نظرات اشتراک‌ها
خلاصه نکات SEO
ممنون آقای نصیری عزیز . کلیات رو فهمیدم فقط یه نکته که سیستم ما رو webform هست و نکته بعدی اینه که این دو تا آدرس حتی کش متفاوتی هم دارن ، آیا با redirect تمام این مشکلات حل میشه ؟ ممنون
نظرات مطالب
Implementing second level caching in EF code first
ظاهرا متد GetCacheKey به ازای کوئری‌های مختلف نتیجه یکسانی رو بر میگردونه و نهایتا همیشه دیتای کش شده نمایش داده میشه. مثلا دو کوئری زیر :
ctx.Entity.SingleOrDefault(a=>a.ID==1);
ctx.Entity.SingleOrDefault(a=>a.ID==2);
نظرات مطالب
خواندن سریع اطلاعات فایل اکسل و ذخیره در بانک SQL
احتمالا این قطعه کد مستقیما از داخل سورس یکی از پروژه‌های شما بیرون آمده (مثال نیست؛ واقعی هست). می‌شد کمی اون رو refactor کرد مثلا یک متد از داخلش بیرون آورد که این متد داخلش مسیج باکس نباشه یا باز کردن یک صفحه دیالوگ و تغییر کرسر. try و catch هم نداشته باشه چون باید در یک سطح بالاتر catch بشه مشکلاتش. اون selectها مثلا می‌شدند چند پارامتر، برای اینکه این کد قابلیت استفاده مجدد بهتری پیدا کنه. یا مثلا اون sqlConnectionString از داخل کدها بیرون می‌اومد و می‌شد یک پارامتر جدید. نمایش کرسر هم داخل این متد قرار نمی‌گرفت. نام جدول نهایی هم مثلا یک پارامتر دیگر می‌شد برای سهولت استفاده مجدد و همچنین تست بهتر یک قطعه کوچک از کار. خود متد اصلی هم می‌شد دو متد کوچک‌تر؛ یکی کار load رو انجام می‌داد و دیگری کار insert سریع.
مطالب
نامرئی کردن Watermarkهای صفحات فایل‌های PDF توسط iTextSharp
احتمالا بارها با PDFهایی که یک Watermark بزرگ را در میانه صفحات خود دارند، برخورد داشته‌اید و متاسفانه در اغلب اوقات استفاده ناصحیحی از این قابلیت صورت می‌گیرد. هدف از Watermark دار کردن صفحات PDF، ذکر جملاتی مانند «آزمایشی بودن» یا «محرمانه بودن» است که در هر دو حالت نباید به صورت عمومی منتشر شوند. اما اگر قرار است مطلبی را به صورت عمومی منتشر کنیم، این روش، بدترین حالت تبلیغی برای یک شخص یا شرکت خواهد بود؛ چون مانع خواندن روان متن شده و اعصاب مصرف کننده را به هم خواهد ریخت. بنابراین هیچگونه جنبه تبلیغی مثبتی را در نهایت برای تهیه کننده به همراه نخواهد داشت.
برای نمونه فایل نمونه سؤالات مصاحبات دات را از اینجا دریافت کنید. یک چنین شکلی دارد:

خوب! چطور می‌توان این Watermark را حذف یا حداقل نامرئی کرد؟
برای پاسخ به این سؤال نیاز است ابتدا با نحوه Watermark دار کردن صفحات یک فایل PDF آشناشویم.

الف) ایجاد یک فایل PDF ساده
        private static void createPdfFile(string pdfFile)
        {
            using (var fs = new FileStream(pdfFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var doc = new Document(PageSize.A4))
                {
                    using (var witier = PdfWriter.GetInstance(doc, fs))
                    {
                        doc.Open();
                        for (int i = 1; i <= 5; i++)
                        {
                            doc.NewPage();
                            doc.Add(new Paragraph(String.Format("This is page {0}", i)));
                        }
                        doc.Close();
                    }
                }
            }
        }
در اینجا یک فایل PDF با 5 صفحه ایجاد می‌شود.

ب) افزودن Watermark به فایل PDF تهیه شده
        private static void addWatermark(string pdfFile, string watermarkedFile, string watermarkText)
        {
            FontFactory.Register("c:\\windows\\fonts\\tahoma.ttf");
            var tahoma = FontFactory.GetFont("Tahoma", BaseFont.IDENTITY_H, 40, Font.NORMAL, BaseColor.BLACK);

            var reader = new PdfReader(pdfFile);
            using (var fileStream = new FileStream(watermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (var stamper = new PdfStamper(reader, fileStream))
                {
                    int pageCount = reader.NumberOfPages;
                    for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
                    {
                        var rect = reader.GetPageSize(i);
                        var cb = stamper.GetUnderContent(i);
                        var gState = new PdfGState();
                        gState.FillOpacity = 0.25f;
                        cb.SetGState(gState);

                        ColumnText.ShowTextAligned(
                            canvas: cb,
                            alignment: Element.ALIGN_CENTER,
                            phrase: new Phrase(watermarkText, tahoma),
                            x: rect.Width / 2,
                            y: rect.Height / 2,
                            rotation: 45f,
                            runDirection: PdfWriter.RUN_DIRECTION_LTR,
                            arabicOptions: 0);
                    }
                }
            }
        }
در متد فوق pdfFile نام و مسیر فایل PDF ایی است که قرار است به صفحات آن Watermark اضافه شود. نام و مسیر فایل خروجی توسط watermarkedFile مشخص می‌شود و watermarkText متنی است که در میانه صفحه نمایش داده خواهد شد.
در اینجا توسط PdfReader، فایل موجود گشوده می‌شود. به این ترتیب می‌توان به تک تک صفحات این فایل دسترسی یافت. از PdfStamper برای نوشتن در این فایل باز شده استفاده می‌کنیم.  متد stamper.GetUnderContent، لایه زیرین متن صفحات را در اختیار ما قرار می‌دهد. اگر علاقمند به نوشتن بر روی لایه رویی متون هستید از متد stamper.GetOverContent استفاده کنید. در اینجا از PdfGState برای مشخص سازی میزان شفافیت متن درحال نمایش، با مقدار دهی FillOpacity آن استفاده شده است. نهایتا از متد ColumnText.ShowTextAligned برای نمایش متن مورد نظر در مکان و زاویه‌ای مشخص استفاده می‌کنیم. این متد با زبان فارسی سازگاری دارد و run direction آن قابل تنظیم است.


ج) آشنایی با ساختار سطح پایین Watermark اضافه شده به صفحات

تقریبا اکثر Watermarkهایی که بر روی صفحات PDF درج می‌شوند، نیمه شفاف هستند تا بتوان متن زیر آن‌ها را مطالعه کرد. این شفافیت همانطور که ذکر شد توسط مقدار دهی شیء PdfGState حاصل می‌شود. اگر فایل PDF تولیدی در قسمت ب را توسط برنامه iText Rups باز کنیم، به شکل زیر خواهیم رسید:


هدف ما این است که به شیء PdfGState موجود در هر صفحه، دسترسی یافته و مقدار FillOpacity آن‌را صفر کنیم. به این ترتیب این Watermark، کاملا شفاف یا نامرئی خواهد شد. در PDF نهایی، چیزی به نام شیء PdfGState وجود ندارد، بلکه با یک سری Dictionary و Array سر و کار داریم.
همانطور که در شکل فوق ملاحظه می‌کنید، برای رسیدن به Gstateها باید مراحل زیر طی شوند:
1- فایل PDF گشوده شده و سپس به هر صفحه دسترسی یافت.
2- نیاز است RESOURCES صفحه جاری استخراج شوند.
3- در این منابع، باید EXTGSTATE را که همان PdfGStateها هستند، بیابیم.
4- سپس مقدار ca این EXTGSTATE یافت شده را به صفر مقدار دهی کنیم.

        private static void removeWatermark(string watermarkedFile, string unwatermarkedFile)
        {
            PdfReader.unethicalreading = true;
            PdfReader reader = new PdfReader(watermarkedFile);
            reader.RemoveUnusedObjects();
            int pageCount = reader.NumberOfPages;
            for (int i = 1; i <= pageCount; i++)
            {
                var page = reader.GetPageN(i);
                PdfDictionary resources = page.GetAsDict(PdfName.RESOURCES);
                PdfDictionary extGStates = resources.GetAsDict(PdfName.EXTGSTATE);
                if (extGStates == null)
                    continue;

                foreach (PdfName name in extGStates.Keys)
                {
                    var obj = extGStates.Get(name);
                    PdfDictionary extGStateObject = (PdfDictionary)PdfReader.GetPdfObject(obj);
                    var stateNumber = extGStateObject.Get(PdfName.ca_);
                    if (stateNumber == null)
                        continue;

                    var caNumber = (PdfNumber)PdfReader.GetPdfObject(stateNumber);
                    if (caNumber.FloatValue != 1f)
                    {
                        extGStateObject.Remove(PdfName.ca_);
                        //با تنظیم مقدار به صفر، نامرئی خواهد شد
                        extGStateObject.Put(PdfName.ca_, new PdfNumber(0f));
                    }
                }
            }

            using (FileStream fs = new FileStream(unwatermarkedFile, FileMode.Create, FileAccess.Write, FileShare.None))
            {
                using (PdfStamper stamper = new PdfStamper(reader, fs))
                {
                    stamper.SetFullCompression();
                    stamper.Close();
                }
            }
        }
نحوه پیاده سازی مراحل یاد شده را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. ابتدا توسط  PdfReader فایل موجود باز شده و سپس تک تک صفحات آن‌را بررسی می‌کنیم. در این صفحات اگر EXTGSTATE ایی یافت شد، مقدار ca آن‌را به صفر تنظیم خواهیم کرد. از مقدار 1 صرفنظر شده، چون این مقدار عموما برای Watermark دار کردن صفحات استفاده نمی‌شود.
در این متد، watermarkedFile فایلی است که باید watermark آن نامرئی شود و unwatermarkedFile فایل تولیدی حاصل است.

مطالب
آشنایی با jQuery Live

در نگارش‌های اخیر کتابخانه jQuery (از نگارش 1.3 به بعد) متدی به نام live به آن اضافه شده است که کاربرد آن‌را در ادامه مرور خواهیم کرد.
ابتدا مثال زیر را در نظر بگیرید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="TestLive.aspx.cs" Inherits="TestJQueryAjax.TestLive" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title></title>

<script src="js/jquery.js" type="text/javascript"></script>

<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$('a.mylink').click(function(e) {
var $a = $(this);
alert($a.attr('id'));
});

$('a#lnkLoad').click(function(e) {
$('div#dynContent').load('live.ashx');
});
});
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<a href='#' id='lnk1' class='mylink'>link1</a>
<br />
<a href='#' id='lnkLoad'>load .ashx</a>
<div id='dynContent'>
</div>
</form>
</body>

</html>


using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Web;
using System.Web.Services;

namespace TestJQueryAjax
{
/// <summary>
/// Summary description for $codebehindclassname$
/// </summary>
[WebService(Namespace = "http://tempuri.org/")]
[WebServiceBinding(ConformsTo = WsiProfiles.BasicProfile1_1)]
public class live : IHttpHandler
{

public void ProcessRequest(HttpContext context)
{
context.Response.ContentType = "text/plain";
context.Response.Write("<a href='#' id='lnk2' class='mylink'>link2</a>");
}

public bool IsReusable
{
get
{
return false;
}
}
}
}
در این مثال ساده با کلیک بر روی لینک‌هایی با کلاس mylink ،‌ یک alert حاوی id آن لینک نمایش داده خواهد شد.
همچنین اگر بر روی لینکی با id مساوی lnkLoad کلیک شود، محتوایی پویا از یک generic handler به نام live.ashx دریافت شده و به div ایی با id مساوی dynContent اضافه می‌گردد.
این محتوای دریافتی از generic handler ما نیز کلاسی مساوی mylink دارد، اما این‌بار هر چقدر بر روی لینک اضافه شده به صفحه کلیک کنیم کار نمی‌کند. چرا؟ چون در هنگام فراخوانی document.ready ، این لینک وجود نداشته و روال رخدادگردانی به آن bind نشده است.
به صورت خلاصه می‌خواهیم روال کلیک بر روی لینک‌هایی با کلاس mylink همیشه کار کند. (چه در مورد عناصری در صفحه که از قبل وجود داشته‌اند و چه عناصری که توسط عملیاتی Ajax ایی بعدا اضافه خواهند شد)
این مشکل با معرفی متد live حل شده است. برای این منظور تنها کافی است کد ما به صورت زیر تغییر کند:

<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$('a.mylink').live("click", function() {
var $a = $(this);
alert($a.attr('id'));
});
.
.
.

اکنون jQuery کلیه لینک‌هایی با کلاس مساوی mylink را که از این پس اضافه خواهند شد، به صورت live و زنده تحت نظر قرار می‌دهد و عکس العمل نشان خواهد داد.

نظرات مطالب
پیاده سازی JSON Web Token با ASP.NET Web API 2.x
با عرض سلام و خسته نباشید
من از این روش شما در سایتم استفاده می‌کردم و در سیستم خودم با این روش هیچ مشکلی نداشتم ولی وقتی در هاست آپلود کردم سایت موقعی که دستی لاگین می‌کنم مشکلی نداره ولی وقتی مرورگر رو می‌بندم و بعد از 15 دقیقه با refresh token می‌خوام لاگین بشم، لاگین نمیشه. اینو هم بگم که بعد از 2 یا 3 دقیقه بعد از بستن سایت می‌تونم با refresh token لاگین بشم ولی بعد 15 دقیقه نه. با بررسی هایی که انجام دادم فهمیدم مشکل از متد ReceiveAsync  کلاس RefreshTokenProvider هست و مشکل اینه که با اینکه RefreshToken  درست هست و زمان انقضاش هم هنوز باقی هست. ولی بعد از اجرای متد context.DeserializeTicket(refreshToken.RefreshToken); مقدار context.Ticket نال میشه و دیگه access token جدیدی صادر نمیشه و کار همونجا خاتمه پیدا میکنه. میخواستم بدونم که مشکل کجاست  و  کار متد context.DeserializeTicket چی هستش؟
مطالب
آشنایی با Column Store Index در SQL Server 2012

 Column Store Index یکی از ویژگیهای جدید SQL Server 2012 می باشد، که کارایی Query های قایل اجرا روی دیتابیس‌های با حجم داده ای بسیار بالا را (که اصطلاحا به آنها Data Warehouse یا انبار داده گویند)، چندین برابر بهبود بخشیده است

 قبل از توضیح در مورد Column Store مختصری در مورد نحوه ذخیره سازی داده‌ها در SQL Server می پردازیم. می‌توان گفت در SQL Server دو روش ذخیره سازی وجود دارد،یکی بصورت ردیفی که اصطلاحا به آن  Row Storeیا  Row-Wise گویند، و دیگری بصورت ستونی که اصطلاحا به آن Column Store گویند

در روش ذخیره سازی Row Store، مقادیر ستونها در یک سطر بصورت متوالی ذخیره می‌شوند، در این روش ذخیره سازی از ساختار B-Tree یا Heap استفاده می‌شود.

یادآوری: در ساختار B-Tree، یک گره Root وجود دارد، و گره بعد از Root گره ای است که آدرس گره راست بعدی و آدرس گره چپ بعدی را در خود نگه می‌دارد.

شکل زیر نمای یک درخت B-Tree می‌باشد:

جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد ساختار B-Tree 

یادآوری: وقتی در یک جدول، ایندکسی از نوع Clustered ایجاد نماییم، SQL Server، در ابتدا یک کپی از جدول ایجاد و داده‌های جدول را از نو مرتب می‌نماید، و ساختار صفحه ریشه و دیگر صفحات را ایجاد می‌کند و سپس جدول اصلی را حذف می‌نماید. به جدولی که Clustered Index ندارد، اصطلاحا Heap گویند.

  برخلاف ذخیره سازی Row Store، در ذخیره سازی Column Store، داده‌ها بصورت ستونی ذخیره می‌شوند،در این روش داده ها، فشرده سازی می‌شوند و اینکار باعث می‌شود،در زمان درخواست یک Query، نیاز به Disk I/o به حداقل برسد، در نتیجه، زمان و سرعت پاسخگویی به پرس و جو‌ها بسیار افزایش می‌یابد.

شکل زیر نحوه ذخیره سازی داده ها،بصورت Row Store را نمایش می‌دهد:

  شکل بالا ذخیره سازی داده ها، در ساختار B-Tree یا Heap را نمایش می‌دهد، در شکل فوق یک جدول چهار ستونی با N سطر (Row) در نظر گرفته شده است.بطوریکه ستونهای هر Row بطور متوالی در یک صفحه (Page) یکسان ذخیره می‌شوند.

 شکل زیر نحوه ذخیره سازی داده ها،بصورت Column Store را نمایش می‌دهد:

  مطابق شکل،ستونهای مربوط به هر Row،همگی در یک صفحه (Page) یکسان ذخیره شده اند. به عنوان مثال ستون C1 که مربوط به سطر اول (Row1) می‌باشد، با ستون C1 که مربوط به سطر دوم (Row2) می‌باشد، در یک ستون و در یک صفحه (Page1) ذخیره شده اند، و الی آخر ...

   سئوال: یکبار دیگر به هردو شکل با دقت نگاهی بیاندازید، عمده تفاوت آنها در چیست؟

   جواب: درست حدس زدید، تفاوت بارز بین دو روش Column Store و Row Store در نحوه ذخیره سازی داده‌ها می‌باشد. بطور مثال، فرض کنید،در روش ذخیره سازی Row Store، به دنبال مقادیری از ستون C2 می‌باشید، SQL Server می‌بایست کل رکورد‌های جدول (منظور همه Row‌ها در همه Page ها)را Scan نماید، تا مقادیر مربوط به ستون C2 را بدست آورد.درحالیکه در روش ذخیره سازی Column Store، جهت یافتن مقادیر ستون C2، نیازی به Scan نمودن کل جدول نیست،بلکه SQL Server فقط به Scan نمودن ستون دوم (C2) یا Page2 بسنده می‌نماید.همین امر باعث افزایش چندین برابری، زمان پاسخگویی به هر Query می‌شود.

  سئوال: در روش ذخیره سازی Column Store، چگونه مصرف حافظه بهینه می‌شود؟

  جواب: واضح است،  که در روش SQL Server، Row Store مجبور است، برای بدست آوردن داده‌های مورد نظرتان،کل اطلاعات جدول را وارد حافظه نماید(اطلاعات اضافه ای که به هیچ وجه بدرد، نتیجه پرس و جوی شما نمی‌خورد)، و شروع به Scan داده‌های مد نظر شما می‌نماید.بطوریکه در روش SQL Server، Column Store، فقط ستون داده‌های مورد پرس و جو را در حافظه قرار می‌دهد.(در واقع فقط داده هایی را در حافظه قرار می‌دهد، که شما به آن نیاز دارید)،بنابراین،طبیعی است که در روش Column Store مقدار حافظه کمتری نسبت به روش Row Store در هنگام اجرای Query استفاده می‌شود. به عبارت دیگر می‌توان گفت که در روش Column Store به دلیل، به حداقل رساندن استفاده از Disk I/o سرعت و زمان پاسخگویی به پرس و جو‌ها چندین برابر می‌شود.

  برای درک بیشتر Row Store و Column Store مثالی می‌زنیم:

   فرض کنید،قصد بدست آوردن ستونهای C1 و C2 از جدول A را داریم، بنابراین خواهیم داشت:

Select C1, C2 from A

روش Row Store:

    در این روش همه صفحات دیسک (مربوط به جدول A) درون حافظه قرار داده می‌شود، یعنی علاوه بر ستونهای C1 و C2، اطلاعات مربوط به ستونهای C3 و C4 نیز درون حافظه قرار می‌گیرد،بطوریکه مقادیر ستونهای C3 و C4 به هیچ وجه مورد قبول ما نیست، و در خروجی پرس و جوی ما تاثیری ندارد، و فقط بی جهت حافظه اشغال می‌نماید.

روش Column Store:

  در این روش فقط صفحات مروبط به ستون C1 و C2 در حافظه قرار می‌گیرد.(منظور Page1 و Page2 می‌باشد) بنابراین فقط اطلاعات مورد نیاز در خروجی، در حافظه قرار می‌گیرد.

  •  از دیگر مزایای استفاده از روش Column Store، فشرده سازی داده می‌باشد،برای درک بیشتر توضیح می‌دهم:
      همانطور که در اوایل مطلبم به عرض رساندم، در روش Row Store ، داده‌ها در یک سطر و در یک Page ذخیره می‌شوند، بنابراین امکان وجود داده‌های تکراری در یک سطر به حداقل می‌رسد، چرا که، اگر فرض کنیم چهار ستون  به نام‌های ID،FirstName،LastName و City، داشته باشیم،در آن صورت بطور حتم،در یک سطر، داده تکراری وجود نخواهد داشت، اما ممکن است در تعداد سطرهای زیاد داده‌های تکراری مانند Firstname یا City و غیرو بوجود بیاید، این موضوع را بیان کردم، چون می‌خواستم عنوان کنم،بسیاری از الگوریتم‌های فشرده سازی از الگوی تکراری بودن داده، جهت فشرده سازی داده‌ها استفاده می‌کنند، به همین جهت فشرده سازی در روش Row Store به حداقل می‌رسد و فضای اشغال شده در حافظه دراین روش بسیار زیاد خواهد بود. اما در روش Column Store ، امکان تکراری بودن مقادیر یک ستون بسیار زیاد  است، بطور مثال ممکن است تعداد افرادی را که نام شهر  آنها "تهران" باشد مثلا 20 بار تکرار شده باشد، و چون در روش Column Store، ستون‌ها در یک Page ذخیره می‌شوند، بنابراین امکان استفاده از الگوریتمهای فشرده سازی در این روش بسیار بالا می‌باشد، در نتیجه مقدار فضایی را که در حافظه یا دیسک سخت توسط این روش اشغال می‌شود، بسیار کمتر از روش Row Store است.

چه موقع می‌توانیم از Column Store استفاده نماییم:

   در تعریف Column Store گفته بودم، روش فوق، جهت بهبود بخشیدن به زمان و سرعت پاسخگویی به Query‌های اجرا شده روی دیتابیس‌های با حجم داده ای بسیار بالا(Data Warehouse ) می‌باشد، به بیان ساده‌تر Column Store را روی دیتابیس‌های offline یا دیتابیسهایی که صرفا جهت گزارش گیری مورد استفاده قرار می‌گیرند، تنظیم می‌نمایند.در واقع با تنظیم Column Store Index روی Database‌های بزرگ مانند Database‌های بانک‌ها که حجم داده ای میلیونی در جداول آنها وجود دارد، سرعت پاسخگویی Query ها، چندین برابر افزایش می‌یابد.

  •      در یک جدول می‌توانید، هم Column Store Index داشته باشید و هم یک Row Store Index (منظور یک  Clustered Index می باشد)
  • Syntax برای ایجاد  Column Store Index به شرح ذیل می‌باشد:
CREATE [ NONCLUSTERED ] COLUMNSTORE INDEX index_name 
    ON <object> ( column  [ ,...n ] )
    [ WITH ( <column_index_option> [ ,...n ] ) ]
    [ ON {
           { partition_scheme_name ( column_name ) } 
           | filegroup_name 
           | "default" 
         }
    ]
[ ; ]

<object> ::=
{
    [database_name. [schema_name ] . | schema_name . ]
     table_name
{

<column_index_option> ::=
{
      DROP_EXISTING = { ON | OFF }
    | MAXDOP = max_degree_of_parallelism
 }
  • یک Column Store Index می‌بایست از نوع NONCLUSTERED باشد.
مثال از یک Column Store Index :
CREATE NONCLUSTERED COLUMNSTORE INDEX [IX_MyFirstName_ColumnStore]
ON [Test]
(Firstname)
در قطعه کد بالا، یک Column Store Index به نام Ix_MyFirstname_ColumnStore روی فیلد Firstname از جدول Test ایجاد شده است.
محدودیت‌های استفاده از Column Store Index به اختصار به شرح ذیل می‌باشد:
  • زمانی که در یک جدول، یک Column Store Index ایجاد نماییم، جدول ما  در حالت Read-only قرار می‌گیرد، بطوریکه از آن پس  اختیار Delete،Update و Insert روی جدول فوق را نخواهیم داشت. برای اینکه بتوانید عملیات Insert، Update یا Delete را انجام دهید، میبایست Column Store Index جدول مربوطه را Disable نمایید، و برای فعال نمودن Column Store Index، می‌بایست آن را Rebuild نمایید، با کلیک راست روی ایندکس ایجاد شده در SQL Server2012 موارد Disable و Rebuild قابل مشاهده می‌باشد.

یا بوسیله Script‌های زیر می‌توانید، عملیات Disable یا Rebuild را روی Column Store Index انجام دهید:
ALTER INDEX [IX_MyFirstName_ColumnStore] ON [Test] DISABLE

ALTER INDEX [IX_MyFirstName_ColumnStore] ON [Test] Rebuild
  • بیشتر از یک Column Store Index نمی‌توانید روی یک جدول ایجاد نمایید.
  • در صورتی که تمایل داشته باشید بوسیله Alter ، نوع فیلدی (Type)، را که Column Store Index روی آنها اعمال گردیده است، تغییر دهید، در ابتدا می‌بایست Column Store Index، خود را Drop یا حذف نمایید، سپس عملیات Alter را اعمال کنید، در غیر اینصورت با خطای SQL Server مواجه می‌شوید.
  • یک Column Store Index می‌تواند روی 1024 ستون در یک جدول اعمال گردد.
  • یک Column Store Index  نمی توانند، Unique باشد و نمی‌توان از آن به عنوان Primary Key یا Foreign Key استفاده نمود.
یاد آوری: با توجه به مزایای استفاده از Column Store Index، باید بگویم که در حجم‌های داده ای کم استفاده از Row Store Index بهتر می‌باشد. پیشنهاد مایکروسافت برای استفاده از Column Store Index برای دیتابیس‌های با حجم داده ای بسیار بالا می‌باشد.
موفق باشید
منابع:

مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 3 - Middleware چیست؟
پیشنیازها
- «با HttpHandler بیشتر آشنا شوید»
یکی از بزرگترین تغییرات ASP.NET Core نسبت به نگارش‌های قبلی آن، مدیریت HTTP pipeline آن است. به عنوان یک توسعه دهنده‌ی ASP.NET به طور قطع با مفاهیمی مانند HttpHandler و HttpModules آشنایی دارید و ... هر دوی این‌ها با نگارش جدید ASP.NET حذف و با مفهوم جدیدی به نام Middleware جایگزین شده‌اند.
 - HttpHandlerها عموما مبتنی بر پسوندهای فایل‌ها عمل می‌کنند. برای نمونه، رایج‌ترین آن‌ها ASP.NET page handler است که هرگاه درخواستی، ختم شده‌ی به پسوند aspx، به موتور ASP.NET Web forms وارد شد، به این page handler، جهت پردازش نهایی هدایت می‌شود. محل تنظیم آن‌ها نیز در فایل web.config است.
 - HttpModuleها مبتنی بر رخدادها عمل می‌کنند. HttpModuleها به عنوان جزئی از request pipeline عمل کرده و دسترسی کاملی دارند به رخدادهای طول عمر درخواست رسیده. آن‌ها را می‌توان توسط فایل‌های global.asax و یا web.config تنظیم کرد.
 - MiddleWareها را که جزئی از طراحی OWIN نیز هستند، می‌توان به عنوان کامپوننت‌های کوچکی از برنامه که قابلیت یکپارچه شدن با HTTP request pipeline را دارند، درنظر گرفت. عملکرد آن‌ها ترکیبی است از هر دوی HttpHandler و HttpModule‌ها که در نگارش‌های قبلی ASP.NET مورد استفاده بودند. از MiddleWareها می‌توان برای پیاده سازی اعمال مختلفی جهت پردازش درخواست‌های رسیده مانند اعتبارسنجی، کار با سشن‌ها، ثبت وقایع سیستم، مسیریابی و غیره استفاده کرد. OWIN یا Open Web Interface for .NET به توسعه دهنده‌ها امکان غیروابسته کردن برنامه‌ی ASP.NET خود را از وب سرور مورد استفاده می‌دهد. به علاوه OWIN امکان پلاگین نویسی اجزای مختلف برنامه را بدون وابسته کردن آن‌ها به یکدیگر فراهم می‌کند. برای مثال می‌توان یک پلاگین logger را تهیه کرد تا اطلاعات مختلفی را از درخواست‌های رسیده ثبت کند.



مواردی که با ارائه‌ی ASP.NET Core 1.0 حذف شده‌اند

- System.Web: یکی از اهداف اصلی OWIN، مستقل کردن برنامه‌ی وب، از هاست آن است تا بتوان از وب سرورهای بیشتری استفاده کرد. System.Web انحصارا برای IIS طراحی شده بود و در این نگارش دیگر وجود خارجی ندارد.
- HttpModules: با Middlewareها جایگزین شده‌اند.
- HttpHandlers: البته HttpHandlers از زمان ارائه‌ی اولین نگارش ASP.NET MVC، در چندین سال قبل منسوخ شدند. زیرا پردازش صفحات وب در ASP.NET MVC برخلاف وب فرم‌ها، از فایل‌هایی با پسوندهای خاص شروع نمی‌شوند و نقطه‌ی آغازین آن‌ها، اکشن متدهای کنترلرها است.
- فایل global.asax: با حذف شدن HttpModules، دیگر ضرورتی به وجود این فایل نیست.


شباهت‌های بینMiddleware و HttpModuleها

همانند HttpModuleها، Middlewareها نیز به ازای هر درخواست رسیده اجرا می‌شوند و از هر دو می‌توان جهت تولید response ایی خاص استفاده کرد.


تفاوت‌های بینMiddleware و HttpModuleها

- عموما HttpModule از طریق web.config و یا فایل global.asax تنظیم می‌شوند. اما Middlewareها تنها از طریق کد و در فایل Startup.cs برنامه‌های ASP.NET Core 1.0 قابل معرفی هستند.
- به عنوان یک توسعه دهنده، کنترلی را بر روی ترتیب اجرای انواع و اقسام HttpModuleها نداریم. این مشکل در Middlewareها برطرف شده و اکنون ترتیب اجرای آن‌ها، دقیقا مطابق ترتیب افزوده شدن و تعریف آن‌ها در فایل Startup.cs است.
- ترتیب اجرای HttpModuleها هرچه که باشد، برای حالت‌های request و response یکی است. اما ترتیب اجرای Middlewareهای مخصوص response، عکس ترتیب اجرای Middlewareهای مخصوص request هستند (تصویر ذیل).
- HttpModuleها را صرفا جهت اتصال کدهایی به رخدادهای طول عمر برنامه می‌توان طراحی کرد؛ اما Middleware مستقل هستند از این رخدادها.
- HttpModuleها به System.Web وابسته‌اند؛ برخلاف Middlewareها که وابستگی به هاست خود ندارند.



Middleware‌های توکار ASP.NET Core 1.0

ASP.NET Core 1.0 به همراه تعدادی Middleware توکار است؛ مانند:
- Authentication: جهت پشتیبانی از اعتبارسنجی
- CORS: برای فعال سازی Cross-Origin Resource Sharing
- Routing: جهت تعریف و محدود سازی مسیریابی‌های برنامه
- Session: برای پشتیبانی و مدیریت سشن‌های کاربران
- Diagnostics: پشتیبانی از صفحات خطا و اطلاعات زمان اجرای برنامه
و مواردی دیگر که برای توزیع فایل‌های استاتیک و یا مرور محتویات پوشه‌ها و امثال آن‌ها طراحی شده‌اند که در طی این مطلب و همچنین مطالب آتی، آن‌ها را بررسی خواهیم کرد.

یک مثال: اگر یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0 را در ویژوال استودیو ایجاد کنید، این پروژه قادر نیست حتی فایل‌های استاتیک مانند تصاویر، فایل‌های پیش فرض مانند index.html و یا قابلیت مرور ساده‌ی فایل‌های موجود در یک پوشه را ارائه دهد (حتی اگر به آن‌ها نیازی نداشته باشید).
طراحی این نگارش از ASP.NET، مبتنی است بر سبک وزن بودن و ماژولار بودن. هر قابلیتی را که نیاز دارید، باید middleware آن‌را نیز خودتان به صورت صریح اضافه کنید و یا در غیر اینصورت فعال نیست. برخلاف نگارش‌های قبلی ASP.NET که HTTP Module‌های از سشن گرفته تا اعتبارسنجی و غیره، همگی به صورت پیش فرض در فایل Web.Config فعال بودند؛ مگر اینکه آن‌ها را به صورت دستی حذف می‌کردید.



ثبت و فعال سازی اولین Middleware

در ادامه‌ی تکمیل و معرفی برنامه‌ی خالی ASP.NET Core 1.0، قصد داریم یک Middleware توکار را به نام Welcome Page، بجای نمایش سطر Hello world پیش فرض این برنامه، ثبت و فعال سازی کنیم. این Middleware ویژه، در اسمبلی به نام Microsoft.AspNetCore.Diagnostics قرار دارد. اگر فایل project.json پیش فرض این پروژه را باز کنید، این اسمبلی به صورت پیش فرض در آن ثبت و معرفی شده‌است:
{
    "dependencies": {
        "Microsoft.NETCore.App": {
            "version": "1.0.0",
            "type": "platform"
        },
        "Microsoft.AspNetCore.Diagnostics": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration": "1.0.0",
        "Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel": "1.0.0",
        "Microsoft.Extensions.Logging.Console": "1.0.0"
    },
بنابراین هم اکنون بسته‌ی نیوگت آن نیز به پروژه‌ی جاری اضافه شده و قابل استفاده است. در غیراینصورت همانطور که در قسمت قبل در مطلب «نقش فایل project.json» عنوان شد، می‌توان بر روی گره references کلیک راست کرده و سپس از منوی ظاهر شده،‌گزینه‌ی manage nuget packages را انتخاب کرد. سپس، ابتدا برگه‌ی browse را انتخاب کنید و در اینجا نام Microsoft.AspNetCore.Diagnostics را جستجو کرده و در آخر آن‌را نصب کنید.
پس از اطمینان حاصل کردن از نصب بسته‌ی نیوگت Microsoft.AspNetCore.Diagnostics، اکنون جهت معرفی Middleware توکار Welcome Page ، فایل Startup.cs را گشوده و کدهای آن‌را به نحو ذیل تغییر  دهید:
using Microsoft.AspNetCore.Builder;
using Microsoft.AspNetCore.Http;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;
 
namespace Core1RtmEmptyTest
{
    public class Startup
    {
        public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
        }
 
        public void Configure(IApplicationBuilder app)
        {
            app.UseWelcomePage();
 
            app.Run(async (context) =>
            {
                await context.Response.WriteAsync("Hello DNT!");
            });
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی ثبت این middleware را با افزودن آن به IApplicationBuilder تزریق شده‌ی توسط OWIN، به کمک متد الحاقی UseWelcomePage مشاهده می‌کنید.
به علاوه middleware دومی را نیز با متد الحاقی Run مشاهده می‌کنید. به این نوع middlewareهای خاص، اصطلاحا terminal middleware می‌گویند. از این جهت که درخواستی را دریافت و یک response را تولید می‌کنند و کار همینجا خاتمه می‌یابد و زنجیره‌ی پردازشی middlewareها ادامه نخواهد یافت. در اینجا پارامتر context آن از نوع HttpContext است و باید دقت داشت، زمانیکه کار نوشتن در Response، در اینجا انجام شد، اگر پس از متد Run یک Middleware دیگر را ثبت کنید، هیچگاه اجرا نخواهد شد.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنید، خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:


welcome page نیز یک terminal middleware است. به همین جهت middleware بعدی ثبت شده‌ی در اینجا یا همان متد Run، دیگر اجرا نخواهد شد.

در قسمت‌های بعدی، تعداد بیشتری از Middlewareهای توکار ASP.NET Core 1.0 را بررسی خواهیم کرد.
مطالب
کش خروجی API در ASP.NET Core با Redis
در این مقاله نمی‌خواهیم به طور عمیقی وارد جزییاتی مثل توضیح Redis یا کش بشویم؛ فرض شده‌است که کاربر با این مفاهیم آشناست. به طور خلاصه کش کردن یعنی همیشه به دیتابیس یا هارددیسک برای گرفتن اطلاعاتی که می‌خواهیم و گرفتنش هم کند است، وصل نشویم و بجای آن، اطلاعات را در یک محل موقتی که گرفتنش خیلی سریعتر بوده قرار دهیم و برای استفاده به آنجا برویم و اطلاعات را با سرعت بالا بخوانیم. کش کردن هم دسته بندی‌های مختلفی دارد که بر حسب سناریوهای مختلفی که وجود دارد، کاربرد خود را دارند. مثلا ساده‌ترین کش در ASP.NET Core، کش محلی (In-Memory Cache) می‌باشد که اینترفیس IMemoryCache را اعمال می‌کند و نیازی به هیچ پکیجی ندارد و به صورت درونی در ASP.NET Core در دسترس است که برای حالت توسعه، یا حالتیکه فقط یک سرور داشته باشیم، مناسب است؛ ولی برای برنامه‌های چند سروری، نوع دیگری از کش که به اصطلاح به آن Distributed Cache می‌گویند، بهتر است استفاده شود. چند روش برای پیاده‌سازی با این ساختار وجود دارد که نکته مشترکشان اعمال اینترفیس واحد IDistributedCache می‌باشد. در نتیجه‌ی آن، تغییر ساختار کش به روش‌های دیگر، که اینترفیس مشابهی را اعمال می‌کنند، با کمترین زحمت صورت می‌گیرد. این روش‌ها به طور خیلی خلاصه شامل موارد زیر می‌باشند: 

1- Distributed Memory Cache: در واقع Distributed نیست و کش معمولی است؛ فقط برای اعمال اینترفیس IDistributedCache که امکان تغییر آن در ادامه‌ی توسعه نرم‌افزار میسر باشد، این روش توسط مایکروسافت اضافه شده‌است. نیاز به نصب پکیجی را ندارد و به صورت توکار در ASP.NET Core در دسترس است.
2- Distributed SQL Server Cache: کاربرد چندانی ندارد. با توجه به اینکه هدف اصلی از کش کردن، افزایش سرعت و عدم اتصال به دیتابیس است، استفاده از حافظه‌ی رم، بجای دیتابیس ترجیح داده می‌شود.
3- Distributed Redis Cache: استفاده از Redis که به طور خلاصه یک دیتابیس Key/Value در حافظه است. سرعت بالایی دارد و محبوب‌ترین روش بین برنامه‌نویسان است. برای اعمال آن در ASP.NET Core نیاز به نصب پکیج می‌باشد.

موارد بالا انواع زیرساخت و ساختار (Cache Provider) برای پیاده‌سازی کش می‌باشند. روش‌های مختلفی برای استفاده از این Cache Providerها وجود دارد. مثلا یک روش، استفاده مستقیم در کدهای درونی متد یا کلاسمان می‌باشد و یا در روش دیگر می‌توانیم به صورت یک Middleware این پروسه را مدیریت کنیم، یا در روش دیگر (که موضوع این مقاله است) از ActionFilterAttribute استفاده می‌کنیم. یکی از روش‌های جالب دیگر کش کردن، اگر از Entity Framework به عنوان ORM استفاده می‌کنیم، استفاده از سطح دوم کش آن (EF Second Level Cache) می‌باشد. EF دو سطح کش دارد که سطح اول آن توسط خود Context به صورت درونی استفاده می‌شود و ما می‌توانیم از سطح دوم آن استفاده کنیم. مزیت آن به نسبت روش‌های قبلی این است که نتیجه‌ی کوئری ما (که با عبارات لامبدا نوشته می‌شود) را کش می‌کند و علاوه بر امکان تنظیم زمان انقضا برای این کش، در صورت تغییر یک entity خاص (انجام عملیات Update/Insert/Delete) خود به خود، کش کوئری مربوط به آن entity پاک می‌شود تا با مقدار جدید آن جایگزین شود که روش‌های دیگر این مزیت را ندارند. در این مقاله قرار نیست در مورد این روش کش صحبت کنیم. استفاده از این روش کش به صورت توکار در EF Core وجود ندارد و برای استفاده از آن در صورتی که از EF Core قبل از ورژن 3 استفاده می‌کنید می‌توانید از پکیج  EFSecondLevelCache.Core  و در صورت استفاده از EF Core 3 از پکیج  EF Core Second Level Cache Interceptor  استفاده نمایید که در هر دو حالت می‌توان هم از Memory Cache Provider و هم از Redis Cache Provider استفاده نمود.

در این مقاله می‌خواهیم Responseهای APIهایمان را در یک پروژه‌ی Web API، به ساده‌ترین حالت ممکن کش کنیم. زیرساخت این کش می‌تواند هر کدام از موارد ذکر شده‌ی بالا باشد. در این مقاله از Redis برای پیاده‌سازی آن استفاده می‌کنیم که با نصب پکیج Microsoft.Extensions.Caching.StackExchangeRedis انجام می‌گیرد. این بسته‌ی نیوگت که متعلق به مایکروسافت بوده و روش پایه‌ی استفاده از Redis در ASP.NET Core است، اینترفیس IDistributedCache را اعمال می‌کند:
Install-Package Microsoft.Extensions.Caching.StackExchangeRedis

سپس اینترفیس IResponseCacheService را می‌سازیم تا از این اینترفیس به جای IDistributedCache استفاده کنیم. البته می‌توان از IDistributedCache به طور مستقیم استفاده کرد؛ ولی چون همه‌ی ویژگی‌های این اینترفیس را نمی‌خواهیم و هم اینکه می‌خواهیم serialize کردن نتایج API را در کلاسی که از این اینترفیس ارث‌بری می‌کند (ResponseCacheService) بیاوریم (تا آن را کپسوله‌سازی (Encapsulation) کرده باشیم تا بعدا بتوانیم مثلا بجای پکیج Newtonsoft.Json، از System.Text.Json برای serialize کردن‌ها استفاده کنیم):
public interface IResponseCacheService
    {
        Task CacheResponseAsync(string cacheKey, object response, TimeSpan timeToLive);
        Task<string> GetCachedResponseAsync(string cacheKey);
    }
یادآوری: Redis قابلیت ذخیره‌ی داده‌هایی از نوع آرایه‌ی بایت‌ها را دارد (و نه هر نوع دلخواهی را). بنابراین اینجا ما بجای ذخیره‌ی مستقیم نتایج APIهایمان (که ممکن نیست)، می‌خواهیم ابتدا آن‌ها را با serialize کردن به نوع رشته‌ای (که فرمت json دارد) تبدیل کنیم و سپس آن را ذخیره نماییم.

حالا کلاس ResponseCacheService که این اینترفیس را اعمال می‌کند می‌سازیم: 
    public class ResponseCacheService : IResponseCacheService, ISingletonDependency
    {
        private readonly IDistributedCache _distributedCache;

        public ResponseCacheService(IDistributedCache distributedCache)
        {
            _distributedCache = distributedCache;
        }

        public async Task CacheResponseAsync(string cacheKey, object response, TimeSpan timeToLive)
        {
            if (response == null) return;
            var serializedResponse = JsonConvert.SerializeObject(response);
            await _distributedCache.SetStringAsync(cacheKey, serializedResponse, new DistributedCacheEntryOptions
            {
                AbsoluteExpirationRelativeToNow = timeToLive
            });
        }

        public async Task<string> GetCachedResponseAsync(string cacheKey)
        {
            var cachedResponse = await _distributedCache.GetStringAsync(cacheKey);
            return string.IsNullOrWhiteSpace(cachedResponse) ? null : cachedResponse;
        }
    }
دقت کنید که اینترفیس IDistributedCache در این کلاس استفاده شده است. اینترفیس ISingletonDependency صرفا یک اینترفیس نشان گذاری برای اعمال خودکار ثبت سرویس به صورت Singleton می‌باشد (اینترفیس را خودمان ساخته‌ایم و آن را برای رجیستر راحت سرویس‌هایمان تنظیم کرده‌ایم). اگر نمی‌خواهید از این روش برای ثبت این سرویس استفاده کنید، می‌توانید به صورت عادی این سرویس را رجیستر کنید که در ادامه، در قسمت مربوطه به صورت کامنت شده آمده است.

حالا کدهای لازم برای رجیستر کردن Redis و تنظیمات آن را در برنامه اضافه می‌کنیم. قدم اول ایجاد یک کلاس POCO به نام RedisCacheSettings است که به فیلدی به همین نام در appsettings.json نگاشت می‌شود:
public class RedisCacheSettings
    {
        public bool Enabled { get; set; }
        public string ConnectionString { get; set; }
        public int DefaultSecondsToCache { get; set; }
    }

این فیلد را در appsettings.json هم اضافه می‌کنیم تا در استارتاپ برنامه، با مپ شدن به کلاس RedisCacheSettings، قابلیت استفاده شدن در تنظیمات Redis را داشته باشد. 
"RedisCacheSettings": {
      "Enabled": true,
      "ConnectionString": "192.168.1.107:6379,ssl=False,allowAdmin=True,abortConnect=False,defaultDatabase=0,connectTimeout=500,connectRetry=3",
      "DefaultSecondsToCache": 600
    },

  حالا باید سرویس Redis را در متد ConfigureServices، به همراه تنظیمات آن رجیستر کنیم. می‌توانیم کدهای مربوطه را مستقیم در متد ConfigureServices بنویسیم و یا به صورت یک متد الحاقی در کلاس جداگانه بنویسیم و از آن در ConfigureServices استفاده کنیم و یا اینکه از روش Installer برای ثبت خودکار سرویس و تنظیماتش استفاده کنیم. اینجا از روش آخر استفاده می‌کنیم. برای این منظور کلاس CacheInstaller را می‌سازیم: 
    public class CacheInstaller : IServiceInstaller
    {
        public void InstallServices(IServiceCollection services, AppSettings appSettings, Assembly startupProjectAssembly)
        {
            var redisCacheService = appSettings.RedisCacheSettings;
            services.AddSingleton(redisCacheService);

            if (!appSettings.RedisCacheSettings.Enabled) return;

            services.AddStackExchangeRedisCache(options =>
                options.Configuration = appSettings.RedisCacheSettings.ConnectionString);

            // Below code applied with ISingletonDependency Interface
            // services.AddSingleton<IResponseCacheService, ResponseCacheService>();
        }
    }

خب تا اینجا اینترفیس اختصاصی خودمان را ساختیم و Redis را به همراه تنظیمات آن، رجیستر کردیم. برای اعمال کش، چند روش وجود دارد که همانطور که گفته شد، اینجا از روش ActionFilterAttribute استفاده می‌کنیم که یکی از راحت‌ترین راه‌های اعمال کش در APIهای ماست. کلاس CachedAttribute را ایجاد می‌کنیم:
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Class | AttributeTargets.Method)]
    public class CachedAttribute : Attribute, IAsyncActionFilter
    {
        private readonly int _secondsToCache;
        private readonly bool _useDefaultCacheSeconds;
        public CachedAttribute()
        {
            _useDefaultCacheSeconds = true;
        }
        public CachedAttribute(int secondsToCache)
        {
            _secondsToCache = secondsToCache;
            _useDefaultCacheSeconds = false;
        }

        public async Task OnActionExecutionAsync(ActionExecutingContext context, ActionExecutionDelegate next)
        {
            var cacheSettings = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<RedisCacheSettings>();

            if (!cacheSettings.Enabled)
            {
                await next();
                return;
            }

            var cacheService = context.HttpContext.RequestServices.GetRequiredService<IResponseCacheService>();

            // Check if request has Cache
            var cacheKey = GenerateCacheKeyFromRequest(context.HttpContext.Request);
            var cachedResponse = await cacheService.GetCachedResponseAsync(cacheKey);

            // If Yes => return Value
            if (!string.IsNullOrWhiteSpace(cachedResponse))
            {
                var contentResult = new ContentResult
                {
                    Content = cachedResponse,
                    ContentType = "application/json",
                    StatusCode = 200
                };
                context.Result = contentResult;
                return;
            }

            // If No => Go to method => Cache Value
            var actionExecutedContext = await next();

            if (actionExecutedContext.Result is OkObjectResult okObjectResult)
            {
                var secondsToCache = _useDefaultCacheSeconds ? cacheSettings.DefaultSecondsToCache : _secondsToCache;
                await cacheService.CacheResponseAsync(cacheKey, okObjectResult.Value,
                    TimeSpan.FromSeconds(secondsToCache));
            }
        }

        private static string GenerateCacheKeyFromRequest(HttpRequest httpRequest)
        {
            var keyBuilder = new StringBuilder();
            keyBuilder.Append($"{httpRequest.Path}");
            foreach (var (key, value) in httpRequest.Query.OrderBy(x => x.Key))
            {
                keyBuilder.Append($"|{key}-{value}");
            }

            return keyBuilder.ToString();
        }
    }
در این کلاس، تزریق وابستگی‌های IResponseCacheService و RedisCacheSettings به روش خاصی انجام شده است و نمی‌توانستیم از روش Constructor Dependency Injection استفاده کنیم چون در این حالت می‌بایستی این ورودی در Controller مورد استفاده هم تزریق شود و سپس در اتریبیوت [Cached] بیاید که مجاز به اینکار نیستیم؛ بنابراین از این روش خاص استفاده کردیم. مورد دیگر فرمول ساخت کلید کش می‌باشد تا بتواند کش بودن یک Endpoint خاص را به طور خودکار تشخیص دهد که این متد در همین کلاس آمده است. 
 
حالا ما می‌توانیم با استفاده از attributeی به نام  [Cached]  که روی APIهای از نوع HttpGet قرار می‌گیرد آن‌ها را براحتی کش کنیم. کلاس بالا هم طوری طراحی شده (با دو سازنده متفاوت) که در حالت استفاده به صورت [Cached] از مقدار زمان پیشفرضی استفاده می‌کند که در فایل appsettings.json تنظیم شده است و یا اگر زمان خاصی را مد نظر داشتیم (مثال 1000 ثانیه) می‌توانیم آن را به صورت  [(Cached(1000]  بیاوریم. کلاس زیر نمونه‌ی استفاده‌ی از آن می‌باشد:
[Cached]
[HttpGet]
public IActionResult Get()
  {
    var rng = new Random();
    var weatherForecasts = Enumerable.Range(1, 5).Select(index => new WeatherForecast
    {
      Date = DateTime.Now.AddDays(index),
      TemperatureC = rng.Next(-20, 55),
      Summary = Summaries[rng.Next(Summaries.Length)]
    })
      .ToArray();
    return Ok(weatherForecasts);
  }
بنابراین وقتی تنظیمات اولیه، برای پیاده‌سازی این کش انجام شود، اعمال کردن آن به سادگی قرار دادن یک اتریبیوت ساده‌ی [Cached] روی هر apiی است که بخواهیم خروجی آن را کش کنیم. فقط توجه نمایید که این روش فقط برای اکشن‌هایی که کد 200 را بر می‌گردانند، یعنی متد Ok را return می‌کنند (OkObjectResult) کار می‌کند. بعلاوه اگر از اتریبیوت ApiResultFilter یا مفهوم مشابه آن برای تغییر خروجی API به فرمت خاص استفاده می‌کنید، باید در آن تغییرات کوچکی را انجام دهید تا با این حالت هماهنگ شود. 
نظرات مطالب
طراحی ValidationAttribute دلخواه و هماهنگ سازی آن با ASP.NET MVC
یک مشکل اساسی وجود داره
هنگامی که با استفاده از جاواسکریپت اعتبارسنجی انجام میشه کاربر یا اون شخصی که قراره کدهای مخرب را وارد کنه میتونه استفاده از فایل‌های JS را در مرورگش غیر فعال کنه

و اینگونه اعتبار سنجی انجام نمیشه !