نظرات مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 1
با سلام و تشکر از سری مقالات بسیار مفید ریفکتورینگ.
در مورد خطای «Do Not Expose Generic Lists» و کد ریفکتور شده ی آن، آیا راهی وجود دارد که بتوان از قابلیت های اندکس ICollection برای پروپرتی استفاده کرد اما نتوان با استفاده از Add یا Insert عضوی به آن اضافه کرد؟مثلا ـ طبق مثال شما ـ داشته باشیم:for (int i=0; i<Orders.OrderItems.Count; i++)     Console.WriteLine(Orders.OrderItems[i].Price);یا حتا:for (int i=0; i<Orders.OrderItems.Count; i++)     Orders.OrderItems[i].Tax = Orders.OrderItems[i].Price * .05;اما نتوان نمونه ی جدیدی به لیست OrderItems اضافه کرد؟Orders.OrderItems.Add(newOrderItem); //raise errorبا تشکر
مطالب
نامرئی کردن Watermarkهای صفحات فایل‌های PDF توسط iTextSharp
احتمالا بارها با PDFهایی که یک Watermark بزرگ را در میانه صفحات خود دارند، برخورد داشته‌اید و متاسفانه در اغلب اوقات استفاده ناصحیحی از این قابلیت صورت می‌گیرد. هدف از Watermark دار کردن صفحات PDF، ذکر جملاتی مانند «آزمایشی بودن» یا «محرمانه بودن» است که در هر دو حالت نباید به صورت عمومی منتشر شوند. اما اگر قرار است مطلبی را به صورت عمومی منتشر کنیم، این روش، بدترین حالت تبلیغی برای یک شخص یا شرکت خواهد بود؛ چون مانع خواندن روان متن شده و اعصاب مصرف کننده را به هم خواهد ریخت. بنابراین هیچگونه جنبه تبلیغی مثبتی را در نهایت برای تهیه کننده به همراه نخواهد داشت.
برای نمونه فایل نمونه سؤالات مصاحبات دات را از اینجا دریافت کنید. یک چنین شکلی دارد:

خوب! چطور می‌توان این Watermark را حذف یا حداقل نامرئی کرد؟
برای پاسخ به این سؤال نیاز است ابتدا با نحوه Watermark دار کردن صفحات یک فایل PDF آشناشویم.

الف) ایجاد یک فایل PDF ساده
        private static void createPdfFile(string pdfFile)
        {
            using (var fs = new FileStream(pdfFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var doc = new Document(PageSize.A4))
                {
                    using (var witier = PdfWriter.GetInstance(doc, fs))
                    {
                        doc.Open();
                        for (int i = 1; i <= 5; i++)
                        {
                            doc.NewPage();
                            doc.Add(new Paragraph(String.Format("This is page {0}", i)));
                        }
                        doc.Close();
                    }
                }
            }
        }
در اینجا یک فایل PDF با 5 صفحه ایجاد می‌شود.

ب) افزودن Watermark به فایل PDF تهیه شده
        private static void addWatermark(string pdfFile, string watermarkedFile, string watermarkText)
        {
            FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\tahoma.ttf");
            var tahoma = FontFactory.GetFont("Tahoma", BaseFont.IDENTITY_H, 40, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

            var reader = new PdfReader(pdfFile);
            using (var fileStream = new FileStream(watermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var stamper = new PdfStamper(reader, fileStream))
                {
                    int pageCount = reader.NumberOfPages;
                    for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
                    {
                        var rect = reader.GetPageSize(i);
                        var cb = stamper.GetUnderContent(i);
                        var gState = new PdfGState();
                        gState.FillOpacity = 0.25f;
                        cb.SetGState(gState);

                        ColumnText.ShowTextAligned(
                            canvas: cb,
                            alignment: Element.ALIGN_CENTER,
                            phrase: new Phrase(watermarkText, tahoma),
                            x: rect.Width / 2,
                            y: rect.Height / 2,
                            rotation: 45f,
                            runDirection: PdfWriter.RUN_DIRECTION_LTR,
                            arabicOptions: 0);
                    }
                }
            }
        }
در متد فوق pdfFile نام و مسیر فایل PDF ایی است که قرار است به صفحات آن Watermark اضافه شود. نام و مسیر فایل خروجی توسط watermarkedFile مشخص می‌شود و watermarkText متنی است که در میانه صفحه نمایش داده خواهد شد.
در اینجا توسط PdfReader، فایل موجود گشوده می‌شود. به این ترتیب می‌توان به تک تک صفحات این فایل دسترسی یافت. از PdfStamper برای نوشتن در این فایل باز شده استفاده می‌کنیم.  متد stamper.GetUnderContent، لایه زیرین متن صفحات را در اختیار ما قرار می‌دهد. اگر علاقمند به نوشتن بر روی لایه رویی متون هستید از متد stamper.GetOverContent استفاده کنید. در اینجا از PdfGState برای مشخص سازی میزان شفافیت متن درحال نمایش، با مقدار دهی FillOpacity آن استفاده شده است. نهایتا از متد ColumnText.ShowTextAligned برای نمایش متن مورد نظر در مکان و زاویه‌ای مشخص استفاده می‌کنیم. این متد با زبان فارسی سازگاری دارد و run direction آن قابل تنظیم است.


ج) آشنایی با ساختار سطح پایین Watermark اضافه شده به صفحات

تقریبا اکثر Watermarkهایی که بر روی صفحات PDF درج می‌شوند، نیمه شفاف هستند تا بتوان متن زیر آن‌ها را مطالعه کرد. این شفافیت همانطور که ذکر شد توسط مقدار دهی شیء PdfGState حاصل می‌شود. اگر فایل PDF تولیدی در قسمت ب را توسط برنامه iText Rups باز کنیم، به شکل زیر خواهیم رسید:


هدف ما این است که به شیء PdfGState موجود در هر صفحه، دسترسی یافته و مقدار FillOpacity آن‌را صفر کنیم. به این ترتیب این Watermark، کاملا شفاف یا نامرئی خواهد شد. در PDF نهایی، چیزی به نام شیء PdfGState وجود ندارد، بلکه با یک سری Dictionary و Array سر و کار داریم.
همانطور که در شکل فوق ملاحظه می‌کنید، برای رسیدن به Gstateها باید مراحل زیر طی شوند:
1- فایل PDF گشوده شده و سپس به هر صفحه دسترسی یافت.
2- نیاز است RESOURCES صفحه جاری استخراج شوند.
3- در این منابع، باید EXTGSTATE را که همان PdfGStateها هستند، بیابیم.
4- سپس مقدار ca این EXTGSTATE یافت شده را به صفر مقدار دهی کنیم.

        private static void removeWatermark(string watermarkedFile, string unwatermarkedFile)
        {
            PdfReader.unethicalreading = true;
            PdfReader reader = new PdfReader(watermarkedFile);
            reader.RemoveUnusedObjects();
            int pageCount = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
            {
                var page = reader.GetPageN(i);
                PdfDictionary resources = page.GetAsDict(PdfName.RESOURCES);
                PdfDictionary extGStates = resources.GetAsDict(PdfName.EXTGSTATE);
                if (extGStates == null)
                    continue;

                foreach (PdfName name in extGStates.Keys)
                {
                    var obj = extGStates.Get(name);
                    PdfDictionary extGStateObject = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(obj);
                    var stateNumber = extGStateObject.Get(PdfName.ca_);
                    if (stateNumber == null)
                        continue;

                    var caNumber = (PdfNumber)PdfReader.GetPdfObject(stateNumber);
                    if (caNumber.FloatValue != 1f)
                    {
                        extGStateObject.Remove(PdfName.ca_);
                        //با تنظیم مقدار به صفر، نامرئی خواهد شد
                        extGStateObject.Put(PdfName.ca_, new PdfNumber(0f));
                    }
                }
            }

            using (FileStream fs = new FileStream(unwatermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (PdfStamper stamper = new PdfStamper(reader, fs))
                {
                    stamper.SetFullCompression();
                    stamper.Close();
                }
            }
        }
نحوه پیاده سازی مراحل یاد شده را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. ابتدا توسط  PdfReader فایل موجود باز شده و سپس تک تک صفحات آن‌را بررسی می‌کنیم. در این صفحات اگر EXTGSTATE ایی یافت شد، مقدار ca آن‌را به صفر تنظیم خواهیم کرد. از مقدار 1 صرفنظر شده، چون این مقدار عموما برای Watermark دار کردن صفحات استفاده نمی‌شود.
در این متد، watermarkedFile فایلی است که باید watermark آن نامرئی شود و unwatermarkedFile فایل تولیدی حاصل است.

مطالب
استفاده از FluentValidation در ASP.NET MVC
برای هماهنگی این کتابخانه با ASP.NET MVC نیاز به نصب FluentValidation.Mvc3 یا FluentValidation.Mvc4 از طریق Nuget یا دانلود کتابخانه از سایت CodePlex می‌باشد. بعد از نصب کتابخانه، نیاز به تنظیم FluentValidationModelValidatorProvider داخل متد Application_Start (فایل Global.asax) داریم: 

protected void Application_Start() {
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();

    RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);

    FluentValidationModelValidatorProvider.Configure();
}
تصور کنید دو کلاس Person و PersonValidator را به صورت زیر داریم:
[Validator(typeof(PersonValidator))]
    public class Person {
    public int Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Email { get; set; }
    public int Age { get; set; }
}
 
public class PersonValidator : AbstractValidator<Person> {
    public PersonValidator() {
        RuleFor(x => x.Id).NotNull();
        RuleFor(x => x.Name).Length(0, 10);
        RuleFor(x => x.Email).EmailAddress();
        RuleFor(x => x.Age).InclusiveBetween(18, 60);
    }
}
همان طور که ملاحظه می‌کنید، در بالای تعریف کلاس Person با استفاده از ValidatorAttribute مشخص کرده ایم که از PersonValidator جهت اعتبارسنجی استفاده کند.
در آخر می‌توانیم Controller و View ی برنامه مان را درست کنیم:
public class PeopleController : Controller {
    public ActionResult Create() {
        return View();
    }
 
    [HttpPost]
    public ActionResult Create(Person person) {
 
        if(! ModelState.IsValid) { // re-render the view when validation failed.
            return View("Create", person);
        }
 
        TempData["notice"] = "Person successfully created";
        return RedirectToAction("Index");
    }
}
@Html.ValidationSummary()
 
@using (Html.BeginForm()) {
Id: @Html.TextBoxFor(x => x.Id) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Id)
<br />
Name: @Html.TextBoxFor(x => x.Name) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Name) 
<br />
Email: @Html.TextBoxFor(x => x.Email) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Email)
<br />
Age: @Html.TextBoxFor(x => x.Age) @Html.ValidationMessageFor(x => x.Age)
 
<input type="submit" value="submit" />
}
اکنون DefaultModelBinder موجود در MVC برای اعتبارسنجی شیء Person از FluentValidationModelValidatorProvider استفاده خواهد کرد.
توجه داشته باشید که FluentValidation با اعتبارسنجی سمت کاربر ASP.NET MVC به خوبی کار خواهد کرد منتها نه برای تمامی اعتبارسنجی ها. به عنوان مثال تمام قوانینی که از شرط‌های When/Unless استفاده کرده اند، Validator‌های سفارشی، و قوانینی که در آن‌ها از Must استفاده شده باشد، اعتبارسنجی سمت کاربر نخواهند داشت. در زیر لیست Validator هایی که با اعتبارسنجی سمت کاربر به خوبی کار خواهند کرد آمده است:
  • NotNull/NotEmpty
  • Matches 
  • InclusiveBetween 
  • CreditCard 
  • Email 
  • EqualTo 
  • Length 
صفت CustomizeValidator
با استفاده از CustomizeValidatorAttribute می‌توان نحوه اجرای Validator را تنظیم کرد. به عنوان مثال اگر میخواهید که Validator تنها برای یک RuleSet مخصوص انجام شود می‌توانید مانند زیر عمل کنید: 
public ActionResult Save([CustomizeValidator(RuleSet="MyRuleset")] Customer cust) {
  // ...
}


مواردی که تا اینجا گفته شد برای استفاده در یک برنامه‌ی ساده MVC کافی به نظر می‌رسد، اما از اینجا به بعد مربوط به مواقعی است که نخواهیم از Attribute‌ها استفاده کنیم و کار را به IoC بسپاریم. 
استفاده از Validator Factory با استفاده از یک IoC Container
Validator Factory چیست؟ Validator Factory یک کلاس می‌باشد که وظیفه ساخت نمونه از Validator‌‌ها را بر عهده دارد. اینترفیس IValidatorFactory به صورت زیر می‌باشد:  
public interface IValidatorFactory {
   IValidator<T> GetValidator<T>();
   IValidator GetValidator(Type type);
}
ساخت Validator Factory سفارشی:
برای ساخت یک Validator Factory شما می‌توانید به طور مستقیم IValidatorFactory را پیاده سازی نمایید یا از کلاس ValidatorFactoryBase به عنوان کلاس پایه استفاده کنید (که مقداری از کارها را برای شما انجام داده است). در این مثال نحوه ایجاد یک Validator Factory که از StructureMap استفاده می‌کند را بررسی خواهیم کرد. ابتدا نیاز به ثبت Validator‌ها در StructureMap داریم: 
ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
 
public class MyRegistry : Registry {
    public MyRegistry() {
        For<IValidator<Person>>()
    .Singleton()
    .Use<PersonValidator>();
    }
}
در اینجا StructureMap را طوری تنظیم کرده ایم که از یک Registry سفارشی استفاده کند. در داخل این Registry به StructureMap میگوییم که زمانی که خواسته شد تا یک نمونه از IValidator<Person> ایجاد کند، PersonValidator را بر گرداند. متد CreateInstance نوع مناسب را نمونه سازی می‌کند (CustomerValidator) و آن را بازمی گرداند ( یا Null بر می‌گرداند اگر نوع مناسبی وجود نداشته باشد) 
استفاده از AssemblyScanner 
FluentValidation دارای یک AssemblyScanner می‌باشد که کار ثبت Validator‌ها داخل یک اسمبلی را راحت‌تر می‌سازد. با استفاده از AssemblyScanner کلاس MyRegistery ما شبیه قطعه کد زیر خواهد شد: 
public class MyRegistry : Registry {
   public MyRegistry() {
 
     AssemblyScanner.FindValidatorsInAssemblyContaining<MyValidator>()
       .ForEach(result => {
            For(result.InterfaceType)
               .Singleton()
               .Use(result.ValidatorType);
       });
   }
}
حالا زمان استفاده از factory ساخته شده در متد Application_Start برنامه می‌باشد:
protected void Application_Start() {
    RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
 
    //Configure structuremap
    ObjectFactory.Configure(cfg => cfg.AddRegistry(new MyRegistry()));
    ControllerBuilder.Current.SetControllerFactory(new StructureMapControllerFactory());
 
    //Configure FV to use StructureMap
    var factory = new StructureMapValidatorFactory();
 
    //Tell MVC to use FV for validation
    ModelValidatorProviders.Providers.Add(new FluentValidationModelValidatorProvider(factory));        
    DataAnnotationsModelValidatorProvider.AddImplicitRequiredAttributeForValueTypes = false;
}
اکنون FluentValidation از StructureMap برای نمونه سازی Validatorها استفاده خواهد کرد و کار اعتبارسنجی مدل‌ها به FluentValidaion سپرده شده است.
مطالب
ذخیره‌ی سوابق کامل تغییرات یک رکورد در یک فیلد توسط Entity framework Core
در این مقاله، نوشته‌ی ایمان محمدی، ذخیره‌ی اطلاعات نظارتی هر Entity توسط دو فیلد CreatedSources و ModifiedSources به صورت JSON انجام می‌شود که در هر کدام از این فیلدها، اطلاعات مختلفی مانند ip کاربر، شناسه دستگاه، HostName، ClientName و یک سری اطلاعات دیگر ذخیره می‌شوند. بیایید به این اطلاعات متادیتا بگوییم. در این حالت اگر رکورد، چندین بار تغییر کند، متادیتای آخرین تغییرات در فیلد ModifiedSources ذخیره می‌شود. حالا اگر ما بخواهیم اطلاعات متادیتای همه‌ی تغییرات را داشته باشیم چه؟ اگر بخواهیم علاوه بر اطلاعات بالا، اینکه چه کسی و در چه زمانی این تغییرات را انجام داده است، نیز داشته باشیم چطور؟ اگر بخواهیم حتی اطلاعات متادیتای حذف یک رکورد را داشته باشیم چطور (در حالت soft-delete که رکورد واقعا پاک نمی‌شود)؟ سوال جالبتر اینکه اگر بخواهیم تمام تاریخچه‌ی مقادیر مختلف یک رکورد را از ابتدای ایجاد شدن داشته باشیم چطور؟ در این مقاله قصد داریم به همه‌ی این موارد اضافی برسیم؛ آن هم فقط با یک ستون در Entityهایمان، به اسم Audit!

ابتدا کلاس پایه موجودیت‌هایمان را تعریف می‌کنیم؛ تا بر روی Entityهایمان بتوانیم فیلد نظارتی Audit را اعمال کنیم:
public class BaseEntity : IBaseEntity
{
   [JsonIgnore]
   int Id { get; set; } 

   [JsonIgnore] 
    string? Audit { get; set; }
}
ویژگی [JsonIgnore]  به این منظور استفاده شده است تا از serialize کردن این فیلدها هنگام ایجاد Audit، جلوگیری شود؛ تا در نهایت حجم جیسن Audit کاهش یابد. با مطالعه‌ی ادامه‌ی مقاله، متوجه این قضیه خواهید شد.

دقیقا مانند مقاله‌ی اشاره شده (که خواندن آن توصیه می‌شود)، کلاس AuditSourceValues را ایجاد می‌کنیم:
public class AuditSourceValues
{
    [JsonProperty("hn")]
    public string? HostName { get; set; }

    [JsonProperty("mn")]
    public string? MachineName { get; set; }

    [JsonProperty("rip")]
    public string? RemoteIpAddress { get; set; }

    [JsonProperty("lip")]
    public string? LocalIpAddress { get; set; }

    [JsonProperty("ua")]
    public string? UserAgent { get; set; }

    [JsonProperty("an")]
    public string? ApplicationName { get; set; }

    [JsonProperty("av")]
    public string? ApplicationVersion { get; set; }

    [JsonProperty("cn")]
    public string? ClientName { get; set; }

    [JsonProperty("cv")]
    public string? ClientVersion { get; set; }

    [JsonProperty("o")]
    public string? Other { get; set; }
}
با تعریف کردن نام برای فیلد‌های JSON و نادیده گرفتن مقادیر نال، سعی کردیم حجم خروجی JSON پایین باشد.

اکنون کلاس EntityAudit را ایجاد می‌کنیم که شامل تمامی اطلاعات مورد نیاز ما برای ثبت تاریخچه‌ی کامل هر موجودیت است:
public class EntityAudit<TEntity>
{
    [JsonProperty("type")]
    [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]
    public EntityEventType EventType { get; set; }

    [JsonProperty("user", NullValueHandling = NullValueHandling.Include)]
    public int? ActorUserId { get; set; }

    [JsonProperty("at")]
    public DateTime ActDateTime { get; set; }

    [JsonProperty("sources")]
    public AuditSourceValues? AuditSourceValues { get; set; }

    [JsonProperty("newValues", NullValueHandling = NullValueHandling.Include)]
    public TEntity NewEntity { get; set; } = default!;

    public string? SerializeJson()
    {
        return JsonSerializer.Serialize(this, 
            options: new JsonSerializerOptions { WriteIndented = false, IgnoreNullValues = true }); 
    }
}

دقت کنید که این کلاس به صورت جنریک تعریف شده است تا اگر بعدا بخواهیم آن را Deserialize کنیم و مثلا از آن API بسازیم، یا استفاده‌ی خاصی را از آن داشته باشیم، به‌راحتی به Entity مد نظر تبدیل شود. در این مقاله فقط به ذخیره‌ی آن پرداخته می‌شود و استفاده از این فیلد که به راحتی و با کمک DbFunctionها در Entity Framework قابل انجام است به خواننده واگذار می‌شود. 

همچنین اینام EntityEventType که تعریف آن در زیر می‌آید دارای ویژگی [JsonConverter(typeof(StringEnumConverter))]  می‌باشد تا مقدار رشته‌ای آن را بجای مقدار عددی، در خروجی جیسن داشته باشیم. این اینام، شامل  تمامی عملیاتی است که بر روی یک رکورد قابل انجام است و به این صورت تعریف می‌شود:
public enum EntityEventType
{
    Create = 0,
    Update = 1,
    Delete = 2
}

تامین اطلاعات کلاس AuditSourceValues به همان صورت است که در مقاله‌ی اشاره شده آمده‌است؛ ابتدا تعریف اینترفیس IAuditSourcesProvider و سپس ایجاد کلاس AuditSourcesProvider:
public interface IAuditSourcesProvider
{
    AuditSourceValues GetAuditSourceValues();
}
public class AuditSourcesProvider : IAuditSourcesProvider
{
    protected readonly IHttpContextAccessor HttpContextAccessor;

    public AuditSourcesProvider(IHttpContextAccessor httpContextAccessor)
    {
        HttpContextAccessor = httpContextAccessor;
    }

    public virtual AuditSourceValues GetAuditSourceValues()
    {
        var httpContext = HttpContextAccessor.HttpContext;

        return new AuditSourceValues
        {
            HostName = GetHostName(httpContext),
            MachineName = GetComputerName(httpContext),
            LocalIpAddress = GetLocalIpAddress(httpContext),
            RemoteIpAddress = GetRemoteIpAddress(httpContext),
            UserAgent = GetUserAgent(httpContext),
            ApplicationName = GetApplicationName(httpContext),
            ClientName = GetClientName(httpContext),
            ClientVersion = GetClientVersion(httpContext),
            ApplicationVersion = GetApplicationVersion(httpContext),
            Other = GetOther(httpContext)
        };
    }

    protected virtual string? GetUserAgent(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["User-Agent"].ToString();
    }

    protected virtual string? GetRemoteIpAddress(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Connection?.RemoteIpAddress?.ToString();
    }

    protected virtual string? GetLocalIpAddress(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Connection?.LocalIpAddress?.ToString();
    }

    protected virtual string GetHostName(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request.Host.ToString();
    }

    protected virtual string GetComputerName(HttpContext httpContext)
    {
        return Environment.MachineName;
    }
    protected virtual string? GetApplicationName(HttpContext httpContext)
    {
        return Assembly.GetEntryAssembly()?.GetName().Name;
    }

    protected virtual string? GetApplicationVersion(HttpContext httpContext)
    {
        return Assembly.GetEntryAssembly()?.GetName().Version.ToString();
    }

    protected virtual string? GetClientVersion(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["client-version"];
    }
    protected virtual string? GetClientName(HttpContext httpContext)
    {
        return httpContext.Request?.Headers["client-name"];
    }

    protected virtual string? GetOther(HttpContext httpContext)
    {
        return null;
    }
}

حالا برای تامین اطلاعات کلاس EntityAudit کار مشابهی می‌کنیم. ابتدا اینترفیس IEntityAuditProvider را به صورت زیر تعریف می‌کنیم: 
public interface IEntityAuditProvider
{
    string? GetAuditValues(EntityEventType eventType, object? entity, string? previousJsonAudit = null);
}

  و سپس کلاس EntityAuditProvider را ایجاد می‌کنیم:
public class EntityAuditProvider : IEntityAuditProvider
{
    private readonly IHttpContextAccessor _httpContextAccessor;
    private readonly IAuditSourcesProvider _auditSourcesProvider;

    #region Constructor Injections

    public EntityAuditProvider(IHttpContextAccessor httpContextAccessor, IAuditSourcesProvider auditSourcesProvider)
    {
        _httpContextAccessor = httpContextAccessor;
        _auditSourcesProvider = auditSourcesProvider;
    }

    #endregion

    public virtual string? GetAuditValues(EntityEventType eventType, object? newEntity, string? previousJsonAudit = null)
    {
        var httpContext = _httpContextAccessor.HttpContext;
        int? userId;

        var user = httpContext.User;

        if (!user.Identity.IsAuthenticated)
            userId = null;
        else
            userId = user.Claims.Where(x => x.Type == "UserID").Select(x => x.Value).First().ToInt();

        var auditSourceValues = _auditSourcesProvider.GetAuditSourceValues();

        var auditJArray = new JArray();

        // Update & Delete
        if (eventType == EntityEventType.Update || eventType == EntityEventType.Delete)
        {
            auditJArray = JArray.Parse(previousJsonAudit!);
        }

        // Delete => No NewValues
        if (eventType == EntityEventType.Delete)
        {
            newEntity = null;
        }

        JObject newAuditJObject = JObject.FromObject(new EntityAudit<object?>
        {
            EventType = eventType,
            ActorUserId = userId,
            ActDateTime = DateTime.Now,
            AuditSourceValues = auditSourceValues,
            NewEntity = newEntity
        }, new JsonSerializer
        {
            NullValueHandling = NullValueHandling.Ignore,
            Formatting = Formatting.None
        });

        auditJArray.Add(newAuditJObject);

        return auditJArray.SerializeToJson(true);
    }
}
در این کلاس برای اینکه به جیسن قبلی Audit که تاریخچه‌ی قبلی رکورد می‌باشد یک آیتم را اضافه کنیم، از JArray و JObject پکیج Newtonsoft استفاده کرد‌ه‌ایم.

حالا همه چیز آماده است. مانند مقاله‌ی اشاره شده، از مفهوم Interceptor استفاده می‌کنیم. کلاس AuditSaveChangesInterceptor را که از کلاس SaveChangesInterceptor مشتق می‌شود، به صورت زیر ایجاد می‌کنیم: 
public class AuditSaveChangesInterceptor : SaveChangesInterceptor
{
    private readonly IEntityAuditProvider _entityAuditProvider;

    #region Constructor Injections

    public AuditSaveChangesInterceptor(IEntityAuditProvider entityAuditProvider)
    {
        _entityAuditProvider = entityAuditProvider;
    }

    #endregion

    public override InterceptionResult<int> SavingChanges(DbContextEventData eventData, InterceptionResult<int> result)
    {
        ApplyAudits(eventData.Context.ChangeTracker);
        return base.SavingChanges(eventData, result);
    }

    public override ValueTask<InterceptionResult<int>> SavingChangesAsync(DbContextEventData eventData, InterceptionResult<int> result,
        CancellationToken cancellationToken = new CancellationToken())
    {
        ApplyAudits(eventData.Context.ChangeTracker);
        return base.SavingChangesAsync(eventData, result, cancellationToken);
    }

    private void ApplyAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        ApplyCreateAudits(changeTracker);
        ApplyUpdateAudits(changeTracker);
        ApplyDeleteAudits(changeTracker);
    }

    private void ApplyCreateAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var addedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Added);

        foreach (var addedEntry in addedEntries)
        {
            if (addedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {              
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(EntityEventType.Create, entity);
            }
        }
    }

    private void ApplyUpdateAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var modifiedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Modified);

        foreach (var modifiedEntry in modifiedEntries)
        {
            if (modifiedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {
                var eventType = entity.IsArchived ? EntityEventType.Delete : EntityEventType.Update; // Maybe Soft Delete
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(eventType, entity, entity.Audit);
            }
        }
    }

    private void ApplyDeleteAudits(ChangeTracker changeTracker)
    {
        var deletedEntries = changeTracker.Entries()
            .Where(x => x.State == EntityState.Deleted);

        foreach (var modifiedEntry in deletedEntries)
        {
            if (modifiedEntry.Entity is IBaseEntity entity)
            {
                entity.Audit = _entityAuditProvider.GetAuditValues(EntityEventType.Delete, entity, entity.Audit);
            }
        }
    }

}


و سپس آن را به سیستم معرفی می‌کنیم:

services.AddDbContext<ATADbContext>((serviceProvider, options) =>
{
    options
        .UseSqlServer(...)

    // Interceptors
    var entityAuditProvider = serviceProvider.GetRequiredService<IEntityAuditProvider>();
    options.AddInterceptors(new AuditSaveChangesInterceptor(entityAuditProvider));

});

یادمان باشد همه‌ی سرویس‌ها را باید در برنامه رجیستر کنیم تا بتوانیم از تزریق وابستگی‌ها مانند کدهای بالا استفاده نماییم. 

نمونه‌ی نتیجه‌ای را که از این روش بدست می‌آید، در این تصویر می‌بینید. اگر بخواهید به صورت نرم‌افزاری یا کدی از این دیتا استفاده کنید، باید آن را Deserialize کنید که همانطور که گفته شد با امکاناتی که SQL Server برای خواندن فیلدهای JSON دارد و معرفی آن به EF، قابل انجام است. در غیر اینصورت استفاده از این دیتا به صورت چشمی یا استفاده از Json Formatterها به‌راحتی امکان پذیر است. 

 
نمونه‌ی کامل فیلد Audit که در JsonFormatter قرار داده شده است، بعد از ایجاد شدن و یکبار آپدیت و سپس حذف نرم رکورد:
[
   {
      "type":"Create",
      "user":1,
      "at":"2020-11-24T23:05:54.2692711+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":{               
         "Name":"Farshad"
      }
   },
   {
      "type":"Update",
      "user":1,
      "at":"2020-11-24T23:06:20.0838188+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":{                 
         "Name":"Edited Farshad"
      }
   },
   {
      "type":"Delete",
      "user":null,
      "at":"2020-11-24T23:06:28.601837+03:30",
      "sources":{
         "hn":"localhost:44398",
         "mn":"DESKTOP-N1GAV2U",
         "rip":"::1",
         "lip":"::1",
         "ua":"Mozilla/5.0 (Windows NT 10.0; Win64; x64) AppleWebKit/537.36 (KHTML, like Gecko) Chrome/86.0.4240.198 Safari/537.36",
         "an":"Server.Api",
         "av":"1.0.0.0"
      },
      "newValues":null
   }
]

یک روش مرسوم داشتن تاریخچه‌ی تغییرات رکورد که با جستجو در اینترنت نیز می‌توان به آن رسید، داشتن یک جدول جداگانه به اسم Audit است که با هر بار تغییر هر Entity، یک رکورد در آن ایجاد می‌شود. ساختار آن مانند تصاویر زیر است:


ولی روش گفته شده در این مقاله، همین عملیات را به صورت کاملتری و فقط بر روی یک ستون همان جدول انجام می‌دهد که باعث ذخیره‌ی دیتای کمتر، یکپارچگی بهتر و دسترسی‌پذیری و راحتی استفاده از آن می‌شود.

نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت 26 - برنامه‌ی Blazor WASM - ایجاد و تنظیمات اولیه
یک نکته‌ی تکمیلی: دسترسی به Local Storage در برنامه‌های Blazor Server
در مطلب سمت کلاینت جاری، با استفاده از کتابخانه‌ای به نام Blazored.LocalStorage، به Local Storage مرورگر دسترسی پیدا کردیم. که در حقیقت محصور کننده‌ی API استاندارد زیر است:
@inject IJSRuntime JSRuntime  

@code {
  string currentInputValue;

  public async Task Save()
  {
    await JSRuntime.InvokeVoidAsync("localStorage.setItem", "name", currentInputValue);
  }

  public async Task Read()
  {
    currentInputValue = await JSRuntime.InvokeAsync<string>("localStorage.getItem", "name");
  }

  public async Task Delete()
  {
    await JSRuntime.InvokeAsync<string>("localStorage.removeItem", "name");
  }
}
بسته‌ی آزمایشی برای همین منظور جهت استفاده در برنامه‌های Blazor Server نیز به نام Microsoft.AspNetCore.Components.ProtectedBrowserStorage وجود دارد/داشت که اکنون جزئی از NET 5x. است. البته این بسته سمت سرور است و بر اساس ASP.NET Core data protection API کار می‌کند و امکان رمزنگاری و رمزگشایی خودکار اطلاعات ذخیره شده‌ی در local storage را فراهم می‌کند. روش کار کردن با آن نیز به صورت زیر است:
@using Microsoft.AspNetCore.Components.Server.ProtectedBrowserStorage
@inject ProtectedLocalStorage BrowserStorage


@code {
  string currentInputValue;

  public async Task Save()
  {
    await BrowserStorage.SetAsync("name", currentInputValue);
  }

  public async Task Read()
  {
    var result = await BrowserStorage.GetAsync<string>("name");
    currentInputValue = result.Success ? result.Value : "";
  }

  public async Task Delete()
  {
    await BrowserStorage.DeleteAsync("name");
  }
}
این بسته همچنین امکان کار با Session Storage مرورگرها را نیز میسر می‌کند (اطلاعات آن از هر tab، به tab دیگری متفاوت بوده و با بسته شدن آن tab، به صورت خودکار حذف می‌شود) که در قطعه کد فوق، تنها یک سطر زیر آن باید تغییر کند:
@inject ProtectedSessionStorage BrowserStorage
مطالب
استفاده از API ترجمه گوگل

مطابق Ajax API ترجمه گوگل، برای ترجمه یک متن باید محتویات آدرس زیر را تحلیل کرد:
http://ajax.googleapis.com/ajax/services/language/translate?v=1.0&q={0}&langpair={1}|{2}
که در آن پارامتر اول، متن مورد نظر، پارامترهای 1 و 2 زبان‌های مبدا و مقصد می‌باشند. برای دریافت اطلاعات، ذکر ارجاع دهنده الزامی است (referrer)، اما ذکر کلید API گوگل اختیاری می‌باشد (که هر فرد می‌تواند کلید خاص خود را از گوگل دریافت کند).
بنابراین برای استفاده از آن تنها کافی است این URL را تشکیل داده و سپس محتویات خروجی آن‌را آنالیز کرد. فرمت نهایی دریافت شده از نوع JSON است. برای مثال اگر hello world! را به این سرویس ارسال نمائیم،‌ خروجی نهایی JSON‌ دریافت شده به صورت زیر خواهد بود:

//{\"responseData\": {\"translatedText\":\"سلام جهان!\"}, \"responseDetails\": null, \"responseStatus\": 200}

در کتابخانه‌ی System.Web.Extensions.dll دات نت فریم ورک سه و نیم، کلاس JavaScriptSerializer برای این منظور پیش بینی شده است. تنها کافی است به متد Deserialize آن، متن JSON دریافتی را پاس کنیم:

GoogleAjaxResponse result =
new JavaScriptSerializer().Deserialize<GoogleAjaxResponse>(jsonGoogleAjaxResponse);

برای اینکه عملیات نگاشت اطلاعات متنی JSON به کلاس‌های دات نتی ما با موفقیت صورت گیرد، می‌توان خروجی JSON گوگل را به شکل زیر نمایش داد:

//ResponseData.cs file
public class ResponseData
{
public string translatedText { get; set; }
}

//GoogleAjaxResponse.cs file
using System.Net;

/// <summary>
/// کلاسی جهت نگاشت اطلاعات جی سون دریافتی به آن
/// </summary>
public class GoogleAjaxResponse
{
public ResponseData responseData { get; set; }
public object responseDetails { get; set; }
public HttpStatusCode responseStatus { get; set; }
}
با این توضیحات، کلاس نهایی ترجمه گوگل ما به شکل زیر خواهد بود:

using System;
using System.Globalization;
using System.IO;
using System.Net;
using System.Web;
using System.Web.Script.Serialization;

//{\"responseData\": {\"translatedText\":\"سلام جهان!\"}, \"responseDetails\": null, \"responseStatus\": 200}

public class CGoogleTranslator
{
#region Fields (1)

/// <summary>
/// ارجاع دهنده
/// </summary>
private readonly string _referrer;

#endregion Fields

#region Constructors (1)

/// <summary>
/// مطابق مستندات نیاز به یک ارجاع دهنده اجباری می‌باشد
/// </summary>
/// <param name="referrer"></param>
public CGoogleTranslator(string referrer)
{
_referrer = referrer;
}

#endregion Constructors

#region Properties (2)

/// <summary>
/// ترجمه از زبان
/// </summary>
public CultureInfo FromLanguage { get; set; }

/// <summary>
/// ترجمه به زبان
/// </summary>
public CultureInfo ToLanguage { get; set; }

#endregion Properties

#region Methods (2)

// Public Methods (1)

/// <summary>
/// ترجمه متن با استفاده از موتور ترجمه گوگل
/// </summary>
/// <param name="data"></param>
/// <returns></returns>
public string TranslateText(string data)
{
//ساخت و انکدینگ آدرس مورد نظر
string url =
string.Format(
"http://ajax.googleapis.com/ajax/services/language/translate?v=1.0&q={0}&langpair={1}|{2}",
HttpUtility.UrlEncode(data), //needs a ref. to System.Web.dll
FromLanguage.TwoLetterISOLanguageName,
ToLanguage.TwoLetterISOLanguageName
);

//دریافت اطلاعات جی سون از گوگل
string jsonGoogleAjaxResponse = fetchWebPage(url);

//needs a ref. to System.Web.Extensions.dll
//نگاشت اطلاعات جی سون دریافت شده به کلاس مرتبط
GoogleAjaxResponse result =
new JavaScriptSerializer().Deserialize<GoogleAjaxResponse>(jsonGoogleAjaxResponse);

if (result != null && result.responseData != null && result.responseStatus == HttpStatusCode.OK)
{
return result.responseData.translatedText;
}
return string.Empty;
}
// Private Methods (1)

/// <summary>
/// دریافت محتویات جی سون بازگشتی از گوگل
/// </summary>
/// <param name="url"></param>
/// <returns></returns>
string fetchWebPage(string url)
{
try
{
var uri = new Uri(url);
if (uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttp || uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttps)
{
var request = WebRequest.Create(uri) as HttpWebRequest;
if (request != null)
{
request.Method = WebRequestMethods.Http.Get;
request.Referer = _referrer;
request.UserAgent = "Mozilla/5.0 (Windows; U; Windows NT 5.0; ; rv:1.8.0.7) Gecko/20060917 Firefox/1.9.0.1";
request.AllowAutoRedirect = true;
request.Timeout = 1000 * 300;
request.KeepAlive = false;
request.ReadWriteTimeout = 1000 * 300;
request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;

using (var response = request.GetResponse() as HttpWebResponse)
{
if (response != null)
{
using (var reader = new StreamReader(response.GetResponseStream()))
{
return reader.ReadToEnd().Trim();
}
}
}
}
}
return string.Empty;
}
catch (Exception ex)
{
Console.WriteLine(String.Format("fetchWebPage: {0} >> {1}", ex.Message, url), true);
return string.Empty;
}
}

#endregion Methods
}
مثالی در مورد نحوه‌ی استفاده از آن برای ترجمه یک متن از انگلیسی به فارسی:

string res = new CGoogleTranslator("https://www.dntips.ir/")
{
FromLanguage = CultureInfo.GetCultureInfo("en-US"),
ToLanguage = CultureInfo.GetCultureInfo("fa-IR")
}.TranslateText("Hello world!");

نظرات مطالب
ASP.NET MVC #12
public enum MyGrade { A = 20, B =15, C =10, }
        [UIHint("Enum")]
        public MyGrade Grade { set; get; }
در فولدر EditorTemplates ،
partial view مانند مثال شما ایجادکردم اما زمانی که یک view ایجاد میکنم
Dropdownlist   تولید نمی‌شود
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت اول
در این مقاله یکی از ساختارهای داده را به نام ساختارهای درختی و گراف‌ها معرفی کردیم و در این مقاله قصد داریم این نوع ساختار را بیشتر بررسی نماییم. این ساختارها برای بسیاری از برنامه‌های مدرن و امروزی بسیار مهم هستند. هر کدام از این ساختارهای داده به حل یکی از مشکلات دنیای واقعی می‌پردازند. در این مقاله قصد داریم به مزایا و معایب هر کدام از این ساختار‌ها اشاره کنیم و اینکه کی و کجا بهتر است از کدام ساختار استفاده گردد. تمرکز ما بر درخت هایی دودویی، درخت‌های جست و جوی دو دویی و درخت‌های جست و جوی دو دویی متوازن خواهد بود. همچنین ما به تشریح گراف و انواع آن خواهیم پرداخت. اینکه چگونه آن را در حافظه نمایش دهیم و اینکه گراف‌ها در کجای زندگی واقعی ما یا فناوری‌های کامپیوتری استفاده می‌شوند.

ساختار درختی
در بسیاری از مواقع ما با گروهی از اشیاء یا داده‌هایی سر و کار داریم که هر کدام از آن‌ها به گروهی دیگر مرتبط هستند. در این حالت از ساختار خطی نمی‌توانیم برای توصیف این ارتباط استفاده کنیم. پس بهترین ساختار برای نشان دادن این ارتباط ساختار شاخه ای Branched Structure است.
یک ساختار درختی یا یک ساختار شاخه‌ای شامل المان‌هایی به اسم گره Node است. هر گره می‌تواند به یک یا چند گره دیگر متصل باشد و گاهی اوقات این اتصالات مشابه یک سلسه مراتب hierarchically می‌شوند.
درخت‌ها در برنامه نویسی جایگاه ویژه‌ای دارند به طوری که استفاده‌ی از آن‌ها در بسیاری از برنامه‌ها وجود دارد و بسیاری از مثال‌های واقعی پیرامون ما را پشتیبانی می‌کنند.
در نمودار زیر مثالی وجود دارد که در آن یک تیم نرم افزاری نمایش داده شده‌است. در اینجا هر یک از بخش‌ها وظایف و مسئولیت‌هایی را بر دوش خود دارند که این مسئولیت‌ها به صورت سلسله مراتبی در تصویر زیر نمایش داده شده‌اند.

ما در ساختار بالا متوجه می‌شویم که چه بخشی زیر مجموعه‌ی چه بخشی است و سمت بالاتر هر بخش چیست. برای مثال ما متوجه شدیم که مدیر توسعه دهندگان، "سرپرست تیم" است که خود نیز مادون "مدیر پروژه" است و این را نیز متوجه می‌شویم که مثلا توسعه دهنده‌ی شماره یک هیچ مادونی ندارد و مدیر پروژه در راس همه است و هیچ مدیر دیگری بالای سر او قرار ندارد.

اصطلاحات درخت
برای اینکه بیشتر متوجه روابط بین اشیا در این ساختار بشویم، به شکل زیر خوب دقت کنید:

در شکل بالا دایره‌هایی برای هر بخش از اطلاعت کشیده شده و ارتباط هر کدام از آن‌ها از طریق یک خط برقرار شده است. اعداد داخل هر دایره تکراری نیست و همه منحصر به فرد هستند. پس وقتی از اعداد اسم ببریم متوجه می‌شویم که در مورد چه چیزی صحبت می‌کنیم.

در شکل بالا به هر یک از دایره‌ها یک گره Node می‌گویند و به هر خط ارتباط دهنده بین گره‌ها لبه Edge گفته می‌شود. گره‌های 19 و 21 و 14 زیر گره‌های گره 7 محسوب می‌شوند. گره‌هایی که به صورت مستقیم به زیر گره‌های خودشان اشاره می‌کنند را گره‌های والد Parent می‌گویند و زیرگره‌های 7 را گره‌های فرزند ChildNodes. پس با این حساب می‌توانیم بگوییم گره‌های 1 و 12 و 31 را هم فرزند گره 19 هستند و گره 19 والد آن هاست. همچنین گره‌های یک والد را مثل 19 و 21 و 14 که والد مشترک دارند، گره‌های خواهر و برادر یا حتی همنژاد Sibling می‌گوییم. همچنین ارتباط بین گره 7 و گره‌های سطح دوم  و الی آخر یعنی 1 و 12 و 31 و 23 و 6 را که والد بودن آن به صورت غیر مستقیم است را جد یا ancestor می‌نامیم و نوه‌ها و نتیجه‌های آن‌ها را نسل descendants.

ریشه Root: به گره‌ای می‌گوییم که هیچ والدی ندارد و خودش در واقع اولین والد محسوب می‌شود؛ مثل گره 7.

برگ  Leaf: به گره‌هایی که هیچ فرزندی ندارند، برگ می‌گوییم. مثال گره‌های 1 و12 و 31 و 23 و 6

گره‌های داخلی Internal Nodes: گره هایی که نه برگ هستند و نه ریشه. یعنی حداقل یک فرزند دارند و خودشان یک گره فرزند محسوب می‌شوند؛ مثل گره‌های 19 و 14.

مسیر Path: راه رسیدن از یک گره به گره دیگر را مسیر می‌گویند. مثلا گره‌های 1 و 19 و 7 و 21 به ترتیب یک مسیر را تشکیل می‌دهند ولی گره‌های 1 و 19 و 23 از آن جا که هیچ جور اتصالی بین آن‌ها نیست، مسیری را تشکیل نمی‌دهند.

طول مسیر Length of Path: به تعداد لبه‌های یک مسیر، طول مسیر می‌گویند که می‌توان از تعداد گره‌ها -1 نیز آن را به دست آورد. برای نمونه : مسیر 1 و19 و 7 و 21 طول مسیرشان 3 هست.

عمق Depth: طول مسیر یک گره از ریشه تا آن گره را عمق درخت می‌گویند. عمق یک ریشه همیشه صفر است و برای مثال در درخت بالا، گره 19 در عمق یک است و برای گره 23 عمق آن 2 خواهد بود.

تعریف خود درخت Tree: درخت یک ساختار داده برگشتی recursive است که شامل گره‌ها و لبه‌ها، برای اتصال گره‌ها به یکدیگر است.

جملات زیر در مورد درخت صدق می‌کند:

  • هر گره می‌تواند فرزند نداشته باشد یا به هر تعداد که می‌خواهد فرزند داشته باشد.
  • هر گره یک والد دارد و تنها گره‌ای که والد ندارد، گره ریشه است (البته اگر درخت خالی باشد هیچ گره ای وجود ندارد).
  • همه گره‌ها از ریشه قابل دسترسی هستند و برای دسترسی به گره مورد نظر باید از ریشه تا آن گره، مسیری را طی کرد.
ار تفاع درخت Height: به حداکثر عمق یک درخت، ارتفاع درخت می‌گویند.
درجه گره Degree: به تعداد گره‌های فرزند یک گره، درجه آن گره می‌گویند. در درخت بالا درجه گره‌های 7 و 19 سه است. درجه گره 14 دو است و درجه برگ‌ها صفر است.
ضریب انشعاب Branching Factor: به حداکثر درجه یک گره در یک درخت، ضریب انشعاب آن درخت گویند.

پیاده سازی درخت

برای پیاده سازی یک درخت، از دو کلاس یکی جهت ساخت گره که حاوی اطلاعات است <TreeNode<T و دیگری جهت ایجاد درخت اصلی به همراه کلیه متدها و خاصیت هایش <Tree<T کمک می‌‌گیریم.

public class TreeNode<T>
{
    // شامل مقدار گره است
    private T value;
 
    // مشخص می‌کند که آیا گره والد دارد یا خیر
    private bool hasParent;
 
    // در صورت داشتن فرزند ، لیست فرزندان را شامل می‌شود
    private List<TreeNode<T>> children;
 
    /// <summary>سازنده کلاس </summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    public TreeNode(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
        this.value = value;
        this.children = new List<TreeNode<T>>();
    }
 
    /// <summary>خاصیتی جهت مقداردهی گره</summary>
    public T Value
    {
        get
        {
            return this.value;
        }
        set
        {
            this.value = value;
        }
    }
 
    /// <summary>تعداد گره‌های فرزند را بر میگرداند</summary>
    public int ChildrenCount
    {
        get
        {
            return this.children.Count;
        }
    }
 
    /// <summary>به گره یک فرزند اضافه می‌کند</summary>
    /// <param name="child">آرگومان این متد یک گره است که قرار است به فرزندی گره فعلی در آید</param>
    public void AddChild(TreeNode<T> child)
    {
        if (child == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        if (child.hasParent)
        {
            throw new ArgumentException(
                "The node already has a parent!");
        }
 
        child.hasParent = true;
        this.children.Add(child);
    }
 
    /// <summary>
    /// گره ای که اندیس آن داده شده است بازگردانده می‌شود
    /// </summary>
    /// <param name="index">اندیس گره</param>
    /// <returns>گره بازگشتی</returns>
    public TreeNode<T> GetChild(int index)
    {
        return this.children[index];
    }
}
 
/// <summary>این کلاس ساختار درخت را به کمک کلاس گره‌ها که در بالا تعریف کردیم میسازد</summary>
/// <typeparam name="T">نوع مقادیری که قرار است داخل درخت ذخیره شوند</typeparam>
public class Tree<T>
{
    // گره ریشه
    private TreeNode<T> root;
 
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره اول که همان ریشه می‌شود</param>
    public Tree(T value)
    {
        if (value == null)
        {
            throw new ArgumentNullException(
                "Cannot insert null value!");
        }
 
        this.root = new TreeNode<T>(value);
    }
 
    /// <summary>سازنده دیگر برای کلاس درخت</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره ریشه مثل سازنده اول</param>
    /// <param name="children">آرایه ای از گره‌ها که فرزند گره ریشه می‌شوند</param>
    public Tree(T value, params Tree<T>[] children)
        : this(value)
    {
        foreach (Tree<T> child in children)
        {
            this.root.AddChild(child.root);
        }
    }
 
    /// <summary>
    /// ریشه را بر میگرداند ، اگر ریشه ای نباشد نال بر میگرداند
    /// </summary>
    public TreeNode<T> Root
    {
        get
        {
            return this.root;
        }
    }
 
    /// <summary>پیمودن عرضی و نمایش درخت با الگوریتم دی اف اس </summary>
    /// <param name="root">ریشه (گره ابتدایی) درختی که قرار است پیمایش از آن شروع شود</param>
    /// <param name="spaces">یک کاراکتر جهت جداسازی مقادیر هر گره</param>
    private void PrintDFS(TreeNode<T> root, string spaces)
    {
        if (this.root == null)
        {
            return;
        }
 
        Console.WriteLine(spaces + root.Value);
 
        TreeNode<T> child = null;
        for (int i = 0; i < root.ChildrenCount; i++)
        {
            child = root.GetChild(i);
            PrintDFS(child, spaces + "   ");
        }
    }
 
    /// <summary>متد پیمایش درخت به صورت عمومی که تابع خصوصی که در بالا توضیح دادیم را صدا می‌زند</summary>
    public void TraverseDFS()
    {
        this.PrintDFS(this.root, string.Empty);
    }
}
 
/// <summary>
/// کد استفاده از ساختار درخت
/// </summary>
public static class TreeExample
{
    static void Main()
    {
        // Create the tree from the sample
        Tree<int> tree =
            new Tree<int>(7,
                new Tree<int>(19,
                    new Tree<int>(1),
                    new Tree<int>(12),
                    new Tree<int>(31)),
                new Tree<int>(21),
                new Tree<int>(14,
                    new Tree<int>(23),
                    new Tree<int>(6))
            );
 
        // پیمایش درخت با الگوریتم دی اف اس یا عمقی
        tree.TraverseDFS();
 
        // خروجی
        // 7
        //       19
        //        1
        //        12
        //        31
        //       21
        //       14
        //        23
        //        6
    }
}
کلاس TreeNode وظیفه‌ی ساخت گره را بر عهده دارد و با هر شیء‌ایی که از این کلاس می‌سازیم، یک گره ایجاد می‌کنیم که با خاصیت Children و متد AddChild آن می‌توانیم هر تعداد گره را که می‌خواهیم به فرزندی آن گره در آوریم که باز خود آن گره می‌تواند در خاصیت Children یک گره دیگر اضافه شود. به این ترتیب با ساخت هر گره و ایجاد رابطه از طریق خاصیت children هر گره درخت شکل می‌گیرد. سپس گره والد در ساختار کلاس درخت Tree قرار می‌گیرد و این کلاس شامل متدهایی است که می‌تواند روی درخت، عملیات پردازشی چون پیمایش درخت را انجام دهد.


پیمایش درخت به روش عمقی (DFS (Depth First Search

هدف از پیمایش درخت ملاقات یا بازبینی (تهیه لیستی از همه گره‌های یک درخت) تنها یکبار هر گره در درخت است. برای این کار الگوریتم‌های زیادی وجود دارند که ما در این مقاله تنها دو روش DFS و BFS را بررسی می‌کنیم.

روش DFS: هر گره‌ای که به تابع بالا بدهید، آن گره برای پیمایش، گره ریشه حساب خواهد شد و پیمایش از آن آغاز می‌گردد. در الگوریتم DFS روش پیمایش بدین گونه است که ما از گره ریشه آغاز کرده و گره ریشه را ملاقات می‌کنیم. سپس گره‌های فرزندش را به دست می‌آوریم و یکی از گره‌ها را انتخاب کرده و دوباره همین مورد را رویش انجام می‌دهیم تا نهایتا به یک برگ برسیم. وقتی که به برگی می‌رسیم یک مرحله به بالا برگشته و این کار را آنقدر تکرار می‌کنیم تا همه‌ی گره‌های آن ریشه یا درخت پیمایش شده باشند.

همین درخت را در نظر بگیرید:


 پیمایش درخت را از گره 7 آغاز می‌کنیم و آن را به عنوان ریشه در نظر می‌گیریم. حتی می‌توانیم پیمایش را از گره مثلا 19 آغاز کنیم و آن را برای پیمایش ریشه در نظر بگیریم ولی ما از همان 7 پیمایش را آغاز می‌کنیم:

ابتدا گره 7 ملاقات شده و آن را می‌نویسیم. سپس فرزندانش را بررسی می‌کنیم که سه فرزند دارد. یکی از فرزندان مثل گره 19 را انتخاب کرده و آن را ملاقات می‌کنیم (با هر بار ملاقات آن را چاپ می‌کنیم) سپس فرزندان آن را بررسی می‌کنیم و یکی از گره‌ها را انتخاب می‌کنیم و ملاقاتش می‌کنیم؛ برای مثال گره 1. از آن جا که گره یک، برگ است و فرزندی ندارد یک مرحله به سمت بالا برمی‌گردیم و برگ‌های 12 و 31 را هم ملاقات می‌کنیم. حالا همه‌ی فرزندان گره 19 را بررسی کردیم، بر می‌گردیم یک مرحله به سمت بالا و گره 21 را ملاقات می‌کنیم و از آنجا که گره 21 برگ است و فرزندی ندارد به بالا باز می‌گردیم و بعد گره 14 و فرزندانش 23 و 6 هم بررسی می‌شوند. پس ترتیب چاپ ما اینگونه می‌شود:

7-19-1-12-31-21-14-23-6


پیمایش درخت به روش (BFS (Breadth First Search 

در این روش (پیمایش سطحی) گره والد ملاقات شده و سپس همه گره‌های فرزندش ملاقات می‌شوند. بعد از آن یک گره انتخاب شده و همین پیمایش مجددا روی آن انجام می‌شود تا آن سطح کاملا پیمایش شده باشد. سپس به همین مرحله برگشته و فرزند بعدی را پیمایش می‌کنیم و الی آخر. نمونه‌ی این پیمایش روی درخت بالا به صورت زیر نمایش داده می‌شود:

7-19-21-14-1-12-31-23-6

اگر خوب دقت کنید می‌بینید که پیمایش سطحی است و هر سطح به ترتیب ملاقات می‌شود. به این الگوریتم، پیمایش موجی هم می‌گویند. دلیل آن هم این است که مثل سنگی می‌ماند که شما برای ایجاد موج روی دریاچه پرتاب می‌کنید.

برای این پیمایش از صف کمک گرفته می‌شود که مراحل زیر روی صف صورت می‌گیرد:

  • ریشه  وارد صف Q می‌شود.
  • دو مرحله زیر مرتبا تکرار می‌شوند:
  1. اولین گره صف به نام V را از Q در یافت می‌کنیم و آن را چاپ می‌کنیم.
  2. فرزندان گره V  را به صف اضافه می‌کنیم.
این نوع پیمایش، پیاده سازی راحتی دارد و همیشه نزدیک‌ترین گره‌ها به ریشه را می‌خواند و در هر مرحله گره‌هایی که می‌خواند از ریشه دورتر و دورتر می‌شوند.
بازخوردهای دوره
تولید پویای کد در زمان اجرا توسط Reflection.Emit
با سلام، من زمانی که می‌خواهم از روش دوم فراخوانی متد استفاده کنم با خطای زیر مواجه می‌شوم
 var myMethod = new DynamicMethod("MyDividerMethod", returnType: typeof(int), parameterTypes: new[] { typeof(int), typeof(int) }, m: typeof(Program).Module);
            var il = myMethod.GetILGenerator();
            il.Emit(opcode:OpCodes.Ldarg_0);
            il.Emit(opcode:OpCodes.Ldarg_1);
            il.Emit(opcode:OpCodes.Add);
            il.Emit(opcode:OpCodes.Ret);

            var result = myMethod.Invoke(obj: null,parameters: new object[] { 10, 2 });
            Console.WriteLine(result);
            Console.ReadKey();

            var method = (DividerDelegate)myMethod.CreateDelegate(delegateType: typeof(DividerDelegate));
            Console.WriteLine(method(10, 2));

خطا


مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به تفاوت‎های بین Stack و Heap در Memory و زبان #C بپردازیم.

به زبان ساده، وقتی شما متغیر جدیدی را ایجاد میکنید، با توجه به نوع (Type) آن متغیر، "مقدار" متغیر شما در Stack یا Heap قرار خواهد گرفت.

Stack

Stack نوعی ساختمان داده‌است که در آن، داده‌ها بصورت خطی قرار گرفته و اصطلاحا ساختار LIFO ( مخفف Last in, First Out ) دارند، بدین معنا که همیشه آخرین داده‌ای که داخل Stack قرار داده‌اید، اولین داده‌ای است که قادر به خواندن آن خواهید بود. وقتی در ساختار Stack داده‌ای را قرار میدهیم، اصطلاحا آن را Push کرده و وقتی میخواهیم آخرین داده را با توجه به ساختار خطی آن بخوانیم، داده را Pop میکنیم.


این ساختمان داده، داخل Memory پیاده سازی شده است و تعدادی از متغیرهایی را که ما داخل کد ایجاد میکنیم، در این نوع ساختمان داده از Memory نگهداری میشوند.

شرط قرار گرفتن مقدار یک متغیر داخل Stack این است که متغیر از نوع Value Type باشد. در زبان #C، بطور کلی Struct و Enum‌ها Value Type هستند و بصورت پیشفرض داخل Stack قرار میگیرند. تمامی ValueType‌ها در #C، بطور implicit از System.ValueType ارث بری میکنند.

Type‌های زیر، Value Type‌های پیشفرض تعریف شده‌ی در زبان #C هستند که به آن‌ها Simple Type نیز گفته میشوند:


Represents   Type
 Boolean value  bool
8-bit unsigned integer
 byte
 16-bit Unicode character  char
128-bit precise decimal values with 28-29 significant digits   decimal
 64-bit double-precision floating point type  double
 32-bit single-precision floating point type  float
 32-bit signed integer type  int
 64-bit signed integer type  long
 8-bit signed integer type  sbyte
 16-bit signed integer type  short
 32-bit unsigned integer type  uint
 64-bit unsigned integer type  ulong
16-bit unsigned integer type   ushort


اگر سورس هرکدام از این تایپ‌ها مانند  Int32 را در ریپازیتوری CoreFX مایکروسافت بررسی کنید، متوجه خواهید شد که تمامی این تایپ‌ها از نوع Struct تعریف شده‌اند و همانطور که گفتیم، بطور پیش‌فرض، Struct‌ها داخل Stack قرار خواهند گرفت.

طول عمر متغیرهایی که داخل Stack قرار گرفته‌اند، منحصر به پایان اجرای یک متد است. بدین معنا که بعد از به پایان رسیدن یک متد، تمامی متغیرهای مورد استفاده در آن متد، از حافظه Stack بطور خودکار حذف خواهند شد. متغیرهایی که داخل Stack قرار میگیرند، نوع و حجم مقادیرشان بر اساس Type ای دارند، در زمان Compile-Time مشخص است.

متغیرهای محلی (Local Variable ها)، پارامترهای ورودی متد و مقدار بازگشتی یک متد، جز مواردی هستند که مقادیرشان داخل Stack قرار میگیرد:
public static int Add(int number1, int number2)
{
    // number1 is on the stack (function parameter)
    // number2 is on the stack (function parameter)

    int sum = number1 + number2;
    // sum is on the stack (local variable)

    return sum;
}

در زبان #C و در مرحله Compile-Time، کدها به زبان IL (مخفف Intermediate Language) ترجمه میشوند که با نام‌های MSIL (مخفف Microsoft Intermediate Language ) و CIL (مخفف Common Intermediate Language ) نیز، این زبان شناخته میشود. ساختار این زبان Stack-based بوده و با شناخت آن، با مفهوم Stack نیز بهتر میتوانیم آشنا شویم.

IL زبانی است که CLR (مخفف Common Language Runtime) را که همان Runtime مایکروسافت است، شناخته و اجرا میکند. قابل ذکر است که Runtime مایکروسافت Open-Source بوده و سورس آن با نام CoreCLR در گذشته از این آدرس و در حال حاضر با نام Runtime از این آدرس قابل دسترسی است.

با استفاده از برنامه هایی مانند dotPeek یا dnSpy یا ILDASM یا ابزار آنلاینی مانند Sharplab  و ... میتوانید کدهای IL حاصل از dll‌های برنامه خود را ببینید. این ابزارها با یکدیگر تفاوت زیادی ندارند و تنها مزیت dnSpy به نسبت بقیه، قابلیت دیباگ کردن کدهای IL توسط آن میباشد و همچنین ILDASM با نصب Visual Studio، از این مسیر بدون نیاز به نصب برنامه اضافه ای قابل دسترسی است:
C:\Program Files (x86)\Microsoft SDKs\Windows\{version}\Bin\ildasm.exe

همانطور که پیش‌تر گفتیم، طول عمر Stack محدود به پایان یک متد است. به این نوع Stack که هنگام صدا زدن یک متد ایجاد میشود و شامل ورودی‌های متد، متغیرهای محلی و آدرس خروجی هستند، Stack Frame یا Activation Frame گفته میشود.

 

اگر متد Add بالا را با پارامترهای 2 و 5 صدا بزنیم، خروجی IL حاصل از آن، که این دو عدد را بعنوان ورودی گرفته و جمع آنها را بعنوان خروجی میدهد، به این صورت خواهد بود ( قسمت هایی از خروجی جهت سادگی، حذف شده است) :
.method private hidebysig static int32 Add(int32 number1, int32 number2) cil managed
{
  .locals init (int32 V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldarg.0 // Stack is: [2]
  IL_0002:  ldarg.1 // Stack is: [2, 5]
  IL_0003:  add     // Stack is: [7]
  IL_0004:  stloc.0 // Stack is: [] and V_0's value is: 7
  
  IL_0005:  ldloc.0 // Stack is: [7]
  IL_0006:  stloc.1 // Stack is: [] and V_1's value is: 7

  IL_0009:  ldloc.1 // Stack is: [7]
  IL_000a:  ret     // Return [7]
}

میتوانید لیست دستورات مورد استفاده در CIL را از اینجا ببینید.

در ادامه، خط به خط، خروجی حاصل را بررسی میکنیم:

1- در زبان IL، میتوانید مقادیر حاصل از اعمال محاسباتی یا متدهای دیگر را داخل متغیرهای محلی ذخیره کنید، به شرط اینکه آنها را در ابتدا مشخص سازید.
    • با استفاده از locals. که به معنای local variables است، میتوانید متغیرهای مورد نیازتان را در طول عمر این متد، معرفی کنید. دادن نام برای این متغیرها اجباری نیست (V_0 و V_1) و صرفا جهت خوانایی استفاده میشوند.


2- از کلمه کلیدی ldarg (مخفف Load Argument) برای لود کردن آرگومان یا همان پارامتر ورودی متد، داخل Stack استفاده میشود.
    • ldarg.0 به معنای لود کردن پارامتر ورودی اول، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 2 است، میشود.
    • ldarg.1 به معنای لود کردن پارامتر ورودی دوم، داخل Stack است و با فراخوانی آن، Stack Frame دارای دو عضو که مقادیر آن 2 و 5 است، میشود.

3- با استفاده از کلمه کلیدی add، مقادیر موجود در Stack با یکدیگر جمع میشوند و Stack Frame دارای یک عضو که مقدار آن 7 است، میشود.

4- با استفاده از کلمه کلیدی stloc (مخفف Store Local)، آخرین عضو موجود در Stack، داخل متغیر محلی ذکر شده، قرار گرفته و ذخیره میشود.
    • stloc.0 به معنای ذخیره سازی آخرین مقدار موجود در Stack یعنی عدد 7، داخل متغیر 0 یعنی همان V_0 میباشد. 

5- با استفاده از کلمه کلیدی ldloc (مخفف Load Local)، میتوان متغیر محلی ذخیره شده را داخل Stack قرار داد.
    • ldloc.0 به معنای Load کردن مقدار ذخیره شده متغیر محلی 0 که همان V_0 است، داخل Stack میباشد.

6- در نهایت، مقدار 7، داخل متغیر 1 یا همان V_1 با دستور stloc.1 بار دیگر ذخیره، با ldloc.1 لود شده و با استفاده از دستور ret، برگشت داده میشود.

* نکته: اگر کدها را بطور دقیق بررسی کرده باشید، احتمالا فکر کرده اید که چه نیازی به ایجاد یک متغیر اضافی و ریختن نتیجه داخل آن و سپس برگشت دادن نتیجه، در مرحله 6 است؟!
در زبان #C، کدهای شما در زمان Release و همچنین JIT-Compilation، طی چندین مرحله Optimize میشوند و یکی از این مراحل، حذف این متغیرهای اضافی جهت Optimization و Performance است؛ پس از این بابت نگرانی وجود ندارد.

* نکته: احتمالا تا به اینجا دلیل بوجود آمدن StackOverflowException را متوجه شده باشید. فضای Stack محدود است. این فضا در سیستم‌های 32 بیت برابر با 1 مگابایت و در سیستم‌های 64 بیت برابر با 4 مگابایت است (Reference). اگر حجم متغیرهایی که روی استک Push میشوند، این محدودیت را رد کنند و یا اگر یک متد بطور دائم خودش را صدا بزند (Recursive) و هیچگاه از آن خارج نشود، با خطای StackOverflowException مواجه میشوید.

Heap


.Heap: a group of things placed, thrown, or lying one on another


در مقابل ساختار ترتیبی و منظم Stack، ساختار Heap قرار دارد. Heap قسمتی از حافظه است که ساختار، ترتیب و Layout خاصی ندارد.
این نوع حافظه بر خلاف Stack، منحصر به یک متد نیست و اصطلاحا Global بوده و در هر قسمتی از برنامه قابل دسترسی است. تخصیص حافظه در این قسمت از حافظه اصطلاحا Dynamic بوده و هر نوع داده ای را در هر زمانی میتوان داخل آن ذخیره کرد.

 string‌ها نمونه‌ای از typeهایی هستند که داخل Heap نگه داری میشوند. دقت کنید وقتی میگوییم نگه داری میشود، منظور «مقدار» یک متغیر است.

وقتی یک متغیر از نوع string را ایجاد میکنیم، مقدار آن داخل Heap و Memory-Address آن متغیر روی Heap، در Stack نگه داری میشود:
public static void SayHi()
{
    string name = "Moien";
}

در این مثال، چون string یک class است، مقدار آن داخل heap ذخیره شده و آدرس آن قسمت (segment) از memory، روی Stack قرار میگیرد:
.method private hidebysig static void SayHi() cil managed
{
  .locals init (string V_0)

  IL_0001:  ldstr      "Moien" // Stack is: [memory-address of string in heap]
  IL_0006:  stloc.0
  
  IL_0007:  ret
}

به متغیرهایی که مقادیرشان داخل Heap ذخیره میشوند، Reference-Type گفته میشود.

* نکته: در این مثال متغیری به نام name ایجاد شده که از آن هیچ استفاده‌ای نشده است. در زمان JIT-Compilation، با توجه با Optimization‌های موجود در سطح CLR، این متد بطور کلی اضافه تشخیص داده شده و از آن صرفنظر خواهد شد.



Boxing and Unboxing


به فرایند تبدیل یک Value-Type مانند int که بصورت پیشفرض داخل Stack ذخیره میشود، به یک object که در داخل Heap ذخیره میشود، Boxing گفته میشود. انجام این عمل باعث allocation بر روی memory میشود که سربار زیادی دارد. 

با انجام عمل Boxing، قادر خواهیم بود تا بعنوان مثال یک عدد را بر خلاف روال عادی آن، روی Heap ذخیره کنیم:
public static void Boxing()
{
    const int number = 5;
    
    object boxedNumber = number;          // implicit boxing using implicit cast
    object boxedNumber = (object)number;  // explicit boxing using direct cast
}

در ابتدا عدد 5 روی Stack ذخیره شده بود، اما با Box کردن آن، یعنی قرار دادن مقدار آن داخل یک object، مقدار از Stack به Heap انتقال داده شده و allocation اتفاق خواهد افتاد:
.method public hidebysig static void Boxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32 // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  
  IL_0007:  stloc.0
  IL_0008:  ret
}

به عکس این عمل، یعنی تبدیل یک Reference-Type به یک Value-Type، اصطلاحا Unboxing گفته میشود:
public static void Unboxing()
{
    object boxedNumber = 5;
    
    int number = (int)boxedNumber;
}

که نتیجه آن، به این صورت خواهد بود:
.method public hidebysig static void Unboxing() cil managed
{
  .locals init (object V_0, int32 V_1)
  
  IL_0001:  ldc.i4.5                                  // Stack is: [5]
  IL_0002:  box        [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0007:  stloc.0                                   // Stack is: []
                                                      
  IL_0008:  ldloc.0                                   // Stack is: [memory-address of 5 in heap]
  IL_0009:  unbox.any  [System.Runtime]System.Int32   // Stack is: [5]
  IL_000e:  stloc.1                                   // Stack is: []
  
  IL_000f:  ret
}

تلاش تیم‌های مایکروسافت طی سال‌های اخیر، باعث افزایش Performance فوق العاده در NET Core. و ASP.NET Core شده است. یکی از دلایل این Performance، جلوگیری بسیار زیاد از allocation در کدهای خود NET. است، که این امر به واسطه اولویت قرار دادن استفاده از Structها میسر گردیده است.

برخلاف Stack که طول عمر متغیرهای موجود در آن، در انتهای یک متد پایان می‌یابند، متغیرهای allocate شده‌ی در Heap به این شکل نبوده و در صورت حذف نکردن آنها بصورت دستی، تا پایان طول عمر اجرای برنامه داخل memory باقی خواهند ماند. اینجا، جاییست که Garbage Collector در NET. وارد عمل میشود.