مطالب
آموزش (jQuery) جی کوئری 2#
در ادامه مطلب قبلی آموزش (jQuery) جی کوئری 1# به ادامه بحث می‌پردازیم.

توابع سودمند
با وجود آنکه انتخاب کردن و ایجاد مجموعه ای از عناصر صفحه یکی از معمول‌ترین و پراستفاده‌ترین کاربردهای تابع ()$ محسوب می‌شود، این تابع توانایی‌های دیگری نیز دارد. یکی از مفید‌ترین آنها استفاده شدن به عنوان فضای نام گروهی برای توابع سودمند می‌باشد. تعداد زیادی تابع سودمند با استفاده از $ به عنوان فضای نام قابل دسترسی می‌باشند که اکثر نیازهای یک صفحه را پاسخگو می‌باشند در این پست برخی از آنها را معرفی می‌کنیم در پست‌های آینده سعی می‌کنیم توابع سودمند بیشتری را شرح دهیم.

فراخوانی و استفاده از این توابع در ابتدا ممکن است کمی عجیب به نطر برسد. به مثال زیر دقت کنید که تابع سودمند () trim را فراخوانی کرده ایم.
$.trim(someString);
 
در صورتی که نوشتن علامت $ برای شما عجیب به نطر می‌رسد می‌توانید شناسه دیگر با نام jQuery به کار ببرید. کد زیر دقیقا مانند بالا عمل می‌کند شاید درک آن راحت‌تر هم باشد.
jQuery.trim(someString);

بدیهی است که از  jQuery یا $ تنها به عنوان فضای نامی که تابع ()trim در آن تعریف شده اند، استفاده شده باشد.

نکته: اگر چه در نوشته‌های آنلاین jQuery، این عناصر به عنوان توابع سودمند در معرفی شده اند اما در حقیقت آنها متدهایی برای تابع ()$ می‌باشند.

عملکرد صفحه آماده (The document ready handler)
هنگامی که از Unobtrusive JavaScriptاستفاده می‌کنیم، رفتار از ساختار جدا می‌شود، بنابراین برای انجام عملیات روی عناصر صفحه باید منتظر بمانیم تا انها ایجاد شوند. برای رسیدن به این هدف، ما نیاز به راهی داریم که تا زمان ایجاد عناصر DOM روی صفحه منتظر بماند قبل از آن عملیات را اجرا کند.
به طور معمول از onload برای نمونه‌های window استفاده می‌شود، که پس از لود شدن کامل صفحه ، دستور‌ها قابل اجرا می‌باشند. بنابراین ساختار کلی آن کدی مانند زیر خواهد بود:
window.onload = function() {
    $("table tr:nth-child(even)").addClass("even");
};

نوشتن کد به صورت بالا سبب می‌شود که کد پس از بارگذاری کامل صفحه اجرا شود. متاسفانه، مرورگرها تا بعد از ساخته شدن عناصر صفحه صبر نمی‌کنند، بلکه پس از ساخت درخت عناصر صفحه منتظر بارگذاری کامل منابع خارجی صفحه مانند تصاویر نیز می‌مانند و سپس آنها را در پنجره مرورگر نمایش می‌دهند. در نتیجه بازدید کننده زمان زیادی منتظر می‌ماند تا رویداد onload تکمیل شود.
حتی بدتر از آن، زمانی است که اگر به طور مثال یکی از تصاویر با مشکل مواجه شود که زمان قابل توجهی صرف بارگذاری آن شود، کاربر باید تمام این مدت را صبر کند تا پس از آن بتواند با این صفحه کار کند. این نکته می‌تواند دلیلی برای استفاده نکردن از Unobtrusive JavaScriptبرای شروع کار باشد.
اما راه بهتری نیز وجود دارد، می‌توانیم تنها زمانی که قسمت ساختار عناصر صفحه ترجمه شده و HTML به درخت عناصر تبدیل می‌شود، صبر کنیم . پس از آن کد مربوط به رفتار‌ها را اجرا کنیم. رسیدن به این روش برای استفاده از Cross-Browser کمی مشکل است، اما به لطف jQuery و قدرت آن، این امر به سادگی امکان پذیر است و دیگر نیازی به منتظر ماندن برای بارگذاری منابع صفحه مانند تصاویر و ویدیوها نمی‌باشد. Syntax زیر نمونه ای از چنین حالتی است:
$(document).ready(function() {
   $("table tr:nth-child(even)").addClass("even");
});

ابتدا صفحه مورد نظر را به تابع ()$ ارسال کرده ایم، سپس هر زمان که آن صفحه آماده شد (Ready) ، تابع ارسال شده به آن اجرا خواهد شد. البته می‌توان کد نوشته شده بالا را به شکل مختصرتری هم نوشت:
$(function() {
    $("table tr:nth-child(even)").addClass("even");
});

با ارسال تابع به ()$، ما مرورگر را مجبور می‌کنیم که برای اجرای کد تا زمانی که DOM کامل لود شود (فقط DOM لود شود) منتظر بماند. حتی بهتر از آن ما می‌توانیم از این تکنیک چندین با در همان سند HTML استفاده کرده و مرورگر تمامی تابع‌های مشخص شده توسط ما را به ترتیب اجرا خواهد کرد. (یعنی من در دیک صفحه می‌توانم چنین بار تابع ()ready را فراخوانی کنم). در مقابل روش OnLoad پنجره فقط اجازه اجرای یکبار تابع را به ما می‌دهد.
این هم یکی دیگر از کارکردهای دیگر تابع ()$ می‌باشد. حال به یکی دیگر از امکاناتی که این تابع برای ما فراهم می‌کند دقت کنید.

ساختن اجزای DOM (ساختن عناصر صفحه)
یکی دیگر از کارهایی که تابع ()$ می تواند برای ما انجام دهد ایجاد کردن عناصر صفحه است. به این منظور ورودی تابع ()$ را یک رشته که حاوی دستور HTML مربوط به ساخت یک عنصر می‌باشد، قرار می‌دهیم. برای مثال دستور زیر یک تگ p ایجاد می‌کند:
$("<p>Hi there!</p>")

اما ایجاد یک عنصر DOM یا (سلسله مراتب عناصر DOM) برای ما به تنهایی سودمند نیست، و هدف ما چیز دیگری است. ایجاد اشیا صفحه توسط ()$ زمانی برای ما مفید خواهد بود که بخواهیم به هنگام ساخت، تابعی بروی آن اعمال کنیم یا به محض ساخت آن را به تابعی ارسال کنیم به کد زیر دقت کنید:
<html>
   <head>
        <title>Follow me!</title>
        <script type="text/javascript" src="../scripts/jquery-1.2.js"></script>
        <script type="text/javascript">
           // در زمان Reday بودن صفحه عنصر مورد نظر ایجاد می‌شود
           $(function(){
              $("<p>Hi there!</p>").insertAfter("#followMe");
           });
        </script>
    </head>
<body>
     <p id="followMe">Follow me!</p>
</body>
</html>

در کد بالا زمانی که صفحه مورد نظر Ready شد تابع مورد نظر ما اجرا شده و در عناصر صفحه بعد از عنصری که id آن followMe می‌باشد یک عنصر p را ایجاد می‌کند. که خروجی آن شبیه تصویر زیر خواهد بود.

مزیت دیگر jQuery این است که در صورتی که امکانی را ندارد شما به آسانی می‌توانید آن را توسعه داده و برای آن پلاگین طراحی کنید.

برای پایان دادن به این پست همانطور که دیدیم jQuery قادر به انجام کارهای زیر است:
  • انتخاب عناصر و ایجاد مجموعه ای از آنها که آماده اعمال متد‌های مختلف می‌باشند.
  • استفاده به عنوان یک فضای نام برای توابع سودمند.
  • ایجاد اشیا مختلف HTML بروی صفحه.
  • اجرای کد به محض آماده شدن اشیای صفحه.

موفق وموید باشید

مطالب
آشنایی با Refactoring - قسمت 14

در بسیاری از زبان‌های برنامه نویسی امکان null بودن Reference types وجود دارد. به همین جهت مرسوم است پیش از استفاده از آن‌ها، بررسی شود آیا شیء مورد استفاده نال است یا خیر و سپس برای مثال متد یا خاصیت مرتبط با آن فراخوانی گردد؛ در غیر اینصورت برنامه با یک استثناء خاتمه خواهد یافت.
مشکلی هم که با این نوع بررسی‌ها وجود دارد این است که پس از مدتی کد موجود را تبدیل به مخزنی از انبوهی از if و else ها خواهند کرد که هم درجه‌ی پیچیدگی متدها را افزایش می‌دهند و هم نگهداری ‌آن‌ها را در طول زمان مشکل می‌سازند. برای حل این مساله، الگوی استانداردی وجود دارد به نام null object pattern؛ به این معنا که بجای بازگشت دادن null و یا سبب بروز یک exception شدن، بهتر است واقعا مطابق شرایط آن متد یا خاصیت، «هیچ‌کاری» را انجام نداد. در ادامه، توضیحاتی در مورد نحوه‌ی پیاده سازی این «هیچ‌کاری» را انجام ندادن، ارائه خواهد شد.


الف) حین معرفی خاصیت‌ها از محافظ استفاده کنید.

برای مثال اگر قرار است خاصیتی به نام Name را تعریف کنید که از نوع رشته‌ است، حالت امن آن رشته بجای null بودن، «خالی» بودن است. به این ترتیب مصرف کننده مدام نگران این نخواهد بود که آیا الان این Name نال است یا خیر. مدام نیاز نخواهد داشت تا if و else بنویسد تا این مساله را چک کند. نحوه پیاده سازی آن هم ساده است و در ادامه بیان شده است:

private string name = string.Empty;
public string Name
{
    get { return this.name; }
    set
    {
        if (value == null)
        {
            this.name = "";
            return;
        }
        this.name = value;
    }
}

دقیقا در زمان انتساب مقداری به این خاصیت، بررسی می‌شود که آیا مثلا null است یا خیر. اگر بود، همینجا و نه در کل برنامه، مقدار آن «خالی» قرار داده می‌شود.

ب) سعی کنید در متدها تا حد امکان null بازگشت ندهید.

برای نمونه اگر متدی قرار است لیستی را بازگشت دهد:

public IList<string> GetCultures()
{
//...
}

و حین تهیه این لیست، عضوی مطابق منطق پیاده سازی آن یافت نشد، null را بازگشت ندهید؛ یک new List خالی را بازگشت دهید. به این ترتیب مصرف کننده دیگری نیازی به بررسی نال بودن خروجی این متد نخواهد داشت.


ج) از متدهای الحاقی بجای if و else استفاده کنید.

پیاده سازی حالت الف زمانی میسر خواهد بود که طراح اصلی ما باشیم و کدهای برنامه کاملا در اختیار ما باشند. اما در شرایطی که امکان دستکاری کدهای یک کتابخانه پایه را نداریم چه باید کرد؟ مثلا دسترسی به تعاریف کلاس XElement دات نت فریم ورک را نداریم (یا حتی اگر هم داریم، تغییر آن تا زمانیکه در کدهای پایه اعمال نشده باشد، منطقی نیست). در این حالت می‌شود یک یا چند extension method را طراحی کرد:

public static class LanguageExtender
{
public static string GetSafeStringValue(this XElement input)
{
return (input == null) ? string.Empty : input.Value;
}

public static DateTime GetSafeDateValue(this XElement input)
{
return (input == null) ? DateTime.MinValue : DateTime.Parse(input.Value);
}
}

به این ترتیب می‌توان امکانات کلاس پایه‌‌ای را بدون نیاز به دسترسی به کدهای اصلی آن مطابق نیاز‌های خود تغییر و توسعه داد.


مطالب
PowerShell 7.x - قسمت سیزدهم - ساخت یک Static Site Generator ساده توسط PowerShell و GitHub Actions
در این مطلب میخواهیم یک مثال دیگر از PowerShell را به همراه GitHub Actions را بررسی کنیم. هدف ایجاد یک Static Site Generator و در نهایت پابلیش خروجی استاتیک بر روی GitHub Pages است. روالی که در ادامه بررسی میکنیم صرفاً یک مثال از ترکیب این تکنولوژی‌ها است و قاعدتاً روش‌های ساده‌تر و سرراست‌تری نیز برای اینکار وجود دارد. به عنوان مثال میتوانید از Jekyll که یک SSG مبتنی بر Ruby است نیز استفاده کنید که GitHub Pages، به صورت پیش‌فرض از آن پشتیبانی میکند. در اینحالت به محض پوش کردن سایت بر روی ریپوزیتوری (با فرض اینکه این امکان را فعال کرده باشید) به صورت خودکار سایت بیلد شده و خروجی بر روی یک برنچ دیگر قرار خواهد گرفت و در نهایت برنچ بیلد شده توسط GitHub Pages میزبانی خواهد شد (البته امکان تغییر برنچ پیش‌فرض را نیز دارید). اما اگر بخواهیم کل فرآیند بیلد را به صورت سفارشی انجام دهیم، میتوانیم از GitHub Actions استفاده کنیم؛ یعنی مشابه کاری که Jekyll انجام میدهد. به محض پوش کردن محتوا، یک اسکریپت PowerShell برای اینکار فراخوانی شود و خروجی نهایی بر روی یک برنچ دیگر منتشر شود. خروجی نهایی این چنین قالبی خواهد داشت:

نکته: در اینجا از فونت آقای راستی‌کردار استفاده شده است؛ با آرزوی بهبودی و سلامتی ایشان.

ساختار پروژه
ساختاری که برای پروژه در نظر گرفته‌ام به صورت زیر است:
├── _layout
│   ├── _footer.html
│   ├── _header.html
│   ├── _nav.html
│   └── main.html
├── build
├── img
├── posts
└── set-posts.ps1
  • دایرکتوری layout_: درون این دایرکتوری، ساختار اصلی بلاگ را قرار داده‌ایم. در ادامه محتویات هر فایل را مشاهده خواهید کرد: 
<!--main.html-->
<!DOCTYPE html>
<html dir="rtl">

{{header}}

<body>
    {{nav}}
    <main>
        {{content}}
    </main>
    {{footer}}
</body>



<!--_header.html-->
<head>
    <meta charset="UTF-8">
    <meta name="viewport" content="width=device-width, initial-scale=1.0">
    <title>{{title}}</title>
    <link href="https://cdn.jsdelivr.net/gh/rastikerdar/samim-font@v4.0.5/dist/font-face.css" rel="stylesheet"
        type="text/css" />
    <link href="https://cdn.jsdelivr.net/npm/tailwindcss@2.2.16/dist/tailwind.min.css" rel="stylesheet">
    <style>
        * {
        }
    </style>
</head>

<!--_nav.html-->
<header>
    <nav>
        <div>
            <div>
                <a href="#">بلاگ من</a>
            </div>
            <div>
                <ul>
                    {{nav}}
                </ul>
            </div>
        </div>
    </nav>
</header>


<!--_footer.html-->
<footer>
    <div>
        <div>
            <p>
                تمامی حقوق محفوظ است
            </p>
        </div>
    </div>
</footer>
  • دایرکتوری build: درون این دایرکتوری، خروجی‌های HTML که قرار است توسط اسکریپت PowerShell جنریت شوند، قرار خواهند گرفت. این پوشه در واقع قرار است توسط GitHub Pages میزبانی شود.
  • دایرکتوری img: درون این دایرکتوری، تصاویر مربوط به هر بلاگ‌پست را قرار خواهیم داد.
  • دایرکتوری posts: درون این دایرکتوری، مطالب‌مان را با فرمت Markdown، قرار خواهیم داد. به عنوان مثال در ادامه یک نمونه از آن را مشاهده خواهید کرد (در کد زیر از Front Matter برای اضافه کردن یکسری متادیتای موردنیاز که حین بیلد شدن ضروری هستند استفاده شده‌است) 
---
title: اولین پست من
slug: hello
date: 2023-04-26
author: سیروان عفیفی
tags: [tag1, tag2, tag3]
excerpt: این یک پست تستی است در مورد اینکه چطور میتوانیم از این قالب استفاده کنیم
---

# اولین پست من

## اولین پست من

### اولین پست من

#### اولین پست من

##### اولین پست من

###### اولین پست من

لورم ایپسوم متن ساختگی با تولید سادگی نامفهوم از صنعت چاپ و با استفاده از طراحان گرافیک است. چاپگرها و متون بلکه روزنامه و مجله در ستون و سطرآنچنان که لازم است و برای شرایط فعلی تکنولوژی مورد نیاز و کاربردهای متنوع با هدف بهبود ابزارهای کاربردی می‌باشد. کتابهای زیادی در شصت و سه درصد گذشته، حال و آینده شناخت فراوان جامعه و متخصصان را می‌طلبد تا با نرم افزارها شناخت بیشتری را برای طراحان رایانه ای علی الخصوص طراحان خلاقی و فرهنگ پیشرو در زبان فارسی ایجاد کرد. در این صورت می‌توان امید داشت که تمام و دشواری موجود در ارائه راهکارها و شرایط سخت تایپ به پایان رسد وزمان مورد نیاز شامل حروفچینی دستاوردهای اصلی و جوابگوی سوالات پیوسته اهل دنیای موجود طراحی اساسا مورد استفاده قرار گیرد.

<img src="/img/graphql.jpg"/>
همانطور که مشاهده میکنید، مسیر تصویر استفاده شده در بلاگ‌پست، از دایرکتوری img خوانده شده‌است.
  • فایل set_post.ps1: موتور اصلی جنریت کردن صفحات HTML این فایل میباشد. در ادامه محتویات آن را مشاهده خواهید کرد. سپس هر کدام از توابع استفاده شده را یکی‌یکی توضیح خواهیم داد: 
Function Get-Layouts {
    $headerLayout = Get-Content -Path ./_layout/_header.html -Raw
    $homeLayout = Get-Content -Path ./_layout/main.html -Raw
    $footerLayout = Get-Content -Path ./_layout/_footer.html -Raw

    Return @{
        Header = $headerLayout
        Home   = $homeLayout
        Footer = $footerLayout
    }
}

Function Get-PostFrontMatter($postContent) {
    $frontMatter = [regex]::Match($postContent, "(---(?:\r?\n(?!--|\s*$).*)*)\s*((?:\r?\n(?!---).*)*\r?\n---)")
    Return $frontMatter
}

Function Set-Headings($postHtml) {
    Return $postHtml -Replace '<h(\d) id="(.*)">', {
        $level = $_.Groups[1].Value
        $id = $_.Groups[2].Value
        $class = Switch ($level) {
            '1' { 'text-4xl font-bold mb-2' }
            '2' { 'text-3xl font-bold mb-2' }
            '3' { 'text-2xl font-bold mb-2' }
            '4' { 'text-xl font-bold mb-2' }
            '5' { 'text-lg font-bold mb-2' }
            '6' { 'text-base font-bold mb-2' }
        }
        "<h$level class='$class' id='$id'>"
    }
}

Function ConvertTo-Slug {
    [CmdletBinding()]
    param(
        [Parameter(Mandatory = $true, ValueFromPipeline = $true)]
        [string]$String
    )
    process {
        $slug = $String -replace '[^\w\s-]', '' # remove non-word characters except hyphens
        $slug = $slug -replace '\s+', '-' # replace whitespace with a single hyphen
        $slug = $slug -replace '^-+|-+$', '' # remove leading/trailing hyphens
        $slug = $slug.ToLower() # convert to lowercase
        Write-Output $slug
    }
}

Function Get-Posts {
    $markdownPosts = Get-ChildItem -Path ./posts -Filter *.md
    $posts = @()
    Foreach ($post in $markdownPosts) {
        $postContent = Get-Content -Path $post.FullName -Raw
        $frontMatter = Get-PostFrontMatter $postContent
        $frontMatterObject = $frontMatter | ConvertFrom-Yaml

        $slug = $frontMatterObject.slug ?? (ConvertTo-Slug "$($frontMatterObject.date)-$($frontMatterObject.title)")
        $body = $postContent.Replace($frontMatter.Value, "") | ConvertFrom-Markdown
        $postHtml = $layouts.Home -replace '{{header}}', $layouts.Header `
            -replace '{{title}}', $frontMatterObject.title `
            -replace '{{nav}}', (Set-Navs) `
            -replace '{{content}}', $body.Html `
            -replace '{{footer}}', $layouts.Footer

        $postHtml = Set-Headings $postHtml
        $postHtml | Out-File -FilePath ./build/$slug.html

        $posts += @{
            title   = $frontMatterObject.title
            slug    = $slug
            excerpt = $frontMatterObject.excerpt
            date    = $frontMatterObject.date
            author  = $frontMatterObject.author
            body    = $body.Html
        }
    }
    Return $posts
}

Function Set-Archive {
    $posts = Get-Posts
    $archive = @()
    $archive = @"
        <ul>
            $($posts | ForEach-Object { "<li><a href='$($_.slug).html'>$($_.title)</a></li>" })
        </ul>
"@
    Return $archive -join "`r`n"
}

Function Copy-ToBuild {
    $layouts = Get-Layouts
    $latestPosts = Get-Posts | ForEach-Object { @"
    <div>
        <img src="https://via.placeholder.com/300x200" alt="$($_.title)">
        <h2>$($_.title)</h2>
        <p>$($_.excerpt)</p>
            <a href="$($_.slug).html">ادامه مطلب</a>
        </div>
"@
    }

    $homeLayout = $layouts.Home -replace '{{header}}', $layouts.Header `
        -replace '{{nav}}', (Set-Navs) `
        -replace '{{title}}', 'بلاگ من' `
        -replace '{{content}}', ('<div>' + $latestPosts + '</div>') `
        -replace '{{footer}}', $layouts.Footer

    $homeLayout | Out-File -FilePath ./build/index.html

    Copy-Item -Path ./img -Destination ./build -Recurse -Force

}

Function Set-Navs {
    $navs = @(
        @{
            title = "صفحه اصلی"
            url   = "/sample"
        },
        @{
            title = "درباره ما"
            url   = "/sample/about.html"
        },
        @{
            title = "تماس با ما"
            url   = "/sample/contact.html"
        }
    )
    $navLayout = Get-Content -Path ./_layout/_nav.html -Raw
    $navLayout -replace '{{nav}}', ($navs | ForEach-Object { "<li><a href=""$($_.url)""text-gray-700 hover:text-gray-800 m-2"">$($_.title)</a></li>" })
}


Copy-ToBuild
همانطور که در کد فوق مشاهده میکنید، تابع Copy-ToBuild فراخوانی شده است. درون این تابع، ابتدا لی‌اوت‌های موردنیاز برای تولید صفحات HTML را درون یک متغییر با نام layouts قرار داده‌ایم. درون لی‌اوت‌ها یکسری placeholder برای قرارگیری قسمت‌های مختلف سایت تعریف کرده‌ایم که قرار است توسط تابع عنوان شده، جایگزین شوند. در ادامه توسط تابع Get-Posts، تمامی مطالب درون دایرکتوری posts را واکشی کرده و برای هر کدام، صفحه‌ی HTML معادل آن را تولید کرده‌ایم. برای پارز کردن قسمت Front Matter هر بلاگ‌پست نیز از پکیج powershell-yaml استفاده شده‌است. درون تابع Get-Posts باید هر مطلب را همراه با لی‌اوت اصلی سایت، به HTML تبدیل کنیم. بنابراین یکسری عملیات string replacement درون تابع عنوان شده انجام گرفته است. در نهایت، مطالب همراه با لی‌اوت مناسبی درون دایرکتوری build ذخیره خواهند شد و سپس یک لیست از مطالب پارز شده به عنوان خروجی تابع برگردانده خواهد شد. در نهایت درون تابع Copy-ToBuild، یکسری card برای نمایش آخرین مطالب بلاگ تهیه شده، سپس خروجی نهایی درون فایل index.html همراه با قالب اصلی ذخیره خواهد شد.

ایجاد GitHub Actions Workflow
در ادامه برای ساختن workflow نهایی باید با کمک GitHub Actions، اسکریپت PowerShellی را که ساختیم، اجرا کنیم. این اسکریپت ابتدا پروژه را clone کرده، سپس وابستگی موردنیاز را نصب کرده و در نهایت اسکریپت را اجرا خواهد کرد: 
name: Deploy static content to Pages

on:
  push:
    branches:
      - main
  workflow_dispatch:

permissions:
  contents: read
  pages: write
  id-token: write

concurrency:
  group: "pages"
  cancel-in-progress: false

jobs:
  build-and-deploy:
    runs-on: ubuntu-latest

    steps:
      - name: Checkout Repository
        uses: actions/checkout@v2

      - name: Install powershell-yaml module
        shell: pwsh
        run: |
          Set-PSRepository PSGallery -InstallationPolicy Trusted
          Install-Module powershell-yaml -ErrorAction Stop

      - name: Setup Pages
        uses: actions/configure-pages@v3

      - name: Build Static Site
        shell: pwsh
        run: |
          . ./set-posts.ps1

      - name: Upload Static Site Artifact
        uses: actions/upload-pages-artifact@v1
        with:
          path: build

      - name: Deploy to GitHub Pages
        id: deployment
        uses: actions/deploy-pages@v2

نحوه انتشار یک مطلب جدید
  • درون دایرکتوری posts، مطلب موردنظر را به همراه Front Matter زیر ایجاد کرده و سپس محتویات مطلب را بعد از آن وارد کنید:
---
title: اولین پست من
slug: hello
date: 2023-04-26
author: سیروان عفیفی
tags: [tag1, tag2, tag3]
excerpt: این یک پست تستی است در مورد اینکه چطور میتوانیم از این قالب استفاده کنیم
---

content
  • تغییرات ایجاد شده را کامیت و سپس پوش کنید. به محض پوش کردن تغییرات، GitHub Actions پروسه بیلد را انجام خواهد داد و بلافاصله میتوانید تغییرات را مشاهده نمائید.
نکته: قابلیت GitHub Pages به صورت پیش‌فرض فعال نیست. برای فعال کردن آن ابتدا باید به قسمت تنظیمات ریپوزیتوری GitHubتان مراجعه کرده و سپس از تب Pages، فیلد Source را بر روی GitHub Actions قرار دهید:


بنابراین بعد از پوش کردن تغییرات workflowایی که ایجاد کردیم توسط Source شناسایی خواهد شد و سپس وب‌سایت از طریق آدرس https://<username>.github.io/<repository> در دسترس قرار خواهد گرفت:

کدهای این مطلب را میتوانید از اینجا دریافت کنید.

مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت ششم
در قسمت قبل ساختار اصلی و پیاده‌سازی ابتدایی یک پرووایدر سفارشی دیتابیسی شرح داده شد. در این قسمت ادامه بحث و مطالب پیشرفته‌تر آورده شده است.

تولید یک پرووایدر منابع دیتابیسی - بخش دوم
در بخش دوم این سری مطلب، ساختار دیتابیس و مباحث پیشرفته پیاده‌سازی کلاس‌های نشان داده‌شده در بخش اول در قسمت قبل شرح داده می‌شود. این مباحث شامل نحوه کش صحیح و بهینه داده‌های دریافتی از دیتابیس، پیاده‌سازی فرایند fallback، و پیاده‌سازی مناسب کلاس DbResourceManager برای مدیریت کل عملیات است.
 
ساختار دیتابیس
برای پیاده‌سازی منابع دیتابیسی روش‌های مختلفی برای آرایش جداول جهت ذخیره انواع ورودی‌ها می‌توان درنظر گرفت.
مثلا درصورتی‌که حجم و تعداد منابع بسیار باشد و نیز منابع دیتابیسی به اندازه کافی در دسترس باشد، می‌توان به ازای هر منبع یک جدول درنظر گرفت.
یا درصورتیکه منابع داده‌ای محدودتر باشند می‌توان به ازای هر کالچر یک جدول درنظر گرفت و تمام منابع مربوط به یک کالچر را درون یک جدول ذخیره کرد. درهرصورت نحوه انتخاب آرایش جداول منابع کاملا بستگی به شرایط کاری و سلایق برنامه‌نویسی دارد.
برای مطلب جاری به عنوان یک راه‌حل ساده و کارآمد برای پروژه‌های کوچک و متوسط، تمام ورودی‌های منابع درون یک جدول با ساختاری مانند زیر ذخیره می‌شود:


نام این جدول را با درنظر گرفتن شرایط موجود می‌توان Resources گذاشت.

ستون Name برای ذخیره نام منبع درنظر گرفته شده است. این نام برابر نام منابع درخواستی در سیستم مدیریت منابع ASP.NET است که درواقع برابر همان نام فایل منبع اما بدون پسوند resx. است.

ستون Key برای نگهداری کلید ورودی منبع استفاده می‌شود که دقیقا برابر همان مقداری است که درون فایلهای resx. ذخیره می‌شود. 

ستون Culture برای ذخیره کالچر ورودی منبع به کار می‌رود. این مقدار می‌تواند برای کالچر پیش‌فرض برنامه برابر رشته خالی باشد. 

ستون Value نیز برای نگهداری مقدار ورودی منبع استفاده می‌شود. 

برای ستون Id می‌توان از GUID نیز استفاده کرد. در اینجا برای راحتی کار از نوع داده bigint و خاصیت Identity برای تولید خودکار آن در Sql Server استفاده شده است.

نکته: برای امنیت بیشتر می‌توان یک Unique Constraint بر روی سه فیلد Name و Key و Culture اعمال کرد.

برای نمونه به تصویر زیر که ذخیره تعدای ورودی منبع را درون جدول Resources نمایش می‌دهد دقت کنید:

 

اصلاح کلاس DbResourceProviderFactory

برای ذخیره منابع محلی، جهت اطمینان از یکسان بودن نام منبع، متد مربوطه در کلاس DbResourceProviderFactory باید به‌صورت زیر تغییر کند:

public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
{
  if (!string.IsNullOrEmpty(virtualPath))
  {
    virtualPath = virtualPath.Remove(0, virtualPath.IndexOf('/') + 1); // removes everything from start to the first '/'
  }
  return new LocalDbResourceProvider(virtualPath);
}
با این تغییر مسیرهای درخواستی چون "Default.aspx/~" و یا "Default.aspx/" هر دو به صورت "Default.aspx" در می‌آیند تا با نام ذخیره شده در دیتابیس یکسان شوند.
 

ارتباط با دیتابیس

خوشبختانه برای تبادل اطلاعات با جدول بالا امروزه راه‌های زیادی وجود دارد. برای پیاده‌سازی آن مثلا می‌توان از یک اینترفیس استفاده کرد. سپس با استفاده از سازوکارهای موجود مثلا به‌کارگیری IoC، نمونه مناسبی از پیاده‌سازی اینترفیس مذبور را در اختیار برنامه قرار داد.
اما برای جلوگیری از پیچیدگی بیش از حد و دور شدن از مبحث اصلی، برای پیاده‌سازی فعلی از EF Code First به صورت مستقیم در پروژه استفاده شده است که سری آموزشی کاملی از آن در همین سایت وجود دارد.

پس از پیاده‌سازی کلاس‌های مرتبط برای استفاده از EF Code First، از کلاس ResourceData که در بخش اول نیز نشان داده شده بود، برای کپسوله کردن ارتباط با داده‌ها استفاده می‌شود که نمونه‌ای ابتدایی از آن در زیر آورده شده است:

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using DbResourceProvider.Models;

namespace DbResourceProvider.Data
{
  public class ResourceData
  {
    private readonly string _resourceName;
    public ResourceData(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
    }
    public Resource GetResource(string resourceKey, string culture)
    {
      using (var data = new TestContext())
      {
        return data.Resources.SingleOrDefault(r => r.Name == _resourceName && r.Key == resourceKey && r.Culture == culture);
      }
    }
    public List<Resource> GetResources(string culture)
    {
      using (var data = new TestContext())
      {
        return data.Resources.Where(r => r.Name == _resourceName && r.Culture == culture).ToList();
      }
    }
  }
}
کلاس فوق نسبت به نمونه‌ای که در قسمت قبل نشان داده شد کمی فرق دارد. بدین صورت که برای راحتی بیشتر نام منبع درخواستی به جای پارامتر متدها، در اینجا به عنوان پارامتر کانستراکتور وارد می‌شود.

نکته: درصورتی‌که این کلاس‌ها در پروژه‌ای جداگانه قرار دارند، باید ConnectionString مربوطه در فایل کانفیگ برنامه مقصد نیز تنظیم شود.

کش کردن ورودی‌ها
برای کش کردن ورودی‌ها این نکته را که قبلا هم به آن اشاره شده بود باید درنظر داشت:
پس از اولین درخواست برای هر منبع، نمونه تولیدشده از پرووایدر مربوطه در حافظه سرور کش خواهد شد.
یعنی متدهای کلاس DbResourceProviderFactory به‌ازای هر منبع تنها یکبار فراخوانی می‌شود. نمونه‌های کش‌شده از پروایدرهای کلی و محلی به همراه تمام محتویاتشان (مثلا نمونه تولیدی از کلاس DbResourceManager) تا زمان Unload شدن سایت در حافظه سرور باقی می‌مانند. بنابراین عملیات کشینگ ورودی‌ها را می‌توان درون خود کلاس DbResourceManager به ازای هر منبع انجام داد.
برای کش کردن ورودی‌های هر منبع می‌توان چند روش را درپیش گرفت. روش اول این است که به ازای هر کلید درخواستی تنها ورودی مربوطه از دیتابیس فراخوانی شده و در برنامه کش شود. این روش برای حالاتی که تعداد ورودی‌ها یا تعداد درخواست‌های کلیدهای هر منبع کم باشد مناسب خواهد بود.
یکی از پیاده‌سازی این روش این است که ورودی‌ها به ازای هر کالچر ذخیره شوند. پیاده‌سازی اولیه این نوع فرایند کشینگ در کلاس DbResourceManager به صورت زیر است:
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  public class DbResourceManager
  {
    private readonly string _resourceName;
    private readonly Dictionary<string, Dictionary<string, object>> _resourceCacheByCulture;
    public DbResourceManager(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
      _resourceCacheByCulture = new Dictionary<string, Dictionary<string, object>>();
    }
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
    {
      return GetCachedObject(resourceKey, culture.Name);
    }
    private object GetCachedObject(string resourceKey, string cultureName)
    {
      if (!_resourceCacheByCulture.ContainsKey(cultureName))
        _resourceCacheByCulture.Add(cultureName, new Dictionary<string, object>());
      var cachedResource = _resourceCacheByCulture[cultureName];
      lock (this)
      {
        if (!cachedResource.ContainsKey(resourceKey))
        {
          var data = new ResourceData(_resourceName);
          var dbResource = data.GetResource(resourceKey, cultureName);
          if (dbResource == null) return null;
          var cachedResources = _resourceCacheByCulture[cultureName];
          cachedResources.Add(dbResource.Key, dbResource.Value);
        }
      }
      return cachedResource[resourceKey];
    }
  }
}
همانطور که قبلا توضیح داده شد کشِ پرووایدرهای منابع به ازای هر منبع درخواستی (و به تبع آن نمونه‌های موجود در آن مثل DbResourceManager) برعهده خود ASP.NET است. بنابراین برای کش کردن ورودی‌های درخواستی هر منبع در کلاس DbResourceManager تنها کافی است آن‌ها را درون یک متغیر محلی در سطح کلاس (فیلد) ذخیره کرد. کاری که در کد بالا در متغیر resourceCacheByCulture_ انجام شده است. در این متغیر که از نوع دیکشنری تعریف شده است کلیدهای هر عضو آن برابر نام کالچر مربوطه است. مقادیر هر عضو این دیکشنری نیز خود یک دیکشنری است که ورودی‌های منابع مربوط به کالچر مربوطه در آن ذخیره می‌شوند.
عملیات در متد GetCachedObject انجام می‌شود. همان‌طور که می‌بینید ابتدا وجود ورودی موردنظر در متغیر کشینگ بررسی می‌شود و درصورت عدم وجود، مقدار آن مستقیما از دیتابیس درخواست می‌شود. سپس این مقدار درخواستی ابتدا درون متغیر کشینگ ذخیره شده (به همراه بلاک lock) و درنهایت برگشت داده می‌شود.

نکته: کل فرایند بررسی وجود کلید در متغیر کشینگ (شرط دوم در متد GetCachedObject) درون بلاک lock قرار داده شده است تا در درخواست‌های همزمان احتمال افزودن چندباره یک کلید ازبین برود.

پیاده‌سازی دیگر این فرایند کشینگ، ذخیره ورودی‌ها براساس نام کلید به جای نام کالچر است. یعنی کلید دیکشنری اصلی نام کلید و کلید دیکشنری داخلی نام کالچر است که این روش زیاد جالب نیست.
روش دوم که بیشتر برای برنامه‌های بزرگ با ورودی‌ها و درخواست‌های زیاد به‌کار می‌رود این است که درهر بار درخواست به دیتابیس به جای دریافت تنها همان ورودی درخواستی، تمام ورودی‌های منبع و کالچر درخواستی استخراج شده و کش می‌شود تا تعداد درخواست‌های به سمت دیتابیس کاهش یابد. برای پیاده‌سازی این روش کافی است تغییرات زیر در متد GetCachedObject اعمال شود:
private object GetCachedObject(string resourceKey, string cultureName)
{
  lock (this)
  {
    if (!_resourceCacheByCulture.ContainsKey(cultureName))
    {
      _resourceCacheByCulture.Add(cultureName, new Dictionary<string, object>());
      var cachedResources = _resourceCacheByCulture[cultureName];
      var data = new ResourceData(_resourceName);
      var dbResources = data.GetResources(cultureName);
      foreach (var dbResource in dbResources)
      {
        cachedResources.Add(dbResource.Key, dbResource.Value);
      }
    }
  }
  var cachedResource = _resourceCacheByCulture[cultureName];
  return !cachedResource.ContainsKey(resourceKey) ? null : cachedResource[resourceKey];
}
دراینجا هم می‌توان به جای استفاده از نام کالچر برای کلید دیکشنری اصلی از نام کلید ورودی منبع استفاده کرد که چندان توصیه نمی‌شود.

نکته: انتخاب یکی از دو روش فوق برای فرایند کشینگ کاملا به شرایط موجود و سلیقه برنامه نویس بستگی دارد.

فرایند Fallback
درباره فرایند fallback به اندازه کافی در قسمت‌های قبلی توضیح داده شده است. برای پیاده‌سازی این فرایند ابتدا باید به نوعی به سلسله مراتب کالچرهای موجود از کالچر جاری تا کالچر اصلی و پیش فرض سیستم دسترسی پیدا کرد. برای اینکار ابتدا باید با استفاده از روشی کالچر والد یک کالچر را بدست آورد. کالچر والد کالچری است که عمومیت بیشتری نسبت به کالچر موردنظر دارد. مثلا کالچر fa، کالچر والد fa-IR است. همچنین کالچر Invariant به عنوان والد تمام کالچرها شناخته می‌شود.
خوشبختانه در کلاس CultureInfo (که در قسمت‌های قبلی شرح داده شده است) یک پراپرتی با عنوان Parent وجود دارد که کالچر والد را برمی‌گرداند.
برای رسیدن به سلسله مراتب مذبور در کلاس ResourceManager دات نت، از کلاسی با عنوان ResourceFallbackManager استفاده می‌شود. هرچند این کلاس با سطح دسترسی internal تعریف شده است اما نام‌گذاری نامناسبی دارد زیرا کاری که می‌کند به عنوان Manager هیچ ربطی ندارد. این کلاس با استفاده از یک کالچر ورودی، یک enumerator از سلسله مراتب کالچرها که در بالا صحبت شد تهیه می‌کند.
با استفاده پیاده‌سازی موجود در کلاس ResourceFallbackManager کلاسی با عنوان CultureFallbackProvider تهیه کردم که به صورت زیر است:
using System.Collections;
using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
namespace DbResourceProvider
{
  public class CultureFallbackProvider : IEnumerable<CultureInfo>
  {
    private readonly CultureInfo _startingCulture;
    private readonly CultureInfo _neutralCulture;
    private readonly bool _tryParentCulture;
    public CultureFallbackProvider(CultureInfo startingCulture = null, 
                                   CultureInfo neutralCulture = null, 
                                   bool tryParentCulture = true)
    {
      _startingCulture = startingCulture ?? CultureInfo.CurrentUICulture;
      _neutralCulture = neutralCulture;
      _tryParentCulture = tryParentCulture;
    }
    #region Implementation of IEnumerable<CultureInfo>
    public IEnumerator<CultureInfo> GetEnumerator()
    {
      var reachedNeutralCulture = false;
      var currentCulture = _startingCulture;
      do
      {
        if (_neutralCulture != null && currentCulture.Name == _neutralCulture.Name)
        {
          yield return CultureInfo.InvariantCulture;
          reachedNeutralCulture = true;
          break;
        }
        yield return currentCulture;
        currentCulture = currentCulture.Parent;
      } while (_tryParentCulture && !HasInvariantCultureName(currentCulture));
      if (!_tryParentCulture || HasInvariantCultureName(_startingCulture) || reachedNeutralCulture)
        yield break;
      yield return CultureInfo.InvariantCulture;
    }
    #endregion
    #region Implementation of IEnumerable
    IEnumerator IEnumerable.GetEnumerator()
    {
      return GetEnumerator();
    }
    #endregion
    private bool HasInvariantCultureName(CultureInfo culture)
    {
      return culture.Name == CultureInfo.InvariantCulture.Name;
    }
  }
}
این کلاس که اینترفیس <IEnumerable<CultureInfo را پیاده‎سازی کرده است، سه پارامتر کانستراکتور دارد.
اولین پارامتر، کالچر جاری یا آغازین را مشخص می‌کند. این کالچری است که تولید enumerator مربوطه از آن آغاز می‌شود. درصورتی‌که این پارامتر نال باشد مقدار کالچر UI در ثرد جاری برای آن درنظر گرفته می‌شود. مقدار پیش‌فرضی که برای این پارامتر درنظر گرفته شده است، null است.
پارامتر بعدی کالچر خنثی موردنظر کاربر است. این کالچری است که درصورت رسیدن enumerator به آن کار پایان خواهد یافت. درواقع کالچر پایانی enumerator است. این پارامتر می‌تواند نال باشد. مقدار پیش‌فرضی که برای این پارامتر درنظر گرفته شده است، null است.
پارمتر آخر هم تعیین می‌کند که آیا enumerator از کالچرهای والد استفاده بکند یا خیر. مقدار پیش‌فرضی که برای این پارامتر درنظر گرفته شده است، true است. 
کار اصلی کلاس فوق در متد GetEnumerator انجام می‌شود. در این کلاس یک حلقه do-while وجود دارد که enumerator را با استفاده از کلمه کلیدی yield تولید می‌کند. در این متد ابتدا درصورت نال نبودن کالچر خنثی ورودی، بررسی می‌شود که آیا نام کالچر جاری حلقه (که در متغیر محلی currentCulture ذخیره شده است) برابر نام کالچر خنثی است یا خیر. درصورت برقراری شرط، کار این حلقه با برگشت CultureInfo.InvariantCulture پایان می‌‌یابد. InvariantCulture کالچر بدون زبان و فرهنگ و موقعیت مکانی است که درواقع به عنوان کالچر والد تمام کالچرها درنظر گرفته می‌شود. پراپرتی Name این کالچر برابر string.Empty است.
کار حلقه با برگشت مقدار کالچر جاری enumerator ادامه می‌یابد. سپس کالچر جاری با کالچر والدش مقداردهی می‌شود. شرط قسمت while حلقه تعیین می‌کند که درصورتی‌که کلاس برای استفاده از کالچرهای والد تنظیم شده باشد، تا زمانی که نام کالچر جاری برابر نام کالچر Invariant نباشد، تولید اعضای enumerator ادامه یابد.
درانتها نیز درصورتی‌که با شرایط موجود، قبلا کالچر Invariant برگشت داده نشده باشد این کالچر نیز yield می‌شود. درواقع درصورتی‌که استفاده از کالچرهای والد اجازه داده نشده باشد یا کالچر آغازین برابر کالچر Invariant باشد و یا قبلا به دلیل رسیدن به کالچر خنثی ورودی، مقدار کالچر Invariant برگشت داده شده باشد، enumerator قطع شده و عملیات پایان می‌یابد. در غیر اینصورت کالچر Invariant به عنوان کالچر پایانی برگشت داده می‌شود.
 
استفاده از CultureFallbackProvider
با استفاده از کلاس CultureFallbackProvider می‌توان عملیات جستجوی ورودی‌های درخواستی را با ترتیبی مناسب بین تمام کالچرهای موجود به انجام رسانید.
برای استفاده از این کلاس باید تغییراتی در متد GetObject کلاس DbResourceManager به صورت زیر اعمال کرد:
public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
{
  foreach (var currentCulture in new CultureFallbackProvider(culture))
  {
    var value = GetCachedObject(resourceKey, currentCulture.Name);
    if (value != null) return value;
  }
  throw new KeyNotFoundException("The specified 'resourceKey' not found.");
}
با استفاده از یک حلقه foreach درون enumerator کلاس CultureFallbackProvider، کالچرهای موردنیاز برای fallback یافته می‌شوند. در اینجا از مقادیر پیش‌فرض دو پارامتر دیگر کانستراکتور کلاس CultureFallbackProvider استفاده شده است.
سپس به ازای هر کالچر یافته شده مقدار ورودی درخواستی بدست آمده و درصورتی‌که نال نباشد (یعنی ورودی موردنظر برای کالچر جاری یافته شود) آن مقدار برگشت داده می‌شود و درصورتی‌که نال باشد عملیات برای کالچر بعدی ادامه می‌یابد.
درصورتی‌که ورودی درخواستی یافته نشود (خروج از حلقه بدون برگشت مقداری برای ورودی منبع درخواستی) استثنای KeyNotFoundException صادر می‌شود تا کاربر را از اشتباه رخداده مطلع سازد.

آزمایش پرووایدر سفارشی

ابتدا تنظیمات موردنیاز فایل کانفیگ را که در قسمت قبل نشان داده شد، در برنامه خود اعمال کنید.

داده‌های نمونه نشان داده شده در ابتدای این مطلب را درنظر بگیرید. حال اگر در یک برنامه وب اپلیکیشن، صفحه Default.aspx در ریشه سایت حاوی دو کنترل زیر باشد:

<asp:Label ID="Label1" runat="server" meta:resourcekey="Label1" />
<asp:Label ID="Label2" runat="server" meta:resourcekey="Label2" />
خروجی برای کالچر "en-US" (معمولا پیش‌فرض، اگر تنظیمات سیستم عامل تغییر نکرده باشد) چیزی شبیه تصویر زیر خواهد بود:

سپس تغییر زیر را در فایل web.config اعمال کنید تا کالچر UI سایت به fa تغییر یابد (به بخش "uiCulture="fa دقت کنید):

<globalization uiCulture="fa" resourceProviderFactoryType = "DbResourceProvider.DbResourceProviderFactory, DbResourceProvider" />
بنابراین صفحه Default.aspx با همان داده‌های نشان داده شده در بالا به صورت زیر تغییر خواهد کرد:

می‌بینید که با توجه به عدم وجود مقداری برای Label2.Text برای کالچر fa، عملیات fallback اتفاق افتاده است.

بحث و نتیجه‎‌گیری

کار تولید یک پرووایدر منابع سفارشی دیتابیسی به اتمام رسید. تا اینجا اصول کلی تولید یک پرووایدر سفارشی شرح داده شد. بدین ترتیب می‌توان برای هر حالت خاص دیگری نیز پرووایدرهای سفارشی مخصوص ساخت تا مدیریت منابع به آسانی تحت کنترل برنامه نویس قرار گیرد.

اما نکته‌ای را که باید به آن توجه کنید این است که در پیاده‌سازی‌های نشان داده شده با توجه به نحوه کش‌شدن مقادیر ورودی‌ها، اگر این مقادیر در دیتابیس تغییر کنند، تا زمانیکه سایت ریست نشود این تغییرات در برنامه اعمال نخواهد شد. زیرا همانطور که اشاره شد، مدیریت نمونه‌های تولیدشده از پرووایدرهای منابع برای هر منبع درخواستی درنهایت برعهده ASP.NET است. بنابراین باید مکانیزمی پیاده شود تا کلاس DbResourceManager از به‌روزرسانی ورودی‌های کش‌شده اطلاع یابد تا آنها را ریفرش کند.

در ادامه درباره روش‌های مختلف نحوه پیاده‌سازی قابلیت به‌روزرسانی ورودی‌های منابع در زمان اجرا با استفاده از پرووایدرهای منابع سفارشی بحث خواهد شد. همچنین راه‌حل‌های مختلف استفاده از این پرووایدرهای سفارشی در جاهای مختلف پروژه‌های MVC شرح داده می‌شود.

البته مباحث پیشرفته‌تری چون تزریق وابستگی برای پیاده‌سازی لایه ارتباط با دیتابیس در بیرون و یا تولید یک Factory برای تزریق کامل پرووایدر منابع از بیرون نیز جای بحث و بررسی دارد.

منابع

http://weblogs.asp.net/thangchung/archive/2010/06/25/extending-resource-provider-for-soring-resources-in-the-database.aspx

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/aa905797.aspx

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/system.web.compilation.resourceproviderfactory.aspx

http://www.dotnetframework.org/default.aspx/.../ResourceFallbackManager@cs

http://www.codeproject.com/Articles/14190/ASP-NET-2-0-Custom-SQL-Server-ResourceProvider

http://www.west-wind.com/presentations/wwdbresourceprovider

مطالب
طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت اول
در طی چند قسمت، نحوه‌ی طراحی یک سیستم افزونه پذیر را با ASP.NET MVC بررسی خواهیم کرد. عناوین مواردی که در این سری پیاده سازی خواهند شد به ترتیب ذیل هستند:
1- چگونه Area‌های استاندارد را تبدیل به یک افزونه‌ی مجزا و منتقل شده‌ی به یک اسمبلی دیگر کنیم.
2- چگونه ساختار پایه‌ای را جهت تامین نیازهای هر افزونه جهت تزریق وابستگی‌ها تا ثبت مسیریابی‌ها و امثال آن تدارک ببینیم.
3- چگونه فایل‌های CSS ، JS و همچنین تصاویر ثابت هر افزونه را داخل اسمبلی آن قرار دهیم تا دیگر نیازی به ارائه‌ی مجزای آ‌ن‌ها نباشد.
4- چگونه Entity Framework Code-First را با این طراحی یکپارچه کرده و از آن جهت یافتن خودکار مدل‌ها و موجودیت‌های خاص هر افزونه استفاده کنیم؛ به همراه مباحث Migrations خودکار و همچنین پیاده سازی الگوی واحد کار.


در مطلب جاری، موارد اول و دوم بررسی خواهند شد. پیشنیازهای آن مطالب ذیل هستند:
الف) منظور از یک Area چیست؟
ب) توزیع پروژه‌های ASP.NET MVC بدون ارائه فایل‌های View آن
ج) آشنایی با تزریق وابستگی‌ها در ASP.NET MVC و همچنین اصول طراحی یک سیستم افزونه پذیر به کمک StructureMap
د) آشنایی با رخدادهای Build


تبدیل یک Area به یک افزونه‌ی مستقل

روش‌های زیادی برای خارج کردن Areaهای استاندارد ASP.NET MVC از یک پروژه و قرار دادن آن‌ها در اسمبلی‌های دیگر وجود دارند؛ اما در حال حاضر تنها روشی که نگهداری می‌شود و همچنین اعضای آن همان اعضای تیم نیوگت و ASP.NET MVC هستند، همان روش استفاده از Razor Generator است.
بنابراین ساختار ابتدایی پروژه‌ی افزونه پذیر ما به صورت ذیل خواهد بود:
1) ابتدا افزونه‌ی Razor Generator را نصب کنید.
2) سپس یک پروژه‌ی معمولی ASP.NET MVC را آغاز کنید. در این سری نام MvcPluginMasterApp برای آن در نظر گرفته شده‌است.
3) در ادامه یک پروژه‌ی معمولی دیگر ASP.NET MVC را نیز به پروژه‌ی جاری اضافه کنید. برای مثال نام آن در اینجا MvcPluginMasterApp.Plugin1 تنظیم شده‌است.
4) به پروژه‌ی MvcPluginMasterApp.Plugin1 یک Area جدید و معمولی را به نام NewsArea اضافه کنید.
5) از پروژه‌ی افزونه، تمام پوشه‌های غیر Area را حذف کنید. پوشه‌های Controllers و Models و Views حذف خواهند شد. همچنین فایل global.asax آن‌را نیز حذف کنید. هر افزونه، کنترلرها و Viewهای خود را از طریق Area مرتبط دریافت می‌کند و در این حالت دیگر نیازی به پوشه‌های Controllers و Models و Views واقع شده در ریشه‌ی اصلی پروژه‌ی افزونه نیست.
6) در ادامه کنسول پاور شل نیوگت را باز کرده و دستور ذیل را صادر کنید:
  PM> Install-Package RazorGenerator.Mvc
این دستور را باید یکبار بر روی پروژه‌ی اصلی و یکبار بر روی پروژه‌ی افزونه، اجرا کنید.


همانطور که در تصویر نیز مشخص شده‌است، برای اجرای دستور نصب RazorGenerator.Mvc نیاز است هربار پروژه‌ی پیش فرض را تغییر دهید.
7) اکنون پس از نصب RazorGenerator.Mvc، نوبت به اجرای آن بر روی هر دو پروژه‌ی اصلی و افزونه است:
  PM> Enable-RazorGenerator
بدیهی است این دستور را نیز باید همانند تصویر فوق، یکبار بر روی پروژه‌ی اصلی و یکبار بر روی پروژه‌ی افزونه اجرا کنید.
همچنین هربار که View جدیدی اضافه می‌شود نیز باید این‌کار را تکرار کنید یا اینکه مطابق شکل زیر، به خواص View جدید مراجعه کرده و Custom tool آن‌را به صورت دستی به RazorGenerator تنظیم نمائید. دستور Enable-RazorGenerator این‌کار را به صورت خودکار انجام می‌دهد.


تا اینجا موفق شدیم Viewهای افزونه را داخل فایل dll آن مدفون کنیم. به این ترتیب با کپی کردن افزونه به پوشه‌ی bin پروژه‌ی اصلی، دیگر نیازی به ارائه‌ی فایل‌های View آن نیست و تمام اطلاعات کنترلرها، مدل‌ها و Viewها به صورت یکجا از فایل dll افزونه‌ی ارائه شده خوانده می‌شوند.


کپی کردن خودکار افزونه به پوشه‌ی Bin پروژه‌ی اصلی

پس از اینکه ساختار اصلی کار شکل گرفت، هربار پس از کامپایل افزونه (یا افزونه‌ها)، نیاز است فایل‌های پوشه‌ی bin آن‌را به پوشه‌ی bin پروژه‌ی اصلی کپی کنیم (پروژه‌ی اصلی در این حالت هیچ ارجاع مستقیمی را به افزونه‌ی جدید نخواهد داشت). برای خودکار سازی این کار، به خواص پروژه‌ی افزونه مراجعه کرده و قسمت Build events آن‌را به نحو ذیل تنظیم کنید:


در اینجا دستور ذیل در قسمت Post-build event نوشته شده است:
 Copy "$(ProjectDir)$(OutDir)$(TargetName).*" "$(SolutionDir)MvcPluginMasterApp\bin\"
و سبب خواهد شد تا پس از هر کامپایل موفق، فایل‌های اسمبلی افزونه به پوشه‌ی bin پروژه‌ی MvcPluginMasterApp به صورت خودکار کپی شوند.


تنظیم فضاهای نام کلیه مسیریابی‌های پروژه

در همین حالت اگر پروژه را اجرا کنید، موتور ASP.NET MVC به صورت خودکار اطلاعات افزونه‌ی کپی شده به پوشه‌ی bin را دریافت و به Application domain جاری اعمال می‌کند؛ برای اینکار نیازی به کد نویسی اضافه‌تری نیست و خودکار است. برای آزمایش آن فقط کافی است یک break point را داخل کلاس RazorGeneratorMvcStart افزونه قرار دهید.
اما ... پس از اجرا، بلافاصله پیام تداخل فضاهای نام را دریافت می‌کنید. خطاهای حاصل عنوان می‌کند که در App domain جاری، دو کنترلر Home وجود دارند؛ یکی در پروژه‌ی اصلی و دیگری در پروژه‌ی افزونه و مشخص نیست که مسیریابی‌ها باید به کدامیک ختم شوند.
برای رفع این مشکل، به فایل NewsAreaAreaRegistration.cs پروژه‌ی افزونه مراجعه کرده و مسیریابی آن‌را به نحو ذیل تکمیل کنید تا فضای نام اختصاصی این Area صریحا مشخص گردد.
using System.Web.Mvc;
 
namespace MvcPluginMasterApp.Plugin1.Areas.NewsArea
{
    public class NewsAreaAreaRegistration : AreaRegistration
    {
        public override string AreaName
        {
            get
            {
                return "NewsArea";
            }
        }
 
        public override void RegisterArea(AreaRegistrationContext context)
        {
            context.MapRoute(
                "NewsArea_default",
                "NewsArea/{controller}/{action}/{id}",
                // تکمیل نام کنترلر پیش فرض
                new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional },
                // مشخص کردن فضای نام مرتبط جهت جلوگیری از تداخل با سایر قسمت‌های برنامه
                namespaces: new[] { string.Format("{0}.Controllers", this.GetType().Namespace) }
            );
        }
    }
}
همینکار را باید در پروژه‌ی اصلی و هر پروژه‌ی افزونه‌ی جدیدی نیز تکرار کرد. برای مثال به فایل RouteConfig.cs پروژه‌ی اصلی مراجعه کرده و تنظیم ذیل را اعمال نمائید:
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Routing;
 
namespace MvcPluginMasterApp
{
    public class RouteConfig
    {
        public static void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            routes.IgnoreRoute("{resource}.axd/{*pathInfo}");
 
            routes.MapRoute(
                name: "Default",
                url: "{controller}/{action}/{id}",
                defaults: new { controller = "Home", action = "Index", id = UrlParameter.Optional },
                // مشخص کردن فضای نام مرتبط جهت جلوگیری از تداخل با سایر قسمت‌های برنامه
                namespaces: new[] { string.Format("{0}.Controllers", typeof(RouteConfig).Namespace) }
            );
        }
    }
}
بدون تنظیم فضاهای نام هر مسیریابی، امکان استفاده‌ی بهینه و بدون خطا از Areaها وجود نخواهد داشت.


طراحی قرارداد پایه افزونه‌ها

تا اینجا با نحوه‌ی تشکیل ساختار هر پروژه‌ی افزونه آشنا شدیم. اما هر افزونه در آینده نیاز به مواردی مانند منوی اختصاصی در منوی اصلی سایت، تنظیمات مسیریابی اختصاصی، تنظیمات EF و  امثال آن نیز خواهد داشت. به همین منظور، یک پروژه‌ی class library جدید را به نام MvcPluginMasterApp.PluginsBase آغاز کنید.
سپس قرار داد IPlugin را به نحو ذیل به آن اضافه نمائید:
using System;
using System.Reflection;
using System.Web.Optimization;
using System.Web.Routing;
using StructureMap;
 
namespace MvcPluginMasterApp.PluginsBase
{
    public interface IPlugin
    {
        EfBootstrapper GetEfBootstrapper();
        MenuItem GetMenuItem(RequestContext requestContext);
        void RegisterBundles(BundleCollection bundles);
        void RegisterRoutes(RouteCollection routes);
        void RegisterServices(IContainer container);
    }
 
    public class EfBootstrapper
    {
        /// <summary>
        /// Assemblies containing EntityTypeConfiguration classes.
        /// </summary>
        public Assembly[] ConfigurationsAssemblies { get; set; }
 
        /// <summary>
        /// Domain classes.
        /// </summary>
        public Type[] DomainEntities { get; set; }
 
        /// <summary>
        /// Custom Seed method.
        /// </summary>
        //public Action<IUnitOfWork> DatabaseSeeder { get; set; }
    }
 
    public class MenuItem
    {
        public string Name { set; get; }
        public string Url { set; get; }
    }
}
پروژه‌ی این قرارداد برای کامپایل شدن، نیاز به بسته‌های نیوگت ذیل دارد:
PM> install-package EntityFramework
PM> install-package Microsoft.AspNet.Web.Optimization
PM> install-package structuremap.web
همچنین باید به صورت دستی، در قسمت ارجاعات پروژه، ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web نیز به آن اضافه نمائید.


توضیحات قرار داد IPlugin

از این پس هر افزونه باید دارای کلاسی باشد که از اینترفیس IPlugin مشتق می‌شود. برای مثال فعلا کلاس ذیل را به افزونه‌ی پروژه اضافه نمائید:
using System.Web.Mvc;
using System.Web.Optimization;
using System.Web.Routing;
using MvcPluginMasterApp.PluginsBase;
using StructureMap;
 
namespace MvcPluginMasterApp.Plugin1
{
    public class Plugin1 : IPlugin
    {
        public EfBootstrapper GetEfBootstrapper()
        {
            return null;
        }
 
        public MenuItem GetMenuItem(RequestContext requestContext)
        {
            return new MenuItem
            {
                Name = "Plugin 1",
                Url = new UrlHelper(requestContext).Action("Index", "Home", new { area = "NewsArea" })
            };
        }
 
        public void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
        {
            //todo: ...
        }
 
        public void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            //todo: add custom routes.
        }
 
        public void RegisterServices(IContainer container)
        {
            // todo: add custom services.
 
            container.Configure(cfg =>
            {
                //cfg.For<INewsService>().Use<EfNewsService>();
            });
        }
    }
}
در قسمت جاری فقط از متد GetMenuItem آن استفاده خواهیم کرد. در قسمت‌های بعد، تنظیمات EF، تنظیمات مسیریابی‌ها و Bundling و همچنین ثبت سرویس‌های افزونه را نیز بررسی خواهیم کرد.
برای اینکه هر افزونه در منوی اصلی ظاهر شود، نیاز به یک نام، به همراه آدرسی به صفحه‌ی اصلی آن خواهد داشت. به همین جهت در متد GetMenuItem نحوه‌ی ساخت آدرسی را به اکشن متد Index کنترلر Home واقع در Area‌ایی به نام NewsArea، مشاهده می‌کنید.


بارگذاری و تشخیص خودکار افزونه‌ها

پس از اینکه هر افزونه دارای کلاسی مشتق شده از قرارداد IPlugin شد، نیاز است آن‌ها را به صورت خودکار یافته و سپس پردازش کنیم. این‌کار را به کتابخانه‌ی StructureMap واگذار خواهیم کرد. برای این منظور پروژه‌ی جدیدی را به نام MvcPluginMasterApp.IoCConfig آغاز کرده و سپس تنظیمات آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.IO;
using System.Threading;
using System.Web;
using MvcPluginMasterApp.PluginsBase;
using StructureMap;
using StructureMap.Graph;
 
namespace MvcPluginMasterApp.IoCConfig
{
    public static class SmObjectFactory
    {
        private static readonly Lazy<Container> _containerBuilder =
            new Lazy<Container>(defaultContainer, LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication);
 
        public static IContainer Container
        {
            get { return _containerBuilder.Value; }
        }
 
        private static Container defaultContainer()
        {
            return new Container(cfg =>
            {
                cfg.Scan(scanner =>
                {
                    scanner.AssembliesFromPath(
                        path: Path.Combine(HttpRuntime.AppDomainAppPath, "bin"),
                            // یک اسمبلی نباید دوبار بارگذاری شود
                        assemblyFilter: assembly =>
                        {
                            return !assembly.FullName.Equals(typeof(IPlugin).Assembly.FullName);
                        });
 
                    scanner.WithDefaultConventions(); //Connects 'IName' interface to 'Name' class automatically.
                    scanner.AddAllTypesOf<IPlugin>().NameBy(item => item.FullName);
                });
            });
        }
    }
}
این پروژه‌ی class library جدید برای کامپایل شدن نیاز به بسته‌های نیوگت ذیل دارد:
PM> install-package EntityFramework
PM> install-package structuremap.web
همچنین باید به صورت دستی، در قسمت ارجاعات پروژه، ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web نیز به آن اضافه نمائید.

کاری که در کلاس SmObjectFactory انجام شده، بسیار ساده است. مسیر پوشه‌ی Bin پروژه‌ی اصلی به structuremap معرفی شده‌است. سپس به آن گفته‌ایم که تنها اسمبلی‌هایی را که دارای اینترفیس IPlugin هستند، به صورت خودکار بارگذاری کن. در ادامه تمام نوع‌های IPlugin را نیز به صورت خودکار یافته و در مخزن تنظیمات خود، اضافه کن.


تامین نیازهای مسیریابی و Bundling هر افزونه به صورت خودکار

در ادامه به پروژه‌ی اصلی مراجعه کرده و در پوشه‌ی App_Start آن کلاس ذیل را اضافه کنید:
using System.Linq;
using System.Web.Optimization;
using System.Web.Routing;
using MvcPluginMasterApp;
using MvcPluginMasterApp.IoCConfig;
using MvcPluginMasterApp.PluginsBase;
 
[assembly: WebActivatorEx.PostApplicationStartMethod(typeof(PluginsStart), "Start")]
 
namespace MvcPluginMasterApp
{
    public static class PluginsStart
    {
        public static void Start()
        {
            var plugins = SmObjectFactory.Container.GetAllInstances<IPlugin>().ToList();
            foreach (var plugin in plugins)
            {
                plugin.RegisterServices(SmObjectFactory.Container);
                plugin.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
                plugin.RegisterBundles(BundleTable.Bundles);
            }
        }
    }
}
بدیهی است در این حالت نیاز است ارجاعی را به پروژه‌ی MvcPluginMasterApp.PluginsBase به پروژه‌ی اصلی اضافه کنیم.
دراینجا با استفاده از کتابخانه‌ای به نام WebActivatorEx (که باز هم توسط نویسندگان اصلی Razor Generator تهیه شده‌است)، یک متد PostApplicationStartMethod سفارشی را تعریف کرده‌ایم.
مزیت استفاده از اینکار این است که فایل Global.asax.cs برنامه شلوغ نخواهد شد. در غیر اینصورت باید تمام این کدها را در انتهای متد Application_Start قرار می‌دادیم.
در اینجا با استفاده از structuremap، تمام افزونه‌های موجود به صورت خودکار بررسی شده و سپس پیشنیازهای مسیریابی و Bundling و همچنین تنظیمات IoC Container مورد نیاز آن‌ها به هر افزونه به صورت مستقل، تزریق خواهد شد.


اضافه کردن منو‌های خودکار افزونه‌ها به پروژه‌ی اصلی

پس از اینکه کار پردازش اولیه‌ی IPluginها به پایان رسید، اکنون نوبت به نمایش آدرس اختصاصی هر افزونه در منوی اصلی سایت است. برای این منظور فایل جدیدی را به نام PluginsMenu.cshtml_، در پوشه‌ی shared پروژه‌ی اصلی اضافه کنید؛ با این محتوا:
@using MvcPluginMasterApp.IoCConfig
@using MvcPluginMasterApp.PluginsBase
@{
    var plugins = SmObjectFactory.Container.GetAllInstances<IPlugin>().ToList();
}
 
@foreach (var plugin in plugins)
{
    var menuItem = plugin.GetMenuItem(this.Request.RequestContext);
    <li>
        <a href="@menuItem.Url">@menuItem.Name</a>
    </li>
}
در اینجا تمام افزونه‌ها به کمک structuremap یافت شده و سپس آیتم‌های منوی آن‌ها به صورت خودکار دریافت و اضافه می‌شوند.
سپس به فایل Layout.cshtml_ پروژه‌ی اصلی مراجعه و توسط فراخوانی Html.RenderPartial، آن‌را در بین سایر آیتم‌های منوی اصلی اضافه می‌کنیم:
<div class="navbar navbar-inverse navbar-fixed-top">
    <div class="container">
        <div class="navbar-header">
            <button type="button" class="navbar-toggle" data-toggle="collapse" data-target=".navbar-collapse">
                <span class="icon-bar"></span>
                <span class="icon-bar"></span>
                <span class="icon-bar"></span>
            </button>
            @Html.ActionLink("MvcPlugin Master App", "Index", "Home", new { area = "" }, new { @class = "navbar-brand" })
        </div>
        <div class="navbar-collapse collapse">
            <ul class="nav navbar-nav">
                <li>@Html.ActionLink("Master App/Home", "Index", "Home", new {area = ""}, null)</li>
                @{ Html.RenderPartial("_PluginsMenu"); }
            </ul>
        </div>
    </div>
</div>
اکنون اگر پروژه را اجرا کنیم، یک چنین شکلی را خواهد داشت:



بنابراین به صورت خلاصه

1) هر افزونه، یک پروژه‌ی کامل ASP.NET MVC است که پوشه‌های ریشه‌ی اصلی آن حذف شده‌اند و اطلاعات آن توسط یک Area جدید تامین می‌شوند.
2) تنظیم فضای نام مسیریابی‌های تمام پروژه‌ها را فراموش نکنید. در غیر اینصورت شاهد تداخل پردازش کنترلرهای هم نام خواهید بود.
3) جهت سهولت کار، می‌توان فایل‌های bin هر افزونه را توسط رخداد post-build، به پوشه‌ی bin پروژه‌ی اصلی کپی کرد.
4) Viewهای هر افزونه توسط Razor Generator در فایل dll آن مدفون خواهند شد.
5) هر افزونه باید دارای کلاسی باشد که اینترفیس IPlugin را پیاده سازی می‌کند. از این اینترفیس برای ثبت اطلاعات هر افزونه یا دریافت اطلاعات سفارشی از آن کمک می‌گیریم.
6) با استفاده از استراکچرمپ و قرارداد IPlugin، منوهای هر افزونه را به صورت خودکار یافته و سپس به فایل layout اصلی اضافه می‌کنیم.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
MvcPluginMasterApp-Part1.zip
مطالب
نوشتن پرس و جو در Entity Framework‌ با استفاده از LINQ To Entity قسمت اول

موجودیت‌های زیر را در نظر بگیرید: 

public class Customer
{
    public Customer()
    {
        Orders = new ObservableCollection<Order>();
    }
    public Guid Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public string Family { get; set; }

    public string FullName
    {
        get
        {
            return Name + " " + Family;
        }
    }

    public virtual IList<Order> Orders { get; set; }
}
public class Product
{
    public Product()
    {
    }

    public Guid Id { get; set; }
    public string Name { get; set; }
    public int Price { get; set; }
}
public class OrderDetail
{
    public Guid Id { get; set; }
    public Guid ProductId { get; set; }
    public int Count { get; set; }
    public Guid OrderId { get; set; }
    public int Price { get; set; }

    public virtual Order Order { get; set; }
    public virtual Product Product { get; set; }

    public string ProductName
    {
        get
        {
            return Product != null ? Product.Name : string.Empty;
        }
    }
}
public class Order
{
    public Order()
    {
        OrderDetail = new ObservableCollection<OrderDetail>();
    }
    public Guid Id { get; set; }
    public DateTime Date { get; set; }

    public Guid CustomerId { get; set; }
    public virtual Customer Customer { get; set; }
    public virtual IList<OrderDetail> OrderDetail { get; set; }

    public string CustomerFullName
    {
        get
        {
            return Customer == null ? string.Empty : Customer.FullName;
        }
    }

    public int TotalPrice
    {
        get
        {
            if (OrderDetail == null)
                return 0;

            return
                OrderDetail.Where(orderdetail => orderdetail.Product != null)
                .Sum(orderdetail => orderdetail.Price*orderdetail.Count);
        }
    }
}

و نگاشت موجودیت ها: 

public class CustomerConfiguration : EntityTypeConfiguration<Customer>
{
    public CustomerConfiguration()
    {
        HasKey(c => c.Id);
        Property(c => c.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity);
    }
}
public class ProductConfiguration : EntityTypeConfiguration<Product>
{
    public ProductConfiguration()
    {
        HasKey(p => p.Id);
        Property(p => p.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity);
    }
}
public class OrderDetailConfiguration : EntityTypeConfiguration<OrderDetail>
{
    public OrderDetailConfiguration()
    {
        HasKey(od => od.Id);
        Property(od => od.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity);
    }
}
public class OrderConfiguration: EntityTypeConfiguration<Order>
{
    public OrderConfiguration()
    {
        HasKey(o => o.Id);
        Property(o => o.Id).HasDatabaseGeneratedOption(DatabaseGeneratedOption.Identity);
    }
}

و برای معرفی موجودیت‌ها به Entity Framwork کلاس StoreDbContext را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

public class StoreDbContext : DbContext
{
    public StoreDbContext()
        : base("name=StoreDb")
    {
    }

    protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
    {
        modelBuilder.Configurations.Add(new CustomerConfiguration());
        modelBuilder.Configurations.Add(new OrderConfiguration());
        modelBuilder.Configurations.Add(new OrderDetailConfiguration());
        modelBuilder.Configurations.Add(new ProductConfiguration());
    }

    public DbSet<Customer> Customers { get; set; }
    public DbSet<Product> Products { get; set; }
    public DbSet<Order> Orders { get; set; }
    public DbSet<OrderDetail> OrderDetails { get; set; }
}

جهت مقدار دهی اولیه به database تستی یک DataBaseInitializer به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

public class MyTestDb : DropCreateDatabaseAlways<StoreDbContext>
{
    protected override void Seed(StoreDbContext context)
    {
        var customer1 = new Customer { Name = "Vahid", Family = "Nasiri" };
        var customer2 = new Customer { Name = "Mohsen", Family = "Jamshidi" };
        var customer3 = new Customer { Name = "Mohsen", Family = "Akbari" };

        var product1 = new Product {Name = "CPU", Price = 350000};
        var product2 = new Product {Name = "Monitor", Price = 500000};
        var product3 = new Product {Name = "Keyboard", Price = 30000};
        var product4 = new Product {Name = "Mouse", Price = 20000};
        var product5 = new Product {Name = "Power", Price = 70000};
        var product6 = new Product {Name = "Hard", Price = 250000};

        var order1 = new Order
        {
            Customer = customer1, Date = new DateTime(2013, 1, 1),
            OrderDetail = new List<OrderDetail>
            {
                new OrderDetail {Product = product1, Count = 1, Price = product1.Price},
                new OrderDetail {Product = product2, Count = 1, Price = product2.Price},
                new OrderDetail {Product = product3, Count = 1, Price = product3.Price},
            }
        };

        var order2 = new Order
        {
            Customer = customer1,
            Date = new DateTime(2013, 1, 5),
            OrderDetail = new List<OrderDetail>
            {
                new OrderDetail {Product = product1, Count = 2, Price = product1.Price},
                new OrderDetail {Product = product3, Count = 4, Price = product3.Price},
            }
        };

        var order3 = new Order
        {
            Customer = customer1,
            Date = new DateTime(2013, 1, 9),
            OrderDetail = new List<OrderDetail>
            {
                new OrderDetail {Product = product1, Count = 4, Price = product1.Price},
                new OrderDetail {Product = product3, Count = 5, Price = product3.Price},
                new OrderDetail {Product = product5, Count = 6, Price = product5.Price},
            }
        };

        var order4 = new Order
        {
            Customer = customer2,
            Date = new DateTime(2013, 1, 9),
            OrderDetail = new List<OrderDetail>
            {
                new OrderDetail {Product = product4, Count = 1, Price = product4.Price},
                new OrderDetail {Product = product3, Count = 1, Price = product3.Price},
                new OrderDetail {Product = product6, Count = 1, Price = product6.Price},
            }
        };

        var order5 = new Order
        {
            Customer = customer2,
            Date = new DateTime(2013, 1, 12),
            OrderDetail = new List<OrderDetail>
            {
                new OrderDetail {Product = product4, Count = 1, Price = product4.Price},
                new OrderDetail {Product = product5, Count = 2, Price = product5.Price},
                new OrderDetail {Product = product6, Count = 5, Price = product6.Price},
            }
        };

        context.Customers.Add(customer3);

        context.Orders.Add(order1);
        context.Orders.Add(order2);
        context.Orders.Add(order3);
        context.Orders.Add(order4);
        context.Orders.Add(order5);

        context.SaveChanges();
    }

و در ابتدای برنامه کد زیر را جهت مقداردهی اولیه به Database مان قرار می‌دهیم:

Database.SetInitializer(new MyTestDb());

در انتها ConnectionString را در App.Config به صورت زیر تعریف می‌کنیم:

<connectionStrings>
    <add name="StoreDb" connectionString="Data Source=.\SQLEXPRESS;
Initial Catalog=StoreDBTest;Integrated Security = true" providerName="System.Data.SqlClient"/>
</connectionStrings>

بسیار خوب، حالا همه چیز محیاست برای اجرای اولین پرس و جو:

using (var context = new StoreDbContext())
{
    var query = context.Customers;

    foreach (var customer in query)
    {
        Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", 
                                  customer.Name, customer.Family);
    }
}

پرس و جوی تعریف شده لیست تمام Customer‌ها را باز می‌گرداند. query فقط یک "عبارت" پرس و جو هست و زمانی اجرا می‌شود که از آن درخواست نتیجه شود. در مثال بالا این درخواست در اجرای حلقه foreach اتفاق می‌افتد و درست در این لحظه است که دستور SQL ساخته شده و به Database فرستاده می‌شود. EF در این حالت تمام داده‌ها را در یک لحظه باز نمی‌گرداند بلکه این ارتباط فعال است تا حلقه به پایان برسد و تمام داده‌ها از database واکشی شود. خروجی به صورت زیر خواهد بود:

Customer Name: Vahid, Customer Family: Nasiri
Customer Name: Mohsen, Customer Family: Jamshidi
Customer Name: Mohsen, Customer Family: Akbari

نکته: با هر بار درخواست نتیجه از query ، پرس و جوی مربوطه دوباره به database فرستاده می‌شود که ممکن است مطلوب ما نباشد و باعث افت سرعت شود. برای جلوگیری از تکرار این عمل کافیست با استفاده از متد ToList پرس و جو را در لحظه تعریف به اجرا در آوریم
var customers = context.Customers.ToList();

خط بالا دیگر یک عبارت پرس و جو نخواهد بود بلکه لیست تمام Customer هاست که به یکباره از database بازگشت داده شده است. در ادامه هرجا که از customers استفاده کنیم دیگر پرس و جویی به database فرستاده نخواهد شد.

پرس و جوی زیر مشتریهایی که نام آنها Mohsen هست را باز می‌گرداند:

private static void Query3()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var methodSyntaxquery = context.Customers
                   .Where(c => c.Name == "Mohsen");
        var sqlSyntaxquery = from c in context.Customers
                             where c.Name == "Mohsen"
                             select c;

        foreach (var customer in methodSyntaxquery)
        {
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", 
                                      customer.Name, customer.Family);
        }
    }

    // Output:
    // Customer Name: Mohsen, Customer Family: Jamshidi
    // Customer Name: Mohsen, Customer Family: Akbari
}

همانطور که مشاهده می‌کنید پرس و جو به دو روش Method Syntax و Sql Syntax نوشته شده است.

روش Method Syntax روشی است که از متدهای الحاقی (Extention Method)  ‌و عبارت‌های لامبدا (Lambda Expersion) برای نوشتن پرس و جو استفاده می‌شود. اما #C روش Sql Syntax را که همانند دستورات SQL هست، نیز فراهم کرده است تا کسانیکه آشنایی با این روش دارند، از این روش استفاده کنند. در نهایت این روش به Method Syntax تبدیل خواهد شد بنابراین پیشنهاد می‌شود که از همین روش استفاده شود تا با دست و پنجه نرم کردن با این روش، از مزایای آن در بخشهای دیگر کدنویسی استفاده شود.

اگر به نوع Customers که در DbContext تعریف شده است، دقت کرده باشید، خواهید دید که DbSet می‌باشد. DbSet کلاس و اینترفیس‌های متفاوتی را پیاده سازی کرده است که در ادامه با آنها آشنا خواهیم شد:

  • IQueryable<TEntity>, IEnumerable<TEntity>, IQueryable, IEnumerable: که امکان استفاده از متدهای نام آشنای LINQ را برای ما فراهم می‌کند. البته فراموش نشود که EF از Provider ای با نام LINQ To Entity برای تفسیر پرس و جوی ما و ساخت دستور SQL متناظر آن استفاده می‌کند. بنابراین تمامی متدهایی که در LINQ To Object استفاده می‌شوند در اینجا قابل استفاده نیستند. بطور مثال اگر در پرس و جو از LastOrDefault روی Customer استفاده شود در زمان اجرا با خطای زیر مواجه خواهیم شد و در نتیجه در استفاده از این متدها به این مسئله باید دقت شود. 
LINQ to Entities does not recognize the method 'Store.Model.Customer LastOrDefault[Customer](System.Linq.IQueryable`1[Store.Model.Customer], System.Linq.Expressions.Expression`1[System.Func`2[Store.Model.Customer,System.Boolean]])' method, and this method cannot be translated into a store expression.
  • <IDbSet<TEntity: که دارای متدهای Add, Attach, Create, Find, Remove, Local می‌باشد و برای بحث ما Find و Local جهت ساخت پرس و جو استفاده می‌شوند که  در ادامه توضیح داده خواهند شد.
  • <DbQuery<TEntity: که دارای متدهای AsNoTracking و Include می‌باشد و در ادامه توضیح داده خواهند شد.

متد Find: این متد کلید اصلی را به عنوان ورودی گرفته و برای بازگرداندن نتیجه مراحل زیر را طی می‌کند:
  1. داده‌های موجود در حافظه را بررسی می‌کند یعنی آنهایی که Load و یا Attach شده اند.
  2. داده هایی که به DbContext اضافه (Add) ولی هنوز در database درج نشده اند.
  3. داده هایی که در database هستند ولی هنوز Load نشده اند.
Find در صورت پیدا نکردن Exception ای صادر نمی‌کند بلکه مقدار null را بر می‌گرداند.
private static void Query4()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        var customer = context.Customers.Find(new Guid("2ee2fd32-e0e9-4955-bace-1995839d4367"));

        if (customer == null)
            Console.WriteLine("Customer not found");
        else
            Console.WriteLine("Customer Name: {0}, Customer Family: {1}", customer.Name, customer.Family);
    }
}
با توجه به اینکه Id‌ها توسط Database ساخته می‌شوند. شما باید از Id دیگری که موجود می‌باشد، استفاده کنید تا نتیجه ای برگشت داده شود.
نکته: در صورتیکه کلید اصلی شما از دو یا چند فیلد تشکیل شده بود. می‌بایست این دو یا چند مقدار را به عنوان پارامتر به Find بفرستید.

متد Single: گاهی نیاز هست که داده‌ای پرس و جو شود اما نه با کلید اصلی بلکه با شرط دیگری، در این حالت از Single استفاده می‌شود. این متد یک مقدار را باز می‌گرداند و در صورتی که صفر یا بیش از یک مقدار در شرط صدق کند exception صادر می‌کند. متد SingleOrDefault رفتاری مشابه دارد اما اگر مقداری در شرط صدق نکند مقدار پیش فرض را باز می‌گرداند.
نکته: مقدار پیش فرض بستگی به نوع خروجی دارد که اگر object باشد مقدار null و اگر بطور مثال نوع عددی باشد، صفر می‌باشد.
private static void Query5()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        try
        {
            var customer1 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Unkown");  // Exception: Sequence contains no elements
        }
        catch (Exception ex)
        {
            Console.WriteLine(ex.Message);
        }

        try
        {
            var customer2 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Mohsen");  // Exception: Sequence contains more than one element
        }
        catch (Exception ex)
        {
            Console.WriteLine(ex.Message);
        }

        var customer3 = context.Customers.SingleOrDefault(c => c.Name == "Unkown");  // customer3 == null

        var customer4 = context.Customers.Single(c => c.Name == "Vahid");  // customer4 != null
    }
}

متد First:
در صورتیکه به اولین نتیجه پرس و جو نیاز هست می‌توان از First استفاده کرد. اگر پرس و جو نتیجه در بر نداشته باشد یعنی null باشد exception صادر خواهد شد اما اگر FirstOrDefault استفاده شود مقدار پیش فرض برگردانده خواهد شد.
private static void Query6()
{
    using (var context = new StoreDbContext())
    {
        try
        {
            var customer1 = context.Customers.First(c => c.Name == "Unkown");  // Exception: Sequence contains no elements
        }
        catch (Exception ex)
        {
            Console.WriteLine(ex.Message);
        }

        var customer2 = context.Customers.FirstOrDefault(c => c.Name == "Unknown");  // customer2 == null
        var customer3 = context.Customers.First(c => c.Name == "Mohsen");
    }
}

نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 10 - استفاده از امکانات بومی بانک‌های اطلاعاتی
رفع محدودیت «خروجی کوئری SQL، تنها باید معادل یکی از کلاس‌های موجودیت‌های شما باشد» در نگارش 2.1
در نگارش 2.1 مفهوم جدیدی به نام Query Types ارائه شده‌است که امکان نگاشت به خروجی‌های خاص بانک اطلاعاتی مانند Viewها و یا رویه‌های ذخیره شده را میسر می‌کند که این خروجی‌ها عموما مستقل از فیلدهای جداول و موجودیت‌های تعریف شده‌ی در برنامه هستند.
برای مثال فرض کنید یک View ویژه را بر اساس جدول و یا جداول بانک اطلاعاتی خود طراحی کرده‌اید:
using (var db = new BloggingContext())
{
   db.Database.ExecuteSqlCommand(
         @"CREATE VIEW View_BlogPostCounts AS 
             SELECT Name, Count(p.PostId) as PostCount from Blogs b
             JOIN Posts p on p.BlogId = b.BlogId
             GROUP BY b.Name");
}
خروجی این View که دو ستون name و PostCount را به همراه دارد، متناظر با موجودیت‌های اصلی برنامه نیست. برای تهیه نگاشتی به آن، ابتدا کلاس مدل متناظر با این ستون‌های بازگشتی را تهیه می‌کنیم:
public class BlogPostsCount
{
    public string BlogName { get; set; }
    public int PostCount { get; set; }
}

سپس برای معرفی آن به Context باید دو مرحله انجام شود:
الف) این کلاس به صورت DbQuery در Context معرفی می‌شود:
public class BloggingContext : DbContext
{
    public DbQuery<BlogPostsCount> BlogPostCounts { get; set; }
ب) در متد OnModelCreating همین Context، نگاشت این DbQuery به View یاد شده توسط متد ToView انجام می‌شود:
   protected override void OnModelCreating(ModelBuilder modelBuilder)
   {
      modelBuilder
           .Query<BlogPostsCount>().ToView("View_BlogPostCounts")
           .Property(v => v.BlogName).HasColumnName("Name");
    }
متد ToView الزاما نیازی به یک view ندارد. مفهوم آن صرفا یک خروجی فقط خواندنی است. برای مثال حتی در اینجا یک جدول بانک اطلاعاتی را هم می‌توانید ذکر کنید. اما مفهوم آن غیرقابل تغییر بودن خروجی کوئری‌های آن است. بنابراین باید دقت داشت که در اینجا مهم نیست که کلاس نگاشت تعریف شده دارای کلید هست یا خیر و ارجاعی از این کلاس را نمی‌توان در کلاس‌های موجودیت‌های اصلی مورد استفاده قرار داد.
از متد Property به این جهت استفاده شده‌است که در کلاس BlogPostsCount، خاصیت BlogName، متناظر با هیچکدام از ستون‌های بازگشتی View تعریف شده نیست. به همین جهت با استفاده از این متد مشخص کرده‌ایم که این خاصیت باید به کدام ستون بازگشتی، نگاشت شود.
و در آخر کوئری گرفتن از این DbQuery تعریف شده به صورت زیر است:
using (var db = new BloggingContext())
{
   var postCounts = db.BlogPostCounts.ToList();

مثال کامل این نکته
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت نهم
net framework. شامل Framework Class Library یا به اختصار FCL است. FCL مجموعه‌ای از dll اسمبلی‌هایی است که صدها و هزاران نوع در آن تعریف شده‌اند و هر نوع تعدادی کار انجام می‌دهد. همچنین مایکروسافت کتابخانه‌های اضافه‌تری را چون azure و Directx نیز ارائه کرده است که باز هر کدام شامل نوع‌های زیادی می‌شوند. این کتابخانه به طور شگفت آوری باعث سرعت و راحتی توسعه دهندگان در زمینه فناوری‌های مایکروسافت گشته است.

تعدادی از فناوری‌هایی که توسط این کتابخانه پشتیبانی می‌شوند در زیر آمده است:

Web Service: این فناوری اجازه‌ی ارسال و دریافت پیام‌های تحت شبکه را به خصوص بر روی اینترنت، فراهم می‌کند و باعث ارتباط جامع‌تر بین برنامه‌ها و فناوری‌های مختلف می‌گردد. در انواع جدیدتر WCF و Web Api نیز به بازار ارائه شده‌اند.

webform و MVC : فناوری‌های تحت وب که باعث سهولت در ساخت وب سایت‌ها می‌شوند که وب فرم رفته رفته به سمت منسوخ شدن پیش می‌رود و در صورتی که قصد دارید طراحی وب را آغاز کنید توصیه میکنم از همان اول به سمت MVC بروید.

Rich Windows GUI Application : برای سهولت در ایجاد برنامه‌های تحت وب حالا چه با فناوری WPF یا فناوری قدیمی و البته منسوخ شده Windows Form.
Windows Console Application: برای ایجاد برنامه‌های ساده و بدون رابط گرافیکی.
Windows Services: شما می‌توانید یک یا چند سرویس تحت ویندوز را که توسط Service Control Manager یا به اختصار SCM کنترل می‌شوند، تولید کنید.
Database stored Procedure: نوشتن stored procedure بر روی دیتابیس‌هایی چون sql server و اوراکل و ... توسط فریم ورک دات نت مهیاست.
Component Libraray: ساخت اسمبلی‌های واحدی که می‌توانند با انواع مختلفی از موارد بالا ارتباط برقرار کنند.
Portable Class Libary : این نوع پروژه‌ها شما را قادر می‌سازد تا کلاس‌هایی با قابلیت انتقال پذیری برای استفاده در سیلور لایت، ویندوز فون و ایکس باکس و فروشگاه ویندوز و ... تولید کنید.

ازآنجا که یک کتابخانه شامل زیادی نوع می‌گردد سعی شده است گروه بندی‌های مختلفی از آن در قالبی به اسم فضای نام namespace تقسیم بندی گردند که شما آشنایی با آن‌ها دارید. به همین جهت فقط تصویر زیر را که نمایشی از فضای نام‌های اساسی و مشترک و پرکاربرد هستند، قرار می‌دهم.

در CLR مفهومی به نام Common Type System یا CTS وجود دارد که توضیح می‌دهد نوع‌ها باید چگونه تعریف شوند و چگونه باید رفتار کنند که این قوانین از آنجایی که در ریشه‌ی CLR نهفته است، بین تمامی زبان‌های دات نت مشترک می‌باشد. تعدادی از مشخصات این CTS در زیر آورده شده است ولی در آینده بررسی بیشتری روی آنان خواهیم داشت:

  • فیلد
  • متد
  • پراپرتی
  • رویدادها

CTS همچنین شامل قوانین زیادی در مورد وضعیت کپسوله سازی برای اعضای یک نوع دارد:

  • private
  • public
  • Family یا در زبان‌هایی مثل سی ++ و سی شارپ با نام protected شناخته می‌شود.
  • family and assembly: این هم مثل بالایی است ولی کلاس مشتق شده باید در همان اسمبلی باشد. در زبا‌ن‌هایی چون سی شارپ و ویژوال بیسیک، چنین امکانی پیاده سازی نشده‌است و دسترسی به آن ممکن نیست ولی در IL Assembly چنین قابلیتی وجود دارد.
  • Assembly یا در بعضی زبان‌ها به نام internal شناخته می‌شود.
  • Family Or Assembly: که در سی شارپ با نوع Protected internal شناخته می‌شود. در این وضعیت هر عضوی در هر اسمبلی قابل ارث بری است و یک عضو فقط می‌تواند در همان اسمبلی مورد استفاده قرار بگیرد.

موارد دیگری که تحت قوانین CTS هستند مفاهیم ارث بری، متدهای مجازی، عمر اشیاء و .. است.

یکی دیگر از ویژگی‌های CTS این است که همه‌ی نوع‌ها از نوع شیء Object که در فضای نام system قرار دارد ارث بری کرده‌اند. به همین دلیل همه‌ی نوع‌ها حداقل قابلیت‌هایی را که یک نوع object ارئه میدهد، دارند که به شرح زیر هستند:

  • مقایسه‌ی دو شیء از لحاظ برابری.
  • به دست آوردن هش کد برای هر نمونه از یک شیء
  • ارائه‌ای از وضعیت شیء به صورت رشته ای
  • دریافت نوع شیء جاری
CLS
وجود COM‌ها به دلیل ایجاد اشیاء در یک زبان متفاوت بود تا با زبان دیگر ارتباط برقرار کنند. در طرف دیگر CLR هم بین زبان‌های برنامه نویسی یکپارچگی ایجاد کرده است. یکپارچگی زبان‌های برنامه نویسی علل زیادی دارند. اول اینکه رسیدن به هدف یا یک الگوریتم خاص در زبان دیگر راحت‌تر از زبان پایه پروژه است. دوم در یک کار تیمی که افراد مختلف با دانش متفاوتی حضور دارند و ممکن است زیان هر یک متفاوت باشند.
برای ایجاد این یکپارچگی، مایکروسافت سیستم CLS یا Common Language Specification را راه اندازی کرد. این سیستم برای تولیدکنندگان کامپایلرها جزئیاتی را تعریف می‌کند که کامپایلر آن‌ها را باید با حداقل ویژگی‌های تعریف شده‌ی CLR، پشتیبانی کند.


CLR/CTS مجموعه‌ای از ویژگی‌ها را شامل می‌شود و گفتیم که هر زبانی بسیاری از این ویژگی‌ها را پشتیبانی می‌کند ولی نه کامل. به عنوان مثال برنامه نویسی که قصد کرده از IL Assembly استفاده کند، قادر است از تمامی این ویژگی‌هایی که CLR/CTS ارائه می‌دهند، استفاده کند ولی تعدادی دیگر از زبان‌ها مثل سی شارپ و فورترن و ویژوال بیسیک تنها بخشی از آن را استفاده می‌کنند و CLS حداقل ویژگی که بین همه این زبان‌ها مشترک است را ارائه می‌کند.
شکل زیر را نگاه کنید:

یعنی اگر شما دارید نوع جدیدی را در یک زبان ایجاد می‌کنید که قصد دارید در یک زبان دیگر استفاده شود، نباید از امتیازات ویژه‌ای که آن زبان در اختیار شما می‌گذارد و به بیان بهتر CLS آن‌ها را پشتیبانی نمی‌کند، استفاده کنید؛ چرا که کد شما ممکن است در زبان دیگر مورد استفاده قرار نگیرد.

به کد زیر دقت کنید. تعدادی از کدها سازگاری کامل با CLS دارند که به آن‌ها CLS Compliant گویند و تعدادی از آن‌ها non-CLS-Compliant هستند یعنی با CLS سازگاری ندارند ولی استفاده از خاصیت [(assembly: CLSCompliant(true]  باعث می‌شود که تا کامپایلر از پشتیبانی و سازگاری این کدها اطمینان کسب کند و در صورت وجود، از اجرای آن جلوگیری کند. با کمپایل کد زیر دو اخطار به ما میرسد.
using System;

// Tell compiler to check for CLS compliance
[assembly: CLSCompliant(true)]

namespace SomeLibrary {

// Warnings appear because the class is public
public sealed class SomeLibraryType {

// Warning: Return type of 'SomeLibrary.SomeLibraryType.Abc()'
// is not CLS­compliant
public UInt32 Abc() { return 0; }

// Warning: Identifier 'SomeLibrary.SomeLibraryType.abc()'
// differing only in case is not CLS­compliant
public void abc() { }

// No warning: this method is private
private UInt32 ABC() { return 0; }
}
}

اولین اخطار اینکه یکی از متدها یک عدد صحیح بدون علامت unsigned integer را بر می‌گرداند که همه‌ی زبان‌ها آن را پشتیبانی نمی‌کنند و خاص بعضی از زبان هاست.
دومین اخطار اینکه دو متد یکسان وجود دارند که در حروف بزرگ و کوچک تفاوت دارند. ولی زبان هایی چون ویژوال بیسیک نمی‌توانند تفاوتی بین دو متد abc و ABC بیابند.

نکته‌ی جالب اینکه اگر شما کلمه public را از جلوی نام کلاس بردارید تمامی این اخطارها لغو می‌شود. به این خاطر که این‌ها اشیای داخلی آن اسمبلی شناخته شده و قرار نیست از بیرون به آن دسترسی صورت بگیرد. عضو خصوصی کد بالا را ببینید؛ کامنت بالای آن می‌گوید که چون خصوصی است هشداری نمی‌گیرد، چون قرار نیست در زبان مقصد از آن به طور مستقیم استفاده کند.
برای دیدن قوانین CLS به این صفحه مراجعه فرمایید.

سازگاری با کدهای مدیریت نشده
در بالا در مورد یکپارچگی و سازگاری کدهای مدیریت شده توسط CLS صحبت کردیم ولی در مورد ارتباط با کدهای مدیریت نشده چطور؟
مایکروسافت موقعیکه CLR را ارئه کرد، متوجه این قضیه بود که بسیاری از شرکت‌ها توانایی اینکه کدهای خودشون را مجددا طراحی و پیاده سازی کنند، ندارند و خوب، سورس‌های مدیریت نشده‌ی زیادی هم موجود هست که توسعه دهندگان علاقه زیادی به استفاده از آن‌ها دارند. در نتیجه مایکروسافت طرحی را ریخت که CLR هر دو قسمت کدهای مدیریت شده و نشده را پشتیبانی کند. دو نمونه از این پشتیبانی را در زیر بیان می‌کنیم:
یک. کدهای مدیریت شده می‌توانند توابع مدیریت شده را در قالب یک dll صدا زده و از آن‌ها استفاده کنند.
دو. کدهای مدیریت شده می‌توانند از کامپوننت‌های COM استفاده کنند: بسیاری از شرکت‌ها از قبل بسیاری از کامپوننت‌های COM را ایجاد کرده بودند که کدهای مدیریت شده با راحتی با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. ولی اگر دوست دارید روی آن‌ها کنترل بیشتری داشته باشید و آن کدها را به معادل CLR تبدیل کنید؛ میتوانید از ابزار کمکی که مایکروسافت همراه فریم ورک دات نت ارائه کرده است استفاده کنید. نام این ابزار TLBIMP.exe می‌باشد که از Type Library Importer گرفته شده است.

سه. اگر کدهای مدیریت نشده‌ی زیادتری دارید شاید راحت‌تر باشد که برعکس کار کنید و کدهای مدیریت شده را در در یک برنامه‌ی مدیریت نشده اجرا کنید. این کدها می‌توانند برای مثال به یک Activex یا shell Extension تبدیل شده و مورد استفاده قرار گیرند. ابزارهای TLBEXP .exe و RegAsm .exe برای این منظور به همراه فریم ورک دات نت عرضه شده اند.
سورس کد Type Library Importer را میتوانید در کدپلکس بیابید.
در ویندوز 8 به بعد مایکروسافت API جدید را تحت عنوان WinsowsRuntime یا winRT ارائه کرده است . این api یک سیستم داخلی را  از طریق کامپوننت‌های com ایجاد کرده و به جای استفاده از فایل‌های کتابخانه‌ای، کامپوننت‌ها api هایشان را از طریق متادیتاهایی بر اساس استاندارد ECMA که توسط تیم دات نت طراحی شده است معرفی می‌کنند.
زیبایی این روش اینست که کد نوشته شده در زبان‌های دات نت  می‌تواند به طور مداوم با api‌های winrt ارتباط برقرار کند. یعنی همه‌ی کارها توسط CLR انجام می‌گیرد بدون اینکه لازم باشد از ابزار اضافی استفاده کنید. در آینده در مورد winRT بیشتر صحبت می‌کنیم.
 
سخن پایانی: ممنون از دوستان عزیز بابت پیگیری مطالب تا بدینجا. تا این قسمت فصل اول کتاب با عنوان اصول اولیه CLR بخش اول مدل اجرای CLR به پایان رسید.
ادامه‌ی مطالب بعد از تکمیل هر بخش در دسترس دوستان قرار خواهد گرفت.
مطالب
مسیریابی در Angular - قسمت ششم - گروه بندی مسیریابی‌ها
همانطور که در قسمت قبل مشاهده کردیم، از تعریف Child Routes برای میسر ساختن نمایش قالب‌های کامپوننت‌ها، در درون سایر قالب‌های کامپوننت‌ها، استفاده می‌شود. برای نمونه قالب‌های برگه‌های یک فرم ویرایش اطلاعات را با تعریف یک router-outlet دیگر، در درون قالب والد آن‌ها نمایش دادیم. اما شاید بخواهیم کار گروه بندی مسیریابی‌ها را بدون افزودن یک router-outlet دیگر انجام دهیم. برای این منظور می‌توان مسیریابی‌های کامپوننت‌های نمایش لیست محصولات، جزئیات یک محصول و ویرایش یک محصول را ذیل یک والد که هیچ کامپوننتی ندارد، گروه بندی کرد. به همین جهت به router-outlet اضافه‌تری نیاز ندارد و به آن component-less routes نیز گفته می‌شود.


علت نیاز به گروه بندی مسیریابی‌ها در ذیل یک مسیریابی بدون کامپوننت

علت وجود امکان گروه بندی مسیریابی‌ها، در ذیل یک مسیریابی بدون کامپوننت به شرح زیر هستند:
 - امکان مدیریت و ساماندهی ساده‌تر مسیریابی‌ها با افزایش حجم برنامه
 - امکان به اشتراک گذاری Route Resolvers و محافظت کننده‌های از مسیرها
 - ممکن ساختن امکان lazy loading آن گروه


گروه بندی مسیریابی‌ها

در حال حاضر، مسیریابی ماژول محصولات مثال این سری، یک چنین تعاریفی را پیدا کرده‌است:
const routes: Routes = [
  { path: 'products', component: ProductListComponent },
  {
    path: 'products/:id', component: ProductDetailComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService }
  },
  {
    path: 'products/:id/edit', component: ProductEditComponent,
    resolve: { product: ProductResolverService },
    children: [   ]
  }
];
در اینجا می‌توان دو مسیریابی نمایش جزئیات یک محصول و ویرایش و افزودن یک محصول را تبدیل به فرزندان مسیریابی نمایش لیست محصولات کرد. از آنجائیکه Child Routes، سبب توسعه و بسط مسیریابی والد خود می‌شوند، نیاز است مسیرهای مطلق آن‌ها را تبدیل به مسیرهایی نسبی کنیم:
const routes: Routes = [
  {
    path: 'products',
    children: [
      {
        path: '',
        component: ProductListComponent
      },
      {
        path: ':id',
        component: ProductDetailComponent,
        resolve: { product: ProductResolverService }
      },
      {
        path: ':id/edit',
        component: ProductEditComponent,
        resolve: { product: ProductResolverService },
        children: [
          { path: '', redirectTo: 'info', pathMatch: 'full' },
          { path: 'info', component: ProductEditInfoComponent },
          { path: 'tags', component: ProductEditTagsComponent }
        ]
      }
    ]
  }
];
در اینجا کدهای کامل این تغییرات را جهت تعریف یک component-less route مشاهده می‌کنید.
 - ابتدا دو مسیریابی نمایش جزئیات و ویرایش یک محصول، تبدیل به یک گروه، به صورت فرزندان مسیریابی products با تعریف خاصیت children آن شده‌اند.
 - سپس pathهای آن‌ها ویرایش شده و با حذف /product از ابتدای آن‌ها، حالت نسبی را پیدا کرده‌اند.
 - مسیریابی products که والد این مسیریابی‌های فرزند است نیز بدون کامپوننت تعریف شده‌است.
 - کامپوننت مسیریابی products، به عنوان مدیریت کننده‌ی مسیر پیش فرض این فرزندان، تعریف شده‌است.
 
Child routes در درون router-outlet تعریف شده‌ی درون قالب والد آن‌ها نمایش داده می‌شوند (مانند برگه‌های edit info و edit tags قسمت قبل). با توجه به اینکه اکنون دو مسیریابی دیگر، به صورت فرزندان مسیریابی صفحه‌ی نمایش لیست محصولات تعریف شده‌اند، به همین جهت باید یک router-outlet جدید را در درون قالب کامپوننت نمایش لیست محصولات، تعریف کرد. اما نمی‌خواهیم نمایش جزئیات یک محصول و یا صفحه‌ی ویرایش آن‌ها، در همان صفحه‌ی نمایش لیست محصولات ظاهر شوند. برای رفع این مشکل است که نیاز به تعریف یک مسیریابی بدون کامپوننت خواهیم داشت. به همین جهت در تعاریف فوق، تعریف component: ProductListComponent به یکی از مداخل آرایه‌ی children منتقل شده‌است (بجای تعریف آن همانند قبل ذیل مسیریابی products) که دارای path خالی است (یا همان مسیر پیش فرض که در اینجا به products اشاره می‌کند).
در این حالت چون مسیریابی والد، به همراه یک کامپوننت تعریف نشده‌است، مسیریاب، سعی در نمایش فرزندان آن در router-outlet والد نمی‌کند. بجای آن، فرزندان، در یک router-outlet قرار گرفته‌ی در یک سطح بالاتر، نمایش داده می‌شوند که دقیقا همان router-outlet تعریف شده‌ی در فایل قالب src\app\app.component.html است.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: angular-routing-lab-05.zip
برای اجرای آن فرض بر این است که پیشتر Angular CLI را نصب کرده‌اید. سپس از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و دستور npm install را صادر کنید تا وابستگی‌های آن دریافت و نصب شوند. در آخر با اجرای دستور ng s -o برنامه ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده خواهد شد.
مطالب
گوش دادن به تغییرات تم ویندوز 10 بدون نیاز به WinRT در سی شارپ
امروز میخواستم برای یکی از پروژه‌هایم، قابلیتی را پیاده سازی کنم که هماهنگ با تم ویندوز، تم برنامه را عوض کند (تیره/روشن). به این منظور که وقتی تم ویندوز Dark می‌شد، تم برنامه‌ی من هم Dark بشود و برعکس. ساده‌ترین کار این بود که از کدهای WinRT که توسط بسته‌ی نیوگت SDK Contract ارائه میشود استفاده کرد. در این صورت کافیست فقط از کلاس ThemeManager استفاده کنیم و بدون کوچکترین خونریزی، برنامه را به این ویژگی مجهز کنیم😁 اما خب، هرچیزی هزینه‌ی خودش را دارد و من به شخصه علاقه‌ای به استفاده از 25 مگابایت، فقط برای شناسایی وضعیت تم ویندوز را ندارم! پس خودم دست به کار شدم تا یک Listener برای این منظور بنویسم.
در دات نت یکسری رخ‌داد وجود دارند که مربوط به سیستم عامل میشوند و از کلاس SystemEvents قابل دسترسی هستند. در اینجا ایونتی داریم به اسم UserPreferenceChanged که شامل مواردی میشود که کاربر، تنظیمات ویندوز را تغییر می‌دهد. هر تغییری که در تنظیمات ویندوز اعمال بشود، درون یکی از Category‌ها صدا زده میشود. پس اگر ما این ایونت را رجیستر کنیم، هر موقع تغییری در تنظیمات ویندوز اعمال بشود، برنامه‌ی ما نیز متوجه میشود.
برای این منظور یک کلاس را ایجاد می‌کنیم و در متد سازنده‌ی آن، این رخ‌داد را ثبت میکنیم:
pubic class ThemeHelper
{
    public ThemeHelper()
    {
        SystemEvents.UserPreferenceChanged += SystemEvents_UserPreferenceChanged;
    }

    private void SystemEvents_UserPreferenceChanged(object sender, UserPreferenceChangedEventArgs e)
    {
        switch (e.Category)
        {
            case UserPreferenceCategory.Accessibility:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Color:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Desktop:
                break;
            case UserPreferenceCategory.General:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Icon:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Keyboard:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Menu:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Mouse:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Policy:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Power:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Screensaver:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Window:
                break;
            case UserPreferenceCategory.Locale:
                break;
            case UserPreferenceCategory.VisualStyle:
                break;
        }
    }
}
 همینطور که می‌بینید، این دسته بندی شامل موارد مختلفی میشود که به بخش‌های مختلف تنظیمات ویندوز مربوط است. تنظیمات مربوط به تم، درون General صدا زده میشود. پس کدهای ما قرار است وارد این قسمت بشود. متاسفانه این رخ‌داد اطلاعات کاملتری را به ما نمی‌دهد و فقط اطلاع می‌دهد که تغییری رخ داده (همینطور که قبلا گفتم، هرچیزی هزینه‌ای دارد). پس ما باید مشخصات تم فعلی را دریافت کنیم؛ اما از کجا؟ معلوم است رجیستری! همه چیز در رجیستری ثبت میشود و به‌راحتی قابل دسترسی هست. پس یک متد می‌نویسیم که کلید رجیستری مربوطه را بخواند و آن را بصورت یک مدل (Light یا Dark) برگرداند:   
    private const string RegistryKeyPathTheme = @"Software\Microsoft\Windows\CurrentVersion\Themes\Personalize";
    private const string RegSysMode = "SystemUsesLightTheme";

    public static UITheme GetWindowsTheme()
    {
        return GetThemeFromRegistry(RegSysMode);
    }

    private static UITheme GetThemeFromRegistry(string registryKey)
    {
        using var key = Registry.CurrentUser.OpenSubKey(RegistryKeyPathTheme);
        var themeValue = key?.GetValue(registryKey) as int?;
        return themeValue != 0 ? UITheme.Light : UITheme.Dark;
    }
    
    public enum UITheme
    {
        Light,
        Dark
    }
حالا ما نیاز به یک رخ‌داد داریم که کاربر بتواند در برنامه‌ی خودش آن‌را ثبت کند و نیازی به پیاده سازی این کدها نداشته باشد. پس یک EventHandler را به اسم WindowsThemeChanged ایجاد میکنیم: 
    public event EventHandler<FunctionEventArgs<UIWindowTheme>> WindowsThemeChanged;
    
    protected virtual void OnWindowsThemeChanged(UIWindowTheme theme)
    {
        EventHandler<FunctionEventArgs<UIWindowTheme>> handler = WindowsThemeChanged;
        handler?.Invoke(this, new FunctionEventArgs<UIWindowTheme>(theme));
    }
من میخواهم که کاربر، مقدار تم فعلی و رنگ Accent فعلی را نیز بتواند از طریق این رخ‌داد، دریافت کند. پس ما باید یک EventArgs را ایجاد کنیم که پراپرتی‌های دلخواهی را داشته باشد. برای همین کلاس FunctionEventArgs را ایجاد میکنیم:
public class FunctionEventArgs<T> : RoutedEventArgs
{
    public FunctionEventArgs(T theme)
    {
        Theme = theme;
    }
    public FunctionEventArgs(RoutedEvent routedEvent, object source) : base(routedEvent, source) { }
    public T Theme { get; set; }
}
این کلاس از RoutedEventArgs ارث بری کرده و بصورت جنریک پیاده سازی شده‌است. به این معنا که ما میتوانیم هر نوع دلخواهی را که خواستیم، به عنوان arg استفاده کنیم. اگر دقت کنید من یک مدل دلخواه را به عنوان arg مشخص کرده‌ام:
FunctionEventArgs<UIWindowTheme>
میتوانستیم از همان UITheme هم استفاده کنیم؛ ولی نمی‌توانستیم مقدار Accent را به کاربر برگردانیم. برای همین، مدلی را به اسم UIWindowTheme ایجاد میکنیم:
public class UIWindowTheme
{
    public Brush AccentBrush { get; set; }
    public UITheme CurrentTheme { get; set; }
}
کار تمام است. حالا باید کدهای داخل متد SystemEvents_UserPreferenceChanged را بنویسیم (دقت کنید که کد، باید داخل بخش General نوشته شود):
case UserPreferenceCategory.General:
   var changedTheme = new UIWindowTheme()
   {
         AccentBrush = SystemParameters.WindowGlassBrush,
         CurrentTheme = GetWindowsTheme()
   };
   OnWindowsThemeChanged(changedTheme);
break;
یک مدل را ایجاد کرده و مقدار AccentBrush را برابر با WindowGlassBrush قرار می‌دهیم. این پراپرتی هم مانند ایونتی که اول معرفی کردیم، مربوط به سیستم عامل بوده و رنگ فعلی Accent را بر می‌گرداند. برای مقدار CurrentTheme نیز متدی را که بالاتر برای دریافت تم فعلی از رجیستری نوشتیم، صدا می‌زنیم و در پایان این مدل را به ایونت، پاس می‌دهیم. در پایان می‌توانیم به این صورت ایونت خود را پیاده سازی کنیم:
    ThemeHelper tm = new ThemeHelper();
    tm.WindowsThemeChanged +=OnWindowsThemeChanged;

    private void OnWindowsThemeChanged(object? sender, FunctionEventArgs<RegistryThemeHelper.UIWindowTheme> e)
    {
        rec.Fill = e.Theme.AccentBrush;
        if (e.Theme.CurrentTheme == ThemeHelper.UITheme.Light)
        {
            Background = Brushes.White;
        }
        else
        {
            Background = Brushes.Black;
        }
    }