مطالب
ارسال PingBack در ASP.NET
Pingback یکی از روش‌های اطلاع رسانی به سایت‌های دیگر در مورد لینک دادن به آن‌ها در سایت خود است. برای مثال من لینکی از یکی از مطالب شما را در متن جاری خودم قرار می‌دهم. سپس به وسیله‌ی ارسال یک ping، در مورد انجام اینکار به شما اطلاع رسانی می‌کنم. حاصل آن عموما قسمت معروف ping-backs سایت‌ها است. این مورد نیز یکی از روش‌های مؤثر SEO در گرفتن backlink است و تبلیغ محتوا.
کار کردن با پروتکل Ping-back آنچنان ساده نیست؛ از این جهت که تبادل ارتباطات آن با پروتکل XML-RPC انجام می‌شود. XML-RPC نیز توسط PHP کارها بیشتر مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ بجای استفاده از پروتکل‌های استاندارد وب سرویس‌ها مانند Soap و امثال آن. پیاده سازی‌های ابتدایی Pingback نیز مرتبط است به Wordpress معروف که با PHP تهیه شده‌است. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به جزئیات پیاده سازی ارسال ping-back توسط برنامه‌های ASP.NET.


یافتن آدرس وب سرویس سایت پذیرای Pingback

اولین قدم در پیاده سازی Pingback، یافتن آدرسی است که باید اطلاعات مورد نظر را به آن ارسال کرد. این آدرس عموما به دو طریق ارائه می‌شود:
الف) در هدری به نام x-pingback و یا pingback
ب) در قسمتی از کدهای HTML صفحه به شکل
 <link rel="pingback" href="pingback server">
برای مثال اگر به وبلاگ‌های MSDN دقت کنید، هدر x-pingback را می‌توانید در خروجی وب سرور آن‌ها مشاهده کنید:


همانطور که ملاحظه می‌کنید، نیاز است Response header را آنالیز کنیم.
        private Uri findPingbackServiceUri()
        {
            var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(_targetUri);
            request.UserAgent = UserAgent;
            request.Timeout = Timeout;
            request.ReadWriteTimeout = Timeout;
            request.Method = WebRequestMethods.Http.Get;
            request.AutomaticDecompression = DecompressionMethods.GZip | DecompressionMethods.Deflate;
            using (var response = request.GetResponse() as HttpWebResponse)
            {
                if (response == null) return null;

                var url = extractPingbackServiceUriFormHeaders(response);
                if (url != null)
                    return url;

                if (!isResponseHtml(response))
                    return null;

                using (var reader = new StreamReader(response.GetResponseStream()))
                {
                    return extractPingbackServiceUriFormPage(reader.ReadToEnd());
                }
            }
        }

        private static Uri extractPingbackServiceUriFormHeaders(WebResponse response)
        {
            var pingUrl = response.Headers.AllKeys.FirstOrDefault(header =>
                                header.Equals("x-pingback", StringComparison.OrdinalIgnoreCase) ||
                                header.Equals("pingback", StringComparison.OrdinalIgnoreCase));

            return getValidAbsoluteUri(pingUrl);
        }

        private static Uri extractPingbackServiceUriFormPage(string content)
        {
            if (string.IsNullOrWhiteSpace(content)) return null;
            var regex = new Regex(@"(?s)<link\srel=""pingback""\shref=""(.+?)""", RegexOptions.IgnoreCase);
            var match = regex.Match(content);
            return (!match.Success || match.Groups.Count < 2) ? null : getValidAbsoluteUri(match.Groups[1].Value);
        }

        private static Uri getValidAbsoluteUri(string url)
        {
            Uri absoluteUri;
            return string.IsNullOrWhiteSpace(url) || !Uri.TryCreate(url, UriKind.Absolute, out absoluteUri) ? null : absoluteUri;
        }

        private static bool isResponseHtml(WebResponse response)
        {
            var contentTypeKey = response.Headers.AllKeys.FirstOrDefault(header =>
                                        header.Equals("content-type", StringComparison.OrdinalIgnoreCase));
            return !string.IsNullOrWhiteSpace(contentTypeKey) &&
                    response.Headers[contentTypeKey].StartsWith("text/html", StringComparison.OrdinalIgnoreCase);
        }
نحوه‌ی استخراج آدرس سرویس Pingback یک سایت را در کدهای فوق ملاحظه می‌کنید.
targetUri، آدرسی است از یک سایت دیگر که در سایت ما درج شده‌است. زمانیکه این صفحه را درخواست می‌کنیم، response.Headers.AllKeys حاصل می‌تواند حاوی کلید x-pingback باشد یا خیر. اگر بلی، همینجا کار پایان می‌یابد. فقط باید مطمئن شد که این آدرس مطلق است و نه نسبی. به همین جهت در متد getValidAbsoluteUri، بررسی بر روی UriKind.Absolute انجام شده‌است.
اگر هدر فاقد کلید x-pingback باشد، قسمت ب را باید بررسی کرد. یعنی نیاز است محتوای Html صفحه را برای یافتن link rel=pingback بررسی کنیم. همچنین باید دقت داشت که پیش از اینکار نیاز است حتما بررسی isResponseHtml صورت گیرد. برای مثال در سایت شما لینکی به یک فایل 2 گیگابایتی SQL Server درج شده‌است. در این حالت نباید ابتدا 2 گیگابایت فایل دریافت شود و سپس بررسی کنیم که آیا محتوای آن حاوی link rel=pingback است یا خیر. اگر محتوای ارسالی از نوع text/html بود، آنگاه کار دریافت محتوای لینک انجام خواهد شد.


ارسال Ping به آدرس سرویس Pingback

اکنون که آدرس سرویس pingback یک سایت را یافته‌ایم، کافی است ping ایی را به آن ارسال کنیم:
        public void Send()
        {
            var pingUrl = findPingbackServiceUri();
            if (pingUrl == null)
                throw new NotSupportedException(string.Format("{0} doesn't support pingback.", _targetUri.Host));

            sendPing(pingUrl);
        }

        private void sendPing(Uri pingUrl)
        {
            var request = (HttpWebRequest)WebRequest.Create(pingUrl);
            request.UserAgent = UserAgent;
            request.Timeout = Timeout;
            request.ReadWriteTimeout = Timeout;
            request.Method = WebRequestMethods.Http.Post;
            request.ContentType = "text/xml";
            request.ProtocolVersion = HttpVersion.Version11;
            makeXmlRpcRequest(request);
            using (var response = (HttpWebResponse)request.GetResponse())
            {
                response.Close();
            }
        }

        private void makeXmlRpcRequest(WebRequest request)
        {
            var stream = request.GetRequestStream();
            using (var writer = new XmlTextWriter(stream, Encoding.ASCII))
            {
                writer.WriteStartDocument(true);
                writer.WriteStartElement("methodCall");
                writer.WriteElementString("methodName", "pingback.ping");
                writer.WriteStartElement("params");

                writer.WriteStartElement("param");
                writer.WriteStartElement("value");
                writer.WriteElementString("string", Uri.EscapeUriString(_sourceUri.ToString()));
                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();

                writer.WriteStartElement("param");
                writer.WriteStartElement("value");
                writer.WriteElementString("string", Uri.EscapeUriString(_targetUri.ToString()));
                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();

                writer.WriteEndElement();
                writer.WriteEndElement();
            }
        }
اینبار HttpWebRequest تشکیل شده از نوع post است و نه get. همچنین مقداری را که باید ارسال کنیم نیاز است مطابق پروتکل XML-RPC باشد. برای کار با XML-RPC در دات نت یا می‌توان از کتابخانه‌ی Cook Computing's XML-RPC.Net استفاده کرد و یا مطابق کدهای فوق، دستورات آن‌را توسط یک XmlTextWriter کنار هم قرار داد و نهایتا در درخواست Post ارسالی درج کرد.
در اینجا sourceUri آدرس صفحه‌ای در سایت ما است که targetUri ایی (آدرسی از سایت دیگر) در آن درج شده‌است. در یک pinback، صرفا این دو آدرس به سرویس دریافت کننده‌ی pingback ارسال می‌شوند.
سپس سایت دریافت کننده‌ی ping، ابتدا sourceUri را دریافت می‌کند تا عنوان آن‌را استخراج کند و همچنین بررسی می‌کند که آیا targetUri، در آن درج شده‌است یا خیر (آیا spam است یا خیر)؟
تا اینجا اگر این مراحل را کنار هم قرار دهیم به کلاس Pingback ذیل خواهیم رسید:
Pingback.cs


نحوه‌ی استفاده از کلاس Pingback تهیه شده

کار ارسال Pingback عموما به این نحو است: هر زمانیکه مطلبی یا یکی از نظرات آن، ثبت یا ویرایش می‌شوند، نیاز است Pingbackهای آن ارسال شوند. بنابراین تنها کاری که باید انجام شود، استخراج لینک‌های خارجی یک صفحه و سپس فراخوانی متد Send کلاس فوق است.
یافتن لینک‌های یک محتوا را نیز می‌توان مانند متد extractPingbackServiceUriFormPage فوق، توسط یک Regex انجام داد و یا حتی با استفاده از کتابخانه‌ی معروف HTML Agility Pack:
var doc = new HtmlWeb().Load(url);
var linkTags = doc.DocumentNode.Descendants("link");
var linkedPages = doc.DocumentNode.Descendants("a")
                                  .Select(a => a.GetAttributeValue("href", null))
                                  .Where(u => !String.IsNullOrEmpty(u));
نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 3 - Middleware چیست؟
به روز رسانی
با حذف فایل project.json در VS 2017، اکنون با کلیک راست بر روی گروه نام پروژه (فایل csproj)، گزینه‌ی Edit آن ظاهر شده و مداخل ذکر شده‌ی در مطلب فوق، چنین تعاریفی را پیدا می‌کنند:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netcoreapp1.1</TargetFramework>
    <RuntimeFrameworkVersion>1.1.1</RuntimeFrameworkVersion>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Diagnostics" Version="1.1.1" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Server.IISIntegration" Version="1.1.1" />
    <PackageReference Include="Microsoft.AspNetCore.Server.Kestrel" Version="1.1.1" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Logging.Console" Version="1.1.1" />
  </ItemGroup>
</Project>
نظرات مطالب
بررسی خطاهای ممکن در حین راه اندازی اولیه برنامه‌های ASP.NET Core در IIS
یکی از شرایطی که در زمان publish برنامه و share کردن برنامه در IIS باعث بروز خطای 502.5 می‌شود  مطلب فعالسازی Development time IIS support می‌باشد.
برای انجام این فعالسازی، تغییر زیر در تگ aspNetCore در فایل web.config بوجود می‌آید که در زمان publish برنامه هم باقی می‌ماند:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <system.webServer>
    ...
    <aspNetCore processPath="bin\IISSupport\VSIISExeLauncher.exe" arguments="-argFile IISExeLauncherArgs.txt" forwardWindowsAuthToken="false" startupTimeLimit="3600" requestTimeout="23:00:00" stdoutLogEnabled="false" />
    ...
  </system.webServer>
</configuration>
که باعث بروز 
خطای 502.5  می‌باشد. برای حل این مشکل و همچنین استفاده از قابلیت ذکر شده در زمان توسعه برنامه، پس از publish برنامه در پوشه خروجی به فایل web.config مراجعه کرده تگ  aspNetCore  را به حالت اولیه آن باز می‌گردانیم:
<?xml version="1.0" encoding="utf-8"?>
<configuration>
  <system.webServer>
    ...
     <aspNetCore processPath=".\ApplicationName.exe" stdoutLogEnabled="false" stdoutLogFile=".\logs\stdout" />
    ...
  </system.webServer>
</configuration>
که در آن ApplicationName.exe نام فایل خروجی است که باید با نام مناسب جایگزین گردد.
مطالب
توسعه‌ی Micro Frontends با Webpack
Micro Frontend چیست؟

micro frontend یک الگوی معماری (architecture pattern) می‌باشد؛ جایی که یک front-end app، به چند app  کوچکتر تقسیم می‌شود و هر کدام از آن‌ها به صورت مستقل  توسعه داده و تست می‌شوند.  مفهومی شبیه به مایکروسرویس‌ها است؛ اما برای سورس کد‌های یکپارچه‌ی سمت کلاینت. 


چرا؟
خیلی سخت است که بخواهیم روی سورس کد‌های یکپارچه سمت کلاینت تست نویسی، به‌روز رسانی و هم چنین نگهداری کنیم. این در حالی است که توانایی تیم را به منظور مستقل کار کردن بر روی بخش‌های مختلفی از app، محدود می‌کند. شکستن یک app یکپارچه به micro frontend‌های کوچکتر و قابل مدیریت، این امکان را فراهم میسازد که چندین تیم، به صورت مستقل کار کنند و از فریم ورک‌های ترجیحی خود استفاده کنند.

چگونه؟
اساسا 3 راه برای ادغام کردن ماژول‌های micro frontend  با container app وجود دارد. 

 1-Server integration

هر micro frontend در یک وب سرور  احتمالا جداگانه هاست شده‌است که مسئول رندر کردن و خدمت دادن markup‌های مربوطه می‌باشد. به محض دریافت درخواستی از سمت مرورگر، container app در خواست را برای markup، با برقراری تماس به سرور، برای micro frontend مربوطه انجام میدهد. 
این یک روش ایده آل نمی‌باشد؛ به‌طوریکه چندین تماس به سرور برای رندر کردن محتوا در صفحه برقرار می‌شود و  همچنین مستلزم پیاده سازی استراتژی cache، به منظور کاهش تاخیر است. 

2-Compile time integration

container app دسترسی به کد‌های micro frontend‌ها را در طول توسعه و زمان کامپایل دارد. یکی  از راه‌های انجام این روش این است که micro frontend‌ها را به عنوان بسته‌های npm منتشر کنیم و سپس از آن‌ها به عنوان یک وابستگی در container app استفاده کنیم. 
در حالیکه راه اندازی و پیاده سازی، در این حالت ساده است، اما یک وابستگی محکم بین container app  و micro frontend وجود دارد. هر زمانکه یک micro frontend بروزرسانی می‌شود، نیاز است که container app ،  به منظور یکپارچه کردن بروز رسانی، دوباره استقرار یابد.

3-Run time integration

container app دسترسی به کد‌های micro frontend‌ها را زمانیکه در مرورگر اجرا می‌شوند، دارد. یکی از راه‌های انجام این روش، استفاده از پلاگین Module Federation مربوط به Webpack است که مراقب ساختن، در دسترس قرار دادن و استفاده از وابستگی‌ها در زمان اجرا می‌باشد (در ادامه، این حالت را با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار خواهیم داد). 
در این حالت وابستگی بین container app و micro frontend‌ها وجود ندارد و یکپارچگی در زمان اجرا اتفاق می‌افتد. هر micro frontend می‌تواند به صورت مستقل توسعه داده شود و استقرار یابد، بدون اینکه container app را دوباره استقرار دهیم.
در این حالت راه اندازی در مقایسه با compile-time integration پیچیده‌تر است.



Webpack Module Federation Plugin

پلاگین module federation در Webpack 5.0 معرفی شد که  امکان توسعه app‌های micro frontend را با بارگذاری پویای کد‌های app‌های micro frontend را در container app ، فراهم میسازد. 
همچنین این امکان را فراهم می‌کند که dependency ها را بین remote app‌ها و host app، به منظور جلوگیری از کد‌های تکراری و کاهش دادن سایز build، به اشتراک بگذاریم.
 در این مقاله ما یک مثال را بررسی خواهیم کرد که شامل دو micro frontend ساده می‌باشد و سپس آن‌ها را در یک host app ادغام می‌کنیم. 
ساختار نهایی به‌صورت زیر خواهد بود:



ایجاد کردن اولین Remote app


یک پوشه را به نام remote1 ایجاد کنید و سپس یک فایل را به نام package.json، در پوشه‌ی ایجاد شده، با دستور زیر ایجاد کنید. 
npm init --yes
پوشه‌ی ایجاد شده را در code editor خود باز کنید (من از vs code استفاده می‌کنم) و سپس وابستگی‌های زیر را به فایل package.json اضافه کنید. 
npm install html-webpack-plugin webpack webpack-cli webpack-dev-server --save

1) webpack/ webpack-CLI: برای استفاده از webpack و دستورات webpack CLI
2) html-webpack-plugin/webpack-devserver: سرور توسعه محلی با live reloading

 و همچنین اسکریپت webpack serve را در بخش scripts، به منظور serve کردن application در مرورگر اضافه کنید.
اکنون فایل package.json شما همانند زیر می‌باشد: 
{
  "name": "remote1",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "webpack serve"
  },
  "keywords": [],
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "html-webpack-plugin": "^5.3.2",
    "webpack": "^5.57.0",
    "webpack-cli": "^4.8.0",
    "webpack-dev-server": "^4.3.1"
  }
}

در ادامه، یک پوشه‌ی جدید را به نام public  ایجاد کنید و یک فایل را به نام index.html در پوشه‌ی public اضافه کنید سپس HTML markup زیر را درون فایل index.html اضافه کنید، که شامل یک div نگهدارنده می‌باشد، جائیکه خروجی app در زمان توسعه، در آن قرار میگیرد. 
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
    <title>
        Remote1(Localhost:7001)
    </title>
</head>

<body>
    <div id="dev-remote1"></div>
</body>

</html>

در ادامه یک پوشه‌ی جدید را به نام src  ایجاد کنید و دو فایل را با نام‌های index.js و startup.js در آن قرار دهید. در ادامه به این دو فایل برمیگردیم و کد‌های لازم را در آن قرار میدهیم.
یک فایل جدید را به نام webpack.config.js در ریشه‌ی پروژه ایجاد می‌کنیم که در آن تنظیمات webpack  را قرار میدهیم. در این فایل، دو پلاگین را به نام‌های Webpack و Module Federation، اضافه می‌کنیم.
const HtmlWebpackPlugin = require('html-webpack-plugin');
const ModuleFederationPlugin = require('webpack/lib/container/ModuleFederationPlugin');

module.exports = {
  mode: 'development',
  devServer: {
    port: 7001,
  },
  plugins: [
    new ModuleFederationPlugin({
      name: 'remote1',
      filename: 'remoteEntry.js',
      exposes: {
        './RemoteApp1': './src/startup',
      },
    }),
    new HtmlWebpackPlugin({
      template: './public/index.html',
    }),
  ],
};

فایل remoteEntry.js شامل یک لیست از فایل‌های در معرض قرار داده شده‌ی توسط remote app به همراه مسیر‌های آنها می‌باشد. از این فایل در زمان ادغام کردن remote app در host app استفاده می‌شود.  
index.js نقطه‌ی ورودی remote app ما می‌باشد.  به منظور جلوگیری از eager loading، کد‌های startup را در یک js فایل جداگانه به نام startup.js قرار میدهیم. از این رو فایل index.js  شامل فقط یک import می‌باشد. 
import('./startup');
در درون فایل startup.js ، یک تابع به نام mount را export می‌کنیم. این تابع یک element را دریافت می‌کند؛ جائیکه قرار است خروجی app در آن قرار گیرد. در حالت development، خروجی در یک div نگهدارنده با شناسه dev-remote1 در فایل محلی index.html قرار میگیرد.
const mount = (el) => {
    el.innerHTML = '<div>Remote 1 Content</div>';
  };
  
  if (process.env.NODE_ENV === 'development') {
    const el = document.querySelector('#dev-remote1');
    if (el) {
      mount(el);
    }
  }
  
  export { mount };
فایل‌ها را ذخیره کنید و سپس دستور npm start را جهت مشاهده‌ی خروجی اجرا کنید. در اینجا برنامه بر روی پورت 7001 اجرا می‌شود . ( http://localhost:7001  )


ایجاد کردن دومین Remote app  


در اینجا نیز مراحل، دقیقا شبیه به ایجاد remote app قبلی می‌باشد. یک پوشه را به نام remote2 در کنار پوشه‌ی remote1 ایجاد کنید و یک فایل را به نام package.json، با وابستگی‌های معرفی شده ایجاد کنید و سپس دستور npm install را بزنید تا وابستگی‌ها نصب شوند.
{
  "name": "remote2",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "webpack serve"
  },
  "keywords": [],
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "html-webpack-plugin": "^5.3.2",
    "webpack": "^5.57.0",
    "webpack-cli": "^4.8.0",
    "webpack-dev-server": "^4.3.1"
  }
}
سپس یک فایل را با نام index.html و با محتوای زیر، در پوشه‌ی public ایجاد کنید:
<!DOCTYPE html>
<html>

<head>
  <title>
    Remote2(Localhost:7002)
  </title>
</head>

<body>
  <div id="dev-remote2"></div>
</body>

</html>

در ادامه یک فایل را با نام webpack.config.js در ریشه‌ی پروژه‌ی remote2 ایجاد کنید و محتوای زیر را در آن قرار دهید. مطمئن باشید که پورت اجرایی برنامه 7002 می‌باشد.
const HtmlWebpackPlugin = require('html-webpack-plugin');
const ModuleFederationPlugin = require('webpack/lib/container/ModuleFederationPlugin');

module.exports = {
  mode: 'development',
  devServer: {
    port: 7002,
  },
  plugins: [
    new ModuleFederationPlugin({
      name: 'remote2',
      filename: 'remoteEntry.js',
      exposes: {
        './RemoteApp2': './src/startup',
      },
    }),
    new HtmlWebpackPlugin({
      template: './public/index.html',
    }),
  ],
};

فایل فایل index.js برای remote2
import('./startup');
فایل startup.js  برای remote2
const mount = (el) => {
    el.innerHTML = '<div>Remote 2 Content</div>';
  };
  
  if (process.env.NODE_ENV === 'development') {
    const el = document.querySelector('#dev-remote2');
    if (el) {
      mount(el);
    }
  }
  
  export { mount };

اکنون می‌توانید با اجرای دستور npm start برنامه را بر روی پورت 7002 اجرا کنید . ( http://localhost:7002 ) 

ایجاد کردن Host app و یکپارچه کردن آن با Remote app  ها


 یک پوشه‌ی جدید را به نام container در کنار دو پوشه‌ی قبلی (remote1, remote2) ایجاد کنید. در پوشه‌ی ایجاد شده، یک فایل را به نام package.json ایجاد کنید و محتوای زیر را در آن قرار دهید و سپس دستور npm install را بزنید تا لیست وابستگی‌ها دریافت شود. 
{
  "name": "container",
  "version": "1.0.0",
  "description": "",
  "main": "index.js",
  "scripts": {
    "start": "webpack serve"
  },
  "keywords": [],
  "author": "",
  "license": "ISC",
  "dependencies": {
    "html-webpack-plugin": "^5.3.2",
    "webpack": "^5.57.0",
    "webpack-cli": "^4.8.0",
    "webpack-dev-server": "^4.3.1"
  }
}

اکنون یک پوشه را به نام public، در ریشه‌ی پروژه ایجاد کنید و یک فایل را به نام index.html، در آن قرار دهید. در این فایل دو div  نگهدارنده به منظور هاست کردن محتوا، از هر remote app  قرار دارد.
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head> 
    <title>Host App (Localhost:7000)</title>
  </head>
  <body>
    <div id="remote1-app"></div>
    <div id="remote2-app"></div>
  </body>
</html>
یک پوشه به نام src، در ریشه پروژه ایجاد کنید و دو فایل را با نام‌های index.js و startup.js، در آن قرار دهید. کمی جلوتر به این دو فایل می‌پردازیم. 

یک فایل را با نام  webpack.config.js، با تنظیمات زیر در ریشه‌ی پروژه قرار دهید. در اینجا پورت اجرایی برنامه، 7000 تعیین شده‌است:
const HtmlWebpackPlugin = require('html-webpack-plugin');
const ModuleFederationPlugin = require('webpack/lib/container/ModuleFederationPlugin');

module.exports = {
  mode: 'development',
  devServer: {
    port: 7000,
  },
  plugins: [
    new ModuleFederationPlugin({
      name: 'container',
      remotes: {
        remote1: 'remote1@http://localhost:7001/remoteEntry.js',
        remote2: 'remote2@http://localhost:7002/remoteEntry.js',
      },
    }),
    new HtmlWebpackPlugin({
      template: './public/index.html',
    }),
  ],
};

برای خصوصیت remotes در پلاگین Module Federation باید remote appهای را تعریف کنیم که container app می‌خواهد به آن دسترسی داشته باشد. خصوصیت remotes شامل زوج کلید/مقدارها  (key/value) می‌باشد و در اینجا کلید، رشته و مقدار هم، رشته است. مقدار (value) برای کلید (key) با نام remote app شروع میشود که آن را در بخش تنظیمات پلاگین module federation مربوط به remote app مربوطه قرار داده‌ایم. سپس @ قرار میگیرد و در ادامه آن، آدرس جایی را که remoteEntry.js مربوط به remote app  قرار دارد، می‌نویسیم.

 
 
دقیقا مثل remote app ها، در فایل index.js مربوط به import ، host app زیر را انجام میدهیم: 
import('./startup');
در فایل remote app ، startup.js ‌ها را همانند زیر import می‌کنیم و سپس آن‌ها را در فایل index.html میزبان سوار می‌کنیم.
import { mount as remote1Mount } from 'remote1/RemoteApp1';
import { mount as remote2Mount } from 'remote2/RemoteApp2';

remote1Mount(document.querySelector('#remote1-app'));
remote2Mount(document.querySelector('#remote2-app'));

در ادامه جهت مشاهده خروجی، app میزبان را با دستور npm start اجرا می‌کنیم. اکنون شما می‌توانید خروجی remote app ‌ها را در host app  ببینید. لازم به ذکر است که در هنگام اجرای دستور npm start  برای host app ، هر دو remote app  ایجاد شده باید در حالت اجرا باشند. 



ملاحظات

Module federation در Webpack  نسخه 5 به بالا، در دسترس قرار دارد. شما می‌توانید وابستگی‌های بین remote app و host app را به اشتراک بگذارید. این کار را با اضافه کردن آن‌ها به تنظیمات پلاگین module federation برای remote app و host app  انجام دهید.
new ModuleFederationPlugin({
  name: 'remote1',
  filename: 'remoteEntry.js',
  exposes: {
    './RemoteApp1': './src/startup',
  },
  shared:['react', 'react-dom']
}),

ارتباط بین host و remote app می‌تواند از طریق callback‌ها انجام شود. 
 

بازخوردهای دوره
تزریق وابستگی‌ها

سلام و درود بر شما آقای نصیری

من چون توی دات نت تازه کار هستم دوتا سئوال خدمتتون دارم:

من توی برنامه ای که دارم می‌نویسم از الگوی UnitOfWork مطابق با آموزش‌های شما استفاده کردم درضمن برای تزریق وابستگی هم از StructerMap استفاده می‌کنم، برنامه Win Form هستش وتوی Main یک کلاس Configuration رو که کارش Registerکردن کلیهInterface وکلاس هاست رو فراخونی کردم.

اول اینکه : برای آزاد سازی منابع و استفاده بهینه از حافظه در حال استفاده از StructerMap  شما چه پیشنهاد یا روشی رو معرفی می‌کنین؟

دوم اینکه : با ازدیاد و تعدد کلاسها واینترفیس‌ها در حالیکه در ابتدای برنامه کلیه اونها رو با StructerMap   رجیستر می‌کنیم  ودر هرجا که لازم باشه فقط از اونها یک نمونه میسازیم،  اشکالی در روند عملیاتی وکاربری با اون نرم افزار پیش مشتری پیش نمی‌یاد؟ (مخصوصا در سیستم‌های یکپارچه و بزرگ از نظر حافظه).

سوم اینکه: آیا بایدها ونبایدهایی هم در استفاده از StructerMap وجود داره ؟

سپاسگزار شما هستم. 

نظرات اشتراک‌ها
مرگ و پایان راه Agile!!!!
فکر می‌کنم برداشت کاملا صحیحی بود. آنچه که من هم فکر می‌کنم این هست که برخی برداشت‌های اشتباه از agile و scrum لطمه ای رو به صنعت نرم افزار وارد کرده و اون هم به نوعی "باری به هر جهت" کردن و "ساده انگاری" در فرایند توسعه است. البته ایراد از فلسفه agile نیست و این فلسفه پایان پذیر نیست! ایراد از برداشت‌های غلط و غیرواقعی هست که با ماهیت نرم افزار سازگاری ندارند و صرفا به نفع توسعه دهندگان و تیم‌های تنبل و غیرحرفه ای می‌باشند. که این برداشت‌ها به آخر راه رسیدن و حتما باید حرکت نوینی از سمت بزرگان این صنعت صورت بگیره تا این قطاری که به نظر میاد داره از ریل دقت و وسواس و نظم خارج میشه رو به مسیر برگردونه!
نظرات اشتراک‌ها
TFS یا GIT؟ از کدامیک استفاده کنم؟
TFS یک ابزار همه چی تمام است که طبق اصول مهندسی نرم افزار کلیه فرآیندهای تولید نرم افزار را پشنیبانی می‌کند. در واقع TFS تنها یک سورس کنترل نیست و گسترده‌تر از این حرفهاست.
پیشنهاد می‌کنم در پروژه‌های تجاری که تیمی کار می‌کنید حتماً از TFS استفاده کنید مخصوصاً اگر Scrum باز هستید از آن لذت خواهید برد.
سازگاری با بسته آفیس و MS Project و همچنین پیاده سازی کامل Scrum + سازگاری با Sharepoint و بسیاری موارد دیگر TFS را یک ابزار حرفه ای برای مدیریت پروژه کرده است.