مطالب
اصول طراحی شیء گرا: OO Design Principles - قسمت چهارم

همانطور که قول داده بودم، به اصول GRASP می‌پردازیم.

اصول GRASP-General Responsibility Assignment Software Principles

این اصول به بررسی نحوه تقسیم وظایف بین کلاس‌ها و مشارکت اشیاء برای به انجام رساندن یک مسئولیت می‌پردازند. اینکه هر کلاس در ساختار نرم افزار چه وظیفه‌ای دارد و چگونه با کلاس‌های دیگر مشارکت میکند تا یک عملکرد به سیستم اضافه گردد. این اصول به چند بخش تقسیم می­شوند:

  • کنترلر ( Controller )
  • ایجاد کننده ( Creator )
  • انسجام قوی ( High Cohesion )
  • واسطه گری ( Indirection )
  • دانای اطلاعات ( Information Expert )
  • اتصال ضعیف ( Low Coupling )
  • چند ریختی ( Polymorphism )
  • حفاظت از تاثیر تغییرات ( Protected Variations )
  • مصنوع خالص ( Pure Fabrication )

 

Controller

این الگو بیان می‌کند که مسئولیت پاسخ به رویداد‌های (Events ) یک سناریوی محدود مانند یک مورد کاربردی ( Use Case ) باید به عهده یک کلاس غیر UI باشد. کنترلر باید کارهایی را که نیاز است در پاسخ رویداد انجام شود، به دیگران بسپرد و نتایج را طبق درخواست رویداد بازگرداند. در اصل، کنترلر دریافت کننده رویداد، راهنمای مسیر پردازش برای پاسخ به رویداد و در نهایت برگرداننده پاسخ به سمت مبداء رویداد است. در زیر مثالی را می‌بینیم که رویداد اتفاق افتاده توسط واسط گرافیکی به سمت یک handler (که متدی است با ورودیِ فرستنده و آرگمانهای مورد نیاز) در کنترلر فرستاده میشود. این روش event handling، در نمونه‌های وب فرم و ویندوز فرم دیده میشود. به صورتی خود کلاس‌های .Net وظیفه Event Raising از سمت UI با کلیک روی دکمه را انجام میدهد: 

 public class UserController
 {        
        protected void OnClickCreate(object sender, EventArgs e)
        {
           // call validation services
           // call create user services
        }
 }


در مثال بعد عملیات مربوط به User در یک WebApiController پاسخ داده میشود. در اینجا به جای استفاده از Event Raising برای کنترل کردن رویداد، از فراخوانی یک متد در کنترلر توسط درخواست HttpPost انجام میگیرد. در اینجا نیاز است که در سمت کلاینت درخواستی را ارسال کنیم:

    public class UserWebApiController
    {
        [HttpPost]
        public HttpResponseMessage Create(UserViewModel user)
        {
            // call validation services
            // call create user services
        }
    }



Creator :

  این اصل میگوید شیء ای میتواند یک شیء دیگر را بسازد ( instantiate ) که: (اگر کلاس B بخواهد کلاس A را instantiate کند)

  • کلاس B شیء از کلاس A را در خود داشته باشد؛
  • یا اطلاعات کافی برای instantiate کردن از A را داشته باشد؛
  • یا به صورت نزدیک با A در ارتباط باشد؛
  • یا بخواهد شیء A را ذخیره کند.

از آنجایی که این اصل بدیهی به نظر میرسد، با مثال نقض، درک بهتری را نسبت به آن میتوان پیدا کرد:

    // سازنده
    public class B
    {
        public static A CreateA(string name, string lastName, string job)
        {
            return new A() {
                Name =name,
                LastName = lastName,
                Job = job
            };
        }
    }
    // ایجاد شونده
    public class A
    {
        public string Name { get; set; }
        public string LastName { get; set; }
        public string Job { get; set; }
    }

    public class Context
    {
        public void Main()
        {
            var name = "Rasoul";
            var lastName = "Abbasi";
            var job = "Developer";            
            var obj = B.CreateA(name, lastName, job);
        }
    }


و اما چرا این مثال، اصل Creator را نقض میکند. در مثال میبینید که کلاس B، یک شیء از نوع A را در متد Main کلاس Context ایجاد میکند. کلاس B فقط یک متد برای تولید A دارد و در عملیات تولید A هیچ منطق خاصی را پیاده سازی نمیکند.کلاس B شیء ای را از کلاس A ، در خود ندارد، با آن ارتباط نزدیک ندارد و آنرا ذخیره نمیکند. با اینکه کلاس B اطلاعات کافی را برای تولید A از ورودی میگیرد، ولی این کلاس Context است که اطلاعات کافی را ارسال مینماید. اگر در کلاس B منطقی اضافه بر instance گیریِ ساده وجود داشت (مانند بررسی صحت و اعتبار سنجی)، میتوانستیم بگوییم کلاس B از یک مجموعه عملیات instance گیری با خبر است که کلاس Context  نباید از آن خبر داشته باشد. لذا اکنون هیچ دلیلی وجود ندارد که وظیفه تولید A را در Context انجام ندهیم و این مسئولیت را به کلاس B منتقل کنیم. این مورد ممکن است در ذهن شما با الگوی Factory تناقض داشته باشد. ولی نکته اصلی در الگو Factory انجام عملیات instance گیری با توجه به منطق برنامه است؛ یعنی وظیفه‌ای که کلاس Context نباید از آن خبر داشته باشد را به کلاس Factory منتقل میکنیم. در غیر اینصورت ایجاد کلاس Factory بی معنا خواهد بود (مگر به عنوان افزایش انعطاف پذیری معماری که بتوان به راحتی نوع پیاده سازی یک واسط را تغییر داد).


High Cohesion :

این اصل اشاره به یکی از اصول اساسی طراحی نرم افزار دارد. انسجام واحد‌های نرم افزاری باعث افزایش خوانایی، سهولت اشکال زدایی، قابلیت نگهداری و کاهش تاثیر زنجیره‌ای تغییرات میشود. طبق این اصل، مسئولیتهای هر واحد باید مرتبط باشد. لذا اجزایی کوچک با مسئولیتهای منسجم و متمرکز بهتر از اجزایی بزرگ با مسئولیت‌های پراکنده است. اگر واحد‌های سازنده نرم افزار انسجام ضعیفی داشته باشند، درک همکاری‌ها، استفاده مجدد آنها، نگه داری نرم افزار و پاسخ به تغییرات سخت‌تر خواهد شد.

در مثال زیر نقض این اصل را مشاهده میکنیم:

    class Controller
    {
        public void CreateProduct(string name, int categoryId) { }
        public void EditProduct(int id, string name) { }
        public void DeleteProduct(int id) { }
        public void CreateCategory(string name) { }
        public void EditCategory(int id, string name) { }
        public void DeleteCategory(int id) { }
    }  

همانطور که میبینید، کلاس کنترلر ما، مسئولیت مدیریت Product و Category را بر عهده دارد. بزرگ شدن این کلاس، باعث سخت‌تر شدن خواندن کد و رفع اشکال میگردد. با جداسازی کنترلر مربوط به Product از Category میتوان انسجام را بالا برد.


Indirection :

 این اصل بیان میکند که با تعریف یک واسط بین دو مولفه نرم افزاری میتوان میزان اتصال نرم افزار را کاهش داد. بدین ترتیب وظیفه هماهنگی ارتباط دو مؤلفه، به عهده این واسط خواهد بود و نیازی نیست داده‌های ورودی و خروجی دو مؤلفه، هماهنگ باشند. در اینجا واسط، از وابستگی بین دو مؤلفه با پنهان کردن ضوابط هر مؤلفه از دیگری و ایجاد وابستگی ضعیف خود با دو مؤلفه، باعث کاهش اتصال کلی طراحی میگردد.

الگوهای Adapter و Delegate و همچنین نقش کنترلر در الگوی معماری MVC از این اصل پیروی میکنند. 

    class SenderA
    {
        public Mediator mediator { get; }
        public SenderA() { mediator = new Mediator(); }
        public void Send(string message, string reciever) { mediator.Send(message, reciever); }
    }
    class SenderB
    {
        public Mediator mediator { get; }
        public SenderB() { mediator = new Mediator(); }
        public void Send(string message) { }
    }

    public class RecieverA
    {
        public void DoAction(string message)
        {
            // انجام عملیات بر اساس پیغام دریافت شده
            switch (message)
            {
                case "create":
                    break;
                case "delete":
                    break;
                default:
                    break;
            }
        }
    }
    public class RecieverB
    {
        public void DoAction(string message)
        {
            // انجام عملیات بر اساس پیغام دریافت شده
            switch (message)
            {
                case "edit":
                    break;
                case "rollback":
                    break;
                default:
                    break;
            }
        }
    }
    class Mediator
    {
        internal void Send(string message, string reciever)
        {
            switch (reciever)
            {
                case "A":
                    var recieverObjA = new RecieverA();
                    recieverObjA.DoAction(message);
                    break;
                case "B":
                    var recieverObjB = new RecieverB();
                    recieverObjB.DoAction(message);
                    break;

                default:
                    break;
            }
        }
    }
    class IndirectionContext
    {
        public void Main()
        {
            var senderA = new SenderA();
            senderA.Send("rollback", "B");
            var senderB = new SenderA();
            senderB.Send("create", "A");

        }
    }

در این مثال کلاس Mediator به عنوان واسط ارتباطی بین کلاس‌های Sender و Receiver قرار گرفته و نقش تحویل پیغام را دارد.

در مقاله بعدی، به بررسی سایر اصول GRASP خواهم پرداخت.

مطالب
VS Code برای توسعه دهندگان ASP.NET Core - قسمت دوم - ایجاد و اجرای اولین برنامه
پس از معرفی ابتدایی VSCode و نصب افزونه‌ی #C در قسمت قبل، در ادامه می‌خواهیم اولین پروژه‌ی ASP.NET Core خود را در آن ایجاد کنیم.


نصب ASP.NET Core بر روی سیستم عامل‌های مختلف

برای نصب پیشنیازهای کار با ASP.NET Core به آدرس https://www.microsoft.com/net/download/core مراجعه کرده و NET Core SDK. را دریافت و نصب کنید. پس از نصب آن جهت اطمینان از صحت انجام عملیات، دستور dotnet --version را در خط فرمان صادر کنید:
 C:\>dotnet --version
1.0.1
در اینجا SDK نصب شده، شامل هر دو نگارش 1.0 و 1,1 است. همچنین در همین صفحه‌ی دریافت فایل‌ها، علاوه بر نگارش ویندوز، نگارش‌های Mac و لینوکس آن نیز موجود هستند. بر روی هر کدام که کلیک کنید، ریز مراحل نصب هم به همراه آن‌ها وجود دارد. برای مثال نصب NET Core. بر روی Mac شامل نصب OpenSSL به صورت جداگانه است و یا نصب آن بر روی لینوکس به همراه چند دستور مختص به توزیع مورد استفاده می‌باشد که به خوبی مستند شده‌اند و نیازی به تکرار آن‌ها نیست و همواره آخرین نگارش آن‌ها بر روی سایت dot.net موجود است.


ایجاد اولین پروژه‌ی ASP.NET Core توسط NET Core SDK.

پس از نصب NET Core SDK.، به پیشنیاز دیگری برای شروع به کار با ASP.NET Core نیازی نیست. نه نیازی است تا آخرین نگارش ویژوال استودیوی کامل را نصب کنید و نه با به روز رسانی آن، نیاز است چندگیگابایت فایل به روز رسانی تکمیلی را دریافت کرد. همینقدر که این SDK نصب شود، می‌توان بلافاصله شروع به کار با این نگارش جدید کرد.
در ادامه ابتدا پوشه‌ی جدید پروژه‌ی خود را ساخته (برای مثال در مسیر D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject) و سپس از طریق خط فرمان به این پوشه وارد می‌شویم.

یک نکته: در ویندوزهای جدید فقط کافی است در نوار آدرس بالای صفحه تایپ کنید cmd. به این صورت بلافاصله command prompt استاندارد ویندوز در پوشه‌ی جاری در دسترس خواهد بود و دیگر نیازی نیست تا چند مرحله را جهت رسیدن به آن طی کرد.

پس از وارد شدن به پوشه‌ی جدید از طریق خط فرمان، دستور dotnet new --help را صادر کنید:
D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject>dotnet new --help
Getting ready...
Template Instantiation Commands for .NET Core CLI.

Usage: dotnet new [arguments] [options]

Arguments:
  template  The template to instantiate.

Options:
  -l|--list         List templates containing the specified name.
  -lang|--language  Specifies the language of the template to create
  -n|--name         The name for the output being created. If no name is specified, the name of the current directory is used.
  -o|--output       Location to place the generated output.
  -h|--help         Displays help for this command.
  -all|--show-all   Shows all templates


Templates                 Short Name      Language      Tags
----------------------------------------------------------------------
Console Application       console         [C#], F#      Common/Console
Class library             classlib        [C#], F#      Common/Library
Unit Test Project         mstest          [C#], F#      Test/MSTest
xUnit Test Project        xunit           [C#], F#      Test/xUnit
ASP.NET Core Empty        web             [C#]          Web/Empty
ASP.NET Core Web App      mvc             [C#], F#      Web/MVC
ASP.NET Core Web API      webapi          [C#]          Web/WebAPI
Solution File             sln                           Solution

Examples:
    dotnet new mvc --auth None --framework netcoreapp1.1
    dotnet new xunit --framework netcoreapp1.1
    dotnet new --help
همانطور که مشاهده می‌کنید، اینبار بجای انتخاب گزینه‌های مختلف از صفحه دیالوگ new project template داخل ویژوال استودیوی کامل، تمام این قالب‌ها از طریق خط فرمان در اختیار ما هستند. برای مثال می‌توان یک برنامه کنسول و یا یک کتابخانه‌ی جدید را ایجاد کرد.
در ادامه دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject>dotnet new mvc --auth None
به این ترتیب یک پروژه‌ی جدید ASP.NET Core، بدون تنظیمات اعتبارسنجی و ASP.NET Core Identity، در کسری از ثانیه ایجاد خواهد شد.


سپس جهت گشودن این پروژه در VSCode تنها کافی است دستور ذیل را صادر کنیم:
 D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject>code .
در ادامه یکی از فایل‌های #C آن‌را گشوده و منتظر شوید تا کار دریافت خودکار بسته‌های مرتبط با افزونه‌ی #C ایی که در قسمت قبل نصب کردیم به پایان برسند:


اینکار یکبار باید انجام شود و پس از آن امکانات زبان #C و همچنین دیباگر NET Core. در VS Code قابل استفاده خواهند بود.
در تصویر فوق دو اخطار را هم مشاهده می‌کنید. مورد اول برای فعال سازی دیباگ و ساخت پروژه‌ی جاری است. گزینه‌ی Yes آن‌را انتخاب کنید و اخطار دوم جهت بازیابی بسته‌های نیوگت پروژه‌است که گزینه‌ی restore آن‌را انتخاب نمائید. البته کار بازیابی بسته‌ها از طریق کش موجود در سیستم به سرعت انجام خواهد شد.


گشودن کنسول از درون VS Code و اجرای برنامه‌ی ASP.NET Core

روش‌های متعددی برای گشودن کنسول خط فرمان در VS Code وجود دارند:
الف) فشردن دکمه‌های Ctrl+Shift+C
اینکار باعث می‌شود تا command prompt ویندوز از پوشه‌ی جاری به صورت مجزایی اجرا شود.
ب) فشردن دکمه‌های Ctrl+` (و یا Ctrl+ back-tick)
به این ترتیب کنسول پاورشل درون خود VS Code باز خواهد شد. اگر علاقمند نیستید تا از پاورشل استفاده کنید، می‌توانید این پیش‌فرض را به نحو ذیل بازنویسی کنید:
همانطور که در قسمت قبل نیز ذکر شد، از طریق منوی File->Preferences->Settings می‌توان به تنظیمات VS Code دسترسی یافت. پس از گشودن آن، یک سطر ذیل را به آن اضافه کنید:
 "terminal.integrated.shell.windows": "cmd.exe"
اکنون Ctrl+ back-tick را فشرده تا کنسول خط فرمان، داخل VS Code نمایان شود و سپس دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject>dotnet run
Hosting environment: Production
Content root path: D:\vs-code-examples\FirstAspNetCoreProject
Now listening on: http://localhost:5000
Application started. Press Ctrl+C to shut down.
در اینجا دستور dotnet run سبب کامپایل و همچنین اجرای پروژه شده‌است و اکنون این برنامه‌ی وب بر روی پورت 5000 قابل دسترسی است:



ساده سازی ساخت و اجرای یک برنامه‌ی ASP.NET Core در VS Code


زمانیکه گزینه‌ی افزودن امکانات ساخت و دیباگ را انتخاب می‌کنیم (تصویر فوق)، دو فایل جدید به پوشه‌ی vscode. اضافه می‌شوند:


دراینجا فایل tasks.json، حاوی وظیفه‌ای است جهت ساخت برنامه. یعنی بجای اینکه مدام بخواهیم به خط فرمان مراجعه کرده و دستوراتی را صادر کنیم، می‌توان از وظایفی که در پشت صحنه همین فرامین را اجرا می‌کنند، استفاده کنیم؛ که نمونه‌ای از آن، به صورت پیش فرض به پروژه اضافه شده است.
برای دسترسی به آن، دکمه‌های ctrl+shift+p را فشرده و سپس در منوی ظاهر شده، واژه‌ی build را جستجو کنید:


با انتخاب این گزینه (که توسط Ctrl+Shift+B هم در دسترس است)، کار ساخت برنامه انجام شده و dll مرتبط با آن در پوشه‌ی bin تشکیل می‌شود.
 
همچنین در اینجا برای ساخت و بلافاصله نمایش آن در مرورگر پیش فرض سیستم، می‌توان مجددا دکمه‌های ctrl+shift+p را فشرد و در منوی ظاهر شده، واژه‌ی without را جستجو کرد:


با انتخاب این گزینه (که توسط Ctrl+F5 نیز در دسترس است)، برنامه ساخته شده، اجرا و نمایش داده می‌شود و برای خاتمه‌ی آن می‌توانید دکمه‌های Ctrl+C را بفشارید تا کار وب سرور موقتی آن خاتمه یابد.


در قسمت بعد مباحث دیباگ برنامه و گردش کار متداول یک پروژه‌ی ASP.NET Core را بررسی خواهیم کرد.
مطالب
روش بهینه‌ی بررسی خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌ها در NET 5.0.
پیشتر مطلب «Count یا Any » را در این سایت مطالعه کرده‌اید که در پایان آن این نتیجه گیری صورت گرفته‌است:
«از این پس حین استفاده از انواع و اقسام لیست‌ها، آرایه‌ها، IEnumerable‌ها و امثال آن‌ها، جهت بررسی خالی بودن یا نبودن آن‌ها تنها از متد Any فراهم شده توسط LINQ استفاده نمائید.»

اکنون پس از سال‌ها، قصد داریم صحت این مساله را با NET 5.0. بررسی کنیم که آیا هنوز هم متد Any، بهترین متد بررسی خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌های NET 5.0. است یا خیر؟


نحوه‌ی بررسی کارآیی روش‌های مختلف خالی بودن مجموعه‌ها و آرایه‌ها در C# 9.0

در ابتدا یک لیست، یک Enumerable و یک آرایه را به صورت زیر مقدار دهی می‌کنیم و هر سه‌ی این‌ها می‌توانند نال هم باشند:
private IList<int>? _idsList;
private IEnumerable<int>? _idsEnumerable;
private int[]? _idsArray;

[GlobalSetup]
public void Setup()
{
    _idsEnumerable = Enumerable.Range(0, 10000);
    _idsList = _idsEnumerable.ToList();
    _idsArray = _idsEnumerable.ToArray();
}

اکنون که C# 9.0 در اختیار ما است به همراه pattern matching و همچنین Null Conditional Operator و غیره، می‌توان روش‌های زیر را برای بررسی خالی بودن این مجموعه‌ها و آرایه‌ها بکار گرفت:
1- استفاده از Null coalescing برای بررسی نال بودن مجموعه و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
var list = _idsList ?? new List<int>();
if (list.Any() is false) { }

2- استفاده از pattern matching برای بررسی نال بودن مجموعه و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList is null || _idsList.Any() is false) { }

3- استفاده از روش سنتی مقایسه‌ی مستقیم با null و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList == null || _idsList.Any() is false) { }

4- استفاده از Null Conditional Operator برای بررسی نال بودن و سپس استفاده از متد Any برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList?.Any() is false) { }

5- استفاده از pattern matching برای بررسی مقدار خاصیت Count یک لیست یا آرایه. البته Enumerable‌ها به همراه این خاصیت نیستند و یا باید آن‌ها را به لیست و یا آرایه تبدیل کرد و یا می‌توان متد ()Count آن‌ها را فراخوانی نمود:
if (_idsList is { Count: > 0 } is false) { }

6- استفاده از Null Conditional Operator برای بررسی نال بودن و سپس استفاده از مقدار خاصیت Count لیست، برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList?.Count == 0) { }

7- استفاده از روش سنتی مقایسه‌ی مستقیم با null و سپس استفاده از مقدار خاصیت Count لیست، برای بررسی خالی بودن آن:
if (_idsList == null || _idsList.Count == 0) { }


کدهای کامل این بررسی به صورت زیر هستند: AnyCountBenchmark.zip

ابتدا ارجاعی به BenchmarkDotNet به برنامه اضافه شده‌است:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <OutputType>Exe</OutputType>
    <TargetFramework>net5.0</TargetFramework>
    <Nullable>enable</Nullable>
    <TreatWarningsAsErrors>true</TreatWarningsAsErrors>
  </PropertyGroup>
  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="BenchmarkDotNet" Version="0.12.1" />
  </ItemGroup>
</Project>

و سپس کدهای زیر، بررسی کارآیی روش‌های مختلف تعیین خالی بودن مجموعه‌ها را انجام می‌دهند:
using BenchmarkDotNet.Running;

namespace AnyCountBenchmark
{
    public static class Program
    {
        static void Main(string[] args)
        {
#if DEBUG
            System.Console.WriteLine("Please set the project's configuration to Release mode first.");
#else
            BenchmarkRunner.Run<Scenarios>();
#endif
        }
    }
}

به همراه سناریوهای مختلف زیر:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using BenchmarkDotNet.Attributes;
using BenchmarkDotNet.Jobs;
using BenchmarkDotNet.Order;

namespace AnyCountBenchmark
{
    [SimpleJob(RuntimeMoniker.NetCoreApp50)]
    [Orderer(SummaryOrderPolicy.FastestToSlowest, MethodOrderPolicy.Declared)]
    [RankColumn]
    public class Scenarios
    {
        private IList<int>? _idsList;
        private IEnumerable<int>? _idsEnumerable;
        private int[]? _idsArray;

        [GlobalSetup]
        public void Setup()
        {
            _idsEnumerable = Enumerable.Range(0, 10000);
            _idsList = _idsEnumerable.ToList();
            _idsArray = _idsEnumerable.ToArray();
        }

        #region Any_With_Null_coalescing
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var list = _idsList ?? new List<int>();
            if (list.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var array = _idsArray ?? Array.Empty<int>();
            if (array.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_coalescing()
        {
            var enumerable = _idsEnumerable ?? Enumerable.Empty<int>();
            if (enumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_With_Is_Null_Check
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsList is null || _idsList.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsArray is null || _idsArray.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Is_Null_Check()
        {
            if (_idsEnumerable is null || _idsEnumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_Any_With_Null_Equality_Check
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsList == null || _idsList.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsArray == null || _idsArray.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsEnumerable == null || _idsEnumerable.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Any_With_Null_Conditional_Operator
        [Benchmark]
        public void List_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsList?.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsArray?.Any() is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Any_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsEnumerable?.Any() is false) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Pattern_Matching
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Pattern_Matching()
        {
            if (_idsList is { Count: > 0 } is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Pattern_Matching()
        {
            if (_idsArray is { Length: > 0 } is false) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Pattern_Matching()
        {
            var list = _idsEnumerable?.ToList();
            if (list is { Count: > 0 } is false) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Null_Conditional_Operator
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsList?.Count == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsArray?.Length == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Null_Conditional_Operator()
        {
            if (_idsEnumerable?.Count() == 0) { }
        }
        #endregion

        #region Count_With_Null_Equality_Check
        [Benchmark]
        public void List_Count_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsList == null || _idsList.Count == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Array_Length_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsArray == null || _idsArray.Length == 0) { }
        }

        [Benchmark]
        public void Enumerable_Count_With_Null_Equality_Check()
        {
            if (_idsEnumerable == null || _idsEnumerable.Count() == 0) { }
        }
        #endregion
    }
}
یکبار اجرای آن، نتیجه‌ی زیر را به همراه داشت:


نتایج حاصل:

- بررسی خالی بودن آرایه‌ها، بسیار سریعتر از بررسی خالی بودن لیست‌ها و این مورد نیز سریعتر از Enumerable‌ها است.
- اگر از آرایه‌ها و یا لیست‌ها استفاده می‌کنید، بررسی خاصیت Length و یا خاصیت Count آن‌ها، بسیار سریعتر از بکارگیری متد Any بر روی آن‌ها است.
- اگر از Enumerableها استفاده می‌کنید، استفاده از متد Any بر روی آن‌ها، بسیار سریعتر از بکارگیری متد ()Count و یا تبدیل آن‌ها به لیست و سپس بررسی خاصیت Count آن‌ها است.
- بررسی نال بودن با pattern matching یا همان is null، نسبت به روشی سنتی استفاده‌ی از null ==، سریعتر است. علت آن‌را در مطلب «روش ترجیح داده شده‌ی مقایسه مقادیر اشیاء با null از زمان C# 7.0 به بعد» می‌توانید مطالعه کنید.

بنابراین برای بررسی خالی بودن آرایه‌ها و لیست‌ها، بهتر است از خاصیت Length و یا Count آن‌ها استفاده کرد و برای Enumerableها از متد ()Any.
مطالب
آشنایی با Virtual Directory
نمیدانم آیا تا به حال برای شما پیش آمده است که بخواهید اطلاعاتتان را در جایی غیر از زیرشاخه‌های wwwroot ذخیره نمایید یا خیر؟
یادم هست برای یکی از مشتریانم یک سرور خریده بودیم که دو پارتیشن داشت و آن موقع به ذهنم خطور کرد که اگه بخواهم مثلا فایل‌های سیستم مدیریتی را داخل یک پارتیشن دیگر قرار بدهم چگونه انجام می‌شود؛ چطوری میتوانم به مکانی غیر از شاخه‌ی wwwroot، عمل mappath را انجام بدم؟ چگونه میتوانم یک لینک مستقیم، به مکانی دیگر داشته باشم؟
جواب تمام این سوالات در امکانی از IIS به اسم virtual Directory بود. در این روش ما یک مکان فیزیکی را به iis معرفی می‌کنیم و به آن یک نام مجازی میدهیم که از آن در برنامه استفاده خواهیم کرد.
در iis، در بخش sites، همه سایت‌های ایجاد شده بر روی IIS لیست می‌شوند. یک context menu بر روی سایت مورد نظر خود باز کنید و گزینه‌ی add virtual directory انتخاب کنید. یک نام مجازی به آن بدهید و مکان مورد نظر را انتخاب کنید و کادر را تایید کنید.

برای ویرایش آن یعنی تغییر مسیر فیزیکی هم میتوان از طریق مسیر زیر عمل کرد

Right Click On virtual Directory>Manage Virtual Directory >Advanced Settings

از این پس در IIS دسترسی به پوشه، از طریق ~/media میسر هست؛ ولی بسیاری از ما برای تست، برنامه را از طریق IIS Express اجرا و تست می‌کنیم. پس بهتر هست این گزینه در آنجا هم مورد بررسی قرار بگیرد.

برای دسترسی به کانفیگ iis express عموما مسیرهای زیر معتبر هستند:

%userprofile%\documents\iisexpress\config\applicationhost.config
%userprofile%\my documents\iisexpress\config\applicationhost.config

فایل applicationhost.config  فایلی است که قرار است تغییر بدهیم.

ولی اگر مسیرهای بالا راهگشا نبود، برای پیدا کردن فایل‌های کانفیگ می‌توانید از طریق آیکن IIS Express که حین اجرای پروژه در notification area باز می‌شود نیز اقدام کرد.

یک context menu از طریق این آیکن باز کرده و گزینه‌ی show all applications را انتخاب کنید. لیست تمامی سایت‌های در حال اجرا نمایش داده می‌شود. یکی را انتخاب کنید تا در زیر اطلاعات نمایش یابد. در قسمت کانفیگ، آدرس فایل کانفیگ داده شده است و مسیر نیز مشخص است. با کلیک بر روی آن فایل applicationhost.config باز می‌شود.

فایل مورد نظر را باز کنید. این فایل را می‌توان با نوت پد یا یک xml editor گشود. در آن یک تگ sites وجود دارد که تمامی پروژه‌های تحت وبی را که تا الان دارید، درون خودش ذخیره کرده‌است. به ازای هر سایت یک تگ site هست و خصوصیات هر کدام، داخل این تگ قرار گرفته‌است. اگر دقت کنید هر پروژه شما یا همان تگ site، شامل تگ زیر می‌باشد:

<application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="E:\website\oscar\panel\Oscar_Manager\Oscar_Manager" />
                </application>

در اینجا خود IIS Express اقدام به ساخت یک دایرکتوری مجازی که همان مسیر ذخیره پروژه هست کرده. برای معرفی دایرکتوری مجازی جدید، یک کپی از تگ application را ایجاد کنید.

برای مثال من قصد دارم یک دایرکتوری مجازی به اسم media بسازم تا تصاویر و دیگر فایل‌های چندرسانه ای را در آن ذخیره کنم و محل فیزیکی آن نیز D:\testvd می‌باشد. پس تگ کپی شده را به نحو زیر تغییر می‌دهم:

 <application path="/media" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="d:\testvd" />
                </application>

بنابراین در کل، تگ site من به شکل زیر تغییر پیدا می‌کند:

<site name="Oscar_Manager" id="23">
                <application path="/" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="E:\website\oscar\panel\Oscar_Manager\Oscar_Manager" />
                </application>
 <application path="/media" applicationPool="Clr4IntegratedAppPool">
                    <virtualDirectory path="/" physicalPath="d:\testvd" />
                </application>
                <bindings>
                    <binding protocol="http" bindingInformation="*:1844:localhost" />
                </bindings>
            </site>

الان مسیر مجازی ما ساخته شده است. برای تست صحت این کار، یک فایل تصویری را در آن قرار می‌دهم و در کنترلر مورد نظر، این کد را می‌نویسم تا یک تصویر به سمت کلاینت در یک virtual directory ارسال شود.

var dir = Server.MapPath("~/media");
            var path = System.IO.Path.Combine(dir, "1.jpg");
            return base.File(path, "image/jpeg");

کنترلر را صدا زده تا نتیجه کار را ببنید.

همانطور که حتما متوجه شدید IIS Express محیط GUI ندارد. البته مدتی است افزونه‌ای برای این کار محیا شده ولی بیشتر کاربرد آن ایجاد یک سایت جدید و اجرا و توقف IIS می‌باشد که می‌توانید آن را از اینجا  دریافت نمایید.

نکته:البته بنده این نکته را تایید نمی‌کنم ولی شنیده‌ام که در نسخه‌های بالاتر ویژوال استادیو با راست کلیک بر روی نام پروژه، گزینه Use IIS Express وجود دارد که به یک محیط گرافیکی ختم می‌شود و از آنجا که بنده نسخه 2012 را دارم این مورد را تست نکردم.


ایجاد virtual Directory از طریق Appcmd

دسترسی به appcmd از طریق مسیر زیر امکان پذیر است:

%systemroot%\system32\inetsrv\AppCmd.exe

این دستور به تمامی اشیاء سرور، از قبیل سایت‌ها و اپلیکیشن‌ها دسترسی دارد و میتواند هر نوع متدی را بر روی اشیاء سرور، از قبیل ثبت، ویرایش و حذف را انجام دهد.

یکی از این دستورات، برای ساخت Virtual Directory استفاده می‌شود:

APPCMD add vdir /app.name:"default we site/" /path:/vdir1 /physicalPath:d:\testvd

سوییچ /app برای نام وب سایت یا پروژه است و حتما در انتهای نام، علامت / قرار گیرد. سوییچ بعدی هم که /path هست برای دادن مسیر مجازی و سوییچ آخری هم آدرس محل فزیکی است. بعد از اجرای دستور، پیام زیر نمایش داده می‌شود:

VDIR object "Default Web Site/vdir1" added

پنجره commandprompt باید به صورت Run a Administrator باز شده باشد.

برای تغییر محل فیزیکی یک virtual directory میتوان از دستور زیر استفاده کرد:

appcmd.exe set vdir "Default Web Site/vdir1/" -physicalPath:"D:\Files"

از این پس مسیر فیزیکی این آدرس مجازی مسیر D:\Files خواهد بود.

البته مباحث پیشرفته‌تری چون application pool‌ها نیز وجود دارد که از حوصله این مقاله خارج هست و در وقت و مقاله دیگر بررسی خواهیم کرد.

برای ارسال دستور به IIS Express هم از طریق مسیر زیر appcmd را باز کنید:

%ProgramFiles%\IIS Express\appcmd.exe

امکان ایجاد virtual directory عموما در سرورهای مجازی و اختصاصی در پنل مربوطه نیز وجود دارد.

ساخت virtual Directory در وب سایت پنل 

ساحت virtual Directory در پلسک 

مطالب
ASP.NET MVC #22

تهیه سایت‌های چند زبانه و بومی سازی نمایش اطلاعات در ASP.NET MVC

زمانیکه دات نت فریم ورک نیاز به انجام اعمال حساس به مسایل بومی را داشته باشد،‌ ابتدا به مقادیر تنظیم شده دو خاصیت زیر دقت می‌کند:
الف) System.Threading.Thread.CurrentThread.CurrentCulture
بر این اساس دات نت می‌تواند تشخیص دهد که برای مثال خروجی متد DateTime.Now.ToString در کانادا و آمریکا باید با هم تفاوت داشته باشند. مثلا در آمریکا ابتدا ماه، سپس روز و در آخر سال نمایش داده می‌شود و در کانادا ابتدا سال، بعد ماه و در آخر روز نمایش داده خواهد شد. یا نمونه‌ی دیگری از این دست می‌تواند نحوه نمایش علامت واحد پولی کشورها باشد.
ب) System.Threading.Thread.CurrentThread.CurrentUICulture
مقدار CurrentUICulture بر روی بارگذاری فایل‌های مخصوصی به نام Resource، تاثیر گذار است.

این خواص را یا به صورت دستی می‌توان تنظیم کرد و یا ASP.NET، این اطلاعات را از هدر Accept-Language دریافتی از مرورگر کاربر به صورت خودکار مقدار دهی می‌کند. البته برای این منظور نیاز است یک سطر زیر را به فایل وب کانفیگ برنامه اضافه کرد:

<system.web>
<globalization culture="auto" uiCulture="auto" />

یا اگر نیاز باشد تا برنامه را ملزم به نمایش اطلاعات Resource مرتبط با فرهنگ بومی خاصی کرد نیز می‌توان در همین قسمت مقادیر culture و uiCulture را دستی تنظیم نمود و یا اگر همانند برنامه‌هایی که چند لینک را بالای صفحه نمایش می‌دهند که برای مثال به نگارش‌های فارسی/عربی/انگلیسی اشاره می‌کند، اینکار را با کد نویسی نیز می‌توان انجام داد:

System.Threading.Thread.CurrentThread.CurrentCulture =
System.Globalization.CultureInfo.CreateSpecificCulture("fa");


جهت آزمایش این مطلب، ابتدا تنظیم globalization فوق را به فایل وب کانفیگ برنامه اضافه کنید. سپس به مسیر زیر در IE مراجعه کنید:

IE -> Tools -> Intenet options -> Genarl tab -> Languages

در اینجا می‌توان هدر Accept-Language را مقدار دهی کرد. برای نمونه اگر مقدار زبان پیش فرض را به فرانسه تنظیم کنیم (به عنوان اولین زبان تعریف شده در لیست) و سپس سعی در نمایش مقدار decimal زیر را داشته باشیم:

string.Format("{0:C}", 10.5M)

اگر زبان پیش فرض، انگلیسی آمریکایی باشد، $ نمایش داده خواهد شد و اگر زبان به فرانسه تنظیم شود، یورو در کنار عدد مبلغ نمایش داده می‌شود.
تا اینجا تنها با تنظیم culture=auto به این نتیجه رسیده‌ایم. اما سایر قسمت‌های صفحه چطور؟ برای مثال برچسب‌های نمایش داده شده را چگونه می‌توان به صورت خودکار بر اساس Accept-Language مرجح کاربر تنظیم کرد؟ خوشبختانه در دات نت، زیر ساخت مدیریت برنامه‌های چند زبانه به صورت توکار وجود دارد که در ادامه به بررسی آن خواهیم پرداخت.


آشنایی با ساختار فایل‌های Resource


فایل‌های Resource یا منبع، در حقیقت فایل‌هایی هستند مبتنی بر XML با پسوند resx و هدف آن‌ها ذخیره سازی رشته‌های متناظر با فرهنگ‌های مختلف می‌باشد و برای استفاده از آن‌ها حداقل یک فایل منبع پیش فرض باید تعریف شود. برای نمونه فایل mydata.resx را در نظر بگیرید. برای ایجاد فایل منبع اسپانیایی متناظر، باید فایلی را به نام mydata.es.resx تولید کرد. البته نوع فرهنگ مورد استفاده را کاملتر نیز می‌توان ذکر کرد برای مثال mydata.es-mex.resx جهت فرهنگ اسپانیایی مکزیکی بکارگرفته خواهد شد، یا mydata.fr-ca.resx به فرانسوی کانادایی اشاره می‌کند. سپس مدیریت منابع دات نت فریم ورک بر اساس مقدار CurrentUICulture جاری، اطلاعات فایل متناظری را بارگذاری خواهد کرد. اگر فایل متناظری وجود نداشت، از اطلاعات همان فایل پیش فرض استفاده می‌گردد.
حین تهیه برنامه‌ها نیازی نیست تا مستقیما با فایل‌های XML منابع کار کرد. زمانیکه اولین فایل منبع تولید می‌شود، به همراه آن یک فایل cs یا vb نیز ایجاد خواهد شد که امکان دسترسی به کلیدهای تعریف شده در فایل‌های XML را به صورت strongly typed میسر می‌کند. این فایل‌های خودکار، تنها برای فایل پیش فرض mydata.resx تولید می‌شوند،‌از این جهت که تعاریف اطلاعات سایر فرهنگ‌های متناظر نیز باید با همان کلیدهای فایل پیش فرض آغاز شوند. تنها «مقادیر» کلیدهای تعریف شده در کلاس‌های منبع متفاوت هستند.
اگر به خواص فایل‌های resx در VS.NET دقت کنیم، نوع Build action آن‌ها به embedded resource تنظیم شده است.


مثالی جهت بررسی استفاده از فایل‌های Resource

یک پروژه جدید خالی ASP.NET MVC را آغاز کنید. فایل وب کانفیگ آن‌را ویرایش کرده و تنظیمات globalization ابتدای بحث را به آن اضافه کنید. سپس مدل، کنترلر و View متناظر با متد Index آن‌را با محتوای زیر به پروژه اضافه نمائید:

namespace MvcApplication19.Models
{
public class Employee
{
public int Id { set; get; }
public string Name { set; get; }
}
}

using System.Web.Mvc;
using MvcApplication19.Models;

namespace MvcApplication19.Controllers
{
public class HomeController : Controller
{
public ActionResult Index()
{
var employee = new Employee { Name = "Name 1" };
return View(employee);
}
}
}

@model MvcApplication19.Models.Employee
@{
ViewBag.Title = "Index";
}
<h2>
Index</h2>
<fieldset>
<legend>Employee</legend>
<div class="display-label">
Name
</div>
<div class="display-field">
@Html.DisplayFor(model => model.Name)
</div>
</fieldset>
<fieldset>
<legend>Employee Info</legend>
@Html.DisplayForModel()
</fieldset>

قصد داریم در View فوق بر اساس uiCulture کاربر مراجعه کننده به سایت، برچسب Name را مقدار دهی کنیم. اگر کاربری از ایران مراجعه کند، «نام کارمند» نمایش داده شود و سایر کاربران، «Employee Name» را مشاهده کنند. همچنین این تغییرات باید بر روی متد Html.DisplayForModel نیز تاثیرگذار باشد.
برای این منظور بر روی پوشه Views/Home که محل قرارگیری فایل Index.cshtml فوق است کلیک راست کرده و گزینه Add|New Item را انتخاب کنید. سپس در صفحه ظاهر شده، گزینه «Resources file» را انتخاب کرده و برای مثال نام Index_cshtml.resx را وارد کنید.
به این ترتیب اولین فایل منبع مرتبط با View جاری که فایل پیش فرض نیز می‌باشد ایجاد خواهد شد. این فایل، به همراه فایل Index_cshtml.Designer.cs تولید می‌شود. سپس همین مراحل را طی کنید، اما اینبار نام Index_cshtml.fa.resx را حین افزودن فایل منبع وارد نمائید که برای تعریف اطلاعات بومی ایران مورد استفاده قرار خواهد گرفت. فایل دومی که اضافه شده است، فاقد فایل cs همراه می‌باشد.
اکنون فایل Index_cshtml.resx را در VS.NET باز کنید. از بالای صفحه، به کمک گزینه Access modifier، سطح دسترسی متدهای فایل cs همراه آن‌را به public تغییر دهید. پیش فرض آن internal است که برای کار ما مفید نیست. از این جهت که امکان دسترسی به متدهای استاتیک تعریف شده در فایل خودکار Index_cshtml.Designer.cs را در View های برنامه، نخواهیم داشت. سپس دو جفت «نام-مقدار» را در فایل resx وارد کنید. مثلا نام را Name و مقدار آن‌را «Employee Name» و سپس نام دیگر را NameIsNotRight و مقدار آن‌را «Name is required» وارد نمائید.
در ادامه فایل Index_cshtml.fa.resx را باز کنید. در اینجا نیز دو جفت «نام-مقدار» متناظر با فایل پیش فرض منبع را باید وارد کرد. کلیدها یا نام‌ها یکی است اما قسمت مقدار اینبار باید فارسی وارد شود. مثلا نام را Name و مقدار آن‌را «نام کارمند» وارد نمائید. سپس کلید یا نام NameIsNotRight و مقدار «لطفا نام را وارد نمائید» را تنظیم نمائید.
تا اینجا کار تهیه فایل‌های منبع متناظر با View جاری به پایان می‌رسد.
در ادامه با کمک فایل Index_cshtml.Designer.cs که هربار پس از تغییر فایل resx متناظر آن به صورت خودکار توسط VS.NET تولید و به روز می‌شود، می‌توان به کلیدها یا نام‌هایی که تعریف کرده‌ایم، در قسمت‌های مختلف برنامه دست یافت. برای نمونه تعریف کلید Name در این فایل به نحو زیر است:

namespace MvcApplication19.Views.Home {
public class Index_cshtml {
public static string Name {
get {
return ResourceManager.GetString("Name", resourceCulture);
}
}
}
}

بنابراین برای استفاده از آن در هر View ایی تنها کافی است بنویسیم:

@MvcApplication19.Views.Home.Index_cshtml.Name

به این ترتیب بر اساس تنظیمات محلی کاربر، اطلاعات به صورت خودکار از فایل‌های Index_cshtml.fa.resx فارسی یا فایل پیش فرض Index_cshtml.resx، دریافت می‌گردد.
علاوه بر امکان دسترسی مستقیم به کلیدهای تعریف شده در فایل‌های منبع، امکان استفاده از آن‌ها توسط data annotations نیز میسر است. در این حالت می‌توان مثلا پیغام‌های اعتبار سنجی را بومی کرد یا حین استفاده از متد Html.DisplayForModel، بر روی برچسب نمایش داده شده خودکار، تاثیر گذار بود. برای اینکار باید اندکی مدل برنامه را ویرایش کرد:

using System.ComponentModel.DataAnnotations;

namespace MvcApplication19.Models
{
public class Employee
{
[ScaffoldColumn(false)]
public int Id { set; get; }

[Display(ResourceType = typeof(MvcApplication19.Views.Home.Index_cshtml),
Name = "Name")]
[Required(ErrorMessageResourceType = typeof(MvcApplication19.Views.Home.Index_cshtml),
ErrorMessageResourceName = "NameIsNotRight")]
public string Name { set; get; }
}
}

همانطور که ملاحظه می‌کنید، حین تعریف ویژگی‌های Display یا Required، امکان تعریف نام کلاس متناظر با فایل resx خاصی وجود دارد. به علاوه ErrorMessageResourceName به نام یک کلید در این فایل و یا پارامتر Name ویژگی Display نیز به نام کلیدی در فایل منبع مشخص شده، اشاره می‌کنند. این اطلاعات توسط متدهای Html.DisplayForModel، Html.ValidationMessageFor، Html.LabelFor و امثال آن به صورت خودکار مورد استفاده قرار خواهند گرفت.


نکته‌ای در مورد کش کردن اطلاعات
در این مثال اگر فیلتر OutputCache را بر روی متد Index تعریف کنیم، حتما نیاز است به هدر Accept-Language نیز دقت داشت. در غیراینصورت تمام کاربران، صرفنظر از تنظیمات بومی آن‌ها، یک صفحه را مشاهده خواهند کرد:

[OutputCache(Duration = 60, VaryByHeader = "Accept-Language")]
public ActionResult Index()


اشتراک‌ها
10 زبان برنامه نویسی که در سال 2014 باید یاد بگیرید !

 زبان‌های برنامه‌نویسی ساختارهای زبانی دستورمداری در کامپیوتر هستند که به‌وسیله آنها می‌توان یک الگوریتم را به‌وسیله ساختارهای دستوری متفاوت برای اجرای رایانه توصیف کرد و با این روش امکان نوشتن برنامه جهت تولید نرم‌افزارهای جدید به‌وجود می‌آید.  معمولا هر زبان برنامه‌نویسی دارای یک محیط نرم‌افزاری برای وارد کردن متن برنامه، اجرا، کامپایل و رفع اشکال آن است.

در  این گزارش می‌توانید اطلاعاتی در مورد «10 زبان برنامه نویسی که باید در سال 2014 بیاموزید» را مطالعه کنید

10 زبان برنامه نویسی که در سال 2014 باید یاد بگیرید !
مطالب دوره‌ها
نگاهی به SignalR Hubs
Hubs کلاس‌هایی هستند جهت پیاده سازی push services در SignalR و همانطور که در قسمت قبل عنوان شد، در سطحی بالاتر از اتصال ماندگار (persistent connection) قرار می‌گیرند. کلاس‌های Hubs بر مبنای یک سری قرار داد پیش فرض کار می‌کنند (ایده Convention-over-configuration) تا استفاده نهایی از آن‌ها را ساده‌تر کنند.
Hubs به نوعی یک فریم ورک سطح بالای RPC نیز محسوب می‌شوند (Remote Procedure Calls) و آن‌را برای انتقال انواع و اقسام داده‌ها بین سرور و کلاینت و یا فراخوانی متدی در سمت کلاینت یا سرور، بسیار مناسب می‌سازد. برای مثال اگر قرار باشد با persistent connection به صورت مستقیم کار کنیم، نیاز است تا بسیاری از مسایل serialization و deserialization اطلاعات را خودمان پیاده سازی و اعمال نمائیم.


قرار دادهای پیش فرض Hubs

- متدهای public کلاس‌های Hubs از طریق دنیای خارج قابل فراخوانی هستند.
- ارسال اطلاعات به کلاینت‌ها از طریق فراخوانی متدهای سمت کلاینت انجام خواهد شد. (نحوه تعریف این متدها در سمت سرور بر اساس قابلیت‌های dynamic اضافه شده به دات نت 4 است که در ادامه در مورد آن بیشتر بحث خواهد شد)


مراحل اولیه نوشتن یک Hub
الف) یک کلاس Hub را تهیه کنید. این کلاس، از کلاس پایه Hub تعریف شده در فضای نام Microsoft.AspNet.SignalR باید مشتق شود. همچنین این کلاس می‌تواند توسط ویژگی خاصی به نام HubName نیز مزین گردد تا در حین برپایی اولیه سرویس، از طریق زیرساخت‌های SignalR به نامی دیگر (یک alias یا نام مستعار خاص) قابل شناسایی باشد. متدهای یک هاب می‌توانند نوع‌های ساده یا پیچیده‌ای را بازگشت دهند و همه چیز در اینجا نهایتا به فرمت JSON رد و بدل خواهد شد (فرمت پیش فرض که در پشت صحنه از کتابخانه معروف JSON.NET استفاده می‌کند؛ این کتابخانه سورس باز به دلیل کیفیت بالای آن، از زمان ارائه MVC4 به عنوان جزئی از مجموعه کارهای مایکروسافت قرار گرفته است).
ب) مسیریابی و Routing را تعریف و اصلاح نمائید.
و ... از نتیجه استفاده کنید.


تهیه اولین برنامه با SignalR

ابتدا یک پروژه خالی ASP.NET را آغاز کنید (مهم نیست MVC باشد یا WebForms). برای سادگی بیشتر، در اینجا یک ASP.NET Empty Web application درنظر گرفته شده است. در ادامه قصد داریم یک برنامه Chat را تهیه کنیم؛ از این جهت که توسط یک برنامه Chat بسیاری از مفاهیم مرتبط با SignalR را می‌توان در عمل توضیح داد.
اگر از VS 2012 استفاده می‌کنید، گزینه SignalR Hub class جزئی از آیتم‌های جدید قابل افزودن به پروژه است (منوی پروژه، گزینه new item آن) و پس از انتخاب این قالب خاص، تمامی ارجاعات لازم نیز به صورت خودکار به پروژه جاری اضافه خواهند شد.


و اگر از VS 2010 استفاده می‌کنید، نیاز است از طریق NuGet ارجاعات لازم را به پروژه خود اضافه نمائید:
 PM> Install-Package Microsoft.AspNet.SignalR
اکنون یک کلاس خالی جدید را به نام ChatHub، به آن اضافه کنید. سپس کدهای آن را به نحو ذیل تغییر دهید:
using Microsoft.AspNet.SignalR;
using Microsoft.AspNet.SignalR.Hubs;

namespace SignalR02
{
    [HubName("chat")]
    public class ChatHub : Hub
    {
        public void SendMessage(string message)
        {
            Clients.All.hello(message);
        }
    }
}
همانطور که ملاحظه می‌کنید این کلاس از کلاس پایه Hub مشتق شده و توسط ویژگی HubName، نام مستعار chat را یافته است.
کلاس پایه Hub یک سری متد و خاصیت را در اختیار کلاس‌های مشتق شده از آن قرار می‌دهد. ساده‌ترین راه برای آشنایی با این متدها و خواص مهیا، کلیک راست بر روی نام کلاس پایه Hub و انتخاب گزینه Go to definition است.
برای نمونه در کلاس ChatHub فوق، از خاصیت Clients برای دسترسی به تمامی آن‌ها و سپس فراخوانی متد dynamic ایی به نام hello که هنوز وجود خارجی ندارد، استفاده شده است.
اهمیتی ندارد که این کلاس در اسمبلی اصلی برنامه وب قرار گیرد یا مثلا در یک class library به نام Services. همینقدر که از کلاس Hub مشتق شود به صورت خودکار در ابتدای برنامه اسکن گردیده و یافت خواهد شد.

مرحله بعد، افزودن فایل global.asax به برنامه است. زیرا برای کار با SignalR نیاز است تنظیمات Routing و مسیریابی خاص آن‌را اضافه نمائیم. پس از افرودن فایل global.asax، به فایل Global.asax.cs مراجعه کرده و در متد Application_Start آن تغییرات ذیل را اعمال نمائید:
using System;
using System.Web;
using System.Web.Routing;

namespace SignalR02
{
    public class Global : HttpApplication
    {
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            // Register the default hubs route: ~/signalr
            RouteTable.Routes.MapHubs();
        }
    }
}

یک نکته مهم
 اگر از ASP.NET MVC استفاده می‌کنید، این تنظیم مسیریابی باید پیش از تعاریف پیش فرض موجود قرار گیرد. در غیراینصورت مسیریابی‌های SignalR کار نخواهند کرد.

اکنون برای آزمایش برنامه، برنامه را اجرا کرده و مسیر ذیل را فراخوانی کنید:
 http://localhost/signalr/hubs
در این حال اگر برنامه را برای مثال با مرورگر chrome باز کنید، در این آدرس، فایل جاوا اسکریپتی SignalR، قابل مشاهده خواهد بود. مرورگر IE پیغام می‌دهد که فایل را نمی‌تواند باز کند. اگر به انتهای خروجی آدرس مراجعه کنید، چنین سطری قابل مشاهده است:
  proxies.chat = this.createHubProxy('chat');
و کلمه chat دقیقا از مقدار معرفی شده توسط ویژگی HubName دریافت گردیده است.

تا اینجا ما موفق شدیم اولین Hub خود را تشکیل دهیم.


بررسی پروتکل Hub

اکنون که اولین Hub خود را ایجاد کرده‌ایم، بد نیست اندکی با زیر ساخت آن نیز آشنا شویم.
مطابق مسیریابی تعریف شده در Application_Start، مسیر ابتدایی دسترسی به SignalR با افزودن اسلش SignalR به انتهای مسیر ریشه سایت بدست می‌آید و اگر به این آدرس یک اسلش hubs را نیز اضافه کنیم، فایل js metadata مرتبط را نیز می‌توان دریافت و مشاهده کرد.

زمانیکه یک کلاینت قصد اتصال به یک Hub را دارد، دو مرحله رخ خواهد داد:
الف) negotiate: در این حالت امکانات قابل پشتیبانی از طرف سرور مورد پرسش قرار می‌گیرند و سپس بهترین حالت انتقال، انتخاب می‌گردد. این انتخاب‌ها به ترتیب از چپ به راست خواهند بود:
 Web socket -> SSE -> Forever frame -> long polling


به این معنا که اگر برای مثال امکانات Web sockets مهیا بود، در همینجا کار انتخاب نحوه انتقال اطلاعات خاتمه یافته و Web sockets انتخاب می‌شود.
تمام این مراحل نیز خودکار است و نیازی نیست تا برای تنظیمات آن کار خاصی صورت گیرد. البته در سمت کلاینت، امکان انتخاب یکی از موارد یاد شده به صورت صریح نیز وجود دارد.
ب) connect: اتصالی ماندگار برقرار می‌گردد.

در پروتکل Hub تمام اطلاعات JSON encoded هستند و یک سری مخفف‌هایی را در این بین نیز ممکن است مشاهده نمائید که معنای آن‌ها به شرح زیر است:
 C: cursor
M: Messages
H: Hub name
M: Method name
A: Method args
T: Time out
D: Disconnect
این مراحل را در قسمت بعد، پس از ایجاد یک کلاینت، بهتر می‌توان توضیح داد.


روش‌های مختلف ارسال اطلاعات به کلاینت‌ها

به چندین روش می‌توان اطلاعاتی را به کلاینت‌ها ارسال کرد:
1) استفاده از خاصیت Clients موجود در کلاس Hub
2) استفاده از خواص و متد‌های dynamic
در این حالت اطلاعات متد dynamic و پارامترهای آن به صورت JSON encoded به کلاینت ارسال می‌شوند (به همین جهت اهمیتی ندارند که در سرور وجود خارجی دارند یا خیر و به صورت dynamic تعریف شده‌اند).
using Microsoft.AspNet.SignalR;
using Microsoft.AspNet.SignalR.Hubs;

namespace SignalR02
{
    [HubName("chat")]
    public class ChatHub : Hub
    {
        public void SendMessage(string message)
        {
            var msg = string.Format("{0}:{1}", Context.ConnectionId, message);
            Clients.All.hello(msg);
        }
    }
}
برای نمونه در اینجا متد hello به صورت dynamic تعریف شده است (جزئی از متدهای خاصیت All نیست و اصلا در سمت سرور وجود خارجی ندارد) و خواص Context و Clients، هر دو در کلاس پایه Hub قرار دارند.
حالت Clients.All به معنای ارسال پیامی به تمام کلاینت‌های متصل به هاب ما هستند.

3) روش‌های دیگر، استفاده از خاصیت dynamic دیگری به نام Caller است که می‌توان بر روی آن متد دلخواهی را تعریف و فراخوانی کرد.
 //این دو عبارت هر دو یکی هستند
Clients.Caller.hello(msg);
Clients.Client(Context.ConnectionId).hello(msg);
انجام اینکار با روش ارائه شده در سطر دومی که ملاحظه می‌کنید، در عمل یکی است؛ از این جهت که Context.ConnectionId همان ConnectionId فراخوان می‌باشد.
در اینجا پیامی صرفا به فراخوان جاری سرویس ارسال می‌گردد.

4) استفاده از خاصیت dynamic ایی به نام Clients.Others
 Clients.Others.hello(msg);
در این حالت، پیام، به تمام کلاینت‌های متصل، منهای کلاینت فراخوان ارسال می‌گردد.

5) استفاده از متد Clients.AllExcept
این متد می‌تواند آرایه‌ای از ConnectionId‌هایی را بپذیرد که قرار نیست پیام ارسالی ما را دریافت کنند.

6) ارسال اطلاعات به گروه‌ها
تعداد مشخصی از ConnectionIdها یک گروه را تشکیل می‌دهند؛ مثلا اعضای یک chat room.
        public void JoinRoom(string room)
        {
            this.Groups.Add(Context.ConnectionId, room);
        }

        public void SendMessageToRoom(string room, string msg)
        {
            this.Clients.Group(room).hello(msg);
        }
در اینجا نحوه الحاق یک کلاینت به یک room یا گروه را مشاهده می‌کنید. همچنین با مشخص بودن نام گروه، می‌توان صرفا اطلاعاتی را به اعضای آن گروه خاص ارسال کرد.
خاصیت Group در کلاس پایه Hub تعریف شده است.
نکته مهمی را که در اینجا باید درنظر داشت این است که اطلاعات گروه‌ها به صورت دائمی در سرور ذخیره نمی‌شوند. برای مثال اگر سرور ری استارت شود، این اطلاعات از دست خواهند رفت.


آشنایی با مراحل طول عمر یک Hub

اگر به تعاریف کلاس پایه Hub دقت کنیم:
    public abstract class Hub : IHub, IDisposable
    {
        protected Hub();
        public HubConnectionContext Clients { get; set; }
        public HubCallerContext Context { get; set; }
        public IGroupManager Groups { get; set; }

        public void Dispose();
        protected virtual void Dispose(bool disposing);
        public virtual Task OnConnected();
        public virtual Task OnDisconnected();
        public virtual Task OnReconnected();
    }
در اینجا، تعدادی از متدها virtual تعریف شده‌اند که تمامی آن‌ها را در کلاس مشتق شده نهایی می‌توان override و مورد استفاده قرار داد. به این ترتیب می‌توان به اجزا و مراحل مختلف طول عمر یک Hub مانند برقراری اتصال یا قطع شدن آن، دسترسی یافت. تمام این متدها نیز با Task معرفی شده‌اند؛ که معنای غیرهمزمان بودن پردازش آن‌ها را بیان می‌کند.
تعدادی از این متدها را می‌توان جهت مقاصد logging برنامه مورد استفاده قرار داد و یا در متد OnDisconnected اگر اطلاعاتی را در بانک اطلاعاتی ذخیره کرده‌ایم، بر این اساس می‌توان وضعیت نهایی را تغییر داد.


ارسال اطلاعات از یک Hub به Hub دیگر در برنامه

فرض کنید یک Hub دوم را به نام MinitorHub به برنامه اضافه کرده‌اید. اکنون قصد داریم از داخل ChatHub فوق، اطلاعاتی را به آن ارسال کنیم. روش کار به نحو زیر است:
        public override System.Threading.Tasks.Task OnDisconnected()
        {
            sendMonitorData("OnDisconnected", Context.ConnectionId);
            return base.OnDisconnected();
        }

        private void sendMonitorData(string type, string connection)
        {
            var ctx = GlobalHost.ConnectionManager.GetHubContext<MonitorHub>();
            ctx.Clients.All.newEvenet(type, connection);
        }
در اینجا با override کردن OnDisconnected به رویداد خاتمه اتصال یک کلاینت دسترسی یافته‌ایم. سپس قصد داریم این اطلاعات را توسط متد sendMonitorData به Hub دومی به نام MonitorHub ارسال کنیم که نحوه پیاده سازی آن‌را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید. GlobalHost.ConnectionManager یک dependency resolver توکار تعریف شده در SignalR است.
مورد استفاده دیگر این روش، ارسال اطلاعات به کلاینت‌ها از طریق کدهای یک برنامه تحت وب است (که در همان پروژه هاب واقع شده است). برای مثال در یک اکشن متد یا یک روال رویدادگردان کلیک نیز می‌توان از GlobalHost.ConnectionManager استفاده کرد.
مطالب
امکان تغییر رشته‌ی اتصالی به بانک اطلاعاتی در EF Core در زمان اجرای برنامه
تغییر پویای رشته‌ی اتصالی به بانک اطلاعاتی در نگارش‌های پیشین EF، مشکل بودند که نمونه‌هایی از آن را پیشتر در مطالب زیر مشاهده کرده‌اید:
- «تنظیم رشته اتصالی Entity Framework به بانک اطلاعاتی به وسیله کد»
- «استفاده از چندین بانک اطلاعاتی به صورت همزمان در EF Code First»

اما EF Core نه تنها این مشکل را پوشش را داده‌است، بلکه امکان تزریق وابستگی‌ها و استفاده‌ی از سرویس‌های مختلف را نیز در این حین، پیش بینی کرده‌است که در ادامه جزئیات آن‌را مرور می‌کنیم.


نیاز به تغییر رشته‌ی اتصالی به بانک اطلاعاتی در زمان اجرا

دلایل نیاز به امکان تغییر رشته‌ی اتصالی در زمان اجرا شامل موارد زیر هستند:
- در برنامه‌هایی کمی پیچیده‌تر و سابقه دار، ممکن است عملیات تجاری یکسال را در بانک اطلاعاتی سال 98 و دیگری را در بانک اطلاعاتی سال 99 ثبت کنید. در این حالت کاربران باید بتوانند در زمان اجرا به هر بانک اطلاعاتی که پیشتر با آن کار کرده‌اند، متصل شده و از آن استفاده کنند.
- یکی از روش‌های پیاده سازی برنامه‌های چند مستاجری، داشتن یک بانک اطلاعاتی مجزا، به ازای هر مستاجر است. در این حالت نیز تک برنامه‌ی ما باید بتواند بر اساس Id مشتری، بانک اطلاعاتی متناظری را در زمان اجرا انتخاب کند.
- نیاز به داشتن چندین context در برنامه و کار با بانک‌های اطلاعاتی متفاوت در زمان اجرا؛ مانند کار با SQL Server، اوراکل و یا SQLite


روش تغییر رشته‌ی اتصالی به بانک اطلاعاتی در EF Core در زمان اجرای برنامه

اگر به روش ثبت متداول سرویس DbContext برنامه و پروایدر آن دقت کنیم:
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(options =>
      options.UseSqlServer(Configuration.GetConnectionString("DefaultConnection")
));
یک action delegate قابل مشاهده‌است. کار این اکشن، تنظیم پروایدر و تمام نیازهای یک رشته‌ی اتصالی به بانک اطلاعاتی، جهت شروع به کار با Context برنامه است. نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد، فراخوانی هرباره‌ی این action، به ازای هر اتصال تشکیل شده‌است. یعنی کدهای داخل این action delegate کش نمی‌شوند و همین مساله امکان تغییر پویای آن‌ها را میسر می‌کند.

یک نکته: چون این اطلاعات کش نمی‌شوند، اگر رشته‌ی اتصالی شما ثابت است (و نیازی به تغییر آن در زمان اجرای برنامه نیست)، محل تامین آن‌را به پیش از سطر services.AddDbContext انتقال دهید و فقط نتیجه‌ی محاسبه شده‌ی نهایی را استفاده کنید تا کارآیی برنامه افزایش یابد؛ در غیراینصورت فراخوانی Configuration.GetConnectionString مدام تکرار خواهد شد.


دریافت یک قالب قابل تغییر از تنظیمات برنامه و تغییر آن با هدرهای درخواست رسیده‌ی به آن

فرض کنید قالب رشته‌ی اتصالی برنامه در فایل appsettings.json به صورت زیر است:
"ConnectionStrings": {
    "ConnectionTemplate": "Data Source=.;Initial Catalog={db_Name};Integrated Security=True",
}
و db_Name آن قرار است برای مثال از یک query string، سشن، کوکی و یا فیلد خاصی در هدر HTTP رسیده تامین شود. برای مثال سال مالی انتخابی و یا شماره مستاجر انتخابی به صورت یک فیلد خاص HTTP به سمت برنامه ارسال می‌شوند.
بنابراین اکنون نیاز است به ازای هر درخواست رسیده بتوان به سرویس IHttpContextAccessor و شیء HttpContext.Request جاری دسترسی یافت و سپس از هدرهای رسیده، برای مثال هدر ویژه‌ی tenantId و یا year را پردازش کرد؛ اما در تعریف services.AddDbContext فوق چگونه می‌توان اینکار را انجام داد؟
خوشبختانه متد services.AddDbContext، دارای یک overload دیگر نیز هست که امکان دسترسی به تمام سرویس‌های جاری سیستم را میسر می‌کند:
services.AddDbContext<ApplicationDbContext>((serviceProvider, dbContextBuilder) =>
{
   var connectionStringTemplate = Configuration.GetConnectionString("ConnectionTemplate");
   var httpContextAccessor = serviceProvider.GetRequiredService<IHttpContextAccessor>();
   var dbName = httpContextAccessor.HttpContext.Request.Headers["tenantId"].First();
   var connectionString = connectionStringTemplate.Replace("{db_Name}", dbName);
   dbContextBuilder.UseSqlServer(connectionString);
});
همانطور که مشاهده می‌کنید، overload دوم متد services.AddDbContext، امکان ارسال serviceProvider را نیز به این action delegate دارد. پس از آن می‌توان توسط متد GetRequiredService آن به هر سرویس مدنظری که در سیستم ثبت شده‌است، دسترسی یافت و برای مثال در اینجا فیلد هدر سفارشی tenantId را از آن استخراج نمود و در قالب رشته‌ی اتصالی به بانک اطلاعاتی، در زمان اجرا به صورت پویایی جایگزین کرد.
همچنین در صورت نیاز می‌توان UseSqlServer آن‌را نیز در این action delegate به هر پروایدر دیگری در زمان اجرا تغییر داد و از این لحاظ محدودیتی وجود ندارد.

یک نکته: البته برنامه نباید هر tenantId ای را پردازش کند و این خودش می‌تواند تبدیل به یک نقیصه‌ی امنیتی شود. به همین جهت برای مثال می‌توان tenantId را در یک JWT قرار داد و در حین تعیین اعتبار آن و کاربر جاری، این مقدار را نیز بررسی کرد.
مطالب
شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 2 - به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی
پس از برپایی تنظیمات اولیه‌ی کار با EF Core در ASP.NET Core، اکنون نوبت به تبدیل کلاس Person، به جدول معادل آن در بانک اطلاعاتی برنامه است. در EF Core نیز همانند EF Code First 6.x، برای انجام یک چنین اعمالی از مفهومی به نام Migrations استفاده می‌شود که در ادامه به آن خواهیم پرداخت.


پیشنیازهای کار با EF Core Migrations

در قسمت قبل در حین بررسی «برپایی تنظیمات اولیه‌ی EF Core 1.0 در یک برنامه‌ی ASP.NET Core 1.0»، چهار مدخل جدید را به فایل project.json برنامه اضافه کردیم. مدخل جدید Microsoft.EntityFrameworkCore.Tools که به قسمت tools آن اضافه شد، پیشنیاز اصلی کار با EF Core Migrations است.


بررسی ابزارهای خط فرمان EF Core و تشکیل ساختار بانک اطلاعاتی بر اساس کلاس‌های برنامه

پس از تکمیل پیشنیازهای کار با EF Core، از طریق خط فرمان به پوشه‌ی جاری پروژه وارد شده و دستور dotnet ef را صادر کنید.
یک نکته: در ویندوز اگر در پوشه‌ای، کلید shift را نگه دارید و در آن پوشه کلیک راست کنید، در منوی باز شده، گزینه‌ی جدیدی را به نام Open command window here مشاهده خواهید کرد که می‌تواند به سرعت خط فرمان را از پوشه‌ی جاری شروع کند.

خروجی صدور فرمان dotnet ef را در ذیل مشاهده می‌کنید:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef
                     _/\__
               ---==/    \\
         ___  ___   |.    \|\
        | __|| __|  |  )   \\\
        | _| | _|   \_/ |  //|\\
        |___||_|       /   \\\/\\
Entity Framework .NET Core CLI Commands 1.0.0-preview2-21431
Usage: dotnet ef [options] [command]
Options:
  -h|--help                      Show help information
  -v|--verbose                   Enable verbose output
  --version                      Show version information
  --assembly <ASSEMBLY>          The assembly file to load.
  --startup-assembly <ASSEMBLY>  The assembly file containing the startup class.
  --data-dir <DIR>               The folder used as the data directory (defaults to current working directory).
  --project-dir <DIR>            The folder used as the project directory (defaults to current working directory).
  --content-root-path <DIR>      The folder used as the content root path for the application (defaults to application base directory).
  --root-namespace <NAMESPACE>   The root namespace of the target project (defaults to the project assembly name).
Commands:
  database    Commands to manage your database
  dbcontext   Commands to manage your DbContext types
  migrations  Commands to manage your migrations
Use "dotnet ef [command] --help" for more information about a command.
در قسمت Commands آن در انتهای لیست، از فرمان migrations آن استفاده خواهیم کرد. برای این منظور در همین پوشه‌ی جاری، دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add InitialDatabase
دستورات migrations با dotnet ef migrations شروع شده و سپس یک سری پارامتر را دریافت می‌کنند برای مثال در اینجا سوئیچ add، به همراه یک نام دلخواه ذکر شده‌است (نام این مرحله را InitialDatabase گذاشته‌ایم). پس از فراخوانی این دستور، اگر به Solution explorer مراجعه کنید، پوشه‌ی جدید Migrations، قابل مشاهده است:


نام دلخواه InitialDatabase را در انتهای نام فایل 13950526050417_InitialDatabase مشاهده می‌کنید.
اگر قصد حذف این مرحله را داشته باشیم، می‌توان دستور dotnet ef migrations remove را مجددا صادر کرد.

فایل 13950526050417_InitialDatabase به همراه کلاسی است که در آن دو متد Up و Down قابل مشاهده هستند. متد Up نحوه‌ی ایجاد جدول جدیدی را از کلاس Person بیان می‌کند و متد Down نحوه‌ی Drop این جدول را پیاده سازی کرده‌است.
فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs دارای کلاسی است که خلاصه‌ای از تعاریف موجودیت‌های ذکر شده‌ی در DB Context برنامه را به همراه دارد و تفسیر آن‌ها را از دیدگاه  EF در اینجا می‌توان مشاهده کرد.

پس از مرحله‌ی افزودن migrations، نوبت به اعمال آن به بانک اطلاعاتی است. تا اینجا EF تنها متدهای Up و Down مربوط به ساخت و حذف ساختار جداول را ایجاد کرده‌است. اما هنوز آن‌ها را به بانک اطلاعاتی برنامه اعمال نکرده‌است. برای اینکار در پوشه‌ی جاری دستور ذیل را صادر کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
Applying migration '13950526050417_InitialDatabase'.
Done.
همانطور که ملاحظه می‌کنید، دستور dotnet ef database update سبب اعمال اطلاعات فایل 13950526050417_InitialDatabase به بانک اطلاعاتی شده‌است.
اکنون اگر به لیست بانک‌های اطلاعاتی مراجعه کنیم، بانک اطلاعاتی جدید TestDbCore2016 را به همراه جدول متناظر کلاس Person می‌توان مشاهده کرد:


در اینجا جدول دیگری به نام __EFMigrationsHistory نیز قابل مشاهده‌است که کار آن ذخیره سازی وضعیت فعلی Migrations در بانک اطلاعاتی، جهت مقایسه‌های آتی است. این جدول صرفا توسط ابزارهای EF استفاده می‌شود و نباید به صورت مستقیم تغییری در آن ایجاد کنید.


مقدار دهی اولیه‌ی جداول بانک‌های اطلاعاتی در EF Core

در همین حالت اگر کنترلر TestDB مطرح شده‌ی در انتهای بحث قسمت قبل را اجرا کنیم، به این استثناء خواهیم رسید:


این تصویر بدین معنا است که کار Migrations موفقیت آمیز بوده‌است و اینبار امکان اتصال و کار با بانک اطلاعاتی وجود دارد، اما این جدول حاوی اطلاعات اولیه‌ای برای نمایش نیست.
در نگارش قبلی EF Code First، امکانات Migrations به همراه یک متد Seed نیز بود که توسط آن کار مقدار دهی اولیه‌ی جداول را می‌توان انجام داد (زمانیکه جدولی ایجاد می‌شود، در همان هنگام، چند رکورد خاص نیز به آن اضافه شوند. برای مثال به جدول کاربران، رکورد اولین کاربر یا همان Admin اضافه شود). این متد در EF Core 1.0 وجود ندارد.
برای این منظور کلاس جدیدی را به نام ApplicationDbContextSeedData به همان پوشه‌ی جدید Migrations اضافه کنید؛ با این محتوا:
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations
{
    public static class ApplicationDbContextSeedData
    {
        public static void SeedData(this IServiceScopeFactory scopeFactory)
        {
            using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>();
                if (!context.Persons.Any())
                {
                    var persons = new List<Person>
                    {
                        new Person
                        {
                            FirstName = "Admin",
                            LastName = "User"
                        }
                    };
                    context.AddRange(persons);
                    context.SaveChanges();
                }
            }
        }
    }
}
و سپس نحوه‌ی فراخوانی آن در متد Configure کلاس آغازین برنامه به صورت زیر است:
public void Configure(IServiceScopeFactory scopeFactory)
{
    scopeFactory.SeedData();
به همراه این تغییر در نحوه‌ی معرفی Db Context برنامه:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
   services.AddDbContext<ApplicationDbContext>(ServiceLifetime.Scoped);
توضیحات:
- برای پیاده سازی الگوی واحد کار، اولین قدم، مشخص سازی طول عمر Db Context برنامه است. برای اینکه تنها یک Context در طول یک درخواست وهله سازی شود، نیاز است به نحو صریحی طول عمر آن‌را به حالت Scoped تنظیم کرد. متد AddDbContext دارای پارامتری است که این طول عمر را دریافت می‌کند. بنابراین در اینجا ServiceLifetime.Scoped ذکر شده‌است. همچنین در این مثال از نمونه‌ای که IConfigurationRoot به سازنده‌ی کلاس ApplicationDbContext تزریق شده (نکته‌ی انتهای بحث قسمت قبل)، استفاده شده‌است. به همین جهت تنظیمات options آن‌را ملاحظه نمی‌کنید.
- مرحله‌ی بعد نحوه‌ی دسترسی به این سرویس ثبت شده در یک کلاس static دارای متدی الحاقی است. در اینجا دیگر دسترسی مستقیمی به تزریق وابستگی‌ها نداریم و باید کار را با  IServiceScopeFactory شروع کنیم. در اینجا می‌توانیم به صورت دستی یک Scope را ایجاد کرده، سپس توسط ServiceProvider آن، به سرویس ApplicationDbContext دسترسی پیدا کنیم و در ادامه از آن به نحو متداولی استفاده نمائیم. IServiceScopeFactory جزو سرویس‌های توکار ASP.NET Core است و در صورت ذکر آن به عنوان پارامتر جدیدی در متد Configure، به صورت خودکار وهله سازی شده و در اختیار ما قرار می‌گیرد.
- نکته‌ی مهمی که در اینجا بکار رفته‌است، ایجاد Scope و dispose خودکار آن توسط عبارت using است. باید دقت داشت که ایجاد Scope و تخریب آن به صورت خودکار در ابتدا و انتهای درخواست‌ها توسط ASP.NET Core انجام می‌شود. اما چون شروع کار ما از متد Configure است، در اینجا خارج از Scope قرار داریم و باید مدیریت ایجاد و تخریب آن‌را به صورت دستی انجام دهیم که نمونه‌ای از آن‌را در متد SeedData کلاس ApplicationDbContextSeedData ملاحظه می‌کنید. در اینجا Scope ایی ایجاد شده‌است. سپس داده‌های اولیه‌ی مدنظر به بانک اطلاعاتی اضافه گردیده و در آخر این Scope تخریب شده‌است.
- اگر کار ایجاد و تخریب scope، به نحوی که مشخص شده‌است انجام نگیرد، طول عمر درخواستی خارج از Scope، همواره Singleton خواهد بود. چون خارج از طول عمر درخواست جاری قرار داریم و هنوز کار به سرویس دهی درخواست‌ها نرسیده‌است. بنابراین مدیریت Scopeها هنوز شروع نشده‌است و باید به صورت دستی انجام شود.

در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، این خروجی قابل مشاهده است:


که به معنای کار کردن متد SeedData و ثبت اطلاعات اولیه‌ای در بانک اطلاعاتی است.


اعمال تغییرات به مدل‌های برنامه و به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی

فرض کنید به کلاس Person قسمت قبل، خاصیت Age را هم اضافه کرده‌ایم:
namespace Core1RtmEmptyTest.Entities
{
    public class Person
    {
        public int PersonId { get; set; }
        public string FirstName { get; set; }
        public string LastName { get; set; }

        public int Age { get; set; }
    }
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم، به استثنای ذیل خواهیم رسید:
 An unhandled exception occurred while processing the request.
SqlException: Invalid column name 'Age'.
برای رفع این مشکل نیاز است مجددا مراحل Migrations را اجرا کرد:
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations add v2
D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef database update
در اینجا همان دستورات قبل را مجددا اجرا می‌کنیم. با این تفاوت که اینبار نام دلخواه این مرحله را مثلا v2، به معنای نگارش دوم وارد کرده‌ایم.
با اجرا این دستورات، فایل جدید 13950526073248_v2 به پوشه‌ی Migrations اضافه می‌شود. این فایل حاوی نحوه‌ی به روز رسانی بانک اطلاعاتی، بر اساس خاصیت جدید Age است. سپس با اجرای دستور dotnet ef database update، کار به روز رسانی بانک اطلاعاتی بر اساس مرحله‌ی v2 انجام می‌شود.


بنابراین هر بار که تغییری را در مدل‌های خود ایجاد می‌کنید، یکبار باید کلاس مهاجرت آن‌را ایجاد کنید و سپس آن‌را به بانک اطلاعاتی اعمال نمائید.


تهیه اسکریپت تغییرات بجای اعمال تغییرات توسط ابزارهای EF

شاید علاقمند باشید که پیش از اعمال تغییرات به بانک اطلاعاتی، یک اسکریپت SQL از آن تهیه کنید (جهت مطالعه و یا اعمال دستی آن توسط خودتان). برای اینکار می‌توانید دستور ذیل را در پوشه‌ی جاری پروژه اجرا کنید:
 D:\Prog\1395\Core1RtmEmptyTest\src\Core1RtmEmptyTest>dotnet ef migrations script -o v2.sql
در این حالت اسکریپت SQL تغییرات، در فایلی به نام v2.sql، در ریشه‌ی جاری پروژه تولید می‌شود.


تغییرات ساختار جدول __EFMigrationsHistory در EF Core 1.0


در EF 6.x، ساختار اطلاعات جدول نگهداری تاریخچه‌ی تغییرات، بسیار پیچیده بود و شامل رشته‌ای gzip شده‌ی حاوی یک snapshot از کل ساختار دیتابیس در هر مرحله‌ی migration بود. در این نگارش، این snapshot حذف شده‌است و بجای آن فایل ApplicationDbContextModelSnapshot.cs را مشاهده می‌کنید (تنها یک snapshot به ازای کل context برنامه). همچنین در اینجا کاملا مشخص است که چه مراحلی به بانک اطلاعاتی اعمال شده‌اند و دیگر خبری از رشته‌ی gzip شده‌ی قبلی نیست (تصویر فوق).

در شکل زیر ساختار قبلی این جدول را در EF 6.x مشاهده می‌کنید. در EF 6.x حتی فضای نام کلاس‌های موجودیت‌های برنامه هم مهم هستند و در صورت تغییر، مشکل ایجاد می‌شود:



مهاجرت خودکار از EF Core حذف شده‌است

در EF 6.x در کنار کلاس Db Context یک کلاس Configuration هم وجود داشت که برای مثال امکان چنین تعریفی در آن میسر هست:
public Configuration()
{
   AutomaticMigrationsEnabled = true;
}
کار آن مهاجرت خودکار اطلاعات context به بانک اطلاعاتی بود؛ بدون نیازی به استفاده از دستورات خط فرمان مرتبط. تمام این موارد از EF Core حذف شده‌اند و علت آن‌را می‌توانید در توضیحات یکی از اعضای تیم EF Core در اینجا مطالعه کنید و خلاصه‌ی آن به این شرح است:
با حذف مهاجرت خودکار:
- دیگر نیازی نیست تا model snapshots در بانک اطلاعاتی ذخیره شوند (همان ساده شدن ساختار جدول ذخیره سازی تاریخچه‌ی مهاجرت‌های فوق).
- در حالت افزودن یک مرحله‌ی مهاجرت، دیگر نیازی به کوئری گرفتن از بانک اطلاعاتی نخواهد بود (سرعت بیشتر).
- می‌توان چندین مرحله‌ی مهاجرت را افزود بدون اینکه الزاما مجبور به اعمال آن‌ها به بانک اطلاعاتی باشیم.
- کاهش کدهای مدیریت ساختار بانک اطلاعاتی.
- تیم‌ها برای یکی کردن تغییرات خود مشکلی نخواهند داشت چون دیگر snapshot مدل‌ها در جدول __EFMigrationsHistory ذخیره نمی‌شود.

بنابراین در EF Core می‌توان مهاجرت v1 را اضافه کرد. سپس تغییراتی را در کدها اعمال کرد. در ادامه مهاجرت v2 را تولید کرد و در آخر کار اعمال یکجای این‌ها را به بانک اطلاعاتی انجام داد.

هرچند در اینجا اگر می‌خواهید مرحله‌ی اجرای دستور dotnet ef database update را حذف کنید، می‌توانید از کدهای ذیل نیز استفاده نمائید:
using Core1RtmEmptyTest.Entities;
using Microsoft.EntityFrameworkCore;
using Microsoft.Extensions.DependencyInjection;

namespace Core1RtmEmptyTest.Migrations
{
    public static class DbInitialization
    {
        public static void Initialize(this IServiceScopeFactory scopeFactory)
        {
            using (var serviceScope = scopeFactory.CreateScope())
            {
                var context = serviceScope.ServiceProvider.GetService<ApplicationDbContext>();
                // Applies any pending migrations for the context to the database.
                // Will create the database if it does not already exist.
                context.Database.Migrate();
            }
        }
    }
}
روش فراخوانی آن نیز همانند روش فراخوانی متد SeedData است که پیشتر بحث شد.
کار متد Migrate، ایجاد بانک اطلاعاتی در صورت عدم وجود و سپس اعمال تمام مراحل migration ایی است که در جدول __EFMigrationsHistory ثبت نشده‌اند (دقیقا همان کار دستور dotnet ef database update را انجام می‌دهد).


تفاوت متد Database.EnsureCreated با متد Database.Migrate

اگر به متدهای context.Database دقت کنید، یکی از آن‌ها EnsureCreated نام دارد. این متد نیز سبب تولید بانک اطلاعاتی بر اساس ساختار Context برنامه می‌شود. اما هدف آن صرفا استفاده‌ی از آن در آزمون‌های واحد سریع است. از این جهت که جدول __EFMigrationsHistory را تولید نمی‌کند (برخلاف متد Migrate). بنابراین بجز آزمون‌های واحد، در جای دیگری از آن استفاده نکنید چون به دلیل عدم تولید جدول __EFMigrationsHistory توسط آن، قابلیت استفاده‌ی از بانک اطلاعاتی تولید شده‌ی توسط آن با امکانات migrations وجود ندارد. در پایان آزمون واحد نیز می‌توان از متد EnsureDeleted برای حذف این بانک اطلاعاتی موقتی استفاده کرد.



در قسمت بعد، مطالب تکمیلی مهاجرت‌ها را بررسی خواهیم کرد. برای مثال چگونه می‌توان کلاس‌های موجودیت‌ها را به اسمبلی‌های دیگری منتقل کرد.