مطالب
ASP.NET MVC #13

اعتبار سنجی اطلاعات ورودی در فرم‌های ASP.NET MVC

زمانیکه شروع به دریافت اطلاعات از کاربران کردیم، نیاز خواهد بود تا اعتبار اطلاعات ورودی را نیز ارزیابی کنیم. در ASP.NET MVC، به کمک یک سری متادیتا، نحوه‌ی اعتبار سنجی، تعریف شده و سپس فریم ورک بر اساس این ویژگی‌ها، به صورت خودکار اعتبار اطلاعات انتساب داده شده به خواص یک مدل را در سمت کلاینت و همچنین در سمت سرور بررسی می‌نماید.
این ویژگی‌ها در اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations.dll قرار دارند که به صورت پیش فرض در هر پروژه جدید ASP.NET MVC لحاظ می‌شود.

یک مثال کاربردی

مدل زیر را به پوشه مدل‌های یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC اضافه کنید:

using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.Models
{
public class Customer
{
public int Id { set; get; }

[Required(ErrorMessage = "Name is required.")]
[StringLength(50)]
public string Name { set; get; }

[Display(Name = "Email address")]
[Required(ErrorMessage = "Email address is required.")]
[RegularExpression(@"\w+([-+.']\w+)*@\w+([-.]\w+)*\.\w+([-.]\w+)*",
ErrorMessage = "Please enter a valid email address.")]
public string Email { set; get; }

[Range(0, 10)]
[Required(ErrorMessage = "Rating is required.")]
public double Rating { set; get; }

[Display(Name = "Start date")]
[Required(ErrorMessage = "Start date is required.")]
public DateTime StartDate { set; get; }
}
}

سپس کنترلر جدید زیر را نیز به برنامه اضافه نمائید:
using System.Web.Mvc;
using MvcApplication9.Models;

namespace MvcApplication9.Controllers
{
public class CustomerController : Controller
{
[HttpGet]
public ActionResult Create()
{
var customer = new Customer();
return View(customer);
}

[HttpPost]
public ActionResult Create(Customer customer)
{
if (this.ModelState.IsValid)
{
//todo: save data
return Redirect("/");
}
return View(customer);
}
}
}

بر روی متد Create کلیک راست کرده و گزینه Add view را انتخاب کنید. در صفحه باز شده، گزینه Create a strongly typed view را انتخاب کرده و مدل را Customer انتخاب کنید. همچنین قالب Scaffolding را نیز بر روی Create قرار دهید.

توضیحات تکمیلی

همانطور که در مدل برنامه ملاحظه می‌نمائید، به کمک یک سری متادیتا یا اصطلاحا data annotations، تعاریف اعتبار سنجی، به همراه عبارات خطایی که باید به کاربر نمایش داده شوند، مشخص شده است. ویژگی Required مشخص می‌کند که کاربر مجبور است این فیلد را تکمیل کند. به کمک ویژگی StringLength، حداکثر تعداد حروف قابل قبول مشخص می‌شود. با استفاده از ویژگی RegularExpression، مقدار وارد شده با الگوی عبارت باقاعده مشخص گردیده، مقایسه شده و در صورت عدم تطابق، پیغام خطایی به کاربر نمایش داده خواهد شد. به کمک ویژگی Range، بازه اطلاعات قابل قبول، مشخص می‌گردد.
ویژگی دیگری نیز به نام System.Web.Mvc.Compare مهیا است که برای مقایسه بین مقادیر دو خاصیت کاربرد دارد. برای مثال در یک فرم ثبت نام، عموما از کاربر درخواست می‌شود که کلمه عبورش را دوبار وارد کند. ویژگی Compare در یک چنین مثالی کاربرد خواهد داشت.
در مورد جزئیات کنترلر تعریف شده در قسمت 11 مفصل توضیح داده شد. برای مثال خاصیت this.ModelState.IsValid مشخص می‌کند که آیا کارmodel binding موفق بوده یا خیر و همچنین اعتبار سنجی‌های تعریف شده نیز در اینجا تاثیر داده می‌شوند. بنابراین بررسی آن پیش از ذخیره سازی اطلاعات ضروری است.
در حالت HttpGet صفحه ورود اطلاعات به کاربر نمایش داده خواهد شد و در حالت HttpPost، اطلاعات وارد شده دریافت می‌گردد. اگر دست آخر، ModelState معتبر نبود، همان اطلاعات نادرست وارد شده به کاربر مجددا نمایش داده خواهد شد تا فرم پاک نشود و بتواند آن‌ها را اصلاح کند.
برنامه را اجرا کنید. با مراجعه به مسیر http://localhost/customer/create، صفحه ورود اطلاعات کاربر نمایش داده خواهد شد. در اینجا برای مثال در قسمت ورود اطلاعات آدرس ایمیل، مقدار abc را وارد کنید. بلافاصله خطای اعتبار سنجی عدم اعتبار مقدار ورودی نمایش داده می‌شود. یعنی فریم ورک، اعتبار سنجی سمت کاربر را نیز به صورت خودکار مهیا کرده است.
اگر علاقمند باشید که صرفا جهت آزمایش، اعتبار سنجی سمت کاربر را غیرفعال کنید، به فایل web.config برنامه مراجعه کرده و تنظیم زیر را تغییر دهید:

<appSettings>
<add key="ClientValidationEnabled" value="true"/>

البته این تنظیم تاثیر سراسری دارد. اگر قصد داشته باشیم که این تنظیم را تنها به یک view خاص اعمال کنیم، می‌توان از متد زیر کمک گرفت:

@{ Html.EnableClientValidation(false); }

در این حالت اگر مجددا برنامه را اجرا کرده و اطلاعات نادرستی را وارد کنیم، باز هم همان خطاهای تعریف شده، به کاربر نمایش داده خواهد شد. اما اینبار یکبار رفت و برگشت اجباری به سرور صورت خواهد گرفت، زیرا اعتبار سنجی سمت کاربر (که درون مرورگر و توسط کدهای جاوا اسکریپتی اجرا می‌شود)، غیرفعال شده است. البته امکان غیرفعال کردن جاوا اسکریپت توسط کاربر نیز وجود دارد. به همین جهت بررسی خودکار سمت سرور، امنیت سیستم را بهبود خواهد بخشید.

نحوه تعریف عناصر مرتبط با اعتبار سنجی در Viewهای برنامه نیز به شکل زیر است:

<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.min.js")" type="text/javascript"></script>
<script src="@Url.Content("~/Scripts/jquery.validate.unobtrusive.min.js")" type="text/javascript"></script>

@using (Html.BeginForm()) {
@Html.ValidationSummary(true)
<fieldset>
<legend>Customer</legend>

<div class="editor-label">
@Html.LabelFor(model => model.Name)
</div>
<div class="editor-field">
@Html.EditorFor(model => model.Name)
@Html.ValidationMessageFor(model => model.Name)
</div>

همانطور که ملاحظه می‌کنید به صورت پیش فرض از jQuery validator در سمت کلاینت استفاده شده است. فایل jquery.validate.unobtrusive متعلق به تیم ASP.NET MVC است و کار آن وفق دادن سیستم موجود، با jQuery validator می‌باشد (validation adapter). در نگارش‌های قبلی، از کتابخانه‌های اعتبار سنجی مایکروسافت استفاده شده بود، اما از نگارش سه به بعد، jQuery به عنوان کتابخانه برگزیده مطرح است.
Unobtrusive همچنین در اینجا به معنای مجزا سازی کدهای جاوا اسکریپتی، از سورس HTML صفحه و استفاده از ویژگی‌های data-* مرتبط با HTML5 برای معرفی اطلاعات مورد نیاز اعتبار سنجی است:
<input data-val="true" data-val-required="The Birthday field is required." id="Birthday" name="Birthday" type="text" value="" />

اگر خواستید این مساله را بررسی کنید، فایل web.config قرار گرفته در ریشه اصلی برنامه را باز کنید. در آنجا مقدار UnobtrusiveJavaScriptEnabled را false کرده و بار دیگر برنامه را اجرا کنید. در این حالت کلیه کدهای اعتبار سنجی، به داخل سورس View رندر شده، تزریق می‌شوند و مجزا از آن نخواهند بود.
نحوه‌ی تعریف این اسکریپت‌ها نیز جالب توجه است. متد Url.Content، یک متد سمت سرور می‌باشد که در زمان اجرای برنامه، مسیر نسبی وارد شده را بر اساس ساختار سایت اصلاح می‌کند. حرف ~ بکارگرفته شده، در ASP.NET به معنای ریشه سایت است. بنابراین مسیر نسبی تعریف شده از ریشه سایت شروع و تفسیر می‌شود.
اگر از این متد استفاده نکنیم، مجبور خواهیم شد که مسیرهای نسبی را به شکل زیر تعریف کنیم:

<script src="../../Scripts/customvaildation.js" type="text/javascript"></script>

در این حالت بسته به محل قرارگیری صفحات و همچنین برنامه در سایت، ممکن است آدرس فوق صحیح باشد یا خیر. اما استفاده از متد Url.Content، کار مسیریابی نهایی را خودکار می‌کند.
البته اگر به فایل Views/Shared/_Layout.cshtml، مراجعه کنید، تعریف و الحاق کتابخانه اصلی jQuery در آنجا انجام شده است. بنابراین می‌توان این دو تعریف دیگر مرتبط با اعتبار سنجی را به آن فایل هم منتقل کرد تا همه‌جا در دسترس باشند.
توسط متد Html.ValidationSummary، خطاهای اعتبار سنجی مدل که به صورت دستی اضافه شده باشند نمایش داده می‌شود. این مورد در قسمت 11 توضیح داده شد (چون پارامتر آن true وارد شده، فقط خطاهای سطح مدل را نمایش می‌دهد).
متد Html.ValidationMessageFor، با توجه به متادیتای یک خاصیت و همچنین استثناهای صادر شده حین model binding خطایی را به کاربر نمایش خواهد داد.



اعتبار سنجی سفارشی

ویژگی‌های اعتبار سنجی از پیش تعریف شده، پر کاربردترین‌ها هستند؛ اما کافی نیستند. برای مثال در مدل فوق، StartDate نباید کمتر از سال 2000 وارد شود و همچنین در آینده هم نباید باشد. این موارد اعتبار سنجی سفارشی را چگونه باید با فریم ورک، یکپارچه کرد؟
حداقل دو روش برای حل این مساله وجود دارد:
الف) نوشتن یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی
ب) پیاده سازی اینترفیس IValidatableObject


تعریف یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی

using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.CustomValidators
{
public class MyDateValidator : ValidationAttribute
{
public int MinYear { set; get; }

public override bool IsValid(object value)
{
if (value == null) return false;

var date = (DateTime)value;
if (date > DateTime.Now || date < new DateTime(MinYear, 1, 1))
return false;

return true;
}
}
}

برای نوشتن یک ویژگی اعتبار سنجی سفارشی، با ارث بری از کلاس ValidationAttribute شروع می‌کنیم. سپس باید متد IsValid آن‌را تحریف کنیم. اگر این متد false برگرداند به معنای شکست اعتبار سنجی می‌باشد.
در ادامه برای بکارگیری آن خواهیم داشت:
[Display(Name = "Start date")]
[Required(ErrorMessage = "Start date is required.")]
[MyDateValidator(MinYear = 2000,
ErrorMessage = "Please enter a valid date.")]
public DateTime StartDate { set; get; }

اکنون مجددا برنامه را اجرا نمائید. اگر تاریخ غیرمعتبری وارد شود، اعتبار سنجی سمت سرور رخ داده و سپس نتیجه به کاربر نمایش داده می‌شود.


اعتبار سنجی سفارشی به کمک پیاده سازی اینترفیس IValidatableObject

یک سؤال: اگر اعتبار سنجی ما پیچیده‌تر باشد چطور؟ مثلا نیاز باشد مقادیر دریافتی چندین خاصیت با هم مقایسه شده و سپس بر این اساس تصمیم گیری شود. برای حل این مشکل می‌توان از اینترفیس IValidatableObject کمک گرفت. در این حالت مدل تعریف شده باید اینترفیس یاد شده را پیاده سازی نماید. برای مثال:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using MvcApplication9.CustomValidators;

namespace MvcApplication9.Models
{
public class Customer : IValidatableObject
{
//... same as before

public IEnumerable<ValidationResult> Validate(ValidationContext validationContext)
{
var fields = new[] { "StartDate" };
if (StartDate > DateTime.Now || StartDate < new DateTime(2000, 1, 1))
yield return new ValidationResult("Please enter a valid date.", fields);

if (Rating > 4 && StartDate < new DateTime(2003, 1, 1))
yield return new ValidationResult("Accepted date should be greater than 2003", fields);
}
}
}

در اینجا در متد Validate، فرصت خواهیم داشت تا به مقادیر کلیه خواص تعریف شده در مدل دسترسی پیدا کرده و بر این اساس اعتبار سنجی بهتری را انجام دهیم. اگر اطلاعات وارد شده مطابق منطق مورد نظر نباشند، کافی است توسط yield return new ValidationResult، یک پیغام را به همراه فیلدهایی که باید این پیغام را نمایش دهند، بازگردانیم.
به این نوع مدل‌ها، self validating models هم گفته می‌شود.


یک نکته:

از MVC3 به بعد، حین کار با ValidationAttribute، امکان تحریف متد IsValid به همراه پارامتری از نوع ValidationContext نیز وجود دارد. به این ترتیب می‌توان به اطلاعات سایر خواص نیز دست یافت. البته در این حالت نیاز به استفاده از Reflection خواهد بود و پیاده سازی IValidatableObject، طبیعی‌تر به نظر می‌رسد:

protected override ValidationResult IsValid(object value, ValidationContext validationContext)
{
var info = validationContext.ObjectType.GetProperty("Rating");
//...
return ValidationResult.Success;
}




فعال سازی سمت کلاینت اعتبار سنجی‌های سفارشی

اعتبار سنجی‌های سفارشی تولید شده تا به اینجا، تنها سمت سرور است که فعال می‌شوند. به عبارتی باید یکبار اطلاعات به سرور ارسال شده و در بازگشت، نتیجه عملیات به کاربر نمایش داده خواهد شد. اما ویژگی‌های توکاری مانند Required و Range و امثال آن، علاوه بر سمت سرور، سمت کاربر هم فعال هستند و اگر جاوا اسکریپت در مرورگر کاربر غیرفعال نشده باشد، نیازی به ارسال اطلاعات یک فرم به سرور جهت اعتبار سنجی اولیه، نخواهد بود.
در اینجا باید سه مرحله برای پیاده سازی اعتبار سنجی سمت کلاینت طی شود:
الف) ویژگی سفارشی اعتبار سنجی تعریف شده باید اینترفیس IClientValidatable را پیاده سازی کند.
ب) سپس باید متد jQuery validation متناظر را پیاده سازی کرد.
ج) و همچنین مانند تیم ASP.NET MVC، باید unobtrusive adapter خود را نیز پیاده سازی کنیم. به این ترتیب متادیتای ASP.NET MVC به فرمتی که افزونه jQuery validator آن‌را درک می‌کند، وفق داده خواهد شد.

در ادامه، تکمیل کلاس سفارشی MyDateValidator را ادامه خواهیم داد:
using System;
using System.ComponentModel.DataAnnotations;
using System.Web.Mvc;
using System.Collections.Generic;

namespace MvcApplication9.CustomValidators
{
public class MyDateValidator : ValidationAttribute, IClientValidatable
{
// ... same as before

public IEnumerable<ModelClientValidationRule> GetClientValidationRules(
ModelMetadata metadata,
ControllerContext context)
{
var rule = new ModelClientValidationRule
{
ValidationType = "mydatevalidator",
ErrorMessage = FormatErrorMessage(metadata.GetDisplayName())
};
yield return rule;
}
}
}

در اینجا نحوه پیاده سازی اینترفیس IClientValidatable را ملاحظه می‌نمائید. ValidationType، نام متدی خواهد بود که در سمت کلاینت، کار بررسی اعتبار داده‌ها را به عهده خواهد گرفت.
سپس برای مثال یک فایل جدید به نام customvaildation.js به پوشه اسکریپت‌های برنامه با محتوای زیر اضافه خواهیم کرد:

/// <reference path="jquery-1.5.1-vsdoc.js" />
/// <reference path="jquery.validate-vsdoc.js" />
/// <reference path="jquery.validate.unobtrusive.js" />

jQuery.validator.addMethod("mydatevalidator",
function (value, element, param) {
return Date.parse(value) < new Date();
});

jQuery.validator.unobtrusive.adapters.addBool("mydatevalidator");

توسط referenceهایی که مشاهده می‌کنید، intellisense جی‌کوئری در VS.NET فعال می‌شود.
سپس به کمک متد jQuery.validator.addMethod، همان مقدار ValidationType پیشین را معرفی و در ادامه بر اساس مقدار value دریافتی، تصمیم گیری خواهیم کرد. اگر خروجی false باشد، به معنای شکست اعتبار سنجی است.
همچنین توسط متد jQuery.validator.unobtrusive.adapters.addBool، این متد جدید را به مجموعه وفق دهنده‌ها اضافه می‌کنیم.
و در آخر این فایل جدید باید به View مورد نظر یا فایل master page سیستم اضافه شود:

<script src="@Url.Content("~/Scripts/customvaildation.js")" type="text/javascript"></script>




تغییر رنگ و ظاهر پیغام‌های اعتبار سنجی

اگر از رنگ پیش فرض قرمز پیغام‌های اعتبار سنجی خرسند نیستید، باید اندکی CSS سایت را ویرایش کرد که شامل اعمال تغییرات به موارد ذیل خواهد شد:

1. .field-validation-error
2. .field-validation-valid
3. .input-validation-error
4. .input-validation-valid
5. .validation-summary-errors
6. .validation-summary-valid




نحوه جدا سازی تعاریف متادیتا از کلاس‌های مدل برنامه

فرض کنید مدل‌های برنامه شما به کمک یک code generator تولید می‌شوند. در این حالت هرگونه ویژگی اضافی تعریف شده در این کلاس‌ها پس از تولید مجدد کدها از دست خواهند رفت. به همین منظور امکان تعریف مجزای متادیتاها نیز پیش بینی شده است:

[MetadataType(typeof(CustomerMetadata))]
public partial class Customer
{
class CustomerMetadata
{

}
}

public partial class Customer : IValidatableObject
{


حالت کلی روش انجام آن هم به شکلی است که ملاحظه می‌کنید. کلاس اصلی، به صورت partial معرفی خواهد شد. سپس کلاس partial دیگری نیز به همین نام که در برگیرنده یک کلاس داخلی دیگر برای تعاریف متادیتا است، به پروژه اضافه می‌گردد. به کمک ویژگی MetadataType، کلاسی که قرار است ویژگی‌های خواص از آن خوانده شود، معرفی می‌گردد. موارد عنوان شده، شکل کلی این پیاده سازی است. برای نمونه اگر با WCF RIA Services کار کرده باشید، از این روش زیاد استفاده می‌شود. کلاس خصوصی تو در توی تعریف شده صرفا وظیفه ارائه متادیتاهای تعریف شده را به فریم ورک خواهد داشت و هیچ کاربرد دیگری ندارد.
در ادامه کلیه خواص کلاس Customer به همراه متادیتای آن‌ها باید به کلاس CustomerMetadata منتقل شوند. اکنون می‌توان تمام متادیتای کلاس اصلی Customer را حذف کرد.



اعتبار سنجی از راه دور (remote validation)

فرض کنید شخصی مشغول به پر کردن فرم ثبت نام، در سایت شما است. پس از اینکه نام کاربری دلخواه خود را وارد کرد و مثلا به فیلد ورود کلمه عبور رسید، در همین حال و بدون ارسال کل صفحه به سرور، به او پیغام دهیم که نام کاربری وارد شده، هم اکنون توسط شخص دیگری در حال استفاده است. این مکانیزم از ASP.NET MVC3 به بعد تحت عنوان Remote validation در دسترس است و یک درخواست Ajaxایی خودکار را به سرور ارسال خواهد کرد و نتیجه نهایی را به کاربر نمایش می‌دهد؛ کارهایی که به سادگی توسط کدهای جاوا اسکریپتی قابل مدیریت نیستند و نیاز به تعامل با سرور، در این بین وجود دارد. پیاده سازی آن هم به نحو زیر است:
برای مثال خاصیت Name را در مدل برنامه به نحو زیر تغییر دهید:

[Required(ErrorMessage = "Name is required.")]
[StringLength(50)]
[System.Web.Mvc.Remote(action: "CheckUserNameAndEmail",
controller: "Customer",
AdditionalFields = "Email",
HttpMethod = "POST",
ErrorMessage = "Username is not available.")]
public string Name { set; get; }

سپس متد زیر را نیز به کنترلر Customer اضافه کنید:

[HttpPost]
[OutputCache(Location = OutputCacheLocation.None, NoStore = true)]
public ActionResult CheckUserNameAndEmail(string name, string email)
{
if (name.ToLowerInvariant() == "vahid") return Json(false);
if (email.ToLowerInvariant() == "name@site.com") return Json(false);
//...
return Json(true);
}


توضیحات:
توسط ویژگی System.Web.Mvc.Remote، نام کنترلر و متدی که در آن قرار است به صورت خودکار توسط jQuery Ajax فراخوانی شود، مشخص خواهند شد. همچنین اگر نیاز بود فیلدهای دیگری نیز به این متد کنترلر ارسال شوند، می‌توان آن‌ها را توسط خاصیت AdditionalFields، مشخص کرد.
سپس در کدهای کنترلر مشخص شده، متدی با پارامترهای خاصیت مورد نظر و فیلدهای اضافی دیگر، تعریف می‌شود. در اینجا فرصت خواهیم داشت تا برای مثال پس از بررسی بانک اطلاعاتی، خروجی Json ایی را بازگردانیم. return Json false به معنای شکست اعتبار سنجی است.
توسط ویژگی OutputCache، از کش شدن نتیجه درخواست‌های Ajaxایی جلوگیری کرده‌ایم. همچنین نوع درخواست هم جهت امنیت بیشتر، به HttpPost محدود شده است.
تمام کاری که باید انجام شود همین مقدار است و مابقی مسایل مرتبط با اعمال و پیاده سازی آن خودکار است.


استفاده از مکانیزم اعتبار سنجی مبتنی برمتادیتا در خارج از ASP.Net MVC

مباحثی را که در این قسمت ملاحظه نمودید، منحصر به ASP.NET MVC نیستند. برای نمونه توسط متد الحاقی زیر نیز می‌توان یک مدل را مثلا در یک برنامه کنسول هم اعتبار سنجی کرد. بدیهی است در این حالت نیاز خواهد بود تا ارجاعی را به اسمبلی System.ComponentModel.DataAnnotations، به برنامه اضافه کنیم و تمام عملیات هم دستی است و فریم ورک ویژه‌ای هم وجود ندارد تا یک سری از کارها را به صورت خودکار انجام دهد.

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication9.Helper
{
public static class ValidationHelper
{
public static bool TryValidateObject(this object instance)
{
return Validator.TryValidateObject(instance, new ValidationContext(instance, null, null), null);
}
}
}



مطالب
کنترلرهای تو در تو در angularJs و نحوه ارث بری متدها و property ها در آن - بخش دوم
در بخش قبلی به چگونگی ساخت کنترلرهای تو در تو در AngularJs پرداختیم. همچنین بررسی نمودیم که propertyهای تعریف شده در کنترلر ما چگونه قابل استفاده توسط کنترلر فرزند میباشند.
حال روشی دیگر را برای ارث بری تابع‌ها و propertyها، در کنترلر‌های تو در تو معرفی می‌نماییم. لازم به ذکر است که سورس پروژه را می‌توانید از لینک زیر دریافت نمایید:
 کد جاوااسکریپت زیر سه کنترلر تو در تو را پیاده سازی می‌کند:
var firstControllerObj = function ($scope) {
    // Initialize the model object
    $scope.firstModelObj = {
        firstName: "John"
    };
};

var secondControllerObj = function ($scope) {
    // Initialize the model object
    $scope.secondModelObj = {
        lastName: "Doe"
    };

    // Define utility functions
    $scope.getFullName = function () {
        return $scope.firstModelObj.firstName + " " +
          $scope.secondModelObj.lastName;
    };
};

var thirdControllerObj = function ($scope) {
    // Initialize the model object
    $scope.thirdModelObj = {
        middleName: "Al",
        lastName: "Smith"
    };

    // Define utility functions
    $scope.getFullName = function () {
        return $scope.firstModelObj.firstName + " " +
          $scope.thirdModelObj.middleName + " " +
          $scope.thirdModelObj.lastName;
    };
};
کد html زیر هم از کنترلر‌های تعریف شده‌ی در بالا، به صورت زیر استفاده کرده است. نگاهی کوتاه و مختصر به این فایل و سپس به شرح فرآیند ارث بری property‌ها می‌پردازیم:
    <div ng-controller="firstControllerObj">
        <h3>First controller</h3>
        <strong>First name:</strong> {{firstModelObj.firstName}}<br />
        <br />
        <label>Set the first name: <input type="text" ng-model="firstModelObj.firstName" /></label><br />
        <br />
        
        
        <div ng-controller="secondControllerObj">
            <h3>Second controller (inside First)</h3>
            <strong>First name (from First):</strong> {{firstModelObj.firstName}}<br />
            <strong>Last name (from Second):</strong> {{secondModelObj.lastName}}<br />
            <strong>Full name:</strong> {{getFullName()}}<br />
            <br />
            <label>Set the first name: <input type="text" ng-model="firstModelObj.firstName" /></label><br />
            <label>Set the last name: <input type="text" ng-model="secondModelObj.lastName" /></label><br />
            <br />
            

            <div ng-controller="thirdControllerObj">
                <h3>Third controller (inside Second and First)</h3>
                <strong>First name (from First):</strong> {{firstModelObj.firstName}}<br />
                <strong>Middle name (from Third):</strong> {{thirdModelObj.middleName}}<br />
                <strong>Last name (from Second):</strong> {{secondModelObj.lastName}}<br />
                <strong>Last name (from Third):</strong> {{thirdModelObj.lastName}}<br />
                <strong>Full name (redefined in Third):</strong> {{getFullName()}}<br />
                <br />
                <label>Set the first name: <input type="text" ng-model="firstModelObj.firstName" /></label><br />
                <label>Set the middle name: <input type="text" ng-model="thirdModelObj.middleName" /></label><br />
                <label>Set the last name: <input type="text" ng-model="thirdModelObj.lastName" /></label>
            </div>
        </div>
    </div>
اگر نگاهی به کنترلرهای فوق بیاندازیم می‌بینیم که در firstControllerObj تنها یک شیء درون scope قرار داده شده که firstModelObj نامیده شده است و این شی تنها دارای یک property با نام firstName است. در کنترلر دوم نیز یک شیء جدید با نام secondModelObj ساخته شده است؛ با این تفاوت که property آن lastName نام دارد. حال به بدنه‌ی فایل html دو کنترلر توجه کنیم. می‌بینیم که در کنترلر دوم مستقیما پراپرتی firstName از شیء درون کلاس اول فراخوانی شده است. با اجرای پروژه‌ی نمونه خواهیم دید که با تغییر input شامل firstName در کنترلر دوم، این مدل در کنترلر اول نیز تغییر خواهد کرد.
بنابراین ما می‌توانیم در کنترلر فرزند به objectهای درون کنترلر والد دسترسی داشته باشیم و مقادیر آنرا تغییر دهیم. باید توجه داشت که این نوع تعریف مدل با آنچه که در بخش اول گفته شد، تفاوتی اساسی دارد. در بخش قبل با تغییر مدل توسط کنترلر فرزند، آن مدل در کنترلر والد تغییری نمی‌کرد؛ اما در روشی که در این مقاله شرح داده شد مشاهده نمودیم که با تغییر مدل در کنترلر فرزند مقدار مدل در کنترلر والد نیز تغییر می‌کند. 
نظرات مطالب
ساختار پروژه های Angular
ضمن تشکر فراوان از جناب آقای پاکدل عزیز، در این مقاله به خوبی درباره lazy loading در angularjs بحث شده. نکته مهم اینکه حتما پروژه‌ی قابل اجرایی که در انتهای مقاله لینک شده را ملاحظه کنید. نکاتی در این پروژه هست از جمله اینکه برای دسترسی به providerها برای lazy loading آنها به این ترتیب به app افزوده شده اند:
app.config([
        '$stateProvider',
        '$urlRouterProvider',
        '$locationProvider',
        '$controllerProvider',
        '$compileProvider',
        '$filterProvider',
        '$provide',


        function ($stateProvider, $urlRouterProvider, $locationProvider, $controllerProvider, $compileProvider, $filterProvider, $provide) {
            //برای رجیستر کردن غیر همروند اجزای انگیولاری در آینده
            app.lazy =
            {
                controller: $controllerProvider.register,
                directive:  $compileProvider.directive,
                filter:     $filterProvider.register,
                factory:    $provide.factory,
                service:    $provide.service
            };
.
.
.
])
(البته این کد از پروژه خودمان است و بعضی وابستگی‌های دیگر هم تزریق شده‌اند).
استفاده از app.lazy باعث سهولت بیشتر در استفاده و خواناتر شدن کد می‌شود. در ادامه به این ترتیب می‌توانید از app.lazy استفاده کنید:
angular.module('app').lazy.controller('myController',
        ['$scope',  function($scope){
...
}]);
به این ترتیب کد نوشته شده به دلیل نام گذاری ارجاع controllerProvider  با  controller  به حالت عادی شبیه است، و از طرفی lazy پیش از آن به فهم ماجرا کمک خواهد کرد.
این نقطه شروع یکی از پروژه‌های ماست که به عنوان نمونه بد نیست ملاحظه کنید:
<script type="text/javascript">
// --- Scriptjs ---
!function (a, b, c) { function t(a, c) { var e = b.createElement("script"), f = j; e.onload = e.onerror = e[o] = function () { e[m] && !/^c|loade/.test(e[m]) || f || (e.onload = e[o] = null, f = 1, c()) }, e.async = 1, e.src = a, d.insertBefore(e, d.firstChild) } function q(a, b) { p(a, function (a) { return !b(a) }) } var d = b.getElementsByTagName("head")[0], e = {}, f = {}, g = {}, h = {}, i = "string", j = !1, k = "push", l = "DOMContentLoaded", m = "readyState", n = "addEventListener", o = "onreadystatechange", p = function (a, b) { for (var c = 0, d = a.length; c < d; ++c) if (!b(a[c])) return j; return 1 }; !b[m] && b[n] && (b[n](l, function r() { b.removeEventListener(l, r, j), b[m] = "complete" }, j), b[m] = "loading"); var s = function (a, b, d) { function o() { if (!--m) { e[l] = 1, j && j(); for (var a in g) p(a.split("|"), n) && !q(g[a], n) && (g[a] = []) } } function n(a) { return a.call ? a() : e[a] } a = a[k] ? a : [a]; var i = b && b.call, j = i ? b : d, l = i ? a.join("") : b, m = a.length; c(function () { q(a, function (a) { h[a] ? (l && (f[l] = 1), o()) : (h[a] = 1, l && (f[l] = 1), t(s.path ? s.path + a + ".js" : a, o)) }) }, 0); return s }; s.get = t, s.ready = function (a, b, c) { a = a[k] ? a : [a]; var d = []; !q(a, function (a) { e[a] || d[k](a) }) && p(a, function (a) { return e[a] }) ? b() : !function (a) { g[a] = g[a] || [], g[a][k](b), c && c(d) }(a.join("|")); return s }; var u = a.$script; s.noConflict = function () { a.$script = u; return this }, typeof module != "undefined" && module.exports ? module.exports = s : a.$script = s }(this, document, setTimeout)

$script(['/Scripts/Lib/jquery/jquery-1.10.2.min.js'], function () {
    $script(['/Scripts/Lib/angular/angular.js'], function () {
        $script(['/Scripts/Lib/angular/angular-ui-router.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-resource.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-cache.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-sanitize.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-animate.min.js',
                    '/Scripts/Lib/angular/angular-cookie.min.js',
                    '/APP/Common/directives.js'
                ], function () {
                    $script('/app/app.js', function () {
                        angular.bootstrap(document, ['app']);
                    });
                });
            })
        });
</script>

این تگ script در صفحه شروع پروژه آمده است.
کد minify شده scriptjs در ابتدا قرار دارد، پس از آن فایل‌های js مورد نیاز با رعایت وابستگی‌های احتمالی به ترتیب بارگذاری شده‌اند.
این قسمت resolve یکی از بخش‌های مسیریابی است: 
resolve: {
                        fileDeps: ['$q', '$rootScope', function ($q, $rootScope) {
                            var deferred = $q.defer();
                            var deps = ['/app/HotStories/dataContextService.js',
                                        '/app/HotStories/hotStController.js'];
                            $script(deps, function () {
                                $rootScope.$apply(function () {
                                    deferred.resolve();
                                });
                            });

                            return deferred.promise;
                        }]
                    }
این نحوه تعریف سرویسی که فایل آن در وابستگی‌ها آمده و قرار است lazy load شود:
angular.module('app').lazy.service('dataContextService',
        ['$rootScope', '$resource', '$angularCacheFactory', '$q', function($rootScope, $resource, $cacheFactory, $q){
...
}]);
و این هم نحوه تعریف کنترلری که فایل آن در وابستگی‌ها آمده و قرار است lazy load شود: 
angular.module('app').lazy.controller('hotStController',
        ['$scope', 'ipCookie', 'dataContextService', function($scope, ipCookie, dataContextService){
...
}]);


نظرات اشتراک‌ها
چرا از آنگولار به ری اکت + ری داکس سوئیچ کردم!
- فسلفه React مبتنی بر مخلوط کردن جاوا اسکریپت و HTML با هم هست در فایل‌های JSX (نوشتن HTML با کدهای جاوا اسکریپت). به این صورت شما مزیت‌های ذاتی HTML و CSS را یکجا از دست می‌دید؛ چون دیگه نمی‌تونید HTML جدا یا CSS جدای از جاوا اسکریپت را داشته باشین. در حالیکه در Angular این دو یا این سه (TypeScript، HTML و CSS) از هم جدا هستند که مزیت آن دسترسی به انواع ادیتورهایی هست که بدون اینکه برای Angular نوشته شده باشند، در همان بدو معرفی آن، با آن سازگار هستند که سادگی توسعه را به همراه داره. شاید تولید کامپوننت‌های ساده React تولید شده با کدهای جاوا اسکریپتی ساده باشه، اما کمی که حجم آن بیشتر شد، کنترل و مدیریت این مخلوط، سخت‌تر و سخت‌تر میشه و به علاوه مخلوط کردن کدهای یک فریم ورک با HTML و CSS خیلی شبیه به PHP کلاسیک و یا ASP کلاسیک هست و این روزها کسی را پیدا نمی‌کنید که برای پروژه‌های واقعی حتی از PHP در حالت کلاسیک آن بدون یک فریم ورک جانبی استفاده کنه. در Angular از همان بدو امر مباحث طراحی ماژول‌ها، کامپوننت‌ها و جدا سازی کدها به صورت ذاتی طراحی شده‌اند.
- مزیت کار کردن با TypeScript در مقایسه با ES6 خالص در React، امکان دسترسی به کامپایل آفلاین هست و مباحث پیشرفته‌ی کامپایلر مانند tree-shaking (حذف کدهای مرده) و AOT (a head of time compilation) که سبب می‌شن هم حجم نهایی کمتری تولید شود و هم پیش از اجرای برنامه در مرورگر و سپس یافتن باگ‌های احتمالی در زمان اجرا، پیش از موعد و توسط کامپایلر این باگ‌ها گزارش شوند. اگر قصد داشته باشید به یک چنین کیفیت و بررسی کدی در React برسید، باید تعداد آزمون‌های واحد قابل توجهی را داشته باشین تا بتونید یافتن مشکلاتی را که کامپایلر TypeScript گوشزد می‌کند، شبیه سازی کنید. همچنین شما در TypeScript می‌تونید به تمام امکانات پیشرفته‌ی زبان جاوا اسکریپت (حتی پس از ES6) دسترسی داشته باشید، اما کد نهایی جاوا اسکریپتی تولید شده‌ی توسط آن‌را برای ES5 که تمام مرورگرها از آن پشتیبانی می‌کنند، تولید کنید که این هم خودش یک مزیت مهم هست. بنابراین TypeScript فقط یک static type checker ساده نیست.
- اینکه Angular یک فریم‌ورک هست به خودی خودش یک مزیت مهم هست نسبت به React که یک کتابخانه است و اجزای آن باید از منابع مختلفی تهیه شوند. فریم ورک یعنی به روز رسانی‌های منظم تمام اجزای آن توسط خود تیم Angular و سازگاری کامل و یک‌دست هر جزء با نگارش فعلی یا همان آخرین نگارش موجود. اگر با دنیای وابستگی‌های ثالث در یک پروژه‌ی واقعی کار کرده باشید به خوبی می‌دونید که هر چقدر تعداد آن‌ها کمتر باشند، نگهداری طولانی مدت آن پروژه آسان‌تر می‌شود؛ چون روزی ممکن است آن کتابخانه‌ی ثالث دیگر توسعه پیدا نکند، یا منسوخ شود یا دیرتر از آخرین نگارش ارائه شده به روز رسانی شود. مزیت داشتن یک فریم ورک یک‌دست، درگیر نشدن با این مسایل است؛ خصوصا اینکه عموما کتابخانه‌های ثالث کیفیتشون در حد کتابخانه‌ی اصلی نیست و اینکه مثلا خود تیم Angular ماژول روتر، اعتبارسنجی یا فرم‌های اون رو توسعه می‌ده، قطعا کیفیتشون از کتابخانه‌های ثالث دیگه بهتر هست.
- در مورد سرعت و کارآیی و حتی مصرف حافظه، مطابق  یک benchmarck خیلی معتبر، وضعیت Angular اندکی بهتر از React است؛ هرچند در کل از این لحاظ به هم نزدیک هستند.
- این مباحث انحصاری شدن و این‌ها هم در مورد محصولات سورس باز، زیاد مفهومی ندارند و بیشتر یکسری شعار ایدئولوژیک هست توسط کسانیکه حتی تغییر رفتار این شرکت‌ها را هم دنبال نمی‌کنند و منابع و ماخذی رو که مطالعه کردن مربوط به یک دهه قبل هست. 
مطالب
بهبود شمسی ساز تاریخ اکسپلورر ویندوز جهت سازگاری با ویندوزهای سری 8
این مطلب دنباله‌ی «تغییر عملکرد و یا ردیابی توابع ویندوز با استفاده از Hookهای دات نتی» است.
روش ارائه شده در آن با ویندوز‌های XP تا 7 نگارش‌های 32 بیتی و 64 بیتی، بدون مشکل کار می‌کند. اما تاثیری بر روی ویندوز 8 و نگار‌ش‌های پس از آن نداشت.

تغییرات توابع GetDateFormatW و GetTimeFormatW در ویندوز اکسپلورر ویندوز 8

چه برنامه‌ی ExplorerPCal و چه API Monitor را اگر با فعال سازی توابع GetDateFormatW و GetTimeFormatW اجرا کنید، هیچ خروجی خاصی را مشاهده نخواهید کرد. در ابتدا به نظر می‌رسد که ساختار ویندوز شاید تغییر کرده‌است ... ولی اینطور نیست. فقط اینبار بجای فراخوانی این توابع از kernel32.dll، از یک dll مخفی در پوشه‌ی System32 استفاده می‌شود. روش پیدا کردن آن نیز به صورت زیر است:
 "C:\Program Files (x86)\Microsoft Visual Studio 12.0\VC\bin\dumpbin.exe" /imports c:\windows\explorer.exe > explorer.imports.txt
کار dumpbin.exe موجود در پوشه‌ی VC\bin ویژوال استودیو، استخراج import table و export table یک فایل اجرایی و یا یک dll بومی ویندوز است. به این ترتیب می‌توان دریافت یک فایل exe، از چه dll هایی استفاده می‌کند و همچنین از این dllها، کدامیک از توابع آن‌ها را مورد استفاده قرار داده است.
اگر خروجی این برنامه را که اکنون در فایل explorer.imports.txt ذخیره شده‌است، بررسی کنیم، به نتیجه‌ی زیر خواهیم رسید:
    api-ms-win-core-datetime-l1-1-1.dll
             14015E848 Import Address Table
             1401613E0 Import Name Table
                     0 time date stamp
                     0 Index of first forwarder reference

                           2 GetDateFormatW
                           1 GetDateFormatEx
                           4 GetTimeFormatEx
بله. در ویندوزهای سری 8، دیگر از کرنل32 برای دریافت GetDateFormatW استفاده نمی‌شود. اینبار از dll ایی به نام api-ms-win-core-datetime-l1-1-1.dll کمک گرفته شده‌است. این dll در پوشه‌ی System32 با خاصیت مخفی قرار دارد.
بنابراین تنها تغییری که باید در برنامه‌ی ExplorerPCal داده شود، اضافه کردن مداخل جدید فوق است. در ویندوزهای قبل از 8، از نگارش‌های Ex استفاده نمی‌شد. در اینجا هم از نگارش‌های W و هم Ex دار استفاده شده‌است.

اگر خواستید این تغییرات را با برنامه‌ی API Monitor بررسی کنید، فایل جدید api-ms-win-core-datetime-l1-1-1.xml ذیل را در پوشه‌ی API\Windows آن کپی نمائید تا مداخل api-ms-win-core-datetime-l1-1-1.dll نیز به مجموعه‌ی تعاریف آن اضافه شوند.
api-ms-win-core-datetime-l1-1-1.xml

حاصل نهایی، فایل‌های اجرایی و سورس بهبود یافته‌ی برنامه را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
شمسی ساز تاریخ اکسپلورر ویندوز

تاثیر آن‌را نیز بر روی Explorer ویندوز 8، در تصاویر ذیل می‌توانید ملاحظه نمائید:

ساعت و تقویم نوار وظیفه‌ی ویندوز

تاریخ تغییرات فایل‌ها، در نمایش لیستی ویندوز اکسپلورر

تاریخ ایجاد و تغییرات یک فایل در خواص آن

تاریخ نمایش داده شده به همراه charm bar ویندوز 8
نظرات مطالب
شروع به کار با AngularJS 2.0 و TypeScript - قسمت دوازدهم - توزیع برنامه
- در مورد تنظیمات سمت سرور AngularJS 2.0 در ASP.NET Core 1.0، در قسمت «معرفی بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.SpaServices» بحث شده‌است.
- اما ... Gulp جاوا اسکریپتی اساسا وابستگی خاصی به فناوری‌های سمت سرور ندارد. در اینجا فقط نحوه‌ی مسیردهی این پوشه‌ها مهم هستند (و Task runner آن فقط به این مسایل دقت می‌کند):
var appFolder = "./app";
var outFolder = "wwwroot";
در اینجا app/. به این معنا است که محل واقع شدن فایل تنظیمات gulp و همچنین فایل systemjs.config.js، یک سطح بالاتر هستند از پوشه‌ی app (جایی که قرار است فایل‌های اصلی از آن دریافت شوند) و همچنین پوشه‌ی wwwroot ذکر شده (جایی که قرار است فایل‌های نهایی کپی شوند):
gulpfile.js
systemjs.config.js
--app
--wwwroot
پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
توضیح گام های اجرا شده در پروژه
با سلام. تشکر بابت مقالات بسیار مفید شما.
یک سوال در یک جایی از متن بالا نوشتید قصد دارید با angularjs بخش مدیریتی را پیاده سازی کنید. منظورتان ترکیب Angularjs و asp.net mvc با هم است یا فقط می‌خواهید از angular استفاده کنید؟
مطالب
بررسی امکانات Bootstrap 4
دنیای وب کلاینت، در اواخر سال میلادی جاری دستخوش تغییرات بسیاری خواهد شد. از جهتی JavaScript با بروز رسانی موتور خود با نام و نسخه‌ی javascript ecmascript 6 ظاهرا قصد دارد تا تغییرات شگرفی را در دنیای اسکریپتی آشفته‌ی کلاینت بدهد. به همین علت فریم ورک‌های SPA یا single page app همانند AngularJs نیز با به‌روز رسانی نسخه‌ی جاوااسکریپت، ظاهرا مجبورند تا هسته‌ی فریم ورک‌های خود را یک آب و جاروی اساسی کنند. البته AngularJs در نسخه‌های 1.X مشکلاتی داشته است که در نسخه‌ی 2.0 غالب آنها رفع خواهند شد. از طرفی این اتفاقات تنها شامل فریم‌ورک‌های مبتنی بر جاوا‌اسکریپت نمی‌شود و Twitter نیز قصد دارد تا نسخه‌ی جدید Bootstrap را ارائه کند. چند وقتی هست که وب‌سایت رسمی Bootstrap در بالای صفحه‌ی اصلی خود پیغام Aww yeah, Bootstrap 4 is coming را مبنی بر آمدن نسخه‌ی 4 منتشر کرده است.
در این مقاله قصد داریم تا به بررسی امکانات Bootstrap 4 بپردازیم. اطلاعاتی که بنده قصد دارم در اختیار شما قرار دهم، مطالبی است که از چند بلاگ مانند وبلاگ رسمی Bootstrap برداشت شده است.
در ابتدای مطب معرفی Bootstrap 4 alpha این نوشته فروتنانه، شما را مجذوب خود خواهد کرد:
Bootstrap 4 در واقع یک اقدام بزرگ بود که پس از یک سال توسعه، بزرگی این اقدام در خط به خط کدها احساس می‌گردد. تصمیم گرفتیم تا نسخه‌ی اولیه‌ی آن را به اشتراک بگذاریم و انتقادات و پیشنهادات شما را بشنویم. برای بهبود و پیشرفت در این زمینه، بسیاری از اخبار مرتبط را در اختیار شما قرار می‌دهیم. امیدواریم که ما را در بهتر شدن یاری کنید.

امکانات جدید Bootstrap

انتقال از Less به Sass

در نسخه‌ی جدید، شما با استفاده از Sass قادر هستید تا بجای Less، کدهای استایل خود را به این صورت کامپایل و شخصی‌سازی نمایید. البته در Bootstrap 3 این امکان وجود نداشت ولی به صورت جداگانه و البته رسمی منتشر و در GitHub قرار داده شده بود.

بهبود grid system مبتنی بر "rems"

استفاده از سیستم grid همچنان با همان syntax پیشین استفاده می‌شود، اما کمی تغییر در معماری آن حاصل شده است. به عنوان مثال شما هنوز هم قادر به پیاده سازی سیستم مبتنی بر 12 ستون با استفاده از grid، یا تغییر عرض صفحه با استفاده از container و یا سیستم nested rows هستید.
اما چیز جدیدی که اضافه شده در container و یا به نوعی تغییر کلی در گرید بندی بنا به سایز دستگاههای مختلف است. بگذارید با یک مثال ببینیم که کار جدید صورت گرفته به چه شکلی است. در این مثال در Codepen چگونگی تغییر فونت سایز و سپس تغییر container را مشاهده می‌کنید. تا کنون شما قطعا از px، em  و pt برای تغییر ابعاد استفاده کرده‌اید. در bootstrap 4 تمام این اندازه‌ها مبتنی بر واحدی با نام rem است. این مفهوم خیلی آسان و قابل درک است. به این صورت که با استفاده از rem، تمامی font-sizeها وابسته به root element خواهند شد. بنابراین اگر شما یک وب سایت مبتنی بر Bootstrap 4 را Inspect کنید، خواهید دید که HTML tag دارای فونت سایز 16px است و باقی تگ‌ها بر این مقیاس وابسته هستند. به عنوان مثال تگ p دارای فونت سایز 1em است، یعنی همان 16px. و یا تگ h1 به صورت زیر خواهد بود:
h1 { /* 16 * 2.5 = 40px */
}
شاید بتوان گفت که مهم‌ترین دلیل این حرکت، ساده‌تر کردن فرایند بزرگ و کوچک کردن scale برای دستگاه‌های مختلف است. شما به سادگی قادرید که HTML tag را به سایز کوچک‌تر یا بزرگ‌تر تغییر دهید تا تمامی محتویات نیز به همان مقدار تغییر کنند. البته این نکته قابل توجه است که این تغییر از px به واحد rem تنها شامل font-sizeها نبوده و شامل تمامی scalingها مانند margin، padding و ... نیز می‌شود.

تغییر panel و wells به cards

در Bootstrap جدید، مجموعه‌ی پنل‌ها و wellها به یک ساختار جامع‌تر به نام Cards تبدیل گشته‌اند. این مجموعه به عنوان یک container محتویات که هم قابل انعطاف و هم قابل توسعه است معرفی شده است. همانطور که در اسناد مربوط به این مجموعه مشاهده می‌کنید، چندین مجموعه مانند list box‌ها و thumbnailها نیز در Card قرار گرفته‌اند. در این مجموعه، optionهای متفاوتی برای header و footer، و یا حالات متفاوت قرارگیری محتوا، حالت‌های مختلف back ground در نظر گرفته شده است.

Reset Component جایگزینی برای normalize.css

قبلا Bootstrap از Normalize.css جهت reset کردن محتویات css خود استفاده می‌کرد. Normalize در حقیقت یک مجموعه از قوانین CSS مینیفای شده است که تمامی استایل‌های پیش‌فرض مرورگر‌ها را به یک حالت پایدار reset می‌کند. معمولا همه‌ی مرورگر‌ها یک stylesheet از پیش تعریف شده‌ای دارند که برای وب‌سایت‌هایی که هیچ استایلی ندارند معمولا قابل مشاهده است. به عنوان مثال غالب مرورگرها به صورت پیش‌فرض لینک‌ها را به صورت آبی رنگ با underline نمایش می‌دهند و اینکه یک border خاص به جداول می‌دهند. با استفاده از css reset ها، تمامی استایل‌های از پیش تعیین شده‌ی مرورگرها null می‌شوند. این قابلیت به ما کمک می‌کند که راحت‌تر بتوانیم یک صفحه‌ی cross-browser ایجاد نماییم.
حال اینکه در Bootstrap جدید نوعی دیگر جایگزین Normalize شده است که reboot نام نهاده شده و محتویات آن در GitHub  موجود است. به نوعی می‌توان گفت که یک سری base style و resetها در این یک فایل ریخته شده که reboot نام دارد. این امر می‌تواند کمک بسیاری در Customize کردن موارد توسط خود توسعه دهنده کند.
ادامه دارد...
مطالب
توسعه برنامه های Cross Platform با Xamarin Forms & Bit Framework - قسمت ششم
در پنج قسمت گذشته به نحوه نصب و راه اندازی Xamarin برای توسعه هر سه پلتفرم Android / iOS / Windows پرداختیم. حال با داشتن محیطی آماده برای کد زدن و تست، می‌توانیم به آموزش کد نویسی بپردازیم.
ابتدا بد نیست نگاهی به ساختار XamApp بیاندازیم. این پروژه‌ی مثال، خود از چهار قسمت تشکیل شده‌است:
XamApp | XamApp.Android | XamApp.UWP | XamApp.iOS
در خود XamApp درصد زیادی (گاهی تا 95%) از کد پروژه پیاده سازی می‌شود که بین سه پلتفرم مشترک است و شامل ظاهر فرم‌ها و منطق برنامه می‌شود. در پاره‌ای از مواقع، لازم می‌شود که از امکانات هر پلتفرم استفاده کنیم و در این صورت به سراغ پروژه‌های Android - iOS - Windows می‌رویم. نه تنها امکانات هر پلتفرم را در همان زبان CSharp و Visual Studio می‌توانید استفاده کنید، بلکه Documentation مربوطه به زبان CSharp برای تک تک امکانات سیستم عامل‌ها وجود دارد و اصلا لازم نیست برای فراگیری نحوه کار AR Kit در iOS به سراغ مستندات Apple بروید و یا برای کار با Intent در Android سری به سایت گوگل بزنید!
برای پیاده سازی UI از XAML استفاده می‌کنیم. XAML خود XML است، به همراه کلی امکانات هیجان انگیز که سعی می‌کنیم بجای ارائه یک توضیح کلی، به مرور و با معرفی امکاناتش، شما را با ماهیت خود XAML آشنا کنیم.
در XAML، همه چیز Tag هست (<>). برای مثال برای ایجاد یک دکمه داریم:
<Button Text="This is a test button" />
در XAML هر تگ، معادل یک کلاس CSharp ای است. در نتیجه ما کلاس Button هم داریم. همچنین Text در مثال بالا به این معنا است که کلاس Button دارای یک Property با نام Text است.

عناصر UI خود به سه دسته تقسیم می‌شوند. Page - Layout - Control
Page‌ها که شامل Content Page - MasterDetail Page - Tabbed Page و ... می‌شوند، صفحات برنامه را تشکیل می‌دهند. Content Page، ساده‌ترین نوع صفحه‌است که کل صفحه نمایش را پر می‌کند و همان طور که از اسمش بر می‌آید، Content ای برای نمایش دارد.

Tabbed Page نیز چندین Tab را نمایش می‌دهد که هر ‌Tab خود یک Content Page است. Carousel Page نیز همانند Tabbed Page است، ولی با Swipe کردن به چپ و راست می‌شود بین صفحات چرخید. هر دوی اینها Multi Page محسوب می‌شوند. MasterDetail نیز این امکان را می‌دهد که از بغل منویی برای Swipe کردن وجود داشته باشد. در نهایت Navigation Page محتوای یک Content Page را نمایش می‌دهد، ولی در بالای آن Navigation Bar دارد؛ شامل دکمه بازگشت به صفحه قبل و Title صفحه جاری و ...


علاوه بر Page ها، Layout‌ها نیز وجود دارند. برای مثال، Stack Layout برای چینش خطی (افقی یا عمودی) استفاده می‌شود. Grid برای ساختار شبکه‌ای استفاده می‌شود و Flex Layout عملکردی مشابه با Flex در وب دارد.

برای مثال، در صورتی که بخواهید چهار دکمه را هم اندازه با هم نمایش دهید، دارید:

    <Grid>
        <Button Text="1" Grid.Row="0" Grid.Column="0" />
        <Button Text="2" Grid.Row="0" Grid.Column="1" />
        <Button Text="3" Grid.Row="1" Grid.Column="0" />
        <Button Text="4" Grid.Row="1" Grid.Column="1" />
    </Grid>


در نهایت کنترل‌ها را داریم. برای مثال Label، Button و ... هر کدام از اینها نقشی را ایفا می‌کنند و امکاناتی دارند.

پس Page داریم، داخل Page از Layout استفاده می‌کنیم برای چینش کلی صفحه و در نهایت از کنترل‌های Image، ListView، Button و ... استفاده می‌کنیم تا ظاهر فرم تکمیل شود.


هر Page علاوه بر ظاهر خود، دارای یک منطق نیز هست. منطق، کاری است که آن فرم انجام می‌دهد. برای مثال فرم لاگین می‌تواند یک Stack Layout عمودی باشد، شامل یک Entry برای گرفتن نام کاربری، یک Entry برای گرفتن رمز عبور، که IsPassword آن True است و در نهایت یک دکمه که برای انجام عمل لاگین است.

در قسمت منطق که با CSharp نوشته می‌شود، ما یک Property از جنس string برای نگه داشتن نام کاربری داریم. یک Property از جنس string برای نگه داشتن رمز عبور و یک Command که عمل لاگین را انجام دهد. Property اول با نام UserName به Text آن Entry اول وصل می‌شود (به اصطلاح Bind می‌شود) و همین طور Property دوم با نام Password نیز به Text آن Entry دوم که IsPassword اش True بود وصل می‌شود و در نهایت Command لاگین به دکمه لاگین وصل می‌شود.


برای زدن ظاهر فرم لاگین، در پروژه XamApp روی فولدر Views راست کلیک نموده و از منوی Add به New Item رفته و Content Page را می‌زنیم. نام آن را LoginView.xaml می‌گذاریم که داخل تگ Content Page خواهیم داشت:

    <StackLayout Orientation="Vertical">
        <Entry Placeholder="User name" Text="{Binding UserName}" />
        <Entry IsPassword="True" Placeholder="Password" Text="{Binding Password}" />
        <Button Command="{Binding LoginCommand}" Text="Login" />
    </StackLayout>

برای زدن منطق، در پروژه XamApp روی فولدر ViewModels راست کلیک نموده و از منوی Add گزینه Class را انتخاب کرده و نام آن را LoginViewModel.cs می‌گذاریم که در داخل آن خواهیم داشت:

public class LoginViewModel : BitViewModelBase
{
        public string UserName { get; set; }

        public string Password { get; set; }

        public BitDelegateCommand LoginCommand { get; set; }

        public LoginViewModel()
        {
            LoginCommand = new BitDelegateCommand(Login);
        }

        public async Task Login()
        {
            // Login implementation ...
        }
}

BitDelegateCommand در این مثال، وظیفه اجرای متد Login را به عهده دارد و آن را اجرا می‌کند؛ زمانیکه کاربر روی دکمه لاگین Click یا Tap کند.


برای این که Content Page جدید، یعنی LoginView به همراه منطق آن، یعنی LoginViewModel در برنامه نشان داده شوند، لازم است با Navigation به آن صفحه برویم. برای این کار، ابتدا باید این زوج را رجیستر کنیم. برای این کار به متد RegisterTypes در کلاس App رفته (زیر فایل App.xaml یک فایل App.xaml.cs است) و خط زیر را به آن اضافه می‌کنیم:

containerRegistry.RegisterForNav<LoginView, LoginViewModel>("Login");

حال در متد OnInitializedAsync در چند خط بالاتر داریم:

await NavigationService.NavigateAsync("/Login", animated: false);

این سطر باعث می‌شود که Navigation Service که همان طور که از اسمش بر می‌آید، کارش Navigation بین صفحات است، صفحه لاگین را باز کند.

هم اکنون پروژه XamApp بروز شده و دارای این مثال است. در صورتی که آن را الآن Clone کنید و یا در صورتی که از قبل گرفته بودید، دستور git pull را برای گرفتن آخرین تغییرات بزنید، می‌توانید این کدها رو داخل پروژه داشته باشید.

برنامه را اجرا کنید و در متد Login، یک Break point بگذارید. سپس برنامه را اجرا کنید. User Name و Password را پر کنید و بر روی دکمه لاگین بزنید. خواهید دید که متد لاگین اجرا می‌شود و User Name و Password با مقادیری که نوشته بودید، پر شده‌اند.

هنوز موارد زیادی برای آموزش باقی مانده، اما با این توضیحات می‌توانید در محیط توسعه‌ای که آماده کرده‌اید، فرم‌هایی ساده را پیاده سازی کنید و برایشان منطق‌هایی ساده را بنویسید و به برنامه بگویید که در ابتدای اجرا آن، صفحه را برای شما باز کند. در قسمت بعدی، به صورت عمیق‌تر وارد UI می‌شویم.

نظرات مطالب
بررسی روش آپلود فایل‌ها در ASP.NET Core
اگرکلاینتها ویندوزی نباشند چطور؟مثلا برای api ما که با دات نت  و با استفاده از IFormFile  فایل‌های ارسالی رو ذخیره میکنیم، یک کلاینت اندرویدی میتونه فایل ارسال کنه؟ یابایدازاون کلاینت خاص با فرمت base64فقط فایل‌ها رو دریافت کرد؟