مطالب
بهینه سازی پروژه‌های Angular
Angular یکی از محبوب‌ترین فریم ورک‌ها، برای ساختن برنامه‌های تک صفحه‌ای می‌باشد. اگرچه گفتیم تک صفحه‌ای، اما ضرورتا منظور این نیست که پروژه‌ی شما تنها شامل یک صفحه باشد. شما می‌توانید با Angular یک وب سایت را با هزاران صفحه نیز ایجاد کنید. با این حال وقتی بحث از کارآیی باشد، بهتر است همیشه در رابطه با تعدادی فکر کنیم که باعث می‌شوند پروژه، نرم و سریع اجرا شود. 


#1 Optimize main bundle with Lazy Loading
وقتی که پروژه را برای حالت ارائه‌ی نهایی (Production ) بدون در نظر گرفتن Lazy Load، بیلد می‌کنیم احتمالا فایل‌های تولید شده زیر را در پوشه‌ی dist خواهیم دید: 

  1. polyfills.js :  برای ساختن برنامه‌های سازگار با انواع مرورگر‌ها می‌باشد. به دلیل اینکه وقتی کد‌ها را با جدیدترین ویژگی‌ها می‌نویسیم، ممکن است که همه‌ی مرورگر‌ها توانایی پشتیبانی از آن ویژگی‌ها را نداشته باشند.
  2. scripts.js : شامل اسکریپت‌هایی می‌باشد که در بخش scripts، در فایل angular.json تعریف کرده‌ایم.
  3.  webpack loader : runtime.js می‌باشد. این فایل شامل webpack utilities‌هایی می‌باشد که برای بارگذاری دیگر فایل‌ها مورد نیاز است.
  4. styles.css : شامل style ‌هایی است که در بخش styles، در فایل angular.json تعریف کرده‌ایم.
  5. main.js : شامل تمامی کد‌ها از قبیل کامپوننت‌ها ( کد‌های مربوط به css ، html ، ts) ، دایرکتیو‌ها، pipes و سرویس‌ها و ماژول‌های ایمپورت شده از جمله third party‌های می‌باشد.

همانطور که متوجه هستید، فایل main.js در طول زمان بزرگتر و بزرگتر خواهد شد که این یک مشکل است. در این حالت برای مشاهده‌ی وب سایت، مرورگر نیاز دارد که فایل main.js را دانلود کرده و سپس در صفحه،  آن را اجرا و رندر کند که این یک چالش برای کاربران موبایل با اینترنت ضعیف و هم چنین کاربران دسکتاپ می‌باشد. 
آسان‌ترین راه برای برطرف کردن این مشکل این است که پروژه را به چندین ماژول lazy load، تقسیم کنیم. وقتی که از lazy module‌ها استفاده می‌کنیم، انگیولار chunk مربوط به آن را تولید می‌کند که در ابتدا بارگذاری نخواهد شد؛ مگر اینکه مورد نیاز باشند (معمولا با فعال سازی یک مسیر اتفاق می‌افتد). 
وقتی که از lazy loading استفاده می‌کنیم، بعد از فرایند build، فایل‌های جدیدی تولید خواهند شد، مثل  4.386205799sfghe4.js که یک  چانک از  یک lazy module می‌باشد و در زمان راه اندازی صفحه اول اجرا نخواهد شد که نتیجه‌ی آن داشتن فایل main.js ای با حجم کم می‌باشد. بنابراین بارگذاری صفحه‌ی اول، خیلی سریع انجام خواهد شد. 

با این حال، بارگذاری هر قسمت می‌تواند بر روی کارآیی تاثیر داشته باشد (بارگذاری ممکن است کند باشد). خوشبختانه انگیولار یک راه را برای برطرف کردن این مشکل فراهم کرده است ( PreloadingStrategy ) . بعد از اینکه فایل main.js  به صورت کامل بارگذاری و اجرا شد، کار پیش واکشی ماژول‌ها را انجام می‌دهد و زمانیکه کاربری مسیری را درخواست می‌دهد، آْن مسیر را بدون درنگ مشاهده خواهد کرد.

#2 Debug bundles with Webpack Bundle Analyzer 
حتی ممکن است بعد از تقسیم کردن منطق برنامه به چند ماژول lazy load، شما یک فایل main.js بزرگ داشته باشید. در این حالت می‌توانید بهینه سازی بیشتری را با استفاده از Webpack Bundle Analyzer انجام دهید. با استفاده از این پکیج می‌توانید آمار‌هایی را در رابطه با هر باندل داشته باشید. در ابتدا با استفاده از دستور زیر پکیج آن‌را نصب کنید:
npm install --save-dev webpack-bundle-analyzer
سپس فایل package.json را باز کرده و در بخش scripts، مدخل زیر را اضافه کنید:
"bundle-report": "ng build --prod --stats-json && webpack-bundle-analyzer dist/stats.json"
توجه کنید که اگر خروجی برنامه شما مستقیما در dist می‌باشد، به صورت بالا عمل کنید؛ ولی اگر خروجی برنامه شما در پوشه‌ی dist/YourApplicationName باشد، آن را به حالت زیر ویرایش کنید:
"bundle-report": "ng build --prod --stats-json && webpack-bundle-analyzer dist/YourApplicationName/stats.json"
در نهایت دستور زیر را اجرا کنید:
npm run bundle-report
دستور بالا یک بیلد را برای پروژه برای حالت ارائه‌ی نهایی  (Production) همراه با  آمار‌هایی در رابطه با هر باندل ایجاد می‌کند. در اینجا می‌توانیم ببینیم که چه ماژولها/فایل‌هایی در هر باندل استفاده شده‌است. این مورد فوق العاده کمک می‌کند. هم چنین می‌توانیم به صورت بصری ببینیم که چه چیز‌هایی در هر ماژول شامل شده‌اند که بهتر بود آنجا نباشند:


#3 Use Lazy Loading for images that are not visible in page 
وقتی که صفحه اصلی را در اولین بار، بارگذاری می‌کنیم، می‌توانیم تصاویری را داشته باشیم که در صفحه‌ی نمایش، نمایان نباشند (منظور viewport می‌باشد) و کاربر برای دیدن آن تصاویر باید صفحه را به پایین اسکرول کند. با این وجود وقتی که صفحه بارگذاری می‌شود، تصاویر هم بلافاصله دانلود می‌شوند. اگر تعداد تصاویر زیاد باشند این مورد می‌تواند بر روی performance تاثیر منفی داشته باشد. برای برطرف کردن این مشکل می‌توان از lazy loading تصاویر استفاده کرد. در این حالت تصاویر زمانی بارگذاری می‌شوند که کاربر به آن‌ها می‌رسد. یک JavaScript API به نام Intersection Observer API وجود دارد که باعث می‌شود پیاده سازی lazy load خیلی آسان شود. علاوه بر این می‌توان یک دایرکتیو را با قابلیت استفاده مجدد طراحی کرد ( lazy loading برای تصاویر با استفاده از Intersection Observer).

#4 Use virtual scrolling for large lists  
با استفاده از virtual scrolling  می‌توان المنت‌ها را در Dom بر اساس بخش‌های قابل مشاهده‌ای از یک لیست، Load  یا unload کرد که برنامه را فوق العاده سریع می‌کند.
 
#5 Use FOUT instead of FOIT for fonts  
در بیشتر وب سایت‌ها می‌توان فونت‌های سفارشی زیبایی را به جای فونت‌های معمول دید. با این حال برای استفاده از فونت‌های فراهم شده توسط سرویس‌های دیگر لازم است که مرورگر آن‌ها را دانلود و parse  کند. اگر از فونت‌های سفارشی استفاده کنیم، مثل  Google Fonts، چه اتفاقی می‌افتد؟ در اینجا دو سناریو وجود دارد: 
  • در این حالت مرورگر منتظر می‌ماند تا فونت دانلود شود و آن را parse  کند و تنها بعد از آن متن را بر روی صفحه نمایش می‌دهد. متن روی صفحه تا زمانیکه فونت دانلود و parse  نشده باشد، قابل مشاهده نیست؛ این FOIT است (Flash of invisible text) .
  • مرورگر در ابتدا متن را با استفاده از فونت معمول نمایش می‌دهد و بعد از آن سعی می‌کند که ساختار‌های فونت خارجی را دریافت کند. وقتی که دانلود انجام شد و سپس آن را parse  کرد، فونت سفارشی دانلود شده، با فونت معمول جایگزین خواهد شد؛ این FOUT است ( Flash of unstyled text ).

بیشتر مرورگر‌ها از FOIT  استفاده می‌کنند و تنها Internet Explorer از FOUT استفاده می‌کند. برای برطرف کردن این مشکل می‌توان از توصیف‌گر font-display استفاده کرد و به مرورگر بگوییم که می‌خواهیم در ابتدا متن را با فونت معمول نمایش دهیم و جایگزینی فونت، بعد از دانلود باشد (بیشتر).
مطالب
React 16x - قسمت 32 - React Hooks - بخش 3 - نکات ویژه‌ی برقراری ارتباط با سرور
در قسمت‌های 22 تا 25 این سری، روش برقراری ارتباط با سرور را در برنامه‌های React، توسط کتابخانه‌ی معروف Axios، بررسی کردیم. در این قسمت می‌خواهیم همان نکات را زمانیکه قرار است از کامپوننت‌های تابعی، به همراه useState hook و useEffect hook استفاده کنیم، مرور نمائیم.


برپایی پیش‌نیازها

در اینجا نیز از همان برنامه‌ای که در قسمت 30، برای بررسی مثال‌های React hooks ایجاد کردیم، استفاده خواهیم کرد. فقط در آن، کتابخانه‌ی Axios را نیز نصب می‌کنید. به همین جهت در ریشه‌ی پروژه‌ی React این قسمت، دستور زیر را در خط فرمان صادر کنید:
> npm install --save axios
برنامه‌ی backend مورد استفاده هم همان برنامه‌ای است که از قسمت 22 شروع به توسعه‌ی آن کردیم و کدهای کامل آن‌را از پیوست‌های انتهای بحث، می‌توانید دریافت کنید. این برنامه که در مسیر شروع شده‌ی با https://localhost:5001/api قرار می‌گیرد، جهت پشتیبانی از افعال مختلف HTTP مانند Get/Post/Delete/Update طراحی شده‌است. برای راه اندازی آن، به پوشه‌ی این برنامه، مراجعه کرده و فایل dotnet_run.bat آن‌را اجرا کنید، تا endpointهای REST Api آن قابل دسترسی شوند. برای مثال باید بتوان به مسیر https://localhost:5001/api/posts آن در مرورگر دسترسی یافت.
در ادامه می‌خواهیم در برنامه‌ی React خود، لیست مطالب برنامه‌ی backend را از سرور دریافت کرده و نمایش دهیم. همچنین یک search box را به همراه دکمه‌های search و clear نیز به آن اضافه کنیم.


دریافت اطلاعات اولیه از سرور، درون useEffect Hook

پس از نصب پیش‌نیازها و راه اندازی برنامه‌ی backend، در ابتدا فایل src\config.json را جهت درج مشخصات آدرس REST Api آن، ایجاد می‌کنیم:
{
   "apiUrl": "https://localhost:5001/api"
}
سپس فایل جدید src\components\part03\Search.jsx را جهت توسعه‌ی کامپوننت جستجوی این قسمت ایجاد می‌کنیم و ساختار ابتدایی آن‌را با import وابستگی‌های React و مسیر فوق، به صورت یک function که در همان محل قابل export است، ایجاد می‌کنیم، تا فعلا یک React.Fragment را بازگشت دهد:
import React from "react";
import {apiUrl} from "../../config.json";

export default function App() {
  return <></>;
}
بر این اساس، کامپوننت App فایل index.js را به صورت زیر از کامپوننت App فوق، تامین خواهیم کرد:
import App from "./components/part03/Search";
اکنون می‌خواهیم اولین درخواست خود را به سمت backend server ارسال کنیم. برای این منظور در کامپوننت‌های تابعی، از useEffect Hook استفاده می‌شود؛ چون کار با یک API خارجی نیز یک side effect محسوب می‌گردد. بنابراین متد useEffect را import کرده و سپس آن‌را بالای return، فراخوانی می‌کنیم. درون آن نیاز است اطلاعات را از سرور دریافت کنیم و برای اینکار از کتابخانه‌ی axios که آن‌را در قسمت 23 معرفی کردیم، استفاده خواهیم کرد. به همین جهت import آن‌را نیز در این ماژول خواهیم داشت:
import axios from "axios";
import React, { useEffect, useState } from "react";

import { apiUrl } from "../../config.json";

export default function App() {
  useEffect(() => {
    axios
      .get(apiUrl + "/posts/search?query=")
      .then(response => console.log(response.data));
  });
  return <></>;
}
در اینجا با استفاده از متد get کتابخانه‌ی axios، درخواستی را به آدرس https://localhost:5001/api/posts/search، با یک کوئری استرینگ خالی، ارسال کرده‌ایم تا تمام داده‌ها را بازگشت دهد. روش قدیمی استفاده‌ی از axios را که با استفاده از Promiseها و متد then آن است، در اینجا ملاحظه می‌کنید که خروجی خاصیت data شیء response دریافتی را لاگ کرده‌است:


اکنون می‌خواهیم این اطلاعات دریافتی را در برنامه‌ی خود نیز نمایش دهیم. به همین جهت نیاز است تا response.data را درون state کامپوننت جاری قرار داده و در حین رندر کامپوننت، با تشکیل حلقه‌ای بر روی آن، اطلاعات نهایی را نمایش دهیم. بنابراین نیاز به useState Hook خواهیم داشت که ابتدا آن‌را import کرده و سپس آن‌را تعریف و در قسمت then، فراخوانی می‌کنیم:
import axios from "axios";
import React, { useEffect, useState } from "react";

import { apiUrl } from "../../config.json";

export default function App() {
  const [results, setResults] = useState([]);

  useEffect(() => {
    axios.get(apiUrl + "/posts/search?query=").then(response => {
      console.log(response.data);
      setResults(response.data);
    });
  });
چون اطلاعات بازگشتی به صورت یک آرایه‌است، مقدار اولیه‌ی متد useState را با یک آرایه‌ی خالی مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای مقدار دهی متغیر results موجود در state، به متد setResults تعریف شده‌ی توسط useState، مقدار response.data را ارسال می‌کنیم. در این حالت اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید .... برنامه و همچنین مرورگر، هنگ می‌کنند!


همانطور که مشاهده می‌کنید، یک حلقه‌ی بی پایان در اینجا رخ داده‌است! برای پایان آن، مجبور خواهیم شد ابتدا کنسول اجرایی برنامه‌ی React را به صورت دستی خاتمه داده و سپس مرورگر را نیز refresh کنیم تا این حلقه، خاتمه پیدا کند.
علت این مشکل را در قسمت 30 بررسی کردیم؛ effect method تابع useEffect (همان متد در برگیرنده‌ی قطعه کدهای axios.get در اینجا)، پس از هربار رندر کامپوننت، یکبار دیگر نیز اجرا می‌شود. یعنی این متد، هر دو حالت componentDidMount و componentDidUpdate کامپوننت‌های کلاسی را با هم پوشش می‌دهد و چون در اینجا setState را با فراخوانی متد setResults داریم، یعنی درخواست رندر مجدد کامپوننت انجام شده‌است و پس از آن، مجددا effect method فراخوانی می‌شود و ... این حلقه هیچ‌گاه خاتمه نخواهد یافت. به همین جهت مرورگر و برنامه، هر دو با هم هنگ می‌کنند!

در این برنامه فعلا می‌خواهیم که فقط در حالت componentDidMount، کار درخواست اطلاعات از backend صورت گیرد. به همین جهت پارامتر دوم متد useEffect را با یک آرایه‌ی خالی مقدار دهی می‌کنیم:
  useEffect(() => {
   // ...
  }, []);
تا اینجا موفق شدیم متد setResults را تنها در اولین بار نمایش کامپوننت، فراخوانی کنیم که در نتیجه‌ی آن، متغیر results موجود در state، مقدار دهی شده و همچنین کار رندر مجدد کامپوننت در صف قرار می‌گیرد. بنابراین مرحله‌ی بعد، تکمیل قسمت return کامپوننت تابعی است تا آرایه‌ی results را نمایش دهد:
//...

export default function App() {
  // ...
  return (
    <>
      <table className="table">
        <thead>
          <tr>
            <th>Title</th>
          </tr>
        </thead>
        <tbody>
          {results.map(post => (
            <tr key={post.id}>
              <td>{post.title}</td>
            </tr>
          ))}
        </tbody>
      </table>
    </>
  );
}
در اینجا ابتدا یک فرگمنت را توسط </><> تعریف کرده‌ایم و سپس در داخل آن می‌توان المان‌های فرزند را قرار داد. سپس برای ایجاد trهای جدول، یک حلقه را توسط results.map، بر روی عناصر دریافتی از آرایه‌ی مطالب، تشکیل داده‌ایم. چون این حلقه بر روی trهای پویا تشکیل می‌شود، هر tr، نیاز به یک key دارد، تا در DOM مجازی React قابل شناسایی و ردیابی شود که در آخر یک چنین شکلی را ایجاد می‌کند:



استفاده ازAsync/Await  برای دریافت اطلاعات، درون یک  useEffect Hook

اکنون می‌خواهیم درون effect method یک useEffect Hook، روش قدیمی استفاده‌ی از callbackها و متد then را برای دریافت اطلاعات، با روش جدیدتر async/await که در قسمت 23 آن‌را بیشتر بررسی کردیم، جایگزین کنیم.
  useEffect(async () => {
    const { data } = await axios.get(apiUrl + "/posts/search?query=");
    console.log(data);
    setResults(data);
  }, []);
خروجی متد axios.get، یک شیء Promise است که نتیجه‌ی عملیات async را بازگشت می‌دهد. در جاوا اسکریپت مدرن، می‌توان از واژه‌ی کلیدی await برای دسترسی به شیء response دریافتی از آن، استفاده کرد. سپس هر جائیکه از واژه‌ی کلیدی await استفاده می‌شود، متد جاری را باید با واژه‌ی کلیدی async نیز مزین کرد. با انجام اینکار و اجرای برنامه، اخطار زیر در کنسول توسعه دهندگان مرورگر ظاهر می‌شود؛ هرچند نتیجه نهایی هم هنوز نمایش داده می‌شود:
Warning: An effect function must not return anything besides a function, which is used for clean-up.
It looks like you wrote useEffect(async () => ...) or returned a Promise.
این اخطار به این معنا است که effect function تعریف شده را نمی‌توان به صورت async تعریف کرد و از چنین قابلیتی پشتیبانی نمی‌شود. یک effect function حداکثر می‌تواند یک متد دیگر را بازگشت دهد (و یا هیچ چیزی را بازگشت ندهد) که نمونه‌ی آن‌را در قسمت 30، با متدهایی که کار پاکسازی منابع را انجام می‌دادند، بررسی کردیم. اگر متدی را مزین به واژه‌ی کلیدی async کردیم، یعنی این متد در اصل یک Promise را بازگشت می‌دهد؛ اما یک effect function، حداکثر یک تابع دیگر را می‌تواند بازگشت دهد تا componentWillUnmount را پیاده سازی کند.

برای رفع این مشکل، روش توصیه شده، ایجاد یک تابع مجزای async و سپس فراخوانی آن درون effect function است:
  useEffect(() => {
    getResults();
  }, []);

  const getResults = async () => {
    const { data } = await axios.get(apiUrl + "/posts/search?query=");
    console.log(data);
    setResults(data);
  };
مشکل یا محدودیتی برای ایجاد متدهای async، در خارج از یک effect function وجود ندارد. به همین جهت اعمالی را که نیاز به Async/Await دارند، در این متدهای مجزا انجام داده و سپس می‌توان آن‌ها را درون effect function، به نحوی که ملاحظه می‌کنید، فراخوانی کرد. با این تغییر، هنوز هم اطلاعات نهایی، بدون مشکل دریافت می‌شوند، اما دیگر اخطاری در کنسول توسعه دهندگان مرورگر درج نخواهد شد.


پیاده سازی componentDidUpdate با یک useEffect Hook، جهت انجام جستجوهای پویا

تا اینجا با اضافه کردن پارامتر دومی به متد useEffect، رویداد componentDidUpdate آن‌را از کار انداختیم، تا برنامه با هربار فراخوانی setState و اجرای مجدد effect function، در یک حلقه‌ی بی‌نهایت وارد نشود. اکنون این سؤال مطرح می‌شود که اگر یک textbox را برای جستجوی در عناوین نمایش داده شده، در بالای جدول آن قرار دهیم، نیاز است با هربار تغییر ورودی آن، کار فراخوانی مجدد effect function صورت گیرد، تا بتوان نتایج جدیدتری را از سرور دریافت و به کاربر نشان داد؛ این مشکل را چگونه باید حل کرد؟
برای دریافت عبارت وارد شده‌ی توسط کاربر و جستجو بر اساس آن، ابتدا متغیر state و متد تنظیم آن‌را با استفاده از useState Hook و یک مقدار اولیه‌ی دلخواه تنظیم می‌کنیم:
export default function App() {
  // ...
  const [query, setQuery] = useState("Title");
سپس المان textbox زیر را هم به بالای المان جدول، اضافه می‌کنیم:
<input
  type="text"
  name="query"
  className="form-control my-3"
  placeholder="Search..."
  onChange={event => setQuery(event.target.value)}
  value={query}
/>
این کنترل توسط رویداد onChange، عبارت تایپ شده را به متد setQuery ارسال کرده و در نتیجه‌ی آن، کار تنظیم متغیر query در state کامپوننت جاری، صورت می‌گیرد. همچنین با تنظیم value={query}، سبب خواهیم شد تا این کنترل، به یک المان کنترل شده‌ی توسط state تبدیل شود و در ابتدای نمایش فرم، مقدار ابتدایی useState را نمایش دهد.
اکنون که متغیر query دارای مقدار شده‌است، می‌توان از آن در متد axios.get، به نحو زیر و با ارسال یک کوئری استرینگ به سمت سرور، استفاده کرد:
const { data } = await axios.get(
   `${apiUrl}/posts/search?query=${encodeURIComponent(query)}`
);
استفاده از تابع encodeURIComponent، سبب می‌شود تا اگر کاربر برای مثال "Text 1" را وارد کرد، فاصله‌ی بین دو عبارت، به درستی encode شده و یک کوئری مانند https://localhost:5001/api/posts/search?query=Title%201 به سمت سرور ارسال گردد.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، با تایپ در textbox جستجو، تغییری در نتایج حاصل نمی‌شود؛ چون effect function تعریف شده که سبب اجرای مجدد axios.get می‌شود، طوری تنظیم شده‌است که فقط یکبار، آن‌هم پس از رندر اولیه‌ی کامپوننت، اجرا شود. برای رفع این مشکل، با مقدار دهی آرایه‌ای که به عنوان پارامتر دوم متد useEffect تعریف شده، می‌توان اجرای مجدد effect function آن‌را وابسته‌ی به تغییرات متغیر query در state کامپوننت کرد:
  useEffect(() => {
    getResults();
  }, [query]);
اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنید، با هربار ورود اطلاعات درون textbox جستجو، یک کوئری جدید به سمت سرور ارسال شده و نتیجه‌ی جستجوی انجام شده، به صورت یک جدول رندر می‌شود:



دریافت اطلاعات جستجو، تنها با ارسال اطلاعات یک فرم به سمت سرور


تا اینجا کاربر با هر حرفی که درون textbox جستجو وارد می‌کند، یک کوئری، به سمت سرور ارسال خواهد شد. برای کاهش آن می‌توان یک دکمه‌ی جستجو را در کنار این textbox قرار داد تا تنها پس از کلیک بر روی آن، این جستجو صورت گیرد.
برای پیاده سازی این قابلیت، ابتدا وابستگی به query را از متد useEffect حذف می‌کنیم، تا دیگر با تغییر اطلاعات textbox، متد callback آن اجرا نشود (پارامتر دوم آن‌را مجددا به یک آرایه‌ی خالی تنظیم می‌کنیم). سپس یک دکمه را که از نوع button است و رویداد onClick آن به getResults اشاره می‌کند، در بالای جدول نتایج مطالب، قرار می‌دهیم:
<button
  className="btn btn-primary"
  type="button"
  onClick={getResults}
>
  Search
</button>
تا اینجا اگر کاربر اطلاعاتی را وارد کرده و سپس بر روی دکمه‌ی Search فوق کلیک کند، نتایج جستجوی خودش را در جدول ذیل آن مشاهده می‌کند. اکنون می‌خواهیم این امکان را به کاربران بدهیم که با فشردن دکمه‌ی enter درون textbox جستجو، همین قابلیت جستجو را در اختیار داشته باشند؛ تا دیگر الزامی به کلیک بر روی دکمه‌ی Search، نباشد. برای اینکار تنها کافی است، کل مجموعه‌ی textbox و دکمه را درون یک المان form قرار دهیم و نوع button را نیز به submit تغییر دهیم. سپس onClick دکمه را حذف کرده و بجای آن رویداد onSubmit فرم را پیاده سازی می‌کنیم:
<form onSubmit={handleSearch}>
  <div className="input-group my-3">
    <label htmlFor="query" className="form-control-label sr-only"></label>
    <input
type="text"
id="query"
name="query"
className="form-control"
placeholder="Search ..."
onChange={event => setQuery(event.target.value)}
value={query}
    />
    <div className="input-group-append">
<button className="btn btn-primary" type="submit">
  Search
</button>
    </div>
  </div>
</form>
در اینجا یک المان فرم، به همراه یک textbox و button از نوع submit تعریف شده‌اند. رویداد onSubmit نیز به متد منتسب به متغیر handleSearch، متصل شده‌است تا با فشردن دکمه‌ی enter توسط کاربر در این textbox، کار جستجوی مجدد، صورت گیرد:
  const handleSearch = event => {
    event.preventDefault();
    getResults();
  };
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و "Text 1" را در textbox جستجو، وارد کرده و enter کنیم، همانند تصویر فوق، رکورد متناظری از سرور دریافت و نمایش داده می‌شود.


افزودن قابلیت پاک کردن textbox جستجو و معرفی useRef Hook

در ادامه می‌خواهیم یک دکمه‌ی جدید را در کنار دکمه‌ی Search، اضافه کنیم تا با کلیک کاربر بر روی آن، نه فقط محتوای وارد شده‌ی در textbox پاک شود، بلکه focus نیز به آن منتقل گردد. برای پاک کردن textbox، فقط کافی است متد setQuery را با یک رشته‌ی خالی ارسالی به آن فراخوانی کنیم. اما برای انتقال focus به textbox، نیاز به داشتن ارجاع مستقیمی به آن المان وجود دارد که با مفهوم آن در قسمت 18 آشنا شدیم: «برای دسترسی به یک المان DOM در React، باید یک reference را به آن نسبت داد. برای این منظور یک خاصیت جدید را در سطح کلاس کامپوننت ایجاد کرده و آن‌را با React.RefObject مقدار دهی اولیه کرده و سپس ویژگی ref المان مدنظر را به این RefObject تنظیم می‌کنیم». برای انجام یک چنین کاری در اینجا، Hook ویژه‌ای به نام useRef معرفی شده‌است. بنابراین برای پیاده سازی این نیازمند‌ی‌ها، ابتدا دکمه‌ی Clear را در کنار دکمه‌ی Search قرار می‌دهیم:
<button
  type="button"
  onClick={handleClearSearch}
  className="btn btn-info"
>
  Clear
</button>
سپس رویداد onClick آن‌را به متد منتسب به متغیر handleClearSearch، مرتبط می‌کنیم:
import React, { useEffect, useRef, useState } from "react";
// ...

export default function App() {
  // ...
  const searchInputRef = useRef();


  const handleClearSearch = () => {
    setQuery("");
    searchInputRef.current.focus();
  };
در اینجا ابتدا useRef را import کرده‌ایم، تا توسط آن بتوان یک متغیر از نوع React.MutableRefObject را ایجاد کرد. سپس در متد منتسب به handleClearSearch، ابتدا با فراخوانی setQuery، مقدار query را در state کامپوننت، پاک کرده و سپس به کمک این شیء Ref، دسترسی مستقیمی به شیء textbox یافته و متد focus آن‌را فراخوانی می‌کنیم (شیء current آن، معادل DOM Element متناظر است).
البته این searchInputRef برای اینکه دقیقا به textbox تعریف شده اشاره کند، باید آن‌را به ویژگی ref المان، انتساب داد:
<input
  type="text"
  id="query"
  name="query"
  className="form-control"
  placeholder="Search ..."
  onChange={event => setQuery(event.target.value)}
  value={query}
  ref={searchInputRef}
/>
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی Clear، متن textbox جستجو حذف شده و سپس کرسر مجددا به همان textbox برای ورود اطلاعات، منتقل می‌شود.


نمایش «لطفا منتظر بمانید» در حین دریافت اطلاعات از سرور


البته در اینجا با هر بار کلیک بر روی دکمه‌ی جستجو، نتیجه‌ی نهایی به سرعت نمایش داده می‌شود؛ اما اگر سرعت اتصال کاربر کمتر باشد، با یک وقفه این امر رخ می‌دهد. به همین جهت بهتر است یک پیام «لطفا منتظر بمانید» را در این حین به او نمایش دهیم. به همین جهت در ابتدا state مرتبطی را به کامپوننت اضافه می‌کنیم:
const [loading, setLoading] = useState(false);
تا با فراخوانی متد setLoading آن بتوان سبب رندر مجدد UI شد و پیامی را نمایش داد و یا مخفی کرد:
  const getResults = async () => {
    setLoading(true);
    const { data } = await axios.get(
      `${apiUrl}/posts/search?query=${encodeURIComponent(query)}`
    );
    console.log(data);
    setResults(data);
    setLoading(false);
  };
متد setLoading در ابتدای متد منتسب به متغیر getResults، مقدار متغیر loading را در state به true تنظیم می‌کند و در پایان عملیات، به false. اکنون بر این اساس می‌توان UI متناظری را نمایش داد:
      {loading ? (
        <div className="alert alert-info">Loading results...</div>
      ) : (
        <table className="table">
          <thead>
            <tr>
              <th>Title</th>
            </tr>
          </thead>
          <tbody>
            {results.map(post => (
              <tr key={post.id}>
                <td>{post.title}</td>
              </tr>
            ))}
          </tbody>
        </table>
      )}
در اینجا با استفاده از یک ternary operator، اگر loading به true تنظیم شده باشد، یک div به همراه عبارت Loading results، نمایش داده می‌شود؛ در غیراینصورت، جدول اطلاعات مطالب، نمایش داده خواهد شد.

برای آزمایش آن می‌توان سرعت اتصال را در برگه‌ی شبکه‌ی ابزارهای توسعه دهندگان مرورگر، تغییر داد:



مدیریت خطاها در حین اعمال async

آخرین امکانی را که به این مطلب اضافه خواهیم کرد، مدیریت خطاهای اعمال async است که با try/catch صورت می‌گیرد:
// ...

export default function App() {
  // ...
  const [error, setError] = useState(null);

  // ...

  const getResults = async () => {
    setLoading(true);

    try {
      const { data } = await axios.get(
        `${apiUrl}/posts/search?query=${encodeURIComponent(query)}`
      );
      console.log(data);
      setResults(data);
    } catch (err) {
      setError(err);
    }

    setLoading(false);
  };
در حین فراخوانی await axios.get، اگر خطایی رخ دهد، این کتابخانه استثنایی را صادر خواهد کرد که می‌توان به جزئیات آن در بدنه‌ی catch نوشته شده دسترسی یافت و برای مثال آن‌را به کاربر نمایش داد. برای این منظور ابتدا state مخصوص آن‌را ایجاد می‌کنیم و سپس توسط فراخوانی متد setError آن، کار رندر مجدد کامپوننت را در صف انجام قرار خواهیم داد.در نهایت برای نمایش آن می‌توان یک div را به پایین جدول اضافه نمود:
{error && <div className="alert alert-warning">{error.message}</div>}
برای آزمایش آن، برنامه‌ی backend را که در حال اجرا است، خاتمه دهید و سپس در برنامه سعی کنید به آن متصل شوید:




کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-30-part-03-frontend.zip و sample-30-part-03-backend.zip
مطالب
نحوه انتقال اطلاعات استخراج شده از وب سرویس به SQL Server به کمک SSIS
ممکن است در مواقعی نیاز به اطلاعات استخراج شده از وب سرویسی داشته باشید که در همان مقطع زمانی به آن دسترسی ندارید . مسلما برای این منظور باید آن اطلاعات را ذخیره کرده تا در صورت نیاز بتوان به آنها رجوع کرد . یکی از راه حل‌ها ذخیره آن در پایگاه داده (در اینجا Sql Server) است که در این پست به کمک امکانات BIDS در پکیج‌های SSIS و کوئری‌های SQL این مشکل را برطرف میکنیم. برای مشاهده نحوه استخراج اطلاعات از وب سرویس به اینجا مراجعه کنید .
تنها تفاوتی که در این پست در کار با سرویس با پست اشاره شده در بالا وحود دارد ذخیره اطلاعات استخراج شده است که در آن پست در یک فایل xml ذخیره شدند ولی در اینجا ما نیاز داریم تا اطلاعات را در یک متغیر با حوزه کاری Package ذخیره کنیم (به این معنی که مختص به همان flow نباشد و در تمام پکیج دیده شود) 

به دلیل اینکه هدر xml خروجی از سرویس دارای چندین namespace هست هنگام کار با آنها به مشکل خواهیم خورد. (هم هنگام کار با xml task‌ها و هم هنگام کار با xml در sql) 

به همین دلیل باید این قسمت از محتوا را حذف کرد . برای همین پس از گرفتن اطلاعات از سرویس آن را به کمک یک Script task حذف می‌کنیم 

در این مرحله اطلاعات استخراج شده را باید در SQL درج کنیم . برای همین ساختاری که باید اطلاعات را در SQL نگه دارد را در دیتابیس ایجاد می‌کنیم : 

جدول person برای نگهداری اطلاعات سرویس و XmlContainer برای نگهداری xml‌های سرویس .(برای داشتن History) 

برای درج هم از SP استفاده می‌کنیم :

 

و پیکربندی SQL Task :
 

نکته اول ایجاد کانکشن به پایگاه داده است که در اینجا از نمایش جزییات آن صرف نظر شده است . نکته دیگری پارامتر SP است که چون یک پارامتر دارد یک علامت سوال قرار میگیرد . اگر چند پارامتر بود به صورت علامت‌های سوال با ویرگول از هم جدا می‌شوند . ?,?,?,?
سپس در بخش parameter mapping به ترتیب مقدار دهی می‌شوند : 

و مقدار خروجی SP که شناسه آیتم درج شده است را در یک متغیر نگهداری می‌کنیم :
 

برای قدم بعد می‌خواهیم اطلاعات موجود در XML استخراج شده در پایگاه داده را در جدول مربوطه ذخیره کنیم . برای این کار این SP را می‌نویسیم : 
 

نکات مهم موارد زیر هستند : 
1 - استفاده از OpenXml برای parse کردن xml 
2 - استفاده از sp سیستمی sp_xml_preparedocument و sp_xml_removedocument (بیشتر ) 
3- اطلاعات شناسه و نام و نام خانوادگی inner text‌های نود‌های xml هستند . اگر این موارد به صورت attribute باشند باید قبل از نام آنها علامت @ قرار بگیرند. 
پس از ایجاد این Sp باید آن را در package فراخوانی کنیم : 

و پیکربندی این SQL Task :
 

و پارامتر‌های این SP :

و ذخیره نتیجه تراکنش در متغیری در پکیج :
 

و اکنون پکیج ما ظاهری شبیه به این مورد خواهد داشت :
 

 

در نهایت به عنوان یک facility می‌توانیم وضعیت تراکنش را به کاربر نمایش دهیم ( به کمک Script Task ) : 

و تمام ...

 

موفق باشید 

مطالب
Pro Agile .NET Development With Scrum - قسمت اول
 با همکاری آقایان سید مجتبی حسینی و محمد شریفی طی یک سری مقالات سریالی قصد داریم ترجمه آزادی از کتاب  Pro Agile .NET Development With Scrum نوشته Jerrel Blankenship  و Matthew Bussa ، داشته باشیم. 
با توجه به اینکه در سایت جاری مطالب قسمت اول کتاب پوشش داده شده است، ما هم دوباره کاری نکرده و میتوانید از این مقاله استفاده کنید.

مدیریت پروژه‌های چابک با اسکرام
در این فصل با روشها و ماهیت تکرارپذیر اسکرام آشنا می‌شوید که استخوان‌بندی فرآیندی را تعریف می‌کند که دربردارندۀ  مجموعه‌ای از نقشها و فعالیتهایی است که همگی بر پشتیبانی از تیم مسؤول تولید محصول، تمرکز می‌کنند. 
مطالعۀ موردی بخش دوم این کتاب از شیوۀ اسکرام به نحوی پیروی می‌کند که قادر به دیدن اجرایی عملی از تمام ویژگیهای کلیدی‌ای که در این فصل از آنها بحث می‌شود، خواهید بود و به شما کمک می‌کند تا مزیت‌های این شیوه را به خوبی درک کنید.
اسکرام چیست؟
اسکرام رویکردی تکرارپذیر جهت توسعۀ نرم‌افزار است که بصورت تنگاتنگی با اصول و بیانیۀ چابک هم‌سو شده است. اسکرام از دنباله‌ای از بلاکهای زمانی به نام اسپرینت ساخته شده است که بر ارائۀ محصولات کارآمد تمرکز می‌کند. یک اسپرینت نوعاً از دو تا چهار هفته به طول می‌انجامد و با هدف یا موضوعی که واضح کنندۀ اسپرینت است، تعریف شده است.
اسپرینتها نسبت به تغییرات ایزوله شده‌اند و بدون هیچ اختلالی، تیم توسعه را بر ارائۀ محصولی کارآمد، متمرکز می‌سازند. کارها در Product   Backlog ( لیستی از کارهای کلی یک پروژه است که باید آن را بر اساس درجه اهمیت، دسته بندی نمود) اولویت‌بندی شده که توسط صاحب محصول مدیریت می‌شود. قبل از وقوع هر اسپرینت، یک ویژگی از Product Backlog  انتخاب شده و تیم توافق می‌کند که در انتهای آن اسپرینت، آن ویژگی را ارائه کند.
برای آنکه همه چیز بخوبی پیش برود، یک نفر به عنوان ScrumMaster (که وظیفه نگهداری و حفظ فرآیند را برعهده دارد) تعیین می‌شود تا اطمینان حاصل شود که هیچ مانعی باعث جلوگیری از ارائۀ ویژگیهایی که تیم توسعه مد نظر قرار داده، نشود. جلسات سرپایی روزانه به تیم کمک می‌کند تا دربارۀ هر مشکلی که مانع کار است، گفتگو کنند. مرور هر اسپرینت در انتهای آن به ارتقای فرآیند کمک می‌کند.
شکل 1-2 نمایش گرافیکی روش اسکرام است که حاوی همۀ نقشها و فعالیتها و خروجیهای اسکرام بوده که در ادامه، بیشتر دربارۀ آنها خواهید خواند. 
 




  شیوه‌های برنامه محور در مقابل شیوه‌های ارزش محور
هنگام ملاحظۀ تفاوت میان شیوۀ آبشاری و شیوۀ چابک، نیاز است تا به هستۀ مرکزی هر روش نگریست. یکی از شیوه‌ها از نقشه‌ای برگرفته شده که در ابتدای پروژه ایجاد شده است و شیوۀ دیگر از ارزشی برگرفته شده که شما به مشتری می‌دهید.

شیوۀ آبشاری (برنامه محور)
به شیوۀ آبشاری می‌توان به منزلۀ شیوه‌ای برنامه محور در توسعۀ نرم‌افزار نگریست. در گذشته، این شیوۀ توسعه بسیار مورد استفاده بود، نه به این دلیل که بهترین شیوۀ توسعۀ نرم‌افزار بود، بلکه به این دلیل که تنها شیوۀ شناخته شده بود.
پروژه‌ای که شیوۀ آبشاری را به کار می‌برد با ریسک بسیار بالایی مواجه بود؛ به این دلیل که همه چیز در ابتدای پروژه طرح‌ریزی می‌شد. تمام نیازمندیها و جستجوها و تعیین بازۀ کاری قبل از آنکه حتی یک خط کد نوشته شود، جمع‌آوری می‌شد. مشتریان باید همۀ آنچه را که از سیستم انتظار داشتند، در ابتدای امر می‌دانستند. در زمانی که مشتریان دقیقاً نمی‌دانستند که چه می‌خواهند اما باید تمام جزئیات نیازهای خود را تعریف می‌کردند و در یک وهله باید جزئیات کار را تعیین می‌کردند و تا آخر نیز نمی‌توانستند آن را تغییر دهند؛ حتی اگر بعداً متوجه می‌شدند که نیازشان تغییر کرده است.
این رویکرد سرانجام پروژه را، حتی قبل از آنکه شروع شود، با شکست مواجه می‌کرد. کل فرآیند به سمت مشکلاتی هدایت می‌شد که تا پایان پروژه نیز پنهان می‌ماندند. زیرا مشتری همۀ نکات جزئی کار را مدنظر قرار نداده بود و راهی برای تغییرات مورد نیاز وجود نداشت. گاهی انجام تغییر مستلزم هزینۀ بسیار بالایی بود. در این گونه پروژه‌ها دامنۀ پروژه دچار تغییرات می‌شد؛  توسعه‌دهنده از مسائلی که مشتری درصدد حل آنها بود سردرنمی‌آورد و به همین ترتیب مشتری.
توسعۀ برنامه محور به مانند روند پرش حلقه‌ای است: شما ابتدا جستجو می‌کنید و یک مرتبه از میان آن حلقه پریده و وارد حلقۀ جمع‌آوری نیازمندیها می‌شوید و از آنجا وارد حلقۀ طراحی می‌شوید. از یک حلقه نمی‌توانید عبور کنید مگر اینکه از حلقۀ پیشین آن پریده باشید و با یک مرتبه، عبور از یک حلقه برگشتن به آن حلقه ممکن نیست. حتی اگر نیاز باشد چنین کاری انجام شود. ممکن نیست که اندکی از هر کاری را انجام داده و برای اطمینان از مسیر درست، قدری متوقف بمانید. فرآیند آبشاری فراهم کنندۀ بستری نیست که در آن توسعه دهند بتواند به مشتری خود بگوید: «مایل هستم که کاری را که تاکنون انجام داده‌ام، به شما نشان دهم تا ببینید که آیا با آنچه شما می‌خواهید منطبق است یا خیر».
معمولاً در انتهای پروژه است که مشکلات بزرگی بروز پیدا می‌کنند که نسبتاً خیلی دیر است. این مورد منجر به آن می‌شود که چند تیم به کار وارد شده و افراد بیشتری در پروژه استفاده شوند؛ به این امید که پروژه سریعتر به اتمام برسد و البته چنین نتیجه‌ای به ندرت اتفاق می‌افتد. در نتیجه بخشهایی از پروژه باید کنار گذاشته شوند؛ یعنی یا حدود پروژه محدودتر شود، یا آزمودن آن حذف شود یا هردو.

شیوۀ اسکرام (ارزش محور)
اسکرام به عنوان شیوه‌ای ارزش محور در توسعۀ نرم‌افزار مورد توجه قرار می‌گیرد. اسکرام به چند دلیل تغییر چشم‌گیری نسبت به شیوۀ آبشاری داشته‌است.  اسکرام به جای آنکه در ابتدا به جمع‌آوری نیازمندیهای مورد نیاز برای هر ویژگی مد نظر پروژه بپردازد و به جای آنکه همۀ طراحی‌های خود را مبتنی بر این نیازمندیها کامل کرده و سپس به کدنویسی برنامه مبتنی بر این طرحهای از اول مشخص شده بپردازد؛ به توسعۀ تکرارپذیر و افزایشی می‌نگرد.
اسکرام تماماً معطوف به مسیرهایی جزئی در حل مسأله و ارزیابی مجدد آن مسأله پس از طی هر مسیر است.
  • بلاکهای جزئی با عنوان اسپرینت
  • ویژگیهای جزئی
  • تیم‌های کوچک
بلاکهای زمانی کوچک بیانگر چگونگی کار بر روی حل مسأله توسط تیم توسعه است. به هر اسپرینت می‌توان به صورت یک پروژۀ آبشاری کوچک نگریست. زیرا در هر اسپرینت شما همۀ کارهایی را که به طور عادی در یک پروژۀ آبشاری انجام می‌دهید، اجرا می‌کنید با این تفاوت که فقط در مقیاسی کوچک‌تر آن را انجام می‌دهید. در هر اسپرینت، شما یک ویژگی را انتخاب کرده و نیازمندیهای آن ویژگی را جمع‌آوری کرده و به طراحی آن ویژگی مبتنی بر نیازمندیهای به دست‌آمده پرداخته و سپس کدنویسی کرده و آن خصیصه را با توجه به طراحی صورت گرفته، تست می‌کنید. شما در اسکرام برخلاف روش آبشاری، تلاش نمی‌کنید که همه چیز را پیشاپیش طراحی کنید. بلکه شما چیزی را انجام می‌دهید که نیاز است انجام شود. هدف هر اسپرینت انجام ارتقایی (افزایشی) برای رسیدن به پروژۀ نهایی است؛ اما افزایشی که به طور بالقوه قابل ارائه است.
حال چگونه می‌توان در هر اسپرینت تعداد زیادی پروژه‌های آبشاری را انجام داد، در حالی که قبلاً به سختی یک پروژۀ آبشاری قابل انجام بود؟ جواب، انجام اسپرینتهایی با ویژگیهای کوچک است. ویژگیهای جزئی‌، قطعاتی از پروژه هستند که تلاش می‌کنند مسألۀ خاصی را برای مشتری حل کنند. آنها درصدد این نیستند که کل برنامه را ایجاد کنند. ویژگیهای مدنظر یک پروژه به تکه‌های کوچکتری شکسته می‌شوند که هنوز قادر به تامین ارزش برای مشتری بوده و می‌توان آنها را به سرعت انجام داد. با هرچه بیشتر شدن این ویژگیهای کامل شده در پروژه، مشتری کم کم با نمای کامل برنامه مورد نظر مواجه شده و آن را ملاحظه می‌کند.
همه‌ی این موارد توسط یک تیم کوچکی از توسعه‌دهندگان، تست‌کننده‌ها و طراحانی که صرفاً به انجام پروژه مشغول هستند، انجام می‌شود. این تیم، یک تیم با قابلیت‌هایی چندگانه است که هر عضو آن با انجام تمام کارهای تیم آشناست. هر عضوی از آن ممکن است که در همه چیز بهترین نباشد؛ اما هرکس می‌داند که چگونه یک کار ضروری را برای تکمیل پروژه انجام دهد. نگریستن به آنها به عنوان یک تیم SEAL  که هر عضو آن می‌داند که چگونه هرچیز مورد نیاز را انجام دهد، اما برای هرکاری کارشناسان مخصوص آن کار وجود دارد.
با انجام این کار در سطوح جزئی، مسائل این سطوح جزئی تا حدی شبیه مسائلی هستند که در انتهای پروژه در شیوۀ آبشاری رخ می‌دهند. در واقع اسکرام به گونه‌ای کار می‌کند که بتواند تا آنجا که ممکن است سریعاً مشکلات و مسائل را نشان دهد. مشکلات قابل پنهان شدن نیستند؛ چراکه پروژه به سطوحی کوچک و قابل مدیریت، تجزیه شده است. هنگامیکه مشکلی بروز پیدا می‌کند، تا وقت پیدا شدن راه حل و حل شدن آن، موجبات دردسر تیم را فراهم می‌کند و آنها نمی‌توانند از مسأله چشم‌پوشی کنند، چون برای همه قابل رؤیت است.
نکتۀ بسیارمهمی را باید دربارۀ اسکرام فهمید و آن اینکه اسکرام مشکلات را هرچه زودتر، به تیم نشان می‌دهد؛ اما آنها را حل نمی‌کند. 
اسکرام نه تنها ویژگیهایی را برای نمایش به مشتری توسط تیمهای فروش و بازاریابی تولید می‌کند، بلکه راه‌حلهایی را نیز به مشتری ارائه می‌دهد. چنین امری با اولویت‌بندی خصوصیت‌ها مطابق نیاز و خواسته‌های مشتری، صورت می‌گیرد. اگر مشتری‌ای تصور کند که ویژگی A باید از ویژگی B بسیار مهم‌تر باشد و توسعه دهنده، وقت زیادی را بر سر ویژگی B قبل از ویژگی A صرف کند، نمی‌تواند به نیاز مشتری به نحو مطلوبی، پاسخ‌گو باشد.

عوامل ثابت در مقابل عوامل متغیر
سه عامل یا قید کلیدی، برای هر پروژۀ نرم‌افزاری وجود دارند: زمان، منابع و محدودۀ پروژه. متأسفانه در یک زمان، هر سه عامل قابل جمع نیست. طبق شکل مثلثی زیر، در هر زمان می‌توان بر روی تاثیرات دو عامل کار کرد و آن دو عامل  اتفاقی را که رخ می‌دهد، بر سومی دیکته می‌کنند.



در مدل توسعۀ برنامه محور، حیطه و منابع پروژه، معمولاً عوامل ثابتند و زمان عامل متغیر است. در این حالت حیطۀ پروژه بر منابع و زمان حاکم است. این حالت تا زمانی خوب است که شما در میانۀ پروژه قراردارید. اما به مرور، رشد حیطۀ پروژه، چهره نامطلوب کار را نمایان می‌سازد. در این هنگام محدودۀ پروژه، گسترش خواهد یافت در حالی که نه منابع و نه زمان، متناسب با چنین تغییری، قابل تغییر نیستند. در این هنگام شما افراد بیشتری را به پروژه وارد می‌کنید، به این امید که به نتیجۀ مناسبی در انتهای کار دست یابید.
در مدل توسعۀ ارزش محور، منابع و زمان در مثلث ثابتند. شما از ابعاد تیمتان و سرعت انجام کارشان در اسپرینتهای قبلی آگاهید. در این حالت محدودۀ پروژه در مثلث فوق، عنصر متغیر می‌شود. به عبارت دیگر منابع پروژه و زمان، تعیین‌کنندۀ محدودۀ پروژه هستند.

محصولات اسکرام
اسکرام سه خروجی دارد:
  1.  product backlog : مجموعه‌ای اولویت بندی شده از نیازمندی‌های سطح بالای سیستمی که در نهایت بایستی تحویل داده شود.
  2. sprint backlog : مواردی از  product backlog که قرار است در یک sprint انجام شوند.
  3. نمودار burn-down :هدف نمودار burn-down، نمایش روند پیشرفت پروژه به صورت نموداری به اعضای تیم توسعه است که حاوی اطلاعاتی دربارۀ کل زمان انجام کار، زمان تخمین‌زده شده، مقدار کارانجام شده و عقب‌ماندگی‌های پروژه است.
این خروجی‌ها، محصولات فعالیت‌های اسکرام هستند و به تیم در جهت‌یابی و شفافیت کار کمک می‌کنند. افزون بر این خروجی‌های اصلی خروجی‌های فرعی‌ای نیز از قبیل معیار پذیرش (الزاماتی که باید در حل یک مسأله برآورده شود تا بتوان آن را کامل شده تلقی کرد) وجود دارد.

Product Backlog
product backlog لیستی از همه کارهای باقی‌مانده در یک پروژه است که باید انجام شوند. این لیست نمایانگر نیازمندیها و خواسته‌های مشتری است. در قلب این لیست «داستان کاربر (user story)» یعنی مؤلفۀ کلیدی اسکرام قرار دارد. این مؤلفه تعیین‌کنندۀ ملاک افزایش ارزش در نزد مشتری بوده و آن چیزی است که توسعه دهنده تلاش می‌کند، ارائه نماید و توسط صاحب محصول (product owner) (یعنی کسی که نسبت به افزودن یا حذف داستان کاربر (user story)‌ها به لیست، پاسخ‌گو است) مدیریت می‌شود. product backlog به طور دائم توسط صاحب محصول و مشتری اولویت‌بندی می‌شود. این اولویت‌بندی دائمی امری کلیدی برای اسکرام است. این امر تضمین می‌کند که داستان کاربر (user story) که تعیین‌کنندۀ بیشترین ارزش برای مشتریست، در صدر product backlog قرار گرفته باشد. با افزوده شدن یک داستان کاربر (user story) این مورد با سایر داستان‌های کاربر (user storyهای) پیشین مقایسه شده تا مشخص شود که در چه سطح ارزشی‌ای از نظر مشتری قراردارد. در طول یک اسپرینت، داستان کاربر (user storyها) را می‌توان به اسپرینت اضافه کرد. اما تا کامل شدن اسپرینت جاری، به تیم توسعه نشان داده نمی‌شود.

User Stories
همانطور که خاطرنشان شد، product backlog چیزی بیش از یک لیست اولویت‌بندی شده از داستان‌های کاربر (user storyها) نیست. یک داستان کاربر (user story)، یک کارت است که ارزش اضافه‌ای را برای مشتری توصیف می‌کند. داستان کاربر (user story) برای توسعه‌دهنده به منظور بیان ارزشی اضافه نوشته می‌شود. نکتۀ کلیدی یک داستان کاربر (user story) خوب، این است که داستان کاربر (user story) بخشی عمودی از لیست است و بخش افقی ویژگی‌ای است که فقط به یک سطح، مانند سطح بانک اطلاعات یا سطح رابط کاربری اثر می‌گذارد. به عبارت دیگر قطعۀ عمودی تمام سطوح را آن گونه که در شکل 3-2 نشان داده شده، متاثر می‌سازد. این کوچکترین مقدار کاری است که تمام سطوح یک محصول را تحت تاثیر قرارداده و برای مشتری ارزش ایجاد می‌کند. با نوشتن داستان‌های کاربر (user storyها) به گونه‌ای که در بخشهای عمودی جایز است، می‌توان قابلیت پایه‌ای را در اولین داستان کاربر (user story) ایجاد کرده و سپس به سادگی قابلیتی به این ویژگی به عنوان نیازهای مشتری اضافه کرد.


یک شیوۀ اطمینان از اینکه داستان کاربر (user story) فایدۀ قطعۀ عمودی بودن در یک سیستم را داراست این است که مطمئن شویم با «INVEST» منطبق است. «INVEST» عبارت است از مخفف: 
  • مستقل (Independent): باید خودبسنده باشد و به سایر داستانها وابسته نباشد.
  • قابل مذاکره (Negotiable): داستانهای کاربری که بخشی از یک اسپرینت هستند همیشه قابل تغییر و بازنویسی هستند.
  • با ارزش (Valuable): یک داستان کاربر باید به کاربر نهایی، ارزشی را ارائه دهد.
  • قابل برآورد (Estimable): همیشه باید بتوان اندازۀ داستان کاربر را تخمین زد.
  • اندازۀ مناسب (Sized appropriately): داستانهای کاربر نباید آن قدر بزرگ باشند که تبدیلشان به یک طرح یا وظیفه یا امر اولویت‌بندی شده با درجۀ مشخصی ممکن نباشد.
  • قابل آزمون (Testable): داستان کاربر یا توصیفات مربوط به آن باید اطلاعات ضروری برای آزمودن آن را فراهم کنند.

تعیین اندازۀ backlog
تعیین اندازۀ product backlog  عبارت است از اندازه‌گیری سرعتی که تیم اسکرام می‌تواند مؤلفه‌های آن را ارائه کند. افراد در تخمین کار خوب عمل نمی‌کنند. همگی می‌دانیم که در تخمین دقیق اینکه چقدر طول می‌کشد تا یک کار را به طور کامل انجام دهیم، تا چه اندازه بد عمل می‌کنیم. تا کنون چند مرتبه این اتفاق افتاده است که از کسی بشنویم یا به خودمان بگوییم که 80 درصد کار را انجام داده‌ام و 20 درصد باقی‌ماندۀ آن در یک ساعت انجام خواهد شد. اما هنوز بعد از دو روز انجام نشده است. افراد به طور طبیعی بد تخمین می‌زنند.
ما ممکن است در تخمین زدن خوب نباشیم؛ اما در مقایسه کردن اشیاء با یکدیگر عالی هستیم. به عنوان مثال قادریم که با نگاه انداختن به دو دستور پخت غذا تشخیص دهیم که کدام‌یک پیچیده‌تر از دیگری است؛ بدون آنکه تخصصی در آشپزی داشته باشیم. به دو چیز نگاه می‌کنیم و تشخیص می‌دهیم که کدام‌یک بزرگتر از دیگری است. تخمین اندازۀ backlog تماماً یعنی تصمیم‌گیری دربارۀ پیچیدگی و مقدار کار لازم، نه اینکه چقدر طول می‌کشد تا این کار انجام شود. تخمین اندازه با تخمین برابر نیست.
ممکن است بپرسید که چگونه می‌توان زمان انجام برخی چیزها را اندازه گرفت؟ مدیری را در نظر بگیرید که می‌خواهد بداند چقدر طول می‌کشد تیم شما یک widget را تولید کند. شما می‌توانید تخمین زمان کامل شدن widget  را از پیچیدگی widget تخمین بزنید. شما می‌توانید وقتی که تیم از یک اسپرینت فارغ شد، به آن اسپرینت نگاه کرده و محاسبه کنید که چقدر طول می‌کشد تا کار کامل شود. فقط پیچیدگی یک وظیفه‌ی مورد توجه تیم است.
اجازه دهید برای توضیح بهتر چگونگی تخمین مقدار کار مورد نیاز برای کامل شدن کار، این مسأله را با رنگ‌آمیزی خانه‌تان مقایسه کنیم. شما به فروشگاه رنگ فروشی رفته و چند سطل رنگ را برای رنگ‌آمیزی خانه می‌خرید. سپس از سه پیمانکار می‌خواهید که انجام این کار را برای شما تخمین بزنند. اولین پیمانکار به خانه‌ی شما آمده و دور خانه قدم زده و به سطلهای رنگی که خریده‌اید نگاه کرده  و می‌گوید که وی با یک نردبان زنگ زده و برس‌های دستی و پسرکی لاغراندام به عنوان دستیارش، این کار را در ظرف دو روز انجام می‌دهد.
دومین پیمانکار دور خانه قدم زده و به سطلها نگریسته و می‌گوید که به تازگی نردبان و برس‌هایی خریداری کرده است و تیم محلی فوتبال در آخر هفته به وی کمک خواهند کرد. با این دستیاران و تجهیزات جدید، انجام این کار فقط یک روز به طول می‌انجامد.
سومین پیمانکار دور خانه قدم زده و به رنگها نگریسته و می‌گوید که وی صاحب یک دستگاه مکانیکی رنگ‌آمیزی است که باعث می‌شود انجام این کار حدود یک ساعت وقت بگیرد.
شما دربارۀ این ماجرا و سه نوع تخمین از رنگ‌آمیزی خانه، چگونه فکر می‌کنید در صورتی که در هیچ کدام از این سه وضعیت، نه ابعاد خانه تغییری کرده است و نه مقدار رنگی که شما خریداری کرده‌اید.  نکتۀ این داستان در این است که بهترین چیزی که شما می‌توانید انجام دهید تخمین مدت زمان انجام کار نیست؛ بلکه به جای آن باید مقدار تلاشی را که منجر به اتمام کار خواهد شد، تخمین زد. با تخمین مقدار کار می‌توان مدت زمان انجام کار را به دست آورد.

Sprint Backlog
sprint backlog لیستی از همۀ کارهای باقی‌مانده در یک اسپرینت است و باید توسط تیم انجام شود. sprint backlog زیرمجموعه‌ای از product backlog است. product backlog همۀ داستانهای کاربران را که برای product مانده لیست می‌کند؛ اما sprint backlog حاوی همه‌ی داستان‌ها و وظایف باقی‌مانده برای اسپرینت است. نوعاً هنگامی که یک داستان کاربر برای یک اسپرینت انتخاب می‌شود، تیم، آن داستان کاربر را به تعدادی وظیفه تقسیم می‌کند.
یک وظیفه، تکۀ کوچکی از داستان کاربر است که توسط هر عضو تیم قابل انجام است. مثلاً وظایفی از قبیل اجرای تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی مورد نیاز یک داستان کاربر یا وظیفۀ اجرای UI برای داستان کاربر. وظایفی که بر روی تابلوی وظایف – که با عنوان Kanban (معادل ژاپنی بیلبورد) نیز شناخته می‌شود- برای همۀ تیم قابل رؤیت است. سایر مؤلفه‌های روی این تخته به همان ترتیب، حاوی اطلاعاتی دربارۀ قرار ملاقاتهای جمع‌آوری نیازمندیها، کنترلهای بازبینی، تحقیقات، آزمون، طراحی و مراحل کد نویسی هستند. شکل 4-2 یک مثال را نشان می‌دهد.
اعضای تیم یک کارت از تخته برداشته و در طول اسپرینت اقدام به انجام وظیفه‌ای که روی کارت توصیف شده، می‌نمایند. در خلال مدتی که تیم بر روی وظایف کار می‌کند، سایر وظایف بروز پیدا کرده و تخمینهای اصلی مجدداً تنظیم می‌شوند. همۀ اعضای تیم، در قبال به روز رسانی تابلو بر طبق اطلاعات جدید مقید خواهند بود.

شکل 4-2 نمونه‌ای از تابلوی Kaban با یک sprint backlog


sprint backlog اطلاعات مورد نیاز نمودار burn-down را فراهم می‌کند. در پایان هر اسپرینت، sprint backlog خالی می‌شود. هر آیتم باقی مانده‌ای در backlog به product backlog برگردانده شده و مجدداً در کنار سایر داستانهای کاربری موجود در product backlog بعلاوۀ داستانهای کاربری تازه وارد شده، اولویت‌بندی می‌شود. 

Burn-down chart
نمودار burn-down شیوه‌ای بصری برای دنبال کردن چگونگی پیش‌روی یک اسپرینت است. این نمودار کار باقیماندۀ اسپرینت را در هر روز، به صورت گرافیکی همانند شکل 5-2 نشان می‌دهد. معمولاً این نمودار در یک محیط عمومی نمایش داده می‌شود تا هرکسی بتواند آن را ببیند. این کار به ارتباطات میان اعضای تیم و هرکس دیگری در سازمان کمک می‌کند. این نمودار همچنین می‌تواند به عنوان نشانگر وجود یک مسأله در اسپرینت عمل کند که تیم ممکن است بخاطر آن نتوانند به تعهد خود عمل کنند.


معیار پذیرش

اگرچه product backlog ، sprint backlog و نمودار burn-down بخشهای اصلی اسکرام هستند، معیار پذیرش خروجی جانبی بسیار مهمی از فرآیند اسکرام است. بدون معیار پذیرش خوب، یک پروژه محکوم به شکست است.

معیار پذیرش ضرورتاً شفاف کنندۀ داستان است. چنین معیاری مجموعه‌ای از گامهای مختلف را در اختیار توسعه دهنده می‌گذارد که پیش از آنکه کار تمام شده تلقی شود، باید انجام دهد. معیار پذیرش، توسط صاحب محصول ( product owner ) به کمک مشتری ایجاد می‌شود. این معیار انتظار از داستان کاربر را تنظیم می‌کند. استفاده از این معیار درجای خود نقطۀ شروع خوبی برای نوشتن تستهای خودکار یا حتی توسعۀ آزمون محور توسط توسعه‌دهنده است. بدین طریق، توسعه‌دهنده چیزی را تولید می‌کند که مشتری بدان نیاز داشته و آن را می‌خواهد.

دیگر مزیت معیار پذیرش وقتی آشکار می‌شود که یک ویژگی در طول یک اسپرینت کامل نشده و نیاز است تا از اسپرینتها خارج شود. در چنین موردی تیم می‌تواند معیار پذیرش را به عنوان ابزاری به کار گیرد تا بفهمد که داستان کاربر چگونه به قطعات کوچکتری تقسیم شود تا کماکان ارزشی را برای مشتری فراهم کرده تا بتواند در یک اسپرینت کامل شود.


نقش‌های اسکرام
اسکرام بین افرادی که نسبت به پروژه متعهد هستند و افرادی که فقط ذینفع  محسوب میشوند، تمایز قابل توجه‌ای قائل است. مشهورترین روش برای توضیح این مفهوم تعریف حکایت "Pig & Chicken" میباشد؛ یک خوک و یک جوجه در حال قدم زدن بودند که، یک دفعه جوجه به خوک گفت که: "چرا یک رستوران افتتاح نکنیم؟" خوک هم نگاهی به جوجه کرد و گفت:"ایده  خوبی است ، اسم آن را چه بنامیم؟"  جوجه کمی در مورد این مسئله فکر کرد و گفت:"چرا اسمش را 'گوشت ران خوک و تخم مرغ ها' نگذاریم؟" 
 خوک جواب داد:"فکر نمیکنم جالب باشد چون من متعهد خواهم بود به کار، ولی تو فقط درگیر کار خواهی بود".
بنابراین Pigs همان افراد متعهد به پروژه هستند که وظیفه ساخت، تست، گسترش و توزیع را ایفا میکنند. Chickens در طرف دیگر همان افرادی هستند که کمتر به پروژه تعهد دارند. این افراد همان stackeholder‌ها و یا ذینفعانی هستند که از پروژه منفعت می‌برند، اما در مقابل تحویل پروژه مسئول و پسخگو نیستند.

Pig Roles
نقش‌های عنوان شده در زیر جز نقش‌های Pig هستند که تیم اسکرام را نیز تشکیل میدهند:
  • Scrum Master
  • Product Owner
  • Delivery Team
  • Scrum Master
اگر تیم را موتور پروژه‌ی اسکرام در نظر بگیریم، اسکرام مستر روغنی است که موتور را در حال اجرا نگه می‌دارد. او مسئول این است که مطمئن شود فرآیند اسکرام تفهیم شده و دنبال میشود. اسکرام مستر تسهیل کننده‌ی جلسات تیم و حذف موانعی است که امکان دارد تیم در دوره‌ای از انجام کار خود با آن مواجه شد. او مطمئن خواهد بود که هیچ مانعی به عنوان بازدارنده از رسیدن به اهداف تیم در مقابل آنها وجود ندارد و تیم را از حواس پرتی‌های خارجی ایزوله نگه می‌دارد تا مطمئن شود اعضای تیم دقیقا کاری را به آنها سپرده شده است انجام میدهند. اسکرام مستر با بخش‌های مختلف تیم، از صاحبان محصول گرفته تا تست کنندگان وذینفعان کسب و کار در تعامل است، تا مطمئن شود که تمام اعضای تیم برای پروژه مفید هستند و تمام دست آورد‌های مشترک در اسپرینت را به اشتراک میگذارند. اسکرام مستر را یک مدیر پروژه معمول فرض نکنید؛ چون نقشی که او ایفا میکند بیشتر از نقش یک مدیر پروژه است. مشخصه کلیدی اسکرام مستر "رهبر خدمتگزار است". او رئیس تیم نیست ولی به تیم کمک میکند تا به چیزی که نیاز دارند در این اسپرینت دست یابند. اسکرام مستر به تیم کمک میکند تا کار را به سمتی که خروجی با ارزشی برای مشتری دارد، متمایل کنند. زمانی که مسئله‌ای در داخل تیم بوجود آید، به اسکرام مستر انتقال داده میشود تا این تضاد را مدیریت کند. مواقعی هم وجود دارند که اسکرام مستر در نقش فرمانروا، ایفای نقش میکند. وقتی که یکی از مسئولیت‌های اسکرام مستر مطمئن شدن از این است که تمام روشهای اسکرام توسط اعضای تیم دنبال میشوند، هرمسئله و حمله‌ای در برابر چارچوب اسکرام باید توسط اسکرام مستر رفع شود. این شانس خوش و اینچنین اتفاقی به ندرت خواهد افتاد.

Product Owner
صاحب پروژه یا محصول، مسئول مشخص کردن مشتری و افزایش مقدار کاری است که تیم انجام میدهد. او با مشتریان برای مشخص کردن اینکه خواسته آنها چیست، جلسه تشکیل داده و این نیاز‌ها را اولویت بندی میکنند و تیم هم بر روی آیتم هایی با بیشترین  ارزش برای مشتری، کار خواهد کرد. صاحب محصول همچنین product backlog را مدیریت کرده و تنها شخصی است که میتواند user story‌ها را برای انتقال به اسپرینت، اولویت بندی کند. مسئولیت‌های صاحب محصول در طول اسپرینت از سری مسئولیت‌های نقش Pig به سری مسئولیت‌های نقش Chicken تغییر میکند. یکی دیگر از نقش‌های حیاتی او این است که به عنوان نماینده‌ی مشتری، برای تیم است. صاحب محصول خیلی شبیه به اسکرام مستر میباشد ولی در این بین یک تفاوت اصلی در طبیعت نقش‌های آنها وجود دارد: اسکرام مستر به دنبال بهترین جذابیتهای مورد علاقه تیم در یک اسپرینت بوده؛ در حالی که صاحب محصول به دنبال بهترین جذابیتهای مطلوب مشتری در یک اسپرینت است. در یک تیم اسکرام، صاحب محصول، نقشی است که نمیتوان آن را دست کم گرفت. اگر صاحب محصول کسی باشد که نتواند به طور دقیق نیاز‌های مشتری را به تصویر بکشد، در نتیجه پروژه شکست خواهد خورد.
صاحب محصول کلید اجرایی یک محصول است که ارزشی را برای مشتری و موفقیتی را برای تیم به ارمغان می‌آورد.

Delivery Team
تیم تحویل، گروهی است از افراد که مسئول ارائه واقعی محصول هستند. این تیم معمولا شامل دو تا ده نفر از افراد و همچنین ترکیبی از برنامه نویسان، تست کننده‌ها، طراحان محصول نهایی و اعضایی از سایر نظام‌های ضروری، میباشد. تیم برای انتقال user story و وظایف مرتبط با آن به مرحله بعد بر روی تخته Kanban، تا مرحله‌ی اتمام، بر روی اسپرینت‌ها کار میکند. مشخصه‌ی کلیدی تیم تحویل این است که آنها به صورت یک واحد خود سازمانده می‌باشند. هیج رهبری در جمع آنها وجود ندارد و همه به صورت گروهی تصمیم میگیرند که در هر اسپرینت به انجام چه چیزی میتوانند متعهد شوند. اعضای تیم بار دیگر تصمیم خواهند گرفت که چه ابزاری برای موفقیت پروژه نیاز دارند. چنین سطحی از استقلال در متدولوژی آبشاری بی‌سابقه است! تیم تحویل برای بهینه سازی انعطاف پذیری و بهره وری در نظر گرفته شده‌اند. 
تیم اسکرام ترکیبی از افرادی است با توانمندیهای گوناگون که هرکدام باید با تمام چشم اندازهای محصول در مراتب مختلف آشنا باشند. هریک از اعضای تیم به تنهایی در همه‌ی مباحث نرم افزار ماهر نیستند، اما هر یک از آنها دانش عمومی در همه مباحث را دارند و در قسمت کلی از مفاهیم محصول هم متخصص هستند. تیم تحویل به همراه اسکرام مستر و صاحب محصول، برای تکمیل user story‌ها و به سرانجام رساندن هر اسپرینت، باهم کار میکنند. اسکرام مستر با آمادگی به دنبال بهترین جذابیتهای مورد علاقه تیم در یک اسپرینت است؛ در حالیکه صاحب محصول با آمادگی به دنبال بهترین جذابیتهای مطلوب مشتری در یک اسپرینت است. با وجود این دو نقش، تیم میتواند محصولی که مشتری میخواهد را بسارد.

فعالیت‌های اسکرام
شامل فعالیت‌هایی که در مرکز کانونی اسکرام و در سراسر طرح ریزی، بررسی  و نشست‌ها و جلسات میباشد.

Sprint Planning
قبل از شروع هر sprint، جلسه طرح ریزی برای مشخص کردن اینکه کدام امکان و ویژگی در این sprint قرار بگیرد، برگزار میشود. ویژگی‌ها و امکانات از لیست pb ای (product backlog) که توسط صاحبان (یا صاحب) محصول اولویت بندی شده است، انتخاب خواهند شد. برای بار اول که این نشست و جلسه برای یک پروژه برگزار شود، pb ساخته می‌شود. شما می‌توانید این قسمت را sprint 0 در نظر بگیرید. user stories (گزارشات کاربر) انتخاب شده توسط صاحب محصول، برای قرار گرفتن در print ، به تیم داده میشود و  آنها از طریق یک ابزار کاری بنام Planning Poker، گزارشات مذکور را برای نشان دادن پیچیدگی یک گزارش وابسته به گزارشات دیگر در گروه گزارشات، تغییر اندازه و تغییر حجم میدهند. بار دیگر user story هایی که به اندازه هستند، توسط تیم به وظیفه‌هایی قابل نسبت دادن به یک فرد تبدیل میشوند و یک زمان تخمینی که نشان دهنده‌ی زمان اتمام  برای هر وظیفه است، برای هر وظیفه در نظر گرفته میشود. بار دیگر که تمام این کار‌ها انجام شد ، اعضای  تیم به لیست کامل کارهایی که برای  sprint در نظر گرفته شده‌اند، نگاه خواهند کرد و اگر بتوانند تا اتمام sprint کار را تمام  کنند، تصمیم خواهند گرفت که آن را انجام دهند. این تصمیم گیری به صورت زیر است:
به وسیله 5 انگشت قرار است نظرات خود را ارائه دهند؛ به طوری که اگر عضوی دست خود را با یک انگشت بالا ببرد، بدین معنی است که او درطرح پیشنهادی خیلی تردید دارد و اگر دستی با 5 انگشت بالا رود، به این معنی است که این عضو، به شدت به طرح پیشنهادی مطمئن است. اگر هیج دستی با تعداد انگشت 1 یا 2 از بین دست‌های بالا رفته دیده نشود، لذا تیم به انجام آن کار در sprint جاری متعهد خواهد شد. ولی اگر دستی با تعداد انگشت 1 یا 2 از بین دست‌های بالا رفته دیده شود، در آن صورت  اعضای تیم در مورد دلیل رای عضوی که رایی با ارزش 1 یا 2 داده است، بحث خواهند کرد و با دیگر اعضای تیم برای تحویل گزارشات و وظایف موجود در اسپرینت، متعهد میشوند.
sprint backlog از گزارشات کاربر و وظایفی که باید در sprint تکمیل شوند، ساخته شده است. تمام اعضای تیم در کنار اسکرام مستر و صاحبان محصول در نشست برنامه ریزی اسپرینت درگیر هستند. بار دیگر جلسه برنامه ریزی متشکل از اعضای تیم و بدون صاحبان محصول برای بحث در مورد طراحی سطح بالای سیستم برگزار خواهد شد.

planning poker
planning poker یک بازی است که اعضای تیم را تشویق میکند تا ارزیابی درستی در مورد پیچیدگی گزارش کاربری (user story) که در ارتباط با سایر گزارشات (stories) است، داشته باشند. ابزارهای مورد نیاز برای این بازی خیلی ساده هستند: شما میتوانید از دست خود استفاده کنید؛ یا حتی میتوانید مجموعه کارت‌های Planning Poker را برای انجام بازی، خریداری کنید. برای انجام این بازی، صاحب محصول، گزارش کاربر (user story) را خوانده و برای تیم توضیح خواهد داد. تیم برای پرسیدن سوال در باره این گزارش کاربر، آزاد است. وقتی که تمام سوالات پاسخ داده شدند، اسکرام مستر از اعضای تیم خواهد خواست که یک عدد را به صورت خصوصی که به بهترین شکل پیچیدگی user story را ارئه میکند، تعیین کنید. توجه داشته باشید برای اینکه این انتخاب به صورت سهوی تحت تاثیر انتخاب سایر اعضا نباشد، باید برای دیگران آشکار نشود. بار دیگر  اسکرام مستر از همه میخواهد تا شماره‌های خود را برای همه آشکار کنند. اگر تمام اعضای تیم، یک شماره یکسان را تعیین کرده باشند، آن شماره به user story مورد نظر نسبت داده شده و همه سراغ user story بعدی میروند.
اگر شماره‌ها باهم یکسان نباشند، عضوی با بیشترین  و کمترین شماره، انتخاب شده و از آنها خواسته میشود دلیل تعیین شماره خود را شرح دهند. بعد از بحث، یک راند دیگر از بازی بین اعضایی که یک شماره را برای user story انتخاب کرده‌اند، انجام میشود. این کار تا زمانیکه تیم در یک شماره اتفاق نظر داشته باشند، ادامه خواهد داشت. به طور متوسط برای رسیدن به یک شماره یکسان، بیشتر از 3 راند طول نخواهد کشید. اگر بعد از 3 راند باز هم به شماره‌ای که همه با آن موافق هستند، دست نیابند، ما به اسکرام مستر پیشنهاد میکنیم که میانگین را انتخاب کرده و سراغ user story بعدی بروند.

Daily Stand Ups 
در طول یک اسپرینت، تیم، اسکرام مستر و صاحب محصول، برای حضور در جلسات روزانه که یکبار در هر روز و در یک مکان و زمان یکسان برای بحث در مورد موضوع‌هایی که موجب مانع از اتمام کار میشوند، متعهد میشوند. در جلساتی که برگزار میشود، همه به صورت ایستاده بوده و زمان آن بیشتر از 15 دقیقه طول نخواهد کشید. هرکسی که به نوعی ذینفع در پروژه هستند، برای حضور در جلسات دعوت میشوند. هر چند فقط افرادی که رده بندی شده‌اند، اجازه صحبت در این جلسات را خواهند داشت. در این جلسات، هر عضو تیم به 3 سوال زیر پاسخ خواهد داد:
  1. شما چه چیزی را از دیروز تا حالا انجام داده‌اید؟
  2. شما چه برنامه‌ای برای امروز دارید؟
  3. آیا شما مشکل دیگری که مانع رسیدن به هدفتان باشد، ندارید؟ چه جریانی باعث ایجاد این موانع شده‌اند؟ آیا میتوان مانع را حذف کرد یا باید تشدید شود؟

Sprint Review
 جلسه "بررسی اسپرینت" در پایان اسپرینت برگزار میشود. هدف از آن ارائه گزارشات کاربری  (user stories) هست که در طول اسپرینت تکمیل شده‌اند. تیم، صاحب محصول  و اسکرام مستر به همراه سایر ذینفعان، مخصوصا مدیران و مشتریان، در این جلسه حضور خواهند داشت. این بررسی شامل یک دموی غیررسمی از نرم افزار توسعه داده شده در اسپرینت، میباشد. این جلسه دموی محصول، فرصتی است برای مشتری تا بازخورد‌های خود از محصول را به تیم توسعه انتقال دهند. هدف اصلی از این بازنگری، نمایش محصول با کارکرد واقعی است. این جلسه با اصل "بالاترین اولویت ما عبارت است از راضی کردن مشتری با تحویل سریع و مداوم نرم افزار با ارزش" چابک در یک راستا میباشد.
مطالب
تکمیل کلاس DelegateCommand

مدت‌ها از کلاس DelegateCommand معرفی شده در این آدرس استفاده می‌کردم. این کلاس یک مشکل جزئی دارد و آن هم عدم بررسی مجدد قسمت canExecute به صورت خودکار هست.

خلاصه‌ای برای کسانی که بار اول هست با این مباحث برخورد می‌کنند؛ یا MVVM به زبان بسیار ساده:

در برنامه نویسی متداول سیستم مایکروسافتی، در هر سیستمی که ایجاد کرده و در هر فناوری که ارائه داده از زمان VB6 تا امروز، شما روی یک دکمه مثلا دوبار کلیک می‌کنید و در فایل اصطلاحا code behind این فرم و در روال رخدادگردان آن شروع به کد نویسی خواهید کرد. این مورد تقریبا در همه جا صادق است؛ از WinForms تا WPF تا Silverlight تا حتی ASP.NET Webforms . به عمد هم این طراحی صورت گرفته تا برنامه نویس‌ها در این محیط‌ها زیاد احساس غریبی نکنند. اما این روش یک مشکل مهم دارد و آن هم «توهم» جداسازی رابط کاربر از کدهای برنامه است. به ظاهر یک فایل فرم وجود دارد و یک فایل جدای code behind ؛ اما در عمل هر دوی این‌ها یک partial class یا به عبارتی «یک کلاس» بیشتر نیستند. «فکر می‌کنیم» که از هم جدا شدند اما واقعا یکی هستند. شما در code behind صفحه به صورت مستقیم با عناصر رابط کاربری سروکار دارید و کدهای شما به این عناصر گره خورده‌اند.
شاید بپرسید که چه اهمیتی دارد؟
مشکل اول: امکان نوشتن آزمون‌ها واحد برای این متدها وجود ندارد یا بسیار سخت است. این متدها فقط با وجود فرم و رابط کاربری متناظر با آن‌ها هست که معنا پیدا می‌کنند و تک تک عناصر آن‌ها وهله سازی می‌شوند.
مشکل دوم: کد نوشته فقط برای همین فرم جاری آن قابل استفاده است؛ چون به صورت صریح به عناصر موجود در فرم اشاره می‌کند. نمی‌تونید این فایل code behind رو بردارید بدون هیچ تغییری برای فرم دیگری استفاده کنید.
مشکل سوم: نمی‌تونید طراحی فرم رو بدید به یک نفر، کد نویسی اون رو به شخصی دیگر. چون ایندو لازم و ملزوم یکدیگرند.

این سیستم کد نویسی دهه 90 است.
چند سالی است که طراحان سعی کرده‌اند این سیستم رو دور بزنند و روش‌هایی رو ارائه بدن که در آن‌ها فرم‌های برنامه و فایل‌های پیاده سازی کننده‌ی منطق آن هیچگونه ارتباط مستقیمی باهم نداشته باشند؛ به هم گره نخورده باشند؛ ارجاعی به هیچیک از عناصر بصری فرم را در خود نداشته باشند. به همین دلیل ASP.NET MVC به وجود آمده و در همان سال‌ها مثلا MVVM .

سؤال:
الان که رابط کاربری از فایل پیاده سازی کننده منطق آن جدا شده و دیگر Code behind هم نیست (همان partial class های متداول)، این فایل‌ها چطور متوجه می‌شوند که مثلا روی یک فرم، شیءایی قرار گرفته؟ از کجا متوجه خواهند شد که روی دکمه‌ای کلیک شده؟ این‌ها که ارجاعی از فرم را در درون خود ندارند.
در الگوی MVVM این سیم کشی توسط امکانات قوی Binding موجود در WPF میسر می‌شود. در ASP.NET MVC چیزی شبیه به آن به نام Model binder و همان مکانیزم‌های استاندارد HTTP این کار رو می‌کنه. در MVVM شما بجای code behind خواهید داشت ViewModel (اسم جدید آن). در ASP.NET MVC این اسم شده Controller. بنابراین اگر این اسامی رو شنیدید زیاد تعجب نکنید. این‌ها همان Code behind قدیمی هستند اما ... بدون داشتن ارجاعی از رابط کاربری در خود که ... اطلاعات موجود در فرم به نحوی به آن‌ها Bind و ارسال می‌شوند.
این سیم کشی‌ها هم نامرئی هستند. یعنی فایل ViewModel یا فایل Controller نمی‌دونند که دقیقا از چه کنترلی در چه فرمی این اطلاعات دریافت شده.
این ایده هم جدید نیست. شاید بد نباشه به دوران طلایی Win32 برگردیم. همان توابع معروف PostMessage و SendMessage را به خاطر دارید؟ شما در یک ترد می‌تونید با مثلا PostMessage شیءایی رو به یک فرم که در حال گوش فرا دادن به تغییرات است ارسال کنید (این سیم کشی هم نامرئی است). بنابراین پیاده سازی این الگوها حتی در Win32 و کلیه فریم ورک‌های ساخته شده بر پایه آن‌ها مانند VCL ، VB6 ، WinForms و غیره ... «از روز اول» وجود داشته و می‌تونستند بعد از 10 سال نیان بگن که اون روش‌های RAD ایی رو که ما پیشنهاد دادیم، می‌شد خیلی بهتر از همان ابتدا، طور دیگری پیاده سازی بشه.

ادامه بحث!
این سیم کشی یا اصطلاحا Binding ، در مورد رخدادها هم در WPF وجود داره و اینبار به نام Commands معرفی شده‌است. به این معنا که بجای اینکه بنویسید:
<Button  Click="btnClick_Event">Last</Button>

بنویسید:
<Button Command="{Binding GoLast}">Last</Button>

حالا باید مکانیزمی وجود داشته باشه تا این پیغام رو به ViewModel برنامه برساند. اینکار با پیاده سازی اینترفیس ICommand قابل انجام است که معرفی یک کلاس عمومی از پیاده سازی آن‌را در ابتدای بحث مشاهده نمودید.
در یک DelegateCommand،‌ توسط متد منتسب به executeAction، مشخص خواهیم کرد که اگر این سیم کشی برقرار شد (که ما دقیقا نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم که بدانیم از کجا و کدام فرم دقیقا)، لطفا این اعمال را انجام بده و توسط متد منتسب به canExecute به سیستم Binding خواهیم گفت که آیا مجاز هستی این اعمال را انجام دهی یا خیر. اگر این متد false برگرداند، مثلا دکمه یاد شده به صورت خودکار غیرفعال می‌شود.
اما مشکل کلاس DelegateCommand ذکر شده هم دقیقا همینجا است. این دکمه تا ابد غیرفعال خواهد ماند. در WPF کلاسی وجود دارد به نام CommandManager که حاوی متدی استاتیکی است به نام InvalidateRequerySuggested. اگر این متد به صورت دستی فراخوانی شود، یکبار دیگر کلیه متدهای منتسب به تمام canExecute های تعریف شده، به صورت خودکار اجرا می‌شوند و اینجا است که می‌توان دکمه‌ای را که باید مجددا بر اساس شرایط جاری تغییر وضعیت پیدا کند، فعال کرد. بنابراین فراخوانی متد InvalidateRequerySuggested یک راه حل کلی رفع نقیصه‌ی ذکر شده است.
راه حل دومی هم برای حل این مشکل وجود دارد. می‌توان از رخدادگردان CommandManager.RequerySuggested استفاده کرد. روال منتسب به این رخدادگردان هر زمانی که احساس کند تغییری در UI رخ داده، فراخوانی می‌شود. بنابراین پیاده سازی بهبود یافته کلاس DelegateCommand به صورت زیر خواهد بود:

using System;
using System.Windows.Input;

namespace MvvmHelpers
{
// Ref.
// - http://johnpapa.net/silverlight/5-simple-steps-to-commanding-in-silverlight/
// - http://joshsmithonwpf.wordpress.com/2008/06/17/allowing-commandmanager-to-query-your-icommand-objects/
public class DelegateCommand<T> : ICommand
{
readonly Func<T, bool> _canExecute;
bool _canExecuteCache;
readonly Action<T> _executeAction;

public DelegateCommand(Action<T> executeAction, Func<T, bool> canExecute = null)
{
if (executeAction == null)
throw new ArgumentNullException("executeAction");

_executeAction = executeAction;
_canExecute = canExecute;
}

public event EventHandler CanExecuteChanged
{
add { if (_canExecute != null) CommandManager.RequerySuggested += value; }
remove { if (_canExecute != null) CommandManager.RequerySuggested -= value; }
}

public bool CanExecute(object parameter)
{
return _canExecute == null ? true : _canExecute((T)parameter);
}

public void Execute(object parameter)
{
_executeAction((T)parameter);
}
}
}

استفاده از آن هم در ViewModel ساده است. یکبار خاصیتی به این نام تعریف می‌شود. سپس در سازنده کلاس مقدار دهی شده و متدهای متناظر آن تعریف خواهند شد:

public DelegateCommand<string> GoLast { set; get; }

//in ctor
GoLast = new DelegateCommand<string>(goLast, canGoLast);

private bool canGoLast(string data)
{
//ex.
return ListViewGuiData.CurrentPage != ListViewGuiData.TotalPage - 1;
}

private void goLast(string data)
{
//do something
}

مزیت کلاس DelegateCommand جدید هم این است که مثلا متد canGoLast فوق، به صورت خودکار با به روز رسانی UI ، فراخوانی و تعیین اعتبار مجدد می‌شود.


اشتراک‌ها
ساخت برنامه های پویای Blazor به کمک فریم ورک Octane

Octane فریم ورکی است جهت ساخت برنامه‌های Modular در Blazor. به کمک این برنامه می‌توانید صفحات مورد نظر خود را طراحی کرده و به وب سایت خود اضافه کنید. لینکی جهت نمایش بعضی از قابلیتهای آن در یوتیوب نمایش .

ساخت برنامه های پویای Blazor به کمک فریم ورک Octane
نظرات مطالب
اهمیت Controller های ساده در ASP.NET MVC
برای نمایش پیام به کاربر در ASP.NET MVC روش‌های زیادی وجود دارد ، مثلا می‌توان در ViewModel خود یک پراپرتی جهت نمایش پیغام به کاربر تعبیه کرد و در صورت نیاز به کمک یک Helper در View پیام مورد نظر را نشان داد یا از شیء TempData استفاده کرد.
مطالب
آپلود فایل توسط فرم‌های پویای jqGrid
پیشنیازها
Ajax.BeginForm و ارسال فایل به سرور در ASP.NET MVC
فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC
فرمت کردن اطلاعات نمایش داده شده به کمک jqGrid در ASP.NET MVC
استفاده ازExpressionها جهت ایجاد Strongly typed view در ASP.NET MVC


فرم‌های پویای jqGrid نیز به صورت Ajax ایی به سرور ارسال می‌شوند و اگر نوع عناصر تشکیل دهنده‌ی آن‌ها file تعیین شوند، قادر به ارسال این فایل‌ها به سرور نخواهند بود. در ادامه نحوه‌ی یکپارچه سازی افزونه‌ی AjaxFileUpload را با فرم‌های jqGrid بررسی خواهیم کرد.


تغییرات فایل Layout برنامه

در اینجا دو فایل جدید ajaxfileupload.js و jquery.blockUI.js به مجموعه‌ی فایل‌های تعریف شده اضافه شده‌اند:
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>@ViewBag.Title - My ASP.NET Application</title>

    <link href="~/Content/themes/base/jquery.ui.all.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/jquery.jqGrid/ui.jqgrid.css" rel="stylesheet" />
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" type="text/css" />
</head>
<body>
    <div>
        @RenderBody()
    </div>

    <script src="~/Scripts/jquery-1.7.2.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery-ui-1.8.11.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/i18n/grid.locale-fa.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.jqGrid.src.js"></script>
    <script src="~/Scripts/ajaxfileupload.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.blockUI.js"></script>

    @RenderSection("Scripts", required: false)
</body>
</html>
از فایل jquery.blockUI.js برای نمایش صفحه‌ی منتظر بمانید تا فایل آپلود شود، استفاده خواهیم کرد.
 PM> Install-Package jQuery.BlockUI



نکته‌ای در مورد واکنشگرا کردن jqGrid

اگر می‌خواهید عرض jqGrid به تغییرات اندازه‌ی مرورگر پاسخ دهد، تنها کافی است تغییرات ذیل را اعمال کنید:
<div dir="rtl" id="grid1" style="width:100%;" align="center">
    <div id="rsperror"></div>
    <table id="list" cellpadding="0" cellspacing="0"></table>
    <div id="pager" style="text-align:center;"></div>
</div>


    <script type="text/javascript">
        $(document).ready(function () {

            // Responsive jqGrid
            $(window).bind('resize', function () {
                var targetContainer = "#grid1";
                var targetGrid = "#list";

                $(targetGrid).setGridWidth($(targetContainer).width() - 2, true);
            }).trigger('resize');


            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش هفتم",
                /// .....
            }).navGrid(
                /// .....
            ).jqGrid('gridResize', { minWidth: 400, minHeight: 150 });
        });
    </script>
در اینجا به تغییرات resize صفحه گوش فرا داده شده و سپس به کمک متد توکار setGridWidth، به صورت پویا اندازه‌ی عرض jqGrid تغییر خواهد کرد.
همچنین اگر می‌خواهید کاربر بتواند اندازه‌ی گرید را دستی تغییر دهد، به انتهای تعاریف گرید، تعریف متد gridResize را نیز اضافه کنید.




نحوه‌ی تعریف ستونی که قرار است فایل آپلود کند

                colModel: [
                    {
                        name: '@(StronglyTyped.PropertyName<Product>(x=>x.ImageName))',
                        index: '@(StronglyTyped.PropertyName<Product>(x => x.ImageName))',
                        align: 'center', width: 220,
                        editable: true,
                        edittype: 'file',
                        formatter: function (cellvalue, options, rowObject) {
                            return "<img src='/images/" + cellvalue + "?rnd=" + new Date().getTime() + "' />";
                        },
                        unformat: function (cellvalue, options, cell) {
                            return $('img', cell).attr('src').replace('/images/', '');
                        }
                    }
                ],
edittype ستونی که قرار است فایل آپلود کند، باید به file تنظیم شود. همچنین چون در اینجا این فایل آپلودی، تصویر یک محصول است، از formatter برای تبدیل مسیر فایل به تصویر و از unformat برای بازگشت این مسیر به مقدر اصلی آن استفاده خواهیم کرد. از unformat برای حالت ویرایش اطلاعات استفاده می‌شود. از formatter برای تغییر اطلاعات دریافتی از سرور به فرمت دلخواهی در سمت کلاینت می‌توان کمک گرفت.
Rnd اضافه شده به انتهای آدرس تصویر، جهت جلوگیری از کش شدن آن تعریف شده‌است.



کتابخانه‌ی JqGridHelper

در قسمت‌های قبل مطالب بررسی jqGrid یک سری کلاس مانند JqGridData برای بازگشت اطلاعات مخصوص jqGrid و یا JqGridRequest برای دریافت پارامترهای ارسالی توسط آن به سرور، تهیه کردیم؛ به همراه کلاس‌هایی مانند جستجو و مرتب سازی پویای اطلاعات.
اگر این کلاس‌ها را از پروژه‌ها و مثال‌های ارائه شده خارج کنیم، می‌توان به کتابخانه‌ی JqGridHelper رسید که فایل‌های آن در پروژه‌ی پیوست موجود هستند.
همچنین در این پروژه، کلاسی به نام StronglyTyped با متد PropertyName جهت دریافت نام رشته‌ای یک خاصیت تعریف شده‌است. گاهی از اوقات این تنها چیزی است که کدهای سمت کلاینت، جهت سازگار شدن با Refactoring و Strongly typed تعریف شدن نیاز دارند و نه ... محصور کننده‌هایی طویل و عریض که هیچگاه نمی‌توانند تمام قابلیت‌های یک کتابخانه‌ی غنی جاوا اسکریپتی را به همراه داشته باشند.
با کمی جستجو، برای jqGrid نیز می‌توانید از این دست محصور کننده‌هارا پیدا کنید اما ... هیچکدام کامل نیستند و دست آخر مجبور خواهید شد در بسیاری از موارد مستقیما JavaScript نویسی کنید.



یکپارچه سازی افزونه‌ی AjaxFileUpload با فرم‌های jqGrid

پس از این مقدمات، ستون ویژه‌ی actions که inline edit را فعال می‌کند، چنین تعریفی را پیدا خواهد کرد:
                colModel: [
                    {
                        name: 'myac', width: 80, fixed: true, sortable: false,
                        resize: false, formatter: 'actions',
                        formatoptions: {
                            keys: true,
                            afterSave: function (rowid, response) {
                                doInlineUpload(response, rowid);
                            },
                            delbutton: true,
                            delOptions: {
                                url: "@Url.Action("DeleteProduct","Home")"
                            }
                        }
                    }
                ],
در اینجا afterSave اضافه شده‌است تا کار ارسال فایل به سرور را در حالت ویرایش inline فعال کند.
و ویژگی‌های قسمت‌های edit، add و delete فرم‌های پویای jqGrid باید به نحو ذیل تغییر کنند:
            $('#list').jqGrid({
                caption: "آزمایش هفتم",
                // ....
            }).navGrid(
                '#pager',
                //enabling buttons
                { add: true, del: true, edit: true, search: false },
                //edit option
                {
                    width: 'auto',
                    reloadAfterSubmit: true, checkOnUpdate: true, checkOnSubmit: true,
                    beforeShowForm: function (form) {
                        centerDialog(form, $('#list'));
                    },
                    afterSubmit: doFormUpload,
                    closeAfterEdit: true
                },
                //add options
                {
                    width: 'auto', url: '@Url.Action("AddProduct","Home")',
                    reloadAfterSubmit: true, checkOnUpdate: true, checkOnSubmit: true,
                    beforeShowForm: function (form) {
                        centerDialog(form, $('#list'));
                    },
                    afterSubmit: doFormUpload,
                    closeAfterAdd: true
                },
                //delete options
                {
                    url: '@Url.Action("DeleteProduct","Home")',
                    reloadAfterSubmit: true
                }).jqGrid('gridResize', { minWidth: 400, minHeight: 150 });
با اکثر این تنظیمات در مطلب «فعال سازی و پردازش صفحات پویای افزودن، ویرایش و حذف رکوردهای jqGrid در ASP.NET MVC» آشنا شده‌اید. تنها قسمت جدید آن شامل رویدادگردان afterSubmit است. در اینجا است که افزونه‌ی AjaxFileUpload فعال شده و سپس اطلاعات المان فایل را به سرور ارسال می‌کند.
افزونه‌ی AjaxFileUpload پس از ارسال اطلاعات عناصر غیر فایلی فرم، باید فعال شود. به همین جهت است که از رویداد afterSubmit در حالت نمایش فرم‌های پویا و رویداد afterSave در حالت ویرایش inline استفاده کرده‌ایم.
در ادامه تعاریف متدهای doInlineUpload و doUpload بکار گرفته شده در رویداد afterSubmit را مشاهده می‌کنید:
        function doInlineUpload(response, rowId) {
            return doUpload(response, null, rowId);
        }

        function doFormUpload(response, postdata) {
            return doUpload(response, postdata, null);
        }

        function doUpload(response, postdata, rowId) {
            // دریافت خروجی متد ثبت اطلاعات از سرور
            // و استفاده از آی دی رکورد ثبت شده برای انتساب فایل آپلودی به آن رکورد
            var result = $.parseJSON(response.responseText);
            if (result.success === false)
                return [false, "عملیات ثبت موفقیت آمیز نبود", result.id];

            var fileElementId = '@(StronglyTyped.PropertyName<Product>(x=>x.ImageName))';
            if (rowId) {
                fileElementId = rowId + "_" + fileElementId;
            }

            var val = $("#" + fileElementId).val();
            if (val == '' || val === undefined) {
                // فایلی انتخاب نشده
                return [false, "لطفا فایلی را انتخاب کنید", result.id];
            }

            $('#grid1').block({ message: '<h4>در حال ارسال فایل به سرور</h4>' });
            $.ajaxFileUpload({
                url: "@Url.Action("UploadFiles", "Home")", // مسیری که باید فایل به آن ارسال شود
                secureuri: false,
                fileElementId: fileElementId, // آی دی المان ورودی فایل
                dataType: 'json',
                data: { id: result.id }, // اطلاعات اضافی در صورت نیاز
                complete: function () {
                    $('#grid1').unblock();
                },
                success: function (data, status) {
                    $("#list").trigger("reloadGrid");
                },
                error: function (data, status, e) {
                    alert(e);
                }
            });

            return [true, "با تشکر!", result.id];
        }
امضای رویدادگردان‌های afterSubmit و afterSave یکی نیست. به همین جهت دو متد اضافی به جای یک متد doUpload مورد استفاده قرار گرفته‌اند.
متد doUpload توسط پارامتر response، اطلاعات بازگشتی پس از ذخیره سازی متداول اطلاعات فرم را دریافت می‌کند. برای مثال ابتدا اطلاعات معمولی یک محصول در بانک اطلاعاتی ذخیره شده و سپس id آن به همراه یک خاصیت به نام success از طرف سرور بازگشت داده می‌شوند.
اگر success مساوی true بود، ادامه‌ی کار آپلود فایل انجام خواهد شد. در اینجا ابتدا بررسی می‌شود که آیا فایلی از طرف کاربر انتخاب شده‌است یا خیر؟ اگر خیر، یک پیام اعتبارسنجی سفارشی به او نمایش داده خواهد شد.
خروجی متد doUpload حتما باید به شکل یک آرایه سه عضوی باشد. عضو اول آن true و false است؛ به معنای موفقیت یا عدم موفقیت عملیات. عضو دوم پیام اعتبارسنجی سفارشی است و عضو سوم، Id ردیف.
در ادامه افزونه‌ی jQuery.BlockUI فعال می‌شود تا ارسال فایل به سرور را به کاربر گوشزد کند.
سپس فراخوانی متداول افزونه‌ی ajaxFileUpload را مشاهده می‌کنید. تنها نکته‌ی مهم آن فراخوانی متد reloadGrid در حالت success است. به این ترتیب گرید را وادار می‌کنیم تا اطلاعات ذخیره شده در سمت سرور را دریافت کرده و سپس تصویر را به نحو صحیحی نمایش دهد.



کدهای سمت سرور آپلود فایل

        [HttpPost]
        public ActionResult AddProduct(Product postData)
        {
            // ...
            return Json(new { id = postData.Id, success = true }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }

        [HttpPost]
        public ActionResult EditProduct(Product postData)
        {
            // ...
            return Json(new { id = postData.Id, success = true }, JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }


        // todo: change `imageName` according to the form's file element name
        [HttpPost]
        public ActionResult UploadFiles(HttpPostedFileBase imageName, int id)
        {
            // ....
            return Json(new { FileName = product.ImageName }, "text/html", JsonRequestBehavior.AllowGet);
        }
در اینجا تنها نکته‌ی مهم، خروجی‌های JSON این متدها هستند.
در حالت‌های Add و Edit، نیاز است id رکورد ثبت شده بازگشت داده شود. این id در سمت کلاینت توسط پارامتر response دریافت می‌شود. از آن در افزونه‌ی ارسال فایل به سرور استفاده خواهیم کرد. اگر به متد UploadFiles دقت کنید، این id را دریافت می‌کند. بنابراین می‌توان یک ربط منطقی را بین فایل ارسالی و رکورد متناظر با آن برقرار کرد.
Content type مقدار بازگشتی از متد UploadFiles حتما باید text/html باشد (افزونه‌ی ارسال فایل‌ها، اینگونه کار می‌کند).


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
jqGrid07.zip
مطالب
React 16x - قسمت 20 - کار با فرم‌ها - بخش 3 - بهبود کیفیت کدهای فرم لاگین
تا اینجا اگر به کدهای کامپوننت فرم لاگینی که ایجاد کردیم دقت کنید، تبدیل شده‌است به محلی برای انباشت حجم قابل توجهی از کد. به این ترتیب اگر قرار باشد فرم‌های جدیدی را تعریف کنیم، نیاز خواهد بود قسمت‌های عمده‌ای از این کدها را در هر جایی تکرار کنیم. بنابراین جهت کاهش مسئولیت‌های آن، نیاز است بازسازی کد (refactoring) قابل ملاحظه‌ای بر روی آن صورت گیرد.


تشخیص قسمت‌هایی که قابلیت استخراج از کامپوننت لاگین را دارند

قصد داریم قسمت‌هایی از کامپوننت لاگین فعلی را استخراج کرده و آن‌ها را درون یک کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد قرار دهیم:
- خاصیت state: می‌خواهیم تمام فرم‌هایی را که تعریف می‌کنیم، دارای خاصیت errors باشند. بنابراین این خاصیت قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد.
- خاصیت schema: قابلیت استفاده‌ی مجدد را ندارد و مختص فرم لاگین تعریف شده‌است. این منطق از هر فرمی با فرم دیگر، متفاوت است.
- متد validate: در این متد، هیچ نوع وابستگی از آن به مفهوم لاگین وجود ندارد و کاملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد. تنها this.state.account آن وابسته‌ی به کامپوننت لاگین است و بدیهی است شیء account را در سایر فرم‌ها نخواهیم داشت و ممکن است نام آن movie یا customer باشد. بنابراین قاعده‌ای را در اینجا تعریف می‌کنیم، بر این مبنا که از این پس، تمام فرم‌های ما دارای خاصیتی به نام data خواهند بود که بیانگر اطلاعات آن فرم می‌باشد. با این تغییر، برای مثال در فرم لاگین، data به شیء account تنظیم می‌شود و در فرمی دیگر به شیء customer.
- متد validateProperty: همانند متد validate است و کاملا قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد.
- متد handleSubmit: قسمت ابتدایی این متد که شامل غیرفعال کردن post back به سرور و اعتبارسنجی فرم است، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد. اما قسمت دوم آن مانند ارسال فرم به سرور و یا هر عملیات دیگری، از یک فرم به فرم دیگر می‌تواند متفاوت باشد.
 - متد handleChange: این متد نیز قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارد؛ چون می‌خواهیم در تمام فرم‌ها در حین تایپ اطلاعات، کار اعتبارسنجی ورودی‌ها صورت گیرد. این متد نیز به this.state.account وابسته‌است که قاعده‌ی تعریف خاصیت data در state، می‌تواند این مشکل را حل کند.
- متد رندر: طراحی آن کاملا وابسته‌است به نوع فرمی که مدنظر می‌باشد؛ اما دکمه‌ی submit آن خیر. بجز برچسب دکمه‌ی submit، مابقی قسمت‌های آن مانند کلاس‌های CSS و منطق فعال‌سازی و غیرفعال‌سازی آن، قابلیت استفاده‌ی مجدد را دارند.

بنابراین در ادامه کار، refactoring کامپوننت فرم لاگین را برای استخراج قسمت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد آن، انجام خواهیم داد.


تبدیل قسمت‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد کامپوننت لاگین، به یک کامپوننت عمومی

ابتدا کامپوننت عمومی Form را که قابلیت استفاده‌ی مجدد دارد، در فایل جدید src\components\common\form.jsx تعریف کرده و سپس کامپوننت فرم لاگین را طوری تغییر می‌دهیم که از آن، بجای کلاس پیش‌فرض Component، ارث بری کند. به این ترتیب تمام متدهای تعریف شده‌ی در این کامپوننت با قابلیت استفاده‌ی مجدد، در کامپوننت‌های مشتق شده‌ی از آن، در دسترس خواهند بود.

1- در ادامه همانطور که عنوان شد، خاصیت state فرم‌ها باید دارای شیء data و شیء errors باشند تا توسط آن‌ها بتوان اطلاعات کل فرم و اطلاعات خطاهای اعتبارسنجی را ذخیره کرد:
import React, { Component } from "react";

class Form extends Component {
    state = {
        data:{},
        errors:{}
     }
با این تغییر، به فرم login بازگشته و خاصیت account موجود در state آن‌را به data تغییر نام می‌دهیم. برای اینکار بهتر است دکمه‌ی F2 را بر روی نام انتخاب شده‌ی account در VSCode فشار دهید تا تکست باکس تغییر نام آن ظاهر شود. مزیت کار با این ابزار refactoring توکار، اصلاح خودکار تمام ارجاعات به account قبلی، با این نام جدید است. همچنین نام تمام خواصی و متغیرهایی را هم که به account تنظیم کرده بودیم، به data تغییر می‌دهیم تا کار به روز رسانی state بر روی data صورت گیرد و نه account قبلی. در این حالت شاید استفاده از امکانات replace کلی ادیتور، بهتر از استفاده از ویژگی F2 باشد.

2- در ادامه، کاری با خاصیت schema تعریف شده‌ی در کامپوننت لاگین نداریم؛ چون کاملا مختص به آن است. اما متدهای validate و validateProperty آن‌را طور کامل cut کرده و به کامپوننت Form، منتقل می‌کنیم. با این انتقال، چون این متدها از کتابخانه‌ی Joi استفاده می‌کنند، باید import آن‌را نیز به ابتدای ماژول جدید فرم، اضافه کرد:
import Joi from "@hapi/joi";

3- سپس متد رندر کامپوننت Form را کاملا حذف می‌کنیم؛ چون این کامپوننت قرار نیست چیزی را رندر کند.

4- در قسمت دوم متد handleSubmit، برای مثال قرار است ارسال داده‌ها به سرور صورت گیرد. به همین جهت آن‌را تبدیل به متدی مانند doSubmit کرده و سپس کل متد handleSubmit را نیز به کامپوننت Form منتقل می‌کنیم.
  doSubmit = () => {
    // call the server
    console.log("Submitted!");
  };

5- متد handleChange را نیز از کامپوننت فرم لاگین cut کرده و به کامپوننت Form منتقل می‌کنیم.

6- پس از این نقل و انتقالات، کار ارث بری از کامپوننت فرم را در کامپوننت فرم لاگین انجام می‌دهیم:
import Form from "./common/form";
// ...

class LoginForm extends Form {

اکنون اگر برنامه را ذخیره کرده و اجرا کنیم، همانند قبل و آن‌چیزی که در انتهای قسمت قبلی به آن رسیدیم، بدون مشکل کار می‌کند؛ اما کدهای کامپوننت فرم لاگین به شدت کاهش یافته و ساده شده‌است. همچنین اگر دفعه‌ی بعد، نیاز به ایجاد فرمی وجود داشت، دیگر نیازی به تکرار این حجم از کد نیست. تنها نیاز خواهیم داشت تا state را تعریف کرده و schema را اضافه کنیم و همچنین نیاز است متد doSumbit را پیاده سازی کنیم تا مشخص شود پس از تکمیل فرم و اعتبارسنجی آن، قرار است چه رخ‌دادی واقع شود.

کدهای کامل کامپوننت فرم را از پیوست انتهای بحث می‌توانید دریافت کنید؛ البته تمام متدهای آن‌را در قسمت قبل تکمیل کرده بودیم و در اینجا صرفا یکسری cut/paste صورت گرفتند.


ساده کردن و بهبود پیاده سازی متد رندر

1- در متد رندر فعلی کامپوننت فرم لاگین، اگر به دکمه‌ی submit آن دقت کنیم، بجز برچسب آن، مابقی قسمت‌های آن در تمام فرم‌های دیگری که تعریف خواهیم کرد، یکسان خواهند بود. به همین جهت این قسمت را می‌توان تبدیل به یک متد کمکی در کلاس Form کرد:
  renderButton(label) {
    return (
      <button disabled={this.validate()} className="btn btn-primary">
        {label}
      </button>
    );
  }
سپس در متد رندر کامپوننت فرم لاگین، تنها کافی است بجای المان button قبلی، از متد فوق استفاده کنیم:
{this.renderButton("Login")}

2- در قسمت‌های قبل، برچسب، فیلدهای ورودی و تگ‌ها و کلاس‌های بوت استرپی را به کامپوننت Input منتقل کردیم، تا به یک فرم ساده‌تر و با قابلیت نگهداری بالاتری برسیم. هرچند این هدف حاصل شده، اما باز هم تعاریف المان‌های Input قرارگرفته‌ی در متد رندر کامپوننت لاگین، دارای الگوی تکراری ذکر یک خاصیت مشخص، تعریف رویدادگردان‌های مشخص و اطلاعات اعتبارسنجی کاملا مشخصی هستند. به همین جهت تعریف المان Input را هم مانند متد renderButton فوق می‌توان به کلاس پایه Form انتقال داد:
  import Input from "./input";
  //...

  renderInput(name, label) {
    const { data, errors } = this.state;
    return (
      <Input
        name={name}
        label={label}
        value={data[name]}
        onChange={this.handleChange}
        error={errors[name]}
      />
    );
همانطور که مشاهده می‌کنید، با استفاده از [] و دسترسی پویای به خواص اشیاء، می‌توان رندر المان Input را تبدیل به متدی با قابلیت نگهداری بهتر کرد و از تکرار ویژگی‌های name ، label ، value ، onChange و error به ازای هر فیلد مورد نیاز، پرهیز کرد. اکنون با این تغییر، متد رندر کامپوننت فرم لاگین به صورت زیر خلاصه می‌شود که بسیار بهتر است از تعریف تعداد قابل ملاحظه‌ای div و کلاس بوت استرپی، تعریف المان‌ها، اتصال تک تک آن‌ها به خواص تعریف شده، اتصال آن‌ها به رویداد گردان‌ها و همچنین به اعتبارسنج‌ها:
  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        {this.renderInput("username", "Username")}
        {this.renderInput("password", "Password")}
        {this.renderButton("Login")}
      </form>
    );
  }

3- تا اینجا فرم لاگین تعریف شده، یک مشکل کوچک را دارد: فیلد پسورد آن، از نوع text تعریف شده و اطلاعات وارد شده را همانند یک textbox معمولی نمایش می‌دهد. برای رفع این مشکل، پارامتر type را با یک مقدار پیش‌فرض پر استفاده، تعریف کرده و به المان Input اعمال می‌کنیم:
  renderInput(name, label, type = "text") {
    const { data, errors } = this.state;
    return (
      <Input
        name={name}
        type={type}
        label={label}
        value={data[name]}
        onChange={this.handleChange}
        error={errors[name]}
      />
    );
  }

سپس این type را در قسمتی که المان مرتبط را رندر می‌کنیم، با password مقدار دهی خواهیم کرد:
  render() {
    return (
      <form onSubmit={this.handleSubmit}>
        {this.renderInput("username", "Username")}
        {this.renderInput("password", "Password", "password")}
        {this.renderButton("Login")}
      </form>
    );
}
نیازی به ذکر type، در اولین renderInput ذکر شده، نیست؛ چون مقدار این پارامتر را ازمقدار پیش‌فرض text، دریافت می‌کند.

البته این تغییرات تا به اینجا کار نخواهند کرد؛ چون هنوز کلاس المان Input را جهت پذیرش ویژگی جدید type، ویرایش نکرده‌ایم. بنابراین به فایل src\components\common\input.jsx مراجعه کرده و type را به آن اعمال می‌کنیم:
import React from "react";

const Input = ({ name, type, label, value, error, onChange }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input
        value={value}
        onChange={onChange}
        id={name}
        name={name}
        type={type}
        className="form-control"
      />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
اکنون اگر تغییرات را ذخیره کرده و به مرورگر مراجعه کنیم، فیلد کلمه‌ی عبور، دیگر حروف وارد شده را نمایش نمی‌دهد و بر اساس نوع استاندارد password، عمل می‌کند.

4- مشکل! آیا باید به ازای هر ویژگی جدیدی که قرار است به این input اعمال کنیم، مانند type در اینجا، نیاز است یک پارامتر جدید را تعریف و سپس از آن استفاده کرد؟ در این حالت اینترفیس این کامپوننت از کنترل خارج می‌شود و همچنین هربار باید آن‌را ویرایش کرد و تغییر داد. به علاوه اگر به تعریف این input دقت کنیم، نام 4 ویژگی آن، با مقادیری که دریافت می‌کنند،  هم نام هستند (ویژگی value با مقدار value و ...):
<input
  value={value}
  name={name}
  type={type}
  onChange={onChange}
  id={name}
  className="form-control"
/>
در کامپوننت جاری، منهای پارامترهایی که نام ویژگی‌های تعریف شده، با نام آن پارامترها در تمام قسمت‌های کامپوننت (نه فقط المان input)، یکی نیستند (name، label و error)، مابقی را می‌توان توسط یک «rest operator»، به این متد ارسال کرد:
import React from "react";

const Input = ({ name, label, error, ...rest }) => {
  return (
    <div className="form-group">
      <label htmlFor={name}>{label}</label>
      <input {...rest} name={name} id={name} className="form-control" />
      {error && <div className="alert alert-danger">{error}</div>}
    </div>
  );
};

export default Input;
بنابراین منهای name، label و error که در قسمت‌های دیگر کامپوننت استفاده می‌شوند، مابقی پارامترهای این کامپوننت تابعی را حذف کرده و با یک rest operator، دریافت می‌کنیم. سپس آن‌ها را به کمک یک spread operator، در المان input، گسترده و درج می‌کنیم. شبیه به اینکار را در قسمت 15 و بخش «ارسال props سفارشی در حین مسیریابی به کامپوننت‌ها» آن انجام داده بودیم. با کمک عملگرهای rest و spread، به سادگی می‌توان هرنوع ویژگی جدیدی را که برای کار با المان input نیاز داریم، به کامپوننت جاری ارسال کرد؛ بدون اینکه نیازی باشد هربار تعریف پارامترهای آن را تغییر دهیم. پارامتر rest تعریف شده، یعنی هر خاصیت دیگری را بجز سه خاصیت name، label و error، به صورت خودکار به این کامپوننت تابعی ارسال کن.
با این تغییر در کامپوننت Input، سایر قسمت‌های برنامه نیازی به تغییر ندارند. برای مثال در متد renderInput، سه ویژگی name، label و error تبدیل به سه پارامتر دریافتی از props می‌شوند (ترتیب ذکر آن‌ها اهمیتی ندارد). مابقی ویژگی‌های تعریف شده‌ی در آن، به صورت خودکار در قسمت input {...rest} درج خواهند شد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-20.zip