مطالب
آشنایی با CLR: قسمت سیزدهم
ترکیب ماژول‌ها به قالب یک اسمبلی
فایل Program.exe یک فایل PE با جداول متادیتا است که همچنین یک اسمبلی هم می‌باشد. یک اسمبلی مجموعه‌ای از یک یا چند فایل، شامل تعاریف نوع و منابع (ریسورس) می‌باشد و یکی از فایل‌های اسمبلی، برای نگهداری manifest انتخاب می‌شود. این جدول مجموعه‌ای است از جداول متادیتا که به طور کلی شامل نام فایل‌هایی است که قسمتی از اسمبلی را تشکیل می‌دهند. برای همین گفتیم که CLR با اسمبلی‌ها کار می‌کند. ابتدا جداول manifest را خوانده تا نام فایل‌ها را شناسایی کرده تا از آن‌ها را به حافظه بارگزاری کند. اسمبلی‌ها چند خصوصیت دارند که باید آن‌ها را بدانید:
- نوع‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد را تعریف می‌کنند.
- داری شماره‌ی نسخه version هستند.
- می‌توانند شامل اطلاعات امنیتی باشند.
این خواصی است که یک اسمبلی به همراه دارد و فایل‌هایی که شامل می‌شود، نمی‌توانند چنین خاصیتی را داشته باشند؛ مگر اینکه آن فایل‌ها در متای خود جدول manifest داشته باشند.
شما برای بسته بندی، شماره نسخه، مباحث امنیتی و استفاده از نوع‌ها، باید آن‌ها را داخل ماژولی قرار دهید که جزئی از اسمبلی است. یک فایل اسمبلی  همانند program.exe به عنوان یک فایل واحد شناخته می‌شود. با اینکه یک اسمبلی از چند فایل تشکیل می‌شود، فایل‌های PE به همراه جداول متادیتای آن و تعدادی ریسورس مثل فایل‌های gif و jpg است که به شما کمک می‌کند به همه‌ی آن‌ها به عنوان یک فایل منطقی EXE یا dll نگاه کنید.
یکی از دلایلی که در قسمت سوم گفتیم این بود که می‌توانیم فایل‌هایی را که به ندرت استفاده می‌شوند، از طریق اینترنت مورد استفاده قرار دهیم. در حالتیکه نیاز به دسترسی به اسمبلی‌های روی اینترنت دارید، CLR ابتدا کش را بررسی می‌کند تا آیا فایل حاضر است یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت بود، در حافظه قرار می‌گیرد. ولی اگر پاسخ منفی بود، CLR به آدرسی که اسمبلی در آن قرار دارد، رجوع کرده و آن را دانلود می‌کند و اگر فایل مد نظر یافت نشد، استثنای FileNotFound  را در حین اجرا صادر خواهد کرد.
آقای جفری ریچر در کتاب خود سه تا از دلایل استفاده‌ی از اسمبلی‌های چند فایله را بر می‌شمارد:
  • جداسازی نوع‌ها در فایل‌های جداگانه که باعث کاهش حجم فایل از طریق اینترنت و بارگزاری حجم کمتر در حافظه  می‌شوند.
  • استفاده از فایل‌های منبع و داده‌ها در اسمبلی: فرض کنید نیاز به محاسبه‌ی اطلاعات بیمه دارید و برای این کار به اطلاعات داخل یک جدول آماری احتیاج دارید. این جدول آماری می‌تواند یک فایل متنی ساده یا یک صفحه‌ی گسترده مثل اکسل یا در قالب ورد و هر چیز دیگری باشد که به جای embed شدن این جداول در سورس کد برنامه، آن‌ها را با استفاده از ابزاری مثل Assembly Linker -AL.exe می‌توانید جزئی از اسمبلی کنید و فقط نیاز است که بدانید چگونه آن فایل را پارس یا تبدیل کنید.
  • استفاده از انواع ایجاد شده در زبان‌های مختلف. در این حالت شما مقداری از کد را با استفاده از #C نوشته اید و مقداری از آن را با Visual Basic می‌نویسید و هر کدام در نهایت به یک ماژول جداگانه کامپایل خواهند شد. ولی تبدیل آن به یک واحد منطقی مثل اسمبلی ممکن است و از این نظر می‌توانید روی ماژول‌های یک دسته کنترل داشته باشید.
اگر چندین نوع دارید که شامل نسخه بندی و تنظیمات امنیتی مشترک هستند، بهتر است در یک اسمبلی قرار گیرند تا اینکه در اسمبلی‌های جداگانه‌ایی قرار بگیرند. دلیل این کار هم ایجاد performance یا کارآیی بهتر است. بارگذاری یک  اسمبلی در حافظه زمانی را برای یافتن آن از CLR و ویندوز می‌گیرد و سپس وارد بارگیری آن‌ها در حافظه و آماده سازی می‌شود. پس هر چه تعداد اسمبلی‌ها کمتر باشد، کارآیی بهتری خواهید داشت، چون کمتر شدن بارگیری برابر با کاهش  صفحات کاری است و پراکندگی fragmentation فضای آدرس دهی آن فرایند را کاهش خواهد داد. نهایتا Ngen می‌تواند در بهینه سازی فایل‌های بزرگتر موفق باشد.
برای ساخت اسمبلی، باید یکی از فایل‌های PE را برای نگهداری جدول manifest انتخاب کنید؛ یا خودتان یک فایل PE جدا درست کنید که تنها شامل جدول مانیفست شود. جدول زیر قالبی از جداول مانیفست هست که بابت ماژول‌های اضافه شده به یک اسمبلی ایجاد می‌شوند.
 AssemblyDef  شامل مدخل ورودی (آدرس شروع حافظه) برای اسمبلی‌هایی است که ماژول عضو آن است. این مدخل شامل نام اسمبلی (بدون مسیر و پسوند)، شماره نسخه یا ورژن، culture، فلگ، الگوریتم هش و کلید عمومی ناشر، که می‌تواند نال باشد، هست.
 FileDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر فایل PE و فایل‌های ریسورسی است که قسمتی از اسمبلی را تشکیل می‌دهند. این مدخل ورودی شامل نام و پسوند فایل (بدون ذکر مسیر)، فلگ و مقدار هش می‌شود. اگر تنها یک اسمبلی وجود داشته باشد، این جدول هیچ مدخلی نخواهد داشت.
 ManifestResourceDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر فایل ریسورس است. این مدخل شامل نام فایل ریسورس، فلگ و یک اندیس به جدول FileDef است که در آن اشاره‌ای به آن فایل ریسورس یا استریم است.
 ExportedTypesDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر نوع عمومی است که از همه ماژول‌های PE استخراج شده است. هر مدخل شامل نام نوع و اندیسی به جدول FileDef و یک اندیس دیگر به جدول TypeDef است. نکته: برای ذخیره سازی حافظه و کم حجم شدن فایل‌ها، نوع‌های استخراج شده از فایلی که شامل مانیفست است دیگر در جدول جاری نام نوع‌ها ذکر نمی‌گردد؛ چرا که این اطلاعات در جدول TypeDef اسمبلی جاری موجود است.
  نکته: اسمبلی که شامل مانیفست است، شامل یک جدول AssemblyRef نیز می‌گردد که به تمام اسمبلی‌های ارجاع شده در آن اسمبلی اشاره می‌کند. با استفاده از ابزارهای موجود می‌توان اسمبلی مدنظر را باز کرده و به این ترتیب لیستی از اسمبلی‌های ارجاع شده را خواهید دید و بدین صورت این اسمبلی یک اسمبلی خود تعریف می‌شود.

کامپایلر سی شارپ با استفاده از سوئیچ‌های زیر یک اسمبلی را تولید می‌کند:
/t[arget]:exe, /t[arget]:winexe, /t[arget]: appcontainerexe, /t[arget]: library, or /t[arget]:winmdobj

سوئئیچ‌های بالا باعث می‌شود که یک فایل PE با جدول مانیفست تولید گردد. در صورتیکه سوئیچ زیر را به کار ببرید، فایل تولید شده شامل جدول مانیفست نمی‌شود.
/t[arget]:module
این فایل PE تولید شده در قالب یک dll است که باید قبل از اینکه CLR به نوع‌های داخل آن دسترسی پیدا کند، به یک اسمبلی اضافه گردد. موقعی‌که شما از سوئیچ بالا استفاده می‌کنید، کامپایلر سی شارپ به طور پیش فرض از پسوند netmodule برای فایل خروجی استفاده می‌کند.

نکته‌ی پایانی: محیط توسعه ویژوال استادیو به طور پیش فرض از اسمبلی‌های چند فایل پشتیبانی نمی‌کند، اگر میخواهید که اسمبلی‌های چند فایله تولید کنید باید در سوئیچ‌های مورد استفاده آن تجدید نظری داشته باشید.
در مقاله آینده این روش‌ها را بررسی خواهیم کرد...


مطالب
چگونگی دسترسی به فیلد و خاصیت غیر عمومی
یک از ابتدایی‌ترین مواردی که در یادگیری دات نت آموزش داده می‌شود مباحث مربوط به کپسوله سازی است. برای مثال فیلد‌ها و خواص Private که به صورت خصوصی هستند یا Protected هستند از خارج کلاس قابل دسترسی نیستند. برای دسترسی به این کلاس‌ها باید از خواص یا متدهای عمومی استفاده کرد.
public class Book
    {
        private int code = 10;        

        public int GetCode()
        {
            return code;
        }
    }
یا فیلدها و خواصی که به صورت فقط خواندنی هستند،(RealOnly) امکان تغییر مقدار برای اون‌ها وجود ندارد. برای مثال کد پایین کامپایل نخواهد شد.
public class Book
    {
        private readonly int code = 10;        

        public int GetCode()
        {
            return code = 20;
        }        
    }
اما در دات نت با استفاده از Reflection‌ها می‌تونیم تمام قوانین بالا رو نادیده بگیریم. یعنی می‌تونیم هم به خواص و فیلد‌های غیر عمومی کلاس دسترسی پیدا کنیم و هم می‌تونیم مقدار فیلدهای فقط خواندنی رو تغییر بدیم. به مثال‌های زیر دقت کنید.
#مثال اول
using System.Reflection;

 public class Book
 {
        private int code = 10;
 }

 public class Program
 {
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book();
            var codeField = book.GetType().GetField( "code", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance );
            codeField.SetValue( book, 20 );
            var value = codeField.GetValue( book );
        }
    }
ابتدا یک کلاس که دارای یک متغیر به نام کد است ساخته ایم که مقدار 10 را دارد. فیلد به صورت private  است. بعد از اجرا به راحتی مقدار Code را به دست می‌آوریم.


حتی امکان تغییر مقدار فیلد private هم امکان پذیر است.

#مثال دوم.
در این مثال قصد داریم مقدار یک فیلد، از نوع فقط خواندنی رو تغییر دهیم.
using System.Reflection;

 public class Book
 {
        private readonly int code = 10;
 }

 public class Program
 {
        static void Main( string[] args )
        {
            Book book = new Book();
            var codeField = book.GetType().GetField( "code", BindingFlags.NonPublic | BindingFlags.Instance );
            codeField.SetValue( book, 50);
            var value = codeField.GetValue( book );
        }
    }
بعد از اجرا مقدار متغیر code به 50 تغییر می‌یابد.

مطالب تکمیلی



مطالب
عبارت using و نحوه استفاده صحیح از آن
مثال ساده زیر را که در مورد تعریف یک کلاس Disposable و سپس استفاده از آن توسط عبارت using است را به همراه سه استثنایی که در این متدها تعریف شده است، در نظر بگیرید:
using System;

namespace TestUsing
{
    public class MyResource : IDisposable
    {
        public void DoWork()
        {
            throw new ArgumentException("A");
        }

        public void Dispose()
        {
            throw new ArgumentException("B");
        }
    }

    public static class TestClass
    {
        public static void Test()
        {
            using (MyResource r = new MyResource())
            {
                throw new ArgumentException("C");
                r.DoWork();
            }
        }
    }
}
به نظر شما قطعه کد زیر چه عبارتی را نمایش می‌دهد؟ C یا B یا A؟
try
{
     TestClass.Test();
}
catch (Exception ex)
{
    Console.WriteLine(ex.Message);
}

پاسخ: برخلاف تصور (که احتمالا C است؛ چون قبل از فراخوانی متد DoWork سبب بروز استثناء شده است)، فقط B را در خروجی مشاهده خواهیم کرد!
و این دقیقا مشکلی است که در حین کار با کتابخانه iTextSharp برای اولین بار با آن مواجه شدم. روش استفاده متداول از iTextSharp به نحو زیر است:
using (var pdfDoc = new Document(PageSize.A4))  
{  
   //todo: ...
}
در این بین هر استثنایی رخ دهد، در لاگ‌های خطای سیستم شما تنها خطاهای مرتبط با خود iTextSharp را مشاهده خواهید کرد و نه مشکل اصلی را که در کدهای ما وجود داشته است. البته این یک مشکل عمومی است و اگر «using statement and suppressed exceptions» را در گوگل جستجو کنید به نتایج مشابه زیادی خواهید رسید.
و خلاصه نتایج هم این است:
اگر به ثبت جزئیات خطاهای سیستم اهمیت می‌دهید (یکی از مهم‌ترین مزیت‌های دات نت نسبت به بسیاری از فریم ورک‌های مشابه که حداکثر خطای 0xABC12EF را نمایش می‌دهند)، از using استفاده نکنید! using در پشت صحنه به try/finally ترجمه می‌شود و بهتر است این مورد را دستی نوشت تا اینکه کامپایلر اینکار را به صورت خودکار انجام دهد.
در اینجا باز هم به یک سری کد تکراری try/finally خواهیم رسید و همانطور که در مباحث کاربردهای Action و Func در این سایت ذکر شد، می‌توان آن‌را تبدیل به کدهایی با قابلیت استفاده مجدد کرد. یک نمونه از پیاده سازی آن‌را در این سایت «C# Using Blocks can Swallow Exceptions » می‌توانید مشاهده کنید که خلاصه آن کلاس زیر است:
using System;

namespace Guard
{
    public static class SafeUsing
    {
        public static void SafeUsingBlock<TDisposable>(this TDisposable disposable, Action<TDisposable> action)
            where TDisposable : IDisposable
        {
            disposable.SafeUsingBlock(action, d => d);
        }

        internal static void SafeUsingBlock<TDisposable, T>(this TDisposable disposable, Action<T> action, Func<TDisposable, T> unwrapper)
            where TDisposable : IDisposable
        {
            try
            {
                action(unwrapper(disposable));
            }
            catch (Exception actionException)
            {
                try
                {
                    disposable.Dispose();
                }
                catch (Exception disposeException)
                {
                    throw new AggregateException(actionException, disposeException);
                }

                throw;
            }

            disposable.Dispose();
        }
    }
}
برای استفاده از کلاس فوق مثلا در حالت بکارگیری iTextSharp خواهیم داشت:
new Document(PageSize.A4).SafeUsingBlock(pdfDoc =>
{
  //todo: ...
});
علاوه بر اینکه SafeUsingBlock یک سری از اعمال تکراری را کپسوله می‌کند، از AggregateException نیز استفاده کرده است (معرفی شده در دات نت 4). به این صورت چندین استثنای رخ داده نیز در سطحی بالاتر قابل دریافت و بررسی خواهند بود و استثنایی در این بین از دست نخواهد رفت.
مطالب دوره‌ها
استفاده از Factories برای حذف Service locators در برنامه‌های WinForms
یک برنامه‌ی WinForms را درنظر بگیرید که از دو فرم تشکیل شده است.
فرم اول کار نمایش فرم 2 را به عهده دارد.
فرم دوم کار ارسال ایمیل را انجام می‌دهد. این ایمیل نیز از طریق سرویس ذیل فراهم می‌شود:
namespace WinFormsIoc.Services
{
    public interface IEmailsService
    {
        void SendEmail(string from, string to, string title, string message);
    }
}

namespace WinFormsIoc.Services
{
    public class EmailsService : IEmailsService
    {
        public void SendEmail(string from, string to, string title, string message)
        {
            //todo: ...
        }
    }
}
پیاده سازی متد SendEmail در اینجا مدنظر نیست. نکته‌ی مهم، مدیریت تامین و تزریق وابستگی‌های تعریف شده در سازنده‌ی آن است:
    public partial class Form2 : Form
    {
        private readonly IEmailsService _emailsService;
        public Form2(IEmailsService emailsService)
        {
            _emailsService = emailsService;
            InitializeComponent();
        }
احتمالا شاید عنوان کنید که در فرم اول، زمانیکه نیاز است فرم دوم نمایش داده شود، می‌نویسیم new Form2 و در پارامتر آن با استفاده از متد ObjectFactory.GetInstance سازنده‌ی آن‌را فراهم می‌کنیم:
 var form2 = new Form2(ObjectFactory.GetInstance<IEmailsService>());
form2.Show();
و یا اگر مدتی با IoC Containers کار کرده باشید، شاید پیشنهاد دهید که فقط بنویسید:
 var form2 = ObjectFactory.GetInstance<Form2>();
form2.Show();
و همین! به صورت خودکار اگر n پارامتر تزریق شده هم در سازنده‌ی فرم دوم وجود داشته باشند، بر اساس تنظیمات اولیه‌ی IoC Container مورد استفاده، نمونه سازی شده و برنامه بدون مشکل کار خواهد کرد.

مشکل! این دو راه حل هیچکدام به عنوان تزریق وابستگی‌ها شناخته نمی‌شوند و به الگوی Service locator معروف هستند. مشکل آن‌ها این است که کدهای ما در حال حاضر وابستگی مستقیمی به IoC container مورد استفاده پیدا کرده‌اند. در حالت اول ما خودمان دستی درخواست داده‌ایم که کدام وابستگی باید وهله سازی شود و در حالت دوم همانند حالت اول، کدهای ObjectFactory.GetInstance، مختص به یک IoC Container خاص است. نحوه‌ی صحیح کار با IoC Container‌ها باید به این نحو باشد که یکبار در آغاز برنامه تنظیم شوند و در ادامه سایر کلاس‌های برنامه طوری کار کنند که انگار IoC Container ایی وجود خارجی ندارد.


راه حل: ObjectFactory.GetInstance را کپسوله کنید.

using System.Windows.Forms;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public interface IFormFactory
    {
        T Create<T>() where T : Form;
    }
}

using System.Windows.Forms;
using StructureMap;

namespace WinFormsIoc.IoC
{
    public class FormFactory : IFormFactory
    {
        public T Create<T>() where T : Form
        {
            return ObjectFactory.GetInstance<T>();
        }
    }
}
در اینجا یک اینترفیس را تعریف کرده‌ایم که متد ایجاد وهله‌ا‌ی از یک فرم را ارائه می‌دهد. پیاده سازی آن در برنامه‌‌ای که از StructureMap استفاده می‌کند، مطابق کلاس FormFactory است. اگر IoC Container دیگری باشد، فقط باید این پیاده سازی را تغییر دهید و نه کل برنامه را. اکنون برای استفاده از آن، IFormFactory را در سازنده‌ی کلاسی که نیاز دارد فرم‌های دیگر را نمایش دهد، تزریق می‌کنیم:
using System;
using System.Windows.Forms;
using WinFormsIoc.IoC;

namespace WinFormsIoc
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        private readonly IFormFactory _formFactory;
        public Form1(IFormFactory formFactory)
        {
            _formFactory = formFactory;
            InitializeComponent();
        }

        private void btnShowForm2_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var form2 = _formFactory.Create<Form2>();
            form2.Show();
        }
    }
}
در کدهای فوق، فرم اول برنامه را ملاحظه می‌کنید که قرار است فرم دوم را نمایش دهد. IFormFactory در سازنده‌ی آن تزریق شده‌است. با فراخوانی متد Create آن، فرم دوم برنامه به همراه تمام وابستگی‌های تزریق شده‌ی در سازنده‌ی آن وهله سازی می‌شوند.
نکته‌ی مهم این کدها عدم وابستگی مستقیم آن به هیچ نوع IoC Container خاصی است. این فرم اصلا نمی‌داند که IoC Container ایی در برنامه وجود دارد یا خیر.


مشکل! با تغییر سازنده‌ی Form1 برنامه دیگر کامپایل نمی‌شود!
اگر فایل Program.cs را باز کنید، یک چنین سطری را دارد:
 Application.Run(new Form1());
چون سازنده‌ی فرم یک، اکنون پارامتر جدیدی پیدا کرده‌است، در اینجا می‌توان ObjectFactory.GetInstance را مستقیما بکار برد (در این حالت خاص که مرتبط است به کلاس آغازین برنامه، با توجه به اینکه وهله سازی آن مستقیما و خارج از کنترل ما انجام می‌شود، دیگر چاره‌ای نداریم و مجبور هستیم از الگوی Service locator استفاده کنیم).
 Application.Run(ObjectFactory.GetInstance<Form1>());

مثال کامل این بحث را از اینجا می‌توانید دریافت کنید
WinFormsIoc.zip
مطالب
برنامه نویسی پیشرفته JavaScript - قسمت 5 - معرفی برخی عملگرها

معرفی برخی عملگرها

در مقالات قبلی مقدماتی را جهت ورود به برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت مطرح کردیم و در اینجا نیز به معرفی برخی عملگرها می‌پردازیم که در برنامه نویسی شیء گرا نقشی اساسی را ایفا می‌کنند.


عملگر typeof

از آنجائیکه جاوا اسکریپت دارای نوع داده‌ای ضعیف یا Loosely Typed می‌باشد، باید در بکارگیری متغیرها و یا آرگومانهای ورودی توابع، دقت لازم را داشته باشیم تا خطایی در اجرای کد یا محاسبات به وجود نیاید. بنابراین به راهکارهایی نیاز داریم تا بتوانیم نوع داده‌ای یک متغیر را تشخیص دهیم و قبل از بکارگیری آنها صحت و اعتبار داده‌های ورودی را بررسی کنیم. با استفاده از عملگر typeof می‌توانیم نوع داده‌ای یک متغیر را تشخیص دهیم که برای هر نوع داده‌ای مقادیر زیر را بر میگرداند:

· برای متغیرهایی که شامل مقدار undefined می‌باشند مقدار "undefined"

· برای متغیرهای منطقی یا Boolean مقدار "boolean"

· برای متغیرهای رشته‌ای یا String مقدار "string"

· برای متغیرهای عددی و مقادیر NaN و Infinity مقدار "number"

· برای تابع مقدار "function"

· برای اشیا و مقادیر null مقدار "object"

var x;
var n = 12;
var obj = {};
var fn = function () { };
var a = new Array();

alert(typeof x);        // "undefined"
alert(typeof n);        // "number"
alert(typeof obj);     // "object"
alert(typeof fn);       // "function"
alert(typeof a);        // "object"

عملگر instanceof

عملگر typeof بهترین روش جهت تشخیص نوع داده‌ای متغیرهایی است که دارای نوع داده‌ای پایه یا Primitive Type هستند. اما جهت تشخیص نوع داده‌ای اشیاء و به صورت کلی انواع ارجاعی، این عملگر فقط مقدار "object" را برمیگرداند و اشاره‌ای به ماهیت واقعی آن Object ندارد. برای این منظور می‌توانیم از عملگر instanceof استفاده نماییم تا بررسی کنیم یک نوع ارجاعی از جنس چه نوع Object ی می‌باشد. شکل کلی استفاده از این عملگر به صورت زیر است:

result = variable instanceof constructor

اگر variable ، از جنس نوع ارجاعی تعیین شده در بخش سازنده یا constructor باشد، عملگر instanceof مقدار true را بر می‌گرداند. به مثال زیر توجه کنید:

var a = new Array();
alert(a instanceof Array); // true
alert(a instanceof Object);   // true
alert(a instanceof Date); // false
توجه داشته باشید که اگر عملگر instanceof برای یک نوع ارجاعی به کار رود و با سازنده Object بررسی شود، همیشه مقدار true برمی گرداند.

عملگر in

همانطور که قبلا اشاره شد، جهت دسترسی به اعضای یک شیء، می‌توان با آن شیء همانند یک آرایه رفتار نمود. به عبارتی دیگر میتوان نام یک ویژگی یا تابع را در [] قرار داد تا به مقدار آن دسترسی داشت. بنابراین می‌توان همانند یک آرایه و با استفاده از یک حلقه‌ی for-in تمامی اعضای یک شیء را پیمایش نمود. در واقع عملگر in در این حلقه بررسی می‌کند چه ویژگی‌ها و توابعی در یک شیء وجود دارند و تمامی آنها را بر می‌گرداند. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {
    name: "Meysam",
    age: 33,
    sayInfo: function () {
        alert(name + ":" + age);
    }
};

for (var i in person) 
    alert(i + " => " + person[i]);

خروجی :

     name => Meysam

    age => 33

    sayInfo => function() {
        alert(name + ":" + age);
    }
در مثال فوق، توسط حلقه‌ی for-in ، شیء person را پیمایش نمودیم. در این پیمایش، متغیر i ، به تک تک اعضای موجود در این شیء اشاره می‌کند. بنابراین متغیر i شامل نام ویژگی یا تابع می‌باشد و person[i] مقدار موجود در آن ویژگی یا محتوای تابع را بر میگرداند.

کاربرد دیگر عملگر in بررسی وجود یک ویژگی یا تابع در یک شیء می‌باشد. اگر ویژگی یا تابع مورد نظر در شیء وجود داشته باشد، مقدار true را  بر می‌گرداند. به مثال زیر توجه کنید:

alert("name" in person); // true
alert("sayInfo" in person); // true
alert("birth" in person); // false


عملگر delete

از عملگر delete جهت حذف یک ویژگی و یا یک تابع از یک شیء استفاده می‌شود. به مثال زیر توجه کنید:

var person = {
    name: "Meysam",
    age: 33,
    sayInfo: function () {
        alert(name + ":" + age);
    }
};

alert("sayInfo" in person); // true
delete person.sayInfo;
alert("sayInfo" in person); // false
در مثال فوق پس از به کارگیری عملگر delete ، تابع sayInfo از شیء person حذف شده است. بنابراین در آخرین alert اعلام می‌کند که شیء person دیگر شامل این تابع نمی‌باشد.


ویژگی constructor

پس از عملگرهای فوق، یکی از پرکاربردترین ویژگی‌هایی که برای اشیاء وجود دارد، ویژگی constructor می‌باشد. در واقع این ویژگی نیز یکی از راهکارهای بررسی صحت و اعتبار متغیرها، آرگومانها و اشیا می‌باشد. ویژگی constructor ، به تابع سازنده‌ی یک شیء اشاره می‌کند و آن سازنده را به عنوان خروجی بر میگرداند. دقت داشته باشید که خروجی این ویژگی، خود تابع سازنده می‌باشد و یک مقدار رشته‌ای نیست. به مثال زیر توجه کنید:

var obj = {};
var a = new Array();
var x = 10;

alert(obj.constructor);
alert(obj.constructor === Object);
alert(typeof obj.constructor);
alert(a.constructor);
alert(x.constructor);

خروجی :

    function Object() { [native code] }
    true
    function
    function Array() { [native code] }
    function Number() { [native code] }
همانطور که در مثال فوق مشاهده می‌نمایید، کدهای obj.constructor ، a.constructor و x.constructor تابع سازنده‌ی این اشیا را برگردانده است. در مقایسه obj.constructor===Object نیز مشاهده می‌کنید که خروجی این ویژگی یک شیء می‌باشد و در typeof obj.constructor هم نشان دادیم که نوع این ویژگی یک تابع است.

در اینجا دیگر آماده‌ی ورود به برنامه نویسی شیء گرا در جاوا اسکریپت می‌باشیم که در مقالات بعدی به آن خواهیم پرداخت و همچنین با جزئیات بیشتری اشیاء را تشریح می‌نماییم. 

نظرات مطالب
فیلدهای پویا در NHibernate
بحث فوق را می‌شود با امکانات داینامیک سی شارپ 4 هم توسعه داد یعنی استفاده از اشیاء داینامیک بجای استفاده از HashTable . دو مطلب در این مورد موجود است:
Support dynamic fields with NHibernate and .NET 4.0
Duck Typing with NHibernate Reloaded

اگر این موارد مد نظر نبودند باید به سراغ مطالبی مانند این (+) بروید. می‌شود کلاس را در زمان اجرا اضافه کرد، در حافظه کامپایل کرد (بجای کامپایل روی سخت دیسک) و سپس استفاده کرد.
مطالب
آشنایی با ساختار IIS قسمت دوم
در قسمت قبلی گفتیم که IIS از تعدادی کامپوننت تشکیل شده است و به یکی از آن‌ها به نام Http.sys پرداختیم. در این قسمت قصد داریم به WWW Services بپردازیم.

اجازه بدهید قبل از هر چیزی به دو مفهوم اصلی در IIS بپردزیم :

1. Worker Process

2. Application Pool

پروسه‌های کارگر  w3wp.exe  وظیفه‌ی اجرای برنامه‌های asp.net را در IIS ، به عهده دارند. این پروسه‌ها مسئولیت پردازش تمامی درخواست و پاسخ‌ها از/به کلاینت را دارند. هر کاری که باید در asp.net انجام بشود، توسط این‌ها صورت می‌گیرد. به بیان ساده‌تر این پروسه‌ها قلب برنامه‌های ASP.Net بر روی IIS هستند .

Application Pool:این پول‌ها در واقع ظرفی یا در برگیرنده ای برای پروسه‌های کارگر به حساب می‌آیند. این پول‌ها پروسه‌های کارگر را از هم جدا و دسته بندی می‌کنند تا قابلیت اعتماد، امنیت و در دسترس بودن بدهند. موقعی که یک پروسه یا حتی یک پول دچار مشکل می‌شود، این اطمینان داده می‌شود که تاثیری بر دیگر پول‌ها یا پروسه‌های کارگر، ندارد. یعنی موقعی که یک web application  دچار مشکل شود، هیچ تاثیری بر اجرای  web application‌های دیگر ندارد. به یک application pool با چند پروسه کارگر  web garden  میگویند. 


World Wide WebPublishing Services
یکی از قدیمی‌ترین امکانات موجود در IIS هست که از نسخه 7 به بعد، کار خود را با یک سروریس جدید به اسم Windows Process Activation Service یا به اختصار WAS که به صورت local system بر روی پروسه Svchost.exe با یک کد باینری یکسان اجرا می‌شود، شریک شده است. ممکن است در بعضی جاها WWW Service به صورت W3SVC هم نوشته شود.

اصلا این WWW Service چه کاری انجام می‌دهد و به چه دردی می‌خورد؟
این سرویس در سه بخش مهم  IIS 6 به فعالیت می‌پردازد:
  • HTTP administration and configuration
  •  Performance monitoring
  • Process management

HTTP Administration and Configuration 

سرویس WWW وظیفه خواندن اطلاعات پیکربندی IIS از متابیس را بر عهده دارد و از این اطلاعات خوانده شده برای پیکربندی و به روز کردن Http.sys استفاده می‌کند. به غیر از این کار، وظیفه آغاز و توقف و نظارت یا مانیتورینگ و همچنین مدیریت کامل پروسه‌های کارگر در زمینه http request را هم عهده دار است.

Performance Monitoring 
سرویس WWW بر کارآیی وب سایت‌ها و کش IIS نظارت می‌کند و البته یک شمارنده کارآیی performance counter هم ایجاد می‌کند. کار شمارنده کارآیی این است که اطلاعات یک سرویس یا سیستم عامل یا یک برنامه کاربردی را جمع آوری می‌کند تا به ما بگوید که این بخش‌ها به چه میزانی بهینه کار خود را انجام می‌دهند و به ما کمک می‌کنند که سیستم را به بهترین کارآیی برسانیم. سیستم عامل، شبکه و درایورها، داده‌های شمارشی را تهیه و در قالب یک سیستم نظارتی گرافیکی به کارشناس سیستم یا شبکه نشان می‌دهند. برنامه نویس‌ها هم از این طریق می‌توانند برنامه‌های خود را بنویسند که در اینجا لیستی از شمارنده‌ها در دانت نت را می‌توانید ببینید و بیشتر آن‌ها از طریق فضای نام system.diagnostic در دسترس هستند.

Process Management 
سرویس www مدیریت application pool و پروسه‌های کارگر را هم به عهده دارد. این مدیریت شامل شروع و توقف و بازیابی پروسه‌های کارگر می‌شود. به علاوه اینکه این سرویس کار نظارت بر صحت انجام عملیات پروسه‌های کارگر را هم جز وظایف خود می‌داند. وقتی که چندین بار کار پروسه‌های کارگر در یک دوره زمانی که در فایل پیکربندی مشخص شده با مشکل مواجه شود، از شروع یک پروسه کارگر دیگر جلوگیری می‌کند.

در نسخه‌های جدیدتر IIS چکاری بر عهده WWW Service است؟
در IIS7 به بعد، دیگر مدیریت پروسه‌های کارگر را به عهده ندارد؛ ولی به جای آن سمتی جدید را به اسم listener adapter، دریافت کرده است که یک listener adapter برای http listener یعنی Http.sys است. اصلی‌ترین وظیفه فعلی را که انجام می‌دهد پیکربندی Http.sys می‌باشد. موقعی که اطلاعات پیکربندی به روز می‌شوند باید این تغییرات بر روی Http.sys اعمال شوند. دومین وظیفه آن این است موقعی که درخواست جدیدی وارد صف درخواست‌ها می‌شود این مورد را به اطلاع WAS برساند.
WAS در قسمت سوم این مقاله توضیح داده خواهد شد.
نظرات مطالب
افزودن یک DataType جدید برای نگه‌داری تاریخ خورشیدی - 2
مقاله‌ای هست اینجا در مورد کارآیی CLR در SQL Server. به نظر می‌رسه سریعتر است حدود 11 درصد نسبت به T-SQL معمولی. برای پارتشین بندی می‌تونید اینکار رو انجام بدید فقط این نوع خاص قابل انتخاب نیست. مابقی فیلدها رو می‌تونید انتخاب کنید.
مطالب
مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی توسط Entity framework Core
قابلیت مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی (data seeding) توسط اجرای کدهای Migrations و متد DbMigration­Configuration.Seed آن، در حین انتقال از EF 6x به EF Core ناپدید شده بود که مجددا با ارائه‌ی EF Core 2.1 به نحو کاملا متفاوتی توسط یک Fluent API، در متد OnModelCreating قابل تعریف و استفاده‌است.


کلاس‌های موجودیت‌های مثال جاری

برای توضیح قابلیت جدید مقدار دهی اولیه‌ی بانک اطلاعاتی در +EF Core 2.1، از کلاس‌های موجودیت‌های ذیل استفاده خواهیم کرد:
public class Magazine
{
  public int MagazineId { get; set; }
  public string Name { get; set; }
  public string Publisher { get; set; }

  public List<Article> Articles { get; set; }
}

public class Article
{
  public int ArticleId { get; set; }
  public string Title { get; set; }
  public DateTime PublishDate { get;  set; }

  public int MagazineId { get; set; }

  public Author Author { get; set; }
  public int? AuthorId { get; set; }
}

public class Author
{
  public int AuthorId { get; set; }
  public string Name { get; set; }

  public List<Article> Articles { get; set; }
}


روش مقدار دهی اولیه‌ی تک موجودیت‌ها

اکنون فرض کنید قصد داریم جدول مجلات را مقدار دهی اولیه کنیم. برای اینکار خواهیم داشت:
protected override void OnModelCreating (ModelBuilder modelBuilder)
{
   modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine { MagazineId = 1, Name = "DNT Magazine" });
}
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- ذکر صریح مقدار Id یک رکورد (هرچند نوع Id آن auto-increment است).
- عدم ذکر مقدار Publisher.

اکنون اگر توسط دستورات Migrations مانند dotnet ef migrations add init، کار تولید کدهای متناظر به روز رسانی بانک اطلاعاتی را بر اساس این کدها تولید کنیم، در قسمتی از آن، یک چنین خروجی را دریافت خواهیم کرد:
migrationBuilder.InsertData(
  table: "Magazines",
  columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher" },
  values: new object[] { 1, "DNT Magazine", null });
در ادامه اگر از روی این کلاس‌های مهاجرت‌ها، اسکریپت معادل نهایی اعمالی به بانک اطلاعاتی را توسط دستور dotnet ef migrations script تولید کنیم، یک چنین خروجی حاصل می‌شود:
set IDENTITY_INSERT ON
INSERT INTO "Magazines" ("MagazineId", "Name", "Publisher") VALUES (1, 'DNT Magazine', NULL);
همانطور که مشاهده می‌کنید، اگر نوع بانک اطلاعاتی ما SQL Server باشد، ابتدا ثبت دستی فیلدهای IDENTITY تنظیم می‌شود و سپس Id رکورد جدید را بر اساس مقداری که مشخص کرده‌ایم، درج می‌کند.

توسط متد HasData امکان درج چندین رکورد با هم نیز وجود دارد:
modelBuilder.Entity<Magazine>()
           .HasData(new Magazine{ MagazineId=2, Name="This Mag" },
                    new Magazine{ MagazineId=3, Name="That Mag" }
           );

البته باید دقت داشت که متد HasData، برای کار با یک تک موجودیت، طراحی شده‌است و توسط آن نمی‌توان در چندین جدول بانک اطلاعاتی، مقادیری را درج کرد.

در مورد داده‌های نال‌نپذیر چطور؟
در مثال فوق اگر تنظیمات خاصیت Publisherای را که نال وارد کردیم، نال‌نپذیر تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Magazine>().Property(m=>m.Publisher).IsRequired();
و مجددا دستورات تولید کلاس‌های Migrations را صادر کنیم، اینبار خطای واضح زیر حاصل خواهد شد:
 "The seed entity for entity type 'Magazine' cannot be added because there was no value provided for the required property 'Publisher'."
همین پیام خطا با عدم ذکر صریح مقدار Id نیز تولید می‌شود. هرچند Id، یک فیلد auto-increment است، اما چون شرط IsRequired در مورد آن برقرار است، شامل بررسی فیلدهای نال‌نپذیر نیز می‌شود. به همین جهت ذکر آن در متد HasData اجباری است.


امکان استفاده‌ی از Anonymous Types در متد HasData

فرض کنید برای کلاس موجودیت خود یک سازنده را نیز تعریف کرده‌اید:
public Magazine(string name, string publisher)
{
  Name=name;
  Publisher=publisher;
}
چون در متد HasData ذکر Id موجودیت، اجباری است، دیگر نمی‌توان یک چنین تعاریفی را ارائه داد:
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine("DNT Magazine", "1105 Media"));
برای رفع یک چنین مشکلاتی، امکان استفاده‌ی از anonymous types نیز در متد HasData پیش‌بینی شده‌است. در این حالت می‌توان بجای وهله سازی مستقیم شیء Magazine، یک anonymous type را وهله سازی کرد و در آن MagazineId را نیز ذکر کرد؛ بدون اینکه نگران این باشیم آیا این خاصیت عمومی است، خصوصی است و یا ... حتی تعریف شده‌است یا خیر!
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new {MagazineId=1, Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"});
که حاصل آن تولید یک چنین کد مهاجرتی است:
migrationBuilder.InsertData(
                table: "Magazines",
                columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher" },
                values: new object[] { 1, "DNT Mag", "1105 Media" });
و سبب درج صحیح مقادیر فیلدهای یک رکورد جدول Magazines می‌شود.

حالت دیگر استفاده‌ی از این قابلیت، کار با خواصی هستند که private set می‌باشند. فرض کنید کلاس موجودیت Magazine را به صورت زیر تغییر داده‌اید:
public class Magazine
{
  public Magazine(string name, string publisher)
  {
    Name=name;
    Publisher=publisher;
    MagazineId=Guid.NewGuid();
  }

  public Guid MagazineId { get; private set; }
  public string Name { get; private set; }
  public string Publisher { get; private set; }
  public List<Article> Articles { get; set; }
}
که در آن Id اینبار از نوع Guid است و در سازنده‌ی کلاس مقدار دهی می‌شود و همچنین خواص این موجودیت به صورت private set تعریف شده‌اند. در این حالت اگر متد HasData این موجودیت را به صورت زیر تعریف کنیم:
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(new Magazine("DNT Mag", "1105 Media");
هر بار که دستورات Migrations اجرا می‌شوند، یک Guid جدید به صورت خودکار ایجاد خواهد شد که سبب می‌شود، مقدار آغازین پیشین، از بانک اطلاعاتی حذف و مقدار جدید آن با یک Guid جدید، درج شود. به همین جهت نیاز است Guid را حتما به صورت دستی و مشخص، در متد HasData وارد کرد که چنین کاری با توجه به تعریف کلاس موجودیت فوق، مسیر نیست. بنابراین در اینجا نیز می‌توان از یک anonymous type استفاده کرد:
var mag1=new {MagazineId= new Guid("0483b59c-f7f8-4b21-b1df-5149fb57984e"),  Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"};
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(mag1);


مقدار دهی اولیه‌ی اطلاعات به هم مرتبط

همانطور که پیشتر نیز ذکر شد، متد HasData تنها با یک تک موجودیت کار می‌کند و روش کار آن همانند کار با DbSetها نیست. به همین جهت نمی‌توان اشیاء به هم مرتبط را توسط آن در بانک اطلاعاتی درج کرد. بنابراین برای درج اطلاعات یک مجله و مقالات مرتبط با آن، ابتدا باید مجله را ثبت کرد و سپس بر اساس Id آن مجله، کلید خارجی مقالات را به صورت جداگانه‌ای مقدار دهی نمود:
modelBuilder.Entity<Article>().HasData(new Article { ArticleId = 1, MagazineId = 1, Title = "EF Core 2.1 Query Types"});
پیشتر یک Magazine را با Id مساوی 1 ثبت کرده بودیم. اکنون این Id را در اینجا به صورت یک کلید خارجی، جهت درج یک مقاله‌ی جدیدی استفاده می‌کنیم. حاصل آن یک چنین مهاجرتی است:
var mag1=new {MagazineId= new Guid("0483b59c-f7f8-4b21-b1df-5149fb57984e"),  Name="DNT Mag", Publisher="1105 Media"};
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData(mag1);
در اینجا چون PublishDate را ذکر نکرده‌ایم (و DateTime نیز یک value type است)، کمترین مقدار ممکن را برای آن تنظیم کرده‌است.


مقدار دهی اولیه‌ی Owned Entities

complex types در EF 6x با مفهوم دیگری به نام owned types در EF Core جایگزین شده‌اند:
public class Publisher
{
  public string Name { get; set; }
  public int YearFounded { get; set; }
}

public class Magazine
{ 
  public int MagazineId { get;  set; }
  public string Name { get;  set; }
  public Publisher Publisher { get;  set; }
  public List<Article> Articles { get; set; }
}
در اینجا اطلاعات مربوط به Publisher‌، در طی یک عملیات Refactoring، تبدیل به یک کلاس مستقل شده‌اند و سپس در تعریف کلاس موجودیت مجله، مورد استفاده قرار گرفته‌اند. این کلاس جدید، دارای Id نیست.
modelBuilder.Entity<Magazine>().HasData (new Magazine { MagazineId = 1, Name = "DNT Magazine" });
modelBuilder.Entity<Magazine>().OwnsOne (m => m.Publisher)
   .HasData (new { Name = "1105 Media", YearFounded = 2006, MagazineId=1 });
متد HasData تنها اجازه‌ی کار با یک نوع کلاس را می‌دهد. به همین جهت یکبار باید Magazine را بدون Publisher ثبت کرد. سپس در طی ثبتی دیگر می‌توان نوع Publisher را توسط یک anonymous type متصل به Id مجله‌ی ثبت شده، درج کرد (متد OwnsOne کار ارتباط را برقرار می‌کند). علت استفاده‌ی از anonymous type نیز درج Id ای است که در کلاس Publisher وجود خارجی ندارد.
این دو دستور، خروجی Migrations زیر را تولید می‌کنند:
migrationBuilder.InsertData(
  table: "Magazines",
  columns: new[] { "MagazineId", "Name", "Publisher_Name", "Publisher_YearFounded" },
  values: new object[] { 1, "DNT Magazine", "1105 Media", 2006 });


محل صحیح اجرای Migrations در برنامه‌های ASP.NET Core 2x

زمانیکه متد ()context.Database.Migrate را اجرا می‌کنید، تمام مهاجرت‌های اعمال نشده را به بانک اطلاعاتی اعمال می‌کند که این مورد شامل اجرای دستورات HasData نیز هست. روش فراخوانی این متد در ASP.NET Core 1x به صورت زیر در متد Configure کلاس Startup بود (و البته هنوز هم کار می‌کند):
namespace EFCoreMultipleDb.Web
{
    public class Startup
    {
        public void Configure(IApplicationBuilder app, IHostingEnvironment env)
        {
            applyPendingMigrations(app);
// ...
        }

        private static void applyPendingMigrations(IApplicationBuilder app)
        {
            var scopeFactory = app.ApplicationServices.GetRequiredService<IServiceScopeFactory>();
            using (var scope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var uow = scope.ServiceProvider.GetService<IUnitOfWork>();
                uow.Migrate();
            }
        }
    }
}
متد applyPendingMigrations، کار وهله سازی IUnitOfWork را انجام می‌دهد. سپس متد Migrate آن‌را اجرا می‌کند، تا تمام Migartions تولید شده، اما اعمال نشده‌ی به بانک اطلاعاتی به صورت خودکار به آن اعمال شوند. متد Migrate نیز به صورت زیر تعریف می‌شود:
namespace EFCoreMultipleDb.DataLayer.SQLite.Context
{
    public class SQLiteDbContext : DbContext, IUnitOfWork
    {
    // ... 

        public void Migrate()
        {
            this.Database.Migrate();
        }
    }
}
روش بهتر اینکار در ASP.NET Core 2x، انتقال متد applyPendingMigrations به بالاترین سطح ممکن در برنامه، در فایل program.cs و پیش از اجرای متد Configure کلاس Startup است. به این ترتیب در برنامه، قسمت‌هایی که پیش از متد Configure شروع به کار می‌کنند و نیاز به دسترسی به بانک اطلاعاتی را دارند، با صدور پیام خطایی، سبب خاتمه‌ی برنامه نخواهند شد:
public static void Main(string[] args)
{
   var host = BuildWebHost(args);
   using (var scope = host.Services.CreateScope())
   {
       var context = scope.ServiceProvider.GetRequiredService<yourDBContext>();
       context.Database.Migrate();
   }
   host.Run();
}
نظرات مطالب
نمایش فرم‌های مودال Ajax ایی در ASP.NET MVC به کمک Twitter Bootstrap
من اینجا یک خاصیت دلخواه به نام success اضافه کرده‌ام. دست شما باز است. تعداد خاصیت‌های بیشتری را به شیء anonymous بازگشت داده شده از کنترلر اضافه کنید. محدودیتی ندارد.
این شیء نهایتا در سمت کلاینت تحت عنوان result دریافت شده. یا مستقیما با آن کار کنید یا این result را به متد completeHandler ارسال کنید تا در جای دیگری توسط completeHandler تعریف شده قابل استفاده باشد.