مطالب
ساخت رابط کاربری برای الکترون
قدرت الکترون برگرفته از فناوری وب است و هر آنچه که در آنجا امکان پذیر باشد، در اینجا نیز امکان پذیر است و خصوصیت برنامه‌های دسکتاپ را نیز داراست. الکترون به دلیل بارگذاری فایل‌های html، به شما اجازه می‌دهد تا از ابزارهایی چون بوت استرپ و فریمورک‌ها و کیت‌های مشابهی چون جی‌کوئری و انگیولار، امبر Ember و ... در آن استفاده کنید. ولی با این حال، الکترون نوپا سعی دارد کیت‌های اختصاصی خودش را هم داشته باشد، که در این مقاله به آن‌ها اشاره می‌کنیم.
یکی از این کیت‌ها، فوتون نام دارد. فوتون شامل یک سری css ,sass، فونت و قالب‌های html است که به شما اجازه می‌دهد تا یک برنامه با ظاهری شبیه به برنامه‌های مک را داشته باشید. کامپوننت‌های فوتون شامل tab ها، لیست‌ها، منوی کناری، دکمه‌های معمولی یا جعبه ابزاری و کنترل‌های فرم‌ها می‌شود. با این حال اگر هم دوست ندارید که از این کامپوننت‌ها استفاده کنید، می‌توانید از layout ‌های آن استفاده کند که پنجره‌ی شما را تقسیم بندی می‌کنند.
برای استفاده از فوتون لازم است آن را دانلود کرده و فایل‌های آن را در پروژه‌ی خود کپی کنید. دایرکتوری dist آن شامل یک مثال می‌شود که می‌توانید آن را به داخل دایرکتوری پروژه خود کپی کنید؛ یا خود این دایرکتوری را به عنوان دایرکتوری پروژه تعیین کنید. بعد از آن، فایل‌های موجود در دایرکتوری template را به داخل دایرکتوری والد، یعنی dist انتقال دهید و داخل فایل html، مسیر فایل css را تصحیح نمایید. فقط می‌ماند که الکترون را بر روی این محل نصب کنید، یا اینکه الکترون نصب شده‌ی به صورت عمومی (Global) را در اختیار آن قرار دهید.
بعد از آن ممکن است با خطا مواجه شوید و وقتی فایل اصلی را که در اینجا نام آن app.js است، باز کنید، خطوط زیر را می‌بینید:
var app=require('app');
var BrowserWindow=require('browser-window');
این نوع استفاده از ماژول‌های داخلی، متعلق به نسخه‌های اولیه است و در نسخه‌های اخیر پشتیبانی نمی‌شود. پس بهتر است این خطوط را به صورت‌هایی که قبلا گفته‌ایم تغییر دهید.
سپس برنامه را اجرا کنید تا رابط جدید کاربری را ببینید.
فقط یک مشکلی هست و آن هم این است که باید فریم یا پنجره‌ای را که خود الکترون تولید می‌کند، حذف کنیم برای حذف آن می‌توانید از خصوصیت frame در شیء Browser Window استفاده کنید:
if(process.platform=='darwin')
{
  mainWindow= new BrowserWindow({
    width: 1000,
    height: 500,
    'min-width': 1000,
    'min-height': 500,
    'accept-first-mouse': true,
    'title-bar-style': 'hidden',
    titleBarStyle:'hidden'
  });
}
else {
  new BrowserWindow({
   width: 1000,
   height: 500,
   'min-width': 1000,
   'min-height': 500,
   frame:false
 });
}
در نسخه‌های 10 به بعد مک، از آنجاکه این خصوصیت، نه تنها فریم کرومیوم را حذف میکند، بلکه قابلیت‌هایی چون تغییر اندازه و ... را از آن نیز می‌گیرد، برای همین خصوصیت titleBarStyle را که به دو شکل هم می‌تواند نوشته شود، مورد استفاده قرار می‌دهیم.
حالا اگر برنامه را مجددا اجرا کنید، می‌بینید که قاب‌های دور آن حذف شده‌اند، ولی با چند ثانیه کار کردن متوجه این ایراد می‌شوید که پنجره قابل درگ کردن و جابجایی نمی‌باشد. برای حل آن باید از css کمک بگیریم:
-webkit-app-region: drag
دستور بالا را به هر المانی انتساب دهید، آن المان و فرزندانش قابل درگ خواهند بود، ولی اگر المانی را با این خصوصیت تنظیم کردید، ولی قصد دارید که یکی یا چند عدد از المان‌های فرزند این خاصیت را نداشته باشند، این دستور را به آنان انتساب دهید:
-webkit-app-region: no-drag;
از آنجاکه در این رابط کاربری، نوار عنوان تگ مشخصی دارد:
<header class="toolbar toolbar-header" >
با اضافه کردن این دستور css می‌توانید به آن قابلیت درگ را بدهید:
<header class="toolbar toolbar-header" style="-webkit-app-region: drag">
حالا مجددا برنامه را تست کنید تا نتیجه کار را ببینید.
همانطور که می‌بینید با کمترین زحمت، به چنین رابط کاربری رسیدید. تصویر زیر متعلق به برنامه‌ای است که در دو قسمت قبلی (+ + ) ساختیم و حالا با استفاده از این پکیج، ظاهر آن را تغییر داده‌ایم:



Electron UI Kit
دومین رابط کاربری که معرفی میکنیم در واقع یک کیت از یک سری کامپوننت است که بسیار شبیه به برنامه‌های دسکتاپ طراحی شده و شامل لیست‌ها، گریدها، کنترل‌ها و ... است که در دو فایل استایل، برای ویندوز و مک، مجزا شده‌اند.

Maverix

یک استایل تحت وب به نام Maverix است که البته در مورد برنامه‌های دسکتاپ و الکترون حرفی نزده و خود را فریمورکی برای استفاده در برنامه‌های تحت وب معرفی کرده است. ولی از آنجا که کنترل‌های موجود آن بر اساس سیستم عامل مک ایجاد شده‌اند، به راحتی می‌توانند خود را بجای برنامه‌های دسکتاپ جا بزنند. می‌توانید دموی آن را نیز ببینید.

مطالب
طراحی تعاملی (Interaction Design)

تعریف Interaction Design در زبان طراحی، تعامل انسان و کامپیوتر و توسعه نرم‌افزار اینگونه بیان می‌شود:

« عمل طراحی تعاملی محصولات دیجیتالی، محیط‌ها، سیستم‌ها و سرویس‌ها. مانند سایر رشته‌های طراحی، Interaction Design دارای شاخه‌ها و توجهاتی است، اما به طور ساده می‌توان گفت که تمرکز اصلی این رشته برروی رفتارها است.»

طراحی تعاملی یا Interaction Design که به اختصار به آن IxD نیز گفته می‌شود، بر روی ایجاد واسط‌های کاربری جذاب با رفتار‌های خوب تمرکز دارد. فهم این نکته که کاربران و تکنولوژی چگونه با یکدیگر ارتباط دارند، در این شاخه بسیار مهم و ضروری است. با این درک، شما می‌توانید موارد زیر را پیش‌بینی نماید: اینکه چگونه یک فرد با سیستم تعامل دارد؟ چگونه مشکلات را با داشتن آن سیستم رفع می‌کند؟ و در نهایت با استفاده از این موارد راه‌های جدیدی برای توسعه سیستم، برای انجام کارها پیشنهاد دهید. در ادامه به بررسی Best Practice های Interaction Design خواهیم پرداخت.

بهترین روش‌های طراحی تعاملی ( Interaction Design )

در هنگام طراحی و توسعه یک محصول نرم‌افزاری با المان‌های تعاملی، ویژگی‌ها و سوالات مطرح شده‌ی زیر را در نظر بگیرید:

سوالات مهم در هنگام لحاظ کردن طراحی تعامل‌گرا


کاربران به چه صورت‌هایی می‌توانند با واسط کاربری در ارتباط باشند

- کاربر چه تعاملاتی را می‌تواند به طور مستقیم با ماوس، انگشت یا stylus با واسط کاربری داشته باشد؟

- چه دستوراتی را کاربر می‌تواند صادر کند و با آنها تعامل داشته باشد که به طور مستقیم جزء محصول نیست؟ به عنوان مثال Ctrl+C که درون مرورگرها فعال است و جزئی از خود محصول نیست.

دادن اطلاعاتی به کاربران، در مورد رفتار‌های سیستم، پیش از انجام یک عمل

- ظاهر المان‌های صفحه (رنگ، شکل، اندازه و ...) چه سرنخ‌هایی را در مورد عملکرد آنها به کاربر خواهد داد؟ این المان‌ها به کاربر می‌فهماند که چگونه باید از آنها استفاده کند.

- شما چه اطلاعاتی را می‌توانید در المان‌ها بگنجانید که کاربر پیش از انجام یک عملیات از عملکرد آن المان مطلع شود؟ این مفاهیم می‌توانند با گنجاندن label های با معنا در دکمه‌ها، یا دستورالعمل‌های بسیار کوتاه برای تاییدیه‌های نهایی کامل شود.

پیش‌بینی و کاهش خطاها

- آیا پیام‌های خطا، راه روشنی را برای کاربر باز می‌کند تا بتواند مشکل کار خود را پیدا کند و منشا خطا را کشف نماید؟

- آیا در برخی موارد فشار و اجبار ( Constraint ) برای تحمیل عملیاتی خاص به کاربر جهت جلوگیری از خطا وجود دارد؟ اصل Poka-Yoka می‌گوید برای جلوگیری از سردرگمی کاربر و همچنین جلوگیری از خطاهای ممکن، در برخی موارد لازم است که کاربر را در محدوده‌ای خاص و در یک مسیر مشخص (مانند مراحل تکمیل یک فرم) نگه داریم. این ایجاد فشار هم به کاربر کمک می‌کند و هم به تیم توسعه.

در نظر گرفتن فیدبک و زمان پاسخ سیستم

- چگونه قرار است که به کاربر بازخورد بدهیم که پروسه‌ای در حال اجرا است؟ هنگامیکه کاربر درگیر انجام عملیاتی است، سیستم باید متعاقبا یک پاسخ را برای کاربر نمایش دهد و چه بهتر که کاربر را در حین انجام پروسه (اگر پروسه طولانی باشد، مثلا بیش از 30 ثانیه) از آنچه که در سمت سرور صورت می‌گیرد آگاه سازد. این فرآیند‌ها را می‌توان با یک progress bar ساده مدل کرد.

- بین یک عمل و پاسخ آن چه مدت زمانی طول خواهد کشید؟ واکنش پاسخ را می‌توان در چهار سطح مشخص نمود: فوری یا immediate (کمتر از 0.1 ثانیه)، کند یا stammer (بین 0.1 تا 1 ثانیه)، وقفه یا interruption (بین 1 تا 10 ثانیه) و اختلال یا disruption  (بیش از 10 ثانیه).

نگاه استراتژیک درباره‌ی هر یک از عناصر درون صفحه

- آیا عناصر واسط کاربری اندازه‌ی معقولی برای تعامل با کاربر دارند؟ عناصری مانند دکمه‌ها، باید به اندازه کافی بزرگ باشند تا کاربر بتواند بر روی آنها کلیک کند. اما یک طراح نباید این نگاه را تنها به یک مرورگر منتهی کند. عمده‌ی مشکل در دستگاه‌های قابل حمل، مثل موبایل‌ها و تبلت‌ها رخ می‌دهد.

- آیا لبه‌ها و گوشه‌ها (فضاهای خالی) به خوبی برای گنجاندن عناصر تعاملی مانند منو‌ها استفاده شده‌اند؟ یک قانون مهم در این زمینه می‌گوید که لبه‌ها و گوشه‌ها و نواحی مرزی، نواحی خوبی برای قرارگیری عناصر هستند. زیرا این نواحی معمولا نواحی مرزی هستند و کاربر به راحتی می‌تواند بر روی آنها کلیک و یا آنها را لمس نماید.

- آیا شما از استاندارد‌ها پیروی می‌کنید؟ بالاخره کاربران آنقدرها هم بی‌اطلاع نیستند. آنها کمی هم درباره‌ی اینکه یک رابط کاربری چگونه است و عناصر آنها چگونه رفتار می‌کنند، اطلاعات دارد. پس، از این رو نیازی به خلق و بدعت‌گذاری نیست. تنها کافی‌است اندکی از آنچه که در UX متداول شده، بهتر باشید. اگر روش شما بتواند خلاقانه و در عین حال ساده باشد، شما نیز می‌توانید صاحب سبک شوید.

ساده‌سازی برای افزایش سرعت یادگیری

- آیا اطلاعات مورد نیاز کاربر درون نرم‌افزار به هفت (به علاوه منهای دو) تکه تقسیم شده‌اند؟ George Miller طی آزمایشاتی کشف کرد که افراد تنها قادرند پنج تا نه مورد را در حافظه‌ی کوتاه مدت خود قرار دهند.

- آیا واسط User End تا حد ممکن ساده شده است؟ قانون Tesler بیان میکند که شما باید سعی کنید که تمامی پیچیدگی‌ها را تا آنجا که ممکن است از واسط User End حذف کنید.

منابع:

مطالب
چه زمان‌هایی ممکن است Page_Load یک صفحه ASP.Net دوبار اجرا شود؟

سؤال مربوط به حالت نخ نمای Page.IsPostBack نیست. مربوط به حالتی است که دقیقا در اولین بار مشاهده‌ی عادی یک صفحه، Page_Load دوبار یا بیشتر (!) اجرا می‌شود.

الف) برنامه‌ی ASP.Net 1.x خود را به نگارش‌های 2+ ارتقاء داده‌اید.
در این حالت هر چند VS.Net پیغام تبدیل با موفقیت یک پروژه‌ی قدیمی را به شما ارائه خواهد داد اما یک سری موارد را پس از تبدیل، باید اصلاح کرد.
پروژه‌های قدیمی ASP.Net در روال InitializeComponent خود سطر زیر را همانند یک پروژه WinForm و امثال آن برای معرفی روال رخداد گردان Page_Load دارند.

this.Load += new System.EventHandler(this.Page_Load);

اما در پروژه‌های ASP.Net 2.0 به بعد دیگر از این روال خبری نیست. پس در این پروژه‌ها کامپایلر چگونه متوجه خواهد شد که Page_Load واقعا یک روال رخ داد گردان است و نه یک روال معمولی؟ در پروژه‌های جدید VS.Net ، خاصیت AutoEventWireup صفحه به true تنظیم شده و دیگر نیازی به معرفی صریح روال‌های رخ داد گردانی مانند Page_Load و یا Page_Init نبوده و تشخیص آن‌ها به صورت خودکار انجام می‌شود.

<% @Page AutoEventWireup="true" %>
بر این اساس با انتقال یک پروژه قدیمی به VS.Net جدید، هم AutoEventWireup=true را خواهیم داشت و هم سطرهای موجود در متد قدیمی InitializeComponent از پروژه حذف نشده‌اند. بنابراین متد Page_Load در دو نقطه، یکبار به صورت خودکار (متد Page_Load بر اساس نام آن با توجه به AutoEventWireup=true تشخیص داده شده و اجرا می‌شود) و یکبار هم بر اساس تعریف دستی موجود فراخوانی می‌شود.
برای حل این مشکل و سازگاری بهتر با نگارش‌های جدیدتر، سطر تعریف دستی روال رخ داد گردان متد Page_Load را حذف کنید.
لازم به ذکر است که این سیم کشی خودکار تنها برای متدهای زیر انجام خواهد شد و نسبت به حذف سایر موارد موجود اقدام نکنید!

Page_PreInit
Page_Init
Page_InitComplete
Page_PreLoad
Page_Load
Page_LoadComplete
Page_DataBind
Page_SaveStateComplete
Page_PreRender
Page_PreRenderComplete
Page_Unload
Page_Error
Page_AbortTransaction
Page_CommitTransaction


ب) وجود هر نوع دکمه‌ی تصویری یا کلا تصویری با ویژگی src مقدار دهی نشده در صفحه
مرورگر IE با این مساله مشکلی ندارد. اما فایرفاکس‌های جدید اگر به src مقدار دهی نشده‌ی تصویری برخورد کنند دقیقا آدرس جاری صفحه را بجای مقدار src قرار داده و مجددا صفحه را درخواست می‌کنند (و البته این مورد ارتباط مستقیمی به ASP.Net یا PHP و امثال آن ندارد و یک مساله‌ی عمومی است). این مورد سبب خواهد شد که Page_Load صفحه، نه فقط دوبار بلکه به تعداد بار src خالی تصاویری که در صفحه وجود دارند، بر اساس درخواست‌های مجدد فایرفاکس از سرور اجرا شود. (مرورگر IE بجای فراخوانی آدرس صفحه جاری، یک null/ را به انتهای آدرس جاری اضافه کرده و آن‌را فراخوانی می‌کند. بنابراین سبب اجرای مجدد هیچ روالی نخواهد شد.)


مآخذ:
Inside AutoEventWireup
How Firefox Handles Empty SRC tags

مطالب
4 کاراکتر منحصر بفرد در CSS
در صورتیکه بخواهید برای نسخه‌های مختلف اینترنت اکسپلورر style‌های مختلفی را بنویسید، کافی‌است از 4 کاراکتر منحصر به فرد ( 9\ _ * ) استفاده کنید.

IE8 and Below

برای اینکار در IE8 و پایین‌تر از آن، به انتهای هر استایل "9\" را اضافه کنید. فقط "9\" را می‌توان برای این کار استفاده کرد و تغییر دادن آن به عبارتی دیگر مثلا "IE\" اشتباه است. حتی "8\" هم برای انجام اینکار درست نیست و فقط "9\" کار می‌کند.

body {
 color: red; /* all browsers, of course */
 color : green\9; /* IE8 and below */
}

IE7 and Below

برای اینکه در IE7 به طور مشخص، تغییری ایجاد کنید، کافی‌است ابتدای هر property، یک کاراکتر "*" اضافه کنید.
body {
 color: red; /* all browsers, of course */
 color : green\9; /* IE8 and below */
 *color : yellow; /* IE7 and below */
}

IE6

و برای اینکه در IE6 به طور مشخص، تغییری ایجاد کنید، کافی‌است ابتدای هر property یک کاراکتر "_" استفاده کنید.
body {
 color: red; /* all browsers, of course */
 color : green\9; /* IE8 and below */
 *color : yellow; /* IE7 and below */
 _color : orange; /* IE6 */
}
مطالب
معرفی Lex.Db
Lex.Db یک بانک اطلاعاتی درون پروسه‌ای (مدفون شده یا embedded) بسیار سریع نوشته شده با سی‌شارپ است. این بانک اطلاعاتی کم حجم، سورس باز بوده و مجوز استفاده از آن LGPL است. به این معنا که استفاده از اسمبلی‌های آن در هر نوع پروژه‌ای آزاد است.
نکته مهم آن سازگاری با برنامه‌های دات نت 4 به بعد، همچنین برنامه‌های ویندوز 8، سیلورلایت 5، ویندوز فون 8 و همچنین اندروید (از طریق Mono) است. به علاوه چون با دات نت تهیه شده است، دیگر نیازی نیست دو نگارش 32 بیتی و 64 بیتی آن توزیع شوند و به این ترتیب مشکلات توزیع بانک‌های اطلاعاتی native مانند SQLite را ندارد ( و مطابق ادعای نویسنده آلمانی آن، از SQLite سریعتر است).
API این بانک اطلاعاتی، هر دو نوع متدهای synchronous  و  asynchronous را شامل می‌شود؛ به همین جهت با برنامه‌های ویندوز 8 و سیلورلایت نیز سازگاری دارد.
Lex.Db از برنامه‌های چندریسمانی و همچنین استفاده از یک بانک اطلاعاتی آن توسط چندین پروسه همزمان نیز پشتیبانی می‌کند.
در ادامه مروری خواهیم داشت بر نحوه استفاده از آن در حالت طراحی رابطه‌ای؛ از این جهت که فعلا به ظاهر این بانک اطلاعاتی روابط را پشتیبانی نمی‌کند، اما در عمل پیاده سازی آن مشکل نیست.

دریافت Lex.Db

برای دریافت Lex.Db، دستور ذیل را در خط فرمان پاورشل نیوگت وارد نمائید:
 PM> Install-Package Lex.Db
بسته به نوع پروژه شما (دات نت یا WinRT یا ...)، اسمبلی متناسبی به پروژه اضافه خواهد شد.


مدل‌های برنامه

    public class Product
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
    }

    public class Customer
    {
        public int Id { get; set; }
        public string Name { get; set; }
        public string City { get; set; }
    }

    public class Order
    {
        public int Id { get; set; }
        public int? CustomerFK { get; set; }
        public int[] ProductsFK { get; set; }
    }
مدل‌های برنامه آزمایشی مطلب جاری را در اینجا ملاحظه می‌کنید. برای طراحی روابط یک به صفر یا یک و همچنین یک به چند، تنها کافی است کلیدهای اصلی یا آرایه‌ای از کلیدهای اصلی مرتبط را در اینجا ذخیره کنیم، که نمونه‌ای از آن‌را در کلاس Order ملاحظه می‌کنید.


آغاز بانک اطلاعاتی

    public static class Database
    {
        public static DbInstance Instance { get; private set; }

        public static DbTable<Product> Products { get; private set; }
        public static DbTable<Order> Orders { get; private set; }
        public static DbTable<Customer> Customers { get; private set; }

        /// <summary>
        /// سازنده استاتیکی که در طول عمر برنامه فقط یکبار اجرا می‌شود
        /// </summary>
        static Database()
        {
            createDb();
            getTables();
        }

        private static void getTables()
        {
            Products = Instance.Table<Product>();
            Customers = Instance.Table<Customer>();
            Orders = Instance.Table<Order>();
        }

        private static void createDb()
        {
            Instance = new DbInstance(Path.Combine(Environment.CurrentDirectory, "LexDbTests"));

            Instance.Map<Product>()
                    .WithIndex("NameIdx", x => x.Name)
                    .Automap(i => i.Id, true);

            Instance.Map<Order>()
                    .Automap(i => i.Id, true);

            Instance.Map<Customer>()
                    .WithIndex("NameIdx", x => x.Name)
                    .WithIndex("CityIdx", x => x.City)
                    .Automap(i => i.Id, true);

            Instance.Initialize();
        }
    }
کلاس دیتابیس و سازنده آن، استاتیک تعریف شده‌اند؛ تا در طول عمر برنامه تنها یکبار وهله سازی شوند. new DbInstance یک وهله جدید از بانک اطلاعاتی را آغاز می‌کند. سازنده آن، مسیر پوشه‌ای که فایل‌های این بانک اطلاعاتی در آن ذخیره خواهند شد را دریافت می‌کند. Lex.Db به ازای هر کلاس مدلی که به آن معرفی شود، دو فایل data و index را ایجاد می‌کند.
سپس توسط وهله‌ای از بانک اطلاعاتی که ایجاد کردیم، کار معرفی خواص مدل‌های برنامه توسط متد Map و Automap انجام می‌شود. متد Automap خاصیت primary key کلاس را دریافت کرده و همچنین پارامتر دوم آن مشخص می‌کند که آیا این کلید اصلی به صورت خودکار ایجاد شود یا خیر. به علاوه در همینجا می‌توان روی فیلدهای مختلف، ایندکس نیز ایجاد کرد. متد WithIndex یک نام دلخواه را دریافت کرده و سپس خاصیتی را که باید بر روی آن ایندکس ایجاد شود، دریافت می‌کند.
در نهایت متد Initialize باید فراخوانی گردد. البته اگر برنامه شما WinRT است، این متد Initialize Async خواهد بود.
جداول نیز بر اساس مدل‌های برنامه از طریق متد Instance.Table در دسترس قرار گرفته‌اند.

افزودن اطلاعات به بانک اطلاعاتی
        private static void addData()
        {
            var customer1 = new Customer { Name = "customer1", City = "City1" };
            var customer2 = new Customer { Name = "customer2", City = "City2" };
            Database.Instance.Save(customer1, customer2); // automatic Id assignment after Save

            var product1 = new Product { Name = "product1" };
            var product2 = new Product { Name = "product2" };
            Database.Instance.Save(product1, product2); // automatic Id assignment after Save

            var order1 = new Order { CustomerFK = customer1.Id, ProductsFK = new[] { product1.Id } };
            var order2 = new Order { CustomerFK = customer2.Id, ProductsFK = new[] { product1.Id, product2.Id } };
            Database.Instance.Save(order1, order2); // automatic Id assignment after Save
        }
اکنون که کار آغاز بانک اطلاعاتی صورت گرفت، برای افزودن اطلاعات از متد Database.Instance.Save می‌توان استفاده کرد (در برنامه‌های WinRT از  متد Save Async استفاده کنید).
در اینجا نیازی به ذکر Id نمونه‌های ساخته شده نیست؛ از این جهت که در حین عملیات Save، به صورت خودکار انتساب خواهند یافت.
همچنین نحوه مقدار دهی کلیدهای خارجی نیز با استفاده از همین کلیدهای اصلی آماده شده است.


واکشی تمام اطلاعات

        private static void loadAll()
        {
            var orders = Database.Orders.LoadAll();
            foreach (var order in orders)
            {
                // نحوه دریافت اطلاعات مشتری بر اساس کلید خارجی ثبت شده
                var orderCustomer = Database.Customers.LoadByKey(order.CustomerFK.Value);
                Console.WriteLine("Order Id: {0}, Customer: {1} ({2}) {3}", order.Id, orderCustomer.Name, orderCustomer.Id, orderCustomer.City);

                // نحوه بازیابی لیستی از اشیاء مرتبط از طریق آرایه‌ای از کلیدهای خارجی ثبت شده
                var orderProducts = Database.Products.LoadByKeys(order.ProductsFK);
                foreach (var product in orderProducts)
                {
                    Console.WriteLine("  Product Id: {0}, Name: {1}", product.Id, product.Name);
                }
            }
        }
بانک اطلاعاتی آغاز شد؛ تعدادی رکورد نیز در آن ثبت گردید. اکنون برای بازیابی اطلاعات می‌توان از متدهای در دسترس جداول کلاس Database استفاده کرد. برای مثال متد LoadAll تمام رکوردهای یک جدول را واکشی می‌کند (در برنامه‌های WinRT این متد LoadAll Async خواهد بود).
سپس با استفاده از متدهای LoadByKey و LoadByKeys، به سادگی می‌توان اشیاء مرتبط با هر سفارش را نیز واکشی کرد.


استفاده از ایندکس‌ها برای کوئری گرفتن

        private static void queryingByAnIndex()
        {
            var name = "customer1";
            var customersList = Database.Customers
                                        .IndexQueryByKey("NameIdx", name)
                                        .ToList();
            foreach (var person in customersList)
            {
                Console.WriteLine(person.Name);
            }
        }
در ابتدای بحث، توسط متد WithIndex، تعدادی ایندکس را نیز تعریف کردیم. اکنون توسط این ایندکس‌ها و متد IndexQueryByKey، می‌توان کوئری‌هایی بسیار سریع را تهیه کرد.
            // Using Take and Skip
            var list1 = Database.Orders.Query<int>() // primary idx
                                       .Take(1).Skip(2).ToList();

            // Querying Between Ranges 
            var list2 = Database.Customers
                                .IndexQuery<string>("NameIdx")
                                .GreaterThan("a", orEqual: true).LessThan("d").ToList();
همچنین در اینجا متدهایی مانند Take و Skip و یا جستجو در یک بازه توسط متدهای GreaterThan و LessThan نیز پشتیبانی می‌شوند.


حذف رکوردها
        private static void deletingRecords()
        {
            Database.Customers.DeleteByKey(key: 1);

            var customers = Database.Customers.LoadByKeys(new[] { 1, 2 });
            Database.Customers.Delete(customers);
        }
برای حذف رکوردها از متدهای DeleteByKey و یا Delete می‌توان استفاده کرد. متد Delete می‌تواند آرایه‌ای از اشیاء را نیز قبول کند.
و اگر خواستید کل بانک اطلاعاتی را خالی کنید، متد Database.Instance.Purge اینکار را انجام خواهد داد.


کدهای کامل این مثال را از اینجا نیز می‌توانید دریافت کنید:
Program-LexDb.cs
 
مطالب
آغاز کار با الکترون
در مقاله «آشنایی با الکترون» با نحوه نصب و راه اندازی آن آشنا شدیم. در این مقاله با تعدادی اصطلاح، آشنا شده و یک برنامه ساده را برای نوشتن و خواندن فایل‌ها، می‌نویسیم.
فرآیندها (Processes) در الکترون به دو بخش تقسیم می‌شوند:

یک. فرآیند اصلی (Main Process) که همان فایل جاوااسکریپتی است و توسط main، در فایل package.json مشخص شده‌است .فرآیند اصلی تنها فرآیندی است که قابلیت دسترسی به امکانات گرافیکی سیستم عامل را از قبیل نوتیفیکشن ها، دیالوگ‌ها ،Tray و ... دارد. فرآیند اصلی می‌تواند با استفاده از شیء BrowserWindow که در قسمت قبلی کاربرد آن را مشاهده کردیم، render process را ایجاد کند. با هر بار ایجاد یک نمونه از این شیء، یک Render Process ایجاد می‌شود.

دو. فرآیند رندر (Render Process): از آنجا که الکترون از کرومیوم استفاده می‌کند و کرومیوم شامل معماری چند پردازشی است، هر صفحه‌ی وب می‌تواند پردازش خود را داشته باشد که به آن Render Process می‌گویند. به طور معمول در مرورگرها، صفحات وب در محیطی به نام SandBox اجرا می‌شوندکه اجازه دسترسی به منابع بومی را ندارند. ولی از آنجا که الکترون می‌تواند از Node.js استفاده کند، قابلیت دسترسی به تعاملات سطح پایین سیستم عامل را نیز داراست.

در فرآیند اصلی، پنجره‌ها توسط BrowserWindow ایجاد می‌شوند و هر پنجره‌ای که صفحه وبی را برای خودش باز می‌کند، شامل Render Process خودش است و هر پنجره‌ای که کارش خاتمه یابد، فرآیند مربوط به خودش به اتمام می‌رسد. فرآیند اصلی، همه صفحات وب به همراه Render Process مربوط به خودشان را مدیریت می‌کند و هر فرآیند رندر، از دیگری مجزا و محافظت شده است و تنها تمرکزش بر روی صفحه وبی است که متعلق به خودش است.


در ابتدا قصد داریم یک منو برای برنامه‌ی خود درست کنیم. برای ساخت منو، راه‌های متفاوتی وجود دارند که فعلا ما راه استفاده از template را بر می‌گزینیم که به صورت یک آرایه نوشته می‌شود. کدهای زیر را در فایل index.js یا هر اسمی که برای آن انتخاب کرده‌اید بنویسید:
const electron = require('electron');
const {app,dialog,BrowserWindow,Menu,shell} = electron;

let win;

app.on('ready', function () {
  win = new BrowserWindow({width: 800, height: 600});
  win.loadURL(`file://${__dirname}/index.html`);

var app_menu=[
  {
    label:'پرونده',
    submenu:[
      {
        label:'باز کردن',
        accelerator:'CmdOrCtrl+O',
        click:()=>{
        }
      },
      {
        label:'ذخیره',
        accelerator:'CmdOrCtrl+S',
        click:()=>{
        }
      }
    ]
  },
  {
    label:'سیستم',
    submenu:[
        {
        label:'درباره ما',
        click:()=>
        {
                   shell.openExternal('https://www.dntips.ir');
        }
      },
      {
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        click:()=>
        {
          win=null;
          app.quit();
        }
      }
    ]
  }
];
تا به اینجای کار، بیشتر کدها برای شما آشناست و فقط تغییرات اندکی در آن‌ها ایجاد شده‌است. مثلا شیء app و سایر اشیاء به طور خلاصه‌تری نوشته شده‌اند. در اینجا دو شیء menu و dialogو shell برای شما جدید هستند. بعد از آن ما یک آرایه را برای منو تدارک دیده‌ایم که نحوه ساخت آن و تعاریفی مثل عنوان، کلید میانبر یا ترکیبی و نحوه انتساب رویدادها را می‌بینید.
 
در خطوط بعدی، یک کار اضافه‌تر را جهت آشنایی بیشتر انجام می‌دهیم. قصد داریم اگر سیستم عامل مکینتاش بود، نام برنامه هم در ابتدای نوار منو نمایش داده شود. به همین جهت در ادامه خطوط زیر را اضافه می‌کنیم:
  if(process.platform=="darwin")
  {
    const app_name=app.getName();
    app_menu.unshift({
      label:app_name
    })
  }
با استفاده از process.platform در node.js می‌توانیم نوع پلتفرم جاری را دریافت کنیم. مقادیر زیر، مقادیری هستند که بازگردانده می‌شوند:

ویندوز
win32 حتی اگر 64 بیتی باشد.
 لینوکس  linux
 مک  darwin
 فری بی اس دی
 freebsd
سولاریس
 sunos
سپس نام برنامه را از شیء app دریافت می‌کنیم و با استفاده از متد unshift، مقادیر داده شده را به ابتدای آرایه اضافه می‌کنیم.

دستو shell در بالا به شما اجازه می‌دهد با محیط دسکتاپ، یکپارچگی خود را حفظ کنید و دستوراتی از قبیل باز کردن url، باز کردن یک مسیر دایرکتوری، باز کردن یک فایل، انتقال فایل به سطل آشغال یا بازیافت و صدای بوق سیستم (بیپ) را به شما می‌دهد. مستندات این شیء را در اینجا مطالعه فرمایید.

دستور app.quit همانطور که از نامش پیداست، باعث خاتمه برنامه می‌شود. ولی یک نکته در اینجا وجود دارد که الزامی به نوشتن کدی برای اینکار نیست. می‌توانید زیرمنوی بالا را به شکل زیر هم بنویسید:
{
        label:'خروج',
        accelerator:'CmdOrCtrl+X',
        role:'close'
 }
خصوصیت role شامل چندین نوع اکشن مانند minimize,close,undo,redo و... می‌باشد که لیست کاملتر آن در اینجا قرار دارد. اگر خصوصیت کلیک و role را همزمان استفاده کنید، خصوصیت role نادیده گرفته خواهد شد.

در انتها با اجرای دو دستور زیر، منو ساخته می‌شود:
  var menu=Menu.buildFromTemplate(app_menu);
  Menu.setApplicationMenu(menu);
در خط اول، منو توسط قالبی که با آرایه‌ها ایجاد کردیم ساخته می‌شود و در خط دوم، منو به برنامه ست می‌شود.
حال قصد داریم برای زیرمنوی «باز کردن فایل» یک دیالوگ open درخواست کنیم. برای این کار از شیء dialog استفاده می‌کنیم. پس خطوط زیر را به رویداد کلیک این زیرمنو اضافه می‌کنیم:
 dialog.showOpenDialog({
             title:'باز کردن فایل متنی',
              properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
             ,filters:[
             {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
             {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
              ]
           },
             (filename)=>{
               if(filename===undefined)
                  return;
               dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
            });
این متد سه پارامتر دارد که اولین و آخرین پارامتر آن اختیاری می‌باشد. اولین پارامتر آن شیء پنجره است. دومین پارامتر آن، تنظیم یک سری خصوصیات که شامل (پسوند‌های قابل قبول، عنوان، مسیر پیش فرض، قابلیت انتخاب چندگانه، قابلیت باز کردن دایرکتوری و...) می‌شود که لیست کامل آن را می‌توانید در این صفحه ببینید. سومین پارامتر هم که در کد بالا ذکر شده است، callback می‌باشد که خروجی آن، مسیر فایل مورد نظر است و اگر انتخاب چندگانه باشد، آرایه‌ای با نام فایل‌هاست، که همگی آن‌ها به همراه مسیرشان می‌باشند. در صورتیکه کاربر از دیالوگ انصراف بدهد، پارامتر دریافتی با خروجی undefined همراه است.  آخرین دیالوگ هم نمایش یک پیام ساده است که نام فایل جاری را بر میگرداند. اگر خصوصیت buttons را با آرایه خالی مقداردهی کنید، دکمه Ok نمایش داده می‌شود و اگر هم مقداردهی نکنید با خطا روبرو خواهید شد.
برای قسمت ذخیره هم کد زیر را می‌نویسیم:
    dialog.showSaveDialog({
            title:'باز کردن فایل متنی',
             properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
            ,filters:[
            {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
             ]
          },
            (filename)=>{
              if(filename===undefined)
                 return;

           });

حال بهتر است این دیالوگ‌های جاری را هدفمند کنیم و بتوانیم فایل‌های متنی را به کاربر نمایش دهیم، یا آن‌ها را ذخیره کنیم. به همین علت فایل html زیر را نوشته و طبق دستوری که در مقاله «آشنایی با الکترون» فرا گرفتیم، آن را نمایش می‌دهیم:
<!DOCTYPE html>
<html>
  <head>
    <meta charset="utf-8">
    <title></title>
  </head>
  <body>
    Fie Content:<br/>
    <textarea id="TextFile" cols="100" rows="50"></textarea>
 
  </body>
</html>
برای تشکیل ساختار HTML می‌توانید عبارت HTML را تایپ نمایید تا بعد از زدن Enter، ساختار آن به طور خودکار تشکیل شود. سپس محتوا را مثل بالا به شکل دلخواه تغییر می‌دهیم.

کاری که می‌خواهیم انجام دهیم این است که فایل متنی را باز کرده و محتوای آن را در کادر متنی نشان دهیم و موقع ذخیره نیز محتوای نوشته شده در کادر متنی را در فایلی ذخیره کنیم. از آنجا که main Process به المان‌های DOM یا Render Process دسترسی ندارد، باید از طریقی، ارتباط آن را برقرار کنیم. یکی از راه‌های برقراری این ارتباط، IPC است. IPC در واقع یک فرستنده و یک شنونده است که هر کدام در یک سمت قرار گرفته اند. فرستنده پیام را تحت یک عنوان ارسال می‌کند و شنونده منتظر دریافت پیامی تحت همان عنوان میماند و پیام دریافتی را پاسخ می‌دهد. در این مقاله، ما فقط قسمتی از این نوع ارتباطات را بررسی میکنیم.

در نتیجه محتوای callback کدهای دیالوگ open و save را به شکل زیر تغییر می‌دهیم:
Open
 dialog.showOpenDialog({
                 title:'باز کردن فایل متنی',
                  properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                 ,filters:[
                 {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']},
                 {name:'جهت تست' , extensions:['doc','docx']}
                  ]
               },
                 (filename)=>{
                   if(filename===undefined)
                      return;

                      win.webContents.send('openFile',filename);
                  // dialog.showMessageBox({title:'پیام اطلاعاتی',type:"info",buttons:['تایید'],message:`the name of file is [${filename}]`});
                });
Save
  dialog.showSaveDialog({
                title:'باز کردن فایل متنی',
                 properties: [ 'openFile']//[ 'openFile', 'openDirectory', 'multiSelections' ]
                ,filters:[
                {name:'فایل‌های نوشتاری' , extensions:['txt','text']}
                 ]
              },
                (filename)=>{
                  if(filename===undefined)
                     return;
                       win.webContents.send('saveFile',filename);
               });
دستور win.webContents.send یک پیام را به صورت Async به سمت RenderProcess مربوطه ارسال میکند. پارامتر اول، عنوان IPC است و پارامتر دوم، پیام IPC است.
برای ایجاد شنونده هم کد زیر را به فایل index.html اضافه می‌کنیم:
  <script>
    const {ipcRenderer} = require('electron');
    var fs=require('fs');

    ipcRenderer.on('openFile', (event, arg) => {
      var content=  fs.readFileSync(String(arg),'utf8');
      document.getElementById("TextFile").value=content;
    });

    ipcRenderer.on('saveFile', (event, arg) =>{
      var content=document.getElementById("TextFile").value;
      fs.writeFileSync(String(arg),content,'utf8');
      alert('ذخیره شد');
    });
    </script>

در اینجا شونده‌هایی را از نوع ipcRenderer ایجاد می‌کنیم و با استفاده از متد on، به پیام‌هایی تحت عنوان‌های مشخص شده گوش فرا می‌دهیم. پیام‌های ارسالی را که حاوی آدرس فایل می‌باشند، به شیءای که از نوع fs می‌باشد، می‌دهند و آن‌ها را می‌خوانند یا می‌نویسند. خواندن و نوشتن فایل، به صورت همزمان صورت میگیرد. ولی اگر دوست دارید که به صورت غیر همزمان پیامی را بخوانید یا بنویسید، باید عبارت Sync را از نام متدها حذف کنید و یک callback را به عنوان پارامتر دوم قرار دهید و محتوای آن را از طریق نوشتن یک پارامتر در سازنده دریافت کنید.

فایل‌های پروژه
 

نظرات مطالب
AngularJS #1
اغلب کارمندان یک سازمان یک عادت عمومی دارند، بر روی لینکشان کلیک راست می‌کنند و گزینه‌ی open in a new tab را می‌زنند و یا بدتر از کلید‌های back و forward مرورگر برای عقب جلو کردن صفحات پیمایش شده استفاده میکنند.
حالا هر چقدر که توی گوششان بخوانید، که فلان لینک را باید روش فقط کلیک کنی، باز هم به خرجشان نمی‌رود.
خیلی از کارمندان برای مثال لینک درج صورت حساب جدید را bookmark کرده اند تا به سرعت به آن دسترسی داشته باشند. همچنین autocomplete مرورگر هم در یافتن صفحات پیمایش شده به آن‌ها خیلی کمک می‌کند.
یادمه همین مشکل را توی یک برنامه‌ی نوشته شده با سیلورلایت دیدم و مشتری قبول نمی‌کرد که نمی‌تواند در یک tab جدید صفحه باز کند و ...
برنامه‌های شبیه دسکتاپ یعنی اینکه رفرش شدن صفحات را برای تغییر view از بین ببرد. هوز هم ماهیت وب است و باید همیشه این را در نظر داشت، تا بهترین تجربه‌ی رابط کاربری را فراهم کرد. نباید گفت که برنامه‌ی من فلان جور طراحی شده؛ همینی هست که هست، باید با رابط کاربری عموم وب اینترفیس‌ها هماهنگ باشد.
نظرات مطالب
AngularJS #1
سپاس فراوان.
آیا در یک وب اپلیکیشن و نه وب سایت عمومی ، واقعاً نیازی به داشتن یک url مجزا برای هر ویو داریم. مگر هدف angular ایجاد برنامه هایی شبیه برنامه‌های دسکتاپ نیست. در برنامه‌های دسکتاپ که هر ویو آدرس مجزایی ندارد. با تشکر.
مطالب
بارگذاری پویای کامپوننت‌های Angular به همراه امکان Lazy loading پویای ماژول‌ها

در نسخه‌های قبل از Angular CLI 6.0، صرفا امکان Bundle کردن جداگانه‌ی ماژول‌هایی که در قسمت  loadChildren مرتبط با تنظیمات مسیریابی  ذکر شده بودند، وجود داشت. بنابراین در برخی از شرایط اگر نیاز به امکان بارگذاری ماژولی به صورت Lazy load بود، باید از سیستم مسیریابی استفاده می‌شد یا اینکه با یکسری ترفند، CLI و Webpack را مجبور به ساخت فایل chunk جداگانه برای ماژول مورد نظر می‌کردید. از زمان انتشار Angular CLI 6.0 امکان Lazy loading پویا نیز مهیا می‌باشد؛ به این ترتیب بدون وابستگی به سیستم مسیریابی، باز هم می‌توان از مزایای Lazy loading بهره برد. در این مطلب روش استفاده از این قابلیت و همچنین نحوه‌ی بارگذاری پویای یک کامپوننت مرتبط با یک ماژول Lazy load شده را بررسی خواهیم کرد. برای این منظور در ادامه با ایجاد یک TabLayout با استفاده از Angular Material Tabs با یکی از موارد پر استفاده‌ی قابلیت مذکور آشنا خواهیم شد.

پیش نیازها

کار را با طراحی و پیاده سازی TabService شروع می‌کنیم. برای این منظور یک سرویس را در فولدر services موجود در کنار CoreModule ایجاد خواهیم کرد؛ به این جهت ابتدا مدل‌های زیر را خواهیم داشت:

import { Type, ValueProvider } from '@angular/core';

export interface OpenNewTabModel {
  label: string;
  componentType: Type<any>;
  iconName: string;
  modulePath?: string;
  data?: ValueProvider[];
}
واسط تعریف شده‌ی در بالا به عنوان قرارداد مدل ورودی متد open مرتبط با سرویس TabService استفاده می‌شود. در اینجا componentType، نوع کامپوننت را مشخص می‌کند که قرار است داخل برگه‌ی جدید نمایش داده شود. modulePath هم به مسیر ماژولی که باید به صورت پویا بارگذاری شود، اشاره می‌کند. دلیل وجود خصوصیت data را نیز در ادامه خواهیم دید.
import { TabItemComponent } from './tab-item-component';

export interface TabItem {
  label: string;
  iconName: string;
  component: TabItemComponent;
}

OpenNewTabModel برای ارسال داده توسط مصرف کننده از این سرویس در نظر گرفته شده است. ولی واسط TabItem دارای خصوصیاتی می‌باشد که ما برای نمایش یک برگه‌ی جدید نیازمندیم. TabItemComponent نیز دارای خصوصیاتی است که مورد نیاز دایرکتیو« NgComponentOutlet» است. 

import { Injector, NgModuleFactory, Type } from '@angular/core';

export interface TabItemComponent {
  componentType: Type<any>;
  moduleFactory?: NgModuleFactory<any>;
  injector: Injector;
}

همانطور که اشاره شد، برای بارگذاری پویای یک کامپوننت از NgComponentOutlet استفاده خواهیم کرد؛ لذا اگر modulePath ای توسط مصرف کننده از TabService، مهیا شده باشد، لازم است ابتدا ماژول مورد نظر به صورت پویا بارگذاری شود و moduleFactory بدست آمده را به عنوان ورودی دایرکتیو مذکور ارسال کنیم. TabService، پیاده سازی به شکل زیر خواهد داشت:
import { BehaviorSubject, Observable } from 'rxjs';
import {
  Injectable,
  Injector,
  NgModuleFactory,
  NgModuleFactoryLoader
} from '@angular/core';

import { OpenNewTabModel } from '../models/open-new-tab-model';
import { TabItem } from '../models/tab-item';

@Injectable({
  providedIn: 'root'
})
export class TabService {
  private tabItemSubject: BehaviorSubject<TabItem[]> = new BehaviorSubject<
    TabItem[]
  >([]);

  constructor(
    private loader: NgModuleFactoryLoader,
    private injector: Injector
  ) {}

  get tabItems$(): Observable<TabItem[]> {
    return this.tabItemSubject.asObservable();
  }

  open(newTab: OpenNewTabModel) {
    if (newTab.modulePath) {
      this.loader
        .load(newTab.modulePath)
        .then((moduleFactory: NgModuleFactory<any>) => {
          this.openInternal(newTab, moduleFactory);
        });
    } else {
      this.openInternal(newTab);
    }
  }

  private openInternal(newTab: OpenNewTabModel, moduleFactory?: NgModuleFactory<any>) {
    const newTabItem: TabItem = {
      label: newTab.label,
      iconName: newTab.iconName,
      component: {
        componentType: newTab.componentType,
        moduleFactory: moduleFactory,
        injector: newTab.data
          ? Injector.create(newTab.data, this.injector)
          : this.injector
      }
    };

    this.tabItemSubject.getValue().push(newTabItem);
    this.tabItemSubject.next(this.tabItemSubject.getValue());
  }

  close(index: number) {
    this.tabItemSubject.getValue().splice(index, 1);
    this.tabItemSubject.next(this.tabItemSubject.getValue());
  }
}
روش کار به این شکل می‌باشد که یک مخزن، برای لیست برگه‌های درخواستی برای نمایش، تحت عنوان tabItemSubject و از نوع BehaviorSubject در نظر گرفته شده تا مصرف کننده از این سرویس که قصد نمایش برگه‌ها را دارد، از تغییرات لیست موجود آگاه شود. عموما TabsComponent، مشترک پراپرتی فقط خواندنی ‎‎‎tabItems‎$ خواهد شد و بقیه بخش‌ها صرفا دستور گشودن برگه‌ی جدید را با متد open صادر خواهند کرد.
یکی از وابستگی‌های این سرویس، وهله‌ای می‌باشد از کلاس  NgModuleFactoryLoader  که در سیستم مسیریابی نیز از همین کلاس برای بارگذاری ماژول‌ها استفاده می‌شود. البته نیاز است که یکی از پیاده سازی‌های این کلاس انتزاعی را به سیستم تزریق وابستگی‌ها نیز معرفی کنید:
{ provide: NgModuleFactoryLoader, useClass: SystemJsNgModuleLoader }
در بدنه متد open، ابتدا بررسی می‌شود که اگر modulePath مشخص شده‌است، ماژول مورد نظر ابتدا توسط متد load مرتبط با وهله NgModuleFactoryLoader به صورت پویا بارگذاری شود و سپس با استفاده از moduleFactory بدست آمده، متد openInternal فراخوانی خواهد شد.
 در بدنه متد openInternal، تنهای نکته‌ای که ذکر آن اهمیت دارد، مرتبط است به مقداردهی خصوصیت injector شیء ایجاد شده. باتوجه به اینکه تا زمان نگارش مطلب جاری امکان کار با Input‌ها و Output‌های کامپوننت مورد نظر که قرار است با استفاده از NgComponentOutlet بارگذاری شود، وجود ندارد، لذا راه حل فعلی، استفاده از سیستم تزریق وابستگی‌ها می‌باشد. برای این منظور، با استفاده از متد استاتیک create کلاس Injector یک child injector ایجاد شده و ValueProvider‌های مشخص شده توسط خصوصیت data، به صورت خودکار رجیستر خواهند شد. در نهایت آگاه سازی مشترکین خصوصیت ‎‎‎tabItems‎با استفاده از فراخوانی متد next مرتبط با tabItemSubject انجام می‌گیرد.

پیاده سازی TabsComponent
import { Component, OnInit } from '@angular/core';

import { TabService } from './../../../services/tab.service';

@Component({
  selector: 'app-tabs',
  templateUrl: './tabs.component.html',
  styleUrls: ['./tabs.component.scss']
})
export class TabsComponent implements OnInit {
  constructor(public service: TabService) {}

  ngOnInit() {}
}

همانطور که عنوان شد، مشترک اصلی خصوصیت tabItems سرویس TabService، کامپوننت تعریف شده‌ی بالا می‌باشد. قالب مرتبط با آن به شکل زیر است:
<mat-tab-group>
  <mat-tab
    *ngFor="let tabItem of (service.tabItems$ | async); let index = index"
  >
    <ng-template mat-tab-label>
      <mat-icon
        class="icon"
        aria-label="icon for tab"
      >{{tabItem.iconName}}</mat-icon>
      <span class="full">{{ tabItem.label }}</span>
    
      <mat-icon
        class="close"
        (click)="service.close(index)"
        aria-label="close tab button"
        >close</mat-icon
      >
      <!-- </button> -->
    </ng-template>

    <ng-container *ngIf="tabItem.component.moduleFactory">
      <ng-container
        *ngComponentOutlet="
          tabItem.component.componentType;
          ngModuleFactory: tabItem.component.moduleFactory;
          injector: tabItem.component.injector
        "
      >
      </ng-container>
    </ng-container>
    <ng-container *ngIf="!tabItem.component.moduleFactory">
      <ng-container
        *ngComponentOutlet="
          tabItem.component.componentType;
          injector: tabItem.component.injector
        "
      >
      </ng-container>
    </ng-container>
  </mat-tab>
</mat-tab-group>

در تکه کد بالا، ابتدا با استفاده از وهله تزریق شده TabService در کامپوننت مذکور، به شکل زیر، مشترک تغییرات لیست برگه‌ها شده‌ایم و با استفاده از دایرکتیو ‎*ngFor به ازای تک تک tabItem‌های درخواست شده برای گشوده شدن، به شکل زیر کار وهله سازی پویا از کامپوننت مشخص شده انجام می‌شود:

<ng-container *ngComponentOutlet="tabItem.component.componentType; ngModuleFactory: tabItem.component.moduleFactory; injector: tabItem.component.injector">
</ng-container>

خوب، با استفاده از آنچه تا اینجای مطلب بررسی شد، می‌توان یک سیستم راهبری مبتنی بر Tab را نیز برپا کرد که مطلب جدایی را می‌طلبد. برای تکمیل مکانیزم بارگذاری پویای ماژول‌ها، نیاز است تا مسیر ماژول مورد نظر را در فایل angular.json و بخش lazyModules به شکل زیر معرفی کنید:

"build": {
          "builder": "@angular-devkit/build-angular:browser",
          "options": {
            "outputPath": "dist/MaterialAngularTabLayout",
            "index": "src/index.html",
            "main": "src/main.ts",
            "polyfills": "src/polyfills.ts",
            "tsConfig": "src/tsconfig.app.json",
            "assets": [
              "src/favicon.ico",
              "src/assets"
            ],
            "styles": [
              "./node_modules/@angular/material/prebuilt-themes/indigo-pink.css",
              "src/styles.scss"
            ],
            "lazyModules": [
              "src/app/lazy/lazy.module"
            ],
            "scripts": []
          },

به عنوان مثال قصد داریم ماژول LazyModule را به صورت پویا بارگذاری کرده و LazyComponent موجود در این ماژول را به صورت پویا در برگه‌ی جدیدی نمایش دهیم. برای این منظور کدهای فایل AppComponent.ts را به شکل زیر تغییر خواهیم داد:

import { Component } from '@angular/core';
import { IdModel } from './core/models/id-model';
import { LazyComponent } from './lazy/lazy.component';
import { OpenNewTabModel } from './core/models/open-new-tab-model';
import { TabService } from './core/services/tab.service';

@Component({
  selector: 'app-root',
  templateUrl: './app.component.html',
  styleUrls: ['./app.component.scss']
})
export class AppComponent {
  title = 'MaterialAngularTabLayout';
  constructor(private tabService: TabService) {}
  loadLazyComponent() {
    this.tabService.open(<OpenNewTabModel>{
      label: 'Loaded Lazy Component',
      iconName: 'thumb_up',
      componentType: LazyComponent,
      modulePath: 'src/app/lazy/lazy.module#LazyModule',
      data: [{ provide: IdModel, useValue: <IdModel>{ id: 1 } }]
    });
  }
}

در تکه کد بالا با تزریق TabService به سازنده‌ی آن، قصد گشودن برگه‌ی جدیدی را توسط متد open آن، داریم. در بدنه‌ی متد loadLazyComponent یک شیء با قرارداد OpenNewTabModel ایجاد شده و به عنوان آرگومان به متد open ارسال شده است. توجه داشته باشید که modulePath اینجا نیز به مانند خصوصیت loadChildren مرتبط با اشیاء مسیریابی، باید مقدار دهی شود. همچنین قصد داشتیم اطلاعاتی را نیز به کامپوننت مورد نظر ارسال کنیم؛ همانند مکانیزم مسیریابی که با پارامترها این چنین کارهایی صورت می‌پذیرد. در اینجا از یک کلاس به شکل زیر استفاده شده‌است:

export class IdModel {
  constructor(public id: number) {}
}

در این صورت پیاده سازی LazyComponent نیز به شکل زیر خواهد بود:

import { Component, OnInit } from '@angular/core';

import { IdModel } from './../core/models/id-model';

@Component({
  selector: 'app-lazy',
  templateUrl: './lazy.component.html',
  styleUrls: ['./lazy.component.scss']
})
export class LazyComponent implements OnInit {
  constructor(private model: IdModel) {}

  ngOnInit() {
    console.log(this.model);
  }
}

البته فراموش نکنید کامپوننتی را که نیاز است به صورت پویا بارگذاری شود، در قسمت entryComponents مرتبط با NgModule متناظر به شکل نیز معرفی کنید:

import { CommonModule } from '@angular/common';
import { LazyComponent } from './lazy.component';
import { NgModule } from '@angular/core';

@NgModule({
  imports: [CommonModule],
  declarations: [LazyComponent],
  entryComponents: [LazyComponent]
})
export class LazyModule {}

با خروجی زیر:

و chunk تولید شده برای ماژول مورد نظر:


در صورتیکه در حالت production پروژه را بیلد کنید، هش مرتبط برای chunk تولید شده نیز ایجاد خواهد شد.


کدهای کامل این قسمت را می‌توانید از اینجا دریافت کنید.
نظرات مطالب
بررسی علت CPU Usage بالای برنامه در حال اجرا
سوال شما مرتبط با بحث CPU Usage نیست...
- در سرور 32 بیتی شما نمی‌تونید استفاده مناسبی از سخت افزاری که تهیه کردید بکنید. نیاز است به سرور 64 بیتی نقل مکان کنید. یعنی هزینه کردید اما ... از آن استفاده بهینه‌ای نمی‌کنید.
- تابع SQL ، برای تبدیل تاریخ میلادی به شمسی وجود دارد (بگردید در انجمن‌ها هست). از همان تابع در کوئری‌های خودتون قبل از ارسال به گزارشات استفاده کنید. یعنی دیتا از همان اول تاریخ شمسی داشته باشد. به این صورت نیازی به استفاده از افزونه دیگری نیست.
- IIS یک قسمت دارد به نام Application pool . اولا به ازای هر برنامه بهتر است یک Application pool جدا درست کنید. این حالت دقیقا مثل اجرای هر سایت در یک پروسه جدا است. مثلا IE8 رو دیدید که هر tab آن در یک پروسه جدا اجرا می‌شود، یا مثلا مرورگر کروم هم به همین صورت است. Application pool در IIS هم دقیقا همین معنا را دارد. عادت متداول، استفاده از یک Application pool به ازای تمام سایت‌ها است که غلط است. یعنی زمانیکه این توانایی هست چرا استفاده نمی‌کنید؟ ثانیا در همین Application pool می‌تونید تنظیم کنید که اگر میزان مصرف حافظه برنامه منتسب، مثلا به 600 مگ رسید لطفا خودت به صورت خودکار اون رو recycle کن تا مشکلات کمبود حافظه رخ ندهد.
- از برنامه‌های dotTrace و Ants memory profiler هم می‌تونید استفاده کنید. این‌ها قابلیت دیباگ پروسه‌های مرتبط با IIS رو هم دارند و دقیقا گزارشات آماری پیشرفته‌ای می‌تونند از وضعیت مصرف حافظه قسمت‌های مختلف برنامه در اختیار شما قرار بدن: (+) و (+)