مطالب
C# 6 - The nameof Operator
یکی دیگر از قابلیت‌های جذاب نسخه‌ی جدید سی‌شارپ، عملگر nameof است. هدف اصلی آن ارائه کدهایی با قابلیت Refactoring بهتر است؛ زیرا به جای نوشتن نام فیلدها و یا متدها در صورت نیاز به صورت hard-coded، می‌توانیم از این عملگر استفاده کنیم. به عنوان مثال در زمان صدور استثناءیی از نوع ArgumentNullException باید نام آرگومان را به سازنده‌ی این کلاس پاس دهیم. متاسفانه یکی از مشکلاتی که با رشته‌ها در حالت کلی وجود دارد این است که امکان دیباگ در زمان کامپایل را از دست خواهیم داد و با تغییر هر المنت، تغییرات به صورت خودکار به رشته پاس داده شده، به سازنده‌ی کلاس ArgumentNullException اعمال نخواهد شد:
public static void DoWork(string name)
{
       if (name == null)
       {
           throw new ArgumentNullException("name");
       }
}
اما با استفاده از عملگر nameof، کد امن‌تری را خواهیم داشت؛ زیرا همیشه نام واقعی آرگومان به سازنده‌ی کلاس ArgumentNullException پاس داده می‌شود:
public static void DoWork(string name)
{
       if (name == null)
       {
           throw new ArgumentNullException(nameof(name));
       }
}
اگر ReSharper را نصب کرده باشید، به شما پیشنهاد می‌دهد که از nameof به جای یک رشته‌ی جادویی (magic string) استفاده نمائید:


یک مثال دیگر می‌تواند در زمان فراخوانی رخدادهای مربوط به OnPropertyChanged باشد. در اینجا باید نام خصوصیتی را که تغییر یافته است، به آن پاس دهیم: 
        public string Name
        {
            get { return _name; }
            set
            {
                _name = value;
                OnPropertyChanged("Name");
            }
        }
اما با کمک عملگر nameof می‌توانیم قسمت فراخوانی متد OnPropertyChanged را به اینصورت نیز بازنویسی کنیم:
OnPropertyChanged(nameof(Name));
ممکن است عنوان کنید قبلاً در سی‌شارپ 5 هم می‌توانستیم از ویژگی [CallerMemberName] استفاده کنیم، پس دیگر نیازی به استفاده از عملگر nameof نخواهد بود. اما تفاوت کلیدی این است که CallerMemberName در زمان اجرا نام فیلد فراخوان را دریافت میکند (run time)، در حالیکه با استفاده از عملگر nameof می‌توانید در زمان کامپایل به نام فیلد دسترسی داشته باشید (compile time).

محدودیت‌های عملگر nameof
این عملگر حالت‌هایی را که مشاهده می‌کنید، فعلاً پشتیبانی نخواهد کرد:
nameof(f()); // where f is a method - you could use nameof(f) instead
nameof(c._Age); // where c is a different class and _Age is private. Nameof can't break accessor rules.
nameof(List<>); // List<> isn't valid C# anyway, so this won't work
nameof(default(List<int>)); // default returns an instance, not a member
nameof(int); // int is a keyword, not a member- you could do nameof(Int32)
nameof(x[2]); // returns an instance using an indexer, so not a member
nameof("hello"); // a string isn't a member
nameof(1 + 2); // an int isn't a member
برای آزمایش عملگر nameof می‌توانیم یک تست را در حالت‌های زیر بنویسیم:


همانطور که مشاهده می‌کنید، همه‌ی حالت‌های فوق با موفقیت پاس شده‌اند.
مطالب
ModelBinder سفارشی در ASP.NET MVC
زمانی که درخواستی به سمت یک Action پارامتر دار ارسال میشود، قسمت  ActionInvoker قبل از فراخوانی اکشن مربوطه، به دنبال Model Binder مناسبی برای داده‌های پارامترها می‌گردد و در صورت یافت نشدن، از ModelBinder پیش فرض ASP.NET MVC استفاده می‌کند.
اما وظیفه‌ی ModelBinder چیست ؟
ModelBinder  داده‌های ارسال شده از مرورگر را که توسط درخواست‌های HTTP (کوئری استرینگ‌ها و یا داده‌های همراه با فرم‌ها ) ارسال شده است، تبدیل به داده‌های قابل فهم برای پارامترها میکند.
به عبارتی ModelBinder وظیفه تبدیل داده‌های ارسال شده از سمت مرورگر به اشیاء NET. را دارد.
فرض کنید ما مدلی به شکل زیر داریم :
public class CustomerInfo
{
    public int Id { get; set; }
    public string FirstName { get; set; }
    public string LastName { get; set; }
    public DateTime BirthDate { get; set; }
}
فیلد آخر برای ذخیره‌ی تاریخ تولد مشتری استفاده میشود. که View مربوط به آن به شکل زیر خواهد بود :

همانطور که می‌بینید تایپ کردن تاریخ به این صورت (1/1/2009  12:00:00 AM) ، هم زیاد جالب نیست و هم کمی مشکل است. به همین دلیل برخی سایت‌ها  از سه قسمت جدا برای گرفتن روز ، ماه و سال استفاده می‌کنند و در نهایت آنها را با یکدیگر ترکیب میکنند.
در این مثال ما نیز می‌خواهیم تاریخ را به صورت زیر دریافت و پس از تبدیل آن به تاریخ میلادی، آن را به کاربر نمایش دهیم :

اما هنگام ارسال فرم  به صورت بالا ، ModelBinder  توانایی تبدیل این سه ورودی (روز ، ماه و سال)  به فیلد BirthDate موجود در کلاس CustomerInfo را ندارد. به همین خاطر ما باید یک ModelBinder متناسب با نیاز خود را طراحی کنیم.
برای ایجاد یک ModelBinder  سفارشی نیاز است که از کلاس IModelBinder ارثبری و متد BindModel آن را پیاده سازی کنیم.
ساختار این اینترفیس به شکل زیر است :
public interface IModelBinder
{ 
    object BindModel(ControllerContext controllerContext, 
        ModelBindingContext bindingContext); 
}
متد BindModel حاوی 2 پارامتر است :
ControllerContext : حاوی اطلاعاتی در مورد درخواست http جاری 
ModelBindingContext : این کلاس حاوی یک property به نام Model  است که حاوی ارجاعی به مدلی که همکنون قصد پردازشش آن را دارد.
با توجه به موارد بالا کلاس ما به شکل زیر خواهد بود :
using System;
using System.Web;
using System.Web.Mvc;
using ModelBinderExample.Models;
using Persia;

namespace ModelBinderExample.CustomModelBinder
{
    // Article written for www.dotnettips.info
    public class CustomerInfoModelBinder : IModelBinder
    {
        public object BindModel(ControllerContext controllerContext, ModelBindingContext bindingContext)
        {
            HttpRequestBase request = controllerContext.HttpContext.Request;

            string firstName = request.Form.Get("FirstName");
            string lastName  = request.Form.Get("LastName");

            DateTime birthDate = this.GetMiladiDate(request);

            return new CustomerInfo()
            {
                FirstName = firstName,
                LastName  = lastName,
                BirthDate = birthDate
            };
        }

        private DateTime GetMiladiDate(HttpRequestBase request)
        {
            int day   = int.Parse(request.Form.Get("Day"));
            int month = int.Parse(request.Form.Get("Month"));
            int years = int.Parse(request.Form.Get("Years"));

            //Convert shamsi to miladi
            return Persia.Calendar.ConvertToGregorian(years, month, day, DateType.Gerigorian);
        }
    }
}
در کد بالا ایتدا موارد ارسال شده را دریافت میکنیم و توسط متد ()GetMiladiDate تاریخ دریافتی از کاربر که به صورت روز، ماه و سال میباشد را  تبدیل به میلادی میکنیم و سپس در قالب یک شی customerInfo آنها را برگشت می‌دهیم.
نکته : جهت تبدیل تاریخ شمسی به میلادی از کتابخانه‌ی Persia کمک گرفته شده است که در فایل پیوستی قرار داده شده.
کار ایجاد یک ModelBinder سفارشی تمام شده و حال نیاز است کلاس را در فایل Global.asax  در قسمت ()Application_start ثبت کنیم به شکل زیر :
protected void Application_Start()
{
     AreaRegistration.RegisterAllAreas();

     WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
     FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
     RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes);
     //Register New ModelBinder
     ModelBinders.Binders.Add(typeof(CustomerInfo), new CustomerInfoModelBinder());
}
و برای استفاده از این ModelBinder ، ما باید به کنترلر اطلاع دهیم که میخواهیم از چه نوع Binding استفاده کنیم به همین دلیل از attribute زیر برای انجام این کار استفاده می‌کنیم: 
[HttpPost]
public ActionResult Create([ModelBinder(typeof (CustomerInfoModelBinder))] CustomerInfo customerInfo)
{
      if (ModelState.IsValid)
      {
           ViewBag.FirstName = customerInfo.FirstName;
           ViewBag.LastName = customerInfo.LastName;
           ViewBag.BirthDate = customerInfo.BirthDate;
      }
      return View();
}

پروژه پیوستی : ModelBinder-Example.zip
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 20 - بررسی تغییرات فیلترها
پیشنیازها

- فیلترها در MVC
- ASP.NET MVC #15


فیلترها در ASP.NET MVC، امکان اجرای کدهایی را پیش و یا پس از مرحله‌ی خاصی از طول اجرای pipeline آن فراهم می‌کنند. کلیات فیلترها در ASP.NET Core با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC (پیشنیازهای فوق) تفاوت چندانی را ندارد و بیشتر تغییراتی مانند نحوه‌ی معرفی سراسری آن‌ها، اکشن فیلترهای Async و یا تزریق وابستگی‌ها در آن‌ها، جدید هستند.


امکان تعریف فیلترهای Async در ASP.NET Core

حالت کلی تعریف یک فیلتر در ASP.NET MVC که در ASP.NET Core نیز همچنان معتبر است، پیاده سازی اینترفیس کلی IActionFilter می‌باشد که توسط آن می‌توان به مراحل پیش و پس از اجرای قطعه‌ای از کدهای برنامه دسترسی پیدا کرد:
namespace FiltersSample.Filters
{
    public class SampleActionFilter : IActionFilter
    {
        public void OnActionExecuting(ActionExecutingContext context)
        {
            // انجام کاری پیش از اجرای اکشن متد
        }

        public void OnActionExecuted(ActionExecutedContext context)
        {
            // انجام کاری پس از اجرای اکشن متد
        }
    }
}
در اینجا اینترفیس IAsyncActionFilter نیز معرفی شده‌است که توسط آن می‌توان فراخوانی‌های غیرهمزمان و async را نیز مدیریت کرد:
namespace FiltersSample.Filters
{
    public class SampleAsyncActionFilter : IAsyncActionFilter
    {
        public async Task OnActionExecutionAsync(
            ActionExecutingContext context,
            ActionExecutionDelegate next)
        {
            // انجام کاری پیش از اجرای اکشن متد
            await next();
            // انجام کاری پس از اجرای اکشن متد
        }
    }
}
به کامنت‌های نوشته شده‌ی در بدنه‌ی متد OnActionExecutionAsync دقت کنید. در اینجا کدهای پیش از await next معادل OnActionExecuting و کدهای پس از await next معادل OnActionExecuted حالت همزمان و یا همان حالت متداول هستند. بنابراین جایی که اکشن متد اجرا می‌شود، همان await next است.

یک نکته: توصیه شده‌است که تنها یکی از حالت‌های همزمان و یا غیرهمزمان را پیاده سازی کنید و نه هر دوی آن‌ها را. اگر هر دوی این‌ها را در طی یک کلاس پیاده سازی کنید (تک کلاسی که هر دوی اینترفیس‌های IActionFilter و IAsyncActionFilter را با هم پیاده سازی می‌کند)، تنها نگارش Async آن توسط ASP.NET Core فراخوانی و استفاده خواهد شد. همچنین مهم نیست که اکشن متد شما Async هست یا خیر؛ برای هر دو حالت می‌توان از فیلترهای async نیز استفاده کرد.


ساده سازی تعریف فیلترها

اگر مدتی با ASP.NET MVC کار کرده باشید، می‌دانید که عموما کسی از این اینترفیس‌های کلی برای پیاده سازی فیلترها استفاده نمی‌کند. روش کار با ارث بری از یکی از فیلترهای از پیش تعریف شده‌ی ASP.NET MVC صورت می‌گیرد؛ از این جهت که این فیلترها که در اصل همین اینترفیس‌ها را پیاده سازی کرده‌اند، یک سری جزئیات توکار protected را نیز به همراه دارند که با ارث بری از آن‌ها می‌توان به امکانات بیشتری دسترسی پیدا کرد و کدهای ساده‌تر و کم حجم‌تری را تولید نمود:
ActionFilterAttribute
ExceptionFilterAttribute
ResultFilterAttribute
FormatFilterAttribute
ServiceFilterAttribute
TypeFilterAttribute

برای مثال در اینجا فیلتری را مشاهده می‌کنید که با ارث بری از فیلتر توکار ResultFilterAttribute، سعی در تغییر Response برنامه و افزودن هدری به آن کرده‌است:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
namespace FiltersSample.Filters
{
    public class AddHeaderAttribute : ResultFilterAttribute
    {
        private readonly string _name;
        private readonly string _value;
        public AddHeaderAttribute(string name, string value)
        {
            _name = name;
            _value = value;
        }

        public override void OnResultExecuting(ResultExecutingContext context)
        {
            context.HttpContext.Response.Headers.Add(
                _name, new string[] { _value });
            base.OnResultExecuting(context);
        }
    }
}
و برای استفاده‌ی از این فیلتر جدید خواهیم داشت:
[AddHeader("Author", "DNT")]
public class SampleController : Controller
{
    public IActionResult Index()
    {
        return Content("با فایرباگ هدر خروجی را بررسی کنید");
    }
}


نحوه‌ی تعریف میدان دید فیلترها

نحوه‌ی دید فیلترها در اینجا نیز همانند سابق، سه حالت را می‌تواند داشته باشد:
الف) اعمال شده‌ی به یک اکشن متد.
ب) اعمال شده‌ی به یک کنترلر که به تمام اکشن متدهای آن کنترلر اعمال خواهد شد.
ج) حالت تعریف سراسری و این مورد محل تعریف آن به کلاس آغازین برنامه منتقل شده‌است:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.Filters.Add(typeof(SampleActionFilter)); // by type
        options.Filters.Add(new SampleGlobalActionFilter()); // an instance
    });
}
در اینجا دو روش معرفی فیلترهای سراسری را در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه مشاهده می‌کنید:
الف) اگر توسط ارائه‌ی new ClassName معرفی شوند، یعنی وهله سازی را خودتان قرار است مدیریت کنید و در این حالت تزریق وابستگی‌هایی صورت نخواهند گرفت.
ب) اگر توسط typeof معرفی شوند، یعنی این وهله سازی توسط IoC Container توکار ASP.NET Core انجام خواهد شد و طول عمر آن Transient است. یعنی به ازای هربار نیاز به آن، یکبار وهله سازی خواهد شد.


ترتیب اجرای فیلترها

توسط خاصیت Order می‌توان ترتیب اجرای چندین فیلتر اجرا شده‌ی به یک اکشن متد را مشخص کرد. اگر این مقدار منفی وارد شود:
 [MyFilter(Name = "Method Level Attribute", Order=-1)]
این فیلتر پیش از فیلترهای سراسری و همچنین فیلترهای اعمال شده‌ی در سطح کلاس اجرا می‌شود.


تزریق وابستگی‌ها در فیلترها

فیلترهایی که به صورت ویژگی‌ها یا Attributes تعریف می‌شوند و قرار است به کنترلرها و یا اکشن متدها به صورت مستقیم اعمال شوند، نمی‌توانند دارای وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی خود باشند. این محدودیتی است که توسط زبان‌های برنامه نویسی اعمال می‌شود و نه ASP.NET Core. اگر ویژگی قرار است پارامتری در سازنده‌ی خود داشته باشد، هنگام تعریف و اعمال آن، این پارامترها باید مشخص بوده و تعریف شوند. به همین جهت آنچنان با تزریق وابستگی‌های از طریق سازنده‌ی کلاس قابل مدیریت نیستند. برای رفع این نقصیه، راه‌حل‌های متفاوتی در ASP.NET Core پیشنهاد و طراحی شده‌اند:
الف) استفاده‌ی از ServiceFilterAttribute
[ServiceFilter(typeof(AddHeaderFilterWithDi))]
public IActionResult Index()
{
   return View();
}
ویژگی جدید ServiceFilter، نوع کلاس فیلتر را دریافت می‌کند و سپس هر زمانیکه نیاز به اجرای این فیلتر خاص بود، کار وهله سازی‌های وابستگی‌های آن، در پشت صحنه توسط IoC Container توکار ASP.NET Core انجام خواهد شد.
همچنین باید دقت داشت که در این حالت ثبت کلاس فیلتر در متد ConfigureServices کلاس آغازین برنامه الزامی است.
 services.AddScoped<AddHeaderFilterWithDi>();
در غیراینصورت استثنای ذیل را دریافت خواهید کرد:
 System.InvalidOperationException: No service for type 'FiltersSample.Filters.AddHeaderFilterWithDI' has been registered.

ب) استفاده از TypeFilterAttribute
[TypeFilter(typeof(AddHeaderAttribute),  Arguments = new object[] { "Author", "DNT" })]
public IActionResult Hi(string name)
{
   return Content($"Hi {name}");
}
فیلتر و ویژگی TypeFilter بسیار شبیه است به عملکرد ServiceFilter، با این تفاوت که:
- نیازی نیست تا وابستگی آن‌را در متد ConfigureServices ثبت کرد (هرچند وابستگی‌های خود را از DI Container دریافت می‌کنند).
- امکان دریافت پارامترهای اضافی سازنده‌ی کلاس مدنظر را نیز دارند.


یک مثال تکمیلی: لاگ کردن تمام استثناءهای مدیریت نشده‌ی یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0

می‌توان با سفارشی سازی فیلتر توکار ExceptionFilterAttribute، امکان ثبت وقایع را توسط فریم ورک توکار Logging اضافه کرد:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Filters;
using Microsoft.Extensions.Logging;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.StartupCustomizations
{
    public class CustomExceptionLoggingFilterAttribute : ExceptionFilterAttribute
    {
        private readonly ILogger<CustomExceptionLoggingFilterAttribute> _logger;
        public CustomExceptionLoggingFilterAttribute(ILogger<CustomExceptionLoggingFilterAttribute> logger)
        {
            _logger = logger;
        }
 
        public override void OnException(ExceptionContext context)
        {
            _logger.LogInformation($"OnException: {context.Exception}");
            base.OnException(context);
        }
    }
}
و برای ثبت سراسری آن در کلاس آغازین برنامه خواهیم داشت:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc(options =>
    {
        options.Filters.Add(typeof(CustomExceptionLoggingFilterAttribute));
در اینجا از typeof استفاده شده‌است تا کار تزریق وابستگی‌های این فیلتر به صورت خودکار انجام شود.
در ادامه با این فرض که پیشتر تنظیمات ثبت وقایع صورت گرفته‌است:
public void Configure(ILoggerFactory loggerFactory)
{
   loggerFactory.AddDebug(minLevel: LogLevel.Debug);
اکنون اگر یک چنین اکشن متدی فراخوانی شود:
public IActionResult GetData()
{
  throw new Exception("throwing an exception!");
}
در پنجره‌ی دیباگ ویژوال استودیو، این استثناء قابل مشاهده خواهد بود:

مطالب
Blazor 5x - قسمت چهارم - مبانی Blazor - بخش 1 - Data Binding
عنوان می‌شود که HTML over Web socket آینده‌ی توسعه‌ی برنامه‌های وب است و این آینده هم اکنون توسط Blazor Server در دسترس است. در این مدل توسعه، ابتدا یک اتصال SignalR برقرار شده و سپس تمام تعاملات بین سرور و کلاینت، از طریق همین اتصال که عموما web socket است، مدیریت می‌شود. به همین جهت در ادامه قصد داریم یک پروژه‌ی Blazor Server را تکمیل کنیم. پس از آن یک پروژه‌ی Blazor WASM را نیز بررسی خواهیم کرد. بنابراین هر دو مدل توسعه‌ی برنامه‌های Blazor را پوشش خواهیم داد. برای این منظور در ابتدا مبانی Blazor را بررسی می‌کنیم که در هر دو مدل یکی است.


تعریف مدل برنامه

در همان پروژه‌ی خالی Blazor Server که در قسمت دوم با دستور dotnet new blazorserver ایجاد کردیم، پوشه‌ی Models را افزوده و کلاس BlazorRoom را در آن تعریف می‌کنیم:
namespace BlazorServerSample.Models
{
    public class BlazorRoom
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Name { set; get; }

        public decimal Price { set; get; }

        public bool IsActive { set; get; }
    }
}
سپس برای اینکه مدام نیاز به تعریف فضای نام آن در فایل‌های مختلف razor. برنامه نباشد، به فایل Imports.razor_ مراجعه کرده و سطر زیر را به انتهای آن اضافه می‌کنیم:
@using BlazorServerSample.Models
برنامه را نیز توسط دستور dotnet watch run اجرا می‌کنیم.


Data binding یک طرفه

در ادامه به فایل Pages\Index.razor مراجعه کرده و منهای سطر اول مسیریابی آن، مابقی محتوای آن‌را حذف می‌کنیم. در اینجا می‌خواهیم مقادیر نمونه‌ای از شیء BlazorRoom را نمایش دهیم. به همین جهت این شیء را در قسمت code@ فایل razor جاری (همانند نکات قسمت قبل)، ایجاد می‌کنیم:
@page "/"

<h2 class="bg-light border p-2">
    First Room
</h2>
Room: @Room.Name
<br/>
Price: @Room.Price

@code
{
    BlazorRoom Room = new BlazorRoom
    {
        Id = 1,
        Name = "Room 1",
        IsActive = true,
        Price = 499
    };
}
در اینجا در ابتدا شیء Room را در قسمت قطعه کد فایل razor جاری ایجاد کرده و سپس اطلاعات آن‌را با استفاده از زبان Razor نمایش داده‌ایم.


 به این روش نمایش اطلاعات، one-way data-binding نیز گفته می‌شود. اما چطور می‌توان یک طرفه بودن آن‌را متوجه شد؟ برای این منظور یک text-box را نیز در ذیل تعاریف فوق، به صورت زیر اضافه می‌کنیم که مقدارش را از Room.Price دریافت می‌کند:
<input type="number" value="@Room.Price" />
اکنون اگر این مقدار را تغییر دهیم، عدد جدید قیمت اتاق، به خاصیت Room.Price منعکس نمی‌شود و تغییری نمی‌کند:



Data binding دو طرفه

اکنون می‌خواهیم اگر مقدار ورودی Room.Price توسط text-box فوق تغییر کرد، نتیجه‌ی نهایی، به خاصیت متناظر با آن نیز اعمال شود و تغییر کند. برای این منظور فقط کافی است ویژگی value را به bind-value@ تغییر دهیم:
<input type="number" @bind-value="@Room.Price" />
ویژگی bind-value@ سبب برقراری data-binding دو طرفه می‌شود. یعنی در ابتدا مقدار اولیه‌ی خاصیت Room.Price را نمایش می‌دهد. در ادامه‌ی اگر کاربر، مقدار این text-box را تغییر داد، نتیجه‌ی نهایی را به خاصیت Room.Price نیز اعمال می‌کند و همچنین این تغییر، سبب به روز رسانی UI نیز می‌شود؛ یعنی در جائیکه پیشتر مقدار اولیه‌ی Room.Price را نمایش داده بودیم، اکنون مقدار جدید آن نمایش داده خواهد شد:


البته اگر برنامه را اجرا کنیم، با تغییر مقدار text-box، بلافاصله تغییری را مشاهده نخواهیم کرد. برای اعمال تغییرات نیاز خواهد بود تا در جائی خارج از text-box کلیک و focus را به المانی دیگر منتقل کنیم. اگر می‌خواهیم همراه با تایپ اطلاعات درون text-box، رابط کاربری نیز به روز شود، می‌توان bind-value را به یک رخداد خاص، مانند oninput متصل کرد. حالت پیش‌فرض آن onchange است:
<input type="number" @bind-value="@Room.Price" @bind-value:event="oninput" />
اکنون اگر برنامه را اجرا کرده و درون text-box اطلاعاتی را وارد کنیم، بلافاصله UI نیز به روز رسانی خواهد شد.
لیست کامل رخ‌دادها را در اینجا می‌توانید مشاهده کنید. برای مثال برای یک المان input، دو رخداد onchange و oninput قابل تعریف هستند.

یک نکته: در حین کار با bind-value@، نیازی نیست مقدار آن با @ شروع شود. یعنی ذکر "bind-value="Room.Price@ نیز کافی است.


تمرین 1 - خاصیت IsActive یک اتاق را به یک checkbox متصل کرده و همچنین وضعیت جاری آن‌را نیز در یک برچسب نمایش دهید.

در اینجا می‌خواهیم مقدار خاصیت Room.IsActive را توسط یک اتصال دو طرفه، به یک checkbox متصل کنیم:
<input type="checkbox" @bind-value="Room.IsActive"  />
<br/>
This room is @(Room.IsActive? "Active" : "Inactive").
با استفاده از bind-value@، وضعیت جاری خاصیت Room.IsActive را به یک checkbox متصل کرده‌ایم. همچنین در ادامه توسط یک عبارت شرطی، این وضعیت را نمایش داده‌ایم.


بار اولی که برنامه نمایش داده می‌شود، هر چند مقدار IsActive بر اساس مقدار دهی آن در شیء Room، مساوی true است، اما chekbox، علامت نخورده باقی می‌ماند. برای رفع این مشکل نیاز است ویژگی checked این المان را نیز به صورت زیر مقدار دهی کرد:
<input type="checkbox" @bind-value="Room.IsActive"
   checked="@(Room.IsActive? "cheked" : null)" />
در این حالت اگر اتاقی فعال باشد، مقدار ویژگی checked، به checked و در غیراینصورت به null تنظیم می‌شود. به این ترتیب مشکل عدم نمایش checkbox انتخاب شده در بار اول نمایش کامپوننت جاری، برطرف می‌شود.


اتصال خواص مدل‌ها به dropdown‌ها

اکنون می‌خواهیم مدل این مثال را کمی توسعه داده و خواص تو در تویی را به آن اضافه کنیم:
using System.Collections.Generic;

namespace BlazorServerSample.Models
{
    public class BlazorRoom
    {
        // ...

        public List<BlazorRoomProp> RoomProps { set; get; }
    }

    public class BlazorRoomProp
    {
        public int Id { set; get; }

        public string Name { set; get; }

        public string Value { set; get; }
    }
}
برای مثال یک اتاق می‌تواند ویژگی‌هایی مانند مساحت، تعداد نفرات مجاز و غیره را داشته باشد. هدف از ویژگی جدید RoomProps، تعیین لیست این نوع موارد است.
پس از این تعاریف، فیلد Room را به صورت زیر به روز رسانی می‌کنیم تا تعدادی از خواص اتاق را به همراه داشته باشد:
@code
{
    BlazorRoom Room = new BlazorRoom
    {
        Id = 1,
        Name = "Room 1",
        IsActive = true,
        Price = 499,
        RoomProps = new List<BlazorRoomProp>
        {
            new BlazorRoomProp
            {
                Id = 1, Name = "Sq Ft", Value = "100"
            },
            new BlazorRoomProp
            {
                Id = 2, Name = "Occupancy", Value = "3"
            }
        }
    };
}
در ادامه می‌خواهیم این خواص را در یک dropdown نمایش دهیم. همچنین با انتخاب یک خاصیت از دراپ‌داون، مقدار خاصیت انتخابی را در یک برچسب نیز به صورت پویا نمایش خواهیم داد:
<select @bind="SelectedRoomPropValue">
    @foreach (var prop in Room.RoomProps)
    {
        <option value="@prop.Value">@prop.Name</option>
    }
</select>
<span>The value of the selected room prop is: @SelectedRoomPropValue</span>

@code
{
    string SelectedRoomPropValue = "";
    // ...
همانطور که مشاهده می‌کنید، انجام یک چنین کاری با Blazor بسیار ساده‌است و نیازی به استفاده از جاوا اسکریپت و یا جی‌کوئری ندارد.
در اینجا یک فیلد را در قطعه کد برنامه تعریف کرده و به المان select متصل کرده‌ایم. هرگاه آیتمی در این دراپ داون انتخاب شود، این فیلد، مقدار آن آیتم انتخابی را خواهد داشت. در ادامه توسط یک حلقه‌ی foreach، تمام خواص یک اتاق را دریافت کرده و به صورت options‌های یک select استاندارد، نمایش می‌دهیم. در آخر نیز مقدار SelectedRoomPropValue را نمایش داده‌ایم که این مقدار به صورت پویا تغییر می‌کند:



تعریف لیستی از اتاق‌ها

عموما در یک برنامه‌ی واقعی، با یک تک اتاق کار نمی‌کنیم. به همین جهت در ادامه لیستی از اتاق‌ها را تعریف و مقدار دهی اولیه خواهیم کرد:
@code
{
    string SelectedRoomPropValue = "";

    List<BlazorRoom> Rooms = new List<BlazorRoom>();

    protected override void OnInitialized()
    {
        base.OnInitialized();

        Rooms.Add(new BlazorRoom
        {
            Id = 1,
            Name = "Room 1",
            IsActive = true,
            Price = 499,
            RoomProps = new List<BlazorRoomProp>
            {
                new BlazorRoomProp
                {
                    Id = 1, Name = "Sq Ft", Value = "100"
                },
                new BlazorRoomProp
                {
                    Id = 2, Name = "Occupancy", Value = "3"
                }
            }
        });

        Rooms.Add(new BlazorRoom
        {
            Id = 2,
            Name = "Room 2",
            IsActive = true,
            Price = 399,
            RoomProps = new List<BlazorRoomProp>
            {
                new BlazorRoomProp
                {
                    Id = 1, Name = "Sq Ft", Value = "250"
                },
                new BlazorRoomProp
                {
                    Id = 2, Name = "Occupancy", Value = "4"
                }
            }
        });
    }
}
در ابتدا فیلد Rooms تعریف شده که لیستی از BlazorRoomها است. در ادامه بجای مقدار دهی مستقیم آن در همان سطح قطعه کد، آن‌را در یک متد life-cycle کامپوننت جاری به نام OnInitialized که مخصوص این نوع مقدار دهی‌های اولیه است، مقدار دهی کرده‌ایم.


نمایش لیست قابل ویرایش اتاق‌ها

اکنون می‌خواهیم به عنوان تمرین 2، لیست جزئیات اتاق‌های تعریف شده را نمایش دهیم؛ با این شرط که نام و قیمت هر اتاق، قابل ویرایش باشد. همچنین خواص تعریف شده نیز به صورت ستون‌هایی مجزا، نمایش داده شوند. برای مثال اگر دو خاصیت در اینجا تعریف شده، 2 ستون اضافه‌تر نیز برای نمایش آن‌ها وجود داشته باشد. به علاوه از آنجائیکه می‌خواهیم اتصال دوطرفه را نیز آزمایش کنیم، نام و قیمت هر اتاق را نیز در پایین جدول، مجددا به صورت برچسب‌هایی نمایش خواهیم داد.


برای رسیدن به تصویر فوق می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
<div class="border p-2 mt-3">
    <h2 class="text-info">Rooms List</h2>
    <table class="table table-dark">
        @foreach(var room in Rooms)
        {
            <tr>
                <td>
                    <input type="text" @bind-value="room.Name" @bind-value:event="oninput"/>
                </td>
                <td>
                    <input type="text" @bind-value="room.Price" @bind-value:event="oninput"/>
                </td>
                @foreach (var roomProp in room.RoomProps)
                {
                    <td>
                        @roomProp.Name, @roomProp.Value
                    </td>
                }
            </tr>
        }
    </table>

    @foreach(var room in Rooms)
    {
        <p>@room.Name's price is @room.Price.</p>
    }
</div>
در اینجا یک حلقه‌ی تو در تو را مشاهده می‌کنید. حلقه‌ی بیرونی، ردیف‌های جدول را که شامل نام و قیمت هر اتاق است، به صورت input-boxهای متصل به خواص متناظر با آن‌ها نمایش می‌دهد. سپس برای اینکه بتوانیم خواص هر ردیف را نیز نمایش دهیم، حلقه‌ی دومی را بر روی room.RoomProps تشکیل داده‌ایم.
هدف از foreach پس از جدول، نمایش تغییرات انجام شده‌ی در input-boxها است. برای مثال اگر نام یک ردیف را تغییر دادیم، چون یک اتصال دو طرفه برقرار است، خاصیت متناظر با آن به روز رسانی شده و بلافاصله در برچسب‌های ذیل جدول، منعکس می‌شود.


کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: Blazor-5x-Part-04.zip
مطالب
نوشتن TagHelperهای سفارشی برای ASP.NET Core
در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» با مفهوم جدید Tag Helpers و همچنین نحوه‌ی استفاده‌ی از نمونه‌های پیش فرض و توکار آن در ASP.NET Core آشنا شدیم. در ادامه قصد داریم با نحوه‌ی پیاده سازی نمونه‌های سفارشی آن‌ها نیز آشنا شویم.


نوشتن یک Tag Helper سفارشی، برای رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

فرض کنید می‌خواهیم یک tag helper جدید را جهت رندر کردن لیست بوت استرپی ذیل تهیه کنیم:
<ul class="list-group"> 
  <li class="list-group-item">Item 1</li> 
  <li class="list-group-item">Item 2</li> 
  <li class="list-group-item">Item 3</li> 
</ul>
برای اینکار یک کتابخانه‌ی جدید را به پروژه‌ی جاری اضافه کرده و سپس وابستگی‌های ذیل را نیز به آن اضافه می‌کنیم. این‌ها حداقل‌هایی هستند که جهت دسترسی به امکانات MVC و Tag Helpers، در یک پروژه‌ی مجزای Class library نیاز داریم:
{
  "version": "1.0.0-*",
 
    "dependencies": {
        "NETStandard.Library": "1.6.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Http.Extensions": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Abstractions": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.Core": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures": "1.0.1",
        "Microsoft.AspNetCore.Razor.Runtime": "1.0.0"
    },
 
  "frameworks": {
    "netstandard1.6": {
      "imports": "dnxcore50"
    }
  }
}


بررسی آناتومی یک کلاس TagHelper

یک کلاس Tag Helper سفارشی، در حالت کلی می‌تواند شکل زیر را داشته باشد:
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
        }
    }
}
در اینجا نام کلاس، به TagHelper ختم می‌شود و همچنین این کلاس از کلاس پایه‌ی TagHelper ارث بری می‌کند. ذکر HtmlTargetElement الزامی بوده و در صورت عدم تعریف آن، TagHelper تعریف شده توسط ASP.NET Core شناسایی و بارگذاری نخواهد شد.
توسط HtmlTargetElement نام نهایی تگ مرتبط با TagHelper سفارشی را تعریف و سفارشی سازی کرده‌ایم. در این حالت این TagHelper جدید در Viewهای برنامه، توسط تگ ذیل شنایی می‌شود (بجای نام پیش فرض کلاس):
 <list-group></list-group>
همچنین در اینجا، یک خاصیت عمومی نیز تعریف شده‌است. تمام خواص عمومی تعریف شده‌ی در اینجا به صورت ویژگی‌هایی در تگ نهایی TagHelper قابل دسترسی و مقدار دهی خواهند بود:
 <list-group asp-items="Model.Items"></list-group>
 برای لغو این حالت می‌توان از ویژگی HtmlAttributeNotBound استفاده کرد.
برای اینکه نام این ویژگی را نیز بتوانیم سفارشی سازی کنیم، می‌توان از ویژگی HtmlAttributeName استفاده کرد. در صورت عدم ذکر آن، از نام پیش فرض این خاصیت عمومی جهت تعریف ویژگی‌های تگ نهایی استفاده می‌گردد.
عملیات نهایی افزودن تگ‌های HTML، به View برنامه، در متد Process انجام می‌شود. در اینجا توسط متدهایی مانند output.Content.AppendHtml می‌توان خروجی دلخواهی را به صفحه اضافه کرد.


تکمیل کدهای Tag Helper سفارشی رندر کردن لیست‌های بوت استرپی

پس از آشنایی با ساختار کلی یک کلاس TagHelper، اکنون می‌توان کدهای آن را به نحو ذیل تکمیل کرد:
using System;
using System.Collections.Generic;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.Rendering;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc.ViewFeatures;
using Microsoft.AspNetCore.Razor.TagHelpers;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
{
    [HtmlTargetElement("list-group")]
    public class ListGroupTagHelper : TagHelper
    {
        [HtmlAttributeName("asp-items")]
        public List<string> Items { get; set; }
 
        protected HttpRequest Request => ViewContext.HttpContext.Request;
 
        [ViewContext, HtmlAttributeNotBound]
        public ViewContext ViewContext { get; set; }
        public override void Process(TagHelperContext context, TagHelperOutput output)
        {
            if (context == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(context));
            }
 
            if (output == null)
            {
                throw new ArgumentNullException(nameof(output));
            }
 
            if (Items == null)
            {
                throw new InvalidOperationException($"{nameof(Items)} must be provided");
            }
 
            output.TagName = "ul";
            output.TagMode = TagMode.StartTagAndEndTag;
            output.Attributes.Add("class", "list-group");
 
            foreach (var item in Items)
            {
                TagBuilder itemBuilder = new TagBuilder("li");
                itemBuilder.AddCssClass("list-group-item");
                itemBuilder.InnerHtml.Append(item);
                output.Content.AppendHtml(itemBuilder);
            }
        }
    }
}
توضیحات:
 - چون می‌خواهیم تگ نهایی آن، list-group نام داشته باشد، آن‌را توسط ویژگی HtmlTargetElement به صورت صریحی مشخص کرده‌ایم.
 - همچنین علاقمندیم تا ویژگی دریافت لیست آیتم‌ها، نامی معادل asp-items داشته باشد. بنابراین آن‌را نیز توسط ویژگی HtmlAttributeName، دقیقا مشخص کرده‌ایم.
 - در این کلاس، یک خاصیت اضافه‌ی ViewContext را نیز مشاهده می‌کنید. ویژگی ViewContext اعمالی به آن، سبب خواهد شد تا اطلاعات درخواست جاری، به این خاصیت عمومی، به صورت خودکار تزریق شود. بنابراین اگر نیاز به اطلاعاتی مانند Request جاری دارید، شیء ViewContext.HttpContext.Request، این مقادیر را در اختیار شما قرار می‌دهد. به علاوه اگر دقت کرده باشید، این خاصیت با ویژگی HtmlAttributeNotBound مزین شده‌است. از این جهت که نمی‌خواهیم این خاصیت عمومی، در لیست ویژگی‌های تگ نهایی TagHelper در حال تهیه، ظاهر شود.
 - پس از آن کاری که انجام شده، تکمیل متد Process است. در اینجا توسط output.TagName مشخص می‌کنیم که TagHelper جاری، در بین تگ‌های ul قرار گیرد (مفهوم TagMode.StartTagAndEndTag ذکر شده) و همچنین این تگ محصور کننده دارای کلاس list-group بوت استرپ نیز خواهد بود.
 - سپس بر روی لیست آیتم‌های دریافت شده، یک حلقه را تشکیل داده و به کمک TagBuilder، تگ‌های li داخل ul برونی را تکمیل می‌کنیم. این TagBuilder در نهایت توسط متد output.Content.AppendHtml به View برنامه اضافه خواهد شد. در اینجا، متد Append هم وجود دارد. اگر از آن استفاده شود، خروجی نهایی HTML Encoded خواهد بود.
 

ثبت و استفاده‌ی از TagHelper سفارشی تهیه شده

پس از تعریف TagHelper سفارشی فوق، ابتدا ارجاعی از اسمبلی آن‌را به پروژه‌ی جاری اضافه می‌کنیم و سپس به فایل ViewImports.cshtml_ برنامه مراجعه و یک سطر ذیل را به آن اضافه می‌کنیم:
 @addTagHelper *,Core1RtmEmptyTest.TagHelpers
در اینجا عبارت Core1RtmEmptyTest.TagHelpers همان نام فضای نام اصلی پروژه‌ی Class library دربرگیرنده‌ی TagHelper سفارشی است.
اکنون که این TagHelper در Viewهای برنامه قابل شناسایی است، روش افزودن آن، بر اساس همان سفارشی سازی‌هایی است که انجام دادیم:

مطالب
روش استفاده‌ی صحیح از HttpClient در برنامه‌های دات نت
اگر در کدهای خود قطعه کد ذیل را دارید:
using(var client = new HttpClient())
{
   // do something with http client
}
استفاده‌ی از using در اینجا، نه‌تنها غیرضروری و اشتباه است، بلکه سبب از کار افتادن زود هنگام برنامه‌ی شما با صدور استثنای ذیل خواهد شد:
 Unable to connect to the remote server
System.Net.Sockets.SocketException: Only one usage of each socket address (protocol/network address/port) is normally permitted.


HttpClient خود را Dispose نکنید

کلاس HttpClient اینترفیس IDisposable را پیاده سازی می‌کند. بنابراین روش استفاده‌ی اصولی آن باید به صورت ذیل و با پیاده سازی خودکار رهاسازی منابع مرتبط با آن باشد:
using (var client = new HttpClient())
{
       var result = await client.GetAsync("http://example.com/");
}
اما در این حال فرض کنید به همین روش تعدادی درخواست را ارسال کرده‌اید:
for (int i = 0; i < 10; i++)
{
      using (var client = new HttpClient())
      {
            var result = await client.GetAsync("http://example.com/");
            Console.WriteLine(result.StatusCode);
      }
}
مشکل این روش، در ایجاد سوکت‌های متعددی است که حتی پس از بسته شدن برنامه نیز باز، باقی خواهند ماند:
  TCP    192.168.1.6:13996      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13997      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13998      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:13999      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14000      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14001      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14002      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14003      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14004      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
  TCP    192.168.1.6:14005      93.184.216.34:http     TIME_WAIT
این یک نمونه‌ی خروجی برنامه‌ی فوق، توسط دستور netstat «پس از بسته شدن کامل برنامه» است.

بنابراین اگر برنامه‌ی شما تعداد زیادی کاربر دارد و یا تعداد زیادی درخواست را به روش فوق ارسال می‌کند، سیستم عامل به حد اشباع ایجاد سوکت‌های جدید خواهد رسید.
این مشکل نیز ارتباطی به طراحی این کلاس و یا زبان #C و حتی استفاده‌ی از using نیز ندارد. این رفتار، رفتار معمول سیستم عامل، با سوکت‌های ایجاد شده‌است. TIME_WAIT ایی را که در اینجا ملاحظه می‌کنید، به معنای بسته شدن اتصال از طرف برنامه‌ی ما است؛ اما سیستم عامل هنوز منتظر نتیجه‌ی نهایی، از طرف دیگر اتصال است که آیا قرار است بسته‌ی TCP ایی را دریافت کند یا خیر و یا شاید در بین راه تاخیری وجود داشته‌است. برای نمونه ویندوز به مدت 240 ثانیه یک اتصال را در این حالت حفظ خواهد کرد، که مقدار آن نیز در اینجا تنظیم می‌شود:
 [HKEY_LOCAL_MACHINE\SYSTEM\CurrentControlSet\Services\Tcpip\Parameters\TcpTimedWaitDelay]

بنابراین روش توصیه شده‌ی کار با HttpClient، داشتن یک وهله‌ی سراسری از آن در برنامه و عدم Dispose آن است. HttpClient نیز thread-safe طراحی شده‌است و دسترسی به یک شیء سراسری آن در برنامه‌های چند ریسمانی مشکلی را ایجاد نمی‌کند. همچنین Dispose آن نیز غیرضروری است و پس از پایان برنامه به صورت خودکار توسط سیستم عامل انجام خواهد شد.


تمام اجزای HttpClient به صورت Thread-safe طراحی نشده‌اند

تا اینجا به این نتیجه رسیدیم که روش صحیح کار کردن با HttpClient، نیاز به داشتن یک وهله‌ی Singleton از آن‌را در سراسر برنامه دارد و Dispose صریح آن، بجز اشباع سوکت‌های سیستم عامل و ناپایدار کردن تمام برنامه‌هایی که از آن سرویس می‌گیرند، حاصلی را به همراه نخواهد داشت. در این بین مطابق مستندات HttpClient، استفاده‌ی از متدهای ذیل این کلاس thread-safe هستند:
CancelPendingRequests
DeleteAsync
GetAsync
GetByteArrayAsync
GetStreamAsync
GetStringAsync
PostAsync
PutAsync
SendAsync
اما تغییر این خواص در کلاس HttpClient به هیچ عنوان thread-safe نبوده و در برنامه‌های چند ریسمانی و چند کاربری، مشکل ساز می‌شوند:
BaseAddress
DefaultRequestHeaders
MaxResponseContentBufferSize
Timeout
بنابراین در طراحی کلاس مدیریت کننده‌ی HttpClient برنامه‌ی خود نیاز است به ازای هر BaseAddress‌، یک HttpClient خاص آن‌را ایجاد کرد و HttpClientهای سراسری نمی‌توانند BaseAddress‌های خود را نیز به اشتراک گذاشته و تغییری را در آن ایجاد کنند.


استفاده‌ی سراسری و مجدد از HttpClient، تغییرات DNS را متوجه نمی‌شود

با طراحی یک کلاس مدیریت کننده‌ی سراسری HttpClient با طول عمر Singelton، به یک مشکل دیگر نیز برخواهیم خورد: چون در اینجا از اتصالات، استفاده‌ی مجدد می‌شوند، دیگر تغییرات DNS را لحاظ نخواهند کرد.
برای حل این مشکل، در زمان ایجاد یک HttpClient سراسری، به ازای یک BaseAddress مشخص، باید از ServicePointManager کوئری گرفته و زمان اجاره‌ی اتصال آن‌را دقیقا مشخص کنیم:
var sp = ServicePointManager.FindServicePoint(new Uri("http://thisisasample.com"));
sp.ConnectionLeaseTimeout = 60*1000; //In milliseconds
با این‌کار هرچند هنوز هم از اتصالات استفاده‌ی مجدد می‌شود، اما این استفاده‌ی مجدد، نامحدود نبوده و مدت معینی را پیدا می‌کند.


طراحی یک کلاس، برای مدیریت سراسری وهله‌های HttpClient‌

تا اینجا به صورت خلاصه به نکات ذیل رسیدیم:
- HttpClient باید به صورت یک وهله‌ی سراسری Singleton مورد استفاده قرار گیرد. هر وهله سازی مجدد آن 35ms زمان می‌برد.
- Dispose یک HttpClient غیرضروری است.
- HttpClient تقریبا thread safe طراحی شده‌است؛ اما تعدادی از خواص آن مانند BaseAddress‌  اینگونه نیستند.
- برای رفع مشکل اتصالات چسبنده (اتصالاتی که هیچگاه پایان نمی‌یابند)، نیاز است timeout آن‌را تنظیم کرد.

بنابراین بهتر است این نکات را در یک کلاس به صورت ذیل کپسوله کنیم:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Net.Http;

namespace HttpClientTips
{
    public interface IHttpClientFactory : IDisposable
    {
        HttpClient GetOrCreate(
            Uri baseAddress,
            IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders = null,
            TimeSpan? timeout = null,
            long? maxResponseContentBufferSize = null,
            HttpMessageHandler handler = null);
    }
}

using System;
using System.Collections.Concurrent;
using System.Collections.Generic;
using System.Net;
using System.Net.Http;
using System.Threading;

namespace HttpClientTips
{
    /// <summary>
    /// Lifetime of this class should be set to `Singleton`.
    /// </summary>
    public class HttpClientFactory : IHttpClientFactory
    {
        // 'GetOrAdd' call on the dictionary is not thread safe and we might end up creating the HttpClient more than
        // once. To prevent this Lazy<> is used. In the worst case multiple Lazy<> objects are created for multiple
        // threads but only one of the objects succeeds in creating the HttpClient.
        private readonly ConcurrentDictionary<Uri, Lazy<HttpClient>> _httpClients =
                         new ConcurrentDictionary<Uri, Lazy<HttpClient>>();
        private const int ConnectionLeaseTimeout = 60 * 1000; // 1 minute

        public HttpClientFactory()
        {
            // Default is 2 minutes: https://msdn.microsoft.com/en-us/library/system.net.servicepointmanager.dnsrefreshtimeout(v=vs.110).aspx
            ServicePointManager.DnsRefreshTimeout = (int)TimeSpan.FromMinutes(1).TotalMilliseconds;
            // Increases the concurrent outbound connections
            ServicePointManager.DefaultConnectionLimit = 1024;
        }

        public HttpClient GetOrCreate(
           Uri baseAddress,
           IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders = null,
           TimeSpan? timeout = null,
           long? maxResponseContentBufferSize = null,
           HttpMessageHandler handler = null)
        {
            return _httpClients.GetOrAdd(baseAddress,
                             uri => new Lazy<HttpClient>(() =>
                             {
                                 // Reusing a single HttpClient instance across a multi-threaded application means
                                 // you can't change the values of the stateful properties (which are not thread safe),
                                 // like BaseAddress, DefaultRequestHeaders, MaxResponseContentBufferSize and Timeout.
                                 // So you can only use them if they are constant across your application and need their own instance if being varied.
                                 var client = handler == null ? new HttpClient { BaseAddress = baseAddress } :
                                               new HttpClient(handler, disposeHandler: false) { BaseAddress = baseAddress };
                                 setRequestTimeout(timeout, client);
                                 setMaxResponseBufferSize(maxResponseContentBufferSize, client);
                                 setDefaultHeaders(defaultRequestHeaders, client);
                                 setConnectionLeaseTimeout(baseAddress, client);
                                 return client;
                             },
                             LazyThreadSafetyMode.ExecutionAndPublication)).Value;
        }

        public void Dispose()
        {
            foreach (var httpClient in _httpClients.Values)
            {
                httpClient.Value.Dispose();
            }
        }

        private static void setConnectionLeaseTimeout(Uri baseAddress, HttpClient client)
        {
            // This ensures connections are used efficiently but not indefinitely.
            client.DefaultRequestHeaders.ConnectionClose = false; // keeps the connection open -> more efficient use of the client
            ServicePointManager.FindServicePoint(baseAddress).ConnectionLeaseTimeout = ConnectionLeaseTimeout; // ensures connections are not used indefinitely.
        }

        private static void setDefaultHeaders(IDictionary<string, string> defaultRequestHeaders, HttpClient client)
        {
            if (defaultRequestHeaders == null)
            {
                return;
            }
            foreach (var item in defaultRequestHeaders)
            {
                client.DefaultRequestHeaders.Add(item.Key, item.Value);
            }
        }

        private static void setMaxResponseBufferSize(long? maxResponseContentBufferSize, HttpClient client)
        {
            if (maxResponseContentBufferSize.HasValue)
            {
                client.MaxResponseContentBufferSize = maxResponseContentBufferSize.Value;
            }
        }

        private static void setRequestTimeout(TimeSpan? timeout, HttpClient client)
        {
            if (timeout.HasValue)
            {
                client.Timeout = timeout.Value;
            }
        }
    }
}
در اینجا به ازای هر baseAddress جدید، یک HttpClient خاص آن ایجاد می‌شود تا در کل برنامه مورد استفاده‌ی مجدد قرار گیرد. برای مدیریت thread-safe ایجاد HttpClientها نیز از نکته‌ی مطلب «الگویی برای مدیریت دسترسی همزمان به ConcurrentDictionary» استفاده شده‌است. همچنین نکات تنظیم ConnectionLeaseTimeout و سایر خواص غیر thread-safe کلاس HttpClient نیز در اینجا لحاظ شده‌اند.

پس از تدارک این کلاس، نحوه‌ی معرفی آن به سیستم باید به صورت Singleton باشد. برای مثال اگر از ASP.NET Core استفاده می‌کنید، آن‌را به صورت ذیل ثبت کنید:
namespace HttpClientTips.Web
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddSingleton<IHttpClientFactory, HttpClientFactory>();
            services.AddMvc();
        }

اکنون، یک نمونه، نحوه‌ی استفاده‌ی از اینترفیس IHttpClientFactory تزریقی به صورت ذیل می‌باشد:
namespace HttpClientTips.Web.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHttpClientFactory _httpClientFactory;
        public HomeController(IHttpClientFactory httpClientFactory)
        {
            _httpClientFactory = httpClientFactory;
        }

        public async Task<IActionResult> Index()
        {
            var host = new Uri("http://localhost:5000");
            var httpClient = _httpClientFactory.GetOrCreate(host);
            var responseMessage = await httpClient.GetAsync("home/about").ConfigureAwait(false);
            var responseContent = await responseMessage.Content.ReadAsStringAsync().ConfigureAwait(false);
            return Content(responseContent);
        }
سرویس IHttpClientFactory یک HttpClient را به ازای host درخواستی ایجاد کرده و در طول عمر برنامه از آن استفاده‌ی مجدد می‌کند. به همین جهت دیگر مشکل اشباع سوکت‌ها در این سیستم رخ نخواهند داد.


برای مطالعه‌ی بیشتر

You're using HttpClient wrong and it is destabilizing your software
Disposable, Finalizers, and HttpClient
Using HttpClient as it was intended (because you’re not)
Singleton HttpClient? Beware of this serious behaviour and how to fix it
Beware of the .NET HttpClient
Effectively Using HttpClient
نظرات مطالب
Blazor 5x - قسمت چهارم - مبانی Blazor - بخش 1 - Data Binding
ساده شدن «روش تعریف data binding دو طرفه در کامپوننت‌ها» در دات نت 7

در نکته‌ی فوق، روش تعریف data binding دو طرفه را در کامپوننت‌ها بررسی کردیم. برای مثال اگر بخواهیم کامپوننت سفارشی ما دارای ویژگی bind-Value@ باشد، باید حداقل توسط دو پارامتر زیر پشتیبانی شود:
[Parameter] public string Value { set; get; }
[Parameter] public EventCallback<string> ValueChanged { get; set; }
که در اینجا باید قسمت setter مربوط به خاصیت Value را هم بازنویسی کنیم و توسط آن، با فراخوانی ValueChanged.InvokeAsync، به استفاده کننده اطلاع دهیم که مقدار Value تغییر کرده‌است. این قسمت بازنویسی در دات نت 7 به صورت زیر قابل حذف شدن است (نام فرضی کامپوننت زیر، MyInput است):
<input @bind:get="Value" @bind:set="ValueChanged" />

@code {
    [Parameter]
    public TValue Value { get; set; }
    
    [Parameter]
    public EventCallback<TValue> ValueChanged { get; set; }
}
در دات نت 7، دو binding modifier جدید bind:get و bind:set جهت تعریف ساده‌تر two-way data-binding اضافه شده‌اند که باید به همراه هم اضافه شوند. توسط bind:get، مقدار در حال تغییر و توسط bind:set، یک callback را که پس از تغییر این مقدار فراخوانی می‌شود، مشخص می‌کنیم و ... همین! پس از این تعاریف دیگر نیازی به بازنویسی قسمت set پارامتر Value مانند قبل نیست و اکنون می‌توان به bind-Value@ دو طرفه به صورت زیر دسترسی یافت:
<MyInput @bind-Value="text" />

@code {
    string text = "Type something great!";
}
نظرات مطالب
Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها
یک راه حل جایگزین برای ارسال پیغام‌های خطاهای حاصل از اجرای قواعد تجاری خاص در لایه‌های داخلی

در مطلب طراحی و پیاده سازی ServiceLayer به همراه خودکارسازی Business Validationها راه حلی برای خودکار سازی فرآیند اعتبارسنجی‌های خصوصیات مرتبط با DTO ها، ارائه شد. در برخی از سناریوها در میان منطق تجاری نیاز است یکسری قواعد هم بررسی شوند و داده مورد نیاز این بررسی در دل پیاده سازی متد مورد نظر وجود دارد و نیازی نیست تا برای بررسی این نوع قواعد، این داده را در Validator مرتبط با DTO نیز واکشی کنیم. در این مواقع یک راه حل همان صدور استثناء می‌باشد البته با یک trade off مناسب؛ راه حل بعدی آن همانطور که در مطلب جاری هم به آن اشاره شد، بحث بازگشت OperationResult می‌باشد. یک راه حل دیگر آن نیز به شکل زیر می‌باشد:
واسط IValidationDictionary برای کپسوله کردن امکانات ModelState
public interface IValidationDictionary
{
    void AddError(string key, string message);
    bool IsValid { get; }
}
کلاس ModelStateWrapper 
public class ModelStateWrapper : IValidationDictionary
{
    private ModelStateDictionary _modelState;

    public ModelStateWrapper(ModelStateDictionary modelState)
    {
        _modelState = modelState;
    }

    public void AddError(string key, string errorMessage)
    {
        _modelState.AddModelError(key, errorMessage);
    }

    public bool IsValid
    {
        get { return _modelState.IsValid; }
    }
}
واسط IApplicationService
public interface IApplicationService
{
    void Initialize(IValidationDictionary validationDictionary);
}
واسط مرتبط با سرویس موجودیت User
public interface IUserService : IApplicationService
{
    Task CreateAsync(UserCreateModel model);
}

پیاده ساز واسط IUserService
public class UserService : IUserService
{
    private readonly IUnitOfWork _uow;
    private IValidationDictionary _validationDictionary;

    public UserService(IUnitOfWork uow)
    {
        _uow = uow ?? throw new ArgumentNullException(nameof(uow));
    }

    public void Initialize(IValidationDictionary validationDictionary)
    {
        _validationDictionary = validationDictionary ?? throw new ArgumentNullException(nameof(validationDictionary));
    }

    public Task CreateAsync(UserCreateModel model)
    {
        //todo: logic for create new user

        if (condition)
            _validationDictionary.AddError(string.Empty, "پیغامی که قرار است برای کاربرنهایی قابل مشاهده باشد");

        if (other condition)
            _validationDictionary.AddError(string.Empty, "پیغامی که قرار است برای کاربرنهایی قابل مشاهده باشد");
    }
}

تزریق واسط سرویس کاربران و استفاده از آن
public class UsersController : Controller
{
    private readonly IUserService _service;

    public UsersController(IUserService service)
    {
        _service = service ?? throw new ArgumentNullException(nameof(service));
        _service.Initialize(new ModelStateWrapper(ModelState));
    }

    [HttpPost]
    public async Task<IActionResult> Create([FromForm]UserCreateModel model)
    {
        if (!ModelState.IsValid) return View(model);

        await _service.CreateAsync(model);

        //todo: Display ModelState's Errors
    }
}

 نکته اضافی تکه کد بالا، فراخوانی متد Initialize مرتبط با ApplicationService مورد نظر می‌باشد برای ارسال پیاده سازی از IValidationDictionary به آن.
این بار بعد از اجرای متد CreateAsync اگر خطایی اعتبارسنجی حاصل از اجرای قواعد تجاری موجود باشد، می‌توان از طریق ModelState به آن رسید.
مطالب
مروری سریع بر اصول مقدماتی MVVM

در قسمت قبل، فلسفه وجودی MVVM و MVC و امثال آن‌را به بیانی ساده مطالعه کردید. همچنین به اینجا رسیدیم که بجای نوشتن روال رخدادگردان، از Commands استفاده کنید.
در این قسمت «تفکر MVVM ایی» بررسی خواهد شد! بنابراین سطح این قسمت را هم مقدماتی درنظر بگیرید.

در سیستم متداول مایکروسافتی ما همیشه یک فرم داریم به همراه یک سری کنترل. برای استفاده از این‌ها هم در فایل code behind فرم مرتبط، امکان دسترسی به این کنترل‌ها وجود دارد. مثلا textBox1.Text یعنی ارجاعی مستقیم به شیء textBox1 و سپس دسترسی به خاصیت متنی آن.
«تفکر MVVM ایی» می‌گه که: خیر! اینکار رو نکنید؛ ارجاع مستقیم به یک کنترل روش کار من نیست! فرم رو طراحی کنید؛ برای هیچکدام از کنترل‌ها هم نامی را مشخص نکنید (برخلاف رویه متداول). یک فایل درست کنید به نام Model ، داخل آن معادل textBox1.Text را که می‌خواهید استفاده کنید، پیش بینی و تعریف کنید؛ مثلا Public string Name . همین!
ما نمی‌خواهیم بدانیم که اصلا textBox1 وجود خارجی دارد یا نه. ما فقط با خاصیت متنی آن که در ادامه نحوه‌ی سیم کشی آن‌را هم بررسی خواهیم کرد، کار داریم.
بنابراین بجای اینکه بنویسید:

<TextBox Name="txtName" />

که ممکن است بعدا وسوسه شوید تا از txtName.Text آن استفاده کنید، بنویسید:

<TextBox Text="{Binding Name}" />

این مهم‌ترین قسمت «تفکر MVVM ایی» به زبان ساده است. یعنی قرار است تا حد ممکن از Binding استفاده کنیم. مثلا در قسمت قبل هم دیدید که بجای نوشتن روال رخدادگردان، فرمان مرتبط با آن‌را به جای دیگری Bind کردیم.

بنابراین تا اینجا Model ما به این شکل خواهد بود:

using System.ComponentModel;

namespace SL5Tests
{
public class MainPageModel : INotifyPropertyChanged
{
string _name;
public string Name
{
get { return _name; }
set
{
if (_name == value) return;
_name = value;
raisePropertyChanged("Name");
}
}

public event PropertyChangedEventHandler PropertyChanged;
void raisePropertyChanged(string propertyName)
{
var handler = PropertyChanged;
if (handler == null) return;
handler(this, new PropertyChangedEventArgs(propertyName));
}
}
}


سؤال مهم:
تا اینجا یک فایل Model داریم که خاصیت Name در آن تعریف شده؛ یک فرم (View) هم داریم که فقط در آن نوشته شده Binding Name. الان این‌ها چطور به هم متصل خواهند شد؟
پاسخ: اینجا است که کلاس دیگری به نام ViewModel (همان فایل Code behind قدیمی است با این تفاوت که به هیچ فرم خاصی گره نخورده است و اصلا نمی‌داند که در برنامه فرمی وجود دارد یا نه)، کار خودش را شروع خواهد کرد:

namespace SL5Tests
{
public class MainPageViewModel
{
public MainPageModel MainPageModelData { set; get; }
public MainPageViewModel()
{
MainPageModelData = new MainPageModel();
MainPageModelData.Name = "Test1";
}
}
}

ما در این کلاس یک وهله از MainPageModel را ایجاد خواهیم کرد. اگر فرمی (که ما دقیقا نمی‌دانیم کدام فرم) در برنامه نیاز به یک ViewModel بر اساس مدل یاد شده داشت، می‌تواند آن‌را مورد استفاده قرار دهد. مقدار دهی آن در ViewModel موجب مقدار دهی خاصیت Text در فرم مرتبط خواهد شد و برعکس (البته به شرطی که مدل ما INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد و در فرم برنامه Binding Mode دو طرفه تعریف شود).

در قسمت بعد هم کار اتصال نهایی صورت می‌گیرد:
ابتدا xmlns:VM تعریف می‌شود تا بتوان به ViewModelها در طرف XAML دسترسی پیدا کرد. سپس در قسمت مثلا UserControl.Resources، این ViewModel را تعریف کرده و به عنوان DataContext بالاترین شیء فرم مقدار دهی خواهیم کرد:

<UserControl x:Class="SL5Tests.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:VM="clr-namespace:SL5Tests"
mc:Ignorable="d" Language="fa"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<VM:MainPageViewModel x:Name="vmMainPageViewModel" />
</UserControl.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainPageViewModel}}"
x:Name="LayoutRoot"
Background="White">
<TextBox Text="{Binding
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />
</Grid>
</UserControl>

اکنون اگر یک breakpoint روی این سطر Binding قرار دهیم و برنامه را اجرا کنیم، جزئیات این سیم کشی را در عمل بهتر می‌توان مشاهده کرد:


البته این قابلیت قرار دادن breakpoint روی Bindingهای تعریف شده در View فعلا به سیلورلایت 5 اضافه شده و هنوز در WPF موجود نیست.

حداقل مزیتی را که اینجا می‌توان مشاهده کرد این است که فایل MainPageViewModel چون نمی‌داند که قرار است در کدام View وهله سازی شود، به سادگی در Viewهای دیگر نیز قابل استفاده خواهد بود یا تغییر و تعویض کلی View آن کار ساده‌ای است.
Commanding قسمت قبل را هم اینجا می‌شود اضافه کرد. تعاریف DelegateCommandهای مورد نیاز در ViewModel قرار می‌گیرند. مابقی عملیات تفاوتی نمی‌کند و یکسان است.