مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 2 - بررسی ساختار جدید Solution
اگر یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core Web Application را شروع کنید (با طی مراحل زیر جهت ایجاد یک پروژه‌ی جدید):
 .NET Core -> ASP.NET Core Web Application (.NET Core) -> Select `Empty` Template
تغییرات ساختاری ASP.NET Core 1.0، با نگارش‌های قبلی ASP.NET، بسیار قابل ملاحظه هستند:


در اینجا نقش Solution همانند نگارش‌های قبلی ویژوال استودیو است: ظرفی است برای ساماندهی موارد مورد نیاز جهت تشکیل یک برنامه‌ی وب و شامل مواردی است مانند پروژه‌ها، تنظیمات آن‌ها و غیره. بنابراین هنوز در اینجا فایل sln. تشکیل می‌شود.


نقش فایل global.json

زمانیکه یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core 1.0 را آغاز می‌کنیم، ساختار پوشه‌های آن به صورت زیر هستند:


در اینجا هنوز فایل sln. قابل مشاهده است. همچنین در اینجا فایل جدیدی به نام global.json نیز وجود دارد، با این محتوا:
{
  "projects": [ "src", "test" ],
  "sdk": {
    "version": "1.0.0-preview2-003121"
  }
}
شماره نگارش ذکر شده‌ی در اینجا را در قسمت قبل بررسی کردیم.
خاصیت projects در اینجا به صورت یک آرایه تعریف شده‌است و بیانگر محل واقع شدن پوشه‌های اصلی پروژه‌ی جاری هستند. پوشه‌ی src یا source را در تصویر فوق مشاهده می‌کنید و محلی است که سورس‌های برنامه در آن قرار می‌گیرند. یک پوشه‌ی test نیز در اینجا ذکر شده‌است و اگر در حین ایجاد پروژه، گزینه‌ی ایجاد unit tests را هم انتخاب کرده باشید، این پوشه‌ی مخصوص نیز ایجاد خواهد شد.
نکته‌ی مهم اینجا است، هرکدی که درون پوشه‌های ذکر شده‌ی در اینجا قرار نگیرد، قابلیت build را نخواهد داشت. به عبارتی این نسخه‌ی از ASP.NET پوشه‌ها را قسمتی از پروژه به حساب می‌آورد. در نگارش‌های قبلی ASP.NET، مداخل تعریف فایل‌های منتسب به هر پروژه، درون فایلی با پسوند csproj. قرار می‌گرفتند. معادل این فایل در اینجا اینبار پسوند xproj را دارد و اگر آن‌را با یک ادیتور متنی باز کنید، فاقد تعاریف مداخل فایل‌های پروژه است.
در این نگارش جدید اگر فایلی را به پوشه‌ی src اضافه کنید یا حذف کنید، بلافاصله در solution explorer ظاهر و یا حذف خواهد شد.
یک آزمایش: به صورت معمول از طریق windows explorer به پوشه‌ی src برنامه وارد شده و فایل پیش فرض Project_Readme.html را حذف کنید. سپس به solution explorer ویژوال استودیو دقت کنید. مشاهده خواهید کرد که این فایل، بلافاصله از آن حذف می‌شود. در ادامه به recycle bin ویندوز مراجعه کرده و این فایل حذف شده را restore کنید تا مجددا به پوشه‌ی src برنامه اضافه شود. اینبار نیز افزوده شدن خودکار و بلافاصله‌ی این فایل را می‌توان در solution explorer مشاهده کرد.
بنابراین ساختار مدیریت فایل‌های این نگارش از ASP.NET در ویژوال استودیو، بسیار شبیه به ساختار مدیریت فایل‌های VSCode شده‌است که آن نیز بر اساس پوشه‌ها کار می‌کند و یک پوشه و تمام محتوای آن‌را به صورت پیش فرض به عنوان یک پروژه می‌شناسد. به همین جهت دیگر فایل csproj ایی در اینجا وجود ندارد و file system همان project system است.

یک نکته: در اینجا مسیرهای مطلق را نیز می‌توان ذکر کرد:
  "projects": [ "src", "test", "c:\\sources\\Configuration\\src" ],
اما در مورد هر مسیری که ذکر می‌شود، NET Core. باید بتواند یک سطح پایین‌تر از پوشه‌ی ذکر شده، فایل مهم project.json را پیدا کند؛ در غیراینصورت از آن صرفنظر خواهد شد. برای مثال برای مسیر نسبی src، مسیر src\MyProjectName\project.json را جستجو می‌کند و برای مسیر مطلق ذکر شده، این مسیر را c:\\sources\\Configuration\\src\\SomeName\\project.json


کامپایل خودکار پروژه در ASP.NET Core 1.0

علاوه بر تشخیص خودکار کم و زیاد شدن فایل‌های سیستمی پروژه، بدون نیاز به Add new item کردن آن‌ها در ویژوال استودیو، اگر سورس‌های برنامه را نیز تغییر دهید، فایل سورس جدیدی را اضافه کنید و یا فایل سورس موجودی را حذف کنید، کل پروژه به صورت خودکار کامپایل می‌شود و نیازی نیست این‌کار را به صورت دستی انجام دهید.
یک آزمایش: برنامه را از طریق منوی debug و گزینه‌ی start without debugging اجرا کنید. اگر برنامه را در حالت معمول debug->start debugging اجرا کنید، حالت کامپایل خودکار را مشاهده نخواهید کرد. در اینجا (پس از start without debugging) یک چنین خروجی را مشاهده خواهید کرد:


این خروجی حاصل اجرای کدهای درون فایل Startup.cs برنامه است:
 app.Run(async (context) =>
{
   await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
});
اکنون در همین حال که برنامه در حال اجرا است و هنوز IIS Express خاتمه نیافته است، از طریق windows explorer، به پوشه‌ی src برنامه وارد شده و فایل Startup.cs را با notepad باز کنید. هدف این است که این فایل را در خارج از ویژوال استودیو ویرایش کنیم. اینبار سطر await دار را در notepad به نحو ذیل ویرایش کنید:
 await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
پس از آن اگر مرورگر را refresh کنید، بلافاصله خروجی جدید فوق را مشاهده خواهید کرد که بیانگر کامپایل خودکار پروژه در صورت تغییر فایل‌های آن است.
این مساله قابلیت استفاده‌ی از ASP.NET Core را در سایر ادیتورهای موجود، مانند VSCode سهولت می‌بخشد.


نقش فایل project.json

فایل جدید project.json مهم‌ترین فایل تنظیمات یک پروژه‌ی ASP.NET Core است و مهم‌ترین قسمت آن، قسمت وابستگی‌های آن است:
"dependencies": {
  "Microsoft.NETCore.App": {
    "version": "1.0.0",
    "type": "platform"
  },
  "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
  "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
  "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
  "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0"
},
همانطور که در قسمت قبل نیز عنوان شد، در این نگارش از دات نت، تمام وابستگی‌های پروژه از طریق نیوگت تامین می‌شوند و دیگر خبری از یک دات نت «بزرگ» که شامل تمام اجزای این مجموعه‌است نیست. این مساله توزیع برنامه را ساده‌تر کرده و همچنین امکان به روز رسانی سریع‌تر این اجزا را توسط تیم‌های مرتبط فراهم می‌کند؛ بدون اینکه نیازی باشد تا منتظر یک توزیع «بزرگ» دیگر ماند.
در نگارش‌های قبلی ASP.NET، فایلی XML ایی به نام packages.config حاوی تعاریف مداخل بسته‌های نیوگت برنامه بود. این فایل در اینجا جزئی از محتوای فایل project.json در قسمت dependencies آن است.
با قسمت وابستگی‌های این فایل، به دو طریق می‌توان کار کرد:
الف) ویرایش مستقیم این فایل که به همراه intellisense نیز هست. با افزودن مداخل جدید به این فایل و ذخیره کردن آن، بلافاصله کار restore و دریافت و نصب آن‌ها آغاز می‌شود:


ب) از طریق NuGet package manager
روش دیگر کار با وابستگی‌ها، کلیک راست بر روی گره references و انتخاب گزینه‌ی manage nuget packages است:


برای نمونه جهت نصب ASP.NET MVC 6 این مراحل باید طی شوند:


ابتدا برگه‌ی browse را انتخاب کنید و سپس تیک مربوط به include prerelease را نیز انتخاب نمائید.
البته بسته‌ی اصلی MVC در اینجا Microsoft.AspNetCore.Mvc نام دارد و نه MVC6.

اینبار بسته‌هایی که restore می‌شوند، در مسیر اشتراکی C:\Users\user_name\.nuget\packages ذخیره خواهند شد.


یک نکته‌ی مهم:
قرار هست در نگارش‌های پس از RTM، فایل‌های project.json و xproj را جهت سازگاری با MSBuild، اندکی تغییر دهند (که این تغییرات به صورت خودکار توسط VS.NET انجام می‌شود). اطلاعات بیشتر


انتخاب فریم ورک‌های مختلف در فایل project.json

در قسمت قبل عنوان شد که ASP.NET Core را می‌توان هم برفراز NET Core. چندسکویی اجرا کرد و هم NET 4.6. مختص به ویندوز. این انتخاب‌ها در قسمت frameworks فایل project.json انجام می‌شوند:
"frameworks": {
  "netcoreapp1.0": {
    "imports": [
      "dotnet5.6",
      "portable-net45+win8"
    ]
  }
},
در اینجا، netcoreapp1.0 به معنای برنامه‌‌ای است که برفراز NET Core. اجرا می‌شود. نام پیشین آن dnxcore50 بود (اگر مقالات قدیمی‌تر پیش از RTM را مطالعه کنید).
در اینجا اگر علاقمند بودید که از دات نت کامل مخصوص ویندوز نیز استفاده کنید، می‌توانید آن‌را در لیست فریم ورک‌ها اضافه نمائید (در این مثال، دات نت کامل 4.5.2 نیز ذکر شده‌است):
 "frameworks": {
    "netcoreapp1.0": {
    },
    "net452": {
    }
  }
لیست کامل این اسامی را در مستندات NET Starndard می‌توانید مطالعه کنید و خلاصه‌ی آن به این صورت است:
- “netcoreapp1.0” برای معرفی و استفاده‌ی از NET Core 1.0. بکار می‌رود.
- جهت معرفی فریم ورک‌های کامل و ویندوزی دات نت، اسامی “net45”, “net451”, “net452”, “net46”, “net461” مجاز هستند.
-  “portable-net45+win8” برای معرفی پروفایل‌های PCL یا portable class libraries بکار می‌رود.
- “dotnet5.6”, “dnxcore50” برای معرفی نگارش‌های پیش نمایش NET Core.، پیش از ارائه‌ی نگارش RTM استفاده می‌شوند.
- “netstandard1.2”, “netstandard1.5” کار معرفی برنامه‌های NET Standard Platform. را انجام می‌دهند.

بر این مبنا، dotnet5.6 ذکر شده‌ی در قسمت تنظیمات نگارش RTM، به این معنا است که قادر به استفاده‌ی از بسته‌های نیوگت و کتابخانه‌های تولید شده‌ی با نگارش‌های RC نیز خواهید بود (هرچند برنامه از netcoreapp1.0 استفاده می‌کند).

یک مثال: قسمت فریم ورک‌های فایل project.json را به نحو ذیل جهت معرفی دات نت 4.6.1 تغییر دهید:
"frameworks": {
  "netcoreapp1.0": {
      "imports": [
          "dotnet5.6",
          "portable-net45+win8"
      ]
  },
  "net461": {
      "imports": [
          "portable-net45+win8"
      ],
      "dependencies": {
      }
  }
},
لیست وابستگی‌های خاص این فریم ورک در خاصیت dependencies آن قابل ذکر است.
در این حالت پس از ذخیره‌ی فایل و شروع خودکار بازیابی وابستگی‌ها، با پیام خطای Package Microsoft.NETCore.App 1.0.0 is not compatible with net461 متوقف خواهید شد.
برای رفع این مشکل باید وابستگی Microsoft.NETCore.App را حذف کنید، چون با net461 سازگاری ندارد
 "dependencies": {
 //"Microsoft.NETCore.App": {
 //  "version": "1.0.0",
 //  "type": "platform"
 //},

فریم ورک دوم استفاده شده نیز در اینجا قابل مشاهده است.


فایل project.lock.json چیست؟


ذیل فایل project.json، فایل دیگری به نام project.lock.json نیز وجود دارد. اگر به محتوای آن دقت کنید، این فایل حاوی لیست دقیق بسته‌های نیوگت مورد استفاده‌ی توسط برنامه است و الزاما با آن‌چیزی که در فایل project.json قید شده، یکی نیست. از این جهت که در فایل project.json، قید می‌شود netcoreapp1.0؛ ولی این netcoreapp1.0 دقیقا شامل چه بسته‌هایی است؟ لیست کامل آن‌ها را در این فایل می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدای این فایل یک خاصیت locked نیز وجود دارد که مقدار پیش فرض آن false است. اگر به true تنظیم شود، در حین restore وابستگی‌های برنامه، تنها از نگارش‌های ذکر شده‌ی در این فایل استفاده می‌شود. از این جهت که در فایل project.json می‌توان شماره نگارش‌ها را با * نیز مشخص کرد؛ مثلا *.1.0.0


پوشه‌ی جدید wwwroot و گره dependencies

یکی از پوشه‌های جدیدی که در ساختار پروژه‌ی ASP.NET Core معرفی شده‌است، wwwroot نام دارد:


از دیدگاه هاستینگ برنامه، این پوشه، پوشه‌ای است که در معرض دید عموم قرار می‌گیرد (وب روت). برای مثال فایل‌های ایستای اسکریپت، CSS، تصاویر و غیره باید در این پوشه قرار گیرند تا توسط دنیای خارج قابل دسترسی و استفاده شوند. بنابراین سورس کدهای برنامه خارج از این پوشه قرار می‌گیرند.
گره dependencies که ذیل پوشه‌ی wwwroot قرار گرفته‌است، جهت مدیریت این وابستگی‌های سمت کلاینت برنامه است. در اینجا می‌توان از NPM و یا Bower برای دریافت و به روز رسانی وابستگی‌های اسکریپتی و شیوه‌نامه‌های برنامه کمک گرفت (علاوه بر نیوگت که بهتر است صرفا جهت دریافت وابستگی‌های دات نتی استفاده شود).
یک مثال: فایل جدیدی را به نام bower.json به پروژه‌ی جاری با این محتوا اضافه کنید:
{
  "name": "asp.net",
  "private": true,
  "dependencies": {
    "bootstrap": "3.3.6",
    "jquery": "2.2.0",
    "jquery-validation": "1.14.0",
    "jquery-validation-unobtrusive": "3.2.6"
  }
}
این نام‌ها استاندارد هستند. برای مثال اگر قصد استفاده‌ی از npm مربوط به node.js را داشته باشید، نام این فایل packag.json است (با ساختار خاص خودش) و هر دوی این‌ها را نیز می‌توانید با هم اضافه کنید و از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.
پس از اضافه شدن فایل bower.json، بلافاصله کار restore بسته‌ها از اینترنت شروع می‌شود:


و یا با کلیک راست بر روی گره dependencies، گزینه‌ی restore packages نیز وجود دارد.
فایل‌های نهایی دریافت شده را در پوشه‌ی bower_components خارج از wwwroot می‌توانید مشاهده کنید.

در مورد نحوه‌ی توزیع و دسترسی به فایل‌های استاتیک یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0، نکات خاصی وجود دارند که در قسمت‌های بعد، بررسی خواهند شد.

یک نکته: اگر خواستید نام پوشه‌ی wwwroot را تغییر دهید، فایل جدیدی را به نام hosting.json با این محتوا به پروژه اضافه کنید:
{
    "webroot":"AppWebRoot"
}
در اینجا AppWebRoot نام دلخواه پوشه‌ی جدیدی است که نیاز است به ریشه‌ی پروژه اضافه نمائید تا بجای wwwroot پیش فرض استفاده شود.


نقطه‌ی آغازین برنامه کجاست؟

اگر به فایل project.json دقت کنید، چنین تنظیمی در آن موجود است:
"buildOptions": {
  "emitEntryPoint": true,
  "preserveCompilationContext": true
},
true بودن مقدار تولید entry point به استفاده‌ی از فایلی به نام Program.cs بر می‌گردد؛ با این محتوا:
public static void Main(string[] args)
{
    var host = new WebHostBuilder()
        .UseKestrel()
        .UseContentRoot(Directory.GetCurrentDirectory())
        .UseIISIntegration()
        .UseStartup<Startup>()
        .Build();
 
    host.Run();
}
به این ترتیب، یک برنامه‌ی ASP.NET Core، دقیقا همانند سایر برنامه‌های NET Core. رفتار می‌کند و در اساس یک برنامه‌ی کنسول است.
 var outputKind = compilerOptions.EmitEntryPoint.GetValueOrDefault() ?
OutputKind.ConsoleApplication : OutputKind.DynamicallyLinkedLibrary;
این چند سطر، قسمتی از سورس کد ASP.NET Core 1.0 هستند. به این معنا که اگر مقدار خاصیت emitEntryPoint مساوی true بود، با این برنامه به شکل یک برنامه‌ی کنسول رفتار کن و در غیر اینصورت یک Dynamically Linked Library خواهد بود.
در فایل Program.cs تنظیماتی را مشاهده می‌کنید، در مورد راه اندازی Kestler که وب سرور بسیار سریع و چندسکویی کار با برنامه‌های ASP.NET Core 1.0 است و قسمت مهم دیگر آن به استفاده‌ی از کلاس Startup بر می‌گردد (()<UseStartup<Startup). این کلاس را در فایل جدید Startup.cs می‌توانید ملاحظه کنید که کار تنظیمات آغازین برنامه را انجام می‌دهد. اگر پیشتر با OWIN، در نگارش‌های قبلی ASP.NET کار کرده باشید، قسمتی از این فایل برای شما آشنا است:
public class Startup
{
    public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
    {
    }

    public void Configure(IApplicationBuilder app)
    {
        app.Run(async (context) =>
        {
            await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
        });
    }
}
در اینجا امکان دسترسی به تنظیمات برنامه، معرفی سرویس‌ها، middleware‌ها و غیره وجود دارند که هرکدام، در قسمت‌های آتی به تفصیل بررسی خواهند شد.


نقش فایل launchsetting.json


محتویات پیش فرض این فایل برای قالب empty پروژه‌های ASP.NET Core 1.0 به صورت ذیل است:
{
  "iisSettings": {
    "windowsAuthentication": false,
    "anonymousAuthentication": true,
    "iisExpress": {
      "applicationUrl": "http://localhost:7742/",
      "sslPort": 0
    }
  },
  "profiles": {
    "IIS Express": {
      "commandName": "IISExpress",
      "launchBrowser": true,
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development"
      }
    },
    "Core1RtmEmptyTest": {
      "commandName": "Project",
      "launchBrowser": true,
      "launchUrl": "http://localhost:5000",
      "environmentVariables": {
        "ASPNETCORE_ENVIRONMENT": "Development"
      }
    }
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، در اینجا تنظیمات IIS Express قابل تغییر هستند. برای مثال port پیش فرض برنامه 7742 تنظیم شده‌است.
پروفایل‌هایی که در اینجا ذکر شده‌اند، در تنظیمات پروژه نیز قابل مشاهده هستند: (کلیک راست بر روی پروژه و مشاهده‌ی properties آن و یا دوبار کلیک بر روی گره properties)


به علاوه امکان انتخاب این پروفایل‌ها در زمان آغاز برنامه نیز وجود دارند:


نکته‌ی مهم تمام این موارد به قسمت environment variable قابل مشاهده‌ی در تصاویر فوق بر می‌گردد. این متغیر محیطی می‌تواند سه مقدار Development ، Staging و Production را داشته باشد و بر اساس این متغیر و مقدار آن، می‌توان پروفایل جدیدی را تشکیل داد. زمانیکه برنامه بر اساس پروفایل خاصی بارگذاری می‌شود، اینکه چه متغیر محیطی انتخاب شده‌است، در کلاس Startup قابل استخراج و بررسی بوده و بر این اساس می‌توان اقدامات خاصی را انجام داد. برای مثال تنظیمات خاصی را بارگذاری کرد و یا صفحات ویژه‌ای را فعال و غیرفعال کرد (این موارد را در قسمت‌های بعدی مرور می‌کنیم).
همچنین در اینجا به ازای هر پروفایل مختلف می‌توان Url آغازین یا launch url و پورت آن‌را مجزا درنظر گرفت و یا از وب سرور دیگری استفاده کرد.
مطالب
بررسی قابلیت Endpoint Routing در ASP.NET Core
نحوه کار مکانیزم مسیریابی به این صورت است که ما Route هایمان را مثلا درون میان‌افزار MVC (توسط متد UseMvc) تعریف می‌کنیم و زمانیکه یک درخواست به میان‌افزار MVC میرسد، این میان‌افزار بر اساس اطلاعات Url و Route‌های تعریف شده، اولین Route ایی را که همخوانی داشته باشد، انتخاب کرده و مقادیر مسیر یابی (RouteValues) را استخراج می‌کند و بدین ترتیب می‌فهمد که کدام Controller و Action باید فراخوانی شود.

در Pipeline چون میان‌افزارها به صورت ترتیبی اجرا می‌شوند، تا زمانیکه درخواست ما به میان‌افزار MVC (منظور جایی است که Route‌ها تعریف شده‌اند؛ ولی برای درک بهتر با میان‌افزار MVC مثال میزنیم) نمی‌توانیم از RouteValues استفاده کنیم.
مشکل جایی پیش می‌آید که مثلا برای وبسایت‌های چند زبانه که بر اساس Url کار می‌کنند (مثلا fa/home/index) نیاز داریم قبل از رسیدن به میان‌افزار MVC، زبان جاری (همان fa) را توسط سیستم مسیریابی بخوانیم و Culture برنامه را تغییر بدهیم ولی تا زمانیکه به میان‌افزار MVC نرسیم این کار امکان پذیر نیست.

یک مثال دیگر آن، استفاده از ویژگی EnableCorsAttribute (است که بر خلاف UseCors که مکانیزم CORS را به صورت سراسری اعمال می‌کند) میتوان آن را بر روی یک Action خاص اعمال کرد.
از آنجایی که در مکانیزم مسیریابی قبلی، سیستم Routing بسیار وابسته به MVC است، ما نمی‌توانیم قبل از رسیدن به میان‌افزار MVC، جلوی درخواست‌های غیر مجاز را بگیریم، چرا که به Routing درسترسی نداریم و نمی‌دانیم کدام Controller و Action قرار است فراخوانی بشود.

اما در مکانیزم Endpoint Routing، وقتی یک درخواست می‌آید، همان ابتدا مشخص می‌شود که به کدام Route نگاشت شده؛ درنتیجه بقیه‌ی میان‌افزارهای قبل از MVC هم می‌توانند از سیستم Routing استفاده کرده و اطلاعات داخل Url را درک کنند.

 این قابلیت در ASP Core 2.2، اوایل با نام Dispatcher معرفی شد که بعدا به Endpoint Routing تغییر نام پیدا کرد و به صورت پیشفرض توسط SetCompatibilityVersion ورژن Version_2_2 به بالا فعال می‌شود.
برای استفاده از Endpoint Routing باید میان‌افزار مربوطه را توسط متد UseEndpointRouting اضافه کنیم. کار این میان‌افزار تشخیص Endpoint مورد نظر براساس Url درخواستی و Route‌های تعریف شده است و پس از آن می‌توانیم از مقادیر مسیریابی (RouteValues) استفاده کنیم (حتی قبل از رسیدن به محل تعریف Route ها).
// ASP.NET Core 2.2
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseEndpointRouting();

   app.OtherMiddleware(); // Access to route values

   app.UseMvc();
}

نکته : در ASPNET Core 3.0 متد UseEndpointRouting به UseRouting تغییر نام پیدا کرد و نیز تعریف Route (بهتر است بگوییم Endpoint ها) به شکل زیر تغییر پیدا کرده است.
// ASP.NET Core 3.0
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseRouting(); 

   app.OtherMiddleware();

   app.UseEndpoints(endpoints =>
   {
      // Mapping of endpoints goes here:
      endpoints.MapControllers()
      endpoints.MapRazorPages()
      endpoints.MapHub<MyChatHub>()
      endpoints.MapGrpcService<MyCalculatorService>()
   });
}

برای غیر فعال کردن قابلیت Endpoint Routing می‌توانید توسط MvcOptions.EnableEndpointRouting = false آن را غیرفعال کنید.

منابع و اطلاعات بیشتر:
اشتراک‌ها
آیا می‌توان از قابلیت‌های C#6 در نگارش‌های پایین‌تر دات نت فریم ورک استفاده کرد؟
 پاسخ: بله! فقط async در نگارش‌های قبل از دات نت 4.5 وجود ندارند و متدهای الحاقی از دات نت 3 به بعد اضافه شدند و نیاز به افزودن ارجاعی به System.Runtime.CompilerServices.ExtensionAttribute دارند (برای دات نت 2 البته).
بنابراین اگر از VS 2015 استفاده می‌کنید برای مثال به سادگی می‌توانید از قابلیت‌های C# 6 در برنامه‌های دات نت 4 استفاده کنید. برای نمونه یک چنین کدی در VS 2015 با دات نت 4 هم قابل کامپایل است و بدون مشکل کار می‌کند:
using static System.Console;

namespace VS2015_Net4_Tests
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var test = "Test";
            WriteLine($"{test}");
        }
    }
}
آیا می‌توان از قابلیت‌های C#6 در نگارش‌های پایین‌تر دات نت فریم ورک استفاده کرد؟
نظرات مطالب
Entity Framework و آینده
EF 5 به بعد بر مبنای دات نت 4 و نیم است.
ویندوز 8 دات نت 4 و نیم سر خود است.
از دیدگاه تیم BCL، دات نت 4 و نیم یک به روز رسانی درجای دات نت 4 است و صد در صد با آن سازگاری دارد.
دات نت 4 و نیم فقط بر روی ویندوزهای ویستا سرویس پک 2 به بعد قابل نصب است (روی XP یا ویندوز سرور 2003 نصب نمی‌شود).

مطالب
استفاده از postgres در برنامه‌های ASP.NET Core - قسمت اول
postgres یک بانک اطلاعاتی متن باز، قدرتمند و relational میباشد که پس از 30 سال توسعه‌ی فعال، به کارآیی بالا، قابل اطمینان بودن و قدرتمند بودن شهرت دارد. همچنین در بنچمارک‌های مربوط به وبسایت techempower نیز استفاده از  این پایگاه داده در کنار asp.net core باعث شده‌است تا جایگاه خوبی کسب شود. علاوه بر این ویژگی‌ها، انعطاف نوع داده‌ها (data type) سبب تفاوت بین رقبا شده است. برای مثال فرض کنید که یک جدول به اسم Blog و قصد ذخیره تگ‌های مقاله را داریم. کار به چه صورت خواهد بود؟
اگر پیش‌تر با postgres آشنایی نداشته باشید، یکی از دو سناریو زیر را پیاده سازی خواهید کرد:
- ذخیره در یک فیلد به صورت nvarchar و جدا کردن حرف‌ها با یک کاراکتر (برای مثال: dntips, csharp با کارکتر , از هم جدا شده اند)
Blog ID
BlogID int
Title nvarchar(250)
Tags nvarchar(500)

- ساخت جدول و رابطه چند به چند 
Blog Tags Tbl
BlogID int
TagID int
ایراد قطعه کد اول عدم امکان سرچ اصولی در بین کلمات کلیدی میباشد؛ زیرا شما مجبور به جستجو در یک فیلد هستید که واژه‌ها با کاراکتری از یکدیگر جدا شده‌اند. پس شما سرچ دقیقی نخواهید داشت. پس از این مشکل میتوان به وجود تگ‌های تکراری در یک رکورد و یا نداشتن تگ‌ها به صورت یکپارچه اشاره کرد و به عنوان مشکل آخر میتواند به یک سربار برای سیستم تبدیل شود. چون هر بار که دیتا واکشی میشود، باید یکبار کلمات را از یکدیگر جدا و سپس به یک آرایه تبدیل و هنگام ذخیره شدن نیز مجددا این رشته‌ها را به هم بچسبانیم.
در مورد کد دوم هم شاید بتوان به انباشته شدن زیاد سطر‌ها و یا عدم ساختار مدرن اشاره کرد.
اما در postgres به راحتی میتوان این گونه دیتا‌ها را به صورت آرایه ذخیره سازی کرد:
CREATE TABLE sal_emp (
    name            text,
    pay_by_quarter  integer[],
    schedule        text[][]
);
که سبب سرچ اصولی و واکشی سریع‌تر اطلاعات خواهد شد.
راجع به نوع داده array در postgres در بیشتر مطالعه کنید.
در همین بحث دیتا تایپ‌ها میتوان به نوع text اشاره کرد که جایگزینی برای nvarchar و یا varchar میباشد. در اینجا نیازی به مشخص کردن سایز رشته نیز نیست و تمام فرآیند، به صورت خودکار در پس‌زمینه انجام خواهد شد.  مثلا بجای nvarcahr 500 و یا MAX تنها، نوع داده را برابر text قرار می‌دهید.
از نظر ساختار زبانی و syntax بسیار شبیه به سایر provider‌‌ها میباشد و تنها تفاوت اساسی آن، حساس بودن به حروف کوچک و بزرگ است.
سایر مزیت‌های postgres را میتوانید از زبان shayro jan sky، در کانال دات نت و در ویدیو لینک شده مشاهده کنید.

مزیت بزرگ آن که باعث میشود تا از آن بتوانیم در پروژه‌های خود استفاده کنیم، سازگاری آن با ef core میباشد. یعنی اگر کل برنامه‌ی شما با ef core پیاده سازی شده باشد، با عوض کردن متد UseSqlServer به UseNpgsql در کلاس program، مشکلی در برنامه رخ نخواهد داد و اپلیکیشن شما بجای استفاده از sql server به راحتی از postgres استفاده خواهد کرد.
متد نام برده شده در پکیج زیر قابل دسترسی میباشد:
Npgsql.EntityFrameworkCore.PostgreSQL

کار‌ها تماما مانند ef و حتی با کتابخانه‌های مربوط به آن انجام خواهد شد و تنها تغییر در کدها، همین متد UseNpgsql میباشد که provider را عوض خواهد کرد. 

در قسمت بعد به نصب و راه اندازی postrgress و دشبرد‌های مدیریتی آن از طریق داکر و پیاده سازی CRUD خواهیم پرداخت.
نظرات مطالب
خلاصه‌ای کوتاه در مورد WinRT
معنای WinRT برای برنامه نویس‌های دات نت چیست؟

WinRT ، دات نت نیست. برای درک این موضوع باید CLR و دات نت فریم ورک را از هم جدا کرد. برنامه‌های دات نت نوشته شده برای WinRT برفراز CLR اجرا می‌شوند اما از دات نت فریم ورک استفاده نمی‌کنند. بجای آن از توانمندی‌های مشابه موجود در WinRT ، در پشت صحنه استفاده خواهند کرد.
در اینجا برنامه‌های C++ + XAML بدون دخالت CLR و مستقیما برفراز WinRT کار خواهند کرد. برنامه‌های سبک مترو HTML/CSS/JavaScript هم به همین صورت متکی به CLR‌ نیستند و مستقیما برفراز WinRT اجرا می‌شوند.

WinRT فقط قادر است برنامه‌های سبک مترو ویندوز 8 را هاست کند. اگر نیاز دارید سیستم عامل‌های قدیمی را پشتیبانی کنید یا اینکه اصلا کارتان ساخت برنامه‌های سمت کاربر و دسکتاپ نیست، اصلا این تغییرات به کار شما مرتبط نخواهند شد.

الگوی اصلی تعاملی برنامه‌های سبک مترو با تمرکز بر برنامه‌های لمسی (touch focused) و مبتنی بر محتوا (content-oriented) است. به این معنا که تمام برنامه‌های تجاری موجود که دارای 10 ها و صدها صفحه‌ی ورود اطلاعات هستند، اصلا برای این نوع سبک ارائه محتوا طراحی نشده‌اند و نخواهند شد. کاربردهای مهم این سبک، استفاده از آن‌ در برنامه‌های مخصوص تمام صفحه tablets است یا حداکثر در حد داشبرد‌های ارائه خلاصه گزارشات یک برنامه می‌توانند اهمیت داشته باشند. بنابراین اگر کارتان در حیطه‌ی ساخت برنامه‌های مخصوص tablets و برنامه‌های لمسی قرار نمی‌گیرد، کماکان به ساخت برنامه‌های دسکتاپ نوشته شده با WPF/WinForms می‌توانید مشغول باشید.

 انتقال قسمت عمده‌ای از برنامه‌های موجودWPF  و یا  Silverlight مبتنی بر الگوهایی مانند MVVM و امثال آن با توجه به عدم گره خوردگی آن‌ها به لایه نمایشی ، به WinRT میسر است.

در سمت سرور، تمرکز اصلی هنوز همان دات نت فریم ورک است. قرار نیست ASP.NET یا WCF و سایر مؤلفه‌های اصلی دات نت به WinRT منتقل شوند. حتی اگر WinRT به سرورهای بعدی هم راه پیدا کند در حد همان لایه نمایشی مترو است و تاثیری بر روی سرویس‌های NT با دسترسی بالای ویندوز ، نخواهد داشت. مثلا قرار نیست SQL Server را با WinRT پیاده سازی کنند.
مطالب
مبانی TypeScript؛ جنریک‌ها
بخش عمده‌ای از مهندسی نرم افزار، مربوط به ساخت کامپوننت‌هایی است که نه تنها به خوبی و مستحکم توسعه داده شده‌اند، بلکه قابلیت استفاده دوباره را نیز دارند.
کامپوننت‌هایی که قادر هستند بر روی داده‌های فعلی و همچنین داده‌های آینده، کار کنند، قابلیت‌های انعطاف پذیری را برای ساخت سیستم‌های نرم افزاری بزرگ در اختیار شما قرار خواهند داد.
در زبان هایی نظیر جاوا و سی شارپ، یکی از ابزارهای اصلی برای ساخت کامپوننت‌هایی با قابلیت استفاده مجدد، "جنریک‌ها" میباشد که امکان ساخت کامپوننت‌هایی را می‌دهند که با انواع داده‌های متنوعی به جای یک نوع داده، کار میکنند.
برای شروع به تابع زیر توجه کنید:
function identity(arg: number): number {
    return arg;
}
تابع identity هر آنچه را که به عنوان پارامتر به آرگومان آن ارسال کنیم، بازگشت خواهد داد. میتوانید آن را به مانند دستور "echo" در نظر بگیرید.
بدون استفاده از جنریک ها، باید برای هر نوع داده، یک تابع جدید و یا تابعی را به صورت کلی زیر در نظر بگیریم:
function identity(arg: any): any {
    return arg;
}
در تابع بالا از نوع any استفاده شده است. با استفاده از any، قطعا تابع بالا به صورت عمومی خواهد بود و تمام نوع داده‌ها را به عنوان آرگومان خواهد پذیرفت. ولی در واقع ما اطلاعات مربوط به اینکه نوع داده بازگشتی توسط تابع چه چیزی است را از دست خواهیم داد.
برای مثال اگر یک عدد را به آن ارسال کنیم، تنها متوجه خواهیم شد که نوع آن any میباشد؛ بنابراین به روشی نیاز داریم تا بتوانیم نوع داده آرگومان‌های تابع مورد نظر را کنترل کنیم.
در پیاده سازی زیر، ما از یک type variable خاصی استفاده خواهیم کرد که به جای مقادیر برای انوع داده‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}
در تابع بالا با از T به عنوان یک type variable استفاده کرده‌ایم که امکان گرفتن انواع داده‌هایی را (برای مثال number) که توسط کاربر مهیا میشود، به ما خواهد داد.
این پیاده سازی از تابع identity، تحت عنوان تابع جنریک مطرح می‌شود که برای دامنه‌ی عظیمی از انواع داده‌ها می‌تواند مورد استفاده قرار گیرد و بر خلاف پیاده سازی قبل که از any استفاده کرده‌ایم، در این حالت دیگر اطلاعات نوع داده را از دست نخواهیم داد.
برای استفاده از تابع فوق ما دو روش را پیش رو خواهیم داشت:
  • ارسال تمام آرگومان‌ها که شامل آرگومان نوع داده هم میباشد
let output = identity<string>("myString");  // type of output will be 'string'
در کد بالا ما به صراحت T را با نوع داده string با استفاده از < > مقدار دهی کرده‌ایم.
  • روش دوم که شاید استفاده رایج از توابع جنریک هم هست، استفاده از امکان type argument inference میباشد.
let output = identity("myString");  // type of output will be 'string'
در کد بالا اینبار به صورت صریح نوع T را مشخص نکرده‌ایم و کامپایلر باتوجه به "myString"، نوع T را تعیین خواهد کرد. درحالیکه استفاده از امکان type argument inference خیلی مفید میباشد و کد را خیلی کم حجم و خوانا در اختیار ما قرار میدهد، ولی در مثال‌های پیچیده، امکان این وجود دارد که کامپایلر در تشخیص نوع داده، با خطا مواجه شود. در این صورت استفاده از روش اول مفید خواهد بود.
در ادامه اگر قصد لاگ کردن Length مربوط به آرگومان arg را در هر بار فراخوانی تابع داشته باشیم، می‌بایستی به شکل زیر عمل کنیم:
function loggingIdentity<T>(arg: T): T {
    console.log(arg.length);  // Error: T doesn't have .length
    return arg;
}
همانطور که انتظار داشتیم، کامپایلر خطایی مبنی بر نداشتن عضوی تحت عنوان length برای آرگومان arg را نمایش خواهد داد. همانطور که قبلا نیز اشاره کردیم، T جانشینی برای تمام نوع داده‌ها خواهد بود؛ بنابراین در اینجا میتوانیم یک داده‌ی از نوع number را که عضوی بنام length ندارد، هم به این تابع  پاس دهیم.
حال بیایید بگوییم که ما قصد داریم این تابع، با آرایه ای از T کار کند. در این صورت اگر با آرایه‌ها کار کنیم، عضوی به نام length را خواهیم داشت. به پیاده سازی زیر توجه کنید:
function loggingIdentity<T>(arg: T[]): T[] {
    console.log(arg.length);  // Array has a .length, so no more error
    return arg;
}
کد بالا را میتوانیم به این شکل تفسیر کنیم: تابع جنریک loggingIdentity یک type parameter را تحت عنوان T و یک آرگومان را تحت عنوان arg که آرایه ای از T هست، گرفته و آرایه‌ای از T را بازگشت خواهد داد. اگر ما آرایه‌ای از number را به آن پاس دهیم، آرایه‌ای از number‌ها را بازگشت خواهد داد.
در این حالت استفاده از T به عنوان type variable که بخشی از نوع داده‌هایی است که ما با آنها کار میکنیم، به جای پشتیبانی از تمام نوع داده‌ها، انعطاف پذیری بالایی را به ما خواهد داد.
حتی میتوانیم این مثال را به شکل زیر نیز پیاده سازی کنیم:
function loggingIdentity<T>(arg: Array<T>): Array<T> {
    console.log(arg.length);  // Array has a .length, so no more error
    return arg;
}
پیاده سازی بالا خیلی شبیه به پیاده سازی در سایر زبان‌ها هم میباشد.

Generic Types
در این قسمت ما به دنبال یافتن نوع خود توابع بوده و سعی خواهیم کرد اینترفیس‌های جنریک را هم پیاده سازی کنیم. نوع توابع جنریک هم بمانند توابع غیر جنریک میباشند؛ به طوری که می‌توان لیستی از type parameters هایی را که در حالت function declarations موجود هستند، در ابتدا بنویسیم.
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: <T>(arg: T) => T = identity;
حتی می‌توانیم نام متفاوتی را هم برای type parameter در نظر بگیرم:
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: <U>(arg: U) => U = identity;
یا حتی می‌توانیم به مانند امضای یک object literal هم کد بالا را بازنویسی کنیم:
function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: {<T>(arg: T): T} = identity;
حال میتوانیم این object literal را به یک اینترفیس منتقل کنیم:
interface GenericIdentityFn {
    <T>(arg: T): T;
}

function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: GenericIdentityFn = identity;
کد بالا خوانایی بالاتری را نسبت به حالت قبل دارد و با تعریف یک اینترفیس به نام GenericIdentityFn و انتقال object literal به داخل آن، میتوانیم از نام اینترفیس به جای استفاده مستقیم از object literal، بهره ببریم.
حتی میتوانیم type parameter تابع جنریک خود را هم به اینترفیس منتقل کنیم. 
interface GenericIdentityFn<T> {
    (arg: T): T;
}

function identity<T>(arg: T): T {
    return arg;
}

let myIdentity: GenericIdentityFn<number> = identity;
باید توجه داشت که پیاده سازی ما کمی متفاوت‌تر از قبل شده است.الان type parameter ما برای کل اعضای اینترفیس قابل رویت میباشد.فهم این مورد که چه زمانی type parameter را در امضای نامیدن داخل اینترفیس یا بر روی خود اینترفیس استفاده کنیم، خود میتوانید برای شرح اینکه کدام وجه‌های یک نوع داده جنریک هستند، مفید باشد.
نکته : امکان تعریف enum‌ها و namespace‌های جنریک وجود ندارد.
 
Generic Classes
تعریف کلاس‌های جنریک هم به مانند اینترفیس‌های جنریک میباشد. به مثال زیر توجه کنید:
class GenericNumber<T> {
    zeroValue: T;
    add: (x: T, y: T) => T;
}
let myGenericNumber = new GenericNumber<number>();
myGenericNumber.zeroValue = 0;
myGenericNumber.add = function(x, y) { return x + y; };
در کد بالا، استفاده‌ای واقعی از کلاس GenericNumber قابل مشاهده است. شاید متوجه شده باشید که هیچ محدودیتی برای استفاده‌ی نوع‌ها برای مثال تنها از نوع number در آن نیست و میتوانید از نوع string هم به شکل زیر استفاده کنید:
let stringNumeric = new GenericNumber<string>();
stringNumeric.zeroValue = "";
stringNumeric.add = function(x, y) { return x + y; };

alert(stringNumeric.add(stringNumeric.zeroValue, "test"));
نکته : برای اعضای استاتیک کلاس نمیتوانید از type parameter کلاس استفاده کنید.
 
Generic Constraints
اگر مثال اخیر را به یاد داشته باشید، شاید بعضی اوقات لازم باشد که یک تابع جنریک را تعریف کنیم تا تنها با مجموعه‌ای از نوع داده‌ها کار کند که اتفاقا از امکانات این مجموعه، آگاهی داریم. در همان مثال loggingIdentity، ما نیاز داشتیم تا به خصوصیت length آرگومان arg دسترسی داشته باشیم و کامپایلر در همان ابتدا، به دلیل اینکه همه نوع داده‌ها از این خصوصیت برخوردار نیستند، خطایی را به ما نشان میدهد.
در ادامه تابعی را پیاده سازی میکنیم که جوابگوی تمام نوع داده‌ها بوده، به شرطی که حداقل خصوصیت length را داشته باشند. لذا باید نیاز خود را در قالب یک محدودیت بر آنچه که T میتواند انجام دهد، فهرست کنیم.
interface Lengthwise {
    length: number;
}

function loggingIdentity<T extends Lengthwise>(arg: T): T {
    console.log(arg.length);  // Now we know it has a .length property, so no more error
    return arg;
}
در کد بالا برای توصیف محدودیت خود از یک اینترفیس به نام Lengthwise استفاده کرده‌ایم که فقط یه خصوصیت length را دارد و با استفاده از آن و کلمه‌ی کلیدی extends، محدودیت خود را اعمال کرده ایم.
استفاده از تابع بالا:
loggingIdentity(3);  // Error, number doesn't have a .length property
چون تابع جنریک ما الان محدود میباشد و با تمام نوع داده‌ها کار نخواهد کرد، با خطای بالا روبرو خواهیم شد.
loggingIdentity({length: 10, value: 3});
در عوض مثال بالا، محدودیت ما را به همراه دارد (داشتن خصوصیت length) و بدون هیچ خطایی جواب خواهیم گرفت.

استفاده از Type Parameter‌ها در تعریف محدودیت
در برخی از سناریو‌ها شاید نیاز باشد که یکی از type parameter‌ها توسط دیگری محدود شده باشد. به مثال زیر توجه کنید:
function find<T, U extends Findable<T>>(n: T, s: U) {   // errors because type parameter used in constraint
  // ...
}
find (giraffe, myAnimals);
همانطور که مشخص است، کامپایلر ما را با نشان دادن خطایی متوقف خواهد کرد. چون اجازه‌ی استفاده از type parameter را در اعمال محدودیت، نداریم. در عوض میشود به شکل زیر عمل کرد:
function find<T>(n: T, s: Findable<T>) {
  // ...
}
find(giraffe, myAnimals);
این بار آرگومان s ما باید از نوع <Findable<T باشد که باز هم توانسته‌ایم محدودیت خود را توسط یک type parameter بر آن یکی اعمال کنیم.
نکته : دو پیاده سازی بالا اصلا یکسان نیستند؛ نوع بازگشی در تابع اول میبایستی از نوع U می‌بود، ولی در پیاده سازی دوم اینگونه نیست.(در صورت نبودن خطا)
 
استفاده از کلاس‌ها در جنریک‌ها
زمانی که قصد دارید با استفاده از جنریک‌ها، factory‌ها را پیاده سازی کنید، باید با استفاده از سازنده‌ی کلاس‌ها، به آنها اشاره کنید. به مثال زیر توجه کنید:
function create<T>(c: {new(): T; }): T {
    return new c();
}
تابع بالا به عنوان یک object factory می‌تواند مورد استفاده قرار بگیرد و نکته آن در تعریف نوع آرگومان c میباشد که باز هم به صورت object literal معرفی شده است. اگر در قسمت‌های بالا به یاد داشته باشید، می‌توان این مورد را هم داخل یک اینترفیس گنجاند.
به عنوان یک مثال پیشرفته‌تر هم میتوان به استفاده از prototype property برای استنتاج type parameter‌ها و تحمیل کردن ارتباط بین تابع سازنده و وهله کلاس‌ها، اشاره کرد. به مثال زیر توجه کنید:
class BeeKeeper {
    hasMask: boolean;
}

class ZooKeeper {
    nametag: string;
}

class Animal {
    numLegs: number;
}

class Bee extends Animal {
    keeper: BeeKeeper;
}

class Lion extends Animal {
    keeper: ZooKeeper;
}

function findKeeper<A extends Animal, K> (a: {new(): A;
    prototype: {keeper: K}}): K {

    return a.prototype.keeper;
}
در کد بالا از دو کلاس BeeKeeper و ZooKeeper برای نوع بازگشتی متد‌های موجود در کلاس‌های Bee و Lion استفاده شده‌است. کلاس Animal به عنوان کلاس پایه دو کلاس Bee و Lion که یک خصوصیت numLegs دارد، تعریف شده‌است. از تابع جنریک findKeeper برای مشخص کردن نگهبان مرتبط با Animal ای که به عنوان type parameter توسط A مشخص میشود، استفاده می‌گردد. محدودیتی که بر روی A اعمال شده است نشان دهنده‌ی این است که نوع داده‌ی مورد نظر باید حتما یک Animal باشد و همچنین با اعمال محدودیتی که در قالب object literal مشخص است، تعیین شده است که نوع مورد نظر باید یک کلاس باشد و در نهایت با استفاده از prototype مشخص کرده‌ایم که متدی به نام Keeper آن کلاس، باید نوع برگشتی از نوع K را که به عنوان type parameter مطرح شده‌ی در امضای تابع است، دارا باشد. K نشان دهنده نوع داده بازگشتی این تابع جنریک نیز میباشد.
استفاده از تابع بالا:
findKeeper(Lion).nametag;  // typechecks!
بله همانطور که مشخص است، type parameter‌های مورد نظر به اصطلاح infer شده‌اند و خصوصیت nametag نشان از این دارد که ZooKeeper به صورت خودکار به عنوان نوع داده K تشخیص داده شده است.
مطالب
Blazor 5x - قسمت 34 - توزیع برنامه‌های Blazor بر روی IIS
زمانیکه صحبت از توزیع برنامه‌های Blazor بر روی IIS است، عموما تنظیمات مرتبط با برنامه‌های Blazor Server و یا Hosted Blazor Apps که همان ترکیب WASM+Web API هستند، مطرح است؛ در غیراینصورت اگر برنامه‌ای صرفا از فایل‌های Blazor WASM تشکیل شده باشد، توزیع آن حتی بر روی صفحات static مربوط به GitHub هم میسر است و وابستگی خاصی به سروری ندارند. بنابراین در اینجا بیشتر هدف تنظیمات IIS مرتبط با قسمت ASP.NET Core این برنامه‌ها است و این مورد را پیشتر در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 22 - توزیع برنامه توسط IIS» بررسی کرده‌ایم و نکته‌ی اضافه‌تری را به همراه ندارد.


مروری بر نحوه‌ی توزیع برنامه‌های Blazor بر روی IIS

1- پیش از هر کاری باید مطابق نگارش ASP.NET Core در حال استفاده (که به عنوان هاست Blazor Server و یا ارائه دهنده‌ی قسمت Web API برنامه‌ی سمت کلاینت WASM مطرح است)، بسته‌ی NET Core hosting bundle. را نصب کرد که عموما تحت عنوان «Hosting Bundle Installer» قابل دریافت است.
نکته‌ی مهم: همانند تمام نگارش‌های دات نت، در اینجا نیز باید Hosting Bundle را پس از نصب IIS، بر روی سیستم نصب کرد. اگر این ترتیب تغییر کند، یکبار دیگر نصاب آن‌را اجرا کرده و گزینه‌ی ترمیم نصب را انتخاب کنید تا یکپارچگی آن با IIS صورت گیرد.

2- نیاز است برنامه‌ی خود را اصطلاحا publish کرد تا به همراه فایل‌های نهایی قابل کپی باشد که در پوشه‌ای توسط IIS هاست خواهند شد. برای اینکار اگر از نگارش کامل ویژوال استودیو استفاده می‌کنید، فقط کافی است بر روی پروژه‌ی مدنظر کلیک راست کرده و از منوی باز شده، گزینه‌ی publish را انتخاب کنید و مراحل آن‌را طی نمائید و یا این مراحل را می‌توان توسط دستور خط فرمان زیر نیز خلاصه کرد که وابستگی خاصی، به IDE ویژه‌ای ندارد و چند سکویی است:
dotnet publish -o "c:\dir1\dir2" -c Release
این دستور، کار Build و توزیع پروژه را در پوشه‌ای که مشخص شده انجام می‌دهد. همچنین برای حالت build، نوع release را انتخاب می‌کند که به همراه بهینه سازی‌های بسیاری به همراه کاهش حجم نهایی فایل‌ها نیز هست.
و یا اگر فقط دستور dotnet publish -c Release را در ریشه‌ی پروژه اجرا کنیم، خروجی نهایی را در پوشه‌ی bin\Release\net5.0\publish می‌توان مشاهده کرد که به همراه یک web.config مخصوص برنامه‌های blazor هم هست و در آن mime typeهای متناظری، به همراه URL rewriting مناسب برنامه‌های تک صفحه‌ای وب از پیش تنظیم شده‌است. بنابراین در اینجا نصب ماژول URL rewrite بر روی IIS نیز الزامی است.

3- در اینجا نیز همانند تنظیمات برنامه‌های ASP.NET Core، باید application pool منتسب به برنامه را ویرایش کرده و NET Clr Version. آن‌را بر روی No Managed Code قرار داد.


روش فعالسازی توزیع مبتنی بر فشرده سازی Brotli در IIS

در حین عملیات publish استاندارد، به صورت پیش‌فرض از تمام فایل‌ها، سه نسخه‌ی اصلی، gz شده (gzip) و یا br شده (فشرده سازی Brotli که فایل‌های کم حجم‌تری را نسبت به gz ارائه می‌دهد) نیز تهیه می‌شوند که بسته به نوع مرورگر و پشتیبانی آن از روش‌های مختلف فشرده سازی، یکی از آن‌ها در اختیار کلاینت قرار خواهد گرفت که به این صورت کاربران، تجربه‌ی دریافت کم حجم‌تر و سریعتری را خواهند داشت.


باید دقت داشت Web.config ای که به همراه دستور dotnet publish ایجاد می‌شود، روش توزیع پیش‌فرض فایل‌های br. تولیدی را ندارد. برای اینکار نیاز است تنظیمات این فایل web.config توصیه شده‌ی توسط تیم Blazor را به web.config خود اضافه کرد تا در نهایت حجم دریافتی از سرور به شدت کاهش یابد.

یک نکته: اگر می‌خواهید فایل web.config سفارشی خودتان را داشته باشید، نمونه‌ای از آن‌را در ریشه‌ی پروژه قرار داده و سپس فایل csproj را به نحو زیر ویرایش کنید تا از آن در حین publish استفاده کند:
<PropertyGroup>
    <PublishIISAssets>true</PublishIISAssets>
</PropertyGroup>


در حین publish برنامه‌های Blazor WASM کار IL trimming نیز انجام می‌شود

برای کاهش حجم نهایی برنامه‌های Blazor WASM، در حین publish در حالت release، کار IL Trimming نیز به صورت خودکار انجام می‌شود تا کدهای IL ای که در برنامه نقش نداشته‌اند و مستقیما در جائی استفاده نشده‌اند، به صورت خودکار حذف شوند و به این ترتیب حجم ارائه‌ی نهایی به شدت کاهش یابد.
فقط باید دقت داشت که در این حالت اگر عملیات پویایی مانند reflection در کدهای شما صورت می‌گیرد، به علت نداشتن ارجاع استاتیکی به منابع مورد استفاده، در زمان اجرا با مشکل مواجه خواهد شد. اگر می‌خواهید اخطارهایی را در این زمینه مشاهده کنید، گزینه‌ی زیر را به فایل csproj اضافه نمائید:
<SuppressTrimAnalysisWarnings>false</SuppressTrimAnalysisWarnings>


حذف مباحث بومی سازی در صورت عدم نیاز


اگر در برنامه‌ی خود از مباحث time-zones استفاده نمی‌کنید، می‌توانید با غیرفعال کردن آن در فایل csproj، حداقل 100 کیلوبایت از حجم برنامه‌ی نهایی را کاهش دهید:
<BlazorEnableTimeZoneSupport>false</BlazorEnableTimeZoneSupport>
و یا اگر نمی‌خواهید خروجی‌های تاریخ و یا مقادیر، بر اساس فرهنگ بومی کاربر تطابق پیدا کنند، می‌توانید invariant culture را فعال کنید:
<InvariantGlobalization>true</InvariantGlobalization>