مطالب
بررسی استراتژی‌های تشخیص تغییرات در برنامه‌های Angular
وقتی تغییری را در اشیاء خود به وجود می‌آورید، Angular بلافاصله متوجه آن‌ها شده و viewها را به روز رسانی می‌کند. هدف از این مکانیزم، اطمینان حاصل کردن از همگام بودن اشیاء مدل‌ها و viewها هستند. آگاهی از نحوه‌ی انجام این عملیات، کمک شایانی را به بالابردن کارآیی یک برنامه‌ی با رابط کاربری پیچیده‌ای می‌کند. یک شیء مدل در Angular عموما به سه طریق تغییر می‌کند:
- بروز رخ‌دادهای DOM مانند کلیک
- صدور درخواست‌های Ajax ایی
- استفاده از تایمرها (setTimer, setInterval)


ردیاب‌های تغییرات در Angular

تمام برنامه‌های Angular در حقیقت سلسله مراتبی از کامپوننت‌ها هستند. در زمان اجرای برنامه، Angular به ازای هر کامپوننت، یک تشخیص دهنده‌ی تغییرات را ایجاد می‌کند که در نهایت سلسله مراتب ردیاب‌ها را همانند سلسله مراتب کامپوننت‌ها ایجاد خواهد کرد. هر زمانیکه ردیابی فعال می‌شود، Angular این درخت را پیموده و مواردی را که تغییراتی را گزارش داده‌اند، بررسی می‌کند. این پیمایش به ازای هر تغییر رخ داده‌ی در مدل‌های برنامه صورت می‌گیرد و همواره از بالای درخت شروع شده و به صورت ترتیبی تا پایین آن ادامه پیدا می‌کند:


این پیمایش ترتیبی از بالا به پایین، از این جهت صورت می‌گیرد که اطلاعات کامپوننت‌ها از والدین آن‌ها تامین می‌شوند. تشخیص دهنده‌های تغییرات، روشی را جهت ردیابی وضعیت پیشین و فعلی یک کامپوننت ارائه می‌دهد تا Angular بتواند تغییرات رخ‌داده را منعکس کند. اگر Angular گزارش تغییری را از یک تشخیص دهنده‌ی تغییر دریافت کند، کامپوننت مرتبط را مجددا ترسیم کرده و DOM را به روز رسانی می‌کند.


استراتژی‌های تشخیص تغییرات در Angular

برای درک نحوه‌ی عملکرد سیستم تشخیص تغییرات نیاز است با مفهوم value types و reference types در JavaScript آشنا شویم. در JavaScript نوع‌های زیر value type هستند:
• Boolean
• Null
• Undefined
• Number
• String
و نوع‌های زیر Reference type محسوب می‌شوند:
• Arrays
• Objects
• Functions
مهم‌ترین تفاوت بین این دو نوع، این است که برای دریافت مقدار یک value type فقط کافی است از stack memory کوئری بگیریم. اما برای دریافت مقادیر reference types باید ابتدا در جهت یافتن شماره ارجاع آن، از stack memory کوئری گرفته و سپس بر اساس این شماره ارجاع، اصل مقدار آن‌را در heap memory پیدا کنیم.
این دو تفاوت را می‌توان در شکل زیر بهتر مشاهده کرد:



استراتژی Default یا پیش‌فرض تشخیص تغییرات در Angular

همانطور که پیشتر نیز عنوان شد، Angular تغییرات یک شیء مدل را در جهت تشخیص تغییرات و انعکاس آن‌ها به View برنامه، ردیابی می‌کند. در این حالت هر تغییری بین حالت فعلی و پیشین یک شیء مدل برای این منظور بررسی می‌گردد. در اینجا Angular این سؤال را مطرح می‌کند: آیا مقداری در این مدل تغییر یافته‌است؟
اما برای یک reference type می‌توان سؤالات بهتری را مطرح کرد که بهینه‌تر و سریعتر باشند. اینجاست که استراتژی OnPush تشخیص تغییرات مطرح می‌شود.


استراتژی OnPush تشخیص تغییرات در Angular

ایده اصلی استراتژی OnPush تشخیص تغییرات در Angular در immutable فرض کردن reference types نهفته‌است. در این حالت هر تغییری در شیء مدل، سبب ایجاد یک ارجاع جدید به آن در stack memory می‌شود. به این ترتیب می‌توان تشخیص تغییرات بسیار سریعتری را شاهد بود. چون دیگر در اینجا نیازی نیست تمام مقادیر یک شیء را مدام تحت نظر قرار داد. همینقدر که ارجاع آن در stack memory تغییر کند، یعنی مقادیر این شیء در heap memory تغییر یافته‌اند.
در این حالت Angular دو سؤال را مطرح می‌کند: آیا ارجاع به یک reference type در stack memory تغییر یافته‌است؟ اگر بله، آیا مقادیر آن در heap memory تغییر کرده‌اند؟ برای مثال جهت بررسی تغییرات یک آرایه‌ی با 30 عضو، دیگر در ابتدای کار نیازی نیست تا هر 30 عضو آن بررسی شوند (برخلاف حالت پیش‌فرض بررسی تغییرات). در حالت استراتژی OnPush، ابتدا مقدار ارجاع این آرایه در stack memory بررسی می‌شود. اگر تغییری در آن صورت گرفته بود، به معنای تغییری در اعضای آرایه‌است.
استراتژی OnPush در یک کامپوننت به نحو ذیل فعال و انتخاب می‌شود و مقدار پیش‌فرض آن ChangeDetectionStrategy.Default است:
 import {ChangeDetectionStrategy, Component} from '@angular/core';
@Component({
  // ...
  changeDetection: ChangeDetectionStrategy.OnPush
})
export class OnPushComponent {
  // ...
}
استراتژی OnPush تغییرات یک کامپوننت را در حالت‌های ذیل نیز ردیابی می‌کند:
- اگر مقدار یک خاصیت از نوع Input@ تغییر کند.
- اگر یک event handler رخ‌دادی را صادر کند.
- اگر سیستم ردیابی به صورت دستی فراخوانی شود.
- اگر سیستم ردیاب تغییرات child component آن، اجرا شود.


نوع‌های ارجاعی Immutable

همانطور که عنوان شد، شرط کار کردن استراتژی OnPush، داشتن نوع‌های ارجاعی immutable است. اما نوع ارجاعی immutable چیست؟
Immutable بودن به زبان ساده به این معنا است که ما هیچگاه جهت تغییر مقدار خاصیتی در یک شیء، آن خاصیت را مستقیما مقدار دهی نمی‌کنیم؛ بلکه کل شیء را مجددا مقدار دهی می‌کنیم.
برای نمونه در مثال زیر، خاصیت foo شیء before مستقیما مقدار دهی شده‌است:
static mutable() {
  var before = {foo: "bar"};
  var current = before;
  current.foo = "hello";
  console.log(before === current);
  // => true
}
اما اگر بخواهیم با آن به صورت Immutable «رفتار» کنیم، کل این شیء را جهت اعمال تغییرات، مقدار دهی مجدد خواهیم کرد:
static immutable() {
  var before = {foo: "bar"};
  var current = before;
  current = {foo: "hello"};
  console.log(before === current);
  // => false
}
البته باید دقت داشت در هر دو مثال، شیء‌های ایجاد شده در اصل mutable هستند؛ اما در مثال دوم، با این شیء به صورت immutable «رفتار» شده‌است و صرفا «تظاهر» به رفتار immutable با یک شیء ارجاعی صورت گرفته‌است.


معرفی کتابخانه‌ی Immutable.js

جهت ایجاد اشیاء واقعی immutable کتابخانه‌ی Immutable.js توسط Facebook ایجاد شده‌است و برای کار با استراتژی تشخیص تغییرات OnPush در Angular بسیار مناسب است.
برای نصب آن دستور ذیل  را صادر نمائید:
npm install immutable --save
یک نمونه مثال از کاربرد ساختارهای داده‌ی List و Map آن برای کار با آرایه‌ها و اشیاء:
import {Map, List} from 'immutable';

var foobar = {foo: "bar"};
var immutableFoobar = Map(foobar);
console.log(immutableFooter.get("foo"));
// => bar

var helloWorld = ["Hello", "World!"];
var immutableHelloWorld = List(helloWorld);
console.log(immutableHelloWorld.first());
// => Hello
console.log(immutableHelloWorld.last());
// => World!
helloWorld.push("Hello Mars!");
console.log(immutableHelloWorld.last());
// => Hello Mars!


تغییر ارجاع به یک شیء با استفاده از spread properties

const user = {
  name: 'Max',
  age: 30
}
user.age = 31
در این مثال تنها خاصیت age شیء user به روز رسانی می‌شود. بنابراین ارجاع به این شیء تغییر نخواهد کرد و اگر از روش changeDetection: ChangeDetectionStrategy.OnPush استفاده کنیم، رابط کاربری برنامه به روز رسانی نخواهد شد و این تغییر صرفا با بررسی عمیق تک تک خواص این شیء با وضعیت قبلی آن قابل تشخیص است (یا همان حالت پیش فرض بررسی تغییرات در Angular و نه حالت OnPush).
اگر علاقمند به استفاده‌ی از یک کتابخانه‌ی اضافی مانند Immutable.js در کدهای خود نباشید، روش دیگری نیز برای تغییر ارجاع به یک شیء وجود دارد:
const user = {
  name: 'Max',
  age: 30
}
const modifiedUser = { ...user, age: 31 }
در اینجا با استفاده از spread properties یک شیء کاملا جدید ایجاد شده‌است و ارجاع به آن با ارجاع به شیء user یکی نیست.

نمونه‌ی دیگر آن در حین کار با متد push یک آرایه‌است:
export class AppComponent {
  foods = ['Bacon', 'Lettuce', 'Tomatoes'];
 
  addFood(food) {
    this.foods.push(food);
  }
}
متد push، بدون تغییر ارجاعی به آرایه‌ی اصلی، عضوی را به آن آرایه اضافه می‌کند. بنابراین اعضای اضافه شده‌ی به آن نیز توسط استراتژی OnPush قابل تشخیص نیستند. اما اگر بجای متد push از spread operator استفاده کنیم:
addFood(food) {
  this.foods = [...this.foods, food];
}
اینبار this.food به یک شیء کاملا جدید اشاره می‌کند که ارجاع به آن، با ارجاع به شیء this.food قبلی یکی نیست. بنابراین استراتژی OnPush قابلیت تشخیص تغییرات آن‌را دارد.


آگاه سازی دستی موتور تشخیص تغییرات Angular در حالت استفاده‌ی از استراتژی OnPush

تا اینجا دریافتیم که استراتژی OnPush تنها به تغییرات ارجاعات به اشیاء پاسخ می‌دهد و به نحوی باید این ارجاع را با هر به روز رسانی تغییر داد. اما روش دیگری نیز برای وادار کردن این سیستم به تغییر وجود دارد:
 import { Component,  Input, ChangeDetectionStrategy, ChangeDetectorRef } from '@angular/core';
 
@Component({
  selector: 'app-child',
  templateUrl: './child.component.html',
  changeDetection: ChangeDetectionStrategy.OnPush
})
export class ChildComponent {
  @Input() data: string[];
 
  constructor(private cd: ChangeDetectorRef) {}
 
  refresh() {
      this.cd.detectChanges();
  }
}
در این کامپوننت از استراتژی OnPush استفاده شده‌است. در اینجا می‌توان همانند قبل با اشیاء و آرایه‌های موجود کار کرد (بدون اینکه ارجاعات به آن‌ها را تغییر دهیم و یا آن‌ها را immutable کنیم) و در پایان کار، متد detectChanges سرویس ChangeDetectorRef را به صورت دستی فراخوانی کرد تا Angular کار رندر مجدد view این کامپوننت را بر اساس تغییرات آن انجام دهد (کل کامپوننت به عنوان یک کامپوننت تغییر کرده به سیستم ردیابی تغییرات معرفی می‌شود).


کار با Observables در حالت استفاده‌ی از استراتژی OnPush

مطلب «صدور رخدادها از سرویس‌ها به کامپوننت‌ها در برنامه‌های Angular» را در نظر بگیرید. Observables نیز ما را از تغییرات رخ‌داده آگاه می‌کنند؛ اما برخلاف immutable objects با هر تغییری که رخ می‌دهد، ارجاع به آن‌ها تغییری نمی‌کند. آن‌ها تنها رخ‌دادی را به مشترکین، جهت اطلاع رسانی از تغییرات صادر می‌کنند.
بنابراین اگر از Observables و استراتژی OnPush استفاده کنیم، چون ارجاع به آن‌ها تغییری نمی‌کند، رخ‌دادهای صادر شده‌ی توسط آن‌ها ردیابی نخواهند شد. برای رفع این مشکل، امکان علامتگذاری رخ‌دادهای Observables به تغییر کرده پیش‌بینی شده‌است.
در اینجا کامپوننتی را داریم که قابلیت صدور رخ‌دادها را از طریق یک BehaviorSubject دارد:
 import { Component } from '@angular/core';
import { BehaviorSubject } from 'rxjs/BehaviorSubject';
 
@Component({ ... })
export class AppComponent {
  foods = new BehaviorSubject(['Bacon', 'Letuce', 'Tomatoes']);
 
  addFood(food) {
     this.foods.next(food);
  }
}
و کامپوننت دیگری توسط خاصیت ورودی data از نوع Observable در متد ngOnInit، مشترک آن خواهد شد:
 import { Component, Input, ChangeDetectionStrategy, ChangeDetectorRef, OnInit } from '@angular/core';
import { Observable } from 'rxjs/Observable';
 
@Component({
  selector: 'app-child',
  templateUrl: './child.component.html',
  changeDetection: ChangeDetectionStrategy.OnPush
})
export class ChildComponent implements OnInit {
  @Input() data: Observable<any>;
  foods: string[] = [];
 
  constructor(private cd: ChangeDetectorRef) {}
 
  ngOnInit() {
     this.data.subscribe(food => {
        this.foods = [...this.foods, ...food];
     });
  }
در این حالت چون از ChangeDetectionStrategy.OnPush استفاده می‌شود و ارجاع به this.data این observable با هر بار صدور رخ‌دادی توسط آن، تغییر نمی‌کند، سیستم ردیابی تغییرات آن‌را به عنوان تغییر کرده درنظر نمی‌گیرد. برای رفع این مشکل تنها کافی است رخ‌دادگردان آن‌را با متد markForCheck علامتگذاری کنیم:
ngOnInit() {
  this.data.subscribe(food => {
      this.foods = [...this.foods, ...food];
      this.cd.markForCheck(); // marks path
   });
}
markForCheck به Angular اعلام می‌کند که این مسیر ویژه را در بررسی بعدی سیستم ردیابی تغییرات لحاظ کن.
مطالب
آشنایی با Column Store Index در SQL Server 2012

 Column Store Index یکی از ویژگیهای جدید SQL Server 2012 می باشد، که کارایی Query های قایل اجرا روی دیتابیس‌های با حجم داده ای بسیار بالا را (که اصطلاحا به آنها Data Warehouse یا انبار داده گویند)، چندین برابر بهبود بخشیده است

 قبل از توضیح در مورد Column Store مختصری در مورد نحوه ذخیره سازی داده‌ها در SQL Server می پردازیم. می‌توان گفت در SQL Server دو روش ذخیره سازی وجود دارد،یکی بصورت ردیفی که اصطلاحا به آن  Row Storeیا  Row-Wise گویند، و دیگری بصورت ستونی که اصطلاحا به آن Column Store گویند

در روش ذخیره سازی Row Store، مقادیر ستونها در یک سطر بصورت متوالی ذخیره می‌شوند، در این روش ذخیره سازی از ساختار B-Tree یا Heap استفاده می‌شود.

یادآوری: در ساختار B-Tree، یک گره Root وجود دارد، و گره بعد از Root گره ای است که آدرس گره راست بعدی و آدرس گره چپ بعدی را در خود نگه می‌دارد.

شکل زیر نمای یک درخت B-Tree می‌باشد:

جهت کسب اطلاعات بیشتر درمورد ساختار B-Tree 

یادآوری: وقتی در یک جدول، ایندکسی از نوع Clustered ایجاد نماییم، SQL Server، در ابتدا یک کپی از جدول ایجاد و داده‌های جدول را از نو مرتب می‌نماید، و ساختار صفحه ریشه و دیگر صفحات را ایجاد می‌کند و سپس جدول اصلی را حذف می‌نماید. به جدولی که Clustered Index ندارد، اصطلاحا Heap گویند.

  برخلاف ذخیره سازی Row Store، در ذخیره سازی Column Store، داده‌ها بصورت ستونی ذخیره می‌شوند،در این روش داده ها، فشرده سازی می‌شوند و اینکار باعث می‌شود،در زمان درخواست یک Query، نیاز به Disk I/o به حداقل برسد، در نتیجه، زمان و سرعت پاسخگویی به پرس و جو‌ها بسیار افزایش می‌یابد.

شکل زیر نحوه ذخیره سازی داده ها،بصورت Row Store را نمایش می‌دهد:

  شکل بالا ذخیره سازی داده ها، در ساختار B-Tree یا Heap را نمایش می‌دهد، در شکل فوق یک جدول چهار ستونی با N سطر (Row) در نظر گرفته شده است.بطوریکه ستونهای هر Row بطور متوالی در یک صفحه (Page) یکسان ذخیره می‌شوند.

 شکل زیر نحوه ذخیره سازی داده ها،بصورت Column Store را نمایش می‌دهد:

  مطابق شکل،ستونهای مربوط به هر Row،همگی در یک صفحه (Page) یکسان ذخیره شده اند. به عنوان مثال ستون C1 که مربوط به سطر اول (Row1) می‌باشد، با ستون C1 که مربوط به سطر دوم (Row2) می‌باشد، در یک ستون و در یک صفحه (Page1) ذخیره شده اند، و الی آخر ...

   سئوال: یکبار دیگر به هردو شکل با دقت نگاهی بیاندازید، عمده تفاوت آنها در چیست؟

   جواب: درست حدس زدید، تفاوت بارز بین دو روش Column Store و Row Store در نحوه ذخیره سازی داده‌ها می‌باشد. بطور مثال، فرض کنید،در روش ذخیره سازی Row Store، به دنبال مقادیری از ستون C2 می‌باشید، SQL Server می‌بایست کل رکورد‌های جدول (منظور همه Row‌ها در همه Page ها)را Scan نماید، تا مقادیر مربوط به ستون C2 را بدست آورد.درحالیکه در روش ذخیره سازی Column Store، جهت یافتن مقادیر ستون C2، نیازی به Scan نمودن کل جدول نیست،بلکه SQL Server فقط به Scan نمودن ستون دوم (C2) یا Page2 بسنده می‌نماید.همین امر باعث افزایش چندین برابری، زمان پاسخگویی به هر Query می‌شود.

  سئوال: در روش ذخیره سازی Column Store، چگونه مصرف حافظه بهینه می‌شود؟

  جواب: واضح است،  که در روش SQL Server، Row Store مجبور است، برای بدست آوردن داده‌های مورد نظرتان،کل اطلاعات جدول را وارد حافظه نماید(اطلاعات اضافه ای که به هیچ وجه بدرد، نتیجه پرس و جوی شما نمی‌خورد)، و شروع به Scan داده‌های مد نظر شما می‌نماید.بطوریکه در روش SQL Server، Column Store، فقط ستون داده‌های مورد پرس و جو را در حافظه قرار می‌دهد.(در واقع فقط داده هایی را در حافظه قرار می‌دهد، که شما به آن نیاز دارید)،بنابراین،طبیعی است که در روش Column Store مقدار حافظه کمتری نسبت به روش Row Store در هنگام اجرای Query استفاده می‌شود. به عبارت دیگر می‌توان گفت که در روش Column Store به دلیل، به حداقل رساندن استفاده از Disk I/o سرعت و زمان پاسخگویی به پرس و جو‌ها چندین برابر می‌شود.

  برای درک بیشتر Row Store و Column Store مثالی می‌زنیم:

   فرض کنید،قصد بدست آوردن ستونهای C1 و C2 از جدول A را داریم، بنابراین خواهیم داشت:

Select C1, C2 from A

روش Row Store:

    در این روش همه صفحات دیسک (مربوط به جدول A) درون حافظه قرار داده می‌شود، یعنی علاوه بر ستونهای C1 و C2، اطلاعات مربوط به ستونهای C3 و C4 نیز درون حافظه قرار می‌گیرد،بطوریکه مقادیر ستونهای C3 و C4 به هیچ وجه مورد قبول ما نیست، و در خروجی پرس و جوی ما تاثیری ندارد، و فقط بی جهت حافظه اشغال می‌نماید.

روش Column Store:

  در این روش فقط صفحات مروبط به ستون C1 و C2 در حافظه قرار می‌گیرد.(منظور Page1 و Page2 می‌باشد) بنابراین فقط اطلاعات مورد نیاز در خروجی، در حافظه قرار می‌گیرد.

  •  از دیگر مزایای استفاده از روش Column Store، فشرده سازی داده می‌باشد،برای درک بیشتر توضیح می‌دهم:
      همانطور که در اوایل مطلبم به عرض رساندم، در روش Row Store ، داده‌ها در یک سطر و در یک Page ذخیره می‌شوند، بنابراین امکان وجود داده‌های تکراری در یک سطر به حداقل می‌رسد، چرا که، اگر فرض کنیم چهار ستون  به نام‌های ID،FirstName،LastName و City، داشته باشیم،در آن صورت بطور حتم،در یک سطر، داده تکراری وجود نخواهد داشت، اما ممکن است در تعداد سطرهای زیاد داده‌های تکراری مانند Firstname یا City و غیرو بوجود بیاید، این موضوع را بیان کردم، چون می‌خواستم عنوان کنم،بسیاری از الگوریتم‌های فشرده سازی از الگوی تکراری بودن داده، جهت فشرده سازی داده‌ها استفاده می‌کنند، به همین جهت فشرده سازی در روش Row Store به حداقل می‌رسد و فضای اشغال شده در حافظه دراین روش بسیار زیاد خواهد بود. اما در روش Column Store ، امکان تکراری بودن مقادیر یک ستون بسیار زیاد  است، بطور مثال ممکن است تعداد افرادی را که نام شهر  آنها "تهران" باشد مثلا 20 بار تکرار شده باشد، و چون در روش Column Store، ستون‌ها در یک Page ذخیره می‌شوند، بنابراین امکان استفاده از الگوریتمهای فشرده سازی در این روش بسیار بالا می‌باشد، در نتیجه مقدار فضایی را که در حافظه یا دیسک سخت توسط این روش اشغال می‌شود، بسیار کمتر از روش Row Store است.

چه موقع می‌توانیم از Column Store استفاده نماییم:

   در تعریف Column Store گفته بودم، روش فوق، جهت بهبود بخشیدن به زمان و سرعت پاسخگویی به Query‌های اجرا شده روی دیتابیس‌های با حجم داده ای بسیار بالا(Data Warehouse ) می‌باشد، به بیان ساده‌تر Column Store را روی دیتابیس‌های offline یا دیتابیسهایی که صرفا جهت گزارش گیری مورد استفاده قرار می‌گیرند، تنظیم می‌نمایند.در واقع با تنظیم Column Store Index روی Database‌های بزرگ مانند Database‌های بانک‌ها که حجم داده ای میلیونی در جداول آنها وجود دارد، سرعت پاسخگویی Query ها، چندین برابر افزایش می‌یابد.

  •      در یک جدول می‌توانید، هم Column Store Index داشته باشید و هم یک Row Store Index (منظور یک  Clustered Index می باشد)
  • Syntax برای ایجاد  Column Store Index به شرح ذیل می‌باشد:
CREATE [ NONCLUSTERED ] COLUMNSTORE INDEX index_name 
    ON <object> ( column  [ ,...n ] )
    [ WITH ( <column_index_option> [ ,...n ] ) ]
    [ ON {
           { partition_scheme_name ( column_name ) } 
           | filegroup_name 
           | "default" 
         }
    ]
[ ; ]

<object> ::=
{
    [database_name. [schema_name ] . | schema_name . ]
     table_name
{

<column_index_option> ::=
{
      DROP_EXISTING = { ON | OFF }
    | MAXDOP = max_degree_of_parallelism
 }
  • یک Column Store Index می‌بایست از نوع NONCLUSTERED باشد.
مثال از یک Column Store Index :
CREATE NONCLUSTERED COLUMNSTORE INDEX [IX_MyFirstName_ColumnStore]
ON [Test]
(Firstname)
در قطعه کد بالا، یک Column Store Index به نام Ix_MyFirstname_ColumnStore روی فیلد Firstname از جدول Test ایجاد شده است.
محدودیت‌های استفاده از Column Store Index به اختصار به شرح ذیل می‌باشد:
  • زمانی که در یک جدول، یک Column Store Index ایجاد نماییم، جدول ما  در حالت Read-only قرار می‌گیرد، بطوریکه از آن پس  اختیار Delete،Update و Insert روی جدول فوق را نخواهیم داشت. برای اینکه بتوانید عملیات Insert، Update یا Delete را انجام دهید، میبایست Column Store Index جدول مربوطه را Disable نمایید، و برای فعال نمودن Column Store Index، می‌بایست آن را Rebuild نمایید، با کلیک راست روی ایندکس ایجاد شده در SQL Server2012 موارد Disable و Rebuild قابل مشاهده می‌باشد.

یا بوسیله Script‌های زیر می‌توانید، عملیات Disable یا Rebuild را روی Column Store Index انجام دهید:
ALTER INDEX [IX_MyFirstName_ColumnStore] ON [Test] DISABLE

ALTER INDEX [IX_MyFirstName_ColumnStore] ON [Test] Rebuild
  • بیشتر از یک Column Store Index نمی‌توانید روی یک جدول ایجاد نمایید.
  • در صورتی که تمایل داشته باشید بوسیله Alter ، نوع فیلدی (Type)، را که Column Store Index روی آنها اعمال گردیده است، تغییر دهید، در ابتدا می‌بایست Column Store Index، خود را Drop یا حذف نمایید، سپس عملیات Alter را اعمال کنید، در غیر اینصورت با خطای SQL Server مواجه می‌شوید.
  • یک Column Store Index می‌تواند روی 1024 ستون در یک جدول اعمال گردد.
  • یک Column Store Index  نمی توانند، Unique باشد و نمی‌توان از آن به عنوان Primary Key یا Foreign Key استفاده نمود.
یاد آوری: با توجه به مزایای استفاده از Column Store Index، باید بگویم که در حجم‌های داده ای کم استفاده از Row Store Index بهتر می‌باشد. پیشنهاد مایکروسافت برای استفاده از Column Store Index برای دیتابیس‌های با حجم داده ای بسیار بالا می‌باشد.
موفق باشید
منابع:

مطالب
JQuery Plugins #1
جی‌کوئری به عنوان مهم‌ترین و پرکاربردترین کتابخانه جاوا اسکریپتی، حالا در اکثر سایت‌های اینترنتی استفاده می‌شود و هر روز به قابلیت‌ها و امکانات آن اضافه می‌گردد. اما بیش از خود این کتابخانه، پلاگین‌های آن است که تحول عظیمی را در طراحی وب سایت‌ها ایجاد نموده است. از انواع اسلایدها، تصاویر، منو‌ها، Tooltip ها، نمودارها، انیمیشن، جداول و هزاران پلاگین دیگر، همه و همه کد‌های جاوا اسکریپتی است که با استفاده از جی کوئری به صورت پلاگین نوشته شده است و امکان استفاده مجدد را به ما می‌دهد.

از کجا شروع کنیم
برای نوشتن پلاگین یک تابع با نام خاصیتی جدید را به jQuery.fn اضافه می‌نماییم.
jQuery.fn.myPlugin = function() {
//محتویات پلاگین را اینجا می‌نویسیم
};
اما، برای اینکه بتوانیم از میانبر $ در پلاگین استفاده نماییم و تداخلی با سایر کتابخانه‌ها نداشته باشد، از الگوی (IIFE (Immediately Invoked Function Expression D به صورت زیر استفاده می‌نماییم:
(function( $ ) {
  $.fn.myPlugin = function() {
  //محتویات پلاگین را اینجا می‌نویسیم
    };
})( jQuery );

محتوای پلاگین
حال می‌توانیم در تابع، کدهای پلاگین خود را بنویسیم. برای دسترسی به شیء پاس داده شده به پلاگین، از کلمه کلیدی this استفاده کرده و لازم نیست از (this)$ استفاده نماییم. در زیر یک پلاگین ساده تهیه شده است که با رفتن ماوس بر روی یک متن، خطی زیر آن می‌کشد:
(function($){
    $.fn.underline= function() {
        this.hover(function(){
            $(this).css( { text-decoration : underline })
        }, function(){
            $(this).css( { text-decoration : none } )
        });
    };
})(jQuery);
 
$("p").underline();
پلاگین بالا مقدار یا شیء ایی را بر نمی‌گرداند؛ اما اگر بخواهیم مقداری را برگردانیم از return استفاده می‌نماییم:
(function( $ ){

  $.fn.maxHeight = function() {
  
    var max = 0;

    this.each(function() {
      max = Math.max( max, $(this).height() );
    });

    return max;
  };
})( jQuery );
var tallest = $('div').maxHeight(); // بیشترین ارتفاع عنصر را برمی گرداند

حفظ خاصیت زنجیره‌ای پلاگین ها
در مثال بالا یک مقدار عددی برگردانده شده است؛ اما برای اینکه بتوانیم بصورت زنجیر وار خروجی پلاگین را به تابع یا هر پالاگین دیگری پاس دهیم از تابع each بصورت زیر استفاده می‌نماییم:
(function( $ ){

  $.fn.lockDimensions = function( type ) {  

    return this.each(function() {

      var $this = $(this);

      if ( !type || type == 'width' ) {
        $this.width( $this.width() );
      }

      if ( !type || type == 'height' ) {
        $this.height( $this.height() );
      }

    });

  };
})( jQuery );
$('div').lockDimensions('width').css('color', 'red');
در پلاگین بالا با از تابع each برای روی this و برگرداندن آن با return برای حفظ خاصیت زنجیره‌ای پلاگین استفاده می‌نماییم. در تابع each می‌بایست از (this)$ برای انجام عملیات بر روی شیء پاس داده شده استفاده کنیم. بدین صورت بعد از صدا زدن پلاگین، دوباره می‌توانیم از هر پلاگین یا تابع جی کوئری دیگری بر روی خروجی استفاده نماییم.

پیش فرض‌ها و تنظیمات
در پلاگین‌های پیشرفته‌تر می‌توانیم تنظیمات پیش فرضی را برای پلاگین در نظر بگیریم و این تنظیمات را به عنوان پارامتر ورودی از کاربر دریافت نماییم. جی کوئری دارای تابعی به نام extend است که امکان گسترش و ترکیب دو شیء را امکان پذیر می‌سازد به مثال زیر توجه نمایید:
(function( $ ){

  $.fn.tooltip = function( options ) {  

    var settings = $.extend( {
      'location'         : 'top',
      'background-color' : 'blue'
    }, options);

    return this.each(function() {        

      // Tooltip plugin code here

    });

  };
})( jQuery );
$('div').tooltip({
  'location' : 'left'
});
در این مثال، شیء settings با دو خاصیت location و background-color تعریف شده که با شیء options که از ورودی پلاگین دریافت نموده‌ایم با استفاده از تابع extend ترکیب شده است. خاصیت‌های که تعیین نشده باشند با مقادیر پیش فرض آن‌ها تکمیل می‌گردد.
ادامه دارد...
مطالب
MongoDB #13
توابع جمعی در MongoDB
عملگرهای جمعی، رکوردهای اطلاعات را پردازش می‌کنند و نتیجه‌های محاسبه شده را برمی‌گردانند. عملیات جمعی مقادیر چندین سند را باهم گروه بندی می‌کند و می‌تواند یک نوع از عملگرها را روی اطلاعات دسته بندی شده انجام دهد تا یک نتیجه‌ی واحد را برگرداند. در sql، دستور (*)count همراه Group by معادل یک تابع جمعی در MongoDB است.

متد ()aggregate
برای توابع جمعی در MongoDB باید از متد ()aggregate استفاده کنید.

گرامر
گرامر پایه متد ()aggregate به صورت زیر است:
>db.COLLECTION_NAME.aggregate(AGGREGATE_OPERATION)

مثال
در این مجموعه، داده‌های زیر را دارید:
{
   _id: ObjectId(7df78ad8902c)
   title: 'MongoDB Overview', 
   description: 'MongoDB is no sql database',
   by_user: 'user1',
   url: 'http://www.site.com',
   tags: ['mongodb', 'database', 'NoSQL'],
   likes: 100
},
{
   _id: ObjectId(7df78ad8902d)
   title: 'NoSQL Overview', 
   description: 'No sql database is very fast',
   by_user: 'user1',
   url: 'http://www.site.com',
   tags: ['mongodb', 'database', 'NoSQL'],
   likes: 10
},
{
   _id: ObjectId(7df78ad8902e)
   title: 'Neo4j Overview', 
   description: 'Neo4j is no sql database',
   by_user: 'Neo4j',
   url: 'http://www.neo4j.com',
   tags: ['neo4j', 'database', 'NoSQL'],
   likes: 750
},
حالا اگر بخواهید از مجموعه‌ی بالا یک لیست را که تعداد دوره‌های نوشته شده توسط هر کاربر را نمایش می‌دهد، استخراج کنید، باید ار متد () aggregate به صورت زیر استفاده نمائید:
> db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", num_tutorial : {$sum : 1}}}])
{
   "result" : [
      {
         "_id" : "user1",
         "num_tutorial" : 2
      },
      {
         "_id" : "Neo4j",
         "num_tutorial" : 1
      }
   ],
   "ok" : 1
}
>

معادل کوئری بالا در sql بصورت زیر خواهد بود:
select by_user, count(*) from mycol group by by_user
در مثال بالا، سندهای گروه بندی شده‌ی توسط فیلد by_user را داریم و در هر اجرای by_user مقدار قبلی جمع کلی افزایش می‌یابد. در اینجا لیست عبارت‌های جمعی موجود، آمده است.
عبارت  توضیحات   مثال
 $sum  مقدار تعیین شده از همه سندهای مجموعه را جمع می‌کند.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", num_tutorial : {$sum : "$likes"}}}])
 $avg میانگین همه مقادیر بدست آمده از سندهای مجموعه را محاسبه می‌کند.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", num_tutorial : {$avg : "$likes"}}}])
 $min کمترین مقادیر مشابه را از همه سندهای مجموعه، بر می‌گرداند.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", num_tutorial : {$min : "$likes"}}}])
 $max بیشترین مقادیر مشابه را از همه سندهای مجموعه، بر می‌گرداند.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", num_tutorial : {$max : "$likes"}}}])
 $push یک مقدار را در سند نتیجه، در یک آرایه درج می‌کند.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", url : {$push: "$url"}}}])
 $addToSet یک مقدار را در سند نتیجه در یک آرایه درج می‌کند، اما مقدار تکراری ایجاد نمی‌کند.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", url : {$addToSet : "$url"}}}])
 $first اولین سند از اسناد را برطبق گروه بندی بر می‌گرداند. معمولا این عبارت بعد از عبارت‌های مرتب سازی مرحله‌ای استفاده می‌شود.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", first_url : {$first : "$url"}}}])
 $last آخرین سند از اسناد را برطبق گروه بندی بر می‌گرداند. معمولا این عبارت بعد از عبارت‌های مرتب سازی مرحله‌ای استفاده می‌شود.
 db.mycol.aggregate([{$group : {_id : "$by_user", last_url : {$last : "$url"}}}])

مفهوم Pipeline
در Command shell یونیکس، خط لوله (Pipeline) به معنی امکان اجرای یک عملیات روی چندین ورودی و استفاده از خروجی بعنوان ورودی برای دستور بعدی و ادامه‌ی آن است. MongoDB نیز این مفهوم را در چارچوب توابع جمعی پشتیبانی می‌کند. یک مجموعه از مراحل وجود دارند که هرکدام از آنها یک مجموعه از اسناد را بعنوان ورودی می‌گیرند و یک مجموعه از سند را بعنوان نتیجه (یا نتیجه را بعنوان سند JSON در پایان خط لوله) ارائه می‌دهند. این عمل به نوبه خود می‌تواند برای مرحله بعد و یا مراحل بعدی، استفاده شود.
مراحل ممکن در چارچوب توابع جمعی در زیر آمده اند:
  • $project : برای انتخاب چندین فیلد از یک مجموعه استفاده می‌شود.
  • $match : این یک عملگر فیلترگذاری است که می‌تواند میزان اسنادی را که بعنوان ورودی در مرحله بعد گرفته می‌شوند، کاهش دهد.
  • $group : این همان تابع جمعی است که در بالا توضیح داده شد.
  • $skip : توسط این عبارت، در یک لیست بدست آمده (نتیجه)، می‌توانید از لیست اسناد بصورت روبه جلو صرفنظر کنید. 
  • $limit : این عبارت تعداد اسناد را توسط عدد گرفته شده، از موقعیت فعلی برای نمایش محدود می‌کند. 
  • $unwind : این عبارت برای باز کردن (unwind) سندی که از آرایه‌ها بهره گیری می‌کند استفاده می‌شود. وقتی از آرایه استفاده می‌کنید، داده از نوع پیش پیوست (Pre-joined) است و با این نوع داده، این عمل برای داشتن سندهای اختصاصی نا تمام خواهد ماند. بنابراین با این مرحله می‌توانید میزان اسناد را برای مرحله بعد افزایش دهید. 
مطالب
راهنمای تغییر بخش احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران سیستم مدیریت محتوای IRIS به ASP.NET Identity – بخش اول
سیستم مدیریت محتوای IRIS از سیستم‌های اعتبار سنجی و مدیریت کاربران رایج نظیر ASP.NET Membership و یا ASP.NET Simple Membership استفاده نمی‌کند و از یک سیستم احراز هویت سفارشی شده مبتنی بر FormsAuthentication بهره می‌برد. زمانیکه در حال نوشتن پروژه‌ی IRIS بودم هنوز ASP.NET Identity معرفی نشده بود و به دلیل مشکلاتی که سیستم‌های قدیمی ذکر شده داشت، یک سیستم اعتبار سنجی کاربران سفارشی شده را در پروژه پیاده سازی کردم.
برای اینکه با معایب سیستم‌های مدیریت کاربران پیشین و مزایای ASP.NET Identity آشنا شوید، مقاله زیر می‌تواند شروع خیلی خوبی باشد:


به این نکته نیز اشاره کنم که  هنوز هم می‌توان از FormsAuthentication مبتنی بر OWIN استفاده کرد؛ ولی چیزی که برای من بیشتر اهمیت دارد خود سیستم Identity هست، نه نحوه‌ی ورود و خروج به سایت و تولید کوکی اعتبارسنجی.
باید اعتراف کرد که سیستم جدید مدیریت کاربران مایکروسافت خیلی خوب طراحی شده است و اشکالات سیستم‌های پیشین خود را ندارد. به راحتی می‌توان آن را توسعه داد و یا قسمتی از آن را تغییر داد و به جرات می‌توان گفت که پایه و اساس هر سیستم اعتبار سنجی و مدیریت کاربری را که در نظر داشته باشید، به خوبی پیاده سازی کرده است.
در ادامه قصد دارم، چگونگی مهاجرت از سیستم فعلی به سیستم Identity را بدون از دست دادن اطلاعات فعلی شرح دهم.

رفع باگ ثبت کاربرهای تکراری نسخه‌ی کنونی

قبل از این که سراغ پیاده سازی Identity برویم، ابتدا باید یک باگ مهم را در نسخه‌ی قبلی، برطرف نماییم. نسخه‌ی کنونی مدیریت کاربران اجازه‌ی ثبت کاربر با ایمیل و یا نام کاربری تکراری را نمی‌دهد. جلوگیری از ثبت نام کاربر جدید با ایمیل یا نام کاربری تکراری از طریق کدهای زیر صورت گرفته است؛ اما در عمل، همیشه هم درست کار نمی‌کند.
        public AddUserStatus Add(User user)
        {
            if (ExistsByEmail(user.Email))
                return AddUserStatus.EmailExist;
            if (ExistsByUserName(user.UserName))
                return AddUserStatus.UserNameExist;

            _users.Add(user);
            return AddUserStatus.AddingUserSuccessfully;
        }
شاید الان با خود بگویید که چرا برای فیلدهای UserName و Email ایندکس منحصر به فرد تعریف نشده است؟ دلیلش این بوده که در زمان نگارش پروژه، Entity Framework پشتیبانی پیش فرضی از تعریف ایندکس نداشت و نوشتن همین شرط‌ها کافی به نظر می‌رسید. باز هم ممکن است بگویید که مسائل همزمانی چگونه مدیریت شده است و اگر دو کاربر مختلف در یک لحظه، نام کاربری یکسانی را انتخاب کنند، سیستم چگونه از ثبت دو کاربر مختلف با نام کاربری یکسان ممانعت می‌کند؟ 
جواب این است که ممانعتی نمی‌کند و دو کاربر با نام‌های کاربری یکسان ثبت می‌شوند؛ اما من برای وبسایت خودم که تعداد کاربرانش محدود بود این سناریو را محتمل نمی‌دانستم و کد خاصی برای جلوگیری از این اتفاق پیاده سازی نکرده بودم.
با این حال، در حال حاضر نزدیک به 20 کاربر تکراری در دیتابیسی که این سیستم استفاده می‌کند ثبت شده است. اما واقعا آیا دو کاربر مختلف اطلاعات یکسانی وارد کرده‌اند؟
 دلیل رخ دادن این اتفاق این است که کاربری که در حال ثبت نام در سایت است، وقتی که بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک می‌کند و اطلاعات به سرور ارسال می‌شوند، در سمت سرور بعد از رد شدن از شرطهای تکراری نبودن UserName و Email، قبل از رسیدن به متد SaveChanges برای ذخیره شدن اطلاعات کاربر جدید در دیتابیس، وقفه ای در ترد این درخواست به وجود می‌آید. کاربر که احساس می‌کند اتفاقی رخ نداده است، دوباره بر روی دکمه‌ی ثبت نام کلیک می‌کند و  همان اطلاعات قبلی به سرور ارسال می‌شود و این درخواست نیز دوباره شرط‌های تکراری نبودن اطلاعات را با موفقیت رد می‌کند( چون هنوز SaveChanges درخواست اول فراخوانی نشده است) و این بار SaveChanges درخواست دوم با موفقیت فراخوانی می‌شود و کاربر ثبت می‌شود. در نهایت هم ترد درخواست اول به ادامه‌ی کار خود می‌پردازد و SaveChanges درخواست اول نیز فراخوانی می‌شود و خیلی راحت دو کاربر با اطلاعات یکسان ثبت می‌شود. این سناریو را در ویژوال استادیو با قرار دادن یک break point قبل از فراخوانی متد SaveChanges می‌توانید شبیه سازی کنید.
احتمالا این سناریو با مباحث همزمانی در سیستم عامل و context switch‌های بین ترد‌ها مرتبط است و این context switch‌ها  بین درخواست‌ها و atomic نبودن روند چک کردن اطلاعات و ثبت آن ها، سبب بروز چنین مشکلی میشود.
برای رفع این مشکل می‌توان از غیر فعال کردن یک دکمه در حین انجام پردازش‌های سمت سرور استفاده کرد تا کاربر بی حوصله، نتواند چندین بار بر روی یک دکمه کلیک کند و یا راه حل اصولی‌تر این است که ایندکس منحصر به فرد برای فیلدهای مورد نظر تعریف کنیم.
به طور پیش فرض در ASP.NET Identity برای فیلدهای UserName و Email ایندکس منحصر به فرد تعریف شده است. اما مشکل این است که به دلیل وجود کاربرانی با Email و UserName تکراری در دیتابیس کنونی، امکان تعریف Index منحصر به فرد وجود ندارد و پیش از انجام هر کاری باید این ناهنجاری را در دیتابیس برطرف نماییم.
   
به شخصه معمولا برای انجام کارهایی از این دست، یک کنترلر در برنامه خود تعریف می‌کنم و در آنجا کارهای لازم را انجام می‌دهم.
در اینجا من برای حذف کاربران با اطلاعات تکراری، یک کنترلر به نام Migration و اکشن متدی به نام RemoveDuplicateUsers تدارک دیدم.
using System.Linq;
using System.Web.Mvc;
using Iris.Datalayer.Context;

namespace Iris.Web.Controllers
{
    public class MigrationController : Controller
    {
        public ActionResult RemoveDuplicateUsers()
        {
            var db = new IrisDbContext();

            var lstDuplicateUserGroup = db.Users
                                               .GroupBy(u => u.UserName)
                                               .Where(g => g.Count() > 1)
                                               .ToList();

            foreach (var duplicateUserGroup in lstDuplicateUserGroup)
            {
                foreach (var user in duplicateUserGroup.Skip(1).Where(user => user.UserMetaData != null))
                {
                    db.UserMetaDatas.Remove(user.UserMetaData);
                }
                
                db.Users.RemoveRange(duplicateUserGroup.Skip(1));
            }

            db.SaveChanges();

            return new EmptyResult();
        }
    }
}
در اینجا کاربران بر اساس نام کاربری گروه بندی می‌شوند و گروه‌هایی که بیش از یک عضو داشته باشند، یعنی کاربران آن گروه دارای نام کاربری یکسان هستند و به غیر از کاربر اول گروه، بقیه باید حذف شوند. البته این را متذکر شوم که منطق وبسایت من به این شکل بوده است و اگر منطق کدهای شما فرق می‌کند، مطابق با منطق خودتان این کدها را تغییر دهید.

تذکر: اینجا شاید بگویید که چرا cascade delete برای UserMetaData فعال نیست و بخواهید که آن را اصلاح کنید. پیشنهاد من این است که اکنون از هدف اصلی منحرف نشوید و تمام تمرکز خود را بر روی انتقال به ASP Identity با حداقل تغییرات بگذارید. این گونه نباشد که در اواسط کار با خود بگویید که بد نیست حالا فلان کتابخانه را آپدیت کنم یا این تغییر را بدهم بهتر می‌شود. سعی کنید با حداقل تغییرات رو به جلو حرکت کنید؛ آپدیت کردن کتابخانه‌ها را هم بعدا می‌شود انجام داد.
   

 مقایسه ساختار جداول دیتابیس کاربران IRIS با ASP.NET Identity

ساختار جداول ASP.NET Identity به شکل زیر است:

ساختار جداول سیستم کنونی هم بدین شکل است:

همان طور که مشخص است در هر دو سیستم، بین ساختار جداول و رابطه‌ی بین آن‌ها شباهت‌ها و تفاوت هایی وجود دارد. سیستم Identity دو جدول بیشتر از IRIS دارد و برای جداولی که در سیستم کنونی وجود ندارند نیاز به انجام کاری نیست و به هنگام پیاده سازی Identity، این جداول به صورت خودکار به دیتابیس اضافه خواهند شد.

دو جدول مشترک در این دو سیستم، جداول Users و Roles هستندکه نحوه‌ی ارتباطشان با یکدیگر متفاوت است. در Iris بین User و Role رابطه‌ی یک به چند وجود دارد ولی در Identity، رابطه‌ی بین این دو جدول چند به چند است و جدول واسط بین آن‌ها نیز UserRoles نام دارد.

از آن جایی که من قصد دارم در سیستم جدید هم رابطه‌ی بین کاربر و نقش چند به چند باشد، به پیش فرض‌های Identity کاری ندارم. به رابطه‌ی کنونی یک به چند کاربر و نقشش نیز دست نمی‌گذارم تا در انتها با یک کوئری از دیتابیس، اطلاعات نقش‌های کاربران را به جدول جدیدش منتقل کنم.

جدولی که در هر دو سیستم مشترک است و هسته‌ی آن‌ها را تشکیل می‌دهد، جدول Users است. اگر دقت کنید می‌بینید که این جدول در هر دو سیستم، دارای یک سری فیلد مشترک است که دقیقا هم نام هستند مثل Id، UserName و Email؛ پس این فیلد‌ها از نظر کاربرد در هر دو سیستم یکسان هستند و مشکلی ایجاد نمی‌کنند.

یک سری فیلد هم در جدول User در سیستم IRIS هست که در Identity نیست و بلعکس. با این فیلد‌ها نیز کاری نداریم چون در هر دو سیستم کار مخصوص به خود را انجام می‌دهند و تداخلی در کار یکدیگر ایجاد نمی‌کنند.

اما فیلدی که برای ذخیره سازی پسورد در هر دو سیستم استفاده می‌شود دارای نام‌های متفاوتی است. در Iris این فیلد Password نام دارد و در Identity نامش PasswordHash است.

برای اینکه در سیستم کنونی، نام  فیلد Password جدول User را به PasswordHash تغییر دهیم قدم‌های زیر را بر می‌داریم:

وارد پروژه‌ی DomainClasses شده و کلاس User را باز کنید. سپس نام خاصیت Password را به PasswordHash تغییر دهید.  پس از این تغییر بلافاصله یک گزینه زیر آن نمایان می‌شود که می‌خواهد در تمام جاهایی که از این نام استفاده شده است را به نام جدید تغییر دهد؛ آن را انتخاب کرده تا همه جا Password به PasswordHash تغییر کند.

برای این که این تغییر نام بر روی دیتابیس نیز اعمال شود باید از Migration استفاده کرد. در اینجا من از مهاجرت دستی که بر اساس کد هست استفاده می‌کنم تا هم بتوانم کدهای مهاجرت را پیش از اعمال بررسی و هم تاریخچه‌ای از تغییرات را ثبت کنم.

برای این کار، Package Manager Console را باز کرده و از نوار بالایی آن، پروژه پیش فرض را بر روی DataLayer قرار دهید. سپس در کنسول، دستور زیر را وارد کنید:

Add-Migration Rename_PasswordToPasswordHash_User

اگر وارد پوشه Migrations پروژه DataLayer خود شوید، باید کلاسی با نامی شبیه به 201510090808056_Rename_PasswordToPasswordHash_User ببینید. اگر آن را باز کنید کدهای زیر را خواهید دید: 

  public partial class Rename_PasswordToPasswordHash_User : DbMigration
    {
        public override void Up()
        {
            AddColumn("dbo.Users", "PasswordHash", c => c.String(nullable: false, maxLength: 200));
            DropColumn("dbo.Users", "Password");
        }
        
        public override void Down()
        {
            AddColumn("dbo.Users", "Password", c => c.String(nullable: false, maxLength: 200));
            DropColumn("dbo.Users", "PasswordHash");
        }
    }

بدیهی هست که این کدها عمل حذف ستون Password را انجام میدهند که سبب از دست رفتن اطلاعات می‌شود. کد‌های فوق را به شکل زیر ویرایش کنید تا تنها سبب تغییر نام ستون Password به PasswordHash شود.

    public partial class Rename_PasswordToPasswordHash_User : DbMigration
    {
        public override void Up()
        {
            RenameColumn("dbo.Users", "Password", "PasswordHash");
        }
        
        public override void Down()
        {
            RenameColumn("dbo.Users", "PasswordHash", "Password");
        }
    }

سپس باز در کنسول دستور Update-Database  را وارد کنید تا تغییرات بر روی دیتابیس اعمال شود.

دلیل اینکه این قسمت را مفصل بیان کردم این بود که می‌خواستم در مهاجرت از سیستم اعتبارسنجی خودتان به ASP.NET Identity دید بهتری داشته باشید.

تا به این جای کار فقط پایگاه داده سیستم کنونی را برای مهاجرت آماده کردیم و هنوز ASP.NET Identity را وارد پروژه نکردیم. در بخش‌های بعدی Identity را نصب کرده و تغییرات لازم را هم انجام می‌دهیم.

پاسخ به بازخورد‌های پروژه‌ها
تگ a در گزارش
- بهترین مکان برای طرح سؤالات مرتبط با خود کتابخانه iTextSharp سایت stack overflow و انتخاب tag ایی به همین نام در آنجا است. بر اساس برچسب iTextSharp خود نویسندگان این کتابخانه حضور دارند و به شما پاسخ خواهند داد.
- سایت جاری امکان ارسال کد به همراه syntax highlighting خودکار آن‌را دارد و نیازی به ارسال تصویر نیست. فقط بر روی دکمه کد، در نوار ابزار ادیتور آن کلیک کنید.
- امکانات HTMLWorker محدود است. به همین جهت آن‌را بازنشسته کرده‌اند (دیگر پشتیبانی نمی‌شود) و با نمونه جدیدتری به نام XML Worker آن‌را جایگزین کرده‌اند که امکانات پردازش CSS ایی بهتری دارد.
نظرات مطالب
React 16x - قسمت 29 - احراز هویت و اعتبارسنجی کاربران - بخش 4 - محافظت از مسیرها
با توجه به تغییرات اخیر  در سیست مسیریابی React-router-dom نسخه 6 ، جهت محافظت از مسیرها میتوان کد زیر را مورد بررسی قرار داد.

const ProtectedRoute = ( {children,roles }) => {

    const isLoggedIn=authService.isLoggedIn();

    if (!isLoggedIn) {
        return <Navigate to="/login" replace />;
    }
    if(roles)
    {
        //checkRoles

        if(result_roles===false)
            return <Navigate to="/login" replace />;
    }
    return children;
};
export default ProtectedRoute
نحوه استفاده
 <Routes>
<Route path="/product/new" element={
            <ProtectedRoute roles={["hesabdar", "anbardar"]}>
              <AdminTemplate>
                <NewProduct/>
              </AdminTemplate>
            </ProtectedRoute>
          }/>
 </Routes>

با توجه به اینکه در نسخه اخیر امکان استفاده از هیچ تگی جز Route در زیر مجموعه تگ Routes نیست. باید این کامپوننت در داخل خصوصیت element تعریف گردد. در این حالت نیز به راحتی امکان تعریف قالب پدر یا مستر نیز وجود دارد.
در sfc مربوط به ProtctedRoute ابتدا دو فیلد به نام‌های children و roles از props دریافت میگردد. children یک خصوصیتی است که توسط خود rect فراهم شده و شامل کامپوننت‌های فرزند میباشد و roles نیز یک فیلد تعریف شده توسط کاربر باید باشد که مشخص میکند چه نقش یا نقش هایی به این آدرس دسترسی دارند. در این کامپوننت ابتدا بررسی میشود که اگر کاربر لاگین نکرده است باید به صفحه لاگین هدایت شود و در صورتی که roles مورد نظر نیز وارد شده است مقادیر آن بررسی میگردد و اگر شامل هیچ یک از نقش‌های تعریف شده نبود مجددا به صفحه لاگین هدایت میشود و در صورتی که شروط بالا تایید شد مقدار children بازگردانده میشود.
مطالب
آموزش Knockout.Js #2
در پست قبلی با مفاهیم و ویژگی‌های کلی KO آشنا شدید. KO از الگوی طراحی MVVM استفاده می‌کند. از آن جا که یکی از پیش نیاز‌های KO آشنایی اولیه با مفاهیم View و Model است نیاز به توضیح در این موارد نیست اما اگر به هر دلیلی با این مفاهیم آشنایی ندارید می‌توانید از اینجا شروع کنید. اما درباره ViewModel که کمی مفهوم متفاوتی دارد، این نکته قابل ذکر است که KO از ViewModel برای ارتباط مستقیم بین View و Model استفاده می‌کند، چیزی شبیه به منطق MVC با این تفاوت که ViewModel به جای Controller قرار خواهد گرفت.

ابتدا باید به شرح برخی مفاهیم در KO بپردازم:
»Observable(قابل مشاهده کردن تغییرات)
KO از Observable برای ردیابی و مشاهده تغییرات خواص ViewModel استفاده می‌کند. در واقع Observable دقیقا شبیه به متغیر‌ها در JavaScript عمل می‌کنند با این تفاوت که به KO اجازه می‌دهند که تغییرات این خواص را پیگیری کند و این تغییرات را به بخش‌های مرتبط View اعمال نماید. اما سوال این است که KO چگونه متوجه می‌شود که این تغییرات بر کدام قسمت در View تاثیر خواهند داشت؟ جواب این سوال در مفهوم Binding است.
»Binding
برای اتصال بخش‌های مختلف View به Observable‌ها باید از binding(مقید سازی) استفاده کنیم. بدون عملیات binding، امکان اعمال تغییرات Observable‌ها بر روی عناصر HTML امکان پذیر نیست.
برای مثال در شکل زیر یکی از خواص ViewModel را به View متناظر مقید شده است.

با کمی دقت در شکل بالا این نکته به دست می‌آید که می‌توان در یک ViewModel، فقط خواص مورد نظر را به عناصر Html مقید کرد.

دانلود فایل‌های مورد نیاز

فایل‌های مورد نیاز برای KO رو می‌توانید از اینجا دانلود نمایید و به پروژه اضافه کنید. به صورت پیش فرض فایل‌های مورد نیاز KO، در پروژه‌های MVC 4 وجود دارد و نیاز به دانلود آن‌ها نیست و شما باید فقط مراحل BundleConfig را انجام دهید.

تعریف ViewModel

برای تعریف ViewModel و پیاده سازی مراحل Observable و binding باید به صورت زیر عمل نمایید:

<html lang='en'>
<head>
<title>Hello, Knockout.js</title>
<meta charset='utf-8' />
<link rel='stylesheet' href='style.css' />
</head>
<body>
<h1>Hello, Knockout.js</h1>
<script type='text/javascript' src='knockout-2.1.0.js'>   
      <script type='text/javascript'>
             var personViewModel = {
                  firstName: "Masoud",
                  lastName: "Pakdel"
                };
                 ko.applyBindings(personViewModel);
       </script>
</script>
</body>
</html>
مشاهده می‌کنید که ابتدا یک ViewModel به نام person ایجاد کردم همراه با دو خاصیت به نام‌های firstName و lastName. تابع applyBinding برای KO بدین معنی است که این آبجکت به عنوان یک ViewModel در این صفحه مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اما برای مشاهده تغییرات باید یک عنصر HTML را یه این ViewModel مقید(bind) کنیم.

مقید سازی عناصر HTML

برای مقید سازی عناصر HTML به ViewModel‌ها باید از data-bind attribute استفاده نماییم. برای مثال:
<p><span data-bind='text: firstName'></span>'s Shopping Cart</p>
اگر به data-bind در تگ span بالا توجه کنید خواهید دید که مقدار text در این تگ را به خاصیت firstName در viewModel این صفحه bind شده است. تا اینجا KO می‌داند که چه عنصر از DOM به کدام خاصیت از ViewModel مقید شده است اما هنوز دستور ردیابی تغییرات(Observable) را برای KO تعیین نکردیم.

چگونه خواص را Observable کنیم
در پروژه‌های WPF، فقط در صورتی تغییرات خواص یک کلاس ردیابی می‌شوند که اولا کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی کرده باشد ثانیا، در متد set این خواص، متد OnPropertyChanged(البته این متد می‌تواند هر نام دیگری نیز داشته باشد) صدا زده شده باشد. نکته مهم و اساسی در KO نیز همین است که برای اینکه KO بتواند تغییرات هر خاصیت را مشاهده کند حتما خواص مورد نظر  باید Observable  شوند. برای این کار کافیست به صورت عمل کنید:
var personViewModel = {
  firstName: ko.observable("Masoud"),
  lastName: ko.observable("Pakdel")
};
مزیت اصلی برای اینکه حتما خواص مورد نظرتان  Observable شوند این است که، در صورتی که مایل نباشید تغییرات یک خاصیت  بر روی View اعمال شود کافیست از دستور بالا استفاده نکنید. درست مثل اینکه هرگز مقدار آن تغییر نکرده است.

پیاده سازی متد‌های get و set
همان طور که متوجه شدید، Observable‌ها متغیر نیستند بلکه تابع هستند در نتیجه برای دستیابی به مقدار یک observable کافیست آن را بدون پارامتر ورودی صدا بزنیم و برای تغییر در مقدار آن باید همان تابع را با مقدار جدید صدا بزنیم. برای مثال:
personViewModel.firstName() // Get
personViewModel.firstName("Masoud") // Set
البته این نکته را هم متذکر شوم که در ViewModel‌های خود می‌توانید توابع سفارشی مورد نیاز را بنویسید و از آن‌ها در جای مناسب استفاده نماید(شبیه به مفاهیم Command‌ها در WPF)
مقید سازی تعاملی
اگر با WPF آشنایی دارید می‌دانید که در این گونه پروژه‌ها می‌توان رویداد‌های مورد نظر را به Command‌های خاص در ViewModel مقید کرد. در KO نیز این امر به آسانی امکان پذیر است که به آن Interactive Bindings می‌گویند. فقط کافیست در data-bind attribute  از نام رویداد استفاده نماییم. مثال:
ایتدا بک ViewModel به صورت زیر خواهیم داشت:
function PersonViewModel() {
   this.firstName = ko.observable("Masoud");
   this.lastName = ko.observable("Pakdel");
   this.clickMe= function() {
    alert("this is test!");
  };
};
تنها نکته قابل ذکر تعریف تابع سفارشی به نام clickMe است که به نوعی معادل Command مورد نظر ما در WPF است.  در عنصر HTML مورد نظر که در این جا button است باید data-binding به صورت زیر باشد:
<button data-bind='click: clickMe'>Click Me...</button>
در نتیجه بعد از کلیک بر روی button بالا تابع مورد نظر در viewModel اجرا خواهد شد.
پس به صورت خلاصه:
  • ابتدا ViewModel مورد نظر را ایجاد نمایید؛
  • سپس با استفاده از data-bind عملیات مقید سازی بین View و ViewModel را انجام دهید
  • در نهایت با استفاده از Obsevable تغییرات خواص مورد نظر را ردیابی نمایید.

ادامه دارد...