نظرات مطالب
OpenCVSharp #6
2 نکته و یک تجربه کوچک درباره نمایش ویدیو با خواندن اطلاعات از WebCam :
-اول اینکه اگر خواستید لیست از وب کم‌های سیستم تون داشته باشید از کد زیر استفاده کنید (البته برای استفاده از آن به DirectShow.Net dll نیاز دارید)
        private void LoadCameras()
        {
            List<string> data = new List<string>();
            List<KeyValuePair<int, string>> ListCamerasData = new List<KeyValuePair<int, string>>();
            //-> Find systems cameras with DirectShow.Net dll
            DsDevice[] _SystemCamereas = DsDevice.GetDevicesOfCat(FilterCategory.VideoInputDevice);
            int _DeviceIndex = 0;
            foreach (DirectShowLib.DsDevice _Camera in _SystemCamereas)
            {
                ListCamerasData.Add(new KeyValuePair<int, string>(_DeviceIndex, _Camera.Name));
                data.Add(_Camera.Name);
                _DeviceIndex++;
            }

            CameraList.ItemsSource = data;
        }
-دوم اینکه برای نسبت دادن وب کم به CvCapture از متد CvCapture.FromCamera(cameraIndex) استفاده می‌کنیم :
            using (CvCapture capture = CvCapture.FromCamera(cameraIndex))
            {
                //var interval = (int)(1000 / capture.Fps);
                IplImage image;
                while (_worker != null && !_worker.CancellationPending)
                {
                    if ((image = capture.QueryFrame()) != null)
                    {
                        _worker.ReportProgress(0, image);
                        Thread.Sleep(10);
                    }
                }
            }

این رو هم بگم که همین روش رو با بکارگیری محصور کننده Emgu انجام دادم و سرعت پایین‌تری نسبت به OpenCvSharp داشت.

و یک سوال : چرا در حین کار با وب کم مقدار خروجی capture.Fps یا همان frames per second مقدار صفر را بر می‌گرداند؟
مطالب
نمایش اخطارها و پیام‌های بوت استرپ به کمک TempData در ASP.NET MVC
در بوت استرپ برای نمایش اعلانی به کاربر، از کلاس alert می‌توان استفاده کرد. برای نمایش این اعلان کافی است محتوای خود را درون یک div با کلاس alert قرار دهیم: 
<div class="alert">
    نمایش اعلانات
</div>

تعدادی کلاس دیگر نیز جهت استفاده از رنگ‌های مختلف نیز توسط بوت استرپ ارائه شده است: 

همچنین اگر مایل بودید می‌توانید با افزودن یک دکمه با کلاس close و ویژگی data-dismiss مساوی alert، امکان بستن پیام را در اختیار کاربر قرار دهید: 

<div class="alert alert-warning alert-dismissable">
  <button type="button" class="close" data-dismiss="alert" aria-hidden="true">&times;</button>
  نمایش اعلان
</div>

در ادامه قصد داریم این پیام را بعد از ثبت اطلاعات، به کاربر نمایش دهیم. یعنی در داخل کد، امکان صدا زدن این نوع پیام‌ها را داشته باشیم.

ابتدا کلاس‌های زیر را تعریف می‌کنیم:

کلاس Alert

public class Alert
{
        public const string TempDataKey = "TempDataAlerts";
        public string AlertStyle { get; set; }
        public string Message { get; set; }
        public bool Dismissable { get; set; }
}

در کلاس فوق خصوصیت یک alert را تعریف کرده‌ایم (از خاصیت TempDataKey جهت پاس دادن alert‌ها به view استفاده می‌کنیم).

  کلاس AlertStyles
public class AlertStyles
{
        public const string Success = "success";
        public const string Information = "info";
        public const string Warning = "warning";
        public const string Danger = "danger";
}
کلاس فوق نیز جهت نگهداری اسامی کلاس‌های alert، مورد استفاده قرار می‌گیرد. قدم بعدی، استفاده از کلاس‌های فوق و انتقال alerts توسط TempData به داخل viewها می‌باشد. برای جلوگیری از زیاد شدن حجم کدهای تکراری داخل کنترلرها و همچنین به عنوان یک Best practice، یک کنترلر Base را برای اینکار تعریف می‌کنیم و متدهای موردنیاز را داخل آن می‌نویسیم:
public class BaseController : Controller
{
        public void Success(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Success, message, dismissable);
        }

        public void Information(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Information, message, dismissable);
        }

        public void Warning(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Warning, message, dismissable);
        }

        public void Danger(string message, bool dismissable = false)
        {
            AddAlert(AlertStyles.Danger, message, dismissable);
        }

        private void AddAlert(string alertStyle, string message, bool dismissable)
        {
            var alerts = TempData.ContainsKey(Alert.TempDataKey)
                ? (List<Alert>)TempData[Alert.TempDataKey]
                : new List<Alert>();

            alerts.Add(new Alert
            {
                AlertStyle = alertStyle,
                Message = message,
                Dismissable = dismissable
            });

            TempData[Alert.TempDataKey] = alerts;
        }
}
از متدهایی که به صورت عمومی تعریف شده‌اند جهت ارسال پیام به view استفاده می‌کنیم. متد AddAlert نیز جهت ایجاد لیستی از پیام‌ها(Alert) مورداستفاده قرار می‌گیرد؛ زیرا ممکن است بخواهید هم زمان از چندین متد عمومی فوق استفاده کنید، یعنی چندین پیام را به کاربر نمایش دهید. 

نکته: در کد فوق از TempData جهت پاس دادن شیء alerts استفاده کرده‌ایم. TempData به صورت short-lived عمل می‌کند به دو دلیل: 1- بلافاصله بعد از خوانده شدن، حذف خواهد شد. 2- پس از پایان درخواست از بین خواهد رفت. از TempData جهت پاس دادن داده‌ها از درخواست فعلی به درخواست بعدی (redirect از یک صفحه به صفحه دیگر) استفاده می‌شود. یعنی در زمان redirect سعی می‌کند داده‌های بین redirectها را در خود نگه دارد. اگر از ViewBag و ViewData استفاده می‌کردیم داده‌های داخل آنها بلافاصله بعد از redirect شدن null می‌شدند.
به طور مثال اکشن متد زیر را در نظر بگیرید:
public ActionResult Index()
        {
            var userInfo = new
            {
                Name = "Sirwan",
                LastName = "Afifi",
            };
 
            ViewData["User"] = userInfo;
            ViewBag.User = userInfo;
            TempData["User"] = userInfo;

            return RedirectToAction("About");
        }
view :
@{
    ViewBag.Title = "About";
}

<h1>Tempdata</h1><p>@TempData["User"]</p>
<h1>ViewData</h1><p>@ViewData["User"]</p>
<h1>ViewBag</h1><p>@ViewBag.User</p>
اگر کد فوق را تست کنید خواهید دید که در خروجی تنها اطلاعات داخل TempData نمایش داده می‌شود.
معمولاً برای ارسال داده‌های خطاها از TempData استفاده می‌شود.

اکنون در هر کنترلری که می‌خواهید پیامی را به صورت alert، پس از ثبت اطلاعات به کاربر نمایش دهید، باید از کنترلر BaseController  ارث‌بری کنید:
public class NewsController : BaseController
{
readonly INewsService _newsService;
        readonly IUnitOfWork _uow;
        public NewsController(INewsService newsService, IUnitOfWork uow)
        {
            _newsService = newsService;
            _uow = uow;
        }
        [HttpPost]
        [ValidateAntiForgeryToken]
        [ValidateInput(false)]
        public ActionResult Create(News news)
        {
            if (ModelState.IsValid)
            {
                _newsService.AddNews(news);
                _uow.SaveChanges();
                Success(string.Format("خبر با عنوان  <b>{0}</b> با موفقیت ذخیره گردید!", news.Title), true);
                return RedirectToAction("Index");
            }
            Danger("خطا در هنگام ثبت اطلاعات ");
            return View(news);
        }
        [HttpPost]
        public ActionResult Delete(int id)
        {
            _newsService.DeleteNewsById(id);
            _uow.SaveChanges();
            Danger("اطلاعات مورد نظر با موفقیت حذف گردید!", true);
            return RedirectToAction("Index");
        }
}

نمایش پیام‌ها 
برای نمایش پیام‌ها یک partial view با نام _Alerts در مسیر Views\Shared ایجاد می‌کنیم: 
@{
    var alerts = TempData.ContainsKey(Alert.TempDataKey)
                ? (List<Alert>)TempData[Alert.TempDataKey]
                : new List<Alert>();

    if (alerts.Any())
    {
        <hr />
    }

    foreach (var alert in alerts)
    {
        var dismissableClass = alert.Dismissable ? "alert-dismissable" : null;
        <div class="alert alert-@alert.AlertStyle @dismissableClass">
            @if (alert.Dismissable)
            {
                <button type="button" class="close" data-dismiss="alert" aria-hidden="true">&times;</button>
            }
            @Html.Raw(alert.Message)
        </div>
    }
}
در کد فوق، ابتدا شیء alerts را از TempData دریافت کرده‌ایم و توسط یک حلقه foreach، داخل آن به ازای هر آیتم، آن را پیمایش می‌کنیم و در نهایت کد html متناظر با هر alert را در خروجی نمایش می‌دهیم.
اکنون جهت استفاده از partial view فوق در جایی که می‌خواهید پیام نمایش داده شود partial view فوق را فراخوانی کنید (به عنوان مثال داخل فایل Layout): 
<div>
                    @{ Html.RenderPartial("_Alerts"); }
                    @RenderBody()
</div>

نظرات مطالب
پیاده سازی Option یا Maybe در #C
در اولین کد نوشته اید:
 اگر user==null باشد خطای HttpNotFound و در غیراینصورت ویوی متناظر برگشت داده شود.
در ادامه "نوشتن if  اضافه جهت چک کردن نال رفرنس" را بعنوان ایراد مطرح کردید.
اما در دومین کد، رفتار متد تغییر کرد تا if حذف شود (در هر صورت یک ویو برگشت داده می‌شود).
بجای
        public ActionResult Details(int id)
        {
            var user=_userService.GetById(3); // این متد ممکن است مقداری برگرداند و یا مقدار نال برگرداند
            if( user == null)
                 return HttpNotFound();
            return View(user);
        }
نوشتید:
public ActionResult Details(int id)
        {
            var user = _userService
                            .GetById(3)
                            .DefaultIfEmpty(new User())
                            .Single();
            return View(user);
        }

اگر هدف متد؛ انجام کار به شکل کد دوم باشد میتوان همان متد اولیه را بدون استفاده از Maybe و بصورت تک خطی نوشت:
public ActionResult Details(int id)
{
    return View(_userService.GetById(3) ?? new User()); 
}
هم کدها ساده شده اند و هم if و خیلی چیزهای دیگه حذف شده اند.
بهرحال در نسخه نهایی بررسی نال رفرنس همچنان وجود دارد و تنها خودش رو به شکل دیگری بروز میدهد: DefaultIfEmpty(new User()).
آیا با این روش فقط کدها را پیچیده‌تر نمیکنیم؟ (نقض KISS )
آیا میشود همان منطق اولیه را با این روش انجام داد؟ (بدون پاسکاری یا موکول کردن آن به متد دیگر)
public ActionResult Details(int id)
{
    var user = _userService.GetById(3);
    return user == null ? HttpNotFound() : View(user);
}


آیا در کل لزومی به استفاده از Maybe یا Option هست؟ 
...
مطالب
بررسی میزان پوشش آزمون‌های واحد به کمک برنامه PartCover

همیشه در حین توسعه‌ی یک برنامه این سؤالات وجود دارند:
- چند درصد از برنامه تست شده است؟
- برای چه تعدادی از متدهای موجود آزمون واحد نوشته‌ایم؟
- آیا همین آزمون‌های واحد نوشته شده و موجود، کامل هستند و تمام عملکرد‌های متدهای مرتبط را پوشش می‌دهند؟

این سؤالات به صورت خلاصه مفهوم Code coverage را در بحث Unit testing ارائه می‌دهند: برای چه قسمت‌هایی از برنامه آزمون واحد ننوشته‌ایم و میزان پوشش برنامه توسط آزمون‌های واحد موجود تا چه حدی است؟
بررسی این سؤالات در یک پروژه‌ی کم حجم، ساده بوده و به صورت بازبینی بصری ممکن است. اما در یک پروژه‌ی بزرگ نیاز به ابزار دارد. به همین منظور تعدادی برنامه جهت بررسی code coverage مختص پروژه‌های دات نتی تابحال تولید شده‌اند که در ادامه لیست آن‌ها را مشاهده می‌کنید:
و ...

تمام این‌ها تجاری هستند. اما در این بین برنامه‌ی PartCover سورس باز و رایگان بوده و همچنین مختص به NUnit نیز تهیه شده است. این برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت و نصب کنید. در ادامه نحوه‌ی تنظیم آن‌را بررسی خواهیم کرد:

الف) ایجاد یک پروژه آزمون واحد جدید
جهت توضیح بهتر سه سؤال مطرح شده در ابتدای این مطلب، بهتر است یک مثال ساده را در این زمینه مرور نمائیم: (پیشنیاز: (+))
یک Solution جدید در VS.NET آغاز شده و سپس دو پروژه جدید از نوع‌های کنسول و Class library به آن اضافه شده‌اند:



پروژه کنسول، برنامه اصلی است و در پروژه Class library ، آزمون‌های واحد برنامه را خواهیم نوشت.
کلاس اصلی برنامه کنسول به شرح زیر است:
namespace TestPartCover
{
public class Foo
{
public int DoFoo(int x, int y)
{
int z = 0;
if ((x > 0) && (y > 0))
{
z = x;
}
return z;
}

public int DoSum(int x)
{
return ++x;
}
}
}
و کلاس آزمون واحد آن در پروژه class library مثلا به صورت زیر خواهد بود:
using NUnit.Framework;

namespace TestPartCover.Tests
{
[TestFixture]
public class Tests
{
[Test]
public void TestDoFoo()
{
var result = new Foo().DoFoo(-1, 2);
Assert.That(result == 0);
}
}
}
که نتیجه‌ی بررسی آن توسط NUnit test runner به شکل زیر خواهد بود:



به نظر همه چیز خوب است! اما آیا واقعا این آزمون کافی است؟!

ب) در ادامه به کمک برنامه‌ی PartCover می‌خواهیم بررسی کنیم میزان پوشش آزمون‌های واحد نوشته شده تا چه حدی است؟

پس از نصب برنامه، فایل PartCover.Browser.exe را اجرا کرده و سپس از منوی فایل، گزینه‌ی Run Target را انتخاب کنید تا صفحه‌ی زیر ظاهر شود:



توضیحات:
در قسمت executable file آدرس فایل nunit-console.exe را وارد کنید. این برنامه چون در حال حاضر برای دات نت 2 کامپایل شده امکان بارگذاری dll های دات نت 4 را ندارد. به همین منظور فایل nunit-console.exe.config را باز کرده و تنظیمات زیر را به آن اعمال کنید (مهم!):
<configuration>
<startup>
<supportedRuntime version="v4.0.30319" />
</startup>

و همچنین
<runtime>
<loadFromRemoteSources enabled="true" />

در ادامه مقابل working directory‌ ، آدرس پوشه bin پروژه unit test را تنظیم کنید.
در این حالت working arguments به صورت زیر خواهند بود (در غیراینصورت باید مسیر کامل را وارد نمائید):
TestPartCover.Tests.dll /framework=4.0.30319 /noshadow

نام dll‌ وارد شده همان فایل class library تولیدی است. آرگومان بعدی مشخص می‌کند که قصد داریم یک پروژه‌ی دات نت 4 را توسط NUnit بررسی کنیم (اگر ذکر نشود پیش فرض آن دات نت 2 خواهد بود و نمی‌تواند اسمبلی‌های دات نت 4 را بارگذاری کند). منظور از noshadow این است که NUnit‌ مجاز به تولید shadow copies از اسمبلی‌های مورد آزمایش نیست. به این صورت برنامه‌ی PartCover می‌تواند بر اساس StackTrace نهایی، سورس متناظر با قسمت‌های مختلف را نمایش دهد.
اکنون نوبت به تنظیم Rules آن است که یک سری RegEx هستند؛ به عبارتی چه اسمبلی‌هایی آزمایش شوند و کدام‌ها خیر:
+[TestPartCover]*
-[nunit*]*
-[log4net*]*

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا از اسمبلی‌های NUnit و log4net صرفنظر شده است و تنها اسمبلی TestPartCover (همان برنامه کنسول، نه اسمبلی برنامه آزمون واحد) بررسی خواهد گردید.
اکنون بر روی دکمه Save در این صفحه کلیک کرده و فایل نهایی را ذخیره کنید (بعدا توسط دکمه Load در همین صفحه قابل بارگذاری خواهد بود). حاصل باید به صورت زیر باشد:
<PartCoverSettings>
<Target>D:\Prog\Libs\NUnit\bin\net-2.0\nunit-console.exe</Target>
<TargetWorkDir>D:\Prog\1390\TestPartCover\TestPartCover.Tests\bin\Debug</TargetWorkDir>
<TargetArgs>TestPartCover.Tests.dll /framework=4.0.30319 /noshadow</TargetArgs>
<Rule>+[TestPartCover]*</Rule>
<Rule>-[nunit*]*</Rule>
<Rule>-[log4net*]*</Rule>
</PartCoverSettings>

برای شروع به بررسی، بر روی دکمه Start کلیک نمائید. پس از مدتی، نتیجه به صورت زیر خواهد بود:



بله! آزمون واحد تهیه شده تنها 39 درصد اسمبلی TestPartCover را پوشش داده است. مواردی که با صفر درصد مشخص شده‌اند، یعنی فاقد آزمون واحد هستند و نکته مهم‌تر پوشش 91 درصدی متد DoFoo است. برای اینکه علت را مشاهده کنید از منوی View ، گزینه‌ی Coverage detail را انتخاب کنید تا تصویر زیر نمایان شود:



قسمت‌ نارنجی در اینجا به معنای عدم پوشش آن در متد TestDoFoo تهیه شده است. تنها قسمت‌های سبز را توانسته‌ایم پوشش دهیم و برای بررسی تمام شرط‌های این متد نیاز به آزمون‌های واحد بیشتری می‌باشد.

روش نهایی کار نیز به همین صورت است. ابتدا آزمون واحد تهیه می‌شود. سپس میزان پوشش آن بررسی شده و در ادامه سعی خواهیم کرد تا این درصد را افزایش دهیم.

مطالب
پیاده سازی authorization به روش AOP به کمک کتابخانه های SNAP و StructureMap
همانطور که پیشتر در این مقاله بحث شده است، بوسیله AOP می‌توان قابلیت‌هایی که قسمت عمده‌ای از برنامه را تحت پوشش قرار می‌دهند، کپسوله کرد. یکی از قابلیت‌هایی که در بخشهای مختلف یک سیستم نرم‌افزاری مورد نیاز است، Authorization یا اعتبارسنجی‌ست. در ادامه به بررسی یک پیاده‌سازی به این روش می‌پردازیم.
 
کتابخانه SNAP
کتابخانه SNAP به گفته سازنده آن، با یکپارچه‌سازی AOP با IoC Container‌های محبوب، برنامه‌نویسی به این سبک را ساده می‌کند. این کتابخانه هم اکنون علاوه بر structureMap از IoC Providerهای Autofac, Ninject, LinFu و Castle Windsor نیز پشتیبانی میکند. 
دریافت SNAP.StructureMap 
برای دریافت آن نیاز است دستور پاورشل ذیل را در کنسول نیوگت ویژوال استودیو اجرا کنید:
PM> Install-Package snap.structuremap
پس از اجرای دستور فوق، کتابخانه SNAP.StructureMap که در زمان نگارش این مطلب نسخه 1.8.0 آن موجود است به همراه کلیه نیازمندی‌های آن که شامل موارد زیر می‌باشد نصب خواهد شد.
StructureMap (≥ 2.6.4.1)
CommonServiceLocator.StructureMapAdapter (≥ 1.1.0.3)
SNAP (≥ 1.8)
fasterflect (≥ 2.1.2)
Castle.Core (≥ 3.1.0)
CommonServiceLocator (≥ 1.0)

تنظیمات SNAP 

از آنجا که تنظیمات SNAP همانند تنظیمات StructureMap تنها باید یک بار اجرا شود، بهترین جا برای آن در یک برنامه وب، Application_Start فایل Global.asax است.
namespace Framework.UI.Asp
{
    public class Global : HttpApplication
    {
        void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            initSnap();
            initStructureMap();
        }

        private static void initSnap()
        {
            SnapConfiguration.For<StructureMapAspectContainer>(c =>
            {
                // Tell Snap to intercept types under the "Framework.ServiceLayer..." namespace.
                c.IncludeNamespace("Framework.ServiceLayer.*");
                // Register a custom interceptor (a.k.a. an aspect).
                c.Bind<Framework.ServiceLayer.Aspects.AuthorizationInterceptor>()
                .To<Framework.ServiceLayer.Aspects.AuthorizationAttribute>();
            });
        }

        void Application_EndRequest(object sender, EventArgs e)
        {
            ObjectFactory.ReleaseAndDisposeAllHttpScopedObjects();
        }

        private static void initStructureMap()
        {
            var thread = StructureMap.Pipeline.Lifecycles.GetLifecycle(InstanceScope.HttpSession);
            ObjectFactory.Configure(x =>
            {
                x.For<IUserManager>().Use<EFUserManager>();
                x.For<IAuthorizationManager>().LifecycleIs(thread)
                 .Use<EFAuthorizationManager>().Named("_AuthorizationManager");                
                x.For<Framework.DataLayer.IUnitOfWork>()
                 .Use<Framework.DataLayer.Context>();

                x.SetAllProperties(y =>
                {
                    y.OfType<IUserManager>();
                    y.OfType<Framework.DataLayer.IUnitOfWork>();
                    y.OfType<Framework.Common.Web.IPageHelpers>();
                });
            });
        }
    }
}


بخش اعظم کدهای فوق در مقاله‌های «استفاده از StructureMap به عنوان یک IoC Container» و «تزریق خودکار وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET Web forms» شرح داده شده‌اند، تنها بخش جدید متد ()initSnap است، که خط اول آن به snap می‌گوید همه کلاس‌هایی که در فضای نام Framework.ServiceLayer و زیرمجموعه‌های آن هستند را پوشش دهد. خط دوم نیز کلاس AuthorizationInterceptor را به عنوان مرجعی برای handle کردن AuthorizationAttribute معرفی می‌کند.
در ادامه به بررسی کلاس AuthorizationInterceptor می‌پردازیم.
namespace Framework.ServiceLayer.Aspects
{
    public class AuthorizationInterceptor : MethodInterceptor
    {
        public override void InterceptMethod(IInvocation invocation, MethodBase method, Attribute attribute)
        {
            var AuthManager = StructureMap.ObjectFactory
.GetInstance<Framework.ServiceLayer.UserManager.IAuthorizationManager>();
            var FullName = GetMethodFullName(method);
            if (!AuthManager.IsActionAuthorized(FullName))
                throw new Common.Exceptions.UnauthorizedAccessException("");

            invocation.Proceed(); // the underlying method call
        }

        private static string GetMethodFullName(MethodBase method)
        {
            var TypeName = (((System.Reflection.MemberInfo)(method)).DeclaringType).FullName;
            return TypeName + "." + method.Name;
        }
    }

    public class AuthorizationAttribute : MethodInterceptAttribute
    { }
کلاس مذکور از کلاس MethodInterceptor کتابخانه snap ارث بری کرده و متد InterceptMethod را تحریف میکند. این متد، کار اجرای متد اصلی ای که با این Aspect تزئین شده را بر عهده دارد. بنابراین می‌توان پیش از اجرای متد اصلی،  اعتبارسنجی را انجام داد.
 
کلاس MethodInterceptor   
کلاس MethodInterceptor  شامل چندین متد دیگر نیز هست که میتوان برای سایر مقاصد از جمله مدیریت خطا و Event logging از آنها استفاده کرد.
namespace Snap
{
    public abstract class MethodInterceptor : IAttributeInterceptor, IInterceptor, IHideBaseTypes
    {
        protected MethodInterceptor();

        public int Order { get; set; }
        public Type TargetAttribute { get; set; }

        public virtual void AfterInvocation();
        public virtual void BeforeInvocation();
        public void Intercept(IInvocation invocation);
        public abstract void InterceptMethod(IInvocation invocation, MethodBase method, Attribute attribute);
        public bool ShouldIntercept(IInvocation invocation);
    }
}
 

یک نکته  

نکته مهمی که در اینجا پیش می‌آید این است که برای اعتبارسنجی، کد کاربری شخصی که لاگین کرده، باید به طریقی در اختیار متد ()IsActionAuthorized قرار بگیرد. برای این کار می‌توان در یک HttpMudole به عنوان مثال همان ماژولی که برای تسهیل در کار تزریق خودکار وابستگی‌ها در سطح فرم‌ها استفاده می‌شود، با استفاده از امکانات structureMap به وهله‌ی ایجاد شده از AuthorizationManager (که با کمک structureMap با طول عمر InstanceScope.HttpSession ساخته شده است) دسترسی پیدا کرده و خاصیت مربوطه را مقداردهی کرد.
        private void Application_PreRequestHandlerExecute(object source, EventArgs e)
        {
            var page = HttpContext.Current.Handler as BasePage; // The Page handler
            if (page == null)
                return;

            WireUpThePage(page);
            WireUpAllUserControls(page);

            var UsrCod = HttpContext.Current.Session["UsrCod"];
            if (UsrCod != null)
            {
                var _AuthorizationManager = ObjectFactory
                    .GetNamedInstance<Framework.ServiceLayer.UserManager.IAuthorizationManager>("_AuthorizationManager");

                ((Framework.ServiceLayer.UserManager.EFAuthorizationManager)_AuthorizationManager)
                    .AuditUserId = UsrCod.ToString();
            }
        }
 
روش استفاده
نحوه استفاده از Aspect تعریف شده در کد زیر قابل مشاهده است:
namespace Framework.ServiceLayer.UserManager
{
    public class EFUserManager : IUserManager
    {
        IUnitOfWork _uow;
        IDbSet<User> _users;

        public EFUserManager(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _users = _uow.Set<User>();
        }

        [Framework.ServiceLayer.Aspects.Authorization]
        public List<User> GetAll()
        {
            return _users.ToList<User>();
        }
    }
}

بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌ها در فیلترهای ASP.NET MVC
با تشکر از زحمات فراوان شما، راه حل دیگر :
public class StructureMapGlobalFilterProvider : IFilterProvider
    {
        public StructureMapGlobalFilterProvider(IContainer container, GlobalFilterRegistrationList filterList)
        {
            _container = container;
            _filterList = filterList;
        }

        private IContainer _container;
        private GlobalFilterRegistrationList _filterList;

        public IEnumerable<Filter> GetFilters(ControllerContext controllerContext, ActionDescriptor actionDescriptor)
        {
            var filters = new List<Filter>();
            if (_filterList == null || _filterList.Count == 0)
                return filters;
            foreach (GlobalFilterRegistration registration in _filterList)
            {
                var actionFilter = _container.GetInstance(registration.Type);
                var filter = new Filter(actionFilter, FilterScope.Global, registration.Order);
                filters.Add(filter);
            }
            return filters;
        }
    }

    public class GlobalFilterRegistration
    {
        public Type Type { get; set; }
        public int? Order { get; set; }
    }

    public class GlobalFilterRegistrationList : List<GlobalFilterRegistration>
    {
    }

و تنظیمات Global:
 var globalFilterRegistrationList = new GlobalFilterRegistrationList
                {
                    new GlobalFilterRegistration
                    {
                        Type = typeof (LogAttribute),
                        Order
                            = 1
                    }
                };
                container.Configure(x =>
                {
                    x.For<IFilterProvider>().Use<StructureMapGlobalFilterProvider>();
                    x.For<GlobalFilterRegistrationList>().Use(globalFilterRegistrationList);
                });
نظرات مطالب
نمایش ساختارهای درختی توسط jqGrid
- مدل توضیح داده شده در اینجا Adjacency model است و شباهت زیادی به «مدل‌های خود ارجاع دهنده» دارد. طراحی خودتان را بر اساس مطلب یاد شده انجام دهید و یا نگاشت نهایی اطلاعات خودتان را تبدیل کنید به این حالت. مهم نیست ساختار اصلی بانک اطلاعاتی شما به چه صورتی است. همینقدر که خروجی کوئری آن Adjacency model باشد (شبیه به ساختار کلاس BlogComment مطلب فوق)، با توضیحات فوق سازگار خواهد بود. اگر مستقیما SQL می‌نویسید، در مطلب «SQL Antipattern #2» کوئری‌های آن موجود است. اگر با LINQ و EF کار می‌کنید، توضیحات مطلب «مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first» را پیگیری کنید.
 
+ امکان اتصال دو جدول با کلید خارجی نیز در اینجا وجود دارد:
public ActionResult GetComments(JqGridRequest request, int? nodeid, int? parentid, int? n_level)
در امضای متد فوق که در بحث مطرح شده، node id تعیین کننده‌ی واکشی از parent id است. اگر node id نال بود، یعنی نمایش بار اول لیست (نمایش لیست استان‌ها):
if (nodeid == null)
{
     productsQuery = productsQuery.Where(x => x.ParentId == null);
}
 اگر نال نبود (درخواست واکشی اطلاعات استان بر اساس node id آن)، یعنی روی یک نود کلیک شده‌است. در اینجا فیلد parent id می‌تواند به عنوان کلید خارجی که به جدولی دیگر اشاره می‌کند نیز تفسیر و جایگزین شود:
else
{
   // آی دی یک گره می‌تواند کلید خارجی یک جدول دیگر باشد
   productsQuery = productsQuery.Where(x => x.ParentId == nodeid.Value);
}
برای این متد نهایتا مهم نیست که productsQuery به چه نحوی تهیه می‌شود. مهم نیست که از چند جدول مختلف حاصل می‌شود. فقط مقادیر نهایی آن مهم است.
مطالب
PowerShell 7.x - قسمت پنجم - اسکریپت بلاک و توابع
همانطور که در قسمت قبل اشاره شد، توابع نیز یکی از ویژگی‌های اصلی PowerShell هستند. قبل از بررسی بیشتر توابع بهتر است ابتدا با مفهوم script block آشنا شویم. script blocks به مجموعه‌ایی از دستورات گفته میشود که داخل یک بلاک قرار میگیرند. در واقع هر چیزی داخل {} یک script block محسوب میشود (البته به جز hash tables). به عنوان مثال در کد زیر از یک script block مخصوص، با نام فیلتر استفاده شده است که یک ورودی برای پارامتر FilterScript مربوط به دستور Where-Object میباشد. چیزی که این script block را متمایز میکند، خروجی آن است. به این معنا که خروجی آن باید یک مقدار بولین باشد: 
Get-Process | Where-Object { $_.Name -eq 'Dropbox' }
script blocks را به صورت مستقیم درون command line هم میتوانیم استفاده کنیم. به محض تایپ کردن } و زدن کلید enter، امکان نوشتن اسکریپت‌های چندخطی را درون ترمینال خواهیم داشت. در نهایت با بستن script block و زدن کلید enter، از بلاک خارج خواهیم شد: 
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> $block = {
>> $newVar = 10
>> Write-Host $newVar
>> }
با اینکار یک بلاک از کد را داخل متغیری با اسم block ذخیره کرده‌ایم. برای فراخوانی این قطعه کد میتوانیم از یک عملگر مخصوص با نام invocation operator یا call operator استفاده کنیم: 
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & $block
یا حتی میتوانیم از Invoke-Command نیز برای اجرای بلاک استفاده کنیم. همچنین از عملگر & برای فراخوانی یک expression رشته‌ایی نیز میتوان استفاده کرد: 
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & "Get-Process"
البته این نکته را در نظر داشته باشید که & قادر به پارز کردن (parse) یک expression نیست. به عنوان مثال اجرای کد زیر با خطا مواجه خواهد شد (برای حل این مشکل میتوانید بجای آن از Invoke-Expression استفاده کنید که امکان پارز کردن پارامترها را نیز دارد):
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & "1 + 1"
or
PS /Users/sirwanafifi/Desktop> & "Get-Process -Name Slack"

توابع
در قسمت قبل با نحوه ایجاد توابع آشنا شدیم. به این نوع توابع، basic functions گفته میشود و ساده‌ترین نوع توابع در PowerShell هستند. همچنین خیلی محدود نیز میباشند؛ یکسری ورودی/خروجی دارند. برای کنترل بیشتر روی نحوه فراخوانی توابع (به عنوان مثال دریافت ورودی از pipeline و…) باید از advanced functions یا توابع پیشرفته استفاده کنیم. در واقع به محض استفاده از اتریبیوتی با نام [()CmdletBinding] تابع ما تبدیل به یک advanced function خواهد شد. منظور از دریافت ورودی از pipeline این است که بتوانیم خروجی دستورات را به تابع‌مان pipe کنیم اینکار در basic function امکانپذیر نیست: 
Function Add-Something {
    Write-Host "$_ World"
}

"Hello" | Add-Something
اما با کمک advanced functions میتوانیم چنین قابلیتی را داشته باشیم: 
Function Add-Something {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(ValueFromPipeline = $true)]
        [string]$Name
    )

    Write-Host "$Name World"
}

"Hello" | Add-Something
یکی دیگر از ویژگی‌های advanced functions امکان استفاده فلگ Verbose حین فراخوانی دستورات میباشد. به عنوان مثال قطعه کد زیر را در نظر بگیرید: 
$API_KEY = "...."

Function Read-WeatherData {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(ValueFromPipeline = $true)]
        [string]$CityName
    )

    $Url = "https://api.openweathermap.org/data/2.5/forecast?q=$CityName&cnt=40&appid=$API_KEY&units=metric"
    Try {
        Write-Verbose "Reading weather data for $CityName"
        $Response = Invoke-RestMethod -Uri $Url
        $Response.list | ForEach-Object {
            Write-Verbose "Processing $($_.dt_txt)"
            [PSCustomObject]@{
                City               = $Response.city.name
                DateTime           = [DateTime]::Parse($_.dt_txt)
                Temperature        = $_.main.temp
                Humidity           = $_.main.humidity
                Pressure           = $_.main.pressure
                WindSpeed          = $_.wind.speed
                WindDirection      = $_.wind.deg
                Cloudiness         = $_.clouds.all
                Weather            = $_.weather.main
                WeatherDescription = $_.weather.description
            }
        } | Where-Object { $_.DateTime.Date -eq (Get-Date).Date }
        Write-Verbose "Done processing $CityName"
    }
    Catch {
        Write-Error $_.Exception.Message
    }
}
کاری که تابع فوق انجام میدهد، دریافت دیتای پیش‌بینی وضعیت آب‌وهوای یک شهر است. در حالت عادی فراخوانی تابع فوق پیام‌های Verbose را نمایش نمیدهد. از آنجائیکه تابع فوق یک advanced function است، میتوانیم فلگ Verbose را نیز وارد کنیم. با اینکار به صورت صریح گفته‌ایم که پیام‌های از نوع Verbose را نیز نمایش دهد: 
Read-WeatherData -CityName "London" -Verbose
هر چند این مقدار را همانطور که در قسمت‌های قبلی عنوان شد میتوانیم تغییر دهیم که دیگر مجبور نباشیم با فراخوانی هر تابع، این فلگ را نیز ارسال کنیم. بیشتر دستورات native نیز قابلیت نمایش پیام‌های Verbose را با ارسال همین فلگ در اختیارمان قرار میدهند. بنابراین بهتر است برای امکان مشاهده جزئیات بیشتر حین فراخوانی توابع‌مان از Write-Verbose استفاده کنیم. در ادامه اجزای دیگر توابع را بررسی خواهیم کرد (بیشتر این اجزا درون یک script block نیز قابل استفاده هستند)

کنترل کامل بر روی ورودی‌های توابع
بر روی ورودی‌های یک تابع میتوانیم کنترل نسبتاً کاملی داشتیم باشیم. PowerShell یک مجموعه وسیع از قابلیت‌ها را برای هندل کردن پارامترها و همچنین اعتبارسنجی ورودی‌ها ارائه میدهد. به عنوان مثال میتوانیم یک پارامتر را mandatory کنیم یا اینکه امکان positional binding و غیره را تعیین کنیم. اتریبیوت Parameter در واقع یک وهله از System.Management.Automation.ParameterAttribute میباشد. میتوانید با نوشتن دستور زیر لیستی از خواصی را که میتوانید همراه با این اتریبیوت تعیین کنید، مشاهده کنید: 
PS /> [Parameter]::new()

ExperimentName                  :
ExperimentAction                : None
Position                        : -2147483648
ParameterSetName                : __AllParameterSets
Mandatory                       : False
ValueFromPipeline               : False
ValueFromPipelineByPropertyName : False
ValueFromRemainingArguments     : False
HelpMessage                     :
HelpMessageBaseName             :
HelpMessageResourceId           :
DontShow                        : False
TypeId                          : System.Management.Automation.ParameterAttribute
در ادامه یک مثال از نحوه هندل کردن ورودی‌های یک تابع را بررسی خواهیم کرد. تابع زیر یک لیست از URLها را از کاربر دریافت کرده و یک health check توسط دستور Test-Connection انجام میدهد. در کد زیر پارامتر Websites را با تعدادی اتریبیوت مزین کرده‌ایم. توسط اتریبیوت Parameter تعیین کرده‌ایم که ورودی الزامی است و همچنین مقدار آن میتواند از pipeline نیز دریافت شود. در ادامه توسط ValidatePattern یک عبارت باقاعده را برای بررسی صحیح بودن URL دریافتی نوشته‌ایم. از آنجائیکه ورودی از نوع آرایه‌ایی از string تعریف شده است، این تست برای هر آیتم از آرایه بررسی خواهد شد. برای پارامتر دوم یعنی Count نیز رنج مقداری را که کاربر وارد میکند، حداقل ۳ و حداکثر ۳ انتخاب کرده‌ایم: 
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidatePattern('^www\..*')]
        [string[]]$Websites,
        [ValidateRange(1, 3)]
        [int]$Count = 3
    )
    $Results = @()
    $Websites | ForEach-Object {
        $Website = $_
        $Result = Test-Connection -ComputerName $Website -Count $Count -Quiet
        $ResultText = $Result ? 'Success' : 'Failed'
        $Results += @{
            Website = $Website
            Result  = $ResultText
        }
        Write-Verbose "The result of pinging $Website is $ResultText"
    }
    $Results | ForEach-Object { 
        $_ | Select-Object @{ Name = "Website"; Expression = { $_.Website }; }, @{ Name = "Result"; Expression = { $_.Result }; }, @{ Name = "Number Of Attempts"; Expression = { $Count }; } 
    }
}
یکی دیگر از اعتبارسنجی‌هایی که میتوانیم برای پارامترهای یک تابع انتخاب کنیم، ValidateScript است. توسط این اتریبیوت میتوانیم یک منطق سفارشی برای اعتبارسنجی مقادیر پارامترها بنویسیم. به عنوان مثال تابع فوق را به گونه‌ایی تغییر خواهیم داد که لیست وب‌سایت‌ها را از طریق یک فایل JSON دریافت کند. میخواهیم قبل از دریافت فایل مطمئن شویم که فایل، به صورت فیزیکی روی دیسک وجود دارد، در غیراینصورت باید یک خطا را به کاربر نمایش دهیم: 
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [ValidateScript({
                If (-Not ($_ | Test-Path) ) {
                    Throw "File or folder does not exist" 
                }
                If (-Not ($_ | Test-Path -PathType Leaf) ) {
                    Throw "The Path argument must be a file. Folder paths are not allowed."
                }
                If ($_ -NotMatch "(\.json)$") {
                    throw "The file specified in the path argument must be either of type json"
                }
                Return $true
            })]
        [Alias("src", "source", "file")]
        [System.IO.FileInfo]$Path,
        [int]$Count = 1
    )
    $Results = [System.Collections.ArrayList]@()
    $Urls = Get-Content -Path $Path | ConvertFrom-Json
    $Urls | ForEach-Object -Parallel {
        $Website = $_.url
        $Result = Test-Connection -ComputerName $Website -Count $using:Count -Quiet
        $ResultText = $Result ? 'Success' : 'Failed'
        $Item = @{
            Website = $Website
            Result  = $ResultText
        }
        $null = ($using:Results).Add($Item)
    }
    
    $Results | ForEach-Object -Parallel { 
        $_ | Select-Object @{ Name = "Website"; Expression = { $_.Website }; }, @{ Name = "Result"; Expression = { $_.Result }; }, @{ Name = "Number Of Attempts"; Expression = { $using:Count }; } 
    }
}
تابع Ping-Website را جهت بررسی فیچر جدیدی که همراه با دستور ForEach-Object استفاده میشود، تغییر داده‌ایم تا به صورت Parallel عمل کند؛ این قابلیت از نسخه ۷ به بعد به PowerShell اضافه شده است. از آنجائیکه این قابلیت باعث میشود script block مربوط به ForEach-Object درون یک context دیگر با نام runspace اجرا شود. در نتیجه برای دسترسی به متغیرهای بیرون از script block نیاز خواهیم داشت از یک متغیر خودکار تحت‌عنوان using قبل از نام متغیر و بعد از علامت $ استفاده کنیم. همچنین آرایه مثال قبل را نیز به ArrayList تغییر داده‌ایم. زیرا در حالت قبلی امکان تغییر سایز یک آرایه با سایز ثابت را نخواهیم داشت. نکته دیگری که در مورد کد فوق میتوان به آن توجه کرد، نال کردن خروجی متد Add مربوط به آرایه‌ی Results است. همانطور که در قسمت قبل توضیح دادیم، از این تکنیک برای suppress کردن خروجی استفاده میکنیم و چون در اینجا خروجی متد Add یک عدد میباشد، با تکنیک فوق، خروجی را دیگر درون کنسول مشاهده نخواهیم کرد. توسط اتریبیوت Alias نیز نام‌های دیگری را که میتوان برای پارامتر Path حین فراخوانی تابع استفاده کرد، تعیین کرده‌ایم. لیست کامل اتریبیوت‌هایی را که میتوان برای پارامترهای یک تابع تعیین کرد، میتوانید در مستندات PowerShell ببینید. 
نکته: اگر تابع فوق را همراه با فلگ Verbose فراخوانی کنیم، لاگ‌های موردنظر را درون کنسول مشاهده نخواهیم کرد؛ زیرا همانطور که اشاره شد script block درون یک context جدا اجرا میشود و باید متغیرهای خودکار مربوط به Output را مجدداً مقداردهی کنیم:
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        # As before
    )
    # As before
    $Urls | ForEach-Object -Parallel {
        $DebugPreference = $using:DebugPreference 
        $VerbosePreference = $using:VerbosePreference 
        $InformationPreference = $using:InformationPreference 
        
        # As before
    }
    
    # As before
}

قابلیت تعریف بلاک‌ها/توابع، به صورت تودرتو  
درون توابع و script block امکان نوشتن بلاک‌های تودرتو را نیز داریم:
$scriptBlock = {
    $logOutput = {
        param($message)
        Write-Host $message
    }

    [int]$someVariable = 10
    $doSomeWork = {
        & $logOutput -message "Some variable value: $someVariable"
    }
    $someVariable = 20

    & $doSomeWork
}
خروجی بلاک فوق  Some variable value: 20 خواهد بود؛ زیرا قبل از فراخوانی doSomeWork مقدار متغیر عددی someVariable را به ۲۰ تغییر داده‌ایم. برای script blocks این امکان را داریم که دقیقاً در همان جایی که بلاک را تعریف میکنیم، یک snapshot تهیه کنیم. در اینحالت خروجی، مقدار Some variable value: 10 خواهد شد: 
$scriptBlock = {
    $logOutput = {
        param($message)
        Write-Host $message
    }

    [int]$someVariable = 10
    $doSomeWork = {
        & $logOutput -message "Some variable value: $someVariable"
    }.GetNewClosure()
    $someVariable = 20

    & $doSomeWork
}
یکسری بلاک‌های ویژه نیز درون توابع و script blockها میتوانیم بنویسیم که اصطلاحاً به name blocks معروف هستند:
begin
process
end
dynamicparam
درون یک تابع اگر هیچکدام از بلاک‌های فوق استفاده نشود، به صورت پیش‌فرض بدنه تابع، درون بلاک end قرار خواهد گرفت. بلاک begin قبل از شروع pipeline اجرا میشود. process به ازای هر آیتم pipe شده اجرا خواهد شد. end نیز در پایان اجرا میشود. به عنوان مثال تابع زیر را در نظر بگیرید:
function Show-Pipeline {
    begin { 
        Write-Host "Pipeline start" 
    }
    process { 
        Write-Host  "Pipeline process $_" 
    }
    end { 
        Write-Host  "Pipeline end $_" 
    }
}
در ادامه یکسری آیتم را به ورودی این تابع pipe خواهیم کرد:
PS /> 1..2 | Show-Pipeline                                   
Pipeline start 
Pipeline process 1
Pipeline process 2
Pipeline end 2
همانطور که مشاهده میکنید، به ازای هر آیتم pipe شده، یکبار بلاک process اجرا شده است. همچنین برای دسترسی به مقدار آیتم pipe شده نیز از متغیر خودکار _$ استفاده کرده‌ایم (PSItem$ نیز به همین متغیر اشاره دارد).

با توجه به توضیحات named blockهای فوق، اکنون اگر بخواهیم نسخه اول تابع Ping-Website را با pipe کردن یک آرایه فراخوانی کنیم، خروجی که در کنسول نمایش داده خواهد شد، تنها آیتم آخر از آرایه خواهد بود:
PS /> "www.google.com", "www.yahoo.com" | Ping-Website                 

Website       Result  Number Of Attempts
-------       ------  ------------------
www.yahoo.com Success                  3
دلیل آن نیز این است که به صورت صریح کدها را درون بلاک process ننوشته بودیم. همانطور که عنوان شد، در حالت پیش‌فرض، بدنه توابع درون بلاک end قرار خواهند گرفت و تنها یکبار اجرا خواهند شد. بنابراین:
Function Ping-Website {
    [CmdletBinding()]
    Param(
        # As before
    )
    process {
        # As before
    }
}
اینبار اگر تابع را مجدداً فراخوانی کنیم، خروجی مطلوب را نمایش خواهد داد:
PS /> "www.google.com", "www.yahoo.com" | Ping-Website

Website        Result  Number Of Attempts
-------        ------  ------------------
www.google.com Success                  3
www.yahoo.com  Success                  3

بلاک dynamicparam
از این بلاک برای تعریف پارامترهای داینامیک که به صورت on the fly نیاز هست ایجاد شوند، استفاده میشود. برای درک بهتر آن فرض کنید میخواهیم تابعی را بنویسیم که امکان خواندن یک فایل CSV را به ما میدهد. تا اینجای کار توسط Import-CSV به یک خط دستور قابل انجام است. اما فرض کنید میخواهیم به کاربر این امکان را بدهیم که یک ستون موردنظر از فایل را مشاهده کند. همچنین میخواهیم یک اعتبارسنجی هم روی نام ستونی که کاربر قرار است وارد کند نیز داشته باشیم. به عنوان مثال یک فایل CSV با ستون‌های name, lname, age داریم و کاربر میخواهد تنها ستون اول یک name را واکشی کند:
PS /> Read-Csv ./users.csv -Columns name
برای اینکار میتوانیم با کمک dynamic param یک پارامتر را در زمان اجرا ایجاده کرده و مقادیری را که کاربر برای ستون‌ها مجاز است وارد کند، براساس هدر فایل CSV تنظیم کنیم:
using namespace System.Management.Automation
Function Read-Csv {
    Param (
        [Parameter(Mandatory = $true, Position = 0)]
        [string]$Path
    )
    DynamicParam {
        $firstLine = Get-Content $Path | Select-Object -First 1
        [String[]]$headers = $firstLine -split ', '
        $parameters = [RuntimeDefinedParameterDictionary]::new()
        $parameter = [RuntimeDefinedParameter]::new(
            'Columns', [String[]], [Attribute[]]@(
                [Parameter]@{ Mandatory = $false; Position = 1 }
                [ValidateSet]::new($headers)
            )
        )
        $parameters.Add($parameter.Name, $parameter) 
        Return $parameters
    }
    Begin {
        $csvContent = Import-Csv $Path
        If ($PSBoundParameters.ContainsKey('Columns')) {
            $columns = $PSBoundParameters['Columns']
            $csvContent | Select-Object -Property $columns
        }
        Else {
            $csvContent
        }
    }
}
درون کنسول PowerShell هم یک IntelliSense برای مقادیر مجاز نمایش داده خواهد شد:

مطالب
معرفی کتابخانه‌ی OxyPlot
برای ترسیم نمودار در برنامه‌های WPF، چندین کتابخانه‌ی سورس باز مانند GraphIT ، Sparrow Toolkit ، Dynamic Data Display و ... OxyPlot وجود دارند. در بین این‌ها، کتابخانه‌ی OxyPlot دارای این مزایا است:
- دارای مجوز MIT است. (مجاز هستید از آن در هر نوع برنامه‌ای استفاده کنید)
- cross-platform است. به این معنا که دات نت، WinRT و Xamarin را به خوبی پشتیبانی می‌کند.
- WPF و همچنین WinForms تا Xamarin.Android را پوشش می‌دهد.
- بسته‌های اصلی NuGet آن تا به امروز نزدیک به 40 هزار بار دریافت شده‌اند.
- انجمن فعالی دارد.
- بسیار بسیار غنی است. تا حدی که مرور سطحی مجموعه مثال‌های آن شاید چند ساعت وقت را به خود اختصاص دهد.
- طراحی آن به نحوی است که با الگوی MVVM کاملا سازگاری دارد.
- به صورت متناوبی به روز شده و نگهداری می‌شود.


این برنامه (تصویر فوق) که حاوی مرورگر مثال‌های آن است، در پوشه‌ی Source\Examples\WPF\ExampleBrowser سورس‌های آن قرار دارد.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی استفاده از OxyPlot در برنامه‌های WPF جهت رسم نموداری بلادرنگ که اطلاعات آن در زمان اجرای برنامه تهیه شده و در همین حین نیز تغییر می‌کنند.


دریافت بسته‌های نیوگت OxyPlot

برای دریافت دو بسته‌ی OxyPlot.Core و OxyPlot.Wpf تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنیم:
 PM> install-package OxyPlot.Wpf


افزودن تعاریف چارت به View

<Window x:Class="OxyPlotWpfTests.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:oxy="http://oxyplot.org/wpf"
        xmlns:oxyPlotWpfTests="clr-namespace:OxyPlotWpfTests"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <oxyPlotWpfTests:MainWindowViewModel x:Key="MainWindowViewModel" />
    </Window.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource MainWindowViewModel}}">
        <oxy:PlotView Model="{Binding PlotModel}"/>
    </Grid>
</Window>
ابتدا باید فضای نام oxy اضافه شود. پس از آن oxy:PlotView به صفحه اضافه شده و سپس Model آن از ViewModel برنامه تعذیه می‌گردد.


ساختار کلی ViewModel برنامه

کار ViewModel متصل شده به View فوق، مقدار دهی PlotModel است.
public class MainWindowViewModel
{
   public PlotModel PlotModel { get; set; } 

یک نکته‌ی کاربردی

اگر هیچ ایده‌ای نداشتید که این PlotModel را چگونه باید مقدار دهی کرد، به همان برنامه‌ی ExampleBrowser ابتدای مطلب مراجعه کنید.


مثال‌های اجرای شد‌ه‌ی آن یک برگه‌ی نمایشی و یک برگه‌ی Code دارند. خروجی این متدها را اگر به خاصیت PlotModel فوق انتساب دهید ... یک چارت کامل خواهید داشت.


مراحل ساخت یک  PlotModel

ابتدا نیاز است یک وهله‌ی جدید از PlotModel را ایجاد کنیم:

        private void createPlotModel()
        {
            PlotModel = new PlotModel
            {
                Title = "سری خطوط",
                Subtitle = "Pan (right click and drag)/Zoom (Middle click and drag)/Reset (double-click)"
            };
            PlotModel.MouseDown += (sender, args) =>
            {
                if (args.ChangedButton == OxyMouseButton.Left && args.ClickCount == 2)
                {
                    foreach (var axis in PlotModel.Axes)
                        axis.Reset();

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
        }
PlotModel در برگیرنده‌ی محورها، نقاط و تمام ناحیه‌ی چارت است. در اینجا عنوان و زیرعنوان نمودار، مقدار دهی شده‌اند. همچنین در همین ViewModel بدون نیاز به مراجعه به View، می‌توان به رخدادهای مختلف OxyPlot دسترسی داشت. برای مثال می‌خواهیم اگر کاربر دو بار بر روی چارت کلیک کرد، کلیه اعمال zoom و pan آن به حالت اول برگردانده شوند.
برای pan، کافی است دکمه‌ی سمت راست ماوس را نگه داشته و بکشید. به این ترتیب می‌توانید نمودار را بر روی محورهای X و Y حرکت دهید.
برای zoom نیاز است دکمه‌ی وسط ماوس را نگه داشته و بکشید. ناحیه‌ای که در این حالت نمایان می‌گردد، محل بزرگنمایی نهایی خواهد بود.
این دو قابلیت به صورت توکار در OxyPlot قرار دارند و نیازی به کدنویسی برای فعال سازی آن‌ها نیست.



افزودن محورهای X و Y

محور X در مثال ما، از نوع LinearAxis است. بهتر است متغیر آن‌را در سطح کلاس تعریف کرد تا بتوان از آن در سایر قسمت‌های چارت نیز بهره گرفت:
       readonly LinearAxis _xAxis = new LinearAxis();
        private void addXAxis()
        {
            _xAxis.Minimum = 0;
            _xAxis.MaximumPadding = 1;
            _xAxis.MinimumPadding = 1;
            _xAxis.Position = AxisPosition.Bottom;
            _xAxis.Title = "X axis";
            _xAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _xAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_xAxis);
        }
در اینجا مقدار خاصیت Position، مشخص می‌کند که این محور در کجا باید قرار گیرد. اگر مقدار دهی نشود، محور Y را تشکیل خواهد داد.
مقدار دهی GridlineStyleها سبب ایجاد یک Grid خاکستری در نمودار می‌شوند.
در آخر نیاز است این محور به محورهای  PlotModel اضافه شود.

تعریف محور Y نیز به همین نحو است. اگر مقدار خاصیت Position ذکر نشود، این محور در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرد:
        readonly LinearAxis _yAxis = new LinearAxis();
        private void addYAxis()
        {
            _yAxis.Minimum = 0;
            _yAxis.Title = "Y axis";
            _yAxis.MaximumPadding = 1;
            _yAxis.MinimumPadding = 1;
            _yAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _yAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_yAxis);
        }


افزودن تعاریف سری‌های خطوط

در تصویر فوق، دو سری خط را ملاحظه می‌کنید. تعاریف پایه سری اول آن به این صورت است:
        readonly LineSeries _lineSeries1 = new LineSeries();
        private void addLineSeries1()
        {
            _lineSeries1.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries1.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries1.MarkerSize = 3;
            _lineSeries1.Title = "Start";
            _lineSeries1.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries1);
        }
مقدار خاصیت MarkerType، نحوه‌ی نمایش نقاط اضافه شده را مشخص می‌کند. خاصیت Title، عنوان آن‌را که در کنار صفحه نمایش داده شده، تعیین کرده و در آخر، این سری نیز باید به سری‌های PlotModel اضافه گردد.
هر سری دارای خاصیت MouseDown نیز هست. برای مثال اگر علاقمندید که کلیک کاربر بر روی نقاط مختلف را دریافت کرده و سپس بر این اساس، اطلاعات خاصی را نمایش دهید، می‌توانید از مقدار e.HitTestResult.Index استفاده کنید. در اینجا ایندکس نزدیک‌ترین نقطه به محل کلیک کاربر یافت می‌شود.

تعاریف اولیه سری دوم نیز به همین ترتیب هستند:
        readonly LineSeries _lineSeries2 = new LineSeries();
        private void addLineSeries2()
        {
            _lineSeries2.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries2.Title = "End";
            _lineSeries2.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries2.MarkerSize = 3;
            _lineSeries2.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries2);
        }


به روز رسانی دستی OxyPlot

پس از نمایش اولیه OxyPlot، هر تغییری که در اطلاعات آن صورت گیرد، نمایش داده نخواهد شد. برای به روز رسانی آن فقط کافی است متد PlotModel.InvalidatePlot را فراخوانی نمائید. برای نمونه در متدهای فوق، کلیک ماوس، پس از رسم نمودار انجام می‌شود. بنابراین اگر نیاز است زیرعنوان نمودار تغییر کند، باید متد PlotModel.InvalidatePlot نیز فراخوانی گردد.


ایجاد یک تایمر برای افزودن نقاط به صورت پویا

در ادامه می‌خواهیم نقاطی را به صورت پویا به نمودار اضافه کنیم. نمایش یکباره نمودار، نکته‌ی خاصی ندارد. تنها کافی است توسط lineSeries1.Points.Add یک سری DataPoint را اضافه کنید. این نقاط در زمان نمایش View، به یکباره نمایش داده خواهند شد. اما در اینجا ابتدا یک چارت خالی نمایش داده می‌شود و سپس قرار است نقاطی به آن اضافه شوند.
        private int _xMax;
        private int _yMax;
        private bool _haveNewPoints;
        private void addPoints()
        {
            var timer = new DispatcherTimer {Interval = TimeSpan.FromSeconds(1)};
            var rnd = new Random();
            var x = 1;
            updateXMax(x);
            timer.Tick += (sender, args) =>
            {
                var y1 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y1);
                _lineSeries1.Points.Add(new DataPoint(x, y1));

                var y2 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y2);
                _lineSeries2.Points.Add(new DataPoint(x, rnd.Next(y2)));

                x++;

                updateXMax(x);
                _haveNewPoints = true;
            };
            timer.Start();
        }

        private void updateXMax(int value)
        {
            if (value > _xMax)
            {
                _xMax = value;
            }
        }

        private void updateYMax(int value)
        {
            if (value > _yMax)
            {
                _yMax = value;
            }
        }
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- افزودن نقاط جدید توسط متدهای lineSeries1.Points.Add انجام می‌شوند.
- مقادیر max محورهای x و y را نیز ذخیره می‌کنیم. اگر نقاط برنامه پویا نباشند، OxyPlot به صورت خودکار نمودار را با مقیاس درستی ترسیم می‌کند. اما اگر نقاط پویا باشند، نیاز است حداکثر محورهای x و y را به صورت دستی در آن تنظیم کنیم. به همین جهت متدهای updateXMax و updateYMax در اینجا فراخوانی شده‌اند.
- به روز رسانی ظاهر چارت، توسط متد زیر انجام می‌شود:
        private readonly Stopwatch _stopwatch = new Stopwatch();
        private void updatePlot()
        {
            CompositionTarget.Rendering += (sender, args) =>
            {
                if (_stopwatch.ElapsedMilliseconds > _lastUpdateMilliseconds + 2000 && _haveNewPoints)
                {
                    if (_yMax > 0 && _xMax > 0)
                    {
                        _yAxis.Maximum = _yMax + 3;
                        _xAxis.Maximum = _xMax + 1;
                    }

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);

                    _haveNewPoints = false;
                    _lastUpdateMilliseconds = _stopwatch.ElapsedMilliseconds;
                }
            };
        }
کل کاری که در اینجا انجام شده، فراخوانی کنترل شده‌ی PlotModel.InvalidatePlot هر دو ثانیه یکبار است. CompositionTarget.Rendering بر اساس رندر View، عمل کرده و از آن می‌توان برای به روز رسانی نمایشی چارت استفاده کرد. اگر متد PlotModel.InvalidatePlot را دقیقا در زمان افزودن نقاط فراخوانی کنیم به CPU Usage بالایی خواهیم رسید. به همین جهت نیاز است فراخوانی آن کنترل شده و در فواصل زمانی مشخصی باشد. همچنین اگر نقطه‌ای اضافه نشده (بر اساس مقدار haveNewPoints)، به روز رسانی انجام نخواهد شد.
نکته‌ی دیگری که در متد updatePlot فوق درنظر گرفته شده‌است، تغییر مقدار Maximum محورهای x و y بر اساس حداکثرهای نقاط اضافه شده‌است. به این ترتیب نمودار به صورت خودکار جهت نمایش کل اطلاعات، تغییر اندازه خواهد داد.
البته همانطور که عنوان شد، تمام این تهمیدات برای نمایش نمودارهای بلادرنگ است. اگر کار مقدار دهی Points.Add را فقط یکبار در سازنده‌ی ViewModel انجام می‌دهید، نیازی به این نکات نخواهید داشت.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
OxyPlotWpfTests.zip
مطالب
کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular
نگارش AspNetCore.SignalR 1.0.0-alpha1-final چند روزی هست که منتشر شده‌است. در این مطلب قصد داریم یک برنامه‌ی وب ASP.NET Core 2.0 را به همراه یک Hub ایجاد کرده و سپس این Hub را در یک کلاینت Angular (2+) مورد استفاده قرار دهیم.


پیشنیازها

برای دنبال کردن این مثال فرض بر این است که NET Core 2.0 SDK. و همچنین Angular CLI را نیز پیشتر نصب کرده‌اید. مابقی بحث توسط خط فرمان و ابزارهای dotnet cli و angular cli ادامه داده خواهند شد و الزامی به نصب هیچگونه IDE نیست و این مثال تنها توسط VSCode پیگیری شده‌است.


تدارک ساختار ابتدایی مثال جاری


ساخت برنامه‌ی وب، توسط dotnet cli
ابتدا یک پوشه‌ی جدید را به نام SignalRCore2Sample ایجاد می‌کنیم. سپس داخل این پوشه، پوشه‌ی دیگری را به نام SignalRCore2WebApp ایجاد خواهیم کرد (تصویر فوق). از طریق خط فرمان به این پوشه وارد شده (در ویندوز، در نوار آدرس، دستور cmd.exe را تایپ و enter کنید) و سپس فرمان ذیل را صادر می‌کنیم:
 dotnet new mvc
این دستور، یک برنامه‌ی جدید ASP.NET Core 2.0 را تولید خواهد کرد.

ساخت برنامه‌ی کلاینت، توسط angular cli
سپس از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Sample بازگشته و دستور ذیل را صادر می‌کنیم:
 ng new SignalRCore2Client
این دستور، یک برنامه‌ی Angular را در پوشه‌ی SignalRCore2Client تولید می‌کند (تصویر فوق).

اکنون که در پوشه‌ی ریشه‌ی SignalRCore2Sample قرار داریم، اگر در خط فرمان، دستور . code را صادر کنیم، VSCode هر دو پوشه‌ی وب و client را با هم در اختیار ما قرار می‌دهد:


تکمیل پیشنیازهای برنامه‌ی وب

پس از ایجاد ساختار اولیه‌ی برنامه‌های وب ASP.NET Core و کلاینت Angular، اکنون نیاز است وابستگی جدید AspNetCore.SignalR را به آن معرفی کنیم. به همین جهت به فایل SignalRCore2WebApp.csproj مراجعه کرده و تغییرات ذیل را به آن اعمال می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.All" Version="2.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.SignalR" Version="1.0.0-alpha1-final" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.VisualStudio.Web.CodeGeneration.Tools" Version="2.0.0" />
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.DotNet.Watcher.Tools" Version="2.0.0" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا ابتدا بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.SignalR اضافه شده‌است. همچنین Microsoft.DotNet.Watcher.Tools را نیز اضافه کرده‌ایم تا بتوان از مزیت build تدریجی پروژه، به ازای هر تغییر صورت گرفته، استفاده کنیم.
پس از این تغییرات، دستور ذیل را در خط فرمان صادر می‌کنیم تا وابستگی‌های پروژه نصب شوند:
 dotnet restore
البته اگر افزونه‌ی #C مخصوص VSCode را نصب کرده باشید، تغییرات فایل csproj را دنبال کرده و پیام restore را نیز ظاهر می‌کند؛ تا همین دستور فوق را به صورت خودکار اجرا کند.
یک نکته: نگارش فعلی افزونه‌ی #C مخصوص VSCode، با تغییر فایل csproj و restore وابستگی‌های آن نیاز دارد یکبار آن‌را بسته و سپس مجددا اجرا کنید، تا اطلاعات intellisense خود را به روز رسانی کند. بنابراین اگر VSCode بلافاصله کلاس‌های مرتبط با بسته‌های جدید را تشخیص نمی‌دهد، علت صرفا این موضوع است.

پس از بازیابی وابستگی‌ها، به ریشه‌ی پروژه‌ی برنامه‌ی وب وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 dotnet watch run
این دستور، پروژه را build کرده و سپس بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد. همچنین به ازای هر تغییری در فایل‌های کدهای برنامه، به صورت خودکار برنامه را build کرده و مجددا ارائه می‌دهد.


تکمیل برنامه‌ی وب جهت ارسال پیام‌هایی به کلاینت‌های متصل به آن

پس از افزودن وابستگی‌های مورد نیاز، بازیابی و build برنامه، اکنون نوبت به تعریف یک Hub است، تا از طریق آن بتوان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل ارسال کرد. به همین جهت یک پوشه‌ی جدید را به نام Hubs به پروژه‌ی وب افزوده و سپس کلاس جدید MessageHub را به صورت ذیل به آن اضافه می‌کنیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;

namespace SignalRCore2WebApp.Hubs
{
    public class MessageHub : Hub
    {
        public Task Send(string message)
        {
            return Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
        }
    }
}
این کلاس از کلاس پایه Hub مشتق می‌شود. سپس در متد Send آن می‌توان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل به برنامه ارسال کرد.

پس از تعریف این Hub، نیاز است به کلاس Startup مراجعه کرده و دو تغییر ذیل را اعمال کنیم:
الف) ثبت و معرفی سرویس SignalR
ابتدا باید SignalR را فعالسازی کرد. به همین جهت نیاز است سرویس‌های آن‌را به صورت یکجا توسط متد الحاقی AddSignalR در متد ConfigureServices به نحو ذیل معرفی کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddSignalR();
   services.AddMvc();
}

ب) ثبت مسیریابی دسترسی به Hub
پس از تعریف Hub، مرحله‌ی بعدی، مشخص سازی نحوه‌ی دسترسی به آن است. به همین جهت در متد Configure، به نحو ذیل Hub را معرفی کرده و سپس یک path را برای آن مشخص می‌کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseSignalR(routes =>
   {
      routes.MapHub<MessageHub>(path: "message");
    });
یعنی اکنون این Hub در آدرس ذیل قابل دسترسی است:
  http://localhost:5000/message
این آدرسی است که در کلاینت Angular، از آن برای اتصال به هاب، استفاده خواهیم کرد.


انتشار پیام‌هایی به تمام کاربران متصل به برنامه

آدرس فوق به تنهایی کار خاصی را انجام نمی‌دهد. از آن جهت اتصال کلاینت‌های برنامه استفاده می‌شود و این کلاینت‌ها پیام‌های رسیده‌ی از طرف برنامه را از این آدرس دریافت خواهند کرد. بنابراین مرحله‌ی بعد، ارسال تعدادی پیام به سمت کلاینت‌ها است. برای این منظور به HomeController برنامه‌ی وب مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;
using SignalRCore2WebApp.Hubs;

namespace SignalRCore2WebApp.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHubContext<MessageHub> _messageHubContext;
        public HomeController(IHubContext<MessageHub> messageHubContext)
        {
            _messageHubContext = messageHubContext;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            return View(); // show the view
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> Index(string message)
        {
            await _messageHubContext.Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
            return View();
        }
    }
}
برای دسترسی به Hubهای تعریف شده می‌توان از سیستم تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. برای این منظور تنها کافی است Hub مدنظر را به عنوان آرگومان جنریک IHubContext تعریف کرد. سپس از طریق آن می‌توان به این context‌، در قسمت‌های مختلف برنامه دسترسی یافت و برای مثال پیام‌هایی را به کاربران ارائه داد.
در این مثال ابتدا View ذیل نمایش داده می‌شود:
@{
    ViewData["Title"] = "Home Page";
}

<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="Home"
      role="form">
  <div class="form-group">
     <label label-for="message">Message: </label>
     <input id="message" name="message" class="form-control"/>
  </div>
  <button class="btn btn-primary" type="submit">Send</button>
</form>
کار آن فرستادن یک پیام به متد Index است. سپس این متد، به کمک context تزریق شده‌ی Hub پیام‌ها، این پیام را به تمام کلاینت‌های متصل ارسال می‌کند.


تکمیل برنامه‌ی کلاینت Angular جهت نمایش پیام‌های رسیده‌ی از طرف سرور

تا اینجا ساختار ابتدایی برنامه‌ی Angular را توسط Angular CLI ایجاد کردیم. اکنون نیاز است وابستگی سمت کلاینت SignalR Core را نصب کنیم. به همین جهت از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Client وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 npm install @aspnet/signalr-client --save
پرچم save آن سبب خواهد شد تا این وابستگی علاوه بر نصب، در فایل package.json نیز درج شود.
کلاینت رسمی signalr، هم جاوا اسکریپتی است و هم تایپ‌اسکریپتی. به همین جهت به سادگی توسط یک برنامه‌ی تایپ اسکریپتی Angular قابل استفاده است. کلاس‌های آن‌را در مسیر node_modules\@aspnet\signalr-client\dist\src می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدا، فایل app.component.ts را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";
import { HubConnection } from "@aspnet/signalr-client";

@Component({
  selector: "app-root",
  templateUrl: "./app.component.html",
  styleUrls: ["./app.component.css"]
})
export class AppComponent implements OnInit {
  hubPath = "http://localhost:5000/message";
  messages: string[] = [];

  ngOnInit(): void {
    const connection = new HubConnection(this.hubPath);
    connection.on("send", data => {
      this.messages.push(data);
    });
    connection.start().then(() => {
      // connection.invoke("send", "Hello");
      console.log("connected.");
    });
  }
}
در اینجا در ابتدا، کلاس HubConnection از ماژول aspnet/signalr-client@ دریافت شده‌است. سپس بر این اساس در ngOnInit، یک وهله از آن که به مسیر Hub تعریف شده‌ی برنامه اشاره می‌کند، ایجاد خواهد شد. هر زمانیکه پیامی از سمت سرور دریافت گردید، این پیام را به لیست messages، که یک آرایه است اضافه می‌کنیم. در آخر برای راه اندازی این اتصال، متد start آ‌ن‌را فراخوانی خواهیم کرد. در اینجا می‌توان یک متد سمت سرور را فراخوانی کرد و یا برقراری اتصال را در کنسول developers مرورگر نمایش داد.
آرایه‌ی messages را به نحو ذیل توسط یک حلقه در قالب این کامپوننت نمایش خواهیم داد:
<div>
  <h1>
    The messages from the server:
  </h1>
  <ul>
    <li *ngFor="let message of messages">
      {{message}}
    </li>
  </ul>
</div>
پس از آن به ریشه‌ی پروژه‌ی کلاینت مراجعه کرده و دستور ذیل را صادر می‌کنیم تا برنامه‌ی Angular ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده شود:
  ng serve -o
در این حالت برنامه در آدرس  http://localhost:4200/ قابل دسترسی خواهد بود.


همانطور که مشاهده می‌کنید، پیام خطای ذیل را صادر کرده‌است:
 Failed to load http://localhost:5000/message: Response to preflight request doesn't pass access control check: No 'Access-Control-Allow-Origin' header is present on the requested resource. Origin 'http://localhost:4200' is therefore not allowed access.
علت اینجا است که برنامه‌ی Angular بر روی پورت 4200 کار می‌کند و برنامه‌ی وب ما بر روی پورت 5000 تنظیم شده‌است. به همین جهت نیاز است CORS را در برنامه‌ی وب تنظیم کرد تا امکان یک چنین دسترسی صادر شود.
برای این منظور به فایل آغازین برنامه‌ی وب مراجعه کرده و سرویس‌های AddCors را به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddSignalR();
    services.AddCors(options =>
            {
                options.AddPolicy("CorsPolicy",
                    builder => builder
                        .AllowAnyOrigin()
                        .AllowAnyMethod()
                        .AllowAnyHeader()
                        .AllowCredentials());
            });
    services.AddMvc();
}
پس از آن در متد Configure، این سیاست دسترسی باید مورد استفاده قرار گیرد؛ و گرنه این تنظیمات کار نخواهد کرد. محل قرارگیری آن نیز باید پیش از سایر تنظیمات باشد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseCors(policyName: "CorsPolicy");
اکنون اگر مجددا برنامه‌ی Angular را Refresh کنیم، در console توسعه دهندگان مرورگر، مشاهده خواهیم کرد که اتصال برقرار شده‌است:


در آخر برای آزمایش برنامه، به آدرس http://localhost:5000 یا همان برنامه‌ی وب، مراجعه کرده و پیامی را ارسال کنید. بلافاصله مشاهده خواهید کرد که این پیام توسط کلاینت Angular دریافت شده و نمایش داده می‌شود:



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SignalRCore2Sample.zip
برای اجرا آن، ابتدا به پوشه‌ی SignalRCore2WebApp مراجعه کرده و دو فایل bat آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌ها‌ی برنامه را بازیابی می‌کند و دومی برنامه را بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد.
سپس به پوشه‌ی SignalRCore2Client مراجعه کرده و در آنجا نیز دو فایل bat ابتدایی آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌های برنامه‌ی Angular را بازیابی می‌کند و دومی برنامه‌ی Angular را بر روی پورت 4200 اجرا خواهد کرد.