نظرات مطالب
ASP.NET MVC #11
در زمانی که خصوصیت از نوع DateTime بصورت Nullable  تعریف می‌شود در فرهنگ‌های مختلف ارزش ذخیره شده برای حالت null متفاوت است ، با بررسی مثال MvcAppPersianDatePicker معرفی شده توسط شما هم این مورد رو دیدم ،  در چنین مواقعی برای کنترل null بودن محتوای خصوصیت‌ها چه باید کرد ؟ مثلا برای فرهنگ فارسی مقدار null برابر است با (11/10/1278 ) ، من از مکانیزم معرفی شده در پروژه MvcAppPersianDatePicker استفاده می‌کنم .در زمان بررسی وضعیت null دچار مشکل هستم ، لطفا راهنمائی بفرمائید.
مطالب
درخت‌ها و گراف‌ها قسمت دوم
در قسمت قبلی ما به بررسی درخت و اصطلاحات فنی آن پرداختیم و اینکه چگونه یک درخت را پیمایش کنیم. در این قسمت مطلب قبل را با درخت‌های دودویی ادامه می‌دهیم.

درخت‌های دودویی Binary Trees
همه‌ی موضوعات و اصطلاحاتی را که در مورد درخت‌ها به کار بردیم، در مورد این درخت هم صدق می‌کند؛ تفاوت درخت دودویی با یک درخت معمولی این است که درجه هر گره نهایتا دو خواهد بود یا به عبارتی ضریب انشعاب این درخت 2 است. از آن جایی که هر گره در نهایت دو فرزند دارد، می‌توانیم فرزندانش را به صورت فرزند چپ Left Child و فرزند راست Right Child صدا بزنیم. به گره‌هایی که فرزند ریشه هستند اینگونه می‌گوییم که گره فرزند چپ با همه فرزندانش می‌شوند زیر درخت چپ Left SubTree و گره سمت راست ریشه با تمام فرزندانش زیر درخت راست Right SubTree صدا زده می‌شوند.

نحوه پیمایش درخت دودویی

این درخت پیمایش‌های گوناگونی دارد ولی سه تای آن‌ها اصلی‌تر و مهمتر هستند:

In-order یا LVR (چپ، ریشه، راست): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ ملاقات (چاپ) می‌شوند و سپس ریشه و بعد گره‌های سمت راست.

Pre-Order یا VLR (ریشه، چپ، راست) : در این حالت ابتدا گره‌های ریشه ملاقات می‌شوند. بعد گره‌های سمت چپ و بعد گره‌های سمت راست.

Post_Order یا LRV (چپ، راست، ریشه ): در این حالت ابتدا گره‌های سمت چپ، بعد راست و نهایتا ریشه، ملاقات می‌شوند.

حتما متوجه شده‌اید که منظور از v در اینجا ریشه است و با تغییر و جابجایی مکان این سه حرف RLV میتوانید به ترکیب‌های مختلفی از پیمایش دست پیدا کنید.

اجازه دهید روی شکل بالا پیمایش LVR را انجام دهیم: همانطور که گفتیم باید اول گره‌های سمت چپ را خواند، پس از 17 به سمت 9 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که 9، خود والد است. پس به سمت 6 حرکت می‌کنیم و می‌بینیم که فرزند چپی ندارد؛ پس خود 6 را ملاقات می‌کنیم، سپس فرزند راست را هم بررسی می‌کنیم که فرزند راستی ندارد پس کار ما اینجا تمام است و به سمت بالا حرکت می‌کنیم. 9 را ملاقات می‌کنیم و بعد عدد 5 را و به 17 بر می‌گردیم. 17 را ملاقات کرده و سپس به سمت 15 می‌رویم و الی آخر ...

6-9-5-17-8-15-10

VLR:

17-9-6-5-15-8-10

LRV:

6-5-9-8-10-15-17


نحوه پیاده سازی درخت دودویی:

public class BinaryTree<T>
{
    /// <summary>مقدار داخل گره</summary>
    public T Value { get; set; }
 
    /// <summary>فرزند چپ گره</summary>
    public BinaryTree<T> LeftChild { get; private set; }
 
    /// <summary>فرزند راست گره</summary>
    public BinaryTree<T> RightChild { get; private set; }
   
    /// <summary>سازنده کلاس</summary>
    /// <param name="value">مقدار گره</param>
    /// <param name="leftChild">فرزند چپ</param>
    /// <param name="rightChild">فرزند راست
    /// </param>
    public BinaryTree(T value,
        BinaryTree<T> leftChild, BinaryTree<T> rightChild)
    {
        this.Value = value;
        this.LeftChild = leftChild;
        this.RightChild = rightChild;
    }
 
    /// <summary>سازنده بدون فرزند
    /// </summary>
    /// <param name="value">the value of the tree node</param>
    public BinaryTree(T value) : this(value, null, null)
    {
    }
 
    /// <summary>‏‏‎LVR پیمایش</summary>
    public void PrintInOrder()
    {
        // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }
    }
}
 
/// <summary>
/// نحوه استفاده از کلاس بالا
/// </summary>
public class BinaryTreeExample
{
    static void Main()
    {
        BinaryTree<int> binaryTree =
            new BinaryTree<int>(14,
                    new BinaryTree<int>(19,
                          new BinaryTree<int>(23),
                          new BinaryTree<int>(6,
                                  new BinaryTree<int>(10),
                                  new BinaryTree<int>(21))),
                    new BinaryTree<int>(15,
                          new BinaryTree<int>(3),
                          null));
 
        binaryTree.PrintInOrder();
        Console.WriteLine();
 
        // خروجی
        // 23 19 10 6 21 14 3 15
    }
}

تفاوتی که این کد با کد قبلی که برای یک درخت معمولی داشتیم، در این است که قبلا لیستی از فرزندان را داشتیم که با خاصیت Children شناخته می‌شدند، ولی در اینجا در نهایت دو فرزند چپ و راست برای هر گره وجود دارند. برای جست و جو هم از الگوریتم In_Order استفاده کردیم که از همان الگوریتم DFS آمده‌است. در آنجا هم ابتدا گره‌های سمت چپ به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند. بعد خود گره و سپس گره‌های سمت راست به صورت بازگشتی صدا زده می‌شدند.

برای باقی روش‌های پیمایش تنها نیاز است که این سه خط را جابجا کنید:

  // ملاقات فرزندان زیر درخت چپ
        if (this.LeftChild != null)
        {
            this.LeftChild.PrintInOrder();
        }
 
        // ملاقات خود ریشه
        Console.Write(this.Value + " ");
 
        // ملاقات فرزندان زیر درخت راست
        if (this.RightChild != null)
        {
            this.RightChild.PrintInOrder();
        }


درخت دودویی مرتب شده Ordered Binary Search Tree

تا این لحظه ما با ساخت درخت‌های پایه آشنا شدیم: درخت عادی یا کلاسیک و درخت دو دویی. ولی در بیشتر موارد در پروژه‌های بزرگ از این‌ها استفاده نمی‌کنیم چرا که استفاده از آن‌ها در پروژه‌های بزرگ بسیار مشکل است و باید به جای آن‌ها از ساختارهای متنوع دیگری از قبیل درخت‌های مرتب شده، کم عمق و متوازن و کامل و پر و .. استفاده کرد. پس اجازه دهید که مهمترین درخت‌هایی را که در برنامه نویسی استفاده می‌شوند، بررسی کنیم.

همان طور که می‌دانید برای مقایسه اعداد ما از علامتهای <>= استفاده می‌کنیم و اعداد صحیح بهترین اعداد برای مقایسه هستند. در درخت‌های جست و جوی دو دویی یک خصوصیت اضافه به اسم کلید هویت یکتا Unique identification  Key داریم که یک کلید قابل مقایسه است. در تصویر زیر ما دو گره با مقدارهای متفاوتی داریم که با مقایسه‌ی آنان می‌توانیم کوچک و بزرگ بودن یک گره را محاسبه کنیم. ولی به این نکته دقت داشته باشید که این اعداد داخل دایره‌ها، دیگر برای ما حکم مقدار ندارند و کلید‌های یکتا و شاخص هر گره محسوب می‌شوند.

خلاصه‌ی صحبت‌های بالا: در هر درخت دودویی مرتب شده، گره‌های بزرگتر در زیر درخت راست قرار دارند و گره‌های کوچکتر در زیر درخت چپ قرار دارند که این کوچکی و بزرگی بر اساس یک کلید یکتا که قابل مقایسه است استفاده می‌شود.

این درخت دو دویی مرتب شده در جست و جو به ما کمک فراوانی می‌کند و از آنجا که می‌دانیم زیر درخت‌های چپ مقدار کمتری دارند و زیر درخت‌های راست مقدار بیشتر، عمل جست و جو، مقایسه‌های کمتری خواهد داشت، چرا که هر بار مقایسه یک زیر درخت کنار گذاشته می‌شود.

برای مثال فکر کنید می‌خواهید عدد 13 را در درخت بالا پیدا کنید. ابتدا گره والد 19 را مقایسه کرده و از آنجا که 19 بزرگتر از 13 است می‌دانیم که 13 را در زیر درخت راست پیدا نمی‌کنیم. پس زیر درخت چپ را مقایسه می‌کنیم (بنابراین به راحتی یک زیر درخت از مقایسه و عمل جست و جو کنار گذاشته شد). سپس گره 11 را مقایسه می‌کنیم و از آنجا که 11 کوچکتر از 13 هست، زیر درخت سمت راست را ادامه می‌دهیم و چون 16 بزرگتر از 13 هست، زیر درخت سمت چپ را در ادامه مقایسه می‌کنیم که به 13 رسیدیم.

مقایسه گره‌هایی که برای جست و جو انجام دادیم:

19-11-16-13

درخت هر چه بزرگتر باشد این روش کارآیی خود را بیشتر نشان می‌دهد.

در قسمت بعدی به پیاده سازی کد این درخت به همراه متدهای افزودن و جست و جو و حذف می‌پردازیم.

بازخوردهای پروژه‌ها
کاهش رفت و برگشت به دیتابیس در حین ذخیره سازی اطلاعات
در حین لاگین شما SetAuthCookie رو به userName تنظیم کردید. بعد نتیجه‌اش این شده، هرجایی که نیاز به یافتن Id کاربر بوده، مجبور هستیم یکبار کوئری بگیریم و این مورد زیاد در برنامه وجود داره. بهتره در زمان فراخوانی SetAuthCookie، مقدار userId رو که داریم به عنوان پارامتر بهش پاس بدیم. به این ترتیب در خیلی از جاها جلو خواهیم افتاد.
مثلا الان اکثر کلاس‌های موجودیت‌ها چنین تعریفی رو دارند:
 public class SomeName
{
    public virtual User User { get; set; }
}
میشه کمی این تعریف رو اصلاح کرد و بجایش نوشت:
   [ForeignKey("UserId")]
  public virtual User User { set; get; }
  public int? UserId { set; get; }
حالا موقع ست کردن اطلاعات این کلاس، دیگر نیازی نیست تا یکبار id کاربر از دیتابیس Find شود (چون در User.Identity.Name موجود هست؛ مهم نیست که Name اینجا داره، مهم کاربرد آن است در برنامه). فقط کافی هست این مقدار به UserId نسبت داده شود.
تقریبا اکثر کلاس‌های دومین شما نکته کار با کلیدهای خارجی رو جهت کاهش رفت و برگشت به دیتابیس ندارند.
نظرات مطالب
ارسال عکس به stimulsoft و ایجاد گزارش
با سلام، من از این روش برای ارسال عکس به Bussiness Object استفاده کردم، که در واقع یک لیست رو که در برنامه C# ساخته شده و یک ستون عکس داره رو میخوام گزارش بگیرم، علاوه بر توضیحات شما از این مطلب هم استفاده کردم. اما ستون تصاویر نمایش داده نمیشه و یا اینکه به ازای type‌های مختلف عبارت هایی مثل عبارت زیر نمایش داده میشه:
System.Drawing.Bitmap
تصاویری که داشتم در دیتابس sql ذخیره شده  و من برای یک گزارش جدید دیگه نمیخوام توی sql إخیره کنم  و نیاز دارم که لیست رو مستقیما به گزارش ارسال کنم. ممنون میشم راهنمایی کنید.
private void ModifyItemList()
        {
            ItemList.Clear();
            var AllItems = from BetaData in BetaContext.BetaDatas
                           where BetaData.ProjectName == Globals.ProjectName &&
                           BetaData.ProjectCode == Globals.ProjectCode &&
                           (BetaData.Type == Globals.Types.Partition || BetaData.Type == Globals.Types.Door)
                           select BetaData;
                           
            foreach(BetaData data in AllItems)
            {
                byte[] imageByte = data.Image.ToArray();
                MemoryStream MS = new MemoryStream(imageByte);
                Image img = Image.FromStream(MS);
                StiImage stiImg = new StiImage();
                stiImg.Image = img;
                Items newItem = new Items
                {
                    Image = img,
                    Name = data.Name
                };
                ItemList.Add(newItem);
            }
                         
        }

        private void modiefieItemListToolStripMenuItem_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            
        }

        private void modifiedItemListToolStripMenuItem_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            ModifyItemList();
            ModifiedItemListReport.RegBusinessObject("Items",ItemList);
            ModifiedItemListReport.Compile();
            ModifiedItemListReport.Render();
            ModifiedItemListReport.Show();
        }

        public class Items
        {
            public string Name { get; set; }
            public Image Image { get; set; }
        }
مطالب
آشنایی با OWIN و بررسی نقش آن در ASP.NET Core
در این مطلب می‌خواهیم نگاهی به قسمت‌های کلیدی OWIN و همچنین پروژه‌ی Katana بیندازیم و در نهایت نیز نقش OWIN را در ASP.NET Core بررسی خواهیم کرد.



OWIN چیست؟

همانطور که می‌دانید OWIN یک specification است که استانداری را بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن‌ها تعریف کرده است. در واقع OWIN یکسری لایه‌ی انتزاعی را جهت ایجاد اپلیکیشن‌هایی که نحوه‌ی میزبانی آنها اهمیتی ندارد، تعریف خواهد کرد. به صورت خلاصه توسط این لایه‌ی انتزاعی می‌توانیم وابستگی بین وب‌سرور و وب‌اپلیکیشن را حذف کنیم. در این specification منظور از وب‌سرور یک delegate و همچنین یک دیکشنری است. در واقع هدف این است که وقتی درخواستی به این وب‌سرور ارسال شد، درخواست به قسمت‌های کوچکی تقسیم‌بندی شده و درون این دیکشنری قرار خواهند گرفت (این دیکشنری حاوی کلیدهای از پیش‌تعریف شده‌ای است که توسط OWIN تعریف شده‌اند). سپس این دیکشنری از طریق یک application function به درون pipeline ارسال خواهد شد و از یکسری middleware عبور خواهد کرد. در اینحالت می‌توانیم کنترلی را بر روی درخواست‌های وارده و صادره داشته باشیم. ایده‌ی middleware خیلی شبیه به HTTP moduleها در IIS است؛ اما تفاوت آن این است که middlewareها وابستگی‌ایی به IIS ندارند و همچنین مبتنی بر رویداد نیستند. هر middleware بعد از انجام تغییرات بر روی درخواست، تا زمان رسیدن دیکشنری به آخرین middleware، آن را به middleware بعدی ارسال خواهد کرد. در این حین می‌توانیم به response streams اطلاعاتی را append کنیم. وقتی دیکشنری از تمامی middlewareها عبور کرد، سرور مطلع خواهد شد و نتیجه را به کلاینت ارسال می‌کند.


استاندارد OWIN تعدادی کلید را درون یک دیکشنری تعریف کرده است که بعد از ورود به هر middleware مقداردهی خواهند شد. این کلیدها را می‌توانیم در دو دسته‌ی Request و Response بررسی کنیم.

کلیدهای مربوط به Request

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.RequestBody"

یک Stream همراه با request body. اگر body برای request وجود نداشته باشد، Stream.Null به عنوان placeholder قابل استفاده است.

بله

"owin.RequestHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای درخواست.

بله

"owin.RequestMethod"

رشته‌ایی حاوی نوع فعل متد HTTP مربوط به درخواست (مانند GET and POST )

بله

"owin.RequestPath"

path درخواست شده به صورت string

بله

"owin.RequestPathBase"

قسمتی از path درخواست به صورت string

بله

"owin.RequestProtocol"

نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )

بله

"owin.RequestQueryString"

رشته‌ای حاوی query string ؛ بدون علامت ? (مانند foo=bar&baz=quux )

بله

"owin.RequestScheme"

رشته‌ایی حاوی URL scheme استفاده شده در درخواست (مانند HTTP or HTTPS )



کلیدهای مربوط به Response

ضروری؟

نام کلید

مقدار

بله

"owin.ResponseBody"

یک Stream جهت نوشتن response body در خروجی

بله

"owin.ResponseHeaders"

یک دیکشنری به صورت IDictionary<string, string[]> از هدرهای response

خیر

"owin.ResponseStatusCode"

یک عدد صحیح حاوی کد وضعیت HTTP response ؛ حالت پیش‌فرض 200 است.

خیر

"owin.ResponseReasonPhrase"

یک رشته حاوی reason phrase مربوط به status code ؛ اگر خالی باشد در نتیجه سرور بهتر است آن را مقداردهی کند.

خیر

"owin.ResponseProtocol"

یک رشته حاوی نام و نسخه‌ی پروتکل (مانند HTTP/1.0 or HTTP/1.1 )؛ اگر خالی باشد؛ “owin.RequestProtocol” به عنوان مقدار پیش‌فرض در نظر گرفته خواهد شد.


Katana
پروژه‌ی Katana یک پیاده‌سازی از استاندارد OWIN است که توسط مایکروسافت ایجاد شده است. مایکروسافت علاوه بر پیاده‌سازی OWIN، یکسری قابلیت دیگر را نیز به آن اضافه کرده است. برای شروع کار با Katana یک پروژه خالی از نوع ASP.NET Web Application را ایجاد کنید. در ادامه لازم است پکیج Microsoft.Owin.Host.SystemWeb را نیز نصب کنیم. همراه با نصب این پکیج، دو وابستگی دیگر نیز نصب خواهند شد؛ زیرا پیاده‌سازی OWIN درون پکیج Microsoft.Owin قرار دارد:
<package id="Microsoft.Owin" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Microsoft.Owin.Host.SystemWeb" version="3.0.1" targetFramework="net461" />
<package id="Owin" version="1.0" targetFramework="net461" />
در ادامه نیاز به یک نقطه‌ی شروع برای اپلیکیشن‌مان داریم. طبق convention باید یک فایل را با نام Startup.cs با محتویات زیر ایجاد کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {

        } 
    }
}
توسط IAppBuilder می‌توانیم middlewareها را به pipeline اضافه کنیم:
using Owin;
namespace SimpleOwinWebApp
{
    public class Startup
    {
        public void Configuration(IAppBuilder app)
        {
            app.Use(async (ctx, next) =>
            {
                await ctx.Response.WriteAsync("Hello");
            });
        } 
    }
توسط متد Use، یک middleware را به صورت inline تعریف کرده‌ایم. متد Use یک delegate را از ورودی دریافت خواهد کرد و امضای آن به اینصورت است:
Func<IOwinContext, Func<Task>, Task> handler

IOwinContext در واقع یک wrapper برای environment dictionaryایی است که در ابتدا به آن اشاره کردیم. در مثال قبل، از پراپرتی Response، جهت ارسال خروجی به کلاینت استفاده شده است. این پراپرتی در واقع معادل کلید owin.ResponseBody درون دیکشنری است. اما در اینجا به صورت strongly-typed و ساده به آن دسترسی داریم؛ هر چند که امکان کار با دیکشنری خام نیز وجود دارد. به عنوان مثال معادل مثال قبل بدون استفاده از پراپرتی Response، اینچنین خواهد بود:
app.Use(async (ctx, next) =>
{
   var response = ctx.Environment["owin.ResponseBody"] as Stream;
   using (var writer = new StreamWriter(response))
   {
      await writer.WriteAsync("Hello");
   }
});
اکنون اگر پروژه را اجرا کنید، با وارد کردن هر آدرسی، پیام Hello درون مرورگر برایتان نمایش داده خواهد شد:


به هر تعداد middleware که خواستید می‌توانید به pipeline اضافه کنید؛ اما باید دقت داشته باشید که ترتیب قرار دادن آنها اهمیت دارد.

Self-hosting OWIN
در مثال قبلی، اپلیکیشن توسط IIS Express اجرا می‌شد. برای میزبانی درون یک کنسول اپلیکیشن، ابتدا یک پروژه‌ی Console Application را ایجاد کرده و پکیج Microsoft.Owin.SelfHost را نصب کنید. سپس کلاس Startup موردنظرتان را ایجاد کرده و در نهایت درون متد Main، کار راه‌اندازی سرور را انجام خواهیم داد:
using System;
using Microsoft.Owin.Hosting;

namespace SimpleOwinConsoleApp
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            using (WebApp.Start<Startup>("http://localhost:12345"))
            {
                Console.WriteLine("Listening to port 12345");
                Console.WriteLine("Press Enter to end...");
                Console.ReadLine();
            }
        }
    }
}

OWIN در ASP.NET Core
ASP.NET Core دارای مفهومی با عنوان pipeline است. این pipeline خیلی شبیه به OWIN است اما OWIN نیست؛ بلکه عملکرد آن شبیه به OWIN است. به عنوان مثال اینبار به جای دیکشنری، شیء HttpContext را داریم. در ادامه یک پروژه‌ی ASP.NET Core Web Application از نوع Empty را شروع خواهیم کرد. اگر دقت کنید اینبار برای کلاس Startup باید دو متد را پیاده‌سازی کنیم:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Hosting;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace SimpleOwinCoreApp
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
        }

        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env, ILoggerFactory loggerFactory)
        {
            loggerFactory.AddConsole();

            if (env.IsDevelopment())
            {
                app.UseDeveloperExceptionPage();
            }

            app.Run(async (context) =>
            {
                await context.Response.WriteAsync("Hello World!");
            });
        }
    }
}

متد Configure: همانطور که در ابتدای مطلب مشاهده کردید این متد قبلاً در پروژه‌های مبتنی بر کاتانا Configuration نام داشت؛ همچنین به جای IAppBuilder اینبار IApplicationBuilder را داریم. مزیت ASP.NET Core این است که در هر جایی از اپلیکیشن می‌توانیم از سیستم DI توکار آن استفاده کنیم؛ در نتیجه علاوه بر IApplicationBuilder وابستگی‌های دیگری مانند IHostingEnvironment و ILoggerFactory را نیز می‌توانیم تزریق کنیم.
متد ConfigureServices: در اینجا می‌توانیم سرویس‌های موردنیاز درون اپلیکیشن را برای IoC ریجستر کنیم.
در کد فوق استفاده از متد Use به معنای آخرین نقطه در pipeline است. یعنی جایی که response برگردانده خواهد شد و چیزی بعد از آن اجرا نخواهد شد؛ در واقع ارجاعی به middleware بعدی وجود ندارد.

ایجاد یک Middleware جدید
تا اینجا تمامی کدها را به صورت inline نوشتیم. اما اگر بخواهیم middlewareمان قابلیت استفاده‌ی مجدد داشته باشد می‌توانیم تعاریف آن را به یک کلاس با ساختار زیر منتقل نمائیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinCoreApp.Middlewares
{
    public class SimpleMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;

        public SimpleMiddleware(RequestDelegate next)
        {
            _next = next;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext ctx)
        {
            // قبل از فراخوانی میان‌افزار بعدی

            await ctx.Response.WriteAsync("Hello DNT!");

            await _next(ctx);

            // بعد از فراخوانی میان‌افزار بعدی
        }
    }
}

درون متد Invoke بعد از پردازش درخواست باید متد middleware بعدی را همراه با context جاری فراخوانی کنیم. در نتیجه قبل و بعد از فراخوانی middleware بعدی فرصت این را خواهیم داشت تا درخواست را پردازش کنیم. در نهایت برای استفاده از middleware فوق می‌توانیم از متد الحاقی UseMiddleware استفاده کنیم:
app.UseMiddleware<SimpleMiddleware>();

استفاده از middlewareهای مبتنی بر Katana در ASP.NET Core
middlewareهایی را که برای Katana نوشته‌اید، درون یک اپلیکیشن ASP.NET Core نیز قابل استفاده هستند. برای اینکار با مراجعه به فایل project.json می‌توانید پکیج زیر را نصب کنید:
"Microsoft.AspNetCore.Owin": "1.0.0"
سپس درون متد Configure می‌توانید Owin را به pipeline اضافه کرده و middleware خود را ریجستر کنید:
app.UseOwin(pipeline =>
{
pipeline(next => new MyKatanaBasedMiddleware(next).Invoke)
});

مثال تکمیلی:
در ادامه می‌خواهیم ماژول مطرح شده در این مطلب  را به صورت یک middleware با قابلیت پذیرفتن تنظیمات، نوشته و سپس درون pipeline استفاده کنیم. برای شروع یک کلاس با نام IpBlockerMiddleware با محتویات زیر ایجاد خواهیم کرد:
using System.Linq;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Http;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerMiddleware
    {
        private readonly RequestDelegate _next;
        private readonly IpBlockerOptions _options;

        public IpBlockerMiddleware(RequestDelegate next, IpBlockerOptions options)
        {
            _next = next;
            _options = options;
        }

        public async Task Invoke(HttpContext context)
        {
            var ipAddress = context.Request.Host.Host;
            if (IsBlockedIpAddress(ipAddress))
            {
                context.Response.StatusCode = 403;
                await context.Response.WriteAsync("Forbidden : The server understood the request, but It is refusing to fulfill it.");
                return;
            }
            await _next.Invoke(context);
        }

        private bool IsBlockedIpAddress(string ipAddress)
        {
            return _options.Ips.Any(ip => ip == ipAddress);
        }
    }
}
در کدهای فوق لیست Ipها از پراپرتی Ips درون کلاس IpBlockerOptions دریافت خواهد شد:
using System.Collections.Generic;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public class IpBlockerOptions
    {
        public IpBlockerOptions()
        {
            Ips = new[] { "192.168.1.1" };
        }
        public IList<string> Ips { get; set; }
    }
}
همچنین برای استفاده راحت‌تر از middleware، یک متد الحاقی را برای آن ایجاد کرده‌ایم و سپس پراپرتی Ips را توسط اینترفیس IConfigurationRoot دریافت کرده‌ایم:
using System.Linq;
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.Extensions.Configuration;

namespace SimpleOwinAspNetCore.Middleware
{
    public static class IpBlockerExtensions
    {
        public static IApplicationBuilder UseIpBlocker(this IApplicationBuilder builder, IConfigurationRoot configuration, IpBlockerOptions options = null)
        {
            return builder.UseMiddleware<IpBlockerMiddleware>(options ?? new IpBlockerOptions
            {
                Ips = configuration.GetSection("block_list").GetChildren().Select(p => p.Value).ToArray()
            });
        }
    }
}
قبلاً در رابطه با فایل‌های کانفیگ مطلبی را مطالعه کرده‌اید؛ در نتیجه نیازی به توضیح اضافه‌تری ندارد. تنها کاری که در اینجا انجام شده است، دریافت محتویات کلید block_list از فایل کانفیگ است. 
محتویات فایل blockedIps.json:
{
  "block_list": [
    "192.168.1.1",
    "localhost",
    "127.0.0.1",
    "172.16.132.151"
  ]
}

برای خواندن فایل فوق در برنامه نیز خواهیم داشت:
public IConfigurationRoot Configuration { set; get; }

public Startup(IHostingEnvironment env)
{
var builder = new ConfigurationBuilder()
.SetBasePath(env.ContentRootPath)
.AddJsonFile("blockedIps.json");
Configuration = builder.Build();
}
در نهایت برای استفاده از middleware فوق خواهیم داشت:
app.UseIpBlocker(Configuration);
اکنون هر درخواستی که با آدرس‌های تعیین شده درون فایل blockedIps.json وارد pipeline شود، امکان استفاده‌ی از سایت را نخواهد داشت.

کدهای این مطلب را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
مطالب
اعتبار سنجی ورودی‌های کاربر در Kendo UI
در مطلب «فعال سازی عملیات CRUD در Kendo UI Grid» با نحوه‌ی تعریف مقدماتی اعتبارسنجی فیلدهای تعریف شده، آشنا شدید:
fields: {
      "Price": { type: "number", validation: { required: true, min: 1 } }
}
در ادامه نگاهی خواهیم داشت به جزئیات تکمیلی امکانات اعتبارسنجی ورودی‌های کاربر در Kendo UI.


Kendo UI Validation و HTML 5

در HTML 5 امکان تعریف نوع‌های خاص کنترل‌های ورودی کاربر مانند email، url، number، range، date، search و color وجود دارد. برای مثال در اینجا اگر کاربر تاریخ غیرمعتبری را وارد کند، مرورگر پیام اعتبارسنجی متناظری را به او نمایش خواهد داد. همچنین در HTML 5 امکان افزودن ویژگی required نیز به کنترل‌های ورودی پیش بینی شده‌است. اما باید درنظر داشت که مرورگرهای قدیمی از این امکانات پشتیبانی نمی‌کنند. در این حالت Kendo UI با تشویق استفاده از روش معرفی شده در HTML 5، با آن یکپارچه شده و همچنین این قابلیت‌های اعتبارسنجی HTML 5 را در مرورگرهای قدیمی نیز میسر می‌کند. Kendo UI Validation جزو نسخه‌ی سورس باز Kendo UI با مجوز Apache نیز می‌باشد.
نمونه‌ای از امکانات اعتبارسنجی توکار HTML 5 را در اینجا مشاهده می‌کنید:
<input type="text" name="firstName" required />
<input type="text" name="twitter" pattern="https?://(?:www\.)?twitter\.com/.+i" />
<input type="number" name="age" min="1" max="42" />
<input type="number" name="age" min="1" max="100" step="2" />
<input type="url" name="url" />
<input type="email" name="email" />


یکپارچه سازی اعتبارسنجی Kendo UI با اعتبارسنجی HTML 5

در اینجا یک فرم تشکیل شده با ساختار HTML 5 را ملاحظه می‌کنید. هر دو فیلد ورودی، با ویژگی استاندارد required مزین شده‌اند. همچنین توسط ویژگی type، ورودی دوم جهت دریافت آدرس ایمیل معرفی شده‌است.
چون فیلد دوم دارای دو اعتبارسنجی تعریف شده است، دارای دو ویژگی *-data برای تعریف پیام‌های اعتبارسنجی متناظر نیز می‌باشد. الگوی تعریف آن‌ها data-[rule]-msg است.
    <div class="k-rtl">
        <form id="testView">
            <label for="firstName">نام</label>
            <input id="firstName"
                   name="firstName"
                   type="text"
                   class="k-textbox"
                   required
                   validationmessage="لطفا نامی را وارد کنید">
            <br>
            <label for="emailId">آدرس پست الکترونیک</label>
            <input id="emailId"
                   name="emailId"
                   type="email"
                   dir="ltr"
                   required
                   class="k-textbox"
                   data-required-msg="لطفا ایمیلی را وارد کنید."
                   data-email-msg="ایمیل وارد شده معتبر نیست.">
            <br>
            <input type="submit" class="k-button" value="ارسال">
        </form>
    </div>

    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("form#testView").kendoValidator();
        });
    </script>
تنها کاری که جهت یکپارچه سازی امکانات اعتبارسنجی Kendo UI با اعتبارسنجی استاندارد HTML 5 باید انجام داد، فراخوانی متد kendoValidator بر روی ناحیه‌ی مشخص شده است.



تعیین محل نمایش پیام‌های اعتبارسنجی

پیام‌های اعتبارسنجی Kendo UI به صورت خودکار در کنار فیلد متناظر با آن نمایش داده می‌شوند. اما اگر نیاز به تعیین مکان دستی آن‌ها وجود داشت (جهت خوانایی بهتر) باید به نحو ذیل عمل کرد:
     <input type="text" id="name" name="name" required>
     <span class="k-invalid-msg" data-for="name"></span>
در اینجا span با کلاس k-invalid-msg و ویژگی data-for که به name کنترل ورودی اشاره می‌کند، محل نمایش پیام اعتبارسنجی متناظر با فیلد name خواهد بود.


تعریف سراسری پیام‌های اعتبارسنجی

در مثال فوق، به ازای تک تک فیلدهای ورودی، پیام اعتبارسنجی متناظر با required وارد شد. می‌توان این پیام‌ها را حذف کرد و در قسمت messages متد kendoValidator قرار داد:
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("form#testView").kendoValidator({
                messages: {
                    // {0} would be replaced with the input element's name
                    required: '{0} را تکمیل کنید.',
                    email: 'ایمیل وارد شده معتبر نیست.'
                }
            });
        });
    </script>
- به این صورت پیام‌های اعتبارسنجی required و email، به صورت یکسانی به تمام المان‌های دارای این ویژگی‌ها اعمال خواهند شد.
- در این پیام‌ها {0} با مقدار ویژگی name فیلد ورودی متناظر جایگزین می‌شود.
- اگر هم در markup و هم در تعاریف kendoValidator، پیام‌های اعتبارسنجی تعریف شوند، حق تقدم با تعاریف markup خواهد بود.


اعتبارسنجی سفارشی سمت کاربر

علاوه بر امکانات استاندارد HTML 5، امکان تعریف دستورهای اعتبارسنجی سفارشی نیز وجود دارد:
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("form#testView").kendoValidator({
                rules: {
                    customRule1: function (input) {
                        if (!input.is("[id=firstName]"))
                            return true;

                        var re = /^[A-Za-z]+$/;
                        return re.test(input.val());
                    }
                   //, customRule1: ….
                },
                messages: {
                    // {0} would be replaced with the input element's name
                    required: '{0} را تکمیل کنید.',
                    email: 'ایمیل وارد شده معتبر نیست.',
                    customRule1: 'اعداد مجاز نیستند.'
                }
            });
        });
    </script>


- همانطور که ملاحظه می‌کنید، برای تعریف منطق اعتبارسنجی سفارشی، باید از خاصیت rules ورودی متد kendoValidator شروع کرد. در اینجا نام یک متد callback دلخواهی را وارد کرده و سپس بر اساس منطق اعتبارسنجی مورد نظر، باید true/false را بازگشت داد. برای نمونه در این مثال اگر کاربر در فیلد نام، عدد وارد کند، ورودی او مورد قبول واقع نخواهد شد.
- باید دقت داشت که اگر بررسی input.is صورت نگیرد، منطق تعریف شده به تمام کنترل‌های صفحه اعمال می‌شود.
- پیام متناظر با این دستور سفارشی جدید، در قسمت messages، دقیقا بر اساس نام callback method تعریف شده در قسمت rules باید تعریف شود.


فراخوانی دستی اعتبارسنجی یک فرم

در حالت پیش فرض، با کلیک بر روی دکمه‌ی ارسال، اعتبارسنجی کلیه عناصر فرم به صورت خودکار انجام می‌شود. اگر بخواهیم در این بین یک پیام سفارشی را نیز نمایش دهیم می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $("form#testView").submit(function (event) {
                event.preventDefault();
                var validator = $("form#testView").data("kendoValidator");
                if (validator.validate()) {
                    alert("validated!");
                } else {
                    alert("There is invalid data in the form.");
                }
            });

            $("form#testView").kendoValidator();
        });
    </script>
در اینجا رخداد submit فرم بازنویسی شده و متد validate آن بر اساس kendoValidator تعریف شده، به صورت دستی فراخوانی می‌شود.



اعتبارسنجی سفارشی در DataSource

در تعریف فیلدهای مدل DataSource، امکان تعریف اعتبارسنجی‌های پیش فرضی مانند rquired، min، max و امثال آن وجود دارد که نمونه‌ای از آن‌را در بحث فعال سازی CRUD در Kendo UI Grid مشاهده کردید:
fields: {
   "serviceName": { 
    type: "string", 
    defaultValue: "Inspection",
    editable: true, 
    nullable: false, 
    validation: { /*...*/ }
   },
   // ...
}
برای تعریف اعتبارسنجی سفارشی در اینجا، همانند متد kendoValidator نیاز است یک یا چند callback متد سفارشی را طراحی کرد:
  schema: {
            model: {
                         id: "ProductID",
                         fields: {
                                        ProductID: { editable: false, nullable: true },
                                        ProductName: {
                                            validation: {
                                                required: true,
                                                custom1: function (input) {
                                                    if (input.is("[name='ProductName']") && input.val() != "") {
                                                        input.attr("data-custom1-msg", "نام محصول باید با حرف بزرگ انگلیسی شروع شود");
                                                        return /^[A-Z]/.test(input.val());
                                                    }

                                                    return true;
                                                }
                                              // ,custom2: ...
                                            }
                                        },
                                        UnitPrice: { type: "number", validation: { required: true, min: 1} },
                                        Discontinued: { type: "boolean" },
                                        UnitsInStock: { type: "number", validation: { min: 0, required: true} }
                                    }
                                }
                            }
نام این متد که نهایتا true/false بر می‌گرداند، اختیاری است. نام کنترل جاری همان نام فیلد متناظر است (جهت محدود کردن بازه‌ی اعمال منطق اعتبارسنجی). برای مقدار دهی پیام اعتبارسنجی از متد input.attr و الگوی data-[validationRuleName]-msg استفاده می‌شود. ضمنا به هر تعداد لازم می‌توان در اینجا custom rule تعریف کرد.
متد ()input.val مقدار کنترل جاری را بر می‌گرداند. برای دسترسی به مقدار سایر کنترل‌ها می‌توان از روش ()fieldName").val#")$ استفاده کرد.
مطالب
راهبری در Silverlight به کمک الگوی MVVM

مقدمات راهبری (Navigation) در سیلورلایت را در اینجا می‌توانید مطالعه نمائید : +
مطلبی را که در فصل فوق نخواهید یافت در مورد نحوه‌ی بکارگیری الگوی MVVM جهت پیاده سازی Navigation در یک برنامه‌ی سیلورلایت است؛ علت آن هم به این بر می‌گردد که این فصل پیش از مباحث Binding مطرح شد.

صورت مساله:
یکی از اصول MVVM این است که در ViewModel‌ نباید ارجاعی از View وجود داشته باشد (ViewModel باید در بی‌خبری کامل از وجود اشیاء UI و ارجاع مستقیم به آن‌ها طراحی شود)، اما برای پیاده سازی مباحث Navigation نیاز است به نحوی به شیء Frame قرار داده شده در صفحه‌ی اصلی یا قالب اصلی برنامه دسترسی یافت تا بتوان درخواست رهنمون شدن به صفحات مختلف را صادر کرد. اکنون چکار باید کرد؟

راه حل:
یکی از راه حل‌های جالبی که برای این منظور وجود دارد استفاده از امکانات کلاس Messenger مجموعه‌ی MVVM Light toolkit است. از طریق ViewModel برنامه، آدرس صفحه‌ی مورد نظر را به صورت یک پیغام به View مورد نظر ارسال می‌کنیم و سپس View برنامه که به این پیغام‌ها گوش فرا می‌دهد، پس از دریافت آدرس مورد نظر، نسبت به فراخوانی تابع Navigate شیء Frame رابط کاربری برنامه اقدام خواهد کرد. به این صورت ViewModel برنامه به View خود جهت اعمال راهبری برنامه، گره نخواهد خورد.

روش پیاده سازی:
ابتدا ساختار پروژه را در نظر بگیرید (این شکل دگرگون شده‌ی Solution explorer مرتبط است با productivity tools نصب شده):



در پوشه‌ی Views ، دو صفحه اضافه شده‌اند که توسط user control ایی به نام menu لیست شده و راهبری خواهند شد. مونتاژ نهایی هم در MainPage.xaml صورت می‌گیرد.
کدهای XAML‌ مرتبط با منوی ساده برنامه به شرح زیر هستند (Menu.xaml) :

<UserControl x:Class="MvvmLight6.Views.Menu"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:vm="clr-namespace:MvvmLight6.ViewModels" mc:Ignorable="d"
FlowDirection="RightToLeft" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<vm:MenuViewModel x:Key="vmMenuViewModel" />
</UserControl.Resources>
<StackPanel DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMenuViewModel}}">
<HyperlinkButton Content="صفحه یک" Margin="5"
Command="{Binding DoNavigate}"
CommandParameter="/Views/Page1.xaml"
/>
<HyperlinkButton Content="صفحه دو" Margin="5"
Command="{Binding DoNavigate}"
CommandParameter="/Views/Page2.xaml"
/>
</StackPanel>
</UserControl>

کدهای ViewModel مرتبط با این View که کار Command گردانی را انجام خواهد داد به شرح زیر است:
using GalaSoft.MvvmLight.Command;
using GalaSoft.MvvmLight.Messaging;

namespace MvvmLight6.ViewModels
{
public class MenuViewModel
{
public RelayCommand<string> DoNavigate { set; get; }

public MenuViewModel()
{
DoNavigate = new RelayCommand<string>(doNavigate);
}

private static void doNavigate(string url)
{
Messenger.Default.Send(url, "MyNavigationService");
}
}
}

تمام آیتم‌های منوی فوق یک روال را صدا خواهند زد : DoNavigate . تنها تفاوت آن‌ها در CommandParameter ارسالی به RelayCommand ما است که حاوی آدرس قرارگیری فایل‌های صفحات تعریف شده است. این آدرس‌ها با کمک امکانات کلاس Messenger مجموعه‌ی MVVM light toolkit به View اصلی برنامه ارسال می‌گردند.
کدهای XAML مرتبط با MainPage.xaml به شرح زیر هستند:

<UserControl x:Class="MvvmLight6.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:sdk="clr-namespace:System.Windows.Controls;assembly=System.Windows.Controls.Navigation"
xmlns:usr="clr-namespace:MvvmLight6.Views"
mc:Ignorable="d" d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<Grid x:Name="LayoutRoot" Background="White">
<Grid.ColumnDefinitions>
<ColumnDefinition Width="*" />
<ColumnDefinition Width="268" />
</Grid.ColumnDefinitions>
<usr:Menu Grid.Column="1" />
<sdk:Frame Margin="5"
Name="frame1"
HorizontalContentAlignment="Stretch"
VerticalContentAlignment="Stretch"
Grid.Column="0" />
</Grid>
</UserControl>

و کار دریافت پیغام‌ها (یا همان آدرس صفحات جهت انجام راهبری) و عکس العمل نشان دادن به آن‌ها توسط کدهای ذیل صورت خواهد گرفت:
using System;
using GalaSoft.MvvmLight.Messaging;

namespace MvvmLight6
{
public partial class MainPage
{
public MainPage()
{
registerMessenger();
InitializeComponent();
}

private void registerMessenger()
{
Messenger.Default.Register<string>(this, "MyNavigationService", doNavigate);
}

private void doNavigate(string uri)
{
frame1.Navigate(new Uri(uri, UriKind.Relative));
}
}
}

ابتدا یک Messenger در اینجا رجیستر می‌شود و سپس به ازای هر بار دریافت پیغامی با token مساوی MyNavigationService ، متد doNavigate فراخوانی خواهد گردید.
کدهای این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.

نظرات مطالب
EF Code First #2
بنده از Nuget نسخه EF6  رو نصب کردم...
در بخشی گفتید که
[Column("MyTableKey")]
public int Id { set; get; }
اما فکر کنم در این نسخه خاصیت Column وجود نداره... معادلش وجود داره؟ یا حذف شده این خاصیت؟