نظرات مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 7 - بررسی رابطه‌ی One-to-Many
با سلام و احترام
من سه تا کلاس به شکل زیر دارم
public class Location {
        [Key]
        public int Id { get; set; }
        [Required]
        public string LocationName { get; set; }

        public virtual ICollection<User> Users { get; set; }
        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }

    }

   public class Person {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string LastName { get; set; }

        [MaxLength (250)]
        [Required]
        public string FirstName { get; set; }


        public int? UserId { get; set; }
        public  virtual User User { get; set; }
        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

    }

   public class User {
        [Key]
        public int Id { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string LastName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string FirstName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string UserName { get; set; }

        [Required]
        [MaxLength (250)]
        public string Password { get; set; }

        public int? LocationId { get; set; }
        public virtual Location Location { get; set; }

        public virtual ICollection<Person> People { get; set; }
}
همانطور که در طراحی کلاسها مشاهده می‌شود 
1- در کلاس Location با استفاده از navigation property‌های Users و People به کاربران و افراد یک مکان دسترسی داریم.
2- در کلاس Person با استفاده از navigation property‌های User و Location میتوان پی برد که این فرد توسط چه کاربری ثبت شده و همچنین فرد در چه مکانی میباشد.
3- در کلاس User نیز با استفاده از navigation property‌های Location و People میتوان پی برد که این کاربر چه افرادی را ثبت کرده و کاربر در چه مکانی میباشد.
مشکل:
1- همانطور که در تعریف این کلاسها مشاهده میکنیم به طور مثال از کلاس کاربر به افراد دسترسی داریم و هر فرد نیز دوباره به کاربر دسترسی دارد و این navigation property به صورت loop به یکدیگر دسترسی دارند و این مسئله در واکشی اطلاعات با زمان زیادی همراه بوده و همچنین در تبدیل آنها به به DTO توسط Automaper مشکلاتی ایجاد می‌کند. و یا به طور مثال یک User به افراد ثبت شده توسط خودش دسترسی دارد و هر فرد دوباره به کاربر دسترسی دارد و ...
2- هنگام  استفاده از متد 
ProjectTo در  automapper موضوع LazyLoading در نظر گرفته نمیشود و تمامی  navigation property ها لود می‌شوند.
سوال : 
1- آیا طراحی کلاسها به این شکل ایراد دارد؟
2- برای حل مشکل این نوع navigation property ها راهکاری وجود دارد؟
3- از متد 
ProjectTo چطور استفاده کنیم تا LazyLoading را لغو نکند؟
4- آیا فعال بودن 
LazyLoading در پروژه‌های وبی اشکالاتی ایجاد میکند؟
نظرات مطالب
ASP.NET MVC #18
- نیازی نیست تمام متدهای RoleProvider دات نت پیاده سازی شوند. برای یک برنامه پیاده سازی دو متد IsUserInRole، GetRolesForUser کافی است. 
- سپس دو کلاس Role و User را باید تعریف کنید. این دو رابطه many-to-many با هم دارند؛ یعنی هر کدام با یک ICollection به دیگری ارتباط پیدا می‌کنند. سپس این دو کلاس را در کلاس Context برنامه مطابق معمول توسط DbSetها در معرض دید EF قرار می‌دهید. مابقی آن کارکردن معمولی با این دو جدول اضافه شده به برنامه است:
    public class EfRolesService : IRolesService
    {
        readonly IUnitOfWork _uow;
        readonly IDbSet<Role> _roles;
        public EfRolesService(IUnitOfWork uow)
        {
            _uow = uow;
            _roles = _uow.Set<Role>();
        }

        public IList<Role> FindUserRoles(int userId)
        {
            var query = from role in _roles
                        from user in role.Users
                        where user.Id == userId
                        select role;

            return query.OrderBy(x => x.Name).ToList();
        }

        public string[] GetRolesForUser(int userId)
        {
            var roles = FindUserRoles(userId);
            if (roles == null || !roles.Any())
            {
                return new string[] { };
            }

            return roles.Select(x => x.Name).ToArray();
        }

        public bool IsUserInRole(int userId, string roleName)
        {
            var query = from role in _roles
                        where role.Name == roleName
                        from user in role.Users
                        where user.Id == userId
                        select role;
            var userRole = query.FirstOrDefault();
            return userRole != null;
        }
    }
و در این حالت CustomRoleProvider به صورت زیر خواهد بود. در این روش فرض شده حین لاگین، user.Id در FormsAuthentication.SetAuthCookie تنظیم می‌شود؛ یعنی userName در این RoleProvider به id آن تنظیم شده:
    public class CustomRoleProvider : RoleProvider
    {
        public override bool IsUserInRole(string username, string roleName)
        {
            // Since the role provider, in this case the CustomRoleProvider is instantiated by 
            // the ASP.NET framework the best solution is to use the service locator pattern. 
            // The service locator pattern is normally considered to be an anti-pattern but 
            // sometimes you have to be pragmatic and accept the limitation on the framework 
            // that is being used (in this case the ASP.NET framework).

            var rolesService = ObjectFactory.GetInstance<IRolesService>();
            return rolesService.IsUserInRole(username.ToInt(), roleName);
        }

        public override string[] GetRolesForUser(string username)
        {
            var rolesService = ObjectFactory.GetInstance<IRolesService>();
            return rolesService.GetRolesForUser(username.ToInt());
        }
// مابقی نیازی نیست پیاده سازی شوند
مطالب
کش خروجی API در ASP.NET Core با Redis
در این مقاله نمی‌خواهیم به طور عمیقی وارد جزییاتی مثل توضیح Redis یا کش بشویم؛ فرض شده‌است که کاربر با این مفاهیم آشناست. به طور خلاصه کش کردن یعنی همیشه به دیتابیس یا هارددیسک برای گرفتن اطلاعاتی که می‌خواهیم و گرفتنش هم کند است، وصل نشویم و بجای آن، اطلاعات را در یک محل موقتی که گرفتنش خیلی سریعتر بوده قرار دهیم و برای استفاده به آنجا برویم و اطلاعات را با سرعت بالا بخوانیم. کش کردن هم دسته بندی‌های مختلفی دارد که بر حسب سناریوهای مختلفی که وجود دارد، کاربرد خود را دارند. مثلا ساده‌ترین کش در ASP.NET Core، کش محلی (In-Memory Cache) می‌باشد که اینترفیس IMemoryCache را اعمال می‌کند و نیازی به هیچ پکیجی ندارد و به صورت درونی در ASP.NET Core در دسترس است که برای حالت توسعه، یا حالتیکه فقط یک سرور داشته باشیم، مناسب است؛ ولی برای برنامه‌های چند سروری، نوع دیگری از کش که به اصطلاح به آن Distributed Cache می‌گویند، بهتر است استفاده شود. چند روش برای پیاده‌سازی با این ساختار وجود دارد که نکته مشترکشان اعمال اینترفیس واحد IDistributedCache می‌باشد. در نتیجه‌ی آن، تغییر ساختار کش به روش‌های دیگر، که اینترفیس مشابهی را اعمال می‌کنند، با کمترین زحمت صورت می‌گیرد. این روش‌ها به طور خیلی خلاصه شامل موارد زیر می‌باشند: 

1- Distributed Memory Cache: در واقع Distributed نیست و کش معمولی است؛ فقط برای اعمال اینترفیس IDistributedCache که امکان تغییر آن در ادامه‌ی توسعه نرم‌افزار میسر باشد، این روش توسط مایکروسافت اضافه شده‌است. نیاز به نصب پکیجی را ندارد و به صورت توکار در ASP.NET Core در دسترس است.
2- Distributed SQL Server Cache: کاربرد چندانی ندارد. با توجه به اینکه هدف اصلی از کش کردن، افزایش سرعت و عدم اتصال به دیتابیس است، استفاده از حافظه‌ی رم، بجای دیتابیس ترجیح داده می‌شود.
3- Distributed Redis Cache: استفاده از Redis که به طور خلاصه یک دیتابیس Key/Value در حافظه است. سرعت بالایی دارد و محبوب‌ترین روش بین برنامه‌نویسان است. برای اعمال آن در ASP.NET Core نیاز به نصب پکیج می‌باشد.

موارد بالا انواع زیرساخت و ساختار (Cache Provider) برای پیاده‌سازی کش می‌باشند. روش‌های مختلفی برای استفاده از این Cache Providerها وجود دارد. مثلا یک روش، استفاده مستقیم در کدهای درونی متد یا کلاسمان می‌باشد و یا در روش دیگر می‌توانیم به صورت یک Middleware این پروسه را مدیریت کنیم، یا در روش دیگر (که موضوع این مقاله است) از ActionFilterAttribute استفاده می‌کنیم. یکی از روش‌های جالب دیگر کش کردن، اگر از Entity Framework به عنوان ORM استفاده می‌کنیم، استفاده از سطح دوم کش آن (EF Second Level Cache) می‌باشد. EF دو سطح کش دارد که سطح اول آن توسط خود Context به صورت درونی استفاده می‌شود و ما می‌توانیم از سطح دوم آن استفاده کنیم. مزیت آن به نسبت روش‌های قبلی این است که نتیجه‌ی کوئری ما (که با عبارات لامبدا نوشته می‌شود) را کش می‌کند و علاوه بر امکان تنظیم زمان انقضا برای این کش، در صورت تغییر یک entity خاص (انجام عملیات Update/Insert/Delete) خود به خود، کش کوئری مربوط به آن entity پاک می‌شود تا با مقدار جدید آن جایگزین شود که روش‌های دیگر این مزیت را ندارند. در این مقاله قرار نیست در مورد این روش کش صحبت کنیم. استفاده از این روش کش به صورت توکار در EF Core وجود ندارد و برای استفاده از آن در صورتی که از EF Core قبل از ورژن 3 استفاده می‌کنید می‌توانید از پکیج  EFSecondLevelCache.Core  و در صورت استفاده از EF Core 3 از پکیج  EF Core Second Level Cache Interceptor  استفاده نمایید که در هر دو حالت می‌توان هم از Memory Cache Provider و هم از Redis Cache Provider استفاده نمود.

در این مقاله می‌خواهیم Responseهای APIهایمان را در یک پروژه‌ی Web API، به ساده‌ترین حالت ممکن کش کنیم. زیرساخت این کش می‌تواند هر کدام از موارد ذکر شده‌ی بالا باشد. در این مقاله از Redis برای پیاده‌سازی آن استفاده می‌کنیم که با نصب پکیج Microsoft.Extensions.Caching.StackExchangeRedis انجام می‌گیرد. این بسته‌ی نیوگت که متعلق به مایکروسافت بوده و روش پایه‌ی استفاده از Redis در ASP.NET Core است، اینترفیس IDistributedCache را اعمال می‌کند:
Install-Package Microsoft.Extensions.Caching.StackExchangeRedis

سپس اینترفیس IResponseCacheService را می‌سازیم تا از این اینترفیس به جای IDistributedCache استفاده کنیم. البته می‌توان از IDistributedCache به طور مستقیم استفاده کرد؛ ولی چون همه‌ی ویژگی‌های این اینترفیس را نمی‌خواهیم و هم اینکه می‌خواهیم serialize کردن نتایج API را در کلاسی که از این اینترفیس ارث‌بری می‌کند (ResponseCacheService) بیاوریم (تا آن را کپسوله‌سازی (Encapsulation) کرده باشیم تا بعدا بتوانیم مثلا بجای پکیج Newtonsoft.Json، از System.Text.Json برای serialize کردن‌ها استفاده کنیم):
public interface IResponseCacheService
    {
        Task CacheResponseAsync(string cacheKey, object response, TimeSpan timeToLive);
        Task<string> GetCachedResponseAsync(string cacheKey);
    }
یادآوری: Redis قابلیت ذخیره‌ی داده‌هایی از نوع آرایه‌ی بایت‌ها را دارد (و نه هر نوع دلخواهی را). بنابراین اینجا ما بجای ذخیره‌ی مستقیم نتایج APIهایمان (که ممکن نیست)، می‌خواهیم ابتدا آن‌ها را با serialize کردن به نوع رشته‌ای (که فرمت json دارد) تبدیل کنیم و سپس آن را ذخیره نماییم.

حالا کلاس ResponseCacheService که این اینترفیس را اعمال می‌کند می‌سازیم: 
    public class ResponseCacheService : IResponseCacheService, ISingletonDependency
    {
        private readonly IDistributedCache _distributedCache;

        public ResponseCacheService(IDistributedCache distributedCache)
        {
            _distributedCache = distributedCache;
        }

        public async Task CacheResponseAsync(string cacheKey, object response, TimeSpan timeToLive)
        {
            if (response == null) return;
            var serializedResponse = JsonConvert.SerializeObject(response);
            await _distributedCache.SetStringAsync(cacheKey, serializedResponse, new DistributedCacheEntryOptions
            {
                AbsoluteExpirationRelativeToNow = timeToLive
            });
        }

        public async Task<string> GetCachedResponseAsync(string cacheKey)
        {
            var cachedResponse = await _distributedCache.GetStringAsync(cacheKey);
            return string.IsNullOrWhiteSpace(cachedResponse) ? null : cachedResponse;
        }
    }
دقت کنید که اینترفیس IDistributedCache در این کلاس استفاده شده است. اینترفیس ISingletonDependency صرفا یک اینترفیس نشان گذاری برای اعمال خودکار ثبت سرویس به صورت Singleton می‌باشد (اینترفیس را خودمان ساخته‌ایم و آن را برای رجیستر راحت سرویس‌هایمان تنظیم کرده‌ایم). اگر نمی‌خواهید از این روش برای ثبت این سرویس استفاده کنید، می‌توانید به صورت عادی این سرویس را رجیستر کنید که در ادامه، در قسمت مربوطه به صورت کامنت شده آمده است.

حالا کدهای لازم برای رجیستر کردن Redis و تنظیمات آن را در برنامه اضافه می‌کنیم. قدم اول ایجاد یک کلاس POCO به نام RedisCacheSettings است که به فیلدی به همین نام در appsettings.json نگاشت می‌شود:
public class RedisCacheSettings
    {
        public bool Enabled { get; set; }
        public string ConnectionString { get; set; }
        public int DefaultSecondsToCache { get; set; }
    }

این فیلد را در appsettings.json هم اضافه می‌کنیم تا در استارتاپ برنامه، با مپ شدن به کلاس RedisCacheSettings، قابلیت استفاده شدن در تنظیمات Redis را داشته باشد. 
"RedisCacheSettings": {
      "Enabled": true,
      "ConnectionString": "192.168.1.107:6379,ssl=False,allowAdmin=True,abortConnect=False,defaultDatabase=0,connectTimeout=500,connectRetry=3",
      "DefaultSecondsToCache": 600
    },

  حالا باید سرویس Redis را در متد ConfigureServices، به همراه تنظیمات آن رجیستر کنیم. می‌توانیم کدهای مربوطه را مستقیم در متد ConfigureServices بنویسیم و یا به صورت یک متد الحاقی در کلاس جداگانه بنویسیم و از آن در ConfigureServices استفاده کنیم و یا اینکه از روش Installer برای ثبت خودکار سرویس و تنظیماتش استفاده کنیم. اینجا از روش آخر استفاده می‌کنیم. برای این منظور کلاس CacheInstaller را می‌سازیم: 
    public class CacheInstaller : IServiceInstaller
    {
        public void InstallServices(IServiceCollection services, AppSettings appSettings, Assembly startupProjectAssembly)
        {
            var redisCacheService = appSettings.RedisCacheSettings;
            services.AddSingleton(redisCacheService);

            if (!appSettings.RedisCacheSettings.Enabled) return;

            services.AddStackExchangeRedisCache(options =>
                options.Configuration = appSettings.RedisCacheSettings.ConnectionString);

            // Below code applied with ISingletonDependency Interface
            // services.AddSingleton<IResponseCacheService, ResponseCacheService>();
        }
    }

خب تا اینجا اینترفیس اختصاصی خودمان را ساختیم و Redis را به همراه تنظیمات آن، رجیستر کردیم. برای اعمال کش، چند روش وجود دارد که همانطور که گفته شد، اینجا از روش ActionFilterAttribute استفاده می‌کنیم که یکی از راحت‌ترین راه‌های اعمال کش در APIهای ماست. کلاس CachedAttribute را ایجاد می‌کنیم:
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Class | AttributeTargets.Method)]
    public class CachedAttribute : Attribute, IAsyncActionFilter
    {
        private readonly int _secondsToCache;
        private readonly bool _useDefaultCacheSeconds;
        public CachedAttribute()
        {
            _useDefaultCacheSeconds = true;
        }
        public CachedAttribute(int secondsToCache)
        {
            _secondsToCache = secondsToCache;
            _useDefaultCacheSeconds = false;
        }

        public async Task OnActionExecutionAsync(ActionExecutingContext context, ActionExecutionDelegate next)
        {
            var cacheSettings = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<RedisCacheSettings>();

            if (!cacheSettings.Enabled)
            {
                await next();
                return;
            }

            var cacheService = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<IResponseCacheService>();

            // Check if request has Cache
            var cacheKey = GenerateCacheKeyFromRequest(context.HttpContext.Request);
            var cachedResponse = await cacheService.GetCachedResponseAsync(cacheKey);

            // If Yes => return Value
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(cachedResponse))
            {
                var contentResult = new ContentResult
                {
                    Content = cachedResponse,
                    ContentType = "application/json",
                    StatusCode = 200
                };
                context.Result = contentResult;
                return;
            }

            // If No => Go to method => Cache Value
            var actionExecutedContext = await next();

            if (actionExecutedContext.Result is OkObjectResult okObjectResult)
            {
                var secondsToCache = _useDefaultCacheSeconds ? cacheSettings.DefaultSecondsToCache : _secondsToCache;
                await cacheService.CacheResponseAsync(cacheKey, okObjectResult.Value,
                    TimeSpan.FromSeconds(secondsToCache));
            }
        }

        private static string GenerateCacheKeyFromRequest(HttpRequest httpRequest)
        {
            var keyBuilder = new StringBuilder();
            keyBuilder.Append($"{httpRequest.Path}");
            foreach (var (key, value) in httpRequest.Query.OrderBy(x => x.Key))
            {
                keyBuilder.Append($"|{key}-{value}");
            }

            return keyBuilder.ToString();
        }
    }
در این کلاس، تزریق وابستگی‌های IResponseCacheService و RedisCacheSettings به روش خاصی انجام شده است و نمی‌توانستیم از روش Constructor Dependency Injection استفاده کنیم چون در این حالت می‌بایستی این ورودی در Controller مورد استفاده هم تزریق شود و سپس در اتریبیوت [Cached] بیاید که مجاز به اینکار نیستیم؛ بنابراین از این روش خاص استفاده کردیم. مورد دیگر فرمول ساخت کلید کش می‌باشد تا بتواند کش بودن یک Endpoint خاص را به طور خودکار تشخیص دهد که این متد در همین کلاس آمده است. 
 
حالا ما می‌توانیم با استفاده از attributeی به نام  [Cached]  که روی APIهای از نوع HttpGet قرار می‌گیرد آن‌ها را براحتی کش کنیم. کلاس بالا هم طوری طراحی شده (با دو سازنده متفاوت) که در حالت استفاده به صورت [Cached] از مقدار زمان پیشفرضی استفاده می‌کند که در فایل appsettings.json تنظیم شده است و یا اگر زمان خاصی را مد نظر داشتیم (مثال 1000 ثانیه) می‌توانیم آن را به صورت  [(Cached(1000]  بیاوریم. کلاس زیر نمونه‌ی استفاده‌ی از آن می‌باشد:
[Cached]
[HttpGet]
public IActionResult Get()
  {
    var rng = new Random();
    var weatherForecasts = Enumerable.Range(1, 5).Select(index => new WeatherForecast
    {
      Date = DateTime.Now.AddDays(index),
      TemperatureC = rng.Next(-20, 55),
      Summary = Summaries[rng.Next(Summaries.Length)]
    })
      .ToArray();
    return Ok(weatherForecasts);
  }
بنابراین وقتی تنظیمات اولیه، برای پیاده‌سازی این کش انجام شود، اعمال کردن آن به سادگی قرار دادن یک اتریبیوت ساده‌ی [Cached] روی هر apiی است که بخواهیم خروجی آن را کش کنیم. فقط توجه نمایید که این روش فقط برای اکشن‌هایی که کد 200 را بر می‌گردانند، یعنی متد Ok را return می‌کنند (OkObjectResult) کار می‌کند. بعلاوه اگر از اتریبیوت ApiResultFilter یا مفهوم مشابه آن برای تغییر خروجی API به فرمت خاص استفاده می‌کنید، باید در آن تغییرات کوچکی را انجام دهید تا با این حالت هماهنگ شود. 
نظرات مطالب
کار با کلیدهای اصلی و خارجی در EF Code first
سلام ... 
این مدلو ببینید : 
    public class FileUpload
{
    public int FileUploadId { get; set; }
    public string FileName { get; set; }

}

public class Company
{
    public int CompanyId { get; set; }
    public string Name { get; set; }

    public FileUpload Logo { get; set; }
    public int? LogoId { get; set; }

    public FileUpload Catalog { get; set; }
    public int? CatalogId { get; set; }
}

public class Ads
{
    public int AdsId { get; set; }
    public string Name { get; set; }

    public FileUpload Picture { get; set; }
    public int? PictureId { get; set; }
}

public class TestContext : DbContext
{
    public DbSet<Company> Companies { get; set; }
    public DbSet<Ads> Adses { get; set; }
    public DbSet<FileUpload> FileUploads { get; set; }

    protected override void OnModelCreating(DbModelBuilder modelBuilder)
    {
        modelBuilder.Conventions.Remove<PluralizingTableNameConvention>();
        modelBuilder.Entity<Ads>()
            .HasOptional(a => a.Picture)
            .WithMany()
            .HasForeignKey(a => a.PictureId)
            .WillCascadeOnDelete();

        modelBuilder.Entity<Company>()
           .HasOptional(a => a.Logo)
           .WithMany()
           .HasForeignKey(a => a.LogoId)
           .WillCascadeOnDelete();

        modelBuilder.Entity<Company>()
           .HasOptional(a => a.Catalog)
           .WithMany()
           .HasForeignKey(a => a.CatalogId)
           .WillCascadeOnDelete();
    }
}
اینو اگه ازش migration بگیرین متوجه اروراش میشین 
من میخوام هر شرکت بتونه به صورت optional لوگو یا کاتالوگ داشته باشه و همین طور قسمت تبلیغات هم همین طور!
همین طور موقعی هم که مثلا یه شرکت پاک میشه لوگو و کاتالوگشم تو جدول FileUpload پاک شه (cascade delete) 
همین طور هر رکورد FileUpload رو بتونم به صورت مستقیم حذف کنم
میشه این کارا که گفتمو کرد؟! چون واقعا یه همچین چیزی نیازه !
نظرات مطالب
چک لیست تهیه یک برنامه ASP.NET MVC
فرض کنید که در UI فقط به نام کاربر و آدرس ایمیل کاربر احتیاج است،کلاس کاربر در در Domain به شرح زیر است:
public class User
{
   public int UserId {get;set;}
   public string Name {get;set;}
   public string Family {get;set;}
   public string Web {get;set;}
   public string Email {get;set;}
   public DateTime RegisterDate {get;set;}
}
حالا در یک کنترلر فقط به نام کاربر و آدرس ایمیل کاربر احتیاج است،حالا میایم یک کلاس تعریف میکنیم که شامل فیلدهای مورد نیاز است:
public class UserInfoViewModel
{
   public string Name {get;set;}
   public string Family {get;set;}
   public string Email {get;set;}
}
و لایه سرویس یک متد منحصر بفرد مختص این کار می نویسیم ،مثلاً:
public UserInfoViewModel GetMemberByUserName(string username)
{
   var result = from u in _users
                   where u.UserName == username
                   select new UserInfoViewModel() {Name = u.Name,Family=u.Family,Email=u.Email};

   return result;
}
1-اگه این روش درسته،حالا:
  • - برای هر متد که نیازه یه سری فیلد مورد نیاز رو برگردونه،یه کلاس جداگانه باید تعریف کرد؟(در اینجا UserInfoViewModel
  • - این کلاس UserInfoViewModel باید جز ViewModel‌های لایه UI باشه و در لایه Models قرار بگیره؟
      در اینصورت (کلاس UserInfoViewModel باید جز ViewModel‌های لایه UI باشه )،لایه سرویس   وابسته به لایه UI نمیشه؟
      اگر جواب منفیه،
      کلاس UserInfoViewModel تو کدوم لایه باید قرار بگیره؟
      دیگه نباید پسوند ViewModel رو به این کلاس اضافه کرد،درسته؟
2-اگه این روش کلاً اشتباهه،راه حل شما دقیقاً چیه؟
مطالب
راه اندازی دیتابیس postgresql در برنامه‌های ASP.NET Core – قسمت 2

در قسمت قبل به معرفی postgresql پرداختیم; در این قسمت قصد ایجاد و راه اندازی یک api با استفاده از دیتابیس postgresql و استفاده از تکنولوژی‌های آن را با استفاده از docker داریم.


ابتدا با استفاده از دستور زیر یک پروژه‌ی جدید asp.net core را ایجاد کنید:

dotnet new webapi --minimal -o YourDirectoryPath:\YourFolderName

سپس فایل docker-compose.yaml را به روت پروژه اضافه کنید که شامل کانفیگ‌های زیر میباشد: 

version: '3.1'

services:

  db:
    image: postgres
    container_name: db
    restart: always
    environment:
      POSTGRES_PASSWORD: postgres
      POSTGRES_USERNAME: postgres
      POSTGRES_DB: BloggingDb
    ports:
        - "5432:5432"
    volumes:
      - postgres_data:/data/db

  adminer:
    image: adminer
    restart: always
    ports:
      - 8080:8080
  
  pgadmin4:
    image: dpage/pgadmin4
    restart: always
    environment:
      PGADMIN_DEFAULT_EMAIL: pgadmin4@pgadmin.org
      PGADMIN_DEFAULT_PASSWORD: admin
      PGADMIN_CONFIG_SERVER_MODE: 'False'
    ports:
      - 5050:80
    volumes:
      - pgadmin:/var/lib/pgadmin
    depends_on:
      - db

volumes:
  postgres_data:
  pgadmin:

سپس با اجرای دستور زیر در روت پروژه، سرویس‌ها را راه اندازی کنید: 

docker compose up -d


معرفی سرویس‌های استفاده شده در تنظیمات فایل بالا: 

سرویس db

نمونه ایمیج اصلی، volume، تنظیمات connection string در آن استفاده شده است.

سرویس adminer :

https://hub.docker.com/_/adminer /

Adminer - Database management in a single PHP file

یک برنامه تحت وب مدیریت پایگاه داده ساده میباشد که ویژگی‌ها MySql را در کنار سرعت و امنیت ارائه میدهد و در آدرس http://localhost:8080 / اجرا خواهد شد.

سرویس pgadmin4 :

pgAdmin - PostgreSQL Tools

dpage/pgadmin4 - Docker Image | Docker Hub

در حال حاضر این برنامه محبوب‌ترین برنامه مدیریت پایگاه داده میباشد که ویژگی‌های پیشرفته‌ای را نیز پوشش میدهد و در آدرس http://localhost:5050 / اجرا خواهد شد. 


اکنون نوبت نوشتن کد‌ها میباشد. 

- تنظیم connection string در فایل appsettings.json:

"ConnectionStrings": {
    "BloggingContext": "Username=postgres;Password=postgres;Server=localhost;Database=BloggingDb”
}

- و همینطور پکیج‌های زیر را به برنامه خود رفرنس دهید: 

dotnet add package Npgsql.EntityFrameworkCore.PostgreSQL
dotnet add package Microsoft.EntityFrameworkCore
dotnet add package Microsoft.EntityFrameworkCore.Design

- مدل‌های برنامه را در مسیر /Models ایجاد کنید: 

namespace NpgsqlAPI.Models;

public class Post
{
    public int PostId { get; set; }
    public string Title { get; set; } = null!;
    public string Content { get; set; } = null!;

    public int BlogId { get; set; }
    public Blog Blog { get; set; } = null!;
}

namespace NpgsqlAPI.Models;

public class Blog
{
    public int BlogId { get; set; }
    public string? Url { get; set; }

    public List<Post>? Posts { get; set; }
}

- سپس BloggingContext را در مسیر /Data ایجاد کنید:

using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using NpgsqlAPI.Models;

namespace NpgsqlAPI.Data;

public class BloggingContext : DbContext
{
    public BloggingContext(DbContextOptions<BloggingContext> options)
        : base(options)
    {
    }
    public DbSet<Blog> Blogs => Set<Blog>();
    public DbSet<Post


- سپس اینترفیس IBlogServices را در مسیر  /Servicec/Blogs ایجاد کنید: 

using NpgsqlAPI.Models;

namespace NpgsqlAPI.Services.Blogs;
public interface IBlogServices
{
    Task<IEnumerable<Blog>> GetList();
    Task<Blog?> Get(uint id);
    Task<uint> Add(Blog obj);
    Task AddRange(Blog[] obj);
    Task Update(Blog obj);
    Task UpdateRange(Blog[] obj);
    Task Remove(uint id);
}


-  و سپس پیاده سازی آن را در فایل BlogEFServices و در کنار اینترفیس آن قرار دهید: 

using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using NpgsqlAPI.Data;
using NpgsqlAPI.Models;

namespace NpgsqlAPI.Services.Blogs;
public sealed class BlogEFServices : IBlogServices
{
    private readonly BloggingContext _context;
    public BlogEFServices(BloggingContext context)
    {
        _context = context;
    }

    public async Task<uint> Add(Blog obj)
    {
        await _context.Blogs.AddAsync(obj);
        return (uint)await SaveChangesAsync();
    }

    public async Task AddRange(Blog[] obj)
    {
        await _context.Blogs.AddRangeAsync(obj);
        await SaveChangesAsync();
    }

    public async Task<Blog?> Get(uint id)
    {
        return await _context.Blogs.FirstOrDefaultAsync(x=>x.BlogId == id);
    }

    public async Task<IEnumerable<Blog>> GetList()
    {
       return await _context.Blogs.ToListAsync();
    }

    public async Task Remove(uint id)
    {
        var entity = await Get(id);
        _context.Blogs.Remove(entity!);
        await SaveChangesAsync();
    }

    public async Task Update(Blog obj)
    {
        _context.Blogs.Update(obj);
        await SaveChangesAsync();
    }

    public async Task UpdateRange(Blog[] obj)
    {
        _context.Blogs.UpdateRange(obj);
        await SaveChangesAsync();
    }

    private async Task<int> SaveChangesAsync()
    {
        return await _context.SaveChangesAsync();
    }
}


- اکنون  endpoint‌های api را در فایل program.cs ایجاد کنید:

using System.Data;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Npgsql;
using NpgsqlAPI.Services.Blogs;
using NpgsqlAPI.Data;
using NpgsqlAPI.Models;

var builder = WebApplication.CreateBuilder(args);

builder.Services.AddEndpointsApiExplorer();
builder.Services.AddSwaggerGen();

string connectionString = builder.Configuration.GetConnectionString("BloggingContext")!;

builder.Services.AddDbContext<BloggingContext>(options =>
        options.UseNpgsql(connectionString));

builder.Services.AddTransient<IDbConnection>(_ => new NpgsqlConnection(connectionString));

// builder.Services.AddScoped<IBlogServices, BlogDapperServices>();
// builder.Services.AddScoped<IBlogServices, BlogEFRawQueryServices>();
builder.Services.AddScoped<IBlogServices, BlogEFServices>();

var app = builder.Build();

if (app.Environment.IsDevelopment())
{
    app.UseSwagger();
    app.UseSwaggerUI();
}

app.UseHttpsRedirection();

app.MapGet("/blogs", async (IBlogServices service) => await service.GetList())
.WithName("GetBlogs")
.WithOpenApi();

app.MapGet("/blogs/{id}", async (IBlogServices service, uint id) => await service.Get(id))
.WithName("GetBlog")
.WithOpenApi();

app.MapPost("/blogs", async (IBlogServices service, Blog blog) => await service.Add(blog))
.WithName("AddBlog")
.WithOpenApi();

app.MapDelete("/blogs/{id}", async (IBlogServices service, uint id) => await service.Remove(id))
.WithName("RemoveBlog")
.WithOpenApi();

app.MapPut("/blogs", async (IBlogServices service, Blog blog) => await service.Update(blog))
.WithName("UpdateBlog")
.WithOpenApi();

app.MapPut("/blogs/Bulk", async (IBlogServices service, Blog[] blogs) =>
 await service.UpdateRange(blogs))
.WithName("UpdateBulkBlog")
.WithOpenApi();

app.MapPost("/blogs/Bulk", async (IBlogServices service, Blog[] blogs) =>
 await service.AddRange(blogs))
.WithName("AddBulkBlog")
.WithOpenApi();

app.Run();

تمامی کد‌های برنامه تا به اینجا نوشته شده‌اند. اکنون migration را پس از اطمینان از اجرا بودن داکر اجرا کنید 

dotnet ef migrations add Init
dotnet ef database update

و برنامه را اجرا و تست کنید. 


کد‌های کامل این مطلب

مطالب
طراحی یک گرید با Angular و ASP.NET Core - قسمت اول - پیاده سازی سمت سرور
یکی از نیازهای مهم هر برنامه‌ای، امکانات گزارشگیری و نمایش لیستی از اطلاعات است. به همین جهت در طی چند قسمت، قصد داریم یک گرید ساده را به همراه امکانات نمایش، صفحه بندی و مرتب سازی اطلاعات، تنها به کمک امکانات توکار Angular و ASP.NET Core تهیه کنیم.




تهیه مقدمات سمت سرور

مدلی که در تصویر فوق نمایش داده شده‌است، در سمت سرور چنین ساختاری را دارد:
namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Models
{
    public class Product
    {
        public int ProductId { set; get; }
        public string ProductName { set; get; }
        public decimal Price { set; get; }
        public bool IsAvailable { set; get; }
    }
}

همچنین یک منبع ساده درون حافظه‌ای را نیز جهت بازگشت 1500 محصول تهیه کرده‌ایم. علت اینجا است که ساختار نهایی اطلاعات آن شبیه به ساختار اطلاعات حاصل از ORMها باشد و همچنین به سادگی قابلیت اجرا و بررسی را داشته باشد:
using System.Collections.Generic;

namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Models
{
    public static class ProductDataSource
    {
        private static readonly IList<Product> _cachedItems;
        static ProductDataSource()
        {
            _cachedItems = createProductsDataSource();
        }

        public static IList<Product> LatestProducts
        {
            get { return _cachedItems; }
        }

        private static IList<Product> createProductsDataSource()
        {
            var list = new List<Product>();
            for (var i = 0; i < 1500; i++)
            {
                list.Add(new Product
                {
                    ProductId = i + 1,
                    ProductName = "نام " + (i + 1),
                    IsAvailable = (i % 2 == 0),
                    Price = 1000 + i
                });
            }
            return list;
        }
    }
}


مشخص کردن قرارداد اطلاعات دریافتی از سمت کلاینت

زمانیکه کلاینت Angular برنامه، اطلاعاتی را به سمت سرور ارسال می‌کند، یک چنین ساختاری را دریافت خواهیم کرد:
 http://localhost:5000/api/Product/GetPagedProducts?sortBy=productId&isAscending=true&page=2&pageSize=7
درخواست، به یک اکشن متد مشخص ارسال شده‌است و حاوی یک سری کوئری استرینگ مشخص کننده‌ی نام خاصیت یا فیلدی که قرار است مرتب سازی بر اساس آن صورت گیرد، صعودی و نزولی بودن این مرتب سازی، شماره صفحه‌ی درخواستی و تعداد آیتم‌های در هر صفحه، می‌باشد.
بنابراین اینترفیسی را دقیقا بر اساس نام کلیدهای همین کوئری استرینگ‌ها تهیه می‌کنیم:
    public interface IPagedQueryModel
    {
        string SortBy { get; set; }
        bool IsAscending { get; set; }
        int Page { get; set; }
        int PageSize { get; set; }
    }


کاهش کدهای تکراری صفحه بندی اطلاعات در سمت سرور

با تعریف این اینترفیس چند هدف را دنبال خواهیم کرد:
الف) استاندارد سازی نام خواصی که مدنظر هستند و اعمال یک دست آن‌ها به ViewModelهایی که قرار است از سمت کلاینت دریافت شوند:
    public class ProductQueryViewModel : IPagedQueryModel
    {
        // ... other properties ...

        public string SortBy { get; set; }
        public bool IsAscending { get; set; }
        public int Page { get; set; }
        public int PageSize { get; set; }
    }
برای مثال در اینجا یک ViewModel مخصوص Product را ایجاد کرده‌ایم که می‌تواند شامل یک سری فیلد دیگر نیز باشد. اما یک سری خواص مرتب سازی و صفحه بندی آن، یک دست و مشخص هستند.

ب) امکان استفاده‌ی از این قرارداد در متدهای کمکی که نوشته خواهند شد:
    public static class IQueryableExtensions
    {
        public static IQueryable<T> ApplyPaging<T>(
          this IQueryable<T> query, IPagedQueryModel model)
        {
            if (model.Page <= 0)
            {
                model.Page = 1;
            }

            if (model.PageSize <= 0)
            {
                model.PageSize = 10;
            }

            return query.Skip((model.Page - 1) * model.PageSize).Take(model.PageSize);
        }
    }
در حین ارائه‌ی اطلاعات نهایی صفحه بندی شده به کلاینت، همیشه یک قسمت Skip و Take وجود خواهند داشت. این متدها نیز باید بر اساس یک سری خاصیت و مقدار مشخص، مانند صفحه شماره صفحه‌ی جاری و تعداد ردیف‌های در هر صفحه کار کنند. اکنون که قرارداد IPagedQueryModel را تهیه کرده‌ایم و ViewModel ما نیز آن‌را پیاده سازی می‌کند، مطمئن خواهیم بود که می‌توان به سادگی به این خواص دسترسی یافت و همچنین این کد تکراری صفحه بندی را توانسته‌ایم به یک متد الحاقی کمکی منتقل و حجم کدهای نهایی را کاهش دهیم.
همچنین دراینجا بجای صدور استثناء در حین دریافت مقادیر غیرمعتبر شماره صفحه یا تعداد ردیف‌های هر صفحه، از حالت «بخشنده» بجای حالت «تدافعی» استفاده شده‌است. برای مثال در حالت «بخشنده» اگر شماره صفحه منفی بود، همان صفحه‌ی اول اطلاعات نمایش داده می‌شود؛ بجای صدور یک استثناء (یا حالت «تدافعی و defensive programming»).


کاهش کدهای تکراری مرتب سازی اطلاعات در سمت سرور

همانطور که عنوان شد، از سمت کلاینت، چنین لینکی را دریافت خواهیم کرد:
 http://localhost:5000/api/Product/GetPagedProducts?sortBy=productId&isAscending=true&page=2&pageSize=7
در اینجا، هربار sortBy و isAscending می‌توانند متفاوت باشند و در نهایت به یک چنین کدهایی خواهیم رسید:
if(model.SortBy == "f1")
{
   query = !model.IsAscending ? query.OrderByDescending(x => x.F1) : query.OrderBy(x => x.F1);
}
امکان نوشتن این نوع کوئری‌ها توسط قابلیت تعریف زنجیره‌وار کوئری‌های LINQ میسر است و در نهایت زمانیکه ToList نهایی فراخوانی می‌شود، آنگاه است که کوئری SQL معادل این‌ها تولید خواهد شد.
اما در این حالت نیاز است به ازای تک تک فیلدها، یکبار if/else یافتن فیلد و سپس بررسی صعودی و نزولی بودن آن‌ها صورت گیرد که در نهایت ظاهر خوشایندی را نخواهند داشت.

یک نمونه از مزیت‌های تهیه‌ی قرارداد IPagedQueryModel را در حین نوشتن متد ApplyPaging مشاهده کردید. نمونه‌ی دیگر آن کاهش کدهای تکراری مرتب سازی اطلاعات است:
namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Utils
{
    public static class IQueryableExtensions
    {
        public static IQueryable<T> ApplyOrdering<T>(
          this IQueryable<T> query,
          IPagedQueryModel model,
          IDictionary<string, Expression<Func<T, object>>> columnsMap)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(model.SortBy) || !columnsMap.ContainsKey(model.SortBy))
            {
                return query;
            }

            if (model.IsAscending)
            {
                return query.OrderBy(columnsMap[model.SortBy]);
            }
            else
            {
                return query.OrderByDescending(columnsMap[model.SortBy]);
            }
        }
    }
}
در اینجا متد الحاقی ApplyOrdering، کار دریافت و بررسی خواص مدنظر را از طریق یک دیکشنری انجام می‌دهد و مابقی کدهای تکراری نوشته شده، حذف خواهند شد. برای نمونه، مثالی از نحوه‌ی استفاده‌ی از این متد الحاقی را در ذیل مشاهده می‌کنید:
var columnsMap = new Dictionary<string, Expression<Func<Product, object>>>()
            {
                ["productId"] = p => p.ProductId,
                ["productName"] = p => p.ProductName,
                ["isAvailable"] = p => p.IsAvailable,
                ["price"] = p => p.Price
            };
query = query.ApplyOrdering(queryModel, columnsMap);
ابتدا نگاشتی بین خواص رشته‌ای دریافتی از سمت کلاینت، با خواص شیء Product برقرار شده‌است. سپس این نگاشت به متد ApplyOrdering ارسال شده‌است. به این ترتیب از نوشتن تعداد زیادی if/else یا switch بر اساس خاصیت SortBy بی‌نیاز شده‌ایم، حجم کدهای نهایی تولیدی کاهش پیدا می‌کنند و برنامه نیز خواناتر می‌شود.


تهیه قرارداد ساختار اطلاعات بازگشتی از سمت سرور به سمت کلاینت

تا اینجا قرارداد اطلاعات دریافتی از سمت کلاینت را مشخص کردیم. همچنین از آن برای ساده سازی عملیات مرتب سازی و صفحه بندی اطلاعات کمک گرفتیم. در ادامه نیاز است مشخص کنیم چگونه می‌خواهیم این اطلاعات را به سمت کلاینت ارسال کنیم:
using System.Collections.Generic;

namespace AngularTemplateDrivenFormsLab.Models
{
    public class PagedQueryResult<T>
    {
        public int TotalItems { get; set; }
        public IEnumerable<T> Items { get; set; }
    }
}
عموما ساختار اطلاعات صفحه بندی شده، شامل تعداد کل آیتم‌های تمام صفحات (خاصیت TotalItems) و تنها اطلاعات ردیف‌های صفحه‌ی جاری درخواستی (خاصیت Items) است و چون در اینجا این Items از هر نوعی می‌تواند باشد، بهتر است آن‌را جنریک تعریف کنیم.


پایان کار بازگشت اطلاعات سمت سرور با تهیه اکشن متد GetPagedProducts

در اینجا اکشن متدی را مشاهده می‌کنید که اطلاعات نهایی مرتب سازی شده و صفحه بندی شده را بازگشت می‌دهد:
    [Route("api/[controller]")]
    public class ProductController : Controller
    {
        [HttpGet("[action]")]
        public PagedQueryResult<Product> GetPagedProducts(ProductQueryViewModel queryModel)
        {
            var pagedResult = new PagedQueryResult<Product>();

            var query = ProductDataSource.LatestProducts
                                         .AsQueryable();

            //TODO: Apply Filtering ... .where(p => p....) ...

            var columnsMap = new Dictionary<string, Expression<Func<Product, object>>>()
            {
                ["productId"] = p => p.ProductId,
                ["productName"] = p => p.ProductName,
                ["isAvailable"] = p => p.IsAvailable,
                ["price"] = p => p.Price
            };
            query = query.ApplyOrdering(queryModel, columnsMap);

            pagedResult.TotalItems = query.Count();
            query = query.ApplyPaging(queryModel);
            pagedResult.Items = query.ToList();
            return pagedResult;
        }
    }
توضیحات تکمیلی

امضای این اکشن متد، شامل دو مورد مهم است:
 public PagedQueryResult<Product> GetPagedProducts(ProductQueryViewModel queryModel)
الف) ViewModel ایی که پیاده سازی کننده‌ی IPagedQueryModel است. به این ترتیب می‌توان به ساختار استانداردی از مقادیر مورد نیاز برای صفحه بندی و مرتب سازی رسید و همچنین این ViewModel می‌تواند حاوی خواص اضافی ویژه‌ی خود نیز باشد.
ب) خروجی آن از نوع PagedQueryResult است که در مورد آن توضیح داده شد. بنابراین باید به همراه تعداد کل رکوردهای جدول محصولات و همچنین تنها آیتم‌های صفحه‌ی جاری درخواستی باشد.

در ابتدای کار، دسترسی به منبع داده‌ی درون حافظه‌ای ابتدای برنامه را مشاهده می‌کنید. برای اینکه کارکرد آن‌را شبیه به کوئری‌های ORMها کنیم، یک AsQueryable نیز به انتهای آن اضافه شده‌است.
 var query = ProductDataSource.LatestProducts
  .AsQueryable();

//TODO: Apply Filtering ... .where(p => p....) ...
اینجا دقیقا جائی است که در صورت نیاز می‌توان کار فیلتر اطلاعات و اعمال متد where را انجام داد.

پس از مشخص شدن منبع داده و فیلتر آن در صورت نیاز، اکنون نوبت به مرتب سازی اطلاعات است:
var columnsMap = new Dictionary<string, Expression<Func<Product, object>>>()
            {
                ["productId"] = p => p.ProductId,
                ["productName"] = p => p.ProductName,
                ["isAvailable"] = p => p.IsAvailable,
                ["price"] = p => p.Price
            };
query = query.ApplyOrdering(queryModel, columnsMap);
توضیحات این مورد را پیشتر مطالعه کردید و هدف از آن، تهیه یک نگاشت ساده‌ی بین خواص رشته‌ای رسیده‌ی از سمت کلاینت به خواص مدل متناظر با آن است و سپس ارسال آن‌ها به همراه queryModel دریافتی از کاربر، برای اعمال مرتب سازی نهایی.

در آخر مطابق ساختار PagedQueryResult بازگشتی، ابتدا تعداد کل آیتم‌های منبع داده محاسبه شده‌است و سپس صفحه بندی به آن اعمال گردیده‌است. این ترتیب نیز مهم است و گرنه TotalItems دقیقا به همان تعداد ردیف‌های صفحه‌ی جاری محاسبه می‌شود:
var pagedResult = new PagedQueryResult<Product>();
pagedResult.TotalItems = query.Count();
query = query.ApplyPaging(queryModel);
pagedResult.Items = query.ToList();
return pagedResult;


در قسمت بعد، نحوه‌ی نمایش این اطلاعات را در سمت Angular بررسی خواهیم کرد.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
شروع به کار با DNTFrameworkCore - قسمت 4 - پیاده‌سازی CRUD API موجودیت‌ها
پس از معرفی DNTFrameworkCore، طراحی موجودیت‌های سیستم و پیاده‌سازی DTOها، اعتبارسنج‌ها و سرویس‌های متناظر آنها، در این مطلب روش پیاده سازی CRUD API یکسری موجودیت فرضی را با استفاده از امکانات این زیرساخت بررسی خواهیم کرد.

برای شروع لازم است بسته نیوگت زیر را نصب کنید:
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.Web

همچنین برای اعمال خودکار مهاجرت‌های بانک اطلاعاتی، بسته نیوگت زیر را نصب کنید:
PM> Install-Package DNTFrameworkCore.Web.EntityFramework

سپس با استفاده از متد الحاقی MigrateDbContext به شکل زیر می‌توان فرآیند مذکور را خودکار کرد:
public class Program
{
    public static void Main(string[] args)
    {
        CreateWebHostBuilder(args).Build()
            .MigrateDbContext<ProjectDbContext>()
            .Run();
    }

//...
}

مثال اول: پیاده سازی CRUD API یک موجودیت ساده
[Route("api/[controller]")]
public class BlogsController : CrudController<IBlogService, int, BlogModel>
{
    public BlogsController(IBlogService service) : base(service)
    {
    }

    protected override string CreatePermissionName => PermissionNames.Blogs_Create;
    protected override string EditPermissionName => PermissionNames.Blogs_Edit;
    protected override string ViewPermissionName => PermissionNames.Blogs_View;
    protected override string DeletePermissionName => PermissionNames.Blogs_Delete;
}
کار با ارث‌بری از CrudController جنریک شروع می‌شود؛ سپس نیاز است نوع سرویس، نوع مدل و همچنین نوع شناسه مرتبط با موجودیت مورد‎‌نظر را از طریق Type Parameter مشخص کنید. این کنترلر پایه تعاریف مختلفی دارد که برحسب نیاز خود می‌توانید از آنها استفاده کنید. در ادامه نیز برای اعمال دسترسی خاصی برای عملیات CRUD، نیاز است نام دسترسی‌ها را مشخص کنید. کار تمام است؛ برای استفاده از آن می‌توانید با اجرای پروژه DNTFrameworkCore.TestAPI به شکل زیر عمل کنید:
ابتدا نیاز است با استفاده از افزونه‌ی Postman یک Environment جدید ایجاد کنید.

در اینجا دو متغیر endpoint و token ‌برای سرعت بخشیدن به فرآیند تست API تولیدی ایجاد شده‌اند. مقدار endpoint آن از ابتدا مشخص می‌باشد؛ ولی برای مقداردهی token، از ترفند زیر می‌توان استفاده کرد:

در برگه Tests آن می‌توان متغیر تعریف شده در Environment ایجاد شده را با قطعه کد زیر مقداردهی کرد:
 var data = JSON.parse(responseBody)
pm.environment.set("token", data.token);
و برای استفاده از این متغیر به شکل زیر عمل کنید:

حال برای ارسال درخواست‌های HTTP به BlogsController به شکل زیر عمل کنید:

پشت صحنه اکشن GET مربوط به BlogsController از متد سرویس ReadPagedListAsync استفاده می‌شود که خروجی آن در صورت مشخص نکردن TReadModel، برای یک موجودیت ساده مانند واحد سنجش، از همان TModel استفاده خواهد شد. در تصویر بالا لیست صفحه بندی شده موجودیت Blog را مشاهده می‌کنید. برای درخواست صفحه دیگر و جستجوی پویا می‌توان به شکل زیر عمل کرد:
query={"page":1,"pageSize":100,"filter":{"logic":"and","filters":[{"field":"title","value":"Blog1","operator":"startswith"}]}}
همانطور که در مطالب گذشته اشاره شد، ورودی متدهای Read موجود در سرویس‌ها از نوع IFilteredPagedQueryModel می‌باشد. یک ModelBinder سفارشی هم برای بایند خودکار این کوئری استرینک با محتوای یک شیء JSON، در زیرساخت طراحی شده است.

در پشت صحنه اکشن POST از متد CreateAsync سرویس مرتبط استفاده می‌شود و همانطور که در قسمت قبلی عنوان شد، Id و RowVersion مدل ارسالی، مقداردهی خواهد شد. 

در پشت صحنه اکشن ‎‎‎‎‎‎GET/{id}‎ از متد FindAsync سرویس مرتبط استفاده می‌شود و خروجی آن از نوع TModel می‌باشد. 

در پشت صحنه اکشن PUT از متد EditAsync سرویس مرتبط استفاده می‌شود که ورودی آن نوع TModel می‌باشد. همانطور که قبلا اشاره شده بود و در خروجی حاصل از درخواست ویرایش بالا مشخص می‎‌باشد، مکانیزم مدیریت استثناهای حاصل از مباحث همزمانی نیز به درستی انجام شده است.
برای حذف یک Blog می‌توان با ارسال درخواست DELETE به آدرس زیر به این هدف رسید:
{{endpoint}}/blogs/10
در پشت صحنه این اکشن نیز از متد DeleteAsync سرویس مرتبط استفاده می‌شود.
‌‌‌
مثال دوم: پیاده سازی و استفاده از CRUD API در سناریوهای Master-Detail
[Route("api/[controller]")]
public class UsersController : CrudController<IUserService, long, UserReadModel, UserModel>
{
    private readonly ILookupService _lookupService;

    public UsersController(IUserService service, ILookupService lookupService) : base(service)
    {
        _lookupService = lookupService ?? throw new ArgumentNullException(nameof(lookupService));
    }

    protected override string CreatePermissionName => PermissionNames.Users_Create;
    protected override string EditPermissionName => PermissionNames.Users_Edit;
    protected override string ViewPermissionName => PermissionNames.Users_View;
    protected override string DeletePermissionName => PermissionNames.Users_Delete;

    [HttpGet("[action]")]
    [PermissionAuthorize(PermissionNames.Users_Create, PermissionNames.Users_Edit)]
    public async Task<IActionResult> RoleList()
    {
        var result = await _lookupService.ReadRolesAsync();
        return Ok(result);
    }
}
‌‌
موجودیت User از جمله موجودیت‌هایی می‌باشد که نیاز است ReadModel مجزایی برای آن درنظر گرفت؛ چرا که در زمان نمایش لیستی کاربران، نیاز به واکشی گروه‌های کاربری متصل و دسترسی‌های خاص آن، نمی‌باشد. همچنین اکشن متد RoleList برای دریافت لیست گروه‌های کاربری موجود در سیستم نیز پیاده‌سازی شده است. باتوجه به اینکه نیاز است از این اکشن متد در عملیات ثبت و ویرایش استفاده کرد، بر روی آن با استفاده از فیلتر سفارشی PermissionAuthorize، بررسی شده است که کاربر جاری یکی از دسترسی‌های Users_Create یا Users_Edit را داشته باشد.
‎‎‎‎‎
درخواست‌های GET و DELETE مشابه مثال اول می‌باشد؛ برای درخواست‌های POST و PUT آن می‌توان به شکل زیر عمل کرد:

باتوجه به اینکه UserRole به عنوان یکی از وابستگی‌های موجودیت User محسوب می‌شود، در پاسخ درخواست GET مرتبط با کاربری با شناسه 2، roles آن، لیستی از UserRoleModel هستند که به عنوان یک DetailModel طراحی شده است. به عنوان مثال برای حذف اتصال یک گروه کاربری باید درخواست PUT را به شکل زیر ارسال کنید:

این‌بار اگر برای درخواست GET کاربر با شناسه 2 اقدام کنیم، به خروجی زیر خواهم رسید:

{
    "userName": "rabbal",
    "displayName": "غلامرضا ربال",
    "password": null,
    "isActive": false,
    "roles": [],
    "permissions": [],
    "ignoredPermissions": [],
    "rowVersion": "AAAAAAACGxI=",
    "id": 2
}


برای بررسی بیشتر، پیشنهاد می‌کنم پروژه  DNTFrameworkCore.TestAPI  موجود در مخزن این زیرساخت را بازبینی کنید.  
مطالب
بازسازی جدول MigrationHistory با کد نویسی در EF Code first
فرض کنید با استفاده از ابزار EF Power tools معادل Code first یک بانک اطلاعاتی موجود را تهیه کرده‌اید. اکنون برای استفاده از آن با گردش کاری متداول EF Code first نیاز است تا جدولی را به نام MigrationHistory نیز به این بانک اطلاعاتی اضافه کنیم. از این جدول برای نگهداری سوابق به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی بر اساس مدل‌های برنامه و سپس مقایسه آن‌ها استفاده می‌شود. یا حتی ممکن است به اشتباه در حین کار با بانک اطلاعاتی این جدول حذف شده باشد. روش باز تولید آن توسط دستورهای پاور شل به سادگی اجرای سه دستور ذیل است:
enable-migrations
add-migration Initial -IgnoreChanges
update-database
IgnoreChanges سبب می‌شود تا EF فرض کند، تطابق یک به یکی بین مدل‌های برنامه و ساختار جداول بانک اطلاعاتی وجود دارد. سپس بر این اساس، جدول MigrationHistory جدیدی را آغاز می‌کند.

سؤال: چگونه می‌توان همین عملیات را با کدنویسی انجام داد؟

متد UpdateDatabase کلاس ذیل، دقیقا معادل است با اجرای سه دستور فوق :
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Design;

namespace EFTests
{
    /// <summary>
    /// Using Entity Framework Code First with an existing database.
    /// </summary>
    public static class CreateMigrationHistory
    {
        /// <summary>
        /// Creates a new '__MigrationHistory' table.
        /// Enables migrations using Entity Framework Code First on an existing database.
        /// </summary>        
        public static void UpdateDatabase(DbMigrationsConfiguration configuration)
        {            
            var scaffolder = new MigrationScaffolder(configuration);
            // Creates an empty migration, so that the future migrations will start from the current state of your database.
            var scaffoldedMigration = scaffolder.Scaffold("IgnoreChanges", ignoreChanges: true);

            // enable-migrations
            // add-migration Initial -IgnoreChanges
            configuration.MigrationsAssembly = new MigrationCompiler(ProgrammingLanguage.CSharp.ToString())
                                                .Compile(configuration.MigrationsNamespace, scaffoldedMigration);

            // update-database  
            var dbMigrator = new DbMigrator(configuration);            
            dbMigrator.Update();
        }
    }
}
توضیحات
MigrationScaffolder کار تولید خودکار کلاس‌های cs مهاجرت‌های EF را انجام می‌دهد. زمانیکه به متد Scaffold آن پارامتر ignoreChanges: true ارسال شود، کلاس مهاجرتی را ایجاد می‌کند که خالی است (متدهای up و down آن خالی تشکیل می‌شوند). سپس این کلاس‌ها کامپایل شده و در حین اجرای برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند.

برای استفاده از آن، نیاز به کلاس MigrationCompiler خواهید داشت. این کلاس در مجموعه آزمون‌های واحد EF به عنوان یک کلاس کمکی وجود دارد: MigrationCompiler.cs
صرفا جهت تکمیل بحث و همچنین سهولت ارجاعات آتی، کدهای آن در ذیل نیز ذکر خواهد شد:
using System;
using System.CodeDom.Compiler;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel;
using System.Data.Common;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Migrations;
using System.Data.Entity.Migrations.Design;
using System.Data.Entity.Spatial;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Linq.Expressions;
using System.Reflection;
using System.Resources;
using System.Text;

namespace EF_General.Models.Ex22
{
    public enum ProgrammingLanguage
    {
        CSharp,
        VB
    }

    public class MigrationCompiler
    {
        private readonly CodeDomProvider _codeProvider;

        public MigrationCompiler(string language)
        {
            _codeProvider = CodeDomProvider.CreateProvider(language);
        }

        public Assembly Compile(string @namespace, params ScaffoldedMigration[] scaffoldedMigrations)
        {
            var options = new CompilerParameters
            {
                GenerateExecutable = false,
                GenerateInMemory = true
            };

            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(string).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(Expression).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbMigrator).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbContext).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbConnection).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(Component).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(MigrationCompiler).Assembly.Location);
            options.ReferencedAssemblies.Add(typeof(DbGeography).Assembly.Location);

            var embededResources = GenerateEmbeddedResources(scaffoldedMigrations, @namespace);
            foreach (var resource in embededResources)
                options.EmbeddedResources.Add(resource);

            var sources = scaffoldedMigrations.SelectMany(g => new[] { g.UserCode, g.DesignerCode });

            var compilerResults = _codeProvider.CompileAssemblyFromSource(options, sources.ToArray());
            foreach (var resource in embededResources)
                File.Delete(resource);

            if (compilerResults.Errors.Count > 0)
            {
                throw new InvalidOperationException(BuildCompileErrorMessage(compilerResults.Errors));
            }

            return compilerResults.CompiledAssembly;
        }

        private static string BuildCompileErrorMessage(CompilerErrorCollection errors)
        {
            var stringBuilder = new StringBuilder();

            foreach (CompilerError error in errors)
            {
                stringBuilder.AppendLine(error.ToString());
            }

            return stringBuilder.ToString();
        }

        private static IEnumerable<string> GenerateEmbeddedResources(IEnumerable<ScaffoldedMigration> scaffoldedMigrations, string @namespace)
        {
            foreach (var scaffoldedMigration in scaffoldedMigrations)
            {
                var className = GetClassName(scaffoldedMigration.MigrationId);
                var embededResource = Path.Combine(
                    Path.GetTempPath(),
                    @namespace + "." + className + ".resources");

                using (var writer = new ResourceWriter(embededResource))
                {
                    foreach (var resource in scaffoldedMigration.Resources)
                        writer.AddResource(resource.Key, resource.Value);
                }

                yield return embededResource;
            }
        }

        private static string GetClassName(string migrationId)
        {
            return migrationId
                .Split(new[] { '_' }, 2)
                .Last()
                .Replace(" ", string.Empty);
        }
    }
}
جهت مطالعه توضیحات بیشتری در مورد CodeDom می‌توان به مطلب «کامپایل پویای کد در دات نت» مراجعه کرد.
استفاده از این کلاس‌ها نیز بسیار ساده است. یکبار دستور ذیل را در ابتدای کار برنامه فراخوانی کنید تا جدول MigrationHistory دوباره ساخته شود:
 CreateMigrationHistory.UpdateDatabase(new Configuration());
با این فرض که کلاس Configuration شما چنین شکلی را دارد:
    public class Configuration : DbMigrationsConfiguration<MyContext>
    {
        public Configuration()
        {
            AutomaticMigrationsEnabled = true;
            AutomaticMigrationDataLossAllowed = true;
        }
    }

مطالب
نکات کار با استثناءها در دات نت
استثناء چیست؟
واژه‌ی استثناء یا exception کوتاه شده‌ی عبارت exceptional event است. در واقع exception یک نوع رویداد است که در طول اجرای برنامه رخ می‌دهد و در نتیجه، جریان عادی برنامه را مختل می‌کند. زمانیکه خطایی درون یک متد رخ دهد، یک شیء (exception object) حاوی اطلاعاتی درباره‌ی خطا ایجاد خواهد شد. به فرآیند ایجاد یک exception object و تحویل دادن آن به سیستم runtime، اصطلاحاً throwing an exception یا صدور استثناء گفته می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.
بعد از اینکه یک متد استثناءایی را صادر می‌کند، سیستم runtime سعی در یافتن روشی برای مدیریت آن خواهد کرد.
خوب اکنون که با مفهوم استثناء آشنا شدید اجازه دهید دو سناریو را با هم بررسی کنیم.
- سناریوی اول:
فرض کنید یک فایل XML از پیش تعریف شده (برای مثال یک لیست از محصولات) قرار است در کنار برنامه‌ی شما باشد و باید این لیست را درون برنامه‌ی خود نمایش دهید. در این حالت برای خواندن این فایل انتظار دارید که فایل وجود داشته باشد. اگر این فایل وجود نداشته باشد برنامه‌ی شما با اشکال روبرو خواهد شد.
- سناریوی دوم:
فرض کنید یک فایل XML از آخرین محصولات مشاهده شده توسط کاربران را به صورت cache در برنامه‌تان دارید. در این حالت در اولین بار اجرای برنامه توسط کاربر انتظار داریم که این فایل موجود نباشد و اگر فایل وجود نداشته باشد به سادگی می‌توانیم فایل مربوط را ایجاده کرده و محصولاتی را که توسط کاربر مشاهده شده، درون این فایل اضافه کنیم.
در واقع استثناء‌ها بستگی به حالت‌های مختلفی دارد. در مثال اول وجود فایل حیاتی است ولی در حالت دوم بدون وجود فایل نیز برنامه می‌تواند به کار خود ادامه داده و فایل مورد نظر را از نو ایجاد کند.
 استثناها مربوط به زمانی هستند که این احتمال وجود داشته باشد که برنامه طبق انتظار پیش نرود.
برای حالت اول کد زیر را داریم:
public IEnumerable<Product> GetProducts()
{
    using (var stream = File.Read(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "products.xml")))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}
همانطور که عنوان شد در حالت اول انتظار داریم که فایلی بر روی دیسک موجود باشد. در نتیجه نیازی نیست هیچ استثناءایی را مدیریت کنیم (زیرا در واقع اگر فایل موجود نباشد هیچ روشی برای ایجاد آن نداریم).
در مثال دوم می‌دانیم که ممکن است فایل از قبل موجود نباشد. بنابراین می‌توانیم موجود بودن فایل را با یک شرط بررسی کنیم:
public IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
{
    var fullPath = Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "ProductCache.xml");
    if (!File.Exists(fullPath))
        return new Product[0];
         
    using (var stream = File.Read(fullPath))
    {
        var serializer = new XmlSerializer();
        return (IEnumerable<Product>)serializer.Deserialize(stream);
    }
}

چه زمانی باید استثناءها را مدیریت کنیم؟
زمانیکه بتوان متدهایی که خروجی مورد انتظار را بر می‌گردانند ایجاد کرد.
اجازه دهید دوباره از مثال‌های فوق استفاده کنیم:
IEnumerable<Product> GetProducts()
همانطور که از نام آن پیداست این متد باید همیشه لیستی از محصولات را برگرداند. اگر می‌توانید اینکار را با استفاده از catch کردن یک استثنا انجام دهید در غیر اینصورت نباید درون متد اینکار را انجام داد.
IEnumerable<Product> GetCachedProducts()
در متد فوق می‌توانستیم از FileNotFoundException برای فایل موردنظر استفاده کنیم؛ اما مطمئن بودیم که فایل در ابتدا وجود ندارد.
در واقع استثنا‌ها حالت‌هایی هستند که غیرقابل پیش‌بینی هستند. این حالت‌ها می‌توانند یک خطای منطقی از طرف برنامه‌نویس و یا چیزی خارج کنترل برنامه‌نویس باشند (مانند خطاهای سیستم‌عامل، شبکه، دیسک). یعنی در بیشتر مواقع این نوع خطاها را نمی‌توان مدیریت کرد.

اگر می‌خواهید استثناء‌ها را catch کرده و آنها را لاگ کنید در بالاترین لایه اینکار را انجام دهید.


چه استثناءهایی باید مدیریت شوند و کدام‌ها خیر؟ 
مدیریت صحیح استثناء‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. همانطور که عنوان شد یک استثناء زمانی رخ می‌دهد که یک حالت استثناء در برنامه اتفاق بیفتد. این مورد را بخاطر داشته باشید، زیرا به شما یادآوری می‌کند که در همه جا نیازی به استفاده از try/catch نیست. در اینجا ذکر این نکته خیلی مهم است:
تنها استثناء‌هایی را catch کنید که بتوانید برای آن راه‌حلی ارائه دهید.
به عنوان مثال اگر در لایه‌ی دسترسی به داده، خطایی رخ دهد و استثناءی SqlException صادر شود، می‌توانیم آن را catch کرده و درون یک استثناء عمومی‌تر قرار دهیم:
public class UserRepository : IUserRepository
{
    public IList<User> Search(string value)
    {
        try
        {
              return CreateConnectionAndACommandAndReturnAList("WHERE value=@value", Parameter.New("value", value));
        }
        catch (SqlException err)
        {
             var msg = String.Format("Ohh no!  Failed to search after users with '{0}' as search string", value);
             throw new DataSourceException(msg, err);
        }
    }
}
همانطور که در کد فوق مشاهده می‌کنید به محض صدور استثنای SqlException آن را درون قسمت catch به صورت یک استثنای عمومی‌تر همراه با افزودن یک سری اطلاعات جدید صادر می‌کنیم. اما همانطور که عنوان شد کار لاگ کردن استثناءها را بهتر است در لایه‌های بالاتر انجام دهیم.
اگر مطمئن نیستید که تمام استثناء‌ها توسط شما مدیریت شده‌اند، می‌توانید در حالت‌های زیر، دیگر استثناءها را مدیریت کنید:
ASP.NET: می‌توانید Aplication_Error را پیاده‌سازی کنید. در اینجا فرصت خواهید داشت تا تمامی خطاهای مدیریت نشده را هندل کنید.
WinForms: استفاده از رویدادهای Application.ThreadException و AppDomain.CurrentDomain.UnhandledException 
WCF: پیاده‌سازی اینترفیس IErrorHandler 
ASMX: ایجاد یک Soap Extension سفارشی
ASP.NET WebAPI


چه زمان‌هایی باید یک استثناء صادر شود؟ 
صادر کردن یک استثناء به تنهایی کار ساده‌ایی است. تنها کافی است throw را همراه شیء exception (exception object) فراخوانی کنیم. اما سوال اینجاست که چه زمانی باید یک استثناء را صادر کنیم؟ چه داده‌هایی را باید به استثناء اضافه کنیم؟ در ادامه به این سوالات خواهیم پرداخت.
همانطور که عنوان گردید استثناءها زمانی باید صادر شوند که یک استثناء اتفاق بیفتد.

اعتبارسنجی آرگومان‌ها
ساده‌ترین مثال، آرگومان‌های مورد انتظار یک متد است:
public void PrintName(string name)
{
     Console.WriteLine(name);
}
در حالت فوق انتظار داریم مقداری برای پارامتر name تعیین شود. متد فوق با آرگومان null نیز به خوبی کار خواهد کرد؛ یعنی مقدار خروجی یک خط خالی خواهد بود. از لحاظ کدنویسی متد فوق به خوبی کار خود را انجام می‌دهد اما خروجی مورد انتظار کاربر نمایش داده نمی‌شود. در این حالت نمی‌توانیم تشخیص دهیم مشکل از کجا ناشی می‌شود.
مشکل فوق را می‌توانیم با صدور استثنای ArgumentNullException رفع کنیم:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
     
     Console.WriteLine(name);
}
خوب، name باید دارای طول ثابت و همچنین ممکن است حاوی عدد و حروف باشد:
public void PrintName(string name)
{
    if (name == null) throw new ArgumentNullException("name");
    if (name.Length < 5 || name.Length > 10) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "Name must be between 5 or 10 characters long");
    if (name.Any(x => !char.IsAlphaNumeric(x)) throw new ArgumentOutOfRangeException("name", name, "May only contain alpha numerics");
     
     Console.WriteLine(name);
}
برای حالت فوق و همچنین جلوگیری از تکرار کدهای داخل متد PrintName می‌توانید یک متد Validator برای کلاسی با نام Person ایجاد کنید.
حالت دیگر صدور استثناء، زمانی است که متدی خروجی مورد انتظارمان را نتواند تحویل دهد. یک مثال بحث‌برانگیز متدی با امضای زیر است:
public User GetUser(int id)
{
}
کاملاً مشخص است که متدی همانند متد فوق زمانیکه کاربری را پیدا نکند، مقدار null را برمی‌گرداند. اما این روش درستی است؟ خیر؛ زیرا همانطور که از نام این متد پیداست باید یک کاربر به عنوان خروجی برگردانده شود.
با استفاده از بررسی null کدهایی شبیه به این را در همه جا خواهیم داشت:
var user = datasource.GetUser(userId);
if (user == null)
    throw new InvalidOperationException("Failed to find user: " + userId);
// actual logic here
به این چنین کدهایی معمولاً The null cancer گفته می‌شود (سرطان نال!) زیرا اجازه داده‌ایم متد، خروجی null را بازگشت دهد. به جای کد فوق می‌توانیم از این روش استفاده کنیم:
public User GetUser(int id)
{
    if (id <= 0) throw new ArgumentOutOfRangeException("id", id, "Valid ids are from 1 and above. Do you have a parsing error somewhere?");
    
    var user = db.Execute<User>("WHERE Id = ?", id);
    if (user == null)
        throw new EntityNotFoundException("Failed to find user with id " + id);
        
    return user;
}
نکته‌ایی که باید به آن توجه کنید این است که در هنگام صدور یک استثناء اطلاعات کافی را نیز به آن پاس دهید. به عنوان مثال در EntityNotFoundException مثال فوق پاس دادن "Failed to find user with id " + id کار دیباگ را برای مصرف کننده، راحتر خواهد کرد.


خطاهای متداول حین کار با استثناءها  


  • صدور مجدد استثناء و از بین بردن stacktrace

کد زیر را در نظر بگیرید:

try
{
    FutileAttemptToResist();
}
catch (BorgException err)
{
     _myDearLog.Error("I'm in da cube! Ohh no!", err);
    throw err;
}
مشکل کد فوق قسمت throw err است. این خط کد، محتویات stacktrace را از بین برده و استثناء را مجدداً برای شما ایجاد خواهد کرد. در این حالت هرگز نمی‌توانیم تشخیص دهیم که منبع خطا از کجا آمده است. در این حالت پیشنهاد می‌شود که تنها از throw استفاده شود. در این حالت استثناء اصلی مجدداً صادر گردیده و مانع حذف شدن محتویات stacktrace خواهد شد(+).
  • اضافه نکردن اطلاعات استثناء اصلی به استثناء جدید

یکی دیگر از خطاهای رایج اضافه نکردن استثناء اصلی حین صدور استثناء جدید است:

try
{
    GreaseTinMan();
}
catch (InvalidOperationException err)
{
    throw new TooScaredLion("The Lion was not in the m00d", err); //<---- استثناء اصلی بهتر است به استثناء جدید پاس داده شود
}
  • ارائه ندادن context information

در هنگام صدور یک استثناء بهتر است اطلاعات دقیقی را به آن ارسال کنیم تا دیباگ کردن آن به راحتی انجام شود. به عنوان مثال کد زیر را در نظر داشته باشید:

try
{
   socket.Connect("somethingawful.com", 80);
}
catch (SocketException err)
{
    throw new InvalidOperationException("Socket failed", err);  
}
هنگامی که کد فوق با خطا مواجه شود نمی‌توان تنها با متن Socket failed تشخیص داد که مشکل از چه چیزی است. بنابراین پیشنهاد می‌شود اطلاعات کامل و در صورت امکان به صورت دقیق را به استثناء ارسال کنید. به عنوان مثال در کد زیر سعی شده است تا حد امکان context information کاملی برای استثناء ارائه شود:
void IncreaseStatusForUser(int userId, int newStatus)
{
    try
    {
         var user  = _repository.Get(userId);
         if (user == null)
             throw new UpdateException(string.Format("Failed to find user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus));
    
         user.Status = newStatus;
         _repository.Save(user);
    }
   catch (DataSourceException err)
   {
       var errMsg = string.Format("Failed to find modify user #{0} when trying to increase status to {1}", userId, newStatus);
        throw new UpdateException(errMsg, err);
   }

نحوه‌ی طراحی استثناءها 
برای ایجاد یک استثناء سفارشی می‌توانید از کلاس Exception ارث‌بری کنید و چهار سازنده‌ی آن را اضافه کنید:
public NewException()
public NewException(string description )
public NewException(string description, Exception inner)
protected or private NewException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
سازنده اول به عنوان default constructor شناخته می‌شود. اما پیشنهاد می‌شود که از آن استفاده نکنید، زیرا یک استثناء بدون context information از ارزش کمی برخوردار خواهد بود.
سازنده‌ی دوم برای تعیین description بوده و همانطور که عنوان شد ارائه دادن context information از اهمیت بالایی برخوردار است. به عنوان مثال فرض کنید استثناء KeyNotFoundException که توسط کلاس Dictionary صادر شده است را دریافت کرده‌اید. این استثناء زمانی صادر خواهد شد که بخواهید به عنصری که درون دیکشنری پیدا نشده است دسترسی داشته باشید. در این حالت پیام زیر را دریافت خواهید کرد:
“The given key was not present in the dictionary.”
حالا فرض کنید اگر پیام به صورت زیر باشد چقدر باعث خوانایی و عیب‌یابی ساده‌تر خطا خواهد شد:
“The key ‘abrakadabra’ was not present in the dictionary.”
در نتیجه تا حد امکان سعی کنید که context information شما کاملتر باشد.
سازنده‌ی سوم شبیه به سازنده‌ی قبلی عمل می‌کند با این تفاوت که توسط پارامتر دوم می‌توانیم یک استثناء دیگر را catch کرده یک استثناء جدید صادر کنیم.
سازنده‌ی سوم زمانی مورد استفاده قرار می‌گیرد که بخواهید از Serialization پشتیبانی کنید (به عنوان مثال ذخیره‌ی استثناءها درون فایل و...)

خوب، برای یک استثناء سفارشی حداقل باید کدهای زیر را داشته باشیم:
public class SampleException : Exception
{
    public SampleException(string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
    }
 
    public SampleException(string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
    }
 
    public SampleException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
}

اجباری کردن ارائه‌ی Context information:
برای اجباری کردن context information کافی است یک فیلد اجباری درون سازنده تعریف کنیم. برای مثال اگر بخواهیم کاربر HTTP status code را برای استثناء ارائه دهد باید سازنده‌ها را اینگونه تعریف کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    System.Net.HttpStatusCode _statusCode;
     
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description)
        : base(description)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(System.Net.HttpStatusCode statusCode, string description, Exception inner)
        : base(description, inner)
    {
        if (description == null) throw new ArgumentNullException("description");
        if (inner == null) throw new ArgumentNullException("inner");
        _statusCode = statusCode;
    }
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
    }
     
    public System.Net.HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
}
همچنین بهتر است پراپرتی Message را برای نمایش پیام مناسب بازنویسی کنید:
public override string Message
{
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
}
مورد دیگری که باید در کد فوق مد نظر داشت این است که status code قابلیت سریالایز شدن را ندارد. بنابراین باید متد GetObjectData را برای سریالایز کردن بازنویسی کنیم:
public class HttpException : Exception
{
    // [...]
 
    public HttpException(SerializationInfo info, StreamingContext context)
        : base(info, context)
    {
        // this is new
        StatusCode = (HttpStatusCode) info.GetInt32("HttpStatusCode");
    }
 
    public HttpStatusCode StatusCode { get; private set; }
 
    public override string Message
    {
        get { return base.Message + "\r\nStatus code: " + StatusCode; }
    }
 
    // this is new
    public override void GetObjectData(SerializationInfo info, StreamingContext context)
    {
        base.GetObjectData(info, context);
        info.AddValue("HttpStatusCode", (int) StatusCode);
    }
}
در اینحالت فیلدهای اضافی در طول فرآیند Serialization به خوبی سریالایز خواهند شد.

در حین صدور استثناءها همیشه باید در نظر داشته باشیم که چه نوع context information را می‌توان ارائه داد، این مورد در یافتن راه‌حل خیلی کمک خواهد کرد.


طراحی پیام‌های مناسب 
پیام‌های exception مختص به توسعه‌دهندگان است نه کاربران نهایی.
نوشتن این نوع پیام‌ها برای برنامه‌نویس کار خسته‌کننده‌ایی است. برای مثال دو مورد زیر را در نظر داشته باشید:
throw new Exception("Unknown FaileType");
throw new Exception("Unecpected workingDirectory");
این نوع پیام‌ها حتی اگر از لحاظ نوشتاری مشکلی نداشته باشند یافتن راه‌حل را خیلی سخت خواهند کرد. اگر در زمان برنامه‌نویسی با این نوع خطاها روبرو شوید ممکن است با استفاده از debugger ورودی نامعتبر را پیدا کنید. اما در یک برنامه و خارج از محیط برنامه‌نویسی، یافتن علت بروز خطا خیلی سخت خواهد بود.
توسعه‌دهندگانی که exception message را در اولویت قرار می‌دهند، معتقد هستند که از لحاظ تجربه‌ی کاربری پیام‌ها تا حد امکان باید فاقد اطلاعات فنی باشد. همچنین همانطور که پیش‌تر عنوان گردید این نوع پیام‌ها همیشه باید در بالاترین سطح نمایش داده شوند نه در لایه‌های زیرین. همچنین پیام‌هایی مانند Unknown FaileType نه برای کاربر نهایی، بلکه برای برنامه‌نویس نیز ارزش چندانی ندارد زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است.
در طراحی پیام‌ها باید موارد زیر را در نظر داشته باشیم:
- امنیت:
یکی از مواردی که از اهمیت بالایی برخوردار است مسئله امنیت است از این جهت که پیام‌ها باید فاقد مقادیر runtime باشند. زیرا ممکن است اطلاعاتی را در خصوص نحوه‌ی عملکرد سیستم آشکار سازند.
- زبان:
همانطور که عنوان گردید پیام‌های استثناء برای کاربران نهایی نیستند، زیرا کاربران نهایی ممکن است اشخاص فنی نباشند، یا ممکن است زبان آنها انگلیسی نباشد. اگر مخاطبین شما آلمانی باشند چطور؟ آیا تمامی پیام‌ها را با زبان آلمانی خواهید نوشت؟ اگر هم اینکار را انجام دهید تکلیف استثناء‌هایی که توسط Base Class Library و دیگر کتابخانه‌های thirt-party صادر می‌شوند چیست؟ اینها انگلیسی هستند.

در تمامی حالت‌هایی که عنوان شد فرض بر این است که شما در حال نوشتن این نوع پیام‌ها برای یک سیستم خاص هستید. اما اگر هدف نوشتن یک کتابخانه باشد چطور؟ در این حالت نمی‌دانید که کتابخانه‌ی شما در کجا استفاده می‌شود.
اگر هدف نوشتن یک کتابخانه نباشد این نوع پیام‌هایی که برای کاربران نهایی باشند، وابستگی‌ها را در سیستم افزایش خواهند داد، زیرا در این حالت پیام‌ها به یک رابط کاربری خاص گره خواهند خورد.

خب اگر پیام‌ها برای کاربران نهایی نیستند، پس برای کسانی مورد استفاده قرار خواهند گرفت؟ در واقع این نوع پیام می‌تواند به عنوان یک documentation برای سیستم شما باشند.
فرض کنید در حال استفاده از یک کتابخانه جدید هستید به نظر شما کدام یک از پیام‌های زیر مناسب هستند:
"Unecpected workingDirectory"
یا:
"You tried to provide a working directory string that doesn't represent a working directory. It's not your fault, because it wasn't possible to design the FileStore class in such a way that this is a statically typed pre-condition, but please supply a valid path to an existing directory.

"The invalid value was: "fllobdedy"."
یافتن مشکل در پیام اول خیلی سخت خواهد بود زیرا فاقد اطلاعات کافی برای یافتن مشکل است. اما پیام دوم مشکل را به صورت کامل توضیح داده است. در حالت اول شما قطعاً نیاز خواهید داشت تا از دیباگر برای یافتن مشکل استفاده کنید. اما در حالت دوم پیام به خوبی شما را برای یافتن راه‌حل راهنمایی می‌کند.
همیشه برای نوشتن پیام‌های مناسب سعی کنید از لحاظ نوشتاری متن شما مشکلی نداشته باشد، اطلاعات کافی را درون پیام اضافه کنید و تا حد امکان نحوه‌ی رفع مشکل را توضیح دهید