مطالب
MVVM و رویدادگردانی

در دو قسمت قبل به اینجا رسیدیم که بجای شروع به کدنویسی مستقیم در code behind یک View (یک پنجره، یک user control ...)، کلاس مجزای دیگری را به نام ViewModel به برنامه اضافه خواهیم کرد و این کلاس از وجود هیچ فرمی در برنامه مطلع نیست.
بنابراین جهت انتقال رخدادها به ViewModel، بجای روش متداول تعریف روال‌های رخدادگردان در Code behind:
<Button  Click="btnClick_Event">Last</Button>

آن‌ها را با Commands به ViewModel ارسال خواهیم کرد:
<Button Command="{Binding GoLast}">Last</Button>  


همچنین بجای اینکه مستقیما بخواهیم از طریق نام یک شیء به مثلا خاصیت متنی آن دسترسی پیدا کنیم:
<TextBox Name="txtName" />  

از طریق Binding، اطلاعات مثلا متنی آن‌را به ViewModel منتقل خواهیم کرد:
<TextBox Text="{Binding Name}" />  


و همینجا است که 99 درصد آموزش‌های MVVM موجود در وب به پایان می‌رسند؛ البته پس از مشاهده 10 تا 20 ویدیو و خواندن بیشتر از 30 تا مقاله! و اینجا است که خواهید گفت: فقط همین؟! با این‌ها میشه یک برنامه رو مدیریت کرد؟!
البته همین‌ها برای مدیریت قسمت عمده‌ای از اکثر برنامه‌ها کفایت می‌کنند؛ اما خیلی از ریزه‌ کاری‌ها وجود دارند که به این سادگی‌ها قابل حل نیستند و در طی چند مقاله به آن‌ها خواهیم پرداخت.

سؤال: در همین مثال فوق، اگر متن ورودی در TextBox تغییر کرد، چگونه می‌توان بلافاصله از تغییرات آن در ViewModel مطلع شد؟ قدیم‌ترها می‌شد نوشت:
<TextBox TextChanged="TextBox_TextChanged" />


اما الان که قرار نیست در code behind کد بنویسیم (تا حد امکان البته)، باید چکار کرد؟
پاسخ: امکان Binding به TextChanged وجود ندارد، پس آن‌را فراموش می‌کنیم. اما همان Binding معمولی را به این صورت هم می‌شود نوشت (همان مثال قسمت قبل):
<TextBox Text="{Binding 
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=PropertyChanged}" />


و نکته مهم آن UpdateSourceTrigger است. اگر روی حالت پیش فرض باشد، ViewModel پس از تغییر focus از این TextBox به کنترلی دیگر، از تغییرات آگاه خواهد شد. اگر آن‌را صریحا ذکر کرده و مساوی PropertyChanged قرار دهیم (این مورد در سیلورلایت 5 جدید است؛ هر چند از روز نخست WPF وجود داشته است)، با هر تغییری در محتوای TextBox، خاصیت MainPageModelData.Name به روز رسانی خواهد شد.
اگر هم بخواهیم این تغییرات آنی‌را در ViewModel تحت نظر قرار دهیم، می‌توان نوشت:

using System.ComponentModel;

namespace SL5Tests
{
public class MainPageViewModel
{
public MainPageModel MainPageModelData { set; get; }
public MainPageViewModel()
{
MainPageModelData = new MainPageModel();
MainPageModelData.Name = "Test1";
MainPageModelData.PropertyChanged += MainPageModelDataPropertyChanged;
}

void MainPageModelDataPropertyChanged(object sender, PropertyChangedEventArgs e)
{
switch (e.PropertyName)
{
case "Name":
//do something
break;
}
}
}
}

تعریف MainPageModel را در قسمت قبل مشاهده کرده‌اید و این کلاس اینترفیس INotifyPropertyChanged را پیاده سازی می‌کند. بنابراین می‌توان از رویدادگردان PropertyChanged آن در ViewModel هم استفاده کرد.
به این ترتیب همان کار رودیدادگردان TextChanged را اینطرف هم می‌توان شبیه سازی کرد و تفاوتی نمی‌کند. البته با این تفاوت که در ViewModel فقط به اطلاعات به روز موجود در MainPageModelData.Name دسترسی داریم، اما نمی‌دانیم و نمی‌خواهیم هم بدانیم که منبع آن دقیقا کدام شیء رابط کاربری برنامه است.

سؤال: ما قبلا مثلا می‌توانستیم بررسی کنیم که اگر کاربر حین تایپ در یک TextBox بر روی دکمه‌ی Enter کلیک کرد، آن‌گاه برای نمونه، جستجویی بر اساس اطلاعات وارد شده صورت گیرد. الان این فشرده شدن دکمه‌ی Enter را چگونه دریافت و چگونه به ViewModel ارسال کنیم؟
این مورد کمی پیشرفته‌تر از حالت‌های قبلی است. برای حل این مساله ابتدا باید UpdateSourceTrigger یاد شده را مساوی Explicit قرار داد. یعنی اینبار می‌خواهیم نحوه ی به روز رسانی خاصیت MainPageModelData.Name را از طریق Binding خودمان مدیریت کنیم. این مدیریت کردن هم با استفاده از امکاناتی به نام Attached properties قابل انجام است که به آن‌ها Behaviors هم می‌گویند. مثلا:

using System.Windows;
using System.Windows.Controls;
using System.Windows.Input;

namespace SL5Tests
{
public static class InputBindingsManager
{
public static readonly DependencyProperty UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty
= DependencyProperty.RegisterAttached(
"UpdatePropertySourceWhenEnterPressed",
typeof(bool),
typeof(InputBindingsManager),
new PropertyMetadata(false, OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged));

static InputBindingsManager()
{ }

public static void SetUpdatePropertySourceWhenEnterPressed(DependencyObject dp, bool value)
{
dp.SetValue(UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty, value);
}

public static bool GetUpdatePropertySourceWhenEnterPressed(DependencyObject dp)
{
return (bool)dp.GetValue(UpdatePropertySourceWhenEnterPressedProperty);
}

private static void OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged(DependencyObject dp,
DependencyPropertyChangedEventArgs e)
{
var txt = dp as TextBox;
if (txt == null)
return;

if ((bool)e.NewValue)
{
txt.KeyDown += HandlePreviewKeyDown;
}
else
{
txt.KeyDown -= HandlePreviewKeyDown;
}
}

static void HandlePreviewKeyDown(object sender, KeyEventArgs e)
{
if (e.Key != Key.Enter) return;

var txt = sender as TextBox;
if (txt == null)
return;

var binding = txt.GetBindingExpression(TextBox.TextProperty);
if (binding == null) return;
binding.UpdateSource();
}
}
}

تعریف Attached properties یک قالب استاندارد دارد که آن را در کد فوق ملاحظه می‌کنید. یک تعریف به صورت static و سپس تعریف متدهای Get و Set آن. با تغییر مقدار آن که اینجا از نوع bool تعریف شده، متد OnUpdatePropertySourceWhenEnterPressedPropertyChanged به صورت خودکار فراخوانی می‌شود. اینجا است که ما از طریق آرگومان dp به textBox جاری دسترسی کاملی پیدا می‌کنیم. مثلا در اینجا بررسی شده که آیا کلید فشرده شده enter است یا خیر. اگر بله، یک سری فرامین را انجام بده. به عبارتی ما توانستیم، قطعه کدی را به درون شیءایی موجود تزریق کنیم. Txt تعریف شده در اینجا، واقعا همان کنترل TextBox ایی است که به آن متصل شده‌ایم.

و برای استفاده از آن خواهیم داشت:

<UserControl x:Class="SL5Tests.MainPage"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
xmlns:d="http://schemas.microsoft.com/expression/blend/2008"
xmlns:mc="http://schemas.openxmlformats.org/markup-compatibility/2006"
xmlns:VM="clr-namespace:SL5Tests"
mc:Ignorable="d" Language="fa"
d:DesignHeight="300" d:DesignWidth="400">
<UserControl.Resources>
<VM:MainPageViewModel x:Name="vmMainPageViewModel" />
</UserControl.Resources>
<Grid DataContext="{Binding Source={StaticResource vmMainPageViewModel}}"
x:Name="LayoutRoot"
Background="White">
<TextBox Text="{Binding
MainPageModelData.Name,
Mode=TwoWay,
UpdateSourceTrigger=Explicit}"
VerticalAlignment="Top"
VM:InputBindingsManager.UpdatePropertySourceWhenEnterPressed="True" />
</Grid>
</UserControl>

همانطور که مشاهده می‌کنید، UpdateSourceTrigger به Explicit تنظیم شده و سپس InputBindingsManager.UpdatePropertySourceWhenEnterPressed به این کنترل متصل گردیده است. یعنی تنها زمانیکه در متد HandlePreviewKeyDown ذکر شده، متد UpdateSource فراخوانی گردد، خاصیت MainPageModelData.Name به روز رسانی خواهد شد (کنترل آن‌را خودمان در دست گرفته‌ایم نه حالت‌های از پیش تعریف شده).

این روش، روش متداولی است برای تبدیل اکثر حالاتی که Binding و Commanding متداول در مورد آن‌ها وجود ندارد. مثلا نیاز است focus را به آخرین سطر یک ListView از داخل ViewModel انتقال داد. در حالت متداول چنین امری میسر نیست، اما با تعریف یک Attached properties می‌توان به امکانات شیء ListView مورد نظر دسترسی یافت (به آن متصل شد، یا نوعی تزریق)، آخرین عنصر آن‌را یافته و سپس focus را به آن منتقل کرد یا به هر اندیسی مشخص که بعدا در ViewModel به این Behavior از طریق Binding ارسال خواهد شد.

مطالب
تبادل داده‌ها بین لایه‌ها؛ قسمت آخر

روش سوم: DTO (Data transfer objects) 

در قسمت‌های قبلی دو روش از روش‌های موجود جهت تبادل داده‌ها بین لایه‌ها، ذکر گردید و علاوه بر این، مزایا و معایب هر کدام از آنها نیز ذکر شد. در این قسمت دو روش دیگر، به همراه مزایا و معایب آنها برشمرده می‌شود. لازم به ذکر است هر کدام از این روش‌ها می‌تواند با توجه به شرایط موجود و نظر طراح نرم افزار، دارای تغییراتی جهت رسیدن به یکسری اهداف و فاکتور‌ها در نرم افزار باشد. 

در این روش ما سعی می‌کنیم طراحی کلاس‌ها را به اصطلاح مسطح ( flatten) کنیم تا بر مشکل double loop که در قسمت قبل بحث کردیم غلبه کنیم. در کد ذیل مشاهده می‌کنید که چگونه کلاس CusomerDTO از CustomerEntity ،  مشتق می‌شود و کلاس Address را با CustomerEntity ادغام می‌کند؛ تا برای افزایش سرعت لود و نمایش داده‌ها، یک کلاس de-normalized شده ایجاد نماید. 

public class CustomerDTO : CustomerEntity 
{
    public AddressEntity _Address = new AddressEntity();
}

در کد ذیل می‌توانید مشاهده کنید که چگونه با استفاده از فقط یک loop یک کلاس de-normalized شده را پر می‌کنیم. 

foreach (DataRow o1 in oCustomers.Tables[0].Rows)
{
CustomerDTO o = new CustomerDTO();
o.CustomerCode = o1[0].ToString();
o.CustomerName = o1[1].ToString();
o._Address.Address1 =  o1[2].ToString();
o._Address.Address2 = o1[3].ToString();
obj.Add(o);
}

UI هم به راحتی می‌تواند DTO را فراخوانی کرده و دیتا را دریافت کند.


مزایا و معایب روش DTO 

یکی از بزرگترین مزایای این روش سرعت زیاد در بارگذاری اطلاعات، به دلیل استفاده کردن از ساختار de-normalized می‌باشد. اما همین مسئله خود یک عیب محسوب می‌شود؛ به این دلیل که اصول شئ گرایی را نقض می‌کند.


روش چهارم: Hybrid approach (Entity + DTO) 

از یک طرف کلاس‌های Entity که دنیای واقعی را مدل خواهند کرد و همچنین اصول شئ گرایی را رعایت می‌کنند و از یک طرف دیگر DTO نیز یک ساختار flatten را برای رسیدن به اهداف  کارآیی دنبال خواهند کرد. خوب، به نظر می‌رسد که بهترین کار استفاده از هر دو روش و مزایای آن روش‌ها باشد. 

زمانیکه سیستم، اهدافی مانند انجام اعمال CRUD را دنبال می‌کند و شما می‌خواهید مطمئن شوید که اطلاعات، دارای integrity می‌باشند و یا اینکه می‌خواهید این ساختار را مستقیما به کاربر نهایی ارائه دهید، استفاده کردن از روش (Entity) به عنوان یک روش normalized می‌تواند بهترین روش باشد. اما اگر می‌خواهید حجم بزرگی از دیتا را نمایش دهید، مانند گزارشات طولانی، بنابراین استفاده از  روش DTO با توجه به اینکه یک روش de-normalized به شمار می‌رود بهترین روش می‌باشد.


کدام روش بهتر است؟

Non-uniform : این روش برای حالتی است که متد‌های مربوط به data access تغییرات زیادی را تجربه نخواهند کرد. به عبارت دیگر، اگر پروژه‌ی شما در آینده دیتابیس‌های مختلفی را مبتنی بر تکنولوژی‌های متفاوت، لازم نیست پشتیبانی کند، این روش می‌تواند بهترین روش باشد.

Uniform : Entity, DTO, or hybrid : اگر امکان دارد که پروژه‌ی شما با انواع مختلف دیتابیس‌ها مانند Oracle و Postgres ارتباط برقرار کند، استفاده کردن از این روش پیشنهاد می‌شود.   
مطالب
آشنایی با CLR: قسمت سیزدهم
ترکیب ماژول‌ها به قالب یک اسمبلی
فایل Program.exe یک فایل PE با جداول متادیتا است که همچنین یک اسمبلی هم می‌باشد. یک اسمبلی مجموعه‌ای از یک یا چند فایل، شامل تعاریف نوع و منابع (ریسورس) می‌باشد و یکی از فایل‌های اسمبلی، برای نگهداری manifest انتخاب می‌شود. این جدول مجموعه‌ای است از جداول متادیتا که به طور کلی شامل نام فایل‌هایی است که قسمتی از اسمبلی را تشکیل می‌دهند. برای همین گفتیم که CLR با اسمبلی‌ها کار می‌کند. ابتدا جداول manifest را خوانده تا نام فایل‌ها را شناسایی کرده تا از آن‌ها را به حافظه بارگزاری کند. اسمبلی‌ها چند خصوصیت دارند که باید آن‌ها را بدانید:
- نوع‌های با قابلیت استفاده‌ی مجدد را تعریف می‌کنند.
- داری شماره‌ی نسخه version هستند.
- می‌توانند شامل اطلاعات امنیتی باشند.
این خواصی است که یک اسمبلی به همراه دارد و فایل‌هایی که شامل می‌شود، نمی‌توانند چنین خاصیتی را داشته باشند؛ مگر اینکه آن فایل‌ها در متای خود جدول manifest داشته باشند.
شما برای بسته بندی، شماره نسخه، مباحث امنیتی و استفاده از نوع‌ها، باید آن‌ها را داخل ماژولی قرار دهید که جزئی از اسمبلی است. یک فایل اسمبلی  همانند program.exe به عنوان یک فایل واحد شناخته می‌شود. با اینکه یک اسمبلی از چند فایل تشکیل می‌شود، فایل‌های PE به همراه جداول متادیتای آن و تعدادی ریسورس مثل فایل‌های gif و jpg است که به شما کمک می‌کند به همه‌ی آن‌ها به عنوان یک فایل منطقی EXE یا dll نگاه کنید.
یکی از دلایلی که در قسمت سوم گفتیم این بود که می‌توانیم فایل‌هایی را که به ندرت استفاده می‌شوند، از طریق اینترنت مورد استفاده قرار دهیم. در حالتیکه نیاز به دسترسی به اسمبلی‌های روی اینترنت دارید، CLR ابتدا کش را بررسی می‌کند تا آیا فایل حاضر است یا خیر؟ اگر پاسخ مثبت بود، در حافظه قرار می‌گیرد. ولی اگر پاسخ منفی بود، CLR به آدرسی که اسمبلی در آن قرار دارد، رجوع کرده و آن را دانلود می‌کند و اگر فایل مد نظر یافت نشد، استثنای FileNotFound  را در حین اجرا صادر خواهد کرد.
آقای جفری ریچر در کتاب خود سه تا از دلایل استفاده‌ی از اسمبلی‌های چند فایله را بر می‌شمارد:
  • جداسازی نوع‌ها در فایل‌های جداگانه که باعث کاهش حجم فایل از طریق اینترنت و بارگزاری حجم کمتر در حافظه  می‌شوند.
  • استفاده از فایل‌های منبع و داده‌ها در اسمبلی: فرض کنید نیاز به محاسبه‌ی اطلاعات بیمه دارید و برای این کار به اطلاعات داخل یک جدول آماری احتیاج دارید. این جدول آماری می‌تواند یک فایل متنی ساده یا یک صفحه‌ی گسترده مثل اکسل یا در قالب ورد و هر چیز دیگری باشد که به جای embed شدن این جداول در سورس کد برنامه، آن‌ها را با استفاده از ابزاری مثل Assembly Linker -AL.exe می‌توانید جزئی از اسمبلی کنید و فقط نیاز است که بدانید چگونه آن فایل را پارس یا تبدیل کنید.
  • استفاده از انواع ایجاد شده در زبان‌های مختلف. در این حالت شما مقداری از کد را با استفاده از #C نوشته اید و مقداری از آن را با Visual Basic می‌نویسید و هر کدام در نهایت به یک ماژول جداگانه کامپایل خواهند شد. ولی تبدیل آن به یک واحد منطقی مثل اسمبلی ممکن است و از این نظر می‌توانید روی ماژول‌های یک دسته کنترل داشته باشید.
اگر چندین نوع دارید که شامل نسخه بندی و تنظیمات امنیتی مشترک هستند، بهتر است در یک اسمبلی قرار گیرند تا اینکه در اسمبلی‌های جداگانه‌ایی قرار بگیرند. دلیل این کار هم ایجاد performance یا کارآیی بهتر است. بارگذاری یک  اسمبلی در حافظه زمانی را برای یافتن آن از CLR و ویندوز می‌گیرد و سپس وارد بارگیری آن‌ها در حافظه و آماده سازی می‌شود. پس هر چه تعداد اسمبلی‌ها کمتر باشد، کارآیی بهتری خواهید داشت، چون کمتر شدن بارگیری برابر با کاهش  صفحات کاری است و پراکندگی fragmentation فضای آدرس دهی آن فرایند را کاهش خواهد داد. نهایتا Ngen می‌تواند در بهینه سازی فایل‌های بزرگتر موفق باشد.
برای ساخت اسمبلی، باید یکی از فایل‌های PE را برای نگهداری جدول manifest انتخاب کنید؛ یا خودتان یک فایل PE جدا درست کنید که تنها شامل جدول مانیفست شود. جدول زیر قالبی از جداول مانیفست هست که بابت ماژول‌های اضافه شده به یک اسمبلی ایجاد می‌شوند.
 AssemblyDef  شامل مدخل ورودی (آدرس شروع حافظه) برای اسمبلی‌هایی است که ماژول عضو آن است. این مدخل شامل نام اسمبلی (بدون مسیر و پسوند)، شماره نسخه یا ورژن، culture، فلگ، الگوریتم هش و کلید عمومی ناشر، که می‌تواند نال باشد، هست.
 FileDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر فایل PE و فایل‌های ریسورسی است که قسمتی از اسمبلی را تشکیل می‌دهند. این مدخل ورودی شامل نام و پسوند فایل (بدون ذکر مسیر)، فلگ و مقدار هش می‌شود. اگر تنها یک اسمبلی وجود داشته باشد، این جدول هیچ مدخلی نخواهد داشت.
 ManifestResourceDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر فایل ریسورس است. این مدخل شامل نام فایل ریسورس، فلگ و یک اندیس به جدول FileDef است که در آن اشاره‌ای به آن فایل ریسورس یا استریم است.
 ExportedTypesDef  شامل یک مدخل ورودی برای هر نوع عمومی است که از همه ماژول‌های PE استخراج شده است. هر مدخل شامل نام نوع و اندیسی به جدول FileDef و یک اندیس دیگر به جدول TypeDef است. نکته: برای ذخیره سازی حافظه و کم حجم شدن فایل‌ها، نوع‌های استخراج شده از فایلی که شامل مانیفست است دیگر در جدول جاری نام نوع‌ها ذکر نمی‌گردد؛ چرا که این اطلاعات در جدول TypeDef اسمبلی جاری موجود است.
  نکته: اسمبلی که شامل مانیفست است، شامل یک جدول AssemblyRef نیز می‌گردد که به تمام اسمبلی‌های ارجاع شده در آن اسمبلی اشاره می‌کند. با استفاده از ابزارهای موجود می‌توان اسمبلی مدنظر را باز کرده و به این ترتیب لیستی از اسمبلی‌های ارجاع شده را خواهید دید و بدین صورت این اسمبلی یک اسمبلی خود تعریف می‌شود.

کامپایلر سی شارپ با استفاده از سوئیچ‌های زیر یک اسمبلی را تولید می‌کند:
/t[arget]:exe, /t[arget]:winexe, /t[arget]: appcontainerexe, /t[arget]: library, or /t[arget]:winmdobj

سوئئیچ‌های بالا باعث می‌شود که یک فایل PE با جدول مانیفست تولید گردد. در صورتیکه سوئیچ زیر را به کار ببرید، فایل تولید شده شامل جدول مانیفست نمی‌شود.
/t[arget]:module
این فایل PE تولید شده در قالب یک dll است که باید قبل از اینکه CLR به نوع‌های داخل آن دسترسی پیدا کند، به یک اسمبلی اضافه گردد. موقعی‌که شما از سوئیچ بالا استفاده می‌کنید، کامپایلر سی شارپ به طور پیش فرض از پسوند netmodule برای فایل خروجی استفاده می‌کند.

نکته‌ی پایانی: محیط توسعه ویژوال استادیو به طور پیش فرض از اسمبلی‌های چند فایل پشتیبانی نمی‌کند، اگر میخواهید که اسمبلی‌های چند فایله تولید کنید باید در سوئیچ‌های مورد استفاده آن تجدید نظری داشته باشید.
در مقاله آینده این روش‌ها را بررسی خواهیم کرد...


مطالب
انجام عملیات طولانی مدت با Web Workers
امروزه استفاده از صفحات وب، در همه امور به خوبی به چشم می‌خورد و تاثیر این فناوری را می‌توان در تمام عرصه‌های تولید و استفاده از نرم افزار دید. web worker یکی از فناوری‌های تحت وب بوده که توسط W3C ارائه شده است. وب ورکر به شما اجازه می‌دهد تا بتوانید عملیاتی را که نیاز به زمان زیادی برای پردازش دارد، در پشت صحنه انجام دهید؛ بدون اینکه وقفه‌ای در پردازش UI ایجاد شود. وب ورکر حتی به شما اجازه می‌دهد چند thread را همزمان اجرا کنید و پردازش‌هایی موازی یکدیگر داشته باشید. از آنجا که وب ورکرها یک ترد پردازشی جدا از UI به حساب می‌آیند، شما دسترسی به DOM ندارید؛ ولی می‌توانید از طریق ارسال پیام، با صفحه وب تعامل داشته باشد.

قبل از استفاده از وب ورکر، بهتر هست مرورگر را بررسی کنیم که آیا از این قابلیت پشتیبانی می‌کند یا خیر؟ روش بررسی کردن این قابلیت، شیوه‌های مختلفی دارد که به تعدادی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:
typeof(Worker) !== "undefined"

 <script src="/js/modernizr-1.5.min.js"></script>
Modernizr.webworkers
هر کدام از عبارات بالا را اگر در شرطی بگذارید و جواب true بازگردانند به معنی پشتیبانی مرورگر این ویژگی است. modernizr فریمورکی جهت بررسی قابلیت‌های موجود در مرورگر است.
نحوه پشتیبانی وب ورکرها در مروگرهای مختلف به شرح زیر است:

برای ایجاد یک وب ورکر ابتدا لازم است تا کدهای پردازشی را داخل یک فایل js جداگانه بنویسیم. در این مثال ما قصد داریم که شمارنده‌ای را بنویسیم:
var i=0;

function timedCount() {
    i=i+1;
    postMessage(i);
    setTimeout("timedCount()", 500);
}

timedCount();

سپس در فایل HTML به شکل زیر وب ورکر را مورد استفاده قرار می‌دهیم. در سازنده Worker، ما آدرس فایل js را وارد می‌کنیم و برای توقف آن نیز از متد terminate استفاده می‌کنیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <script>
    var worker;

    function Start()
    {
      worker=new Worker("webwroker-even-numbers.js");
      worker.onmessage=(event)=>
      {
        document.getElementById("output").value=event.data;
      }
    }
    function Stop()
    {
      worker.terminate();
    }
    </script>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    <input type="text" id="output"/>
    <button onclick="Start();">Start Worker</button>
<button onclick="Stop();">Stop Worker</button>
  </body>
</html>
در صورتی که خطایی در ورکر رخ بدهد، می‌توانید از طریق متد onerror آن را دریافت کنید:
      worker.onerror = function (event) {
            console.log(event.message, event);
         };
مقدار برگشتی event شامل اطلاعات زیادی در مورد خطاست که شامل نام و مسیر فایل خطا، شماره خط و شماره ستون خطا، پیام خطا و ... می‌شود.
همچنین برای ورکر هم می‌توانید پیامی را ارسال کنید، برای همین کد زیر را به کد ورکر اضافه می‌کنیم:
self.onmessage=(event)=>{
  i=event.data;
};
و در صفحه HTML هم کد دریافت پیام از ورکر را به شکل زیر تغییر میدهیم:
  worker.onmessage=(event)=>
      {
        document.getElementById("output").value=event.data;
        if(event.data==8)
        worker.postMessage(100);
      }
در این حالت اگر عدد به هشت برسد، ما به ورکر می‌گوییم که عدد را به صد تغییر بده.

روش‌های ارسال پیام
به این نوع ارسال پیام، Structure Cloning گویند و با استفاده از این شیوه، امکان ارسال نوع‌های مختلفی امکان پذیر شده است؛ مثل فایل‌ها، Blob‌ها، آرایه‌ها و کلاس‌ها و ... ولی باید دقت داشته باشید که این ارسال پیام‌ها به صورت کپی بوده و آدرسی ارجاع داده نمی‌شود و باید مدنظر داشته باشید که ارسال یک فایل، به فرض پنجاه مگابایتی، به خوبی قابل تشخیص است. طبق نظر گوگل، از حجم 32 مگابایت به بعد، این گفته به خوبی مشهود بوده و زمانبر می‌شود. به همین علت فناوری با نام Transferable Objects ایجاد شده است که "کپی صفر" Zero-Copy را پیاده سازی می‌کند و باعث بهبود عملگر کپی می‌شود:
worker.postMessage(arrayBuffer, [arrayBuffer]);
 پارامتر اول آن، آرایه بافر شده است و دومی هم لیست آیتم‌هایی است که قرار است انتقال یابند:
var ab = new ArrayBuffer(1);
worker.postMessage(ab, [ab]);
if (ab.byteLength) {
  alert('Transferables are not supported in your browser!');
} else {
  // Transferables are supported.
}
یا ارسال اطلاعات بیشتر:
worker.postMessage({data: ab1, moreData: ab2},
                   [ab1, ab2]);
در صورتیکه بتواند انتقال را انجام بدهد، byteLength حجم اطلاعات ارسالی را بر می‌گرداند؛ در غیر اینصورت عدد 0 را به عنوان خروجی بر می‌گرداند. در این پرسش و پاسخ می‌توانید نمونه یک انتقال و دریافت را در این روش، ببینید.
نمودار زیر مقایسه‌ای بین Structure Cloning و Transferable Objects است که توسط گوگل منتشر شده است:

RTT=Round Trip Time 

نمودار بالا برای یک فایل 32 مگابایتی است که زمان رفت به ورکر و پاسخ (برگشت از ورکر) را اندازه گرفته‌اند. در ستون‌های اول، این موضوع برای فایرفاکس به روش Structure Cloning  به مدت 302 میلی ثانیه زمان برد که همین موضوع برای Transferables حدود 6.6 میلی ثانیه زمان برد.

آقای اریک بایدلمن در بخش مهندسی کروم گوگل می‌گوید: همین سرعت به ما در انتقال تکسچرها و مش‌ها در WebGL کمک می‌کند.


استفاده از اسکریپت خارجی

در صورتیکه قصد دارید از یک اسکرپیت خارجی، در ورکر استفاده کنید، تابع importScripts برای اینکار ایجاد شده است:

importScripts('script1.js');
importScripts('script2.js');
که البته به طور خلاصه‌تری نیز می‌توان نوشت:
importScripts('script1.js', 'script2.js');

Inline Worker
اگر بخواهید در همان صفحه اصلی یک ورکر را ایجاد کنید و فایل جاوا اسکریپتی خارجی نداشته باشید، می‌توانید از inline worker استفاده کنید. در این روش باید یک نوع blob را ایجاد کنید:
var blob = new Blob([
    "onmessage = function(e) { postMessage('msg from worker'); }"]);

// یک آدرس همانند آدرس ارجاع به فایل درست میکند
var blobURL = window.URL.createObjectURL(blob);

var worker = new Worker(blobURL);
worker.onmessage = function(e) {
  // e.data...
};
worker.postMessage(); // ورکر آغاز می‌شود
کاری که متد حیرت انگیز createObjectURL انجام می‌دهد این است که از داده‌های ذخیره شده در یک blob یا نوع فایل، یک آدرس ارجاعی شبیه آدرس زیر را ایجاد می‌کند:
blob:http://localhost/c745ef73-ece9-46da-8f66-ebes574789b1
آدرس‌هایی که این متد تولید می‌کند، یکتا بوده و تا پایان عمر صفحه، اعتبار دارند. به همین دلیل هر موقع به آن‌ها نیاز نداشتید، از دست آن‌ها خلاص شوید، تا حافظه به هدر نرود. برای آزادسازی حافظه می‌توان دستور زیر را به کار برد:
window.URL.revokeObjectURL(blobURL);
مرورگر کروم با دستور زیر به شما اجازه می‌دهد همه آدرس‌های blob‌ها را ببینید:
chrome://blob-internals
مطالب
بازسازی کد: جابجایی متد (Move method)
معمولا زمانیکه متدی از امکانات کلاس دیگری غیر از کلاسی که در آن تعریف شده است استفاده می‌کند، نیاز به چنین بازسازی کدی داریم. روش کلی این بازسازی کد، انتقال متد به کلاسی است که بیشترین تعلق را به آن دارد! 
جابجایی متد یکی از موارد پر تکرار و مهم در امر بازسازی کد است. این بازسازی در مراحل انجام دیگر بازسازی‌های کد، مانند شکستن کلاس نیز استفاده می‌شود. با این روش ساده می‌توان کلاس‌هایی با مسئولیت‌های محدود و مشخص را توسعه داد.  

مراحل انجام این بازسازی کد  

  1. تمامی امکانات کلاس مبدا را که متد مورد نظر از آنها استفاده می‌کند، بررسی نمایید که آیا آنها نیز نیاز به انتقال دارند یا خیر. 
  2. کلاس‌های پدر و فرزند کلاس مبدا را برای یافتن تعاریف دیگری از متد مورد نظر بررسی نمایید. اگر تعاریف دیگری وجود داشتند به راحتی نمی‌توان متد را جابجا کرد. در این صورت اگر قصد جابجایی داشتید، باید به فکر جابجایی رابطه چند ریختی موجود نیز باشید. 
  3. متد را در کلاس مقصد ایجاد نمایید. 
  4. بدنه متد را به متد مقصد منتقل نمایید و تمامی امکانات استفاده شده در آن را طوری تغییر دهید که در کلاس جدید کار کند. اگر متد، نیاز به اشاره‌ای به کلاس مبدا داشت، باید تعیین نمایید که به چه صورت این اشاره انجام شود. اگر مکانیزم مدیریت خطایی (exception handling) در متد مبدا پیاده سازی شده بود، تعیین کنید که آیا متد مبدا نیز کماکان امر مدیریت خطا را انجام خواهد داد، یا به متد مقصد انتقال خواهد یافت. 
  5. کد کلاس مقصد را کامپایل و تست نمایید. 
  6. اگر متد مبدا را به عنوان فراخوان متد مقصد نگه داشتید، باید تصمیم بگیرید که کلاس مقصد در آن متد به چه صورت استفاده خواهد شد. 
  7. فراخوانی متد مقصد را به بدنه متد مبدا اضافه کنید. 
  8. کد را کامپایل و تست نمایید.
  9. در مورد سرنوشت متد مبدا تصمیم گیری نمایید که آیا نیازی به وجود آن هست یا خیر. در صورتیکه از متد مبدا در مکان‌های زیادی استفاده شده یا متد در کتابخانه یا فریم ورکی است که کنترلی بر روی استفاده کنندگان آن وجود ندارد، احتمالا باقی ماندن متد به عنوان صرفا فراخوان، ایده خوبی باشد. 
  10. اگر متد مبدا را حذف کردید تمامی استفاده از آن را باید به متد مقصد تغییر دهید. توجه داشته باشید ممکن است سناریو ساختن کلاس جدید با کلاس قدیمی متفاوت باشد. 
  11. مجددا کد را کامپایل و تست نمایید.  

مثال: فرض کنید نرم افزاری برای مدیریت رویدادها و شرکت کنندگان آن‌ها تهیه کرده‌ایم. در این نرم افزار، کلاسی با نام Event وجود دارد و کلاسی نیز با نام Person که نام آنها کاملا نمایانگر استفاده آنها است.
بخشی از بدنه این کلاس‌ها به صورت زیر است:  
public class Event 
{ 
    public List<Person> Participants { get; internal set; } 
} 
public class Person 
{ 
    public int Id { get; private set; } 
    public void Participate(Event ev) 
    { 
        var isParticipatedAlready = ev.Participants.Any(ff => ff.Id == Id); 
        if (isParticipatedAlready) 
            return; 
        ev.Participants.Add(this); 
    } 
}
در کد مربوط به کلاس Person، شاهد متدی هستیم که عمل ثبت‌نام فرد را در یک رویداد انجام می‌دهد. اما با دقت به این متد مشاهده می‌کنیم که بدنه این متد بیشتر از اعضای کلاس Event استفاده می‌کند. حتی این استفاده باعث شده است که خصوصیت Participants از کلاس Event به صورت public تعریف شود که خود مشکل دیگری در این طراحی است.
در چنین شرایطی، بازسازی کد جابجایی متد می‌تواند در راستای انتقال مسئولیت‌های مناسب هر کلاس به بدنه آن و بهبود طراحی کمک کند. بعد از بازسازی کد شاهد چنین طراحی‌ای هستیم:  
public class Event 
{ 
    protected List<Person> Participants { get; set; } 
    public void Participate(Person person) 
    { 
        var isParticipatedAlready = Participants.Any(ff => ff.Id == person.Id); 
        if (isParticipatedAlready) 
            return; 
        Participants.Add(person); 
    } 
} 
public class Person 
{ 
    public int Id { get; private set; } 
}
بازسازی‌ای که انجام شد، دو تاثیر را بر روی طراحی این کلاس‌ها داشته است:
   اول: جایگذاری بهتر و منطقی‌تر مسئولیت‌های یک کلاس 
   دوم: کپسوله سازی آسان‌تر کلاس ها 

بازسازی کد جابجایی متد، سنگ بنای بیشتر بازسازی‌های مورد نیاز در فعالیت‌های روزمره تولید یا نگهداری نرم افزار است. علارغم این که این بازسازی ساده به نظر می‌رسد، در مجموعه کدهای پیچیده، انجام این بازسازی ممکن است امری طاقت فرسا شود.  
مطالب
مطلع شدن از خطاهای مدیریت نشده یک برنامه ASP.Net

راه‌های زیادی برای لاگ کردن خطاهای حاصل در یک برنامه ASP.Net وجود دارند. از روش‌های exception handling معمول تا افزودن یک فایل global.asax به برنامه و دریافت و لاگ کردن خطاهای مدیریت نشده توسط روال رخ‌ داد گردان Application_Error آن.
بررسی این خطاها فوق العاده مهم است ، حداقل به دو دلیل : الف) قبل از این‌ که کاربران به شما بگویند برنامه مشکل پیدا کرده، از طریق ایمیل دریافتی مطلع خواهید شد. (فرض کنید علاوه بر ثبت وقایع ، آنها را ایمیل هم می‌زنید) این مورد در جهت بالا بردن کیفیت کار تمام شده واقعا مؤثر است. ب) رفتارهای مخرب را هم بهتر می‌توانید تحت نظر داشته باشید.

تمام این موارد مستلزم کد نویسی است. دریافت خطا در روال Application_Error و سپس کد نویسی برای ارسال ایمیل. از ASP.Net 2.0 به بعد این کار را بدون کد نویسی و با استفاده از امکانات ASP.NET health monitoring نیز می‌توان به سادگی و دقت هرچه تمامتر انجام داد.

کار زیادی را قرار نیست انجام دهید! فایل وب کانفیگ سایت را باز کنید و چند سطر زیر را به آن اضافه کنید (قسمت healthMonitoring و همچنین قسمت mailSettings ):
<?xml version="1.0"?>
<configuration>
<appSettings/>
<connectionStrings/>
<system.web>
<compilation debug="true">
</compilation>
<authentication mode="Windows"/>

<healthMonitoring enabled="true">
<providers>
<add name="EmailProvider"
type="System.Web.Management.SimpleMailWebEventProvider"
from="you@domain.com"
to="you@domain.com"
subjectPrefix="Error: "
buffer="true"
bufferMode="Notification"/>
</providers>
<rules>
<add
provider="EmailProvider"
name="All App Events"
eventName="All Errors"/>
</rules>
</healthMonitoring>

</system.web>

<system.net>
<mailSettings>
<smtp deliveryMethod="SpecifiedPickupDirectory">
<specifiedPickupDirectory pickupDirectoryLocation="C:\emails"/>
</smtp>
</mailSettings>
</system.net>

</configuration>

در این مثال قسمت mailSettings طوری تنظیم شده که ایمیل ارسالی در مسیر c:\emails جهت مرور نحوه عملکرد این سیستم، ذخیره شود.



در حالت اجرا بر روی یک سرور ، این قسمت را می‌توان به صورت زیر تنظیم نمود و آدرس smtp server را توسط آن مشخص کرد تا به صورت خودکار مورد استفاده قرار گیرد:
<mailSettings>
<smtp from="you@domain.com">
<network host="smtp.domain.com" />
</smtp>
</mailSettings>

سیستم ارسال ایمیل آن نیز هوشمند است و میل باکس شما را به یکباره پر نخواهد کرد. اگر در طی یک دقیقه (مقدار پیش فرض) خطاهای حاصل شده مانند هم باشند، تنها یک ایمیل حاوی تمامی آنها را ارسال می‌کند.

شایان ذکر است از ASP.Net 2.0 به بعد امکان ثبت وقایع در event log ویندوز محدود شده است و اگر نیاز به انجام این کار باشد باید دسترسی بیشتری را به یوزر asp.net اعطاء کرد. اما با استفاده از روش فوق، جزئیات خطای حاصل به صورت خودکار به event log ویندوز نیز اضافه می‌شود.



اگر علاقمند باشید که خطاهای حاصل را در یک دیتابیس نیز لاگ کنید، به این مقاله می‌توان رجوع کرد.

مطالب
آموزش ایجاد برنامه های چند زبانه در WPF
با گسترش استفاده از کامپیوتر در بسیاری از امور روزمره انسان‌ها سازگار بودن برنامه‌ها با سلیقه کاربران به یکی از نیاز‌های اصلی برنامه‌های کامپیوتری تبدیل شده است. بدون شک زبان و فرهنگ یکی از مهم‌ترین عوامل در ایجاد ارتباط نزدیک بین برنامه و کاربر به شمار می‌رود و نقشی غیر قابل انکار در میزان موفقیت یک برنامه به عهده دارد. از این رو در این نوشته تلاش بر آن است تا یکی از ساده‌ترین و در عین حال کارا‌ترین راه‌های ممکن برای ایجاد برنامه‌های چند زبانه با استفاده از تکنولوژی WPF آموزش داده شود.

مروری بر روش‌های موجود
همواره روش‌های مختلفی برای پیاده سازی یک ایده در دنیای نرم افزار وجود دارد که هر روش را می‌توان بر حسب نیاز مورد استفاده قرار داد. در برنامه‌های مبتنی بر WPF معمولا از دو روش عمده برای این منظور استفاده می‌شود:

1-استفاده از فایل‌های resx
در این روش که برای Win App نیز استفاده می‌شود، اطلاعات مورد نیاز برای هر زبان به شکل جدول هایی دارای کلید و مقدار در داخل یک فایل .resx نگهداری می‌شود و در زمان اجرای برنامه بر اساس انتخاب کاربر اطلاعات زبان مورد نظر از داخل فایل  resx خوانده شده و نمایش داده می‌شود. یکی از ضعف هایی که این روش در عین ساده بودن دارد این است که همه اطلاعات مورد نیاز داخل assembly اصلی برنامه قرار می‌گیرد و امکان افزودن زبان‌های جدید بدون تغییر دادن برنامه اصلی ممکن نخواهد بود.

2-استفاده از فایل‌های csv که به فایل‌های dll تبدیل می‌شوند
در این روش با استفاده از ابزار‌های موجود در کامپایلر WPF برای هر کنترل یک property به نام Uid ایجاد شده و مقدار دهی می‌شود. سپس با ابزار دیگری ( که جزو ابزار‌های کامپایلر محسوب نمی‌شود ) از فایل csproj پروژه یک خروجی اکسل با فرمت csv ایجاد می‌شود که شامل Uid‌های کنترل‌ها و مقادیر آن‌ها است. پس از ترجمه متون مورد نظر به زبان مقصد با کمک ابزار دیگری فایل اکسل مورد نظر به یک net assembly تبدیل می‌شود و داخل پوشه ای با نام culture استاندارد ذخیره می‌شود. ( مثلا برای زبان فارسی نام پوشه fa-IR خواهد بود ). زمانی که برنامه اجرا می‌شود بر اساس culture ای که در سیستم عامل انتخاب شده است و در صورتی که برای آن culture فایل dll ای موجود باشد، زبان مربوط به آن culture را load خواهد کرد. با وجود این که این روش مشکل روش قبلی را ندارد و بیشتر با ویژگی‌های WPF سازگار است اما پروسه ای طولانی برای انجام کار‌ها دارد و به ازای هر تغییری باید کل مراحل هر بار تکرار شوند. همچنین مشکلاتی در نمایش برخی زبان‌ها ( از جمله فارسی ) در این روش مشاهده شده است.

روش سوم!
روش سوم اما کاملا بر پایه WPF و در اصطلاح WPF-Native می‌باشد. ایده از آنجا ناشی شده است که برای ایجاد skin در برنامه‌های WPF استفاده می‌شود. در ایجاد برنامه‌های Skin-Based به این شیوه عمل می‌شود که skin‌های مورد نظر به صورت style هایی در داخل ResourceDictionary ‌ها قرار می‌گیرند. سپس آن ResourceDictionary به شکل dll کامپایل می‌شود. در برنامه اصلی نیز همه کنترل‌ها style هایشان را به شکل dynamic resource از داخل یک ResourceDictionary مشخص شده load می‌کنند. حال کافی است برای تغییر skin فعلی، ResourceDictionary  مورد نظر از dll مشخص load شود و ResourceDictionary ای که در حال حاضر در برنامه از آن استفاده می‌شود با ResourceDictionary ای که load شده جایگزین شود. کنترل‌ها مقادیر جدید را از ResourceDictionary جدید به شکل کاملا خودکار دریافت خواهند کرد.
به سادگی می‌توان از این روش برای تغییر زبان برنامه نیز استفاده کرد با این تفاوت که این بار، به جای Style ها، String‌های زبان‌های مختلف را درون resource‌ها نگهداری خواهیم کرد.

یک مثال ساده
در این قسمت نحوه پیاده سازی این روش با ایجاد یک نمونه برنامه ساده که دارای دو زبان انگلیسی و فارسی خواهد بود آموزش داده می‌شود.
ابتدا یک پروژه WPF Application در Visual Studio 2010 ایجاد کنید. در MainWindow سه کنترل Button قرار دهید و یک ComboBox که قرار است زبان‌های موجود را نمایش دهد و با انتخاب یک زبان، نوشته‌های درون Button‌ها متناسب با آن تغییر خواهند کرد.

توجه داشته باشید که برای Button‌ها نباید به صورت مستقیم مقداری به Content شان داده شود. زیرا مقدار مورد نظر از داخل ResourceDictionary که خواهیم ساخت به شکل dynamic گرفته خواهد شد. پس در این مرحله یک ResourceDictionary به پروژه اضافه کرده و در آن resource هایی به شکل string ایجاد می‌کنیم. هر resource دارای یک Key می‌باشد که بر اساس آن، Button مورد نظر، مقدار آن Resource را load خواهد کرد. فایل ResourceDictionary را
Culture_en-US.xaml نامگذاری کنید و مقادیر مورد نظر را به آن اضافه نمایید.  

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <system:String x:Key="button1">Hello!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">How Are You?</system:String>
    <system:String x:Key="button3">Are You OK?</system:String>
 
</ResourceDictionary>

دقت کنید که namespace ای که کلاس string در آن قرار دارد به فایل xaml اضافه شده است و پیشوند system به آن نسبت داده شده است.

با افزودن یک ResourceDictionary به پروژه، آن ResourceDictionary به MergedDictionary کلاس App اضافه می‌شود. بنابراین فایل App.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<Application x:Class="BeRMOoDA.WPF.LocalizationSample.App"
             xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
             xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
             StartupUri="MainWindow.xaml">
    <Application.Resources>
 
        <ResourceDictionary>
            <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
                <ResourceDictionary Source="Culture_en-US.xaml"/>
            </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        </ResourceDictionary>
 
    </Application.Resources>
</Application>

برای اینکه بتوانیم محتوای Button‌های موجود را به صورت داینامیک و در زمان اجرای برنامه، از داخل Resource‌ها بگیریم، از DynamicResource استفاده می‌کنیم.

<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button1}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button2}" />
<Button Content="{DynamicResource ResourceKey=button3}" />

بسیار خوب! اکنون باید شروع به ایجاد یک ResourceDictionary برای زبان فارسی کنیم و آن را به صورت یک فایل dll کامپایل نماییم.
برای این کار یک پروژه جدید در قسمت WPF از نوع User control ایجاد می‌کنیم و نام آن را Culture_fa-IR_Farsi قرار می‌دهیم. لطفا شیوه نامگذاری را رعایت کنید چرا که در ادامه به آن نیاز خواهیم داشت.
پس از ایجاد پروژه فایل UserControl1.xaml را از پروژه حذف کنید و یک ResourceDictionary با نام Culture_fa-IR.xaml اضافه کنید. محتوای آن را پاک کنید و محتوای فایل Culture_en-US.xaml را از پروژه قبلی به صورت کامل در فایل جدید کپی کنید. دو فایل باید ساختار کاملا یکسانی از نظر key برای Resource‌های موجود داشته باشند. حالا زمان ترجمه فرا رسیده است! رشته‌های دلخواه را ترجمه کنید و پروژه را build نمایید. 
پس از ترجمه فایل Culture_fa-IR.xaml به شکل زیر خواهد بود:

<ResourceDictionary xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
                    xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
                    xmlns:system="clr-namespace:System;assembly=mscorlib">
    <ResourceDictionary.MergedDictionaries>
        <ResourceDictionary Source="Culture_fa-IR_Farsi.xaml"/>
    </ResourceDictionary.MergedDictionaries>
    <system:String x:Key="button1">سلام!</system:String>
    <system:String x:Key="button2">حالت چطوره؟</system:String>
    <system:String x:Key="button3">خوبی؟</system:String>
</ResourceDictionary>
خروجی این پروژه یک فایل با نام Culture_fa-IR_Farsi.dll خواهد بود که حاوی یک ResourceDictionary برای زبان فارسی می‌باشد.

در ادامه میخواهیم راهکاری ارئه دهیم تا بتوان فایل‌های dll مربوط به زبان‌ها را در زمان اجرای برنامه اصلی، load کرده و نام زبان‌ها را در داخل ComboBox ای که داریم نشان دهیم. سپس با انتخاب هر زبان در ComboBox، محتوای Button‌ها بر اساس زبان انتخاب شده تغییر کند.
برای سهولت کار، نام فایل‌ها را به گونه ای انتخاب کردیم که بتوانیم ساده‌تر به این هدف برسیم. نام هر فایل از سه بخش تشکیل شده است:
Culture_[standard culture notation]_[display name for this culture].dll
یعنی اگر فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را در نظر بگیریم، Culture نشان دهنده این است که این فایل مربوط به یک culture می‌باشد. fa-IR نمایش استاندارد culture برای کشور ایران و زبان فارسی است و Farsi هم مقداری است که می‌خواهیم در ComboBox برای این زبان نمایش داده شود.
پوشه ای با نام Languages در کنار فایل اجرایی برنامه اصلی ایجاد کنید و فایل Culture_fa-IR_Farsi.dll را درون آن کپی کنید. تصمیم داریم همه dll‌های مربوط به زبان‌ها را داخل این پوشه قرار دهیم تا مدیریت آن‌ها ساده‌تر شود. 
برای مدیریت بهتر فایل‌های مربوط به زبان‌ها یک کلاس با نام CultureAssemblyModel خواهیم ساخت که هر instance از آن نشانگر یک فایل زبان خواهد بود. یک کلاس با این نام به پروژه اضافه کنید و property‌های زیر را در آن تعریف نمایید:

public class CultureAssemblyModel
    {
        //the text will be displayed to user as language name (like Farsi)
        public string DisplayText { get; set; }
        //name of .dll file (like Culture_fa-IR_Farsi.dll)
        public string Name { get; set; }
        //standar notation of this culture (like fa-IR)
        public string Culture { get; set; }
        //name of resource dictionary file inside the loaded .dll (like Culture_fa-IR.xaml)
        public string XamlFileName { get; set; }
    }
اکنون باید لیست culture‌های موجود را از داخل پوشه languages خوانده و نام آنها را در ComboBox نمایش دهیم.
برای خواندن لیست culture‌های موجود، لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها ایجاد کرده و با استفاده از متد LoadCultureAssmeblies، آن را پر می‌کنیم.

//will keep information about loaded assemblies
public List<CultureAssemblyModel> CultureAssemblies { get; set; }
 
//loads assmeblies in languages folder and adds their info to list
 void LoadCultureAssemblies()
 {
      //we should be sure that list is empty before adding info (do u want to add some cultures more than one? of course u dont!)
      CultureAssemblies.Clear();
      //creating a directory represents applications directory\languages
      DirectoryInfo dir = new DirectoryInfo(System.IO.Path.GetDirectoryName(Assembly.GetExecutingAssembly().Location) + "\\languages");
      //getting all .dll files in the language folder and its sub dirs. (who knows? maybe someone keeps each culture file in a seperate folder!)
      var assemblies = dir.GetFiles("*.dll", SearchOption.AllDirectories);
      //for each found .dll we will create a model and set its properties and then add to list  for (int i = 0; i < assemblies.Count(); i++)
      {
string name = assemblies[i].Name;
  CultureAssemblyModel model = new CultureAssemblyModel() { DisplayText = name.Split('.', '_')[2], Culture = name.Split('.', '_')[1], Name = name  , XamlFileName =name.Substring(0, name.LastIndexOf(".")) + ".xaml" }; CultureAssemblies.Add(model); } }
پس از دریافت اطلاعات culture‌های موجود، زمان نمایش آن‌ها در ComboBox است. این کار بسیار ساده است، تنها کافی است ItemsSource آن را با لیستی از CultureAssmeblyModel‌ها که ساختیم، مقدار دهی کنیم.

comboboxLanguages.ItemsSource = CultureAssemblies;
البته لازم به ذکر است که برای نمایش فقط نام هر CultureAssemblyModel در ComboBox، باید ItemTemplate مناسبی برای ComboBox ایجاد کنیم. در مثال ما ItemTemplate به شکل زیر خواهد بود:

<ComboBox HorizontalAlignment="Left" Margin="10" VerticalAlignment="Top" MinWidth="100" Name="comboboxLanguages">
            <ComboBox.ItemTemplate>
                <DataTemplate>
                    <Label Content="{Binding DisplayText}"/>
                </DataTemplate>
            </ComboBox.ItemTemplate>
</ComboBox>
توجه داشته باشید که با وجود اینکه فقط نام را در ComboBox نشان می‌دهیم، اما باز هم هر آیتم از ComboBox یک instance از نوع CultureAssemblyModel می‌باشد.

در مرحله بعد، قرار است متدی بنویسیم که اطلاعات زبان انتخاب شده را گرفته و با جابجایی ResourceDictionary ها، زبان برنامه را تغییر دهیم.
متدی با نام LoadCulture در کلاس App ایجاد می‌کنیم که یک CultureAssemblyModel به عنوان ورودی دریافت کرده و ResourceDictionary داخل آن را load می‌کند و آن را با ResourceDictionary فعلی موجود در App.xaml جابجا می‌نماید.
با این کار، Button هایی که قبلا مقدار Content خود را از Resource‌های موجود دریافت می‌کردند، اکنون از Resource‌های جابجا شده خواهند گرفت و به این ترتیب زبان انتخاب شده بر روی برنامه اعمال می‌شود.

//loads selected culture
 public void LoadCulture(CultureAssemblyModel culture)
 {
     //creating a FileInfo object represents .dll file of selected cultur
     FileInfo assemblyFile = new FileInfo("languages\\" + culture.Name);
     //loading .dll into memory as a .net assembly
     var assembly = Assembly.LoadFile(assemblyFile.FullName);
     //getting .dll file name
     var assemblyName = assemblyFile.Name.Substring(0, assemblyFile.Name.LastIndexOf("."));
     //creating string represents structure of a pack uri (something like this: /{myassemblyname;component/myresourcefile.xaml}
     string packUri = string.Format(@"/{0};component/{1}", assemblyName, culture.XamlFileName);
     //creating a pack uri
     Uri uri = new Uri(packUri, UriKind.Relative);
     //now we have created a pack uri that represents a resource object in loaded assembly
     //and its time to load that as a resource dictionary (do u remember that we had resource dictionary in culture assemblies? don't u?)
     var dic = Application.LoadComponent(uri) as ResourceDictionary;
     dic.Source = uri;
     //here we will remove current merged dictionaries in our resource dictionary and add recently-loaded resource dictionary as e merged dictionary
     var mergedDics = this.Resources.MergedDictionaries;
     if (mergedDics.Count > 0)
          mergedDics.Clear();
     mergedDics.Add(dic);
 }
برای ارسال زبان انتخاب شده به این متد، باید رویداد SelectionChanged را برای ComboBox مدیریت کنیم:

void comboboxLanguages_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e)
 {
     var selectedCulture = (CultureAssemblyModel)comboboxLanguages.SelectedItem;
     App app = Application.Current as App;
     app.LoadCulture(selectedCulture);
 }

کار انجام شد!
از مزیت‌های این روش می‌توان به WPF-Native بودن، سادگی در پیاده سازی، قابلیت load کردن هر زبان جدیدی در زمان اجرا بدون نیاز به کوچک‌ترین تغییر در برنامه اصلی و همچنین پشتیبانی کامل از نمایش زبان‌های مختلف از جمله فارسی اشاره کرد. 





نظرات مطالب
ارتقاء به ASP.NET Core 1.0 - قسمت 7 - کار با فایل‌های config
به روز رسانی
با حذف فایل project.json در VS 2017، اکنون با کلیک راست بر روی گروه نام پروژه (فایل csproj)، گزینه‌ی Edit آن ظاهر شده و مداخل ذکر شده‌ی در مطلب فوق، چنین تعاریفی را پیدا می‌کنند: 
- برای پروژه اصلی:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk.Web">
  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\Core1RtmEmptyTest.ViewModels\Core1RtmEmptyTest.ViewModels.csproj" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Configuration.Json" Version="1.1.1" />
  </ItemGroup>
</Project>

- برای پروژه‌ی لایه‌ی سرویس:
<Project Sdk="Microsoft.NET.Sdk">
  <PropertyGroup>
    <TargetFramework>netstandard1.6</TargetFramework>
    <PackageTargetFallback>$(PackageTargetFallback);dnxcore50</PackageTargetFallback>
  </PropertyGroup>

  <ItemGroup>
    <ProjectReference Include="..\Core1RtmEmptyTest.ViewModels\Core1RtmEmptyTest.ViewModels.csproj" />
  </ItemGroup>

  <ItemGroup>
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Configuration.Abstractions" Version="1.1.1" />
    <PackageReference Include="Microsoft.Extensions.Options" Version="1.1.1" />
  </ItemGroup>
</Project>
مطالب
تفاوت‌های پروژه‌های ما و پروژه‌های اونا!

چندی قبل پروژه‌ای دولتی در زمینه‌ی غلط یابی متون فارسی منتشر شد؛ اما ... آنچنان بازتابی در بین سایت‌های ایرانی پیدا نکرد. حداکثر بازتاب آن مقاله‌ی روزنامه همشهری در این حد بود که "مایکروسافت که یکی برامون درست کرده بود! تو چرا بی خود زحمت کشیدی!". البته روزنامه‌ی همشهری هم مقصر نیست؛ چون به طور قطع نویسنده‌ی آن با توانایی‌های این برنامه در مقایسه با غلط یاب ساده مایکروسافت اطلاعات آنچنانی ندارد.
از سایت‌های ایرانی هم نباید انتظار داشت که برای محصولات ایرانی تبلیغ کنند! اگر به سایت‌های ایرانی فعال در زمینه‌ی IT دقت کنید بیشتر ذوق کردن‌های آن‌ها ناشی از کارهای شرکت خارجی است؛ مثلا:
- گوگل امروز در صفحه‌ی اولش یک عکس جدید گذاشته! (2000 تا سایت این رو پوشش می‌دن!)
- رئیس جدید مایکروسافت دیروز که می‌خواست بره سخنرانی دوبار جیغ کشید، سه بار دور سالن دوید گفت اینجا عجب شرکت باحالیه!
- استیوجابز خیلی مرد نازنینی است چون فقط یک دست شلوار لی و پولیور مشکی دارد که 10 سالش است همین فقط تنشه (هم... از شما چه پنهون وضع خود من هم بهتر از این نیست:) )
- فیس بوک امروز عکس‌های شما رو در پروفایلتون هم نمایش می‌ده!
وب سایت‌های لینوکسی ایرانی هم که یک چیزی توی این مایه‌ها هستند:
این مایکروسافت سه تا نقطه (!) باز یک سیستم عامل جدید بیرون داد، ولی اوبونتوی ما 5 ثانیه زودتر میاد بالا؛ به همین جهت هفته بعد قراره پس از طی مراحل نصب سیستم عامل که از امروز شروع میشه به همراه کلیه دوستانی که در این امر مهم دخیل هستند جشن بگیریم! زنده باد آزادی!

و ... سؤال اصلی اینجا است: چرا مدل توسعه‌‌ای که از آن صحبت شد نمی‌فروشه؟! چرا کسی برای آن تبلیغ نکرد؟ چرا آنچنان کسی ذوق زده نشد؟! چرا زود فراموش شد؟

خوب؛ حالا بد نیست نگاهی هم داشته باشیم به مدل توسعه‌ی "اونا"

یکی از این "اونا" مثلا می‌تونه تیم سیلورلایت مایکروسافت باشه. بیائیم ببینیم "اونا" چکار می‌کنند تا محصولاتشون بفروشه؛ ملت از شنیدن اخبار اون‌ها ذوق زده بشن؛ هزار‌تا سایت کارشون رو به رایگان تبلیغ کنند و ...
- "اونا" یا کلا هر تیم توسعه‌ای تشکیل شده از یک سری آدم! هر کدام از این‌ها یا در سایت MSDN یا به طور جداگانه وبلاگ دارند و کاری رو که به طور منظم انجام می‌دن، ارسال جزئیاتی اندک از پیشرفت‌های حاصل شده است. مثلا آقای TimHeuer هر از چندگاهی این کار رو می‌کنه. به این صورت دیگه روزنامه همشهری چاپ نیویورک نمیاد بنویسه، Adobe که یکی برامون درست کرده بود! تو چرا بی‌خود زحمت کشیدی! چون الان روزنامه‌ی نیویورک تایمز می‌دونه جزئیات کاری که انجام شده به مرور زمان چی بوده.
- "اونا" قسمتی رو در سایت MSDN دارند به نام Silverlight TV . یک نفر رو هم استخدام کردن به نام آقای جان پاپا! تا بیاد براشون با اعضای مختلف تیم مصاحبه کنه و یک سری از جزئیات رو بیشتر برای عموم مردم توضیح بده.
- "اونا" هر از چندگاهی سمینار برگزار می‌کنند: (+). میان پز می‌دن ما اینکار رو کردیم اونکار رو کردیم؛ دنیا، بدونید ما چقدر عالی هستیم!
- "اونا" یک bug tracking system دارند. یک features suggestion system دارند: (+) . مردم الان می‌دونند اگر باگی رو در سیستم پیدا کردند، کجا باید گزارش بدن. اگر نیاز به ویژگی جدیدی داشتند باید چکار کنند. صرفا با یک صفحه‌ی ثابت که لینک دریافت دو تا فایل رو گذاشته مواجه نیستند.
- "اونا" یک فوروم مخصوص هم برای Silverlight درست کردند تا استفاده کننده‌ها بیان ابتدایی‌ترین تا پیشرفته‌ترین سوالات خودشون رو مطرح کنند. نرفتند اون پشت قایم بشن! یا بگن این ایمیل ما است؛ دوست داشتید ایمیل بزنید ما هم وقت کردیم جواب می‌دیم!
- "اونا" مستندات و راهنمای بسیار کامل، قوی و قابل مرور تحت وب دارند: (+).
- "اونا" اگر کارشون را رایگان و سورس باز می‌خواهند ارائه دهند از یک سورس کنترل استفاده می‌کنند: (+).به رها کردن یک تکه سورس کد در ملاء عام کار سورس باز نمی‌گن! هر کاری آداب و اصول خودش رو داره। شما که نمیای بچه‌ت رو بذاری سر راه و بری؟! به این امید که خودش patch میشه، خودش به روز میشه، یکی پیدا میشه تا دستی به سرش بکشه!
البته این مورد جدیدا جهت پروژه غلط یاب یاد شده راه اندازی شده: (+) ولی فکر نمی‌کنم کسی متوجه شده باشه، چرا؟! چون اخبار رو این روزها علاقمندان از طریق فیدهای RSS دنبال می‌کنند؛ نه با مراجعه‌ی هر روزه به یک سایت. انتظار بی‌موردی است که استفاده‌ کنندگان هر روز به سایت ما سر بزنند تا ببینند چه خبره! به همین جهت RSS اختراع شده. همچنین پروژه اختصاصی فارسی و سورس کنترل انگلیسی هم همخوانی ندارند.
- "اونا" اکانت توئیتر دارند: (+). "اونا" اکانت فیس بوک دارند: (+). "اونا" از این امکانات برای گزارش دادن رخدادهای داخلی خودشون استفاده می‌کنند. یکی از ابزارهای مهم تبلیغاتی اون‌ها است. کلا رسانه‌ها رو در دنیای غرب به عصر قبل و بعد از توئیتر تقسیم بندی می‌کنند. پیش از توئیتر اخبار تهیه می‌شد و تبدیل به خوراک اطلاعاتی عموم می‌شد؛ الان اطلاعات موجود در توئیتر، جمع آوری، آنالیز و تحلیل می‌شود و سپس تبدیل به خوراک خبرگزاری‌ها می‌گردد.
- "اونا" برای ارائه دانلود‌هاشون دیتاسنتر اختصاصی دارند. جایی خوندم مساحت دیتاسنتر‌های فعلی گوگل در حد یکی از ایالت‌های آمریکا شده ...؛ تصورش رو بکنید که با یک وب سایت هاست شده در یک کشور ثالث، بخواهید یک نرم افزار 200 مگی را به هزاران نفر عرضه کنید. یا مشکل پنهای باند پیدا می‌کنید یا کند شدن سرور یا ...
- "اونا" اگر وقت کنند هر از چندگاهی برای تبلیغ و توسعه کارشون کتاب هم منتشر می‌کنند: (+)، تعدادی از این‌ها هم رایگان است.

و ... و ... بدون رعایت این موارد پروژه‌های خوب ارائه شده در اینترنت نمی‌فروشند! حتی شما دوست عزیز!

مطالب
بررسی Bad code smell ها: کلاس بزرگ
این نوع کد بد بو در دسته بندی «کدهای متورم» قرار می‌گیرد. یکی از نتایج متورم شدن کدها، سخت شدن نگهداری آنهاست. بدیهی به نظر می‌رسد که نگهداری و اعمال تغییرات بر روی یک کلاس بزرگ، دشوار و زمان گیر خواهد بود. علارغم سادگی مفهوم این نوع کد بد بو، این مورد یکی از موارد پر تکرار درمحصول‌ها است.  
کلاس بزرگ کلاسی است که تعداد اعضای آن (فیلد، خصوصیت، متد) زیاد باشند و تعداد خطوط کد زیادی نیز داشته باشد. 

چرا چنین بویی به راه می‌افتد 

زمانیکه کلاسی ایجاد می‌شود، معمولا کوچک است. ولی با بزرگتر شدن نرم افزار و اضافه شدن امکانات مختلفی به آن ممکن است کلاس‌ها بزرگ و بزرگتر شوند. یکی از دلایلی که اندازه کلاس افزایش می‌یابد این است که معمولا اضافه کردن یک تکه کد به یک کلاس موجود از نظر ظاهری راحت‌تر از ایجاد یک کلاس جدید برای آن است. این مورد زمانیکه برنامه کوچک است اشکالی ایجاد نمی‌کند. اما زمانیکه تعداد این تغییرات کوچک در کلاس زیاد می‌شوند، کلاس شروع به متورم شدن می‌کند.

نشانه‌های این کد بد بو 

نشانه‌هایی که به تشخیص یک کلاس بزرگ کمک می‌کنند به صورت زیر هستند: 
  • تعداد خطوط زیاد: این معیار نسبت به فناوری و زبان برنامه نویسی مورد استفاده درمحصول متفاوت است؛ ولی در حالت کلی زمانیکه یک کلاس تعداد خطوط کدی بیشتر از 100 داشت، مشکلی بوجود آمده است. 
  • تعداد وضعیت‌های داخلی (در تعریف شیء گرایی) زیاد در یک کلاس، نشان دهنده بزرگی یک کلاس هستند.  
  • تعداد پارامترهای زیاد سازنده کلاس نشان دهنده متورم شدن کلاس هستند. معمولا مدیریت کردن تعداد وضعیت‌های داخلی زیاد منجر به دریافت تعداد زیاد پارامتر ورودی در سازنده می‌شوند. اگر قانون مربوط به تعداد پارامترهای یک متد را در نظر داشته باشیم و با فرض اینکه سازنده نیز یک متد است، حداکثر پارامترهای مناسب برای یک سازنده 4 خواهد بود. 
  • متغیرهایی وجود دارند که به صورت دسته‌ای پیشوند یا پسوند خاصی دارند. این پیشوندها یا پسوندها نشان دهنده مواردی هستند که احتمالا می‌توانند به کلاس مخصوص به خود انتقال داده شوند. زیرا از نظر منطقی ارتباطی بین آنها وجود دارد و مربوط به کلاس فعلی نمی‌شوند (زیرا اگر اینگونه بود نیازی به پیشوند یا پسوند نبود).


مشکل این کد بد بو چیست؟ 

نگهداری دشوار و زمان‌بر یکی از اولین و بارزترین مشکلات این نوع کد است. مشکلات دیگری که نسبتا ریز‌تر هستند و سخت‌تر تشخیص داده می‌شوند به صورت زیر هستند: 
  • عدم استفاده از مکانیزم‌های مشترک، به دلیل عدم تشکیل کلاس مربوط به آنها 
  • امکان ایجاد کدهای تکراری فراوان در کلاس 
  • دشواری تست نویسی برای کلاس‌ها به دلیل وظایف فراوانی که کلاس بر عهده دارد 
  • افزایش احتمال ایجاد مشکلات مربوط سورس کنترل‌ها و فعالیت همزمان چندین نفر بر روی یک فایل یا کلاس 
  • به دلیل انجام وظایف فراوان، تغییرات یک کلاس از جنبه‌های بسیار زیادی باید تست شود 


چگونه این بو را رفع کنیم؟  

دیدگاه کلی برای رفع چنین بویی تقسیم مسئولیت‌های موجود در یک کلاس بزرگ است. این تقسیم می‌تواند به صورت‌های زیر انجام شود:
  • ایجاد کلاسی مستقل برای هریک از مسئولیت‌های موجود در کلاس بزرگ 
  • ایجاد کلاسی پایه (Base class) برای انجام برخی از امور مشترک در کلاس 


جمع بندی 

یکی از نکات مهم در مورد انواع کد بد بو متعلق به دسته کدهای متورم، توجه دایمی به کدهای نوشته شده در محصول است. زیرا کدهای متورم به مرور زمان و به آرامی ایجاد می‌شوند و معمولا توجه کافی به آنها نمی‌شود.