نظرات مطالب
ASP.NET MVC #5
Redirect‌ها نهایتا به یک درخواست Get ختم می‌شوند. بنابراین هر نوع اطلاعاتی که از طریق کوئری استرینگ‌ها در دسترس قرار گیرند، بلافاصله قابل استفاده خواهند بود.
مثلا برای حالت anonymously typed در پارامتر route values آن (این پارامتر مدل نیست؛ مقادیر route هستند):
return RedirectToAction("SomeMethod", new { id = 1 });
با این اکشن متد:
public ActionResult SomeMethod(int? id)
{
    ...
}
در این حالت خاص، برای ارسال یک مدل کامل بهتر است از TempData استفاده کنید.
مطالب
تست کردن متدهای یک Controller به کمک PowerShell

ابزارهای زیادی جهت تست کردن API ‌های برنامه‌های وب موجود است. یکی از معروفترین آنها  Fiddler است که ابزاری مستقل جهت دیباگ تحت پروتکل HTTP می‌باشد. یکی دیگر از این نرم افزارها Swashbuckle است که از Nuget قابل دریافت است و صفحه‌ای را به برنامه اضافه می‌کند که به اختصار API ‌های برنامه را نمایش داده و امکان اجرای آنها را فراهم میکند.

اما ساده‌ترین راه جهت کردن تست کردن API ‌های یک برنامه، استفاده از PowerShell است که عمل ایجاد درخواست‌های HTTP را به راحتی از طریق Command line فراهم میکند و به شما اجازه میدهد بدون وارد شدن به جزئیات، بر روی نتیجه API مورد نظر تمرکز کنید. PowerShell ابتدا فقط برای محیط ویندوز طراحی شده بود ولی در حال حاضر قابلیت اجرای تحت Linux و Mac را نیز دارد.

در این بخش به شما نشان خواهم داد که چگونه متدهای یک Controller را با استفاده از PowerShell تست نمایید.

بدین منظور ابتدا کلاسی را به نام Reservation با مشخصات زیر، در یک پروژه ASP.NET Core Web Application  ایجاد نمایید.
public class Reservation
{
        public int ReservationId { get; set; }
        public string ClientName { get; set; }
        public string Location { get; set; }
}
و سپس Interface زیر را جهت انجام عملیات CRUD اضافه نمائید:
public interface IRepository
{
        IEnumerable<Reservation> Reservations { get; }
        Reservation this[int id] { get; }
        Reservation AddReservation(Reservation reservation);
        Reservation UpdateReservation(Reservation reservation);
        void DeleteReservation(int id);
}
و کلاسی که Interface فوق را پیاده سازی خواهد کرد:
public class MemoryRepository : IRepository
 {
        private Dictionary<int, Reservation> items;
        public MemoryRepository()
        {
            items = new Dictionary<int, Reservation>();
            new List<Reservation> {
                new Reservation { ClientName = "Alice", Location = "Board Room" },
                new Reservation { ClientName = "Bob", Location = "Lecture Hall" },
                new Reservation { ClientName = "Joe", Location = "Meeting Room 1" }
            }.ForEach(r => AddReservation(r));
        }

        public Reservation this[int id] => items.ContainsKey(id) ? items[id] : null;
        public IEnumerable<Reservation> Reservations => items.Values;

        public Reservation AddReservation(Reservation reservation)
        {
            if (reservation.ReservationId == 0)
            {
                int key = items.Count;
                while (items.ContainsKey(key)) { key++; };
                reservation.ReservationId = key;
            }
            items[reservation.ReservationId] = reservation;
            return reservation;
        }

        public void DeleteReservation(int id) => items.Remove(id);
        public Reservation UpdateReservation(Reservation reservation) => AddReservation(reservation);
}
در کلاس فوق به جهت سهولت در کار، از یک لیست، برای نگهداری تعدادی رکورد اطلاعاتی جهت نمایش استفاده شده است.

سپس کنترلری را به نام ReservationController به پروژه اضافه کنید که شامل متدهای زیر باشد:
[Route("api/[controller]")]
public class ReservationController : Controller
    {
        private IRepository repository;
        public ReservationController(IRepository repo) => repository = repo;

        [HttpGet]
        public IEnumerable<Reservation> Get() => repository.Reservations;

        [HttpGet("{id}")]
        public Reservation Get(int id) => repository[id];

        [HttpPost]
        public Reservation Post([FromBody] Reservation res) =>
                    repository.AddReservation(new Reservation
                    {
                        ClientName = res.ClientName,
                        Location = res.Location
                    });
        [HttpPut]
        public Reservation Put([FromBody] Reservation res) => repository.UpdateReservation(res);

        [HttpPatch("{id}")]
        public StatusCodeResult Patch(int id, [FromBody] JsonPatchDocument<Reservation> patch)
        {
            Reservation res = Get(id);
            if (res != null)
            {
                patch.ApplyTo(res);
                return Ok();
            }
            return NotFound();
        }

        [HttpDelete("{id}")]
        public void Delete(int id) => repository.DeleteReservation(id);
}
حالا جهت تست صحت این API‌ها توسط PowerShell لازم است ابتدا برنامه را اجرا کرده و منتظر بمانید تا صفحه Home ظاهر شود. پس از آن لازم است یک پنجره PowerShell را از طریق کلیک راست در یکی از فولدرهای نمایش داده شده در FileExplorer باز کنید.

تست کردن درخواست از نوع GET

حالا دستور زیر را در پنجره PowerShell وارد کنید:
 Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET
لازم است شماره پورت را مطابق با پورتی که برنامه شما بر روی آن اجرا شده تغییر دهید. این فرمان به کمک دستور Invoke-RestMethod درخواستی از نوع GET را به api/reservation ارسال می‌کند و نتیجه را پس از تجزیه و تحلیل و فرمت بندی، جهت سهولت در خوانده شدن، به شکل زیر نمایش میدهد:

location  clientName  reservationId 
Board Room 
Alice 
0                  
Lecture Hall 
Bob
1
Meeting Room 1 
Joe
2
فرمت اطلاعات دریافت شده از درخواست GET، اشیایی از نوع کلاس Reservation است و به فرمت Json می‌باشد؛ ولی Invoke-RestMethod آنرا به صورت جدول نمایش میدهد.
حال جهت نمایش فقط یک رکورد از اطلاعات فوق، دستور زیر را وارد نمایید:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation/1 -Method GET
این فرمان درخواستی جهت دریافت اطلاعات شیء Reservation است که کد داخلی آن برابر 1 است. پاسخ این درخواست به شکل زیر نمایش داده خواهد شد:

location  clientName   reservationId   
Lecture Hall  
        Bob
1                  


تست درخواست از نوع Post

تمامی متدهای ارائه شده توسط یک API را می‌توان به کمک PowerShell تست کرد. اگرچه در این حالت فرمت بعضی از درخواستهای ارسالی ممکن است کمی به هم ریخته به نظر برسد. در اینجا درخواستی جهت اضافه کردن یک رکورد را به لیست Reservation ارسال می‌کنیم و نتیجه را در پاسخ ارسال شده از سمت سرور خواهیم دید:

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method POST -Body
(@{clientName="Anne"; location="Meeting Room 4"} | ConvertTo-Json) -ContentType "application/json"
این دستور با استفاده از آرگومان Body- محتویات درخواست را که با فرمت Json است تعیین می‌کند. آرگومان Content-Type- هم نوع محتویات درخواستی را در هدر مشخص میکند. دستور فوق در صورت موفقیت نتیجه زیر را نمایش خواهد داد:

location  clientName   reservationId   
 Meeting Room 4
Anne      
1                
           
دستور Post ارسالی، با استفاده از دو فیلد clientName و location، یک رکورد جدید از نوع Reservation را به لیست موجود اضافه کرده و نتیجه را در قالب Json به سمت کلاینت برگشت خواهد داد که شامل ReservationId می‌باشد که به رکورد جدید اختصاص داده شده‌است. ممکن است چنین به نظر برسد که نتیجه برگشت داده شده، همان درخواست ارسالی است که به شکل جدول فوق نمایش داده می‌شود؛ ولی چنین نیست. جهت مشاهده تاثیر درخواست POST ارسالی بر روی منبع داده، کافی است یک بار دیگر دستور زیر را در command line وارد کنید:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

location  clientName   reservationId   
 Board Room           Alice
0              
 Lecture Hall  Bob 1
 Meeting Room 1  Joe 2
 Meeting Room 4  Anne 3
داده‌هایی که به سمت کلاینت ارسال شده، نشان دهنده اضافه شدن رکورد جدیدی به منبع داده ماست.

تست درخواست از نوع PUT

درخواست از نوع PUT جهت جایگزینی داده‌ای موجود در لیست، با داده‌ی جدید است. بدین منظور کد داخلی شیء مورد نظر (در اینجا ReservationId) باید در URL گنجانده شود و مقادیر فیلدهای کلاس، در متن درخواست. مثالی جهت درخواست اصلاح داده موجود از طریق فرمان PowerShell :

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method PUT -Body
(@{reservationId="1"; clientName="Bob"; location="Media Room"} | ConvertTo-Json)
-ContentType "application/json"
درخواست فوق، فیلد Location رکوردی با کد داخلی 1 را به مقدار جدیدی تغییر خواهد داد و نتیجه تغییر انجام شده را در پاسخ ارسال خواهد کرد:

location  clientName   reservationId   
Media Room
Bob        
1                

و باز با ارسال درخواست زیر می‌توان نتیجه کلی را مشاهده کرد:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

location  clientName   reservationId   
Board Room
Alice  
0  
 Media Room
 Bob  1
 Meeting Room 1
Joe 2
 Meeting Room 4
Anne
3


استفاده از دستور PATCH

این دستور جهت تغییر اطلاعات یک رکورد به کار میرود، ولی استفاده از آن در غالب برنامه‌های پیاده سازی شده نادیده گرفته می‌شود که البته چنانچه کاربران برنامه‌های مذکور به تمامی فیلدهای یک رکورد دسترسی داشته باشند، معقولانه به نظر می‌رسد. اما در یک برنامه بزرگ و پیچیده ممکن است به دلایلی از جمله مسایل امنیتی، کاربران اجازه دسترسی به تمامی فیلدهای یک رکورد را نداشته باشند و در این حالت نمی‌توان از دستور PUT جهت ارسال درخواست استفاده کرد. دستورهای مبتنی بر PATCH گزینشی بوده و می‌توان فقط فیلدهای خاصی را که مورد نظر می‌باشند، با آن تغییر داد.

ASP.NET Core MVC از استاندارد Json PATCH پشتیبانی می‌کند و این کار اجازه میدهد تا بتوان تغییرات را بطور یکنواختی انجام داد. جهت مشاهده جزئیات این دستور می‌توانید به این لینک مراجعه کنید. اما برای مثال فرض کنید می‌خواهید چنین درخواستی را که به فرمت Json است از طریق HTTP PATCH به سمت سرور ارسال کنید:

[
  { "op": "replace", "path": "clientName", "value": "Bob"},
  { "op": "replace", "path": "location", "value": "Lecture Hall"}
]

دربسیاری از مواقع فقط از دستور replace درخواست PATCH استفاده می‌شود و کد داخلی رکورد مورد نظر، جهت تغییر در Url درخواست ارسالی، فرستاده خواهد شد. ASP.NET Core MVC به طور اتوماتیک این دستور را پردازش کرده و آنرا به صورت آبجکتی از نوع <JsonPatchDocument<T به اکشن کنترلر قید شده، پاس خواهد داد که در اینجا نوع T، از نوع کلاس مورد نظر ما می‌باشد. فرمت دستور ارسالی از طریق Powershell به شکل زیر خواهد بود:

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation/2 -Method PATCH -Body (@
{ op="replace"; path="clientName"; value="Bob"},@{ op="replace"; path="location";
value="Lecture Hall"} | ConvertTo-Json) -ContentType "application/json"
دستور فوق درخواست تغییر دو فیلد clientname و location، با کد داخلی 2 می‌باشد.
جهت مشاهده تغییر ایجاد شده، دستور زیر را مجددا اجرا نمایید:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

location  clientName   reservationId  
Board Room
Alice  
0            
Media Room
Bob
 1
Lecture Hall
 Bob 2
Meeting Room 4
 Anne 3


استفاده از دستور Delete

استفاده از دستور Delete هم به شکل زیر خواهد بود:

Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation/2 -Method DELETE
توضیح اینکه در این حالت پاسخی از سمت سرور ارسال نخواهد شد. اما جهت مشاهده تاثیر این دستور بر روی اطلاعات موجود می‌توان مجددا دستور زیر را جهت نمایش داده‌ها بکار برد:
Invoke-RestMethod http://localhost:7000/api/reservation -Method GET

کدهای این مقاله به پیوست موجود است: ApiControllers.zip
نظرات مطالب
PersianDatePicker یک DatePicker شمسی به زبان JavaScript که از تاریخ سرور استفاده می‌کند
شروع کنید به مطالعه‌ی مباحث jQuery در سایت: «آموزش (jQuery) جی کوئری 1#». در همان صفحه از متد val برای دریافت مقدار یک textbox قرارگرفته شده در صفحه (در سمت کاربر) می‌توان استفاده کرد.
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
یک نکته‌ی تکمیلی: تعریف متد AddConfig و عدم نیاز به استفاده‌ی از IOptions برای کار با آن
کدهای متد الحاقی AddConfig زیر:
services.AddConfig<MySettings>(Configuration.GetSection("MySettings"));
به این صورت تعریف شده‌است:
public static class ServiceCollectionExtensions
{
    public static TSettings AddConfig<TSettings>(this IServiceCollection services, IConfiguration configuration)
        where TSettings : class, new()
    {
        return services.AddConfig<TSettings>(configuration, options => { });
    }

    public static TSettings AddConfig<TSettings>(this IServiceCollection services, IConfiguration configuration, Action<BinderOptions> configureOptions)
        where TSettings : class, new()
    {
        if (services == null) { throw new ArgumentNullException(nameof(services)); }
        if (configuration == null) { throw new ArgumentNullException(nameof(configuration)); }
        TSettings setting = configuration.Get<TSettings>(configureOptions);
        services.TryAddSingleton(setting);
        return setting;
    }
}
در اینجا وهله‌ای از کلاس تنظیم خوانده شده را به صورت Singleton در سیستم ثبت می‌کند. بنابراین برای دریافت آن در برنامه، الزامی به استفاده‌ی از اینترفیس IOptions نبوده و می‌توان مستقیما خود کلاس تنظیم را به سازنده‌ی کلاس استفاده کننده‌ی از آن تزریق کرد:
private readonly MySettings _settings;

public MyViewComponent(MySettings settings)
{
    _settings = settings;
}
مزیت آن حذف وابستگی مرتبط با IOptions در قسمت‌های مختلف برنامه است.
مطالب
چرا در جاوااسکریپت نیازی به استفاده از loopها ندارید!
در زبان‌های برنامه نویسی، از loopها برای پیمایش عناصر یک مجموعه استفاده میشود. این پیمایش ممکن است صرفا جهت نمایش و یا دستکاری نمودن عناصر مجموعه، مورد استفاده قرار بگیرد (دستوراتی نظیر for,while,do while).
کد زیر را در نظر بگیرید که در آن قصد داریم عناصر مجموعه‌ای را تبدیل به حروف بزرگ کنیم. اینکار به طور معمول با استفاده از  loopهای معمول، به شکل زیر انجام میشود:
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
let upperCaseNames = [];
for(let i=0, totalNames = names.length; i< totalNames ; i= i +1) {
    upperCaseNames = names[i].toUpperCase();
}
در  ECMAScript 5 توابعی معرفی شد که میتوانیم از آنها بجای loopها استفاده کنیم.
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
let upperCaseNames = names.map(name => name.toUpperCase());
تابع map یک آرایه‌ی جدید را بازگشت می‌دهد (توسعه دهندگان React Js  از این تابع استفاده زیادی دارند). وقتی تابع map را بکارمیبرید، قابلیت استفاده از دستوراتی مانند  break , continue و return را نخواهید داشت و در صورت نیاز میتوانید از توابعی همچون some و یا every استفاده نمایید. 
مثال دیگری را در نظر بگیرید که در آن قصد داریم یک action  و عملی را روی عناصر مجموعه‌ای اعمال کنیم. در اینجا چاپ عناصر در نظر گرفته شده‌است:
function print(name) {
   console.log(name);
}
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
for(let i=0, totalNames = names.length; i< totalNames ; i= i +1) {
    print(names[i])
}
با استفاده از تابع forEach، کد فوق بصورت زیر بازنویسی و خلاصه نویسی می‌شود:
function print(name) {
   console.log(name);
}
let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
names.forEach(name=> print(name));

//  اگر صرفا چاپ در کنسول مد نظر هست

let names = ["Jack", "Jecci", "Ram", "Tom"];
names.forEach(name=> console.log(name));


در مثالی دیگر قصد فیلتر کردن عناصر مجموعه‌ای را بر اساس شرطی خاص داریم (عناصر فرد):
function isOdd(n) {
   return n %2;
}
let numbers = [1,2,3,4,5];
let odd = [];
for(let i=0, total = numbers.length; i< total ; i= i +1) {
   let number = numbers[i];
   if( isOdd(number) ) {
      odd.push(number);
   }
}
با استفاده از تابع filter، کد فوق را بهبود می‌دهیم:
let numbers = [1,2,3,4,5, 6, 7]
let odd = numbers.filter(n => n%2);
فرض کنید قرار است یک خروجی را بعد از پیمایش عناصر مجموعه‌ای داشته باشیم (مجموع عناصر):
let numbers = [1,2,3,4,5]
let result = 0;
for(let i=0, total = numbers.length; i< total ; i= i +1) {
   result = result + numbers[i];
}
با استفاده از تابع  reduce، کد فوق را بازنویسی میکنیم:
let numbers = [1,2,3,4,5,6,7];
function sum(accumulator, currentValue){
   return accumulator + currentValue;
}
let initialVal = 0;
let result = numbers.reduce(sum, initialVal);

// یا بصورت زیر کد را خلاصه نمود

let numbers = [1,2,3,4,5,6,7, 10];
let result = numbers.reduce((acc, val)=> acc+val, 0);

در مثال دیگری قصد بررسی این مورد را داریم که آیا  آرایه‌ای، دارای مقدار خاصی می‌باشد و در صورت دارا بودن آن آیتم، از ادامه پیمایش خارج شود:
let names = ["ram",, "rahul", "raj", "rahul"];
for(let i=0, totalNames = names.length; i< totalNames ; i= i +1) {
   if(names[i] === "rahul") {
     console.log(" found rahul");
     break; 
   }
}
اکنون با استفاده از تابع some، بصورت زیر کد را بهبود میدهیم: 
let names = ["ram",, "rahul", "raj", "rahul"];
let isRahulPresent = names.some(name => name==="rahul");
if(isRahulPresent) {
  console.log("found rahul"); 
}

در یک آرایه قصد داریم شرطی را بر روی همه‌ی عناصر آن چک کنیم و در صورت صحت شرط، بر روی کل مجموعه، action یا عملی را انجام دهیم:
let numbers = [1,2,3,4,5, 0];
for(let i=0, total = numbers.length; i< total ; i= i +1) {
    if(numbers[i] <= 0) {
      console.log("0 present in array");
      break;
     }
}

این کد را با استفاده از تابع every، بصورت زیر بازنویسی میکنیم:
let numbers = [1,2,3,4,5,0];
let isZeroFree = numbers.every(e => e > 0);
if(!isZeroFree) {
    console.log("0 present in array");
}

نتیجه گیری:
 استفاده از این نوع توابع، مزیت‌های زیر را به همراه دارد:
  • خوانایی بهتر
  • فهم راحت
  • خطایابی آسان‌تر
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت نهم
در قسمت قبلی  ما یک هندلر ایجاد کردیم و درخواست‌هایی را که برای فایل jpg و به صورت GET ارسال میشد، هندل می‌کردیم و تگی را در گوشه‌ی تصویر درج و آن را در خروجی نمایش میدادیم. در این مقاله قصد داریم که کمی هندلر مورد نظر را توسعه دهیم و برای آن یک UI یا یک رابط کاربری ایجاد نماییم. برای توسعه دادن ماژولها و هندلر‌ها ما یک dll نوشته و باید آن را در GAC که مخفف عبارت Global Assembly Cache ریجستر کنیم.


جهت اینکار یک پروژه از نوع class library ایجاد کنید. فایل class1.cs را که به طور پیش فرض ایجاد می‌شود، حذف کنید و رفرنس‌های Microsoft.Web.Management.dll و Microsoft.Web.Administration.dll را از مسیر زیر اضافه کنید:
\Windows\system32\inetsrv
اولین رفرنس شامل کلاس‌هایی است که جهت ساخت ماژول‌ها برای کنسول IIS مورد نیاز است و دومی هم برای خواندن پیکربندی‌های نوشته شده مورد استفاده قرار می‌گیرد.
برای طراحی UI  بر پایه winform باید رفرنس‌های System.Windows.Forms.dll و System.Web.dll را از سری اسمبلی‌های دات نت نیز اضافه کنیم و در مرحله‌ی بعدی جهت ایجاد امضاء یا strong name (^  و  ^  ) به خاطر ثبت در GAC پروژه را انتخاب و وارد Properties پروژه شوید. در تب signing گزینه sign the assembly را تیک زده و در لیست باز شده گزینه new را انتخاب نمایید و نام  imageCopyrightUI را به آن نسبت داده و گزینه تعیین کلمه عبور را غیرفعال کنید و تایید و تمام. الان باید یک فایل snk مخفف strong name key ایجاد شده باشد تا بعدا با استفاده از این کلید dll ایجاد شده را در GAC ریجستر کنیم.

در مرحله بعدی در تب Build Events کد زیر را در بخش Post-build event command line اضافه کنید. این کد باعث می‌شود بعد از هر بار کامپایل پروژه، به طور خودکار در GAC ثبت شود:

call "%VS80COMNTOOLS%\vsvars32.bat" > NULL 
gacutil.exe /if "$(TargetPath)"

نکته:در صورتی که از VS2005 استفاده می‌کنید در تب Debug در قسمت Start External Program مسیر زیر را قرار بدهید. اینکار برای تست و دیباگینگ پروژه به شما کمک خواهد کرد. این تنظیم شامل نسخه‌های اکسپرس نمی‌شود.
 \windows\system32\inetsrv\inetmgr.exe

بعد از پایان اینکار پروژه را Rebuild کنید. با اینکار dll در GAC ثبت می‌شود. استفاده از سوییچ‌های if به طور همزمان در درستور gacutil به معنی این هست که اگر اولین بار است نصب می‌شود، پس با سوییچ i نصب کن. ولی اگر قبلا نصب شده است نسخه جدید را به هر صورتی هست جایگزین قبلی کن یا همان reinstall کن.
 
ساخت یک Module Provider
رابط‌های کاربری IIS همانند هسته و کل سیستمش، ماژولار و قابل خصوصی سازی است. رابط کاربری، مجموعه‌ای از ماژول هایی است که میتوان آن‌ها را حذف یا جایگزین کرد. تگ ورودی یا معرفی برای هر UI یک module provider است. خیلی خودمانی، تگ ماژول پروایدر به معرفی یک UI در IIS می‌پردازد. لیستی از module provider‌ها را می‌توان در فایل زیر در تگ بخش <modules> پیدا کرد.
%windir%\system32\inetsrv\Administration.config

در اولین گام یک کلاس را به اسم imageCopyrightUIModuleProvider.cs ایجاد کرده و سپس آن‌را به کد زیر، تغییر می‌دهیم. کد زیر با استفاده از ModuleDefinition  یک نام به تگ Module Provider داده و کلاس imageCopyrightUI را که بعدا تعریف می‌کنیم، به عنوان مدخل entry رابط کاربری معرفی کرده:

using System;
using System.Security;
using Microsoft.Web.Management.Server;
    
namespace IIS7Demos           
{
    class imageCopyrightUIProvider : ModuleProvider
    {
        public override Type ServiceType              
        {
            get { return null; }
        }

        public override ModuleDefinition GetModuleDefinition(IManagementContext context)
        {
            return new ModuleDefinition(Name, typeof(imageCopyrightUI).AssemblyQualifiedName);
        }

        public override bool SupportsScope(ManagementScope scope)
        {
            return true;
        }
    }            
}

با ارث بری از کلاس module provider، سه متد بازنویسی می‌شوند که یکی از آن ها SupportsScope هست که میدان عمل پروایدر را مشخص می‌کند، مانند اینکه این پرواید در چه میدانی باید کار کند که می‌تواند سه گزینه‌ی server,site,application باشد. در کد زیر مثلا میدان عمل application انتخاب شده است ولی در کد بالا با برگشت مستقیم true، همه‌ی میدان را جهت پشتیبانی از این پروایدر اعلام کردیم.

 public override bool SupportsScope(ManagementScope scope)
        {
            return (scope == ManagementScope.Application) ;
        }

حالا که پروایدر (معرف رابط کاربری به IIS) تامین شده، نیاز است قلب کار یعنی ماژول معرفی گردد. اصلی‌ترین متدی که باید از اینترفیس ماژول پیاده سازی شود متد initialize است. این متد جایی است که تمام عملیات در آن رخ می‌دهد. در کلاس زیر imageCopyrightUI ما به معرفی مدخل entry رابط کاربری می‌پردازیم. در سازنده‌های این متد، پارامترهای نام، صفحه رابط کاربری وتوضیحی در مورد آن است. تصویر کوچک و بزرگ جهت آیکن سازی (در صورت عدم تعریف آیکن، چرخ دنده نمایش داده می‌شود) و توصیف‌های بلندتر را نیز شامل می‌شود.

 internal class imageCopyrightUI : Module
    {
        protected override void Initialize(IServiceProvider serviceProvider, ModuleInfo moduleInfo)
        {            
            base.Initialize(serviceProvider, moduleInfo);
            IControlPanel controlPanel = (IControlPanel)GetService(typeof(IControlPanel));
            ModulePageInfo modulePageInfo = new ModulePageInfo(this, typeof(imageCopyrightUIPage), "Image Copyright", "Image Copyright",Resource1.Visual_Studio_2012,Resource1.Visual_Studio_2012);
            controlPanel.RegisterPage(modulePageInfo);
        }
    }

شیء ControlPanel مکانی است که قرار است آیکن ماژول نمایش داده شود. شکل زیر به خوبی نام همه قسمت‌ها را بر اساس نام کلاس و اینترفیس آن‌ها دسته بندی کرده است:

پس با تعریف این کلاس جدید ما روی صفحه‌ی کنترل پنل IIS، یک آیکن ساخته و صفحه‌ی رابط کاربری را به نام imageCopyrightUIPage، در آن ریجستر می‌کنیم. این کلاس را پایینتر شرح داده‌ایم. ولی قبل از آن اجازه بدهید تا انواع کلاس هایی را که برای ساخت صفحه کاربرد دارند، بررسی نماییم. در این مثال ما با استفاده از پایه‌ای‌ترین کلاس، ساده‌ترین نوع صفحه ممکن را خواهیم ساخت. 4 کلاس برای ساخت یک صفحه وجود دارند که بسته به سناریوی کاری، شما یکی را انتخاب می‌کنید.

 ModulePage   شامل اساسی‌ترین متدها و سورس‌ها شده و هیچگونه رابط کاری ویژه‌ای را در اختیار شما قرار نمی‌دهد. تنها یک صفحه‌ی خام به شما می‌دهد که می‌توانید از آن استفاده کرده یا حتی با ارث بری از آن، کلاس‌های جدیدتری را برای ساخت صفحات مختلف و ویژه‌تر بسازید. در حال حاضر که هیچ کدام از ویژگی‌های IIS فعلی از این کلاس برای ساخت رابط کاربری استفاده نکرده‌اند.
 ModuleDialogPage   یک صفحه شبیه به دیالوگ را ایجاد می‌کند و شامل دکمه‌های Apply و Cancel میشود به همراه یک سری متدهای اضافی‌تر که اجازه‌ی override کردن آنها را دارید. همچنین یک سری از کارهایی چون refresh  و از این دست عملیات خودکار را نیز انجام میدهد. از نمونه رابط‌هایی که از این صفحات استفاده می‌کنند میتوان  machine key و management service را اسم برد.
 ModulePropertiesPage   این صفحه یک رابط کاربری را شبیه پنجره property که در ویژوال استادیو وجود دارد، در دسترس شما قرار میدهد. تمام عناصر آن در یک حالت گرید grid لیست می‌شوند. از نمونه‌های موجود میتوان به CGI,ASP.Net Compilation اشاره کرد.
 ModuleListPage   این کلاس برای مواقعی کاربرد دارد که شما قرار است لیستی از آیتم‌ها را نشان دهید. در این صفحه شما یک ListView دارید که میتوانید عملیات جست و جو، گروه بندی و نحوه‌ی نمایش لیست را روی آن اعمال کنید.
در این مثال ما از اولین کلاس نامبرده که پایه‌ی همه کلاس هاست استفاده می‌کنیم. کد زیر را در کلاسی به اسم imageCopyrightUIPage  می‌نویسیم:
    public sealed class imageCopyrightUIPage : ModulePage
    {
        public string message;
        public bool featureenabled;
        public string color;

        ComboBox _colCombo = new ComboBox();
        TextBox _msgTB = new TextBox();
        CheckBox _enabledCB = new CheckBox();

        public imageCopyrightUIPage()
        {
            this.Initialize();
        }


        void Initialize()
        {
            Label crlabel = new Label();
            crlabel.Left = 50;
            crlabel.Top = 100;
            crlabel.AutoSize = true;
            crlabel.Text = "Enable Image Copyright:";
            _enabledCB.Text = "";
            _enabledCB.Left = 200;
            _enabledCB.Top = 100;
            _enabledCB.AutoSize = true;

            Label msglabel = new Label();
            msglabel.Left = 150;
            msglabel.Top = 130;
            msglabel.AutoSize = true;
            msglabel.Text = "Message:";
            _msgTB.Left = 200;
            _msgTB.Top = 130;
            _msgTB.Width = 200;
            _msgTB.Height = 50;

            Label collabel = new Label();
            collabel.Left = 160;
            collabel.Top = 160;
            collabel.AutoSize = true;
            collabel.Text = "Color:";
            _colCombo.Left = 200;
            _colCombo.Top = 160;
            _colCombo.Width = 50;
            _colCombo.Height = 90;
            _colCombo.Items.Add((object)"Yellow");
            _colCombo.Items.Add((object)"Blue");
            _colCombo.Items.Add((object)"Red");
            _colCombo.Items.Add((object)"White");

            Button apply = new Button();
            apply.Text = "Apply";
            apply.Click += new EventHandler(this.applyClick);
            apply.Left = 200;
            apply.AutoSize = true;
            apply.Top = 250;

            Controls.Add(crlabel);
            Controls.Add(_enabledCB);
            Controls.Add(collabel);
            Controls.Add(_colCombo);
            Controls.Add(msglabel);
            Controls.Add(_msgTB);
            Controls.Add(apply);
        }

        public void ReadConfig()
        {
            try
            {
                ServerManager mgr;
                ConfigurationSection section;
                mgr = new ServerManager();
                Configuration config =
                mgr.GetWebConfiguration(
                       Connection.ConfigurationPath.SiteName,
                       Connection.ConfigurationPath.ApplicationPath +
                       Connection.ConfigurationPath.FolderPath);

                section = config.GetSection("system.webServer/imageCopyright");
                color = (string)section.GetAttribute("color").Value;
                message = (string)section.GetAttribute("message").Value;
                featureenabled = (bool)section.GetAttribute("enabled").Value;

            }

            catch
            { }

        }
      
        void UpdateUI()
        {
            _enabledCB.Checked = featureenabled;
            int n = _colCombo.FindString(color, 0);
            _colCombo.SelectedIndex = n;
            _msgTB.Text = message;
        }


        protected override void OnActivated(bool initialActivation)
        {
            base.OnActivated(initialActivation);
            if (initialActivation)
            {
                ReadConfig();
                UpdateUI();
            }
        }



        private void applyClick(Object sender, EventArgs e)
        {
            try
            {
                UpdateVariables();
                ServerManager mgr;
                ConfigurationSection section;
                mgr = new ServerManager();
                Configuration config =
                mgr.GetWebConfiguration
                (
                       Connection.ConfigurationPath.SiteName,
                       Connection.ConfigurationPath.ApplicationPath +
                       Connection.ConfigurationPath.FolderPath
                );

                section = config.GetSection("system.webServer/imageCopyright");
                section.GetAttribute("color").Value = (object)color;
                section.GetAttribute("message").Value = (object)message;
                section.GetAttribute("enabled").Value = (object)featureenabled;

                mgr.CommitChanges();

            }

            catch
            { }

        }

        public void UpdateVariables()
        {
            featureenabled = _enabledCB.Checked;
            color = _colCombo.Text;
            message = _msgTB.Text;
        }
    }
اولین چیزی که در کلاس بالا صدا زده می‌شود، سازنده‌ی کلاس هست که ما در آن یک تابع تعریف کردیم به اسم initialize که به آماده سازی اینترفیس یا رابط کاربری می‌پردازد و کنترل‌ها را روی صفحه می‌چیند. این سه کنترل، یکی Combox برای تعیین رنگ، یک Checkbox برای فعال بودن ماژول و دیگری هم یک textbox جهت نوشتن متن است. مابقی هم که سه label برای نامگذاری اشیاست. بعد از اینکه کنترل‌ها روی صفحه درج شدند، لازم است که تنظیمات پیش فرض یا قبلی روی کنترل‌ها نمایش یابند که اینکار را به وسیله تابع readConfig انجام می‌دهیم و تنظیمات خوانده شده را در متغیر‌های عمومی قرار داده و با استفاده از تابع UpdateUI این اطلاعات را روی کنترل‌ها ست می‌کنیم و به این ترتیب UI به روز می‌شود. این دو تابع را به ترتیب پشت سر هم در یک متد به اسم OnActivated  که override کرده‌ایم صدا میزنیم. در واقع این متد یک جورایی همانند رویداد Load می‌باشد؛ اگر true برگرداند اولین فعال سازی رابط کاربری بعد از باز شدن IIS است و در غیر این صورت false بر میگرداند.

در صورتی که کاربر مقادیر را تغییر دهد و روی گزینه apply کلیک کند تابع applyClick اجرا شده و ابتدا به تابع UpdateVariables ارجاع داده میشود که در آن مقادیر خوانده شده و در متغیرهای Global قرار می‌گیرند و سپس با استفاده از دو شیء از نوع serverManger و ConfigSection جایگذاری یا ذخیره می‌شوند.
استفاده از دو کلاس Servermanager و Configsection در دو قسمت خواندن و نوشتن مقادیر به کار رفته‌اند. کلاس servermanager به ما اجازه دسترسی به تنظیمات IIS و قابلیت‌های آن را میدهد. در تابع ReadConfig مسیر وب سایتی را که در لیست IIS انتخاب شده است، دریافت کرده و به وب کانفیگ آن وب سایت رجوع نموده و تگ imageCopyright آن را که در تگ system.webserver قرار گرفته است، میخواند (در صورتی که این تگ در آن وب کانفیگ موجود نباشد، خواندن و سپس ذخیره مجدد آن روی تگ داخل فایل applicationHost.config اتفاق میفتد که نتیجتا برای همه‌ی وب سایت هایی که این تگ را ندارند یا مقدارهای پیش فرض آن را تغییر نداده‌اند رخ میدهد) عملیات نوشتن هم مشابه خواندن است. تنها باید خط زیر را در آخر برای اعمال تغییرات نوشت؛ مثل EF با گزینه Context.SaveChanges:
mgr.CommitChanges();
وقت آن است که رابط کاربری را به IIS اضافه کنیم: پروژه را Rebuild کنید. بعد از آن با خطوطی که قبلا در Post-Build Command نوشتیم باید dll ما در GAC ریجستر شود. برای همین آدرس زیر را در cmd تایپ کنید:
%vs110comntools%\vsvars32.bat
عبارت اول که مسیر ویژوال استودیوی  شماست و عدد 110 یعنی نسخه‌ی 11. هر نسخه‌ای را که استفاده میکنید، یک صفر جلویش بگذارید و جایگزین عدد بالا کنید. مثلا نسخه 8 می‌شود 80 و فایل بچ بالا هم دستورات visual studio را برای شما آزاد می‌کند.
سپس دستور زیر را وارد کنید:
GACUTIL /l ClassLibrary1
کلمه classLibrary1 نام پروژه‌ی ما بود که در GAC ریجستر شده است. با سوییچ l تمامی اطلاعات اسمبلی‌هایی که در GAC ریجستر شده‌اند، نمایش می‌یابند. ولی اگر اسم آن اسمبلی را جلویش بنویسید، فقط اطلاعات آن اسمبلی نمایش میابد. با اجرای خط فوق میتوانیم کلید عمومی public key اسمبلی خود را بدانیم که در شکل زیر مشخص شده است:

پس اگر کلید را دریافت کرده‌اید، خط زیر را به فایل administration.config در تگ <ModuleProviders> اضافه کنید:
<add name="imageCopyrightUI" type="ClassLibrary1.imageCopyrightUIProvider,   ClassLibrary1, Version=1.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=d0b3b3b2aa8ea14b"/>
عبارت ClassLibrary1.imageCopyrightUIProvider به کلاس imageCopyrightUIProvider اشاره می‌کند که در این کلاس UI معرفی می‌شود. مابقی عبارت هم کاملا مشخص است و در لینک‌های بالا در مورد Strong name توضیح داده شده اند. 
فایل administration.config  در مسیر زیر قرار دارد:
%windir%\system32\inetsrv\config\administration.config
حالا تنها کاری که نیاز است، باز کردن IIS است. به بخش وب سایت‌ها رفته و اپلیکیشنی که قبلا با نام mypictures را ایجاد کرده بودیم، انتخاب کنید. در سمت راست، آخر لیست، بخش others باید ماژول ما دیده شود. بازش کنید و تنظمیات آن را تغییر دهید و حالا یک تصویر را از اپلیکیشن mypictures، روی مرورگر درخواست کنید تا تغییرات را روی تگ مشاهده کنید:

 
حالا دیگر باید ماژول نویسی برای IIS را فراگرفته باشیم. این ماژول‌ها می‌توانند از یک مورد ساده تا یک کلاس مهم و امنیتی باشند که روی سرور شما برای همه یا بعضی از وب سایت‌ها در حال اجرا هستند و در صورت لزوم و اجازه شما، برنامه نویس‌ها میتوانند مثل همه‌ی تگ‌های موجود در وب کانفیگ سایتی را که  مینویسند، تگ ماژول شما و  تنظیمات آن را با استفاده از attribute یا خصوصیت‌های تعریف شده، بر اساس سلایق و نیازهایشان تغییر دهند و روی سرور شما آپلود کنند. الان شما یک سرور خصوصی سازی شده دارید.
از آنجا که این مقاله طولانی شده است، باقی موارد ویرایشی روی این UI را در مقاله بعدی بررسی خواهیم کرد. 
مطالب
آشنایی با Saltarelle کامپایلر قدرتمند #C به جاوااسکریپت

شاید ساده‌ترین تعریف برای  Saltarelle  این باشد که «کامپایلریست که کد‌های C# را به جاوا اسکریپت تبدیل می‌کند». محاسن زیادی را می‌توان برای اینگونه کامپایلر‌ها نام برد؛ مخصوصا در پروژه‌های سازمانی که نگهداری از کد‌های جاوا اسکریپت بسیار سخت و گاهی خارج از توان است و این شاید مهمترین عامل ظهور ابزارهای جدید از قبیل Typescript باشد.

در هر صورت اگر حوصله و وقت کافی برای تجهیز تیم نرم افزاری، به دانش یک زبان جدید مانند Typescript نباشد، استفاده از توان و دانش تیم تولید، از زبان C# ساده‌ترین راه حل است و اگر ابزاری مطمئن برای استفاده از حداکثر قدرت JavaScript همراه با امکانات نگهداری و توسعه کد‌ها وجود داشته باشد، بی شک Saltarelle یکی از بهترین‌های آنهاست.

قبلا کامپایلر هایی از این دست مانند  Script# وجود داشتند، اما فاقد همه امکانات C# بوده وعملا قدرت کامل C# در کد نویسی وجود نداشت. اما با توجه به ادعای توسعه دهندگان این کامپایلر سورس باز در استفاده‌ی حداکثری از کلیه ویژگی‌های C# 5 و با وجود Library ‌های متعدد می‌توان Saltarelle  را عملا یک کامپایلر موفق در این زمینه دانست.

برای استفاده از Saltarelle در یک برنامه وب ساده باید یک پروژه Console Application به Solution اضافه کرد و پکیج Saltarelle.Compiler را از nuget نصب نمایید. بعد از نصب این پکیج، کلیه Reference ‌ها از پروژه حدف می‌شوند و هر بار Build توسط کامپایلر Saltarelle  انجام می‌شود. البته با اولین Build، مقداری Error را خواهید دید که برای از بین بردنشان نیاز است پکیج Saltarelle.Runtime را نیز در این پروژه نصب نمایید:

PM> Install-Package Saltarelle.Compiler
PM> Install-Package Saltarelle.Runtime

در صورتیکه کماکان Build  نهایی با Error همرا بود، یکبار این پروژه را Unload  و سپس مجددا Load نمایید



UI یک پروژه وب MVC است و Client یک Console Application که پکیج‌های مورد نیاز Saltarelle  روی آن نصب شده است.

در صورتیکه پروژه را Build نماییم و نگاهی به پوشه‌ی Debug بیاندازیم، یک فایل JavaScript همنام پروژه وجود دارد:


برای اینکه بعد از هر بار Build ، فایل اسکریپت به پوشه‌ی مربوطه در پروژه UI منتقل شود کافیست کد زیر را در Post Build  پروژه Client بنویسیم: 

copy "$(TargetDir)$(TargetName).js" "$(SolutionDir)SalratelleSample.UI\Scripts"

اکنون پس از هر بار Build ، فایل اسکریپت مورد نظر در پوشه‌ی Scripts پروژه UI  آپدیت می‌شود:


در ادامه کافیست فایل اسکریپت را به layout اضافه کنیم. 

<script src="~/Scripts/SaltarelleSample.Client.js"></script>

در پوشه‌ی Saltarelle.Runtime در پکیج‌های نصب شده، یک فایل اسکریپت به نام mscorlib.min.js نیز وجود دارد که حاوی اسکریپت‌های مورد نیاز Saltarelle در هنگام اجراست. آن را به پوشه اسکریپت‌های پروژه UI کپی نمایید و سپس به Layout  اضافه کنید. 

<script src="~/Scripts/mscorlib.min.js"></script>
<script src="~/Scripts/SaltarelleSample.Client.js"></script>

حال نوبت به اضافه نمودن library‌های مورد نیازمان است. برای دسترسی به آبجکت هایی از قبیل document, window, element و غیره در جاوااسکریپت می‌توان پکیج Saltarelle.Web را در پروژه‌ی Client نصب نمود و برای دسترسی به اشیاء و فرمانهای jQuery، پکیج Salratelle.jQuery را نصب نمایید. 

> Install-Package Saltarelle.Web
> Install-Package Saltarelle.jQuery

به این library‌ها imported library می‌گویند. در واقع، در زمان کامپایل، برای این library‌ها فایل اسکریپتی تولید نمی‌شود و فقط آبجکت‌های #C هستند که که هنگام کامپایل تبدیل به کدهای ساده اسکریپت می‌شوند که اگر اسکریپت مربوط به آنها به صفحه اضافه نشده باشد، اجرای اسکریپت با خطا مواجه می‌شود.

به طور ساده‌تر وقتی از jQuery library استفاده می‌کنید هیچ فایل اسکریپت اضافه‌ای تولید نمی‌شود، اما باید اسکریپت jQuery به صفحه شما اضافه شده باشد.

<script src="~/Scripts/jquery-1.10.2.min.js"></script>

مثال ما یک اپلیکیشن ساده برای خواندن فید‌های همین سایت است. ابتدا کد‌های سمت سرور را در پروژه UI  می نویسیم.

کلاس‌های مورد نیاز ما برای این فید ریدر: 

public class Feed
    {
        public string FeedId { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Address { get; set; }

    }
    public class Item
    {
        public string Title { get; set; }
        public string Link { get; set; }
        public string Description { get; set; }
    }

و یک کلاس برای مدیریت منطق برنامه 

 public class SiteManager
    {
        private static List<Feed> _feeds;
        public static List<Feed> Feeds
        {
            get
            {
                if (_feeds == null)
                    _feeds = CreateSites();
                return _feeds;
            }
        }
        private static List<Feed> CreateSites()
        {
            return new List<Feed>() { 
                new Feed(){
                    FeedId = "1",
                    Title = "آخرین تغییرات سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/rss.xml"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "2",
                    Title = "مطالب سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feeds/posts"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "3",
                    Title = "نظرات سایت",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feeds/comments"
                },
                 new Feed(){
                    FeedId = "4",
                    Title = "خلاصه اشتراک ها",
                    Address = "https://www.dntips.ir/feed/news"
                },
            };
        }

        public static IEnumerable<Item> GetNews(string id)
        {
            XDocument feedXML = XDocument.Load(Feeds.Find(s=> s.FeedId == id).Address);
            var feeds = from feed in feedXML.Descendants("item")
                        select new Item
                        {
                            Title = feed.Element("title").Value,
                            Link = feed.Element("link").Value,
                            Description = feed.Element("description").Value
                        };
            return feeds;
        }

    }

کلاس SiteManager فقط یک لیست از فید‌ها دارد و متدی که با گرفتن شناسه‌ی فید ، یک لیست از آیتم‌های موجود در آن فید ایجاد می‌کند.

حال دو ApiController برای دریافت داده‌ها ایجاد می‌کنیم

public class FeedController : ApiController  
{
        // GET api/<controller>
        public IEnumerable<Feed> Get()
        {
            return SiteManager.Feeds;
        }
    }

public class ItemsController : ApiController
    {
        // GET api/<controller>/5
        public IEnumerable<Item> Get(string id)
        {
            return SiteManager.GetNews(id);
        }
    }

در View پیش‌فرض که Index از کنترلر Home  است،  یک Html ساده برای فرم  صفحه اضافه می‌کنیم 

<div>
    <div>
        <h2>Feeds</h2>
        <ul id="Feeds">
           
        </ul>
    </div>
    <div>
        <h2>Items</h2>
        <p id="FeedItems">
        </p>
    </div>
   
</div>

در المنت Feeds لیست فید‌ها را قرار می‌دهیم و در FeedItems آیتم‌های مربوط به هر فید. حال به سراغ کد‌های سمت کلاینت می‌رویم و به جای جاوا اسکریپت از Saltarelle استفاده می‌کنیم.

کلاس Program را از پروژه Client باز می‌کنیم و متد Main را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:

static void Main()
        {
            jQuery.OnDocumentReady(() => {
                FillFeeds();
            });
        }

بعد از کامپایل شدن، کد #C شارپ بالا به صورت زیر در می‌آید: 

$SaltarelleSample_Client_$Program.$main = function() {
$(function() {
$SaltarelleSample_Client_$Program.$fillFeeds();
});
};
$SaltarelleSample_Client_$Program.$main();

و این همان متد معروف jQuery است که Saltarelle.jQuery برایمان ایجاد کرده است.

متد FillFeeds را به شکل زیر پیاده سازی می‌کنیم

private static void FillFeeds()
        {
            jQuery.Ajax(new jQueryAjaxOptions()
            {
                Url = "/api/feed",
                Type = "GET",
                Success = (d,t,r) => {

                    // Fill 
                    var ul = jQuery.Select("#Feeds");
                    jQuery.Each((List<Feed>)d, (idx,i) => {
                        var li = jQuery.Select("<li>").Text(i.Title).CSS("cursor", "pointer");
                        li.Click(eve => {
                            FillData(i.FeedId);
                        });
                        ul.Append(li);
                    });
                }
            });
        }

آبجکت jQuery، متدی به نام Ajax دارد که یک شی از کلاس jQueryAjaxOptions را به عنوان پارامتر می‌پذیرد. این کلاس کلیه خصوصیات متد Ajax در jQuery را پیاده سازی می‌کند. نکته شیرین آن توانایی نوشتن lambda برای Delegate هاست.

خاصیت Success یک Delegate است که 3 پارامتر ورودی را می‌پذیرد.

public delegate void AjaxRequestCallback(object data, string textStatus, jQueryXmlHttpRequest request);

data همان مقداریست که api باز می‌گرداند که یک لیست از Feed هاست. برای زیبایی کار، من یک کلاس Feed در پروژه Client اضافه می‌کنم که خصوصیاتی مشترک با کلاس اصلی سمت سرور دارد و مقدار برگشی Ajax را به آن تبدیل می‌کنم.

کلاس Feed و Item

 [PreserveMemberCase()]
    public class Feed
    {
        //[ScriptName("FeedId")]
        public string FeedId;

        //[ScriptName("Title")]
        public string Title;

        //[ScriptName("Address")]
        public string Address;

    }

    [PreserveMemberCase()]
    public class Item
    {
        // [ScriptName("Title")]
        public string Title;

        // [ScriptName("Link")]
        public string Link;

        // [ScriptName("Description")]
        public string Description;
    }
Attrubute‌های زیادی در Saltarelle وجود دارند و از آنجایی که کامپایلر اسم فیلد‌ها را camelCase کامپایل می‌کند من برای جلوگیری از آن از PreserveMemberCase  بر روی هر کلاس استفاده کردم. می‌توانید اسم هر فیلد را سفارشی کامپایل نمایید. 
jQuery.Each((List<Feed>)d, (idx,i) => {
                        var li = jQuery.Select("<li>").Text(i.Title).CSS("cursor", "pointer");
                        li.Click(eve => {
                            FillData(i.FeedId);
                        });
                        ul.Append(li);
                    });

به ازای هر آیتمی که در شیء بازگشتی وجود دارد، با استفاد از متد each در jQuery یک li ایجاد می‌کنیم. همان طور که می‌بینید کلیه خواص، به شکل Fluent قابل اضافه شدن می‌باشد. سپس برای li یک رویداد کلیک که در صورت وقوع، متد FillData را با شناسه فید کلیک شده فراخوانی می‌کند و در آخر li را به المنت ul اضافه می‌کنیم.

برای هر کلیک هم مانند مثال بالا api را با شناسه‌ی فید مربوطه فراخوانی کرده و به ازای هر آیتم، یک سطر ایجاد می‌کنیم.

private static void FillData(string p)
        {
            jQuery.Ajax(new jQueryAjaxOptions()
            {
                Url = "/api/items/" + p,
                Type = "GET",
                Success = (d, t, r) => {
                    var content = jQuery.Select("#FeedItems");
                    content.Html("");
                    foreach (var item in (List<Item>)d)
                    {
                        var row = jQuery.Select("<div>").AddClass("row").CSS("direction", "rtl");
                        var link = jQuery.Select("<a>").Attribute("href", item.Link).Text(item.Title);
                        row.Append(link);
                        content.Append(row);
                    }
                }
            });
        }
خروجی برنامه به شکل زیر است: 

در این مثال ما از Saltarelle.jQuery برای استفاده از jQuery.js استفاده نمودیم. library‌های متعددی برای Saltarelle  از قبیل  linq,angular,knockout,jQueryUI,nodeJs ایجاد شده و همچنین قابلیت‌های زیادی برای نوشتن imported library‌های سفارشی نیز وجود دارد. 

مطمئنا استفاده از چنین کامپایلرهایی راه حلی سریع برای رهایی از مشکلات متعدد کد نویسی با جاوا اسکریپت در نرم افزارهای بزرگ مقیاس است. اما مقایسه آنها با ابزارهایی از قبیل typescript احتیاج به زمان و تجربه کافی در این زمینه دارد.

نظرات اشتراک‌ها
اعتبارسنجی Domain Model‎
با توجه به مطلب «طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای مدیریت خطاهای حاصل از Business Rule Validationها در ServiceLayer» می‌توان طراحی زیر را انجام داد:
public class Customer
{
    public string Email { get; private set; }
    public string Name { get; private set; }

    private Customer(email, name)
    {
        Email = email;
        Name = name;
    }

    public static Result<Customer> New(string email, string name, INewCustomerPolicy policy)
    {
        var isUnique = policy.IsUnique(email);
        if (!isUnique)
        {
            return Result.Fail<Customer>("Customer with this email already exists.");
        }

        var customer = new Customer(email, name);

        //customer.AddDomainEvent(new CustomerRegistered(customer));

        return Result.Ok(customer);
    }
}
کلاس Result در زیرساخت DNTFrameworkCore قابل دسترس می‌باشد.
مطالب
آشنایی با مفاهیم شیء گرایی در جاوا اسکریپت #1
با توجه به فراگیر شدن استفاده از جاوا اسکریپت و بخصوص مبحث شیء گرایی، تصمیم گرفتم طی سلسله مقالاتی با مباحث شیء گرایی در این زبان بیشتر آشنا شویم. جاوا اسکریپت یک زبان مبتنی بر شیء است و نه شیءگرا و خصوصیات زبان‌های شیء گرا، به طور کامل در آن پیاده سازی نمی‌گردد.
لازم به ذکر است که انواع داده‌ای در جاوا اسکریپت شامل 2 نوع می‌باشند:
1- نوع داده اولیه (Primitive) که شامل Boolean ، Number و Strings می‌باشند.
2- نوع داده Object که طبق تعریف هر Object مجموعه‌ای از خواص و متدها است.
نوع داده‌ای اولیه، از نوع Value Type و نوع داده ای Object، از نوع Refrence Type می‌باشد.

برای تعریف یک شیء (Object) در جاوا اسکریپت، 3 راه وجود دارد:
1 - تعریف و ایجاد یک نمونه مستقیم از یک شیء ( direct instance of an object )
2 – استفاده از function برای تعریف و سپس نمونه سازی از یک شیء ( Object Constructor )
3 – استفاده از متد Object.Create

روش اول :
در روش اول دو راه برای ایجاد اشیاء استفاده می‌گردد که با استفاده از دو مثال ذیل، این دو روش توضیح داده شده‌اند:

مثال اول : (استفاده از new )
<script type=”text/javascript”>
 var person = new Object();
  person.firstname = “John”;
  person.lastname = “Doe”;
  person.age = 50;
  person.eyecolor = “blue”;
  document.write(person.firstname + “ is “ + person.age + “ years old.”);
</script>

result : John is 50 years old.
در این مورد، ابتدا یک شیء پایه ایجاد می‌گردد و خواص مورد نظر برایش تعریف می‌گردد و با استفاده از اسم شیء به این خواص دسترسی داریم.

مثال دوم (استفاده از literal notation )

<script type=”text/javascript”>
var obj = {
   var1: “text1”,
   var2: 5,
   Method: function ()
   {
     alert(this.var1);
   }
  };
  obj.Method();
</script>

 Result : text1
در این مورد با استفاده از کلمه کلیدی var یک شیء تعریف می‌شود و در داخل {}  کلیه خواص و متدهای این شیء تعریف می‌گردد. این روش برای تعریف اشیاء در جاوا اسکریپت بسیار متداول است.
هر دو مثالهای 1 و 2 در روش اول برای ایجاد اشیاء بکار میروند. امکان گسترش دادن اشیاء در این روش و اضافه کردن خواص و متد در آینده نیز وجود دارد. بعنوان مثال می‌توان نوشت :
 Obj.var3 = “text3”;
در این‌حال، خاصیت سومی به مجموع خواص شی Obj اضافه می‌گردد.
حال در این مثال اگر مقدار شی obj را برابر یک شیء دیگر قرار دهیم به نحو زیر :
   var newobj = obj;
  newobj.var1 = "other text";
  alert(obj.var1);// other text
  alert(newobj.var1);// other text
و برای اینکه بتوان از امکانات زبانهای شیء گرا در این زبان استفاده کرد، بایستی الگویی را تعریف کنیم و سپس از روی این الگو، اشیا مورد نظر را پیاده سازی نمائیم.
می‌بینیم که مقدار هر دو متغیر در خروجی یکسان می‌باشد و این موضوع با ماهیت شیء گرایی که در آن همه‌ی اشیایی که از روی یک الگو نمونه سازی می‌گردند مشخصه‌هایی یکسان، ولی مقادیر متفاوتی دارند، متفاوت است. البته این موضوع از آنجا ناشی می‌گردد که اشیاء ایجاد شده در جاوا اسکریپت ذاتا type refrence هستند و به همین منظور برای پیاده سازی الگویی (کلاسی) که بتوان رفتار شیء گرایی را از آن انتظار داشت از روش زیر استفاده میکنیم. برای درک بهتر اسم این الگو را کلاس مینامیم که در روش دوم به آن اشاره میکنیم.

روش دوم :

 <script type=”text/javascript”>
  function Person(firstname, lastname, age, eyecolor)
  {
     this.firstname = firstname;
     this.lastname = lastname;
     this.age = age;
     this.eyecolor = eyecolor;
  }

   var myFather = new Person("John", "Doe", 50, "blue");
  document.write(myFather.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
  result : John is 50 years old.

   var myMother=new person("Sally","Rally",48,"green");
   document.write(myMother.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
   result : Sally is 48 years old.
  </script>
یا به شکل زیر :

 var Person = function (firstname, lastname, age, eyecolor)
  {
     this.firstname = firstname;
     this.lastname = lastname;
     this.age = age;
     this.eyecolor = eyecolor;
  }

  var myFather = new Person("John", "Doe", 50, "blue");
  document.write(myFather.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
   result : John is 50 years old.

   var myMother=new person("Sally","Rally",48,"green");
   document.write(myMother.firstname + " is " + myFather.age + " years old.");
   result : Sally is 48 years old.
به این روش Object Constructor یا سازنده اشیاء گفته می‌شود.
در اینجا با استفاده از کلمه کلیدی function و در داخل {} کلیه خواص و متدهای لازم را به شیء مورد نظر اضافه می‌کنیم. استفاده از کلمه this در داخل function به این معنی است که هر کدام از نمونه‌های object مورد نظر، مقادیر متفاوتی خواهند داشت .

یک مثال دیگر :
 
<script type="text/javascript">
   function cat(name) {
      this.name = name;
      this.talk = function() {
      alert( this.name + " say meeow!" )
   }
 }

cat1 = new cat("felix")
cat1.talk() //alerts "felix says meeow!"
cat2 = new cat("ginger")
cat2.talk() //alerts "ginger says meeow!"
</Script>
در اینجا می‌بینیم که به ازای هر نمونه از اشیایی که با function می‌سازیم، خروجی متفاوتی تولید می‌گردد که همان ماهیت شیء گرایی است.


روش سوم :استفاده از متد Object.Create
 
 var myObjectLiteral = {
    property1: "one",
    property2: "two",
    method1: function() {
       alert("Hello world!");
}}
var myChild = Object.create(myObjectLiteral);
myChild.method1(); // will alert "Hello world!"
در این روش با استفاده از متد Object.Create و استفاده از یک شیء که از قبل ایجاد شده، یک شیء جدید ایجاد می‌شود.
حال برای اضافه کردن متدها و خاصیت‌هایی به کلاس جاوا اسکریپتی مورد نظر، به طوریکه همه‌ی نمونه‌هایی که از این کلاس ایجاد می‌شوند بتوانند به این متدها و خاصیت‌ها دسترسی داشته باشند، از مفهومی به اسم prototype استفاده می‌کنیم. برای مثال کلاس زیر را در نظر بگیرید:
این کلاس یک سیستم ساده امتحانی (quiz ) را پیاده می‌کند که در آن اطلاعات شخص که شامل نام و ایمیل می‌باشد گرفته شده و سه تابع، شامل ذخیره نمرات، تغییر ایمیل و نمایش اطلاعات شخص به همراه نمرات نیز به آن اضافه می‌شود.
 function User (theName, theEmail) {
    this.name = theName;
    this.email = theEmail;
    this.quizScores = [];
    this.currentScore = 0;
}
حال برای اضافه نمودن متدهای مختلف به این کلاس داریم :

 User.prototype = {
  saveScore:function (theScoreToAdd)  {
   this.quizScores.push(theScoreToAdd)
  },
  showNameAndScores:function ()  {
    var scores = this.quizScores.length > 0 ? this.quizScores.join(",") : "No Scores Yet";
    return this.name + " Scores: " + scores;
  },
  changeEmail:function (newEmail)  {
    this.email = newEmail;
    return "New Email Saved: " + this.email;
  }
}
و سپس برای استفاده از آن و گرفتن خروجی نمونه داریم :
 // A User
  firstUser = new User("Richard", "Richard@examnple.com");
  firstUser.changeEmail("RichardB@examnple.com");
  firstUser.saveScore(15);
  firstUser.saveScore(10);
  document.write(firstUser.showNameAndScores()); //Richard Scores: 15,10
  document.write('<br/>');
  // Another User
  secondUser = new User("Peter", "Peter@examnple.com");
  secondUser.saveScore(18);
  document.write(secondUser.showNameAndScores()); //Peter Scores: 18
در نتیجه تمام نمونه‌های کلاس User می‌توانند به این متدها دسترسی داشته باشند و به این صورت مفهوم Encapsulation  نیز پیاده می‌گردد.


وراثت (Inheritance) در جاوا اسکریپت :

در بسیاری از مواقع لازم است عملکردی (Functionality) که در یک کلاس تعریف می‌گردد، در کلاسهای دیگر نیز در دسترس باشد. بدین منظور از مفهوم وراثت استفاده می‌شود. در نتیجه کلاس‌ها می‌توانند از توابع خود و همچنین توابعی که کلاسهای والد در اختیار آنها می‌گذارند استفاده کنند. برای این منظور چندین راه حل توسط توسعه دهندگان ایجاد شده است که در ادامه به چند نمونه از آنها اشاره می‌کنیم.
ساده‌ترین حالت ممکن از الگویی شبیه زیر است:
   
 <script type="text/javascript">
function Base()
  {
     this.color = "blue";
  }
  function Sub()
  {
  }
  Sub.prototype = new Base();
  Sub.prototype.showColor = function ()
  {
     alert(this.color);
  }
  var instance = new Sub();
  instance.showColor(); //"blue"
</Script>
در کد بالا ابتدا یک function (class) به نام Base که حاوی یک خصوصیت به نام color  می‌باشد، تعریف شده و سپس یک کلاس دیگر بنام sub تعریف می‌کنیم که قرار است خصوصیات و متدهای کلاس Base را به ارث ببرد و سپس از طریق خصوصیت prototype کلاس Sub، که نمونه‌ای از کلاس Base را به آن نسبت می‌دهیم باعث می‌شود خواص و متدهای کلاس Base توسط کلاس Sub قابل دسترسی باشد. در ادامه متد showColor را به کلاس Sub اضافه می‌کنیم و توسط آن به خصوصیت color در این کلاس دسترسی پیدا میکنیم.
راه حل دیگری نیز برای اینکار وجود دارد که الگویی است بنام Parasitic Combination :
در این الگو براحتی و با استفاده از متد Object.create که در بالا توضیح داده شد، هر کلاسی که ایجاد میکنیم، با انتساب آن به یک شیء جدید، کلیه خواص و متدهای آن نیز توسط شیء جدید قابل استفاده میشود.
 <script language="javascript" type="text/javascript">
if (typeof Object.create !== 'function') {
Object.create = function (o) {
ایجاد یک کلاس خالی که قرار است خواص کلاس دریافتی توسط آرگومان کلاس پایه را به ارث ببرد//
  function F() {
}
با ارث برده شود F  باعث میشویم کلیه خواص و متدهای دریافتی توسط Prototype  توسط خصوصیت  F با انتساب آرگومان دریافتی که یک شی است به کلاس
  F.prototype = o;
   return new F(); 
  };
}

var cars = {
type: "sedan",
wheels: 4
  };
  // We want to inherit from the cars object, so we do:
  var toyota = Object.create(cars);
// now toyota inherits the properties from cars
  document.write(toyota.type);
</script>
output :sedan
در قسمتهای دیگر به مباحثی همچون Override و CallBaseMethod‌ها خواهیم پرداخت.

برای مطالعه بیشتر :
http://eloquentjavascript.net/chapter8.html
http://phrogz.net/JS/classes/OOPinJS2.html
مطالب
آشنایی با Implicit Casting و Explicit Casting
همه ما به نحوی در پروژه‌های خود مجبور به تبدیل انوع داده شده ایم و یک نوع از داده یا Object رو به نوع دیگری از داده یا Object تبدیل کرده ایم. در این پست دو روش دیگر برای تبدیل انواع داده‌ها بررسی میکنیم. برای شروع دو کلاس زیر رو در نظر بگیرید.
#1کلاس Book
    public class Book
    {
        public int Code { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Category { get; set; }        
    }
#2کلاس NoteBook
    public class NoteBook
    {
        public int Code { get; set; }
        public string Title { get; set; }        
    }
این دو کلاس هیچ ارتباطی با هم ندارند در نتیجه امکان تبدیل این دو نوع وجود ندارد یعنی اجرای هر دو دستور زیر باعث ایجاد خطای کامپایلری می‌شود.
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book() 
            {
                Code = 1,
                Title = "Book1",
                Category = "Default"
            };

            NoteBook noteBook = new NoteBook();

            noteBook = (NoteBook)book;//Compile error
            noteBook = book as NoteBook;//Compile error
        }
برای حل این مشکل و تبدیل این دو نوع از Object‌ها می‌تونیم از دو نوع ImplicitCasting و Explicit Casting استفاده کنیم.
#Explicit Casting
public class Book
    {
        public int Code { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Category { get; set; }

        public static explicit operator NoteBook( Book book )
        {
            return new NoteBook()
            {
                Code = book.Code,
                Title = book.Title
            };
        }
    }
در Explicit یک Operator به صورت Explicit تعریف می‌کنیم که ورودی اون از نوع خود کلاس book و خروجی اون از نوع مورد دلخواه است. Converter مورد نظر رو در بدنه این Operator می‌نویسیم. حالا به راحتی دستور زیر کامپایل می‌شود.
static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book() 
            {
                Code = 1,
                Title = "Book1",
                Category = "Default"
            };

            NoteBook noteBook = new NoteBook();

            noteBook = (NoteBook)book;//Correct  
        }

در بالا مشاهده می‌کنید که حتما باید به طور صریح عملیات Cast رو انجام دهیددر غیر این صورت همچنان خطا خواهید داشت. اما می‌توان این مراحل رو هم نادیده گرفت و تبدیل رو به صورت Implicit انجام داد.

#Implicit Casting

public class Book
    {
        public int Code { get; set; }
        public string Title { get; set; }
        public string Category { get; set; }

        public static implicit operator NoteBook( Book book )
        {
            return new NoteBook()
            {
                Code = book.Code,
                Title = book.Title
            };
        }
    }
تنها تفاوت این روش با روش قبلی، در نوع تعریف operator است. بعد از تعریف نوع استفاده به صورت زیر خواهد بود.

static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book() 
            {
                Code = 1,
                Title = "Book1",
                Category = "Default"
            };

            NoteBook noteBook = new NoteBook();

            noteBook = book;//Correct  
        }
در این روش نیاز به ذکر نوع Object برای Cast نیست و Object مورد نظر به راحتی به نوع داده قبل از اپراتور = تبدیل می‌شود.