true</AllowUserRepositoryCreation>
  <AllowAnonymousRegistration>false</AllowAnonymousRegistration>
  <DefaultLanguage>en-US</DefaultLanguage>
  <IsCommitAuthorAvatarVisible>true</IsCommitAuthorAvatarVisible>
</Configuration>
و در ادامه باید در این فولدر، به کاربر IIS دسترسی خواندن و نوشتن داد:

حالا آدرس مربوط به سرور وب آن را در مرورگر وارد می‌کنیم و با کاربر admin و کلمه‌ی عبور admin وارد سیستم می‌شویم.

قابلیت جالبی که در اینجا به نظر من خیلی مهم بود، استخراج تاریخچه‌ی کامل ساب ورژن توسط گیت و انتقال همه آنها به مخزن گیت است که تنها با یک خط فرمان انجام پذیر است. برای اینکار مخرنی را در گیت ساخته و آدرس .git آن را برای اجرای فرمان نگه می‌داریم:

البته نصب گیت برای ویندوز برای صدور فرمان انتقال به گیت الزامی است که می‌توانید از این آدرس آن‌را دانلود و نصب کنید.

پس از آن در 2 مرحله مخرن ساب ورژن را به گیت انتقال می‌دهیم:

1- استخراج آن در یک مخزن لوکال

2- افزودن به سرور گیت (که راه اندازی شده)

برای استخراج مخزنی از ساب ورژن به یک مخزن لوکال گیت، یک فولدر خالی را ایجاد می‌کنیم. سپس با خط فرمان به آن وارد می‌شویم و بعد فرمان زیر را اجرا می‌کنیم:

در ادامه نام کاربری و کلمه‌ی عبور را وارد می‌کنیم. البته به صورت پیش فرض، نام کاربری جاری ویندوز را در نظر می‌گیرد و بعد نام کاربری و کلمه‌ی عبور سرویس ساب ورژن را می‌پرسد و حالا گیت کارش را شروع میکند:


پس از اتمام کار با توجه به مقاله‌ی «مراحل ارسال یک پروژه‌ی Visual Studio به GitHub» برای کار با گیت در ویژوال استودیو، می‌توان به کار با گیت بصورت ریموت ادامه دهید.

و اما نکته‌ی آخر: من برای استفاده از این سرور مجبور بودم که نام localhost را با نام mehdi-pc جابجا کنم تا بتوانم از طریق یک کامپیوتر دیگر با سورس کنترل کار کنم و طی جستجوهایی که در اینترنت کردم، این کار بصورت کامند و فرمان‌های شبه لینوکسی انجام پذیر بود. ولی راهی را همچون این مقاله «مشکل در جابجایی پروژه‌های svn» پیدا کردم که بنظرم آن‌را مرتبط با موضوع می‌دانم و گفتن آن را خالی از لطف نمی‌بینم.

فایل config در واقع فایل کانفیگ داخل مخزن لوکال است؛ یعنی داخل فولدر .git و بصورت متنی ذخیره شده است:

طبق انتظار قسمتی از فایل که در زیر آمده، مربوط به مشخصات اتصال به سرور ریموت میباشد:

[remote "origin"]
url = http://mehdi-pc:8551/NewsService.git
fetch = +refs/heads/*:refs/remotes/origin/*

البته باید بسیار با دقت این تغییر را ایجاد کنید و مطمئن باشید که آدرس را بطور صحیح و به یک مخزن درست گیت تغییر می‌دهید.

مطالب
برنامه ریزی به روش چابک

شاید شما هم مثل من فکر می‌کنید، به اندازه‌ای که درحرفه یا زندگی شخصی خود زحمت می‌کشید، نتیجه نمی‌گیرید! چندی پیش کتابی خواندم از آقای J.D Meier  (مهندس نرم افزار و مدیر پروژه در شرکت مایکروسافت) که نحوه‌ی برنامه ریزی و زمان بندی من در کار و زندگی ام را به طور شگفت آوری متحول کرد. به همین دلیل به این فکر افتادم که در قالب چند مقاله به معرفی روش ایشان که یک روش بسیار آسان برای گرفتن نتایج بهتر و سریع‌تر در کار و زندگی است، بپردازم. امیدوارم همانطور که من این روش را مفید و کاربردی یافتم، برای خوانندگان این مقاله هم تأثیرگزار باشد.

این مدل که روش چابک ( Agile way ) نام دارد برپایه چهار اصل اساسی  به نام‌های قانون سه تایی، دیدگاه شنبه، خروجی روزانه و بازخورد پنجشنبه شکل گرفته است که درادامه به توضیح هریک از این اصول پرداخته شده است.

1)  قانون سه تایی:

این قانون یک قانون ساده است و به شما کمک میکند تا در زمانی که خیلی پرمشغله هستید، با یک روش ساده بتوانید به کارهای خود سروسامان دهید و در زمان کوتاه به بهترین نتایج دلخواه‌تان دست یابید.

قانون سه تایی یعنی به صورت سه تایی فکر کردن. به این معنی که شما سه نتیجه‌ای را که مایل هستید در انتهای یک روز، یک هفته یا یک ماه بدست آورید را مشخص می‌کنید. با این سیستم  سه در سه (3 x 3) شما نقشه آنچه را که می‌خواهید به دست آورید، به صورت خیلی ساده و سریع در مجموعه‌های سه تایی طراحی می‌کنید که به راحتی قابل بخاطر سپردن و ویرایش سریع است.

داشتن یک برنامه‌ی هفتگی، قلب مدل "روش چابک" است. الگوی برنامه‌ی هفتگی در این روش براساس دیدگاه شنبه، خروجی روزانه، بازخورد پنجشنبه و با کمک قانون سه تایی بنا شده است.  جدول زیر نحوه طراحی و برنامه ریزی در این روش را نشان می‌دهد.

این مدل به شما این اجازه را می‌دهد که در هر روز و هرهفته یک شروع جدید داشته باشید و بدین صورت  از یک طرف یک برنامه ریزی دقیق، قابل اعتماد و از طرفی دیگر قابل انعطاف برای کار و زندگی روزمره خود داشته باشید.

2) دیدگاه شنبه

  در این مدل در روز شنبه (اولین روز هفته) سه نتیجه‌ای را که مایل هستید در آخر هفته به دست بیاورید را مشخص می‌کنید. به طور مثال شما می‌خواهید طراحی اسلایدهای مربوط به جلسه‌ی هفته آینده را تا آخر هفته جاری به اتمام برسانید و یا مایل هستید که پس از یک هفته تمرین، به راحتی بتوانید دو مایل را در روز بدوید.

3) خروجی روزانه

 در این مرحله، به صورت روزانه سه دستاوردی را که مایل هستید در انتهای یک روز داشته باشید را مشخص می‌کنید. به طورمثال در ارتباط با طراحی اسلایدهای جلسه آینده، شما می‌خواهید در پایان روز اسلایدهای مربوط به فاز اول پروژه را تکمیل کرده باشید و یا به طور مثال در ارتباط با رکورد دویدن، شما هدف هفت‌صد متر را برای خود در روز مشخص می‌کنید. به طور طبیعی خواهید دید که سه خروجی که برای هر روز خود در نظر می‌گیرید، باید در راستای سه دستاوردی باشند که برای هفته‌ی خود مشخص کرده‌اید.

4) بازتاب پنجشنبه

در روز پنجشنبه شما این امکان را دارید که یک قدم به عقب برگردید و نگاهی به برنامه ریزی هفته و دستاوردهای حاصل از آن بیاندازید و ازخودتان بپرسید «کدام  سه فعالیت  هستتد که باید بیشتر بر روی آن کار کنم؟» و «کدام  سه فعالیت هستند که به خوبی پیش رفته اند؟». با این روش شما یاد می‌گیرید ظرفیتهای خود را شناسایی کرده و به صورتی شفاف مشخص کنید کدام فعالیتها نیاز به تمرکز، وقت و انرژی بیشتری دارند. 

نکته کلیدی: در روش چابک، نکته‌ی کلیدی این است که موفقیت‌های خود را حتی اگر بسیار کوچک هم باشند، جشن بگیرید. به این دلیل که شما کار یا فعالیتی مشخص شده را خواه اینکه کوچک یا بزرگ باشد، به طور کامل انجام داده‌اید. توجه کنید که این به نوع نگاه شما بستگی دارد که بتوانید سه نتیجه‌ی مورد نظر خود در هفته و روز را بر اساس اولویت‌های خود و به صورت درست انتخاب کنید. بازتاب پنجشنبه به شما این امکان را می‌دهد که اولویت‌های خود را بازبینی و اصلاح کنید و از این بازخورد برای طراحی و برنامه ریزی هفته آینده و روزهای آتی استفاده کنید.

نقاط جوش

در جدول برنامه ریزی مدل چابک ستونی به نام نقاط جوش ( hot spots ) گنجانده شده است. اگر مسایل مهم زندگی خود را در نظر بگیرید، احتمالاً آنها جزء یکی از مسایل مربوط به تفکرات و یا جسم شما، مسایل احساسی ویا مالی، معاشرت با دیگران و تفریحات خواهند بود. نقاط جوش زندگی در حقیقت بخش هایی از زندگی شما هستند که شما بر روی آنها تمرکز بیشتری دارید و به طور ساده آنها می‌توانند بیانگر درد و رنج فراوان، یا موفقیت‌ها و موقعیت‌های فراوان برای شما باشند. نکته‌ی مهم این است که این نقاط جوش هرچه باشند، بخش‌های مهمی در زندگی شما، از نظر شما هستند.

سعی کنید یک لیست از نقاط جوش زندگی خود تهیه کنید. مثلا لذت بردن از زندگی، داشتن اندامی متناسب، به پایان رساندن یک مقطع تحصیلی، ارتقا یافتن در محل کار و یا داشتن یک رابطه خوب، می‌تواند مثالهایی از نقاط جوش زندگی باشند. مشخص کردن این نقاط جوش به شما کمک می‌کنند تا بتوانید بین کار، زندگی شخصی، مسایل مالی و سرگرمی، یک تعادل ایجاد کنید. به این معنی که به صورت متعادل و منصفانه، انرژی، زمان و تمرکز خود را صرف آنها کنید. به این نکته توجه کنید که وقتی به صورت متعادل بر روی هریک از نقاط جوش زندگی خود سرمایه گزاری می‌کنید، به طور ضمنی توانایی خود را برای رویارویی با اتفاقات جدید در تمام زمینه‌های یاد شده در بالا، افزایش می‌دهید. علاوه براین، اگر در یکی از زمینه‌ها مثلا زندگی شخصی خود به اندازه‌ی کافی سرمایه گزاری نکنید، تاثیرات منفی آن را در محیط کار و حرفه‌ی خود مشاهده خواهید کرد.

خلاصه‌ی مطلب

1) قانون سه تایی به عنوان یک روش ساده برای جلوگیری از بی نظمی و هرج ومرج و به سرانجام رساندن کارهای موردنظر با کیفیت بالا در مدت زمان مناسب به کار می‌رود.

2) ابتدا سه نقطه‌ی جوش را در زندگی خود انتخاب کنید. سه نتیجه‌ی کلی و نهایی را برای هریک، براساس اولویت‌ها و اهمیت آنها مشخص کنید. به طور مثال این سوال را از خود بپرسید که دوست دارید در سال آینده در هر یک از این بخشهای زندگی خود، چه دستاوردی را داشته باشید.

3) انتخاب سه دستاورد دلخواه را به صورت ماهیانه، هفتگی و روزانه تکرار کنید. توجه کنید که خروجی هر روز باید در راستای خروجی هفته و خروجی هر هفته در راستای خروجی هر ماه، باشد.

4)  در پایان هر هفته کارهای انجام شده را با خروجی مورد انتظار مقایسه کنید. مشخص کنید که چه کارهایی خوب پیش رفته اند و چه کارهایی نیاز به وقت، تمرکز و یا زمان بیشتری نیاز دارند و از اطلاعات و بازخورد به دست آمده برای برنامه ریزی هفته‌ی آینده استفاده کنید.

در مقالات آینده درباره اینکه چطور به صورت بهینه و کارآمد دیدگاه‌های هفتگی و خروجی‌های روزانه را مشخص و برنامه ریزی کنیم صحبت خواهیم کرد. 
مطالب
هدایت خودکار آدرس‌های یافت نشد در یک سایت ASP.NET MVC به جستجوی سایت
هر از چندگاهی یک چنین آدرس‌های یافت نشدی را در لاگ‌های سایت مشاهده می‌کنم:
https://www.dntips.ir/jquery
https://www.dntips.ir/mvc
https://www.dntips.ir/برنامه
روش متداول مدیریت این نوع آدرس‌ها، هدایت خودکار به صفحه‌ی 404 است. اما شاید بهتر باشد بجای اینکار، کاربران به صورت خودکار به صفحه‌ی جستجوی سایت هدایت شوند. در ادامه مراحل اینکار را بررسی خواهیم کرد.

الف) ساختار کنترلر جستجوی سایت
فرض کنید جستجوی سایت در کنترلری به نام Search و توسط اکشن متد پیش فرضی با فرمت زیر مدیریت می‌شود:
   [ValidateInput(false)] //برنامه نویس‌ها نیاز دارند تگ‌ها را جستجو کنند
  public virtual ActionResult Index(string term)
  {

ب) مدیریت کنترلرهای یافت نشد
اگر از یک IoC Container در برنامه‌ی ASP.NET MVC خود مانند StructureMap استفاده می‌کنید، نوشتن کد متداول زیر کافی نیست:
public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
        {
            return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller;
        }
    }
از این جهت که اگر کاربر آدرس https://www.dntips.ir/test را وارد کند، controllerType درخواستی نال خواهد بود؛ چون جزو کنترلرهای سایت نیست. به همین جهت نیاز است موارد نال را هم مدیریت کرد:
public class StructureMapControllerFactory : DefaultControllerFactory
    {
        protected override IController GetControllerInstance(RequestContext requestContext, Type controllerType)
        {
            if (controllerType == null)
            {
                var url = requestContext.HttpContext.Request.RawUrl;
                //string.Format("Page not found: {0}", url).LogException();

                requestContext.RouteData.Values["controller"] = MVC.Search.Name;
                requestContext.RouteData.Values["action"] = MVC.Search.ActionNames.Index;
                requestContext.RouteData.Values["term"] = url.GetPostSlug().Replace("-", " ");
                return ObjectFactory.GetInstance(typeof(SearchController)) as Controller;
            }
            return ObjectFactory.GetInstance(controllerType) as Controller;
        }
    }
کاری که در اینجا انجام شده، هدایت خودکار کلیه کنترلرهای یافت نشد برنامه، به کنترلر Search است. اما در این بین نیاز است سه مورد را نیز اصلاح کرد. در RouteData.Values جاری، نام کنترلر باید به نام کنترلر Search تغییر کند. زیرا مقدار پیش فرض آن، همان عبارتی است که کاربر وارد کرده. همچنین باید مقدار action را نیز اصلاح کرد، چون اگر آدرس وارد شده برای مثال https://www.dntips.ir/mvc/test بود، مقدار پیش فرض action همان test می‌باشد. بنابراین صرف بازگشت وهله‌ای از SearchController تمام موارد را پوشش نمی‌دهد و نیاز است دقیقا جزئیات سیستم مسیریابی نیز اصلاح شوند. همچنین پارامتر term اکشن متد index را هم در اینجا می‌شود مقدار دهی کرد. برای مثال در اینجا عبارت وارد شده اندکی تمیز شده (مطابق روش متد تولید Slug) و سپس به عنوان مقدار term تنظیم می‌شود.

ج) مدیریت آدرس‌های یافت نشد پسوند دار
تنظیمات فوق کلیه آدرس‌های بدون پسوند را مدیریت می‌کند. اما اگر درخواست رسیده به شکل https://www.dntips.ir/mvc/test/file.aspx بود، خیر. در اینجا حداقل سه مرحله را باید جهت مدیریت و هدایت خودکار آن به صفحه‌ی جستجو انجام داد
- باید فایل‌های پسوند دار را وارد سیستم مسیریابی کرد:
 routes.RouteExistingFiles = true; //نیاز هست دانلود عمومی فایل‌ها تحت کنترل قرار گیرد
- در ادامه نیاز است مسیریابی Catch all اضافه شود:
پس از مسیریابی پیش فرض سایت (نه قبل از آن)، مسیریابی ذیل باید اضافه شود:
routes.MapRoute(
                "CatchAllRoute", // Route name
                "{*url}", // URL with parameters
                new { controller = "Search", action = "Index", term = UrlParameter.Optional, area = "" }, // Parameter defaults                
                new { term = new UrlConstraint() }
            );
مسیریابی پیش فرض، تمام آدرس‌های سازگار با ساختار MVC را می‌تواند مدیریت کند. فقط حالتی از آن عبور می‌کند که پسوند داشته باشد. با قرار دادن این مسیریابی جدید پس از آن، کلیه آدرس‌های مدیریت نشده به کنترلر Search و اکشن متد Index آن هدایت می‌شوند.
مشکل! نیاز است پارامتر term را به صورت پویا مقدار دهی کنیم. برای اینکار می‌توان یک RouteConstraint سفارشی نوشت:
    public class UrlConstraint : IRouteConstraint
    {
        public bool Match(System.Web.HttpContextBase httpContext, 
                          Route route, string parameterName, 
                          RouteValueDictionary values, 
                          RouteDirection routeDirection)
        {
            var url = httpContext.Request.RawUrl;
            //string.Format("Page not found: {0}", url).LogException();

            values["term"] = url.GetPostSlug().Replace("-", " ");
            return true;
        }
    }
UrlConstraint مطابق تنظیم CatchAllRoute فقط زمانی فراخوانی خواهد شد که برنامه به این مسیریابی خاص برسد (و نه در سایر حالات متداول کار با کنترلر جستجو). در اینجا فرصت خواهیم داشت تا مقدار term را به RouteValueDictionary آن اضافه کنیم.
مطالب
اعتبارسنجی سرویس های WCF
حالتی را در نظر بگیرید که سرویس‌های یک برنامه در آدرسی مشخص هاست شده اند. اگر اعتبار سنجی برای این سرویس‌ها در نظر گرفته نشود به راحتی می‌توان با در اختیار داشتن آدرس مورد نظر تمام سرویس های  برنامه را فراخوانی کرد و اگر رمزگذاری اطلاعات بر روی سرویس‌ها فعال نشده باشد می‌توان تمام اطلاعات این سرویس‌ها را به راحتی به دست آورد. کمترین تلاش در این مرحله برای پیاده سازی امنیت این است که برای فراخوانی هر سرویس حداقل یک شناسه و رمز عبور چک شود و فقط در صورتی که فراخوانی سرویس همراه با شناسه و رمز عبور درست بود اطلاعات در اختیار کلاینت قرار گیرد. قصد داریم طی یک مثال این مورد را بررسی کنیم:
ابتدا یک پروژه با دو Console Application  با نام های  Service و Client ایجاد کنید. سپس در پروژه Service یک سرویس به نام BookService ایجاد کنید و کد‌های زیر را در آن کپی نمایید:
Contract مربوطه به صورت زیر است:
[ServiceContract]
public interface IBookService
    {
        [OperationContract]
        int GetCountOfBook();
    }
کد‌های مربوط به سرویس:
 [ServiceBehavior(IncludeExceptionDetailInFaults = true)]
    public class BookService : IBookService
    {
        public int GetCountOfBook()
        {
            return 10;
        }
    }
فایل Program در پروژه Service را باز نمایید و کد‌های زیر را که مربوط به hosting سرویس مورد نظر است در آن کپی کنید:
 class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            ServiceHost host = new ServiceHost(typeof(BookService));

            var binding = new BasicHttpBinding();
            
            host.AddServiceEndpoint(typeof(IBookService), binding, "http://localhost/BookService");
            host.Open();

            Console.Write("BookService host");

            Console.ReadKey();
        }
    }
بر اساس کد‌های بالا، سرویس BookService در آدرس http://localhost/BookService هاست می‌شود.  نوع Binding نیز BasicHttpBinding انتخاب شده است.
حال نوبت به پیاده سازی سمت کلاینت می‌رسد. فایل Program سمت کلاینت را باز کرده و کد‌های زیر را نیز در آن کپی نمایید:
        static void Main(string[] args)
        {
            Thread.Sleep(2000);
            BasicHttpBinding binding = new BasicHttpBinding();

            ChannelFactory<IBookService> channel = new ChannelFactory<IBookService>(binding, new EndpointAddress("http://localhost/BookService"));

            Console.WriteLine("Count of book: {0}", channel.CreateChannel().GetCountOfBook());

            Console.ReadKey();
        }
در کد‌های عملیات ساخت ChannelFactory برای برقراری اطلاعات با سرویس مورد نظر انجام شده است. پروژه را Build نمایید و سپس آن را اجرا کنید.
 خروجی زیر مشاهده می‌شود:

تا اینجا هیچ گونه اعتبار سنجی انجام نشد. برای پیاده سازی اعتبار سنجی باید یک سری تنظیمات بر روی Binding و Hosting  سمت سرور و البته کلاینت بر قرار شود. فایل Program پروزه Service را باز نمایید و محتویات آن را به صورت زیر تغییر دهید:

 static void Main(string[] args)
        {
            ServiceHost host = new ServiceHost(typeof(BookService));

            var binding = new BasicHttpBinding();
            binding.Security = new BasicHttpSecurity();
            binding.Security.Mode = BasicHttpSecurityMode.TransportCredentialOnly;
            binding.Security.Transport.ClientCredentialType = HttpClientCredentialType.Basic;

            host.Credentials.UserNameAuthentication.UserNamePasswordValidationMode = System.ServiceModel.Security.UserNamePasswordValidationMode.Custom;

            host.Credentials.UserNameAuthentication.CustomUserNamePasswordValidator = new CustomUserNamePasswordValidator();               

            host.AddServiceEndpoint(typeof(IBookService), binding, "http://localhost/BookService");
            host.Open();


            Console.Write("BookService host");

            Console.ReadKey();
        }
تغییرات اعمال شده:
ابتدا نوع Security در Binding را به حالت TransportCredentialOnly تنظیم کردیم. در یک جمله هیچ گونه تضمینی برای صحت اطلاعات انتقالی در این حالت وجود ندارد و فقط یک اعتبار سنجی اولیه انجام خواهد شد. در نتیجه هنگام استفاده از این حالت باید با دقت عمل نمود و نباید فقط به پیاده سازی این حالت اکتفا کرد.( Encryption اطلاعات سرویس‌ها مورد بحث این پست نیست)
ClientCredentialType نیز باید به حالت Basic تنظیم شود. در WCF اعتبار سنجی به صورت پیش فرض در حالت Windows است (بعنی UserNamePasswordValidationMode برابر مقدار Windows است و اعتبار سنجی بر اساس کاربر انجام می‌شود) . این مورد باید به مقدار Custom تغییر یابد. در انتها نیز باید مدل اعتبار سنجی دلخواه خود را به صورت زیر پیاده سازی کنیم:
در پروژه سرویس یک کلاس به نام CustomUserNamePasswordValidator بسازید و کد‌های زیر را در آن کپی کنید:
 public class CustomUserNamePasswordValidator : UserNamePasswordValidator
    {
        public override void Validate(string userName, string password)
        {
            if (userName != "Masoud" || password != "Pakdel")
                throw new SecurityException("Incorrect userName or password");
        }
    }
Validator مورد نظر از کلاسی abstract به نام UserNamePasswordValidator  ارث می‌برد، در نتیجه باید متد abstract به نام Validate را override نماید. در بدنه این متد شناسه و رمز عبور با یک مقدار پیش فرض چک می‌شوند و در صورت عدم درستی این پارارمترها یک استثنا پرتاب خواهد شد.

تغییرات مورد نیاز سمت کلاینت:
اگر در این حالت پروژه را اجرا نمایید از آن جا که از این به بعد، درخواست‌ها سمت سرور اعتبار سنجی می‌شوند در نتیجه با خطای زیر روبرو خواهید شد:

این خطا از آن جا ناشی می‌شود که تنظیمات کلاینت و سرور از نظر امنیتی با هم تناسب ندارد. در نتیجه باید تنظیمات Binding کلاینت و سرور یکی شود. برای این کار کد زیر را به فایل Program سمت کلاینت اضافه می‌کنیم:


static void Main(string[] args)
        {
            Thread.Sleep(2000);
            BasicHttpBinding binding = new BasicHttpBinding();

            binding.Security = new BasicHttpSecurity();
            binding.Security.Mode = BasicHttpSecurityMode.TransportCredentialOnly;
            binding.Security.Transport.ClientCredentialType = HttpClientCredentialType.Basic;            

            ChannelFactory<IBookService> channel = new ChannelFactory<IBookService>(binding, new EndpointAddress("http://localhost/BookService"));

            channel.Credentials.UserName.UserName = "WrongUserName";
            channel.Credentials.UserName.Password = "WrongPassword";

 Console.WriteLine("Count of book: {0}", channel.CreateChannel().GetCountOfBook()); Console.ReadKey(); }
توسط دستور زیر، مقدار شناسه و رمز عبور به درخواست اضافه می‌شود.
channel.Credentials.UserName.UserName = "WrongUserName";
channel.Credentials.UserName.Password = "WrongPassword";
 در اینجا UserName و Password اشتباه مقدار دهی شده اند تا روش کار Validator مورد بررسی قرار گیرد. حال اگر پروژه را اجرا نمایید خواهید دید که در Validator مورد نظر، عملیات اعتبار سنجی به درستی انجام می‌شود:


دریافت سورس مثال بالا
مطالب
آموزش MDX Query - قسمت اول

در طول این سری آموزش‌های MDX (البته هنوز نمی‌دانم چند قسمت خواهد بود) تلاش خواهم کرد تمامی موارد موجود در MDX‌ها را به طور کامل با شرح و توضیح مناسب پوشش دهم.

امیدوارم شما دوستان عزیز پس از مطالعه‌ی این مجموعه مقالات به دانش کافی در خصوص MDX Query‌ها دست پیدا کنید.

در قسمت اول این آموزش‌ها در نظر دارم در ابتدا مفاهیم اولیه OLAP و همچنین مفاهیم مورد نیاز در Multi Dimentional Data Base  ها برای شما عزیزان توضیح دهم و در قسمت‌های بعدی این مجموعه در خصوص MDX Query‌ها صحبت خواهم کرد.

انباره داده (Data Warehouse)

عملا یک یا چند پایگاه داده می‌باشد که اطلاعات تجمیع شده از دیگر پایگاه‌های داده را درخود نگه داری می‌کند. برای ارایه گزارشاتی که از پایگاه داده‌های OLTP نمی‌توانیم به راحتی بگیریم.

(OLTP (Online transaction processing

سیستم پردازش تراکنش بر‌خط می‌باشند . که عملا همان سیستم هایی می‌باشند که در طول روز دارای تغییرات بسیار زیادی می‌باشند (مانند سیستم‌های حسابداری، انبار داری و ... که در طول روز دایما دارای تغییرات در سطح داده می‌باشند.)

(OLAP (OnLine Analysis Processing 

این سیستم‌ها خدماتی در نقش تحلیل‌گر داده و تصمیم گیرنده ارائه می‌‌کند. چنین سیستمهایی می‌‌توانند، داده را در قالبهای مختلف برای هماهنگ کردن نیازهای مختلف کاربران مختلف، سازماندهی کنند.

تفاوت انبار داده (Data Warehouse) و پایگاه داده(Data Base)

وظیفه اصلی سیستم‌های پایگاه‌داده کاربردی OnLine ،پشتیبانی از تراکنش‌های بر‌خط و  پردازش کوئری است. این سیستم‌ها، سیستم پردازش تراکنش بر‌خط(OLTP)  نامیده می‌شوند و بیشتر عملیات روزمره یک سازمان را پوشش می‌‌دهند. از سوی دیگر انبار‌داده، خدماتی در نقش تحلیل‌گر داده و تصمیم گیرنده ارائه می‌‌کند. چنین سیستمهایی می‌‌توانند داده را در قالبهای مختلف برای هماهنگ کردن نیازهای مختلف کاربران مختلف، سازماندهی و ارائه می‌کند. این سیستم‌ها با نام سیستم‌های پردازش تحلیلی بر‌خط (OLAP) شناخته‌می‌شوند.

موارد تفاوت انبار داده (Data Warehouse) و پایگاه داده(Data Base)

• از لحاظ مدل‌های داده: پایگاه‌های داده برای مدل  OLTP بهینه سازی شده‌است. که بر اساس مدل داده رابطه‌ای امکان پردازش تعداد زیادی تراکنش همروند، که اغلب حاوی رکورد‌های اندکی هستند را دارد. اما در انبارهای داده که برای پردازش تحلیلی بر خط، طراحی شده‌اند امکان پردازش تعداد کمی کوئری پیچیده بر روی تعداد بسیار زیادی رکورد داده فراهم می‌شود. سرورهای OLAP می‌توانند از دو نوع رابطه‌ای  (ROLAP)  یا چند‌بعدی باشند (MOLAP).
• از لحاظ کاربران: کاربران پایگاه‌داده کارمندان دفتری و مسؤولان هستند در حالی‌که کاربران انبار‌داده مدیران و تصمیم‌گیرنده‌ها هستند.
• از لحاظ عملیات قابل اجرا بر روی آن‌ها: عملیات انجام شده برروی پایگاه‌های داده عمدتا عملیات (Select/Insert/Update/Delete) می‌باشد ، در حالی که عملیات روی انبار داده عمدتا Select  ها می‌باشند.
• از لحاظ مقدار داده‌ها: مقدار داده‌های یک پایگاه‌داده در حدود چند مگابایت تا چند گیگابایت است در حالی که این مقدار در انبار داده در حدود چند گیگابایت تا چند ترابایت است.
• از لحاظ زمان پرس و جو : به طور کلی سرعت پرس و جو  ها روی انباره‌ی داده بسیار بالاتر از کوئری مشابه آن روی پایگاه داده می‌باشد.
مراحل ساخت یک انباره‌ی داده (Data WareHouse) به شرح زیر می‌باشد 



• پاکسازی داده (Data Cleansing)

پاکسازی داده‌ها عبارت است از شناسایی و حذف خطاها و ناسازگاریهای داده ای به منظور دستیابی به داده‌ها‌یی با کیفیت بالاتر.

اگر داده‌ها  از منابع یکسان مثل فایل‌ها  یا پایگاه‌های داده ای گرفته شوند خطاهایی از قبیل اشتباهات تایپی، داده‌های نادرست و فیلدهای بدون مقدار را خواهیم داشت و چنانچه داده‌ها  از منابع مختلف مثل پایگاه داده‌های مختلف یا سیستم اطلاعاتی مبتنی بر وب گرفته شوند .با توجه به نمایش‌های دادهای مختلف خطاها بیشتر بوده و پاکسازی داده‌ها  اهمیت بیشتری پیدا خواهد کرد. برای دستیابی به دادههای دقیق و سازگار، بایستی داده‌ها  را یکپارچه نموده و تکرارهای آنها را حذف نمود.

وجود خطاهای نویزی، ناسازگاری در داده‌های انبار داده و ناقص بودن داده‌ها  امری طبیعی است. فیلدهای یک جدول ممکن است خالی باشند و یا دارای داده‌های خطا دار و ناسازگار باشند. برای هر کدام از این حالت‌ها  روشهایی جهت پاکسازی و اصلاح داده‌ها  ارایه می‌شود. 

در این بخش عملیات مختلفی برای پاکسازی داده‌ها  قابل انجام است:

• نادیده گرفتن تاپل‌های نادرست
• پرکردن فیلدهای نادرست به صورت دستی
• پرکردن فیلدهای نادرست با یک مقدار مشخص
• پرکردن فیلدها با توجه به نوع فیلد و داده‌ها ی موجود
• پرکردن فیلدها با نزدیکترین مقدار ممکن (مثلا میانگین فیلد تاپل‌های دیگر می‌تواند به عنوان یک مقدار مناسب در نظر گرفته شود)
• یکپارچه‌سازی (Integration)
این فاز شامل ترکیب داده‌های دریافتی از منابع اطلاعاتی مختلف، استفاده از متاداده‌ها  برای شناسایی و حذف افزونگی داده ها، تشخیص و رفع برخوردهای داده ای می‌باشد. 

یکپارچه سازی داده‌ها از سه فاز کلی تشکیل شده است:
• شناسایی فیلدهای یکسان: فیلدهای یکسان که در جدول‌ها ی مختلف دارای نامهای مختلف میباشند. 

• شناسایی افزونگی‌ها ی موجود در داده‌ها ی ورودی:  داده‌های ورودی گاهی دارای افزونگی است. مثلا بخشی از رکورد در جداول مختلف وجود دارد.

• مشخص کردن برخورد‌های داده ای: مثالی از  برخوردهای داده ای یکسان نبودن واحدهای نمایش داده ای است. مثلا فیلد وزن در یک جدول بر حسب کیلوگرم و در جدولی دیگر بر حسب گرم ذخیره شده است.


• تبدیل داده‌ها(Data Transformation)
در این فاز، داده‌های ورودی طی مراحل زیر به شکلی که مناسب عمل داده کاوی باشند، در می‌آیند:
• از بین بردن نویز داده¬ها(Smoothing)
• تجمیع داده¬ها(Aggregation)
• کلی¬سازی(Generalization)
• نرمال¬سازی(Normalization)
• افزودن فیلدهای جدید
در ادامه به شرح  هر یک می‌پردازیم:
1. از بین بردن نویزهای داده ای(Smoothing): منظور از  داده‌های نویزی، داده هایی هستند که در خارج از بازه مورد نظر قرار می‌گیرند. مثلا اگر بازه حقوقی کارمندان بین یک صد هزار تومان و یک میلیون تومان باشد، داده‌های خارج از این بازه به عنوان داده‌های نویزی شناخته شده و در این مرحله اصلاح می‌گردند. برای اصلاح داده‌های نویزی از روشهای زیر استفاده می‌شود:
• استفاده از مقادیر مجاور برای تعیین یک مقدار مناسب برای فیلدهای دارای نویز
• دسته بندی داده‌های موجود و مقداردهی فیلد دارای داده نویزی با استفاده از دسته نزدیکتر
• ترکیب روشهای فوق با ملاحظات انسانی، در این روش، اصلاح مقادیر نویزی با استفاده از یکی از روشهای فوق انجام می‌گیرد اما افرادی برای بررسی و اصلاح نیز وجود دارند
2. تجمیع داده ها(Aggregation): تجمیع داده‌ها به معنی بدست آوردن اطلاعات جدید از ترکیب داده‌های موجود می‌باشد. به عنوان مثال بدست فروش ماهانه از حساب فروش‌های روزانه.
3. کلی سازی(Generalization): کلی سازی به معنی دسته بندی داده‌های موجود براساس ماهیت و نوع آنها است. به عنوان مثال می‌توان اطلاع رده‌های سنی خاص (جوان، بزرگسال، سالخورده) را از فیلد سن استخراج کرد. 
4. نرمال سازی(Normalization): منظور از نرمال سازی، تغییر مقیاس داده‌ها است. به عنوان مثالی از نرمال سازی، می‌توان به تغییر بازه یک فیلد از مقادیر موجود به بازه 0 تا 1 اشاره کرد.

5. افزودن فیلدهای جدید: گاهی اوقات برای سهولت عمل داده کاوی می‌توان فیلدهایی به مجموعه فیلدهای موجود اضافه کرد. مثلا می‌توان فیلد میانگین حقوق کارمندان یک شعبه را به مجموعه فیلدهای موجود اضافه نمود.

• کاهش داده‌ها(Reduction)

در این مرحله، عملیات کاهش داده‌ها انجام می‌گیرد که شامل تکنیکهایی برای نمایش کمینه اطلاعات موجود است

. این فاز از سه بخش  تشکیل می‌شود:

• کاهش دامنه و بعد: فیلدهای نامربوط، نامناسب و تکراری حذف می‌شوند. برای تشخیص فیلدهای اضافی، روشهای آماری و تجربی وجود دارند ؛ یعنی  با اعمال الگوریتمهای آماری و یا تجربی بر روی داده‌های موجود در یک بازه زمانی مشخص، به این نتیجه می‌رسیم که فیلد یا فیلدهای خاصی کاربردی در انباره داده ای و داده کاوی نداشته و آنها را حذف می‌کنیم. 

• فشرده سازی داده ها: از تکنیکهای فشرده سازی برای کاهش اندازه داده‌ها استفاده می‌شود.
• کدکردن داده ها: داده‌ها در صورت امکان با پارامترها و اطلاعات کوچکتر جایگزین می‌شوند.

مدل داده‌ای رابطه‌ای (Relational) وچند بعدی (Multidimensional)  :

1. مدل داده رابطه‌ای (Relational data modeling)  بر اساس دو مفهوم اساسی موجودیت (entity)  و رابطه (relation) بنا نهاده شده است. از این رو آن را با نام مدل ER نیز می‌شناسند.

• موجودیت (entity) : نمایانگر همه چیزهایی که در پایگاه داده وجود خارجی دارند یا به تصور در می‌آیند. پدیده‌ها دارای مشخصاتی هستندکه به آن‌ها صفت (attribute) گفته می‌شود.

• رابطه (relation) : پدیده‌ها را به هم می‌پیوندد و چگونگی در ارتباط قرار گرفتن آن‌ها با یکدیگر را مشخص می‌کند.

2. مدل داده چند‌بعدی ( Multidimensional modeling ) یا MD بر پایه دو ساختار جدولی اصلی بنا نهاده شده است: 



• جدول حقایق (Fact Table)

• جداول ابعاد (Dimension Table)


این ساختار امکان داشتن یک نگرش مدیریتی و تصمیم‌گیری به داده‌های موجود در پایگاه داده را تسهیل می‌کند. 

جدول حقایق : قلب حجم داده‌ای ما را تشکیل می‌دهد و شامل دو سری فیلد است : کلیدهای خارجی به ابعاد و شاخص‌ها (Measure). 

شاخص‌ها (Measure) : معیارهایی هستند که بر روی آن‌ها تحلیل انجام می‌گیرد و درون جدول حقایق قرار دارند. شاخص‌ها قبل از شکل‌گیری انبار داده توسط مدیران و تحلیل‌گران به دقت مشخص می‌‌شوند. چون در مرحله کار با انبار اطلاعات اساسی هر تحلیل بر اساس همین شاخص‌ها شکل می‌گیرد. شاخص‌‌ها تقریباً همیشه مقادیر عددی را شامل می‌شوند. مثلا برای یک فروشگاه زنجیره‌ای این شاخص‌ها می‌توانند واحدهای فروخته‌شده کالاها و مبلغ فروش به تومان باشند.

بعد (Dimension) : هر موجودیت در این مدل می‌تواند با یک بعد تعریف شود. ولی بعدها با موجودیت‌های مدل ER متفاوتند زیرا آن‌ها سازمان شاخص‌ها را تعیین می‌کنند. علاوه بر این دارای یک ساختار سلسله مراتبی هستند و به طور کلی برای حمایت از سیستم‌های تصمیم گیری سازمان‌دهی شده‌اند.

اجزای بعدها member نام دارند و تقریباٌ همه بعدها، memberهای خود را در یک یا چند سطح سلسله مراتبی (hierarchies) سازمان‌دهی می‌نمایند، که این سلسله مراتب نمایانگر مسیر تجمیع (integration) و ارتباط بین سطوح پایین‌تر (مثل روز) و سطوح بالاتر (مثل ماه و سال) است. وقتی یک دسته از memberهای خاص با هم مفهوم جدیدی را ایجاد می‌‌کنند، به آنها یک سطح (Level) می‌گوییم. ( مثلاٌ هر سی روز را ماه می‌‌گوییم. در این حالت ماه یک سطح است. ) 

حجم‌های داده‌ای (Data Cube)

حجم‌های داده‌ای یا Cube از ارتباط تعدادی بعد با تعدادی شاخص تعریف می‌‌شود. ترکیب memberهای هر بعد از حجم داده‌ای فضای منطقی را تعریف می‌کند که در آن مقادیر شاخص‌ها  ظاهر می‌‌شوند. هر بخش مجزا که شامل یکی از memberهای بعد در حجم داده‌ای است ، سلول (cell) نامیده‌می‌شود. سلول‌ها شاخص‌های مربوط به تجمیع‌های مختلف را در خود نگهداری می‌نمایند. در واقع مقادیر مربوط به حقایق (Fact) که در جدول حقایق (Fact) تعریف می‌شوند در حجم داده‌ای (Data Cube) در سلول‌ها (Cell) نمایان می‌گردند.

     

شماهای داده‌ای (Data Schema)  : سه نوع Schema در طراحی Data Warehouse وجود دارد 

1. Stare
2. Snowflake
3. Galaxy
1. شمای ستاره‌ای (Star Schema) : متداولترین شما، همین شمای‌ستاره‌ای است. که در آن انبار‌داده با استفاده از اجزای زیر تعریف می‌شود:
• یک جدول مرکزی بزرگ به نام جدول حقایق که شامل حجم زیادی از داده‌های بدون تکرار است.

• مجموعه‌ای از جدول‌های کمکی کوچک‌تر به نام‏ جدول بعد ، که به ازای هر بعد یکی از این جداول موجود خواهد بود.

• شکل این شما به صورت یک ستاره است که جدول حقایق در مرکز آن قرار گرفته و هر یک از ‏ جداول بعد‏ به وسیله شعاع‌هایی به آن مربوط هستند.

مشکل این مدل احتمال پیشامد افزونگی در آن است.

2. شمای دانه‌برفی ( Snowflake Schema ) : در واقع شمای دانه‌برفی، نوعی از شمای ستاره‌ای است که در آن بعضی از ‏ جداول بعد نرمال شده‌اند. و به همین خاطر دارای تقسیمات بیشتری به شکل جداول اضافی می‌باشد که از ‏ جداول بعد‏ جدا شده‌اند. 

تفاوت این دو شما در این است که جداول شمای دانه برف نرمال هستند و افزونگی در آن‌ها  کاهش یافته است. که این برای کار کردن با داده‌ها و از لحاظ فضای ذخیره‌سازی مفید است. ولی در عوض کارایی را پایین می‌آورد، زیرا در محاسبه کوئری‌ها به joinهای بیشتری نیاز داریم. 

3. شمای کهکشانی (galaxy schema) : در کاربرد‌های پیچیده برای به اشتراک گذاشتن ابعاد نیاز به جداول حقایق چندگانه احساس می‌شود که یک یا چند ‏ جدول بعد‏ را در بین خود به اشتراک می‌گذارند. این نوع شما به صورت مجموعه‌ای از شماهای ستاره‌ای است و به همین دلیل شمای کهکشان یا شمای منظومه‌ای نامیده‌می‌شود. این شما به ما این امکان را می‌دهد که جداول بعد بین جداول حقایق مختلف به اشتراک گذاشته شوند.

عملیات بر روی حجم‌های داده‌ای :

• Roll Up  (یا Drill-up) : با بالا رفتن در ساختار سلسله مراتبی مفهومی یک حجم داده‌ای، یا با کاهش دادن بعد، یک مجموعه با جزئیات کمتر (خلاصه شده) ایجاد می‌نماید. بالا رفتن در ساختار سلسله مراتبی به معنای حذف قسمتی از جزئیات است. برای مثال اگر قبلاٌ بعد مکان بر حسب شهر بوده آن را با بالا رفتن در ساختار سلسله مراتبی بر حسب کشور درمی‌آوریم. ولی وقتی با کاهش دادن بعد سروکار داریم منظور حذف یکی از ابعاد و جایگزین کردن مقادیر کل است. در واقع همان عمل تجمیع (aggregation) است. 
• Drill Down : بر عکس عملRoll-up است و از موقعیتی با جزئیات داده‌ای کم به جزئیات زیاد می‌رود. این کار با پایین آمدن در ساختار سلسله مراتبی( به سمت جزئیات بیشتر) یا با ایجاد ابعاد اضافی انجام می‌گیرد.

نمونه‌ای از عملیات Drill Down و Roll Up

• Slice : با انتخاب و اعمال شرط بر روی یکی از ابعاد یک subcube به شکل یک برش دو بعدی ایجاد می‌کند. در واقع همان عمل انتخاب (select) است.

• Dice : با انتخاب قسمتی از ساختار سلسله مراتبی بر روی دو یا چند بعد یک subcube ایجاد می‌نماید.

نمونه‌ای از عملیات Dice و Slice

• Pivot (یا Rotate) : این عملیات بردارهای بعد را در ظاهر می‌چرخاند.

نمونه‌ای از عملیات pivot

• Drill-across : نتیجه اجرای کوئری‌هایی که نتیجه اجرای آنها حجم‌های داده‌ایهای مرکب با بیش از یک fact-table است.

• Ranking : سلول‌هایی را باز می‌گرداند که در بالا یا پایین شرط خاصی واقع هستند. مثلاٌ ده محصولی که بهترین فروش را داشته‌اند.

سرورهای OLAP :

در تکنولوژیOALP داده‌ها به دو صورت چند‌بعدی (Multidimensional OLAP) (MOLAP) و رابطه‌ای (Relational OLAP) (ROLAP) ذخیره می‌شوند. OLAP پیوندی(HOLAP) تکنولوژیی است که دو نوع قبل را با هم ترکیب می‌کند.

MOLAP : روشی است که معمولاٌ برای تحلیل‌های OLAP در تجارت مورد استفاده قرار می‌گیرد. در MOLAP، داده‌ها با ساختار یک حجم داده‌ای ( Data Cube ) چند بعدی ذخیره می‌شوند. ذخیره‌سازی در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای انجام نمی‌گیرد، بلکه با یک فرمت خاص انجام می‌شود. اغلب محصولات موفق MOLAP از یک روش چند‌بعدی استفاده می‌نمایند که در آن یک سری حجم‌های داده‌ای کوچک، انبوه و از پیش محاسبه‌شده، یک حجم داده‌ای بزرگ (hypercube  ) را می‌سازند. 

علاوه بر‌این MOLAP به شما امکان می‌دهد داده‌های دیدهای (View) تحلیل‌گران را دسته بندی کنید، که این در حذف اشتباهات و برخورد با ترجمه‌های پرغلط کمک بزرگی است.

گذشته از همه این‌ها از آن‌جا که داده‌ها به طور فیزیکی در حجم‌های داده‌ای بزرگ چند‌بعدی ذخیره می‌شوند، سرعت انجام فعالیت‌ها بسیار زیاد خواهد بود.

از آنجا که یک کپی از داده‌های منبع در کامپیوتر Analysis server ذخیره‌می‌شود، کوئری‌‌ها می‌توانند بدون مراجعه به منابع مجدداً محاسبه شوند. کامپیوتر Analysis server ممکن است کامپیوترسرور که تقسیم بندی‌ها در آن انجام شده یا کامپیوتر دیگری باشد. این امر بستگی به این دارد که تقسیم‌بندی‌ها در کجا تعریف شده‌اند. حتی اگر پاسخ کوئری‌ها از روی تقسیمات تجمیع (integration) شده قابل دستیابی نباشند، MOLAP سریع‌ترین پاسخ را فراهم می‌کند. سرعت انجام این کار به طراحی و درصد تجمیع تقسیم‌بندی‌ها بستگی دارد. 

مزایا : کارایی عالی-  حجم‌های داده‌ای MOLAP برای بازیابی سریع داده‌ها ساخته شده‌اند و در فعالیت‌های slice و dice به صورت بهینه پاسخ می‌دهند. ترکیب سادگی و سرعت مزیت اصلی MOLAP است.

در ضمنMOLAP  قابلیت محاسبه محاسبات پیچیده را فراهم می‌کند. همه محاسبات از پیش وقتی که حجم‌های داده‌ای ساخته می‌‌شود، ایجاد می‌شوند. بنابراین نه تنها محاسبات پیچیده انجام شدنی هستند بلکه بسیار سریع هم پاسخ می‌دهند.

معایب : عیب این روش این است که تنها برای داده‌هایی با مقدار محدود کارکرد خوبی دارد. از آنجا که همه محاسبات زمانی که حجم‌های داده‌ای ساخته می‌شود، محاسبه می‌گردند، امکان این که حجم‌های داده‌ای مقدار زیادی از داده‌ها را در خود جای دهد، وجود ندارد. ولی این به این معنا نیست که داده‌‌های حجم‌های داده‌ای نمی‌توانند از مقدار زیادی داده مشتق شده باشند. داده‌ها می‌توانند از مقدار زیادی داده مشتق شده‌باشند. اما در این صورت، فقط اطلاعات level خلاصه (level ای که دارای کمترین جزئیات است یعنی سطوح بالاتر) می‌‌توانند در حجم‌های داده‌ای  موجود باشند. 

ROLAP : محدودیت MOLAP در حجم داده‌های قابل پرس‌و‌جو و نیاز به روشی که از داده‌های ذخیره‌شده به روش رابطه‌ای حمایت کند، موجب پیشرفت ROLAP شد.

مبنای این روش کارکردن با داده‌هایی که در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای ذخیره‌شده‌اند، برای انجام اعمال slicing و dicing معمولی است. با استفاده از این مدل ذخیره‌سازی می‌توان داده‌ها را بدون ایجاد واقعی تجمیع در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای به هم مربوط کرد.

مزایا : با این روش می‌توان به حجم زیادی از داده‌ها را رسیدگی کرد. محدودیت حجم داده در تکنولوژی ROLAP مربوط به محدودیت حجم داده‌های قابل ذخیره‌سازی در پایگاه‌داده‌های رابطه‌ای است. به بیان دیگر، خود ROLAP هیچ محدودیتی بر روی حجم داده‌ها اعمال نمی‌کند.

معایب : ممکن است کارایی پایین بیاید. زیرا هر گزارش ROLAP در واقع یک کواِری SQL (یا چند کواِری SQL )در پایگاه داده‌های رابطه‌ای است و اگر حجم داده‌ها زیاد باشد ممکن است زمان پاسخ کواِری طولانی شود. در مجموع ROLAP سنگین است، نگهداری آن سخت است و کند هم هست. بخصوص زمانی که نیاز به آدرس دهی جدول‌های ذخیره شده در سیستم چند بعدی داریم.

این محدودیت ناشی از عملکرد SQL است. زیرا تکنولوژی ROLAP بر پایه عبارات مولد SQL برای پرسش و پاسخ بر روی پایگاه داده رابطه‌ای است و عبارات SQL به همه نیازها پاسخ نمی‌دهند (مثلاٌ محاسبه حساب‌های پیچیده در SQL مشکل است)، بنابراین فعالیت‌های ROLAP به آن چه SQL قادر به انجام آن است محدود می‌گردد. 

تفاوت ROALP و MOLAP : تفاوت اصلی این دو در معماری آن‌ها است. محصولات MOLAP داده‌های مورد نیاز را در یک حافظه نهان (cache) مخصوص می‌گذارد. ولی ROLAP تحلیل‌های خود را بدون استفاده از یک حافظه میانی انجام می‌دهد، بدون آن که از یک مرحله میانی برای گذاشتن داده‌ها در یک سرور خاص استفاده کند. 

با توجه به کند بودن ROLAP در مقایسه باMOLAP ، باید توجه داشت که کاربرد این روش بیشتر در پایگاه داده‌های بسیار بزرگی است که  گاه‌گاهی پرس و جویی بر روی آن‌ها شکل می‌گیرد، مثل داده‌های تاریخی و کمتر جدید سال‌‌های گذشته.

نکته: اگر از Analysis Services که به وسیله Microsoft OLE DB Provider مهیا شده استفاده می‌کنید، تجمیع‌ها نمی‌توانند برای تقسیم‌بندی از روش ROLAP استفاده نمایند.

HOLAP : با توجه به نیاز رو به رشدی که برای کارکردن با داده‌های بلادرنگ (real time) در بخش‌های مختلف در صنعت و تجارت احساس می‌شود، مدیران تجاری انتظار دارند بتوانند با دامنه وسیعی از اطلاعات که فوراً و بدون حتی لحظه‌ای تأخیر در دسترس باشند، کار کنند. در حال حاضر شبکه اینترنت و سایر کاربرد‌ها یی که به داده‌هایی از منابع مختلف مراجعه دارند و نیاز به فعالیت با یک سیستم بلادرنگ هم دارند، همگی از سیستم HOLAP بهره می‌گیرند.

named set :

Named Set مجموعه‌ای از memberهای بعد یا مجموعه‌ای از عبارات است که برای استفاده مجدد ایجاد می‌شود.

Calculated member 

Calculated Memberها memberهایی هستند که بر اساس داده‌ها نیستند بلکه بر اساس عبارات ارزیابی MDX هستند. آنها دقیقاَ به سبک سایر memberهای معمولی هستند. MDX یک مجموعه قوی از عملیاتی را تامین میکند که میتوانند برای ساختCalculated Memberها مورد استفاده قرار گیرند به طوری که به شما امکان داشتن انعطاف زیاد در کار کردن با داده‌های چند بعدی را بدهد. 

امیدوارم در این قسمت با مفاهیم نخستین OLAP آشنا شده باشید.

تلاش خواهم کرد در قسمت بعدی در خصوص نصب SQL Server Analysis Services و نصب پایگاه داده‌ی Adventure Work DW 2008 شرح کاملی را ارایه کنم.