مطالب
تغییرات متدهای بازگشت فایل‌ها به سمت کلاینت در ASP.NET Core
اگر خروجی return File را در اکشن متدهای ASP.NET Core همانند ASP.NET MVC 5.x مورد استفاده قرار دهید و در آن مسیرکامل فایل را برای بازگشت قید کرده باشید، پیام یافت نشدن فایل را دریافت خواهید کرد؛ هرچند این فایل بر روی سرور و در مسیر ذکر شده وجود خارجی دارد. علت آن‌را در تصویر ذیل می‌توانید مشاهده کنید:



روش‌های مختلف بازگشت فایل‌ها به سمت کلاینت در ASP.NET Core

در ASP.NET Core، نوع‌های کاملتری از Action Result‌های مرتبط با بازگشت فایل‌ها تدارک دیده شده‌اند که نحوه‌ی طراحی آن‌ها را در شکل فوق ملاحظه می‌کنید. در اینجا FileResult والد تمام حالت‌های بازگشت فایل است که شامل موارد ذیل می‌شود:
FileContentResult: از آن برای بازگشت آرایه‌ای از بایت‌ها استفاده می‌شود:
//returns the file content as an array of bytes
public FileContentResult FileContentActionResult()
{
   var file = System.IO.File.ReadAllBytes(@"C:\path\dir1\HomeController.cs");
   return File(file, "text/plain", "HomeController.cs");
}
زمانیکه Controller جاری از کلاس پایه Controller ارث بری می‌کند، متد File در این کلاس پایه قرار دارد. به همین جهت مانند مثال فوق به سادگی می‌توان به آن، بدون ذکر new دسترسی یافت. روش دیگر دسترسی به FileContentResult به صورت ذیل است که معادل قطعه کد فوق می‌باشد:
public IActionResult TestFileContentActionResult()
{
   var file = System.IO.File.ReadAllBytes(@"C:\path\dir1\HomeController.cs");
   return new FileContentResult(file, "text/plain") { FileDownloadName = "HomeController.cs" };
}

FileStreamResult: این Action Result قابلیت Streaming بازگشت فایل‌ها را مهیا می‌کند:
//return the file as a stream
public FileStreamResult FileStreamActionResult()
{
   //var file = System.IO.File.ReadAllBytes(@"C:\path\dir1\HomeController.cs");
   //var stream = new MemoryStream(file, writable:true);

   var fileStream = new FileStream(@"C:\path\dir1\HomeController.cs", FileMode.Open, FileAccess.Read);
   return File(fileStream, "text/plain", "HomeController.cs");
}
در اینجا برای مثال می‌توان یک MemoryStream و یا یک FileStream را به سمت کاربر ارسال کرد. این روش نسبت به خواندن فایل‌ها در آرایه‌ای از بایت‌ها و سپس ارسال یکجای آن، بهینه‌تر است و حافظه‌ی کمتری را مصرف می‌کند.
اگر خواستیم مستقیما با FileStreamResult کار کنیم، روش کار به صورت ذیل است:
public IActionResult TestFileStreamActionResult()
{
   //var file = System.IO.File.ReadAllBytes(@"C:\path\dir1\HomeController.cs");
   //var stream = new MemoryStream(file, writable:true);
   var fileStream = new FileStream(@"C:\path\dir1\HomeController.cs", FileMode.Open, FileAccess.Read);
   return new FileStreamResult(fileStream, "text/plain") { FileDownloadName = "HomeController.cs" };
}

VirtualFileResult: در این مورد آدرسی را که ارائه می‌دهید، باید به فایلی درون پوشه‌ی wwwroot اشاره کند (علت اصلی بروز مشکلی که در مقدمه‌ی بحث عنوان شد). در اینجا آدرس کامل فایل مدنظر نیست.
//returns a file specified with a virtual path
public VirtualFileResult VirtualFileActionResult()
{
   return File("/css/site.css", "text/plain", "site.css");
}
و یا معادل همین قطعه کد با استفاده از VirtualFileResult اصلی به صورت ذیل است:
public IActionResult TestVirtualFileActionResult()
{
   return new VirtualFileResult("/css/site.css", "text/plain") { FileDownloadName = "site.css" };
}

PhysicalFileResult: اگر قصد دارید آدرس کامل فایلی را مشخص کنید (بجای مسیر نسبی آن که از wwwroot شروع می‌شود؛ مانند حالت قبل)، اینبار باید از متد PhysicalFile استفاده کرد:
//returns the specified file on disk, that is it's physical address
public PhysicalFileResult PhysicalFileActionResult()
{
   return PhysicalFile(@"C:\path\dir1\HomeController.cs", "text/plain", "HomeController.cs");
}
این قطعه کد نیز بر اساس استفاده‌ی مستقیم از PhysicalFileResult شکل زیر را می‌تواند پیدا کند:
public IActionResult TestPhysicalFileActionResult()
{
   return new PhysicalFileResult(@"C:\path\dir1\HomeController.cs", "text/plain")
   {
      FileDownloadName = "HomeController.cs"
   };
}

در این متدها و کلاس‌ها، اگر FileDownloadName حاوی حروف اسکی نباشد، به صورت خودکار encoding از نوع RFC5987 بر روی آن اعمال خواهد شد.
مطالب
پیاده سازی Basic Authentication در ASP.NET MVC
در سیستم‌های اتصال از راه دور به خصوص اتصال تلفن‌های همراه به وب سرویس، یکی از مواردی که مرتبا قبل از هر درخواستی بررسی میگردد، صحت نام کاربری و کلمه عبور درخواستی است. در این روش کاربر، الزامات امنیتی (نام کاربری و کلمه عبور) را در بدنه درخواست قرار داده و هر api باید قبل از انجام عملیات، صحت آن را بررسی کند. این مورد باعث میشود که کدها از حالت بهینه خارج شده و در سمت سرور، Api مربوطه باید صحت آن را بررسی کند. در این مقاله قصد داریم با پیاده سازی Basic Authentication این مشکل را رفع کرده تا به کد یکدست‌تری برسیم. Basic Authentication طبق گفته ویکی پدیا در واقع یک روش در درخواست‌های ارسالی http میباشد که با فراهم سازی الزامات امنیتی، درخواست خود را به سرور ارائه میدهد. در این روش نام کاربری و کلمه عبور به جای ارسال در بدنه درخواست، در هدر درخواست قرار گرفته و الزامات امنیتی به صورت رمزگذاری شده (عموما Base64) به سمت سرور ارسال می‌شوند.
این روش به دلیل عدم وجود ذخیره کوکی، ایجاد Session و دیگر مباحث امنیتی، جز ساده‌ترین روش‌های تشخیص هویت میباشد و همچنین مشخص است به دلیل رمزگذاری ساده‌ای چون Base64 و همچنین در صورت ارسال از طریق http نه https، حفاظت چندانی در ارسال الزامات امنیتی ندارند. ولی عموما برای گوشی‌های همراه تا حد زیادی قابل قبول است. همچنین در این روش مکانیزم logout فراهم نیست و تنها در طی یک درخواست پردازش اطلاعات انجام شده و بعد از آن هویت شما نابود خواهد شد.

برای ارسال اطلاعات در هدر درخواستی، به شیوه زیر اطلاعات را ارسال میکنیم:
Authorization: Basic  Username:Password
از آنجا که گفتیم اطلاعات بالا بهتر هست در قالب خاصی رمزگذاری (encoding) شوند، خط بالا به صورت نهایی، به شکل زیر خواهد بود:
Authorization: Basic dXNlcm5hbWU6cGFzc3dvcmQ=
از آنجا که این کد اعتبارسنجی باید مرتبا بررسی شود، باعث میشود که اصل تک مسئولیتی اکشن زیر سوال رفته و کدها در ابتدا مرتبا تکرار شوند. این وظیفه را بر عهده Attribute ‌ها میگذاریم. در Attribute‌های موجود در سیستم دات نت، می‌توان به AuthorizationFilterAttribute اشاره کرد که امکانات Authorization را در اختیار ما قرار میدهد. کد زیر را برای آن وارد میکنیم:
public class BasicAuthetication:AuthorizationFilterAttribute
    {
        public override void OnAuthorization(HttpActionContext actionContext)
        {
            if (actionContext.Request.Headers.Authorization == null)
            {
                SayYouAreUnAuthorize(actionContext);
                return;
            }

            var param = actionContext.Request.Headers.Authorization.Parameter;
            var decodedCridential = Encoding.UTF8.GetString(Convert.FromBase64String(param));
            var splitedArray = decodedCridential.Split(':');
            if (splitedArray[0] == "username" && splitedArray[1] == "password")
            {
                var userId = 1;
                var genericIdentity=new GenericIdentity(userId.ToString());
                var genericPrincipal=new GenericPrincipal(genericIdentity,null);
                Thread.CurrentPrincipal = genericPrincipal;
                return;
            }
            SayYouAreUnAuthorize(actionContext);
        }

        private void SayYouAreUnAuthorize(HttpActionContext actionContext)
        {
            actionContext.Response = actionContext.Request.CreateResponse(HttpStatusCode.Unauthorized);            
        }
    }

  در اولین خط از کد بررسی میشود که خاصیت Authorization در هدر درخواست وجود دارد یا خیر؛ در صورت که وجود نداشته باشد متد SayYouAreUnAuthorize  صدا زده میشود. این متد وظیفه دارد، در صورتیکه صحت نام کاربری و کلمه عبور تایید نشد، خطای مورد نظر را که با کد 401 شناخته میشود، بازگرداند که در متد اصلی دو بار مورد استفاده قرار گرفته است. با استفاده از این بازگردانی و دادن پاسخ کاربر، دیگر api مورد نظر به مرحله اجرا نمیرسد.

در صورتیکه کد ادامه پیدا کند، مقدار تنظیم شده Authorization را دریافت کرده و در خط بعدی آن را از حالت انکود شده خارج میکنیم. از آنجاکه الگوی ارسالی ما به شکل username:password میباشد، با استفاده از متد الحاقی Split هر دو عبارت را جدا کرده و در خط بعد، صحت آن دو را مشخص میکنیم. از آنجا که این تکه کد تنها یک تست است، من آن را به شکل ساده و استاتیک نوشته‌ام. بدیهی است که در یک مثال واقعی، این تایید صحت توسط یک منبع داده انجام می‌شود. در صورتی که صحت آن تایید نشود مجددا متد SayYouAreUnAuthorize مورد استفاده قرار میگیرد. در غیر این صورت باید این تایید هویت را در ترد جاری تایید کرده و حفظ کنیم و حتی در صورت لزوم Id کاربر و نقش‌های آن را ذخیره کنیم تا اگر api مورد نظر بر اساس آن تصمیم میگیرد، آن‌ها را در اختیار داشته باشیم. به عنوان مثال ممکن است اطلاعات دریافتی پرداختی‌های یک کاربر باشد که به UserId نیاز است.

از آنجا که در این روش نه ذخیره session و نه کوکی و نه مورد دیگری داریم و قصد داریم تنها در ترد یا درخواست جاری این اعتبار را نگه داریم، میتوانیم از thread.CurrentPrincipal استفاده کنیم. این خصوصیت نوع GenericPrincipal را نیاز دارد که دو پارامتر   GenereicIdentity و آرایه‌ای از نوع رشته را دریافت میکنید. این آرایه‌ها متعلق به زمانی است که شما قصد دارید نقش‌های یک کاربر را ارسال کنید و شیء GenericIdentity شیءایی است که شامل اطلاعات Authorization بوده و هیچ وابستگی به windows Domain ندارد. این شیء از شما تنها یک نام را به صورت رشته میگیرد که میتوانیم از طریق آن UserId را پاس کنیم. برای دریافت آن نیز داریم:
var userId=int.Parse(Thread.CurrentPrincipal.Identity.Name);
حال برای api به کد زیر نیاز داریم:
[BasicAuthetication]
        public HttpResponseMessage GetPayments(int type)
        {
            var userId = int.Parse(Thread.CurrentPrincipal.Identity.Name);
            if (type == 1)
            {
                return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, new
                {
                    Id = 4,
                    Price = 20000,
                    userId=userId
                });
            }
          
                return Request.CreateResponse(HttpStatusCode.OK, new
                {
                    Id = 3,
                    Price = 10000,
                    userId = userId
                });
            
        }

در api بالا attribute مدنظر بر روی آن اعمال شده و تنها مقادیر ورودی این api همان پارامترهای درخواست اصلی میباشد و ویژگی BasicAuthentication کدهای اعتبارسنجی را از کد اصلی دور نگه داشته است و api اصلی هیچگاه متوجه قضیه نمی‌شود و تنها کار اصلی خود را انجام می‌دهد. همچین در اینجا از طریق کلاس thread به UserId دسترسی داریم.

حال تنها لازم است کلاینت، قسمت هدر را پر کرده و آن را به سمت سرور ارسال کند. در اینجا من از نرم افزار I'm only resting استفاده میکنیم تا درخواست رسیده را در WebApi تست نمایم.


مطالب
ایجاد Attribute برای کامپوننت های Angular2
شما در انگیولار میتوانید با استفاده از روش‌های databinding برای یک تگ، خواصی را مقداردهی کنید. کد زیر یک نمونه از این خواص هاست:
<img [src]="...." />
و از طریق دایرکتیوهای موجود در انگیولار هم به شکل زیر عمل می‌کنید:
<img [ngClass]='..' />
تمامی این حالات از قبل در انگیولار تعریف شده و شما میتوانید از آن‌ها استفاده کنید. ولی اگر بخواهیم یک ویژگی دلخواه را تعریف کنیم، این کار توسط دایرکتیوها امکان پذیر است و به این نوع دایرکتیوها، Attribute Directive میگویند.
import { Directive, ElementRef, OnInit } from '@angular/core';

@Directive({
    selector: '[appHighlight]',
})
export class HighlightDirective implements OnInit {

    _dval = 'green';

    constructor(private _ref: ElementRef) {
    }

    ngOnInit(): void {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = this._dval;
    }
}
در کد بالا یک دایرکتیو ایجاد کرده‌ایم و در سازنده آن نوع ElementRef را دریافت میکنیم. این نکته به ما نشان میدهد که این دایرکتیو باید داخل یک تگ، استفاده شود، تا بتواند تگ مورد نظر را از این طریق برای ما بازگرداند. وقتی که تگ مورد  نظر را دریافت کردیم، از طریق رخ‌دادگردان OnInit، ویژگی رنگ پس زمینه را به مقدار پیش فرضی که رنگ سبز در آن تعریف شده است، تنظیم میکنیم و از این پس اگر این دایرکتیو بر روی هر تگی قرار بگیرد، رنگ پس زمینه آن سبز خواهد بود:
<span appHighlight>Attibute Directive</span>
لازم است که دایرکتیو تعریف شده در بالا، به فایل AppModules معرفی شود تا استفاده از آن در کامپوننت‌ها میسر گردد. خروجی نهایی به شکل زیر نمایش داده می‌شود:

حال ممکن است که بخواهید به این ویژگی مقداری را نسبت دهید و از طریق این مقدار، عملیات مورد نظر را انجام دهید. به عنوان نمونه در اینجا میخواهیم رنگ پس زمینه را در همان تگ معرفی کنیم:

پس کلاس دایرکتیو را به شکل زیر بازنویسی میکنیم:

import { Directive, ElementRef, OnInit } from '@angular/core';

@Directive({
    selector: '[appHighlight]',
    inputs: ["hc"]
})
export class HighlightDirective implements OnInit {

    hc: string;
    _dval = 'green';

    constructor(private _ref: ElementRef) {
    }

    ngOnInit(): void {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = this.hc || this._dval;
    }
}
در اینجا ما متغیری را به نام hc که مخفف highlightColor می‌باشد، تعریف میکنیم و سپس از طریق خصوصیت inputs در بالا آن را به یک ورودی برای کلاس تبدیل میکنیم تا از این طریق بتوانیم آن‌را مقداردهی نماییم.
معرفی کردن یک فیلد به عنوان ورودی در انگیولار، از دو طریق امکان پذیر است:
1. در اولین حالت شما متغیری را تعریف میکنید و آن متغیر را همانند کد بالا داخل ویژگی inputs متادیتای Directive معرفی میکنید.
2. در شیوه بعد که در این مقاله هم ذکر شده است میتوانید از طریق متادیتایی به نام Input@ اینکار را انجام دهید:
@Input() hc:string;

اینکه از کدام شیوه استفاده کنید تفاوتی ندارد و به خودتان بستگی دارد. ولی شیوه‌ی اول به دلیل اینکه همه یکجا تعریف می‌شوند، نظم بهتری داشته و در یک نگاه میتوان ورودی‌ها را تشخیص داد؛ ولی در شیوه‌ی دوم باید کل کلاس را برای یافتن آن‌ها مشاهده کرد.
مزیت روش دوم این است که در حین کدنویسی بسیار راحت است تا در همانجا ورودی را تعریف کنیم؛ به جای اینکه مرتب به ابتدای کلاس بازگردیم تا آن را تعریف کنیم.
this._ref.nativeElement.style.backgroundColor=this.hc || this._dval;
در رخ‌دادگردان هم به این شکل کد را تغییر دادیم تا اگر مقدار ورودی، دریافت شده‌است، آن را به عنوان مقدار اصلی در نظر بگیرد و در غیر اینصورت اگر نال بود، همان مقدار پیش فرض را انتساب دهد.
<h1 appHighlight [hc]="'red'">
  َApp Works!
</h1>
در خط بالا ابتدا دایرکتیو تعیین شده و سپس نام متغیر ورودی داده می‌شود. اگر قرار باشد ورودی‌های بیشتری داشته باشید مقداردهی آن به شکل زیر خواهد بود:
<h1 appHighlight [hc]="'red'"  [hc2]="....."  [hc3]="....."   ....>
  App Works! 
</h1>

گاهی اوقات ممکن است بخواهید عمل مورد نظر را بر اساس رویدادهای یک المان انجام دهید. پس کلاس را مجددا بازنویسی کرده و کدهای جدید را به آن اضافه میکنیم:
import { Directive, ElementRef, OnInit } from '@angular/core';

@Directive({
    selector: '[appHighlight]',
    inputs: ["hc"],
    host: {
        '(mouseenter)': 'onMouseEnter()',
        '(mouseleave)': 'onMouseLeave()',
    }
})
export class HighlightDirective implements OnInit {
    hc: string;
    _dval = 'green';
    constructor(private _ref: ElementRef) {}

    ngOnInit(): void {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = this.hc || this._dval;
    }

    onMouseEnter() {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = 'blue';
    }

    onMouseLeave() {
        this._ref.nativeElement.style.backgroundColor = 'pink';
    }
}
در بخش host دو رویداد را تعریف کرده و به متدهای کلاس اعمال میکنیم و در این حالت موقعیکه ماوس بر روی المان میرود، رنگ المان آبی شده و موقعیکه ماوس از روی المان کنار می‌رود، رنگ صورتی جایگزین آن می‌شود.
مطالب
مروری بر کتابخانه ReactJS - قسمت هشتم - آخرین قسمت - چرخه حیات کامپوننت‌ها

هر کامپوننتی در React یک چرخه زندگی دارد. زمانیکه یک کامپوننت را به روش React.createClass یا React.Component تعریف میکنیم و در ReactDOM.render نمونه‌ای از کامپوننت را برای نمایش در مرورگر می‌سازیم، چرخه حیات آن شروع میشود. 


ReactDOMServer

کتابخانه ReactDOMServer جهت ساخت یا render کردن کامپوننت‌ها در سمت سرور استفاده میشود. توسط این کتابخانه میتوانیم کامپوننت‌ها را در سمت سرور ایجاد کنیم و نتیجه آن را که تگ‌های HTML هستند به مرورگر ارسال کنیم. این روش جهت داشتن صفحه‌های وب سریع‌تر و اهداف SEO مفید است. جهت اطلاعات بیشتر و روش‌های استفاده به مستندات آن رجوع کنید. در مثال زیر روش استفاده از این کتابخانه به اختصار آمده.

var persons = [
    { id: 1, personName: "Parham", personContact: "parhamda@gmail.com" },
    { id: 2, personName: "Roham", personContact: "roham@yahoo.com" },
    { id: 3, personName: "Raha", personContact: "raha@live.com" }
];

class Person extends React.Component{
    render(){
        return (
            <div>
                <p>{this.props.personName}</p>
                <p>{this.props.personContact}</p>
            </div>
        )
    }
}

let person1 = persons[0];
let personElement = <Person personName={person1.personName} personContact={person1.personContact}/>
console.log(ReactDOMServer.renderToStaticMarkup(personElement));

در کد بالا مواردی که جدید هستند، یکی ساخت یک نمونه از کامپوننت Person است و دیگری ساخت آن در سمت سرور، بدون آن که فعلا نمایشی در مرورگر داشته باشیم. در کنسول میتوانیم خروجی کتابخانه را که تگ‌های HTML هستند ببینیم. ReactDOMServer دو متد را فراهم کرده که کارکردی مشابه دارند؛ اما در جزئیات متفاوت هستند. 

  • renderStaticMarkup یک خروجی استاتیک و بدون attributeهای اضافه را تولید میکند که بیشتر برای بررسی یا استفاده در صفحه‌های وب ایستا مفید هستند.
  • renderToString یک خروجی به صورت HTML String ایجاد میکند که برای HTML DOM در سمت کاربر سازگار‌تر است و مناسب برای صفحات پویا. 

در نهایت خروجی از هر نوع که بود، برای اینکه در سمت کاربر قابل مشاهده باشد باید از همان متد ReactDOM.render استفاده کنیم. از آنجایی که این مجموعه جهت معرفی و بررسی ابزارهای اصلی React به صورت مختصر است، از آوردن مثال‌های زیاد و پیچیده پرهیز میکنم. در اینجا میتوانید یک نمونه ساده برای استفاده از ReactDOMServer به صورت استاندارد و با جزئیات را بررسی کنید.


متدهای چرخه حیات در React

React چند متد را برای زمان‌های قبل و بعد از ساخت شدن یک کامپوننت در DOM دارد که میشود رفتارهایی را برای کامپوننت، در این متدها در نظر گرفت تا در زمان مناسب اجرا شوند. در ادامه این متد‌ها معرفی و کاربرد هر یک بیان میشود. 


 componentWillMount: این متد قبل از اینکه کامپوننت، تگ‌های متد render را بسازد اجرا میشود. این متد هم در سمت کلاینت کاربرد دارد و هم در سمت سرور. به همین جهت برای گرفتن log از داده‌های کامپوننت و کار با پایگاه داده مکان مناسبی است. به عنوان مثال در قطعه کد زیر داده‌های کامپوننت، توسط Ajax ارسال شده‌اند. 

componentWillMount() {
   Ajax.post("/componentLog", {
     name: this.constructor.name,
     props: this.props
   });
}

componentDidMount: این متد بعد از اینکه بخش render اجرا شد فراخوانی میشود. همچنین فقط در سمت کلاینت و زمانیکه از ReactDOM.render استفاده میکنیم کاربرد دارد. این متد مناسب برای تعامل کامپوننت با افزونه‌ها و API‌ها است؛ مانند دریافت اطلاعات مورد نیاز کامپوننت از سایتی دیگر توسط یک API. از  این متد در قسمت چهارم مثالی آورده شده. 


(componentWillReciveProps(nextProps: این متد زمانی اجرا میشود که داده‌های ورودی کامپوننت با مقادیری جدید تغییر کنند.

componentWillReceiveProps(nextProps) {
    // Do something with new received data and change the state. 
}

ReactDOM.render(
    <TestComponent someData={newDataEveryFiveSecond()}/>,
    document.getElementById("divTest")
);

در مثال بالا یک کامپوننت داریم که داده‌های ورودی خود را از یک تابع میگیرد. این تابع هر پنج ثانیه یک بار یک داده تازه ایجاد میکند و به کامپوننت ارسال میکند. میتوانیم داخل کامپوننت، از متد componentWillReceiveProps جهت دستکاری داده‌های رسیده و تغییر وضعیت کامپوننت توسط setState استفاده کنیم. 


(shouldComponentUpdate(nextProps, nextState: این متد شبیه به متد componentWillReceiveProps است، البته با تفاوت‌هایی. این متد هم مقدار ورودی جدید برای پارامتر‌های کامپوننت میگیرد و هم مقداری برای وضعیتی که کامپوننت دارد. این متد باید یک مقدار بازگشتی false یا  true داشته باشد. با این مقدار بازگشتی میتوان کنترل کرد که آیا کامپوننت بر اساس داده‌های جدید بروز بشود یا نه. 

class ComponentExample extends React.Component {
    shouldComponentUpdate(nextProps, nextState) {
        return notEqual(this.props, nextProps) ||
            notEqual(this.state, nextState);
    }
}

در مثال بالا پارامترها و وضعیت جاری کامپوننت، با مقدارهای تازه تغییر یافته و وضعیت جدید مقایسه میشوند. اگر مقادیر مقایسه شده برابر نباشند (یعنی داده تکراری وارد نشده) مقدار بازگشتی true خواهد بود و React کامپوننت را بر اساس وضعیت جدید و داده‌های تازه دوباره میسازد.


(componentWillUpdate(nextProps, nextState: این متد زمانیکه کامپوننت ساخته شده، داده‌های جدیدی را دریافت کند و یا وضعیت آن تغییر کند و دقیقا قبل از اجرای render فراخوانی میشود. اگر از متد shouldComponentUpdate مقدار false بازگشت داده شود، این متد دیگر اجرا نخواهد شد. باید توجه داشته باشیم که setState را نمیشود در این متد پیاده‌سازی کرده. به این علت که، زمانیکه وضعیت کامپوننت تغییر میکند، React متد componentWillUpdate و بلافاصله بعد از آن render را اجرا میکند و برای تغییر وضعیت دیگر دیر شده! تفاوت componentWillUpdate با componentWillMount  این است که Will Mount در اولین وهله سازی از کامپوننت اجرا میشود، ولی Will Update بعد از هر دوباره سازی (rerender). 


(componentDidUpdate(prevProps, prevStat: احتمالا میشود به راحتی حدس زد که این متد دقیقا بعد از دوباره سازی کامپوننتی که ساخته شده فراخوانی میشود.


componentWillUnmount: این متد زمانی اجرا میشود که یک کامپوننت از DOM پاک شود. برای پاک کردن نمونه‌ای از یک کامپوننت که در DOM در حال نمایش است میتوانیم از دستور زیر استفاده کنیم. 

ReactDOM.unmountComponentAtNode(document.getElementById("react"));
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 21 - بررسی تغییرات Bundling و Minification
زیرساخت یکی کردن و فشرده سازی اسکریپت‌ها و فایل‌های CSS نگارش پیشین ASP.NET MVC، به طور کامل از ASP.NET Core حذف شده‌است. در ابتدا (تا نگارش RC2)، روش استفاده‌ی از Gulp را توصیه کردند و در زمان ارائه‌ی نگارش RTM، توصیه‌ی رسمی آن‌ها به Bundler Minifier تغییر کرد (و دیگر Gulp را توصیه نمی‌کنند).


یکی کردن و فشرده سازی فایل‌های استاتیک در ASP.NET Core

هدف از یکی کردن و فشرده سازی فایل‌های استاتیک مانند اسکریپت‌ها و فایل‌های CSS، بهبود کارآیی برنامه با کاهش حجم نهایی ارائه‌ی آن و همچنین کاهش تعداد رفت و برگشت‌های به سرور برای دریافت فایل‌های متعدد مرتبط به آن است. در عملیات Bundling، چندین فایل، به یک تک فایل تبدیل می‌شوند تا اتصالات مرورگر به وب سرور، جهت دریافت آن‌ها به نحو چشمگیری کاهش پیدا کند و در عملیات Minification، مراحل متعددی بر روی کدهای نوشته شده صورت می‌گیرد تا حجم نهایی آن‌ها کاهش پیدا کنند. مایکروسافت در ASP.NET Core RTM، ابزاری را به نام BundlerMinifier.Core جهت برآورده کردن این اهداف ارائه کرده‌است. بنابراین اولین قدم، نصب وابستگی‌های آن است.
برای اینکار یک سطر ذیل  را به فایل project.json اضافه کنید. این بسته باید به قسمت tools اضافه شود تا قابلیت فراخوانی از طریق خط فرمان را نیز پیدا کند:
"tools": {
    "BundlerMinifier.Core": "2.1.258"
},
در غیر اینصورت (ذکر آن در قسمت dependencies) خطاهای ذیل را دریافت خواهید کرد:
No executable found matching command "dotnet-bundle"
Version for package `BundlerMinifier.Core` could not be resolved.


اسکریپت نویسی برای کار با BundlerMinifier.Core

روش‌های زیادی برای کار با ابزار BundlerMinifier.Core وجود دارند؛ منجمله انتخاب فایل‌ها در solution explorer و سپس کلیک راست بر روی فایل‌های انتخاب شده و انتخاب گزینه‌ی bundler & minifier برای یکی کردن و فشرده سازی خودکار این فایل‌ها. برای این منظور افزونه‌ی Bundler & Minifier را نیاز است نصب کنید.
اما روشی که قابلیت خودکارسازی را دارد، استفاده از فایل ویژه‌ی bundleconfig.json این ابزار است. برای این منظور فایل جدید bundleconfig.json را به ریشه‌ی پروژه اضافه کرده و سپس محتوای ذیل را به آن اضافه کنید:
[
    {
        "outputFileName": "wwwroot/css/site.min.css",
        "inputFiles": [
            "wwwroot/css/site.css"
        ]
    },
    {
        "outputFileName": "wwwroot/js/site.min.js",
        "inputFiles": [
            "bower_components/jquery/dist/jquery.min.js",
            "bower_components/jquery-validation/dist/jquery.validate.min.js",
            "bower_components/jquery-validation-unobtrusive/jquery.validate.unobtrusive.min.js"
        ],
        "minify": {
            "enabled": true,
            "renameLocals": true
        },
        "sourceMap": false
    }
]
فرمت این فایل بسیار خوانا است. برای مثال در یک مدخل آن، در ذیل خاصیت inputFiles، لیست فایل‌های css ذکر می‌شوند و سپس در outputFileName، محل نهایی فایل تولیدی باید ذکر شود. این محل نیز باید از پیش وجود داشته باشد. یعنی باید پوشه‌های js و css را در پوشه‌ی عمومی wwwroot پیشتر ایجاد کرده باشید.
با ذخیره سازی این فایل، کار یکی سازی و فشرده کردن مداخل آن به صورت خودکار صورت خواهد گرفت.


خودکار سازی فرآیند یکی کردن و فشرده سازی فایل‌های استاتیک

برای خودکار سازی این فرآیند، می‌توان به صورت زیر عمل کرد. فایل project.json را گشوده و قسمت scripts آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
"scripts": {
    "precompile": [
        "dotnet bundle"
    ],
    "prepublish": [
        "bower install"
    ],
    "postpublish": [ "dotnet publish-iis --publish-folder %publish:OutputPath% --framework %publish:FullTargetFramework%" ]
}
روش دستی کار با ابزار BundlerMinifier، مراجعه به خط فرمان و صدور دستور dotnet bundle است (ابتدا از طریق خط فرمان به ریشه‌ی پروژه وارد شده و سپس این دستور را صادر کنید). برای خودکار سازی آن می‌توان این دستور را در قسمت scripts فایل project.json نیز ذکر کرد تا پیش از کامپایل برنامه، کار یکی کردن، فشرده سازی و همچنین کپی فایل نهایی به پوشه‌ی wwwroot برنامه به صورت خودکار انجام شود.

یک نکته: به منوی Build گزینه‌ی Update all bundles نیز با نصب افزونه‌ی Bundler & Minifier اضافه می‌شود. همچنین اگر از منوی Tools گزینه‌ی Task runner explorer را انتخاب کنید، فایل bundleconfig.json توسط آن شناسایی شده و گزینه‌ی update all files را نیز در اینجا مشاهده خواهید کرد.



ساده سازی تعاریف فایل Layout برنامه

در یک چنین حالتی دیگر نباید در فایل layout شما، ارجاعات مستقیمی به پوشه‌ی مثلا bower_components وجود داشته باشند و یا در کلاس آغازین برنامه، نیازی نیست تا این پوشه را عمومی کنید. لیست مداخلی را که نیاز دارید، به ترتیب از پوشه‌های مختلفی تهیه و در فایل bundleconfig.json ذکر کنید تا یکی شده و خروجی js/site.min.js را تشکیل دهند. این مورد تنها مدخلی است که نیاز است در فایل layout برنامه ذکر شود (بجای چندین و چند مدخل مورد نیاز):
 <script src="~/js/site.min.js" asp-append-version="true" type="text/javascript"></script>
در مورد ویژگی asp-append-version نیز پیشتر در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 12 - معرفی Tag Helpers» بحث شد و به آن مکانیزم cache busting می‌گویند. این ویژگی سبب خواهد شد تا یک کوئری استرینگ v=xyz? مانند، به انتهای آدرس اسکریپت یا فایل css یا هر فایل استاتیک دیگری اضافه شود. با تغییر محتوای این فایل، قسمت xyz به صورت خودکار تغییر خواهد کرد و به این ترتیب مرورگر همواره آخرین نگارش این فایل را دریافت می‌کند.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 8 - فعال سازی ASP.NET MVC
پیشنیازهای بحث (از قسمت 8 به بعد این سری)
اگر پیشتر سابقه‌ی کار کردن با ASP.NET MVC را ندارید، نیاز است «15 مورد» ابتدایی مطالب ASP.NET MVC سایت را پیش از ادامه‌ی این سری مطالعه کنید؛ از این جهت که این سری از مطالب «ارتقاء» نام دارند و نه «بازنویسی مجدد». دراینجا بیشتر تفاوت‌ها و روش‌های تبدیل کدهای قدیمی، به جدید را بررسی خواهیم کرد؛ تا اینکه بخواهیم تمام مطالبی را که وجود دارند از صفر بازنویسی کنیم.


فعال سازی ASP.NET MVC

تا اینجا خروجی برنامه را صرفا توسط میان افزار app.Run نمایش دادیم. اما در نهایت می‌خواهیم یک برنامه‌ی ASP.NET MVC را برفراز ASP.NET Core 1.0 اجرا کنیم و این قابلیت نیز به صورت پیش فرض غیرفعال است. برای فعال سازی آن نیاز است ابتدا بسته‌ی نیوگت آن‌را نصب کرد. سپس سرویس‌های مرتبط با آن‌را ثبت و معرفی نمود و در آخر میان افزار خاص آن‌را فعال کرد.


نصب وابستگی‌های ASP.NET MVC

برای این منظور بر روی گره references کلیک راست کرده و گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی browse آن Microsoft.AspNetCore.Mvc را جستجو کرده و نصب نمائید:


انجام این مراحل معادل هستند با افزودن یک سطر ذیل به فایل project.json برنامه:
 {
    "dependencies": {
      //same as before  
      "Microsoft.AspNetCore.Mvc": "1.0.0"
 },


تنظیم سرویس‌ها و میان افزارهای ASP.NET MVC

پس از نصب بسته‌ی نیوگت ASP.NET MVC، دو تنظیم ذیل در فایل آغازین برنامه، برای شروع به کار با ASP.NET MVC کفایت می‌کنند:
الف) ثبت یکجای سرویس‌های ASP.NET MVC
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();

ب) معرفی میان افزار ASP.NET MVC
public void Configure(IApplicationBuilder app)
{
   app.UseFileServer();
   app.UseMvcWithDefaultRoute();
در مورد متد UseFileServer در مطلب «ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 4 - فعال سازی پردازش فایل‌های استاتیک» بیشتر بحث شد.
در اینجا دو متد UseMvc و UseMvcWithDefaultRoute را داریم. اولی، امکان تعریف مسیریابی‌های سفارشی را میسر می‌کند و دومی به همراه یک مسیریابی پیش فرض است.


افزودن اولین کنترلر برنامه و معرفی POCO Controllers


در ویژوال استودیو بر روی نام پروژه کلیک راست کرده و پوشه‌ی جدیدی را به نام کنترلر اضافه کنید (تصویر فوق). سپس به این پوشه کلاس جدید HomeController را با این محتوا اضافه کنید:
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
    }
}
در ادامه برای اینکه فایل index.html موجود در پوشه‌ی wwwroot بجای محتوای اکشن متد Index ما نمایش داده نشود (با توجه به تقدم و تاخر میان افزارهای ثبت شده‌ی در کلاس آغازین برنامه)، این فایل را حذف کره و یا تغییر نام دهید.
سپس برنامه را اجرا کنید. این خروجی باید قابل مشاهده باشد:


اگر با نگارش‌های قبلی ASP.NET MVC کار کرده باشید، تفاوت این کنترلر با آن‌ها، در عدم ارث بری آن از کلاس پایه‌ی Controller است. به همین جهت به آن POCO Controller نیز می‌گویند (plain old C#/CLR object).
در ASP.NET Core، همینقدر که یک کلاس public غیر abstract را که نامش به Controller ختم شود، داشته باشید و این کلاس در اسمبلی باشد که ارجاعی را به وابستگی‌های ASP.NET MVC داشته باشد، به عنوان یک کنترلر معتبر شناخته شده و مورد استفاده قرار خواهد گرفت. در نگارش‌های قبلی، شرط ارث بری از کلاس پایه Controller نیز الزامی بود؛ اما در اینجا خیر. هدف از آن نیز کاهش سربارهای وهله سازی یک کنترلر است. اگر صرفا می‌خواهید یک شیء را به صورت JSON بازگشت دهید، شاید وهله سازی یک کلاس ساده، بسیار بسیار سریعتر از نمونه سازی یک کلاس مشتق شده‌ی از Controller، به همراه تمام وابستگی‌های آن باشد.

 البته هنوز هم مانند قبل، کنترلرهای مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller قابل تعریف هستند:
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class AboutController : Controller
    {
        public IActionResult Index()
        {
            return Content("Hello from DNT!");
        }
    }
}
با این خروجی:


تفاوت دیگری را که ملاحظه می‌کنید، خروجی IActionResult بجای ActionResult نگارش‌های قبلی است. در اینجا هنوز هم ActionResult را می‌توان بکار برد و اینبار ActionResult، پیاده سازی پیش فرض اینترفیس IActionResult است.
و اگر بخواهیم در POCO Controllers شبیه به return Content فوق را پیاده سازی کنیم، نیاز است تا تمام جزئیات را از ابتدا پیاده سازی کنیم (چون کلاس پایه و ساده ساز Controller در اختیار ما نیست):
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
 
namespace Core1RtmEmptyTest.Controllers
{
    public class HomeController
    {
        [ActionContext]
        public ActionContext ActionContext { get; set; }
 
        public HttpContext HttpContext => ActionContext.HttpContext;
 
        public string Index()
        {
            return "Running a POCO controller!";
        }
 
        public IActionResult About()
        {
            return new ContentResult
            {
                Content = "Hello from DNT!",
                ContentType = "text/plain; charset=utf-8"
            };
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید اینبار بجای return Content ساده، باید وهله سازی شیء ContentResult از ابتدا صورت گیرد؛ به همراه تمام جزئیات آن.
به علاوه در اینجا نحوه‌ی دسترسی به HttpContext را هم مشاهده می‌کنید. ویژگی ActionContext سبب تزریق اطلاعات آن به کنترلر جاری شده و سپس از طریق آن می‌توان به HttpContext و تمام قابلیت‌های آن دسترسی یافت.
اینجا است که می‌توان میزان سبکی و سریعتر بودن POCO Controllers را احساس کرد. شاید در کنترلری نیاز به این وابستگی‌ها نداشته باشید. اما زمانیکه کنترلری از کلاس پایه‌ی Controller مشتق می‌شود، تمام این وابستگی‌ها را به صورت پیش فرض و حتی در صورت عدم استفاده، در اختیار خواهد داشت و این در اختیار داشتن یعنی وهله سازی شدن تمام وابستگی‌های مرتبط با شیء پایه‌ی Controller. به همین جهت است که POCO Controllers بسیار سبک‌تر و سریع‌تر از کنترلرهای متداول مشتق شده‌ی از کلاس پایه‌ی Controller عمل می‌کنند.
مطالب
تگ گذاری در کامنت‌ها
در محیط‌های برنامه نویسی مدرن و امروزی، استفاده از تگ‌ها در کامنت‌ها (CommentTag) رواج بسیاری دارد که یکی از معروفترین این تگ‌ها، تگ TODO است. این نوع تگ‌ها که عموما به همراه یک توضیح کوتاه یا عنوان به کار می‌روند، برای این است که بتوانیم از طریق ابزارهایی که ادیتورها در اختیارمان قرار می‌دهند، آن‌ها را پیدا کنیم. حتی در سیستم‌های لینوکسی میتوان با دستور Grep به جست و جوی آن‌ها پرداخت. عموما تگ‌ها با حروف بزرگ نوشته می‌شوند؛ ولی اجباری در آن نیست ولی رعایت آن بهتر است. نام‌های دیگری که برای این تگ‌ها به کار می‌رود Token و Codetag می‌باشد. از معروفترین تگ ها، می‌توان به تگ‌های زیر اشاره کرد:

TODO : معروفترین تگ شناخته شده‌است و میتوان گفت در اکثر اوقات به جای بقیه هم استفاده می‌شود. چون معنای دیگر کامنت‌ها را نیز در بر می‌گیرد. این نوع کامنت به شما می‌گویند که این کد نیاز دارد در یک زمان معین و سر فرصت به آن رسیدگی شود. به عنوان مثال بهتر است ویژگی خاصی را به کدی اضافه کرد، یا مورد خاصی بهتر است در آن پیاده سازی شود و یا نیاز به ویرایش خاصی دارد که پیاده سازی آن منفعتی دارد و این کامنت برای این است که به برنامه نویس یادآوری کند تا در دفعات آتی به این کد رسیدگی کند. سپس در دفعات آتی برنامه نویس میتواند با استفاده از ابزاری که ادیتور در اختیار وی قرار میدهد، این نوع کامنت‌ها را پیدا کند.

FIXME : این نوع تگ همانند بالاست، ولی اجبار بیشتری در اصلاح از خود نشان میدهد و ترتیب و اهمیت بالاتری دارد. عموما کدهایی که با این نوع کامنت‌ها مزین می‌شوند، دارای طراحی بد یا موقتی هستند که باید در آینده آن‌ها را اصلاح کرد.

UNDONE : این تگ برای اصلاح یا تغییر نیست. ولی به شما میگوید که قبلا این کد چگونه بوده است و چه تغییراتی کرده است.  قبلا چه چیزهایی در کد پیاده سازی شده بوده است که الان در کد وجود ندارد و چرا حذف شده است.

HACK : گاهی اوقات در کدها، باگ هایی رخ میدهند که مجبور به استفاده از راه‌های غیرعادی برای رفع آن می‌شوید. این نوع روش‌های رفع مشکل، روش‌ها و راه حل‌های مناسبی نیستند؛ ولی می‌توانند به طور موقت و در زمان سریعتری پاسخگوی ما باشند. برنامه نویس بعد از رفع مشکل، با درج این نوع کامنت، در آینده به خود یادآوری میکند که این کد نیاز به راه حل مناسب‌تری دارد.
 
BUGBUG : این کامنت توسط برنامه نویس کد مربوطه درج می‌شود و مربوط به زمانی است که برنامه نویس کد را نوشته است، ولی اطمینانی از صحت آن ندارد. پس برنامه نویس نیاز دارد اطلاعات بیشتری را در مورد این مسئله بیابد.
    // BUGBUG: I'm sure these GUIDs are defined somewhere but I'm not sure which library contains them, so defining them here.
    DEFINE_GUID(IID_IFoo, 0x12345678,0x1234,0x1234,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12,0x12);

XXX :  به برنامه نویس هشدار می‌دهد که این کد راه حل‌های نادرستی دارد و احتمالا بر اساس اطلاعات نادرستی این کد شکل گرفته است، ولی در حال حاضر کار میکند.

در ویژوال استادیو، پنل taskList برای نمایش این تگ‌ها به کار می‌رود و از تگ‌های HACK,UNDONE و TODO به طور پیش فرض پشتیبانی می‌کند. در صورتی که تمایل دارید تگ‌های اضافه‌تری داشته باشید یا ترتیب اولویت نمایش تگ‌ها در پنل taskList را تغییر دهید، مسیر زیر را طی کنید:
Tools>Options>Environment>Task List

در اندروید استادیو هم دو تگ اول لیست پشتیبانی می‌شوند. در اندروید استادیو شما می‌توانید برای todo هایتان الگو و فیلتر تعریف کنید. برای اینکار ابتدای ادیتور را باز کرده و در بخش Editor گزینه Todo را انتخاب کنید. در لیست بالا می‌توانید یک نمونه الگو برای todo خاص خود اضافه کنید. به عنوان مثال تگ‌های نامبرده در بالا را اضافه کنید و برای آن آیکن و نحوه رنگبندی و قلم و ... را برای نمایش آن انتخاب کنید.


در لیست پایینی که بخش فیلترهاست، میتوانید یک فیلتر را تعریف کنید تا بر اساس این فیلتر مشخص کنید که چه todo هایی نمایش یابند. برای فیلتر کردن در در پنل todo، در نوار ابزار، آیکن قیفی شکل را کلیک کند تا لیست فیلترها نمایش یابند.

نحوه صحیح قرار دادن یک todo به شکل زیر است:

// TODO:2008-12-06:johnc:Add support for negative offsets.
// While it is unlikely that we get a negative offset, it can
// occur if the garbage collector runs out of space.
بعد از ذکر نام تگ، تاریخ را بر اساس سال، ماه و روز وارد کرده و سپس نام شخصی که این کامنت را قرار داده است و در ادامه عنوان مناسبی را که گویای مطلب باشد، انتخاب کنید. در خط‌های بعدی هم توضیح کوتاهی که مدنظر شماست. در این حالت با استفاده از ابزار unix grep میتوانید گزارش گیری مناسبی هم داشته باشید.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت بیست و پنجم
یکی از مهمترین خصوصیات CLR این است که نوع‌ها، ایمن هستند و همواره می‌داند که هر شیء از چه نوعی است. برای اثبات این ادعا می‌توانید متد GetType را صدا بزنید تا به شما بگوید این شیء از چه نوعی است. متد GetType قابلیت رونویسی ندارد و به همین علت می‌توانید مطمئن باشید که خروجی برگشتی دستکاری نشده است.
یکی از نیازهای طراحان این است که مرتبا نیاز به تبدیل نوع‌ها را به یکدیگر دارند. CLR به شما اجازه می‌دهد که هر آبجکتی را به نوع مربوط به خودش یا والدینش تبدیل کنید. بسته به زبانی که انتخاب می‌کنید، این تبدیل شکل متفاوتی دارد و در سی شارپ نیاز به سینتکس خاصی نیست.
سی شارپ برای تبدیل یک شیء به نوع‌های والدش، نیازی به ذکر نوع ندارد ولی اگر قرار است از سمت والد به سمت فرزند Cast شود نیاز است که صریحا نوع آن را اعلام کنید. در این روش اگر نوع تبدیلات با شیء ما سازگاری نداشته باشد، در زمان اجرا، با خطای
 InvalidCastExceptio
 روبرو خواهید شد. کد زیر نمونه‌ای از این تبدیلات است:
internal class Employee {
...
}    
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        // بدون ذکر نام والد تبدیل صورت میگیرد
        Object o = new Employee();

      // برای تبدیل والد به یکی از مشتقات آن نیاز است
        // نوع آن به طور صریح ذکر گردد
         // در بعضی زبان‌های مثل ویژوال بیسیک نیازی به ذکر آن نیست
        Employee e = (Employee) o;
     }
  }

استفاده از کلمات as و is در تبدیلات
یکی دیگر از روش‌های امن برای cast کردن اشیاء، استفاده از کلمه‌ی کلیدی is هست. این عبارت چک می‌کند که آیا شیء مورد نظر، از نوع تبدیلی ما پشتیبانی می‌کند یا خیر؛ اگر true بازگرداند به این معنی است که پشتیبانی می‌شود و در حین cast کردن با خطایی روبرو نمی‌شویم.
Object o = new Object();
  Boolean b1 = (o is Object);   // b1 is true.
  Boolean b2 = (o is Employee); // b2 is false.
پی نوشت :در این بررسی اگر شیء نال باشد، مقدار برگشتی همیشه false است. چون به هیچ نوعی قابل تبدیل نیست.
نحوه‌ی استفاده‌ی از کلمه کلیدی is در این تبدیل به شکل زیر است:
if (o is Employee) 
{     
         Employee e = (Employee) o;
}
کد بالا با اینکه ایمنی بیشتری دارد، ولی از نظر کارآیی هزینه بر است. دلیل آن هم این است که عمل تاییدیه، در دو مرتبه انجام می‌شود: اولین مرحله‌ی تایید، استفاده از عبارت is است تا بررسی کند آیا این شیء قابل تبدیل به نوع مورد نظر است یا خیر. دومین بررسی هم در حین تبدیل یا Cast کردن اتفاق می‌افتد که خود این تبدیل هم، همانطور که در بالا اشاره کردیم، بررسی‌هایی برای تبدیل دارد.

برای بهبود کد بالا، سی شارپ کلمه‌ی کلیدی as را ارائه می‌کند. کلمه کلیدی as باعث می‌شود اگر شیء به آن نوع قابل تبدیل باشد، ارجاعی صورت بگیرد؛ در غیر این صورت مقدار نال بازگشت داده می‌شود. شاید شما بگویید که در خط بعدی ما نیز دوباره مجددا یک عبارت شرطی داریم و دوباره داریم عمل تاییدیه را انجام می‌دهیم. ولی باید گفت این if به مراتب هزینه‌ی کمتری نسبت به بررسی‌های تبدیل یا Cast به شیوه‌ی بالاست.
Employee e = o as Employee;
  if (e != null) {
     .....
  }

فضاهای نام و اسمبلی ها
همانطور که مطلع هستید، فضاهای نام به ما این اجازه را می‌دهند تا نوع‌ها را به صورت منطقی گروه بندی کنیم تا دسترسی به آنان راحت‌تر باشد. برای مثال مطمئنا با نگاه به اسم فضای نام
System.Text
متوجه می‌شویم که داخل آن، نوع‌های متفاوتی برای کار با رشته‌ها وجود دارد. برای دسترسی به یک نوع، ابتدا باید از فضاهای نام آن شروع کرد و به شیوه‌ی زیر، به نوع‌ها دسترسی پیدا کرد:
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        System.IO.FileStream fs = new System.IO.FileStream(...);
        System.Text.StringBuilder sb = new System.Text.StringBuilder();
     }
  }
احتمالا متوجه‌ی شلوغی و طولانی شدن بی جهت کدها شده‌اید. برای رفع این مشکل، هر زبان شیوه‌ای را می‌تواند بکار بگیرد که سی شارپ از کلمه‌ی کلیدی Using و مثلا ویژوال بیسیک از کلمه‌ی کلیدی Import و ... استفاده می‌کنند و حال می‌توانیم کد بالا را خلاصه‌تر و منظم‌تر بنویسیم:
using System.IO;    // Try prepending "System.IO." 
 using System.Text;  // Try prepending "System.Text." 
  
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        FileStream fs = new FileStream(...); 
       StringBuilder sb = new StringBuilder();
     }
  }

موقعیکه شما نوعی را در یک فضای نام استفاده می‌کنید، این نوع به ترتیب بررسی می‌کند که نوع، در کدام فضای نام و کدام اسمبلی مورد استفاده قرار گرفته است. این اسمبلی‌ها شامل FCL و اسمبلی‌های خارجی است که به آن لینک کرده‌اید. حال ممکن است این سؤال پیش بیاید که ممکن است نام دو نوع، در دو فضای نام متفاوت، یکی باشد و در یک جا مورد استفاده قرار گرفته‌اند. چگونه می‌توان تشخیص داد که کدام نوع، متعلق به دیگری است؟ نظر مایکروسافت این است که تا می‌توانید سعی کنید از اسامی متفاوت استفاده کنید. ولی در بعضی شرایط این مورد ممکن نیست. به همین علت باید هر دو کلاس یا به طور کامل، به همراه فضای نام نوشته شوند؛ یا اینکه یکی از آن‌ها بدین شکل باشد و فضای نام نوع دیگر، با using صدا زده شود.
در مثال زیر ما دو نوع را با نام Widget داریم که در دو فضای نام Microsoft و Dotnettips وجود دارند:
using Microsoft; 
using Dotnettips ;
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Widget w = new Widget();// An ambiguous reference
     } 
 }
در کد بالا به دلیل اینکه مشخص نیست نوعی که مدنظر شماست، کدام است، با خطای زیر روبرو می‌شوید:
 'Widget' is an ambiguous reference between 'Microsoft.Widget' and 'Dotnettips.Widget
به همین علت کد را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
   
public sealed class Program {
     public static void Main() {
        Dotnettips.Widget w = new Dotnettips.Widget(); // Not ambiguous
     }
  }
یا بدین صورت:
using Microsoft; 
using Dotnettips;
using DotnettipsWidget = Dotnettips.Widget;   

public sealed class Program {
     public static void Main() {
        DotnettipsWidget w = new DotnettipsWidget (); // No error now
     }
  }
حال بیایید تصور کنیم که فضای‌های نام هم یکسان شده‌اند. مثلا شرکتی به اسم Australian Boomerang Company و شرکت دیگری به اسم Alaskan Boat Corporation یک اسمبلی با نام Widget را تولید کرده اند و تحت فضای نام ABC منتشر کرده‌اند.با اینکه مایکروسافت سفارش زیادی کرده است که از نام کامل استفاده شود و مخفف‌ها را مورد استفاده قرار ندهید ولی از اتفاقاتی است که ممکن است رخ بدهد. در این حالت خوشبختانه کمپایلر سی شارپ قابلیتی به نام Extern را معرفی کرده است.
مطالب
پیاده سازی یک سیستم دسترسی Role Based در Web API و AngularJs - بخش اول
در این مجموعه مقالات قصد دارم یک روش را برای پیاده سازی سیستم Role Based سفارشی شده، به صورت پروژه محور، در اختیار شما دوستان قرار دهم. این مجموعه مقالات در هر دو بخش سرور و کلاینت، در قالب یک پروژه‌ی واقعی ارائه خواهد شد. در سمت سرور از Web API و سیستم Identity 2.1 و در سوی کلاینت از تکنولوژی قدرتمند AngularJs کمک گرفته شده‌است. در این مجموعه قصد دارم تا مراحل کلی و اصلی این سیستم دسترسی را تشریح کنم.

مقدمه ای بر سیستم مبتنی بر نقش کاربران

شاید برای شما هم پیش آمده باشد که برای وب سایت یا وب اپلیکیشن خود، به دنبال یک سیستم دسترسی بوده‌اید که بتوانید در آن نقش‌های گوناگونی را تعریف کنید و هر نقش شامل یک سری دسترسی خاص باشد و همچنین با اضافه شدن هر کاربر به این سیستم، بتوانید آنها را به یک نقش خاص انتساب دهید. برای اجرای این امر، روش‌های گوناگونی وجود دارد. یکی از این روش‌ها در سایت CodeProject توسط آقای Stefan Wloch تشریح شده است. در این مقاله کلیت و هدف یک سیستم Role Based، ساختار نقش‌ها و کاربران و دسترسی‌های آنها به خوبی بیان شده است.
 
و اما کمی درباره روشهای موجود حول توسعه یک سیستم مبتنی بر نقش (Role Based) صحبت کنیم. در ابتدا لازم است یک تعریف کلی از یک سیستم Role Based داشته باشیم:
یک سیستم مدیریت کاربر مبتنی بر نقش، سیستمی است که در آن نقش‌های گوناگونی تعریف می‌گردد. به گونه‌ای که هر نقش شامل یک سری دسترسی هایی است که به کاربر اجازه می‌دهد تا به بخشی از سیستم دسترسی داشته باشد. هر کاربر در این سیستم می‌تواند یک و یا چند نقش متفاوت داشته باشد و بر اساس آن نقش‌ها و دسترسی‌های تعریف شده، درون هر نقش به قسمتی از سیستم دسترسی داشته باشد.
بر اساس این تعریف ما در نهایت سه موجودیت نقش (Role)، دسترسی (Permission) و کاربر (User) را خواهیم داشت. در این سیستم دسترسی را اینگونه تعریف میکنیم:
دسترسی در یک سیستم، مجموعه‌ای از حوزه‌ها و یا ناحیه‌هایی است که در سیستم تعریف می‌شود. این حوزه‌ها می‌توانند شامل یک متد یا مجموعه‌ای از متدهای نوشته شده و یا فراتر از آن، شامل مجموعه‌ای از کنترلرها باشد که کاربر اجازه‌ی فراخوانی آنها را دارد.

بدیهی است کاربر برای ما موجودیتی مشخص است. یک کاربر ویژگی‌هایی مانند نام، نام کاربری، سن، رمز عبور و ... خاص خود را داراست که به واسطه این ویژگی‌ها از کاربری دیگر تمییز داده میشود. کاربر در سیستم طی دو مرحله جداگانه Authentication و Authorization مجاز است تا از بخش‌هایی از سیستم استفاده کند. مرحله Authentication به طور خلاصه شامل مرحله‌ای است که هویت کاربر (به عنوان مثال نام کاربری و رمز عبور) تایید صلاحیت میشود. این مرحله در واقع تایید کننده کاربر است و اما بخش بعدی که ما قصد داریم تا در این مورد راهکاری را ارائه دهیم بخش Authorization است. در این بخش به کاربر بر اساس نقش وی دسترسی‌هایی اعطا می‌گردد و کاربر را به استفاده از بخش‌هایی از سیستم مجاز میدارد.

دیاگرام زیر نمود سه موجودیت کاربر، نقش و دسترسی میباشد.

برای شرح دیاگرام فوق این چنین میتوان گفت که هر کاربر مجاز است چندین نقش داشته باشد و هر نقش نیز میتواند به چندین کاربر انتساب شود. در مورد دسترسی‌ها نیز به همین صورت، هر دسترسی نیز میتواند به چندین نقش انتساب شود.

ارائه یک سیستم مبتنی بر نقش کاربران با استفاده از تکنولوژی Web API و AngularJs

حال که از محتوا و عملکرد یک سیستم مبتنی بر نقش (Role Based) دانش کافی را کسب کردیم، قصد داریم تا به پیاده سازی کامل این سیستم بپردازیم. شاید برای شما سوال باشد که چرا ما قصد داریم تا این معماری را در Web API و AngularJs پیاده سازی کنیم. در جواب به این سوال باید بگوییم که پیاده سازی این روشها در تکنولوژی‌هایی مانند ASP.NET MVC و تکنولوژی‌ةای مشابه آن که صفحه را در سمت سرور می‌سازند، در بسیاری از منابع و مقالات اینترنتی موجود است. ما قصد داریم تا آنچه را که در یک Single Page Application پیاده سازی کرده‌ایم، به اشتراک بگذاریم. بنابراین قصد داریم تا علاوه بر تشریح کامل این سیستم که قسمت اعظم آن در سمت سرور انجام میشود، به تشریح نحوه تبادل اطلاعات و مدیریت دسترسی‌ها در سمت کلاینت نیز بپردازیم.
همانطور که میدانید ما در یک سیستم بر پایه SPA، برای ساخت یک صفحه ممکن است چندین API را فراخوانی کنیم. بنابراین APIهای نوشته شده به تعداد زیاد ولی با عملکرد اتمیک خواهند بود. به عنوان مثال در یک سیستم فروشگاه اینترنتی، برای ویرایش یک محصول، ممکن است دو یا چند متد API (فراخوانی آن محصول برای قرار دادن در فیلدهای ویرایش، ارسال اطلاعات پس از ویرایش به سرور و ...) فراخوانی گردند. با این حساب ما در تعریف و ایجاد دسترسی‌ها دو راه را خواهیم داشت.
  1. تعریف هر یک از متدهای اتمیک به عنوان یک مجوز دسترسی: در این روش نام کنترلر و نام متد به عنوان یک دسترسی تعریف خواهد شد. در این روش به ازای هر متد ما یک آیتم جدید را باید به جدول Permissions، اضافه نماییم و در نهایت برای تعریف یک نقش و انتساب دسترسی‌ها به یک کاربر، بایستی یک مجموعه چک باکس را که در نهایت به یک متد API ختم میشود، فعال یا غیر فعال کنیم.
  2. تعریف ناحیه‌های مختلف و کنترل‌های قابل انجام در آن ناحیه: در این روش ما قصد داریم تا مجموعه‌ای از متد‌ها را که هدف مشترکی را انجام خواهند داد، در یک ناحیه و یک کنترل بگنجانیم و از به وجود آمدن تعداد زیادی مجوز دسترسی جلوگیری نماییم. به عنوان مثال فرض کنید میخواهیم یک سطح دسترسی را با نام ویرایش کاربران تعریف کنیم. همانگونه که گفتیم ممکن است برای یک عملیات، دو و یا چندین متد درون یک کنترلر تعریف شوند. حال ما این متد‌ها را درون یک ناحیه دسترسی قرار خواهیم داد و آن را در یک حوزه و یک کنترل (Area & Control) میگنجانیم.
در بخش بعدی سعی میکنیم تا این مبحث را بازتر کنیم و به صورت عملی مراحل توسعه این مدل را تشریح نماییم.
مطالب
Iterators در ES 6
یکی از اهداف ES 6، استاندارد سازی کار با Iterators و Iterables است. فرض کنید شیءایی را داریم که مجموعه‌ای از عناصر را در بر دارد. این مجموعه می‌تواند آرایه‌ای از عناصر باشد و یا set و map اضافه شده به ES 6 و یا حتی اشیایی که در زمان اجرا ایجاد می‌شوند. اگر این مجموعه Iterable باشد، حرکت بر روی آن یک Iterator را تولید می‌کند که امکان حرکت در این مجموعه را آیتم به آیتم میسر خواهد کرد:
 


هر Iterator شیءایی است که دارای متد next می‌باشد. هر بار که این متد فراخوانی می‌شود، عضو بعدی مجموعه، بازگشت داده خواهد شد. خروجی هر مرحله، درون یک شیء با دو خاصیت value و done قرار داده می‌شود. value‌، مقدار مرحله‌ی بعد است و done مشخص می‌کند که آیا به پایان مجموعه رسیده‌ایم یا خیر (بنابراین در اینجا تعداد اعضای Iterator مشخص نیست).


مثالی از پیمایش یک آرایه با چندین روش مختلف

در مثال زیر، آرایه‌ای از اعداد را داریم که نیاز است جمع اعضای آن محاسبه شود:
 let sum = 0;
let numbers = [1,2,3,4];
این‌کار را می‌توان با استفاده از یک حلقه‌ی for متداول انجام داد. از آنجائیکه آرایه دارای خاصیت length است، می‌توان از آن جهت تعیین حد بالایی آرایه استفاده کرد:
 // for loop
sum = 0;
for(let i =0; i < numbers.length; i++){
     sum += numbers[i];
}
//sum = 10
روش دوم انجام این‌کار، استفاده از حلقه‌ی for in است. این حلقه هربار ایندکس بعدی قابل استفاده‌ی آرایه را بازگشت می‌دهد که از آن می‌توان جهت دسترسی به اعضای آرایه استفاده کرد:
 // for in
sum = 0;
for(let i in numbers) {
    sum += numbers[i];
}
//sum = 10
روش دیگر انجام این‌کار با استفاده از Iterators است:
 // iterator
sum = 0;

let iterator = number.values();
let next = iterator.next();
while(!next.done){
    sum += next.value;
    next = iterator.next();
}
//sum = 10
برای کار با Iterators، ابتدا باید یک شیء Iterator را از مجموعه‌ایی که در اختیار داریم، تولید کنیم. برای مثال آرایه‌ها دارای متدی به نام values هستند که با فراخوانی ()number.values، سبب تولید یک Iterator می‌شوند. این Iterator امکان حرکت بین مقادیر آرایه را در اینجا میسر می‌کند.
مرحله‌ی بعدی، فراخوانی متد next این Iterator است. این عملیات باید در طی یک حلقه، تا پایان کار Iterator انجام شود. همانطور که در ابتدای بحث نیز عنوان شد، خروجی متد next یک شیء است که دارای خواص value و done می‌باشد. اگر done مساوی true شد، یعنی به پایان کار پیمایش رسیده‌ایم.
البته هدف از این مثال، صرفا نمایش سطح پایین کار با Iterators بود. در عمل از حلقه‌ی جدیدی به نام for of برای انجام این پیمایش استفاده می‌شود.


معرفی حلقه‌ی for of

جاوا اسکریپت سال‌ها است که دارای حلقه‌ی for in می‌باشد و نمونه‌ای از کاربرد آن‌را در مثال قبل مشاهده کردید. اگر این حلقه بر روی آرایه‌ها فراخوانی شود، هربار ایندکس پیمایش شده را بازگشت می‌دهد و اگر بر روی یک شیء فراخوانی شود، خواص آن شیء را بازگشت می‌دهد:
 var person = { first: "Vahid", last "N" };
for(let i in person) {
   console.log(person[i]);
}
در این مثال، i بار اول به first و بار دوم به خاصیت last اشاره می‌کند.
چون این حلقه صرفا ایندکس‌ها و کلیدها را بازگشت می‌دهد، جهت کار با Iterators که نیاز است به مقادیر اعضاء دسترسی پیدا کنیم، مناسب نیست. به همین جهت در ES 6، حلقه‌ی جدیدی به نام for of برای کار با Iterators معرفی شده‌است:
 let numbers = [1,2,3,4];
for(let i of numbers) {
   console.log(i);
}
این حلقه برخلاف for in، بر روی values، کار پیمایش را انجام می‌دهد. همچنین به صورت خودکار در پشت صحنه متد next یک Iterator را فراخوانی می‌کند و خاصیت done آن‌را بررسی کرده و زمانیکه این خاصیت مساوی true شد، حلقه را خاتمه می‌دهد. برای نمونه مثال سطح پایین while دار ابتدای بحث را به نحو ساده‌تری با حلقه‌ی for of ذیل می‌توان جایگزین کرد:
let sum = 0;
let numbers = [1,2,3,4];

for(let n of numbers){
   sum += n;
}

for of یکی از روش‌های پیمایش Iterators است. پارامترهای rest و همچنین Array.from نیز چنین قابلیتی را فراهم می‌کنند.

امکان پیاده سازی Iterators سفارشی نیز وجود دارد که پیشنیاز آن، درک مبحث جدید Symbols است که به صورت جداگانه‌ای بررسی خواهد شد.