مطالب
بررسی روش تعریف انقیاد دو طرفه‌ی سفارشی در کامپوننت‌های Angular
برخلاف AngularJS، در برنامه‌های Angular امکانات two way data binding به صورت پیش‌فرض ارائه نمی‌شوند تا از تمام مشکلات آن مانند digest cycle ،watchers و غیره خبری نباشد. اما گاهی از اوقات نیاز است انقیاد دو طرفه‌ی سفارشی را بین دو کامپوننت ایجاد کنیم. در این مطلب روش ایجاد یک چنین انقیادهایی را بررسی خواهیم کرد و در اینجا در ابتدا نیاز است دو پیشنیاز Property Binding و Event Binding را بررسی کنیم که از جمع آن‌ها two way data binding حاصل می‌شود:


البته Angular به همراه دایرکتیو ویژه‌ای به نام ngModel است که two-way data binding را با import ماژول ویژه‌ی فرم‌ها میسر می‌کند:


که آن نیز در اصل از جمع Property Binding و Event Binding تشکیل شده‌است:
<input [ngModel]="username" (ngModelChange)="username = $event">
و یا به صورت خلاصه:
<input [(ngModel)]='username' />
در اینجا می‌خواهیم یک چنین امکانی را بدون استفاده از ngModel و ماژول فرم‌ها پیاده سازی کنیم.


انقیاد به خواص یا Property binding

فرض کنید دو کامپوننت والد و فرزند را ایجاد کرده‌ایم:


در کامپوننت والد، مقداری را توسط متد deposit هربار 100 آیتم افزایش می‌دهیم:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";

@Component({
  selector: "app-parent",
  templateUrl: "./parent.component.html",
  styleUrls: ["./parent.component.css"]
})
export class ParentComponent implements OnInit {

  amount = 500;

  constructor() { }

  ngOnInit() {
  }

  deposit() {
    this.amount += 100;
  }
}
با این قالب:
<h2>Custom two way data binding</h2>

<div class="panel panel-primary">
  <div class="panel-heading">
    <h2 class="panel-title">Parnet Component</h2>
  </div>
  <div class="panel-body">
    <label>Available amount:</label> {{amount}}
    <button (click)="deposit()" class="btn btn-success">Deposit 100</button>
    <div>
      <app-child [amount]="amount"> </app-child>
    </div>
  </div>
</div>
که در آن مقدار amount کامپوننت والد نمایش داده شده‌است و همچنین این مقدار به خاصیت ورودی کامپوننتی به نام app-child نیز نسبت داده شده‌است.

کامپوننت فرزند به صورت ذیل تعریف می‌شود:
import { Component, OnInit, Input } from "@angular/core";

@Component({
  selector: "app-child",
  templateUrl: "./child.component.html",
  styleUrls: ["./child.component.css"]
})
export class ChildComponent implements OnInit {

  @Input() amount: number;

  constructor() { }

  ngOnInit() {
  }

  withdraw() {
    this.amount -= 100;
  }
}
که در آن خاصیت amount، از والد آن، توسط ویژگی Input دریافت می‌شود. سپس در متد withdraw هربار می‌توان 100 آیتم را از آن کسر کرد.
با این قالب:
<div class="panel panel-default">
  <div class="panel-heading">
    <h2 class="panel-title">Child Component</h2>
  </div>
  <div class="panel-body">
    <label>Amount available: </label> {{amount}}

    <button (click)="withdraw()" class="btn btn-danger">Withdraw 100</button>
  </div>
</div>
که در آن مقدار amount فرزند نمایش داده شده‌است و همچنین امکان فراخوانی متد withdraw وجود دارد.

در اینجا زمانیکه data binding را به صورت ذیل تعریف می‌کنیم:
<app-child [amount]="amount"> </app-child>
روش مقدار دهی خاصیت amount داخل [] ، انقیاد به خواص نامیده می‌شود و سمت راست آن نیز یک خاصیت درنظر گرفته می‌شود. یعنی مقدار خاصیت amount والد (درون "") به مقدار خاصیت amount فرزند (درون []) نسبت داده خواهد شد.
این ارتباط نیز یک طرفه‌است. برای مثال اگر بر روی دکمه‌ی Deposit والد کلیک کنیم:


مقدار افزایش یافته‌ی در والد، به فرزند نیز منتقل می‌شود و نمایش داده خواهد شد. اما اگر بر روی دکمه‌ی withdraw فرزند کلیک کنیم:


تغییر صورت گرفته، به والد انعکاس پیدا نمی‌کند. برای اطلاع رسانی به والد، به انقیاد به رخ‌دادها نیاز داریم.


انقیاد به رخ‌دادها یا Event binding

یک کامپوننت می‌تواند به رخ‌دادهای صادر شده‌ی توسط کامپوننتی دیگر گوش فرا دهد:
import { Component, OnInit, Input, Output, EventEmitter } from "@angular/core";

@Component({
  selector: "app-child",
  templateUrl: "./child.component.html",
  styleUrls: ["./child.component.css"]
})
export class ChildComponent implements OnInit {

  @Input() amount: number;
  @Output() amountChange = new EventEmitter();

  constructor() { }

  ngOnInit() {
  }

  withdraw() {
    this.amount -= 100;
    this.amountChange.emit(this.amount);
  }
}
برای این منظور در کامپوننت فرزند، یک خاصیت Output را به نام amountChange از نوع EventEmitter تعریف می‌کنیم. سپس جایی که قرار است کار کاهش amount صورت گیرد، با صدور رخ‌دادی (this.amountChange.emit)، این مقدار را به والد اعلام می‌کنیم.
اکنون در قالب کامپوننت والد، این رخ‌داد را درون یک () معرفی خواهیم کرد:
<app-child [amount]="amount" (amountChange)="this.amount= $event"> </app-child>
به این ترتیب زمانیکه کامپوننت فرزند، مقدار amount را تغییر می‌دهد، این مقدار توسط this.amountChange.emit به والد منتشر خواهد شد و می‌توان در سمت والد توسط event$ به آن دسترسی یافته و آن‌را به خاصیت this.amount کامپوننت والد نسبت دهیم.
اکنون اگر برنامه را آزمایش کنیم، با کلیک بر روی دکمه‌ی withdraw فرزند، مقدار کاهش یافته به والد نیز منعکس می‌شود:



پیاده سازی syntax ویژه‌ی Banana in a box

تا اینجا پیاده سازی two way data-binding سفارشی به پایان می‌رسد. اما تعریف طولانی:
<app-child [amount]="amount" (amountChange)="this.amount= $event"> </app-child>
به صورت ذیل هم قابل نوشتن و ساده سازی است:
<app-child [(amount)]="amount"> </app-child>
که به آن syntax ویژه Banana in a box نیز گفته می‌شود.
نکته‌ی ویژه‌ی آن، وجود پسوند Change در نام رخ‌داد تعریف شده‌است:
  @Input() amount: number;
  @Output() amountChange = new EventEmitter();
 اگر نام خاصیت Input مساوی x باشد، باید جهت فعالسازی syntax ویژه Banana in a box، نام رخ‌داد متناظر با آن دقیقا مساوی xChange انتخاب شود. مانند amount ورودی در اینجا و amountChange خروجی تعریف شده.

بنابراین به صورت خلاصه جهت تعریف یک انقیاد دو طرفه سفارشی:
- ابتدا باید انقیاد به یک خاصیت ورودی x را تعریف کرد.
- سپس نیاز است انقیاد به یک رخ‌داد خروجی هم‌نام، که نام آن، پسوند Change را اضافه‌تر دارد، یعنی xChange را تعریف کرد.
- اکنون می‌توان two-way data binding syntax ویژه‌ای را به نام banana in a box بر روی این‌دو تعریف کرد[(x)].


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
تشخیص تعداد تخصیص‌های حافظه‌ی یک برنامه
یکی از مواردی که فشاری بر روی garbage collector را بالا می‌برد، تخصیص‌های حافظه‌ی مخفی یا Hidden allocations هستند که سبب تخصیص‌های حافظه‌ی کوچک و عموما پر تعدادی بر روی heap می‌شوند. برای نمونه به مثال ذیل دقت کنید و سعی کنید تعداد تخصیص‌های حافظه‌ی آن را حدس بزنید:
public static void PrintSum(int a, int b)
{
    Console.WriteLine("Sum of a {0} b {1} is {2}", a, b, a + b);
}
در این مثال ... سه تخصیص حافظه‌ی کوچک رخ می‌دهد. از این جهت که متد Console.WriteLine ایی که در اینجا استفاده می‌شود، در نهایت به یک چنین کدی کامپایل خواهد شد:
 Console::WriteLine(string, object, object, object)
در این مثال بر روی تمام پارامترهای int دریافتی، عملیات boxing (تبدیل یا cast) به object صورت می‌گیرد و عملیات boxing، یک نوع allocation است که نتیجه‌ی آن بر روی heap ذخیره می‌گردد.


روشی برای نمایان ساختن تخصیص‌های حافظه‌ی نهان در ویژوال استودیو

اگر از ReSharper استفاده می‌کنید، افزونه‌ی «Heap Allocations Viewer» آن و یا اگر از VS 2015 و Roslyn استفاده کنید، افزونه‌ی «Roslyn Clr Heap Allocation Analyzer» آن، سبب نمایان شدن allocation‌های مخفی می‌شوند. برای مثال قطعه کد فوق یک چنین نمایشی را پیدا می‌کند:


در اینجا در ذیل هر سه موردی که عملیات boxing allocation رخ داده، یک خط قرمز کشیده است. یکی از روش‌هایی که می‌تواند boxing allocation فوق را حذف کند، بکار گیری متد ToString بر روی مقادیر int است:


همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار دیگر خبری از خطوط قرمز، ذیل پارامترهای متد Console.WriteLine نیست. باید دقت داشت که ToString نیز سبب تخصیص حافظه می‌شود، اما اینبار دیگر int32 آن بر روی heap ذخیره نمی‌گردد. به عبارتی هر دو حالت سبب تخصیص حافظه‌ی یک رشته‌ی جدید می‌شوند؛ اما در حالت اول علاوه بر این شیء جدید، شیء int32 نیز بر روی heap ذخیره می‌گردد.


تشخیص تخصیص اشیاء مخفی با افزونه‌های Heap Allocations Viewer

نمونه‌ی دیگر پر کاربرد این نوع بهینه سازی‌ها را در مثال ذیل می‌توان مشاهده کرد:
public static void PrintA(int a)
{
   Console.WriteLine("a is " + a);
}
این مثال، یک چنین نمایش بصری دارد:


اینبار یک خط زرد رنگ ظاهر شده به همراه یک خط قرمز رنگ. خط قرمز رنگ را پیشتر بررسی کردیم و علت وجودی آن Boxing allocation ایی است که رخ می‌دهد. خط زرد رنگ در ذیل + ظاهر شده‌است و عنوان می‌کند که عملیات جمع زدن رشته‌ها، سبب تخصیص حافظه‌ی یک شیء جدید می‌شود. رشته‌ها در دات نت immutable هستند. به همین جهت هر تغییری در آن‌ها، سبب تخصیص یک شیء جدید می‌شود. بنابراین در همین مثال ساده، دو تخصیص حافظه‌ی مخفی وجود دارند. مورد جمع زدن را با بکارگیری string.Format و مشکل boxing را با ToString می‌توان برطرف کرد:
public static void PrintA(int a)
{
   Console.WriteLine("a is {0}", a.ToString());
}



منابع دیگری که سبب تخصیص‌های حافظه‌ی مخفی می‌شوند

تا  اینجا دو مورد از منابع متداول تخصیص‌های حافظه‌ی مخفی را بررسی کردیم. اما این لیست شامل موارد ذیل نیز می‌شود:
1) فراخوانی متدهایی با پارامترهایی از نوع param همیشه سبب تخصیص حافظه‌‌ای جهت تشکیل یک آرایه‌ی در برگیرنده‌ی پارامترهای ارسالی می‌شود.
2) متدهایی که پارامتر از نوع IEnumerable دارند:
        public static int Sum(IEnumerable<int> list)
        {
            var sum = 0;
            foreach (var number in list)
            {
                sum += number;
            }
            return sum;
        }
در این مثال هربار که متد Sum فراخوانی شود، یکبار دیگر IEnumerable آن تخصیص خواهد یافت که در تصویر ذیل با enumerator allocation مشخص شده‌است:


برای حل این مشکل فقط کافی است IEnumerable را با List تعویض کنید.
3)  کار با LINQ نیز سبب تخصیص‌های حافظه‌ی قابل توجهی است. برای مثال در کد پایه‌ی Roslyn، برای رسیدن به حداکثر کارآیی، بسیاری از الگوریتم‌ها را با روش‌های غیر LINQ پیاده سازی کرده‌اند. البته برای تیمی مانند Roslyn رسیدن به یک چنین کارآیی جهت رقابت با سایر محصولات مشابه ضروری بوده‌است و گرنه در بسیاری از کارهای متداول، استفاده از LINQ به خوانایی هر چه بیشتر کدها کمک شایانی می‌کند.


برای مطالعه‌ی بیشتر

Roslyn code base – performance lessons - part 2
Unusual Ways of Boosting Up App Performance. Boxing and Collections
On performance in .NET
نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 14 - لایه بندی و تزریق وابستگی‌ها
در ویژوال استودیو بر روی این قسمت break point گذاشتید و مقدار آن‌را بررسی کردید؟ اگر بله، بله. این مورد اشاره‌گری هست به کل یک جدول. کار دیباگر و visualizer آن، اجرای این قسمت از کد است (یعنی یک ToList را در اینجا بر روی آن اجرا می‌کند تا بتوانید مقدار آن‌را مشاهده کنید). یعنی بارگذاری کل جدول مرتبط با آن. اما اگر این قطعه کد را وادار به اجرای زود هنگام نکنید، یک DbSet بیشتر نیست که در کل زنجیره‌ی LINQ تعریف شده، به صورت یک عبارت تفسیر خواهد شد و نه اینکه به اینجا رسید، اجرا می‌شود.
مطالب
آشنایی با SQL Server Common Table Expressions - CTE
مقدمه

تکنولوژی CTE از نسخه SQL Server 2005 رسمیت یافته است و شامل یک result set موقتی[1] است که دارای نام مشخص بوده و می­توان از آن در دستورات SELECT, INSERT, UPDATE, DELETEاستفاده کرد. همچنین از CTE می‌توان در دستور CREATE VIEW و دستور SELECT مربوط به آن استفاده کرد. در نسخه SQL Server 2008 نیز امکان استفاده از CTE در دستور MERGE فراهم شده است.
در SQL Serverاز دو نوع CTE بازگشتی[2] و غیر بازگشتی[3] پشتیبانی می­شود. در این مقاله سعی شده است نحوه تعریف و استفاده از هر دو نوع آن آموزش داده شود.

انواع روش­های ایجاد جداول موقت
برای استفاده از جداول موقتی در سرور اسکیوال، سه راه زیر وجود دارد.

روش اول: استفاده از دستوری مانند زیر است که سبب ایجاد جدول موقتی در بانک سیستمی tempdb می­شود. زمانی­که شما ارتباط خود را با سرور SQL قطع می­کنید به صورت اتوماتیک جداول موقت شما از بانک tempdb حذف می­شوند. این روش در برنامه نویسی پیشنهاد نمی­شود و فقط در کارهای موقتی و آزمایشی مناسب است.
 SELECT * INTO #temptable FROM [Northwind].[dbo].[Products]
UPDATE #temptable SET [UnitPrice] = [UnitPrice] + 10

روش دوم: استفاده از متغیر نوع Table است، که نمونه آن در مثال زیر دیده می­شود. زمانیکه از محدوده[4] جاری کد[5] خودتان خارج شوید آن متغیر نیز از حافظه پاک میشود. از این روش، عموما در کدهای Stored Procedureها و UserDefined Functionها استفاده می­شود.
DECLARE @tempTable TABLE
(
   [ProductID] [int] NOT NULL,
   [ProductName] [nvarchar](40) NOT NULL,
   [UnitPrice] [money] NULL
)
 
INSERT INTO @tempTable
SELECT
   [ProductID],
   [ProductName],
   [UnitPrice]
FROM [Northwind].[dbo].[Products]
 
UPDATE @temptable SET [UnitPrice] = [UnitPrice] + 10

روش سوم: استفاده از CTE است که مزیت­هایی نسبت به دو روش قبلی دارد و در بخش بعدی به نحوه تعریف و استفاده از آن خواهیم پرداخت.


کار با CTE
ساده ­ترین شکل تعریف یک CTE به صورت زیر است:
WITH yourName [(Column1, Column2, ...)]
AS
(
   your query
)
با کلمه WITH شروع شده و یک نام اختیاری به آن داده می­شود. سپس فهرست فیلدهای جدول موقت را درون زوج پرانتز، مشخص می­کنید. تعریف این فیلدها اختیاری است و اگر حذف شود، فیلدهای جدول موقت، مانند فیلدهای کوئری مربوطه خواهد بود.
your query شامل دستوری است که سبب تولید یک result set می­شود. قواعد تعریف این کوئری مشابه قواعد تعریف کوئری است که در دستور CREATE VIEW کاربرد دارد.


شکل کلی دستور

همانطور که از این تصویر مشخص است می­توان چندین بلوک از این ساختار را به دنبال هم تعریف نمود که با کاما از هم جدا می­شوند. در واقع یکی از کاربردهای CTE ایجاد قطعات کوچکی است که امکان استفاده مجدد را به شما داده و می­تواند سبب خواناتر شدن کدهای پیچیده شود.
یکی دیگر از کاربردهای CTE آنجایی است که شما نمی‌خواهید یک شی Viewی عمومی تعریف کنید و در عین حال می‌خواهید از مزایای Viewها بهرمند شوید.
و همچنین از کاربردهای دیگر CTE تعریف جدول موقت و استفاده از آن جدول به صورت همزمان در یک دستور است.

بعد از آنکه CTE یا CTEهای خودتان را تعریف کردید آنگاه می­توانید مانند جداول معمولی از آنها استفاده کنید. استفاده از این جداول توسط دستوری خواهد بود که دقیقا بعد از تعریف CTE نوشته می­شود.


ایجاد یک CTE غیر بازگشتی[6]

مثال اول، یک CTE غیر بازگشتی ساده را نشان میدهد.
WITH temp
AS
(
    SELECT
         [ProductName],
         [UnitPrice]
    FROM [Northwind].[dbo].[Products]
)
SELECT * FROM temp
ORDER BY [UnitPrice] DESC

مثال دوم نمونه‌­ای دیگر از یک CTE غیر بازگشتی است.
WITH orderSales (OrderID, Total)
AS
(
   SELECT
      [OrderID],
     SUM([UnitPrice]*[Quantity]) AS Total
   FROM [Northwind].[dbo].[Order Details]
   GROUP BY [OrderID]
)
SELECT
   O.[ShipCountry],
   SUM(OS.[Total]) AS TotalSales
FROM [Northwind].[dbo].[Orders] AS O INNER JOIN [orderSales] AS OS
ON O.[OrderID] = OS.[OrderID]
GROUP BY O.[ShipCountry]
ORDER BY TotalSales DESC
هدف این کوئری، محاسبه کل میزان فروش کالاها، به ازای هر کشور می­باشد. ابتدا از جدول Order Details مجموع فروش هر سفارش محاسبه شده و نتیجه آن در یک CTE به نام orderSales قرار می­گیرد و از JOIN این جدول موقت با جدول Orders محاسبه نهایی انجام شده و نتیجه­‌ای مانند این تصویر حاصل می‌شود.

نتیجه خروجی

 مثال سوم استفاده از دو CTE را به صورت همزمان نشان می­دهد:
WITH customerList
AS
(
   SELECT
      [CustomerID],
      [ContactName]
   FROM [Northwind].[dbo].[Customers]
   WHERE [Country] ='UK'
)
,orderList
AS
(
   SELECT
      [CustomerID],
      [OrderDate]
   FROM [Northwind].[dbo].[Orders]
   WHERE YEAR([OrderDate])< 2000
)
SELECT
   cl.[ContactName],
   YEAR(ol.[OrderDate]) AS SalesYear
FROM customerList AS cl JOIN orderList AS ol
ON cl.[CustomerID] = ol.[CustomerID]

مثال چهارم استفاده مجدد از یک CTE را نشان می­دهد. فرض کنید جدولی به نام digits داریم که فقط یک فیلد digit دارد و دارای 10 رکورد با مقادیر 0 تا 9 است. مانند تصویر زیر

نتیجه خروجی

حال می­خواهیم از طریق CROSS JOIN اعداد 1 تا 100 را با استفاده از مقادیر این جدول تولید کنیم. کد زیر آنرا نشان می­دهد:
WITH digitList
AS
(
   SELECT [digit] from [digits]
)
SELECT
   a.[digit] * 10 + b.[digit] + 1 AS [Digit]
FROM [digitList] AS a CROSSJOIN [digitList] AS b
در این کد یک CTE تعریف شده و دو بار مورد استفاده قرار گرفته است. مثلا اگر بخواهید اعداد 1 تا 1000 را تولید کنید می­توانید سه بار از آن استفاده کنید. حاصل این دستور result setی مانند زیر است.

نتیجه

نتیجه

حتی می­توان از یک CTE در کوئری CTE بعدی مانند کد زیر استفاده کرد.
WITH CTE_1 AS
(
   ....
),
CTE_2 AS
(
   SELECT  ... FROM CTE_1 JOIN ...
)
SELECT   *
FROM FOO
LEFTJOIN  CTE_1
LEFTJOIN  CTE_2


ایجاد یک CTE بازگشتی[7]

از CTE بازگشتی برای پیمایش جداولی استفاده می­شود که رکوردهای آن دارای رابطه سلسله مراتبی یا درختی است. نمونه این جداول، جدول کارمندان است که مدیر هر کارمند نیز مشخص شده است یا جدولی که ساختار سازمانی را نشان می­دهد یا جدولی که موضوعات درختی را در خود ذخیره کرده است. یکی از مزایای استفاده از CTE بازگشتی، سرعت کار آن در مقایسه با روش­های پردازشی دیگر است.

ساختار کلی یک دستور CTE بازگشتی به صورت زیر است.
WITH cteName AS
(
   query1
   UNION ALL
   query2
)
در بدنه CTE حداقل دو عضو[8] (کوئری) وجود دارد که بایستی با یکی از عبارت­های زیر به هم متصل شوند.
UNION
UNION ALL
INTERSECT
EXCEPT

query1 شامل دستوری است که اولین سری از رکوردهای result set نهایی را تولید می­کند. اصطلاحا به این کوئری anchor memberمی­گویند.
بعد از دستور query1، حتما بایستی از UNION ALL و امثال آنها استفاده شود.
سپس query2 ذکر می­شود. اصطلاحا به این کوئری recursive member گفته می­شود. این کوئری شامل دستوری است که سطوح بعدی درخت را تولید خواهد کرد. این کوئری دارای شرایط زیر است.
  •   حتما بایستی به CTE که همان cteName است اشاره کرده و در جایی از آن استفاده شده باشد. به عبارت دیگر از رکوردهای موجود در جدول موقت استفاده کند تا بتواند رکوردهای بعدی را تشخیص دهد.
  • حتما بایستی مطمئن شوید که شرایط کافی برای پایان حلقه پیمایش رکوردها را داشته باشد در غیر این صورت سبب تولید حلقه بی پایان[9] خواهد شد.

بدنه CTE می­تواند حاوی چندین anchor member و چندین recursive member باشد ولی فقط recursive memberها هستند که به CTE اشاره می­کنند.

برای آنکه نکات فوق روشن شود به مثال­های زیر توجه کنید.
فرض کنید جدولی از کارمندان و مدیران آنها داریم که به صورت زیر تعریف و مقداردهی اولیه شده است.
IFOBJECT_ID('Employees','U')ISNOTNULL
DROPTABLE dbo.Employees
GO 

CREATETABLE dbo.Employees
(
  EmployeeID intNOTNULLPRIMARYKEY,
  FirstName varchar(50)NOTNULL,
  LastName varchar(50)NOTNULL,
  ManagerID intNULL
)

GO


INSERTINTO Employees VALUES (101,'Alireza','Nematollahi',NULL)
INSERTINTO Employees VALUES (102,'Ahmad','Mofarrahzadeh', 101)
INSERTINTO Employees VALUES (103,'Mohammad','BozorgGhommi', 102)
INSERTINTO Employees VALUES (104,'Masoud','Narimani', 103)
INSERTINTO Employees VALUES (105,'Mohsen','Hashemi', 103)
INSERTINTO Employees VALUES (106,'Aref','Partovi', 102)
INSERTINTO Employees VALUES (107,'Hosain','Mahmoudi', 106)
INSERTINTO Employees VALUES (108,'Naser','Pourali', 106)
INSERTINTO Employees VALUES (109,'Reza','Bagheri', 102)
INSERTINTO Employees VALUES (110,'Abbas','Najafian', 102)

مثال اول: می­خواهیم فهرست کارمندان را به همراه نام مدیر آنها و شماره سطح درخت نمایش دهیم. کوئری زیر نمونه‌ای از یک کوئری بر اساس CTE بازگشتی می­باشد.
WITHcteReports(EmpID, FirstName, LastName, MgrID, EmpLevel)
AS
(
SELECT EmployeeID, FirstName, LastName, ManagerID, 1
FROM Employees
WHERE ManagerID ISNULL
UNIONALL
SELECT e.EmployeeID, e.FirstName, e.LastName, e.ManagerID,r.EmpLevel + 1
FROM Employees e INNERJOINcteReports r
ON e.ManagerID = r.EmpID
)
SELECT
FirstName +' '+ LastName AS FullName,
EmpLevel,
(SELECT FirstName +' '+ LastName FROM Employees
WHERE EmployeeID = cteReports.MgrID)AS Manager
FROMcteReports
ORDERBY EmpLevel, MgrID
کوئری اول در بدنه CTE رکورد مدیری را می­دهد که ریشه درخت بوده و بالاسری ندارد و شماره سطح این رکورد را 1 در نظر می­گیرد.
کوئری دوم در بدنه CTE از یک JOIN بین Employees و cteReports استفاده کرده و کارمندان زیر دست هر کارمند قبلی (فرزندان) را بدست آورده و مقدار شماره سطح آنرا به صورت Level+1 تنظیم می­کند.
در نهایت با استفاده از CTE و یک subquery جهت بدست آوردن نام مدیر هر کارمند، نتیجه نهایی تولید می­شود.

مثال دوم: می­خواهیم شناسه یک کارمند را بدهیم و نام او و نام مدیران وی را به عنوان جواب در خروجی بگیریم.
WITHcteReports(EmpID, FirstName, LastName, MgrID, EmpLevel)
AS
(
SELECT EmployeeID, FirstName, LastName, ManagerID, 1
FROM Employees
WHERE EmployeeID = 110
UNIONALL
SELECTe.EmployeeID, e.FirstName, e.LastName, e.ManagerID,r.EmpLevel + 1
FROM Employees e INNERJOINcteReports r
ON e.EmployeeID = r.MgrID
)
SELECT
FirstName +' '+ LastName AS FullName,
EmpLevel
FROMcteReports
ORDERBY EmpLevel
اگر دقت کنید اولین تفاوت در خط اول مشاهده می­شود. در اینجا مشخص می­کند که اولین سری از رکوردها چگونه انتخاب شود. مثلا کارمندی را می­خواهیم که شناسه آن 110 باشد.
دومین تفاوت اصلی این کوئری با مثال قبلی، در قسمت دوم دیده می­شود. شما می‌خواهید مدیر (پدر) کارمندی که در آخرین پردازش در جدول موقت قرار گرفته است را استخراج کنید.

    


[1] a temporary named result set
[2] recursive
[3] nonrecursive
[4] Scope
[5]مثلا محدوده کدهای یک روال یا یک تابع
[6] nonrecursive
[7] recursive
[8] member
[9] Infinite loop
  
مطالب
EF Code First #5

در قسمت قبل خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را در کلاس Configuration به true تنظیم کردیم. به این ترتیب، عملیات ساده شده، اما یک سری از قابلیت‌های ردیابی تغییرات را از دست خواهیم داد و این عملیات،‌ صرفا یک عملیات رو به جلو خواهد بود.
اگر AutomaticMigrationsEnabled را مجددا به false تنظیم کنیم و هربار به کمک دستوارت Add-Migration و Update-Database تغییرات مدل‌ها را به بانک اطلاعاتی اعمال نمائیم، علاوه بر تشکیل تاریخچه این تغییرات در برنامه، امکان بازگشت به عقب و لغو تغییرات صورت گرفته نیز مهیا می‌گردد.

هدف قرار دادن مرحله‌ای خاص یا لغو آن

به همان پروژه قسمت قبل مراجعه نمائید. در کلاس Configuration آن، خاصیت AutomaticMigrationsEnabled را به false تنظیم کنید. سپس یک خاصیت جدید را به کلاس Project اضافه نموده و برنامه را اجرا نمائید. بلافاصله خطای زیر را دریافت خواهیم کرد:

Unable to update database to match the current model because there are pending changes and 
automatic migration is disabled. Either write the pending model changes to a code-based migration
or enable automatic migration. Set DbMigrationsConfiguration.AutomaticMigrationsEnabled to true
to enable automatic migration.

EF تشخیص داده است که کلاس مدل برنامه، با بانک اطلاعاتی تطابق ندارد و همچنین ویژگی مهاجرت خودکار نیز فعال نیست. بنابراین اعمال code-based migration را توصیه کرده است.
برای این منظور به کنسول پاورشل NuGet مراجعه نمائید (منوی Tools در ویژوال استودیو، گزینه‌ Library package manager آن و سپس انتخاب گزینه package manager console). در ادامه فرمان add-m را نوشته و دکمه tab را فشار دهید. یک منوی Auto Complete ظاهر خواهد شد که از آن‌ می‌توان فرمان add-migration را انتخاب نمود. در اینجا یک نام را هم نیاز است وارد کرد؛ برای مثال:

Add-Migration AddSomeProp2ToProject

به این ترتیب کلاس زیر را به صورت خودکار تولید خواهد کرد:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class AddSomeProp2ToProject : DbMigration
{
public override void Up()
{
AddColumn("Projects", "SomeProp", c => c.String());
AddColumn("Projects", "SomeProp2", c => c.String());
}

public override void Down()
{
DropColumn("Projects", "SomeProp2");
DropColumn("Projects", "SomeProp");
}
}
}

مدل‌های برنامه را با بانک اطلاعاتی تطابق داده و دریافته است که هنوز دو خاصیت در اینجا به بانک اطلاعاتی اضافه نشده‌اند.
از متد Up برای اعمال تغییرات و از متد Down برای بازگشت به قبل استفاده می‌گردد. نام فایل این کلاس هم طبق معمول چیزی است شبیه به timeStamp_AddSomeProp2ToProject.cs .

در ادامه نیاز است این تغییرات به بانک اطلاعاتی اعمال شوند. به همین منظور دستور زیر را در کنسول پاورشل وارد نمائید:

Update-Database -Verbose

پارامتر Verbose آن سبب خواهد شد تا جزئیات عملیات به صورت مفصل گزارش داده شود که شامل دستورات ALTER TABLE نیز هست:

Using NuGet project 'EF_Sample02'.
Using StartUp project 'EF_Sample02'.
Target database is: 'testdb2012' (DataSource: (local), Provider: System.Data.SqlClient, Origin: Configuration).
Applying explicit migrations: [201205061835024_AddSomeProp2ToProject].
Applying explicit migration: 201205061835024_AddSomeProp2ToProject.
ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp] [nvarchar](max)
ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp2] [nvarchar](max)
[Inserting migration history record]

اکنون مجددا یک خاصیت دیگر را مثلا به نام public string SomeProp3، به کلاس Project اضافه نمائید.
سپس همین روال باید مجددا تکرار شود. دستورات زیر را در کنسول پاورشل NuGet اجرا نمائید:

Add-Migration AddSomeProp3ToProject
Update-Database -Verbose

اینبار نیز یک کلاس جدید به نام AddSomeProp3ToProject به پروژه اضافه خواهد شد و سپس بر اساس آن، امکان به روز رسانی بانک اطلاعاتی میسر می‌گردد.

در ادامه برای مثال به این نتیجه رسیده‌ایم که نیازی به خاصیت public string SomeProp3 اضافه شده، نبوده است. روش متداول، باز هم مانند سابق است. ابتدا خاصیت را از کلاس Project حذف خواهیم کرد و سپس دو دستور Add-Migration و Update-Database را اجرا خواهیم نمود.
اما با توجه به اینکه مهاجرت خودکار را غیرفعال کرده‌ایم و هربار با فراخوانی دستور Add-Migration یک کلاس جدید، با متدهای Up و Down به پروژه، جهت نگهداری سوابق عملیات اضافه می‌شوند، می‌توان دستور Update-Database را جهت فراخوانی متد Down صرفا یک مرحله موجود نیز فراخوانی نمود.

نکته:
اگر علاقمند باشید که راهنمای مفصل پارامترهای دستور Update-Database را مشاهده کنید، تنها کافی است دستور زیر را در کنسول پاورشل اجرا نمائید:

get-help update-database -detailed

به عنوان نمونه اگر در حین فراخوانی دستور Update-Database احتمال از دست رفتن اطلاعات باشد، عملیات متوقف می‌شود. برای وادار کردن پروسه به انجام تغییرات بر روی بانک اطلاعاتی می‌توان از پارامتر Force در اینجا استفاده کرد.

در ادامه برای اینکه دستور Update-Database تنها یک مرحله مشخص را که سابقه آن در برنامه موجود است، هدف قرار دهد، باید از پارامتر TargetMigration به همراه نام کلاس مرتبط استفاده کرد:

Update-Database -TargetMigration:"AddSomeProp2ToProject" -Verbose

اگر دقت کرده باشید در اینجا AddSomeProp2ToProject بجای AddSomeProp3ToProject بکارگرفته شده است. اگر یک مرحله قبل را هدف قرار دهیم، متد Down را اجرا خواهد کرد:

Using NuGet project 'EF_Sample02'.
Using StartUp project 'EF_Sample02'.
Target database is: 'testdb2012' (DataSource: (local), Provider: System.Data.SqlClient, Origin: Configuration).
Reverting migrations: [201205061845485_AddSomeProp3ToProject].
Reverting explicit migration: 201205061845485_AddSomeProp3ToProject.
DECLARE @var0 nvarchar(128)
SELECT @var0 = name
FROM sys.default_constraints
WHERE parent_object_id = object_id(N'Projects')
AND col_name(parent_object_id, parent_column_id) = 'SomeProp3';
IF @var0 IS NOT NULL
EXECUTE('ALTER TABLE [Projects] DROP CONSTRAINT ' + @var0)
ALTER TABLE [Projects] DROP COLUMN [SomeProp3]
[Deleting migration history record]

همانطور که ملاحظه می‌کنید در اینجا عملیات حذف ستون SomeProp3 انجام شده است. البته این خاصیت به صورت خودکار از کدهای برنامه (کلاس Project در این مثال) حذف نمی‌شود و فرض بر این است که پیشتر اینکار را انجام داده‌اید.


سفارشی سازی کلاس‌های مهاجرت

تمام کلاس‌های خودکار مهاجرت تولید شده توسط پاورشل، از کلاس DbMigration ارث بری می‌کنند. در این کلاس امکانات قابل توجهی مانند AddColumn، AddForeignKey، AddPrimaryKey، AlterColumn، CreateIndex و امثال آن وجود دارند که در تمام کلاس‌های مشتق شده از آن، قابل استفاده هستند. حتی متد Sql نیز در آن پیش بینی شده است که در صورت نیاز به اجرای دستوارت خام SQL، می‌توان از آن استفاده کرد.
برای مثال فرض کنید مجددا همان خاصیت public string SomeProp3 را به کلاس Project اضافه کرد‌ه‌ایم. اما اینبار نیاز است حین تشکیل این فیلد در بانک اطلاعاتی، یک مقدار پیش فرض نیز برای آن درنظر گرفته شود که در صورت نال بودن مقدار خاصیت آن در برنامه، به صورت خودکار توسط بانک اطلاعاتی مقدار دهی گردد:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System.Data.Entity.Migrations;

public partial class AddSomeProp3ToProject : DbMigration
{
public override void Up()
{
AddColumn("Projects", "SomeProp3", c => c.String(defaultValue: "some data"));
Sql("Update Projects set SomeProp3=N'some data'");
}

public override void Down()
{
DropColumn("Projects", "SomeProp3");
}
}
}

متد String در اینجا چنین امضایی دارد:

public ColumnModel String(bool? nullable = null, int? maxLength = null, bool? fixedLength = null, 
bool? isMaxLength = null, bool? unicode = null, string defaultValue = null, string defaultValueSql = null,
string name = null, string storeType = null)

که برای نمونه در اینجا پارامتر defaultValue آن‌را در کلاس AddSomeProp3ToProject مقدار دهی کرده‌ایم.
برای اعمال این تغییرات تنها کافی است دستور Update-Database -Verbose اجرا گردد. اینبار خروجی SQL اجرا شده آن به نحو زیر است که شامل مقدار پیش فرض نیز شده است:

ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp3] [nvarchar](max) DEFAULT 'some data'

تعیین مقدار پیش فرض، زمانیکه یک فیلد not null تعریف شده‌است نیز می‌تواند مفید باشد. همچنین در اینجا امکان اجرای دستورات مستقیم SQL نیز وجود دارد که نمونه‌ای از آن‌را در متد Up فوق مشاهده می‌کنید.


افزودن رکوردهای پیش فرض در حین به روز رسانی بانک اطلاعاتی

در قسمت‌های قبل با متد Seed که به همراه آغاز کننده‌های بانک اطلاعاتی EF ارائه شده‌اند، جهت افزودن رکوردهای اولیه و پیش فرض به بانک اطلاعاتی آشنا شدید. در اینجا نیز با تحریف متد Seed در کلاس Configuration،‌ چنین امری میسر است:

namespace EF_Sample02.Migrations
{
using System;
using System.Data.Entity.Migrations;

internal sealed class Configuration : DbMigrationsConfiguration<EF_Sample02.Sample2Context>
{
public Configuration()
{
this.AutomaticMigrationsEnabled = false;
this.AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
}

protected override void Seed(EF_Sample02.Sample2Context context)
{
context.Users.AddOrUpdate(
a => a.Name,
new Models.User { Name = "Vahid", AddDate = DateTime.Now },
new Models.User { Name = "Test", AddDate = DateTime.Now });
}
}
}

متد AddOrUpdate در EF 4.3 اضافه شده است. این متد ابتدا بررسی می‌کند که آیا رکورد مورد نظر در بانک اطلاعاتی وجود دارد یا خیر. اگر خیر، آن‌را اضافه خواهد کرد در غیراینصورت، نمونه موجود را به روز رسانی می‌کند. اولین پارامتر آن، identifierExpression نام دارد. توسط آن مشخص می‌شود که بر اساس چه خاصیتی باید در مورد update یا add تصمیم‌گیری شود. دراینجا اگر نیاز به ذکر بیش از یک خاصیت وجود داشت، از anonymously type object می‌توان کمک گرفت new { p.Name, p.LastName } .


تولید اسکریپت به روز رسانی بانک اطلاعاتی

بهترین کار و امن‌ترین روش حین انجام این نوع به روز رسانی‌ها، تهیه اسکریپت SQL فرامینی است که باید بر روی بانک اطلاعاتی اجرا شوند. سپس می‌توان این دستورات و اسکریپت نهایی را دستی هم اجرا کرد (که روش متداول‌تری است در محیط کاری).
برای اینکار تنها کافی است دستور زیر را در کنسول پاورشل اجرا نمائیم:
Update-Database -Verbose -Script

پس از اجرای این دستور، یک فایل اسکریپت با پسوند sql تولید شده و بلافاصله در ویژوال استودیو جهت مرور نیز گشوده خواهد شد. برای نمونه محتوای آن برای افزودن خاصیت جدید SomeProp5 به صورت زیر است:

ALTER TABLE [Projects] ADD [SomeProp5] [nvarchar](max)
INSERT INTO [__MigrationHistory] ([MigrationId], [CreatedOn], [Model], [ProductVersion]) VALUES
('201205060852004_AutomaticMigration', '2012-05-06T08:52:00.937Z', 0x1F8B0800000............ '4.3.1')

همانطور که ملاحظه می‌کنید، در یک مرحله، جدول پروژه‌ها را به روز خواهد کرد و در مرحله بعد، سابقه آن‌را در جدول __MigrationHistory ثبت می‌کند.

یک نکته:
اگر دستور فوق را بر روی برنامه‌ای که با بانک اطلاعاتی هماهنگ است اجرا کنیم، خروجی را مشاهده نخواهیم کرد. برای این منظور می‌توان مرحله خاصی را توسط پارامتر SourceMigration هدف گیری کرد:

Update-Database -Verbose -Script -SourceMigration:"stepName"




استفاده از DB Migrations در عمل

البته این یک روش پیشنهادی و امن است:
الف) در ابتدای اجرا برنامه، پارامتر ورودی متد System.Data.Entity.Database.SetInitializer را به نال تنظیم کنید تا برنامه تغییری را بر روی بانک اطلاعاتی اعمال نکند.
ب) توسط دستور enable-migrations،‌ فایل‌های اولیه DB Migration را ایجاد کنید. پیش فرض‌های آن را نیز تغییر ندهید.
ج) هر بار که کلاس‌های مدل‌ برنامه تغییر کردند و پس از آن نیاز به به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی وجود داشت دو دستور زیر را اجرا کنید:
Add-Migration AddSomePropToProject
Update-Database -Verbose -Script

به این ترتیب سابقه تغییرات در برنامه نگهداری شده و همچنین بدون اجرای دستورات بر روی بانک اطلاعاتی، اسکریپت نهایی اعمال تغییرات تولید می‌گردد.
د) اسکریپت تولید شده را بررسی کرده و پس از تائید و افزودن به سورس کنترل، به صورت دستی بر روی بانک اطلاعاتی اجرا کنید (مثلا توسط management studio).


مطالب
پَرباد - راهنمای اتصال و پیاده‌سازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی (شبکه شتاب)

پَرباد چیست؟

همانطور که همه ما میدانیم، اتصال و راه اندازی درگاه‌های پرداخت اینترنتی (شبکه شتاب)، از همان ابتدا کاری مشکل و  پر دردسر برای برنامه نویسان بود. هر بانک، سیستم متفاوت و مخصوص به خود را دارد و این بدان معنا است که برنامه نویسان باید کدهای کاملا متفاوت و همچنین پیاده سازی‌های متفاوتی را از روی فایل‌های PDF راهنمای بانکی، که در نهایت منجر به بی نظمی در پروژه‌ها می‌شود، بنویسند و البته مشکل بزرگتر آن است که پس از پیاده سازی هم اطمینان کاملی از صحت کدهای نوشته شده وجود ندارد؛ چه بسا که واحد‌های پشتیبانی درگاه‌های پرداخت هم افراد حرفه‌ای و آشنا با توسعه نرم افزار نیستند و اکثر اوقات نمی‌توان به آنها تکیه کرد.
برای راحتی کار برنامه نویسان حوضه فریم ورک دات نت، سیستمی جامع، اوپن سورس و کاملا رایگان، بدون نیاز به اضافه کردن هیچ گونه وب سرویسی تهیه شده است که به برنامه نویسان اجازه می‌دهد تنها با نوشتن چند خط کد، وب سایت خود را به پرداخت اینترنتی مجهز کنند. لطفا پیشنهادات، بحث‌ها و نظرات خود را در صفحه مخصوص این پروژه ارسال کنید.  
این سیستم در حال حاضر متشکل از درگاه‌های پرداخت اینترنتی بانک‌های ملت، سامان، پارسیان، تجارت و پاسارگاد است.
همچنین این سیستم در قالب یک Nuget Package برای نصب راحت در اپلیکیشن آماده شده است.


آنچه که شما در این مطلب یاد خواهید گرفت:

  • طریقه نصب
  • ایجاد صورتحساب و ارسال کاربر به درگاه پرداخت
  • تایید صورتحساب
  • مردود کردن صورتحساب قبل از انتقال وجه از مشتری به فروشنده
  • برگشت وجه به حساب مشتری پس از تأیید صورتحساب
  • درگاه مجازی پرداخت (برای تست وب اپلیکیشن، بدون داشتن حساب واقعی در درگاه‌های بانکی)
  • تنظیمات
  • ذخیره سازی اطلاعات پرداخت


طریقه نصب

PM> Install-Package Parbad

برای وب سایت‌های بر پایه فریم ورک MVC

PM> Install-Package Parbad.MVC5


ایجاد صورتحساب و ارسال کاربر به درگاه پرداخت

ابتدا یک شیٔ صورتحساب را به صورت زیر ایجاد کنید
var invoice = new Invoice( [Order Number], [Amount], [Verify URL]);

- Order Number شماره صورتحساب است و باید همیشه یک عدد یکتا باشد (تکراری نباشد).
- Amount مبلغ قابل پرداخت به ریال است.
- Verify URL یک آدرس در وب سایت شما، برای بازگشت مشتری پس از پرداخت و تأیید صورتحساب است.
برای مثال:
var invoice = new Invoice(1, 30000, "http://www.mywebsite.com/payment/verify" );
سپس صورتحساب را به درگاه مورد نظر ارسال میکنیم.
var result = Payment.Request(Gateways.Mellat, invoice);

شیٔ result حاوی شماره یکتا رجوع و وضعیت درخواست (موفقیت یا عدم موفقیت درخواست) است.
if (result.Status == RequestResultStatus.Success)
{
    // این متد، کاربر را به سمت وب سایت درگاه پرداخت هدایت میکند
    result.Process(Context);
}
else
{
    // در صورت تمایل می‌توانید پیغام مورد نظر از درگاه پرداخت را نمایش دهید
    var msg = result.Message;
}

در وب سایت‌های MVC می‌توانید به روش زیر عمل کنید

if (result.Status == RequestResultStatus.Success)
{
   // کاربر را به سمت وب سایت درگاه پرداخت هدایت میکند 
   return new RequestActionResult(result);
}
else
{
   return View("Error");
}


تأیید صورتحساب

پس از بازگشت کاربر از وب سایت بانک، باید از پرداخت صورتحساب توسط کاربر اطمینان حاصل کنید. کد زیر را باید در آدرسی که هنگام ساخت صورتحساب ذکر کرده بودید، قرار دهید.
var result = Payment.Verify(System.Web.HttpContext.Current);

شیٔ result در اینجا حاوی اطلاعاتی مانند: درگاه بانکی (که کاربر در آن صورتحساب را پرداخت کرده)، شماره رجوع، شماره تراکنش یکتای بانکی، وضعیت پرداخت و پیام درگاه است.
شما می‌توانید با بررسی این شیٔ، تصمیمات لازم را بگیرید.
if(result.Status == VerifyResultStatus.Success)
{
    // کاربر، صورتحساب را پرداخت کرده است و شما میتوانید ادامه عملیات خرید را انجام دهید
}
else
{
    // کاربر بنا به دلایلی صورتحساب را پرداخت نکرده است
    // شما همچنین میتوانید علت را در قالب یک پیام از پراپرتی پیام مشاهده کنید

    // بنابراین شما میتوانید این صورتحساب را در پایگاه داده خود مردود اعلام کنید
}


مردود کردن صورتحساب قبل از انتقال وجه از مشتری به فروشنده

در بعضی شرایط، پس از پرداخت صورتحساب توسط مشتری، شما متوجه می‌شوید که باید عملیات را لغو کنید.  
سناریو زیر را در نظر بگیرید:
در زمانیکه مشتری در وب سایت بانکی، صورتحساب را پرداخت میکرده است،  موجودی کالای خریداری شده توسط او در فروشگاه شما، به پایان رسیده ! حال باید این وجه پرداخت شده را فورا مردود اعلام کنید.
برای این منظور متد تأیید صورتحساب را به روش زیر بازنویسی کنید



همانطور که در تصویر می‌بینید، در هنگام بازگشت مشتری به وب سایت شما و تأیید کردن صورتحساب، شما می‌توانید اطلاعات تراکنش مورد نظر را که شامل، درگاه پرداخت بانکی، شماره سفارش و شماره رجوع است را دریافت کنید و سپس با استفاده از این اطلاعات، پایگاه داده خود را بررسی کرده و در صورت لزوم، متد Cancel را فراخوانی کنید. به این ترتیب به درگاه بانکی، هیچگونه تأییدیه ای اعلام نمی‌شود و این بدان معناست که اگر وجهی به حساب فروشگاه واریز شده باشد، پس از چند دقیقه (معمولا ۱۵ دقیقه) به حساب مشتری برگشت داده خواهد شد.


برگشت وجه به حساب مشتری پس از تأیید صورتحساب

var refundResult = Payment.Refund(new RefundInvoice([Order Number], [Amount]));
در اینجا، Order Number همان شماره سفارش صورتحساب و Amount مقداری از وجه و یا کل وجه برای برگشت به حساب مشتری است.
پس از آن شما می‌توانید نتیجه این عملیات را در شیٔ refundResult بررسی کنید.


درگاه مجازی پرداخت

درصورتیکه شما نیاز به تست عملکرد اپلیکیشن خود داشته باشید، نیازی به داشتن یک حساب واقعی در بانک‌های اینترنتی ندارید و می‌توانید اپلیکیشن خود را با یک درگاه مجازی بسیار ساده تست کنید. برای انجام این کار در هنگام ارسال صورتحساب، از میان درگاه‌های بانکی، درگاه مجازی پَرباد را انتخاب کنید.
var result = Payment.Request(Gateways.ParbadVirtualGateway, invoice);


در نتیجه در هنگام هدایت کاربر به درگاه پرداخت، کاربر به درگاه مجازی هدایت خواهد شد.

اما قبل از کار با درگاه مجازی باید در فایل web.config وب اپلیکیشن خود، تنظیمات زیر را قرار دهید:
<system.webServer>
  <handlers>
   <add name="ParbadGatewayPage" verb="*" path="Parbad.axd" type="Parbad.Web.Gateway.ParbadVirtualGatewayHandler" />
  </handlers>
</system.webServer>
در اینجا، درگاه مجازی به عنوان یک HttpHandler معرفی شده است. مقداری که در مشخصه path ذکر شده، در واقع آدرس درگاه مجازی است که شما می‌توانید به دلخواه خود آن را وارد کنید. ما در این مثال از آدرس parbad.axd استفاده کرده ایم.
و در نهایت در وب اپلیکیشن خود، مسیر ذکر شده را به صورت زیر معرفی کنید:
ParbadConfiguration.Gateways.ConfigureParbadVirtualGateway(new ParbadVirtualGatewayConfiguration("Parbad.axd"));
در نتیجه در هنگام هدایت کاربر به درگاه مجازی، شما باید در نوار آدرس مرورگر خود، مقداری را که تنظیم کرده اید مشاهده کنید.


نکته مهم: فراموش نکنید، قبل از انتشار نهایی وب سایت بر روی سرور (نمایش عمومی)، تنظیمات HttpHandler مربوط به این درگاه مجازی را از درون فایل web.config حذف کنید. بدین صورت، این درگاه از دسترس عموم خارج خواهد بود.

تنظیمات پَرباد

بهترین مکان برای درج این تنظیمات در اپلیکیشن‌های ASP.NET WebForms فایل Global.asax.cs و در اپلیکیشن‌های ASP.NET MVC فایل Startup.cs است.
ASP.NET Web Forms
public class Global : HttpApplication
{
    void Application_Start(object sender, EventArgs e)
    {
        // configurations
    }
}

ASP.NET MVC
public class Startup
{
    public void Configuration(IAppBuilder app)
    {
        // configurations
    }
}

تنظیمات درگاه‌های پرداخت

قبل از ارتباط با درگاه‌های بانکی شبکه شتاب، باید مشخصات درگاه بانکی را که استفاده می‌کنید، تنظیم کنید.
برای مثال: تنظیم درگاه پرداخت بانک ملت


تنظیمات ذخیره سازی اطلاعات پرداخت

پَرباد برای ذخیره و بازیابی اطلاعات پرداخت، نیاز به یک منبع ذخیره سازی دارد.
منبع پیش فرض پَرباد، کلاس TemporaryMemoryStorage است که همانطور که از نام آن پیداست، اطلاعات را به صورت موقت در حافظه رَم سرور ذخیره میکند. اگر شما خودتان اطلاعات پرداخت را در پایگاه داده ذخیره میکنید، این منبع، گزینه مناسبی است به دلیل سرعت بسیار بالای حافظه رَم.
توجه: در نظر داشته باشید که اگر به هر دلیلی سرور و یا وب سایت شما، ری‌استارت شود، کلیه اطلاعات موجود در این منبع هم از بین خواهد رفت.
ذخیره و بازیابی توسط SQL Server
برای این منظور در قسمت تنظیمات، کد زیر را قرار داده و رشته اتصال و نام جدول پرداخت را معرفی کنید.
ParbadConfiguration.Storage = new SqlServerStorage("Connection String", "MyPaymentTableName");

فیلد‌های مورد نیاز در این جدول:

ذخیره و بازیابی اطلاعات توسط روش مورد نظر شما:
در صورتیکه مایلید ذخیره و بازیابی را به روش خود انجام دهید، کلاس Storage را پیاده سازی کنید
public class MyStorage : Storage
{
    // Implement methods here...
}

و کلاس مورد نظر را در تنظیمات به عنوان منبع، معرفی کنید.
ParbadConfiguration.Storage = new MyStorage();

لازم به ذکر است که این کلاس شامل متد‌های synchronous و همچنین asynchronous است. بنابراین در صورتیکه برای مثال در هنگام ارسال درخواست به بانک، از متد‌های async استفاده می‌کنید، نیازی به پیاده سازی کردن متد‌های synchronous نیست.
در صورتیکه هر گونه پیشنهاد یا انتقاد نسبت به کارکرد این سیستم دارید، صمیمانه منتظر شنیدن آن در راستای توسعه این سیستم هستم.
همچنین در صورت تمایل به توسعه آن، می‌توانید آن را در گیت هاب دنبال کنید و یا لطفا پیشنهادات، بحث‌ها و نظرات خود را در صفحه مخصوص این پروژه ارسال کنید. 
با تشکر.
مطالب
بررسی الگوهای ایندکس‌های Non-Clustered در SQL Server

قصد داریم الگوهای مختلف ایندکس گذاری و استراتژی Non-Clustered Indexes را در Sql Server، بررسی کنیم.

مزایای ایجاد ایندکس‌های صحیح بر اساس نیازهای واقعی کاری:

  • سریعتر شدن اجرای کوئری‌های جستجو در تعداد رکوردهای بالا
  • مرتب سازی سریعتر نتایج (sorting)
  • کوئری‌هایی که بر اساس عبارت GROUP BY ایجاد شده‌اند، سریعتر اجرا خواهند شد 

Non-Clustered Indexes 

تقریبا در تمام دیتابیس‌ها به راه‌های دیگری برای دسترسی به داده‌های جداول نیاز خواهد شد که لزوما این داده‌ها براساس ترتیب هنگام ذخیره سازی، مرتب نیستند. در چنین شرایطی ایندکس‌های غیر خوشه‌ای بر سر کار خواهند آمد.
در ادامه الگوهای مختلف ایندکس گذاری مرتبط با ایندکس‌های غیر خوشه‌ای را بررسی کرده و برای هر کدام از آنها مثالی را بررسی خواهیم کرد. خواهیم دید هر ایندکسی که از جانب ما ایجاد می‌شود، نمیتوان مطمئن شد که توسط Sql Server  مورد استفاده قرار می‌گیرد!
این الگو‌ها در تعیین زمان و مکان ساخت ایندکس‌های غیر خوشه‌ای، به ما کمک خواهند کرد که به شرح زیر می‌باشند:
  • Search Columns
  • Index Intersection
  • Multiple Columns
  • Covering Indexes
  • Included Columns
  • Filterd Indexes
  • Foreign Keys

Search Columns

یکی از الگوهای اولیه‌، ساخت ایندکس‌های غیر خوشه‌ای براساس الگوهای جستجوی تعریف شده یا مورد انتظار می‌باشد. این الگو با اینکه خیلی شناخته شده است ولی گاهی اوقات به راحتی از کنار آن گذشته و از آن چشم پوشی می‌کنیم.
برای مثال اگر قرار است در جدول Contacts جستجویی براساس نام آنها داشته باشید، بهتر است یک ایندکس غیر خوشه‌ای بر روی فیلد نام ایجاد کنید. هدف اصلی از این الگو، کاهش هزینه‌ی Scan کردن دوباره‌ی ایندکس خوشه دار و انتقال این عملیات به ایندکس غیر خوشه داری که مسیر دسترسی مستقیم به دیتا را مهیا می‌کند. به مثال زیر توجه بفرمایید:

USE AdventureWorks2012;

GO
CREATE TABLE dbo.Contacts (
    ContactID         INT           IDENTITY (1, 1),
    FirstName         NVARCHAR (50),
    LastName          NVARCHAR (50),
    IsActive          BIT          ,
    EmailAddress      NVARCHAR (50),
    CertificationDate DATETIME     ,
    FillerData        CHAR (1000)  ,
    CONSTRAINT PK_Contacts PRIMARY KEY CLUSTERED (ContactID)
);

INSERT INTO dbo.Contacts (FirstName, LastName, IsActive, EmailAddress, CertificationDate)
SELECT pp.FirstName,
       pp.LastName,
       IIF (pp.BusinessEntityID / 10 = 1, 1, 0),
       pea.EmailAddress,
       IIF (pp.BusinessEntityID / 10 = 1, pp.ModifiedDate, NULL)
FROM   Person.Person AS pp
       INNER JOIN
       Person.EmailAddress AS pea
       ON pp.BusinessEntityID = pea.BusinessEntityID;

ابتدا قصد داریم از جدول Contacts بدون استفاده از هیچ ایندکس غیر خوشه‌ای، کوئری بگیریم. نتیجه‌های نشان داده شده‌ی در کوئری حاصل از کد T-SQL زیر به شرح زیر است:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine';

SET STATISTICS IO OFF;

22 رکورد را واکشی کرده است؛ ولی با خواندن 2866 page ! که این تعداد، تمام صفحات موجود در جدول می‌باشد. بنابراین واکشی این تعداد رکورد از کل رکورد‌های موجود در جدول (19000) نیاز به چک کردن همه‌ی صفحات را خواهد داشت که واقعا روش بهینه‌ای نمی‌باشد. 

همانطور که در تصویر پلن کوئری بالا هم مشخص است، کل ایندکس خوشه دار ما Scan شده است که هزینه‌ی بالایی خواهد داشت.

حال با کد T-SQL زیر یک ایندکس غیر خوشه دار را بر روی فیلد FirstName ایجاد خواهیم کرد:

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstName ON dbo.Contacts(FirstName);

اگر دوباره کوئری قبلی را اجرا کنیم، به نتایج خیلی بهتری خواهیم رسید و تعداد صفحات خوانده شده به 2 کاهش یافته است! 

Sql Server این بار به جای اسکن دوباره‌ی ایندکس خوشه دار، با استفاده از Index Seek و بهره بردن از ایندکس ایجاد شده‌ی توسط ما، یک پلن قابل قبول را برای ما ارائه داده است.

Index Intersection

در برخی از سناریوها لازم است یکسری ستون دیگر هم علاوه بر ستونی که ایندکس را بر روی آن تعریف کرده‌ایم، در بخش شرط یا خروجی select استفاده شوند. یکی از راه‌حل‌ها، ایجاد یک ایندکس غیر خوشه‌ای که سایر ستون‌ها را نیز Include می‌کند، می‌باشد. با وجود ایندکس‌هایی که هر کدام از آنها می‌توانند برای ادا کردن بخشی از شروط، نقش ایفا کنند، Sql Server  هم با به کار بردن آنها می‌تواند رکوردهایی که در فصل مشترک حاصل از جسجتوی این ایندکس‌ها بدست آمده را به عنوان خروجی کوئری ما بازگشت دهد. این عملیات Index Intersection نام دارد. به مثال زیر توجه کنید:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

در کوئری بالا علاوه بر FirstName که یک ایندکس غیر خوشه دار را بر روی آن ایجاد کرده‌ایم، فیلد LastName را هم در بخش Select و شرط، مطرح کرده‌ایم. حالا اگر آن را اجرا کنیم، به آمار و پلن زیر دست خواهیم یافت:

بله تعداد Page‌های خوانده شده این بار به 68 افزایش یافته است که نسبت به حالت بدون LastName که 2 Page خوانده شده بود، زیاد است. همانطور که در پلن زیر مشخص است، به دلیل ایندکسی که برروی FirstName ایجاد کرده‌ایم، نمی‌تواند تمام داده‌های مورد نیاز کوئری را مهیا کند. عملیات Key Lookup و nested loop هم این بار اضافه شده‌اند. Sql Server همچنان استفاده از ایندکس موجود را در کنار Key Lookup از ایندکس خوشه دار، ارزان‌تر از اسکن ایندکس خوشه دار، تشخیص داده است.

مشکل زمانی گریبان گیر ما خواهد شد که به ازای هر مطابقتی در ایندکس غیر خوشه دار، یک بار به ایندکس خوشه دار برای بررسی شرط بعدی و واکشی دیتا، رجوع خواهد شد. باید دقت کرد که Key Lookup همیشه به عنوان مشکل مطرح نمی‌شود. ولی باعث افزایش غیرضروری هزینه‌های CPU و I/O برای کوئری خواهد شد.

برای استفاده از الگوی Index Intersection، یک ایندکس غیر خوشه دار برروی ستون LastName ایجاد خواهیم کرد:

CREATE INDEX IX_Contacts_LastName ON dbo.Contacts(LastName);

اگر این بار کوئری قبل را اجرا کنیم، به آمار و پلن زیر خواهیم رسید:

بله تعداد Page‌های خوانده شده به 5 کاهش یافته و این بار به جای استفاده از Key Lookup، از دو index seek استفاده کرده است که هزینه‌ای کمتر را نسبت به حالت قبل خواهد داشت. به دلیل اینکه این دو ایندکس تمام دیتای لازم را می‌توانند مهیا کنند، دیگر نیازی به رجوع به ایندکس خوشه دار نخواهد بود. تصویر زیر در درک پلن بالا و این الگو می‌تواند مفید باشد:

Multiple Columns

در دو الگوی قبل، بیشتر به ایجاد ایندکس‌، بر روی یک ستون متمرکز شده بودیم. اگر تعدادی از ستون‌ها در بخش شروط مربوط به کوئری مطرح شوند، بهتر است آنها را در قالب یک ایندکس نگهداری کنیم. برای نشان دادن تأثیر این مورد،  یک ایندکس غیر خوشه دار را بر روی دو ستون ایجاد می‌کنیم: 

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstNameLastName
    ON dbo.Contacts(FirstName, LastName);

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

با اجرای کوئری بالا به آمار و پلن زیر خواهیم رسید:

باید توجه داشت هر زمان که نیاز است یکسری فیلد، در قسمت شرطی خیلی از کوئری‌ها تکرار شوند، ایجاد کردن یک ایندکس برروی آنها به صورت یکجا، ایده‌ی خوبی خواهد بود.

الگوی Multiple Columns هم به مانند الگوی Search Columns باید هنگام ایندکس گذاری دیتابیس در نظر گرفته شود و از اهمیت بالایی برخوردار است. باید توجه داشت اگر فیلدهایی که در قسمت شرطی کوئری مطرح می‌شوند، متغییر باشد، استفاده از الگوی Index Intersection مفید خواهد. ولی برای مواقعی که نیاز است یکسری فیلد به صورت یکجا در بخش شرطی کوئری مطرح شوند، الگوی Multiple Columns کارآیی بهتری خواهد داشت. از این دو الگوی مطرح شده که در تناقض باهم قرار دارند، می‌توان به نحوی استفاده برد تا هزینه‌ی کلی را کاهش داد.

Covering Index

الگوی بعدی، ایندکس پوشش دهنده نام گرفته است. همانند نامی که دارد، هدف آن نگهداری یکسری ستون در ستون‌های ایندکس تولیدی که اتفاقا این ستون‌ها در قسمت شرطی کوئری قرار ندارند، ولی قرار است به عنوان خروجی Select برگردانده شوند، می‌باشد.
این الگو به عنوان یک روش استاندارد ایندکس گذاری در Sql Server مطرح بوده است. البته در ادامه و با بروز شدن روش‌هایی که می‌توان ایندکس‌ها را ایجاد کرد، این الگو نسبت به قبل کمتر مفید است! از آن جهت که یک روش شناخته شده می‌باشد، در این قسمت این مورد را هم مطرح کردیم. به مثال زیر توجه کنید:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName,
       IsActive
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

در کوئری بالا این بار قصد داریم خصوصیت IsActive را که در ایندکس IX_Contacts_FirstNameLastName نگهداری نمی‌شود و همچنین در قسمت شرطی هم مطرح نشده و نیازی به آن نبوده، هم واکشی کنیم. با توجه به نتایج بدست آمده که در آمار و پلن زیر مشخص است، باز هم تعداد Page‌های خوانده شده به 5 افزایش یافته و بار دیگر، Key Lookup و Nested Loop را در کنار یک Index Seek، برروی ایندکسی که با الگوی Multiple Columns ایجاد کرده‌ایم، خواهیم داشت.


الگوی index covering پیشنهاد می‌کند ستونی را هم که در قسمت شرطی مطرح نمی‌شود، به عنوان ستونی اصلی در ایندکس، نگهداری کنیم؛ به شکل زیر:

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstNameLastNameIsActive ON dbo.Contacts(FirstName, LastName,IsActive)

ایندکس غیر خوشه دار بالا، 3 فیلدی را که قرار است در بخش شرطی مطرح شوند، یا به عنوان خروجی Select برگردانده شوند، در بر می‌گیرد. سپس کوئری قبلی را دوباره اجرا میکنیم. به نتایج زیر خواهیم رسید:

باز هم هزینه‌ی Key Lookup حذف شده و این بار از ایندکس جدید ما استفاده شده و تعداد Page‌های خوانده شده هم به 2 کاهش یافته است.
این الگو در بیشتر سناریو‌ها کاملا مفید بوده و پتانسیل افزایش کارآیی را در بیشتر سناریو‌ها دارد. اما در سال‌های اخیر از زمانیکه امکانات جدیدی در Sql Server 2005 به بعد ایجاد شد، از استفاده‌ی آن کاسته شده است. با وجود این امکانات جدید که در الگوی بعد به آن خواهیم پرداخت، می‌توان ستون‌های اضافی را در ایندکس‌ها، Include کنیم و نیازی نیست که جزء ستون‌های اصلی ایندکس باشند. 

Included Columns

الگوی Included Columns درواقعا پسر عموی الگوی Covering Index می‌باشد. در این الگو از عبارت INCLUDE در ایجاد یا تغییر ایندکس استفاده می‌شود و از این طریق امکان این را مهیا می‌کند تا یکسری ستون که جز ستون‌های اصلی ایندکس نیستند هم در ایندکس غیر خوشه دار ما افزوده شوند و حتی در قسمت شرطی هم مطرح شوند. این عمل خیلی شبیه به نگهداری دیتا‌های غیر کلیدی در یک ایندکس خوشه دار می‌باشد و این همان تفاوت اصلی بین دو الگو مطرح شده است.

اگر کوئری زیر را اجرا کنیم:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName,
       EmailAddress
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine';

SET STATISTICS IO OFF;

68 Page خوانده شده خواهیم داشت که حاصل یک Index Seek بر روی ایندکس IX_Contacts_FirstName می‌باشد و برای واکشی بقیه ستون‌ها هم یک Key Lookup بر روی ایندکس خوشه دار در پلن مشخص خواهد بود.

علاوه بر ایندکس‌های ایجاد شده‌ی در مراحل قبل، حال یک ایندکس غیر خوشه‌ای را با استفاده از الگوی INC ایجاد می‌کنیم:

CREATE INDEX IX_Contacts_FirstNameINC ON dbo.Contacts(FirstName)
INCLUDE (LastName, IsActive, EmailAddress);

دوباره کوئری قبلی را اگر اجرا کنیم، نتایج به دست آمده، به شرح زیر خواهد بود:

این بار از ایندکس جدید ایجاد شده استفاده شده و تعداد Page‌های خوانده شده، به 3 کاهش یافته است. با توجه به انعطاف پذیری این الگو می‌توان از اندک افزایشی که در تعداد Page‌های خوانده شده نسبت به الگوی ایندکس پوشش دهنده وجود دارد، چشم پوشی کرد.
در مثال‌های قبل چندین ایندکس بر روی جدول Contacts ایجاد کرده‌ایم که 4 مورد از آنها به صورت اختصاصی بر روی فیلد FirstName بوده است. باید توجه کرد این ایندکس‌ها نیاز به فضا و نگهداری در مواقع ویرایش رکورد‌های جدول خواهند داشت. لذا این هزینه‌ها اثر منفی برروی تمام عملیاتی خواهند داشت که روی جدول انجام می‌شود.
الگوی INC می‌تواند این مشکل را برطرف کند. برای مثال با استفاده از آن می‌توان ایندکس‌های تولید شده‌ی در مراحل قبل را بر روی FirstName، توسط یک ایندکس نیز پوشش داد. لذا ایندکس‌های قبلی را حذف کرده و با یکسری کوئری، مشخص خواهیم کرد که گفته‌ی ما صحت دارد:

IF EXISTS(SELECT * FROM sys.indexes WHERE object_id = OBJECT_ID('dbo.Contacts')
AND name = 'IX_Contacts_FirstNameLastName')
DROP INDEX IX_Contacts_FirstNameLastName ON dbo.Contacts
GO
IF EXISTS(SELECT * FROM sys.indexes WHERE object_id = OBJECT_ID('dbo.Contacts')
AND name = 'IX_Contacts_FirstNameLastNameIsActive')
DROP INDEX IX_Contacts_FirstNameLastNameIsActive ON dbo.Contacts
GO
IF EXISTS(SELECT * FROM sys.indexes WHERE object_id = OBJECT_ID('dbo.Contacts')
AND name = 'IX_Contacts_FirstName')
DROP INDEX IX_Contacts_FirstName ON dbo.Contacts
GO

با کدهای بالا ایندکس‌هایی را که بر روی FirstName ایجاد شده بودند، حذف کرده و این بار تمام کوئری‌های مطرح شده‌ی در مراحل قبل را یکبار دیگر اجرا می‌کنیم:

SET STATISTICS IO ON;

SELECT ContactID,
       FirstName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine';

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SELECT ContactID,
       FirstName,
       LastName,
       IsActive
FROM   dbo.Contacts
WHERE  FirstName = 'Catherine'
       AND LastName = 'Cox';

SET STATISTICS IO OFF;

دو نکته‌ای که باید به آنها توجه کرد:

  1. کوئری‌ها بالا در مقایسه با الگوهای قبلی به چه شکلی اجرا خواهند شد؟
  2. توجه کردن به تعداد Page‌های خوانده شده
در جواب مورد اول، Sql Server از عملیات Index Seek برای فیلترینگ برروی FirstName استفاده کرده و اگر ستون دیگری هم در بخش شرطی کوئری آورده شده، باز هم از این نوع عملیات استفاده شده است. به عنوان مثلا در دو کوئری بعد، LastName هم در بخش شرطی مطرح شده است‌. دلیل این کار که باز هم از Index Seek استفاده می‌شود این است که بعد از اعمال فیلترینگ بر روی FirstName، حالا یکسری رکورد در اختیار داریم که اتفاقا به LastName آنها هم دسترسی هست و فقط رکورد‌ها براساس آن مرتب نشده اند و نیازی نیست به ایندکس خوشه دار دسترسی داشته باشیم. لذا می‌توان همینجا بر روی این فیلد هم فیلترینگ را اعمال کرد. به پلن زیر توجه کنید:

در جواب مورد دوم، با اینکه حدود 50% افزایش در تعداد Page‌های خوانده شده نسبت به حالتی که به صورت جدا از هم برای هر کوئری خاص یک ایندکس در نظر گرفته بودیم، داشته‌ایم ولی این تغییر کارآیی نمی‌تواند ساخت 4 ایندکس را به جای 1 ایندکس که تمام آنها را پوشش می‌دهد، توجیه کند! در حالیکه ما به کارآیی مورد نظر خود دست یافته‌ایم.

در نتیجه الگوی INC هنگام ساخت ایندکس‌های غیر خوشه دار خیلی مهم است و باید به آن توجه زیادی کرد. بیشتر در مواقعی‌که نیاز است عملیات Lookup را حذف کنید و سرعت خواندن و کارآیی اجرای کوئری را افزایش دهید، این الگو مناسب خواهد بود. همچنین با کاهش تعداد ایندکس‌ها برای پوشش دادن ایندکس‌های لازم برای کوئری‌ها مشابه، باید توجه کرد که باز هم نسبت به حالتی که هیچ ایندکس غیر خوشه داری ایجاد نشده، کارآیی افزایش می‌یابد.

Filtered Indexes

ممکن است در برخی از جداول دیتابیس، یکسری رکوردهایی با مقدار‌هایی که به ندرت یا هرگز از آنها در یک برنامه‌ی کاربردی استفاده نخواهد شد، ذخیره شده باشند. در این مواقع، حذف آنها از نتیجه‌ی خروجی کوئری‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. یا در مواقعی می‌توان از این مورد برای مشخص کردن یک زیر مجموعه‌ی از داده‌های جدول، برای ایجاد ایندکس استفاده کرد. همچنین می‌توان به جای کوئری زدن بر روی میلیون‌ها رکورد موجود در جدول، ایندکس‌ها را طوری ایجاد کرد که پوشش دهنده‌ی بخشی از دیتای چند میلیونی باشند.

بله همانطور که از نام این الگو نیز مشخص است، هدف آن کاهش تعداد رکوردهایی است که در ایندکس نگهداری می‌شوند. به دو کوئری زیر توجه کنید:
SET STATISTICS IO ON;

SELECT   ContactID,
         FirstName,
         LastName,
         CertificationDate
FROM     dbo.Contacts
WHERE    CertificationDate IS NOT NULL
ORDER BY CertificationDate;

SELECT   ContactID,
         FirstName,
         LastName,
         CertificationDate
FROM     dbo.Contacts
WHERE    CertificationDate BETWEEN '20050101' AND '20050201'
ORDER BY CertificationDate;

SET STATISTICS IO OFF;
در کوئری اول به دنبال رکورد هایی هستیم که CertificationDate آنها نال می‌باشد و در دومی هم به دنبال آنهایی هستیم که در یک بازه‌ی زمانی قرار دارند. از آمار و پلن زیر مشخص است که چون هیچ ایندکس غیر خوشه داری بر روی CertificationDate ایجاد نشده‌است، از Index Scan برروی ایندکس خوشه دار استفاده شده است که حاصل آن خوانده شدن 2866 عدد Page می‌باشد!

زمانیکه مقدار آن نال باشد، استفاده نخواهد شد. آیا عقل سلیم قبول می‌کند که این مقادیر نال را در ایندکس نگهداری و رکوردهایی با مقادیر نال داشته باشیم؟ برای پیاده سازی این الگو باید از عبارت Where به هنگام ساخت ایندکس‌های غیر خوشه‌ای استفاده کنیم.
 توجه کنید که امکان استفاده از مقادیر متغیر در بخش Where، وجود ندارد.
نکته‌ی بعدی این است که نمی‌توان مقایسه‌های پیچیده را در این مورد استفاده کرد. برای مثال استفاده از LIKE و BETWEEN امکان پذیر نیست.

این بار با استفاده از الگوی Filtered Indexes یک ایندکس غیر خوشه‌ای را بر روی ستون CertificationDate ایجاد می‌کنیم:

CREATE INDEX IX_Contacts_CertificationDate ON dbo.Contacts(CertificationDate)
INCLUDE (FirstName, LastName)
WHERE CertificationDate IS NOT NULL;

حال دوباره دو کوئری قبلی را اجرا می‌کنیم. آمار و پلن زیر نشان می‌دهند که این بار فقط 2 عدد Page خوانده شده است و عملیات به Index Seek بر روی ایندکس جدید تغییر کرده است.


یکسری از مزایای نگهداری فقط زیر مجموعه‌ای از رکوردهای جدول در ایندکس، به شرح زیر است:

  • کم شدن تعداد رکورد‌های ایندکس‌ها موجب کاهش تعداد Page‌های مورد نیاز برای ذخیره سازی آنها و در نتیجه کاهش حجم مورد نیاز برای ذخیره سازی خواهد شد.
  • با توجه به مورد اول، اگر تعداد Page‌های برای نگهداری ایندکس کم باشند، لذا فرصت Fragmentation برای ایندکس کم خواهد بود و در نتیجه، هزینه و تلاش کمی برای نگهداری آن لازم است.
  • زمانیکه تعداد مقادیر نگهداری شده‌ی در ایندکس محدود هستند، تعداد Page هایی که برای پیمایش نیاز است، کم خواهند بود و اینجاست که حتی Index Scan هم بروری آن خیلی بهینه‌تر از Index Scan بر روی ایندکس خوشه دار می‌باشد.
شرایطی که می‌توان و باید از Filtered Indexes استفاده کرد:
  • اگر لازم است بر روی یک ستون که به‌صورت نال‌پذیر است، ایندکس ایجاد کنید(دلایل آن پیش‌تر گفته شد).
  • اگر لازم است برروی Sparse Column، یک ایندکس یکتا ایجاد کنید.
  • مورد بعدی همان بحث کاهش تعداد رکوردهایی می‌باشد که در ایندکس ذخیره می‌شوند.
Foreign Keys
آخرین الگویی که به آن می‌پردازیم مربوط می‌شود به کلید خارجی. این مورد تنها الگویی است که به طور مستقیم به اشیاء موجود در طراحی دیتابیس مربوط می‌باشد. کلید‌های خارجی گاهی مواقع می‌توانند باعث بروز مشکلی کارآیی شوند، بدون آنکه کسی متوجه این دخالت در کارآیی باشد.
از آنجائیکه کلید خارجی یک قید را بر روی مقادیر مجاز برای یک ستون مهیا می‌کند، لذا یک بررسی برای زمانیکه مقادیر نیاز به اعتبارسنجی دارند، وجود خواهد داشت. این اعتبارسنجی با توجه به شکل زیر دو نوع می‌باشد که به شرح زیر است:

  1. اعتبارسنجی بر روی جدول ParentTable  
  2. اعتبارسنجی بر روی جدول ChildTable 

در مورد نوع اول، هر وقت که رکوردهای جدول ChildTable تغییر کند، در این صورت مقدار ParentID موجود جدول ChildTable با یک جستجو در جدول ParentTable اعتبارسنجی خواهد شد. از آنجایی که این کلید خارجی در جدول ParentTable یک کلید اصلی بوده، یک ایندکس خوشه دار بر روی آن ایجاد شده است و تأثیری در کاهش کارآیی نخواهد داشت.
در مورد نوع دوم، هروقت تغییراتی بر روی  ParentID موجود در جدول ParentTable داشته باشیم، نیاز است اعتبار سنجی بر روی جدول ChildTable انجام شود. برای مثال با حذف یک رکورد در جدول پدر، لازم است که جدول فرزند بررسی کند که آیا این ParentID در رکورد‌ها موجود استفاده شده است یا خیر؟ در این نوع از اعتبارسنجی، الگوی Foreign Key خود را نشان می‌دهد.

برای نشان دادن استفاده‌ی از این الگو، لازم است جداول مطرح شده‌ی در تصویر بالا را ایجاد کنیم:

USE AdventureWorks2012;


GO
CREATE TABLE dbo.Customer (
    CustomerID  INT        ,
    FillterData CHAR (1000),
    CONSTRAINT PK_Customer_CustomerID PRIMARY KEY CLUSTERED (CustomerID)
);

CREATE TABLE dbo.SalesOrderHeader (
    SalesOrderID INT        ,
    OrderDate    DATETIME   ,
    DueDate      DATETIME   ,
    CustomerID   INT        ,
    FillterData  CHAR (1000),
    CONSTRAINT PK_SalesOrderHeader_SalesOrderID PRIMARY KEY CLUSTERED (SalesOrderID),
    CONSTRAINT GK_SalesOrderHeader_CustomerID_FROM_Customer FOREIGN KEY (CustomerID) REFERENCES dbo.Customer (CustomerID)
);

کد T-SQL بالا دو جدول مشتری و سفارش را ایجاد کرده و یک ارتباط یک به چند مابین آنها را از سمت مشتری به سفارش ایجاد می‌کند. برای انجام آزمایش خود، یکسری دیتای موجود را هم از جداول دیتابیس AdventureWorks2012 در جداول بالا درج می‌کنیم:

INSERT INTO dbo.Customer (CustomerID)
SELECT CustomerID
FROM   Sales.Customer;

INSERT INTO dbo.SalesOrderHeader (SalesOrderID, OrderDate, DueDate, CustomerID)
SELECT SalesOrderID,
       OrderDate,
       DueDate,
       CustomerID
FROM   Sales.SalesOrderHeader;

در واقع می‌خواهیم نشان دهیم که در زمان تغییر یک رکورد از جدول Customers، چه اتفاقاتی می‌افتد. برای مثال این تغییر می‌تواند حذف یک رکورد باشد که به شکل زیر آن را انجام خواهیم داد:

SET STATISTICS IO ON;

DELETE dbo.Customer
WHERE  CustomerID = 701;

SET STATISTICS IO OFF;

آمار و پلن زیر نشان می‌دهد که برای حذف یک رکورد در جدول مشتری، چون از عملیات Index Seek برروی ایندکس خوشه دار موجود برروی ستون CustomerID استفاده شده است، تنها 3 Page خوانده شده‌است؛ ولی برای اعتبارسنجی برروی جدول سفارش، با خواندن 4513 page و انجام عملیات Index Scan برروی ایندکس خوشه دار باعث کاهش کارآیی شده است.

برای پیاده سازی الگوی کلیدخارجی یک ایندکس غیر خوشه‌ای را بر روی CustomerID در جدول سفارشات ایجاد می‌کنیم:

CREATE INDEX IS_SalesOrderHeader_CustomerID ON dbo.SalesOrderHeader(CustomerID)

اگر دوباره کوئری بالا را با یک CustomerID دیگر انجام دهیم، به نتایج بهتری دست خواهیم یافت. تعداد Page‌های خوانده شده‌ی برای اعتبارسنجی جدول سفارشات، به عدد 2 کاهش یافته است! و از یک عملیات Index Seek بر روی ایندکس ایجاد شده، استفاده شده است.

اگر از EF استفاده می‌کنید، در حال حاضر به غیر از الگوهای Filtered Indexes و Include Indexes، پیاده سازی بقیه الگوهای ذکر شده به صورت توکار پشتیبانی می‌شود. برای دو الگوی مذکور هم می‌توان از نوشتن T-SQL خام استفاده کرد. برای مثال:

public partial class AddIndexes : DbMigration
    {
        private const string IndexName = "IX_LogSamples";

        public override void Up()
        {
            Sql(String.Format(@"CREATE NONCLUSTERED INDEX [{0}]
                               ON [dbo].[Logs] ([SampleId],[Date])
                               INCLUDE ([Value])", IndexName));

        }

        public override void Down()
        {
            DropIndex("dbo.Logs", IndexName);
        }
    }

یا حتی خیلی تمیزتر و  با ایده گرفتن از این مطلب می‌توان به یک کد Refactoring friendly نیز دست یافت.

پ.ن: این مطلب خلاصه‌ای از فصل 8 کتاب  Expert Performance Indexing for SQL Server 2012  می‌باشد. 

مطالب
breeze js به همراه ایجاد سایت آگهی قسمت اول
با قدرت گرفتن جاوا اسکریپت، نیازهایی مانند کوئری گرفتن در سمت کلاینت، کش کردن داده‌ها در سمت کلاینت، ردیابی تغییرات، اعتبارسنجی مدلها، ذخیره کردن گروهی از عملیات‌ها (Save Batch)، تعامل با Web Api .Net یا Node Js، قابلیت کار کردن با No Sql و... افزایش یافته است و تمام این کارها توسط breeze  امکان پذیر میباشد. breeze  با هر سرویس دهنده‌ای که بتواند از  طریق http و با فرمت json عملیات خود را انجام دهد، میتواند ارتباط برقرار کند.
breeze مطابق با استاندارد ECMAScript 5 نوشته شده‌است؛ از این‌رو بر روی اکثر مرورگرهای جدید به خوبی اجرا میشود.

  برای مرورگرهای قدیمی می‌توان کتابخانه es5-shim.js and es5-sham.js را قبل از تگ اسکریپت breeze js قرار داد.
در این قسمت به برخی از  توانایی های  breeze  اشاره کوتاهی میکنیم و در مقالات بعدی پیاده سازی آن‌را در قالب angular js /Web Api .net خواهیم داشت:
1- کوئری‌های breeze اکثر امکانات  linq را دارا می‌باشد؛ مانند شرطهای ساده، شرط‌های پیچیده، Sorting ،Paging،Projections  و Filter کردن برخی از پراپرتی‌ها که بسیار مشابه  linq میباشد:
var query = breeze.EntityQuery
           .from("Customers")
           .where("CompanyName", "startsWith", "A")
           .orderBy("CompanyName");
2- کوئری‌های breeze با promises عملیات خود را انجام میدهند:
var promise = manager.executeQuery(query)
              .then(querySucceeded)
              .fail(queryFailed);
* breeze مانند  entity framework  قابلیت ردیابی تغییرات را دارا میباشد:
if (manager.hasChanges()) {
    manager.saveChanges().then(saveSucceeded).fail(saveFailed);
}
// listen for any change to a customer 
customer.entityAspect.propertyChanged.subscribe(somethingHappened);
3- انقیاد داده‌ها با Angular / Knockout  / Backbone را دارا میباشد:
<!-- Angular template -->
<li data-ng-repeat="emp in employees">
    <label>{{emp.FirstName}}</label>
    <label>{{emp.LastName}}</label>
</li>
// bound to employees from query
manager.executeQuery(breeze.EntityQuery.from("Employees"))
       .then(function(data) { $scope.employees = data.results; });
4- درbreeze امکان  کوئری گرفتن به همراه entity‌های مرتبط وجود دارد:
/* Query with related entities using expand */
// query for orders of customers whose name begins "Alfreds"
// include their customers & child details & their detail products
breeze.EntityQuery.from("Orders")
   .where("Customer.CompanyName", "startsWith", "Alfreds")
   .expand("Customer, OrderDetails.Product")
   .using(manager)
   .execute().then(querySucceeded).fail(queryFailed);
5- در breeze  کوئری‌ها میتوانند از سرور و یا کش درخواست شوند:
// execute query asynchronously on the server
manager.executeQuery(query).then(querySuccess).fail(queryFail);
 
// execute query synchronously on local cache
var customers = manager.executeQueryLocally(query)
مطالب
نحوه استفاده از TransactionFlow در WCF
شش مرحله برای ایجاد WCFTransactions  در WCF 
 مقدمه و هدف:

هدف از مطلب  فوق اجرا نمودن عملیات Insert، Update و غیرو... بوسیله چندین Connection  در یک Transaction  در زمان اجرای سرویسهای WCF  میباشد. برای پیاده سازی و شرح Transaction ، سه پروژه ایجاد می‌نماییم. دو پروژه WCF  سرویس و یک پروژهClient ، هر سه پروژه را در یک Solution  به نام WCFTransaction  اضافه می‌نماییم. در هر دو پروژه WCF  بطور جداگانه Connection  رویDatabase  ایجاد می‌نماییم. سپس سعی می‌کنیم بوسیله Transaction  عملیات Insert  هر دو Service  را کنترل نماییم. بطوریکه اگر یکی از Service ‌ها در زمان عملیات Insert  دچار مشکل شود. دیگری نیز Commit  نگردد. به عبارتی در قدیم نمی‌توانستیم بیش از یک Connection  در یک Transaction  ایجاد نماییم. اما بوسیله Transactionscope ، انجام عملیات Insert، Update و غیرو...  بوسیله چندین Connection   به یکDatabase  بطور همزمان در یک Transaction  فراهم شده است. برای نمایش دادن عملیات Rollback  نیز،به عمد خطایی ایجاد می‌کنیم،تا نحوه Rollback  شدن در Transaction  را مشاهده نماییم.

سعی شده است پیاده سازی و استفاده از  Transaction در شش مرحله انجام شود.

مرحله اول: ایجاد دو پروژه WCFService و یک پروژه Client جهت فراخوانی (Call) کردن سرویسها

در این مرحله همانطور که از قیل نیز توضیح داده شده است، دو پروژه WCF  به نامهای WCFService1  و WCFService2  ایجاد شده است و یک پروژه Client  به نام WCFTransactions  نیز ایجاد می‌کنیم.

مرحله دوم : افزودن   Attribute ی به نام   TransactionFlow به  Interface سرویسها.

در این مرحله در Interface  هریک از سرویس‌ها متد جدیدی به نام UpdateData  اضافه می‌نماییم. که عملیات Insert into  درون Database  را انجام می‌دهد. حال بالای متد UpdateData   از صفت TransactionFlow  استفاده می‌نماییم. تا قابلیت Transaction  برای متد فوق فعال گردد و متد فوق اجازه می‌یابد از Transaction  استفاده نماید.

<ServiceContract()> _
Public Interface IService1

    <OperationContract()> _
    Function GetData(ByVal value As Integer) As String

    <OperationContract()> _
    Function GetDataUsingDataContract(ByVal composite As CompositeType) As CompositeType

    <OperationContract()> _
    <TransactionFlow(TransactionFlowOption.Allowed)> _
     Sub UpdateData()

End Interface

مرحله سوم:

در این مرحله متد UpdateData  را پیاده سازی می‌نماییم. بطوریکه یک Insert Into  ساده در Database  انجام می‌دهیم.و بالای متد فوق نیز کد زیر را می‌افزاییم.

 <OperationBehavior(TransactionScopeRequired:=True)> 

کد متد UpdateData   

   <OperationBehavior(TransactionScopeRequired:=True)> _
    Public Sub UpdateData() Implements IService1.UpdateData
        Dim objConnection As SqlConnection = New SqlConnection(strConnection)
        objConnection.Open()
        Dim objCommand As SqlCommand = New SqlCommand("insert into T(ID,Age) values(10,10)", objConnection)
        objCommand.ExecuteNonQuery()
        objConnection.Close()
End Sub

مرحله دوم و سوم را برای Service دوم نیز تکرار می‌نماییم.

مرحله چهارم:

در این مرحله  TransactionFlow  را در Web.Config  دو سرویس فعال می‌نماییم. تا قابلیت استفاده از  TransactionFlow   برای سرویسها نیز فعال گردد. نحوه فعال نمودن بصورت زیر میباشد:

برای  WCFService1خواهیم داشت:

<bindings>
                <wsHttpBinding>
                                <binding name="TransactionalBind" transactionFlow="true"/>
                </wsHttpBinding>
</bindings>
و در ادامه داریم:
<endpoint address="" binding="wsHttpBinding" 
bindingConfiguration="TransactionalBind" 
contract="WcfService1.IService1">

برای  WCFService2نیز خواهیم داشت:

<bindings>
                <wsHttpBinding>
                                <binding name="TransactionalBind" transactionFlow="true"/>
                </wsHttpBinding>
</bindings>

و در ادامه داریم:

<endpoint address="" binding="wsHttpBinding" 
bindingConfiguration="TransactionalBind" 
contract="WcfService2.IService1">

مرحله پنجم:

در این مرحله دو سرویس فوق را به پروژه  WCFTransactions  اضافه نموده و قطعه کد زیر را درون فرم Load  می‌نویسیم.

Private Sub frmmain_Load(ByVal sender As System.Object, ByVal e As System.EventArgs) Handles MyBase.Load

        Using ts As New TransactionScope(TransactionScopeOption.Required)
            Try
                Dim obj As ServiceReference1.Service1Client = New ServiceReference1.Service1Client()
                obj.UpdateData()
                Dim obj1 As ServiceReference2.Service1Client = New ServiceReference2.Service1Client()
                obj1.UpdateData()
                ts.Complete()

            Catch ex As Exception
                ts.Dispose()
            End Try

        End Using
End Sub


پس از اجرای برنامه دو رکورد در جدول درج خواهد شد.

مرحله ششم:

حال برای RollBack   کردن کل عملیات و مشاهده آنها کافیست در یکی از متدهای UpdateData  یک  Throw Exception  ایجاد نماییم.

سعی می‌کنیم با کمی تغییر در متد UpdateData در WCFService2 ، خطایی ایجاد شود، تا نحوه RollBack را مشاهده نماییم.

Public Sub UpdateData() Implements IService1.UpdateData
        Throw New Exception()
        Dim objConnection As SqlConnection = New SqlConnection(strConnection)
        objConnection.Open()
        Dim objCommand As SqlCommand = New SqlCommand("insert into T(ID,Age) values(101,101)", objConnection)
        objCommand.ExecuteNonQuery()
        objConnection.Close()
End Sub

فقط کد زیر به متد UpdateData اضافه شده است:

Throw New Exception()

و در رویداد Load  فرم نیز پیاده سازی آن بشکل زیر خواهد بود:


Using ts As New TransactionScope(TransactionScopeOption.Required)
            Try
                Dim obj As ServiceReference1.Service1Client = New ServiceReference1.Service1Client()
                obj.UpdateData()
                Throw New Exception("There was Error")
                Dim obj1 As ServiceReference2.Service1Client = New ServiceReference2.Service1Client()
                obj1.UpdateData()
                ts.Complete()

            Catch ex As Exception
                ts.Dispose()
            End Try
 End Using 

وقتی برنامه را اجرا نمایید، مشاهده می‌کنید که هیچ رکوردی دورن دیتابیس درج نشده است.

بسبار مهم: برای اینکه بتوانید بصورت Distibuted  عملیات Transaction  را انجام دهید می‌بایست تنظیماتی را روی سرور که دیتایس و سرویسها و کامپیوتر کلاینت انجام دهید که بصورت زیر می‌باشد:

نحوه تنظیم:

1- سرویسDistribute Transaction Coordinator  را روی هر دو Server‌های WCFService ، Database و کامپیوتر کلاینت، Start می‌نماییم.    

البته در شرایطی که Service‌های WCF و برنامه Client و Database روی یک سیستم باشد، تنظیمات فوق فقط روی همان سیستم انجام می‌شود.

برای دسترسی به قسمت Service ‌های Windows  ابتدا Administrative Tools  و سپس Service   را باز نمایید و روی Start کلیک کنید.

2- در ادامه روی MY Computer کلیک راست نموده و تب MSDTC را انتخاب نمایید:

در ادامه روی Security Configuration  کلیک نمایید. تا فرم زیر نمایش داده شود.


مطمئن شوید که آیتمهای زیر انتخاب شده باشند:

· Network DTC Access

· Allow Remote Clients

· Allow Inbound

· Allow Outbound

· Enable Transaction Internet Protocol(TIP) Transactions 

سپس با OK کردن Service،سرویس بطور خودکار Restart می‌شود.
در ضمن اگر از SQL Server 2000 استفاده می‌نمایید. لازم است تنظیم زیر را انجام دهید.
روی SQL Server Service Manager کلیک نموده و کامبوی Service را Dropdown نمایید و Distribute Transaction Coordinator  را انتخاب کنید. اما برای ورژن‌های بالاتر از SQL Server 2000 نیاز به انتخاب Distribute Transaction Coordinator  نمی‌باشد.
امیدوارم مطلب فوق مفید واقع شود، چنانچه کم و کاستی مشاهده نمودید، اینجانب را از نظرات خود بهره مند سازید.
منبع:
مطالب
آشنایی با NHibernate - قسمت دهم

آشنایی با کتابخانه NHibernate Validator

پروژه جدیدی به پروژه NHibernate Contrib در سایت سورس فورج اضافه شده است به نام NHibernate Validator که از آدرس زیر قابل دریافت است:


این پروژه که توسط Dario Quintana توسعه یافته است، امکان اعتبار سنجی اطلاعات را پیش از افزوده شدن آن‌ها به دیتابیس به دو صورت دستی و یا خودکار و یکپارچه با NHibernate فراهم می‌سازد؛ که امروز قصد بررسی آن‌را داریم.

کامپایل پروژه اعتبار سنجی NHibernate

پس از دریافت آخرین نگارش موجود کتابخانه NHibernate Validator از سایت سورس فورج، فایل پروژه آن‌را در VS.Net گشوده و یکبار آن‌را کامپایل نمائید تا فایل اسمبلی NHibernate.Validator.dll حاصل گردد.

بررسی مدل برنامه

در این مدل ساده، تعدادی پزشک داریم و تعدادی بیمار. در سیستم ما هر بیمار تنها توسط یک پزشک مورد معاینه قرار خواهد گرفت. رابطه آن‌ها را در کلاس دیاگرام زیر می‌توان مشاهده نمود:


به این صورت پوشه دومین برنامه از کلاس‌های زیر تشکیل خواهد شد:

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string FirstName { get; set; }
public virtual string LastName { get; set; }
}
}

using System.Collections.Generic;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Doctor
{
public virtual int Id { get; set; }
public virtual string Name { get; set; }
public virtual IList<Patient> Patients { get; set; }

public Doctor()
{
Patients = new List<Patient>();
}
}
}
برنامه این قسمت از نوع کنسول با ارجاعاتی به اسمبلی‌های FluentNHibernate.dll ،log4net.dll ،NHibernate.dll ، NHibernate.ByteCode.Castle.dll ،NHibernate.Linq.dll ،NHibernate.Validator.dll و System.Data.Services.dll است.

ساختار کلی این پروژه را در شکل زیر مشاهده می‌کنید:


اطلاعات این برنامه بر مبنای NHRepository و NHSessionManager ایی است که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم و پیشنیاز ضروری مطالعه آن می‌باشند (سورس پیوست شده شامل نمونه تکمیل شده این موارد نیز هست). همچنین از قسمت ایجاد دیتابیس از روی مدل نیز صرفنظر می‌شود و همانند قسمت‌های قبل است.


تعریف اعتبار سنجی دومین با کمک ویژگی‌ها (attributes)

فرض کنید می‌خواهیم بر روی طول نام و نام خانوادگی بیمار محدودیت قرار داده و آن‌ها را با کمک کتابخانه NHibernate Validator ، اعتبار سنجی کنیم. برای این منظور ابتدا فضای نام NHibernate.Validator.Constraints به کلاس بیمار اضافه شده و سپس با کمک ویژگی‌هایی که در این کتابخانه تعریف شده‌اند می‌توان قیود خود را به خواص کلاس تعریف شده اعمال نمود که نمونه‌ای از آن را مشاهده می‌نمائید:

using NHibernate.Validator.Constraints;

namespace NHSample5.Domain
{
public class Patient
{
public virtual int Id { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 20,Message="طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد")]
public virtual string FirstName { get; set; }

[Length(Min = 3, Max = 60, Message = "طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد")]
public virtual string LastName { get; set; }
}
}
اعمال این قیود از این جهت مهم هستند که نباید وقت برنامه و سیستم را با دریافت خطای نهایی از دیتابیس تلف کرد. آیا بهتر نیست قبل از اینکه اطلاعات به دیتابیس وارد شوند و رفت و برگشتی در شبکه صورت گیرد، مشخص گردد که این فیلد حتما نباید خالی باشد یا طول آن باید دارای شرایط خاصی باشد و امثال آن؟

مثالی دیگر:
جهت اجباری کردن و همچنین اعمال Regular expressions برای اعتبار سنجی یک فیلد می‌توان دو ویژگی زیر را به بالای آن فیلد مورد نظر افزود:

[NotNull]
[Pattern(Regex = "[A-Za-z0-9]+")]

تعریف اعتبار سنجی با کمک کلاس ValidationDef

راه دوم تعریف اعتبار سنجی، کمک گرفتن از کلاس ValidationDef این کتابخانه و استفاده از روش fluent configuration است. برای این منظور، پوشه جدیدی را به برنامه به نام Validation اضافه خواهیم کرد و سپس دو کلاس DoctorDef و PatientDef را به آن به صورت زیر خواهیم افزود:

using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;
using NHSample5.Domain;

namespace NHSample5.Validation
{
public class DoctorDef : ValidationDef<Doctor>
{
public DoctorDef()
{
Define(x => x.Name).LengthBetween(3, 50);
Define(x => x.Patients).NotNullableAndNotEmpty();
}
}
}

using NHSample5.Domain;
using NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious;

namespace NHSample5.Validation
{
public class PatientDef : ValidationDef<Patient>
{
public PatientDef()
{
Define(x => x.FirstName)
.LengthBetween(3, 20)
.WithMessage("طول نام باید بین 3 و 20 کاراکتر باشد");

Define(x => x.LastName)
.LengthBetween(3, 60)
.WithMessage("طول نام خانوادگی باید بین 3 و 60 کاراکتر باشد");
}
}
}

استفاده از قیودات تعریف شده به صورت دستی

می‌توان از این کتابخانه اعتبار سنجی به صورت مستقیم نیز اضافه کرد. روش انجام آن‌را در متد زیر مشاهده می‌نمائید.

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت استفاده از ویژگی‌ها
/// </summary>
static void WithoutConfiguringTheEngine()
{
//تعریف یک بیمار غیر معتبر
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
var ve = new ValidatorEngine();
var invalidValues = ve.Validate(patient1);
if (invalidValues.Length == 0)
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
//نمایش پیغام‌های تعریف شده مربوط به هر فیلد
foreach (var invalidValue in invalidValues)
{
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
}
}

//تعریف یک بیمار معتبر بر اساس قیودات اعمالی
var patient2 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve.IsValid(patient2))
{
Console.WriteLine("patient2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient2 is NOT valid!");
}
}
ابتدا شیء ValidatorEngine تعریف شده و سپس متد Validate آن بر روی شیء بیماری غیر معتبر فراخوانی می‌گردد. در صورتیکه این عتبار سنجی با موفقیت روبر نشود، خروجی این متد آرایه‌ای خواهد بود از فیلدهای غیرمعتبر به همراه پیغام‌هایی که برای آن‌ها تعریف کرده‌ایم. یا می‌توان به سادگی همانند بیمار شماره دو، تنها از متد IsValid آن نیز استفاده کرد.

در اینجا اگر سعی در اعتبار سنجی یک پزشک نمائیم، نتیجه‌ای حاصل نخواهد شد زیرا هنگام استفاده از کلاس ValidationDef، باید نگاشت لازم به این قیودات را نیز دقیقا مشخص نمود تا مورد استفاده قرار گیرد که نحوه‌ی انجام این عملیات را در متد زیر می‌توان مشاهده نمود.

public static ValidatorEngine GetFluentlyConfiguredEngine()
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal);
vtor.Configure(configuration);
return vtor;
}

FluentConfiguration آن مجزا است از نمونه مشابه کتابخانه Fluent NHibernate و نباید با آن اشتباه گرفته شود (در فضای نام NHibernate.Validator.Cfg.Loquacious تعریف شده است).
در این متد کلاس‌های قرار گرفته در پوشه Validation برنامه که دارای فضای نام NHSample5.Validation هستند، به عنوان کلاس‌هایی که باید اطلاعات لازم مربوط به اعتبار سنجی را از آنان دریافت کرد معرفی شده‌اند.
همچنین ValidatorMode نیز به صورت External تعریف شده و منظور از External در اینجا هر چیزی بجز استفاده از روش بکارگیری attributes است (علاوه بر امکان تعریف این قیودات در یک پروژه class library مجزا و مشخص ساختن اسمبلی آن در اینجا).

اکنون جهت دسترسی به این موتور اعتبار سنجی تنظیم شده می‌توان به صورت زیر عمل کرد:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی ویژه به صورت مستقیم
/// در صورت تعریف آن‌ها با کمک
/// ValidationDef
/// </summary>
static void WithConfiguringTheEngine()
{
var ve2 = VeConfig.GetFluentlyConfiguredEngine();
var doctor1 = new Doctor() { Name = "S" };
if (ve2.IsValid(doctor1))
{
Console.WriteLine("doctor1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor1 is NOT valid!");
}

var patient1 = new Patient() { FirstName = "وحید", LastName = "نصیری" };
if (ve2.IsValid(patient1))
{
Console.WriteLine("patient1 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("patient1 is NOT valid!");
}

var doctor2 = new Doctor() { Name = "شمس", Patients = new List<Patient>() { patient1 } };
if (ve2.IsValid(doctor2))
{
Console.WriteLine("doctor2 is valid.");
}
else
{
Console.WriteLine("doctor2 is NOT valid!");
}
}

نکته مهم:
فراخوانی GetFluentlyConfiguredEngine نیز باید یکبار در طول برنامه صورت گرفته و سپس حاصل آن بارها مورد استفاده قرار گیرد. بنابراین نحوه‌ی صحیح دسترسی به آن باید حتما از طریق الگوی Singleton که در قسمت‌های قبل در مورد آن بحث شد، انجام شود.


استفاده از قیودات تعریف شده و سیستم اعتبار سنجی به صورت یکپارچه با NHibernate

کتابخانه NHibernate Validator زمانیکه با NHibernate یکپارچه گردد دو رخداد PreInsert و PreUpdate آن‌را به صورت خودکار تحت نظر قرار داده و پیش از اینکه اطلاعات ثبت و یا به روز شوند، ابتدا کار اعتبار سنجی خود را انجام داده و اگر اعتبار سنجی مورد نظر با شکست مواجه شود، با ایجاد یک exception از ادامه برنامه جلوگیری می‌کند. در این حالت استثنای حاصل شده از نوع InvalidStateException خواهد بود.

برای انجام این مرحله یکپارچه سازی ابتدا متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine را به شکل زیر باید فراخوانی نمائیم:

/// <summary>
/// از این کانفیگ برای آغاز سشن فکتوری باید کمک گرفته شود
/// </summary>
/// <param name="nhConfiguration"></param>
public static void BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref Configuration nhConfiguration)
{
var vtor = new ValidatorEngine();
var configuration = new FluentConfiguration();
configuration
.Register(
Assembly
.GetExecutingAssembly()
.GetTypes()
.Where(t => t.Namespace.Equals("NHSample5.Validation"))
.ValidationDefinitions()
)
.SetDefaultValidatorMode(ValidatorMode.UseExternal)
.IntegrateWithNHibernate
.ApplyingDDLConstraints()
.And
.RegisteringListeners();
vtor.Configure(configuration);

//Registering of Listeners and DDL-applying here
ValidatorInitializer.Initialize(nhConfiguration, vtor);
}
این متد کار دریافت Configuration مرتبط با NHibernate را جهت اعمال تنظیمات اعتبار سنجی به آن انجام می‌دهد. سپس از nhConfiguration تغییر یافته در این متد جهت ایجاد سشن فکتوری استفاده خواهیم کرد (در غیر اینصورت سشن فکتوری درکی از اعتبار سنجی‌های تعریف شده نخواهد داشت). اگر قسمت‌های قبل را مطالعه کرده باشید، کلاس SingletonCore را جهت مدیریت بهینه‌ی سشن فکتوری به خاطر دارید. این کلاس اکنون باید به شکل زیر وصله شود:

SingletonCore()
{
Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود
_sessionFactory = cfg.BuildSessionFactory();
}

از این لحظه به بعد، نیاز به فراخوانی متدهای Validate و یا IsValid نبوده و کار اعتبار سنجی به صورت خودکار و یکپارچه با NHibernate انجام می‌شود. لطفا به مثال زیر دقت بفرمائید:

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveInvalidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
try
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "V", LastName = "N" };
repo.Save(patient1);
}
catch (InvalidStateException ex)
{
Console.WriteLine("Validation failed!");
foreach (var invalidValue in ex.GetInvalidValues())
Console.WriteLine(
"{0}: {1}",
invalidValue.PropertyName,
invalidValue.Message);
log4net.LogManager.GetLogger("NHibernate.SQL").Error(ex);
}
}
}

/// <summary>
/// استفاده از اعتبار سنجی یکپارچه و خودکار
/// </summary>
static void tryToSaveValidPatient()
{
using (Repository<Patient> repo = new Repository<Patient>())
{
var patient1 = new Patient() { FirstName = "Vahid", LastName = "Nasiri" };
repo.Save(patient1);
}
}
در اینجا از کلاس Repository که در قسمت‌های قبل توسعه دادیم، استفاده شده است. در متد tryToSaveInvalidPatient ، بدلیل استفاده از تعریف بیماری غیرمعتبر، پیش از انجام عملیات ثبت، استثنایی حاصل شده و پیش از هرگونه رفت و برگشتی به دیتابیس، سیستم از بروز این مشکل مطلع خواهد شد. همچنین پیغام‌هایی را که هنگام تعریف قیودات مشخص کرده بودیم را نیز توسط آرایه ex.GetInvalidValues می‌توان دریافت کرد.

نکته:
اگر کار ساخت database schema را با کمک کانفیگ تنظیم شده توسط کتابخانه اعتبار سنجی آغاز کنیم، طول فیلدها دقیقا مطابق با حداکثر طول مشخص شده در قسمت تعاریف قیود هر یک از فیلدها تشکیل می‌گردد (حاصل از اعمال متد ApplyingDDLConstraints در متد BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine ذکر شده می‌باشد).

public static void CreateValidDb()
{
bool script = false;//آیا خروجی در کنسول هم نمایش داده شود
bool export = true;//آیا بر روی دیتابیس هم اجرا شود
bool dropTables = false;//آیا جداول موجود دراپ شوند

Configuration cfg = DbConfig.GetConfig().BuildConfiguration();
VeConfig.BuildIntegratedFluentlyConfiguredEngine(ref cfg);
//با همان کانفیگ تنظیم شده برای اعتبار سنجی باید کار شروع شود

new SchemaExport(cfg).Execute(script, export, dropTables);
}


دریافت سورس کامل قسمت دهم