نظرات مطالب
بهینه سازی سرعت یافت ویوها با سفارشی سازی Lookup Caching در Razor View Engine
بهبودی حاصل نشده. در DefaultViewLocationCache   خود MVC مسیر‌ها از httpContext.Cache خوانده می‌شود، در کد شما هم از همان. استفاده از httpContext.Items در کد شما ممکن است اندکی بهینه بودن را افزایش دهد، به شرط استفاده بیش از یک بار از یک (چند) View در طول یک درخواست.
Optimizing ASP.NET MVC view lookup performance
همان طور که در انتهای مقاله اشاره شده است، استفاده از یک  ConcurrentDictionary می‌تواند کارایی خوبی داشته باشد اما خوب استاتیک است و به حذف و اضافه شدن فیزیکی View‌ها حساس نیست.
مطالب
پیاده سازی پروژه‌های React با TypeScript - قسمت اول - معرفی و تعیین نوع props کامپوننت‌ها
React به صورت پیش‌فرض از ES6 برای توسعه‌ی برنامه‌‌های خودش استفاده می‌کند؛ اما استفاده‌ی از TypeScript با پروژه‌های React، مزایای قابل توجهی را مانند type checking در زمان کامپایل برنامه، دسترسی به intellisense آنی، امکان refactoring بهتر را در اختیار توسعه دهنده قرار می‌دهد که نه فقط سرعت و سهولت توسعه را افزایش می‌دهند، بلکه از بروز بسیاری از خطاهای زمان اجرای برنامه نیز جلوگیری می‌کند.


ایجاد پروژه‌های React مبتنی بر TypeScript

برای ایجاد ساختار ابتدایی پروژه‌های React که جهت استفاده‌ی از TypeScript تنظیم شده‌اند، دستور زیر را در خط فرمان اجرا می‌کنیم:
npx create-react-app tssample --template typescript
مزیت کار با npx، عدم نیاز به نصب محلی برنامه‌ی create-react-app است. به این ترتیب هربار که این دستور را به این نحو اجرا می‌کنیم، مطمئن خواهیم بود که از آخرین نگارش برنامه‌ی create-react-app استفاده خواهد شد؛ و نه نگارش محلی که پیشتر نصب کرده‌ایم که ممکن است هم اکنون تاریخ مصرف گذشته باشد.
بنابراین npx create-react-app کار اجرای آخرین نسخه‌ی برنامه‌ی ایجاد ساختار پروژه‌های React را انجام می‌دهد. پس از آن یک نام دلخواه ذکر شده‌است و در آخر توسط سوئیچ template typescript-- سبب خواهیم شد تا این ساختار بجای استفاده‌ی از ES6 پیش‌فرض، بر اساس TypeScript ایجاد و تنظیم شود.


بررسی ساختار پروژه‌ی TypeScript ای ایجاد شده


در تصویر فوق، نمونه‌ای از این ساختار ابتدایی ایجاد شده‌ی مبتنی بر TypeScript را مشاهده می‌کنید. اولین تفاوت مهم این ساختار، با ساختار پیش‌فرض پروژه‌های React مبتنی بر ES6، وجود فایل جدید tsconfig.json است. کار آن تنظیم پارامترهای کامپایلر TypeScript است. همچنین اینبار بجای پسوندهای js و jsx، پسوندهای ts و tsx قابل مشاهده هستند؛ مانند فایل‌های serviceWorker.ts ، index.tsx و App.tsx. البته اگر به ساختار این فایل‌ها دقت کنید، آنچنان تفاوت مهمی را با نمونه‌های قبلی ES6 خود ندارند و تقریبا یکی هستند. روش اجرای آن‌ها نیز مانند قبل است و با همان دستور npm start صورت می‌گیرد:



قابلیت استفاده‌ی از کدهای جاوا اسکریپتی موجود، در پروژه‌های تایپ اسکریپتی جدید

داخل پوشه‌ی src، پوشه‌ی جدید components را ایجاد کرده و داخل آن فایل جدید Head.js را اضافه می‌کنیم. سپس داخل آن rfac را نوشته و دکمه‌ی tab را فشار می‌دهیم تا ساختار ابتدایی یک react arrow functional component جدید ایجاد شود:
import React from "react";

export const Head = () => {
  return (
    <div>
      <h1>Hello</h1>
    </div>
  );
};
در ادامه جهت نمایش آن، آن‌را به فایل src\App.tsx به شکل متداولی، ابتدا با import تابع آن و سپس درج المان متناظر با آن در تابع App، اضافه می‌کنیم:
import { Head } from "./components/Head";
// ...

function App() {
  return (
    <div className="App">
      <Head />
      // ... 
    </div>
  );
}

export default App;
اگر دقت کرده باشید، پسوند این فایل را js درنظر گرفته‌ایم (src\components\Head.js) و نه ts و بدون مشکل می‌توان از آن در داخل یک فایل tsx استفاده کرد. علت آن به وجود تنظیم allowJs در فایل tsconfig.json برنامه بر می‌گردد. مزیت وجود یک چنین تنظیمی، امکان مهاجرت ساده‌تر کدهای ES6 موجود، به یک پروژه‌ی تایپ اسکریپتی جدید است. به این ترتیب می‌توان از تمام این کدها بدون مشکل در برنامه‌ی جدید خود استفاده کرد و سر فرصت، یکی یکی آن‌ها را به tsx تبدیل نمود.
به همین جهت پس از مشاهده‌ی این قابلیت، پسوند فایل کامپوننت جدید js ایجاد شده را به tsx تغییر می‌دهیم (src\components\Head.tsx). البته در یک چنین حالتی اگر هنوز دستور npm start در حال اجرا است، نیاز خواهید داشت یکبار آن‌را بسته و مجددا اجرا کنید. پس از آن، باز هم برنامه بدون مشکل کامپایل می‌شود و نشان دهنده‌ی این است که کدهای نوشته شده‌ی در کامپوننت Head، کدهای کاملا معتبر تایپ اسکریپتی نیز هستند. علت اینجا است که TypeScript، در حقیقت Superset جاوا اسکریپت به‌شمار می‌رود و قابلیت‌های جدیدی را به TypeScript استفاده می‌کند. بنابراین کدهای جاوااسکریپتی موجود، کدهای معتبر تایپ اسکریپتی نیز به‌شمار می‌روند.


مشخص کردن نوع props کامپوننت‌ها توسط TypeScript

اولین استفاده‌ی ما از TypeScript در اینجا، مشخص کردن نوع props یک کامپوننت است:
import React from "react";

export const Head = ({ title, isActive }) => {
  return (
    <div>
      <h1>{title}</h1>
      {isActive && <h3>Active</h3>}
    </div>
  );
};
برای این منظور، دو خاصیت جدید را از طریق شیء props به این کامپوننت ارسال کرده و از آن‌ها جهت نمایش یک عنوان و تعیین نمایش یک برچسب استفاده می‌کنیم. اولین موردی را که پس از این تغییر متداول مشاهده می‌کنیم، خط قرمز کشیده شدن زیر متغیرهای حاصل از Object Destructuring مربوط به شیء props است:


علت اینجا است که این فایل، tsx است و نه js. به همین جهت نوع این متغیرها را، همان حالت پیش‌فرض جاوا اسکریپت که any است، درنظر گرفته‌است و ... این مورد بر اساس تنظیمات فایل tsconfig.json برنامه، ممنوع است. البته اگر به این فایل دقت کنید، شاید چنین گزینه‌ای را به صورت صریح نتوانید در آن پیدا کنید. علت اینجا است که تعداد گزینه‌های قابل تنظیم در فایل tsconfig روز به روز بیشتر می‌شوند. به همین جهت برای ساده سازی فعالسازی آن‌ها، از TypeScript 2.3 به بعد، پرچم strict نیز به این تنظیمات اضافه شده‌است. کار آن فعالسازی یکجای تمام بررسی‌های strict است؛ مانند noImplicitAny، strictNullChecks و غیره.
{ 
    "compilerOptions": { 
        "strict": true  /* Enable all strict type-checking options. */ 
    } 
}
در این حالت اگر نیاز به لغو یکی از گزینه‌ها بود، می‌توان به صورت ذیل عمل کرد:
{ 
    "compilerOptions": { 
        "strict": true, 
        "noImplicitAny": false 
    } 
}
گزینه‌ی strict تمام بررسی‌های متداول را فعال می‌کند؛ اما ذکر و تنظیم صریح noImplicitAny به false، تنها این یک مورد را لغو خواهد کرد.
بنابراین چون در فایل tsconfig.json برنامه‌ی React ما گزینه‌ی strict به true تنظیم شده‌است، گزینه‌ی فعال noImplicitAny نیز جزئی از آن است و دیگر نمی‌توان متغیر یا خاصیتی را بدون ذکر صریح نوع آن، رها کرد.

برای رفع خطای noImplicitAny موجود، به ابتدای فایل src\components\Head.tsx، نوع جدید Props را اضافه می‌کنیم (نام آن کاملا دلخواه است):
type Props = {
  title: string;
  isActive: boolean;
};
و سپس از آن جهت مشخص سازی نوع شیء props رسیده، به نحو زیر استفاده خواهیم کرد:
export const Head = ({ title, isActive }: Props) => {
پس از این تغییر، خطای noImplicitAny پیشین، برطرف می‌شود و دیگر خطوط قرمز ذیل دو متغیر حاصل از Object Destructuring، مشاهده نمی‌شوند.

یک نکته: البته اگر از سری React 16x بخاطر داشته باشید، می‌توان یک چنین قابلیتی را توسط propTypes خود React نیز پیاده سازی کرد:
Head.propTypes = {
  title: PropTypes.string,
  isActive: PropTypes.bool
}
 اما روش کار با TypeScript، نسبت به آن بسیار پیشرفته‌تر است. برای کار با TypeScript، نیازی به import یک بسته‌ی جدید، مانند PropTypes نیست و همچنین بررسی PropTypes توسط خود React، در زمان اجرای برنامه صورت می‌گیرد؛ اما با TypeScript، بررسی زمان کامپایل برنامه را خواهیم داشت و همچنین نمایش آنی خطاهای مرتبط با عدم رعایت آن‌ها، در ادیتورهایی مانند VSCode. به علاوه روش تعریف type ذکر شده‌ی توسط TypeScript، نسبت به نمونه‌ی پیشنهاد شده‌ی توسط React با propTypes، بسیار تمیزتر و خواناتر است.

پس از این تغییر، اگر به فایل src\App.tsx مراجعه کنیم، مشاهده می‌کنیم که ذیل تعریف المان کامپوننت Head، مجددا خط قرمزی کشیده شده‌است:


عنوان می‌کند که بر اساس نوع جدید Props ای که تعریف کرده‌اید، نیاز است دو خاصیت اجباری title و isActive را نیز در اینجا ذکر کنید؛ وگرنه تعریف این المان، بدون آن‌ها ناقص است.
امکان جالب دیگری که با تعریف نوع props توسط تایپ‌اسکریپت رخ می‌دهد، فعال شدن intellisense متناظر با تعریف این خواص و ویژگی‌ها است:


در ادامه با تعریف این دو ویژگی جدید، خط قرمز رنگ ذیل کامپوننت Head برطرف می‌شود:
<Head title="Hello" isActive={true} />
و اگر در حین تعریف این ویژگی‌ها، نوع‌های مقادیر آن‌ها را به درستی وارد نکنیم، بازهم شاهد تذکر آنی خطاهای مرتبط با آن‌ها خواهیم بود:


همچنین در این حالت، کد برنامه نیز کامپایل نمی‌شود و ذکر این خطاها صرفا منحصر به ادیتور مورد استفاده نیست.

بنابراین به صورت خلاصه مزیت‌های کار با TypeScript برای تعاریف نوع props به شرح زیر است:
- auto-complete و داشتن intellisense خودکار.
- اگر نام المان کامپوننتی و یا نام یکی از props را به اشتباه وارد کنیم، بلافاصله خطای یافت نشدن آن‌ها را نمایش می‌دهد.
- اگر ذکر یک prop اجباری را فراموش کنیم، بلافاصله خطای متناظری را دریافت می‌کنیم.
- اگر نوع مقدار یکی از props را به اشتباه وارد کنیم، باز هم خطایی را جهت گوشزد کردن آن مشاهده خواهیم کرد.
- فعال بودن TypeScript، امکان refactoring بسیار قوی‌تری را میسر می‌کند. برای مثال با فشردن دکمه‌ی F2 می‌توان نام یک کامپوننت را در کل برنامه به سادگی تغییر داد. همچنین یک چنین قابلیتی برای تغییر نام props نیز میسر است و به صورت خودکار تمام کاربردهای آن‌را نیز به روز می‌کند.
- اگر نوع prop ای را در تعریف آن تغییر دادیم، اما مقدار منتسب به آن‌را خیر، باز هم بلافاصله متوجه این مشکل خواهیم شد.

به این ترتیب با دسترسی به بررسی‌های دقیق زمان کامپایل برنامه، می‌توان مشکلات بسیار کمتری را در زمان اجرای آن شاهد بود.
مطالب
استفاده از pjax بجای ajax در ASP.NET MVC
عموما از ajax برای ارائه سایت‌هایی سریع، با حداقل ریفرش و حداقل مصرف پهنای باند سرور، استفاده می‌شود. اما این روش، مشکلات خاص خود را نیز دارا است. عموما محتوای پویای بارگذاری شده، سبب تغییر آدرس صفحه‌ی جاری در مرورگر نمی‌شود. برای مثال اگر قرار است چندین برگه در صفحه به صورت ajax ایی بارگذاری شوند، تغییر سریع محتوا را مشاهده می‌کنید، اما خبری از تغییر آدرس جاری صفحه در مرورگر نیست. همچنین روش‌های ajax ایی عموما SEO friendly نیستند. زیرا اکثر موتورهای جستجو فاقد پردازشگرهای جاوا اسکریپت می‌باشند و محتوای پویای ajax ایی را مشاهده نمی‌کنند. برای آدرس دهی این مشکلات مهم، افزونه‌ای به نام pjax طراحی شده‌است که کار آن دریافت محتوای HTML ایی از سرور و قرار دادن آن در یک جایگاه خاص مانند یک div است. در پشت صحنه‌ی آن از jQuery ajax استفاده شده، به همراه push state

pjax = pushState + AJAX
Push state API همان HTML5 History API است؛ به این معنا که هرچند محتوای صفحه‌ی جاری به صورت پویا بارگذاری می‌شود، اما آدرس مرورگر نیز به صورت خودکار تنظیم خواهد شد؛ به همراه عنوان صفحه. به علاوه تاریخچه‌ی مرور صفحات نیز در مرورگر به روز رسانی شده و امکان حرکت بین صفحات توسط دکمه‌های back و forward همانند قبل وجود خواهد داشت. همچنین اگر مرورگر جاری سایت، امکان استفاده از جاوا اسکریپت را نداشته باشد، به صورت خودکار به حالت بارگذاری کامل صفحه سوئیچ خواهد کرد.
سایت‌های بسیاری خودشان را با این الگو وفق داده‌اند. برای نمونه Twitter و Github از مفهوم pjax استفاده‌ی وسیعی دارند. برای نمونه، layout یا master page یک سایت را درنظر بگیرید. به ازای مرور هر صفحه، یکبار باید تمام قسمت‌های تکراری layout از سرور بارگذاری شوند. توسط pjax به سرور اعلام می‌کنیم، ما تنها نیاز به body صفحات را داریم و نه کل صفحه را. همچنین اگر مرورگر از جاوا اسکریپت استفاده نمی‌کند، لطفا کل صفحه را همانند گذشته بازگشت بده. به علاوه مسایل سمت کلاینت مانند تغییر آدرس مرورگر و تغییر عنوان صفحه نیز به صورت خودکار مدیریت شوند. این تکنیک را دقیقا در حین مرور مخزن‌های کد Github می‌توانید مشاهده کنید. فقط قسمتی که لیست فایل‌ها را ارائه می‌دهد، از سرور دریافت می‌گردد و نه کل صفحه.


بکارگیری pjax در ASP.NET MVC

مطابق توضیحاتی که ارائه شد، برای پیاده سازی سازی pjax نیاز به دو فایل layout داریم. یکی برای حالت ajax ایی و دیگری برای حالت بارگذاری کامل صفحه. حالت ajax ایی آن تنها از رندرکردن body پشتیبانی می‌کند؛ و نه ارائه تمام قسمت‌های صفحه مانند هدر، فوتر، منوها و غیره. بنابراین خواهیم داشت:

الف) تعریف فایل‌های layout سازگار با pjax
ابتدا یک فایل جدید را به نام _PjaxLayout.cshtml به پوشه‌ی Shared اضافه کنید؛ با این محتوا:
 <title>@ViewBag.Title</title>
@RenderBody()
سپس layout اصلی سایت را به نحو ذیل تغییر دهید
<!DOCTYPE html>
<html>
<head>
    <meta charset="utf-8" />
    <meta name="viewport" content="width=device-width" />
    <title>@ViewBag.Title</title>
    <link href="~/Content/Site.css" rel="stylesheet" />
    <script src="~/Scripts/jquery-1.8.2.min.js"></script>
    <script src="~/Scripts/jquery.pjax.js"></script>

    <script type="text/javascript">
        $(function () {
            $(document).pjax('a[withpjax]', '#pjaxContainer', { timeout: 5000 });
        });
    </script>
</head>
    <body>
        <div>Main layout ...</div>
        <div id="pjaxContainer">
            @RenderBody()
        </div>
    </body>
</html>
در فایل PjaxLayout خبری از هدر و فوتر نیست و فقط یک عنوان و نمایش body را به همراه دارد.
فایل layout اصلی سایت همانند قبل است. فقط RenderBody آن داخل یک div با id مساوی pjaxContainer قرار گرفته و از آن در فراخوانی افزونه‌ی pjax استفاده شده‌است. همانطور که ملاحظه می‌کنید، مطابق تنظیمات ابتدای هدر layout، فقط لینک‌هایی که دارای ویژگی withpjax باشند، توسط pjax پردازش خواهند شد.

ب) تغییر فایل ViewStart برنامه
در فایل ViewStart، کار مقدار دهی layout پیش فرض صورت گرفته‌است. اکنون نیاز است این فایل را جهت معرفی layout دوم تعریف شده مخصوص pjax، اندکی ویرایش کنیم:
@{
    if (Request.Headers["X-PJAX"] != null)
    {
        Layout = "~/Views/Shared/_PjaxLayout.cshtml";
    }
    else
    {
        Layout = "~/Views/Shared/_Layout.cshtml";
    }
}
افزونه‌ی pjax، هدری را به نام X-PJAX به سرور ارسال می‌کند. بر این اساس می‌توان تصمیم گرفت که آیا از layout اصلی (در صورتیکه مرورگر از جاوا اسکریپت پشتیبانی نمی‌کند و این هدر را ارسال نکرده‌است) یا از layout سبک‌تر pjax استفاده شود.

ج) آزمایش برنامه
using System.Web.Mvc;

namespace PajxMvcApp.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        public ActionResult Index()
        {
            return View();
        }

        public ActionResult About()
        {
            return View();
        }
    }
}
یک کنترلر ساده را به نحو فوق با دو اکشن متد و دو View متناظر با آن ایجاد کنید.
سپس View متد Index را به نحو ذیل تغییر دهید:
 @{
ViewBag.Title = "Index";
}

<h2>Index</h2>

@Html.ActionLink(linkText: "About", actionName:"About", routeValues: null,
                         controllerName:"Home", htmlAttributes: new { withpjax = "with-pjax"})
در این View یک لینک معمولی به اکشن متد About اضافه شده‌است. فقط در ویژگی‌های html آن، یک ویژگی جدید به نام withpjax را نیز اضافه کرده‌ایم تا در صورت امکان و پشتیبانی مرورگر، از pjax استفاده شود.
اکنون اگر برنامه را اجرا کنید، چنین خروجی را در برگه‌ی network آن مشاهده خواهید کرد:



همانطور که ملاحظه می‌کنید، با کلیک بر روی لینک About، یک درخواست pjax ایی به سرور ارسال شده‌است؛ به همراه هدرهای ویژه آن. هنوز قسمت‌های اصلی layout سایت مشخص هستند (و مجددا از سرور درخواست نشده‌اند). آدرس صفحه عوض شده‌است. به علاوه قسمت body آن تنها تغییر کرده‌است.



این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید
PajxMvcApp.zip


برای مطالعه بیشتر

A Faster Web With PJAX
Favour PJAX over dynamically loaded partial views
What is PJAX and why
Pjax.Mvc
Using pjax with ASP.Net MVC3
Getting started with PJAX with ASP.NET MVC
ASP.NET MVC with PAjax or PushState/ReplaceState and Ajax
مطالب
پَرباد - آموزش پیاده‌سازی پرداخت آنلاین در دات نت - تنظیمات
در قسمت قبل یاد گرفتیم چگونه عملیات پرداخت را انجام دهیم. در این قسمت قصد داریم با تنظیمات پَرباد آشنا شویم.

این تنظیمات در حالت کلی شامل موارد زیر است:

  • درگاه‌ها (اجباری)
  • HttpContext (اجباری)
  • پایگاه داده (اجباری)
  • پیام‌ها (اختیاری)

روش‌های تنظیم:
  • وارد کردن تنظیمات به صورت ثابت (استاتیک)
  • تنظیم به صورت داینامیک (برای مثال استفاده از یک منبع، مانند پایگاه داده وب سایت شما)
  • تنظیم توسط اینترفیس مایکروسافت IConfiguration

اما قبل از رجوع مستقیم به تنظیمات، بهتر است با نحوه کارکرد آنها آشنا شوید.
پَرباد برای ایجاد و مدیریت تنظیمات و سرویس‌های خود، به صورت توکار از تزریق وابستگی‌ها استفاده می‌کند. بنابراین تنظیم کردن آن به دو حالت امکان پذیر است:

برای روش اول، تنظیمات در حالت کلی به صورت زیر است:
(نمونه مثال در یک اپلیکیشن ASP.NET CORE)
using Parbad.Builder;

public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

    services.AddParbad()
         // .configurations
         // .configurations
         // .configurations
}
همانطور که می‌بینید، با استفاده از سرویس موجود در اپلیکیشن، به راحتی می‌توانید تنظیمات مورد نیاز را انجام دهید.

و برای روش دوم، تنظیمات در حالت کلی به صورت زیر است:
(نمونه مثال در یک اپلیکیشن ASP.NET MVC)
using Parbad.Builder;

public class Startup
{
    public void Configuration(IAppBuilder app)
    {
        ParbadBuilder.CreateDefaultBuilder()
                  // .configurations
                  // .configurations
                  // .configurations
    }
}


اکنون، با توجه به اینکه با روش‌های مختلف تنظیمات آشنا شدید، برای ادامه توضیحات و مثال‌ها (صرفا جهت نوشتن راحت‌تر این مطلب) از همان روش اول استفاده می‌کنیم.

تنظیمات درگاه‌ها

طبیعتا شما برای انجام یک پرداخت در درگاه بانک ملت (برای مثال) نیاز به اطلاعاتی مانند نام کاربری و رمز عبور حساب بانکی خود را دارید.
به همین دلیل قبل از انجام هر گونه عملیات پرداخت، ابتدا باید تنظیمات درگاه‌های مورد استفاده خود را انجام دهید.  

روش اول: وارد کردن اطلاعات ثابت

نمونه کد‌های تنظیم درگاه بانک ملت:
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithOptions(options =>
                {
                     options.TerminalId = 123;
                     options.UserName = "MyId";
                     options.UserPassword = "MyPassword";
                });
        });
نکته: تنظیم سایر درگاه‌ها نیز کاملا مشابه فرمت کد‌های بالا است. 

روش دوم: تنظیم به صورت داینامیک

برای تنظیم به صورت داینامیک، کلاسی را تعریف کنید که اینترفیس IParbadOptionsProvider را پیاده‌سازی می‌کند. مقدار T در این اینترفیس، معادل کلاس مورد نظر جهت تنظیم است.
مثال: تنظیم درگاه ملت توسط یک منبع:
ما قصد داریم اطلاعات مربوط به درگاه بانک ملت را از پایگاه داده فروشگاه خود دریافت کنیم. بنابراین یک منبع را به صورت زیر تعریف می‌کنیم:
public class MellatOptionsProvider : IParbadOptionsProvider<MellatGatewayOptions>
{
    private readonly IMySettingsService _settingsService;

    public MellatOptionsProvider(IMySettingsService settingsService)
    {
        _settingsService = settingsService;
    }

    public void Provide(MellatGatewayOptions options)
    {
        var settings = _settingsService.GetSettings();

        options.TerminalId = settings.TerminalId;
        options.UserName = settings.UserName;
        options.UserPassword = settings.UserPassword;
    }
}
کد بالا اطلاعات مربوط به درگاه بانک ملت را از پایگاه داده (وب سایت شما) دریافت کرده و سپس در متد Provide، آنها را نسبت می‌دهد.
نکته: همانطور که در مثال بالا می‌بینید، در تعریف یک منبع، شما همچنین قادر به تزریق وابستگی‌ها نیز هستید (در صورت نیاز). بدیهی است که در اینجا، اینترفیس IMySettingsService توسط تزریق وابستگی اپلیکیشن شما باید ثبت شده باشد، در غیر اینصورت پَرباد قادر به ساخت منبع شما نخواهد بود.
در نهایت منبع را به پَرباد معرفی می‌کنیم:
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithOptionsProvider<MellatOptionsProvider>(ServiceLifetime.Transient);
        });
نکته: ServiceLifetime در اینجا تعیین کننده طول عمر منبع ما است.
نمونه مثال کامل را در اینجا می‌توانید پیدا کنید.

روش سوم: تنظیم توسط IConfiguration

اگر با اپلیکیشن‌های ASP.NET CORE آشنایی داشته باشید، پس قطعا IConfiguration را نیز می‌شناسید. این اینترفیس به شما کمک می‌کند تنظیمات مورد نیاز در یک اپلیکیشن را از منابع مختلفی (مانند فایل‌های JSON ) دریافت و استفاده کنید.
کد زیر نمونه تنظیم درگاه بانک ملت، با استفاده از IConfiguration و یک فایل JSON است.
services.AddParbad()
        .ConfigureGateways(gateways =>
        {
            gateways
                .AddMellat()
                .WithConfiguration(IConfiguration.GetSection("Mellat");
        });

و محتوای فایل JSON:
"Mellat": {
    "TerminalId": 123,
    "UserName": "MyUsername",
    "UserPassword": "MyPassword"
}



تنظیمات HttpContext

پَرباد برای تبادل اطلاعات با درگاه‌های بانکی، نیاز به یک HttpContext دارد.

ASP.NET WebForms, ASP.NET MVC
ParbadBuilder.CreateDefaultBuilder()
             .ConfigureHttpContext(builder => builder.UseOwinFromCurrentHttpContext());


در کد بالا، پَرباد HttpContext مورد نیاز خود را توسط Owin تامین می‌کند. متد UseOwin همچنین شامل گزینه‌های دیگری جهت تنظیمات بیشتر نیز می‌باشد.

ASP.NET CORE
services.AddParbad()
        .ConfigureHttpContext(builder => builder.UseDefaultAspNetCore());
در کد بالا، پَرباد از اینترفیس پیش فرض IHttpContextAccessor در اپلیکیشن ASP.NET CORE استفاده می‌کند.

نکته: اگر این اینترفیس قبلا توسط شما و یا اپلیکیشن شما ثبت شده باشد، پَرباد از آن استفاده خواهد کرد؛ در غیر اینصورت، کلاس پیش فرض HttpContextAccessor را به صورت خودکار جهت استفاده ثبت می‌کند.

تنظیمات پایگاه داده

پایگاه داده استفاده شده در پَرباد سیستم مشهور و شناخته شده‌ی EntityFrameworkCore است. این بدان معناست که شما می‌توانید پایگاه داده مورد نیاز پَرباد را توسط منابع بسیار مختلفی از جمله SQL Server, MySql, Oracle, SQLite و غیره تامین کنید.
SQL Server و InMemory به صورت پیش فرض با پکیج پَرباد در اپلیکیشن شما نصب خواهند شد. اما اگر نیاز به پایگاه داده‌ی دیگری دارید، می‌توانید آن را از بین تامین کننده‌های مختلف انتخاب، نصب و استفاده کنید.
نکته: پایگاه داده، برای مصرف و عملکرد داخلی پَرباد است و نه مصرف خارجی در اپلیکیشن شما. در واقع شما نیازی به داشتن اطلاعات درونی پایگاه داده پَرباد ندارید و موارد مهمی مانند کد رهگیری، شماره تراکنش بانکی، مبلغ، نام بانک و غیره را پس از هر عمل پرداخت می‌توانید توسط پَرباد دریافت کنید و در پایگاه داده خود برای فاکتور مورد نظر ذخیره کنید.

نمونه کد‌های تنظیم را در زیر می‌توانید مشاهده کنید:
SQL Server
services.AddParbad()
        .ConfigureStorage(builder => builder.UseParbadSqlServer("ConnectionString"));
نکته: همانطور که می‌دانید، متد اصلی دیگری به نام UseSqlServer وجود دارد. تفاوت آن با متد استفاده شده‌ی در کد بالا این است که UseParbadSqlServer ، به صورت خودکار Migration‌های مرتبط با پروژه پَرباد را نیز اعمال می‌کند. هر چند که این عمل توسط خود شما نیز امکان پذیر است.
In-Memory Database
services.AddParbad()
        .ConfigureStorage(builder => builder.UseInMemoryDatabase("MyMemoryName"));
نکته: اگر به هر دلیلی، سرور و یا وب سایت شما، ری‌استارت شود، اطلاعات موجود در این پایگاه داده ( In-Memory Database ) نیز از بین خواهند رفت. به عبارت دیگر، این پایگاه داده پایدار نیست و صرفا جهت اهداف تست از آن استفاده می‌شود.

تنظیمات پیام‌ها (اختیاری)

منظور از پیام‌ها، پیام‌های متنی‌ای است که پس از انجام عملیات‌های مختلف به شما بازگشت داده می‌شوند؛ برای مثال: پرداخت با موفقیت انجام شد.
شما می‌توانید این پیام‌ها را به شکل زیر تنظیم کنید:
services.AddParbad()
        .ConfigureMessages(options => 
        {
                options.PaymentSucceed = "Payment was successful.";
                options.PaymentFailed = "Payment was not successful.";
                // other messages...
        });

بدیهی است که شما می‌توانید این تنظیمات را نادیده گرفته و خودتان مسئولیت نمایش پیام به کاربران را به عهده بگیرید.
نکته: شما همچنین می‌توانید از اینترفیس IConfiguration که بالاتر توضیح داده شد نیز برای تنظیم پیام‌ها استفاده کنید.

نمونه پروژه‌ها:
مقاله‌های مرتبط:
مطالب
React 16x - قسمت 8 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 2 - مدیریت state
در ادامه‌ی بحث ترکیب کامپوننت‌ها، پس از نمایش لیستی از کامپوننت‌های شمارشگر و مقدار دهی عدد آغازین آن‌ها، به همراه مدیریت حذف هر ردیف در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم دکمه‌ای را اضافه کنیم تا تمام شمارشگرها را به حالت اول خودشان بازگرداند. برای این منظور دکمه‌ی Reset را به ابتدای المان‌های کامپوننت Counters اضافه می‌کنیم:
<button
  onClick={this.handleReset}
  className="btn btn-primary btn-sm m-2"
>
  Reset
</button>
سپس متد رویدادگردان handleReset آن‌را به صورت زیر با تنظیم مقدار value هر counter به صفر و بازگشت آن و در نهایت به روز رسانی state کامپوننت با این آرایه‌ی جدید، پیاده سازی می‌کنیم:
  handleReset = () => {
    const counters = this.state.counters.map(counter => {
      counter.value = 0;
      return counter;
    });
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };


اکنون پس از ذخیره سازی فایل counters.jsx و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، هرچقدر بر روی دکمه‌ی Reset کلیک کنیم ... اتفاقی رخ نمی‌دهد! حتی اگر به افزونه‌ی React developer tools نیز مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که عمل تنظیم value به صفر، در تک تک کامپوننت‌های شمارشگر، به درستی صورت گرفته‌است؛ اما تغییرات به DOM اصلی منعکس نشده‌اند:


البته اگر به همین تصویر دقت کنید، هنوز مقدار count، در state آن 4 است. علت اینجا است که هر کدام از Counterها دارای local state خاص خودشان هستند و در آن‌ها، مقدار count به صورت زیر مقدار دهی شده‌است که در آن تغییرات بعدی این this.props.value، متصل به count نیست و count، فقط یکبار مقدار دهی می‌شود:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.counter.value
  };
این قطعه‌ی از کد، تنها زمانی اجرا می‌شود که یک وهله از کلاس کامپوننت Counter، در حال ایجاد است. به همین جهت زمانیکه صفحه برای بار اول بارگذاری می‌شود، مقدار آغازین count به درستی دریافت می‌شود. اما با کلیک بر روی دکمه‌ی Reset، هرچند مقدار value هر شیء counter تعریف شده‌ی در کامپوننت والد تغییر می‌کند، اما local state کامپوننت‌های فرزند به روز رسانی نمی‌شوند و مقدار جدید value را دریافت نمی‌کنند. برای رفع یک چنین مشکلی نیاز است یک مرجع مشخص را برای مقدار دهی stateهای کامپوننت‌های فرزند ایجاد کنیم.


حذف Local state

اکنون می‌خواهیم در کامپوننت Counter، قسمت local state آن‌را به طور کامل حذف کرده و تنها از this.props جهت دریافت اطلاعاتی که نیاز دارد، استفاده کنیم. به این نوع کامپوننت‌ها، «‍Controlled component» نیز می‌گویند. یک کامپوننت کنترل شده دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود.
برای پیاده سازی این مفهوم، ابتدا خاصیت state کامپوننت Counter را حذف می‌کنیم. سپس تمام ارجاعات به this.state را در این کامپوننت یافته و آن‌ها را تغییر می‌دهیم. اولین ارجاع، در متد handleIncrement به صورت this.state.count تعریف شده‌است:
  handleIncrement = () => {
    this.setState({ count: this.state.count + 1 });
  };
 از این جهت که دیگر دارای local state نیستیم، داشتن متد this.setState در اینجا بی‌مفهوم است. در یک کامپوننت کنترل شده، هر زمانیکه قرار است داده‌ای ویرایش شود، این کامپوننت باید رخ‌دادی را صادر کرده و از والد خود درخواست تغییر اطلاعات را ارائه دهد؛ شبیه به this.props.onDelete ای که در قسمت قبل کامل کردیم. بنابراین کل متد handleIncrement را نیز حذف می‌کنیم. اینبار رخ‌داد onClick، سبب بروز رخداد onIncrement در والد خود خواهد شد:
<button
  onClick={() => this.props.onIncrement(this.props.counter)}
  className="btn btn-secondary btn-sm"
>
  Increment
</button>
همچنین دو متد دیگری که ارجاعی را به this.state داشتند، به صورت زیر جهت استفاده‌ی از this.props.counter.value، به روز رسانی می‌شوند:
  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.props.counter.value === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }

  formatCount() {
    const { value } = this.props.counter; // Object Destructuring
    return value === 0 ? "Zero" : value;
  }
تا اینجا به صورت کامل local state این کامپوننت حذف و با this.props جایگزین شده و در نتیجه تحت کنترل کامپوننت والد آن قرار می‌گیرد.

در ادامه به کامپوننت Counters مراجعه کرده و متد رویدادگردانی را جهت پاسخگویی به رخ‌داد onIncrement رسیده‌ی از کامپوننت‌های فرزند، تعریف می‌کنیم:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
  };
سپس ارجاعی از این متد را به ویژگی onIncrement تعریف شده‌ی در المان Counter، متصل می‌کنیم:
  <Counter
    key={counter.id}
    counter={counter}
    onDelete={this.handleDelete}
    onIncrement={this.handleIncrement}
  />
اکنون هر زمانیکه بر روی دکمه‌ی Increment کلیک شود، this.props.onIncrement آن، سبب فراخوانی متد handleIncrement والد خود خواهد شد.

پیاده سازی کامل متد handleIncrement اینبار به صورت زیر است:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
    const counters = [...this.state.counters]; // cloning an array
    const index = counters.indexOf(counter);
    counters[index] = { ...counter }; // cloning an object
    counters[index].value++;
    console.log("this.state.counters", this.state.counters[index]);
    this.setState({ counters });
  };
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، در React نباید مقدار state را به صورت مستقیم ویرایش کرد؛ مانند مراجعه‌ی مستقیم به this.state.counters[index] و سپس تغییر خاصیت value آن‌. بنابراین باید یک clone از آرایه‌ی counters و سپس یک clone از شیء counter رسیده‌ی از کامپوننت فرزند را ایجاد کنیم تا این cloneها دیگر ارجاعی را به اشیاء اصلی ساخته شده‌ی از روی آن‌ها نداشته باشند (مهم‌ترین خاصیت یک clone) تا اگر خاصیت و مقداری را در آن‌ها تغییر دادیم، دیگر به شیء اصلی که از روی آن‌ها clone شده‌اند، منعکس نشوند. در اینجا از spread operator برای ایجاد این cloneها استفاده شده‌است. اکنون مقادیر خواص این cloneها را تغییر می‌دهیم و درنهایت این counters جدید را که خودش نیز یک clone است، به متد this.setState جهت به روز رسانی UI و همچنین state کامپوننت، ارسال می‌کنیم.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و منتظر به روز رسانی آن در مرورگر شویم، با کلیک بر روی Reset، تمام کامپوننت‌ها با هر وضعیتی که پیشتر داشته باشند، به حالت اول خود باز می‌گردند:



همگام سازی چندین کامپوننت با هم زمانیکه رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود ندارد


در ادامه می‌خواهیم یک منوی راهبری (یا همان NavBar در بوت استرپ) را به بالای صفحه اضافه کنیم و در آن جمع کل تعداد Counterهای رندر شده را نمایش دهیم؛ مانند نمایش تعداد آیتم‌های انتخاب شده‌ی توسط یک کاربر، در یک سبد خرید. برای پیاده سازی آن، درخت کامپوننت‌های React را مطابق شکل فوق تغییر می‌دهیم. یعنی مجددا کامپوننت App را در به عنوان کامپوننت ریشه‌ای انتخاب کرده که سایر کامپوننت‌ها از آن مشتق می‌شوند و همچنین کامپوننت مجزای NavBar را نیز اضافه خواهیم کرد.
برای این منظور به index.js مراجعه کرده و مجددا کامپوننت App را که غیرفعال کرده بودیم و بجای آن Counters را نمایش می‌دادیم، اضافه می‌کنیم:
import App from "./App";

ReactDOM.render(<App />, document.getElementById("root"));

سپس کامپوننت جدید NavBar را توسط فایل جدید src\components\navbar.jsx اضافه می‌کنیم تا منوی راهبری سایت را نمایش دهد:
import React, { Component } from "react";

class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar
        </a>
      </nav>
    );
  }
}

export default NavBar;

اکنون به App.js مراجعه کرده و متد render آن‌را جهت نمایش درخت کامپوننت‌هایی که مشاهده کردید، تکمیل می‌کنیم:
import "./App.css";

import React from "react";

import Counters from "./components/counters";
import NavBar from "./components/navbar";

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        <Counters />
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
ابتدا کامپوننت NavBar در بالای صفحه رندر می‌شود و سپس کامپوننت Counters در میانه‌ی صفحه. چون در اینجا چندین المان قرار است رندر شوند، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کرده‌ایم.
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کنیم تا در مرورگر بارگذاری مجدد شود، چنین شکلی حاصل شده‌است:


اکنون می‌خواهیم تعداد کامپوننت‌های شمارشگر را در navbar نمایش دهیم. پیشتر state کامپوننت Counters را توسط props، به کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن انتقال دادیم. استفاده‌ی از این ویژگی به دلیل وجود رابطه‌ی والد و فرزندی بین این کامپوننت‌ها میسر شد. اما همانطور که در تصویر درخت کامپوننت‌های جدید تشکیل شده مشاهده می‌کنید، رابطه‌ی والد و فرزندی بین دو کامپوننت Counters و NavBar وجود ندارد. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چگونه باید تعداد کل شمارشگرهای کامپوننت Counters را به کامپوننت NavBar، برای نمایش آن‌ها انتقال داد؟ در یک چنین حالت‌هایی که رابطه‌ی والد و فرزندی بین کامپوننت‌ها وجود ندارد و می‌خواهیم آن‌ها را همگام سازی کنیم و داده‌هایی را بین آن‌ها به اشتراک بگذاریم، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. یعنی در این مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که اکنون کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون هر دو کامپوننت NavBar و Counters، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت.


انتقال state به یک سطح بالاتر

برای انتقال state به یک سطح بالاتر، به کامپوننت Counters مراجعه کرده و خاصیت state آن‌را به همراه تمامی متدهایی که آن‌را تغییر می‌دهند و از آن استفاده می‌کنند، انتخاب و cut می‌کنیم. سپس به کامپوننت App مراجعه کرده و آن‌ها را در اینجا paste می‌کنیم. یعنی خاصیت state و متدهای handleDelete، handleReset و handleIncrement را از کامپوننت Counters به کامپوننت App منتقل می‌کنیم. این مرحله‌ی اول است. سپس نیاز است به کامپوننت Counters مراجعه کرده و ارجاعات به state و متدهای یاد شده را توسط props اصلاح می‌کنیم. برای این منظور ابتدا باید این props را در کامپوننت App مقدار دهی کنیم تا بتوانیم آن‌ها را در کامپوننت Counters بخوانیم؛ یعنی متد render کامپوننت App، تمام این خواص و متدها را باید به صورت ویژگی‌هایی به تعریف المان Counters اضافه کند تا خاصیت props آن بتواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <NavBar />
        <main className="container">
          <Counters
            counters={this.state.counters}
            onReset={this.handleReset}
            onIncrement={this.handleIncrement}
            onDelete={this.handleDelete}
          />
        </main>
      </React.Fragment>
    );
  }

پس از این تعاریف می‌توانیم به کامپوننت Counters بازگشته و ارجاعات فوق را توسط خاصیت props، در متد render آن اصلاح کنیم:
  render() {
    return (
      <div>
        <button
          onClick={this.props.onReset}
          className="btn btn-primary btn-sm m-2"
        >
          Reset
        </button>
        {this.props.counters.map(counter => (
          <Counter
            key={counter.id}
            counter={counter}
            onDelete={this.props.onDelete}
            onIncrement={this.props.onIncrement}
          />
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا سه رویدادگردان و یک خاصیت counters، از طریق خاصیت props والد کامپوننت Counter که اکنون کامپوننت App است، خوانده می‌شوند.

پس از این نقل و انتقالات، اکنون می‌توانیم تعداد counters را در NavBar نمایش دهیم. برای این منظور ابتدا در کامپوننت App، به همان روشی که ویژگی counters={this.state.counters} را به تعریف المان Counters اضافه کردیم، شبیه به همین کار را برای کامپوننت NavBar نیز می‌توانیم انجام دهیم تا از طریق خاصیت props آن قابل دسترسی شود و یا حتی می‌توان به صورت زیر، تنها جمع کل را به آن کامپوننت ارسال کرد:
<NavBar
    totalCounters={this.state.counters.filter(c => c.value > 0).length}
/>

سپس در کامپوننت NavBar، عدد totalCounters فوق را که به تعداد کامپوننت‌هایی که مقدار value آن‌ها بیشتر از صفر است، اشاره می‌کند، از طریق خاصیت props خوانده و نمایش می‌دهیم:
class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar{" "}
          <span className="badge badge-pill badge-secondary">
            {this.props.totalCounters}
          </span>
        </a>
      </nav>
    );
  }
}
که با ذخیره کردن این فایل و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، به خروجی زیر خواهیم رسید:



کامپوننت‌های بدون حالت تابعی

اگر به کدهای کامپوننت NavBar دقت کنیم، تنها یک تک متد render در آن ذکر شده‌است و تمام اطلاعات مورد نیاز آن نیز از طریق props تامین می‌شود و دارای state و یا هیچ رویدادگردانی نیست. یک چنین کامپوننتی را می‌توان به یک «Stateless Functional Component» تبدیل کرد؛ کامپوننت‌های بدون حالت تابعی. در اینجا بجای اینکه از یک کلاس برای تعریف کامپوننت استفاده شود، می‌توان از یک function استفاده کرد (به همین جهت به آن functional می‌گویند). احتمالا نمونه‌ی آن‌را با کامپوننت App پیش‌فرض قالب create-react-app نیز مشاهده کرده‌اید که در آن فقط یک ()function App وجود دارد. البته در کدهای فوق چون نیاز به ذکر state، در کامپوننت App وجود داشت، آن‌را از حالت تابعی، به حالت کلاس استاندارد کامپوننت، تبدیل کردیم.
اگر بخواهیم کامپوننت بدون حالت NavBar را نیز تابعی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
import React from "react";

// Stateless Functional Component
const NavBar = props => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-light bg-light">
      <a className="navbar-brand" href="#">
        Navbar{" "}
        <span className="badge badge-pill badge-secondary">
          {props.totalCounters}
        </span>
      </a>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
برای اینکار قسمت return متد render کامپوننت را cut کرده و به داخل تابع NavBar منتقل می‌کنیم. بدنه‌ی این تابع را هم می‌توان توسط میان‌بر sfc که مخفف Stateless Functional Component است، در VSCode تولید کرد.
پیشتر در کامپوننت NavBar از شیء this استفاده شده بود. این روش تنها با کلاس‌های استاندارد کامپوننت کار می‌کند. در اینجا باید props را به عنوان پارامتر متد دریافت (همانند مثال فوق) و سپس از آن استفاده کرد.

البته لازم به ذکر است که انتخاب بین «کامپوننت‌های بدون حالت تابعی» و یک کامپوننت معمولی تعریف شده‌ی توسط کلاس‌ها، صرفا یک انتخاب شخصی است.

یک نکته: امکان Destructuring Arguments نیز در اینجا وجود دارد. یعنی بجای اینکه یکبار props را به عنوان پارامتر دریافت کرد و سپس توسط آن به خاصیت totalCounters دسترسی یافت، می‌توان نوشت:
const NavBar = ({ totalCounters }) => {
در این حالت شیء props دریافت شده توسط ویژگی Objects Destructuring، به totalCounters تجزیه می‌شود و سپس می‌توان تنها از همین متغیر دریافتی، به صورت {totalCounters} در کدها استفاده کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-08.zip
نظرات مطالب
نحوه کار Expression و ایجاد یک DynamicFilter
سلام ممنون از مطلب بسیار خوبتون. من در پروژه خودم به چیزی شبیه به این خیلی نیاز دارم. ولی بحث ترجمه کردن اکسپرشن‌ها و بدست آوردن کوئری دیتابیسی از اونها خیلی سخته من پروژه‌های متفاوتی دیدم که نهایتا مجبور شدند بجای ترجمه اکسپرشن، سراغ ساخت کوئری‌های شبیه x.Filter(FieldName,Operator,Value) بروند. یعنی منظورم اینه که کار بسیار مشکلی هست همین کد شما در اولین اجرا خطای منسوب به دیتا تایپ‌ها رو میده مثلا میده فلان اپراتور برای نوع داده خاص هست و غیر از اون نمیشه استفاده کرد. من تا حدی این کار و انجام دادم ولی متاسفانه همچنان کلاسهای ,Visitor دلخواه عمل نمی‌کنند. سپاس
نظرات مطالب
پردازش‌های Async در Entity framework 6
- بحث متدهای Async اضافه شده، ریطی به مباحث چند ریسمانی ندارد. «... متدهای Async واقعی کار با شبکه و اعمال I/O، از ترد استفاده نمی‌کنند ...» به همین جهت نسبت به حالت استفاده از تردها سربار کمتری دارند.
- در EF استثناءها چند سطحی هستند. نیاز است inner exception را جهت مشاهده‌ی اصل و علت واقعی خطا بررسی کرد. در مثال شما فقط سطح استثناء بررسی شده و نه اصل آن.
احتمالا خطای اصلی timeout است. این مورد به مباحث قفل گذاری روی رکوردها مرتبط است. تراکنش‌های طولانی همزمانی را آغاز کرده‌اید که دسترسی سایر کاربران را به جداول، تا پایان کار آن تراکنش‌ها، محدود می‌کنند.
- در کارهای چند ریسمانی برای دسترسی امن به عناصر UI، باید از روش‌های Synchronization استفاده کرد.
مطالب
مقیدسازی (DataBinding) در WPF زمانی که دسترسی به DataContext وجود ندارد

در WPF و Silverlight می‌توان با استفاده از مقید سازی (DataBindingکنترل‌ها را به منبع‌های داده متصل کرد. این منابع به چند شیوه مختلف مانند استفاده مستقیم از خصوصیتSource  قابل دسترسی هستند. یکی از این روش ها، ارث بری از DataContext نزدیک‌ترین والد است.

همانطور که گفته شدDataContext  هر کنترل، توسط تمامی فرزندان آن قابل دسترسی است. اما در بعضی مواقع، زمانیکه کنترل فرزند، بخشی از visual یا logical tree نباشند، دسترسی به DataContext وجود ندارد.

برای مثال زمانی که نیاز است خصوصیت ItemsSource مربوط به یک به لیستی خارج از ItemsSource کنترل DataGrid DataGridTemplateColumn مثلا به لیستی درون ViewModel  مربوط به Window در مثال زیر مقید شود، به صورت معمول باید به این صورت عمل کرد:

ViewModel :

public List<People> ComboBoxDataSource{get; set;}

  : XAML

<Window x:Class="WpfApplication1.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow"
        x:Name="this">
    <Grid>
        <DataGrid ItemsSource="{Binding DataCollection}">
            <DataGrid.Columns>
                <DataGridComboBoxColumn ItemsSource="{Binding DataContext.ComboBoxDataSource, ElementName=this}"/>
            </DataGrid.Columns>
        </DataGrid>
    </Grid>
</Window>

با اینکه همه چیز درست به نظر می‌رسد اما در عمل هیچ اتصالی صورت نمی‌گیرد و در پنجره Output ویژوال استادیو خطای زیر مشاهده می‌شود:

System.Windows.Data Error: 2 : Cannot find governing FrameworkElement or FrameworkContentElement for target element.
BindingExpression:Path=ComboBoxDataSource; DataItem=null; 
target element is 'DataGridComboBoxColumn' (HashCode=17334644); target property is 'ItemsSource' (type 'IEnumerable')

این خطا مشخص میکند که WPF نمیتواند تشخیص بدهد که کدام FrameWorkElement قرار است از DataContext استفاده کند؛ چرا که همانطور که قبلا عنوان شد DataGridTemplateColumn بخشی از visual  یا  logical treeنیست.

برای مشکل فوق در صورتیکه خصوصیت مورد نظر، یک خصوصیت از فرزندان کنترل باشد، از طریق استایل‌ها می‌توان مشکل را حل کرد. برای مثال به جای ItemSource مربوط به DataGridComboBoxColumn می‌توان خصوصیت ItemSource کنترل ComboBox درون آن را تنظیم کرد.

  <DataGridComboBoxColumn DisplayMemberPath="FirstName">
        <DataGridComboBoxColumn.EditingElementStyle>
              <Style TargetType="ComboBox">
                     <Setter Property="ItemsSource" Value="{Binding DataContext.ComboBoxDataSource , ElementName=this}"/>
               </Style>
         </DataGridComboBoxColumn.EditingElementStyle>
   </DataGridComboBoxColumn>

اما در صورتیکه نیاز باشد یک خصوصیت از خود DataGridComboBoxColumn مانند Visibility  مقید سازی شود، روش بالا کارساز نخواهد بود. برای حل مشکل فوق میتوان از کلاس‌های Freezable استفاده کرد؛ چرا که این کلاسها می‌توانند از DataContext ارث بری کنند حتی زمانیکه بخشی از visual یاlogical tree  نباشند. برای این کار می‌توان کلاس زیر را ایجاد کرد:

 public class DataBindingHelper : Freezable
    {
        protected override Freezable CreateInstanceCore()
        {
            return new DataBindingHelper();
        }
        public object Data
        {
            get { return (object)GetValue(DataProperty); }
            set { SetValue(DataProperty, value); }
        }

        public static readonly DependencyProperty DataProperty =
            DependencyProperty.Register("Data", typeof(object), typeof(DataBindingHelper), new UIPropertyMetadata(null));
    }
و یک نمونه از آن را در Resource‌های DataGrid ساخت:

<DataGrid.Resources>
       <local:DataBindingHelper x:Key="bindingHelper"Data="{Binding}"/>
</DataGrid.Resources>

و هنگام مقید سازی خصوصیت Visibility مربوط به DataGridComboBoxColumn، از نمونه ساخته شده به عنوان  Source استفاده نمود.

<DataGridComboBoxColumn Visibility="{Binding Data.IsVisible,Converter={StaticResource visibilityConverter},Source={StaticResource bindingHelper}}"/>

مطالب
نحوه نمایش تمام آیکون‌های تعریف شده در یک قلم در WPF
سال نو مبارک! به امید روزهایی شاد، سلامت و پر برکت.

پیرو مطلب قلم‌هایی حاوی آیکون که خصوصا در برنامه‌های مترو بیشتر مرسوم شده‌اند، شاید بد نباشد کار برنامه Character Map ویندوز را با WPF شبیه سازی کنیم.
ابتدا Model و ViewModel  این برنامه را درنظر بگیرید:
namespace CrMap.Models
{
    public class Symbol
    {
        public char Character { set; get; }
        public string CharacterCode { set; get; }
    }
}

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Windows.Media;
using CrMap.Models;

namespace CrMap.ViewModels
{
    public class CrMapViewModel
    {
        public IList<Symbol> Symbols { set; get; }
        public int GridRows { set; get; }
        public int GridCols { set; get; }

        public CrMapViewModel()
        {
            fillDataSource();
        }

        private void fillDataSource()
        {
            Symbols = new List<Symbol>();
            GridCols = 15;

            var fontFamily = new FontFamily(new Uri("pack://application:,,,/"), "/Fonts/#whhglyphs");

            GlyphTypeface glyph = null;
            foreach (var typeface in fontFamily.GetTypefaces())
            {
                if (typeface.TryGetGlyphTypeface(out glyph) && (glyph != null))
                    break;
            }

            if (glyph == null)
                throw new InvalidOperationException("Couldn't find a GlyphTypeface.");

            GridRows = (glyph.CharacterToGlyphMap.Count / GridCols) + 1;

            foreach (var item in glyph.CharacterToGlyphMap)
            {
                var index = item.Key;
                Symbols.Add(new Symbol
                {
                    Character = Convert.ToChar(index),
                    CharacterCode = string.Format("&#x{0:X}", index)
                });
            }
        }
    }
}
توضیحات:

یک سری قابلیت جالب در WPF برای استخراج اطلاعات قلم‌ها وجود دارند که در فضای نام System.Windows.Media اسمبلی PresentationCore.dll قرار گرفته‌اند. برای نمونه پس از وهله سازی FontFamily بر اساس یک قلم مدفون شده در برنامه، امکان استخراج تعداد گلیف‌های موجود در این قلم وجود دارد که نحوه انجام آن‌را در متد fillDataSource ملاحظه می‌کنید.
این اطلاعات استخراج شده و لیست Symbols برنامه را تشکیل می‌دهند. در نهایت برای نمایش این اطلاعات، از ترکیب ItemsControl و UniformGrid استفاده خواهیم کرد:
<Window x:Class="CrMap.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:vm="clr-namespace:CrMap.ViewModels"
        Title="MainWindow" WindowStartupLocation="CenterScreen" WindowState="Maximized"
        Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <vm:CrMapViewModel x:Key="vmCrMapViewModel" />
    </Window.Resources>
    <ScrollViewer VerticalScrollBarVisibility="Visible">
        <ItemsControl
                      DataContext="{StaticResource vmCrMapViewModel}"  
                      ItemsSource="{Binding Symbols}"
                      Name="MainItemsControl"
                      VerticalAlignment="Top"     
                      HorizontalAlignment="Center"
                      Grid.Column="0" Grid.Row="1" Grid.ColumnSpan="4">
            <ItemsControl.ItemsPanel>
                <ItemsPanelTemplate>
                    <UniformGrid
                        HorizontalAlignment="Center"
                        VerticalAlignment="Center"
                        Columns="{Binding GridCols}" 
                        Rows="{Binding GridRows}">
                    </UniformGrid>
                </ItemsPanelTemplate>
            </ItemsControl.ItemsPanel>
            <ItemsControl.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <ContentControl>
                        <Border BorderBrush="SlateGray"
                            HorizontalAlignment="Stretch" VerticalAlignment="Stretch"
                            BorderThickness="1" CornerRadius="3" Margin="3">
                            <StackPanel Margin="3" Orientation="Vertical">
                                <TextBlock                                         
                                    HorizontalAlignment="Center" 
                                    VerticalAlignment="Center" 
                                    FontFamily="Fonts/#whhglyphs"
                                    Foreground="DarkRed"
                                    FontSize="17"
                                    Text="{Binding Character}" />
                                <TextBlock                                         
                                    HorizontalAlignment="Center" 
                                    VerticalAlignment="Center" 
                                    Text="{Binding CharacterCode}" />
                            </StackPanel>
                        </Border>
                    </ContentControl>
                </DataTemplate>
            </ItemsControl.ItemTemplate>
        </ItemsControl>
    </ScrollViewer>
</Window>


دریافت مثال این مطلب
CrMap.zip
 
مطالب
معرفی کتابخانه‌ی OxyPlot
برای ترسیم نمودار در برنامه‌های WPF، چندین کتابخانه‌ی سورس باز مانند GraphIT ، Sparrow Toolkit ، Dynamic Data Display و ... OxyPlot وجود دارند. در بین این‌ها، کتابخانه‌ی OxyPlot دارای این مزایا است:
- دارای مجوز MIT است. (مجاز هستید از آن در هر نوع برنامه‌ای استفاده کنید)
- cross-platform است. به این معنا که دات نت، WinRT و Xamarin را به خوبی پشتیبانی می‌کند.
- WPF و همچنین WinForms تا Xamarin.Android را پوشش می‌دهد.
- بسته‌های اصلی NuGet آن تا به امروز نزدیک به 40 هزار بار دریافت شده‌اند.
- انجمن فعالی دارد.
- بسیار بسیار غنی است. تا حدی که مرور سطحی مجموعه مثال‌های آن شاید چند ساعت وقت را به خود اختصاص دهد.
- طراحی آن به نحوی است که با الگوی MVVM کاملا سازگاری دارد.
- به صورت متناوبی به روز شده و نگهداری می‌شود.


این برنامه (تصویر فوق) که حاوی مرورگر مثال‌های آن است، در پوشه‌ی Source\Examples\WPF\ExampleBrowser سورس‌های آن قرار دارد.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی استفاده از OxyPlot در برنامه‌های WPF جهت رسم نموداری بلادرنگ که اطلاعات آن در زمان اجرای برنامه تهیه شده و در همین حین نیز تغییر می‌کنند.


دریافت بسته‌های نیوگت OxyPlot

برای دریافت دو بسته‌ی OxyPlot.Core و OxyPlot.Wpf تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنیم:
 PM> install-package OxyPlot.Wpf


افزودن تعاریف چارت به View

<Window x:Class="OxyPlotWpfTests.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:oxy="http://oxyplot.org/wpf"
        xmlns:oxyPlotWpfTests="clr-namespace:OxyPlotWpfTests"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <oxyPlotWpfTests:MainWindowViewModel x:Key="MainWindowViewModel" />
    </Window.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource MainWindowViewModel}}">
        <oxy:PlotView Model="{Binding PlotModel}"/>
    </Grid>
</Window>
ابتدا باید فضای نام oxy اضافه شود. پس از آن oxy:PlotView به صفحه اضافه شده و سپس Model آن از ViewModel برنامه تعذیه می‌گردد.


ساختار کلی ViewModel برنامه

کار ViewModel متصل شده به View فوق، مقدار دهی PlotModel است.
public class MainWindowViewModel
{
   public PlotModel PlotModel { get; set; } 

یک نکته‌ی کاربردی

اگر هیچ ایده‌ای نداشتید که این PlotModel را چگونه باید مقدار دهی کرد، به همان برنامه‌ی ExampleBrowser ابتدای مطلب مراجعه کنید.


مثال‌های اجرای شد‌ه‌ی آن یک برگه‌ی نمایشی و یک برگه‌ی Code دارند. خروجی این متدها را اگر به خاصیت PlotModel فوق انتساب دهید ... یک چارت کامل خواهید داشت.


مراحل ساخت یک  PlotModel

ابتدا نیاز است یک وهله‌ی جدید از PlotModel را ایجاد کنیم:

        private void createPlotModel()
        {
            PlotModel = new PlotModel
            {
                Title = "سری خطوط",
                Subtitle = "Pan (right click and drag)/Zoom (Middle click and drag)/Reset (double-click)"
            };
            PlotModel.MouseDown += (sender, args) =>
            {
                if (args.ChangedButton == OxyMouseButton.Left && args.ClickCount == 2)
                {
                    foreach (var axis in PlotModel.Axes)
                        axis.Reset();

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
        }
PlotModel در برگیرنده‌ی محورها، نقاط و تمام ناحیه‌ی چارت است. در اینجا عنوان و زیرعنوان نمودار، مقدار دهی شده‌اند. همچنین در همین ViewModel بدون نیاز به مراجعه به View، می‌توان به رخدادهای مختلف OxyPlot دسترسی داشت. برای مثال می‌خواهیم اگر کاربر دو بار بر روی چارت کلیک کرد، کلیه اعمال zoom و pan آن به حالت اول برگردانده شوند.
برای pan، کافی است دکمه‌ی سمت راست ماوس را نگه داشته و بکشید. به این ترتیب می‌توانید نمودار را بر روی محورهای X و Y حرکت دهید.
برای zoom نیاز است دکمه‌ی وسط ماوس را نگه داشته و بکشید. ناحیه‌ای که در این حالت نمایان می‌گردد، محل بزرگنمایی نهایی خواهد بود.
این دو قابلیت به صورت توکار در OxyPlot قرار دارند و نیازی به کدنویسی برای فعال سازی آن‌ها نیست.



افزودن محورهای X و Y

محور X در مثال ما، از نوع LinearAxis است. بهتر است متغیر آن‌را در سطح کلاس تعریف کرد تا بتوان از آن در سایر قسمت‌های چارت نیز بهره گرفت:
       readonly LinearAxis _xAxis = new LinearAxis();
        private void addXAxis()
        {
            _xAxis.Minimum = 0;
            _xAxis.MaximumPadding = 1;
            _xAxis.MinimumPadding = 1;
            _xAxis.Position = AxisPosition.Bottom;
            _xAxis.Title = "X axis";
            _xAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _xAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_xAxis);
        }
در اینجا مقدار خاصیت Position، مشخص می‌کند که این محور در کجا باید قرار گیرد. اگر مقدار دهی نشود، محور Y را تشکیل خواهد داد.
مقدار دهی GridlineStyleها سبب ایجاد یک Grid خاکستری در نمودار می‌شوند.
در آخر نیاز است این محور به محورهای  PlotModel اضافه شود.

تعریف محور Y نیز به همین نحو است. اگر مقدار خاصیت Position ذکر نشود، این محور در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرد:
        readonly LinearAxis _yAxis = new LinearAxis();
        private void addYAxis()
        {
            _yAxis.Minimum = 0;
            _yAxis.Title = "Y axis";
            _yAxis.MaximumPadding = 1;
            _yAxis.MinimumPadding = 1;
            _yAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _yAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_yAxis);
        }


افزودن تعاریف سری‌های خطوط

در تصویر فوق، دو سری خط را ملاحظه می‌کنید. تعاریف پایه سری اول آن به این صورت است:
        readonly LineSeries _lineSeries1 = new LineSeries();
        private void addLineSeries1()
        {
            _lineSeries1.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries1.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries1.MarkerSize = 3;
            _lineSeries1.Title = "Start";
            _lineSeries1.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries1);
        }
مقدار خاصیت MarkerType، نحوه‌ی نمایش نقاط اضافه شده را مشخص می‌کند. خاصیت Title، عنوان آن‌را که در کنار صفحه نمایش داده شده، تعیین کرده و در آخر، این سری نیز باید به سری‌های PlotModel اضافه گردد.
هر سری دارای خاصیت MouseDown نیز هست. برای مثال اگر علاقمندید که کلیک کاربر بر روی نقاط مختلف را دریافت کرده و سپس بر این اساس، اطلاعات خاصی را نمایش دهید، می‌توانید از مقدار e.HitTestResult.Index استفاده کنید. در اینجا ایندکس نزدیک‌ترین نقطه به محل کلیک کاربر یافت می‌شود.

تعاریف اولیه سری دوم نیز به همین ترتیب هستند:
        readonly LineSeries _lineSeries2 = new LineSeries();
        private void addLineSeries2()
        {
            _lineSeries2.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries2.Title = "End";
            _lineSeries2.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries2.MarkerSize = 3;
            _lineSeries2.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries2);
        }


به روز رسانی دستی OxyPlot

پس از نمایش اولیه OxyPlot، هر تغییری که در اطلاعات آن صورت گیرد، نمایش داده نخواهد شد. برای به روز رسانی آن فقط کافی است متد PlotModel.InvalidatePlot را فراخوانی نمائید. برای نمونه در متدهای فوق، کلیک ماوس، پس از رسم نمودار انجام می‌شود. بنابراین اگر نیاز است زیرعنوان نمودار تغییر کند، باید متد PlotModel.InvalidatePlot نیز فراخوانی گردد.


ایجاد یک تایمر برای افزودن نقاط به صورت پویا

در ادامه می‌خواهیم نقاطی را به صورت پویا به نمودار اضافه کنیم. نمایش یکباره نمودار، نکته‌ی خاصی ندارد. تنها کافی است توسط lineSeries1.Points.Add یک سری DataPoint را اضافه کنید. این نقاط در زمان نمایش View، به یکباره نمایش داده خواهند شد. اما در اینجا ابتدا یک چارت خالی نمایش داده می‌شود و سپس قرار است نقاطی به آن اضافه شوند.
        private int _xMax;
        private int _yMax;
        private bool _haveNewPoints;
        private void addPoints()
        {
            var timer = new DispatcherTimer {Interval = TimeSpan.FromSeconds(1)};
            var rnd = new Random();
            var x = 1;
            updateXMax(x);
            timer.Tick += (sender, args) =>
            {
                var y1 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y1);
                _lineSeries1.Points.Add(new DataPoint(x, y1));

                var y2 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y2);
                _lineSeries2.Points.Add(new DataPoint(x, rnd.Next(y2)));

                x++;

                updateXMax(x);
                _haveNewPoints = true;
            };
            timer.Start();
        }

        private void updateXMax(int value)
        {
            if (value > _xMax)
            {
                _xMax = value;
            }
        }

        private void updateYMax(int value)
        {
            if (value > _yMax)
            {
                _yMax = value;
            }
        }
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- افزودن نقاط جدید توسط متدهای lineSeries1.Points.Add انجام می‌شوند.
- مقادیر max محورهای x و y را نیز ذخیره می‌کنیم. اگر نقاط برنامه پویا نباشند، OxyPlot به صورت خودکار نمودار را با مقیاس درستی ترسیم می‌کند. اما اگر نقاط پویا باشند، نیاز است حداکثر محورهای x و y را به صورت دستی در آن تنظیم کنیم. به همین جهت متدهای updateXMax و updateYMax در اینجا فراخوانی شده‌اند.
- به روز رسانی ظاهر چارت، توسط متد زیر انجام می‌شود:
        private readonly Stopwatch _stopwatch = new Stopwatch();
        private void updatePlot()
        {
            CompositionTarget.Rendering += (sender, args) =>
            {
                if (_stopwatch.ElapsedMilliseconds > _lastUpdateMilliseconds + 2000 && _haveNewPoints)
                {
                    if (_yMax > 0 && _xMax > 0)
                    {
                        _yAxis.Maximum = _yMax + 3;
                        _xAxis.Maximum = _xMax + 1;
                    }

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);

                    _haveNewPoints = false;
                    _lastUpdateMilliseconds = _stopwatch.ElapsedMilliseconds;
                }
            };
        }
کل کاری که در اینجا انجام شده، فراخوانی کنترل شده‌ی PlotModel.InvalidatePlot هر دو ثانیه یکبار است. CompositionTarget.Rendering بر اساس رندر View، عمل کرده و از آن می‌توان برای به روز رسانی نمایشی چارت استفاده کرد. اگر متد PlotModel.InvalidatePlot را دقیقا در زمان افزودن نقاط فراخوانی کنیم به CPU Usage بالایی خواهیم رسید. به همین جهت نیاز است فراخوانی آن کنترل شده و در فواصل زمانی مشخصی باشد. همچنین اگر نقطه‌ای اضافه نشده (بر اساس مقدار haveNewPoints)، به روز رسانی انجام نخواهد شد.
نکته‌ی دیگری که در متد updatePlot فوق درنظر گرفته شده‌است، تغییر مقدار Maximum محورهای x و y بر اساس حداکثرهای نقاط اضافه شده‌است. به این ترتیب نمودار به صورت خودکار جهت نمایش کل اطلاعات، تغییر اندازه خواهد داد.
البته همانطور که عنوان شد، تمام این تهمیدات برای نمایش نمودارهای بلادرنگ است. اگر کار مقدار دهی Points.Add را فقط یکبار در سازنده‌ی ViewModel انجام می‌دهید، نیازی به این نکات نخواهید داشت.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
OxyPlotWpfTests.zip