نظرات مطالب
مقایسه ساختاری دو دیتابیس SQL Server
من هم برنامه های زیادی رو تست کردم
برنامه رایگان در این زمینه وب سایت کلور کامپوننت هست:
http://www.clevercomponents.com/downloads/dbcomparer/dbcdownload.asp
البته این برنامه هم اشکالاتی دارد ولی به نظر من که نسخه تیم سوییت رو ندارم خوب بود.
مطالب دوره‌ها
کار با RavenDB از طریق REST API آن
در این قسمت قصد داریم برخلاف رویه معمول کار با RavenDB که از طریق کتابخانه‌های کلاینت آن انجام می‌شود، با استفاده از REST API آن، ساز و کار درونی آن‌را بیشتر بررسی کنیم.


REST چیست؟

برای درک ساختار پشت صحنه RavenDB نیاز است با مفهوم REST آشنا باشیم؛ زیرا سرور این بانک اطلاعاتی، خود را به صورت یک RESTful web service در اختیار مصرف کنندگان قرار می‌دهد.
REST مخفف representational state transfer است و این روزها هر زمانیکه صحبت از آن به میان می‌آید منظور یک RESTful web service است که با استفاده از تعدادی HTTP Verb استاندارد می‌توان با آن کار کرد؛ مانند GET، POST، PUT و DELETE. با استفاده از GET‌، یک منبع ذخیره شده بازگشت داده می‌شود. با استفاده از فعل PUT، اطلاعاتی به منابع موجود اضافه و یا جایگزین می‌شوند. POST نیز مانند PUT است با این تفاوت که نوع اطلاعات ارسالی آن اهمیتی نداشته و تفسیر آن به سرور واگذار می‌شود. از DELETE نیز برای حذف یک منبع استفاده می‌گردد.


چند مثال
فرض کنید REST API برنامه‌ای از طریق آدرس http://myapp.com/api/questions در اختیار شما قرار گرفته است. در این آدرس، به questions منابع یا Resource گفته می‌شود. اگر دستور GET پروتکل HTTP بر روی این آدرس اجرا شود، انتظار ما این است که لیست تمام سؤالات بازگشت داده شود و اگر از دستور POST استفاده شود، باید یک سؤال جدید به مجموعه منابع موجود اضافه گردد.
اکنون آدرس http://myapp.com/api/questions/1 را درنظر بگیرید. در اینجا عدد یک معادل Id اولین سؤال ثبت شده است. بر اساس این آدرس خاص، اینبار اگر دستور GET صادر شود، تنها اطلاعات سؤال یک بازگشت داده خواهد شد و یا اگر از دستور PUT استفاده شود، اطلاعات سؤال یک با مقدار جدید ارسالی جایگزین می‌شود و یا با فراخوانی دستور DELETE، سؤال شماره یک حذف خواهد گردید.


کار با دستور GET

در ادامه، به مثال قسمت قبل مراجعه کرده و تنها سرور RavenDB را اجرا نمائید (برنامه Raven.Server.exe)، تا در ادامه بتوانیم دستورات HTTP را بر روی آن امتحان کنیم. همچنین نیاز به برنامه معروف فیدلر نیز خواهیم داشت. از این برنامه برای ساخت دستورات HTTP استفاده خواهد شد.
پس از دریافت و نصب فیدلر، برگه Composer آن‌را گشوده و http://localhost:8080/docs/questions/1 را در حالت GET اجرا کنید:


در این حالت دستور بر روی بانک اطلاعاتی اجرا شده و خروجی را در برگه Inspectors آن می‌توان مشاهده کرد:



به علاوه در اینجا یک سری هدر اضافی (یا متادیتا) را هم می‌توان مشاهده کرد که RavenDB جهت سهولت کار کلاینت خود ارسال کرده است:


یک نکته: اگر آدرس http://localhost:8080/docs/questions را اجرا کنید، به معنای درخواست دریافت تمام سؤالات است. اما RavenDB به صورت پیش فرض طوری طراحی شده‌است که تمام اطلاعات را بازگشت ندهد و شعار آن Safe by default است. به این ترتیب مشکلات مصرف حافظه بیش از حد، پیش از بکارگیری یک سیستم در محیط کاری واقعی، توسط برنامه نویس یافت شده و مجبور خواهد شد تا برای نمایش تعداد زیادی رکورد، حتما صفحه بندی اطلاعات را پیاده سازی کرده و هربار تعداد معقولی از رکوردها را واکشی نماید.


کار با دستور PUT

اینبار نوع دستور را به PUT و آدرس را به http://localhost:8080/docs/questions/1 تنظیم می‌کنیم. همچنین در قسمت Request body، مقداری را که قرار است در سؤال یک درج شود، با فرمت JSON وارد می‌کنیم.
برای آزمایش صحت عملکرد آن، مرحله کار با دستور GET را یکبار دیگر تکرار نمائید:


همانطور که مشاهده می‌کنید، تغییر ما در عنوان سؤال یک، با موفقیت اعمال شده است.


کار با دستور POST

در حین کار با دستور PUT، نیاز است حتما Id سؤال مورد نظر برای به روز رسانی (و یا حتی ایجاد نمونه جدید، در صورت عدم وجود) ذکر شود. اگر نیاز است اطلاعاتی به سیستم اضافه شوند و Id آن توسط RavenDB انتساب داده شود، بجای دستور PUT از دستور POST استفاده خواهیم کرد.


مطابق تصویر، اطلاعات شیء مدنظر را با فرمت JSON به آدرس http://localhost:8080/docs/ ارسال خواهیم کرد. در این حالت اگر به برگه‌ی Inspectors مراجعه نمائیم، یک چنین خروجی JSON ایی دریافت می‌گردد:


Key در اینجا شماره منحصربفرد سند ایجاد شده است و برای دریافت آن تنها کافی است که دستور GET را بر روی آدرس زیر که نمایانگر Key دریافتی است، اجرا کنیم:
http://localhost:8080/docs/e0a92054-9003-4dda-84e2-93e83b359102


کار با دستور DELETE

برای حذف یک سند تنها کافی است آدرس آن‌را وارد کرده و نوع دستور را بر روی Delete قرار دهیم. برای مثال اگر دستور Delete را بر روی آدرس فوق که به همراه Id تولید شده توسط RavenDB است اجرا کنیم، بلافاصله سند از بانک اطلاعاتی حذف خواهد شد.


بازگشت چندین سند از بانک اطلاعاتی RavenDB

برای نمونه، در فراخوانی‌های Ajaxایی نیاز است چندین رکورد با هم بازگشت داده شوند. برای این منظور باید یک درخواست Post ویژه را مهیا کرد:



در اینجا آدرس ارسال اطلاعات، آدرس خاص http://localhost:8080/queries است. اطلاعات ارسالی به آن، آرایه‌ای از Idهای اسنادی است که به اطلاعات آن‌ها نیاز داریم.


بنابراین برای کار با RavenDB در برنامه‌های وب و خصوصا کدهای سمت کلاینت آن، نیازی به کلاینت یا کتابخانه ویژه‌ای نیست و تنها کافی است یک درخواست Ajax از نوع post را به آدرس کوئری‌های سرور RavenDB ارسال کنیم تا نتیجه نهایی را به شکل JSON دریافت نمائیم.
نظرات مطالب
استفاده از چندین Context در EF 6 Code first
می خواستم ببینم می‌توان از این امکان برای پیاده سازی دیتابیس‌های توزیع شده استفاده کرد؟
مثلا جدول کاربران در یک پایگاه داده‌ی مستقل و جدول دیدگاه‌های کاربران در یک پایگاه داده مستقل دیگر باشد و به ازای هر کدام یک Context جداگانه تعریف کرد و  در برنامه با آن‌ها تعامل کرد به گونه ای که به نظر آید با یک پایگاه داده سر و کار داریم.
آیا اگر از این شیوه‌ی طراحی استفاده شود دیگر مسائل رابطه‌ی بین جداول منتفی است؟ و اگر بله شبیه سازی رابطه‌ها باید به این صورت پیاده سازی شود که اطلاعات جداول به صورت جداگانه از دیتابیس‌ها خوانده شود و سپس با استفاده از Linq To Object رابطه‌ی بین آن‌ها برقرار شود؟
با این شیوه‌ی طراحی تراکنش‌ها چگونه پیاده سازی می‌شود؟ آیا هر Context دارای یک تراکنش جداگانه است و یا امکان پیاده سازی آن به صورت یک تراکنش هم وجود دارد؟ الگوی Unit Of Work را باید به ازای هر Context جداگانه تعریف کرد؟
البته من اطلاعات خیلی ناقصی از پایگاه‌های داده توزیع شده دارم و ممکنه حرفام کاملا اشتباه باشد. متاسفانه من جایی را پیدا نکردم که در مورد پیاده سازی عملی آن بحث کرده باشد و بیشتر با یک سری مفاهیم تئوری برخورد کردم.
مطالب
دریافت اطلاعات بیشتر از Social Provider ها در VS 2013
هنگامی که یک پروژه جدید ASP.NET را در VS 2013 می‌سازید و متد احراز هویت آن را Individual User Accounts انتخاب می‌کنید، قالب پروژه، امکانات لازم را برای استفاده از تامین کنندگان ثالث، فراهم می‌کند، مثلا مایکروسافت، گوگل، توییتر و فیسبوک. هنگامی که توسط یکی از این تامین کننده‌ها کاربری را احراز هویت کردید، می‌توانید اطلاعات بیشتری درخواست کنید. مثلا عکس پروفایل کاربر یا لیست دوستان او. سپس اگر کاربر به اپلیکیشن شما سطح دسترسی کافی داده باشد می‌توانید این اطلاعات را دریافت کنید و تجربه کاربری قوی‌تر و بهتری ارائه کنید.

در این پست خواهید دید که چطور می‌شود از تامین کننده Facebook اطلاعات بیشتری درخواست کرد. پیش فرض این پست بر این است که شما با احراز هویت فیسبوک و سیستم کلی تامین کننده‌ها آشنایی دارید. برای اطلاعات بیشتر درباره راه اندازی احراز هویت فیسبوک به  این لینک  مراجعه کنید.

برای دریافت اطلاعات بیشتر از فیسبوک مراحل زیر را دنبال کنید.

  • یک اپلیکیشن جدید ASP.NET MVC با تنظیمات Individual User Accounts بسازید.
  • احراز هویت فیسبوک را توسط کلید هایی که از Facebook دریافت کرده اید فعال کنید. برای اطلاعات بیشتر در این باره می‌توانید به این لینک مراجعه کنید.
  • برای درخواست اطلاعات بیشتر از فیسبوک، فایل Startup.Auth.cs را مطابق لیست زیر ویرایش کنید.
 List<string> scope = newList<string>() { "email", "user_about_me", "user_hometown", "friends_about_me", "friends_photos" };
 var x = newFacebookAuthenticationOptions();
 x.Scope.Add("email");
 x.Scope.Add("friends_about_me");
 x.Scope.Add("friends_photos");
 x.AppId = "636919159681109";
 x.AppSecret = "f3c16511fe95e854cf5885c10f83f26f";
 x.Provider = newFacebookAuthenticationProvider()
{
    OnAuthenticated = async context =>
    {
         //Get the access token from FB and store it in the database and
        //use FacebookC# SDK to get more information about the user
        context.Identity.AddClaim(
        new System.Security.Claims.Claim("FacebookAccessToken",
                                             context.AccessToken));
    }
};
 x.SignInAsAuthenticationType = DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie;
 app.UseFacebookAuthentication(x);

در خط 1 مشخص می‌کنیم که چه scope هایی از داده را می‌خواهیم درخواست کنیم.
از خط 10 تا 17 رویداد OnAuthenticated را مدیریت می‌کنیم که از طرف Facebook OWIN authentication اجرا می‌شود. این متد هر بار که کاربری با فیسبوک خودش را احراز هویت می‌کند فراخوانی می‌شود. پس از آنکه کاربر احراز هویت شد و به اپلیکیشن سطح دسترسی لازم را اعطا کرد، تمام داده‌ها در FacebookContext ذخیره می‌شوند. 
خط 14 شناسه FacebookAccessToken را ذخیره می‌کند. ما این آبجکت را از فیسبوک دریافت کرده و از آن برای دریافت لیست دوستان کاربر استفاده می‌کنیم.
نکته: در این مثال تمام داده‌ها بصورت Claims ذخیره می‌شوند، اما اگر بخواهید می‌توانید از ASP.NET Identity برای ذخیره آنها در دیتابیس استفاده کنید.
در قدم بعدی لیست دوستان کاربر را از فیسبوک درخواست می‌کنیم. ابتدا فایل Views/Shared/_LoginPartial.cshtml را باز کنید و لینک زیر را به آن بیافزایید.
 <li>
      @Html.ActionLink("FacebookInfo", "FacebookInfo","Account")
</li>

 هنگامی که کاربری وارد سایت می‌شود و این لینک را کلیک می‌کند، ما لیست دوستان او را از فیسبوک درخواست می‌کنیم و بهمراه عکس‌های پروفایل شان آنها را لیست می‌کنیم.
تمام Claim‌ها را از UserIdentity بگیرید و آنها را در دیتابیس ذخیره کنید. در این قطعه کد ما تمام Claim هایی که توسط OWIN دریافت کرده ایم را می‌خوانیم، و شناسه FacebookAccessToken را در دیتابیس عضویت ASP.NET Identity ذخیره می‌کنیم.
//
        // GET: /Account/LinkLoginCallback
        publicasyncTask<ActionResult> LinkLoginCallback()
        {
            var loginInfo = await AuthenticationManager.GetExternalLoginInfoAsync(XsrfKey, User.Identity.GetUserId());
            if (loginInfo == null)
            {
                return RedirectToAction("Manage", new { Message = ManageMessageId.Error });
            }
            var result = await UserManager.AddLoginAsync(User.Identity.GetUserId(), loginInfo.Login);
            if (result.Succeeded)
            {
                var currentUser = await UserManager.FindByIdAsync(User.Identity.GetUserId());
                //Add the Facebook Claim
                await StoreFacebookAuthToken(currentUser);
                return RedirectToAction("Manage");
            }
            return RedirectToAction("Manage", new { Message = ManageMessageId.Error });
        }
خط 14-15 شناسه FacebookAccessToken را در دیتابیس ذخیره می‌کند.
StoreFacebookAuthToken تمام اختیارات (claim)‌های کاربر را از UserIdentity می‌گیرد و Access Token را در قالب یک User Claim در دیتابیس ذخیره می‌کند. اکشن LinkLoginCallback هنگامی فراخوانی می‌شود که کاربر وارد سایت شده و یک تامین کننده دیگر را می‌خواهد تنظیم کند.
اکشن ExternalLoginConfirmation هنگام اولین ورود شما توسط تامین کنندگان اجتماعی مانند فیسبوک فراخوانی می‌شود.
در خط 26 پس از آنکه کاربر ایجاد شد ما یک FacebookAccessToken را بعنوان یک Claim برای کاربر ذخیره می‌کنیم.
[HttpPost]
[AllowAnonymous]
[ValidateAntiForgeryToken]
public async Task<ActionResult> ExternalLoginConfirmation(ExternalLoginConfirmationViewModel model, string returnUrl)
        {
            if (User.Identity.IsAuthenticated)
            {
                return RedirectToAction("Manage");
            }
 
            if (ModelState.IsValid)
            {
                // Get the information about the user from the external login provider
                var info = await AuthenticationManager.GetExternalLoginInfoAsync();
                if (info == null)
                {
                    return View("ExternalLoginFailure");
                }
                var user = newApplicationUser() { UserName = model.Email };
                var result = await UserManager.CreateAsync(user);
                if (result.Succeeded)
                {
                    result = await UserManager.AddLoginAsync(user.Id, info.Login);
                    if (result.Succeeded)
                    {
                        await StoreFacebookAuthToken(user);
                        await SignInAsync(user, isPersistent: false);
                        return RedirectToLocal(returnUrl);
                    }
                }
                AddErrors(result);
            }
 
            ViewBag.ReturnUrl = returnUrl;
            return View(model);
        }


اکشن ExternalLoginCallback هنگامی فراخوانی می‌شود که شما برای اولین بار یک کاربر را به یک تامین کننده اجتماعی اختصاص می‌دهید. در خط 17 شناسه دسترسی فیسبوک را بصورت یک claim برای کاربر ذخیره می‌کنیم.
//
        // GET: /Account/ExternalLoginCallback
        [AllowAnonymous]
        publicasyncTask<ActionResult> ExternalLoginCallback(string returnUrl)
        {
            var loginInfo = await AuthenticationManager.GetExternalLoginInfoAsync();
            if (loginInfo == null)
            {
                return RedirectToAction("Login");
            }
 
            // Sign in the user with this external login provider if the user already has a login
            var user = await UserManager.FindAsync(loginInfo.Login);
            if (user != null)
            {
                //Save the FacebookToken in the database if not already there
                await StoreFacebookAuthToken(user);
                await SignInAsync(user, isPersistent: false);
                return RedirectToLocal(returnUrl);
            }
            else
            {
                // If the user does not have an account, then prompt the user to create an account
                ViewBag.ReturnUrl = returnUrl;
                ViewBag.LoginProvider = loginInfo.Login.LoginProvider;
                return View("ExternalLoginConfirmation", newExternalLoginConfirmationViewModel { Email = loginInfo.Email });
            }
        }
در آخر شناسه FacebookAccessToken را در دیتابیس ASP.NET Identity ذخیره کنید.
privateasyncTask StoreFacebookAuthToken(ApplicationUser user)
        {
            var claimsIdentity = await AuthenticationManager.GetExternalIdentityAsync(DefaultAuthenticationTypes.ExternalCookie);
            if (claimsIdentity != null)
            {
                // Retrieve the existing claims for the user and add the FacebookAccessTokenClaim
                var currentClaims = await UserManager.GetClaimsAsync(user.Id);
                var facebookAccessToken = claimsIdentity.FindAll("FacebookAccessToken").First();
                if (currentClaims.Count() <=0 )
                {
                    await UserManager.AddClaimAsync(user.Id, facebookAccessToken);
                }

پکیج Facebook C#SDK را نصب کنید. http://nuget.org/packages/Facebook
فایل AccountViewModel.cs را باز کنید و کد زیر را اضافه کنید.
    public class FacebookViewModel
     {
         [Required]
         [Display(Name = "Friend's name")]
         public string Name { get; set; }
  
        public string ImageURL { get; set; }
    }

کد زیر را به کنترلر Account اضافه کنید تا عکس‌های دوستان تان را دریافت کنید.
//GET: Account/FacebookInfo
[Authorize]
publicasyncTask<ActionResult> FacebookInfo()
{
    var claimsforUser = await UserManager.GetClaimsAsync(User.Identity.GetUserId());
    var access_token = claimsforUser.FirstOrDefault(x => x.Type == "FacebookAccessToken").Value;
    var fb = newFacebookClient(access_token);
    dynamic myInfo = fb.Get("/me/friends");
    var friendsList = newList<FacebookViewModel>();
    foreach (dynamic friend in myInfo.data)
    {
        friendsList.Add(newFacebookViewModel()
           {
               Name = friend.name,
               ImageURL = @"https://graph.facebook.com/" + friend.id + "/picture?type=large"
           });
    }
 
    return View(friendsList);
}

در پوشه Views/Account یک نمای جدید با نام FacebookInfo.cshtml بسازید و کد Markup آن را مطابق لیست زیر تغییر دهید.
@model IList<WebApplication96.Models.FacebookViewModel>
 @if (Model.Count > 0)
 {
     <h3>List of friends</h3>
     <div class="row">
             @foreach (var friend in Model)
             {
               <div class="col-md-3">
                <a href="#" class="thumbnail">
                  <img src=@friend.ImageURL alt=@friend.Name />
                 </a>
               </div>
              }
     </div>
 }
در این مرحله، شما می‌توانید لیست دوستان خود را بهمراه عکس‌های پروفایل شان دریافت کنید.
پروژه را اجرا کنید و توسط Facebook وارد سایت شوید. باید به سایت فیسبوک هدایت شوید تا احراز هویت کنید و دسترسی لازم را به اپلیکیشن اعطا کنید. پس از آن مجددا به سایت خودتان باید هدایت شوید.
حال هنگامی که روی لینک FacebookInfo کلیک می‌کنید باید صفحه ای مشابه تصویر زیر ببینید.

این یک مثال ساده از کار کردن با تامین کنندگان اجتماعی بود. همانطور که مشاهده می‌کنید، براحتی می‌توانید داده‌های بیشتری برای کاربر جاری درخواست کنید و تجربه کاربری و امکانات بسیار بهتری را در اپلیکیشن خود فراهم کنید.

نظرات مطالب
معماری لایه بندی نرم افزار #3
بعد از پیاده سازی UOW و لایه‌بندی نرم‌افزار به این این شکل که در مطلب فعلی توضیح داده شد،
 فرض کنید دو ویومدل زیر را داریم:
 public class PersonFormViewModel
    {
        public long Id { get; set; }
        public long RequestId { get; set; }
        [DisplayName("نام کاربری"), Required(ErrorMessage = "نام کاربری الزامی می‌باشد.")]
        public string Username { get; set; }
        public bool Accepted { get; set; }
        [DisplayName("مدل")]
        public string DeviceModel { get; set; }
        public DateTime? ExpireDate { get; set; }
        public RequestViewModel RequestViewModel { get; set; }
    }
public class RequestViewModel
    {
        public long Id { get; set; }
        public string Username { get; set; }
        [DisplayName("توضیحات")]
        [DataType(DataType.MultilineText)]
        public string Description { get; set; }
        public DateTime CreateDate { get; set; }
        public Nullable<long> DeviceId { get; set; }
        public Nullable<long> ParentId { get; set; }
        public long RequestTypeId { get; set; }
        public bool IsFinalized { get; set; }
        public virtual  PersonFormViewModel PersonFormViewModel { get; set; }
    }
سناریو به این شکل است که ما فرمی داریم برای ایحاد یک درخواست (RequestViewModel) که با ایجاد آن در واقع اطلاعات شخص (PersonFormViewModel) را نیز دریافت می‌کنیم.
برای افزودن RequestٰViewModel به دیتابیس این دو روش قابل پیاده‌سازی است:
روش اول: 
تنها RequestViewModel را از طریق RequestService اضافه می‌کنیم و به دلیل وجود PersonFormViewModel داخل RequestViewModel اطلاعات شخص به خودی خود داخل entity مربوطه اضافه می‌شود:
_requestService.Add(requestViewModel);
_uow.SaveChanges();
روش دوم:
ابتدا RequestViewModel را از طریق سرویس مربوطه اضافه می‌کنیم و بعد به طور جداگانه PersonViewModel را از طریق سرویس PersonFormService اضافه می‌کنیم:
var addedRequest = _requestService.Add(requestViewModel ); 
var personViewModel = requestViewModel .PersonFormViewModel; 
_personFormService.Add(personViewModel);
_uow.SaveChanges();
در حال حاضر روش درست کدام است؟
مطالب
آشنایی با سورس AndroidBreadCrumb

زمانی که سیستم عامل های GUI مثل ویندوز به بازار آمدند، یکی از قسمت‌های گرافیکی آن‌ها AddressBar   نام داشت که مسیر حرکت آن‌ها را در فایل سیستم نشان میداد و در سیستم عامل‌های متنی  CLI با دستور  cd یا pwd انجام می‌شد. بعدها در وب هم همین حرکت با نام BreadCrumb صورت گرفت که به عنوان مثال مسیر رسیدن به صفحه‌ی یک محصول یا یک مقاله را نشان می‌داد. در یک پروژه‌ی اندرویدی نیاز بود تا یک ساختار درختی را پیاده سازی کنم، ولی در برنامه‌های اندروید ایجاد یک درخت، کار هوشمندانه و مطلوبی نیست و روش کار به این صورت است که یک لیست از گروه‌های والد را نمایش داده و با انتخاب هر آیتم لیست به آیتم‌های فرزند تغییر میکند. حالا مسئله این بود که کاربر باید مسیر حرکت خودش را بشناسد. به همین علت مجبور شدم یک BreadCrumb را برای آن طراحی کنم که در زیر تصویر آن را مشاهده می‌کنید.


 از نکات جالب توجه در مورد این ماژول می‌توان گفت که قابلیت این را دارد تا تصمیمات خود را بر اساس اندازه‌های مختلف صفحه نمایش بگیرد. به عنوان مثال اگر آیتم‌های بالا بیشتر از سه عدد باشد و در صفحه جا نشود از یک مسیر جعلی استفاده می‌کند و همه‌ی آیتم‌ها با اندیس شماره 1 تا index-3 را درون یک آیتم با عنوان (...) قرار می‌دهد که من به آن می‌گویم مسیر جعلی. به عنوان نمونه مسیر تصویر بالا در صفحه جا شده است و نیازی به این کار دیده نشده است. ولی تصویر زیر از آن جا که مسیر، طول width صفحه نمایش رد کرده است، نیاز است تا چنین کاری انجام شود. موقعی‌که کاربر آیتم ... را کلیک کند، مسیر باز شده و به محل index-3 حرکت می‌کند. یعنی دو مرحله به عقب باز می‌گردد.


نگاهی به کارکرد ماژول 

قبل از توضیح در مورد سورس، اجازه دهید نحوه‌ی استفاده از آن را ببینیم.

این سورس شامل دو کلاس است که ساده‌ترین کلاس آن AndBreadCrumbItem می‌باشد که مشابه کلاس ListItem در بخش وب دات نت است و دو مقدار، یکی متن و دیگری Id را می‌گیرد:

سورس:

public class AndBreadCrumbItem {

    private int Id;
    private String diplayText;

    public AndBreadCrumbItem(int Id, String displayText)
    {
        this.Id=Id;
        this.diplayText=displayText;
    }
    public String getDiplayText() {
        return diplayText;
    }
    public void setDiplayText(String diplayText) {
        this.diplayText = diplayText;
    }
    public int getId() {
        return Id;
    }
    public void setId(int id) {
        Id = id;
    }
}

به عنوان مثال می‌خواهیم یک breadcrumb را با مشخصات زیر بسازیم:

AndBreadCrumbItem itemhome=new AndBreadCrumbItem(0,"Home");
AndBreadCrumbItem itemproducts=new AndBreadCrumbItem(12,"Products");
 AndBreadCrumbItem itemdigital=new AndBreadCrumbItem(15,"Digital");
AndBreadCrumbItem itemhdd=new AndBreadCrumbItem(56,"Hard Disk Drive");
حال از کلاس اصلی یعنی AndBreadCrumb استفاده می‌کنیم و آیتم‌ها را به آن اضافه می‌کنیم:
AndBreadCrumb breadCrumb=new AndBreadCrumb(this);

        breadCrumb.AddNewItem(itemhome);
        breadCrumb.AddNewItem(itemproducts);
        breadCrumb.AddNewItem(itemdigital);
        breadCrumb.AddNewItem(itemhdd);
به این نکته دقت داشته باشید که با هر شروع مجدد چرخه‌ی Activity، حتما شیء Context این کلاس را به روز نمایید تا در رسم المان‌ها به مشکل برنخورد. می‌توانید از طریق متد زیر context را مقداردهی نمایید:
breadCumb.setContext(this);
هر چند راه حل پیشنهادی این است که این کلاس را نگهداری ننماید و از یک لیست ایستا جهت نگهداری AndBreadCrumbItem‌ها استفاده کنید تا باهر بار  فراخوانی رویدادهای اولیه چون oncreate یا onstart و.. شی BreadCrumb را پر نمایید.

پس از افزودن آیتم ها، تنظیمات زیر را اعمال نمایید:

        LinearLayout layout=(LinearLayout)getActivity().findViewById(R.id.breadcumblayout);
        layout.setPadding(8, 8, 8, 8);
        breadCrumb.setLayout(layout);
        breadCrumb.SetTinyNextNodeImage(R.drawable.arrow);
        breadCrumb.setTextSize(25);
        breadCrumb.SetViewStyleId(R.drawable.list_item_style);
در سه خط اول، یک layout  از نوع Linear جهت رسم اشیاء به شیء breadcrumb معرفی می‌شود. سپس در صورت تمایل می‌توانید از یک شیء تصویر گرافیکی کوچک هم استفاده کنید که در تصاویر بالا می‌بینید از تصویر یک فلش جهت دار استفاده شده است تا بین هر المان ایجاد شده از آیتم‌ها قرار بگیرد. سپس در صورت تمایل اندازه‌ی قلم متون را مشخص می‌کنید و در آخر هم متد SetViewStyleId هم برای نسبت دادن یک استایل یا selector و ... استفاده می‌شود.
حال برای رسم آن متد UpdatePath را صدا می‌زنیم:
        breadCrumb.UpdatePath();

الان اگر برنامه اجرا شود باید breadcrumb از چپ به راست رسم گردد. برای استفاده‌های فارسی، راست به چپ می‌توانید از متد زیر استفاده کنید:
breadCrumb.setRTL(true);
در صورت هر گونه تغییری در تنظیمات، مجددا متد UpdatePath را فراخوانی کنید تا عملیات رسم، با تنظمیات جدید آغاز گردد.

در صورتیکه قصد دارید تنظیمات بیشتری چون رنگ متن، فونت متن و ... را روی هر المان اعمال کنید، از رویداد زیر استفاده کنید:

breadCrumb.setOnTextViewUpdate(new ITextViewUpdate() {
            @Override
            public TextView UpdateTextView(Context context, TextView tv) {
                tv.setTextColor(...);
                tv.setTypeface(...);
                return tv;
            }
        });
با هر بار ایجاد المان که از نوع TextView است، این رویداد فراخوانی شده و تنظیمات شما را روی آن اجرا می‌کند.
همچنین در صورتیکه می‌خواهید بدانید کاربر بر روی چه عنصری کلیک کرده است، از رویداد زیر استفاده کنید:
breadCumb.setOnClickListener(new IClickListener() {
            @Override
            public void onClick(int position, int Id) {
                  //...
            }
        });
کد بالا دو آرگومان را ارسال میکند که اولی position یا اندیس مکانی عنصر کلیک شده را بر می‌گرداند و دومی id هست که با استفاده ازکلاس AndBreadCrumbItem به آن پاس کرده‌اید. هنگام کلیک کاربر روی عنصر مورد نظر، برگشت به عقب به طور خودکار صورت گرفته و عناصر بعد از آن موقعیت، به طور خودکار حذف خواهند شد.

آخرین متد موجود که کمترین استفاده را دارد، متد SetNoResize است. در صورتیکه این متد با True مقداردهی گردد، عملیات تنظیم بر اساس صفحه‌ی نمایش لغو می‌شود. این متد برای زمانی مناسب است که به عنوان مثال شما از یک HorozinalScrollView استفاده کرده باشید. در این حالت layout شما هیچ گاه به پایان نمی‌رسد و بهتر هست عملیات اضافه را لغو کنید.

نگاهی به سورس

  کلاس زیر شامل بخش‌های زیر است:
فیلدهای خصوصی
 //=-=--=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=- Private Properties -=-=-=-=-=-=-=--=-=-=
    private List<AndBreadCrumbItem> items=null;
    private List<TextView> textViews;
    private int tinyNextNodeImage;
    private int viewStyleId;
    private Context context;
    private boolean RTL;
    private float textSize=20;
    private boolean noResize=false;

    LinearLayout layout;
    IClickListener clickListener;
    ITextViewUpdate textViewUpdate;
    LinearLayout.LayoutParams params ;

با نگاهی به نام آن‌ها میتوان حدس زد که برای چه کاری استفاده می‌شوند. به عنوان نمونه از اصلی‌ترین‌ها، متغیر items جهت نگهداری آیتم‌های پاس شده استفاده می‌شود و textviews هم برای نگهداری هر breadcrumb یا همان المان TextView که روی صفحه رسم می‌شود.
اینترفیس‌ها هم با حرف I شروع و برای تعریف رویدادها ایجاد شده‌اند. در ادامه از تعدادی متد get و Set برای مقدار دهی بعضی از فیلدهای خصوصی بالا استفاده شده است:
    //=-=---=-=-=-=-- Constructor =--=-=-=-=-=--=-=-

    public AndBreadCrumb(Context context)
    {
        this.context=context;
        params = new LinearLayout.LayoutParams
                (LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT, LinearLayout.LayoutParams.WRAP_CONTENT);
    }

    //=-=-=--=--=-=-=-=-=-=-=-=-  Public Properties --=-=-=-=-=-=--=-=-=-=-=-=-

    //each category would be added to create path
    public void AddNewItem(AndBreadCrumbItem item)
    {
        if(items==null)
            items=new ArrayList<>();
        items.add(item);
    }

    // if you want a pointer or next node between categories or textviews
    public void SetTinyNextNodeImage(int resId) {this.tinyNextNodeImage=resId;}

    public void SetViewStyleId(int resId) {this.viewStyleId=resId;}

    public void setTextSize(float textSize) {this.textSize = textSize;}

    public boolean isRTL() {
        return RTL;
    }

    public void setRTL(boolean RTL) {
        this.RTL = RTL;
    }

    public void setLayout(LinearLayout layout) {

        this.layout = layout;
    }

    public void setContext(Context context) {
        this.context = context;
    }

    public boolean isNoResize() {
        return noResize;
    }

    public void setNoResize(boolean noResize) {
        this.noResize = noResize;
    }

بعد از آن به متدهای خصوصی می‌رسیم که متد زیر، متد اصلی ما برای ساخت breadcrumb است:
 //primary method for render objects on layout
    private void DrawPath() {


        //stop here if essentail elements aren't present
        if (items == null) return ;
        if (layout == null) return;
        if (items.size() == 0) return;


//we need to get size of layout,so we use the post method to run this thread when ui is ready
        layout.post(new Runnable() {
            @Override
            public void run() {


                //textviews created here one by one
                int position = 0;
                textViews = new ArrayList<>();
                for (AndBreadCrumbItem item : items) {
                    TextView tv = MakeTextView(position, item.getId());
                    tv.setText(item.getDiplayText());
                    textViews.add(tv);
                    position++;
                }


                //add textviews on layout
                AddTextViewsOnLayout();

                //we dont manage resizing anymore
                if(isNoResize()) return;

                //run this code after textviews Added to get widths of them
                TextView last_tv=textViews.get(textViews.size()-1);
                last_tv.post(new Runnable() {
                    @Override
                    public void run() {
                        //define width of each textview depend on screen width
                        BatchSizeOperation();
                    }
                });

            }
        });


    }
متد DrawPath برای ترسیم breadcumb است و می‌توان گفت اصلی‌ترین متد این کلاس است. در سه خط اول، عناصر الزامی را که باید مقداردهی شده باشند، بررسی می‌کند. این موارد وجود آیتم‌ها و layout است. اگر هیچ یک از اینها مقدار دهی نشده باشند، عملیات رسم خاتمه می‌یابد. بعد از آن یک پروسه‌ی UI جدید را در متد post شیء Layout معرفی می‌کنیم. این متد زمانی این پروسه را صدا می‌زند که layout در UI برنامه جا گرفته باشد. دلیل اینکار این است که تا زمانی که ویوها در UI تنظیم نشوند، نمی‌توانند اطلاعاتی چون پهنا و ارتفاع را برگردانند و همیشه مقدار 0 را باز می‌گردانند. پس ما بامتد post اعلام می‌کنیم زمانی این پروسه را اجرا کن که وضعیت UI خود را مشخص کرده‌ای.
به عنوان نمونه کد زیر را ببینید:
TextView tv=new TextView(this);
tv.getWidth(); //return 0
layout.add(tv);
tv.getWidth(); //return 0
در این حالت کنترل در هر صورتی عدد ۰ را به شما باز می‌گرداند و نمی‌توانید اندازه‌ی آن را بگیرید مگر اینکه درخواست یک callback بعد از رسم را داشته باشید که این کار از طریق متد post انجام می‌گیرد:
TextView tv=new TextView(this);
tv.post(new Runnable() {
                    @Override
                    public void run() {
                        tv.getWidth(); //return x
                    }
                });
در اینجا مقدار واقعی x بازگردانده می‌شود.

باز می‌گردیم به متد DrawPath و داخل متد post
 در اولین خط این پروسه به ازای هر آیتم، یک TextView توسط متد MakeTextView ساخته می‌شود که شامل کد زیر است:
  private TextView MakeTextView(final int position, final int Id)
    {
        //settings for cumbs
        TextView tv=new TextView(this.context);
        tv.setEllipsize(TextUtils.TruncateAt.END);
        tv.setSingleLine(true);
        tv.setTextSize(TypedValue.COMPLEX_UNIT_PX, textSize);
        tv.setBackgroundResource(viewStyleId);

        /*call custom event - this event will be fired when user click on one of
         textviews and returns position of textview and value that user sat as id
         */
        tv.setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
            @Override
            public void onClick(View v) {

                SetPosition(position);
                clickListener.onClick(position, Id);
            }
        });

        //if user wants to update each textviews
        if(textViewUpdate!=null)
            tv=textViewUpdate.UpdateTextView(context,tv);

        if(isRTL())
            tv.setRotationY(180);

        return tv;
    }

در خطوط اولیه، یک Textview ساخته و متد Ellipsize را با Truncate.END مقداردهی می‌نماید. این مقدار دهی باعث می‌شود اگر متن، در Textview جا نشد، ادامه‌ی آن با ... مشخص شود. در خط بعدی Textview را تک خطه معرفی می‌کنیم. در خط بعدی اندازه‌ی قلم را بر اساس آنچه کاربر مشخص کرده است، تغییر می‌دهیم و بعد هم استایل را برای آن مقداردهی می‌کنیم. بعد از آن رویداد کلیک را برای آن مشخص می‌کنیم تا اگر کاربر بر روی آن کلیک کرد، رویداد اختصاصی خودمان را فراخوانی کنیم.
در خط بعدی اگر rtl با true مقدار دهی شده باشد، textview را حول محور Y چرخش می‌دهد تا برای زبان‌های راست به چپ چون فارسی آماده گردد و در نهایت Textview ساخته شده و به سمت متد DrawPath باز می‌گرداند.

بعد از ساخته شدن TextViewها، وقت آن است که به Layout اضافه شوند که وظیفه‌ی اینکار بر عهده‌ی متد AddTextViewOnLayout است:
 //this method calling by everywhere to needs add textviews on the layout like master method :drawpath
    private void AddTextViewsOnLayout()
    {
        //prepare layout
        //remove everything on layout for recreate it
        layout.removeAllViews();
        layout.setOrientation(LinearLayout.HORIZONTAL);
        layout.setVerticalGravity(Gravity.CENTER_VERTICAL);
        if(isRTL())
            layout.setRotationY(180);



        //add textviews one by one

        int position=0;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            layout.addView(tv,params);

            //add next node image between textviews if user defined a next node image
            if(tinyNextNodeImage>0)
                if(position<(textViews.size()-1)) {
                    layout.addView(GetNodeImage(), params);
                    position++;
                }
        }

    }

در چند خط اول، Layout آماده سازی می‌شود. این آماده سازی شامل پاکسازی اولیه Layout یا خالی کردن ویوهای درون آن است که می‌تواند از رندر قبلی باشد. افقی بودن جهت چینش Layout، در مرکز نگاه داشتن ویوها و نهایتا چرخش حول محور Y در صورت true بودن خاصیت RTL است. در خطوط بعدی یک حلقه وجود دارد که Textview‌های ایجاد شده را یک به یک در Layout می‌چیند و اگر کاربر تصویر گرافیکی را هم به (همان فلش‌های اشاره‌گر) متغیر tinyNextNodeImage نسبت داده باشد، آن‌ها را هم بین TextView‌ها می‌چیند و بعد از پایان یافتن کار، مجددا به متد DrawPath باز می‌گردد.
تا به اینجا کار چیدمان به ترتیب انجام شده است ولی از آنجا که اندازه‌ی Layout در هر گوشی و  در دو حالت حالت افقی یا عمودی نگه داشتن گوشی متفاوت است، نمی‌توان به این چینش اعتماد کرد که به چه نحوی عناصر نمایش داده خواهند شد و این مشکل توسط متد BatchSizeOperation (تغییر اندازه دسته جمعی) حل می‌گردد. در اینجا هم باز متد post به آخرین textview اضافه شده است. به این علت که موقعی‌که همه‌ی textview‌ها در ui جا خوش کردند، بتوانیم به خاصیت‌های ui آن‌ها دستیابی داشته باشیم. حالا بعد از ترسیم باید اندازه آن‌ها را اصلاح کنیم. قدم به قدم متد BatchSizeOperation را بررسی می‌کنیم:
//set textview width depend on screen width
private void BatchSizeOperation()
{
//get width of next node between cumbs
Bitmap tinyBmap = BitmapFactory.decodeResource(context.getResources(), tinyNextNodeImage);
int tinysize=tinyBmap.getWidth();
//get sum of nodes
tinysize*=(textViews.size()-1);
...
}
ابتدا لازم است ‍‍‍‍‍طول مسیری که همه ویوها یا المان‌های ما را دارند، به دست آوریم. اول از تصویر کوچک شروع می‌کنیم و پهنای آن را می‌گیریم. سپس عدد به دست آمده را در تعداد آن ضرب می‌کنیم تا جمع پهناها را داشته باشیم. سپس نوبت به TextView‌ها می‌رسد.

  //get width size of screen(layout is screen here)
        int screenWidth=GetLayoutWidthSize();

        //get sum of arrows and cumbs width
        int sumtvs=tinysize;
        for (TextView tv : textViews) {

            int width=tv.getWidth();
            sumtvs += width;
        }
در ادامه‌ی این متد، متد GetLayoutWidthSize را صدا می‌زنیم که وظیفه‌ی آن برگرداندن پهنای layout است و کد آن به شرح زیر است:
    private int GetLayoutWidthSize()
    {
        int width=layout.getWidth();
        int padding=layout.getPaddingLeft()+layout.getPaddingRight();
        width-=padding;
        return width;
    }
در این متد پهنا به احتساب padding‌های چپ و راست به دست می‌آید و مقدار آن را به عنوان اندازه‌ی صفحه نمایش، تحویل متد والد می‌دهد. در ادامه هم پهنای هر Textview محاسبه شده و جمع کل آن‌ها را با اندازه‌ی صفحه مقایسه می‌کند. اگر کوچکتر بود، کار این متد در اینجا تمام می‌شود و نیازی به تغییر اندازه نیست. ولی اگر نبود کد ادامه می‌یابد:
    private void  BatchSizeOperation()
    {
        ....

    //if sum of cumbs is less than screen size the state is good so return same old textviews
        if(sumtvs<screenWidth)
            return ;


        if(textViews.size()>3)
        {
            //make fake path
            MakeFakePath();

            //clear layout and add textviews again
            AddTextViewsOnLayout();
        }

        //get free space without next nodes -> and spilt rest of space to textviews count to get space for each textview
        int freespace =screenWidth-tinysize;
        int each_width=freespace/textViews.size();

        //some elements have less than each_width,so we should leave size them and calculate more space again
        int view_count=0;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            if (tv.getWidth()<=each_width)
                freespace=freespace-tv.getWidth();
            else
                view_count++;
        }
        if (view_count==0) return;

        each_width=freespace/view_count;
        for (TextView tv:textViews)
        {
            if (tv.getWidth()>each_width)
                tv.setWidth(each_width);
        }


    }

اگر آیتم‌ها بیشتر از سه عدد باشند، می‌توانیم از حالت مسیر جعلی استفاده کنیم که توسط متد MakeFakePath انجام می‌شود. البته بعد از آن هم باید دوباره view‌ها را چینش کنیم تا مسیر جدید ترسیم گردد، چون ممکن است بعد از آن باز هم جا نباشد یا آیتم‌ها بیشتر از سه عدد نیستند. در این حالت، حداقل کاری که می‌توانیم انجام دهیم این است که فضای موجود را بین آن‌ها تقسیم کنیم تا همه‌ی کاسه، کوزه‌ها سر آیتم آخر نشکند و متنش به ... تغییر یابد و حداقل از هر آیتم، مقداری از متن اصلی نمایش داده شود. پس میانگین فضای موجود را گرفته و بر تعداد المان‌ها تقسیم می‌کنیم. البته این را هم باید در نظر گرفت که در تقسیم بندی، بعضی آیتم‌ها آن مقدار پهنا را نیاز ندارند و با پهنای کمتر هم می‌شود کل متنشان را نشان داد. پس یک کار اضافه‌تر این است که مقدار پهنای اضافی آن‌ها را هم حساب کنیم و فقط آیتم‌هایی را پهنا دهیم که به مقدار بیشتری از این میانگین احتیاج دارند. در اینجا کار به پایان می‌رسد و مسیر نمایش داده می‌شود.

نحوه‌ی کارکرد متد MakeFakePath بدین صورت است که 4 عدد TextView را ایجاد کرده که المان‌های با اندیس 0 و 2 و 3 به صورت نرمال و عادی ایجاد شده و همان کارکرد سابق را دارند. ولی المان شماره دو با اندیس 1 با متن ... نماینده‌ی آیتم‌های میانی است و رویدادکلیک  آن به شکل زیر تحریف یافته است:

 //if elements are so much(mor than 3),we make a fake path to decrease elements
    private void MakeFakePath()
    {
        //we make 4 new elements that index 1 is fake element and has a rest of real path in its heart
        //when user click on it,path would be opened
        textViews=new ArrayList<>(4);
        TextView[] tvs=new TextView[4];
        int[] positions= {0,items.size()-3,items.size()-2,items.size()-1};

        for (int i=0;i<4;i++)
        {
            //request for new textviews
            tvs[i]=MakeTextView(positions[i],items.get(positions[i]).getId());

            if(i!=1)
                tvs[i].setText(items.get(positions[i]).getDiplayText());
            else {
                tvs[i].setText("...");
                //override click event and change it to part of code to open real path by call setposition method and redraw path
                tvs[i].setOnClickListener(new View.OnClickListener() {
                    @Override
                    public void onClick(View v) {
                        int pos = items.size() - 3;
                        int id = items.get(pos).getId();
                        SetPosition(items.size() - 3);
                        clickListener.onClick(pos, id);
                    }
                });
            }
            textViews.add(tvs[i]);
        }
    }
این رویداد با استفاده از setPosition به آیتم index-3 بازگشته و مجددا المان‌ها رسم می‌گردند و سپس رویداد کلیک این آیتم را هم اجرا می‌کند و المان‌های با اندیس 2 و 3 را به ترتیب به رویدادهای index-1 و index-2 متصل می‌کنیم.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 17 - بررسی فریم ورک Logging
ASP.NET Core به همراه یک فریم ورک توکار ثبت وقایع (Logging) ارائه شده‌ی توسط تزریق وابستگی‌ها است که به صورت پیش فرض نیز فعال است.


این تصویر را پیشتر در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 6 - سرویس‌ها و تزریق وابستگی‌ها» مشاهده کرده‌اید. در اینجا لیست سرویس‌هایی را مشاهده می‌کنید که به صورت پیش فرض، ثبت شده‌اند و فعال هستند و ILogger و ILoggerFactory نیز جزئی از آن‌ها هستند. بنابراین نیازی به فعال سازی آن‌ها نیست؛ اما برای استفاده‌ی از آن‌ها نیاز به انجام یک سری تنظیمات است.


پیاده سازی ثبت وقایع در ASP.NET Core

اولین قدم کار با فریم ورک ثبت وقایع ASP.NET Core، معرفی ILoggerFactory به متد Configure کلاس آغازین برنامه است:
public void Configure(ILoggerFactory loggerFactory, IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   loggerFactory.AddConsole(Configuration.GetSection("Logging"));
   loggerFactory.AddDebug();
متد Configure امضای مشخصی را ندارد و در اینجا به هر تعداد سرویسی که نیاز باشد، می‌توان اینترفیس‌های آن‌ها را جهت تزریق وابستگی‌های متناظر توسط IoC Containser توکار ASP.NET Core، معرفی کرد. در اینجا برای تنظیم ویژگی‌های سرویس ثبت وقایع، تزریق وابستگی ILoggerFactory  صورت گرفته‌است.
سطر اول متد، تنظیمات ثبت وقایع را از خاصیت Logging فایل appsettings.json برنامه می‌خواند (در مورد خاصیت Configuration، در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config» بیشتر بحث شد) و لاگ کردن ویژه‌ی در کنسول NET Core. را فعال می‌کند:
{
    "Logging": {
        "IncludeScopes": false,
        "LogLevel": {
            "Default": "Debug",
            "System": "Information",
            "Microsoft": "Information"
        }
    }
}
در مورد Log Level و یا سطوح ثبت وقایع، در ادامه‌ی مطلب بحث خواهد شد.

و سطر دوم سبب نمایش اطلاعات لاگ شده در کنسول دیباگ ویژوال استودیو می‌شود.
متد AddDebug برای شناسایی، نیاز به افزودن وابستگی‌های ذیل در فایل project.json برنامه را دارد:
{
    "dependencies": {
        //same as before 
        "Microsoft.Extensions.Logging": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Logging.Debug": "1.0.0" 
    }
}
پس از این تنظیمات، برنامه را اجرا کنید.


در اینجا می‌توانید ریز وقایعی را که توسط ASP.NET Core لاگ شده‌است، مشاهده کنید. برای مثال چه درخواستی صورت گرفته‌است و چقدر اجرای آن زمان‌برده‌است.
این فعال سازی مرتبط است به متد AddDebug که اضافه شد. اگر می‌خواهید خروجی AddConsole را هم مشاهده کنید، از طریق خط فرمان، به پوشه‌ی اصلی پروژه وارد شده و سپس دستور dotnet run را اجرا کنید:


دستور dotnet run سبب راه اندازی وب سرور برنامه بر روی پورت 5000 شده‌است که در تصویر نیز مشخص است.
بنابراین اینبار برای دسترسی به برنامه باید مسیر http://localhost:5000 را در مرورگر خود طی کنید. در اینجا نیز می‌توان حالت‌های مختلف اطلاعات لاگ شده را مشاهده کرد و تمام این‌ها مرتبط هستند به ذکر متد AddConsole .


کار با سرویس ثبت وقایع ASP.NET Core از طریق تزریق وابستگی‌ها

برای کار با سرویس ثبت وقایع توکار ASP.NET Core در قسمت‌های مختلف برنامه، می‌توان از ترزیق وابستگی ILogger آن استفاده کرد:
[Route("[controller]")]
public class AboutController : Controller
{
    private readonly ILogger<AboutController> _logger;
 
    public AboutController(ILogger<AboutController> logger)
    {
        _logger = logger;
    }
 
    [Route("")]
    public ActionResult Hello()
    {
        _logger.LogInformation("Running Hello");
        return Content("Hello from DNT!");
    }
در این کنترلر، وابستگی اینترفیس ILogger با پارامتری از نوع کنترلر جاری به سازنده‌ی کلاس تزریق شده‌است. علت ذکر این پارامتر جنریک این است که ILoggerFactory بداند چگونه باید متد CreateLogger خود را در پشت صحنه وهله سازی کند.
سپس با توجه به اینکه این سرویس جزو سرویس‌های از پیش ثبت شده‌ی ASP.NET Core است، امکانات آن بدون نیاز به تنظیمات بیشتری در دسترس است. برای مثال از متد LogInformation آن در اکشن متد Hello استفاده شده‌است و خروجی عبارت لاگ شده‌ی آن‌را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید:



سطوح مختلف ثبت وقایع

اینترفیس ILogger به همراه متدهای مختلفی است؛ مانند LogError، LogDebug و غیره. معانی آن‌ها به شرح زیر هستند:
Debug (1): ثبت واقعه‌ای است با بیشترین حد جزئیات ممکن که عموما شامل اطلاعات حساسی نیز می‌باشد. بنابراین نباید در حالت ارائه‌ی نهایی برنامه فعال شود.
(2) Verbose: ثبت وقایعی مفصل، جهت بررسی مشکلات در حین توسعه‌ی برنامه. تنها باید حاوی اطلاعاتی برای دیباگ برنامه باشند.
(3) Information: عموما برای ردیابی قسمت‌های مختلف برنامه مورد استفاده قرار می‌گیرند.
(4) Warning: جهت ثبت واقعه‌ای نامطلوب در سیستم بکار می‌رود و سبب قطع اجرای برنامه نمی‌شود.
(5) Errors: مشکلات برنامه را که سبب قطع سرویس دهی آن شده‌اند را ثبت می‌کند. هدف آن ثبت مشکلات واحد جاری است و نه کل برنامه.
Critical (6): هدف آن ثبت مشکلات بحرانی کل سیستم است که سبب از کار افتادن آن شده‌اند.

برای مثال در حین تنظیم متد AddDebug که سبب نمایش اطلاعات لاگ شده در کنسول دیباگ ویژوال استودیو می‌شود، می‌توان حداقل سطح ثبت وقایع را نیز ذکر کرد:
 loggerFactory.AddDebug(minLevel: LogLevel.Information);
این حداقل مرتبط است با اعدادی که در کنار سطوح فوق ملاحظه می‌کنید. برای مثال اگر حداقل سطح ثبت وقایع به Information تنظیم شود، چون سطح آن 3 است، دیگر سطوح پایین‌تر از آن لاگ نخواهند شد. اهمیت این مساله در اینجا است که اگر صرفا نیاز به اطلاعات Critical داشتیم، نیازی نیست تا با انبوهی از اطلاعات لاگ شده سر و کار داشته باشیم و به این ترتیب می‌توان حجم اطلاعات نمایش داده شده را کاهش داد.

البته ترتیب واقعی این سطوح را در enum مرتبط با آن‌ها بهتر می‌توان مشاهده کرد:
  public enum LogLevel
  {
    Trace,
    Debug,
    Information,
    Warning,
    Error,
    Critical,
    None,
  }

یک نکته: زمانیکه متد AddDebug را بدون پارامتر فراخوانی می‌کنید، حداقل سطح ثبت وقایع آن به Information تنظیم شده‌است. یعنی در این لاگ، خبری از اطلاعات Debug نخواهد بود (چون سطح دیباگ پایین‌تر است از Information).  بنابراین اگر می‌خواهید این اطلاعات را هم مشاهده کنید باید پارامتر minLevel آن‌را به LogLevel.Debug تنظیم نمائید.


امکان استفاده‌ی از پروایدرهای ثبت وقایع ثالث

تا اینجا، دو نمونه از پروایدرهای توکار ثبت وقایع ASP.NET Core را بررسی کردیم. اگر نیاز به ثبت این اطلاعات با فرمت‌های مختلف و یا در بانک اطلاعاتی وجود دارد، می‌توان به تامین کننده‌های ثالثی که قابلیت کار با ILoggerFactory را دارند نیز مراجعه کرد. برای مثال:
- elmah.io - provider for the elmah.io service
- Loggr - provider for the Loggr service
- NLog - provider for the NLog library
- Serilog - provider for the Serilog library
مطالب
intellisense دار نمودن ViewBag در ASP.NET MVC
در اینجا  و اینجا  با تفاوت‌های ViewData و ViewBag و TempData در ASP.NET MVC آشنا شدید. هدف ما در این مقاله intellisense  دار کردن شیء پویای ViewBag در فایل‌هاب cshtml می‌باشد که گاها در پروژها پیش می‌آید، برنامه نویس، لیستی را به صورت ViewBag به سمت View ارسال نماید.
 ViewBag :
 • یک نوع dynamic است (این نوع در c# 4 معرفی شده است).
• مانند ViewData برای ارسال اطلاعات از کنترلر به view استفاده می‌شود.
• مدت زمان اعتبار مقادیر آن تنها در request جاری است.
• اگر redirect ایی بین صفحات رخ دهد، مقدار آن null خواهد شد.
• به دلایل امنیتی باید قبل از استفاده، null بودن آن تست شود.
• برای استفاده‌ی از آن، cast نیاز نیست. بنابراین سریعتر عمل می‌کند.
در پوشه‌ی Models یک کلاس با نام Persons ایجاد شده که داری پراپرتی‌های زیر می‌باشد:
using System.Web;

namespace Intellisense.Models
{
    public class Persons
    {
        // کلید
        public int Id { get; set; }
        // نام
        public string FirstName { get; set; }
        // نام خانوادگی
        public string LastName { get; set; }
        // نام پدر
        public string FatherName { get; set; }
        // سن
        public int Age { get; set; }
        // شماره تلفن
        public int Mobile { get; set; }
        // آدرس
        public string Address { get; set; }
    }
}
حال نوبت به ایجاد یک اکشن و مقدار دهی ViewBag با لیستی از اشخاص و پاس دادن به سمت View است:
using System.Collections.Generic;
using System.Web.Mvc;
using Intellisense.Models;

namespace Intellisense.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        // GET: Home
        public ActionResult Index()
        {
            // List of person
            var listOfPerson = new List<Persons>
            {
                new Persons() {Id = 1, FirstName = "Jone", LastName = "liy", FatherName = "Sobin", Age = 36, Mobile = +982015222, Address = "..."},
                new Persons() {Id = 2, FirstName = "kety", LastName = "sory", FatherName = "petter", Age = 19, Mobile = +962222155, Address = "..."},
            };
            // Set ViewBag.Persons data from listOfPerson
            ViewBag.Persons = listOfPerson;
            // Show and send ViewBag.Persons to view
            return View();
        }
    }
}
در View می‌توان به دو روش لیست ارسالی موجود در ViewBag.Persons فراخوانی نمود:
  1. استفاده از دات ( . ) 
  2. عمل Cast
در کد زیر نحوه‌ی استفاده از دات را مشاهده خواهید کرد. از معایب استفاده از این روش اشتباهات تایپی است که نام پراپرتی بعد از دات (.) قرار خواهد گرفت و همچنین intellisense برای آن فعال نیست.
@{
    ViewBag.Title = "ViewBag";
}
<table>
    <thead>
        <tr>
            <th>
                Id
            </th>
            <th>
                First Name
            </th>
            <th>
                Last Name
            </th>
            <th>
                Father Name
            </th>
            <th>
                Age
            </th>
            <th>
               Mobile
            </th>
            <th>
                Address
            </th>
        </tr>
    </thead>
    <tbody>
        @{foreach (var item in ViewBag.Persons)
            {
                <tr>
                    <td>
                        @item.Id
                    </td>
                    <td>
                        @item.FirstName
                    </td>
                    <td>
                        @item.LastName
                    </td>
                    <td>
                        @item.FatherName
                    </td>
                    <td>
                        @item.Age
                    </td>
                    <td>
                        @item.Mobile
                    </td>
                    <td>
                        @item.Address
                    </td>
                </tr>
            }
        }
    </tbody>
</table>

Cast:
با استفاده از کلمه کلیدی as عمل casting انجام پذیرفته است که در زیر، دو روش برای casting آورده شده است. در این حالت intellisense نیز فعال می‌گردد:
@using Intellisense.Models
@{
    ViewBag.Title = "ViewBag";
    // روش اول
    // پیشنهاد می‌شود که از روش اول استفاده شود
    // var listOfPerson = ViewBag.Persons as IEnumerable<Persons>;
    // روش دوم
    // var listOfPerson = (IEnumerable<Persons>)ViewBag.Persons;
    var listOfPerson = ViewBag.Persons as IEnumerable<Persons>;
}
<table>
    <thead>
        <tr>
            <th>
                Id
            </th>
            <th>
                First Name
            </th>
            <th>
                Last Name
            </th>
            <th>
                Father Name
            </th>
            <th>
                Age
            </th>
            <th>
               Mobile
            </th>
            <th>
                Address
            </th>
        </tr>
    </thead>
    <tbody>
        @{foreach (var item in listOfPerson)
            {
                <tr>
                    <td>
                        @item.Id
                    </td>
                    <td>
                        @item.FirstName
                    </td>
                    <td>
                        @item.LastName
                    </td>
                    <td>
                        @item.FatherName
                    </td>
                    <td>
                        @item.Age
                    </td>
                    <td>
                        @item.Mobile
                    </td>
                    <td>
                        @item.Address
                    </td>
                </tr>
            }
        }
    </tbody>
</table>
پروژه جاری را می‌توان از اینجا دانلود نمود.
نظرات مطالب
راه اندازی StimulSoft Report در ASP.NET MVC
مانند مثال بالا می‌توانید به سطوح جزییات گزارش خود بیافزایید. به طور مثال مدل‌های زیر را در نظر بگیرید:
  public class CustomerServiceReport
  {
        public string ReportTitle { get; set; }
        public string ReportDate { get; set; }
        //...

        public List<CustomerRow> Customers { get; set; } = new List<CustomerRow>(); 
  }

 public class CustomerRow
 {
        public int CustomerId { get; set; }
        public string CustomerName { get; set; }
        public string Phone { get; set; }
        //...

        public List<ServiceRow> Services { get; set; } = new List<ServiceRow>();  
} public class ServiceRow { public int ServiceId { get; set; } public string ServiceName { get; set; } public int Count { get; set; } public long Price { get; set; } }
که در فایل mrt مربوط به گزارش به صورت زیر پیاده‌سازی می‌شود

در برنامه هم به صورت زیر دیتای مورد نیاز گزارش - به صورت نمونه - ایجاد می‌شود و در انتها با استفاده از RegBusinessObject و SynchronizeBusinessObjects به گزارش ثبت و ارسال می‌گردد.
var data = new CustomerServiceReport
{
    ReportDate = "1399/09/04",
    ReportTitle = "گزارش سرویس‌های مشتریان"
};

for (int i = 0; i < 5; i++)
{
    var customer = new CustomerRow
    {
        CustomerId = i + 1,
        CustomerName = $"مشتری شماره {i + 1}",
        Phone = "001122"
    };

    for (int j = 0; j < 3; j++)
    {
        var service = new ServiceRow
        {
            ServiceId = j + 1,
            ServiceName = $"سرویس شماره {j + 1}",
            Count = (j + 1) * 10,
            Price = (j + 1) * 10000
        };

        customer.Services.Add(service); //اضافه کردن سرویس به هر مشتری
    }

    data.Customers.Add(customer); // اضافه کردن مشتری به گزارش
}

var report = new StiReport();
report.RegBusinessObject("CustomerServiceReport", data);
report.Dictionary.SynchronizeBusinessObjects();

مطالب
معرفی فریم ورک Blueprint CSS
احتمالا با عباراتی مانند طراحی table less و مزیت‌های طراحی با CSS، همانند سرعت بالاتر بارگذاری سایت در مقایسه با نمایش یک جدول که نیازمند دریافت تمام جزئیات آن و سپس رندر نهایی اطلاعات آن توسط مرورگر است، بارها برخورد داشته‌اید. اما ... آیا یکبار سعی کرده‌اید که به صورت دستی همان کارهایی را که پیشتر با HTML table انجام می‌دادید، اینبار توسط CSS پیاده سازی کنید؟
در اکثر اوقات نتیجه کار مایوس کننده، بسیار سخت و نگهداری آن در طول زمان بسیار مشکل خواهد بود؛ به علاوه سازگاری با مرورگرهای مختلف و نکات ریز هر کدام را نیز لحاظ کنید. به همین جهت تعدادی فریم ورک CSS برای شبیه سازی گرید و جدول تهیه شده‌اند که کار طراحی table less را بسیار ساده و لذت بخش کرده‌اند. یکی از این موارد، فریم ورک Blueprint CSS نام دارد و در ادامه نحوه استفاده از آن‌را مرور خواهیم کرد. این مرور هم مستقل است از فناوری سمت سرور مورد استفاده و صرفا مباحث html و CSS آن بررسی خواهند شد.


دریافت Blueprint CSS

این فریم ورک سورس باز را از مخزن کدهای آن در GitHub می‌توانید دریافت کنید: (^)
البته نگران حجم نزدیک به 4 مگابایتی بسته دریافتی آن نباشید؛ زیرا نهایتا با سه فایل CSS از آن بیشتر کاری نداریم و مابقی مثال‌های آن هستند.
پس از دریافت آن، یک پوشه را به نام blueprint ایجاد کرده و سه فایل ie.css ،print.css و screen.css را در آن قرار دهید.
به علاوه داخل این پوشه، یک پوشه جدید دیگر را به نام src ایجاد کرده و فایل grid.png موجود در این بسته را نیز در آن کپی کنید.


ساختار ابتدایی یک صفحه مبتنی بر Blueprint CSS

پس از ایجاد پوشه blueprint و src به نحوی که توضیح داده شد، ابتدایی‌ترین ساختار یک صفحه تشکیل شده با blueprint css به نحو زیر است:
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD HTML 4.01//EN" "http://www.w3.org/TR/html4/strict.dtd">
<html>
  <head>
    <meta http-equiv="Content-Type" content="text/html; charset=utf-8">
    <title>Blueprint test page</title>

    <!-- Framework CSS -->
    <link rel="stylesheet" href="blueprint/screen.css" type="text/css" media="screen, projection">
    <link rel="stylesheet" href="blueprint/print.css" type="text/css" media="print">
    <!--[if lt IE 8]><link rel="stylesheet" href="blueprint/ie.css" type="text/css" media="screen, projection"><![endif]-->
  </head>
  <body>
    <div class="container showgrid">
  test
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  <hr class="space" />
  test
    </div>
  </body>
</html>
توضیحات:
پس از مشخص سازی DocType (مهم)، سه فایل CSS یاد شده به header صفحه اضافه خواهند شد. همانطور که ملاحظه می‌کنید، سازگاری با IE نیز مدنظر آن بوده است.
کار با blueprint css همواره داخل div زیر انجام می‌شود:
<div class="container">
  page
</div>
توسط کلاس container یک گرید به عرض 950px در میانه صفحه برای شما تشکیل خواهد شد.
اگر علاقمند باشید که این گرید را مشاهده نمائید و همچنین بتوانید ستون‌های آن‌را نیز شمارش کنید، تنها کافی است showgrid را به این class تعریف شده اضافه نمائید (همانند ساختار صفحه فوق). به این ترتیب شکل زیر نمایان خواهد شد:

مطابق شکل فوق، در این عرض مشخص، 24 ستون آن در اختیار ما خواهند بود.
به علاوه ذکر hr با class=space سبب خواهد شد تا مطابق تنظیمات و فاصله بندی منظم این فریم ورک، یک سطر خالی برای ما ایجاد شود.


طراحی بدون جدول با Blueprint CSS

در ادامه قصد داریم در این صفحه ابتدایی، یک جدول با دو ستون و دو ردیف را ایجاد کنیم:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-12">
        row1-col1
      </div>
      <div class="span-12 last">
        row1-col2
      </div>
      <div class="span-12">
        row2-col1
      </div>
      <div class="span-12 last">
        row2-col2
      </div>
    </div>
  </body>
که شکل زیر را برای ما ایجاد خواهد کرد:

توضیحات:
ستون‌های گرید نهایی با رنگ آبی مشخص هستند (class=container showgrid). اگر نیاز به 12 ستون داریم، می‌نویسیم span-12 و ... همین! به این ترتیب یک سلول جدول، با 12 ستون در اختیار ما خواهد بود. سلول بعدی هم در اینجا 12 ستونه است. اما یک last را اضافه‌تر دارد. در span-12 last این last به معنای انتهای ردیف جاری است و ذکر آن الزامی است.
تا اینجا یک ردیف تمام شد. اکنون در ادامه ردیف دوم را نیز به همین ترتیب با دو div و class‌هایی که ملاحظه می‌کنید، مشخص خواهیم کرد.
نحوه کار کلی با Blueprint css به همین سادگی است که ملاحظه می‌کنید. تعداد ستون‌های مورد نیاز را با ذکر container showgrid به سادگی می‌توان شمارش کرد. سپس این اعداد شمارش شده و مد نظر را پس از span ذکر کنید. مثلا اگر یک طرح سه ستونه نیاز دارید به صورت زیر خواهد بود:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-8">
        row1-col1
      </div>
      <div class="span-8">
        row1-col2
      </div>
      <div class="span-8 last">
        row1-col3
      </div>
    </div>
  </body>

طراحی سلول‌های تو در تو


سؤال: ما پیشتر در یک html table به سادگی می‌توانستیم داخل یک سلول آن حتی یک جدول جدید نیز قرار دهیم، اینجا چطور؟
پاسخ: در اینجا هم بجای td و tr و table، از divهای تو در تو استفاده کنید. بستن ستون آخر را با last یاد شده فراموش نکنید. مثلا:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-8">
                <div class="span-4">
                    row-1, col1 : cell-1
                </div>
                <div class="span-4 last">
                    row-1, col1 : cell-2
                </div>
      </div>
      <div class="span-8">
        row1-col2
      </div>
      <div class="span-8 last">
        row1-col3
      </div>
    </div>
  </body>
در اینجا در اولین div تعریف شده دو div تو در تو اضافه شده‌اند. البته با توجه به اینکه div والد 8 ستونی است، جمع عرض divهای فرزند باید 8 باشد که در اینجا به دو div چهارستونی تقسیم شده است.


سایر امکانات Blueprint CSS

تا اینجا با کلیات نحوه طراحی یک جدول به کمک CSS و فریم ورک Blueprint CSS آشنا شدیم (به کمک container و span-n آن). در ادامه مرور سریعی خواهیم داشت بر سایر امکانات این فریم ورک CSS و منظور از این امکانات، کلمات و عبارات مجازی است که می‌توانید داخل classهای divهای تعریف شده اضافه نمائید (CSS selectors تعریف شده در آن):
prepend-n و border:
فرض کنید در divهای تو در توی قسمت قبل، قصد داریم عرض ستون اول را بجای 4 ستون به 3 ستون تبدیل کنیم، اما این div را یک ستون به سمت راست حرکت دهیم:
  <body>
    <div class="container showgrid">
      <div class="span-8">
        <div class="prepend-1 span-3 border">
               row-1, col1 : cell-1
        </div>
        <div class="span-4 last">
              row-1, col1 : cell-2
        </div>
      </div>
      <div class="span-8">
           row1-col2
      </div>
      <div class="span-8 last">
           row1-col3
      </div>
    </div>
  </body>
برای این منظور همانطور که ملاحظه می‌کنید از prepend-1 استفاده شده است. border در اینجا سبب خواهد شد تا در سمت راست div یک خط عمودی رسم شود. در مقابل آن colborder هم وجود دارد که سبب ترسیم حاشیه با فاصله بیشتری نسبت به border می‌شود.
شبیه به همین قابلیت، با append-x (افزودن تعدادی ستون به سمت راست)، prepend-top (فاصله‌ای به اندازه 1.5em را به بالای div اضافه می‌کند) و append-bottom (فاصله‌ای به اندازه 1.5em را به پایین div اضافه می‌کند) نیز وجود دارد.
در مقابل این‌ها، push-n و pull-n هم وجود دارند. کار append و prepend اضافه کردن چند ستون به بعد و قبل از یک div است. push یک div را به تعداد واحدی که مشخص می‌کنیم به سمت راست حرکت می‌دهد. pull یک div را n ستون به سمت چپ حرکت خواهد داد (بدون تغییری در تعداد ستون‌ها).


دریافت مرجع سریع Blueprint CSS