مطالب
ایجاد نصاب یک قالب پروژه جدید چند پروژه‌ای در ویژوال استودیو
در ویژوال استودیو ذیل منوی File، گزینه‌ای وجود دارد به نام  Export template که کار آن تهیه یک قالب، بر اساس ساختار پروژه جاری است. این قابلیت جهت تهیه قالب‌های سفارشی، برای کاهش زمان تهیه پروژه‌ها بسیار مفید است. به این ترتیب می‌توان بسیاری از نکات مدنظر را، در یک قالب ویژه لحاظ کرد و به دفعات بدون نیاز به copy/paste مداوم فایل‌ها و تنظیمات اولیه، بسیار سریع یک پروژه جدید دلخواه را ایجاد نمود.
اما ... این قالب تهیه شده، صرفا بر اساس یکی از چندین پروژه Solution جاری تهیه می‌شود و همچنین نصب و توزیع آن نیز دستی است. در ادامه قصد داریم با نحوه تهیه یک قالب جدید پروژه متشکل از چندین پروژه، به همراه تهیه فایل VSI نصاب آن، آشنا شویم.


تهیه یک ساختار نمونه

یک پروژه جدید کنسول را به نام MyConsoleApplication ایجاد کنید. سپس به Solution جاری، یک Class library جدید را به نام مثلا MyConsoleApplication.Tests اضافه نمائید. تا اینجا به شکل زیر خواهیم رسید:


اکنون قصد داریم از این پروژه خاص، یک قالب تهیه کنیم؛ تا هربار نخواهیم یک چنین مراحلی را تکرار کنیم.


تهیه قالب به ازای هر پروژه در Solution

در همین حال که Solution باز است، به منوی File و گزینه Export template مراجعه کنید.


در اینجا تنها امکان انتخاب یک پروژه وجود دارد. به همین جهت این مرحله را باید به ازای هر تعداد پروژه موجود در Solution یکبار تکرار کرد.


اکنون در پوشه My Documents\Visual Studio 2010\My Exported Templates دو فایل zip به نام‌های MyConsoleApplication.zip و MyConsoleApplication.Tests.zip وجود دارند. هر دو فایل را توسط برنامه‌های مخصوص گشودن فایل‌های Zip گشوده و تبدیل به دو پوشه باز شده MyConsoleApplication و MyConsoleApplication.Tests کنید.



افزودن فایل MyTemplate.vstemplate چند پروژه‌ای

در همین پوشه جاری که اکنون حاوی دو پوشه باز شده است، یک فایل متنی جدید را با محتوای ذیل به نام MyTemplate.vstemplate ایجاد کنید:
<VSTemplate Version="3.0.0" Type="ProjectGroup"
xmlns="http://schemas.microsoft.com/developer/vstemplate/2005">
  <TemplateData>
    <Name>MyConsoleApplication</Name>
    <Description>MyConsoleApplication Desc</Description>
    <ProjectType>CSharp</ProjectType>
  </TemplateData>
  <TemplateContent>
    <ProjectCollection>
      <ProjectTemplateLink ProjectName="MyConsoleApplication">
      MyConsoleApplication\MyTemplate.vstemplate</ProjectTemplateLink>
      <ProjectTemplateLink ProjectName="MyConsoleApplication.Tests">
      MyConsoleApplication.Tests\MyTemplate.vstemplate</ProjectTemplateLink>
    </ProjectCollection>
  </TemplateContent>
</VSTemplate>
در اینجا به ازای هر پروژه، یک ProjectTemplateLink ایجاد خواهد شد که به فایل MyTemplate.vstemplate موجود در قالب آن اشاره می‌کند.
در ادامه این دو پوشه باز شده و فایل MyTemplate.vstemplate فوق را انتخاب کرده:


و همگی را تبدیل به یک فایل zip جدید کنید؛ مثلا به نام MyConsoleApplicationTemplates.zip.


تهیه فایل نصاب از قالب پروژه جدید

تا اینجا موفق شدیم، چندین قالب پروژه تهیه شده را به هم متصل کرده و تبدیل به یک فایل zip نهایی کنیم. مرحله بعد ایجاد فایلی است متنی به نام MyConsoleApplicationTemplates.vscontent با محتویات زیر:
<VSContent xmlns="http://schemas.microsoft.com/developer/vscontent/2005">
  <Content>
    <FileName>MyConsoleApplicationTemplates.zip</FileName>
    <DisplayName>MyConsoleApplication</DisplayName>
    <Description>A C# project that ...</Description>
    <FileContentType>VSTemplate</FileContentType>
    <ContentVersion>1.0</ContentVersion>
    <Attributes>
      <Attribute name="ProjectType" value="Visual C#" />
      <Attribute name="ProjectSubType" value="Web" />
      <Attribute name="TemplateType" value="Project" />
    </Attributes>
  </Content>
</VSContent>
در اینجا توسط قسمت Attributes مشخص می‌کنیم که قالب پروژه جدید باید در صفحه new project، در کدام مدخل قرار گیرد. بنابراین مطابق تنظیمات فوق، قالب جدید ذیل پروژه‌های وب سی‌شارپ قرار خواهد گرفت. مقدار FileName آن دقیقا معادل نام فایل zip ایی است که در مرحله قبل ایجاد کردیم.

مرحله بعد انتخاب دو فایل MyConsoleApplicationTemplates.vscontent و MyConsoleApplicationTemplates.zip و تبدیل ایندو به یک فایل zip جدید است. پس از ایجاد فایل جدید، پسوند آن‌را به VSI تغییر دهید؛ برای مثال نام آن‌را به MyConsoleApplicationTemplates.vsi تغییر دهید. اکنون این فایل نهایی با دوبار کلیک بر روی آن قابلیت اجرا و نصب خودکار را پیدا می‌کند.


پس از نصب، بلافاصله ذیل قسمت پروژه‌های وب قابل دسترسی و استفاده خواهد بود:



بنابراین به صورت خلاصه:
1) به ازای هر پروژه، یک فایل قالب zip معادل آن باید تهیه شود.
2) تمام این فایل‌های zip را گشوده و تبدیل به پوشه‌های متناظری کنید.
3) یک فایل MyTemplate.vstemplate را در پوشه ریشه مرحله 2 جهت تعریف ProjectTemplateLink‌ها اضافه کنید.
4) فایل جدید MyTemplate.vstemplate مرحله 3 و تمام پوشه‌های قالب‌های باز شده مرحله 2 را zip کنید.
5) سپس یک فایل vscontent نصاب را تهیه و آن‌را با فایل zip مرحله 4 مجددا zip کرده و پسوند آن‌را به VSI تغییر دهید.
اکنون می‌توان این فایل VSI را توزیع کرد.
مطالب
اجرای سرویسهای NodeJS در ASP.NET Core
 این نوشتار در مورد نحوه اجرای سرویس‌های NodeJS در ASP.NET Core می‌باشد؛ زیرا تعداد زیادی از Package‌های سورس باز و با کیفیت بالا به فرم Node package manager یا به اصطلاح NPM موجود و قابل دریافت می‌باشند. NPM بزرگترین مخزن دنیا از لحاظ وجود بسته‌های نرم افزاری سورس باز است. به همین جهت بسته Microsoft.AspNetCore.NodeServices، جهت استفاده از این بسته‌ها در برنامه‌های ASP.NET Core ارائه شده‌است. برای استفاده از سرویسهای Node ابتدا باید ارجاعی را به بسته Microsoft.AspNetCore.NodeServices داشته باشید. برای این منظور میتوانید از دستور dotnet add package Microsoft.AspNetCore.NodeServices استفاده نمایید. البته اگر از آخرین نسخه NET Core. استفاده میکنید، لزومی به ارجاع به بسته فوق نمی‌باشد و به صورت پیشفرض در بسته Microsoft.AspNetCore.All موجود است.
سپس متد ()ConfigurationServices را جهت اضافه کردن میان افزار Node Services به خط لوله درخواستها (request pipeline) ویرایش میکنیم:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    services.AddNodeServices();
}

حال میتوانید به وهله‌ای از اینترفیس INodeServices، از طریق تزریق وابستگی‌ها دسترسی داشته باشید. اینترفیس INodeServices یک Api می‌باشد و مشخص می‌کند که کدام قطعه از کد NET. میتواند کد جاوااسکریپتی را که در محیط Node اجرا می‌شود، فراخوانی کند. همچنین میتوانید از خاصیت FromServices برای دریافت وهله‌ای از اینترفیس INodeServices در اکشن خود استفاده نمایید.
public async Task<IActionResult> Add([FromServices] INodeServices nodeServices)
{
    var num1 = 10;
    var num2 = 20;
    var result = await nodeServices.InvokeAsync<int>("AddModule.js", num1, num2);
    ViewData["ResultFromNode"] = $"Result of {num1} + {num2} is {result}";
    return View();
}

سپس کد جاوااسکریپتی متناظر با تابعی را که توسط متد InvokeAsync فراخوانی میشود، به صورت زیر می‌نویسیم:
module.exports = function(callback, num1, num2) { 
  var result = num1 + num2;
  callback(null, result); 
};
دقت کنید که نام فایل جاوااسکریپت باید همنام با پارامتر اول متد InvokeAsync و تعداد پارامترهای تابع باید مساوی با پارامترهایی باشد که به تابع فراخوانی شده جاوااسکریپت ارسال می‌شود.

حال بیاییم مثالی دیگر را مرور کنیم. میخواهیم از صفحه وب درخواستی، عکسی را تهیه کنیم. بدین منظور از کتابخانه url-to-image استفاده میکنیم. برای نصب آن دستور npm install --save url-to-image را در خط فرمان تایپ میکنیم.

بعد از اتمام نصب این بسته، متدی را برای دریافت اطلاعات ارسالی این کتابخانه تدارک میبینیم.

 [HttpPost]
        public async Task<IActionResult> GenerateUrlPreview([FromServices] INodeServices nodeServices)
        {
            var url = Request.Form["Url"].ToString();
            var fileName = System.IO.Path.ChangeExtension(DateTime.UtcNow.Ticks.ToString(), "jpeg");
            var file = await nodeServices.InvokeAsync<string>("UrlPreviewModule.js", url, System.IO.Path.Combine("PreviewImages", fileName));
            return Content($"/Home/Download?img={fileName}");
        }

        public IActionResult Download()
        {
            var image = Request.Query["img"].ToString();
            var fileName = System.IO.Path.Combine("PreviewImages", image);
            var isExists = System.IO.File.Exists(fileName);

            if (isExists)
            {
                Response.Headers.Add($"Content-Disposition", "attachment; filename=\"" + image + "\"");
                var bytes = System.IO.File.ReadAllBytes(fileName);
                return File(bytes, "image/jpeg");
            }
            else
            {
                return NotFound();
            }
        }

سپس متد UrlPreviewModule.js را به صورت زیر مینویسیم:

var urlToImage = require('url-to-image');
module.exports = function (callback, url, imageName) {
    urlToImage(url, imageName).then(function () {
        callback(null, imageName);
    }).catch(function (err) {
        callback(err, imageName);
    });
};


سرویس‌های Node به توسعه دهندگان ASP.NET Core امکان استفاده از اکوسیستم NPM را که دارای قابلیتهای فراوانی می‌باشد، میدهد. 

مطالب
تبدیل اعداد صحیح و اعشاری به حروف در T-SQL با استفاده از Join
استفاده شده از SQL 2008 

روش کار :

1-  دریافت پارامتر ورودی به صورت رشته
2-  درج عناوین اعداد، ارزش مکانی اعداد صحیح و اعشاری  هرکدام در یک جدول
3-  جدا کردن ارقام صحیح و اعشاری
4-  جداکردن سه رقم سه رقم اعداد صحیح و انتقال آنها به جدول مربوطه
5-  Join  جداول عناوین و ارقام جدا شده
6-  ارسال ارقام اعشاری به همین تابع
7-  مشخص کردن ارزش مکانی رقم اعشار
8-  اتصال رشته حروف صحیح و اعشاری

در آخر این مطلب کد این تابع را به صورت کامل، برای دانلود قرار داده ام.

بررسی قسمت‌های مختلف کد


برای اینکه محدودیتی در تعداد ارقام صحیح و اعشاری نداشته باشیم، پارامتر ورودی را از نوع VARCHAR می‌گیریم. پس باید ورودی را بررسی کنیم تا رشته عددی باشد.

بررسی رشته ورودی:

-- @pNumber   پارامتر ورودی

IF LEN(ISNULL(@pNumber, '')) = 0  RETURN NULL

IF (PATINDEX('%[^0-9.-]%', @pNumber) > 0)
   OR (LEN(@pNumber) -LEN(REPLACE(@pNumber, '-', '')) > 1)
   OR (LEN(@pNumber) -LEN(REPLACE(@pNumber, '.', '')) > 1)
   OR (CHARINDEX('-', @pNumber) > 1)
RETURN 'خطا'

IF PATINDEX('%[^0]%', @pNumber) = 0  RETURN 'صفر'
IF (CHARINDEX('.', @pNumber) = 1) SET @pNumber='0'+@pNumber

DECLARE @Negative AS VARCHAR(5) = '';
IF LEFT(@pNumber, 1) = '-'
BEGIN
    SET @pNumber = SUBSTRING(@pNumber, 2, 100)
    SET @Negative = 'منفی '
END
- بررسی NULL  ، خالی بودن و یا داشتن فاصله در رشته،  با دانستن اینکه تابع LEN  فاصله‌های آخر یک رشته را درنظر نمی‌گیرد.
- بررسی رشته ورودی برای پیدا کردن کاراکتر غیر عددی، نقطه و منفی. بررسی تعداد علامت منفی و نقطه که بیشتر از یک مورد نباشند، و در نهایت بررسی اینکه علامت منفی در ابتدای رشته ورودی باشد.
- بررسی صفر بودن ورودی(0)، مقدار ورودی شروع شونده با ممیز(0213. ) و مقدار عددی منفی(21210.0021-).
چیز دیگری به ذهنم نرسید!

درج عناوین در جداول مربوطه:

فکر کنم اینجا به علت وجود کاراکترهای فارسی و انگلیسی کد کمی بهم ریخته نمایش داده می‌شود.

DECLARE @NumberTitle TABLE (val  INT,Title NVARCHAR(100));
INSERT INTO @NumberTitle (val,Title)
VALUES(0, ''),(1, 'یک') ,(2, 'دو'),(3, 'سه'),(4, 'چهار')
,(5, 'پنج'),(6, 'شش'),(7, 'هفت'),(8, 'هشت')
,(9, 'نه'),(10, 'ده'),(11, 'یازده'),(12, 'دوازده')
,(13, 'سیزده'),(14, 'چهارده'),(15, 'پانزده'),(16, 'شانزده')
,(17, 'هفده'),(18, 'هجده'),(19, 'نوزده'),(20, 'بیست')
,(30, 'سی'),(40, 'چهل'),(50, 'پنجاه'),(60, 'شصت')
,(70, 'هفتاد'),(80, 'هشتاد'),(90, 'نود'),(100, 'صد')
,(200, 'دویست'),(300, 'سیصد'),(400, 'چهارصد'),(500, 'پانصد')
,(600, 'ششصد'),(700, 'هفتصد'),(800, 'هشتصد'),(900, 'نهصد')

DECLARE @PositionTitle TABLE (id  INT,Title NVARCHAR(100));
INSERT INTO @PositionTitle (id,title)
VALUES (1, ''),(2, 'هزار'),(3, 'میلیون'),(4, 'میلیارد'),(5, 'تریلیون')
,(6, 'کوادریلیون'),(7, 'کوینتیلیون'),(8, 'سیکستیلون'),(9, 'سپتیلیون')
,(10, 'اکتیلیون'),(11, 'نونیلیون'),(12, 'دسیلیون')
,(13, 'آندسیلیون'),(14, 'دودسیلیون'),(15, 'تریدسیلیون')
,(16, 'کواتردسیلیون'),(17, 'کویندسیلیون'),(18, 'سیکسدسیلیون')
,(19, 'سپتندسیلیون'),(20, 'اکتودسیلیوم'),(21, 'نومدسیلیون')

DECLARE @DecimalTitle TABLE (id  INT,Title NVARCHAR(100));
INSERT INTO @DecimalTitle (id,Title)
VALUES( 1 ,'دهم' ),(2 , 'صدم'),(3 , 'هزارم')
,(4 , 'ده-هزارم'),(5 , 'صد-هزارم'),(6 , 'میلیون ام')
,(7 , 'ده-میلیون ام'),(8 , 'صد-میلیون ام'),(9 , 'میلیاردم')
,(10 , 'ده-میلیاردم')


جداسازی رقم صحیح و اعشاری:

عدد ورودی ممکن است حالت‌های مختلفی داشته باشد مثل:         .00002 , 0.000000 , 234.434400000000 , 123.
بنابراین براساس ممیز، قسمت صحیح را از اعشاری جدا می‌کنیم. برای ورودی که با ممیز شروع شود، در ابتدا تابع بررسی می‌کنیم و عدد صفر را به رشته اضافه می‌کنیم.

بعد از ممیز و اعداد بزرگتر از یک، با صفرهای بی ارزش چه کنیم؟ شاید اولین چیزی که به ذهن برسد استفاده از حلقه (WHILE) برای حذف صفرهای بی ارزش قسمت ممیز باشد؛ ولی من ترجیح می‌دهم که از روش دیگری استفاده کنم :

برعکس کردن رشته قسمت اعشاری، پیدا کردن مکان اولین عدد غیر صفر منهای یک ، و کم کردن عدد بدست آمده از طول رشته اعشاری، قسمت مورد نظر ما را برخواهد گرداند:
SUBSTRING(@DecimalNumber,1, len(@DecimalNumber )-PATINDEX('%[^0]%', REVERSE (@DecimalNumber))-1)
 اما اگر عدد ورودی 20.0 باشد همچنان صفر بی ارزش بعداز ممیز را خواهیم داشت. برای رفع این مشکل کافی است که کاراکتری غیر از صفر را به اول رشته اعشاری اضافه کنیم. من از علامت '?' استفاده کردم. پس به علت اضافه کردن کاراکتر، استارت را از 2 شروع کرده و دیگر نیازی به -1 نخواهیم داشت. با کد زیر قسمت صحیح و اعشاری را بدست می‌آوریم:
DECLARE @IntegerNumber NVARCHAR(100),
@DecimalNumber NVARCHAR(100),
@PointPosition INT =case CHARINDEX('.', @pNumber) WHEN 0 THEN LEN(@pNumber)+1 ELSE CHARINDEX('.', @pNumber) END

SET @IntegerNumber= LEFT(@pNumber, @PointPosition - 1)
SET @DecimalNumber= '?' + SUBSTRING(@pNumber, @PointPosition + 1, LEN(@pNumber))
SET @DecimalNumber=  SUBSTRING(@DecimalNumber,2, len(@DecimalNumber )-PATINDEX('%[^0]%', REVERSE (@DecimalNumber)))

SET @pNumber= @IntegerNumber


جداد کردن سه رقم سه رقم :

- بدست آوردن یکان، دهگان و صدگان
- برای قسمت دهگان، اگر عددی بین 10 تا 19 باشد به صورت کامل (مثلا 15) و در غیر این صورت فقط رقم دهگان. برای بدست آوردن یکان اگر دو رقم آخر بین 10 و 19 بود صفر و در غیر این صورت یکان برگردانده می‌شود و در جدول MyNumbers درج می‌گردد. 
DECLARE @Number AS INT
DECLARE @MyNumbers TABLE (id INT IDENTITY(1, 1), Val1 INT, Val2 INT, Val3 INT)

WHILE (@pNumber) <> '0'
BEGIN
    SET @number = CAST(SUBSTRING(@pNumber, LEN(@pNumber) -2, 3)AS INT)
    
INSERT INTO @MyNumbers
SELECT (@Number % 1000) -(@Number % 100),
CASE 
WHEN @Number % 100 BETWEEN 10 AND 19 THEN @Number % 100
ELSE (@Number % 100) -(@Number % 10)
END,
CASE 
WHEN @Number % 100 BETWEEN 10 AND 19 THEN 0
ELSE @Number % 10
END
    
    IF LEN(@pNumber) > 2
        SET @pNumber = LEFT(@pNumber, LEN(@pNumber) -3)
    ELSE
        SET @pNumber = '0'
END

سطری که تمام مقادیر آن صفر باشد برای ما بی ارزش محسوب می‌شود، مانند سطر یک در عکس زیر (جدول MyNumbers) برای عدد 1200955000 :
@MyNumbers

استفاده از JOIN :

JOIN  کردن جدول اعداد با عناوین عددی براساس ارزش آن‌ها و JOIN  جدول اعداد با جدول ارزش مکانی براساس ID به صورت نزولی(شماره سطر).
DECLARE @Str AS NVARCHAR(2000) = '';
SELECT @Str += REPLACE(REPLACE(LTRIM(RTRIM(nt1.Title + ' ' + nt2.Title + ' ' + nt3.title)),'  ',' '),' ', ' و ')
       + ' ' + pt.title + ' و '
FROM   @MyNumbers  AS mn
       INNER JOIN @PositionTitle pt
            ON  pt.id = mn.id
       INNER JOIN @NumberTitle nt1
            ON  nt1.val = mn.Val1
       INNER JOIN @NumberTitle nt2
            ON  nt2.val = mn.Val2
       INNER JOIN @NumberTitle nt3
            ON  nt3.val = mn.Val3
WHERE  (nt1.val + nt2.val + nt3.val > 0)
ORDER BY pt.id DESC
Replace داخلی: جایگزین کردن "دو فاصله‌ی خالی" با "یک فاصله‌ی خالی"
Replace بیرونی: جایگزینی فاصله‌های خالی با ' و '
همانطور که در بالا اشاره کردم سطرهایی که val2,val1 و val3 آن صفر باشد برای ما بی ارزش هستند، پس آنها را با شرط نوشته شده حذف می‌کنیم.


بدست آوردن مقدار اعشاری:

خوب! حالا نوبت به عدد اعشاری می‌رسد. برای بدست آوردن حروف، مقدار اعشاری بدست آمده را به همین تابع ارسال می‌کنیم و برای بدست آوردن عنوان ارزش مکانی، براساس طول اعشار (ID) آن را در جدول مربوطه پیدا می‌کنیم.
اگر عدد ورودی مثلا 0.355 باشد، تابع باید صفر اول را شناسایی و قسمت عناوین اعشاری را به آن اضافه کند، که این کار با شرط ذیل انجام می‌شود.
اگر رشته اعشار بدون مقدار باشد، تابع مقدار NULL بر می‌گرداند (قسمت بررسی رشته ورودی) و هر رشته ای که با NULL جمع شود برابر با NULL خواهد بود. در این صورت با توجه به کد زیر مقداری به رشته Str به عنوان قسمت اعشاری، اضافه نمی‌گردد.
IF @IntegerNumber='0'  
SET @Str=CASE WHEN PATINDEX('%[^0]%', @DecimalNumber) > 0 THEN @Negative ELSE '' END + 'صفر'
ELSE
SET @Str = @Negative  + LEFT (@Str, LEN(@Str) -2)

DECLARE @PTitle NVARCHAR(100)=ISNULL((SELECT Title FROM @DecimalTitle WHERE id=LEN(@DecimalNumber)),'')
SET @Str += ISNULL(' ممیز '+[dbo].[fnNumberToWord_Persian](@DecimalNumber) +' '+@PTitle,'')
RETURN @str

مثال: رشته '5445789240.54678000000000'

پنج میلیارد و چهارصد و چهل و پنج میلیون و هفتصد و هشتاد و نه هزار و دویست و چهل  ممیز پنجاه و چهار هزار و ششصد و هفتاد و هشت  صد-هزارم  

دانلود فایل



مطالب
ایجاد ایندکس منحصربفرد بر روی چند فیلد با هم در EF Code first
در EF 6 امکان تعریف ساده‌تر ایندکس‌ها توسط data annotations میسر شده‌است. برای مثال:
public abstract class BaseEntity
{
    public int Id { get; set; }
}

public class User : BaseEntity
{
   [Index(IsUnique = true)]
   public string EmailAddress { get; set; }
}
در اینجا توسط ویژگی Index، خاصیت آدرس ایمیل به صورت منحصربفرد تعریف شده‌است.

سؤال: چگونه می‌توان شبیه به composite keys، اما نه دقیقا composite keys، بر روی چند فیلد با هم ایندکس منحصربفرد تعریف کرد؟
    public class UserRating : BaseEntity
    {
        public VoteSectionType SectionType { set; get; }

        public double RatingValue { get; set; }

        public int SectionId { get; set; }

        [ForeignKey("UserId")]
        public virtual User User { set; get; }
        public int UserId { set; get; }
    }
در اینجا جدول رای‌های ثبت شده‌ی یک سیستم را مشاهده می‌کنید. می‌خواهیم یک کاربر نتواند بیش از یک رای به یک مطلب خاص بدهد. به عبارتی نیاز است بر روی SectionType (مطلب، اشتراک‌ها، دوره‌ها و ...)، SectionId (شماره مطلب) و UserId (شماره کاربر) یک کلید منحصربفرد ترکیبی تعریف کرد. ترکیب این سه مورد باید در کل جدول منحصربفرد باشند (Multiple column indexes).
همچنین نمی‌خواهیم Composite key هم تعریف کنیم. می‌خواهیم Id و Primary key این جدول مانند قبل برقرار باشد.
انجام چنین کاری در EF 6.1 به نحو ذیل میسر شده‌است:
    public class UserRating : BaseEntity
    {
        [Index("IX_Single_UserRating", IsUnique = true, Order = 1)] //کلید منحصربفرد ترکیبی روی سه ستون
        public VoteSectionType SectionType { set; get; }

        public double RatingValue { get; set; }

        [Index("IX_Single_UserRating", IsUnique = true, Order = 2)]
        public int SectionId { get; set; }

        [ForeignKey("UserId")]
        public virtual User User { set; get; }

        [Index("IX_Single_UserRating", IsUnique = true, Order = 3)]
        public int? UserId { set; get; }
    }
نکته‌ی انجام اینکار، تعریف Indexها با یک نام یکسان صریحا مشخص شده‌است. در اینجا سه ایندکس تعریف شده‌اند؛ اما نام آن‌ها یکی است و مساوی IX_Single_UserRating قرار داده شده‌است. هر سه مورد نیز IsUnique تعریف شده‌اند و Order آن‌ها نیز باید مشخص گردد.
خروجی SQL چنین تنظیمی به صورت زیر است:
 CREATE UNIQUE INDEX [IX_Single_UserRating]
ON [UserRatings] ([SectionType] ASC,[SectionId] ASC,[UserId] ASC);
 
نظرات مطالب
نمایش یک فایل PDF پویا در یک iframe در ASP.NET
با تشکر ، من یه ftp handler با استفاده از مقاله شما ایجاد کردم ولی سرعت خیلی پائینی تو دانلود دارم میشه راهنمائی کنید دلیلش چیه ؟

    public void ProcessRequest (HttpContext context) {

        FtpWebRequest request = (FtpWebRequest)WebRequest.Create("serverpath" + "filename");
        request.UsePassive = false;
        request.Credentials = new NetworkCredential("user", "pass");

      //  byte[] fileBytes = null;

        using (FtpWebResponse response = (FtpWebResponse)request.GetResponse())
        {
            using (Stream responseStream = response.GetResponseStream())
            {
                context.Response.Cache.SetCacheability(HttpCacheability.NoCache);
                context.Response.ContentType = MediaTypeNames.Application.Pdf;
                context.Response.AddHeader("content-disposition", "attachment; filename=test.pdf");
                context.Response.BufferOutput = false;   // to prevent buffering 
                //context.Response.Buffer = true;
                context.Response.Clear();

                byte[] buffer = new byte[262144];
                int bytesRead = 0;
                while ((bytesRead = responseStream.Read(buffer, 0, buffer.Length)) > 0)
                {
                    context.Response.OutputStream.Write(buffer, 0, bytesRead);
                }
                context.Response.OutputStream.Flush();
                context.Response.OutputStream.Close();
                context.Response.End();
            }
        }

        request.Abort();
        context.ApplicationInstance.CompleteRequest(); 
    }
مطالب
رسم نمودار توسط Kendo Chart
پیشتر مطالبی در سایت، درباره KenoUI و همچنین ویجت‌های وب آن منتشر گردید. در این مطلب نگاهی خواهیم داشت بر تعدادی از ویجت‌های Kendo UI جهت رسم نمودار. توسط Kendo UI می‌توانیم نمودار‌های زیر را ترسیم کنیم:
  • Bar and Column
  • Line and Vertical Line
  • Area and Vertical Area
  • Bullet
  • Pie and Donut
  • Scatter
  • Scatter Line
  • Bubble
  • Radar and Polar

برای رسم نمودار می‌توانیم به صورت زیر عمل کنیم:

1- ابتدا باید استایل‌های مربوط به Data Visualization را به صفحه اضافه کنیم:

<link href="Content/kendo.dataviz.min.css" rel="stylesheet" />
<link href="Content/kendo.dataviz.default.min.css" rel="stylesheet" />
2- سپس یک عنصر را بر روی صفحه جهت نمایش نمودار، تعیین می‌کنیم:
<div id="chart"></div>
برای عنصر فوق می‌توانیم درون CSS و یا به صورت inline طول و عرضی را برای چارت تعیین کنیم:
<div id="chart" style="width: 400px; height: 600px"></div>
با فراخوانی تابع KendoChart، چارت بر روی صفحه نمایش داده می‌شود:
$("#chart").kendoChart();

همانطور که مشاهده می‌کنید هیچ داده‌ایی را هنوز برای چارت تعیین نکرده‌ایم؛ در نتیجه همانند تصویر فوق یک چارت خالی بر روی صفحه نمایش داده می‌شود. برای چارت فوق می‌توانیم خواصی از قبیل عنوان و ... را تعیین کنیم:
$("#chart").kendoChart({
    title: {
         text: "چارت آزمایشی"
    }
});

نمایش داده‌ها بر روی چارت:

داده‌ها را می‌توان هم به صورت local و هم به صورت remote دریافت و بر روی چارت نمایش داد. اینکار را می‌توانیم توسط قسمت series انجام دهیم:
$("#chart").kendoChart({
    title: {
         text: "عنوان چارت"
    },
    series: [
         { name: "داده‌های چارت", data: [200, 450, 300, 125] }
    ]
});
برای تعیین برچسب برای هر یک از داده‌ها نیز می‌توانیم خاصیت category axis را مقداردهی کنیم:
$("#chart").kendoChart({
                title: {
                    text: "عنوان چارت"
                },
                series: [
                     {
                         name: "داده‌های چارت",
                         data: [200, 450, 300, 125]
                     }
                ],
                categoryAxis: {
                    categories: [2000, 2001, 2002, 2003]
                }
            });

دریافت اطلاعات از سرور:
کدهای سمت سرور:
public class ProductsController : ApiController
    {
        public IEnumerable<ProductViewModel> Get()
        {
            var products = _productService.GetAllProducts();
            var query = products.GroupBy(p => p.Name).Select(p => new ProductViewModel
            {
                Value = p.Key,
                Count = p.Count()
            });
            return query;
        }
    }

    public class ProductViewModel
    {
        public string Value { get; set; }
        public int Count { get; set; }
    }

سپس برای دریافت اطلاعات از سمت سرور باید DataSource مربوط به چارت را مقداردهی کنیم:
var productsDataSource = new kendo.data.DataSource({
                transport: {
                    read: {
                        url: "api/products",
                        dataType: "json",
                        contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                        type: 'GET'
                    }
                },
                error: function (e) {
                    alert(e.errorThrown.stack);
                },
                pageSize: 5,
                sort: { field: "Id", dir: "desc" }
            });

            $("#chart").kendoChart({
                title: {
                    text: "عنوان چارت"
                },
                dataSource: productsDataSource,
                series: [
                    {
                        field: "Count",
                        categoryField: "Value",
                        aggregate: "sum"
                    }
                ]
            });
همانطور که مشاهده می‌کنید در این حالت باید برای سری، field و categoryField را مشخص کنیم.
موارد فوق را می‌توانیم به صورت یک افزونه نیز کپسوله کنیم.

کدهای افزونه jquery.ChartAjax:
(function($) {
    $.fn.ShowChart = function(options) {
        var defaults = {
            url: '/',
            text: 'نمودار دایره ایی',
            theme: 'blueOpal',
            font: '13px bbc-nassim-bold',
            legendPosition: 'left',
            seriesField: 'Count',
            seriesCategoryField: 'Value',
            titlePosition: 'top',
            chartWidth: 400,
            chartHeight: 400
        };
        var options = $.extend(defaults, options);
        return this.each(function() {
            var chartDataSource = new kendo.data.DataSource({
                transport: {
                    read: {
                        url: options.url,
                        dataType: "json",
                        contentType: 'application/json; charset=utf-8',
                        type: 'GET'
                    }
                },
                error: function (e) {
                    // handle error
                }
            });
            $(this).kendoChart({
                chartArea: {
                    height: options.chartHeight
                },
                theme: options.theme,
                title: {
                    text: options.text,
                    font: options.font,
                    position: options.titlePosition
                },
                legend: {
                    position: options.legendPosition,
                    labels: {
                        font: options.font
                    }
                },
                seriesDefaults: {
                    labels: {
                        visible: false,
                        format: "{0}%"
                    }
                },
                dataSource: chartDataSource,
                series: [
                    {
                        type: "pie",
                        field: options.seriesField,
                        categoryField: options.seriesCategoryField,
                        aggregate: "sum",
                    }
                ],
                tooltip: {
                    visible: true,
                    template: "${category}: ${value}",
                    font: options.font
                }
            });
            
        });
    };
})(jQuery);
برای افزونه فوق موارد زیر در نظر گرفته شده است:
chartArea : جهت تعیین طول و عرض چارت
theme : جهت تعیین قالب‌های از پیش‌تعریف شده:
  • Black
  • BlueOpal
  • Bootstrap
  • Default
  • Flat
  • HighContrast
  • Material
  • MaterialBlack
  • Metro
  • MetroBlack
  • Moonlight
  • Silver
  • Uniform

title : جهت تعیین عنوان چارت

legend : جهت تنظیم ویژگی‌های قسمت گروه‌بندی چارت

tooltip : جهت تنظیم ویژگی‌های مربوط به نمایش tooltip در هنگام hover بر روی چارت.

لازم به ذکر است در قسمت series می‌توانید نوع چارت را تعیین کنید.

نحوه استفاده از افزونه فوق:
$('#chart').ShowChart({
                        url: "/Report/ByUnit",
                        legendPosition: "bottom"
});


دریافت سورس مثال جاری (KendoChart.zip)

مطالب
ساخت یک بارکدخوان با استفاده از OpenCV و ZXing.Net
فرض کنید می‌خواهیم بارکد این قبض را یافته و سپس عدد متناظر با آن‌را در برنامه بخوانیم.


مراحل کار به این صورت هستند:


بارگذاری تصویر و چرخش آن در صورت نیاز

ابتدا تصویر بارکد دار را بارگذاری کرده و آن‌را تبدیل به یک تصویر سیاه و سفید می‌کنیم:
// load the image and convert it to grayscale
var image = new Mat(fileName);
 
if (rotation != 0)
{
    rotateImage(image, image, rotation, 1);
}
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Source", image);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
var gray = new Mat();
var channels = image.Channels();
if (channels > 1)
{
    Cv2.CvtColor(image, gray, ColorConversion.BgrToGray);
}
else
{
    image.CopyTo(gray);
}
در این بین ممکن است بارکد موجود در تصویر، دقیقا در زاویه‌ای که در تصویر ابتدای بحث قرار گرفته‌است، وجود نداشته باشد؛ مثلا منهای 90 درجه، چرخیده باشد. به همین جهت می‌توان از متد چرخش تصویر مطلب «تغییر اندازه، و چرخش تصاویر» ارائه شده در قسمت نهم این سری استفاده کرد.


تشخیص گرادیان‌های افقی و عمودی

یکی از روش‌های تشخیص بارکد، استفاده از روشی است که در تشخیص خودرو قسمت 16 بیان شد. تعداد زیادی تصویر بارکد را تهیه و سپس آن‌ها را به الگوریتم‌های machine learning جهت تشخیص و یافتن محدوده‌ی بارکد موجود در یک تصویر، ارسال کنیم. هرچند این روش جواب خواهد داد، اما در این مورد خاص، قسمت بارکد، شبیه به گرادیانی از رنگ‌ها است. کتابخانه‌ی OpenCV برای یافتن این نوع گرادیان‌ها دارای متدی است به نام Sobel :
// compute the Scharr gradient magnitude representation of the images
// in both the x and y direction
var gradX = new Mat();
Cv2.Sobel(gray, gradX, MatType.CV_32F, xorder: 1, yorder: 0, ksize: -1);
//Cv2.Scharr(gray, gradX, MatType.CV_32F, xorder: 1, yorder: 0);
 
var gradY = new Mat();
Cv2.Sobel(gray, gradY, MatType.CV_32F, xorder: 0, yorder: 1, ksize: -1);
//Cv2.Scharr(gray, gradY, MatType.CV_32F, xorder: 0, yorder: 1);
 
// subtract the y-gradient from the x-gradient
var gradient = new Mat();
Cv2.Subtract(gradX, gradY, gradient);
Cv2.ConvertScaleAbs(gradient, gradient);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Gradient", gradient);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}


ابتدا درجه‌ی شدت گرادیان‌ها در جهت‌های x و y محاسبه می‌شوند. سپس این شدت‌ها از هم کم خواهند شد تا بیشترین شدت گرادیان موجود در محور x حاصل شود. این بیشترین شدت‌ها، بیانگر نواحی خواهند بود که احتمال وجود بارکدهای افقی در آن‌ها بیشتر است.


کاهش نویز و یکی کردن نواحی تشخیص داده شده

در ادامه می‌خواهیم با استفاده از متدهای تشخیص کانتور (قسمت 12)، نواحی با بیشترین شدت گرادیان افقی را پیدا کنیم. اما تصویر حاصل از قسمت قبل برای اینکار مناسب نیست. به همین جهت با استفاده از متدهای کار با مورفولوژی تصاویر، این نواحی گرادیانی را یکی می‌کنیم (قسمت 8).
// blur and threshold the image
var blurred = new Mat();
Cv2.Blur(gradient, blurred, new Size(9, 9));
 
var threshImage = new Mat();
Cv2.Threshold(blurred, threshImage, thresh, 255, ThresholdType.Binary);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Thresh", threshImage);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
 
// construct a closing kernel and apply it to the thresholded image
var kernel = Cv2.GetStructuringElement(StructuringElementShape.Rect, new Size(21, 7));
var closed = new Mat();
Cv2.MorphologyEx(threshImage, closed, MorphologyOperation.Close, kernel);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Closed", closed);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
 
// perform a series of erosions and dilations
Cv2.Erode(closed, closed, null, iterations: 4);
Cv2.Dilate(closed, closed, null, iterations: 4);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Erode & Dilate", closed);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
این سه مرحله را در تصاویر ذیل مشاهده می‌کنید:


ابتدا با استفاده از متد Threshold، تصویر را به یک تصویر باینری تبدیل خواهیم کرد. در این تصویر تمام نقاط دارای شدت رنگ کمتر از مقدار thresh، به مقدار حداکثر 255 تنظیم می‌شوند.
سپس با استفاده از متدهای تغییر مورفولوژی تصویر، قسمت‌های مجاور به هم را می‌بندیم و یکی می‌کنیم. این مورد در یافتن اشیاء احتمالی که ممکن است بارکد باشند، بسیار مفید است.
متدهای Erode و Dilate در اینجا کار حذف نویزهای اضافی را انجام می‌دهند؛ تا بهتر بتوان بر روی نواحی بزرگتر یافت شده، تمرکز کرد.



یافتن بزرگترین ناحیه‌ی به هم پیوسته‌ی موجود در یک تصویر

تمام این مراحل را انجام دادیم تا بتوانیم بزرگترین ناحیه‌ی به هم پیوسته‌ای را که احتمال می‌رود بارکد باشد، در تصویر تشخیص دهیم. پس از این آماده سازی‌ها، اکنون با استفاده از متد یافتن کانتورها، تمام نواحی یکی شده را یافته و بزرگترین مساحت ممکن را به عنوان بارکد انتخاب می‌کنیم:
//find the contours in the thresholded image, then sort the contours
//by their area, keeping only the largest one
 
Point[][] contours;
HiearchyIndex[] hierarchyIndexes;
Cv2.FindContours(
    closed,
    out contours,
    out hierarchyIndexes,
    mode: ContourRetrieval.CComp,
    method: ContourChain.ApproxSimple);
 
if (contours.Length == 0)
{
    throw new NotSupportedException("Couldn't find any object in the image.");
}
 
var contourIndex = 0;
var previousArea = 0;
var biggestContourRect = Cv2.BoundingRect(contours[0]);
while ((contourIndex >= 0))
{
    var contour = contours[contourIndex];
 
    var boundingRect = Cv2.BoundingRect(contour); //Find bounding rect for each contour
    var boundingRectArea = boundingRect.Width * boundingRect.Height;
    if (boundingRectArea > previousArea)
    {
        biggestContourRect = boundingRect;
        previousArea = boundingRectArea;
    }
 
    contourIndex = hierarchyIndexes[contourIndex].Next;
}
 
 
var barcode = new Mat(image, biggestContourRect); //Crop the image
Cv2.CvtColor(barcode, barcode, ColorConversion.BgrToGray);
 
Cv2.ImShow("Barcode", barcode);
Cv2.WaitKey(1); // do events
حاصل این عملیات یافتن بزرگترین ناحیه‌ی گرادیانی به هم پیوسته‌ی موجود در تصویر است:


خواندن مقدار متناظر با بارکد یافت شده

خوب، تا اینجا موفق شدیم، محل قرارگیری بارکد را تصویر پیدا کنیم. مرحله‌ی بعد خواندن مقدار متناظر با این تصویر است. برای این منظور از کتابخانه‌ی سورس بازی به نام http://zxingnet.codeplex.com استفاده خواهیم کرد. این کتابخانه قادر است بارکد بسازد و همچنین تصاویر بارکدها را خوانده و مقادیر متناظر با آن‌ها را استخراج کند. برای نصب آن می‌توان از دستور ذیل استفاده کرد:
 PM> Install-Package ZXing.Net
پس از نصب این کتابخانه‌ی بارکدساز و بارکد خوان، اکنون تنها کاری که باید صورت گیرد، ارسال تصویر بارکد جدا شده‌ی توسط OpenCV به آن است:
private static string getBarcodeText(Mat barcode)
{
    // `ZXing.Net` needs a white space around the barcode
    var barcodeWithWhiteSpace = new Mat(new Size(barcode.Width + 30, barcode.Height + 30), MatType.CV_8U, Scalar.White);
    var drawingRect = new Rect(new Point(15, 15), new Size(barcode.Width, barcode.Height));
    var roi = barcodeWithWhiteSpace[drawingRect];
    barcode.CopyTo(roi);
 
    Cv2.ImShow("Enhanced Barcode", barcodeWithWhiteSpace);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
 
    return decodeBarcodeText(barcodeWithWhiteSpace.ToBitmap());
}
 
private static string decodeBarcodeText(System.Drawing.Bitmap barcodeBitmap)
{
    var source = new BitmapLuminanceSource(barcodeBitmap);
 
    // using http://zxingnet.codeplex.com/
    // PM> Install-Package ZXing.Net
    var reader = new BarcodeReader(null, null, ls => new GlobalHistogramBinarizer(ls))
    {
        AutoRotate = true,
        TryInverted = true,
        Options = new DecodingOptions
        {
            TryHarder = true,
            //PureBarcode = true,
            /*PossibleFormats = new List<BarcodeFormat>
                    {
                        BarcodeFormat.CODE_128
                        //BarcodeFormat.EAN_8,
                        //BarcodeFormat.CODE_39,
                        //BarcodeFormat.UPC_A
                    }*/
        }
    };
 
    //var newhint = new KeyValuePair<DecodeHintType, object>(DecodeHintType.ALLOWED_EAN_EXTENSIONS, new Object());
    //reader.Options.Hints.Add(newhint);
 
    var result = reader.Decode(source);
    if (result == null)
    {
        Console.WriteLine("Decode failed.");
        return string.Empty;
    }
 
    Console.WriteLine("BarcodeFormat: {0}", result.BarcodeFormat);
    Console.WriteLine("Result: {0}", result.Text);
 
 
    var writer = new BarcodeWriter
    {
        Format = result.BarcodeFormat,
        Options = { Width = 200, Height = 50, Margin = 4},
        Renderer = new ZXing.Rendering.BitmapRenderer()
    };
    var barcodeImage = writer.Write(result.Text);
    Cv2.ImShow("BarcodeWriter", barcodeImage.ToMat());
 
    return result.Text;
}
چند نکته را باید در مورد کار با ZXing.Net بخاطر داشت؛ وگرنه جواب نمی‌گیرید:
الف) این کتابخانه حتما نیاز دارد تا تصویر بارکد، در یک حاشیه‌ی سفید در اختیار او قرار گیرد. به همین جهت در متد getBarcodeText، ابتدا تصویر بارکد یافت شده، به میانه‌ی یک مستطیل سفید رنگ بزرگ‌تر کپی می‌شود.
ب) برای تبدیل Mat به Bitmap مورد نیاز این کتابخانه می‌توان از متد الحاقی ToBitmap استفاده کرد (قسمت 7).
ج) پس از آن وهله‌ای از کلاس BarcodeReader آماده شده و در آن پارامترهایی مانند بیشتر سعی کن (TryHarder) و اصلاح درجه‌ی چرخش تصویر (AutoRotate) تنظیم شده‌اند.
د) بارکدهای موجود در قبض‌های ایران عموما بر اساس فرمت CODE_128 ساخته می‌شوند. بنابراین برای خواندن سریعتر آ‌نها می‌توان PossibleFormats را مقدار دهی کرد. اگر این مقدار دهی صورت نگیرد، تمام حالت‌های ممکن بررسی می‌شوند.

در آخر کار این متد، از متد Writer آن نیز برای تولید بارکد مشابهی استفاده شده‌است تا بتوان بررسی کرد این دو تا چه اندازه به هم شبیه هستند.


همانطور که مشاهده می‌کنید، عدد تشخیص داده شده، با عدد شناسه‌ی قبض و شناسه‌ی پرداخت تصویر ابتدای بحث یکی است.


بهبود تصویر، پیش از ارسال آن به متد Decode کتابخانه‌ی ZXing.Net

در تصویر قبلی، سطر decode failed را هم ملاحظه می‌کنید. علت اینجا است که اولین سعی انجام شده، موفق نبوده است؛ چون تصویر تشخیص داده شده، بیش از اندازه نویز و حاشیه‌ی خاکستری دارد. می‌توان این حاشیه‌ی خاکستری را با دوبار اعمال متد Threshold از بین برد:
var barcodeClone = barcode.Clone();
var barcodeText = getBarcodeText(barcodeClone);
 
if (string.IsNullOrWhiteSpace(barcodeText))
{
    Console.WriteLine("Enhancing the barcode...");
    //Cv2.AdaptiveThreshold(barcode, barcode, 255,
        //AdaptiveThresholdType.GaussianC, ThresholdType.Binary, 9, 1);
    //var th = 119;
    var th = 100;
    Cv2.Threshold(barcode, barcode, th, 255, ThresholdType.ToZero);
    Cv2.Threshold(barcode, barcode, th, 255, ThresholdType.Binary);
    barcodeText = getBarcodeText(barcode);
}
 
Cv2.Rectangle(image,
    new Point(biggestContourRect.X, biggestContourRect.Y),
    new Point(biggestContourRect.X + biggestContourRect.Width, biggestContourRect.Y + biggestContourRect.Height),
    new Scalar(0, 255, 0),
    2);
 
if (debug)
{
    Cv2.ImShow("Segmented Source", image);
    Cv2.WaitKey(1); // do events
}
 
Cv2.WaitKey(0);
Cv2.DestroyAllWindows();


اعداد یافت شده، دقیقا از روی تصویر بهبود یافته‌ی توسط متدهای Threshold خوانده شده‌اند و نه تصویر ابتدایی یافت شده. بنابراین به این موضوع نیز باید دقت داشت.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.
مطالب
ساخت ActionResult سفارشی
پیشتر با انواع ActionResult آشنا شدید. حال فرض کنید می‌خواهید نوعی رو برگردونید که براش ActionResult موجود نباشه مثلا RSS و یا فایل از نوع Excel و...
خوب، فرض کنید می‌خواهید اکشن متدی رو بنویسید که قراره نام یک فایل متنی رو بگیره و انو تو مروگر به کاربر نمایش بده.
برای اینکار از کلاس ActionResult، کلاس دیگه‌ی رو بنام TextResult به ارث می‌بریم و از این ActionResult سفارشی شده، در اکشن متد مربوطه استفاده می‌کنیم:
public class TextResult : ActionResult
{
    public string FileName { get; set; }
    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        var filePath = Path.Combine(context.HttpContext.Server.MapPath(@"~/Files/"), FileName);
        var data = File.ReadAllText(filePath);
        context.HttpContext.Response.Write(data);
    }
}
نحوه استفاده
    public ActionResult DownloadTextFile(string fileName)
    {
        return new TextResult { FileName = fileName };
    }
در واقع متد اصلی اینجا ExecuteResult هست که نتیجه‌ی کار یک اکشن رو می‌تونیم پردازش کنیم.
خوب، سوالی که اینجا پیش میاد اینه که چرا این همه کار اضافی، چرا از Return File  استفاده نمی‌کنی؟
    public ActionResult DownloadTextFile(string fileName)
    {
        var filePath = Path.Combine(HttpContext.Server.MapPath(@"~/Files/"), fileName);
        return File(filePath, "text");
    }
 یا کلا دلیل استفاده از ActionResult سفارشی چیه؟

  • جلوگیری از پیچیدگی و  تکرار کد
همیشه کار مثل مورد بالا راحت و کم کد! نیست.
به مثال زیر توجه کنید که قراره خروجی CSV  بهمون بده.
public class CsvActionResult : ActionResult
{
    public IEnumerable ModelListing { get; set; }

    public CsvActionResult(IEnumerable modelListing)
    {
        ModelListing = modelListing;
    }

    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        byte[] data = new CsvFileCreator().AsBytes(ModelListing);
        var fileResult = new FileContentResult(data, "text/csv")
        {
            FileDownloadName = "CsvFile.csv"
        };
        fileResult.ExecuteResult(context);
    }
}
و نحوه استفاده:
    public ActionResult ExportUsers()
    {
        IEnumerable<User> model = UserRepository.GetUsers();
        return new CsvActionResult(model);
    }
حال فرض کنید بخواهیم همه این کدها رو داخل اکشن متد داشته باشیم، یکم پیچیده میشه و یا فرض کنید کنترلر دیگه‌‌ای نیاز به خروجی CSV  داشته باشه، تکرار کد زیاد میشه.

  • راحت کردن گرفتن تست واحد از اکشن‌ها متدها
کاربرد ActionResult سفارشی تو تست واحد اینه که وابستگی‌های یک اکشن رو که Mock کردنش سخته می‌بریم داخل ActionResult و هنگام نوشتن تست واحد درگیر کار با اون وابستگی نمی‌شیم.
به مثال زیر توجه کنید که قراره برای اکشن Logout  تست واحد بنویسیم
ابتدا بردن وابستگی‌ها به خارج از اکشن به کمک ActionResult سفارشی
public class LogoutActionResult : ActionResult
{
    public RedirectToRouteResult ActionAfterLogout { get; set; }
    public LogoutActionResult(RedirectToRouteResult actionAfterLogout)
    {
        ActionAfterLogout = actionAfterLogout;
    }
    public override void ExecuteResult(ControllerContext context)
    {
        FormsAuthentication.SignOut();
        ActionAfterLogout.ExecuteResult(context);
    }
}
نحوه استفاده از ActionResult سفارشی
    public ActionResult Logout()
    {
        var redirect = RedirectToAction("Index", "Home");
        return new LogoutActionResult(redirect);
    }
و سپس نحوه تست واحد نوشتن
    [TestMethod]
    public void The_Logout_Action_Returns_LogoutActionResult()
    {
        //arrange
        var account = new AccountController();

        //act
        var result = account.Logout() as LogoutActionResult;

        //assert
        Assert.AreEqual(result.ActionAfterLogout.RouteValues["Controller"], "Home");
    }
خوب به راحتی ما میایم فراخوانی متد SignOut رو از داخل اکشن می‌کشیم بیرون و این کار از اجرای متد SignOut  از داخل اکشن متد جلوگیری می‌کنه و همچنین با این کار هنگام تست واحد نوشتن نیاز نیست با Mock  کردن کلاس FormsAuthentication سروکار داشته باشیم و فقط کافیه چک کنیم خروجی از نوع LogoutActionResult هست یا خیر و یا می‌تونیم ActionAfterLogout رو چک کنیم.

منابع و مراجع: + و +
 
اشتراک‌ها
آشنایی با قابلیت های SQL Server 2016

همانطور که اطلاع دارید نسخه آزمایشی SQL Server 2016 قرار از تابستان امسال (2015) در دسترس باشد. قابلیت‌های جدیدی به این محصول اضافه شده است. تعدادی از آنها عبارتند از 

1- امکان استفاده از Clustered Column Store Index در جداول Memory Optmized

2- َAlways Encrypted

3- پشتیبانی از JSON

4- پشتیبانی از زبان R در SQL Server

و ...

آشنایی با قابلیت های SQL Server 2016
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت اول - موجودیت‌های پایه و DbContext برنامه
مطلب «شروع به کار با EF Core 1.0 - قسمت 2 - به روز رسانی ساختار بانک اطلاعاتی» را مطالعه کنید. صرف تعریف یک خاصیت که کافی نیست. «Invalid column name» یعنی این ستون در بانک اطلاعاتی وجود خارجی ندارد. بنابراین مرحله‌ی بعد، اجرای دستی مهاجرت‌ها است که در اینجا همان اجرای فایل _01-add_migrations.cmd است.