مطالب
Functional Programming یا برنامه نویسی تابعی - قسمت سوم – Immutability

در ادامه مطالب مربوط به برنامه نویسی تابعی، قصد دارم بیشتر وارد کد شویم و مباحث عنوان شده را در دنیای کد پیاده سازی کنیم. هدف این قسمت، refactor کردن کد موجود به یک معماری immutable هست.  پیشتر درباره immutable ‌ها صحبت کردیم. ابتدا برای یکسان سازی ادبیات مورد استفاده، چند کلمه را مجددا تعریف خواهیم کرد:

  • Immutability: عدم توانایی تغییر داده
  • State: داده‌هایی که در طول زمان تغییر می‌کنند
  • Side Effect: تغییری که روی داده‌ها اتفاق می‌افتد

در قطعه کد زیر سعی شده‌است تفاوت یک کلاس Stateless و stateful را به سادگی نشان دهیم:

    //Stateful
    public class UserProfile
    {
        private User _user;
        private string _address;

        public void UpdateUser(int userId, string name)
        {
            _user = new User(userId, name);
        }
    }

    //Stateless
    public class User
    {
        public User(int id, string name)
        {
            Id = id;
            Name = name;
        }

        public int Id { get; }
        public string Name { get; }
    }


چرا Immutable بودن مهم است؟ 

هر عمل mutable  معادل کدی غیر شفاف است. در واقع وابستگی هر عملی که انجام می‌دهیم به state، باعث می‌شود که شرایط ناپایداری را در کد داشته باشیم. به طور مثال در یک عملیات چند نخی تصور کنید که چندین نخ به طور همزمان می‌توانند state را تغییر دهند و مدیریت این قضیه باعث به وجود آمدن کد‌هایی ناخوانا و تحمیل پیچیدگی بیشتر به کد خواهد شد. 

در واقع انتظار داریم که به ازای یک ورودی بر اساس بدنه‌ی متد، یک خروجی داشته باشیم؛ ولی در واقعیت تاثیری که اجرای متد بر روی state کل کلاس خواهد گذاشت، از دید ما پنهان است و باعث به وجود آمدن مشکلات بعدی خواهد شد. برای مثال قطعه کد بالا را به صورت Honest بازنویسی میکنیم: 

    public class UserProfile
    {
        private readonly User _user;
        private readonly string _address;

        public UserProfile(User user,string address)
        {
            _user = user;
            _address = address;
        }
        public UserProfile UpdateUser(int userId, string name)
        {
            var newUser = new User(userId, name);
            return  new UserProfile(newUser,_address);
        }
    }

    public class User
    {
        public User(int id, string name)
        {
            Id = id;
            Name = name;
        }

        public int Id { get; }
        public string Name { get; }
    }

در این مثال متد UpdateUser به جای  void، یک شی از جنس کلاس UserProfile را بر می‌گرداند. کلاس UserProfile هم برای وهله سازی نیاز به یک شیء از جنس User و Address را دارد. بنابراین مطمئن هستیم که مقدار دهی شده‌اند. نکته دیگر در قطعه کد بالا این است که به ازای هر بار فراخوانی متد، یک شیء جدید بدون وابستگی به وهله سازی اشیاء دیگر، برگردانده میشود.


Immutable بودن باعث می‌شود: 

  • خوانایی کد افزایش پیدا کند
  • جای واحدی برای Validate کردن داشته باشیم
  • به صورت ذاتی Thread Safe باشیم


در مورد محدودیت‌هایی که در کار با اشیاء Immutable باید در نظر داشته باشیم، می‌توان به مصرف بالای رم و سی پی یو، اشاره کرد. در واقع به نسبت حالت mutate، تعداد اشیاء بیشتری ساخته خواهند شد. در فریمورک دات نت برای کار با اشیا immutable امکاناتی در نظر گرفته شده که این هزینه را کاهش می‌دهند. به طور مثال می‌توانیم از کلاس ImmutableList استفاده کنیم و از ایجاد اشیاء اضافه‌تر و تحمیل بار اضافی به GC جلوگیری کنیم. یک مثال: 

//Create Immutable List
ImmutableList<string> list = ImmutableList.Create<string>();
ImmutableList<string> list2 = list.Add("Salam");

//Builder
ImmutableList<string>.Builder builder = ImmutableList.CreateBuilder<string>();
builder.Add("avali");
builder.Add("dovomi");
builder.Add("sevomi");

ImmutableList<string> immutableList = builder.ToImmutable();


چطور با side effect کنار بیایم؟ 

یکی از الگوهای رایج برای این کار، مفهوم جدا سازی Command/Query است. به طور ساده تمامی عملیاتی را که تاثیر گذار هستند، به صورت Command در نظر میگیریم. Command ‌ها معمولا هیچ نوعی را بازگشت نمیدهند و همینطور بر عکس این قضیه برای Query ‌ها صادق است. اشتباه رایج درباره این الگو، محدود کردن این الگو به معماری‌های خاصی مانند Domain Driven می‌باشد؛ در صورتیکه الزامی برای رعایت این الگو در سایر معماری‌ها وجود ندارد. 

به مثال زیر دقت کنید. سعی کردم قسمت‌های Command و Query را از هم جدا کنم: 

در واقع هر برنامه می‌تواند شامل دو قسمت باشد:

قسمتی که در آن منطق تجاری برنامه پیاده سازی می‌شود و باید به صورت Immutable باشد که یک خروجی را تولید میکند و قسمت دیگر برنامه که خروجی تولید شده را برای ذخیره سازی وضعیت سیستم استفاده می‌کند. 

در واقع یک هسته Immutable، ورودی را دریافت کرده و خروجی‌های مورد نیاز را تولید میکند و همه این‌ها در دل یک پوستهMutable پیاده سازی می‌شوند که ما در اینجا به آن اصطلاحا Mutable Shell میگوییم.   

برای مسائلی که در بالا صحبت شد، نمونه‌‌ای را آماده کرده‌ام. این نمونه به طور ساده یک سیستم مدیریت نوبت است که نوبت‌ها را در فایلی ذخیره و بازیابی میکند ( mutate ) و منطق مربوط به نوبت‌ها و زمان ویزیت آن میتواند به صورت immutable پیاده سازی شود. این کد در دو حالت functional و غیر functional پیاده سازی شده تا به خوبی تفاوت آن را در حالت قبل و بعد از برنامه نویسی تابعی بتوانیم درک کنیم. به جهت خوانایی بیشتر و دسترسی به کد‌ها، آن‌ها را روی گیت‌هاب قرار داده و شما میتوانید از اینجا سورس کد مورد نظر را بررسی کنید. سعی شده در این مثال تمامی مواردی که در این قسمت ذکر شد را پیاده سازی کنیم. امیدوارم که مطالب مربوط به برنامه نویسی تابعی یا functional programming توانسته باشد دیدگاه جدیدی را به کدهایی که مینویسیم بدهد. در  قسمت‌های بعدی به مواردی مانند مدیریت exception ‌ها و کار با null ‌ها و ... خواهیم پرداخت.

بازخوردهای دوره
بررسی مقدماتی مراحل کامپایل یک قطعه کد سی‌شارپ و آشنایی با OpCodes
سلام جناب نصیری
ممنون. این تیپ مقالات خیلی جذابند و البته عمق خوبی به بینش برنامه نویس می‌دهد .
یک سوال
یادم هست در فروم برنامه نویس چشمم به مطلب خورده که نوشته بود امکان دارد که کدهای دات نت تبدیل به کدهای ماشین کرد که دیگر نیازی به نصب دات نت فریم ورک بر روی سیستم مقصد نباشد
یعنی میتوان تمام نیازمندیهای برنامه را از دل فریم ورک بیرون کشید و به برنامه اضافه کرد و در نهایت یک فایل اجرایی قبال اجرا بدون نیاز به فریم

ممکنه توضیح بدهید در این خصوص؟
ممنون  و متشکرم.
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت شانزدهم
در مقاله قبلی بحث Assembly Linker را باز کردیم و یاد گرفتیم که چگونه می‌توان با استفاده از آن ماژول‌های مختلف را به یک اسمبلی اضافه کرد. در این قسمت از این سلسله مقالات  قصد داریم فایل‌های منابع (Resource) مانند مواد چندرسانه‌ای، چند زبانه و .. را به آن اضافه کنیم. یک اسمبلی حتی میتواند تنها Resource باشد.

برای اضافه کردن یک فایل به عنوان منبع، از سوئیچ [embed[resource استفاده می‌شود. این سوئیچ محتوای هر نوع فایلی را که به آن پاس شود، به فایل PE اجرایی انتقال داده و جدول ManifestResourceDef را به روز می‌کند تا سیستم از وجود آن آگاه شود.
سوئیچ [link[Resource هم برای الحاق کردن یک فایل به اسمبلی به کار می‌رود و دو جدول ManifestResourceDef و  FileDef را جهت معرفی منبع جدید و شناسایی فایل اسمبلی که حاوی این منبع است، به روز می‌کند. در این حالت فایل منبع embed نشده و باید در کنار پروژه منتشر شود.
csc هم قابلیت‌های مشابهی را با استفاده از سوئیچ‌های resource/ و link/ دارد و به روز رسانی و دیگر اطلاعات تکمیلی آن مشابه موارد بالاست.

شما حتی می‌توانید منابع یک فایل win32 را خیلی راحت و آسان به اسمبلی معرفی کنید. شما به آسانی می‌توانید مسیر یک فایل res. را با استفاده از سوئیچ win32res/ در al یا csc مشخص کنید. یا برای embed کردن آیکن یک برنامه win32 از سوئیچ win32icon/ مسیر یک فایل ICO را مشخص کنید. در ویژوال استودیو این‌کار به صورت ویژوالی در پنجره تنظمیات پروژه و برگه‌ی Application امکان پذیر است. دلیل اصلی که آیکن برنامه‌ها به صورت embed ذخیره می‌شوند این است که این آیکن برای فایل اجرایی یک برنامه‌ی مدیریت شده هم به کار می‌رود.

فایل‌های اسمبلی Win32 شامل یک فایل مانیفست اطلاعاتی هستند که به طور خودکار توسط کمپایلر سی شارپ تولید می‌گردند. با استفاده از سوئیچ nowin32manifest/ میتوان از ایجاد این نوع فایل جلوگیری کرد. این اطلاعات به طور پیش فرض شبیه زیر است:
<?xml version="1.0" encoding="UTF­8" standalone="yes"?>
<assembly xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v1" manifestVersion="1.0">
<assemblyIdentity version="1.0.0.0" name="MyApplication.app" />
<trustInfo xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v2">
<security>
<requestedPrivileges xmlns="urn:schemas­microsoft­com:asm.v3">
<requestedExecutionLevel level="asInvoker" uiAccess="false"/>
</requestedPrivileges>
</security>
</trustInfo>
</assembly>
موقعیکه AL یا CSC یک فایل نهایی PE را ایجاد می‌کند، یک منبع نسخه بندی شده با استاندارد win32 نیز به آن Embed می‌شود که با راست کلیک روی فایل و انتخاب گزینه‌ی Properties و برگه‌ی Details این اطلاعات نمایش می‌یابد. در کدنویسی این اپلیکیشن هم می‌توانید از طریق فضای نام system.Diagnostics.FileVersionInfo و متد ایستای آن GetVersionInfo که پارامتر ورودی آن مسیر فایل اسمبلی است هم به این اطلاعات، در حین اجرای برنامه دست پیدا کنید.

موقعیکه شما یک اسمبلی می‌سازید باید فیلدهای منبع نسخه بندی را هم ذکر کنید. اینکار توسط خصوصیت‌ها (Attributes) در سطح کد انجام می‌گیرد. این خصوصیات شامل موارد زیر هستند که در فضای نام Reflection قرار گرفته‌اند.
using System.Reflection;

// FileDescription version information:
[assembly: AssemblyTitle("MultiFileLibrary.dll")]

// Comments version information:
[assembly: AssemblyDescription("This assembly contains MultiFileLibrary's types")]

// CompanyName version information:
[assembly: AssemblyCompany("Wintellect")]

// ProductName version information:
[assembly: AssemblyProduct("Wintellect (R) MultiFileLibrary's Type Library")]

// LegalCopyright version information:
[assembly: AssemblyCopyright("Copyright (c) Wintellect 2013")]

// LegalTrademarks version information:
[assembly:AssemblyTrademark("MultiFileLibrary is a registered trademark of Wintellect")]

// AssemblyVersion version information:
[assembly: AssemblyVersion("3.0.0.0")]

// FILEVERSION/FileVersion version information:
[assembly: AssemblyFileVersion("1.0.0.0")]

// PRODUCTVERSION/ProductVersion version information:
[assembly: AssemblyInformationalVersion("2.0.0.0")]

// Set the Language field (discussed later in the "Culture" section)
[assembly:AssemblyCulture("")]

جدول زیر اطلاعاتی در مورد سوئیچ‌های AL جهت مقداردهی این فیلدهای نسخه بندی دارد (کامپایلر سی شارپ این سوئیچ‌ها را ندارد و بهتر است از طریق همان خصوصیات در کدها اقدام کنید). بعضی از اطلاعات زیر با استفاده از سوئیچ‌ها قابل تغییر نیستند؛ چرا که این مقادیر یا ثابت هستند یا اینکه طبق شرایطی از بین چند مقدار ثابت، یکی از آن‌ها انتخاب می‌شود.

نسخه منبع  سوئیچ AL.exe  توصیف خصوصیت یا سوئیچ مربوطه
 FILEVERSION  fileversion/  System.Reflection.AssemblyFileVersionAttribute.
 PRODUCTVERSION  productversion/  System.Reflection.
AssemblyInformationalVersionAttribute
 FILEFLAGSMASK  -  Always set to VS_FFI_FILEFLAGSMASK (defined in WinVer.h as
0x0000003F).
 FILEFLAGS  - همیشه صفر است
 FILEOS  -  در حال حاضر همیشه VOS__WINDOWS32
است
FILETYPE
target/
Set to VFT_APP if /target:exe or /target:winexe is specified;
set to VFT_DLL if /target:library is specified.

 FILESUBTYPE -

 Always set to VFT2_UNKNOWN. (This field has no meaning for VFT_APP
and VFT_DLL.)
 AssemblyVersion version/  System.Reflection.AssemblyVersionAttribute
 Comments  description/  System.Reflection.AssemblyDescriptionAttribute
 CompanyName  company/  System.Reflection.AssemblyCompanyAttribute
 FileDescription title/  System.Reflection.AssemblyTitleAttribute
 FileVersion  version/  System.Reflection.AssemblyFileVersionAttribute
 InternalName  out/  ذکر نام فایل خروجی بدون پسوند.
 LegalCopyright  copyright/  System.Reflection.AssemblyCopyrightAttribute
 LegalTrademarks  trademark/  System.Reflection.AssemblyTrademarkAttribute
 OriginalFilename  out  ذکر نام فایل خروجی بدون پسوند.
 PrivateBuild  -  همیشه خالی است.
 ProductName  product  System.Reflection.AssemblyProductAttribute
 ProductVersion  productversion  System.Reflection.
AssemblyInformationalVersionAttribute
 SpecialBuild  -  همیشه خالی است.
موقعیکه شما یک پروژه‌ی سی شارپ را ایجاد می‌کنید، فایلی به نام AssebmlyInfo.cs در دایرکتوری Properties پروژه ایجاد می‌شود. این فایل شامل تمامی خصوصیت‌های نسخه بندی که در بالا ذکر شد، به‌علاوه یک سری خصوصیات دیگری که در آینده توضیح خواهیم داد، می‌باشد.
شما برای ویرایش این فایل می‌توانید به راحتی آن را باز کرده و اطلاعات داخل آن را تغییر دهید. ویژوال استودیو نیز برای ویرایش این فایل، امکانات GUI را نیز فراهم کرده است. برای استفاده از این امکان، پنجره‌ی properties را در سطح Solution باز کرده و در تب Application روی Assembly Information کلیک کنید.


مطالب
تزریق وابستگی (Dependency Injection) و توسعه پذیری
دانستن اینکه چگونه یک نرم افزار با قابلیت نگهداری بالا بنویسیم مهم است ، برای اکثر سیستم‌های سازمانی زمانی که در فاز نگهداری صرف می‌شود بیشتر از زمان فاز توسعه می‌باشد. به عنوان مثال تصور کنید در حال توسعه یک سیستم مالی هستید ، این سیستم احتمالا بین شش ماه تا یک زمان برای توسعه نیاز دارد و بقیه‌ی دوره‌ی پنج ساله صرف نگهداری سیستم خواهد شد. در فاز نگهداری زمان صرف رفع باگ ، افزودن امکانات جدید و یا تغییر عملکرد ویژگی‌های فعلی می‌شود. مهم است که این تغییرات راحت و سریع صورت پذیرد.
 اطمینان از اینکه کدها قابلیت نگهداری دارند به توسعه دهندگان احتمالی که در آینده به پروژه اضافه می‌شوند کمک می‌کند سریع کد‌های فعلی را درک کنند و مشغول کار شوند. روش‌های زیادی برای افزایش قابلیت نگهداری کد‌ها وجود دارد ، مانند نوشتن آزمون‌های واحد ، شکستن قسمت‌های بزرگ سیستم به قسمت‌های کوچک‌تر و ... در این مورد که ما از یکی از زبان‌های شئ گرا مانند C# استفاده می‌کنیم در حالت معمول کلاس‌ها باید با مسئولیت‌های مستقل و منحصر به فرد طراحی شوند به جای آنکه تمام مسئولیت‌ها از قبیل پردازش ورودی‌های کاربر ، رندر کردن HTML و حتی Query زدن به دیتابیس را به یک کلاس سپرد (مثلا Controller در MVC ) باید برای هر مقصود کلاسی مجزا طراحی کرد. با این روش نتیجه اینگونه خواهد بود که می‌توان هر قسمت از عملکرد را بدون نیاز به تغییر بقیه‌ی قسمت‌های Codebase تغییر داد.
در این مطلب قصد داریم به کمک تزریق وابستگی (ِDependency Injection) قسمت‌های مستقلتری توسعه دهیم. تکنیک تزریق وابستگی را نمی‌توان در یک مطلب وبلاگ و حتی یک فصل کامل از یک کتاب کامل تشریح کرد ، اگر جستجو کنید کتاب‌ها و آموزش‌های ویدویی زیادی هستند که فقط روی این تکنیک بحث و آموزش دارند. برای بیان مفهوم DI مثالی از یک سیستم ساده‌ی "چاپ اسناد" ارائه می‌کنیم ، این سیستم ممکن است کار‌های متفاوتی انجام دهد :
 این سیستم ابتدا باید یک سند را تحویل بگیرد ، سپس باید آن را به فرمت قابل چاپ در آورد و در انتها باید عمل اصلی چاپ را انجام دهد. برای اینکه سیستم ما ساختار خوبی داشته باشد می‌توان هر وظیفه را به کلاسی مجزا سپرد :
 کلاس Document : این کلاس اطلاعات سندی که قرار است چاپ شود را نگه می‌دارد.
کلاس DocumentRepository : این کلاس وظیفه‌ی بازیابی سند از فایل سیستم (یا هر منبع دیگری) را دارد.
 کلاس DocumentFormatter : یک وهله از سند را جهت چاپ آماده می‌کند.
کلاس Printer : مسئولیت ارتباط با سخت افزار Printer را دارد.
کلاس DocumentPrinter : مسئولیت سازماندهی اجزا سیستم را بر عهده دارد.
 در این مطلب پیاده سازی بدنه‌ی کلاس‌های بالا اهمیتی ندارد :
public class DocumentPrinter
{
  public void PrintDocument(string documentName)
  {
    var repository = new DocumentRepository();
    var formatter = new DocumentFormatter();         
    var printer = new Printer();              
    var document = repository                        
      .GetDocumentByName(documentName);               
    var formattedDocument = formatter.Format(document);    
    printer.Print(formattedDocument); 
  }
}
همانطور که مشاهده می‌کنید در بدنه‌ی کلاس DocumentPrinter ابتدا وابستگی‌ها نمونه سازی شده اند ، سپس یک سند بر اساس نام دریافت شده و سند پس از آماده شدن به فرمت چاپ به چاپگر ارسال شده است.  کلاس DocumentPrinter به تنهایی قادر به چاپ سند نیست و برای انجام این کار نیاز به نمونه سازی همه‌ی وابستگی‌ها دارد .
 استفاده از این API اینگونه خواهد بود :
var documentPrinter = new DocumentPrinter();
documentPrinter.PrintDocument(@"c:\doc.doc");
در حال حاضر کلاس DocumentPrinter از DI استفاده نمی‌کند این کلاس Loosely coupled نیست. به طور مثال لازم است که API سیستم به گونه ای تغییر پیدا کند که سند به جای فایل سیستم از دیتابیس بازیابی شود ، باید کلاس جدیدی به نام DatabaseDocumentRepository تعریف شود و به جای DocumentRepository اصلی در بدنه‌ی DocumentPrinter استفاده شود ، در نتیجه با تغییر با تغییر دادن یک قسمت از برنامه مجبور به تغییر در قسمت دیگر شده ایم.(tightly coupled است یعنی به دیگر قسمت‌ها چفت شده است.)
  DI به ما کمک می‌کند که این چفت شدگی (coupling) را از بین ببریم.
استفاده از constructor injection:
 اولین قدم برای از بین بردن این چفت شدگی Refactor کردن کلاس DocumentPrinter هست ، پس از این Refactoring وظیفه‌ی وهله سازی مستقیم اشیاء از این کلاس گرفته می‌شود و نیازمندی‌های این کلاس از طریق سازنده به این کلاس تزریق می‌شود و فیلد‌های کلاس نگهداری می‌شود . به کد زیر توجه کنید :
public class DocumentPrinter
{
  private DocumentRepository _repository;
  private DocumentFormatter _formatter;       
  private Printer _printer;              
  public DocumentPrinter(             
    DocumentRepository repository,               
    DocumentFormatter formatter,      
    Printer printer)                  
  {                                   
    _repository = repository;         
    _formatter = formatter;           
    _printer = printer;               
  }
  public void PrintDocument(string documentName)
  {
    var document = _repository.GetDocumentByName(documentName);
    var formattedDocument = _formatter.Format(document);
    _printer.Print(formattedDocument);
  }
}
 اکنون برای استفاده از این کلاس باید نیازمندی هایش را قبل از ارسال به سازنده نمونه سازی کرد :
var repository = new DocumentRepository();
var formatter = new DocumentFormatter();
var printer = new Printer();
var documentPrinter = new DocumentPrinter(repository, formatter, printer);
documentPrinter.PrintDocument(@"c:\doc.doc");
بله هنوز طراحی خوبی نیست اما این یک مثال ساده از DI می‌باشد. هنوز مشکلاتی در این طراحی هست ، به طور مثال کلاس DocumentPrinter به یک پیاده سازی مشخص از وابستگی هایش چفت شده است. (هنوز برای استفاده از  DatabaseDocumentRepository باید DocumentPrinter را تغییر داد) پس این طراحی هنوز انعطاف پذیر نیست و نمی‌توان به سادگی برای آن آزمون واحد نوشت.
برای حل این مشکلات از Interface‌ها کمک می‌گیریم. اگر به مثال قبلی بازگردیم نگرانی هر دو کلاس DocumentRepository و DatabaseDocumentRepository دریافت سند می‌باشد ، تنها پیاده سازی تفاوت دارد ، پس می‌توان یک Interface تعریف کرد
public interface IDocumentRepository
{
  Document GetDocumentByName(string documentName);
}
 حال ما 2 کلاس داریم که هر دو یک Interface را پیاده سازی کرده اند می‌توان این کار را برای بقیه‌ی وابستگی‌های کلاس DocumentPrinter نیز انجام داد ، حالا باید DocumentPrinter را به گونه ای Refactor کنیم که وابستگی‌ها را بر اساس Interface دریافت کند :
public class DocumentPrinter
{
  private IDocumentRepository _repository;                        
  private IDocumentFormatter _formatter;                          
  private IPrinter _printer;                                      
  public DocumentPrinter(
    IDocumentRepository repository,
    IDocumentFormatter formatter,
    IPrinter printer)
  {
    _repository = repository;
    _formatter = formatter;
    _printer = printer;
  }
  public void PrintDocument(string documentName)
  {
    var document = _repository.GetDocumentByName(documentName);
    var formattedDocument = _formatter.Format(document);
    _printer.Print(formattedDocument);
  }
}
حالا به سادگی می‌توان پیاده سازی‌های متفاوتی را از وابستگی‌های DocumentPrinter انجام داد و به آن تزریق کرد. همچنین اکنون نوشتن آزمون واحد هم ممکن شده است ، می‌توان یک پیاده سازی جعلی از هر کدام از Interface‌ها انجام داد و جهت اهداف Unit testing از آن استفاده کرد. به طور مثال می‌توان یک پیاده سازی جعلی از IPrinter انجام داد و بدون نیاز به ارسال صفحه به پرینتر عملکرد سیستم را تست کرد.
با وجودی که موفق شدیم چفت شدگی میان DocumentPrinter و وابستگی هایش را از بین ببریم اما اکنون استفاده از آن پیچیده شده است ، هربار که قصد نمونه سازی شیء را داریم باید به یاد آوریم کدام پیاده سازی از Interface مورد نیاز است ؟ این پروسه را می‌توان به کمک یک DI Container اتوماسیون کرد.
DI Container یک Factory هوشمند است ، مانند بقیه‌ی کلاس‌های Factory وظیفه‌ی نمونه سازی اشیاء را بر عهده دارد. هوشمندی آن در اینجا هست که می‌داند چطور وابستگی‌ها را نمونه سازی کند . DI Container‌های زیادی برای .NET وجود دارند یکی از محبوب‌ترین آنها StructureMap می‌باشد که قبلا در سایت درباره آن صحبت شده است .
برای مثال جاری پس از افزودن StructureMap به پروژه کافی است در ابتدای شروع برنامه به آن بگوییم برای هر Interface کدام شیء را وهله سازی کند : 
ObjectFactory.Configure(cfg =>
{
  cfg.For<IDocumentRepository>().Use<FilesystemDocumentRepository>();
  cfg.For<IDocumentFormatter>().Use<DocumentFormatter>();
  cfg.For<IPrinter>().Use<Printer>();
});
نظرات مطالب
ویژگی های آگهی استخدام مناسب همراه با نقدی بر یک آگهی استخدام
علاوه بر داشتن سطح آگاهی بالا، یکی از نکاتی که یک برنامه نویس خیلی خوب را از برنامه نویس خوب متمایز می‌کند داشتن روحیه نقد پذیری است که شما به عنوان سرپرست تیم برنامه نویسی این مورد را به خوبی درک کرده اید.
موفق باشید.
اشتراک‌ها
جاوا اسکریپت، اجکس، جی کوئری، انگیولار و نود چیستند و کاربرد هر کدام چیست؟

Summary

JavaScript is a language written for websites to run in the client’s browser.

AJAX is a way for JavaScript to request data from a server without refreshing the page or blocking the application.

jQuery is a JavaScript library built to automate and simplify common web tasks like AJAX or animation.

Angular is a hip JavaScript framework which is made for building large, single-page web applications.

Node.js allows JavaScript to be run without a browser, and is commonly used to run web servers. 

جاوا اسکریپت، اجکس، جی کوئری، انگیولار و نود چیستند و کاربرد هر کدام چیست؟
نظرات اشتراک‌ها
بررسی وضعیت فعلی پروژه Roslyn
کدهای IL درکی از پروسسور ندارند. به همین علت انتقال پذیر هستند. کار JIT هست که بسته به معماری سیستم، native machine instructions را تولید کند. به همین جهت است که کدهای IL شما (بسته بندی شده در فایل‌های DLL یا EXE دات نت) به راحتی بر روی سیستم‌های 64 و 32 بیتی اجرا می‌شوند و روی هر کدام از این سیستم‌ها نیز رفتاری 64 یا 32 بیتی خواهند داشت. JIT هست که کدهای ماشین مخصوص پروسسور جاری را تولید می‌کند. JIT کامپایلر فعلی دات نت برای تولید سریع کد و نمایش سریع برنامه‌های دات نت طراحی شده‌است. اما همین سرعت بالای تولید کدها، الزاما به تولید کدهای بهینه‌ای ختم نشده‌است. خصوصا در برنامه‌های سمت سرور اصلا اهمیتی ندارد که زمان start up یک برنامه وب چقدر است. کسی متوجه آن نخواهد شد چون در طول عمر برنامه وب تا ری‌استارت بعدی آن‌، فقط یکبار رخ می‌دهد. ضمنا اکثر سرورهای امروز X64 هستند (در ویندوزهای سرور جدید، تولید نسخه 32 بیتی کلا کنار گذاشته شده‌است) و به این ترتیب می‌شود JIT کامپایلری بهینه سازی شده برای صرفا پروسسورهای 64 بیتی تولید کرد و ... اینکار در حال انجام است. نتیجه نمونه آزمایشی آن تا الان حداقل 30 درصد بهبود سرعت برنامه‌ها بوده‌است.
مطالب
آموزش فریم ورک Vuetify قسمت دوم - UI Components بخش دوم
در بخش قبل با تعدادی از UI Component های vutify آشنا شدیم. در ادامه به بررسی و یادگیری تعدادی دیگر از این UI Component‌ها می‌پردازیم.

این کامپوننت یک کامپوننت همه کاره است. card‌ها میتوانند حاوی محتوا و اقداماتی در مورد یک موضوع واحد باشند. card ها ممکن است حاوی یک عکس، متن و یک لینک در مورد یک موضوع باشند. 
هر card دارای این سه جزء یا کامپوننت اساسی است: v-card-title , v-card-text , v-card-action که به ترتیب حاوی عنوان card ، متن card و عملیاتی که انجام میدهد می‌باشد.
عناصر تشکیل دهنده یک card می‌توانند به صورت زیر باشند:

قطعه کد زیر یک نمونه ساده از ایجاد یک card را به ما نشان می‌دهد.
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-layout>
      <v-flex xs12 sm6 offset-sm3>
        <v-card>
          <v-img height="200px" src="https://cdn.vuetifyjs.com/images/cards/docks.jpg">
            <v-container fill-height fluid>
              <v-layout fill-height>
                <v-flex xs12 align-end flexbox>
                  <span>Top 10 Australian beaches</span>
                </v-flex>
              </v-layout>
            </v-container>
          </v-img>
          <v-card-title>
            <div>
              <span>Number 10</span><br>
              <span>Whitehaven Beach</span><br>
              <span>Whitsunday Island, Whitsunday Islands</span>
            </div>
          </v-card-title>
          <v-card-actions>
            <v-btn flat color="orange">Share</v-btn>
            <v-btn flat color="orange">Explore</v-btn>
          </v-card-actions>
        </v-card>
      </v-flex>
    </v-layout>
  </v-app>
</div>

از این کامپوننت جهت ساخت اسلایدر می‌توان استفاده کرد . اسلایدرها معمولا می‌توانند حاوی عکس و یا متن و یا ترکیبی از هر دو باشند. این کامپوننت دقیقا مشابه carousel در bootstrap عمل می‌کند .
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-carousel>
      <v-carousel-item  v-for="(color, i) in colors" :key="color">
        <v-sheet :color="color" height="100%" tile>
          <v-layout align-center fill-height justify-center>
            <div>Slide {{ i + 1 }}</div>
          </v-layout>
        </v-sheet>
      </v-carousel-item>
    </v-carousel>
  </v-app>
</div>


از این کامپوننت برای انتقال اطلاعات به صورت قطعه‌های کوچک استفاده می‌شود. chip‌ها دارای چهار نوع اولیه می‌باشند. منظم، با آیکون، با پرتره و قابل تعویض.
در پایین با یک مثال، این چهار نوع اولیه نمایش داده شده‌اند.
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-container fluid>
      <v-layout row wrap>
        <v-flex md6 sm12>
          <div>
            <v-chip close>Example Chip</v-chip>
          </div>
          <div>
            <v-chip>Example Chip</v-chip>
          </div>
        </v-flex>
        <v-flex md6 sm12 xs12>
          <div>
            <v-chip close>
              <v-avatar>
                <img src="https://randomuser.me/api/portraits/men/35.jpg" alt="trevor">
              </v-avatar>
              Trevor Hansen
            </v-chip>
          </div>
          <div>
            <v-chip>
              <v-avatar>A</v-avatar>
              ANZ Bank
            </v-chip>
          </div>
        </v-flex>
      </v-layout>
    </v-container>
  </v-app>
</div>

این کامپوننت برای نشان دادن اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرد و به ما این اجازه را میدهد که بتوانیم چگونگی نمایش اطلاعات را سازماندهی کنیم. این امکانات عبارتند از مرتب سازی، جستجو، صفحه بندی و انتخاب اطلاعات. جهت نمایش این اطلاعات می‌توان از card ها و یا جداول استفاده نمود.
در مثال پایین جهت نمایش اطلاعات از card ها استفاده شده‌است:
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-container fluid grid-list-md>
      <v-data-iterator
        :items="items"
        :rows-per-page-items="rowsPerPageItems"
        :pagination.sync="pagination" content-tag="v-layout" row wrap>
        <template v-slot:item="props">
           <v-card>
              <v-card-title><h4>{{ props.item.name }}</h4></v-card-title>
              <v-divider></v-divider>
              <v-list dense>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Calories:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.calories }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Fat:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.fat }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Carbs:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.carbs }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Protein:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.protein }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Sodium:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.sodium }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Calcium:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.calcium }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
                <v-list-tile>
                  <v-list-tile-content>Iron:</v-list-tile-content>
                  <v-list-tile-content>{{ props.item.iron }}</v-list-tile-content>
                </v-list-tile>
              </v-list>
            </v-card>
          </v-flex>
        </template>
      </v-data-iterator>
    </v-container>
  </v-app>
</div>
new Vue({
  el: '#app',
  data () {
    return {
      headers: [
        {
          text: 'Dessert (100g serving)',
          align: 'left',
          sortable: false,
          value: 'name'
        },
        { text: 'Calories', value: 'calories' },
        { text: 'Fat (g)', value: 'fat' },
        { text: 'Carbs (g)', value: 'carbs' },
        { text: 'Protein (g)', value: 'protein' },
        { text: 'Iron (%)', value: 'iron' }
      ],
      desserts: [
        {
          name: 'Ice cream sandwich',
          calories: 237,
          fat: 9.0,
          carbs: 37,
          protein: 4.3,
          iron: '1%'
        }
        
      ]
    }
  }
})

این کامپوننت جهت نمایش اطلاعات، به صورت یک جدول مورد استفاده قرار می‌گیرد. امکاناتی که برای این جداول می‌توان در نظر گرفت عبارتند از مرتب سازی عناصر جدول، جستجوی عناصر جدول، صفحه بندی جدول در صورتیکه اطلاعات موجود، بیش از یک صفحه باشند؛ ویرایش خطی، راهنمایی‌های سربرگ و انتخاب ردیفهای جدول. جداول استاندارد حاوی اطلاعات، بدون هیچ گونه قابلیت اضافی هستند.
برای کار با این کامپوننت میتوان از تنظیمات بسیار زیادی استفاده کرد که سعی شده در مثال پایین تعدادی از این تنظیمات استفاده شود.
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-data-table :headers="headers" :items="desserts">
      <template v-slot:items="props">
        <td>{{ props.item.name }}</td>
        <td>{{ props.item.calories }}</td>
        <td>{{ props.item.fat }}</td>
        <td>{{ props.item.carbs }}</td>
        <td>{{ props.item.protein }}</td>
        <td>{{ props.item.iron }}</td>
      </template>
    </v-data-table>
  </v-app>
</div>
new Vue({
  el: '#app',
  data () {
    return {
      headers: [
        {
          text: 'Dessert (100g serving)',
          align: 'left',
          sortable: false,
          value: 'name'
        },
        { text: 'Calories', value: 'calories' },
        { text: 'Fat (g)', value: 'fat' },
        { text: 'Carbs (g)', value: 'carbs' },
        { text: 'Protein (g)', value: 'protein' },
        { text: 'Iron (%)', value: 'iron' }
      ],
      desserts: [
        {
          name: 'Frozen Yogurt',
          calories: 159,
          fat: 6.0,
          carbs: 24,
          protein: 4.0,
          iron: '1%'
        },
        {
          name: 'Ice cream sandwich',
          calories: 237,
          fat: 9.0,
          carbs: 37,
          protein: 4.3,
          iron: '1%'
        },
        {
          name: 'Eclair',
          calories: 262,
          fat: 16.0,
          carbs: 23,
          protein: 6.0,
          iron: '7%'
        },
        {
          name: 'Cupcake',
          calories: 305,
          fat: 3.7,
          carbs: 67,
          protein: 4.3,
          iron: '8%'
        },
        {
          name: 'Gingerbread',
          calories: 356,
          fat: 16.0,
          carbs: 49,
          protein: 3.9,
          iron: '16%'
        }
      ]
    }
  }
})  

این کامپوننت به کاربران در مورد یک کار یا موضوع خاص اطلاع می‌دهد و ممکن است حاوی اطلاعات بحرانی، تصمیم گیرنده، یا شامل چندین وظیفه باشد. 
این کامپوننت حاوی دو بخش می‌باشد، یکی برای فعال کردن dialog و دیگری جهت نمایش محتوای آن (به طور پیش فرض). معمولا از این کامپوننت جهت نمایش خطاهایی که روند اجرای برنامه را متوقف میکنند و اطلاعاتی که نیاز به یک کار خاص، تصمیم گیری یا تایید کاربر دارند مانند سیاست‌های حفظ حریم خصوصی استفاده می‌شود. 
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <div>
      <v-dialog v-model="dialog" width="500">
        <template v-slot:activator="{ on }">
          <v-btn color="red lighten-2" dark v-on="on">
            Click Me
          </v-btn>
        </template>
  
        <v-card>
          <v-card-title primary-title>
            Privacy Policy
          </v-card-title>
  
          <v-card-text>
            Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua. Ut enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat. Duis aute irure dolor in reprehenderit in voluptate velit esse cillum dolore eu fugiat nulla pariatur. Excepteur sint occaecat cupidatat non proident, sunt in culpa qui officia deserunt mollit anim id est laborum.
          </v-card-text>
  
          <v-divider></v-divider>
  
          <v-card-actions>
            <v-spacer></v-spacer>
            <v-btn color="primary" flat @click="dialog = false">
              I accept
            </v-btn>
          </v-card-actions>
        </v-card>
      </v-dialog>
    </div>
  </v-app>
</div>
در این مثال کاربر ابتدا فقط یک صفحه حاوی یک دکمه را مشاهده می‌نماید که پس از کلیک بر روی دکمه، یک dialog box برای او ظاهر می‌شود. همانطور که گفته شد این dialog box می‌تواند حاوی اطلاعات مختلفی باشد.


این کامپوننت برای کاهش فضای عمودی برای زمانیکه مقدار زیادی اطلاعات وجود دارد می‌تواند مفید باشد. 
لازم به ذکر است که به طور پیش فرض در یک زمان تنها یک پنل عمودی می‌تواند باز باشد.
<div id="app">
  <v-app id="inspire">
    <v-expansion-panel>
      <v-expansion-panel-content v-for="(item,i) in 5" :key="i">
        <template v-slot:header>
          <div>Item</div>
        </template>
        <v-card>
          <v-card-text>Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit, sed do eiusmod tempor incididunt ut labore et dolore magna aliqua. Ut enim ad minim veniam, quis nostrud exercitation ullamco laboris nisi ut aliquip ex ea commodo consequat.</v-card-text>
        </v-card>
      </v-expansion-panel-content>
    </v-expansion-panel>
  </v-app>
</div>

مطالب
مدیریت هماهنگ شماره نگارش اسمبلی در چندین پروژه‌ی ویژوال استودیو
عموما برای نگهداری ساده‌تر قسمت‌های مختلف یک پروژه، اجزای آن به اسمبلی‌های مختلفی تقسیم می‌شوند که هر کدام در یک پروژه‌ی مجزای ویژوال استودیو قرار خواهند گرفت. یکی از نیازهای مهم این نوع پروژه‌ها، داشتن شماره نگارش یکسانی بین اسمبلی‌های آن است. به این ترتیب توزیع نهایی ساده‌تر شده و همچنین پشتیبانی از آن‌ها در دراز مدت، بر اساس این شماره نگارش بهتر صورت خواهد گرفت. برای مثال در لاگ‌های خطای برنامه با بررسی شماره نگارش اسمبلی مرتبط، حداقل می‌توان متوجه شد که آیا کاربر از آخرین نسخه‌ی برنامه استفاده می‌کند یا خیر.
روش معمول انجام این‌کار، به روز رسانی دستی تمام فایل‌های AssemblyInfo.cs یک Solution است و همچنین اطمینان حاصل کردن از همگام بودن آن‌ها. در ادامه قصد داریم با استفاده از فایل‌های T4، یک فایل SharedAssemblyInfo.tt را جهت تولید اطلاعات مشترک Build بین اسمبلی‌های مختلف یک پروژه، تولید کنیم.


ایجاد پروژه‌ی SharedMetaData

برای نگهداری فایل مشترک SharedAssemblyInfo.cs نهایی و همچنین اطمینان از تولید مجدد آن به ازای هر Build، یک پروژه‌ی class library جدید را به نام SharedMetaData به Solution جاری اضافه کنید.



سپس نیاز است یک فایل text template جدید را به نام SharedAssemblyInfo.tt، به این پروژه اضافه کنید.


به خواص فایل SharedAssemblyInfo.tt مراجعه کرده و Transform on build آن‌را true کنید. به این ترتیب مطمئن خواهیم شد این فایل به ازای هر build جدید، مجددا تولید می‌گردد.



اکنون محتوای این فایل را به نحو ذیل تغییر دهید:
 <#@ template debug="false" hostspecific="false" language="C#" #>
//
// This code was generated by a tool. Any changes made manually will be lost
// the next time this code is regenerated.
//
using System.Reflection;
using System.Resources;
using System.Runtime.CompilerServices;
using System.Runtime.InteropServices;

[assembly: AssemblyCompany("some name")]
[assembly: AssemblyCulture("")]
[assembly: NeutralResourcesLanguageAttribute("en")]

[assembly: AssemblyProduct("product name")]
[assembly: AssemblyCopyright("Copyright VahidN 2014")]
[assembly: AssemblyTrademark("some name")]

#if DEBUG
[assembly: AssemblyConfiguration("Debug")]
#else
[assembly: AssemblyConfiguration("Release")]
#endif

// Assembly Versions are incremented manually when branching the code for a release.
[assembly: AssemblyVersion("<#= this.MajorVersion #>.<#= this.MinorVersion #>.<#= this.BuildNumber #>.<#= this.RevisionNumber #>")]
// Assembly File Version should be incremented automatically as part of the build process.
[assembly: AssemblyFileVersion("<#= this.MajorVersion #>.<#= this.MinorVersion #>.<#= this.BuildNumber #>.<#= this.RevisionNumber #>")]

<#+
// Manually incremented for major releases, such as adding many new features to the solution or introducing breaking changes.
int MajorVersion = 1;
// Manually incremented for minor releases, such as introducing small changes to existing features or adding new features.
int MinorVersion = 0;
// Typically incremented automatically as part of every build performed on the Build Server.
int BuildNumber = (int)(DateTime.UtcNow - new DateTime(2013,1,1)).TotalDays;
// Incremented for QFEs (a.k.a. “hotfixes” or patches) to builds released into the Production environment.
// This is set to zero for the initial release of any major/minor version of the solution.
int RevisionNumber = 0;
#>
در این فایل اجزای شماره نگارش برنامه به صورت متغیر تعریف شده‌اند. هر بار که نیاز است یک نگارش جدید ارائه شود، می‌توان این اعداد را تغییر داد.
MajorVersion با افزودن تعداد زیادی قابلیت به برنامه، به صورت دستی تغییر می‌کند. همچنین اگر یک breaking change در برنامه یا کتابخانه وجود داشته باشد نیز این شماره باید تغییر نماید.
MinorVersion با افزودن ویژگی‌های کوچکی به نگارش فعلی برنامه تغییر می‌کند.
BuildNumber به صورت خودکار بر اساس هر Build انجام شده باید تغییر یابد. در اینجا این عدد به صورت خودکار به ازای هر روز، یک واحد افزایش پیدا می‌کند. ابتدای مبداء آن در این مثال، 2013 قرار گرفته‌است.
RevisionNumber با ارائه یک وصله جدید برای نگارش فعلی برنامه، به صورت دستی باید تغییر کند. اگر اعداد شماره نگارش major یا minor تغییر کنند، این عدد باید به صفر تنظیم شود.

اکنون اگر این محتوای جدید را ذخیره کنید، فایل SharedAssemblyInfo.cs به صورت خودکار تولید خواهد شد.


افزودن فایل SharedAssemblyInfo.cs به صورت لینک به تمام پروژه‌ها

نحوه‌ی افزودن فایل جدید SharedAssemblyInfo.cs به پروژه‌های موجود، اندکی متفاوت است با روش معمول افزودن فایل‌های cs هر پروژه. ابتدا از منوی پروژه گزینه‌ی add existing item را انتخاب کنید. سپس فایل  SharedAssemblyInfo.cs را یافته و به صورت add as link، به تمام پروژه‌های موجود اضافه کنید.


اینکار باید در مورد تمام پروژه‌ها صورت گیرد. به این ترتیب چون فایل SharedAssemblyInfo.cs به این پروژه‌ها صرفا لینک شده‌است، اگر محتوای آن در پروژه‌ی metadata تغییر کند، به صورت خودکار و یک دست، در تمام پروژه‌های دیگر نیز منعکس خواهد شد.

در ادامه اگر بخواهید Solution را Build کنید، پیام تکراری بودن یک سری از ویژگی‌ها را یافت خواهید کرد. این مورد از این جهت رخ می‌دهد که هنوز فایل‌های AssemblyInfo.cs اصلی، در پروژه‌های برنامه موجود هستند.
این فایل‌ها را یافته و صرفا چند سطر همیشه ثابت ذیل را در آن‌ها باقی بگذارید:
 using System.Reflection;
using System.Runtime.InteropServices;

[assembly: AssemblyTitle("title")]
[assembly: AssemblyDescription("")]
[assembly: ComVisible(false)]
[assembly: Guid("9cde6054-dd73-42d5-a859-7d4b6dc9b596")]


اضافه کردن build dependency  به پروژه  MetaData

در پایان کار نیاز است اطمینان حاصل کنیم، فایل SharedAssemblyInfo.cs به صورت خودکار پیش از Build هر پروژه، تولید می‌شود. برای این منظور، از منوی Project، گزینه‌ی Project dependencies را انتخاب کنید. سپس در برگه‌ی dependencies آن، به ازای تمام پروژه‌های موجود، گزینه‌ی SharedMetadata را انتخاب نمائید.


این مساله سبب اجرای خودکار فایل SharedAssemblyInfo.tt پیش از هر Build می‌شود و به این ترتیب می‌توان از تازه بودن اطلاعات SharedAssemblyInfo.cs اطمینان حاصل کرد.
اکنون اگر پروژه را Build کنید، تمام اجزای آن شماره نگارش یکسانی را خواهند داشت:

و در دفعات آتی، تنها نیاز است تک فایل SharedAssemblyInfo.tt را برای تغییر شماره نگارش‌های اصلی، ویرایش کرد.
مطالب
کار با SignalR Core از طریق یک کلاینت Angular
نگارش AspNetCore.SignalR 1.0.0-alpha1-final چند روزی هست که منتشر شده‌است. در این مطلب قصد داریم یک برنامه‌ی وب ASP.NET Core 2.0 را به همراه یک Hub ایجاد کرده و سپس این Hub را در یک کلاینت Angular (2+) مورد استفاده قرار دهیم.


پیشنیازها

برای دنبال کردن این مثال فرض بر این است که NET Core 2.0 SDK. و همچنین Angular CLI را نیز پیشتر نصب کرده‌اید. مابقی بحث توسط خط فرمان و ابزارهای dotnet cli و angular cli ادامه داده خواهند شد و الزامی به نصب هیچگونه IDE نیست و این مثال تنها توسط VSCode پیگیری شده‌است.


تدارک ساختار ابتدایی مثال جاری


ساخت برنامه‌ی وب، توسط dotnet cli
ابتدا یک پوشه‌ی جدید را به نام SignalRCore2Sample ایجاد می‌کنیم. سپس داخل این پوشه، پوشه‌ی دیگری را به نام SignalRCore2WebApp ایجاد خواهیم کرد (تصویر فوق). از طریق خط فرمان به این پوشه وارد شده (در ویندوز، در نوار آدرس، دستور cmd.exe را تایپ و enter کنید) و سپس فرمان ذیل را صادر می‌کنیم:
 dotnet new mvc
این دستور، یک برنامه‌ی جدید ASP.NET Core 2.0 را تولید خواهد کرد.

ساخت برنامه‌ی کلاینت، توسط angular cli
سپس از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Sample بازگشته و دستور ذیل را صادر می‌کنیم:
 ng new SignalRCore2Client
این دستور، یک برنامه‌ی Angular را در پوشه‌ی SignalRCore2Client تولید می‌کند (تصویر فوق).

اکنون که در پوشه‌ی ریشه‌ی SignalRCore2Sample قرار داریم، اگر در خط فرمان، دستور . code را صادر کنیم، VSCode هر دو پوشه‌ی وب و client را با هم در اختیار ما قرار می‌دهد:


تکمیل پیشنیازهای برنامه‌ی وب

پس از ایجاد ساختار اولیه‌ی برنامه‌های وب ASP.NET Core و کلاینت Angular، اکنون نیاز است وابستگی جدید AspNetCore.SignalR را به آن معرفی کنیم. به همین جهت به فایل SignalRCore2WebApp.csproj مراجعه کرده و تغییرات ذیل را به آن اعمال می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp2.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.All" Version="2.0.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.SignalR" Version="1.0.0-alpha1-final" />
  </ItemGroup>
  <ItemGroup>
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.VisualStudio.Web.CodeGeneration.Tools" Version="2.0.0" />
    <DotNetCliToolReference Include="Microsoft.DotNet.Watcher.Tools" Version="2.0.0" />
  </ItemGroup>
</Project>
در اینجا ابتدا بسته‌ی Microsoft.AspNetCore.SignalR اضافه شده‌است. همچنین Microsoft.DotNet.Watcher.Tools را نیز اضافه کرده‌ایم تا بتوان از مزیت build تدریجی پروژه، به ازای هر تغییر صورت گرفته، استفاده کنیم.
پس از این تغییرات، دستور ذیل را در خط فرمان صادر می‌کنیم تا وابستگی‌های پروژه نصب شوند:
 dotnet restore
البته اگر افزونه‌ی #C مخصوص VSCode را نصب کرده باشید، تغییرات فایل csproj را دنبال کرده و پیام restore را نیز ظاهر می‌کند؛ تا همین دستور فوق را به صورت خودکار اجرا کند.
یک نکته: نگارش فعلی افزونه‌ی #C مخصوص VSCode، با تغییر فایل csproj و restore وابستگی‌های آن نیاز دارد یکبار آن‌را بسته و سپس مجددا اجرا کنید، تا اطلاعات intellisense خود را به روز رسانی کند. بنابراین اگر VSCode بلافاصله کلاس‌های مرتبط با بسته‌های جدید را تشخیص نمی‌دهد، علت صرفا این موضوع است.

پس از بازیابی وابستگی‌ها، به ریشه‌ی پروژه‌ی برنامه‌ی وب وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 dotnet watch run
این دستور، پروژه را build کرده و سپس بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد. همچنین به ازای هر تغییری در فایل‌های کدهای برنامه، به صورت خودکار برنامه را build کرده و مجددا ارائه می‌دهد.


تکمیل برنامه‌ی وب جهت ارسال پیام‌هایی به کلاینت‌های متصل به آن

پس از افزودن وابستگی‌های مورد نیاز، بازیابی و build برنامه، اکنون نوبت به تعریف یک Hub است، تا از طریق آن بتوان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل ارسال کرد. به همین جهت یک پوشه‌ی جدید را به نام Hubs به پروژه‌ی وب افزوده و سپس کلاس جدید MessageHub را به صورت ذیل به آن اضافه می‌کنیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;

namespace SignalRCore2WebApp.Hubs
{
    public class MessageHub : Hub
    {
        public Task Send(string message)
        {
            return Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
        }
    }
}
این کلاس از کلاس پایه Hub مشتق می‌شود. سپس در متد Send آن می‌توان پیام‌هایی را به کلاینت‌های متصل به برنامه ارسال کرد.

پس از تعریف این Hub، نیاز است به کلاس Startup مراجعه کرده و دو تغییر ذیل را اعمال کنیم:
الف) ثبت و معرفی سرویس SignalR
ابتدا باید SignalR را فعالسازی کرد. به همین جهت نیاز است سرویس‌های آن‌را به صورت یکجا توسط متد الحاقی AddSignalR در متد ConfigureServices به نحو ذیل معرفی کرد:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddSignalR();
   services.AddMvc();
}

ب) ثبت مسیریابی دسترسی به Hub
پس از تعریف Hub، مرحله‌ی بعدی، مشخص سازی نحوه‌ی دسترسی به آن است. به همین جهت در متد Configure، به نحو ذیل Hub را معرفی کرده و سپس یک path را برای آن مشخص می‌کنیم:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseSignalR(routes =>
   {
      routes.MapHub<MessageHub>(path: "message");
    });
یعنی اکنون این Hub در آدرس ذیل قابل دسترسی است:
  http://localhost:5000/message
این آدرسی است که در کلاینت Angular، از آن برای اتصال به هاب، استفاده خواهیم کرد.


انتشار پیام‌هایی به تمام کاربران متصل به برنامه

آدرس فوق به تنهایی کار خاصی را انجام نمی‌دهد. از آن جهت اتصال کلاینت‌های برنامه استفاده می‌شود و این کلاینت‌ها پیام‌های رسیده‌ی از طرف برنامه را از این آدرس دریافت خواهند کرد. بنابراین مرحله‌ی بعد، ارسال تعدادی پیام به سمت کلاینت‌ها است. برای این منظور به HomeController برنامه‌ی وب مراجعه کرده و آن‌را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.AspNetCore.Mvc;
using Microsoft.AspNetCore.SignalR;
using SignalRCore2WebApp.Hubs;

namespace SignalRCore2WebApp.Controllers
{
    public class HomeController : Controller
    {
        private readonly IHubContext<MessageHub> _messageHubContext;
        public HomeController(IHubContext<MessageHub> messageHubContext)
        {
            _messageHubContext = messageHubContext;
        }

        public IActionResult Index()
        {
            return View(); // show the view
        }

        [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> Index(string message)
        {
            await _messageHubContext.Clients.All.InvokeAsync("Send", message);
            return View();
        }
    }
}
برای دسترسی به Hubهای تعریف شده می‌توان از سیستم تزریق وابستگی‌ها استفاده کرد. برای این منظور تنها کافی است Hub مدنظر را به عنوان آرگومان جنریک IHubContext تعریف کرد. سپس از طریق آن می‌توان به این context‌، در قسمت‌های مختلف برنامه دسترسی یافت و برای مثال پیام‌هایی را به کاربران ارائه داد.
در این مثال ابتدا View ذیل نمایش داده می‌شود:
@{
    ViewData["Title"] = "Home Page";
}

<form method="post"
      asp-action="Index"
      asp-controller="Home"
      role="form">
  <div class="form-group">
     <label label-for="message">Message: </label>
     <input id="message" name="message" class="form-control"/>
  </div>
  <button class="btn btn-primary" type="submit">Send</button>
</form>
کار آن فرستادن یک پیام به متد Index است. سپس این متد، به کمک context تزریق شده‌ی Hub پیام‌ها، این پیام را به تمام کلاینت‌های متصل ارسال می‌کند.


تکمیل برنامه‌ی کلاینت Angular جهت نمایش پیام‌های رسیده‌ی از طرف سرور

تا اینجا ساختار ابتدایی برنامه‌ی Angular را توسط Angular CLI ایجاد کردیم. اکنون نیاز است وابستگی سمت کلاینت SignalR Core را نصب کنیم. به همین جهت از طریق خط فرمان به پوشه‌ی SignalRCore2Client وارد شده و دستور ذیل را صادر کنید:
 npm install @aspnet/signalr-client --save
پرچم save آن سبب خواهد شد تا این وابستگی علاوه بر نصب، در فایل package.json نیز درج شود.
کلاینت رسمی signalr، هم جاوا اسکریپتی است و هم تایپ‌اسکریپتی. به همین جهت به سادگی توسط یک برنامه‌ی تایپ اسکریپتی Angular قابل استفاده است. کلاس‌های آن‌را در مسیر node_modules\@aspnet\signalr-client\dist\src می‌توانید مشاهده کنید.
در ابتدا، فایل app.component.ts را به نحو ذیل تغییر می‌دهیم:
import { Component, OnInit } from "@angular/core";
import { HubConnection } from "@aspnet/signalr-client";

@Component({
  selector: "app-root",
  templateUrl: "./app.component.html",
  styleUrls: ["./app.component.css"]
})
export class AppComponent implements OnInit {
  hubPath = "http://localhost:5000/message";
  messages: string[] = [];

  ngOnInit(): void {
    const connection = new HubConnection(this.hubPath);
    connection.on("send", data => {
      this.messages.push(data);
    });
    connection.start().then(() => {
      // connection.invoke("send", "Hello");
      console.log("connected.");
    });
  }
}
در اینجا در ابتدا، کلاس HubConnection از ماژول aspnet/signalr-client@ دریافت شده‌است. سپس بر این اساس در ngOnInit، یک وهله از آن که به مسیر Hub تعریف شده‌ی برنامه اشاره می‌کند، ایجاد خواهد شد. هر زمانیکه پیامی از سمت سرور دریافت گردید، این پیام را به لیست messages، که یک آرایه است اضافه می‌کنیم. در آخر برای راه اندازی این اتصال، متد start آ‌ن‌را فراخوانی خواهیم کرد. در اینجا می‌توان یک متد سمت سرور را فراخوانی کرد و یا برقراری اتصال را در کنسول developers مرورگر نمایش داد.
آرایه‌ی messages را به نحو ذیل توسط یک حلقه در قالب این کامپوننت نمایش خواهیم داد:
<div>
  <h1>
    The messages from the server:
  </h1>
  <ul>
    <li *ngFor="let message of messages">
      {{message}}
    </li>
  </ul>
</div>
پس از آن به ریشه‌ی پروژه‌ی کلاینت مراجعه کرده و دستور ذیل را صادر می‌کنیم تا برنامه‌ی Angular ساخته شده و در مرورگر پیش فرض سیستم نمایش داده شود:
  ng serve -o
در این حالت برنامه در آدرس  http://localhost:4200/ قابل دسترسی خواهد بود.


همانطور که مشاهده می‌کنید، پیام خطای ذیل را صادر کرده‌است:
 Failed to load http://localhost:5000/message: Response to preflight request doesn't pass access control check: No 'Access-Control-Allow-Origin' header is present on the requested resource. Origin 'http://localhost:4200' is therefore not allowed access.
علت اینجا است که برنامه‌ی Angular بر روی پورت 4200 کار می‌کند و برنامه‌ی وب ما بر روی پورت 5000 تنظیم شده‌است. به همین جهت نیاز است CORS را در برنامه‌ی وب تنظیم کرد تا امکان یک چنین دسترسی صادر شود.
برای این منظور به فایل آغازین برنامه‌ی وب مراجعه کرده و سرویس‌های AddCors را به مجموعه‌ی سرویس‌های برنامه اضافه می‌کنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddSignalR();
    services.AddCors(options =>
            {
                options.AddPolicy("CorsPolicy",
                    builder => builder
                        .AllowAnyOrigin()
                        .AllowAnyMethod()
                        .AllowAnyHeader()
                        .AllowCredentials());
            });
    services.AddMvc();
}
پس از آن در متد Configure، این سیاست دسترسی باید مورد استفاده قرار گیرد؛ و گرنه این تنظیمات کار نخواهد کرد. محل قرارگیری آن نیز باید پیش از سایر تنظیمات باشد:
public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
{
   app.UseCors(policyName: "CorsPolicy");
اکنون اگر مجددا برنامه‌ی Angular را Refresh کنیم، در console توسعه دهندگان مرورگر، مشاهده خواهیم کرد که اتصال برقرار شده‌است:


در آخر برای آزمایش برنامه، به آدرس http://localhost:5000 یا همان برنامه‌ی وب، مراجعه کرده و پیامی را ارسال کنید. بلافاصله مشاهده خواهید کرد که این پیام توسط کلاینت Angular دریافت شده و نمایش داده می‌شود:



کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: SignalRCore2Sample.zip
برای اجرا آن، ابتدا به پوشه‌ی SignalRCore2WebApp مراجعه کرده و دو فایل bat آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌ها‌ی برنامه را بازیابی می‌کند و دومی برنامه را بر روی پورت 5000 ارائه می‌دهد.
سپس به پوشه‌ی SignalRCore2Client مراجعه کرده و در آنجا نیز دو فایل bat ابتدایی آن‌را به ترتیب اجرا کنید. اولی وابستگی‌های برنامه‌ی Angular را بازیابی می‌کند و دومی برنامه‌ی Angular را بر روی پورت 4200 اجرا خواهد کرد.