نظرات مطالب
مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی توسط Entity framework Core
طبق کدهای زیر که در پراپرتیهای کلاس owned استفاده شده هیچ وقت نال ثبت نمیشود و بجای نال صفر ثبت میشود.
public double TotalRating { get ; set ; } = 0.0 ; 
public int TotalRaters { get ; set ; } = 0 ; 
public double AverageRating { get ; set ; } = 0.0 ;
 در هیچ یک از عملیات Add,Edit ایرادی ندارد. فقط هنگام حذف آن محصول را حذف نمیکند ولی اگر از کلاس owned شده استفاده نکنم تمام عملیات بدرستی انجام میشود. آیا برای ownesOne درست نوشتم:
modelBuilder.Entity<Product>().OwnsOne(p = > p.Rating)
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
سلام من برای جدول userrole بصورت زیر استفاده کردم :
  public virtual User User { get; set; }

        public virtual Role Role { get; set; }
و در جدول user و role :
 public virtual ICollection<UserRole> UserRoles { get; set; } = new HashSet<UserRole>();

اما در دیتابیس که نگاه میکنم دوتا فیلد جدا بنام user1 و role1 میسازه و زمانیکه بخام از این ارتباطات استفاده کنم اون رو در نظر نمیگیره ؟ممنون میشم بگید مشکل کجاست؟
مطالب
فارسی کردن اعداد در صفحات blazor
برای فارسی کردن اعداد در صفحات  HTML قبلا از  کتابخانه‌های  jquery  یا javascript استفاده می‌کردیم. در این مقاله قصد دارم فارسی کردن اعداد را به کمک کامپوننت‌های  blazor انجام دهم. البته بهتر است از این روش برای وقتی استفاده کنیم که قرار است متن ما فقط شامل اعداد باشد؛ مثلا فیلدهای عددی یک جدول.

یک کامپوننت جدید را به نام PersianNumber به صورت زیر ایجاد می‌کنیم. در این کامپوننت یک پارامتر را به نام Number داریم که کاراکتر به کاراکتر آن را پیمایش کرده و اعداد انگلیسی را با اعداد فارسی جایگزین می‌کنیم:
@Number

@code {
    [Parameter]
    public string Number { get; set; }

    protected override Task OnInitializedAsync()
    {
        var persianDic = new Dictionary<char, char>
        {
            {'0','۰'},
            {'1','۱'},
            {'2','۲'},
            {'3','۳'},
            {'4','۴'},
            {'5','۵'},
            {'6','۶'},
            {'7','۷'},
            {'8','۸'},
            {'9','۹'},

        };
        var number = Number.ToString();
        var ech = number.ToCharArray();
        for (int i = 0; i < ech.Length; i++)
        {
            persianDic.TryGetValue(ech[i], out char pch);
            if (pch == null)
                continue;
            ech[i] = pch;
        }
        Number = new string(ech);
        return base.OnInitializedAsync();
    }
}
حالا از این کامپوننت در هر جای صفحه که مثلا عددی را از دیتابیس (api) دریافت کرده و می‌خواهیم نمایش دهیم، استفاده می‌کنیم:
... 
@foreach (var item in _items)
                {
                    <tr>
                        <td class="h6 text-color-1">@item.Title</td>
                        <td> <PersianNumber Number="@item.Price.ToString()"/> ریال</td>
                    </tr>
                }
...

مطالب
آشنایی با الگوی MVP

پروژه‌های زیادی را می‌توان یافت که اگر سورس کدهای آن‌ها را بررسی کنیم، یک اسپاگتی کد تمام عیار را در آن‌ها می‌توان مشاهده نمود. منطق برنامه، قسمت دسترسی به داده‌ها، کار با رابط کاربر، غیره و غیره همگی درون کدهای یک یا چند فرم خلاصه شده‌اند و آنچنان به هم گره خورده‌اند که هر گونه تغییر یا اعمال درخواست‌های جدید کاربران، سبب از کار افتادن قسمت دیگری از برنامه می‌شود.
همچنین از کدهای حاصل در یک پروژه، در پروژه‌‌های دیگر نیز نمی‌توان استفاده کرد (به دلیل همین در هم تنیده بودن قسمت‌های مختلف). حداقل نتیجه یک پروژه برای برنامه نویس، باید یک یا چند کلاس باشد که بتوان از آن به عنوان ابزار تسریع انجام پروژه‌های دیگر استفاده کرد. اما در یک اسپاگتی کد، باید مدتی طولانی را صرف کرد تا بتوان یک متد را از لابلای قسمت‌های مرتبط و گره خورده با رابط کاربر استخراج و در پروژه‌ای دیگر استفاده نمود. برای نمونه آیا می‌توان این کدها را از یک برنامه ویندوزی استخراج کرد و آن‌ها را در یک برنامه تحت وب استفاده نمود؟

یکی از الگوهایی که شیوه‌ی صحیح این جدا سازی را ترویج می‌کند، الگوی MVP یا Model-View-Presenter می‌باشد. خلاصه‌ی این الگو به صورت زیر است:


Model :
من می‌دانم که چگونه اشیاء برنامه را جهت حصول منطقی خاص، پردازش کنم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به شکلی بصری به کاربر ارائه داد یا چگونه باید به رخ‌دادها یا اعمال صادر شده از طرف کاربر پاسخ داد.

View :
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را به کاربر به شکلی بصری ارائه داد.
من می‌دانم که چگونه باید اعمالی مانند data binding و امثال آن را انجام داد.
من نمی‌دانم که چگونه باید منطق پردازشی موارد ذکر شده را فراهم آورم.

Presenter :
من می‌دانم که چگونه باید درخواست‌های رسیده کاربر به View را دریافت کرده و آن‌ها را به Model‌ انتقال دهم.
من می‌دانم که چگونه باید اطلاعات را به Model ارسال کرده و سپس نتیجه‌ی پردازش آن‌ها را جهت نمایش در اختیار View قرار دهم.
من نمی‌دانم که چگونه باید اطلاعاتی را ترسیم کرد (مشکل View است نه من) و نمی‌دانم که چگونه باید پردازشی را بر روی اطلاعات انجام دهم. (مشکل Model است و اصلا ربطی به اینجانب ندارد!)


یک مثال ساده از پیاده سازی این روش
برنامه‌ای وبی را بنویسید که پس از دریافت شعاع یک دایره از کاربر، مساحت ‌آن‌را محاسبه کرده و نمایش دهد.
یک تکست باکس در صفحه قرار خواهیم داد (txtRadius) و یک دکمه جهت دریافت درخواست کاربر برای نمایش نتیجه حاصل در یک برچسب به نام lblResult

الف) پیاده سازی به روش متداول (اسپاگتی کد)

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
lblResult.Text = (Math.PI * double.Parse(txtRadius.Text) * double.Parse(txtRadius.Text)).ToString();
}
بله! کار می‌کنه!
اما این مشکلات را هم دارد:
- منطق برنامه (روش محاسبه مساحت دایره) با رابط کاربر گره خورده.
- کدهای برنامه در پروژه‌ی دیگری قابل استفاده نیست. (شما متد یا کلاسی را این‌جا با قابلیت استفاده مجدد می‌توانید پیدا می‌کنید؟ آیا یکی از اهداف برنامه نویسی شیءگرا تولید کدهایی با قابلیت استفاده مجدد نبود؟)
- چگونه باید برای آن آزمون واحد نوشت؟

ب) بهبود کد و جدا سازی لایه‌ها از یکدیگر

در روش MVP متداول است که به ازای هر یک از اجزاء ابتدا یک interface نوشته شود و سپس این اینترفیس‌ها پیاده سازی گردد.

پیاده سازی منطق برنامه:

1- ایجاد Model :
یک فایل جدید را به نام CModel.cs به پروژه اضافه کرده و کد زیر را به آن خواهیم افزود:

using System;

namespace MVPTest
{
public interface ICircleModel
{
double GetArea(double radius);
}

public class CModel : ICircleModel
{
public double GetArea(double radius)
{
return Math.PI * radius * radius;
}
}
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اکنون منطق برنامه از موارد زیر اطلاعی ندارد:
- خبری از textbox و برچسب و غیره نیست. اصلا نمی‌داند که رابط کاربری وجود دارد یا نه.
- خبری از رخ‌دادهای برنامه و پاسخ دادن به آن‌ها نیست.
- از این کد می‌توان مستقیما و بدون هیچ تغییری در برنامه‌های دیگر هم استفاده کرد.
- اگر باگی در این قسمت وجود دارد، تنها این کلاس است که باید تغییر کند و بلافاصله کل برنامه از این بهبود حاصل شده می‌تواند بدون هیچگونه تغییری و یا به هم ریختگی استفاده کند.
- نوشتن آزمون واحد برای این کلاس که هیچگونه وابستگی به UI ندارد ساده است.


2- ایجاد View :
فایل دیگری را به نام CView.cs را به همراه اینترفیس زیر به پروژه اضافه می‌کنیم:

namespace MVPTest
{
public interface IView
{
string RadiusText { get; set; }
string ResultText { get; set; }
}
}

کار View دریافت ابتدایی مقادیر از کاربر توسط RadiusText و نمایش نهایی نتیجه توسط ResultText است البته با یک اما.
View نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد. حتی نمی‌داند که چگونه باید این مقادیر را به Model جهت پردازش برساند یا چگونه آن‌ها را دریافت کند (به همین جهت از اینترفیس برای تعریف آن استفاده شده).

3- ایجاد Presenter :
در ادامه فایل جدیدی را به نام CPresenter.cs‌ با محتویات زیر به پروژه خواهیم افزود:

namespace MVPTest
{
public class CPresenter
{
IView _view;

public CPresenter(IView view)
{
_view = view;
}

public void CalculateCircleArea()
{
CModel model = new CModel();
_view.ResultText = model.GetArea(double.Parse(_view.RadiusText)).ToString();
}
}
}

کار این کلاس برقراری ارتباط با Model است.
می‌داند که چگونه اطلاعات را به Model ارسال کند (از طریق _view.RadiusText) و می‌داند که چگونه نتیجه‌ی پردازش را در اختیار View قرار دهد. (با انتساب آن به _view.ResultText)
نمی‌داند که چگونه باید این پردازش صورت گیرد (کار مدل است نه او). نمی‌داند که نتیجه‌ی نهایی را چگونه نمایش دهد (کار View است نه او).
روش معرفی View به این کلاس به constructor dependency injection معروف است.

اکنون کد وب فرم ما که در قسمت (الف) معرفی شده به صورت زیر تغییر می‌کند:

using System;

namespace MVPTest
{
public partial class _Default : System.Web.UI.Page, IView
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

public string RadiusText
{
get { return txtRadius.Text; }
set { txtRadius.Text = value; }
}
public string ResultText
{
get { return lblResult.Text; }
set { lblResult.Text = value; }
}

protected void btnGetData_Click(object sender, EventArgs e)
{
CPresenter presenter = new CPresenter(this);
presenter.CalculateCircleArea();
}
}
}

در این‌جا یک وهله از Presenter برای برقراری ارتباط با Model ایجاد می‌شود. همچنین کلاس وب فرم ما اینترفیس View را نیز پیاده سازی خواهد کرد.

مطالب
با HttpHandler بیشتر آشنا شوید
در  مقاله قبل توضیح دادیم که وظیفه httphandler رندر و پردازش خروجی یک درخواست هست؛ حالا در این مقاله قصد داریم که مفهوم httphandler را بیشتر بررسی کنیم.

HttpHandler
برای تهیه‌ی یک httphandler، باید کلاسی را بر اساس اینترفیس IHttpHandler پیاده سازی کنیم و بعدا آن را در web.config برنامه معرفی کنیم. برای پیاده سازی این اینترفیس، به یک متد به اسم ProcessRequest با یک پارامتر از نوع HttpContext و یک پراپرتی به اسم IsReusable نیاز داریم که مقدار برگشتی این پراپرتی را false بگذارید؛ بعدا خواهم گفت چرا اینکار را می‌کنیم. نحوه‌ی پیاده‌سازی یک httphandler به شکل زیر است:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {        
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
با استفاده از شیء context می‌توان به دو شیء httpresponse و httprequest دسترسی داشت. تکه کد زیر مثالی است در مورد نحوه‌ی تغییر در محتوای سایت:
public class MyHttpHandler : IHttpHandler
{
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        HttpRequest request = context.Request;

        response.Write("Every Page has a some text like this");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
بگذارید همین کد ساده را در وب کانفیگ معرفی کنیم:
<system.web>
  <httpHandlers>
      <add verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>
  </httpHandlers>
</system.web>
اگر نسخه IIS شما همانند نسخه‌ی من باشد، نباید هیچ تغییری مشاهده کنید؛ زیرا کد بالا فقط در مورد نسخه‌ی IIS6 صدق می‌کند و برای نسخه‌های IIS 7 به بعد باید به شیوه زیر عمل کنید:
<configuration>
  <system.web>
    <httpHandlers>

  <add name="myhttphandler" verb="*" path="*.aspx" type="MyHttpHandler"/>

    </httpHandlers>
  </system.web>
</configuration>
خروجی نهایی باید تنها این متن باشد: Every Page has a some text like this 
گزینه Type که نام کلاس می‌باشد و اگر کلاس داخل یک فضای نام قرار گرفته باشد، باید اینطور نوشت : namespace.ClassName  
گزینه verb شامل مقادیری چون Get,Post,Head,Putو Delete می‌باشد و httphandler را فقط برای این نوع درخواست‌ها اجرا می‌کند و در صورتیکه بخواهید چندتا از آن‌ها را استفاده کنید، با , از هم جدا می‌شوند. مثلا Get,post و درصورتیکه همه‌ی گزینه‌ها را بخواهید علامت * را میتوان استفاده کرد. 
 گزینه‌ی path این امکان را به شما می‌دهد که مسیر و نوع فایل‌هایی را که قصد دارید روی آن‌ها فقط اجرا شود، مشخص کنید و ما در قطعه کد بالا گفته‌ایم که تنها روی فایل‌هایی با پسوند aspx اجرا شود و چون مسیری هم ذکر نکردیم برای همه‌ی مسیرها قابل اجراست. یکی از مزیت‌های دادن پسوند این است که می‌توانید پسوندهای اختصاصی داشته باشید. مثلا پسوند RSS برای فیدهای وب سایتتان. بسیاری از برنامه نویسان به جای استفاده از صفحات aspx از ashx استفاده می‌کنند که به مراتب سبک‌تر از aspx هست و شامل بخش ui نمی‌شود و نتیجه خروجی آن بر اساس کدی که می‌نویسید مشخص می‌شود که میتواند صفحه متنی یا عکس یا xml یا ... باشد. در اینجا در مورد ساخت صفحات ashx توضیح داده شده است. 

  IHttpHandlerFactory
کار این اینترفیس پیاده سازی یک کلاس است که خروجی آن یک کلاس از نوع IHttpHandler هست. اگر دقت کنید در مثال‌های قبلی ما برای معرفی یک هندلر در وب کانفیگ یک سری path را به آن میدادیم و برای نمونه aspx.* را معرفی می‌کردیم؛ یعنی این هندلر را بر روی همه‌ی فایل‌های aspx اجرا کن و اگر دو یا چند هندلر در وب کانفیگ معرفی کنیم و برای همه مسیر aspx را قرار بدهیم، یعنی همه این هندلرها باید روی صفحات aspx اجرا گردند ولی در httphandlerfactory، ما چند هندلر داریم و میخواهیم فقط یکی از آن‌ها بر روی صفحات aspx انجام بگیرد، پس ما یک هندلرفکتوری را برای صفحات aspx معرفی می‌کنیم و در حین اجرا تصمیم می‌گیریم که کدام هندلر را ارسال کنیم.
اجازه بدهید نوشتن این نوع کلاس را آغاز کنیم،ابتدا دو هندلر به نام‌های httphandler1 و httphandler2 می‌نویسیم :
public class MyHttpHandler1 :IHttpHandler
{
   
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler1");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class MyHttpHandler2 : IHttpHandler
{

    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
        HttpResponse response = context.Response;
        response.Write("this is httphandler2");
    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}
سپس کلاس MyFactory را بر اساس اینترفیس IHttpFactory پیاده سازی می‌کنیم و باید دو متد برای آن صدا بزنیم؛ یکی که هندلر انتخابی را بر میگرداند و دیگری هم برای رها کردن یا آزادسازی یک هندلر هست که در این مقاله کاری با آن نداریم. عموما GC دات نت در این زمینه کارآیی خوبی دارد. در قسمت هندلرهای غیرهمزمان به طور مختصر خواهیم گفت که GC چطور آن‌ها را مدیریت می‌کند. کد زیر نمونه کلاسی است که توسط IHttpFactory پیاده سازی شده است:
public class MyFactory : IHttpHandlerFactory
{
    public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
در متد GetHandler چهار آرگومان وجود دارند که به ترتیب برای موارد زیر به کار می‌روند:
 Context یک شی از کلاس httpcontext که دسترسی ما را برای اشیاء سروری چون response,request,session و... فراهم می‌کند.
 RequestType  مشخص می‌کند که درخواست صفحه به چه صورتی است. این گزینه برای مواردی است که verb بیش از یک مورد را حمایت می‌کند. برای مثال دوست دارید یک هندلر را برای درخواست‌های Get ارسال کنید و هندلر دیگر را برای درخواست‌های نوع Post
 URL مسیر مجازی virtual Path صفحه صدا زده شده 
 PathTranslated مسیر فیزیکی صفحه درخواست کننده را ارسال می‌کند. 
متد GetHandler را بدین شکل می‌نویسیم و میخواهیم همه صفحات aspx هندلر شماره یک را انتخاب کنند و صفحات aspx که نامشان با t شروع می‌شوند، هندلر  شماره دو را انتخاب کند:
 public IHttpHandler GetHandler(HttpContext context, string requestType, string url, string pathTrasnlated)
    {
        string handlername = "MyHttpHandler1";
        if(url.Substring(url.LastIndexOf("/")+1).StartsWith("t"))
        {
            handlername = "MyHttpHandler2";
        }

        try
        {
            return (IHttpHandler) Activator.CreateInstance(Type.GetType(handlername));
        }
        catch (Exception e) 
        {
            throw new HttpException("Error: " + handlername, e);
        }
    }

    public void ReleaseHandler(IHttpHandler handler)
    {
        
    }
}
شی Activator که برای ساخت اشیاء با انتخاب بهترین constructor موجود بر اساس یک نوع Type مشخص به کار می‌رود و خروجی Object را می‌گرداند؛ با یک تبدیل ساده، خروجی به قالب اصلی خود باز میگردد. برای مطالعه بیشتر در مورد این کلاس به اینجا و اینجا مراجعه کنید.
نحوه‌ی تعریف factory در وب کانفیگ مانند قبل است و فقط باید در Type به جای نام هندلر نام فکتوری را نوشت. برنامه را اجرا کنید تا نتیجه آن را ببینیم:
تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل default.aspx است:

تصویر زیر نتیجه صدا زده شدن فایل Tours_List.aspx است:

AsyncHttpHandlers
برای اینکه کار این اینترفیس را درک کنید بهتر هست اینجا را مطالعه کنید. در اینجا به خوبی تفاوت متدهای همزمان و غیرهمزمان توضیح داده شده است.
متن زیر خلاصه‌ترین و بهترین توضیح برای این پرسش است، چرا غیرهمزمان؟
در اعمالی که disk I/O و یا network I/O دارند، پردازش موازی و اعمال async به شدت مقیاس پذیری سیستم را بالا می‌برند. به این ترتیب worker thread جاری (که تعداد آن‌ها محدود است)، سریعتر آزاد شده و به worker pool بازگشت داده می‌شود تا بتواند به یک درخواست دیگر رسیده سرویس دهد. در این حالت می‌توان با منابع کمتری، درخواست‌های بیشتری را پردازش کرد. 
موقعی که اینترفیس IHttpAsyncHandler را ارث بری کنید (این اینترفیس نیز از IHttpHandler ارث بری کرده است و دو متد اضافه‌تر دارد)، باید دو متد دیگر را نیز پیاده سازی کنید:
 public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
پراپرتی ISResuable هم موقعی که true برگشت بدهد، باعث می‌شود pooling فعال شده و این هندلر در حافظه باقی بماند و تمامی درخواست‌ها از طریق همین یک نمونه اجرا شوند.
به زبان ساده‌تر، این پراپرتی می‌گوید اگر چندین درخواست از طرف کلاینت‌ها برسد، توسط یک نمونه یا instance از هندلر پردازش خواهند شد؛ چون به طور پیش فرض موقعی که تمام درخواست‌های از pipeline بگذرند، هندلر‌ها توسط httpapplication در یک لیست بازیافت قرار گرفته و همه‌ی آن‌ها با null مقداردهی می‌شوند تا از حافظه پاک شوند ولی اگر این پراپرتی true برگرداند، هندلر مربوطه نال نشده و برای پاسخگویی به درخواست‌های بعدی در حافظه خواهد ماند.
مهمترین مزیت این گزینه، این می‌باشد که کاآیی سیستم را بالا می‌برد و اشیا کمتری به GC پاس می‌شوند. ولی یک عیب هم دارد که این تردهایی که ایجاد می‌کند، امنیت کمتری دارند و باید توسط برنامه نویس این امنیت بالاتر رود. این پراپرتی را در مواقعی که با هندلرهای همزمان کار می‌کنید برابر با false بگذارید چون این گزینه بیشتر بر روی هندلرهای غیرهمزمان اثر دارد و هم اینکه بعضی‌ها توصیه می‌کنند که false بگذارید چون GC مدیریت خوبی در مورد هندلرها دارد و هم این که ارزش یافتن باگ در کد را ندارد.
بر میگردیم سراغ کد نویسی هندلر غیر همزمان. در آخرین قطعه کد نوشته شده، ما دو متد دیگر را پیاده سازی کردیم که یکی از آن‌ها BeginProcessRequest  است و خروجی آن کلاسی است که از اینترفیس IAsyncResult  ارث بری کرده است. پس یک کلاس با ارث بری از این اینترفیس می‌نویسیم و در این کلاس نیاز است که 4 پراپرتی را پیاده سازی کنیم که این کلاس به شکل زیر در خواهد آمد:
public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }
}
متدهای private اجباری نیستند؛ ولی برای ذخیره مقادیر get و set نیاز است. همانطور که از اسامی آن‌ها پیداست مشخص است که برای چه کاری ساخته شده اند.
خب اجازه بدهید یک تابع سازنده به آن برای مقداردهی اولیه این متغیرهای خصوصی داشته باشیم:
   public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }
همانطور که می‌بینید موارد موجود در متد BeginProcessRequest را تحویل می‌گیریم تا اطلاعات درخواستی مربوطه را داشته باشیم و مقدار _Completed را هم برابر با false قرار می‌دهیم. سپس نوبت این می‌رسد که ما درخواست را در صف pool قرار دهیم. برای همین تکه کد زیر را اضافه می‌کنیم: 
   public void StartAsyncWork()
    {
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);
    }
با اضافه شدن درخواست به صف، هر موقع درخواست‌های قبلی تمام شوند و callback خودشان را ارسال کنند، نوبت درخواست‌های جدیدتر هم میرسد. StartAsyncTask هم متدی است که وظیفه‌ی اصلی پردازش درخواست را به دوش دارد و موقعی که نوبت درخواست برسد، کدهای این متد اجرا می‌گردد که ما در اینجا مانند مثال اول روی صفحه چیزی نوشتیم:
 private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }
دو خط اول اطلاعات را چاپ کرده و در خط سوم متغیر _completed را true کرده و در آخر این درخواست را فراخوانی مجدد می‌کنیم تا بگوییم که کار این درخواست پایان یافته‌است؛ پس این درخواست را از صف بیرون بکش و درخواست بعدی را اجرا کن.
نهایتا کل این کلاس را در متد BeginProcessRequest  صدا بزنید:
context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
کل کد مربوطه : (توجه:کدها از داخل سایت msdn برداشته شده است و اکثر کدهای موجود در نت هم به همین قالب می‌نویسند)
public class MyHttpHandler : IHttpAsyncHandler
{
    public IAsyncResult BeginProcessRequest(HttpContext context, AsyncCallback callback, object obj)
    {
        context.Response.Write("<p>Begin IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");
        AsynchOperation asynch = new AsynchOperation(callback, context, obj);
        asynch.StartAsyncWork();
        return asynch;
    }

    public void EndProcessRequest(IAsyncResult result)
    {
        
    }
    public void ProcessRequest(HttpContext context)
    {
       throw new InvalidOperationException(); 

    }

    public bool IsReusable
    {
        get { return false; }
    }
}

public class AsynchOperation : IAsyncResult
{
    private bool _completed;
    private Object _state;
    private AsyncCallback _callback;
    private HttpContext _context;

    bool IAsyncResult.IsCompleted { get { return _completed; } }
    WaitHandle IAsyncResult.AsyncWaitHandle { get { return null; } }
    Object IAsyncResult.AsyncState { get { return _state; } }
    bool IAsyncResult.CompletedSynchronously { get { return false; } }

    public AsynchOperation(AsyncCallback callback, HttpContext context, Object state)
    {
        _callback = callback;
        _context = context;
        _state = state;
        _completed = false;
    }


    public void StartAsyncWork()
    {
        
        ThreadPool.QueueUserWorkItem(new WaitCallback(StartAsyncTask),null);

    }
    private void StartAsyncTask(Object workItemState)
    {

        _context.Response.Write("<p>Completion IsThreadPoolThread is " + Thread.CurrentThread.IsThreadPoolThread + "</p>\r\n");

        _context.Response.Write("Hello World from Async Handler!");
        _completed = true;
        _callback(this);
    }

آشنایی با فایل ASHX
در مطالب بالاتر به فایل‌های Ashx اشاره کردیم. این فایل به نام Generic Web Handler شناخته می‌شوند و می‌توانید با Add New Item این نوع فایل‌ها را اضافه کنید. این فایل شامل هیچ UI ایی نمی‌باشد و فقط شامل بخش کد می‌باشد. برای همین نسبت به aspx سبک‌تر بوده و شامل یک directive به اسم  WebHandler@ است.
مایکروسافت در MSDN نوشته است که httphandler‌ها در واقع فرآیندهایی هستند (به این فرایندها بیشتر End Point می‌گویند) که در پاسخ به درخواست‌های رسیده شده توسط asp.net application اجرا می‌شوند و بیشترین درخواست هایی هم که می‌رسد از نوع صفحات Aspx می‌باشد و موقعی که کاربری درخواست صفحه‌ی aspx می‌کند هندلرهای مربوط به page اجرا می‌شوند.
در متن بالا به خوبی روشن هست که ashx به دلیل نداشتن UI، تعداد کمتری از handlerها را در مسیر Pipeline قرار می‌دهند و اجرای آن‌ها سریعتر است. غیر از این دو هندلر aspx و ashx، هندلر توکار دیگری چون asmx که مختص وب سرویس هست و axd مربوط به اعمال trace نیز وجود دارند.

در این لینک که در بالاتر هم درج شده بود یک نمونه هندلر برای نمایش تصویر نوشته است. اگر تصاویرتان را بدین صورت اجرا کنید می‌توان جلوی درخواست‌های رسیده از وب سایت‌های دیگر را سد کرد. برای مثال یک نفر مطالب شما را کپی می‌کند و در داخل وبلاگ یا وب سایتش می‌گذارد و شما در اینجا درخواست‌های رسیده خارج از وب سایت خود را لغو خواهید کرد و تصاویر کپی شده نمایش داده نخواهند شد.
مطالب
بالا بردن سرعت بارگذاری اولیه EF Code first با تعداد مدل‌های زیاد
EF Code first هربار در حین آغاز اجرای برنامه و اولین کوئری که به بانک اطلاعاتی ارسال می‌کند، کار تشخیص روابط بین کلاس‌ها و همچنین نگاشت آن‌ها را به بانک اطلاعاتی، انجام می‌دهد. این مورد شاید با تعداد کم کلاس‌ها آنچنان به نظر نرسد، اما اگر تعداد کلاس‌های شما به بالای 200 عدد رسید، زمان آغاز برنامه آزار دهنده خواهد شد. راه حلی برای این مساله وجود دارد به نام ایجاد Viewهای متناظر با نگاشت‌ها و سپس کامپایل آن به عنوان جزئی از برنامه، که در ادامه نحوه انجام این‌کار را مرور خواهیم کرد.

بررسی ساختار pre-generated views

برای کامپایل نگاشت‌های EF در خود برنامه (بجای تولید پویای هربار آن‌ها)، ابتدا باید فایل edmx متناظر با مدل‌ها و روابط بین آن‌ها تشکیل شود:
    var ms = new MemoryStream();
    using (var writer = XmlWriter.Create(ms))
    {
        EdmxWriter.WriteEdmx(new Context(), writer);
    }
پس از اینکه edmx تشکیل شد، باید از ساختار فشرده آن سه جزء زیر را استخراج کرد:
الف) ssdl : storageModels
ب) csdl : conceptualModels
ج) msl : mappings

اینکار را به صورت زیر می‌توان انجام داد:
    var xDoc = XDocument.Load(ms);

    var ssdl = xDoc.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2009/02/edm/ssdl}Schema").Single();
    var csdl = xDoc.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/edm}Schema").Single();
    var msl = xDoc.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/mapping/cs}Mapping").Single();
پس از آن باید محتوای این سه جزء را توسط متد Save هر کدام، در فایل‌های xml ایی ذخیره کرد و توسط ابزاری به نام EdmGen.exe که جزئی از  ویژوال استودیو است، فایل Context.Views.cs را تولید، به برنامه اضافه و سپس کامپایل کرد:
 EdmGen.exe /mode:ViewGeneration /incsdl:Context.csdl  /inmsl:Context.msl /inssdl:Context.ssdl /outviews:Context.Views.cs
بهتر است این پروسه هر بار که قرار است ارائه نهایی برنامه صورت گیرد، انجام شود.

علاوه بر این‌ها اگر علاقمند باشید که کار فایل EdmGen را شبیه سازی کنید، کلاس زیر این‌کار را انجام داده و قادر است خروجی vb یا cs متناظری را نیز تولید کند:
using System;
using System.Data.Entity;
using System.Data.Entity.Design;
using System.Data.Entity.Infrastructure;
using System.Data.Mapping;
using System.Data.Metadata.Edm;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Xml;
using System.Xml.Linq;

namespace EfUtils
{
    public static class PreGeneratedViewsWriter
    {
        public static void CreatePreGeneratedViewsFile(
                this DbContext contextInstance,
                LanguageOption language = LanguageOption.GenerateCSharpCode,
                string viewsFile = "Context.Views.cs",
                string edmxFile = "context.edmx",
                string ssdlFile = "context.ssdl.xml",
                string csdlFile = "context.csdl.xml",
                string mslFile = "context.msl.xml")
        {
            using (var contextViewsMemoryStream = new MemoryStream())
            {
                using (var edmxMemoryStream = new MemoryStream())
                {
                    var edmx = createEdmx(contextInstance, edmxFile, edmxMemoryStream);
                    var mappingItemCollection = createMappingItemCollection(ssdlFile, csdlFile, mslFile, edmx);
                    generateViews(language, viewsFile, contextViewsMemoryStream, mappingItemCollection);
                }
            }
        }

        private static void generateViews(LanguageOption language, string viewsFile, MemoryStream contextViewsMemoryStream, StorageMappingItemCollection mappingItemCollection)
        {
            var viewGenerator = new EntityViewGenerator // It's defined in System.Data.Entity.Design.dll
            {
                LanguageOption = language
            };
            using (var streamWriter = new StreamWriter(contextViewsMemoryStream))
            {
                var errors = viewGenerator.GenerateViews(mappingItemCollection, streamWriter).ToList();

                if (errors.Any())
                    throw new InvalidOperationException(errors.First().Message);

                contextViewsMemoryStream.Position = 0;
                using (var reader = new StreamReader(contextViewsMemoryStream))
                {
                    var codeData = reader.ReadToEnd();
                    File.WriteAllText(viewsFile, codeData);
                }
            }
        }

        private static StorageMappingItemCollection createMappingItemCollection(string ssdlFile, string csdlFile, string mslFile, XDocument edmx)
        {
            var ssdl = edmx.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2009/02/edm/ssdl}Schema").Single();
            ssdl.Save(ssdlFile);
            var storeItemCollection = new StoreItemCollection(new[] { ssdl.CreateReader() });

            var csdl = edmx.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/edm}Schema").Single();
            csdl.Save(csdlFile);
            var edmItemCollection = new EdmItemCollection(new[] { csdl.CreateReader() });

            var msl = edmx.Descendants("{http://schemas.microsoft.com/ado/2008/09/mapping/cs}Mapping").Single();
            msl.Save(mslFile);

            var mappingItemCollection = new StorageMappingItemCollection(edmItemCollection, storeItemCollection, new[] { msl.CreateReader() });
            return mappingItemCollection;
        }

        private static XDocument createEdmx(DbContext contextInstance, string edmxFile, MemoryStream edmxMemoryStream)
        {
            var settings = new XmlWriterSettings { Indent = true };
            using (var writer = XmlWriter.Create(edmxMemoryStream, settings))
            {
                EdmxWriter.WriteEdmx(contextInstance, writer);
            }
            File.WriteAllBytes(edmxFile, edmxMemoryStream.ToArray());

            edmxMemoryStream.Position = 0;
            var edmx = XDocument.Load(edmxMemoryStream);
            return edmx;
        }
    }
}
در اینجا همان مراحلی که عنوان شد، تکرار می‌شود. فایل edmx متناظر با وهله‌ای از DbContext برنامه، تولید شده و سه جزء آن استخراج می‌شوند. سپس این موارد به EntityViewGenerator موجود در اسمبلی System.Data.Entity.Design.dll ارسال شده و کد نهایی متناظر قابل کامپایل در برنامه تولید می‌گردد.
پس از تولید فایل Context.Views.cs یا Context.Views.vb، آن‌را به پروژه اضافه کنید.
اینبار نحوه استفاده از آن باید به صورت زیر باشد:
 Database.SetInitializer<MyContext>(null);
 از این جهت که تمام اطلاعات لازم جهت آغاز کار، در فایل تولیدی Context.Views وجود دارد و اکنون جزئی از فایل اجرایی برنامه است و نیازی به تکرار ساخت مجدد پویای آن نیست.

مرجع:
Entity Framework Code First View Generation Templates On Visual Studio Code Gallery

مطالب
طراحی و پیاده سازی زیرساختی برای مدیریت خطاهای حاصل از Business Rule Validationها در ServiceLayer
بعد از انتشار مطلب «Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها»، بخصوص بخش نظرات آن و همچنین R&D در ارتباط با موضوع مورد بحث، در نهایت قصد دارم نتایج بدست آماده را به اشتراک بگذارم.

پیش نیازها
در بخش نهایی مطلب «Defensive Programming - بازگشت نتایج قابل پیش بینی توسط متدها » پیشنهادی را برای استفاده از استثناءها برای bubble up کردن یکسری پیغام از داخلی‌ترین یا پایین‌ترین لایه، تا لایه Presentation، ارائه دادیم:
استفاده از Exception برای نمایش پیغام برای کاربر نهایی 
با صدور یک استثناء و مدیریت سراسری آن در بالاترین (خارجی ترین) لایه و نمایش پیغام مرتبط با آن به کاربر نهایی، می‌توان از آن به عنوان ابزاری برای ارسال هر نوع پیغامی به کاربر نهایی استفاده کرد. اگر قوانین تجاری با موفقیت برآورده نشده‌اند یا لازم است به هر دلیلی یک پیغام مرتبط با یک اعتبارسنجی تجاری را برای کاربر نمایش دهید، این روش بسیار کارساز می‌باشد و با یکبار وقت گذاشتن برای توسعه زیرساخت برای این موضوع، به عنوان یک Cross Cutting Concern تحت عنوان Exception Management، آزادی عمل زیادی در ادامه توسعه سیستم خود خواهید داشت. 

اگر مطالب پیش نیاز را مطالعه کنید، قطعا روش مطرح شده را انتخاب نخواهید کرد؛ به همین دلیل به دنبال راه حل صحیح برخورد با این سناریوها بودم که نتیجه آن را در ادامه خواهیم دید.

راه حل صحیح برای برخورد با این سناریوها بازگشت یک Result می‌باشد که در مطلب قبلی هم تحت عنوان OperationResult مطرح شد. 


کلاس Result
    public class Result
    {
        private static readonly Result SuccessResult = new Result(true, null);

        protected Result(bool succeeded, string message)
        {
            if (succeeded)
            {
                if (message != null)
                    throw new ArgumentException("There should be no error message for success.", nameof(message));
            }
            else
            {
                if (message == null)
                    throw new ArgumentNullException(nameof(message), "There must be error message for failure.");
            }

            Succeeded = succeeded;
            Error = message;
        }

        public bool Succeeded { get; }
        public string Error { get; }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Success()
        {
            return SuccessResult;
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Failed(string message)
        {
            return new Result(false, message);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result<T> Failed<T>(string message)
        {
            return new Result<T>(default, false, message);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result<T> Success<T>(T value)
        {
            return new Result<T>(value, true, string.Empty);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine(string seperator, params Result[] results)
        {
            var failedResults = results.Where(x => !x.Succeeded).ToList();

            if (!failedResults.Any())
                return Success();

            var error = string.Join(seperator, failedResults.Select(x => x.Error).ToArray());
            return Failed(error);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine(params Result[] results)
        {
            return Combine(", ", results);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine<T>(params Result<T>[] results)
        {
            return Combine(", ", results);
        }

        [DebuggerStepThrough]
        public static Result Combine<T>(string seperator, params Result<T>[] results)
        {
            var untyped = results.Select(result => (Result) result).ToArray();
            return Combine(seperator, untyped);
        }

        public override string ToString()
        {
            return Succeeded
                ? "Succeeded"
                : $"Failed : {Error}";
        }
    }

مشابه کلاس بالا، در فریمورک ASP.NET Identity کلاسی تحت عنوان IdentityResult برای همین منظور در نظر گرفته شده‌است.

پراپرتی Succeeded نشان دهنده موفقت آمیز بودن یا عدم موفقیت عملیات (به عنوان مثال یک متد ApplicationService) می‌باشد. پراپرتی Error دربرگیرنده پیغام خطایی می‌باشد که قبلا از طریق Message مربوط به یک استثناء صادر شده، در اختیار بالاترین لایه قرار می‌گرفت. با استفاده از متد Combine، امکان ترکیب چندین Result حاصل از عملیات مختلف را خواهید داشت. متدهای استاتیک Failed و Success هم برای درگیر نشدن برای وهله سازی از کلاس Result در نظر گرفته شده‌اند.

متد GetForEdit مربوط به MeetingService را در نظر بگیرید. به عنوان مثال وظیفه این متد بازگشت یک MeetingEditModel می‌باشد؛ اما با توجه به یکسری قواعد تجاری، به‌عنوان مثال «امکان ویرایش جلسه‌ای که پابلیش نهایی شده‌است، وجود ندارد و ...» لازم است خروجی این متد نیز در صورت Fail شدن، دلیل آن را به مصرف کننده ارائه دهد. از این رو کلاس جنریک Result را به شکل زیر خواهیم داشت:

    public class Result<T> : Result
    {
        private readonly T _value;

        protected internal Result(T value, bool succeeded, string error)
            : base(succeeded, error)
        {
            _value = value;
        }

        public T Value
        {
            get
            {
                if (!Succeeded)
                    throw new InvalidOperationException("There is no value for failure.");

                return _value;
            }
        }
    }
حال با استفاده از کلاس بالا امکان مهیا کردن خروجی به همراه نتیجه اجرای متد را خواهیم داشت.
در ادامه با استفاده از تعدادی متد الحاقی بر فراز کلاس Result، روش Railway-oriented Programming را که یکی از روش‌های برنامه نویسی تابعی برای مدیریت خطاها است، در سی شارپ اعمال خواهیم کرد. 
    public static class ResultExtensions
    {
        public static Result<TK> OnSuccess<T, TK>(this Result<T> result, Func<T, TK> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : Result.Success(func(result.Value));
        }

        public static Result<T> Ensure<T>(this Result<T> result, Func<T, bool> predicate, string message)
        {
            if (!result.Succeeded)
                return Result.Failed<T>(result.Error);

            return !predicate(result.Value) ? Result.Failed<T>(message) : Result.Success(result.Value);
        }

        public static Result<TK> Map<T, TK>(this Result<T> result, Func<T, TK> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : Result.Success(func(result.Value));
        }

        public static Result<T> OnSuccess<T>(this Result<T> result, Action<T> action)
        {
            if (result.Succeeded) action(result.Value);

            return result;
        }

        public static T OnBoth<T>(this Result result, Func<Result, T> func)
        {
            return func(result);
        }

        public static Result OnSuccess(this Result result, Action action)
        {
            if (result.Succeeded) action();

            return result;
        }

        public static Result<T> OnSuccess<T>(this Result result, Func<T> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<T>(result.Error) : Result.Success(func());
        }

        public static Result<TK> OnSuccess<T, TK>(this Result<T> result, Func<T, Result<TK>> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : func(result.Value);
        }

        public static Result<T> OnSuccess<T>(this Result result, Func<Result<T>> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<T>(result.Error) : func();
        }

        public static Result<TK> OnSuccess<T, TK>(this Result<T> result, Func<Result<TK>> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<TK>(result.Error) : func();
        }

        public static Result OnSuccess<T>(this Result<T> result, Func<T, Result> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed(result.Error) : func(result.Value);
        }

        public static Result OnSuccess(this Result result, Func<Result> func)
        {
            return !result.Succeeded ? result : func();
        }

        public static Result Ensure(this Result result, Func<bool> predicate, string message)
        {
            if (!result.Succeeded)
                return Result.Failed(result.Error);

            return !predicate() ? Result.Failed(message) : Result.Success();
        }

        public static Result<T> Map<T>(this Result result, Func<T> func)
        {
            return !result.Succeeded ? Result.Failed<T>(result.Error) : Result.Success(func());
        }


        public static TK OnBoth<T, TK>(this Result<T> result, Func<Result<T>, TK> func)
        {
            return func(result);
        }

        public static Result<T> OnFailure<T>(this Result<T> result, Action action)
        {
            if (!result.Succeeded) action();

            return result;
        }

        public static Result OnFailure(this Result result, Action action)
        {
            if (!result.Succeeded) action();

            return result;
        }

        public static Result<T> OnFailure<T>(this Result<T> result, Action<string> action)
        {
            if (!result.Succeeded) action(result.Error);

            return result;
        }

        public static Result OnFailure(this Result result, Action<string> action)
        {
            if (!result.Succeeded) action(result.Error);

            return result;
        }
    }
OnSuccess برای انجام عملیاتی در صورت موفقیت آمیز بودن نتیجه یک متد، OnFailed برای انجام عملیاتی در صورت عدم موفقت آمیز بودن نتیجه یک متد و OnBoth در هر صورت، عملیات مورد نظر شما را اجرا خواهد کرد. به عنوان مثال:
[HttpPost, AjaxOnly, ValidateAntiForgeryToken, ValidateModelState]
public virtual async Task<ActionResult> Create([Bind(Prefix = "Model")]MeetingCreateModel model)
{
    var result = await _service.CreateAsync(model);

    return result.OnSuccess(() => { })
                 .OnFailure(() => { })
                 .OnBoth(r => r.Succeeded ? InformationNotification("Messages.Save.Success") : ErrorMessage(r.Error));

}

یا در حالت‌های پیچیده تر:

var result = await _service.CreateAsync(new TenantAwareEntityCreateModel());

return Result.Combine(result, Result.Success(), Result.Failed("نتیجه یک متد دیگر به عنوان مثال"))
    .OnSuccess(() => { })
    .OnFailure(() => { })
    .OnBoth(r => r.Succeeded ? Json("OK") : Json(r.Error));


ترکیب با الگوی Maybe یا Option

قبلا مطلبی در رابطه با الگوی Maybe در سایت منتشر شده‌است. در نظرات آن مطلب، یک پیاده سازی به شکل زیر مطرح کردیم:
    public struct Maybe<T> : IEquatable<Maybe<T>>
        where T : class
    {
        private readonly T _value;

        private Maybe(T value)
        {
            _value = value;
        }

        public bool HasValue => _value != null;
        public T Value => _value ?? throw new InvalidOperationException();
        public static Maybe<T> None => new Maybe<T>();


        public static implicit operator Maybe<T>(T value)
        {
            return new Maybe<T>(value);
        }

        public static bool operator ==(Maybe<T> maybe, T value)
        {
            return maybe.HasValue && maybe.Value.Equals(value);
        }

        public static bool operator !=(Maybe<T> maybe, T value)
        {
            return !(maybe == value);
        }

        public static bool operator ==(Maybe<T> left, Maybe<T> right)
        {
            return left.Equals(right);
        }

        public static bool operator !=(Maybe<T> left, Maybe<T> right)
        {
            return !(left == right);
        }

        /// <inheritdoc />
        /// <summary>
        ///     Avoid boxing and Give type safety
        /// </summary>
        /// <param name="other"></param>
        /// <returns></returns>
        public bool Equals(Maybe<T> other)
        {
            if (!HasValue && !other.HasValue)
                return true;

            if (!HasValue || !other.HasValue)
                return false;

            return _value.Equals(other.Value);
        }

        /// <summary>
        ///     Avoid reflection
        /// </summary>
        /// <param name="obj"></param>
        /// <returns></returns>
        public override bool Equals(object obj)
        {
            if (obj is T typed)
            {
                obj = new Maybe<T>(typed);
            }

            if (!(obj is Maybe<T> other)) return false;

            return Equals(other);
        }

        /// <summary>
        ///     Good practice when overriding Equals method.
        ///     If x.Equals(y) then we must have x.GetHashCode()==y.GetHashCode()
        /// </summary>
        /// <returns></returns>
        public override int GetHashCode()
        {
            return HasValue ? _value.GetHashCode() : 0;
        }

        public override string ToString()
        {
            return HasValue ? _value.ToString() : "NO VALUE";
        }
    }

متد الحاقی زیر را در نظر بگیرید:
public static Result<T> ToResult<T>(this Maybe<T> maybe, string message)
    where T : class
{
    return !maybe.HasValue ? Result.Failed<T>(message) : Result.Success(maybe.Value);
}

فرض کنید خروجی متدی که در لایه سرویس مورد استفاده قرار می‌گیرد، Maybe باشد. در این حالت می‌توان با متد الحاقی بالا آن را به یک Result تبدیل کرد و در اختیار لایه بالاتر قرار داد. 
Result<Customer> customerResult = _customerRepository.GetById(model.Id)
    .ToResult("Customer with such Id is not found: " + model.Id);

همچنین متدهای الحاقی زیر را نیز برای ساختار داده Maybe می‌توان در نظر گرفت:

        public static T GetValueOrDefault<T>(this Maybe<T> maybe, T defaultValue = default)
            where T : class
        {
            return maybe.GetValueOrDefault(x => x, defaultValue);
        }

        public static TK GetValueOrDefault<T, TK>(this Maybe<T> maybe, Func<T, TK> selector, TK defaultValue = default)
            where T : class
        {
            return maybe.HasValue ? selector(maybe.Value) : defaultValue;
        }

        public static Maybe<T> Where<T>(this Maybe<T> maybe, Func<T, bool> predicate)
            where T : class
        {
            if (!maybe.HasValue)
                return default(T);

            return predicate(maybe.Value) ? maybe : default(T);
        }

        public static Maybe<TK> Select<T, TK>(this Maybe<T> maybe, Func<T, TK> selector)
            where T : class
            where TK : class
        {
            return !maybe.HasValue ? default : selector(maybe.Value);
        }

        public static Maybe<TK> Select<T, TK>(this Maybe<T> maybe, Func<T, Maybe<TK>> selector)
            where T : class
            where TK : class
        {
            return !maybe.HasValue ? default(TK) : selector(maybe.Value);
        }

        public static void Execute<T>(this Maybe<T> maybe, Action<T> action)
            where T : class
        {
            if (!maybe.HasValue)
                return;

            action(maybe.Value);
        }
    }

پیشنهادات
  • استفاده از الگوی Specification برای زمانیکه منطقی قرار است هم برای اعتبارسنجی درون حافظه‌ای استفاده شود و همچنین برای اعمال فیلتر برای واکشی داده‌ها؛ در واقع دو Use-case استفاده از این الگو حداقل یکجا وجود داشته باشد. استفاده از این مورد برای Domain Validation در سناریوهای پیچیده بسیار پیشنهاد می‌شود.
  • استفاده از Domain Eventها برای اعمال اعتبارسنجی‌های مرتبط با قواعد تجاری تنها در شرایط inter-application communication و در شرایط inner-application communication به صورت صریح، اعتبارسنجی‌های مرتبط با قواعد تجاری را در جریان اصلی برنامه پیاده سازی کنید. 

با تشکر از آقای «محسن خان»
نظرات مطالب
آشنایی با مفهوم Indexer در C#.NET
ممنون. Indexer مطلب جالبی است؛ ولی یک مورد کلا از زبان سی شارپ از قلم افتاده به نام indexed property
در حالت عادی می‌شود بر روی یک وهله از کلاس، Index اعمال کرد. اگر نخواهیم روی کل وهله اعمال شود چطور؟ برای مثال فقط روی یک خاصیت خاص.
پیاده سازی آن یک نکته کوچک دارد که به شرح زیر است:

using System;

namespace IndexedProperties
{
    public class Data
    {
        private int[] _localArray;
        private ArrayIndexer _arrayIndexer;

        public Data()
        {
            _localArray = new int[10];
            for (int i = 0; i < 10; i++)
                _localArray[i] = i + 1;
            _arrayIndexer = new ArrayIndexer(this);
        }
        
        public ArrayIndexer Number
        {
            get { return _arrayIndexer; }
        }       

        public class ArrayIndexer
        {
            private Data _arrayOwner;

            public ArrayIndexer(Data arrayOwner)
            {
                _arrayOwner = arrayOwner;
            }

            public int this[int index]
            {
                get { return _arrayOwner._localArray[index]; }
            }

            public int Length
            {
                get { return _arrayOwner._localArray.Length; }
            }
        }
    }


    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var data = new Data();
            for (int i = 0; i < 10; i++)
                Console.WriteLine(data.Number[i]);
        }
    }
}
در اینجا از کلاس‌های تودرتو برای پیاده سازی Indexed property استفاده شده است.
به این ترتیب تعاریف آرایه مورد استفاده نیازی نیست مستقیما در معرض دید قرار گیرد و همچنین read-only هم تعریف شده است. به علاوه اینکه indexerها محدود به int نیستند و برای مثال می‌توان از string و غیره نیز استفاده کرد.
 
مطالب
ساخت ActionResult سفارشی
پیشتر با انواع ActionResult آشنا شدید. حال فرض کنید می‌خواهید نوعی رو برگردونید که براش ActionResult موجود نباشه مثلا RSS و یا فایل از نوع Excel و...
خوب، فرض کنید می‌خواهید اکشن متدی رو بنویسید که قراره نام یک فایل متنی رو بگیره و انو تو مروگر به کاربر نمایش بده.
برای اینکار از کلاس ActionResult، کلاس دیگه‌ی رو بنام TextResult به ارث می‌بریم و از این ActionResult سفارشی شده، در اکشن متد مربوطه استفاده می‌کنیم:
public class TextResult : ActionResult
{
    public string FileName { get; set; }
    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        var filePath = Path.Combine(context.HttpContext.Server.MapPath(@"~/Files/"), FileName);
        var data = File.ReadAllText(filePath);
        context.HttpContext.Response.Write(data);
    }
}
نحوه استفاده
    public ActionResult DownloadTextFile(string fileName)
    {
        return new TextResult { FileName = fileName };
    }
در واقع متد اصلی اینجا ExecuteResult هست که نتیجه‌ی کار یک اکشن رو می‌تونیم پردازش کنیم.
خوب، سوالی که اینجا پیش میاد اینه که چرا این همه کار اضافی، چرا از Return File  استفاده نمی‌کنی؟
    public ActionResult DownloadTextFile(string fileName)
    {
        var filePath = Path.Combine(HttpContext.Server.MapPath(@"~/Files/"), fileName);
        return File(filePath, "text");
    }
 یا کلا دلیل استفاده از ActionResult سفارشی چیه؟

  • جلوگیری از پیچیدگی و  تکرار کد
همیشه کار مثل مورد بالا راحت و کم کد! نیست.
به مثال زیر توجه کنید که قراره خروجی CSV  بهمون بده.
public class CsvActionResult : ActionResult
{
    public IEnumerable ModelListing { get; set; }

    public CsvActionResult(IEnumerable modelListing)
    {
        ModelListing = modelListing;
    }

    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        byte[] data = new CsvFileCreator().AsBytes(ModelListing);
        var fileResult = new FileContentResult(data, "text/csv")
        {
            FileDownloadName = "CsvFile.csv"
        };
        fileResult.ExecuteResult(context);
    }
}
و نحوه استفاده:
    public ActionResult ExportUsers()
    {
        IEnumerable<User> model = UserRepository.GetUsers();
        return new CsvActionResult(model);
    }
حال فرض کنید بخواهیم همه این کدها رو داخل اکشن متد داشته باشیم، یکم پیچیده میشه و یا فرض کنید کنترلر دیگه‌‌ای نیاز به خروجی CSV  داشته باشه، تکرار کد زیاد میشه.

  • راحت کردن گرفتن تست واحد از اکشن‌ها متدها
کاربرد ActionResult سفارشی تو تست واحد اینه که وابستگی‌های یک اکشن رو که Mock کردنش سخته می‌بریم داخل ActionResult و هنگام نوشتن تست واحد درگیر کار با اون وابستگی نمی‌شیم.
به مثال زیر توجه کنید که قراره برای اکشن Logout  تست واحد بنویسیم
ابتدا بردن وابستگی‌ها به خارج از اکشن به کمک ActionResult سفارشی
public class LogoutActionResult : ActionResult
{
    public RedirectToRouteResult ActionAfterLogout { get; set; }
    public LogoutActionResult(RedirectToRouteResult actionAfterLogout)
    {
        ActionAfterLogout = actionAfterLogout;
    }
    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        FormsAuthentication.SignOut();
        ActionAfterLogout.ExecuteResult(context);
    }
}
نحوه استفاده از ActionResult سفارشی
    public ActionResult Logout()
    {
        var redirect = RedirectToAction("Index", "Home");
        return new LogoutActionResult(redirect);
    }
و سپس نحوه تست واحد نوشتن
    [TestMethod]
    public void The_Logout_Action_Returns_LogoutActionResult()
    {
        //arrange
        var account = new AccountController();

        //act
        var result = account.Logout() as LogoutActionResult;

        //assert
        Assert.AreEqual(result.ActionAfterLogout.RouteValues["Controller"], "Home");
    }
خوب به راحتی ما میایم فراخوانی متد SignOut رو از داخل اکشن می‌کشیم بیرون و این کار از اجرای متد SignOut  از داخل اکشن متد جلوگیری می‌کنه و همچنین با این کار هنگام تست واحد نوشتن نیاز نیست با Mock  کردن کلاس FormsAuthentication سروکار داشته باشیم و فقط کافیه چک کنیم خروجی از نوع LogoutActionResult هست یا خیر و یا می‌تونیم ActionAfterLogout رو چک کنیم.

منابع و مراجع: + و +
 
نظرات مطالب
معرفی System.Text.Json در NET Core 3.0.
نمایش رسمی null در جاوا اسکریپت به این صورت است:
{ "Value": null }
بنابراین اگر چنین اطلاعاتی به سمت سرور ارسال شود، به درستی پردازش خواهد شد؛ اگرنه باید از تبدیلگر زیر استفاده کنید:
    public class StringJsonConverter : JsonConverter<byte?>
    {
        public override byte? Read(ref Utf8JsonReader reader, Type typeToConvert, JsonSerializerOptions options)
        {
            return reader.TokenType switch
            {
                JsonTokenType.Number => reader.GetByte(),
                JsonTokenType.Null => null,
                JsonTokenType.String =>
                    byte.TryParse(reader.GetString(), NumberStyles.Number, CultureInfo.InvariantCulture, out var parsed) ? parsed : (byte?)null,
                _ => throw new ArgumentOutOfRangeException(nameof(reader), reader.TokenType, "Cannot parse unexpected JSON token type.")
            };
        }

        public override void Write(Utf8JsonWriter writer, byte? value, JsonSerializerOptions options)
        {
            if (value.HasValue)
            {
                writer.WriteNumberValue(value.Value);
            }
            else
            {
                writer.WriteNullValue();
            }
        }
    }