نظرات مطالب
مشکل همزمانی خواندن و به روز رسانی اطلاعات در برنامه‌های وب

خیر و بهتر است اگر نیاز به انجام چندین عملیات را در این بین دارید، «... به‌صورت صریحی، یک تراکنش مشخص، برای کل این مجموعه باز شود ...». قسمت «د) پیاده سازی optimistic locking» انتهای این بحث، فقط برای حالتی است که عملیات انجام شده، تحت نظر سیستم Tracking یک ORM قرار می‌گیرد و «Bulk operations» جزو آن نیست.

مطالب
Globalization در ASP.NET MVC - قسمت هفتم
در قسمت قبل مطالب تکمیلی تولید پرووایدر سفارشی منابع دیتابیسی ارائه شد. در این قسمت نحوه بروزرسانی ورودی‌های منابع در زمان اجرا بحث می‌شود.

.

تولید یک پرووایدر منابع دیتابیسی - بخش سوم

برای پیاده‌سازی ویژگی به‌روزرسانی ورودی‌های منابع در زمان اجرا راه‌حل‌های مخنلفی ممکن است به ذهن برنامه‌نویس خطور کند که هر کدام معایب و مزایای خودش را دارد. اما درنهایت بسته به شرایط موجود انتخاب روش مناسب برعهده خود برنامه‌نویس است.

مثلا برای پرووایدر سفارشی دیتابیسی تهیه‌شده در مطالب قبلی، تنها کافی است ابزاری تهیه شود تا به کاربران اجازه به‌روزرسانی مقادیر موردنظرشان در دیتابیس را بدهد که کاری بسیار ساده است. بدین ترتیب به‌روزرسانی این مقادیر در زمان اجرا کاری بسیار ابتدایی به نظر می‌رسد. اما در قسمت قبل نشان داده شد که برای بالا بردن بازدهی بهتر است که مقادیر موجود در دیتابیس در حافظه سرور کش شوند. استراتژی اولیه و ساده‌ای نیز برای نحوه پیاده‌سازی این فرایند کشینگ ارائه شد. بنابراین باید امکاناتی فراهم شود تا درصورت تغییر مقادیر کش‌شده در سمت دیتابیس، برنامه از این تغییرات آگاه شده و نسبت به به‌روزرسانی این مقادیر در متغیر کشینگ اقدامات لازم را انجام دهد.

اما همان‌طور که در قسمت قبل نیز اشاره شد، نکته‌ای که باید درنظر داشت این است که مدیریت تمامی نمونه‌های تولیدشده از کلاس‌های موردبحث کاملا برعهده ASP.NET است، بنابراین دسترسی مستقیمی به این نمونه‌ها در بیرون و در زمان اجرا وجود ندارد تا این ویژگی را بتوان در مورد آن‌ها پیاده کرد.

یکی از روش‌های موجود برای حل این مشکل این است که مکانیزمی پیاده شود تا بتوان به تمامی نمونه‌های تولیدی از کلاس DbResourceManager در بیرون از محیط سیستم مدیریت منابع ASP.NET دسترسی داشت. مثلا یک کلاس حاول متغیری استاتیک جهت ذخیره نمونه‌های تولیدی از کلاس DbResourceManager، به کتابخانه خود اضافه کرد تا با استفاده از یکسری امکانات بتوان این نمونه‌های تولیدی را از تغییرات رخداده در سمت دیتابیس آگاه کرد. در این قسمت پیاده‌سازی این راه‌حل شرح داده می‌شود.


نکته: قبل از هرچیز برای مناسب شدن طراحی کتابخانه تولیدی و افزایش امنیت آن بهتر است تا سطح دسترسی تمامی کلاس‌های پیاده‌سازی شده تا این مرحله به internal تغییر کند. ازآنجاکه سیستم مدیریت منابع ASP.NET از ریفلکشن برای تولید نمونه‌های موردنیاز خود استفاده می‌کند، بنابراین این تغییر تاثیری بر روند کاری آن نخواهد گذاشت.


نکته: با توجه به شرایط خاص موجود، ممکن است نام‌های استفاده شده برای کلاس‌های این کتابخانه کمی گیج‌کننده باشد. پس با دقت بیشتری به مطلب توجه کنید.


پیاده‌سازی امکان پاک‌سازی مقادیر کش‌شده

برای این‌کار باید تغییراتی در کلاس DbResourceManager داده شود تا بتوان این کلاس را از تغییرات بوجود آمده آگاه ساخت. روشی که من برای این کار درنظر گرفتم استفاده از یک اینترفیس حاوی اعضای موردنیاز برای پیاده‌سازی این امکان است تا مدیریت این ویژگی در ادامه راحت‌تر شود.


اینترفیس IDbCachedResourceManager

این اینترفیس به صورت زیر تعریف شده است:

namespace DbResourceProvider
{
  internal interface IDbCachedResourceManager
  {
    string ResourceName { get; }

    void ClearAll();
    void Clear(string culture);
    void Clear(string culture, string resourceKey);
  }
}

در پراپرتی فقط خواندنی ResourceName نام منبع کش شده ذخیره خواهد شد.

متد ClearAll برای پاک‌سازی تمامی ورودی‌های کش‌شده استفاده می‌شود.

متدهای Clear برای پاک‌سازی ورودی‌های کش‌شده یک کالچر به خصوص و یا یک ورودی خاص استفاده می‌شود.

با استفاده از این اینترفیس، پیاده‌سازی کلاس DbResourceManager به صورت زیر تغییر می‌کند:

using System.Collections.Generic;
using System.Globalization;
using DbResourceProvider.Data;
namespace DbResourceProvider
{
  internal class DbResourceManager : IDbCachedResourceManager
  {
    private readonly string _resourceName;
    private readonly Dictionary<string, Dictionary<string, object>> _resourceCacheByCulture;
    public DbResourceManager(string resourceName)
    {
      _resourceName = resourceName;
      _resourceCacheByCulture = new Dictionary<string, Dictionary<string, object>>();
    }
    public object GetObject(string resourceKey, CultureInfo culture) { ... }
    private object GetCachedObject(string resourceKey, string cultureName) { ... }

    #region Implementation of IDbCachedResourceManager
    public string ResourceName
    {
      get { return _resourceName; }
    }
    public void ClearAll()
    {
      lock (this)
      {
        _resourceCacheByCulture.Clear(); 
      }
    }
    public void Clear(string culture)
    {
      lock (this)
      {
        if (!_resourceCacheByCulture.ContainsKey(culture)) return;
        _resourceCacheByCulture[culture].Clear(); 
      }
    }
    public void Clear(string culture, string resourceKey)
    {
      lock (this)
      {
        if (!_resourceCacheByCulture.ContainsKey(culture)) return;
        _resourceCacheByCulture[culture].Remove(resourceKey); 
      }
    }
    #endregion
  }
}

اعضای اینترفیس IDbCachedResourceManager به صورت مناسبی در کد بالا پیاده‌سازی شدند. در تمام این پیاده‌سازی‌ها مقادیر مربوطه از درون متغیر کشینگ پاک می‌شوند تا پس از اولین درخواست، بلافاصله از دیتابیس خوانده شوند. برای جلوگیری از دسترسی هم‌زمان نیز از بلاک lock استفاده شده است.

برای استفاده از این امکانات جدید همان‌طور که در بالا نیز اشاره شد باید بتوان نمونه‌های تولیدی از کلاس DbResourceManager توسط ASP.NET درون متغیری استاتیک ذخیره شوند. برای اینکار از کلاس جدیدی با عنوان DbResourceCacheManager استفاده می‌شود که برخلاف تمام کلاس‌های تعریف‌شده تا اینجا با سطح دسترسی public تعریف می‌شود.


کلاس DbResourceCacheManager

مدیریت نمونه‌های تولیدی از کلاس DbResourceManager در این کلاس انجام می‌شود. این کلاس پیاده‌سازی ساده‌ای به‌صورت زیر دارد:

using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
namespace DbResourceProvider
{
  public static class DbResourceCacheManager
  {
    internal static List<IDbCachedResourceManager> ResourceManagers { get; private set; }
    static DbResourceCacheManager()
    {
      ResourceManagers = new List<IDbCachedResourceManager>();
    }
    public static void ClearAll()
    {
      ResourceManagers.ForEach(r => r.ClearAll());
    }
    public static void Clear(string resourceName)
    {
      GetResouceManagers(resourceName).ForEach(r => r.ClearAll());
    }
    public static void Clear(string resourceName, string culture)
    {
      GetResouceManagers(resourceName).ForEach(r => r.Clear(culture));
    }
    public static void Clear(string resourceName, string culture, string resourceKey)
    {
      GetResouceManagers(resourceName).ForEach(r => r.Clear(culture, resourceKey));
    }

    private static List<IDbCachedResourceManager> GetResouceManagers(string resourceName)
    {
      return ResourceManagers.Where(r => r.ResourceName.ToLower() == resourceName.ToLower()).ToList();
    }
  }
}

ازآنجاکه نیازی به تولید نمونه ای از این کلاس وجود ندارد، این کلاس به صورت استاتیک تعریف شده است. بنابراین تمام اعضای درون آن نیز استاتیک هستند.

از پراپرتی ResourceManagers برای نگهداری لیستی از نمونه‌های تولیدی از کلاس DbResourceManager استفاده می‌شود. این پراپرتی از نوع <List<IDbCachedResourceManager تعریف شده است و برای جلوگیری از دسترسی بیرونی، سطح دسترسی آن internal درنظر گرفته شده است.

در کانستراکتور استاتیک این کلاس (اطلاعات بیشتر درباره static constructor در اینجا) این پراپرتی با مقداردهی به یک نمونه تازه از لیست، اصطلاحا initialize می‌شود.

سایر متدها نیز برای فراخوانی متدهای موجود در اینترفیس IDbCachedResourceManager پیاده‌سازی شده‌اند. تمامی این متدها دارای سطح دسترسی public هستند. همان‌طور که می‌بینید از خاصیت ResourceName برای مشخص‌کردن نمونه موردنظر استفاده شده است که دلیل آن در قسمت قبل شرح داده شده است.

دقت کنید که برای اطمینان از انتخاب درست همه موارد موجود در شرط انتخاب نمونه موردنظر در متد GetResouceManagers از متد ToLower برای هر دو سمت شرط استفاده شده است.


نکته مهم: درباره علت برگشت یک لیست از متد انتخاب نمونه موردنظر از کلاس DbResourceManager در کد بالا (یعنی متد GetResouceManagers) باید نکته‌ای اشاره شود. در قسمت قبل عنوان شد که سیستم مدیریت منابع ASP.NET نمونه‌های تولیدی از پرووایدرهای منابع را به ازای هر منبع کش می‌کند. اما یک نکته بسیار مهم که باید به آن توجه کرد این است که این کش برای «عبارات بومی‌سازی ضمنی» و نیز «متد مربوط به منابع محلی» موجود در کلاس HttpContext و یا نمونه مشابه آن در کلاس TemplateControl (همان متد GetLocalResourceObject که درباره این متدها در قسمت سوم این سری شرح داده شده است) از یکدیگر جدا هستند و استفاده از هریک از این دو روش موجب تولید یک نمونه مجزا از پرووایدر مربوطه می‌شود که متاسفانه کنترل آن از دست برنامه نویس خارج است. دقت کنید که این اتفاق برای منابع کلی رخ نمی‌دهد.

بنابراین برای پاک کردن مناسب ورودی‌های کش‌شده در کلاس فوق به جای استفاده از متد Single در انتخاب نمونه موردنظر از کلاس DbResourceManager (در متد GetResouceManagers) از متد Where استفاده شده و یک لیست برگشت داده می‌شود. چون با توجه به توضیح بالا امکان وجود دو نمونه DbResourceManager از یک منبع درخواستی محلی در لیست نمونه‌های نگهداری شده در این کلاس وجود دارد.

.

افزودن نمونه‌ها به کلاس DbResourceCacheManager

برای نگهداری نمونه‌های تولید شده از DbResourceManager، باید در یک قسمت مناسب این نمونه‌ها را به لیست مربوطه در کلاس DbResourceCacheManager اضافه کرد. بهترین مکان برای انجام این عمل در کلاس پایه BaseDbResourceProvider است که درخواست تولید نمونه را در متد EnsureResourceManager درصورت نال بودن آن می‌دهد. بنابراین این متد را به صورت زیر تغییر می‌دهیم:

private void EnsureResourceManager()
{
  if (_resourceManager != null) return;
  {
    _resourceManager = CreateResourceManager();
    DbResourceCacheManager.ResourceManagers.Add(_resourceManager);
  }
}

تا اینجا کار پیاده‌سازی امکان مدیریت مقادیر کش‌شده در کتابخانه تولیدی به پایان رسیده است.

استفاده از کلاس DbResourceCacheManager

پس از پیاده‌سازی تمامی موارد لازم، حالتی را درنظر بگیرید که مقادیر ورودی‌های تعریف شده در منبع "dir1/page1.aspx" تغییر کرده است. بنابراین برای بروزرسانی مقادیر کش‌شده کافی است تا از کدی مثل کد زیر استفاده شود:

DbResourceCacheManager.Clear("dir1/page1.aspx");

کد بالا کل ورودی‌های کش‌شده برای منبع "dir1/page1.aspx" را پاک می‌کند. برای پاک کردن کالچر یا یک ورودی خاص نیز می‌توان از کدهایی مشابه زیر استفاده کرد:

DbResourceCacheManager.Clear("Default.aspx", "en-US");
DbResourceCacheManager.Clear("GlobalTexts", "en-US", "Yes");

.

دریافت کد پروژه

کد کامل پروژه DbResourceProvider به همراه مثال و اسکریپت‌های دیتابیسی مربوطه از لینک زیر قابل دریافت است:

DbResourceProvider.rar

برای استفاده از این مثال ابتدا باید کتابخانه Entity Framework (با نام EntityFramework.dll) را مثلا از طریق نوگت دریافت کنید. نسخه‌ای که من در این مثال استفاده کردم نسخه 4.4 با حجم حدود 1 مگابایت است.

نکته: در این کد یک بهبود جزئی اما مهم در کلاس ResourceData اعمال شده است. در قسمت سوم این سری، اشاره شد که نام ورودی‌های منابع Case Sensitive نیست. بنابراین برای پیاده‌سازی این ویژگی، متدهای این کلاس باید به صورت زیر تغییر کنند:

public Resource GetResource(string resourceKey, string culture)
{
  using (var data = new TestContext())
  {
    return data.Resources.SingleOrDefault(r => r.Name.ToLower() == _resourceName.ToLower() && r.Key.ToLower() == resourceKey.ToLower() && r.Culture == culture);
  }
}

public List<Resource> GetResources(string culture)
{
  using (var data = new TestContext())
  {
    return data.Resources.Where(r => r.Name.ToLower() == _resourceName.ToLower() && r.Culture == culture).ToList();
  }
}
تغییرات اعمال شده همان استفاده از متد ToLower در دو طرف شرط مربوط به نام منابع و کلید ورودی‌هاست.


در آینده...

در ادامه مطالب، بحث تهیه پرووایدر سفارشی فایلهای resx. برای پیاده‌سازی امکان به‌روزرسانی در زمان اجرا ارائه خواهد شد. بعد از پایان تهیه این پرووایدر سفارشی، این سری مطالب با ارائه نکات استفاده از این پرووایدرها در ASP.NET MVC پایان خواهد یافت.


منابع

http://msdn.microsoft.com/en-us/library/aa905797.aspx

http://www.west-wind.com/presentations/wwdbresourceprovider

مطالب
پیاده سازی CQRS توسط MediatR - قسمت دوم
در این مطلب قصد داریم به بررسی امکانات داخلی فریمورک MediatR بپردازیم. سورس این قسمت مقاله در این ریپازیتوری قابل دسترسی است.

نصب و راه اندازی


در ابتدا یک پروژه جدید ASP.NET Core از نوع API را ایجاد میکنیم و با استفاده از Nuget Package Manager ، پکیج MediatR را داخل پروژه نصب میکنیم:
Install-Package MediatR

بعد از نصب نیاز داریم تا نیازمندی‌های این فریمورک را داخل DI Container خود Register کنیم. اگر از DI Container پیشفرض ASP.NET Core استفاده کنیم ، کافیست پکیج متناسب آن با Microsoft.Extensions.DependencyInjection را نصب کرده و به‌راحتی نیازمندی‌های MediatR را فراهم سازیم:
Install-Package MediatR.Extensions.Microsoft.DependencyInjection
بعد از نصب کافیست این کد را به متد ConfigureServices فایل Startup.cs پروژه خود اضافه کنید تا نیازمندی‌های MediatR داخل DI Container شما Register شوند:
public void ConfigureServices(IServiceCollection services)
{
    services.AddMvc();
    services.AddMediatR();
}

* اگر از DI Container‌های دیگری استفاده میکنید، میتوانید با استفاده از توضیحات این لینک MediatR را داخل Container مورد نظرتان Register کنید.

IRequest

همانطور که در مطلب قبل گفتیم، در CQRS متدهای برنامه به 2 قسمت Command و Query تقسیم میشوند. در MediatR اینترفیسی بنام IRequest ایجاد شده‌است و تمامی Class‌های Command/Query ما که درخواست انجام کاری را میدهند، از این interface ارث بری خواهند کرد.

دلیل نامگذاری این interface به IRequest این است که ما درخواست افزودن یک مشتری جدید را ایجاد میکنیم و قسمت دیگری از برنامه، وظیفه پاسخگویی به این درخواست را برعهده خواهد داشت.

IRequest دارای 2 Overload از نوع Generic و Non-Generic است.
پیاده سازی Non-Generic آن برای درخواست‌هایی است که Response برگشتی ندارند ( معمولا Command‌ها ) و منتظر جوابی از سمت آن‌ها نیستیم و پیاده سازی Generic آن، نوع Response ای را که بعد از پردازش درخواست برگشت داده میشود، مشخص میسازد.

برای مثال قصد داریم مشتری جدیدی را در برنامه خود ایجاد کنیم. کلاس Customer به این صورت تعریف شده است:
public class Customer
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public DateTime RegistrationDate { get; set; }
}

و Dto متناسب با آن نیز به این صورت تعریف شده است :
public class CustomerDto
{
    public int Id { get; set; }

    public string FirstName { get; set; }

    public string LastName { get; set; }

    public string RegistrationDate { get; set; }
}

افزودن مشتری، یک Command است؛ زیرا باعث افزودن رکوردی جدیدی به دیتابیس و تغییر State برنامه میشود. کلاس جدیدی به اسم CreateCustomerCommand ایجاد کرده و از IRequest ارث بری میکنیم و نوع Response برگشتی آن را CustomerDto قرار میدهیم:
public class CreateCustomerCommand : IRequest<CustomerDto>
{
    public CreateCustomerCommand(string firstName, string lastName)
    {
        FirstName = firstName;
        LastName = lastName;
    }

    public string FirstName { get; }

    public string LastName { get; }
}

کلاس CreateCustomerCommand نیازمندی‌های خود را از طریق Constructor مشخص میسازد. برای ایجاد کردن یک مشتری حداقل چیزی که لازم است، Firstname و Lastname آن است و بعد از ارسال مقادیر مورد نیاز به سازنده این کلاس، مقادیر بدلیل get-only بودن قابل تغییر نیستند.
در اینجا مفهوم immutability بطور کامل رعایت شده است.

Immutability


IRequestHandler


هر Request نیاز به یک Handler دارد تا آن را پردازش کند. در MediatR کلاس‌هایی که وظیفه پردازش یک IRequest را دارند، از اینترفیس IRequestHandler ارث بری کرده و متد Handle آن را پیاده سازی میکنند. اگر متد شما Synchronous است میتوانید از کلاس RequestHandler بطور مستقیم ارث بری کنید.

در ادامه مثال قبلی، کلاسی به اسم CreateCustomerCommandHandler ایجاد و از IRequestHandler ارث بری میکنیم و منطق افزودن مشتری به دیتابیس را پیاده سازی میکنیم:
public class CreateCustomerCommandHandler : IRequestHandler<CreateCustomerCommand, CustomerDto>
{
    readonly ApplicationDbContext _context;
    readonly IMapper _mapper;

    public CreateCustomerCommandHandler(ApplicationDbContext context, IMapper mapper)
    {
        _context = context;
        _mapper = mapper;
    }

    public async Task<CustomerDto> Handle(CreateCustomerCommand createCustomerCommand, CancellationToken cancellationToken)
    {
        Customer customer = _mapper.Map<Customer>(createCustomerCommand);

        await _context.Customers.AddAsync(customer, cancellationToken);
        await _context.SaveChangesAsync(cancellationToken);

        return _mapper.Map<CustomerDto>(customer);
    }
}

ورودی اول IRequestHandler، کلاسی است که درخواست، آن را پردازش خواهد کرد و پارامتر ورودی دوم، کلاسی است که در نتیجه پردازش بعنوان Response برگشت داده خواهد شد.

همانطور که میبینید در این Handler از DbContext مربوط به Entity Framework برای ثبت اطلاعات داخل دیتابیس و IMapper مربوط به AutoMapper برای نگاشت CreateCustomerCommand به Customer استفاده شده است.

تنظیمات Profile مربوط به AutoMapper ما به این صورت است تا در هنگام نگاشت CreateCustomerCommand ، مقدار RegistrationDate مربوط به Customer برابر با زمان فعلی قرار داده شود و برای نگاشت Customer به CustomerDto نیز ، تاریخ RegistrationDate با فرمتی قابل فهم به کاربران نمایش داده شود :
public class DomainProfile : Profile
{
    public DomainProfile()
    {
        CreateMap<CreateCustomerCommand, Customer>()
            .ForMember(c => c.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(_ => DateTime.Now));

        CreateMap<Customer, CustomerDto>()
            .ForMember(cd => cd.RegistrationDate, opt =>
                opt.MapFrom(c => c.RegistrationDate.ToShortDateString()));
    }
}

در نهایت با inject کردن اینترفیس IMediator به کنترلر خود و فرستادن یک درخواست POST به این اکشن، درخواست ایجاد مشتری را توسط متد Send میدهیم :
[HttpPost]
public async Task<IActionResult> CreateCustomer([FromBody] CreateCustomerCommand createCustomerCommand)
{
    CustomerDto customer = await _mediator.Send(createCustomerCommand);
    return CreatedAtAction(nameof(GetCustomerById), new { customerId = customer.Id }, customer);
}

همانطور که میبینید ما در اینجا فقط درخواست، فرستاده‌ایم و وظیفه پیدا کردن Handler این درخواست را فریمورک MediatR برعهده گرفته‌است و ما هیچ جایی بطور مستقیم Handler خود را صدا نزده ایم. ( Hollywood Principle: Don't Call Us, We Call You )


روند پیاده سازی Query‌ها نیز دقیقا شبیه به Command است و نمونه‌ای از آن داخل ریپازیتوری ذکر شده‌ی در ابتدای مطلب وجود دارد.
اینترفیس IMediator علاوه بر متد Send ، دارای متد دیگری بنام Publish نیز هست که وظیفه Raise کردن Event‌ها را برعهده دارد که در مقالات بعدی از آن استفاده خواهیم کرد.

چند نکته :
1- در نامگذاری Command‌ها، کلمه Command در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال: CreateCustomerCommand
2- در نامگذاری Query‌ها، کلمه Query در انتهای نام آن‌ها آورده میشود؛ مثال : GetCustomerByIdQuery
3- در نامگذاری Handler‌ها، از ترکیب Command/Query + Handler استفاده میکنیم؛ مثال : CreateCustomerCommandHandler, GetCustomerByIdQueryHandler
4- در این قسمت Request‌های ما بدون هیچ Validation ای وارد Handler هایشان میشدند که این نیاز اکثر برنامه‌ها نیست. در قسمت بعدی با استفاده از Fluent Validation پارامترهای Request هایمان را بطور خودکار اعتبارسنجی میکنیم.
نظرات مطالب
سفارشی سازی ASP.NET Core Identity - قسمت پنجم - سیاست‌های دسترسی پویا
- مطلبی که در اینجا بحث شده، در مورد کوکی‌ها هست و سیستم مبتنی بر کوکی Identity. بحث دیگری تحت عنوان «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT در ASP.NET Core 2.0 بدون استفاده از سیستم Identity» مختص توکن‌ها است. 
- راه حل استانداردی که در این موارد برای JWTها استفاده می‌شود، تولید یک reference token است. مفهوم آن‌را در مطلب « امن سازی برنامه‌های ASP.NET Core توسط IdentityServer 4x - قسمت نهم- مدیریت طول عمر توکن‌ها » مطالعه کنید.
- بنابراین به صورت خلاصه می‌توانید بجای کل توکن، فقط یک Guid امن کوتاه را به سمت کاربر ارسال کنید. در این حالت باید اصل توکن طولانی را در بانک اطلاعاتی ذخیره کنید. سپس زمانیکه از کاربر Guid را دریافت می‌کنید (که اینجا reference token نام دارد)، توکن متناظر با آن‌را در بانک اطلاعاتی یافته و سپس مطابق نکته‌ی OnMessageReceived مطلب «اعتبارسنجی مبتنی بر JWT »، این توکن بازیابی شده‌ی از بانک اطلاعاتی را به عنوان context.Token معرفی کنید، تا به صورت خودکار از آن استفاده شود.
مطالب
مدیریت تغییرات در سیستم های مبتنی بر WCF
تشریح مسئله : در صورتی که بعد از انتشار برنامه؛ در نسخه بعدی مدل سمت سرور تغییر کرده باشد و امکان بروز رسانی مدل‌های سمت کلاینت وجود نداشته باشد برای حل این مسئله بهترین روش کدام است.
نکته : برای فهم بهتر مطالب آشنایی اولیه با مفاهیم WCF الزامی است.
ابتدا مدل زیر را در نظر بگیرید:
   [DataContract]
    public class Book 
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }

        [DataMember]
        public string Name { get; set; }             
    }
حالا یک سرویس برای دریافت و ارسال اطلاعات این مدل به کلاینت می‌نویسیم.
  [ServiceContract]
    public interface ISampleService
    {
        [OperationContract]
        IEnumerable<Book> GetAll();

        [OperationContract]
        void Save( Book book );
    }
و سرویسی که Contract بالا رو پیاده سازی کند.
public class SampleService : ISampleService
    {
        public List<Book> ListOfBook 
        {
            get; 
            private set; 
        }

        public SampleService()
        {
            ListOfBook = new List<Book>();
        }
        public IEnumerable<Book> GetAll()
        {
            ListOfBook.AddRange( new Book[] 
            {
                new Book(){Code=1 , Name="Book1"},
                new Book(){Code=2 , Name="Book2"},
            } );
            return ListOfBook;
        }

        public void Save( Book book )
        {
            ListOfBook.Add( book );
        }
    }
 متد GetAll برای ارسال اطلاعات به کلاینت و متد Save نیز برای دریافت اطلاعات از کلاینت.
حالا یک پروژه Console Application بسازید و از روش AddServiceReference سرویس مورد نظر را به Client اضافه کنید. برنامه را تست کنید. بدون هیچ مشکلی کار می‌کند.
حالا اگر در نسخه بعدی سیستم مجبور شویم به مدل Book یک خاصیت دیگر به نام Author را نیز اضافه کنیم و امکان Update کردن سرویس در سمت کلاینت وجود نداشته باشد چه اتفاقی خواهد افتاد.
به صورت زیر:
 [DataContract]
    public class Book 
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember]
        public string Author { get; set; }
    }
به طور پیش فرض اگر در DataContract‌های سمت سرور و کلاینت اختلاف وجود داشته باشد این موارد نادیده گرفته می‌شوند. یعنی همیشه مقدار خاصیت Author برابر null خواهد بود.
نکته : برای Value Type‌ها مقادیر پیش فرض و برای Reference Type‌ها مقدار Null.
اگر برای DataMemberAttribute خاصیت IsRequired را برابر true کنیم از این پس برای هر درخواستی که مقدار Author  آن مقدار نداشته باشد یک Protocol Exception  پرتاب می‌شود. به صورت زیر:
[DataMember( IsRequired = true )]
public string Author { get; set; }
اما این همیشه راه حل مناسبی نیست.
روش دیگر این است که Desrialize کردن مدل را تغییر دهیم. بدین معنی که هر گاه مقدار Author برابر Null بود یک مقدار پیش فرض برای آن در نظر بگیریم. این کار با نوشتن یک متد و قراردادن OnDeserializingAttribute به راحتی امکان پذیر است. کلاس Book به صورت زیر تغییر می‌کند.
  [DataContract]
    public class Book
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember( IsRequired = true )]
        public string Author { get; set; }

        [OnDeserializing]
        private void OnDeserializing( StreamingContext context )
        {
            if ( string.IsNullOrEmpty( Author ) )
            {
                Author = "Masoud Pakdel";
            }
        }
    }
حال اگر از سمت کلاینت کلاس Book دریافت شود که مقدار خاصیت Author آن برابر Null باشد توسط متد OnDeserializing مقدار پیش فرض به آن اعمال می‌شود.مثل تصویر زیر:

روش بعدی استفاده از اینترفیس IExtensibleDataObject  است. بعد از اینکه کلاس Book این اینترفیس را پیاده سازی کرد مشکل Versioning Round Trip حل می‌شود. به این صورت که سرویس یا کلاینتی که نسخه قدیمی را می‌شناسد اگر نسخه جدید را دریافت کند خصوصیاتی را که نمی‌شناسد مثل Author در خاصیت ExtensionData ذخیره می‌شود و هنگامی که کلاس Book برای سرویس یا کلاینتی که نسخه جدید را می‌شناسد DataContractSerializer اطلاعات مورد نظر را از خصوصیت ExtensionData بیرون می‌کشد و کلاس Book جدید را باز سازی می‌کند. بررسی کلاس ExtensionData توسط خود DataContractSreializer انجام می‌شود و نیاز به هیچ گونه ای کد نویسی ندارد.

[DataContract]
    public class Book : IExtensibleDataObject
    {
        [DataMember]
        public int Code { get; set; }
        [DataMember]
        public string Name { get; set; }

        [DataMember]
        public string Author { get; set; }
    
        public virtual ExtensionDataObject ExtensionData
        {
            get { return _extensionData; }
            set
            {
                _extensionData = value;
            }
        }
        private ExtensionDataObject _extensionData;
    }
اگر کد متد GetAll سمت سرور را به صورت زیر تغییر دهیم که خاصیت Author هم مقدار داشته باشد با استفاده از خاصیت ExtensionData کلاینت هم از این مقدار مطلع خواهد شد.
public IEnumerable<Book> GetAll()
        {
            ListOfBook.AddRange( new Book[] 
            {
                new Book(){Code=1 , Name="Book1", Author="Masoud Pakdel"},
                new Book(){Code=2 , Name="Book2" },
            } );
            return ListOfBook;
        }
کلاینت هم به صورت زیر :

همان طور که می‌بینید این نسخه از کلاینت هیچ گونه اطلاعی از وجود یک خاصیت به نام Author ندارد ولی از طریق ExtensionData متوجه می‌شود یک خاصیت به نام Author به مدل سمت سرور اضافه شده است.

اما در صورتی که قصد داشته باشیم که یک سرویس خاص از همان نسخه قدیمی کلاس Book استفاده کند و نیاز به نسخه جدید آن نداشته باشد می‌توانیم این کار را از طریق مقدار دهی True به خاصیت IgnoreExtensionDataObject  در ServiceBehaviorAttribute انجام داد. بدین شکل

 [ServiceBehavior( IgnoreExtensionDataObject = true )]
  public class SampleService : ISampleService
از این پس سرویس بالا از همان مدل Book بدون خاصیت Author استفاده می‌کند.

منابع :
مطالب
Persist ، Load و Bookmark در Workflow

در خیلی از مواقع workflow‌ها به مرحله‌ای می‌رسند که احتیاج به دستوری از بیرون از فرآیند دارند. در هنگام انتظار، اگر به هر دلیلی workflow از حافظه حذف شود، امکان ادامه فرآیند وجود ندارد. اما می‌توان با Persist (ذخیره) کردن آن، در زمان انتظار و فراخوانی مجدد آن در هنگام نیاز، این ریسک را برطرف نمود.

قصد دارم با این مثال، طریقه persist شدن یک workflow در زمانیکه نیاز به انتظار برای تایید دارد و فراخوانی آن از همان نقطه پس از تایید مربوطه را توضیح دهم.

ساختار اینترفیس کاربری ما WPF می‌باشد. پس در ابتدا یک پروژه از نوع WPF ایجاد می‌کنیم. اسم solution  را PersistWF و اسم Project را PersistWF.UI انتخاب می‌کنیم.

در پروژه  UI نام فایل MainWindow.xaml  را به AddRequest.xaml تغییر می‌دهیم. همچنین اسم کلاس مربوطه را در codebehind 

همین طور مقدار StartupUri را هم در app.xaml اصلاح می‌کنیم

StartupUri="AddRequest.xaml"

Reference ‌های زیر رو هم به پروژه اضافه می‌کنیم 

•System.Activities
•System.Activities.DurableInstancing
•System.Configuration
•System.Data.Linq
•System.Runtime.DurableInstancing
•System.ServiceModel
•System.ServiceModel.Activities
•System.Workflow.ComponentModel
•System.Runtime.DurableInstancing
•System.Activities.DurableInstancing

قرار است کاربری ثبت نام کند، در فرایند ثبت، منتظر تایید یکی از مدیران قرار می‌گیرد. مدیر، لیست کاربران جدید را می‌بینید، یک کاربر را انتخاب می‌کند؛ مقادیر لازم را وارد می‌کند و سپس پروسه تایید را انجام می‌دهد که فراخوانی فرآیند مربوطه از همان قسمتی‌است که منتظر تایید مانده است.

برای Persist کردن workflow از کلاس SqlWorkflowInstanceStore   استفاده می‌کنم. این شی به connection ای به یک دیتابیس با یک ساختار معین احتیاج دارد. خوشبختانه اسکریپت‌های مورد نیاز این ساختار در پوشه [Drive]:\Windows\Microsoft.NET\Framework\v4.0.30319\SQL\en وجود دارند. دو اسکریپت با نام‌های SqlWorkflowInstanceStoreSchema و SqlWorkflowInstanceStoreLogic باید به ترتیب در دیتابیس اجرا شوند.

من یک دیتابیس با نام PersistWF ایجاد می‌کنم و اسکریپت‌ها را بر روی آن اجرا می‌کنم. یک جدول هم برای نگهداری کاربران ثبت شده در همین دیتابیس ایجاد می‌کنم.

و شمایل دیتابیس ما پس از اجرا کردن اسکریپت‌ها و ساختن جدول User  بدین شکل است: 

XAML زیر، ساختار فرم AddRequest می‌باشد که قرار است نقش UI برنامه را ایفا کند. آن را با XAML‌های پیش فرض عوض کنید. 

<Window x:Class="PersistWF.UI.AddRequest"
        xmlns="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml/presentation"
        xmlns:x="http://schemas.microsoft.com/winfx/2006/xaml"
        Title="MainWindow" Height="520" Width="550" Loaded="Window_Loaded">
    <Grid MinWidth="300" MinHeight="100" Width="514">
        <Label Height="30" Margin="5,10,10,10" Name="lblName"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  HorizontalContentAlignment="Right">Name:</Label>
        <Label Height="30" Margin="270,10,10,10" Name="lblPhone"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  HorizontalContentAlignment="Right">Phone Number:</Label>
        <Label Height="30" Margin="5,40,10,10" Name="lblEmail"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  HorizontalContentAlignment="Right">Email:</Label>
        <TextBox Height="25" Margin="100,10,10,10" Name="txtName"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="170" />
        <TextBox Height="25" Margin="365,10,10,10" Name="txtPhone"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="100" />
        <TextBox Height="25" Margin="100,40,10,10" Name="txtEmail"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="300" />
        <Button Height="23" Margin="100,86,0,0" Name="brnRegister"  VerticalAlignment="Top" HorizontalAlignment="Left" Width="70"  Click="brnRegister_Click">Register</Button>
        <ListView x:Name="lstUsers" Margin="10,125,10,10" Height="145"  VerticalAlignment="Top" ItemsSource="{Binding}"  HorizontalContentAlignment="Center"  SelectionChanged="lstUsers_SelectionChanged" >
            <ListView.View>
                <GridView>
                    <GridViewColumn Header="Current User" Width="480">
                        <GridViewColumn.CellTemplate>
                            <DataTemplate>
                                <StackPanel Orientation="Horizontal">
                                    <TextBlock Text="{Binding Name}"  Width="110"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding Phone}"  Width="70"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding Email}"  Width="130"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding Status}"  Width="70"/>
                                    <TextBlock Text="{Binding AcceptedBy}"  Width="100"/>
                                </StackPanel>
                            </DataTemplate>
                        </GridViewColumn.CellTemplate>
                    </GridViewColumn>
                </GridView>
            </ListView.View>
        </ListView>
        <Label Height="37" HorizontalAlignment="Stretch" Margin="10,272,5,10"  Name="lblSelectedNotes" VerticalAlignment="Top" Visibility="Hidden" />
        <Label Height="30" Margin="10,0,0,140" Name="lblAgent"  VerticalAlignment="Bottom" HorizontalAlignment="Left" Width="40"  HorizontalContentAlignment="Left" Visibility="Hidden">Admin Name:</Label>
        <TextBox Height="25" Margin="60,0,0,140" Name="txtAcceptedBy"  VerticalAlignment="Bottom" HorizontalAlignment="Left" Width="190"  Visibility="Hidden" />
        <Button Height="25" Margin="270,0,0,140" Name="btnAccept"  VerticalAlignment="Bottom" HorizontalAlignment="Left" Width="90"  Click="btnAccept_Click" Visibility="Hidden">Accept</Button>
        <Label Height="27" HorizontalAlignment="Left" Margin="10,0,0,110"  Name="lblEvent" VerticalAlignment="Bottom" Width="76">Event Log</Label>
        <ListBox Margin="12,0,5,12" Name="lstEvents" Height="100"  VerticalAlignment="Bottom" FontStretch="Condensed" FontSize="10" />
    </Grid>
</Window>

اگر همه چیز مرتب باشد؛ ساختار فرم شما باید به این شکل باشد 

اکثر workflow‌ها از activity معروف  WrteLine استفاده می‌کنند که برای نمایش یک رشته به کار می‌رود. ما هم در workflow مثالمان از این Activity استفاده می‌کنیم. اما برای اینکه مقادیری که توسط این Activity ایجاد می‌شوند در کادر event log فرم خودمان نمایش داده شود؛ احتیاج داریم که یک TextWriter سفارشی برای خودمان ایجاد کنیم. اما قبل از آن یک کلاس static در پروژه ایجاد می‌کنیم که بتوانیم در هر قسمتی، به فرم دسترسی داشته باشیم.

کلاسی را با نام ApplicationInterface به پروژه اضافه کرده و یک  Property استاتیک از جنس فرم AddRequest هم برای آن تعریف می‌کنیم:

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;

namespace PersistWF.UI
{
    public static class ApplicationInterface
    {
        public static AddRequest _app { get; set; }
    }
}

به Constructor کلاس موجود در فایل AddRequest.xaml.cs  این خط کد رو اضافه می‌کنم

        public AddRequest()
        {
            InitializeComponent();
            ApplicationInterface._app = this;
        }
این دو متد را هم به این کلاس اضافه می‌کنیم  
private void AddEvent(string szText)
        {
            lstEvents.Items.Add(szText);
        }
        public ListBox GetEventListBox()
        {
            return this.lstEvents;
        }

متد اول برای اضافه کردن یک event Log و متد دوم هم که کنسول لاگ را در اختیار درخواست کننده‌اش قرار می‌دهد.

و حالا کلاس TextWriter سفارشی‌امان را می‌نویسیم. یک کلاس به نام ListBoxTextWriter به پروژه اضافه می‌کنیم که از TextWriter مشتق می‌شود و محتویات آن‌را در زیر می‌بینید: 

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;
using System.Windows.Controls;

namespace PersistWF.UI
{
    public class ListBoxTextWriter : TextWriter 
    { 
         const string textClosed = "This TextWriter must be opened before use"; 
         private Encoding _encoding; 
         private bool _isOpen = false; 
         private ListBox _listBox; 
         public ListBoxTextWriter() 
         { 
             // Get the static list box 
             _listBox = ApplicationInterface._app.GetEventListBox(); 
             if (_listBox != null) 
             _isOpen = true; 
         } 
         public ListBoxTextWriter(ListBox listBox) 
         { 
             this._listBox = listBox; 
             this._isOpen = true; 
         } 
         public override Encoding Encoding 
         { 
             get 
             { 
                if (_encoding == null) 
                { 
                    _encoding = new UnicodeEncoding(false, false); 
                } 
                return _encoding; 
             } 
         }
         public override void Close()
         {
             this.Dispose(true);
         }
         protected override void Dispose(bool disposing)
         {
             this._isOpen = false;
             base.Dispose(disposing);
         }
         public override void Write(char value)
         {
             if (!this._isOpen)
                 throw new ApplicationException(textClosed); ;
             this._listBox.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this._listBox.Items.Add(value.ToString())));
         }
         public override void Write(string value)
         {
             if (!this._isOpen)
                 throw new ApplicationException(textClosed); 
             if (value != null)
                 this._listBox.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this._listBox.Items.Add(value)));
         }
         public override void Write(char[] buffer, int index, int count)
         {
             String toAdd = "";
             if (!this._isOpen)
                 throw new ApplicationException(textClosed); ;
             if (buffer == null || index < 0 || count < 0)
                 throw new ArgumentOutOfRangeException("buffer");
             if ((buffer.Length - index) < count)
                 throw new ArgumentException("The buffer is too small");
             for (int i = 0; i < count; i++)
                 toAdd += buffer[i];
             this._listBox.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this._listBox.Items.Add(toAdd)));
         }
    }
}

همان طور که می‌بینید کلاس ListBoxTextWriter از کلاس abstract  TextWriter  مشتق شده و پیاده سازی از متد Write را فراهم می‌کند تا یک رشته را به کنترل ListBox اضافه کنه. (البته سه تا از این متد‌ها را Override می‌کنیم تا بتوانیم یک رشته، یک کاراکتر و یا آرایه ای از کاراکتر‌ها را به ListBox اضافه کنیم) در constructor  پیشفرض از کلاس ApplicationInterface استفاده کردیم تا بتوانیم کنترل lstEvents را از فرم اصلی برنامه به دست بیاوریم. برای Add کردن از Dispatcher و متد BeginInvoke مرتبط با آن استفاده کردیم . این کار، متد را قادر می‌سازد حتی وقتی‌که از یک thread متفاوت فراخوانی می‌شود، کار کند.

حالا می‌توانیم از این کلاس، به عنوان مقدار خاصیت TextWriter برای WriteLine استفاده کنیم.

به کلاس ApplicationInterface برگردیم تا متد زیر را هم به آن اضافه کنیم 

public static void AddEvent(String status)
        {
            if (_app != null)
            {
                new ListBoxTextWriter(_app.GetEventListBox()).WriteLine(status);
            }
        }

این هم از constructor دومی استفاده می‌کنه برای معرفی ListBox.

برای ارتباط با دیتابیس از LINQ to SQL استفاده می‌کنیم تا User رو ذخیره و بازیابی کنیم. به پروژه یک آیتم از نوع LINQ to SQL با نام UserData.dbml اضافه می‌کنیم. به دیتابیس متصل شده و جدول User رو به محیط Design می‌کشیم. در ادامه برای شی کلاس SQLWorkflowInstanceStore هم از همین Connectionstring استفاده می‌کنیم. 

برای ایجاد workflow مورد نظر، به دو Activity سفارشی احتیاج داریم که باید خودمان ایجاد نماییم. یک پوشه با نام Activities به پروژه اضافه می‌کنم تا کلاس‌های مورد نظر را آن‌جا ایجاد کنیم.

1. یک Activity برای ایجاد User

این Activity تعدادی پارامتر از نوع InArgument دارد که توسط آن‌ها یک Instance از کلاس User ایجاد می‌کند و در حقیقت آن را به دیتابیس می‌فرستد و دخیره می‌کند. Connectionstring را هم می‌شود توسط یک آرگومان ورودی دیگر مقدار دهی کرد. یک آرگومان خروجی هم برای این Activity در نظر می‌گیریم تا User ایجاد شده را برگردانیم. روی پوشه‌ی Activities کلیک راست می‌کنیم و Add - NewItem را انتخاب می‌کنیم. از لیست workflow‌ها Template مربوط به CodeActivity را انتخاب کرده و یک CodeActivity با نام CreateUser ایجاد می‌کنیم 

محتویات این کلاس را هم مانند زیر کامل می‌کنیم 

using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Activities;

namespace PersistWF.UI.Activities
{

    public sealed class CreateUser : CodeActivity
    {


        public InArgument<string> Name { get; set; }
        public InArgument<string> Email { get; set; }
        public InArgument<string> Phone { get; set; }
        public InArgument<string> ConnectionString { get; set; }

        public OutArgument<User> User { get; set; }

        protected override void Execute(CodeActivityContext context)
        {
            // ایجاد کاربر
            User user = new User();
            user.Email = Email.Get(context);
            user.Name = Name.Get(context);
            user.Phone = Phone.Get(context);
            user.Status = "New";
     user.WorkflowID = context.WorkflowInstanceId;
            UserDataDataContext db = new UserDataDataContext(ConnectionString.Get(context));
            db.Users.InsertOnSubmit(user);
            db.SubmitChanges();
            User.Set(context, user);
        }
    }
}

متد Execute، توسط مقادیری که به عنوان پارامتر دریافت شده، یک شی از کلاس User ایجاد می‌کند و به کمک DataContext آن‌را در دیتابیس دخیره کرده و در آخر User ذخیره شده را در اختیار پارامتر خروجی قرار می‌دهد.

1. یک Activity برای انتظار دریافت تایید

این Activity قرار است Workflow را Idle کند تا زمانیکه مدیر دستور تایید را با فراخوانی مجدد workflow از این همین قسمت صادر نماید.

این Activity باید از NativeActivity مشتق شده و برای اینکه workflow را وادرا به معلق شدن کند کافی‌است خاصیت CanInduceIdle را با مقدار برگشتی true , override کنیم.

مثل قسمت قبل یک CodeActivity ایجاد می‌کنیم. اینبار با نام WaitForAccept که محتویاتش را هم مانند زیر تغییر می‌دهیم. 

 using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Activities;
using System.Workflow.ComponentModel;

namespace PersistWF.UI.Activities
{

    public sealed class WaitForAccept<T> : NativeActivity<T>
    {
        public WaitForAccept()
            :base()
        {

        }
        public string BookmarkName { get; set; }
        public OutArgument<T> Input { get; set; } 

        protected override void Execute(NativeActivityContext context)
        {
            context.CreateBookmark(BookmarkName, new BookmarkCallback(this.Continue));
        }

        private void Continue(NativeActivityContext context, Bookmark bookmark, object value)
        {
            Input.Set(context, (T)value); 
        }
        protected override bool CanInduceIdle
        {
            get
            {
                return true;
            }
        }
    }
}
این کلاس را generic نوشتم تا به جای User بشود هر پارامتر دیگه‌ای را به آن ارسال کرد. در واقع وقتی workflow به این Activity می‌رسد، Idle می‌شود. این activity  یک bookmark هم ایجاد می‌کند. ما وقتی workflow را با این bookmark فراخوانی کنیم؛ workflow از همینجا ادامه می‌یابد. فراخوانیbookmark می‌تواند همراه با وارد کردن یک  object باشد. متد Continue آن object را به آرگومان خروجی می‌دهد تا مسیر workflow را طی کند.
ما User  هایی را که به این نقطه رسیدنْ نمایش می‌دهیم. مدیر اونها را دیده و با مقدار دهی فیلد AcceptedBy، آن User را از اینجا به workflow می‌فرستد و ما user وارد شده را در ادامه‌ی فرآیند Accept می‌کنیم.
 
برای ایجاد workflow هم می‌توانید از designer استفاده کنید و هم می‌توانید کد مربوط به workflow را پیاده سازی کنید.

برای پیاده سازی از طریق کد، یک کلاس با نام UserWF ایجاد می‌کنیم و محتویات workflow را مانند زیر پیاده سازی خواهیم کرد:

using PersistWF.UI.Activities;
using System;
using System.Activities;
using System.Activities.Statements;
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Linq;
using System.Text;
using System.Threading.Tasks;

namespace PersistWF.UI
{
     public sealed class UserWF : Activity
    {
        public InArgument<string> Name { get; set; }
        public InArgument<string> Email { get; set; }
        public InArgument<string> Phone { get; set; }
        public InArgument<string> ConnectionString { get; set; }
        public InArgument<TextWriter> Writer { get; set; }

        public UserWF()
        {
            Variable<User> User = new Variable<User> { Name = "User" };
            this.Implementation = () => new Sequence
            {
                DisplayName = "EnterUser",
                Variables = { User },
                Activities = { 
                     new CreateUser   //  1. ایجاد کاربر با ورود پارامتر‌های ورودی  
                    {
                        ConnectionString = new InArgument<string>(c=> ConnectionString.Get(c)),
                        Email = new InArgument<string>(c=> Email.Get(c)),
                        Name = new InArgument<string>(c=> Name.Get(c)),
                        Phone = new InArgument<string>(c=> Phone.Get(c)),
                        User = new OutArgument<User>(c=> User.Get(c))
                    },
                    new WriteLine // 2. لاگ مربوط به دخیره کاربر
                    {
                        TextWriter = new InArgument<TextWriter>(c=> Writer.Get(c)),
                        Text = new InArgument<string>(c=> string.Format("User {0} Registered and waiting for Accept", Name.Get(c) ) )
                    },
                    new InvokeMethod 
                     { 
                         TargetType = typeof(ApplicationInterface),  // 3. برای به روزرسانی لیست کاربران ثبت شده در نمایش فرم
                         MethodName = "NewUser", 
                         Parameters = 
                         { 
                            new InArgument<User>(env => User.Get(env)) 
                         } 
                     }, 
                     new WaitForAccept<User>  // 4. اینجا فرایند متوقف می‌شود و منتظر تایید مدیر می‌ماند
                     {  
                        BookmarkName = "GetAcceptes",
                        Input = new OutArgument<User>(env => User.Get(env))
                     },
                     new WriteLine // 5. لاگ مربوط به تایید شدن کاربر
                     {
                         TextWriter = new InArgument<TextWriter>(c=> Writer.Get(c)),
                         Text = new InArgument<string>(c=> string.Format("User {0} Accepter by {1}",Name.Get(c),User.Get(c).AcceptedBy))
                     }
                }

            };

        }

    }
}

اگر بخوایم از Designer استفاده کنیم.  فرایندمان چیزی شبیه شکل زیر خواهد بود 

به Application بر می‌گردیم تا آن را پیاده سازی کنیم. ابتدا به app.config که اتوماتیک ایجاد شده رفته تا اسم Connectionstring  رو به UserGenerator تغییر دهیم. محتویات درون app.config به شکل زیر است. 

<?xml version="1.0" encoding="utf-8" ?>
<configuration>
    <configSections>
    </configSections>
    <connectionStrings>
        <add name="UserGenerator"
            connectionString="Data Source=.;Initial Catalog=PersistWF;Integrated Security=True"
            providerName="System.Data.SqlClient" />
    </connectionStrings>
    <startup> 
        <supportedRuntime version="v4.0" sku=".NETFramework,Version=v4.5" />
    </startup>
</configuration>

در کلاس AddRequest کد زیر را اضافه می‌کنم. برای نگهداری مقدار connectionstring 

private string _connectionString = "";

همچنین کد‌های زیر را به رویداد Load فرم اضافه می‌کنم تا مقدار ConnectionString را از Config بخوانم: 

Configuration config = ConfigurationManager.OpenExeConfiguration(ConfigurationUserLevel.None);
            ConnectionStringsSection css = (ConnectionStringsSection)config.GetSection("connectionStrings");
            _connectionString =  css.ConnectionStrings["UserGenerator"].ConnectionString;

خط زیر را هم به کلاس AddRequest اضافه نمایید.  

private InstanceStore _instanceStore;

این ارجاعیه  به کلاس InstanceStore که برای Persist و Load کردن workflow از آن استفاده می‌کنیم و کد‌های زیر را هم به رویداد Load فرم اضافه می‌کنیم.  

_instanceStore = new SqlWorkflowInstanceStore(_connectionString);
            InstanceView view = _instanceStore.Execute(_instanceStore.CreateInstanceHandle(), new CreateWorkflowOwnerCommand(), TimeSpan.FromSeconds(30));
            _instanceStore.DefaultInstanceOwner = view.InstanceOwner;

InstanceStore یک کلاس abstract  می باشد که همه‌ی Provider‌های مربوط به persistence از آن مشتق می‌شوند. در این پروژه من از کلاس SqlWorkflowInstanceStore استفاده کردم تا workflow‌ها را در دیتابیسSQL Server ذخیره کنم.

برای ایجاد یک Request مقادیر را از فرم دریافت کرده، یک User ایجاد می‌کنیم و آن را در فرآیند به جریان می‌اندازیم. این کار را در رویداد کلیک دکمه Register انجام می‌دهیم 

private void brnRegister_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            Dictionary<string, object> parameters = new Dictionary<string, object>();
            parameters.Add("Name", txtName.Text);
            parameters.Add("Phone", txtPhone.Text);
            parameters.Add("Email", txtEmail.Text);
            parameters.Add("ConnectionString", _connectionString);
            parameters.Add("Writer", new ListBoxTextWriter(lstEvents));
            WorkflowApplication i = new WorkflowApplication
            (new UserWF(), parameters);
            // Setup persistence 
            i.InstanceStore = _instanceStore;
            i.PersistableIdle = (waiea) => PersistableIdleAction.Unload;
            i.Run(); 
        }

پارامتر‌های ورودی را از روی فرم مقدار دهی می‌کنیم. یک شی از کلاس WorkflowApplication ایجاد می‌کنیم. خاصیت InstanceStore آن را با Store ای که ایجاد کردیم مقدار دهی می‌کنیم. توسط رویداد PersistableIdle فرآیند رو مجبور می‌کنیم به Persist شدن و Unload شدن.

و سپس فرایند را اجرا می‌کنم.

اگر یادتان باشد، در فرآیند، از یک InvoceMethod استفاده کردیم. متد مورد نظر را هم در کلاس ApplicationInterface.cs ایجاد می‌کنیم. 

public static void NewUser(User l)
        {
            if (_app != null)
                _app.AddNewUser(l);
        }

همین طور که می‌بینید، یک متد هم در کلاس AddRequest ایجاد می‌شود؛ با این محتوا 

public void AddNewUser(User l)
        {
            this.lstUsers.Dispatcher.BeginInvoke(new Action(() => this.lstUsers.Items.Add(l)));
        }

این متد فقط یک کاربر را به لیست کاربران اضافه می‌کند. این لیست همه کاربران را نشان می‌دهد. توسط رویداد SelectionChanged این کنترل، کاربر انتخاب شده را بررسی کرده در صورتی که کاربر جدید باشد، امکان تایید شدن را برایش فراهم می‌کنیم؛ که نمایش دکمه تایید است. 

private void lstUsers_SelectionChanged(object sender, SelectionChangedEventArgs e)
        {
            if (lstUsers.SelectedIndex >= 0)
            {
                User l = (User)lstUsers.Items[lstUsers.SelectedIndex];
                lblSelectedNotes.Visibility = Visibility.Visible;
                if (l.Status == "New")
                {
                    lblAgent.Visibility = Visibility.Visible;
                    txtAcceptedBy.Visibility = Visibility.Visible;
                    btnAccept.Visibility = Visibility.Visible;
                }
                else
                {
                    lblAgent.Visibility = Visibility.Hidden;
                    txtAcceptedBy.Visibility = Visibility.Hidden;
                    btnAccept.Visibility = Visibility.Hidden;
                }
            }
            else
            {
                lblSelectedNotes.Content = "";
                lblSelectedNotes.Visibility = Visibility.Hidden;
                lblAgent.Visibility = Visibility.Hidden;
                txtAcceptedBy.Visibility = Visibility.Hidden;
                btnAccept.Visibility = Visibility.Hidden;
            } 
        }

و برای رویداد کلیک دکمه تایید کاربر : 

private void btnAccept_Click(object sender, RoutedEventArgs e)
        {
            if (lstUsers.SelectedIndex >= 0) 
             { 
                 User u = (User)lstUsers.Items[lstUsers.SelectedIndex]; 
                 Guid id = u.WorkflowID.Value;
                 UserDataDataContext dc = new UserDataDataContext(_connectionString); 
                 dc.Refresh(RefreshMode.OverwriteCurrentValues, dc.Users);
                 u = dc.Users.SingleOrDefault<User>(x => x.WorkflowID == id); 
                 if (u != null) 
                 { 
                     u.AcceptedBy = txtAcceptedBy.Text; 
                     u.Status = "Assigned"; 
                     dc.SubmitChanges();
                     // Clear the input 
                     txtAcceptedBy.Text = "";
                 }
                 // Update the grid 
                 lstUsers.Items[lstUsers.SelectedIndex] = u;
                 lstUsers.Items.Refresh();
                 WorkflowApplication i = new WorkflowApplication(new UserWF());
                 i.InstanceStore = _instanceStore;
                 i.PersistableIdle = (waiea) => PersistableIdleAction.Unload;
                 i.Load(id);
                 try
                 {
                     i.ResumeBookmark("GetAcceptes", u);
                 }
                 catch (Exception e2)
                 {
                     AddEvent(e2.Message);
                 }
             } 
        }

کاربر را انتخاب می‌کنم مقادیرش را تنظیم می‌کنیم. آن را دخیره کرده و workflow را از روی guid مربوط به آن که قبلا در فرآیند به Entity دادیم، Load می‌کنیم و همانطور که می‌بینید توسط متد ResumeBookmark فرآیند رو از جایی که می‌خواهیم ادامه می‌دهیم. البته می‌توان تایید کاربر را هم در خود فرآیند انجام داد و چون نوشتن Activity  مرتبط با آن تقریبا تکراری است با اجازه‌ی شما من اون رو ننوشتم و زحمتش با خودتونه.

حالا فقط مانده‌است که همه کاربران را در ابتدای نمایش فرم از دیتابیس فراخوانی کنیم و در لیست نمایش دهیم:

private void LoadExistingLeads()
        {
            UserDataDataContext dc = new UserDataDataContext(_connectionString);
            dc.Refresh(RefreshMode.OverwriteCurrentValues, dc.Users);
            IEnumerable<User> q = dc.Users;
            foreach (User u in q)
            {
                AddNewUser(u);
            }
        }

و فراخوانی این متد را به انتهای رویداد Load صفحه واگذار می‌کنیم.

پروژه رو اجرا کرده و یک کاربر را اضافه می‌کنم. همانطور که می‌دانید این کاربر در فرآیند ایجاد و در دیتابیس ذخیره می‌شود

برنامه را می‌بندم و دوباره اجرا می‌کنم. کاربر را انتخاب می‌کنم و یک نام برای admin انتخاب و آن را تایید می‌کنم. فرآیند را از bookmark مورد نظر اجرا کرده و به پایان می‌رسد. با بسته شدن برنامه، فرایند Idle و Unload می‌شود و ذخیره آن در sqlserver صورت می‌گیرد. 

مطالب دوره‌ها
آشنایی با مدل برنامه نویسی TAP
تاریخچه‌ی اعمال غیر همزمان در دات نت فریم ورک

دات نت فریم ورک، از زمان ارائه نگارش یک آن، از اعمال غیرهمزمان و API خاص آن پشتیبانی می‌کرده‌است. همچنین این مورد یکی از ویژگی‌های Win32 نیز می‌باشد. نوشتن کدهای همزمان متداول بسیار ساده است. در این نوع کدها هر عملیات خاص، پس از پایان عملیات قبلی انجام می‌شود.
        public string TestNoneAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return webClient.DownloadString("http://www.google.com");
        }
در این مثال متداول، متد DownloadString به صورت همزمان یا synchronous عمل می‌کند. به این معنا که تا پایان عملیات دریافت اطلاعات از وب، منتظر مانده و ترد جاری را قفل می‌کند. مشکل از جایی آغاز می‌شود که مدت زمان دریافت اطلاعات، طولانی باشد. چون این عملیات در ترد UI در حال انجام است، کل رابط کاربری برنامه تا پایان عملیات نیز قفل شده و دیگر پاسخگوی سایر اعمال رسیده نخواهد بود. در این حالت عموما ویندوز در نوار عنوان برنامه، واژه‌های Not responding را نمایش می‌دهد.
این مورد همچنین در برنامه‌های سمت سرور نیز حائز اهمیت است. با قفل شدن تعداد زیادی ترد در حال اجرا، عملا قدرت پاسخ‌دهی سرور نیز کاهش می‌یابد. بنابراین در این نوع موارد، برنامه‌های چند ریسمانی هرچند در سمت کلاینت ممکن است مفید واقع شوند و برای مثال ترد UI را آزاد کنند، اما اثر آنچنانی بر روی برنامه‌های سمت سرور ندارند. زیرا در آن‌ها می‌توان هزاران ترد را ایجاد کرد که همگی دارای کدهای اصطلاحا blocking باشند. برای حل این مساله استفاده از API غیرهمزمان توصیه می‌شود.
برای نمونه کلاس WebClient توکار دات نت، دارای متدی به نام DownloadStringAsync نیز می‌باشد. این متد به محض فراخوانی، ترد جاری را آزاد می‌کند. به این معنا که فراخوانی آن سبب توقف ترد جاری برای دریافت نتیجه‌ی دریافت اطلاعات از وب نمی‌شود. به این نوع API، یک Asynchronous API گفته می‌شود؛ زیرا با سایر کدهای نوشته شده، هماهنگ و همزمان اجرا نمی‌شود.
هر چند این کد جدید مشکل عدم پاسخ دهی برنامه را برطرف می‌کند، اما مشکل دیگری را به همراه دارد؛ چگونه باید حاصل عملیات آن‌را پس از پایان کار دریافت کرد؟ چگونه باید خطاها و مشکلات احتمالی را مدیریت کرد؟
برای مدیریت این مساله، رخدادی به نام DownloadStringCompleted تعریف شده‌است. روال رویدادگردان آن پس از پایان کار دریافت اطلاعات از وب، فراخوانی می‌گردد.
        public void TestAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            webClient.DownloadStringAsync(new Uri("http://www.google.com"));
            webClient.DownloadStringCompleted += webClientDownloadStringCompleted;
        }

        void webClientDownloadStringCompleted(object sender, DownloadStringCompletedEventArgs e)
        {
            // use e.Result
        }
در اینجا همچنین توسط آرگومان DownloadStringCompletedEventArgs، موفقیت یا شکست عملیات نیز گزارش می‌شود و مقدار e.Result حاصل عملیات است.

مشکل!
ما سادگی یک عملیات همزمان را از دست دادیم. متد TestNoneAsync از لحاظ پیاده سازی و همچنین خواندن و نگهداری آن در طول زمان، بسیار ساده‌تر است از نمونه‌ی TestAsync نوشته شده. در کدهای غیرهمزمان فوق، یک متد ساده، به دو متد مجزا خرد شده‌است و نتیجه‌ی نهایی، درون یک روال رخدادگردان بدست می‌آید.
به این مدل، EAP یا Event based asynchronous pattern نیز گفته می‌شود. EAP در دات نت 2 معرفی شد. روال‌های رخدادگردان در این حالت، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شوند. اما اگر به حالت اصلی اعمال غیرهمزمان موجود از دات نت یک کوچ کنیم، اینطور نیست. در WinForms و WPF برای به روز رسانی رابط کاربری نیاز است اطلاعات دریافت شده در همان تردی که رابط کاربری ایجاد شده است، تحویل گرفته شده و استفاده شوند. در غیراینصورت استثنایی صادر شده و برنامه خاتمه می‌یابد.


آشنایی با Synchronization Context

ابتدا یک برنامه‌ی WinForms ساده را آغاز کرده و یک دکمه‌ی جدید را به نام btnGetInfo و یک تکست باکس را به نام txtResults، به آن اضافه کنید. سپس کدهای فرم اصلی آن‌را به نحو ذیل تغییر دهید:
using System;
using System.Linq;
using System.Net;
using System.Windows.Forms;

namespace Async02
{
    public partial class Form1 : Form
    {
        public Form1()
        {
            InitializeComponent();
        }

        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    txtResults.Text = headersText;
                }, null);
        }

        private string formatHeaders(WebHeaderCollection headers)
        {
            var headerString = headers.Keys.Cast<string>()
                                      .Select(header => string.Format("{0}:{1}", header, headers[header]));
            return string.Join(Environment.NewLine, headerString.ToArray());
        }
    }
}
در اینجا از روش دیگری برای دریافت اطلاعات از وب استفاده کرده‌ایم. با استفاده از امکانات HttpWebRequest، کوئری‌های پیشرفته‌تری را می‌توان تهیه کرد. برای مثال می‌توان نوع متد را به HEAD تنظیم نمود؛ تا صرفا مقادیر هدر آدرس درخواستی از سرور، دریافت شوند.
همچنین در این مثال از متد غیرهمزمان BeginGetResponse نیز استفاده شده‌است. در این نوع API خاص، کار با BeginGetResponse آغاز شده و سپس در callback نهایی توسط EndGetResponse، نتیجه‌ی عملیات به دست می‌آید.
اگر برنامه را اجرا کنید، با استثنای زیر مواجه خواهید شد:
 An exception of type 'System.InvalidOperationException' occurred in System.Windows.Forms.dll but was not handled in user code
Additional information: Cross-thread operation not valid: Control 'txtResults' accessed from a thread other than the thread it was created on.
علت اینجا است که asyncResult دریافتی، در تردی دیگر نسبت به ترد اصلی برنامه که UI را اداره می‌کند، اجرا می‌شود. یکی از راه حل‌های این مشکل و انتقال اطلاعات به ترد اصلی برنامه، استفاده از Synchronization Context است:
        private void btnGetInfo_Click(object sender, EventArgs e)
        {
            var sync = SynchronizationContext.Current;
            var req = (HttpWebRequest)WebRequest.Create("http://www.google.com");
            req.Method = "HEAD";
            req.BeginGetResponse(
                asyncResult =>
                {
                    var resp = (HttpWebResponse)req.EndGetResponse(asyncResult);
                    var headersText = formatHeaders(resp.Headers);
                    sync.Post(delegate { txtResults.Text = headersText; }, null);
                }, null);
        }
SynchronizationContext.Current در اینجا چون در ابتدای متد دریافت اطلاعات اجرا می‌شود، به ترد UI، یا ترد اصلی برنامه اشاره می‌کند. به همین جهت این زمینه را نباید داخل Async callback دریافت کرد؛ زیرا ترد جاری آن، ترد UI مدنظر ما نیست. سپس همانطور که ملاحظه می‌کنید، توسط متد Post آن می‌توان اطلاعات را در زمینه‌ی تردی که SynchronizationContext به آن اشاره می‌کند اجرا کرد.


برای درک بهتر آن، سه break point را پیش از متد BeginGetResponse، داخل  Async calback و داخل delegate متد Post قرار دهید. پس از اجرای برنامه، از منوی دیباگ در VS.NET گزینه‌ی Windows و سپس Threads را انتخاب کنید.
در اینجا همانطور که مشخص است، کد داخل delegate تعریف شده، در ترد اصلی برنامه اجرا می‌شود و نه یکی از Worker threadهای ثانویه.
هر چند استفاده از متدهای تو در تو و lambda syntax، نیاز به تعریف چندین متد جداگانه را برطرف کرده‌است، اما باز هم کد ساده‌ای به نظر نمی‌رسد. در سی شارپ 5، برای مدیریت بهتر تمام مشکلات یاد شده، پشتیبانی توکاری از اعمال غیرهمزمان، به هسته‌ی زبان اضافه شده‌است.


Syntax ابتدایی یک متد Async

در ابتدا کلاس و متد Async زیر را در نظر بگیرید:
using System;
using System.Threading.Tasks;

namespace Async01
{
    public class AsyncExample
    {
        public async Task DoWorkAsync(int parameter)
        {
            await Task.Delay(parameter);
            Console.WriteLine(parameter);
        }
    }
}
شیوه‌ی نگارش آن بر اساس راهنمای نوشتن برنامه‌های Async یا Task asynchronous programming model یا به اختصار TAP است:
- در مدل برنامه نویسی TAP، متدهای غیرهمزمان باید یک Task را بازگشت دهند؛ یا نمونه‌ی جنریک آن‌را. البته کامپایلر، async void را نیز پشتیبانی می‌کند ولی در قسمت‌های بعدی بررسی خواهیم کرد که چرا استفاده از آن مشکل‌زا است و باید از آن پرهیز شود.
- همچنین مطابق TAP، اینگونه متدها باید به پسوند Async ختم شوند تا استفاده کننده در حین کار با Intellisense، بتواند آ‌ن‌ها را از متدهای معمولی سریعتر تشخیص دهد.
- از واژه‌ی کلیدی async نیز استفاده می‌گردد تا کامپایلر از وجود اعمال غیر همزمان مطلع گردد.
- await به کامپایلر می‌گوید، عبارت پس از من، یک وظیفه‌ی غیرهمزمان است و ادامه‌ی کدهای نوشته شده، تنها زمانی باید اجرا شوند که عملیات غیرهمزمان معرفی شده، تکمیل گردد.

در متد DoWorkAsync، ابتدا به اندازه‌‌ای مشخص توقف حاصل شده و سپس سطر بعدی یعنی Console.WriteLine اجرا می‌شود.


یک اشتباه عمومی! استفاده از واژه‌های کلیدی async و await متد شما را async نمی‌کنند.

برخلاف تصور ابتدایی از بکارگیری واژه‌های کلیدی async و await، این کلمات نحوه‌ی اجرای متد شما را async نمی‌کنند. این کلمات صرفا برای تشکیل متدهایی که هم اکنون غیرهمزمان هستند، مفید می‌باشند. برای توضیح بیشتر آن به مثال ذیل دقت کنید:
        public async Task<double> GetNumberAsync()
        {
            var generator = new Random();
            await Task.Delay(generator.Next(1000));

            return generator.NextDouble();
        }
در این متد با استفاده از Task.Delay، انجام یک عملیات طولانی شبیه سازی شده‌است؛ مثلا دریافت یک عدد یا نتیجه از یک وب سرویس. سپس در نهایت، عددی را بازگشت داده است. برای بازگشت یک خروجی double، در اینجا از نمونه‌ی جنریک Task استفاده شده‌است.
در ادامه برای استفاده از آن خواهیم داشت:
        public async Task<double> GetSumAsync()
        {
            var leftOperand = await GetNumberAsync();
            var rightOperand = await GetNumberAsync();

            return leftOperand + rightOperand;
        }
خروجی این متد تنها زمانی بازگشت داده می‌شود که نتایج leftOperand و rightOperand از وب سرویس فرضی، دریافت شده باشند و در اختیار مصرف کننده قرارگیرند. بنابراین همانطور که ملاحظه می‌کنید از واژه‌ی کلیدی await جهت تشکیل یک عملیات غیرهمزمان و مدیریت ساده‌تر کدهای نهایی، شبیه به کدهای معمولی همزمان استفاده شده‌است.
در کدهای همزمان متداول، سطر اول ابتدا انجام می‌شود و بعد سطر دوم و الی آخر. با استفاده از واژه‌ی کلیدی await یک چنین عملکردی را با اعمال غیرهمزمان خواهیم داشت. پیش از این برای مدیریت اینگونه اعمال از یک سری callback و یا رخداد استفاده می‌شد. برای مثال ابتدا عملیات همزمانی شروع شده و سپس نتیجه‌ی آن در یک روال رخ‌داد گردان جایی در کدهای برنامه دریافت می‌شد (مانند مثال ابتدای بحث). اکنون تصور کنید که قصد داشتید جمع نهایی حاصل دو عملیات غیرهمزمان را از دو روال رخدادگردان جدا از هم، جمع آوری کرده و بازگشت دهید. هرچند اینکار غیرممکن نیست، اما حاصل کار به طور قطع آنچنان زیبا نبوده و قابلیت نگهداری پایینی دارد. واژه‌ی کلیدی await، انجام اینگونه امور غیرهمزمان را طبیعی و همزمان جلوه می‌دهد. به این ترتیب بهتر می‌توان بر روی منطق و الگوریتم‌های مورد استفاده تمرکز داشت، تا اینکه مدام درگیر مکانیک اعمال غیرهمزمان بود.

امکان استفاده از واژه‌ی کلیدی await در هر جایی از کدها وجود دارد. برای نمونه در مثال زیر، برای ترکیب دو عملیات غیرهمزمان، از await در حین تشکیل عملیات ضرب نهایی، دقیقا در جایی که مقدار متد باید بازگشت داده شود، استفاده شده‌است:
        public async Task<double> GetProductOfSumAsync()
        {
            var leftOperand = GetSumAsync();
            var rightOperand = GetSumAsync();

            return await leftOperand * await rightOperand;
        }
اگر await را از این مثال حذف کنیم، خطای کامپایل زیر را دریافت خواهیم کرد:
 Operator '*' cannot be applied to operands of type 'System.Threading.Tasks.Task<double>' and 'System.Threading.Tasks.Task<double>'
خروجی متد GetSumAsync صرفا یک Task است و نه یک عدد. پس از استفاده از await، عملیات آن انجام شده و بازگشت داده می‌شود.


اگر متد DownloadString همزمان ابتدای بحث را نیز بخواهیم تبدیل به نمونه‌ی async سی‌شارپ 5 کنیم، می‌توان از متد الحاقی جدید آن به نام DownloadStringTaskAsync کمک گرفت:
        public async Task<string> DownloadAsync()
        {
            var webClient = new WebClient();
            return await webClient.DownloadStringTaskAsync("http://www.google.com");
        }
نکته‌ی مهم این کد علاوه بر ساده سازی اعمال غیر همزمان، برای استفاده از نتیجه‌ی نهایی آن، نیازی به SynchronizationContext معرفی شده در تاریخچه‌ی ابتدای بحث نیست. نتیجه‌ی دریافتی از آن در ترد اصلی برنامه تحویل داده شده و به سادگی قابل استفاده است.


سؤال: آیا استفاده از await نیز ترد جاری را قفل می‌کند؟

اگر به کدها دقت کنید، استفاده از await به معنای صبر کردن تا پایان عملیات async است. پس اینطور به نظر می‌رسد که در اینجا نیز ترد اصلی، همانند قبل قفل شده‌است.
        public void TestDownloadAsync()
        {
            Debug.WriteLine("Before DownloadAsync");
            DownloadAsync();
            Debug.WriteLine("After DownloadAsync");
        }
اگر این متد را اجرا کنید (در آن await بکار نرفته)، بلافاصله خروجی ذیل را مشاهده خواهید کرد:
 Before DownloadAsync
After DownloadAsync
به این معنا که در اصل، همانند سایر روش‌های async موجود از دات نت یک، در اینجا نیز فراخوانی متد async ترد اصلی را بلافاصله آزاد می‌کند و ترد آن‌را قفل نخواهد کرد. استفاده از await نیز عملکرد کدها را تغییر نمی‌دهد. تنها کامپایلر در پشت صحنه همان کدهای لازم جهت مدیریت روال‌های رخدادگردان و callbackها را تولید می‌کند، به نحوی که صرفا نحوه‌ی کدنویسی ما همزمان به نظر می‌رسد، اما در پشت صحنه، نحوه‌ی اجرای آن غیرهمزمان است.


برنامه‌های Async و نگارش‌های مختلف دات نت

شاید در ابتدا به نظر برسد که قابلیت‌های جدید async و await صرفا متعلق هستند به دات نت 4.5 به بعد؛ اما خیر. اگر کامپایلری را داشته باشید که از این واژه‌های کلیدی را پشتیبانی کند، امکان استفاده از آن‌ها را با دات نت 4 نیز خواهید داشت. برای این منظور تنها کافی است از VS 2012 به بعد استفاده نمائید. سپس در کنسول پاورشل نیوگت دستور ذیل را اجرا نمائید (فقط برای برنامه‌های دات نت 4 البته):
 PM> Install-Package Microsoft.Bcl.Async
این روال متداول VS.NET بوده است تا به امروز. برای مثال اگر VS 2010 را نصب کنید و سپس یک برنامه‌ی دات نت 3.5 را ایجاد کنید، امکان استفاده‌ی کامل از تمام امکانات سی‌شارپ 4، مانند آرگومان‌های نامدار و یا مقادیر پیش فرض آرگومان‌ها را در یک برنامه‌ی دات نت 3.5 نیز خواهید داشت. همین نکته در مورد async نیز صادق است. VS 2012 (یا نگارش‌های جدیدتر) را نصب کنید و سپس یک پروژه‌ی دات نت 4 را آغاز کنید. امکان استفاده از async و await را خواهید داشت. البته در این حالت دسترسی به متدهای الحاقی جدید را مانند DownloadStringTaskAsync نخواهید داشت. برای رفع این مشکل باید بسته‌ی  Microsoft.Bcl.Async را نیز توسط نیوگت نصب کنید.
مطالب
طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت دوم
در مطلب «طراحی افزونه پذیر با ASP.NET MVC 4.x/5.x - قسمت اول» با ساختار کلی یک پروژه‌ی افزونه‌ی پذیر ASP.NET MVC آشنا شدیم. پس از راه اندازی آن و مدتی کار کردن با این نوع پروژه‌ها، این سؤال پیش خواهد آمد که ... خوب، اگر هر افزونه تصاویر یا فایل‌های CSS و JS اختصاصی خودش را بخواهد داشته باشد، چطور؟ موارد عمومی مانند بوت استرپ و جی‌کوئری را می‌توان در پروژه‌ی پایه قرار داد تا تمام افزونه‌ها به صورت یکسانی از آن‌ها استفاده کنند، اما هدف، ماژولار شدن برنامه است و جدا کردن فایل‌های ویژه‌ی هر پروژه، از پروژ‌ه‌ای دیگر و همچنین بالا بردن سهولت کار تیمی، با شکستن اجزای یک پروژه به صورت افزونه‌هایی مختلف، بین اعضای یک تیم. در این قسمت نحوه‌ی مدفون سازی انواع فایل‌های استاتیک افزونه‌ها را درون فایل‌های DLL آن‌ها بررسی خواهیم کرد. به این ترتیب دیگر نیازی به ارائه‌ی مجزای آن‌ها و یا کپی کردن آن‌ها در پوشه‌های پروژه‌ی اصلی نخواهد بود.


مدفون سازی فایل‌های CSS و JS هر افزونه درون فایل DLL آن

به solution جاری، یک class library جدید را به نام MvcPluginMasterApp.Common اضافه کنید. از آن جهت قرار دادن کلاس‌های عمومی و مشترک بین افزونه‌ها استفاده خواهیم کرد. برای مثال قصد نداریم کلاس‌های سفارشی و عمومی ذیل را هربار به صورت مستقیم در افزونه‌ای جدید کپی کنیم. کتابخانه‌ی Common، امکان استفاده‌ی مجدد از یک سری کدهای تکراری را در بین افزونه‌ها میسر می‌کند.
این پروژه برای کامپایل شدن نیاز به بسته‌ی نیوگت ذیل دارد:
 PM> install-package Microsoft.AspNet.Web.Optimization
همچنین باید به صورت دستی، در قسمت ارجاعات پروژه، ارجاعی را به اسمبلی استاندارد System.Web نیز به آن اضافه نمائید.
پس از این مقدمات، کلاس ذیل را به این پروژه‌ی class library جدید اضافه کنید:
using System.Collections.Generic;
using System.IO;
using System.Reflection;
using System.Text;
using System.Web.Optimization;
 
namespace MvcPluginMasterApp.Common.WebToolkit
{
    public class EmbeddedResourceTransform : IBundleTransform
    {
        private readonly IList<string> _resourceFiles;
        private readonly string _contentType;
        private readonly Assembly _assembly;
 
        public EmbeddedResourceTransform(IList<string> resourceFiles, string contentType, Assembly assembly)
        {
            _resourceFiles = resourceFiles;
            _contentType = contentType;
            _assembly = assembly;
        }
 
        public void Process(BundleContext context, BundleResponse response)
        {
            var result = new StringBuilder();
 
            foreach (var resource in _resourceFiles)
            {
                using (var stream = _assembly.GetManifestResourceStream(resource))
                {
                    if (stream == null)
                    {
                        throw new KeyNotFoundException(string.Format("Embedded resource key: '{0}' not found in the '{1}' assembly.", resource, _assembly.FullName));
                    }
 
                    using (var reader = new StreamReader(stream))
                    {
                        result.Append(reader.ReadToEnd());
                    }
                }
            }
 
            response.ContentType = _contentType;
            response.Content = result.ToString();
        }
    }
}
اگر با سیستم bundling & minification کار کرده باشید، با تعاریفی مانند ("new Bundle("~/Plugin1/Scripts آشنا هستید. سازنده‌ی کلاس Bundle، پارامتر دومی را نیز می‌پذیرد که از نوع IBundleTransform است. با پیاده سازی اینترفیس IBundleTransform می‌توان محل ارائه‌ی فایل‌های استاتیک CSS و JS را بجای فایل سیستم متداول و پیش فرض، به منابع مدفون شده‌ی در اسمبلی جاری هدایت و تنظیم کرد.
کلاس فوق در اسمبلی معرفی شده به آن، توسط متد GetManifestResourceStream به دنبال فایل‌ها و منابع مدفون شده گشته و سپس محتوای آن‌ها را بازگشت می‌دهد.
اکنون برای استفاده‌ی از آن، به پروژه‌ی MvcPluginMasterApp.Plugin1 مراجعه کرده و ارجاعی را به پروژه‌ی MvcPluginMasterApp.Common فوق اضافه نمائید. سپس در فایل Plugin1.cs، متد RegisterBundles آن‌را به نحو ذیل تکمیل کنید:
namespace MvcPluginMasterApp.Plugin1
{
    public class Plugin1 : IPlugin
    {
        public EfBootstrapper GetEfBootstrapper()
        {
            return null;
        }
 
        public MenuItem GetMenuItem(RequestContext requestContext)
        {
            return new MenuItem
            {
                Name = "Plugin 1",
                Url = new UrlHelper(requestContext).Action("Index", "Home", new { area = "NewsArea" })
            };
        }
 
        public void RegisterBundles(BundleCollection bundles)
        {
            var executingAssembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            // Mostly the default namespace and assembly name are the same
            var assemblyNameSpace = executingAssembly.GetName().Name;
            var scriptsBundle = new Bundle("~/Plugin1/Scripts",
                new EmbeddedResourceTransform(new List<string>
                {
                    assemblyNameSpace + ".Scripts.test1.js"
                }, "application/javascript", executingAssembly));
            if (!HttpContext.Current.IsDebuggingEnabled)
            {
                scriptsBundle.Transforms.Add(new JsMinify());
            }
            bundles.Add(scriptsBundle);
            var cssBundle = new Bundle("~/Plugin1/Content",
                new EmbeddedResourceTransform(new List<string>
                {
                    assemblyNameSpace + ".Content.test1.css"
                }, "text/css", executingAssembly));
            if (!HttpContext.Current.IsDebuggingEnabled)
            {
                cssBundle.Transforms.Add(new CssMinify());
            }
            bundles.Add(cssBundle);
            BundleTable.EnableOptimizations = true;
        }
 
        public void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
        }
 
        public void RegisterServices(IContainer container)
        {
        }
    }
}
در اینجا نحوه‌ی کار با کلاس سفارشی EmbeddedResourceTransform را مشاهده می‌کنید. ابتدا فایل‌های js و سپس فایل‌های css برنامه به سیستم Bundling برنامه اضافه شده‌اند.
این فایل‌ها به صورت ذیل در پروژه تعریف گردیده‌اند:


همانطور که مشاهده می‌کنید، باید به خواص هر کدام مراجعه کرد و سپس Build action آن‌ها را به embedded resource تغییر داد، تا در حین کامپایل، به صورت خودکار در قسمت منابع اسمبلی ذخیره شوند.

یک نکته‌ی مهم
اینبار برای مسیردهی منابع، باید بجای / فایل سیستم، از «نقطه» استفاده کرد. زیرا منابع با نام‌هایی مانند namespace.folder.name در قسمت resources یک اسمبلی ذخیره می‌شوند:



مدفون سازی تصاویر ثابت هر افزونه درون فایل DLL آن

مجددا به اسمبلی مشترک MvcPluginMasterApp.Common مراجعه کرده و اینبار کلاس جدید ذیل را به آن اضافه کنید:
using System;
using System.Collections.Generic;
using System.Reflection;
using System.Web;
using System.Web.Routing;
 
namespace MvcPluginMasterApp.Common.WebToolkit
{
    public class EmbeddedResourceRouteHandler : IRouteHandler
    {
        private readonly Assembly _assembly;
        private readonly string _resourcePath;
        private readonly TimeSpan _cacheDuration;
 
        public EmbeddedResourceRouteHandler(Assembly assembly, string resourcePath, TimeSpan cacheDuration)
        {
            _assembly = assembly;
            _resourcePath = resourcePath;
            _cacheDuration = cacheDuration;
        }
 
        IHttpHandler IRouteHandler.GetHttpHandler(RequestContext requestContext)
        {
            return new EmbeddedResourceHttpHandler(requestContext.RouteData, _assembly, _resourcePath, _cacheDuration);
        }
    }
 
    public class EmbeddedResourceHttpHandler : IHttpHandler
    {
        private readonly RouteData _routeData;
        private readonly Assembly _assembly;
        private readonly string _resourcePath;
        private readonly TimeSpan _cacheDuration;
 
        public EmbeddedResourceHttpHandler(
            RouteData routeData, Assembly assembly, string resourcePath, TimeSpan cacheDuration)
        {
            _routeData = routeData;
            _assembly = assembly;
            _resourcePath = resourcePath;
            _cacheDuration = cacheDuration;
        }
 
        public bool IsReusable
        {
            get { return false; }
        }
 
        public void ProcessRequest(HttpContext context)
        {
            var routeDataValues = _routeData.Values;
            var fileName = routeDataValues["file"].ToString();
            var fileExtension = routeDataValues["extension"].ToString();
 
            var manifestResourceName = string.Format("{0}.{1}.{2}", _resourcePath, fileName, fileExtension);
            var stream = _assembly.GetManifestResourceStream(manifestResourceName);
            if (stream == null)
            {
                throw new KeyNotFoundException(string.Format("Embedded resource key: '{0}' not found in the '{1}' assembly.", manifestResourceName, _assembly.FullName));
            }
 
            context.Response.Clear();
            context.Response.ContentType = "application/octet-stream";
            cacheIt(context.Response, _cacheDuration);
            stream.CopyTo(context.Response.OutputStream);
        }
 
        private static void cacheIt(HttpResponse response, TimeSpan duration)
        {
            var cache = response.Cache;
 
            var maxAgeField = cache.GetType().GetField("_maxAge", BindingFlags.Instance | BindingFlags.NonPublic);
            if (maxAgeField != null) maxAgeField.SetValue(cache, duration);
 
            cache.SetCacheability(HttpCacheability.Public);
            cache.SetExpires(DateTime.Now.Add(duration));
            cache.SetMaxAge(duration);
            cache.AppendCacheExtension("must-revalidate, proxy-revalidate");
        }
    }
}
تصاویر پروژه‌ی افزونه نیز به صورت embedded resource در اسمبلی آن قرار خواهند گرفت. به همین جهت باید سیستم مسیریابی را پس درخواست رسیده‌ی جهت نمایش تصاویر، به منابع ذخیره شده‌ی در اسمبلی آن هدایت نمود. اینکار را با پیاده سازی یک IRouteHandler سفارشی، می‌توان به نحو فوق مدیریت کرد.
این IRouteHandler، نام و پسوند فایل را دریافت کرده و سپس به قسمت منابع اسمبلی رجوع، فایل مرتبط را استخراج و سپس بازگشت می‌دهد. همچنین برای کاهش سربار سیستم، امکان کش شدن منابع استاتیک نیز در آن درنظر گرفته شده‌است و هدرهای خاص caching را به صورت خودکار اضافه می‌کند.
سیستم bundling نیز هدرهای کش کردن را به صورت خودکار و توکار اضافه می‌کند.

اکنون به تعاریف Plugin1 مراجعه کنید و سپس این IRouteHandler سفارشی را به نحو ذیل به آن معرفی نمائید:
namespace MvcPluginMasterApp.Plugin1
{
    public class Plugin1 : IPlugin
    { 
        public void RegisterRoutes(RouteCollection routes)
        {
            //todo: add custom routes.
 
            var assembly = Assembly.GetExecutingAssembly();
            // Mostly the default namespace and assembly name are the same
            var nameSpace = assembly.GetName().Name;
            var resourcePath = string.Format("{0}.Images", nameSpace);
 
            routes.Insert(0,
                new Route("NewsArea/Images/{file}.{extension}",
                    new RouteValueDictionary(new { }),
                    new RouteValueDictionary(new { extension = "png|jpg" }),
                    new EmbeddedResourceRouteHandler(assembly, resourcePath, cacheDuration: TimeSpan.FromDays(30))
                ));
        } 
    }
}
در مسیریابی تعریف شده، تمام درخواست‌های رسیده‌ی به مسیر NewsArea/Images به EmbeddedResourceRouteHandler هدایت می‌شوند.
مطابق تعریف آن، file و extension به صورت خودکار جدا شده و توسط routeData.Values در متد ProcessRequest کلاس EmbeddedResourceHttpHandler قابل دسترسی خواهند شد.
پسوندهایی که توسط آن بررسی می‌شوند از نوع png یا jpg تعریف شده‌اند. همچنین مدت زمان کش کردن هر منبع استاتیک تصویری به یک ماه تنظیم شده‌است.


استفاده‌ی نهایی از تنظیمات فوق در یک View افزونه

پس از اینکه تصاویر و فایل‌های css و js را به صورت embedded resource تعریف کردیم و همچنین تنظیمات مسیریابی و bundling خاص آن‌ها را نیز مشخص نمودیم، اکنون نوبت به استفاده‌ی از آن‌ها در یک View است:
@{
    ViewBag.Title = "From Plugin 1";
}
@Styles.Render("~/Plugin1/Content")
 
<h2>@ViewBag.Message</h2>
 
<div class="row">
    Embedded image:
    <img src="@Url.Content("~/NewsArea/Images/chart.png")" alt="clock" />
</div>
 
@section scripts
{
    @Scripts.Render("~/Plugin1/Scripts")
}
در اینجا نحوه‌ی تعریف فایل‌های CSS و JS ارائه شده‌ی توسط سیستم Bundling را مشاهده می‌کنید.
همچنین مسیر تصویر مشخص شده‌ی در آن، اینبار یک NewsArea اضافه‌تر دارد. فایل اصلی تصویر، در مسیر Images/chart.png قرار گرفته‌است اما می‌خواهیم این درخواست‌ها را به مسیریابی جدید {NewsArea/Images/{file}.{extension هدایت کنیم. بنابراین نیاز است به این نکته نیز دقت داشت.

اینبار اگر برنامه را اجرا کنیم، می‌توان به سه نکته در آن دقت داشت:


الف) alert اجرا شده از فایل js مدفون شده خوانده شده‌است.
ب) رنگ قرمز متن (تگ h2) از فایل css مدفون شده، گرفته شده‌است.
ج) تصویر نمایش داده شده، همان تصویر مدفون شده‌ی در فایل DLL برنامه است.
و هیچکدام از این فایل‌ها، به پوشه‌های پروژه‌ی اصلی برنامه، کپی نشده‌اند.


کدهای کامل این قسمت را از اینجا می‌توانید دریافت کنید:
 MvcPluginMasterApp-Part2.zip
مطالب دوره‌ها
انتقال خودکار Data Annotations از مدل‌ها به ViewModelهای ASP.NET MVC به کمک AutoMapper
عموما مدل‌های ASP.NET MVC یک چنین شکلی را دارند:
public class UserModel
{
    public int Id { get; set; }
 
    [Required(ErrorMessage = "(*)")]
    [Display(Name = "نام")]
    [StringLength(maximumLength: 10, MinimumLength = 3, ErrorMessage = "نام باید حداقل 3 و حداکثر 10 حرف باشد")]
    public string FirstName { get; set; }
 
    [Required(ErrorMessage = "(*)")]
    [Display(Name = "نام خانوادگی")]
    [StringLength(maximumLength: 10, MinimumLength = 3, ErrorMessage = "نام خانوادگی باید حداقل 3 و حداکثر 10 حرف باشد")]
    public string LastName { get; set; }
}
 و ViewModel مورد استفاده برای نمونه چنین ساختاری را دارد:
public class UserViewModel
{
      public string FirstName { get; set; }
      public string LastName { get; set; }
}
مشکلی که در اینجا وجود دارد، نیاز به کپی و تکرار تک تک ویژگی‌های (Data Annotations/Attributes) خاصیت‌های مدل، به خواص مشابه آن‌ها در ViewModel است؛ از این جهت که می‌خواهیم برچسب خواص ViewModel، از ویژگی Display دریافت شوند و همچنین اعتبارسنجی‌های فیلدهای اجباری و بررسی حداقل و حداکثر طول فیلدها نیز حتما اعمال شوند (هم در سمت کاربر و هم در سمت سرور).
در ادامه قصد داریم راه حلی را به کمک جایگزین سازی Provider‌های توکار ASP.NET MVC با نمونه‌ی سازگار با AutoMapper، ارائه دهیم، به نحوی که دیگر نیازی نباشد تا این ویژگی‌ها را در ViewModelها تکرار کرد.


قسمت‌هایی از ASP.NET MVC که باید جهت انتقال خودکار ویژگی‌ها تعویض شوند

ASP.NET MVC به صورت توکار دارای یک ModelMetadataProviders.Current است که از آن جهت دریافت ویژگی‌های هر خاصیت استفاده می‌کند. می‌توان این تامین کننده‌ی ویژگی‌ها را به نحو ذیل سفارشی سازی نمود.
در اینجا IConfigurationProvider همان Mapper.Engine.ConfigurationProvider مربوط به AutoMapper است. از آن جهت استخراج اطلاعات نگاشت‌های AutoMapper استفاده می‌کنیم. برای مثال کدام خاصیت Model به کدام خاصیت ViewModel نگاشت شده‌است. این‌کارها توسط متد الحاقی GetMappedAttributes انجام می‌شوند که در ادامه‌ی مطلب معرفی خواهد شد.
public class MappedMetadataProvider : DataAnnotationsModelMetadataProvider
{
    private readonly IConfigurationProvider _mapper;
 
    public MappedMetadataProvider(IConfigurationProvider mapper)
    {
        _mapper = mapper;
    }
 
    protected override ModelMetadata CreateMetadata(
        IEnumerable<Attribute> attributes,
        Type containerType,
        Func<object> modelAccessor,
        Type modelType,
        string propertyName)
    {
        var mappedAttributes =
            containerType == null ?
            attributes :
            _mapper.GetMappedAttributes(containerType, propertyName, attributes.ToList());
        return base.CreateMetadata(mappedAttributes, containerType, modelAccessor, modelType, propertyName);
    }
}

شبیه به همین کار را باید برای ModelValidatorProviders.Providers نیز انجام داد. در اینجا یکی از تامین کننده‌های ModelValidator، از نوع DataAnnotationsModelValidatorProvider است که حتما نیاز است این مورد را نیز به نحو ذیل سفارشی سازی نمود. در غیراینصورت error messages موجود در ویژگی‌های تعریف شده، به صورت خودکار منتقل نخواهند شد.
public class MappedValidatorProvider : DataAnnotationsModelValidatorProvider
{
    private readonly IConfigurationProvider _mapper;
 
    public MappedValidatorProvider(IConfigurationProvider mapper)
    {
        _mapper = mapper;
    }
 
    protected override IEnumerable<ModelValidator> GetValidators(
        ModelMetadata metadata,
        ControllerContext context,
        IEnumerable<Attribute> attributes)
    {
 
        var mappedAttributes =
            metadata.ContainerType == null ?
            attributes :
            _mapper.GetMappedAttributes(metadata.ContainerType, metadata.PropertyName, attributes.ToList());
        return base.GetValidators(metadata, context, mappedAttributes);
    }
}

و در اینجا پیاده سازی متد GetMappedAttributes را ملاحظه می‌کنید.
ASP.NET MVC هر زمانیکه قرار است توسط متدهای توکار خود مانند Html.TextBoxFor, Html.ValidationMessageFor، اطلاعات خاصیت‌ها را تبدیل به المان‌های HTML کند، از تامین کننده‌های فوق جهت دریافت اطلاعات ویژگی‌های مرتبط با هر خاصیت استفاده می‌کند. در اینجا فرصت داریم تا ویژگی‌های مدل را از تنظیمات AutoMapper دریافت کرده و سپس بجای ویژگی‌های خاصیت معادل ViewModel درخواست شده، بازگشت دهیم. به این ترتیب ASP.NET MVC تصور خواهد کرد که ViewModel ما نیز دقیقا دارای همان ویژگی‌های Model است.
public static class AutoMapperExtensions
{
    public static IEnumerable<Attribute> GetMappedAttributes(
        this IConfigurationProvider mapper,
        Type viewModelType,
        string viewModelPropertyName,
        IList<Attribute> existingAttributes)
    {
        if (viewModelType != null)
        {
            foreach (var typeMap in mapper.GetAllTypeMaps().Where(i => i.DestinationType == viewModelType))
            {
                var propertyMaps = typeMap.GetPropertyMaps()
                    .Where(propertyMap => !propertyMap.IsIgnored() && propertyMap.SourceMember != null)
                    .Where(propertyMap => propertyMap.DestinationProperty.Name == viewModelPropertyName);
 
                foreach (var propertyMap in propertyMaps)
                {
                    foreach (Attribute attribute in propertyMap.SourceMember.GetCustomAttributes(true))
                    {
                        if (existingAttributes.All(i => i.GetType() != attribute.GetType()))
                        {
                            yield return attribute;
                        }
                    }
                }
            }
        }
 
        if (existingAttributes == null)
        {
            yield break;
        }
 
        foreach (var attribute in existingAttributes)
        {
            yield return attribute;
        }
    }
}


ثبت تامین کننده‌های سفارشی سازی شده توسط AutoMapper

پس از تهیه‌ی تامین کننده‌های انتقال ویژگی‌ها، اکنون نیاز است آن‌ها را به ASP.NET MVC معرفی کنیم:
protected void Application_Start()
{
    AreaRegistration.RegisterAllAreas();
    WebApiConfig.Register(GlobalConfiguration.Configuration);
    FilterConfig.RegisterGlobalFilters(GlobalFilters.Filters);
    RouteConfig.RegisterRoutes(RouteTable.Routes); 
 
    Mappings.RegisterMappings();
    ModelMetadataProviders.Current = new MappedMetadataProvider(Mapper.Engine.ConfigurationProvider);
 
    var modelValidatorProvider = ModelValidatorProviders.Providers
        .Single(provider => provider is DataAnnotationsModelValidatorProvider);
    ModelValidatorProviders.Providers.Remove(modelValidatorProvider);
    ModelValidatorProviders.Providers.Add(new MappedValidatorProvider(Mapper.Engine.ConfigurationProvider));
}
در اینجا ModelMetadataProviders.Current با MappedMetadataProvider جایگزین شده‌است.
در قسمت کار با ModelValidatorProviders.Providers، ابتدا صرفا همان تامین کننده‌ی از نوع DataAnnotationsModelValidatorProvider پیش فرض، یافت شده و حذف می‌شود. سپس تامین کننده‌ی سفارشی سازی شده‌ی خود را معرفی می‌کنیم تا جایگزین آن شود.


مثالی جهت آزمایش انتقال خودکار ویژگی‌های مدل به ViewModel

کنترلر مثال برنامه به شرح زیر است. در اینجا از متد Mapper.Map جهت تبدیل خودکار مدل کاربر به ViewModel آن استفاده شده‌است:
public class HomeController : Controller
{
    public ActionResult Index()
    {
        var model = new UserModel { FirstName = "و", Id = 1, LastName = "ن" };
        var viewModel = Mapper.Map<UserViewModel>(model);
        return View(viewModel);
    }
 
    [HttpPost]
    public ActionResult Index(UserViewModel data)
    {
        return View(data);
    }
}
با این View که جهت ثبت اطلاعات مورد استفاده قرار می‌گیرد. این View، اطلاعات مدل خود را از ViewModel معرفی شده‌ی در ابتدای بحث دریافت می‌کند:
@model Sample12.ViewModels.UserViewModel
 
@using (Html.BeginForm("Index", "Home", FormMethod.Post, htmlAttributes: new { @class = "form-horizontal", role = "form" }))
{
    <div class="row">
        <div class="form-group">
            @Html.LabelFor(d => d.FirstName, htmlAttributes: new { @class = "col-md-2 control-label" })
            <div class="col-md-10">
                @Html.TextBoxFor(d => d.FirstName)
                @Html.ValidationMessageFor(d => d.FirstName)
            </div>
        </div>
        <div class="form-group">
            @Html.LabelFor(d => d.LastName, htmlAttributes: new { @class = "col-md-2 control-label" })
            <div class="col-md-10">
                @Html.TextBoxFor(d => d.LastName)
                @Html.ValidationMessageFor(d => d.LastName)
            </div>
        </div>
        <div class="form-group">
            <div class="col-md-offset-2 col-md-10">
                <input type="submit" value="ارسال" class="btn btn-default" />
            </div>
        </div>
    </div>
}
در این حالت اگر برنامه را اجرا کنیم به شکل زیر خواهیم رسید:


در این شکل هر چند نوع مدل View مورد استفاده از ViewModel ایی تامین شده‌است که دارای هیچ ویژگی و Data Annotations/Attributes نیست، اما برچسب هر فیلد از ویژگی Display دریافت شده‌‌است. همچنین اعتبارسنجی سمت کاربر فعال بوده و برچسب‌های آن‌ها نیز به درستی دریافت شده‌اند.


کدهای کامل این مثال را از اینجا می‌توانید دریافت کنید.