مطالب
React 16x - قسمت 8 - ترکیب کامپوننت‌ها - بخش 2 - مدیریت state
در ادامه‌ی بحث ترکیب کامپوننت‌ها، پس از نمایش لیستی از کامپوننت‌های شمارشگر و مقدار دهی عدد آغازین آن‌ها، به همراه مدیریت حذف هر ردیف در قسمت قبل، اکنون می‌خواهیم دکمه‌ای را اضافه کنیم تا تمام شمارشگرها را به حالت اول خودشان بازگرداند. برای این منظور دکمه‌ی Reset را به ابتدای المان‌های کامپوننت Counters اضافه می‌کنیم:
<button
  onClick={this.handleReset}
  className="btn btn-primary btn-sm m-2"
>
  Reset
</button>
سپس متد رویدادگردان handleReset آن‌را به صورت زیر با تنظیم مقدار value هر counter به صفر و بازگشت آن و در نهایت به روز رسانی state کامپوننت با این آرایه‌ی جدید، پیاده سازی می‌کنیم:
  handleReset = () => {
    const counters = this.state.counters.map(counter => {
      counter.value = 0;
      return counter;
    });
    this.setState({ counters }); // = this.setState({ counters: counters });
  };


اکنون پس از ذخیره سازی فایل counters.jsx و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، هرچقدر بر روی دکمه‌ی Reset کلیک کنیم ... اتفاقی رخ نمی‌دهد! حتی اگر به افزونه‌ی React developer tools نیز مراجعه کنیم، مشاهده خواهیم کرد که عمل تنظیم value به صفر، در تک تک کامپوننت‌های شمارشگر، به درستی صورت گرفته‌است؛ اما تغییرات به DOM اصلی منعکس نشده‌اند:


البته اگر به همین تصویر دقت کنید، هنوز مقدار count، در state آن 4 است. علت اینجا است که هر کدام از Counterها دارای local state خاص خودشان هستند و در آن‌ها، مقدار count به صورت زیر مقدار دهی شده‌است که در آن تغییرات بعدی این this.props.value، متصل به count نیست و count، فقط یکبار مقدار دهی می‌شود:
class Counter extends Component {
  state = {
    count: this.props.counter.value
  };
این قطعه‌ی از کد، تنها زمانی اجرا می‌شود که یک وهله از کلاس کامپوننت Counter، در حال ایجاد است. به همین جهت زمانیکه صفحه برای بار اول بارگذاری می‌شود، مقدار آغازین count به درستی دریافت می‌شود. اما با کلیک بر روی دکمه‌ی Reset، هرچند مقدار value هر شیء counter تعریف شده‌ی در کامپوننت والد تغییر می‌کند، اما local state کامپوننت‌های فرزند به روز رسانی نمی‌شوند و مقدار جدید value را دریافت نمی‌کنند. برای رفع یک چنین مشکلی نیاز است یک مرجع مشخص را برای مقدار دهی stateهای کامپوننت‌های فرزند ایجاد کنیم.


حذف Local state

اکنون می‌خواهیم در کامپوننت Counter، قسمت local state آن‌را به طور کامل حذف کرده و تنها از this.props جهت دریافت اطلاعاتی که نیاز دارد، استفاده کنیم. به این نوع کامپوننت‌ها، «‍Controlled component» نیز می‌گویند. یک کامپوننت کنترل شده دارای local state خاص خودش نیست و تمام داده‌های دریافتی را از طریق this.props دریافت می‌کند و هر زمانیکه قرار است داده‌ای تغییر کند، رخ‌دادی را به والد خود صادر می‌کند. بنابراین این کامپوننت به طور کامل توسط والد آن کنترل می‌شود.
برای پیاده سازی این مفهوم، ابتدا خاصیت state کامپوننت Counter را حذف می‌کنیم. سپس تمام ارجاعات به this.state را در این کامپوننت یافته و آن‌ها را تغییر می‌دهیم. اولین ارجاع، در متد handleIncrement به صورت this.state.count تعریف شده‌است:
  handleIncrement = () => {
    this.setState({ count: this.state.count + 1 });
  };
 از این جهت که دیگر دارای local state نیستیم، داشتن متد this.setState در اینجا بی‌مفهوم است. در یک کامپوننت کنترل شده، هر زمانیکه قرار است داده‌ای ویرایش شود، این کامپوننت باید رخ‌دادی را صادر کرده و از والد خود درخواست تغییر اطلاعات را ارائه دهد؛ شبیه به this.props.onDelete ای که در قسمت قبل کامل کردیم. بنابراین کل متد handleIncrement را نیز حذف می‌کنیم. اینبار رخ‌داد onClick، سبب بروز رخداد onIncrement در والد خود خواهد شد:
<button
  onClick={() => this.props.onIncrement(this.props.counter)}
  className="btn btn-secondary btn-sm"
>
  Increment
</button>
همچنین دو متد دیگری که ارجاعی را به this.state داشتند، به صورت زیر جهت استفاده‌ی از this.props.counter.value، به روز رسانی می‌شوند:
  getBadgeClasses() {
    let classes = "badge m-2 badge-";
    classes += this.props.counter.value === 0 ? "warning" : "primary";
    return classes;
  }

  formatCount() {
    const { value } = this.props.counter; // Object Destructuring
    return value === 0 ? "Zero" : value;
  }
تا اینجا به صورت کامل local state این کامپوننت حذف و با this.props جایگزین شده و در نتیجه تحت کنترل کامپوننت والد آن قرار می‌گیرد.

در ادامه به کامپوننت Counters مراجعه کرده و متد رویدادگردانی را جهت پاسخگویی به رخ‌داد onIncrement رسیده‌ی از کامپوننت‌های فرزند، تعریف می‌کنیم:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
  };
سپس ارجاعی از این متد را به ویژگی onIncrement تعریف شده‌ی در المان Counter، متصل می‌کنیم:
  <Counter
    key={counter.id}
    counter={counter}
    onDelete={this.handleDelete}
    onIncrement={this.handleIncrement}
  />
اکنون هر زمانیکه بر روی دکمه‌ی Increment کلیک شود، this.props.onIncrement آن، سبب فراخوانی متد handleIncrement والد خود خواهد شد.

پیاده سازی کامل متد handleIncrement اینبار به صورت زیر است:
  handleIncrement = counter => {
    console.log("handleIncrement", counter);
    const counters = [...this.state.counters]; // cloning an array
    const index = counters.indexOf(counter);
    counters[index] = { ...counter }; // cloning an object
    counters[index].value++;
    console.log("this.state.counters", this.state.counters[index]);
    this.setState({ counters });
  };
همانطور که در قسمت‌های قبل نیز عنوان شد، در React نباید مقدار state را به صورت مستقیم ویرایش کرد؛ مانند مراجعه‌ی مستقیم به this.state.counters[index] و سپس تغییر خاصیت value آن‌. بنابراین باید یک clone از آرایه‌ی counters و سپس یک clone از شیء counter رسیده‌ی از کامپوننت فرزند را ایجاد کنیم تا این cloneها دیگر ارجاعی را به اشیاء اصلی ساخته شده‌ی از روی آن‌ها نداشته باشند (مهم‌ترین خاصیت یک clone) تا اگر خاصیت و مقداری را در آن‌ها تغییر دادیم، دیگر به شیء اصلی که از روی آن‌ها clone شده‌اند، منعکس نشوند. در اینجا از spread operator برای ایجاد این cloneها استفاده شده‌است. اکنون مقادیر خواص این cloneها را تغییر می‌دهیم و درنهایت این counters جدید را که خودش نیز یک clone است، به متد this.setState جهت به روز رسانی UI و همچنین state کامپوننت، ارسال می‌کنیم.

تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کرده و منتظر به روز رسانی آن در مرورگر شویم، با کلیک بر روی Reset، تمام کامپوننت‌ها با هر وضعیتی که پیشتر داشته باشند، به حالت اول خود باز می‌گردند:



همگام سازی چندین کامپوننت با هم زمانیکه رابطه‌ی والد و فرزندی بین آن‌ها وجود ندارد


در ادامه می‌خواهیم یک منوی راهبری (یا همان NavBar در بوت استرپ) را به بالای صفحه اضافه کنیم و در آن جمع کل تعداد Counterهای رندر شده را نمایش دهیم؛ مانند نمایش تعداد آیتم‌های انتخاب شده‌ی توسط یک کاربر، در یک سبد خرید. برای پیاده سازی آن، درخت کامپوننت‌های React را مطابق شکل فوق تغییر می‌دهیم. یعنی مجددا کامپوننت App را در به عنوان کامپوننت ریشه‌ای انتخاب کرده که سایر کامپوننت‌ها از آن مشتق می‌شوند و همچنین کامپوننت مجزای NavBar را نیز اضافه خواهیم کرد.
برای این منظور به index.js مراجعه کرده و مجددا کامپوننت App را که غیرفعال کرده بودیم و بجای آن Counters را نمایش می‌دادیم، اضافه می‌کنیم:
import App from "./App";

ReactDOM.render(<App />, document.getElementById("root"));

سپس کامپوننت جدید NavBar را توسط فایل جدید src\components\navbar.jsx اضافه می‌کنیم تا منوی راهبری سایت را نمایش دهد:
import React, { Component } from "react";

class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar
        </a>
      </nav>
    );
  }
}

export default NavBar;

اکنون به App.js مراجعه کرده و متد render آن‌را جهت نمایش درخت کامپوننت‌هایی که مشاهده کردید، تکمیل می‌کنیم:
import "./App.css";

import React from "react";

import Counters from "./components/counters";
import NavBar from "./components/navbar";

function App() {
  return (
    <React.Fragment>
      <NavBar />
      <main className="container">
        <Counters />
      </main>
    </React.Fragment>
  );
}

export default App;
ابتدا کامپوننت NavBar در بالای صفحه رندر می‌شود و سپس کامپوننت Counters در میانه‌ی صفحه. چون در اینجا چندین المان قرار است رندر شوند، از React.Fragment برای محصور کردن آن‌ها استفاده کرده‌ایم.
تا اینجا اگر برنامه را ذخیره کنیم تا در مرورگر بارگذاری مجدد شود، چنین شکلی حاصل شده‌است:


اکنون می‌خواهیم تعداد کامپوننت‌های شمارشگر را در navbar نمایش دهیم. پیشتر state کامپوننت Counters را توسط props، به کامپوننت‌های Counter رندر شده‌ی توسط آن انتقال دادیم. استفاده‌ی از این ویژگی به دلیل وجود رابطه‌ی والد و فرزندی بین این کامپوننت‌ها میسر شد. اما همانطور که در تصویر درخت کامپوننت‌های جدید تشکیل شده مشاهده می‌کنید، رابطه‌ی والد و فرزندی بین دو کامپوننت Counters و NavBar وجود ندارد. بنابراین اکنون این سؤال مطرح می‌شود که چگونه باید تعداد کل شمارشگرهای کامپوننت Counters را به کامپوننت NavBar، برای نمایش آن‌ها انتقال داد؟ در یک چنین حالت‌هایی که رابطه‌ی والد و فرزندی بین کامپوننت‌ها وجود ندارد و می‌خواهیم آن‌ها را همگام سازی کنیم و داده‌هایی را بین آن‌ها به اشتراک بگذاریم، باید state را به یک سطح بالاتر انتقال داد. یعنی در این مثال باید state کامپوننت Counters را به والد آن که اکنون کامپوننت App است، منتقل کرد. پس از آن چون هر دو کامپوننت NavBar و Counters، از کامپوننت App مشتق می‌شوند، اکنون می‌توان این state را به تمام فرزندان App توسط props منتقل کرد و به اشتراک گذاشت.


انتقال state به یک سطح بالاتر

برای انتقال state به یک سطح بالاتر، به کامپوننت Counters مراجعه کرده و خاصیت state آن‌را به همراه تمامی متدهایی که آن‌را تغییر می‌دهند و از آن استفاده می‌کنند، انتخاب و cut می‌کنیم. سپس به کامپوننت App مراجعه کرده و آن‌ها را در اینجا paste می‌کنیم. یعنی خاصیت state و متدهای handleDelete، handleReset و handleIncrement را از کامپوننت Counters به کامپوننت App منتقل می‌کنیم. این مرحله‌ی اول است. سپس نیاز است به کامپوننت Counters مراجعه کرده و ارجاعات به state و متدهای یاد شده را توسط props اصلاح می‌کنیم. برای این منظور ابتدا باید این props را در کامپوننت App مقدار دهی کنیم تا بتوانیم آن‌ها را در کامپوننت Counters بخوانیم؛ یعنی متد render کامپوننت App، تمام این خواص و متدها را باید به صورت ویژگی‌هایی به تعریف المان Counters اضافه کند تا خاصیت props آن بتواند به آن‌ها دسترسی داشته باشد:
  render() {
    return (
      <React.Fragment>
        <NavBar />
        <main className="container">
          <Counters
            counters={this.state.counters}
            onReset={this.handleReset}
            onIncrement={this.handleIncrement}
            onDelete={this.handleDelete}
          />
        </main>
      </React.Fragment>
    );
  }

پس از این تعاریف می‌توانیم به کامپوننت Counters بازگشته و ارجاعات فوق را توسط خاصیت props، در متد render آن اصلاح کنیم:
  render() {
    return (
      <div>
        <button
          onClick={this.props.onReset}
          className="btn btn-primary btn-sm m-2"
        >
          Reset
        </button>
        {this.props.counters.map(counter => (
          <Counter
            key={counter.id}
            counter={counter}
            onDelete={this.props.onDelete}
            onIncrement={this.props.onIncrement}
          />
        ))}
      </div>
    );
  }
در اینجا سه رویدادگردان و یک خاصیت counters، از طریق خاصیت props والد کامپوننت Counter که اکنون کامپوننت App است، خوانده می‌شوند.

پس از این نقل و انتقالات، اکنون می‌توانیم تعداد counters را در NavBar نمایش دهیم. برای این منظور ابتدا در کامپوننت App، به همان روشی که ویژگی counters={this.state.counters} را به تعریف المان Counters اضافه کردیم، شبیه به همین کار را برای کامپوننت NavBar نیز می‌توانیم انجام دهیم تا از طریق خاصیت props آن قابل دسترسی شود و یا حتی می‌توان به صورت زیر، تنها جمع کل را به آن کامپوننت ارسال کرد:
<NavBar
    totalCounters={this.state.counters.filter(c => c.value > 0).length}
/>

سپس در کامپوننت NavBar، عدد totalCounters فوق را که به تعداد کامپوننت‌هایی که مقدار value آن‌ها بیشتر از صفر است، اشاره می‌کند، از طریق خاصیت props خوانده و نمایش می‌دهیم:
class NavBar extends Component {
  render() {
    return (
      <nav className="navbar navbar-light bg-light">
        <a className="navbar-brand" href="#">
          Navbar{" "}
          <span className="badge badge-pill badge-secondary">
            {this.props.totalCounters}
          </span>
        </a>
      </nav>
    );
  }
}
که با ذخیره کردن این فایل و بارگذاری مجدد برنامه در مرورگر، به خروجی زیر خواهیم رسید:



کامپوننت‌های بدون حالت تابعی

اگر به کدهای کامپوننت NavBar دقت کنیم، تنها یک تک متد render در آن ذکر شده‌است و تمام اطلاعات مورد نیاز آن نیز از طریق props تامین می‌شود و دارای state و یا هیچ رویدادگردانی نیست. یک چنین کامپوننتی را می‌توان به یک «Stateless Functional Component» تبدیل کرد؛ کامپوننت‌های بدون حالت تابعی. در اینجا بجای اینکه از یک کلاس برای تعریف کامپوننت استفاده شود، می‌توان از یک function استفاده کرد (به همین جهت به آن functional می‌گویند). احتمالا نمونه‌ی آن‌را با کامپوننت App پیش‌فرض قالب create-react-app نیز مشاهده کرده‌اید که در آن فقط یک ()function App وجود دارد. البته در کدهای فوق چون نیاز به ذکر state، در کامپوننت App وجود داشت، آن‌را از حالت تابعی، به حالت کلاس استاندارد کامپوننت، تبدیل کردیم.
اگر بخواهیم کامپوننت بدون حالت NavBar را نیز تابعی کنیم، می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
import React from "react";

// Stateless Functional Component
const NavBar = props => {
  return (
    <nav className="navbar navbar-light bg-light">
      <a className="navbar-brand" href="#">
        Navbar{" "}
        <span className="badge badge-pill badge-secondary">
          {props.totalCounters}
        </span>
      </a>
    </nav>
  );
};

export default NavBar;
برای اینکار قسمت return متد render کامپوننت را cut کرده و به داخل تابع NavBar منتقل می‌کنیم. بدنه‌ی این تابع را هم می‌توان توسط میان‌بر sfc که مخفف Stateless Functional Component است، در VSCode تولید کرد.
پیشتر در کامپوننت NavBar از شیء this استفاده شده بود. این روش تنها با کلاس‌های استاندارد کامپوننت کار می‌کند. در اینجا باید props را به عنوان پارامتر متد دریافت (همانند مثال فوق) و سپس از آن استفاده کرد.

البته لازم به ذکر است که انتخاب بین «کامپوننت‌های بدون حالت تابعی» و یک کامپوننت معمولی تعریف شده‌ی توسط کلاس‌ها، صرفا یک انتخاب شخصی است.

یک نکته: امکان Destructuring Arguments نیز در اینجا وجود دارد. یعنی بجای اینکه یکبار props را به عنوان پارامتر دریافت کرد و سپس توسط آن به خاصیت totalCounters دسترسی یافت، می‌توان نوشت:
const NavBar = ({ totalCounters }) => {
در این حالت شیء props دریافت شده توسط ویژگی Objects Destructuring، به totalCounters تجزیه می‌شود و سپس می‌توان تنها از همین متغیر دریافتی، به صورت {totalCounters} در کدها استفاده کرد.



کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: sample-08.zip
مطالب
NOSQL قسمت اول
  در این پست نگاهی کلی به ویژگی‌های پایگاه‌های داده NOSql خواهیم داشت و با بررسی تاریخچه و دلیل پیدایش این سیستم‌ها آشنا خواهیم شد.
  با فراگیر شدن اینترنت در سال‌های اخیر و افزایش کاربران ، سیستم‌های RDBMS جوابگوی نیازهای برنامه‌نویسان در حوزه‌ی وب نبودند زیرا نیاز به نگهداری داده‌ها با حجم بالا و سرعت خواندن و نوشتن بالا از جمله نقط ضعف سیستم‌های RDBMS میباشد ، چرا که با افزایش شدید کاربران داده‌ها اصولا به صورت منطقی ساختار یکدست خود را جهت نگه‌داری از دست می‌دهند و به این ترتیب عملیات نرمال سازی منجر به ساخت جداول زیادی می‌شود که نتیجه آن برای هر کوئری عملیات Join‌های متعدد می‌باشد که سرعت خواندن و نوشتن را به خصوص برای برنامه‌های با گستره‌ی وب پایین می‌آورد و مشکلات دیگری در سیستم‌های RDBMS که ویژگی‌های سیستم‌های NoSql مشخص کننده آن مشکلات است که در ادامه به آن می‌پردازیم.
طبق تعریف کلی پایگاه داده NOSql عبارت است از:
نسل بعدی پایگاه داده (نسل از بعد RDBMS ) که اصولا دارای چند ویژگی زیر باشد:
۱- داده‌ها در این سیستم به صورت رابطه‌ای (جدولی)  نمی‌باشند
۲-داده‌ها به صورت توزیع شده نگهداری می‌شوند.
۳-سیستم نرم‌افزاری متن باز می‌باشد.
۴-پایگاه داده مقیاس پذیر به صورت افقی می‌باشد(در مطالب بعدی توضیح داده خواهد شد.)

  همان‌گونه که گفته شد این نوع پایگاه داده به منظور رفع نیاز‌های برنامه‌های با حجم ورود و خروج داده بسیار بالا  (برنامه‌های مدرن وب فعلی) ایجاد شدند.
شروع کار پیاده‌سازی این سیستم‌ها در اوایل سال ۲۰۰۹ شکل گرفت و با سرعت زیادی رشد کرد و همچنین ویژگی‌های کلی دیگری نیز به این نوع سیستم اضافه شد.
که این ویژگی‌ها عبارتند از:
  • Schema-free : بدون شَما ! ، با توجه به برنامه‌های وبی فعلی ممکن است شمای نگه‌داری داده‌ها ( ساختار کلی ) مرتبا و یا گهگاهی تغییر کند. لذا در این سیستم‌ها اصولا داده‌ها بدون شمای اولیه طراحی و ذخیره می‌شوند. ( به عنوان مثال می‌توان در یک سیستم که مشخصات کاربران وارد سیستم می‌شود برای یک کاربر یک سری اطلاعات اضافی و برای کاربری دیگر از ورود اطلاعات اضافی صرف‌نظر کرد ، و در مقایسه با RDBMS به این ترتیب از ورود مقادیر Null و یا پیوند‌های بیمورد جلوگیری کرد.
    کنترل اطلاعات الزامی توسط لایه سرویس برنامه انجام می‌شود. ( در زبان جاوا توسط jsr-303 و یاBean Validation ها)
  • easy replication support : در این سیستم ، نحوه‌ی گرفتن نسخه‌های پشتیبان و sync بودن نسخه‌های مختلف بسیار ساده و سر راست می‌باشد و سرور پایگاه داده به محض عدم توانایی خواندن و یا نوشتن از روی دیسک سراغ نسخه‌ی پشتیبان می‌رود و آن نسخه را به عنوان نسخه‌ی اصلی در نظر می‌گیرد.
  • Simple API : به دلیل متن‌باز بودن  و فعال بودن Community این سیستم‌ها API‌های ساده و بهینه‌ای برای اکثر زبان‌های برنامه‌نویس محبوب ایجاد شده است که در پست‌های بعدی با ارائه مثال آنها را بررسی خواهیم کرد.
  • eventually consistent : در سیستم‌های RDBMS که داده‌ها خاصیت ACID را ( در قالب Transaction) پیاده می‌کنند ، در این سیستم‌های داده‌ها در وضعیت BASE قرار دارند که سرنام کلمات Basically Available ، Soft State ، Eventual Consistency  می‌باشد.
  • huge amount of data: این سیستم‌ها به منظور کار با داده‌های با حجم بالا ایجاد شده‌اند ، یک تعریف کلی می‌گوید اگر مقدار داده‌های نگهداری شده در پایگاه‌های داده برنامه شما ظرفیتی کمتر از یک ترابایت داده دارد از پایگاه داده RDBMS استفاده کنید واگر ظرفیت آن از واحد ترابایت فراتر می‌رود از سیستم‌های NOSql استفاده کنید.
  به طور کلی پایگاه داده‌ای که در چارچوب موارد ذکر شده قرار گیرد را می‌توان از نوع NoSql که سرنام کلمه (Not Only SQL ) می‌باشد قرار داد. تاکنون پیاده‌سازی‌های زیادی از این سیستم‌ها ایجاد شده است که رفتار و نحو‌ه‌ی نگه‌داری داده‌ها ( پرس‌وجو ها) در این سیستم‌ها با یکدیگر متفاوت می‌باشد.

  جهت پیاده سازی پایگاه داده با این سیستم‌ها تا حدودی نگرش کلی به داده‌ها و نحوه‌ی چیدمان آنها تغییر می‌کند ، به صورت کلی مباحث مربوط به normalization و de-normalization و تصور داده‌ها به صورت جدولی کنار می‌رود.
  سیستم NoSql به جهت دسته‌بندی نحوه‌ی ذخیره‌سازی داده‌ها و ارتباط بین آنها به ۴ دسته کلی تقسیم می‌شود که معرفی کلی آن دسته‌بندی‌ها موضوع مطلب بعدی می‌باشد. 
مطالب
وضعیت فناوری‌های مرتبط با دات نت از دیدگاه مرگ و زندگی!

مطلبی که در ذیل آورده شده صرفا یک برداشت شخصی است بر اساس نقل قول‌ها و بررسی وضعیت اعضای تیم‌های مرتبط با فناوری‌های مختلف بکار گرفته شده در دات نت فریم ورک و ... نه رسمی!

ADO.NET ، DataSet ، DataTable و امثال آن: مرده! (مرده به معنای اینکه دیگر توسعه‌ی جدی نخواهد یافت)
ADO.NET‌ اولین فناوری دسترسی به داده‌ها در دات نت فریم ورک بود/است. مدل طراحی آن هم بر اساس امکانات زبان‌های آن زمان (زمان شروع به کار دات نت) بود (و تا دات نت 4 هم تغییر عمده‌ای نکرده). برای مثال در زمان ارائه اولین نگارش آن خبری از Generics نبود (در دات نت 2 اضافه شد)؛ یا LINQ وجود نداشت (در دات نت سه و سه و نیم اضافه و تکمیل شد). به همین جهت طراحی آن در حال حاضر (با وجود دات نت 4) بوی ماندگی می‌دهد (مانند استفاده از دیتاست و دیتاتیبل) و با ORM های مایکروسافت جهت استفاده از امکانات Generics و LINQ جایگزین شده‌ است.
البته این مورد تنها مورد مرده‌ای است که "باید" یاد گرفت؛ مهم نیست که ORMs ارائه شده‌اند. مهم این است که زیر ساخت تمام ORM های نوشته شده برای دات نت همین ADO.NET خام است.


LINQ to SQL : مرده!
مایکروسافت با این فناوری ORM های خودش را شروع کرد اما بعد از مدتی دید که بهتر است یک نسخه‌ی عمومی‌تر با پشتیبانی از بانک‌های اطلاعاتی دیگر مانند اوراکل، MySQL و غیره را نیز ارائه دهد. همینجا بود که آن‌را خیلی ساده با Entity framework جایگزین کرد و در roadmap ارائه شده صراحتا EF به عنوان راه حل توصیه شده دسترسی به داده‌های مایکروسافت اعلام شده است (+). حالا این وسط دیگر مهم نیست شما پروژه نوشته بودید یا هر چی. دیگر منتظر تغییرات خاصی در LINQ to SQL نباشید. فقط یک سری رفع باگ و نگهداری پروژه را شاهد خواهید بود. البته در همان زمان خیلی زود تکذیب کردند که LINQ to SQL مرده اما برای نمونه آقای Damien که عضو اصلی تیم LINQ to SQL بودند، اکنون در تیم XBOX مشغول به کار هستند! (+) تو خود شرح مفصل بخوان از این مجمل!

ضمنا این رو هم در نظر داشته باشید که LINQ != LINQ to SQL ؛ به عبارتی LINQ به خودی خود فقط یک language feature است.


Windows Forms یا به اختصار WinForms : مرده!
به نظر مظلوم‌تر از این یکی در دات نت یافت نمی‌شود! همین چند وقت پیش یکی از اعضای مایکروسافت این نظر سنجی رو برگزار کرده بود که "ما چکار کنیم که شما راحت‌تر از WinForms به WPF مهاجرت کنید؟!" (+)
در قاموس WPF ، ویندوز فرمز یعنی Canvas panel ؛ به عبارتی صلب‌ترین حالت طراحی رابط کاربری و این انتقال و مهاجرت هرچند برای کسانی که عمری را روی آن گذاشته‌اند، دردناک خواهد بود اما با وجود توانایی‌های WPF چیزی را از دست نخواهند داد. سیستم Layout (طرح بندی) در WinForms و همچنین دلفی، بر اساس قراردهی اشیاء در مختصات مطلقی در صفحه است. مثلا این دکمه‌ی خاص در آن نقطه‌ی معلوم قرار می‌گیرد و همین. این روش طرح بندی یکی از چندین روش طرح بندی در WPF است که اصطلاحا Canvas نام دارد. توصیه اکید و مطلق در WPF آن است که از Canvas فقط برای طراحی اشیاء گرافیکی پیچیده استفاده کنید و نه طراحی رابط کاربر. چرا؟ چون برای مثال در Silverlight که برادر کوچکتر WPF محسوب می‌شود، رابط کاربری آن باید بتواند همانند HTML انعطاف پذیر باشد و با اندازه‌های مختلف مرورگر یا اندازه‌ی قلم‌های بزرگتر هماهنگ شده و مقاومت کند، بدون اینکه از ریخت بیفتد و این مورد را سایر سیستم‌های طرح بندی رابط کاربر (منهای Canvas یا همان سیستم طرح بندی WinForms) ارائه می‌دهند. مورد دیگری که در WPF و Silverlight بسیار حائز اهمیت است ، Content Controls می‌باشد. چقدر خوب می‌شد بتوان داخل یک کنترل، کلا یک سیستم طرح بندی را تعریف کرد و اشیاء دلخواهی را داخل آن قرار داد. مثلا ToolTip پیش فرض وجود دارد. بسیار هم خوب. بنده علاقه دارم، متن عنوان آن ضخیم باشد. کنار آن یک تصویر کوچک و در سمت چپ آن متن قرار گیرد. برای انجام اینکار در WPF لازم نیست تا شما منتظر نگارش بعدی دات نت باشید که دست اندرکاران مربوطه با افتخار در یک سند 50 صفحه‌ای توضیح دهند که چگونه می‌توان اینکار را انجام داد. یک سیستم طرح بندی را اضافه کنید. موارد ذکر شده را در آن تعریف کنید. بدون استفاده از هیچ نوع کامپوننتی یا بدون منتظر ماندن تا نگارش بعدی این محصولات، به مقصود خود رسیده‌اید.


ASP.NET Web forms : داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه!
از زمانیکه ASP.NET MVC آمد نسخه‌ی Web forms تقریبا فراموش شد. به وبلاگ اسکات گاتری یا Haacked و سایر اعضای اصلی دات نت که مراجعه کنید در سه سال اخیر در حد تعداد انگشتان یک دست هم در مورد Web forms مطلب ننوشته‌اند. تمام تمرکز و نوآوری‌ها بر روی MVC متمرکز شده و حتی در نسخه‌ی 4 دات نت هم فقط یک سری صافکاری مختصر را در Web forms شاهد بودیم مثلا نام کنترل‌ها را خودتان هم در زمان رندر نهایی می‌توانید تعیین کنید! یا لطفا کردند و قسمتی از url routing موجود در ASP.NET MVC را به ASP.NET web forms 4 هم قرض دادند (این مورد شاید مهم‌ترین تغییر قابل ذکر در ASP.Net web forms 4 است).
البته این رو هم اضافه کنم که ASP.NET MVC‌ واقعا قابل احترام است؛ هدف از آن جدا سازی لایه‌های برنامه با الگوهای استاندارد صنعتی (و نه هر روش برنامه نویسی چند لایه من درآوردی)، ترویج کد نویسی بهتر، ترویج Unit testing ، رفع یک سری مشکلات ASP.NET Web forms (مثلا از ViewState های حجیم دیگر خبری نیست) و امثال آن است.
برای نمونه توجه شما را به مطلبی که آقای Dino Sposito در مورد ASP.NET Webforms نوشته جلب می‌کنم: (+)
به صورت خلاصه ایشان عنوان کرده زمان طراحی ASP.NET Webforms در 10 سال قبل، هدف ما انتقال ساده‌تر برنامه نویس‌های VB به محیط وب بود. به همین جهت دست به اختراع postback ، viewState ، کنترل‌های سمت سرور و غیره زدیم. (بنابراین تاکید تمام این‌ها این است که webforms فناوری دهه قبل "بود" و الان بنابر نیازهای جدید دست به طراحی مجدد زده‌ایم)

در مورد "پایان پروژه ASP.NET Ajax Control Toolkit" هم قبلا مطلب نوشته بودم و این یکی واقعا official است!


و در پایان باید متذکر شد که فلان فناوری مرده یا داره نفس‌های آخرش رو می‌کشه اصلا مهم نیست. هنوز هم هستند سازمان‌هایی که برنامه‌های نوشته شده با ASP کلاسیک (نگارش قبل از ASP.NET Web forms) خود را دارند و خیلی هم از آن راضی هستند!
این موارد رو از این جهت نوشتم که اگر می‌خواهید تازه به این جمع وارد شوید دقیقا بدانید باید روی چه مواردی بیشتر وقت بگذارید و یادگیری کدامیک صرفا اتلاف وقت خواهند بود (مثلا EF بر LINQ to SQL ارجح است و اگر امروز می‌خواهید شروع کنید با EF شروع کنید، یا دیگر کم کم با وجود WPF ، بازار کاری برای WinForms نخواهد بود).

مطالب
استفاده از Google Analytics در ASP.Net

قبل از استفاده از بلاگر، در سایت wordpress وبلاگ داشتم، که به‌دلایلی کنسل شد. تفاوت محسوسی را که اینجا مشاهده می‌کنم، نبود قسمت آمار سایت است. در سایت wordpress آمار مبسوطی را از بازدید کنندگان سایت می‌توانید در کنترل پنل مدیریتی وبلاگ مشاهده کنید، اما در اینجا خیر.
به همین جهت اولین کاری را که انجام دادم استفاده از سرویس رایگان persianstat بود که انصافا هم با کیفیت است و قابل مقایسه با آماری که wordpress ارائه می‌دهد، می‌باشد.
جالب اینجا است که هر چند هاست اینجا، گوگل است اما استفاده‌ی خودکار از ابزار Google analytics در آن مهیا نیست. احتمالا علت آن آماده نبودن API آن است که قرار است به زودی ارائه شود، بنابراین ارزش وقت گذاشتن را دارد.



برای استفاده از Google analytics ، پس از ثبت نام و ورود به آن، سایت مورد نظر را معرفی کرده (در قسمت Add Website Profile) و نهایتا یک کد جاوا اسکریپتی به شما خواهد داد که می‌توانید آنرا به صفحات مورد نظر خود در سایت اضافه نمائید تا تحت کنترل آماری قرار گیرد. محدودیتی هم در مورد تعداد سایت وجود ندارد و با یک اکانت می‌توانید چندین سایت را معرفی کرده و تحت کنترل قرار دهید.
اگر از ASP.Net استفاده می‌کنید، تنها کافی است به master page سایت مراجعه کنید و پیش از بسته شدن تگ body ، اسکریپت مربوط به Google analytics را اضافه کنید تا تمام سایت را تحت کنترل قرار دهید.
یا اگر علاقمند بودید که اینکار را به صورت "شیک‌تری" انجام دهید، می‌توان از این http module استفاده کرد. به این صورت ابتدا تگ بسته شدن body به صورت خودکار پیدا شده و سپس اسکریپت به پیش از آن اضافه می‌شود.
این روش بار بزرگ تهیه آمار سایت را حذف خواهد کرد. عموما دیتابیس جمع آوری آمار سایت خیلی زود (برای مثال پس از گذشت 6 ماه) حجیم می‌شود و تاثیر مشهودی را بر روی کارآیی سایت خواهد گذاشت. بنابراین، این سؤال مطرح می‌شود که چرا گوگل اینکار را برای ما انجام ندهد؟! هزینه بانک اس کیوال سرور بر روی هاست‌های اینترنتی بالا بوده و حجمی را هم که در اختیار قرار می‌دهند محدود است. در صورت نیاز به حجم‌های بالاتر باید هزینه بیشتری را پرداخت کرد. بنابراین هم از لحاظ قیمت و هچنین کارآیی سایت، استفاده از این سرویس واقعا مقرون به صرفه است. بعلاوه از تنوع آماری که ارائه می‌دهد نیز نمی‌توان چشم پوشی کرد. برای مثال کاربران چه واژه‌های کلیدی را در موتورهای جستجو وارد کرده‌اند تا به سایت شما رسیده‌اند؟ چند درصد کاربر وفادار دارید؟! (کاربرهای وفادار، منظور افرادی هستند که به صورت منظم به سایت سر می‌زنند) و امثال این. انصافا تهیه چنین ماژولی برای یک سایت از لحاظ برنامه نویسی شاید با برنامه نویسی کل یک سایت برابری کند.
اگر هم نیاز به یک برنامه سورس باز داشتید که هر روز به اکانت Google analytics شما سر بزند و اطلاعات آنرا استخراج کرده و در یک بانک SQL server ذخیره کند، می‌توانید به پروژه سی شارپ زیر مراجعه نمائید:
Google Analytics Data Extractor

البته باید دقت داشت که پس از ارائه API کامل Google analytics ، دیگر نیازی به این نوع روش‌های ابتکاری وجود نداشته و استخراج داده از آن بسیار ساده‌تر خواهد شد.

مطالب
Garbage Collector در #C - قسمت اول

Garbage Collector

Garbage Collection



فرض کنید متغیری را ایجاد کرده و به آن مقدار داده‌‎‎اید:
string message = "Hello World!";

آیا تابحال به این موضوع فکر کرده‌اید که طول عمر متغیر message تا چه زمانی است و چه زمانی باید از بین برود؟
چه زمانی باید توسط کامپایلر ( یا بهتر بگوییم ، Runtime ) طول عمر این متغیر به پایان برسد و از حافظه حذف شود؟

زبان‎‌های برنامه نویسی به دو دسته‌ی Managed و Unmanaged تقسیم میشوند:

  1. Unmanaged: در این دسته از زبان ها، وظیفه‌ی ایجاد اشیاء، تشخیص زمان درست برای از بین بردن و از بین بردن آنها، برعهده‌ی شماست. زبان‌های C و ++C جز این نوع زبان‌ها میباشند.

  2. Managed: در این دسته از زبان‌ها، ایجاد اشیاء مانند قبل بر عهده‌ی شماست، اما وظیفه تشخیص و از بین بردن آنها در زمان درست را Runtime برعهده میگیرد.
    در این نوع زبان‌‎ها ما دغدغه‌ی حذف متغیری را که در چندین خط بالاتر، آن را ایجاد کرده و به آن مقدار داده‎، به چندین متد آن را پاس داده و انواع تغییرات را روی آن انجام داده‎ایم، نداریم. زبان‌های #C و Java جزو این نوع زبان‌ها میباشند.

ایده کلی ایجاد زبان‌های Managed بر این است که شما درگیر مباحث مربوط به Memory Management نشوید و تمرکز اصلیتان روی Business باشد.

اکثر پروژه‌ها به اندازه کافی پیچیدگی‌های Business ای دارند و ترکیب کردن این نوع پیچیدگی‌ها با پیچیدگی‌های Low Level و Technical ای همچون مباحث Memory Management، در اکثر اوقات باعث میشود که نگهداری از پروژه کاری بسیار دشوار شده و به تدریج مانند بسیاری از پروژه‌های دیگر، نام Legacy را با خود به یدک بکشد.

این بدان معنا نیست که پروژه‌هایی که با زبان هایی همچون C و ++C نوشته میشوند، از همان روز اول Legacy بوده و قابل نگهداری نیستند، بلکه بدین معناست که نگهداری کد چنین زبان‌هایی نسبت به زبان‌های Managed، به مراتب مشکل‌تر است و همچنین قابل ذکر است که قابلیت نگهداری یک پروژه به مباحث بسیار زیاد دیگری نیز بستگی دارد.

Legacy Code



نمونه ای از ترکیب این نوع پیچیدگی‌ها را با مثالی بسیار ساده در دو زبان C و #C بررسی میکنیم.

برنامه‌ای داریم که یک متغییر عددی از نوع int را ایجاد میکند. عدد 25 را بعنوان مقدار به آن میدهد و سپس این متغیر به یک متد پاس داده میشود تا مقدارش چاپ شود.

کد این برنامه در زبان C :
#include <stdio.h>
#include <stdlib.h>

void printReport(int* data)
{
    printf("Report: %d", *data);
}

int main(void)
{
    int *myNumber;
    myNumber = (int*)malloc(sizeof(int));
    if (myNumber == 0)
    {
        printf("ERROR: Out of memory");
        return 1;
    }
    
    *myNumber = 25;
    printReport(myNumber);
    
    free(myNumber);
    myNumber = NULL;
    
    return 0;
}

"هدف" و Business اصلی این برنامه، چاپ و یک گزارش ساده بود، اما مسائل بسیار بیشتری در این مثال دخیل شده اند:

1- Allocate و دریافت فضای مورد نیاز برای یک عدد ( int ) از Memory ، توسط تابع malloc
2- Cast کردن مقدار برگشت داده شده ( *void ) به type مدنظرمان یعنی *int
3- نگهداری آدرس متغییر allocate شده داخل یک pointer
4- بررسی موفقیت آمیز بودن عمل allocation روی memory ( اگر حافظه فضای کافی نداشته باشد، عدد 0 بعنوان آدرس و به معنای عدم موفقیت بازگردانده میشود)
5- مقداردهی متغیر allocate شده با عدد 25
6- صدا زدن و پاس دادن pointer متغییر myNumber به تابع printReport
7- خالی کردن مقدار allocate شده متغییر myNumber توسط تابع free در زمانی که دیگر به آن در برنامه نیازی نیست.
8- مقداردهی NULL به myNumber ( جهت جلوگیری از مشکلات Dangling Pointers )


چند مرحله از این مراحل ذکر شده، واقعا نیاز Business ای برنامه ما بود؟ این مثال، بسیار ساده و غیر واقعی بود؛ اما تصور کنید با این روش، یک برنامه بزرگ با Business Rule‌ها و پیچیدگی‌های خودش، چه حجمی از کد و پیچیدگی را خواهد داشت.


کد این برنامه در زبان #C :
using System;

public class Program
{
    public static void Main()
    {
        int myNumber = 25;
        PrintReport(myNumber);
    }
    
    private static void PrintReport(int number)
    {
        Console.WriteLine($"Report: {number}");
    }
}

همانطور که میبینید در اینجا تمرکزمان روی هدف اصلی و Business است و درگیر پیچیدگی مباحث جانبی نظیر Manual Memory Management نشده‌ایم و Runtime زبان #C یعنی CoreCLR وظیفه Memory Management را در پشت صحنه برعهده گرفته است.



تفاوت بین زبان‌های Managed و Unmanaged را میتوانیم به رانندگی با ماشین دنده‌ای و اتومات تشبیه کنیم.

اکثر اوقات هدف اصلی رانندگی، رفتن از یک مبدا به یک مقصد است. با استفاده از یک ماشین دنده‌ای، علاوه بر هدف اصلی یعنی رسیدن به یک مقصد، ذهن ما درگیر تعویض دنده در سرعت‎ مناسب در طول مسیر میشود و اینکار را ممکن است بیش از صدها یا هزاران بار انجام دهیم. در این روش طبیعتا ما کنترل بیشتری داریم و در بعضی مواقع بسیار بهتر به نسبت یک سیستم خودکار عمل میکنیم، اما از هدف اصلی خود یعنی رفتن از نقطه A به B دور شده‌ایم.

در سوی دیگر، با استفاده از یک ماشین اتومات، تمام تمرکز ما روی هدف اصلیمان یعنی رسیدن از یک مبدا به یک مقصد است. درگیر عوض کردن چندین باره دنده در طول یک مسیر نیستیم و این وظیفه را یک Engine خارجی بر عهده گرفته است. هرچند که این روش، روش راحتتری نسبت به روش دستی و Manual است اما طبیعتا کنترل شما در این روش نسبت به روش قبل، کمتر است.

در زبان‎های Managed و Unmanaged هم دقیقا چنین تفاوت هایی وجود دارد.


در زبان‏‎های Unmanaged، شما کنترل کاملی را روی طول عمر اشیا و مدیریت حافظه دارید و همه چیز برعهده شماست؛ اما علاوه بر هدف اصلیتان، درگیر مباحث جانبی دیگری نیز شده‌اید. اکثر اوقات قدرت زبان‏‎های Unmanaged را در Game Engine‌ها و Real-Time Processing System‌ها میتوانید ببینید که در آنها مدیریت حافظه بصورت دستی انجام میشود و برنامه نویس‎های آن سیستم، تعیین کننده اصلی این هستند که طول عمر اشیاء تا چه زمانی باشد و چه زمانی از بین بروند که باعث اختلال یا کندی یک سیستم حتی برای چند میلی ثانیه نشوند.

در زبان‌های Managed، اکثر اوقات حتی نیازی نیست که شما درگیر مباحث جانبی مدیریت حافظه شوید و تمام کار را Runtime شما بصورت خودکار انجام میدهد. اما گاهی اوقات لازم است که قسمت‌های حساس برنامه ( اصطلاحا Hot-Path‌ها ) خود را پیدا کنید، از این قسمت‌ها Benchmark گرفته و مطمئن شوید که با حجم تعداد بالای درخواست و بار، به خوبی عمل میکند و همچنین قسمتی از برنامه، نشستی حافظه ( اصطلاحا Memory Leak ) ندارد. همانطور که گفتیم، گاهی اوقات یک انسان ( سیستم دستی ) بهتر از یک سیستم خودکار میتواند تصمیم بگیرد که در یک لحظه چه اتفاقی داخل برنامه رخ دهد.


در این سری مقالات قصد داریم وارد مبحث Memory Management در #C شده، با Garbage Collector آشنا و دیدی کلی از نحوه‌ی انجام کار آن داشته باشیم.

مطالب
بررسی وجود نام کاربر با استفاده از jQuery Ajax در ASP.Net

شاید بعضی از سایت‌ها را دیده باشید که در حین ثبت نام، پس از وارد کردن یک نام کاربری و سپس مشغول شدن به پر کردن فیلد کلمه‌ی عبور، در قسمت نام کاربری شروع به جستجو در مورد آزاد بودن نام کاربری درخواستی می‌کنند یا نمونه‌ای دیگر، فرم پرداخت الکترونیکی بانک سامان. پس از اینکه شماره قبض را وارد کردید، بلافاصله بدون ریفرش صفحه به شما پیغام می‌دهد که این شماره معتبر است یا خیر. امروز قصد داریم این قابلیت را با استفاده از کتابخانه‌ی Ajax مجموعه jQuery در ASP.Net پیاده سازی کنیم (بدون استفاده از ASP.Net Ajax مایکروسافت).
ابتدا سورس کامل را ملاحظه نمائید:

<%@ Page Language="C#" AutoEventWireup="true" CodeBehind="AjaxTest.aspx.cs" Inherits="testWebForms87.AjaxTest" %>
<!DOCTYPE html PUBLIC "-//W3C//DTD XHTML 1.0 Transitional//EN" "http://www.w3.org/TR/xhtml1/DTD/xhtml1-transitional.dtd">
<html xmlns="http://www.w3.org/1999/xhtml">
<head runat="server">
<title>jQuery Ajax Text</title>

<script src="jquery.min.js" type="text/javascript"></script>
<script type="text/javascript">
$(document).ready(function() {
$("#<%= TextBox1.ClientID %>").blur(function(event) {
$.ajax({
type: "POST",
url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable",
data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
success: function(msg) {
$('#valid').html("<img src='ajaxImages/waiting.gif' alt='لطفا کمی تامل کنید'>");
var delay = function() {
AjaxSucceeded(msg);
};

setTimeout(delay, 2000); //remove this
},
error: AjaxFailed
});
});
});
function AjaxSucceeded(result) {
if (result.d == true)
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/available.gif' alt='نام کاربری درخواستی موجود است'>");
else
$('#msg').html("<img src='ajaxImages/taken.gif' alt='متاسفانه نام کاربری مورد نظر پیشتر دریافت شده‌است'>");
}
function AjaxFailed(result) {
alert(result.status + ' ' + result.statusText);
}
</script>

</head>
<body>
<form id="form1" runat="server">
<div>
user name:
<asp:TextBox ID="TextBox1" runat="server"></asp:TextBox>
<span id="msg"></span>
<br />
pass:
<asp:TextBox ID="TextBox2" TextMode="Password" runat="server"></asp:TextBox>
</div>
<!-- preload -->
<div style="display: none">
<img src="ajaxImages/available.gif" alt="available" />
<img src="ajaxImages/taken.gif" alt="taken" />
<img src="ajaxImages/waiting.gif" alt="waiting" />
</div>
</form>
</body>
</html>


using System;
using System.Web.Services;

namespace testWebForms87
{
public partial class AjaxTest : System.Web.UI.Page
{
protected void Page_Load(object sender, EventArgs e)
{
}

[WebMethod]
public static bool IsUserAvailable(string username)
{
// این مورد را با خواندن اطلاعات از دیتابیس می‌شود تعویض کرد
return username != "test";
}
}
}

توضیحات:
همانطور که ملاحظه می‌کنید صفحه‌ی ASP.Net ما بسیار ساده است و از دو تکست باکس استاندارد تشکیل می‌شود، به همراه تصاویر مربوط به Ajax که یک سری تصاویر ساده چرخان معروف منتظر بمانید ، یافت شد یا موجود نیست می‌باشند. این تصاویر در یک div مخفی (display: none) در صفحه قرار گرفته‌اند و در هنگام بارگذاری صفحه، این‌ها نیز بارگذاری شده و حاضر و آماده خواهند بود. بنابراین هنگام استفاده از آن‌ها، کاربر تاخیری را مشاهده نخواهد کرد. همچنین یک span با id مساوی msg‌ را هم پس از تکست باکس اضافه کرده‌ایم تا تصاویر مربوط به رخدادهای Ajax را با استفاده از توانایی‌های jQuery به آن اضافه کنیم.

اسکریپت Ajax ما با دراختیار گرفتن روال رخداد گردان blur شیء textBox1 شروع می‌شود. همانطور که در مقالات پیشین سایت نیز ذکر شد، روش صحیح دریافت ID یک کنترل ASP.Net در کدهای سمت کلاینت جاوا اسکریپتی، بر اساس خاصیت ClientID آن است که در اولین سطر کدهای ما مشخص است (زیرا در ASP.Net نام و ID یک کنترل در هنگام رندر شدن به همراه ID کنترل‌های دربرگیرنده آن نیز خواهد بود، بنابراین بهتر است این مورد را داینامیک کرد).

کار بررسی موجود بودن نام کاربری (یا مثلا یک شماره قبض و امثال آن) توسط WebMethod ایی به نام IsUserAvailable در code behind صفحه انجام می‌شود که پیاده سازی آن‌را ملاحظه می‌کنید. بدیهی است در این مثال ساده، تنها نام کاربری از پیش رزرو شده، کلمه‌ی test است و در یک کد واقعی این مورد با مقایسه‌ی نام کاربری با اطلاعات موجود در دیتابیس باید صورت گیرد (و حملات تزریق اس کیوال را هم فراموش نکنید. برای رهایی از آن‌ها "حتما" باید از پارامترهای ADO.Net استفاده کرد و گرنه کد شما مستعد به این نوع حملات خواهد بود).

سؤال: چرا از web method استفاده شد و همچنین چرا این متد static است؟
زمانیکه یک متد با کلمه کلیدی static‌ مشخص می‌شود حالت state less پیدا می‌کند یعنی مستقل از وهله‌ی کلاس عمل می‌کند. در این حالت نیازی به ارسال ViewState نبوده (بنابراین در کوئری مورد نظر ما بسیار بهینه و سبک عمل می‌کنند) و همچنین نیازی به ایجاد یک وهله‌ای از کلاس صفحه‌ی ما نیز نخواهد بود. برای توضیحات بیشتر به این مقاله مراجعه نمائید. (به صورت خلاصه، دلیل اصلی، کارآیی بالا و بهینه بودن این روش در این مساله ویژه است و در ASP.Net Ajax مایکروسافت به صورت گسترده‌ای در پشت صحنه مورد استفاده قرار می‌گیرد)
استفاده از ویژگی WebMethod عملکرد صفحه‌ی ما را شبیه به یک وب سرویس خواهد کرد و امکان دسترسی به آن در متدهای استاندارد POST به صورت ارسال دیتا به آدرس WebService.asmx/WebMethodName‌ خواهد بود. یک مثال ساده و عملی

بررسی تابع Ajax بکار رفته:
این تابع هنگام فراخوانی رخداد blur تکست‌باکس ما (مطابق کد فوق) فراخوانی می‌شود. ساختار ساده‌ای دارد که به شرح زیر است:
type: "POST"
نحوه‌ی ارسال داده را به متد وب سرویس ما مشخص می‌کند.

url: "AjaxTest.aspx/IsUserAvailable"
اطلاعات پست شده، به صفحه‌ی AjaxTest.aspx و وب متد IsUserAvailable ارسال خواهد شد

data: "{'username': '" + $('#<%= TextBox1.ClientID %>').val() + "'}",
داده‌ای که به آرگومان username ما ارسال می‌شود، همان مقدار تایپ شده در TextBox1 است (که باز هم دریافت ID آن به صورت داینامیک صورت گرفته تا مشکل زا نشود)

contentType: "application/json; charset=utf-8",
dataType: "json",
در این دو سطر از نوع داده‌ی json استفاده شده است که فرمت بسیار سبک و بهینه‌ای برای تبادل اطلاعات در وب به‌شمار می‌آید و توسط کتابخانه‌های جاوا اسکریپتی به سادگی پردازش شده و تبدیل به اشیاء مورد نظر خواهند شد. برای مثال اگر خروجی یک وب سرویس در حالت xml به صورت زیر باشد:

<xx yy="nn"></xx>
معادل json آن به شرح زیر است:
{ "xx": {"yy":"nn"} }
success: function(msg)
Success ، پس از موفقیت آمیز بودن عملیات ajax در jQuery فراخوانی می‌شود
error: AjaxFailed
و اگر در این بین خطایی رخ داده باشد، قسمت error فراخوانی می‌شود.

در این مثال برای نمایش بهتر عملیات، یک وقفه‌ی 2 ثانیه‌ای توسط setTimeout ایجاد شده و بدیهی است در یک مثال واقعی باید آن‌را حذف نمود.

نکته: با استفاده از افزونه‌ی فایرباگ فایرفاکس، می‌توان جزئیات این عملیات را بهتر مشاهده نمود:





مطالب
مهارت‌های تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های NET Core. - قسمت اول - تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های کنسول
پیشتر با مقدمات تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های ASP.NET Core آشنا شده‌ایم:
در ادامه در طی چند مطلب می‌خواهیم نکات و سناریوهای تکمیلی مرتبط با امکانات تزریق وابستگی‌های توکار برنامه‌های مبتنی بر NET Core. را بررسی کنیم.


تزریق وابستگی‌ها در برنامه‌های کنسول مبتنی بر NET Core.

تزریق وابستگی‌ها، یکی از پرکاربردترین الگوهای طراحی برنامه‌های مدرن است. در نگارش‌های قبلی ASP.NET، به کمک DependencyResolver آن، کتابخانه‌های ثالث کمکی تزریق وابستگی‌ها می‌توانستند خودشان را به سیستم متصل کنند. اینبار ASP.NET Core به همراه IoC Container توکار خودش ارائه شده‌است که این کتابخانه، در خارج از آن، مانند برنامه‌های کنسول نیز قابل استفاده است.


سرویس نمونه‌‌ای برای تزریق آن در یک برنامه‌ی کنسول NET Core.

در پوشه‌ی جدید CoreIocServices، دستور dotnet new classlib را صادر می‌کنیم تا یک پروژه‌ی class library جدید را ایجاد کند. سپس اینترفیس ITestService و یک نمونه پیاده سازی آن‌را به این پروژه اضافه می‌کنیم تا در ادامه بتوانیم تنظیمات تزریق وابستگی‌های آن‌را در یک پروژه‌ی کنسول، ایجاد کنیم:
using System;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace CoreIocServices
{
    public interface ITestService
    {
        void Run();
    }

    public class TestService : ITestService
    {
        private readonly ILogger<TestService> _logger;

        public TestService(ILogger<TestService> logger)
        {
            _logger = logger ?? throw new ArgumentNullException(nameof(logger));
        }

        public void Run()
        {
            _logger.LogWarning("A Warning from the TestService!");
        }
    }
}
در اینجا این سرویس نمونه نیز دارای یک وابستگی تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن است. این وابستگی، همان امکانات توکار logging مربوط به ASP.NET Core است که در برنامه‌های کنسول نیز قابل استفاده است. برای اینکه پروژه قابل کامپایل باشد، نیاز است وابستگی Microsoft.Extensions.Logging را نیز به آن افزود:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netstandard2.0</TargetFramework>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Logging" Version="2.2.0" />
  </ItemGroup>

</Project>


دسترسی به سرویس TestService از طریق تزریق وابستگی‌ها در یک برنامه‌ی کنسول

در ادامه، یک پوشه‌ی جدید را به نام CoreIocSample01 ایجاد کرده و دستور dotnet new console را در آن اجرا می‌کنیم تا یک برنامه‌ی کنسول جدید را ایجاد کند.
سپس اولین قدم برای استفاده‌ی از سرویس TestService از طریق تزریق وابستگی‌ها، افزودن وابستگی‌های مورد نیاز آن است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp2.2</TargetFramework>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.DependencyInjection" Version="2.2.0" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\CoreIocServices\CoreIocServices.csproj" />
  </ItemGroup>

</Project>
در اینجا بسته‌ی Microsoft.Extensions.DependencyInjection جهت دسترسی به امکانات تزریق وابستگی‌های NET Core. به پروژه اضافه شده و همچنین ارجاعی نیز به پروژه‌ی class library که پیشتر ایجاد کردیم، افزوده شده‌است.
اکنون می‌توانیم همان روشی را که در یک برنامه‌ی ASP.NET Core با ارائه‌ی متد ConfigureServices به صورت از پیش آماده شده برای ما مهیا است، در اینجا نیز پیاده سازی کنیم:
using CoreIocServices;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace CoreIocSample01
{
    class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
            var serviceCollection = new ServiceCollection();
            ConfigureServices(serviceCollection);
            var serviceProvider = serviceCollection.BuildServiceProvider();

            var testService = serviceProvider.GetService<ITestService>();
            testService.Run();
        }

        private static void ConfigureServices(IServiceCollection services)
        {
            services.AddTransient<ITestService, TestService>();
        }
    }
}
کار با تعریف یک ServiceCollection جدید شروع می‌شود. سپس در متد ConfigureServices، همانند کاری که در برنامه‌های ASP.NET Core انجام می‌دهیم، ارتباطات اینترفیس‌ها و پیاده سازی‌های آن‌ها، به همراه طول عمر آن‌ها را تعریف می‌کنیم.
سپس نیاز است بر روی این ServiceCollection، متد BuildServiceProvider فراخوانی شود تا بتوانیم به IServiceProvider دسترسی پیدا کنیم. به آن Dependency Management Container نیز می‌گویند. این Container است که امکان دسترسی به وهله‌ای از ITestService و سپس فراخوانی متد Run آن‌را میسر می‌کند.


مشکل! برنامه‌ی کنسول اجرا نمی‌شود!

اگر سعی کنیم مثال فوق را اجرا کنیم، با استثنای زیر برنامه خاتمه می‌یابد:
Exception has occurred: CLR/System.InvalidOperationException
An unhandled exception of type 'System.InvalidOperationException' occurred in Microsoft.Extensions.DependencyInjection.dll:
'Unable to resolve service for type 'Microsoft.Extensions.Logging.ILogger`1[CoreIocServices.TestService]'
while attempting to activate 'CoreIocServices.TestService'.'
عنوان می‌کند که وابستگی تزریق شده‌ی در سازنده‌ی کلاس TestService را نمی‌تواند پیدا کند. علت اینجا است که هرچند ILogger را به سازنده‌ی کلاس سرویس خود اضافه کرده‌ایم، اما هنوز پیاده سازی کننده‌ی آن‌را مشخص نکرده‌ایم. به همین جهت امکان وهله سازی از این کلاس وجود ندارد. عموما در برنامه‌های ASP.NET Core نیازی به تنظیم زیر ساخت logging آن نیست؛ چون این مورد نیز به صورت پیش‌فرض انجام شده‌است. اما در اینجا خیر. به همین جهت دو وابستگی جدید Microsoft.Extensions.Logging.Console و Microsoft.Extensions.Logging.Debug را به پروژه‌ی کنسول اضافه می‌کنیم:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">

  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>netcoreapp2.2</TargetFramework>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.DependencyInjection" Version="2.2.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Logging.Console" Version="2.2.0" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Logging.Debug" Version="2.2.0" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\CoreIocServices\CoreIocServices.csproj" />
  </ItemGroup>

</Project>
پس از آن متد ConfigureServices ما جهت تعریف logging در دو حالت دیباگ و کنسول، به صورت زیر تغییر می‌کند:
private static void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddLogging(configure => configure.AddConsole().AddDebug());
   services.AddTransient<ITestService, TestService>();
}
اکنون اگر برنامه را اجرا کنیم، خروجی زیر قابل مشاهده خواهد بود:
 CoreIocServices.TestService:Warning: A Warning from the TestService!


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید: CoreDependencyInjectionSamples-01.zip
مطالب
پیاده سازی Full-Text Search با SQLite و EF Core - قسمت دوم - کوئری گرفتن از جدول مجازی FTS
پس از آشنایی با نحوه‌ی ایجاد و به روز رسانی جدول مجازی FTS، اکنون قصد داریم با روش‌های کوئری گرفتن از آن آشنا شویم. برای این منظور در ابتدا نیاز است تعدادی رکورد را در آن ثبت کنیم:
        private static void seedDb(ApplicationDbContext context)
        {
            if (!context.Chapters.Any())
            {
                var user1 = context.Users.Add(new User { Name = "Test User" });
                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "Learn SQlite FTS5",
                    Text = "This tutorial teaches you how to perform full-text search in SQLite using FTS5",
                    User = user1.Entity
                });
                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "Advanced SQlite Full-text Search",
                    Text = "Show you some advanced techniques in SQLite full-text searching",
                    User = user1.Entity
                });
                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "SQLite Tutorial",
                    Text = "Help you learn SQLite quickly and effectively",
                    User = user1.Entity
                });
                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "Handle markup in text",
                    Text = "<p>Isn't this <font face=\"Comic Sans\">funny</font>?",
                    User = user1.Entity
                });

                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "آزمایش متن فارسی",
                    Text = "برای نمونه تهیه شده‌است",
                    User = user1.Entity
                });

                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "Exclude test 1",
                    Text = "in the years 2018-2019 something happened.",
                    User = user1.Entity
                });
                context.Chapters.Add(new Chapter
                {
                    Title = "Exclude test 2",
                    Text = "It was 2018 and then it was 2019",
                    User = user1.Entity
                });

                context.SaveChanges();
            }
        }
در اینجا به صورت متداولی، اطلاعات در جدول اصلی Chapters ثبت می‌شوند و چون SaveChanges را در قسمت قبل جهت به روز رسانی خودکار جدول مجازی Chapters_FTS بازنویسی کردیم، فراخوانی آن، سبب تولید ایندکس‌های Full Text هم می‌شود.

ثبت اطلاعات فوق، چنین رکوردهایی را در جدول Chapters به وجود می‌آورد که شامل اطلاعات یونیکد، HTML ای و غیره است:



اجرای اولین کوئری بر روی جدول مجازی Chapters_FTS به صورت مستقیم

کوئری‌های Full-text در SQLite، چنین شکل کلی را دارند و توسط تابع match انجام می‌شوند:
select * from Chapters_FTS where Chapters_FTS match "fts5"
که یک چنین خروجی را نیز به همراه دارد:


همانطور که مشاهده می‌کنید در اینجا تنها دو ستونی که ایندکس شده‌اند، در خروجی نهایی ظاهر می‌شوند؛ اما این جدول به همراه ستون‌های مخفی توکار دیگری نیز هست:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "fts5"
در این کوئری اینبار ستون‌های مخفی rank و همچنین rowid را نیز می‌توانید مشاهده کنید:


- Rowid با توجه به تعریفی که در قسمت قبل انجام دادیم:
CREATE VIRTUAL TABLE "Chapters_FTS"
USING fts5("Text", "Title", content="Chapters", content_rowid="Id")
به همان primary-key جدول اصلی chapters اشاره می‌کند. بنابراین اگر نیاز باشد تا این خروجی حاصل از کوئری بر روی جدول مجازی Chapters_FTS را به جدول اصلی chapters متصل کرد، می‌توان از مقدار rowid بازگشتی استفاده نمود.

- تمام جداول مجازی FTS، به همراه ستون مخفی rank نیز هستند که میزان نزدیک بودن خروجی حاصل را به کوئری درخواستی مشخص می‌کنند. این عدد توسط تابعی به نام bm25 تهیه می‌شود. اگر کوئری FTS به همراه قسمت where نباشد، مقدار rank همواره نال خواهد بود. اما اگر قسمت where به همراه match قید شود، مقدار rank، مقدار از پیش محاسبه شده‌ی تابع توکار bm25 است. به همین جهت کار با این مقدار از پیش محاسبه شده، سریعتر از فراخوانی مستقیم متد bm25 است. برای مثال دو کوئری زیر اساسا یکی هستند؛ اما دومی سریعتر است:
select * from Chapters_FTS where Chapters_FTS match "fts5" ORDER BY bm25(fts);
select * from Chapters_FTS where Chapters_FTS match "fts5" ORDER BY rank;

یک نکته: کوئری FTS فوق بر روی هر دو ستون title و text اجرا می‌شود (و یا هر ستون موجود دیگری که پیشتر ایندکس شده باشد).


اجرای اولین کوئری بر روی جدول مجازی Chapters_FTS توسط EF Core

پس از آشنایی مقدماتی با کوئری نویسی FTS در SQLite، بر انجام یک چنین کوئری در EF Core می‌توان به صورت زیر عمل کرد:
- ابتدا باید یک موجودیت بدون کلید را مطابق ستون‌های مخفی و ایندکس شده‌ی بازگشتی تهیه کنیم:
namespace EFCoreSQLiteFTS.Entities
{
    public class ChapterFTS
    {
        public int RowId { get; set; }
        public decimal? Rank { get; set; }

        public string Title { get; set; }
        public string Text { get; set; }
    } 
}
همانطور که مشاهده می‌کنید، rank به صورت نال پذیر تعریف شده‌است؛ چون اگر قسمت where ذکر نشود، مقداری نخواهد داشت.
- سپس نیاز است این موجودیت بدون کلید را به EF معرفی کنیم:
namespace EFCoreSQLiteFTS.DataLayer
{
    public class ApplicationDbContext : DbContext
    {
        //...

        protected override void OnModelCreating(ModelBuilder builder)
        {
            base.OnModelCreating(builder);

            builder.Entity<ChapterFTS>().HasNoKey().ToView(null);
        }

        //...
    }
}
در اینجا ChapterFTS تهیه شده، با متد HasNoKey علامتگذاری می‌شود تا آن‌را بتوان بدون مشکل در کوئری‌های EF استفاده کرد. همچنین فراخوانی ToView(null) سبب می‌شود تا EF Core جدولی را در حین Migration از روی این موجودیت ایجاد نکند و آن‌را به همین حال رها کند.

- و در آخر روش کوئری گرفتن از جدول مجازی FTS در EF Core به صورت زیر می‌باشد که توسط متد FromSqlRaw به صورت پارامتری (مقاوم در برابر حملات تزریق اس‌کیوال)، قابل انجام است:
const string ftsSql = "SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH {0}";
foreach (var chapter in context.Set<ChapterFTS>().FromSqlRaw(ftsSql, "fts5"))
{
  Console.WriteLine($"Title: {chapter.Title}");
  Console.WriteLine($"Text: {chapter.Text}");
}


بررسی قابلیت‌های ویژه‌ی کوئری‌های FTS در SQLite

اکنون که با روش کلی کوئری گرفتن از جدول مجازی FTS آشنا شدیم، نکات ویژه‌ی آن‌را بررسی می‌کنیم و در اینجا بیشتر پارامتر ذکر شده‌ی پس از عملگر match تغییر خواهد کرد و مابقی قسمت‌های آن ثابت و مانند قبل هستند.

بجای عملگر match می‌توان از = نیز استفاده کرد

دو کوئری زیر دقیقا به یک معنا هستند:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "fts5";
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS = "fts5";
و هر دو همانطور که عنوان شد بر روی تمام ستون‌های ایندکس شده‌ی موجود اجرا می‌شوند و اگر نیاز است نتایج را بر اساس میزان نزدیکی آن‌ها به کوئری انجام شده مرتب کرد، می‌توان یک ORDER by rank را نیز به انتهای آن‌ها افزود:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "fts5" ORDER by rank;


جستجوهایی به همراه واژه‌هایی در کنار هم

از دیدگاه FTS، دو کوئری زیر که در قسمت match آن‌ها، واژه‌ها با فاصله در کنار هم قرار گرفته‌اند، یکی هستند:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "learn SQLite" ORDER by rank;
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "learn + SQLite" ORDER by rank;
و هر دو خروجی زیر را تولید می‌کنند:


علت اینجا است که یک full-text search بر اساس ایندکس شدن واژه‌ها تولید می‌شود و هر کدام از این واژه‌ها به یک توکن نگاشت خواهند شد. به همین جهت است که در اینجا تفاوتی بین + و فاصله در عبارت جستجو شده وجود ندارد. در این حالت اگر در یکی از ستون‌های ایندکس شده، واژه‌ی learn و یا واژه‌ی SQLite بکار رفته باشد، در خروجی نهایی لیست خواهد شد.


امکان جستجو بر اساس پیشوندها

می‌توان با استفاده از *، تمام توکن‌های ایندکس شده و شروع شده‌ی با واژه‌ی مشخصی را جستجو کرد:
 SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "search*" ORDER by rank;
برای مثال در اینجا رکوردهایی که دارای واژه‌هایی مانند search، searching و غیره هستند، بازگشت داده می‌شوند:



امکان استفاده از عملگرهای بولی NOT، AND و OR

اگر learn text را جستجو کنیم:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "learn text" ORDER by rank;


رکوردی با ID مساوی 1 بازگشت داده می‌شود. اما اگر نیاز باشد رکوردی بازگشت داده شود که حاوی learn باشد، اما text خیر، می‌توان از عملگر NOT استفاده کرد:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "learn NOT text" ORDER by rank;


که اینبار رکوردی با ID مساوی 3 را بازگشت داده‌است.

نکته‌ی مهم: عملگرهای بولی FTS مانند AND، OR، NOT و غیره باید با حروف بزرگ قید شوند.

در ادامه مثال دیگری از ترکیب عملگرهای بولی را مشاهده می‌کنید:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "search AND sqlite OR help" ORDER by rank;


که تقدم و تاخر این عملگرها را می‌توان توسط پرانتزها به صورت صریحی نیز مشخص کرد:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "search AND (sqlite OR help)" ORDER by rank;



امکان ذکر صریح ستون‌های مدنظر در کوئری

همانطور که عنوان شد، حالت پیش‌فرض جستجوهای تمام متنی، جستجوی واژه‌ی مدنظر در تمام ستون‌های ایندکس شده‌است؛ اما شاید این مورد مدنظر شما نباشد. به همین منظور می‌توان ابتدا نام ستون مدنظر را ذکر کرد و پس از آن یک : را قرار داد تا فقط جستجو بر روی آن ستون خاص صورت گیرد:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "text:some AND title:sqlite" ORDER by rank;


امکان ترکیب نام ستون‌ها به صورت {col2 col1 col3} نیز وجود دارد.

نکته‌ی مهم! در جستجوهای FTS در SQLite، ذکر - به معنای قید صریح نام یک ستون خاص است (و یا لیست ستون‌هایی به صورت {col2 col1 col3}-) که قرار نیست چیزی با آن(ها) انطباق داده شود (- شبیه به عملگر NOT عمل می‌کند؛ اینبار در مورد ستون‌ها) و این مورد عموما تازه‌کاران را به اشتباه می‌اندازد. برای مثال در ابتدای بحث، دو رکورد را که دارای text ای مساوی عبارات زیر هستند، ثبت کردیم:
"in the years 2018-2019 something happened"
"It was 2018 and then it was 2019"
اکنون فرض کنید می‌خواهیم 2018-2019 را جستجو کنیم:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "2018-2019" ORDER by rank;
خروجی آن خطای زیر است و عنوان می‌کند که ستون 2019 تعریف نشده‌است؛ چون پس از -، به دنبال نام یک ستون ایندکس شده می‌گردد:
Execution finished with errors.
Result: no such column: 2019
برای رفع این مشکل می‌توان - را حذف کرد:


و یا می‌توان عبارت جستجو شده را بین "" قرار داد:

SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH '"2018-2019"' ORDER by rank;


و یا حتی می‌توان '"2018 2019"' را نیز جستجو کرد که نتیجه‌ی مشابهی را ارائه می‌دهد.


امکان جستجوی بر روی عبارات یونیکد

FTS5 و آخرین نگارش SQLite، به همراه tokenizer مخصوص یونیکد نیز هست و با اینگونه جستجوهای تمام متنی، مشکلی ندارد:
SELECT rowid, title, text, rank FROM Chapters_FTS WHERE Chapters_FTS MATCH "آزمایش"
ORDER by rank;



توابع کمکی FTS در SQLite برای متمایز سازی عبارات یافت شده‌ی در متن

فرض کنید می‌خواهیم واژه‌ی fts5 را جستجو کرده و همچنین در خروجی نهایی، هرجائیکه fts5 قرار دارد، آن‌را به صورت bold نمایش دهیم. برای اینکار، تابع توکار highlight قابل استفاده‌است. اما اگر در این بین خواستیم فقط قسمت کوتاهی از متن مورد نظر را که به جستجوی ما نزدیک است نمایش دهیم، می‌توان از متد توکار snippet استفاده کرد:
SELECT rowid, highlight(Chapters_FTS, title, '<b>', '</b>') as title,
snippet(Chapters_FTS, text, '<b>', '</b>', '...', 64) as text, rank FROM Chapters_FTS
WHERE Chapters_FTS MATCH "fts5" ORDER BY rank


نکته‌ی مهم: چون بر اساس نکات قسمت قبل، متنی که به Chapters_FTS  ارسال می‌شود، نرمال سازی شده‌است، متدهای فوق کارآیی خودشان را از دست می‌دهند. برای مثال اگر در کوئری فوق، واژه‌ی funny را که به یک رکورد HTML ای اشاره می‌کند، جستجو کنیم، خروجی زیر را دریافت خواهیم کرد:


خروجی نهایی، چون به جدول اصلی chapters متصل است، اصل متن را بازگشت می‌دهد، اما چون اطلاعاتی را که به Chapters_FTS  ارسال کرده‌ایم، فاقد تگ‌های HTML هستند، تا خروجی دقیقی حاصل شود، متدهای highlight و snippet دیگر قادر به علامتگذاری خروجی نهایی نبوده و اینکار را باید خودمان به صورت دستی در سمت کلاینت انجام دهیم.
مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 1 - NET Core. چیست؟
NET Core. چیست؟

برای اغلب توسعه دهنده‌های دات نت (برنامه‌های وب و دسکتاپ) تنها یک دات نت فریم ورک شناخته شده وجود دارد: The `Full` .NET Framework
که تنها بر روی ویندوز قابل اجرا است و آخرین نگارش پایدار آن در زمان نگارش این مطلب، 4.6.1 است. این فریم ورک بزرگ، از اجزایی تشکیل شده‌است که در تصویر ذیل قابل مشاهده‌اند:


مهم‌ترین قسمت‌های این فریم ورک «بزرگ» شامل مواردی مانند CLR که کار تبدیل کدهای IL را به کدهای ماشین انجام می‌دهد، BCL که کلاس‌های پایه‌ای را جهت کار با  IO، Text و غیره، فراهم می‌کنند، هستند؛ به علاوه کتابخانه‌هایی مانند Windows Forms، WPF و ASP.NET که برفراز BCL و CLR کار می‌کنند.
هرچند تعدادی از توسعه دهنده‌های دات نت تنها با Full framework کار می‌کنند، اما در طی سال‌های اخیر انشعابات بسیار دیگری از آن به وجود آمده‌اند؛ مانند دات نت‌های ویژه‌ی ویندوزهای 8 و Universal Windows Platform، دات نت مخصوص ویندوز فون 8 و ویندوز فون مبتنی بر پلتفرم سیلورلایت، به علاوه دات نت پلتفرم زامارین برای توسعه‌ی برنامه‌های iOS و Android نیز هم اکنون وجود دارند (البته در اینجا Mono، دات نت میکرو و غیره را هم باید ذکر کرد). این فریم ورک‌ها و انشعابات، به همراه پیاده سازی یک سری موارد مشترک و مواردی کاملا اختصاصی هستند که به سایر پلتفرم‌های دیگر قابل انتقال نیستند.

با زیاد شدن تعداد انشعابات دات نت «بزرگ»، نوشتن کدی که قابل اجرای بر روی تمام پلتفرم‌های یاد شده باشد، مشکل شد. اینجا بود که مفهومی را به نام PCL یا Portable class libraries معرفی کردند:


هدف از PCLها، ساده سازی کامپایل و به اشتراک گذاری کد بین پلتفرم‌های مختلف بود و پشتیبانی قابل توجهی هم از آن در VS.NET وجود دارد. هرچند این روش نسبتا موفق بود اما مشکلاتی را هم به همراه داشت. برای مثال با ارائه‌ی یک انشعاب و پلتفرم دیگری از دات نت «بزرگ»، کتابخانه‌ی PCL موجود، باید برای این انشعاب جدید مجددا کامپایل شود. به علاوه در اینجا تنها محدود به انتخاب امکانات مشترک بین پلتفرم‌های مختلف هستید.

برای رفع این مشکلات در پایان سال 2014، یک «دات نت فریم ورک جدید» به نام NET Core. معرفی شد که سورس باز است و همچنین چندسکویی (از ویندوز، لینوکس و OSX پشتیبانی می‌کند).


هرچند پیشتر Windows Store و ASP.NET Core app به صورت پلتفرم‌هایی مجزا ارائه شده بودند، اما اکنون از یک BCL مشترک به نام CoreFX استفاده می‌کنند و نحوه‌ی توزیع آن‌ها صرفا از طریق نیوگت است. به عبارتی اینبار بجای دریافت یک فریم ورک «بزرگ»، تنها اجزایی را دریافت می‌کنید که از طریق نیوگت سفارش داده‌اید.
به این ترتیب نه تنها کار توزیع برنامه‌های مبتنی بر NET Core. با سهولت بیشتری انجام خواهد شد، بلکه به روز رسانی اجزای یک برنامه، تاثیری بر روی سایر برنامه‌ها نخواهد داشت و مشکلات جانبی را به وجود نمی‌آورد. به علاوه دیگر نیازی نیست تا منتظر یک نگارش «بزرگ» دیگر باشید تا بتوانید آخرین به روز رسانی‌ها را دریافت کنید. اینبار به روز رسانی بسته‌های نیوگت برنامه معادل هستند با به روز رسانی کل فریم ورک در نگارش‌های قبلی «بزرگ» آن. در اینجا حتی CoreCLR و NET Native runtime. که مربوط به Windows runtime است هم از طریق نیوگت به روز رسانی می‌شود.

البته NET Core. انتهای مسیر نیست و هم اکنون NETStandard نیز جهت رفع مشکلات کامپایل مجدد PCLها در حال توسعه است و پس از ارائه‌ی آن، PCLها منسوخ شده درنظر گرفته می‌شوند. در این حالت با انتخاب target platform ایی به نام NETStandard (بجای مثلا انتخاب دات نت 4.5 و ویندوز فون 8)، اینبار دات نت 4.5 و ویندوز فون 8 و تمام پلتفرم‌های دیگر، به صورت یکجا انتخاب می‌شوند و اگر پلتفرم جدیدی برای مثال از NETStandard نگارش 1.1 پشتیبانی کند، به این معنا است که کتابخانه‌ی شما هم اکنون با آن سازگار است و دیگر نیازی به کامپایل مجدد آن نخواهد بود.
به علاوه هر برنامه‌ای که بر اساس NETStandard تهیه شود، قابلیت اجرای بر روی NET Core. را نیز خواهد داشت. به عبارتی برنامه‌های NETStandard همان برنامه‌های مبتنی بر NET Core. هستند.


ASP.NET Core چیست؟

در زمان نگارش این مطلب، دو گزینه‌ی برنامه‌های وب ASP.NET Core 1.0 و همچنین Windows Store apps (مبتنی بر NET Native Runtime.) قابلیت استفاده‌ی از این پلتفرم جدید NET Core. دارند.
ASP.NET Core 1.0، که پیشتر با نام ASP.NET 5 معرفی شده بود، بازنویسی کامل ASP.NET است که با ایده‌ی کاملا ماژولار بودن، تهیه شده‌است و از طریق آن، قابلیت به روز رسانی منظم و توزیع آسان از طریق نیوگت، میسر خواهد شد. به علاوه در آن، بسیاری از الگوهای برنامه نویسی شیء‌گرا مانند تزریق وابستگی‌ها، به صورت توکار و از ابتدا پشتیبانی می‌شوند.
ASP.NET Core 1.0 از WebForms ، VB ، WebPages و SignalR پشتیبانی نمی‌کند. البته در این بین عدم پشتیبانی از «وب فرم‌ها» قطعی است؛ اما افزودن سه مورد دیگر یاد شده، جزو لیست کارهای پس از ارائه‌ی نگارش 1 این فریم ورک قرار دارند و به زودی ارائه خواهند شد.


اکنون وضعیت  ASP.NET MVC 5 و ASP.NET Web API 2 چگونه است؟

ASP.NET Core 1.0 مدل برنامه نویسی ASP.NET MVC و Web API را به صورت یکپارچه ارائه می‌دهد و دیگر خبری از ارائه‌ی مجزای این‌ها نخواهد بود و دقیقا بر مبنای مفاهیم برنامه نویسی این دو بنا شده‌است. به صورت خلاصه MVC + Web API + Web Pages = Core MVC 1.0
پیشتر فضای نام System.Web.MVC مخصوص ASP.NET MVC بود و فضای نام مجزای دیگری به نام System.Web.Http مخصوص ASP.NET Web API. اما اکنون تنها یک فضای نام مشترک و یکپارچه به نام Microsoft.AspNet.Mvc هر دوی این‌ها را پوشش می‌دهد.

در این نگارش جدید وابستگی از system.web مبتنی بر IIS حذف شده‌است و با استفاده از هاست جدید چندسکویی به نام Kesterl، به سرعتی 5 برابر سرعت NodeJS دست یافته‌اند.


آخرین تاریخ به روز رسانی ASP.NET MVC 5.x دوشنبه، 20 بهمن 1393 است (با ارائه نگارش 5.2.3 که آخرین نگارش رسمی و پایدار آن است) و آخرین تاریخ به روز رسانی ASP.NET Web API 2.x نیز همان روز است.
هرچند مایکروسافت عادت به اعلام رسمی پایان پشتیبانی از بسیاری از محصولات خود را ندارد اما تمام فناوری‌های «قدیمی» خودش را بر روی CodePlex نگهداری می‌کند و تمام فناوری‌های «جدید» را به GitHub منتقل کرده‌است. بنابراین اگر در مورد فناوری خاصی به Codeplex رسیدید، یعنی «دیگر ادامه‌ی رسمی نخواهد یافت» و حداکثر در حد رفع یک سری باگ‌ها و مشکلات گزارش شده باقی می‌مانند.
مثال 1: هم اکنون نگارش دوم ASP.NET Identity را بر روی Codeplex می‌توانید مشاهده کنید. نگارش سوم آن به GitHub منتقل شد‌ه‌است که این نگارش صرفا با ASP.NET Core 1.0 سازگار است. در مورد ASP.NET MVC و Web API نیز چنین حالتی رخ داده‌است. نگارش‌های 5 و 2 آن‌ها بر روی Codeplex موجود هستند و نگارش ششم که به ASP.NET Core 1.0 تغییر نام یافت و ترکیبی است از MVC و Web API، در GitHub توسعه می‌یابد.
مثال 2: WCF به علت پیچیدگی بیش از حد و مدرن نبودن طراحی آن، رقابت را به ASP.NET Web API 2.x واگذار کرد و مدل برنامه نویسی ASP.NET Web API 2.x نیز هم اکنون جزئی از ASP.NET Core 1.0 است. بنابراین اگر قصد ایجاد پروژه‌ی جدیدی را بر این مبنا دارید، بهتر است با APS.NET Core 1.0 کار را شروع کنید.


اما هنوز تعداد زیادی از کتابخانه‌های Full framework به NET Core. انتقال پیدا نکرده‌اند

برای نمونه هنوز EF Core 1.0 که پیشتر نام EF 7.x به آن داده شده بود، به مرحله‌ی نهایی تکمیل قابلیت‌های آن نرسیده‌است. اما باید دانست که ASP.NET Core 1.0 صرفا بر فراز NET Core. قابل اجرا نیست؛ بلکه قابلیت اجرای بر فراز NET 4.6. و یا همان دات نت «بزرگ و کامل» را نیز دارد. بنابراین به سادگی قابلیت اجرای EF 6.x و یا NHibernate را نیز دارا است. تنها مزیتی را که در اینجا از دست خواهید، قابلیت چندسکویی بودن ASP.NET Core 1.0 است؛ زیرا EF 6.x با چنین دیدی طراحی نشده‌است.



همانطور که ملاحظه می‌کنید، ASP.NET Core 1.0 قابلیت اجرای بر روی هر دوی NET Core 1.0. و NET 4.6. را دارا است. اما یکی، چندسکویی است و دیگری صرفا مختص به ویندوز.


فناورهای منسوخ شده‌ی در NET Core.

یکسری از فناوری‌ها و کتابخانه‌ها احتمالا هیچگاه قابلیت انتقال به NET Core. را نخواهند یافت و یا حداقل باید تا چندنگارش بعدی آن صبر کنند. فناوری‌های خاتمه یافته‌ی با NET Core. به شرح زیر هستند:
- Reflection: همانطور که عنوان شد، NET Core. بر فراز CoreCLR و همچنین NET Native runtime. اجرا می‌شود و تولید برنامه‌های native و static linking آن‌ها مانند برنامه‌های ++C، نیاز به دانستن اجزایی دارد که به صورت پویا فراخوانی نمی‌شوند و بلافاصله و در زمان کامپایل، توسط کامپایلر قابل تشخیص هستند. همین محدودیت سبب شده‌است که استفاده‌ی از Reflection در NET Core. به حداقل ممکن آن برسد. برای مثال در System.Object متد GetType آن تنها نام نوع را باز می‌گرداند و نه اطلاعات بیشتری را مانند  GetMembers سابق.
- App Domains: هرچند CoreCLR از App Domains پشتیبانی می‌کند اما NET Native runtime. خیر. به همین جهت برای ایزوله سازی برنامه‌ها توصیه شده‌است که از containerهایی مانند docker استفاده شود.
- Remoting: پیش از WCF جهت برقراری ارتباط بین برنامه‌ها مطرح شده بود و هم اکنون در دات نت کامل هم آنچنان استفاده‌ای از آن نمی‌شود.
- binary serialization: البته کتابخانه‌هایی مانند JSON.NET و امثال آن، نگارش NET Core. هم دارند؛ اما چون binary serialization نیاز به اطلاعات reflection قابل توجهی دارد دیگر پشتیبانی نخواهد شد.


فناور‌هایی که به زودی به NET Core. منتقل می‌شوند

یکسری از فناوری‌ها مانند XAML هنوز معادل NET Core. ندارند و لیست زیر قرار است از طرف مایکروسافت سورس باز شده و همچنین به NET Core. منتقل شود:
System.Data
System.DirectoryServices
System.Drawing
System.Transactions
System.Xml.Xsl and System.Xml.Schema
System.Net.Mail
System.IO.Ports
System.Workflow
System.Xaml


مراحل نصب ASP.NET Core 1.0

پیش از نصب نگارش 1.0 RTM باید به این نکته دقت داشت که نصاب آن، نگارش‌های آزمایشی قبلی را حذف و یا بازنویسی نمی‌کند و همین مساله ممکن است سبب بروز تداخل‌هایی و یا حتی از کار افتادن VS.NET شما شود. بنابراین اگر نگارش‌های RC یا بتا را پیشتر نصب کرده‌اید، به Add remove programs ویندوز مراجعه کرده و سه مورد ذیل را حتما حذف کنید (خیلی مهم):
- Preview Tooling (all versions)
- NET Core Runtime SDK (all versions).
- NET Core Runtime (all Versions).
پس از حذف بسته‌های قدیمی، برای نصب نگارش 1.0 RTM، ابتدا نیاز است Visual Studio 2015 Update 3 را نصب کنید و پس از آن با استفاده از NET Core for Visual Studio Official MSI Installer. کار نصب اجزای مورد نیاز آن انجام خواهد شد.


بررسی شماره نگارش 1.0 RTM

پس از نصب اجزای عنوان شده، خط فرمان را گشوده و دستور ذیل را صادر کنید:
 C:\Users\Vahid>dotnet --version
1.0.0-preview2-003121
همانطور که مشاهده می‌کنید، نگارش ذکر شده هنوز در مرحله‌ی preview است و صرفا مرتبط است به tooling و یا ابزارهای مرتبط با آن.
اگر یک پروژه‌ی خالی ASP.NET Core Web Application را نیز شروع کنید (با طی مراحل زیر جهت ایجاد یک پروژه‌ی جدید):
 .NET Core -> ASP.NET Core Web Application (.NET Core) -> Select `Empty` Template


در اینجا فایل جدیدی را به نام global.json مشاهده می‌کنید که محتوایات آن شامل دقیقا همین شماره نگارش است؛ به همراه معرفی پوشه‌های اصلی پروژه:
{
  "projects": [ "src", "test" ],
  "sdk": {
    "version": "1.0.0-preview2-003121"
  }
}
مطالب
معرفی Decorator Design Pattern

فرض کنید که می‌خواهیم یک برنامه برای یک فروشگاه نوشیدنی (مانند coffee shop) بنویسیم ، این فروشگاه در ابتدای کار ممکن است ، منوی ساده‌ای جهت ارائه به مشتری داشته باشد. برای مثال ممکن است که فقط 3 یا 4 محصول داشته باشد. بنابراین ممکن است ما برنامه‌ای را که می‌خواهیم برای این مشتری بنویسیم به صورت زیر طراحی کنیم:

 


که بسیار طبیعی و درست می‌باشد. اما حالا در نظر بگیرید که این فروشگاه در آینده ممکن است محصولات خود را افزایش بدهد و یا حالاتی که ممکن است این محصولات با هم ادغام شوند را در نظر بگیرید. برای مثال ممکن است شما بخواهید که قهوه‌تان را با شیر نوش جان کنید و یا ....

بنابراین تعداد این حالات را در نظر بگیرید که در آینده ممکن است چقدر زیاد بشود:

 

خوب پس چه‌کاری ما می‌توانیم برای نگهداری این برنامه انجام بدهیم؟ یکی از راه‌هایی که ممکن است به فکر ما برسد این است که روش بالا روش احمقانه ای است‌. چرا ما باید به همه‌ی این کلاس‌ها نیاز داشته باشیم. ما می‌توانیم که چاشنی‌ها را در کلاس اصلی نگه‌داری کنیم و کلاس محصولاتمان را از کلاس اصلی به ارث ببریم اجازه دهید تا این کار را با هم انجام بدهیم

خوب با این روش ما n   کلاس تشکیل شده در رویکرد اول را فقط به 5 کلاس تبدیل کردیم. خوب این روشی بسیار ایده‌ال به نظر می‌رسد. اما ممکن است در آینده که تعداد چاشنی‌های ما بالا می‌رود و همچنین تعداد محصولاتمان نیز ممکن است بیشتر شود مجبور شویم که تعداد این کلاس‌ها را بیشتر کنیم،  و یا فکر کنید که ما می‌خواهیم هریک از چاشنی‌هایمان، یک قیمت را نسبت بدهیم. بنابراین مجبوریم که تمامی این‌ها را در کلاس پایه اضافه کنیم؛ بله درست است، ما با کلاس پایه‌ی حجیمی روبرو می‌شویم که بیشتر خواص و یا متدهای آن برای زیر کلاس‌های دیگر مناسبت نیستند. خوب آیا روش بهتری برای جلوگیری از این مشکل داریم؟ بلی.

خوب ما به این مسئله به این صورت نگاه می‌کنیم که شروع می‌کنیم با نوشیدنی‌ها و آن‌ها را با چاشنی‌ها در زمان اجرا تزیین (Decorate) می‌کنیم؛ نه کامپایل.

برای مثال اگر مشتری ما یک نوشیدنی DarkRoast با Mocha و Whip خواست، سپس ما :
1- یک شی از DarkRoast  ایجاد می‌کنیم .
2- آن را با یک شی از  Mocha  تزئین می‌کنیم.
3- آن را با یک شی از Whip - تزیین می‌کنیم.
4- متد Cost()  را صدا می‌زنیم و  یک Delegation  را برای اضافه کردن قیمت چاشنی‌ها در نظر می‌گیریم.

بسیار خوب؛ اما ما عملیات تزئین یک شی را چگونه انجام می‌دهیم و delegation ما چگونه عمل می‌کند .
یک اشاره : به شیء تزئین کننده، مانند یک Wrappers فکر کنید. اجاز بدهید ببینم که چه طور این کار را انجام می‌دهیم.
1- یک شی از DarkRoast  ایجاد می‌کنیم.
 
 

2- آن را با یک شی از  Mocha  تزئین می‌کنیم.

3- آن را با یک شی از Whip تزیین می‌کنیم 


 4- حالا زمان محاسبه قیمت محصول برای مشتری فرا رسیده است. ما این کار را را با صدا زدن بیرونی‌ترین Decorator(Whip)  انجام می‌دهیم و شی  whip به کمک  Delegate مابقی توابع cost را صدا می‌زند.



  در آخر شما می‌توانید پیاده سازی این برنامه را به زبان جاوا در زیر مشاهد نمایید.

public abstract class Beverage
{
     string description ="unknow beverage";
     public String getDescription(){
         return description;
     }
     public abstract double cost();
}

public abstract class CondimentDecorator extends Beverage {
    public abstract string getDescription();
}

public class Espersso extends Beverage{
   public Espersso()
   {
      description="Espersso";
   }
   public double cost(){
     return 1.99;
   }
}

public class HouseBelend extends Beverage {
   public HouseBelend()
   {
     description="HouseBelend";
   }
   public double cost()
   {
     return .89;
   }
}

public class mocha extends condimateDecorator {
  Beverage beverage;
  public mocha(Beverage beverage)
  {
     this.beverage=beverage;
  }
   public string getDescription(){
      return beverage.getdescription() + "Mocha";
   }
   public double cost(){
     return .20 +beverage.cost
   }
}


// Now Use These classes in Final form
Beverage beverage=new Espersso();
//Customers want a coffe with double milk and whip
beverage=new mocha(beverage);
beverage=new mocha(meverage);
beverage=new whip(beverage);

system.out.println(beverage.getDescription() + "$" +beverage.cost());