مطالب
اسمبلی‌های دوست (Friend Assembly)
تعریف اصلاح کننده دسترسی داخلی (Internal Access Modifier)

این اصلاح کننده دسترسی باعث می‌شود عناصر یک اسمبلی تنها در سطح همان اسمبلی قابل دسترسی باشند. فرض کنید یک class library ای به نام MyLib با کلاس‌های Class1 و Class2 داریم. کلیه کلاس‌هایی که بصورت Internal تعریف شده‌اند، تنها می‌توانند توسط کلاس‌هایی که در MyLib هستند مورد استفاده قرار بگیرند. اگر در پروژه‌ای دیگر به کتابخانه‌ی MyLib ارجاعی بدهیم، کلیه کلاس‌های Internal آن غیر قابل دسترسی هستند. در سی شارپ بصورت پیش فرض کلیه کلاس‌ها بصورت Internal هستند.
مثال :
namespace MyLib
{
  internal class InternalClass
  {
  }
  public class PublicClass
  {
  }
}

استفاده از اسمبلی MyLib :
class Program
{
  static void Main(string[] args)
  {
      PublicClass _class = new PublicClass();//Correct
      InternalClass _s = new InternalClass();//Error
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید استفاده از کلاس IntrenalClass، به‌علت مزین شدن آن به اصلاح کننده Internal، امکان پذیر نیست.

حال اگر بخواهیم به اعضای Internal خارج از اسمبلی آنها دسترسی داشته باشیم راه حل چیست ؟

فرض کنید کتابخانه‌ای را برای مدیریت محصولات تعریف کرده‌ایم و می‌خواهیم یک مصرف کننده بتواند به یکی از اعضای Internal کتابخانه ما دسترسی داشته باشد (تنها به یکی از کلاس‌ها و نه کلیه کلاس‌های کتابخانه). اولین راه حلی که به ذهن ما می‌رسد، تبدیل کلاس از حالت Internal به Public است. اما این کار باعث می‌شود این کلاس در معرض استفاده همه مصرف کننده‌ها قرار گیرد و مهمتر از آن شاید مشکل امنیتی ایجاد شود. در این شرایط مفهوم اسمبلی‌های دوست (Friend assembly) به کمک ما می‌آید.
با استفاده از این قابلیت ما به کلاس و یا dll خود می‌گوییم که این کلاس، دوست توست؛ می‌توانی کلیه اعضای داخلی خود را با آن به اشتراک بگذاری.
برای انجام این کار کافی است فضای نام مورد نظر خود را با خصوصیت اسمبلی زیر مزین کنیم:
 [assembly: InternalsVisibleToAttribute("FriendAssembly")]
همانطور که مشاهده می‌کنید نام اسمبلی مقصد که قرار است از اعضای Internal استفاده کند، بصورت رشته معرفی می‌شود.
این خصوصیت در فضای نام زیر قرار دارد :
 System.Runtime.CompilerServices;

اگر اسمبلی ما جزو اسمبلی‌های strong name (نام قوی) باشد، باید کلید عمومی 160 بایتی را نیز بطور کامل قید کنید.
برای استخراج کلید عمومی از اسمبلی‌های نام قوی می‌توانید از عبارت پرس جوی LINQ زیر استفاده کنید:
string key = string.Join ("",
Assembly.GetExecutingAssembly().GetName().GetPublicKey()
.Select (b => b.ToString ("x2")));
معرفی کلید عمومی در اسمبلی‌های دارای نام قوی :
 [assembly: InternalsVisibleTo ("StrongFriend, PublicKey=0024f000048c...")]
نظرات مطالب
بازگردانی پایگاه داده بدون فایل لاگ
سلام
دیتابیسی هست که به حالت InRecovery رفته. در SQL Server Management Studio در لیست دیتابیس‌ها وجود داره ولی جلوی اسم اون عبارت InRecovery رو نوشته. در این حالت که هست نمیشه که ساختار این دیتابیس اعم از جدول ها، داده‌های داخل اون جداول، stored procedure‌ها و ... رو ببینیم. از اطلاعات اون هم پشتیبان گیری نشده و به داده‌های داخل اون نیاز هست. شما می‌دونید مشکل چیه و چطور حل میشه ؟
با تشکر
اشتراک‌ها
درک Lambda Expression

Lambda expressions (or lambda functions) are essentially blocks of code that can be assigned to variables, passed as an argument, or returned from a function call, in languages that support high-order (first-class) functions. 

درک Lambda Expression
اشتراک‌ها
سربارگزاری توابع در TypeScript

TypeScript has some "interesting" limitations when it comes to overloading functions. But it also offers you some options when you need more flexibility in declaring functions, including both optional parameters and infinite parameter lists.

 

سربارگزاری توابع در TypeScript
مطالب دوره‌ها
متدهای توکار استفاده از نوع داده‌ای XML - قسمت اول
در دو قسمت قبل، XQuery را به عنوان یک زبان برنامه نویسی استاندارد مورد بررسی قرار دادیم. در ادامه قصد داریم ترکیب آن‌را با توابع ویژه توکار SQL Server جهت کار با نوع داده‌ای XML، مانند exists، modify و امثال آن، تکمیل نمائیم. اگر بخاطر داشته باشید، 5 متد توکار جهت کار با نوع داده‌ای XML در SQL Server پیش بینی شده‌اند:
- query : xml را به عنوان ورودی گرفته و نهایتا یک خروجی XML دیگر را بر می‌گرداند.
- exist : خروجی bit دارد؛ true یا false. ورودی آن یک XQuery است.
- value : یک خروجی SQL Type را ارائه می‌دهد.
- nodes : خروجی جدولی دارد.
- modify : برای تغییر اطلاعات بکار می‌رود.


استفاده از متد exist به عنوان جایگزین سبک وزن XML Schema

یکی از کاربردهای متد exist، تعریف قید بر روی یک ستون XML ایی جدول است. این روش، راه حل دوم و ساده‌ای است بجای استفاده از XML Schema برای ارزیابی و اعتبارسنجی کل سند. پیشنیاز اینکار، تعریف قید مدنظر توسط یک تابع جدید است:
CREATE FUNCTION dbo.checkPerson(@data XML)
RETURNS BIT WITH SCHEMABINDING AS
BEGIN
   RETURN @data.exist('/people/person')
END
GO

CREATE TABLE tblXML
(
id INT PRIMARY KEY,
doc XML CHECK(dbo.checkPerson(doc)=1)  
)
GO
متد checkPerson به دنبال وجود نود people/person، در ریشه‌ی سند XML در حال ذخیره شدن می‌گردد. پس از تعریف این متد، نحوه‌ی استفاده از آن‌را توسط عبارت check در حین تعریف ستون doc ملاحظه می‌کنید.

اکنون برای آزمایش آن خواهیم داشت:
 INSERT INTO tblXML (id,  doc) VALUES
(
 1, '<people><person name="Vahid"/></people>'
)

INSERT INTO tblXML (id,  doc) VALUES
(
 2, '<people><emp name="Vahid"/></people>'
)
Insert اول با موفقیت انجام خواهد شد. اما Insert دوم با خطای ذیل متوقف می‌شود:
 The INSERT statement conflicted with the CHECK constraint "CK__tblXML__doc__060DEAE8".
The conflict occurred in database "testdb", table "dbo.tblXML", column 'doc'.
The statement has been terminated.
همچنین باید در نظر داشت که امکان ترکیب یک XML Schema و تابع اعمال قید نیز با هم وجود دارند. برای مثال از XML Schema برای تعیین اعتبار ساختار کلی سند در حال ذخیره سازی استفاده می‌شود و همچنین نیاز است تا منطق تجاری خاصی را توسط یک تابع، پیاده سازی کرده و در این بین اعمال نمود.


استفاده از متد value برای دریافت اطلاعات

با کاربرد مقدماتی متد value در بازگشت یک مقدار scalar در قسمت‌های قبل آشنا شدیم. در ادامه مثال‌های کاربردی‌تر را بررسی خواهیم کرد.
ابتدا جدول زیر را با یک ستون XML در آن درنظر بگیرید:
 CREATE TABLE xml_tab
(
 id INT IDENTITY PRIMARY KEY,
 xml_col  XML
)
سپس چند ردیف را به آن اضافه می‌کنیم:
 INSERT INTO xml_tab
VALUES ('<people><person name="Vahid"/></people>')
INSERT INTO xml_tab
VALUES ('<people><person name="Farid"/></people>')
در ادامه می‌خواهیم id و نام اشخاص ذخیره شده در جدول را بازیابی کنیم:
SELECT
   id,
   xml_col.value('(/people/person/@name)[1]', 'varchar(50)') AS name
FROM
xml_tab
متد vlaue یک XPath را دریافت کرده، به همراه نوع آن و صفر یا یک نود را بازگشت خواهد داد. به همین جهت، با توجه به عدم تعریف اسکیما برای سند XML در حال ذخیره شدن، نیاز است اولین نود را صریحا مشخص کنیم.


یک نکته
اگر نیاز به خروجی از نوع XML است، بهتر است از متد query که در دو قسمت قبل بررسی شد، استفاده گردد. خروجی متد query همیشه یک untyped XML است یا نال. البته می‌توان خروجی آن‌را به یک typed XML دارای Schema نیز نسبت داد. در اینجا اعتبارسنجی در حین انتساب صورت خواهد گرفت.


استفاده از متد value برای تعریف قیود

از متد value همچنین می‌توان برای تعریف قیود پیشرفته نیز استفاده کرد. برای مثال فرض کنیم می‌خواهیم ویژگی Id سند XML در حال ذخیره شدن، حتما مساوی ستون Id جدول باشد. برای این منظور ابتدا نیاز است همانند قبل یک تابع جدید را ایجاد نمائیم:
 CREATE FUNCTION getIdValue(@doc XML)
RETURNS int WITH SCHEMABINDING AS
BEGIN
  RETURN @doc.value('/*[1]/@Id', 'int')
END
این تابع یک int را باز می‌گرداند که حاصل مقدار ویژگی Id اولین نود ذیل ریشه است. اگر این نود، ویژگی Id نداشته باشد، null بر می‌گرداند.
سپس از این تابع در عبارت check برای مقایسه ویژگی Id سند XML در حال ذخیره شدن و id ردیف جاری استفاده می‌شود:
 CREATE TABLE docs_tab
(
id INT PRIMARY KEY,
doc XML,
CONSTRAINT id_chk CHECK(dbo.getIdValue(doc)=id)  
)
نحوه‌ی تعریف آن اینبار توسط عبارت CONSTRAINT است؛ زیرا در سطح جدول باید عمل کند (ارجاعی را به یک فیلد آن دارد) و نه در سطح یک فیلد؛ مانند مثال ابتدای بحث جاری.
در ادامه برای آزمایش آن خواهیم داشت:
 INSERT INTO docs_tab (id,  doc) VALUES
(
 1, '<Invoice Id="1"/>'
)

INSERT INTO docs_tab (id,  doc) VALUES
(
 2, '<Invoice Id="1"/>'
)
Insert اول با توجه به یکی بودن مقدار ویژگی Id آن با id ردیف، با موفقیت ثبت می‌شود. ولی رکورد دوم خیر:
 The INSERT statement conflicted with the CHECK constraint "id_chk".
The conflict occurred in database "testdb", table "dbo.docs_tab".
The statement has been terminated.


استفاده از متد value برای تعریف primary key

پیشتر عنوان شد که از فیلدهای XML نمی‌توان به عنوان کلید یک جدول استفاده کرد؛ چون امکان مقایسه‌ی محتوای کل آن‌ها وجود ندارد. اما با استفاده از متد value می‌توان مقدار دریافتی را به عنوان یک کلید اصلی محاسبه شده، ثبت کرد:
 CREATE TABLE Invoices
(
 doc XML,
 id AS dbo.getIdValue(doc) PERSISTED PRIMARY KEY
)
Id در اینجا یک computed column است. همچنین باید به صورت PERSISTED علامتگذاری شود تا سپس به عنوان PRIMARY KEY  قابل استفاده باشد.
برای آزمایش آن سعی می‌کنیم دو رکورد را که حاوی ویژگی id برابری هستند، ثبت کنیم:
 INSERT INTO Invoices VALUES
(
 '<Invoice Id="1"/>'
)
INSERT INTO Invoices VALUES
(
 '<Invoice Id="1"/>'
)
مورد اول با موفقیت ثبت می‌شود. مورد دوم خیر:
 Violation of PRIMARY KEY constraint 'PK__Invoices__3213E83F145C0A3F'.
Cannot insert duplicate key in object 'dbo.Invoices'. The duplicate key value is (1).
The statement has been terminated.


توابع دسترسی به مقدار داده‌ها در XQuery

تابع data ، string و text برای دسترسی به مقدار داده‌ها در XQuery پیش بینی شده‌اند.
اگر سعی کنیم مثال زیر را اجرا نمائیم:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = '<foo bar="baz" />'
SELECT @doc.query('/foo/@bar')
با خطای ذیل متوقف خواهیم شد:
 XQuery [query()]: Attribute may not appear outside of an element
علت اینجا است که خروجی query از نوع XML است و ما در XPath نوشته شده درخواست بازگشت مقدار یک ویژگی را کرده‌ایم که نمی‌تواند به عنوان ریشه یک سند XML بازگشت داده شود. برای بازگشت مقدار ویژگی bar که baz است باید از متد data استفاده کرد:
 DECLARE @doc XML
SET @doc = '<foo bar="baz" />'
SELECT @doc.query('data(/foo/@bar)')
متد data می‌تواند بیش از یک مقدار را در یک توالی بازگشت دهد:
 DECLARE @x XML
SET @x = '<x>hello<y>world</y></x><x>again</x>'
SELECT @x.query('data(/*)')
در اینجا توسط متد data درخواست بازگشت کلیه root elementsهای سند XML را کرده‌ایم. خروجی آن helloworld again خواهد بود.
اما اگر همین مثال را با متد string اجرا کنیم:
 DECLARE @x XML
SET @x = '<x>hello<y>world</y></x><x>again</x>'
SELECT @x.query('string(/*)')
به خطای آشنای ذیل برخواهیم خورد:
 XQuery [query()]: 'string()' requires a singleton (or empty sequence), found operand of type 'element(*,xdt:untyped) *'
در اینجا چون تابع string باید بیش از یک نود را پردازش کند، خطایی را صادر کرده‌است. برای رفع آن باید دقیقا مشخص کنیم که برای مثال تنها اولین عضو توالی را بازگشت بده:
 SELECT @x.query('string(/*[1])')
خروجی آن helloworld است.
برای دریافت تمام کلمات توسط متد string می‌توان از اسلش کمک گرفت:
 SELECT @x.query('string(/)')
با خروجی helloworldagain که تنها یک string value محسوب می‌شود؛ برخلاف حالت استفاده از متد data که دو مقدار یک توالی را بازگشت داده است.
نمونه‌ی دیگر آن مثال زیر است:
 DECLARE @x XML = '<age>12</age>'
SELECT @x.query('string(/age[1])')
در اینجا نیز باید حتما اولین المان، صراحتا مشخص شود. هرچند به نظر این سند untyped XML تنها یک المان دارد، اما XQuery ذکر شده پیش از اجرای آن، تعیین اعتبار می‌شود. برای عدم ذکر اولین آیتم (در صورت نیاز)، باید XML Schema سند مرتبط، تعریف و در حین تعریف و انتساب مقدار آن، مشخص گردد. همچنین در اینجا به مباحث content و document که در قسمت‌های پیشین نیز ذکر شد باید دقت داشت. حالت پیش فرض content است و می‌تواند بیش از یک root element داشته باشد.

متد text اندکی متفاوت عمل می‌کند. برای بررسی آن، ابتدا یک schema collection جدید را تعریف می‌کنیم که داری تک المانی رشته‌ای است به نام Root.
 CREATE XML SCHEMA COLLECTION root_el AS
'<xs:schema xmlns:xs="http://www.w3.org/2001/XMLSchema"
                  targetNamespace="urn:geo">
      <xs:element name="Root" type="xs:string" />    
</xs:schema>
'
GO
در ادامه اگر متد text را بر روی یک untyped XML که SChema آن مشخص نشده‌است، فراخوانی کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
/g:Root/text()
')
مقدار datadata... این المان Root را بازگشت خواهد داد. اینبار اگر untyped XML را با تعریف schema آن تبدیل به typed XML کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML(root_el)
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
/g:Root[1]/text()
')
به خطای ذیل برخواهیم خورد:
 XQuery [query()]: 'text()' is not supported on simple typed or 'http://www.w3.org/2001/XMLSchema#anyType'
elements, found 'element(g{urn:geo}:Root,xs:string) *'.
زمانیکه از Schema استفاده می‌شود، دیگر نیازی به استفاده از متد text نیست. فقط کافی است متد text را حذف کرده و بجای آن از متد data استفاده کنیم:
 DECLARE @xmlDoc XML(root_el)
SET @xmlDoc = '<g:Root xmlns:g="urn:geo">datadata...</g:Root>'
SELECT @xmlDoc.query('
declare namespace g="urn:geo";
data(/g:Root[1])
')
به علاوه، در خطا ذکر شده‌است که متد text را بر روی  simple types نمی‌توان بکار برد. این محدودیت در مورد complex types که نمونه‌ای از آن‌را در قسمت معرفی Schema با تعریف Point مشاهده کردید، وجود ندارد. اما متد data قابل استفاده بر روی complex types نیست. ولی می‌توان متد data و text را با هم ترکیب کرد؛ برای مثال
data(/age/text())
 اگر complex node را untyped تعریف کنیم (schema را قید نکنیم)، استفاده از متد data در اینجا نیز وجود خواهد داشت.
مطالب
C# 6 - Index Initializers
زمان زیادی از ارائه‌ی امکان Collection Initializer برای ایجاد یک متغیر از نوع Collection می‌گذرد؛ برای نمونه به مثال زیر توجه کنید:
enum USState {...}
var AreaCodeUSState = new Dictionary<string, USState>
    {
        {"408", USState.California},
        {"701", USState.NorthDakota},
        ...
    };
در پشت صحنه، کامپایلر، Collection Initializer را می‌گیرد، با استفاده از یک <Dictionary<TKey, TValue و با فراخوانی متد Add آن بر روی لیست Collection Initializer شروع به درج آن در دیکشنری ساخته شده می‌کند. Collection Initializer فقط بر روی کلاس هایی که در آن‌ها IEnumerable پیاده سازی شده باشد امکان پذیر است چرا که کامپایلر کار اضافه کردن مقادیر اولیه را به ()IEnumerable.Add می‌سپارد.

اکنون در C# 6.0 ما می‌توانیم از Index Initializer استفاده کنیم:
enum USState {...}
var AreaCodeUSState = new Dictionary<string, USState>
    {
        ["408"] = USState.California,
        ["701"] = USState.NorthDakota,
        ...
    };
اولین تفاوتی که این دو روش با هم دارند این است که در حالت استفاده‌ی از Index Initializer پس از کامپایل، ()IEnumerable.Add فراخوانی نمی‌شود. این تفاوت بسیار مهم است و کار اضافه کردن مقادیر اولیه را با استفاده از کلید (Key) ویژه انجام می‌دهد.
شبه کد مثال بالا به صورت زیر می‌شود:

Collection Initializer
create a Dictionary<string, USState>
add to new Dictionary the following items: 
     "408", USState.California
     "701", USState.NorthDakota
Index Initializer
create a Dictionary<string, USState> then
using AreaCodeUSState's default Indexed property
    set the Value of Key "408" to USState.California
    set the Value of Key "701" to USState.NorthDakota
حال به مثال زیر توجه کنید:

Collection Initializer 
enum USState {...}
var AreaCodeUSState = new Dictionary<string, USState>
        {
            { "408", USState.Confusion},
            { "701", USState.NorthDakota },
            { "408", USState.California},
            ...
        };
Console.WriteLine( AreaCodeUSState.Where(x => x.Key == "408").FirstOrDefault().Value );
Index Initializer
enum USState {...}
var AreaCodeUSState = new Dictionary<string, USState>
    {
        ["408"] = USState.Confusion,
        ["701"] = USState.NorthDakota,
        ["408"] = USState.California,
        ...
    };
Console.WriteLine( AreaCodeUSState2.Where(x => x.Key == "408").FirstOrDefault().Value );  // output = California
هر دو کد بالا با موفقیت کامپایل و اجرا می‌شود، اما در زمان اجرای Collection Initializer هنگامیکه می‌خواهد مقدار دوم "408" را اضافه کند با استثناء ArgumentException متوقف می‌شود چرا که کلید "408" از قبل وجود دارد.
اما در زمان اجرا، Index Initializer به صورت کامل و بدون خطا این کار را انجام می‌دهد و در کلید "408" مقدار USState.Confusion قرار می‌گیرد. سپس "701" مقدار USState.NorthDakota و بعد از استفاده‌ی مجدد از کلید "408" مقدار USState.California جایگزین مقدار قبلی می‌شود.

var fibonaccis = new List<int>
    {
        [0] = 1,
        [1] = 2,
        [3] = 5,
        [5] = 13
    }
این کد هم معتبر است و هم کامپایل می‌شود. البته معتبر است، ولی صحیح نیست. <List<T اجازه‌ی تخصیص اندیسی فراتر از اندازه‌ی فعلی را نمی‌دهد.
تلاش برای تخصیص مقدار 1 با کلید 0 به <List<int، سبب بروز استثناء ArguementOutOfRangeException می شود. وقتی (List<T>.Add(item فراخوانی می‌شود اندازه‌ی لیست یک واحد افزایش می‌یابد. بنابراین باید دقت داشت که Index Initializer از ()Add. استفاده نمی‌کند؛ در عوض با استفاده از خصوصیت اندیس پیش فرض، مقداری را برای یک کلید تعیین می‌کند.
برای چنین حالتی بهتر است از همان روش قدیمی Collection Initializer استفاده کنیم:
var fibonaccis = new List<int>()
    {
        1,
        3,
        5,
        13
    };
بازخوردهای پروژه‌ها
متود IsIn
متاسفانه من ابزار لازم را برای pull request ندارم برای همین به جاش اینجا مواردی را که دوست دارم ارائه میدهم:
        /// <summary>
        /// (Syntactic Sugar) Checks if the given value is among a list of values or not.
        /// </summary>
        /// <remarks>
        /// This method is for syntactic sugar. What it actually does is to allow developers to wrtie a code like this
        /// <code>
        /// xVariable.IsIn(MyEnum.Value1,MyEnum.Value2)
        /// </code>
        /// Instead of these codes:
        /// <code>
        /// new []{ MyEnum.Value1, MyEnum.Value2 }.Contains(xVariable);
        /// </code>
        /// Or more commonly:
        /// <code>
        /// xVariable == MyEnum.Value1 || xVariable == MyEnum.Value2
        /// </code>
        /// </remarks>
        /// <typeparam name="T"></typeparam>
        /// <param name="source"></param>
        /// <param name="list"></param>
        /// <returns></returns>
        public static bool IsIn<T>(this T source, params T[] list)
        {
            Func<T, T, bool> compare = (v1, v2) => EqualityComparer<T>.Default.Equals(v1, v2);
            return list.Any(item => compare(item, source));
        }
اشتراک‌ها
Application service در DDD

It's important to note that an Application Service doesn't have any business behaviour. It knows only what model to use but not how that model works. So, the AS knows which Aggregate to invoke, it knows about some Domain Services that might be required, but that's it. 

Application service در DDD
نظرات مطالب
بازنویسی سطح دوم کش برای Entity framework 6
کوئری من به صورت زیر هست
_uow.Set<Post>().Include(x => x.Comments).Cacheable().ToList()
و در اغلب مواقع بدون خطا کار میکنه ولی در بعضی مواقع (که کم هم نیست) خطای NullReferenceException رو میده. این کد توسط api به صورت مداوم در حال صدا زده شدن هست و وقتی که این خطا رو میده توی try catch با دوباره اجرا کردنش خطایی رخ نمیده!
System.NullReferenceException: Object reference not set to an instance of an object. at System.Data.Entity.Internal.Linq.InternalQuery`1.Include(String path) at System.Data.Entity.Infrastructure.DbQuery`1.Include(String path) at System.Data.Entity.QueryableExtensions.Include[T,TProperty](IQueryable`1 source, Expression`1 path)

مطالب
کاهش پیچیدگی؛ قسمت اول: الگوی مورد خاص (Special Case Pattern)
مهمترین دستاورد  الگوی شیء نال ( Null Object Pattern ) این است که جریان کنترل (branch ) برای شاخه مثبت و منفی یکسان است و هیچگونه انشعاب شرطی بر اساس آزمون‌های null وجود ندارد. شی‌ءهای حقیقی دارای یک سری از رفتار‌ها هستند؛ ولی Null Object معمولا هیچ کاری را انجام نمی‌دهد. 

Null Object دارای هیچگونه اطلاعاتی نیست. اگر ما یک برنامه تجارت داشتیم که در آن درخواست خرید، Null Object را برگرداند، در واقع تمام سر نخ‌هایی را که چرا عملیات با شکست مواجه شد‌ه‌است، کنار می‌گذاریم. آیا این مبلغ در حساب کاربری کاربر کافی نیست و یا آیا آیتمی موجود نیست؟ 

در این مقاله حالت‌هایی را که الگوی طراحی Null Object، قادر به تشخیص آنها نیست را به وسیله الگوی طراحی Special case رفع می‌کنیم.


 الگوی طراحی Special Case 

گاهی از اوقات پیش خواهد آمد که ما تسلیم شده و شیءای را برمی‌گردانیم که خودش نشان دهنده خطاست. اما همه شکست‌ها یکسان نیستند. در ابتدا، کاربر ممکن است واجد شرایط انجام خرید نباشد. اما اگر واجد شرایط باشد، آیتم مورد نظر ممکن است در انبار نباشد. در صورت موجود بودن در انبار، حساب کاربر ممکن است مبلغ کافی نداشته باشد.

بجای برگشت دادن شیء Null در تمام این موارد، ما می‌توانیم نتیجه را اصلاح کنیم و اساسا هر بار یک شیء مختلف را بازگردانیم. اینها هنوز هم نوعی از اشیاء Null هستند؛ ولی اینبار دارای معانی هستند. یکی از انها برای «حساب کاربری ناکافی» است، یکی دیگر برای «سایت در دست تعمیر و نگهداری» است و یا یکی دیگر از آنها «موجود نبودن در انبار» خواهد بود. 

چنین اشیائی به موارد خاص ( Special Case ) اشاره می‌کنند. ما می‌توانیم اشیاء مورد خاص ( Special Case ) را به عنوان نتایج واقعی عملیات بسازیم. فقط اگر تمام بررسی‌های کسب و کار به پایان برسند و عملیات موفقیت آمیز باشد، آنگاه شیء واقعی نتیجه را باز می‌گردانیم.


نمونه‌ای از پیاده سازی موارد خاص

این بخشی از رابط کاربری است که توسط سرویس‌های برنامه کاربردی اجرا می‌شود:

public interface IApplicationServices
{
    ...
    IReceiptViewModel LoggedInUserPurchase(string itemName);
}

لایه نمایش انتظار دارد که لایه نرم افزار یک ویو مدل به خصوصی را برای آن تولید کند. در حال حاضر ما یک سناریوی موفقیت آمیز را داریم که در آن ویو مدل شامل اطلاعات واقعی از خرید است و چندین سناریوی شکست. 

 اگرعملیات خرید با هر کدام از شرایط زیر مواجه شود به شکست می‌انجامد:

       1)  سایت در دست تعمیر و نگهداری باشد.

       2)  کاربر ثبت نشده و یا فعال نیست.

       3) آیتمی موجود نیست و یا وجود ندارد.

       4)  موجودی کاربر کم باشد.

 برای هر یک از این موارد یک کلاس خاص را ایجاد می‌کنیم که رابط کاربری IReceiptViewModel را پیاده سازی خواهد کرد. 
public class DownForMaintenance: IReceiptViewModel
{
}
این ویو مدل نشان دهنده این می‌باشد که سایت در دست تعمیر و نگهداری است. در حال حاضر هیچ اطلاعات اضافی همراه آن نیست؛ اما بعدها می‌توانیم بعضی از ویژگی‌های آن را اضافه کنیم. برای مثال زمان برآورد که سایت چه زمانی دوباره باز می‌شود. 
public class InvalidUser: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }

    public InvalidUser(string userName)
    {
        this.UserName = userName;
    }
}
این کلاس برای مواقعی که کاربر وجود نداشته باشد و یا غیر فعال باشد، مورد استفاده قرار می‌گیرد. اینبار شیء مورد خاص (Special case) دارای اطلاعات اضافی مانند نام کاربری که خرید آن شکست خورده است، می‌باشد. 
توجه داشته باشید موارد خاص InvalidUser زمانی تولید می‌شوند که حالت DownForMaintenance را با موفقیت گذرانده باشیم. این دقیقا همان لحظه‌ای است که برنامه ما می‌داند کاربر وارد سیستم شده‌است. 
این قاعده کلی در الگوی طراحی مورد خاص ( Special case ) است. همانطور که از طریق منطق دامنه ( Domain Logic ) پیشرفت می‌کنید، اطلاعات بیشتری جمع آوری می‌شود که هر کدام از آنها برای تولید یک مورد مورد خاص با ارزش‌تر، مورد استفاده قرار می‌گیرند.
public class OutOfStock: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }
    public string ItemName { get; private set; }

    public OutOfStock(string userName, string itemName)
    {
        this.UserName = userName;
        this.ItemName = itemName;
    }
}
این ویو مدل نشان دهنده این است که آیتمی موجود نیست. اینبار ما نام کاربری و نام آیتم (معتبر) را می‌دانیم. این شیء شامل اطلاعاتی است که آیتم مشخص شده توسط کاربر ثبت شده موجود در انبار موجود نیست. 
public class InsufficientFunds: IReceiptViewModel
{
    public string UserName { get; private set; }
    public decimal Amount { get; private set; }
    public string ItemName { get; private set; }

    public InsufficientFunds(string userName, decimal amount, string itemName)
    {
        this.UserName = userName;
        this.Amount = amount;
        this.ItemName = itemName;
    }
}
در نهایت، این مدل اطلاعاتی را ارائه می‌دهد که کاربری خاص، موجودی کافی برای پرداخت اقلام درخواستی را ندارد. بازگشت یک مورد خاص ( Special case) بجای Null Object ساده که حاوی اطلاعات اضافی نیست، به ما اجازه می‌دهد که اطلاعات قابل تامل‌تری را به کاربر بازگشت دهیم.

مثال استفاده از موارد خاص ( Special case)
با این حال ما تعدادی از کلاس‌های مورد خاص را پیاده سازی کرده‌ایم که هر کدام برای سناریوهای منفی در برنامه است. در هر موردی که ما شیء null یا Null را استفاده می‌کردیم وآن را بازگشت می‌دادیم، اکنون دیگر فقط مورد خاص را ایجاد و باز می‌گردانیم.
public class ApplicationServices: IApplicationServices
{
    ...
    public IReceiptViewModel LoggedInUserPurchase(string itemName)
    {
        if (IsDownForMaintenance())
            return new DownForMaintenance();
        return this.domain.Purchase(Session.LoggedInUserName, itemName);
    }

    private bool IsDownForMaintenance()
    {
        return File.Exists("maintenance.lock");
    }
}
این پیاده سازی سرویس نرم افزاری است که می‌تواند برای موارد تعمیر و نگهداری در مواردی که برنامه در دست نیست، بازگرداننده شود. در غیر این صورت سرویس برنامه، سرویس  دامین را فراخوانی کرده و شیءای را که آنجا تولید می‌شود، بازگشت می‌دهد. 
در داخل سرویس دامنه، مسائل ممکن است بسیار پیچیده‌تر باشند که در اینجا پیاده سازی شده است:
public class DomainServices: IDomainServices
{
    public IReceiptViewModel Purchase(string userName, string itemName)
    {
        User user = this.userRepository.Find(userName);
        if (user == null)
            return new InvalidUser(userName);

        Account account = this.accountRepository.FindByUser(user);
        return this.Purchase(user, account, itemName);
    }

    private IReceiptViewModel Purchase(User user, Account account, string itemName)
    {
        Product item = this.productRepository.Find(itemName);
        if (item == null)
            return new OutOfStock(user.UserName, itemName);

        ReceiptDto receipt = user.Purchase(item);
        MoneyTransaction transaction = account.Withdraw(receipt.Price);
        if (transaction == null)
            return new InsufficientFunds(user.UserName, receipt.Price, itemName);

        return receipt;
    }
}
در این مورد، اگر در سرویس‌های دامنه، چیزی اشتباه برآورده شود، موارد خاصی را باز می‌گردانند. فقط در پایان اجرا، اگر همه چیز خوب پیش رود، سرویس دامنه یک شیء واقعی را بازگشت خواهد داد.
به این ترتیب زمانیکه کاربر درخواست خریدی را می‌کند، خدمات برنامه و دامنه، اطلاعات و اتفاقات لازم را به لایه نمایش ارسال می‌کنند. اگر خرید با خطا رو به رو شد، لایه نمایش یک شیء را که حاوی تمام داده‌های موجود در مورد دلایل شکست است، دریافت می‌کند. اگر خرید با موفقیت باشد، لایه نمایش یک شیء را دریافت خواهد کرد که قادر به نمایش آن به کاربر خواهد بود.

نتیجه گیری
الگوی طراحی مورد خاص، مکمل ایده الگوی Null Object است. در بسیاری از موارد، Null Object واقعا قابل اجرا نیست؛ زیرا اطلاعاتی را درباره آنکه چرا هیچ خاصیت خاصی تولید نمی‌شود، ارائه نمی‌دهد. special case شیء خاصی است که اطلاعات بیشتری را ارائه می‌دهد.
نتیجه این پیچیدگی در کد این است که تماس گیرنده مجبور به انجام if-then-else بر اساس اینکه آیا شیء null یا غیر null است، دیگر نیست. رفرنس‌ها همیشه غیر Null خواهند بود. تنها تفاوت قابل ملاحظه‌ای که بین الگوهای Null Object و Special case وجود دارد این است که الگوی خاص ( Special Case) رفتارهای پیچیده‌تری را از خود نشان می‌دهد. از این رو، الگوی مورد خاص را می‌توان به سناریوهای پیچیده‌تری اعمال کرد که تماس گیرنده را از منطق if-then-else محافظت می‌کند.