مطالب
کنترل نرخ ورود اطلاعات در برنامه‌های Angular
فرض کنید قصد دارید همزمان با تایپ کاربر، نتایج جستجو را به او نمایش دهید. این جستجو نیز عموما به همراه ارسال یک درخواست HTTP به سمت سرور و نمایش اطلاعات بازگشتی به کاربر است. جهت کاهش تعداد رفت و برگشت‌های به سرور، کاهش بار سرور و همچنین کاهش تعداد بار به روز رسانی رابط کاربری، کتابخانه‌ی RxJS به همراه متدهایی است که امکان کاهش نرخ ورودی کاربر را میسر می‌کنند.


کنترلر جستجوی سمت سرور و سرویس سمت کلاینت استفاده کننده‌ی از آن

در اینجا کنترلر و اکشن متدی را جهت جستجوی قسمتی از نام کشورها، مشاهده می‌کنید:
    [Route("api/[controller]")]
    public class TypeaheadController : Controller
    {
        [HttpGet("[action]")]
        public async Task<IActionResult> SearchCountries(string term)
        {
            await Task.Delay(1000); // simulating a slow operation

            var items = new[]
                {
                     "Afghanistan",
                     "Albania",
                     "Algeria",
                     "American Samoa",
                     "Andorra",
                     "Angola",
                     "Anguilla",
                     "Antarctica",
                     "Antigua and/or Barbuda"
                };
            var results = string.IsNullOrWhiteSpace(term) ? items :
                           items.Where(item => item.StartsWith(term, StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
            return Json(results.ToArray());
        }
    }
از این کنترلر به نحو ذیل در برنامه‌ی Angular برای ارسال اطلاعات و انجام جستجو استفاده می‌شود:
import { HttpClient, HttpErrorResponse } from "@angular/common/http";
import { Injectable } from "@angular/core";
import { Observable } from "rxjs/Observable";
import { ErrorObservable } from "rxjs/observable/ErrorObservable";
import { catchError, map } from "rxjs/operators";

@Injectable()
export class SearchService {

  constructor(private http: HttpClient) { }

  searchCountries(term: string): Observable<string[]> {
    return this.http
      .get(`/api/Typeahead/SearchCountries?term=${encodeURIComponent(term)}`)
      .pipe(
        map(response => response || {}),
        catchError((error: HttpErrorResponse) => ErrorObservable.create(error))
      );
  }
}
در اینجا از اپراتور pipe مخصوص RxJS 5.5 استفاده شده‌است.


جستجوی ورودی کاربر به ازای هربار ورود اطلاعات توسط او

صرفنظر از نوع فرمی که استفاده می‌کنید (مبتنی بر قالب‌ها و یا واکنشی)، جهت انتقال هربار فشرده شدن کلیدی به کدهای کامپوننت، می‌توان از رخ‌داد input استفاده کرد:
<label>Country: </label>
<input type="text" (input)="onSearch1Change($event.target.value)" />
<ul class="list-group">
   <li class="list-group-item" *ngFor="let country of countries1">
        {{country}}
   </li>
</ul>
و سپس متد مدیریت کننده‌ی آن در کامپوننت نیز به صورت زیر تعریف می‌شود:
onSearch1Change(value: string) {
 
}
در این حالت روش ابتدایی واکنش نشان دادن به هر ورودی، تزریق SearchService فوق به سازنده‌ی این کامپوننت
 constructor(private searchService: SearchService) { }
و سپس مشترک متد جستجوی سمت سرور آن، شدن است.
این روش ابتدایی سه مشکل را به همراه دارد:
الف) به ازای هر بار فشرده شدن کلیدی در Input box، یک درخواست به سمت سرور ارسال می‌شود. برای مثال اگر هدف اصلی کاربر، جستجوی کشورهای شروع شده‌ی با alg باشد، سه درخواست به سمت سرور ارسال می‌شوند و سه بار هم رابط کاربری به روز می‌شود.
ب) اگر در این بین، کاربر حرفی را کم و زیاد کند، درخواست‌های قبلی لغو نمی‌شوند.
ج) درخواست‌ها به صورت موازی به سرور ارسال می‌شوند. ممکن است نتیجه‌ی یکی زودتر و دیگری دیرتر دریافت شود. در این حالت آخرین نتیجه‌ی رسیده، نتایج قبلی را بازنویسی می‌کند که ممکن است الزاما نتیجه‌ای نباشد که کاربر درخواست کرده‌است.


کنترل نرخ ورود اطلاعات توسط متد debounceTime

با اعمال اپراتور debounceTime به رخ‌داد تغییرات ورودی، می‌توان نرخ ورودی کاربر و واکنش نشان دادن به آن‌را کاهش داد. برای مثال اگر این عدد به 300 میلی ثانیه تنظیم شده باشد، صرفا به اولین ورودی رسیده‌ی پس از 300 میلی ثانیه واکنش نشان داده می‌شود و از مابقی صرفنظر خواهد شد. به این ترتیب دیگر به ازای هربار فشرده شدن کلیدی توسط کاربر جستجو صورت نمی‌گیرد. همچنین با ترکیب آن با اپراتور distinctUntilChanged می‌توان تنها به تغییرات غیرتکراری واکنش نشان داد:
export class AutocompleteSampleComponent implements OnInit {

  countries1: string[] = [];
  private model1Changed: Subject<string> = new Subject<string>();
  private dueTime = 300;

  constructor(private searchService: SearchService) { }

  ngOnInit() {
    this.model1Changed
      .pipe(
        debounceTime(this.dueTime),
        distinctUntilChanged(),
        flatMap(inputValue => {
          console.log("debounced input value1", inputValue);
          return this.searchService.searchCountries(inputValue);
        })
      )
      .subscribe(countries => {
        this.countries1 = countries;
      });
  }

  onSearch1Change(value: string) {
    this.model1Changed.next(value);
  }
}
بنابراین بجای اینکه متد this.searchService.searchCountries دقیقا داخل onSearch1Change فراخوانی شود، باید بتوان تغییرات صورت گرفته‌ی نهایی را پس از اعمال debounceTime و distinctUntilChanged به آن ارسال کرد و سپس نتیجه را به کاربر نمایش داد.
برای این منظور یک Subject تعریف شده‌است تا کار مدیریت تغییرات رسیده (کلیدهای فشرده شده‌ی توسط کاربر) را انجام دهد. در این‌حالت فرصت خواهیم داشت تا انواع و اقسام اپراتورهای RxJS را با هم ترکیب و صرفا نتیجه‌ی نهایی (آخرین ورودی یکتای با تاخیر او) را به searchService ارسال کنیم.
متد onSearch1Change نیز تنها کافی است با فراخوانی متد next این Subject‌، جریان تغییرات رسیده را به آن انتقال دهد.
در اینجا برای انتقال آخرین ورودی یکتای با تاخیر به متد this.searchService.searchCountries از اپراتور flatMap استفاده شده‌است. این اپراتور، آخرین ورودی فیلتر شده را دریافت کرده و به متد searchCountries ارسال می‌کند. همچنین خروجی آن نیز یک Observable است. به همین جهت در ادامه می‌توان توسط متد subscribe، مشترک آن شد و آرایه‌ی countries دریافتی از سرور را به کاربر نمایش داد.



بهبود کارآیی جستجو با لغو درخواست‌های پیشین

تا اینجا توانستیم نرخ ورود اطلاعات کاربر را به صورت کنترل شده‌ای به متد this.searchService.searchCountries ارسال کنیم و نه اینکه به ازای هر بار ورود اطلاعات توسط آن، یکبار این متد فراخوانی شود. اما همانطور که در تصویر فوق مشاهده می‌کنید، در اینجا هدف نهایی کاربر، جستجوی نام کشورهای شروع شده‌ی با alg بوده است و در این بین چندین بار سعی و خطا انجام داده‌است تا به alg رسیده‌است. مشکل اینجا است که هیچکدام از درخواست‌های قبلی او که مدنظر نبوده‌اند، لغو نشده‌اند و تمام آن‌ها صورت گرفته و همچنین سبب به روز رسانی‌های مکرر رابط کاربری شده‌اند.
برای رفع یک چنین مشکلی و لغو خودکار درخواست‌های قبلی، اپراتور دیگری به نام switchMap وجود دارد که دقیقا یک چنین کاری را انجام می‌دهد. در اینجا برخلاف اپراتور flatMap، تمام درخواست‌های تمام نشده‌ی قبلی، لغو شده و صرفا آخرین مورد پردازش می‌شود.


برای اعمال آن نیز در کدهای فوق تنها کافی است flatMap را با switchMap جایگزین کنید. پس از آن نتیجه را در تصویر فوق ملاحظه می‌کنید. اینبار اگر هدف نهایی کاربر جستجوی alg باشد، تمام ورودی‌های قبلی او به صورت خودکار لغو می‌شوند و دیگر پردازش نخواهند شد که در نهایت سبب بالا رفتن کارآیی برنامه با کاهش تعداد بار به روز رسانی رابط کاربری خواهد شد.

همچنین در حالت استفاده‌ی از flatMap، ممکن است کاربر نتیجه‌ی اشتباهی را نیز دریافت کند. از این جهت که درخواست‌های ارسالی به سمت سرور، به صورت موازی اجرا می‌شوند. در این حالت ممکن است یکی زودتر و دیگری دیرتر به پایان برسد و کاربر نتیجه‌ای را که مشاهده می‌کند، دقیقا آن چیزی نباشد که جستجو کرده‌است (رابط کاربری آخرین درخواست پایان یافته را نمایش می‌دهد که نتیجه‌ی آن الزاما به ترتیب ورود اطلاعات کاربر نیست).
// A1: Request for `ABC`
// A2: Response for `ABC`
// B1: Request for `ABCX`
// B2: Response for `ABCX`
--A1----------A2-->
------B1--B2------>
برای نمونه فرض کنید دو درخواست A1 و B1 به همراه پاسخ‌های A2 و B2 را داریم. درخواست A1 پیش از B1 ارسال شده‌است؛ اما پاسخ B1 زودتر از پاسخ A2 از سرور دریافت شده‌است. در این حالت کاربر عبارت ABCX را وارد کرده‌است اما پاسخ عبارت ABC پیشین را در رابط کاربری مشاهده می‌کند (آخرین پاسخ رسیده در رابط کاربری (یا همان A2)، پاسخ‌های قبلی (یا همان B2) را بازنویسی می‌کند).

در حالت استفاده‌ی از flatMap‌، مشترک هر رخ‌داد رسیده خواهیم شد؛ بدون قطع اشتراک خودکار از سایر observableهای ایجاد شده‌ی پیشین. اما در حالت استفاده‌ی از switchMap‌، ابتدا کار لغو اشتراک خودکار از تمام observableهای قبلی صورت می‌گیرد و سپس یک observable جدید را ایجاد می‌کند. به همین جهت است که استفاده‌ی از switchMap‌  به همراه درخواست‌های http، سبب لغو خودکار درخواست‌های پیشین می‌شود. در این حالت نه تنها تعداد بار به روز رسانی رابط کاربری کاهش پیدا می‌کند، بلکه تضمین خواهد شد دیگر کاربر نتیجه‌ی اشتباهی را نیز مشاهده نکند.



کدهای کامل این مطلب را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
معرفی کتابخانه‌ی OxyPlot
برای ترسیم نمودار در برنامه‌های WPF، چندین کتابخانه‌ی سورس باز مانند GraphIT ، Sparrow Toolkit ، Dynamic Data Display و ... OxyPlot وجود دارند. در بین این‌ها، کتابخانه‌ی OxyPlot دارای این مزایا است:
- دارای مجوز MIT است. (مجاز هستید از آن در هر نوع برنامه‌ای استفاده کنید)
- cross-platform است. به این معنا که دات نت، WinRT و Xamarin را به خوبی پشتیبانی می‌کند.
- WPF و همچنین WinForms تا Xamarin.Android را پوشش می‌دهد.
- بسته‌های اصلی NuGet آن تا به امروز نزدیک به 40 هزار بار دریافت شده‌اند.
- انجمن فعالی دارد.
- بسیار بسیار غنی است. تا حدی که مرور سطحی مجموعه مثال‌های آن شاید چند ساعت وقت را به خود اختصاص دهد.
- طراحی آن به نحوی است که با الگوی MVVM کاملا سازگاری دارد.
- به صورت متناوبی به روز شده و نگهداری می‌شود.


این برنامه (تصویر فوق) که حاوی مرورگر مثال‌های آن است، در پوشه‌ی Source\Examples\WPF\ExampleBrowser سورس‌های آن قرار دارد.

در ادامه نگاهی خواهیم داشت به نحوه‌ی استفاده از OxyPlot در برنامه‌های WPF جهت رسم نموداری بلادرنگ که اطلاعات آن در زمان اجرای برنامه تهیه شده و در همین حین نیز تغییر می‌کنند.


دریافت بسته‌های نیوگت OxyPlot

برای دریافت دو بسته‌ی OxyPlot.Core و OxyPlot.Wpf تنها کافی است دستور ذیل را در کنسول پاورشل نیوگت اجرا کنیم:
 PM> install-package OxyPlot.Wpf


افزودن تعاریف چارت به View

<Window x:Class="OxyPlotWpfTests.MainWindow"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        xmlns:oxy="http://oxyplot.org/wpf"
        xmlns:oxyPlotWpfTests="clr-namespace:OxyPlotWpfTests"
        Title="MainWindow" Height="350" Width="525">
    <Window.Resources>
        <oxyPlotWpfTests:MainWindowViewModel x:Key="MainWindowViewModel" />
    </Window.Resources>
    <Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource MainWindowViewModel}}">
        <oxy:PlotView Model="{Binding PlotModel}"/>
    </Grid>
</Window>
ابتدا باید فضای نام oxy اضافه شود. پس از آن oxy:PlotView به صفحه اضافه شده و سپس Model آن از ViewModel برنامه تعذیه می‌گردد.


ساختار کلی ViewModel برنامه

کار ViewModel متصل شده به View فوق، مقدار دهی PlotModel است.
public class MainWindowViewModel
{
   public PlotModel PlotModel { get; set; } 

یک نکته‌ی کاربردی

اگر هیچ ایده‌ای نداشتید که این PlotModel را چگونه باید مقدار دهی کرد، به همان برنامه‌ی ExampleBrowser ابتدای مطلب مراجعه کنید.


مثال‌های اجرای شد‌ه‌ی آن یک برگه‌ی نمایشی و یک برگه‌ی Code دارند. خروجی این متدها را اگر به خاصیت PlotModel فوق انتساب دهید ... یک چارت کامل خواهید داشت.


مراحل ساخت یک  PlotModel

ابتدا نیاز است یک وهله‌ی جدید از PlotModel را ایجاد کنیم:

        private void createPlotModel()
        {
            PlotModel = new PlotModel
            {
                Title = "سری خطوط",
                Subtitle = "Pan (right click and drag)/Zoom (Middle click and drag)/Reset (double-click)"
            };
            PlotModel.MouseDown += (sender, args) =>
            {
                if (args.ChangedButton == OxyMouseButton.Left && args.ClickCount == 2)
                {
                    foreach (var axis in PlotModel.Axes)
                        axis.Reset();

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
        }
PlotModel در برگیرنده‌ی محورها، نقاط و تمام ناحیه‌ی چارت است. در اینجا عنوان و زیرعنوان نمودار، مقدار دهی شده‌اند. همچنین در همین ViewModel بدون نیاز به مراجعه به View، می‌توان به رخدادهای مختلف OxyPlot دسترسی داشت. برای مثال می‌خواهیم اگر کاربر دو بار بر روی چارت کلیک کرد، کلیه اعمال zoom و pan آن به حالت اول برگردانده شوند.
برای pan، کافی است دکمه‌ی سمت راست ماوس را نگه داشته و بکشید. به این ترتیب می‌توانید نمودار را بر روی محورهای X و Y حرکت دهید.
برای zoom نیاز است دکمه‌ی وسط ماوس را نگه داشته و بکشید. ناحیه‌ای که در این حالت نمایان می‌گردد، محل بزرگنمایی نهایی خواهد بود.
این دو قابلیت به صورت توکار در OxyPlot قرار دارند و نیازی به کدنویسی برای فعال سازی آن‌ها نیست.



افزودن محورهای X و Y

محور X در مثال ما، از نوع LinearAxis است. بهتر است متغیر آن‌را در سطح کلاس تعریف کرد تا بتوان از آن در سایر قسمت‌های چارت نیز بهره گرفت:
       readonly LinearAxis _xAxis = new LinearAxis();
        private void addXAxis()
        {
            _xAxis.Minimum = 0;
            _xAxis.MaximumPadding = 1;
            _xAxis.MinimumPadding = 1;
            _xAxis.Position = AxisPosition.Bottom;
            _xAxis.Title = "X axis";
            _xAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _xAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_xAxis);
        }
در اینجا مقدار خاصیت Position، مشخص می‌کند که این محور در کجا باید قرار گیرد. اگر مقدار دهی نشود، محور Y را تشکیل خواهد داد.
مقدار دهی GridlineStyleها سبب ایجاد یک Grid خاکستری در نمودار می‌شوند.
در آخر نیاز است این محور به محورهای  PlotModel اضافه شود.

تعریف محور Y نیز به همین نحو است. اگر مقدار خاصیت Position ذکر نشود، این محور در سمت چپ صفحه قرار می‌گیرد:
        readonly LinearAxis _yAxis = new LinearAxis();
        private void addYAxis()
        {
            _yAxis.Minimum = 0;
            _yAxis.Title = "Y axis";
            _yAxis.MaximumPadding = 1;
            _yAxis.MinimumPadding = 1;
            _yAxis.MajorGridlineStyle = LineStyle.Solid;
            _yAxis.MinorGridlineStyle = LineStyle.Dot;
            PlotModel.Axes.Add(_yAxis);
        }


افزودن تعاریف سری‌های خطوط

در تصویر فوق، دو سری خط را ملاحظه می‌کنید. تعاریف پایه سری اول آن به این صورت است:
        readonly LineSeries _lineSeries1 = new LineSeries();
        private void addLineSeries1()
        {
            _lineSeries1.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries1.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries1.MarkerSize = 3;
            _lineSeries1.Title = "Start";
            _lineSeries1.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries1);
        }
مقدار خاصیت MarkerType، نحوه‌ی نمایش نقاط اضافه شده را مشخص می‌کند. خاصیت Title، عنوان آن‌را که در کنار صفحه نمایش داده شده، تعیین کرده و در آخر، این سری نیز باید به سری‌های PlotModel اضافه گردد.
هر سری دارای خاصیت MouseDown نیز هست. برای مثال اگر علاقمندید که کلیک کاربر بر روی نقاط مختلف را دریافت کرده و سپس بر این اساس، اطلاعات خاصی را نمایش دهید، می‌توانید از مقدار e.HitTestResult.Index استفاده کنید. در اینجا ایندکس نزدیک‌ترین نقطه به محل کلیک کاربر یافت می‌شود.

تعاریف اولیه سری دوم نیز به همین ترتیب هستند:
        readonly LineSeries _lineSeries2 = new LineSeries();
        private void addLineSeries2()
        {
            _lineSeries2.MarkerType = MarkerType.Circle;
            _lineSeries2.Title = "End";
            _lineSeries2.StrokeThickness = 2;
            _lineSeries2.MarkerSize = 3;
            _lineSeries2.MouseDown += (s, e) =>
            {
                if (e.ChangedButton == OxyMouseButton.Left)
                {
                    PlotModel.Subtitle = "Index of nearest point in LineSeries: " + Math.Round(e.HitTestResult.Index);
                    PlotModel.InvalidatePlot(false);
                }
            };
            PlotModel.Series.Add(_lineSeries2);
        }


به روز رسانی دستی OxyPlot

پس از نمایش اولیه OxyPlot، هر تغییری که در اطلاعات آن صورت گیرد، نمایش داده نخواهد شد. برای به روز رسانی آن فقط کافی است متد PlotModel.InvalidatePlot را فراخوانی نمائید. برای نمونه در متدهای فوق، کلیک ماوس، پس از رسم نمودار انجام می‌شود. بنابراین اگر نیاز است زیرعنوان نمودار تغییر کند، باید متد PlotModel.InvalidatePlot نیز فراخوانی گردد.


ایجاد یک تایمر برای افزودن نقاط به صورت پویا

در ادامه می‌خواهیم نقاطی را به صورت پویا به نمودار اضافه کنیم. نمایش یکباره نمودار، نکته‌ی خاصی ندارد. تنها کافی است توسط lineSeries1.Points.Add یک سری DataPoint را اضافه کنید. این نقاط در زمان نمایش View، به یکباره نمایش داده خواهند شد. اما در اینجا ابتدا یک چارت خالی نمایش داده می‌شود و سپس قرار است نقاطی به آن اضافه شوند.
        private int _xMax;
        private int _yMax;
        private bool _haveNewPoints;
        private void addPoints()
        {
            var timer = new DispatcherTimer {Interval = TimeSpan.FromSeconds(1)};
            var rnd = new Random();
            var x = 1;
            updateXMax(x);
            timer.Tick += (sender, args) =>
            {
                var y1 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y1);
                _lineSeries1.Points.Add(new DataPoint(x, y1));

                var y2 = rnd.Next(100);
                updateYMax(y2);
                _lineSeries2.Points.Add(new DataPoint(x, rnd.Next(y2)));

                x++;

                updateXMax(x);
                _haveNewPoints = true;
            };
            timer.Start();
        }

        private void updateXMax(int value)
        {
            if (value > _xMax)
            {
                _xMax = value;
            }
        }

        private void updateYMax(int value)
        {
            if (value > _yMax)
            {
                _yMax = value;
            }
        }
چند نکته در اینجا حائز اهمیت هستند:
- افزودن نقاط جدید توسط متدهای lineSeries1.Points.Add انجام می‌شوند.
- مقادیر max محورهای x و y را نیز ذخیره می‌کنیم. اگر نقاط برنامه پویا نباشند، OxyPlot به صورت خودکار نمودار را با مقیاس درستی ترسیم می‌کند. اما اگر نقاط پویا باشند، نیاز است حداکثر محورهای x و y را به صورت دستی در آن تنظیم کنیم. به همین جهت متدهای updateXMax و updateYMax در اینجا فراخوانی شده‌اند.
- به روز رسانی ظاهر چارت، توسط متد زیر انجام می‌شود:
        private readonly Stopwatch _stopwatch = new Stopwatch();
        private void updatePlot()
        {
            CompositionTarget.Rendering += (sender, args) =>
            {
                if (_stopwatch.ElapsedMilliseconds > _lastUpdateMilliseconds + 2000 && _haveNewPoints)
                {
                    if (_yMax > 0 && _xMax > 0)
                    {
                        _yAxis.Maximum = _yMax + 3;
                        _xAxis.Maximum = _xMax + 1;
                    }

                    PlotModel.InvalidatePlot(false);

                    _haveNewPoints = false;
                    _lastUpdateMilliseconds = _stopwatch.ElapsedMilliseconds;
                }
            };
        }
کل کاری که در اینجا انجام شده، فراخوانی کنترل شده‌ی PlotModel.InvalidatePlot هر دو ثانیه یکبار است. CompositionTarget.Rendering بر اساس رندر View، عمل کرده و از آن می‌توان برای به روز رسانی نمایشی چارت استفاده کرد. اگر متد PlotModel.InvalidatePlot را دقیقا در زمان افزودن نقاط فراخوانی کنیم به CPU Usage بالایی خواهیم رسید. به همین جهت نیاز است فراخوانی آن کنترل شده و در فواصل زمانی مشخصی باشد. همچنین اگر نقطه‌ای اضافه نشده (بر اساس مقدار haveNewPoints)، به روز رسانی انجام نخواهد شد.
نکته‌ی دیگری که در متد updatePlot فوق درنظر گرفته شده‌است، تغییر مقدار Maximum محورهای x و y بر اساس حداکثرهای نقاط اضافه شده‌است. به این ترتیب نمودار به صورت خودکار جهت نمایش کل اطلاعات، تغییر اندازه خواهد داد.
البته همانطور که عنوان شد، تمام این تهمیدات برای نمایش نمودارهای بلادرنگ است. اگر کار مقدار دهی Points.Add را فقط یکبار در سازنده‌ی ViewModel انجام می‌دهید، نیازی به این نکات نخواهید داشت.

کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
OxyPlotWpfTests.zip
اشتراک‌ها
بررسی تغییرات ASP.NET Core در NET 8 Preview 6.

Here’s a summary of what’s new in this preview release:

  • Improved startup debugging experience
  • Blazor
    • Form model binding & validation with server-side rendering
    • Enhanced page navigation & form handling
    • Preserve existing DOM elements with streaming rendering
    • Specify component render mode at the call site
    • Interactive rendering with Blazor WebAssembly
    • Sections improvements
    • Cascade query string values to Blazor components
    • Blazor Web App template option for enabling server interactivity
    • Blazor template consolidation
  • Metrics
    • Testing metrics in ASP.NET Core apps
    • New, improved, and renamed counters
  • API authoring
    • Complex form binding support in minimal APIs
  • Servers & middleware
    • HTTP.sys kernel response buffering
    • Redis-based output-cache
     
بررسی تغییرات ASP.NET Core در NET 8 Preview 6.
مطالب
C# 7 - Local Functions
توابع محلی، امکان تعریف یک تابع را درون یک متد، فراهم می‌کنند. هدف آن‌ها تدارک توابعی کمکی است که به سایر قسمت‌های کلاس مرتبط نمی‌شوند. برای مثال اگر متدی نیاز به کار با یک private method دیگر را دارد و این متد خصوصی در جای دیگری استفاده نمی‌شود، می‌توان جهت بالابردن خوانایی برنامه و سهولت یافتن متد مرتبط، این متد خصوصی را تبدیل به یک تابع محلی، درون همان متد کرد.
static void Main(string[] args)
{
    int Add(int a, int b)
    {
        return a + b;
    }
 
    Console.WriteLine(Add(3, 4)); 
}


بازنویسی کدهای C# 6 با توابع محلی C# 7

کلاس زیر را که بر اساس امکانات C# 6 تهیه شده‌است، در نظر بگیرید:
public class PersonWithPrivateMethod
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        string ageSuffix = GenerateAgeSuffix(Age);
        return $"{Name} is {Age} year{ageSuffix} old";
    }

    private string GenerateAgeSuffix(int age)
    {
        return age > 1 ? "s" : "";
    }
}
متد خصوصی همین کلاس را توسط Func delegates می‌توان به صورت ذیل خلاصه کرد (باز هم بر اساس امکانات C# 6):
public class PersonWithLocalFuncDelegate
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        Func<int, string> generateAgeSuffix = age => age > 1 ? "s" : "";
        return $"{Name} is {Age} year{generateAgeSuffix(Age)} old";
    }
}
به این ترتیب نیاز به تعریف یک متد private دیگر کمتر خواهد شد.
اکنون در C# 7 می‌توان این Func delegate را به نحو ذیل تبدیل به یک local function کرد:
public class PersonWithLocalFunction
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        return $"{Name} is {Age} year{GenerateAgeSuffix(Age)} old";
        // Define a local function:
        string GenerateAgeSuffix(int age)
        {
            return age > 1 ? "s" : "";
        }
    }
}


مزیت کار با local functions نسبت به Func delegates محلی

در قطعه کد فوق، کار انجام شده صرفا استفاده‌ی از یک Syntax جدید نیست؛ بلکه از لحاظ کارآیی نیز سربار کمتری را به همراه دارد. زمانیکه Func Delegates تعریف می‌شوند، کار ایجاد یک anonymous type، وهله سازی و فراخوانی آن‌ها توسط کامپایلر صورت می‌گیرد. اما حین کار با توابع محلی، کامپایلر با یک متد استاندارد سروکار دارد و هیچکدام از مراحل یاد شده و سربارهای آن‌ها رخ نمی‌دهند (هیچگونه GC allocation ایی نخواهیم داشت). به علاوه اینبار کامپایلر فرصت in-line تعریف کردن متد را به نحو بهتری یافته و به این ترتیب کار سوئیچ بین متدهای مختلف کاهش پیدا می‌کند که در نهایت سرعت برنامه را افزایش می‌دهند.


میدان دید توابع محلی

البته با توجه به اینکه متد مثال فوق محلی است، به تمام متغیرها و پارامترهای متد دربرگیرنده‌ی آن نیز دسترسی دارد. بنابراین می‌توان پارامتر int age آن‌را نیز حذف کرد:
public class PersonWithLocalFunctionEnclosing
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        return $"{Name} is {Age} year{GenerateAgeSuffix()} old";
        // Define a local function:
        string GenerateAgeSuffix()
        {
            return Age > 1 ? "s" : "";
        }
    }
}
به همین جهت نمی‌توانید داخل یک تابع محلی، متغیری را تعریف کنید که هم‌نام یکی از متغیرها یا پارامترهای متد دربرگیرنده‌ی آن باشد.


خلاصه نویسی توابع محلی به کمک expression bodies

می‌توان این متد محلی را به صورت یک expression body ارائه شده‌ی در C# 6 نیز بیان کرد:
public class PersonWithLocalFunctionExpressionBodied
{
    public string Name { get; set; }
    public int Age { get; set; }

    public override string ToString()
    {
        return $"{Name} is {Age} year{GenerateAgeSuffix(Age)} old";
        // Define a local function:
        string GenerateAgeSuffix(int age) => age > 1 ? "s" : "";
    }
}


روش ارسال یک local function به متدی دیگر

امکان ارسال یک تابع محلی به صورت یک Func delegate به متدی دیگر نیز وجود دارد:
public class LocalFunctionsTest
{
    public void PassAnonFunctionToMethod()
    {
        var p = new SimplePerson
        {
            Name = "Name1",
            Age = 42
        };
        OutputSimplePerson(p, GenerateAgeSuffix);
        string GenerateAgeSuffix(int age) => age > 1 ? "s" : "";
    }
 
    private void OutputSimplePerson(SimplePerson person, Func<int, string> suffixFunction)
    {
        Output.WriteLine(
        $"{person.Name} is {person.Age} year{suffixFunction(person.Age)} old");
    }
}
در این مثال GenerateAgeSuffix یک Local function است که به صورت expression body نیز بیان شده‌است. برای ارسال آن به متد OutputSimplePerson، پارامتر دریافتی آن باید به صورت Func تعریف شود.
مطالب
کنترل نوع‌های داده با استفاده از EF در SQL Server
ورود سیستم‌های ORM مانند EF تحولی عظیم در در مباحث کار و تغییرات بر روی داده‌ها یا Data Manipulation بود. به طور خلاصه اصلی‌ترین هدف یک ORM، ایجاد فرامین شیء گرا به جای فرامین رابطه‌ای است؛ ولی در این بین نکات دیگری هم مد نظر گرفته شده‌است که یکی از آن‌ها پشتیبانی از چندین دیتابیس هست تا توسعه گران از یک سیستم واحد جهت اتصال به همه‌ی دیتابیس‌ها استفاده کنند و نیازی به دانش اضافه و سیستم جداگانه‌ای برای هر دیتابیس نباشد؛ مانند ADO که در دات نت به چندین دسته نقسیم شده بود و هم اینکه در صورتی که تمایلی به تغییر دیتابیس در آینده داشتید، کدها برای توسعه باز باشند و نیازی به تغییر سیستم نباشد.
ولی اگر کمی بیشتر به دنیای واقعی وارد شویم گاهی اوقات نیاز است که تنها بر روی یک دیتابیس فعالیت کنیم و یک دیتابیس نیاز است تا حد ممکن بهینه طراحی شود تا کارآیی بانک در حال حاضر و به خصوص در آینده تا حدی تضمین شود.
من همیشه در مورد EF یک نظری داشتم و آن اینست که با اینکه یک ORM، یک هدف مهم را در نظر دارد و آن اینست که تا حد ممکن استانداردهایی را که بین تمامی دیتابیس‌ها مشترک است، رعایت کند، ولی باز قابل قبول است اگر بگوییم که کاربران EF انتظار داشته باشند تا اطلاعات بیشتری در مورد sql server در آن نهفته باشد. از یک سو هر دو محصول مایکروسافت هستند و از سوی دیگر مطمئنا توسعه گران محصولات دات نت بیش از هر چیزی به sql server نگاه ویژه‌تری دارند. پس مایکروسافت در کنار حفظ آن ویژگی‌های مشترک، باید به حفظ استانداردهای جدایی برای sql server هم باشد.

تعدادی از برنامه نویسان در هنگام ایجاد Domain Model کم لطفی‌های زیادی را می‌کنند که یکی از آن‌ها عدم کنترل نوع داده‌های خود است. مثلا برای رشته‌ها هیچ محدودیتی را در نظر نمی‌گیرند. شاید در سمت کلاینت اینکار را انجام می‌دهند؛ ولی نکته‌ی مهم در طرف دیتابیس است که چگونه تعریف می‌شود. در این حالت (nvarchar(MAX در نظر گرفته میشود که به معنی اشاره به منطقه دوگیگابایتی از اطلاعات است. در نکات بعدی، قصد داریم این مرحله را یک گام به جلوتر پیش ببریم و آن هم ایجاد نوع داده‌های بهینه‌تر در Sql Server است.

نکته مهم: بدیهی است که تغییرات زیر، ORM شما را تنها به sql server مقید می‌کند که بعدها در صورت تغییر دیتابیس نیاز به حذف موارد زیر را خواهید داشت؛ در غیر اینصورت به مشکل عدم ایجاد دیتابیس برخواهید خورد.

اولین مورد مهم بحث تاریخ و زمان است؛ وقتی ما یک نوع داده را تنها DateTime در نظر بگیریم، در Sql Server هم همین نوع داده وجود دارد و انتخاب میشود. ولی اگر شما واقعا نیازی به این نوع داده نداشته باشید چطور؟ در حال حاضر من بر روی یک برنامه‌ی کارخانه کار میکنم که بخش کارمندان و گارگران آن سه داده زمانی زیر را شامل می‌شود:
        public DateTime BirthDate { get; set; }
        public DateTime HireDate { get; set; }
        public DateTime? LeaveDate { get; set; }

حال به جدول زیر نگاه کنید که هر نوع داده چه مقدار فضا را به خود اختصاص می‌دهد:
  SmallDateTime   4 بایت
  DateTime  8 بایت
  DateTime2  6 تا 8 بایت
  DateTimeOffset   8 تا 10 بایت
  Date  3 بایت
  Time  3 تا 5 بایت

از این جدول چه می‌فهمید؟ با یک نگاه می‌توان فهمید که ساختار بالای من باید 24 بایت گرفته باشد؛ برای ساختاری که هم تاریخ و هم زمان (ساعت) را پشتیبانی می‌کند. ولی با نگاه دقیق‌تر به نام پراپرتی‌ها این نکته روشن می‌شود که ما یک گپ Gap (فضای بیهوده) داریم چون زمان تولد، استخدام و ترک سازمان اصلا نیازی به ساعت ندارند و همان تاریخ کافی است. یعنی نوع Date با حجم کلی 9 بایت؛ که در نتیجه 15 بایت صرفه جویی در یک رکورد صورت خواهد گرفت.

پس کد بالا را به شکل زیر تغییر می‌دهم:

          [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime BirthDate { get; set; }

        [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime HireDate { get; set; }

        [Column(TypeName = "date")]
        public DateTime? LeaveDate { get; set; }
خصوصیت Column از نسخه 4.5دات نت فریم ورک اضافه شده و در فضای نام System.ComponentModel.DataAnnotations.Schema قرار گرفته است.
نوع‌هایی که در بالا با سایز متغیر هستند، به نسبت دقتی که برای آن تعیین می‌کنید، سایز می‌گیرند. مثل (time(0 که 3 بایت از حافظه را می‌گیرد. در صورتی که time معرفی کنید، به جای اینکه از شیء DateTime استفاده کنید، از شی Timespan استفاده کنید، تا در پشت صحنه از نوع داده time استفاده کند. در این حالت حداکثر حافظه یعنی 5 بایت را برخواهد داشت و بهترین حالت ممکن این هست که نیاز خود را بسنجید و خودتان دقت آن را مشخص کنید. دو شکل زیر نحوه‌ی تعریف نوع زمان را مشخص می‌کنند. یکی حالت پیش فرض و دیگری انتخاب دقت:
     public class Testtypes
    {
           public TimeSpan CloseTime { get; set; }
            public TimeSpan CloseTime2 { get; set; }
    }
   public class TestConfig : EntityTypeConfiguration<Testtypes>
    {
        public TestConfig()
        {
            this.Property(x => x.CloseTime2).HasPrecision(3);
        }
    }
در تکه کد بالا همه از نوع time تعریف می‌شوند ولی در خصوصیت شماره یک نهایت استفاده از نوع تایم یعنی (time(7 مشخص می‌شود. ولی در خصوصیت بعدی چون در کانفیگ دقت آن را مشخص کرده‌ایم از نوع (time(3 تعریف می‌شود.

مورد دوم در مورد داده‌های اعشاری است:
بسیاری از برنامه نویسان تا آنجا که دیده‌ام از نوع float و single و double برای اعداد اعشاری استفاده می‌کنند ولی باید دید که در آن سمت دیتابیس، برای این نوع داده‌ها چه اتفاقی می‌افتد. نوع float در دات نت، با نوع single برابری میکند؛ هر دو یک نام جدا دارند، ولی در واقع یکی هستند. عموما برنامه نویسان به طور کلی بیشتر از همان single استفاده می‌کنند و برای انتساب برای این دو نوع هم حتما باید حرف f را بعد از عدد نوشت:
float flExample=23.2f;
باید توجه کنید که اگر مثلا float انتخاب کردید، تصور نکنید که همان float در دیتابیس خواهد بود. این دو متفاوت هستند تبدیلات به شکل زیر رخ می‌دهد:
//real
public float FloatData { get; set; }
//real
public Single SingleData { get; set; }
//float
public double DoubleData { get; set; }
  همه نوع‌های بالا اعداد اعشاری هستند که به صورت تقریبی و به صورت نماد اعشاری ذخیره می‌گردند و برای به دست آوردن مقدار ذخیره شده، هیچ تضمینی نیست همان عددی که وارد شده است بازگردانده شود. اگر تا به حال در برنامه هایتان به چنین مشکلی برنخوردید دلیلش اعداد اعشاری کوچک بوده است. ولی با بزرگتر شدن عدد، این تفاوت به خوبی دیده می‌شود. 
حالا اگر بخواهیم اعداد اعشاری را به طور دقیق ذخیره کنیم، مجبور به استفاده از نوع decimal هستیم. در دات نت آنچنان محدودیتی بر سر استفاده‌ی از آن نداریم. ولی در سمت سرور داده‌ها بهتر هست برای آن تدابیری اندیشیده شود. هر عدد دسیمال از دقت و مقیاس تشکیل می‌شود. دقت آن تعداد ارقامی است که در عدد وجود دارد و مقیاس آن تعداد ارقام اعشاری است. به عنوان مثال عدد زیر دقتش 7 و مقیاسش 3 است:
4235.254
در صورتی که عدد اعشاری را به دسیمال نسبت دهیم باید حرف m را بعد از عدد وارد کنیم:
decimal d1=4545.112m;
برای اعداد صحیح نیازی نیست.
برای تعیین نوع دسیمال از  fluent api استفاده می‌کنیم:
modelBuilder.Entity<Class>().Property(object => object.property).HasPrecision(7, 3);
کد زیر برای خصوصیت شماره یک، دقت 18 و مقیاس 2 را در نظر می‌گیرد و دومین خصوصیت طبق آنچه که برایش تعریف کرده ایم دقت 7 و مقیاس 3 است:
     public class Testtypes
    {
        public Decimal Decimal1 { get; set; }
        public Decimal Decimal2 { get; set; }

     }

 public class TestConfig : EntityTypeConfiguration<Testtypes>
    {
        public TestConfig()
        {
            this.Property(x => x.Decimal2).HasPrecision(7, 3);
        }
    }

مورد سوم مبحث رشته هاست
:
کدهای زیر را مطالعه فرمایید:
[StringLength(25)]
public string FirstName { get; set; }

[StringLength(30)]
[Column(TypeName = "varchar")]
public string EnProductTitle { get; set; }


public string ArticleContent { get; set; }
[Column(TypeName = "varchar(max)")]
public string ArticleContentEn { get; set; }
اولین رشته بالا (نام) را به محدوده‌ای از کاراکترها محدود کرده‌ایم. به طور پیش فرض تمامی رشته‌ها به صورت nvarchar در نظر گرفته می‌شوند. بدین ترتیب در رشته نام کوچک (nvarchar(25 در نظر گرفته خواهد شد. حال اگر بخواهیم فقط حروف انگلیسی پشتیبانی شوند، مثلا نام فنی کالا را بخواهید وارد کنید، بهتر هست که نوع آن به طرز صحیحی تعریف شود که در کد بالا با استفاده از خصوصیت Column نوع varchar را معرفی می‌کنم. بدین ترتیب تعریف نهایی نوع به شکل (varchar(30 خواهد بود. استفاده از fluentApi‌ها هم در این رابطه به شکل زیر است:
this.Property(e => e.EnProductTitle).HasColumnType("VARCHAR").HasMaxLength(30);
برای مواردی که محدوده‌ای تعریف نشود (nvarchar(MAX در نظر گرفته میشود مانند پراپرتی ArticleContent بالا. ولی اگر قصد دارید فقط حروف اسکی پشتیبانی گردند، مثلا متن انگلیسی مقاله را نیز نگه می‌دارید بهتر هست که نوع آن بهیته‌ترین حالت در نظر گرفته شود که برای پراپرتی ArticleContentEn نوع (varchar(MAX تعریف کرده‌ایم. 
همانطور که گفتیم پیش فرض رشته‌ها nvarchar است، در صورتی که دوست دارید این پیش فرض را تغییر دهید روش زیر را دنبال کنید:
modelBuilder.Properties<string>().Configure(c => c.HasColumnType("varchar"));


//=========== یا

modelBuilder.Properties<string>().Configure(c => c.IsUnicode(false));


جهت تکمیل بحث نیز هر کدام از متغیرهای عددی در سی شارپ معادل نوع‌های زیر در Sql Server هستند:
//tinyInt
public byte Age { get; set; }

//smallInt
public Int16 OldInt { get; set; }

//int
public int Int32 { get; set; }

//Bigint
public Int64 HighNumbers { get; set; }

نظرات مطالب
ثبت جزئیات استثناهای Entity framework توسط ELMAH
یک نکته‌ی تکمیلی: معادل این مطلب با EF Core 5x

کدهای Interceptor به این صورت اصلاح شده و تطابق خواهند یافت:
using System;
using System.Data;
using System.Data.Common;
using System.Globalization;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading;
using System.Threading.Tasks;
using Microsoft.EntityFrameworkCore.Diagnostics;
using Microsoft.Extensions.Logging;

namespace Utils
{
    public class EfExceptionsInterceptor : DbCommandInterceptor
    {
        private readonly ILogger<EfExceptionsInterceptor> _logger;

        public EfExceptionsInterceptor(ILogger<EfExceptionsInterceptor> logger)
        {
            _logger = logger ?? throw new ArgumentNullException(nameof(logger));
        }

        public override void CommandFailed(DbCommand command, CommandErrorEventData eventData)
        {
            logError(command, eventData);
        }

        public override Task CommandFailedAsync(DbCommand command, CommandErrorEventData eventData, CancellationToken cancellationToken = default)
        {
            logError(command, eventData);
            return Task.CompletedTask;
        }

        private void logError(DbCommand command, CommandErrorEventData eventData)
        {
            if (command == null || eventData == null)
            {
                return;
            }

            var ex = eventData.Exception;
            if (ex == null)
            {
                return;
            }

            var sqlData = logSqlAndParameters(command);
            var contextualMessage = $"{sqlData}{Environment.NewLine}OriginalException:{Environment.NewLine}{ex} {Environment.NewLine}";
            _logger.LogError(contextualMessage);
        }

        private static string logSqlAndParameters(DbCommand command)
        {
            // -- Name: [Value] (Type = {}, Direction = {}, IsNullable = {}, Size = {}, Precision = {} Scale = {})
            var builder = new StringBuilder();

            var commandText = command.CommandText ?? "<null>";
            builder.AppendFormat(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}Command: {0}{1}", Environment.NewLine, commandText)
                .AppendLine();

            var parameters = command.Parameters.OfType<DbParameter>().ToList();

            if (parameters.Any())
            {
                builder.AppendFormat(CultureInfo.InvariantCulture, "{0}Parameters: ", Environment.NewLine)
                    .AppendLine();
            }

            foreach (var parameter in parameters)
            {
                builder.Append("-- ")
                    .Append(parameter.ParameterName)
                    .Append(": '")
                    .Append((parameter.Value == null || parameter.Value == DBNull.Value) ? "null" : parameter.Value)
                    .Append("' (Type = ")
                    .Append(parameter.DbType);

                if (parameter.Direction != ParameterDirection.Input)
                {
                    builder.Append(", Direction = ").Append(parameter.Direction);
                }

                if (!parameter.IsNullable)
                {
                    builder.Append(", IsNullable = false");
                }

                if (parameter.Size != 0)
                {
                    builder.Append(", Size = ").Append(parameter.Size);
                }

                if (((IDbDataParameter)parameter).Precision != 0)
                {
                    builder.Append(", Precision = ").Append(((IDbDataParameter)parameter).Precision);
                }

                if (((IDbDataParameter)parameter).Scale != 0)
                {
                    builder.Append(", Scale = ").Append(((IDbDataParameter)parameter).Scale);
                }

                builder.Append(')').Append(Environment.NewLine);
            }

            return builder.ToString();
        }
    }
}
سپس برای ثبت آن، چون یک سرویس را به صورت تزریق وابستگی‌ها دریافت کرده، یکبار باید آن‌را به سیستم تزریق وابستگی‌ها معرفی کرد:
services.AddScoped<EfExceptionsInterceptor>();
و بعد نحوه‌ی معرفی آن به AddDbContextPool به روش خاص زیر است که از سرویس‌پروایدر استفاده می‌کند:
services.AddDbContextPool<ApplicationDbContext>((serviceProvider, optionsBuilder) =>
                    optionsBuilder
                        .UseSqlServer(
                            connectionString,
                            sqlServerOptionsBuilder =>
                            {
                              // ...
                            })
.AddInterceptors(serviceProvider.GetRequiredService<EfExceptionsInterceptor>()));
این نکته‌ای است که جهت ثبت Interceptorهای دارای تزریق وابستگی، مورد استفاده قرار می‌گیرد.
مطالب
معرفی چند تابع API و استفاده از آنها در #C

نکته : توابع عملیاتی API در صورتیکه کار خود را بدرستی انجام ندهند مقدار صفر، در غیر این صورت مقدار غیر صفر را برمی‌گردانند.

()ShellAbout 

 با استفاده از این تابع API می‌توان پنجره About ویندوز را باز کرد و همچنین میتوان در متن آن تغییراتی را اعمال کرد. 

‎[DllImport("shell32.DLL")]‎
‎  [DllImport("User32.DLL")]‎
public string Lpwindow { get; set; }
   public IntPtr Hicon { get; set; }
       public static extern int ShellAbout(IntPtr hwnd,string szApp,string ‎szotherstuff,IntPtr hicon );‎
        public static extern int FindWindow(string str,string lpwindow);‎

طریقه استفاده از تابع فوق

        private void btnbutton1_Click(object sender, EventArgs e)
          {

          var  Window = (IntPtr)FindWindow(null, Lpwindow);

              ShellAbout(Window, "===WINDOWS===", "HELLO", Hicon);
          }

 () SetSuspendState  

با استفاده از این تابع API می‌توان سیستم را به حالت Hibernate برد. 

‎[DllImport("powrprof.dll")]‎
public static extern int SetSuspendState(int hibernate,int forcecritical,int ‎DisablewakeEvent);‎

طریقه استفاده از تابع فوق 

  private void btnbutton1_Click(object sender, EventArgs e)
          {

              SetSuspendState(1, 0, 0);
          }

()LockWorkStation 

 با اجرای این تابع سیستم به حالت Lock میرود و کاربر برای استفاده از سیستم باید کلمه عبور را وارد کند. 

‎[DllImport(“user32.DLL”)]‎
‎   ‎‎ public static extern int  LockWorkStation();‎

طریقه استفاده از تابع فوق   

  private void btnbutton1_Click(object sender, EventArgs e)
          {
              LockWorkStation();
          }

()FatalAppExit  

 در صورت اجرای این تابع برنامه یک پیغام خطا نمایش میدهد و بعد از بستن این پیام برنامه بسته می‌شود. 

‏ ‏DllImport("kernel32.DLL")]‎
  public static extern int FatalAppExit(int uAction,string ipmesseg);‎

طریقه استفاده از تابع فوق 

   private void btnbutton1_Click(object sender, EventArgs e)
          {
              FatalAppExit(0, "ERROR PROGRAM");
          }

()timeGetTime 

 این تابع مدت زمان روشن بودن سیستم را به میلی ثانیه برمیگرداند. 

‎[DllImport("Winmm.DLL")]‎
public static extern long  timeGetTime();‎

        private void timer1_Tick(object sender, EventArgs e)
        {
            var sd = Convert.ToString(timeGetTime());
            int i = Convert.ToInt32(sd.Substring(0, sd.Length - 3));
            int m;
            if (i < 60)
                textBox1.Text = @"00:00:" + i;
            else if (i >= 60 && i < 3600)
            {
                m = i / 60;
                S = i % 60;
                textBox1.Text = @"00:" + m + @":";
            }
            else
            {
                var h = i / 3600;
                var mm = i % 3600;

                if (mm > 59)
                {
                    m = mm / 60;
                    S = mm % 60;
                    textBox1.Text = h + @":" + m.ToString(CultureInfo.InvariantCulture) + @":" + S;
                }
                else
                {
                    textBox1.Text = h + @":00:" + mm;
                }
            }
        }

طریقه استفاده از تابع فوق  

     private void Form1_Load(object sender, EventArgs e)
        {
          timer1.Start();
         }

نظرات مطالب
متدی برای بررسی صحت کد ملی وارد شده
سلام. من کدتون رو بهینه و بازنویسی کردم. خوشحال می‌شم تست کنید ببینید رفتار کد عوض نشده باشه:
public static bool IsValidIranianNationalCode(string input)
{
    // input has 10 digits that all of them are not equal
    if (!System.Text.RegularExpressions.Regex.IsMatch(input, @"^(?!(\d)\1{9})\d{10}$"))
        return false;

    var check = Convert.ToInt32(input.Substring(9, 1));
    var sum = Enumerable.Range(0, 9)
        .Select(x => Convert.ToInt32(input.Substring(x, 1)) * (10 - x))
        .Sum() % 11;

    return sum < 2 && check == sum || sum >= 2 && check + sum == 11;
}
در regex از negative lookahead استفاده شده که بررسی‌شه هر ده عدد یکی نباشن، از Substring استفاده‌شده که با توجه به پیاده‌سازی کلاس String به نظر من خیلی بهنیه هست، پرانتزها هم حذف شدند چون بدون پرانتز با توجه به اولویت عملگرها همان معنی را می‌دهد.
مطالب دوره‌ها
تزریق خودکار وابستگی‌ها در SignalR
فرض کنید لایه سرویس برنامه دارای اینترفیس و کلاس‌های زیر است:
namespace SignalR02.Services
{
    public interface ITestService
    {
        int GetRecordsCount();
    }
}

namespace SignalR02.Services
{
    public class TestService : ITestService
    {
        public int GetRecordsCount()
        {
            return 10; // It's just a sample to test IOC's.
        }
    }
}
قصد داریم از این لایه، توسط تزریق وابستگی‌ها در Hub برنامه استفاده کنیم:
    [HubName("chat")]
    public class ChatHub : Hub
    {
        //جهت آزمایش تزریق خودکار وابستگی‌ها
        private readonly ITestService _testService;
        public ChatHub(ITestService testService)
        {
            _testService = testService;
        }

        public void SendMessage(string message)
        {
            var msg = string.Format("{0}:{1}", Context.ConnectionId, message);
            Clients.All.hello(msg);

            Clients.All.hello(string.Format("RecordsCount: {0}", _testService.GetRecordsCount()));
برنامه، همان برنامه‌ای است که در دوره جاری تکمیل گردیده است. فقط در اینجا سازنده کلاس اضافه شده و سپس اینترفیس ITestService به عنوان پارامتر آن تعریف گردیده است. در ادامه می‌خواهیم کار وهله سازی و تزریق نمونه مرتبط را توسط StructureMap به صورت خودکار انجام دهیم.
برای این منظور یک کلاس جدید را به نام StructureMapDependencyResolver به برنامه اضافه کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using Microsoft.AspNet.SignalR;
using StructureMap;

namespace SignalR02.Utils
{
    public class StructureMapDependencyResolver : DefaultDependencyResolver
    {
        private readonly IContainer _container;
        public StructureMapDependencyResolver(IContainer container)
        {
            if (container == null)
            {
                throw new ArgumentNullException("container");
            }
            _container = container;
        }
        public override object GetService(Type serviceType)
        {
            return !serviceType.IsAbstract && !serviceType.IsInterface && serviceType.IsClass
                               ? _container.GetInstance(serviceType)
                               : (_container.TryGetInstance(serviceType) ?? base.GetService(serviceType));
        }
        public override IEnumerable<object> GetServices(Type serviceType)
        {
            return _container.GetAllInstances(serviceType).Cast<object>().Concat(base.GetServices(serviceType));
        }
    }
}
کار این کلاس، تعویض DefaultDependencyResolver توکار SignalR با StructureMap است. از این جهت که برای مثال در سراسر برنامه از StructureMap جهت تزریق وابستگی‌ها استفاده شده است و قصد داریم در قسمت Hub آن نیز یکپارچگی کار حفظ گردد.
برای استفاده از این کلاس تعریف شده فقط کافی است Application_Start فایل Global.asax.cs برنامه هاب را به نحو ذیل تغییر دهیم:
using System;
using System.Web;
using System.Web.Routing;
using Microsoft.AspNet.SignalR;
using SignalR02.Services;
using SignalR02.Utils;
using StructureMap;

namespace SignalR02
{
    public class Global : HttpApplication
    {
        protected void Application_Start(object sender, EventArgs e)
        {
            ObjectFactory.Initialize(cfg => 
            {
                cfg.For<IDependencyResolver>().Singleton().Add<StructureMapDependencyResolver>(); 
                // the rest ...
                cfg.For<ITestService>().Use<TestService>();
            });
            GlobalHost.DependencyResolver = ObjectFactory.GetInstance<IDependencyResolver>();

            // Register the default hubs route: ~/signalr
            RouteTable.Routes.MapHubs(new HubConfiguration
            {
                EnableCrossDomain = true
            });            
        }
    }
}
در اینجا در ابتدای کار IDependencyResolver توکار StructureMap با کلاس StructureMapDependencyResolver وهله سازی می‌گردد. سپس تعاریف متداول تنظیمات کلاس‌ها و اینترفیس‌های لایه سرویس برنامه اضافه می‌شوند. همچنین نیاز است GlobalHost.DependencyResolver توکار SignalR نیز به نحوی که ملاحظه می‌کنید مقدار دهی گردد.

اینبار اگر برنامه را اجرا کنید و سپس یکی از کلاینت‌‌های آن‌را فراخوانی نمائید، می‌توان مشاهده کرد که کار وهله سازی و تزریق وابستگی سرویس مورد استفاده به صورت خودکار انجام گردیده است:

مطالب
کنترل عمومی فایل‌های آپلودی در ASP.NET MVC
در مطلب «محدود کردن کاربر‌ها به آپلود فایل‌هایی خاص در ASP.NET MVC» تصمیم گیری بر اساس یک لیست سفید صورت می‌گیرد. برای مثال کاربران فقط قرار است تصویرهایی از نوع png یا jpg را ارسال کنند. اکنون نیاز است حالت کلی‌تری را درنظر بگیریم که کاربر قرار است هر نوع فایل دلخواهی را ارسال کند. در اینجا نباید امکان آپلود هر نوع فایلی، خصوصا فایل‌های اجرایی ASP.NET یا هر نوع موتور اجرایی دیگری که ممکن است روی سرور نصب باشد (مثلا PHP)، وجود داشته باشد. برای این منظور فیلتر دیگری به نام AllowUploadSafeFiles طراحی شده است که سورس آن‌را در ذیل مشاهده می‌کنید:
using System;
using System.Linq;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Web.Mvc;

namespace SecurityModule
{
    [AttributeUsage(AttributeTargets.Method, AllowMultiple = false)]
    public sealed class AllowUploadSafeFilesAttribute : ActionFilterAttribute
    {
        static readonly IList<string> ExtToFilter = new List<string> { 
            ".aspx", ".asax", ".asp", ".ashx", ".asmx", ".axd", ".master", ".svc", ".php" ,        
            ".php3" , ".php4", ".ph3", ".ph4", ".php4", ".ph5", ".sphp", ".cfm", ".ps", ".stm",
            ".htaccess", ".htpasswd", ".php5", ".phtml", ".cgi", ".pl", ".plx", ".py", ".rb", ".sh", ".jsp",
            ".cshtml", ".vbhtml", ".swf" , ".xap", ".asptxt"
        };

        static readonly IList<string> NameToFilter = new List<string> { 
           "web.config" , "htaccess" , "htpasswd", "web~1.con"
        };

        static bool canUpload(string fileName)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(fileName))
                return false;

            fileName = fileName.ToLowerInvariant();
            var name = Path.GetFileName(fileName);
            var ext = Path.GetExtension(fileName);

            if (string.IsNullOrWhiteSpace(name))
                throw new InvalidOperationException("Uploaded file should have a name.");

            return !ExtToFilter.Contains(ext) &&
                   !NameToFilter.Contains(name) &&
                   !NameToFilter.Contains(ext) &&
                   //for "file.asp;.jpg" files
                   ExtToFilter.All(item => !name.Contains(item));
        }

        public override void OnActionExecuting(ActionExecutingContext filterContext)
        {
            var files = filterContext.HttpContext.Request.Files;
            foreach (string file in files)
            {
                var postedFile = files[file];
                if (postedFile == null || postedFile.ContentLength == 0) continue;

                if (!canUpload(postedFile.FileName))
                    throw new InvalidOperationException(string.Format("You are not allowed to upload {0} file.", Path.GetFileName(postedFile.FileName)));
            }

            base.OnActionExecuting(filterContext);
        }
    }
}
در این فیلتر، یک سری پسوند خطرناک مانند aspx، asp و امثال آن فیلتر می‌شوند و اجازه آپلود نخواهند یافت. همچنین فایل‌هایی مانند web.config یا نام داسی آن معادل web~1.con نیز فرصت آپلود نخواهد یافت.
استفاده از این فیلتر سفارشی به نحو زیر است:
[AllowUploadSafeFiles]
public ActionResult UploadFile(HttpPostedFileBase file)