مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 11 - بررسی رابطه‌ی Self Referencing
پیشنیازها
- بررسی نحوه تعریف نگاشت جداول خود ارجاع دهنده (Self Referencing Entity)
- مباحث تکمیلی مدل‌های خود ارجاع دهنده در EF Code first
- آشنایی با SQL Server Common Table Expressions - CTE
- بدست آوردن برگهای یک درخت توسط Recursive CTE


در پیشنیازهای بحث، روش تعریف روابط خود ارجاع دهنده و یا Self Referencing را تا EF 6.x می‌توانید مطالعه کنید. در این قسمت قصد داریم معادل این روش‌ها را در EF Core بررسی کنیم.


روش تعریف روابط خود ارجاع دهنده توسط Fluent API در EF Core

اگر همان مدل کامنت‌های چندسطحی یک بلاگ را درنظر بگیریم:
    public class BlogComment
    {
        public int Id { get; set; }

        public string Body { get; set; }

        public DateTime Date1 { get; set; }


        public virtual BlogComment Reply { get; set; }
        public int? ReplyId { get; set; }

        public virtual ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }
اینبار تنظیمات Fluent API معادل EF Core آن به صورت ذیل خواهد بود:
    public class MyDBDataContext : DbContext
    {
        protected override void OnConfiguring(DbContextOptionsBuilder optionsBuilder)
        {
            optionsBuilder.UseSqlServer(@"Data Source=(local);Initial Catalog=testdb2;Integrated Security = true");
        }

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogComment>(entity =>
            {
                entity.HasIndex(e => e.ReplyId);

                entity.HasOne(d => d.Reply)
                    .WithMany(p => p.Children)
                    .HasForeignKey(d => d.ReplyId);
            });
        }

        public virtual DbSet<BlogComment> BlogComments { get; set; }
    }
هدف از مدل‌های خود ارجاع دهنده، مدلسازی اطلاعات چند سطحی است؛ مانند منوهای چندسطحی یک سایت، کامنت‌های چند سطحی یک مطلب، سلسله مراتب کارمندان یک شرکت و امثال آن.
نکته‌ها‌ی مهم مدلسازی این نوع روابط، موارد ذیل هستند:
الف) وجود خاصیتی از جنس کلاس اصلی در همان کلاس
   public virtual BlogComment Reply { get; set; }
ب) که در حقیقت مشخص می‌کند، والد رکورد جاری کدام رکورد قبلی است:
   public int? ReplyId { get; set; }
برای اینکه چنین رابطه‌ای تشکیل شود، باید این فیلد، مقدارش را از کلید اصلی جدول تامین کند (تشکیل یک کلید خارجی که به کلید اصلی جدول اشاره می‌کند).
علت نال پذیر بودن این خاصیت، نیاز به ثبت ریشه‌ای است که خودش والد است و فرزند رکوردی پیشین، نیست.


ج) همچنین برای سهولت دریافت فرزندان یک ریشه، مجموعه‌ای از جنس همان کلاس نیز تشکیل می‌شود.
 public virtual ICollection<BlogComment> Children { get; set; }


روش تعریف روابط خود ارجاع دهنده توسط Data Annotations در EF Core

در ادامه معادل تنظیمات فوق را توسط ویژگی‌ها ملاحظه می‌کنید که در اینجا توسط ویژگی‌های InverseProperty و ForeignKey، کار تشکیل روابط صورت گرفته‌است:
    public class BlogComment
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Body { get; set; }
        public DateTime Date1 { get; set; }

        [ForeignKey("ReplyId")]
        [InverseProperty("Children")]
        public virtual BlogComment Reply { get; set; }
        public int? ReplyId { get; set; }

        [InverseProperty("Reply")]
        public virtual ICollection<BlogComment> Children { get; set; }
    }
البته قسمت تشکیل ایندکس بر روی ReplyId را فقط توسط Fluent API می‌توان انجام داد:
        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
        {
            modelBuilder.Entity<BlogComment>(entity =>
            {
                entity.HasIndex(e => e.ReplyId);
            });
        }


ثبت اطلاعات و کوئری گرفتن از روابط خود ارجاع دهنده در EF Core

در اینجا نحوه‌ی ثبت دو سری نظر و زیر نظر را مشاهده می‌کنید:
var comment1 = new BlogComment { Body = "نظر من این است که" };
var comment12 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر اول", Reply = comment1 };
var comment121 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر اول", Reply = comment12 };

context.BlogComments.Add(comment121);

var comment2 = new BlogComment { Body = "نظر من این بود که" };
var comment22 = new BlogComment { Body = "پاسخی به نظر قبلی", Reply = comment2 };
var comment221 = new BlogComment { Body = "پاسخی به پاسخ به نظر من اول", Reply = comment22 };
context.BlogComments.Add(comment221);

context.SaveChanges();


نظرات اصلی، با ReplyId مساوی نال قابل تشخیص هستند. سایر نظرات، توسط همین ReplyId به یکی از Idهای موجود، متصل شده‌اند.

در تصویر فوق و با توجه به اطلاعات ثبت شده، فرض کنید می‌خواهیم ریشه‌ی با id مساوی 1 و تمام زیر ریشه‌های آن‌را بیابیم. انجام یک چنین کاری نه در EF Core و نه در EF 6.x، پشتیبانی نمی‌شود. بدیهی است در اینجا هنوز روش‌های Include و ThenInclue هم جواب می‌دهند؛ اما چون Lazy loading فعال نیست، عملا نمی‌توان تمام زیر ریشه‌ها را یافت و همچنین به چندین و چند رفت و برگشت به ازای هر زیر ریشه خواهیم رسید که اصلا بهینه نیست.
برای اینکار نیاز است مستقیما کوئری نویسی کرد که در مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 10 - استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی» زیر ساخت آن‌را بررسی کردیم:
var id = 1;
var childIds = new List<int>();
 
var connection = context.Database.GetDbConnection();
connection.Open();
var command = connection.CreateCommand();
command.CommandText =
    @"WITH Hierachy(ChildId, ParentId) AS (
                SELECT Id, ReplyId
                    FROM BlogComments
                UNION ALL
                SELECT h.ChildId, bc.ReplyId
                    FROM BlogComments bc
                    INNER JOIN Hierachy h ON bc.Id = h.ParentId
            )
 
            SELECT h.ChildId
                FROM Hierachy h
                WHERE h.ParentId = @Id";
command.Parameters.Add(new SqlParameter("id", id));
 
var reader = command.ExecuteReader();
while (reader.Read())
{
    var childId = (int)reader[0];
    childIds.Add(childId);
}
reader.Dispose();

 
var list = context.BlogComments
                .Where(blogComment => blogComment.Id == id ||
                                      childIds.Contains(blogComment.Id))
                .ToList();
زمانیکه کدهای فوق اجرا می‌شوند، تنها دو کوئری ذیل به بانک اطلاعاتی ارسال خواهند شد:
exec sp_executesql N'WITH Hierachy(ChildId, ParentId) AS (
                            SELECT Id, ReplyId
                                FROM BlogComments
                            UNION ALL
                            SELECT h.ChildId, bc.ReplyId
                                FROM BlogComments bc
                                INNER JOIN Hierachy h ON bc.Id = h.ParentId
                        )

                        SELECT h.ChildId
                            FROM Hierachy h
                            WHERE h.ParentId = @Id',N'@id int',@id=1
که لیست Idهای تمام زیر ریشه‌های مربوط به id مساوی یک را بر می‌گرداند:


و پس از آن:
 exec sp_executesql N'SELECT [blogComment].[Id], [blogComment].[Body], [blogComment].[Date1], [blogComment].[ReplyId]
FROM [BlogComments] AS [blogComment]
WHERE [blogComment].[Id] IN (@__id_0, 3, 5)',N'@__id_0 int',@__id_0=1
اکنون که Idهای مساوی 3 و 5 را یافتیم، با استفاده از متد Contains آن‌ها را تبدیل به where in کرده و لیست نهایی گزارش را تهیه می‌کنیم:


یافتن Idهای زیر ریشه‌ها توسط روش CTE (پیشنیازهای ابتدای بحث) و سپس کوئری گرفتن بر روی این Idها، بهینه‌ترین روشی‌است که در EF می‌توان جهت کار با مدل‌های خود ارجاع دهنده بکار گرفت.
مطالب
بهبود کارآیی نمایش لیست‌ها در Blazor با استفاده از دایرکتیو key@
اگر پیشتر با React کار کرده باشید، احتمالا چنین پیام خطایی را دریافت کرده‌اید:


در اینجا React عنوان می‌کند که هر عنصر از لیستی را که در حال نمایش آن هستید، باید به همراه یک key، ارائه دهید. اما ... این key چیست؟
زمانیکه حالت کامپوننتی تغییر می‌کند (شیء یا اشیایی که به عناصر UI متصل هستند، تغییر می‌کنند)، React، درخت جدیدی از اشیایی را که باید رندر شوند، تولید می‌کند. اکنون React باید محاسبه کند که چه عناصری نسبت به درخت فعلی که در حال نمایش است، تغییر کرده‌اند تا فقط آن‌ها را به DOM اصلی اعمال کند؛ تا این تغییرات به کاربر نمایش داده شوند و ... این کار را هم به خوبی انجام می‌دهد. پس مشکل با لیست‌ها چیست که نیاز به key دارند؟
فرض کنید رندر لیستی، خروجی زیر را تولید می‌کند:
<li>Item 1</li>
<li>Item 2</li>
اکنون یک المان را به انتهای این لیست اضافه می‌کنیم:
<li>Item 1</li>
<li>Item 2</li>
<li>Item 3</li>
در این حالت React به خوبی تشخیص می‌دهد که المان سومی به لیست اضافه شده‌است و فقط آن‌را رندر می‌کند؛ بجای اینکه کل لیست را مجددا رندر کند. اما اگر نحوه‌ی اضافه شدن المان چهارمی به لیست جدید، به صورت زیر باشد:
<li>Item 0</li> // <= New item
<li>Item 1</li>
<li>Item 2</li>
<li>Item 3</li>
یعنی این المان در ابتدای لیست، اضافه شده باشد، اینبار المان اول لیست سه‌تایی قبلی را با المان اول لیست چهارتایی جدید مقایسه می‌کند (مقایسه‌ی بر اساس ایندکس). چون این دو یکی نیستند، کل لیست جدید را مجددا رندر خواهد کرد؛ و در این حالت دیگر نمی‌تواند تشخیص دهد که المان‌هایی در این لیست هستند که با قبل تفاوتی ندارند.
راه‌حل React برای تشخیص منحصربفرد بودن المان‌های یک لیست و یا آرایه، استفاده از خاصیت key است:
<li key={0}>Item 0</li> // <= New item
<li key={1}>Item 1</li>
<li key={2}>Item 2</li>
<li key={3}>Item 3</li>
در اینجا هر آیتم لیست را با یک key منحصربفرد مشخص می‌کنیم. در این حالت React دقیقا می‌تواند محاسبه کند، عنصری که در آرایه‌ی در حال رندر تغییر کرده‌است، کدام است و فقط آن‌را در DOM نهایی به روز رسانی می‌کند؛ و نه اینکه کل لیست را مجددا رندر کند.

این نکات چه ربطی به Blazor دارند؟!
واقعیت این است که Blazor، همان نسخه‌ی مایکروسافتی React است (!) و این خاصیت key، در Blazor نیز تحت عنوان key directive@ وجود دارد و دقیقا مفهوم آن نیز با توضیحاتی که در مورد React داده شد، یکی است.
زمانیکه Blazor صفحه‌ای را رندر می‌کند، ابتدا یک DOM مشخصی را تولید خواهد کد. سپس با تغییر State یک کامپوننت، DOM جدیدی را محاسبه کرده و آن‌را با DOM فعلی مقایسه می‌کند و در نهایت diff تولیدی را به DOM موجود، در جهت نمایش تغییرات، اعمال خواهد کرد.
بنابراین الگوریتم diff باید اضافات، به روز رسانی‌ها و حذف‌های صورت گرفته‌ی در UI را تشخیص داده و فقط قسمت‌های تغییر یافته را جهت به روز رسانی بهینه‌ی UI، به آن اعمال کند. این الگوریتم diff به صورت پیش‌فرض از ایندکس المان‌ها برای مقایسه‌ی آن‌ها استفاده می‌کند. هرچند این روش در بسیاری از حالات، بهینه‌ترین روش است، اما در مورد لیست‌ها خیر؛ که توضیحات آن‌را با مثالی در مورد React، در ابتدای بحث بررسی کردیم. برای مثال اگر شیءای به انتهای لیست اضافه شود، هر المانی را که پس از این ایندکس قرار گرفته باشد، تغییر یافته درنظر گرفته و آن‌را مجددا رندر می‌کند. به همین جهت است که اگر المانی به ابتدای یک لیست اضافه شود، اینبار کل لیست را مجددا رندر می‌کند (چون تمام ایندکس‌های اشیاء موجود در لیست، تغییر کرده‌اند)؛ صرفنظر از اینکه عناصری از این لیست، پیشتر در UI رندر شده‌اند و نیازی به رندر مجدد، ندارند.


یک مثال: بررسی نحوه‌ی رندر لیستی از اشیاء در Blazor

در اینجا کدهای کامل کامپوننتی را مشاهده می‌کنید که یک لیست ساده را در ابتدا رندر کرده و هر بار که بر روی دکمه‌ی افزودن یک شخص کلیک می‌شود، شخص جدیدی را به ابتدای لیست اضافه می‌کند:
@page "/"

<button class="btn btn-primary" @onclick="addPerson">Add Person</button>

<ul class="mt-5">
    @foreach (var person in People)
    {
        <li>@person.Id, @person.Name</li>
    }
</ul>

@code{

    List<Person> People = new()
    {
        new() { Id = 1, Name = "User 1" },
        new() { Id = 2, Name = "User 2" },
    };
    int LastId = 2;

    void addPerson()
    {
        People.Insert(0, new() { Id = ++LastId, Name = $"User {LastId}" });
    }

    class Person
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Name { set; get; }
    }
}
در این حالت اگر به لیست المان‌های نمایش داده شده‌ی در ابزار‌های توسعه دهندگان مرورگر مراجعه کنیم، با هر بار کلیک بر روی دکمه افزودن یک شخص جدید، محتوای li‌های نمایش داده شده، ابتدا به رنگ صورتی در آمده و سپس عادی می‌شوند. این تغییر رنگ، به معنای عناصری هستند که هم اکنون مجددا رندر شده‌اند و در UI نهایی تغییر کرده‌اند:


همانطور که مشاهده می‌کنید، در مثال فوق هر بار کلیک بر روی دکمه‌ی افزودن یک شخص جدید، به همراه رندر تمام المان‌های لیست است (محتوای تمام li‌ها یکبار صورتی شده و بعد به حالت عادی در می‌آیند).


تغییر الگوریتم diff محاسبه‌ی تغییرات UI

الگوریتم پیش‌فرض diff، از ایندکس‌های عناصر برای یافتن تغییرات، استفاده می‌کند. با استفاده از دایرکتیو ویژه‌ی key@ می‌توان ایندکس‌های پیش‌فرض را با مقادیری منحصربفرد، بازنویسی کرد، تا اینبار Blazor دقیقا بداند که کدام آیتم، جدید است و کدام‌ها نیازی به رندر مجدد ندارند:
<ul class="mt-5">
    @foreach (var person in People)
    {
        <li @key="person.Id">@person.Id, @person.Name</li>
    }
</ul>
در اینجا تنها تغییر صورت گرفته، اضافه کردن دایرکتیو key@ به هر li در حال رندر است که اینبار مقدار آن، دیگر ایندکس پیش‌فرض عناصر نبوده، بلکه کلید منحصربفرد آن‌ها است.


اگر به تصویر فوق دقت کنید، اینبار فقط li جدیدی که اضافه شده‌است، ابتدا با رنگ صورتی نمایش داده می‌شود و محتوای داخل سایر li ها، دست نخورده باقی مانده‌است؛ یعنی مجددا رندر نشده‌اند.
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 5 - معرفی برخی عملگرها

معرفی برخی عملگرها

در مقالات قبلی مقدماتی را جهت ورود به برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت مطرح کردیم و در اینجا نیز به معرفی برخی عملگرها می‌پردازیم که در برنامه نویسی شیء گرا نقشی اساسی را ایفا می‌کنند.


عملگر typeof

از آنجائیکه جاوا اسکریپت دارای نوع داده‌ای ضعیف یا Loosely Typed می‌باشد، باید در بکارگیری متغیرها و یا آرگومانهای ورودی توابع، دقت لازم را داشته باشیم تا خطایی در اجرای کد یا محاسبات به وجود نیاید. بنابراین به راهکارهایی نیاز داریم تا بتوانیم نوع داده‌ای یک متغیر را تشخیص دهیم و قبل از بکارگیری آنها صحت و اعتبار داده‌های ورودی را بررسی کنیم. با استفاده از عملگر typeof می‌توانیم نوع داده‌ای یک متغیر را تشخیص دهیم که برای هر نوع داده‌ای مقادیر زیر را بر میگرداند:

· برای متغیرهایی که شامل مقدار undefined می‌باشند مقدار "undefined"

· برای متغیرهای منطقی یا Boolean مقدار "boolean"

· برای متغیرهای رشته‌ای یا String مقدار "string"

· برای متغیرهای عددی و مقادیر NaN و Infinity مقدار "number"

· برای تابع مقدار "function"

· برای اشیا و مقادیر null مقدار "object"

var x;
var n = 12;
var obj = {};
var fn = function () { };
var a = new Array();

alert(typeof x);        // "undefined"
alert(typeof n);        // "number"
alert(typeof obj);     // "object"
alert(typeof fn);       // "function"
alert(typeof a);        // "object"

عملگر instanceof

عملگر typeof بهترین روش جهت تشخیص نوع داده‌ای متغیرهایی است که دارای نوع داده‌ای پایه یا Primitive Type هستند. اما جهت تشخیص نوع داده‌ای اشیاء و به صورت کلی انواع ارجاعی، این عملگر فقط مقدار "object" را برمیگرداند و اشاره‌ای به ماهیت واقعی آن Object ندارد. برای این منظور می‌توانیم از عملگر instanceof استفاده نماییم تا بررسی کنیم یک نوع ارجاعی از جنس چه نوع Object ی می‌باشد. شکل کلی استفاده از این عملگر به صورت زیر است:

result = variable instanceof constructor

اگر variable ، از جنس نوع ارجاعی تعیین شده در بخش سازنده یا constructor باشد، عملگر instanceof مقدار true را بر می‌گرداند. به مثال زیر توجه کنید:

var a = new Array();
alert(a instanceof Array); // true
alert(a instanceof Object);   // true
alert(a instanceof Date); // false
توجه داشته باشید که اگر عملگر instanceof برای یک نوع ارجاعی به کار رود و با سازنده Object بررسی شود، همیشه مقدار true برمی گرداند.

عملگر in

همانطور که قبلا اشاره شد، جهت دسترسی به اعضای یک شیء، می‌توان با آن شیء همانند یک آرایه رفتار نمود. به عبارتی دیگر میتوان نام یک ویژگی یا تابع را در [] قرار داد تا به مقدار آن دسترسی داشت. بنابراین می‌توان همانند یک آرایه و با استفاده از یک حلقه‌ی for-in تمامی اعضای یک شیء را پیمایش نمود. در واقع عملگر in در این حلقه بررسی می‌کند چه ویژگی‌ها و توابعی در یک شیء وجود دارند و تمامی آنها را بر می‌گرداند. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {
    name: "Meysam",
    age: 33,
    sayInfo: function () {
        alert(name + ":" + age);
    }
};

for (var i in person) 
    alert(i + " => " + person[i]);

خروجی :

     name => Meysam

    age => 33

    sayInfo => function() {
        alert(name + ":" + age);
    }
در مثال فوق، توسط حلقه‌ی for-in ، شیء person را پیمایش نمودیم. در این پیمایش، متغیر i ، به تک تک اعضای موجود در این شیء اشاره می‌کند. بنابراین متغیر i شامل نام ویژگی یا تابع می‌باشد و person[i] مقدار موجود در آن ویژگی یا محتوای تابع را بر میگرداند.

کاربرد دیگر عملگر in بررسی وجود یک ویژگی یا تابع در یک شیء می‌باشد. اگر ویژگی یا تابع مورد نظر در شیء وجود داشته باشد، مقدار true را  بر می‌گرداند. به مثال زیر توجه کنید:

alert("name" in person); // true
alert("sayInfo" in person); // true
alert("birth" in person); // false


عملگر delete

از عملگر delete جهت حذف یک ویژگی و یا یک تابع از یک شیء استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {
    name: "Meysam",
    age: 33,
    sayInfo: function () {
        alert(name + ":" + age);
    }
};

alert("sayInfo" in person); // true
delete person.sayInfo;
alert("sayInfo" in person); // false
در مثال فوق پس از به کارگیری عملگر delete ، تابع sayInfo از شیء person حذف شده است. بنابراین در آخرین alert اعلام می‌کند که شیء person دیگر شامل این تابع نمی‌باشد.


ویژگی constructor

پس از عملگرهای فوق، یکی از پرکاربردترین ویژگی‌هایی که برای اشیاء وجود دارد، ویژگی constructor می‌باشد. در واقع این ویژگی نیز یکی از راهکارهای بررسی صحت و اعتبار متغیرها، آرگومانها و اشیا می‌باشد. ویژگی constructor ، به تابع سازنده‌ی یک شیء اشاره می‌کند و آن سازنده را به عنوان خروجی بر میگرداند. دقت داشته باشید که خروجی این ویژگی، خود تابع سازنده می‌باشد و یک مقدار رشته‌ای نیست. به مثال زیر توجه کنید:

var obj = {};
var a = new Array();
var x = 10;

alert(obj.constructor);
alert(obj.constructor === Object);
alert(typeof obj.constructor);
alert(a.constructor);
alert(x.constructor);

خروجی :

    function Object() { [native code] }
    true
    function
    function Array() { [native code] }
    function Number() { [native code] }
همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌نمایید، کدهای obj.constructor ، a.constructor و x.constructor تابع سازنده‌ی این اشیا را برگردانده است. در مقایسه obj.constructor===Object نیز مشاهده می‌کنید که خروجی این ویژگی یک شیء می‌باشد و در typeof obj.constructor هم نشان دادیم که نوع این ویژگی یک تابع است.

در اینجا دیگر آماده‌ی ورود به برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت می‌باشیم که در مقالات بعدی به آن خواهیم پرداخت و همچنین با جزئیات بیشتری اشیاء را تشریح می‌نماییم. 

نظرات مطالب
کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first
برای مواردی که کلید اصلی Identity نباشه راه حلی هست ؟

کد
namespace TestKeys
{
    class Program
    {
        public class Bill
        {
            [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
            public string Id { get; set; }
            public decimal Amount { set; get; }
            [ForeignKey("AccountId")]
            public virtual Account Account { get; set; }
            public string AccountId { set; get; }
        }

        public class Account
        {
            [DatabaseGenerated(DatabaseGeneratedOption.None)]
            public string Id { get; set; }
            public string Name { get; set; }
        }

        public class MyContext : DbContext
        {
            public DbSet<Bill> Bills { get; set; }
            public DbSet<Account> Accounts { get; set; }
        }


        public class BillFromWebsrv
        {
            public string Id { get; set; }
            public decimal Amount { set; get; }
            public DateTime DateTime { get; set; }

            public Account Account { get; set; }

        }



        static void Main(string[] args)
        {
            Database.SetInitializer(new DropCreateDatabaseIfModelChanges<MyContext>());
            using (var ctx = new MyContext())
            {

                foreach (var dummyBill in DummyBills())
                {
                    var bl = new Bill { Id = dummyBill.Id, Amount = dummyBill.Amount, Account = dummyBill.Account };

                    ctx.Bills.Add(bl);
                }
                ctx.SaveChanges();
            }


        }

        public static List<BillFromWebsrv> DummyBills()
        {
            return new List<BillFromWebsrv>
            {
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "1",
                    Amount = 1231,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "1", Name = "ac1"}
                },
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "2",
                    Amount = 1232,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "2", Name = "ac2"}
                },
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "3",
                    Amount = 1233,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "2", Name = "ac2"}
                },
                new BillFromWebsrv
                {
                    Id = "4",
                    Amount = 1134,
                    DateTime = DateTime.Now,
                    Account = new Account {Id = "3", Name = "ac3"}
                }
            };
        }
    }
}

ارور
{"Violation of PRIMARY KEY constraint 'PK_dbo.Accounts'. Cannot insert duplicate key in object 'dbo.Accounts'. The duplicate key value is (2).\r\nThe statement has been terminated."} 
مطالب
PowerShell 7.x - قسمت ششم - ایجاد Cmdletها توسط #C
تا اینجا با کمک توابع توانستیم PowerShell را به اصطلاح extend کنیم. نوع دیگر دستورات، command letها هستند. این نوع دستورات را با کمک یک زبان دات‌نتی میتوانیم ایجاد کنیم. به این نوع دستورات complied cmdlet گفته میشود. در بیشتر مواقع با کمک advanced functionها میتوانید بیشتر کارها را انجام دهید؛ چراکه به صورت مستقیم امکان استفاده از دات‌نت را درون PowerShell دارید. اما شاید ترجیح دهید از سی‌شارپ یا دیگر زبان‌ها دات‌نتی برای ایجاد یک تابع استفاده کنید.

نحوه‌ی ایجاد یک cmdlet با کمک #C
ابتدا یک دایرکتوری جدید را ایجاد کرده و درون آن یک پروژه‌ی از نوع class library را ایجاد کنید. سپس پکیج PowerShellStandard.Library را درون پروژه ایجاد شده با کمک dotnet cli به پروژه اضافه کنید: 
mkdir ps_cmdlet_with_csharp && cd "$_"
dotnet new classlib
dotnet add package PowerShellStandard.Library
mv Class1.cs GetHelloCommand.cs
در پایان دستورات فوق، نام فایل پیش‌فرض Class1 را نیز به GetHelloCommand تغییر داده‌ایم. در ادامه محتویات فایل را اینگونه ویرایش خواهیم کرد: 
namespace ps_cmdlet_with_csharp;
using System.Management.Automation;

[Cmdlet(VerbsCommon.Get, "Hello")]
public class GetHelloCommand : PSCmdlet
{
    [Parameter(Mandatory = true, Position = 0, ValueFromPipeline = true)]
    public string Name { get; set; }
    protected override void BeginProcessing()
    {
        WriteObject("Start processing");
    }
    protected override void ProcessRecord()
    {
        WriteObject("Hello " + Name);
    }
    protected override void EndProcessing()
    {
        WriteObject("End processing");
    }
}
همانطور که مشاهده میکنید، کلاس فوق را از PSCmdlet ارث‌بری کرده‌ایم. در کل برای ایجاد یک command let، از یکی از انواع Cmdlet یا PSCmdlet میتوانیم ارث‌بری کنیم. Cmdlet یک کلاس پایه است که PSCmdlet نیز از آن ارث برده است و یکسری امکانات بیشتری را جهت تعامل با PowerShell ارائه میدهد: 
using System.Collections.ObjectModel;
using System.Management.Automation.Host;

namespace System.Management.Automation
{
    public abstract class PSCmdlet : Cmdlet
    {
        protected PSCmdlet();

        public PSEventManager Events { get; }
        public PSHost Host { get; }
        public CommandInvocationIntrinsics InvokeCommand { get; }
        public ProviderIntrinsics InvokeProvider { get; }
        public JobManager JobManager { get; }
        public JobRepository JobRepository { get; }
        public InvocationInfo MyInvocation { get; }
        public PagingParameters PagingParameters { get; }
        public string ParameterSetName { get; }
        public SessionState SessionState { get; }

        public PathInfo CurrentProviderLocation(string providerId);
        public Collection<string> GetResolvedProviderPathFromPSPath(string path, out ProviderInfo provider);
        public string GetUnresolvedProviderPathFromPSPath(string path);
        public object GetVariableValue(string name);
        public object GetVariableValue(string name, object defaultValue);
    }
}
در نهایت command let باید به یک DLL تبدیل شود؛ چون همانطور که قبلآً نیز اشاره شد، هر command let در واقع یک شیء دات‌نتی است. در ادامه پروژه جاری را بیلد کرده و توسط دستور Import-Module فایل DLL تولید شده را درون Shell ایمپورت خواهیم کرد: 
PS /> dotnet build
PS /> Import-Module ./bin/Debug/net7.0/ps_cmdlet_with_csharp.dll
سپس توسط دستور Get-Command میتوانیم مطمئن شویم که ماژول موردنظر با موفقیت ایمپورت شده‌است: 
PS /> Get-Command -Module ps_cmdlet_with_csharp

CommandType     Name                                               Version    Source
-----------     ----                                               -------    ------
Cmdlet          Get-Hello                                          1.0.0.0    ps_cmdlet_with_csharp
همانطور که مشاهده میکنید، درون ماژول ps_cmdlet_with_csharp تنها یک command let تعریف شده‌است. درون یک namespace میتوانیم چندین command let را تعریف کنیم. به عنوان مثال برای مثال قبل میتوانیم: 
namespace ps_cmdlet_with_csharp;
using System.Management.Automation;

[Cmdlet(VerbsCommon.Get, "Hello")]
public class GetHelloCommand : PSCmdlet
{
    // as before
}

[Cmdlet(VerbsCommon.Get, "Greetings")]
public class GetGreetingsCommand : PSCmdlet
{
    [Parameter(Mandatory = true, Position = 0, ValueFromPipeline = true)]
    public string Name { get; set; }
    protected override void BeginProcessing()
    {
        WriteObject("Start processing");
    }
    protected override void ProcessRecord()
    {
        WriteObject("Greetings " + Name);
    }
    protected override void EndProcessing()
    {
        WriteObject("End processing");
    }
}
اکنون اگر پروژه را بیلد کنیم و ماژول بیلد شده را ایمپورت کنیم، با خطای زیر مواجه خواهیم شد: 
Import-Module: Invalid assembly public key.
برای رفع این مشکل، فایل csproject را باز کرده و خط زیر را به آن اضافه کنید: 
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <!-- other tags -->

  <ItemGroup>
    <Compile Include="./GetHelloCommand.cs" />
  </ItemGroup>

</Project>
اکنون پروژه با موفقیت بیلد و ایمپورت خواهد شد: 
PS /> Get-Command -Module ps_cmdlet_with_csharp

CommandType     Name                                               Version    Source
-----------     ----                                               -------    ------
Cmdlet          Get-Greetings                                      1.0.0.0    ps_cmdlet_with_csharp
Cmdlet          Get-Hello                                          1.0.0.0    ps_cmdlet_with_csharp

یک مثال تکمیلی
درون یک کلاس Cmdlet، امکان استفاده از تمامی annotationهایی را که در قسمت قبل بررسی کردیم، اینجا نیز در اختیار داریم؛ بنابراین نیاز به توضیح مجدد آن نیست. در ادامه میخواهیم یک دستور را با عنوان Push-SlackMessage تهیه کنیم که کار ارسال یک پیام را به یک کانال Slack، انجام میدهد: 
namespace ps_cmdlet_with_csharp;
using System.Management.Automation;
using System.Net.Http.Headers;


[Cmdlet(VerbsCommon.Push, "SlackMessage")]
[Alias("ssm")]
[OutputType(typeof(string))]
public class SlackMessageCommand : PSCmdlet
{
    [Parameter(Mandatory = true)]
    [Alias("m")]
    public string Message { get; set; }

    [Parameter(Mandatory = true)]
    [Alias("t")]
    [ValidatePattern(@"xoxp-[0-9]{11}-[0-9]{12}-[0-9]{13}-[0-9a-zA-Z]{32}")]
    public string Token { get; set; }

    [Parameter(Mandatory = true)]
    [Alias("cid")]
    public string ChannelID { get; set; }
    protected async override void ProcessRecord()
    {
        base.ProcessRecord();
        try
        {
            using var client = new HttpClient();
            client.DefaultRequestHeaders.Authorization = new AuthenticationHeaderValue("Bearer", this.Token);
            var values = new Dictionary<string, string>
            {
                { "channel", this.ChannelID },
                { "text", this.Message }
            };
            var content = new FormUrlEncodedContent(values);
            var response = await client.PostAsync("https://slack.com/api/chat.postMessage", content);
            var responseString = await response.Content.ReadAsStringAsync();
            WriteObject("Message sent");
        }
        catch (Exception ex)
        {
            WriteObject(ex.Message);
        }
    }
}

یک نکته در مورد ایمپورت کردن ماژول‌ها
دستوراتی که تاکنون ایجاد کردیم (هم توابع و هم compiled cmletها) برای اجرا باید یکبار درون حافظه قرار بگیرند و سپس امکان اجرای آنها را خواهیم داشت. دلیل آن نیز این است که همه چیز درون سشن جاری انجام خواهد شد و به محض بستن آن، تغییرات نیز ار حافظه خارج خواهند شد. یعنی برای command letی که ایجاد کردیم، با هربار باز کردن یک سشن جدید مجبور خواهیم بود که مجدداً آن را ایمپورت کنیم. برای رفع این مشکل میتوانیم از پروفایل‌ها استفاده کنیم. توسط پروفایل، امکان سفارشی‌سازی شل را خواهیم داشت. پروفایل در واقع یک اسکریپت PowerShell است که به محض اجرای PowerShell فراخوانی خواهد شد. بنابراین درون پروفایل این فرصت را خواهیم داشت تا متغیرها، ماژول‌ها، aliaseها و… را قبل از باز کردن شل، درون سشن PowerShell بارگذاری کنیم. PowerShell از چندین نوع پروفایل پشتیبانی میکند و توسط متغیر خودکار PROFILE$ میتوانیم لیست مسیرهای پروفایل‌ها را مشاهده کنیم:  
PS /> $PROFILE | Get-Member -Type NoteProperty | Select-Object Name, Definitionbject Name, Definition

Name                   Definition
----                   ----------
AllUsersAllHosts       string AllUsersAllHosts=/usr/local/microsoft/powershell/7/…
AllUsersCurrentHost    string AllUsersCurrentHost=/usr/local/microsoft/powershell…
CurrentUserAllHosts    string CurrentUserAllHosts=/Users/sirwanafifi/.config/powe…
CurrentUserCurrentHost string CurrentUserCurrentHost=/Users/sirwanafifi/.config/p…
برای ویرایش هر کدام از پروفایل‌های موردنظر میتوانید اینگونه عمل کنید: 
$SlackProjectPath = "/Users/sirwanafifi/Desktop/ps_cmdlet_with_csharp/bin/Debug/net7.0/ps_cmdlet_with_csharp.dll"
Import-Module $SlackProjectPath
اکنون با هر بار باز کردن PowerShell به command let جدید دسترسی خواهید داشت: 
PS /> Get-Command -Module ps_cmdlet_with_csharp

CommandType     Name                                               Version    Source
-----------     ----                                               -------    ----
Cmdlet          Push-SlackMessage                                  1.0.0.0    ps_…
مطالب
BulkInsert در EF CodeFirst
یکی از مشکلات برنامه نویسان، نوشتن هزاران رکورد در دیتابیس در مدت زمان بسیار کوتاهی است که عموما این کار در هنگام خواندن اطلاعات از فایل‌های اکسل و گاها از فایل‌های text ای اتفاق می‌افتد. برای مثال در زمان نوشتن این اطلاعات، با Timeout مواجه شده و اگر هم Timeout ندهد بسیار کند عمل می‌کند.
در این پست قصد داریم روش نوشتن هزاران رکورد را در کسری از ثانیه توسط EF Code first مورد بررسی قرار دهیم و در نهایت مقایسه ای با AddRange در EntityFramework داشته باشیم.
خوب؛ در ابتدا مدلی را با نام Personel را به شکل زیر طراحی مینماییم .
public class Personel
    {
        [Key]
        public int PersonelID { get; set; }

        [MaxLength(15)]
        public string Name { get; set; }

        [MaxLength(25)]
        public string Family { get; set; }

        [MaxLength(10)]
        public string CodeMelli { get; set; }

    }
 سپس این مدل را در Context خود معرفی نمایید همانند کلاس زیر:
 public class PersonalContext : DbContext
    {
        public DbSet<Personel> Personel { get; set; }
       
        public override int SaveChanges()
        {
            return base.SaveChanges();
        }
    }
برای ساختن دیتابیس در Entityframework CodeFirst  میتوانید به سری آموزشی CodeFirst در سایت جاری مراجعه نمایید. اکنون همه چیز مهیا است برای انجام عملیات Bulk Insert .
در ابتدا پاورشل نیوگت را باز کرده و پکیج مورد نظر را با توجه به نسخه Ef استفاده شده، به پروژه اضافه نمایید. همانند دستور زیر :
Install-Package EntityFramework.BulkInsert-ef6
بعد از نصب پکیج مورد نظر، باید لیستی از موجودیت‌ها را از یک فایل اکسل خوانده و به BulkInsert EF ارسال نماییم. برای این کار مانند زیر عمل مینماییم.
public ActionResult Insert()
        {
            int Counter = 1000;
            List<Personel> Lst = new List<Personel>();
            // شبیه سازی خواندن رکورد‌ها از فایل اکسل
            for (int i = 0; i < Counter; i++)
            {
                Lst.Add(new Personel
                {
                    CodeMelli = "0000000000",
                    Family = "Karimi",
                    Name = "Mohammad"
                });
            }

            PersonalContext db = new PersonalContext();
            db.BulkInsert(Lst);
            db.SaveChanges();
            return View();
        }
تنها نکته‌ی استفاده از متد BulkInsert، اضافه نمودن ارجاعی از ;using EntityFramework.BulkInsert.Extensions به بالای کلاس جاری است.
در شکل زیر  میتوانید مقایسه ای بین bulkInsert  و AddRange را در تعداد رکورد‌های نوشته شده و مدت زمان صرف شده برای نوشتن در دیتابیس، مشاهده نمایید.

مطالب
ساخت یک بلاگ ساده با Ember.js، قسمت پنجم
مقدمات ساخت بلاگ مبتنی بر ember.js در قسمت قبل به پایان رسید. در این قسمت صرفا قصد داریم بجای استفاده از HTML 5 local storage از یک REST web service مانند یک ASP.NET Web API Controller و یا یک ASP.NET MVC Controller استفاده کنیم و اطلاعات نهایی را به سرور ارسال و یا از آن دریافت کنیم.


تنظیم Ember data برای کار با سرور

Ember data به صورت پیش فرض و در پشت صحنه با استفاده از Ajax برای کار با یک REST Web Service طراحی شده‌است و کلیه تبادلات آن نیز با فرمت JSON انجام می‌شود. بنابراین تمام کدهای سمت کاربر قسمت قبل نیز در این حالت کار خواهند کرد. تنها کاری که باید انجام شود، حذف تنظیمات ابتدایی آن برای کار با HTML 5 local storage است.
برای این منظور ابتدا فایل index.html را گشوده و سپس مدخل localstorage_adapter.js را از آن حذف کنید:
 <!--<script src="Scripts/Libs/localstorage_adapter.js" type="text/javascript"></script>-->
همچنین دیگر نیازی به store.js نیز نمی‌باشد:
 <!--<script src="Scripts/App/store.js" type="text/javascript"></script>-->

اکنون برنامه را اجرا کنید، چنین پیام خطایی را مشاهده خواهید کرد:

همانطور که عنوان شد، ember data به صورت پیش فرض با سرور کار می‌کند و در اینجا به صورت خودکار، یک درخواست Get را به آدرس http://localhost:25918/posts جهت دریافت آخرین مطالب ثبت شده، ارسال کرده‌است و چون هنوز وب سرویسی در برنامه تعریف نشده، با خطای 404 و یا یافت نشد، مواجه شده‌است.
این درخواست نیز بر اساس تعاریف موجود در فایل Scripts\Routes\posts.js، به سرور ارسال شده‌است:
Blogger.PostsRoute = Ember.Route.extend({
    model: function () {
        return this.store.find('post');
    }
});
Ember data شبیه به یک ORM عمل می‌کند. تنظیمات ابتدایی آن‌را تغییر دهید، بدون نیازی به تغییر در کدهای اصلی برنامه، می‌تواند با یک منبع داده جدید کار کند.


تغییر تنظیمات پیش فرض آغازین Ember data

آدرس درخواستی http://localhost:25918/posts به این معنا است که کلیه درخواست‌ها، به همان آدرس و پورت ریشه‌ی اصلی سایت ارسال می‌شوند. اما اگر یک ASP.NET Web API Controller را تعریف کنیم، نیاز است این درخواست‌ها، برای مثال به آدرس api/posts ارسال شوند؛ بجای /posts.
برای این منظور پوشه‌ی جدید Scripts\Adapters را ایجاد کرده و فایل web_api_adapter.js را با این محتوا به آن اضافه کنید:
 DS.RESTAdapter.reopen({
      namespace: 'api'
});
سپس تعریف مدخل آن‌را نیز به فایل index.html اضافه نمائید:
 <script src="Scripts/Adapters/web_api_adapter.js" type="text/javascript"></script>
تعریف فضای نام در اینجا سبب خواهد شد تا درخواست‌های جدید به آدرس api/posts ارسال شوند.


تغییر تنظیمات پیش فرض ASP.NET Web API

در سمت سرور، بنابر اصول نامگذاری خواص، نام‌ها با حروف بزرگ شروع می‌شوند:
namespace EmberJS03.Models
{
    public class Post
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }
    }
}
اما در سمت کاربر و کدهای اسکریپتی، عکس آن صادق است. به همین جهت نیاز است که CamelCasePropertyNamesContractResolver را در JSON.NET تنظیم کرد تا به صورت خودکار اطلاعات ارسالی به کلاینت‌ها را به صورت camel case تولید کند:
using System;
using System.Web.Http;
using System.Web.Routing;
using Newtonsoft.Json.Serialization;
 
namespace EmberJS03
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
 
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
               name: "DefaultApi",
               routeTemplate: "api/{controller}/{id}",
               defaults: new { id = RouteParameter.Optional }
               );
 
            var settings = GlobalConfiguration.Configuration.Formatters.JsonFormatter.SerializerSettings;
            settings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        }
    }
}


نحوه‌ی صحیح بازگشت اطلاعات از یک ASP.NET Web API جهت استفاده در Ember data

با تنظیمات فوق، اگر کنترلر جدیدی را به صورت ذیل جهت بازگشت لیست مطالب تهیه کنیم:
namespace EmberJS03.Controllers
{
    public class PostsController : ApiController
    {
        public IEnumerable<Post> Get()
        {
            return DataSource.PostsList;
        } 
    }
}
با یک چنین خطایی در سمت کاربر مواجه خواهیم شد:
  WARNING: Encountered "0" in payload, but no model was found for model name "0" (resolved model name using DS.RESTSerializer.typeForRoot("0"))
این خطا از آنجا ناشی می‌شود که Ember data، اطلاعات دریافتی از سرور را بر اساس قرارداد JSON API دریافت می‌کند. برای حل این مشکل راه‌حل‌های زیادی مطرح شده‌اند که تعدادی از آن‌ها را در لینک‌های زیر می‌توانید مطالعه کنید:
http://jsonapi.codeplex.com
https://github.com/xqiu/MVCSPAWithEmberjs
https://github.com/rmichela/EmberDataAdapter
https://github.com/MilkyWayJoe/Ember-WebAPI-Adapter
http://blog.yodersolutions.com/using-ember-data-with-asp-net-web-api
http://emadibrahim.com/2014/04/09/emberjs-and-asp-net-web-api-and-json-serialization

و خلاصه‌ی آن‌ها به این صورت است:
خروجی JSON تولیدی توسط ASP.NET Web API چنین شکلی را دارد:
[
  {
    Id: 1,
    Title: 'First Post'
  }, {
    Id: 2,
    Title: 'Second Post'
  }
]
اما Ember data نیاز به یک چنین خروجی دارد:
{
  posts: [{
    id: 1,
    title: 'First Post'
  }, {
    id: 2,
    title: 'Second Post'
  }]
}
به عبارتی آرایه‌ی مطالب را از ریشه‌ی posts باید دریافت کند (مطابق فرمت JSON API). برای انجام اینکار یا از لینک‌های معرفی شده استفاده کنید و یا راه حل ساده‌ی ذیل هم پاسخگو است:
using System.Web.Http;
using EmberJS03.Models;
 
namespace EmberJS03.Controllers
{
    public class PostsController : ApiController
    {
        public object Get()
        {
            return new { posts = DataSource.PostsList };
        }
    }
}
در اینجا ریشه‌ی posts را توسط یک anonymous object ایجاد کرده‌ایم.
اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، در صفحه‌ی اول آن، لیست عناوین مطالب را مشاهده خواهید کرد.


تاثیر قرارداد JSON API در حین ارسال اطلاعات به سرور توسط Ember data

در تکمیل کنترلرهای Web API مورد نیاز (کنترلرهای مطالب و نظرات)، نیاز به متدهای Post، Update و Delete هم خواهد بود. دقیقا فرامین ارسالی توسط Ember data توسط همین HTTP Verbs به سمت سرور ارسال می‌شوند. در این حالت اگر متد Post کنترلر نظرات را به این شکل طراحی کنیم:
 public HttpResponseMessage Post(Comment comment)
کار نخواهد کرد؛ چون مطابق فرمت JSON API ارسالی توسط Ember data، یک چنین شیء JSON ایی را دریافت خواهیم کرد:
{"comment":{"text":"data...","post":"3"}}
بنابراین Ember data چه در حین دریافت اطلاعات از سرور و چه در زمان ارسال اطلاعات به آن، اشیاء جاوا اسکریپتی را در یک ریشه‌ی هم نام آن شیء قرار می‌دهد.
برای پردازش آن، یا باید از راه حل‌های ثالث مطرح شده در ابتدای بحث استفاده کنید و یا می‌توان مطابق کدهای ذیل، کل اطلاعات JSON ارسالی را توسط کتابخانه‌ی JSON.NET نیز پردازش کرد:
namespace EmberJS03.Controllers
{
    public class CommentsController : ApiController
    {
        public HttpResponseMessage Post(HttpRequestMessage requestMessage)
        {
            var jsonContent = requestMessage.Content.ReadAsStringAsync().Result;
            // {"comment":{"text":"data...","post":"3"}}
            var jObj = JObject.Parse(jsonContent);
            var comment = jObj.SelectToken("comment", false).ToObject<Comment>();


            var id = 1;
            var lastItem = DataSource.CommentsList.LastOrDefault();
            if (lastItem != null)
            {
                id = lastItem.Id + 1;
            }
            comment.Id = id;
            DataSource.CommentsList.Add(comment);

            // ارسال آی دی با فرمت خاص مهم است
            return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.Created, new { comment = comment });
        }
    }
}
در اینجا توسط requestMessage به محتوای ارسال شده‌ی به سرور که همان شیء JSON ارسالی است، دسترسی خواهیم داشت. سپس متد JObject.Parse، آن‌را به صورت عمومی تبدیل به یک شیء JSON می‌کند و نهایتا با استفاده از متد SelectToken آن می‌توان ریشه‌ی comment و یا در کنترلر مطالب، ریشه‌ی post را انتخاب و سپس تبدیل به شیء Comment و یا Post کرد.
همچنین فرمت return نهایی هم مهم است. در این حالت خروجی ارسالی به سمت کاربر، باید مجددا با فرمت JSON API باشد؛ یعنی باید comment اصلاح شده را به همراه ریشه‌ی comment ارسال کرد. در اینجا نیز anonymous object تهیه شده، چنین کاری را انجام می‌دهد.


Lazy loading در Ember data

تا اینجا اگر برنامه را اجرا کنید، لیست مطالب صفحه‌ی اول را مشاهده خواهید کرد، اما لیست نظرات آن‌ها را خیر؛ از این جهت که ضرورتی نداشت تا در بار اول ارسال لیست مطالب به سمت کاربر، تمام نظرات متناظر با آن‌ها را هم ارسال کرد. بهتر است زمانیکه کاربر یک مطلب خاص را مشاهده می‌کند، نظرات خاص آن‌را به سمت کاربر ارسال کنیم.
در تعاریف سمت کاربر Ember data، پارامتر دوم رابطه‌ی hasMany که با async:true مشخص شده‌است، دقیقا معنای lazy loading را دارد.
Blogger.Post = DS.Model.extend({
   title: DS.attr(),
   body: DS.attr(),
   comments: DS.hasMany('comment', { async: true } /* lazy loading */)
});
در سمت سرور، دو راه برای فعال سازی این lazy loading تعریف شده در سمت کاربر وجود دارد:
الف) Idهای نظرات هر مطلب را به صورت یک آرایه، در بار اول ارسال لیست نظرات به سمت کاربر، تهیه و ارسال کنیم:
namespace EmberJS03.Models
{
    public class Post
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }
 
        // lazy loading via an array of IDs
        public int[] Comments { set; get; } 
    }
}
در اینجا خاصیت Comments، تنها کافی است لیستی از Idهای نظرات مرتبط با مطلب جاری باشد. در این حالت در سمت کاربر اگر مطلب خاصی جهت مشاهده‌ی جزئیات آن انتخاب شود، به ازای هر Id ذکر شده، یکبار دستور Get صادر خواهد شد.
ب) این روش به علت تعداد رفت و برگشت بیش از حد به سرور، کارآیی آنچنانی ندارد. بهتر است جهت مشاهده‌ی جزئیات یک مطلب، تنها یکبار درخواست Get کلیه نظرات آن صادر شود.
برای اینکار باید مدل برنامه را به شکل زیر تغییر دهیم:
namespace EmberJS03.Models
{
    public class Post
    {
        public int Id { set; get; }
        public string Title { set; get; }
        public string Body { set; get; }
 
        // load related models via URLs instead of an array of IDs
        // ref. https://github.com/emberjs/data/pull/1371
        public object Links { set; get; }
 
        public Post()
        {
            Links = new { comments = "comments" }; // api/posts/id/comments
        }
    }
}
در اینجا یک خاصیت جدید به نام Links ارائه شده‌است. نام Links در Ember data استاندارد است و از آن برای دریافت کلیه اطلاعات لینک شده‌ی به یک مطلب استفاده می‌شود. با تعریف این خاصیت به نحوی که ملاحظه می‌کنید، اینبار Ember data تنها یکبار درخواست ویژه‌ای را با فرمت api/posts/id/comments، به سمت سرور ارسال می‌کند. برای مدیریت آن، قالب مسیریابی پیش فرض {api/{controller}/{id را می‌توان به صورت {api/{controller}/{id}/{name اصلاح کرد:
namespace EmberJS03
{
    public class Global : System.Web.HttpApplication
    {
 
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            RouteTable.Routes.MapHttpRoute(
               name: "DefaultApi",
               routeTemplate: "api/{controller}/{id}/{name}",
               defaults: new { id = RouteParameter.Optional, name = RouteParameter.Optional }
               );
 
            var settings = GlobalConfiguration.Configuration.Formatters.JsonFormatter.SerializerSettings;
            settings.ContractResolver = new CamelCasePropertyNamesContractResolver();
        }
    }
}
اکنون دیگر درخواست جدید api/posts/3/comments با پیام 404 یا یافت نشد مواجه نمی‌شود.
در این حالت در طی یک درخواست می‌توان کلیه نظرات را به سمت کاربر ارسال کرد. در اینجا نیز ذکر ریشه‌ی comments همانند ریشه posts، الزامی است:
namespace EmberJS03.Controllers
{
    public class PostsController : ApiController
    {
        //GET api/posts/id
        public object Get(int id)
        {
            return
                new
                {
                    posts = DataSource.PostsList.FirstOrDefault(post => post.Id == id),
                    comments = DataSource.CommentsList.Where(comment => comment.Post == id).ToList()
                };
        }
    }
}


پردازش‌های async و متد transitionToRoute در Ember.js

اگر متد حذف مطالب را نیز به کنترلر Posts اضافه کنیم:
namespace EmberJS03.Controllers
{
    public class PostsController : ApiController
    {
        public HttpResponseMessage Delete(int id)
        {
            var item = DataSource.PostsList.FirstOrDefault(x => x.Id == id);
            if (item == null)
                return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.NotFound);

            DataSource.PostsList.Remove(item);

            //حذف کامنت‌های مرتبط
            var relatedComments = DataSource.CommentsList.Where(comment => comment.Post == id).ToList();
            relatedComments.ForEach(comment => DataSource.CommentsList.Remove(comment));

            return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, new { post = item });
        }
    }
}
قسمت سمت سرور کار تکمیل شده‌است. اما در سمت کاربر، چنین خطایی را دریافت خواهیم کرد:
 Attempted to handle event `pushedData` on  while in state root.deleted.inFlight.
منظور از حالت inFlight در اینجا این است که هنوز کار حذف سمت سرور تمام نشده‌است که متد transitionToRoute را صادر کرده‌اید. برای اصلاح آن، فایل Scripts\Controllers\post.js را باز کرده و پس از متد destroyRecord، متد then را قرار دهید:
Blogger.PostController = Ember.ObjectController.extend({
    isEditing: false,
    actions: {
        edit: function () {
            this.set('isEditing', true);
        },
        save: function () {
            var post = this.get('model');
            post.save();
 
            this.set('isEditing', false);
        },
        delete: function () {
            if (confirm('Do you want to delete this post?')) {
                var thisController = this;
                var post = this.get('model');
                post.destroyRecord().then(function () {
                    thisController.transitionToRoute('posts');
                });
            }
        }
    }
});
به این ترتیب پس از پایان عملیات حذف سمت سرور، قسمت then اجرا خواهد شد. همچنین باید دقت داشت که this اشاره کننده به کنترلر جاری را باید پیش از فراخوانی then ذخیره و استفاده کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
EmberJS03_05.zip
مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

مطالب
الگوی Service Locator
الگوی Service Locator، به صورت گسترده‌ای به عنوان یک ضد الگو شناخته می‌شود و هنگامیکه از این الگو استفاده می‌کنیم ما را با یک سری از مشکلات رو به رو می‌کند. ولی این الگوی طراحی به خودی خود منشاء مشکل نیست. مشکل اصلی این الگو نحوه استفاده از آن است که در این مقاله درباره آن بحث می‌کنیم. 

مشکل اصلی الگوی Service Locator
زمانیکه یک کلاس، وابسته به یک Service Locator است، آن تمام وابستگی‌های واقعی کلاس را مخفی می‌کند.
 ما نمی‌توانیم وابستگی‌ها را با نگاه کردن به تعریف سازنده‌ی کلاس بیان کنیم. در عوض، ما باید کلاس و شاید مشارکت کنندگانش را بخوانیم تا برای تشخیص اینکه چه کلاس‌های دیگری برای کار آنها لازم است. 
فرض کنید ما یک کارخانه تولید ماشین را مدل می‌کنیم. کارخانه، ماشین‌ها را تولید می‌کند و آنها را به مکان فروش می‌رساند:
class Car
{

}

class CarProducer
{
    public void DeliverTo(int carsCount, string town)
    {
        Car[] cars = new Car[carsCount];
        ...
    }
}
در حال حاضر سازنده نیاز به کمک یک نهاد دیگر حمل کننده دارد که به آن کمک می‌کند تا اتومبیل را به محل مشخص شده ارسال کند: 
class Transporter
{

    public string Name { get; private set; }

    public Transporter(string name)
    {
        this.Name = name;
    }

    public void Deliver(Car[] cars, string town)
    {
        Console.WriteLine("Delivering {0} car(s) to {1} by {2}",
                            cars.Length, town, this.Name);
    }
}
چگونه می‌توانیم تولید کننده را در این راه حل ملاقات کنیم؟ یک راه برای رسیدن به آن این است که از Service Locator استفاده کنید:
static class TransporterLocator
{
    static IList<Transporter> transporters = new List<Transporter>();

    public static void Register(Transporter transporter)
    {
        transporters.Add(transporter);
    }

    public static Transporter Locate(string name)
    {
        return
            transporters
                .Where(transporter => transporter.Name == name)
                .Single();
    }
}
این کلاس استاتیک است که مجموعه‌ای از حمل کننده‌های موجود را در آن نگهداری می‌کند و هر حمل کننده به واسطۀ نام آن شناسایی می‌شود. بنابراین زمانیکه مشتری (تولید کننده خودرو در این مورد) نیاز به یک حمل کننده دارد، فقط باید نام آن را صدا بزند:
class CarProducer
{
    public void DeliverTo(int carsCount, string town)
    {
        Car[] cars = new Car[carsCount];

        Transporter transporter = null;
        if (carsCount <= 12)
            transporter = TransporterLocator.Locate("truck");
        else
            transporter = TransporterLocator.Locate("train");

        transporter.Deliver(cars, town);

    }
}

در این راه حل، تولید کننده خودرو به سادگی از مکانیزم حمل و نقل مناسبی برای روش حمل و نقل خود استفاده می‌کند. برای تعداد کمی از اتومبیل‌ها، سازنده، از کامیون‌ها استفاده می‌کند. در غیر این صورت، مهم‌ترین معیار حمل و نقل، قطار است.  

شناسایی مشکلات Service Locator
برای درک مشکلات راه حل قبلی، باید سعی کنیم تا از آن استفاده کنیم:
TransporterLocator.Register(new Transporter("truck"));
TransporterLocator.Register(new Transporter("train"));

CarProducer producer = new CarProducer();
producer.DeliverTo(7, "Tehran");
producer.DeliverTo(74, "Tehran");
همانطور که می‌بینید، ما نمی‌توانیم از کلاس CarProducer استفاده کنیم، اگر قبل از آن، مکان را مشخص نکرده باشیم. کلاس CarProducer مستقل نیست و یکی از اصول اساسی طراحی نرم افزار را نقض می‌کند: اگر ما یک ارجاع به یک شیء داشته باشیم، آن شیء به درستی تعریف شده است. اگر ما قبل از استفاده از کلاس CarProducer محل آن را مشخص نکرده باشیم، عملیات با خطا مواجه خواهد شد: 
TransporterLocator.Register(new Transporter("truck"));

CarProducer producer = new CarProducer();
producer.DeliverTo(7, "Tehran");
producer.DeliverTo(74, "Tehran");
این قطعه از کد دارای خطاست؛ زیرا انتظار دارد قطار در Service Locator ثبت شده باشد. به صورت خلاصه همان شیء ممکن است به درستی کار کند یا با خطا رو به رو شود.
بهتر است که کلاس CarProducer را به گونه‌ای طراحی کنید که اگر اشیای مورد نیاز آن به درستی تنظیم نشده باشند، آنگاه نتوان از آن نمونه سازی کرد.

 حذف Service Locator
اگر ما ارجاعی را به یک شیء داشته باشیم، می‌خواهیم مطمئن باشیم که این شیء به خوبی تشکیل شده است و ما نمی‌خواهیم با یک سری از خطا‌های اولیه که از نیازهای اولیه شیء می‌باشند، مواجه شویم. یکی از راه‌ها برای حل این مشکل آن است که تمام وابستگی‌های اجباری  آن‌را در سازنده کلاس تعریف کنیم. به این ترتیب، اگر وابستگی‌ها در دسترس نباشند، راهی قانونی برای ساخت یک شیء وجود نخواهد داشت.
class CarProducer
{
    private Transporter truck;
    private Transporter train;

    public CarProducer(Transporter truck, Transporter train)
    {
        if (truck == null)
            throw new ArgumentNullException("truck");

        if (train == null)
            throw new ArgumentNullException("train");

        this.truck = truck;
        this.train = train;
    }

    public void DeliverTo(int carsCount, string town)
    {
        Car[] cars = new Car[carsCount];
        Transporter transporter = this.truck;
        if (carsCount > 12)
            transporter = this.train;

        transporter.Deliver(cars, town);
    }
}
در این پیاده سازی، CarProducer نیاز به تمام وابستگی‌های خود را دارد و به هیچ عنوان نمی‌توان از کلاس carProducer وهله‌ای ساخت، تا زمانیکه وابستگی‌های آن را مشخص کرده باشیم. حتی بیشتر از آن، در پیاده سازی سازنده با دو شرط محافظ آغاز می‌شود. اگر هر یک از دو حمل کننده تهی باشند، سازنده CarProducer یک استثناء را بر می‌گرداند و شیء ساخته نخواهد شد. با استفاده از این پیاده سازی، مطمئن هستیم که شیء موجود معتبر است که یک مفهوم بسیار مهم است که ما را از وضعیت ناپایدار در سیستم، در امان نگه می‌دارد.

آیا وضعیتی وجود دارد که در آن Service Locator  یک راه حل قابل قبول باشد؟

در برخی موارد بجای اینکه وابستگی‌ها را به صورت صریح قید کنیم، بهتر است از این الگو استفاده کنیم.
این مثال را میتوان از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار داد:
    1)  ما نمی‌توانیم با نگاه کردن به پیاده سازی کلاس بفهمیم که چه شرایطی قبل از نمونه سازی از کلاس باید رعایت شده باشند.
    2) ما نمی‌توانیم بدانیم زمانیکه یک متد فراخوانی می‌شود، عملیات به درستی به انجام می‌رسد و یا با خطا رو به رو می‌شود.
    3) ما نمی‌توانیم این کلاس را در یک تست بررسی کنیم؛ زیرا آن کلاس وابسته به اشیاء مبهمی هست که در جای دیگری تنظیم شده‌اند. 
همه این مسائل جدی هستند. با این دلایل است که Service Locator به عنوان یک ضد الگو در نظر گرفته شده است. اما ... این ضد الگوی در کدها شیء گرا است. اما تمام کد‌های ما شیء گرا نیستند. 
زمانیکه ما از یک پایگاه داده رابطه‌ای در حال استفاده هستیم، منطق Persistence از حالت شیء گرایی خود خارج می‌شود. منطق Persistence به صورت عمده‌ای برای نگاشت مدل‌های داده به جداول است. منطق رابط کاربری ( User Interface ) نیز شیء گرا نیست؛ زیرا عمدتا از نگاشت بین داده ساده و عناصر رابط کاربر تشکیل شده‌است.
در نتیجه، عنصر مشترک در هر دو مورد، نگاشت است و این دقیقا همان چیزی است که Service Locator انجام می‌دهد؛ نگاشت کلید‌ها به اشیاء. پس چرا ما نباید از Service Locator در لایه‌هایی که عمدتا شیء گرا نیستند استفاده کنیم؟
 
نتیجه گیری
در این مقاله ما به الگویی پرداختیم که در عمل به صورت گسترده‌ای از آن اجتناب می‌شود. مشکل Service Locator این است که اصول طراحی شیء گرا را نقض می‌کند. اما در عین حال، مناطقی از کد وجود دارند که طبیعت آنها شیء گرا نیستند. لایه‌های Presentation و persistence شیء گرا نیستند. در عوض، آنها در حال نگاشت مدل به چیزهای دیگری، جداول و ستون در پایگاه داده و یا عناصر رابط کاربری هستند. اینها مکان هایی هستند که الگوی طراحی Service Locator را می‌توان با خیال راحت و بدون نقض هر یک از دستورالعمل‌های شیء گرایی، صرفا به این دلیل که این مکان‌ها به هیچ وجه شیء گرا نیستند، استفاده کرد.
مطالب
نوشتن آزمون‌های واحد به کمک کتابخانه‌ی Moq - قسمت پنجم - نکات و مباحث تکمیلی
پس از بررسی مباحث و نکات پایه‌ای کار با کتابخانه‌ی Moq، در این قسمت تعدادی از نکات تکمیلی آن‌را بررسی خواهیم کرد.


حالت‌های عملکرد کتابخانه‌ی Moq

کتابخانه‌ی Moq، دو حالت عملکرد را دارد: Strict Mode و Loose mode. زمانیکه یک Mock object را نمونه سازی می‌کنیم، به صورت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq، یک Loose mock را ایجاد می‌کند. در این حالت این شیء، مقادیر پیش‌فرض خواص و اشیاء را بازگشت می‌دهد و استثنائی را صادر نمی‌کند. اگر این موارد مدنظر نیستند، می‌توان به حالت Strict آن رجوع کرد که روش تنظیم آن به صورت زیر است:
var mockIdentityVerifier = new Mock<IIdentityVerifier>(MockBehavior.Strict);
در این حالت اگر متد آزمون واحد را اجرا کنیم، با پیام زیر، با شکست مواجه خواهد شد:
Test method Loans.Tests.LoanApplicationProcessorShould.Accept threw exception:
Moq.MockException: IIdentityVerifier.Initialize() invocation failed with mock behavior Strict.
All invocations on the mock must have a corresponding setup.
در حالت Strict، تمام فراخوانی‌های شیء Mock شده باید دارای Setup باشند (نیازی به Setup تمام موارد نیست؛ فقط مواردی که در فراخوانی‌های آزمون واحد، مورد استفاده قرار می‌گیرند، حتما باید تنظیم شوند). برای نمونه در اینجا عنوان کرده‌است که در این آزمایش، تنظیمات متد Initialize انجام نشده‌است که با تعریف سطر زیر، این مشکل برطرف می‌شود:
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.Initialize());

بنابراین هرچند کارکردن با حالت پیش‌فرض کتابخانه‌ی Moq ساده‌است، اما تنظیم حالت Strict سبب می‌شود تا تنظیمی را فراموش نکنیم و در نتیجه کیفیت آزمون واحد تهیه شده افزایش می‌یابد.


صدور استثناءها از طریق Mock objects

اگر در سیستم در حال آزمایش، قسمتی به بررسی خطاها اختصاص دارد، می‌توان توسط Mock objects استثناءهایی را تولید و به این ترتیب منطق بررسی خطاها را آزمایش کرد.
برای نمونه در متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، یک try/catch را به قسمت CalculateScore اضافه می‌کنیم:
try
{
    _creditScorer.CalculateScore(application.Applicant.Name, application.Applicant.Address);
}
catch
{
    return application.IsAccepted;
}
زمانیکه کار فراخوانی متد CalculateScore صورت می‌گیرد، برای تنظیم آزمون واحد آن می‌توان از متد Throws، برای صدور یک استثناء استفاده کرد:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                    x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Throws(new InvalidOperationException("Test Exception"));
صدور این استثناء سبب خواهد شد تا درخواست شخص، رد شود. بنابراین در آزمایش آن می‌توان این مساله را بررسی کرد و از رسیدن به این قسمت (رد شدن درخواست) اطمینان حاصل نمود:
Assert.IsFalse(application.IsAccepted);


صدور رخدادها از طریق Mock objects

فرض کنید یک EventArgs سفارشی را به صورت زیر تعریف:
using System;

namespace Loans.Models
{
    public class CreditScoreResultArgs : EventArgs
    {
        public int Score { get; set; }
    }
}
و سپس رخدادی را به نحو زیر به ICreditScorer اضافه کرده‌ایم:
public interface ICreditScorer
{
   event EventHandler<CreditScoreResultArgs> ResultAvailable;
برای اینکه یک Mock object سبب بروز رخداد ResultAvailable شود (به صورت دستی و دقیقا در سطری که مشخص می‌کنیم)، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
mockCreditScorer.Raise(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
ابتدا توسط متد Raise، رخ‌داد مدنظر را ذکر می‌کنیم و سپس یک نمونه‌ی EventArgs را به آن ارسال خواهیم کرد.
روش دیگر انجام اینکار به صورت زیر است:
mockCreditScorer.Setup(x =>
                x.CalculateScore(It.IsAny<string>(), It.IsAny<string>()))
                .Raises(x => x.ResultAvailable += null, new CreditScoreResultArgs());
در این حالت با فراخوانی متد CalculateScore، رخداد ResultAvailable به صورت خودکار صادر می‌شود.


معرفی Partial Mocks

در اغلب آزمون‌های واحدی که تا اینجا بررسی شدند، ابتدا یک Mock object را ایجاد و سپس وهله‌ای از سرویس مدنظر را توسط آن تهیه می‌کنیم. در ادامه تعدادی از متدهای این سرویس را مانند متد Process کلاس LoanApplicationProcessor، فراخوانی می‌کنیم. اینکار سبب اجرای فعالیتی در این سیستم شده و به همراه آن تعاملی با اشیاء Mock شده نیز صورت می‌گیرد. در نهایت حالت و یا نتیجه‌ای را دریافت می‌کنیم و آن‌را با حالت یا نتیجه‌ای که انتظار داریم، مقایسه خواهیم کرد. در این روش پس از پایان اجرای سیستم در حال اجرا، حالت و نتیجه‌ی نهایی حاصل از عملکرد آن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. این بررسی‌ها را نیز بر روی اینترفیس‌ها انجام دادیم. اگر بجای اینترفیس‌ها از یک class استفاده شود، به آن partial mock گفته می‌شود. عموما مواردی را که آزمایش آن‌ها سخت است، با Partial mocks پیاده سازی می‌کنند؛ مانند کار با فایل سیستم، کار با قطعه کدهای نامعین مانند DateTime.Now، اعداد اتفاقی و یا Guidها.

در مثال زیر، شبیه به متد آزمون واحد Accept که تاکنون آن‌را بررسی کردیم، از اشیاء Mock شده استفاده شده‌است؛ با یک تفاوت: بجای اینترفیس IIdentityVerifier، از کلاس پیاده سازی کننده‌ی آن که در اینجا IdentityVerifierServiceGateway است، استفاده شده:
namespace Loans.Tests
{
    [TestClass]
    public class LoanApplicationProcessorShould
    {        
        [TestMethod]
        public void AcceptUsingPartialMock()
        {
            var product = new LoanProduct {Id = 99, ProductName = "Loan", InterestRate = 5.25m};
            var amount = new LoanAmount {CurrencyCode = "Rial", Principal = 2_000_000_0};
            var applicant =
                new Applicant {Id = 1, Name = "User 1", Age = 25, Address = "This place", Salary = 1_500_000_0};
            var application = new LoanApplication {Id = 42, Product = product, Amount = amount, Applicant = applicant};

            var mockIdentityVerifier = new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>();

            mockIdentityVerifier.Setup(x => x.CallService(applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address))
                .Returns(true);

            var mockCreditScorer = new Mock<ICreditScorer>();
            mockCreditScorer.Setup(x => x.ScoreResult.ScoreValue.Score).Returns(110_000);

            var sut = new LoanApplicationProcessor(mockIdentityVerifier.Object, mockCreditScorer.Object);
            sut.Process(application);

            Assert.IsTrue(application.IsAccepted);
        }
    }
}
در اینجا برای اینکه بتوانیم متد CallService را که private بوده، بررسی و تنظیم کنیم، آن‌را به public virtual تبدیل کرده‌ایم تا توسط Moq قابل دسترسی و همچنین قابل بازنویسی شود:
public virtual bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)


تبدیل DateTime.Now به یک مقدار ثابت قابل آزمایش توسط Partial Mocks

در کلاس IdentityVerifierServiceGateway، یک چنین کدی را داریم که از DateTime.Now نامشخص استفاده می‌کند و آزمون واحد نوشتن برای آن مشکل است؛ چون DateTime.Now در هربار که آزمایش اجرا می‌شود، تغییر می‌کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = DateTime.Now;
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}
برای بالابردن قابلیت آزمون نویسی این کلاس، آن‌را به صورت زیر Refactor می‌کنیم تا DateTime.Now را به صورت یک متد public virtual دریافت کند:
public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
{
    Connect();
    var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
    LastCheckTime = GetCurrentTime();
    Disconnect();

    return isValidIdentity;
}

public virtual DateTime GetCurrentTime()
{
    return DateTime.Now;
}
اکنون آزمون واحد نویسی برای این کلاس توسط Mock objects بسیار ساده‌است:
var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);
// ...
Assert.AreEqual(expectedTime, mockIdentityVerifier.Object.LastCheckTime);
در اینجا خروجی متد GetCurrentTime بر روی Mock object تهیه شده، به یک مقدار ثابت تنظیم شده‌است که با هر بار اجرای آزمایش در زمان‌های مختلف، تغییری نمی‌کند و وابسته‌ی به DateTime.Now نامشخص، نیست.


استفاده از متدهای protected بجای استفاده از متدهای public virtual در Partial Mocks

همانطور که مشاهده کردید، برای کار با Partial Mocks نیاز است متدهای معرفی شده، از نوع public virtual باشند. برای نمونه حتی مجبور شدیم یک متد private را نیز public کنیم. اگر علاقمند به این نوع تغییرات نیستید، می‌توان بجای public کردن متدهای private، آن‌ها را protected تعریف کرد. به همین جهت دو متدی را که تاکنون public virtual تعریف کردیم، تبدیل به protected virtual می‌کنیم.
پس از آن در کلاسی که آزمون‌های واحد را تهیه کردیم، ابتدا using Moq.Protected را ذکر می‌کنیم تا بتوانیم به قابلیت‌های ویژه‌ی کار با متدهای Protected دسترسی پیدا کنیم.
سپس روش تنظیم این نوع متدهای protected، چون دسترسی مستقیمی به آن‌ها وجود ندارد، به صورت زیر، با ذکر نام رشته‌ای آن‌ها تغییر می‌کند:
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<bool>(
        "CallService",applicant.Name, applicant.Age, applicant.Address)
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected().Setup<DateTime>("GetCurrentTime")
    .Returns(expectedTime);
ابتدا متد Protected شیء Mock شده ذکر می‌شود و پس از آن متد Setup باید دقیقا نوع بازگشتی متد در حال تنظیم را ذکر کند؛ چون دیگر دسترسی strongly typed ای به آن نداریم. پس ا‌ز آن، لیست پارامترهای متد، ذکر می‌شوند.

روش دیگری نیز برای تعریف متدهای protected وجود دارد که اینبار strongly typed است. بالای متد آزمون واحد، اینترفیس private زیر را تعریف می‌کنیم:
interface IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers
{
   DateTime GetCurrentTime();
   bool CallService(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress);
}
که در آن متدهای تعریف شده، با متدهای protected در حال بررسی، امضای یکسانی دارند (و همواره با هر تغییری در برنامه نیز باید این وضعیت حفظ شود). در ادامه تعاریف تنظیمات این متدها به صورت strongly typed زیر قابل انجام است:
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.CallService(It.IsAny<string>(),
        It.IsAny<int>(),
        It.IsAny<string>()))
    .Returns(true);

var expectedTime = new DateTime(2000, 1, 1);
mockIdentityVerifier.Protected()
    .As<IIdentityVerifierServiceGatewayProtectedMembers>()
    .Setup(x => x.GetCurrentTime())
    .Returns(expectedTime);


معرفی روش دیگری بجای استفاده از متدهای protected

اگر در کدهای خود نیاز به استفاده‌ی بیش از حد از متدهای protected را مشاهده کردید، این مورد می‌توان نشانه‌ی امکان Refactoring این قسمت از کدها به سرویس‌هایی مجزا باشند. برای مثال می‌توان یک اینترفیس INowProvider را به صورت زیر تعریف کرد:
using System;

namespace Loans.Services.Contracts
{
    public interface INowProvider
    {
        DateTime GetNow();
    }
}
و سپس آن‌را به سازنده‌ی کلاس IdentityVerifierServiceGateway تزریق کرد:
    public class IdentityVerifierServiceGateway : IIdentityVerifier
    {
        private readonly INowProvider _nowProvider;
        
        public DateTime LastCheckTime { get; private set; }

        public IdentityVerifierServiceGateway(INowProvider nowProvider)
        {
            _nowProvider = nowProvider;
        }
 و متد GetCurrentTime را حذف و آن‌را با متد GetNow این سرویس جایگزین نمود:
        public bool Validate(string applicantName, int applicantAge, string applicantAddress)
        {
            Connect();
            var isValidIdentity = CallService(applicantName, applicantAge, applicantAddress);
            LastCheckTime = _nowProvider.GetNow();
            // ...
 به این ترتیب نیاز به تنظیم متد protected بازگشت زمان، حذف شده و می‌توان از این سرویس جدید استفاده کرد:
var mockNowProvider = new Mock<INowProvider>();
mockNowProvider.Setup(x => x.GetNow()).Returns(expectedTime);

var mockIdentityVerifier =  new Mock<IdentityVerifierServiceGateway>(mockNowProvider.Object);


کدهای کامل این سری را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: MoqSeries-05.zip