مطالب
Tag Helper Components در ASP.NET Core 2.0
Tag Helper Components یکی از ویژگی‌های جدید ASP.NET Core 2.0 است و هدف آن میسر ساختن ایجاد و یا ویرایش المان‌های HTML ایی در حال رندر در صفحه هستند. برای مثال یکی از کاربردهای آن‌ها می‌تواند افزودن اسکریپتی به صورت پویا به تمام صفحات سایت باشد؛ مانند روش مایکروسافت برای افزودن Application Insights به برنامه‌های ASP.NET Core. در این حالت متد UserApplicationInsights یک tag helper component را به سیستم تزریق وابستگی‌ها اضافه می‌کند که کار آن افزودن اسکریپت‌های Application Insights به برنامه است؛ بدون اینکه نیازی باشد تا صفحات برنامه را جهت درج این اسکریپت‌ها ویرایش کرد یا تغییر داد.

یک مثال: تهیه‌ی یک TagHelperComponent جهت ویرایش تگ‌های article

using System;
using System.ComponentModel;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor.TagHelpers;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace TestTagHelperComponent2.Utils
{
    public class ArticleTagHelperComponent : TagHelperComponent
    {
        public override Task ProcessAsync(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (string.Equals(context.TagName, "article", StringComparison.OrdinalIgnoreCase))
            {
                output.PostContent.AppendHtml("<script>console.log('Running ArticleTagHelperComponent');</script>");
            }
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در اینجا کار با ارث بری از کلاس پایه TagHelperComponent شروع می‌شود. عملکرد آن این است که اگر موتور Razor به پردازش تگ article رسید:
<article>
    For Testing the TagHelperComponent.
</article>
آنگاه اسکریپتی را که ملاحظه می‌کنید در این بین درج کند.

در ادامه برای اینکه سیستم را از وجود این TagHelperComponent مطلع کنیم، باید آن‌را به صورت یک سرویس جدید، به فایل آغازین برنامه معرفی کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddTransient<ITagHelperComponent, ArticleTagHelperComponent>();
   services.AddMvc();
}
این نوع کامپوننت‌ها تمام تگ‌های مشخص article موجود در صفحه را هدف قرار می‌دهند. اما ... اگر آن‌را اجرا کنید اتفاقی خاصی رخ نخواهد داد!
نکته‌ی مهم TagHelperComponentها این است که در قسمت بررسی تگ در حال پردازش:
 if (string.Equals(context.TagName, "article", StringComparison.OrdinalIgnoreCase))
اگر این تگ ویژه که در اینجا برای مثال article نام دارد، پیشتر تحت عنوان یک TagHelperComponentTagHelper ثبت شده باشد، آنگاه قابلیت اجرا و تحت تاثیر قراردادن این تگ را خواهد یافت. به همین جهت باید این تگ را به عنوان HtmlTargetElement به صورت ذیل تعریف کرد:
using System;
using System.ComponentModel;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Razor.TagHelpers;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace TestTagHelperComponent2.Utils
{
    [HtmlTargetElement("article")]
    [EditorBrowsable(EditorBrowsableState.Never)]
    public class ArticleTagHelperComponentTagHelper : TagHelperComponentTagHelper
    {
        public ArticleTagHelperComponentTagHelper(
            ITagHelperComponentManager componentManager,
            ILoggerFactory loggerFactory)
        : base(componentManager, loggerFactory)
        {
        }
    }
}
سپس آن‌را به فایل Views\_ViewImports.cshtml به نحو زیر اضافه نمود:
@addTagHelper *, Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers
@addTagHelper *, TestTagHelperComponent2
در اینجا TestTagHelperComponent2 نام اسمبلی جاری است که حاوی ArticleTagHelperComponentTagHelper می‌باشد.

پس از این تنظیمات است که اگر برنامه را اجرا کنید، این تغییر را (درج اسکریپت در بین تگ article) ملاحظه خواهید کرد:



Tag Helper Components توکار ASP.NET Core 2.0

در حال حاضر دو TagHelperComponent به نام‌های HeadTagHelper و BodyTagHelper به صورت پیش فرض به سیستم اضافه شده‌اند. یعنی تگ‌های head و body در ASP.NET Core 2.0 را می‌توان توسط TagHelperComponent تحت تاثیر قرار داد و نیازی به تنظیمات TagHelperComponentTagHelper اضافه‌ی فوق برای آن‌ها وجود ندارد.
یک مثال:
    public class MyHeadTagHelperComponent : TagHelperComponent
    {
        public override Task ProcessAsync(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (string.Equals(context.TagName, "head", StringComparison.OrdinalIgnoreCase))
            {
                output.PostContent.AppendHtml("<script>console.log('head tag');</script>");
            }
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
در اینجا چون تگ ویژه‌ی head پیشتر در سیستم ثبت شده‌است، مقایسه‌ی انجام شده معتبر بوده و برای فعالسازی آن تنها کاری را که باید انجام داد، ثبت سرویس آن است (البته به شرطی که Microsoft.AspNetCore.Mvc.TagHelpers در فایل Views\_ViewImports.cshtml پیشتر تعریف شده باشد):
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddTransient<ITagHelperComponent, MyHeadTagHelperComponent>();
   services.AddTransient<ITagHelperComponent, ArticleTagHelperComponent>();
   services.AddMvc();
}
اینکار سبب درج اسکریپتی پیش از بسته شدن تگ head صفحه می‌شود:

مطالب
React 16x - قسمت 4 - کامپوننت‌ها - بخش 1 - کار با عبارات JSX
برپایی پروژه‌ی ایجاد اولین کامپوننت React

در اینجا برای بررسی مقدماتی کامپوننت‌ها، یک پروژه‌ی جدید React را ایجاد می‌کنیم.
> create-react-app sample-04
> cd sample-04
> npm start
اکنون در ادامه اولین کاری را که انجام می‌دهیم، نصب توئیتر بوت استرپ 4 است تا بتوانیم توسط امکانات آن، ظاهر بهتری را برای برنامه‌ی تهیه شده تدارک ببینیم. برای این منظور پس از باز کردن پوشه‌ی اصلی برنامه توسط VSCode، دکمه‌های `+ctrl را فشرده (ctrl+back-tick) و دستور زیر را در ترمینال ظاهر شده وارد کنید:
> npm install --save bootstrap
این دستور علاوه بر نصب بوت استرپ 4.3.1 (آخرین نگارش موجود در زمان نگارش این مطلب)، به دلیل ذکر سوئیچ save، مدخل آن‌را نیز به فایل package.json برنامه اضافه می‌کند.
پس از اجرای این دستور، ممکن است پیام‌های اخطاری مانند «requires a peer of jquery@1.9.1 - 3 but none is installed» را نیز مشاهده کنید که مهم نیستند. چون در اینجا صرفا از امکانات CSS ای بوت استرپ استفاده خواهیم کرد و کاری با jQuery نداریم. محل نصب آن نیز پوشه‌ی node_modules\bootstrap برنامه است.

سپس برای افزودن فایل bootstrap.css به پروژه‌ی React خود، ابتدای فایل index.js را به نحو زیر ویرایش خواهیم کرد:
import "bootstrap/dist/css/bootstrap.css";
این import به صورت خودکار توسط webpack ای که در پشت صحنه کار bundling & minification برنامه را انجام می‌دهد، مورد استفاده قرار می‌گیرد.


ایجاد اولین کامپوننت React

در پوشه‌ی src برنامه، پوشه‌ی جدیدی را به نام components ایجاد می‌کنیم و تمام کامپوننت‌های خود را در آن قرار خواهیم داد. سپس داخل این پوشه، یک فایل جدید و خالی را به نام counter.jsx ایجاد می‌کنیم. پسوند این فایل jsx است و نام فایل‌های کامپوننت‌ها را نیز camel case وارد می‌کنیم؛ یعنی اولین حرف اولین واژه‌ی وارد شده، با حروف کوچک و تمام واژه‌های پس از آن با حروف بزرگ شروع خواهند شد مانند coolApp. مزیت استفاده‌ی از پسوند jsx نسبت به js، فراهم شدن امکانات مخصوص React در VSCode است.
در ابتدای فایل counter.jsx، نیاز است وابستگی‌های React را import کنیم. اگر از قسمت اول بخاطر داشته باشید، «simple react snippets» را نیز در VSCode نصب کردیم. به کمک آن می‌تواند این نوع importها را ساده‌تر وارد کرد. برای این منظور imrc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید.  به این ترتیب یک سطر زیر به صورت خودکار تولید می‌شود:
import React, { Component } from 'react';
پس از این سطر، cc را تایپ کرده و سپس دکمه‌ی tab را فشار دهید تا ساختار کلاس یک کامپوننت React تولید شود. همان لحظه‌ای که این ساختار تولید می‌شود، اگر دقت کنید دو کرسر در صفحه ظاهر شده‌اند که با تایپ نام کامپوننت، نام کلاس و نام export آن‌را تکمیل می‌کنند. نام این کامپوننت را Counter که با حروف بزرگ شروع می‌شود، وارد می‌کنیم. اکنون کدهای آن را به نحو زیر ویرایش می‌کنیم:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1>;
  }
}

export default Counter;
مفهوم ساختار یک چنین کلاس و export ای را در قسمت قبل با معرفی کلاس‌ها، ارث بری، ماژول‌ها و همچنین exportهای آن‌ها بررسی کردیم. البته در قسمت قبل، export default class را مشاهده کردید و در اینجا بجای آن، سطر آخر این ماژول به export default ختم شده‌است که روش دیگری برای تعریف این export است.
خروجی متد render در اینجا، یک رشته‌ی معمولی نیست؛ بلکه یک عبارت jsx است که در قسمت اول معرفی شد. این عبارت در نهایت توسط کامپایلر Babel به معادل React.createElement ترجمه می‌شود. به همین جهت نیاز است تا import React را در ابتدای این ماژول درج کرد؛ هرچند به ظاهر به صورت مستقیم از آن استفاده نمی‌کنیم.

تا اینجا این کامپوننت در UI برنامه نمایش داده نمی‌شود. به همین جهت به فایل index.js مراجعه کرده و آن‌را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:
- ابتدا نیاز است تا شیء Counter را در اینجا import کنیم و چون خروجی پیش‌فرض است، نیازی به ذکر {} برای معرفی آن نیست:
import Counter from "./components/counter";
- سپس در سطر ReactDOM.render، بجای رندر کامپوننت App، کامپوننت Counter را ذکر می‌کنیم:
 ReactDOM.render(<Counter />, document.getElementById("root"));
اکنون برنامه هر زمانیکه به المان جدید Counter برسد، بجای آن به متد render کامپوننت متناظر مراجعه کرده و خروجی آن‌را رندر می‌کند. پس از این تغییر اگر به مرورگر مراجعه کنید، خروجی hello world را مشاهده خواهید کرد.


درج چند عنصر در عبارات JSX

می‌خواهیم در کامپوننت Counter، یک دکمه را نیز نمایش دهیم. برای انجام اینکار، به نحو زیر عمل می‌کنیم:
  render() {
    return <h1>Hello world!</h1><button>Increment</button>;
  }
در این حالت هم در VSCode و هم در کنسول توسعه دهندگان مرورگر، خطای «JSX expressions must have one parent element» ظاهر می‌شود.
عبارات JSX در نهایت باید تبدیل به متد React.createElement شوند. اولین پارامتر این متد، نوع المانی است که قرار است ایجاد شود که در اینجا h1 است. اما در اینجا دو المان را داریم. در این حالت Babel نمی‌داند که چگونه باید یک چنین عبارتی را به React.createElement ترجمه کند. یک راه حل این است که کل این عبارت را داخل یک div قرار داد:
  render() {
    return (
      <div>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </div>
    );
در اینجا فرمت چند سطری return، توسط افزونه‌ی Prettier که در قسمت اول معرفی شد، پس از ذخیره‌ی فایل، به صورت خودکار اعمال شده‌است. همچنین اگر دقت کنید یک () جدید را نیز مشاهده می‌کنید. علت آن مقابله با automatic semicolon insertion است (درج ; خودکار). در جاوا اسکریپت اگر یک return را داشته باشید و پس از آن در همان سطر، چیزی درج نشده باشد، یک سمی‌کالن را به صورت خودکار درج/تفسیر می‌کند. به این ترتیب عبارت JSX چند سطری درج شده‌ی در سطرهای بعد از return، دیده نخواهد شد؛ یعنی چیزی شبیه به عبارات زیر تفسیر می‌شود:
return ;
  <div></div>
برای رفع این مشکل باید دقیقا جلوی واژه‌ی کلیدی return، یک پرانتز را باز کرد و آن‌را پس از خاتمه‌ی عبارت JSX، بست (که البته افزونه‌ی Prettier اینکار را به صورت خودکار برای شما انجام می‌دهد):
return (
  <div></div>
);
نکته 1: بدیهی است زمانیکه المان‌های درج شده را درون یک div محصور کردیم، به همین نحو نیز در DOM اصلی ظاهر خواهند شد. اگر علاقمند نیستید که این div در خروجی نهایی رندر شود، می‌توان بجای آن از React.Fragment استفاده کرد که هیچ نوع المان اضافه‌تری را در DOM بجای آن درج نمی‌کند:
    return (
      <React.Fragment>
        <h1>Hello world!</h1>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );

نکته 2: در VSCode برای ویرایش همزمان ابتدا و انتهای یک تگ (برای مثال ویرایش همزمان عبارت div در اینجا و تبدیل آن به React.Fragment در دو قسمت)، عبارت آن تگ را انتخاب کرده و سپس دکمه‌های ctrl+d را فشار دهید تا بتوانید همزمان هر دو عبارت انتخاب شده را با هم ویرایش کنید. به اینکار multi-cursor editing می‌گویند.


نمایش پویای اطلاعات در عبارات JSX

در ادامه بجای نمایش عبارت ثابت «Hello world»، می‌خواهیم آن‌را به صورت پویا تنظیم کنیم. برای این منظور یک خاصیت جدید را در کلاس جاری، به نام state تعریف کرده و آن‌را با یک شیء، مقدار دهی می‌کنیم. state، یک خاصیت ویژه در کامپوننت‌های React است و بیانگر داده‌هایی است که آن کامپوننت نیاز دارد. این داده‌ها می‌توانند یک key/value ساده باشند و یا حتی value تعریف شده نیز می‌تواند یک شیء پیچیده باشد.
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.state.count}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }
}

export default Counter;
در اینجا خاصیت state را با شیءای که حاوی key/value مساوی count با مقدار صفر است، مقدار دهی کرده‌ایم. سپس برای نمایش این اطلاعات در عبارت JSX، از یک {} استفاده می‌شود. داخل {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را درج کرد. برای مثال با this شروع می‌کنیم که بیانگر اشاره‌گری به وهله‌ای از شیء جاری است. سپس می‌توان توسط آن به خاصیت state و سپس کلید count شیء منتسب به آن دسترسی یافت. به این ترتیب عدد صفر، در کنار دکمه‌ای با برچسب Increment، در مرورگر ظاهر خواهد شد.

همانطور که عنوان شد در بین {}‌ها می‌توان هر نوع عبارت مجاز جاوا اسکریپتی را ذکر کرد و عبارت چیزی است که مقداری را بازگشت می‌دهد. بنابراین عبارتی مانند {2+2} را نیز می‌توان در اینجا بکار برد و یا حتی در اینجا می‌توان متدی را فراخوانی کرد که مقداری را بازگشت می‌دهد:
import React, { Component } from "react";

class Counter extends Component {
  state = {
    count: 0
  };

  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? "Zero" : count;
  }
}

export default Counter;
در این مثال می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، بجای عدد صفر، واژه‌ی Zero را نمایش دهد. به همین جهت این منطق را به یک متد مانند formatCount منتقل کرده و سپس آن‌را به صورت {()this.formatCount}، فراخوانی کرده و نمایش می‌دهیم.
در متد formatCount حتی می‌توان عبارات JSX را نیز بجای یک رشته‌ی ساده، بازگشت داد:
  formatCount() {
    const { count } = this.state; // Object Destructuring
    return count === 0 ? <h1>Zero</h1> : count;
  }


مقدار دهی ویژگی‌های عناصر در عبارات JSX

فرض کنید یک المان img را به عبارت JSX کلاس Counter اضافه کرده‌ایم. اکنون می‌خواهیم ویژگی src آن‌را مقدار دهی کنیم. در اینجا هر چیزی که بین "" قرار گیرد، به صورت یک رشته‌ی ثابت پردازش می‌شود. برای تنظیم آن به یک متغیر، ابتدا خاصیت state را به صورت زیر جهت درج imageUrl، ویرایش می‌کنیم:
  state = {
    count: 0,
    imageUrl: "/logo192.png"
  };
پس از آن عبارت مقدار خاصیت this.state.imageUrl را توسط یک {}، به ویژگی src تصویر نسبت می‌دهیم:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span>{this.formatCount()}</span>
        <button>Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
  }

مقدار دهی class و style المان‌ها، نسبت به مقدار دهی attributes که مشاهده کردید، اندکی متفاوت است؛ از این جهت که در نهایت یک عبارت JSX توسط کامپایلر Babel به معادل جاوا اسکریپتی آن ترجمه می‌شود و اگر در اینجا به عنوان مثال از ویژگی class استفاده شود، چون نام class، یک نام و واژه‌ی کلیدی از پیش معین شده‌ی جاوا اسکریپتی است، امکان استفاده‌ی از آن در اینجا وجود ندارد. به همین جهت در React برای تنظیم ویژگی class عناصر، از className استفاده می‌شود:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span className="badge badge-primary m-2">{this.formatCount()}</span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
در اینجا اعمال یک سری از کلاس‌های بوت استرپ را که در ابتدای مطلب به پروژه اضافه کردیم، به ویژگی‌های className المان‌های span و button مشاهده می‌کنید.
تا اینجا اگر فایل کامپوننت Counter را ذخیره کنید، خروجی ذیل در مرورگر ظاهر خواهد شد:


روش مقدار دهی ویژگی style نیز متفاوت است. در اینجا React انتظار دارد تا شیءای را که به صورت زیر تشکیل می‌شود:
  styles = {
    fontSize: 50,
    fontWeight: "bold"
  };
به صورت {this.styles} به ویژگی style انتساب دهیم:
    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className="badge badge-primary m-2">
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button className="btn btn-secondary btn-sm">Increment</button>
      </React.Fragment>
    );
نحوه‌ی تشکیل خاصیت styles، بر اساس ذکر خواص CSS، به صورت خواصی camel-case است؛ مانند fontSize. در اینجا عدد 50 توسط react به صورت خودکار به 50px تبدیل می‌شود.
اعمال این styles نمونه، یک چنین خروجی را به همراه خواهد داشت:


مزیت تعریف شیء styles به صورت یک خاصیت در کلاس، امکان استفاده‌ی مجدد از آن در سایر المان‌ها است. اگر چنین چیزی مدنظر شما نیست، می‌توان این شیء را به صورت inline هم تعریف کرد:
<button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
در اینجا، ابتدا یک {} درج می‌شود تا بیانگر نمایش دریافت یک عبارت معتبر جاوا اسکریپتی باشد. سپس داخل آن یک {} دیگر نیز قرار گرفته‌است که بیانگر تعریف یک شیء جاوا اسکریپتی است و در این حالت باید با نحوه‌ی تشکیل عناصر شیء style مورد نظر React که به صورت caml-case هستند، تطابق داشته باشد.


مقدار دهی پویای ویژگی className عناصر در عبارات JSX

در ادامه می‌خواهیم اگر مقدار count مساوی صفر بود، span ای که هم اکنون با یک badge آبی (با کلاس badge-primary) نمایش داده می‌شود، زرد رنگ (با کلاس badge-warning) شود و در غیراینصورت آبی رنگ. بنابراین می‌خواهیم بر اساس مقدر count، مقدار کلاس‌های انتسابی به className را به صورت پویا تغییر دهیم و این الگویی است که در برنامه‌های واقعی بسیار استفاده می‌شود:
  render() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";

    return (
      <React.Fragment>
        <img src={this.state.imageUrl} alt="" />
        <span style={this.styles} className={classes}>
          {this.formatCount()}
        </span>
        <button style={{ fontSize: 30 }} className="btn btn-secondary btn-sm">
          Increment
        </button>
      </React.Fragment>
    );
برای این منظور متغیر classes را تعریف کرده‌ایم که در ابتدا با مقادیری که ثابت هستند، مقدار دهی شده‌اند. سپس بر اساس مقدار this.state.count، مقدار مشخص warning و یا primary به این رشته افزوده می‌شود. در آخر هم از این متغیر به صورت className={classes} استفاده شده‌است؛ با این خروجی:


البته باید دقت داشت که می‌توان منطق تشکیل متغیر classes را به یک متد، جهت خلوت سازی متد render نیز منتقل کرد. برای این کار، دو سطر مرتبط با متغیر classes را در VSCode انتخاب کنید. سپس یک آیکن لامپ مانند ظاهر می‌شود که با کلیک بر روی آن، منوی extract to method نیز قابل انتخاب است:
  render() {
    let classes = this.getBadgeClasses();
    // ...
  }

  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.state.count === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }
البته در اینجا می‌توان متغیر classes را نیز حذف کرد و مستقیما متد getBadgeClasses را مورد استفاده قرار داد:
<span style={this.styles} className={this.getBadgeClasses()}>


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-04-part01.zip
مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
مونیتور کردن وضعیت یک سایت در دات نت

فرض کنید می‌خواهیم وضعیت یک سایت را از لحاظ قابلیت دسترسی مونیتور کنیم، آیا Up است، Down است و امثال آن. یک سری از وب سرورها ping را بسته‌اند (ICMP Replies). بنابراین الزاما با استفاده از این روش ساده نمی‌توان به مقصود رسید.
خوشبختانه انجام این‌کار با استفاده از فضای نام استاندارد System.Net و کلاس HttpWebRequest ، بدون نیاز به هیچگونه کلاس یا کامپوننت خارجی، به سادگی قابل انجام است. کلاس زیر به همین منظور تهیه شده است:

using System;
using System.Net;

public class CSiteMonitor
{
public struct UrlHeaderInfo
{
public DateTime _lastModified;
public string _statusCode;
public string _errorMessage;
}

/// <summary>
/// آیا آدرس اینترنتی وارد شده معتبر است؟
/// </summary>
/// <param name="url">آدرس مورد نظر جهت بررسی</param>
/// <returns></returns>
public static bool IsValidURL(string url)
{
try
{
Uri uri = new Uri(url);
return (uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttp) || (uri.Scheme == Uri.UriSchemeHttps);
}
catch { return false; }
}
/// <summary>
/// آدرس اینترنتی جهت بررسی
/// </summary>
/// <param name="url"></param>
/// <returns></returns>
/// <exception cref="ArgumentException">آدرس اینترنتی وارد شده معتبر نیست</exception>
public static UrlHeaderInfo GetSiteHeaderInfo(string url)
{
if (!IsValidURL(url))
throw new ArgumentException("آدرس اینترنتی وارد شده معتبر نیست", "url");

UrlHeaderInfo hhi = new UrlHeaderInfo { _lastModified = DateTime.Now, _statusCode = "NOK!", _errorMessage = string.Empty };

HttpWebRequest request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(url);
//request.Proxy
request.Method = "HEAD";
request.AllowAutoRedirect = true;
request.UserAgent = "Mozilla/5.0 (Windows; U; Windows NT 5.0; ; rv:1.8.0.7) Gecko/20060917 Firefox/1.9.0.1";
request.Timeout = 1000 * 300;
request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;

try
{
using (HttpWebResponse response = (HttpWebResponse) request.GetResponse())
{
hhi._statusCode = response.StatusCode.ToString();
hhi._lastModified = response.LastModified;
}
}
catch (Exception ex)
{
hhi._errorMessage = ex.Message;
}

return hhi;
}
}

توضیحات:
- در متد GetSiteHeaderInfo نیاز بود تا از یک تابع بیش از یک خروجی داشته باشیم. راه‌های زیاد برای انجام این‌کار هست.برای مثال:
الف)ارائه خروجی‌ها به صورت یک آرایه. زیاد جالب نیست، چون اگر شخصی دقیقا مستندات متد شما را مطالعه نکند نمی‌داند که ترتیب خروجی‌ها چگونه است و هر کدام چه معنایی دارند.
ب)ارائه خروجی‌ها با استفاده از آرگومان‌هایی از نوع out یا ref . در دنیای شیء گرایی این نوع روش‌ها را باید منسوخ شده در نظر گرفت و صرف سازگاری با زبان‌هایی مانند C که این روش در آن‌ها رواج دارد (استفاده از آرگومان‌هایی از نوع اشاره‌گر) باید به آن نگاه کرد و نه بیشتر.
ج)خروجی‌ها را به صورت یک کلاس یا struct درنظر گرفت تا استفاده کننده دقیقا بداند که فیلد خروجی چه معنایی دارد و هم چنین دقیقا چه تعداد خروجی مد نظر است.

- حتما باید از try/finally جهت اطمینان حاصل نمودن از بسته شدن response استفاده شود، در غیر اینصورت پس از دو خطای متوالی حاصل شده عملا دیگر نمی‌توان از شیء response استفاده کرد. البته همانطور که پیش تر نیز ذکر شد، عبارت using توسط کامپایلر به try/finally بست داده می‌شود، بنابراین جهت خوانایی بیشتر کد بهتر است از این روش استفاده شود.
- جهت بلاک نشدن درخواست بهتر است از یک UserAgent کمک گرفته شود.
- جهت بررسی اعتبار یک آدرس اینترنتی یا می‌توان از Regular expressions استفاده کرد یا از شیء Uri که روش آن‌را ملاحظه می‌کنید.
- اگر در شبکه داخلی خود از پروکسی استفاده می‌شود، می‌توان قسمت request.Proxy را با شیء پروکسی تنظیم شده مطابق مشخصات پروکسی سرور خود، بکار برد.
- در این مثال بیشتر هدف پیاده سازی کلاس دریافت اطلاعات هدر سایت بود و از ارائه کدهای مربوط به تایمر یا یک ترد جهت بررسی متوالی وضعیت سایت صرفنظر شد.

مثالی در مورد نحوه‌ی استفاده از کلاس فوق:

CSiteMonitor.UrlHeaderInfo info = CSiteMonitor.GetSiteHeaderInfo("http://www.google.com");
MessageBox.Show(info._statusCode);

نظرات مطالب
طراحی ValidationAttribute دلخواه و هماهنگ سازی آن با ASP.NET MVC
با بازنویسی متد FormatErrorMessage مربوط به RequiredAttribute هم میتوانید به نتیجه مشابه دست پیدا کنید. به شکل زیر:
    public class LocalizedRequiredAttribute : RequiredAttribute, IClientValidatable
    {
        private readonly string _resourceKey;
        public string SourceName { get; set; } = LocalizationSourceNames.Default;

        public LocalizedRequiredAttribute(string resourceKey)
        {
            _resourceKey = resourceKey;
        }

        public override string FormatErrorMessage(string name)
        {
            return LocalizationHelper.GetString(SourceName, _resourceKey);
        }

        public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(ModelMetadata metadata, ControllerContext context)
        {
            yield return new ModelClientValidationRequiredRule(FormatErrorMessage(null));
        }
    }
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
یک نکته‌ی تکمیلی: تعریف متد AddConfig و عدم نیاز به استفاده‌ی از IOptions برای کار با آن
کدهای متد الحاقی AddConfig زیر:
services.AddConfig<MySettings>(Configuration.GetSection("MySettings"));
به این صورت تعریف شده‌است:
public static class ServiceCollectionExtensions
{
    public static TSettings AddConfig<TSettings>(this IServiceCollection services, IConfiguration configuration)
        where TSettings : class, new()
    {
        return services.AddConfig<TSettings>(configuration, options => { });
    }

    public static TSettings AddConfig<TSettings>(this IServiceCollection services, IConfiguration configuration, Action<BinderOptions> configureOptions)
        where TSettings : class, new()
    {
        if (services == null) { throw new ArgumentNullException(nameof(services)); }
        if (configuration == null) { throw new ArgumentNullException(nameof(configuration)); }
        TSettings setting = configuration.Get<TSettings>(configureOptions);
        services.TryAddSingleton(setting);
        return setting;
    }
}
در اینجا وهله‌ای از کلاس تنظیم خوانده شده را به صورت Singleton در سیستم ثبت می‌کند. بنابراین برای دریافت آن در برنامه، الزامی به استفاده‌ی از اینترفیس IOptions نبوده و می‌توان مستقیما خود کلاس تنظیم را به سازنده‌ی کلاس استفاده کننده‌ی از آن تزریق کرد:
private readonly MySettings _settings;

public MyViewComponent(MySettings settings)
{
    _settings = settings;
}
مزیت آن حذف وابستگی مرتبط با IOptions در قسمت‌های مختلف برنامه است.
مطالب
افزودن فایلهای تولیده شده پویا به صورت Bundle به سیستم Optimization
گاهی از اوقات نیاز است تا از یک محتوای پویا، برای تولید فایلهای CSS و اسکریپت‌های خود استفاده کنید. دلایل زیادی برای اینکار وجود دارند؛ همانند اسکریپت تولید شده در Signalr که بر اساس کلاس hub شما و متدهای پیاده سازی شده‌ی در آن تولید می‌شود. همچنین روش‌های زیادی برای تولید این محتوای پویا وجود دارد که یک نمونه‌ی آن در اینجا ذکر شده است.
قرار دادن این محتوای تولید شده در سیستم Bundling MVC به شکل مستقیم امکان پذیر نیست؛ زیرا این سیستم با فایل‌های استاتیک سر و کار دارد و افزودن یک url به آن مجاز نمی‌باشد. حال اگر در پروژه‌ی خود محتوای پویایی را تولید کرده و می‌خواهید از مزایای فشرده سازی سیستم Bundling بهره‌مند شوید، باید مراحل زیر را انجام دهید:
ابتدا متدی را برای دریافت محتوای تولید شده بنویسید. برای مثال برای دریافت محتوای تولیده شده‌ی فایل hubs.js می‌توانید از متد زیر استفاده کنید:
public static string GetSignalRContent()
{
    var resolver = new DefaultHubManager(new DefaultDependencyResolver());
    var proxy = new DefaultJavaScriptProxyGenerator(resolver, new NullJavaScriptMinifier());
    return proxy.GenerateProxy("/signalr");
}
سپس باید سیستم مسریابی پیش فرض سیستم Bundling را با سیستم مسیریابی سفارشی خود جایگزین کنید. کاری که باید انجام دهید اینست که در سیستم مسیریابی سفارشی خود چک کنید اگر مسیر درخواستی به مسیر مورد نظر شما اشاره دارد، مقدار true را برگشت دهید. در واقع در سیستم مسیریابی پیش فرض اگر فایلی بطور فیزیکی وجود نداشته باشد، مقدار برگشتی false خواهد بود.
همچنین در این سیستم مسیریابی سفارشی شما باید محتوای تولید شده را هم در اختیار داشته باشید. برای نمونه به کد زیر توجه کنید که ما از کلاس VirtualPathProvider، یک کلاس مشتق کرده و سیستم مسیریابی دلخواه خود را ایجاد می‌کنیم:

public class CustomVirtualPathProvider : VirtualPathProvider
{
    public CustomActionVirtualPathProvider(VirtualPathProvider virtualPathProvider)
    {
        // Wrap an existing virtual path provider
        VirtualPathProvider = virtualPathProvider;
    }

    protected VirtualPathProvider VirtualPathProvider { get; set; }

    public override string CombineVirtualPaths(string basePath, string relativePath)
    {
        return VirtualPathProvider.CombineVirtualPaths(basePath, relativePath);
    }

    public override bool DirectoryExists(string virtualDir)
    {
        return VirtualPathProvider.DirectoryExists(virtualDir);
    }

    public override bool FileExists(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return true;
        }

        return VirtualPathProvider.FileExists(virtualPath);
    }

    public override CacheDependency GetCacheDependency(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies, DateTime utcStart)
    {
        // BaseClass can't create a CacheDependency for your content, remove it
        // You could also add your own CacheDependency and aggregate it with the base dependency
        List<string> virtualPathDependenciesCopy = virtualPathDependencies.Cast<string>().ToList();
        virtualPathDependenciesCopy.Remove("~/signalr/hubs");

        return VirtualPathProvider.GetCacheDependency(virtualPath, virtualPathDependenciesCopy, utcStart);
    }

    public override string GetCacheKey(string virtualPath)
    {
        return VirtualPathProvider.GetCacheKey(virtualPath);
    }

    public override VirtualDirectory GetDirectory(string virtualDir)
    {
        return VirtualPathProvider.GetDirectory(virtualDir);
    }

    public override VirtualFile GetFile(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return new CustomVirtualFile(virtualPath,
                new MemoryStream(Encoding.Default.GetBytes(GetSignalRContent())));
        }

        return VirtualPathProvider.GetFile(virtualPath);
    }

    public override string GetFileHash(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies)
    {
        return VirtualPathProvider.GetFileHash(virtualPath, virtualPathDependencies);
    }

    public override object InitializeLifetimeService()
    {
        return VirtualPathProvider.InitializeLifetimeService();
    }
}

public class CustomVirtualFile : VirtualFile
{
    public CustomVirtualFile (string virtualPath, Stream stream)
        : base(virtualPath)
    {
        Stream = stream;
    }

    public Stream Stream { get; private set; }

    public override Stream Open()
    {
         return Stream;
    }
}
ابتدا در بازنویسی متد FileExists باید چک کنیم اگر مسیر درخواستی به مسیر مورد نظر ما اشاره داشت، منطق خود را پیاده کنیم:
    public override bool FileExists(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return true;
        }

        return VirtualPathProvider.FileExists(virtualPath);
    }
  در این متد اگر مسیر درخواستی مطابق مسیر مورد نظر ما بود باید true برگشت دهیم، در غیر اینصورت کار را به کلاس پایه می‌سپاریم.
همچنین باید توجه داشت که کلاس پایه، قادر به تولید CacheDependency  برای محتوای تولیدی شده ما نیست. بنابراین باید متد GetCacheDependency کلاس پایه‌ی ما بازنویسی و منطق مورد نظر را برای آن پیاده سازی کنیم. در این متد ابتدا مسیر مورد نظر خود را از لیست مسیرهایی که باید از CacheDependency استفاده کنند، حذف و سپس سناریوی خود را پیاده سازی می‌کنیم. در این مثال من از پیاده سازی آن خودداری کرده و فقط مسیر را از لیست مسیرها حذف کرده‌ام:
    public override CacheDependency GetCacheDependency(string virtualPath, IEnumerable virtualPathDependencies, DateTime utcStart)
    {
        List<string> virtualPathDependenciesCopy = virtualPathDependencies.Cast<string>().ToList();
        virtualPathDependenciesCopy.Remove("~/signalr/hubs");

        return VirtualPathProvider.GetCacheDependency(virtualPath, virtualPathDependenciesCopy, utcStart);
    }
سپس نوبت دریافت محتوای تولید شده‌ی پویا است که باید با بازنویسی متد GetFile منطق خود را اعمال کنیم:
    public override VirtualFile GetFile(string virtualPath)
    {
        if (virtualPath == "~/signalr/hubs")
        {
            return new CustomVirtualFile(virtualPath,
                new MemoryStream(Encoding.Default.GetBytes(GetSignalRContent())));
        }

        return VirtualPathProvider.GetFile(virtualPath);
    }
در این متد ابتدا چک می‌کنیم اگر مسیر درخواست شده به مسیر مورد نظر ما اشاره داشت، با استفاده از متد GetSignalRContent محتوای تولید شده‌ی پویا را دریافت و از طریق کلاس CustomVirtualFile که از کلاس VirtualFile مشتق کرده ایم، آن‌را باز می‌گردانیم. کار این کلاس هم فراهم کردن بستری برای اشیایی است که یک فایل فیزیکی را در قالب سیستم فایل مجازی بکار می‌گیرند. تنها نکته‌ی قابل توجه در این کلاس، بازنویسی متد Open کلاس پایه، برای بازگرداندن یک Stream فقط خواندنی از محتوای منبع مورد نظر ماست. از آنجا که منبع ما در اینجا به طور پویا تولید می‌شود، همانطور که دیدید ما در متد GetFile از یک MemoryStream استفاده کردیم؛ در صورتیکه اگر با یک فایل فیزیکی سر و کار داشتیم، ممکن بود از یک FileStream استفاده کنیم.
در نهایت باید کلاس سفارشی شده را با سیستم مسیریابی پیش فرض سیستم Bundling جایگزین کنیم:
public static void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
{
    BundleTable.VirtualPathProvider =
        new CustomVirtualPathProvider(BundleTable.VirtualPathProvider);

    Bundle include = new Bundle("~/bundle")
        .Include("~/Content/static.js")
        .Include("~/signalr/hubs");

    bundles.Add(include);
}
مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت چهارم
در قسمت قبل مقدمه ای راجع به انواع منابع موجود در ASP.NET و برخی مسائل پیرامون آن ارائه شد. در این قسمت راجع به نحوه رفتار ASP.NET در برخورد با انواع منابع بحث می‌شود.

مدیریت منابع در ASP.NET 
در مدل پرووایدر منابع در ASP.NET کار مدیریت منابع از کلاس ResourceProviderFactory شروع می‌شود. این کلاس که از نوع abstract تعریف شده است، دو متد برای فراهم کردن پرووایدرهای کلی و محلی دارد.
کلاس پیش‌فرض در ASP.NET برای پیاده‌سازی ResourceProviderFactory در اسمبلی System.Web قرار دارد. این کلاس که ResXResourceProviderFactory نام دارد نمونه‌هایی از کلاس‌های LocalResxResourceProvider و GlobalResxResourceProvider را برمی‌گرداند. درباره این کلاس‌ها در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.

نکته: هر سه کلاس پیش‌فرض اشاره شده در بالا و نیز سایر کلاس‌های مربوط به عملیات مدیریت منابع در آن‌ها، همگی در فضای نام System.Web.Compilation قرار دارند و متاسفانه دارای سطح دسترسی internal هستند. بنابراین به صورت مستقیم در دسترس نیستند.

برای نمونه با توجه به تصویر فرضی نشان داده شده در قسمت قبل، در اولین بارگذاری صفحه SubDir1\Page1.aspx عبارات ضمنی بکاربرده شده در این صفحه برای منابع محلی (در قسمت قبل شرح داده شده است) باعث فراخوانی متد مربوط به Local Resources در کلاس ResXResourceProviderFactory می‌شود. این متد نمونه‌ای از کلاس LocalResXResourceProvider برمی‌گرداند. (در ادامه با نحوه سفارشی‌سازی این کلاس‌ها نیز آشنا خواهیم شد).
رفتار پیش‌فرض این پرووایدر این است که نمونه‌ای از کلاس ResourceManager با توجه به کلید درخواستی برای صفحه موردنظر (مثلا نوع Page1.aspx در اسمبلی App_LocalResources.subdir1.XXXXXX که در تصویر موجود در قسمت قبل نشان داده شده است) تولید می‌کند. حال این کلاس با استفاده از کالچر مربوط به درخواست موردنظر، ورودی موردنظر را از منبع مربوطه استخراج می‌کند. مثلا اگر کالچر موردبحث es (اسپانیایی) باشد، اسمبلی ستلایت موجود در مسیر نسبی \es\ انتخاب می‌شود.
برای روشن‌تر شدن بحث به تصویر زیر که عملیات مدیریت منابع پیش فرض در ASP.NET در درخواست صفحه Page1.aspx از پوشه SubDir1 را نشان می‌دهد، دقت کنید:

همانطور که در قسمت اول این سری مطالب عنوان شد، رفتار کلاس ResourceManager برای یافتن کلیدهای Resource، استخراج آن از نزدیکترین گزینه موجود است. یعنی مثلا برای یافتن کلیدی در کالچر es در مثال بالا، ابتدا اسمبلی‌های مربوط به این کالچر جستجو می‌شود و اگر ورودی موردنظر یافته نشد، جستجو در اسمبلی‌های ستلایت پیش‌فرض سیستم موجود در ریشه فولدر bin برنامه ادامه می‌یابد، تا درنهایت نزدیک‌ترین گزینه پیدا شود (فرایند fallback).

نکته: همانطور که در تصویر بالا نیز مشخص است، نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی به صورت <App_LocalResources.<SubDirectory>.<A random code است.

نکته: پس از اولین بارگذاری هر اسمبلی، آن اسمبلی به همراه خود نمونه کلاس ResourceManager که مثلا توسط کلاس LocalResXResourceProvider تولید شده است در حافظه سرور کش می‌شوند تا در استفاده‌های بعدی به کار روند.

نکته: فرایند مشابه‌ای برای یافتن کلیدها در منابع کلی (Global Resources) به انجام می‌رسد. تنها تفاوت آن این است که کلاس ResXResourceProviderFactory نمونه‌ای از کلاس GlobalResXResourceProvider تولید می‌کند.

چرا پرووایدر سفارشی؟
تا اینجا بالا با کلیات عملیاتی که ASP.NET برای بارگذاری منابع محلی و کلی به انجام می‌رساند، آشنا شدیم. حالا باید به این پرسش پاسخ داد که چرا پرووایدری سفارشی نیاز است؟ علاوه بر دلایلی که در قسمت‌های قبلی به آنها اشاره شد، می‌توان دلایل زیر را نیز برشمرد:
 
- استفاده از منابع و یا اسمبلی‌های ستلایت موجود - اگر بخواهید در برنامه خود از اسمبلی‌هایی مشترک، بین برنامه‌های ویندوزی و وبی استفاده کنید، و یا بخواهید به هردلیلی از اسمبلی‌های جداگانه‌ای برای این منابع استفاده کنید، مدل پیش‌فرض موجود در ASP.NET جوابگو نخواهد بود.

- استفاده از منابع دیگری به غیر از فایلهای resx. مثل دیتابیس - برای برنامه‌های تحت وب که صفحات بسیار زیاد به همراه ورودی‌های بیشماری از Resourceها دارند، استفاده از مدل پرووایدر منابع پیش‌فرض در ASP.NET و ذخیره تمامی این ورودی‌ها درون فایل‌های resx. بار نسبتا زیادی روی حافظه سرور خواهد گذاشت. درصورت مدیریت بهینه فراخوانی‌های سمت دیتابیس می‌توان با بهره‌برداری از جداول یک دیتابیس به عنوان منبع، کمک زیادی به وب سرور کرد! هم‌چنین با استفاده از دیتابیس می‌توان مدیریت بهتری بر ورودی‌ها داشت و نیز امکان ذخیره‌سازی حجم بیشتری از داده‌ها در اختیار توسعه دهنده قرار خواهد گرفت.
البته به غیر از دیتابیس و فایل‌های resx. نیز گزینه‌های دیگری برای ذخیره‌سازی ورودی‌های این منابع وجود دارند. به عنوان مثال می‌توان مدیریت این منابع را کلا به سیستم دیگری سپرد و درخواست ورودی‌های موردنیاز را به یکسری وب‌سرویس سپرد. برای پیاده سازی چنین سیستمی نیاز است تا مدلی سفارشی تهیه و استفاده شود.

- پیاده سازی امکان به روزرسانی منابع در زمان اجرا - درصورتی‌که بخواهیم امکان بروزرسانی ورودی‌ها را در زمان اجرا در استفاده از فایلهای resx. داشته باشیم، یکی از راه‌حل‌ها، سفارشی سازی این پرووایدرهاست.

مدل پرووایدر منابع
همانطور که قبلا هم اشاره شد، وظیفه استخراج داده‌ها از Resourceها به صورت پیش‌فرض، درنهایت بر عهده نمونه‌ای از کلاس ResourceManager است. در واقع این کلاس کل فرایند انتخاب مناسب‌ترین کلید از منابع موجود را با توجه به کالچر رابط کاربری (UI Culture) در ثرد جاری کپسوله می‌کند. درباره این کلاس در ادامه بیشتر بحث خواهد شد.
هم‌چنین بازهم همانطور که قبلا توضیح داده شد، استفاده از ورودی‌های منابع موجود به دو روش انجام می‌شود. استفاده از عبارات بومی‌سازی و نیز با استفاده از برنامه‌نویسی که ازطریق دومتد GetLocalResourceObject و GetGlobalResourceObject انجام می‌شود. درضمن کلیه عبارات بومی‌سازی در زمان رندر صفحات وب درنهایت تبدیل به فراخوانی‌هایی از این دو متد در کلاس TemplateControl خواهند شد.
عملیات پس از فراخوانی این دو متد جایی است که مدل Resource Provider پیش‌فرض ASP.NET وارد کار می‌شود. این فرایند ابتدا با فراخوانی نمونه‌ای از کلاس ResourceProviderFactory آغاز می‌شود که پیاده‌سازی پیش‌فرض آن در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد.
این کلاس سپس با توجه به نوع منبع درخواستی (Global یا Local) نمونه‌ای از پرووایدر مربوطه (که باید اینترفیس IResourceProvider را پیاده‌سازی کرده باشند) را تولید می‌کند. پیاده‌سازی پیش‌فرض این پرووایدرها در ASP.NET در کلاس‌های GlobalResXResourceProvider و LocalResXResourceProvider قرار دارد.
این پروایدرها درنهایت باتوجه به محل ورودی درخواستی، نمونه مناسب از کلاس RsourceManager را تولید و استفاده می‌کنند.
هم‌چنین در پروایدرهای محلی، برای استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی، نمونه‌ای از کلاس ResourceReader مورد استفاده قرار می‌گیرد. در زمان تجزیه و تحلیل صفحه وب درخواستی در سرور، با استفاده از این کلاس کلیدهای موردنظر یافته می‌شوند. این کلاس درواقع پیاده‌سازی اینترفیس IResourceReader بوده که حاوی یک Enumerator که جفت داده‌های Key-Value از کلیدهای Resource را برمی‌گرداند، است.
تصویر زیر نمایی کلی از فرایند پیش‌فرض موردبحث را نشان می‌دهد:

این فرایند باتوجه به پیاده سازی نسبتا جامع آن، قابلیت بسیاری برای توسعه و سفارشی سازی دارد. بنابراین قبل از ادامه مبحث بهتر است، کلاس‌های اصلی این مدل بیشتر شرح داده شوند.

پیاده‌سازی‌ها
کلاس ResourceProviderFactory به صورت زیر تعریف شده است:
public abstract class ResourceProviderFactory
{
    public abstract IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey);
    public abstract IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath);
}
همانطور که مشاهده می‌کنید دو متد برای تولید پرووایدرهای مخصوص منابع کلی و محلی در این کلاس وجود دارد. پرووایدر کلی تنها نیاز به نام کلید Resource برای یافتن داده موردنظر دارد. اما پرووایدر محلی به مسیر صفحه درخواستی برای اینکار نیاز دارد که با توجه به توضیحات ابتدای این مطلب کاملا بدیهی است.
پس از تولید پرووایدر موردنظر با استفاده از متد مناسب با توجه به شرایط شرح داده شده در بالا، نمونه تولیدشده از کلاس پرووایدر موردنظر وظیفه فراهم‌کردن کلیدهای Resource را برعهده دارد. پرووایدرهای موردبحث باید اینترفیس IResourceProvider را که به صورت زیر تعریف شده است، پیاده سازی کنند:
public interface IResourceProvider
{
    IResourceReader ResourceReader { get; }
    object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture);
}
همانطور که می‌بینید این پرووایدرها باید یک RsourceReader برای خواندن کلیدهای Resource فراهم کنند. همچنین یک متد با عنوان GetObject که کار اصلی برگرداندن داده ذخیره‌شده در ورودی موردنظر را برعهده دارد باید در این پرووایدرها پیاده‌سازی شود. همانطور که قبلا اشاره شد، پیاده‌سازی پیش‌فرض این کلاس‌ها درنهایت نمونه‌ای از کلاس ResourceManager را برای یافتن مناسب‌ترین گزینه از بین کلیدهای موجود تولید می‌کند. این نمونه مورد بحث در متد GetObject مورد استفاده قرار می‌گیرد. 

نکته: کدهای نشان‌داده‌شده در ادامه مطلب با استفاده از ابزار محبوب ReSharper استخراج شده‌اند. این ابزار برای دریافت این کدها معمولا از APIهای سایت SymbolSource.org استفاده می‌کند. البته منبع اصلی تمام کدهای دات نت فریمورک همان referencesource.microsoft.com است.
 
کلاس ResXResourceProviderFactory
پیاده‌سازی پیش‌فرض کلاس ResourceProviderFactory در ASP.NET که در کلاس ResXResourceProviderFactory قرار دارد، به صورت زیر است:
// Type: System.Web.Compilation.ResXResourceProviderFactory
// Assembly: System.Web, Version=4.0.0.0, Culture=neutral, PublicKeyToken=b03f5f7f11d50a3a
// Assembly location: C:\Windows\Microsoft.NET\assembly\GAC_32\System.Web\v4.0_4.0.0.0__b03f5f7f11d50a3a\System.Web.dll

using System.Runtime;
using System.Web;
namespace System.Web.Compilation
{
  internal class ResXResourceProviderFactory : ResourceProviderFactory
  {
    [TargetedPatchingOptOut("Performance critical to inline this type of method across NGen image boundaries")]
    public ResXResourceProviderFactory()    {    }
    public override IResourceProvider CreateGlobalResourceProvider(string classKey)
    {
      return (IResourceProvider) new GlobalResXResourceProvider(classKey);
    }
    public override IResourceProvider CreateLocalResourceProvider(string virtualPath)
    {
      return (IResourceProvider) new LocalResXResourceProvider(VirtualPath.Create(virtualPath));
    }
  }
}
در این کلاس برای تولید پرووایدر منابع محلی از کلاس VirtualPath استفاده شده است که امکاناتی جهت استخراج مسیرهای موردنظر با توجه به مسیر نسبی و مجازی ارائه‌شده فراهم می‌کند. متاسفانه این کلاس نیز با سطح دسترسی internal تعریف شده است و امکان استفاده مستقیم از آن وجود ندارد.
 
کلاس GlobalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع کلی که در کلاس GlobalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class GlobalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private string _classKey;
  internal GlobalResXResourceProvider(string classKey)
  {
    _classKey = classKey;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    string fullClassName = BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace + "." + _classKey;
    // If there is no app resource assembly, return null
    if (BuildManager.AppResourcesAssembly == null)
      return null;
    ResourceManager resourceManager = new ResourceManager(fullClassName, BuildManager.AppResourcesAssembly);
    resourceManager.IgnoreCase = true;
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // App resources don't support implicit resources, so the IResourceReader should never be needed 
      throw new NotSupportedException();
    }
  }
}
در این کلاس عملیات تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager انجام می‌شود. مقدار BaseResourcesBuildProvider.DefaultResourcesNamespace به صورت زیر تعریف شده است:
internal const string DefaultResourcesNamespace = "Resources";
که قبلا هم درباره این مقدار پیش فرض اشاره‌ای شده بود.
پارامتر classKey درواقع اشاره به نام فایل اصلی منبع کلی دارد. مثلا اگر این مقدار برابر Resource1 باشد، کلاس ResourceManager برای نوع داده Resources.Resource1 تولید خواهد شد.
هم‌چنین اسمبلی موردنظر برای یافتن ورودی‌های منابع کلی که از BuildManager.AppResourcesAssembly دریافت شده است، به صورت پیش فرض هم‌نام با مسیر منابع کلی و با عنوان App_GlobalResources تولید می‌شود.
کلاس BuildManager فرایندهای کامپایل کدها و  صفحات برای تولید اسمبلی‌ها و نگهداری از آن‌ها در حافظه را مدیریت می‌کند. این کلاس که محتوای نسبتا مفصلی دارد (نزدیک به 2000 خط کد) به صورت public و sealed تعریف شده است. بنابراین با ریفرنس دادن اسمبلی System.Web در فضای نام System.Web.Compilation در دسترس است، اما نمی‌توان کلاسی از آن مشتق کرد. BuildManager حاوی تعداد زیادی اعضای استاتیک برای دسترسی به اطلاعات اسمبلی‌هاست. اما متاسفانه بیشتر آن‌ها سطح دسترسی عمومی ندارند.

نکته: همانطور که در بالا نیز اشاره شد، ازآنجاکه کلاس ResourceReader در اینجا تنها برای عبارات بومی سازی ضمنی کاربرد دارد، و نیز عبارات بومی‌سازی ضمنی تنها برای منابع محلی کاربرد دارند، در این کلاس برای خاصیت مربوطه در پیاده سازی اینترفیس IResourceProvider یک خطای عدم پشتیبانی (NotSupportedException) صادر شده است.

کلاس LocalResXResourceProvider
پیاده‌سازی پیش‌فرض اینترفیس IResourceProvider در ASP.NET برای منابع محلی که در کلاس LocalResXResourceProvider قرار دارد، به صورت زیر است:
internal class LocalResXResourceProvider : BaseResXResourceProvider
{
  private VirtualPath _virtualPath;
  internal LocalResXResourceProvider(VirtualPath virtualPath)
  {
    _virtualPath = virtualPath;
  }
  protected override ResourceManager CreateResourceManager()
  {
    ResourceManager resourceManager = null;
    Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
    if (pageResAssembly != null)
    {
      string fileName = _virtualPath.FileName;
      resourceManager = new ResourceManager(fileName, pageResAssembly);
      resourceManager.IgnoreCase = true;
    }
    else
    {
      throw new InvalidOperationException(SR.GetString(SR.ResourceExpresionBuilder_PageResourceNotFound));
    }
    return resourceManager;
  }
  public override IResourceReader ResourceReader
  {
    get
    {
      // Get the local resource assembly for this page 
      Assembly pageResAssembly = GetLocalResourceAssembly();
      if (pageResAssembly == null) return null;
      // Get the name of the embedded .resource file for this page 
      string resourceFileName = _virtualPath.FileName + ".resources";
      // Make it lower case, since GetManifestResourceStream is case sensitive 
      resourceFileName = resourceFileName.ToLower(CultureInfo.InvariantCulture);
      // Get the resource stream from the resource assembly
      Stream resourceStream = pageResAssembly.GetManifestResourceStream(resourceFileName);
      // If this page has no resources, return null 
      if (resourceStream == null) return null;
      return new ResourceReader(resourceStream);
    }
  }
  [PermissionSet(SecurityAction.Assert, Unrestricted = true)]
  private Assembly GetLocalResourceAssembly()
  {
    // Remove the page file name to get its directory
    VirtualPath virtualDir = _virtualPath.Parent;
    // Get the name of the local resource assembly
    string cacheKey = BuildManager.GetLocalResourcesAssemblyName(virtualDir);
    BuildResult result = BuildManager.GetBuildResultFromCache(cacheKey);
    if (result != null)
    {
      return ((BuildResultCompiledAssembly)result).ResultAssembly;
    }
    return null;
  }
}
عملیات موجود در این کلاس باتوجه به فرایندهای مربوط به یافتن اسمبلی مربوطه با استفاده از مسیر ارائه‌شده، کمی پیچیده‌تر از کلاس قبلی است.
در متد GetLocalResourceAssembly عملیات یافتن اسمبلی متناظر با درخواست جاری انجام می‌شود. اینکار باتوجه به نحوه نامگذاری اسمبلی منابع محلی که در ابتدای این مطلب اشاره شد انجام می‌شود. مثلا اگر صفحه درخواستی در مسیر SubDir1/Page1.aspx/~ باشد، در این متد با استفاده از ابزارهای موجود عنوان اسمبلی نهایی برای این مسیر که به صورت App_LocalResources.SubDir1.XXXXX است تولید و درنهایت اسمبلی مربوطه استخراج می‌شود.
درضمن در اینجا هم کلاس ResourceManager برای نوع داده متناظر با نام فایل اصلی منبع محلی تولید می‌شود. مثلا برای مسیر مجازی SubDir1/Page1.aspx/~ نوع داده‌ای با نام Page1.aspx درنظر گرفته خواهد شد (با توجه به نام فایل منبع محلی که باید به صورت Page1.aspx.resx باشد. در قسمت قبل در این باره شرح داده شده است).

نکته: کلاس SR (مخفف String Resources) که در فضای نام System.Web قرار دارد، حاوی عناوین کلیدهای Resourceهای مورداستفاده در اسمبلی System.Web است. این کلاس با سطح دسترسی internal و به صورت sealed تعریف شده است. عنوان تمامی کلیدها به صورت ثوابتی از نوع رشته تعریف شده‌‌اند.
SR درواقع یک Wrapper بر روی کلاس ResourceManager است تا از تکرار عناوین کلیدهای منابع که از نوع رشته هستند، در جاهای مختلف برنامه جلوگیری شود. کار این کلاس مشابه کاری است که کتابخانه T4MVC برای نگهداری عناوین کنترلرها و اکشن‌ها به صورت رشته‌های ثابت انجام می‌دهد. از این روش در جای جای دات نت فریمورک برای نگهداری رشته‌های ثابت استفاده شده است!
 
نکته: باتوجه به استفاده از عبارات بومی‌سازی ضمنی در استفاده از ورودی‌های منابع محلی، خاصیت ResourceReader در این کلاس نمونه‌ای متناظر برای درخواست جاری از کلاس ResourceReader با استفاده از Stream استخراج شده از اسمبلی یافته شده، تولید می‌کند.

کلاس پایه BaseResXResourceProvider
کلاس پایه BaseResXResourceProvider که در دو پیاده‌سازی نشان داده شده در بالا استفاده شده است (هر دو کلاس از این کلاس مشتق شده‌اند)، به صورت زیر است: 
internal abstract class BaseResXResourceProvider : IResourceProvider
{
  private ResourceManager _resourceManager;
  ///// IResourceProvider implementation
  public virtual object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture)
  {
    // Attempt to get the resource manager
    EnsureResourceManager();
    // If we couldn't get a resource manager, return null 
    if (_resourceManager == null) return null;
    if (culture == null) culture = CultureInfo.CurrentUICulture;
    return _resourceManager.GetObject(resourceKey, culture);
  }
  public virtual IResourceReader ResourceReader { get { return null; } }
  ///// End of IResourceProvider implementation 
  protected abstract ResourceManager CreateResourceManager();
  private void EnsureResourceManager()
  {
    if (_resourceManager != null)  return;
    _resourceManager = CreateResourceManager();
  }
}
در این کلاس پیاده‌سازی اصلی اینترفیس IResourceProvider انجام شده است. همانطور که می‌بینید کار نهایی استخراج ورودی‌های منابع در متد GetObject با استفاده از نمونه فراهم شده از کلاس ResourceManager انجام می‌شود.

نکته: دقت کنید که در کد بالا درصورت فراهم نکردن مقداری برای کالچر، از کالچر UI در ثرد جاری (CultureInfo.CurrentUICulture) به عنوان مقدار پیش‌فرض استفاده می‌شود.

کلاس ResourceManager
در زمان اجرا ASP.NET کلید مربوط به منبع موردنظر را با استفاده از کالچر جاری UI انتخاب می‌کند. در قسمت اول این سری مطالب شرح کوتاهی بابت انواع کالچرها داده شد، اما برای توضیحات کاملتر به اینجا مراجعه کنید.
در ASP.NET به صورت پیش‌فرض تمام منابع در زمان اجرا از طریق نمونه‌ای از کلاس ResourceManager در دسترس خواهند بود. به ازای هر نوع Resource که درخواستی برای یک کلید آن ارسال می‌شود یک نمونه از کلاس ResourceManager ساخته می‌شود. در این هنگام (یعنی پس از اولین درخواست به کلیدهای یک منبع) اسمبلی ستلایت مناسب آن پس از یافته شدن (یا تولیدشدن در زمان اجرا) به دامین ASP.NET جاری بارگذاری می‌شود و تا زمانیکه این دامین Unload نشود در حافظه سرور باقی خواهد ماند.

نکته: کلاس ResourceManager تنها توانایی استخراج کلیدهای Resource از اسمبلی‌های ستلایتی (فایل‌های resources. که در قسمت اول به آن‌ها اشاره شد) که در AppDomain جاری بارگذاری شده‌اند را دارد.

کلاس ResourceManager به صورت زیر نمونه سازی می‌شود:
System.Resources.ResourceManager(string baseName, Assembly assemblyName)
پارامتر baseName به نام کامل ریشه اسمبلی اصلی موردنظر(با فضای نام و ...) اما بدون پسوند اسمبلی مربوطه (resources.) اشاره دارد. این نام که برابر نام کلاس نهایی تولیدشده برای منبع موردنظر است همنام با فایل اصلی و پیش‌فرض منبع (فایلی که حاوی عنوان هیچ زبان و کالچری نیست) تولید می‌شود. مثلا برای اسمبلی ستلایت با عنوان MyApplication.MyResource.fa-IR.resources باید از عبارت MyApplication.MyResource استفاده شود.
پارامتر assemblyName نیز به اسمبلی حاوی اسمبلی ستلایت اصلی اشاره دارد. درواقع همان اسمبلی اصلی که نوع داده مربوط به فایل منبع اصلی درون آن embed شده است.
مثلا:
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", typeof(Resource1).Assembly)
یا
var manager = new System.Resources.ResourceManager("Resources.Resource1", Assembly.LoadFile(@"c:\MyResources\MyGlobalResources.dll"))
 
روش دیگری نیز برای تولید نمونه‌ای از این کلاس وجود دارد که با استفاده از متد استاتیک زیر که در خود کلاس ResourceManager تعریف شده است انجام می‌شود:
public static ResourceManager CreateFileBasedResourceManager(string baseName, string resourceDir, Type usingResourceSet)
در این متد کار استخراج ورودی‌های منابع مستقیما از فایل‌های resources. انجام می‌شود. در اینجا baseName نام فایل اصلی منبع بدون پیشوند resources. است. resourceDir نیز مسیری است که فایل‌های resources. در آن قرار دارند. usingResourceSet نیز نوع کلاس سفارشی سازی شده از ResourceSet برای استفاده به جای کلاس پیش‌فرض است که معمولا مقدار null برای آن وارد می‌شود تا از همان کلاس پیش‌فرض استفاده شود (چون برای بیشتر نیازها همین کلاس پیش‌فرض کفایت می‌کند).
 
نکته: برای تولید فایل resources. از یک فایل resx. میتوان از ابزار resgen همانند زیر استفاده کرد:
resgen d:\MyResources\MyResource.fa.resx

نکته: عملیاتی که درون کلاس ResourceManager انجام می‌شود پیچیده‌تر از آن است که به نظر می‌آید. این عملیات شامل فرایندهای بسیاری شامل بارگذاری کلیدهای مختلف یافته شده و مدیریت ذخیره موقت آن‌ها در حافظه (کش)، کنترل و مدیریت انواع Resource Setها، و مهمتر از همه مدیریت عملیات Fallback و ... که در نهایت شامل هزاران خط کد است که با یک جستجوی ساده قابل مشاهده و بررسی است (^).

نمونه‌سازی مناسب از ResourceManager
در کدهای نشان داده شده در بالا برای پیاده‌سازی پیش‌فرض در ASP.NET، مهمترین نکته همان تولید نمونه مناسب از کلاس ResourceManager است. پس از آماده شدن این کلاس عملیات استخراج ورودی‌های منابع براحتی و با مدیریت کامل انجام می‌شود. اما ازآنجاکه تقریبا تمامی APIهای موردنیاز با سطح دسترسی internal تعریف شده‌اند، متاسفانه تهیه و تولید این نمونه مناسب خارج از اسمبلی System.Web به صورت مستقیم وجود ندارد.
درهرصورت، برای آشنایی بیشتر با فرایند نشان داده شده، تولید این نمونه مناسب و استفاده مستقیم از آن می‌تواند مفید و نیز جالب باشد. پس از کمی تحقیق و با استفاده از Reflection به کدهای زیر رسیدم:
private ResourceManager CreateGlobalResourceManager(string classKey)
{
  var baseName = "Resources." + classKey;
  var buildManagerType = typeof(BuildManager);
  var property = buildManagerType.GetProperty("AppResourcesAssembly", BindingFlags.Static | BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.GetField);
  var appResourcesAssembly = (Assembly)property.GetValue(null, null);
  return new ResourceManager(baseName, appResourcesAssembly) { IgnoreCase = true };
}
تنها نکته کد فوق دسترسی به اسمبلی منابع کلی در خاصیت AppResourcesAssembly از کلاس BuildManager با استفاده از BindingFlagهای نشان داده شده است.
نحوه استفاده از این متد هم به صورت زیر است:
var manager = CreateGlobalResourceManager("Resource1");
Label1.Text = manager.GetString("String1");
اما برای منابع محلی کار کمی پیچیده‌تر است. کد مربوط به تولید نمونه مناسب از ResourceManager برای منابع محلی به صورت زیر خواهد بود:
private ResourceManager CreateLocalResourceManager(string virtualPath)
{
  var virtualPathType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.VirtualPath", true);
  var virtualPathInstance = Activator.CreateInstance(virtualPathType, BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance, null, new object[] { virtualPath }, CultureInfo.InvariantCulture);
  var buildResultCompiledAssemblyType = typeof(BuildManager).Assembly.GetType("System.Web.Compilation.BuildResultCompiledAssembly", true);
  var propertyResultAssembly = buildResultCompiledAssemblyType.GetProperty("ResultAssembly", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance);
  var methodGetLocalResourcesAssemblyName = typeof(BuildManager).GetMethod("GetLocalResourcesAssemblyName", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static);
  var methodGetBuildResultFromCache = typeof(BuildManager).GetMethod("GetBuildResultFromCache", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Static, null, new Type[] { typeof(string) }, null);

  var fileNameProperty = virtualPathType.GetProperty("FileName");
  var virtualPathFileName = (string)fileNameProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);

  var parentProperty = virtualPathType.GetProperty("Parent");
  var virtualPathParent = parentProperty.GetValue(virtualPathInstance, null);
      
  var localResourceAssemblyName = (string)methodGetLocalResourcesAssemblyName.Invoke(null, new object[] { virtualPathParent });
  var buildResultFromCache = methodGetBuildResultFromCache.Invoke(null, new object[] { localResourceAssemblyName });
  Assembly localResourceAssembly = null;
  if (buildResultFromCache != null)
    localResourceAssembly = (Assembly)propertyResultAssembly.GetValue(buildResultFromCache, null);

  if (localResourceAssembly == null)
    throw new InvalidOperationException("Unable to find the matching resource file.");

  return new ResourceManager(virtualPathFileName, localResourceAssembly) { IgnoreCase = true };
}
ازجمله نکات مهم این متد تولید یک نمونه از کلاس VirtualPath برای Parse کردن مسیر مجازی واردشده برای صفحه درخواستی است. از این کلاس برای بدست آوردن نام فایل منبع محلی به همراه مسیر فولدر مربوطه جهت استخراج اسمبلی متناظر استفاده میشود.
نکته مهم دیگر این کد دسترسی به متد GetLocalResourcesAssemblyName از کلاس BuildManager است که با استفاده از مسیر فولدر مربوط به صفحه درخواستی نام اسمبلی منبع محلی مربوطه را برمی‌گرداند.
درنهایت با استفاده از متد GetBuildResultFromCache از کلاس BuildManager اسمبلی موردنظر بدست می‌آید. همانطور که از نام این متد برمی‌آید این اسمبلی از کش خوانده می‌شود. البته مدیریت این اسمبلی‌ها کاملا توسط BuildManager و سایر ابزارهای موجود در ASP.NET انجام خواهد شد.

نحوه استفاده از متد فوق نیز به صورت زیر است: 
var manager = CreateLocalResourceManager("~/Default.aspx");
Label1.Text = manager.GetString("Label1.Text");
 
نکته: ارائه و شرح کدهای پیاده‌سازی‎‌های پیش‌فرض برای آشنایی با نحوه صحیح سفارشی سازی این کلاس‌ها آورده شده است. پس با دقت بیشتر بر روی این کدها سعی کنید نحوه پیاده‌سازی مناسب را برای سفارشی‌سازی موردنظر خود پیدا کنید.

تا اینجا با مقدمات فرایند تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده در فرایند بارگذاری ورودی‌های Resourceها آشنا شدیم. در ادامه به بحث تولید پرووایدرهای سفارشی برای استفاده از دیگر انواع منابع (به غیر از فایل‌های resx.) خواهم پرداخت.

منابع:
مطالب
کاربردهای Static reflection - قسمت اول

در مورد static reflection مقدمه‌ای پیشتر در این سایت قابل مطالعه است (^) و پیشنیاز بحث جاری است. در ادامه قصد داریم یک سری از کاربردهای متداول آن‌را که این روزها در گوشه و کنار وب یافت می‌شود، به زبان ساده بررسی کنیم.

بهبود کدهای موجود

از static reflection در دو حالت کلی می‌توان استفاده کرد. یا قرار است کتابخانه‌ای را از صفر طراحی کنیم یا اینکه خیر؛ کتابخانه‌ای موجود است و می‌خواهیم کیفیت آن‌را بهبود ببخشیم. هدف اصلی هم «حذف رشته‌ها» و «استفاده از کد بجای رشته‌ها» است.
برای مثال قطعه کد زیر یک مثال متداول مرتبط با WPF و یا Silverlight است. در آن با پیاده سازی اینترفیس INotifyPropertyChanged و استفاده از متد raisePropertyChanged ، به رابط کاربری برنامه اعلام خواهیم کرد که لطفا خودت را بر اساس اطلاعات جدید تنظیم شده در قسمت set خاصیت Name ، به روز کن:
using System.ComponentModel;


namespace StaticReflection
{
public class User : INotifyPropertyChanged
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
raisePropertyChanged("Name");
}
}

public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
}
}

تعاریف قسمت PropertyChangedEventArgs این پیاده سازی، خارج از کنترل ما است و در دات نت فریم ورک تعریف شده است. حتما هم نیاز به رشته دارد؛ آن هم نام خاصیتی که تغییر کرده است. چقدر خوب می‌شد اگر می‌توانستیم این رشته را حذف کنیم تا کامپایلر بتواند صحت بکارگیری اطلاعات وارد شده را دقیقا پیش از اجرای برنامه بررسی کند. الان فقط در زمان اجرا است که متوجه خواهیم شد، مثلا آیا به روز رسانی مورد نظر صورت گرفته‌است یا خیر؛ اگر نه، یعنی احتمالا یک اشتباه تایپی جایی وجود دارد.
برای بهبود این کد همانطور که در قسمت قبل نیز گفته شد، از ترکیب کلاس‌های Expression و Func استفاده خواهیم کرد. در اینجا Func قرار نیست چیزی را اجرا کند، بلکه از آن به عنوان قطعه‌ کدی که اطلاعاتش قرار است استخراج شود (Lambdas as Data) استفاده می‌شود. این استخراج اطلاعات هم توسط کلاس Expression انجام می‌شود. بنابراین قسمت اول بهبود کد به صورت زیر شروع می‌شود:
void raisePropertyChanged(Expression<Func<object>> expression)


الان اگر متد raisePropertyChanged بکارگرفته شده در خاصیت Name را بخواهیم اصلاح کنیم، حداقل با دو واقعه‌ی مطلوب زیر مواجه خواهیم شد:
Intellisense به صورت خودکار کار می‌کند:


حتی بدوی‌ترین ابزارهای Refactoring موجود (منظور همان ابزار توکار VS.NET است!) هم امکان Refactoring را در اینجا فراهم خواهند ساخت:



در پایان کد تکمیل شده فوق به شرح زیر خواهد بود که در آن از کلاس Expression جهت استخراج Member.Name استفاده شده است:
using System;

using System.ComponentModel;
using System.Linq.Expressions;

namespace StaticReflection
{
public class User : INotifyPropertyChanged
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
raisePropertyChanged(() => Name);
}
}

public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(Expression<Func<object>> expression)
{
var memberExpression = expression.Body as MemberExpression;
if (memberExpression == null)
throw new InvalidOperationException("Not a member access.");

var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(memberExpression.Member.Name));
}
}
}

در اینجا باز هم نهایتا به همان PropertyChangedEventArgs استاندارد و موجود، برمی‌گردیم؛ اما آرگومان رشته‌ای آن‌را به کمک ترکیب کلاس‌های Expression و Func تامین خواهیم کرد.

مطالب
رمزنگاری و رمزگشایی خودکار خواص مدل‌ها در ASP.NET Core
فرض کنید قصد دارید خاصیت Id مدل مورد استفاده‌ی در یک View را رمزنگاری کنید تا در سمت کلاینت به سادگی قابل تغییر نباشد. همچنین این Id زمانیکه به سمت سرور ارسال شد، به صورت خودکار رمزگشایی شود و بدون نیاز به تغییرات خاصی در کدهای متداول اکشن متدها، اطلاعات نهایی آن قابل استفاده باشند. برای این منظور در ASP.NET Core می‌توان یک Action Result رمزنگاری کننده و یک Model binder رمزگشایی کننده را طراحی کرد.


نیاز به علامتگذاری خواصی که باید رمزنگاری شوند

می‌خواهیم خاصیت یا خاصیت‌های مشخصی، از یک مدل را رمزنگاری شده به سمت کلاینت ارسال کنیم. به همین جهت ویژگی خالی زیر را به پروژه اضافه می‌کنیم تا از آن تنها جهت علامتگذاری این نوع خواص، استفاده کنیم:
using System;

namespace EncryptedModelBinder.Utils
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Property, AllowMultiple = false)]
    public class EncryptedFieldAttribute : Attribute { }
}


رمزنگاری خودکار مدل خروجی از یک اکشن متد

در ادامه کدهای کامل یک ResultFilter را مشاهده می‌کنید که مدل ارسالی به سمت کلاینت را یافته و سپس خواصی از آن‌را که با ویژگی EncryptedField مزین شده‌اند، به صورت خودکار رمزنگاری می‌کند:
namespace EncryptedModelBinder.Utils
{
    public class EncryptedFieldResultFilter : ResultFilterAttribute
    {
        private readonly IProtectionProviderService _protectionProviderService;
        private readonly ILogger<EncryptedFieldResultFilter> _logger;
        private readonly ConcurrentDictionary<Type, bool> _modelsWithEncryptedFieldAttributes = new ConcurrentDictionary<Type, bool>();

        public EncryptedFieldResultFilter(
            IProtectionProviderService protectionProviderService,
            ILogger<EncryptedFieldResultFilter> logger)
        {
            _protectionProviderService = protectionProviderService;
            _logger = logger;
        }

        public override void OnResultExecuting(ResultExecutingContext context)
        {
            var model = context.Result switch
            {
                PageResult pageResult => pageResult.Model, // For Razor pages
                ViewResult viewResult => viewResult.Model, // For MVC Views
                ObjectResult objectResult => objectResult.Value, // For Web API results
                _ => null
            };

            if (model is null)
            {
                return;
            }

            if (typeof(IEnumerable).IsAssignableFrom(model.GetType()))
            {
                foreach (var item in model as IEnumerable)
                {
                    encryptProperties(item);
                }
            }
            else
            {
                encryptProperties(model);
            }
        }

        private void encryptProperties(object model)
        {
            var modelType = model.GetType();
            if (_modelsWithEncryptedFieldAttributes.TryGetValue(modelType, out var hasEncryptedFieldAttribute)
                && !hasEncryptedFieldAttribute)
            {
                return;
            }

            foreach (var property in modelType.GetProperties())
            {
                var attribute = property.GetCustomAttributes(typeof(EncryptedFieldAttribute), false).FirstOrDefault();
                if (attribute == null)
                {
                    continue;
                }

                hasEncryptedFieldAttribute = true;

                var value = property.GetValue(model);
                if (value is null)
                {
                    continue;
                }

                if (value.GetType() != typeof(string))
                {
                    _logger.LogWarning($"[EncryptedField] should be applied to `string` proprties, But type of `{property.DeclaringType}.{property.Name}` is `{property.PropertyType}`.");
                    continue;
                }

                var encryptedData = _protectionProviderService.Encrypt(value.ToString());
                property.SetValue(model, encryptedData);
            }

            _modelsWithEncryptedFieldAttributes.TryAdd(modelType, hasEncryptedFieldAttribute);
        }
    }
}
توضیحات:
- در اینجا برای رمزنگاری از IProtectionProviderService استفاده شده‌است که در بسته‌ی DNTCommon.Web.Core تعریف شده‌است. این سرویس در پشت صحنه از سیستم Data Protection استفاده می‌کند.
- سپس رخ‌داد OnResultExecuting، بازنویسی شده‌است تا بتوان به مدل ارسالی به سمت کلاینت، پیش از ارسال نهایی آن، دسترسی یافت.
- context.Result می‌تواند از نوع PageResult صفحات Razor باشد و یا از نوع ViewResult مدل‌های متداول Viewهای پروژه‌های MVC و یا از نوع ObjectResult که مرتبط است به پروژه‌های Web Api بدون هیچ نوع View سمت سروری. هر کدام از این نوع‌ها، دارای خاصیت مدل هستند که در اینجا قصد بررسی آن‌را داریم.
- پس از مشخص شدن شیء Model، اکنون حلقه‌ای را بر روی خواص آن تشکیل داده و خواصی را که دارای ویژگی EncryptedFieldAttribute هستند، یافته و آن‌ها را رمزنگاری می‌کنیم.

روش اعمال این فیلتر باید به صورت سراسری باشد:
namespace EncryptedModelBinder
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddDNTCommonWeb();
            services.AddControllersWithViews(options =>
            {
                options.Filters.Add(typeof(EncryptedFieldResultFilter));
            });
        }
از این پس مدل‌های تمام خروجی‌های ارسالی به سمت کلاینت، بررسی شده و در صورت لزوم، خواص آن‌ها رمزنگاری می‌شود.


رمزگشایی خودکار مدل دریافتی از سمت کلاینت

تا اینجا موفق شدیم خواص ویژه‌ای از مدل‌ها را رمزنگاری کنیم. مرحله‌ی بعد، رمزگشایی خودکار این اطلاعات در سمت سرور است. به همین جهت نیاز داریم تا در سیستم Model Binding پیش‌فرض ASP.NET Core مداخله کرده و منطق سفارشی خود را تزریق کنیم. بنابراین در ابتدا یک IModelBinderProvider سفارشی را تهیه می‌کنیم تا در صورتیکه خاصیت جاری در حال بررسی توسط سیستم Model Binding دارای ویژگی EncryptedFieldAttribute بود، از EncryptedFieldModelBinder برای پردازش آن استفاده کند:
namespace EncryptedModelBinder.Utils
{
    public class EncryptedFieldModelBinderProvider : IModelBinderProvider
    {
        public IModelBinder GetBinder(ModelBinderProviderContext context)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }

            if (context.Metadata.IsComplexType)
            {
                return null;
            }

            var propName = context.Metadata.PropertyName;
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(propName))
            {
                return null;
            }

            var propInfo = context.Metadata.ContainerType.GetProperty(propName);
            if (propInfo == null)
            {
                return null;
            }

            var attribute = propInfo.GetCustomAttributes(typeof(EncryptedFieldAttribute), false).FirstOrDefault();
            if (attribute == null)
            {
                return null;
            }

            return new BinderTypeModelBinder(typeof(EncryptedFieldModelBinder));
        }
    }
}
که این EncryptedFieldModelBinder به صورت زیر تعریف می‌شود:
namespace EncryptedModelBinder.Utils
{
    public class EncryptedFieldModelBinder : IModelBinder
    {
        private readonly IProtectionProviderService _protectionProviderService;

        public EncryptedFieldModelBinder(IProtectionProviderService protectionProviderService)
        {
            _protectionProviderService = protectionProviderService;
        }

        public Task BindModelAsync(ModelBindingContext bindingContext)
        {
            if (bindingContext == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(bindingContext));
            }

            var logger = bindingContext.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<ILoggerFactory>();
            var fallbackBinder = new SimpleTypeModelBinder(bindingContext.ModelType, logger);
            var valueProviderResult = bindingContext.ValueProvider.GetValue(bindingContext.ModelName);
            if (valueProviderResult == ValueProviderResult.None)
            {
                return fallbackBinder.BindModelAsync(bindingContext);
            }

            bindingContext.ModelState.SetModelValue(bindingContext.ModelName, valueProviderResult);

            var valueAsString = valueProviderResult.FirstValue;
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(valueAsString))
            {
                return fallbackBinder.BindModelAsync(bindingContext);
            }

            var decryptedResult = _protectionProviderService.Decrypt(valueAsString);
            bindingContext.Result = ModelBindingResult.Success(decryptedResult);
            return Task.CompletedTask;
        }
    }
}
در اینجا مقدار ارسالی به سمت سرور به صورت یک رشته دریافت شده و سپس رمزگشایی می‌شود و بجای مقدار فعلی خاصیت، مورد استفاده قرار می‌گیرد. به این ترتیب دیگر نیازی به تغییر کدهای اکشن متدها برای رمزگشایی اطلاعات نیست.

پس از این تعاریف نیاز است EncryptedFieldModelBinderProvider را به صورت زیر به سیستم معرفی کرد:
namespace EncryptedModelBinder
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddDNTCommonWeb();
            services.AddControllersWithViews(options =>
            {
                options.ModelBinderProviders.Insert(0, new EncryptedFieldModelBinderProvider());
                options.Filters.Add(typeof(EncryptedFieldResultFilter));
            });
        }


یک مثال

فرض کنید مدل‌های زیر تعریف شده‌اند:
namespace EncryptedModelBinder.Models
{
    public class ProductInputModel
    {
        [EncryptedField]
        public string Id { get; set; }

        [EncryptedField]
        public int Price { get; set; }

        public string Name { get; set; }
    }
}

namespace EncryptedModelBinder.Models
{
    public class ProductViewModel
    {
        [EncryptedField]
        public string Id { get; set; }

        [EncryptedField]
        public int Price { get; set; }

        public string Name { get; set; }
    }
}
که بعضی از خواص آن‌ها با ویژگی EncryptedField مزین شده‌اند.
اکنون کنترلر زیر زمانیکه رندر شود، View متناظر با اکشن متد Index آن، یکسری لینک را به اکشن متد Details، جهت مشاهده‌ی جزئیات محصول، تولید می‌کند. همچنین اکشن متد Products آن هم فقط یک خروجی JSON را به همراه دارد:
namespace EncryptedModelBinder.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            var model = getProducts();
            return View(model);
        }

        public ActionResult<string> Details(ProductInputModel model)
        {
            return model.Id;
        }

        public ActionResult<List<ProductViewModel>> Products()
        {
            return getProducts();
        }

        private static List<ProductViewModel> getProducts()
        {
            return new List<ProductViewModel>
            {
                new ProductViewModel { Id = "1", Name = "Product 1"},
                new ProductViewModel { Id = "2", Name = "Product 2"},
                new ProductViewModel { Id = "3", Name = "Product 3"}
            };
        }
    }
}
کدهای View اکشن متد Index به صورت زیر است:
@model List<ProductViewModel>

<h3>Home</h3>

<ul>
    @foreach (var item in Model)
    {
        <li><a asp-action="Details" asp-route-id="@item.Id">@item.Name</a></li>
    }
</ul>
در ادامه اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان مشاهده کرد که تمام asp-route-id‌ها که به خاصیت ویژه‌ی Id اشاره می‌کنند، به صورت خودکار رمزنگاری شده‌اند:


و اگر یکی از لینک‌ها را درخواست کنیم، خروجی model.Id، به صورت معمولی و رمزگشایی شده‌ای مشاهده می‌شود (این خروجی یک رشته‌است که هیچ ویژگی خاصی به آن اعمال نشده‌است. به همین جهت، اینبار این خروجی معمولی مشاهده می‌شود). هدف از اکشن متد Details، نمایش رمزگشایی خودکار اطلاعات است.


و یا اگر اکشن متدی که همانند اکشن متدهای Web API، فقط یک شیء JSON را باز می‌گرداند، فراخوانی کنیم نیز می‌توان به خروجی رمزنگاری شده‌ی زیر رسید:



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: EncryptedModelBinder.zip